جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ -
Friday 22 November 2024
|
۱- دکتر حسن روحانی و حامیانش پس از روشن شدن نتایج انتخابات تلاش کردند با در پیش گرفتن بازی برد-برد همه را در جشن پیروزی مشارکت دهند. باوجود این اقلیتی تنگ نظر که شادی ملت آن ها را اندوهگین می کند هم چون گذشته بر طبل تفرقه می کوبند، برزخم ها نمک می پاشند و بیهوده می کوشند ثابت کنند که چیزی تغییر نکرده است!
خوشبختانه بسیاری از اصولگراها در صدد برآمده اند که با تحلیل واقع بینانه و همه جانبه روند انتخابات و نتایج آن، نقاط ضعف و قوت خود و رقیب را شناسایی کنند و در تدوین راهبرد آینده خویش از آن ها بهره برند. ولی تفرقه طلبان بی اعتنا به خواست و رأی جامعه و «نه» بزرگ آنان به روش نادرست مدیریت میهن و اوضاع اسفناک اقتصادی، اجتماعی و بین المللی کشور در پی آنند که پیام این حماسه ملی را تحریف کنند. حماسه ای که در آن عقلانیت، اعتدال و گشودگی بر افراط گرایی، انحصارطلبی و انسداد پیروز شد. امید بار دیگر رخ نمود. جایگاه ایران و ایرانی در منطقه و جهان ارتقاء یافت، اسلام رحمانی مجدداً درخشش گرفت، سلفی گری شیعی زمین گیر شد، تکفیرگری سنی در تنگنا قرار گرفت، اسلام هراسی و ایران هراسی و شیعه هراسی تضعیف شد. نتایج این انتخابات، دموکراسی خواهان و صلح طلبان جهان را خشنود کرد و خشمِ جنگ طلبان و فرقه گرایان را برانگیخت.
۲- آقای حداد هدف از تشکیل ائتلاف سه گانه را که به ادعای او از ۶۰% آرای مردم برخوردار بود، تشکیل دولت اصولگرا خواند. آقای ولایتی هم قاطعانه اعلام کرد که هرکدام نامزد نهایی ائتلاف شوند تفاوت نمی کند و شاکله دولت آینده را این سه نفر تشکیل می دهند. اصول گراها که پیشنهاد آقای هاشمی مبنی بر تشکیل دولت وحدت ملی را رد کردند و آن را طرح و توطئه ای به منظور تطهیر فتنه گران و وارد کردن آنان به دولت خواندند، پس از پیروزی آقای روحانی حامی جدی استقرار دولتی متشکل از همه جناح ها شدند. با این هشدار آقای حداد به دکتر روحانی که مبادا اصلاح طلبان مخالف دین و انقلاب و نظام را به کابینه راه دهد! خوشبختانه منتخب ملت در پی ایجاد دولتی فراجناحی است اما منطق اصول گراها چنین است: در صورت پیروزی، کابینه یک پارچه اصول گرا خواهد بود و چنان چه شکست خوردیم، دولت نباید تماماً از یک جناح تشکیل شود.
۳- نامزدهای اصول گرا ظاهراً به علت اطمینان از پیروزی خویش سه خطای استراتژیک در مناظره ها به ویژه در دور سوم مرتکب شدند. اول، نقد تخریب گونه یک دیگر. دوم، انتقاد شدید به دولت احمدی نژاد به خصوص در عرصه اقتصادی و سیاست خارجی. سوم سکوت تؤام با رضایت و تأیید درباره فضای امنیتی – پلیسی حاکم در عرصه های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه و به ویژه در دانشگاه ها. حتی آقای جلیلی که حداقل انتظار از او سکوت درباره عملکرد اقتصادی آقای احمدی نژاد بود، دولت او را به ریشخند گرفت که چرا از سال ۹۰ معادل ۳۹ میلیون دلار چوب بستنی از آلمان وارد کرد. خودزنی نامزدها هنگامی کامل شد که آقای حداد اعلام کرد آقای احمدی نژاد هرگز خود را اصول گرا نخوانده است. آنان توجه نداشتند که مردم نمی پذیرند که جناحی نامزد منتخب را اصولگرا بخواند تا هم خود را در پیروزی شریک سازند و هم سهمی از کابینه را طلب کنند. اما در پایان دوره حکم به اخراج او از جرگه اصول گرایی بدهند تا هیچ مسئولیت و نقشی در باب خطاها، فسادها، کمبودها و بی کفایتی ها به عهده نگیرند. ظاهراً برای دکتر روحانی نیز خواب مشابهی دیده اند.
