يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 13:06

پیروز اصلی انتخابات ۱۴۰۳ کیست؟


سعید پیوندی

تبریک صمیمانه به همه کسانی که برای پیروزی آقای پزشکیان به میدان آمدند. انتخاب ایشان خبر خوبی برای کشور بحرانی ماست. مسعود پزشکیان اما تنها پیروز انتخابات نبود. نیروی اجتماعی که با آمدن به خیابان و یا با قهر با صندوق رای در سه سال گذشته فضای سیاسی را با خلاقیت و فهم مشترک هوشمندانه از پائین دگرگون کرد هم برنده بزرگ دیگر انتخابات است.

اگر این نیرو نوپدید و مطالبه‌گر، بویژه دختران و زنان شجاع، وجود نداشت شاید شورای نگهبان هم هیچگاه تن به تائید صلاحیت پزشکیان و روزنه‌گشایی نمی‌داد. اگر سرپیچی مدنی شجاعانه دختران در برابر حجاب اجباری نبود حکومت هم دچار این اندازه از ورشکستگی اخلاقی و نمادین نمی‌شد.

شبح و سایه سنگین این مهمان ناخوانده در همه دوران انتخابات حضوری سنگین داشت و ترس از پائین بودن مشارکت و مشروعیت‌زدایی سبب شد همه درباره آن‌ها حرف بزنند. بسیاری از آن ۱۰ میلیون دور اول و ۶ میلیون نفر جدیدی که در دور دوم به پای انتخابات آمدند هم رای مشروط دادند و بازی سیاسی و رابطه قدرت را دگرگون کردند.

آقای پزشکیان اکنون فقط در برابر نهادهای قدرت قرار ندارد، جامعه مطالبه‌گر هم به بازیگر صحنه سیاسی تبدیل شده است. هم این که ایشان پذیرفته است پاسخگو باشد و در صورت ناکامی در تغییر شرایط از کار کنار رود نشان از وجود روح جدیدی در جامعه ایران می‌کند.  مسئله دیگر بر سر “چانه زنی از بالا” نیست، امروز فشار از پائین هم در معادله قدرت باید به حساب آید. به این معنا انتخابات تمام نشده و بازی ادامه دارد...

همه شواهد نشان می‌دهند که بخش بزرگی از جوانان حاضر به مشارکت نشدند. نسل “زد” کماکان “ضد” باقی ماند. شمار بزرگی از “سلبریتی‌ها” دنیای هنری و ورزشی هم ترجیح دادند در کنار جوانان بایستند. همین روایت درباره بخشی از نخبگان و کنشگران مدنی مانند نرگس محمدی، نسرین ستوده، زهرا رهنورد، سپیده رشنو، بهاره هدایت، تاجزاده، موسوی، سعید مدنی، قدیانی، مصطفی مهرآئین، حاتم قادری صدق می کند.

این انتخاب بسیار معناداری بود. آینده ایران را نه پدران که نسل جوان این سرزمین رقم می‌زنند. چگونه بدون یک دیالوگ باز و درک این نسل می توان از “دولت ملی”، “آشتی ملی” و آینده سخن به میان آورد؟ چگونه می توان بدون  بازسازی  اعتماد عمومی مشکلات و بحران های بزرگ اقتصادی و اجتماعی را به چالش کشید؟

زمان آن است که نیروی سومی که خارج از بازی قدرت درون حکومتی به صورت “ضد قدرت” خود را به نهادهای قدرت تحمیل کرده است به یک ساختار پایدار و با هویت تبدیل شود. نیروی سوم در نهادهای رسمی نماینده ای ندارد و  چهره‌های اصلی آن باید بتوانند برای هویت بخشی سیاسی و تدارک یک نقشه راه هوشمندانه به میدان بیایند.

جا دارد در اینجا سر تعظیم در برابر جوانان و کسانی که جانشان و چشمانشان را در جنبش‌های اعتراضی از دست دادند، کتک خوردند و تحقیر شدند، از دانشگاه اخراج یا ستاره‌دار شدند، به زندان رفتند، ناعادلانه محاکمه و اعدام شدند، ولی با شجاعت مثال‌زدنی مقاومت کردند فرود آوریم. وظیفه اخلاقی ماست که در هیاهوی این  جشن یادی کنیم از قهرمانان جوان مهسا امینی، نیکا، سارینا، شادمهر، خدا نور، آیدا رستمی، محمد رضا روحی، مجید رضا رهنورد، محسن شکاری، محمد حسینی، محمد مهدی کرمی ...  و آرزو کنیم که دیگر هیچ جوانی، هیچ جوانی بخاطر اعتراض و مخالفت و حتا شورش به چنین سرنوشت دردناکی دچار نشود...

جوانان ممکن است اشتباه کنند، اما کسانی که آن‌ها را سرکوب می‌کنند بدون شک اشتباه بزرگتری را مرتکب می‌شوند.


کانال شخصی سعید پیوندی https://t.me/paivandisaeed


نظر خوانندگان:


■ صدها بار و هزاران بار سپاس از این نوشتار واقع بینانه كه احساس مسئولیت و عشق به جوانان شجاع میهن از كلمه به كلمه آن سر بر می‌كشد. به امید هر چه پر بار تر شدن دیالوگ میان روشنفكران فرهیخته و دلسوزی كه دلشان برای ایران می‌تپد و به امید هر چه نیرومندتر شدن جبهه سوم، جبهه مبارزه مدنی و حقوق بشری.
زن، زندگی، آزادی. با احترام و ارادت به جناب آقای دكتر پیوندی
وحید بمانیان







نظر شما درباره این مقاله:







ارزیابی اولیه از نتایج دور دوم انتخابات
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 11:12

ارزیابی اولیه از نتایج دور دوم انتخابات


حمید فرخنده

۱. مشارکت نسبت به دور اول  ۱۰ درصد افزایش یافت و به ۵۰ درصد رسید (۴۹٫۸درصد). تعدادآرا حدود ۳۰٫۵ میلیون است که از این میان مسعود پزشکیان  ۱۶٫۵(۵۳٫۷ درصد از کل آرا) و سعید جلیلی ۱۳٫۲ میلیون(۴۴٫۳درصد از کل آرا) رای کسب کردند. میزان آرای باطله کمتر از دور قبل و کمتر از یک میلیون است (۱٫۹۹درصد). آرای پزشکیان حدود ۶ میلیون افزایش یافت و به آرای جلیلی نیز نسبت به دور اول تقریبا ۳٫۵ میلیون افزوده شد. البته آرای جلیلی در دور دوم تقریبا معادل مجموع آرای اصول‌گرایان در دور اول است. هرچند می‌شود تخمین زد حدود یک میلیون از این آرا نتیجه هوادارانش بسیج روزهای آخر است. یک نمونه چنین فعالیت‌هایی به نفع جلیلی فرستادن طلاب جوان به روستاها و ترساندن آنها از پیروزی پزشکیان است.

۲. اگر  در نظر بگیریم که حداقل ۳۰ درصد آرای قالیباف در دور اول به سبد آرای پزشکیان در دور دوم ریخته شده باشد، در مجموع آرای جلیلی نشان می‌دهد که او حدود ۲درصد از این افزایش ۱۰ درصدی مشارکت را به خود اختصاص داده است. ۸ درصد از این افزایش در دور دوم نیز به نفع پزشکیان به صندوق‌ها ریخته شده است.

۳. میزان مشارکت حدود ۳ درصد بیش از آخرین پیش‌بینی‌ای بود که پنج‌شنبه شب از سوی موسسه معتبر افکارسنجی آرا تخمین زده شده بود. این می‌تواند نشان از روند افزایش مشارکت تا روز انتخابات باشد. این افزایش می‌تواند نتیجه دعوت نخبگانی که برخی در دور اول نیز مشارکت نکرده بودند و همچنین نگرانی بخشی از مردم از پیروزی جلیلی باشد.
سابقه مشارکت در دور دوم انتخابات در ایران قبلا کمتر از دور اول بوده است(سال ۸۴). اما این‌بار افزایش ۱۰ درصدی مشارکت در دور دوم نشان از اهمیت انتخابات اخیر و اختلاف زیاد میان برنامه‌های دو کاندیدای حاضر در دور دوم بود.

۴. یکی از مهم‌ترین رویدادهای این انتخابات قرار گرفتن صحنه سیاست ایرات در آستانه صف‌بندی‌های جدید سیاسی بین نیروهای سیاسی داخل و خارج است. در داخل کشور اصلاح‌طلبان با بدست گرفتن ابتکار سیاسی و وارد شدن به عرصه انتخابات بطور نسبی از انزوا بیرون آمدند، یک پیروزی بدست آوردند و کاندیدای خود را به پاستور فرستادند.

۵. می‌توان گفت تا اطلاع ثانوی ثقل تحولات سیاسی و تحول‌خواهی در ایران حول رئیس جمهور جدید شکل خواهد گرفت. با در نظر گرفتن اینکه میرحسین موسوی، مصطفی تاج‌زاده و طیف جنبش سبز در انتخابات شرکت نکردند، احتمال از دست دادن ابتکار سیاسی از سوی آنها افزایش می‌یابد.

۶. اینکه کاندیدای اصلاح‌طلبان در انتخاباتی با پایین‌ترین میزان مشارکت، در دور اول انتخابات نفر اول می‌شود گویای ریزش در صف اصول‌گرایان به نفع اصلاح‌طلبان است. نشانه‌های چنین ریزشی در صف اصول‌گرایان معتدلی که می‌خواهند صف خود را از اصولگرایان تندرو مانند جبهه پایداری، جلیلی و نیروهای اطراف او جدا کنند برخی فرماندهان اسبق سپاه و اصول‌گرایان و افرادی مانند ناطق نوری هستند که در این انتخابات از پزشکیان حمایت کردند. نشانه‌های این تحول در صفوف اصول‌گرایان از سرکوب خونین سال ۹۶ به بعد و همچنین در انتخابات ۱۴۰۰ دیده شده بود اما در انتخابات اخیر نمود روشن یافت. بعید نیست شاهد تولد تشکلات جدید از سوی چنین اصول‌گرایانی و یا نزدیک شدن بیشتر آنها به اصلاح‌طلبان باشیم.

۷ . علیرغم فعالیت گسترده اصلاح‌طلبان و هواداران پزشکیان و سفرهای فشرده به استان‌ها و علیرغم دعوت گسترده‌ برای مشارکت از سوی نخبگان سیاسی و مبارزان خوشنامی مانند علی‌رضا رجایی و کیوان صمیمی، اقتصاددانان معتبر  و دیگر شخصیت‌هایی که در دور اول مشارکت نکرده بودند، باز هم نباید فراموش کرد ۵۰ درصد مردم در انتخابات شرکت نکردند.
تحریم کنندگان که بیشتر آنها از نسل جوان و بویژه دختران هستند، گذشته از اینکه اصولا چندان به تحول اصلاح‌طلبانه در بالا امیدوار نیستند، به دلیل سرکوب‌ها، تبعیض‌ها و بویژه سرکوب خونین جنبش زن، زندگی، آزادی و تنوبه قربانیان این جنبش، با سد و مانع اخلاقی برای مشارکت روبرو بودند، که باعث شد مشارکت حتی در دور دوم چندان افزایش نیابد.

۸. نیروهای سیاسی خارج کشور که طرفدار انقلاب و براندازی نیستند اما حاضر نشدند حتی در دور دوم باری مقابله با خطر پیروزی جلیلی وارد مشارکت شوند نیز احتمالا در صفوف خود شاهد جابجایی‌هایی خواهند شد. اتحاد جمهوری ‌خواهان ایران که ظاهرا از زمان ورود به «همگامی جمهوی‌خواهان» دست و پای خود برای ابتکار سیاسی را بسته است، بخشی از نیروهای ملی-مذهبی طرفدار جنبش سبز و گروهی از نیروهای چپ مانند حزب چپ شامل این نیروها هستند.

۹. بخشی از چپ‌های «محور مقاومتی» یا «ضدامپریالیست» با حمایت از سعید جلیلی نشان دادند تا چه میزان حاضرند بخاطر امریکاستیزی سنتی خود و اولویت دانستن این راهبرد با تاریک‌ترین و تندرو‌ترین نیروهای سیاسی کشور متحد شوند.

۱۰. سلطنت‌طلبان و بخشی از چپ‌های افراطی زیر عنوان «چالش شرمساری» یا به بهانه دفاع از قربانیان جنبش زن، زندگی، آزادی این‌بار نمایش فحاشی و توهین به رای‌دهنگان خارج کشور را گسترده‌تر از پیش اجرا کردند. رهبران این نیروها بویژه شاهزاده رضا پهلوی با محکوم نکردن چنین روش‌های غیر‌دموکراتیکی بیش از پیش خود را در انزوای سیاسی فرو خواهند برد.
بجز بخشی کوچک و افراطی، مردم ایران نیز با دیدن چنین صحنه‌هایی علیرغم نارضایتی از حکومت جمهوری اسلامی، از این نیروها و از راهبرد براندازانه، انقلابی یا حذفی و اصولا چشم‌اندازی که این نیروها برای آینده ایران ترسیم می‌کنند فاصله خواهند گرفت.

۱۱. شواهد مختلفی، از جمله برخی صحبت‌های رهبر جمهوری اسلامی نیز گویای این است که احتمالا او و هسته سخت قدرت، دولت جدید مسعود پزشکیان را مانند دولت‌های خاتمی و روحانی زمین‌گیر نکنند. طبیعی است که آنها از زاویه خطراتی که آینده نظام را تهدید می‌کند به این نتیجه رسیده‌اند. البته برای داوری دقیق‌تر در این مورد باید شاهد تشکیل دولت جدید و برنامه ۱۰۰ روزه و چالش‌های پیش روی آن باشیم. آنچه مسلم است نیروهایی که سال‌ها قدرت اصلی را در دست داشته‌اند، به آسانی از منابع ثروت و قدرت خود دست نخواهند کشید.
ادامه مطالبه‌گری از سوی مردم کمک بزرگی به رئیس جمهور جدید در راه سختی که پیش رو دارد خواهد بود و نهایتا این موازنه قواست که تعیین خواهد کرد پزشکیان چقدر در اجرای وعده‌های خود موفق خواهد شد.


نظر خوانندگان:


■ آقای فرخنده عزیز. جمع‌بندی خوبی ارائه دادید. موضوع باز است و خواهیم دید که به چه سمت و سویی می‌رود. اما یک نکته در نوشته شما احتیاج به تأمل بیشتر دارد، آنجا که نوشته‌‌اید «نباید فراموش کرد ۵۰ درصد مردم در انتخابات شرکت نکردند».
این ۵۰ درصد مشتمل بر ۳ طیف هستند. طیف اول آنها که اصولأ در هیچ انتخاباتی شرکت نمی‌کنند (در جاهای دیگر دنیا با توجه به اهمیت انتخابات، حدود ۲۰ درصد واجدین شرایط، اصلأ رأی نمی‌دهند). طیف دوم بخشی از مردم هستند که از هرگونه تحولات مثبت با وجود رژیم، ناامید و مأیوس شده‌اند و لذا از فعالیت سیاسی و انتخابات، کنار کشیده‌اند. طیف سوم، آن‌ها که فعالانه انتخابات را تحریم کرده و «نه» گفته‌اند.
ارادتمند. رضا قنبری. آلمان


■ تشکر از جناب فرخنده برای ارزیابی اولیه اشان از نتیجه انتخابات. منهم مانند جناب فرخنده از رئیس دولت شدن آقای پزشکیان و ناکام ماندن متوهم عقب افتاده ای مانند جلیلی از رسیدن به قدرت خوشحال هستم اما احتمالا به دلایل متفاوت که در زیر توضیح میدهم. اما اجازه دهید در ابتدا بگویم که این ارزیابی اولیه نه تنها شتابزده بلکه خوش باورانه هم است. به چند دلیل:
- اولا نرخ مشارکت بمراتب کمتر از میزان اعلام شده است. زیرا آرا ایرانیان خارج از کشور، هر چند اندک، در این مشارکت منظور شده اما شمار ایرانیان خارج ازکشور حائز شرایط رای دادن در محاسبه نسبت مشارکت منظور نشده است. اگر شمار ایرانیان خارج از کشور دارای شرایط رای دادن را حتی ۲ م نفر هم در نظر بگیریم و نیز شمار آرای باطله را هم حساب کنیم میزان مشارکت بمراتب کمتر از ۴۹.۸% اعلام شده خواهد بود. یکی از دلایل خوشحالی منهم آن است که مردم ایران نه تنها مانع بقدرت رسیدن دار و دسته پایداریها در این شرایط بحرانی شدند بلکه هم چنان نشان دادند که اکثریت قاطع مردم مخالف کلیت ج. ا. هستند.
اما فرض کنیم همین ارقام رسمی اعلام شده صحیح باشد آیا می توان این واقعیت را نادیده گرفت که این نه یک انتخابات آزاد و منصفانه بلکه یک رای گیری رسوا و مهندسی شده توسط خامنه ای و زامبی های شورای نگهبان وزارت کشور ج. ا. بوده است؟ آیا تردیدی وجود دارد که اگر امروز در یک شرایط آزاد رفراندمی برگزار شود بیش از ۷۰% مردم (۶۰% مردمی که در دور اول رای ندادند به اضافه بخش اعظم رای دهندگان به پزشکیان که از ترس بر سرکار آمدن طالبان شیعی به نمایندگی جلیلی به پزشکیان رای دادند ) خواهان انحلال ج. ا. و استقرار یک جمهوری سکولار دموکرات خواهند بود؟ آیا بر سر کار آمدن کسی که خود را ذوب در ولایت و مدیون علی خامنه ای برای احراز شرایط انتخاب شدن میداند جای خوشحالی دارد؟
- ثانیا، این تازه اول گرفتاری آقای پزشکیان و اصلاح طلبان حکومتی است و به اصطلاح تعداد جوجه ها را باید در آخر پائیز شمرد. شما تنها چند خبر روزهای اخیر را با واقعیتهای نظام سیاسی کشور در کنار هم قرار دهید تا صحنه روشن تر شود.
- اخطار معاون فرمانده سپاه به کاندیداها، قبل از شروع رقابتها، که تجربه بنی صدر را فراموش نکنند!
- پیام خامنه ای به پوتین که تغییر دولتها خط مشی و سیاست خارجی ج. ا. را تغییر نخواهد داد،
- پیام تبریک خامنه ای به پزشکیان که سعی کند ادامه دهنده دولت رئیسی بوده و از جوانان مومن (منظور همین عقب افتاده های دولت رئیسی است که میخواستند اقتصاد ایران را در دنیا به رده های اول دوم برسانند اما شاخص فلاکت در ایران را در دنیا به رده های اول، دوم رساندند).
اخطار مقامات ذیربط در روزهای گذشته که رفع محدودیتهای اینترنت و یا حجاب اجباری در حیطه اختیارات رئیس جمهور نیست، - این واقعیت که جناب پزشکیان علیرغم پاکدستی و صداقت دارای دانش و مهارتهای لازم برای ریاست جمهوری کشوری مانند ایران نیست. فقط کافی است به اظهارات او در مناظرات یا سخنرانیها توجه شود. کسی که در قرن ۲۱ و ۴۵ سال بعد از فاجعه ج. ا. راه حل مشکلات کشور را عمل به کلام علی ابن ابی طالب دانسته و از نهج البلاغه شاهد می آورد نیاز بیشتری به معرفی ندارد. روشن است که او نه تنها با ادبیات و نظریه های معاصر علوم سیاسی، جامعه شناسی، اقتصاد سیاسی، جغرافیای سیاسی و غیره که لازمه موفقیت دولتمردان کنونی است آشنایی ندارد بلکه هنوز اسیر دگمها و پیش داوریهای مذهبی بوده و بلحاظ ذهنی در دوران پیشا روشنگری (Enlightenment) جا مانده و بنابراین فاقد آن جهان بینی و دیدگاه مدرن لازمه هدایت کشور در شرایط کنونی است.
نتیجه آنکه مجبور است در مسایل مختلف از سیاست خارجی و داخلی و اقتصادی و اجتماعی به مشاوران مختلف تکیه کند اما چون خود فاقد یک نظریه و دیدگاه منسجم و کاملی است بزودی در مواجه با شرایط بحرانی اقتصاد و وضع مالی دولت، کارشکنی های محتمل مجلس و شورای نگهبان و تشخیص مصلحت در اداره کشور دچار مشکل خواهد شد. آن زمان است که اصولگرایان وقیح و مافیاهای متشکل از روحانیون مرتجع و سرداران سپاه و بروکراتهای وابسته به دولت سایه و کاسبان تحریم احتمالا از طریق مداحان هرزه زبان به ملامت گشوده مشکلات را به گردن این جناب انداخته و مردم را بخاطر انتخاب فرد نامناسب این سمت لعن و نفرین خواهند کرد.
واضح است که هیچ ایرانی نمی‌تواند از شکست رئیس دولتی که صداقت داشته و خواسته قدمی در اصلاح اوضاع آشفته اقتصادی اجتماعی کشور بردارد خوشحال باشد اما واقعیت‌ها را نباید نادیده گرفت و تجربیات خاتمی و روحانی را نمی‌توان فراموش کرد.
با همه اینها نمی توان کتمان کرد که این تجربه مفیدی برای مردم ایران در مسیر طولانی و دشوار گذار از ج. ا. و استقرار دموکراسی در کشور خواهد بود. زیرا آن اقلیتی را که هنوز و بعد از فاجعه دولت رئیسی و اجرای توطئه خالص سازی تصور میکنند با حفظ این ساختار سیاسی و رژیم دینی نیمه -توتالیتر ولایت فقیه میتوان ایران را در دنیای متحول کنونی به جایی رساند بیدار کرده و در مناسبتهای بعدی احتمالا شاهد تحریم های سنگینتر بالای ۷۰% باشیم. آنجا است که دوراندیشی سیاستمداران و شخصیتهای اجتماعی داخل کشور (مانند میر حسین موسوی و تاجزاده و سرکار خانم محمدی، و غیره) و رهبران سیاسی خارج کشور که موافق تحریم نمایش انتخابات بودند روشنتر شده و وزن سیاسی آنها برای هدایت جامعه به دموکراسی و آزادی سنگین تر خواهد شد. این جای خوشحالی دارد. شاید هم تا آن زمان اپوزسیون موفق به ایجاد یک ائتلاف بزرگ و دارای پایگاه مردمی شود.
خسرو


■ آقای قنبری عزیز، ممنون از توجه شما. درست می‌گویید، اگر نصف آن ۲۰ درصدی که در بهترین انتخابات‌ها هم شرکت نمی‌کنند مخالف نظام جمهوری اسلامی محسوب کنیم، میزان عدم مشارکت ۴۰٪ درصد است. کسانی که در انتخابات شرکت نکردند سه طیف عمده و گاه بسیار مخالف دیدگاه‌های یکدیگر هستند. گروه اول بسیاری از جوانانی هستند که خواستار تحولات رادیکال‌تر و یا طرفدار جنبش سبز هستند. آنها خود را گذارطلب یا طرفدار اصلاحات ساختاری می‌نامند و از همان زاویه‌ای که میرحسین موسوی، مصطفی تاج‌زاده، مهدی محمودیان یا نرگس محمدی در انتخابات شرکت نکردند یا بخاطر سرکوب‌ها و کشتارها در سال‌های گذشته بویژه در جنبش مهسا در ۱۴۰۱، آنها نیز رای ندادند. نیروهایی مانند جبهه ملی ایران، همگامی جمهوری‌خواهان و حزب چپ نیز جزو این گروه اول هستند. گروه دوم سلطنت‌‌طلبان و طرفداران براندازی هستند و نهایتا گروه سوم چپ‌های انقلابی طرفدار سرنگونی هستند. البته برخی از گذار‌طلبان یا طرفداران اصلاحات ساختاری در دور دوم بخاطر رفع خطر به قدرت رسیدن تندروها در انتخابات شرکت کردند. این گروه‌ها بجز اشتراک در عدم مشارکت یا «نه» گفتن به جمهوری اسلامی هیچ نقطه مشترک دیگری با هم ندارند. به همین دلیل نیز عدم مشارکت آنها سلبی است و تحریم انتخابات از سوی آنها نمی‌تواند به اتحاد آنها یا حرکتی ایجابی پس از پایان انتخابات بینجامد.
حمید فرخنده


■ ۱- جنبش آزادیخواهی ایران فاقد رهبری و مرکزیت است. رهبران قابل قبول جنبش، پراکنده، منفرد و عمدتا در زندان هستند. در چنین شرایطی رویکرد مردم به پدیده‌ها کاملا خود بخودی است.
۲- رویکرد عمومی مردم نسبت به انتخابات اخیر اعتراض و اعتصاب بود و اصرار به نادیده گرفتن جو عمومی حکم اعتصاب شکنی داشت.
۳- ارقام انتخابات را بعضی بی‌چون و چرا قبول می‌کنند، برخی بگونه‌ای افراطی همه چیز را ۱۰۰% دروغ می‌پندارند و برخی عقیده دارند عدم شفافیت و نظارت “از سر تا انتها” در برگزاری انتخابات اتفاقی و بی‌دلیل نیست و رژیم در حد باور هوادارانش با ارقام بازی می‌کند.
۴- جدا از اعداد غیر قابل اتکا، آیا دعوت به مشارکت به دلایل “کار مدنی” و “جلیلی فوبیا” موثر بود؟ تا حدودی شاید. این مساله بیش از همیشه نیاز جنبش به رهبری تشکیلاتی و راهبردی را گوشزد می‌کند. هسته قدرت از حرکت های حد اکثری مردم به شدت می‌ترسد، ۵۰/۵۰ برایش آسوده خاطر است.
با احترام، پیروز.







نظر شما درباره این مقاله:







در دور دوم انتخابات چه باید کرد؟
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 21:59

در دور دوم انتخابات چه باید کرد؟


ع.گویا

دور دوم انتخابات ریاست جمهوری، چه باید کرد؟

الیگارشی نظامی، صنعتی، و امنیتی حاکم بر ایران و کلان سرمایه‌داران تجاری-مالی وابسته به آنها در طول عمر نظام جمهوری اسلامی، موفق به انباشت ثروت‌های سرشار گردیده‌اند. این ثروت‌ها به لحاظ چگونگی توزیع در بخش‌های گوناگون اقتصادی و درجه خطرپذیری‌شان (risk) متنوعند. اما، صاحبان آن در ارتباط با سرمایه‌هایشان همواره تحت تاثیر دو عامل اولیه رفتار اقتصادی قرار دارند: «آز» (greed) و «هراس» (fear)! عامل «آز» آنان را به جستجوی همیشگی برای یافتن هر روزنه ممکن جهت افزودن بر دارایی‌های خود وادار می‌کند و عامل «هراس» آنها را پیوسته به دست یازیدن به اعمال و یا جانبدارای از روش‌های سیاسی و اجتماعی متناسب برای کنترل و کاستن از خطر کاهش یا از دست دادن آن دارایی‌ها، سوق می‌دهد.

تنوع در ماهیت منافع و منابع ثروت سرشار جناح‌های محتلف این الیگارشی، می‌تواند به اختلاف سلیقه و نظر در روش‌های حکمرانی مطلوب آنها منجر گردد.

به تقریب غیر دقیق، می‌توان در شرایط فعلی، در یک سو از آنهایی نام برد که مصالح اقتصادی گسترده‌ای در وجود و تداوم تحریم‌های بین‌المللی و انزوای نظام اقتصادی ایران دارند که به کمبود، تشدید رکود تورمی، و گسترش بازارهای موازی (سیاه) برای کالاها، خدمات، و ارزهای خارجی منجر می‌شود. اینان همان‌هایی هستند که «کاسبان تحریم» نامیده می‌شوند. در سوی دیگر، جناح‌هایی از الیگارشی حاکم، مصالح بلندمدت اقتصادی خود را در گشایش بیشتر صحنه اقتصادی کشور به روی نظام اقتصادی جهانی و اتصال گسترده‌تر به شرکت‌های چند ملیتی، بازارها و نظام بانکی و مالی بین‌المللی می‌بینند.

هسته سخت قدرت در حاکمیت جمهوری اسلامی تا کنون به نحو مکرر از سیاست ارعاب و سرکوب به عنوان اولین و مرسوم‌ترین شیوه اعمال حاکمیت، استفاده کرده است. اما بایستی به این امر توجه نمود که فضای اجتماعی و سیاسی پس از برخورد سرکوبگرانه نظام با هر بحران‌، ضریب مخاطره برای الیگارشی حاکم (عامل هراس) را به نحو بالقوه افزایش می‌دهد. افزایش عامل هراس، بخش‌های آینده‌نگر‌تر این الیگارشی را به تردید در تاثیر بلند مدت روش‌های سرکوبگرانه مزبور، می‌افکند. این تردید‌ها، ‌اتفاق نظر در روش‌های حکمرانی جاری را، حداقل بلحاظ نظری، به انشقاق و شکاف درونی می‌کشاند.

رهبر جمهوری اسلامی طی سالیان دراز با استفاده از تاکتیک‌های گوناگون موفق شده است که با تحریک و تشویق عامل «آز» و کنترل و کاهش عامل «هراس»، بخش‌های متعارض الیگارشی مزبور را تحت زعامت خود و در جانبداری از شعار اصلی حمایت از «نظام ولایی» متفق‌القول سازد.

اما اکنون رشد سریع بحران اقتصادی و گسترش «رکود تورمی» موجود در اقتصاد ایران، کاهش روزافزون قدرت خرید بخش‌های بسیار وسیعی از جمعیت کشور را به ضروری‌ترین امر روزانه زندگی مردم تبدیل کرده است. همچنین، طلیعه ظهور جنبش‌های فراگیر اجتماعی دیگری همانند «زن، زندگی، آزادی»، افق ثبات «نظام» را برای بخش‌هایی از الیگارشی حاکم، تیره کرده است. احتمال درگذشت رهبر جمهوری اسلامی در آینده بسیار نزدیک هم عامل تثبیت کننده حضور و تحکم وی بر این الیگارشی را تضعیف کرده است.

اختلاف‌نظرات و افشاگری‌های شدید کاندیدا‌های انتخابات اخیر بر علیه یکدیگر نماد کوچکی از «هراس» جناح‌های مختلف حاکمیت در برخورد آنان به چگونگی مقابله و برون رفت از بحران‌های موجود است.

باید به این امر نیز توجه کرد که به‌لحاظ اعمال تحریم‌های بین‌المللی بر اقتصاد ایران و گسستگی روابط رسمی میان بازارهای مالی کشور با سیستم مالی و بانکی بین‌المللی، امکان خروج و انتقال ثروت‌های انبوه انباشته شده در نزد اعضاء الیگارشی مزبور و تبدیل سریع آنها به نقدینگی بین‌المللی را بسیار پرهزینه و غیر قابل پیش‌بینی کرده است.

بنابراین، اختلافات و صف‌بندی‌هایی که در جریان انتخابات ظاهر می‌شوند، بیشتر از آنچه که تلاش «نظام» برای صحنه گردانی و مشاطه‌گری چهره بین‌المللی خود باشد، نمادی از برخورد جناح‌های حاکم به تاثیر امر حکمرانی بر تکاثر و خطر پذیری بلند مدت مکنت و اندوخته‌های سرشار آنان است. بنابراین، نمایش انتخاباتی تعارض نقطه‌نظرها در امر حکمرانی، فقط کوششی صوری برای خدعه و فریب رای‌دهندگان نیست، بلکه در عین حال نماد امری «ماهوی و واقعی» است که ریشه در تنوع منابع و روش‌های ثروت‌اندوزی و بهره کشی هر بک از حناح‌های حاکم از نظام اقتصادی کشور دارد.

غرض از ذکر این موضوع، ایجاد توهم اعتبار برای امر انتخابات در جمهوری اسلامی نیست. اما بنظر می‌رسد که تشبیه این انتخابات به یک عروسک‌گردانی صرف نیز ساده‌انگاری است و وجود تعارض و تفاوت منافع در درون حاکمیت را کاملا به حاشیه می‌راند و فرصت‌های ایجاد شده برای پیشبرد و ارتقاء مبارزات مدنی با استفاده از تعارضات و شکاف‌های مزبور را به فراموشی می‌سپارد.

در دور اول انتخابات جاری ریاست جمهوری، اکثریت عظیم مردم و به ویژه جوانان ایران، عدم رضایت و اعتراض نمادین و بر حق خود به مداخله هسته سخت قدرت در مهندسی و غیر رقابتی کردن این انتخابات را نشان دادند. اکنون در دور دوم، انتخاب بسیار محدودی رودرروی مردم ایران گرفته است:

در یک سمت، یکی از عمده‌ترین و سرسخت‌ترین معماران هسته سخت قدرت و در سوی دیگر کاندیدای بخشی از جناح‌های سیاسی واقع بین‌تر نظام قرار گرفته‌اند.

نقش آقای جلیلی، که خود را مکررا رهبر دولت سایه نامیده است، در دنباله روی کامل از منویات رهبر جمهوری اسلامی برای به انزوا کشاندن اقتصادی و سیاسی کشور، غیر قابل انکار است. ایشان و هم‌فکرانشان برای سال‌ها از طرفداران بسیار جدی سیاست «النصر بالرعب» در مواجهه با فعالیت‌های فرهنگی، هنری، و مبارزات مدنی، صنفی، و اجتماعی در کشور بوده‌اند. حضور جلیلی در جایگاه ریاست جمهوری، حتی بیشتر از مرحوم رییسی، به تفوق‌ هر چه گسترده‌تر کوته‌بین‌ترین جناح الیگارشی نظامی-امنیتی و سرمایه‌داران پشتیبان آنان، بر قوه مجریه منتهی می‌گردد.

سرکوب جوانان و زنان، مسدود کردن حداکثری روزنه‌های باقیمانده برای ابراز و اظهار خواسته‌های فرهنگی و اجتماعی، نظامی و امنیتی کردن تمام جوانب زندگی روزانه، انزوای بیشتر اقتصادی و سیاسی کشور از جهان پیرامون، غرب‌ستیزی سازمان یافته‌تر در درون و بیرون کشور، حمایت گسترده‌تر از تروریسم، و ‌تخریب روابط بین‌المللی تا آستانه در گیر کردن ایران در یک جنگ ویرانگر منطقه‌ای و…، همگی می‌توانند از تبعات انتخاب آقای جلیلی به نمایندگی از جانب محافظه‌کارترین بخش الیگارشی حاکم باشند. این بخش از الیگارشی و دیگر حامیان تجاری-مالی اش، افزایش و حفظ ثروت و توان اقتصادی خود را در شرایط بحران‌های درون‌زا و در سایه تفوق بر سیستم تولید و توزیع اساسی‌ترین نیازهای معیشتی میلیونها نفر از جمعیت کشور و ایجاد بازارهای موازی و غیر رسمی، می‌بینند. آنها هر گونه اعتراض معیشتی را به ایجاد بلوا و اغتشاش توسط عوامل بیگانه تعبیر کرده و به نحوی شدیدتر از گذشته، سرکوب خواهند کرد.

آقای پرشکیان، کاندیدای دیگر مرحله دوم‌ انتخابات ریاست جمهوری، بنا بر اظهارات شخصی خویش و برنامه‌های اعلان شده از جانب ستاد انتخاباتی‌اش، مواضع متفاوت و متضادی در مقابله با رقیب انتخاباتی خود، اتخاذ کرده است. برخی از ناظرین، شخصیت‌ها، و ‌مفسران سیاسی در درون و بیرون از کشور نیز بر صداقت شخصی، سلامت مالی، پایبندی، و احتمال ایستادگی وی بر مواضع مزبور صحه می‌گذارند. البته، گروه‌هایی نیز با کاربرد منطق «سر و ته یک کرباس»، در صحت اظهارات فوق تردید روا می‌دارند.

برخی نیز معتقدند که ایشان حتی در صورت پیروزی در مرحله دوم انتخابات و پافشاری بر مواضع و خواسته‌هایش، راه به جایی نخواهد برد و در تعارض با هسته سخت قدرت به زعامت شخص رهبر، در انجام تغییرات و اصلاحاتی مورد نظرش، ناکام خواهد ماند. بر این اساس، گروه‌های مزبور انتخاب شدن هر یک از ابن دو نامزد را در نهایت، یکسان ارزیابی می‌کنند و توصیه به عدم مشارکت در مرحله دوم انتخابات می‌کنند.

استدلال فوق الذکر را به دو لحاظ کلی می‌توان مورد نقد قرار داد؛

الف: همانطور که در بالا توضیح داده شد، الیگارشی حاکم در جمهوری اسلامی و حتی لایه‌های موجود در هسته سخت قدرت آن به لحاظ نگهبانی از مکنت و منزلت اقتصادی و سیاسی خود، کاملا «مشترک‌المنافع» نیستند. آنان در غیاب هراس ناشی از عواقب بحران‌های عظیم اقتصادی و اجتماعی، قادرند بر فصل مشترکی از منافع خود توافق کرده و آن را به عنوان مبنایی برای توازن قوا پذیرا شوند. اما در شرایط وخامت روزمره اوضاع سیاسی و اقتصادی درونی و بین‌المللی، آنگونه که اکنون شاهدش هستیم، امکان روی آوردن به چاره‌یابی‌های غیرمعمول برای برون رفت از بحران و جلوگیری از فروپاشی بنیان‌های ثروت و مکنت، در نزدشان مقبول‌تر می‌نماید. بر این اساس، امکان قبول انتخاب و همچنین پذیرش خواسته‌ها و برخی تغییرات و اصلاحات به ظاهر غیرمعمول و نامطلوب پرشکیان، از جانب بخش‌هایی از هسته سخت قدرت وجود دارد. رهبر جمهوری اسلامی نیز با توجه به‌زعم کوتاهی باقیمانده دوران حکومت خود و نگرانی از وقوع آنچه که در آینده نزدیک پس از وی و در روند جایگزینی اش قابل پیش بینی می‌باشد؛ ممکن است ناچارا به حضور فردی چون پرشکیان در راس قوه مجریه رضایت دهد.

ب. حضور پرشکیان در جایگاه ریاست جمهوری لزوما بشارت تغییر ماهوی در حاکمیت جمهوری اسلامی و گشایش اساسی در تصلب نظامی-امنیتی موجود در این نظام را نخواهد داد. در این مورد بایستی از خوشبینی ساده‌لوحانه اجتناب کرد. اما، پذیرش ناگزیر و عملی گردیدن برخی از تغییرات پیشنهادی وی از جانب بخش‌های آینده‌نگرتر هسته قدرت، احتمالا به بهبود نسبی در فضای اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی کشور یاری خواهد رساند.

گذار خشونت پرهیز و کم هزینه از نظام جمهوری اسلامی به یک ساختار دموکراتیک و سکولار در گرو گسترش سازمان‌های جامعه مدنی و اعتلاء و ارتقاء جنبش‌های گسترده اجتماعی و‌ سیاسی است که ریشه در بلوغ روزافزون جامعه مدنی داشته باشند.

بر این اساس، هر گام در جهت کاهش تنگناهای اقتصادی و معیشتی روزانه مردم و هر گونه گشایش در تصلب سیاسی موجود را بایستی به عنوان یک گام به جلوی در سمت و سوی گذار مزبور ارزیابی کرد. شاید انتخاب پرشکیان در برابر جلیلی بر این امر تاثیر مثبتی باقی گذارد.






نظر شما درباره این مقاله:







«اصلاح‌طلبان» علیه «اصلاح‌طلبی»
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 15:05

«اصلاح‌طلبان» علیه «اصلاح‌طلبی»


شهرام اتفاق

۱۱ تیرماه ۱۴۰۳ / اول ژوئن ۲۰۲۴

مقدمه: با گذشت زمان بیش از پیش این گمانه تقویت می‌شود که یکی از موانع اصلی «تحول تدریجی، آرام و عاری از خشونت» در ایران یا اصطلاحاً آنچه مراد از «اصلاحات» بود، خود «اصلاح‌طلبان» هستند. این مدعا متکی به دلایل متعددی است و من اجالتاً به چند فقره از آن‌ها اشاره می‌کنم:

اول) بحران تئوریک

نخستین دلیل ناتوانی اصلاح‌طلبان در پیشبرد پروژه‌های اصلاحات، عدم اتکای ایشان به یک تئوری منسجم و مشترک برای اصلاحات است. «تئوری» یعنی این‌که ما به چیزی «اصلاحات» می‌گوییم و چگونه می‌توانیم مقدار تحقق آن را اندازه‌گیری کنیم. به عنوان نمونه، امانوئل کانت بر این رأی بود که «اصلاحات»، معنایی به جز بازنگری و اصلاح «قانون اساسی» و سایر قوانین منضم به آن ندارد. یعنی «اصلاحات» به معنای «کم و زیاد» شدن گاه و بیگاه مقدار فیلترینگ اینترنت نیست.

شاید تئوریسین‌های حزب کارگزاران سازندگی، تنها عضو جبهه اصلاحات هستند که تئوری منسجمی برای اصلاحات (!!!) دارند. آن‌ها معتقدند که «حکومت قانون و حقوق انسان را می‌توان با اجتهاد در فقه شیعه به دست آورد نه با عبور از آن». بنابراین آن‌ها معتقدند که: «روحانیت همان‌گونه که یکصد سال قبل دولت ایران را مشروطه کرد و همان‌گونه که سه دهه قبل مشروطیت را به جمهوریت ارتقا داد، اکنون جمهوریت را بیش از پیش به صورت دولتی مدنی نزدیک می‌کند. در عین حال نهاد مرجعیت و روحانیت و رهبری مذهبی هم‌چنان پابرجا خواهد بود و اسلامی‌سازی جامعه هم‌چنان بر عهده نخبگان حوزه قرار خواهد داشت.»[۱]

در حالی‌که مابقی جریان‌های سیاسی عضو جبهه اصلاحات، فاقد یک «تئوری» مشخص، مکتوب و مورد وفاق هستند و به همین سبب نیز، سکوت‌شان درباره «تئوری اصلاحات» بی‌حکمت نیست. چرا که بیان مکتوب و صریح «تئوری»، می‌تواند نشان دهد که اصلاح‌طلبان در کجای کار هستند و کارنامه عملکردشان چه بوده است و قرار است چه مسیری را در آینده در پیش بگیرند. موضوعاتی که اصلاح‌طلبان خوش ندارند درباره آن سخن بگویند.

این‌چنین است که در غیاب یک «تئوری» برای اصلاحات، سطح سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبان به یک دستورالعمل ساده‌ و تکراری تنزل یافته است که: «هر چهار سال یکبار، گزینه بد را نسبت به بدتر انتخاب کن و پس از خاتمه رأی‌گیری به خانه برو».

این غیبت «تئوری» را می‌توان در تک تک کنش‌ها و تصمیم‌گیری اصلاح‌طلبان مشاهده نمود. به عنوان نمونه، همین اواخر، در نشست مجمع عمومی جبهه اصلاحات ایران در بهار ۱۴۰۳، عباس آخوندی، مسعود پزشکیان و اسحاق جهانگیری، به عنوان کاندیداهای این جبهه معرفی شدند. در حالی‌که اعتقادات آخوندی با گرایشات ایرانشهری و مرکزگرایانه، از بنیان با اعتقادات فدرالیستی و تمرکززدایانه خاتمی، پزشکیان و حزب کارگزاران در تعارض است.

دوم) ممانعت از «تغییر وضع موجود»

دومین دلیل ناکارآمدی اصلاح‌طلبان در «مدیریت پروژه اصلاحات»، از این قرار است که خود آن‌ها، پذیرای مقدار مشخص و اندکی از «تغییرات» هستند. گشایش سیاسی باید مختصر باشد، به قدری که فضا را برای حضور خودشان میسر سازد، اما رقبای جدیدی را وارد صحنه نکند. آنان شبیه پزشکانی هستند که تمایل دارند بیمارشان اندکی بهبود یابد؛ اما سلامتی کامل بیمار، موقعیت شغلی آنان را به خطر می‌اندازد.

به عنوان نمونه، بهاءالدین ادب نماینده سنندج «طرح لغو گزینش» را به مجلس ششم تقدیم می‌کند تا یکبار برای همیشه، رویکرد تقسیم افراد جامعه به «خودی و غیرخودی» خاتمه یابد. در آن ایام اکثریت کرسی‌های مجلس ششم در اختیار اصلاح‌طلبان بود و آن‌ها، به جای استقبال از این طرح به مخالفت با آن برخاستند و از قواعد تبعیض‌آمیز «گزینش و تفکیک خودی و غیرخودی» دفاع کردند. همین وضعیت در «فراکسیون بی‌خاصیت امید» در دوره دهم مجلس تکرار شد. فراکسیونی که با پشتوانه اعتماد مردم به اصلاح‌طلبان به مجلس راه یافتند و سپس، بخش بزرگی از آنان، بنا به دلایل غیر قابل ذکری، مبدل به نیرویی مخالف اصلاحات شدند. بنابراین، مراد اصلاح‌طلبان از آزادی، اعطای آن مقدار از آزادی است که موقعیت خودشان را متزلل نکند.

سوم) رانت‌خواری و منفعت‌طلبی

دلیل سوم بی‌کفایتی اصلاح‌طلبان، از این‌ قرار است که بخش قابل ملاحظه‌ای از بدنه‌ جریان اصلاحات، در حوزه‌های مختلف صنعت، تجارت و غیره، منافع اقتصادی مهمی دارند و بهره‌مندی ایشان از انواع رانت‌ها، آن‌ها را از پی‌گیری مجدانه بسیاری از مطالبات باز می‌دارد و خودشان، نیروی بازدارنده‌ای در برابر تغییرات هستند. (البته معترف هستم که شخصیت‌های برجسته، اندیشمند، فرهیخته، فداکار و قابل احترامی در میان اصلاح‌طلبان - همچون اصول‌گرایان - وجود دارند که مشمول این بند نمی‌شوند.)

به عنوان نمونه، طی ۲۴ سالی که نمایندگان جبهه موسوم به اصلاحات بر مسند قوه مجریه نشسته بوده‌اند، تصدی‌گری و بنگاه‌داری دولت کاهش پیدا نکرد. چرا که بخشی از بدنه‌ اصلاح‌طلبان، خودشان منتفعان تصدی‌گری و بنگاه‌داری دولتی (مانند خودروسازی و ...) بوده و هستند. به بیان دیگر، مجری اصلاحات، خودش از برخی وجوه وضعیت موجود منتفع می‌شود و طبعاً مترصد تغییرات بزرگی در این حوزه نبوده است. فراموش نمی‌کنیم که «شرکت‌های خصولتی» که سیاه‌چاله‌های غارت منابع ملی هستند، توسط خود اصلاح‌طلبان بنیان گذاشته شده‌اند.

افزون بر این، طی ربع قرن حاکمیت جبهه اصلاحات بر قوه مجریه (شامل کارگزاران و هاشمی، خاتمی و اصلاح‌طلبان، و روحانی و حزب اعتدال و توسعه)، تورم هم‌چنان به عنوان یک شاخص اقتصادی مخرب برقرار بوده است. در حالی‌که کنترل نقدینگی و بانک مرکزی در اختیار کامل قوه مجریه بوده است. چرا که دسترسی به وام‌های‌ بانکی به موازات بالا بودن نرخ تورم، یک منبع رانت ارزشمند برای خود اصلاح‌طلبان نیز بوده است.

چهارم) فرار از بسیج اجتماعی

چهارمین دلیل ناکامی اصلاح‌طلبان، بی‌اعتقادی‌شان به نقش شهروندان و گسست از ایشان است. اصلاح‌طلبان فرصت‌های بسیاری را برای بسیج اجتماعی در اختیار داشته‌اند، اما هیچ‌گاه از این امکان استفاده نکرده‌اند. اصلاح‌طلبان بیش از هر نیروی سیاسی دیگری از بسیج اجتماعی بیمناک هستند. به همین سبب، سروکله اصلاح‌طلبان هر چند سال یکبار، به وقت جمع‌آوری رأی پیدا می‌شود و پس از پیروزی در انتخابات در تو در توی نظام حکمرانی گم می‌شوند. همایش‌های مردمی، فقط در زمان انتخابات برگزار می‌شود و پس از پایان انتخابات، مأموریت «عوام» خاتمه می‌یابد. در حالی‌که در مقام مقایسه، جناح‌های موسوم به اصولگرایان، در بزنگاه‌های تاریخی گوناگون، از پایگاه اجتماعی خودشان برای بسیج اجتماعی به حد کمال بهره برده‌اند و معطل انتخابات نمانده‌اند.

پنجم) فریبکاری

از دیگر دلایل افول پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان در جامعه ایرانی، فریبکاری است. از زمان خاتمه جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۴۰۳، طی ۳۵ سال گذشته، همه جناح‌های سیاسی خودی در کشور، بخت آن را داشته‌اند تا توانایی‌های‌شان را در قوه مقننه و قوه مجریه بیازمایند. در طی این مدت، برخی اوقات اوضاع برخی از امور اندکی بهتر و گاه اندکی بدتر شده است. اما روند کلی امور در تمامی عرصه‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، «روند»ی منفی را طی نموده است.

مثلاً در طی همین سه ماه گذشته، ارزش پول ملی گاه کمی افزایش یافته و گاه کاهش یافته است. اما «روند» کلی این‌طور بوده که ارزش دلار هفت تومانی سال ۵۷، امروز به ۶۰ هزار تومان رسیده است.

اگر یک بازه زمانی کوتاه را بررسی کنیم، می‌بینیم که آب دریاچه‌ای گاهی خشک شده و گاهی پر آب شده است. اما روند کلی این‌چنین بوده که محیط‌زیست ما و منابع آبی ما رو به زوال رفته است و در بسیاری از عرصه‌های محیط زیستی به نقطه غیرقابل برگشت رسیده‌ایم. یعنی امروز به سطحی از بیابان‌زایی و فرونشست زمین رسیده‌ایم که جبران‌ناپذیر است.

اگر قدرت خرید مردم را در یک بازه کوتاه زمانی مطالعه کنیم، شاهد همین فراز و نشیب‌ها هستیم. اما در طی ۴۵ سال یا ۳۵ سال گذشته، قدرت خرید مردم به شدت تنزل یافته است و سفره های مردم کوچک و کوچک‌تر شده است.

اصولا وضعیت ما در همه شاخص‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی (اعم از نرخ مهاجرت، کنترل فساد، کیفیت حکمرانی، نرخ بیکاری، ریسک سرمایه‌گذاری، رتبه سهولت کسب و کار، شدت انرژی، فرونشست خاک، میزان تنش آبی، سرمایه اجتماعی و غیره و غیره) اسف‌بار است. نه‌تنها در لحظه اکنون نسبت به کشورهای قابل قیاس با خودمان وضع بدتری داریم، بلکه «روند» ما رو به افول و تباهی است.

تصویری که اصلاح‌طلبان از اوضاع کشور ترسیم می‌کنند، شباهت زیادی به «نمودار فرضی الف» دارد. آن‌ها می‌کوشند تا ثابت کنند، حضورشان در مسند قدرت، منشاء تحولات مثبتی در جامعه بوده است. ادعایی که دور از واقع نیست و حقیقت دارد. اما آن‌ها، به گونه‌ای فریبکارانه، «روند» را پنهان می‌کنند. در حالی‌که تصویر واقعی از اوضاع کشور شباهت زیادی به «نمودار فرضی ب» دارد. یعنی به رغم فراز و نشیب‌هایی که دستاورد همه جناح‌ها در کشور بوده است، در مجموع «روند»ی رو به نزول، انحطاط و نابودی طی شده است و هم‌چنان طی خواهد شد.

نتیجه منطقی حاصل از مطالعه گذشته نشان می‌دهد که حضور طولانی‌مدت اصلاح‌طلبان (شامل کارگزاران و هاشمی، خاتمی و اصلاح‌طلبان، و روحانی و حزب اعتدال و توسعه) در مسندهای قدرت (اعم از ریاست جمهوری، مجلس، شورای شهر و ...) نتوانسته است تا این «روند» را دگرگون کند. بنابراین هیچ دلیلی ندارد تا بازتکرار حضور اصلاح‌طلبان در مسند قدرت، به نتیجه فرخنده‌ای رهنمون شود. در واقع به همین دلیل است که اصلاح‌طلبان «روند» را پنهان می‌کنند و تنها از فراز و نشیب‌های مقطعی برای ما سخن می‌گویند.


نمودار «الف»: تصویری که اصلاح‌طلبان از اوضاع کشور ترسیم می‌کنند


نمودار «ب»: تصویر واقعی اوضاع کشور

جامعه ایرانی پس از هر انتخابات، دلخوش بوده‌ که تجمیع و تکرار تحولات مثبت و کوچک، ایران را به کشوری توسعه‌یافته مبدل خواهد ساخت. اما فراوانی نابسامانی‌ها افزون‌تر از تجمیع تحولات مثبت بوده است و «روند»ی منفی طی شده است. بنابراین مشارکت‌کنندگان در هر انتخابات، با اتکا به وعده‌های اصلاح‌طلبان، آگاهانه یا ناآگاهانه استمرار این «روند» را در طی سه دهه گذشته پذیرفته‌اند و آن را تأیید کرده‌اند.

———————————
[۱] برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به:
https://t.me/ArchiveOfLiberalism/529


نظر خوانندگان:


■ آقای اتفاق عزیز. در مورد اصلاح‌طلبان و اصلاح‌طلبی مقاله شما را با دقت مطالعه کردم. در مورد نیروی دیگر، که خواهان اصلاحات ریشه‌ای و رادیکال است، چه نظری دارید؟ چه گروه و کسانی هستند؟ و برنامه، تئوری و عملکرد آنها در چهل سال گذشته چیست؟
ارادتمند. رضا قنبری. آلمان


■ درود آقای قنبری عزیز. ممنون از توجه‌تان. امیدوارم در یک فرصت مناسب بتوانم درک و تحلیل خودم را درباره نیروهای مزبور به تصویر بکشم. بی تردید نقد من به اصلاح‌طلبان وطنی، به منزله نوعی طرفداری از رویکردهای رادیکال نیست. اما نگرش و عملکرد جریان‌های فکری و سیاسی داخل کشور که طی ۴۵ سال گذشته همواره سهمی از قدرت داشته‌اند، متاسفانه جامعه ایرانی را به سمت اتخاذ کنش‌های رایکال سوق داده است و خواهد داد. مگر آنکه در آینده نزدیک، شاهد تحولی غیرمنتظره باشیم.
سپاس و ارادت. اتفاق. تهران.







نظر شما درباره این مقاله:







انتخاب ایران آزادی و تجدد و دموکراسی است
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 14:06

انتخاب ایران آزادی و تجدد و دموکراسی است


امیر مُمبینی

مطابق حال روز، سری به آزمایشگاه «انتخابات» سازمانیافته‌ی ولایت فقیه می‌زنیم و می‌بینیم شماری از مردم سخت مشغول کار هستند تا برای بهسازی اوضاع، آرای یکی از نامزدهای منتصب نهادهای ولایت فقیه را بیفزایند و مطلوب منصوب شده را از صندوق بیرون بکشند تا مگر گشایشی در کار شود. در اینجا همان پرسش عالمانه پیش می‌آید که:

مگر چندین و چند بار اینگونه «انتخابات» پیش نیامد و مردم پای صندوقها نرفتند و حتی مطلوب منصوب شده را از میان مطلوبان نهادهای ولایت فقیه بیرون نکشیدند. حاصل کار چه بود؟ رسیدن از بازرگان و بنی‌صدر آزادیخواه به احمدی‌نژاد و رئیسی سرکوبگر. «ولایت فقیه» هر بار با انتخاب یا یک ضدانتخاب را از صندوق بیرون آورد و یا مدافع انتخاب آزاد بیرون آمده از صندوق رأی را به اجرای اوامر خود منصوب و یا مجبور کرد. دولت و رئیس آن اگر در مواردی حرفی در سیاست کلان داشت پنبه آن سیاست توسط «ولایت فقیه» زده شد. استبداد فقاهتی هر بار انتخابات را از محتوای موعود تهی کرد و از آن برای داغ کردن بازار شرکت مردم به سود خود بهره گرفت. بازار داغ انتخابات تا کنون بیشتر در خدمت استبداد و دشمنان آزادی انتخابات بود. هیچ انتخابی نبود که قدرت استبداد را تحدید کند. بر عکس، همواره خامنه‌ای شرکت را رأی به نظام ترجمه کرده است.

