پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 14.08.2007, 20:13

باهمين رخت سياه


رضا صارمی




خطاب به كوهی كه درسينه‌اش می‌تپد
به نصرت الله مسعودی



شبلی
طوری سنگ می‌انداخت
كه دستش سنگی نشود
چه گوارا طوری
كه خون از دماغ كسی
نباشد كه در نيايد
(و نسل سنگهای پرنده را منقرض فرموديم)
چيزی كه در فلسطين می‌اندازند سنگ نيست
وگرنه
به چيزی می‌خورد اين همه سنگ
و آب از آب
تكانی می‌خورد
و چشم كسی
اقيانوس بی‌آرام را
بی‌آرام‌تر می‌كرد
چشمی كه در قشنگ
از همه افراطی‌تر بود
در روسيه چپ
در كوبا چريك
در هند اما دست ِگدايی دراز كرده رو به روپيه
روپيه، روپيه
(سه روپيه كافی ست)
و در كجا ست
كه شكل ِدار
شكل ِسنگ است وقتی سار می‌شوي
چهل روز عزای عمومی اعلام می‌كنم اين سطر را
و اخلاق ِاخم در ابروی من موج می‌زند
يك قطره ديگر اشك
اگر گريه كنم آب
دنيا را غرق می‌كند آن وقت
زمين
زمين می‌خورد
باقی خواب را باهمين رخت سياه ببينيد:
من كه جاده‌ام
نمی‌رسم
پس در اورشليم يهوه چرا خداست
و در غزه وای!
من ذات ِماندگاری‌ام اينجا
بايد بمانم
و بساط اين سطر را
طوری جمع كنم
كه جز سكوت!





نظر شما درباره این مقاله:


 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024