iran-emrooz.net | Tue, 12.02.2008, 19:03
فیلم سه زن در جشنوارهء فیلم برلین
نسرین بصیری
جشنوارهء فیلم برلین
معرفی فیلم سه زن
گفتوگو با کارگردان منیژهء حکمت
برلین ۱۲ فوریه ۲۰۰۸
فیلم سه زن کار منیژه حکمت روز پنجشنبه ۱۴ فوریه در بخش فیلمهای ویژۀ پانوراما در جشنوارهء برلین روی پرده میرود. بازیگران : نیکی کریمی، پگاه آهنگرانی، مریم بوبانی، رضا کیانیان، آتیلا پسیانی و بابک حمیدیان. در این فیلم سه زن، از سه نسل حضور دارند. زنی میان سال که میان مادرش و دخترش سرگردان است. نمیداند به دخترش برسد، که جوان است و با اینهمه بیهدف و بیتعلق خاطر و برنامه برای آینده، در این دنیای بزرگ گم شده، یا به مادرش که به نوع دیگری گم شده. آلزهایمر دارد و با این جهان و هر چه در آن هست وداع کرده است.
زن میان سال فیلم، میان نسل قبلی، نسل داغدار و گم شده، و نسل بعدی، نسلی بیآینده سرگردان است و تازه باید با واقعیتهای زندگی و روزمرهگیها کنار بیاید. او حالا تنها مانده و باید برای حفظ میراث فرهنگی ، آنچه بند بند وجودش را با این سرزمین پیوند میدهد یک تنه بجنگد. حواسش را که با شتاب جذب روزمرگی میشود جمع کند، از میراث فرهنگی در برابر ناکارآمدی و فساد و باری بهر جهت دست اندر کاران دفاع کند. میراث ملی که نماد آن در فیلم قالیچهای عتیقه است، در حال به تاراج رفتن و صادر شدن.
منیژۀ حکمت پس از زندان زنان، هنوز به دغدغههای زنان و دنیای ایشان وفادار مانده است.
ایدهء ساختن سه زن چگونه شکل گرفت؟
من یک دغدغه همیشه داشتم ، مشکل حافظۀ تاریخی ملت ایران. چیزی که خیلی دردناک است... عملکرد روشنفکرهای ایران بخصوص اذیتم میکرد. میدیدم حتی این دوستان ما هم حافظهی تاریخی ندارند و چه زود فراموش میکنند آنچه را که که بر ایران رفته. اگر ما یک نگاه درست و جامع به گذشته داشته باشیم مطمئنا حرکتهای ما برای روند شکل گیری جامعهی دموکراتیک که قرار است در آینده بسازیم، این حرکتها را بهتر میتوانیم به ثمر برسانیم. وقتی متوجه شدم که متاسفانه ما داریم بدون نگاه تاریخی.. بدون نگاه به گذشته... حرکت کور رو به آینده را انجام میدهیم ، این من را به فکر واداشت و خواستم این فیلم را بسازم.
شما در فیلم تان بیشتر از زاویۀ نگاه زن مسائل اجتماعی و تاریخی را مطرح میکنید. چرا؟
من واقعا خودم قائل به جنسیت نیستم و بارها این را گفتم ولی وقتی یک طرح به ذهنم میرسد ناخود آگاه در غالب زن میبینم. شاید بخاطر دورانهای تاریخی است که زن در ایران از سر گذرانده و این خیلی سینمایی اش میکند، جذابش میکند، دغدغههاش را بیشتر میکند و بهر حال من ایران راهم یک زن میبینم. نشانههای زن بودن در ایران بنظر من در تاریخ خیلی نمود دارد از الهههای مختلف گرفته تا اسطورههامان، آئینهامان ، همه جا حضور زن، حضور عجیب و غریبی است و شاید مادر بزرگ مادر دختر تو این بستر تاریخی در زمان حال هم جذاب باشد. تمام اینها تاثیر داشت برمن ، چون وقتی طرح اولیه نوشته شد یک دفعه دیدم سه تا شان زن هستند. از قبل بهش فکر نکرده بودم ، ولی نا خود آگاه زنها حاکم شدند.