چه کسی با اینگونه انتخابات مخالف است و در آن شرکت نمی‌کند یا آن را تحریم می‌کند؟ بخش بزرگ‌تر چنین نیرویی از پیگیرترین مدافعان اصل انتخابات آزاد هستند. تنها در ایران نیست که گاه عدم شرکت در انتخابات یا تحریم آن یک وسیله دفاع از آزادی انتخابات است.

چه کسی در این انتخابات شرکت می‌کند؟ آیا بخش بزرگی از شرکت کنندگان جویندگان یک امکان یا روزنه برای رفتن به سوی آزادی انتخابات نیستند؟ تنها در ایران نیست که گاه شرکت در یک انتخابات بد وسیله دفاع از اصل انتخابات می‌شود؟ چه کسی نمی‌داند، یا سرگردان است یا نومید است؟ چنین اتفاقی نیز امری طبیعی در این وضعیت به‌غایت پیچیده است.

پس، شرکت یا شرکت نکردن در انتخابات به خودی خود بیانگر نیات نیک یا نانیک نیست. شرکت یا عدم شرکت و تحریم می‌تواند با هدف یگانه‌ی به دفاع از دموکراسی انجام شود. نتیجه‌ی عملی بهتر هر کدام نیز نافی آمال نیک آن دیگری نمی‌تواند باشد.

پس، نسبت دادن اهداف و تعلقات نیک یا بد به افراد بر پایه شرکت یا عدم شرکت یک اتهام است. حتی ممکن است کسی در یک مورد شرکت کند و در موردی دیگر شرکت نکند و هر بار نیز هدف واحدی داشته باشد. این که گفته شود آن که شرکت می‌کند یا آن که شرکت نمی‌کند مدافع نظام یا مجری نظام یا حامی طرف فلان طرف است یک بدخواهی است. کسانی که اینگونه حرف‌ها را می‌زنند آیا این حرف‌شان فاش شدن مخالفت آنان با برخورد قانونی با دیگران نیست؟

نه تنها هر کسی مالک رأی خویش است بلکه هر کسی حق دارد رأی خود را به هر صندوقی بریزد. حق دارد رأی خود را به همین جمهوری اسلامی یا بر ضد آن بدهد. مسئله این است که او بپذیرد رأی و حق رأی تعیین‌کننده است. دفاع از دموکراسی و دموکرات بودن قبل از هر چیز در پذیرش همین حق انسان‌ها تجلی پیدا می‌کند. من نمی‌گویم دموکراسی می‌گوید حتما باید به هم احترام بگذاریم. اما می‌گویم دموکراسی همان اندازه که بر قانون و قانونیت متکی است بر رعایت قانون و حقوق مردم تأکید دارد.

با این تأکیدات، ما با یگدیگر بحث و مشاوره باید داشته باشیم. مشاوره من به عنوان کسی که پای اینگونه صندوق‌های رأی نمی‌رود این است که، همه راه‌ها به ولایت فقیه و استبداد مذهبی بر می‌گردد. دولت این فرد یا آن فرد مجبور به اجرای سیاستی هستند که از بالای سر آنها تعیین می‌شود. دولت روحانی می‌خواست برجام‌های سه گانه را پیش ببرد اما حاکمیت ولایتی برجام اول را نیز نابود کرد.

تضاد بین ولایت و جمهوریت، تضاد بین حکومت و دولت، بنیاد مسئولیت را در این کشور از بین برده است. این نظام ولایتی و حکومت است که تصمیم‌های عمده را می‌گیرد و جمهوریت و دولت زیر سلطه و کارگزار هستند. امکان یا عدم امکان تغییر را در آنجا باید جستجو کرد. با ولایت فقیه و استبداد مذهبی قطعأ ایران به یک ویرانه و امارت فقیر بدل خواهد شد و در این مسیر نیمی از راه را رفته‌ایم. اینها می‌خواهند دور صندوق‌ها شلوغ باشد تا به ولایت نیرو بدهد.

پس، نگاه من به عنوان یک شهروند دموکرات روی سرنوشت ولایت فقیه و استبداد مذهبی متمرکز است و دولت را دیگر کاره‌ای جدی نمی‌بینم. اگر رؤسای جمهور و دولت‌ها می‌توانستند واضع و مجری سیاست‌های کلان باشند ما با وضعیت دیگری روبرو بودیم. دولت روحانی ظریف در یک فرصت تاریخی با طرح برجام‌های سه گانه می‌خواست و اعلام کرد که کشور باید مسئله رابطه با آمریکا و غرب و متحدان آن را حل کند و فضای سیاسی را باز کند. وقتی این فرصت از دست رفت صلاح و دلیلی نمی‌بینم که برای نسخه یک دولت ضعیف‌تر و بی‌ثمرتر شرکت کنم و تأثیر سازنده‌ی تحریم مردم را تضعیف کنم.

نیروی تجدد و دموکراسی یک قرن است که ایران مال همه‌ی ایرانیان است شعار اوست. اکنون نیروهای وسیعی از جنبش اسلامی نیز به همین نگاه پیوستند و در پهنه‌ی سیاست ترقی‌خواه ما تبعیض بر پایه قومیت و مذهب و عقیده را نمی‌پذیریم و رأی مردم را بنیاد تعیین قدرت و مسئولیت دولتی و اداری و قضایی می‌دانیم. سرنوشت ملت نود میلیونی را نمی‌توان به بازی‌های کوچکی از اینگونه بست. اینها همه بازی‌های شرورانه است. ایران آزادی و تجدد و پیشرفت می‌خواهد. این صدایی است که باید همه آن را بشنوند.


نظر خوانندگان:


■ آقای ممبینی عزیز، علیرغم تصویر و توصیف زیبایی که از خواست دموکراسی، پیشرفت و توسعه سیاسی مطرح کرد‌ه‌اید، روز جمعه اگر به پزشکیان رای ندهیم جلیلی پیروز می‌شود. شما می نویسید « مگر چندین و چند بار اینگونه «انتخابات» پیش نیامد و مردم پای صندوقها نرفتند و حتی مطلوب منصوب شده را از میان مطلوبان نهادهای ولایت فقیه بیرون نکشیدند. حاصل کار چه بود؟ رسیدن از بازرگان و بنی‌صدر آزادیخواه به احمدی‌نژاد و رئیسی سرکوبگر.» آیا دقت کرده‌‌اید که روی دیگر این گفته شما درمورد انتظارات برآورده نشده از انتخابات این است که با چند بار رای دادن باید علیرغم مشکلات ستبر و نهادی ایران در راه استقرار به دموکراسی، به توسعه سیاسی می‌رسیدیم. با آمدن جلیلی و به انزوا رفتن بیشتر ایران و افزایش فشار سرکوب زنان و جوانان و فرار بیشتر مغزها چقدر امکان حرکت به سوی دموکراسی و توسعه سیاسی و پیشرفت اقتصادی که مد نظر شماست فراهم می‌شود؟ یأس و ناامیدی با آمدن جلیلی بیشتر می شود یا یاس امید با پیروزی پزشکیان جوانه می‌زند؟ من مطمئن هستم شما پاسخ این سوالات را می‌دانید، اما ظاهرا کورسوی امید را جدی نمی گیرید، چراکه چنین کورسویی در برابر انبوه خواسته‌ها و مشکلات چنگی به دلتان نمی‌زند. انتخاب هرکس محترم است، همه حق دارند رای بدهند یا ندهند. حق اما همراه با پذیرش عواقب رای ندادن نیز هست. بسیاری در دور دوم انتخابات ۸۴ با همین نگاه شما حاضر نشدند به هاشمی رفسنجانی بدهند، او چنگی به دلشان نمی‌زد و برخی عارشان می‌آمد به او رای دهند، و چنین بود که به راحتی احمدی نژاد سر برآورد. سیاست عرصه ممکن‌هاست، البته در پرتو آرمان‌ها. در همه کشورهای دنیا نیز همیشه بهترین و دلخواه‌ترین کاندیدا را برای رای دادن در اختیار ندارند، اما روز انتخابات رای خود را به صندوق می‌ریزند. البته رای ندادن و کورسوی امید را لایق رای خود ندانستن هم انتخاب محترمی است که تعبیر دیگرش می‌تواند رای دادن غیر‌مستقیم به کاندیدای دیگر باشد.
با احترام/ حمید فرخنده


■ با نظر شما در تحریم انتخابات همسو هستم. اما مهمتر از آن هوادار گویش مردم‌محور شما هستم، به انضمام درک خوب شما در احترام به انتخاب افراد، هر آنچه که آن “انتخاب” باشد. این جمله انتهایی شما بسیار گویا و جان کلام است “دلیلی نمی‌بینم که برای نسخه یک دولت ضعیف‌تر و بی‌ثمرتر شرکت کنم و تأثیر سازنده‌ی تحریم مردم را تضعیف کنم.”
در تحلیل های چند هفته اخیر، گفتار درست‌تر و درد آشنا تر را بیشتر از طرف عزیزانی که موافق شرکت در انتخابات هستند دیدم. دغدغه گذار بدون خون‌ریزی و انتخاب مسیر مدنیت و صلح نزد دمکراسی خواهان “موافقان انتخابات” قوی و در خور توجه است. متقابلا بخشی از روشنفکران موافق تحریم، تر و خشک را قابل سوزاندن میدانند، اساسا هر پدیده‌ای که در فضای سیاسی ایران بعد از ۵۷ رشد کرد را لایق و ملزم به حذف می‌دانند. این دسته از کنشگران بعضا تحلیل های “دقیق” کارشناسی با اعداد زرق و برق‌دار ارائه می‌دهند ولی در تحلیل‌شان مردم نه حضور دارند نه نقشی در ساختن تاریخ. در جمع بندی شرایط کنونی، عقل جمعی مصمم به پیام دادن از طریق تحریم است که آنرا محترم می‌شماریم.
با احترام، پیروز


■ حمید فرخنده گرامی!
آیا عقب‌نشینی کنونی ولایت فقیه تا حد راه دادن یک نامزد نیمه اصلاح‌طلب مطیع رهبری تحت تأثیر پشت کردن مردم به انتخابات فرمایشی است یا استقبال مردم از آن؟ پاسخ من این است که پیام مردم به ولی فقیه سبب یک میلی‌متر عقب نشینی او شد. پس، رویکرد عدم شرکت مردم مؤثرتر از رویکرد شرکت نامشروط است. چرا ما نباید بگذاریم پیام مردم قوی‌تر از این به گوش آقایان برسد و بلافاصله با یک اشاره رهبر می‌خواهیم همه چیز را به حالت اولیه در آوریم؟ من می‌گویم مردم پیامی چنان قوی‌تر باید به ولایت فقیه بدهند که آنها دریابند بدون الغای نظار استصوابی دیگر مردم به انتخابات برنمی‌گردند. برداشت من این است که در این لحظه شرکت کردن هم خاک به چشم بالایی می‌پاشد و هم تلاش مردم و پیام مردم را تضعیف می‌کند. دیگر این که این دو نامزد پرکاهی بر تصمیم گیری‌های راهبردی و کلان رهبری نظام و سپاه پاسداران تأثیر نخواهند داشت. اگر رئیس جمهور و دولت کاره‌ای بودند که بیماری قابل علاج می‌بود.
امیر ممبینی


■ پیروز عزیز!
از هم‌فکری شما شادم و با نظرتان هم‌سو هستم. یک اشتباه بزرگ دوستان محترمی که در هر انتخاب راه شرکت را انتخاب می‌کنند این است که فکر می‌کنند تنها این راه است که خشونت پرهیز است. در حالی که عدم شرکت و تحریم انتخابات ضد انتخاب حتی بیش از آن چه آن دوستان می‌گویند خشونت پرهیز و سازنده است. رجوع میدهم به پاسخ من به دوست گرامی آقای فرخنده.
تمکین به راه روش‌های مستبدانه و مبتنی بر تبعیض خشن میان مردم و عقاید به استبداد کمک می‌کند. مسئله بسیار ساده است. ولی فقیه متوجه پشت کردن مردم می‌شود و یک فرد بی‌تجربه نامؤثر نیمه اصلاح‌طلب را در ترکیب نامزدها می‌گذارد تا به کمک آن نه این که دموکراسی را تقویت کند بلکه راه و روش موجود نظام را تقویت کند، یعنی استبداد را. مردمی که با پشت کردن به این روش‌ها ولی فقیه را به چاره اندیشی برانگیختند میدانند که این پاسخ خواست آنها نیست و باز هم شرکت نمی‌کنند. گروهی از دموکراتها با این استدلال که خشونت پرهیزی ایجاب می‌کند از این روزنه استفاده شود علیه سمت‌گیری مردم شرکت را توصیه می‌کنند. هدف آنها را زیر سوال نمی‌بریم. میگوییم آقایان و خانم‌ها این برخورد موضع مردم تا تضعیف می‌کند. شما اعتصاب انتخاباتی مردم را می‌شکنید و نمی‌گذارید مردم پیام خود را قوی‌تر برسانند. مردم ما دیگر برای نان شب خود در مضیقه هستند. ما همه بدبخت شدیم و کشور آماج خطرهای هولناک است.
امیر ممبینی


■ “صلاح و دلیلی نمی‌بینم که برای نسخه یک دولت ضعیف‌تر و بی‌ثمرتر شرکت کنم و تأثیر سازنده‌ی تحریم مردم را تضعیف کنم.” اکنون جان کلام و کنش است. یک بار هم شده باید ملت ایران نشان دهد که بازیچه دست آنان نیست و برای رای خود احترام قائل است و حرف سردسته فاشیست‌های جبهه پایداری که مردم را صغیر می‌پنداشت پشیزی ارزش ندارد و از طرفی هم دیگر گول اصلاح‌طلبان آویزان شده به حکومت و حامیان رنگارنگ شان را نمی‌خورد که قصد بر طرف کردن عطش مردم را با سراب دارند. هم‌فکران پنهان و آشکار توده‌ای‌ها و ... هم منطقا باید بعد از این همه ناکامی‌های حاصله از این دسته از اصلاح‌طلبان کمی درس بگیرند و در آینه بنگرند که البته بعید می‌دانم که بتوانند تلنگری به شیشه اتاقک ایدئولوژی خویش بزنند. زمانی که جنبش مهسا در اوج بود اثری از ولوله مکرر این جماعت که اکنون شاهدش هستیم نبود. رل اینان الان شده مانند اعتصاب‌شکنان در یک جنبش کارگری.
با درود به آقای ممبینی سالاری


■ سپاس از ممبینی گرامی جهت توضیح مجدد.
فرخنده عزیز، شما نگرانی از جلیلی را عمده کرده اید. قابل توجه است که جلیلی و همفکرانش تا امروز از سیاست گذاران اصلی حاکمیت بوده‌اند و دلیلی ندارد بعد از این هم نباشند؟ نتیجه انتخابات هر چه باشد. آقای رنانی، روشنفکر و محقق نزدیک اصلاح‌طلبان در داخل، طی بیانیه اخیر سوالاتی مطرح کردند از پزشکیان. محتوا و عصاره واقعی این سوالات شرکت نکردن در انتخابات است. چرا که بی‌تردید پزشکیان جواب مثبت به بیشتر این سوالات نمی‌دهد. اگر رنانی و همفکرانش بر سر عقیده خود استوار باشند نباید در انتخابات شرکت کنند. شما خودتان در نوشته‌های قبلی شرایط درست و منطقی برای پزشکیان قائل شدید (”در صورت دخالت و کارشکنی قدرت مرکزی استعفا خواهم داد”) ، آیا چنین وصفی در گفتار و رفتار پزشکیان می‌بینید؟ آیا واضح نیست که پزشکیان در صورت انتخاب هم به یاس مردم می‌افزاید و هم خود و جناحش را خراب می‌کند؟
یک مقایسه: دولت ۲ خرداد استثنا بود چون موتور متحرک آن قدرت مردم در مقابله با رژیم بود. حتی خود خاتمی از آن دولت می‌ترسید (شواهد و فاکت‌ها موجودند)، اما پتانسیل دولت فرضی پزشکیان همراهی با قدرت است. تنها خود پزشکیان و برخی همراهانشان با مافیای خامنه‌ای متفاوتند.
سرفراز باشید، پیروز


■ آقای ممبینی عزیز و پیروز گرامی، شما حق دارید مخالف یا منتقد اصلاح‌طلبان موجود در صحنه سیاسی ایران باشید، اما یکی از سه کاندیدای آنها (که شرط مشارکت آنها بود) تایید صلاحیت شده است و نمی‌توانند در انتخابات شرکت نکنند. اما از نظر محتوا اگر بسیاری از چیزهایی که شما طرح می‌کنند با یک انتخابات حل می‌شد که مشکل ما حل شده بود و به قول محمد فاضلی در مناظره با حاتم قادری به کنش سیاسی احتیاج نبود و فکر می‌کنید حکومت با ۱۵ درصد هوادار، داشتن نیروی سرکوب و با تحریم‌کنندگان بسیار پراکنده از نظر افق فکری و راهبردی نمی‌تواند ادامه دهد؟ اصولا واکنش بعدی به چنین حکومتی انفجار دیگری نخواهد بود؟ خروجی چنین انفجار اجتماعی با این وضعیت چه خواهد بود؟ من بقیه پاسخم را ارجاع می‌دهم به دقیقه 1:07:00 به بعد در پاسخ محمد فاضلی به حاتم قادری در همین سایت ایران امروز.
با احترام/ فرخنده


■ جناب فرخنده تبلیغ با ایجاد ترس راه جلب مخالفین نیست تجربه عینی و طولانی و مکرر مردم آنها را به اینجا رسانده که با کنش تحریم حکومت را به عقب برانند و نتیجه آن تایید صلاحیت آقای پزشکیان بود حال نظام می‌خواهد نفسی تازه کرده و مقبولیتی هم در انظار چه در داخل و چه در خارج برای خویش فراهم کند و شما و همفکرانتان هم دارید تبدیل می‌شوید به عصای دست حکومت. این حرف هم که تحریم کنندگان مسئولیت رای ندادن را باید به عهده بگیرند در مورد رای دهندگان هم صدق می‌کند ولی مهمتر از آن مسؤلیت چنین اوضاعی نظام غیر قابل اصلاح است و مشکل ساختاری‌اش. با چانه زنی در بالا مشکلی تا به حال حل نشده و نخواهد شد. بدتر شدن اوضاع ربطی به آمدن این و رفتن آن رییس جمهور بی‌اختیار ندارد دیکته سیاست رژیم در اتاق های خاصی نوشته میشود و تغییراتش هم وابسته است به حفظ نظام و منطبق بر اهدافش. بگذارید با تحریمی یکپارچه زیر لباسی رژیم هم دریده شده و عریان دنبال پوششی هراسان شود. اگر قرار است چنین حکومت‌هایی سر عقل بیایند و کمی عقب نشینی کنند راهش ایستادگی در مقابل آنان است نه تمکین. به قول پیروز عزیز “نگرانی از جلیلی را عمده” نکنید. تحریم چنین انتخاباتی از طرف مردم آگاهانه است و متکی بر تجربه.
با احترام سالاری


■ گفتگوی آقایان فاضلی و قادری در خور توجه است. توضیحات آقای قادری بعد از دقیقه ۱:۱۶ نیز گویاست. تضاد در نظریه آقای فاضلی اینجاست که دو چیز میگویند: ۱- اگر پزشکیان در میان کاندیداها نبود شرکت معنی نداشت. ۲- اگر مشارکت نکنیم پس چیزی تغییر نمیکند. پس منطقا باید شرطی برای پزشکیان و شرکت کردن قائل بود: شروطی که آقای رنانی شمردند - شرط استعفا - درخواست شفافیت اقتصادی - زیر بار سرکوب نرفتن - خواست آزادی زندانیان سیاسی که تطابق با قانون اساسی دارد؟
پزشکیان اگر از روز اول کاندیداتوری موارد بالا را عنوان می‌کرد تحریم ۶۰ درصدی رخ نمی‌داد و شوری بین مردم جوانه می‌زد. امروز مردم شور و حال خود را با شرکت نکردن نشان میدهند. ممبینی عزیز توضیح داد که شرکت نکردن جمعی نه تنها حرکت پاسیو نیست بلکه تاثیر گذار بر سرنوشت ملی است. همانطور که رای دادن به دولت روحانی بویژه دور دوم که ملت امیدی هم به توان دولت او نداشت اما نشان دادن قدرت و اراده جمعی در حافظه و آگاهی عمومی ماندگار می‌شود.
موفق باشید، پیروز


■ دوستان ارجمند، زندگی ثابت کرد؛ از بنی صدر به رجائی، ازخامنه ای به رفسنجانی، ازخاتمی به احمدی نژاد، از روحانی به رئیسی، تغییر مثبتی در روند سیاست های کلان و حیاتی جامعه تحت فشار شریعتمدار ان شیعی صورت نگرفت و وضع بدتر و بدتر شد. از سپردن شغل تدارکچی به دکتر مسعود پزشکیان در ۱۵ تیر به او، یا هر کس دیگری در جمعه یا در آینده، دلیلی وجود ندارد که سیستم مافیائی به آزادی، دموکراسی و حقوق بشر روی بیاورد. مگر اصل ولایت فقیه کنار گذاشته شده ست؟ در حکومت ولایت مطلقه شیعی در ایران راه تغییر در این حکومت کودک کشان و دشمنان «زن، زندگی، آزادی» وجود ندارد. به این دلایل گذار از جمهوری اسلامی مسئله مردم ست. تاکی به بازی های بی‌نتیجه‌ی این حکومت مردم کش باید وقت اضافی باید داد ؟  به اکثریت مردم صبور و زجر کشیده علیه بازی های حکومت به پیوندیم.
با احترام کامران امیدوارپور


■ مخالفان رای دادن تصور می‌کنند با تحریم حداکثری انتخابات، اگر مشارکت به ۲۰ درصد برسد حاکمیت خواهد گفت بسیار خوب! ما منفوریم و مطرود! شما بفرمایید جای ما...
همه می‌دانیم که چنین نخواهد شد، اما ممکن است همه ندانیم که با همین ۲۰ درصد مشارکت، سعید جلیلی رئیس جمهور می‌شود، بعد محتملا با اشاره رهبر لایحه به مجلس می‌برد و «ریاست جمهوری» را از قانون اساسی حذف می‌کنند تا برای همیشه از شر «رای‌دادن» خلاص ‌شوند. راستی چرا که نه؟! آنگاه ما می‌مانیم و نتیجه ناگوار کوبیدن همیشه و در همه‌وقت به تاکتیک تحریم!
شفیعی


■ حمید فرخنده بسیار عزیز!
نخست این که، من از تحریم حرف نمی‌زنم. از گزینش میان شرکت یا عدم شرکت می‌گویم. تمام متن نوشته من دفاع از این است که هر کس مالک رأی خود است و حق اوست که به هرگونه که می‌خواهد از آن استفاده کند.
دوم این که، تا حالا هیچ انفجار اجتماعی نبوده است بلکه استفاده از حق اعتراض اجتماعی بوده است. ایرانیان اکثرشان از انقلاب و انفجار و خشونت و خرابکاری روی برگردان هستند. همیشه امکان اعتراض خیابانی هست اما حداقل در چشم انداز قابل رؤیت گمان من این نیست که انفجاری در کار باشد. اگر انفجاری بشود ناشی از سیاستهایی خواهد بود که تحریم‌ها را بسط و تثبیت می‌کند و با واسطه بحران فلسطین کشور را در معرض تهاجم خونخواران می‌گذارد.
سوم این که: جمهوری اسلامی یکی از معدود نظام‌هایی در جهان است که تحول آن جز از طریق متحول شدن مردم و نیروهای آن نظام و بگونه مسالمت‌آمیز و عقلانی بعید است. خارجی های شرور هم ممکن است بتوانند ایران را نابود کنند اما جمهوری اسلامی را نابود نمی‌توانند کرد. فرهنگ ایران بر ضد ولایت فقیه نیست بلکه زاینده ولایت فقیه است. از این گذشته، سیر تکامل دنیا چنان است که ما با این وضعیت به هیچ تبدیل می‌شویم و فقر و گرسنگی و شوربختی دم دروازه برای تباه کردن مردم ایستاده است. ولایت فقیه لابیرنتی درست کرده است که خود نمی‌دانست پس از درست کردن نمی‌تواند از آن بیرون بیاد.
ما همه گرفتار شده‌ایم و در پی راه خروج می‌گردیم. همه کوشش‌ها محترم هستند و هیچ کوششی دلایل کافی برای اختصاص حقیقت به خود ندارد. به قول فردوسی از زبان رستم فرخزاد در جنگ قادسیه، نشیبی دراز است پیش فراز. اتحادیه فایو آیز با برنامه آرتمیس در پی کلنی کردن ماه هستند و ما هنوز دنبال یک دولت که مردم خودش را گرسنه نکند بلکه به جاده خوشبختی هدایت کند.
امیر ممبینی







نظر شما درباره این مقاله:







افزایش تعداد مبتلایان «تب دنگ» به ۱۳۸ نفر
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 22:46

افزایش تعداد مبتلایان «تب دنگ» به ۱۳۸ نفر


روزنامه اعتماد

با گذشت حدود دو ماه از شناسایی اولین مبتلای تب دنگ در کشور، تعداد بیماران و استان‌های درگیر این بیماری نسبت به سال‌های قبل با شدت بیشتری رو به افزایش است و مسوولان وزارت بهداشت می‌گویند اغلب مبتلایان، مسافران ورودی از کشورهای همسایه شرقی و جنوبی هستند چون وقوع سیل یکی از عوامل موثر در افزایش فعالیت پشه ناقل بیماری است که ظرف ماه‌های اخیر، در همسایه‌های شرقی و جنوبی شاهد وقوع سیل بوده‌ایم و به همین دلیل تعداد بیماران در این کشورها هم بیشتر شده است.

گزارش وزارت بهداشت از وضعیت شیوع بیماری در استان‌های پرخطر نشان می‌دهد که از ۲۶ اردیبهشت تا ۱۲ تیر امسال تعداد مبتلایان تب دنگ در کشور به ۱۳۸ نفر افزایش یافته که مبدا ابتلای ۱۲۵ نفر، امارات، ۴ نفر پاکستان، یک نفر از بنین و یک نفر از عمان و ابتلای ۷ نفر در داخل کشور بوده است.

تب دنگ یک بیماری ویروسی است که بر اثر گزش پشه آئدس به انسان منتقل می‌شود و بیماری بومی مناطق گرمسیری و کشورهایی همچون پاکستان، هند، افغانستان، عربستان، حوزه خلیج فارس، آفریقا، امریکای لاتین، خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی است. کانون زیست و تکثیر پشه ائدس درآب‌های راکد است و به همین دلیل کارشناسان حوزه سلامت و متخصصان بیماری‌های عفونی هشدار می‌دهند که تمام فضاهای با امکان تجمیع و حبس‌آب مثل ظروف زیر گلدان‌ها، قایق و لنج‌ها، سینی‌های زیر کولرهای آبی، ظروف تجمیع آب کولرهای گازی، ظروف آب پرندگان و احشام، مخازن و تانکرها و بشکه آب در مناطقی که آب شرب لوله کشی و تصفیه شده وجود ندارد باید به‌طور مرتب بازبینی شده و آب داخل این ظروف تخلیه و تعویض شود.

افراد با سابقه ابتلا به تب دنگ، افراد دارای نقص سیستم ایمنی، زنان باردار (به دلیل خطر انتقال بیماری از مادر آلوده شده به جنین) کودکان کمتر از یک سال و سالمندان در صورت ابتلا به تب دنگ، شدت بیشتری از بیماری را متحمل می‌شوند و با توجه به اینکه بوی تایر و لاستیک، پشه آئدس را جذب می‌کند، کارگران آپاراتی‌ها و لاستیک فروش‌ها، کادر بهداشت و درمان، ملوانان، کارکنان فرودگاه و بنادر، افراد کارتن خواب و بی خانمان که در طول شبانه روز فضای مسقفی برای اسکان و استراحت ندارند، ساکنان و مسافران مناطق دارای پشه آئدس بیش از سایر مردم در معرض خطر گزش این پشه مهاجم هستند.

اولین علائم بیماری که ۴ تا ۷ روز بعد از گزش توسط پشه خود را نشان می‌دهد، تب ۴۰ درجه، سر درد شدید، درد مفاصل، استخوان‌ها و عضلات، درد پشت چشم، بی اشتهایی، حالت تهوع و استفراغ و تورم غدد لنفاوی است اما با شدت گرفتن بیماری، استفراغ‌های مکرر، درد شدید شکم، خونریزی از بینی و لثه، خونریزی زیر پوستی، وجود خون در ادرار، مدفوع یا استفراغ، اختلال در تنفس، تشنگی شدید، افت شدید فشار خون، شوک ناشی از کم آبی بدن، کاهش دمای بدن، کاهش سریع پلاکت‌های خون و افزایش غلظت خون بروز می‌کند که در اینصورت، به دنبال آسیب دیدگی کلیه و ریه و قلب و کبد و ایجاد سندروم شوک دنگ، مرگ بیمار محتمل خواهد بود.

با وجود آنکه این بیماری سرایت انسانی ندارد اما وقتی بیماری در یک منطقه بومی شده یا تعداد پشه در این مناطق افزایش می‌یابد، پشه آلوده، ویروس را از انسانی به انسان دیگر منتقل می‌کند و همه‌گیری شدت می‌گیرد . رایج‌ترین درمان برای مبتلایان، استراحت کافی، مصرف مایعات فراوان، مصرف استامینوفن و پرهیز جدی از مصرف مسکن‌های کاهش‌دهنده التهابات استخوانی مثل ایبوپروفن، آسپرین، ژلوفن، نوافن، دیکلوفناک، ناپروکسن، مفنامیک اسید به دلیل بروز خونریزی در بیمار است.

با توجه به آمار بالای انتقال بیماری به دلیل قابلیت گزش همزمان چند نفر، طی ۳۰ سال اخیر تب دنگ به عنوان یکی از پر ابتلاترین بیماری‌های ویروسی در جهان شناخته شده و از نیمه دهه ۱۹۹۰ میلادی تلاش برای جلوگیری از ایجاد کانون‌های تولید بیماری برای سازمان جهانی بهداشت یک اولویت مهم به شمار می‌آید .

تب دنگ در ایران ناشناخته نیست و طی دهه اخیر مواردی از بیماری در ایران شناسایی شده چنان‌که عبدالرضا میراولیایی؛ مسوول مدیریت بیماری‌های منتقله از پشه آئدس در گفت‌وگو با خبرگزاری ایسنا می‌گوید: « بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، مناطق جنوبی ایران در کمربند انتشار بیماری‌های ناشی از گزش پشه آئدس قرار دارند و هرچند که این پشه بومی کشور نیست، اما ایران شرایط آب و هوایی خوبی برای استقرار پشه آئدس دارد و پتانسیل ورود ناقل تب دانگ به ایران مخصوصا در مناطق جنوبی کشور بالا است. »

طبق گفته این مقام مسوول در وزارت بهداشت، از سال ۱۳۹۵ تا پایان ۱۴۰۱ تعداد قطعی بیماری تب دنگ در کشور ۶۰ مورد بوده که همه موارد هم «وارده از خارج کشور » بوده است .

سابقه شناسایی مبتلایان در سال جاری

حدود یک ماه بعد از شناسایی اولین مبتلا در ایران و هفته پایانی خرداد، معاون وزارت بهداشت از وجود پشه آئدس در ۶ استان کشور خبر داد و گفت که استان‌های فارس، خوزستان، هرمزگان، بوشهر، سیستان و بلوچستان، مازندران، گیلان و گلستان، مناطق پرخطر از نظر وجود این بیماری بوده و موارد وارداتی ابتلای بیمار در این مناطق فراوان است.

نیمه خرداد امسال، سرپرست شبکه بهداشت و درمان لامرد (استان فارس) از شناسایی یک مورد قطعی مبتلا به تب دنگ در این شهرستان خبر داد در حالی که یک هفته پیش از آن هم یک بیمار در شهرستان لارستان شناسایی شده بود و معاون دانشگاه علوم پزشکی شیراز اعلام کرد که مبتلایان شناسایی شده در این استان، اتباع ایران و مسافران ورودی از امارات و عمان بوده‌اند .

در همین ایام، معاون بهداشت دانشگاه علوم پزشکی بوشهر هم از شناسایی اولین مبتلای تب دنگ در شهرستان گناوه خبر داد و گفت که این بیمار سابقه سفر به امارات داشته و نیمه خرداد به استان بوشهر برگشته است.

روزهای پایانی خرداد، تب دنگ در استان خراسان رضوی هم مشاهده شد و رییس گروه بیماری‌های واگیر دانشگاه علوم پزشکی مشهد از شناسایی اولین مبتلای تب دنگ در این استان خبر داد و اعلام کرد که این بیمار، مردی ۴۳ ساله است که ساکن شهر مشهد و شاغل در کشور امارات بوده و اوایل خرداد به کشور امارات رفته و روز ۲۰ خرداد با علائم تب، بثورات پوستی و بدن درد به بیمارستان امام رضای مشهد مراجعه کرده که نتیجه آزمایش‌ها، ابتلای این مرد به تب دنگ را تایید کرده و بعد از بستری و دریافت درمان‌های نگهدارنده و سرم تراپی، با حال عمومی مساعد از بیمارستان مرخص شده است.

این مقام مسوول در دانشگاه علوم پزشکی مشهد اعلام کرد که در این زمان، کشورهای عراق، امارات، پاکستان، افغانستان، عمان، عربستان، یمن، قطر و تمام کشورهای خلیج فارس آلوده به پشه آئدس هستند و در ایران نیز استان‌های سیستان و بلوچستان، گیلان، تمامی شهرهای استان هرمزگان، بوشهر (شهرهای عسلویه و کنگان) آلوده به پشه آئدس مهاجم ناقل بیماری تب دنگ هستند.

به دنبال شناسایی مبتلای تب دنگ در مشهد، معاون دانشگاه علوم پزشکی بوشهر از افزایش تعداد مبتلایان تب دنگ در این استان به سه نفر خبر داد و گفت که هر سه بیمار که در شهرهای گناوه، کنگان و چغادک شناسایی شده‌اند، ملوان و بازرگانی بوده‌اند که به کشورهای حاشیه خلیج فارس سفر کرده‌اند و یکی از مبتلایان، دچار نوع خفیف بیماری بوده که بعد از بستری و مراقبت‌های ویژه از بیمارستان مرخص شده اما دو مبتلای دیگر، دچار نوع متوسط و شدید بیماری هستند.

تا ۲۷ خرداد، تعداد مبتلایان تب دنگ در ایران به ۹۲ نفر افزایش یافته بود و ۳ نفر از مبتلایان هم فوت کرده بودند (دو نفر در دوبی و یک نفر در داخل کشور) و در این زمان، معاون وزارت بهداشت تاکید کرد « هر نوع گزش پشه در استان‌های فارس، خوزستان، هرمزگان، بوشهر، سیستان و بلوچستان، مازندران، گیلان و گلستان، می‌تواند گزش آئدس باشد.»

۳۰ خرداد امسال دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان از شناسایی ۲۰ مبتلای تب دنگ طی یک ماه اخیر در این استان خبر داد و اعلام کرد که مبتلایان، مسافران ورودی از کشور امارات بوده‌اند.

یک روز پس از آن، مسوولان دانشگاه علوم پزشکی قزوین هم اعلام کردند که دو مبتلای تب دنگ در این استان شناسایی شده است . تا ۱۰ تیر سال جاری پشه ائدس در ۱۴ شهرستان استان گیلان هم شناسایی شده و دانشگاه علوم پزشکی گیلان، یک مبتلای این بیماری در شهر املش را هم ثبت کرده که مانند اغلب مبتلایان، از مسافران ورودی از کشورهای حاشیه خلیج فارس بوده است.

تا پایان هفته قبل، سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان هم از شناسایی ۳ مورد مشکوک به تب دنگ در اصفهان خبر داد و گفت که این سه نفر سفرهایی به امارات و پاکستان و استان‌های جنوبی کشور داشته‌اند.

مسوولان وزارت بهداشت، هفته گذشته اعلام کردند که شهر پنجور پاکستان در فاصله ۲۰۰ کیلومتری مرز جنوب شرقی ایران از کانون‌های اصلی تب دنگ در چند سال اخیر است که اتفاقا تردد زوار پاکستانی اربعین هم از این مسیر است و با توجه به شناسایی پشه‌های آلوده در استان‌های بوشهر، هرمزگان و سیستان و بلوچستان به ویژه چابهار، حتما در استان‌های همجوار مانند فارس، خوزستان و کرمان، احتمال وجود پشه آلوده هست و باید در ماه‌های شهریور و مهر منتظر اوج شیوع تب دنگ در ایران باشیم.

نکته مهمی که هفته گذشته مسوولان وزارت بهداشت مطرح کرده‌اند، جهش بیماری و نوع سرایت به دلیل شدت الودگی در یک منطقه است چنانکه می‌گویند: « هفت مورد در داخل کشور (۶ نفر در بندر لنگه) مبتلا شده‌اند و ابتلای هفت مورد به این معنا است که یک منطقه دارای پشه آلوده است و احتمال انتقال بیماری از انسان به انسان وجود دارد. همان‌گونه که وقتی ۱۲۵ مبتلا، از امارات بیماری تب دنگی را به کشور آورده‌اند به این معناست که هزاران نفر از شهروندان سایر کشورها که در شهرهای امارات حضور دارند به بیماری تب دنگی مبتلا شده‌اند»

هشدار نهفته در این نکته این است که باید تمام مسافران ورودی از کشورهایی که اکنون کانون بیماری هستند تحت غربالگری و پایش قرار بگیرند. مسوولان وزارت بهداشت می‌گویند که بارش‌های سیل آسا و وقوع سیل در کشور امارات در ماه‌های اخیر، دلیلی بر تکثیر پشه ائدس و شیوع بیماری تب دنگی در این کشور بوده اما در ماه‌های اخیر کشورهای دیگری از جمله پاکستان و افغانستان و عراق هم گرفتار سیل شده‌اند.

تعداد زیادی از مسافران ورودی از مرز زمینی غربی و شرقی، از مبادی رسمی وارد کشور می‌شوند و اگر از کانون‌های الوده آمده باشند، در مرز رسمی مورد غربالگری قرار می‌گیرند اما خطر اصلی مربوط به آن تعداد از اتباع غیرقانونی و غیرمجازی است که در تمام ایام سال، پنهانی و قاچاقی از افغانستان که یک کانون تب دنگ و سایر بیماری‌های عفونی کنترل نشده است وارد ایران می‌شوند و بدون آنکه تحت پایش و غربالگری ویروسی و عفونی قرار گرفته باشند، به تمام کشور آزادانه رفت و آمد می‌کنند و البته هیچ منعی هم برای تردد غیرقانونی شان وجود ندارد و البته بیماری‌های عفونی منتقله از طریق اتباع افغان غیرقانونی، هر سال یک هشدار جدی برای تمام هموطنان ایرانی است و تعداد زیادی از مردم هم هر سال به انواعی جدید از وبا و آنفلوآنزا و سرماخوردگی و عفونت‌های ویروسی مبتلا می‌شوند که محصولات وارداتی توسط افغان‌های غیرمجاز در کشورند و بنابراین، اتباع غیرمجاز افغانستان، خطر بزرگی از بابت انتقال انواع بیماری‌ها به ایران و به شهروندان ایرانی محسوب می‌شوند.

افزایش نیاز به فرآورده‌های خونی برای مبتلایان بدحال به موازات کاهش تعداد اهدا‌کنندگان خون در میان مبتلایان به دلیل ممنوعیت ۶ ماهه اهدای خون هر مبتلای تب دنگ، خطری است که استان‌های کانون زیست پشه آئدس را تهدید می‌کند اگرچه که تا امروز مسوولان سازمان انتقال خون صحبت یا هشداری در این باره نداشته‌اند.

میر اولیایی، هفته قبل در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا گفت: «سند پدافند زیستی مدیریت برنامه آئدس مهاجم در کشور تدوین و به تمام دستگاه‌ها ابلاغ شده اما آئدس، معضلی فراتر از وزارت بهداشت است چرا که این پشه را در مناطقی می‌بینیم که از لحاظ بهسازی محیط و پیرامون محیطی دچار اشکال است و مدیریت پسماند به خوبی انجام نمی‌شود و بنابراین، همه دستگاه‌ها از جمله شهرداری‌ها، گمرکات و فرودگاه‌های بین‌المللی و هر جایی که ارتباط با خارج از کشور دارد باید برای بهسازی محیط همکاری کنند.

با توجه به اینکه پشه آئدس مهاجم، بیشتر روزگرد است و بیشتر هم در زمان طلوع و غروب خورشید بیشترین گزش را انجام می‌دهد و تمایل زیادی به فعالیت در ظروف آب دست‌ساز بشر و تخم‌گذاری در زیستگاه‌های کوچک دارد، مخازن ذخیره آب در مناطق جنوبی کشور یا مناطق کویری که آب شرب به میزان کافی در تمام ساعات روز در دسترس نیست مکانی برای فعالیت این پشه است و بنابراین، لازم است که برای جلوگیری از استقرار این پشه، آب بهداشتی در اختیار مردم قرار بگیرد. مردم هم باید با پاکیزه نگه داشتن محیط زندگی‌شان از ایجاد فضاهایی که باعث فعالیت این نوع پشه می‌شود، پرهیز کنند. »

نیمی از جمعیت جهان در معرض ابتلا به تب دنگ

در حال حاضر، حدود ۴ میلیارد نفر از جمعیت جهان و ساکن در قاره آفریقا، امریکا، مدیترانه شرقی، خاورمیانه، آسیای جنوب شرقی و غرب اقیانوس آرام در معرض خطر ابتلا به تب دنگ هستند اما ظرف سال‌های اخیر، موارد ابتلا در اروپا، مدیترانه شرقی و امریکای جنوبی هم افزایش یافته است . طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت، شیوع بیماری ظرف ۱۰ سال (۲۰۱۰ تا ۲۰۱۹) ۱۰ برابر افزایش داشته و از ۵۰۵ هزار مورد در سال ۲۰۱۰ به بیش از ۵ میلیون مورد در سال ۲۰۱۹ رسیده و سال ۲۰۲۳ بین ۱۰۰ میلیون تا ۴۰۰ میلیون نفر از جمعیت ۸۰ کشور جهان توسط پشه ائدس گزیده شده‌اند و در این سال بیش از ۶ میلیون ابتلای قطعی و بیش از ۷ هزار مرگ بر اثر ابتلا به تب دنگ در دنیا ثبت شده در حالی که تعداد ۴.۵ میلیون نفری مبتلایان در قاره امریکا در این سال، یک رکورد نگران‌کننده برای سازمان جهانی بهداشت است.

نرخ مرگ در مبتلایان شدید، ۰.۸ تا ۲.۵ درصد و در صورت دریافت درمان کافی، کمتر از ۱ درصد است اما افت شدید فشار خون به دلیل بی‌توجهی به درمان مبتلایان می‌تواند نرخ مرگ را تا ۲۶ درصد افزایش دهد علاوه بر اینکه احتمال مرگ در کودکان کمتر از ۵ سال ۴ برابر بیشتر از کودکان بالای ۱۰ سال است . بی‌علامت بودن بیماری در ۴۰ تا ۸۰ درصد مبتلایان؛ به خصوص در مراحل اولیه ابتلا و شباهت علائم بیماری با کرونا و آنفلوآنزا، خطر بی‌توجهی به درمان و مراقبت را افزایش داده و احتمال بیشتر بودن موارد مرگ ناشی از تب دنگ به دلیل شناسایی نشدن دقیق مبتلایان را تشدید کرده چنان‌که در مبتلایان نوع شدید بیماری، خطر مرگ تا ۲۰ درصد افزایش می‌یابد . امروز تب دنگ در بیش از ۱۰۰ کشور جهان به عنوان یک بیماری بومی شناخته می‌شود و متخصصان عفونی، تغییرات آب و هوایی را در شیوع این بیماری و فعالیت پشه آئدس موثر می‌دانند.






نظر شما درباره این مقاله:







اینترنت ایران، وخیم‌تر از چین و کامرون
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 18:35

اینترنت ایران، وخیم‌تر از چین و کامرون


روزنامه اعتماد

درباره تحریم، فیلترینگ و انحصار به مردم گزارش و جواب شفاف و دقیق بدهید

انجمن تجارت الکترونیک تهران، در آخرین ساعات برگزاری رویداد الکامپ ۲۷ سومین گزارش کیفیت اینترنت را رونمایی کرد و از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری خواست تا موضع خود را به‌صورت شفاف در مورد فیلترینگ، تحریم و اینترنت اعلام کنند. به گفته رییس این انجمن «وضعیت کیفیت اینترنت در ایران نسبت به ۶ ماه گذشته هیچ تغییری نکرده» و حتی «در اردیبهشت‌ماه، قطعی یک هفته‌ای نسخه ششم پروتکل اینترنت یا همان IPV6 اتفاق افتاده که پیگیری‌ها در این زمینه نتیجه نداد.»

پروتکل اینترنت نسخه ۶ (Internet Protocol version 6) یا به اختصار (IPv6) جدیدترین نسخه پروتکل اینترنت است که ارتباط‌های اینترنتی بر پایه آن شکل می‌گیرد. IPV4 از فضای آدرسی ۳۲ بیتی استفاده می‌کند که اجازه وجود حدود ۴ میلیارد آدرس در اینترنت را می‌دهد. با توجه به اینکه امروزه بسیاری از دستگاه‌ها افزون بر کامپیوترها مانند موبایل‌ها، دوربین‌ها و حتی لوازم خانگی و قاب عکس‌های دیجیتال به اینترنت متصل می‌شوند، این فضا رو به اتمام است و به همین دلیل ۶IPV در حال جایگزین شدن است که مشکل فضای آدرسی را رفع می‌کند.

قطع کنترل شده دسترسی به اینترنت

انجمن تجارت الکترونیک تهران می‌گوید: «درست در زمانی که شرکت‌های پیشرو حوزه ابری در حال توسعه زیرساخت‌ها و پیشرفت و ارایه خدمات بر بستر IPv6 بودند، ناگهان این پروتکل در کشور، بدون هیچ‌گونه اطلاع‌رسانی و توضیح درباره علت و اهمیت موضوع، قطع شد!» طبق بررسی‌های انجام شده این انجمن « از روز یکشنبه، ۳۰ اردیبهشت سال جاری شرکت ارتباطات زیرساخت AS49666 حجم گسترده‌ای از مسیرهای تعریف شده مرتبط با ایران روی بستر IPV6 به اینترنت را از حالت ارسال خارج کرده است.»

این اختلال ۶ روز به طول انجامیده، اما انجمن تجارت الکترونیک تایید کرده که «با توجه به همزمانی این اتفاق با درگذشت رییس‌جمهور و هیات همراه، به نظر می‌رسد این اختلال به نوعی قطع کنترل شده دسترسی آزاد به اینترنت در بستر نسخه ششم پروتکل اینترنت باشد. با گذشت چند هفته از این حادثه، مانند سابق با وجود پیگیری رسانه‌ها و افراد مختلف هنوز پاسخ رسمی‌ای به این موضوع داده نشده است.»

هماهنگی گزارش سوم با وزارت ارتباطات

در حالی که گزارش دوم کیفیت اینترنت ایران با انتقاد وزیر ارتباطات مواجه شده بود، پویا پیرحسینلو، رییس کمیسیون اینترنت و زیرساخت انجمن تجارت الکترونیک در نشست رونمایی و تحلیل گزارش کیفیت اینترنت در بهار ۱۴۰۳ گفت: «سعی کردیم این گزارش را با هماهنگی و بررسی اولیه کارشناسی وزارت ارتباطات انجام دهیم. نظرات آنها را دریافت کردیم، اما این‌طور نیست که بتوان گفت این گزارش تایید آنها را دارد. در واقع بعد از کنترل‌های لازم و دریافت اطلاعات دو طرف، هیات‌مدیره انجمن تصمیم گرفت گزارش را ارایه دهد.»

فیلتر یک شبکه اجتماعی فقط با ۴ رای!

حمید رضا احمدی، نایب‌رییس کمیسیون اینترنت انجمن تجارت الکترونیکی نیز با اعلام اینکه هیچ شبکه اجتماعی خارجی در ایران نیست که فیلتر نشده باشد، گفت: شبکه اجتماعی توییچ فقط با ۴ رای فیلتر شده است. طبق گفته او اگر قرار باشد شبکه اجتماعی فیلتر شود با اکثریت نسبی، رای به فیلتر داده می‌شود، اما اگر قرار باشد از فیلتر خارج شود باید تمامی اعضا در جلسه کمیته تعیین مصادیق مجرمانه حضور پیدا کنند و رفع فیلتر با اکثریت مطلق آرا صورت گیرد.

فیلترینگ و سیاست‌های سلیقه‌ای

گزارش سوم کیفیت اینترنت در ایران می‌افزاید: «یافته‌ها درباره وب‌سایت‌های محدودشده نشان می‌دهد که برخی دامنه‌ها با قوانین کلی مصادیق محتوای مجرمانه منطبق هستند، اما سهم قابل‌توجهی از وب‌سایت‌های پربازدید کاربردی هم فیلتر هستند که مجموعا این وب‌سایت‌ها سهم قابل‌توجهی از نیازهای روزمره ایرانیان را شامل می‌شوند. به‌طور کلی این وضعیت را می‌توان نمادی از ناکارآمدی ساختار و عملکرد فیلترینگ به اصطلاح «هوشمند» در کشور دانست که شهروندان را از دسترسی به اطلاعات کاربردی محروم می‌کند؛ چیزی که از نتیجه بدیهی سیاست‌های سلیقه‌ای، ایران را در قعر کشورهای بدون دسترسی آزادانه به اینترنت قرار داده است.»

بدترین وضعیت دسترسی به شبکه‌های اجتماعی

این گزارش می‌افزاید: شبکه‌های اجتماعی توییتر، اینستاگرام، تلگرام، واتس‌آپ، فیس‌بوک، یوتیوب، توییچ و پینترست در ایران فیلتر است و از این نظر ایران همراه چین و ترکمنستان در صدر کشورهای با محدودیت حداکثری در شبکه‌های اجتماعی قرار دارد. وب‌سایت Surfshark در آمارهای تحلیلی منتشر شده در نیمه اول سال جاری میلادی، ۲۹ کشور جهان درگیر انواع سانسورهای اینترنتی را بررسی کرده که طبق آن ایران جزو کشورهای با بدترین وضعیت دسترسی آزادانه به شبکه‌های اجتماعی بوده است.

این گزارش اضافه می‌کند: «افزون بر نیمی از کاربران با وجود اعمال شدیدترین محدودیت‌ها، همچنان از پلتفرم‌های مسدودشده به‌طور خاص اینستاگرام، واتس‌آپ و تلگرام استفاده می‌کنند و اعمال محدودیت بر شبکه، افزایش قیمت و تحمیل دردسرها و زحمت‌های فراوان برای کاهش کاربران این پلتفرم‌ها، صرفا در کاهش ترافیک این پلتفرم‌ها یا جلوگیری از افزایش بیشتر ترافیک مصرفی آنها کارگر افتاده که هرگز نمی‌توان این موضوع را به منزله کاهش محبوبیت نزد کاربران در نظر گرفت و این اتفاق بیش از همه باعث موفقیت بزرگ صنعت فیلترشکن‌های داخلی و خارجی شده است.»

موضع خود را روشن کنید

پویا پیرحسینلو، رییس کمیسیون اینترنت و زیرساخت انجمن تجارت الکترونیک در نشست رونمایی از این گزارش عنوان کرده که «ما از رییس‌جمهور آینده می‌خواهیم از اقدامات خود در برابر تحریم، فیلترینگ و انحصار به مردم گزارش و جواب شفاف و دقیق بدهد. علاوه بر این با توجه به دور جدید مجلس سه درخواست از ریاست مجلس مطرح کرده‌ایم تا در کنار شفاف‌شدن ۶ رای ریاست‌جمهوری، ۲ رای مجلس هم درباره فیلترینگ شفاف شود.»

او اضافه کرد: «امیدواریم در مورد رفع انحصار هم گزارش شفاف دهند تا ما هم به‌طور دقیق وضعیت را رصد کنیم. به‌دلیل تحریم‌ها خیلی از شرکت‌های ایرانی نمی‌توانند وارد باراز جهانی شوند، بعضی از طریق پروکسی‌ها یا شرکت‌های نیابتی اقدام می‌کنند و بسیاری ناچار به مهاجرت می‌شوند. در این شرایط ما هم فرصت را از دست می‌دهیم، هم متحمل هزینه و هم تحریم می‌شویم.»

خدمت به صنعت فیلترشکن

حمیدرضا احمدی، نایب‌رییس کمیسیون اینترنت و زیرساخت انجمن تجارت الکترونیک نیز در این نشست عنوان کرد: «ممکن است در دفاع از فیلترینگ بگویند امریکا هم تیک‌تاک را فیلتر می‌کند. اما مساله این است که هیچ شبکه اجتماعی پرمخاطبی باقی نمانده که در ایران فیلتر نکرده باشند. در دفاع از سیاست فیلترینگ شبکه‌های احتماعی می‌گویند این اقدام موفق بوده، اما واقعیت این است که فقط خدمت بزرگی به صنعت فیلتر‌شکن‌ها رسانده است. از پاییز ۱۴۰۱ استفاده از فیلترشکن‌ها سه برابر شده است.»

او افزود: «بر اساس منابع پیمایشی و تحلیل شرکت‌ها ۸۳.۶ درصد کاربران اینترنت از فیلترشکن استفاده می‌کنند و این رقم رابطه مستقیمی با فیلتر شدن اینستاگرام و واتس‌آپ داشته است. در روز هر کاربر ایرانی ۴ ساعت از فیلترشکن استفاده می‌کند و یک چهارم آنها برای وی‌پی‌ان پول پرداخت می‌کنند. این پولی است که در شرایط ایده‌آل می‌تواند وارد چرخه نوآوری، زیرساخت و شبکه شود، اما می‌رود سمت کسانی که وی‌پی‌ان می‌سازند و پخش می‌کند.»

در گزارش انجمن تجارت الکترونیک تهران نیز آمده که « اصرار بر تداوم اعمال این سیاست در سطوح ناشفاف و عدم بازنگری جدی در یک سال اخیر، به تعمیق شکاف اجتماعی، دو‌قطبی شدن هر چه بیشتر جامعه و تضعیف انسجام اجتماعی رضایت داده و شهروندان را به سمت کلونی‌های جدا افتاده و «اتاق‌های پژواک» رهنمون کرده است. »

کیفیت اینترنت در قعر رده‌بندی‌های جهانی

اما نگاهی به گزارش سوم انجمن تجارت الکترونیک تهران نشان می‌دهد ایران در بین ۱۰۰ کشور در جایگاه ۹۵ دسترسی آزاد به اینترنت قرار دارد و اگر کشورهای بدون اطلاعات کافی در رابطه با محدودیت را حذف کنیم، اینترنت ایران در وضعیتی پایین‌تر از چین و کامرون در صدر کشورهای دارای محدودیت در دسترسی آزاد به اینترنت است. در واقع ایران در شاخص‌های کلی کیفیت اینترنت در قعر رده‌بندی‌های جهانی قرار دارد؛ وضعیتی که بنا به گفته بسیاری از متخصصان و سیاست‌پژوه‌های حوزه اینترنت، نتیجه سیاستگذاری‌های محدودیت‌ساز داخلی و تحریم‌کننده یک‌جانبه بین‌المللی است.

