يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ -
Sunday 22 December 2024
|
ايران امروز |
به مناسبت نصب لوح يادبود برای بزرگ علوی توسط وزارت فرهنگ برلين
لوح يادبود بزرگ علوی که مجوز نصب آن در سال ۲۰۱۷ پس از تصويب دولت برلين به وزارت فرهنگ اين ايالت ابلاغ شده بود، در روز چهارشنبه سوم آگوست ۲۰۲۲ طی مراسمی رسمی در محل سکونت آقا بزرگ واقع در بلوار فرانکفورتر شماره ۲ در مرکز شهر برلين پردهبرداری شد (عکس های شماره ۱ تا ۵). در اين مراسم که به دعوت وزارت فرهنگ برلين برگزار شد، آقای دکتر تورستن ولرت وزير فرهنگ برلين و احسان جعفری سخنگوی جامعه ايرانيان در آلمان درباره خدمات علمی و فرهنگی بزرگ علوی در شهر برلين سخن گفتند.
علوی و ميراث فرهنگی ايرانیتباران
ميراثِ فرهنگی و ارزشهای معنوی برخاسته از آن با نمادها و سمبلهایِ چندی در زندگی روزمره شهروندان حضورِ فيزيکی و مادی میيابند. آرامگاهها، مجسمهها و بناهایِ يادبود نمادهایِ حضورِ مادی و ارزشیِ بزرگان و شخصيتهایِ فرهنگی، هنری و ادبیِ پيشين در دلِ جوامع و شهرهایِ امروزين هستند و ارزشهایِ خلق شده توسطِ آنها به اين نمادها گره خورده و از آنها جدايیناپذيرند.
در جوامعی چون آلمان تداومِ حضورِ بزرگان پس از مرگِ آنها توسطِ نهادها و اداراتِ حرفهای برایِ حفظِ ميراثِ فرهنگی امری تضمين شده تلقی میشود. در برلين نهادهايی همچون شورایِ تاريخدانانِ وابسته به دولتِ ايالتی و يا انجمنی تخصصی با نامِ کميسيونِ تاريخِ برلين و بخشهایِ مربوطه در وزارتِ فرهنگ اين ايالت وظيفهیِ رسيدگی به ميراثِ فرهنگیِ بازمانده از مشاهيرِ درگذشته را بهعهده دارند. زندگينامه مستند نامزدهای دريافت لوح يادبود توسط شورايی از تاريخ دانان وابسته به دولت برلين بررسی و پس از تاييد شورا مجوز اجرای آن به وزارت فرهنگ ايالت برلين ابلاغ میشود. امور اجرايی از دريافت درخواست و مستندات مربوط به خدمات شخصيت درگذشته تا تدارک ساخت و سفارش لوح يادبود و تدارک و سازماندهی مراسم پردهبرداری توسط يک انجمن تخصصی به نام کميسيون تاريخ شهر برلين انجام میگيرد. بزرگ علوی از معدود شخصيتهای علمی و فرهنگی ايرانیتبار است که موفق به دريافت اين لوح در شهر برلين شده است. پرسش اين جاست که با وجودِ تمام اين سازوکارها و ساختارها در موردِ مشاهيرِ مهاجرتبار آيا تضمينی برایِ ماندگاریِ ارزشی و فيزيکیِ آنها در مهاجرت وجود دارد؟ برای دريافت اين پاسخ بد نيست نظری به تاريخچه اين روند بيندازيم.
پروژه ميراث فرهنگی، از ايده تا عمل
موفقيت اين اقدام در واقع و بيش از هرچيز مديون اجرای پروژه ميراث فرهنگی جامعه ايرانيان در آلمان بود که ايده آن از سال ۲۰۱۳ با انگيزه تهيه مستندات لازم برای ثبت آرامگاه علوی به عنوان مشاهير برلين با پيشنهاد يکی از اعضای جامعه ايرانيان به هيات مديره وقت اين نهاد شکل گرفت (عکس شماره ۶). پس از طرح ايده مراحل اجرای کار از سال ۲۰۱۴ رنگ جدیتری به خود گرفت. از آنجا که اجرای چنين پروژههايی هنوز به صورت حرفهای و با بودجه اختصاصی ميسر نبود، بزرگترين چالش آن پيدا کردن اشخاص داوطلبی بود که حاضر باشند تنها با اتکاء به انگيزه و علايق درونی خود وقت کافی برای پيشبرد آن بگذارند.
