پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ -
Thursday 21 November 2024
|
ايران امروز |
در نگر ایرانیان، دو پدیده، در زندگی این جهانی، نقش بزرگی بازی میکنند: پدیدۀ نیکی و پدیدۀ بدی. هر یک از این دو پدیده را نیز نشانههایی است. تابش خورشید و روشنایی روز از نشانههای نیکی است. چیرگی تاریکی و پنهانمانی روشنایی، از نشانههای بدی است. این دوگانه نگری یا دوگانه اندیشی، درونمایۀ بنیادین بسیاری از دینها و آیینهای شناخته شدۀ جهان امروزی است. این جداسازی (abstraction) هم، ریشه در فرهنگ بومیِ پیش از آمدن آریاییها به ایران، دارد. به گفتۀ دکتر مهرداد بهار، در هزارۀ نخست پیش از میلاد، که استورهها کم کم رنگ میباختند، این دوگانهنگری نیز جای خود را به یگانهپنداری داد و خدایان زورمند، گام به میدان گذارده و نقش اهریمن و شیطان را از همترازی انداختند. ولی هنوز هم، این بخشبندی دوگانگی نه تنها بر اندیشه، که بر زندگی مردمان نیز سایهگستر است. ادیانی هم که بر طبل یکتاپرستی میکوبند، خود تماشاگر رزمایش بین خدا و شیطانشان هستند. انگیزۀ ناسازگاری پندار شیطان با آفرینش خدا، که خود باصطلاح فرشتهای از فرشتگان بوده، در اینگونه ادیان، گرهی ناگشوده باقی مانده است.
کهنترین باور استورهای-دینی ایرانی، مهرآیینی است. تندیسهایی که از میترا، در ایران و سراسر اروپا وجود دارد، گونههایی از این استوره را نشان میدهند، برخی از آنها، زایش مهر با کرۀ زمین در دست را از صخره نشان میدهد، نقش بازیافته از «دیبورگ آلمان». در برخی از این نگارهها، «مهر» از میان گل نیلوفر زاده میشود، «نقشهای موجود در پیشخوان کلیسای کنستانتین در واتیکان و چندین نقش یافته شده در آلمان، فرانسه و بلغارستان». در نگارههای بسیار دیگر، زایش مهر از میان صدف نقش بستهاند.
باور دیگری که در این زمینه در ایران وجود دارد، زایش دوبارۀ «سوشیانس» نجات دهنده از میان آبهای دریای سیستان است. ولی اندیشۀ زایش و حتا زایش دوباره، همواره در باورهای ایرانی و ادبیات فارسی جای گرفته است. در عرفان ایرانی نیز، زایش دوباره، یکی از بنیادیترین اندیشههاست. زیباترین نمونه را میتوان در مثنوی مولوی خواند:
از جمادی مردم و نامی شدم
از نما مردم ز حیوان سر زدم
استورۀ زایش از مادر باکره
استورۀ زایش از مادر باکره نیز که یکی از عناصر فرهنگی باورهای هند و ایرانی میباشد، و از راه مهرآیینی به مسیحیت گام نهاده است، یکی از ظریفترین بخشهای «زایش پاک و ویژه» میباشد که در گفتاری جداگانه باید بدان پرداخت. «یلدا» بمعنای زایش، واژهای است سریانی که مسیحیان سریانی با خود به ایران آوردند. این واژه با همین معنا به زبان عربی نیز راه یافته است. یلدا، نام شب نخست زمستان و شب پایانی پاییز است. در گاهشمار کهن، اول جَدی و آخر قوس است. در آن شب یا در شامگاه آن شب، آفتاب به برج جُدی وارد میشود. نویسندۀ صحاح الفرس گوید: یلدا شبی را گویند که از آن درازتر نباشد و آن در آخر فصل پاییز است.
