دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 21:05




ارتش اسرائیل: کشتار امدادگران خطای عملیاتی بود
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 20:42

ارتش اسرائیل: کشتار امدادگران خطای عملیاتی بود


ارتش اسرائیل روز یکشنبه اعلام کرد که بررسی کشتار ماه گذشته امدادگران در غزه نشان داده است که “چندین اشتباه حرفه‌ای” رخ داده و یک فرمانده در پی این حادثه برکنار خواهد شد.

به گزارش رویترز، پانزده تکنسین فوریت‌های پزشکی و دیگر امدادگران در روز ۲۳ مارس در سه حادثه تیراندازی جداگانه در یک مکان نزدیک شهر رفح در جنوب غزه کشته شدند. اجساد آن‌ها یک هفته بعد توسط مقامات سازمان ملل و هلال احمر فلسطین در یک گور کم‌عمق پیدا شد.

ارتش اسرائیل در بیانیه‌ای که روز یکشنبه منتشر کرد، گفت که یک افسر فرمانده توبیخ خواهد شد. ارتش همچنین اعلام کرد که معاون فرمانده، یک نیروی ذخیره که فرمانده میدانی بود، به دلیل ارائه گزارش ناقص و نادرست از سمت خود برکنار خواهد شد.

ارتش اعلام کرد: «این بررسی چندین اشتباه حرفه‌ای، نقض دستورالعمل‌ها و عدم گزارش کامل حادثه را مشخص کرد.»

در ادامه آمده است: «آتش در دو حادثه اول ناشی از سوءتفاهم عملیاتی نیروها بود که تصور می‌کردند با تهدید ملموسی از سوی نیروهای دشمن مواجه هستند. حادثه سوم شامل نقض دستورالعمل‌ها در جریان یک درگیری نظامی بود.»

به گفته ارتش، دادستان نظامی در حال انجام تحقیقات خود است و ممکن است اتهامات جنایی مطرح شود.

ویدئویی که از تلفن همراه یکی از کشته‌شدگان به دست آمده و توسط هلال احمر فلسطین منتشر شده است، نشان می‌دهد که امدادگران یونیفرم‌پوش و آمبولانس‌ها و کامیون‌های آتش‌نشانی با علامت مشخص و چراغ‌های روشن، مورد اصابت گلوله سربازان قرار می‌گیرند.

سرلشکر یوآو هار-اون، که این بررسی را انجام داده است، به خبرنگاران گفت که سربازان پس از شلیک به آنچه در ابتدا یک وسیله نقلیه حماس تشخیص داده بودند اما در واقع یک آمبولانس بود، تصور می‌کردند که تحت تهدید قرار گرفته‌اند. در این حادثه دو نفر کشته و یک نفر دیگر به ظن ارتباط با حماس بازداشت و بازجویی شد.

این فرد روز بعد پس از بازجویی‌های بیشتر آزاد شد.

ارتش می‌گوید که حماس اغلب فعالیت‌های خود را در میان غیرنظامیان پنهان می‌کند و در گذشته مواردی وجود داشته که این گروه شبه‌نظامی از آمبولانس‌ها برای انجام عملیات استفاده کرده است. با این حال، ارتش می‌گوید که به سربازان دستور داده شده است تا بین خودروهای امدادی واقعی و خودروهای مورد استفاده حماس تمایز قائل شوند.

افی دفیرین، سخنگوی ارتش، به خبرنگاران گفت: «بله، ما اشتباه می‌کنیم.» او افزود که این حادثه در یک «منطقه جنگی پیچیده» رخ داده است.

هار-اون گفت که ۱۲ نفر در حادثه تیراندازی دوم و یک نفر دیگر در حادثه سوم کشته شدند.

مجروحین

مقامات هلال احمر و سازمان ملل گفته‌اند که ۱۷ تکنسین فوریت‌های پزشکی و امدادگر از هلال احمر، سازمان امداد و نجات غیرنظامی و سازمان ملل برای رسیدگی به گزارش‌های مربوط به مجروحان ناشی از حملات هوایی اسرائیل اعزام شده بودند.

ارتش در این بیانیه اعلام کرد که در حادثه تیراندازی دوم، معاون فرمانده در ابتدا به دلیل آنچه “دید کم در شب” خوانده شده، خودروها را به عنوان آمبولانس تشخیص نداده و به نیروها دستور داده است تا به گروهی از افراد که از یک کامیون آتش‌نشانی و آمبولانس‌ها بیرون آمده بودند، شلیک کنند.

منتصر عابد، تکنسین فوریت‌های پزشکی که توسط ارتش بازداشت و بعداً آزاد شد، گفته است که سربازان به خودروهای امدادی با علامت مشخص شلیک کرده‌اند.

صلیب سرخ در ۱۳ آوریل اعلام کرد که یک امدادگر فلسطینی دیگر توسط مقامات اسرائیلی بازداشت شده است. ارتش روز یکشنبه گفت که او همچنان در بازداشت اسرائیل است.

ارتش بدون ارائه مدرک گفته است که شش نفر از ۱۵ امدادگر کشته شده بعداً به عنوان “تروریست‌های حماس” شناسایی شده‌اند. حماس این اتهام را رد کرده است.

حدود ۱۵ دقیقه پس از آنکه سربازان به گروهی از امدادگران شلیک کردند، ارتش اعلام کرد که سربازان به یک خودروی سازمان ملل متعلق به فلسطینیان نیز شلیک کرده‌اند. ارتش “اشتباهات عملیاتی مغایر با مقررات” را عامل این حادثه دانست.

ارتش اعلام کرد: «در سپیده‌دم، تصمیم گرفته شد اجساد جمع‌آوری و پوشانده شوند تا از آسیب بیشتر جلوگیری شود و خودروها از مسیر برای تخلیه غیرنظامیان پاکسازی شوند.» ارتش افزود که برداشتن اجساد “در آن شرایط” منطقی بوده است، اما له کردن خودروها “اشتباه” بوده است.

ارتش در پایان گفت: «به طور کلی، هیچ تلاشی برای پنهان کردن این رویداد صورت نگرفت و این موضوع با سازمان‌های بین‌المللی و سازمان ملل، از جمله هماهنگی برای انتقال اجساد، مورد بحث قرار گرفت.»



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 20:04




دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 18:53




دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 18:22




دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 16:49




احتمال ایفای نقش کلیدی مسکو در توافق هسته‌ای
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 16:31

احتمال ایفای نقش کلیدی مسکو در توافق هسته‌ای


پاتریک وینتور – دبیر سرویس دیپلماسی گاردین
یکشنبه، ۲۰ آوریل ۲۰۲۵

ممکن است روسیه در توافقی درباره آینده برنامه هسته‌ای ایران نقش کلیدی پیدا کند؛ به‌طوری‌که از مسکو نه تنها به‌عنوان مقصد احتمالی برای ذخایر اورانیوم با غنای بالای ایران نام برده می‌شود، بلکه احتمال دارد به‌عنوان داور در موارد نقض توافق نیز ایفای نقش کند.

دونالد ترامپ، که در دوره اول ریاست‌جمهوری خود در سال ۲۰۱۸ از توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ میان تهران و قدرت‌های جهانی خارج شد، تهدید کرده است که در صورت عدم دستیابی سریع به توافقی جدید که از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای جلوگیری کند، به ایران حمله خواهد کرد.

مقام‌های آمریکایی می‌گویند چهار ساعت گفت‌وگوی غیرمستقیم میان آمریکا و ایران که روز شنبه در رم با میانجی‌گری عمان برگزار شد، پیشرفت قابل توجهی داشته است. گفت‌وگوهای فنی بیشتری قرار است این هفته در ژنو انجام شود و پس از آن، نشست دیپلماتیک سطح بالای دیگری آخر هفته آینده در عمان برگزار خواهد شد.

استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ که در مرکز گفت‌وگوهای رم قرار داشت، خواهان دستیابی به توافقی در ظرف ۶۰ روز است. اما به احتمال زیاد با مخالفت عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، روبه‌رو خواهد شد؛ کسی که معتقد است میزان بی‌اعتمادی موجود و ماهیت فنی مذاکرات، رسیدن به چنین توافق سریعی را بعید می‌سازد.

دو مسئله اصلی که بیش از همه چالش‌برانگیز هستند، یکی نحوه ذخیره یا نابودی ذخایر اورانیوم با غنای بالای ایران است و دیگری تضمین‌هایی است که در صورت نقض تعهد آمریکا برای لغو تحریم‌های اقتصادی به ایران داده می‌شود؛ در حالی که ایران در ازای این لغو تحریم‌ها برنامه هسته‌ای غیرنظامی خود را بار دیگر تحت نظارت خارجی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) قرار می‌دهد. ایران خواستار آن است که در صورت خروج مجدد آمریکا از توافق یا نقض آن، برای ایالات متحده پیامدهای مشخصی در نظر گرفته شود.

ایران مایل است ذخایر اورانیوم خود را در داخل کشور نگه دارد، اما آمریکا با این خواسته مخالفت کرده و خواهان نابودی این ذخایر یا انتقال آن‌ها به کشوری ثالث مانند روسیه است.

به باور ایران، این کشور اطمینان‌هایی دریافت کرده که هدف نهایی آمریکا، برچیدن کامل برنامه هسته‌ای‌اش نیست. پیش از مذاکرات رم، استیو ویتکاف در اقدامی که باعث سردرگمی در ایران و آمریکا شد، در شبکه‌های اجتماعی به‌نظر می‌رسید از چنین هدفی حمایت می‌کند، که این موضوع در ایران نگرانی‌هایی به‌وجود آورد. اما در رم، چنین برداشت شد که این اظهارات او بیشتر جنبه داخلی و تبلیغات سیاسی در داخل آمریکا داشته است.

محمد امرسی، عضو هیئت مشاوران مرکز ویلسون (یک اندیشکده مستقر در واشنگتن)، گفت: «از نگاه ایران، پیام‌های متناقضی در شبکه‌های اجتماعی و مصاحبه‌ها درباره خواست آمریکا برای حذف کامل برنامه هسته‌ای ایران وجود داشت؛ در حالی که اصلاً چنین چیزی مورد توافق عراقچی نبود. بنابراین، اولین اطمینان این بود که اهداف آمریکا گسترش پیدا نکرده‌اند. اگر عراقچی چنین اطمینانی را دریافت نمی‌کرد، احتمالاً کل روند مذاکرات متوقف و به سرعت پایان می‌یافت.»

در خصوص تضمین‌ها، ایران بر این باور است که تنها توافق امن، پیمانی است که به تصویب کنگره آمریکا برسد. اما به عراقچی گفته شد که با توجه به قدرت نفوذ دیدگاه‌های طرفدار اسرائیل در این نهاد، هیچ‌کس نمی‌تواند با اطمینان بگوید آیا ترامپ می‌تواند چنین توافقی را از کنگره بگذراند یا نه.

گزینه دیگر این است که آمریکا بپذیرد در صورت خروج از توافق، خسارات وارده به تهران را جبران کند. ایرانی‌ها پیش‌تر ایده جریمه مالی را مطرح کرده بودند، اما در غیاب یک پیمان رسمی، مکانیسم اجرایی چنین جریمه‌ای همچنان مشکل‌ساز است. گزینه سوم در صورت نقض توافق از سوی آمریکا، آن است که روسیه اختیار یابد ذخایر اورانیوم با غنای بالایی را که از ایران دریافت کرده، به تهران بازگرداند؛ تا از این طریق، ایران به‌عنوان طرف خاطی معرفی نشود و مجازات نگردد.

چنین ترتیبی می‌تواند به روسیه نقش محوری در آینده روابط آمریکا و ایران ببخشد و احتمالاً آلمان، فرانسه و بریتانیا ــــ که در حال حاضر ضامن‌های توافق ۲۰۱۵ هستند ــــ را کنار بزند. نه ایران و نه آمریکا تمایلی به باقی ماندن نقش عمده‌ای برای سازمان ملل در آینده ندارند.

برخی رم را محل مهمی برای برگزاری مذاکرات می‌دانند، چرا که در صورت شکست گفت‌وگوها، نخست‌وزیر ایتالیا، جورجیا ملونی، که بهترین روابط را با ترامپ دارد، از موقعیت خوبی برای نجات مذاکرات برخوردار بود. پیشنهاد اولیه‌ای برای دیدار میان عراقچی و معاون رئیس‌جمهور آمریکا، جی‌دی ونس، که در رم حضور داشت، مطرح شد، اما این پیشنهاد زودهنگام و ناپخته تلقی شد.

ویتکاف و ترامپ زیر فشار زیادی هستند تا یکی از سه مذاکراتی را که در آن درگیر هستند به نتیجه برسانند: ایران، حماس-اسرائیل، و روسیه-اوکراین. یکی از منابع گفت: «هرچه درباره ایران فکر کنید، آن‌ها بازیگران منطقی‌ای هستند و احتمال توافق با آن‌ها بیشتر است.»

موقعیت مذاکره‌ای ایران پیش از آغاز گفت‌وگوها با سفر وزیر دفاع عربستان به تهران و دیدار با رهبر جمهوری اسلامی، آیت‌الله علی خامنه‌ای، تقویت شد. این سفر پیامی از همبستگی با ایران بود؛ مبنی بر این‌که عربستان با هرگونه حمله آمریکا و اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران مخالف است و در آن همکاری نخواهد کرد.

وزارت خارجه عمان اعلام کرد هدف از این مذاکرات، دستیابی به «توافقی عادلانه، پایدار و الزام‌آور» است؛ توافقی که «اطمینان حاصل کند ایران کاملاً عاری از سلاح هسته‌ای و تحریم باشد، در حالی که حق این کشور برای توسعه انرژی هسته‌ای با اهداف صلح‌آمیز حفظ شود.»



از دشمن‌سازی ایدئولوژیک تا مصلحت‌گرایی تاکتیکی
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 14:10

از دشمن‌سازی ایدئولوژیک تا مصلحت‌گرایی تاکتیکی


مواضع علی خامنه‌ای، نسبت به پادشاهی پادشاهی سعودی در طول دو دهه گذشته دستخوش چرخش قابل‌توجهی شده است. این تحولات نه‌تنها بازتاب‌دهنده تغییرات در شرایط ژئوپلیتیکی و داخلی رژیم ولایی است، بلکه از منظر نظریه گفتمان ارنستو لاکلاو و شانتال موفه (1985 Ernesto Laclau & Chantal Mouffe) نشان‌دهنده بحران معنا و بازسازی نظم هژمونیک در گفتمان رسمی این رژیم است است.

۱. دشمن‌سازی گفتمانی: پادشاهی سعودی به‌مثابه «دیگری» مطلق
در گفتمان رسمی رژیم ولایی، به‌ویژه در دوره‌هایی از دهه ۲۰۱۰، پادشاهی سعودی به‌عنوان «دشمن مطلق» بازنمایی شده است. خامنه‌ای در سخنرانی‌های خود از واژگان تحقیرآمیزی مانند «مستبد»، «فاسد»، «وابسته به غرب»، و «قبیله‌ای» برای توصیف نظام پادشاهی سعودی استفاده کرده است.

این بازنمایی ریشه در دو بعد گفتمانی و استراتژیکی دارد:

الف) بعد گفتمان ولایی
رژیم ولایی خود را به‌عنوان پرچم‌دار« اسلام ناب»، «انقلاب اسلامی» و مدافع «مستضعفین» جهان معرفی می‌کند. بنا به این گفتمان، پادشاهی‌های محافظه‌کار منطقه، به‌ویژه پادشاهی سعودی ، به دلیل آنچه “وابستگی به قدرت‌های غربی” و “سرکوب جنبش‌های انقلابی” خوانده میشود، به‌عنوان «مرتج» و «دشمن» معرفی می‌شوند. از منظر لاکلاو و موفه، این دشمن‌سازی بخشی از زنجیره ای است که هویت گفتمانی جمهوری اسلامی را حول تقابل با «استکبار جهانی» و «ارتجاع منطقه‌ای» تثبیت می‌کند. در این چارچوب، پادشاهی سعودی به‌عنوان نشانه‌ای شناور (Floating signifier) در خدمت بازتولید هویت انقلابی رژیم ولایی عمل می‌کند.

ب) بعد استراتژیک
رقابت ژئوپلیتیکی رژیم ولایی و پادشاهی سعودی در منطقه، به‌ویژه در بحران‌هایی مانند جنگ یمن، سوریه، و لبنان، به تشدید این دشمن‌سازی منجر شد. در دوره ۲۰۱۶-۲۰۱۸، که مقارن با اوج‌گیری تنش‌ها در منطقه بود، خامنه‌ای به‌طور مکرر پادشاهی سعودی را به «خیانت به امت اسلامی» و «هم‌دستی با اسرائیل و آمریکا» متهم کرد. این موضع‌گیری‌ها نه‌تنها برای تحکیم محور مقاومت (شامل رژیم ولایی، سوریه، حزب‌الله، حماس و حوثی‌ها) بود، بلکه به‌منظور بسیج افکار عمومی داخلی و مشروعیت‌بخشی به سیاست‌های منطقه‌ای رژیم ولایی نیز طراحی شده بود.

۲. چرخش به‌سوی مصلحت‌گرایی: بازتعریف پادشاهی سعودی به‌عنوان «شریک بالقوه»
با تغییر شرایط ژئوپلیتیکی و داخلی، گفتمان خامنه‌ای نسبت به پادشاهی سعودی از اواخر دهه ۲۰۱۰ و به‌ویژه در سال‌های اخیر به سمت مصلحت‌گرایی منطقه‌ای چرخش کرد. پیشنهاد همکاری در سال ۱۴۰۴ (2025) نمونه‌ای از این تغییر پارادایم است. این چرخش را می‌توان در سه سطح تحلیل کرد:

الف) تحولات ژئوپلیتیکی
سقوط بشار اسد در سوریه و تضعیف محور مقاومت، به‌عنوان ستون فقرات سیاست خارجی رژیم ولایی، ضربه‌ای جدی به نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی وارد کرد. این امر، همراه با کاهش نفوذ رژیم ولایی در عراق و لبنان، رژیم ولایی را به بازنگری در استراتژی‌های خود واداشت. از سوی دیگر، عادی‌سازی روابط برخی کشورهای عربی با اسرائیل (توافق‌نامه ابراهیم) و تقویت جایگاه پادشاهی سعودی به‌عنوان یک بازیگر کلیدی منطقه‌ای، رژیم ولایی را به سمت کاهش تنش با ریاض سوق داد.

ب) تنگناهای اقتصادی
تحریم‌های شدید بین‌المللی و بحران اقتصادی داخلی، رژیم ولایی را در موقعیت شکننده‌ای قرار داده است. کاهش درآمدهای نفتی، تورم فزاینده، و نارضایتی عمومی، حاکمیت را به سمت اتخاذ سیاست‌های عمل‌گرایانه‌تر هدایت کرد. بهبود روابط با پادشاهی سعودی ، به‌عنوان یکی از اعضای کلیدی اوپک و بازیگر مهم در بازار جهانی انرژی، می‌تواند به کاهش فشارهای اقتصادی بر رژیم ولایی کمک کند.

ج) تنش‌های داخلی
تنش‌های داخلی در حاکمیت رژیم ولایی، از جمله اختلافات میان جناح‌های سیاسی و فشارهای اجتماعی از سوی مردم، ضرورت بازسازی وجهه بین‌المللی رژیم ولایی را برجسته کرد. نزدیکی به پادشاهی سعودی می‌تواند به کاهش انزوای رژیم ولایی در منطقه و جهان منجر شود و به رژیم کمک کند تا مشروعیت خود را در داخل و خارج تقویت کند.

۳. تحلیل گفتمانی: بحران معنا و بازسازی هژمونی
از منظر نظریه گفتمان لاکلاو و موفه، مفهوم «پادشاهی سعودی » در گفتمان خامنه‌ای یک نشانه شناور است که معنای آن در طول زمان تغییر کرده است. در ابتدا، این نشانه در زنجیره تقابلی با مفاهیمی مانند «استکبار»، «ارتجاع»، و «صهیونیسم» قرار داشت و به‌عنوان دشمن مطلق تعریف می‌شد. اما با ناپایداری عناصر گفتمانی (مانند فروپاشی محور مقاومت و فشارهای اقتصادی)، این نشانه به سمت معنای جدیدی، یعنی «شریک بالقوه»، حرکت کرد.

این تغییر نشان‌دهنده یک بحران معنا در گفتمان رسمی جمهوری اسلامی است. بحران معنا زمانی رخ می‌دهد که زنجیره‌های هم‌ارزی و تقابلی که هویت گفتمانی را تثبیت می‌کنند، به دلیل فشارهای داخلی و خارجی دچار گسست می‌شوند. در این مورد، ناتوانی گفتمان انقلابی در پاسخ‌گویی به چالش‌های ژئوپلیتیکی و اقتصادی، رژیم را به بازسازی نظم هژمونیک خود واداشت. این بازسازی از طریق بازتعریف روابط با بازیگرانی مانند پادشاهی سعودی و تأکید بر مفاهیمی مانند «همکاری منطقه‌ای» و «وحدت اسلامی» صورت گرفته است.

۴. پیامدها و تناقضات
چرخش گفتمانی خامنه‌ای به سمت مصلحت‌گرایی، اگرچه از منظر استراتژیک قابل‌فهم است، اما تناقضات متعددی را به همراه دارد:

الف) تناقض ایدئولوژیک
گفتمان انقلابی جمهوری اسلامی، که بر تقابل با «ارتجاع» و «استکبار» بنا شده، با نزدیکی به پادشاهی سعودی، که همچنان به‌عنوان یک رژیم محافظه‌کار و متحد غرب شناخته می‌شود، دچار پارادوکس می‌شود. این تناقض می‌تواند به کاهش اعتبار گفتمان انقلابی در میان پایگاه اجتماعی رژیم، به‌ویژه در میان گروه‌های تندرو داخلی، منجر شود.

ب) تناقض استراتژیک
اگرچه بهبود روابط با پادشاهی سعودی می‌تواند به کاهش تنش‌های منطقه‌ای کمک کند، اما این امر به تضعیف جایگاه رژیم ولایی در میان متحدان باقی‌مانده‌اش در “محور مقاومت” می انجامد. برای مثال، گروه‌هایی مانند حوثی‌ها ممکن است نزدیکی رژیم ولایی به پادشاهی سعودی را به‌عنوان خیانت به آرمان‌های انقلابیشان تفسیر کنند.

ج) چالش‌های داخلی
چرخش به سمت مصلحت‌گرایی بعید نیست با مقاومت جناح‌های تندرو در داخل حاکمیت مواجه شود که همچنان به گفتمان دشمن‌سازی پایبند هستند. این امر می‌تواند به تشدید شکاف‌های داخلی و تضعیف انسجام داخلی رژیم منجر شود.

۵. نتیجه‌گیری
تحول در مواضع علی خامنه‌ای نسبت به پادشاهی سعودی از دشمن‌سازی ایدئولوژیک به مصلحت‌گرایی منطقه‌ای، بازتاب‌دهنده یک بحران معنا در گفتمان رسمی جمهوری اسلامی است. این بحران، که ریشه در فشارهای ژئوپلیتیکی، اقتصادی، و داخلی دارد، رژیم را به بازسازی نظم هژمونیک خود واداشته است. بااین‌حال، این چرخش گفتمانی با تناقضات ایدئولوژیک و استراتژیک همراه است که می‌تواند پیامدهای بلندمدتی بر سیاست داخلی و خارجی رژیم ولایی داشته باشد. از منظر نظریه گفتمان، این تحول نشان‌دهنده پویایی نشانه‌های شناور و تلاش برای تثبیت معنای جدید در مواجهه با ناپایداری‌های گفتمانی است.



ترمیدور ایران در سیاست خارجی؟
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 13:23

ترمیدور ایران در سیاست خارجی؟


هیچ‌وقت به اندازه زمانی که نظام‌های بسته سیاسی در مقابل اعتراضات مردم عقب‌نشینی می‌کنند یا با قدرت‌های خارجی بر سر میز مذاکره می‌نشینند، تفاوت میان طرفداران تحولات سیاسی گام‌به‌گام با انقلابیون یا براندازان برجسته نمی‌شود.

انقلابی‌ها می‌خواهند از فرصت پدیدآمده برای یکسره کردن کار استفاده کنند و در آن‌سو طرفداران اصلاح یا تحولات تدریجی از آن استقبال می‌کنند. انقلابی‌ها می‌گویند این عقب‌نشینی اجباری یا آن مذاکره غیرمنتظره نشانه ضعف نظام سیاسی حاکم است، پس الان بهترین فرصت برای حمله، کوبیدن چماق فرصت‌سوزی‌های قبلی بر سر حکومت، بسیج مردم و محکم کردن صفوف خود و سرنگونی حاکمان است. چنین است که آن‌ها برعکس تحول‌خواهان گام‌به‌گام، راه عقب‌نشینی در سیاست داخلی یا خارجی را برای حکومت‌ها دشوار می‌کنند.

در همه این موضع‌گیری‌های سیاسی اما یک نکته مهم، حمایت یا استقبال جامعه از هریک از این گفتمان‌هاست.

در پایان دور دوم گفت‌وگوهای ایران و آمریکا که دیروز در سفارت عمان در رم برگزار شد، نه تنها طرفین مذاکره، بلکه بدر بن حمد البوسعیدی، وزیر خارجه عمان که میانجی این مذاکرات بود، از پیشرفت سریع مذاکرات سخن گفت. چهارشنبه آینده یعنی پیش از شروع دور سوم گفت‌وگوها، قرار بر شروع مذاکرات فنی و کارشناسی شده است. با این حال، تندروهای دو طرف همچنان مواضع خود را حفظ کرده‌اند. در آمریکا، در حالی که افرادی مانند ترامپ، جی‌دی ونس و ویتکاف بر ادامه مذاکره تأکید دارند، تندروها مانند والتز، هکست و روبیو و البته نتانیاهو مخالفند. در ایران نیز صدای تندروها کمرنگ‌تر شده، اما در میان اپوزیسیون ایران، علی‌رغم استقبال برخی از این مذاکرات، دو نگرانی عمده به چشم می‌خورد. بخشی از جمهوری‌خواهان انقلابی یا تحول‌خواهان رادیکال نگرانند که این مذاکرات به تقویت و تثبیت جمهوری اسلامی منجر شود و سلطنت‌طلبانی که تحت رهبری شاهزاده رضا پهلوی گرد آمده‌اند از مذاکره با ایران ناراضی‌اند و به جای آن خواهان «حمایت از مردم ایران» هستند.

شاهزاده رضا پهلوی در پیام منتشر شده خود به زبان انگلیسی خطاب به آمریکا و کشورهای بزرگ اروپایی می‌گوید:

    «مذاکرات هسته‌ای، صلح را به خاورمیانه نخواهد آورد. جمهوری اسلامی با صداقت وارد مذاکره نمی‌شود و از دیپلماسی تنها به‌عنوان ابزاری برای خرید زمان، کاهش فشارها و تحکیم قدرت خود بهره می‌برد.
    هرچقدر نیت آمریکا از مذاکرات خیر باشد، اما در عمل، به دیکتاتوری رو به زوال جمهوری اسلامی، فرصتی تازه برای ادامه حیات می‌دهد و به این رژیم در گسترش هرج‌ومرج و ترور کمک می‌کند. جمهوری اسلامی اکنون در ضعیف‌ترین موقعیت خود در ۴۶ سال گذشته قرار دارد: رهبری‌اش دچار اختلاف و چنددستگی است؛ اقتصادش در سراشیبی سقوط قرار دارد و مردم ایران بپا خاسته‌اند. در هفته‌های اخیر، اعتراضات بار دیگر در سراسر ایران شعله‌ور شده است. تغییر در حال رخ دادن است و اکنون زمان مناسبی برای نجات این رژیم در حال مرگ نیست.
    از ایالات متحده و متحدانش در بریتانیا، فرانسه، آلمان و ایتالیا می‌خواهم که در کنار ملت ایران بایستند. با مردم ایران همراه شوید و با رژیم افراطی در تهران معامله نکنید.»

این در حالی است که شواهد مختلف نشان می‌دهد که مردم ایران به طور گسترده خواهان حل اختلافات ایران و آمریکا از طریق مذاکره هستند. ادعای مطرح شده از سوی شاهزاده  مبنی بر این که «مردم ایران بپا خاسته‌اند. در هفته‌های اخیر، اعتراضات بار دیگر در سراسر ایران شعله‌ور شده است.» چیزی بیش از اغراق و تبلیغات برای به شکست کشاندن مذاکرات نیست. پس با توجه به این شرایط، تعبیری که شاهزاده از «ایستادن در کنار ملت ایران» دارد چیزی جز دعوت او از آمریکا و اروپا برای حمایت و کمک به او و هوادارانش نیست.

سفر اخیر عراقچی در فاصله دور اول و دوم مذاکرات و دیدار او با پوتین، همچنین سفر هیئت بلندپایه عربستان سعودی به ریاست وزیر دفاع این کشور در هفته گذشته به ایران، سخنان آقای خامنه‌ای بعد از دور اول و تمایل این کشورها به توافق، همه نشان از تمایل ایران به پیشبرد مذاکرات و رسیدن به یک توافق در هماهنگی با متحدان و همسایگان بزرگ ایران است.

علیرغم این نشانه‌های مثبت، برای داوری درباره موفقیت مذاکرات باید منتظر بود.

حتی اگر مذاکرات به توافق منجر شود، اقتصاد ایران و توسعه در کشور، حتی به مفهوم اقتصادی آن، با موانع بزرگی روبروست. موفقیت مذاکرات و رفع تحریم‌ها اما طلیعه شروع ترمیدور در روابط خارجی ایران است، اما آیا می‌تواند به آب شدن یخ‌های روابط ایران با آمریکا و دیگر کشورهای غربی بینجامد و سرانجام ایران یک کشور عادی در روابط بین‌المللی و منطقه‌ای شود؟

پاسخ به این سؤال به چگونگی صف‌بندی نیروهای سیاسی، جامعه مدنی و توازن قوا میان آن‌ها و وقوع ترمیدور داخلی دارد. ترمیدوری که دهه‌هاست در ایران برای داشتن یک دولت کارآمد و رفع تبعیض یا بازگشت به حالت عادی به تعویق افتاده است.


* ترمیدور به دوره فروکش کردن خشونت و شدت حرکت‌های انقلابی و آغاز دوره آرامش و برگشت از ایده‌های انقلابی اشاره دارد.



" width="640" />
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 12:44




دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 12:40




محاکمه دسته‌جمعی مخالفان در تونس
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 12:00

محاکمه دسته‌جمعی مخالفان در تونس


دادگاهی در تونس برای سیاستمداران، بازرگانان و وکلا در یک محاکمه دسته‌جمعی که مخالفان آن را ساختگی و نمادی از حاکمیت اقتدارگرایانه رئیس‌جمهور قیس سعید می‌دانند، احکام زندان ۱۳ تا ۶۶ سال صادر کرد.

کامل لطایف، بازرگان، روز شنبه با طولانی‌ترین حکم یعنی ۶۶ سال زندان مواجه شد، در حالی که خیام ترکی، سیاستمدار مخالف، به ۴۸ سال حبس محکوم شد، وکیلی از متهمان این را اعلام کرد.

دادگاه همچنین چهره‌های برجسته مخالف از جمله غازی شاواشی، عصام شببی، جوهر بن مبارک و رضا بلحاج را به ۱۸ سال زندان محکوم کرد. این افراد از سال ۲۰۲۳ در بازداشت به سر می‌برند.

چهل نفر در این محاکمه که از ماه مارس آغاز شد، تحت پیگرد قرار داشتند. بیش از ۲۰ نفر از متهمان پس از اتهام‌زنی به خارج از کشور گریخته‌اند.

قیس سعید در سال ۲۰۲۴ با کسب ۹۰.۷ درصد آرا برای دومین دوره پنج‌ساله به قدرت رسید، پس از آنکه در سال ۲۰۱۹ به ریاست‌جمهوری انتخاب شده بود. گروه‌های حقوق بشری می‌گویند او از زمان انحلال پارلمان در سال ۲۰۲۱ و آغاز حکمرانی با فرمان، کنترل کامل بر قوه قضائیه داشته است. او در سال ۲۰۲۲ شورای عالی قضایی مستقل را منحل کرد و ده‌ها قاضی را برکنار نمود.

یوسف، پسر غازی شاواشی، گفت: «ما از این احکام ناعادلانه و انتقام‌جویانه که به دنبال خاموش کردن صدای این چهره‌های مخالف است، شگفت‌زده نیستیم.»

احمد صواب، وکیل مدافع، روز جمعه پیش از صدور حکم اظهار داشت: «من هرگز محاکمه‌ای مانند این ندیده‌ام. این یک نمایش مضحک است، احکام از پیش آماده شده‌اند و آنچه در جریان است، رسواکننده و شرم‌آور است.»

مقامات می‌گویند متهمان، که شامل مقامات سابق و رئیس سابق اطلاعات، کامل گیزانی، نیز می‌شوند، تلاش کرده‌اند کشور را بی‌ثبات کرده و سعید را سرنگون کنند.

نجیب شببی، رهبر ائتلاف اصلی جبهه نجات ملی، روز جمعه گفت: «مقامات می‌خواهند مخالفان را جرم‌انگاری کنند.» شببی نیز یکی از متهمان بود.

سعید در سال ۲۰۲۳ این سیاستمداران را «خائن و تروریست» خواند و گفت قضاتی که آن‌ها را تبرئه کنند، همدست آن‌ها هستند.

رهبران مخالف در این پرونده، سعید را متهم به کودتا در سال ۲۰۲۱ می‌کنند و می‌گویند این پرونده برای سرکوب مخالفان و ایجاد یک حاکمیت سرکوبگر تک‌نفره طراحی شده است.

آن‌ها می‌گویند در حال آماده‌سازی ابتکاری برای متحد کردن مخالفان پراکنده در برابر عقب‌گرد دموکراتیک در مهد قیام‌های بهار عربی بودند.

اکثر رهبران احزاب سیاسی در تونس در زندان هستند، از جمله عبیر موسوی، رهبر حزب قانون اساسی آزاد، و راشد غنوشی، رئیس حزب النهضه، که دو تن از برجسته‌ترین مخالفان سعید هستند.

منبع: گاردین



نابودی تالاب انزلی تا سال ۱۴۴۰
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 11:41

نابودی تالاب انزلی تا سال ۱۴۴۰


سارا سبزی / هم‌میهن

تالاب انزلی در کنار کوه پسماندهای دفن تلنبار شده، حالا به مسئله اول محیط‌زیست گیلان تبدیل شده و جان نیمه آن هرروز بیش‌ازپیش رو به زوال می‌رود. این را آمارهایی مستند ثابت می‌کنند؛ آمارهایی که نشان می‌دهند پساب جمعیت یک میلیون گیلانی به تالاب انزلی ریخته می‌شود و به این رقم باید سموم کشاورزی را هم اضافه کرد. ورود ۱۵ هزار مترمکعب از فاضلاب شهرک صنعتی و پساب رشت، انزلی، صومعه‌سرا، خمام، ماسال، فومن و ۷۰۰ روستا و تبدیل شدن آن به محلی برای دفن رسوبات تنها بخشی از وضعیت سیاه این روزهای تالاب انزلی است که یکی از مهم‌ترین اکوسیستم‌های تالابی خاورمیانه اما رو به مرگ است.

بخشی از دلیل انباشت رسوبات، به‌دلیل اتفاقاتی در بالادست است؛ تحلیل عرصه‌های جنگلی و مرتعی و برداشت بی‌رویه شن و ماسه از بستر رودخانه‌ها نرخ فرسایش را تشدید کرده و باعث افزایش حجم رسوبات شده است و حالا در پیک‌های سیلابی این رسوبات به‌سمت تالاب منتقل می‌شوند. به غیر از این، آمارهای دیگری هم از وضعیت تالاب در دسترس است؛ مثل ورود پساب ۲۳۰ هزار هکتار شالیزار به آن. این تالاب با ۲۰ هزار هکتار وسعت، معادل یک‌میلیارد مترمکعب رسوبات دارد؛ درحالی‌که سازمان بنادر سالیانه حداکثر ۳۰ میلیون مترمکعب بیشتر نمی‌تواند لایروبی کند.

در کنار رسوبات و فاضلاب،‌ برداشت گسترده چوب و از بین رفتن گونه‌های حیوانی و جانوری آن را هم باید اضافه کرد. میانگین اجرای طرح‌های آب و فاضلاب در ایران ۶۶ درصد است اما در گیلان که سطح بالایی از آب‌های زیرزمینی در معرض آلوده‌شدن را در اختیار دارد، این رقم حدود ۲۶ درصد است. مدتی پیش هادی حق‌شناس، استاندار گیلان درباره وضعیت این تالاب هشدار داد و اعلام کرد که برای احداث تصفیه‌خانه در شهرستان‌های رشت، صومعه‌سرا و انزلی رقمی نزدیک به ۳۰۰ میلیون دلار یعنی ۲۰ هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز است.

حالا این تصویری روشن‌تر از روزهایی است که بر این تالاب می‌گذرد و بهانه‌ای شد برای برگزاری شب انزلی در فرهنگسرای ارسباران تهران. مجله بخارا و ماهنامه صنوبر در ادامه شب‌های فرهنگی خود مراسمی به‌نام این تالاب اختصاص دادند و کنشگران و پژوهشگرانی مانند آلن پطروسیان، علیرضا برازجانی، سعید نادری، پونه نیکوی، محمدکهنسال،‌ علی دهباشی و مانیا شفاهی درباره آخرین وضعیت تالاب گفتند.

سخنران اول این نشست آلن پطروسیان،‌ بنیان‌گذار نهضت پرنده‌نگری تالاب انزلی بود که مدتی پیش کارزار «توقف مجوز شکار پرندگان مهاجر در تالاب انزلی» را به راه انداخته بود؛ موضوعی که در این نشست هم به آن پرداخت و از نتیجه صدور مجوز شکار بر کاهش تعداد پرندگان مهاجر این تالاب گفت و توضیح داد، تالاب انزلی که هرساله در فصل پاییز و زمستان میزبان پرندگان زمستان‌گذرانی است، چطور تحت تاثیر این شرایط قرار گرفته است: «یکی از پرجمعیت‌ترین پرندگان مهاجر این تالاب، خوتکای اوراسیایی و ابروسفید است.

تعداد این پرنده در پهنه اصلی تالاب انزلی که بخش کوچکی از حوضه آبریز آن است، دو هزار فرد بود اما با مجوز شکاری که امسال بعد از پنج سال و بدون بازنگری در قوانین و تامین نیروی انسانی کافی برای محیط‌زیست و تجهیزات لجستیک صادر شد، به راحتی جان تمام این پرندگان از دست رفت. نمونه دیگری از این پرندگان زمستان‌گذران این تالاب، پلیکان پا خاکستری است که از ۱۸۰ تا دو متر و ۲۹ سانتی‌متر قد دارد؛ پرنده پُرابهتی که نزدیک به انقراض جهانی است و گاهی بین پرندگان مجاز، حتی به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم کشته می‌شود.»

او از یک پرنده مهاجر دیگر هم گفت که نام‌اش سلیم طوقی کوچک است و در فصل بهار سه هزار کیلومتر از آسیای مرکزی و شرقی به تالاب انزلی و سواحل دریای کاسپین مهاجرت و درون ماسه، تخم‌گذاری می‌کند و بعد از شش‌ماه همراه با جوجه‌اش به سمت آفریقا مهاجرت معکوس می‌کند. این پرنده مانند پرستوی دریایی تیره است که از آفریقا به این تالاب مهاجرت می‌کند، اما آنها هم در معرض خطر قرار دارند.

پطروسیان از عامل کشنده دیگر این تالاب، یعنی سنبل آبی گفت و توضیح داد: «حداقل یک‌سوم تالاب انزلی با این ابهت را گیاه غیربومی سنبل آبی مورد حمله قرار داده و اولین آسیبی است که این روزها از آن صحبت می‌شود. ما آمدیم که ظرفیت‌های بی‌مانند تالاب رویایی انزلی را به رخ سایر ایرانیان و جهانیان بکشیم؛ چون عضوی از گنجینه طبیعی و فرهنگی ایران است.»

در ادامه این مراسم محمد نادری، عضو هیئت‌علمی گروه محیط‌زیست دانشکده منابع طبیعی دانشگاه گیلان هم از آسیب‌های وارد شده به این تالاب گفت؛ تالابی که از نظر تنوع زیستی بسیار متکثر است و شامل رده‌های مختلف گیاهی و جانوری است. او معتقد است، در جریان اقداماتی که برای بهبود شرایط تالاب انزلی صورت گرفته، دوباره‌کاری‌های زیادی انجام شده و نقص‌های زیادی وجود دارد که یکی از آنها نداشتن شناخت دقیق از گونه‌هاست: «حدود ۷۵ تا ۱۰۰ سال مطالعه آکادمیک درباره تالاب انزلی وجود دارد با این حال در مطالعه‌ای که درباره پستانداران تالاب داشتیم، بعضی از گونه‌ها مثل یک نوع خفاش برای اولین‌بار ثبت شد؛ نمونه‌ای که بسیاری از محققان می‌گفتند سال‌هاست از منطقه کاسپین عبور کرده است.

تالاب در منطقه کاسپین در تاریخ تکاملی تاکسون‌ها بسیار نقش دارد و برای دنیا هم بسیار ارزشمند است. در جریان مطالعات ما هم یک گونه گربه‌وحشی برای اولین‌بار از منطقه کاسپین گزارش شد. همه این موارد نشان می‌دهد که هنوز نتوانستیم تالابی که در میان چهار شهر بزرگ قرار دارد و ۱۰۰ سال داده برای آن وجود دارد، به خوبی بشناسیم.»

به گفته او بدون شناخت دقیق از تالاب نمی‌توان برنامه‌های احیای آن را پیش برد: «مجموعه تالاب انزلی بسیار متنوع و شامل بیش از ۲۰۰ گونه پرنده بسیار تاثیرگذار  است و یکی از ۱۰۵ هات اسپات مهاجرت پرندگان در خاورمیانه شناخته می‌شود. این مجموعه پیچیده و شگرف، نه‌تنها از نظر تکاملی، بلکه برای ثبات اکولوژیک منطقه بسیار مهم است و از نظر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هم بسیار مهم است.»

نادری توضیح داد که این مجموعه به دلایل مختلفی وضعیت نامساعدی دارد؛ از مدیریت نشدن حوضه آبریز بالادست، تخریب مداوم و ورود رسوبات و فاضلاب‌ها تا سنبل آبی: «ما تعداد زیادی گونه بیگانه در تاکسون‌های مختلف داریم. نمونه آن سنبل آبی است که سال ۹۴ طی پروژه‌ای که مربوط به بررسی پستانداران تالاب بود، مشاهده و به سازمان محیط‌زیست اعلام شد.

تا حدود سال ۹۷ تا حدی از میزان این گونه در تالاب کاهش پیدا کرد اما  به دلایلی که هنوز مشخص نیست، از سال ۹۸ این طرح رها شد و پیگیری‌ها نتیجه نداد. این گونه بسیار عجیب است و جزو ۱۰ گونه بدترین گونه‌های گیاهی مهاجم جهان محسوب می‌شود و رشد بسیار سریعی دارد که اگر شرایط برای رشد آن مهیا باشد، در هر هکتار تا ۵۰۰ تن هم می‌تواند رشد کند. در حال حاضر همه تالاب آلوده به این گونه است و برآورد شده است که در هر هکتار از آن ۱۵۰ تن سنبل آبی وجود دارد.»

امید برای تعویق مرگ تالاب

علیرضا میرزاجانی، عضو پژوهشکده آبزی‌پروری آب‌های داخلی( انزلی) هم مهمان دیگر این مراسم بود و از آخرین وضعیت آبزیان باقی‌مانده در این تالاب گفت. او تاکید کرد که تالاب انزلی هم مثل سایر اکوسیستم‌های تالابی دنیا در معرض نابودی است و می‌توان گفت بسیاری از ابعاد آبی خود را از دست داده و مسیر تباهی خود را بسیار سریع‌تر از آنچه باید، طی کرده است: «تالاب ۲۵۰ سال پیش در بهترین وضعیت خود قرار داشت ولی پیش‌بینی می‌شود که تا سال ۱۴۴۰ نابود و به یک تالاب فصلی تبدیل شود و به این ترتیب دیگر ویژگی‌های این تالاب را  در شمال کشور نخواهیم داشت.

تالاب به اکوسیستم دریای خزر متصل است و می‌تواند از همه جهات روی آن تاثیرگذار باشد. در دهه ۳۰ شمسی بیشترین ذخایر ماهی از این تالاب صید می‌شد که حدود ۱۱ هزار تن و براساس آمار رسمی حدود هفت یا هشت هزار تن برآورد می‌شد. این میزان صید بیشتر مربوط به ماهیان دریای خزر بود که ارزش غذایی بالایی دارند. امروز با قطع ارتباط تالاب با دریای انزلی نه‌تنها گستره آن کاهش پیدا کرده، بلکه ماهیان آن هم در معرض خطر قرار گرفته است. گونه‌هایی که از نظر ژنتیکی و اقتصادی بسیار ارزشمندند.»

میرزاجانی اضافه کرد که امروز صید ماهی در تالاب انزلی به ماهیان هرز محدود شده است؛ ماهیانی مانند کاراس که غیراقتصادی محسوب می‌شوند. به گفته او، ماهیانی مثل کپور و اردک‌ماهی سهم بسیار ناچیزی به نسبت گذشته دارند و میزان صید از تالاب در حال حاضر به حدود ۹۴ تا ۹۵ تن رسیده است. «در گذشته حدود هزار صیاد در تالاب داشتیم و امروز به کمتر از ۸۰ نفر رسیده است و میزان صید آنقدر کم است که نمی‌توان دیگر آن را به‌عنوان یک شغل در نظر گرفت. این واقعیت است، سیاه‌نمایی نیست.» این آخرین وضعیت صیادی در تالاب است که میرزاجانی از آن می‌گوید.

او اضافه کرد، تحقیقات ۳۰ تا ۴۰ ساله‌ای درباره آبزیان این تالاب وجود دارد و نشان می‌دهد که چه تغییراتی در همه گروه‌های اکولوژی تالاب رخ داد: «در سال‌ها پیش ما گونه شنگ را  در همه جای تالاب داشتیم اما امروز تعداد آن کاهش پیدا کرده است؛ چون اکوسیستم تالاب در حال نابودی است و تبدیل به یک‌سری آبراهه و باریکه‌های آبی شده و ارزش تالابی خود را از لحاظ گستره از دست داده است.

تنها ۵۰ درصد گونه‌هایی که در دهه ۷۰ شمسی در تالاب موجود بود، باقی مانده‌اند. برخی از گونه‌های پلانگتونی هم تغییر گونه‌ای داده‌اند که قبلاً گونه‌ای خوش‌خوراک برای ماهی‌ها محسوب می‌شدند اما امروز بیانگر شرایط نامطلوب آب تالاب‌اند. نه‌تنها پلانگتون‌ها بلکه جانوران بی‌مهره هم چنین شاخص‌هایی را به ما نشان می‌دهند. در گذشته این منابع، ارزش‌های غذایی بسیاری برای طبقات بالای اکولوژی تالاب مانند ماهی‌ها داشتند اما امروز به نمایه‌ای از آلودگی تالاب تبدیل شده‌اند.

درشت بی‌مهرگان و بعضی از این گونه‌ها تحمل شرایط سخت محیط‌زیستی را دارند، اما آلودگی در بعضی از بخش‌های تالاب به‌حدی رسیده  که مرگ گروهی این موجودات را به دنبال داشته است «ما در بازه زمانی اردیبهشت تا مردادماه شاهد چنین فجایعی هستیم. این اتفاق نه‌تنها در گروه درشت بی‌مهرگان پنهان از دید، بلکه در جمعیت ماهی‌ها نیز رخ می‌دهد و ماهی‌های ۱۰ تا ۱۲ کیلویی در بعضی از بخش‌ها تلفات انبوه دارند.»

او تاکید کرد که کیفیت آب تالاب به حدی کاهش پیدا کرده که دیگر نمی‌توان پرورش ماهی یا رهاسازی ماهی را برای احیای جمعیت ماهیان دریای خزر انجام داد و این روند به معنی فاجعه اقتصادی برای همه حاشیه‌نشینان دریای خزر است: «ورود گیاه سنبل آبی به تالاب، روی جمعیت سایر آبزیان تاثیر کاملاً منفی داشته و حالا زیر پوشش این گیاه هیچ نوع موجودی دیده نمی‌‌شود. در سال ۱۴۰۲ تراکم این گیاه ۱۵۰ تن در هکتار برآورده شده است. ما برنامه‌ای برای کنترل آن ارائه کردیم اما عملی نشد و رشد انفجاری آن اتفاق افتاد.»

او امیدوار بود برنامه‌ریزی دقیق برای تالاب باعث شود که مرگ و زوال آن کمی به تعویق بیفتد؛ چون مطالعات دقیق پژوهشگران از کاهش میزان ذخایر ماهی خبر می‌دهند: «اگر دریای خزر احیا شود، این مرگ می‌تواند تا سال ۱۴۸۰ به تعویق بیفتد. با برخی اقدامات و تامین تجهیزات لجستیک و ابزارآلات می‌توان بخش‌هایی از آن را نجات داد، به‌خصوص بخش غربی که هنوز اندکی زنده است و از حدود هفت هزار هکتاری که دو، سه سال پیش بود، الان به سه هزار هکتار رسیده است. در حوضه آبخیز با در اختیار قرار دادن یک بودجه منظم می‌توان اقداماتی انجام داد که از ورود آلودگی به تالاب جلوگیری کرد، کارهایی که کمک می‌کند اداره‌های کشاورزی که مسئول حفاظت از‌ آن هستند به تالاب ضربه نزنند و آب را برای فعالیت‌های کشاورزی برداشت نکنند؛ آبی که آلوده است و وارد محصولات می‌شود.»

بار سنگین جمعیت در استان

محمد کهنسال، فعال محیط‌زیست استان گیلان هم در این مراسم از کیفیت و کمیت آب تالاب گفت و توضیح داد که جمعیت انسانی عامل تشدید فاضلاب، رسوبات و آلودگی‌هاست و سال‌ها پیش درباره آن هشدار داده شده بود؛ نمونه آن مطالعه کیمبال‌ها حدود ۵۰ سال پیش است که یکی از مهم‌ترین پیشنهاداتش برای حفاظت و احیای تالاب، جلوگیری از افزایش جمعیت در حوزه تالاب انزلی بود، پیشنهادی که مورد توجه قرار نگرفت «در بازه زمانی سال‌های ۵۵ تا ۹۵ شمسی، جمعیت استان گیلان ۶۰ درصد و جمعیت حوضه تالاب که ۲۵ درصد مساحت استان را در برمی‌گیرد هم دوبرابر شد. ما در حال حاضر دوبرابر متوسط جمعیت استان را در حوزه تالاب داریم و این یعنی بار سنگین آلودگی. استان گیلان بعد از تهران و البرز، سومین استان از نظر تراکم جمعیت است و احتمالاً در آمارگیری سال آینده  تراکم جمعیت بیش از آنچه تصور می‌کنیم به دست خواهد آمد.»

کهنسال تاکید کرد که این آمارها تنها مربوط به جمعیت ساکن و دائمی است و میزان جمعیتی که روزانه در حوضه تالاب رفت‌وآمد می‌کنند، به بار آلودگی اضافه می‌کنند: «شهر رشت به‌عنوان مرکز استان و بزرگترین شهر البرز شمالی در حوزه تالاب قرار دارد، عمده مراکز اداری، درمانی، آموزشی، تفریحی، گردشی و بازار و بخش عمده‌ای از صنایع هم در این محدوده حضور دارند و نشان می‌دهد که جمعیت روز تفاوت زیادی با جمعیت شب دارد که هم فاضلاب تولید می‌کنند، هم پسماند.

علاوه بر این ما شرکت چوکا را هم در مجارت این حوضه داریم که به‌عنوان بزرگترین شرکت چوب و کاغذ در این محدوده فعالیت می‌کند. یکی از منابع اصلی تامین چوب این شرکت، جنگل‌های همین تالاب است؛ رویه‌ای که آسیب زیادی به آن وارد کرده و فرسایش خاک زیادی به دنبال داشته است. ما یکی از پهناورترین دشت‌های کشاورزی البرز شمالی را داریم که در حوضه تالاب است و آنجا مقادیر بسیار زیادی کود و سم در قالب زهاب کشاورزی به تالاب انزلی وارد می‌شود. علاوه بر اینکه قطب‌هایی هم در زمینه دامداری سنتی داریم. یکی از دو کلنی اصلی پرورش صنعتی طیور استان هم در مجاورت تالاب قرار دارد و همه این شرایط نشان می‌دهد در ۴۰ سال گذشته نه‌تنها به مطالعات پیشین توجه نشده، بلکه دقیقاً در جهت معکوس آن عمل کردیم.»

کهنسال از چهار چالش عمده در زمینه کمیت آب تالاب انزلی گفت و توضیح داد که چطور شرایط تالاب را تغییر داده‌اند. به گفته او اولین چالش، تغییر اقلیم است که تالاب را با کاهش و تغییر رژیم بارش روبه‌رو  کرده است. چالش دوم هم به رشد فزاینده گیاهان حتی گونه‌های بومی برمی‌گردد که دلیل آن وجود مواد آلی زیاد در تالاب است و شرایط را برای تعریق بیشتر و درنتیجه از دست رفتن بیشتر آب تالاب فراهم کرده است.

به گفته او، عامل سوم در زمینه کاهش کمیت آب تالاب به گیاهان غیربومی برمی‌گردد و نمونه آن سنبل آبی است که باعث تشدید تبخیر سطحی می‌شود. عوامل دوم و سوم با خزان خود میزان رسولات داخل تالابرا هم افزایش می‌دهند. کهنسال ادامه داد که عامل چهارم هم به پایین آمدن تراز کاسپین برمی‌گردد که امروز بزرگترین چالش ماست و مهم‌ترین تاثیر آن از بین بردن فرصت خودپالایی تالاب است: «در کف تالاب، پستی و بلندی‌هایی وجود دارد. در این شرایط وقتی تراز آب کاسپین بالا و سطح آب تالاب هم بالا باشد و گل‌ولای هم وارد شود، رسوب‌گذاری در گسترده بیشتری صورت می‌گیرد و ارتفاع آن کم است. اگر تراز آب پایین باشد و بخشی از تالاب به‌صورت جزیره‌ای دیده شود، لایروبی فقط در آبراهه‌ها صورت می‌گیرد و گسترده رسوب‌گذاری بیشتر می‌شود.

در این شرایط آن کف‌هایی که قبلاً زیر آب بودند، به منبع قابل رسوب تبدیل می‌شوند. به همین علت در چندسال اخیر مدام لایروبی انجام می‌شود اما بعد از یک باران شدید، آبراهه‌ها دوباره پر می‌شوند. به نظر می‌رسد باتوجه به اینکه پسروی آب دریای خزر ادامه دارد، ما در هر طرحی برای تالاب باید این موضوع را هم درنظر بگیریم. اگر بتوانیم این راهکارها را عملی کنیم، نه‌تنها می‌توان مرگ تالاب را به تعویق انداخت، بلکه می‌توانیم لنگرگاه انزلی را به‌عنوان تنها بندر قابل کشتیرانی در جنوب دریای کاسپین حفظ کنیم.»

حفاظت ۳۳ درصدی

حد بستر تالاب، آنچه الان وزارت نیرو مصوب کرده است ۲۳ هزار و ۵۰۰ هکتار است. محدوده اکولوژیک تالاب ۲۵ هزار و ۴۸۵ هکتار است و حوضه آبخیز آن سه هزار ۶۱۰ کیلومتر مربع است و هشت شهرستان،‌ ۱۳ شهر و ۷۶۸ روستا را در برمی‌گیرد. درمجموع ۳۳ درصد تالاب حفاظت‌ شده است و دسترسی‌های عظیمی از مردم به باقی سطح آن وجود دارد و رفت‌وآمد و مداخلات گسترده عمومی در‌ آن اتفاق می‌افتد.

نسیم طواف‌زاده، کنشگر محیط‌زیستی استان گیلان و عضو موسسه سبزکاران در این مراسم توضیح داد، حتی کسانی که در شهرهای دورتر زندگی می‌کنند هم از شرایط تالاب تاثیر می‌گیرند و سطح گستردگی آثار آن پیچیده است. سازمان‌های مردم‌نهاد در حوزه آگاهی‌رسانی جوامع محلی در شهرهای مجاور و حوزه انزلی اقدامات زیادی انجام داده‌اند و یکی از این اقدامات توانست منجر به تصویب آیین‌نامه حفاظت از تالاب شود. در حوزه ترویج و ظرفیت‌سازی هم سازمان‌های مردم‌نهاد استان فعالیت‌های گسترده‌ای انجام دادند. برنامه‌های کشاورزی پایدار هم توسط جهاد کشاورزی انجام می‌شود، اما گستردگی زیادی ندارد.

کمیته‌ای که بی‌دستاورد ماند

آنچه تا امروز به‌عنوان حد بستر تالاب از سوی وزارت نیرو مصوب شده ۲۳ هزار و ۵۰۰ هکتار است و  محدوده اکولوژیک آن ۲۵ هزار و ۴۸۵ هکتار برآورد می‌شود. حوضه آبخیز تالاب هم سه هزار ۶۱۰ کیلومترمربع اعلام شده و درمجموع هشت شهرستان،‌ ۱۳ شهر و ۷۶۸ روستا را در برمی‌گیرد. تا امروز تنها ۳۳ درصد تالاب حفاظت شده و باقی سطح آن دسترسی‌های عظیمی از مردم به آن وجود دارد و رفت‌وآمد و مداخلات گسترده عمومی در‌آن اتفاق می‌افتد. نسیم طواف‌زاده، کنشگر محیط‌زیستی استان گیلان و عضو موسسه سبزکاران هم در این مراسم توضیح داد حتی کسانی که در شهرهای دورتر زندگی می‌کنند هم از شرایط تالاب تاثیر می‌گیرند و سطح گستردگی آثار آن پیچیده است.

او از اقدامات سازمان‌های مردم‌نهاد برای حفظ تالاب و آگاهی‌رسانی درباره آن گفت: «سازمان‌های مردم‌نهاد در حوزه آگاهی‌رسانی جوامع محلی در شهرهای مجاور و حوزه انزلی اقدامات زیادی انجام داده‌اند و یکی از این اقدامات توانست منجر به تصویب آیین‌نامه حفاظت از تالاب شود.  در حوزه ترویج و ظرفیت‌سازی هم سازمان‌های مردم‌نهاد استان فعالیت‌های گسترده‌ای انجام دادند. برنامه‌های کشاورزی پایدار هم توسط جهاد کشاورزی انجام می‌شود اما گستردگی زیادی ندارد. حضور در برنامه‌های پاکسازی سنبل آبی و خروج ۷۲۰ تن از این گیاه از ۱۱ هکتار توسط آنها انجام شد. جلوگیری از پروژه‌های مخرب با اقدامات حقوقی در اقداماتی مانند سد لاسک و بایوجمی و برخی سدهای در دست برنامه وزارت نیرو در محدوده تالاب بود.»

اواخر هفته گذشته این جلسه کارگروه تالاب انزلی با حضور رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست برگزار شد و قرار شد استاندار گیلان فصلی یک بار گزارشی از وضعیت تالاب به هیئت‌دولت ارسال کند. به گفته طواف‌زاده، کمیته مدیریت تالاب انزلی ۱۶ دی‌ماه ۱۳۸۹ مصوب شد، یعنی سه‌سال پیش از شکل‌گیری ستاد دریاچه ارومیه آغاز به‌کار کرد، اما تا امروز عملاً اطلاعی از نحوه فعالیت آنها وجود ندارد و اتفاقات خوبی هم از آن بیرون نیامده است.



قتل یک دختر ۱۸ ساله به دست پدر در اسلامشهر
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 10:50

قتل یک دختر ۱۸ ساله به دست پدر در اسلامشهر


در حادثه‌ای تلخ و تکان‌دهنده، دختر ۱۸ ساله‌ای به نام فاطمه سلطانی در یک درگیری خانوادگی در اسلامشهر به دست پدرش قتل رسید.

خبرگزاری رکنا نوشته است این حادثه روز پنجشنبه  ۲۸ فروردین رخ داده است. پدر خشمگین ظاهرا به دلیل اختلافات خانوادگی به محل کار دخترش مراجعه کرده، با ضربات چاقو او را به قتل رساند و سپس خود را به پلیس معرفی کرد.

بر اساس گزارش‌های منتشرشده، فاطمه به‌تازگی به دلیل اختلافات میان پدر و مادرش در یک سالن آرایشی مشغول به کار شده بود تا هزینه‌های زندگی خود و مادرش را تأمین کند. این موضوع خشم پدر را برانگیخت و او با وانمودکردن به اینکه مشتری است، از طریق شماره تلفنی که دختر برای ارتباط کاری در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده بود، با وی تماس گرفت و پس از یافتن آدرس، به سالن آرایشی مراجعه کرد.

شاهدان عینی گزارش داده‌اند که پدر با ورود به سالن و با فریادهای خشمگین، به فاطمه حمله کرده و او را با ضربات چاقو به قتل رسانده است.

قاتل قصد داشته ضربات بیشتری به فاطمه وارد کند اما با فریادهای حاضرین در سالن مجبور به فرار شد و پس از ترک صحنه جنایت، خود را تسلیم پلیس کرد.

خبرگزاری ایرنا نیز نوشته عوامل انتظامی بلافاصله در محل حاضر شدند، پیکر مجروح دختری ۱۸ ساله در پیاده‌رو مشاهده و توسط اورژانس به مرکز درمانی منتقل شد، اما شدت جراحات وارده به حدی بود که تلاش‌های پزشکی برای نجات جان وی ثمری نداشت و قربانی جان باخت.

فرمانده انتظامی شهرستان اسلامشهر با تأیید این خبر گفت: بر اساس تحقیقات اولیه مشخص شد که حادثه بر اثر اختلافات خانوادگی روی داده است، پدر مقتول، مردی ۴۸ ساله، در پی مشاجره‌ای خانوادگی با ضربات چاقو دختر خود را به قتل رسانده و پس از ارتکاب این جنایت، به یکی از مقرهای انتظامی مراجعه و به قتل اعتراف کرده است.

سرهنگ محمدرضا علیزاده افزود: پرونده‌ای قضایی در این خصوص تشکیل شده و مراحل قانونی برای رسیدگی به این جنایت هولناک در حال پیگیری است.



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 9:13




در مسقط و رم چه گذشت؟ مذاکره یا تسلیم؟ ">
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 9:02

در مسقط و رم چه گذشت؟ مذاکره یا تسلیم؟




تظاهرات علیه دولت ترامپ در سراسر آمریکا
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 8:55

تظاهرات علیه دولت ترامپ در سراسر آمریکا


مخالفان دولت دونالد ترامپ روز شنبه به خیابان‌های شهرهای بزرگ و کوچک در سراسر آمریکا آمدند و نسبت به آنچه تهدیدی برای ایده‌آل‌های دموکراتیک این کشور می‌دانند، اعتراض کردند.

این تظاهرات متنوع شامل راهپیمایی در منهتن مرکزی، تجمع در مقابل کاخ سفید و همچنین اعتراضی در مراسم بزرگداشت ماساچوست برای “تیری که در ۱۹ آوریل ۱۷۷۵ به گوش جهان رسید” — که آغاز جنگ انقلابی ۲۵۰ سال پیش را نشان می‌داد — بود.

توماس بسفورد یکی از معترضان در بازسازی نبردهای لکسینگتون و کنکورد در حومه بوستون بود. این بنّای بازنشسته ۸۰ ساله از ماین گفت معتقد است آمریکایی‌ها تحت حمله دولت خودشان هستند و باید در برابر آن بایستند.

بسفورد که با همسر، دختر و دو نوه‌اش حضور داشت گفت: “این زمان بسیار خطرناکی برای آزادی در آمریکاست. می‌خواستم جوان‌ها درباره ریشه‌های این کشور بیاموزند و اینکه گاهی باید برای آزادی بجنگیم.”

در دنور، صدها معترض در کاپیتول ایالت کلرادو جمع شدند با پلاکاردهایی که همبستگی با مهاجران را نشان می‌داد و به دولت ترامپ می‌گفت: “دست‌ها را پس بکشید!” مردم پرچم‌های آمریکا را تکان می‌دادند، برخی وارونه به نشانه آشفتگی.

هزاران نفر نیز در مرکز شهر پورتلند، اورگان راهپیمایی کردند، در حالی که در سانفرانسیسکو صدها نفر با پرچم وارونه آمریکا روی ساحل شنی اقیانوس آرام کلمات “استیضاح و برکناری” را تشکیل دادند.

در انکوریج آلاسکا مردم با تابلوهای دست‌ساز دلایل اعتراض خود را فهرست کرده بودند، از جمله یکی که نوشته بود: “هیچ تابلویی به اندازه کافی بزرگ نیست که همه دلایل حضورم را فهرست کند!”

در جاهای دیگر، اعتراضاتی مقابل نمایشگاه‌های خودرو تسلا علیه مشاور میلیاردر ترامپ، ایلان ماسک و نقش او در کوچک‌سازی دولت فدرال برنامه‌ریزی شده بود. برخی دیگر رویدادهای مبتنی بر خدمات اجتماعی مانند جمع‌آوری غذا، جلسات آموزشی و داوطلب شدن در پناهگاه‌های محلی ترتیب دادند.

این اعتراضات تنها دو هفته پس از تظاهرات سراسری مشابه برگزار شد.

برگزارکنندگان تظاهرات می‌گویند با آنچه نقض حقوق مدنی و قانون اساسی توسط ترامپ می‌نامند مخالفند، از جمله تلاش برای اخراج شمار زیادی از مهاجران و کوچک‌سازی دولت فدرال با اخراج هزاران کارمند دولت و تعطیل کردن عملی ادارات.

برخی از این اعتراض‌ها از روح جنگ انقلابی الهام گرفته بودند، با شعارهایی مانند “نه به پادشاهی” و مقاومت در برابر استبداد.

در انکوریج، بازیگری با لباس دوران استعمار تابلوی “نه به پادشاهی” را بالا گرفته بود در حالی که فرد کناری او مقوایی با این مضمون حمل می‌کرد: “عصر فئودالیسم به پایان رسیده است.”