تصویر شماره ۱ – لوح يادبود علوی بر ديوار مجتمع مسکونی محل زندگی او
آقایِ دکتر مسعود حسينیپور به عنوانِ شخصيتی که برایِ بررسی و پژوهش در خدماتِ بزرگ علوی و نگارشِ درخواستی مستند با شواهد و مدارکی که موردِ قبولِ دولتِ ايالتِ برلين باشد، مناسبتِ کامل داشت، طرفِ گفتگویِ هيات مديره در سالِ ۲۰۱۴ قرار گرفت و او به عنوانِ فردی که انگيزهیِ درونی و تعهدِ لازم برایِ پيشبردِ اين وظيفهیِ فرهنگی را در خود داشت، علاقه و داوطلبیِ خود را برایِ اين کار اعلام کرد. اين در حالی بود که پيش از اين همکاری تلاشهایِ خود را برایِ دستيابی به آرشيوِ اسنادِ بهجای مانده از علوی در دانشگاهِ هومبولدت آغاز کرده بود.
مرحلهیِ نخستِ کارِ پروژهیِ ميراث فرهنگی از تحقيقاتِ ايشان در اسنادِ دانشگاه و تهيهیِ دو درخواست برایِ دولتِ ايالتیِ برلين و کميسيونِ تاريخِ شهرِ برلين تشکيل شده بود. دکتر حسينیپور در اين مرحله هياتمديره را در جريانِ روندِ پيشرفتِ کار قرار میداد. پس از تدوينِ اولين پيشنويسِ درخواستها توسط ايشان، هيات مديره به اين نتيجه رسيد که موفقيتِ جامعهیِ ايرانيان در قبولاندنِ اين درخواستها به نهادهایِ ذيربطِ آلمانی تنها از طريقِ سازماندهیِ کمپينی با شرکتِ تمامِ نهادها و موسساتِ علمی و فرهنگی که به خدماتِ علوی آگاه بودند و میتوانستند از شخصيتِ علمی-فرهنگیِ آقابزرگ پشتيبانی کنند، ميسر خواهد شد. ارائهیِ درخواست تنها از سویِ جامعهیِ ايرانيان برایِ اين پرونده بدونِ سازماندهیِ چنين کمپينی نمیتوانست راه به جايی ببرد. به هميندليل برایِ سازماندهیِ کمپين و تقسيمِ وظايفِ لازم برایِ پيشبردِ آن که حجمِ بزرگی از وظايف و کارها را در دستور قرار میداد، نياز به تشکيلِ يک گروهِ کار احساس شد. به اين ترتيب فعاليتِ گروهِ کار از تابستانِ ۲۰۱۵ با تشکيلِ نشستهایِ مرتب و مستندسازیِ تصميمها و وظايفِ اجرايی رنگی جدی به خود گرفت. در اين مرحله کارها بينِ اعضایِ گروه تقسيم شده و انجامِ وظايف توسطِ تمامِ اعضاء پيگيری میشدند. با سازماندهیِ کمپين و دريافتِ نامههایِ پشتيبانی از موسساتِ ايرانستيکِ چندين دانشگاهِ معتبرِ آلمان چون دانشگاهِ آزادِ برلين، دانشگاهِ ماربورگ و پشتيبانیِ ارزشمندِ رئيسِ وقتِ دانشگاهِ هومبولدت در کنارِ نهادهایِ فرهنگی مانند انستيتو گوته و کانونِ نويسندگانِ ايرانی به همراهِ شخصيتهایِ ايرانشناس و فرهنگیِ آلمانی مانندِ پروفسور مانفرد لورنس (Manfred Lorenz) رئيسِ سابقِ موسسهیِ ايرانستيکِ دانشگاهِ هومبولدت و شاگردِ بزرگ علوی، کورت شارف (Kurt Scharf) ايرانشناس و رئيسِ سابقِ خانهیِ فرهنگهایِ جهان و انستيتو گوته در تهران و مانفرد گروتر (Manfred Grüter) مديرِ سابقِ موسسهیِ فرهنگی کونيگين لوييزه و مسئولِ تبادلاتِ فرهنگیِ يونسکو پروندهای کامل و مستند شاملِ درخواستها و نامههایِ پشتيبانیکنندگان به همراهِ فهرستِ آثارِ بزرگ علوی به فارسی و آلمانی و مقالاتی متعدد که دربارهیِ کارها و شخصيتِ علمی او منتشر شده بودند، آماده و در روزهایِ پايانیِ ماهِ ژانويه ۲۰۱۶ به دفترِ دولتِ ايالتِ برلين و کميسيونِ تاريخِ اين شهر ارسال شدند.