اختلال و کندی پابرجاست

این گزارش اضافه می‌کند: «در طول ۶ ماه گذشته تغییر جدی در بخش اختلالات دیده نمی‌شود و همچنان نزدیک به یک درصد ارتباطات با ۵۰۰۰ وب‌سایت پربازدید کشور با کندی کامل و بیش از ۳۲ درصد با کندی یا اختلال نسبی مواجه است.»اگر این اختلال بر اساس وب‌سایت‌های فیلتر شده بررسی شود، مشخص می‌شود که میزان کندی و اختلال به شکل چشمگیری و تا ۵ برابر افزایش می‌یابد.

اثر تخریبی تحریم‌ها

این گزارش همچنین به تحریم‌های مرتبط و تاثیرگذار روی کیفیت دسترسی آزاد به اینترنت در ایران می‌پردازد و می‌گوید: « کاربـران معمولـی ایرانـی بـدون فیلترشکن/تحریم شـکن قابلیـت دسترسی بـه بسـیاری از سـرویس‌های بین‌المللی را ندارنـد و معمولا بــا خطای معــروف ۴۰۳ مواجــه می‌شوند، حتــی بــا تغییــر IP نیــز به دلیــل تحریم‌های بانکی از ســرویس‌های دارای Subscription خارجــی محــروم می‌مانند. مهم‌تریــن و در آینــده پررنگ‌تریــن اهمیــت ایــن مساله، ســرویس‌های هــوش مصنوعــی خواهند بــود؛ مـدل کسـب درآمـد این‌گونـه سـرویس‌ها معمولا بـه شـکل گرفتـن اشـتراک ماهانه اسـت. »

فیلترینگ سایت‌های داخلی برای خارجی‌ها

انجمن تجارت الکترونیک می‌افزاید: «عجیب‌تر از فیلتر کردن ســایت‌های خارجی، فیلتر کردن سـایت‌های داخلـی بـرای کاربران خارج از کشـور اســت. بسیاری از وب‌سایت‌های دولتی و بانک‌های ایرانـی بـرای کاربران بین‌المللـی دردسترس نیسـتند. وب‌سایت‌های مهــم کشــور از جملــه مجلس، وزارتخانه‌ها، سازمان‌های بــزرگ کشور، شــاپرک و... بــرای کاربران خارج از ایران دردسترس نیســت! نکته مهم در این زمینه، این است که از زمان انتشار گزارش دوم تاکنون حدود ۵۰ دامنه دیگر به این فهرست اضافه شده‌اند!»






نظر شما درباره این مقاله:







پیام تبریک عبدالحمید به مسعود پزشکیان
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 17:50

پیام تبریک عبدالحمید به مسعود پزشکیان


مولوی عبدالحمید، امام‌جمعه اهل‌سنت زاهدان در پیامی پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات ریاست‌جمهوری را به وی تبریک گفت. آقای عبدالحمید نوشت: «با آغاز به کار دولت، در اولین فرصت، مردم ایران در انتظار پایبندی به عهد و میثاقی که با ملت بستید خواهند بود.»

عبدالحمید در این پیام «ایجاد تغییر و تحول اساسی» را مهمترین پیام «افزایش مشارکت در دور دوم انتخابات» عنوان کردند و خطاب به رئیس دولت چهاردهم خاطرنشان ساختند: «با آغاز به کار دولت، در اولین فرصت، مردم ایران در انتظار پایبندی به عهد و میثاقی که با ملت بستید خواهند بود».

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر امام‌جمعه اهل‌سنت زاهدان، متن پیام مولوی عبدالحمید بدین شرح است:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

جناب آقای دکتر پزشکیان؛ رئیس‌جمهور منتخب ملت شریف ایران
السلام عليکم و رحمةالله

پیروزی شما را در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری به جنابعالی و مخصوصا به ملت سربلند ایران تبریک می‌گویم. البته تبریک نهایی به حضرتعالی را به موفقیت‌تان در تحقق اهداف و وعده‌های‌تان که ملت ایران با ملاحظه‌ی آن وعده‌ها به صحنه آمد، موکول می‌کنم.

جناب دکتر پزشکیان!
چنان‌که مستحضرید متفاوت‌ترین انتخابات را در تاریخ جمهوری اسلامی ایران تجربه کردیم. از دیدگاه تمام کارشناسان و سیاستمداران، عدم مشارکت بیش از ۶۰ درصد از واجدین شرایط در دور اول انتخابات، اعتراض صریحی بود به وضعیت موجود و پیام روشنی بود از انزجار عمومی و فاصله‌ی ملت با اِعمال سیاست‌های غیرمتعادل و ناموزون.

جناب آقای پزشکیان!
علی‍رغم بسیج تمام رسانه‌ها و ارائه‌ی آمارهای ادعایی غیرواقعی در خصوص پیشرفت کشور و سامان‌یافتن زندگی مردم و نیز تلاش گسترده‌ی لایه‌های قدرت در تمام نهادها به‌منظور همراهی ملت و مشارکت در انتخابات، ملت آگاه ایران پیام خود را در ۸ تیرماه با زبان بی‌زبانی و با نشستن در خانه به رساترین شکل ممکن ارائه نمود. البته جای تامل و خرسندی است که تمام آگاهان و به‌ویژه قاطبه‌ی زمامداران و مسئولین نظام، این پیام را به خوبی دریافت کردند.
به اذعان آگاهان و فعالان اجتماعی و بر اساس تحقیقات میدانی، موجی که در مرحله‌ی دوم ایجاد شد و سبب افزایش میزان مشارکت رأی‌دهندگان گردید، پیام آگاهانه‌ی دیگری از نوع «اعتراضی» بود؛ حاکی از اینکه ملت ایران خواهان «ایجاد تغییر و تحول اساسی» است.

ریاست محترم جمهور!
حضرتعالی در مناظرات مخصوصاً در مرحله‌ی دوم، مطالبات ملت عزیز ایران را آگاهانه و خردمندانه مطرح کردید؛ از اعمال تبعیض، بی‌عدالتی، عدم بکارگیری شایستگان و فرار مغزها و نخبه‌ها سخن گفتید و بر اجرای عدالت و تحقق آزادی و نقش اقوام و ادیان و مذاهب تاکید نمودید. ملت فهیم و آگاه ایران رویکرد نوین شما را ملاحظه نمود و با انتخاب حضرتعالی پیام دوم خویش را مبنی بر «ایجاد تغییر» ارائه کرد.
ملت هوشمند ایران درواقع با «تاکتیک عقب‌نشینی» در مرحله‌ی اول، و «حضور در میدان» در مرحله‌ی دوم پیام خود را داد و گل پیروزی را به ثمر رساند به نحوی که دنیا را حیرت‌زده کرد.
شایان ذکر است؛ با توجه به اینکه جنابعالی تصریح کرده‌اید به هیچ حزبی وابستگی ندارید، آرایی که دریافت کرده‌اید آرای تودۀ مردم ایران هستند.

جناب آقای پزشکیان!
ملت ایران که از وضعیت موجود خسته شده و از فشارهای متعدد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به ستوه آمده و اقشار مستضعف، استخوان‌هایش زیر بار مشکلات معیشتی شکسته است، به فعالیت‌ها و تلاش‌های مدنی خود تا تحقق کامل خواسته‌های برحق خویش اعم از اجرای عدالت و آزادی، رفع تنگ‌نظری‌ها، بهبود وضع معیشت، تحقق اقتصاد پویا، بازگشت عزت و اعتبار بین‌المللی و دست‌یافتن به منافع و حقوق ملی ادامه داده و مطالبه‌گری خواهد کرد.

آقای پزشکیان!
مطمئن باشید که این ملت فهیم، حضرتعالی را در راه رسیدن به خواسته‌های بحق خود و تحقق آرمان‌های والای ملی تنها نخواهد گذاشت و در تمام عرصه‌ها از آن‌جناب حمایت خواهد کرد.
در پایان یادآور می‌شود که عهد و میثاق جنابعالی در پیگیری مطالبات بحق ملت ایران و آغاز تغییرات مورد نظر، از حافظه‌ی این ملت آگاه فراموش نخواهد شد و طبیعی‌ست با آغاز به کار دولت، در اولین فرصت، مردم ایران در انتظار پایبندی به عهد و میثاقی که با ملت بستید خواهند بود و روشن است تغافل و نادیده‌گرفتن این مهم از سوی تیم حضرتعالی، باری دیگر امیدها را به یاس، زبان‌ها را به نقد، و شور و شوق را به نارضایتی و سرخوردگی تبدیل خواهد کرد.
امیدوارم با توکل بر الله تعالی و توجه به مشکلات مردم خوب ایران موفق و مؤيد باشید.

عبدالحمید
امام‌جمعه اهل‌سنت زاهدان
۱۶ تیرماه ۱۴۰۳






نظر شما درباره این مقاله:







واکنش آمریکا به نتیجه انتخابات ایران
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 17:30

واکنش آمریکا به نتیجه انتخابات ایران







نظر شما درباره این مقاله:







جامعه‌شناسی انتخابات ریاست جمهوری!
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 16:43

جامعه‌شناسی انتخابات ریاست جمهوری!


مهران صولتی

مسعود پزشکیان در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی رسید. انتخاباتی که اگرچه از نظر حاشیه‌های پیرامون آن پررونق و از حیث تعداد مشارکت کنندگان کم‌رمق بود ولی به دلیل برخورداری از شماری تفاوت‌های بدیع با تجربه‌های پیشین شایسته تحلیل‌های عمیق‌تری می‌باشد. در این یادداشت می‌کوشم تا از منظر جامعه شناختی نگاهی اولیه به برخی از ویژگی‌های این انتخابات بیفکنم:

کلیدواژه انتخابات اخیر نه توسعه سیاسی یا اصلاحات اقتصادی بلکه تلاش برای یک زندگی معمولی بود. پیامی که کمپین پزشکیان از جنبش زن، زندگی، آزادی وام گرفت و به فصل مشترک مردم و تنها نامزد اصلاح‌طلب حاضر در رقابت‌ها تبدیل شد. عبارتی که هیچ توضیحی برای معرفی نیاز نداشت و صرفا از یک فقدان چنددهه‌ای در کشاکش آرمان‌های پرطمطراق سیاسی مانند انقلاب، بسط عدالت، و مبارزه با استکبار جهانی حکایت داشت.

این انتخابات از همان آغاز با قوی‌ترین و منسجم‌ترین موج تحریمی که تاکنون ظهور یافته است روبرو شد که ناشی از شکل‌گیری نوعی خودآگاهی ملی در طی پنج سال اخیر بود. پدیده‌ای که به مجموعه‌ای از گفت‌و‌گوهای صریح و رادیکال میان قائلین به تحریم از یک‌سو و مشارکت‌جویان از طرف دیگر دامن زد. از همان ابتدا هم شمار خیرخواهان و دغدغه‌مندان در هر دو اردوگاه قابل توجه به نظر می‌رسید، امری که بیش از پیش بر غنا و ژرفای گفت‌و‌گوها می‌افزود.

انتخابات اخیر واجد هیچ گونه خیال‌بافی یا رویافروشی از سوی پزشکیان یا هواداران او نبود. هر دو نسبت به ظرفیت‌های جایگاه ریاست جمهوری کاملا اشراف داشتند و بر خلاف کمپین رقیب به یک جهان فرصت و یک ایران جهش قائل نبودند. موافقان پزشکیان پیش از هر چیز او را به مثابه روزنه‌ای برای ورود عقلانیت به عرصه اجرایی کشور می‌نگریستند تا بتواند از تحمیل‌ زیان‌های بیشتر بر ایران و ایرانیان جلوگیری به عمل آورد.

بیشتر مشارکت‌کنندگان در انتخابات از چیزباختگان چند ساله اخیر بودند که به دلیل هراس از سقوط در سیاه‌چاله توهمات جلیلی به صندوق آراء روی خوش نشان دادند. همان کسانی که مدت‌ها در برزخ میان رای دادن یا ندادن سرگردان بودند و بالاخره از بیم ویرانی ایران به پزشکیان رای دادند. رویدادی که پیشاپیش بر صحت این عبارت مهر تایید می‌زد که؛ رئیس جمهور آینده امکان محدودی برای اصلاح ولی امکان نامحدودی برای تخریب در اختیار دارد.

انتخابات اخیر همچنین فرصتی برای اعتماد دوباره به سیاست‌مداران در ایران فراهم آورد. امری که بعد از پایان دوره محمد خاتمی کمتر سابقه داشت. پزشکیان موفق شد تا خود را به عنوان فردی صادق و سالم معرفی کند که عزم بهبود وضعیت کنونی را دارد. نتیجه انتخابات هم نشان داد که اقبال مردمی که این بازنمایی را پذیرفته‌اند می‌تواند آغازی بر ترمیم سرمایه اجتماعی و احیای اعتماد از دست رفته نسبت به مسئولان در کشور محسوب شود.

نکته پایانی: انتخابات اخیر اما نشان داد که ایرانیان راه بلندی برای توسعه‌یافتگی پیش‌روی خود دارند. از یک‌سو نامزدها جز کلی‌گویی هیچ نقشه‌راهی به مخاطبان خود معرفی نکردند و از سوی دیگر مشارکت‌جویان و تحریم‌کنندگان نقطه مشترکی برای مفاهمه نیافتند. از همین رو به نظر می‌رسد این حجم از تفرق و بی‌افقی در ایران امروز تا مدت‌ها سرمایه‌های فکری این سرزمین را اتلاف و مردمان‌اش را سرگردان خواهد ساخت!

تلگرام نویسنده
@solati_mehran






نظر شما درباره این مقاله:







حماس پیشنهاد آمریکا برای مذاکره را پذیرفت
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 14:56

حماس پیشنهاد آمریکا برای مذاکره را پذیرفت


خبرگزاری رویترز روز شنبه ۱۶ تیر (۶ ژوئیه) به نقل از یک مقام ارشد حماس خبر داد که حماس پیشنهاد آمریکا برای آغاز گفتگوها برای آزادی گروگان‌های اسرائیلی از جمله مردان و سربازان را پذیرفته است.

این منبع که نامش فاش نشده تاکید کرده است، گروه حماس درخواست خود مبنی بر اینکه اسرائیل ابتدا به آتش‌بس دائمی قبل از امضای توافقنامه متعهد شود، کنار گذاشته و اجازه می‌دهد مذاکرات برای رسیدن به این هدف در مرحله اول شش هفته‌ای انجام شود.

یک نماینده فلسطینی که با میانجی‌گران بین‌المللی صلح در ارتباط است گفت که این پیشنهاد، در صورت پذیرش توسط اسرائیل، می‌تواند به چارچوب توافقی منجر شود و به جنگ ۹ ماهه بین اسرائیل و حماس در نوار غزه پایان دهد.

یک منبع در تیم مذاکره‌کننده اسرائیل که نخواست نامش فاش شود نیز گفت اکنون شانس واقعی برای توافق وجود دارد.

این اظهارات در تضاد شدید با موارد قبلی در جنگ ۹ ماهه غزه است که اسرائیل شرایط تحمیل شده توسط حماس را غیرقابل قبول اعلام کرده بود.

سخنگوی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل درباره روند جدید در مذاکرات بلافاصله اظهارنظر نکرد اما گفته است که مذاکرات هفته آینده ادامه خواهد یافت و هنوز بین طرفین اختلاف نظر وجود دارد.

این منبع حماس گفته است پیشنهاد جدید تضمین می‌کند که میانجی‌ها آتش‌بس موقت، ارسال کمک و خروج نیروهای اسرائیلی را تا زمانی که مذاکرات غیرمستقیم برای اجرای مرحله دوم توافق ادامه دارد، تضمین می‌کند.

تلاش‌ها برای آتش‌بس و آزادی گروگان‌ها در نوار غزه در روزهای اخیر به دنبال اجرای یک دیپلماسی فعال بین آمریکا، اسرائیل و قطر عملی شده است. قطر تلاش‌های میانجی‌گری را از دوحه، جایی که رهبری تبعیدی حماس در آنجا مستقر است، رهبری می‌کند.

دولت آمریکا نیز تلاش‌های فشرده‌ای برای دستیابی به توافق پیش از انتخابات ریاست جمهوری در نوامبر سال جاری انجام می‌دهد.

نتانیاهو روز جمعه ۵ ژوئیه (۱۵ تیر) گفت که رئیس سازمان اطلاعات موساد اسرائیل از نشست اولیه با میانجی‌گران در قطر بازگشته و مذاکرات هفته آینده ادامه خواهد یافت.

دویچه وله فارسی






نظر شما درباره این مقاله:







ایرانیان در پی دموکراسی سکولار توسعه گرا هستند!
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 13:39

ایرانیان در پی دموکراسی سکولار توسعه گرا هستند!


مهدی نصیری

بر اساس نظر سنجی‌های معتبر رسمی و مشاهدات عینی و  میدانی، اکثریت مردم ایران خواهان سه تحول بنیادین و اساسی در حکمرانی هستند:

۱. دموکراسی و حاکمیت رای اکثریت و نه حاکمیت ولایت مطلقه فقیه که از هر قید و بند شرعی، عرفی، عقلی رها و آزاد است و انتخاباتش و ادعای مردم سالاری اش تنها برای ویترین آرایی و یا انداختن بار سوء حکمرانی بر گردن مردم است و نه تحقق خواسته های مردم که مالک مشاع کشور و حکومت هستند.

۲. سکولاریسم و جدایی حکومت از دین. تازه‌ترین سند این خواسته پیمایش سال گذشته وزارت ارشاد و کشور است که نشان می‌دهد ۷۰ درصد مردم ایران خواهان جدایی دین از حکومت هستند.

۳. حکمرانی توسعه‌گرا و دارای روابط سازنده با جهان بویژه آمریکا و اروپا که عقب ماندگی چهل ساله پس از انقلاب را پشت سر بگذارد و ایرانی آباد بسازد.

این سه خواسته اساسی بعلاوه خواسته‌هایی چون التزام به اعلامیه جهانی حقوق بشر و حفظ تمامیت ارضی، چیزی نیست که نظام کنونی و قانون اساسی‌اش و حاکم و عوامل مسلطش تامین کننده آن و یا در پی آن باشند و حتی اگر آمدن دولتهایی چون دولت خاتمی و روحانی گشایش‌ها و روزنه‌هایی برای مردم ایجاد کرده باشد و یا در دولت آینده آقای پزشکیان ایجاد شود، گرهی از کار فروبسته مردم ایران نخواهد گشود و اکثریت جامعه ایران همچنان ناراضی و سرخورده بوده و روحیه اعتراضی آنان چون آتش زیر خاکستر خواهد بود.

البته بهترین راه این است که آقای خامنه‌ای که در گذشته مانند آقای خمینی مشروعیت یک نظام را متوقف بر پذیرش اکثریت دانسته است، اعلام برگزاری یک رفراندم آزاد و با حضور همه ایرانیان داخل و خارج و جریان‌های مدنی موجود سیاسی با هر گرایش و عقیده‌ای برای تعیین نوع حکومت و سپس نگارش قانون اساسی جدید نموده و همگان بر نتیجه آن گردن نهند.

چنین رخدادی می‌تواند یک اقدام تاریخی تلقی شود و از بار مسئولیت تخریبها و فجایع صورت گرفته از سوی نظام بکاهد، همان طور که مقاومت آقای خامنه‌ای در برابر چنین راه حلی و تداوم حکمرانی نامشروع و ناکارآمد کنونی در زمره یکی از بدترین و ویرانگرترین دوره‌های حکمرانی در ایران ثبت خواهد شد.

به نظرم از امروز به بعد دوگانه اصولگرا و اصلاح‌طلب به سرعت جای خود را به دو گانه موافقان و مخالفان نظام خواهد داد. موافقان کسانی‌اند که حکمرانی موجود را مشروع و در مجموع مطلوب دانسته و به دنبال تداوم نظام ولایت فقیه هستند و مخالفان، خواهان عبور از جمهوری اسلامی و استقرار نظامی جدید با ویژگی‌های فوق‌الذکر خواهند بود و واضح است که اکثریت مردم و حتی اکثریت رای دهندگان به آقای پزشکیان در زمره مخالفان هستند.

انتخاب آقای پزشکیان وقفه‌ای در نهضت اعتراضی مردم ایران که جنبش سال ۸۸ سرفصلی مهم برای آن بود و در جنبش مهسا جهشی چشمگیر داشت، ایجاد نخواهد کرد.

https://t.me/iranazadvaabad






نظر شما درباره این مقاله:







برنده واقعی انتخابات!
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 13:24

برنده واقعی انتخابات!


رحیم قمیشی

برنده انتخابات ۱۵ تیر به‌یقین پزشکیان و طرفدارانش نبودند!
برنده انتخابات نظام ناکارآمد هرگز نبود!
رهبری در انتخابات نمره زیر ده گرفت.
اینکه بگوییم همۀ مردم برنده شدند دروغ است.
اصلاح‌طلبان و اصولگرایان به‌وضوح بازنده بودند.
فعالین سیاسی خارج از کشور هیچ نقش مهمی نتوانستند ایفا کنند.
روشنفکران پر‌ادعا در اقلیت محض بودند.
برنده واقعی دو دوره انتخابات گذشته؛
هم تحریمی‌ها بودند هم آنها که وضعیت خطیر ایران را درک کردند.
این را من ادعا نمی‌کنم، آمار به وضوح می‌گوید.
هیچکس حق ندارد این واقعیت را، در لفافۀ بردِ رسمی کسی مخفی کند.

درد عمیق جامعه را تحریمی‌ها بخوبی نمایش دادند.
ریشه مشکلات را آنها به‌خوبی درک کردند.
و آنها هم که به پزشکیان رأی دادند نشان دادند چقدر ایران را دوست دارند.
و از سرزنش‌ها نترسیدند.
تحریمی‌ها قدرت اول بودن خود را در جامعه به اثبات رساندند.
همچنان ۸۰ درصد جامعه، اعم از تحریمی‌ها و آنها که مجبور شدند به پزشکیان اعتماد کنند، اکثریت مطلق جامعه هستند.
از امروز با جامعه‌ای طرف هستیم که قدرت خود را باز یافته.
برنده انتخابات هر تصمیم جدی که بگیرد، از عهده انجامش برخواهد آمد.
پزشکیان پایش را کج بگذارد، آن را خواهند شکست.
او قول داده اقداماتی را که در حیطه رئیس جمهور باشد انجام دهد.
گشایش فضای مجازی، حفظ حرمت و عزت زنان، رابطه حسنه با جهان، تعهد به FATF، بازگرداندن حقوق اقلیت‌ها، دلجویی از صدمه دیدگان حوادث سال‌های گذشته، سامان دادن به اقتصاد، کف مطالبات مردم است.
مردم چهار سال تماشا نمی‌کنند، تا در آخر او بیاید و بگوید خواستم ولی نشد!
هم آنها که به او رأی داده‌اند
هم آن اکثریتی که رأی ندادند و صاحب حق هستند.
دیگر تماشاگر نخواهند بود.

در انتخاباتی که پزشکیان به عنوان انتخاب دوم مردم (پس از رای به ناکارآمدی اساسی نظام) به قدرت رسید، تنها می‌توانیم امیدوار باشیم، این جماعت بزرگ را ببیند.
اگر در راه درست و خواست اکثریت واقعی مردم قدم بردارد
ایران با اوست
اگر کوتاهی کند
پایان چهار سال را شاید نبیند!
نه در استخر و هلی‌کوپتر...
در دریای مطالبه گری جدی مردمی که خود را پیدا کرده‌اند.
در دریای خشم آنها که برنده اول انتخابات بودند و نماینده‌ای نداشتند.
و از تلاش برای کسب قدرت در این نظام ناکارآمد چشم پوشیدند.

پیروزی دوستان عزیزی که ایستادند، رأی ندادند، یا به ضرورت حفظ ایران به پزشکیان رأی دادند، و نشان دادند ایران زنده است
به آنها مبارک
همه آنها که با تعهد و امیدواری به آینده، به پزشکیان رأی دادند در صف اول مطالبه گری باید بایستند، و گر نه، با شکست او در عمل
ما می‌بازیم!


تلگرام نویسنده
@ghomeishi3






نظر شما درباره این مقاله:







پیام پرویز پرستویی به پزشکیان: مراقب ملت ایران باش
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 12:09

پیام پرویز پرستویی به پزشکیان: مراقب ملت ایران باش


آقای دکتر پزشکیان
خبر رئیس جمهور شدنتان به گوش زنده یاد فاطمه‌ات رسید ...
و این پیام فاطمه است به شما

مسعود جان تبریک

این هموطن بختیاری که پدر کهن‌سالش را در روستای بردلا بخش عقیلی شهرستان گتوند استان خوزستان بردوش کشیده و شتابان به محل اخذ رای می‌آورد، چه فصیح و شیوا سخن می گوید...

مسعود جان
این حرفها و این رفتار بی‌نظیر ملت سرافراز ایران، باری بسیار سنگین بر دوش شماست

خدا نیاورد روزی را که این ملت ناامید از همه جا که بعد از خدا به شما امید بستن ناامیدشان کنی ...
و قطع و یقین هیچ مقام و قدرتی نباید شما را وادار کند که بر خلاف مصالح این ملت ستم دیده عمل کنی......

مسعود جان

امروز در شانزدهم تیرماه ۱۴۰۳ نهمین رئیس جمهور ایران شدی
تنها خواسته این ملت همان عمل به قول شرف شماست.....

خدا خواست عزیز دلها شوی قدر این عزت را بدان و برای همیشه در سمت ملت بمان.....
مسعود جان
راستی قول دادی به آن دسته از مردم شریف سیستان و بلوچستان که شناسنامه ندارند و زیزاندازشان علف است و بعضا از بد روزگار علف کوهی میخورند ونان خشک و ته مانده روغن دور ریز دیس فلافل ، هویت رسمی بدهی
نکند از یاد ببری
خدا رو شکر
خیالم راحت شد
مراقب ملت شریف ایران باش
که هیچ جای دنیا چنین مردمانی را پیدا نمیکنی
یا علی


اینستاگرام پرویز پرستویی
@drmasoudpezeshkian

ویدیو: مردی که پدر ۱۲۰ ساله‌اش را در روستای بردلا، بخش عقیلی شهرستان گتوند استان خوزستان، بر دوش به محل اخذ رای می‌برد.

به نام خدا
به نام ایران آزاد و ایران آباد

این رای، رای پایان رنج و درد و آلام ملت ایران است
این رای، رای پایان حکومت اقلیت بر اکثریت است
این رای، رای ارتباط با جهانیان و پایان محاصره اقتصادی ملت ایران است
این رای، رای تغییر است

جناب آقای دکتر پزشکیان
ما فقط می‌توانستیم این کار را برای شما بکنیم
شما هر چه می‌توانید برای ملت ایران بکنید
ملت ایران چیزی از شما غیر از عزت نمی‌خواهد
ما می‌خواهیم شما اگر در این انتخابات پیروز شدید
از افراد پاکدست، از مدیران لایق و شایسته در دولت خود استفاده کنید، شایسته‌سالاری را در دولت خودت عملی کنید
ما دیگر حرفی نداریم
فقط همین یک کار را می‌تونستم برای شما بکنم
که هم خودم و هم پدر کهنسال‌ام را برای انداختن رای در صندوق رای، به نام و یاد شهیدان و کسانی که برای ایران دل باختند.
رای ما یعنی پایان حکومت اقلیت بر اکثریت






نظر شما درباره این مقاله:







بی‌حیثت سازی ضداخلاقی! / احمد زیدآبادی
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 10:22

بی‌حیثت سازی ضداخلاقی! / احمد زیدآبادی







نظر شما درباره این مقاله:







این لات‌های آزادمنش و مردم‌مدار / یدالله کریمی‌پور
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 9:10

این لات‌های آزادمنش و مردم‌مدار / یدالله کریمی‌پور







نظر شما درباره این مقاله:







آقای پزشکیان، پزشک خوب هم بمانید / محمد فاضلی
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 9:01

آقای پزشکیان، پزشک خوب هم بمانید / محمد فاضلی


جناب آقای مسعود پزشکیان رئیس‌جمهور شدید. منتخب و رئیس‌جمهور ملت شریف، بزرگ و عزیز ایران بودن، افتخار بزرگی است. مبارک‌تان باشد. این جایگاه چنان ارزشمند و خطیر است که می‌توان آن‌را به جان بیمارانی تشبیه کرد که پزشک‌شان بوده‌اید و قلب‌شان را جراحی کرده‌اید. از این‌رو چند نکته:

یک. پزشک خوب، صدای و توضیحات بیمار را به تفصیل گوش می‌کند. #شرح‌_حال بیمار را دقیق می‌شنود. شما نیز ابزارهای مختلف حکمرانی برای شنیدن صدای مردم دارید. بهترین ابزارها را برگزینید و از بدترین ابزارها که رنگ و بوی پوپولیسم دارند اجتناب کنید. پزشک خوب، به عنوان شهروند، حتی به آن‌ها که در شهر به او اعتماد نکرده‌اند و قبولش ندارند، احترام می‌گذارد. به ۶۰ درصد معترض که در انتخابات دور اول شرکت نکردند، و آن‌ها که به شما رأی ندادند، صدای همه را بشنوید و رئیس‌جمهور همه باشید.

دو. پزشک خوب، با بیمارش به نرمی، با صراحت، کاملاً راستگو و دقیق سخن می‌گوید. شما نیز ابزارهای مختلف برای سخن گفتن با مردم دارید. گزارشی از وضعیت واقعی کشور بدهید، دشواری‌ها را بیان کنید، و امکانات را توضیح دهید؛ با مردم به دقت، با صراحت و با شفافیت سخن بگویید.

سه. پزشک خوب، همه گزینه‌های موجود برای درمان را با بیمار مطرح می‌کند، نظر تخصصی را می‌گوید و بر سر شیوه درمان با بیمار به توافق می‌رسد. بیمار حق دارد شیوه درمان را بشناسد و درباره آن تصمیم بگیرد. شما درباره درمان‌ها – بالاخص مهم‌ترین درمان‌ها برای دردناک‌ترین دردهای این میهن زخم‌خورده – با مردم به توافق برسید.

چهار. پزشک خوب، بالاخص جراح خوب، یک تیم و کادر درمانی خوب انتخاب می‌کند و بر سر شیوه درمان بیمار با تیمش توافق‌سازی می‌کند. همه می‌دانند قرار است چه کنند و مسیر درمان چیست. تیم خوب انتخاب کنید، درباره چرایی انتخابی اعضای تیم به ملت توضیح بدهید، و مسیر انتخاب تیم را شفاف کنید. مردم باید بتوانند به تیم شما اعتماد کنند.

پنج. پزشک خوب، قبل از جراحی یا هر درمانی، به اندازه کافی شواهد درباره بیماری جمع می‌کند و از ابزارهای تشخیصی مناسب – از آزمایش تا رادیوگرافی و ... – استفاده می‌کند. این کار را در ریاست جمهوی هم برای تصمیم‌گیری استفاده کنید.

شش. پزشک خوب، فقط به درمان بیمارش فکر می‌کند و طبق سوگندی که یاد کرده، نسبت به جنسیت، دین و مذهب یا هر ویژگی دیگر بیمار بی‌طرف است. بی‌طرفی یک پزشک خوب در قبال بیمارش را در سمت رئیس‌جمهور حفظ کنید. نسبت به همه ایرانیان، اعم از موافقان و مخالفان‌تان به یک چشم نگاه کنید و فقط بر درمان آن بخش از بیماری‌ها که مردم ایران از شما انتظار درمان دارند متمرکز شوید.

هفت. پزشک خوب و با اخلاق، بقیه همکارانش را تخریب نمی‌کند. شما نیز به دولت‌های قبلی کار نداشته باشید. گزارش بدهید که کشور را در چه وضعیتی تحویل می‌گیرید، اما دولت‌های قبل از خود را تخریب نکنید. اگر عملکردتان خوب باشد، مردم خودشان قضاوت می‌کنند. خوب بودن هر پزشکی را با میزان درمان کردن بیمار می‌سنجند نه میزان تخریب کردن سایر پزشکان.

هشت. پزشک خوب، بیمار را آرامش می‌بخشد و به ثبات روحی و روانی می‌رساند. جامعه امروز ایران از آزار روحی و روانی در عذاب است. جامعه ناخرسند و روان‌رنجور شده است. با بقیه حکمرانان به توافق برسید که باید جامعه ایرانی ثبات روحی و روانی داشته باشد تا بشود در این جامعه کاری کرد. توافق‌سازی با بقیه – از جمله رقبای‌تان در انتخابات – را فراموش نکنید. اگر به توافق نرسید، و بازی‌های برد-برد تعریف نکنید، بی‌ثباتی اجتماعی و سیاسی ادامه خواهد یافت و عمر کاری‌تان به منازعه سپری خواهد شد.

نُه. سرمایه هر پزشک خوبی، اعتماد بیماران است. این مردم، رنجیده‌خاطر و آزرده پای صندوق رأی آمدند؛ و نیز آن‌ها که دعوت به رأی کردند آبرو گرو گذاشته‌اند به امید ساختن ایران بهتر. برای اعتماد کردن نیم‌بند این مردم و آبروی آن‌ها که حیثیت و اعتبار خود را مصروف بازسازی اعتماد و سرمایه اجتماعی در این کشور کردند، ارزش و اعتبار قائل شوید. موفقیت‌هایی بسازید که اعتماد مردم را تقویت و آبروی کنشگران را افزون کند.

ده. پزشک خوب، رویه و نقشه روشنی برای گام‌های متوالی درمان و حرکت تدریجی در مسیر سلامت دارد. نقشه و رویه حرکت تدریجی را طراحی کنید و با شفافیت و صراحت با مردم به اشتراک بگذارید. جامعه باید بداند به کجا می‌روید تا درباره همراه شدن با شما تصمیم بگیرد.
 
تلگرام نویسنده
@fazeli_mohammad






نظر شما درباره این مقاله:







صعب‌راه! / احمد زیدآبادی
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 8:57

صعب‌راه! / احمد زیدآبادی







نظر شما درباره این مقاله:







ریاست جمهوری پزشکیان؛ جبهه اصلاحات چه برنامه‌ای دارد؟
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 8:35

ریاست جمهوری پزشکیان؛ جبهه اصلاحات چه برنامه‌ای دارد؟


پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات، چه اثری بر فضای سیاسی ایران خواهد داشت؟ او چگونه می خواهد بر چالشهای بزرگی که پیش روی اوست فائق آید؟ آیا صدای شصت درصد دور نخست و درصد بالایی که در دوم  مشارکت نکرده‌اند را شنیده و برای آنها برنامه ای دارد یا نه؟ گفت و گو با ابراهیم اصغرزاده  رییس کمیته سیاسی جبهه اصلاحات و مهدی نصیری کنشگران سیاسی و مدیرمسئول سابق کیهان.

 






نظر شما درباره این مقاله:







ترامپ در انتظار پادشاهی/ رضا گوهر زاد - علی لیمونادی
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 8:30

ترامپ در انتظار پادشاهی/ رضا گوهر زاد - علی لیمونادی







نظر شما درباره این مقاله:







پزشکیان کیست و چه وعده‌هایی به مردم داد؟
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 8:21

پزشکیان کیست و چه وعده‌هایی به مردم داد؟


با اعلام وزارت کشور، پس از برگزاری دو مرحله انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری، مسعود پزشکیان به عنوان نهمین رئیس جمهوری ایران انتخاب شد.

به گزارش ایسنا، مسعود پزشکیان متولد ۷ مهر ماه ۱۳۳۳ در مهاباد است که سابقه نمایندگی در ادوار هشتم، نهم، دهم (نایب رئیس)، یازدهم و دوازهم مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه تبریز، آذرشهر و اسکو را در کارنامه سوابق خود دارد. او همچنیندر دولت به عنوان وزیر وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در دولت هشتم (اصلاحات) و ریاست بیمارستان قلب شهید مدنی تبریز را در کارنامه سوابق خود دارد. پزشکیان دارای مدرک دکترای حرفه‌ای پزشکی و تخصص جراحی عمومی از دانشگاه علوم پزشکی تبریز و همچنین فوق تخصص جراحی قلب از دانشگاه علوم پزشکی ایران است.

وی پیشتر دو مرتبه برای نامزدی انتخابات ریاست جمهوری در دوره‌های یازدهم (سال ۱۳۹۲) و سیزدهم (سال ۱۴۰۰) نام نویسی کرده بود که در سال ۱۳۹۲ پیش از اعلام اسامی افراد احراز صلاحیت شده، به نفع آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی دیگر داوطلب نامزدی این انتخابات از ادامه حضور در رقابت‌های انتخاباتی انصراف داد و در سال ۱۴۰۰ نیز از سوی شورای نگهبان احراز صلاحیت نشد؛ او برای سومین مرتبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ برای نامزدی انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری اعلام داوطلبی کرد که در نهایت در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ نام او از سوی وزارت کشور به عنوان یکی از ۶ نامزد احراز صلاحیت شده توسط شورای نگهبان برای انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری معرفی شد.

پزشکیان در جریان رقابت های انتخاباتی، با شعار «برای ایران» خود را  «صدای بی‌صدایان» معرفی و تلاش برای تحقق «حق» و «عدالت» و همچنین «وحدت و انسجام» در جامعه را مهمترین وعده‌اش عنوان کرد.

او همچنین در یکی از سخنرانی‌های تبلیغاتی خود اعلام کرد که «قول می‌دهم تا زمانی که زنده‌ام از حقوق مردم ایران، قومیت‌ها، جنسیت‌ها، انسان‌ها و همه با قدرت دفاع خواهم کرد. من نه وابسته پولم و نه وابسته پست و قدرت و فقط به مردم ایران وابسته‌ام و تا جان در بدن دارم در خدمت مردم خواهم بود».

ارتباطات مناسب و سازنده با دنیا برای رفع یا کاهش تحریم‌ها، افزایش سرمایه‌ گذاری خارجی برای تحقق رشد اقتصادی و اجرای قوانین به جای ایجاد قوانین جدید، از محورهای مطرح شده‌ای است که در اولویت برنامه‌های اقتصادی پزشکیان قرار دارد.

حل مشکلات روابط خارجی، بهبود روابط با کشورها، عادی‌سازی روابط اقتصادی و تجاری با جهان از طریق رفع تحریم‌ها، ارتقای جایگاه و امنیت و اقتدار ایران در جهان، متوقف کردن موج مهاجرت، فراهم کردن زمینه بازگشت ایرانیان خارج از کشور به وطن، و احیای صنعت گردشگری، ارتقای سطح فناوری افزایش تبادلات علمی با جهان از برنامه های مطرح شده از سوی پزشکیان در حوزه سیاست خارجی است.

پزشکیان اضافه کرد: مردم آمده‌ام تا در ایران ایجاد کنیم و این اختلافات، درگیری‌ها و دعواها را حل کنیم و اجازه ندهیم فقط یک صدا بلند باشد، صدا مال همه است و این حرفی را که می‌زنم در همین مناظرات دیدید چهار نفر یک طرف و بنده هم یک‌طرف؛ و یکی از آقایان می‌گفت نمی‌گذارم رئیس جمهور شوید و بنده در جواب گفتم این مردم هستند که تصمیم خواهند گرفت که چه کسی  رئیس دولت شود.

تنظیم و توزیع عادلانه بودجه عمومی کشور با اولویت حمایت از اقشار کم برخوردار، حکمرانی مطلوب در صندوق‌های بازنشستگی با تاکید بر نظام شایسته سالاری، رفع بحران‌ها و کاهش ناترازی صندوق‌های بازنشستگی، توزیع عادلانه یارانه‌ها متناسب با اطلاعات واقعی و تدوین سیاست های هدایت تدریجی توزیع یارانه ها، افزایش سهم کمک دولت در تامین هزینه های درمانی و استعدادیابی، آموزش و توانمندسازی به‌منظور اشتغال زایی و کاهش آسیب‌های اجتماعی نیز از سیاست‌ها و برنامه‌های راهبردی رئیس جمهور منتخب در حوزه رفاه و تامین اجتماعی است.

پزشکیان در مرحله نخست انتخابات که در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۳ برگزار شد، در رقابت با سعید جلیلی، مصطفی پورمحمدی و محمدباقر قالیباف با کسب ۱۰ میلیون و ۴۱۵ هزار و۹۹۱ رای به عنوان نفر اول به مرحله دوم انتخابات راه یافت. سعید جلیلی نیز با کسب ۹ میلیون و ۴۷۳ هزار و ۲۹۸رای به عنوان نفر دوم به مرحله دوم انتخابات راه یافت. در مرحله دوم انتخابات که روز گذشته برگزار شد، پزشکیان توانست با کسب ۱۶ میلیون و ۳۸۴ هزار و ۴۰۳ رای در مقابل ۱۳ میلیون و ۵۳۸ هزار و ۱۷۹ رای جلیلی به پیروزی دست یابد و به عنوان نهمین رئیس جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد.






نظر شما درباره این مقاله:







اصولگرایان یکدیگر را عامل شکست در انتخابات
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 8:16

اصولگرایان یکدیگر را عامل شکست در انتخابات







نظر شما درباره این مقاله:







پیروزی و توسعه‌خواهی / محسن رنانی
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 7:12

پیروزی و توسعه‌خواهی / محسن رنانی


دکتر پزشکیان پیروز شد.
اما نمی‌دانم تبریک باید گفت یا نه؟
ما کاری را که عقلمان می‌گفت درست است، انجام دادیم؛
اما نمی‌دانیم حتما خیرمان در آن بوده است یا نه؟!
پس باید تک‌تک گام‌ها را خیلی عقلانی و اخلاقی برداریم که از انتخاب ما شرّ تازه‌ای خلق نشود.

یکی از آن گام‌ها رعایت اخلاق پیروزی است.
امید که آقای دکتر پزشکیان در همین روز اول، تراز متفاوتی از اخلاق سیاست‌ورزی را به نمایش بگذارد.

پیشنهاد من به خودمان هم این است که تک‌تک افرادی که به دکتر پزشکیان رای دادند:

نخست: مراقب شیوه بروز شادمانی خود باشند. شادمانی یک گروه نباید مولد ناشادی یا بی‌حرمتی برای دیگران یا بی‌نظمی برای جامعه باشد؛

دوم: مراقبت کنند که خود و اطرافیانشان هیچگونه گفتار و رفتاری که حاوی طنز و طعنه باشد بروز ندهند؛

سوم: هر یک از رای دهندگان به دکتر پزشکیان بر خود واجب بداند که امروز به یکی از اطرافیانش که به دکتر جلیلی رأی داده‌ است پیام همدلی و دوستی بدهد و از لغزش‌ها یا خطاهای رفتاری و اخلاقی یاران پزشکیان در ایام انتخابات پوزش‌خواهی کند.

من امشب با همسرم و یک شاخه گل به دیدار یکی از آن هم‌وطنان رأی دهنده به دکتر جلیلی خواهیم رفت. شما نیز چنین کنید. توسعه‌خواهی راهی جز همدلی، مدارا، تفاهم و همکاری ندارد.

یادمان نرود که نلسون ماندلا وقتی پیروز شد، زندان‌بان‌هایی که در زندان روی او ادرار کرده بودند را هم به جشن ریاست‌جمهوری خود دعوت کرد. پیروزی واقعی این است.

و دست آخر یک طنز هشدارگون:

یکی از تحریمی‌هایی که دیروز پیام داده بود «دکتر به خاطر تو رفتم رای دادم!»، امروز ساعت ۷ صبح پیام داد که: «دکتر پس تلگرام که هنوز فیلتره!!».
پاسخ دادم: الان هنوز ساعت اداری شروع نشده، ایشالا ساعت ۸ رفع فیلتر می شود.
مراقب انتظارات باشیم.

دکتر فرهاد نیلی نکته مهمی گفته است: «رئیس جمهور در ایران قدرت تخریب حداکثری و اصلاح حداقلی دارد». ما در این انتخابات احتمال وقوع بخش اول را خنثی کردیم؛ الان اگر همه مردم و نهادهای مدنی در صحنه بمانند و همکاری و نظارت کنند، امید‌ می‌رود آن قدرت حداقلیِ اصلاح بتواند موثر عمل کند.

۱۶ تیر ۱۴۰۲

https://renani.net
https://t.me/Renani_Mohsen






نظر شما درباره این مقاله:







مسعود پزشکیان برنده انتخابات ریاست جمهوری شد
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 7:11

پزشکیان‌: تنهایتان نخواهم گذاشت، تنهایم نگذارید!

مسعود پزشکیان برنده انتخابات ریاست جمهوری شد


با اعلام پایان شمارش تعرفه‌ها در تمامی شعب اخذ رأی در داخل و خارج کشور، مسعود پزشکیان با کسب بیش از ۵۳ درصد آرا از کل آراء ماخوذه به‌عنوان برنده این انتخابات اعلام شد.

محسن اسلامی سخنگوی ستاد انتخابات وزارت کشور در جمع خبرنگاران حاضر در ستاد انتخابات کشور اظهار کرد: مجموع آرای ماخوذه (مجموع برگهای رأی صحیح و باطله مأخوذه) داخل و خارج ایران ۳۰ میلیون و ۵۳۰ هزار و ۱۵۷ رأی است که آرای کاندیداها به شرح زیر است:

مسعود پزشکیان حائز ۱۶ میلیون و ۳۸۴ هزار و ۴۰۳ رای
سعید جلیلی حائز ۱۳ میلیون و ۵۳۸ هزار و ۱۷۹ رای

مسعود پزشکیان ۵۳.۶ درصد و سعید جلیلی ۴۴.۳۴ درصد آرا را کسب کرده‌اند.

سخنگوی ستاد انتخابات کشور یادآور شد: بر این اساس آقای مسعود پزشکیان به عنوان منتخب چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری محسوب می‌شود.

وی افزود: در رابطه با میزان مشارکت باید به اطلاع رسانده شود که مبتنی بر تعداد تعرفه مصرف‌شده توسط رأی دهندگان که برابر با ۳۰ میلیون و ۵۷۳ هزار و ۹۳۱ رأی است، درصد مشارکت ۴۹.۸ است.

پزشکیان‌: تنهایم نگذارید!

مسعود پزشکیان پس از اعلام پیروزی او در حساب کاربری خود در شبکه ایکس  نوشت:
«مردم عزیز ایران انتخابات تمام شد و این تازه آغاز همراهی ماست. مسیر دشوار پیش رو جز با همراهی، همدلی و اعتماد شما هموار نخواهد شد دستم را به سوی شما دراز می‌کنم و به شرافتم سوگند میخورم که در این راه تنهایتان نخواهم گذاشت. تنهایم نگذارید.»

مشاور جلیلی پیروزی پزشکیان را تبریک گفت

یاسر جبرائیلی، از مشاوران اصلی جلیلی، پیروزی پزشکیان را تبریک گفت. او در شبکه «ایکس» نوشت: «پیروزی آقای پزشکیان را به ایشان تبریک عرض می‌کنم. از خدای متعال توفیقات ایشان را در پیروی از سیره مولا علی(ع) و محقق ساختن سیاست‌های کلی نظام، مسئلت دارم. امیدوارم سرنوشت دولت‌های گذشته برای ایشان آینه عبرت باشد و از سیاست‌های خانمان‌سوز نئولیبرال فاصله بگیرند.»

رجانیوز رسانه جبهه پایداری و از اصلی‌ترین حامیان سعید جلیلی نوشته است با بررسی الگوی آرا و اطلاعات میدانی، مشارکت آرا حدود ۵۰ درصد بوده و مسعود پزشکیان با نزدیک به ۱۶ میلیون رای پیروز انتخابات است. رجانیوز همچنین اضافه کرده که برآوردها نشان می‌دهد جلیلی حدود ۱۳ میلیون رای کسب کرده است.

محسن منصوری، رئیس ستاد انتخاباتی سعید جلیلی پیش از اعلام رسمی نتایج در حسابش در شبکه اجتماعی ایکس با انتشار عکسی از رهبر جمهوری اسلامی تلویحا شکست را پذیرفت و نوشت: «پرچم به دست توست / جمع است خاطرم ...».

امیرحسین ثابتی، نماینده تهران و از نزدیکان سعید جلیلی پیش از اعلام نتایج در حسابش در ایکس جمله‌ای از امام اول شیعیان را نقل کرد که « روزگار دو روز است ؛ روزى به كام تو و روزى به زيان تو. چون به كام تو بود، سرمست مشو و چون به زيان تو بود، غمناك مباش؛ زيرا هر دو مايه آزمايش توست.»

رضا پناهیان، فرزند علیرضا پناهیان، روحانی نزدیک به رهبر و حامی محمدباقر قالیباف، در پاسخ به آقای ثابتی نوشت: «توهم زدید، تخریب کردید، لجاجت کردید»، و حالا باید «حساب پس بدهید.»

اشاره‌ای به اینکه حامیان محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی،‌ دو نامزد اصولگرایان در دور اول انتخابات، جریان مقابل را به دلیل تن ندادن به ائتلاف و کناره گیری از کاندیداتوری عامل شکست می‌دانند.


این گزارش تکمیل می‌شود






نظر شما درباره این مقاله:







انتخابات و جنبش زنان / رضا گوهرزاد
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 2:26

انتخابات و جنبش زنان / رضا گوهرزاد







نظر شما درباره این مقاله:







در دفاع از جامعه‌ای که خود را می‌سازد
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2024, 0:20

در دفاع از جامعه‌ای که خود را می‌سازد


جلال چغازردی، رضا ظهرابی

July 06, 2024

مقدمه: شاید حافظه ما در مشروطه گیر کرده است. در میان آن آدم‌های بزرگ که از هیچ، جهانی تازه خلق کردند. میان دستانشان احتمالا جادویی، چیزی بوده که ما را، ما موجودات همچون مردگان جن زده با چشمانی گشاده و دهانی باز از وحشت را بر شانه‌هاشان گرفتند و از دهشتِ تاریکِ گذشتگان، گذر دادند. ما بی نوا مردمانی بودیم که هیچ از آنجا و از آن زمانی که بودیم نمی دانستیم. انسان هایی رنجور و گناهکارانی دائمی که شیره وجودشان توسط حاکمان و متعصبین و متصلبین نوشیده می شد. این تلاش آنقدر بزرگ و اسطوره‌ایست که در گذر این گردش دردناک زمان، حتی در دور‌ترین مناظر، همواره چشم اندازی از آزادی در پیش چشمانمان نمایان کرده. آزادی و عدالت تنهاترین و بزرگترین حلقه اتصال انسان معاصر ایرانیست. 

نویسندگان این متن گرچه رویکرد و تمایلات سیاسی خود را دارند اما متن حاضر، یک متن سیاسی به معنی له یا علیه کاندیدایی، یا معین کردن مسئله‌ی رأی دادن یا ندادن نیست. این متن به دنبال یادآوری اهمیت امر اجتماعی و استقلال جایگاه آن است. اینکه فارغ از حکومت‌ها یا جناح‌ها حاکم بر ایران، پیوسته باید امر اجتماعی را تقویت کرد. امر اجتماعی در این معنی که چون گفتار بنیان گذاران جامعه شناسی، باید جامعه را در مقابل سیاست و اقتصاد مراقبت و محافظت کرد.

ساختارهای سیاسی مستقر در سده ی اخیر ایران، یا خواهان این بوده‌اند که جامعه را ذیل برنامه‌ها و تمایلات خود تقویت کنند (پهلوی)، یا آنکه در راستای افکار ایدئولوژیک خود جامعه را تهییج کرده‌اند و از آن قربانی گرفته‌اند، یا از مقطعی به بعد در انفعال، تضعیف و سرکوب جامعه همت گماشته‌اند (ساختار مستقر) و در این بین سیاست‌زدایی از عرصه عمومی فصل مشترک همه انواع این ساختار‌ها بوده است.

متن حاضر به دنبال تقویت این گزاره است که با فاصله‌گیری از واکنش‌های سیاسی هر روزه، باید اوضاع جسم نحیف جامعه را رصد کرد و در کنار اوضاع وخیم آن، نشانه‌های حیات و نبض زدن را در آن دید.

آنگونه که در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم در کنار هراس، شرم ناامیدی و خشم اجتماعی که جامعه‌ی در حال فرسایش ایران را فرسوده تر کرده، بارقه‌هایی از حیات و روشنی را هم در این جامعه نشان میدهد که در ذیل به آنها اشاره می شود:

۱- نقش کمرنگ سلبریتی‌ها در سیاست:

بعد از نزدیک به دو دهه که سلبریتی ها نقش پررنگی در انتخابات ها و بالاتر، در سیاست ایران پیدا کرده بودند، با بازگشتی که جامعه به سیاست زده است، شاهد کاهش یا حتی حذف و بی رمق شدن حضور سلبریتی‌ها در فضای تحلیل و توصیه‌ی سیاسی در ایران بودیم. سلبریتی‌های هنری و ورزشی علی رغم احترام و محبوبیتی که دارند و در مجرا و موقع خود حتما مفید است، اما حضور تهییج گرایانه‌‌شان که خود محصول سیاست‌زدایی از عرصه عمومی است، در انتخابات و عرصه سیاسی، صرفا تنور کنش سیاسی را در بازه کوتاهی در ایران شعله‌ور می‌کرد اما پس از مدتی خاکستر ناامیدی و سرخوردگی از این تهییج به جای می‌ماند، چرا که کار آنها تحلیل و توصیه ی اجتماعی و سیاسی نیست.

۲- باز مرجعیت یافتن آکادمسین‌ها، تحلیلگران و روشنفکران عمومی در ایران:

در رصدی که حداقل از افراد پیرامون خود داریم، مشارکت جویان، برای رای دادن به اکتویست ها و اندیشمندانی همچون موحد، شبستری، عبدی، فاضلی، رنانی، حجاریان، اباذری و دیگران ارجاع می دهند و کسانی هم که می‌خواهند رای ندهند به گفته های افرادی چون مهرآیین، قادری و ... . این یعنی اینکه شهروندان پذیرفته اند اندیشمندانی که سالهای عمر خود را صرف بررسی و مطالعه کرده اند صاحب نظرتر از آنان برای اظهار نظر هستند.

۳- بازگشت روشنفکران:

یکی از مهمترین سوابق حضور اندیشمندان و روشنفکران به عنوان هدایتگران جامعه در کنش سیاسی، در سال ۸۴ رخ داد. در انجا نیز آنها در دو سوی میز مشارکت و تحریم به  قبض و بسط نظر خود پرداختند. اما پس از آن به هر دلیلی اعم از دوری گرفتن روشنفکران یا تغییر معادلات سیاسی و اقتصادی، در موجی ستیزگرایانه، نیروی اجتماعی روشنفکران از جامعه دور شد و کنشگری جامعه با سلبریتی‌ها و جریان اقتصادی حاکم جهت دهی شد.

اما شاید این برای نخستین بار است که روشنفکران نقش خود را در قامت نماینده جامعه و پرسشگر از قدرت و شخص ریاست جمهور تعریف می کنند. در تمام این سالها روشنفکران خطابه گرانی بودند که جهت خطابه شان به سوی قدرت و در نفی عملکرد قدرت برای ثبت در تاریخ بود. اما نامه ی رنانی و در ادامه اباذری در دفاع از جامعه و تقویت قدرت پرسشگری نوشته شده و قدرت را خطاب و مورد پرسش قرار داده اند.

۴- خلق سوژه انتخابگر و پرسشگر.