ممکن است این جمله را که گفتید "قائل به جنسیت نیستیم" را معنا کنید؟
اگر از دیدگاه حقوق بشر بخواهم بررسی کنم، زن و مرد برای من... اگر قرار است دفاعی بکنم... اگر قرار است راجع به شان با ابزاری که دارم کار کنم.... یا اعتراضی بکنم، بشریت حرف اول را میزند. هر جا که بشریت ظلم بهش واقع بشه تمام انسانهای دنیا تمام کسانی که بهر حال نگاه متفاوتی دارند و قائل به حقوق بشر هستند باید اعتراض کنند و ابزارهایی که دارند را در اختیار بگیرند و ازش استفاده کنند جهت احقاق حق اون گروهی که بهشون ظلم شده. به همین خاطر است که میگویم زن و مرد برای من فرقی نمیکند و شاید نگاه فمینیستی به آن مفهومی که رایج است... خوب ندارم من. یعنی حتی اگر این سه تا شخصیت را هم بتوانیم در نماد پدر بزرگ ، پدر پسر تصویر کنیم ، باز هم همین اتفاق برش میرفت که بر زنان ما میرود. خوب هر چند که نمیتوانیم نادیده بگیریم که شرایط زنان ما شرایط عجیب و غریبی است و خیلی سینمائی هم هست در ضمن. شاید هم بشود گفت به تصویر در آوردن شان خیلی جذاب است. ولی من مسئله ام، انسانها و کل بشریت است و نعمیم پیدا میکند به کل بشریت. اگر زن بهش ظلم شده، به زن جفا شده یا قوانین بر ضدش است؛ اگر در یک پروسۀ تاریخی که برش رفته، حاکمیت مرد سالارانه بر سرش آورده ، خوب... این وظیفۀ من است که کار کنم، و بیشتر باید کار کنم... ولی به آ ن مفهومی که قرار است من فقط برای زنان کار کنم، نه فکر نمیکنم.. این تو ذهن من جایی ندارد ، هر چند که میبینم ، هر چی میسازم در رابطه با زنان است.
من به عنوان بینندهء فیلم شما بنظرم میرسد که شما دارید مسائل امروز زنان ایران را مطرح میکنید. برای اینکه میبینیم زن در فیلم شما مسئولیتهای زیادی را دارد؛ مشغلهء فکری دخترش را دارد، مسئولیت کل خانواده را هم به عهده دارد، هر کس در خانواده مشکلی برایش پیش بیاید و یا بیمار شود زن مسئولیت را بدوش میگیرد، حتی مسئولیت اجتماعی حفظ میراث فرهنگی هم بر دوش اوست. من اشتباه دیدم؟
نه... یک جور تصویر زن هم نسل خودم است، زنی که تجربۀ عجیب و غریب را از سر گذرانده. قبلا هم گفتم این زن هم نسل ما، زنی که انقلاب را تجربه کرده زنی که جنگ را تجربه کرده زنی که دورانهای عجیب و غریب تاریخ جدید را شاید تجربه کرده... من همیشه میگویم ، ما شاید این ۴۵ یا ۵۰ سال را عمر نکردیم. این زن، این نسل ، این مرد، هزار سال عمر کرده. با توجه به شرایطی که ما از سر گذراندیم، نسل ما خوب... نسل آرمانخواهی بوده... نسل مسئولیت پذیری بوده... نسلی بوده که دغدغههای هویتی فرهنگی داشته.. بحث من این است که آیا درست عمل کرده؟ با تمام این آرمانخواهی... با تمام مسئولیت پذیری... با تمام مشگلاتی که از سر گذرانده و تجربههای عجیب و غریبی که داشته... آیا گذشته اش را خوب دیده؟ بهر حال این ۴۵ سال ۵۰ سال عمرش را... حرکت رو به آینده اش را که میکند و نسل آینده که بچههای ما دارند پیش میبرند، آیا درست براشون تعریف کردیم؟ یا فاصلهای افتاده عجیب و غریب و اینکه نسل ما بخاطر همان آرمانخواهی و مسئولیت پذیری اش از نسل جوان این را میخواهد که عین ما باشد... مثل ما باشد... ما اجازه نداریم... ! بهر حال اتفاقاتی که برای نسل جوان ایران دارد میرود، چه خوب چه بد، ما باعثش بودیم. اگر ما نگاه محترمانه تری داشتیم اگر ما نگاه موشکافانه تری داشتیم... اگر گذشته مان را خوب نقد کرده بودیم...همین نسل آرمانخواهی که خواهان شرایط بهتر و خواهان حفظ ایران است...صلح طلب است... و دغدغههای خودش را دارد، آیا اینطوری عمل میکردیم؟ یا بهتر عمل میکردیم؟
