يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ - Sunday 22 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 23.04.2007, 22:31

پروازهای رنگی رقص


نعمت آزرم




    برای شاهرخ مشکین قلم
    به شادباش زادروزش










رقصت زبان پیچ و خم روزگار ماست:
افشانه‌های شعلۀ نیزارهای ِ سبز ِ برافروخته در چرخ ِ گردباد
پیچنده گیسوان ِ پریشان ِ بید در نوازش ِ نرم نسیم
رنگین کمان ِ زمزمه‌های ِ نیاز و راز
تبخیر تاب و افسر پرویز در تبسّم شیرین
پیوسته باز و بسته شدن‌های چتر کنگرۀ موج، روی آب
آهنگ کاروان ِ پر از افت و خیز در گذر از شیب ِ سنگلاخ
گرد آفرید و وسوسۀ رزم و عشق در برابر ِ سهراب.

*

باری هزار منزل ِ پیموده پشت سر داریم
ما با هزار سال خاطره در ذهن از گذشته به اکنون رسیده‌ایم
چشمی به ریشه‌ها و نگاهی به شاخ و بر داریم
در زیستمان آن سده‌های دراز ِ پر تپش و هول
زیر نگاه مسند و محراب و محتسب
ما را امان نبوده که تاریخ را - گزارش ایّام را- چنان که بشاید درست بنویسیم
ما در شبان ِ سایه روشن تاریخمان،
در پرتو ِ ترانه و تنبور و رقص به سر برده‌ایم
تاریخ را سروده و رقصیده‌ایم
ایام را نواخته‌ایم و سروده‌ایم!

*

اکنون که جای جای جهان را به ناگزیر پراکنده‌ایم
شاید به گوش عالمی برسانیم
کز سرزمین مهر سفیرانیم
فرهنگ ما محبت و آزادگی‌ست
ما با دروغ و کینه و کشتار دشمنیم
فرزندهای سادۀ ایرانیم
در چشم ما شناسۀ انسان هم از نُخُست همان مهربانی و فرزانگی‌ست
ما را به زشتکاری ِ دین پیشگان ِ یافته مسند – از اتفاق- مگیرید!
برفند و در تموز نمی‌پایند
با سنبل و شقایق و شمشاد و نسترن
در دشت خار هرزۀ خونریز نیز هست!
ما را ز خویشکاری ِ انسانگرای گوهر فرهنگمان درست به جای آورید!

*

تاریخ پر شگفتی ما – با فرازهای درخشان و سطرهای سیه‌پوش – را برقص!
ایران باستانی ما را هم از سپیده دمانش
از خندۀ محبت زرتشت گاه زاده شدن
تا روزگار ما
تا این زمان که باز دورۀ نوزاد مانی ِ تاریخ ماست
آن یادهای دور فراموش را برقص!
- کاوه: خروش جنبش مردم به باژگونی ضحّاک
- کورش: نُماد قدرت و اخلاق در گشایش بابل در آستانۀ فرمان ماندگار
- مانی: میان تبّت و چین رو به تیسفون و در اندیشۀ رهائی ِ نور از میان تاریکی
- مزدک: درفش ِ جنبش آزادی و برابری خلق
- بابک: شرار ِ شعلۀ خشمی بلند به جان خلیفه از دل آذرگُشسب
- یعقوب: در حوالی ِ بغداد ایستاده دست به شمشیر و خسته جان
- در راه تیسفون و بازسازی آن تختگاه: مردآویج
- فرزانه پیر توس: به تدبیر ماندگاری ایرانسرای در دل توفان
و نسل های تکه تکۀ خاموش را برقص!
زیرا زبان رقص زبانی جهانی است
محتاج هیچ ترجمه ای نیست
نشنیده های تازۀ هر گوش را برقص!

*

باشد که بوسعیدابوالخیر و مولوی
هم نیز در سماع زمان و زمانه را به همین گونه بازنمایانده‌اند
گوئی که گوش هوش به فریادهای خفتۀ ایام
خوابانده‌اند و باز از این گونه خوانده‌اند:
- «خرّم همی زییم اَبا روی ِ چون نگار
خرّم زیاد هر که سزاوار ِ خرّمی ست...»1
- «یک دست جام باده و یک دست زلف یار
رقصی چنین میانۀ می‌دانم آرزوست...» 2
وینها ترانه های دل افروز همدمی‌ست!

*

اینک توئی میانۀ میدان و چشم‌ها نگران تواند
رقص‌ت گزاره‌ای‌ست که از سرزمین مهر سخن می‌کند
پروازهای رنگی رقصت بلند باد!
آهوی ِ وحشی ِ هنر ناب و سربلند
همواره رام ِ رام تو را در کمند باد!
ایران و سرفرازی و بهروزی‌اش
بیش از هر آنچه در نظرت ارجمند باد
جانت که نبض جان هنر می‌تپد در آن
دور از گزند باد!



پاریس بیستم آوریل 2007
سی و یکم فروردین 1386

_________________

1- از ابوسعید ابوالخیر
2- از جلال‌الدین مولوی بلخی








نظر شما درباره این مقاله:


 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024