نکته‌ی دیگر که خود از نتایج دستاورد دوم محسوب میشود خلق سوژه پرسشگر است. از آنجا که در وضعیت تکافو ادله قرار گرفته ایم و به نظر می رسد هم موافقین شرکت در انتخابات و هم مخالفین آن، استدلال های قوی و جدی دارند، نیروهای اجتماعی ضمن توجه به آرا روشنفکران و دانشگاهیان، در انتهای امر باید با مراجعه به خودشان، به احساسات و تمایلات شأن، برای رای دادن یا ندادن به تصمیم برسند. این یعنی می توان دید که تا حدودی بذرهای شکل گیری سوژه ی انتخابگر سیاسی در ایران پاشیده شده است و می توان به جوانه زدن آن امیدوار بود. به یاد بیاورید موج های اجتماعی انتخابات های سه دهه گذشته را که زود شکل می گرفتند و افراد زود تکلیفشان مشخص می شد و به موج اجتماعی می پیوستند و در واقع از خودشان سلب مسئولیت می کردند. در این انتخابات، در دور اول علی رغم همه ی تلاش ها، این موج به راه نیفتاد، چرا که در حدود ۱۰ تا ۱۴ درصد مرددان در نهایت به جمع بندی (بخوانید تصمیم و اراده ی فردی) برای شرکت در انتخابات نرسیدند و این را باید به مثابه دستاورد در نظر گرفت.

در دور دوم هم به نظر نمی‌رسد این موج راه افتاده باشد و ما با افزایش مشارکتی احتمالا در حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد مواجه خواهیم بود و این را باید به فال نیک گرفت که افراد درگیری هیجانی و عاطفی با موج ها پیدا نکرده اند، شرم درونشان، غم درونشان آنها را مستقل از موج  نگاه داشته است.

۵- همانگونه در آغاز این متن نوشته شد، متن حاضر متنی در دفاع از امر اجتماعی و جامعه است. نویسندگان این متن به همه ی آن کسانی که رأی می دهند یا نمی دهند می گویند که تمام امیدواری و ناامیدی شما باید به رسمیت شناخته شود. امید شما برای شاید گشایشی حداقلی باید به رسمیت شناخته شود کما اینکه سوگواری شما برای خیابان های سرخ دو سال پیش این کشور هم به رسمیت باید شناخته شود.

رأی دادن اگر حق است، رای ندادن هم حق است. هیچ فرد و حزب و جناحی حق اینکه شما را تحت فشار رای دادن یا ندادن قرار بدهد ندارد. اگر در انتخابات شرکت می کنید بی شرم از اینکه داغدیدگان درباره ی من چه فکر می کنند شرکت کنید، اگر در انتخابات شرکت نمی کنید هراس‌ و فردای ایران را نداشته باشید. اجتماع و جامعه اگر تقویت شود هر امر خوشایند یا ناخوشایندی را سر و سامان می بخشد. باید گفت این جامعه به اندازه کافی ترسیده، سرکوب شده و هراس زده است، پس فرد فرد ایرانی را به پذیرش مسئولیت و میل شخصی شان فرابخوانیم چرا که از تقویت فرد فرد افراد، جامعه ای شکل خواهد گرفت که اگر روزهای سیاه تر و تلخ تری در انتظار آن باشد، خود را بهتر مدیریت خواهد کرد و اگر روزنه های برای بهبود اوضاع ایجاد شود از آن استفاده ی بهتری می کند. باید در مقابل تمام کسانی که استقلال جامعه را ذیل تهدید به هراس فردای ایران یا سرکوب این جامعه، تضعیف می کنند ایستاد و در مقابل آنان فریاد زد که بگذارید این جامعه نفس بکشد، شجاع باشد و مسئولیت خودش را به عهده بگیرد.

از سوی دیگر به نظر میرسد فرصت ایجاد شده برای بازگشت روشنفکران به عرصه عمومی را باید مغتنم شمرد و با تقویت کنشگری ایشان، عرصه عمومی را از دست سلبریتی ها بیرون کشید.

روشنفکران باید این بار رو به سوی جامعه قرار بگیرند و با نقدهای خود در بزنگاه ها به تقویت جامعه اقدام کنند انها نقش بی بدیلی در ایجاد سد در برابر سیاست زدایی از عرصه عمومی دارند. انها باید نقش تاریخی خود در هشدار به توسعه فاشیسم در جامعه و مبارزه اندیشگی با توتالیتاریسم حکومت باز گردند.

بازگشت سیاست به جامعه و اندیشمندان به کنشگری، خون تازه ایست که سوای نتایج انتخابات، در رگهای جنبش آزادیخواهی ایران جریان پیدا کرده است شاید می رویم تا در قامت بزرگان گذشته راهی تازه خلق کنیم، شاید میرویم تا صلیب را از دوش و تاج خار را از سر نسل آینده بر داریم.

منبع: کانال تلگرام راهبرد






نظر شما درباره این مقاله:







انتخاباتی که رفراندوم شد / عیسی سحرخیز
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 05.07.2024, 23:16

انتخاباتی که رفراندوم شد / عیسی سحرخیز


گویا باید بار دیگر فریاد برآورد که نترسید، نترسید ما همه با هم هستیم!

از برآوردها و نتایج اولیه‌ی شمارش آرا این گونه استنباط می شود که پیش‌بینی‌هایم درست درآمده و ملت ایران با یک بازی حساب شده “بازی دوسر برد”ی را رقم زده است.

تلاش هر دو گروه طرفدار “تحریم” و حامی “تغییر” اکنون نتیجه بخشیده و این بار حدود ٨۰ درصد از ملت ایران، “نه”ی بزرگ خود را اعلام کرده اند که در عمل رفراندومی واقعی علیه برنامه‌ها و سیاست‌های کنونی نظام به حساب می‌آید.

این بار نتایج نظرسنجی‌های در مقایسه با دور اول انتخابات با آرای ملت همخوانی بیشتری داشته است و همانگونه که پیش‌بینی می‌شد بیانگر آن است که بیش از ۵۰ درصد در انتخابات شرکت نکرده‌اند.
اما حدود ۱۰ درصد افزایش مشارکتی هم که صورت گرفته، عمدتا به خاطر حذف کردن جلیلی و دور ساختن جریان طالبانی طرفدار وی از پاستور بوده است.

همانگونه که پیش از این نگاشتم: “این آمار به معنای پیروزی دوباره‌ی تحریمی‌ها خواهد بود و در رتبه‌ی بعد حامیان پزشکیان قرار دارند که بیانگر شکست جلیلی خواهد بود.”

با نتایج پیش‌بینی شده، اکنون رقابت زیرپوستی حامیان “تغییر” با طرفداران “تحریم” به پایان رسیده و مشخص شده است که می‌توان در یک بازی پیچیده هم مشارکت افزایش یابد و هم آرای جلیلی با تمام تلاش‌های جریان اقتدارگرا برای پیروزی او چندان توفیقی نیابد و فاصله‌ی آرای پزشکیان با وی بیشتر هم شود.

با پایان یافتن این رقابت اکنون همه چون پیش در صف واحد و متحد قرار گیرند و صورتی معنادار و نمادین بار دیگر فریاد براورد که “نترسید، نترسید ما همه با هم هستیم!”

البته این امر به مشروط به آن است که پس از چند ساعت استراحت و خوابیدن یک باره نبینیم که از شب تا صبح اتفاق دیگری افتاده و جایگاه همه چیز تغییر یافته است؛ که آن احتمالا آغاز ماجرای دیگریست!






نظر شما درباره این مقاله:







بماند برای وقت دیگر / رحیم قمیشی
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 05.07.2024, 23:13

بماند برای وقت دیگر / رحیم قمیشی


بسیاری از شواهد گویای آنست که آقای پزشکیان برنده انتخابات مرحله دوم شده است.

بر خلاف بسیاری از ادوار انتخابات، هیچ شور و شوقی بین مردم به چشم نمی‌خورَد.
فردا هم که رسماً اعلام شود پزشکیان برنده انتخابات شد، شک ندارم نه کسی به شادی خواهد پرداخت، نه ماشینی بوق خواهد زد و نه خنده‌ای واقعی بر لب مردم خواهیم دید.

شادی بماند برای وقتی که دسته دسته زندانیان سیاسی و عقیدتی مظلوم از زندان آزاد شوند.
بماند برای وقتی که حصر ظالمانه میرحسین و رهنورد شکسته شود.
بماند برای وقتی که مقامات بپرسند آن ۶۰ درصد که رأی ندادند، آن اکثریت مردم ایران، چه می‌خواستند بگویند؟
نگویند همه‌شان آن روز گرفتار بوده‌اند!
بپذیرند تقاضای رفراندوم حق مردم است.

شادی بماند برای وقتی که رسماً اعلام کنند دیگر اینترنت بدون فیلترشکن کار می‌کند. اعلام کنند مردم فهمیده‌اند و زشت است ما اینستا و تلگرام و واتساپ و سایر اپ‌ها را از ریشه فیلتر کنیم.
بماند برای وقتی که ارزش پول‌مان هر روز بیشتر سقوط نکند.
وقتی که هر روز خبر حکم اعدام نشنویم.

شادی بماند برای آن وقتی که بشنویم بورس ایران دیگر جای دزدها نیست. سرمایه‌های مردم آنجا نمی‌سوزد.
بماند برای وقتی که رابطه ما با جهان عادی شود. جوان‌هایمان در نوبت سفارتخانه‌ها در دیگر کشورها برای مهاجرت نباشند.
هر قایقی که مهاجران غیر قانونی می‌بَرد، نیمی از مسافرانش ایرانی نباشند.
بماند برای وقتی که قبرستان‌هایمان پر از جوان نباشد.
بماند برای وقتی که پدرها از فرزندان‌شان خجالت زده نباشند.
بماند برای وقتی که بگویند دیگر نیروی انتظامی برگشته به وظایف اصلی‌اش و گرفتن دزدها، نه دختران نجیب‌مان.
بماند برای وقتی که وعده‌ها عملی شوند...
نگویند یک نفر همه کاره است، و مردم هیچکاره!

شادی‌ را آنها بکنند که به قدرت می‌رسند.
ما مردم شادی‌مان دیدن ایرانی سرزنده است.
ایرانی سرسبز و سربلند
ایرانی آباد و آزاد

ما هیچ جشنی برای برنده شدن کسی نداریم
تا وعده‌ای عملی نشده!

تلگرام نویسنده






نظر شما درباره این مقاله:







پایان دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در ایران
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 05.07.2024, 23:01

مشاور جلیلی پیروزی پزشکیان را تبریک گفت

پایان دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در ایران


دور دوم رای‌گیری برای تعیین جانشینی ابراهیم رئیسی پایان یافت. رسانه‌های ایران ادعا می‌کنند که میزان مشارکت مردم در دور دوم حدود ۱۰ درصد افزایش پیدا کرده و ۵۰ درصد سطح کشور رسیده است.  ادعا شده حدود ۳۱ میلیون ایرانی رای داده‌اند. در دور اول مشارکت کمتر از ۴۰ درصد بود.

آمار رسمی از ساعت ۲/۳۰ صبح روز شنبه ۱۶ تیرماه (به وقت تهران) به تدریج از سوی وزارت کشور اعلام می‌شود.

ستاد انتخابات کشور بامداد روز شنبه اعلام کرد با پایان یافتن دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در ایران٬ شمارش آرا آغاز شده است و نتایج شمارش آرا تا قبل از ظهر شنبه اعلام شود.

محسن اسلامی اظهار داشت: «با توجه به حضور تنها ۲ نامزد در این دوره از انتخابات، در شمارش آرا تسریع به وجود خواهد آمد و از ساعت ۲.۳۰ به بعد نتایج اعلام و قبل از ظهر شنبه آمار نهایی اعلام می‌شود.»

بنابر گزارش‌های غیررسمی تهران، سیستان و بلوچستان و استان کردستان مشارکت پایینی نسبت به متوسط کشوری داشتند. استان‌های یزد، خراسان جنوبی، کهگیلویه و بویراحمد و آذربایجان شرقی، مشارکت بیشتری نسبت به میانگین کشوری داشتند. در استان آذربایجان شرقی میزان مشارکت نسبت به دور اول نزدیک به ۳۰ درصد افزایش داشته است.

خبرگزاری تسنیم از پیشتازی مسعود پزشکیان نسبت به سعید جلیلی خبر داده است. این خبرگزاری نزدیک به سپاه گزارش کرده که بنا به «برخی شنیده‌های خبرنگار تسنیم» آقای پزشکیان در آرای شمارش‌شده از آقای جلیلی پیش افتاده و «فعلا این شمارش به سود پیشتازی آقای پزشکیان پیش می‌رود.»

از سوی دیگر بنابر آمار غیررسمی که از سوی برخی فعالان رسانه‌ای منتشر شده مسعود پزشکیان با تفاوت ۳ میلیون رای نسبت به سعید جلیلی پیشتاز است. طبق این گزارش با شمارش بیش از ۲۵ میلیون رای، مسعود پزشکیان حدود ۵۴ درصد و سعید جلیلی نیز ۴۴ درصد آرا را تصاحب کرده‌اند.

مشاور جلیلی پیروزی پزشکیان را تبریک گفت

یاسر جبرائیلی، از مشاوران اصلی جلیلی، پیروزی پزشکیان را تبریک گفت. او در شبکه «ایکس» نوشت: «پیروزی آقای پزشکیان را به ایشان تبریک عرض می‌کنم. از خدای متعال توفیقات ایشان را در پیروی از سیره مولا علی(ع) و محقق ساختن سیاست‌های کلی نظام، مسئلت دارم. امیدوارم سرنوشت دولت‌های گذشته برای ایشان آینه عبرت باشد و از سیاست‌های خانمان‌سوز نئولیبرال فاصله بگیرند.»

رجانیوز رسانه جبهه پایداری و از اصلی‌ترین حامیان سعید جلیلی نوشته است با بررسی الگوی آرا و اطلاعات میدانی، مشارکت آرا حدود ۵۰ درصد بوده و مسعود پزشکیان با نزدیک به ۱۶ میلیون رای پیروز انتخابات است. رجانیوز همچنین اضافه کرده که برآوردها نشان می‌دهد جلیلی حدود ۱۳ میلیون رای کسب کرده است.

محسن منصوری، رئیس ستاد انتخاباتی سعید جلیلی پیش از اعلام رسمی نتایج در حسابش در شبکه اجتماعی ایکس با انتشار عکسی از رهبر جمهوری اسلامی تلویحا شکست را پذیرفت و نوشت: «پرچم به دست توست / جمع است خاطرم ...».

امیرحسین ثابتی، نماینده تهران و از نزدیکان سعید جلیلی پیش از اعلام نتایج در حسابش در ایکس جمله‌ای از امام اول شیعیان را نقل کرد که « روزگار دو روز است ؛ روزى به كام تو و روزى به زيان تو. چون به كام تو بود، سرمست مشو و چون به زيان تو بود، غمناك مباش؛ زيرا هر دو مايه آزمايش توست.»

رضا پناهیان، فرزند علیرضا پناهیان، روحانی نزدیک به رهبر و حامی محمدباقر قالیباف، در پاسخ به آقای ثابتی نوشت: «توهم زدید، تخریب کردید، لجاجت کردید»، و حالا باید «حساب پس بدهید.»

اشاره‌ای به اینکه حامیان محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی،‌ دو نامزد اصولگرایان در دور اول انتخابات، جریان مقابل را به دلیل تن ندادن به ائتلاف و کناره گیری از کاندیداتوری عامل شکست می‌دانند.






نظر شما درباره این مقاله:







عبدالحمید: شرکت نکردن در انتخابات
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 05.07.2024, 19:19

عبدالحمید: شرکت نکردن در انتخابات







نظر شما درباره این مقاله:







چرا اتهام شریفه محمدی غیر قابل پذیرش
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 05.07.2024, 19:17

چرا اتهام شریفه محمدی غیر قابل پذیرش







نظر شما درباره این مقاله:







مهدی محمودیان: زندانیان سیاسی این بار هم رأی ندادند
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 05.07.2024, 13:12

مهدی محمودیان: زندانیان سیاسی این بار هم رأی ندادند







نظر شما درباره این مقاله:







گردش مالی ۵ هزار میلیارد تومانی بازار فیلترشکن
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 05.07.2024, 10:17

گردش مالی ۵ هزار میلیارد تومانی بازار فیلترشکن







نظر شما درباره این مقاله:







بازداشت سه ایرانی در یونان به اتهام آتش زدن
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 05.07.2024, 9:48

بازداشت سه ایرانی در یونان به اتهام آتش زدن







نظر شما درباره این مقاله:







حزب کارگر در انتخابات پارلمانی بریتانیا پیروز شد
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 05.07.2024, 8:18

حزب کارگر در انتخابات پارلمانی بریتانیا پیروز شد


حزب کارگر در انتخابات زودرس پارلمان بریتانیا پیروز شد و سر کی‌یر استارمر رهبر این حزب به جای ریشی سوناک نخست‌وزیر این کشور می‌شود. این حزب با کسب بیش از ۴۰۰ کرسی از ۶۵۰ کرسی، اکثریت قاطعی در مجلس عوام به دست آورد تا پس از ۱۴ سال قدرت را از حزب محافظه‌کار پس بگیرد.

اندکی پس از قطعی شدن پیروزی، آقای استارمر در جمع هوادارانش گفت «باری از روی دوش کشور برداشته شده» و «تغییر از حالا آغاز می‌شود.»

حزب محافظه‌کار حدود دو سوم ۳۶۵ کرسی را که در دور قبلی انتخابات در سال ۲۰۱۹ کسب کرده بود، از دست داده است که این به معنای بزرگ‌ترین شکست این حزب از زمان تأسیسش در قرن نوزدهم میلادی است.

لیز تراس، نخست‌وزیر پیشین بریتانیا و چند نفر از اعضای کابینه از جمله وزیران دفاع، آموزش، دادگستری و علوم، و نیز پنی موردانت معاون پارلمانی دولت جزو شخصیت‌های بلندپایه‌ای هستند که کرسی‌هایشان را در مجلس از دست دادند.

جرج گالووی، سیاستمدار جنجالی و مجری پیشین شبکه تلویزیونی پرس‌ تی‌وی ایران هم، تنها پنج ماه بعد از پیروزی در انتخابات میان‌دوره‌ای در حوزه روچدیل در شمال انگلستان، این بار شکست خورد و کرسی‌اش را به حزب کارگر واگذار کرد.

کی‌یر استارمر نخست‌وزیر جدید بریتانیا کیست؟

نخست‌وزیر ۶۱ ساله جدید بریتانیا کارنامه نسبتاً پرباری پیش از ورود به عرصه سیاست دارد.

پدرش کارگر یک کارخانه ابزارسازی و مادرش پرستار بود و او را به یاد کی‌یر هاردی، بنیانگذار حزب کارگر بریتانیا کی‌یر نام گذاشته‌اند.

استارمر در کودکی در آزمون ورودی «مدرسه گرامر» (مشابه مدارس تیزهوشان ایران) قبول شد و در نوجوانی پیانو، فلوت و ویولن هم می‌نواخت. او سپس در رشته حقوق از دانشگاه‌های لیدز و آکسفورد لیسانس و فوق‌لیسانس گرفت.

او به عنوان یک وکیل حقوق بشری، در کشورهای آفریقایی و حوزه کارائیب پرونده افراد محکوم به اعدام را قبول می‌کند.

استارمر در دهه ۹۰ میلادی با پیروزی بر رستوران‌های زنجیره‌ای مک‌دونالد در پرونده شکایت این شرکت از دو فعال محیط زیستی، به چهره‌ای شناخته‌شده تبدیل شد؛ پرونده‌ای که تا دیوان حقوق بشر اروپا هم بالا رفت.

او در سال ۲۰۰۸ در دولت حزب کارگر به رهبری گوردون براون به عنوان رئیس دادستانی انگلستان و ولز انتخاب شد و تا سال ۲۰۱۴ هم در این مقام باقی ماند و بابت خدماتش لقب «سر» گرفت.

کی‌یر استارمر در سال ۲۰۱۵ به عنوان نماینده وارد مجلس عوام شد و در دوران پس از همه‌پرسی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، وزیر سایه برگزیت و عملاً سخنگوی حزب کارگر در این زمینه بود.

پس از شکست حزب کارگر در انتخابات سال ۲۰۱۹ و کناره‌گیری جرمی کوربین، او خود را نامزد رهبری حزب کرد و در آوریل ۲۰۲۰ و در اوج موج اول همه‌گیری کرونا به مقام رهبری حزب اصلی مخالف دولت رسید.

همسر او ویکتوریا از خانواده‌ای یهودی می‌آید، هر چند که خود آقای استارمر اعتقادات مذهبی ندارد. آن‌ها یک دختر و یک پسر دارند؛ ولی تلاش کرده‌اند آن‌ها را از جلوی دوربین دور نگه دارند.

نخست‌وزیر جدید بریتانیا حسابی اهل فوتبال است و از تیم آرسنال هواداری می‌کند.

چرا حزب محافظه‌کار در انتخابات بریتانیا شکست خورد؟

حزب محافظه‌کار در دور قبلی انتخابات پارلمانی در سال ۲۰۱۹ با رهبری بوریس جانسون و شعار «اتمام برگزیت» پیروز شده بود.

ولی در سال‌های اخیر، مشکلات اقتصادی، بحران در خدمات عمومی و انواع جنجال‌ها و رسوایی‌ها به شدت به محبوبیت حزب حاکم ضربه زد.

مهم‌ترین این رسوایی‌ها مربوط به برگزاری چند مهمانی در دفتر نخست‌وزیر با نقض قوانین و محدودیت‌ها کرونا بود؛ جنجالی که به پارتی‌گیت مشهور شد و پلیس بوریس جانسون و ریشی سوناک وزیر دارایی وقت را بابت قانون‌شکنی جریمه کرد.

پس از کناره‌گیری بوریس جانسون، دوران نخست‌وزیری لیز تراس جانشین او به دلیل ایجاد یک بحران اقتصادی شدید پس از تنها ۴۹ روز به پایان رسید.

اگرچه ریشی سوناک توانست تا حدی توانست ثبات را به شرایط اقتصادی و سیاسی کشور بازگرداند، ولی محبوبیت حزب حاکم تغییر چندانی نکرد.

جهش نرخ تورم در بریتانیا مخصوصاً پس از حمله روسیه به اوکراین، بسیاری از خانوارها را با بحران معاش و دشواری در تأمین خرج زندگی مواجه کرد.

در کنار این، علی‌رغم خروج از اتحادیه اروپا، نه تنها میزان مهاجرت به بریتانیا کاهش نیافت، بلکه شمار پناهجویانی که با قایق‌های کوچک خودشان را از فرانسه به بریتانیا می‌رسانند، به شدت بالا رفت.

این باعث شد بخشی از هواداران حزب محافظه‌کار که در سال ۲۰۱۹ برای اجرای برگزیت به این حزب رأی داده بودند، به حزب راستگراتر «اصلاح بریتانیا» روی بیاورند.

از سوی دیگر، رسوایی‌های حزب محافظه‌کار حتی در طول مبارزات انتخاباتی هم ادامه یافت؛ از جمله وقتی معلوم شد بعضی از دستیاران و نزدیکان ریشی سوناک چند روز پیش از اعلام رسمی برگزاری انتخابات زودرس، روی تاریخ انتخابات شرط بسته بودند.

در چنین شرایطی بود که حزب کارگر بدون ارائه وعده‌هایی چشمگیر تنها با شعار «تغییر» توانست پس از ۱۴ سال در آستانه یک پیروزی قاطع قرار بگیرد.

انتخابات سراسری قبلی بریتانیا در دسامبر ۲۰۱۹ برگزار شده بود.

حزبی که اکثریت را در مجلس عوام بریتانیا به دست بیاورد، دولت بعدی این کشور را تشکیل خواهد داد.

اعضای کابینه و معاونان آن‌ها عموماً از بین نمایندگان حزب حاکم در مجلس عوام انتخاب می‌شوند. هر چند که نخست‌وزیر می‌تواند بعضی از پست‌ها را به اعضای مجلس اعیان بسپارد.

برای مثال ریشی سوناک پاییز پارسال دیوید کامرون را عضو مجلس اعیان کرد و مقام وزیر خارجه را به او سپرد.

ریشی سوناک تصمیم گرفت این انتخابات زودرس را حدود شش ماه قبل از موعد قانونی آن برگزار کند. یک دوره سیاسی در بریتانیا پنج سال طول می‌کشد و از آن‌جا که حزب محافظه‌کار در دسامبر سال ۲۰۱۹ این انتخابات را برده بود، انتخابات سراسری بعدی باید طبق قانون تا ژانویه ۲۰۲۵ انجام می‌شد.

بریتانیا ۶۵۰ منطقه یا حوزه انتخابیه دارد.

رأی‌دهندگان هر یک از این حوزه‌ها یک نماینده را برای عضویت در مجلس عوام و نمایندگی ساکنان محلی انتخاب می‌کنند.

بیشتر نامزدها نماینده یک حزب سیاسی‌اند ولی بعضی به طور مستقل شرکت کردند.


بی‌بی‌سی فارسی






نظر شما درباره این مقاله:







نکات قابل توجه نتایج رسمی دور اول انتخابات
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 05.07.2024, 7:12

نکات قابل توجه نتایج رسمی دور اول انتخابات


نکات قابل توجه نتایج رسمی دور اول انتخابات ریاست جمهوری در ایران

● عدم شرکت ۶۰٪ واجدین رای‌دادن

● در تمام استان‌ها به جز قم (+۳٪)، نرخ مشارکت پایین‌تر از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ بود.

● بالاترین نرخ مشارکت در خراسان جنوبی (۶۴.۱٪) و پایین‌ترین نرخ در کردستان (۲۳٪) بود. کردستان همچنین پایین‌ترین میانگین نرخ مشارکت در تمام انتخابات‌های ریاست جمهوری از سال ۱۳۵۸ (۵۲٪) را داراست.

● بیشترین کاهش در مشارکت رای‌دهندگان در مقایسه با انتخابات ریاست جمهوری سه سال پیش در گیلان (-۲۵.۳٪) و سیستان و بلوچستان (-۲۲.۷٪) رخ داد.

● به جز خوزستان که پایین‌ترین نرخ مشارکت خود از سال ۱۳۵۸ را تجربه کرد، همه استان‌هایی که اقلیت‌های قومی قابل توجهی دارند به پزشکیان رای دادند.

● در خوزستان، آرای باطله پس از جلیلی در رتبه دوم قرار گرفت.

● پزشکیان در ۱۶ استان و جلیلی در ۱۴ استان پیروز شدند. داده‌های دقیق عددی برای استان قم در دسترس نبود.

● پزشکیان و جلیلی هر دو در استان‌های محل تولد خود (آذربایجان غربی و خراسان رضوی) پیروز شدند.

● چشمگیرترین پیروزی پزشکیان در آذربایجان شرقی بود که در آنجا ۸۲۳,۷۱۸ رای بیشتر از جلیلی کسب کرد و ۷۷.۵٪ از کل آرا را به دست آورد.

● علاوه بر آذربایجان شرقی، پزشکیان همچنین ۷۶٪ از آرا را در اردبیل و ۷۹.۴٪ در آذربایجان غربی (استان محل تولد خود) کسب کرد که نشان دهنده مزیت قابل توجه آذری بودن اوست.

● چشمگیرترین پیروزی جلیلی در استان اصفهان بود که در آنجا ۴۴۶,۱۰۰ رای بیشتر از پزشکیان کسب کرد و ۵۷.۴٪ از کل آرا را به دست آورد.

● جلیلی که در مشهد به دنیا آمده است، در خراسان رضوی و خراسان جنوبی پیروز شد اما در خراسان شمالی با تنها ۲۵ رای کمتر از پزشکیان عقب ماند (نزدیک‌ترین رقابت در دور اول).

● قالیباف و پورمحمدی نتوانستند در هیچ استانی پیروز شوند.

● تعداد کل آرای گزارش شده (۲۸۲,۲۱۸) برای استان کهگیلویه و بویراحمد کمتر از مجموع آرای فهرست شده برای چهار نامزد (۲۸۳,۷۸۶) است.

گردآوری شده توسط: مهرزاد بروجردی






نظر شما درباره این مقاله:







پزشکیان یا جلیلی؟ / گفتگو با عباس عبدی
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 04.07.2024, 23:19

پزشکیان یا جلیلی؟ / گفتگو با عباس عبدی







نظر شما درباره این مقاله:







حزب کارگر در آستانه پیروزی قاطع در انتخابات بریتانیا
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 04.07.2024, 22:49

حزب کارگر در آستانه پیروزی قاطع در انتخابات بریتانیا


در پایان رأی‌گیری در انتخابات پارلمانی بریتانیا، نظرسنجی گسترده از افرادی که در انتخابات شرکت کردند نشان می‌دهد که حزب کارگر احتمالاً با کسب ۴۱۰ کرسی از ۶۵۰ کرسی مجلس عوام، در این انتخابات پیروز می‌شود. این به این معناست که جمعه سر کی‌یر استارمر، رهبر این حزب به جای ریشی سوناک نخست‌وزیر بریتانیا می‌شود.

طبق این نظرسنجی، پیش‌بینی شده حزب محافظه‌کار ۱۳۱ کرسی به دست بیاورد و حزب لیبرال‌دمکرات نیز با کسب ۶۱ کرسی، سومین حزب بزرگ مجلس جدید بریتانیا باشد.

در دور قبلی انتخابات پارلمانی بریتانیا در سال ۲۰۱۹، حزب محافظه‌کار به رهبری بوریس جانسون نخست‌وزیر وقت ۳۶۵ کرسی را از آن خود کرده بود و حزب کارگر با ۲۰۳ کرسی در مقام دوم قرار گرفته بود که بزرگ‌ترین شکست این حزب از سال ۱۹۳۵ بود.

اگر در پایان اعلام رسمی نتایج انتخابات، حزب محافظه‌کاران کمتر از ۱۵۶ کرسی را کسب کرده باشند، این سنگین‌ترین شکست حزب از زمان تأسیسش در اوایل قرن ۱۹ میلادی خواهد بود.

رای‌گیری امروز - جمعه ۴ ژوئیه - از ساعت ۷ صبح به وقت محلی (۶ گرینویچ) در سراسر بریتانیا آغاز شده بود.

حدود ۴۰ هزار شعبه اخذ رای در ۶۵۰ حوزه انتخابیه در سراسر انگلستان، ولز، اسکاتلند و ایرلند شمالی باز شد و رای‌گیری را آغاز کردند.

شعب اخذ رای تا ساعت ۱۰ شب باز بود تا میلیون‌ها بریتانیایی نمایندگان پارلمان آینده این کشور را انتخاب کنند.

آخرین انتخابات سراسری در بریتانیا در دسامبر ۲۰۱۹ برگزار شد.

حزبی که اکثریت را در مجلس عوام بریتانیا به دست بیاورد، دولت بعدی این کشور را تشکیل خواهد داد.

انتخابات امروز به نوعی زودتر از آن‌چه پیش‌بینی می‌شد برگزار شد، چون انتظار این بود که این انتخابات در پاییز انجام شود.

یک دوره سیاسی در بریتانیا پنج سال طول می‌کشد و از آن‌جا که حزب محافظه‌کار در دسامبر سال ۲۰۱۹ این انتخابات را برده بود، انتخابات سراسری بعدی باید طبق قانون تا ژانویه ۲۰۲۵ انجام می‌شد.

بریتانیا ۶۵۰ منطقه یا حوزه انتخابیه دارد.

رأی‌دهندگان هر یک از این حوزه‌ها یک نماینده را برای عضویت در مجلس عوام و نمایندگی ساکنان محلی انتخاب می‌کنند.

بیشتر نامزدها نماینده یک حزب سیاسی‌اند ولی بعضی به طور مستقل شرکت کردند.

پس از اعلام نتایج انتخابات چه اتفاقی می‌افتد؟

پس ازشمارش آراء، پادشاه از رهبر حزبی که بیشترین تعداد نمایندگان پارلمان را داشته باشد درخواست می‌کند که نخست‌وزیر شود و دولت را تشکیل بدهد.

رهبر حزبی که دومین تعداد نمایندگان پارلمان را داشته باشد رهبر حزب مخالف می‌شود.

اگر هیچ حزبی نتواند اکثریت نمایندگان پارلمان را به دست بیاورد و به این معنی که نتواند فقط با اتکا به نمایندگان خودش، قانونی را تصویب کند، درنتیجه با پارلمانی معلق روبرو خواهیم بود.

در این وضعیت، بزرگترین حزب باید تصمیم به تشکیل دولت ائتلافی با حزبی دیگر بگیرد یا به شکل دولت اقلیت فعالیت کند و متکی به آراء احزاب دیگر برای تصویب قوانین باشد.

بی‌بی‌سی فارسی






نظر شما درباره این مقاله:







مهدی محمودیان: همچنان برای ایران
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 04.07.2024, 22:13

مهدی محمودیان: همچنان برای ایران







نظر شما درباره این مقاله:







گفت‌وگو با بهاره هدایت درباره تحریم یا مشارکت
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 04.07.2024, 21:30

گفت‌وگو با بهاره هدایت درباره تحریم یا مشارکت


انتقاد شدید بهاره هدایت از اصلاح‌طلبان و مسعود پزشکیان

بهاره هدایت، فعال سیاسی می‌گوید میدان، این زمین سیاست دولتی در ایران پیشاپیش تصرف شده و چیزی برای تصرف اصلاح‌طلبی یا دیگری وجود ندارد.

خانم هدایت می‌گوید:
«بدون لحظه‌ای تردید، در انتخابات (نمایشی) جمعه ۱۵ تیر شرکت نخواهم کرد. و به کسانی از نخبگان که به شرکت در انتخابات دعوت کرده‌اند اعتراض دارم...
علیرغم اینکه می‌دانم با این مصاحبه احتمال برگرداندنم به زندان و نیمه‌کاره ماندن روند درمان سرطانم بسیار بالاست، اما وظیفه خودم دانستم که به هم‌میهنانم بگویم که فکر نکنید تنهایید. ما پشت‌مان به همدیگر گرم است. و بالاخره روزی میهن‌مان را نجات خواهیم داد.»






نظر شما درباره این مقاله:







فخرالسادات محتشمی پور: به پزشکیان رای می‌دهم
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 04.07.2024, 21:16

فخرالسادات محتشمی پور: به پزشکیان رای می‌دهم







نظر شما درباره این مقاله:







رأی اعتراضی رحیم قمیشی برای فریاد بر سر ظلم!
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 04.07.2024, 19:14

رأی اعتراضی رحیم قمیشی برای فریاد بر سر ظلم!







نظر شما درباره این مقاله:







اگر خواستید شریفه محمدی را اعدام کنید، دو تا قبر بکنید!
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 04.07.2024, 17:15

اگر خواستید شریفه محمدی را اعدام کنید، دو تا قبر بکنید!







نظر شما درباره این مقاله:







انتخابات و مشروعیت
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 04.07.2024, 14:43

انتخابات و مشروعیت


احمد زیدآبادی

بر روی کرۀ زمین ۲۰۳ واحد سیاسی و جغرافیایی به نام کشور وجود دارد که هر کدام توسط حکومت‌های متفاوت اداره می‌شوند. اگر کسی از ما بپرسد که از این ۲۰۳ حکومت کدامیک مشروع و کدامیک نامشروع هستند،  ما چه جوابی خواهیم داد؟

قاعدتاً یک فرد آشنا به مبانی علم سیاست و روابط بین‌الملل پاسخ روشن و صریحی برای پرسش فوق ندارد چرا که می‌داند مشروعیت نظام‌های سیاسی موضوعی بی‌نهایت پیچیده و وابسته به تعاریف اغلب مبهم و کشدار است و به همین سادگی نمی‌توان در بارۀ مشروعیت یا عدم مشروعیت دولت‌های حاکم بر جهان نظر داد.

در یک عبارت کلی،  همه می‌دانیم که مشروعیت یک نظام سیاسی بسته به رضایت اکثریت مردم از عملکرد حکومت آن است. این گزاره اما همچون کلیدی از هواست که به هر قفلی می‌خورد اما یکی را هم باز نمی‌کند،  زیرا مسئلۀ مهمتر این است که رضایت صفر یا صد نیست و درجات مختلفی دارد. از آن گذشته راهِ احراز میزان رضایت مردم یک کشور از حکومت‌شان نیز چندان روشن نیست. در این باره البته می‌توان انتخابات آزاد و عادلانه را بهترین راهِ سنجش رضایت مردم یک کشور از حکومت‌شان دانست،  اما بدبختانه هر دو مؤلفۀ آزاد و عادلانه هم اموری نسبی‌اند و فراتر از این،  برخی از حکومت‌ها اصلاً با ساز و کار انتخابات میانه‌ای ندارند.

آیا اگر در کشوری انتخابات برگزار نشود،  حکومتش ضرورتاً نامشروع است؟ اگر به نامشروع بودن چنین حکومت‌هایی حکم دهیم،  لابد باید حکومت کشورهایی مانند عربستان و امارات را نامشروع دانست. اما آیانحکومت آنان واقعاً نامشروع است؟ هیچ کشوری در چنان چنین حکمی نمی‌کند. حال آیا،  چون در عربستان و امارات انتخابات برگزار نمی‌شود،  اکثریت مردم از حکومت‌شان ناراضی‌اند؟ چنین حکمی را هم نمی‌توان داد،  با این حال،  روشن است در جایی که اظهارنظر سیاسی مخالف جرم است،  احراز سطح رضایت و نارضایتی هم طبعاً کاری بی‌نهایت دشوار است.

آیا در کشوری که انتخابات به صورت دستوری و فرمایشی برگزار می‌شود،  حکومتش نامشروع است؟ اگر پاسخ ما به این پرسش مثبت باشد در آن صورت،  عموم کشورهای آسیای مرکزی و روسیه و چین و دهها کشور دیگر در جهان،  حکومت‌شان باید نامشروع باشد. اما هیچ کشوری در جهان مشروع حکومت این کشورها را به چالش نمی‌گیرد.

آیا اگر حکومتی مردمش را سرکوب کند،  فاقد مشروعیت می‌شود؟ در بسیاری از کشورهای آفریقایی و آسیایی،  دولت‌ها دائم به کارِ سرکوب مردم ناراضی یا مخالف مشغولند،  اما همچنان به عنوان اعضای سازمان ملل متحد مورد شناسایی دیگر کشورها قرار دارند. قاعدتاً هنگامی که سرکوب چنان بی‌رحمانه و شدید باشد که حکم جنایت علیه بشریت و یا ارتکاب جنایت جنگی و نسل کشی پیدا کند،  مشروعیت حکومت در دیوان دادگستری بین‌المللی و شورای امنیت سازمان ملل به چالش کشیده می‌شود. با این همه به دلیل تنوع نظام‌های سیاسی در دنیا،  در این باره هم استانداردهای واحد و بی‌طرفانه‌ای وجود ندارد. برای مثال،  دولت اسرائیل از نظر بعضی کشورها مرتکب نسل‌کشی یا جنایت جنگی علیه مردم تحت اشغال فلسطین شده است. حامیان قدرتمند آن در شورای امنیت سازمان ملل اما تفسیر دیگری از ماجرا دارند و عملاً راه هر گونه مجازات یا به چالش کشیدن مشروعیت آن را سد می‌کنند.

اگر بخواهم این بحث را ادامه دهم،  کار شاید حتی بیخ پیدا کند! بدین صورت که محافلی هم در جهان یافت می‌شوند که حتی برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه را در کشورهای غربی،  به معنای واقعی آزاد و عادلانه نمی‌دانند و حکومت‌های برآمده از دمکراسی را نیز نامشروع تلقی می‌کنند. به عنوان مثال،  در دمکراسی‌های غربی،  احزاب فاشیست،  نژادپرست و یهودی‌ستیز از حضور در انتخابات محرومند. طبعاً حامیان این گروه‌ها انتخابات را آزاد و عادلانه نمی‌دانند. از طرفی برخی معتقدند که در کشورهای بورژوازی رسانه‌ها سلیقه و جهت فکری مردم را تعیین می‌کنند و چون این رسانه‌ها در اختیار و کنترل طیف سیاسی صاحب قدرت مالی است بنابراین کل آنچه آزادی انتخاب گفته می‌شود،  بیش از فریبکاری نیست.

اصلاً حالا فرض کنیم که حکومت یک کشور به کلی نامشروع باشد در آن صورت چه اتفاقی می‌افتد؟ می‌دانیم که در مورد نامشروع بودن حکومت جمهوری خلق کره اتفاق نظری نسبی در سطح جهان وجود دارد اما ضمن آنکه روسیه و چین در مجامع بین‌المللی از آن دفاع می‌کنند،  هیچ خطری هم ثبات داخلی آن را تهدید نمی‌کند!

برخی ساده‌انگارانه تصور می‌کنند که اگر مشروعیت حکومتی به چالش گرفته شد،  اولاً به صورت هدفی مشروع برای حملۀ نظامی خارجی در می‌آید و ثانیاً مردم برای سرنگونی آن دست به کار می‌شوند. هر دوی این فرضیه‌ها،  افسانه است. این همه حکومتِ مخالف نظر اکثریت در جهان داریم که نه مورد حملۀ نظامی خارجی قرار می‌گیرند و نه مردم‌شان جرأت شورش علیه آنها را پیدا می‌کنند.

همین دو افسانه،  بسیاری از ما ایرانیان را گمراه و سرگردان و مشغول بازی با کلمات و درگیر شدن در منازعات انتزاعی کرده است.

واقعیت این است که مشروعیت یک حکومت عمدتاً به کارآمدی آن است. یعنی مردم هنگامی یک حکومت را تحمل می‌کنند که قادر به رفع نیازهای حیاتی و بنیادی آنها در همه یا اغلب حوزه‌ها باشد. روزی که کارآمدی مختل شود،  ثبات و بقایی هم نخواهد بود مگر آنکه سناریوی سومالی در یک کشور تکرار شود!

به نظرم در این انتخابات باید خود را از بحث مشروعیت‌زایی و مشروعیت‌زدایی از حکومت خلاص کنیم. قرار است یک مدیر برای پست ریاست جمهوری  همۀ محدودیت‌های آن انتخاب شود. اگر حکومت ناکارآمد باشد شرکت صد در صدی مردم هم مایۀ مشروعیت‌زایی برای آن نمی‌شود،  اما اگر حکومت کارآمد باشد،  یک حضور ۲۰ درصدی هم مایۀ مشروعیت‌زدایی آن نخواهد شد. این بحث بیهوده و وقت‌گیر و عقیم،  یک بار برای همیشه باید به بایگانی سپرده شود!


تلگرام نویسنده
@ahmadzeidabad






نظر شما درباره این مقاله:







الناز شاکردوست به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شد
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 04.07.2024, 14:31

الناز شاکردوست به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شد







نظر شما درباره این مقاله:







رعنا کورکور خواهر مجاهد کورکور بازداشت شد
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 04.07.2024, 14:01

رعنا کورکور خواهر مجاهد کورکور بازداشت شد







نظر شما درباره این مقاله:







اتاق فکر و امروز و فردای ایران
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 04.07.2024, 13:35

اتاق فکر و امروز و فردای ایران







نظر شما درباره این مقاله:







حساب‌وکتاب انتخابات / اکبر کرمی، منصور فرهنگ
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 04.07.2024, 12:55

حساب‌وکتاب انتخابات / اکبر کرمی، منصور فرهنگ


حساب‌وکتاب سیاسی در یک انتخابات چیست؟ آیا در میدان سیاست وقتی پا ی حساب‌وکتاب به میان می‌آید، جایی برای اراده‌گرایی و آرمان‌گرایی هم می‌ماند؟ فرآیندها و جریان‌ها چه نقشی در توازن نیروها بازی می‌کنند؟ نام‌ها و سرنام‌ها کجا قرار گرفته‌اند؟ افراد نامی چه؟
آیا در میدان سیاست برای آن که حساب‌وکتاب سیاست از دست‌مان در نرود، می‌توان جریان‌ها ی سیاسی را به بردارها ی نیرو فروکاهید و به جمع جبری آن‌ها چشم داشت؟ و پرداخت؟
با اصلاح‌طلبان که برای بازگشت به قدرت خیز برداشته‌اند، چه باید کرد؟ آیا هم‌کاری و هم‌سازی با این جریان‌ها کمکی به پیش‌برد فرآیند میانه‌روی در ایران خواهد کرد؟ آیا پیروزی اصلاح‌طلبان و پیش‌برد برنامه‌ها ی اصلاح‌طلبانه به فرآیند‌ها ی  دمکراسی‌خواهی و حقوق‌بشرستایی در ایران کمک خواهد کرد؟ و اگر می‌کند، چه‌گونه باید با آن‌ها هم‌کاری کرد؟ و به آن‌ها زور و‌ نیرو داد؟
شکست اصلاح‌طلبی در ایران چه‌گونه و به چه‌سویی توازن نیروها را دگرگون خواهد کرد؟ چه پی‌آمدی خواهد داشت؟ و آیا به فرادستی جریان‌ها ی راست و تندرو نخواهد انجامید؟ آیا می‌توان هم‌چنان که تیم‌ها ی ورزشی به هم‌آوردها ی خود در میدان مسابقه چشم‌ می‌دوزند، به هم‌آوردان سیاسی ی خود نگاه کرد؛ و میدان مسابقه و هم‌آوردان خود را گاهی برگزید؟
این همه و بیش‌تر را در حالی که انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم وارد مرحله ی دوم شده است؛ با منصور فرهنگ که از کهنه‌کاران‌ پهنه ی سیاست در ایران است به گفت‌وگو گذاشته‌ام و امید بسته‌‌ام که دانش ژرف او از فرآیندها ی سیاسی و نیز دریافت شایا و هنایا ی او از سیاست در پهنه ی ملی به‌ کمک‌ بیاید و به گشودن این کلاف درهم بینجامد؛ که با انتخابات چه باید کرد؟ و آیا وقت آن نرسیده است که جمهوری‌خواهان با همه ی گوناگونی در کنار اصلاح‌طلبان ب‌ایستند؟ و به کم‌کردن دامنه ی نفوذ محافظه‌کاران درونی و بیرونی کمک کنند؟






نظر شما درباره این مقاله:







پی‌آمدهای پیروزی هر یک از دو کاندیدا
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 04.07.2024, 12:42

پی‌آمدهای پیروزی هر یک از دو کاندیدا


پی‌آمدهای پیروزی هر یک از دو کاندیدا / گفت‌وگو با احمد زیدآبادی

 






نظر شما درباره این مقاله:







حکم اعدام برای شریفه محمدی، فعال اجتماعی!
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 04.07.2024, 12:19

حکم اعدام برای شریفه محمدی، فعال اجتماعی!


رادیوفردا روز پنج‌شنبه، ۱۴ تیرماه، مطلع شد که شریفه محمدی، فعال کارگری، از سوی دادگاه انقلاب رشت به اعدام محکوم شده است.

به گفتهٔ منابع آگاه، شعبهٔ اول دادگاه انقلاب رشت به ریاست احمد درویش‌گفتار این حکم را به اتهام «بَغی» یا «شورش مسلحانه علیه نظام» برای این زندانی سیاسی صادر کرده است.

بر این اساس «عضویت خانم محمدی در یک تشکل کارگری مستقل» از مصادیق اتهام عنوان شده است. «کمپین دفاع از شریفه محمدی» این تشکل کارگری را قانونی و حکم دادگاه علیه او را «قرون وسطایی و جنایتکارانه» توصیف کرده است.

اخیرا توماج صالحی، خواننده معترض، نیز با اتهام بغی به اعدام محکوم شد، حکمی که به اعتراض گسترده داخلی و خارجی دامن زد، تا آنجا که دیوان عالی در ایران درنهایت این حکم اعدام را لغو کرد.

شریفه محمدی ۱۴ آذر ۱۴۰۲ بازداشت شد و چند ماه را در سلول انفرادی گذراند.

گزارش‌ها حاکی از شکنجه و فشارهای جسمی و روحی شدید بر او جهت اخذ اعترافات اجباری بود. خانم محمدی همچنین از حق ملاقات با خانواده و تماس تلفنی محروم شده بود.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه دو روز پیش با محکوم کردن اتهامات علیه این فعال کارگری، در بیانیه‌ای اتهام «بغی» علیه او را «کاملاً واهی» و «کذب محض» خوانده و خواستار آزادی فوری و بی‌قیدوشرط او شده بود.

این سندیکا در بیانیه خود اعلام کرد: «فشارهای جسمی و بدرفتاری‌های مکرر» با شریفه محمدی، از سوی وزارت اطلاعات، «به حدی بود که شاید به خاطر ترس از به خطر افتادن جان شریفه، منجر به اعتراض مسئولین زندان نسبت به ضرب‌وشتم او شد».

  صدور حکم ظالمانه اعدام علیه شریفه محمدی فعال اجتماعی
به اطلاع می‌رسانیم که شعبه اول دادگاه انقلاب رشت، طی یک رای قرون وسطایی و جنایتکارانه، شریفه محمدی، فعال اجتماعی را به اعدام محکوم کرده است. این حکم بر اساس اتهام بغی و به بهانه عضویت خانم محمدی در یک دهه قبل در یک تشکل کارگری مستقل، علنی و قانونی صادر شده است که نشان دهنده بی‌پایه بودن رای صادره ست.
به باور بسیاری این رای مضحک و بی‌پایه صرفا برای ایجاد فضای رعب و وحشت در میان فعالین گیلان صادر شده است زیرا هم مقامات امنیتی و هم قضایی به خوبی مطلعند که حوزه فعالیت‌های شریفه محمدی صرفا فعالیت‌های عمومی اجتماعی و به صورت علنی و قانونی و مستقل بوده است.
کمپین دفاع از شریفه محمدی ضمن محکوم کردن این حکم ظالمانه و بی‌اساس، خواهان تبرئه شریفه و آزادی بی‌قید و شرط وی است. به باور ما این حکم تنها علیه شریفه صادر نشده بلکه اعلام جنگ و صدور حکم مرگ علیه همه فعالین اجتماعی و مدنی است.
ما از همه وجدان های بیدار، نهادها و مجامع داخلی و بین المللی، رسانه ها و همه کسانی که میتوانند همراهی کنند درخواست میکنیم در تلاش ما برای آزادی شریفه محمدی اقدام کنند و در صورت امکان به این کمپین یاری برسانند.
با تلاش برای آزادی شریفه محمدی
با تلاش برای آزادی تمامی زندانیان سیاسی
«کمپین دفاع از شریفه محمدی»
پنجشنبه، چهارم جولای ۲۰۲۴ - ۱۴ تیر ۱۴۰۳

پیش از این در پنجم تیر امسال، مادر شریفه محمدی در ویدئویی از وضعیت دخترش ابراز نگرانی کرده و خواستار اطلاع‌رسانی درباره او شده بود.

همسر شریفه محمدی نیز به‌ دلیل پیگیری وضعیت او بازداشت شده بود و به تازگی آزاد شد.

این اتفاق در حالی رخ می‌دهد که برخوردهای امنیتی و قضایی با فعالان کارگری، معلمان و بازنشستگان شدت گرفته است.

در پی افزایش افسارگسیختهٔ نرخ تورم در سال‌های گذشته و فاصله زیاد بین درآمد و هزینهٔ خانوار، اصناف و گروه‌های مختلف از جمله کارگران معلمان و بازنشستگان در سال‌های اخیر اعتراضات و اعتصابات گسترده‌ای را شکل داده‌اند.

این اقدامات اعتراضی در بحبوحه اعتراضات «زن زندگی آزادی» در پی مرگ مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد شدت گرفت، اما با سرکوب شدید حکومت همراه شد.






نظر شما درباره این مقاله:







پاسخ محسن رنانی به دکتر پزشکیان
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 04.07.2024, 12:02

پاسخ محسن رنانی به دکتر پزشکیان


آقای دکتر پزشکیان
سلام بر شما

بسی سپاس که در این ساعات بسیار فشرده، شتابان و فرساینده پیش از روز رأی، به پرسش‌های یک کنشگر دانشگاهی توجه کردید و پاسخ دادید. همین‌که یک سیاستمدار ارشد خود را ملزم به پاسخگویی به یک معلم توسعه می‌داند ارزشمند، امیدبخش و شایسته سپاس است. چشم‌دارم که این مخاطبه‌ها روزی به هم‌شنوی و گفت‌وگوی سامان‌مند بین سیاستمداران و نمایندگان جامعه مدنی بینجامد.

ما تصمیم گرفته‌ایم برای آن که این کشور در مسیر توسعه خود در دام چرخه خشونت بی‌پایان قرار نگیرد، یک‌بار دیگر اعتماد کنیم، یک‌بار دیگر قمار کنیم و یک‌بار دیگر به خود و نظام سیاسی فرصت تغییر بدهیم.

لطفا لطفا لطفا تا آخر برعهدی که با مردم بسته‌اید بمانید و مردم ما را دوباره ناامید نکنید؛ تا این فرصت بزرگ برای گذار آرام تاریخی جامعه ایران، به یک تجربه شکست خورده دیگر تبدیل نشود. شما «حق شکست‌ خوردن» ندارید؛ و رازش ماندن در کنار مردم، همفکری با اندیشمندان مستقل و یاری خواهی از کنشگران مدنی است.

اگر انشاءالله انتخاب شدید، ملت ما از روز شنبه گفتار و رفتار شما را مشاهده می‌کند تا نخستین تجربه از یک سیاستمدار متفاوت را به نظاره بنشیند.

یک رأی‌دهنده ایرانی – محسن رنانی
۱۴ تیر ۱۴۰۳

https://renani.net/
https://t.me/Renani_Mohsen
.






نظر شما درباره این مقاله:







فرصتی صلح‌طلبانه برای حل مسائل ایران!
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 04.07.2024, 10:58

فرصتی صلح‌طلبانه برای حل مسائل ایران!


جمعی از دانشجویان و دانش‌آموختگان علوم اجتماعی در بیانیه‌ای ضمن تشریح مسایل کشور و نگاهی انتقادی به کمپین و شعارهای مسعود پزشکیان، رای به او را فرصتی صلح‌طلبانه برای حل مسايل ایران خواندند.

به گزارش رویداد ۲۴، متن بیانیه جمعی از دانشجویان و دانش‌آموختگان علوم اجتماعی در حمایت از مسعود پزشکیان به شرح زیر است:

انتخابات ریاست­ جمهوری فرصتی برای ارزیابی برنامه­ های وعده داده شده است. می­ توان پرسید آیا این انتخابات به بن­‌بستی در جامعه ایران که در صورت ادامه مهارناپذیر می­‌نمود خاتمه خواهد داد؟ آمدن آقای پزشکیان و مطرح کردن مسائلی چون حق همگانی آموزش و بهداشت و درمان و حذف شرکت‌های پیمانکاری استخدام نیرو و پایان بخشیدن به قراردادهای موقت و دفاع از مطالبه‌های به حق زنان و دختران ایرانی حرف‌های تازه‌ای است که در طول این ۴۰ سال شنیده نشده است. در نتیجه عده­‌ای علاقمندند که بدانند ایشان تا چه میزان از ابعاد این وعده‌ها آگاه و به نتایج تحقق آنها پایبند هستند.

ایشان می‌بایست معنای برخی از واژگان خود را روشن سازند؛ آنچه ایشان نخبگان می­‌نامند، دیگران الیگارش می‌گویند؛ گروه­‌هایی متشکل که هر یک منافع خود را داراست و وابسته به بخش‌های نظامی-صنعتی، نفتی، گردشگری و املاک و مستغلات‌اند. آیا امکان وفاق میان اینان وجود دارد یا خیر؟

گفته آقای پزشکیان مبنی بر اتکای بر علم و متخصصان نیز جای اشکال دارد. اهل علم می‌دانند که در هر علمی چند برنامه پژوهشی وجود دارد که هر کدام اصول و متخصصان خود را داراست. ممکن است همه به امری واحد مثلا تورم نگاه کنند، اما نحوه نگرش آنها متفاوت است. میان برنامه پژوهشی کینزی یا سوسیال دموکرات و بازار آزادی هیچ تفاهمی نمی­‌تواند ایجاد شود. اینان از اصل با یکدیگر مخالفند و در سطح جهانی نیز اختلافاتشان پابرجاست و کسی که این دو برنامه را بشناسد، هرگز نمی­‌تواند مدعی ایجاد وفاق میان این دو باشد. مردم می‌پرسند که سپردن همزمان نمایندگی آرای اقتصادی اردوگاه ایشان به یکی از افراطی‌ترین بازار آزادی‌ها و یک طرفدار دولت رفاه چه معنی دارد؟ بگذارید با زبان خودشان سخن بگوییم؛ تلاش برای ایجاد وفاق میان برنامه‌های اعلام شده با برنامه‌های بازار آزادی‌ها، همانند کوشش برای ایجاد وفاق میان آرای امیرالمومنین با معاویه است.

