شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 26.07.2022, 9:27

نگاهی به رمان “اولین روزهای دنیا” احمد خلفانی


امیر کراب

(رمان، اولین روزهای دنیا، احمد خلفانی، مترجم، حسین تهرانی، نشر مهری، لندن)

پروست گفت: «زندگی واقعی که سرانجام در روشنایی آشکار می‌شود، و تنها زندگی‌ای که به تمامی زیسته می‌شود ادبیات است.»
(”چرا ادبیات؟”، ماریو بارگاس یوسا، عبداله کوثری)

چرا رمان می‌خوانیم؟ چرا خاطرات در زندگی‌مان نقش پررنگی دارند؟ چرا عشق جهان‌مان را رنگی می‌کند و چرا وطن همه جا با ما زندگی می‌کند؟

در رمان “اولین روزهای دنیا” دو چیز برجسته است، یکی وطن و زادگاهی که راوی در آن‌جا رشد و نمو کرده است و دومی عشق. رمان بر اساس این دو بنا شده است و حوادث و اتفاقات دیگری که خواننده خودش را در آن‌ها جستجو می‌کند یا می‌یابد!

راوی که نامش حامد است بعد از دو سه دهه از مهاجرت به زادگاهش می‌رود تا رّد خاطراتی را که از نوجوانی در ذهنش زندگی می‌کنند، دوباره پیدا کند و کوله بار غربت سالیان را زمین بگذارد و آن کوله بار را باز کند و خود را دوباره در منظر جهان ببیند!

حامد در کلاس چهارم دبستان در روستای کابان در جنوب ایران، از معلم‌شان خانوم لیلی مهینی ، معلمی که از تهران آمده و خوش لباس و زیباست، تصویر زیبا و دلفریبی دارد. او دچار عشق دوران نوجوانی‌اش می‌شود که هیچوقت آن را با لیلی مهینی در میان نمی‌گذارد و این سکوت درتمام رمان گفته یا ناگفته پذیرفته می‌شود. لیلی مهینی نمونه انسان دوست‌داشتنی است و رفتارش با بچه‌ها معقول و محبت‌آمیز.

” خانم معلم وارد کلاس شد. گفت:« صبخ به خیر، بچه‌ها!»موهای لخت و مشکی زن به شانه‌هایش می‌رسید و چشم‌های درشتش سیاه بودند: اندام ظریفی داشت. فوق‌العاده زیبا بود. ادامه داد: « من معلم جدیدتان هستم. اسمم لیلی مهینی است.»”ص۸

در این این رمان ما با دو شخصیت زن رو‌به‌روییم، یکی لیلی که نمونه زن مستقل و غمخوار شاگردان کلاس است و دیگری بدری، نمونه زن مرموز و سبکسر. او با مردان ده سرو سری دارد و حرکات و رفتارش افسانه‌آمیز است و اهالی ده در مورد او پیش‌داوری دارند. در واقع می‌توان گفت مانند رمان بوف کور زن اثیری و زن لکاته. ولی رمان “اولین روزهای جهان” سنگ جدیدی و نگاه جدیدی را پیش می‌آورد و خواننده پی می‌برد که زمان تغییر کرده است و نگاه جدیدش در آن مشهود است. در این رمان بعضی مواقع دو زن در هم تداخل می‌کنند و زن اثیری که لیلی باشد جایش با بدری عوض می‌شود که نشانه تغییر دید است و نویسنده زمان را خوب دریافته است: جهان داستانی ما نگاهش عوض می‌شود و یک نوجوان می‌تواند با معلمش در رویا نرد عشق ببازد و یک زن دیگر مانند بدری با وجودِ فرهنگ بسته روستا با مرد یا مردانی سکس داشته باشد و اظهار وجود کند تا راه باز شود و زن ایرانی همپای مرد به خواسته‌هایش برسد و ما را امیدوار به آینده کند.