جورج برایانت از بوستون که در اعتراضات کنکورد حضور داشت گفت نگران است که رئیس‌جمهور در حال ایجاد یک “دولت پلیسی” است. او تابلویی حمل می‌کرد با این مضمون: “رژیم فاشیستی ترامپ باید فوراً برود!”

به گفته برایانت: “او دارد دادگاه‌ها را نادیده می‌گیرد. دانشجویان را می‌دزدد. سیستم نظارت و تعادل را از بین می‌برد. این فاشیسم است.”

در واشنگتن، باب فاسیک، کارمند فدرال بازنشسته ۷۶ ساله از اسپرینگفیلد ویرجینیا گفت به دلیل نگرانی از تهدیدات علیه حقوق دادرسی عادلانه تضمین شده در قانون اساسی، تأمین اجتماعی و سایر برنامه‌های ایمنی فدرال در این تجمع شرکت کرده است.

دولت ترامپ علاوه بر این اقدام به تعطیلی دفاتر محلی اداره تأمین اجتماعی، کاهش بودجه برنامه‌های بهداشتی دولت و محدود کردن حمایت‌ها از افراد تراجنسیتی کرده است.

فاسیک گفت: “نمی‌توانم ساکت بنشینم با این آگاهی که اگر من و دیگران اقدامی برای تغییر این وضعیت نکنیم، دنیایی که برای کودکان و همسایگانمان به جا می‌گذاریم دنیایی نیست که بخواهم در آن زندگی کنم.”

در کلمبیا، کارولینای جنوبی، چند صد نفر در مقابل ساختمان ایالتی با شعارهایی مانند “هاروارد، شدیداً بجنگ” تظاهرات کردند.

در منهتن، معترضان علیه ادامه اخراج مهاجران از کتابخانه عمومی نیویورک به سمت سنترال پارک و برج ترامپ راهپیمایی کردند.

آنها با ریتم طبل می‌خواندند: “نه ترس، نه نفرت، نه آی‌سی‌ای در ایالت ما” — اشاره به اداره مهاجرت و گمرک آمریکا.

مارشال گرین گفت بیشتر نگران این است که ترامپ قانون دشمنان خارجی زمان جنگ ۱۷۹۸ را با ادعای جنگ آمریکا با باندهای ونزوئلایی مرتبط با دولت این کشور آمریکای جنوبی اعمال کرده، در حالی که یک ارزیابی اخیر اطلاعاتی آمریکا هیچ هماهنگی بین آنها نیافته است.

این مرد ۶۱ ساله از مورریستاون نیوجرسی گفت: “کنگره باید بایستد و بگوید نه، ما در جنگ نیستیم. شما نمی‌توانید از این قانون استفاده کنید. شما نمی‌توانید مردم را بدون دادرسی عادلانه اخراج کنید، و هر کس در این کشور حق دادرسی عادلانه دارد، مهم نیست چه.”

ملیندا چارلز از کنتیکت نیز گفت نگران “فراتر رفتن قوه مجریه” است و به درگیری‌های با دادگاه‌های فدرال، دانشگاه هاروارد و سایر دانشگاه‌های برتر اشاره کرد.

او گفت: “ما قرار است سه قوه برابر دولت داشته باشیم، و این که قوه مجریه اینقدر قدرت بگیرد، واقعاً باورنکردنی است.”

خبرگزاری آسوشیتدپرس



چرا توافق صلح ارمنستان و آذربایجان امضا نمی‌شود؟
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 8:50

چرا توافق صلح ارمنستان و آذربایجان امضا نمی‌شود؟


گریگور آتانسیان و ماجرم زینال‌اف
بی‌بی‌سی روسی

ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر متن نهایی یک معاهده صلح برای پایان دادن به مناقشه دیرینه دو کشور بر سر قره‌باغ کوهستانی به توافق رسیده‌اند، اما امیدها برای امضای قریب‌الوقوع این توافق کمرنگ شده است. اختلاف‌ها بر سر مسائل بنیادی همچنان باقی است و کارشناسان نگرانند که روسیه از این وضعیت برای بازگرداندن نفوذ خود در منطقه بهره‌برداری کند.

پاپ فرانسیس، در روزی که از بیمارستان مرخص شد، در پیام خود به شکلی غیرمنتظره به این درگیری‌ اشاره کرد که بسیاری از مردم جهان احتمالا مدت‌هاست آن را فراموش کرده‌اند یا اصلا از آن خبر نداشته‌اند.

پاپ در آن پیام نوشت: «خوشحالم که ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر متن نهایی توافق صلح به تفاهم رسیده‌اند. امیدوارم این توافق هرچه زودتر امضا شود و به برقراری صلحی پایدار در قفقاز جنوبی بینجامد.»

این ابراز امیدواری از سوی پاپ، با استقبال مقام‌های رسمی وزارت خارجه روسیه، وزارت خارجه آمریکا، ناتو، اتحادیه اروپا، ایران و بسیاری کشورهای دیگر همراه شد.

پیام پاپ پس از آن منتشر شد که در ۱۳ مارس اعلام شد ایروان و باکو پس از چهار سال مذاکره، بر سر دو مورد اختلاف باقی‌مانده در متن معاهده صلح به توافق رسیده‌اند تا سرانجام به دهه‌ها درگیری که جان هزاران نفر را گرفته و بیش از یک میلیون نفر را از خانه‌هایشان آواره کرده، پایان دهد.

اما با وجود این خبر خوش، موانع مهمی همچنان بر سر راه صلح باقی مانده‌ است.

سه هفته پس از اعلام توافق، الهام علی‌اف، رئیس‌ جمهوری آذربایجان، گفت این معاهده تنها در صورتی اجرا خواهد شد که دو شرط دیگر نیز برآورده شود: نخست اصلاح قانون اساسی ارمنستان، و دوم انحلال گروه مینسک در سازمان امنیت و همکاری اروپا، که سال ۱۹۹۲ برای تسهیل حل و فصل این مناقشه درازمدت تشکیل شده بود. ایروان می‌گوید آماده است به هر دو خواسته تن دهد، اما اصلاح قانون اساسی نیازمند برگزاری همه‌پرسی است و نتیجه آن قابل پیش‌بینی نیست.

با آن‌ که مواضع دو کشور به یکدیگر نزدیک‌تر شده، اما کارشناسان هشدار می‌دهند که تاخیر بیشتر در روند صلح می‌تواند فرصت را برای همیشه از بین ببرد.

از جمله نگرانی‌ها، آینده حزب حاکم در ارمنستان است که به گفته بسیاری، امتیازاتی بی‌سابقه بر سر قره‌باغ داده اما در انتخابات محلی با اقبال اندکی از سوی رای‌دهندگان روبه‌رو شده است. احزاب مخالف تمایل کمتری به مصالحه دارند.

علاوه بر این ناظران نگران‌ مداخله روسیه در این روند هستند که در آغاز تهاجم به اوکراین، از قفقاز جنوبی رویگردان شد، اما ممکن است در صورت برقراری آتش‌بس با کی‌یف، برای بازگرداندن نفوذش در این منطقه وارد عمل شود.

مانورهای نظامی و دیپلماتیک

پس از جنگ دوم قره‌باغ در پاییز ۲۰۲۰، عملا جای برنده و بازنده عوض شد.

جمهوری آذربایجان کنترل هفت منطقه‌ای را که از اواسط دهه ۱۹۹۰ در اشغال نیروهای ارمنی بود، پس گرفت و همچنین بخشی از قره‌باغ کوهستانی را نیز دوباره به کنترل خود درآورد. این عملیات باعث شد هزاران نفر از ارامنه ساکن قره‌باغ آواره شد.

در آن زمان، تنها قدرت جهانی که علاقه‌ای واقعی به این مناقشه نشان داد، روسیه بود و همین روسیه بود که پیش‌نویس توافق آتش‌بس را نیز تهیه کرد.

پس از برقراری آتش‌بس، باکو خواهان آغاز فوری مذاکرات دوجانبه برای امضای توافق صلح و تثبیت رسمی پیروزی‌اش بود. اما ایروان آماده‌ پذیرش وسعت شکست خود نبود و تلاش کرد جایگاهش را در عرصه دیپلماتیک بازسازی کند تا دست‌کم بخشی از قره‌باغ را تحت کنترل ارمنستان نگه دارد.

اولسیا وارتانیان، تحلیلگر درگیری‌ها در قفقاز جنوبی، می‌گوید: «یکی از دلایل تاخیر، تلاش ایروان برای کاهش پیامدهای شکست سال ۲۰۲۰ بود. مقام‌های ارمنی معتقد بودند که آشتی باید به صورت تدریجی انجام شود تا فرصت اعتمادسازی میان ارمنی‌ها و آذربایجانی‌ها فراهم شود.»

ارمنستان سعی کرد حمایت روسیه، آمریکا و فرانسه را جلب کند که ریاست مشترک گروه مینسک را در سازمان امنیت و همکاری اروپا با برعهده دارند. اما روسیه و آمریکا تمایلی به جانبداری از ایروان نشان ندادند و موضع آشکار فرانسه به نفع ارمنستان نیز تنها باعث تیرگی روابط پاریس و باکو شد.

پس از آغاز حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ و بالا گرفتن تنش در مرز ارمنستان و آذربایجان ـ که در آن روسیه از حمایت از ایروان خودداری کرد ـ مقام‌های ارمنستان اعتمادشان را به تضمین‌های امنیتی روسیه از دست دادند. برخلاف قره‌باغ کوهستانی، قلمرو رسمی و بین‌المللی شناخته‌شده ارمنستان تحت پوشش سازمان پیمان امنیت جمعی قرار دارد که اتحادیه‌ای نظامی به رهبری مسکو است. با وجود این ایروان در برابر باکو تنها ماند.

سپس یک هیئت ناظر غیرنظامی از اتحادیه اروپا در مرز ارمنستان مستقر شد. در ژانویه ۲۰۲۵، در آخرین روزهای ریاست جمهوری جو بایدن، توافق‌نامه شراکت راهبردی میان آمریکا و ارمنستان، در واشنگتن به امضا رسید.

در همین زمان، دولت ارمنستان از سیاست‌های گذشته خود فاصله گرفت: نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر، قره‌باغ را به عنوان بخشی از خاک جمهوری آذربایجان به رسمیت شناخت و برای رسیدن به صلح، به امتیازهایی تن داد که پیشتر حتی تصور آن غیرممکن بود

زاور شیریِف، پژوهشگر غیرمقیم مرکز اوراسیا-روسیه کارنگی، می‌گوید: «مذاکرات جدی تنها زمانی آغاز شد که مسکو سرگرم جنگ و درگیر کاهش نفوذ منطقه‌ای‌ خود بود.»

او می‌افزاید روسیه «مشغول اشغال همسایه‌اش بود» و «کنترل خود را بر منطقه از دست داد».

اما درست در همین مقطع، جمهوری آذربایجان فرصت را غنیمت شمرد و تمرکز از میز مذاکرات به تحولات میدانی منتقل شد. باکو با برتری نظامی انکارناپذیر نسبت به همسایه و جایگاهش به عنوان شریک مهم گازی اتحادیه اروپا، نیروهای خود را به منطقه اعزام کرد تا تمامی قلمرو قره‌باغ را به کنترل خود درآورد. جمعیت ۱۰۰ هزار نفری ارامنه قره‌باغ، یک‌باره به ارمنستان گریختند.

پس از این تحولات عظیم، ارمنستان همچنان به تن دادن به خواسته‌های باکو ادامه داد. تنها دو موضوع باقی ماند که مورد اختلاف بود: یکی درخواست برای خروج ناظران اروپایی از مرز و دیگری پس‌گرفتن شکایت‌های حقوقی دوجانبه از دادگاه‌های بین‌المللی.

ناظران اتحادیه اروپا در فوریه ۲۰۲۳ به دنبال اشغال بخشی از خاک ارمنستان از سوی نیروهای جمهوری آذربایجان، در مرز مستقر شدند. ماموریت آن‌ها این بود که وضعیت را زیر نظر داشته باشند و مشخص کنند شلیک اول از کدام طرف بوده است. حضورشان، اگرچه تضمینی برای امنیت نبود، اما برای ایروان امیدی به داوری بی‌طرف و گزارش‌های مستقل از درگیری‌ها فراهم می‌کرد.

اما این حضور موجب نارضایتی شدید باکو شد. رسانه‌های طرفدار دولت جمهوری آذربایجان، ناظران اروپایی را به «ایجاد بی‌ثباتی» و حتی «جاسوسی» متهم کردند.

در نهایت پاشینیان با خواسته‌های باقی‌مانده باکو موافقت کرد؛ با این باور که ارمنستان راه دیگری ندارد و امضای توافق صلح می‌تواند امنیت کشور را تضمین کند. هر دو بند مورد اختلاف در متن نهایی توافق گنجانده شد. به محض امضای معاهده، ایروان آماده است خدمات ناظران اروپایی را متوقف کند و شکایت‌های حقوقی خود را پس بگیرد.

اما در عرصه دیپلماسی نیز، مانند میدان نبرد در پنج سال پیش، نقش‌ها عوض شده‌ است: این بار ارمنستان برای صلح عجله دارد، اما جمهوری آذربایجان این روند را به تاخیر می‌اندازد.

پیش‌شرط‌ها، ادعاها و خواسته‌ها

تا امروز، متن توافق‌نامه صلح در قالب ۱۷ بند به طور کامل مورد توافق دو طرف قرار گرفته و باکو شرط جدیدی به متن اضافه نکرده است؛ اما مقام‌های جمهوری آذربایجان اعلام کرده‌اند که نگرانی‌هایی باقی مانده که باید پیش از اجرا شدن توافق رفع شوند.

الهام علی‌اف اوایل ماه آوریل گفت: «شرایط ما برای ارمنستان مشخص است و چیز تازه‌ای نیست.»

او دو خواسته‌ مشخص را بیان کرد: انحلال گروه مینسک در سازمان امنیت و همکاری اروپا و اصلاح قانون اساسی ارمنستان. علی‌اف افزود: «وقتی این دو شرط برآورده شود، دیگر مانعی برای امضای توافق صلح باقی نمی‌ماند. توپ اکنون در زمین ارمنستان است.»

گروه مینسک در سال ۱۹۹۲ برای حل مناقشهٔ قره‌باغ و با مشارکت روسیه، آمریکا و فرانسه تشکیل شد، اما در سال‌های اخیر عملا فعالیتی نداشته و تنها به صورت اسمی وجود دارد. علی‌اف معتقد است که «جمهوری آذربایجان خود مناقشه قره‌باغ را حل کرده» و وقتی نزاعی باقی نمانده، دیگر نیازی به این گروه بین‌المللی نیست.

نخست‌وزیر ارمنستان اعلام کرده که آماده است به این خواسته تن دهد. با این حال انحلال رسمی گروه مینسک نیازمند موافقت روسیه، فرانسه، آمریکا و تصویب در شورای وزیران سازمان امنیت و همکاری اروپا است که نشست بعدی آن در دسامبر برگزار خواهد شد.

اما خواسته دوم علی‌اف، یعنی تغییر قانون اساسی ارمنستان، فرایندی به مراتب طولانی‌تر و غیرقابل‌پیش‌بینی‌تر خواهد بود.

در سال ۲۰۲۳، برای نخستین‌بار در بیش از هزار سال گذشته، هیچ ارمنی‌ در قره‌باغ باقی نماند. اما نام این منطقه هنوز در اعلامیه استقلال ارمنستان در سال ۱۹۹۰ وجود دارد که به «اتحاد دوباره» قره‌باغ با ارمنستان اشاره کرده است. قانون اساسی فعلی ارمنستان نیز به این اعلامیه ارجاع می‌دهد. از دید باکو، این ارجاع نوعی ادعای رسمی ارضی نسبت به خاک جمهوری آذربایجان است و به همین دلیل خواهان حذف آن شده است.

دیپلمات‌های جمهوری آذربایجان استدلال می‌کنند که بدون اصلاح قانون اساسی، صلح واقعی امکان‌پذیر نیست، چرا که حتی اگر پاشینیان و حامیانش اکنون از ادعای قره‌باغ صرف‌نظر کنند، ممکن است در آینده دولت دیگری بر سر کار بیاید و با استناد به همین اصل، دوباره آن ادعا را مطرح کند.

دولت ارمنستان تلاش کرده تا به باکو اطمینان دهد که جای نگرانی نیست. دادگاه قانون اساسی ارمنستان اعلام کرده که قانون اساسی این کشور هیچ‌گونه ادعای ارضی نسبت به دیگر کشورها ندارد. افزون بر آن، متن توافق صلح شامل شناسایی متقابل تمامیت ارضی و ممنوعیت استناد به قوانین داخلی برای نقض معاهده است.

پاشینیان همچنین یادآور شده که جمهوری آذربایجان نیز ممکن است ادعاهای ارضی نسبت به ارمنستان داشته باشد. نه‌تنها مقام‌های آذری اغلب ارمنستان را «آذربایجان غربی» می‌نامند، بلکه قانون اساسی فعلی جمهوری آذربایجان نیز به اعلامیه استقلال جمهوری اول آذربایجان در سال ۱۹۱۸ اشاره دارد که بیش از نیمی از سرزمین‌های امروزی ارمنستان را شامل می‌شد.

اما با وجود تضمین‌های ارمنستان،‌ باکو هنوز قانع نشده است. دولت ارمنستان نیز که چنین واکنشی را پیش‌بینی می‌کرد، بیش از یک سال است که برای برگزاری همه‌پرسی قانون اساسی برنامه‌ریزی می‌کند. پاشینیان در اظهارات رسمی خود گفته است که اصلاحات قانون اساسی ربطی به خواسته‌های علی‌اف ندارد، اما تحلیلگران مستقل معتقدند هدف اصلی، جلب رضایت جمهوری آذربایجان است. محتمل‌ترین زمان برای برگزاری این همه‌پرسی، تابستان ۲۰۲۶، هم‌زمان با انتخابات بعدی پارلمانی خواهد بود تا بتوان موضوع قانون اساسی را هم در همان رای‌گیری گنجاند.

روسیه و شبح جنگی تازه

برای بسیاری از ناظران، موکول کردن روند صلح به سال ۲۰۲۶، بیش از اندازه دیر است.

زاور شیریف می‌نویسد: «پنجره فرصت در حال بسته شدن است. اگر تا پایان سال توافقی امضا نشود، آنچه از سال ۲۰۲۲ تاکنون به دست آمده، ممکن است از دست برود.»

او هشدار می‌دهد که هرگونه تاخیر بیشتر، می‌تواند احتمال بازگشت روسیه به قفقاز جنوبی را افزایش دهد. آتش‌بس احتمالی در اوکراین - به ویژه اگر به نفع مسکو تلقی شود - این فرصت را در اختیار روسیه قرار می‌دهد که دوباره وارد میدان شود، آن‌هم در زمانی که آمریکا، برخلاف گذشته، به وضوح حضور و مشارکت کمتری در این روند دارد.

تیگران گریگوریان، تحلیلگر سیاسی ارمنی، می‌گوید: «دولت بایدن تلاش کرد نقش فعالی در منطقه ایفا کند، اما سخنان و مواضع تیم دونالد ترامپ باعث شده که دولت ارمنستان به دنبال روابطی «منطقی‌تر» با مسکو برود؛ روابطی مبتنی بر محاسبه‌ای سرد و واقع‌گرایانه.»

او به رسانه روس‌زبان پژواک قفقاز (وابسته به رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی) گفت: «وقتی دولت جدید آمریکا خودش تماس با مسکو را آغاز می‌کند، پیام برای همه روشن است، به ویژه برای ایروان: مشکلاتت را خودت با همسایگانت و با روسیه حل کن.»

ناظران هم‌عقیده‌اند که نه ارمنستان و نه جمهوری آذربایجان، دیگر دلبستگی‌ چندانی به قدرت امپراتوری سابق، یعنی مسکو، ندارند.

جمهوری آذربایجان، روسیه را عامل شکست خود در جنگ اول قره‌باغ در اوایل دهه ۱۹۹۰ می‌داند. ارمنستان نیز روسیه را به همکاری با جمهوری آذربایجان و خیانت در جریان جنگ دوم قره‌باغ متهم می‌کند.

هر دو کشور به دنبال ایجاد اتحادهای تازه با قدرت‌های دیگر بوده‌اند.

در اوایل دهه ۲۰۱۰، ایروان روند نزدیکی به اروپا را آغاز کرد، اما در سال ۲۰۱۳، کرملین مانع امضای توافق‌نامه مشارکت ارمنستان با اتحادیه اروپا شد. اکنون این روند از سر گرفته شده و مذاکرات درباره لغو روادید با اتحادیه اروپا در جریان است، اما بسیاری از ارامنه نگرانند که این تلاش‌ها دوباره با شکست روبه‌رو شود.

برای جمهوری آذربایجان، ترکیه اکنون متحد اصلی نظامی و دیپلماتیک است. روابط با مسکو نیز پس از ساقط شدن یک هواپیمای آذربایجانی با شلیک پدافند روسیه در دسامبر ۲۰۲۴، به شدت تیره‌تر شده است.

اکنون دو طرف هیچ‌گونه توهمی درباره نقش مثبت روسیه در منطقه ندارند. ناطق جعفرلی، تحلیلگر سیاسی آذربایجان، اخیرا در گفت‌وگویی با شبکه ارمنی سیویل‌نت گفت: «روسیه فقط از طریق درگیری می‌تواند به منطقه بازگردد، نه از مسیر صلح.»

بی‌اعتمادی و نگرانی‌های بلندمدت

اما فارغ از نگرانی‌ها درباره نقش روسیه، بی‌اعتمادی عمیق میان باکو و ایروان همچنان پابرجاست.

در ارمنستان این نگرانی وجود دارد که حتی اگر قانون اساسی جدیدی تصویب شود، باکو برای امضای توافق صلح عجله‌ای نداشته باشد. اولسیا وارتانیان از قول سیاستمداران ارمنی و دیپلمات‌های خارجی نقل می‌کند که که ممکن است پس از آن، درخواست‌هایی برای عذرخواهی سراسری یا توبه جمعی بابت قره‌باغ مطرح شود.

تیگران گریگوریان، تحلیلگر سیاسی، به بی‌بی‌سی گفت که جمهوری آذربایجان به شکل روزافزونی تلاش می‌کند بازسازی ارتش ارمنستان پس از شکست در سال ۲۰۲۰ را به عنوان «نظامی‌گری» جلوه دهد و خواستار توقف فروش سلاح‌های خارجی به ارمنستان است. او هشدار می‌دهد که پس از تغییر قانون اساسی و انحلال گروه مینسک، ممکن است باکو خواهان اعمال محدودیت بر توان ارتش ارمنستان شود و این مطالبات می‌تواند زمینه‌ساز تنش‌های تازه‌ای باشد.

اوایل آوریل، الهام علی‌اف بار دیگر از «تسلیح سریع، خرید سلاح‌های مرگبار و تحریکات ارمنستان با پشتیبانی فرانسه» شکایت کرد. اشاره او به فروش اخیر تسلیحات فرانسوی، از جمله توپ‌های سنگین سزار، به ارمنستان بود که اعتراض روسیه و جمهوری آذربایجان را به دنبال داشته است. هند نیز یکی دیگر از تامین‌کنندگان اصلی سلاح‌های مدرن برای ارمنستان است و سامانه‌های پرتاب چندگانه را در اختیار این کشور قرار می‌دهد.

نیکول پاشینیان در واکنش به انتقادات علی‌اف گفت: «آیا اصلاحات ارتش ارمنستان ربطی به آذربایجان دارد؟ هم بله، هم نه.» او توضیح داد که ارمنستان قصد حمله به همسایه‌اش را ندارد، اما در حال آماده شدن برای تهدیدهایی است که از سوی آن متوجه کشورش می‌شود.

در هفته‌های اخیر- پس از اعلام توافق بر سر معاهده صلح - جمهوری آذربایجان چندین بار ارمنستان را به گلوله‌باران مرزی متهم کرده است. وزارت دفاع ارمنستان این اتهام‌ها را رد کرده و هیئت ناظران اتحادیه اروپا نیز آن‌ها را تایید نکرده است.

ریسک‌های سیاسی و مرزهای نسبی

سرنوشت همه‌پرسی درباره قانون اساسی جدید ارمنستان، ارتباطی مستقیم با آینده سیاسی پاشینیان دارد. این ابتکار به صورت کامل از سوی او و حزب حاکم مطرح شده، در حالی که طیف گسترده‌ای از احزاب مخالف، چه طرفدار روسیه و چه هوادار اروپا، با اصلاح قانون اساسی مخالف‌اند.

نتایج انتخابات اخیر در ارمنستان نشان می‌دهد که حزب حاکم دیگر از حمایت اکثریت برخوردار نیست. تازه‌ترین نمونه، انتخابات شورای شهر گیومری،‌ دومین شهر بزرگ ارمنستان، بود که در آن حزب پاشینیان نتوانست اکثریت را به دست آورد و شهرداری در اختیار مخالفان قرار گرفت.

با این حال، انتخابات محلی لزوما بازتاب فضای سیاسی ملی نیست. در گیومری، فضای انتخاباتی بیشتر تحت تاثیر اختلاف‌های محلی بود. علاوه بر آن، در انتخابات پارلمانی، خود پاشینیان رهبری فهرست انتخاباتی حزب را برعهده دارد و او همچنان محبوب‌ترین چهره سیاسی کشور است، هرچند محبوبیت او نسبت به آغاز دوران نخست‌ وزیری‌ کاهش چشمگیری داشته است. در مقابل، اپوزیسیون پراکنده است و رهبری واحدی ندارد. حتی گروه‌هایی که اختلاف ایدئولوژیک ندارند - مانند احزاب سرژ سرکیسیان و روبرت کوچاریان، روسای‌جمهور پیشین - اغلب دچار کشمکش‌های درونی هستند.

دو مسئله دیگری که در متن توافق‌نامه صلح نیامده‌، می‌تواند زمینه‌ساز درگیری مجدد شوند: تعیین مرزها و مسئله ارتباطات زمینی و جاده‌ای.

تاکنون، نمایندگان دو کشور فقط درباره بخش کوچکی از مرز، موضع مشترک پیدا کرده‌اند. وزارت دفاع جمهوری آذربایجان با اتهام‌زنی به ارمنستان درباره گلوله‌باران مرزی، از اصطلاح «مرز مشروط» استفاده می‌کند و اصرار بر استفاده از نام‌های آذربایجانی برای مناطق داخل خاک ارمنستان دارد.

مسئله ارتباطات جاده‌ای نیز هنوز حل‌نشده باقی مانده است. قرار است پس از امضای توافق صلح، مرزهای دو کشور بازگشایی شود، اما شرایط این بازگشایی، نزدیک به پنج سال است که محل مناقشه است. باکو خواهان ایجاد یک کریدور یا گذرگاه از خاک ارمنستان است که جمهوری آذربایجان را به نخجوان متصل کند. طبق خواسته باکو، این مسیر باید بدون وقفه و خارج از کنترل نیروهای مرزی ارمنستان باشد، و به جای آن از سوی یک نیروی ثالث محافظت شود. روسیه، نیروهای مرزبانی وابسته به سازمان امنیت فدرال خود را برای این ماموریت پیشنهاد داده است.

ایروان چنین طرحی را نقض حاکمیت و تمامیت ارضی خود می‌داند و در مقابل، پیشنهادهای مصالحه‌آمیز مطرح کرده است، از جمله واگذاری کنترل گذرنامه و گمرک این مسیر به یک شرکت بین‌المللی. در این طرح، شهروندان جمهوری آذربایجان دیگر مستقیما با ماموران مرزی ارمنستان مواجه نمی‌شوند، اما ارمنستان همچنان کنترل مرزهای خود را حفظ می‌کند.

با این‌ حال، باکو گزینه‌های مصالحه‌آمیز را رد کرده و در عوض با سرعت در حال ساخت بخش آذربایجانی مسیر ریلی این کریدور است. این روند ممکن است پاشینیان را در برابر یک دوراهی دشوار قرار دهد: یا در موضوعی که آن را «خط قرمز» ارمنستان خوانده، عقب‌نشینی کند، یا در شرایطی مقاومت کند که هیچ قدرت منطقه‌ای یا جهانی، امنیت ارمنستان را تضمین نمی‌کند.

پاشینیان می‌گوید: «ما همواره تا حد ممکن خلاق و انعطاف‌پذیر بوده‌ایم. مشخص نیست چرا این پیشنهادها از سوی جمهوری آذربایجان رد می‌شود. امیدوارم هدف، ایجاد بهانه‌ای ساختگی برای تنش‌آفرینی نباشد.»



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 8:25




دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 8:22




عربستان؛ از مخالفت با برجام تا همراهی با توافق جدید
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 7:24

عربستان؛ از مخالفت با برجام تا همراهی با توافق جدید


عربستان سعودی با توافق اوباما با ایران مخالف بود. اما از توافق ترامپ حمایت می‌کند. چرا؟

ده سال پیش، زمانی که باراک اوباما، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، و دیگر رهبران جهانی به توافقی با ایران برای محدود کردن برنامه هسته‌ای آن دست یافتند، عربستان سعودی نگران شد.

مقامات سعودی این توافق را «معامله‌ای ضعیف» خواندند که تنها رقیب منطقه‌ای این کشور، یعنی ایران، را جسورتر کرده بود. آن‌ها زمانی که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، چند سال بعد از این توافق خارج شد، تشویق کردند.

اما امروز، در حالی که دولت دوم ترامپ با ایران بر سر توافقی مذاکره می‌کند که ممکن است شباهت‌های زیادی به توافق قبلی داشته باشد، نگاه عربستان سعودی کاملاً متفاوت به نظر می‌رسد.

وزارت خارجه این کشور اخیراً بیانیه‌ای صادر کرد و اعلام کرد که امیدوار است مذاکرات میان ایران و آمریکا، که با میانجیگری عمان انجام می‌شود، به «تقویت صلح در منطقه و جهان» بینجامد.

محمد بن سلمان، ولی‌عهد سعودی، حتی برادر خود، خالد بن سلمان (وزیر دفاع)، را به تهران فرستاد، جایی که مقامات ایرانی با لباس‌های نظامی رسمی از او استقبال گرمی کردند. او سپس نامه‌ای را شخصاً به آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ایران، تحویل داد؛ کسی که محمد بن سلمان زمانی او را به‌گونه‌ای مسخره کرده و گفته بود: «در مقایسه با او، هیتلر خوب به نظر می‌رسد.» 

چه چیزی تغییر کرده است؟

روابط عربستان سعودی و ایران در دهه گذشته گرم‌تر شده است. به همان اندازه مهم، عربستان سعودی در حال اجرای برنامه‌ای برای تنوع بخشیدن به اقتصاد خود است تا از وابستگی بیش از حد به نفت رها شود و به مرکزی برای کسب‌وکار، فناوری و گردشگری تبدیل شود. اما احتمال پرواز پهپادها و موشک‌های ایرانی بر فراز عربستان به دلیل تنش‌های منطقه‌ای، تهدیدی جدی برای این برنامه محسوب می‌شود.

«کریستین اسمیت دیوان»، پژوهشگر ارشد «مؤسسه مطالعات دول خلیج عربی» در واشنگتن، می‌گوید: «نگرش آن‌ها امروز متفاوت است. در دوران اوباما، کشورهای خلیج‌فارس از نزدیکی آمریکا و ایران می‌ترسیدند که ممکن بود آن‌ها را منزوی کند. اما در دوران ترامپ، از تشدید تنش‌های آمریکا و ایران می‌ترسند که ممکن است آن‌ها را هدف بگیرد.» 

ایران و آمریکا روز شنبه دومین دور مذاکرات دیپلماتیک درباره فعالیت‌های هسته‌ای تهران را به پایان رساندند و برنامه‌ای برای مذاکرات سریع تعیین کردند. ترامپ درباره اهداف این مذاکرات جزئیاتی ارائه نکرده و تنها تکرار کرده است که ایران هرگز نباید به بمب هسته‌ای دست یابد. اما مقامات ایرانی می‌گویند توافقی که در حال شکل‌گیری است، از آن‌ها نمی‌خواهد زیرساخت‌های هسته‌ای کشور را از بین ببرند.

کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی، مصر، اردن، قطر و بحرین همگی از این مذاکرات استقبال کرده‌اند و دیپلماسی را به جای تشدید درگیری‌ها ترجیح داده‌اند.

«بدر البوسعیدی»، وزیر خارجه عمان، روز شنبه در پستی در ایکس نوشت: «این مذاکرات در حال شتاب گرفتن هستند و اکنون حتی چیزهای غیرممکن نیز ممکن شده‌اند.» 

این مذاکرات در حالی انجام می‌شود که تنش‌ها در سراسر خاورمیانه بالا گرفته است؛ از حملات هوایی آمریکا به شبه‌نظامیان حوثی یمن (که از سوی ایران حمایت می‌شوند) تا بمباران‌های مرگبار ادامه‌دار اسرائیل بر غزه. ترامپ ماه گذشته گفت که در صورت عدم توافق با ایران درباره برنامه هسته‌ای آن، این کشور را بمباران خواهد کرد.

بر اساس گفته‌های مقامات دولت آمریکا و دیگرانی که در جریان این گفت‌وگوها قرار دارند، اسرائیل برنامه‌ریزی کرده بود تا آینده به سایت‌های هسته‌ای ایران حمله کند، اما ترامپ در هفته‌های اخیر آن‌ها را از این کار منصرف کرد تا مذاکرات برای محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران انجام شود.

«فیراس مقصاد»، مدیر اجرایی بخش خاورمیانه و شمال آفریقا در گروه اوراسیا (یک مشاوره ریسک سیاسی)، گفت: «بیش از هر زمان دیگری، کشورهای عرب خلیج‌فارس به دنبال ثبات پایدار هستند؛ شرطی ضروری برای تحقق چشم‌اندازهای بلندپروازانه اقتصادی آن‌ها. ترجیح قوی آن‌ها این است که فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده ایران و برنامه هسته‌ای آن از طریق دیپلماسی محدود شود.» 

از دشمنی به سمت گفت‌وگو

عربستان سعودی با اکثریت سنی و ایران با اکثریت شیعه مدت‌ها از طرف‌های مخالف در درگیری‌های منطقه‌ای حمایت می‌کردند، از جمله جنگ فرسایشی یمن که به یکی از بدترین بحران‌های انسانی جهان منجر شد. این دو کشور بین سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۳ هیچ رابطه دیپلماتیکی نداشتند و آشکارا به دشمنی می‌پرداختند.

محمد بن سلمان بارها هشدار داده است که اگر ایران به سلاح هسته‌ای دست یابد، عربستان سعودی نیز چنین خواهد کرد. (در همین حال، دولت ترامپ مذاکرات درباره توافقی را احیا کرده که به عربستان دسترسی به فناوری هسته‌ای آمریکا و احتمالاً امکان غنی‌سازی اورانیوم را می‌دهد.) 

اما در سال ۲۰۲۳، ایران و عربستان سعودی با میانجیگری چین، آشتی رسمی را اعلام کردند. تا آن زمان، تمرکز سیاست خارجی محمد بن سلمان به سمت آرام‌سازی درگیری‌های منطقه‌ای تغییر کرده بود.

عربستان سعودی، به عنوان متحد کلیدی آمریکا، هدف اصلی تلافی‌جویی ایران در زمانی است که این کشور به دنبال ضربه زدن به منافع آمریکا باشد. نزدیکی جغرافیایی، حملات نیابتی‌های ایران را آسان می‌کند. در سال ۲۰۱۹، یکی از تأسیسات نفتی کلیدی عربستان در یک حمله پیچیده با پشتیبانی ایران مورد هدف قرار گرفت. مقامات سعودی ابراز تاسف کرده‌اند که این حادثه به آن‌ها نشان داد اتحاد با آمریکا محدودیت‌هایی دارد و آن‌ها را به سمت مذاکره با ایران به جای ادامه درگیری سوق داد.

دیوان گفت: «امروز مزایای بالقوه مذاکره بهتر از ریسک یک جنگ منطقه‌ای به نظر می‌رسد.»

ده سال پیش، رهبران خلیج‌فارس احساس می‌کردند که در مذاکرات نادیده گرفته شده‌اند. اما این بار، ایران به دنبال تعامل منطقه‌ای بوده است.

«سنان وکیل»، مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در موسسه تحقیقاتی چاتام هاوس، گفت: «نکته جالب پس از دور اول مذاکرات این بود که وزیر خارجه ایران با همتایان خود، از جمله در بحرین، تماس گرفت. ایران می‌خواهد حمایت منطقه‌ای داشته باشد و کشورهای خلیج‌فارس نه تنها از مذاکرات حمایت می‌کنند، بلکه به دنبال جلوگیری از هرگونه تشنجی هستند که ممکن است بر امنیت اقتصادی و ملی آن‌ها تأثیر بگذارد.»


ویویان نریم / نیویورک تایمز / ۲۰ آوریل ۲۰۲۵



سفره‏‌های فقیر، بدن‌‏های بیمار
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 6:44

سفره‏‌های فقیر، بدن‌‏های بیمار


نسیم سلطان‌‏بیگی / هم‌میهن

گزارش میدانی و تحلیلی درباره گرانی و کمبود بعضی موادغذایی و تاثیر فقر بر سوء‏تغذیه مردم

در آخرین روزهای زمستان پارسال بود که سیب‌زمینی کم آمد. مغازه‌دارها و کارگران میادین میوه‌وتره‌بار، در جواب کسانی که برای درست کردن غذاهایشان دنبال سیب‌زمینی آمده بودند، می‌گفتند سیب‌زمینی نداریم. همین هم شد که قیمت سیب‌زمینی –این ساده‌ترین ماده غذایی سفره ایرانی‌ها- سر به آسمان گذاشت.

زمستان تمام شد و سیب‌زمینی به مغازه‌ها برگشت اما نه با قیمت قبل. کارگران میادین میوه‌وتره‌بار هنوز هم شاهد کاهش قدرت خرید مردم‌اند. فروش میوه و سبزیجات به حداقل رسیده، در غرفه لبنیات فروشنده بدون مشتری نشسته و مردم گوشت و مرغ را به قول خودشان نگاه می‌کنند، نمی‌خرند. سبد غذایی خانواده‌ها هر روز کوچک‌تر می‌شود و بیماری‌ای به‌نام سوء‌تغذیه بین مردم، به‌ویژه کودکان پرشمارتر.

تره‌بار محله مشیریه تهران، صبح روز جمعه که باید مملو از مشتری باشد چنان خلوت است که گویی شهر خالی است. در غرفه میوه و سبزیجات‌فروشی تره‌بار، روی یکی از جایگاه‌های میوه، حجم زیادی از میوه‌های پلاسیده و ناسالم را گذاشته‌اند و کیلویی ۲۰ هزار تومان به فروش می‌رسانند. بیشترین مشتری تره‌بار برای همین میوه‌های پلاسیده اما ارزان است.

مغازه‌دار این غرفه به «هم‌میهن» می‌گوید: «فروش ما امسال نصف شده، اگر سال گذشته ۹۰۰ مشتری داشتیم الان ۴۰۰ نفرند.» سیب زرد، یکی از محصولاتی است که مردم دیگر قدرت خرید آن را ندارند و در تره‌بار هم نشانی از آن نیست. موز و هندوانه تنها میوه‌هایی‌اند که هنوز مشتری‌های گاه‌گاهی خود را دارند.

در غرفه لبنیات هم پرنده پر نمی‌زند. این درحالی‌است که قیمت لبنیات در سال جدید نسبت به سال گذشته به گفته فروشنده این غرفه، افزایشی حدوداً ۲۰ درصدی داشته است: «فروش همه محصولات لبنی به‌نسبت سال گذشته ۱۰ تا ۱۵ درصد کمتر شده است. زمانی بود که ما ۴۰ سبد شیر می‌فروختیم الان این عدد به ۵ سبد رسیده. قبل‌تر یک جعبه شیر در یک هفته فروش می‌رفت و حالا در یک‌ماه.»

مغازه‌داران و فروشندگان تره‌بار محله بهجت‌آباد تهران هم از کاهش ۵۰ درصدی فروش در سال جدید خبر می‌دهند. به گفته آنها، سیب‌زمینی و پیاز تنها محصولاتی‌اند که فروشی بیش از بقیه محصولات دارند اما از زمستان گذشته که سیب‌زمینی در بازار کم و برای مدتی نایاب شد، قیمت‌اش افزایش یافت و حالا فروش همین محصولات هم به نسبت گذشته کاهش محسوسی داشته است: «زمستان پارسال بعد از آنکه سیب‌زمینی نایاب شد، در تره‌بار سیب‌زمینی پاکستانی وارد کردند و حدود ۳۰ هزار تومان فروختند. اما قیمت سیب‌زمینی از زمستان تا حالا بیش از دو برابر شده است.»

یکی از مشتری‌های میدان تره‌بار محله مشیریه تهران، پیرمردی حدوداً ۷۰ ساله است که برای خرید موز به مغازه میوه‌فروشی محله آمده است: «ما دیگر نمی‌توانیم چیزی بخریم. من قبل‌تر میوه‌های زیادی می‌گرفتم، الان فقط موز می‌خرم.»

او در پاسخ به این سوال که آیا قدرت خرید پروتئین و لبنیات را دارد؟ می‌گوید: «گوشت، مرغ و لبنیات را فقط نگاه می‌کنیم، نمی‌خریم. من بازنشسته‌ام و با حقوق ماهانه ۱۳ میلیون تومان دیگر نمی‌توانم جوابگوی مهمان باشم، مهمان که می‌آید بسیار در مضیقه‌ایم. من اجاره‌خانه نمی‌دهم و وضعم این است؛ وای به حال آنها که با این درآمدها اجاره هم می‌دهند.»

توان خرید محصولات پروتئینی هم این روزها کم شده؛ مغازه‌داران محصولات پروتئینی در محله نظام‌آباد تهران از فروشی می‌گویند که این روزها نصف شده است: «با اینکه گوشت گران‌تر نشده اما مردم نسبت به پارسال قدرت خرید کمتری برای آن دارند.

بیشتر مردم مرغ می‌خرند، آن هم ران مرغ که ارزان‌تر است.» در این مغازه‌ها دیگر خبری از گوشت راسته نیست: «چون گران است و مشتری ندارد.» ماهی هم اگر باشد، فقط قزل‌آلاست: «اگر بخرند فقط قزل‌آلا می‌خرند. ماهی جنوب را کسی نمی‌خرد و ما هم نمی‌آوریم.»

زمانی که گرانی پدید می‌آید، سلامتی یکی از نخستین قربانی‌هاست. محمد‌هاشمی، متخصص تغذیه در این باره به «هم‌میهن» می‌گوید که سرپرست خانواده با محدودیت میزان منابع مالی که دارد سعی می‌کند شکم افراد خانواده را به هر نحوی سیر کند: «این موضوع سبب می‌شود که شکم و معده افراد سیر شود اما سلول‌های آنها به لحاظ نیازهای بیولوژیکی، مواد کافی دریافت نمی‌کند و این درجاتی از سوء‌تغذیه را برای آنها پدید می‌آورد.»

برنامه «امنیت غذایی کودکان و حمایت از کودکان مبتلا به سوء‌تغذیه» تا سال ۱۴۰۲ با همکاری وزارت بهداشت و کمیته امداد انجام می‌شد. در سال ۱۴۰۲ این برنامه با رایزنی‌های وزارت بهداشت از کمیته امداد گرفته و با همکاری وزارت بهداشت و وزارت رفاه انجام می‌شود.

پیش‌تر احمد میدری، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی درباره نحوه شناسایی کودکان واجد شرایط این طرح گفته بود که کودکان از طریق پایش شاخص‌های تن‌سنجی کودک (اندازه‌گیری وزن و قد و مقایسه با منحنی‌های رشد) در پایگاه‌ها و خانه‌های بهداشت، برای کاهش سوءتغذیه (لاغری، کم‌وزنی و کوتاه‌قدی) شناسایی شده و پس از جمع‌بندی داده‌ها از طریق دانشگاه‌های علوم پزشکی سراسر کشور، از سوی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برای استحقاق‌سنجی از طریق آزمون وسع و مبتنی‌بر دهک‌بندی درآمدی خانوار ارسال می‌شود.

در سال ۱۴۰۳ بودجه این برنامه از ۱/۴ به ۱/۷ همت و تعداد کودکان هم از ۱۳۰ هزار نفر به ۱۳۴ هزار نفر افزایش یافت و در ۱۱ مرحله برای ۱۳۴ هزار کودک، سوء‌تغذیه‌ای در دهک‌های یک تا هفت اجرا شد.

به گفته میدری، سرانه اعتبار خرید سبد غذایی کودکان در حساب سرپرست خانوار از طریق طرح کالابرگ الکترونیکی شارژ می‌شود و در سال ۱۴۰۳ برای ۱۲۵ هزار و ۳۵۶ کودک دارای سوءتغذیه دهک‌های یک تا پنج، مبلغ ۱۱ میلیون ریال و برای ۸ هزار و ۸۹۲ کودک دارای سوءتغذیه در دهک‌های شش و هفت، مبلغ ۶/۶ میلیون ریال برای تأمین سبد غذایی پرداخت شده است.

احمد اسماعیل‌زاده، مدیر دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت حالا درباره تعداد کل کودکان شناسایی‌شده از سوی این دو وزارتخانه در سال گذشته به «هم‌میهن» می‌گوید: «آمار سال گذشته ما از دانشگاه‌ها ۲۴۰ هزار کودک بود که توانسته بودیم ۱۳۴ هزار نفر از آنها را تحت پوشش ببریم.» این برنامه در سال ۱۴۰۴ فقط برای پنج دهک اول اجرایی می‌شود و تعداد کودکان تحت پوشش به ۲۰۰ هزار نفر افزایش پیدا کرده است.

محمدتقی طباطبایی، متخصص نفرولوژی کودکان و عضو هیئت‌علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی اما آمار متفاوتی از تنها یک استان سیستان‌وبلوچستان ارائه می‌دهد: «جمعیت استان سه میلیون و ۲۰۰ هزار نفر است که حدود ۴۰ درصد زیر ۲۰ سال و ۵۰۰ هزار نفر زیر پنج سال‌اند. در بازه سنی زیر پنج سال، ۱۰۰ هزار کودک دچار سوء‌تغذیه در سیستان‌وبلوچستان وجود دارد که زنان باردار و شیرده و سالمندان را هم باید به این جمعیت اضافه کرد.»

او پرداخت ماهیانه برای معیشت این افراد را کاری موثر و قابل ادامه‌دادن نمی‌داند: «نه دولت توان تامین منابع مورد نیاز را دارد، نه می‌تواند آن را استمرار دهد.»

فقر خلاقیت را می‌کشد

وضعیت در روستاها و حاشیه شهرهای شلوغ هم مشابه است. در این مناطق، کودکانی هستند که با سوء‌تغذیه بزرگ می‌شوند؛ اگر بشود اسم این رشد را «بزرگ شدن» گذاشت. آنها نه‌فقط لاغر و کوتاه‌قدند، بلکه به‌دلیل فقر آهن، پروتئین و ویتامین به‌مرور خلاقیت‌شان را از دست می‌دهند.

براساس آمارهای رسمی، شیوع ابتلا به سوء‌تغذیه در ایران پنج درصد است اما در آخرین گزارش سازمان خواروبار و کشاورزی ملل متحد (فائو) نرخ شیوع سوء‌تغذیه با میانگین سه ساله تا سال ۲۰۲۳ در ایران ۶/۵ درصد و نرخ شیوع ناامنی غذایی متوسط یا شدید در کل جمعیت با میانگین سه ساله، ۳۹/۹ درصد اعلام شده است. این گزارش، در روزهای پایانی سال ۲۰۲۴ روی وب‌سایت فائو منتشر شده است.

براساس آمارهای منتشر شده در فائو، نرخ شیوع سوء‌تغذیه در سال ۲۰۱۵ به بالای هفت درصد رسید و روند صعودی آن تا سال ۲۰۱۷ ادامه داشته، در سال ۲۰۱۸ این روند نزولی شده و درنهایت عدد ۶/۵ درصد از سال ۲۰۱۹ در گزارش‌های فائو ثابت مانده و تاکنون تغییری نکرده است.

این وضعیت در بعضی استان‌های ایران، قابل‌توجه‌تر است. تورم در بعضی استان‌ها مانند سیستان‌وبلوچستان از متوسط کشوری هم بالاتر است و روی سلامت کودکان تاثیر مستقیم گذاشته است؛ کودکانی که به‌دلیل فقر، زیستن بدون حداقل‌های بهداشتی و ناآگاهی، غذای مناسب دریافت نمی‌کنند و نمودار رشدشان کامل نمی‌شود، در همان کودکی بی‌آینده می‌شوند.

محمدتقی طباطبایی، متخصص نفرولوژی کودکان و عضو هیئت‌علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی که چهارسال رئیس نظام پزشکی سیستان‌وبلوچستان بوده، درباره آمار سوء‌تغذیه کودکان در سیستان‌وبلوچستان به «هم‌میهن» می‌گوید که در میانگین کشور آمار سوء‌تغذیه کودکان شش درصد است اما در سیستان‌وبلوچستان این آمار ۱۸ درصد، یعنی سه برابر آمار کل کشور است: «این آمار تنها متعلق به کل جمعیت شهری و روستایی است. زمانی که جمعیت حاشیه شهر را در نظر می‌گیریم که در زاهدان حدود ۳۰۰ هزار نفر و در چابهار حدود ۶۰ هزار نفر است که حدود نیمی از جمعیت آن شهرهاست، آمار سوء‌تغذیه کودکان زیر پنج سال به عددی بین ۳۵ تا ۴۰ درصد می‌رسد و اگر متوسط کشوری را هم در نظر بگیریم بین شش تا هفت برابر متوسط کشوری می‌شود.»

طباطبایی مدیریت غلط را یکی از عواملی می‌داند که ابتلای کودکان به سوء‌تغذیه را گسترده‌تر می‌کند: «علت اصلی سوء‌تغذیه در سیستان‌وبلوچستان دو موضوع است. یکی بحث بیکاری گسترده‌ای است که در سطح استان به‌ویژه در روستاها و حاشیه‌های شهرها وجود دارد که جمعیت مهاجر ساکن در آنجا بیشتر بیکارند و به همین دلیل بیمار می‌شوند، درگیر اعتیاد می‌شوند، درآمدهایشان صرف این موارد می‌شود و چیزی برای تامین تغذیه خانواده باقی نمی‌ماند.»

او معتقد است، بیکاری عامل اصلی است و دادن بسته معیشتی ممکن است خوب باشد اما گذراست و دولت اگر می‌خواهد برای سوء‌تغذیه فکری بکند، باید به دنبال تامین شغل باشد: «برای اشتغالزایی در استان پتانسیل‌های بالایی وجود دارد. مرز، معدن، ترانزیت، ساحل، شیلات، دامداری و بسیاری پتانسیل‌های دیگر که نشان می‌دهد استان منابع بسیاری دارد اما مدیریت غلط از این منابع نمی‌تواند استفاده کند.»

ترانزیتی که به خارج از کشور منتقل می‌شود، گرانی، مرگ‌ومیر و تصادفات را در استان افزایش می‌دهد. ساحل، ثروتمندان و کارخانه‌داران و شرکت‌های خصولتی را به سمت خودش می‌کشاند که باعث گران‌شدن زمین، مسکن و مواد خوراکی می‌شود. افراد کمی از توریست‌هایی که وارد استان می‌شوند، بهره می‌برند اما گران‌شدن نان، مواد غذایی و اجاره مسکن به گردن مردمی است که مشکلات اقتصادی دارند.»

به باور ا،و در سال‌های اخیر وضعیت معیشت مردم بدتر شده و آمار سوء‌تغذیه هم بیشتر: «هرچند گروه‌های خیریه، کمیته امداد و وزارتخانه دست به توزیع بسته‌های معیشتی می‌زنند اما این اقدامات موردی است و نمی‌تواند بحران سوء‌تغذیه را رفع کند. من معتقدم در پنج، شش سال گذشته به‌ویژه از زمان کرونا به بعد که بیکاری بیشتر شد، آمار سوء‌تغذیه در استان بیشتر شده است.»

بیشترین گروه در معرض سوء‌تغذیه کودکان زیر پنج سال‌اند و معیارهای شناسایی آنها کاهش وزن، لاغری و کوتاهی قد است. این سه معیار کشوری سنجیده می‌شود و در استان سیستان‌وبلوچستان این سه معیار برای کودکان سه برابر متوسط کشوری است. اما آنها تنها گروه در معرض سوء‌تغذیه نیستند.

طباطبایی در این باره می‌گوید: «پس از آنها سوء‌تغذیه در مادران باردار هم وجود دارد. مادران شیرده و سالمندان هم دو گروه دیگرند. در این سه گروه هم آمار سوء‌تغذیه سیستان‌وبلوچستان بسیار بالاتر از آمار کشوری است.»

طباطبایی، دیگر متخصص تغذیه هم کاهش آمار دانش‌آموزان رشته ریاضی در سیستان‌وبلوچستان و بحران گسترده سوء‌تغذیه در این استان را به هم مرتبط می‌داند: «مغز ریاضی و اطلاعات ریاضی به تغذیه دوران کودکی بستگی دارد. در استان سیستان‌وبلوچستان بیشتر افراد به سمت رشته انسانی می‌روند و آمار دانش‌آموزانی که توان ورود به رشته‌های ریاضی را داشته باشند بسیار کم است.»

سوء‌تغذیه، بحرانی چندلایه

تورم و گران‌شدن چندین‌باره مواد پروتئینی و لبنیات در سال‌های اخیر سبب‌شده دامنه شیوع این موضوع به شهرهای بزرگ هم کشیده شود. پزشکان اطفال که در خط مقدم مواجهه با این بیماری‌اند، روایت‌هایی تکان‌دهنده‌ دارند و ابعاد عمیق و چندلایه این بحران را آشکار می‌کنند. بحرانی که گاهی به مرگ کودکان چندماهه در اثر سوء‌تغذیه می‌رسد.

یکی از متخصصان اطفال در شهرستان بندر جاسک به «هم‌میهن» می‌گوید: «تقریباً تمام کودکانی که به ما مراجعه می‌کنند به علت سوء‌تغذیه نیاز به درمان دارند. تعداد فرزندان خانواده‌ها زیاد است و فقیرند. فقر آهن دارند و زینک و مولتی‌ویتامین دریافت نمی‌کنند. ما تا جایی که بتوانیم برایشان تهیه می‌کنیم و تحت چکاپ مدام قرارشان می‌دهیم، اما کم‌خونی و تالاسمی مینور بین کودکان بسیار زیاد است.»

به گفته او، بیشتر کودکان لاغرند که به‌دلیل فقر پروتئین اتفاق می‌افتد و به‌طور ویژه در مورد کودکانی که از روستاها یا کوه‌های اطراف می‌آیند این مسئله بیشتر دیده می‌شود. مردم استان‌های جنوبی کشور به‌دلیل خشک شدن تالاب‌ها و پوشش گیاهی این منطقه در معرض بیماری‌های تنفسی هم هستند.

یکی از متخصصان اطفال بندر جاسک در هرمزگان شاهد مرگ دو کودک زیر شش‌ماه در اثر سوء‌تغذیه بوده است: «چندین کودک زیر یک‌سال با مشکل نارسایی رشد داشتیم که در زمان شیوع بیماری‌های تنفسی اوضاع بسیار بدتری پیدا کردند. دو کودک یکی، شش‌ماهه و دیگری، چهار ماهه را به بیمارستان اعزام کردیم اما یکی از آنها در راه بیمارستان جانش را از دست داد و دیگری به بیمارستان اعزام شد، چند روزی هم در آی‌سی‌یو بود اما نجات پیدا نکرد و فوت شد.»

هرچه به سمت مناطق روستایی سیستان‌وبلوچستان حرکت کنید، محرومیت بیشتری دیده می‌شود: «برخی از این روستاها امکانات بسیار پایینی دارند، مسیرهای صعب‌العبور دارند و تردد کامیون‌های آب و غذا به‌سختی ممکن می‌شود. آب تانکر در برخی از این روستاها تا مدت‌ها عوض نمی‌شود. کودکان این روستاها کاهش وزن شدید دارند، بیشتر کودکان مصرف گوشت و پروتئین پایینی دارند و درنتیجه فقر آهن و کم‌خونی بسیار زیاد است.»

مجموعه این عوامل باعث پایین بودن سطح بهداشت محیط زندگی این کودکان شده که بدن‌های ضعیف و نحیف آنها تاب تحمل‌اش را ندارد: «میان کودکان روستایی انگل به وفور دیده می‌شود. انگل باعث می‌شود کودکان رشد نکنند، میل به غذا نداشته باشند و درنهایت درگیر سوء‌تغذیه شوند.»

او مادرانی را دیده که تا ۱۱ کودک داشتند: «آنها نمی‌توانند برای خوراک و تغذیه فرزندان‌شان هزینه کنند. من چندین‌بار از مادران شنیدم که کودک‌شان گوشت مصرف نمی‌کند و این درحالی‌است که خوراکی‌های مضر و ناسالم سوپرمارکت همیشه در دست آنهاست.»

طباطبایی معتقد است، سوء‌تغذیه باعث ضعف سیستم دفاعی و ایمنی می‌شود، مقاومت بدن نسبت به عفونت‌ها کاهش می‌یابد و افراد زودتر مبتلا به بیماری‌های عفونی می‌شوند: «سیستان‌وبلوچستان استانی است که در آن عفونت زیاد است. در جنوب استان، بیماری مالاریا وجود دارد و در شمال و جنوب استان، بیماری سل به شکل گسترده وجود دارد و بیماری‌های عفونی و ویروسی مانند وبا از مرز پاکستان وارد استان می‌شود.

بنابراین کسانی که سوء‌تغذیه دارند دچار ضعف‌بدنی و کم‌خونی می‌شوند و مواد مغذی بدن آنها کم می‌شود؛ درنتیجه مرگ‌ومیر آنها بالا می‌رود.» به همین دلیل است که مرگ‌ومیر مادران باردار و کودکان زیر پنج سال در سیستان‌وبلوچستان، از آمار متوسط کشوری بالاتر است.

مردم شهرهای بزرگ، گرفتار سوء‌تغذیه

سوء‌تغذیه تنها محدود به حاشیه شهرها و مناطق روستایی استان‌های کم‌برخوردار نیست. عطیه ادریسی، متخصص اطفال درباره کودکانی که در اصفهان مبتلا به سوء‌تغذیه‌اند و او آنها را از نزدیک دیده است، به «هم‌میهن» می‌گوید: «کودکانی بودند که به‌دلیل کمبود دریافت مواد غذایی دچار سوء‌تغذیه به‌صورتی شده بودند که از نظر جسمی برای آنها مشکلاتی مانند کم‌خونی یا ورم دست‌وپا ایجاد کرده بود یا وزن‌شان از نمودار رشد خودشان افت کرده بود.»

یکی از کودکان مبتلا به سوء‌تغذیه در اصفهان که در بخش گوارش کودکان بستری شده، کودکی پنج ماهه بوده: «وزن او به‌شدت کم بود و بسیار ریزجثه مانده بود. مادرش از نظر اقتصادی از طبقات پایین بود اما تنها مشکل این نبود. او از نظر فرهنگی هم درک پایینی داشت.

تمام طول شب به فرزندش شیر نمی‌داد. بچه تمام شب گریه می‌کرد اما مادر نسبت به او بی‌توجه بود یا شیرخشک رقیق‌شده به او می‌داد. زمانی که بستری شد و شیرخشک با پروتئین بالا دریافت کرد، وزن گرفت و مرخص شد.» آنها جان می‌گیرند و از بیمارستان مرخص می‌شوند اما مشخص نیست پس از مدتی دوباره به بیمارستان برگردند یا نه.

ادریسی درباره نمونه دیگری از کودکان مبتلا به سوء‌تغذیه می‌گوید: «نوه یکی از پرسنل بخش خدمات بود که به‌دلیل کوتاهی قد او را به بیمارستان آورده بودند. دست‌وپای کودک کاملاً ورم داشت که نشان‌دهنده سوء‌تغذیه شدید پروتئینی بود. زمانی که علت را پرسیدم گفتند، پدر و مادر از هم جدا شدند.

آنها دو فرزند داشتند یکی دختر و دیگری پسر؛ این فرزند دختر خانواده بود که به‌دلیل عدم رسیدگی غذایی اصولی دچار سوء‌تغذیه شده بود. با اینکه کودک بیشتر اوقات پیش مادرش بوده اما مادر علاقه‌ای به فرزند دخترش نداشت و تغذیه درستی برای او اعمال نکرده بود. این کودک سه‌سال‌ونیمه بود اما قدش به‌اندازه کودکی یک‌سال‌ونیم، دوساله رشد کرده بود.»

مرگ، پایان بحرانی عمیق و مزمن است که آسیب‌های برگشت‌ناپذیر رشدی را بر گُرده نحیف کودکان می‌گذارد. محمد‌هاشمی، متخصص تغذیه، اثرات سوء‌تغذیه بر کودکان را چند بُعدی می‌داند: «تکافو نکردن مواد اولیه یا انرژی می‌تواند در روند رشد کودکان چه به‌لحاظ جسمانی و چه به لحاظ ذهنی، هم‌چنین روی بلوغ آنها تاثیر منفی بگذارد و آنها را با تبعات برگشت‌ناپذیر در کل دوران زندگی‌شان مواجه کند.»

ادریسی هم دو سال ابتدایی زندگی کودک را زمان طلایی رشد مغز می‌داند: «بیشترین رشد مغز و دور مغز در دو سال اول اتفاق می‌افتد و اگر سوء‌تغذیه به‌ویژه فقر آهن و کمبود دریافت پروتئین در این مدت اتفاق بیفتد، کودک در آینده دچار مشکلات جدی در زمینه هوش می‌شود. خلاقیت و ابتکار خود را از دست می‌دهند، در انجام تکالیف در دوران مدرسه با مشکل روبه‌روست و از بقیه هم‌سن‌وسالانش عقب می‌ماند.»

به گفته او، رشد قدی و وزنی آنها هم در ادامه ممکن است به‌طور کامل اصلاح نشود و عقب‌ماندگی رشدی در زمانی که دچار سوء‌تغذیه بودند جبران نمی‌شود؛ به همین دلیل هم قد آنها نسبت به بقیه بزرگسالان کوتاه‌تر می‌ماند.

جای خالی آموزش

به باور متخصصان تغذیه، سوء‌تغذیه فقط با لاغری پدیدار نمی‌شود. این بیماری، آیینه‌ای از شکاف‌های عمیق اجتماعی، نابرابری اقتصادی، سیاست‌های مقطعی و آموزش‌هایی است که به مقصد نرسیدند. کودکانی هستند که درگیر سوء‌تغذیه‌اند اما به‌دلیل دریافت کالری بالا به‌جای مواد اولیه درست، درگیر چاقی می‌شوند. مادران و پدرانی هستند که قدرت خرید کافی دارند اما دانش کافی برای سیر کردن فرزندشان را ندارند.

به گفته‌ هاشمی، متخصص تغذیه: «در حال حاضر برخی از کودکان کالری کافی دریافت می‌کنند اما مواد غذایی کافی دریافت نمی‌کنند. آنها کالری‌های‌شان را از مواد کم‌ارزش غذایی مثل چیپس، پفک و مانند اینها دریافت می‌کنند، انرژی کافی دارند اما این مواد غذایی با وجود داشتن انرژی مواد لازم برای رشد، بلوغ و تکامل آنها را در خود ندارد.»

به گفته او، آنها تنها به سیر کردن شکم بچه با آنچه در دسترس یا سهل‌الوصول است و بچه هم آن را دوست دارد، فکر می‌کنند. این شکل از سوء‌تغذیه به‌خصوص در جوامع شهری بسیار رایج است.‌ هاشمی حل مشکل سوء‌تغذیه را نیازمند رویکردی چندنهادی می‌داند: «حوزه کودکان، نهادهایی مانند وزارت آموزش‌وپروش و وزارت بهداشت را درگیر می‌کند، رسانه‌ها نیز نقش موثری دارند و بحث سوء‌تغذیه باید یک رویکرد چندنهادی باشد، به‌عنوان یک مسئله ملی با آن برخورد شود و علاوه بر حمایت‌های مالی و اقتصادی که دولت می‌تواند از این گروه‌ها داشته باشد، در این حوزه حمایت‌های علمی انجام شود.»

او معتقد است، مادران و به‌دنبال آنها کودکان‌شان نیازمند آگاهی از اصول یک تغذیه درست‌اند: «آنها باید نیازهای‌شان را بشناسند و در این صورت خودشان هم می‌توانند به حل‌شدن این موضوع کمک کنند.»

مدیر دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت هم تمام دلایل سوء‌تغذیه را مربوط به توانایی نداشتن خانوارها در تامین تغذیه نمی‌داند: «در برخی از موارد بحث‌های آموزشی وجود دارد. خانوار ممکن است توانمندی خوبی داشته باشد اما اطلاعات کافی درباره چگونگی تغذیه صحیح نداشته باشد و ما خانواده‌هایی داریم که کودکان‌شان مبتلا به سوء‌تغذیه هستند اما در پنج دهک ابتدایی جامعه نیستند.»

به باور طباطبایی، متخصص تغذیه در سیستان‌وبلوچستان هم نبود آموزش برای استفاده از منابع محدود غذایی که در اختیار خانوارهاست، یکی از دلایل عمده ابتلا به سوء‌تغذیه است:‌ «اگر منابعی هم در اختیار آنها باشد، سواد ترکیب مواد غذایی محلی یا استفاده از منابع پرانرژی و مغذی غذایی را ندارند. آنها آموزش را در اختیار ندارند.»

او آموزش را وظیفه دولت می‌داند: «باید تیم‌هایی همه افراد به‌خصوص مادران و زنان خانواده را آموزش دهند تا از مواد محلی در دسترس خودشان که کم هم نیست، ترکیبات موثری که رفع سوء‌تغذیه می‌کند پیدا و استفاده کنند.»

یونیسف هم در زمینه سلامت و تغذیه کودکان همکاری‌هایی را در سال‌های اخیر با دولت ایران داشته است. اسماعیل‌زاده، مدیر دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت درباره این همکاری‌های می‌گوید: «ما چند برنامه را با همکاری یونیسف پیش می‌بریم که ازجمله آنها توزیع مگادوز ویتامین A است که در ۴۲ دانشگاه علوم‌پزشکی کشور برای کودکان دو تا پنج سال برای پیشگیری از عفونت‌هاست.

