iran-emrooz.net | Tue, 25.03.2008, 19:57
افسانه صادقی و کنسرت تانگوی شرقی
آمیزش قلب ایرانی و مغز غربی
شهروند / جواد طالعی
افسانه صادقی، در کنسرت "تانگوی شرقی" قلب ایرانی را با مغز اروپائی همخانه میکند، مرزهای تازهای را میگشاید و گامی دیگر در راه رسیدن به اوج در عرصه موسیقی ترکیبی میپیماید. در جشن هشتم مارس شهر تاریخی و دانشگاهی آخن آلمان، کنسرت او، به مدت دو ساعت، صدای پخته و قدرتمندی را به داوری حدود ۳۰۰ میهمان ایرانی و آلمانی میگذارد که همتراز آن را، تاکنون در کار کمتر خواننده زن ایرانی یافتهام. حجم صدای او زنده یاد دلکش و طول صدایش باربارا استرایسند را به یاد میآورد. برجستگی اصلی صادقی، در مقایسه با سایر خوانندگان، تنها این نیست که با ایجاد نزدیکی میان موسیقی ایرانی و موسیقی ملل، گوش شنونده غربی را با آهنگ مخملین زبان فارسی آشنا میکند. او، در کنار این امتیاز، با توانائی به کار گرفتن صدای سر و سینه و تکنیکهای سخت آواز اپرائی نیز، به پدیدهای کم نظیر تبدیل میشود.
کنسرت افسانه صادقی را، برای نخستین بار، حدود ۶ سال پیش، تقریبا همزمان با انتشار نخستین سی دی وی با عنوان "رز سپید"، شاهد بودم و این دومین بار است که صدای او را میشنوم. این بار، در مراسم روز جهانی زن، در آمفی تئاتر یکی از دبیرستانهای شهر آخن و با حضور شهردار زن این شهر. این مراسم، به همت انجمن فرهنگی رهاورد آخن برگزار شد، که گروهی از زنان و مردان فرهیخته ایرانی آن را اداره میکنند.
افسانه صادقی، در این سالها، چند پله دیگر را، در مسیر اوج طی کرده است. در کنسرت اخیر، که اجرای آن از هفتهها پیش در چند شهر آلمان ادامه دارد، او را ولفگانگ وایگل با پیانو و گیتار، "ماوریس آندره ماورر" با ویلون، "میروسلاو تیبورا" با آکوردئون و "تورستن میکاس" با گیتار باس همراهی میکنند. ولفگانگ وایگل در عین حال تنظیم کننده آهنگها نیز هست. او، در میان اجرای کنسرت، ترجمه آلمانی برشهائی از چند ترانه را، که بهنام باوندپور به فارسی سروده است، برای حاضران میخواند تا در فضای اثیری کارهای او قرار بگیرند.
عادت زدائی در عرصه ترانه سرائی
ترانهها، با این که در مواردی مقفی هستند و با وزنی شکسته، اما بدون سکته همراهی میشوند، شباهتی با آنچه که ما در موسیقی ایرانی به آن عادت داریم، ندارند. اینها متنهائی هستند که تکیه شان، بیشتر بر آمیزهای از اندیشه و احساس شاعرانه است و نه احساسات رقیقی که در ترانههای متداول ایرانی میشناسیم. ترانههای سی دی رز سپید نیز، که در گذشته با صدای افسانه صادقی منتشر شد، کار باوندپور بود. او، بیشتر با شعر آزاد مانوس است، اما برخلاف بسیاری از شاعران نسل خود، بر شعر کلاسیک و نیمائی نیز احاطه دارد و یکی از بهترین مجموعههای فروغ فرخزاد، به وسیله او گردآوری و با مقدمه کارشناسانه او انتشار یافته است.