شایسته است ایشان سیاست‌های بازتوزیعی خود را نیز به مردم توضیح دهند و مشخص سازند منبع مالی سیاست‌هایشان چیست؟ اگر بنا نباشد از منابع بزرگ مالیات بگیرند چگونه خواهند توانست کار را به سرانجامی برسانند. روشن کردن این موارد از اغتشاش ذهنی مردم خواهد کاست. زیرا وضعیت ایجاد شدهٔ دوگانه‌ مذهبی -اقتصادی سبب می­‌شود که هیج طرفی مسئولیت وضعیت حاضر را به عهده نگیرد. مناظره­‌ها نشان داد که افراد از این دوگانه استفاده می­‌کنند؛ بدون این که ربط میان آنها را نشان دهند.

وعده بازگشت به برجام خبر خوشی است که ایشان به مردم دادند. از آن رو که به ایجاد صلح در جهانی که مدام رو به خشونت می‌رود، کمک می­‌کند. همچنین موجب خواهد شد که تحریم‌های ظالمانه و یک طرفه تا سرحد امکان پایان یابد و امکانی برای مردم فراهم شود تا بر حس تروماتیک انزوا از جهان فائق آیند و آنها را کمک خواهد کرد که تا حدی از پس مشکلات اقتصادی خود برآیند. بایسته است به وضعیت بعد از برجام نیز توجه شود. بعد از توافق برجام در دولت آقای روحانی، سرمایه‌گذاران خارجی به ایران آمدند اما به سبب وجود موانع داخلی که عمده آن فساد بود، در ایران درنگی نکردند.

آقای پزشکیان، سخنانتان در مورد دفاع از مطالبات زنان و دختران ایرانی برحق است.

۴۰ سال است که در این مُلک نمایشنامه شاهزاده دانمارک را بدون هملت اجرا می‌کنند. مسایل زنان، گره گاهی است که حل سایر مشکلات با گشودن آن امکان‌پذیر است.

به یاد داشته باشید تقلیل خواست زنان به سپردن چند پست دولتی دردی را دوا نخواهد کرد. مسئله دختران و زنان را باید با توجه به مسائل عدیده تمام قشرها و گروه‌های منزلتی و قومی و مذهبی زنان و با مشارکت آنان طرح و چاره جویی کرد. تحقق وعده دفاع از حقوق اقوام و مذاهب از جمله حقوق اولیه انسانی دریغ شده از شهروندان است. جلب مشارکت و همکاری مردم ایران برای احراز موفقیت شرط ضروری توفیق این برنامه­‌ها است.

مشارکت در جامعه با ایجاد گروه‌های صنفی سندیکایی کارگران، معلمان، دانشجویان و بازنشستگان ممکن می­‌شود و لازمه آن رهایی همه فعالین صنفی و سندیکایی در بند است.

آنچه در جنبش زن زندگی آزادی رخ داد زخم‌هایی بر جا گذاشته است که درمان آن برای معاصران به سادگی میسر نخواهد بود. امید است از برخورد خشونت‌آمیز با هرگونه اعتراض جلوگیری کنید.

ما امضاکنندگان این نامه، از این فرصت صلح‌طلبانه برای حل مسائل ایران استقبال می‌کنیم و در انتخابات پیش رو به شما رای خواهیم داد.

یوسف اباذری، شهرام پرستش، عباس افشاری ، بهزاد دوران، مهدی فرجی، عباس افشاری ، متین غفاریان، المیرا علی حسینی، بهاره بیات، ساناز فاتح ، دامون افضلی، زهرا ربانی، مزدک تمجیدی، بهمن رشیدی، یسنا رشیدی، محمد حداد، مهدی پژوم، میشل شمعون پور، مجید رضا مولایی، مرضیه محمدعلی ، رحمت علی ربانی، فاطمه ربانی، نسا ربانی، مریم امیری، نیکو ابراهیمی، علی غرقی، فریده صارمی، سعیده زاد قناد، ، مینو صدیقی، سیاوش افضلی، رضا صادقپور، زینب غنی، سیاوش شاهنده، رضا ظهرابی، آزاده جلیل، محمد امین اصانلو، نسیم نجفی، مریم رویین تن، حامد صراف، محمد محسنی نسب، مبارکه مرتضوی، زهرا بیات ترک، کاوه رفیع‌پور، آرش حسین‌پور، مهدی صباغ‌پور آذریان، ماندانا مهمان‌نواز، احسان محمدی ترازک، یوسف حدادیان چقائی، نادیا مرادی، آریا وقایع‌نگار، سینا چگینی، فاطمه مقدسی و جلال کریمیان.

***

بیانیه جمعی از «معلمان جامعه‌شناسی ایران»
در آستانه مرحله دوم انتخابات ریاست‌جمهوری در ۱۵ تیر ۱۴۰۳

ملت شریف ایران، فرهنگیان ارجمند

ایران عزیزمان دوران خطیری را از سر می‌گذراند. سیاهه بلندی از مسایل اقتصادی سیاسی اجتماعی فرهنگی در دهه‌های گذشته به دلیل بی‌اعتنایی نظام سیاسی، به بحران‌هایی فراگیر تبدیل شده‌ و آینده کهن دیار را با مخاطره مواجه ساخته است. رشد فزاینده مهاجرت بویژه فرار نخبگان، سونامی آسیب‌های اجتماعی، شکاف رو به گسترش ملت - دولت، فرسایش نظام بوروکراسی، ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی و تامین اجتماعی تنها بخشی از این بحران‌ها بشمار می‌آید. روشن است که تخفیف این معضلات پیش از همه نیازمند درک نارسایی‌های موجود و سپس اتخاذ رویکرد علمی و کارشناسی است که متاسفانه سال‌ها از سپهر سیاست‌گذاری و تصمیم‌سازی‌های کشور غایب می‌باشد

اینک ما به عنوان جمعی از معلمان جامعه‌شناسی سراسر کشور که آرزوی سرفرازی و توسعه‌یافتگی ایران عزیز را داریم؛ نسبت به احتمال تسلط تفکری هم‌سان‌ساز و واپس‌گرا احساس نگرانی می‌کنیم! لذا از شما می‌خواهیم تا همه با هم با جدیت در مرحله دوم انتخابات به «دکتر مسعود پزشکیان» رای دهیم.

امید است با توجه به تأکید ایشان بر لزوم بهره‌گیری از اندیشه کارشناسان کاربلد، شاهد کاهش بحران‌ها و حرکت در مسیر جبران عقب‌ماندگی‌های کهن بوم عزیزمان باشیم.

لیست اسامی امضاء کنندگان

۱. عزیزالله علیزاده
۲. مهران صولتی
۳. زهرا نجاتی
۴. خالد خالدیان
۵. هما مادحی
۶. رویا کریمیان
۷. ساجده دینارزهی
۸. ربابه میرزایی
۹. فاطمه حسینی
۱۰. اعظم سادات علویان
۱۱. حدیث مینایی
۱۲. زیتون مسکان‌زهی
۱۳. فاطمه رفیعی بهابادی
۱۴. زری رحمانیان
۱۵. سیده مریم حسینی
۱۶. آذر خسروی
۱۷. طاهره بالغ
۱۸. بتول سلطانی
۱۹. محمد امانی
۲۰. مجید قاضی‌زاده
۲۱. منیژه غلامی
۲۲. نسیم قلیزاده
۲۳. زهرا هادی سلامی
۲۴. زهره سالارزهی
۲۵. داود مهدوی
۲۶. ملاحت کیاء
۲۷. زهرا حیدریان
۲۸. حمیرا حیدری
۲۹. سید مرتضی حسینی‌دوست
۳۰. زهرا حمزه
۳۱. سیده رقیه حسینی
۳۲. ویدا حمزه‌زاده
۳۳. داریوش حیاتی
۳۴. معصومه صمدی
۳۵. طیبه علی‌اصغرپور
۳۶. محمدرضا سلیمانی
۳۷. زهره فرد لویه
۳۸. هادی سلطانی سیف
۳۹. آیت‌الله حاتمی
۴۰. محسن رضوی‌نیا
۴۱. معصومه رزاقی
۴۲. سمانه نورانی
۴۳. رضا کاشانی
۴۴. سپیده عضدی
۴۵. نسرین حسنی
۴۶. سمیه توکلی
۴۷. جبار قاسمی
۴۸. زهرا آقایی
۴۹. ژاله سالمی
۵۰. یوسف حسینقلی‌پور
۵۱. الهام امیری
۵۲. رقیه اسمی
۵۳. امیر عمادی
۵۴. سکینه فلاح شجاعی
۵۵. سمیه جوادپور
۵۶. هادی کاظم‌پور
۵۷. سیده سکینه هاشمی
۵۸. سمانه بهار
۵۹. پریسا معینیان
۶۰. بهمن عبدی
۶۱. سجاد محمدی
۶۲. صدیقه حسن‌زاده
۶۳. آسرین کاک درویشی
۶۴. حجت حبیبی
۶۵. امیر کلهر
۶۶. نادر بداقی
۶۷. صغری یعقوب‌زاده
۶۸. مریم کاظمی
۶۹. مرجان پژند
۷۰. مرضیه امینی
۷۱. محمود محمدی
۷۲. مریم امینی
۷۳. فرزانه قنبری
۷۴. حسین تقوی
۷۵. زهرا عرب
۷۶. عاطفه حسنی‌راد
۷۷. راضیه لطفی
۷۸. لیلا قاسم‌نیا
۷۹. خدیجه بابازاده
۸۰. سیده سکینه هاشمی
۸۱. عبدالغفور سلیمانی
۸۲. نفیسه روشن
۸۳. رباب انتظار ریحانی
۸۴. مریم رضایی
۸۵. شریفه نوروزی
۸۶. شیدا ابراهیمی
۸۷. آمنه پولادی
۸۸. یدالله خانزاده
۸۹. احمد هاشمی
۹۰. ماشاالله مومنی
۹۱. علی فغانی
۹۲. مریم مرجانی
۹۳. زینب خیرالهی
۹۴. سوسن جعفری
۹۵. فاطمه اسلامی
۹۶. اصغر سالمی
۹۷. صفدر اسماعیلی
۹۸. مهتاب اسدی
۹۹. سمانه بنی‌صفار
۱۰۰. جاوید سیدپور
۱۰۱. سرور اسماعیلی
۱۰۲. آصفه خواجه‌ای
۱۰۳. فروغ بشیرخباز
۱۰۴. امیر دستغیب
۱۰۵. سیف‌الله ناصری
۱۰۶. صدیقه مهرآبادی
۱۰۷. احمدعلی قنبری
۱۰۸. فاطمه دهشیری
۱۰۹. آرزو بهرامی
۱۱۰. بهنام اکبری






نظر شما درباره این مقاله:







بایدن: از انتخابات کنار نمی‌کشم
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 04.07.2024, 9:02

بایدن: از انتخابات کنار نمی‌کشم







نظر شما درباره این مقاله:







آلمان و سوئد هشت نفر را به اتهام جنایت
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 04.07.2024, 8:57

آلمان و سوئد هشت نفر را به اتهام جنایت







نظر شما درباره این مقاله:







جدیدترین احکام اخراج استادان صادر شد
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 04.07.2024, 8:24

جدیدترین احکام اخراج استادان صادر شد


بنفشه  سام‌گیس / اعتماد

بازنشستگی اجباری رسول رسولی‌پور و سیدحسین سراج‌زاده استادان دانشگاه خوارزمی به دلیل حمایت از دانشجویان یا تفکرات مستقل

مسوولان وزارت علوم و وزارت بهداشت، در روزهای پایانی فعالیت دولت سیزدهم، بار دیگر واقعیت اخراج استادان معترض و مستقل را انکار و تکذیب کردند و مدعی شدند که در دولت سیزدهم هیچ استادی به دلیل اعتراض اخراج نشده است. این مسوولان در حالی واقعیت حذف استادان معترض و مستقل از دانشگاه‌ها در دوره فعالیت دولت سیزدهم را تکذیب می‌کنند که مسعود پزشکیان (نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم) شامگاه دوشنبه ۱۱ تیر سال جاری، در مناظره تلویزیونی با رقیب انتخاباتی خود، از استادانی حمایت کرد که در طول ۳۴ ماه اخیر به دلیل همسو نبودن با تفکرات دولت سیزدهم از کرسی استادی اخراج شده‌اند. سخنگوی وزارت علوم، یک روز بعد از برگزاری مناظره تلویزیونی شامگاه دوشنبه، با انتشار متنی در صفحه شبکه اجتماعی خود، اخراج و بازنشستگی اجباری و حذف صدها استاد معترض از دانشگاه‌های وابسته به این وزارتخانه در طول سه سال اخیر و از پاییز ۱۴۰۰ تاکنون را تکذیب کرد و نوشت: «اظهارات یکی از کاندیداها و ادعای اخراج و بازنشسته کردن اساتید به دلیل اعتراض، در دولت سیزدهم خلاف واقع است.»

وزارت بهداشت هم روز سه‌شنبه با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد: «ادعای یکی از کاندیداهای محترم انتخابات در خصوص بازنشستگی اساتید دانشگاه‌ها در دولت سیزدهم بر مبنای رویکردهای سیاسی، صراحتا خلاف واقع و در ادامه زنجیره اتهام‌زنی است. وزارت بهداشت، تجربه، تخصص، دانش و تعهد اساتید خود در دانشگاه‌های علوم پزشکی را به مثابه سرمایه‌ای بی‌بدیل برای کشورمان دانسته و از همه فعالان سیاسی می‌خواهد این سرمایه گرانسنگ را در مسیر رخدادهای سیاسی هزینه  نکنند.»

موج گسترده حذف استادان غیر همسو با تفکرات دولت سیزدهم، از نیمه دوم ۱۴۰۱ آغاز شد. صدها استاد که در حمایت از دانشجویان معترض به کشته شدن مهسا امینی (دختر ۲۲ ساله اهل سقز که در تهران توسط گشت ارشاد دستگیر و در بازداشتگاه وزرا دچار مرگ مغزی شد) کلاس‌های درس خود را تعطیل کردند یا بیانیه‌هایی خطاب به مسوولان نوشتند و بابت تاثیرات منفی تنگ‌تر شدن حلقه آزادی بیان هشدار دادند، از زمستان ۱۴۰۱ با تبعات رفتارهای خود مواجه شدند؛ تعلیق از تدریس، قطع شدن حقوق ماهانه، حذف شدن از فهرست مدرسان دانشگاه، حذف شدن کد استادی، دریافت حکم بازنشستگی اجباری و پیش از موعد قانونی، متهم شدن به رکود علمی، تمدید نشدن قرارداد تدریس، انفصال از تدریس، احضار شدن به کمیته انضباطی برای پاسخ دادن به پرونده‌های تشکیل شده از سوی مسوولان حراست دانشگاه‌ها، وادار شدن به امضای توبه‌نامه برای پس گرفتن حمایت خود از دانشجویان معترض و... اینها گوشه‌ای از برخوردهایی است که در فاصله پاییز ۱۴۰۱ تا هفته گذشته در دانشگاه‌های علوم پزشکی و دانشگاه‌های وابسته به وزارت علوم با استادان مستقل و معترض صورت گرفته، آن هم بر مبنای اعلام خود استادان یا افشاگری دانشجویان‌شان در حالی که تعداد زیادی از استادان که به سرنوشت مشابه گرفتار شدند، به دلیل هراس ازآینده‌ای که ابتدا و انتهایش برای خود و خانواده و اطرافیان‌شان نامعلوم بود، سکوت کردند و در هزارتوی روزمرّگی‌ها گم شدند.

علی سرزعیم، صادق زیباکلام، محسن برهانی، رضا امیدی، علی شریفی‌زارچی، امیر مازیار، کوروش گلناری، عمار آشوری، فرزان سجودی، رهام افغانی خراسکانی، حسین علایی، داریوش رحمانیان و صدها  نام  دیگر...

این اسامی، فقط یک هویت ثبت شده در شناسنامه نیست؛ این اسامی، اعتبار کارنامه علمی یک کشور است؛ در ۳۴ ماه اخیر، صدها استاد از دانشگاه‌ تهران، علوم پزشکی تهران، علامه طباطبایی، شهید بهشتی، علوم پزشکی ایران، فردوسی مشهد، هنر، سوره، باهنر کرمان، کردستان، اصفهان، صنعتی شریف، علوم پزشکی بابل، گیلان، شیراز، مازندران، علوم پزشکی کرمانشاه، جهرم، حکیم سبزواری، علوم پزشکی تبریز، خلیج فارس، الزهرا، خوارزمی و... به سرنوشت مشترک حذف موقت یا دائم از شجره علمی ایران دچار شده‌اند و هنوز هم نام‌های جدید به این فهرست اضافه می‌شود. اگر این استادان یا شاگردان‌شان درباره مصیبتی که بر سرشان آمده، اطلاع‌رسانی نمی‌کردند چه کسی با خبر می‌شد که در پستوهای وزارت علوم و وزارت بهداشت چه می‌گذرد و چطور با رویکرد تقابل در مقابل هر اندیشه و جمله مخالف، تنها با یک امضا، هویت علمی یک انسان اندیشمند را سلب می‌کنند؟

به نظر می‌رسد در این روزهای پایانی فعالیت دولت سیزدهم، مسوولان وزارت علوم و وزارت بهداشت می‌خواهند با شتاب هر چه بیشتر و به هر طریق ممکن، کارنامه خود را از هر لکه سیاهی پاکسازی کنند. هدف‌گذاری برای خالص‌سازی دانشگاه‌ها با اسم رمز «بازنشستگی، ناکارآمدی علمی، پایان قرارداد همکاری، رکود علمی» مهم‌ترین لکه‌های این کارنامه نه چندان مفصل است. این روزها لازم است خیلی چیزها به یاد مردم بماند. آنچه در ادامه می‌اید، بازخوانی ماموریت هوشمندانه دولت سیزدهم در فاصله پاییز ۱۴۰۰ تاکنون است.

اولین قرعه حذف در دولت سیزدهم، به نام استادان دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه صنعتی شریف افتاد. کمتر از یک ماه بعد از آغاز فعالیت دولت سیزدهم و نیمه شهریور ۱۴۰۰، حکم اخراج محمد فاضلی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه شهید بهشتی امضا شد اما خبر حذف این استاد دانشگاه از تدریس، ۵ ماه بعد به گوش دانشجویان و دانشگاهیان رسید.

بهمن ۱۴۰۰ به دنبال افشای اخراج فاضلی از تدریس و موج گسترده اعتراضاتی که در واکنش به حذف این استاد ایجاد شد، دانشگاه شهید بهشتی اعلام کرد: «بر اساس آیین‌نامه‌های جذب و ضوابط جاری تمدید قرارداد اعضای هیات علمی در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی کشور، عضو هیات علمی پیمانی موظف است در یک بازه زمانی مشخص، شرایط تمدید فعالیت خود را از منظر عمومی، آموزشی و پژوهشی فراهم کند. در صورتی‌ که عضو، در پایان دوره پیمانی، امتیازات قانونی ادامه خدمت را کسب ننماید، قرارداد همکاری او با دانشگاه تمدید نخواهد شد. موضوع قرارداد پیمانی دکتر محمد فاضلی پس از طی مراحل اداری در جلسه هیات اجرایی جذب دانشگاه مورخ ۱۵ شهریور ۱۴۰۰ مطرح شد و به ‌علت عدم انجام تکالیف مقرر در مواد ۲۱، ۲۲ و ۱۱۴ آیین‌نامه استخدامی اعضای هیات علمی، پرونده وی مورد  تایید هیات  قرار  نگرفت.»

آرش اباذری، استاد فلسفه علم در دانشگاه صنعتی شریف، دومین قربانی پروژه خالص‌سازی دانشگاه‌ها بود؛ زمستان ۱۴۰۰ بعد از افشای خبر اخراج این فیلسوف و فارغ‌التحصیل دانشگاه جانز هاپکینز، علاوه بر شماری از دانشجویان، انجمن علمی فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف و انجمن علمی فلسفه دانشگاه تهران هم اعتراض خود به حذف این چهره علمی را اعلام کردند و خواستار قطع دخالت نهادهای سیاسی و جلوگیری از اعمال غرض‌ورزی‌های سیاسی در نحوه حضور استادان دانشگاه شدند. به دنبال این اعتراضات، روابط عمومی دانشگاه صنعتی شریف با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد: «نامبرده از حدود سه سال پیش در تدریس برخی از دروس با گروه فلسفه علم این دانشگاه همکاری داشته و اخیرا متقاضی استخدام به عنوان عضو هیات علمی این دانشگاه بوده‌اند. فرآیند استخدام ایشان، بر اساس روند قانونی وزارت علوم، منجر به نتیجه مثبت نگردید. با بازنگری مجدد نیز تغییری در نتیجه حاصل نشد. نامبرده تاکنون رابطه استخدامی با این دانشگاه نداشته و شایعه اخراج ایشان از دانشگاه صنعتی شریف  قویا تکذیب  می‌شود.»

جامعه دانشگاهی کشور نمی‌دانست که اخراج این دو استاد، مقدمه‌ای از کتاب مفصل خالص‌سازی دانشگاه‌هاست؛ کتابی که از پاییز ۱۴۰۱ با یک قرائت رسمی گشوده شد و هنوز هم به فصل پایان نرسیده است.

شهریور ۱۴۰۲ سخنگوی وزارت علوم در واکنش به اخراج ۵۸ استاد دانشگاه اعلام کرد: «از این ۵۸ نفر ۳ نفر مربوط به دانشگاه‌های علوم پزشکی و ۱۷ نفر مربوط به دانشگاه آزاد هستند که ارتباطی به وزارت علوم ندارند، از ۳۸ نفر باقی‌مانده ۳ نفر به سن بازنشستگی رسیده‌اند و این بازنشستگی‌ها هیچ ربطی به اخراج و اغتشاشات ندارد. ۳ نفر پرونده قضایی خارج از وزارت علوم دارند و طبق قانون از ما خواسته ‌شد این افراد تعلیق شوند. ۵ نفر یا با استعفای شخصی کنار رفته‌اند یا جابه‌جا شده‌اند. یک نفر بدون اجازه دانشگاه از کشور خارج شده، ۷ نفر قرارداد حق‌التدریس داشتند و دانشگاه صلاح بر این دانسته که افراد دیگری جایگزین آنها شوند.۳ نفر در هیأت انتظامی اعضای هیأت علمی به دلایل مختلف پرونده دارند، ۷ نفر ارتباط‌شان توسط هیأت اجرایی جذب دانشگاه قطع شده است. ۷ نفر در اغتشاشات اخیر کنشگری مجرمانه داشتند و به مدت یک تا دو نیمسال تحصیلی معلق شدند، ۲ نفر توسط مراجع ذی‌صلاح رد صلاحیت شدند و دانشگاه با آنها قطع همکاری کرده است.»

شهریور ۱۴۰۲ و در حالی که وزارت علوم، اخراج استادان منتقد و تصفیه دانشگاه‌ها از حضور استادان غیر همسو با دولت سیزدهم را انکار می‌کرد، مرکز اطلاع‌رسانی وزارت کشور با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد: «آنچه وزارت علوم در برابر معدود اساتیدی که دچار رکود علمی بوده، اما نقش مهمی در نمایش‌های رسانه‌ای داشته‌اند، صورت داده کاملا بر مبنای موازین قانونی و اداری و البته وظیفه انقلابی این وزارتخانه برای پویایی علمی و فرهنگی دانشگاه‌ها بوده است که جای تقدیر دارد. از جامعه دانشگاهیان و نخبگان علمی کشور نیز انتظار می‌رود همچون همیشه، با قدرت اراده در مسیر تولید علم و ارتقای فرهنگ بکوشند و در این مسیر به تبلیغات سیاسی و جناحی وقعی ننهند.»

در فاصله مرداد تا بهمن ۱۴۰۲، مهدی خویی (استاد دانشگاه علامه طباطبایی) احمد شکرچی (استاد دانشگاه شهید بهشتی) مصطفی آذرخشی (استاد دانشگاه شهید بهشتی) محسن خلیلی (استاد دانشگاه فردوسی مشهد) شهرام عباسی (استاد دانشگاه فردوسی مشهد) علیرضا آزاد (استاد دانشگاه فردوسی مشهد) مهشید گوهری کاخکی (استاد دانشگاه فردوسی مشهد) مهدی کلاهی (استاد دانشگاه فردوسی مشهد) حسن باقری نیا (استاد دانشگاه حکیم سبزواری) از دانشگاه اخراج شدند . دلیل اخراج این استادان، حمایت از دانشجویان در اعتراضات پاییز ۱۴۰۱ بود.

دی ۱۴۰۲، علی شریفی زارچی؛ استاد اخراجی دانشگاه صنعتی شریف، تصویر ایمیل ارسالی دانشگاه برای تعدادی از دانشجویانش را منتشر کرد. مسوولان دانشگاه در این ایمیل برای دانشجویان این استاد اخراجی نوشته بودند: «متاسفانه به نظر می‌رسد نهادهای بیرون دانشگاه اجازه نمی‌دهند که دانشکده بتواند از خدمات دکتر شریفی بهره‌مند شود. پیشنهاد می‌کنم استاد دیگری پیدا کنید (لااقل به عنوان استاد راهنمای همکار) چون دانشکده مجبور است اسم ایشان را از استاد راهنمای شما حذف کند.»

دی ۱۴۰۲، علی ربیعی، سخنگوی دولت دوازدهم در جلسه نشست رییس‌جمهور با سران احزاب و فعالان سیاسی، مساله اخراج استادان را مطرح کرد. به دنبال طرح این مساله، دفتر ریاست‌جمهوری از ربیعی خواست که نام استادان اخراجی برای نهاد ریاست‌جمهوری ارسال شود. ربیعی، در جواب این درخواست، نامه‌ای برای رییس قوه مجریه نوشت که نام ۱۵۸ استاد اخراجی و ۶۰ استاد وادار به بازنشستگی اجباری به آن ضمیمه شده بود. در بخشی از متن این نامه آمده بود: «پیرو تماس دفتر جنابعالی، به پیوست لیست اولیه اسامی اساتیدی که به انحای مختلف از خدمت در دانشگاه محروم شده‌اند جهت استحضار ایفاد می‌گردد، این محرومیت‌ها در قالب‌های گوناگون از جمله عدم تبدیل وضعیت، عدم تمدید قرارداد، اخراج مستقیم، بازنشستگی اجباری (با استفاده از تبصره دراختیار وزیر) عدم ارتقا (به‌رغم داشتن صلاحیت) و... صورت پذیرفته است. اعمال این موارد نه به عنوان قاعده کلی، بلکه صرفا درخصوص اساتیدی اعمال شده است که صرفا از موضع علمی و تخصصی، انتقادهای دلسوزانه‌ای مطرح می‌کردند. بنابراین تعداد زیادی اخراج، تعدادی بازنشسته اجباری، برخی ممنوع‌التدریس، برخی عدم تبدیل وضعیت و برخی نیز که سالیان دراز استاد مدعو بوده‌اند، دیگر دعوت به تدریس نشده‌اند.»

اسفند پارسال، بعد از آنکه رییس دانشگاه تهران، اخراج استادان معترض از این دانشگاه را انکار کرد، ابراهیم بای‌سلامی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران و یکی از استادان اخراجی این دانشگاه به خبرآنلاین گفت: «من در بهمن ۱۴۰۱ بعد از ۱۴ سال عضویت در هیات علمی با ابلاغ نامه قطع ارتباط استخدامی از دانشگاه تهران اخراج شدم. آبان ۱۴۰۱ ما به هیات رییسه دانشگاه فراخوانده شدیم که چرا نامه اعتراضی در دفاع از حقوق دانشجویان را امضا کرده‌ایم؟ ما ۵۷ نفر بودیم و من در جلسه هیات رییسه دانشگاه تهران، آزار و زندانی شدن برخی از دانشجویان و مطالبه حقوق آنها را با ذکر نام دانشجویان یادآوری و درخواست کردم رییس دانشگاه و معاون دانشجویی از دانشجویان دفاع کنند به‌ جای اینکه  به مقامات امنیتی علیه دانشجویان گزارش بدهند و خواهان جلوگیری از ورود نیروهای نظامی و امنیتی به محیط آموزشی دانشگاه شدم. در دو سال اخیر (۱۴۰۱ تا ۱۴۰۲) فعال‌ترین استادان که دارای اندیشه و علم در خصوص پیشرفت و تغییر جامعه بوده‌اند، به ‌دلایل سیاسی اخراج شده‌اند، این افراد یا سخنرانی کرده‌اند یا بیانیه امضا کرده‌اند یا در جلسه‌ای اظهارنظر سیاسی و فرهنگی مغایر و مخالف جناح حاکم داشته‌اند. با رویکرد نهادهای امنیتی کنونی، استادانی که درباره مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه نظر دارند و همسو با سلیقه مقامات نیستند، افراد خطرناکی محسوب می‌شوند.» (رییس دانشگاه تهران در واکنش به حرف‌های بای سلامی مدعی شد که «دلیل قطع ارتباط استخدامی با ابراهیم بای‌سلامی، ضعف پرونده علمی این استاد دانشگاه بوده است.»)

پروفسور آذین موحد، عضو هیات علمی و استاد دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران و از استادان اخراج شده این دانشگاه در گفت‌وگوهایی که مرداد و اسفند پارسال با خبرآنلاین داشت، گفت: «بعد از اتفاقات شهریور ۱۴۰۱ در پرونده سازی‌های نادرستی که علیه دانشجویان در کمیته انضباطی تشکیل داده بودند، نه تنها همراه آنان در هنگام تفهیم اتهام پشت در دبیرخانه کمیته انضباطی نشستم، بلکه برای پیشگیری از صدور احکام نادرست علیه آنها با همراهی برخی همکارانم به دفتر رییس حراست مراجعه کردم و حقوق دانشجویان را بازگو کردم و در روز رسیدگی به پرونده‌های‌شان به کمیته انضباطی مراجعه کردم تا در ارتباط با وقایع پیش آمده مشاهدات خود را از حقیقت بگویم و به افشاگری علیه نیروهای حراست بپردازم. به دنبال این اتفاقات، از آذر ۱۴۰۱ حقوقم را قطع کردند، خرداد ۱۴۰۲ مرا به کمیته تخلفات انتظامی اساتید دعوت کردند و در کمیسیون تخلفات انتظامی نکاتی مبنی بر حمایت من از دانشجویان در اعتراضات ۱۴۰۱ مطرح کردند. مرداد ۱۴۰۲ گفتند از تدریس تعلیق شده‌ام. نامم از سامانه ثبت‌نام حذف و کلاس‌هایم به اساتید دیگر واگذار شد و برایم حکم انفصال موقت از خدمت صادر کردند و بنده کماکان ممنوع الکارم و در انفصال موقت به سر می‌برم و تا زمانی که حکم نهایی برایم صادر نشود، وضعیت تدریس و بازگشتم به کار مشخص نخواهد بود.»

فروردین امسال، رضا ملک‌زاده، استاد تمام دانشگاه علوم پزشکی تهران از اخراج یا بازنشستگی اجباری ۴۰ استاد این دانشگاه خبر داد در حالی که خودش هم وادار به بازنشستگی پیش از موعد شده بود. به دنبال انتشار این خبر، رییس دانشگاه علوم پزشکی تهران واقعیت «اخراج» را تکذیب کرد و در واکنش به حرف‌های رضا ملک‌زاده و در توجیه اخراج به شیوه «بازنشستگی اجباری» گفت: «در دو سال و نیم گذشته استاد اخراجی در دانشگاه علوم پزشکی تهران نداشته‌ایم. آقای دکتر ملک‌زاده بالای ۷۰ سال سن دارند و بالای ۴۰ سال است که در دانشگاه علوم پزشکی تهران استاد هستند. اساسا وقتی بالای ۴۰ سال از حضور یک استاد در دانشگاه می‌گذرد، ماندن آن استاد در دانشگاه نیاز به مجوز دارد. به‌رغم اینکه شخصا به عنوان رییس دانشگاه حق بازنشستگی ایشان را داشتم موضوع را به هیات امنای دانشگاه ارجاع دادم تا خدای نکرده مساله تضاد منافع مطرح نشود. نهایتا هیات امنا به این نتیجه رسیدند که ملک‌زاده در دو سال اخیر فعالیت بایسته‌ای نداشته‌ و رای به بازنشستگی ایشان دادند. وقتی استادی بازنشسته می‌شود، جا برای جذب اساتید جوان‌تر باز می‌شود و ما از ردیف استخدام آنها برای جذب و استخدام اساتید جوان‌تر استفاده می‌کنیم. کار ما قانونی بوده است. در بازنشستگی استادی که قبلا خیلی فعال بوده اما چند سالی است که دیگر کار نمی‌کند و به بخش خصوصی رفته‌ یا اقداماتی مغایر با اصول دانشگاه یا تضعیف روند اجرایی انجام می‌دهد، ملاحظاتی مدنظر قرار می‌گیرد.» (بازنشستگی اجباری رضا ملک‌زاده، با دستور رییس قوه مجریه لغو شد و این استاد دوباره به کلاس درس دانشگاه بازگشت.)

اردیبهشت ۱۴۰۳، کارن ابری‌نیا؛ دبیر کانون صنفی استادان دانشگاه در گفت‌وگو با خبرآنلاین و در توضیح واقعیت اخراج استادان دانشگاه‌ها گفت: «سال ۱۴۰۲ برای اساتید انواع و اقسام محدودیت‌ها و محرومیت‌ها ایجاد شد. این محدودیت‌ها شامل استادانی شد که در واکنش به حوادث سال ۱۴۰۱ بیانیه امضا کردند یا اعلام موضع کردند، مثلا با تبدیل وضعیت آنها از حالت پیمانی به رسمی ‌آزمایشی و بعد وضعیت رسمی موافقت نکردند یا مراحل تغییر وضعیت آنها را متوقف کردند یا برای ترفیع سالانه استادان مشکل ایجاد کردند یا ارتقای برخی استادان از دانشیاری به استادی را متوقف کردند. برخی استادان اخراج شدند و برخی دیگر هم اخراج نشدند اما حقوق آنها قطع شد.

برخی دانشگاه‌ها به استادان گفتند کسانی‌ که درباره حوادث سال ۱۴۰۱ بیانیه‌ای امضا کرده‌اند اگر می‌خواهند به‌کارشان ادامه بدهند باید توبه‌نامه امضا کنند و اظهار پشیمانی کنند. انواع محدودیت‌ها شامل حدود ۲۰۰ استاد دانشگاه شده و نزدیک به ۲۵ استاد از دانشگاه اخراج شدند. اختیارات وزارت علوم کاهش پیدا کرده طوری ‌که به ‌نظر می‌رسد این وزارت کشور است که به دانشگاه دستور می‌دهد. همین محدودیت‌های ایجاد شده و مسائل امنیتی که بر دانشگاه‌ها حاکم شده از طرف  وزارت کشور و شورای  امنیت کشور است.»

  ۲۱ خرداد ۱۴۰۳، بعد از پخش میزگرد فرهنگی مسعود پزشکیان در تلویزیون و بعد از آنکه استاد محمد فاضلی -  مشاور مسعود پزشکیان و از استادان اخراجی دانشگاه شهید بهشتی در دولت سیزدهم -  این میزگرد تلویزیونی را در واکنش به اظهارات کارشناس حاضر در این برنامه ترک کرد، رهام افغانی ‌خراسکانی که او هم از استادان اخراجی همین دانشگاه در دولت سیزدهم است، در صفحه شبکه اجتماعی خود نوشت: «من دکتر فاضلی را درک می‌کنم؛ باورتان بشود یا نه، موقع صحبت از اخراج اساتید از دانشگاه در ابتدای میزگرد، گلوله گلوله اشک از چشمان من جاری بود. شما  نمی‌دانید با  روان ما  چه کردند.»

تازه‌ترین احکام اخراج صادر شد

دو استاد دیگر به فهرست طویل استادان اخراجی دانشگاه‌ها اضافه شده‌اند. هفته اول تیر امسال، رسول رسولی‌پور، استاد فلسفه دین دانشگاه خوارزمی که حدود ۵ سال تا بازنشستگی فرصت داشته و سیدحسین سراج‌زاده، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه خوارزمی، وادار به کناره‌گیری از تدریس شده‌اند.

استاد سراج‌زاده که در زمان دریافت حکم بازنشستگی اجباری، حدود دو سال تا بازنشستگی قانونی مهلت داشته، چند روز قبل در صفحه اجتماعی خود نوشته: «یکشنبه ۱۰ تیرماه در حالی که با شماری از همکاران گروه جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی مشغول برگزاری مصاحبه داوطلبان دکترای جامعه‌شناسی بودیم، تلفنم زنگ خورد؛ خانمی خود را از امور اداری دانشگاه معرفی کردند و خواستند برای به جریان افتادن کارهای بازنشستگی همین امروز یک شماره حساب بانک صادرات و اطلاعات و مدارکی دیگر ارسال کنم. گفتم مگر من بازنشسته شده‌ام؟! من که قانونا تا دو سال دیگر می‌توانم کار کنم؟ هنوز حکم بازنشستگی را هم ندیده‌ام؛ گروه و شاید دانشکده هم در جریان نیستند. علت بازنشستگی زود هنگام بدون درخواست خودم و گروه چه بوده؟ اگر هم به هر دلیلی تصمیم گرفته‌اند یک عضو هیات علمی را بازنشسته (بخوانید اخراج) کنند، آیا نباید از قبل رسما به او و به گروه آموزشی  اطلاع  بدهند؟»

حکم بازنشستگی اجباری این استاد دانشگاه ۶ تیر امسال و بدون هیچ اعلام و اطلاع‌رسانی قبلی صادر شده در حالی که سراج‌زاده در ادامه این متن می‌نویسد: «تا جایی که می‌دانم روال و قاعده این است که حکم بازنشستگی اعضای هیات علمی را پایان هر ترم، و در ترم دوم، شهریور ماه می‌زنند که بعد از یک سال کار از مرخصی سالانه مرداد ماه استفاده کرده باشند و همچنین از قبل به فردی که قرار است بازنشسته شود رسما خبر می‌دهند تا بتواند برای کار و زندگی‌اش برنامه‌ریزی کند. اما انگار در این مورد خاص مسوولان دانشگاه شتاب‌زدگی ‌زدگی خاصی دارند. آیا این شتاب‌زدگی برای اجرای حکم، با برگزاری انتخابات رابطه‌ای دارد یا یک اقتران اتفاقی است؟

این داستان برای آقای دکتر رسول رسولی‌پور، عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه خوارزمی هم دقیقا به همین ترتیب رخ داده است. رسولی‌پور فردی است که به شهادت قاطبه همکاران از فضل و کمال علمی و اخلاقی والایی برخوردار است، چند دوره با رای اعضای هیات علمی رییس دانشکده ادبیات بوده، در سطح ملی و بین المللی در رشته خودش (فلسفه دین) شناخته شده است، برای تدریس در سایر دانشگاه‌ها از جمله دانشگاه تهران از او دعوت می‌شود، دانشجویان از عملکرد آموزشی او فوق‌العاده راضی هستند و خلاصه اگر در دانشگاهی معیارهای علمی و اخلاق حرفه‌ای حاکم باشد، وجودش برای رشته خودش و دانشگاه باعث افتخار و آبروست؛ ولی چه می‌شود کرد که این همه برای مدیران دانشگاه کافی نیست و ایشان را هم زودهنگام بازنشسته کرده‌اند.»

طبق شنیده‌های «اعتماد» سراج‌زاده از امضاکنندگان بیانیه‌های حمایت از دانشجویان معترض در پاییز ۱۴۰۱ و دکتر رسولی‌پور،  از منتقدان سیاست‌های آموزشی و یک استاد مستقل بوده و طبق همین شنیده‌ها، حسین مفتخری؛ جانباز جنگ و استاد تمام رشته تاریخ دانشگاه خوارزمی هم که طبق آیین‌نامه تدریس اعضای هیات علمی، حدود ۶ سال تا زمان بازنشستگی مهلت داشته، پارسال و به دلیل امضای بیانیه‌های حمایت از دانشجویان معترض، وادار به بازنشستگی اجباری شده  است.






نظر شما درباره این مقاله:







رد ۵ ادعای گمراه‌کننده اقتصادی در مناظره‌ها
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 04.07.2024, 7:37

رد ۵ ادعای گمراه‌کننده اقتصادی در مناظره‌ها


روزنامه اعتماد

بررسی برخی شاخص‌های اقتصادی که در دو مناظره اخیر انتخاباتی مطرح شد

مناظره پایانی مرحله دوم انتخابات ریاست‌جمهوری نیز شامگاه سه‌شنبه برگزار شد و دو کاندیدای ریاست‌جمهوری بر سر چالش‌های اقتصادی امروز ایران نظرات خود را ارایه کردند. با اینکه در تحلیل این مناظره از منظر رسانه‌ای و حتی سیاسی می‌توان ردپایی از جانبداری مجری صدا و سیما از آقای جلیلی را اثبات کرد اما در اینجا قصد نداریم به این موارد بپردازیم. موضوع این گزارش مواردی است که از ابتدای دو دور مناظره انتخاباتی توسط آقای جلیلی مطرح شده و تنها به راستی‌آزمایی ادعاهایی خواهیم پرداخت که توسط ایشان ارایه شده و در این باره قضاوت به عهده خوانندگان محترم است.

ادعای اول: در ۸ سال متوسط رشد ۷دهم درصد بود

عین جمله آقای جلیلی در مناظره اول از دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری این بود: «در هشت سال رشد منفی داشتیم، رشد صفر داشتیم، متوسط رشد هفت‌دهم درصد بود.» مشخص نیست که منظور ایشان از «هشت سال» چه سال‌هایی است ؟ به هر حال وقتی کسی آماری می‌دهد روی کاغذ باید دقیق و حساب شده این آمار را ارایه کند تا از جانب کارشناسان و اهل فن قابل پیگیری و راستی‌آزمایی باشد. اما این ادعایی است که توسط کاندیدای پوششی آقای جلیلی یعنی آقای قاضی‌زاده هاشمی در دور اول انتخابات نیز با زبانی دیگر تکرار شده بود. او که در آستانه انتخابات دور اول «انصراف» داد؛ گفته بود: «رشد اقتصادی در یک دهه اخیر منفی بوده است.»

اما به نظر می‌رسد که روی هم رفته منظور آقای جلیلی از ۸ سال، دوران ریاست‌جمهوری حسن روحانی باشد. اگر این فرض ملاک باشد، باید گفت که ادعای آقای جلیلی فرسنگ‌ها با واقعیت فاصله دارد. از سال ۱۳۹۲ تا سال ۱۳۹۹ فقط در دو سال ۹۷ و ۹۸ اقتصاد ایران با رشد منفی روبه‌رو شد. دلیل آن‌هم روشن است. ظهور فردی مانند ترامپ و خروج او از توافق برجام و اعمال شدیدترین شوک تحریمی به بدنه اقتصاد ایران که در حال بازسازی بود. ضمن اینکه میانگین رشد این هشت‌سال اصلا و ابدا ۷‌دهم درصد نبود. مرکز آمار می‌گوید میانگین رشد این دوره ۲.۲ درصد بوده است. البته رکوردهای جالب توجهی در این ۸ سال نیز زده شد. مثلا در سال ۹۵ رشد اقتصادی ایران ۱۴‌درصد بود که با ارقام دوران سازندگی و اوایل دهه ۷۰ قابل مقایسه است.

ادعای دوم: تورم ۶۰ درصد بود و مهار شد

این ادعایی است که توسط سعید جلیلی بارها و بارها در مناظره دوم انتخاباتی بیان شد و حتی پزشکیان را مجبور کرد تا نمودارهای مربوط به تورم را جلوی دوربین بگیرد تا مردم خودشان ببینند. البته آقای جلیلی تنها کسی نبوده که این ادعا را مطرح کرده و پیش از این و در سه سال گذشته نیز مسوولان دولت سیزدهم بارها از تورم ۶۰‌درصدی گفته‌اند که در زمان تحویل دولت وجود داشته . اما چرا این ادعا نادرست است؟ مرکز آمار ایران که بر اساس برنامه پنجم توسعه مرجع آماری کشور است می‌گوید نرخ تورم ۱۲ماهه پس از روی کار آمدن رییسی نه‌تنها کاهش پیدا نکرده، بلکه در مقاطعی از ماه‌های پایانی دولت روحانی بیشتر بوده است. ضمن اینکه نرخ تورم به روایت این مرکز نیز در سال پایانی دولت روحانی ۴۵.۷ درصد بوده نه ۶۰ درصد. مطابق همین اطلاعات نرخ تورم در اردیبهشت ۱۴۰۲ به نزدیک ۵۰ درصد رسید که در نوع خود یک رکورد به حساب می‌آید. گرچه در نهایت نرخ تورم همین الان به ۳۶‌درصد رسیده و هیچگاه نتوانسته از کانال ۳۰‌درصد پایین‌تر بیاید.

ادعای سوم: فقط ۳۰ درصد برنامه ششم اجرا شد

این ادعایی است که هم سعید‌جلیلی و هم مصطفی پور‌محمدی به آن اشاره کرده‌اند. به نظر می‌رسد که مبنای این ادعا گزارش دیوان محاسبات باشد که در تیر ۱۴۰۱ منتشر شد و نشان می‌داد که فقط ۳۰ درصد احکام برنامه ششم توسعه اجرایی شده است.

البته عدد درصد اجرای احکام برنامه ششم در اظهارات مسوولان دولتی و مجلس متفاوت است. به‌طور مثال بابک نگاهداری رییس مرکز پژوهش‌های مجلس در مرداد‌ماه ۱۴۰۲ گفته بود که «وقتی میزان تحقق برنامه ششم و قبلی‌ها را بررسی کنیم میزان تحقق نسبی برنامه‌ها حدودا ۳۸درصد و تحقق کامل برنامه‌ها ۹ درصد است.» (خبرگزاری دانشجو کد خبر: ۱۰۹۰۹۷۰) همین آقای نگاهداری در خرداد یک سال پیش از این تاریخ نیز گفته بود که ۳۵ درصد از احکام برنامه توسعه اجرایی شده است. (ایرنا. کد خبر: ۸۴۷۹۰۱۲۸) آقای نگاهداری در خرداد ۱۴۰۲ بار دیگر عدد را تغییر داده و این‌بار گفته که ۳۰‌‌درصد از برنامه‌های توسعه‌ای اجرا شده است. (روزنامه فرهیختگان کد خبر: ۸۰۵۰۷)

ادعای چهارم: سرمایه‌گذاری خارجی در دولت سیزدهم متحول شد

این ادعایی بود که آقای جلیلی در مناظره دوم بیان کرد که کاملا نادرست است. البته وزیر اقتصاد نیز به این موضوع بارها تاکید کرده بود و «اعتماد» پیش از این گزارشی در این‌باره منتشر کرد. (برای خواندن متن کامل این گزارش به روزنامه شماره ۵۶۲۵ مورخ ۲۰ آبان ۱۴۰۲ رجوع کنید) وزیر اقتصاد از جذب ۸.۷ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی صحبت کرده بود که در آن گزارش اشاره کردیم که هرچقدر وبسایت سازمان سرمایه‌گذاری خارجی را زیر و رو کردیم چیزی که این سرمایه‌گذاری را تایید کند نیافتیم. اما چرا این ادعای آقای جلیلی نادرست است؟ چون آمارهای آنکتاد (کنفرانس تجارت و توسعه ملل متحد UNCTAD) به عنوان یک نهاد معتبر بین‌المللی در حوزه سرمایه‌گذاری خارجی می‌گوید بالاترین رکورد سرمایه‌گذاری خارجی مستقیم در سال‌های اخیر در سال‌های ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ و در زمان برجام ثبت شده است.

مطابق این آمار از یک سازمان بین‌المللی، جذب سرمایه خارجی ایران در سال گذشته میلادی (که همزمان با دوره وزارت آقای خاندوزی هم بوده) ۱.۵ میلیارد دلار بوده است. ۱.۴ میلیارد دلار هم در سال ۲۰۲۱ جذب شده است. این گزارش «آنکتاد»البته کاملا جدید و مربوط به سال ۲۰۲۳ میلادی است و با عنوان «گزارش سرمایه‌گذاری جهانی» منتشر شده است. در واقع طی ۲۲ سال گذشته، متوسط سرمایه خارجی جذب شده به ایران چیزی حدود ۳ میلیارد دلار در سال بوده و اینکه فقط در دو سال گذشته (میلادی یا خورشیدی؟) سرمایه خارجی جذب شده دچار یک «تحول» شده باشد چیزی بدیع و دور است.

ادعای پنجم: نرخ رشد نقدینگی در دولت سیزدهم پایین آمد

آقای جلیلی در مناظره دوم نموداری را بالا گرفت و عنوان کرد که نرخ رشد نقدینگی در دولت شهید رییسی به نسبت آمار دولت روحانی به شکل قابل ملاحظه‌ای پایین آمد. اما این نمودار یک مشکل اساسی داشت. چیزی که به عنوان بالا رفتن نقدینگی در دولت روحانی در این نمودار ثبت شده بود باز هم مرتبط با دوره سخت تحریم‌ها و ورود ترامپ به کاخ سفید است. دوره‌ای که همزمان شد با پاندمی کرونا و صفر شدن فروش نفت ایران در بازار جهانی . دوره‌ای از تنگنای مالی شدید دولت که به تحریم شدید و کرونا گره خورده بود. فارغ از اینها باید گفت که نرخ رشد نقدینگی در اغلب سال‌های پیش از سال ۱۳۹۹ کمتر از دولت سیزدهم بوده است. به‌طور مثال نرخ رشد نقدینگی در سال ۹۵ به کمتر از ۲۲ درصد و در سال ۹۶ به ۲۳ درصد رسیده بود. ضمن اینکه در نقدینگی بیش از آنکه خود نقدینگی مهم باشد اجزای تشکیل‌دهنده آن مهم هستند. خوب است دوستانی که از عملکرد سه‌ سال گذشته در متغیرهای پولی دفاع می‌کنند درباره جزییات نقدینگی و سهم هر یک از اجزای آن و تحولات سه سال گذشته نیز توضیح دهند.






نظر شما درباره این مقاله:







سعید جلیلی در مذاکرات هسته‌ای «فاجعه» بود
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 23:57

آسوشیتدپرس به نقل از چند دیپلمات‌:

سعید جلیلی در مذاکرات هسته‌ای «فاجعه» بود


خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی درباره سابقه دیپلماتیک سعید جلیلی، یکی از دو نامزد مورد نظر حکومت برای جانشینی ابراهیم رئیسی، می‌نویسد او در میز مذاکره «در مورد همه چیز موعظه می‌کرد بدون اینکه چیزی ارائه دهد.»

این گزارش درباره ناتوانی‌های دیپلماتیک جلیلی می‌افزاید؛ ممکن است او سال‌ها مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای تهران بوده باشد، اما از دیپلمات‌های غربی که در آن سوی میز نشسته بودند، هیچ تقدیری دریافت نکرد. او همه چیز را به هم می‌بافت و مبهم حرف می‌زد.

جلیلی در آن زمان گفته بود: «همانطور که بافت فرش‌های ایرانی به دقت، ظرافت و استحکام میلی‌متری پیش می‌رود، ان شاء الله این فرآیند دیپلماتیک نیز به همان شکل پیش خواهد رفت.»

این اتلاف وقت جلسات بر سر موعظه، در سال ۱۳۸۷ مذاکرات را متوقف کرد در حالی که رئیس‌جمهور وقت محمود احمدی‌نژاد و علی خامنه‌ای برنامه هسته‌ای کشور را پیش بردند.

آسوشیتدپرس می‌افزاید، ویلیام برنز، مذاکره‌کننده وقت و مدیر کنونی سازمان سیا، در یکی از جلسات به یاد می‌آورد: «جلیلی وقتی می‌خواست از پاسخ‌های مستقیم اجتناب کند، می‌توانست به طرز حیرت‌آوری مبهم باشد» و افزود: «جلیلی در یک جا گفت که هنوز به صورت پاره‌وقت در دانشگاه تهران تدریس می‌کند. من به دانشجویانش حسادت نکردم.»

یک دیپلمات فرانسوی ناشناس در آن زمان، یکی از دورهای مذاکرات جلیلی را «فاجعه» توصیف کرد.

یک دیپلمات دیگر اتحادیه اروپا که نظراتش در سال ۱۳۸۷ توسط ویکی‌لیکس منتشر شد، ارزیابی مشابهی ارائه داد.

این دیپلمات گفت که یکی از مقامات اتحادیه اروپا که در آن روز در جلسات خصوصی و عمومی جلیلی شرکت کرده بود، از ناتوانی و یا طفره رفتن و سفسطه بازی‌های او متعجب شد و او را «یک محصول واقعی انقلاب اسلامی» نامید.

جلیلی در انتخابات حکومتی ۱۳۹۲ از سوی «آیت‌الله تندروی مرده محمدتقی مصباح یزدی» که روزی نوشته بود ایران نباید خود را از حق تولید «سلاح‌های ویژه» محروم کند؛ که اشاره‌ای پوشیده به سلاح‌های هسته‌ای بود؛ مورد تأیید قرار گرفت.

جلیلی توسط یک «آیت‌الله بنیادگرای دیگر» محمدمهدی میرباقری، که به «جبهه پایداری انقلاب اسلامی» تعلق دارد، مورد تایید قرار گرفته است. گروهی که از جلیلی حمایت می‌کند، پشت لایحه‌ای بود که توسط مجلس جمهوری اسلامی تصویب شد و می‌تواند برای نقض حجاب مجازات ۱۰ سال زندان را اعمال کند. این لایحه هنوز توسط شورای نگهبان تحت نظر خامنه‌ای، تایید نشده است.

به نوشته آسوشیتدپرس دیدگاه جلیلی که توسط مخالفان به «سبک طالبان» توصیف شده است، احتمالاً خطر برانگیختن خشم عمومی مردمی را دارد که هنوز پس از سرکوب خونین نیروهای امنیتی که پس از تظاهرات پس از کشته شدن مهسا امینی در سال ۱۴۰۱ رخ داد، خشمگین هستند.

روز گذشته نیز آسوشیتدپرس در گزارش دیگری نوشته بود که در خیابان‌های تهران پس از رای گیری ۸ تیر، بسیاری به آسوشیتدپرس گفتند که به انتخابات اهمیتی نمی‌دهند.

لیلا سیدی، دانشجوی ۲۳ ساله دانشگاه که در رشته طراحی گرافیک تحصیل می‌کند، گفت: «من رای ندادم و نخواهم کرد، زیرا هیچ کس به خاطر مهسا و بدبختی‌های بعد که جوانان با آن مواجه می‌شوند عذرخواهی نکرد، نه اصلاح طلبان و نه تندروها.»

احمد طاهری، دانشجوی ۲۷ ساله روانشناسی گفت: «من رای ندادم، زیرا روسای جمهور سابق به وعده‌های خود عمل نکردند» و تاکید کرد «من جمعه آینده نیز رای نمی‌دهم.»

