پنجشنبه ۲۷ دي ۱۴۰۳ -
Thursday 16 January 2025
|
ايران امروز |
در سال ۲۰۰۳، هنگامی که عباس معروفی خانه هدایت را در خیابان کانتِ برلین بنیان نهاد، همسایهای غیرمنتظره و عجيب داشت: کلوب ۷۷. این فاحشهخانه مشهور که در آن زمان قدمتی بیش از دو دهه داشت، در پشت در آهنی کوچکی با دیوارهای بیویترین پنهان شده بود، گویی نمیخواست کسی نگاهش را به درون بیاندازد. تنها نشان حیات این کلوب، چراغ قرمزی بود که شبها با چشمکهای مداوم خود، توجه رهگذران را جلب میکرد.
در غروبهای آن سالها، دخترانی که روی سنگفرشهای پیادهرو قدم میزدند، پیش از ورود به کلوب نگاهی کنجکاو به ویترین کتابفروشی خانه هدایت میانداختند. اما دنیای کتابها برایشان غریبه بود، گویی در برابر آینهای ایستادهاند که هیچ تصویری از خود در آن نمیدیدند. کتابفروشی و مرکز فرهنگی خانه هدایت، که مأمنی برای فرهنگ و هنر بود، از نظر رونق اقتصادی اما هرگز به پای همسایهاش نمیرسید.
سالها گذشت و این دو مرکز با تمام تفاوتهایشان، در کنار یکدیگر همزیستی مسالمتآمیزی داشتند. اما سرنوشت، مسیرهای متفاوتی برایشان رقم زد. سرطان، عباس معروفی را از ما گرفت و کرونا کلوب ۷۷ را از پا درآورد. با اینهمه، خانه هدایت با همت مهرگان معروفی، دختر عباس، و دیگر اعضای خانوادهاش پابرجا ماند. در نبرد بقا، این خانه هدایت بود که پیروز شد.
کارت بازی سرنوشت اما هنوز به شکلی معجزهآسا تغییر میکرد. در اقدامی ارزشمند، وزارت فرهنگ برلین در فوریه سال گذشته نصب لوح یادبودی به افتخار میراث فرهنگی عباس معروفی در ساختمان خانه هدایت را تصويب و در برنامه کار خود قرار داد. پس از آن طولی نکشيد که قرارداد الحاق ساختمان متروک کلوب ۷۷ به خانه هدایت امضاء شد. این ساختمان اکنون در حال بازسازی است و قرار است به فضایی برای برنامههای فرهنگی تبدیل شود.
نمایشگاهی برای تاریخ زنده
این روایت شگفتانگیز الهامبخش نمایشگاهی با عنوان “از نوازش تن تا پیام جان” (From Massage to Message) شد که در همان فضای نیمهویران و در حال بازسازی کلوب سابق برگزار میشود. احسان جعفری، هنرمند ایرانی مقیم برلین، ایدهپرداز این نمایشگاه و داریوش شکوف، کارگردان سینما و هنرمند برلينی، مدیریت آن را بر عهده داشت. در کنار آنها، اکرم ابویی، طراح هنری و نقاش ساکن برلين و مریم پیروزیراد - نقاش جوان برلینی با نام هنری بلوو (Belvoo) - نیز آثار خود را در این نمایشگاه عرضه کردند.
داريوش شکوف، هنرمند و کارگردان سينما
داریوش شکوف درباره این نمایشگاه میگوید: «محتوای این آثار نمیتوانست در یک گالری شیک و مرتب جان بگیرد. این مکان با دیوارهای نیمهخراب و تاریخ پنهانش، خود بخشی از روایت است. فضای خام و ناتمام این ساختمان، گویی بخشی از آثار هنری است که در آن به نمایش درآمدهاند.»