تصویر شماره ۲- نمای ساختمان محل زندگی بزرگ علوی
در پیِ اطلاعرسانیِ گسترده واکنشهایِ مثبت و تشويقکنندهیِ بسياری از طريقِ ايميل و يا پيغامهایِ شفاهی و تلفنی ارسال شدند که در همهیِ آنها از اين اقدامِ فرهنگیِ جامعهیِ ايرانيان در آلمان قدردانی شده بود. از جمله سياستمدارِ معروفِ ايرانی-کانادايیِ حزبِ ليبرالِ کانادا، آقایِ دکتر رضا مريدی در پيامی به اين مناسبت نوشت:
«... من به شما و جامعهیِ ايرانيان در آلمان که به ابتکاری برایِ تبديلِ آرامگاهِ بزرگ علوی به يادبودی برایِ ايرانيان دست زدهايد، ادایِ احترام میکنم. بیشک او از بزرگانِ ادبياتِ فارسی در قرنِ بيستم و يک فعالِ سياسیِ برجسته محسوب میشود و شايسته است که به عنوانِ مشاهير شناخته شود. اين وظيفهیِ جمعيتِ ايرانيانِ آلمان است که برایِ تحققِ اين امر تلاش کنند.»
دورهیِ اولِ فعاليتهایِ گروهِ کار با پاسخِ منفیِ دولتِ برلين به درخواستِ رسميتِ آرامگاهِ مشاهير برایِ بزرگ علوی به تاريخِ ۲۴ مای ۲۰۱۶ پايان میيابد. در اين پاسخ با وجودِ تاييدِ خدماتِ آقابزرگ برایِ برلين و آلمان، مقبوليتِ عامِ او که شرطِ ديگرِ پذيرش برایِ مزارِ مشاهير است، کافی تشخيص داده نشده بود.
انتقالِ حقوقِ مزار علوی به جامعهیِ ايرانيان و تضمينِ ماندگاریِ آن
ردِ درخواست آرامگاه مشاهير به اطلاعِ پشتيبانان رسيد و واکنشهایِ آنها دريافت شد. موسسهها و شخصيتهایِ کمپين آمادگیِ خود را برایِ اعتراض به تصميم و ارسالِ مجددِ درخواست اعلام کردند. از جمله آقایِ پروفسور کريستف ورنر از موسسهیِ ايرانشناسیِ دانشگاهِ ماربورگ پاسخِ دولتِ برلين را اينگونه ارزيابی کرد:
«از اين تصميمِ غيرقابلِ فهمِ ايالتِ برلين متاسفم. چندی پيش در آرامگاهِ پرلاشز پاريس بودم که در آن نهتنها صادق هدايت، بلکه غلامحسين ساعدی هم دفن شده است. از هردو مزار بسيار خوب مراقبت شده بود، بازديدکنندگانِ زيادی داشتند و از حرمتِ بالايی برخوردار بودند. احساس میکنم که در اينجا شرطِ “مقبوليتِ عام” بهصورتِ فراملی در نظر گرفته نمیشود و با وجودِ تنوعِ گستردهای که به لحاظِ قومی، زبانی و فرهنگی در ترکيبِ جمعيتیِ برلين موجود است، هنوز اين موارد به صورتِ “آلمانی-آلمانی” ارزيابی میشوند. من از اعتراض به اين تصميم با کمالِ ميل پشتيبانی میکنم.»
با رد درخواست رسميت آرامگاه مشاهير برای بزرگ علوی و با نزديک شدن دوره بيست ساله عمر آرامگاه خطر از دست رفتن آرامگاه در صورت عدم پيگيری و تمديد مهلت اعتبار آن افزايش میيافت.