مگادوز ویتامین A توسط یونیسف تامین می‌شود و اثربخشی آن هم در حال ارزیابی است.» از سوی دیگر دفتر بهبود تغذیه جامعه در حال تدوین نقشه تغذیه کشور است: «ما نقشه تغذیه کشور را برای شاخص‌های متعدد در حوزه تغذیه از سال ۱۴۰۱ تدوین کردیم که یکی از آنها بحث سوء‌تغذیه، لاغری و کوتاه‌قدی است. شاخص‌های متعدد دیگری مانند لاغری سالمندان، چاقی کودکان و بزرگسالان، کمبود ویتامین D، کم‌خونی و بحث الگوی نامطلوب مصرف مواد غذایی مطرح است.

این نقشه برای تمام استان‌های کشور از سال ۱۴۰۱ تدوین شده و نقشه سال ۱۴۰۲ هم نهایی شده، در حال تدوین نقشه ۱۴۰۳ هستیم و یکی از اهداف و اولویت‌های دفتر امسال این است که شاخص‌های مربوط به نقشه تغذیه، هم برای کل کشور، هم به تفکیک استان‌ها و هم به تفکیک شهرها، به‌صورت یک روند شاخص‌های تغذیه‌ای در این سه سال در قالب یک کتابچه منتشر شود که ما در حال انجام آن هستیم.»



مذاکره، جنگ، جانشینی! منافع ملی یا منفعت نظام! ">
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sat, 19.04.2025, 23:08

مذاکره، جنگ، جانشینی! منافع ملی یا منفعت نظام!


مذاکره، جنگ، جانشینی! منافع ملی یا منفعت نظام!/ صدیقه وسمقی، حاتم قادری، مصطفی مهرآئین در امکان
میزگرد امکان با حسین رزاق در استودیو پات



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sat, 19.04.2025, 21:46




دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sat, 19.04.2025, 21:24




یک مقام آمریکایی: پیشرفت بسیار خوبی حاصل کردیم
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sat, 19.04.2025, 20:59

عراقچی: جلسه خوبی بود و مذاکرات رو به جلو است

یک مقام آمریکایی: پیشرفت بسیار خوبی حاصل کردیم


دومین دور مذاکرات ایران و آمریکا که با میانجی‌گری عمان در ساختمان سفارت این کشور در رم در جریان بود، حوالی ساعت ۱۶ به وقت اروپای مرکزی پایان یافت. سومین دور این گفت‌وگوها طی هفته آتی برگزار خواهد شد.

عباس عراقچی وزیر خارجه ایران در پایان دور دوم مذاکرات تهران و واشینگتن در رم به خبرگزاری صداوسیما گفت: «امروز ما حدود چهار ساعت جلسه داشتیم و جلسه خوبی بود و مذاکرات رو به جلو است. این‌بار موفق شدیم درخصوص یک سری اصول و اهداف به یک تفاهم بهتری برسیم و نهایتا قرار شد مذاکرات ادامه یابد و وارد مرحله بعدی شود، به این ترتیب که جلسات کارشناسی شروع شود.»

وزیر خارجه جمهوری اسلامی اضافه کرد: «از چهارشنبه این هفته مذاکرات فنی در سطح کارشناسان در عمان آغاز خواهد شد. طبیعی است که کارشناسان فرصت بیشتری برای ورود به جزئیات و طراحی یک چارچوب برای توفق شوند و بعد ما شنبه آینده در عمان ملاقات خواهیم کرد تا نتیجه کار کارشناسان را بررسی می‌کنیم تا ببینیم چقدر به اصول یک توافق نزدیک هستیم.»

وزیر امور خارجه ایران در پاسخ به سوالی در مورد گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای در ارتباط با مذاکرات گفت: «گمانه‌زنی و تفسیر و تحلیل همیشه در هر مذاکره‌ای وجود دارد و ممکن است افرادی با اهداف و انگیزه‌های مشخصی گمانه‌زنی‌هایی را انجام دهند که من این گمانه‌زنی‌ها را تایید نمی‌کنم.»

او با بیان اینکه «آنچه که ملاک است، چیزی است که در پشت میز مذاکرات می‌گذرد»، گفت: «مردم و رسانه‌ها به گمانه زنی‌ها توجه نکنند و اجازه دهند که این مسیر در در چارچوب یک حرکت معقول ادامه دهیم تا ببینیم چه زمانی به نتیجه می‌رسد.»

عراقچی ادامه داد: «انجام مذاکرات یکی از کارهای وزارت خارجه است و نباید در این زمینه هیجان و التهابی در جامعه ایجاد شود؛ ما کار را با طمأنینه و با دقت و با آرامش انجام می‌دهیم.»

او گفت: «نه دلیلی برای بدبینی زیاد وجود دارد و نه دلیلی برای خوش‌بینی زیاد و ما یک مسیر میانه وکاملا معقولی را باید با آرامش طی می‌کنیم.»

عراقچی اضافه کرد: امیدوارم هفته آینده بعد از مذاکرات فنی در موقعیت بهتری باشیم؛ برای قضاوت در مورد امکان رسیدن به یک تفاهم، هنوز با احتیاط برخورد می‌کنیم.

وزیر خارجه همچنین به خبرگزاری تسنیم گفت: آمریکایی‌ها تاکنون هیچ بحث غیرمرتبط با موضوع هسته‌ای را مطرح نکردند. ما گفته‌ایم که مذاکره‌ ما مرتبط با مسائل هسته‌ای است و موضوع دیگری را نمی‌پذیریم.

نظر یک مقام آمریکایی درباره دور دوم مذاکرات

یک مقام آمریکایی به شبکه سی‌بی‌اس نیوز گفت: «امروز در رم، طی چهار ساعت در دور دوم مذاکرات، در گفت‌وگوهای مستقیم و غیرمستقیم پیشرفت بسیار خوبی حاصل کردیم. توافق کردیم هفته آینده دوباره دیدار کنیم و از شرکای عمانی برای تسهیل این مذاکرات و از شرکای ایتالیایی برای میزبانی امروز تشکر می‌کنیم.»

خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز نوشته است: «یک مقام آمریکایی تأیید کرد که در مقطعی از مذاکرات در رم، استیو ویتکوف، فرستاده ویژه دونالد ترامپ، و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، به صورت رو در رو با یکدیگر گفت‌وگو کردند.»

هم‌چنین یک مقام ارشد دولت ترامپ که به دلیل حفظ حریم خصوصی جلسه دیپلماتیک خواست نامش فاش نشود، به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت: طرفین «پیشرفت بسیار خوبی در گفت‌وگوهای مستقیم و غیرمستقیم خود داشتند.»

آسوشیتدپرس هم‌چنین نوشت: «پیش از شروع مذاکرات، ویتکوف در رم با رافائل گروسی، رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، دیدار کرد. این اطلاعات را فردی آشنا با جلسه که به شرط ناشناس ماندن جزئیات منتشرنشده را به اشتراک گذاشت، تأیید کرد.»

به نوشته این خبرگزاری، هم‌زمان با حضور هیات‌هایی ایرانی و آمریکایی در روم، «رون درمر»، وزیر امور استراتژیک اسرائیل، نیز روز شنبه در رم بود. درمر در همان هتلی دیده شد که ویتکوف اقامت داشت. آسوشیتدپرس نوشته مشخص نیست که این یک اتفاق بود یا خیر، و هیچ نشانه‌ای وجود نداشت که درمر بخشی از مذاکرات ایران باشد.

روز گذشته باراک راوید، خبرنگار وبسایت «آکسیوس»، خبر داده بود رون درمر، وزیر امور راهبردی اسرائیل و دیوید بارنئا، رئیس سازمان اطلاعات موساد، روز جمعه ــــ یک روز پیش از مذاکرات رم ــــ در پاریس با استیو ویتکاف دیدار محرمانه‌ای داستند. باراک راوید نوشته هدف این دیدار محرمانه «تأثیرگذاری  بر موضع آمریکا» پیش از مذاکرات روز شنبه در رم بود.

بیانیه وزارت خارجه عمان

بله، در این تصویر بیانیه‌ای رسمی از وزارت امور خارجه عمان در مورد مذاکرات میان ایران و آمریکا دیده می‌شود. در ادامه ترجمه کامل متن انگلیسی این بیانیه به فارسی:

سخنگوی وزارت امور خارجه عمان تأیید کرد که در دیدار امروز در رم، وزیر امور خارجه ایران دکتر عباس عراقچی و نماینده ویژه ریاست‌جمهوری آمریکا، استیو ویتکاف، با میانجی‌گری وزیر امور خارجه عمان، سید بدر البوسعیدی، توافق کردند وارد مرحله بعدی مذاکرات خود شوند.

این مذاکرات با هدف دستیابی به توافقی منصفانه، پایدار و الزام‌آور انجام می‌شود؛ توافقی که تضمین کند ایران به طور کامل از سلاح‌های هسته‌ای و تحریم‌ها رها شود، در حالی که توانایی خود برای توسعه انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز را حفظ کند.

تنها از طریق گفت‌وگو و ارتباط شفاف است که می‌توان به توافقی قابل اعتماد و مورد تفاهم متقابل رسید، توافقی که به نفع تمامی طرف‌های ذی‌نفع در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی باشد.

همچنین توافق شده که دور بعدی مذاکرات طی چند روز آینده در مسقط برگزار شود.



گفت‌وگوی رضا گوهرزاد با مهرداد درویش‌پور ">
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sat, 19.04.2025, 20:58

گفت‌وگوی رضا گوهرزاد با مهرداد درویش‌پور


ایران پست: چرا مذاکره برای برنامه هسته‌ای گفتگو برای صلح نیست؟

مهمان: دکتر مهرداد درویش‌پور

در این قسمت از برنامه، نگاهی داریم به مفهوم «صلح» در میانه‌ی سایه جنگ و دیپلماسی بحران‌زده.
آیا ترامپیسم، با تمام ادعاهایش، در راستای صلح حرکت می‌کند؟
و اگر مذاکره بر سر برنامه‌ی هسته‌ای ایران، مذاکره برای صلح نیست، پس واقعاً هدف چیست؟

* ترامپیسم و بازتعریف صلح؛
* آیا «مذاکره» به ابزاری برای تحمیل سلطه تبدیل شده؟
* تفکیک میان صلح پایدار و توافق‌های تاکتیکی؛
* نقش مردم ایران در مواجهه با این معادله‌ی پیچیده بین‌المللی؛
* خطرات فروکاستن مفهوم صلح به معامله‌های امنیتی.



کمک ۱.۳ میلیارد دلاری سازمان ملل به سوریه
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sat, 19.04.2025, 20:18

کمک ۱.۳ میلیارد دلاری سازمان ملل به سوریه


برنامه توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) قصد دارد طی سه سال، ۱.۳ میلیارد دلار برای حمایت از سوریه جنگ‌زده اختصاص دهد. این حمایت شامل بازسازی زیرساخت‌ها و پشتیبانی از استارت‌آپ‌های دیجیتال است.

عبدالله دردری، معاون دبیرکل این سازمان، در گفت‌وگو با رویترز در دمشق اعلام کرد که سرمایه‌گذاری در سوریه، که پس از ۱۴ سال درگیری و سرنگونی بشار اسد در دسامبر گذشته به شدت آسیب دیده، به عنوان یک «خیر عمومی جهانی» تلقی می‌شود.

دردری گفت: «طرح کلی ما برای سوریه طی سه سال، ۱.۳ میلیارد دلار است. این تنها یک عدد نیست، بلکه یک استراتژی جامع است که تمام جنبه‌های حمایتی را در بر می‌گیرد.» او افزود که این کمک‌ها می‌تواند شامل معرفی هوش مصنوعی، ایجاد برنامه‌های حفاظت اجتماعی و بازسازی زیرساخت‌ها باشد.

وی تأکید کرد که بسیج منابع مالی از نهادهایی مانند بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول و کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی و ترکیه حیاتی خواهد بود. منابع خبری به رویترز گفته‌اند که هفته آینده، در حاشیه نشست‌های سالانه صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی در واشنگتن دی‌سی، میزگردی درباره سوریه به میزبانی وزیر دارایی عربستان و بانک جهانی برگزار خواهد شد.

دردری اظهار داشت: «این نشست نشانه‌ای به جهان و مردم سوریه است که بزرگ‌ترین نهادهای مالی آماده حمایت هستند.»

رویترز هفته گذشته گزارش داد که عربستان سعودی قصد دارد حدود ۱۵ میلیون دلار از بدهی‌های معوقه سوریه به بانک جهانی را تسویه کند، که راه را برای اعطای میلیون‌ها دلار کمک بلاعوض برای بازسازی و حمایت اقتصادی از سوریه هموار می‌کند. منابع تأیید کرده‌اند که عربستان این پرداخت‌ها را انجام داده است.

دردری به رویترز گفت که این تسویه بدهی به بانک جهانی امکان می‌دهد از طریق انجمن توسعه بین‌المللی خود، که به کشورهای کم‌درآمد کمک می‌کند، از سوریه حمایت کند. او افزود: «این یک موضوع مهم برای مذاکره سوریه با بانک جهانی است. همچنین حق ویژه برداشت (SDR) در صندوق بین‌المللی پول وجود دارد که موضوع مهمی است، علاوه بر کمک‌های سیاستی و فنی که بانک و صندوق می‌توانند به سوریه ارائه دهند.»

از زمان سرنگونی بشار اسد در سال گذشته پس از نزدیک به ۱۴ سال جنگ داخلی، جانشینان او از جامعه جهانی خواسته‌اند تحریم‌های اعمال‌شده علیه این کشور در دوره او را لغو کنند. با این حال، ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی اعلام کرده‌اند که مقامات جدید باید تعهد خود را به حاکمیتی صلح‌آمیز و فراگیر نشان دهند.

تحریم‌ها

سوریه ۵۶۳ میلیون دلار حق ویژه برداشت در صندوق بین‌المللی پول دارد، اما استفاده از این وجوه نیازمند تأیید اعضای صندوق با ۸۵ درصد آرا است، که به ایالات متحده با ۱۶.۵ درصد آرا، حق وتو می‌دهد.

رویترز گزارش داده که وزیر دارایی، رئیس بانک مرکزی و وزیر امور خارجه سوریه قصد دارند در نشست‌های بهاری هفته آینده شرکت کنند. این اولین حضور یک هیئت ارشد دولتی سوریه در این نشست‌ها در دو دهه اخیر و اولین بازدید سطح بالای مقامات جدید سوریه از آمریکا پس از سقوط اسد خواهد بود.

واشنگتن لیستی از شروط را به سوریه ارائه کرده که در صورت تحقق، ممکن است به کاهش برخی تحریم‌ها منجر شود. دردری گفت که تحریم‌ها همچنان «مانع قابل‌توجهی» برای رشد اقتصادی سوریه هستند. او اظهار داشت: «سوریه به ده‌ها میلیارد دلار سرمایه‌گذاری و کمک فنی نیاز دارد و این با وجود تحریم‌های سنگین ممکن نیست.» وی خواستار لغو جامع تحریم‌ها شد.

دردری افزود که UNDP معافیت تحریمی از وزارت خزانه‌داری آمریکا برای بسیج ۵۰ میلیون دلار برای تعمیر نیروگاه دیر علی در جنوب دمشق دریافت کرده است.

سه منبع آگاه به رویترز گفتند که بانک جهانی در حال بررسی اعطای صدها میلیون دلار کمک بلاعوض برای بهبود شبکه برق سوریه و حمایت از بخش عمومی است.

عبدالقادر حسریه، رئیس بانک مرکزی سوریه، به رویترز گفت که کشورش می‌خواهد با استانداردهای مالی جهانی سازگار باشد، اما تحریم‌ها همچنان «مانع پیشرفت اقتصاد» هستند. وی افزود: «ما می‌خواهیم بخشی از نظام مالی بین‌المللی باشیم و امیدواریم جامعه جهانی به ما کمک کند تا هر مانعی برای این ادغام برطرف شود.»



کتابی درباره جشن‌های ۲۵۰۰ ساله
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sat, 19.04.2025, 19:19

کتابی درباره جشن‌های ۲۵۰۰ ساله


نگاهی به کتابی در باره جشن‌های ۲۵۰۰ ساله سلطنت پهلوی
و بررسی انگیزه‌های این جشن در این کتاب

بخش اول

مقدمه کوتاه مترجم: از هنگامی که امکان تهیه کتاب به زبان‌های خراجی از طریق اینترنت میسر گردید یکی از تلاش‌های من یافتن کتابی در باره جشن‌های ۲۵۰۰ ساله سلطنت پهلوی بود که در نهایت و پس جستجوی‌های بسیار موفق به یافتن فقط یک کتاب شدم که در این بخش ابتدا به مقدمه‌ی آن می‌پردازیم و در بخش‌های بعدی به فصل اول که موضوع آن انگیزه‌های شاه و اطرافیانش از برگزاری این جشن‌ها است. البته من این کتاب را چندین سال پیش خواندم و اکنون که پس از سال‌ها دوباره به کار ترجمه مشغول شده‌ام، به نظرم مطالعه مقدمه‌ی کتاب و ترجمه آن به عنوان یک مقاله بسیار ضروری آمد، به ویژه از این جهت که این کتاب به طور کل با دیدی بی‌طرفانه به جشن‌های ۲۵۰۰ ساله پرداخته است.

بخشی از مقدمه کتاب مورد نظر:

در اکتبر ۱۹۷۱، سران کشورها، شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی، رهبران تجاری و روزنامه‌نگاران از سراسر جهان به دعوت محمدرضا شاه پهلوی به تخت جمشید آمدند تا دو هزار و پانصدمین سالگرد بنیان‌گذاری امپراتوری پارس توسط کوروش بزرگ را جشن بگیرند. این رویداد به‌عنوان نمایشی باشکوه و مجلل از تئاتری سیاسی طراحی شده بود که شاه در مرکز صحنه آن قرار داشت. او به ایران و جهان به‌عنوان پادشاهی بزرگ معرفی شد که هم سنتی بود و هم مدرن، وارث و مدافع سنت دوهزار و پانصد سالهٔ سلطنت و در عین حال یک انقلابی که در حال نوسازی کشورش بود. پادشاهان و امپراتورها، روسای جمهور و نخست‌وزیران به شهر باستانی تخت جمشید آمدند تا به شاه و رویای او از ایران ادای احترام کنند.

برای مخاطبان داخلی، این رویداد به تقویت بنیان‌های ایدئولوژیک رژیم پهلوی کمک کرد و این باور را ترویج نمود که موفقیت‌های کشور همواره وابسته به تاج و تخت بوده و خواهد بود. برای مخاطبان بین‌المللی، این رویداد آغازگر دوره‌ای جدید از شکوفایی و نفوذ جهانی ایران بود. ایران دیگر بازیچهٔ قدرت‌های امپریالیستی نبود، بلکه به بازیگری مهم در عرصهٔ بین‌المللی تبدیل شده بود.

در سراسر جشن‌ها، نظام سلطنتی به‌عنوان پیام‌آور شکوه ایران معرفی شد و شاه به‌عنوان تضمین‌کنندهٔ آن. چهرهٔ محوری مراسم رسمی، کوروش بزرگ بود که به‌عنوان پادشاهی خیرخواه، پدری برای مردم خود و کسی که صلح را برای بشریت به ارمغان آورد، ستوده شد. در همین حال، شاه به‌عنوان جانشین معنوی او معرفی گردید. متن‌هایی مربوط به اصول رفرم‌های انقلاب سفید شاه بر روی لوح‌های سنگی در شهرهای سراسر ایران حک شد و در کنار آن‌ها، متن استوانهٔ کوروش که رژیم پهلوی رسماً آن را به‌عنوان نخستین منشور حقوق بشر به رسمیت شناخته بود، قرار داده شد.

برای تأکید بر این موضوع در سطح بین‌المللی، نسخه‌های گچی از استوانهٔ کوروش ساخته و در مقر سازمان ملل در نیویورک و ژنو به نمایش گذاشته شد. در سراسر جهان کنفرانس‌ها و نمایشگاه‌هایی دربارهٔ فرهنگ و تمدن ایران برگزار گردید و بنا به گفتهٔ یک تاریخ‌نگار، در سال‌های پس از جشن‌ها، در نتیجهٔ توجهی که این رویداد برانگیخت، تعداد آثار منتشرشده دربارهٔ ایران باستان تقریباً دو برابر شد.(۱) پژوهشگر فرانسوی، ژان پرو، همچنین اشاره کرده است که این جشن‌ها موجب تجدید علاقهٔ جهانی به دوران هخامنشیان شدند.(۲) شاه با یادآوری هژمونی منطقه‌ای تاریخی و نفوذ فرهنگی جهانی ایران به مردم خود و جهان، و با تعهد به پیروی از الگوی نیاکان خود، آینده‌ای به‌ همان با شکوهی گذشته برای ایران امروز وعده داد.

برنامهٔ رویدادهای جشن‌های ایران شامل مراسمی در آرامگاه کوروش در پاسارگاد، یک کنگرهٔ بین‌المللی ایران‌شناسی، رژه‌ای در استادیوم تهران و مراسمی در آرامگاه رضا شاه بود. اما بحث‌برانگیزترین رویداد، که خشم مخالفان سیاسی رژیم پهلوی را برانگیخت، ضیافت شام مجلل در سالن پذیرایی شهرک چادری بود که مخصوص این جشن‌ها در نزدیکی بقایای باستانی تخت جمشید ساخته شده بود.

در واکنش به انتقادات گسترده نسبت به این ضیافت، رژیم شاه بعدها زیاده‌روی‌ها و شکوه و جلال آن را کم‌اهمیت جلوه داد، اما در آن زمان، روزنامه‌های حامی رژیم از آن به‌عنوان پُرشکوه‌ترین مهمانی تاریخ یاد کردند.(۳) عمدتاً به‌دلیل تجمل افراطی این ضیافت و اشرافیت واقعی یا خیالی شهرک چادری، جشن‌ها به‌عنوان رویدادی بیش از حد پرزرق‌وبرق، نامناسب و غیرضروری توصیف شده‌اند— برخی حتی جنجال پیرامون این مراسم را به‌عنوان نقطهٔ آغاز نارضایتی گستردهٔ عمومی از حکومت شاه می‌دانند که در نهایت به انقلاب ۱۹۷۸–۱۹۷۹ منجر گردید. این جشن‌ها به‌عنوان اشتباهی پرهزینه و نمایش پر زرق و برقی در خاطره‌ها مانده‌اند، اشتباهی که، به گفتهٔ ماروین زونیس، «ویژگی باقی‌مانده در ادامه‌ی حکومت شاه» شد.(۴) سایر تحلیل‌های تاریخی نیز به «مصرف بی‌حدوحصر» (۵) این رویداد و «خودبزرگ‌بینی فزاینده» شاه اشاره کرده‌اند. (۶)

در آن زمان، در حالی که رسانه‌های ایران، شکوه و جلال این رویداد را نشانه‌ای از موفقیت آن می‌دانستند، برخی روزنامه‌های غربی جنبه‌های پرهزینهٔ آن را به باد انتقاد گرفتند و هزینه‌های گزاف آن را با فقر بخش‌های بزرگی از جمعیت ایران مقایسه کردند. برای مثال، مقاله‌ای در دیلی تلگراف نوشت: «در کشوری که میانگین درآمد سرانه بیش از ۲۰۰ پوند در سال نیست... دهقانان، که اکثریت جمعیت را تشکیل می‌دهند و نه سواد خواندن و نه نوشتن دارند، از آنچه در حال وقوع است، چیز زیادی نمی‌دانند.»(۷)

گزارشی از واشنگتن دیلی‌نیوز این جشن‌ها را «نمایشی بیهوده، متکبرانه و مبتذل از ثروت» خواند و از زوج سلطنتی تمسخرآمیز یاد کرد: «اگر بخواهیم منصف باشیم باید بگوییم که فرح پهلوی هرگز در مورد دهقانان گرسنهٔ ایرانی نگفته است که “بگذارید آنها خاویار بخورند.” «اما او [ملکه] به نظر کمی خسته و خمیده می‌آید از بس که به خودش جواهرات آویزان کرده، حال و هوای این مهمانی بسیار شبیه به فضای جشن‌ها‌های ماری آنتوانت است.» (۸) نشریه نیوزویک نوشت که این رویداد «ترکیبی از شکوه و خودپسندی، از جلال سلطنتی و ایرادگیری‌های خُرد» بود. (۹) علاوه بر هزینه‌های ادعایی بالای این رویداد در تخت جمشید، برخی کشورها نگرانی‌هایی داشتند که مشارکت آن‌ها شاید به‌عنوان تأییدی بر کارنامهٔ حقوق بشری شاه تلقی شود.

گزارش‌های رسانه‌ای از این رویداد انگیزهٔ سیاسی داشتند و برخی خبرنگاران آشکارا با جنبش‌های معترض علیه رژیم شاه همدلی نشان دادند که در این دوره شدت گرفته بود. برای مثال، جاناتان رندال، خبرنگار واشنگتن پست، اذعان داشت که گزارش تحقیرآمیز او از این رویداد، روشی برای «بی‌اعتبار کردن جشن‌های شاه» بوده است.(۱۰) به گفتهٔ اندرو اسکات کوپر، گزارش‌های رندال «تصویری ویرانگر از شرایط ایران ارائه داد و شاه را به‌عنوان دیکتاتوری فاسد و بی‌رحم معرفی کرد.»(۱۱)

در مقابل، هندریک یونکر که در آن زمان سفیر هلند در ایران بود، با عصبانیت دربارهٔ نحوهٔ پوشش رسانه‌ای این رویداد اظهار داشت: «رسانه‌های غربی پیش و پس از این جشن‌ها، با معدود استثناهایی، به‌شکلی گزارش دادند که به نظر من حداقل کودکانه بود و قطعاً هیچ گونه دانش عمیق و واقعی از کشور، مردم، آداب و رسوم و پیشرفت آن نداشتند، آنها بدون تحلیل عینی دقیق و حتی بدون هیچ‌گونه تفکر جدی نوشته شده بودند.»(۱۲) او همچنین اضافه کرد که خبرنگارانی که در این جشن‌ها شرکت کردند، در انتظار اتفاقی ناگوار بودند: «آن‌ها در انتظار خون، حمله یا حادثه‌ای بودند. به هیچ چیز دیگری علاقه نداشتند.»(۱۳)

یونکر بخشی از تصویر را از قلم انداخت، زیرا تمام گزارش‌ها درباره‌ی جشن‌ها منفی نبودند. بسیاری از آن‌ها کاملاً مطلوب بودند و بر توسعه‌ی اقتصادی اخیر ایران تمرکز داشتند. برای مثال، مقاله‌ای در روزنامه‌ی لوموند منتشر شد که استدلال می‌کرد «هزینه‌ی جشن‌های تخت جمشید به ملت ایران پرستیژ بخشیده است، وجهه‌ای که همچنان به رشد خود ادامه خواهد داد» (۱۴)، در حالی که گزارش‌های والتر شوارتز از گاردین در مقاله‌ای آمریکایی به‌عنوان پاسخی به اتهامات سرکوب و بدبختی در ایران ذکر شده بودند. طبق این مقاله، اگر گاردین، «یک روزنامه‌ی انگلیسی با گرایش لیبرال» که «نه در پی عذرخواهی برای دیکتاتورهاست و نه پوشاندن کاستی‌های آن‌ها»، توانسته ایران را به خاطر دستاوردهایش تحسین کند، پس این «حرف مهمی است».(۱۵)

واکنش رسانه‌ها به جشن‌ها عموماً نه کاملاً منفی بود و نه کاملاً مثبت، اما برخی از خبرنگاران آشکارا با این رویداد خصومت ورزیدند و گزارش‌های آنان بیش از سایرین در یادها مانده است. علاوه بر این، حضور تعداد زیادی از رهبران کشورها در مکانی بیگانه و توجه شدید رسانه‌ای، به هیجان‌زدگی رسانه‌ای دامن زد، زیرا خبرنگاران به گمانه‌زنی‌های بی‌پروا پرداختند، به‌ویژه درباره‌ی هزینه‌ها. آن‌ها احساس جسارت کردند تا هر رقمی را، هرچند غیرواقعی، مطرح کنند.

در نحوه‌ی نگاه برخی دیپلمات‌ها و مفسران به شاه، نوعی تحقیر و نگرش از بالا به پایین به چشم می‌خورد، و می‌توان نوعی خشم تحقیرآمیز را در واکنش‌ها به شکوه دربار پهلوی مشاهده کرد. به‌عنوان مثال، جورج بال، دیپلمات پیشین آمریکایی، ابتدا درباره‌ی تاج‌گذاری و سپس درباره‌ی جشن‌ها نوشت: «چه نمایش مضحک و اسفباری! پسر یک سرهنگ از یک هنگ قزاق ایرانی، که نقش امپراتور کشوری را بازی می‌کند که میانگین درآمد سرانه‌ی آن ۲۵۰ دلار در سال است و در حالی که به دستاوردهای خود در نوسازی کشورش می‌بالد، در جامه‌ها و نمادهای استبداد کهن آراسته شده است. پس جای تعجب نبود که ما در میان خودمان که بودیم داشتیم درباره‌ی شکنندگی ساختاری از مد افتاده که انتظاری قابل تردید از پادشاهی مستبد را با نمایش‌های پرهزینه ترکیب کرده بود، سخن می‌گفتیم. به نظر من، این جشن‌ها توهینی عمدی به فقیرانی بود که کشور را پر کرده بودند. با این حال، اگر ولخرجی‌های ورسای در برابر کاخ گلستان هیچ نبود، به بزرگ‌ترین توهین هنوز چهار سال زمان باقی مانده بود. شاه و ملکه‌ی او ۱۲۰ میلیون دلار صرف یک نمایش پرزرق‌وبرق در تخت جمشید کردند که نه عمر خیمه‌دوز (Omar the Tentmaker)، بلکه پیر خیمه‌دوز (Pierre the Tentmaker) و دیگر تاجران کالاهای لوکس پاریس از آن سود بردند. چند رهبر درجه‌ی دو در کنار اسپایرو اگنیو (Spiro Agnew) حضور داشتند، اما جهان یا بیش از حد مؤدب بود یا بیش از حد فاقد شوخ‌طبعی که بخندد.»(۱۶)


تصویر توسط هوش مصنوعی و با همکاری مترجم تهیه شده است

همان‌گونه که شجاع‌الدین شفا، یکی از معماران جشن‌، در مصاحبه‌ای که پس از مرگش منتشر شد، اشاره کرد، رقم ۱۲۰ میلیون دلار هیچ مبنای واقعی ندارد و تا زمان برگزاری جشن‌ها، درآمد سرانه‌ی ایران در واقع به میزان قابل توجهی از ۲۵۰ دلار [در گذشته] افزایش یافته بود. (۱۷) شفا چنین تحلیل‌های تحقیرآمیز را واکنشی به ظهور ایران به‌عنوان یک قدرت اقتصادی می‌دانست و آن‌ها را ناشی از «ناخرسندی از این واقعیت که کشوری جهان سومی [مانند ایران] از مرزهایش فراتر رفته بود» می‌دانست. (۱۸)

در حالی که بال، شاه را به‌دلیل اینکه فرزند یک قزاق بود، مورد حمله قرار می‌داد، شفا استدلال می‌کرد که خاندان‌های نخبه‌ی ایالات متحده خود از نوادگان زندانیانی هستند که توسط الیزابت اول تحت هدایت سِر والتر رالی به آمریکا فرستاده شدند.(۱۹) سپس شفا چنین ادامه می‌دهد: «پس چرا در کشوری دیگر، با هزاران سال تاریخ، فرزندی که از یک قزاق زاده شده، نتواند ۲۵ قرن تمدن و فرهنگ کشورش را جشن بگیرد؟»(۲۰) اگرچه تحلیل تاریخی شفا درباره‌ی آمریکا محل تردید است، اما او نکته‌ای را مطرح می‌کند که ارزش بررسی دارد، و هرچند ایران در این دوره دارای اقتصادی رو به رشد بود، به نظر می‌رسد که برخی از مفسران غربی احساس می‌کردند که شاه بیش از اندازه خود را بالاتر از حدش تصور می‌کند.

با وجود جذابیت آشکار جشن‌ها برای رسانه‌ها، مجموعه‌ی آثار پژوهشی درباره‌ی این رویداد نسبتاً محدود است و بیشتر روایت‌ها در تاریخ‌های کلی ایران پهلوی یا خاطرات سیاسی ظاهر می‌شوند. در آن زمان، بسیاری از گزارش‌های مربوط به جشن‌ها بر جنبه‌های دراماتیک و اهمیت تاریخی این مناسبت تأکید داشتند، امری که رژیم پهلوی نیز آن را تشویق می‌کرد و بر نحوه‌ی برخورد مورخان با این موضوع تأثیر گذاشت. سخنرانی شاه در آرامگاه کوروش در ۱۲ اکتبر الهام‌بخش گزارش‌های خلاقانه‌ای بود، مانند این مورد از گاردین: «تندبادی از شن به سوی شاه وزید. او هنگام سخن گفتن به بالا نگاه کرد و تندباد راه خود را تغییر داد و با احترام فاصله‌اش را حفظ کرد. اگر سه جادوگر ظاهر می‌شدند و شکوه تازه‌ای را پیشگویی می‌کردند[منظور سه ایرانی هستند که گفته می‌شود آمدن مسیح را پیش‌گویی کرده بودند]، چندان نامناسب به نظر نمی‌رسید.» (۲۱)

استفاده از توهم مذبوحانه در اینجا چشم‌گیر است، حتی باد نیز گویا به شاه دارد احترام می‌گذارد، در حالی که اشاره‌ای در حال و هوای شکسپیری، در واقع به رازآلودگی این رویداد می‌افزاید. ویلیام شاوکراس، در کتابش «آخرین سفر شاه» (۱۹۸۸)، نیز این تصویر را بازآفرینی کرده و این صحنه را در زمینه‌ی سقوط اجتناب‌ناپذیر شاه که کمتر از هشت سال بعد رخ داد، قرار می‌دهد. شاوکراس می‌نویسد، «این تندباد به‌طور گسترده‌ای به‌عنوان نشانه‌ای خوش‌یمن تلقی شد. اما چنین نبود.» (۲۲)

در عوض، صحنه برای یک تراژدی مهیا شده بود. شاه، همانند مکبث، قادر نبود در برابر وسوسه‌های قدرت مقاومت کند و جشن‌ها در نهایت نه به‌عنوان نمادی از اوج قدرت شاه، بلکه به‌عنوان نقطه‌ی آغاز سقوط او تلقی شدند. شاوکراس ادامه می‌دهد: «این جشن قرار بود گرامیداشت ۲۵۰۰مین سالگرد امپراتوری‌ای باشد که کوروش بزرگ در سده‌ی ششم پیش از میلاد بنیان نهاد. اما در نگاه به گذشته، می‌توان آن را نقطه‌ی آغاز پایان سلسله‌ی پهلوی دانست که تنها پنجاه سال پیش‌تر توسط پدر شاه بنیان‌گذاری شده بود.» (۲۳)

این تلقی که جشن‌ها به نحوی به انقلاب منجر شدند، یا حتی نقطه‌ی آغاز نارضایتی گسترده بودند، و یا ضعف‌های کشنده‌ای را در شخصیت شاه آشکار ساختند، به بخشی بی‌درد سر و آسان‌یاب در روایت سقوط شاه تبدیل شده است. شاوکراس، که فصل مربوط به جشن‌ها را در کتاب خود «مهمانی» نامیده است، می‌نویسد: «برای خود شاه، این جشن‌ها به معنای گسستی کامل از واقعیت بودند. او هرچه بیشتر درگیر نقش پادشاهی خود و اهمیت این که وی جانشین مستقیمی از کوروش است گردید.» (۲۴) ماروین زونیس، در کتاب خود «شکست باشکوه»، نیز بر «مهمانی» تمرکز می‌کند و بیش از پیش این ایده را مطرح می‌کند که جشن‌ها نقطه‌ی عطفی در سلطنت شاه بودند. (۲۵)

جشن‌های ۲۵۰۰ ساله تا اندازه‌ای به دلیل توجه منفی‌ای که دریافت کردند، به عنوان یک شکست در نظر گرفته شدند. در واقع این توجه منفی با این تصور تقویت می‌شد که این جشن‌ها یک اقدام غیر‌مسئولانه و پرهزینه از سوی شاهی خودبزرگ‌بین بوده است. ازاین‌رو، در نوشته‌های مرتبط با جشن‌های ۲۵۰۰ ساله، معمولاً بر افراط‌گرایی و تجمل‌گرایی این مراسم تأکید می‌شد. برای مثال، نیکی کدی از این جشن‌ها به‌عنوان «بسیار پرهزینه و بیهوده» یاد می‌کند، (۲۶) درحالی‌که جیمز بوچان می‌نویسد که «پرسپولیس عنصری از خیال‌پردازی را وارد سبک پهلوی کرد، گویی یک شاهزاده‌نشین اسباب‌بازی، ارتشی نیم‌ میلیونی به دست آورده باشد.» (۲۷)


تصویر توسط هوش مصنوعی و همکاری مترجم تهیه شده است

«روی متحده» در کتاب «ردای پیامبر» می‌نویسد که «مهمانی پرسپولیس کمابیش موفق بود»، اما «بسیاری از ایرانیان تحت تأثیر آن قرار نگرفتند. کل هزینه این ماجرا حدود سیصد میلیون دلار بود.»(۲۸) فخرالدین عظیمی نیز به «توهم قدرت که شاه به‌طور مداوم در خود پرورده بود» و «غرور خطرناک» او که در این جشن‌ها بازتاب یافت، اشاره می‌کند.(۲۹) چنین روایت‌هایی با این ایده‌ی عمومی همخوانی دارد که این جشن‌ها صرفاً یک «مهمانی» بود که برای سرگرم کردن شخصیت‌های برجسته‌ی بین‌المللی و تقویت خودبزرگ‌بینی شاه برگزار گردید.

مستند بی‌بی‌سی که نخستین بار در سال ۲۰۱۶ با عنوان «سقوط و انحطاط: آخرین مهمانی شاه ایران» پخش شد، همین روایت را تکرار می‌کند. این مستند تقریباً به‌طور کامل بر مهمانان ویژه‌ی پرسپولیس و هزینه‌های هنگفت جشن تمرکز دارد، درحالی‌که گروهی از پیشخدمت‌ها و سرآشپزهای سالخورده از خاطرات و شایعات آن روزها سخن می‌گویند. بسیاری از این شایعات قابل رد کردن هستند، اما پایداری روایت انحطاط و سقوط به‌قدری ریشه‌دار است که ظاهراً جایی برای بررسی دقیق منابع باقی نمی‌گذارد.

یکی از ادعاهای مطرح‌شده که ابتدا در مقاله‌ای در تاگس‌آنتسایگر منتشر شد، این بود که برای این جشن‌ها، ۵۰ هزار پرنده‌ی آوازخوان اروپایی به پرسپولیس آورده شدند که بیشترشان ظرف چند روز در اثر عادت نداشتن به «آب‌وهوای بیابانی» مردند.(۳۰) چندین روزنامه‌نگار و نویسنده این ادعا را بدون هیچ بررسی‌ای پذیرفته و عیناً تکرار کرده‌اند، اما با اندکی دقت می‌توان دریافت که این ادعا تا چه حد غیرمنطقی است. در منطقه‌ی پرسپولیس پرندگان بومی فراوانی وجود دارد که برگزارکنندگان می‌توانستند از آن‌ها برای زیباسازی محوطه استفاده کنند، پس چرا باید پرندگان را از اروپا وارد می‌کردند؟ چگونه برگزارکنندگان می‌توانستند ۵۰ هزار پرنده را تهیه و وارد کنند؟ افزون بر این، داده‌های تاریخی دمای هوا در پرسپولیس نشان می‌دهد که در ماه اکتبر، دما معمولاً بین حداقل ۱۰ درجه در شب و حداکثر ۲۷ درجه در روز متغیر است، دمایی که نه برای ایران و نه برای اروپا چندان نامعمول به نظر نمی‌رسد. گذشته از این مسائل منطقی، هیچ سندی برای تأیید این ادعا وجود ندارد.

عنوان مستند مذکور بی‌شباهت به تیتر روزنامه‌های سال ۱۹۷۱ نیست، که نشان می‌دهد برداشت ما از این رویداد همچنان تحت تأثیر جنجال‌آفرینی رسانه‌ای و شیفتگی عمومی نسبت به تجملات یک مستبد شرقی است. در واقع، مستند با نقل‌قولی از یکی از کارکنان سوئیسی پذیرایی آغاز می‌شود که می‌گوید جشن دو روزه‌ی پرسپولیس معادل کل بودجه‌ی ملی سوئیس برای دو سال هزینه داشت، ادعایی کاملاً مضحک. در واکنش به این برنامه و به‌عنوان نمونه‌ای از تأثیر چنین گزارش‌هایی، روزنامه‌ی جنجالی دیلی میل در مقاله‌ای با عنوان «پرنسس آن (Princess Anne) و مهمانی یک میلیارد پوندی که ۴۵ سال پیش فتنه‌ی تروریسم اسلامی را شعله‌ور کرد» نوشت که «تناقض بزرگ این است که ضیافت شاه قرار بود تاج‌وتخت او را تحکیم کند، اما در نهایت همان را سرنگون کرد.»(۳۱)

لورنس الوِل-ساتن، پژوهشگر دانشگاه ادینبرو، که به‌عنوان بخشی از هیئت علمی بریتانیا در جشن‌ها شرکت کرده بود، کمی پس از بازگشت از این مراسم نوشت: «با توجه به لحن بی‌ادبانه‌ی اکثر گزارش‌های ارسالی از سوی برخی خبرنگاران خارجی— که فقط با رفتار بی‌ادبانه‌ی خود آن‌ها در محل برگزاری رقابت می‌کرد — شاید ارزش آن را داشته باشد که ارزیابی‌ای عینی از این عملیات بزرگ و بی‌شک پرهزینه ارائه دهیم.»(۳۲) حتی در همان زمان، مدت‌ها پیش از آنکه نگاه به گذشته این جشن‌ها را به رویدادهای بعدی مرتبط کند، الوِل-ساتن نیاز به تحلیلی بی‌طرفانه درباره‌ی اهداف و پیامدهای آن‌ها را درک کرده بود. این نیاز در پنجاه سال گذشته بیش از پیش احساس شده است. بسیاری از مورخان و مفسران ادعا کرده‌اند که این جشن‌ها یکی از ریشه‌های انقلاب بوده و به تحکیم تصویر شاه به‌عنوان یک مستبد توهم‌زده‌ی بی‌ارتباط با واقعیت کمک کرده است. بااین‌حال، تاکنون هیچ پژوهش جامع دانشگاهی درباره‌ی این جشن‌ها انجام نشده است. این کتاب قصد دارد این خلأ را پر کند.


تصویر توسط هوش مصنوعی و با همکاری مترجم ساخته شده است

هدف از نوشتن این کتاب

فرض اساسی این کتاب این است که برای درک منطق برگزاری جشن‌های شاهنشاهی و تحلیل موفقیت یا شکست آنها در بستر تاریخی خودشان و نه از دریچه‌ی روایت کلیشه‌ای «شاه محکوم به شکست» باید به منشأ این رویدادها نگریست و ابعاد فرهنگی آنها را که نقشی اساسی در موفقیتشان داشتند، بررسی کرد. این کتاب، رویکردی آرام‌تر و متعادل‌تر را برای ارزیابی جشن‌ها پیشنهاد می‌کند که تأثیرات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی موردنظر برگزارکنندگان را در نظر می‌گیرد. هدف این کتاب تبرئه‌ی شاه نیست، بلکه ارائه‌ی ارزیابی «عینی» موردنظر ال‌ول- ساتن (Elwell-Sutton) است.

یکی از مهم‌ترین دستاوردهای این پژوهش، به چالش کشیدن دیدگاه تقدیرگرایانه درباره‌ی جشن‌هاست، دیدگاهی که آنها را بی‌ثمر می‌داند و تنها به‌عنوان مقدمه‌ای بر انقلاب ایران تلقی می‌کند. این کتاب تلاش می‌کند جشن‌ها را از روایت انقلاب جدا کند و آنها را در چارچوب دوران اوج شاه قرار دهد، نه دوران سقوط او. هدف این کتاب کنار گذاشتن جشن‌ها از انقلاب اخیر ایران است و این رویداد [جش‌ها] را در چهارچوب ظهور شاه قرار می‌دهد تا سقوط او. این پرسش را مطرح خواهد کرد که رژیم با برگزاری این مراسم چه از نظر اشاعه ایدئولوژیک از طریق ترویج روایت تاریخی پهلوی و همچنین از نظر منافع مادی از طریق تشویق سرمایه گذاری خارجی و گردشگری به آن دست یافته است. در این کتاب موفقیت جش‌ها بر اساس میزان دستیابی به اهداف تعیین شده در زمان شکل گیری آنها در سال ۱۹۵۸ مورد قضاوت قرار می‌گیرد.

مقیاس عملیات فرهنگی جهانی که در خلال جشن‌ها آغاز شد، بی‌نظیر و بی‌سابقه بود: صدها کتاب منتشر شد،همایش‌های علمی برگزار گردید، نمایشگاه‌های متعددی برپا شد .اما بخش عمده‌ای از تحلیل‌ها، این جنبه‌ی فرهنگی را نادیده گرفته‌اند. دو پژوهشگر در سال‌های اخیر به این بُعد فرهنگی توجه نشان داده‌اند. غلامرضا افخمی در کتاب «زندگی و زمانه‌ی شاه»، جامع‌ترین بررسی جشن‌ها را انجام داده است. او با وجود این‌که جشن‌ها را بیش از حد تحت سلطه‌ی خارجیان و بنابراین بدطراحی‌شده می‌داند، اما به اقدامات فرهنگی توجه خاصی داشته است. او «کنگره‌ی بین‌المللی ایران‌شناسی» در دانشگاه پهلوی را یکی از مهم‌ترین رویدادهای جشن‌ها معرفی کرده و به انتشار صدها کتاب و تأسیس کتابخانه‌ی پهلوی اشاره کرده است.(۳۳) عباس میلانی در کتاب «شاه» به ابعاد فرهنگی جشن‌ها اشاره کرده اما نتیجه‌گیری او این است که «این جنبه‌ها تحت‌الشعاع شایعات و واقعیت‌های مربوط به فساد و تجمل‌گرایی نوکیسگان قرار گرفتند».

با توجه به زرق و برق شهرکی که در آن چادرهای اسکان سران کشورها استقرار یافته بود، طبیعی است که رویدادهایی مانند کنگره‌ی ایران‌شناسی، که نزدیک به ۳۰۰ پژوهشگر از سراسر جهان در آن شرکت داشتند، مورد توجه چندانی از سوی رسانه‌های بین‌المللی قرار نگرفت.  نه‌تنها روزنامه‌نگاران، بلکه تاریخ‌نگاران نیز اغلب این بخش از روایت جشن‌ها را نادیده گرفته‌اند. با این حال، کنگره‌ی ایران‌شناسی یکی از مهم‌ترین رویدادهای برنامه‌ی جشن‌ها بود و به پژوهش‌های علمی جدی دامن زد. علاوه بر صدها پژوهشگری که در اکتبر ۱۹۷۱ در همایش شرکت کردند، بسیاری دیگر با انتشار آثار علمی و برگزاری کنفرانس‌ها، سخنرانی‌ها و نمایشگاه‌ها در کشورهای خود، به بررسی جنبه‌های مختلف فرهنگ و تمدن ایران پرداختند. اگرچه مخارج و تبلیغات پرزرق‌وبرق شهرک چادرها، این جنبه‌های فرهنگی را تحت‌الشعاع قرار داد، اما در عمق و گستره‌ی تعاملات بین‌المللی، این رویدادها بخش اساسی‌تری از این پروژه‌ی عظیم را نمایان می‌سازند.

جشن‌ها و سیاست فرهنگی پهلوی

این کتاب نشان می‌دهد که سیاست فرهنگی، یعنی شکل دادن به سیاست از طریق فرهنگ، چگونه به ترویج ایدئولوژی ملی پهلوی کمک کرد. ملت‌سازی و هویت ملی، فرآیندی است که نیازمند نوعی تخیل خلاقانه و هنرمندانه است، چراکه روایت تاریخی باید به شیوه‌ای تنظیم شود که جمعیت را تحت تأثیر قرار داده و هیجان آنها را برانگیزد. موری ادلمن (Murray Edelman)  درباره‌ی حکومت‌ها و طرفداران جنبش‌های سیاسی می‌نویسد: «آنها می‌دانند که برای برانگیختن هر نوع واکنش عمومی، باید از اجبار، تبلیغات و ارائه‌ی مسائل به‌گونه‌ای که سرگرم‌کننده، تحریف‌شده و تکان‌دهنده باشد، استفاده کرد.» بنابراین، هدف تنها ارائه‌ی یک روایت نیست، بلکه ارائه‌ی آن به‌گونه‌ای است که احساسات را تحریک کند و شور و اشتیاق ایجاد نماید. مراسم ملی، از جمله جشن‌های شاهنشاهی، یکی از ابزارهای قدرتمند برای تحقق این هدف هستند.  (۳۵) فرانک منینگ (Frank Manning)  می‌گوید: «جشن، هم فرهنگ است و هم سیاست، یا شاید بهتر بگوییم، سیاست فرهنگی است». او دو فرآیند متضاد را در مفهوم «سیاست فرهنگی» مشخص می‌کند: سیاسی شدن فرهنگ، یعنی تبدیل نمادها، باورها و ارزش‌های فرهنگی به گفتمان و راهبرد سیاسی. تبدیل سیاست به فرهنگ، یعنی ارائه‌ی سیاست‌ها در قالب مفاهیم فرهنگی. (۳۶)

در اواخر دوران پهلوی، سیاست‌های فرهنگی در خدمت ایدئولوژی دولتی پهلوی قرار گرفت. در طراحی جشن‌ها، هم نهادهای فرهنگی دولتی و غیردولتی مشارکت داشتند و هم ارگان‌های آشکارا سیاسی حکومت. نمادهای فرهنگی و آثار تاریخی، مانند استوانه‌ی کوروش، در خدمت ایدئولوژی سیاسی بازتفسیر شدند. آرامگاه کوروش بزرگ نیز به‌عنوان مکانی برای بزرگداشت قهرمانان ملی مورد استفاده قرار گرفت. مراسم ملی، از جمله جشن‌های شاهنشاهی، باعث شد این مکان‌ها و شخصیت‌ها بیشتر مورد توجه قرار گیرند و اهمیت ملی پیدا کنند. فرانک منینگ تأکید می‌کند که جشن‌ها نوعی «قدرت‌نمایی» هستند که در آن، سیاست فرهنگی به شیوه‌ای نمایشی شکل می‌گیرد و معنا پیدا می‌کند. جشن‌های شاهنشاهی ۱۹۷۱ نمونه‌ای عالی از این نمایش سیاسی-فرهنگی هستند. (۳۷)

نقش قدرت نرم در روابط بین‌المللی

فرهنگ می‌تواند نقشی مهم در دیپلماسی و قدرت نرم ایفا کند. جشن‌های شاهنشاهی فرصت‌های متعددی را برای کشورهای دیگر فراهم کرد تا از طریق فعالیت‌های فرهنگی، دوستی خود را با ایران نشان دهند. در کشورهای مختلف، کمیته‌های ویژه‌ای برای مدیریت این برنامه‌ها تشکیل شد. طبق آمارهای منتشرشده، این برنامه‌ها شامل:

- انتشار ۱۳۱ کتاب درباره‌ی جنبه‌های مختلف تمدن و فرهنگ ایران،
- برگزاری ۱۴۳ نمایشگاه،
- برگزاری ۳۲۶ کنگره، سمینار و نشست علمی،

برگزاری ۳۷ رویداد هنری، از جمله شب‌های شعر، اجرای باله، تئاتر و موسیقی کلاسیک. (۳۸) برخی از این کتاب‌ها و رویدادها با حمایت مالی یا لجستیکی دولت ایران برگزار شدند، اما بسیاری دیگر کاملاً مستقل از دولت ایران طراحی و اجرا شدند.

این رویدادهای فرهنگی پیام ایدئولوژیکی قدرتمندی را منتقل کرده و موجب افزایش آگاهی جهانی از فرهنگ و تمدن ایرانی شدند. از طریق این رویدادها، هم سیاستمداران و هم عموم مردم تشویق شدند که ایران را نه به‌عنوان بخشی از خاورمیانه و اسلام، بلکه در پیوند با اروپا و روایت‌های شاهان پارسی در متون هلنیستی و کتاب مقدس بشناسند. این امر منجر به افزایش تعداد گردشگران در سال‌های پس از ۱۹۷۱ شد. این روند، بازتابی از استراتژی تبلیغاتی رژیم برای توسعه گردشگری بود و نه صرفاً یک پیامد تصادفی. در پاسخ به انتقاداتی که از پروژه‌های عمرانی انجام‌شده برای جشن‌ها در استان فارس مطرح می‌شد، فرح پهلوی در مصاحبه‌ای در اروپا گفت: «به هر حال باید این کار را انجام می‌دادیم، فقط حالا مجبور شدیم سریع‌تر انجامش دهیم. در نهایت، گردشگران این پول را به ما بازخواهند گرداند.» (۳۹) در نخستین جلسات کمیته‌ی برگزارکننده‌ی جشن‌ها، توجه زیادی به توسعه‌ی زیرساخت‌ها معطوف شد، و در مقاله‌ای که در آستانه‌ی این جشن‌ها منتشر شد، سازمان‌دهندگان انتظار داشتند که این رویدادها «موجی از گردشگران را به ایران جذب کند.» اما تنها صنعت گردشگری نبود که ایران را منتفع کرد، این رویداد سرمایه‌گذاری خارجی زیادی را نیز جذب کرد. (۴۰)

نوع جشن ملی که در دوران شاه در ایران برگزار شد، بدون پیشینه‌ی بین‌المللی نبود، و می‌توان میان جشن‌های ۲۵۰۰ ساله‌ی شاهنشاهی در سال ۱۹۷۱ و جشن سیصدمین سالگرد حکومت رومانوف‌ها در روسیه در سال ۱۹۱۳ به میزبانی تزار نیکلاس دوم، مقایسه‌هایی انجام داد. نیکلای دوم از این جشن برای «بازآفرینی گذشته و روایت حماسه‌ی “تزار محبوب” استفاده کرد تا به سلطنت، مشروعیت تاریخی اسطوره‌ای و تصویری از ماندگاری ابدی ببخشد.» (۴۱) در شرایطی که نیروهای مدرن‌سازی تاج و تخت او را به چالش می‌کشیدند، این جشن یادآور موفقیت‌های خاندان رومانوف برای مردم روسیه بود و تلاش می‌کرد تا «ملت را حول تاج و تخت متحد کند.» (۴۲) با این حال، همان‌طور که وورتمان نوشته است، «جمعیت شادی که در خیابان‌ها صف کشیده بودند، تزار و ملکه را متقاعد کرد که مردمشان عاشق آن‌ها هستند، اما این جشن در واقع، پرسشی را درباره‌ی معنای کلمه‌ی ملت و رابطه‌ی آن با پادشاه و دولت مطرح کرد … به‌جای ایجاد اجماع، این رویداد به محور مناقشه میان برداشت‌های گوناگون از ملت – لیبرال، دولتی، سلطنتی و روحانی – تبدیل شد.» (۴۳) جشن‌های شاهنشاهی ایران نیز بیان روشنی از آن چیزی بودند که دولت پهلوی آن را هویت ایرانی می‌دانست، و اگرچه برخی از مردم به این روایت باور داشتند، بسیاری دیگر آن را نپذیرفتند، و این رویداد دامنه و شدت مباحثات درباره‌ی مفهوم ملت و حکومت سلطنتی را افزایش داد.

در سال‌های اخیر، تاریخ دوره‌ی پهلوی مورد توجه دوباره‌ی پژوهشگران قرار گرفته است، چرا که نسلی جدید از تاریخ‌نگاران با دسترسی به اسناد تازه منتشرشده و نگاهی متفاوت از نسل‌هایی که تحت تأثیر رژیم سابق بوده‌اند، به بررسی این دوران پرداخته‌اند. اما این رویکرد جدید به تاریخ پهلوی بی‌مخالف نبوده است. یرواند آبراهامیان، مورخ برجسته‌ی ایران معاصر، در نقدی بر کتاب «ایران انقلابی» نوشته‌ی مایکل اکث‌ورثی که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، اظهار داشت که اثر اکث‌ورثی «استقلال شاه را بیش از حد بزرگ جلوه داده است» و چنین تصویری «با واقعیت‌های تاریخی در تضاد است.» (۴۴) آبراهامیان با این برداشت که شاه یک «شریک» در سیاست جهانی بود، مخالف بود و او را بیشتر به‌عنوان «یک پادشاه نظامی وابسته به غرب» توصیف کرد. بااین‌حال، این دیدگاه‌های دیرینه در آثار جدیدتر بیشتر به چالش کشیده شده‌اند، به‌ویژه در کتاب «نیکسون، کیسینجر و شاه» نوشته‌ی رهام الوندی. این کتاب، با استفاده‌ی گسترده از اسناد آرشیوی ایالات متحده، نشان می‌دهد که شاه نقشی مهم در سیاست‌های جنگ سرد ایفا می‌کرد. (۴۵) از نگاه الوندی، رابطه‌ی ایران و آمریکا یک شراکت واقعی بود که برای هر دو طرف سودمند بود.

اندرو اسکات کوپر در کتاب «سقوط بهشت» به مشکلات ذاتی پژوهش درباره‌ی دوره‌ی انقلاب ایران اشاره کرده و می‌نویسد: «مورخان اغلب درباره‌ی “کاربردها و سوءاستفاده‌های تاریخ” سخن می‌گویند، و پژوهش درباره‌ی انقلاب ایران را می‌توان به ورود به یک تونل تاریک بدون چراغ‌قوه تشبیه کرد. این تونل پر از غارهای فرعی، بن‌بست‌ها و مسیرهای اشتباه است و تنها گاه‌به‌گاه توسط درخشش شایعات، تئوری‌های توطئه و دروغ‌های آشکار روشن می‌شود.». (۴۶)

با گذر زمان و کاهش تعصبات، تصویری روشن‌تر از دوره‌ی پهلوی در حال شکل‌گیری است. روایت جمهوری اسلامی از محمدرضا پهلوی به‌عنوان پادشاهی فاسد، خودشیفته، مستبد و غرق در تجمل، با آشکار شدن اطلاعات جدید درباره‌ی حکومت پهلوی، روزبه‌روز دشوارتر می‌شود. جشن‌های ۲۵۰۰ ساله‌ی شاهنشاهی نیز از سوی رهبران جمهوری اسلامی به‌شدت نکوهش شده‌اند و از آن‌ها با عنوان «بزم اهریمن» یاد شده است، این جشن‌ها در طول سالیان متمادی، همانند بسیاری دیگر از وقایع آن دوران، هدف موجی از «شایعات، تئوری‌های توطئه و دروغ‌های آشکار» قرار گرفته‌اند. بنابراین، این کتاب نه‌تنها می‌خواهد به ادبیات مربوط به جشن‌های شاهنشاهی بپردازد، بلکه هدفش گسترش درک ما از این مقطع مهم از حکومت شاه نیز هست، یعنی زمانی که او به اوج قدرت سیاسی خود رسیده بود و جایگاه بین‌المللی‌اش در حال صعود بود.

ادامه دارد ...

———————————————
زیر نویس‌ها:

1. John Manuel Cook, Ancient Persia (London: Dent, 1983), iii.
2. Jean Perrot, The Palace of Darius at Susa: The Great Royal Residence of Achaemenid
Persia (London: I.B. Tauris, 2013), xii.
3. ‘Porshokuhtarin Meyhmāni-ye Tārikh’, Keyhān, 24 Mehr 1350/ 16 October 1971, 13.
4. Marvin Zonis, Majestic Failure: The Fall of the Shah (Chicago: University of Chicago Press, 1991), 69.
5. Martin Clark, ‘The Party’, in Celebration at Persepolis, ed. Michael Stevenson (Bristol: Arnolfini, 2008), 28.
6. James Bill, The Eagle and the Lion: The Tragedy of American-Iranian Relations (New Haven: Yale University Press, 1988), 184.
7. Guy Rais, ‘World’s VIPs to See Shah’s Spectacular’, Daily Telegraph, 11 October 1971.
8. ‘Fun in the Sand: 2500 Year Celebration’, Washington Daily News, 16 October 1971.
9. Loren Jenkins, ‘Iran’s Birthday Party’, Newsweek, 25 October 1971, 33.
10. Andrew Scott Cooper, The Fall of Heaven: The Pahlavis and the Final Days of Imperial Iran (New York: Henry Holt, 2016), 171.
11. Ibid., 197.
12. Hendrik Jonker, ‘2500 year celebration Persian Monarchy’, 3 November 1971, Nationaal Archief (Dutch National Archives, henceforth NA) 2.05.191/554.
13. Ibid.
14. Joseph Santa-Croce, ‘Les attardés du XIXe siecle et le roi moderne’, Le Monde, 24 November 1971.
15. Document number A 6452-3211-1, 31 October 1971, Iranian Institute for Contemporary Historical Studies. Available online: http://iichs.org/index_en.asp?id=2036&img_cat=126&img_type=1 (accessed 28 October 2016).
16. George Ball, The Past Has Another Pattern (New York: Norton, 1982), 435–6.
17. ‘Mosāhebeh-ye Chāp Nashodeh az Shojāʿ al-Din Shafā Darbāreh-ye: Jashnhā-ye Dohezār o Pānsad Sāleh’ [Unpublished Interview with Shojāʿ al-Din Shafā About: The 2500th Anniversary Celebration], Rahāvard, 95 (2011), 184–5.
18. Ibid., 184.
19. ‘Shojāʿal-Din Shafā az Zabān-e Khodash’, in Yādnāmeh-ye Shojāʿ al-Din Shafā, ed. Claudine Shafa (Paris, 2013), 75–6.
20. Ibid., 76.
21. Walter Schwarz, ‘A Kingdom Remembered – 2,500 Years on’, The Guardian, 13 October 1971, 1.
22. William Shawcross, The Shah’s Last Ride (London: Chatto and Windus, 1989), 47.
23. Ibid., 38.
24. Ibid., 47
25. Zonis, Majestic Failure, 69.
26. Nikki Keddie, Modern Iran (New Haven: Yale University Press, 2003), 224.
27. James Buchan, Days of God (London: John Murray, 2012), 56.
28. Roy Mottahedeh, The Mantle of the Prophet: Religion and Politics in Iran (Oxford: Oneworld, 2009), 326–7.
29. Fakhreddin Azimi, Quest for Democracy in Iran: A Century of Struggle Against Authoritarian Rule (Cambridge, MA: Harvard University Press, 2008), 282–90.
30. Martin Beglinger, ‘The Most Expensive Party Ever’, Tages-Anzeiger, May 2014. Available online: https://www.alimentarium.org/en/magazine/history/most-expensiveparty-ever (accessed 30 January 2017). The claim has been repeated elsewhere. See Ishaan Tharoor, ‘How Ancient Ruins Are Perfect Propaganda in the Middle East’, The Washington Post, 6 May 2016. Available online: https://www.washingtonpost.com/news/worldviews/wp/2016/05/06/how-ancient-ruins-are-perfect-propaganda-in-themiddle-east/?utm_term=.c323be89e167 (accessed 22 October 2018). The documentary claims that these birds actually died from thirst because there was not enough water, though it should be pointed out that there was a huge water fountain in the middle of the tent city, as well as grass and trees around the site.
31. Robert Hardman, ‘Princess Anne and the L1Billion Party That Lit the Fuse of Islamic Terror 45 Years Ago’, The Daily Mail, 13 February 2016. Available online: http://www.dailymail.co.uk/news/article-3445017/Princess-Anne-1billion-party-lit-fuse-Islamicterror-45-years-ago.html (accessed 7 February 2016).
32. Laurence Elwell-Sutton, ‘2500th Anniversary Celebrations’, Bulletin of the British Association of Orientalists, 6 (1973): 24.
33. Gholam Reza Afkhami, Life and Times of the Shah (Monterey: University of California Press, 2008), 472.
34. Abbas Milani, The Shah (New York: Palgrave Macmillan, 2011), 323.
35. Murray Edelman, Constructing the Political Spectacle (Chicago: University of Chicago Press, 1987), 7.
36. Frank E. Manning, ‘Cosmos and Chaos: Celebration in the Modern World’, in The Celebration of Society: Perspectives on Contemporary Cultural Performance, ed. Frank E Manning (Bowling Green, Ontario: Bowling Green University Popular Press, 1983), 16.
37. Ibid.
38. ‘Payām-e Shāhanshāh Āryāmehr, dar Tārikh Sabt Shod’ [The Message of the King of Kings Āryāmehr, Inscribed in History], Rastākhiz, 19 Mehr 2535 (1355)/ 11 October 1976, 12.
39. Naomi Barry, ‘Feest in Persepolis, reclame zonder te betalen’ [Party in Persepolis: Advertisement Without Paying], Haagsche Courant, 25 September 1971, 7.
40. ‘Jashnhā-ye Shāhanshāhi Seyl-e Jahāngardān rā Motavjeh-ye Irān Khāhad Kard’ [The Imperial Celebrations Will Bring a Flood of Tourists to Iran], Ruznāmeh-ye Jashn-e Shāhanshāhi-ye Irān, 6 Mordād 1350/ 28 July 1971, 4.
41. Orlando Figes, A People’s Tragedy: The Russian Revolution 1891–1924 (London: Pimlico, 1997), 3.
42. Robert K. Massie, Nicholas and Alexandra (London: Head of Zeus, 2013), 236.
43. Richard S. Wortman, Scenarios of Power: Myth and Ceremony in Russian Monarchy, vol. 2 (Princeton, NJ: Princeton University Press, 1995), 439–40.
44. Ervand Abrahamian, ‘Revolutionary Iran: A History of the Islamic Republic by Michael Axworthy’, The Times Higher Education, 4 April 2013. Available online: https://www.timeshighereducation.com/books/revolutionary-iran-ahistory-of-the-islamic-republic-by-michael-axworthy/2002873.article (accessed 23 October 2016).
45. Roham Alvandi, Nixon, Kissinger and the Shah (Oxford: Oxford University Press, 2014).
46. Cooper, The Fall of Heaven, 12.



