يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ - Sunday 22 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 22.09.2006, 6:10

«رقص بر رف»


نصرت‌‌اله مسعودی



    تقديم به دكتر شفيعی كدكنی





نه كه خرابِ خراب
اما باز
خانه‌نشينِ سنگينیِ اين هيچِ بی‌گسست
كه پيش از پيدايی من
آنقدر گِرد سر پدرم گرديده بود
كه ميراث مادرم
مويه بود و مويی كنده
كه در سپيده دم من
چون بی‌خوابی شب‌ها می‌وزيد
و هم از اين روست
كه من گيسوی رودابه را
پنجه در پنجه‌ی باد
جز در پيچش و غلت خار
بياد ندارم ،
و زال بی‌سيمرغ و زر من
در قاف خرابه‌های فعولُن فَعَل
سر بر ديوارهای فرو ريخته‌ی دل
سردی روزگار
از گونه‌اش شعله می‌كشد.

نه!
از اين گريه گذشتن
نه كار من
كه پيش از زادن
از سمت خاك و خاكستر وزيده‌ام
كه كار تو هم نيست
كه ذات دوده بوده‌ای
و پلك مردگان هزار ساله هم هنوز
از تاری تو سنگين‌ است.
از حكم‌های هيچ
كه خط‌شان را
با ميخ كنده‌اند
ديگر حرفی نمی‌زنم
كه عريانی «من»های گريهْ زاد
در چاله‌های آن
چنان غرق است
كه دريا
تهِ خود را نمی‌بيند.
ايكاش
به حكيم توس و آن شاعر بی‌صله
گفته بودم
باز سلطان در غبار هزار خنگ رهوار
در به در
به دنبال واژه‌های ويژه می‌گردد.
ايكاش
به رودابه گفته بودم
هرگز كنار كنگره‌ی آن كاخ
با آن طُرّه
كمتر حرف و حديث بپراكند
كه حوّا حرام می‌شود.
.....
هی نصرت!
اين خواب چقدر درهم و برهم است؟!
در شاهنامه‌ی خانه‌ی شما
كه اصلاً رودابه‌ای نبود
و از دستنوشته‌های پدرت هم
كه جز مويه و موی كنده
چيزی نمی‌وزيد
امّا باز كه در غبارينه‌ها
با چشم باز می‌گذری
مگر از سنگينیِ پلك مردگان هزار ساله
خبر نداری
و نگفته بودی
«با چشم بسته
رقص واژه ، بيشتر تماشايی‌ست؟!»
....
باز خانه‌نشينی و
گستره‌ی پر پيچ و تاب رقص واژه‌ها
كه جهان «محمود» و محمودها را
از خودشان كوچك‌تر می‌كند.
و باز نصرتی
كه واژه‌هايش
بر رفی از ياد رفته
بر خاك می‌رقصند



نصرت‌‌اله مسعودی
آخرين تحرير ١/شهريور/٨٥




نظر شما درباره این مقاله:


 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024