تصویر شماره ۳ – ورودی ساختمان محل زندگی بزرگ علوی
در اين دوره همزمان به همتِ دکتر حسينیپور اقداماتی برایِ جلبِ رضايتِ وراثِ آرامگاه، زنده ياد خانمِ گرترود علوی و فرزندِ ايشان آقایِ کلاپتکه که نمايندگی از مادرش را برعهده داشت، برایِ انتقالِ حقوقِ آرامگاه به جامعهیِ ايرانيان در آلمان صورت گرفت. با توجه به پاسخِ منفیِ ايالتِ برلين به رسميتِ مزارِ مشاهير اين تنها راهی بود که میتوانست ماندگاریِ مزار را تضمين کند. با جلبِ موافقتِ آقایِ کلاپتکه در نهايت اين انتقال صورت گرفت و آرامگاهِ بزرگ علوی قانونن از تملکِ شخصی خارج و تحتِ سرپرستیِ جامعهیِ ايرانيان قرار گرفت. با اين انتقال حقوقِ مزارِ علوی ديگر خصلتِ خانوادگی نداشت و هرگونه تصميمی در ارتباط با اين آرامگاه برعهدهیِ جامعهیِ ايرانيان و هيات مديرهیِ آن بود. اين اقدام میتوانست بهطورِ سمبليک استدلالِ ايالتِ برلين را در فقدانِ مقبوليتِ عامِ بزرگ علوی بهطورِ کامل نقض کند، چون با اين کار آرامگاهِ علوی از تيولِ شخصی خارج و به يک حوزهیِ جمعيتی از جامعهیِ آلمان تعلق میگرفت که مقبوليتِ جمعیِ او را نشان میدهد. به اين ترتيب جامعهیِ ايرانيان در آلمان با وجودِ عدمِ تمکينِ دولتِ برلين به درخواستِ مشاهير موفق شد از اين راه ماندگاریِ مزار را بهعنوانِ ميراثِ فرهنگیِ ايرانیتباران در آلمان تا بيست سالِ آينده تضمين کند. به مناسبت اين موفقيت در تاريخِ ۲۸ آگوست ۲۰۱۶ گزارشی از سویِ جامعهیِ ايرانيان در کانالهایِ خبررسانیِ اين نهاد و رسانههایِ خبریِ معتبر در سطحِ وسيع منتشر شد. در اين گزارش به مخاطبانِ فرهنگدوست وعده داده شده که درخواستِ رسميتِ مشاهير برایِ مزارِ علوی همچنان در جريان است و پيگيری خواهد شد.
اين ماجرا البته با دريافتِ خبرِ خوشی در روزِ چهارم مای ۲۰۱۷ رنگ باخت. در اين روز آقایِ مانفرد گروتر از اعضایِ فعال و پرحرارتِ کمپينِ پشتيبانی در يک تماس تلفنی اطلاع داد که درخواستِ جامعه ايرانيان در آلمان برایِ نصبِ لوحِ يادبود برایِ آقابزرگ موردِ تصويبِ دولت برلين قرار گرفته و اجرایِ آن به وزارتِ فرهنگ توصيه شده است.
پس از آن کميسيونِ تاريخِ برلين هيات مديره را مخاطب خود قرار داد و در نامهای درخواست کرد که برایِ مراسمی که برایِ پردهبرداری از لوحِ يادبود برگزار میشود، اطلاعاتِ لازم را در اختيارِ اين کميسيون بگذارد، از آن جمله فهرستِ اسامیِ دعوتشوندگان به مراسم که قرار بود توسطِ جامعه ايرانيان به عنوان مبتکر اين برنامه در اختيارِ کميسيون گذاشته شود.