۴- آقای جلیلی که خود را یگانه نماینده و سخنگوی انحصاری گفتمان انقلاب اسلامی می خواند و برآمده از جنبش ۹ دی می دانست که به جای آشتی با جهان بر استراتژی مقاومت در برابر دشمن تکیه دارد، با تحلیلی نادرست ازجامعه ایرانی و جهان امروز نامزد شد و با حضور ضعیف و غیرجذاب خود و به رغم همه حمایت های غیررسمی سپاه و بسیج رأیی اندک، درحدود یک دهم مجموع آراء، را کسب کرد. رفتار و آرایی که می تواند مورد تفاسیر سوء بدخواهان قرار گیرد. در طرف مقابل دبیر شورای امنیت ملی در دوران آقایان هاشمی و خاتمی حدود پنج برابر او رأی آورد و به این ترتیب می توان گفت ۲۴ خرداد به یک اعتبار دو استراتژی درباره مسئله هسته ای را در کشور به رفراندم گذاشت.
۵- نزدیک به یک دهه اصولگراها توافق نامه نماینده کشورمان را با وزرای خارجه آلمان، فرانسه و بریتانیا در سعدآباد ننگین تر از ترکمان چای خواندند و حتی به دروغ اعلام کردند که دولت اصلاحات براساس آن، همه فعالیت های هسته ای کشور را تعطیل کرد و «درّ غلطان» به غرب داد و «آب نبات» گرفت. پس از اعلام نتایج انتخابات، آنان آقای روحانی یعنی امضاء کننده این موافقت نامه را فردی اصولگرا، معتدل، قانون گرا و صد در صد مطیع رهبر معرفی می کنند که دارای سوابق روشن انقلابی است. اما به این پرسش پاسخ نمی دهند که چرا صدا و سیما ۸ سال هر اتهامی را متوجه چنین شخصیتی کرد و حتی یک بار به او فرصت نداد که از خود دفاع کند. دقت شود که این روند ربطی به حوادث سال ۸۸ ندارد که مثلا به بهانه اتهام همراهی با سران فتنه یا ساکت بودن در برابر فتنه گران دکتر روحانی را سانسور کنند و از حداقل حقوق خویش در جواب گویی محروم نمایند.
هم چنان که بارها گفته ام تک صدایی و حذف صدای منتقدان در سال ۸۴ شروع شد و در سال ۸۸ به بهانه مقابله با فتنه شدت یافت. البته سانسور فوق به سود دکتر روحانی تمام شد. چرا که اگر او مانند برخی نامزدهای دیگر یک شب در میان در یکی از شبکه های سیمای میلی ظاهر می شد، احتمالا بیش از سه چهار میلیون رأی نمی آورد. درعین حال چه شاهدی بهتر از این می توان ارائه کرد تا ثابت شود که پس از اصلاحات، انحصار طلبی، یک جانبه گرایی و اتهام زنی بر کشور و بر صدا و سیما حاکم شد به گونه ای که حتی یک اصول گرای معتدل، قانون گرا، با سابقه روشن و مطیع رهبر، آماج اتهام ها و اهانت ها قرار می گرفت. اما این امکان را نمی یافت که حتی برای یک بار در همان تریبون به دفاع از عملکرد خود بپردازد.
افزون بر آن بسیار مشتاقم که نظر کنونی اصولگراها را در مورد موافقت نامه سعدآباد، بدانم. آیا آنان هم چنان معتقدند دکتر روحانی قراردادی را امضا کرد که خیانت بارتر از ترکمان چای است یا اقدامی خردمندانه انجام داد که ضمن ایجاد فرصت کامل کردن چرخه هسته ای کشور، شبح جنگ و تحریم را از ایران آن هم در شرایط مستی و غرور بوش پسر، ناشی از پیروزی های سریع در افغانستان و عراق دور کرد. البته مردم با رأی خویش، موضع و نظر خود را اعلام کردند. اما ضروری است که اصول گراها نیز در این زمینه صریح و شفاف موضع خود را روشن کنند.
۶- اصلاح طلبان در این انتخابات از نامزدی حمایت کردند که با صدای رسا اعلام کرد:
باری ما به آقای دکتر روحانی با چنین مواضع اصلاح طلبانه ای رأی دادیم و بدون هیچ گونه سهم خواهی و چشم داشتی از او مادام که بر پیمان خود با مردم بماند، از ایشان پشتیبانی خواهیم کرد. هم چنان که در ۱۶ سال گذشته هیچ گاه خاتمی را تنها نگذاشتیم.
ما از عهد شکنان نبوده و نیستیم.
اوین
تیرماه ۱۳۹۲
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|