تمام زنهای فیلم شما تنها هستند! حالا تو هر سنی و هر شرایطی. البته فیلم شما بنظر من بیشتر اسطورهای است ، داستان زندگی واقعی نیست، ولی با وجود این ، هر سه زن فیلم شما تنها هستند. هیچکسی را ندارند که پشت شان باشد غیر از خودشان. چرا؟! چرا مردها تو فیلم شما نمیتوانند با زنان بسازند یا زندگی کنند یا بفهمندشان؟
این اولین بار است... خیلی سوال خوبی است... همیشه فکر میکردم که شاید کسی نفهمیده این بخش فیلم را (میخندد) شاید هم بر میگردد به خودم ، به اطرافیانم. بهر حال من وقتی فیلم میسازم نگاه بر شرایطی که بر من و اطرافیانم میگذرد دارم و این نمیتواند بی تاثیر باشد. من میبینم تمام زنان ایران تنها هستند؛ خیلی... خیلی زیاد... حتی کسانی که یک مرد کنارشان است ولی باز تنها هستند. نمیدانم چرا... چرا نمیتوانیم... بخصوص نسل من نمیتواند با مرد درست بر خورد کند یا درست بتواند ارتباط بر قرار کند، یا مرد چرا نمیتواند... و یا ما چرا قبول نمیکنیم و نمیتوانیم به این درک مشترک با مرد برسیم. وقتی من بررسی میکنم، میتوانم خیلی رک به تان بگویم، مرد روشنفکر ما تو شرایطی که به نفعش است تمام قوانینی که علیه زنان است را ازش استفاده میکند و جاهایی که با منافعش تضادی ندارد، میآید یک جوری طرفداری از حقوق زنان میکند... و رفتارهای عجیب و غریب...! زن امروز ما نمیتواند با چنین مردی حتی از نوع روشنفکر ش ارتباط بر قرار کند و باید ازش بگذرد ، باید ازش رد بشود، کار خودش را بکند ، راه خودش را برود و بتواند خودش را پیدا کند و بتواند آن میراثی را که دارد حفظ کند؛ و زن است بنظ من تو بستر تاریخی ایران ، و همیشه میراث دار بوده است. مشگل مردان ماست که زنان با اینکه از لحاظ شاید نگاه سیاسی اجتماعی اقتصادی یا تفکری که دارند و جامعیتی که میبینند مشگل دارند، با اینهمه به هر حال از مرد امروز میگذرند چون مرد روشنفکر امروز درست ندیده است ماجرا را و خیلی اشتباه دیده و باز زنها همانطور که تو این فیلم نشان دادم بهتر و زیبا تر میبینند با تمام مشگلاتی که دارند.
شما بیشک تو ایران با زنان روشنفکر و هنرمند زیاد سر و کار دارید که مثل خودتان هستند و شرایط شما را دارند. شخصیتی دارند و مستقل هستند. واقعا اینگونه زنان بر اساس تجربهء شما نمیتوانند با مرد روشنفکر و مرد هنر مند ایرانی کنار بیایند و رابطه بر قرار کنند؟
نمی شود.. ببینید، اکثر زنهای روشنفکر ما تنها هستند. نمیتوانم تعمیم بدهم و جرئت چنین کاری را ندارم حتی ۹۰ در صد... چون زن روشنفکر.. زنی که آگاه بشود... زنی که مستقل باشد، از لحاظ اقتصادی دستش تو جیبش برود، شرایطش را بشناسد، تعریف زن را داشته باشد تو جامعه ، و قائل باشد به حاکم بودن زن بر سرنوشت خودش تو جامعه... مرد روشنفکر پذیراش نیست و آن تضاد همیشه میزند بیرون.آن تضاد دورانهای تاریخی مردسالارانه و پدر سالارانهای... این است که مرد روشنفکر قبولش نمیکند و همیشه این تضاد هست تا اینکه مردان ما و بخش زیادی از زنان ما به این عقلانیت برسند که تعریف درست و جامعی بدهند از حضور زن و مرد برابر در کنار همدیگر در یک جامعه. ولی متاسفانه همه جا، چیزی که من شاهدش هستم، آقایان وقتی میبینند در تضاد با منافع شان است، از تمام ابزارهایی که الان در حال حاضر در ایران وجود دارد، اینها درست استفاده میکنند به نفع خودشان! در حالی که میتوانستند توی 20 سال گذشته همه را نفی کنند. ولی آنجایی که منافع شان باشد متاسفانه مرد روشنفکر ایرانی از تمام آن ابزارها استفاده میکند علیه زنی که همسرش است، زنی که مادرش است، حتی زنی که دخترش است !