با تمامِ اين مقدمات متاسفانه در اوايلِ ژوئن ۲۰۱۷ خبر رسيد که هيات مديرهیِ مجمعِ مالکان در محلِ سکونتِ آقابزرگ با نصبِ لوحِ يادبود در محلِ مجتمع موافق نيست و کميسيونِ تاريخ درصدد است جايگزينی برایِ آن در نظر بگيرد. به همين دليل پس از تقاضایِ اين کميسيون در موردِ در اختيار گذاشتنِ آدرسِ محلهایِ قديمیترِ سکونتِ علوی، پس از مشورت در گروهِ کار از طريقِ آقایِ ديتريش کلاپتکه، پسرخواندهیِ بزرگ علوی، دو آدرسِ ديگر از محلِ سکونتِ خانوادهیِ علوی در اختيار دکتر حسينی پور و گروه کار قرار گرفت. در همين زمان از سوی کميسيون تاريخ اطلاع داده شد که تاريخِ نصبِ لوح و مراسمِ پردهبرداری از آن به علتِ نامعلوم بودنِ محلِ نصب برایِ مدتِ نامعلومی به تاخير میافتد تا محلِ قطعی آن مشخص شود. به گفتهیِ مسئول اجرای برنامه لوح يادبود تلاشِ وزارتِ فرهنگ و آقایِ دکتر تورستن وولرت اين خواهد بود که شخصن با مديرانِ مجمعِ مالکانِ بلوار فرانکفورتر ملاقات کند و توافقِ آنها را برایِ اجرایِ برنامه در آن محل جلب نمايد. از سوی گروه کار در نامهای پس از اعلامِ آدرسهایِ جايگزين از ايدهیِ دکتر وولرت برایِ جلبِ رضايتِ مجمعِ مالکانِ بلوار فرانکفورتر پشتيبانی به عمل آمد. مکاتباتِ بعدی با کميسيون تاريخ اما نشان دادند که مخالفت با نصبِ لوحِ يادبودِ علوی تنها منحصر به مالکانِ بلوار فرانکفورتر نيست، بلکه مسئولينِ سايرِ مجتمعهایِ مسکونی که زمانی خانوادهیِ علوی در آنها زندگی میکردهاند، هم با اجرایِ اين برنامه توافقی نشان ندادهاند. اين روند نشان میداد که با وجودِ عبورِ موفقيتآميزِ درخواستِ نصبِ لوح از سدِ مسئولانِ دولتیِ ايالتِ برلين، موانعِ بزرگِ ديگری هم توسطِ مجامعِ مالکان در کارند که اجرایِ آن را دچارِ وقفه میکند.
تصویر شماره ۴ – ساختمان محل زندگی بزرگ علوی
به اين ترتيب هر دو ستونِ کاری در پروژهیِ ميراث فرهنگی علوی (آرامگاهِ مشاهير و لوحِ يادبود) دچارِ چالشهایِ بزرگی برایِ رسيدن به موفقيتِ نهايی شده بودند.
توقف اجرای برنامه لوح يادبود بزرگ علوی و موانع اجرای کار تا سال ۲۰۲۰ ادامه داشت. در ايميلی که کميسيونِ تاريخ به هياتمديرهیِ جامعهیِ ايرانيان و برخی پشتيبانان پروژه بهتاريخِ ۷ مای ۲۰۲۰ ارسال کرد اطلاع داده شد که پس از کشمکشهایِ فراوان موضوعِ نصبِ لوحِ يادبودِ بزرگ علوی در مجتمعِ مسکونیِ او در بلوار فرانکفورتر موردِ توافقِ شورایِ مالکانِ اين مجتمع قرار گرفته و مراسمی که قرار بوده برایِ نصبِ لوح با توافقِ آقایِ دکتر ولرت و سخنران ديگری از ايرانستيک دانشگاه آزاد برلين در تاريخِ ۲۷ جولای ۲۰۲۰ برگزار شود، بهعلتِ کرونا لغو ولی نصبِ لوحِ يادبود بدونِ انجامِ مراسم اجرا خواهد شد. در شرايطی که گروه کار در هماهنگی با هيات مديره آماده اجرای برنامه های لازم بود از طرف کميسيون تاريخ اطلاع داده شد که برنامه نصب لوح در تاريخ عنوان شده اجرا نخواهد شد و به تعويق خواهد افتاد.
اکنون با گذشت زمانی بيش از پنچ سال از تصويب اجرای برنامه لوح يادبود و کشمکش ها و موانع بسيار در نهايت اين برنامه با موفقيت به مرحله اجرا درآمد.
آقای دکتر تورستن ولرت که در مقامی هم طراز با وزير فرهنگ برلين و خود از شاگردان بزرگ علوی در موسسه ايرانستيک دانشگاه هومبولدت برلين بوده است در مراسم پرده برداری از لوح يادبود گفت: «اين لوح در راهی نسبتن پرسنگلاخ تحقق يافت و اجرای آن مدت زمانی به طول انجاميد.»