محمدعلی رباطی، مهندس الکترونیک ۴۳ ساله و پدر دو فرزند، گفت که بی‌تفاوتی آشکار مقامات ایرانی نسبت به فشارهای اقتصادی مردم باعث شد او رای ندهد.

رباطی گفت: «پس از سال‌ها مشکلات اقتصادی، من هیچ علاقه‌ای به سیاست ندارم.»

پزشکیان در ایکس نوشته است که دولتش در مقابل اعمال حجاب [اجباری] پلیس و محدودیت‌های اینترنت مقاومت خواهد کرد. با این حال، طاهره نمازی، معلم ریاضی ۳۱ ساله، گفت که «رای نمی‌دهد زیرا هیچ یک از کاندیداها تعهد روشنی در مورد این موضوعات نداده‌اند.»

آنهایی که رای ندادند و با آسوشیتدپرس صحبت کردند «تصمیم خود را تصمیم خود توصیف کردند، نه بخشی از یک تحریم سازمان یافته.»

اندیشکده مکرز سوفان، مستقر در نیویورک روز دوشنبه در تحلیلی از مشارکت پایین مردم، گفت: «سطح مشارکت رای دهندگان و برگه‌های سفید رای، نشان دهنده انکار سیاست‌های رژیم، به‌ویژه سرکوب منتقدان و زنانی است که از پیروی از قوانین حجاب اجباری، سر باز می‌زنند.»

آسوشیتدپرس در انتهای این گزارش می‌نویسد؛ پزشکیان در روزهای اخیر بارها به داستان «دهقان فداکار» اشاره کرده است، داستانی که تقریباً برای هر کودک ایرانی در مدرسه، در مورد دهقانی در سال ۱۳۴۰ گفته می‌شود که پیراهن خود را درآورده و آن را به آتش کشیده تا به قطار در مورد صخره‌هایی که سد را مسدود کرده است، هشدار دهد.

اما کسانی که در انتخابات شرکت نمی‌کنند، معتقدند قطار قبلاً سقوط کرده است.

صدای آمریکا






نظر شما درباره این مقاله:







حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 23:42

حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!


بیانیه حزب دمکراتیک مردم ایران درباره دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ایران 

نه به جلیلی

همانگونه که انتظار می‌رفت، چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران، با وجود سه رقیب اصلی، دو مرحله‌ای شد. در دور اول انتخابات ریاست جمهوری، طبق آمار رسمی وزارت کشور، تنها نزدیک به ۲۰ درصد از واجدین شرایط انتخابات به نامزدهای “جبهه انقلاب” که نمایندگان اصلی سیاست و قدرت اصلی کنونی حاکم بر جمهوری اسلامی هستند، رای دادند. بیشینه مردم رای ندادند، گروهی رای سپید دادند، و بالاخره بخشی از مردم آقای پزشکیان که شعار تغییر می‌دهد را انتخاب کردند.

علیرغم شک و تردیدهایی که اینجا و آنجا به سلامت شمارش آرا وجود دارد، نتایج آشکارا بیانگر خواست بیشینه شکننده مردم به تغییر و نمایانگر اعتراض آنان به حکمرانی تبعیض گرا، سرکوب‌گر، ناکارآمد و حامی برگزیدگان چپاولگر است.

در دور دوم انتخابات، دو نامزدی که در برابر هم قرار می‌گیرند، هر چند در وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و ولی فقیه مشترک اند، اما به لحاظ اهداف، گرایشات، تعلق جناحی و طیف حامیان، و خصوصیات شخصی و کارنامه گذشته، تفاوت‌های بارزی دارند.

نگرش تندروانه، بنیادگرایانه و فرقه‌گرایانه آقای جلیلی، که مورد تایید آیت‌الله مصباح نیز قرار گرفته بود، بروز آشکارا مخربی در تمامی فعالیت‌های سیاسی او در عرصه داخلی و عملکرد دیپلماتیک او در صحنه بین‌المللی داشته است.

آقای جلیلی مورد حمایت جبهه پایداری است که از زمان تشکیل آن در دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد تاکنون روز به روز بر قدرت و نفوذش در ارکان حاکمیت جمهوری اسلامی افزوده شده است. جبهه پایداری با تکیه بر تشکیلات منسجم و پرسابقه انجمن حجتیه، همچون جریان اخوان‌المسلمین در کشورهای عربی، در کار حذف مرحله به مرحله همه رقبای سیاسی خود از صحنه، و برقراری حکومت خالص خود است. ریاست جمهوری رئیسی، و حذف اصول‌گرایان معتدل‌تر و سنتی، جایگاه این گروه را تحکیم بیشتری بخشید. تسخیر احتمالی جایگاه ریاست جمهوری و انتخاب رهبری همسو آخرین حلقه‌های تسخیر قدرت توسط اینان خواهد بود.

در صورت تسخیر جایگاه ریاست جمهوری توسط جلیلی و نگرش تندروانه، بنیادگرایانه و فرقه گرایانه، پروژه‌های شکست خورده و خانمان سوز “خالص‌سازی” و “برقراری جامعه و تمدن اسلامی”، با شدت بیشتری دنبال خواهند شد، و سیاست منطقه‌ای و جهانی تشنج زاتری در انتظار ایران خواهد بود.

در برابر جلیلی، پزشکیان قرار دارد که به پاکدستی و راست‌گویی شهرت دارد. او به‌رغم سابقه اعتقاد به نظام ولایت فقیه، و گفتارها و عملکرهای قابل نقد، در موارد متعددی از حقوق و خواست‌های مردم در چارچوب نظام دفاع کرده است و اینک در کارزار مبارزات انتخاباتی تمایل خود به اعتدال و خشونت پرهیزی و آشتی‌پذیری در سیاست داخلی و خارجی را آشکارا بیان می‌کند.

هر چند ترکیب پشتیبانان آقای پزشکیان و صحبت‌های ایشان نوید تعدیل عمل‌گرایانه در سیاست‌های داخلی و خارجی ج. ا. را می‌دهد، اما سخنان و مواضع ایشان در موارد بسیاری هنوز بیشتر بیان اهداف و آرزوهای گاه تناقض‌آمیز ایشان است تا برنامه‌ای عملی با شناخت و توجه به امکانات و موانع مشخص.

با این وجود پیروزی احتمالی آقای پزشکیان و امید و حرکتی که خواست‌های مطرح شده او در بخش‌هایی از جامعه ایجاد کرده است، به معنای امکان و احتمال پس نشاندن تندروترین جناح‌های بنیادگرا در ساختار قدرت خواهد بود و می‌تواند شرایط بهتری برای جان گرفتن جامعه مدنی فراهم کند.

آقای پزشکیان تنها هنگامی می‌تواند، علیرغم موانع ساختاری بهبود و توسعه، دولتی کارا داشته باشد که رهبری کمابیش با او همراه و همدل باشد. پذیرش پیروزی او در انتخاباتی با اختلاف اندک آرا، شاهدی بر این هم‌سویی در ابتدای کار خواهد بود.

بخشی از مردم و به ویژه روشنفکران منتقدی که اینبار با گرو گذاشتن آبرو و اعتبار خود، به آقای پزشکیان رای می‌دهند، از ایشان انتظار وفاداری به شعارهای انتخاباتی خود و اجرای گام به گام آنها را دارند. رای مردم مشروط است. اگر ایشان نتواند و یا نخواهد در برابر تعدی به زنان بخاطر حجاب اجباری ایستادگی کند، از حقوق مصرح مردم در قانون اساسی چون حق تشکل و تجمع و آزادی بیان، دفاع نکند و ما باز شاهد سرکوب‌های خونین باشیم، اگر با فعالیت‌های فراقانونی و شبه‌قانونی عناصر خودسر و گروه‌های پرنفوذ و مخربی چون جبهه پایداری برخورد نشود، اگر گامی در راه تشنج زدایی و عادی‌سازی روابط خارجی برندارد، و اگر به کارآمدتر کردن دستگاه اجرایی و کم کردن فساد و بهبود وضعیت اقتصادی همت نگمارد، حمایت رای دهندگان را به سرعت بر باد خواهد داد. حداقل خواست مردم از او در برابر موانع ساختاری نظام، داشتن صداقت و شجاعت در بیان روشن حقایق و موانع است.

جلیلی نماد ادامه و تشدید، و پزشکیان نماد تعدیل و تصحیح سیاست‌های کنونی جمهوری اسلامی است.

حزب دمکراتیک مردم ایران انتخاب آقای جلیلی را گامی بسیار خطرناک در بسته شدن حلقه قدرت جریان تندرو و بنیادگرای پایداری-حجتیه‌ای می‌بیند، و برای نه گفتن به این جریان مردم را دعوت به رای دادن به آقای پزشکیان می‌کند.

انتظار حداقلی ما از آقای پزشکیان این است که در صورت ناتوانی در اجرای حداقل خواست‌های مردم و شعارهای انتخاباتی اش،  مشکلات را با مردم در میان بگذارد و استعفا بدهد.

نتیجه این انتخابات هر چه باشد، تکیه گاه و خواستگاه اصلی تغییر همچنان جنبش مدنی و اعتراضی ایران باقی خواهد ماند.

حزب دمکراتیک مردم ایران
سیزدهم تیرماه ۱۴۰۳






نظر شما درباره این مقاله:







ابوالفضل قدیانی: در مرحله دوم نیز بر تحریم
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 22:23

ابوالفضل قدیانی: در مرحله دوم نیز بر تحریم







نظر شما درباره این مقاله:







«همگامی» دور دوم انتخابات را نیز تحریم می‌کند
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 21:15

«همگامی» دور دوم انتخابات را نیز تحریم می‌کند


بیانیه «همگامی برای جمهوری سکولاردموکرات» پیرامون نتایج انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم

گسترده‌ترین تحریم انتخاباتی بعد از انقلاب، نوید افزایش قدرت مردم و هموارشدن مسیر تغییرات ساختاری است.

مرحله نخست «انتخابات» چهاردهمین دوره ریاست‌جمهوری با نتایج شگفت‌انگیز به پایان رسید. در جایی که رقابت اصلی بین رای‌دادن و تحریم انتخابات بود، اکثریت مردم ایران قدرت خود را با به کار بستن کنشگری هدفمند، نشان داد. در این «انتخابات» بار دیگر همسویی و همراهی بین بخش بزرگی از نیروهای سیاسی و جامعه مدنی ایران پدیدار شد. حداقل ۶۰ درصد  از کل واجدان حق رای، اراده خود در ضرورت تغییرات بنیادین در ساختار قدرت در امتداد جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی»، را به نمایش گذاشتند.

این نمایش با شکوه قدرت ملت بار دیگر تایید کرد که مسیر شکل گرفته از دی ۹۶ به بعد در سپهر سیاسی ایران در انتقال مرکز ثقل تحولات سیاسی به بیرون از ساختار قدرت جمهوری اسلامی همچنان ادامه دارد. علی‌رغم تمهیدات مختلف هسته سخت قدرت و رقابتی شدن انتخابات این دوره در بین جناح‌های درون نظام، اکثریت مردم ایران نشان داد که حاضر به مشارکت در چارچوب قواعد بازی ناعادلانه جمهوری اسلامی نیست و تفاوت بین کاندیداهای تایید صلاحیت شده را در حدی نمی‌بیند که پاسخگوی خواست‌های ملت و حل مشکلات و مهار ابرچالش‌های کشور باشد. البته بخشی از رای دهندگان نیز با هدف بهبود شرایط و کاهش مشکلات رای داده بودند و بین آنها و رای نداده‌ها در اهداف و مطالبات کلان اشتراک وجود دارد.

«همگامی برای جمهوری سکولاردموکرات در ایران» که انتخابات در مرحله نخست را تحریم کرده بود، کماکان معتقد است که حل مشکلات کشور در ارتقاء حرکت‌های اعتراضی به سطح ابرجنبش سراسری و سازمان‌یافته  با هدف گذار خشونت‌پرهیز از جمهوری‌اسلامی به جمهوری سکولاردموکرات است.

ما این پیروزی بزرگ در نه گفتن به تمهیدات حکومت در ناامیدسازی جامعه نسبت به پیگیری تغییرات ساختاری و ایستادگی بر سر خواست‌های سیاسی و فرهنگی تجلی‌یافته در جنبش «زن زندگی آزادی»  را به مردم ایران تبریک می‌گوییم. این پیروزی یک اقدام موردی بود و پسامد آن افزایش اعتماد به نفس مخالفان و منتقدان سیاسی و نیروهای جامعه مدنی است. این رویداد، ظرفیت آن را دارد تا مسیر  شروع مجدد اعتراضات سازمان‌یافته و تحرک جنبش‌های اجتماعی را هموار ‌کند. همچنین نه بزرگ مردم می‌تواند گویای توافق اجتماعی  نانوشته بین بخش‌های مختلف جامعه ایران باشد که راهکار نجات ایران، گشایش‌های پایدار و راه حل موثر مشکلات، تغییر نهادهای پایه‌ای قدرت است. تغییر کارگزاران ظرفیت لازم را ندارد و نباید به روندهای رسمی مشروعیت داد.

این انتخابات شکست بزرگی برای خامنه‌ای و نهاد ولایت‌فقیه نیز بود که بر اساس ادعاهای‌شان معلوم شد که جمهوری اسلامی و رهبر آن در پیشگاه ملت، فاقد مشروعیت و مقبولیت همگانی است. خامنه‌ای بعد از سکوت سنگین چهار روزه برای نخستین بار پذیرفت که مشارکت در حد توقع وی نبوده و «مایه آبرو» برای نظام نشده است! اما وی کماکان خود را به تغافل و تجاهل زده است. علاوه بر اکثریت قاطع رای‌نداده‌ها، بخشی از رای دهندگان نیز مخالف جمهوری اسلامی هستند.

اکنون پایگاه اجتماعی نهاد ولایت فقیه آنقدر کوچک شده است که حتی در نرخ مشارکت پایین نیز نمی‌تواند نیمی از آراء را در مرحله نخست انتخابات کسب کند. تشدید درگیری بین گروه‌های «اصولگرا» و محافل تندرو در بلوک قدرت نیز آشکار ساخت که سامان سیاسی در درون بلوک قدرت بیش از پیش متزلزل شده و مرجعیتی برای همگرایی و اجماع‌سازی وجود ندارد. شکست سنگین محمدباقر قالیباف در چهارمین دوره حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری نیز تاکیدی بر این واقعیت بود که جامعه ایران چه در داخل پایگاه اجتماعی حکومت و چه در خارج از آن، نسبت به فساد اقتصادی حساسیت بالا دارد. اصلاح‎طلبان نیز که با حداکثر توان به صحنه آمده بودند از کاندیدایی حمایت کردند که مواضع و دیدگاه‌هایش با کلیت برنامه‌ها و مواضع اعلامی گذشته آنها تفاوت داشته و در جریان رقابت‌های انتخاباتی بارها اعلام کرد که به هیچ جریان سیاسی از جمله «اصلاح‌طلب‌ها» تعلق ندارد.

بدینترتیب، از دید «همگامی» تغییر مهمی در عرصه سیاسی ایران در مرحله دوم رخ نداده است؛ ما کماکان بر لزوم پیگیری تغییرات ساختاری تاکید می‌کنیم. به نظر ما، اگرچه نتیجه مرحله دوم انتخابات مشخص نیست و هسته سخت قدرت نیز از هیچ تلاشی برای حفظ حاکمیت یکپارچه فروگذار نخواهد کرد، اما اگر  مسعود پزشکیان از موانعی چون “موج بزرگ تحریم شکل گرفته” و “اتحاد اصول‌گرایان” عبور کرده و بتواند جانشین ابراهیم رئیسی شود، باز در گذر از کلاف در هم‌پیچیده تنگناهای ساختاری، کارشکنی رقبا، ناهمگونی حامیان و تعارضات نظری و سیاسی خودش با چالش‌هایی سنگین مواجه خواهد شد. ازآنجاییکه وی گفته است که در صورت ناتوانی از تحقق وعده‌ها، استعفا خواهد داد، لذا این قول بیان شده معیاری برای داوری در آینده خواهد بود.

«همگامی» با تاکید بر خواست اکثریت قاطع مردم مبنی بر ضرورت تغییرات بنیادین در ساختار قدرت، بار دیگر بر اهمیت فزاینده تقویت همگرایی در صفوف اپوزیسیون دموکرات تاکید می‌کند. اکنون مسئولیت گروه‌های باورمند به دموکراسی و بویژه جمهوری‌خواهان بیشتر از گذشته است تا با تدابیر و فعالیت‌های هم‌افزایانه، یاریگر ملت در شکست انسداد سیاسی شوند.

«همگامی برای جمهوری سکولاردموکرات در ایران»
۱۳ تیر ۱۴۰۳ برابر با ۲۳ جولای۰۲۴ ۲






نظر شما درباره این مقاله:







حمایت جمعی از «معلمان جامعه‌شناسی ایران» از پزشکیان
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 21:01

حمایت جمعی از «معلمان جامعه‌شناسی ایران» از پزشکیان







نظر شما درباره این مقاله:







به مسعود پزشکیان رای می‌دهیم اما
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 20:14

به مسعود پزشکیان رای می‌دهیم اما







نظر شما درباره این مقاله:







مشاوران اقتصادی پزشکیان و جلیلی کیستند؟
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 20:06

مشاوران اقتصادی پزشکیان و جلیلی کیستند؟


مهتاب قلی‌زاده / بی‌بی‌سی

نخستین مناظره دو نفره مسعود پزشکیان و سعید جلیلی در حالی با محورهای فرهنگی ـ سیاسی برگزار شد که موضوع اقتصاد به گفت‌وگوی بسیاری از بحث‌ها تبدیل می‌شد. دو کاندیدا در بحث‌ها یک‌دیگر را به بی‌برنامگی متهم می‌کردند، اما هیچ‌کدام برنامه مشخصی ارائه ندادند. مناظره اول پزشکیان و جلیلی نشان می‌داد که هر دو کاندیدا تخم‌مرغ‌هایشان را در سبد سیاست خارجی چیده‌اند و اصلاح شرایط اقتصادی را در گرو مذاکرات هسته‌ای می‌دانند. پزشکیان با دست‌یابی به یک برجام دیگر و جلیلی با قطع شدن کامل از برجام و پیدا کردن راه‌های در رو برای فروش نفت. در شرایطی که نامزدهای انتخابات تصویر دقیقی از برنامه‌های اقتصادی خود ارائه نمی‌دهند به نظر می‌رسد رویارویی از راه یارکشی در ستادها رونق بیشتری دارد.

هر چند در دور اول رقابت‌ها همکاری همه‌جانبه اعضای کلیدی دولت روحانی با ستاد انتخاباتی پزشکیان نقش موثری در موفقیت او داشت، حالا یک چهره مهم دیگر از کابینه روحانی به محمدجواد ظریف و دیگر اصلاح‌طلبان ستاد پزشکیان پیوسته است. چهره‌ای که این بار قرار است در حوزه اقتصاد برای او نقش‌آفرینی کند. علی طیب‌نیا، وزیر اقتصاد دولت یازدهم به تازگی با پزشکیان دیدار کرده و با انتشار یک ویدیو گفته است که به او رای خواهد داد. حمایت طیب‌نیا از این‌رو مهم است که به گمان برخی از ناظران او به موفق‌ترین وزیر جمهوری اسلامی در مبارزه با تورم مشهور شده است.

فعالان کمپین انتخاباتی پزشکیان امیدوارند با معرفی او به‌عنوان فرمانده اقتصادی تیم پزشکیان حمایت رای‌دهندگان آزرده از تورم را جلب کنند.

هرچند در دور اول چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران بنا بر آمار رسمی تنها کمی بیشتر از ۳۹ درصد واجدین شرایط پای صندوق‌های رای آمدند، اما اصلاح‌طلبان امیدوارند با حمایت افراد شاخص مشارکت را بالا برده و پیروز دور دوم باشند. در دور نخست، بار اصلی پیشبرد این رویکرد بر دوش محمد‌جواد ظریف بود. حالا همان وضعیت به کمک طیب‌نیا در حال تکرار است. با این تفاوت که این بار تمرکز اصلی بر مشکلات اقتصادی است. این فرضیه به ویژه پس از انتشار بیانیه پنج اقتصاددان سرشناس ایرانی که در آن تلویحا تحریم‌کنندگان انتخابات را به رای دادن به پزشکیان ترغیب کرده‌اند، پررنگ‌تر شده است.

در این بیانیه که از قول داوود سوری، محمد طبیبیان، موسی غنی‌نژاد، فرهاد نیلی و مسعود نیلی منتشر شده آمده است: «زمین بازی انتخابات روز ۱۵ تیر با انتخابات روز ۸ تیر متفاوت است. انتخابات ۱۵ تیر نه برای بیان خواسته‌ها، بلکه برای اعلام ناخواسته‌هاست»؛ سخنانی که شباهت زیادی به نطق‌های انتخاباتی محمدجواد ظریف دارد و نشان می‌دهد این اقتصاددان‌ها هم در عمل در کمپین پزشکیان قرار گرفته‌اند.

در سمت مخالف نام‌هایی از جمله یاسر جبراییلی، رئیس پیشین مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام، مسعود درخشان، اقتصاددان اصولگرا و ابراهیم شیبانی، رئیس کل پیشین بانک مرکزی به عنوان مشاوران اقتصادی سعید جلیلی به چشم می‌خورد.

از میان این اسامی نام یاسر جبراییلی بیش از بقیه سر زبان‌ها افتاده است؛ جوان اصولگرایی که در فضای رسانه‌ای به واسطه اظهارات جنجالی، گه‌گاه نامتعارف و آرمان‌گرایانه در حوزه اقتصاد مشهور است. طرفداران پزشکیان همزمان با حضور طیب‌نیا در فضای انتخاباتی سعی می‌‌کنند نام جبراییلی را به عنوان یک اصولگرای تندرو در مقابل او قرار دهند تا به لطف این دوگانه و با استفاده از نگرانی‌های اقتصادی مردم، آرای خاموش را به سمت خود بکشند.

یاسر جبراییلی کیست؟

یاسر جبراییلی نویسنده و رئیس سابق مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی دبیرخانه مجمع تشخیص که به تازگی در توییتر اعلام کرده دیگر در این سمت حضور ندارد. گفته می‌شود او در تدوین برنامه اقتصادی دولت ابراهیم رئیسی نقش داشته و زمانی که دولت سیزدهم روی کار آمد احتمال ورود جبراییلی به کابینه مطرح شد اما در نهایت عملی نشد.

او از چهره‌های محافظه‌کار نزدیک به سعید جلیلی است که معمولا نظرات نامتعارفی را در حوزه اقتصاد مطرح می‌کند. جبراییلی هم مانند جلیلی از منتقدان سرسخت برجام است و بیشترین انتقاداتش را در مورد عملکرد مسئولان دولت روحانی مطرح می‌کند. یکی از مشهورترین رویکردهای اقتصادی او که بارها در رسانه‌ها تکرار کرده «دلارزدایی» از اقتصاد ایران است.

جبراییلی زمانی که برای ثبت‌نام در انتخابات فعلی ریاست‌جمهوری، به وزارت کشور رفته بود هم این ادعا را تکرار کرد و گفت: «امروز کار دست من بیافتد، فردا دلار را به زیر بیست هزار تومان خواهم آورد. مردم و سهامداران هم نگران نباشند». او به کلی وجود اسکناس‌های خارجی در بازار را غیر ضروری می‌داند و معتقد است نیازی به خرید ارز خارجی وجود ندارد؛ رویکردی که در فضای مجازی مورد نقد قرار گرفته و از جبراییلی چهره‌ای تندرو با افکار غیرعملی و آرمانی ساخته است.

نگاهی به یادداشت‌های آقای جبراییلی در وب‌سایت شخصی‌اش نشان می‌دهد او به دنبال زیر سوال بردن قواعد کلاسیک اقتصاد است؛ به گونه‌ای که مفاهیم مرسوم درباره ریشه‌های نقدینگی را قبول ندارد. جبراییلی در یادداشتی دلیل تورم و گرانی دلار را در «نقش تقاضای غلط و بی‌رویه برای ارز از سوی طیف لیبرال و قایل به اقتصاد بازار» عنوان کرده است. او در این‌باره نوشته است: «در شرایطی که لیبرال‌های ایرانی در دوره پسابرجام با این توهم که همه تحریم‌ها رفع شده است، بر طبل آزادسازی واردات، ادغام اقتصاد ایران در اقتصاد بین‌الملل تحت سلطه آمریکا و نیز حداکثرسازی منافع غربی‌ها در اقتصاد ایران با توهم تامین امنیت می‌کوبیدند، رهبر حکیم انقلاب اسلامی واردات کالاهای مصرفی از آمریکا را ممنوع و واردات کالای دارای مشابه داخلی را حرام اعلام کردند.»

جبراییلی درباره رویکردهای اقتصادی به اندازه‌ای سرسخت است که از دولت هم‌سوی ابراهیم رییسی هم در ماجرای اجرای طرح حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی انتقاد کرده بود. او معتقد است که با تکیه بر تولید داخلی می‌توان نیاز به تامین ارز را از بین برد و در نهایت از همین مسیر قیمت دلار را کاهش داد.

«تاکید بر تولید داخل» کلید واژه‌ای است که او و سعید جلیلی را به هم مرتبط می‌کند؛ چرا که جلیلی نیز با همین رویکرد در مناظرات انتخاباتی بر «حاکمیت ریال» تاکید می‌کرد. جلیلی در سخنانی مشابه با جبراییلی گفته بود: «در عرصه مبادلات خارجی، طرف چون بر دلار حاکمیت دارد، راه دلار را بر ما می‌بندد.»

پیام حضور طیب‌نیا در ستاد پزشکیان

علی طیب‌نیا حامی جدید مسعود پزشکیان به عنوان فردی آکادمیک و دانشگاهی شناخته می‌شود. او میان اصلاح‌طلبان دارای مقبولیت است و در جریان یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری در ستاد محمدرضا عارف حضور داشت. طیب‌نیا به واسطه عملکردش در زمان وزارت در بخش‌هایی از جامعه هم خوشنامی نسبی دارد. دوران حضور طیب‌نیا در وزارت اقتصاد یکی از معدود دوره‌هایی بود که تورم نزدیک به تک رقمی شد؛ از همین رو پیوستن او به ستاد پزشکیان مشارکت‌کنندگان در انتخابات را به افزایش رای کاندیدای مورد حمایتشان امیدوار کرده است.

طیب‌نیا، عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران است و رساله‌ دکتری خود را با موضوع «تورم ساختاری در ایران» نوشته است. تمرکز او بر موضوع تورم باعث شد در زمینه کاهش نرخ تورم در دولت حسن روحانی عملکرد موفقی داشته باشد. در شرایطی که اقتصاد ایران در سال‌های گذشته موج تورمی سنگینی را تجربه کرده است، ستاد پزشکیان تلاش می‌کند با یادآوری موفقیت‌های طیب‌نیا پیام روشنی برای کاهش تورم به رای‌دهندگان منتقل کند.

در نخستین سال استقرار علی طیب‌نیا در دولت یازدهم، نرخ تورم تا پانزده درصد کاهش پیدا کرد و در نهایت به روایت دولت تا سال ۱۳۹۶ به محدوده ۹ درصد و طبق گزارش صندوق بین‌المللی پول به ۱۰ درصد رسید؛ نرخی که برای اقتصاد ایران یک رکورد جدید و پدیده‌ای ویژه ارزیابی می‌شد.

با این وجود عملکرد او انتقاداتی را هم به دنبال داشت. بسیاری از ناظران ریشه این دستاورد طیب‌نیا را در فشار بر طرف عرضه، انجماد منابع پولی و در نهایت سودهای نامتعارف موسسات مالی می‌دانند و معتقدند عملکرد او فنر ارز را فشرده کرد و در سال ۱۳۹۷ با رها شدن این فنر، نرخ دلار به شکلی فزاینده رشد کرد.

به جز دستاوردها، یکی از نقاط تاریک دوران وزارت طیب‌نیا رشد قارچ‌گونه موسسات مالی با مجوز بانک مرکزی بود که در نهایت ورشکستگی آن‌ها هزینه هنگفتی را به اقتصاد ایران تحمیل کرد، این موسسات که نقدینگی را با تشویق مردم به دریافت سودهای نامتعارف جمع‌آوری می‌کردند، در نهایت موفق به پرداخت سودهایی که وعده می‌دادند، نشدند و پس از آن موجی از اعتراض‌های مردمی آغاز شد. منتقدان طیب‌نیا می‌گویند: او که خود از نتیجه سرکوب نقدینگی در دوران تورم تک رقمی باخبر بود در دولت دوم روحانی حاضر به ادامه همکاری نشد.

حمایت علی طیب‌نیا از مسعود پزشکیان واکنش‌های زیادی را به دنبال داشته است. حمایت افرادی مانند عباس آخوندی، علی ربیعی، محمدجواد آذری جهرمی، علی طیب‌نیا و محمدجواد ظریف از مسعود پزشکیان تا حدودی نشان می‌دهد جهت‌گیری اقتصادی دولت او شبیه به دولت روحانی خواهد بود. هرچند پزشکیان خود را وابسته به جناح‌های سیاسی نمی‌داند اما دست‌کم ترکیب ستاد انتخاباتی‌اش به رقیب فرصت داده تا با یاداوری مشکلات اقتصادی در دوران روحانی حمایت رای‌دهندگان اصولگرا را جلب کند. هواداران جلیلی سعی می‌کنند با شعار «نه به دولت سوم روحانی» مخالفان دولت یازدهم و دوازدهم را به سوی جلیلی سوق دهند. با این وجود فضای سرد انتخابات همچنان ادامه دارد و دوگانه‌سازی‌های ستادهای انتخاباتی نامزدها تاثیر زیادی بر شکل‌گیری موج انتخاباتی ندارد.

فضای سرد انتخابات

مشارکت پایین و استقبال کم از صندوق‌های رای در دوره نخست انتخابات فضای انتخاباتی را سردتر از سال‌های گذشته کرده است. همین موضوع تاثیر هرگونه تاکتیک انتخاباتی و حتی استفاده از اشخاص مشهور را کاهش داده است.

در شرایطی که نامزدهای انتخابات تصویر دقیقی از برنامه‌های اقتصادی خود ارائه نمی‌دهند به نظر می‌رسد رویارویی از راه یارکشی در ستادها رونق بیشتری دارد. سعید جلیلی وعده رشد اقتصادی بالای هشت درصد و سفر مجانی داده و پزشکیان در تمام حوزه‌ها از جمله اقتصاد خود را دنباله‌رو سیاست‌های کلی نظام و رهبر جمهوری اسلامی معرفی می‌کند. در حالی که گفته می‌شود پزشکیان در صورت پیروزی افزایش قیمت بنزین را عملیاتی می‌کند او در مناظره سه‌شنبه شب این موضوع را تکذیب کرد.

بازارهای مالی در روزهای گذشته استقبال خوبی از نتیجه دور اول انتخابات نکرده‌اند. هرچند هیچ‌یک از نامزد‌ها رویکرد متمایزی را در اقتصاد اعلام نکرده‌اند، اما از نگاه کارشناسان اقتصادی، احتمال می‌رود که پیروزی جلیلی به دلیل خطر تحریم‌ها با افزایش ریسک، شکل‌گیری انتظارات تورمی و در نتیجه رشد نرخ طلا و دلار همراه باشد.






نظر شما درباره این مقاله:







مطهره گونه‌ای به دلیل «اعتراض به حکم توماج صالحی»
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 19:32

مطهره گونه‌ای به دلیل «اعتراض به حکم توماج صالحی»







نظر شما درباره این مقاله:







وضعیت سامان یاسین در زندان، به شدت وخیم است
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 19:28

وضعیت سامان یاسین در زندان، به شدت وخیم است







نظر شما درباره این مقاله:







اعتراف رهبر به ساختگی بودن اطلاعات نهادهای نظام
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 18:17

اعتراف رهبر به ساختگی بودن اطلاعات نهادهای نظام







نظر شما درباره این مقاله:







آیا فریاد نه بزرگ اکثریت جامعه شنیده شد؟
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 17:55

آیا فریاد نه بزرگ اکثریت جامعه شنیده شد؟


سعید پیوندی

دور اول انتخابات ریاست جمهوری را شاید بتوان یک زلزله سیاسی مهم در فضای جامعه امروزی ایران دانست. روزنه‌گشایی میلی نهادهای قدرت با هدف “گرم کردن تنور انتخابات” با بی‌اعتنایی نسبی عمومی روبرو شد. معنای پس زدن انتخابات می‌تواند این باشد که کسانی که رای ندادند حس می‌کنند نماینده‌ای در میان نامزدها ندارند و یا ساز و کار انتخاباتی کنونی را به رسمیت نمی‌شناسند.

بدین گونه بخش بزرگی از جامعه با کنش انتخاباتی یک‌بار دیگر به زبان خود با نهادهای اصلی قدرت، اصلاح‌طلبان حکومتی و کسانی که آنها را به دادن رای فراخوانده بودند سخن گفت. صدای مردم اما آیا این بار شنیده شده است؟ سکوت سنگین چند روزه مسئولین درجه اول که در پس هر انتخاباتی از حماسه مشارکت مردم سخن می‌گفتند نشان می‌دهد که شاید کسی هنوز نمی‌داند چه باید گفت و چه باید کرد؟

پیام اول نه بزرگ ۶۲ درصدی به حکومت و نهادهای رسمی مانند دستگاه رهبری و شورای نگهبان است. نتایج این انتخابات نشان می‌دهد که نهادهای اصلی قدرت در بهترین حالت امروز یک اقلیت ۲۰ درصدی در درون جامعه را پشت سر خود دارند و نظام دینی نزد بخش بزرگی افکار عمومی بی‌اعتبار شده است.

آقای خامنه‌ای شرکت در این انتخابات را هم‌سنگ رای به نظام و مشروعیت آن دانسته بود. با همین منطق می‌توان گفت که نظام اسلامی امروز به نماینده اقلیت کوچکی از مردم ایران تبدیل شده است. داستان قهر مردم از حکومت تازگی ندارد. اشکال گوناگون کنش اعتراضی در سال های گذشته آئینه تمام‌نمای جامعه‌ای است که مردم آن از حکمرانی بد، بی‌عدالتی، خودکامگی، ناکارای، زورگویی، تحقیرها و ریاکاری بی‌پایان حکومتی خسته‌اند و فروپاشی اعتماد عمومی و مقاومت سیاسی و فرهنگی در برابر نهادهای قدرت به یک ساختار پایدار و فراگیر تبدیل شده است.

پیام بزرگ دوم این انتخابات به اصلاح‌طلبان حکومتی، روزنه‌گشایان و شخص آقای پزشکیان است. اقبال محدود افکار عمومی به نامزد رسمی اصلاح‌طلبان حکومتی نشان از بحران در معنای اصلاحات، گستره و ارتباط این رهیافت با خواست‌ها و مطالبات امروزی جامعه ایران دارد. حرف‌های کلی و گاه بسیار متناقض آقای پزشکیان و تکرار وفاداری به سیاست‌های آقای خامنه‌ای و یا ارجاع به متون مذهبی نشان می‌دهد که ایشان شاید از سطح نارضایتی‌ها و سرخوردگی‌ها بی‌خبر است و یا آن‌ها را دست کم می‌گیرد. بر خلاف آنچه ایشان فکر می‌کند سیاست‌های رهبری نه راه حل که خود مشکل است.

نوع برخورد بخش مهمی از اصلاح‌طلبان حکومتی و اطرافیان آقای پزشکیان به گونه‌ای است که ما انگار سال‌هاست با نوعی اصلاح‌طلبی بدون اصلاحات سروکار داریم چرا که دیگر قرار نیست در پی تغییر ساختارها بود و باید به آن‌چه حکومت می‌خواهد بسنده کرد و پا هم از گلیم خود فراتر نگذاشت.

سخن امروز بیشتر بر سر کارایی حکومت دینی و نیت خوب صاحبان قدرت است و نه بیشتر. کار اصلاح‌طلبی به تعمیر ماشین فرسوده و از کارافتاده دولتی فرو کاسته شده است در حالیکه بدون پرداختن به مشکلات ساختاری مسئله بهبود کارکرد دولت هم با هاله‌ای از ابهام روبروست.

مسئله امروز بازگشت به مفهوم اصلاحات در پرتو تجربه سه دهه گذشته است. اصلاح‌طلبی و اصلاحات چه معنایی دارند و قرار است چه چیزی بطور مشخص اصلاح شود؟ ۲۷ سال است که اصلاح‌طلبان حکومتی شاهد آنند که نهادهای اصلی قدرت به هیچ تغییر و اصلاح معناداری تن نمی‌دهند و این بن‌بست ساختاری سرخوردگی گسترده بخش‌های ناراضی جامعه را در پی آورده است. حال به جای به پرسش کشیدن این راهبرد و بازاندیشی درباره بن‌بست ساختاری و معنای اصلاحات در فضای کنونی دوباره همان برهان‌ها و گفتمان گذشته بازتولید می‌شود.

آقای پزشکیان و دوستانشان اگر قصد دارند شمار بیشتری را برای دور دوم به پای صندوق‌های رای بیاورند باید به جای ترساندن مردم از جلیلی، تکلیف تناقض‌ها و ابهامات پروژه سیاسی خود را روشن کنند و راهکارهای مشخص خود را با افکار عمومی در میان بگذارند. در میثاق ۲۴ ماده‌ای آقای پزشکیان با مردم دست کم نیمی از موارد در تضاد مستقیم با سیاست‌های رهبری و نهادهای زیر نظر ایشان قرار می‌گیرند.

آیا “ایستادن تمام قد” در برابر سانسور و سرکوب زنان، اقلیت‌های دینی، دگرباشان، مخالفان سیاسی و گروه‌های دیگر چیزی را در عمل می‌تواند تغییر دهد؟ چگونه می‌توان بدون دستگاه قضایی پاکدست و یا بدون شفافیت در نهادهای بزرگ زیر نظر رهبری و یا دخالت نظامیان و روحانیون با فساد سیستمی مبارزه کرد؟ چگونه می‌توان بدون دگرگون کردن عوامل سیاسی، اقتصادی و یا اجتماعی که زمینه ساز گسترش مهاجرت نیروی انسانی متخصص به شمار می‌روند راه‌حلی برای این پدیده پیدا کرد؟ چگونه می‌توان مدعی صلح با دنیا شد بدون این‌که تکیف سیاست دخالت‌های منطقه‌ای و نیروهای نیابتی را روشن کرد؟ چگونه می‌تواند در کشوری که تبعیض مذهبی قانونی است و دستگاه رهبری و نهادهای قدرت و امنیتی حرف آخر را در گزینش مدیران می‌زنند از تشکیل دولت ملی و سپردن امور بدست کارشناسان حرف زد؟

اما نیروهای سیاسی که مخالف شرکت در این انتخابات بودند هم نباید نرفتن مردم به پای صندوق رای را یک‌سره به حساب خود بگذارند. همه شواهد نشان می‌دهند که تجربه، فهم مشترک از معنای انتخابات و خرد جمعی سهمی در برآمدن این موج بزرگ داشتند. نیروهای سیاسی مخالف به جز دعوت به شرکت نکردن در انتخابات چه افقی را در برابر جامعه سرخورده و عاصی می‌گذارند؟ چگونه باید از بن‌بست کنونی خارج شد‌؟ چگونه می‌توان از یک موج کنشی بزرگ یک نیروی سیاسی برای تغییر توازن قوا به سود دمکراسی و جامعه باز به وجود آورد؟

کانال شخصی سعید پیوندی: https://t.me/paivandisaeed 






نظر شما درباره این مقاله:







نامه وزیر بهداشت روحانی به جلیلی
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 17:37

نامه وزیر بهداشت روحانی به جلیلی







نظر شما درباره این مقاله:







پاسخ پزشکیان به درخواست‌های محسن رنانی
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 17:21

پاسخ پزشکیان به درخواست‌های محسن رنانی


به نام خدا
جناب آقای دکتر رنانی 

یادداشت نگرانی‌های شما (👇) را ملاحظه کردم. سه نگرانی اول شما مربوط به انتخاب وزرا و کارگزاران دولت است. همانطور که بارها از مولایمان علی علیه السلام نقل کرده‌ام، مردم همانند دندانه‌های یک شانه هستند و هیچ یک بر دیگری برتری ندارد مگر با تقوا. تقوا در انتخاب کارگزاران و وزرا یعنی شایسته گزینی بدون توجه به جنسیت، قومیت و دسته‌بندی‌های گروهی و سیاسی و قبیله‌ای. بنابراین یکی از ظریف‌ترین و سخت‌ترین کارهای دولت را انتخاب وزرا می‌دانم. نگرانی شما را به جا می‌دانم و همه تلاش خود را خواهم کرد تا وزرا در یک فرایند مشخص و منطقی انتخاب شوند.

آقای دکتر رنانی عزیز آسیب دیدگان اعتراضات ۱۴۰۱ همانند تمام آسیب دیدگان حوادث و تمام محرومان و مستضعفان این کشور همچون خانواده من هستند و خود را موظف می‌دانم برای استیفای حقوقشان تلاش کنم.

من متعهد می‌شوم که نه تنها تغییر ناگهانی قیمت بنزین بدون برنامه و بدون جلب نظر مردم هرگز در دولت من رخ نخواهد داد، بلکه با تمام وجود در مقابل سیاست‌ها و برنامه‌هایی که در آن اقشار فرودست و فقیر جامعه تحت فشار قرار گیرند خواهم ایستاد.

عملکرد و سابقه گذشته‌ام گواه چیزی است که می‌گویم و نظارت و مطالبه‌گری مردم و نهادهای مردمی را تنها راه جلوگیری از انحراف حاکمان می‌دانم. بنابراین از شما انتظار دارم از همان ابتدای کار با مطالبه‌گری دلسوزانه و مشفقانه دولت مرا یاری رسانید.

دکتر مسعود پزشکیان
۱۳ تیر ۱۴۰۳

***

درخواست محسن رنانی از مسعود پزشکیان

آقای دکتر پزشکیان!

سلام برشما.

ما رای دهندگان به شما نگرانیم که:

یک: تبارگماری و قوم‌گرایی بر دولت شما سایه افکند؛

دو:‌ دولت شما دولتی کاملاً مردانه باشد و زنان، مثل دولت‌های قبلی، در دولت شما نیز نادیده گرفته شوند؛

سه:  انتخاب وزرای دولت شما در پشت‌ صحنه، بدون شفافیت، و بر اساس چانه‌زنی‌های مدیران سالخورده دولت‌های قبلی و فشار گروههای سیاسی انجام شود؛

چهار: آسیب‌دیدگان اعتراضات ۱۴۰۱ همچنان نادیده‌ گرفته شوند و برای درمان و استیفای حق‌شان حمایت نشوند؛

پنج: قیمت بنزین با شوک‌درمانی و بدون توافق با مردم و بدون سازوکار حمایتی برای فقرا تغییر کند؛

شش: وعده‌های امروزتان با شفافیت و پاسخگویی فردا همراه نباشد.

لطفا تا پیش از دور دوم انتخابات، دیدگاه، برنامه و راهکار خود را درباره این موارد خیلی صریح به ما اعلام کنید؛ ما می‌خواهیم تصمیم بگیریم.

و البته هر قولی که دادید، بدانید اگر شما رئیس‌جمهور شوید جوانان و نهادهای مدنی که در این انتخابات حامی شما بودند، از روز بعد از سوگند ریاست‌جمهوری، پویش مطالبه‌گری و نظارت بر دولت شما راه اندازی می کنند و به‌صورت ادواری به مردم گزارش می دهند.

این‌بار ما نمی‌توانیم اعتماد کنیم و بگذاریم با آبروی دانشگاهیان، کنشگران و همه شخصیت‌ها و نهادهای مدنی که تمام اعتبار خود را به‌امیدِ برآمدنِ یک دولت توسعه‌خواه گذاشته‌اند، بازی شود.

به ما بگویید ما چگونه از اکنون می‌توانیم در مورد امکان نظارت جامعه بر دولت شما مطمئن باشیم؟ و بگویید اگر مردم از عملکرد شما راضی نبودند و ادامه دولت شما را نخواستند، چگونه می‌توانند بدون کشته دادن، دولت شما را برکنار کنند؟

با احترام / محسن رنانی
۱۲ تیر ۱۴۰۳
https://renani.net

* منبع هر دو نوشته تلگرام محسن رنانی است






نظر شما درباره این مقاله:







عدس‌پلو جلیلی و “یک جهان فرصت”!
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 17:08

عدس‌پلو جلیلی و “یک جهان فرصت”!







نظر شما درباره این مقاله:







مهدی کروبی: رای مردم “نه بزرگ” به حاکمیت بود
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 16:52

مهدی کروبی: رای مردم “نه بزرگ” به حاکمیت بود


مهدی کروبی در پیامی خطاب به مردم درباره دور دوم انتخابات نوشت: «رای به مسعود پزشکیان - با وجود رد صلاحیت همه اصلاح‌طلبان - یک “نه بزرگ” به حاکمیتی بود که با همه توان برای ریاست جمهوری رئیس مجلس کار می‌کرد و اکنون می‌خواهد یک چهره تندرو را به قدرت برساند.»

متن کامل پیام مهدی کروبی در باره انتخابات ریاست جمهوری به شرح زیر است

بسمه تعالي
مردم عزیز ایران
کسانی که رای دادید
و کسانی که رای ندادید
شما در برابر هم نیستید، در کنار هم هستید.
رای همه شما رای به تغییر بود؛ چه با رای دادن، چه با رای ندادن.

رای به مسعود پزشکیان - با وجود رد صلاحیت همه اصلاح‌طلبان - یک “نه بزرگ” به حاکمیتی بود که با همه توان برای ریاست جمهوری رئیس مجلس کار می‌کرد و اکنون می‌خواهد یک چهره تندرو را به قدرت برساند و غیبت نزدیک به ۶۰ درصد ملت در انتخابات پیامی به حاکمیت در اعتراض به رد صلاحیت‌ها، حذف مردم، توهین به زنان و نادیده گرفتن جوانان، ناکارآمدی و فساد دولت و سرکوب اعتراضات بود.

و این همه انتقادات و اعتراضاتی بود که رای دهندگان هم به آن باور دارند. همان رای دهندگانی که با رای خود مسعود پزشکیان را به نفر اول انتخابات بدل کردند.

چه بسیار خانواده‌هایی که والدین رای دادند و فرزندان رای ندادند.
و فرزندانی که رای دادند اما والدین رای ندادند.
این تفاوت روش درون خانواده‌ای است. اما هدف مشترک است: شکستن انحصار و از بین بردن حاکمیت یکدست.

می‌گویند همه آرای شما رای به نظام است و عجیب است که از داخل حکومت و خارج از کشور این حرف را تکرار می‌کنند. از دو پایگاه مختلف با دو هدف متفاوت یک حرف را می‌زنند تا شما را دلسرد کنند و بگویند رئیس جمهور تعیین شده است و شما هیچ نقشی ندارید.

دروغ می‌گویند و بی‌انصافی می‌کنند. مسعود پزشکیان با دیگران فرق می‌کند. سالم و پاکدست و روشن‌بین است. رای شما به او رای به اصلاح نظام است و نه فقط رای به حفظ نظام. نظام را به یک فرد یا یک جناح خلاصه نکنید. نظام یعنی مردم. نظام برای مردم است نه مردم برای نظام.نظام بدون مردم معنا ندارد.

همانطور كه امام عظيم‌الشان ره فرمود: “ميزان رأي ملت است”. نظام مقابل مردم ارزش ندارد.

اگر نظام از اساس خود که جمهوریت است دور شود و به جای اکثریت، اقلیت بر ملت حکومت کند دیگر نه جمهوری است و نه اسلامی و باید ملت نظام را به نقطه اول خود برگردانند. اگر این به معنای رای به نظام است، پس برای اصلاح نظام  باید رای داد. و این همان هدف مشترک رای دهندگان و تحریم کنندگان انتخابات است.

اگر در مرحله اول پیام تحریم طنین انداز شد الان باید پیام تغییر پخش شود.مگر تحریم برای تغییر نبود ؟ حالا نوبت تغییر سرنوشت است.نباید به دست خود

زمینه تحکیم انحصار را فراهم کنیم.نباید فریب پیام‌های انحرافی را بخوریم. آنان رای ما را برای حفظ حکومت خود می‌خواهند اما می‌توان با رای خود حکومتشان را تغییر داد. آنان ما را اقلیت می‌خواهند، باید قدرت اکثریت را نشان داد. باید کار ناتمام را تمام کنیم.باید در ۱۵ تیرماه دوباره به مسعود پزشکیان رای دهیم...


منابع: کانال تلگرام پزشکیان، کانال تلگرام سهام‌نیوز






نظر شما درباره این مقاله:







موضع سکوت؟ / احمد زیدآبادی
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 16:29

موضع سکوت؟ / احمد زیدآبادی







نظر شما درباره این مقاله:







حمایت ۱۴۰ اقتصاددان کشور از مسعود پزشکیان
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 11:01

حمایت ۱۴۰ اقتصاددان کشور از مسعود پزشکیان







نظر شما درباره این مقاله:







افزایش درخواست‌ها برای کنار کشیدن بایدن
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 10:54

افزایش درخواست‌ها برای کنار کشیدن بایدن


به‌رغم حمایت «قاطع» نمایندگان ارشد حزب دموکرات آمریکا از جو بایدن به عنوان نامزد آن‌ها برای انتخابات ریاست‌جمهوری ماه نوامبر، شمار روزافزونی از دموکرات‌ها خواهان جایگزینی او به خاطر کهولت سن شده‌اند.

دموکرات‌ها عملکرد آقای بایدن در اولین مناظره انتخاباتی در مصاف با دونالد ترامپ را «ضعیف» خوانده‌اند و آقای بایدن نیز به این موضوع اقرار کرده، اما می‌گوید که به مبارزات انتخاباتی ادامه خواهد داد.

خبرگزاری رویترز گزارش داد که از هر سه دموکرات، یکی خواهان کناره‌گیری جو بایدن از رقابت‌های انتخاباتی و جایگزین شدن فرد دیگری به جای او هستند.

این گزارش می‌افزاید نانسی پلوسی رئیس پیشین مجلس نمایندگان آمریکا از حزب دموکرات نیز از عملکرد ضعیف بایدن در مناظره انتخاباتی ابراز نگرانی کرده و ۲۵ نماینده دموکرات در حال آماده شدن برای ارائه درخواست رسمی به آقای بایدن جهت کناره‌گیری از رقابت‌های انتخاباتی هستند.

از مسائل مورد توجه اولین مناظره انتخاباتی که هفتم تیرماه برگزار شد، حواس‌پرتی آقای بایدن بود. رئيس‌جمهور آمریکا که از ابتدای مناظره صدای کم‌رمق و گرفته‌ای داشت، در طول صحبت‌های ترامپ بارها با چهره‌ای مات‌ و مبهوت به رقیب خود و یا نگاهی خیره به دوربین‌های تلویزیونی ظاهر شد.

رویترز می‌نویسد برخی از حامیان مالی دموکرات‌ها خواستار کناره‌گیری جو بایدن شده‌اند و خود دموکرات‌ها نیز آشکارا نگران هستند که او برای شکست ترامپ در انتخابات پنجم نوامبر امسال آمادگی نداشته باشد.

در این میان، نظرسنجی مشترک رویترز و موسسه نظرسنجی ایپسوس که پس از مناظره انجام شد نشان می‌دهد از هر سه دموکرات، یک نفر بر این عقیده است که بایدن باید به تلاش برای انتخاب مجدد خود در مقام ریاست‌جمهوری پایان دهد.

لوید دگت، نماینده حوزه انتخابیه تگزاس از حزب دموکرات اولین هم‌حزبی بایدن در کنگره بود که خواستار کناره‌گیری او شد و ابراز امیدواری کرد که سایر قانونگذاران دموکرات نیز از او پیروی کرده و درخواست کناره‌گیری بایدن را داشته باشند.

کامالا هریس، معاون اول بایدن، در گفتگو با شبکه سی‌بی‌اس در واکنش به این اظهارات گفت که «بایدن نماینده ماست؛ ما یک بار ترامپ را شکست دادیم و دوباره شکست خواهیم داد».

خانم پلوسی به‌رغم ادامه حمایت از بایدن، از عملکرد رئیس‌جمهور در اولین مناظره انتخاباتی اظهار نگرانی کرده و گفته است هر دو نامزد انتخابات باید مورد مورد معاینه قرار بگیرند.

در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، ترامپ ۷۸ ساله در حال رقابت با بایدن ۸۱ ساله است.

آقای بایدن روز جمعه در واکنش به نگرانی‌ها از عملکرد او در مناظره‌ها گفت که دیگر جوان نیست و از نیروی جوانی برخوردار نیست: «من دیگر به راحتی قدیم راه نمی‌روم و مناظره نمی‌کنم، اما می‌دانم چطور حرف راست را بزنم و چطور از پس این کار (ریاست‌جمهوری) بربیایم».

آقای بایدن هفته جاری برای مصاحبه با شبکه «ای‌بی‌سی» آماده می‌شود تا قدرت خود را برای پاسخ دادن به «سوالات سخت» به نمایش بگذارد. او همچنین نشست‌هایی با فرمانداران ایالت‌ها خواهد داشت و هفته آینده نیز قرار است در نشست ناتو شرکت ‌کند.

رادیو فردا






نظر شما درباره این مقاله:







آغاز بررسی اخراج «پنج مقام جمهوری اسلامی» از کانادا
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 8:29

آغاز بررسی اخراج «پنج مقام جمهوری اسلامی» از کانادا







نظر شما درباره این مقاله:







زنان ایران از حاشیه به متن آمده‌اند
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 8:06

زنان ایران از حاشیه به متن آمده‌اند


نیره خادمی / اعتماد

گفت‌وگوی «اعتماد» با شیرین احمدنیا، دانشیار جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی و عضو هیات مدیره انجمن جامعه شناسی ایران درباره موضع زنان در انتخابات اخیر ایران

آماری از ترکیب جنسیتی رای‌دهندگان انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران وجود ندارد ولی برخی مشاهدات از اعلام نظر زنان در شبکه‌های اجتماعی ایکس و اینستاگرام، از کاهش میل حضور آنها در این انتخابات حکایت دارد. گزارش و دادکاوی صفحه اینستاگرامی مردمک آنلاین از حدود ۹ هزار کاربر توییتر در تاریخ ۷ تیر ماه نیز این نکته را تایید می‌کند؛ ۳۹ درصد توییت‌هایی که درباره انتخابات با موضع عدم مشارکت منتشر شده است به کاربران زن این شبکه تعلق دارد.

این دریافت و مشاهدات البته از نظر شیرین احمدنیا، دانشیار جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی و عضو هیات مدیره انجمن جامعه شناسی ایران با توجه به شرایط روز جامعه ایران و تحولاتی که در دو ،سه سال اخیر اتفاق افتاده است، چندان باعث تعجب نیست.

او به «اعتماد» می‌گوید: «جامعه ایران، خیزشی را در سطح ملی تجربه کرده که محور اصلی آن حول نماد زن چرخیده است؛ هر چند در آن خیزش هم، زن به صورت نمادی درآمد که فقط خود زنان را نمایندگی نمی‌کرد. در واقع واژه زن، چترِ مفهومی فراگیری شد برای اینکه سایر هویت‌های جمعی که شرایط مشابه زنان را تجربه کرده و می‌کنند هم، نماینده‌ای برای خود پیدا کنند تا صدای سرکوب شده یا شنیده نشده‌شان را بازتاب دهد.»