" width="640" />
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sat, 19.04.2025, 13:58




دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sat, 19.04.2025, 12:29




مسئولیت کافر و بی‌مسئولیتی مؤمن
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sat, 19.04.2025, 12:16

مسئولیت کافر و بی‌مسئولیتی مؤمن


هگل می‌گفت شما یا اسپینوزاییست هستید یا اصلا فیلسوف نیستید(۱) و من خواندم که هگل در باطن دشمن اسپینوزا بود.(۲)

من به اسپینوزا علاقه‌ای عاطفی دارم و از اینکه می‌خوانم افرادی مثل هگل و اینشتین و گوستاو فلوبر و ...نسبت به او ادای احترام و علاقه می‌کنند حظ می‌برم. خب چه می‌شود کرد؟ دوستی‌هایمان نه همیشه در زمان حال و در جغرافیاست، گاهی هم در تاریخ و زمان‌های ماضی است.

چرا یاد اسپینوزا افتادم؟ چون سالها بود که از خود می‌پرسیدم چگونه می‌توان گیهم(۳) اسپینوزا را با مسئولیت پذیری اجتماعی جمع زد؟

آیا انسان مؤمن به خدای قادر متعالی که در روز قیامت فلز مذاب در حلق بدکار می‌ریزد و هر روز پوستی نو به آدم می‌دهد تا دوباره آن را بچزاند، بیشتر بدی می‌کند یا کافری که اصلا ـــ مثل اسپینوزا ـــ به خدایی انسان‌وار که بر عرش نشسته و پاهایش از آسمان آویزان است و بین چشم چپ و چشم راستش هزار سال فاصله است معتقد نیست و مثل اسپینوزا این حرف‌ها را بچگانه می‌داند؟

در تئوری، آنکس که به روز قیامت و ثواب و عقاب معتقد است قاعدتا می‌بایست در هر عمل خود آینه فمن یعمل مثقال ذره را جلوی خود بگیرد و از ارتکاب گناه خودداری ورزد. در عمل اما، بنابر شهادت آمار و مشاهدات روزمره، قضیه کاملا برعکس است. کافران به زندگی خود مشغولند و اگر گناهی در حق خود کردند خود دانند و اگر گناهی در حق دیگری مرتکب شدند سروکارشان با پلیس و دادگاه است. مؤمنان اما هر روز و هر شب در پی کشتار و ترور(۴) و قتل و غارتند و اگر وجدان بیداری تذکری به آنها بدهد سروکارش با برهان قاطع و داغ و درفش است و زندان و اعدام که چرا قضیه را کش داده است؟

اگر آمار و ارقام منتشر شده‌ای را که از دزدی‌ها و اعدام‌های مملکت‌مان می‌خوانیم برای یک دوست کافر غربی نقل کنیم به صراحت به ما می‌گوید «اگزاجره می‌فرمایید».(۵)

مگر می‌شود باور کرد که مدیر عامل مؤمن بانک ملی ایران که توسط شورای مؤمنین نماینده امیرالمؤمنین صاحب صلاحیت تشخیص داده شده بود خزانه بانک را خالی کند و در کانادا و شهر و محله‌ای ثروتمندنشین مسکن گزیند و آب هم از آب تکان نخورد؟

مگر می‌شود باور کرد که ام‌القرای مؤمنین از مردم خود چنان کشتار کند که مقام نخست اعدام را در کل این کره خاکی بدست آورد و مدعی پیشرفت و ترقی و رکورد زدن هم باشد؟ این تازه آمار رسمی و اعلام شده و اثبات پذیر است. جنایات دیگری که امان مردم را بریده و باعث بیکاری و فقر و بیماری و احساس پوچی و بدردنخوری تعداد بیشماری شده را به این آسانی نمی‌‌توان احصا کرد.

راستی چرا انسان مؤمن به این آسانی جنایت می‌کند و کافر نه؟

من جواب اسپینوزایی این قضیه را پیشنهاد می‌کنم: انسان کافر می‌داند که خدای انسان‌واره و پاداش‌دهنده یا عذاب‌دهنده‌ای نیست و خود باید به تنهایی مسؤولیت اعمال خود را بدوش کشد و از این رو احتیاط می‌کند. اما انسان مؤمن خدایی دارد که او را می‌بخشد و قضیه را کش نمی‌‌دهد. انسان مؤمن یک بز طلیعه دارد که هر سال گناهانش را بر او می‌نویسد و بعد به صحرا می‌بردش و سرش را می‌برد و خلاص. پاک می‌شود. پاک پاک مثل یک نوزاد. معصوم. معصوم مثل پاپ معصوم سوم.(۶) انسان مؤمن ده روز عاشورا دارد که طبق روایات حتی یک قطره اشک در این ایام گناهان یک ساله‌اش را پاک می‌کند، البته در صورتی که سهم امام را بپردازد. این کاتارسیس ارسطویی(۷) فقط نصیب مؤمنین است و کافران را از این کلاه نمدی نیست...

این حرفها هیچ تازه نیست ولی یادآوری هرازگاهی آنها خالی از فایده هم نیست. بلکه نسل‌های آینده به یاد داشته باشند که قانون مملکت‌شان حتما باید زمینی و پارلمانی و از هر گونه آلودگی به ایمان برکنار باشد.

——————————-
۱- https://mph.ui.ac.ir/article_28731.html
۲- https://www.tribunezamaneh.com/archives/102562
۳- https://www.tribunezamaneh.com/archives/102742
۴- یک نمونه https://baznegari.de/?p=1303
۵- غلو می‌کنید
۶- نگا. ویکیپدیا پاپ اینوسنت سوم. اینوست به معنی معصوم است. همین پاپ بود که آن کشتار بیرحمانه از کاتارهای جنوب فرانسه را باعث شد.
۷- نگا. ویکیپدیا



آغاز دور دوم مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sat, 19.04.2025, 12:05

آغاز دور دوم مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا


ایران و ایالات متحده دور جدیدی از مذاکرات هسته‌ای را روز شنبه در رم آغاز کردند تا بن‌بست دهه‌ها اختلاف بر سر برنامه‌های اتمی تهران را حل کنند. این مذاکرات در حالی صورت می‌گیرد که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، تهدید کرده در صورت شکست دیپلماسی، اقدام نظامی انجام خواهد داد.

به گفته مقامات ایرانی، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، و استیو ویتکوف، فرستاده دونالد ترامپ به خاورمیانه، به‌صورت غیرمستقیم و از طریق یک مقام عمانی که پیام‌ها را بین دو طرف منتقل می‌کند، مذاکره خواهند کرد. این مذاکرات یک هفته پس از دور اول گفت‌وگوهای غیرمستقیم در مسقط انجام می‌شود که هر دو طرف آن را سازنده توصیف کردند.

عراقچی و ویتکوف در پایان دور اول به‌صورت کوتاه با یکدیگر تعامل داشتند، اما مقامات دو کشور از سال ۲۰۱۵ و در زمان ریاست‌جمهوری باراک اوباما، مذاکرات مستقیمی انجام نداده‌اند.

عراقچی در دیدار با همتای ایتالیایی خود پیش از مذاکرات گفت که ایران همواره متعهد به دیپلماسی بوده و از «تمام طرف‌های درگیر در مذاکرات خواست تا از این فرصت برای دستیابی به یک توافق منطقی و معقول هسته‌ای استفاده کنند.»

به نقل از رسانه‌های دولتی ایران، او گفت: «چنین توافقی باید حقوق مشروع ایران را محترم بشمارد، منجر به لغو تحریم‌های ناعادلانه علیه کشور شود و در عین حال هرگونه ابهام درباره فعالیت‌های هسته‌ای ایران را برطرف کند.»

عراقچی روز جمعه در مسکو گفته بود که ایران معتقد است در صورتی که واشنگتن واقع‌بینانه عمل کند، دستیابی به توافق هسته‌ای با آمریکا امکان‌پذیر است.

آنتونیو تاجانی، وزیر امور خارجه ایتالیا، در پستی در ایکس نوشت: «رم به پایتخت صلح و گفت‌وگو تبدیل شده است. من (عراقچی) را به ادامه مسیر مذاکره علیه تسلیحات هسته‌ای تشویق کردم. امید دولت ایتالیا این است که همه با هم بتوانند راه‌حلی مثبت برای خاورمیانه پیدا کنند.»

با این حال، تهران تلاش کرده تا انتظارات برای دستیابی سریع به توافق را کاهش دهد، پس از آنکه برخی مقامات ایرانی پیش‌بینی کردند تحریم‌ها ممکن است به زودی لغو شوند. بالاترین مقام ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای، این هفته گفته بود که او «نه خوش‌بین است و نه بدبین».

از سوی دیگر، ترامپ روز جمعه به خبرنگاران گفت: «من به سادگی مخالف دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای هستم. آن‌ها نمی‌توانند سلاح هسته‌ای داشته باشند. من می‌خواهم ایران عالی، مرفه و فوق‌العاده باشد.»

در همین حال، یک مقام اسرائیلی و دو منبع آگاه دیگر گفته‌اند که اسرائیل حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران در ماه‌های آینده را رد نکرده است.

ترامپ که در سال ۲۰۱۸ و در دوره اول ریاست‌جمهوری خود از توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ ایران با شش قدرت جهانی خارج شد و تحریم‌های فلج‌کننده را علیه تهران بازگرداند، از زمان بازگشت به کاخ سفید در ژانویه، سیاست «حداکثر فشار» علیه ایران را از سر گرفته است.

واشنگتن از ایران می‌خواهد تولید اورانیوم غنی‌شده در سطح بالا را متوقف کند، چرا که معتقد است این اقدام با هدف ساخت بمب اتمی انجام می‌شود.

تهران که همواره تاکید کرده برنامه هسته‌ای آن صلح‌آمیز است، اعلام کرده حاضر است در ازای لغو تحریم‌ها، برخی محدودیت‌ها را بپذیرد، اما خواهان تضمین‌های محکمی است که واشنگتن دوباره از توافق خارج نشود.

از سال ۲۰۱۹، ایران از محدودیت‌های توافق ۲۰۱۵ در زمینه غنی‌سازی اورانیوم عبور کرده و ذخایری بسیار فراتر از آنچه غرب برای برنامه انرژی غیرنظامی لازم می‌داند، تولید کرده است.

یک مقام ارشد ایرانی که خواست نامش فاش نشود، خطوط قرمز ایران را اینگونه برشمرد: عدم موافقت با از کار انداختن سانتریفیوژهای غنی‌سازی اورانیوم، توقف کامل غنی‌سازی یا کاهش ذخایر اورانیوم غنی‌شده به سطحی پایین‌تر از مقدار توافق شده در سال ۲۰۱۵.

همچنین ایران هرگونه مذاکره درباره توانمندی‌های دفاعی مانند برنامه موشکی بالستیک و برد موشک‌های ساخت داخل را رد کرده است.

روسیه که یکی از طرف‌های توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ ایران است، اعلام کرده «آماده کمک، میانجی‌گری و ایفای هر نقشی است که برای ایران و آمریکا مفید باشد.»

پریسا حافطی / خبرگزاری رویترز



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sat, 19.04.2025, 10:48




دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sat, 19.04.2025, 10:46




دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sat, 19.04.2025, 10:31




دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sat, 19.04.2025, 8:44




اسرائیل به دنبال حمله به مراکز هسته‌ای ایران است
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sat, 19.04.2025, 8:28

اسرائیل به دنبال حمله به مراکز هسته‌ای ایران است


یک مقام اسرائیلی و دو منبع آگاه دیگر به خبرگزاری رویترز گفتند، اسرائیل در ماه‌های آینده هنوز احتمال حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران را رد نکرده، هرچند رئیس‌جمهور دونالد ترامپ به نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، گفته است که ایالات متحده در حال حاضر تمایلی به حمایت از چنین اقدامی ندارد.

مقامات اسرائیلی متعهد شده‌اند که از دستیابی تهران به سلاح هسته‌ای جلوگیری کنند و نتانیاهو تأکید کرده که هرگونه مذاکره با ایران باید به برچیدن کامل برنامه هسته‌ای این کشور منجر شود.

قرار است مذاکره‌کنندگان آمریکا و ایران امروز ــــ شنبه ۱۹ آوریل ــــ دور دوم گفت‌وگوهای مقدماتی درباره پرونده هسته‌ای را در رم برگزار کنند.

به گفته منابع مطلع، در ماه‌های گذشته اسرائیل مجموعه‌ای از گزینه‌ها برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران را به دولت ترامپ پیشنهاد داده که برخی از آن‌ها جدول زمانی بهار و تابستان را در نظر گرفته‌اند. این طرح‌ها شامل ترکیبی از حملات هوایی و عملیات کماندویی هستند که از نظر شدت متفاوت‌اند و می‌توانند توانایی تهران برای تسلیحاتی کردن برنامه هسته‌ای‌اش را از چند ماه تا یک سال یا بیشتر به تأخیر بیندازند.

روز چهارشنبه، روزنامه *نیویورک تایمز* گزارش داد که ترامپ در دیداری که اوایل ماه جاری در کاخ سفید با نتانیاهو داشته، گفته است واشنگتن می‌خواهد اولویت را به مذاکرات دیپلماتیک با تهران بدهد و در کوتاه‌مدت تمایلی به حمایت از حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران ندارد.

با این حال، مقامات اسرائیلی اکنون معتقدند که ارتش آن‌ها می‌تواند به جای آن، حمله‌ای محدود به ایران انجام دهد که نیاز کمتری به حمایت آمریکا داشته باشد. چنین حمله‌ای به‌مراتب کوچک‌تر از طرح‌هایی است که در ابتدا از سوی اسرائیل پیشنهاد شده بود.

هنوز مشخص نیست که اسرائیل در نهایت چنین حمله‌ای را انجام خواهد داد یا نه، به‌ویژه در شرایطی که مذاکرات درباره توافق هسته‌ای در حال آغاز شدن است. چنین اقدامی ممکن است ترامپ را از خود براند و حمایت گسترده‌تر آمریکا از اسرائیل را به خطر بیندازد.

بخشی از این طرح‌ها پیش‌تر در سال گذشته به دولت بایدن ارائه شده بودند. دو مقام ارشد پیشین در دولت بایدن به رویترز گفته‌اند که تقریباً تمام این طرح‌ها نیازمند حمایت گسترده آمریکا، از جمله مداخله مستقیم نظامی یا اشتراک‌گذاری اطلاعاتی بودند. همچنین اسرائیل از واشنگتن درخواست کرده که در صورت واکنش تلافی‌جویانه ایران، به اسرائیل در دفاع از خود کمک کند.

در پاسخ به درخواست رویترز برای اظهار نظر، شورای امنیت ملی آمریکا به اظهارات ترامپ در روز پنج‌شنبه اشاره کرد. او به خبرنگاران گفت که با حمله اسرائیل مخالفت نکرده اما برای حمایت از اقدام نظامی علیه تهران “عجله‌ای” ندارد.

ترامپ گفت: «من فکر می‌کنم ایران این شانس را دارد که کشوری عالی باشد و بدون مرگ، در شادی زندگی کند. این گزینه اول من است. اگر گزینه دومی وجود داشته باشد، فکر می‌کنم برای ایران بسیار بد خواهد بود، و فکر می‌کنم ایران مایل به مذاکره است.»

دفتر نخست‌وزیر اسرائیل به درخواست رویترز برای اظهارنظر پاسخ نداد. یک مقام ارشد اسرائیلی به رویترز گفت هنوز تصمیم نهایی درباره حمله به ایران اتخاذ نشده است.

یک مقام ارشد امنیتی ایران نیز گفت که تهران از برنامه‌ریزی اسرائیل آگاه است و چنین حمله‌ای با «پاسخی شدید و بدون تزلزل از سوی ایران» مواجه خواهد شد.

این مقام به رویترز گفت: «ما از منابع اطلاعاتی قابل اطمینان اطلاع یافته‌ایم که اسرائیل در حال برنامه‌ریزی برای حمله‌ای عمده به سایت‌های هسته‌ای ایران است. این ناشی از نارضایتی از تلاش‌های دیپلماتیک جاری درباره برنامه هسته‌ای ایران، و همچنین نیاز نتانیاهو به یک درگیری برای بقای سیاسی‌اش است.»

مخالفت دولت بایدن

نتانیاهو هنگام ارائه نسخه‌ای اولیه از این طرح، با مخالفت دولت بایدن روبه‌رو شد. مقامات پیشین دولت بایدن گفتند که نتانیاهو می‌خواست ایالات متحده رهبری حملات هوایی را بر عهده بگیرد، اما کاخ سفید به اسرائیل اعلام کرد که حمله را اقدامی سنجیده نمی‌داند، مگر اینکه تهران روند غنی‌سازی مواد هسته‌ای را شتاب دهد یا بازرسان را از کشور اخراج کند.

مقامات دولت بایدن همچنین در مورد توانایی ارتش اسرائیل برای اجرای مؤثر چنین حمله‌ای تردید داشتند.

مقامات سابق و کارشناسان مدت‌هاست که می‌گویند برای نابودی تأسیسات و ذخایر هسته‌ای ایران – که برخی از آن‌ها در تأسیسات زیرزمینی قرار دارند – اسرائیل به حمایت گسترده نظامی و تسلیحاتی ایالات متحده نیاز دارد.

در حالی که حمله نظامی محدودتری که اکنون اسرائیل در حال بررسی آن است، نیاز کمتری به کمک مستقیم خواهد داشت – به‌ویژه از نظر استفاده از بمب‌افکن‌های آمریکایی برای پرتاب مهمات نفوذگر به پناهگاه‌های زیرزمینی – منابع مطلع می‌گویند اسرائیل همچنان نیازمند تضمینی از سوی واشنگتن است مبنی بر این‌که در صورت حمله تلافی‌جویانه تهران، آمریکا به دفاع از اسرائیل کمک خواهد کرد.

هرگونه حمله‌ای با ریسک‌هایی همراه است. کارشناسان نظامی و هسته‌ای می‌گویند حتی با نیروی آتش گسترده، چنین حمله‌ای احتمالاً فقط به‌طور موقت برنامه‌ای را به عقب می‌اندازد که غرب می‌گوید هدف آن در نهایت ساخت بمب هسته‌ای است – هرچند ایران این ادعا را رد می‌کند.

مقامات اسرائیلی در هفته‌های اخیر به واشنگتن گفته‌اند که باور ندارند مذاکرات آمریکا با ایران باید بدون دریافت تضمینی که تهران را از دستیابی به توانمندی ساخت سلاح هسته‌ای بازمی‌دارد، وارد مرحله توافق شود.

نتانیاهو پس از گفت‌وگو با ترامپ گفت: «این هدف می‌تواند از طریق توافق حاصل شود، اما تنها در صورتی که این توافق به سبک لیبی باشد: آن‌ها (ایرانی‌ها) وارد شوند، تأسیسات را منفجر کنند، همه تجهیزات را زیر نظر آمریکا برچینند.» او افزود: «گزینه دوم این است که ایران مذاکرات را به درازا بکشد و بعد نوبت گزینه نظامی فرا می‌رسد.»

از دید اسرائیل، اکنون ممکن است زمان مناسبی برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران باشد.

متحدان ایران – حماس در غزه و حزب‌الله در لبنان – از زمان آغاز جنگ غزه به شدت از سوی اسرائیل هدف قرار گرفته‌اند، و در همین حال، جنبش حوثی در یمن نیز تحت حملات هوایی آمریکا بوده است. همچنین در جریان تبادل آتش در اکتبر ۲۰۲۴، اسرائیل به‌شدت به سامانه‌های پدافند هوایی ایران آسیب وارد کرد.

یکی از مقامات ارشد اسرائیلی که اوایل ماه جاری با خبرنگاران صحبت می‌کرد، اذعان داشت که اگر هدف حمله پیش از بازسازی پدافند هوایی ایران باشد، نوعی فوریت در اقدام وجود دارد. با این حال، این مقام ارشد از تعیین هرگونه جدول زمانی برای اقدام احتمالی اسرائیل خودداری کرد و گفت صحبت در این‌باره «بی‌معنا» است.



گفت‌وگوی علی لیمونادی با علی‌اکبر مهدی ">
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sat, 19.04.2025, 8:23

گفت‌وگوی علی لیمونادی با علی‌اکبر مهدی


پایان تحصیل دانشجوی خارجی در آمریکا! دکتر علی اکبر مهدی - علی لیمونادی



تنبیه بدنی ۱۳ دانش‌آموز در روستای کرجوی سنندج
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sat, 19.04.2025, 6:53

تنبیه بدنی ۱۳ دانش‌آموز در روستای کرجوی سنندج


بهاره شبانکارئیان / اعتماد

حدود ساعت ۱۲ ظهر روز یکشنبه ۲۴ فروردین ماه جاری، سیزده دانش‌آموز کلاس پنجمی در دبستان پسرانه راشدین روستای کرجو شهرستان سنندج واقع در استان کردستان توسط معلم خود به خاطر گم شدن شارژر گوشی با دو چوب کتک خورده‌اند. پدر یکی از دانش‌آموزان به «اعتماد» می‌گوید: «این معلم به قدری بچه‌ها را کتک زده‌است که ماجد؛ پسرم بعد از این اتفاق دیگر نمی‌خواهد به مدرسه برود و درس بخواند. هر بچه دیگری هم جای این دانش‌آموزان بود، دوست نداشت به مدرسه برود.»

پدر یکی دیگر از دانش‌آموزان نیز به «اعتماد» می‌گوید: «این معلم با دو چوب به پا، دست، شکم و گردن دانش‌آموزان حمله کرده و آنها را زده است.»

این حادثه دردناک منجر شده تا دستگاه قضایی به ماجرا ورود و دستورات لازم را صادر کند. در پی دستور رییس کل دادگستری استان کردستان به دادستان مرکز استان در خصوص پیگیری و بررسی موضوع، پرونده قضایی در دادسرای مرکز استان تشکیل و معلم خاطی به دادسرای سنندج احضار شده است. همچنین «هاشم ناظمی‌جلال»، مدیرکل آموزش و پرورش استان کردستان حکم اولیه معلم خاطی در سنندج را با عنوان «تعلیق از خدمت تا زمان صدور حکم نهایی» اعلام کرده است.

با این حال واقعه ناگوار خشونت با سیزده دانش‌آموز سنندجی و ماجرای تکان‌دهنده تعرض یک معلم به ۹ دانش‌آموز در نمازخانه مدرسه‌ای در شهرری نشان می‌دهد که «نحوه استخدام معلمان آن‌گونه که باید و شاید رصد نمی‌شود و قطعا باید در شاخص‌های استخدام معلمان تغییراتی لحاظ شود.»

هر از گاهی رسانه‌ها و خبرگزاری‌ها به برخی حوادثی که در بعضی مدارس ایران رخ می‌دهد، می‌پردازند، اما متاسفانه این وقایع هولناک فقط در حد خبر اخراج معلم، مدیر و ناظم باقی می‌ماند و روند رسیدگی به این پرونده‌ها با تاخیر مواجه شده‌است .

حالا «اعتماد» در راستای انتشار خبر خشونت با سیزده دانش‌آموز در مدرسه‌ای در سنندج با پدر دو دانش‌آموز این کلاس که مورد ضرب و شتم معلم قرار گرفته‌اند، مصاحبه کرده است.

دو دانش‌آموز از شدت خشونت حالشان بد شده و در بیمارستان بستری شدند

هنوز به‌طور قطع سرنوشت معلم بیست و سه، چهار ساله‌ای که هر سیزده دانش‌آموز کلاس خود را به خاطر گم شدن شارژر گوشی موبایلش تنبیه بدنی کرده ، مشخص نشده است. پدر «یاسین فاتحی» یکی از دانش‌آموزان در مورد جزییات روز حادثه به «اعتماد» می‌گوید: «این معلم روز حادثه با دو چوب بچه‌ها را زده است. اصلا نمی‌دانیم چیزی مصرف کرده یا روانی بوده. هیچی نمی‌دانیم؛ کدام معلم این‌طوری آن هم باخشونت سر یک شارژر دانش‌آموزانش را کتک می‌زند؟ سر هر موضوعی هم بوده او حق نداشته بچه‌ها را کتک بزند. شارژر این معلم از سه، چهار روز پیش از حادثه گم شده که بعدا هم بچه‌ها متوجه شده‌اند؛ یکی از همکاران خودشان شارژر گوشی این معلم را برداشته است.»

او در ادامه می‌گوید: «بچه‌ها دانش‌آموز پایه پنجم دبستان هستند. این معلم روز حادثه بچه‌ها را داخل کلاس حبس و در کلاس را قفل کرده و هر سیزده دانش‌آموز کلاس را نه به قصد تهدید، بلکه با خشونت زده‌است، طوری که دو معلم دیگر مدرسه در کلاس را شکسته و بچه‌ها را بیرون آورده‌اند. بعد از این اتفاق معلم از مدرسه اخراج شده، اما قانون باید با او برخورد جدی داشته باشد.دو دانش‌آموز این کلاس از شدت خشونت حالشان بد شده و در بیمارستان بستری شدند.»

فاتحی می‌گوید: «این دو دانش‌آموزی که در بیمارستان بستری شده‌اند به قدری حالشان بد بوده که دانش‌آموزان دیگر آنها را به خانه‌شان رسانده‌اند. بچه‌ها دو، سه ساعت بعد از اینکه به خانه‌هایشان رفته‌اند برای پدر و مادرشان ماجرا را تعریف کرده‌اند. هرچند وضعیت جسمی و روحی آنها نیاز به تعریف کردن نداشته و برخی خانواده‌ها خودشان متوجه ماجرا شده‌اند. پسر خودم ماجرا را برای ما این‌گونه توضیح داد که معلم ناگهان به داخل کلاس آمده و در را قفل کرده و هر سیزده نفرمان را زده است.»

پدر یاسین همچنین می‌گوید: «از مدیر مدرسه هم شکایت کرده‌ایم، اما هنوز تکلیف او مشخص نشده است. بعد از این اتفاق هر سیزده دانش‌آموز را به پزشکی قانونی منتقل کرده‌اند تا معاینات لازم صورت گیرد و پرونده تشکیل شود. البته در آموزش و پرورش و کلانتری پرونده تشکیل شده و خانواده‌ها شکایتشان را ثبت کرده‌اند. این موضوع نمونه بارز کودک‌آزاری است. بچه هر کاری هم کند معلم حق زدن دانش‌آموز را ندارد.»

اظهارات مراجع قضایی و مسوولان ذی‌ربط

«حسین حسینی»، رییس کل دادگستری استان کردستان در راستای برخورد خشن با ۱۳ دانش‌آموز ابتدایی مدرسه دبستان راشدین روستای کرجو دستورات قضایی لازم را صادر و اعلام کرده است: «ماجرای تنبیه بدنی ۱۳ نفر از دانش‌آموزان ابتدایی مدرسه دبستان راشدین روستای کرجو از توابع شهرستان سنندج توسط معلم این مدرسه بررسی و پیگیری می‌شود.دستورات قضایی لازم به دادستان مرکز استان صادر شده تا موضوع پیگیری شود و برخورد لازم صورت پذیرد.»

«صلاح مفیدی»، مدیر آموزش و پرورش ناحیه ۲ سنندج نیز در واکنش به این خبر گفته است: «این موضوع با شکایت والدین چند نفر از دانش‌آموزان مورد بررسی قرار گرفت که پس از آن با حضور در مدرسه و صحبت با دانش‌آموزان و اطمینان از اتفاق رخ داده، معلم خاطی به هیات رسیدگی به تخلفات اداری آموزش و پرورش کردستان معرفی شد. با توجه به اینکه عمل انجام شده کاملا خلاف قوانین آموزشی است، بدون شک در اسرع وقت برخورد قاطع با معلم خاطی صورت گرفته و اخراج می‌شود. جز ۲ یا ۳ نفر از دانش‌آموزان که شدت تنبیه و جراحات آنان بیشتر از دیگر دانش‌آموزان هست، مابقی دانش‌آموزان مشکل خاصی ندارند.در روزهای آینده حکم معلم خاطی از سوی هیات رسیدگی به تخلفات اداری اداره کل آموزش و پرورش استان کردستان صادر می‌شود و از طریق رسانه‌های استان اطلاع‌رسانی لازم صورت می‌گیرد.»

همچنین «غریب سجادی»، فرماندار سنندج در این باره عنوان کرده است: «این موضوع برای بررسی بیشتر در صورت لزوم به مراجع قضایی ارجاع داده خواهد شد. با هماهنگی آموزش و پرورش، مجموعه‌ای از اقدامات پیشگیرانه از جمله افزایش نظارت بر عملکرد معلمان، آموزش مهارت‌های کنترل خشم و ایجاد ساز و کارهای گزارش‌گیری محرمانه از تخلفات در دستور کار قرار گرفته است.»

بیانیه شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان

«محمد حبیبی»، سخنگوی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران طی بیانیه‌ای در مورد وقایع تکان‌دهنده در شهرری و سنندج اعلام کرده است: «وقایع تلخ اخیر در مدرسه‌ای در شهرری و سنندج نه مواردی استثنایی، بلکه زنگ خطری جدی در خصوص وضعیت بحرانی ساختار آموزش عمومی در کشور هستند.آنچه امروز شاهد آن هستیم، حاصل سال‌ها نبود ارزیابی علمی، تخصصی و به‌ ویژه روانشناختی معلمان در فرآیند جذب و استخدام است. فقدان سازوکارهای موثر برای سنجش سلامت روانی و صلاحیت حرفه‌ای معلمان و نیز ضعف نظارت پس از استخدام، نظام آموزشی را در برابر بروز چنین فجایعی به ‌شدت آسیب‌پذیر ساخته است.بنابراین خواستار پیگیری فوری، شفاف و بی‌طرفانه این موارد و همچنین آغاز اصلاحات جدی در نظام منابع انسانی آموزش و پرورش هستیم.»

همچنین «محمد داوری»، معلم و مشاور مدارس، گزینش های سیاسی و مذهبی در آموزش و پرورش را دلیل اصلی بروز چنین رفتارهایی عنوان کرده و می‌گوید: «در فرآیند گزینش معلمان، بیشتر بر جنبه‌های سیاسی و مذهبی تمرکز می‌شود و ارزیابی‌های روانشناختی و سلامت ذهنی در نظر گرفته نمی‌شود. برای معلم شدن باید نه تنها دانش و روش‌های تدریس را داشت، بلکه ویژگی‌های روانی و اجتماعی نیز باید مورد توجه قرار گیرد. افرادی که چنین رفتارهای غیرقانونی را مرتکب می‌شوند، قطعا از سلامت روانی برخوردار نیستند و نباید در موقعیت معلمی قرار گیرند. آموزش مهارت‌های جنسی، خودمراقبتی و خودمدیریتی باید در مدارس قرار گیرد تا کودکان و نوجوانان توانایی دفاع از خود را داشته باشند. این آموزش‌ها در کشور ما به دلیل نگرش‌های سنتی از دستور کار خارج شده‌اند و باید این تفکر تغییر کند تا در آینده شاهد چنین حوادثی نباشیم.»



آذربایجان؛ برنده زمستان سخت اروپا
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Sat, 19.04.2025, 6:30

آذربایجان؛ برنده زمستان سخت اروپا


فاطمه لطفی / اعتماد

شاید کمتر کسی تصور می‌کرد این جمله وزیر وقت نفت چنین به واقعیت بپیوندد: «خداوند به همه طول عمر بدهد تا ببینند امسال برای دنیا و به خصوص اروپایی‌ها چه زمستان سختی در پیش است.» خداوند طول عمر داد و زمستان سخت اروپا هم رسید، اما سود این زمستان‌ سخت و زمستان‌های سخت آتی اروپا، نه به ایران که به همسایه شمالی‌مان، کشور آذربایجان رسید.

در‌حالی که براساس جدیدترین رتبه‌بندی کشورهای دارنده ذخایر گازی دنیا، ایران در رتبه دوم و آذربایجان در رتبه نوزدهم دنیا قرار گرفته‌اند، اما این کشور رتبه نوزدهمی است که توانسته اعتماد اروپا را برای تامین امنیت انرژی جلب کند و کار را به آنجا برساند که برای اتحادیه اروپا خط و نشان هم بکشد؛ خط و نشان واقعی، نه از نوع آرزو برای زمستان سخت.

در ۳۱ دسامبر ۲۰۲۴، قرارداد ترانزیت گاز که در سال ۲۰۱۹ بین اپراتور شبکه اوکراین و روسیه امضا شده بود، به اتمام رسید. دولت اوکراین حاضر به مذاکره برای تمدید قرارداد نشده بود، در نتیجه جریان گاز به بازارهای اروپایی به حالت تعلیق درآمد. بعدها شرکت انرژی سوکار جمهوری آذربایجان اعلام کرد با میانجیگری باکو مذاکراتی میان مسکو و کی‌یف جریان داشت که به نتیجه نرسید. ولودیمیر زلنسکی، رییس‌جمهور اوکراین گفته بود که اگر پول گاز روسیه در زمان جنگ پرداخت نشود، کی‌یف آماده است گزینه تداوم ترانزیت گاز روس‌ها به اروپا را بررسی کند. اما به گفته ولادیمیر پوتین، رییس‌جمهور روسیه روشن است که توافق جدیدی با اوکراین برای صادرات گاز به اروپا وجود نخواهد داشت. بر همین اساس از اول ژانویه ۲۰۲۵، تنها خط لوله ترک استریم گاز روسیه را به کشورهای اروپایی رسانده است.

گاز نقش مهمی در تامین امنیت انرژی اروپای مرکزی ایفا می‌کند. کشورهای این منطقه محصور در خشکی هستند یا خطوط ساحلی بسیار کوتاهی دارند. اروپای مرکزی با داشتن میراث سیاست‌های انرژی مبتنی بر زغال‌سنگ دوران کمونیسم، در دهه‌های اخیر گاز را به عنوان جایگزینی برای این سوخت انتخاب کرده بودند، اما جنگ در اوکراین محاسبات آنها را به‌هم ریخته است. ‌حالا آذربایجان به عنوان یکی از ذی‌نفعان بحران ناشی از حمله روسیه به اوکراین، حساب ویژه‌ای روی قراردادهای گازی با گرجستان، ترکیه، یونان و ایتالیا (۲۰۲۰)، بلغارستان (۲۰۲۱)، رومانی (۲۰۲۳)، اسلواکی، مجارستان و صربستان (۲۰۲۴) باز کرده است.

اخیرا الهام علی‌اف، رییس‌جمهور آذربایجان گفته بود که این کشور در حال تقویت نقش خود به عنوان یک شریک حیاتی انرژی برای اروپا، گسترش دسترسی به منابع گاز طبیعی خود و سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های انرژی اروپاست. علی‌اف تاکید کرد: آذربایجان شریک قابل اعتمادی در زمینه انرژی و تامین‌کننده گاز پان‌اروپایی است و کشورهای اروپایی یکی‌یکی تبدیل می‌شوند به مشتریان گاز ما. به گفته وی، گاز طبیعی آذربایجان اکنون به ۱۲ کشور می‌رسد که ۱۰ کشور آن در اروپا هستند، از‌جمله ۸ کشور عضو اتحادیه اروپا.

کمیسیون اروپا از باکو درخواست کرده تا عرضه گاز به اروپا را تا سال ۲۰۲۷ دوبرابر کند، این هدف در بیانیه سال ۲۰۲۲ بین اورسولا فون در لاین، رییس کمیسیون اروپا و علی‌اف هم آمده است. در حال حاضر بازار اروپا بیشترین سهم صادرات روزانه گاز آذربایجان را به خود اختصاص می‌دهد و روزانه حدود ۳۵ میلیون مترمکعب گاز آذربایجان به مصرف‌کنندگان اروپایی عرضه می‌شود.

تعهد آذربایجان برای صادرات دوبرابری گاز به اروپا نشان‌دهنده افزایش شدید سرمایه‌گذاری در میادین گازی آذربایجان است. امسال قرار است تولید از لایه‌های عمیق گاز میدان آذری-چراغ-گونشلی (ACG) آغاز شود. علاوه بر این، آذربایجان قرار است توافقی برای آغاز فاز ۲ پروژه میدان آبشرون داشته باشد که تولید سالانه گاز این میدان را از ۱.۵ میلیارد مترمکعب فعلی به حداقل ۳ میلیارد مترمکعب افزایش می‌دهد. حامل اصلی گاز آذربایجان به اروپا کریدور گاز جنوبی (SGC) است: یک سیستم خط لوله ۳۵۰۰ کیلومتری متشکل از خط لوله قفقاز جنوبی، خط لوله ترانس آناتولی TANAP و خط لوله ترانس آدریاتیک TAP. کریدور گاز جنوبی اکنون به یک محور اصلی برای تامین امنیت انرژی در سراسر قاره اروپا تبدیل شده است.

هرچند تنش‌های مکرر آذربایجان با ارمنستان همچنان وجود دارد و هرچند اعتراضات به نقض آزادی بیان در این کشور جدید نیست و مورد انتقاد اتحادیه اروپاست، اما چندین کشور اروپایی از جمله اسلواکی و مجارستان، آذربایجان را فرصتی برای تضمین تامین گاز مورد نیاز خود می‌دانند. این درحالی است که منابع اوکراینی، آذربایجان را متهم می‌کنند که گاز روسیه را به نام گاز آذربایجان با کریدور گاز جنوبی به اروپا می‌رساند. هرچند اتحادیه ممنوعیت‌هایی برای قراردادهای بلندمدت سوخت‌های فسیلی بدون کاهش انتشارات دارد که بخشی از استراتژی این اتحادیه برای کاهش اثرات انتشار گازهای گلخانه‌ای است، اما تامین امنیت انرژی به ویژه برای اروپای مرکزی اهمیت ویژه‌ای دارد و در این میان، این ترکیه و آذربایجان هستند که از نیاز اروپا سود می‌برند.

در سواحل جنوبی دریای مدیترانه، کشورهای تولیدکننده گاز یعنی عمدتا الجزایر و مصر، از بحران انرژی اروپا به دلیل ظرفیت محدودشان در افزایش تولید گاز، سود اندکی برده‌اند. از‌سوی دیگر، نروژ و امریکا سهم بازار خود را به میزان قابل‌توجهی افزایش داد‌ه‌اند. در سطح اروپا، این دو کشور به ترتیب ۴۳.۵ درصد از واردات گاز با خط لوله و ۴۶ درصد از واردات ال‌ان‌جی اروپا را در سه ماهه دوم سال ۲۰۲۴ به خود اختصاص دادند.

اگر از استعاره هیدروگرافی استفاده کنیم، اکنون الگوی جدید برای تامین گاز طبیعی کشورهای اروپای مرکزی در حال ظهور است. الگوی اول قسمت شمالی این قاره را پوشش می‌دهد، شبیه آبی که از پایانه‌های ال‌ان‌جی بالتیک، لهستان، آلمان و هلند یا شبکه‌های متصل به نروژ از طریق خط لوله بالتیک به سمت پایین و مرکز اروپا جاری است. الگوی دوم، بخش جنوبی متصل به پایانه‌های ال‌ان‌جی کرواسی و یونان و نیز شبکه ترکیه و خط لوله گاز جنوب اروپا را پوشش می‌دهد که توسط آذربایجان تغذیه می‌شود.

پایان ترانزیت گاز روسیه از طریق خاک اوکراین بخشی از یک حرکت گسترده‌تر است که در حال شکل دادن به یک جغرافیای انرژی جدید در اروپای مرکزی است. یکی از بزرگ‌ترین برندگان این جغرافیای جدید انرژی، آذربایجان است.

نیاز اروپا به گاز باعث شده است آذربایجان در صادرات گاز دست بالا را داشته باشد و حتی از ابزار تهدید برای تغییر سیاست‌های اروپا استفاده کند، به‌طوری که اخیرا الهام علی‌اف به اتحادیه اروپا هشدار داد که اگر این اتحادیه می‌خواهد واردات گاز طبیعی از آذربایجان را ادامه دهد، باید ارزیابی مجددی درباره تامین مالی و سیاست‌های خود در قراردادهای بلندمدت داشته باشد، در غیر این صورت باکو ممکن است به دنبال بازارهای صادراتی دیگری باشد!

از‌جمله موارد اعتراضی آذربایجان قانون ممنوعیت بانک سرمایه‌گذاری اروپاست، برای تامین مالی جدید سوخت‌های فسیلی و فقدان قراردادهای بلندمدت خرید گاز به عنوان موانعی بر سر راه گسترش صادرات به اتحادیه اروپا، شرایط زمستان سخت اروپا را آذربایجان می‌خواهد تعیین کند.



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Fri, 18.04.2025, 21:26




تغییر توازن و قواعد بازی در خاورمیانه با ترامپ
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Fri, 18.04.2025, 19:06

تغییر توازن و قواعد بازی در خاورمیانه با ترامپ


سیاست تازه آمریکا در خاورمیانه، از ایران گرفته تا سوریه، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل را در موقعیت دشواری قرار داده است. هرچند نگرانی‌های اسرائیل احتمالا به گوش واشنگتن می‌رسد اما بعید است نتانیاهو مانند دور اول ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، همان نفوذ و اثرگذاری را بر کاخ سفید داشته باشد.

روز شنبه، هیئت‌های ایران و آمریکا در رم برای دومین بار بر سر پیشبرد توافقی تازه درباره برنامه هسته‌ای ایران گردهم می‌آیند. با این حال، مقام‌های اسرائیلی در اورشلیم با نگرانی چشم‌انتظار این مذاکرات هستند تا ببینند استیو ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا چه پیشنهادی را به عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران ارائه می‌دهد.

سوال اصلی این است که آیا پیشنهاد آقای ویتکاف همان موضع صریح روز سه‌شنبه است که گفت: «هر توافق نهایی باید چارچوبی برای صلح، ثبات و شکوفایی در خاورمیانه فراهم کند؛ به این معنا که ایران باید برنامه غنی‌سازی و تسلیحاتی‌اش را متوقف و برچیده کند»؟ یا اینکه آمریکا به موضع نرم‌تری برمی‌گردد که دوشنبه در گفت‌وگو با فاکس‌نیوز مطرح کرد و گفت: «ایران نباید بیش از ۳.۶۷ درصد اورانیوم غنی کند»؛ همان سقفی که در توافق اولیه تعیین شده بود.

فرستاده ویژه آمریکا می‌گوید برای یک برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای، غنی‌سازی بیش از ۳.۶۷ درصد ضرورتی ندارد؛ از این سخنان می‌توان اینطور برداشت که ایران می‌تواند با رعایت محدودیت‌های توافق قبلی برنامه هسته‌ای‌ خود را حفظ کند.

این دو موضع، تفاوتی اساسی دارند. اولی خواستار برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران است، در حالی که دومی آن را به‌طور کلی می‌پذیرد و فقط نظارت شدید بر آن را طلب می‌کند. در واقع، پیشنهاد دوم تفاوت چندانی با توافقی ندارد که ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شده بود.

شواهد حاکی از آن است که ایران هم قاطعانه توقف کامل غنی‌سازی را رد می‌کند. اگر این شرط به‌عنوان اولتیماتوم مطرح شود، احتمالا تهران مذاکرات را ترک خواهد کرد. با این حال، پیش از آن‌که محتوای دقیق مذاکرات مشخص شود، یک نکته روشن است: اصل گفت‌وگوی مستقیم میان ایران و آمریکا، خلاف سیاست اسرائیل و شخص نتانیاهو است.

دو هفته پیش، آقای ترامپ از آغاز مذاکرات محرمانه در عمان خبر داد؛ خبری که آقای نتانیاهو را مانند بسیاری از دیگر کشورها غافلگیر کرد. نخست‌وزیر اسرائیل  که روزگاری موفق شد جهان را علیه برنامه هسته‌ای ایران متحد کند، اکنون در جایگاه ناظر ایستاده و ظاهرا در تصمیم‌گیری‌ها جایی ندارد؛ وضعیتی مشابه کشورهای اروپایی امضاکننده برجام.

رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی این هفته پیش از سفر به ایران در گفت‌وگو با روزنامه لوموند، در پاسخ به اینکه آیا کنار گذاشته‌شدن بریتانیا، فرانسه و آلمان از روند مذاکرات را تاسف‌بار می‌داند یا خیر، گفت: «باید با همان چیزی که داریم، کار کنیم. احساسات را باید کنار گذاشت.»

تحولات اخیر، نقش و نفوذ کشورهای مختلف را در پرونده هسته‌ای ایران تغییر داده است. اسرائیل در گذشته نیز نتوانست مانع از شکل‌گیری توافق اولیه شود و با وجود اعتراض‌های شدید آقای نتانیاهو، باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا توافق را امضا کرد. هرچند در آن زمان، نخست‌وزیر اسرائیل در جایگاه متفاوتی بود و حتی برای هشدار درباره ایران، در کنگره آمریکا سخنرانی کرد؛ چیزی که امروز دیگر جرات تکرارش را ندارد.

آقای نتانیاهو سه سال بعد، خروج ترامپ از برجام را «دستاوردی بزرگ» معرفی کرد؛ اقدامی که راه را برای رسیدن ایران به آستانه توانایی هسته‌ای هموار کرد. اکنون اما خود ترامپ در پی احیای مذاکره و رسیدن به توافق است. گرچه نتانیاهو همچنان مخالفت خود را ابراز می‌کند، اما او دیگر مانند سال ۲۰۱۸ نفوذ گذشته‌ را ندارد.

نقش ترکیه، عقب‌نشینی آمریکا از سوریه و نگرانی اسرائیل

پرونده ایران، تنها نمونه از کاهش نفوذ نتانیاهو نیست. دولت ترامپ به‌تازگی تصمیم گرفته نیروهای آمریکایی در سوریه را از دو هزار نفر به حدود هزار نفر کاهش دهد؛ تصمیمی که نه‌فقط کردهای سوریه، بلکه اروپایی‌ها و اسرائیلی‌ها را هم نگران کرده است.

اسرائیل در هفته‌های اخیر تلاش کرده دولت ترامپ را از این تصمیم منصرف کند اما نه به‌خاطر نگرانی از سرنوشت کردها، بلکه به این دلیل که خروج آمریکا خواسته دیرینه ترکیه بوده است. آنکارا حمایت آمریکا از کردها را مانعی برای عملیات نظامی خود علیه دشمنی می‌بیند که به ادعای آنها تهدیدی برای امنیت ملی ترکیه است.

اکنون توافقی که کردهای سوریه با احمد شرع، رئیس‌جمهور موقت سوریه امضا کرده‌اند (با حمایت ترکیه و آمریکا) ممکن است دست ترکیه را برای ایفای نقشی شبیه به نماینده نظامی آمریکا در سوریه باز کند.

برای اسرائیل، این اتفاق نه‌تنها آزادی عملش در آسمان سوریه را تهدید می‌کند، بلکه از ائتلافی جدید میان اردوغان و ترامپ خبر می‌دهد که نقش اسرائیل را مزاحم تلقی می‌کند.

احمد شرع، با حمایت اردوغان و کشورهای عربی چون عربستان، قطر و امارات، روزبه‌روز بیشتر خود را به‌عنوان یک رهبر مشروع عرب معرفی می‌کند و قرار است در نشست آینده اتحادیه عرب در عراق نیز شرکت کند.

او همچنین در حال مذاکره با دولت ترامپ برای لغو تحریم‌های دوران بشار اسد است و به نظر می‌رسد در ازای شش شرط خاص، آمریکا حاضر به لغو این تحریم‌ها باشد.

تغییر توازن در رابطه آمریکا و اسرائیل

قرار است آقای ترامپ ماه آینده به عربستان سعودی سفر کند اما مشخص نیست آیا پیش از آن به ترکیه خواهد رفت یا نه. با این حال، پیام روشنی از ریاض، دوحه و آنکارا به واشنگتن رسیده، برای مقابله با نفوذ ایران، باید آقای شرع به رسمیت شناخته شود، تحریم‌ها برداشته شود و منابع بازسازی سوریه به این کشور سرازیر شود.

احتمال دارد احمد شرع به یکی از این نشست‌ها دعوت شود تا با آقای ترامپ دست دهد.

این در حالی است که اسرائیل، رئیس جمهور موقت سوریه را چهره‌ای تندرو و افراطی می‌داند و هشدار داده اگر از خاک سوریه تهدیدی متوجه‌‌اش شود، دست به اقدام خواهد زد. اما اگر همین فرد با سابقه فعالیت در گروه‌های اسلام‌گرای تندرو و «تروریستی» با رئیس‌جمهور آمریکا دست بدهد، اسرائیل در موقعیت سختی قرار می‌گیرد.

در همین راستا، هفته گذشته کریس رایت، وزیر انرژی آمریکا در سفرش به ریاض اعلام کرد که آمریکا و عربستان در مسیر توافقی درباره برنامه هسته‌ای ریاض قرار دارند؛ توافقی که یکی از مشوق‌های اصلی جو بایدن برای عادی‌سازی روابط عربستان با اسرائیل بود.

این توافق، به‌همراه اتحاد دفاعی میان آمریکا و عربستان، از جمله مشوق‌هایی بود که دولت بایدن در ازای عادی‌سازی روابط ریاض با اسرائیل پیشنهاد داده بود.

اما حالا خبری از آن شرط نیست. اسرائیل به‌شدت نگران این است که عربستان، حتی اگر برنامه‌اش صلح‌آمیز باشد، به توانایی هسته‌ای دست یابد. سعودی‌ها هم هشدار داده‌اند اگر ایران به سلاح هسته‌ای برسد، آن‌ها هم چنین برنامه‌ای را دنبال خواهند کرد.

با اینکه هنوز مسیر توافق هسته‌ای میان آمریکا و عربستان روشن نیست و ریاض حاضر به پذیرش همه شروط محدودکننده نشده، اما آقای رایت گفته «راه‌های زیادی برای رسیدن به اهداف مشترک وجود دارد». اما نکته‌ای که عمدا از قلم افتاده، شرط عادی‌سازی با اسرائیل است.

نقش نظاره‌گر برای اسرائیل

در حالی که آقای ترامپ به اسرائیل اجازه می‌دهد کنترل مناطقی از سوریه و لبنان را حفظ کند، در عین حال از این رژیم می‌خواهد با ترکیه بر سر جلوگیری از درگیری و کاهش تنش‌ها توافق کند.

او همچنین می‌خواهد آتش‌بس میان اسرائیل و لبنان به‌طور کامل اجرا شود؛ آتش‌بسی که شامل خلع سلاح حزب‌الله و تعیین مرز زمینی میان دو کشور است.

برای این هدف، رضایت سوریه نیز لازم است، به‌ویژه در مورد منطقه «کشتزارهای شبعا» که سوریه آن را متعلق به خود می‌داند، اما لبنان هم ادعای مالکیت آن را دارد. تا وقتی دمشق این منطقه را متعلق به خود بداند، مشخص کردن مرز و عقب‌نشینی اسرائیل عملا ممکن نیست.

همه‌چیز به معامله رییس جمهور آمریکا با آقای شرع بستگی دارد. با این حال، اسرائیل احتمالا نقشی بیش از یک ناظر نخواهد داشت.

در لبنان نیز شکاف دیگری میان رئیس جمهور آمریکا و نخست‌وزیر اسرائیل  در حال شکل‌گیری است. رئیس‌جمهور لبنان این هفته به قطر رفت تا کمک مالی برای بازسازی کشور و ارتش لبنان بگیرد.

قطر، که تاکنون حدود ۶۰ میلیون دلار برای ارتش لبنان کمک کرده، قول داده همچنان به حمایت از این کشور ادامه دهد. این کمک‌ها به رئیس‌جمهور لبنان کمک می‌کند تا حدود ۶ هزار سرباز جدید برای محافظت از مرزهای لبنان با اسرائیل و سوریه جذب کند.

آقای ترامپ نگران منبع این کمک‌ها نیست، تا وقتی که از ایران تامین نشود. اینکه اسرائیل قطر را حامی تروریسم می‌داند، برای رئیس‌جمهور آمریکا اهمیتی ندارد.

در میانه این تحولات پیچیده، به‌نظر می‌رسد اسرائیل همچنان در گذشته مانده و تصور می‌کند آقای نتانیاهو هنوز سکان سیاست خارجی آمریکا را در دست دارد و جایگاه اسرائیل در نگاه واشنگتن تغییر نکرده است.

یورونیوز فارسی



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Fri, 18.04.2025, 17:48




حملات آمریکا به بندر یمن ۷۴ کشته برجای گذاشت
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Fri, 18.04.2025, 17:26

حملات آمریکا به بندر یمن ۷۴ کشته برجای گذاشت


حوثی‌های یمن اعلام کردند که حملات هوایی آمریکا به بندر نفتی راس عیسی، که تحت کنترل این گروه است، دست‌کم ۷۴ نفر کشته و ۱۷۱ نفر زخمی بر جلی گذاشته است.

این حملات، که توسط فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا تأیید شده، یکی از بالاترین آمار تلفات گزارش‌شده تاکنون در کارزار نظامی آغازشده تحت ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ است که از ۱۵ مارس شامل صدها حمله بوده است.

حوثی‌های مورد حمایت ایران روز جمعه موشکی به سمت اسرائیل پرتاب کردند که توسط ارتش اسرائیل رهگیری شد و آژیرهای هشدار در تل‌آویو و دیگر مناطق به صدا درآمد.

در همین حال، جنگ در یمن با ادعای آمریکا مبنی بر «حمایت مستقیم» یک شرکت ماهواره‌ای چینی از حملات حوثی‌ها ابعاد بین‌المللی بیشتری یافت، ادعایی که پکن فوراً آن را تأیید نکرد.

شبکه خبری المسیره، وابسته به حوثی‌ها، تصاویری تکان‌دهنده از پیامدهای حمله به بندر راس عیسی پخش کرد که اجساد پراکنده در محل را نشان می‌داد. این شبکه اعلام کرد که امدادگران و کارگران غیرنظامی در این بندر در حمله کشته شده‌اند، حمله‌ای که انفجار عظیمی و آتش‌سوزی به دنبال داشت.

فرماندهی مرکزی آمریکا در بیانیه‌ای اعلام کرد: «نیروهای آمریکایی برای حذف این منبع سوخت تروریست‌های حوثی مورد حمایت ایران و محروم کردن آنها از درآمد غیرقانونی که بیش از ۱۰ سال برای ترور در منطقه استفاده شده، اقدام کردند.»

این بیانیه افزود: «این حمله با هدف آسیب به مردم یمن، که به‌حق خواستار رهایی از سلطه حوثی‌ها و زندگی در صلح هستند، انجام نشده است.»

فرماندهی مرکزی هیچ تلفاتی را تأیید نکرد و در پاسخ به پرس‌وجوی آسوشیتدپرس درباره گزارش‌های کشته شدن غیرنظامیان، از اظهارنظر خودداری کرد.

حملات آمریکا آتش‌سوزی عظیمی ایجاد کرد

بندر راس عیسی، مجموعه‌ای از سه مخزن نفت و تجهیزات پالایش، در استان حدیده یمن در امتداد دریای سرخ قرار دارد. تصاویر ماهواره‌ای ناسا که آتش‌سوزی‌ها را رصد می‌کنند، صبح جمعه شعله‌های شدید در این محل نزدیک جزیره کَمَران را نشان داد که طی روزهای اخیر هدف حملات شدید هوایی آمریکا قرار گرفته بود.

بندر راس عیسی همچنین پایانه خط لوله نفتی است که به استان مارب، منطقه غنی از انرژی یمن، که تحت کنترل متحدان دولت در تبعید یمن است، متصل می‌شود. حوثی‌ها در سال ۲۰۱۵ دولت را از صنعا، پایتخت یمن، اخراج کردند. با این حال، صادرات نفت به دلیل جنگ یک دهه‌ای متوقف شده و حوثی‌ها از راس عیسی برای وارد کردن نفت استفاده کرده‌اند.

حوثی‌ها این حمله آمریکا را محکوم کردند. آنها در بیانیه‌ای که توسط خبرگزاری سبا تحت کنترلشان منتشر شد، اظهار داشتند: «این تجاوز کاملاً غیرموجه، نقض آشکار حاکمیت و استقلال یمن و هدف قرار دادن مستقیم کل ملت یمن است. این حمله تأسیسات غیرنظامی حیاتی را هدف قرار داده که دهه‌ها به مردم یمن خدمت کرده است.»

در ۹ آوریل، وزارت خارجه آمریکا درباره محموله‌های نفتی به یمن هشدار داد: «ایالات متحده هیچ کشور یا نهاد تجاری را که از سازمان‌های تروریستی خارجی مانند حوثی‌ها حمایت کند، از جمله تخلیه کشتی‌ها و تأمین نفت در بنادر تحت کنترل حوثی‌ها، تحمل نخواهد کرد.»

این حمله پس از حملات هوایی اسرائیل به حوثی‌ها انجام شد که پیش‌تر زیرساخت‌های بندری و نفتی مورد استفاده این گروه را پس از حملاتشان به اسرائیل هدف قرار داده بود.

اتهام آمریکا به شرکت ماهواره‌ای چینی برای کمک به حملات حوثی‌ها

در همین حال، تامی بروس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، در نشستی با خبرنگاران، شرکت فناوری ماهواره‌ای چانگ گوانگ (CGSTL) را متهم کرد که «مستقیماً از حملات تروریستی حوثی‌های مورد حمایت ایران علیه منافع آمریکا حمایت می‌کند.»

بروس جزئیات بیشتری ارائه نکرد، اما به گزارشی از فایننشال تایمز اشاره کرد که به نقل از مقامات ناشناس آمریکایی ادعا کرده بود این شرکت، که با ارتش آزادی‌بخش خلق چین مرتبط است، تصاویری ارائه کرده که به حوثی‌ها امکان هدف قرار دادن ناوهای جنگی آمریکا و کشتی‌های تجاری در مسیر دریای سرخ را داده است.

بروس گفت: «حمایت پکن از این شرکت ماهواره‌ای، حتی پس از گفت‌وگوهای ما با آنها، با ادعاهایشان مبنی بر حمایت از صلح تناقض دارد.»

مقامات چینی و شرکت CGSTL فوراً برای اظهارنظر در دسترس نبودند. رسانه‌های دولتی چین این اتهام را تأیید نکردند. وزارت خزانه‌داری آمریکا در سال ۲۰۲۳ CGSTL را به دلیل ارائه تصاویر ماهواره‌ای به گروه مزدور واگنر روسیه در جنگ اوکراین تحریم کرده بود.

حملات آمریکا بخشی از کارزار شدید یک‌ماهه

بررسی آسوشیتدپرس نشان می‌دهد که عملیات جدید آمریکا علیه حوثی‌ها تحت ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ گسترده‌تر از دوره جو بایدن است، زیرا واشنگتن از هدف قرار دادن صرفاً محل‌های پرتاب، به حمله به افراد ارشد و بمباران شهرها روی آورده است.

این کارزار جدید پس از تهدید حوثی‌ها به ازسرگیری هدف قرار دادن کشتی‌های «اسرائیلی» به دلیل جلوگیری اسرائیل از ورود کمک‌ها به نوار غزه آغاز شد. حوثی‌ها تعریف دقیقی از کشتی‌های اسرائیلی ارائه نکرده‌اند، به این معنا که بسیاری از کشتی‌ها ممکن است هدف قرار گیرند.

حوثی‌ها از نوامبر ۲۰۲۳ تا ژانویه امسال بیش از ۱۰۰ کشتی تجاری را با موشک و پهپاد هدف قرار دادند، دو کشتی را غرق کردند و چهار ملوان را کشتند. این امر جریان تجارت در مسیر دریای سرخ، که معمولاً سالانه ۱ تریلیون دلار کالا از آن عبور می‌کند، به شدت کاهش داده است. حوثی‌ها همچنین بدون موفقیت به ناوهای جنگی آمریکا حمله کردند.

کارزار آمریکا نشانه‌ای از توقف ندارد، زیرا دولت ترامپ حملات هوایی به حوثی‌ها را به تلاش برای فشار بر ایران به دلیل برنامه هسته‌ای رو به پیشرفتش مرتبط کرده است. دور دوم مذاکرات بین ایران و آمریکا قرار است روز شنبه در رم برگزار شود.

آسوشیتدپرس، رویترز



ایران به دنبال دریافت تضمین از آمریکاست
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Fri, 18.04.2025, 16:30

ایران به دنبال دریافت تضمین از آمریکاست


یک مقام ارشد ایرانی روز جمعه به خبرگزاری رویترز گفت که ایران در مذاکرات هفته گذشته به آمریکا اعلام کرده است آماده است برخی محدودیت‌ها در غنی‌سازی اورانیوم را بپذیرد، اما به تضمین‌های محکمی نیاز دارد که دونالد ترامپ بار دیگر از پیمان هسته‌ای خارج نشود.

قرار است ایران و آمریکا یک هفته پس از دور اول گفت‌وگوها در عمان که هر دو طرف آن را مثبت ارزیابی کردند، دور دوم مذاکرات را روز شنبه در رم برگزار کنند.

تهران با احتیاط به مذاکرات نزدیک شده، با این تردید که آیا این گفت‌وگوها به نتیجه می‌رسد یا نه. همچنین با بدگمانی نسبت به ترامپ، که بارها تهدید کرده در صورت تداوم برنامه تسریع‌شده غنی‌سازی اورانیوم ایران، این کشور را بمباران خواهد کرد.

هرچند تهران و واشنگتن اعلام کرده‌اند که مصمم به پیگیری دیپلماسی هستند، اما اختلافات آن‌ها در این پرونده که بیش از دو دهه است ادامه دارد، همچنان عمیق است.

این مقام ایرانی که به دلیل حساسیت موضوع نخواست نامش فاش شود، به رویترز گفت: «خطوط قرمز تهران که توسط آیت‌الله خامنه‌ای تعیین شده، در مذاکرات قابل چشم‌پوشی نیست.»

وی افزود این خطوط قرمز به این معناست که ایران هرگز موافقت نخواهد کرد سانتریفیوژهای غنی‌سازی اورانیوم خود را از بین ببرد، غنی‌سازی را به‌طور کامل متوقف کند، یا میزان اورانیوم غنی‌شده ذخیره‌شده خود را به سطحی کمتر از حد توافق شده در پیمان ۲۰۱۵ که ترامپ آن را ترک کرد، کاهش دهد.

همچنین ایران حاضر به مذاکره درباره برنامه موشکی خود نیست، چرا که تهران آن را خارج از محدوده هرگونه توافق هسته‌ای می‌داند.

این منبع گفت: «ایران در مذاکرات غیرمستقیم عمان دریافت که واشنگتن نمی‌خواهد ایران تمام فعالیت‌های هسته‌ای خود را متوقف کند، و این می‌تواند زمینه مشترکی برای آغاز مذاکرات منصفانه بین ایران و آمریکا باشد.»

ایران روز جمعه اعلام کرد در صورت «جدی بودن طرف آمریکایی و عدم طرح خواسته‌های غیرواقعی»، دستیابی به توافق با آمریکا امکان‌پذیر است.

استیو ویتکوف، مذاکره‌کننده ارشد آمریکا، روز سه‌شنبه در پستی در شبکه ایکس تأکید کرد که ایران باید «غنی‌سازی هسته‌ای خود را متوقف و حذف کند» تا به توافق با واشنگتن برسد.

به گفته این منبع، تهران اعلام کرده آماده همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است، که از نظر ایران «تنها نهاد قابل قبول در این فرآیند» است، تا اطمینان دهد فعالیت‌های هسته‌ای آن صلح‌آمیز است.

این منبع افزود عباس عراقچی، دیپلمات ارشد ایرانی، به آمریکایی‌ها گفته در ازای این همکاری، واشنگتن باید تحریم‌های بخش نفت و مالی ایران را فوراً لغو کند.



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Fri, 18.04.2025, 14:43




دیدار محرمانه ویتکاف با مقامات اسرائیلی در پاریس
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Fri, 18.04.2025, 14:26

یک روز پیش از دور دوم مذاکرات ایران و آمریکا:

دیدار محرمانه ویتکاف با مقامات اسرائیلی در پاریس


باراک راوید / آکسیوس – ۱۸ آوریل ۲۰۲۵

سه منبع آگاه اسرائیلی به آکسیوس گفتند که دو مقام بلندپایه اسرائیلی روز جمعه در پاریس دیداری اعلام‌نشده با استیو ویتکاف، فرستاده کاخ سفید، برگزار کردند تا درباره مذاکرات هسته‌ای آمریکا با ایران گفتگو کنند.

چرا این موضوع اهمیت دارد: رون درمر، وزیر امور راهبردی اسرائیل، و دیوید بارنئا، رئیس سازمان اطلاعات موساد، برای شرکت در این دیدار کم‌سروصدا با ویتکاف به پاریس رفتند تا پیش از دور دوم مذاکرات که روز شنبه در رم برگزار می‌شود، بر موضع آمریکا تأثیر بگذارند.

نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، نگران است که آمریکا به توافقی با ایران دست یابد که مشابه توافقی باشد که دولت اوباما در سال ۲۰۱۵ امضا کرد و رئیس‌جمهور ترامپ بعدها از آن خارج شد.

دفتر نخست‌وزیری اسرائیل و سخنگوی ویتکاف از اظهار نظر درباره این دیدار خودداری کردند.

ویتکاف پیش از سفر به رم برای مذاکرات با ایران، برای گفتگوهایی درباره روسیه و اوکراین در پاریس حضور داشت.

پشت پرده: در جریان این دیدارها، ویتکاف تأکید کرد که هدف دولت ترامپ در قبال ایران، حل بحران هسته‌ای از طریق ابزارهای دیپلماتیک و اطمینان از توقف غنی‌سازی اورانیوم توسط ایران است.

نتانیاهو و دیگر چهره‌های تندرو اسرائیلی خواهان توافقی هستند که به‌طور کامل برنامه هسته‌ای ایران را از میان بردارد — و در غیر این صورت، به دنبال حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران هستند.

ترامپ که در ابتدا ضرب‌الاجل دو ماهه‌ای برای این مذاکرات تعیین کرده بود، روز پنج‌شنبه گفت که برای اقدام نظامی عجله‌ای ندارد، زیرا باور دارد که ایران “مایل به گفتگو” است.

دیدگاه طرف مقابل: عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران و طرف مذاکره‌کننده با ویتکاف، پس از سفر به مسکو و دیدار با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، روز جمعه وارد رم خواهد شد تا درباره مذاکرات با آمریکا گفت‌وگو کند.

اگرچه روسیه به‌طور مستقیم در این مذاکرات حضور ندارد، اما ایران به‌دنبال جلب حمایت روسیه است — از جمله احتمالاً برای اعمال فشار بر ترامپ. عراقچی روز جمعه گفت: «امیدواریم روسیه در حصول یک توافق نقش ایفا کند.»

عراقچی همچنین گفت که ایالات متحده در دور نخست مذاکرات نشانه‌هایی از جدیت نشان داده، اما ایران “پیام‌های متناقضی” از سوی آمریکا در فضای عمومی و جلسات خصوصی دریافت می‌کند. او تأکید کرد: «آنچه در میز مذاکره گفته می‌شود، اهمیت دارد.»