صدای افسانه در حجم و طول
از منظر کارشناسان موسیقی، چه غربی و چه شرقی، یک خواننده، هنگامی موفقیت کامل دارد که صدایش از حجم و طول کافی برخوردار باشد. حجم صدا، بویژه برای آواز اپرائی اهمیتی ویژه دارد. حجم صدای یک خواننده اپرائی، باید چنان باشد که تمام فضای یک سالن کنسرت را بپوشاند. این بدان معنا است که حاضران ردیف نخست سالن و شنوندگان آخرین ردیف، باید بتوانند صدای خواننده را با کیفیتی یکسان بشنوند. از آنجا که افسانه صادقی در کنسرت خود از میکروفون استفاده میکند، داوری در مورد توانائیهای او در این عرصه آسان نیست. این را، باید به زمانی سپرد که شنونده یکی از کنسرتهای او بدون میکروفون باشیم، اما آنچه در سالن آمفی تئاتر دبیرستان آخن اتفاق میافتد، اطمینان نسبی میدهد که او از این توانائی به اندازه کافی برخوردار است. با آن که حاضران الزاما و صرفا علاقمندان به کنسرت نیستند، سکوت مطلق حاکم بر سالن، نشان میدهد که در کیفیت ارتباط حاضران با خواننده و کار گروه او، از ردیف نخست تا آخرین ردیف، تفاوتی وجود ندارد.
و اما در مقوله طول صدا، که در زبان فارسی به آن دانگ هم میگوئیم، مهم این است که یک خواننده از عهده پردههای سه گانه بم، متوسط و زیر برآید. در اینجا دیگر تردیدی نیست که افسانه صادقی، سخت کوش است و راه اوج میپیماید. او، نه تنها این سه پرده را، به صورت تفکیکی با مهارت اجرا میکند، بلکه در ساختن ترکیبی پیاپی از آنها نیز موفق است. صرفنظر از این کیفیتهای فنی، یک خواننده خوب، بویژه آنگاه موفق است که بتواند حسی را که ترانه سرا و آهنگ ساز آفریدهاند، به خوبی به شنونده منتقل کند. در اینجا، دکلماسیونها، عمق احساس و حرکات درونی شده و رابطه ژرف افسانه صادقی با فراز و فرودهای ترانه و آهنگ، سبب میشود که او صدا و تصویری جذاب در اختیار شنونده قرار دهد. بیهوده نیست که پس از اجرای هر آهنگ، سالنی که تا لحظاتی پیش سرشار سکوت بوده است، یکباره از طنین کف زدنهای ممتد و هورای ناگهانی جمعیت به لرزه در میآید. در تصور همگانی، "صدا" موهبتی طبیعی و مادرزادی است، اما ساختن یک صدا، تا آنجا که بتواند به صحنهای جدی و حتی جهانی راه یابد، بسیار سخت تر از آموختن یک ساز است. و در این ساختن، تلاش شبانه روزی و تمرین بیوقفه صادقی، در کنار گروهی از بهترین استادان موسیقی آلمان، زمینه توفیق او را فراهم ساخته است. بیشترین علاقمندان کنسرتهای صادقی را، تاکنون آلمانیها تشکیل دادهاند. اما در مراسم ۸ مارس آخن، روشن میشود که ایرانیها نیز، حتی اگر علاقمند حرفهای اپرا نباشند، با کار او رابطهای عمیق برقرار میکنند و از شنیدن صدای او و سازهای نوازندگان برجسته و مسلط همراهش غرق شادی و لذت میشوند.
آمیزه درد و شادی
کار افسانه صادقی، از منظری دیگر نیز، قابل تعمق است: او، در تانگوی شرقی، با کمک "متن / ترانه"های بهنام باوندپور، لحظهای شادی و هیجانی یگانه میآفریند و لحظهای دیگر، رنجها و شکنجههای قربانیان خودکامگی را، چنان با احساس منتقل میکند که پردهای از اشک بر چشمها و بغض در گلوها مینشاند. کنار دست من، هنگام اجرای کنسرت او، شهردار زن آخن و یکی دیگر از مسئولان بلندپایه شهر نشستهاند. در تمام مدت، پیچ و تاب درون آنها را احساس میکنم. وقتی کنسرت به پایان میرسد، برقی را، که پس از دقایقی طولانی ابراز احساسات، هنوز در چشم خانم شهردار است میبینم و جملهای را از زبانش میشنوم که روح مرا نیز، به عنوان هممیهن افسانه صادقی نوازش میدهد: "فوقالعاده بود، فوقالعاده".
