iran-emrooz.net | Wed, 13.08.2008, 20:34
در رفتن جان از بدن
مرتضی نگاهی
|
محمود درویش، شاعر معروف فلسطینی، ۶۷ ساله، روز شنبه پیش، پس از جراحی قلب در آمریکا درگذشت.
پیکر محمود درویش روز چهارشنبه ۱۳ اوت (۲۳ مرداد) با هواپیمای سلطنتی اردن از آمریکا به اردن و از آنجا نیز به رامالله انتقال یافت و مورد استقبال محمود عباس و دیگر رهبران و روشنفکران فلسطین قرار گرفت. مزارش نزدیک مزار یاسر عرفات تعیین گردید و به هنگام مراسم دفن همین شعر او "در رفتن جان از بدن"، قرائت گردید.
من این شعر را از انگلیسی به فارسی ترجمه کردهام.
در رفتن جان از بدن
اگر در غروبی بگویندم که غروب عمرت
فرارسیده،
چه میکنی؟
به ساعتم نگاه میکنم،
جرعهای آب میوه مینوشم.
سیبی گاز میزنم
به مورچهای فکر میکنم که چه سان غذایی برای خود مییابد
باز به ساعتم مینگرم
که ببینم،
آیا وقتی برای تراشیدن ریش
و گرفتن دوشی باقی مانده…
وسوسهای ذهنم را اشغال میکند:
برای نوشتن باید زیبا بپوشم
به سراغ کت و شلوار آبی رنگم میروم…
تا ظهر وقت خواهم داشت که پشت میز تحریرم بنشینم
بدون اینکه خطی بنویسم!
نوشتن، نوشتن، نوشتن ..
پس آنگاه
واپسین ناهارم را درست میکنم
دو پیاله شراب میریزم
یکی برای خود و دیگری
برای آن که شاید سرزده
وارد شود.
آنگاه دراز میکشم تا چرتی بزنم
اما میدانم که میان دو رویا
از خرناسههایم بیدار خواهم شد
باز به ساعتم مینگرم
هنوز برای خواندن وقت هست:
فصلی از دانته و تکهای از "معلقات"…
تا ببینم
رفتن جان از بدن را
به وجود دیگران
اما هرگز نخواهم پرسید به جان چه کسی..
همین است، دیگر
همین. همین.
و دیگر چه؟
آنگاه موهایم را شانه خواهم زد
و شعرهایم را دور خواهم ریخت
این شعر روانهی سطل خاکروبه خواهد شد!
آنگاه
زیباترین پیراهن دوخت ایتالیائیام را
به تن خواهم کرد
و به همراه
دستهی ویلن زنهای اسپانیائی
به سوی آرامگاهم
روان خواهم شد