وی افزود که دستیابی به توافق ممکن است، مشروط بر اینکه آمریکا خواسته‌های “غیرواقع‌بینانه” مطرح نکند. به گفته عراقچی، یکی از این خواسته‌ها توقف کامل غنی‌سازی اورانیوم توسط ایران است.

چه چیزی در پیش است: دور دوم مذاکرات روز شنبه در سفارت عمان در رم برگزار خواهد شد. انتظار می‌رود این مذاکرات حوالی ساعت ۵ صبح به وقت شرق آمریکا آغاز شود و دست‌کم پنج ساعت ادامه داشته باشد.

آمریکا می‌خواهد دور دوم مذاکرات با توافق بر سر چارچوبی برای مراحل بعدی ادامه گفتگوها به پایان برسد.



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Fri, 18.04.2025, 12:40




سفر نمایندگان جمهوریخواه آمریکا به سوریه
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Fri, 18.04.2025, 12:31

سفر نمایندگان جمهوریخواه آمریکا به سوریه


دو نماینده جمهوری‌خواه کنگره روز جمعه وارد دمشق شدند. این نخستین سفر قانون‌گذاران آمریکایی به سوریه در سال‌های اخیر است و نشانه‌ای از توجه حزب جمهوری‌خواه به این کشور جنگ‌زده پس از تغییرات در رهبری آن است.

این دو نماینده، کوری میلز از ایالت فلوریدا و مارلین استاتزمن از ایالت ایندیانا، با اعضایی از جامعه سوری‌های مقیم آمریکا همراهی می‌شدند. سازمان‌دهندگان این سفر می‌گویند این یک مأموریت حقیقت‌یاب است و انتظار می‌رود این گروه با وزرای دولت و رئیس‌جمهور جدید سوریه، احمد شرع، دیدار داشته باشند.

قرار است این هیأت همچنین با رهبران مذهبی، از جمله نمایندگان اقلیت مسیحی سوریه دیدار کند و از اماکن تاریخی در شهر قدیمی دمشق، پایتخت، و نیز برخی از حومه‌های ویران‌شده در جریان جنگ داخلی نزدیک به ۱۴ ساله سوریه بازدید کند.

این گروه همچنین قصد دارد از زندان بدنام صَیدنایا بازدید کند؛ جایی که هزاران سوری در دوران دیکتاتوری بشار اسد زندانی، شکنجه و اعدام شدند. اسد در ماه دسامبر توسط ائتلافی از شورشیان به رهبری احمد شرع از قدرت برکنار شد.

بر اساس گفته‌های دکتر طارق کتله، روماتولوژیستی که عضو «اتحاد سوری-آمریکایی برای صلح و شکوفایی» (مستقر در ایندیانا) و همراه این نمایندگان است، این سفر توسط این سازمان غیرانتفاعی برنامه‌ریزی شده است؛ گروهی که مشتاقانه به دنبال تقویت روابط میان ایالات متحده و رهبری جدید سوریه است.

دکتر کتله افزود که این نهاد همچنین می‌خواهد قانون‌گذاران آمریکایی از نزدیک ببینند که چگونه تحریم‌هایی که علیه دولت اسد اعمال شده و همچنان برقرارند، اقتصاد کشور را فلج کرده‌اند.

او گفت که امیدوار است این سفر آغازی برای شکل‌گیری رابطه‌ای جدید میان آمریکا و سوریه باشد و همچنین مقدمه‌ای برای فاصله گرفتن سوریه از روسیه و ایران — دو متحد دیرینه‌اش در هفت دهه گذشته —  فراهم کند.

دکتر کتله گفت: «این سفر مأموریتی است برای مشاهده وضعیت میدانی، دیدار با اقلیت‌ها، و دیدن این‌که اوضاع اقتصادی چقدر وخیم است؛ اما در عین حال، برای دیدن نحوه زندگی مردم و این‌که چگونه صلح در کشور برقرار شده است.»

این سفر نمایندگان کنگره چند هفته پس از درگیری‌های مرگبار میان وفاداران به رژیم اسد و نیروهای امنیتی دولت جدید در شهرهای ساحلی سوریه صورت می‌گیرد؛ منطقه‌ای که قلب مذهبی اقلیت علوی سوریه به شمار می‌رود. خانواده اسد نیز علوی هستند.

به گفته دو نهاد ناظر بر جنگ داخلی سوریه، این درگیری‌ها به انفجار خشونت‌های فرقه‌ای منجر شد که در پی آن صدها غیرنظامی به دست نیروهای وابسته به دولت کشته شدند.

این درگیری‌ها باعث نگرانی‌هایی درباره وضعیت اقلیت‌های مذهبی و قومی سوریه شده است.

دولت جدید به‌تدریج در حال تثبیت کنترل خود در سراسر کشور است؛ برخی از شبه‌نظامیان را خلع سلاح کرده و با برخی دیگر توافق‌نامه‌های امنیتی امضا کرده است.

در همین حال، ایالات متحده نیز شروع به کاهش شمار نیروهایش در شمال شرقی سوریه کرده است؛ اقدامی که بازتابی از تغییر شرایط امنیتی در کشور است.

با آن‌که گروه تروریستی داعش همچنان خطری جدی در سوریه به شمار می‌رود، سقوط رژیم اسد مجموعه‌ای از تهدیدات دیگر، از جمله شبه‌نظامیان مورد حمایت ایران و نیروهای روسی که حامی دولت پیشین بودند را — حداقل به‌طور موقت — کاهش داده است.

مقام‌های دولت پیشین بایدن چند هفته پس از سرنگونی رژیم اسد، تماس‌های اولیه با آقای شرع را آغاز کردند. «باربارا ای. لیف»، معاون وزیر امور خارجه در امور خاور نزدیک و دیپلمات ارشد وقت وزارت خارجه در امور خاورمیانه، در تاریخ ۲۰ دسامبر از دمشق بازدید کرد. او نخستین دیپلمات آمریکایی بود که از سال ۲۰۱۲ به این شهر سفر می‌کرد.

خانم لیف گفت یکی از اهداف اصلی سفر او، افزایش تلاش‌ها برای مشخص کردن سرنوشت دو آمریکایی — آستین تایس و مجد کمالماز — بوده که در جریان جنگ داخلی در سوریه بازداشت یا ناپدید شده‌اند.

سفارت آمریکا در دمشق در سال ۲۰۱۲، زمانی که اعتراضات ضد دولتی با سرکوب روبرو شد و کشور به سوی جنگ داخلی کشیده شد، فعالیت‌های خود را به حالت تعلیق درآورد.

شورشیانی که اسد را در دسامبر سرنگون کردند، در ماه ژانویه احمد شرع را به‌عنوان رئیس‌جمهور معرفی کردند.

در حالی که او در گذشته رهبری گروهی وابسته به القاعده را در دوران جنگ داخلی برعهده داشت، از آن زمان پیوند خود را با این گروه افراطی قطع کرده است. او اکنون ریاست یک دولت انتقالی پنج‌ساله را برعهده دازد که مأمور تدوین قانون اساسی جدید و آماده‌سازی برای برگزاری انتخابات است.


شارلوته گال / نیویورک تایمز / ۱۸ آوریل ۲۰۲۵ 



گفت‌وگوی سیما ثابت با نرگس محمدی ">
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Fri, 18.04.2025, 10:05

گفت‌وگوی سیما ثابت با نرگس محمدی


نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، در نخستین مصاحبه خود به زبان فارسی، پس از آزادی از زندان، مهمان برنامه سیما ثابت بود.
خانم محمدی در این مصاحبه به درباره اختلاف‌های اپوزیسیون، مذاکرات اتمی، براندازی جمهوری اسلامی و آنچه در بند زنان اوین می‌گذرد، صحبت کرده است.



هوای تهران ۳.۵ برابر آلوده‌تر از استاندارد جهانی
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Fri, 18.04.2025, 9:47

هوای تهران ۳.۵ برابر آلوده‌تر از استاندارد جهانی


الهه جعفرزاده / خبرآنلاین: سال‌هاست که ایران با پدیده آلودگی هوا دست‌وپنجه نرم می‌کند و میزبان آلاینده‌ها و ذرات معلقی است که با تیره کردن آسمان کشور، راه نفس کشیدن را برای شهروندان تنگ می‌کنند. مطابق با آخرین داده‌های اداره کل هواشناسی، پایتخت تا واپسین روزهای سال ۱۴۰۳ با افزایش آلاینده‌های جوی، به‌ویژه ذرات معلق کوچک تر از ۲.۵ میکرون در مناطق مرکزی و نیمه جنوبی دست‌وپنجه نرم می‌کرد. شاخص کیفیت هوای سایر کلانشهرها، اعم از مشهد، تبریز و اصفهان، نیز پابه‌پای تهران در محدوده «ناسالم» برای تنفس شهروندان قرار داشت.

وحید نوروزی، کارشناس محیط‌زیست و مدیریت شهری، آلودگی هوای ایران را یک مشکل جدی می‌داند که نیازمند اقدامات فوری و بلندمدت است. او در گفت‌وگو با خبرآنلاین می‌‎گوید: «آلودگی حاکم در کشورما ناشی از ذرات معلق با اندازه زیر ۲.۵ میکرون است؛ که منشاء انسانی دارد و از احتراق خودروها، فعالیت نیروگاه‌ها و صنایع سرچشمه می‌گیرد. به طور نمونه، حدود ۷۰ درصد از آلودگی هوا در تهران ناشی از وسایل نقلیه، شامل خودروها و موتورسیکلت‌ها و حدود ۳۰ درصد ناشی از فعالیت صنایع سنگین مانند پتروشیمی و فولاد است.»

متن کامل این گفت‌وگو در ادامه آمده است:

* متوسط شاخص کیفیت هوای پایتخت در سالی که گذشت، چگونه بود؟

در سال ۱۴۰۳، میانگین شاخص کیفیت هوا در تهران به‌طور متوسط ۱۲۰ بود که در برخی روزها به ۲۰۰ (سطح ناسالم) و حتی ۳۰۰ (سطح خطرناک) رسید.

* سطح ذرات معلق (PM۲.۵ و PM۱۰)، در مقایسه با استاندارد جهانی، چقدر بود؟

بر اساس گزارش سازمان محیط‌زیست ایران، میانگین غلظت ذرات PM۲.۵ در تهران در سال ۱۴۰۳ حدود ۳۵ میکروگرم بر مترمکعب بود، در حالی که استاندارد جهانی آن ۱۰ میکروگرم بر مترمکعب است.

* در کدام مقطع از سال، بالاترین میزان این ذرات را داشتیم؟

در برخی روزهای زمستان، غلظت PM۲.۵ در تهران به ۱۰۰ میکروگرم بر مترمکعب نیز رسید.

* به جز تهران، کیفیت هوای کدام مناطق کشور طی یک سال گذشته در محدوده ناسالم قرار داشت؟

شهرهای صنعتی مانند اصفهان و اراک بیشتر در معرض هوای ناسالم بودند و میانگین شاخص کیفیت هوا در برخی ماه‌ها به ۱۵۰ تا ۲۰۰ رسید.

* منشأ این آلودگی را در چه عواملی می‌توان یافت؟

آلودگی‌ای که در کشورما حاکم است، آلودگی ذرات معلق با اندازه زیر ۲.۵ میکرون است؛ که منشاء انسانی دارد و از احتراق خودروها، فعالیت نیروگاه‌ها و صنایع سرچشمه می‌گیرد. به طور نمونه، حدود ۷۰ درصد از آلودگی هوا در تهران ناشی از وسایل نقلیه، شامل خودروها و موتورسیکلت‌ها و حدود ۳۰ درصد ناشی از فعالیت صنایع سنگین مانند پتروشیمی و فولاد است. در بعضی استان‌ها نظیر خوزستان هم گرد و غبار طبیعی تا ۵۰ درصد از آلودگی هوا را تشکیل می‌دهد.

* بررسی‌های جهانی نشان می‌دهد که آلودگی هوا چهارمین عامل مرگ و میر زودرس در جهان بعد از فشارخون بالا، استعمال دخانیات و سوءتغذیه است و سالانه ۷ میلیون نفر را به کام مرگ می‌کشاند. تلفات ناشی از این معضل در کشور ما به چه شکل است؟

حدود ۱۵ درصد از مرگ‌های طبیعی در ایران، ناشی از آلودگی هواست و بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت (WHO)، سالانه بیش از ۴۰ هزار نفر در ایران به دلیل آلودگی هوا جان خود را از دست می‌دهند. هم‌چنین این آلودگی در افزایش بیماری‌های تنفسی، قلبی و سرطان‌ها نیز سهیم است.

* چه اقداماتی در راستای کنترل آلودگی و بهبود کیفیت هوای کشور، خصوصاً در سال گذشته، صورت گرفته است؟

به طور کلی، تعویض خودروهای فرسوده، ارتقای کیفیت سوخت، توسعه حمل‌ونقل عمومی، کاشت درخت و ایجاد فضای سبز اقداماتی هستند که طی این سال‌ها در جهت کاهش و کنترل آلودگی هوا انجام شده‌اند. در خصوص مورد نخست، طبق اعلام رئیس ستاد نوسازی ناوگان حمل و نقل، از ابتدای سال ۱۴۰۳ تا اواسط زمستان، نزدیک به ۳۱۶ هزار دستگاه خودرو سواری و وانت فرسوده اسقاط شده و در این مدت حدود ۱۲ هزار دستگاه، انواع خودرو سنگین باری و مسافری، از رده خارج شدند.

هم‌چنین در راستای ارتقای کیفیت هوا طی سال‌های اخیر، تولید بنزین یورو ۴ و یورو ۵ به ۷۰ میلیون لیتر در روز افزایش یافته است، اگرچه هنوز در برخی مناطق، سوخت‌های با کیفیت پایین (یورو ۲) استفاده می‌شود.

در تهران، طول شبکه مترو به ۳۰۰ کیلومتر رسیده است و روزانه بیش از ۳ میلیون نفر از آن استفاده می‌کنند. با این حال، حمل‌ونقل عمومی تنها ۳۰ درصد از سفرهای شهری را پوشش می‌دهد. البته ورود اتوبوس و تاکسی برقی در صنعت حمل و نقل عمومی پایتخت هم از اقدامات ارزشمند در سال۱۴۰۳ محسوب می‌شود.

در زمینه ایجاد فضای سبز در جهت ارتقای کیفیت هوای کشور متأسفانه کمی ضعیف هستیم؛ زیرا سرانه فضای سبز در تهران تنها ۱۵ مترمربع به ازای هر نفر است، در حالی که استاندارد جهانی آن ۲۵ مترمربع است.

* در مسیر مقابله با بحران آلودگی هوا در ایران با چه چالش‌هایی مواجه هستیم؟

کمبود بودجه یکی از جدی‌ترین چالش‌های پیش‌روست. برای اجرای کامل برنامه‌های کاهش آلودگی هوا، سالانه به حدود ۱۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری نیاز است، اما بودجه اختصاص‌یافته تنها یک میلیارد دلار است.

افزایش جمعیت و شهرنشینی هم مسئله دیگری است که کنترل آلودگی هوا را بیش از پیش دشوار می‌کند. جمعیت تهران به ۹ میلیون نفر رسیده است و روزانه بیش از ۱۵ میلیون سفر درون‌شهری انجام می‌شود. پیش‌بینی می‌شود جمعیت کلان‌شهرهای ایران تا سال ۱۴۱۰ به ۴۰ میلیون نفر برسد.

تغییرات اقلیمی و خشکسالی هم موارد دیگری هستند که در افزایش آلودگی هوا و ماندگاری آن نقش دارند. در سال ۱۴۰۳، میزان بارندگی در ایران ۳۰ درصد کمتر از میانگین بلندمدت بود. این خشکسالی باعث افزایش گرد و غبار و کاهش فضای سبز شده است.

* راه‌حل‌های پیشنهادی جهت سهولت در دسترسی به هوای پاک شامل چه مواردی است؟

آلودگی هوا در ایران یک مشکل جدی است که نیازمند اقدامات فوری و بلندمدت است. با وجود تلاش‌های انجام‌شده، هنوز راه زیادی برای رسیدن به هوای پاک در پیش است. اجرای برنامه‌های جامع، افزایش سرمایه‌گذاری و مشارکت عمومی می‌تواند به کاهش این معضل کمک کند. با این حال، برخی راه‌حل‌های پیشنهادی عبارتند از:

۱. توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر: ایران تنها یک درصد از انرژی خود را از منابع تجدیدپذیر تأمین می‌کند، در حالی که پتانسیل تولید ۱۰۰ هزار مگاوات برق از انرژی خورشیدی و بادی را دارد.

۲. ارتقای حمل‌ونقل عمومی: افزایش طول شبکه مترو به ۵۰۰ کیلومتر و استفاده از ۱۰ هزار اتوبوس برقی می‌تواند ۲۰ درصد از آلودگی هوا را کاهش دهد.

۳. افزایش فضای سبز: کاشت ۵۰ میلیون اصله درخت در پنج سال آینده می‌تواند سرانه فضای سبز را به ۲۰ مترمربع برساند.

۴. آموزش و فرهنگ‌سازی: اجرای برنامه‌های آموزشی برای ۱۰ میلیون شهروند در زمینه کاهش آلودگی هوا کمک بزرگی در جهت رسیدن به هوای پاک است.

۵. همکاری بین‌المللی: جذب ۵ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی برای توسعه فناوری‌های پاک که البته ارتباط مستقیم با تحریم ها دارد.



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Fri, 18.04.2025, 9:41




دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Fri, 18.04.2025, 8:47




قتل نوجوان ۱۵ساله سوختبر در سیستان و بلوچستان
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Fri, 18.04.2025, 8:42

قتل نوجوان ۱۵ساله سوختبر در سیستان و بلوچستان


خانواده عیسی نظری، سوخت‌بر ۱۵ ساله بلوچ می‌گویند جسد فرزندشان در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۴۰۴، حدود ۲۸ روز بعد از اینکه توسط نیروهای مرزبانی «بازداشت» شده بود، در مناطق مرزی روستای فهره از توابع کله‌گان بخش گلشن پیدا شده است.

بی‌بی‌سی فارسی توانست با یک منبع نزدیک به خانواده عیسی نظری صحبت کند. این منبع می‌گوید عیسی نظری در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۴۰۳ به همراه «۶ نفر دیگر که از بستگان او از جمله عموی عیسی» بوده‌اند، در حالی که با الاغ سوخت به سمت مرز می‌بردند، در «کمین» نیروهای مرزبانی می‌افتند و در حال فرار از همه جدا می‌شوند.

براساس گفته‌های این منبع، عموی عیسی که توانسته بود فرار کند و در کوه پناه بگیرد، دیده که نیروهای مرزبانی برادرزاده‌اش را که «سالم» بوده سوار لندکروز مرزبانی می‌کنند و با تعدادی از الاغ‌های حمل سوخت، به محوطه نزدیک پاسگاه فهره منتقل کردند.

به گفته این منبع آگاه، تعدادی از کودکان روستا هم «انتقال» عیسی از خودروی مرزبانی «به داخل پاسگاه را دیده‌اند» در ادامه این منبع آگاه می‌گوید پدر عیسی نظری با شنیدن خبر بازداشت پسرش به سمت پاسگاه می‌آید و او هم پسرش را هنگامی ورود به پاسگاه «دیده که سالم بوده» است.

پدر عیسی روز بعد پیگیر وضعیت پسرش می‌شود و مسئولان مرزبانی می‌گویند عیسی در اختیار آنها نیست. فرمانده پاسگاه می‌گوید «شاید درهمان منطقه نزدیک مرز مانده باشد» و منکر وجود عیسی در پاسگاه شده.

روز بعد فردی به خانواده عیسی اطلاع می‌دهد که پسرشان در پاسگاه است. با مراجعه مجدد خانواده ماموران به‌ آنها می‌گویند «عیسی را  تا چند روز دیگر به دادگاه می‌بریم.» خانواده نظری در پی بی‌خبری از سوی مرزبانی، کوه‌های اطراف منطقه‌ای که آنها بازداشت شده بودند را می‌گردند و اثری از عیسی پیدا نمی‌کنند.

منبع نزدیک به خانواده آقای نظری می‌گوید ۲۸ روز بعد فرد ناشناسی طی تماس تلفنی آدرسی را به آنها می‌دهد که نزدیک پاسگاه بود و به آنها اطلاع داده «جسد» عیسی آنجاست.

خانواده عیسی با مراجعه به آدرس داده شده جسد را با وضعیت بسیار بدی پیدا می‌کنند و مشخص بوده روزها از مرگ او گذشته. این منبع نزدیک به خانواده می‌گوید روی جسد عیسی نظری «آثار گلوله دیده‌اند» در حالی که تا زمانی که وارد پاسگاه شده بود کاملا سالم بود.

خانواده می‌گوید «آثار گلوله روی لباس‌های عیسی دیده نشده و این نشان می‌دهد او را برهنه کرده‌ بعد از شلیک به او، لباس‌هایش را به تن کرده‌اند و جسد او را در اطراف پاسگاه رها کرده‌اند.»

خانواده عیسی نظری می‌گویند «هر چقدر پیگیر شکایتمان از ماموران شدیم نتیجه نگرفتیم.»

بی‌بی‌سی فارسی

***

گزارش حال‌وش درباره قتل عیسی نظری:
روایت کذب مرزبانی در خصوص کشته شدن «عیسی نظری»

به گزارش حال‌ وش/ در حالی‌که امروز جمعه ۲۹ فروردین‌ماه ۱۴۰۴، هشتمین روز پس از کشف جسد «عیسی نظری» نوجوان ۱۵ ساله سوختبر اهل کله‌گان می‌گذرد، مرزبانی استان سیستان و بلوچستان با صدور اطلاعیه‌ای بازداشت و انتقال وی به پاسگاه را تکذیب کرده و روایت کاملاً متفاوتی با گفته‌های خانواده، شاهدان عینی و گزارش‌های حال ‌وش و بی‌بی‌سی فارسی ارائه داده است.

پیکر بی‌جان و متلاشی‌شده عیسی نظری در روز پنج‌شنبه ۲۱ فروردین‌ماه ۱۴۰۴، با گذشت ۲۸ روز از زمان بازداشتش، در منطقه‌ای ممنوعه و مین‌گذاری‌شده در نزدیکی پاسگاه فهره در بخش کله‌گان از توابع شهرستان گلشن پیدا شد. بر اساس گزارش پزشکی قانونی، علت مرگ شلیک دو گلوله از ناحیه پشت سر اعلام شده است.

بر اساس گزارش‌های پیشین حال‌ وش، عیسی نظری روز پنج‌شنبه ۲۳ اسفندماه ۱۴۰۳، در جریان تیراندازی نیروهای پاسگاه فهره، به همراه چند رأس الاغ و قاطر حامل سوخت بازداشت شده بود. وسایل شخصی او از جمله چراغ قوه و چوب‌دستی در محل رها شده و چهار رأس الاغ نیز کشته شده بودند.

خانواده او گفته‌اند در روزهای ابتدایی، بازداشت عیسی توسط نیروهای پاسگاه تأیید شده بود اما پس از آن مسئولان نظامی منکر نگهداری او شده‌اند. منابع مطلع تأکید کرده‌اند که جسد او حدود ۱۵ کیلومتر دورتر از محل بازداشت پیدا شده و شواهد نشان می‌دهد که پس از انتقال، هدف گلوله قرار گرفته است.

در گزارشی که روز پنج‌شنبه ۲۸ فروردین‌ماه توسط شبکه بی‌بی‌سی فارسی منتشر شد، منبعی نزدیک به خانواده عیسی نظری گفت: «پدر عیسی هنگام ورود او به پاسگاه، فرزندش را زنده و سالم دیده است. همچنین چند کودک روستا شاهد انتقال او از خودروی مرزبانی به داخل پاسگاه بوده‌اند.»

به‌گفته این منبع، پس از چند روز بی‌خبری، خانواده بار دیگر به پاسگاه مراجعه کرده‌اند و به آن‌ها گفته شده که عیسی به‌زودی به دادگاه منتقل می‌شود. ۲۸ روز بعد، با تماس تلفنی ناشناس، خانواده جسد او را در نزدیکی همان پاسگاه پیدا کرده‌اند؛ جسدی با آثار گلوله و نشانه‌های فساد شدید.

در اطلاعیه‌ای که امروز از سوی مرزبانی سیستان و بلوچستان و با انتشار در خبرگزاری تسنیم منتشر شد، ادعا شده که:
« عیسی نظری هرگز به پاسگاه منتقل نشده است، نیروهای مرزبانی فقط محموله سوخت قاچاق را ضبط کرده‌اند و افراد فرار کرده‌اند، خانواده خودشان خبر مفقودی را به پاسگاه اطلاع داده‌اند، پس از سه روز جست‌وجو با تجهیزات پیشرفته، نتیجه‌ای حاصل نشده است، جسد روز ۲۱ فروردین‌ماه توسط اهالی کشف و از طریق مرزبانی به پزشکی قانونی منتقل شده است.»

شهادت خانواده، اظهارات اهالی، گزارش منابع محلی و شاهدان عینی موجود جملگی ادعای مرزبانی را زیر سؤال می‌برند: پدر و اهالی روستا، ورود عیسی به پاسگاه را به‌چشم دیده‌اند، وسایل شخصی او در محل بازداشت کشف شده، نه در محل ادعایی مرزبانی، جسد در منطقه‌ای پیدا شده که بسیار نزدیک به پاسگاه بوده، نه در جدار مرزی یا خاک پاکستان، گزارش پزشکی قانونی نشان از تیر خلاص دارد، نه مرگ در حین فرار یا گم‌شدگی»

این روایت کذب مسئولان نظامی بدون پاسخ‌گویی شفاف، بار دیگر توجه‌ها را به رفتارهای خارج از چارچوب قانونی با شهروندان عادی و‌ سوختبران بلوچ جلب کرده است. حال‌ وش با استناد به شواهد و اظهارات منابع موثق، خواستار ورود سازمان‌های مستقل حقوق بشری و پاسخ‌گویی علنی درباره نحوه بازداشت و قتل این نوجوان بلوچ است، و هر نهاد یا سازمانی حقوق بشری بین المللی و یا رسانه رسمی قصد ورود و یا وصل شدن به منابع را داشته باشد در اختیار آنها قرار خواهد داد تا ابعاد قتل این نوجوان بلوچ را بصورت مستقیم تحت پیگیری و بررسی قرار دهند.



جنگ‌طلب‌هایِ وطنی ایده‌هایی خطرناک دارند
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Fri, 18.04.2025, 8:40

جنگ‌طلب‌هایِ وطنی ایده‌هایی خطرناک دارند


از سعید حجاریان، نظریه‌پرداز و فعال سیاسی اصلاح طلب خواسته بودیم در گفت‌وگویی به پرسش‌های خبرگزاری خبرآنلاین درباره چشم‌انداز سال ۱۴۰۴ پاسخ دهد. در میانه مسیر گفت‌وگو اما پرسش‌ها بازآرایی شد. به این نحو که از هوش مصنوعی خواستیم ۵ پرسش اساسی را با توجه به شرایط ایران و تحلیل اکانت حجاریان در شبکه X (توییتر) استخراج کند.

این پرسش‌ها با پرسش‌های ارسالی ما اشتراک زیادی داشت؛ بنابراین می‌توانیم عنوان این گفت‌وگو را بگذاریم گفت‌وگوی ترکیبی «هوش‌ مصنوعی گراک» و «خبرآنلاین» با سعید حجاریان. برهمین اساس هم در پاسخ به برخی سوالات مخاطب هوش مصنوعی بوده نه صرفا خبرگزاری خبرآنلاین.

حجاریان در این گفتگو تاکید دارد که «اصلاح طلبان در حوزه سیاست خارجی، باید تلاش‌شان این باشد که با تولید گفتار سیاسی، و تا حد امکان تأثیرگذاری بر ساخت قدرت از بروز تنش و درگیری و جنگ جلوگیری کنند.»

این چهره سیاسی اصلاح طلب ضمن نقد جنگ طلب های وطنی معتقد است« درباره امریکا و مسئله مذاکره باید فعالانه برخورد کرد. دلیلی برای نفی مذاکره همه‌جانبه و مستقیم وجود ندارد. »

مشروح گفتگو با سعید حجاریان، تئوریسین سیاسی اصلاح طلب را بخوانید؛

* با توجه به تحولات سیاسی داخلی ایران، فکر می‌کنید سال ۱۴۰۴ مهم‌ترین چالش پیش‌روی اصلاح‌طلبان برای تأثیرگذاری بر سیاست کشور چیست و چگونه می‌توان آن را برطرف کرد؟

در ابتدا لازم می‌دانم نظرم را درباره هوش مصنوعی بگویم. این ابزار، فارغ از تنوع و نسخه‌هایی که از آن در دست است، و تأثیراتی که گذاشته است و خواهد گذشت، ما را از فکر کردن بی‌نیاز نخواهد کرد. یعنی چه در مقام «پرسش‌گر» و چه در مقام «پاسخگو» لازم است اطلاعات را از فیلتر «عقل» عبور دهیم و مشخصاً مراقب باشیم که کیفیت و دقّت را فدای سرعت نکنیم.

از این گذشته، گمان می‌کنم هوش مصنوعی برخلاف ذهن ابداع ندارد و این می‌تواند تأثیرات منفی بگذارد یعنی حتی باید در نحوه سؤال کردن هم ابتکار به خرج بدهیم. نکته‌ای دیگر، که تجربه‌ای شخصی بود برمی‌گردد به اولین استفاده‌ام از هوش مصنوعی. سؤالی درباره جبهه مشارکت از آن پرسیدم؛ به‌طرز حیرت‌آوری اطلاعات‌اش غلط بود.

اما بپردازم به پرسش اصلی؛ اصلاح‌طلبان در حاضر به‌دلایل قهری ناچارند به‌شکل سلبی با مسائل مواجه شوند. یعنی در حوزه سیاست خارجی، باید تلاش‌شان این باشد که با تولید گفتار سیاسی، و تا حد امکان تأثیرگذاری بر ساخت قدرت از بروز تنش و درگیری و جنگ جلوگیری کنند. به قول ملک الشعرای بهار: چه باشد از بلای جنگ صعب‌تر / که کس امان نیابد از بلای او!
در پس ذهن جنگ‌طلب‌هایِ وطنی ایده‌هایی خطرناک وجود دارد

البته، تنش‌زایی و جنگ‌طلبی مختص نیروهای بیگانه نیست. واقعیت آن است که در پس ذهن جنگ‌طلب‌هایِ وطنی ایده‌هایی خطرناک وجود دارد از جمله این‌که کسانی‌که در جنگ دست برتر را پیدا کنند، قادر خواهند بود بر نظم بعدی تأثیر بگذارند و با انباشت قدرت و ثروت پروژه‌هایی را پیش ببرند.

یعنی زیست در فضای تحریم و جنگ مطلوب آن‌هاست. در حالی‌که توجه ندارند در صورت وقوع درگیری و جنگ لزوماً منطق جنگ‌طلب‌هایِ وطنی حاکم نمی‌شوند و ممکن است از جعبه جنگ «پل برمر» و فرستاده‌های ویژه خارج شود. تجربه زلمی خلیل‌زاد از خاطرمان نرفته است که چطور در نظم جدید افغانستان توسعه و حقوق بشر و حق زنان را نادیده گرفت.

کار اصلاح‌طلبی اما محدود به سیاست خارجی نیست و باید به مسئله «عدالت اجتماعی» توجه ویژه‌ شود. واقعیت موجود و آمار به ما می‌گوید که ۳ دهک جامعه با فقر شدید دست به گریبان هستند و علاوه بر آن‌ سایر دهک‌های جامعه هم بی‌افق شده‌اند و دائماً چشم‌وگوش‌شان به نوسانات است.

از این رو اصلاح‌طلبان باید به‌سهم خود از جامعه «وحشت‌زدایی» کنند؛ طبعاً بخشی از این وحشت‌زدایی از طریق تولید ایده و فکر سیاسی صورت می‌گیرد و بخش دیگر از طریق نقد صریح سیاست‌هایی که جامعه را به چنین وضعیتی کشانده است.

در زمینه سیاست داخلی هم بحث‌هایی قابل طرح است؛ مهم‌ترین‌شان این‌که یک سلسله مسائل ساختاری وجود دارد که باعث شده سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبانه با مشکل مواجه شود. یعنی از کار سیاسی به هنجار پوسته‌ای باقی مانده و هر کس سعی می‌کند به‌نحوی به آن فرم بدهد. این وضعیت عدم قطعیت باعث شده است همه منتظر غافل‌گیری و شگفتی باشند. در حالی‌که اصلاح‌طلبی بنیان‌اش بر توسعه پایدار است که سیاست و اقتصاد و جامعه را تؤامان دربرمی‌گیرد.
برخی صداهای گوشخراش و اعمال تخریبی بر سر وزارت خارجه آوار می شود

* در شرایطی که تنش‌های منطقه‌ای در خاورمیانه ممکن است تشدید شود، ایران چگونه می‌تواند از «دیپلماسی» برای «حفظ ثبات» داخلی و جایگاه بین‌المللی خود استفاده کند؟

من با اصل این سؤال مشکل دارم و فکر می‌کنم هوش مصنوعی دچار بیش‌برآورد شده است. اولاً، «دیپلماسی» در کشور ما آن‌گونه که باید عمل نمی‌کند. بخشی از این معضل ذاتی دستگاه دیپلماسی بوده که دلیل اصلی آن جذب‌ نیروهای کم‌کیفیت و ایدئولوژیک است. یعنی در گذر زمان کارکرد دیپلماسی کم شده است هر چند هنوز می‌توان به تک‌چهره‌هایی امیدوار بود. بخشی دیگری از این معضل، تحمیلی است؛ یعنی زمانی‌که وزارت امور خارجه تلاش می‌کند کاری را به سرانجام برساند، یک‌باره چندین صدای گوش‌خراش و چندین عمل تخریبی بر سر آن آوار می‌شود.

یکی از جنگ‌طلبی می‌گوید، دیگری راجع به بمب سخن‌سرایی می‌کند و آخرالامر، کسی می‌گوید« باید ترامپ را با گلوله زد!»، اگر بناست دیپلماسی به‌قاعده شود باید با قید فوریت این عوامل مخرب را کنترل کنند تا دست‌کم توان دستگاه دیپلماسی در این جهت مستهلک نشود. البته همزمان باید توجه داشت که نباید به بهانه سیاست‌های کلان کشور، باب نقد را ببندیم و منتقدان را خاموش کنیم.

ثانیاً، گزاره «حفظ ثبات» صحیح نیست. ثبات فقط ناظر به جنگ نشدن نیست، وضعیت غیرجنگی شرط لازم است و شرط کافی تلاش برای تغییر جهت نظام سیاسی به سمت توسعه پایدار است. بنابراین نباید پشت ایده جنگ نمی‌شود متوقف بمانیم و باید گام‌های بعد را ببینیم که متأسفانه معدل‌ گفتار سیاسی حاکمیت چنین تصویری به‌دست نمی‌دهد. کشوری با وضعیت ژئوپلتیکی ایران، چه به‌لحاظ تعدد همسایگان، چه‌ به‌لحاظ ظرفیت کمربند-راه‌ها نباید ماهیت خود را با جنگ شدن یا نشدن تعریف کند ولی متأسفانه بخش زیادی از توان ایران صرف مواردی شده که ارتباطی به ما نداشته است.

جهان امروز، جهان ائتلاف و همکاری است نه خودکفایی

* با در نظر گرفتن تغییرات احتمالی در اقتصاد جهانی و تحریم‌ها، چه استراتژی‌هایی برای تقویت خودکفایی اقتصادی ایران در سال جاری پیشنهاد می‌کنید؟

این سؤال هوش مصنوعی را باید اقتصاددان‌ها پاسخ دهند؛ منتهی اقتصاددان‌هایِ غیرمتوهم! یعنی کسانی‌که مبتنی بر ایده‌های زمینی و برپایه آمار دقیق سخن می‌گویند. من اما می‌توانم درباره «خودکفایی» نظرم را بگویم.

خودکفایی اساساً نسخه‌ای عقلانی و عقلایی نیست. جهان امروز، جهان ائتلاف و همکاری است. هر کشوری مزیتی نسبی دارد، و می‌بایست از آن به بهترین شکل استفاده کند. از جمله مزیت‌های نسبی کشور ما سرزمین، منابع طبیعی، موقعیت جغرافیایی و نخبگان هستند که به‌درستی از آن‌ها استفاده نشده است.

در این‌جا دو مسیر پیش‌روست؛ یا تن دادن به ائتلاف‌های موثر جهانی که از طریق نرمال شدن و پیوستن تدریجی به شبکه‌هایِ مالیِ جهانی انجام می‌گیرد، و یا تن دادن به ائتلاف‌های کوچک که شاید اثرگذار باشند، اما برای شرایط ما مانند مخدر عمل می‌کنند و درمان‌گر نیستند.

نمی‌دانم آن سیاست‌ورزِ نظرکرده با کارنامه درخشان در زمینه سیاست خارجی و شورایعالی امنیت ملی آگاهانه از صادرات محصولات کشاورزی و همکاری با جهان گفت، یا از روی ناآگاهی و برای تبلیغات. اگر آگاهانه گفته باشد، یعنی بخش‌های مهمی از نظام سیاسی ما صرفاً به ائتلاف‌های کوچک بسنده کرده و این سم مهلک است.

بازی حاکمیت با فضای مجازی دو سر باخت شد

* نقش نسل جوان و شبکه‌های اجتماعی در شکل‌دهی به افکار عمومی ایران در سال ۱۴۰۴ چیست و چگونه می‌توان از این پتانسیل برای تغییرات مثبت بهره برد؟ 

پیوند نسل جوان و شبکه‌های اجتماعی را باید دسته‌بندی کرد. بخشی از آن‌ها به‌دنبال معیشت هستند؛ فارغ از میزان تحصیلات‌شان. این‌ها ممکن است حضور فعالانه و تغییرخواهانه نداشته باشند. مانند کسب‌وکارهای آنلاین و... . بخش دیگری از جوان‌ها، فضای مجازی را به‌مثابه ابزار فراغت می‌بینند. شما روند اینستاگرام و کلاب‌هاوس را مرور کنید. در اینستاگرام دغدغه سبک زندگی و زندگی روزمره پررنگ بود و پررنگ‌تر هم شد، اما کلاب‌هاوس آغازش متفاوت بود و شاید می‌توانست عمیق‌ بماند اما دچار تغییر جهت شد و از خاصیت افتاد.

یعنی جایی که می‌توانست محل تبادل ایده و حتی مهارت در سطح آموزش باشد، به بی‌راهه رفت. یعنی الگوی اینستاگرام بر کلاب‌هاوس دیکته شد. بخش دیگری از جوان‌ها هم فضای مجازی را تخصصی‌تر دنبال می‌کنند که این‌ها سهم چندانی در عرصه عمومی ندارند و بیشتر از آن به‌عنوان کتابخانه و ابزار کار استفاده می‌کنند. شاید، این مسیر از سوی حاکمیت به فضای مجازی تحمیل شده باشد و مهندسان اجتماعی گمان کنند فضای مجازی بی‌خاصیت است اما واقع امر این است که همین فضای مجازی، که حتماً به آن نقدهایی وارد است، باعث شده جامعه در همه ساحات از وضعیت تک‌منبعی خارج شود.

حاکمیت می‌خواست فضای مجازی را محدود کند و از ریخت بیندازد تا ماهی خود را صید کند، حال آن‌که جوانان طور دیگری برخورد کردند و سر سفره ایدئولوژیک صداوسیما و پلتفرم‌های داخلی ننشستند. یعنی بازی حاکمیت با فضای مجازی دو سر باخت شد.

در مذاکره با آمریکا باید فعالانه برخورد کرد تا از ایران از وضعیت انفعال خارج شود

* با توجه به سابقه تاریخی و وضعیت کنونی، فکر می‌کنید ایران در سال ۱۴۰۴ چه رویکردی باید در قبال قدرت‌های جهانی مثل امریکا و چین اتخاذ کند تا منافع ملی خود را به بهترین شکل حفظ کند؟

درباره امریکا و مسئله مذاکره باید فعالانه برخورد کرد. دلیلی برای نفی مذاکره همه‌جانبه و مستقیم وجود ندارد. اگر در مذاکره فعالانه برخورد شود، اولاً ایده مذاکره‌ تحمیلی و طراحی‌شده شکست می‌خورد و ثانیاً، ایران می‌تواند از وضعیت انفعال خارج شود.

اما درباره چین؛ این کشور یک ایده مرکزی دارد و آن‌ این‌که جایی می‌رود و می‌ماند که چشم‌انداز امنیت و مسیر توسعه روشن باشد والا کج‌دار و مریز رفتار می‌کند. بنابراین اگر می‌خواهیم از فرصت چین استفاده کنیم، باید ایرانِ امن و در جهت توسعه را تصویر کنیم.

چین به‌دلایلی حاضر است نفت ایران را خریداری کند اما پرسش اصلی این است که آیا فروش‌ نفت هدف است یا وسیله؟ اگر هدف باشد، که خوب بحثی باقی نمی‌ماند، بفروشند تا تمام شود! اما اگر وسیله باشد، باید به‌سمتی چرخش صورت بگیرد که درآمد نفت تبدیل به تکه‌ای از پازل توسعه شود.



آمریکا و ایران ممکن است در ابتدا به توافقی موقت برسند
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Fri, 18.04.2025, 8:07

آمریکا و ایران ممکن است در ابتدا به توافقی موقت برسند


خبرگزاری رویترز

با توجه به اینکه وعده‌های انتخاباتی‌اش برای پایان سریع درگیری‌ها در غزه و اوکراین هنوز محقق نشده، رئیس‌جمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، اکنون روی چالشی دیگر با اهمیتی بالا متمرکز شده که شاید به همان اندازه دست‌نیافتنی باشد: مهار برنامه هسته‌ای در حال تشدید ایران.

دولت او قصد دارد روز شنبه در رم دور دوم مذاکرات با ایران را برگزار کند؛ مذاکراتی که پس از سال‌ها خصومت – از جمله در دور نخست ریاست جمهوری ترامپ که توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ را کنار گذاشت و کمپین «فشار حداکثری» شامل تحریم‌های فلج‌کننده را اعمال کرد – کمتر کسی فکر می‌کرد ممکن شود.

در حالی که هیچ‌کس احتمال پیشرفت در مذاکرات را منتفی نمی‌داند – به‌ویژه پس از دیداری در آخر هفته گذشته در عمان که هر دو طرف آن را مثبت توصیف کردند – مذاکره‌کنندگان انتظارات برای دستیابی سریع به توافقی در این مناقشه چند دهه‌ای را کاهش داده‌اند.

به گفته منبعی که در جریان نشست روز سه‌شنبه ترامپ با مشاورانش در کاخ سفید قرار داشته، بحث درباره مؤلفه‌های احتمالی یک توافق چارچوبی هسته‌ای هنوز در مراحل بسیار اولیه در میان اعضای تیم ترامپ است. دو منبع آگاه از دیدگاه‌های داخل کاخ سفید می‌گویند که ممکن است دو طرف در ابتدا به توافقی موقت برسند که در ادامه به توافقی مفصل‌تر منتهی شود.

افزایش تنش‌های منطقه‌ای که هم‌زمان با تلاش‌های دیپلماتیک جریان دارد، با تهدیدهای مکرر ترامپ برای بمباران سایت‌های هسته‌ای ایران در صورت نرسیدن به توافق، شدت یافته است.

این احتمال مطرح است که ترامپ – کسی که در سخنرانی آغاز به کار خود در ۲۰ ژانویه وعده داده بود «صلح‌آفرین» باشد – آمریکا را وارد درگیری تازه‌ای در خاورمیانه کند.

ترامپ روز پنج‌شنبه گفت که برای حمله به ایران عجله‌ای ندارد و تأکید کرد که مذاکرات، گزینه نخست اوست.

او در دیدار با نخست‌وزیر ایتالیا، جورجیا ملونی، در کاخ سفید گفت: «اگر گزینه دومی در کار باشد، فکر می‌کنم برای ایران بسیار بد خواهد بود... فکر می‌کنم ایران مایل به گفت‌وگو است. امیدوارم چنین باشد. اگر مذاکره کنند، این برایشان خیلی خوب خواهد بود.»

سرپرستی تیم مذاکره‌کننده آمریکا را استیو ویتکاف، از دوستان ترامپ و سرمایه‌گذار در حوزه املاک، بر عهده دارد. او هیچ تجربه دیپلماتیکی ندارد و برخی تحلیلگران لقب «نماینده برای همه‌چیز» را به او داده‌اند. ویتکاف مأمور شده که نه‌تنها به توافقی با ایران برسد، بلکه به جنگ‌های جاری در غزه و اوکراین نیز پایان دهد.

در سوی دیگر میز، عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران و مذاکره‌کننده‌ای کارکشته نشسته است؛ کسی که برخی دیپلمات‌های غربی نگران‌اند از ناآشنایی ویتکاف با پیچیدگی‌های موضوع بهره‌برداری کند.

جاناتان پَنیکاف، معاون پیشین مدیر اطلاعات ملی آمریکا در امور خاورمیانه، درباره مأموریت ویتکاف گفت: «مدیریت هم‌زمان مسائل مربوط به غزه، اوکراین و ایران از نظر ظرفیت ذهنی برای هر کسی چالش‌برانگیز خواهد بود.»

او اضافه کرد: «اما این چالش در مورد ایران به‌ویژه جدی‌تر است، به‌خاطر میزان جزئیات فنی، سوابق تاریخی، ملاحظات ژئوپلیتیکی منطقه‌ای و پیچیدگی‌های گسترده‌تر.»

البته ویتکاف یک مزیت خاص در مذاکرات دارد: ارتباط مستقیم با ترامپ، که این پیام را به ایرانی‌ها می‌دهد که دیدگاه‌های رئیس‌جمهور را بی‌واسطه از فرد مورد اعتمادش می‌شنوند.

اینکه این ویژگی بتواند به موفقیت دولت در دستیابی به توافق کمک کند یا نه، هنوز مشخص نیست.

عدم قطعیت

اظهارات اخیر ویتکاف خود بر ابهام درباره هدف نهایی ترامپ در قبال ایران افزوده است.

او پیش از مذاکرات روز شنبه، در گفت‌وگویی با روزنامه «وال‌استریت ژورنال» گفت که «خط قرمز» آمریکا، «نظامی‌سازی» برنامه هسته‌ای ایران است؛ این سخن به نظر می‌رسید که عقب‌نشینی از خواسته پیشین ترامپ برای برچیدن کامل این برنامه باشد.

با این حال، ویتکاف دوشنبه شب در گفت‌وگو با شبکه فاکس‌نیوز گفت که ممکن است به ایران اجازه داده شود در سطحی پایین اورانیوم غنی‌سازی کند، البته با نظارت بسیار سخت‌گیرانه. اما او روز سه‌شنبه در پستی در شبکه اجتماعی X (توئیتر سابق) به‌نوعی عقب‌نشینی کرد و گفت ایران باید برنامه غنی‌سازی خود را «از میان بردارد».

در پاسخ، عباس عراقچی روز چهارشنبه گفت: «اصل غنی‌سازی قابل مذاکره نیست.»

تحریم‌های شدید علیه ایران به نظر می‌رسد در کشاندن این کشور عضو اوپک به پای میز مذاکره مؤثر بوده‌اند.

با این حال، تهران که همواره اتهامات غرب و اسرائیل درباره تلاش برای ساخت سلاح هسته‌ای را رد کرده، با احتیاط وارد مذاکرات شده، به ترامپ بی‌اعتماد است و احتمال دستیابی به توافق را کم می‌داند.

از زمان خروج ترامپ از توافق بین‌المللی هسته‌ای با ایران در دور اول ریاست‌جمهوری‌اش، تهران به‌طور چشمگیری از محدودیت‌های تعیین‌شده در توافق ۲۰۱۵ عبور کرده و ذخایری از اورانیوم با درجه خلوص بالا تولید کرده که به خلوص مورد نیاز برای ساخت کلاهک هسته‌ای بسیار نزدیک است.

کارنامه دیپلماتیک ترکیبی

اعلام غیرمنتظره ترامپ در هفتم آوریل مبنی بر ازسرگیری مذاکرات با ایران، نقش محوری ویتکاف در سیاست خارجی دولتش را پررنگ کرد.

کارنامه ویتکاف تا اینجا ترکیبی از موفقیت و ناکامی بوده است. او تاکنون موفق به دستیابی به توافقی میان روسیه و اوکراین – کشورهایی که از زمان تهاجم مسکو در سال ۲۰۲۲ درگیر جنگ هستند – نشده است.

کمی پیش از آغاز به کار رسمی ترامپ، ویتکاف به دستیابی به آتش‌بسی میان اسرائیل و گروه حماس در غزه کمک کرد؛ توافقی که اکنون از هم پاشیده است. احتمال اقدام نظامی آمریکا یا اسرائیل همچنان منطقه خاورمیانه را در حالت آماده‌باش نگه داشته است.

اسرائیل، که از زمان حمله گروه فلسطینی حماس به این کشور در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، نفوذ منطقه‌ای ایران را به‌طور چشمگیری تضعیف کرده، همواره روشن ساخته که اگر لازم باشد برای خنثی‌سازی آنچه تهدیدی وجودی تلقی می‌کند، به تاسیسات هسته‌ای ایران حمله خواهد کرد.

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل که از تصمیم ترامپ برای مذاکره با ایران غافلگیر شده، خواستار توافقی در سطح توافق خلع سلاح هسته‌ای لیبی در سال ۲۰۰۳ شده است – توافقی که به‌نظر می‌رسد تهران هرگز آن را نپذیرد.

کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که از وقوع جنگی دیگر در خاورمیانه نگران‌اند، به ادامه مذاکرات امیدوارند، اما به گفته منابع منطقه‌ای، هم‌چنین نگرانند که از روند گفت‌وگوها کنار گذاشته شوند.

برخی تحلیلگران می‌گویند با وجود موانع فراوان در مسیر توافق با ایران، دستیابی به توافقی دوجانبه میان آمریکا و ایران برای ترامپ ممکن است ساده‌تر از برقراری صلح پایدار میان طرف‌های درگیر در غزه و اوکراین باشد.

لورا بلومنفلد، تحلیلگر خاورمیانه در دانشکده مطالعات پیشرفته بین‌المللی دانشگاه جان هاپکینز در واشینگتن می‌گوید: «در یک توافق هسته‌ای، آمریکا می‌تواند تا حدی اعمال کنترل کند... هر دو طرف آماده و مشتاق کاهش تنش‌های هسته‌ای هستند.»



رهبران عراق و سوریه در قطر دیدار کردند
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Fri, 18.04.2025, 7:25

رهبران عراق و سوریه در قطر دیدار کردند


محمد شیاع السودانی، نخست‌وزیر عراق، روز پنج‌شنبه در قطر با احمد الشرع، رئیس‌جمهور سوریه، دیدار کرد. این اولین دیدار بین این دو رهبر بود که توسط خبرگزاری‌های دولتی عراق و سوریه گزارش شد.

این دیدار با میانجی‌گری قطر و با حضور شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر، برگزار شد. این ملاقات پیش از حضور مورد انتظار الشرع در اجلاس سران عرب در بغداد در تاریخ ۱۷ مه انجام گرفت.

در ژانویه، الشرع به عنوان رئیس‌جمهور موقت منصوب شد و متعهد به تشکیل دولتی فراگیر و انتقالی شد که نهادهای عمومی تخریب‌شده سوریه را بازسازی کند و کشور را تا زمان انتخابات اداره کند، که به گفته او ممکن است تا پنج سال طول بکشد.

سوریه سپس یک اعلامیه قانون اساسی صادر کرد که به عنوان پایه‌ای برای دوره موقت تحت رهبری الشرع طراحی شده است. این اعلامیه نقش محوری قانون اسلامی را حفظ کرد و حقوق زنان و آزادی بیان را تضمین نمود.

السودانی در دیدار روز پنج‌شنبه خواستار آغاز یک فرآیند سیاسی جامع و حفاظت از تنوع اجتماعی، مذهبی و ملی در سوریه شد، به‌ویژه پس از حمله‌ای به علوی‌ها در ماه گذشته.

صدها علوی در منطقه ساحلی غربی سوریه کشته شدند که به نظر می‌رسد در انتقام از کمین مرگبار علیه نیروهای امنیتی جدید سوریه توسط وفاداران مسلح به بشار اسد، رئیس‌جمهور مخلوع سوریه، که خود علوی بود، انجام شده است.

نخست‌وزیر عراق همچنین بر اهمیت اقدامات جدی دولت جدید سوریه برای مبارزه با شبه‌نظامیان داعش تأکید کرد.

وی اظهار داشت که پیشرفت در این مسائل می‌تواند به تقویت روابط رو به رشد بین بغداد و دمشق کمک کند.

هر دو رهبر توافق کردند که به حاکمیت دو کشور احترام بگذارند و هرگونه مداخله خارجی را رد کنند.

برخی جزئیات دیدار السودانی و الشرع

ریاست جمهوری سوریه با صدور بیانیه‌ای به جزئیات دیدار احمد الشرع، رئیس دوره انتقالی سوریه و محمد شیاع السودانی، نخست وزیر عراق در دوحه اشاره کرد.

بر اساس بیانیه ریاست جمهوری سوریه، این دیدار رسمی با وساطت قطر و با حضور و نظارت تمیم بن حمد آل ثانی، امیر این کشور انجام شد.

در این بیانیه آمده است در این دیدار روابط دوجانبه میان سوریه و عراق، در چارچوب اهتمام دو کشور به احیای مسیرهای همکاری مشترک عربی بررسی و بر پیوندهای تاریخی عمیق میان دو ملت برادر تاکید شد.

الشرع و السودانی در این دیدار بر ضرورت احترام به حاکمیت و استقلال کشورها و مخالفت با هرگونه مداخله خارجی تاکید و خاطرنشان کردند که امنیت و ثبات سوریه و عراق، تشکیل دهنده پایه و اساس امنیت تمام منطقه است.

توافق برای مقابله با تهدیدات مشترک

در این دیدار به پرونده امنیت مرزهای مشترک اشاره شد و بر سر تقویت هماهنگی میدانی و اطلاعاتی میان نهادهای مربوطه در دو کشور برای مقابله با تهدیدات مشترک توافق صورت گرفت.

از لحاظ اقتصادی، رئیس دوره انتقالی سوریه و نخست وزیر عراق به بررسی سازوکار‌های فعال‌سازی روابط تجاری، تسهیل تردد کالا و افراد از طریق گذرگاه‌های مرزی، تشویق سرمایه‌ گذاری‌های متقابل و گشودن افق‌های جدید همکاری در زمینه‌های انرژی، حمل و نقل و زیرساخت که به منافع راهبردی دو کشور کمک خواهد کرد، پرداختند.

الشرع از کشور قطر قدردانی و از بن حمد به خاطر تلاش‌ها برای تسهیل انجام این دیدار برادرانه که آغازی واقعی برای بازگشت به همبستگی عربی و تقویت پیوندهای برادری و همکاری میان کشورهای عربی به شمار می‌آید، تشکر کرد.

ریاست جمهوری سوریه در این بیانیه این دیدار را گامی مهم در مسیر ایجاد روابطی متوازن بر پایه احترام متقابل و منافع مشترک به شمار آورد و آن را آغازی جدید در راستای تقویت همکاری عربی مشترک برای مقابله با چالش‌های جاری و تحقق امنیت و ثبات برای ملت‌های منطقه دانست.


منابع: خبرگزاری رویترز، میدل‌ایست نیوز



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Thu, 17.04.2025, 22:46




دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Thu, 17.04.2025, 22:28




آمریکا صدها نیروی خود را از سوریه خارج می‌کند
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Thu, 17.04.2025, 18:16

آمریکا صدها نیروی خود را از سوریه خارج می‌کند


اریک اشمیت / نیویورک تایمز / ۱۷ آوریل ۲۰۲۵

ایالات متحده روند خروج صدها نیروی خود از شمال‌شرقی سوریه را آغاز کرده است؛ اقدامی که هم بازتابی از تغییر شرایط امنیتی در این کشور از زمان سقوط بشار اسد در ماه دسامبر است و هم حرکتی پرخطر به شمار می‌رود.

دو مقام ارشد آمریکایی اعلام کردند ارتش ایالات متحده در حال تعطیل کردن سه پایگاه از هشت پایگاه کوچک عملیاتی خود در شمال‌شرق سوریه است و شمار نیروهایش را از حدود ۲۰۰۰ نفر به حدود ۱۴۰۰ نفر کاهش می‌دهد. این پایگاه‌ها با نام‌های «روستای سبز» (M.S.S. Green Village)، «فرات» (M.S.S. Euphrates) و یک پایگاه سوم بسیار کوچکتر شناخته می‌شوند.

به گفته این مقامات، فرماندهان آمریکایی پس از ۶۰ روز وضعیت را ارزیابی خواهند کرد تا درباره کاهش‌های بیشتر تصمیم بگیرند. یکی از این مقامات گفت، فرماندهان توصیه کرده‌اند دست‌کم ۵۰۰ نیروی آمریکایی در سوریه باقی بمانند.

با این حال، رئیس‌جمهور ترامپ نسبت به باقی‌ماندن هرگونه نیروی آمریکایی در این کشور ابراز تردید جدی کرده است. دست‌کم در حال حاضر، کاهش‌هایی که از روز پنج‌شنبه آغاز شده‌اند، بر پایه توصیه فرماندهان میدانی برای تعطیلی و تجمیع پایگاه‌ها انجام شده و با تأیید پنتاگون و فرماندهی مرکزی ارتش ایالات متحده صورت گرفته است. این مقامات به شرط ناشناس ماندن درباره مسائل عملیاتی صحبت کردند.

گروه دولت اسلامی (داعش) همچنان تهدیدی قدرتمند در سوریه محسوب می‌شود، به‌ویژه در شمال‌شرق این کشور که نیروهای آمریکایی در آن مستقرند. اما سقوط رژیم اسد، دست‌کم در حال حاضر، مجموعه‌ای از تهدیدات دیگر – از جمله شبه‌نظامیان تحت حمایت ایران و نیروهای روسی که از دولت سوریه پشتیبانی می‌کردند – را تا حد زیادی کاهش داده است.

نقطه عطفی دیگر در ماه گذشته روی داد؛ زمانی که شبه‌نظامیان تحت رهبری کردها که کنترل شمال‌شرق سوریه را در دست داشتند، با دولت جدید سوریه برای ادغام نیروهایشان به توافق رسیدند. این توافق پیشرفتی چشمگیر برای دمشق در مسیر یکپارچه‌سازی کشوری است که هنوز با آشوب و خشونت دست‌وپنجه نرم می‌کند.

بر اساس این توافق، «نیروهای دموکراتیک سوریه» یا SDF که تحت حمایت ایالات متحده هستند، باید «تمام نهادهای غیرنظامی و نظامی» خود را تا پایان سال در ساختار دولت جدید سوریه ادغام کنند، از جمله میادین نفت و گاز بسیار باارزش این منطقه.

از زمان به‌قدرت رسیدن ائتلاف شورشی به رهبری احمد الشرع در ماه دسامبر، دولت جدید تلاش کرده است تا شبکه پیچیده‌ای از گروه‌های شورشی را که در سراسر سوریه فعالیت دارند، متحد کند؛ گروه‌هایی که قدرتمندترین‌شان، نیروهای تحت رهبری کردها در شمال‌شرق کشورند. با این حال، وضعیت امنیتی همچنان بی‌ثبات باقی مانده و شبه‌نظامیان کرد از چالش‌برانگیزترین گروه‌هایی بوده‌اند که دولت تلاش کرده آن‌ها را به بدنه خود وارد کند.

در سال‌های اخیر، شبه‌نظامیان تحت رهبری کردها شریک اصلی ایالات متحده در مبارزه با داعش در سوریه بوده‌اند. آن‌ها در جریان جنگ داخلی سوریه، موفق به پیشروی‌های سرسختانه‌ای در عرصه میدانی شدند تا جایی که اکنون عملاً در شمال‌شرق سوریه یک دولت خودگردان ایجاد کرده‌اند.

دو مقام ارشد آمریکایی گفتند که با وجود کاهش شمار نیروها، سربازان آمریکایی – شامل نیروهای معمولی و نیروهای ویژه – همچنان به ارائه کمک‌های ضدتروریستی به SDF ادامه خواهند داد و به اداره چند اردوگاه نگهداری نیز کمک خواهند کرد.

در حال حاضر، بین ۹۰۰۰ تا ۱۰هزار نیروی داعش و حدود ۳۵هزار نفر از اعضای خانواده‌های آنان در شمال‌شرق سوریه در بازداشت به‌سر می‌برند. مقام‌های اطلاعاتی ایالات متحده، در ارزیابی سالانه تهدیدات جهانی خود که ماه گذشته در کنگره ارائه شد، هشدار دادند که داعش تلاش خواهد کرد از پایان حکومت اسد بهره‌برداری کرده، زندانیان را آزاد کند و توان خود برای انجام حملات را بازیابد. فرار زندانیان، نه‌تنها بر شمار نیروهای این گروه خواهد افزود، بلکه موفقیتی تبلیغاتی نیز برای آنان به همراه خواهد داشت.

ایالات متحده در اواخر سال گذشته اعلام کرد که شمار نیروهای نظامی خود را در سوریه تقریباً دو برابر کرده و به ۲۰۰۰ نفر رسانده است تا با تهدید فزاینده از سوی گروه دولت اسلامی و شبه‌نظامیان تحت حمایت ایران که به پایگاه‌های آمریکایی حمله کرده‌اند، مقابله کند.

بر اساس اظهارات یکی از مقامات وزارت دفاع آمریکا که به شرط ناشناس ماندن درباره اطلاعاتی که هنوز به‌طور عمومی منتشر نشده‌اند صحبت می‌کرد، گروه دولت اسلامی در سال ۲۰۲۴ مدعی انجام ۲۹۴ حمله در سوریه شد؛ این رقم در سال ۲۰۲۳، ۱۲۱ حمله بود. کمیته نظارتی سازمان ملل بر فعالیت‌های داعش، شمار حملات را حدود ۴۰۰ مورد تخمین زد، در حالی که ناظران حقوق بشر در سوریه گفتند این عدد حتی بیشتر از این است.

بلافاصله پس از برکناری بشار اسد، ایالات متحده حملات هوایی خود علیه پناهگاه‌های داعش در صحرای سوریه را به‌طور چشمگیری افزایش داد تا با جنبش جدیدی که در حال جذب نیرو و افزایش حملات بود مقابله کند؛ اقدامی که به گفته مقامات سازمان ملل و آمریکا، باعث سرکوب این روند شد.

در ماه مارس، یکی از رهبران ارشد داعش که تصور می‌شد فرمانده این گروه در عراق و سوریه است، در حمله‌ای توسط پهپاد آمریکایی کشته شد. به گفته نخست‌وزیر عراق و مقامات آمریکایی، این عملیات در استان الانبار عراق انجام شد و بر پایه داده‌های امنیتی به‌دست‌آمده از منابع عراقی و آمریکایی بود.

رهبر داعش، عبدالله مکی مصلح الرفیعی که با نام ابوخدیجه نیز شناخته می‌شد، به گفته محمد شیاع السودانی، نخست‌وزیر عراق، «یکی از خطرناک‌ترین تروریست‌های جهان» بود.

اما نشانه‌های نگران‌کننده‌ای به‌تازگی ظاهر شده‌اند. به گفته چارلز لیستر، عضو ارشد و رئیس ابتکار سوریه در مؤسسه خاورمیانه در واشنگتن، داعش در ژانویه دو حمله، در فوریه ۹ حمله و در مارس ۱۹ حمله در سوریه انجام داد. او افزود که در دو هفته اول آوریل، داعش دست‌کم ۱۴ حمله انجام داده که نشان از روند افزایشی حملات برای چهارمین ماه پیاپی دارد.

لیستر این هفته نوشت: «هیچ بازیگری به اندازه داعش مصمم نیست که در سوریه پس از اسد بی‌ثباتی ایجاد کند» و از ایالات متحده خواست که از دولت جدید سوریه، به رهبری گروه هیئت تحریرالشام و احمد الشرع حمایت کند. «اگر سوریه موفق شود، داعش و دیگر بازیگران بدخواه ضربه مرگباری خواهند خورد.»

ایالات متحده امیدوار است دولت جدید سوریه به شریکی برای مقابله با داعشِ در حال احیا تبدیل شود. مقامات آمریکایی گفتند نشانه‌های اولیه امیدوارکننده بوده‌اند، زیرا این دولت با بهره‌گیری از اطلاعات ارائه‌شده از سوی ایالات متحده، هشت طرح داعش برای انجام حمله در دمشق را خنثی کرده است.

با این حال، برخی تحلیلگران هشدار داده‌اند که کاهش بیشتر نیروهای آمریکایی می‌تواند ثبات این گذار را تهدید کند.

انتظار می‌رود دولت ترامپ بازنگری گسترده‌ای در سیاست خود در قبال سوریه انجام دهد و برخی مقامات گفته‌اند که نیروهای آمریکایی ممکن است بیش از نصف کاهش یابند یا به‌طور کامل از سوریه خارج شوند. پیش‌تر رسانه‌هایی از جمله NBC News و المانیتور نیز این احتمال را گزارش کرده بودند.

به گفته مقامات و تحلیلگران مستقل، بسیاری از سمت‌های کلیدی مربوط به سیاست‌گذاری در خاورمیانه همچنان در شورای امنیت ملی کاخ سفید، وزارت امور خارجه و پنتاگون بدون متصدی باقی مانده‌اند؛ امری که روند بررسی جامع سیاست سوریه را کند کرده است.

————-
* اریک اشمیت خبرنگار امنیت ملی نیویورک تایمز است و تمرکز او بر امور نظامی ایالات متحده و مسائل ضدتروریسم در خارج از کشور است؛ موضوعاتی که بیش از سه دهه درباره آن‌ها گزارش تهیه کرده است.



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Thu, 17.04.2025, 17:38




ابوالفضل قدیانی نماد یک مخالف شریف است
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Thu, 17.04.2025, 16:26

ابوالفضل قدیانی نماد یک مخالف شریف است


یادداشت مصطفی تاج‌زاده درباره ابوالفضل قدیانی

معرفی یکی از هم‌بندیان این بار اختصاص دارد به استبدادستیزی نستوه که اسم او در تاریخ جنبش‌های آزادیخواهانه ملت ایران به یاد خواهد ماند؛ ابوالفضل قدیانی.