در اطلاعيه رسانه ای وزارت فرهنگ برلين به نقل از دکتر ولرت می خوانيم: «زمانی که در دانشکده علوم آسيايی دانشگاه هومبولدت در دهه ۱۹۸۰ تحصيل میکردم، پروفسور بزرگ علوی يک مرجع بود. برای من مهم است که اين برلينی، ايرانی و جهان وطنی مهم - که به عنوان دانشمند، نويسنده و واسطه فرهنگی تا پايان عمر خود در راه بود - به حافظه عمومی اين شهر بازگردانده شود و به وضوح مورد تجليل قرار گيرد».
ميراث فرهنگی ايرانی تباران مهاجر و راه غلبه بر سنگلاخ
مجموعهیِ اين گفتار پيامِ روشنی دارد و آن اين است که از ميراثِ فرهنگیِ ايرانیتبارانِ آلمان و بسياری کشورهایِ ديگر نه در داخل و نه در خارج از ايران بهصورتِ سيستماتيک و نهادينهشده محافظت نمیشود. روند طی شده نشان میدهد که تجليل از ميراث فرهنگی بزرگ علوی که تنها نمونهای از ميراث فرهنگی بازمانده از ايرانيان مهاجر در کشوری چون آلمان است، روندی چالشبرانگيز است و نياز به وجود افرادی علاقمند و فرهنگ دوست دارد که در اين راه سرسختی و پيگيریهای لازم را نشان دهند. اگر تعهد شخصی آقای دکتر ولرت و اقدامات لازم توسط افراد داوطلب و فعال در گروه کار ميراث فرهنگی و هماهنگی هيات مديره جامعه ايرانيان صورت نمیگرفت، اکنون در شهر برلين نه خاطرهای از اين شخصيت فرهنگی و ادبی ايرانیتبار باقی میماند و نه حتا آرامگاهی از او که میتوانست پس از گذشت ۲۰ سال از مرگش به کلی از دست برود.
تصویر شماره ۵ – چهارراه دروازه فرانکفورتر در بلوار فرانکفورتر محل زندگی علوی
ماجرایِ ماندگار ماندنِ آرامگاهِ سيد محمدعلی جمالزاده در شهرِ ژنو هم خالی از تصادف نبود. مرگِ دخترِ جمالزاده و مشخص نبودن آيندهیِ آرامگاه که دورهیِ بيستسالهیِ آن در سال ۲۰۱۷ به پايان میرسيد، گروهِ کار ميراث فرهنگی را بر آن داشت که با پيگيریهایِ مکرر به صورتِ مکاتبهیِ مستقيم با ادارهیِ آرامگاهِ شهرِ ژنو و يا غيرمستقيم از طريقِ ارتباطاتِ محلی علاقهیِ ايرانیتبارانِ مهاجر به ماندگاریِ اين آرامگاه به عنوانِ ميراثِ فرهنگی را به نهادهایِ ذيربط اطلاع دهد و با وارثِ آرامگاه در موردِ بقایِ آن گفتگو کند. پس از اين اقدامات خبرِ ماندگاریِ آرامگاهِ جمالزاده تا سال ۲۰۳۷ طی نامهای کتبی از طرفِ مديريتِ آرامگاه به اطلاعِ جامعهیِ ايرانيان رسيد. خبر خوش بود ولی پاسخی بر اين پرسش نبود که چه ضمانتی برای ماندگاریِ قطعیِ اين آرامگاهها وجود دارد؟ اگر ابتکارِ جامعهیِ ايرانيان و گروهِ کارِ ميراث فرهنگی در پیگيریِ يادبودِ بزرگ علوی نبود، اگر مادام نورما خاطرهای از پدربزرگ در کودکی نمیداشت و علاقهای به تمديدِ آرامگاهِ جمالزاده نشان نمیداد، تکليفِ اين يادبودهایِ مشاهيرِ ما ايرانيانِ مهاجر و تبعيديان چه بود؟
مشکل چيست، چالش در کجاست؟ در طبيعتِ مهاجرت يا تبعيد؟ در جدايیِ ريشهیِ فرهنگی از محلِ زندگیِ اجتماعی؟