استاد پورداود مینویسد: بنا به نوشتۀ پژوهشگران، « یلدا» جشن زایش میترا (مهر) در شب نخست دیماه بوده است که ترسایان، در سدۀ چهارم میلادی (زمان حکومتی شدن مسیحیت در رم) آن روز را، روز زایش عیسا قرار دادند . خورشید مهر یا میترا، نجاتبخش جهان از سلطۀ اهریمن و نکبت و ادبار او بود. از هنگامی که آیین مهر از ایران به اروپای کهن رفت و در آنجا رایج شد، در روم و بسیاری از کشورهای اروپایی، بهمین باور، روز 21 دسامبر را که برابر با روز نخست ماه دی ایرانی بود، بعنوان روز زایش «میترای شکستناپذیر» (Natali-Invictus) جشن میگرفتند. اما در سدۀ چهارم ترسایی، براثر اشتباهاتی که در کبیسه روی داد، تولد مهر به ۲۵ دسامبر افتاد و از آن پس در آن روز، تثبیت شد. تا آن زمان تولد عیسای مسیح روز ششم ژانویه برگزار میشد. این تاریخ در کلیسای ارتدوکس و ارامنه باقی مانده است. ولی متولیان کلیسای روم، که در پی نابودی همۀ آثار میترایی بودند، و با بنای کلیساها بر روی مهرابهها قصد پوشاندن آثار میترایی را داشتند، همان روز را روز زایش عیسای مسیح اعلام کردند.
معزی میگوید:
ایزد دادار، مهر و کین تو گویی
از شب قـدر آفرید و از شب یلدا
زان که به مهرت بود تقرب مومن
زان که بـه کینت بود تفاخر ترسا
یلدا، که درازترین شب سال و شب آغازین چلۀ (چهلۀ) بزرگ است، با ستایهای هم که در کتابهای تاریخ و واژهنامهها از آن شده است، در میان ایرانیان نیز، شبی گرامی است، ایرانیان که پیش از پیدایی زردشت، پیروان آیین میترا (مهرآیینان) بودند، آن شب را «زادشب مهر»، خورشید (ایزدفروغ) میدانستهاند. از آنجاکه در این آیین، روز نماد نور ایزدی و شب نماد تاریکی اهریمنی است، این باور به زایش مهر و شکست تاریکی در آن شب جایگیر شده است. در پگاه پس از یلدا، روزها رو به بلندی میگذارند و میزان روشنایی در برابر تاریکی رو به افزونی میگذارد.
یلدا نیز، از جشنهای آتش به شمار میرود، چون از جشنهای شبانه است و ایرانیان در آن شب آتش میافروزند، تا دیوان و اهریمنان را بتارانند و از آسیب آنان در امان باشند. این شب را شب چلّۀ بزرگ نیز مینامند. چلۀ بزرگ از یکمین روز دی ماه، که «خور روز یا خرّمروز» نام دارد، تا دهم بهمن ماه، که جشن سده است به درازا میانجامد. آن گاه چلّۀ کوچک فرا میرسد، که زمان آن نیز از یازدهم بهمن تا پایان بهمن است. در چلۀ کوچک، سرمای هوا کاهش مییابد.
ایرانیان، پیش از ظهور زردشت، مهرآیین بودند. مهرآیینی، بوسیلۀ لژیونهای رومی، که در سالهای پایانی سدۀ نخست ترسایی، سرزمینهای آسیای کوچک را در تصرف خود داشتند، کمکم به اروپا راه یافت و تا سدۀ سوم ترسایی به اوج پیشرفت رسید. در آن زمانها، در اروپا مهرابههای زیادی برای پرستش میترا و گرمابههای گروهی در روم، برای اجرای مراسم غسل مهرابه، برپا شدند. این مهرابهها، پس از جایگزینی مسیحیت، به جای مهراآیینی (میتراییسم)، از سوی مسیحیان، تخریب شدند تا به جای آنها، کلیساها ساخته شوند. یکی از بیشمار کلیساهای ساخته شده روی مهرابه، کلیسای « کلمنت» در شهر رم قرار دارد، که من این مهرابۀ زیبا را با آب روان، در زیر آن، بازدید کردهام. بر روی این مهرابه، دو کلیسا در دو طبقه (اشکوب) ساخته شده است. نخستین کلیسا در سدۀ دوازدهم و کلیسای دومی، که همتراز سطح زمین شهر است، در آغاز سدۀ ۱۹ بنا شده است.