شیر پیر خستگی‌ناپذیری که دو بار در رژیم گذشته در سال‌های ۱۳۵۱ و ۱۳۵۵ به بند کشیده شد. بار دوم ابتدا به حبس ابد و سپس در دادگاه‌ تجدیدنظر به ۱۰ سال زندان محکوم گردید. در دوران آقای خامنه‌ای نیز به جرم مخالفت صریح با رویکرد فقرگستر، فسادپرور و سرکوبگر رهبر دو بار دیگر در سال‌های ۱۳۸۸ و ۱۴۰۳ به زندان اقتاد. او تاکنون نزدیک به ۱۰ سال از عمر شریف خود را در زندان سپری کرده است.

عبرت‌آموز اینکه پزشکی قانونی چندبار حکم به عدم تحمل کیفر آقای قدیانی داده است، اما دم‌ودستگاه ولایت فقیهی، از رهبر تا مقامات قضایی و بازجوها، بی توجه به ضوابط قانونی، او را همچنان در حبس نگه داشته‌اند. آنان نه به عواقب قانون‌شکنی خود درباره مبارزی ۸۰ ساله می‌اندیشند و نه می‌فهمند که غل‌وزنجیر قادر به ساکت و منفعل‌کردن قدیانی نیست و او با جسم رنجور، اما عزم استوارش لحظه‌ای از روشنگری و افشای ظلم غافل نمی‌شود و در زندان و بیرون آن چونان شمع بر پیرامونش نور می‌افکند.

قدیانی چنان خوش‌روحیه است که هر وقت عزیزی با اشاره به سن و بیماری‌های او بر تصمیم نابخردانه حاکمیت تاسف می‌خورد، به شوخی می‌گوید من هنوز عضو شاخه جوانان سازمان مجاهدین انقلاب هستم! و به راستی که هنوز شور شباب را دارد و همچون یک جوان آرمانخواه، پای استقلال و آزادی، دموکراسی و حق حاکمیت ملت، یکپارچگی ملی و سرزمینی ایران ایستاده است.

در زندان رژیم سابق آقایان بهزاد نبوی و قدیانی به اتفاق تعداد دیگری از زندانیان سیاسی مانند آقایان محمد سلاقی و صادق نوروزی «امت واحده» را تشکیل دادند که یکی از گروه‌های تشکیل‌دهنده سازمان مجاهدین اسلامی شد. من در روند تاسیس سازمان مزبور در همان سال اول انقلاب توفیق آشنایی و همکاری با قدیانی عزیز را پیدا کردم و به رغم برخی اختلاف نظر‌ها به دوستی با وی افتخار می‌کنم و قدرشناس وجود نازنینش هستم.

آقای قدیانی تا سال ۱۳۸۸ در چارچوب همین نظام سیاست‌ورزی می‌کرد، اگرچه انتقاد‌های جدی به قانون اساسی آن داشت. اما پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ که من آن را «کودتای انتخاباتی»  می‌خوانم و او به تقلب گسترده در آن بارو دارد، جمهوری اسلامی را اصلاح‌ناپذیر خواند و لبه تیز انتقاد‌های خود را متوجه آقای خامنه‌ای کرد‌ به باور او رهبر مسبب مشکلات اصلی کشور و مانع بزرگ بهبود اوضاع است. بر همین اساس استعفا یا برکناری او را اولین گام در جهت به‌سامان‌آوردن امور می‌خواند.

به اعتقاد آقای قدیانی که من هم با او هم‌عقیده‌ام، حکومت دینی پروژه‌ای محکوم به شکست است که هم اسلام را بدنام می‌کند و هم سیاست را از معنای خود تهی می‌سازد و به دین و دنیای مردم لطمه می‌زند. مدل مطلوب او یک جمهوری دموکراتیک سکولار است و با هر نوع استبداد چه دینی و چه سکولار و سلطنتی مرزبندی دارد و دموکراسی را علاج درد‌های ایران می‌داند.

ابوالفضل قدیانی نماد یک مخالف شریف است. شخصیتی پایبند به اصول اخلاقی، با یک زندگی ساده، پاک و بی‌هیچ حرف‌وحدیثی و با همسری همراه، فداکار و صبور. سرکار خانم زهرا رحیمی، که مثل خود او در رژیم پیشین زندان کشید، و با سه پسر یکی بهتر از دیگری. قدیانی نه با بیگانگان سر و سری دارد و نه اساسا به دخالت‌های دولت‌های بزرگ دل بسته است. خشونت را نمی‌پسندد و برای خود هیچ نمی‌خواهد. برای استقامت جانانه مهندس موسوی ارزش ویژه قائل است و از دیگر محصوران عزیز، آقای کروبی و خانم رهنورد به نیکی یاد می‌کند.

قدیانی گرامی جز آبادی و سربلندی ایران و آزادی و رفاه ایرانیان خواستی ندارد. به راستی چرا باید چنین شخص خدوم، وارسته، فهیم، شجاع، صادق و خوش‌نامی که عمری به راستی و پرهیزگاری سپری کرده است، در کهنسالی و با بیماری‌های متعدد در زندان به سر برد؟ حاکمیت از حبس غیرقانونی او تاکنون چه نتیجه‌ای گرفته است، جز آن‌که ترس و بی‌منطقی خود را بیشتر به نمایش بگذارد، در افکار عمومی منزوی‌تر شود، بر نفوذ کلام قدیانی بیافزاید و نامش را بلندآوازه‌تر کند؟

۲۸ فروردین ۱۴۰۴


تلگرام مصطفی تاج‌زاده



نگاهی به ساختارگرایی در فلسفه و ادبیات
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Thu, 17.04.2025, 16:13

نگاهی به ساختارگرایی در فلسفه و ادبیات


آنچه در اینجا ملاحظه می‌کنید نتیجه گفتگوی من به عنوان فردی بی‌اطلاع از ساختارگرایی با یک هوش مصنوعی است. هدف من این بود که هوش مصنوعی این موضوع پیچیده را، برای من و بسیاری دیگرکه با خواندن متن‌های پیچیده چیزی از ساختارگرایی به درستی درک نکرده‌ایم، به زبان بسیار ساده توضیخ دهد که امیدوارم چنین شده باشد. ضمنا چهار نقاشی بسیار زیبایی که در این جا ملاحظه می‌کنید به خواست من و توسط هوش مصنوعی برای این مقاله ساخته شده است.

ساختارگرایی (Structuralism) یک رویکرد فکری و روش تحلیل است که در قرن بیستم به‌ویژه در علوم انسانی و اجتماعی رشد کرده است. هدف ساختارگرایی این است که «ساختارهای پنهانی» و بنیادینی را شناسایی کند که زیر سطح پدیده‌های فرهنگی، زبانی، اجتماعی یا روانی وجود دارند. اما ایده‌ی اصلی ساختارگرایی چیست؟ ساختارگرایان معتقدند که برای درک هر پدیده (مثلاً زبان، اسطوره، جامعه، ادبیات یا حتی ذهن انسان)، باید به «روابط بین اجزا» نگاه کنیم، نه فقط به خودِ اجزا. یعنی به‌جای اینکه فقط به یک واژه یا یک اسطوره نگاه کنیم، باید ببینیم چطور این اجزا در کنار هم یک «ساختار» می‌سازند.

در باره ی منشأ ساختارگرایی می‌توان به این نکته مهم اشاره کرد که ساختارگرایی در واقع از زبان‌شناسی آغاز شده است، مخصوصاً با کارهای فردینان دو سوسور(Ferdinand de Saussure)، زبان‌شناس سوئیسی. او دو نکته را برای ما روش کرده است: اول این که واژه‌ها به‌تنهایی معنا ندارند و در مقام بعدی مسئله بسیار کانونی این است که معنا از تفاوت بین نشانه‌ها در یک نظام زبانی می‌آید.

برای مثال واژه‌ی «سیب» معنایش را از تفاوت با واژه‌هایی مثل «گلابی»، «درخت»، یا «میوه» به دست می‌آورد، نه از یک رابطه‌ی مستقیم با شیء واقعی.

ساختارگرایی در حوزه‌های مختلف

زبان‌شناسی (سوسور):
• زبان یک ساختار است.
• معنا از روابط بین نشانه‌ها حاصل می‌شود، نه از تطابق آن‌ها با واقعیت بیرونی.

مردم‌شناسی (کلود لوی-استروس):
• اسطوره‌ها، خویشاوندی‌ها و آیین‌ها را نباید جداگانه فهمید.
• آن‌ها نظام‌هایی هستند که ساختارهای بنیادینی (مثل تقابل‌های دوتایی: زندگی/مرگ، طبیعت/فرهنگ) را بازتاب می‌دهند.

ادبیات (رولان بارت، تزوتان تودوروف):
• هر داستان یا متن ادبی را می‌توان به اجزای ساختاری تجزیه کرد (مثل قهرمان، دشمن، تضاد، پیروزی...).
• ساختار داستان‌ها در فرهنگ‌های مختلف ممکن است شباهت‌های پنهانی داشته باشد.

روان‌کاوی (ژاک لاکان):
• ذهن ناخودآگاه ساختاری مانند زبان دارد.
• تمایلات و آرزوهای انسان از طریق ساختارهای زبانی شکل می‌گیرند.

اکنون به چند ویژگی مهم ساختارگرایی می‌پردازیم:
۱) تمرکز بر روابط و نظام‌ها.
۲) باور به ساختارهای پنهان اما جهانی.
۳) تحلیل از بالا به پایین: از کل ساختار به اجزای آن. و در نهایت
۴) تأکید بر تقابل‌های دوتایی مثل: زن/مرد، طبیعت/فرهنگ، زندگی/مرگ، و عقل/احساس.

البته پس از مطرح شدن ساختارگرایی انتقادهایی به آن وارد شده است. در دهه‌ی ۱۹۷۰، رویکردی به نام پساساختارگرایی(Post-structuralism) مطرح شد. منتقدان می‌گفتند: ساختارگرایی بیش از حد به نظم و انسجام باور دارد و زبان و معنا، برخلاف تصور ساختارگرایان، ناپایدار، تاریخی و متغیر هستند.

پس به طور خلاصه ساختارگرایی یعنی: «بیایید به‌جای دیدن ظاهر پدیده‌ها، ساختارهای عمیق‌تری را بررسی کنیم که آن‌ها را سازمان می‌دهند.»

اکنون سعی می‌کنیم با نمونه‌هایی ساختارگرایی را روشن‌تر توضیح دهیم:

اول: اسطوره‌ها (با کلود لوی-استروس). لوی-استروس، انسان‌شناس فرانسوی، بر این عقیده بود که اسطوره‌ها — حتی اگر ظاهر آنها بسیار متفاوت باشد — ساختارهای یکسانی دارند.

برای مثال در فرهنگ‌های مختلف، داستان‌هایی وجود دارد که تقریباً به این شکل پیش می‌روند:

یک انسان (قهرمان) با یک تضاد یا مانع (مثلاً یک هیولا یا یک ممنوعیت) روبه‌رو می‌شود.
او آن گاه از دنیای عادی خارج شده (به دنیای زیرزمین، کوهستان، جنگل... پناه می‌برد)
و پس از آن که در آنجا با یک چالش بزرگ روبه‌رو می‌شود به صورت دگرگون شده باز می‌گردد.

حالا شاید در ایران بتوان گفت: رستم و اسفندیار یا کاوه آهنگر و در غرب می‌توان ادیپ، پرومتئوس، هرکول و در شرق سون ووکانگ (میمون پادشاه) یا حتی در ادبیات عامه مثل علی‌بابا را مثال آورد.

همه این‌ها ساختار مشابهی دارند: تقابل نظم/آشوب، مرگ/زندگی، قانون/طغیان.

اکنون از قصه‌ها و افسانه‌ها مثال‌هایی را مورد توجه قرار می‌دهیم: ولادیمیر پراپ (که ساختارگرا نبود ولی ساختارگرایان از وی الهام گرفتند) آمد و تمام قصه‌های پریان روسی را بررسی کرد. نتیجه این بود که او گفت که هر داستان افسانه‌ای — حتی اگر شخصیت‌ها فرق کنند — شامل همین مراحل مشخص خواهد بود:

۱. قهرمان از خانه بیرون می‌رود
۲. مأموریتی به او داده می‌شود
۳. دشمن ظاهر می‌شود
۴. قهرمان شکست می‌خورد، کمک می‌گیرد
۵. دشمن را شکست می‌دهد
۶. به خانه برمی‌گردد
۷. پاداش می‌گیرد

معنای تمامی این‌ها این است که حتی قصه‌های مختلف نیز یک ساختار بنیادین مشترک دارند.

مثال دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد در جهان زبان (سوسور) روی می‌دهد: سوسور می‌گفت معنای واژه‌ها از تفاوت‌هایشان با همدیگر نشأت می‌گیرد و نه از ارتباط‌ آنها با اشیا. مثلاً: معنای نسبی واژه‌ها به این شکل در ذهن ما تجلی می‌کنند«روز در برابر شب؛ سیاه در برابر سفید و مرد در برابر زن». پس وقتی می‌گویئم “مرد”، لزوماً معنایش از یک چیز ذاتی نمی‌‌آید، بلکه از جایگاهی که در نظام زبان دارد می‌آید.

مثال چهارم: روانکاوی (ژاک لاکان)
لاکان بر این باور بود که ناخودآگاه درست مثل زبان کار می‌کند. آرزوهای ما در قالب «نشانه‌ها» بیان می‌شوند، و این نشانه‌ها در یک ساختار قرار دارند. مثلاً اگر کسی خواب ببیند که دارد از یک پل باریک رد می‌شود، روان‌کاو او ممکن است چنین واکنش نشان دهد: این خواب از “ترس از عبور از مرحله‌ای مهم در زندگی” خبر می‌دهد، چون درتوی ناخودآگاه وی، «پل» نماد گذار از یک مرحله ا‌ست.

به این ترتیب می‌بینیم که معنا از ساختار نمادها در ذهن می‌آید، نه از خود تصویر ظاهری خواب.

پس اکنون چنین نتیجه می‌گیریم که ساختارگرایی دنبال این است که بگوید: «همه‌ی پدیده‌های انسانی (زبان، اسطوره، قصه، فرهنگ...) ساختارهایی دارند. اگر ما آن ساختارها را کشف کنیم، می‌توانیم معنی و کارکر دشان را بهتر بفهمیم.»

داستان سیندرلا یکی ازبهترین نمونه‌ها برای شروع ساختارگرایی است، چون خیلی ازالگوهای تکرارشونده درآن موجود هست. حالا قدم‌ به‌ قدم باهم پیش می‌رویم و ساختارگرایانه آن را بررسی می‌کنیم:

خلاصه‌ی خیلی کوتاه از داستان سیندرلا:

دختری مهربان و یتیم زیر سلطه‌ی نامادری و خواهرهای ناتنی زندگی می‌کند. با جادوی یک پری مهربان، به جشن شاهزاده می‌رهراه پیدا می‌کند ولی باید قبل از نیمه‌شب به منزلش برگردد. در این بین و با عجله‌ای که برای رسیدن به منزل قبل از ساعت مقرر دارد یک لنگه کفش او جا می‌ماند و شاهزاده با همان کفش بالاخره او را پیدا می‌کند. در نهایت در انتهای داستان، آن دو با هم ازدواج می‌کنند و سیندرلا نجات پیدا می‌کند.

برای مثال در داستان سیندرلا این عناصر ساختاری را می‌توان مشاهده کرد:

نقش در داستان سیندرلا عنصر ساختاری
سیندرلا قهرمان (Hero)
نامادری و خواهرهای ناتنی دشمن  (Villain)
پری مهربان یاری‌دهنده‌ی جادویی (Magical helper)
ممنوعیت رفتن به مهمانی، کارهای سخت آزمون یا سختی
ازدواج با شاهزاده و زندگی بهتر جایزه یا پاداش
کفش شیشه‌ای، کالسکه، لباس جادویی ابزار جادویی
از خدمتکار به شاهزاده‌بانو دگرگونی / تحول
تشخیص سیندرلا با کفش شناسایی

حال به تضادهای دوتایی (Binary Oppositions) می‌پردازیم:

لوی-استروس می‌گفت ذهن انسان ساختارها را با «تضادهای دوگانه» می‌سازد. مثلاً در سیندرلا:

پاکی / پلیدی→ سیندرلا در برابر نامادری
زیبایی / زشتی (اخلاقی)→ مهربانی سیندرلا / حسادت خواهرها
فقر / ثروت→ زندگی فقیرانه اول / زندگی در قصر
خانه / سفر→ در خانه زندانی است / با سفر به مهمانی آزاد می‌شود
واقعی / جادویی→ زندگی روزمره / ورود پری و جادو
حال ببینیم چرا این ساختار مهم است؟

چون این ساختار در خیلی از قصه‌های دیگر هم تکرار می‌شود. ساختارگرایان بر این باور هستند که ذهن انسان‌ها، حتی در فرهنگ‌های مختلف، «به شکل‌های مشترکی» داستان می‌سازد.

داستان«کچل کفترباز»یکی ازقصه‌های شیرین وکلاسیک ایرانی است که ساختاروعناصرساختارگرایانه در آن خیلی واضح هستند. حالا بیایید مثل داستان سیندرلا، این داستان را هم ساختارگرایانه بررسی کنیم:

خلاصه‌ی کوتاه داستان کچل کفتر باز:

کچل، پسر فقیریه که کفترهایش را خیلی دوست دارد. یک روز یکی از کفترها گم می‌شود و او برای پیداکردنش راهی سفر می‌شود. در راه، به سرزمین پادشاهی می‌رسد و عاشق دختر پادشاه می‌شود. شاه برای ازدواج با دخترش شرط‌هایی سخت می‌گ‌ذارد که کچل با زیرکی یا کمک، همه‌ آنها را به درستی انجام می‌دهد و در نهایت با دختر پادشاه ازدواج می‌کند.

عناصر ساختاری (بر اساس الگوی پراپ):

نقش در داستان کچل کفتر باز عنصر ساختاری
کچل قهرمان (Hero)
پیداکردن کفتر، بعد به‌دست‌آوردن دختر پادشاه هدف/مأموریت (Quest)
شاه (با شرط‌های سخت)، گاهی هم خود جامعه‌ای که به کچل می‌خندد دشمن/مانع (Villain)
عقل و زیرکی خودش، گاهی کفترها یاری‌دهنده (Helper)
در بعضی نسخه‌ها کفترها یا نشانه‌های جادویی ابزار جادویی (Magical object)
انجام کارهای سختی که شاه از او می‌خواهد پاداش (Reward)

تضادهای دوتایی (Binary Oppositions):
مثل داستان سیندرلا، در این داستان هم با تضادهای ساختاری روبه‌رو هستیم:

نمونه در داستان تضاد دوگانه
کچل فقیر / پادشاه و قصر پرزرق‌وبرق فقر / ثروت
ظاهر ساده‌ی کچل / زیرکی او در حل مسئله‌ها ساده‌دلی / سیاست
کچل بودن (در ظاهر) / زیبایی باطنی و شایستگی زشتی / زیبایی
از ته جامعه / به قله‌ی قدرت و احترام پایین / بالا
رابطه‌ی انسانی با کفتر / درک و هم‌زیستی حیوان / انسان

نتیجه‌گیری ساختارگرایانه:
در نگاه ساختارگرا، داستان کچل کفتر باز درست مثل سیندرلا عمل می‌کند: شخصیتی در پایین‌ترین سطح اجتماعی، با عبور از موانع و با کمک یاری‌دهنده‌ها، به سطح بالایی از قدرت و پذیرش اجتماعی می‌رسد.

ساختارگرایان می‌گویند: مهم نیست که قهرمان زن هست یا مرد، کچل یا موفرفری، ایرانی یا فرانسوی. مهم این هست که ساختار درونی این داستان‌ها یکسان است، چون ذهن آدم‌ها در همه‌جای دنیا به طور طبیعی داستان‌ها را با الگوهایی ثابت می‌سازد.

حال ببینیم از دیدگاه ساختارگرایی این دو داستان با وجود تفاوت‌های ظاهری چقدر ساختار مشابهی دارند:

جدول تطبیقی ساختارگرایانه بین کچل کفتر باز و سیندرلا

ساختار سفر قهرمان (Hero’s Journey) هم اینجا دیده می‌شود:

در داستان کچل کفتر باز مرحله‌ی سفر
گم‌شدن کفترش دعوت به سفر
ترک خانه، رسیدن به سرزمین شاه گذر از آستانه
شرط‌های پادشاه آزمون و دشمنان
خود کفترها یا هوش و شجاعت خودش یاری‌دهنده‌ها
بازگشت به زندگی با مقام و همسر شاهزاده بازگشت با دگرگونی

رسیدن به عشق، عدالت و جایگاه شایسته

نتیجه‌گیری: ساختار این دو داستان اگرچه از دو فرهنگ کاملاً متفاوت ریشه گرفته‌اند (یکی ایرانی، یکی اروپایی)، ولی الگوی بنیادین پشتشوندر پشت آنها یکی است: شخصی که در جایگاه پایین جامعه‌ است، با گذر از آزمون‌ها و دریافت کمک، به جایگاه بالایی از پذیرش، عشق یا قدرت می‌رسد.

ساختارگرایان مثل ولادیمیر پراپ یا کلود لوی-استروس دقیقاً به همین شباهت‌ها توجه دارند. آنها معتقدند که ذهن انسان در همه فرهنگ‌ها داستان‌هایی می‌سازد که طبق «یک‌سری الگوهای جهانی» پیش می‌روند.

اکنون در انتها شاید آموزنده باشد که داستان ملانصرالدین را از دیدگاه ساختارگرایی بررسی کنیم و ببینیم این داستان چگونه در چهارچوب همین الگوهای جهانی قرار می‌گیرد.

جدول تطبیقی ساختارگرایانه بین کچل کفتر باز و سیندرلا

سیندرلا👠 کچل کفتر باز عنصر / مرحله
دختر یتیم و مهربان پسر فقیر، ساده‌دل و کچل قهرمان
زندگی سخت با نامادری و خواهرهای ناتنی زندگی فقیرانه با کفترهایش وضعیت آغازین
دعوت به مهمانی قصر گم شدن کفتر، آغاز سفر دعوت به ماجراجویی
پری مهربان کفترها / زیرکی خودش یاری‌دهنده (Helper)
محدودیت رفتن به مهمانی / گم‌کردن کفش شرط‌های پادشاه آزمون و موانع
کفش بلورین / چوب جادویی کفتر / گاهی دندان جادویی ابزار جادویی / نماد
از دختر مهجور به همسر شاهزاده از کچل فقیر به داماد شاه تحول شخصیتی (Transformation)
ازدواج با شاهزاده، فرار از ظلم فقر / ثروت، ظاهر ساده / لیاقت واقعی تضادهای دوگانه (Binary Oppositions)
رسیدن به عشق، عدالت و جایگاه شایسته پذیرفته‌شدن و پیروزی در جامعه هدف نهایی

تحلیل ساختاری:

ملانصرالدین مثل سیندرلا شخصیتی است که در ابتدا در موقعیتی پایین و بی‌قدرت قرار دارد، اما با استفاده از هوش، طنز و خلاقیت خود، مشکلات را حل می‌کند و احترام و جایگاهی پیدا می‌کند. اما برخلاف سیندرلا که در نهایت به کمک یک نیروی ماورائی (پری) به موفقیت می‌رسد، ملانصرالدین هیچ نیروی جادویی ندارد و تنها از ذهن خود برای حل مسائل استفاده می‌کند.

ساختار دوگانه در اینجا همچنان مشهود است: در داستان‌های ملانصرالدین، تضادهایی چون حکمت و حماقت یا شوخی و جدیت وجود دارد که معمولاً به گونه‌ای فریبنده و با استفاده از موقعیت‌های کمدی به حل مشکلات می‌پردازد.

ساختار اجتماعی در هر دو داستان مشهود است: در سیندرلا، قهرمان در نهایت به جایگاه اجتماعی بالاتری می‌رسد، در حالی که در ملانصرالدین شخصیت اصلی در موقعیت‌های مختلف به طنز و عقل سلیم متوسل می‌شود تا مسائل را حل کند و از این طریق به احترام و جایگاه اجتماعی نائل می‌شود.

نتیجه‌گیری:

هر دو داستان ملانصرالدین و سیندرلا در نظر ساختارگرایان می‌توانند نمودهایی از یک الگوی مشابه باشند: افراد معمولی که از طریق آزمون‌ها و چالش‌ها به قدرت، جایگاه اجتماعی و احترام دست پیدا می‌کنند. در حالی که داستان سیندرلا بیشتر بر تحولات جادویی و نیروی ماورایی تمرکز دارد، ملانصرالدین این روند را از طریق هوش، خلاقیت و طنز انجام می‌دهد.



عکسی که برنده جایزه مطبوعاتی سال ۲۰۲۵ شد
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Thu, 17.04.2025, 14:12

عکسی که برنده جایزه مطبوعاتی سال ۲۰۲۵ شد


تصویر یک کودک فلسطینی که در جنگ اسرائیل و غزه هر دو بازوی خود را از دست داده است، در جایزه عکس مطبوعات جهانی مورد تقدیر قرار گرفت. دو عکس برنده دیگر به خشکسالی و وضعیت مهاجران مربوط می‌شوند.

مسابقه سالانه عکس مطبوعات جهانی برای ۷۰ سال بهترین آثار عکاسی ژورنالیستی را مورد تقدیر قرار داده است. اکنون برنده سال ۲۰۲۵ مشخص شده است:

عکس مطبوعاتی سال توسط عکاس فلسطینی، سمر ابوالعوف، برای «نیویورک تایمز» گرفته شده است. او در ژوئن ۲۰۲۴، «محمود عجّور» ۹ ساله اهل غزه را که اکنون در یک مجتمع مسکونی در دوحه زندگی می‌کند، عکاسی کرد. او در مارس ۲۰۲۴ در جریان فرار از حمله اسرائیل در غزه به شدت مجروح شد و هر دو بازوی خود را از دست داد. این خانواده اکنون در قطر زندگی می‌کنند.


«محمود عجّور» ۹ ساله اهل غزه - عکس برنده جایزه

جومانا الزین خوری، مدیر اجرایی ورلد پرس فوتو، درباره عکس برنده می‌گوید: «این یک عکس خاموش است که حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.» او می‌گوید این عکس داستان یک پسر و همچنین داستان یک جنگ بزرگتر را روایت می‌کند که تأثیرات آن برای نسل‌ها باقی خواهد ماند.

سمر ابوالعوف، عکاس، نیز از غزه هم‌اکنون در دوحه ساکن است. او از دسامبر ۲۰۲۳ در همان ساختمانی زندگی می‌کند که محمود عجّور، سوژه عکس او، در آن ساکن است و در آنجا وضعیت معدود ساکنان به شدت مجروح غزه را که برای درمان به خارج از کشور منتقل شده‌اند، مستند می‌کند. در بیانیه مطبوعاتی آمده است که محمود عجّور پس از درمان پزشکی یاد گرفته است که با پاهایش با تلفن بازی کند، بنویسد و درها را باز کند.

علاوه بر اثر سمر ابوالعوف، دو عکس دیگر نیز مورد تقدیر قرار گرفتند: عکس جان مور، عکاس آمریکایی، مهاجران چینی را پس از عبور از مرز ایالات متحده و مکزیک نشان می‌دهد.


مهاجران چینی را پس از عبور از مرز ایالات متحده و مکزیک

همچنین از موسوک نولته، عکاس خبری، تقدیر شد. عکس او یک مرد جوان در آمازون را به تصویر می‌کشد که برای مادرش غذا می‌برد. در گذشته، دسترسی به این روستا با قایق امکان‌پذیر بود، اما به دلیل خشکسالی، او اکنون باید دو کیلومتر در امتداد بستر خشک رودخانه پیاده‌روی کند.


یک مرد جوان در بستر خشک رودخانه آمازون

برندگان منطقه‌ای مسابقه عکس مطبوعات جهانی پیش از این در ماه مارس انتخاب شده بودند و اکنون برندگان جهانی از میان آن‌ها برگزیده شدند. با این حال، پس از اعلام برندگان، انتقاداتی به این جایزه وارد شد. در میان برندگان منطقه‌ای، نام میخائیل ترشچنکو، عکاس و خبرنگار خبرگزاری دولتی تاس روسیه از سال ۲۰۱۷ نیز به چشم می‌خورد. ترشچنکو به سفارش کارفرمای خود، اعتراضات در گرجستان را که علیه دولت طرفدار روسیه بود، عکاسی کرده بود.

در مسابقه «ورلد پرس فوتو ۲۰۲۵»، ۵۹۳۲۰ عکس از ۳۷۷۸ عکاس از ۱۴۱ کشور جهان ارسال شده بود. این مسابقه که در سال ۱۹۵۵ تأسیس شده است، یکی از معتبرترین مسابقات در نوع خود به شمار می‌رود.



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Thu, 17.04.2025, 13:44




انتقال ۵ زندانی سیاسی محکوم به‌اعدام به‌قزل‌حصار
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Thu, 17.04.2025, 13:08

انتقال ۵ زندانی سیاسی محکوم به‌اعدام به‌قزل‌حصار


سازمان حقوق بشر ایران / ۲۸ فروردین ۱۴۰۴

جمعی از زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین تهران در روزهای اخیر به زندان قزل‌حصار منتقل شدند. در میان آن‌ها پنج زندانی سیاسی به نام‌های بابک علیپور، وحید بنی‌عامرین، پویا قبادی، محمد تقوی و علی‌اکبر دانشورکار که به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران به اعدام محکوم شده‌اند، حضور دارند.

نزدیکان چند تن از این زندانیان به سازمان حقوق بشر ایران گفتند که متهمان در انفرادی طولانی‌مدت تحت بازجویی‌های خشن و شکنجه قرار گرفتند و در مراحل بازپرسی از دسترسی به وکیل محروم بودند. برخی از آن‌ها بارها در معرض اعدام نمایشی و تهدید به اعدام صحرایی قرار گرفتند.

از آن‌جا که جمهوری اسلامی سابقه اجرای اعدام‌های سیاسی را در مناسبت‌های تعطیلات بین‌المللی دارد، بیم آن می‌رود که در آستانه تعطیلات عید پاک این زندانیان را اعدام کند. سازمان حقوق بشر ایران ضمن هشدار نسبت به خطر اجرای احکام اعدام زندانیان سیاسی در روزهای آینده، از جامعه جهانی و کشورهایی که با جمهوری اسلامی روابط دیپلماتیک دارند، می‌خواهد تا برای توقف این احکام و لغو آن‌ها تلاش کنند.

محمود امیری‌مقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، گفت: « ما از مردم ایران، نهادهای مدنی و جامعه جهانی می‌خواهیم که در روزهای آینده توجه ویژه‌ای به زندانیان سیاسی محکوم نشان دهند. مقامات جمهوری ‌اسلامی بارها با سوء استفاده از سکوت خبری احکام اعدام زندانیان سیاسی را اجرا کرده است.»

پس از تعطیلات نوروز اجرای احکام اعدام شتاب بیشتری گرفته و براساس گزارش‌های سازمان حقوق‌بشر ایران در دو هفته گذشته دستکم ۵۷ نفر، و از آغاز سال میلادی ۲۰۲۵ دستکم ۲۸۵ نفر در ایران اعدام شده‌اند.

به گزارش سازمان حقوق بشر ایران، بابک علیپور، محمد تقوی، وحید بنی‌عامرین، پویا قبادی و علی‌اکبر دانشورکار از زندان اوین تهران به زندان قزل حصار منتقل شدند.

آن‌ها به علاوه زندانی دیگری به نام ابوالحسن منتظر در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست ایمان افشاری در روز ۵ آذر ۱۴۰۳ به اعدام محکوم شدند. تمامی این زندانیان سیاسی که برخی از آن‌ها سابقه بازداشت‌های قبلی را نیز داشتند، بین یکم دی‌ماه ۱۴۰۲ تا چهارم اسفند همان سال بازداشت شدند و دادگاه جمعی آنان صبح روز ۱۵ مهر ۱۴۰۳ برگزار شد.

همچنین دادگاه علاوه بر حکم اعدام با اتهام بغی، برای اتهام‌های اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و تشکیل گروه غیرقانونی به حبس و تبعید محکوم کرده است!

مشخصات این شش زندانی سیاسی به شرح زیر است:

بابک علیپور متولد سال۱۳۷۰در آمل، ساکن در تهران، لیسانس حقوق است. او در اولین دستگیری همراه با برادرش روزبه در تاریخ ۱۳ آبان‌ ۹۷، در بازار تره‌بار رشت بازداشت شدند. مدت ۲سال و نیم در زندان لاکان رشت بود. او مجددا آذر۱۴۰۰ بازداشت و تا اسفند ۱۴۰۱ در زندان اوین بود و اواخر اسفند ۱۴۰۱ آزاد شد. پدرش از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ است. او زمان تحمل محکومیتش در سالهای قبل، به بیماری عفونت روده و بیماری پروستات مبتلا شد و مدت زیادی را بدون رسیدگی پزشکی با درد سپری کرد. او در تاریخ ۶ دی۱۴۰۲ بازداشت و به بند ۲۰۹ اوین منتقل شد.

حکم: بغی از طریق عضویت در گروه های مخالف نظام به اعدام، از بابت اتهام اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور به ۵ سال حبس تعزیری و از بابت تخریب اموال عمومی به ۲۰ سال تبعید (نفی بلد) به شهرستان خاش محکوم شده است.

وحید بنی عامریان، متولد ۷۱، از سنقر، فارغ التحصیل دانشگاه صنعتی خواجه نصیر تهران، فوق لیسانس مدیریت و معلم اینترنتی است. او از خانواده پنج اعدامی دهه شصت است. وحید در اسفند ۹۶ و اسفند ۹۷ بازداشت شد. به ۱۰ سال حبس و تبعید محکوم شد. او در اسفند ۱۴۰۱ از زندان گوهردشت آزاد و به بشاگرد در استان هرمزگان تبعید شد. وحید بنی عامریان مجددا در روز اول دی ۱۴۰۲ دستگیر و به بند ۲۰۹ اوین منتقل شد و تحت بازجویی قرار گرفت.

وحید ۴۸ روز زیر شکنجه‌های شدید قرار گرفت و بارها تهدید به اعدام صحرایی شد. در این مدت از دسترسی به وکیل محروم بود.

حکم: وحید بنی‌عامریان از بابت اتهام بغی از طریق عضویت در گروه های مخالف نظام به اعدام و از بابت اتهام اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است.

پویا قبادی، متولد سال ۱۳۷۱ از سنقر و فارغ‌التحصیل مهندسی برق است. پویا قبادی و وحید بنی عامریان در اسفند ۹۶ و اسفند ۹۷ بازداشت شدند. او را در‌ آبان‌ماه ۱۳۹۸ از زندان اوین به زندان تهران بزرگ منتقل کردند.

پویا سرانجام پس از گذراندن دوره‌ای یک ساله با اتهام محاربه، در آذرماه ۱۴۰۰، به ۱۰ سال زندان و تبعید به نیک شهر محکوم شد. اتهام او در آنزمان «اقدام علیه امنیت ملی از طریق عضویت و همکاری موثر با سازمان مجاهدین خلق ایران»، «تبلیغ علیه نظام»، «تخریب اموال دولتی»، «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی کشور» اعلام شد. سپس در جابجایی گروهی زندانیان سیاسی به اوین منتقل شد. در جریان آتشسوزی زندان اوین در مهر ۱۴۰۱، در جریان قیام به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت و مجددا به صورت گروهی به گوهردشت منتقل شد. در اسفند ۱۴۰۱ آزاد و به بشاگرد در استان هرمزگان تبعید شد. پویا قبادی روز ۴ اسفند ماه ۱۴۰۲ بازداشت و به زندان ماکو منتقل شد. وی از تاریخ ۱۱ اسفند ماه به بند ۲۰۹زندان اوین منتقل شد و به مدت چند ماه در بند ۲۰۹ اوین بود.

حکم: بغی از طریق عضویت در گروه‌های مخالف نظام به اعدام و از بابت خروج غیرقانونی از مرز به ۱ سال حبس تعزیری محکوم شد.

ابوالحسن منتظر متولد ۱۳۳۸ از تهران، متاهل و دارای دو فرزند، دارای لیسانس معماری و شغل آزاد است. او روز اول دی ۱۴۰۲ دستگیر و به ۲۰۹ اوین منتقل شد و پس از چند ماه به بند ۴ منتقل شد.

در اردیبهشت ۱۴۰۳، به بغی، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، عضویت در مجاهدین، تخریب اموال عمومی متهم  شد. ابوالحسن هم پرونده ای وحید بنی عامریان است که با هم دستگیر شدند.

زندانی سیاسی ابوالحسن منتظر از زندانیان سیاسی پیش از انقلاب است که در سال ۱۳۵۶ در مشهد بازداشت و به مدت شش ماه در زندان وکیل آباد مشهد زندانی بوده است. وی همچنین در ۱۳ خرداد سال ۱۳۶۰ در مشهد بازداشت شده و به مدت ۴سال و ۳ماه در زندان وکیل آباد مشهد زندانی و در مهرماه سال ۱۳۶۴ آزاد شد.

او مجددا در خرداد سال ۱۳۹۷ بازداشت شد. ابوالحسن مجددا در تاریخ۱۳مهر ۱۳۹۹ توسط دادگاه انقلاب تهران با اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، از طریق ارتباط و عضویت در سازمان مجاهدین» به ۵ سال حبس محکوم شد.

او به بیماری های قلبی، دیابت، کبد و کلیه و پسورزیازیس مبتلا است. در سالهای قبل عمل قلب باز انجام داده و اکنون دچار فتق در همان ناحیه قفسه سینه شده و شرایط سختی را می گذراند.

ابوالحسن منتظر پس از عمل قلب باز در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۰، به بند ۴ اوین و سپس در تاریخ ۱۷ مهر ۱۴۰۰، به زندان گوهر دشت تبعید و در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۱‌، آزاد شد. همانطور که قید شد، بازداشت آخر او روز اول دی ۱۴۰۲ بود.

حکم: بغی از طریق عضویت در گروه‌های مخالف نظام به اعدام و از بابت اتهام اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است.

علی اکبر دانشورکار متولد شهریور ۱۳۴۵، متاهل، شغل مهندس عمران اخراجی – پیک موتوری، اهل و ساکن تهران است. او در روز ۱۳ دی ۱۴۰۲، در منزلش دستگیر شد. اتهامات او « بغی، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، عضویت در مجاهدین، تخریب اموال عمومی» اعلام شد و مدت چند ماه در ۲۰۹ تحت بازجویی قرار داشت. او هم اکنون در بند ۴ زندان اوین محبوس است.

حکم: بغی از طریق عضویت در گروه های مخالف نظام به اعدام، از بابت اتهام اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور به ۵ سال حبس تعزیری و از بابت تشکیل دستجات غیرقانونی به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شده است.

سیدمحمد تقوی، متولد ۱۳۴۵، اهل تهران و مجرد و از زندانیان دهه شصت و دهه هفتاد است.

او روز چهارم اسفند ماه ۱۴۰۲ همراه با پویا قبادی بازداشت و به بند ۲۰۹ اوین منتقل شد. در اردیبهشت ۱۴۰۳، به بغی، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، عضویت در مجاهدین، تخریب اموال عمومی متهم شد. او پیش از این در سال ۹۹ سابقه بازداشت داشته و حدود سه سال به اتهام هواداری و ارتباط با مجاهدین خلق در اوین زندانی بوده است. او از شاهدان و بازماندگان کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ است. 

حکم: بغی از طریق عضویت در گروه های مخالف نظام به اعدام، از بابت اتهام اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور به ۵ سال حبس تعزیری و از بابت تخریب اموال عمومی به ۲۰ سال تبعید (نفی بلد) به شهرستان خاش محکوم شده است. محمد تقوی دادگاه را فاقد وجاهت قانونی اعلام و از شرکت در آن خودداری کرد.

دو برادر او مجتبی و علی تقوی صرفاً به‌خاطر این‌که برادران محمد تقوی هستند به زندان و تبعید محکوم شده‌اند.



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Thu, 17.04.2025, 12:30




ترامپ طرح حمله اسرائیل به ایران را متوقف کرد
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Thu, 17.04.2025, 7:58

گزارش تفصیلی نیویورک تایمز

ترامپ طرح حمله اسرائیل به ایران را متوقف کرد


* اسرائیل طرح‌هایی برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران تدوین کرده بود که نیازمند کمک ایالات متحده بود. اما برخی از مقامات دولت در این باره تردید داشتند.

اسرائیل قصد داشت تا ماه آینده به تأسیسات هسته‌ای ایران حمله کند، اما در هفته‌های اخیر، رئیس‌جمهور ترامپ این طرح را متوقف کرد و به جای آن، مذاکره با تهران برای محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران را ترجیح داد. این اطلاعات از مقامات دولت و افرادی که در جریان بحث‌ها بودند، به دست آمده است.

ترامپ این تصمیم را پس از ماه‌ها بحث داخلی درباره اینکه آیا باید دیپلماسی را دنبال کرد یا از اسرائیل در تلاش برای عقب راندن توانایی ایران در ساخت بمب هسته‌ای حمایت کرد، اتخاذ نمود. این در حالی است که ایران از نظر نظامی و اقتصادی تضعیف شده است.

این بحث‌ها شکاف‌هایی را بین مقامات کابینه آمریکایی که به طور سنتی تندرو بوده‌اند و سایر مشاوران که نسبت به موفقیت حمله نظامی به ایران برای نابودی جاه‌طلبی‌های هسته‌ای این کشور و جلوگیری از یک جنگ بزرگ‌تر تردید داشتند، آشکار کرد. نتیجه این بحث‌ها، اجماع نسبی برای خودداری از اقدام نظامی بود، در حالی که ایران نیز نشانه‌هایی از آمادگی برای مذاکره نشان داده است.

مقامات اسرائیلی اخیراً طرح‌هایی برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران در ماه مه تدوین کرده بودند. آنها آماده اجرای این طرح‌ها بودند و گاهی خوش‌بین بودند که ایالات متحده با این حملات موافقت خواهد کرد. هدف این طرح‌ها، طبق گفته مقاماتی که در جریان جزئیات بودند، عقب انداختن توانایی تهران برای توسعه سلاح هسته‌ای به مدت یک سال یا بیشتر بود.

تقریباً تمام این طرح‌ها نیازمند کمک ایالات متحده بود، نه تنها برای دفاع از اسرائیل در برابر واکنش ایران، بلکه برای اطمینان از موفقیت حمله اسرائیل، که این امر ایالات متحده را به بخشی مرکزی از خود حمله تبدیل می‌کرد.

در حال حاضر، ترامپ دیپلماسی را به اقدام نظامی ترجیح داده است. در دوره اول ریاست‌جمهوری خود، او توافق هسته‌ای ایران که توسط دولت اوباما مذاکره شده بود را لغو کرد. اما در دوره دوم، با اشتیاق برای اجتناب از گرفتار شدن در جنگی دیگر در خاورمیانه، او مذاکراتی را با تهران آغاز کرده و ضرب‌الاجلی چندماهه برای دستیابی به توافقی بر سر برنامه هسته‌ای ایران تعیین کرده است.

اوایل این ماه، ترامپ به اسرائیل اطلاع داد که ایالات متحده از حمله حمایت نخواهد کرد. او این موضوع را با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، زمانی که نتانیاهو هفته گذشته به واشنگتن سفر کرده بود، در میان گذاشت و در جلسه‌ای در دفتر بیضی کاخ سفید اعلام کرد که ایالات متحده مذاکرات با ایران را آغاز کرده است.

نتانیاهو پس از این دیدار در بیانیه‌ای به زبان عبری اظهار داشت که توافق با ایران تنها در صورتی مؤثر خواهد بود که به امضاکنندگان اجازه دهد «وارد شوند، تأسیسات را منفجر کنند، تمام تجهیزات را نابود کنند، تحت نظارت و اجرای آمریکا.»

این مقاله بر اساس گفت‌وگو با چندین مقام آگاه از طرح‌های نظامی محرمانه اسرائیل و بحث‌های محرمانه در داخل دولت ترامپ تهیه شده است. اکثر افرادی که با آنها مصاحبه شده، به دلیل حساسیت برنامه‌ریزی‌های نظامی، به شرط ناشناس ماندن صحبت کردند.

طرح‌های اسرائیل برای حمله به ایران

اسرائیل مدت‌هاست که برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران برنامه‌ریزی کرده و تمرین‌های بمباران را انجام داده و میزان خسارتی که با یا بدون کمک آمریکا می‌تواند وارد کند را محاسبه کرده است.

اما حمایت در داخل دولت اسرائیل برای انجام چنین حمله‌ای پس از مجموعه‌ای از ناکامی‌های ایران در سال گذشته افزایش یافت.

در حملات ایران به اسرائیل در آوریل، اکثر موشک‌های بالستیک ایران نتوانستند از دفاع‌های آمریکا و اسرائیل عبور کنند. حزب‌الله، متحد کلیدی ایران، در نتیجه کارزار نظامی اسرائیل در سال گذشته به شدت تضعیف شد. سقوط دولت بشار اسد در سوریه، متحد حزب‌الله و تهران، مسیر اصلی قاچاق تسلیحات از ایران را قطع کرد.

سیستم‌های دفاع هوایی در ایران و سوریه نیز نابود شدند و تأسیسات تولید سوخت موشک ایران از بین رفتند، که این امر توانایی ایران برای تولید موشک‌های جدید را برای مدتی مختل کرد.

ابتدا، به دستور بنیامین نتانیاهو، مقامات ارشد اسرائیلی همتایان آمریکایی خود را در جریان طرحی قرار دادند که شامل یک حمله کماندوهای اسرائیلی به تأسیسات هسته‌ای زیرزمینی همراه با کارزار بمباران بود. اسرائیلی‌ها امیدوار بودند که این تلاش با مشارکت هواپیماهای آمریکایی انجام شود.

اما مقامات نظامی اسرائیل اعلام کردند که عملیات کماندویی تا اکتبر آماده نخواهد بود. نتانیاهو خواستار اجرای سریع‌تر این طرح بود. مقامات اسرائیلی شروع به تغییر طرح به سمت یک کارزار بمباران گسترده کردند که آن هم نیازمند کمک آمریکا بود، طبق گفته مقاماتی که در جریان طرح بودند.

برخی از مقامات آمریکایی، دست‌کم در ابتدا، نسبت به بررسی طرح‌های اسرائیل تمایل بیشتری نشان دادند. ژنرال مایکل ای. کوریلا، رئیس فرماندهی مرکزی ایالات متحده، و مایکل والتز، مشاور امنیت ملی، درباره چگونگی حمایت احتمالی ایالات متحده از حمله اسرائیل در صورت حمایت ترامپ از این طرح بحث کردند، طبق گفته مقاماتی که در جریان این گفت‌وگوها بودند.

با تشدید جنگ ایالات متحده علیه شبه‌نظامیان حوثی مورد حمایت ایران در یمن، ژنرال کوریلا با تأیید کاخ سفید شروع به انتقال تجهیزات نظامی به خاورمیانه کرد. یک ناو هواپیمابر دوم، کارل وینسون، اکنون در دریای عرب مستقر است و به ناو هواپیمابر هری اس. ترومن در دریای سرخ پیوسته است.

ایالات متحده همچنین دو سامانه موشکی پاتریوت و یک سامانه دفاع موشکی ارتفاع بالا (THAAD) را به خاورمیانه منتقل کرد.

حدود شش بمب‌افکن B-2 که قادر به حمل بمب‌های ۳۰,۰۰۰ پوندی ضروری برای نابودی برنامه هسته‌ای زیرزمینی ایران هستند، به پایگاه جزیره‌ای دیگو گارسیا در اقیانوس هند اعزام شدند.

انتقال هواپیماهای جنگنده اضافی به منطقه، احتمالاً به پایگاهی در اسرائیل، نیز مورد بررسی قرار گرفت.

تمام این تجهیزات می‌توانند برای حملات علیه حوثی‌ها استفاده شوند، که ایالات متحده از ۱۵ مارس برای متوقف کردن حملات آنها به کشتی‌های تجاری در دریای سرخ با آنها درگیر بوده است. اما مقامات آمریکایی به طور خصوصی گفتند که این تسلیحات همچنین بخشی از برنامه‌ریزی برای حمایت احتمالی از اسرائیل در درگیری با ایران بودند.

حتی اگر ایالات متحده تصمیم می‌گرفت که هواپیماها را برای مشارکت در حمله به ایران مجاز نکند، اسرائیل می‌دانست که جنگنده‌های آمریکایی برای دفاع در برابر حملات متحدان ایران در دسترس هستند.

تردیدهای داخلی در دولت ترامپ

نشانه‌هایی وجود داشت که نشان می‌داد آقای ترامپ نسبت به حمایت آمریکا از اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران تمایل دارد. ایالات متحده مدت‌هاست که ایران را متهم به تأمین تسلیحات و اطلاعات برای حوثی‌ها و اعمال حداقل درجه‌ای از کنترل بر این گروه کرده است. در ۱۷ مارس، زمانی که آقای ترامپ به حوثی‌ها در یمن هشدار داد که حملات خود را متوقف کنند، او همچنین ایران را مورد خطاب قرار داد و گفت که ایران کنترل حوثی‌ها را در دست دارد.

ترامپ در پستی در شبکه‌های اجتماعی نوشت: «از این پس، هر شلیکی که توسط حوثی‌ها انجام شود، به عنوان شلیکی از تسلیحات و رهبری ایران تلقی خواهد شد.» او افزود: «ایران مسئول شناخته خواهد شد و عواقب آن را متحمل خواهد شد، و این عواقب بسیار سنگین خواهد بود!»

دلایل زیادی وجود داشت که مقامات اسرائیلی انتظار داشتند آقای ترامپ موضعی تهاجمی علیه ایران اتخاذ کند. در سال ۲۰۲۰، او دستور ترور ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده ارشد‌ترین واحد نظامی ایران را صادر کرد. همچنین، طبق کیفرخواستی از وزارت دادگستری، ایران در جریان کمپین انتخاباتی سال گذشته تلاش کرد تا افرادی را برای ترور آقای ترامپ استخدام کند.

اما در داخل دولت ترامپ، برخی مقامات نسبت به طرح اسرائیل تردید پیدا کرده بودند.

در جلسه‌ای که این ماه برگزار شد - یکی از چندین بحث درباره طرح اسرائیل - تولسی گابارد، مدیر اطلاعات ملی، ارزیابی اطلاعاتی جدیدی ارائه کرد که نشان می‌داد تجمیع تسلیحات آمریکایی ممکن است به درگیری گسترده‌تری با ایران منجر شود که ایالات متحده تمایلی به آن ندارد.

طیف وسیعی از مقامات در جلسات مختلف نگرانی‌های خانم گابارد را تکرار کردند. سوزی وایلز، رئیس کارکنان کاخ سفید؛ پیت هگست، وزیر دفاع؛ و جِی‌دی ونس، معاون رئیس‌جمهور، همگی نسبت به این حمله ابراز تردید کردند.

حتی آقای والتز، که اغلب یکی از تندروترین صداها در مورد ایران بود، نسبت به موفقیت طرح اسرائیل بدون کمک قابل‌توجه آمریکا تردید داشت.

این جلسات اخیر اندکی پس از آن برگزار شد که ایرانی‌ها اعلام کردند آماده مذاکرات غیرمستقیم - ارتباط از طریق یک واسطه - هستند. در ماه مارس، آقای ترامپ نامه‌ای ارسال کرده بود و پیشنهاد مذاکرات مستقیم با ایران را داده بود، پیشنهادی که به نظر می‌رسید آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر انقلاب، آن را رد کرده است. اما در ۲۸ مارس، یک مقام ارشد ایرانی نامه‌ای ارسال کرد که نشان‌دهنده آمادگی برای مذاکرات غیرمستقیم بود.

هنوز بحث‌های قابل‌توجهی در تیم آقای ترامپ درباره نوع توافقی که با ایران قابل‌قبول خواهد بود، وجود دارد. دولت ترامپ سیگنال‌های متفاوتی درباره نوع توافقی که می‌خواهد و عواقب عدم توافق ایران ارسال کرده است.

در یکی از بحث‌ها، آقای ونس، با حمایت دیگران، استدلال کرد که آقای ترامپ فرصت منحصربه‌فردی برای دستیابی به یک توافق دارد.

به گفته مقامات دولت، ونس اظهار داشت که اگر مذاکرات شکست بخورد، آقای ترامپ می‌تواند در آن زمان از حمله اسرائیل حمایت کند.

در جریان سفری به اسرائیل در اوایل این ماه، ژنرال کوریلا به مقامات آنجا گفت که کاخ سفید می‌خواهد طرح حمله به تأسیسات هسته‌ای را متوقف کند.

آقای نتانیاهو در ۳ آوریل با آقای ترامپ تماس گرفت. به گفته مقامات اسرائیلی، آقای ترامپ به نتانیاهو گفت که نمی‌خواهد درباره طرح‌های مربوط به ایران تلفنی صحبت کند. اما او نتانیاهو را دعوت کرد تا به کاخ سفید بیاید.

مذاکرات علنی با ایران و گزینه‌های جایگزین برای حمله

آقای نتانیاهو در ۷ آوریل به واشنگتن سفر کرد. اگرچه این سفر به عنوان فرصتی برای بحث در مورد مخالفت او با تعرفه‌های آقای ترامپ ارائه شده بود، اما مهم‌ترین موضوع برای اسرائیلی‌ها طرح حمله به ایران بود.

اما در حالی که نتانیاهو هنوز در کاخ سفید بود، آقای ترامپ به طور علنی اعلام کرد که مذاکراتی با ایران آغاز شده است.

در گفت‌وگوهای خصوصی، آقای ترامپ به نتانیاهو به صراحت اعلام کرد که تا زمانی که مذاکرات در جریان است، ایالات متحده از حمله اسرائیل در ماه مه حمایت نخواهد کرد، طبق گفته مقاماتی که در جریان این گفت‌وگوها بودند.

روز بعد، آقای ترامپ اشاره کرد که حمله نظامی اسرائیل به ایران همچنان یک گزینه است. او گفت: «اگر نیاز به اقدام نظامی باشد، ما اقدام نظامی خواهیم داشت. بدیهی است اسرائیل پیشرو این اقدام خواهد بود.»

پس از سفر نتانیاهو، آقای ترامپ، جان رتکلیف، رئیس سازمان سیا، را مأمور سفر به اورشلیم کرد. چهارشنبه گذشته، آقای رتکلیف با نتانیاهو و دیوید بارنیا، رئیس سازمان جاسوسی موساد، دیدار کرد تا درباره گزینه‌های مختلف برای برخورد با ایران گفت‌وگو کند.

علاوه بر مذاکرات و حملات، گزینه‌های دیگری نیز مورد بحث قرار گرفت، از جمله عملیات مخفیانه اسرائیل با حمایت ایالات متحده و اجرای تحریم‌های شدیدتر، طبق گفته فردی که در جریان سفر رتکلیف بود.

برایان هیوز، سخنگوی شورای امنیت ملی، گفت که «کل تیم رهبری امنیت ملی» دولت متعهد به سیاست ایران آقای ترامپ و تلاش‌ها برای «تضمین صلح و ثبات در خاورمیانه» است.

هیوز افزود: «رئیس‌جمهور ترامپ صراحتاً اعلام کرده است: ایران نمی‌تواند سلاح هسته‌ای داشته باشد و همه گزینه‌ها روی میز باقی می‌مانند. رئیس‌جمهور مجوز گفت‌وگوهای مستقیم و غیرمستقیم با ایران را برای روشن کردن این موضوع صادر کرده است. اما او همچنین تأکید کرده که این روند نمی‌تواند به طور نامحدود ادامه یابد.»

کاخ سفید و سازمان سیا به درخواست‌ها برای اظهارنظر پاسخ ندادند. دفتر مدیر اطلاعات ملی سؤالات را به شورای امنیت ملی ارجاع داد. وزارت دفاع از اظهارنظر خودداری کرد. دفتر نتانیاهو و نیروهای دفاعی اسرائیل نیز از اظهارنظر خودداری کردند.

نتانیاهو در تلاش برای متقاعد کردن آقای ترامپ به مشارکت در حمله، بحثی را تکرار می‌کرد که نزدیک به دو دهه با رؤسای جمهور آمریکا داشته است.

نتانیاهو که از سوی همتایان آمریکایی خود متوقف شده بود، به جای آن بر عملیات خرابکارانه مخفی علیه تأسیسات خاص و ترور دانشمندان هسته‌ای ایران تمرکز کرده است. اگرچه این تلاش‌ها ممکن است برنامه هسته‌ای ایران را کند کرده باشد، اما این برنامه اکنون بیش از هر زمان دیگری به توانایی تولید شش یا بیشتر سلاح هسته‌ای در چند ماه یا یک سال نزدیک شده است.

مقامات آمریکایی مدت‌هاست که گفته‌اند اسرائیل به تنهایی نمی‌تواند با یک کارزار بمباران به تأسیسات هسته‌ای ایران آسیب قابل‌توجهی وارد کند. اسرائیل مدت‌هاست که به دنبال بزرگ‌ترین بمب متعارف آمریکا - یک بمب سنگرشکن ۳۰,۰۰۰ پوندی - است که می‌تواند به تأسیسات هسته‌ای کلیدی ایران که در زیر کوه‌ها قرار دارند، آسیب جدی وارد کند.

گزینه‌های اسرائیل برای حمله به ایران

اسرائیل گزینه‌های مختلفی برای حمله در ماه مه بررسی کرد که بسیاری از آنها با مقامات آمریکایی مورد بحث قرار گرفت.

آقای نتانیاهو ابتدا بر گزینه‌ای اصرار داشت که ترکیبی از حملات هوایی و عملیات کماندویی بود. این طرح نسخه‌ای بسیار جاه‌طلبانه‌تر از عملیاتی بود که اسرائیل در سپتامبر گذشته انجام داد، زمانی که نیروهای اسرائیلی با هلیکوپتر به سوریه پرواز کردند تا یک پناهگاه زیرزمینی که برای ساخت موشک برای حزب‌الله استفاده می‌شد را نابود کنند.

در آن عملیات، اسرائیل از حملات هوایی برای از بین بردن پست‌های نگهبانی و سایت‌های دفاع هوایی استفاده کرد. سپس کماندوها با طناب به زمین فرود آمدند. تیم‌های جنگجو، مجهز به مواد منفجره و سلاح‌های سبک، به تأسیسات زیرزمینی نفوذ کردند و با کار گذاشتن مواد منفجره، تجهیزات کلیدی برای ساخت تسلیحات را نابود کردند.

اما مقامات آمریکایی نگران بودند که تنها برخی از تأسیسات کلیدی ایران با عملیات کماندویی قابل حذف باشند. اورانیوم غنی‌شده ایران با درصد بالا، که نزدیک به درجه تسلیحاتی است، در چندین سایت در سراسر کشور مخفی شده است.

برای موفقیت، مقامات اسرائیلی می‌خواستند هواپیماهای آمریکایی حملات هوایی را انجام دهند تا از تیم‌های کماندویی در زمین محافظت کنند.

اما حتی اگر کمک آمریکا فراهم می‌شد، فرماندهان نظامی اسرائیل اعلام کردند که چنین عملیاتی ماه‌ها زمان برای برنامه‌ریزی نیاز دارد. این موضوع مشکلاتی ایجاد می‌کرد. با توجه به اینکه دوره خدمت ژنرال کوریلا قرار بود در چند ماه آینده به پایان برسد، مقامات اسرائیلی و آمریکایی می‌خواستند طرحی تدوین کنند که در زمان فرماندهی او قابل اجرا باشد.

و آقای نتانیاهو می‌خواست سریع عمل کند.

پس از کنار گذاشتن ایده کماندویی، مقامات اسرائیلی و آمریکایی شروع به بحث درباره طرحی برای یک کارزار بمباران گسترده کردند که قرار بود اوایل ماه مه آغاز شود و بیش از یک هفته طول بکشد. حمله اسرائیل در سال گذشته سیستم‌های دفاع هوایی S-300 ساخت روسیه متعلق به ایران را نابود کرده بود. کارزار بمباران باید با حمله به سیستم‌های دفاع هوایی باقی‌مانده آغاز می‌شد تا مسیر جنگنده‌های اسرائیلی برای هدف قرار دادن تأسیسات هسته‌ای هموار شود.

هرگونه حمله اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای، موجی جدید از حملات موشکی ایران علیه اسرائیل را به دنبال می‌داشت که نیازمند کمک آمریکا برای دفع آن بود.

مقامات ارشد ایرانی، از رئیس‌جمهور گرفته تا فرمانده نیروهای مسلح و وزیر امور خارجه، اعلام کرده‌اند که ایران در صورت حمله اسرائیل یا ایالات متحده از خود دفاع خواهد کرد.

سرتیپ محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران، در سخنرانی‌ای در ۶ آوریل اظهار داشت که ایران خواهان جنگ نیست و می‌خواهد بن‌بست با ایالات متحده را از طریق دیپلماسی حل کند. اما او هشدار داد: «پاسخ ما به هرگونه حمله به حاکمیت جمهوری اسلامی قاطع و پرعاقبت خواهد بود.»

جولیان ای. بارنز، اریک اشمیت، مگی هابرمن و رونن برگمن
نیویورک تایمز / ۱۶ آوریل ۲۰۲۵



مأموریت هوایی برای قاچاق دارایی‌های بشار اسد
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Thu, 17.04.2025, 7:28

گزارش تحقیقی خبرگزاری رویترز

مأموریت هوایی برای قاچاق دارایی‌های بشار اسد


درحالی که مخالفان به دمشق نزدیک می‌شدند، بشار اسد که به مدت ۲۴ سال با مشت آهنین بر سوریه حکومت کرده بود، از یک جت خصوصی برای انتقال پول نقد، اشیای قیمتی و اسناد محرمانه‌ای که شبکه شرکتی پشت ثروت او را نشان می‌داد، استفاده کرد.

بر اساس گزارشی که رویترز از ترکیب اطلاعات بیش از ده منبع گردآوری کرده، یاسر ابراهیم، مشاور ارشد اقتصادی رئیس‌جمهور، اجاره این هواپیما را برای انتقال دارایی‌های باارزش اسد، بستگان، دستیاران و کارکنان کاخ ریاست‌جمهوری به امارات متحده عربی در چهار پرواز ترتیب داد.

ابراهیم که اداره امور اقتصادی و مالی ریاست‌جمهوری را برعهده داشت، نقش کلیدی در ایجاد شبکه‌ای از نهادهایی داشت که اسد از آن‌ها برای کنترل بخش‌های وسیعی از اقتصاد سوریه استفاده می‌کرد. به گفته اعلامیه‌های تحریم آمریکا، کارشناسان اقتصاد سوریه و یک منبع در شبکه تجاری اسد، او اغلب به عنوان پوششی برای حاکم پیشین عمل می‌کرد.

کشورهای غربی پس از سرکوب اعتراضات دموکراسی‌خواهانه ۲۰۱۱ توسط اسد، تحریم‌هایی را علیه او و سپس علیه ابراهیم به دلیل کمک به رژیم اعمال کردند.

بر اساس بررسی رویترز از سوابق ردیابی پروازها، جت امبرائر لگاسی ۶۰۰ با شماره دم C5-SKY که در گامبیا ثبت شده است، در ۴۸ ساعت قبل از سقوط رژیم، چهار سفر پشت‌سرهم به سوریه انجام داد.

چهارمین پرواز در ۸ دسامبر از پایگاه هوایی نظامی حمیمیم که توسط روسیه اداره می‌شود و در نزدیکی لاذقیه در ساحل مدیترانه‌ای سوریه قرار دارد، انجام شد. این اطلاعات بر اساس سوابق ردیابی پرواز، یک تصویر ماهواره‌ای و یک منبع سابق در سازمان اطلاعات نیروی هوایی که از این عملیات اطلاع مستقیم داشت، تأیید شده است. اسد در همان روز از همین پایگاه به روسیه گریخت.

عملیات خارج‌کردن دارایی‌های اسد از سوریه تاکنون گزارش نشده بود. رویترز با ۱۴ منبع سوری آگاه از این طرح از جمله کارکنان فرودگاه، افسران سابق اطلاعات و گارد ریاست‌جمهوری و یک فرد در شبکه تجاری اسد گفت‌وگو کرده است.


نمای کاخ بشار اسد در دمشق

این خبرگزاری همچنین یک گفت‌وگوی واتس‌اپی بین همکاران ابراهیم، داده‌های ردیابی پرواز، تصاویر ماهواره‌ای و ثبت‌های مالکیت شرکتی و هوایی در سه قاره را بررسی کرده تا چگونگی برنامه‌ریزی نزدیک‌ترین فرد مورد اعتماد اسد برای امن‌سازی مسیر این هواپیما را بازسازی کند.

به گفته فردی در شبکه اسد، یک افسر سابق اطلاعات نیروی هوایی و گفت‌وگوی واتس‌اپی، این جت حاوی کیسه‌های سیاه بدون علامت از پول نقد (حداقل ۵۰۰ هزار دلار)، اسناد، لپ‌تاپ‌ها و هارددیسک‌های حاوی اطلاعات حیاتی درباره «گروه» بود — نام رمزی که اسد و همکاران ابراهیم برای شبکه پیچیده‌ای از نهادهای فعال در مخابرات، بانکداری، املاک، انرژی و سایر حوزه‌ها استفاده می‌کردند.

اسد که حتی در روزهای پرالتهاب پایانی حکومت‌اش، محل اختفایش از نزدیک‌ترین اعضای خانواده‌اش نیز پنهان بود، اکنون پناهندگی سیاسی روسیه را دارد. رویترز نتوانست با او یا ابراهیم برای اظهارنظر تماس بگیرد. وزارت امور خارجه روسیه و امارات نیز به سؤالات درباره این عملیات پاسخ ندادند.

یک مقام ارشد به رویترز گفت که دولت جدید به ریاست احمد الشرع مصمم است تا سرمایه‌های عمومی خارج‌شده از کشور در آستانه سقوط اسد را بازیابی کند تا از اقتصاد سوریه تحت تحریم‌ها و کمبود ارز حمایت شود.

این مقام به رویترز تأیید کرد که پیش از سرنگونی حاکم سابق، پول از کشور خارج شده است، اما نحوه آن را تشریح نکرد و افزود که مقامات هنوز در حال بررسی مقصد این وجوه هستند.