البته که اينها همه نقشی دارند. مشاهير در دلِ هر جامعهای که شکل میگيرند، جامعه آنها را از آنِ خود میداند. همين تعلقِ حسی و معنوی، اين يگانگیِ زبانی و فرهنگی خود بزرگترين تضمينِ ماندگاریِ آنهاست. چنين تعلقی بهويژه در جامعهای چون آلمان برای مهاجرتباران بهسختی ماديت میيابد. زندگی با پذيرشِ چندفرهنگی در کشورِ آلمان هنوز بسيار نوپاست و روندِ رشدِ آن با مقاومتِ بسيار مواجه است. شايد در فرانسه و انگلستان راهِ پذيرشِ چندفرهنگی در جامعه قدری بازتر از آلمان باشد. صادق هدايت و غلامحسين ساعدی در آرامگاه پرلاشزِ پاريس ساليانِ درازی است که از زمره مشاهيرِ کشورِ فرانسه محسوب میشوند. لوحِ يادبودِ بزرگ علوی که دستورِ اجرایِ آن توسطِ وزارتِ فرهنگِ برلين به کميسيونِ تاريخِ اين شهر ابلاغ شده بود، از تصويب تا اجرا پنچ سال تمام به طول انجاميد و تحقق آن بدون علاقه و تعهد شخصی سياستمداری چون دکتر ولرت امکان پذير نبود. آيا اين معنايی جز عدمِ تعلقِ مشاهيرِ مهاجرتبار به اعماقِ لايههایِ اجتماعیِ اين کشور دارد؟
مشکلِ اصلی اما در اين موضوع خلاصه نمیشود. پس رويهیِ ديگرِ اين چالش در کجاست؟
پاسخ اين پرسش از ديدِ من در يک اصلِ اجتماعی خلاصه میشود: ضمانتِ اجرايی در روندهایِ اجتماعی تنها در بطنِ ساختارهایِ موجود جامعه تحقق میيابد. حفظِ ميراثِ فرهنگیِ مشاهيرِ تبعيدی و مهاجرتبار تنها زمانی ضمانتِ اجرايی پيدا خواهد کرد که در اين جامعه نهادينه شود. نهادها، انجمنها و موسساتی بايد به طورِ حرفهای برای اين وظيفه کار کنند. ما تا به امروز دستکم در کشورِ آلمان نهادی سراغ نداريم که به کارِ مستندسازیِ زندگی و خدماتِ مشاهيرِ ايرانیتبار با هدفِ حفظِ يادبودِ آنها به طور تخصصی و حرفه ای بپردازد. اين خلاء در آينده خطرِ بزرگی برایِ ميراثِ فرهنگیِ بزرگان و مشاهيرِ مهاجر در خارج از کشور است. برای پر کردنِ اين خلاء بايد آستينها را بالا زد و کاری کرد.
تصویر شماره ۶ – مزار بزرگ علوی در برلين
جای بسی خوشحالی خواهد بود که جامعهیِ ايرانيان در آلمان با ادامه کاری و تقويت گروهِ کارِ ميراث فرهنگی ابتکارِ لازم برایِ نهادينه کردنِ امرِ ميراث فرهنگیِ ايرانیتباران در مهاجرت را دنبال کند و همچنان خلاءِ وجودِ نهادی برایِ حفظِ ميراثِ فرهنگیِ ايرانیتباران در آلمان را پر نمايد. توقعِ هر ايرانیِ فرهنگدوست از مديريتِ جامعهیِ ايرانيان در اين عرصه تداومِ اين اقدامِ فرهنگی است و نهادينهسازی آن از هر طريق و با هر روشی که ممکن باشد. هدف اين است که حفظ ميراث فرهنگی ايرانی تباران مهاجر که پشتيبانی از سوی حکومت کنونی ايران را ندارد، در همين جامعه و توسط نهادهای مدنی ايرانی تبار مهاجر از روندی تصادفی و مشروط به وجود افراد دلسوز و داوطلب فاصله بگيرد و به امری حرفه ای و نهادينه شده تبديل شود. اين تنها راه تضمين ميراث فرهنگی ايرانی تباران مهاجر در خارج از کشور است.
***
ترجمه متن نوشته شده بر لوح (تصویر شماره ۱):
«در اين خانه از سال ۱۹۵۸ تا پايان عمر بزرگ علوی (۱۹۹۷ - ۱۹۰۴)، دانشمند ادبيات و نويسنده زندگی کرده است. او به عنوان يکی از پدران ادبيات مدرن فارسی شناخته شده است. خدمات علمی او باعث شد که در دانشگاه هومبولدت برلين مرکزی بينالمللی برای ايرانشناسی شکل بگيرد. فرهنگ لغات فارسی – آلمانی و “تاريخ و تکامل ادبيات مدرن فارسی” از آثار او هستند.»
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|