iran-emrooz.net | Thu, 22.05.2008, 20:10
مراسم يادبود ثمين باغچه بان برگزار شد
باغچه بان در لابهلای تخيل بچه ها میگشت
يكشنبه ۵ خرداد ۱۳۸۷
مراسم بزرگداشت "ثمين باغچه بان" آهنگساز باسابقه ايرانی که نوروز امسال در تنهايی و در کشور ترکيه درگذشت، ديشب در تالار وحدت برگزار شد.
در اين مراسم که با حضور بستگان و فرزندان وی (به جز همسرش اروين که به علت کسالت نتوانسته بود به ايران سفر کند)، برخی از اعضای خانه موسيقی و علاقه مندان وی برگزار شد، فرزند بزرگ ثمين باغچه بان، کاوه به سخنرانی و ذکر خاطرات کوتاهی از وی پرداخت:« زمانی که پدر را برای انجام عمل جراحی در بيمارستان آماده می کرديم، که اتفاقا آخرين ديدار ما هم بود، او می گفت پسرم خسته ام. می دانم که خستگی او از بابت دوری از بابت دوری از وطن و دوستانش بود. پدرم می گفت که دلم تنگ است، برای اينکه کسی اسمم را صدا کند، ثمين صدايم کند.»
اين استاد موسيقی دانشگاه ييلدز ادامه داد:« پدرم نمونه کامل شجاعت ، دوستی، مهربانی، ظرافت بود و بهترين معلم ما بود، البته من نمی توانم پدر و مادرم را از هم جدا کنم، زيرا که آنها دو بال قوی برای پرواز ما بودند و زندگی ما را فدای کار خود نکردند. پدرم هيچ وقت برای آنکه يک موسيقی بسازد، قطعه ای نساخته بود، همان طور که هيچ وقت حرفی نزده بود که فقط حرفی زده باشد، مگر اينکه حرفی برای گفتن داشته باشد.»
کاوه باغچه بان با بيان اينکه فرم کارهای پدرم هميشه آزاد بود، اضافه کرد: «کار او هيچ وقت تابع تم های غربی نبود و هميشه شرقی و الهام گرفته از طبيعت بود. آثار او در عين اينکه حماسی بود، ظرافت داشت که عشق به يک پروانه يا ستاره را در خود داشت. همان طور که در کار آخرش با نام رنگين کمان ۲ هم می توان آن را مشاهده کرد.»
به گفته وی در ترکيه امکان اجرا و ضبط آثار مرحوم باغچه بان وجود نداشت، زيرا در آنجا کری که فارسی بخواند وجود نداشت و کارهای اين آهنگساز هميشه درباره ايران و به زبان فارسی بود.
باغچه بان افزود:« پدرم بسيار به جشن های باستانی ايرانی علاقه داشت و در يکی از نوشته هايش خواندم که گفته بود چهارشنبه سوری از ياد بچه های ما رفته است و او عاشق چهارشنبه سوری بود و يکی از بهترين قطعاتش در رنگين کمان ۲ به نام چهارشنبه سوری است. من به دليل اينکه کارهای او را از بی صدايی در بياورم، سعی کردم که آنها را با کامپيوتر بازسازی کنم و خواستم که او خودش يک بار آن را بخواند و من ضبط کنم. ما هميشه در چرخه کارهای خودمان اين روز را که پدرم اينقدر دوستش داشت را فراموش می کرديم، اما درگذشت او که در همين روز اتفاق افتاد، باعث شد که هيچ وقت نتوانيم آن را از ياد ببريم.»
«پرويز کلانتری» نقاش و يکی از دوستان باغچه بان نيز که در اين مراسم حضور داشت، عنوان کرد:« آن ثمينی که من می شناختم، قصه می نويسد تا من برای آنها نقاشی کنم. يکی از کارهای او که بيش از ۳۰ سال قبل آنها را نوشته بود، قصه های ۵ گانه ای برای کودکان بود که من هنوز هم از شيوه نويسندگی آنها در حيرتم. او يکی از نويسندگان صاحب سبک ما محسوب می شد که تخيل کودکانه که ثمين آن را هميشه به همراه داشت، در آنها موج می زد.»
وی ادامه داد:« اين قصه ها معماری کلام خود را دارد که آن را تبديل به يک اثر مينی ماليستی کرده است. او الگوی بسيار خوبی است برای کسانی است که برای کودکان می نويسند. زيرا در لابه لای تخيل کودکانه می گردد و آن را در موجزترين شکل ممکن بيان می کند. او در تمام آثار خود به تمثيل و کنايه بسيار اهميت می دهد و تصويرسازی که در تمام اين قصه ها وجود دارد، برای من که يک نقاش هستم، بسيارشگفت انگيز است.»
در اين ارکستر جوانان پارس به سرپرستی ناصر نظر و رهبری حسين پيشکار قطعاتی از آثار کودکانه باغچه بان شامل عروسک جون، ترن قشنگ من، گنجشک برف و بارون و کرنگ بلا را اجرا کرد.
گروه زهی پارسيان نيز قطعات اير (هوا) اثر سباستين باخ و قطعات شليل (خورشيد) و آتيش بارونه باغچه بان را اجرا کردند.
خبرگزاری ميراث فرهنگی