رویترز نتوانست به طور مستقل تأیید کند که آیا اسد مستقیماً این عملیات فرار را هدایت کرده است یا خیر. چندین منبع آگاه از این مأموریت گفتند که این عملیات بدون موافقت حاکم امکان‌پذیر نبوده است.

«شما این هواپیما را ندیده‌اید»

در ۶ دسامبر، درحالی که شورشیان تحت رهبری گروه اسلامیت هیئت تحریر الشام به سمت پایتخت پیشروی می‌کردند، جت ۱۳ نفره امبرائر به فرودگاه بین‌المللی دمشق نزدیک شد.

بر اساس گفته‌های شش منبع آگاه از این عملیات، بیش از یک دوجین از پرسنل با یونیفرم استتار سازمان اطلاعات نیروی هوایی سوریه — ابزار اصلی سرکوب سیاسی تحت حکومت اسد — برای محافظت از تالار تشریفات (بخش ویژه مهمانان فرودگاه) و مسیر دسترسی به آن بسیج شدند. چهار نفر از این منابع تأیید کردند که در محل حاضر بودند.

سه نفر از شاهدان حاضر در محل گفتند که چندین خودروی شخصی با شیشه‌های دودی به این منطقه نزدیک شدند. دو نفر از این افراد — یک افسر سابق اطلاعات و یک مقام ارشد فرودگاه — گفتند که این خودروها متعلق به گارد جمهوری، واحد نخبه‌ای که مسئولیت حفاظت از اسد و کاخ ریاست‌جمهوری را برعهده داشت، بودند.

یک عضو سابق ارشد گارد جمهوری گفت که مشارکت این واحد به این معنا بود که «بشار (الاسد) دستورات» مربوط به این عملیات را صادر کرده است. این شخص افزود که گارد جمهوری تنها تحت فرمان فرمانده خود، ژنرال طلال مخلوف (پسرعموی اسد) یا شخص اسد عمل می‌کرد.

به گفته محمد قیروت، رئوس عملیات زمینی شرکت هواپیمایی سوریه، سرتیپ غدیر علی، رئیس امنیت فرودگاه، به کارکنان گفت که پرسنل اطلاعات نیروی هوایی مسئول رسیدگی به این هواپیما خواهند بود.

قیروت به یاد می‌آورد که علی به او گفت: «این هواپیما برای فرود می‌آید و ما با آن برخورد خواهیم کرد. شما این هواپیما را ندیده‌اید.»

سه مقام فرودگاه سوریه و افسر سابق اطلاعات تأیید کردند که علی، یک افسر ارشد اطلاعات نیروی هوایی، مستقیماً از کاخ ریاست‌جمهوری دستور می‌گرفت.

رویترز نتوانست با علی برای دریافت نظرش تماس بگیرد.


گرافیک: نقشه‌هایی که مسیرهای پرواز بین سوریه و امارات را در تاریخ‌های ۶، ۷ و ۸ دسامبر ۲۰۲۴ نشان می‌دهند.

ساعات پایانی

داده‌های Flightradar24 نشان می‌دهد که هواپیمای C5-SKY هر بار به فرودگاه اختصاصی البطین در ابوظبی — که مورد استفاده مقامات بلندپایه بوده و به حریم خصوصی شدیدش معروف است — پرواز کرد.

در ابتدا، این جت در ۶ دسامبر از دبی به دمشق پرواز کرد و حدود ظهر به وقت محلی (۹ صبح به وقت گرینویچ) فرود آمد. سپس به فرودگاه البطین رفت و حدود ساعت ۱۰ شب به دمشق بازگشت.

یکی از پنج منبع شاغل در فرودگاه گفت: «هر بار که هواپیما فرود می‌آمد، خودروها به سمت آن هجوم می‌آوردند، مدت کوتاهی می‌ماندند و دقیقاً قبل از پرواز دوباره هواپیما، محل را ترک می‌کردند.»

به گفته افسر سابق اطلاعات حاضر در محل، غدیر علی به پرسنل اطلاعات نیروی هوایی گفت که کارکنان کاخ ریاست‌جمهوری و بستگان اسد — از جمله نوجوانان — قرار بود در دو پرواز اول که در ۶ دسامبر از دمشق خارج شدند، سوار شوند. این پروازها همچنین حامل پول نقد بودند.

رویترز نتوانست به مانیفست (لیست مسافر و بار) این چهار پرواز دسترسی پیدا کند تا مسافران یا محموله آن را تأیید کند.

همان منبع گفت که پرواز دوم از دمشق همچنین نقاشی‌ها و برخی مجسمه‌های کوچک را حمل می‌کرد.

در ۷ دسامبر، این جت حدود ساعت ۴ بعدازظهر به دمشق بازگشت و کمی بیش از یک ساعت بعد برای سومین بار به سمت البطین پرواز کرد. این بار، به گفته افسر اطلاعات و منبع داخل شبکه تجاری اسد، محموله شامل کیسه‌های پول نقد، هارددیسک‌ها و دستگاه‌های الکترونیکی حاوی اطلاعات درباره شبکه شرکتی اسد بود.

این منبع گفت که اطلاعات ذخیره‌شده شامل مدارک مالی، صورت جلسات جلسات، مالکیت شرکت‌ها، املاک و شراکت‌ها، جزئیات انتقال وجه و شرکت‌ها و حساب‌های فراساحلی بود.

این بار، به گفته افسر سابق اطلاعات، خودروهای متعلق به سفارت امارات در دمشق قبل از پرواز جت به منطقه ویژه فرودگاه نزدیک شدند که به گفته او نشان می‌دهد امارات از این عملیات مطلع بوده است.

انحراف به سمت پایگاه روسیه

در ساعات اولیه ۸ دسامبر، نیروهای شورشی به دمشق رسیدند و اسد را مجبور به فرار به سمت پایگاه ساحلی خود در لاذقیه تحت هماهنگی با نیروهای روسی کردند. فرودگاه دمشق تعطیل شد.

دقایقی پس از نیمه‌شب همان روز، جت C5-SKY برای آخرین بار البطین را ترک کرد. داده‌های Flightradar24 نشان می‌دهد که این هواپیما پس از عبور از شهر حمص در شمال دمشق حدود ساعت ۳ بامداد به وقت محلی، به مدت شش ساعت از رادارها ناپدید شد و سپس دوباره بر فراز حمص ظاهر شد و راهی ابوظبی گردید.

به گفته افسر سابق اطلاعات، در این بازه زمانی، هواپیما در پایگاه حمیمیم در استان لاذقیه فرود آمد.

یک تصویر ماهواره‌ای گرفته‌شده توسط Planet Labs در ساعت ۹:۱۱ صبح، این هواپیما را روی باند پرواز حمیمیم نشان می‌داد. رویترز با تطابق اندازه و شکل هواپیما و داده‌های ردیابی، تأیید کرد که جت امبرائر در تصویر همان C5-SKY است. داده‌های ردیابی پرواز نشان می‌دهند که این جت تنها هواپیمای خصوصی بود که بین ۶ تا ۸ دسامبر به سوریه وارد و از آن خارج شد.

مسافران پرواز از حمیمیم

به گفته افسر اطلاعات نیروی هوایی، منبع داخل شبکه تجاری اسد و گفت‌وگوی واتس‌اپ، احمد خلیل خلیل، از همکاران نزدیک ابراهیم که در شبکه اسد فعال بود، در این پرواز حضور داشت. خلیل به دلیل مدیریت و کنترل چندین کسب‌وکار در سوریه و حمایت از رژیم سابق، تحت تحریم‌های غرب است.

منبع داخل شبکه اسد و پیام‌های واتس‌اپ تأیید کردند که او با یک خودروی زرهی متعلق به سفارت امارات به پایگاه روسیه رسیده و ۵۰۰ هزار دلار پول نقد همراه داشته است.


اشیا شخصی بشار اسد

به گفته همان منابع، خلیل این پول را دو روز قبل از حسابی در بانک بین‌المللی اسلامی سوریه (SIIB) برداشت کرده بود. منبع نزدیک به حلقه اسد گفت این حساب متعلق به شرکت البرج اینوستمنتس مستقر در دمشق است. بر اساس گزارش The Syria Report (پایگاه داده شرکتی که توسط کارشناسان سوری تهیه شده)، ابراهیم ۵۰٪ سهام این شرکت را در اختیار دارد.

خلیل به درخواست رویترز برای اظهارنظر از طریق فیسبوک پاسخ نداد. SIIB و البرج نیز به ایمیل‌های رویترز پاسخی ندادند.

مشخصات قرارداد اجاره هواپیما

منبع داخل حلقه تجاری اسد و یک مقام سابق سازمان حمل‌ونقل هوایی سوریه گفتند این جت تحت قرارداد «اجاره خشک» (Dry Lease) فعالیت می‌کرد؛ یعنی مالک فقط هواپیما را ارائه می‌دهد و خدمه، خلبان، تعمیرات، عملیات زمینی یا بیمه بر عهده اجاره‌کننده است.

رویترز نتوانست مشخص کند که چه کسی این پروازها را انجام داده است. این منبع افزود که ابراهیم در ۱۱ دسامبر به ابوظبی رسید.

احمد الشرع، رئیس‌جمهور جدید سوریه، در مصاحبه با رویترز از اظهارنظر درباره این هواپیما خودداری کرد.

«هواپیمای لبنانی»

به گفته یک عضو از جامعه تجاری سوریه و منبع داخل شبکه اسد، ابراهیم این جت را از تاجر لبنانی محمد وهبه اجاره کرده بود. در گفت‌وگوی واتس‌اپ، یکی از همکاران ابراهیم از این هواپیما با عنوان «هواپیمای لبنانی» یاد کرد.

طبق پروفایل لینکدین وهبه، او مالک شرکت Flying Airline FZCO است که در منطقه آزاد دبی ثبت شده است.

- در آوریل ۲۰۲۴، وهبه عکس‌هایی از C5-SKY را در لینکدین با عنوان «خوش آمدید» منتشر کرد.
- در ژانویه همان سال، او در پستی دیگر اعلام کرد این هواپیما برای فروش است.

این هواپیما از آوریل ۲۰۲۴ به نام شرکت گامبیایی Flying Airline Company ثبت شده بود. داده‌های ردیابی نشان می‌دهند در ماه‌های قبل از سقوط اسد، این هواپیما به روسیه (متحد اسد که به دلیل حمله به اوکراین تحت تحریم‌های هوایی غرب است) پرواز داشته است.

رویترز نتوانست با شیخ تیجان جالو، مخاطب ثبت‌شده این شرکت در گامبیا، تماس بگیرد.

- سوابق گامبیا نشان می‌دهد ۷۰٪ سهام این شرکت متعلق به صفا احمد صالح (عراقی) و ۳۰٪ متعلق به اسامه وهبه (لبنانی) است.
- شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهند محمد وهبه پسری به نام اسامه دارد که او نیز در صنعت هواپیمایی فعالیت می‌کند. رویترز نتوانست تأیید کند که آیا او همان فرد ثبت‌شده در گامبیا است یا خیر.

محمد وهبه در تماس با رویترز هرگونه ارتباط با پروازهای C5-SKY به سوریه را تکذیب کرد و گفت که مالک این هواپیما نیست، بلکه گاهی از یک واسطه آن را اجاره می‌کند (اما نامی از واسطه نبرد). او به سوالات درباره احتمال مشارکت پسرش نیز پاسخ نداد.

اسامه وهبه و صفا احمد صالح نیز به درخواست‌های رویترز پاسخی ندادند.


نوشته: فراس دالاتی، جوآنا پلوچینسکا، رید لوینسون و مها الدهان
خبرگزاری رویترز / ۱۷ آوریل ۲۰۲۵



کمبود ید در مادران باردار و کودکان ایران
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Thu, 17.04.2025, 7:00

کمبود ید در مادران باردار و کودکان ایران


بنفشه سام گیس / اعتماد

آخرین بررسی وزارت بهداشت در سال ۱۴۰۲ نشان داد که میانه غلظت «ید» در بدن مادران باردار، از کف مطلوب پایین‌تر است و در گروه سنی ۸ تا ۱۱ساله هم، نسبت به سه دهه اخیر، شیب نزولی نگران‌کننده دارد. کف مطلوب غلظت ید در ادرار مادر باردار ۱۵۰ میکروگرم و در کودکان ۸ تا ۱۱ ساله، ۱۰۰ میکروگرم در دسی لیتر است اما بررسی‌های وزارت بهداشت در سال ۱۴۰۲ نشان داد که میانه غلظت ید ادرار مادران باردار در ۲۳ استان، کمتر از ۱۵۰ است و در کل کشور به عدد ۱۲۸ کاهش یافته است.

نتایج این بررسی نشان می‌دهد که اگرچه در سال ۱۴۰۲ میانه غلظت ید ادرار کودکان ۸ تا ۱۱ ساله در ۳۰ استان کشور از کف مطلوب (۱۰۰) بالاتر بوده و به عدد ۱۳۳ رسیده ولی این میانه هم در مقایسه با سال‌های ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۳ کاهش شدیدی دارد. کمبود ید در گروه‌های سنی مختلف، تاثیرات متفاوت دارد ولی در مادران باردار، نوزادان و گروه سنی ۸ تا ۱۱ سال، به مرده زایی، سقط مکرر، اختلال رشد، ناشنوایی و اختلال گفتاری، عقب‌ماندگی ذهنی، کاهش ضریب هوشی، کوتاه قدی، اختلالات تکامل و اختلالات تولید مثل و باروری منجر می‌شود.

حال خوب مادران باردار فقط در ۸ استان کشور

طبق نتایج این بررسی، در سال ۱۴۰۲ میانه غلظت ید ادرار مادران باردار فقط در ۸ استان گلستان، مرکزی، همدان، سمنان، فارس، کهگیلویه و بویر احمد، خراسان جنوبی و یزد بالاتر از کف مطلوب و بین ۱۵۱ (گلستان) تا ۱۹۱ (یزد) بوده اما استان‌های قم با عدد ۱۰۲، سیستان وبلوچستان و آذربایجان غربی با عدد ۱۰۳ و آذربایجان شرقی با عدد ۱۰۸، بدترین وضعیت را دارند و ۵ استان با میانه ۱۱۰ تا ۱۱۸ و ۱۴ استان با میانه ۱۲۳ تا ۱۴۶ در ردیف‌های بعد قرار گرفته‌اند.

کاهش معنادار مهم‌ترین ریزمغذی در بدن دانش‌آموزان کشور

نتایج این بررسی نشان می‌دهد که نیمه دهه ۱۳۷۰ و حدود ۷ سال بعد از آغاز برنامه غنی‌سازی نمک طعام با ید، میانه غلظت ید ادرار گروه سنی ۸ تا ۱۱ ساله بهبود داشته و از ۷۵ میکروگرم در دسی لیتر (درسال ۱۳۶۸) به ۲۰۵ در سال ۱۳۷۵ افزایش یافته اما در فاصله سال‌های ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۳ تا سطح ۱۶۵ الی ۱۴۰ میکروگرم در دسی لیتر پایین آمده که البته باز هم بیشتر از کف مطلوب برای این گروه سنی بوده اما عدد به دست آمده در بررسی کشوری سال ۱۴۰۲ در مقایسه با وضع سه‌دهه اخیر، کمترین محسوب می‌شود. طبق نتایج بررسی ۱۴۰۲، میانه غلظت ادرار گروه سنی ۸ تا ۱۱‌ساله در استان آذربایجان غربی با عدد ۸۹، حاکی از کمبود بحرانی این ریزمغذی در کودکان این استان است و استان‌های آذربایجان شرقی، گلستان و قزوین هم با میانه ۱۰۱ تا ۱۰۵ در وضع نزدیک به بحران هستند ولی ۱۳ استان با میانه ۱۱۱ تا ۱۳۸ و ۹ استان با میانه ۱۴۱ تا ۱۵۹ شرایط بهتری دارند و میانه ثبت شده در ۶ استان با اعداد ۱۶۲ (یزد) تا ۱۷۸ (مرکزی) نزدیک به نتایج مطالعه سال ۱۳۹۳ است.

احمد اسماعیل‌زاده، مدیرکل دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت، به «اعتماد» می‌گوید: «طبق توصیه سازمان بهداشت جهانی، برای بررسی وضعیت میزان ید در جمعیت یک کشور، باید غلظت ید ادرار گروه سنی ۸ تا ۱۱ سال بررسی شود و اگر این غلظت، بیش از ۱۰۰ میکروگرم در دسی لیتر باشد، به معنای کفایت ید در بدن جمعیت کشور است. طبق نتایج پایش سال ۱۴۰۲ و با میانه‌ای که از گروه سنی ۸ تا ۱۱ ساله به دست آوردیم، ایران همچنان یک کشور بدون مشکل کمبود ید است و برای چند استان که اعداد زیر ۱۰۰ یا نزدیک به ۱۰۰ داشتند، برای افزایش نظارت بر توزیع نمک ید‌دار و مکمل ید اقدام کرده‌ایم اما همچنان، وضع عمومی جامعه، مطلوب است اگرچه که شیب نزولی میانه ۱۴۰۲ نسبت به پایش‌های قبلی را هم شاهدیم.»

اسماعیل‌زاده، اشاره می‌کند که مهم‌ترین دلایل کمبود ید در برخی استان‌ها، فقر ید در خاک و آب کشور، افزایش مصرف نمک خوراکی فاقد ید، مصرف ناچیز غذاهای دریایی یا نحوه غلط مصرف نمک یددار در هنگام پخت غذاست و می‌گوید اگرچه که تمام منابع غذایی و حتی میوه‌ها و حبوبات و گوشت قرمز هم حاوی مقادیری از ید هستند اما با مصرف این غذاها، نیاز بدن تامین نخواهد شد بلکه تنها راه، استفاده از نمک طعام حاوی ید است.

مدیرکل دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت با وجود ابراز رضایت نسبی از میزان ریز مغذی ید در جمعیت عمومی کشور، وضع مادران باردار را یک هشدار می‌داند و می‌گوید: «میانه غلظت ید ادرار مادران باردار باید بالای ۱۵۰ میکروگرم در دسی لیتر باشد ولی طبق بررسی ما در سال ۱۴۰۲ در کل کشور به عدد ۱۲۸ رسیده و از میانه مطلوب پایین‌تر آمده و در مرز هشدار است. دلیل نگرانی ما، گستردگی خطرات ناشی از کمبود ید برای جنین و نوزاد است چون با تداوم کمبود ید در سه ماه پایانی بارداری، سقط جنین، اختلال در تکامل، ناشنوایی، عقب ماندگی ذهنی، تیروییدیسم (اختلال کم‌کاری تیرویید نوزادان) اختلالات اسکلتی، کاهش ضریب هوشی، برخی بیماری‌های چشمی در جنین و نوزاد افزایش خواهد داشت. البته عددی که در این بررسی به دست آوردیم، آسیبی برای جنین ندارد چون سقط و مرده‌زایی در میانه کمتر از ۷۰ میکروگرم اتفاق می‌افتد ولی دلیل فاصله میانه فعلی تا میانه مطلوب، در حال بررسی است و از مدیران استانی خواسته‌ایم که بر تولید و عرضه نمک ید‌دار در کارخانه و بازار نظارت کنند و قرار است در مراکز بهداشت و مطب‌ها هم، مکمل فولیک اسید و ید برای مادران باردار توزیع و تجویز شود.»

جدول ارزش تغذیه‌ای نشان می‌دهد که غذاهای دریایی، لبنیات، نمک ید‌دار و تخم مرغ، بهترین مواد غذایی تامین‌کننده ید مورد نیاز بدن هستند اما مصرف حبوبات، خشکبار، برنج، گوشت بوقلمون و میوه‌هایی همچون توت فرنگی و آناناس و موز هم درصدی از نیاز ید بدن را تامین می‌کند. با توجه به شیب نزولی میانه غلظت ید در کودکان ۸ تا ۱۱ ساله و مادران باردار در طول ۱۰ سال اخیر، این سوال مطرح می‌شود که آیا گرانی قیمت مواد غذایی و حذف یا کاهش مصرف اقلام گران اما مفیدی همچون غذاهای دریایی و لبنیات و گوشت قرمزاز سفره‌ها به دلیل مشکلات معیشتی خانوار و بخصوص، سوءتغذیه فراگیر در ۸ استان سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کهگیلویه و بویر احمد، ایلام، خوزستان، بوشهر و کرمان، دلیل این شیب نزولی و بروز وضعیت هشدار بابت تبعات کمبود ید در بدن مادران باردار و کودکان ۸ تا ۱۱ ساله نبوده است؟

اسماعیل‌زاده این فرض را رد نمی‌کند و می‌گوید: «یکی از شاخص‌های سوءتغذیه، کمبود ید هم هست چون ید، یک ریزمغذی است ولی این بررسی به ما نشان داد که لزوما در استان‌های دچار ناامنی غذایی با مشکل حادی بابت کمبود ید در مادران باردار یا گروه سنی ۸ تا ۱۱ سال مواجه نیستیم. به عنوان نمونه، کهگیلویه و بویر‌احمد و خراسان جنوبی، از استان‌های دچار ناامنی غذایی هستند در حالی که سال ۱۴۰۲ میانه غلظت ید ادرار مادران باردار در استان کهگیلویه و بویر احمد ۱۷۸ و در استان خراسان جنوبی ۱۸۷ و حتی بالاتر از میانه مطلوب بوده اما در استان تهران این عدد ۱۱۰ و در وضع خطرناک و بسیار پایین‌تر از میانه مطلوب است.

در استان‌های هرمزگان و بوشهر و مازندران و گیلان که در جوار دریا هستند، میانه ید ادرار مادران باردار بسیار کمتر از میانه مطلوب است ولی استان گلستان که از نظر اقتصادی هم در گروه مناطق برخوردار نیست، میانه‌ای بالاتر از عدد کشوری دارد و به نظر می‌رسد در ۴ استان دریایی، هراس زنان باردار از مصرف ماهی و میگو به دلیل شائبه آلودگی جیوه در غذاهای دریایی، دلیل مهمی برای کاهش غلظت میانه ید این گروه از جمعیت این مناطق باشد در حالی که میانه غلظت ید گروه سنی ۸ تا ۱۱ ساله در استان‌های هرمزگان، مازندران و گیلان، حتی از میانه کشوری هم بالاتر است ولی در سوی مقابل، دانش‌آموزان استان گلستان با مساله کمبود میانه غلظت ید مواجهند. بنابراین، در مجموع می‌توان گفت که کاهش میانه غلظت ید در مادران باردار و گروه سنی ۸ تا ۱۱ ساله، ممکن است دلیلی غیر از کاهش مصرف برخی اقلام غذایی گران قیمت داشته باشد و به تبلیغات و ادعاهای فضای مجازی و فعالان طب سنتی درباره مزایای نمک دریایی، نظارت ناکافی سازمان غذا و دارو بر تولید نمک‌های ید‌دار و سکوت در قبال عرضه غیرقانونی نمک‌های بدون ید در عطاری‌ها مربوط است چون منبع اصلی تامین ید در کشور ما، نمک طعام است.»

فروشندگانی که به قانون التزام ندارند

با جست‌وجو در فضای وب، صفحات متعددی با موضوع خرید اینترنتی نمک دریایی و صورتی و بنفش باز می‌شود. اغلب صاحبان این صفحات، فروشندگان نمک‌های معدنی هستند و برای تبلیغ کالای خود، بخشی را به معرفی آنچه می‌فروشند و بخشی دیگر را به توضیح مضرات نمک‌های حاوی ید اختصاص داده‌اند و بدون ارایه اسناد علمی، مدعی مزایای نمک طبیعی و فاقد ید هستند. انتهای اغلب صفحات، نماد تجارت الکترونیکی درج شده که اعتبار بسیاری از نمادها هم، مدت‌ها قبل به پایان رسیده ولی فروشگاه مجازی انواع نمک‌های معدنی همچنان برقرار است. صاحب یکی از صفحات، مدعی است که نمک‌های استخراج شده از معادن هیمالیا را عرضه می‌کند.

در این وبسایت، بسته یک کیلویی پودر نمک صورتی هیمالیا به قیمت ۵۵۰ هزار تومان و بسته یک کیلویی نمک سیاه هیمالیا به قیمت ۵۲۵ هزار تومان فروخته می‌شود در حالی که مبنای قیمت‌گذاری نامعلوم است و هیچ سندی برای تایید اعتبار مکانی، خلوص یا باقی ویژگی‌های محصولات پاکستانی، موجود نیست.

مشاهدات «اعتماد» نشان می‌دهد که هم‌اکنون در بسیاری از فروشگاه‌های عرضه مواد غذایی و عطاری‌ها، بسته‌های کوچک و بزرگ نمک‌های بدون ید فروخته می‌شود در حالی که طبق آیین‌نامه‌های عرضه نمک طعام، فروش نمک خوراکی بدون ید برای مصارف خانگی ممنوع است و تولید، تصفیه و بسته‌بندی این محصول هم تابع ضوابط مشخص است چنان‌که طبق نسخه‌ای از این آیین‌نامه، میزان ید موجود در نمک طعام مورد مصرف خانوار باید معادل ۴۰ میکروگرم در گرم (۴۰ PPM) باشد. بررسی‌های «اعتماد» نشان می‌دهد که هم در دهه ۱۳۸۰ و هم در دهه ۱۳۹۰، در نمونه‌برداری‌های پراکنده از نمک طعام عرضه شده در استان‌های مختلف، موارد متعددی از بسته‌بندی‌های کارخانه‌ای فاقد ید یا حاوی ید کمتر از میزان استاندارد، شناسایی شده آن هم در حالی که تمام بسته‌بندی‌ها، ممهور به برچسب سازمان ملی استاندارد و پروانه سازمان غذا و دارو و وزارت بهداشت بوده است.

خاک و آب ایران ید ندارد

دو سال قبل، معاون وزارت بهداشت اعلام کرد که سرانه مصرف نمک در ایران تا ۴ برابر استاندارد جهانی است در حالی که میزان مصرف روزانه نمک، باید کمتر از ۵ گرم باشد. بالا بودن سرانه مصرف نمک در مقابل کاهش میانه غلظت ید در مادران باردار و گروه سنی ۸ تا ۱۱ ساله کشور، تناقض دیگری است که باز هم دلیل اصلی کاهش این ریزمغذی را در هاله‌ای از ابهام قرار می‌دهد و فرضیه تاثیر عوامل دیگری همچون فقر غذایی را پررنگ می‌کند ولی ناصر کلانتری؛ استاد تمام دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و رییس سابق انیستیتو تحقیقات تغذیه، با رد تاثیر تغذیه در بروز کمبود ید، تاکید دارد که کمبود این ریز‌مغذی در ایران طی دهه اخیر، فقط به دلیل فقر ذخایر ید در آب و خاک کشور و افزایش مصرف نمک‌های غیر استاندارد بدون ید است و ضمن آنکه تاثیر کمبود ید در بدن مادران باردار و گروه سنی ۸ تا ۱۱ ساله را بسیار نگران‌کننده می‌داند.

او به «اعتماد» می‌گوید: « نقش ریز‌مغذی‌ها در اعمال و عملکرد تخصصی تک‌تک بافت‌های بدن، بسیار حیاتی است. ما می‌توانیم کمبود آهن یا ویتامین D را با مکمل‌های تقویتی برطرف کنیم ولی عوارض ناشی از کمبود ید، پایدار و غیر قابل بازگشت است. ید، مهم‌ترین عنصر مورد نیاز برای تولید و ساخت هورمون‌های غده تیرویید است و هورمون‌های غده تیرویید، زیر بنای تکامل مغزی و جسمی کودکان است. عوارض کاهش ترشح هورمون‌های تیرویید در تمام دوران حیات باقی خواهد ماند. کمبود ید در بدن مادر باردار، به مرده‌زایی و سقط منجر می‌شود و نوزاد و فرزند چنین مادری، از ابتدای تولد دچار عقب‌ماندگی ذهنی با طیف خفیف تا شدید، اختلال رشد، سوءتغذیه، درجاتی از کندی حافظه، کوتاه قدی، عفونت‌های مکرر، اختلال در تولید مثل و باروری خواهد شد. اولین پایش کمبود ید در اواخر دهه ۱۳۴۰ در کشور انجام شد که در همان زمان، نتایج تکان‌دهنده‌ای از کمبود شدید ید و به خصوص در ساکنان استان تهران و مناطقی همچون شهریار و ورامین به دست آمد.

اوایل دهه ۱۳۶۰ در بررسی مجدد معلوم شد ایران هم مثل بسیاری از کشورهای جهان با یک مشکل اقلیمی درگیر است به این معنا که در بسیاری از مناطق کشور با فقر گسترده ید در منابع آبی و خاکی مواجهیم. ساکنان چنین مناطقی، چه فقیر باشند و چه غنی، صرف‌نظر از اینکه چه رژیم غذایی دارند، دچاردرجاتی از کمبود ید خواهند شد چون در این مناطق، دام و طیور، علوفه و دان و آب بدون ید می‌خورند و سبزی و میوه هم با آب و خاک خالی از ید رشد می‌کند و بنابراین، گوشت و لبنیات و سبزیجات و میوه‌های به دست آمده در این مناطق هم فاقد ید است. دلیل اصلی فقر ید در این مناطق هم، شسته شدن ید موجود در خاک و آب بر اثر بارندگی‌ها و سیلاب‌ها و فرسایش خاک است و تنها راه جبران این معضل در چنین مناطقی، علاوه بر توزیع مکمل ید برای مادران باردار و کودکان، غنی‌سازی آب و انواع نهاده‌های دامی و خاک و کود مزارع و باغات با ید است.

در سراسر کشور هم پایش نمک طعام باید هر ساله و به‌طور مستمر انجام شود چون ممکن است بسیاری از کارخانه‌ها در افزودن ید به نمک خوراکی سهل انگاری کنند و حتی درصد ید موجود در نمک را با اعداد غیر واقعی ثبت کنند. جمع‌آوری و برخورد با عرضه نمک‌های خوراکی فاقد ید باید به‌طور جدی در دستور کار وزارت بهداشت باشد ولی متاسفانه در شرایطی که تبلیغات گسترده درباره فواید نمک‌های بدون ید، ذهن و فرهنگ خرید خانوار را تحت تاثیر قرار داده، هیچ برخوردی با عرضه نمک فاقد ید که در واقع یک ماده ممنوع از مصرف است را شاهد نیستیم. رها کردن چنین پایش‌ها و برخوردهایی، به همین نتیجه‌ای که امروز می‌بینید منجر شده چنان‌که زحمات گسترده کارشناسان در اواخر دهه ۱۳۶۰ برای اجباری شدن توزیع نمک طعام حاوی ید و ممنوعیت عرضه نمک بدون ید با سهل‌انگاری مستمر طی دهه اخیر، بی‌اثر شده است.

پایش ذخایر ید در بدن مادران باردار و کودکان، شاخص توسعه کشور است و همانطور که کارشناسان سازمان جهانی بهداشت حدود ۴‌دهه قبل اعلام کردند، کمبود ذخایر این ریز مغذی حیاتی، توسعه کشور را مختل خواهد کرد چون فرزندانی به جمعیت کشور اضافه خواهند شد که در بهترین حالت، حتی آموزش‌پذیر نیستند و ضریب هوشی بالایی ندارند و بنابراین، در توسعه و پیشرفت کشور موثر نخواهند بود.»



چگونه باید مشکل ایران را حل کرد
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Wed, 16.04.2025, 23:05

چگونه باید مشکل ایران را حل کرد


نیویورک تایمز / ۱۵ آوریل ۲۰۲۵ 

دونالد ترامپ روز دوشنبه گفت که او «مشکل ایران را حل خواهد کرد» و این‌که «تقریباً یک مسئله آسان است».

تقریباً.

«مشکل ایران» چیست؟ به نظر می‌رسد ترامپ فکر می‌کند این مشکل، تلاش‌های ایران برای دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای است؛ امری که، به گفته او، «نباید اتفاق بیفتد». ایران اورانیوم را تا درجه خلوص ۶۰ درصدی غنی‌سازی کرده است — که نزدیک به سطح تسلیحاتی است — و بنا بر گزارش «پروژه ویسکانسین درباره کنترل تسلیحات هسته‌ای»، «ممکن است قادر باشد ظرف حدود یک هفته به اندازه کافی اورانیوم برای پنج سلاح شکافت‌پذیر غنی‌سازی کند و در کمتر از دو هفته برای هشت سلاح». ساخت قطعات لازم برای تبدیل این ماده شکافت‌پذیر به بمب، زمان بیشتری می‌برد، اما این فرآیند می‌تواند در تأسیسات کوچک و مخفی انجام شود.

استیو ویتکاف، فرستاده ترامپ، هفته گذشته گفت که خط قرمز دولت «تسلیحاتی‌ شدن» توانایی‌های هسته‌ای ایران است. باورنکردنی است که این موضع، امتیاز بیشتری به تهران می‌دهد نسبت به توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ باراک اوباما — همان توافقی که ترامپ به درستی در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش به دلیل ضعف بیش از حد توافق، آن را لغو کرد. ویتکاف پس از دیدار با وزیر خارجه ایران در آخر هفته، ظاهراً از موضع اولیه خود عقب‌نشینی کرد و روز سه‌شنبه در ایکس نوشت که ایران باید «برنامه غنی‌سازی و تسلیحاتی‌ کردن هسته‌ای خود را به‌طور کامل حذف کند».

تهران دهه‌هاست که دیپلمات‌های غربی را بازی می‌دهد — از جمله از طریق توافق مشهور اوباما با ایران. محدودیت‌های هسته‌ای آن توافق، اگر باقی مانده بودند، به‌زودی منقضی می‌شدند؛ در واقع، آنچه آن توافق بیش از هر چیز محقق کرد، گسترش قدرت منطقه‌ای ایران از طریق لغو تحریم‌های اقتصادی بود. همچنین، ایران سابقه‌ای مفصل و ثبت‌شده در زمینه نقض توافقات خود دارد؛ امری که اسرائیل در سال ۲۰۱۸، زمانی که اسرار هسته‌ای رژیم را از یک انبار در ایران ربود، آشکار ساخت.

اگر ویتکاف واقعاً فکر می‌کند که یک فرآیند بازرسی یا راستی‌آزمایی وجود دارد که بتواند رژیم ایران را مهار کند، او ساده‌لوح است. اما اشتباه بزرگ‌تر این است که گمان شود مشکل ایران اساساً مربوط به سلاح‌های هسته‌ای است. فرانسه و بریتانیا هم سلاح هسته‌ای دارند، اما افراد زیادی شب‌ها از ترس آن‌ها بیدار نمی‌مانند. رژیم ایران متفاوت است نه به این دلیل که ممکن است به سلاح هسته‌ای دست یابد، بلکه به این دلیل که ماهیت ایدئولوژیک آن، جاه‌طلبی‌های ژئوپلیتیکی‌اش، ضدآمریکایی بودن و یهودستیزی افراطی آن، و همچنین سابقه طولانی‌اش در حمایت از تروریسم، ممکن است این رژیم را به نمایش یا حتی استفاده از چنین سلاح‌هایی سوق دهد.

اگر قرار است مسئله هسته‌ای به طور کامل حل شود، این موارد هستند که باید تغییر کنند. که ما را به نکته دیگری که ترامپ درباره ایران گفته می‌رساند: «من می‌خواهم آن‌ها یک کشور ثروتمند و بزرگ باشند.» بسیار خوب. پرسش این است: چگونه؟

دو مسیر در اینجا وجود دارد. یکی، بازسازی نوعی نسخه توافق «تحریم‌ در‌ برابر‌ هسته‌ای» است که در قلب توافق ۲۰۱۵ قرار داشت و ایران امروز خواستار آن است. اما چنین توافقی محکوم به شکست است، زیرا هیچ تغییری در ماهیت رژیم ایجاد نمی‌کند.

مسیر دوم بلندپروازانه‌تر، اما از نظر بالقوه، امیدوارکننده‌تر است. این همان چیزی است که پیش‌تر آن را «عادی‌سازی در برابر عادی‌سازی» نامیده بودم.

در این مسیر، عادی‌سازی چه انتظاراتی از ایالات متحده خواهد داشت؟ 

ازسرگیری کامل روابط دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن، از جمله بازگشایی سفارت‌خانه‌هایی که دهه‌هاست بسته مانده‌اند؛ پایان تمام تحریم‌های اقتصادی آمریکا، از جمله تحریم‌های ثانویه‌ای که علیه شرکت‌های خارجیِ طرف معامله با ایران اعمال شده‌اند؛ تجارت و سرمایه‌گذاری مستقیم و دوجانبه؛ صدور هزاران ویزای دانشجویی برای ایرانیانی که مایل به تحصیل در ایالات متحده هستند؛ و همچنین پیشنهاد فروش تسلیحات آمریکایی به ایران، دست‌کم از نوع متعارف.

و در مقابل، عادی‌سازی چه انتظاری از رژیم ایران خواهد داشت؟

باید شروع کند به رفتار کردن همچون یک کشور عادی.

یک کشور عادی، گروه‌های تروریستی‌ای مانند حزب‌الله، حماس و حوثی‌ها را که جنگ‌های منطقه‌ای راه می‌اندازند و تجارت جهانی را مختل می‌کنند، تأمین مالی و تسلیح نمی‌کند. یک کشور عادی که سومین ذخایر اثبات‌شده نفت جهان را دارد، اما اقتصادی در حال فروپاشی دارد، نیازی به صرف میلیاردها دلار برای غنی‌سازی اورانیوم یا تولید پلوتونیوم ندارد. یک کشور عادی خواهان نابودی دیگر کشورها — حتی دشمنانش — نمی‌شود. یک کشور عادی، گروگان‌گیری از اتباع خارجی را به عنوان بخشی معمول از دیپلماسی خود در پیش نمی‌گیرد. یک کشور عادی، در پی ترور مقام‌های سابق دولت آمریکا یا مخالفان تبعیدی نیست. یک کشور عادی، افراد همجنس‌گرا را اعدام نمی‌کند. یک کشور عادی، به زنان در زندان تجاوز گروهی نمی‌کند تا به اصطلاح «قانون عفت» را اجرا کند.

اگر ایران بخواهد مشکلات اقتصادی و راهبردیِ حاد خود — از فروپاشی پول ملی، کمبود انرژی، مخالفت گسترده مردمی، تا نابودی متحدان منطقه‌ای‌اش — را حل کند، تنها کاری که باید بکند این است که رفتار خودش را تغییر دهد.

اگر ترامپ به دنبال لحظه‌ای مشابه با سخنرانی معروف ریگان — «این دیوار را فرو بریز» — باشد، پیشنهاد «عادی در برابر عادی» در یک نطق از دفتر ریاست‌جمهوری می‌تواند راهی مناسب برای رسیدن به آن باشد. احتمال بسیار دارد که رهبران ایران این پیشنهاد را با بی‌اعتنایی رد کنند. اما مردم ناراضی ایران از آن الهام خواهند گرفت و ماهیت واقعی بحران با این رژیم را روشن خواهد کرد — بحرانی که بیش از آن‌که مربوط به تسلیحات باشد، ریشه در ارزش‌ها دارد.

و برای این‌که این دیپلماسی کلامی کمی قدرت عملی هم داشته باشد؟

ترامپ می‌تواند هواپیماهای سوخت‌رسان مدرن و بمب‌افکن‌های قدیمی را به اسرائیل اجاره دهد — چیزی که این کشور یهودی برای اجرای یک حمله جامع به تأسیسات هسته‌ای ایران به آن نیاز دارد.

همان‌طور که مذاکره‌کنندگانی چون ترامپ و ویتکاف باید بدانند، شاخه زیتون وقتی از نوک شمشیر ارائه شود، پذیرش‌پذیرتر است.

* برت استیونز (Bret Stephens)، ستون‌نویس نیویورک تایمز است که در مورد سیاست خارجی، سیاست داخلی و مسائل فرهنگی می‌نویسد.



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Wed, 16.04.2025, 21:54




شکاف در تیم دونالد ترامپ درباره ایران
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Wed, 16.04.2025, 20:00

شکاف در تیم دونالد ترامپ درباره ایران


باراک راوید / آکسیوس – ۱۶ آوریل ۲۰۲۵

رئیس‌جمهور ترامپ وعده داده است که مانع دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای شود — اما در درون تیم امنیت ملی او، درباره بهترین راه برای تحقق این هدف اختلاف نظر وجود دارد.

چرا این موضوع مهم است: این یک بحث نظری نیست. ترامپ همزمان با اعزام مذاکره‌کنندگان برای رسیدن به توافق، بمب‌افکن‌های B-2 و ناوهای هواپیمابر را نیز به عنوان برنامه جایگزین به‌کار گرفته است.

مقام‌های آمریکایی درباره این‌که کدام مسیر احتمال موفقیت بیشتری دارد اختلاف نظر دارند. اما همه بر این باورند که در صورت عدم دستیابی به توافق، احتمال وقوع جنگ بسیار زیاد است.

یکی از مقام‌های آمریکایی مطلع از بحث‌های داخلی به آکسیوس گفت: «سیاست دولت ترامپ در قبال ایران خیلی روشن نیست، عمدتاً به این دلیل که هنوز در حال شکل‌گیری است. این موضوع حساس و به شدت سیاسی است.»

خبر اصلی: نشستی در “اتاق وضعیت” (Situation Room) پیرامون موضوع ایران برگزار کرد که طی آن، مقامات ارشد دولت از هر دو جناح حاضر بودند.

این مقام آمریکایی گفت: «در میان مسئولان، رویکردهای متفاوتی وجود دارد، اما مباحثات با احترام دنبال می‌شود و تنش‌آمیز نیست.»

سخنگوی کاخ سفید، “کارولین لویت”، به آکسیوس گفت: «رئیس‌جمهور به داشتن تیمی با دیدگاه‌های مختلف افتخار می‌کند. او به همه گوش می‌دهد و در نهایت تصمیمی را می‌گیرد که به نظرش به نفع مردم آمریکاست.»

پشت صحنه: یک جناح — که به طور غیررسمی به رهبری معاون رئیس‌جمهور “ونس” هدایت می‌شود — معتقد است که راه‌حل دیپلماتیک هم ترجیح دارد و هم دست‌یافتنی است و آمریکا باید برای رسیدن به توافق، آمادگی مصالحه داشته باشد.

یک مقام آمریکایی دیگر گفت، ونس نقش برجسته‌ای در مباحث مربوط به سیاست ایران ایفا می‌کند.

این جناح همچنین شامل فرستاده ترامپ، “استیو ویتکاف” — که نماینده آمریکا در دور اول گفت‌وگوهای ایران در روز شنبه بود — و وزیر دفاع، “پیت هگزث”، می‌شود. همچنین از بیرون، چهره تأثیرگذار جریان MAGA و مشاور غیررسمی ترامپ، “تاکر کارلسن”، از این گروه حمایت می‌کند.

نگرانی اصلی این گروه این است که حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران، جان سربازان آمریکایی حاضر در منطقه را به خطر می‌اندازد، زیرا ایران احتمالاً تلافی خواهد کرد. همچنین استدلال می‌کنند که یک درگیری جدید در منطقه، در زمانی حساس برای اقتصاد آمریکا، قیمت نفت را به شدت بالا خواهد برد.

جناح مقابل: جناح دیگر — که شامل مشاور امنیت ملی “مایک والتز” و وزیر امور خارجه “مارکو روبیو” است — نسبت به ایران بسیار بی‌اعتماد و نسبت به امکان دستیابی به توافقی که برنامه هسته‌ای ایران را به شکل جدی محدود کند، بدبین است.

مقام‌های آمریکایی می‌گویند سناتورهایی که به ترامپ نزدیک هستند، مانند “لیندسی گراهام” (سناتور جمهوری‌خواه از کارولینای جنوبی) و “تام کاتن” (جمهوری‌خواه از آرکانزاس) نیز این دیدگاه را دارند.

این گروه معتقد است که ایران اکنون در ضعیف‌ترین وضعیت خود قرار دارد، و بنابراین آمریکا نباید هیچ مصالحه‌ای بکند و باید تهران را وادار به برچیدن کامل برنامه هسته‌ای‌اش کند — و اگر ایران قبول نکرد، آمریکا باید به طور مستقیم به این کشور حمله کند یا از حمله اسرائیل حمایت کند.

چهره‌های تندرو ضدایرانی، مانند “مارک دوبوویتز”، مدیر اندیشکده بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها، به‌شدت برای این رویکرد لابی می‌کنند.

او به آکسیوس گفت: «رئیس‌جمهور یک‌بار توافق اوباما در سال ۲۰۱۵ را فاجعه‌بار خوانده بود. سؤال اکنون این است که آیا هنوز هم به همان شکل فکر می‌کند؟»

دوبوویتز هشدار داد که نباید «نسخه گرم‌شده توافق اوباما» را پذیرفت.

خبر اصلی: گفت‌وگوی ۴۵ دقیقه‌ای میان “ویتکاف” و وزیر امور خارجه ایران، “عباس عراقچی”، در عمان در روز شنبه، بالاترین سطح از تعامل بین ایران و آمریکا از زمان دولت اوباما تاکنون بوده است.

این دیدار از نظر سیاسی بسیار حساس بود، چرا که این ترامپ بود که از توافق اوباما خارج شد و فرمان ترور سردار قاسم سلیمانی، فرمانده بلندپایه نظامی ایران را صادر کرد.

اکنون ترامپ خواهان دستیابی به توافق هسته‌ای است — آن هم سریع. او به ایران یک ضرب‌الاجل دوماهه برای امضای توافق داده، هرچند مشخص نکرده این ضرب‌الاجل از چه زمانی شروع به کار می‌کند.

نقطه اصطکاک: یکی از مخالفان سرسخت دیپلماسی با ایران، نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، است.

به گفته مقام‌های آمریکایی و اسرائیلی، سفر هفته گذشته نتانیاهو به کاخ سفید و به‌ویژه گفت‌وگوهایش با ترامپ درباره ایران، پرتنش بود.

یکی از مقامات گفت: «رئیس‌جمهور از این‌که در موضوع ایران، فشار متقابل به نتانیاهو وارد کند، نوعی لذت می‌برد. همان چیزی که در کنفرانس مطبوعاتی دیدید، در پشت درهای بسته هم اتفاق افتاد.»

در آن کنفرانس، ترامپ وجود مذاکرات با ایران را فاش کرد و نتانیاهو آشکارا ناراحت شد.

این مقام افزود: «ترامپ و بی‌بی دیدگاه‌های کاملاً متفاوتی درباره حمله نظامی به ایران دارند.» برخی از افراد در جناح حامی توافق هم باور دارند که پافشاری نتانیاهو بر اینکه ایران باید کل برنامه هسته‌ای خود را در هر توافقی کنار بگذارد، واقع‌گرایانه نیست.

آنچه می‌گویند: “برایان هیوز”، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید، به آکسیوس گفت: «رئیس‌جمهور ترامپ صریح بوده است: ایران نباید به سلاح هسته‌ای دست یابد و همه گزینه‌ها روی میز باقی مانده‌اند. رئیس‌جمهور دستور داده است که مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم با ایران انجام شود تا این پیام به‌روشنی منتقل شود — اما در عین حال روشن کرده که این روند نمی‌تواند تا ابد ادامه یابد.»

او افزود: «تمام تیم رهبری امنیت ملی دولت ترامپ متعهد به موضع رئیس‌جمهور درباره ایران هستند، تا صلح و ثبات در خاورمیانه و امنیت در داخل کشور حفظ شود.»



ریشه‌های تورم ساختاری و سرکش ایران
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Wed, 16.04.2025, 18:05

ریشه‌های تورم ساختاری و سرکش ایران


۲۵ فروردین ۱۴۰۴

ریشه‌های تورم سرکش و ساختاری ایران درون‌زا است. موتور این تورم در ساختار حاکمیت رانتی و فاسدی نهفته است که دارای کارآمدی نیست. بنابراین هر چند شوک‌های ناشی از افزایش قیمت ارز بر شعله‌های این تورم می‌دمد اما ریشه‌های این تورم در متغیرهای بنیادی و کلان ایران نهفته است.

۱. تورم ساختاری ایران و عوامل کلیدی آن

تورم ساختاری به تورمی گفته می‌شود که ناشی از ویژگی‌های بنیادی و بلندمدت اقتصاد است، نه صرفاً شوک‌های موقتی (مانند افزایش نرخ ارز). در ایران، تورم ساختاری به دلیل وابستگی به درآمدهای نفتی، سیاست‌های مالی ناپایدار، و ناکارآمدی نهادهای اقتصادی شکل گرفته است (North, 1990; Acemoglu & Robinson, 2012). در ادامه، رابطه این پدیده با عوامل مطرح‌شده بررسی می‌شود.

الف) کسری بودجه و رانتی بودن بودجه
کسری بودجه: کسری بودجه دولت ایران، که اغلب از طریق استقراض از بانک مرکزی یا چاپ پول تأمین می‌شود، یکی از عوامل اصلی تورم ساختاری است. این موضوع در ادبیات اقتصاد کلان به‌عنوان تورم ناشی از مالیه دولت شناخته می‌شود (Sargent & Wallace, 1981). افزایش نقدینگی ناشی از کسری بودجه، تقاضای کل را بالا می‌برد و تورم را تشدید می‌کند.

در ایران، کسری بودجه به دلیل وابستگی به درآمدهای نفتی و ناتوانی در اصلاح نظام مالیاتی تشدید شده است. کاهش درآمدهای نفتی (به دلیل تحریم‌ها یا نوسانات قیمت) دولت را به سمت تأمین مالی از منابع تورمی سوق می‌دهد (Fischer, 1993).

برای مثال، بودجه‌های سالانه ایران معمولاً هزینه‌های جاری بالایی (مانند حقوق کارکنان و یارانه‌ها) دارند که با درآمدهای پایدار همخوانی ندارد، و این شکاف از طریق نقدینگی پر می‌شود.

رانتی بودن بودجه: اقتصاد ایران به دلیل وابستگی به درآمدهای نفتی، یک اقتصاد رانتی است (Beblawi & Luciani, 1987). در این ساختار، دولت به‌عنوان توزیع‌کننده رانت عمل می‌کند و بودجه به‌جای تمرکز بر توسعه زیرساخت‌ها، صرف حمایت از گروه‌های ولایی (مانند نهادهای مذهبی، سرکوب نرم و سخت و یا پروژه‌های غیرضروری) می‌شود.

تخصیص رانتی بودجه، بهره‌وری اقتصادی را کاهش می‌دهد و با افزایش هزینه‌های غیرمولد، فشار تورمی ایجاد می‌کند (Gelb, 1988). به‌عنوان مثال، تخصیص بودجه به پروژه‌های نمایشی یا نهادهای غیرمولد، منابع را از بخش‌های تولیدی دور می‌کند و تورم را تشدید می‌کند.

ب) فرار نهادهای ولایی از پرداخت مالیات
فرار مالیاتی نهادها: برخی نهادهای خاص در ایران (مانند نهادهای مذهبی، حوزوی، تبلیغاتی وابسته به ولی فقیه) از پرداخت مالیات معاف هستند یا به‌طور غیررسمی از نظارت مالیاتی فرار می‌کنند. این موضوع درآمدهای مالیاتی دولت را کاهش می‌دهد و وابستگی به منابع تورمی (مانند چاپ پول و اعتبار بدون پشتوانه) را افزایش می‌دهد (Tanzi & Zee, 2000).

در ادبیات اقتصاد عمومی، معافیت‌های مالیاتی گسترده باعث کاهش پایه مالیاتی و افزایش کسری بودجه می‌شود، که به تورم دامن می‌زند (Alesina & Perotti, 1995). در ایران، این معافیت‌ها به‌ویژه برای نهادهایی با فعالیت‌های اقتصادی بزرگ (مانند بنیادها یا شرکت‌های وابسته به سپاه یا استان قدس) قابل‌توجه است.

فقدان شفافیت در عملکرد مالی این نهادها، نظارت بر درآمدهای آنها را دشوار می‌کند و به نابرابری در توزیع بار مالیاتی منجر می‌شود، که اعتماد عمومی به نظام مالیاتی را کاهش می‌دهد.

پیامدهای تورمی: کاهش درآمدهای مالیاتی، دولت را مجبور به افزایش نقدینگی یا استقراض می‌کند، که هر دو به تورم ساختاری دامن می‌زنند (Cukierman et al., 1992). در ایران، این مشکل با ناکارآمدی نظام مالیاتی و عدم توانایی در گسترش پایه مالیاتی تشدید شده است.

ج) فساد ساختاری
فساد و تورم: فساد ساختاری، که در ایران به‌صورت رانت‌خواری، سوءاستفاده از منابع عمومی، و تخصیص غیرشفاف بودجه بروز می‌کند، بهره‌وری اقتصادی را کاهش می‌دهد و هزینه‌های تولید را افزایش می‌دهد (Mauro, 1995). این موضوع به‌طور غیرمستقیم تورم را از طریق کاهش عرضه کل تشدید می‌کند.

فساد همچنین اعتماد به سیاست‌های اقتصادی را کاهش می‌دهد و انتظارات تورمی را بالا می‌برد، زیرا فعالان اقتصادی پیش‌بینی می‌کنند که منابع به‌جای توسعه، صرف رانت‌خواری خواهد شد (Rose-Ackerman, 1999).

در ایران، فساد در قراردادهای دولتی، پروژه‌های عمرانی، و تخصیص ارز ترجیحی (مانند ارز ۴۲۰۰ تومانی در گذشته) نمونه‌هایی از این مشکل هستند که هزینه‌های غیرضروری را به اقتصاد تحمیل کرده‌اند.

رانت‌خواری و ناکارآمدی: فساد ساختاری در ایران اغلب با رانت‌خواری همراه است، که در آن گروه‌های خاص از دسترسی به منابع (مانند ارز ارزان یا قراردادهای دولتی) سود می‌برند. این موضوع با نظریه رانت‌جویی (Rent-Seeking) تولاک (Tullock, 1967) همخوانی دارد، که نشان می‌دهد رانت‌جویی منابع را از فعالیت‌های مولد به فعالیت‌های غیرمولد هدایت می‌کند و تورم را از طریق کاهش عرضه تشدید می‌کند.

۲. عوامل دیگر رانتی و فساد حاکمیتی

الف) نهادهای مذهبی و مداحان
نهادهای مذهبی: برخی نهادهای مذهبی و حوزوی و مراجع تقلید حکومتی در ایران بودجه‌های کلان از دولت دریافت می‌کنند، اما فعالیت‌های آنها اغلب غیرشفاف و غیرمولد است. این تخصیص بودجه، که به‌صورت رانت عمل می‌کند، منابع را از بخش‌های تولیدی (مانند آموزش یا زیرساخت مربوط به تولید انرژی) منحرف نموده و به افزایش کسری بودجه و تورم کمک می‌کند (Gelb, 1988).
معافیت‌های مالیاتی این نهادها نیز به کاهش درآمدهای دولت منجر می‌شود، که همان‌طور که تانزی (Tanzi, 1998) توضیح می‌دهد، فشار تورمی را افزایش می‌دهد.

مداحان و فعالیت‌های فرهنگی غیرمولد: تخصیص بودجه به فعالیت‌های فرهنگی خاص (مانند مراسم‌های مذهبی یا گروه‌های خاص) نمونه دیگری از رانت است. این هزینه‌ها معمولاً بازده اقتصادی ندارند و با افزایش هزینه‌های دولت، به کسری بودجه و تورم دامن می‌زنند.

در ادبیات اقتصاد نهادی، این نوع تخصیص منابع به‌عنوان هزینه‌های نمایشی شناخته می‌شود که به‌جای توسعه، صرف حفظ پایگاه سیاسی یا اجتماعی می‌شود (Acemoglu & Robinson, 2012).

ب) انواع فساد حاکمیتی
فساد در تخصیص منابع: فساد در ایران به‌صورت تخصیص غیرشفاف ارز، واگذاری پروژه‌ها به شرکت‌های خاص، و رانت در تجارت خارجی (مانند قاچاق یا دور زدن تحریم‌ها) دیده می‌شود. این موارد هزینه‌های تولید را افزایش می‌دهند و با کاهش بهره‌وری، تورم را تشدید می‌کنند (Shleifer & Vishny, 1993).
برای مثال، تخصیص ارز ترجیحی به افراد یا شرکت‌های خاص در گذشته باعث ایجاد رانت و افزایش قیمت‌ها در بازار آزاد شد.

فساد در نهادهای نظارتی: ضعف نهادهای نظارتی (مانند قوه قضائیه یا سازمان بازرسی) باعث می‌شود که فساد بدون مجازات ادامه یابد. این موضوع اعتماد عمومی را کاهش می‌دهد و انتظارات تورمی را بالا می‌برد (Kaufmann et al., 2009).
در ایران، نبود استقلال نهادهای نظارتی و نفوذ گروه‌های ذی‌نفع، فساد را به یک مشکل ساختاری تبدیل کرده است.

فساد و فرار سرمایه: فساد حاکمیتی به فرار سرمایه منجر می‌شود، که ارزش پول ملی را کاهش می‌دهد و تورم را تشدید می‌کند (Alesina & Tabellini, 1989). در ایران، خروج سرمایه به دلیل بی‌اعتمادی به سیاست‌های اقتصادی و فساد، یکی از عوامل فشار بر نرخ ارز و تورم است.

۳. تحلیل یکپارچه و شرایط ایران در ۲۰۲۵

در ایران، تورم ساختاری نتیجه ترکیبی از کسری بودجه مزمن، رانتی بودن اقتصاد، فرار مالیاتی نهادهای خاص، و فساد ساختاری است. این عوامل به‌صورت چرخه‌ای عمل می‌کنند:

- کسری بودجه از طریق چاپ پول به افزایش نقدینگی و تورم منجر می‌شود.
- رانت‌خواری منابع را از بخش‌های مولد دور می‌کند و بهره‌وری را کاهش می‌دهد.
- فرار مالیاتی درآمدهای دولت را محدود می‌کند و وابستگی به منابع تورمی را افزایش می‌دهد.
- فساد هزینه‌های غیرضروری را به اقتصاد تحمیل می‌کند و انتظارات تورمی را بالا می‌برد.

نهادهای مذهبی، مداحان، و دیگر گروه‌های رانتی با دریافت بودجه‌های غیرمولد، این چرخه را تقویت می‌کنند. فساد حاکمیتی نیز با تضعیف اعتماد عمومی و ناکارآمدی سیاست‌ها، امکان اصلاحات را محدود می‌کند. در شرایط فرضی ۲۰۲۵، اگر تحریم‌ها ادامه داشته باشند و مذاکرات (مانند مسقط) به نتایج ملموس نرسیده باشند، این مشکلات تشدید می‌شوند، زیرا دولت برای جبران کسری بودجه به منابع تورمی بودجه- نظیر استقراض بانک مرکزی- وابسته‌تر خواهد شد.

۴. نتیجه‌گیری

تورم ساختاری ایران عمدتا ریشه در عواملی نظیر کسری بودجه مزمن، رانتی بودن اقتصاد، فرار مالیاتی نهادهای خاص ولایی، نبود رشد اقتصادی و فساد ساختاری دارد. تخصیص بودجه به نهادهای غیرمولد (مانند نهادهای مذهبی یا فعالیت‌های فرهنگی خاص) و فساد در سطوح مختلف حاکمیت، این مشکلات را تشدید می‌کند. این عوامل با رشد ناچیز و پرنوسان، کاهش بهره‌وری، افزایش نقدینگی، و بالا بردن انتظارات تورمی، تورم را به یک پدیده پایدار تبدیل کرده‌اند. برای رفع این مشکل، اصلاح نظام مالیاتی، شفافیت در بودجه‌ریزی، کاهش رانت‌خواری، و مبارزه با فساد ضروری است، اما این اصلاحات نیازمند تغییرات نهادی عمیق هستند که با مقاومت گروه‌های ذی‌نفع مواجه می‌شوند.

————————————-
منابع:

Acemoglu, D., & Robinson, J. A. (2012). Why Nations Fail. Crown Business.
Alesina, A., & Perotti, R. (1995). Fiscal Expansions and Adjustments in OECD Countries. Economic Policy.
Beblawi, H., & Luciani, G. (1987). The Rentier State. Croom Helm.
Cukierman, A., Edwards, S., & Tabellini, G. (1992). Seigniorage and Political Instability. American Economic Review.
Fischer, S. (1993). The Role of Macroeconomic Factors in Growth. Journal of Monetary Economics.
Gelb, A. (1988). Oil Windfalls: Blessing or Curse?. Oxford University Press.
Kaufmann, D., Kraay, A., & Mastruzzi, M. (2009). Governance Matters VIII. World Bank Policy Research Working Paper.
Mauro, P. (1995). Corruption and Growth. Quarterly Journal of Economics.
North, D. C. (1990). Institutions, Institutional Change and Economic Performance. Cambridge University Press.
Rose-Ackerman, S. (1999). Corruption and Government. Cambridge University Press.
Sargent, T. J., & Wallace, N. (1981). Some Unpleasant Monetarist Arithmetic. Federal Reserve Bank of Minneapolis Quarterly Review.
Shleifer, A., & Vishny, R. W. (1993). Corruption. Quarterly Journal of Economics.
Tanzi, V. (1998). Corruption Around the World. IMF Staff Papers.
Tullock, G. (1967). The Welfare Costs of Tariffs, Monopolies, and Theft. Western Economic Journal



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Wed, 16.04.2025, 17:49




تلاش کاخ سفید برای کنترل فعالیت خبرگزاری‌های مستقل
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Wed, 16.04.2025, 16:14

تلاش کاخ سفید برای کنترل فعالیت خبرگزاری‌های مستقل


دولت ترامپ روز سه‌شنبه اعلام کرد که دیگر سهمیه منظم برای حضور سه خبرگزاری مستقل، از جمله آسوشیتدپرس، در «گروه خبری ویژه رئیس‌جمهور» اختصاص نخواهد داد؛ خبرگزاری‌هایی که دهه‌هاست در این برنامه شرکت دارند.

این اقدام تازه‌ترین تلاش کاخ سفید برای افزایش کنترل بر گروه خبرنگاران ویژه‌ای است که به‌صورت روزانه فعالیت‌های دولت را پوشش می‌دهند. همچنین این تصمیم، پیچیدگی تازه‌ای در نبرد حقوقی در حال جریان با آسوشیتدپرس ایجاد کرده است. خبرنگاران این خبرگزاری طی دو ماه گذشته از پوشش رویدادهای کوچک با حضور رئیس‌جمهور منع شده‌اند.

هفته گذشته یک قاضی فدرال حکم داد که کاخ سفید باید دسترسی کامل خبرنگاران آسوشیتدپرس را بازگرداند و این ممنوعیت را نقض متمم اول قانون اساسی آمریکا (آزادی بیان و مطبوعات) دانست. کاخ سفید به این حکم اعتراض کرده و قرار است روز پنج‌شنبه جلسه رسیدگی برگزار شود.

«گروه خبری ویژه رئیس‌جمهور» مجموعه‌ای کوچک و چرخشی از خبرنگاران است که به رویدادهای صمیمی‌تر با رئیس‌جمهور — مانند دیدارهای رسمی در دفتر بیضی‌شکل کاخ سفید — دسترسی دارند و سپس محتوای آن را به دیگر خبرنگاران و عموم مردم منتقل می‌کنند. این گروه به دلایل لجستیکی، برای فضاهای کوچکی که گنجایش ده‌ها خبرنگار را ندارند، تشکیل می‌شود و فرصتی برای خبرنگاران فراهم می‌کند تا از نزدیک با رئیس‌جمهور تعامل داشته و پرسش‌های مستقیم مطرح کنند.

در ماه فوریه، دولت — در اقدامی بی‌سابقه و خلاف سنت دوحزبی چند دهه‌ای — اعلام کرد که اعضای این گروه را شخصاً انتخاب خواهد کرد و کنترل آن را از «انجمن خبرنگاران کاخ سفید» که نهادی مستقل است، سلب خواهد نمود. این انجمن آن زمان اعلام کرد: «در یک کشور آزاد، رهبران نباید بتوانند خود خبرنگارانشان را انتخاب کنند.»

روز سه‌شنبه، کارولین لیویت، سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید، مجموعه‌ای دقیق‌تر از دستورالعمل‌های مربوط به گروه خبری ویژه را منتشر کرد که شامل حذف سهمیه‌ی اختصاصی برای خبرنگاران یکی از سه خبرگزاری اصلی آسوشیتدپرس، بلومبرگ و رویترز نیز می‌شد. (خبرگزاری‌های مستقل، مقالات خبری، ویدیوها و عکس‌ها را برای هزاران رسانه دیگر در آمریکا و جهان توزیع می‌کنند — رسانه‌هایی که اغلب توانایی مالی برای استخدام خبرنگار در واشنگتن را ندارند.)

خانم لیویت اعلام کرد که این سهمیه از این پس به خبرنگار دیگری از رسانه‌های چاپی اختصاص خواهد یافت که از میان چند ده رسانه به صورت چرخشی انتخاب می‌شود. خبرنگاران سه خبرگزاری مذکور همچنان می‌توانند در این سهمیه چاپی رقابت کنند، اما دیگر مانند قبل تقریباً به‌طور روزانه به این نوع رویدادهای ریاست‌جمهوری دسترسی نخواهند داشت. این تغییر برای نخستین بار توسط نیویورک‌پست گزارش شده بود.

خانم لیویت در یادداشتی گفت: «سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید اختیار دارد که به صورت روزانه ترکیب گروه خبری را تعیین کند. این امر برای اطمینان از آن است که پیام رئیس‌جمهور به مخاطبان هدف برسد و رسانه‌هایی با تخصص موضوعی مناسب در رویدادهای مربوطه حضور داشته باشند.»

لورِن ایستون، سخنگوی آسوشیتدپرس، روز سه‌شنبه در بیانیه‌ای اعلام کرد که اقدامات دولت ترامپ «همچنان بی‌توجه به آزادی بنیادین آمریکایی برای سخن گفتن بدون کنترل یا تلافی‌جویی دولت است.»

خانم ایستون گفت: «ما عمیقاً از این‌که دولت تصمیم گرفته به‌جای بازگرداندن آسوشیتدپرس به گروه خبری خبرگزاری‌ها، دسترسی همه خبرگزاری‌ها را که هر روز با پوشش سریع و دقیق خود از کاخ سفید، میلیاردها نفر را مطلع می‌کنند، محدود کند، ناامید شده‌ایم.»

جان میکلت‌ویت، سردبیر ارشد بلومبرگ، در بیانیه‌ای گفت: «ما از تصمیم حذف آن سطح دائمی از نظارت و پاسخ‌گویی عمیقاً متأسفیم.»