احمدنیا معتقد است که زنان با کنش‌ورزی جدیدی که در واقع خودداری از مشارکت سیاسی منفعل (به معنای رای دادن) بوده صحنه را دوباره به عرصه نمایش قدرت نهفته خود که بسیاری از آن غافل بوده‌اند، تبدیل کرده‌اند. «معضل بی اعتمادی که البته به زنان محدود نمی‌شود، معضل دیرپایی است. اساسا سیاستمداران وعده و وعیدهای زیادی می‌دهند مخصوصا در فصل انتخابات که مردم مدت‌هاست امید و باور خود را نسبت به تحقق این وعده‌ها از دست داده‌اند. این امر مبتنی بر تجربه طولانی مواجه شدن مردم با شعارهای طیف‌های مختلف سیاسی است که وقتی به قدرت می‌رسند یا شعارهای قبلی‌شان را به فراموشی می‌سپارند یا تازه متوجه می‌شوند که وعده‌های‌شان نسبتی با اختیارات عملی و واقعی‌شان نداشته است و آنگاه «خیلی صادقانه» دم از ناتوانی خود برای ایجاد تغییر می‌زنند. این مساله در ارتباط با مسائل زنان، حادتر به نظر می‌رسد، چون چالش زنان، برای تحقق مطالبات‌شان در سال‌های اخیر پررنگ‌تر و شدیدتر شده است.»

گفت‌وگو با این دانشیار جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی را در ادامه می‌خوانید.

* در انتخابات اخیر، جدا از تمام تغییراتی که به وضوح در جامعه ایران دیده می‌شود، شاهد تعداد زیادی از کسانی که در انتخابات شرکت نکردند بودیم و هستیم که زنان سهم زیادی از آن دارند. این اتفاق به چه دلیل در میان جامعه زنان یا حداقل بخشی از آنان رخ داده است که حاضر نیستند پای صندوق‌های رای بیایند؟

به نظرم با توجه به شرایط روز جامعه ایران و تحولاتی که در دو، سه سال اخیر اتفاق افتاده است این دریافت یا مشاهده، تعجبی برنمی‌انگیزد. مدت زیادی نگذشته است که جامعه ایران، خیزشی را در سطح ملی تجربه کرده که محور اصلی آن حول نماد زن چرخیده است؛ هر چند در آن خیزش هم، زن به صورت نمادی درآمد که فقط خود زنان را نمایندگی نمی‌کرد. در واقع واژه زن، چترِ مفهومی فراگیری شد برای اینکه سایر هویت‌های جمعی که شرایط مشابه زنان را تجربه کرده و می‌کنند هم، نماینده‌ای برای خود پیدا کنند تا صدای سرکوب شده یا شنیده نشده‌شان را بازتاب دهد. این سایرین می‌توانستند گروه‌های اصطلاحا اقلیت قومی، مذهبی و مشابه آن باشند یا سایر گروه‌هایی که کمتر از آنها در سیاستگذاری‌های اجتماعی سخنی از آنها به میان آمده بود؛ مانند معلولان، سالمندان که اگر هم نامی از آنها برده می‌شد، بیشتر جنبه نمایشی و گذرا داشت. زنان در آن تحرک اجتماعی-سیاسی، پیشقراول خیلی‌های دیگر شدند که شرایط مشابهی را از نظر مشکلات، تبعیض یا محرومیت از حقوق و امتیازات تجربه کرده بودند و به همین دلیل به سادگی دیدیم که حتی مردانی از طیف‌های مختلف اجتماعی و اقتصادی هم در تلاش برای بلندکردن صدای نارضایتی‌شان و در جهت ایجاد تغییر و تلاش برای جبران کاستی‌هایی که سال‌ها تجربه کرده بودند، به صف زنان پیوستند.

زنان به ویژه زنان نوجوان و جوان که سر نترسی هم داشتند، به درجه سردمداری ارتقا پیدا کردند که خیل عظیمی از اقشار مختلف اجتماعی- اقتصادی به دنبال‌شان چشم امید بر تحرکات مطالبه‌گرانه بستند؛ به امید اینکه تحولی را سازماندهی کنند که ممکن بود تبعاتش پیامدهای مثبتی را برای دیگرانِ عظیمی به بار بیاورد. زنان برای این سردمداری البته هزینه‌های سنگینی هم پرداختند. به نظر می‌رسد زنان بنا به درک موقعیت ممتاز و جدیدی که به بهای گزافی هم بدان نائل شدند، در عین حال، به نوعی خودباوری نیز دست یافتند که ایشان را تشویق کرده به اینکه صحنه را واگذار نکنند و از بسترهای جدید برای تداوم تاثیرگذاری‌شان بهره ببرند. به نظر می‌رسد یکی از صحنه‌های گسترده شده برای این عرض اندام مجددِ زنان، اینک صحنه انتخابات سیاسی حاضر است. زنان با کنش‌ورزی جدیدی که در واقع خودداری از مشارکت سیاسی منفعل (به معنای رای دادن) بوده صحنه را دوباره به عرصه نمایش قدرت نهفته خود که بسیاری از آن غافل بوده‌اند، تبدیل کرده‌اند.

* زنان و دختران ایرانی در سال‌های اخیر تغییر کرده‌اند، این تغییر را چطور ارزیابی می‌کنید؟

زنان و دختران ایرانی در سال‌های اخیر تغییر نکرده‌اند، آنها در چند دهه اخیر تغییر کرده‌اند. از دهه شصت به بعد، شاهد تغییرات تدریجی قابل توجهی در شاخص‌های اجتماعی و توسعه‌ای هستیم که حکایت از فاصله گرفتن زنان از جایگاه‌های سنتی‌شان در جامعه داشته و همچنین نشان می‌دهد که زنان در چه زمینه‌هایی از فاصله‌های اقتصادی واجتماعی خود با مردان کاسته‌اند. یکی از شاخص‌ها سطح سواد و تحصیلات است که به عنوان مثال می‌دانیم بعد از انقلاب ایران، سطح سواد عمومی در جامعه برای هر دو جنس، افزایش قابل توجهی یافته، اما درعین حال، به‌شدت از فاصله زیادِ میان نرخ‌های باسوادی زنان و مردان هم کاسته شده است. در نتیجه، از جمله، شاهد حضور گسترده‌تر زنان در نهادهای آموزش رسمی در مقاطع مختلف تحصیلی و به ویژه تحصیلات تکمیلی هستیم.

مقاومت‌های فرهنگی و مانع‌تراشی‌های جامعه مردسالار - به رغم حضور موفقیت‌آمیز زنان به عنوان دانش‌آموختگان دانشگاهی در ابعاد وسیع - باعث شده زنان نتوانند همچنان حضوری متناسب با دستاورهای تحصیلی‌شان، در صحنه بازارهای رسمی کار و اشتغال در کشور داشته باشند. به عنوان مثال، آمار بیکاری زنان حدود دو برابر مردان است. زنان درنتیجه، ناگزیر به صحنه بازارهای غیررسمی اشتغال ورود بیشتری پیدا کرده‌اند که محرومیت آنان از بیمه‌ها و امنیت شغلی و سایر مزایای اشتغال رسمی را موجب می‌شود.

زنان همچنین تلاش می‌کنند که عرصه‌های دیگری برای حضور خود در عرصه یا سپهر عمومی بگشایند. به جهت اینکه بتوانند دستاوردهای آموزشی و شغلی خود را قبل از ورود به نقش‌های ازدواج و مادری تضمین کنند، با فرهنگ مسلط عرفی یا قوانین دست و پاگیر به مقابله برمی‌خیزند و به عنوان مثال ازدواج یا فرزندآوری‌شان را به تعویق می‌اندازند. در واقع الگوهای ازدواج دختران یا نحوه همسرگزینی‌شان یا ایده آل‌هایی که در زندگی شخصی دنبال می‌کنند، دیگر شباهت چندانی به الگوی زندگی مادربزرگ‌های‌شان ندارد یا از آن فاصله گرفته است. در این جامعه، با تعاریف نوینی از مفهوم زنانگی یا مصادیقِ «زن خوب» مواجه هستیم که ارزش‌های مبنایی‌اش را از منابع آشنای قدیمی اخذ نمی‌کند.

مطالعات علوم اجتماعی و ارتباطات به روشنی سبک‌های زندگی جدید یا مبتکرانه‌ای که دختران امروز به آن می‌اندیشند یا عمل می‌کنند را آشکار می‌کند، هرچند به نظر می‌رسد مسوولان و سیاستگذاران جامعه، نیم نگاهی هم به این یافته‌های علمی و پژوهشی ندارند و همچنان دختران و زنان جامعه امروز را در چارچوب الگوهای قدیمی ایده‌آلی خود می‌جویند و می‌خواهند. وقتی هم که با واقعیت‌های جدید پیرامون خود مواجه می‌شوند انگار توان دیدن تغییرات را ندارند، تغییراتی که اگر نیک نظر کنند چه بسا نمونه‌هایش را در وضعیت زندگی و باورهای دختران در میان اعضای خانواده، خویشاوندان، همکاران و حوزه همسایگی خود بیابند.

* مطالبات این زنان در سال‌های گذشته چه تغییراتی کرده است؟

وقتی در جریان پژوهش‌هایم در حوزه مطالعات زنان، با زنانی که در سال‌های میانی زندگی خود هستند، صحبت می‌کنم و از انتظارات یا تصورات‌شان از آینده دختران‌شان می‌پرسم، غالبا برخلاف روال سنتی نسل‌های گذشته که محور اصلی آرزوها و خواسته‌های‌شان این بود که دختران‌شان عروس بشوند و شوهر خوبی بیابند، پاسخ می‌دهند. آنها می‌گویند؛ دوست دارند دخترشان ادامه تحصیل بدهد و کار کند، درآمد و استقلال مالی داشته باشد، به شغلی که می‌خواهد برسد و از این طریق و نه الزاما از طریق ازدواج، آینده‌ بهتری برای خود بسازد. ازدواج دختران در اولویت‌های بعدی این مادران بیان می‌شود. خیلی وقت‌ها مادران اشاره‌ای هم به شرایط بغرنج خودشان می‌کنند که در شرایط وابستگی مالی به شوهران خود یا به خاطر ازدواج زودهنگام یا عدمِ امکان ادامه تحصیل، از دسترسی به شغل و جایگاه بالاتر در زندگی خودشان محروم بوده‌اند.

در مواردی به نظر می‌رسد که سویه تاثیرگذاری دچار وارونگی شده باشد. یعنی در واقع، این مادران هستند که از دختران خود یا دختران نسل‌های نو برای فکر کردن به سرنوشت‌هایی نو، تاثیر پذیرفته‌اند. دخترانی که با دسترسی به رسانه‌های جمعی متنوع، اینک افق دید وسیع‌تری را در مقابل خود دارند که به آنها نشان داده است، زنان می‌توانند نقش‌های کارآمد دیگری در کنار ایفای نقش‌های سنتی خود برای خود تدارک ببینند. در نسل‌های جدید دختران شاهد شکل‌گیری این باورجدید هستیم که آنها ‌باید راسا و بدون مداخله مردان، زندگی خود اعم از پدر یا برادر یا همسر، مسیر سرنوشت خود را طرح‌ریزی کنند و عاملیت خود را برای اینکه انتخاب‌های آگاهانه‌تری داشته باشند، پررنگ‌تر کنند.

همان‌طور که اشاره کردم حتی هنگامی که قوانین یا رویه‌های حاکم بر بازار کار یا ازدواج، هماهنگ با رشد فکری و عزم و اراده آنها عمل نمی‌کند، به شیوه‌های دیگر، مسیر را برای پیشرفت خود یا ایجاد تحول در شرایط خود باز می‌کنند، هرچند هر تغییر مسیری، ممکن است هزینه‌های خود را داشته باشد؛ کمااینکه داشته است.

دختران نسل نو به عبارت جامعه شناختی‌اش در واقع افرادی «هنجارشکن» تلقی می‌شوند، کسانی که راه‌های نویی را تجربه می‌کنند و مسلما هر هنجارشکنی، ابتدا هزینه‌زاست ولی بعد از مدتی مسیر گشوده شده، توسط افراد بیشتری که به مسیر نو می‌پیوندند به تدریج هموارترمی‌شود و کم کم از بیراهه، به مسیر اصلی تبدیل می‌شود و گروه‌های بعدی تحول‌طلب با اطمینان در آن مسیر حرکت می‌کنند. نمونه بارز آن، حضور دختران در دانشگاه‌ها در دهه‌های قبل و به ویژه ورود زنان به رشته‌های تحصیلی‌ای بود که مردانه تلقی می‌شد مانند مهندسی یا پزشکی. همین رشته‌ها که امروزه کسی از حضور زنان در آن تعجبی نمی‌کند، روزگاری برای دختران، هنجارشکنی محسوب می‌شد، اما دیگر سال‌هاست که پدران و مادران خود تشویق کننده دختران‌شان برای ادامه تحصیل یا اشتغال به مشاغل متنوعی چون معماری و مهندسی و پزشکی و نظایر آن هستند، چرا که این مسیر توسط هنجارشکنان شجاع قبلی، برای نسل‌های بعدی هموار شده است.

* جدا از تمام بحث‌های سیاسی، مهم‌ترین مطالبه زنان امروز ایران چیست؟

مهم‌ترین مطالبه زنان امروز این است که خودشان تعیین‌کننده سرنوشت خودشان، به عنوان انسانی آگاه و صاحب اختیار باشند. خودشان نقش‌هایی که در زندگی مایل به ایفای آن هستند و سبک زندگی خود را انتخاب کنند و بابت انتخاب آزادانه سبک زندگی که می‌تواند بسیار هم متکثر باشد و از ارزش‌های جدید اجتماعی- فرهنگی در جهان امروز برخاسته باشد، دچار چالش و تحقیر و محدودیت نشوند. زنان دریافته‌اند که می‌توانند روی قابلیت‌های رشد و استعدادهای شان، به عنوان انسانی که می‌تواند نه فقط در سطح فردی، بلکه اجتماعی هم پیشرو، مولد و تاثیرگذار باشد، حساب کنند و سرمایه‌گذاری کنند. آنها، مصمم هستند موانعی که به آنها در این مسیر تحمیل شده است را از پیش روی بردارند.

آزادی عمل و اختیارعمل برای هر انسانی ارزشی والا و بنیادین شناخته می‌شود پس چرا زنان نباید همچون مردان از این امتیازات برخوردار باشند. وجود تبعیض‌های جنسیتی دیرین، مانعی در تحقق این مطالبه زنان است که به نظر می‌رسد چندسالی است زنان به هر شکلی در مقابله با آن وارد عمل شده‌اند. به نظر می‌رسد نسبت رو به رشدی از مردان نسل نو، از نظر تحول فکری و تمایل در زمینه به رسمیت شناختن حقوق و آزادی‌های زنان برای انتخاب مسیر زندگی و فعالیت‌شان، گشوده‌تر و با روشن‌بینی بیشتری نسبت به مردان نسل‌های قبل می‌اندیشند و توافق بیشتری میان زنان و مردان نسل‌های جدید مشاهده می‌شود به همین دلیل است که در جریان تحول خواهی زنان، شاهد همراهی و پشتیبانی بیشتر مردان هستیم.

* یکی از مهم‌ترین دلایل عدم مشارکت در انتخابات از سوی برخی مردم، نبود اعتماد است. از نظر شما زنانی که در انتخابات مشارکت نکردند به عنوان بخش بزرگی از این جامعه، بیشتر نسبت به چه مسائلی بدبین هستند؟

معضل بی‌اعتمادی که البته به زنان محدود نمی‌شود، معضل دیرپایی است. اساسا سیاستمداران وعده و وعیدهای زیادی می‌دهند مخصوصا در فصل انتخابات که مردم مدت‌هاست امید و باور خود را نسبت به تحقق این وعده‌ها از دست داده‌اند. این امر مبتنی بر تجربه طولانی مواجه شدن مردم با شعارهای طیف‌های مختلف سیاسی است که وقتی به قدرت می‌رسند یا شعارهای قبلی‌شان را به فراموشی می‌سپارند یا تازه متوجه می‌شوند که وعده‌های‌شان نسبتی با اختیارات عملی و واقعی‌شان نداشته است و آنگاه «خیلی صادقانه» دم از ناتوانی خود برای ایجاد تغییر می‌زنند. این مساله در ارتباط با مسائل زنان، حادتر به نظر می‌رسد، چون چالش زنان، برای تحقق مطالبات‌شان در سال‌های اخیر پررنگ‌تر و شدیدتر شده است. زنان مدتی است که در این جامعه، از حاشیه به متن آمده‌اند و نسل جوان‌تر نیز عزم خود را جزم کرده تا به صورتی خستگی‌ناپذیر پیگیر مطالبات خود در ارتباط با حقوق و امتیازاتی باشد که باور دارد از آن محروم بوده است وبه سادگی فریب وعده و وعیدهای بی مبنا را نمی‌خورد.

* نگاهی که از گذشته در جامعه بوده و در سال‌های اخیر هم تقویت شده، زن را در خدمت خانواده می‌بیند و جدای از آن، فردیت یک زن نادیده گرفته می‌شود. به اعتقاد شما این نوع نگاه چه تاثیری در میان جامعه زنان دارد؟

بله نگاه سنتی، هویت زن را مساوی با همسر و مادر تعریف می‌کند. اساسا در جامعه سنتی زن به دنیا می‌آید که برای ایفای این دو نقش کلیدی آماده شود. تمام ایده‌آل‌های زنان سنتی هم حول همین دو نقش، تعریف شده است. زمانی حتی در رژیم گذشته، خاطرم هست وقتی قرار بود «زن نمونه» معرفی و انتخاب شود در نهایت در تصاویر می‌دیدیم که یک مادر انتخاب شده با هفت، هشت پسر که ردیف ایستاده بودند در کنارش و هر کدام‌شان دکتر و مهندسی شده بودند و دستاورد اصلی زندگی این زن این بود که چنین فرزندانی را به جامعه تحویل داده است. گویی این زن، فراتر از این نقش و خدماتش برای فرزندانش، دستمایه‌ای برای مباهات نداشت.

امروز در شرایط سیاسی- فرهنگی فعلی نیز در چارچوب قوانین، اولویت را همچنان به ایفای نقش‌های سنتی زنان می‌دهند و تضمین‌ها و پشتیبانی‌های لازم (مانند امنیت شغلی و حمایت‌های حقوقی) حتی در مورد اغلب مشاغل بازار رسمی اشتغال فراهم نشده است، تا زنان باقی ماندن در عرصه خصوصی و ایفای نقش درخانواده را به حضور در فضای عمومی به خاطر فشارها و هزینه‌هایش ترجیح بدهد. در چنین شرایطی، تلاش برای تغییر شرایط به نفع زنان، ناگزیر بردوش خود زنان و خانواده‌های‌شان قرار می‌گیرد. همین است که می‌بینیم دختران جوان، در ذهنیت و ایده‌آل‌پردازی خود و در شکل دادن به هویت مطلوب خود، محدود به آنچه برای‌شان از جانب کانال‌های رسمی و دولتی تدارک دیده شده، نمی‌مانند و به طرق مختلف سعی می‌کنند تن به باید و نبایدهای سنتی ندهند و از چارچوب نقش‌های سنتی فراتر بروند.

در عین حال، خانواده‌ها هم برخلاف گذشته تا حد زیادی میدان را برای دختران‌شان بازتر کرده‌اند و آنها را برای دستیابی به ایده‌آل‌های جدیدشان یاری می‌کنند. نمونه‌اش پدری است که هزینه ادامه تحصیل دخترش را هرچند سنگین به دوش می‌کشد یا مادری که به انتخاب فرزندش برای سن مطلوب ازدواج احترام می‌گذارد یا شوهری که مانعی برای همسرش در ایفای نقش شغلی نمی‌تراشد و حتی با تقسیم کار در محدوده خانه و خانواده، وظایف خود را به عنوان شریک زندگی یا والد در مراقبت از فرزند مشترک‌شان برعهده می‌گیرد تا همسرش بتواند خواسته‌های خود را تحقق بخشد.

زنان، امروزه در بازار غیررسمی اشتغال، فرصت‌های جدیدی برای خود ساخته و پرداخته‌اند و با بهره‌گیری از امکاناتی که تکنولوژی‌های ارتباطی و شبکه‌های اجتماعی برای‌شان فراهم کرده است، دست به ابتکار عمل می‌زنند تا با محدودیت‌های تحمیلی مقابله کنند. زنان در عرصه علمی، فرهنگی، هنری و ورزشی هم زمینه‌های جدیدی برای فعالیت و نقش‌آفرینی یافته‌اند که حکایت از اراده به تغییر در زنان و مصمم بودن‌شان در این جهت دارد. ساده اندیشی است که تصور کنیم، وضع یکسری قوانین و سیاستگذاری‌هایی که چشم بر واقعیت‌های امروز جامعه بسته، کفایت می‌کند برای اینکه شهروندانی مطیع و خاموش تربیت شوند که چشم و گوش بسته، فقط در مجراهایی که برخی می‌پسندند، حرکت کنند.

* فکر می‌کنید سیاستگذاران در ایران چه میزان نسبت به زنان و مطالبات آنان آگاهی دارند و صدای آنها را می‌شنوند؟

زنان در این جامعه، هر چند از نظر عددی، نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل می‌دهند، اما از نظر جایگاه اجتماعی، اقتدار و سهم امتیازاتی که از آن برخوردارند حکم اقلیت یا حاشیه‌نشین را دارند. یعنی هرچند، خیل عظیم زنان در برابر خیل عظیم مردان قرار می‌گیرند، اما چون از جایگاه اقتدار برخوردار نیستند، صدای برابر برای شنیده شدن و قدرت لازم برای مداخله در سیاستگذاری‌های رسمی را ندارند، همچنانکه اقلیت‌های قومی از این توان برخوردار نیستند و مشارکت واقعی در تدوین سیاستگذاری‌های موجود نداشته و ندارند. این به معنای در معرض تبعیض قرار داشتن و عدم امکان برای تاثیرگذاری در عرصه عمومی از مجراهای رسمی است که در غیر این صورت می‌توانست در شرایط سیاسی دموکراتیک برای هر اقلیتی و هر حاشیه‌نشینی یا در واقع هر گروه به حاشیه رانده شده‌ای مهیا شود.

مسائل زنان در نظر سیاستگذاران فعلی از اهمیت لازم برای رسیدگی به شرایط‌شان برخوردار نبوده‌اند. زنان از منظر سیاستگذاران و مسوولان فعلی یک اولویتِ اقدام شناسایی نمی‌شوند، به همان ترتیب که معلولان یا بیماران یا سالمندان یا بیکاران یا بازنشستگان و ... در اولویت توجه قرار نمی‌گیرند، چون از پیش، فرض را بر این گذاشته‌اند که صدای آنها به جایی نمی‌رسد! این گروه‌ها از نظر اقتدار سیاسی یا اقتصادی عمدتا جایگاهی ندارند که بتوانند سیاستمداران را به چالش بکشند. هر چند واقعیت‌های کف خیابان، به ویژه امروزه روز، شرایط دیگری را نمایان کرده و می‌کند. صداهایی، این‌روزها از هر کدام از این گروه‌ها بلند می‌شود که در سطوح بالاتر طنین انداز شده است و به تدریج آنها را که آگاهانه غفلت می‌ورزیده‌اند وادار به بازخورد می‌کند و دیگر نمی‌توانند به راحتی نادیده شان بگیرند.

یکی از عرصه‌هایی که شاهدیم چگونه حرفه‌مندانِ سیاست در مواجهه با صدای این گروه‌ها ناگزیر از واکنش شده‌اند محتوای شعارهای سیاسی انتخابات امروز است که نشان از به رسمیت شناخته شدن مشکلات و نیازها و مطالباتِ روزِ زنان و سایر گروه‌های اصطلاحا اقلیت، دارد که ناگهان به جریان غالب وعده و وعیدهای سیاست پیشگان وارد شده است. این یعنی که از قبل هم به وجود مشکلات و نارضایتی‌های‌شان واقف بوده‌اند، اما نیازی به تامل در آن نمی‌دیده‌اند، اما اینک که دستیابی به رای تک تک افراد و گروه‌ها اهمیت و حساسیت یافته است؛ آنها را مخاطب خود می‌شناسند و از حقوق و رسیدگی به نیازهای‌شان سخن می‌رانند. در مواردی حتی مشکلات‌شان را بهتر و بیشتر از خودشان تشریح می‌کنند، اما معمولا این به رسمیت شناختن‌ها، مدت زمان کوتاهی پس از استقرار جایگاه به فراموشی سپرده می‌شود.

* در تجربه‌ کشورهای دیگر مدلی مشابه شرایط حال حاضر جامعه زنان ایران سراغ دارید؟

در علوم اجتماعی از این سخن می‌گوییم که جوامع، بسترهای یگانه‌ای از نظر تاریخی- اجتماعی هستند که الزاما تحولات در آنها از الگوهایی که در جوامع دیگر حاکم بوده یا هست، تبعیت نمی‌کند. تعامل نیروها و هم‌آیندی عوامل تاثیرگذار بر بستر مناسبات اجتماعی و سیاسی در مقاطع زمانی مختلف به شکل منحصر به فردی رقم می‌خورند که نظیرش را در هیچ جامعه دیگری نمی‌توان یافت. جامعه ایران هم در این مقطع تاریخی، شرایط خاص خود را دارد و روندهای تحولی‌اش، متمایز از سایر جوامع، محقق و تبیین می‌شود، هر چند تجربیات سایر کشورها می‌تواند نشانه‌هایی به دست بدهد برای تامل بیشتر و پیش‌بینی پیامدهایی خاص یا کمک به طرح‌ریزی استراتژی‌ها یا سیاست‌هایی که ممکن است قابل اقتباس باشند. به عنوان مثال، دستیابی زنان ایران به حق رای اساسا مسیر متفاوتی را طی کرده در مقایسه با همین امر در بسیاری از کشورهای غربی که قبل یا بعد از ایران حق رای را به زنان دادند.

مساله پوشش زنان در ایران و چالش‌هایی که پیرامون آن در این کشور شکل گرفته را نمی‌توان در جوامع دیگری که مسلمان یا خاورمیانه‌ای باشند، سراغ گرفت. شرایط زنان ایران در لحظه کنونی حتی شباهتی به زنان ایران در مقاطع تاریخی قبلی همین جامعه هم ندارد و شرایط زنان ایرانی در یک دهه آینده هم به روشنی قابل پیش بینی نیست. این شاید در عین حال، این جنبه‌‌ هیجان‌انگیز علوم اجتماعی است که نشان می‌دهد هرگز کسی نمی‌تواند دل به برنامه‌ریزی‌ها و چارچوب‌های از پیش تعیین شده‌ای ببندد که اطمینانی از نتایجِ امر داشته باشد، چون افراد و گروه‌های جامعه و همچنین جریان‌های اجتماعی در پویایی دایمی به سر می‌برند و هر لحظه ممکن است در جریان شکل‌گیری و پدیدارشدنِ بزنگاه‌های تاریخی و مسیر تحولات صحنه اجتماعی، به شکلی دور از انتظار پیش برود و همه را غافلگیر کند.






نظر شما درباره این مقاله:







چرا به دکتر پزشکیان رأی می‌دهم / احمد زیدآبادی
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 7:46

چرا به دکتر پزشکیان رأی می‌دهم / احمد زیدآبادی


من از پیش از دوم خرداد بر این باور بودم که راه اصلاحات در کشور ما از انتخابات عبور نمی‌کند و چه بسا تحمیل یک رئیس جمهور و یا مجلس “غیرخودی” به حکومت، وضع را از جهاتی پیچیده‌تر و راه اصلاح واقعی را ناهموارتر و دشوارتر می‌کند.

همواره بر این باور بودم که نیروهای منتقد و مخالفان مسالمت‌جو باید خارج از قدرت رسمی بایستند و با تکیه بر امکانات مدنی و تقویت نیروی اجتماعی، توازنی در برابر قدرت دولت پدید آورند و از این رهگذر راه تعاملی معنادار و قدرتمند را با نهادهای حاکم به قصد دستیابی به توافقی در جهت اصلاح شیوهٔ حکمرانی بگشایند.

همواره نظرم بر این بوده است که دستگاه دولت فقط مخزن امکانات و منابع نیست، هزاران محدودیت و مسئولیت و گرفتاری هم دارد و در وضعیتی مانند کشور ما چه بهتر که افراد مورد اعتماد و وثوق صاحبان اصلی قدرت زمام امور اجرایی را به دست گیرند تا از یک‌سو در برابر سختی‌ها و زمختی‌های کار اجرایی و فشار مطالبات عمومی به واقع‌بینی روی آورند و از سوی دیگر، دستگاه دولت به محل منازعات فرساینده و بی‌حاصل بین‌جناحی تبدیل نشود و حداقلِ کارآمدی را برای پیشگیری از انباشت مشکلات و تبدیل آنان به سیلی مخرب و یا بهمنی ویرانگر فراهم کند.

از همین رو، همیشه بر لزوم اصلاحات پیشاانتخاباتی برای معنادار شدن امر انتخابات و امکانِ اصلاحات از بالا اصرار داشته‌ام و به همین جهت در اغلبِ مقاطع انتخاباتی تمام فشارهای روانی دوستان و کنشگرانِ مشتاق انتخابات را به جان خریده‌ام و با آنان همراهی نکرده‌ام.

هنوز هم بر همان عقیده‌ام و خللی در ارکان این نگاه و تحلیل پدید نیامده است. با این همه، حادثهٔ غیرمترقبهٔ سقوط هلی‌کوپتر مرحوم رئیسی و همراهانش و روند انتخابات زودهنگام متعاقب آن، وضعی در کشور ما پدید آورده که همگی ما را در شرایط اضطراری و بغرنجی قرار داده است.

اگر انتخابات به سمتی می‌رفت که یک اصولگرای معمول حتی فردی مانند محمدباقر قالیباف به دور دوم انتخابات راه می‌یافت، دلیلی برای احساس اضطرار و لزوم مشارکت در انتخابات پدید نمی‌آمد اما مکر روزگار سبب بالا آمدن کاندیدایی شد که به نظر من پایی بر روی زمین ندارد و چنان شیفتهٔ ذهنیات خود است که امیدی به تعدیل و نرمش او در برابر زمخت‌ترین واقعیات هم نمی‌رود.

او حتی کاندیدایی منفرد هم نیست که بتوان به کنترل او توسط ساختارهای موجود امید بست. آقای دکتر جلیلی متکی بر یک نیروی تشکیلاتی و همبسته و سخت ایدئولوژیک است که به دلایل مختلف آزادی عمل بسیاری پیدا کرده و می‌تواند خواست‌های خود را به هر نهادی تحمیل کند.

ما تا کنون با چنین پدیده‌ای در کشور روبرو نبوده‌ایم و بدبختانه مجموع شرایط داخلی و خارجی ایران نیز چنان شکننده و برای امنیت ملی پرمخاطره است که نمی‌شود ریسک سپردن قوهٔ مجریه به چنین نیرویی را در چنین وضعی به جان خرید و با کناره‌گیری از انتخابات راه پیروزی آن را هموار کرد.

در طرف مقابل این جریان اما دکتر مسعود پزشکیان قرار دارد. دکتر پزشکیان به لحاظ توانمندی‌های فردی ضعف و قوت‌هایی برای امر حکمرانی دارد که در مناظرات و تبلیغات انتخاباتی او آشکار شده است. در واقع اگر بخواهم صریح و صادقانه سخن بگویم فرستادن او به پاستور مثل فرستادنش به روی میدان مین است! با این حال، چاره‌ای جز این فداکاری وجود ندارد.

واقعیت این است که من اطمینانی برای موفقیت دکتر پزشکیان در تحقق وعده‌هایش در مقام ریاست جمهوری ندارم، اما در مقابل وضع مقدر و محتومِ به قدرت رسیدن تیم آقای جلیلی، او یک شانس و احتمال است که با درایت بسیار شانس و احتمال موفقیتش افزایش می‌یابد.

بزرگترین سرمایهٔ دکتر پزشکیان صداقت و پاکدستی و دلسوزی بدون ریا و نفاق او برای مردم و کشور است. با این سرمایه می‌توان اعتماد مردم را جلب کرد و با ارکان قدرت هم به تفاهم نسبی رسید. برای این منظور، تمهیدات بسیاری لازم است که نخستینِ آنها دور کردنِ “مشتاقان خدمت”! و افراد حاشیه‌آفرین و پر سر و صدا و ماجراجو از دور کابینه و تشکیل تیمی متخصص و پرحوصله و سلیم‌النفس  و حساسیت‌زدا و اهل اقناع و تعامل در نهاد اجرایی کشور است.

به امید آن‌که خداوند به این ملک باستانی و این مردم رنج‌کشیده بار دیگر یاری رساند و آنها را از این عقبهٔ هولناک به سلامت گذر دهد، من در روز جمعه رأی خود را به نام دکتر مسعود پزشکیان به صندوق می‌اندازم و از همهٔ آنان که به تشخیص سیاسی‌ام باوری دارند درخواست می‌کنم که تردید را کنار بگذارند و با سربلندی و افتخار همین کار را بکنند و از طعن طاعنان نهراسند. آنچه باید از آن هراسید، عافیت پیشه کردن به قیمت هل دادن کشور به پرتگاه‌ست!

یجزی‌الله صادقین بصدقهم.


تلگرام نویسنده
@ahmadzeidabad






نظر شما درباره این مقاله:







طالبانیسم نیست، فراتر از آن است!
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 7:32

طالبانیسم نیست، فراتر از آن است!


مریم اشرفی گودرزی، نمایندۀ سعید جلیلی، یکی از مصادیق بارزِ “زنانِ زن‌ستیز” است. زنانِ زن‌ستیز ذهنیتی مردسالارانه دارند و با گفتار و رفتارشان مردسالاری را بازتولید می‌کنند.

اگر بخواهیم کمی “زنِ زن‌ستیز” را کمی ساده‌تر توصیف کنیم، باید بگوییم چنین زنی غالبا در تقابل‌ها و اختلافات میان زنان و مردان، جانب مردان را می‌گیرد چراکه او اصولا جوری تربیت شده و آموزش دیده که در خدمت مردان و سالاریِ مردان باشد. در واقع زنِ زن‌ستیز معتقد است «حق همیشه با مردان است مگر اینکه خلافش ثابت شود.»

به صورت طبیعی مسائل و مشکلات هر زنی، می‌تواند مسائل و مشکلات سایر زنان هم باشد. این حکم دربارۀ مردان هم قاعدتا صادق است. بنابراین وقتی به یک زن تعرض جنسی می‌شود، سایر زنان احتمال می‌دهند این امر دامنگیر خودشان هم بشود. و چون چنین است، کمتر زنی در دنیا پیدا می‌شود که به زنان بگوید اگر پوشش یا رفتارتان تحریک‌کننده باشد، مردها حق دارند به شما تعرض کنند.

وانگهی، پوشش و رفتار تحریک‌کننده یعنی چه؟ آنچه در شمال شهر تهران تحریک‌کننده نیست، در فلان نقطه در شرق یا مرکز ایران  ممکن است تحریک‌کننده باشد. بنابراین “امر محرک” امری نسبی است.

اما بر فرض که گفتار یا رفتار یا پوشش زنی هم تحریک‌کننده بود، اینکه مردان حق دارند به آن زن تعرض جنسی کنند چه مبنا و مجوزی در شرع اسلام دارد که مریم اشرفی گودرزی از آن دفاع می‌کند؟

اگر خانم گودرزی یک زن وایکینگ بود و در قرن هفتم میلادی می‌زیست، دفاع او از این توحش جنسی چندان عجیب نبود. ولی ایشان مسلمان است و خوب می‌داند که اسلام و سایر ادیان توصیه به تقوا کرده‌اند. بر فرض که زنی بی‌تقوا باشد. آیا در این صورت مرد هم “حق” دارد بی‌تقوایی و تعرض جنسی پیشه کند؟

احتمالا خانم اشرفی در جواب خواهد گفت که منظورش این بوده که پوشش باز زنان، “عملا” مردان را به وادی تعرض جنسی می‌کشاند. یعنی ایشان خواسته این نکته را بیان کند ولی در بیان نظرش زیاده‌روی کرده و سخنی گفته که هیچ مؤمن و مؤمنه‌ای، مادام که اخلاق اسلامی را مد نظر داشته باشد، از آن دفاع نمی‌کند.

حتی اگر بگوییم خانم اشرفی از سر جدل زیاده‌روی کرده و یاوه‌ای که گفته، منظور اصلی‌اش را مخفی کرده، باز باید از این خانم محترم پرسید که آیا در محیط‌های به شدت مذهبی و سنتی، پدیدۀ تعرض جنسی وجود ندارد؟ در برخی مناطق ایران که فضایشان شبیه ونک‌به‌بالای تهران نیست، موارد متعددی از تعرض جنسی وجود دارد؛ با اینکه پوشش اکثر زنان هم مطابق میل و ملاحظات خانم اشرفی گودرزی است.

دقیقا دو دهه قبل، یکی از قضات بازنشستۀّ دیوان عالی کشور به چند تن از دانشجویان حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت که بیشترین موارد شکایات مربوط به “زنای با محارم” متعلق به نقاطی است که در تصور بیرونی نباید چنین باشند.

اما تجربۀ زیستۀ همۀ ما نیز به خوبی نشان می‌دهد که چشم‌چرانی و لمس غیرمجاز، پدیده‌ای نیست که در شهرهای مذهبی و سنتی اندک‌شمار باشد و صرفا در شهرهای مدرن و لیبرال ایران وجود داشته باشد.

فضای مذهبی حاکم بر یک شهر، دال بر باتقوا بودن همۀ مردان و بویژه مردان جوان آن شهر نیست. در دورانی که شهوت جنسی در هر مردی از قوت بیشتری برخوردار است، احتمال ارتکاب چنین رفتاری از او بیشتر است. فارغ از اینکه آن مرد جوان در فلان نقطه نابرخوردار زندگی می‌کند یا محلۀ نیاوران تهران. حتی شاید در نیاوران احتمال وقوع چنین عملی دست کم در عرصۀ عمومی کمتر باشد.

این‌ها واقعیاتی غیر قابل انکار است و هر کسی که زبانش در بیان حقیقت الکن نباشد، به وقوع آن در زندگی روزمره گواهی می‌دهد. چه در کلانشهرهای نه چندان مذهبی، چه در شهرهای کوچک سنتی، چه در روستاها.

به عبارت دیگر، پوشش یک زن تاثیر چندانی در مصون ماندن او از تعرض جنسی ندارد. البته یک زن چادری در محیطی که اکثر زنان بی‌حجاب هستند و لباس باز به تن دارند، ممکن است مصونیت بیشتری داشته باشد. ولی در یک شهر کوچک که اکثر زنان چادری هستند، آستانۀ تحریک مردان پایین می‌آید و مزاحمت جنسی شامل زنانی می‌شود که با حجاب در عرصۀ عمومی حضور دارند.

البته باید انصاف داد که چنین مردانی در اقلیت‌اند و اکثریت مردان چنین رفتاری ندارند ولی واقعیت این است که این “اقلیت مزاحم” اولا وجود دارد، ثانیا هر کسی ممکن است روزی یکی از همین اقلیت مزاحم شود. یعنی آقای الف 364 روز سال را ممکن است به‌قاعده رفتار کند و فقط یک روز رفتارش رفتار یک متعرض جنسی باشد. ولی کافی است که تعداد قابل توجهی از مردان، ولو که دراقلیت باشند، هر کدام “یک روز بد” در طول سال داشته باشند تا پدیدۀ تعرض جنسی در یک شهر سنتی و مذهبی هم احساس شود.

در قاهره که یکی از مذهبی‌ترین شهرهای جهان اسلام است، تعرض جنسی مردان به زنان در عرصۀ عمومی (لمس ناروا) جزو معضلات فرهنگی این شهر است.

به هر حال آنچه بیش از “پوشش زن” در منتفی شدن یا کاهش موارد تعرض جنسی اهمیت دارد، “ارتقای فرهنگی” است. ارتقای فرهنگی هم ربط چندانی به پوشش افراد ندارد. چه بسا زنی با پوشش غیرشرعی در جامعه حضور داشته باشد ولی رفتارش تحریک‌کننده نباشد، اما زنی با پوشش کاملا شرعی، رفتاری محرک در خیابان یا محل کار داشته باشد.   

خانم اشرفی معتقد است اگر زنی بدون روسری از خانه بیرون برود و یک مرد به او تعرض کند، این یعنی آزادیِ زنان و مردان! آن زن آزادانه حجاب را کنار گذاشته، آن مرد هم تحریک شده و آزادانه به او تعرض کرده!

در واقع این خانم، خودش گرفتار فقدان ارتقای فرهنگی است؛ وگرنه می‌دانست حد آزادی، لطمه نزدن به دیگران است و دیگر اینکه، کسی حق ندارد بدون اجازه بدن کس دیگری را لمس کند. آزادی توام با مسئولیت است. انسان آزاد در قبال آزادی‌اش موظف است که به دیگران لطمه نزند. لمس جنسی بدن دیگران، بدون اجازه و توافق، در بسیاری از موارد مصداق بارز لطمه زدن به دیگران است.

خانم اشرفی گودرزی البته سربازی نرفته و از فضای پادگان‌ها بی‌خبر است وگرنه می‌دانست که تعرض جنسی در چنین فضاهایی یکی از معضلات است. در پادگان که دیگر هیچ زنی وجود ندارد که حجاب اسلامی را رعایت نکرده باشد و دیگران را به وادی تحریک انداخته باشد. ولی تعرض جنسی در پادگان‌ها کم و بیش وجود دارد.

قربانیان تعرض جنسی، صرفا زنان نیستند. دخترانی که کودک هستند و حجاب بر آن‌ها واجب نشده نیز قربانیان این پدیده‌اند. نیز پسرانی که کودک یا نوجوان هستند و اساسا نیازی نیست محجبه باشند، ممکن است قربانی تعرض جنسی شوند (که می‌شوند). حتی مردان جوان هم در موارد متعددی چنین تجربۀ ناخوشایندی را از سر می‌گذرانند.

خانم اشرفی گودرزی دربارۀ تعرض جنسی به کودکان (دختر و پسر) و مردان جوان چه توضیحی دارند. آیا این‌ها چون روسری ندارند این‌جا و آن‌جا مورد تعرض جنسی قرار می‌گیرند؟ مسئلۀ “تعرض جنسی” فراتر از رعایت یا عدم رعایت “حجاب” است چراکه اساسا گاه شامل کسانی می‌شود که حجاب بر آن‌ها واجب نیست. و چنین مواردی، چندان هم کم‌شمار نیستند.

اما از همۀ این نکات که بگذریم، معلوم نیست در این دعوای اساسی، که در هر جامعه‌ای وجود دارد، چرا خانم اشرفی گودرزی سمت “مردان متجاوز” ایستاده؟ زنی که زن‌ستیز نباشد، قاعدتا حامی “زنان قربانی” است نه “مردان متعرض”.

البته پاسخ روشن است. ذهنیت مردسالارانۀ مریم اشرفی گودرزی، او را به جانبداری از مردان سوق می‌دهد. ولی معلوم نیست در مواردی که یک مرد به مرد دیگری تعرض جنسی می‌کند، این نمایندۀ سعید جلیلی در امور زنان، جانب کدام مرد را می‌گیرد؟ مرد متعرض یا مرد قربانی؟!

دو سال قبل رمانی غربی می‌خواندم که گروه مخاطب اصلی‌اش قاعدتا نوجوانان بودند. در این رمان، مگان یک خوانندۀ مشهور بود که روزی سه دختر نوجوان نزد او رفتند تا او به یکی از آن‌ها کمک کند برای اینکه در مدرسه بتواند ترانه‌ای را که باید می‌خواند، بدون استرس و لرزش صدا بخواند.

از آن سه دختر، یکی‌شان حسود بود و مدام سخنانی در نفی آن یکی می‌گفت و جان کلامش این بود که او نمی‌تواند جلوی آن همه آدم آواز بخواند. مگان که بر قلۀ موسیقی پاپ آمریکا قرار داشت، به آن دختر حسود گفت: «یادت باشد که ما دخترها هر جا باشیم، همیشه هوای همدیگر را داریم.»

ولی منفی‌گویی آن دختر حسود ادامه پیدا کرد و مگان هم، با اینکه می‌دانست آن دختر از دوستداران اوست، به او گفت: «اگر نمی‌خواهی از دوستت حمایت کنی، از دفتر من برو بیرون!» او را اخراج کرد تا به همه بفهماند که زنان در این دنیای مردسالار باید هوای همدیگر را داشته باشند.

تازه آن‌جا جامعۀ آمریکا بود که هزار و یک جور حمایت حقوقیِ لیبرالیستی شامل حال زنان می‌شود. اما این‌جا  خانم اشرفی گودرزی، همنوا با فردی مثل امیرحسین ثابتی، که زنان بی‌روسری را فاحشه می‌نامد، از ضرورت زندانی شدن زنان بی‌حجاب دم می‌زند و چنین مجازاتی را “مجازات نرم و ملایم” توصیف می‌کند. بدتر اینکه، ابه جای حمایت از همجنسان خودش، که طبیعتا با او مسائل مشترکی دارند، بر طبل حمایت از مردانی می‌کوبد که به زنان تعرض و تجاوز می‌کنند.

طالبانیسم نهفته در این رویکرد، در واقع نهفته نیست و آشکار است. اما راستش را بخواهید، خانم اشرفی گودرزی که به عنوان نمایندۀ دیدگاه سعید جلیلی دربارۀ زنان، در مناظرۀ تلویزیونی هم حاضر شده، از طالبان هم فراتر رفته است.

طالبان در پی اجرای قرائتی خشک و متحجرانه از اسلام است. اما هر قرائتی از اسلام، هر چقدر هم متحجرانه، به مردان حق تعرض جنسی به زنان را نداده. حداکثر مدافع برخورد شدید با زنان بی‌حجاب است. اما طالبان مردی را هم که زن نامحرم را لمس می‌کند، آن هم به قصد تعرض و تجاوز جنسی، مستحق مجازات می‌دانند.

ولی نمایندۀ سعید جلیلی در مسئلۀ زنان، “حق تعرض جنسی” را برای مردان بی‌تقوا به رسمیت می‌شناسد. اسلام کجا به مرد مسلمان حق داده است که به زن مسلمان تعرض کند به این دلیل که “بی‌حجاب” یا “محرک” از خانه خارج شده؟

مگر هر مردی که تحریک شده، “حق” دارد به هر زنی که از نظرش “محرک” است، تعرض جنسی کند؟ کسی که این فعل بدوی را جزو حقوق مردان می‌داند، هیچ بعید نیست به قضای روزگار گرفتار شود و خودش نیز در زمرۀ قربانیان جنسی قرار گیرد، صرفا به این دلیل که برای یک مرد نامحرم “محرک” بوده.

بسیاری از زنانی که در ایران مورد تعرض جنسی واقع می‌شوند، پوشش مناسبی دارند و به هیچ وجه خودشان را “محرک” نمی‌دانند. اما مطابق دیدگاه مترقی خانم اشرفی، ملاک تعیین اینکه یک زن محرک است یا نه، نظر “مرد متجاوز” است نه نظر “زن قربانی”.

خانم اشرفی برخلاف مگان در رمان مذکور، جان کلامش این است: «ما دخترها هر جا باشیم، هیچ وقت هوای خودمان را نداریم و همیشه هوای مردها را داریم.» اگر چنین زنی زن‌ستیز نیست، پس چیست؟

سعید جلیلی که چنین زنی را به عنوان نمایندۀ دیدگاه‌هایش راجع به زنان، به تلویزیون می‌فرستد و  مشاور اعظمش امیرحسین ثابتی را بابت فاحشه خواندن زنانِ بی‌روسری از مقام مشاورت عزل نمی‌کند، اگر زن‌ستیز نیست، پس چیست؟ 

مردسالاریِ سنتی، اگرچه حقوق کمتری برای زنان قائل است، ولی لزوما مبتنی بر زن‌ستیزی نیست. ولی مشاوران و نزدیکان سعید جلیلی، یعنی امیرحسین ثابتی و مریم اشرفی گودرزی، با این نظرات و ادبیات، قطعا زن‌ستیزند. این افراد با هر زنی که روسری بر سرش نباشد، هر چقدر هم دانا و عفیف، ستیزه دارند.

به قدرت رسیدن این افراد برای جمهوری اسلامی در حکم نقض غرض است. یعنی جلیلی و مشاورانش در حوزۀ امور زنان، فقط به کار تکرار فجایعی نظیر برخورد جان‌ستان با مهسا امینی و شکل‌گیری یک جنبش اعتراضی رادیکال و انقلابی دیگر می‌آیند و بس.

عصر ایران؛ جمشید گیل






نظر شما درباره این مقاله:







بهزاد نبوی: من ضد هر انقلابی شد‌ه‌ام
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2024, 7:14

بهزاد نبوی: من ضد هر انقلابی شد‌ه‌ام


مهدی بیک‌اوغلی / اعتماد

وقتی «چریک پیر» که ردپای کنشگری‌های انقلابی او در بسیاری از بزنگاه‌های کشور ثبت شده، چشم در چشم مخاطب می‌دوزد و با قامت خمیده‌اش می‌گوید: «من ضد هر انقلابی شده‌ام.»

حتما در پس این جمله رازهای فراوانی نهفته است. این رویگردانی از تغییرات بنیادین اما تنها اختصاص به بهزاد نبوی ندارد؛ بسیاری از انقلابی‌های استخوان خرد کرده که از ورای مسیر طی شده با نسل‌های جدید سخن می‌گویند، متوجه این واقعیت عریان شده‌اند که معقول‌ترین راه و عاقلانه‌ترین روش برای بهبود امور، اصلاحات تدریجی است. مبتنی بر این واقعیت است که بهزاد نبوی از رای به پزشکیان دفاع کرده و خطاب به مخاطبان می‌گوید که برای بهبود گام به گام باید به اصلاحات تدریجی تن داد. اصلاحاتی که قهرمان آن قرار نیست، چهره‌هایی کاریزماتیک مانند کاسترو، چه گوارا، مائو و دیگران باشند. بلکه قهرمانان اصلاحات همان مردمی هستند که در بزنگاه‌ها به جای« قهر» شیوه «مشارکت» را انتخاب کرده و به صحنه می‌آیند. نسل‌های آگاهی که سلاح آنها نه کلاشینکف و تیربارهای مرسوم انقلابیون، بلکه برگه‌های رایی است که در آن نام مصلحان و معتدلان نوشته شده است.

صدای گرفته بهزاد نبوی و تاکیدش بر اصلاحات تدریجی اما متعلق به امروز نیست، او سه‌دهه است که با نسل‌های ایرانی از ضرورت اصلاحات تدریجی و مستمر سخن می‌گوید؛ امروز هم که از پزشکیان و رای به او صحبت می‌کند بر این واقعیت پافشاری می‌کند که پزشکیان قرار نیست، عصای موسی در دست داشته باشد و با آن جماعتی را از دریای مشکلات عبور دهد. پزشکیان تنها اصلاحگری است که قرار است یک گام به پیش نهد و وضع موجود مردم ایران را اندکی بهبود بخشد.

به اعتقاد نبوی اگر مردم بر اصلاحات تدریجی ثابت قدم بمانند و بر آن پافشاری کنند، دور نیست، زمانی که نسل‌های آینده از مواهب توسعه پایدار و رفاه بهره‌مند شوند. تصویری که نبوی نیک می‌داند ممکن است به عمر او و بسیاری دیگر از هم‌نسلانش قد ندهد، اما معتقد است که باید نهال اصلاحاتی که قبلا کاشته شده را آنقدر آبیاری کرد تا سرانجام بدل به درختی تناور شود، درخت توسعه‌ای که نسل‌های آینده در سایه سار آن نشسته و از میوه‌های آن بهره‌مند می‌شود. با این توضیحات است که چریک پیر، ایرانیان را توصیه به رای دادن به مسعود پزشکیان می‌کند.

* آقای نبوی در دور دوم انتخابات خطر تسلط کامل رادیکال‌ها جدی است. در این شرایط چرا مشارکت مردم در انتخابات مهم است؟

افرادی که در دور اول انتخابات رای نداده‌اند، سه دسته‌اند؛ یک دسته ناامیدها هستند که می‌گویند، فرقی ندارد، چه کسی انتخاب شود، نتیجه عملکردها یکی خواهد بود. دسته دوم افرادی هستند که مثلا در انتخابات مجلس دوازدهم شرکت نکردند به این امید که حاکمیت در سیاست‌های خود تجدیدنظر کند و بعد شرایط مشارکت در انتخابات آتی فراهم شود. دسته سوم، اما تحریم کنندگانی هستند که معتقد به براندازی کل نظام هستند. من با دسته سوم کاری ندارم، چون مساله این گروه با دو دسته اول و دوم متفاوت است.

* یعنی فکر می‌کنید با هر کدام از این دسته‌ها باید با لحن متفاوتی صحبت کرد و استدلال‌های جداگانه‌ای آورد؟

بله؛ به دسته اول یعنی ناامیدها باید گفت: آقا، خانم! آیا از نظر شما فرقی بین دولت سیدمحمد خاتمی و دولت بعدی او (محمود احمدی‌نژاد) وجود دارد یا نه؟ آیا تفاوتی میان دولت حسن روحانی حتی و دولت بعدی او وجود دارد یا نه؟ درست است این دولت‌ها وضعیت کشور را زیر و رو نکرده و به همه مطالبات مردم پاسخ نداده‌اند، اما دستاوردهای بسیاری داشته‌اند. بنابراین این گونه نیست که رییس‌جمهور هیچکاره باشد! رییس‌جمهور کارهایی می‌تواند انجام بدهد؛ منتها باید با حاکمیت هماهنگ باشد و به قول معروف با دعوا، کار را به کلانتری نکشاند. از طریق همکاری و پذیرش حاکمیت می‌توان کارهایی انجام داد. این شدنی است، مانند کارهایی که سیدمحمد خاتمی در دولت‌های هفتم و هشتم انجام داد. جالب اینجاست، خاتمی که اساسا مدعی کار اقتصادی نبود، بهترین عملکرد اقتصادی پس از انقلاب و حتی بر اساس دیدگاه برخی دیدگاه‌ها، بهترین عملکرد اقتصادی را در طول تاریخ معاصر ایران ثبت کرده است. در حوزه‌هایی چون سیاست خارجی، فرهنگ، رویکردهای اجتماعی، تحقق حقوق شهروندی، مطبوعات آزاد و... عملکردهای قابل توجهی در دولت اصلاحات ثبت شده است. خاتمی در حوزه سیاست خارجی به گونه‌ای با جهان تعامل کرد که به پیشنهاد خاتمی و با رای قاطع همه کشورها، سال ۲۰۰۱ به نام سال گفت‌وگوی تمدن‌ها نامگذاری شد. حسن روحانی هم حداقل کاری که انجام داده، امضای برجام در دور نخست و نهایی کردن مذاکرات احیای برجام در دور دوم بوده است. متاسفانه به دولت روحانی فرصت احیای برجام در دور دوم داده نشد. این تصور وجود داشت که دولت بعدی به راحتی پروژه احیای برجام را به سرانجام می‌رساند، اما ۳ سال از تشکیل دولت سیزدهم گذشت و هیچ توفیقی در احیای برجام و کاهش مشکلات کشور و مردم برداشته نشد. بنابراین دولت‌ها می‌توانند اقداماتی را برای کاهش مشکلات مردم و بهبود وضعیت کشور اجرایی کنند. این پاسخی است که به اقشار ناامید در انتخابات و افرادی که می‌گویند فرقی ندارد به حسن رای بدهیم یا حسین، باید داد.