ایرانیها، در داوری جامعه آلمان، نسبتا موقعیت ممتازی دارند. آنها این موقعیت را، مدیون زندگی نسبتا موفق، ظاهر نظیف، توانائی همزیستی با اروپائیان، شهرت خوب پزشکان و موقعیت برتر خیل دانشجویانشان در دانشگاههای آلمان هستند. اکنون، سالها است، گروهی از هنرمندان مهاجر ایرانی نیز، میروند تا بر پشتوانه اعتبار هم میهنانشان بیافزایند و افسانه صادقی بیگمان یکی از آنها است.
در کنسرت آخن، افسانه صادقی، ترانههای ایرانی کودکی، راز، میهمان، سالهای سخت، آزادی، دادخواست، پرواز، یه صدا میآد، بیحرمت مباد عشق و با ما بخوان را اجرا میکند. ترانه راز از احمد شاملو است و بقیه ترانهها را بهنام باوندپور ساخته است. آهنگها، با بهره گیری از موسیقی کولیها، سرخ پوستان و اسپانیولی و فرانسوی از نو اجرا شدهاند. چند ترانه نیز به زبان اصلی اجرا میشود. به این ترتیب، ما شاهد واریتهای از تانگوهای ملل مختلف هستیم که عمدتا به زبان فارسی اجرا میشوند. شش سال پس از انتشار سی دی رز سپید، افسانه صادقی، در ایجاد آمیزش میان فرهنگ موسیقائی سرزمین مادری خود با فرهنگ موسیقائی جهان، راهی طولانی و پرتلاش را سپری کرده است. حسین سرشار، رهبر ارکستر سمفونیک تالار رودکی، به عنوان نخستین مربی او، حق دارد از کشف خود مغرور باشد. صادقی، که تاکنون کنسرتهای زیادی در اروپای مرکزی برگزار کرده، هر روز شایستگی خود را برای شرکت در فستیوال بینالمللی موسیقی آتن بیشتر نشان میدهد. برجستهترین هنرمندان موسیقی کشورهای مختلف جهان، سالی یکبار در این جشنواره بر صحنه میروند و تاکنون تنها تعداد بسیار معدودی از هنرمندان ایرانی به آن راه یافتهاند.
معجزه آرشه یک ویلونیست برجسته
در میان کنسرت، دو بار، خواننده ایرانی برای استراحت و تعویض لباس صحنه را ترک میکند. در این فاصله، "ماوریس آندره ماورر" و "میروسلاو تیبورا" با ویلن و آکاردئون قطعاتی شورانگیز را همنوازی میکنند که خاطره آن هرگز فراموش نخواهد شد. به ویژه نوازنده شوخ و شنگ ویلن، با چیرگی کمنظیر خود، اعجاب و تحسین حاضران را بر میانگیزد. ارکستر افسانه صادقی، با چهار نوازنده، بزرگ نیست، اما در هماهنگی، درک مشترک و یکدستی کار، چیزی از یک ارکستر سمفونیک بزرگ کم ندارد.
نظر کاربران:
اشعار ریتم و صدای خانم صادقی بسیار بینظیر است. من نمونه آهنگ ایشان را شنیدهام اما راهی برای تهیه cd ندارم (در ایران) راهنمايی کنید.
*
قسمت کوتاهی از برنامه ی خانم صادقی را از تلویزیون صدای آمریکا دیدم (دوبار) و بسیار لذت بردم. به ایشان افتخار کردم- و میکنم . ایشان هم زیبا هستند، هم هنرمند و هم در کار خود دانا و توانا.
امیدوارم همچنان با قدرت وصلابت به حرفه شریف خود ادامه دهند و تکخال های بیشتری رو کنند . از آقای طالعی گرامی هم، ضمن عرض شادباش های نوروزی، سپاسگزارم که این جستار زیبا را در معرفی بیشتر کارهای این خانم افتخار آفرین ایرانی نوشتند.
بابک