سخنگوی رویترز نیز گفت: «ما همچنان متعهد به پوشش کاخ سفید به‌صورت بی‌طرفانه، دقیق و مستقل هستیم.»

لورِن ایستون، سخنگوی آسوشیتدپرس، در بیانیه‌ای که روز سه‌شنبه منتشر شد، گفت که اقدامات دولت ترامپ «همچنان بی‌توجه به آزادی بنیادین آمریکایی برای سخن گفتن بدون کنترل یا تلافی‌جویی دولت است.»

او افزود: «ما عمیقاً از این‌که دولت به‌جای آن‌که آسوشیتدپرس را به گروه خبری بازگرداند، تصمیم گرفته دسترسی همه خبرگزاری‌ها را محدود کند، ناامید شده‌ایم؛ خبرگزاری‌هایی که پوشش سریع و دقیق‌شان از کاخ سفید، هر روز میلیاردها نفر را مطلع می‌سازد.»

جان میکلت‌ویت، سردبیر ارشد بلومبرگ، تأکید کرد: «ما از حذف آن سطح دائمی نظارت و پاسخ‌گویی، عمیقاً متأسف هستیم.»

سخنگوی رویترز نیز گفت: «ما همچنان به پوشش کاخ سفید با رویکردی بی‌طرفانه، دقیق و مستقل پایبندیم.»

انجمن خبرنگاران کاخ سفید در بیانیه‌ای اعلام کرد که این تغییرات «نشان می‌دهد کاخ سفید فقط از روش جدیدی برای انجام همان کار قدیمی استفاده می‌کند: تلافی‌جویی از رسانه‌هایی که گزارش‌هایشان مورد پسند کاخ سفید نیست.»

رئیس‌جمهور ترامپ و متحدانش تلاش همه‌جانبه‌ای برای تضعیف بخش‌هایی از مطبوعات مستقل آمریکا آغاز کرده‌اند، از جمله طرح دعاوی حقوقی علیه شبکه‌های ABC و CBS، و تهدید به لغو مجوز پخش شبکه‌های اصلی.

اختلاف دولت با آسوشیتدپرس از آن‌جا آغاز شد که این خبرگزاری همچنان از اصطلاح «خلیج مکزیک» برای اشاره به پهنه آبی‌ای استفاده می‌کرد که ترامپ در یک فرمان اجرایی آن را به «خلیج آمریکا» تغییر نام داده بود.

در واکنش، مقام‌های کاخ سفید در ماه فوریه خبرنگاران آسوشیتدپرس را از حضور در گروه خبری منع کردند؛ اقدامی که این خبرگزاری را به طرح دعوی برای بازگرداندن دسترسی‌اش واداشت.

مقام‌های دولت ترامپ گفته‌اند که این تغییرات برای ایجاد فرصت‌های بیشتر برای رسانه‌های غیرسنتی صورت گرفته، چرا که آمریکایی‌ها اغلب اطلاعات خود را از منابعی فراتر از رسانه‌های سنتی دریافت می‌کنند. خانم لیویت در ماه فوریه گفت: «رسانه‌های قدیمی که سال‌ها اینجا حضور داشته‌اند همچنان در گروه خبری شرکت خواهند داشت، اما صدای جدیدی نیز در این گروه پذیرفته خواهد شد.»

در همان ماه، آسوشیتدپرس، بلومبرگ و رویترز در بیانیه‌ای مشترک اعلام کردند: «بخش عمده‌ای از پوشش‌های خبری کاخ سفید که مردم در رسانه‌های محلی خود در هر نقطه از جهان مشاهده می‌کنند، از سوی خبرگزاری‌ها تهیه می‌شود.»

در ادامه این بیانیه آمده بود: «در یک دموکراسی، دسترسی عموم به اخبار دولت‌شان از سوی رسانه‌ای مستقل و آزاد امری اساسی است. ما باور داریم که هرگونه اقدامی از سوی دولت برای محدود کردن تعداد خبرگزاری‌هایی که به رئیس‌جمهور دسترسی دارند، این اصل اساسی را تهدید می‌کند.»


مایکل گرینباوم | کیتی رابرتسون | نیویورک تایمز | ۱۶ آوریل ۲۰۲۵



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Wed, 16.04.2025, 13:10




دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Wed, 16.04.2025, 13:02




دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Wed, 16.04.2025, 12:22




دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Wed, 16.04.2025, 12:20




افسانه‌ انقلاب سفید - ۵
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Wed, 16.04.2025, 11:51

افسانه‌ انقلاب سفید - ۵


بخش پنجم و پایانی

اغلب وقتی که دیپلمات‌های آمریکایی شاه را به مدرنیزه کردن ایران با سرعتی بیشتر از آن حرکت آهسته و محتاطانه‌ای که در پیش گرفته بود ترغیب می‌کردند، بی‌تاب می‌شد. ظاهراً او به یکی از دیپلمات‌های آمریکایی گفته بود:«می‌توانم برای شما یک انقلاب راه بیندازم، اما از نتیجه‌ی آن خوشتان نخواهد آمد.»

***

کسانی که با دیدگاه مطرح‌شده شاه مخالف بودند، از نظر او بدون هویت تلقی شده و به‌عنوان نادان و بی سواد شناخته گردیده و در کل مردود اعلام می‌شدند: «البته نباید تعجب کنیم که در میان جمعیت کشور، می‌توانیم پیش‌بینی کنیم که چند صد نفر وجود دارند که این مسائل را درک نمی‌کنند. این ناتوانی در فهم، می تواند دلایل مختلفی داشته باشد. یکی از آن‌ها این است که چنین افرادی به طور خلاصه ظرفیت تفکر و ادراک ندارند. مغز و ذهن این افراد به شیوه‌ای متفاوت عمل می‌کند. این افراد را می‌توان دارای اندیشه ای سطحی نامید. البته می توان برای آنها نام های دیگری نیز پیدا کرد، اما در هر صورت شاید آن‌ها واقعاً تقصیری ندارند چون طبیعت به مغزهای کوچک و خسته‌شان اجازه درک یا تفکر نمی‌دهد» . (۶۰)

در سخنرانی‌ای در کنگره تعاونی‌های کشاورزی در سال ۱۳۴۱، شاه نیروهای [ارتجاع] سیاه و سرخ را با «اهریمن»، که همان شیطان در دین زرتشتی باشد، یکسان تلقی کرد. «بدون تردید، عوامل واپس گرایی که به دلایل خودخواهانه می‌خواهند ملت ایران را در گرداب رنج، فقر و بی‌عدالتی نگه دارند، در برابر این تغییرات عمیق و بنیادین نمی‌توانند مقاومت کنند. و به‌ طور مشابه، نیروهای ارتجاع سرخ که هدفشان سرنگونی ملت و تسلیم آن به بیگانگان است، از پیشرفت این برنامه ناخشنودند و تلاش خواهند کرد که آن را از بین ببرند. در این شرایط، مطابق با وظایف سلطنتی‌ام و وفاداری به سوگندی که برای حفاظت از حقوق ملت پرعظمت ایران خورده‌ام، نمی‌توانم نسبت به نبرد میان نیروهای خدا و نیروهای اهریمن بی‌تفاوت باشم، زیرا که من درفش این نبرد را بر دوش خود بلند کرده‌ام...» (۶۱)

در اینجا نیز اشاره‌های واضحی به سنت‌گرایی و ملی‌گرایی دینی با یادآوری قضا و قدری الهی وجود دارد. این اشاره‌ها در سخنرانی شاه به کشاورزان در شهر مقدس قم به وضوح بیشتر بروز می‌کند، جایی که شاه به روشنی «اعتبار» مذهبی و ایمان خود را بیان کرد و اینکه او «رستگار» است. «یک شب خواب دیدم که مقابل فرمانده مؤمنان نشسته‌ام و او با ذوالفقار بر زانویش نشسته بود و کاسه‌ای به من داد و گفت که از آن بنوش، چون فردا حال من خوب خواهد شد. در حقیقت آن شب من عرق کردم، دمای بدنم پایین آمد و از روز بعد بهبودی خود را بدست آوردم.» او همچنین تأکید کرد که یقین دارد از امامان بصیرت هایی دریافت کرده است. (۶۲) چنین تصاویری مذهبی بعدها در تأکید او بر «افسانه ناجی» اهمیت پیدا کردند.

در واقع در میان گفتگوهای شاه درباره دموکراسی سیاسی بود که تناقضات آشکار در استراتژی او برای منتقدان بیشتر نمایان گردید. شاه از این موضوع آگاه بود و نظرات خود را در این زمینه با احتیاط بیان می‌کرد. او در ابتدا در نوشته‌های خود گفته بود که اگر سلطنت دیگر به نفع مردم نباشد، می‌توان آن را لغو کرد، اما بعدها استدلال کرد که این نهاد در واقع یک ضرورت است.

به این ترتیب، در سال ۱۹۶۱، او مشتاقانه نوشت: «من آموخته‌ام که با نگاهی بی‌طرفانه به موقعیت خود و نقش سلطنت باستانی‌مان بنگرم، و اگر روزی احساس کنم که سلطنت ایران دیگر به نفع مردم نیست، خوشحال خواهم شد که به عنوان پادشاه استعفا دهم و حتی به لغو نهاد سلطنتی‌مان کمک خواهم کرد.» (۶۳) اما به طور خصوصی و به‌طور فزاینده‌ای در انظار عمومی، او استدلال می کرد که دموکراسی به شیوه غربی آن برای ایران در وضعیت کنونی‌اش مناسب نیست (۶۴) و اگرچه به طور مداوم به امکان دموکراسی در آینده اشاره می‌کرد، اما در دهه ۱۹۷۰ این تدبیر مصلحت آمیز به نفع برداشتی که خودش از دموکراسی داشت کنار گذاشته شد که اگرچه ابتدا موقتی بود، اما به تدریج دائمی شد.

این به جای خود بسیار گویا است که او در کتاب نخستین و مهم خود، «ماموریت برای وطنم» که در سال ۱۹۶۱ منتشر شد، چنین استدلال کرده بود: «من سعی کرده‌ام این موضوع را روشن کنم که دموکراسی مدرن، همانطور که من می‌بینم، یک مفهوم بسیار وسیع است. اما دموکراسی تنها مجموعه‌ای از فعالیت‌ها نیست، بلکه در درجه اول، دموکراسی فلسفه‌ای برای زندگی است که دستیابی به آن برای فرد یا ملت هیچ‌گاه آسان نیست. حکومت دموکراتیک واقعی در واقع پیچیده‌ترین و دشوارترین نوع حکومت برای دستیابی است... ما همچنین باید درک کنیم که دستیابی به دموکراسی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به ناچار به زمان نیاز دارد... در سرعتی که انسان‌ها و ملت‌ها می‌توانند در آزادی توسعه یابند محدودیتی وجود دارد. اگر تلاش کنیم که این فرآیند را بیش از حد سریع به پیش ببریم، یا اگر صبور نباشیم یا بدبین شویم، ما به دست خود هدف‌های خوب خود را نابود خواهیم کرد.» (۶۵)

به طور مشابه، در سخنرانی‌ای به مناسبت روز انقلاب مشروطه در سال ۱۹۶۱، شاه تفاوت بین دموکراسی ظاهری و دموکراسی واقعی را مشخص کرد و استدلال کرد که دموکراسی واقعی به آموزش و بلوغ ذهنی نیاز دارد. او بر این نکته تأکید کرد که آزادی محدودیت‌هایی دارد و دموکراسی به معنای آزادی برای تجاوز به آزادی دیگران نیست. او همچنین با دقت تأکید کرد که در بیست سال گذشته نقش مهمی در هدایت کشور به سمت دموکراسی «واقعی» داشته است. (۶۶) از سخنرانی‌های او می‌توان چنین استنباط کرد که نظر او این بود که سلطنت به واقع ضامن دموکراسی است. به این ترتیب در سخنرانی خود اظهار داشت: «اصول برابری و آزادی‌های مدنی برای اولین بار در جهان توسط نخستین شاهان ایران بود که اعلام شده است.» بعدها او تأکید کرد: «در طول این دوره، من اصول دموکراسی را در برابر خطرات داخلی و خارجی و دشمنانی که در لباس دوستی ظاهر شده‌اند، محافظت کرده‌ام. به همان ترتیب که قانون اساسی کشور مرا به عنوان نگهبان و نماد دموکراسی معرفی کرده است، بدون آن که نیازی به تظاهر داشته باشم تلاش بسیار کرده ام تا روح و ماهیت رژیم مشروطه خود را تقویت کنم و ملت خود را به سوی دموکراسی پایدارتر و طولانی‌تری هدایت کنم.» (۶۷) شاه در پیام رادیویی‌اش به مناسبت سالروز قیام مشروطیت در سال ۱۹۶۲، اظهار داشت که دیدگاه او از دموکراسی ممکن است با آنچه که دیگران انتظارش را داشتند متفاوت باشد. طبق گزارشی از سفارت بریتانیا: «... خود شاه در تلاش بود تا نشان دهد که دموکراسی چیزی بیشتر از دو مجلس قانون‌گذاری است، دموکراسی یک کالا نیست که از خارج وارد شود، بلکه هر ملت باید سیستم حکومتی خود را برای مردم خود پیدا کند.»  (۶۸)

البته شاه بعدها می توانست استدلال کند که رفراندوم او، که در آن ادعا شده بود ۹۹ درصد جمعیت به «انقلاب سفید» رأی مثبت دادند، نشان می‌دهد که او یک دموکرات است. او استدلال می‌کرد که این دموکراسی واقعی است زیرا مردم به طور مستقیم نظر خود را بیان کرده‌اند، هرچند این ادعا با دیدگاه غالب او که معتقد بود مردم هنوز به سطح بلوغ فکری لازم برای دموکراسی نرسیده‌اند هیچ همخوانی نداشت. این همچنین با دیدگاه‌های قبلی او که برخی ممکن است آن را لغزش فرویدی بدانند، در تناقض قرار داشت، دیدگاهی که مدعی بود چنین رفراندوم‌هایی معمولاً از سوی دیکتاتورهای فاشیست و کمونیست مورد استفاده قرار می‌گیرند. از این رو او تنها دو سال پیش‌تر از این تاریخ نوشته بود:

« دیکتاتورهای کمونیست شباهت بسیاری به دیکتاتورهای فاشیست دارند و آن هم  از این جهت که آنها از برگزاری انتخابات لذت می‌برند. آنها امیدوارند که به کارگر عادی این ایده را بدهند که در حکومت کشور خود نقشی دارد. اما حاکمان کمونیست فقط به یک حزب سیاسی اجازه فعالیت می‌دهند، هر کسی که سعی کند حزب دیگری راه‌اندازی کند یا علیه حزب حاکم صحبت کند، احتمالاً از میان برداشته می‌شود. در این انتخابات (اگر بتوان آن را انتخابات نامید)، رای‌دهنده هیچ انتخابی ندارد، زیرا تنها نامزدهایی که فهرست شده‌اند، از حزب حاکم هستند. به طور صرفاً تشریفاتی، از شهروند خواسته یا به او فرمان داده می‌شود که به پای صندوق رأی برود، سپس مقامات با غرور اعلام می‌کنند که مثلاً ۹۹.۹ درصد از آراء به نفع حزب حاکم بوده است. من متعجبم از این که چه تعداد از مردم هوشمند تحت تأثیر این‌گونه مسائل قرار می‌گیرند». (۶۹)

به نظر می‌رسد که منبع الهام او برای رفراندوم، شارل دوگل در فرانسه بوده است، و مخاطب اصلی او نظر عمومی مردم کشورهای غربی بود که به طرز عجیبی، کل این نمایش را بدون اظهار هرگونه نگرانی قابل مشاهده پذیرفت. پیام‌های تبریک از سوی دولت‌های خارجی، از جمله دولت ایالات متحده، تنها باعث شد شاه به محبوبیت خود بیشتر ایمان بیاورد. در پاسخ به پیام تبریک کندی، شاه با لحن تا حدی متکبرانه‌ای پاسخ داد: «نتیجه رفراندوم واقعاً تأیید کامل اصلاحات بنیادین من را از سوی مردم ایران، با رای تقریباً  یکپارچه ای، منعکس می‌کند.» (۷۱)

موفقیت رفراندوم، حتی چنانچه به طور سازماندهی شده صورت گرفته باشد، (۷۱) با این حال نزد عموم به عنوان یک پیروزی در روابط عمومی دیده شد و بیشتر رسانه‌های ایرانی به این نتیجه رسیدند که شاه توانسته است هم انقلابیون و هم مخالفان رژیم را گیج و متحیر کند. یکی از هفته‌نامه‌های برجسته در باره سر و صداهای مبتنی بر پیروزی طلبی که در محافل گوناگون جریان داشت، چنبن هشدار داد: «... اجماع نظر در مطبوعات فارسی‌زبان این بود که شاه هم انقلابیون و هم مخالفان رژیم را گیج کرده است و او به تنهایی ملت را هدایت می‌کند. اما تازه ۱۳ ژانویه رسیده بود که یک مجله هفتگی جدی (خواندنی ها) پرسشی را که ذهن بسیاری از مردم را درگیر کرده بود، به طور علنی مطرح کرد: ‘شاه ما را به کجا می‌برد؟’ و عملاً هشدار داد که اگر این جریان کنترل نشود، ممکن است یک انقلاب، چه از سوی حزب توده یا توسط خود شاه به راه بیفتد و می‌تواند خطرناک باشد.» (۷۳) دیگران نیز در محفل های خصوصی نگرانی‌های خود را این درباره که چگونه ممکن است آن رفراندوم شاه را به یک رهبر انقلابی تبدیل ‌کند، و عواقب خطرناک به دنبال داشته باشد بیان کردند: «... در حالی که به اصلاحات علاقه‌مندند، نگران قدرتی هستند که شاه به نظر می‌رسد در دست کشاورزان ناآگاه و کارگران صنعتی قرار می‌دهد... و از این می‌ترسند که چنین نیروهایی روزی توسط رهبری عوام‌فریب از کنترل خارج شود که می تواند تهدیدی برای تاج و تخت و نظام مشروطه ایجاد کند، به ویژه اگر مردم از منافع مادی اصلاحات ارضی بعد از خوابیدن اولین تهییج های اصلاحات، نا امید شوند» . (۷۴)

یکی از نشانه‌های رهبری عوام‌فریبانه در ژوئن ۱۹۶۳ ظاهر شد، زمانی که آیت‌الله خمینی به دلیل اعتراض به اصلاحات ارضی و آزادی زنان دستگیر گردید، که این امر منجر به شورش‌های شدیدی در قم، تهران و چندین شهر بزرگ دیگر شد. این شورش‌ها با خشونت تمام سرکوب گردیدند، هرچند که البته بخش عمده ای از ابتکار عمل برای عملیات «قانون و نظم» از سوی علم صورت گرفت. سال بعد یعنی ۱۹۶۴، خمینی پس از حمله تند و تیزی که به شاه در پی اعلام معافیت‌های قانونی برای تمامی کارکنان آمریکایی شاغل در ایران (کاپیتولاسیون)، مجبور به تبعید شد. این اقدام که توسط نخست‌وزیر منصور به بدی معاهدات قرن نوزدهم مدیریت شده بود اعتبار «ملی‌گرایانه» شاه را زیر سوال برد. این واقعه، همراه با باور عمومی به کودتای سازماندهی شده توسط سیا در سال ۱۹۵۳ برای بازگرداندن شاه به سلطنت، دو تناقض بزرگ در برابر افسانه قهرمان سلطنت ملی‌گرایی ایرانی بود که شاه تلاش داشت آن را به نوعی به تصرف خود درآورده و در رابطه ای  دیالکتیکی و دوجانبه با میراث سیاسی خود و فضای حاکم قابل بهره برداری سازد.

مدرنیسم و سپس سنت‌گرایی به این افسانه بنیادین اضافه شدند و جزئی از تلاش برای بازسازی بنیان‌های ایدئولوژیک دولت پهلوی گشتند و در حالی که اقتصاد رو به شکوفایی می رفت، واقعیت اجتماعی ادراک‌شده به حد کافی با این افسانه هم‌راستا شد تا تناقضات ذاتی حکومت را پنهان کند. به طور طنزآمیز (و فراتر از دایره این مقاله) افزایش ثروت فرصت‌های بیشتری برای شاه جهت توسعه «افسانه نجات‌دهنده» سیاسی‌ که از خودش ساخته بود فراهم آورد، (۷۵) و با استفاده از افسانه‌ای از مدرنیته که سرشار از زبان‌هایی بود که اساساً برای طبقات سنتی بیگانه بودند و در حالی که علی رغم ضعف‌های اقتصادی فزاینده این افسانه همچنان بیشتر و بیشتر می شد، تناقض بین افسانه و واقعیت اجتماعی همچنان تشدید گردید و به سقوطی منجر شد که برای بسیاری، هنوز هم به نظر می‌رسد که ناگهانی، دراماتیک و کاملاً غیرمنتظره بوده است. «انقلاب سفید» در روش‌هایی که حامیان آن پیش‌بینی نکرده بودند، موفق شد چشم‌انداز سیاسی ایران را از نظر اقتصادی، سیاسی و از طریق معرفی «گفتمان انقلابی»، از نظر ایدئولوژیک تغییر دهد. علیرغم تلاش‌های محمدرضا شاه برای آشتی دادن تناقضات بنیادینی که «سلطنت انقلابی‌اش» را آزار می‌داد، این سلطنت به هژمونی کاملی دست نیافت، اما میراثی قدرتمند و در عین حال غافلگیرکننده بر جای گذاشت.

بخش‌های پیشین:
بخش نخست: افسانه انقلاب سفید-۱
بخش دوم: افسانه‌ انقلاب سفید-۲
بخش سوم: افسانه‌ انقلاب سفید-۳
بخش چهارم: افسانه‌ انقلاب سفید-۴
بخش پنجم: افسانه‌ انقلاب سفید-۵

*: The Myth of the White Revolution: Mohammad Reza Shah, ‘Modernization’ and theConsolidation of PowerAuthor(s): Ali M. AnsariSource: Middle Eastern Studies, Vol. 37, No. 3 (Jul., 2001), pp. 1-24


زیر نویس‌ها:

60. Enghelab, speech to farmers in Birjand dated 13 Farvardin 1342/2 April 1963
61. Enghelab, speech at Farmers’ Cooperative Congress dated 19 Dey 1341/8 Jan. 1963
62. Enghelab, speech to the people of Qom, dated 4 Bahman 1341/23 Jan. 1963
63. Mission for My Country, p.327.
64. FO 371 157611 EP 1015/260 dated 5 Oct. 1961; in discussions with Harrison, the Shah expresses concern over the possible composition of a freely elected Majlis. See also FO 371 157612 EP 1015/261 dated 29 Oct. 1961. See also FO 371 157612 EP 1015/271 dated 30 Oct. 1961.
65. Mission for My Country, pp. 164 and 193.
66. FO 371 157610 EP 1015/233 dated 8 Aug. 1961.
67. FO 371 157610 EP 1015/236 dated 10 Aug. 1961.
68. FO 371 164185 EP 1015/108 dated 13 Aug. 1962.
69. Mission for My Country, p. 162.
70. FO 371 170424 EP 1461/3 dated 6 Feb. 1963.
71. FO 371 170424 EP 1461/2 dated 2 Feb. 1963.
72. FO 371 170373 EP 1015/10 dated 24 Jan. 1963. See also FO 371 170373 EP 1015/13 dated 28 Jan. 1963; EP 1015/15 dated 25 Jan. 1963; EP 1015/16 dated 25 Jan. 1963.
73. FO 371 170373 EP 1015/8 dated 15 Jan. 1963.
74. FO 371 170373 EP 1015/18 dated 29 Jan. 1963.
75. For an interesting discussion of the ‘mosaic myth’ which permeates many leadership cults, see L. Feuer, Ideology and the Ideologists (Oxford: Blackwell, 1975).

 



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Wed, 16.04.2025, 11:44




دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Wed, 16.04.2025, 10:45




دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Wed, 16.04.2025, 9:29




دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Wed, 16.04.2025, 9:18




سیگنال‌های متناقض و پیام‌های مبهم ترامپ درباره ایران
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Wed, 16.04.2025, 9:18

سیگنال‌های متناقض و پیام‌های مبهم ترامپ درباره ایران


دیوید ای. سانگر / نیویورک تایمز / ۱۵ آوریل ۲۰۲۵

* ترامپ در مذاکرات هسته‌ای با ایران سیگنال‌های متناقض و پیام‌های مبهم می‌فرستد

فقط چند هفته پیش، مایکل والتز، مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور ترامپ و یکی از چهره‌های دیرینه‌ی تندرو در قبال ایران، هدف دولت در مذاکرات پیرامون برنامه هسته‌ای تهران را با عباراتی کاملاً شفاف بیان کرد.

او گفت: «برچیدن کامل». سپس توضیح داد منظورش چیست: ایران باید از تأسیسات غنی‌سازی سوخت هسته‌ای، برنامه «تسلیحاتی» و حتی موشک‌های دوربرد خود دست بکشد.

اما آنچه در یک برنامه گفت‌وگوی تلویزیونی یکشنبه‌شب به‌عنوان هدفی ساده و سرسختانه به نظر می‌رسید، اکنون در حال فروپاشی است. در ۲۴ ساعت گذشته، مقام‌های آمریکایی مجموعه‌ای از پیام‌های متناقض و سردرگم‌کننده ارائه کرده‌اند که حاکی از آن است دولت ممکن است به محدودسازی فعالیت‌های ایران — شبیه به همان کاری که باراک اوباما یک دهه پیش انجام داد — رضایت دهد، اما روز سه‌شنبه بار دیگر عقب‌نشینی کرد.

بخشی از این آشفتگی ممکن است صرفاً ناشی از بی‌تجربگی در برخورد با برنامه‌های تسلیحات هسته‌ای باشد. مذاکره‌کننده‌ی اصلی ترامپ، استیو ویتکاف، دوست شخصی رئیس‌جمهور و توسعه‌دهنده املاک در نیویورک است که مانند ترامپ، عمر خود را صرف برج‌سازی کرده و تنها چند هفته‌ای است که وارد دنیای سانتریفیوژهای هسته‌ای زیرزمینی ایران و آزمایشگاه‌های مشکوک به ساخت سلاح شده است.

اما این ناسازگاری‌ها همچنین به شکاف‌های درون تیم امنیت ملی ترامپ بازمی‌گردد که اکنون بار دیگر با یکی از قدیمی‌ترین و پیچیده‌ترین مسائل در سیاست خارجی آمریکا دست‌وپنجه نرم می‌کند: چگونه می‌توان برنامه هسته‌ای ایران را بدون ورود به جنگ متوقف کرد؟ تا کنون، نتیجه مجموعه‌ای از پیام‌های ضدونقیض، سیگنال‌های متناقض و تهدیدهای پرطمطراق بوده است — که شباهت زیادی به نحوه‌ی صحبت ترامپ و دستیارانش درباره‌ی سیاست تعرفه‌ها دارد که مدام در حال تغییر است.

موضوع دوشنبه‌شب زمانی برجسته شد که ویتکاف شروع به صحبت درباره‌ی نخستین دیدار خود با وزیر خارجه‌ی ایران در روز شنبه در عمان کرد. به گفته‌ی او، جلسه موفقیت‌آمیز بود و او وارد دنیای پیچیده‌ی برنامه هسته‌ای ایران شد؛ برنامه‌ای که این کشور را تا آستانه ساخت سلاح هسته‌ای رسانده است.

ویتکاف پس از آن دیدار، تصویری بسیار متفاوت از نوع توافق با ایران ارائه داد؛ توافقی که به‌کلی با آنچه مایکل والتز توصیف کرده بود تفاوت داشت.

او در گفت‌وگویی دوستانه با شبکه فاکس‌نیوز درباره‌ی ایجاد یک نظام «راستی‌آزمایی» برای تولید اورانیوم غنی‌شده صحبت کرد، «و نهایتاً راستی‌آزمایی در مورد تسلیحاتی‌سازی، که شامل موشک‌ها، نوع موشک‌هایی که در انبار دارند، و شامل مکانیزم انفجار یک بمب می‌شود.» او اشاره کرد که ممکن است ایران همچنان اجازه داشته باشد اورانیوم را در سطح پایین — برای تولید انرژی هسته‌ای — غنی‌سازی کند و هرگز از کلمه «برچیدن» استفاده نکرد.

او در واقع نسخه‌ای بازنگری‌شده و احتمالاً ترامپی از توافقی را توصیف می‌کرد که دولت اوباما یک دهه پیش با ایران منعقد کرده بود. او گفت: «در اصل، توافق هسته‌ای اولیه می‌تواند بهبود یابد.» ترامپ آن توافق را به‌طور مکرر «فاجعه» خوانده و در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شده بود و آن را «توافقی وحشتناک و یک‌طرفه که هرگز، هرگز نباید امضا می‌شد» توصیف کرده بود.

چند سال بعد، ایران اعلام کرد که اگر آمریکا به توافق پایبند نباشد، آن‌ها هم نخواهند بود. در نتیجه، ایران شروع به غنی‌سازی اورانیوم تا سطوح نزدیک به درجه تسلیحاتی کرد و اکنون تنها چند روز یا چند هفته با داشتن سوخت کافی برای ساخت شش یا بیشتر سلاح فاصله دارد. آژانس‌های اطلاعاتی آمریکا نتیجه گرفته‌اند که پژوهشگران ایرانی در حال کار بر روی شیوه‌ای «سریع‌تر و خام‌تر» برای تبدیل آن سوخت به سلاح هستند.

اظهارات آقای ویتکاف چندان دوام نیاورد. صبح سه‌شنبه، ترامپ به همراه مقام‌های ارشد امنیت ملی، از جمله خود ویتکاف، در اتاق بحران (Situation Room) حاضر بودند و درباره سیاست دولت در قبال ایران بحث می‌کردند — نشستی که نخستین بار توسط وب‌سایت Axios گزارش شد. تا اواسط صبح، ویتکاف پیامی را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرد که در آن اعلام داشت: «ایران باید برنامه غنی‌سازی و تسلیحاتی هسته‌ای خود را متوقف و نابود کند» — توصیفی که شب قبل هرگز از آن استفاده نکرده بود.

او گفت: «توافق با ایران تنها زمانی نهایی خواهد شد که یک توافق ترامپی باشد.» چند ساعت بعد، در نشست خبری، سخنگوی کاخ سفید، کارولین لویت، گفت که ترامپ به میزبانان عمانیِ مذاکرات ایران گفته است که «ایران باید از طریق مذاکره به برنامه هسته‌ای خود پایان دهد.» این مذاکرات قرار است روز شنبه از سر گرفته شود.

در واقع، به گفته مقام‌هایی که در جریان مباحثات درون‌دولتی هستند و خواستند نام‌شان فاش نشود، آقای ویتکاف و معاون رئیس جمهور جی‌دی ونس در داخل دولت استدلال کرده‌اند که اصرار بر برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران، مذاکرات را محکوم به شکست خواهد کرد. ایرانی‌ها پیش از این اعلام کرده‌اند که از تمام برنامه هسته‌ای خود دست نخواهند کشید  — و بنابراین گزینه دستیابی به بمب را حفظ خواهند کرد. در عوض، این دو استدلال کرده‌اند که آمریکا باید برای یک سیستم بازرسی سختگیرانه تلاش کند  — شاید توسط ایالات متحده اداره شود، نه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی  — تا از پایبندی ایران اطمینان حاصل شود.

اما این رویکرد یادآور مصالحه‌ای است که در دوران اوباما صورت گرفت.

بر اساس گفته مقام‌ها، مایکل والتز و مارکو روبیو، وزیر خارجه، همچنان به دیدگاه دیرینه‌ی تندروانه‌ی خود پایبند مانده‌اند که ایران نباید هیچ توانایی‌ای برای غنی‌سازی سوخت هسته‌ای داشته باشد. در غیر این صورت، ایران می‌تواند همان کاری را انجام دهد که در سال‌های اخیر کرده است: افزایش سطح غنی‌سازی تا آستانه‌ی سطح تسلیحاتی.

گری سامور، که در دوران دولت‌های کلینتون و اوباما مسئول رسیدگی به پرونده هسته‌ای ایران در کاخ سفید بود، می‌گوید: «فکر نمی‌کنم حذف کامل توانمندی ایران قابل دستیابی باشد.» او افزود: «حتی با تهدید نیروی نظامی هم فکر نمی‌کنم ایران حاضر شود کل برنامه را کنار بگذارد.»

ایرانی‌ها در حال مدیریت ریسک و احتمالات هستند. روز سه‌شنبه، آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ایران، در سخنانی برای مقام‌های ارشد دولتی گفت: «ممکن است توافق حاصل شود، ممکن هم هست نشود؛ نه خیلی خوشبین هستیم و نه خیلی بدبین.»

او ادامه داد: «البته، نسبت به طرف مقابل بسیار بدبین هستیم.»

آقای سامور، که اکنون مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه کرون در دانشگاه براندایس است، گفت که از هر توافقی که بتواند «ساعت هسته‌ای را بازنشانی کند» حمایت می‌کند.

او گفت: «تمام روش‌هایی که تا کنون استفاده شده‌اند — خرابکاری، تحریم، دیپلماسی — همگی برای خریدن زمان بوده‌اند. فکر نمی‌کنم ترامپ بخواهد وارد جنگ شود» و افزود: «ایرانی‌ها هم نمی‌خواهند وارد جنگ شوند. این نشان می‌دهد که ممکن است فضایی برای توافق وجود داشته باشد.»

———————-

* دیوید ای. سانگر مسائل مربوط به دولت ترامپ و طیفی از موضوعات امنیت ملی را پوشش می‌دهد. او بیش از چهار دهه است که خبرنگار نیویورک تایمز است و چهار کتاب درباره سیاست خارجی و چالش‌های امنیت ملی نوشته است. سانگر بیش از بیست سال است که درباره برنامه هسته‌ای ایران گزارش تهیه می‌کند.



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Wed, 16.04.2025, 8:01




محکومیت ۱۲ وکیل عضو کانون وکلای خراسان
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Wed, 16.04.2025, 7:54

محکومیت ۱۲ وکیل عضو کانون وکلای خراسان


مهدی بیک‌اوغلی / اعتماد

در روزهایی که افکار عمومی ایرانیان تحت‌الشعاع خبر آغاز مذاکرات ایران و امریکا قرار داشته و جوی از خوش‌بینی در فضای عمومی کشور جریان دارد، انتشار خبر صدور حکم محکومیت برای ۱۲ وکیل عضو کانون وکلای خراسان رضوی توسط دادگاه انقلاب این شهر بازخوردهای منفی بسیاری در فضای عمومی کشور پیدا کرد. وکلایی که هرچند بر اساس اعلام امین شهلا یکی از وکلای محکوم شده به زندان در شکایت اداره اطلاعات مشهد آمده که «سیاه‌نمایی درخصوص صدور حکم قبادلو» دلیل اصلی اتهامات آنها است، اما در ادامه بازپرسی‌ها مشخص شده مجموعه تحلیل‌های حقوقی آنها در فضای مجازی در خصوص پرونده‌های مختلف از جمله حصر مهندس موسوی و زهرا رهنورد، همچنین سایر پرونده‌های حقوقی شهر مشهد دلایل تشکیل این پرونده محسوب می‌شود.

جالب اینجاست که بازپرس مقدماتی پرونده در بررسی‌های خود همه وکلا را بیگناه تشخیص داده و کنشگری آنها را یک فعالیت روتین حقوقی ارزیابی کرده اما با اصرار معاون دادستان و رای نهایی قاضی دادگاه انقلاب شعبه ۵ مشهد، علیه آنها اعلام جرم شده است. عنایت‌الله کرامتی، کاظم چزگی، سحر دشتی، مهدی‌محمد حسینیان، سجاد جوادی، امیردخت بهاره برزگر، فرزانه صفری، امین شهلا، محمدرضا یزدانی، روح‌الله حسینی، فائزه سیدی و میترا ایزدی‌فر ۱۲ تن از وکلای دادگستری، ساکن شهر مشهد مرکز استان خراسان رضوی توسط قاضی یزدانخواه، رییس شعبه ۵ دادگاه انقلاب شهر، در مجموع به ۳ سال حبس و پرداخت ۲ میلیارد و ۴۰۰ میلیون ریال جریمه تقدی محکوم شدند.

براساس دادنامه صادره توسط قاضی شعبه ۵ دادگاه انقلاب مشهد؛ فرزانه صفری، امین شهلا و محمدرضا یزدانی از بابت اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» هر یک به تحمل یک سال حبس تعزیری محکوم شدند اما ۶ ماه از حبس تعزیری فرزانه صفری و امین شهلا، و میزان ۳ چهارم حبس تعزیری یک ساله محمدرضا یزدانی، برای مدت ۵ سال تعلیق شده است.

همچنین، عنایت‌الله کرامتی، کاظم چزگی، سحر دشتی، هریک از بابت اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به پرداخت ۲۰۰ میلیون ریال جریمه نقدی بدل از ۳ ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شدند و مهدی‌محمد حسینیان به همراه سجاد جوادی، امیردخت بهاره برزگر هم هر یک به پرداخت حکم ۴۰۰ میلیون ریال جریمه نقدی بدل از ۶ ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شدند. علاوه بر این، روح‌الله حسینی، فائزه سیدی و میترا ایزدی‌فر هم به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به پرداخت ۳ فقره ۲۰ میلیون تومانی جزای نقدی محکوم شدند. «اعتماد» در گفت‌وگو با امین شهلا یکی از ۱۲ وکیلی که محکوم به زندان شده، ابعاد مختلف این حکم و چرایی صدور آن را بررسی کرده است.

* درباره ابعاد مختلف این پرونده توضیح می‌دهید. ابتدای این پرونده از کجا شکل گرفته است؟

این پرونده چند ماهی است که تشکیل شده است. با عنایت به اینکه ابتدا باید تحقیقات مقدماتی در مرحله بازپرسی دنبال می‌شد، همین اتفاق هم رخ داد. بازپرس محترم در مرحله تحقیقات مقدماتی از ۱۷ نفر وکیلی که شکایت علیه آنها صورت گرفته بود، تنها برای ۴ نفر قرار جلسه دادرسی صادر کرد. نسبت به باقی همکاران علی‌الخصوص خود من قرار منع تعقیب صادر کرد، چرا که ایشان احراز کردند که جرمی محقق نشده و فعالیت‌های مجازی افراد، نهایتا انتقادی بوده است.

* استارت این پرونده برای فعالیت‌های سال ۱۴۰۱ وکلای مشهد خورده است؟

بر اساس قانون، مسوولان قضایی نمی‌توانند پرونده‌های مرتبط با سال ۱۴۰۱ را بررسی کنند، چرا که همه فعالیت‌ها مشمول عفو رهبری شده است، اما برای اینکه وکلا را تحت فشار قرار بدهند از فعالیت‌های مجازی وکلا، انتشار توییت‌ها، اینستاگرام و... وکلا مواردی را استخراج کرده و علیه وکلا پرونده تشکیل داده‌اند. نکته مهم اینکه شاکی ما اداره اطلاعات شهر مشهد است. ضابط هم اداره اطلاعات است، در شکایت اداره اطلاعات آمده دلیل شکایت «سیاه‌نمایی وکلا درباره حکم شخص آقای قبادلو» بوده است. علیه قبادلو حکمی صادر می‌شود و وکلای شهر مشهد (مانند وکلای سراسر کشور) انتقاداتی نسبت به صدور این حکم داشتند، شکایت صرفا راجع به یک فرد معین بوده است. اما در مرحله تحقیقات مقدماتی، بالغ بر صدها صفحه توییت و پست اینستاگرام ضمیمه پرونده می‌شود که اساسا ارتباطی با پرونده قبادلو نداشته است. یعنی پرونده قبادلو بهانه شد و موضوع شکایت موارد دیگری بوده است و رسیدگی‌ها وارد مرحله دیگری شده است. نهایتا بازپرس محترم در مرحله مقدماتی تنها برای ۴ وکیل قرار جلسه دادرسی صادر می‌کند و باقی وکلا منع تعقیب می‌خورند. منتها نماینده دادستان مشهد با این قرار موافقت نکرده و اعلام می‌کند که باید برای باقی افراد هم قرار مجرمیت صادر شود. اما بازپرس محترم مقاومت می‌کند. پرونده برای رفع اختلاف به شعبه ۵ دادگاه انقلاب مشهد می‌رود و قاضی نظر معاون دادستان را پذیرفته و با قرارهای منع تعقیب مخالفت می‌کند. برای همه وکلا قرار جلسه دادرسی صادر می‌شود.

* رسیدگی‌های حقوقی در روزهای پایانی اسفند ۱۴۰۳ در چه فضایی صورت می‌گیرد؟

رسیدگی‌ها از ۱.۵ تا ۲ ماه قبل صورت می‌گیرد. همه وکلا و همکاران در ۲ روز به دادگاه دعوت شده و به صورت انفرادی محاکمه شدند. برخی وکلا خودشان وکیل خودشان بودند و برخی دیگر از دوستان از همکاری سایر وکلا استفاده کردند. نهایتا در رای نهایی که دادگاه صادر کرد، همه وکلا محکوم شدند. ۲ نفر از همکاران با حکم نقص تحقیقات مواجه شدند و اعتقاد قاضی این بود که پای جرایم دیگری در میان است. برای باقی وکلا تماما حکم حبس صادر شده است. برای من (امین شهلا، آقای یزدانی و خانم صفری، یک سال حبس داده‌اند. برای من و خانم صفری ۶ ماه تعلیق زده‌اند و برای آقای یزدانی سه چهارم تعلیق زده‌اند.)

* این حکم بدوی است. برای اعتراض به حکم چه روندی را دنبال می‌کنید؟

حتما همگی به این حکم اعتراض می‌کنیم. هنوز اعتقاد داریم در سیستم قضایی کشور قضات آزاده و شریفی وجود دارند که به دور از فشارهای ثانویه پرونده‌ها را رسیدگی می‌کنند. با اعتماد کامل به مرحله تجدید نظر می‌رویم. در صحبت‌هایی که با سایر وکلا انجام داده‌ایم، حتی دوستانی که مجازات‌های حبس آنها به جزای نقدی بدل شده، اعتراض می‌کنند. ما هم به طریق اولی، اعتراض می‌کنیم.

* نه به عنوان فردی که علیه او حکم زندان صادر شده، به عنوان یک کارشناس حقوقی این حکم را چطور ارزیابی می‌کنید؟

تصور می‌کنم در شرایطی که فضای جامعه این اتهامات را نمی‌پذیرد و کشور به سمت اتفاقات مثبت و رخدادهای مهم‌تری پیش می‌رود، همچنین شعار رییس‌جمهور محترم هم شعار وفاق ملی است، صدور یک چنین احکامی مغایر با تمام سیاست‌های کلی نظام، شعار ریاست‌جمهوری، منویات رهبری در صدور فرمان عفو و رویه رییس دستگاه قضایی است. از منظر حقوقی اگر به این پرونده نگاه کنیم، واقعا واجد عنوان مجرمانه نیست.

در مورد شخص خودم صحبت می‌کنم؛ در رایی که آقای قاضی صادر کرده، گفته که من به عنوان یک وکیل از خانم رهنورد، آقای میرحسین موسوی، علی کردی، خانم سپهری و... حمایت کرده‌ام. در حالی که ما به عنوان وکیل یک سری وظایف اجتماعی و حقوقی در جامعه داریم. باید حقوق اساسی ملت را مورد بررسی قرار بدهیم. تمام توییت‌ها و فعالیت‌های مجازی ما در راستای تحلیل سیستم قضایی در برخورد با متهمان بوده است. مثلا در خصوص پرونده علی کردی که همکار ما بوده و به اتهام تبلیغ علیه نظام متهم شده‌اند، اعلام کردم که باید مجازات‌شان را مطابق قانون سپری کنند. اما اینکه دادگاه انقلاب پروانه وکالت ایشان را باطل کند، امری است که مورد اعتراض ما قرار گرفته است. اساسا در صلاحیت دادگاه انقلاب نیست که پروانه وکالت یک وکیل عضو کانون را باطل کند. این موضوع در صلاحیت دادسرای انتظامی کانون و دادگاه کانون است.

یا گفتیم آقای موسوی و خانم زهرا رهنورد اگر جرمی مرتکب شده‌اند، خوب است محاکمه شده و محکوم شوند تا مردم بدانند به چه جرمی و با چه اتهامی سال‌ها در حصر بوده‌اند! این به منزله حمایت از این افراد نیست، بلکه به منزله تحلیل یک نقص قضایی است. یا در مورد خانم سپهری که قاضی شعبه ۵ دادگاه انقلاب (قاضی صادر‌کننده حکم علیه ۱۲ وکیل) ایشان را محکوم کرده‌اند، گفتم که ایشان بیمار هستند و مرض قند دارند و بهتر است در زندان نباشند. در تحلیل‌هایم گفته‌ام اگر قرار است حبسی را بگذراند باید مطابق قانون آیین دادرسی و مبتنی بر پروتکل‌های پزشکی باشد. ولی همین موضوع را به عنوان حمایت از ایشان قلمداد کرده و به خاطر آن مرا به زندان محکوم کرده‌اند.

* اگر قرار باشد، صحبتی با رییس دستگاه قضایی درباره این موضوع و این پرونده داشته باشید، به ایشان چه می‌گویید؟

فکر می‌کنم در شرایطی که کشور آبستن حوادث بزرگی است و نیازمند اتحاد و همدلی و وفاق است، وکلا قشری هستند که می‌توانند اثرگذار بوده و از کشور و دولت و نظام حمایت کنند. اما این احکام باعث دلسردی مردم و کشنگران مدنی و سیاسی می‌شود. معتقدم یک چنین اقداماتی است که منتقدان دلسوز را به یک مخالف بدل می‌کند. امیدوارم در مرحله تجدید نظر با نگاه قانونی و نگاه صرف قضایی به این پرونده‌ها رسیدگی شود و احکام هر ۱۲ وکیل به حکم برائت بدل شود.



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Tue, 15.04.2025, 23:29




دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Tue, 15.04.2025, 23:24




شروط ترسناک ترامپ برای سپاه و خامنه‌ای ">
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Tue, 15.04.2025, 22:04

شروط ترسناک ترامپ برای سپاه و خامنه‌ای


چشم‌انداز: شروط ترسناک ترامپ برای سپاه و خامنه‌ای



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Tue, 15.04.2025, 21:44




درباره نوار تازه‌ نشریافته‌ آیت‌الله منتظری / خلجی
">
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Tue, 15.04.2025, 20:28

درباره نوار تازه‌ نشریافته‌ آیت‌الله منتظری / خلجی


فاشیسم - در خباثت خمینیِ پدر و پسر: نوار تازه‌ نشریافته‌ی آیت الله منتظری درباره‌ی اعدام‌های ۶۷



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Tue, 15.04.2025, 20:20




نشست ترامپ در اتاق بحران درباره مذاکرات با ایران
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Tue, 15.04.2025, 19:12

نشست ترامپ در اتاق بحران درباره مذاکرات با ایران


باراک راوید / آکسیوس

دو منبع مطلع به آکسیوس گفتند که رئیس‌جمهور دونالد ترامپ روز سه‌شنبه صبح نشستی را در اتاق بحران کاخ سفید درباره مذاکرات جاری بر سر توافق هسته‌ای با ایران برگزار کرد.

چرا این موضوع اهمیت دارد: به گفته منابع، این نشست سطح بالا با حضور تمامی مقامات ارشد امنیت ملی و سیاست خارجی دولت ترامپ برگزار شد و تمرکز اصلی آن بر بررسی موضع ایالات متحده در دور بعدی مذاکرات که قرار است روز شنبه برگزار شود، بود.

پیش از این نشست، ترامپ با سلطان عمان، هیثم بن طارق، تلفنی گفت‌وگو کرد و درباره نقش میانجی‌گری عمان میان آمریکا و ایران صحبت کردند.

به گفته خبرگزاری رسمی عمان: «دو رهبر درباره راه‌هایی برای حمایت از این مذاکرات به‌منظور دستیابی به نتایج مطلوب گفت‌وگو کردند.»

کارولین لویت، سخنگوی کاخ سفید، اعلام کرد که ترامپ «بر ضرورت پایان دادن به برنامه هسته‌ای ایران از طریق مذاکرات» به سلطان عمان تأکید کرد.

پشت پرده: معاون رئیس‌جمهور جی‌دی ونس، وزیر خارجه مارکو روبیو، وزیر دفاع پیت هگزث، مشاور امنیت ملی کاخ سفید مایک والتز، فرستاده ویژه ترامپ استیو ویتکاف، مدیر سازمان سیا جان رتکلیف و سایر مقامات ارشد در این نشست اتاق بحران حضور داشتند.

این نشست در بحبوحه بحث‌های جدی درون دولت درباره مسیر پیش‌رو در مذاکرات و اینکه آمریکا چه مصالحه‌هایی را باید یا نباید بپذیرد، برگزار شد.

ونس و ویتکاف معتقدند دیپلماسی می‌تواند به توافق هسته‌ای منجر شود و بر این باورند که آمریکا باید آمادگی پذیرش برخی مصالحه‌ها را برای دستیابی به توافق داشته باشد.

در مقابل، دیگر اعضای ارشد دولت مانند روبیو و والتز نسبت به این روند بسیار بدبین هستند و از رویکرد حداکثری در مذاکرات حمایت می‌کنند.

خود ترامپ نیز پیام‌های متناقضی ارسال کرده است. او گفته خواهان دستیابی به توافق است و معتقد است بحران هسته‌ای از طریق دیپلماسی قابل حل است، اما هم‌زمان ایران را به اقدام نظامی نیز تهدید کرده است.

کاخ سفید از اظهارنظر درباره این نشست خودداری کرد.

لویت به خبرنگاران گفت: «کمپین فشار حداکثری بر ایران ادامه دارد، اما رئیس‌جمهور به‌صراحت اعلام کرده که خواهان گفت‌وگو و تعامل با ایران است، در حالی که روشن ساخته ایران نباید به سلاح هسته‌ای دست یابد.»

زمینه خبر: ترامپ روز دوشنبه در دفتر بیضی به خبرنگاران گفت که ایران باید در مذاکرات با سرعت بیشتری عمل کند و تأکید کرد که ایران «ممکن است فقط ما را سر کار گذاشته باشد» در این گفت‌وگوها.

ترامپ بار دیگر ایران را به استفاده از قدرت نظامی تهدید کرد و گفت: «اگر لازم باشد اقدامی بسیار سخت انجام دهیم، این کار را خواهیم کرد.»

عصر دوشنبه، استیو ویتکاف در مصاحبه‌ای با شان هَنیتی در شبکه فاکس‌نیوز گفت که دور اول مذاکرات با ایران که روز شنبه گذشته در عمان برگزار شد، مثبت بوده است.

جزئیات بیشتر: ویتکاف گفت موضع ایالات متحده این است که ایران باید غنی‌سازی اورانیوم تا سطح ۲۰ درصد و سطح نزدیک به درجه تسلیحاتی ۶۰ درصد را متوقف کند، اما این احتمال را رد نکرد که ایران بتواند غنی‌سازی اورانیوم تا سطح ۳.۶۷ درصد مورد نیاز برای برنامه انرژی هسته‌ای غیرنظامی را ادامه دهد.

ویتکاف افزود هرگونه توافق هسته‌ای باید شامل سازوکاری برای راستی‌آزمایی سطح غنی‌سازی ایران باشد و اطمینان حاصل کند که ایران موشک‌های بالستیکی که توانایی حمل سلاح هسته‌ای دارند یا مکانیزم‌های انفجاری برای بمب‌های اتمی تولید نمی‌کند.

اظهارات ویتکاف بسیار متفاوت از سخنان اخیر مایک والتز بود که بر ضرورت برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران تأکید داشت.

سخنان ویتکاف همچنین با گفته‌های بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در دیدار هفته گذشته‌اش با ترامپ نیز تناقض داشت. نتانیاهو خواهان انهدام کامل برنامه هسته‌ای ایران شده بود، مشابه آنچه مدعی است در لیبی در سال ۲۰۰۳ اتفاق افتاد.

صبح سه‌شنبه، ویتکاف در پیامی در شبکه X (توییتر سابق) اظهارات خود را شفاف‌سازی کرد و نوشت: «هرگونه توافق نهایی باید چارچوبی برای صلح، ثبات و شکوفایی در خاورمیانه تعیین کند — به این معنا که ایران باید برنامه غنی‌سازی و تسلیحاتی هسته‌ای خود را متوقف و حذف کند.»

از سوی دیگر: رهبر ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای، روز سه‌شنبه در دیدار با مقامات ارشد دولتی در تهران گفت دور اول مذاکرات با آمریکا «رضایت‌بخش» بوده است.

خامنه‌ای گفت: نسبت به مذاکرات «نه خوش‌بینی زیاد دارم و نه بدبینی زیاد» و تأکید کرد: «به طرف مقابل بسیار بدبین هستم، اما به توانایی‌های خودمان کاملاً اعتماد دارم.»

نکته‌ای برای پیگیری: قرار بود دور بعدی مذاکرات میان آمریکا و ایران روز شنبه در شهر رم برگزار شود.

ایالات متحده، ایران و دولت ایتالیا این موضوع را تأیید کرده‌اند و برای هیأت ایرانی روادید صادر شده است.

اما دوشنبه‌شب، وزارت خارجه ایران اعلام کرد که محل مذاکرات به مسقط بازگردانده شده است. مقامات آمریکایی هنوز این تغییر محل را تأیید نکرده‌اند.

منابع مطلع از موضوع گفتند یکی از دلایل تغییر مکان مذاکرات این است که جی‌دی ونس قرار است آخر هفته در رم حضور داشته باشد و کاخ سفید نمی‌خواست این دو برنامه هم‌زمان شوند.



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Tue, 15.04.2025, 18:45




آیا حملات نظامی می‌توانند برنامه هسته‌ای ایران را نابود کنند؟
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Tue, 15.04.2025, 17:03

آیا حملات نظامی می‌توانند برنامه هسته‌ای ایران را نابود کنند؟


فرانسوا مورفی و جان آیریش / خبرگزاری رویترز

استقرار اخیر بمب‌افکن‌های B-2 آمریکا – تنها هواپیماهایی که قادر به پرتاب قوی‌ترین بمب‌های نفوذکننده در پناهگاه‌ها هستند – در محدوده‌ی دسترسی به ایران، پیامی قدرتمند به تهران است درباره‌ی آنچه ممکن است در انتظار برنامه هسته‌ای‌اش باشد، اگر توافقی برای مهار آن حاصل نشود.

اما کارشناسان نظامی و هسته‌ای می‌گویند حتی با چنین قدرت آتش عظیمی، اقدام نظامی آمریکا و اسرائیل احتمالاً تنها به‌طور موقتی برنامه‌ای را عقب می‌اندازد؛ برنامه‌ای که غرب نگران آن است که با هدف تولید بمب اتمی دنبال می‌شود – هرچند ایران این موضوع را رد می‌کند.

بدتر آنکه، یک حمله ممکن است ایران را وادار کند که بازرسان هسته‌ای سازمان ملل را اخراج کند، برنامه‌ای را که هم‌اکنون تا حدی به زیرزمین منتقل شده، کاملاً زیرزمینی کند و با شتاب به سوی تبدیل شدن به یک کشور مسلح به سلاح هسته‌ای پیش برود – و در نتیجه، تحقق همان نتیجه‌ای را که غرب از آن بیم دارد، تضمین و تسریع کند.

جاستین برانک، پژوهشگر ارشد قدرت هوایی و فناوری در اندیشکده دفاعی سلطنتی بریتانیا (RUSI) می‌گوید: «به‌سختی می‌توان تصور کرد که حملات نظامی بتوانند مسیر ایران به‌سوی دستیابی به سلاح هسته‌ای را نابود کنند، در نهایت، مگر با تغییر رژیم یا اشغال نظامی.»

او افزود: «در واقع، چنین حملاتی تنها می‌توانند به‌طور موقت بازدارندگی نظامی را بازگردانند، هزینه‌هایی تحمیل کنند و زمان گریز را به عقب بازگردانند؛ یعنی به همان جایی که چند سال پیش بودیم.»

منظور از «زمان گریز»، مدت زمانی است که برای تولید مقدار کافی مواد شکافت‌پذیر جهت ساخت یک بمب اتمی لازم است – که اکنون برای ایران تنها چند روز یا هفته طول می‌کشد. ساخت واقعی یک بمب – اگر ایران تصمیم به این کار بگیرد – مدت بیشتری زمان می‌برد.

توافق هسته‌ای تاریخی سال ۲۰۱۵ میان ایران و قدرت‌های بزرگ، محدودیت‌های سختی بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران اعمال کرد که زمان گریز آن را دست‌کم به یک سال افزایش داد. اما پس از آنکه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در سال ۲۰۱۸ از این توافق خارج شد، آن توافق از هم فروپاشید و ایران نیز بسیار فراتر از محدودیت‌های آن پیش رفت.

اکنون ترامپ خواهان مذاکره برای اعمال محدودیت‌های جدید هسته‌ای در مذاکراتی است که از آخر هفته گذشته آغاز شده‌اند. او همچنین دو هفته پیش گفت: «اگر توافقی حاصل نشود، بمباران خواهیم کرد.»

اسرائیل نیز تهدیدات مشابهی مطرح کرده است. وزیر دفاع این کشور، اسرائیل کاتز، پس از آغاز به کار خود در ماه نوامبر گفت: «ایران بیش از هر زمان دیگری در برابر حمله به تأسیسات هسته‌ای‌اش آسیب‌پذیر است. ما این فرصت را داریم که مهم‌ترین هدف خود را محقق کنیم – یعنی خنثی‌سازی و نابودی تهدید وجودی علیه کشور اسرائیل.»

بزرگ و پرریسک

برنامه هسته‌ای ایران در مکان‌های متعددی پراکنده شده است، و یک حمله باید احتمالاً اکثر یا تمام این سایت‌ها را هدف قرار دهد. حتی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، نهاد نظارتی هسته‌ای سازمان ملل، نمی‌داند ایران برخی از تجهیزات حیاتی – مانند قطعات سانتریفیوژها، ماشین‌هایی که اورانیوم را غنی‌سازی می‌کنند – را کجا نگهداری می‌کند.

کارشناسان نظامی می‌گویند اسرائیل می‌تواند بیشتر این سایت‌ها را به‌تنهایی از بین ببرد، اما این عملیاتی پرریسک خواهد بود که نیاز به حملات مکرر دارد و باید با سامانه‌های ضدهوایی تأمین‌شده توسط روسیه مقابله کند – اگرچه اسرائیل سال گذشته توانست در حملاتی محدودتر علیه ایران از پس آن‌ها برآید.

غنی‌سازی اورانیوم در قلب برنامه هسته‌ای ایران قرار دارد، و دو سایت اصلی غنی‌سازی آن، تأسیسات غنی‌سازی سوخت در نطنز است که حدود سه طبقه زیر زمین قرار دارد – ظاهراً برای محافظت در برابر بمباران – و سایت فردو که در عمق بسیار بیشتری در دل کوه حفر شده است.

ایالات متحده برای از بین بردن این اهداف سخت‌دسترس، بسیار مجهزتر است؛ آن‌هم با قوی‌ترین بمب نفوذکننده در پناهگاه‌ها، یعنی «بمب نفوذی عظیم‌الجثه» (Massive Ordnance Penetrator) به وزن ۳۰ هزار پوند (۱۴ هزار کیلوگرم) که تنها بمب‌افکن‌های B-2 – مانند آن‌هایی که اخیراً به دیه‌گو گارسیا در اقیانوس هند منتقل شده‌اند – قادر به پرتاب آن هستند. اسرائیل چنین سلاحی را در اختیار ندارد.

ژنرال بازنشسته نیروی هوایی آمریکا، چارلز والد، که اکنون برای «مؤسسه یهودی امنیت ملی آمریکا» (نهادی که از روابط دفاعی نزدیک میان آمریکا و اسرائیل حمایت می‌کند) فعالیت می‌کند، گفت: «[اسرائیل] بمب‌های پنج هزار پوندی کافی برای از بین بردن فردو و نطنز را ندارد.»

او به قوی‌ترین بمب نفوذی موجود در زرادخانه اسرائیل اشاره داشت. با مشارکت ایالات متحده، حمله سریع‌تر و احتمال موفقیت آن بیشتر خواهد بود – هرچند والد برآورد کرد که این عملیات باز هم چند روز طول خواهد کشید.

سپس چه خواهد شد؟

اریک بروئر از «ابتکار تهدید هسته‌ای» (Nuclear Threat Initiative) که پیش‌تر تحلیل‌گر اطلاعاتی آمریکا بوده، گفت: «حمله‌ای از سوی ایالات متحده احتمالاً خسارات بیشتری نسبت به حمله اسرائیل وارد خواهد کرد، اما در هر دو حالت، هدف فقط خرید زمان است و خطر واقعی آن است که این اقدام ایران را به سوی بمب سوق دهد، نه از آن دور کند.»

او افزود: «حمله می‌تواند برنامه را مختل و به تعویق بیندازد، اما نمی‌تواند آن را نابود کند.»

در حالی که می‌توان سایت‌ها را از بین برد، دانش پیشرفته ایران در زمینه غنی‌سازی اورانیوم را نمی‌توان از بین برد. به گفته تحلیل‌گران و مقام‌ها، جلوگیری از بازسازی سایت‌ها، کاری مستمر و بسیار دشوار خواهد بود.

کِلسِی داونپورت از «انجمن کنترل تسلیحات» گفت: «روز بعد از حمله چه اتفاقی می‌افتد؟ ایران در واکنش به حملات به برنامه هسته‌ای‌اش، سایت‌های خود را مستحکم‌تر می‌کند و برنامه‌اش را گسترش می‌دهد.»

ایران پیش‌تر نیز نظارت‌های اضافی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را که طبق توافق ۲۰۱۵ اعمال شده بود، لغو کرده است. بسیاری از تحلیل‌گران اکنون نگران‌اند که در صورت حمله، ایران بازرسان آژانس را – که مانند چشم‌های جهان در سایت‌هایی چون نطنز و فردو عمل می‌کنند – اخراج کند.

علی شمخانی، مقام ارشد امنیتی پیشین ایران و مشاور کنونی رهبر عالی، هفته گذشته در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «ادامه تهدیدات خارجی و قرار گرفتن ایران در وضعیت حمله نظامی ممکن است منجر به اقدامات بازدارنده‌ای شود، از جمله اخراج بازرسان آژانس و توقف همکاری‌ها.»

تنها کشوری که پیش‌تر چنین اقدامی کرده، کره شمالی بود که سپس نخستین بمب هسته‌ای خود را آزمایش کرد.

جیمز اکتون از بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی می‌گوید: «اگر به ایران حمله کنید، به نظر من تقریباً با قطعیت، ایران بازرسان بین‌المللی را اخراج خواهد کرد و با شتاب به‌سوی بمب حرکت خواهد کرد.»



خامنه‌ای درباره مذاکرات: نه بیش از حد خوش‌بینم و نه بدبین
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Tue, 15.04.2025, 14:18

خامنه‌ای درباره مذاکرات: نه بیش از حد خوش‌بینم و نه بدبین


خبرگزاری رویترز

علی خامنه‌ای روز سه‌شنبه اظهار داشت که درباره مذاکرات با ایالات متحده در مورد برنامه هسته‌ای ایران نه “بیش از حد خوش‌بین” است و نه “بدبین”. این اظهارات ظاهراً تلاشی از سوی تهران برای کاهش انتظارات عمومی فزاینده نسبت به دستیابی به توافق است.

سیاستمداران و منابع داخلی ایران گفته‌اند که ناکامی در رسیدن به توافق با دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، برای پایان دادن به مناقشه چندین دهه‌ای ایران با غرب می‌تواند به شدت به جمهوری اسلامی آسیب برساند، حتی اگر تهران بعداً واشنگتن را مقصر جلوه دهد.

پس از مذاکرات آخر هفته گذشته بین تهران و واشنگتن در عمان، که هر دو طرف آن را مثبت توصیف کردند، انتظارات ایرانیان برای بهبود وضعیت اقتصادی به شدت افزایش یافته است. این موضوع بر اساس تماس‌های تلفنی با ایرانیان و پیام‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده، مشخص است. دو طرف توافق کرده‌اند که مذاکرات بیشتری در ۱۹ آوریل در عمان برگزار کنند.

ارزش پول ملی ایران، ریال، که به شدت تضعیف شده بود، در روزهای اخیر حدود ۲۰ درصد در برابر دلار تقویت شده است. بسیاری از ایرانیان امیدوارند که توافقی برای پایان دادن به انزوای اقتصادی ایران در دسترس باشد.

طبق گزارش رسانه‌های دولتی، خامنه‌ای در دیدار با نمایندگان مجلس گفت: “ما نه بیش از حد خوش‌بین هستیم و نه بدبین. به هر حال، این یک فرآیند است که تصمیم‌گیری شده و گام‌های اولیه آن به خوبی اجرا شده است.”

تهران با احتیاط به این مذاکرات نزدیک شده و نسبت به احتمال دستیابی به توافق تردید دارد. همچنین به ترامپ، که در دوره اول ریاست‌جمهوری خود در سال ۲۰۱۸ از توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ ایران با شش قدرت جهانی خارج شد و بارها تهدید به بمباران ایران در صورت عدم توافق کرده، بدبین است.

خامنه‌ای افزود: “از این پس، باید این مذاکرات با دقت دنبال شود و خطوط قرمز برای هر دو طرف و برای ما به وضوح مشخص شود. مذاکرات ممکن است به نتیجه برسد یا نرسد.” وی همچنین هشدار داد: “از گره زدن سرنوشت کشور به این مذاکرات خودداری کنید.”

از زمان فروپاشی روابط با واشنگتن پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ که شاه مورد حمایت آمریکا را سرنگون کرد، دشمنی با ایالات متحده همواره نقطه اتحاد حاکمان مذهبی ایران بوده است.

اما تورم، بیکاری و کمبود سرمایه‌گذاری ناشی از تحریم‌های فلج‌کننده، که پس از خروج ترامپ از توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ دوباره اعمال شدند، خامنه‌ای را متقاعد کرد که از مذاکرات با دولت ترامپ حمایت کند.

ایالات متحده، اسرائیل و قدرت‌های غربی، تهران را متهم به تلاش برای دستیابی به سلاح هسته‌ای می‌کنند، اما ایران تأکید دارد که برنامه هسته‌ای‌اش صرفاً برای اهداف غیرنظامی است.



دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Monday 21 April 2025
iran-emrooz.net | Tue, 15.04.2025, 13:39




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net