در ضمن روایت حامد از خاطراتش که مرکز ثقل آن عشق ترد دوره نوجوانی ست داستان نسلی را بیان می‌کند که برای “ما” شدن بهای سنگینی پرداخت، نسلی که در انقلاب شرکت کرد و ترکشش در سرتاسر ایران پخش شد و ما خودمان را در میانه آن یافتیم و ندانستیم چه می‌خواهیم، و وارد مبارزه‌ای شدیم که دودش به چشمان همه رفت. پس خواننده با تمام شخصیت‌ها همذات‌پنداری می‌کند و آثار جنگ و خرابی و کشته شدن جوانان کابان و سوال‌های زیاد دیگری ذهن خواننده را بعد از خواندن این رمان مشغول می‌کند!

شهرستان کابان، از یک جای کوچک تبدیل به یک شهر اسطوره‌ای می‌شود، و حامد راوی داستان نمونه یک انسان ایرانی می‌شود که می‌تواند من و تو باشیم.

دو زن این رمان از جهاتی تکمیل کننده هم هستند: لیلی زن غمخوار و مدرن و انسانی، و بدری دختری که پنهانی از تن‌کامگی خود با مرد یا مردانی دیگر لذت می‌برد و تا آخر هم این دو به موازات هم پیش می‌روند.  حتی جاهایی خواننده احساس می‌کنند این دو نفر، یکی هستند و این از حسن‌های کتاب است! ادبیات ما فاز جدیدی را در گذار از سنت به مدرنیته و دور از ایسم‌ها تجربه می‌کند و نسلی تازه‌نفس به پیش می‌رود. نقش زن در این رمان برجسته است و خواننده با زنان اصلی و فرعی این رمان دلسوزی نمی‌کند بلکه از هوشیاری آن‌ها به وجد می‌آید: می‌توان به لیلی یا بدری و یا مادر راوی و حتی فاطمه دختر موندی که کر و لال و فلج است، به طور مجزا پرداخت و هم‌چنین به دیگر شخصیت‌ها.

“ناخواسته از خودم پرسیدم، واقعا بدری است؟ کوشیدم به خودم بقبولانم که متوهم شده‌ام، ولی قبل از آنکه بتوانم به فکر کردن ادامه دهم، او را به طور مبهم ته کوچه دیدم، فقط برای چند ثانیه، و او بار دیگر به کوچه‌ بعدی پیچید، و بعد دوباره همان سرو صداهای سابق را از کوچه قبلی شنیدم، و زمانی دیگر هیچ نشنیدم.”ص۱۲۶

رمان “اولین روزهای جهان” داستان انقلابی است که دانسته وندانسته نسل‌هایی در آن شرکت کردند: روی موج سوار شدیم و به قول راوی آن دست‌هایی که شیشه‌ها را می‌شکست، همان دست‌ها یا همان جّنی بود که چشمان علی را مصدوم و مبصر بدجنس کلاس را تنبیه کرد.

رمان را می‌توان از منظر جامعه‌شناختی و روانشناسی بررسید و روستای کابان و شخصیت‌های رمان و حوادث و اتفاقاتی که در آن جاری و ساری است احتیاج به تامل، و سکوتی که در کل رمان جاری ست حرف‌های زیادی برای گفتن دارد!

در هر صورت رمان “اولین روزهای دنیا” سفر راوی به گذشته است: خوابی است رازگونه که ما را با حوادث این چهار دهه آشنا می‌کند و جاهایی به وجد می‌آئیم و جاهایی قطره اشکی برای نسلی که برای “ما “شدن بهای سنگینی پرداخت تا روزی انسان‌ها بتوانند عشق‌شان را آزادانه بیان کنند و جنگی در نگیرد و جهان در اولین روزهایش طعم شیرین خود را بپراکند و ما انسانیت را تمرین کنیم!

امیر کراب، بیست و چهارم ژوئیه دو هزار و بیست و دو




نظر شما درباره این مقاله:


 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024