برخی نیز بر این باور بودند که بنیانگذار آیین مهر، هوشنگ پادشاه پیشدادی بوده است. فردوسی نیز در شاهنامه به این باور اشارهای دارد:
کـه مـا را ز دین بهی ننگ نیست
به گیتی به از دین هوشنگ نیست
همه راه داد است و آیین مهر
نظر کـردن انـدر شمار سپهر
این باور نیز وجود دارد که، آتش به وسیلۀ هوشنگ، آغازگر برپایی جشنهای آتش (جشن سده) کشف شده است. از استورۀ ایرانی چنین نقل است که: در زمان پادشاهی هوشنگ پادشاه پیشدادی، اژدهای هیولایی، آب آشامیدنی شهر را بر روی مردم بسته بود. زمانی که هوشنگ از این گرفتاری آگاه میشود، با شمشیر آخته به جنگ اژدها میشتابد. به هنگام این ستیز، از برخورد شمشیر او با سنگ صخره، جرقة آتشی پدید میآید. بدینگونه هوشنگ، به راه آتش افروزی پی میبرد و آن را بمردم خود میآموزد.
آیینهای شب یلدا
ایرانیان در این شب، یعنی شب نخستین ماه دی، به جشن و شادمانی میپردازند. خانوادهها با خویشاوندان، یا با دیگر خانوادهها، گرد هم میآیند و شب زنده داری میکنند. در برخی از شهرهای ایران برای شب یلدا، پلو با خورشت فسنجان پخته میشود. برای جشن این شب نیز، افزون بر پختن شیرینیهای گوناگون، آجیل ویژهای فراهم میگردد که در آن همه گونه خشکبار (بادام، مغز گردو، فندق، بادام رمینی، نخودبرشته و دیگر دانههای خوردنی برشته شده، و میوههای خشک شده: انگور، آلو، و ...) دیده میشود.
میوههایی که در این شب بر روی کرسی خانواده (یا روی میز) چیده میشوند: انار، هندوانه، خربزه، ازگیل، سیب، انگور، خرمالو و ... هستند. این خوردنیها را «شب چره» نیز مینامند که از واژۀ چریدن میآید و «چُرَک» به معنای نان در آذربایجان نیز از این واژه است. در شمال ایران، اگر در این شب برف باریده باشد، برف تمیز را با شیرۀ نیشکر و در اسکو (آذربایجان) با شیرۀ توت، میخورند و بر این باورند که با خوردن برف و شیره و هندوانه، انسان گرفتار سرماخودگی زمستانی نمیشود.
خواندن غزلهای حافظ و سرودههایی از شاهنامه نیز بخشی دیگر از برنامههای شب یلدا میباشد. حافظ و بسیاری از شاعران و چکامهسرایان، سیاهی و بلندی این شب را، به زلف و سیاهی خال یار، و دراز بودن دوران دوری از یار (زمان هجران)، یا سیاه بختی تشبیه کردهاند. ولی از آنجاکه، نیاکان و پیشینیان ما مردمانی شاد بودند و از هر زمانی برای برپایی جشن و شادمانی استفاده میکردند، درازی و سیاهی شب یلدا را نیز با گردهم آیی و جشن میگذرانیدند.
روز نخست دیماه نیز، در میان آریاییها جشن گرفته میشد، چون نخستین روز ماه «دی» بنام آفریدگار، نامزد است. این روز که هم آیی نام روز با نام ماه میباشد، بنا بر آیین ایرانیان، جشن «دیگان» است. این روز را در ایران « خرم روز» مینامند. واژۀ «دی» بمعنای روز در زبان انگلیسی نیز از همین نام گرفته شده است.
یلدا
روشنایی پگاه، از پسِ ظلمتِ شبِ یلدا، نشان پیروزی ست.
تو را توان آن نیست که واژهی آزادی را
به زیر رنگ سیاه باورت بپوشانی.
به نور سپیدۀ بامدادِ روز پسین سوگند،
رقص لوند شعلههای آتشِ سده،
پاسدار آزادی ست،
و انجماد هیچ سخیفپنداری را،
یارای برابری با فرارسیدن بهار نیست.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|