راه حل بنظر شما چیست؟ بی عشق زندگی کردن، یا اینکه بدون بند زندگی کردن؟
من فکر میکنم بدون بند زندگی کردن بهتر است تا بیعشق زندگی کردن. بهر حال تاوانی است که نسل ماها دارد میدهد. تاوان بزرگی... که ما تو مقاطع مختلف تو مراحل مختلف و تو شرایط مختلف سنی مان دادیم این هم بنظر من یکی از آنهاست که تاوانش را نسل ما دارد میدهد. شاید اگر به این آگاهی و هوشمندی نمیرسید و اینقدر حرکت رو به جلو درستی نداشت و اینقدر آگاه نمیشد به شرایطش، اینطوری زندگی نمیکرد ، و شاید راحت تر زندگی میکرد. ولی الان دیگر نمیتوانیم... سخت است.
در سطح اجتماع چه؟ شما به عنوان یک فیلمساز زن مشگل جدا گانهای دارید مشگل بیشتری دارید، از فیلم سازهای مرد؟
نه ! واقعا نداریم! این واقیعیتی است که میگویم. اصلا..! تو ایران تو مشگل تفکری داری. نمیتوانی بگویی بر اساس جنسیت مشگل داری برای فیلم سازی. تو بر اساس تفکر مشگل داری ؛ یعنی اینکه چه نگاهی داری و با چه نگاهی میخواهی فیلم بسازی. این دیگر جنسیت ندارد. ما زنهای فیلمساز زیادی داریم که تمام امکانات در اختیارشان است... به مراتب امکانات بهتری از یک فیلمساز مرد که شعور دارد تفکر دارد و میداند دارد چکار میکند. من... این را تا حالا شاهدش نبودم که تبعیضی باشد. ما واقعا بر اساس جنسیت تو ایران اصلا مشکل نداریم اینکه فیلمساز زن شرایطش سخت تر باشد ، از یک فیلمساز مرد این اصلا نیست. شاید حتی به مراتب بهتر باشد چون اعتراضمان اعتراض همه گیرتری میشود، اعتراض فرا گیرتری میشود. ولی بر اساس تفکر، خوب شدیدا مشکل داریم دیگر. همانجور که میدانید ما دو گروه فیلمساز داریم. فیلمسازهای دولتی و فیلمسازهای مستقل. خوب فیلمسازهای مستقل زن و مرد ندارد ، همیشه مشکل دارند.
شما سر ساختن سه زن مشکلی داشتید برای مجوز گرفتن فیلمبرداری و غیره...؟
من سر سه زن برای مجوز گرفتن متاسفانه مشکل دار شدم. یعنی اینکه حتی میخواستم بروم دیگر جلو ارشاد سیگار بفروشم! بعد از اینهمه کار... ۲۵ سال کار تو سینما... اینها به من گفتند که صلاحیت فیلمسازی نداری. اعتراض من خیلی شدید بود و به هر حال دادند سریع. تو ادامهء کار مشکل نداشتم ، امکاناتی را که میخواستم، داشتم. خوشبختانه سرمایهگذار داشتم. یک بخش زیادی پول را سرمایهگذار خصوصی داد و من کار کردم. تا الان هم که فیلم برلین است... بهر حال یک پیشنهادهایی دادند ولی من تا بحال زیر بار نرفتم. قبول نکردم. البته در حد پیشنهاد به من مطرح میکنند. فیلم که هنوز جایی اکران نشده، اولین بار در برلین به نمایش گذاشته میشود. ولی بروم ببینم چه میشود؟! نمیدانم... چون بهر حال ما با سلیقههای مختلفی طرفیم. یک نامۀ اعتراض آمیز ۴۵ نفره زده بودیم تو مطبوعات. ما بر اساس قانون با کسی طرف نیستیم که بدانیم که....نه... الان شرایط فیلم مان خوب است... امکان دارد اکران بشود. فردا اصلا ممکن است اکران بیاید پائین یک اتفاقهایی بیفتد. چون سازمانهای مختلف ارگانهای مختلف تفکرهای مختلف به خودشان اجازه میدهند راجع به فیلم ما نظر میدهند و بهر حال توی یک شرایط بسیار نا امنی ما فیلم میسازیم و نمیدانیم آینده مان چه هست. یعنی من با قاطعیت هیچ چیز نمیتوانم بگویم... بگویم که فیلم من مشکل دارد یا اصلا مشکل ندارد! نمیدانم اصلا نمیدانم چه جوری است....تا برود اکران بشود ببینم چه اتفاقی براش میافتد.