بیانی ساده، اما عمیق
یکی از برجستهترین مجموعههای نمایشگاه، آثار احسان جعفری است: نقاشیهایی سیاهوسفید که با خطوطی ساده، ژرفای درد و واقعیت را به تصویر کشیدهاند. شکوف درباره این آثار میگوید: «کارهای احسان پر از حسهای درونی و پیچیدگیهای روانی است. گویی هر تابلو داستان زنانی را روایت میکند که برای بقا، روح خود را زخمی کردند. این زخمهای روانی در آثار احسان به وضوح دیده میشود، در عین سادگی بینظیرشان.»
شمايی از آثار احسان جعفری
خود احسان درباره چرخشها و دوران و محوریت سفید در آثارش میگوید: «زندگی پر از چرخش است. گاهی این چرخشها ما را به سیاهچالهای میبرند که در آن زمان و مکان معنا ندارد. اما حتی در سفیدی مطلق هم حرف برای گفتن زیاد است. با کمترین خطوط، میتوان عمیقترین احساسات را منتقل کرد.»
رؤیاهای گمشده
در بخش دیگری از نمایشگاه، مریم پیروزیراد با آثار آبستراکت امپرسیونیستی خود، رؤیاهای شیرین زنان را به تصویر کشیده است. او آرزوهای نابی را بازگو میکند که حتی در اوج سیاهی و تحمیل، از دل این زنان نرفتهاند. شکوف درباره آثار مريم میگوید: «کارهای بلوو، گویی روح دخترانی بیگناهی را که ناخواسته تن فروشی می کنند، روایت میکند. دخترانی که با وجود تمام سختیها، همچنان با امید و آرزو زندگی می کردند.»
مهرگان معروفی، مدير خانه هدايت در کنار هنرمند جوان مريم پيروزی راد (با نام هنری بلوو)
زنان و آزادی
مجموعه طراحیها و آثار اکرم ابویی، با رویکردی کلاسیک و بهرهگیری از مواد حقوق بشر، بدن زن و تمنای آزادی را به شکلی هنری و ظریف به نمایش گذاشتهاند. چيدمانی با نام “جوانههای خدا”، ترکيبی از تنه درخت و تار موی زنانه، از جمله آثار اکرم ابويی است که ترکيبی همگون و زيبا از زايش و بخشندگی را با هويت زنانه به نمايش میگذارد. سازهای که همزمان با ادای احترام و حمايت از جنبش زنان ايرانی برای آزادی های فردی و اجتماعی خلق شده است. این آثار نشاندهنده پیوند میان طبيعت، تاریخ و هنر است و درد و امید را به هم میآمیزند.
اثری از اکرم ابويی، طراح و هنرمند ساکن برلين
حضور تاریخ در فضا
اما چیزی که این نمایشگاه را یگانه کرده، دکورهایی است که داریوش شکوف با خلاقیت خود از بازماندههای کفشها و لباسهای دختران کلوب ساخته است. این سازههای هنری، فضایی زنده و شگفتانگیز به نمایشگاه بخشیدهاند. او میگوید: «اینجا، گویی تاریخ به حرکت درآمده است. هر گوشه، قصهای دارد و هر اثر، صدایی از گذشته را به گوش میرساند.»
ورود به این نمایشگاه، تجربهای فراتر از تماشای آثار هنری است. در این فضا، تاریخ معلق است و نالههای خفهشده دیروز، هنوز در هوا شنیده میشوند. هر نقاشی، هر مجسمه، و هر دیوار، روایتگر روزهایی است که چراغهای قرمز، شب را میسوزاندند و امید به صبحی روشن در دل زنده میماند.
میراثی برای آینده
مهرگان معروفی، مدیر خانه هدایت، درباره آینده این مجموعه میگوید: «الحاق کلوب سابق به خانه هدایت، فرصتی بینظیر برای احداث يک مجموعه فرهنگی برای برگزاری کلاسهای آموزش هنری، نمایش فیلم و تئاتر، و اجرای برنامههای موسیقی فراهم میکند. رسالت ما، ایجاد پلی است که انسانها را بدون توجه به مرام، ملیت یا مذهب، با فرهنگ و هنر به هم پیوند دهد. این میراث عباس معروفی است: پلی که فرهنگ را از گذشته به آینده میرساند.»
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025
|