* در دسته‌بندی شما، گروه دوم افرادی هستند که طی سال‌های اخیر رای نداده‌اند تا حاکمیت در سیاست‌های خود تجدیدنظر کند. به این گروه‌ها چه می‌گویید؟

به هر حال در این انتخابات، نامزدی به نام مسعود پزشکیان که مورد تایید جناح حاکم نبوده، تایید صلاحیت شده است. بسیاری از افرادی که سال ۱۴۰۲ رای نداده بودند، قانع شدند تا در دور نخست انتخابات رای بدهند. اما خطاب به افرادی که کماکان با این تحلیل رای نمی‌دهند (یعنی تحریم انتخابات برای فشار به حاکمیت) می‌گویم که دیگر فشاری در این مرحله متوجه حاکمیت نخواهد شد و رای ندادن، فاقد اثر خواهد بود. باید توجه داشت عدم مشارکت در انتخابات رای ندادن نیست، رای دادن به رقبای تندروی مسعود پزشکیان است. در واقع همه ایرانیان رای می‌دهند. حتی اگر در انتخابات مشارکت نکنند. منتها آرای تحریم کنندگان به سبد رای رقیب پزشکیان ریخته می‌شود. اگر با آگاهی ترجیح می‌دهند، جلیلی انتخاب شود که دیگر بحثی نیست.

‌* تحلیلگرانی مانند بیژن عبدالکریمی معتقدند حاکمیت با تایید صلاحیت پزشکیان، پالس تغییر را به افکار عمومی ارسال کرده است. این تحلیل درست است؟

من در پاسخ سوال قبلی هم گفتم، بسیاری از طیف‌ها و گروه‌ها در انتخابات ۱۴۰۲ شرکت نکردند. حتی اکثریت جبهه اصلاحات هم معتقد بودند که در انتخابات نباید مشارکت کرد.

‌* حتی سیدمحمد خاتمی هم با انتشار فایلی صوتی اعلام کرد که در انتخابات شرکت نکرده است؟

دقیقا، حاکمیت در رویکردهای تند خود اندکی تجدید نظر کرده و انعطافی نشان داده است. باید این انعطاف را به فال نیک گرفت. نباید طوری رفتار کرد که حاکمیت از انعطاف خود پشیمان شود. نباید توقع داشت که حاکمیت با صدای بلند اعلام کند که قصد تجدید نظر دارد، بلکه این پیام را از طریق رفتارها و سیاست‌هایش منتقل کرده است. اگر صحبت‌های بیژن عبدالکریمی همانی باشد که اشاره شد، حرف درستی زده است. من هم با ایشان موافقم که حاکمیت با تایید صلاحیت پزشکیان، پیام انعطاف و تجدید نظر صادر کرده است.

‌* دوشنبه شب اولین مناظره پزشکیان - جلیلی در دور دوم انتخابات برگزار شد. اغلب کارشناسان پزشکیان را پیروز این دور از مناظره‌ها معرفی کردند؛ تحلیل شما از اولین مناظره چیست؟

شخصا با دقت مناظره دوشنبه شب را دیدم. اکثریت قاطع افراد از لحن و گفتمان پزشکیان تعریف کردند. شاید به اندازه آنها از پزشکیان تعریف نکنم اما واقعیت را نمی‌توان انکار کرد که پزشکیان پیروز این دور از مناظره‌ها بوده است. معتقدم از پزشکیان نباید توقع داشت که نقش فرد دیگری را بازی کند. آقای دکتر پزشکیان باید خودش باشد نه فرد دیگری. دکتر پزشکیان مثلا اهل برخوردهای چالشی و تند و چکشی با رقبای خود نیست. در دور آخر گفت‌وگوها، مجری اعلام کرد که تمام وقت باقی مانده ۵ دقیقه‌ای مربوط به پزشکیان است، اما نصف بیشتر زمان یاد شده را رقیب پزشکیان صحبت کرد و مدام میان حرفهایش پرید! ایشان حتی اعتراض هم نکرد که چرا این اتفاق رخ داده است. چون تیپش این گونه نیست که درگیر این نوع مسائل شود. ضمن اینکه جای اعتراض به مجری برنامه، وجود داشت؛ مجری باید بحث را کنترل می‌کرد و میکروفن فردی که نوبت او نیست و زمانش تمام شده را خاموش می‌کرد که نکرد.

* شما همواره از روند تدریجی اصلاحات دفاع کرده‌اید؛ اینکه اصلاحات گفتمانی نیست که در کوتاه‌مدت بتوان از آن، توقع تغییرات بنیادین و آنی را داشت. روند اصلاحات تدریجی است و قرار نیست طی ۴ سال یا ۸ سال همه محتوای اصلاحات محقق شود. چقدر مهم است درباره این موضوع روشنگری شود تا مردم بدانند حمایت از پزشکیان و جریان اصلاحات باید تداوم داشته باشد تا زمینه بهبود شاخص‌ها در همه زمینه‌ها فراهم شود؟

من این واقعیت را بیش از ۲۷ سال (از ۲ خرداد ۷۶) است که تکرار می‌کنم. سه دهه قبل می‌گفتم ممکن است تغییرات و اصلاحات تدریجی حتی به عمر من و بسیاری از هم‌نسلان من قد ندهد. من سه راه بیشتر برای تغییر وضع موجود به وضع قابل قبول نمی‌شناسم. راه نخست، انقلاب است که هرگز نتیجه‌بخش نبوده است. در هیچ نقطه‌ای از جهان، انقلاب موفق نبوده است. حتی انقلاب فرانسه. از زندان دومم در سال ۹۳ که بیرون آمدم، وقتی جوان‌ها به دیدنم می‌آمدند به آنها می‌گفتم، بچه‌ها ما در سال ۵۷ فکر می‌کردیم با انقلاب همه مشکلات عالم را می‌توانیم حل کنیم! این اتفاق اما رخ نداد؛ نه فقط در انقلاب ما بلکه حتی در انقلاب فرانسه هم این روند بهبود شکل نگرفت. بسیاری از کشورها تصور می‌کردند انقلاب فرانسه آمده تا حکومت فئودالی را به حکومت بورژوایی بدل کند. اما این گونه نشد!

* ولی به هر حال نمی‌شود انکار کرد که انقلاب فرانسه نقشه اروپا و جهان را تغییر داد و دستاوردهایی را به بار آورد؟

وقتی مطالعه کنیم، متوجه می‌شویم همه کشورهای اروپای غربی این روند را بدون بالا و پایین کردن گیوتین‌ها و جنایات روبسپیر و... طی کرده‌اند. البته بسیاری از افراد هم هستند که از انقلاب فرانسه تعریف می‌کنند، اما به نظر من هیچ انقلابی خوب نیست. به جوان‌هایی که به دیدار من می‌آیند می‌گویم: «من ضد انقلاب شده‌ام.» یعنی ضد همه انقلاب‌های دنیا! افراد متفکر اندکی هستند که امروز تحقق انقلاب در جوامع را تجویز و تایید کنند. راه دوم برای تغییر در کشورها، «دخالت کشورهای خارجی» است. یادم هست، یک نقاش ساختمان داشتیم که سال‌ها قبل خانه ما را رنگ می‌کرد. حول و حوش سال‌های ۲۰۰۳ میلادی بود، زمانی که بوش پسر به عراق حمله کرده بود. زمانی که می‌خواستم این نقاش را به خانه‌اش برسانم، دیدم با عصبانیت زیاد به صدام فحش و بد و بیراه می‌گوید. آدم روشنی بود؛ پرسیدم: «چرا فحش می‌دهی؟» گفت: «آخه این صدام فلان فلان شده، اینجا هم حق ما را خورد!!!» چون در آن زمان شایعه شده بود، که پس از حمله به افغانستان، ممکن است امریکا به عراق یا ایران حمله کند! این بنده خدا تصور می‌کرد اگر امریکا به جای عراق به ایران حمله می‌کرد، ایران گلستان می‌شود!!! در حالی که امروز سرنوشت عراق و افغانستان و همه کشورهایی که گرفتار دخالت خارجی شدند، مشخص است.

* درباره انقلاب و حمله نظامی خارجی صحبت کردید، راه سوم چیست؟

راه سوم به عنوان راه‌حل نهایی همین راه اصلاح است. در دوران جدید از سال ۷۶ موضوع اصلاح در ایران مطرح شده و در حال پیشروی است. این راه، بسیار سخت، پرسنگلاخ، دشوار و البته زمانبر است. چون راه دیگری را به جز این سه راه نمی‌شناسم، کماکان معتقدم از طریق اصلاحات است که می‌توان وضع موجود را به وضع مطلوب تبدیل کرد. اصلاحات یعنی تبدیل وضع موجود به وضع مطلوب از طریق روش‌های قانونی و مسالمت‌آمیز. در این زمینه من تنها ابزار انتخابات را می‌شناسم. تنها با انتخابات است که می‌توان وضع موجود را به وضع مطلوب تبدیل کرد.

* اگر امکان داشت تا از طریق تریبونی پیامی را به همه مردم ایران ارسال کنید، به چه موضوعی اشاره می‌کردید؟

این روزها من هر جا که می‌روم با مردم صحبت می‌کنم که رای بدهند. در نانوایی، بقالی، میوه‌فروشی و... به مردم می‌گویم که تصور من این نیست که با انتخابات پزشکیان کشور گلستان می‌شود. او هم چنین وعده‌ای نداده است. اما تصورم این است که اگر پزشکیان انتخاب نشود، با توجه به روی کار آمدن ترامپ در امریکا، وضع کشور بسیار بدتر از وضعیت فعلی می‌شود.

* آقای نبوی! وقتی با این عبارات با مخاطب صحبت می‌شود، سریع جبهه‌گیری می‌شود که شما ما را مجبور می‌کنید بین بد و بدتر انتخاب کنیم. پاسخ شما به این نقدها چیست؟

اولا من پزشکیان را بد نمی‌دانم که انتخاب او را بین بد و بدتر بدانم. دوما، حتی اگر قرار باشد در موقعیتی خاص، قرار باشد بین بد و بدتر، انتخاب کنیم، انتخاب بد را روش عاقلانه‌ای می‌دانم. تصور کنید در جاده‌ای کوهستانی رانندگی می‌کنید، یک سمت شما کوه باشد و یک طرف هم دره. وقتی فرمان از دست برود و نزدیک سقوط به دره باشد، چرخاندن فرمان به سمت کوه و توقف خودرو، رفتاری عاقلانه است. ضمن اینکه پزشکیان انتخاب بین بد و بدتر نیست. حتی اگر این گونه بود، رفتار عاقلانه‌ای بود. زمانی هست که برخی دنبال براندازی باشند، در آن صورت می‌گویند بگذارید خرابی آنقدر زیاد شود که اوضاع درست شود! افرادی که فکر نمی‌کنند همه مشکلات کشور با تندروی حل می‌شود باید رای بدهند. پیشنهاد من رای به پزشکیان است که نامزدی معتدلی است و هیچ وعده و قول عجیب و غریبی هم نداده است. ان‌شاءالله هم تصمیماتش به نفع کشور خواهد بود. به خاطر ایران از مردم می‌خواهم که رای بدهند.






نظر شما درباره این مقاله:







پزشکیان: برای ایران فرصتی در راه است
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 22:31

پزشکیان: برای ایران فرصتی در راه است


سخنان پایانی مسعود پزشکیان در آخرین مناظره (سه‌شنبه شب)

بسم الله الرحمن الرحیم
هم‌میهنان عزیزم!

لحظه انتخاب نزدیک می‌شود، نقطه تصمیم نهایی و اقدام شما فرا می‌رسد. برای ایران فرصتی در راه است. فرصتی برای بازگشت به مردم و شنیدن پیام تحول، و دوری از وضع خطیر موجود.

من برای کوتاه کردن دامنه‌های تبعیض و تحقیر و تحریم به میدان آمدم. من نیامدم که خطری دیگر برای ایران شوم. من آمدم تا حکومت صداهایی را که شنیده نشد، بشنود‌.

آمدم تا با تفاهم و وفاق ملی سخنگو و پیگیر خواست همه محرومان و طردشدگان باشم. من ادامه وضع ناعادلانه کنونی را خطر بار و برای مردم غیر قابل تحمل می‌دانم، باید با هم نگذاریم که ایران، روزبه‌روز ناتوان‌تر و ملت شریف و عزیز آن فقیر‌تر شوند.

من این روزها گفتنی‌های بسیاری را گفته‌ام و هنوز ناگفتنی‌های فراوانی هم مانده است. اگر با رأی اعتماد شما انتخاب شدم پیگیر خواسته‌های شما خواهم بود و همچنان در این راه دروغ نخواهم گفت.

رأی شما حق شماست و انتخاب شما تکلیفی سنگین برای من.《ذمتی بما اقول رهينه و انا به زعيم.》گردنم در گرو گفته‌هایم است.

اما با شما هم گفتنی‌هایی دارم.

با انها که نیامدند، با زنان بزرگوار، با دختران و پسران عزیز با اقوام و پیروان ادیان و مذاهب، با روستاییان و کشاورزان مظلوم با کارگران و کارآفرینان و اصناف نگران، با کارمندان زحمت کش و فعالان بخش خصوصی، با مدافعان محیط زیست، با اهالی گرانقدر اندیشه و دانش و فرهنگ و هنر، با سالمندان و بازنشستگان، با توان‌یابان و معلولان، و با ایرانیان دور افتاده از وطن.

همه دیدیم در مرحله اول انتخابات حدود ۶۰ درصد مردم نیامدند، این پیام معناداری برای حکومت، جامعه و جریان‌های سیاسی بود.

من صدای این تردید، نارضایتی و قهر را پیش از این شنیده بودم و باز هم می‌شنوم. آنان از وضع معیشت خود به ستوه امده‌اند، به وضعیت اداره امور معترض هستند، و از آینده بهتر ناامیدند. بیشتر آنان به حق، از تبعیض و تحقیر و اجبار و فساد و ناکارآمدی به جان آمده‌اند.

غالب شهروندان از داشتن یک زندگی معمولی و بی‌دغدغه محروم شده‌اند و حقوق قانونی‌شان و خواسته‌های قدیم و جدید‌شان در عرصه‌های مختلف نادیده گرفته شده‌است.

بسیاری از آنان از صندوق رای، خود را کنار کشیده‌اند. چون نمی‌خواستند مشارکتشان مصادره به مطلوب شود.

من از شما می‌خواهم که برای ایران باز روز جمعه ۱۵ تیر به صحنه بیایید و انتخاب کنید. برای من شهروندان همه محترم‌اند چه آنانکه رای داده‌اند و چه آنانکه نداده‌اند. همه ایرانی‌اند و ایران ازآن همه ایرانیان است.

مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

عهد همه ما در این انتخابات خلق فرصتی دیگر برای ایران است که فقط با شما شدنی است.

خاک پای ملت ایران
مسعود پزشکیان


منبع: تلگرام عیسی سحرخیز






نظر شما درباره این مقاله:







ناک‌دان شدن سه‌شنبه، ناک‌اوت شدن جمعه
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 22:19

ناک‌دان شدن سه‌شنبه، ناک‌اوت شدن جمعه







نظر شما درباره این مقاله:







تصویری از هواداران سوپرمدرن سعید جلیلی!
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 21:49

تصویری از هواداران سوپرمدرن سعید جلیلی!







نظر شما درباره این مقاله:







همسر جلالی پس از دیدار با وزیر خارجه سوئد
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 21:19

همسر جلالی پس از دیدار با وزیر خارجه سوئد







نظر شما درباره این مقاله:







من رای نمیدم! شما هم رای ندهید!
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 20:55

من رای نمیدم! شما هم رای ندهید!


من رای نمیدم!
شما هم رای ندهید!
بگذارید سعید جلیلی بیاید!
حیف است تا اینجای بدبختی آمده باشیم ولی تا ته آن که در دو قدمی ماست نرویم!
بگذارید ببینیم ته بدبختی چه شکلی است!
آخر جلیلی همه را باهم نابود می‌کند بگذارید بکند!
همه را با هم!
هم خودش هم ما را هم یک اقلیت اصولگرای بی‌اصول را!
یک اقلیت حرام‌خوار بی‌اخلاق را!
اتفاقا خیلی خوب است جلیلی بیاید!
تا ناتمام رئیسی را تمام کند!
بگذارید در پوست کلفتی رکورد بزنیم!
بگذارید آیندگان بدانند پوست کلفت چقدر کلفت است!

من رای نمی‌دهم!
شما هم رای ندهید!
می‌دانید چرا!؟
آخر رای ندادن خود نوعی رای دادن است!
اینجا اگر آلوده‌ی سیاست شوی راه گریزی نیست! نفس هم بکشی کار سیاسی کرده‌ای!!
باید تا ته سیاست بروی! یا تو تا ته سیاست می‌روی یا سیاست تا ته تو می‌رود!!
می‌پرسید چرا رای نمی‌دهم!؟
یعنی این جواب راضی‌تان نمی‌کند که رای نمی‌دهم تا جلیلی بیاید؟!!
رای نمی‌دهم تا جلیلی میخ آخر را بر تابوت جریان اصولگرایی بزند؟
خب باشد دلتان می‌خواهد بدانید چرا به نامزد شما رای نمی‌دهم!؟
می‌گویم!!

چرا به کسی رای بدهم که مدام گریز می‌زند به ۱۴۰۰ سال قبل؟ چرا او چون یک مرتجع است؟!
چرا رای بدهم به کسی که:
وزرای مهمترین وزارتخانه‌هایش در جای دیگری انتخاب و تعیین می‌شوند! و اختیاری در سیاست خارجی ندارد!
چرا رای دهم به کسی که نه ارتش دارد نه پلیس و نه رادیو و تلویزیون!
چرا رای دهم به کسی که فردا مجلسیان به مجلس رقصش برند و چوب لای چرخ دولتش نمایند!
آقا ول‌مان کنید ما تا اینجای بدبختی آمده‌ایم بگذارید تا ته آن برویم!!

راستش را بخواهید اصلا می‌ترسم رای بدهم!
از خیز ناآدم‌هایی که در کمین برگ‌ رای من نشسته‌اند!
تا بعد آن بروند با آن زیر غزه شش‌صد کیلومتر دیگر تونل بسازند و هزاران موشک در زیر جنوب لبنان پنهان‌کنند!
می‌ترسم فردا بروند مصاحبه کنند که ما خودمان انتخاب کردیم اینگونه زندگی را اینگونه حاکمیتی را!!
اصلا من جزئی از کل آن شصت درصدی هستم که رای ندادند!
آن گروه بزرگ آن سیل عظیم!
چرا می‌خواهید به بیست درصدم کوچک نمایید!!
بگذارید من‌ رای ندهم!
درد رای ندادن را چاره می‌توان کرد!
اما اینکه فردا عزیز جعفری برود پاستور بخواباند زیر گوش رئیس جمهوری که من به او رای داده‌ام!
تحملش فوق طاقت است!!

من‌ رای نمی‌دهم!
چون‌ رای من را به حساب دیگری می‌برند! به حساب ۱۰۰ دوام و قوام جمهوری اسلامی و شما کاری از دستتان برنمی‌آید!
من رای نمی‌دهم!
چرا با پای خود بروم و با دست خودم بهتان رای بدهم تا فردا مجبور باشم کف خیابان میان گلوله و خون رای خودم را پس بگیرم!!
من رای نمی‌دهم!
چون هوای شهر من هنوز بوی باروت می‌دهد!
و بجای باران ساچمه بر سر شهر ما می‌بارد!
من رای نمی‌دهم
چون‌ هزار چشم در شهر ما گم‌ شده است!
من‌ رای نمی‌دهم!!

ناشناس
۱۲ تیر ۱۴۰۳






نظر شما درباره این مقاله:







رأی معترضان و عدم افزایش مشروعیت /کیوان صمیمی
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 20:50

رأی معترضان و عدم افزایش مشروعیت /کیوان صمیمی


به کمپین رأی برای نجات ایران بپیوندیم

یک سال قبل، به‌خاطر شرکت در همایش گفت‌وگو «برای نجات ایران» بازداشت شدم، ولی معتقدم با هر فشار و هزینه‌ای نباید از مطالبه‌گری دست کشید. اکنون پیوستن به کمپین «برای نجات ایران» را پیشنهاد می‌کنم، چرا که نجات ایران امری فرایندی است و نباید انتظار داشت با چند کنش مقطعی و حتی خیزش‌های گاهگاهی، این امر محقق شود.

باور دارم که استمرار کنشگری موجب تقویت جامعهٔ مدنی و سپس به‌تدریج، باعث تغییرات ساختاری می‌شود.

اکنون یک کنش مقطعی که دست کم یک قدم رو به جلو است، رأی‌دادن به نمایندهٔ گفتمان بهبودخواهی است. پزشکیان در حدی که می‌تواند در این مسیر قدم برمی‌دارد و ما موکلینش هم پس از انتخابات باید با مطالبه‌گری خواسته‌هایمان را پیگیری ‌کنیم و این‌گونه خواهیم توانست فضای جامعه را روی ریل بهتری بیندازیم.

استمرار کنش‌ها ضرورت دارد و من هم تا عمری هست آن را صرف مبارزه برای مردم و جوانان ایران خواهم کرد.

و اما کنش انتخاباتی و رابطهٔ آن با مشروعیت:

حکومتیان تبلیغ می‌کنند که هر رأی در انتخابات نشان‌دهندهٔ افزایش مشروعیت آنان است، درصورتی‌که  این عملکرد نظام است که مشروعیت را کم یا زیاد می‌کند. در انتخابات اخیر هم مجموع آرای باطله، درصد زیادی از آرای پزشکیان و درصد کمی از آرای قالیباف را باید به 60درصدی که رأی نداده‌اند اضافه کرد تا وزن مخالفان اقتدارگرایی مشخص شود.

از خشم و غم و ناامیدی شما در پس سرکوب‌های پشت سر هم استبدادگران آگاهم. می‌دانم که هم رأی ندادن‌هایتان و نیز رأی دادن‌هایتان به‌خاطر ایران بوده است، پس همدیگر را تخریب نکنیم که این به نفع استبداد خواهد بود. گفت‌وگو کنیم؛ چون هر دو طرف دموکراسی‌خواهیم.

من، هم در مرخصی‌هایم از زندان و هم در این مدت اخیر  با جمع‌های مختلفی و نیز با خانواده‌هایی از زندانیان سیاسی و همچنین برخی از خود زندانیان آزاد شده رفت‌وآمدهایی کرده‌ام؛ اکنون شاید برخی از این عزیزان بر عموکیوان خرده بگیرند که چرا می‌گوید در دور دوم لازم است رأی دهیم. شما از من انتظار مقاومت در برابر اقتدارگریان را دارید، حق با شماست، اما به نظر من در این مقطع بر اساس تحلیل مشخص از شرایط مشخص، رأی‌دادن به گفتمان مخالف اقتدارگرایان استمرار مقاومت است، پس حفظ آبرویم به‌هرقیمت را نادرست می‌دانم؛ به‌خصوص اگر به قیمت آسیب‌دیدن ایرانمان سکوت کنم تا عزیزانم از من خرده نگیرند و برایم هورا بکشند.

اکنون مقاومت را ایستادگی در برابر تمامیت‌خواهانی می‌بینم که مردم را زباله می‌دانند، از جنگ فرسایشی هراسی ندارند، با زور و گشت ارشاد به دخترانمان بی‌حرمتی می‌کنند، اقتصاد را از جنس مقاومت در قفس می‌دانند، اینترنت را ملی و نهایتاً چینی می‌پسندند، تحریم را نعمت می‌گویند، جامعهٔ مدنی را سرکوب می‌کنند، نسل جدید را قبول ندارند و تنوع عقاید و سبک‌های زندگی را به رسمیت نمی‌شمارند. در یک کلام آمدن جلیلی و اطرافیانش طالبانیسم شیعی را تقویت می‌کند، جامعه را فرسوده و ضعیف‌تر می‌کند، تنش‌ها و تحریم‌های خارجی را بیشتر خواهد کرد و جامعهٔ مدنی نیمه‌جان را تخریب می‌کند.

از سوی دیگر، پزشکیان در اندیشهٔ فریب ما تحول‌خواهان نیست و وعده‌های جذاب نمی‌دهد. اهل تعامل با همه ایرانیان است، در سطح اختیارات وزارتخانه‌ها و دولت به آزادی و عدالت پایبند است، حتی اگر نتواند در برابر برخی تندروی و بی‌عدالتی‌های تمامیت‌خواهان مقاومت کند دست‌کم در مقابلشان مانع‌تراشی و سنگ‌اندازی می‌کند. امکان کاهش تنش‌ها و تحریم‌ها در دولت بیشتر است، بهبود اقتصادی و توانمندی جامعه را با کمک اکثریت متخصصان می‌تواند فراهم کند و زمینهٔ کنشگری و مطالبه‌گری در دولت او به مراتب مهیاتر است تا رقیب تمامیت خواهش.

یادمان باشد که هرچه جامعه ضعیف‌تر شود، از فرصت‌ها و شانس‌هایی که در مسیر بهبود، تغییروتحول  پیش خواهد آمد، کمتر می‌توانیم استفاده کنیم و شانس‌های آینده ایران را از دست خواهیم داد.

بنابراین من رأی خواهم داد
- برای بهبود زندگی روزمره؛
- برای افزایش ظرفیت تحول‌خواهی؛
- برای ناکام‌کردن تمامیت‌خواهان؛
- و برای بازکردن مسیر کنشگری

و هزینهٔ آن را هرچه باشد خواهم داد، از خرج‌کردن آبروی شخصی تا زندان‌های بعدی. ما از کنشگری و پیگیری مطالبات جنبش اجتماعی ایران اعم از اعتراضات صنفی، اعتصابات زحمت‌کشان،خیزش مدنی زن زندگی آزادی و سایر حرکت‌های حق‌طلبانه دست برنمی‌داریم. در این مسیر چه اکنون رأی دهید و چه نه، همهٔ دموکراسی‌خواهان همراه یکدیگریم.

اینک از شما عزیزان و بزرگواران دعوت می‌کنم که به کمپین «رأی #برای_نجات_ایران» بپیوندید.

تقاضا دارم علاوه بر خودتان، حداقل دو نفر از آشنایانتان را نیز به این چالش و جریان دعوت کنید.

یا حق
کیوان صمیمی

* تلگرام نویسنده






نظر شما درباره این مقاله:







تحریم بنیادگرا، تحریم بازیگر
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 20:36

تحریم بنیادگرا، تحریم بازیگر


جواد کاشی

من دور اول در انتخابات شرکت کردم. به دکتر پزشکیان رای دادم. نمی‌توانم انکار کنم پیروز دور اول انتخابات تحریم‌کنندگان بودند. آنها با عدد درشت خود یک قدرت اجتماعی عظیم را به صحنه آوردند. اما پیش‌بینی می‌کنم دور دوم انتخابات تحریم کنندگان را به دو گروه تقسیم کند: تحریم‌کنندگان بنیادگرا و تحریم‌کنندگان بازیگر.

تحریم کنندگان بنیادگرا کسانی هستند که تحریم را یک استراتژی دراز مدت برای تحصیل همه مطالبات خود می‌انگارند. همین که می‌بینند در هر دوره انتخاباتی می‌توانند ابراز وجود کنند، نتیجه گرفته‌اند همین مسیر را باید تا وصول به همه آرزوهای سیاسی خود حفظ کنند. هیچ‌کس نمی‌داند چطور ممکن است تحریم انتخابات منجر به تغییر حکومت به یک نظم دمکراتیک، پاکدست، عادل شود. آنها بنیادگرا هستند به این جهت که به یک اصل و قاعده انکاری برای تحصیل همه چیز تکیه کرده‌اند. تفاوت‌شان با بنیادگرایان دینی در آن است که به جای آنکه یک کانون قدسی در بنیاد جهان خود بکارند، یک هسته نفرت و انکار کاشته‌اند.

وجه اشتراک عملی‌شان با بنیادگرایان دینی بی‌توجهی به امور اینجایی و اکنونی در عرصه سیاست است.

به دکتر جلیلی نظر کنید. بیش از یک دهه است برای همه چیز برنامه دارد و درمان همه دردهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در کیسه اوست. نظم کلامی او  هیچ تغییری نمی‌کند. هیچ تجربه‌ای در گذشته شخصیت و باورهایش را تحت تاثیر قرار نداده است. می‌توان پیش بینی کرد هیچ حادثه‌ای در آینده نیز او را تغییر نخواهد داد. تحریمی‌های بنیادگرا نیز ممکن است به سرعت به چنین وادی پرتاب شوند. خوب اگر دقت کنید نشانه‌های این وضعیت را می‌توانید در کلام تبلیغاتی آنها مشاهده کنید.

تحریمی‌های بازیگر اما به این نتیجه می‌رسند که می‌توانی یک دوره تحریم کنی اما اگر در میدان واقعی عمل سیاسی، امکانی برای بازی دیگری هم پیدا شد، نباید از آن غفلت کرد. اگر حقیقتاً گشایش‌های اندک اقتصادی و اجتماعی و زندگی سیاسی و فعالیت مدنی در پرتو ریاست جمهوری پزشکیان بیشتر از رقیب او خواهد بود، چرا نباید مشارکت کرد؟

بنیادگرا حیات سیاسی را تا غایت ویرانگر آن دنبال می‌کند حتی اگر نتیجه‌ای نگیرد. آنچه برای او مهم است، خلق حماسه و قهرمانی است. اما بازیگر بی‌آنکه الزاماً از اصول و بنیادهای خود صرف نظر کند، یک چشم تیز به فرصت‌های بزرگ و کوچک عینی و واقعی هم دارد. اصول و بنیادهای او، مانع از عمل‌گرایی مبتذل می‌شود، اما فرصت سنجی‌های آن به آن او، امکان‌های حل سیاسی معضلات یک ملت را از چشم نمی‌اندازد.

تلگرام نویسنده






نظر شما درباره این مقاله:







مناظره حاتم قادری و محمد فاضلی: مشارکت یا تحریم
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 14:23

مناظره حاتم قادری و محمد فاضلی: مشارکت یا تحریم







نظر شما درباره این مقاله:







آیا رضا پهلوی به خانه بازخواهد گشت؟
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 14:13

آیا رضا پهلوی به خانه بازخواهد گشت؟


گفت‌وگوی اکبر کرمی با مهران براتی

کسانی که با رضا پهلوی کار کرده‌اند، به طور چیره در چند نکته هم‌داستان و هم‌سو هستند؛ او فردی دمکرات و لیبرال است؛ و از او باید و شاید که همانند سرمایه‌ای ملی در آمدوشدها ی سیاسی آینده بهره برد.
با این همه وقتی پا ی نقد جدی به میان می‌آید، این منتقدان رضا پهلوی را مرد ‌پروژه‌ها و کارک‌ها ی گوناگون اما بی‌پایان هم می‌دانند! می‌گویند متناسب با افرادی که به او نزدیک می‌شوند، کارک‌هایی روی دست‌می‌گیرد؛ و به طور معمول بی‌نتیجه رها می‌کند؛ انگار هم نسبت او با بدنه ی لیبرال‌دمکرات ایران و هم کارک‌هایی که مدعی آن است، به طور پی‌وسته دگردیسی می‌کند.
به باور و داوری مهران براتی که از چهره‌ها ی برجسته سیاسی در نیروها ی داومند جای‌گزینی است، در شرایط موجود رضا پهلوی به جهت حلقه‌ای که دور او گردآمده است، در دورترین نقطه عمر سیاسی ی خود از جریان لیبرال دمکراسی ایستاده است. آیا هم‌چنان که براتی امیدوار است؛ و همانند گذشته، سرانجام رضا پهلوی دوستان دانا ی خود را می‌یابد؟ و به خانه بازمی‌گردد؟
یا آن‌چنان که پویایی نیروها ی سیاسی در بدنه ی جریان هوادار او می‌راند، رضا پهلوی دیگر آن رضایی نخواهد بود که دوستان قدیم به آن رضایت داشتند؟
اگر دریافت مناسبی از سیاست در میان باشد، از شخصی کردن دعواها ی سیاسی باید پرهیخت؛ جامعه ی ما چندپاره است؛ سنت‌گرایان‌، مذهبی‌ها، و جریان‌ها ی نوین و پیش‌رو در یک بردار و جمهوری‌خواهان و پادشاهی‌خواهان در برداری دیگر. برای گذار از این گوناگونی‌ها و رنگارنگی نیازمند گذار از هویت‌ها، باورها و داوری‌ها ی خود نیستیم، نیازمند دریافت ژرف‌تر از خودمان، یعنی همان هویت‌ها، باورها، و داوری‌ها هستیم. باید هم‌کاری و هم سازی را بیاموزیم.
همه باید دانستن و آموختن دمکراسی را برگزینیم.؛ رضا پهلوی هم باید تصمیم بگیرد و برگزیند و به خانه ی دمکرات‌ها برگردد. گردنه ی گذار از جمهوری اسلامی به دمکراسی در همین گزینش نهفته است. اگر رضا پهلوی به گذشته و امتیازها ی بادآورده بچسبد، باید از خیر گذار دمکراتیک بگذرد و به همین آش و همین بازی کوچک king reza pahlavi سرگرم و خوش باشد؛ اما اگر او‌ چشم به گذار دمکراتیک دارد و می‌خواهد بازی‌گری جدی در میدان سیاست، در میان سیاست‌مدارها ی جدی در ایران فردا باشد، باید از خیر امتیازها ی بادآورده و کسانی که او را به گذشته و آن امتیازها میخ کرده‌اند بگذرد و امکانی برای هم‌کاری، هم‌جوشی و هم‌سازی با جریان‌ها ی روبه‌آینده بجوید.
رضا پهلوی اگر آن‌چنان که ادعا دارد، به گذار دمکراتیک چشم دوخته و دل داده است باید پیش از همه ایمان خود به دمکراسی، آزادی و برابری را تازه کند.
همه باید برگزینیم آینده یا گذشته؟
آیا ژانوس سیاست ایران می‌خواهد راهی و دروازه‌ای به دمکراسی و داوری بی‌قیدوبند گذرا، دوره‌ای، و همیشه‌گی مردمان رنگارنگ ایران باشد؟ یا دل در گرو امتیازها ی ویژه برای خود و خانواده ی خود دارد؟ و به گذشته و سنت سنجاق شده است؟آیا رضا پهلوی می‌خواهد وسط‌بازی کند، و منتظر است ببیند باد چه گونه و از کدام سو می‌وزد؟ یا او می‌خواهد همه‌گان را به گردش به مرکز برای مرکززدایی از سیاست بخواند.
این همه و بیش‌تر را با مهران براتی که سیاست‌مداری کارآزموده و جمهوری‌خواهی ورزیده است، در میان گذاشته‌ام و از او پرسیده‌ام سلطنت‌طلبی، سلطنت‌طلب‌ها و دش‌واری‌ها ی آن‌ها در ایران چیست؟






نظر شما درباره این مقاله:







آمریکا انتظار تغییرات اساسی را در ایران پس
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 12:45

آمریکا انتظار تغییرات اساسی را در ایران پس







نظر شما درباره این مقاله:







تاخیر نامتعارف خامنه‌ای در صدور «پیام انتخاباتی»
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 12:41

تاخیر نامتعارف خامنه‌ای در صدور «پیام انتخاباتی»







نظر شما درباره این مقاله:







شکاف عمیق حکومت-ملت و «کنشگران مرزی»
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 12:34

شکاف عمیق حکومت-ملت و «کنشگران مرزی»







نظر شما درباره این مقاله:







مردم تمایلی به «رای دادن» ندارند
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 12:09

مردم تمایلی به «رای دادن» ندارند


گزارش میدانی آسوشیتدپرس از ایران؛ مردم بی‌اعتماد و خشمگین به‌حکومت، تمایلی به «رای دادن» ندارند

خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی میدانی با نگاهی به عدم تمایل شهروندان به مشارکت در انتخابات نمایشی حکومت، نوشت که «خشم عمومی مردم» به دلیل سقوط اقتصاد ایران به پایین‌ترین سطح خود، و سرکوب خونین مخالفان در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ «همچنان در حال جوشش است.»

این گزارش، سخنان علی خامنه‌ای، در سال ۱۳۸۰ را یادآور شد که با به «سخره گرفتن» وضعیت مشارکت سیاسی مردم آمریکا، در نماز جمعه گفته بود: «برای یک ملت شرم آور است که ۳۵ یا ۴۰ درصد رای دهندگان، رای دهند.»

رهبر جمهوری اسلامی در این سخنرانی گفته بود این سطح از مشارکت، نشان دهنده آن است که «مردم آنها به حکومت خود اعتماد ندارند و به سیستم حکومتی هم که به آنها اهمیت نمی‌دهد، هیچ امیدی ندارند.»

آسوشیتدپرس با اشاره به مشارکت ادعایی ۳۹/۹ درصدی مردم در دور اول انتخابات حکومتی ایران، افزود: «ایران اکنون با آنچه آیت الله توصیف کرد مواجه است.»

در بخشی از این گزارش آمده، اکنون، سعید جلیلی، مذاکره‌کننده «تندرو» سابق هسته‌ای با مسعود پزشکیان «اصلاح‌طلب» جراح قلب که احتمالاً برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری نیاز به حضور گسترده مردم دارد، روبرو می‌شود. حامیان پزشکیان نسبت به روزهای سیاه در زمان جلیلی هشدار می‌دهند. در همین حال، بسیاری از مردم متقاعد نشده‌اند که رای آنها حتی مهم است.

در خیابان‌های تهران پس از رای گیری ۸ تیر، بسیاری به آسوشیتدپرس گفتند که به انتخابات اهمیتی نمی‌دهند.

لیلا سیدی، دانشجوی ۲۳ ساله دانشگاه که در رشته طراحی گرافیک تحصیل می‌کند، گفت: «من رای ندادم و نخواهم کرد، زیرا هیچ کس به خاطر مهسا و بدبختی‌های بعد که جوانان با آن مواجه می‌شوند عذرخواهی نکرد، نه اصلاح طلبان و نه تندروها.»

احمد طاهری، دانشجوی ۲۷ ساله روانشناسی گفت: «من رای ندادم، زیرا روسای جمهور سابق به وعده‌های خود عمل نکردند» و تاکید کرد «من جمعه آینده نیز رای نمی‌دهم.»

محمدعلی رباطی، مهندس الکترونیک ۴۳ ساله و پدر دو فرزند، گفت که بی‌تفاوتی آشکار مقامات ایرانی نسبت به فشارهای اقتصادی مردم باعث شد او رای ندهد.

رباطی گفت: «پس از سال‌ها مشکلات اقتصادی، من هیچ علاقه‌ای به سیاست ندارم.»

پزشکیان در ایکس نوشته است که دولتش در مقابل اعمال حجاب [اجباری] پلیس و محدودیت‌های اینترنت مقاومت خواهد کرد. با این حال، طاهره نمازی، معلم ریاضی ۳۱ ساله، گفت که «رای نمی‌دهد زیرا هیچ یک از کاندیداها تعهد روشنی در مورد این موضوعات نداده‌اند.»

آنهایی که رای ندادند و با آسوشیتدپرس صحبت کردند «تصمیم خود را تصمیم خود توصیف کردند، نه بخشی از یک تحریم سازمان یافته.»

در زمان توافق هسته‌ای ایران با قدرت‌های جهانی در سال ۱۳۹۴، نرخ برابری پول ایران ۳۲ هزار ریال به یک دلار بود. امروز ۶۱۷ هزار ریال به یک دلار است و بسیاری متوجه شده‌اند که ارزش حساب‌های بانکی، صندوق‌های بازنشستگی و سایر دارایی‌های خود با کاهش فزاینده ارزش پول ایران، کاهش یافته است. این رقم در حال نزدیک شدن به رکورد پایین خود یعنی ۷۰۰ هزار ریال است که برای مدت کوتاهی پس از حمله مستقیم بی‌سابقه جمهوری اسلامی به اسرائیل در ماه فروردین، به آن رسیده بود.

اندیشکده مکرز سوفان، مستقر در نیویورک روز دوشنبه در تحلیلی از مشارکت پایین مردم، گفت: «سطح مشارکت رای دهندگان و برگه‌های سفید رای، نشان دهنده انکار سیاست‌های رژیم، به‌ویژه سرکوب منتقدان و زنانی است که از پیروی از قوانین حجاب اجباری، سر باز می‌زنند.»

آسوشیتدپرس در انتهای این گزارش می‌نویسد؛ پزشکیان در روزهای اخیر بارها به داستان «دهقان فداکار» اشاره کرده است، داستانی که تقریباً برای هر کودک ایرانی در مدرسه، در مورد دهقانی در سال ۱۳۴۰ گفته می‌شود که پیراهن خود را درآورده و آن را به آتش کشیده تا به قطار در مورد صخره‌هایی که سد را مسدود کرده است، هشدار دهد.

اما کسانی که در انتخابات شرکت نمی‌کنند، معتقدند قطار قبلاً سقوط کرده است.

صدای آمریکا






نظر شما درباره این مقاله:







پرسش‌ها و پاسخ‌هایی مهم / رحیم قمیشی
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 11:53

پرسش‌ها و پاسخ‌هایی مهم / رحیم قمیشی







نظر شما درباره این مقاله:







کنش انتخاباتی مردم پیام‌های معناداری
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 11:45

کنش انتخاباتی مردم پیام‌های معناداری







نظر شما درباره این مقاله:







چرا پزشکیان رئیس جمهور آینده ایران است؟
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 11:24

چرا پزشکیان رئیس جمهور آینده ایران است؟


یورونیوز فارسی
ترجمه شده از: یورونیوز انگلیسی

چرا مسعود پزشکیان (به احتمال زیاد) رئیس جمهور آینده ایران است؟

اگر آیت‌الله خامنه‌ای ادامه حیات سیاسی خود و خانواده‌اش را در گرو سپردن دولت به پزشکیان می‌داند، این بار برخلاف دوره‌های گذشته، نه تنها باید به او اجازه دسترسی به قفل [قدرت] را بدهد، بلکه باید کلید [اختیار تصمیم‌گیری] را نیز به او بدهد.

چه مرگ ابراهیم رئیسی یک حادثه بوده و چه اینکه نتیجه یک توطئه از پیش طراحی شده از سوی نیروهای داخلی نظام جمهوری اسلامی باشد؛ اما واقعیت این است که به بن‌بست خوردن دولت سیزدهم در حل مشکلات بی‌پایان اقتصادی و رسیدگی به مساله برنامه هسته‌ای ایران با غرب به ویژه در بحبوحه بازگشت احتمالی ترامپ به کاخ سفید، شرایطی را به وجود آورد که علی خامنه‌ای، رهبر ایران را به یک «سرباز» جدید و متفاوت نیازمند کرده است.

جامعه ایران در حال حاضر همچون آتش زیر خاکستر می‌ماند و کوچکترین جرقه می‌تواند به راحتی آن را دوباره شعله‌ور کند. شعله‌های قبلی هنوز به طور کامل خاموش نشده و نیاز فوری دولت به افزایش قیمت سوخت می‌تواند ناآرامی‌ها را دوباره دامن بزند.

مشخص نیست که آیا جمهوری اسلامی با توجه به وضعیت کنونی روابط بین‌الملل، توانایی مدیریت مجدد چنین شرایطی را دارد یا خیر.

ایران از یک سو برای اولین بار در چندین دهه گذشته وارد یک رویارویی مستقیم نظامی با اسرائیل تحت رهبری نتانیاهو شده است.

از سوی دیگر، قدرت‌های اروپایی با تشدید فشار بر ایران برای ارائه توضیح درباره آثار اورانیوم کشف شده در سایت‌های اعلام نشده خود و درخواست از جمهوری اسلامی برای یافتن راه‌هایی برای همکاری مناسب‌تر با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، به طور فزاینده‌ای با برنامه‌های تهران به مخالفت برخاستند.

بعید به نظر می‌رسد که دولت بایدن با سیاست‌های کمتر سخت‌گیرانه خود برای مدت طولانی‌تری در قدرت باقی بماند. از طرفی، روسیه تحت رهبری ولادیمیر پوتین نیز ممکن است در نهایت مجبور به پذیرش صلح با ولودیمیر زلنسکی از اوکراین شود که بالقوه می‌تواند نقطه پایان حمایت ظاهری روسیه از جمهوری اسلامی باشد که کاملاً بر اساس منافع ملی روسیه در حال انجام است.

در حالی که ریاست جمهوری فرد محافظه‌کار تندوریی همچون سعید جلیلی ممکن است برای روس‌ها جذاب باشد و فاصله تهران از غرب را تضمین کند، اما واقعیت این است که شخصیتی مانند مسعود پزشکیان به دلیل اختلافات اساسی که با رقیبش در دور دوم انتخابات دارد، می‌تواند برای رژیم به عنوان «سوپاپ اطمینان» در مواقع خطر عمل کند.

پزشکیان که اغلب به او برچسب اصلاح‌طلبی می‌زنند، می‌تواند با تضمین برخی آزادی‌های اجتماعی برای جوانان، مانند نرمش در برابر حجاب اجباری و ارائه برخی آزادی‌های نسبی در جامعه، از تبدیل خشم مردم به نفرت جلوگیری کند.

عدم مشارکت ۳۷ میلیون واجد شرایط

برخی از منتقدان بر این باورند که احراز صلاحیت مسعود پزشکیان از سوی اعضای ۱۲ نفره شورای نگهبان تصادفی نبوده و ریاست‌جمهوری او ممکن است تلاش هسته اصلی رژیم برای جلوگیری از فروپاشی باشد. به همین دلیل است که طرفداران «تغییر رژیم»، پزشکیان را راه فراری برای جمهوری اسلامی می‌دانند و خواهان تحریم کامل انتخابات هستند.

پزشکیان که در دولت اصلاحات محمد خاتمی وزیر بود، توانست در روزی که مشارکت مردم کمتر از ۴۰ درصد بود نزدیک به ۱۰.۵ میلیون رای به دست آورد و با پیشی گرفتن از سعید جلیلی، با او به دور دوم انتخابات راه یابد.

اصلاح طلبان و اعتدال‌گرایان دولت حسن روحانی با یکدیگر همکاری می‌کنند تا بخشی از ۶۰ درصدی را که انتخابات را تحریم کرده‌اند را متقاعد کنند تا حضور پزشکیان در دفتر ریاست جمهوری را تضمین کنند.

هنوز مشخص نیست که آن‌ها تا چه حد می‌توانند تحریم‌کنندگان انتخابات را در مخالف با تندروترین نامزد ریاست جمهوری به پای صندوق‌های رای در دور دوم بکشانند.

غیبت چشمگیر تقریبا ۳۷ میلیون واجد شرایط برای رای دادن در روزی که رهبر جمهوری اسلامی تاکید کرد که «هر رأی در انتخابات، رأی برای جمهوری اسلامی است» پیام بسیار روشنی دارد.

اکثر غایبان و کسانی که انتخابات را تحریم کردند به تحقق خواسته‌های مشروع خود در رژیم فعلی اعتقادی ندارند. آن‌ها اعتقاد دارند که رئیس جمهور فاقد قدرت و توانایی قانونی برای اجرای اصول اساسی مندرج در قانون اساسی است.

آیا پزشکیان آزادی عمل خواهد داشت؟

اگر آیت‌الله خامنه‌ای ادامه حیات سیاسی خود و خانواده‌اش را در گرو سپردن دولت به پزشکیان می‌داند، این بار برخلاف دوره‌های گذشته، نه تنها باید به او اجازه دسترسی به قفل [قدرت] را بدهد، بلکه باید کلید [اختیار تصمیم‌گیری] را نیز به او بدهد.

پزشکیان باید آزاد باشد تا به وعده‌های خود بدون مداخله‌جویی‌، به ویژه از سوی سپاه و دیگر نیروهای تندرو در داخل و خارج از مجلس عمل کند.

تنش‌زدایی به ویژه با قدرت‌های آمریکایی و اروپایی، پرهیز از اتکای بیش از حد به روسیه و چین، ارائه تصویری معتدل‌تر از ایران و بازگشایی درهای اقتصادی از طریق تسهیل سرمایه‌گذاری خارجی می‌تواند منافع اقتصادی را برای مردم ایران به همراه داشته باشد و توامان تداوم حیات رژیم را نیز تضمین کند.

حال آنکه سپردن دولت به سعید جلیلی با توجه به موضع شاخص او در «خصومت با غرب» و مخالفت صریح با پیوستن به معاهدات بین‌المللی مانند گروه ویژه اقدام مالی (اِف.اِی.تی.اِف.) که با پولشویی، تامین مالی تروریسم و ​​اشاعه تسلیحات مبارزه می‌کند، این الزام را برطرف نمی‌کند.

پزشکیان در جریان تبلیغات انتخاباتی خود تصریح کرد که علی خامنه‌ای است که سیاست‌های کلی از جمله سیاست خارجی را تعیین می‌کند و در صورت پیروزی در انتخابات مطابق با تصمیمات رهبری عمل خواهد کرد.

با این حال، تفاوت زیادی بین هر دو نامزد در نحوه اجرای دستورات رهبر وجود دارد، کما اینکه «عادی‌سازی و لغو تحریم‌ها» نتایجی مشابه «خنثی‌سازی تحریم‌ها» نخواهد داشت.

باید دید تکلیف معماران داخلی و بین‌المللی تحریم‌ها و ذی‌نفعان فساد چه می‌شود و آیا پزشکیان در عمل اجازه اجرای تغییر یا اصلاحاتی را خواهد داشت یا خیر.

رهبر ایران در سخنان خود عملاً خواستار کنار گذاشتن افراد «دلبسته به آمریکا» در کابینه آینده شده است. این امر می‌تواند در جریان اعطای رای اعتماد به کابینه پزشکیان به شدت بحث‌برانگیز شود، به‌ویژه اگر چهره‌هایی مانند جواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین نیز در آن حضور داشته باشند.

برای این کار باید تا جمعه صبر کنیم. سیاست در ایران آنقدر پیچیده است که مشارکت لحظه آخری تعجب‌آور نیست. در واقع باید هر ناممکنی را در سیاست ایران ممکن دانست.






نظر شما درباره این مقاله:







انتقادها از حمایت رسانه‌های حکومتی از جلیلی
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 10:05

انتقادها از حمایت رسانه‌های حکومتی از جلیلی


هم‌زمان با درخواست رئیس ستاد انتخاباتی مسعود پزشکیان از نهادهای قضایی برای برخورد با رسانه‌های حکومتی به خاطر «مداخلات آشکار و نهان» آن‌ها علیه پزشکیان و «تلبیغ به نفع رقیب او»، صداوسیما نیز به نقض بی‌طرفی در مناظره‌های انتخاباتی متهم شد.

علی عبدالعلی‌زاده، رئیس ستاد انتخاباتی پزشکیان، روز سه‌شنبه ۱۲ تیرماه در نامه‌ای به قوه قضائیه و ستاد انتخابات کشور، دادستانی و شورای نگهبان، در خصوص‌ «مداخلات آشکار و نهان» برخی رسانه‌های حاکمیتی، از جمله خبرگزاری‌های فارس و تسنیم، نزدیک به سپاه پاسداران، همراه با روزنامه‌های جوان و کیهان شکایت کرد.

او با اشاره به ماده ۶۸ قانون انتخابات کشور مبنی بر «ممنوعیت هرگونه فعالیت تبلیغی یا ضد آن توسط موسسات و نهاد‌های دولتی که از بودجه عمومی استفاده می‌کنند»، خواستار برخورد با این رسانه‌ها شد.

آقای عبدالعلی‌زاده در ادامه گفت: «هیچ‌گونه نظارتی بر تخلفات عیان رسانه‌های حاکمیتی و نظامی وجود ندارد و قانون در منظر افکار عمومی در حال شرحه شرحه شدن است».

هم‌زمان مهدی دواتگری حقوقدان و نماینده مجلس شورای اسلامی ادعای خبرگزاری تسنیم، نزدیک به سپاه پاسداران، درباره «تلاش پولی پزشکیان برای جذب سلبریتی‌ها» را «هتک حرمت و حیثیت» این نامزد انتخابات عنوان کرد و گفت طبق قانون باید با این رسانه به خاطر «پخش شایعات و مطالب خلاف واقع و انتشار اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی» برخورد شود.

روزنامه «دنیای اقتصاد» نیز در گزارشی از «ورود پررنگ نهادهای دولت سیزدهم» به نفع سعید جلیلی در رقابت انتخاباتی انتقاد کرده و گفته است: «ممکن است اصولگرایان استراتژی کاهش مشارکت را دنبال کنند، زیرا می‌دانند که هر چه مشارکت بیشتر شود احتمال پیروزی نامزد آن‌ها کمتر می‌شود».

محمد قسیم عثمانی، نماینده بوکان در مجلس شورای اسلامی، هم با انتقاد از حمایت علنی محمدباقر قالیباف از سعید جلیلی گفته که او رئیس مجلس است و نمی‌تواند از هر کدام از نامزدها حمایت کند.

در این میان، محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس‌جمهوری سابق و قائم مقام و رئیس دفتر سیاسی حزب اعتدال و توسعه به همراه محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات دولت حسن روحانی، از صداوسیما به خاطر «عدم رعایت بی‌طرفی در تخصیص زمان» برای هر کدام از نامزدهای ریاست‌جمهوری انتقاد کردند.

آذری جهرمی با انتشار پیامی در شبکه ایکس به وحید جلیلی، قائم‌مقام صداوسیما، اشاره کرده و گفته است برادر آقای جلیلی در صداوسیما باید زمان‌های مناظره امشب را محاسبه کنند و وقت‌های اضافه داده شده به ایشان را محاسبه و به آقای پزشکیان تخصیص مجدد داده شود.

محمود واعظی نیز در پیامی گفته که صداوسیما در مناظره شب گذشته، سیاست بی‌طرفی را رعایت نکرد، «جلیلی عامدانه در وقت صحبت پزشکیان صحبت می‌کرد تا تمرکز وی را مخدوش کند و مجری هم در اقدامی غیر‌حرفه‌ای سکوت کرد».

در دور اول انتخابات کمتر از ۴۰ درصد واجدین شرایط رأی‌دهی به پای صندوق‌های رای رفتند و از ۲۴.۵ میلیون رأی، بیش از یک میلیون آن باطله بود.

دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری قرار است روز جمعه ۱۵ تیرماه برگزار شود.

رادیو فردا






نظر شما درباره این مقاله:







«انتخاب» سرنوشت‌ساز
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 9:31

«انتخاب» سرنوشت‌ساز


ب. بی‌نیاز (داریوش)

انتخابات در نظام اسلامی ایران همیشه از کیفیتِ «بیعت» با خلیفه الله برخوردار بوده است. این سنت را خلفای عباسی پایه‌گذاری کردند (البته پیش از آنها هم وجود داشت ولی نه به عنوان یک کانسپت سیاسی مدون) یعنی زمانی که خلیفه مأمون نیز از فره‌ایزدی از نوع اسلامی‌اش برخوردار گردید و به مقام «امام» ارتقاء یافت. ایرانیان دربارِ هارون الرشید و مأمون که همه قدرت سیاسی و اداری کشور را در دست داشتند سرانجام موفق شدند، مأمون را با فره ایزدی یعنی امام بیارایند.

شوربختانه بخش بزرگی از «کنش‌ورزان سیاسی» ایران (دقیق‌تر گفته شود واکنش‌ورزان سیاسی) نه تاریخ اسلام را می‌شناختند و می‌شناسند و نه تاریخ شیعه را. به همین دلیل، نه درکی از «امامت» دارند و نه درکی از «خُدعه». و درست به همین دلیل، روشنفکران سکولار ایرانی نتوانستند بفهمند که چرا یکباره خمینی‌ِ خدعه‌گر به مقام امام ارتقاء یافت و شد «امام خمینی».

برخلافِ تمامی «انتخابات» تاریخ جمهوری اسلامی ایران، «انتخابات» کنونی مهم‌ترین و تعیین‌کننده‌ترین رخداد سیاسی ایران است. البته اهمیت این رخداد نه در ماهیت انتخابات به مثابه یک پدیده دموکراتیک بلکه در ماهیت جنگِ قدرت در هسته حاکمیت است. از این رو، ضروری است نگاهی به این رخداد سرنوشت‌ساز بیندازیم. بررسی این انتخابات را باید در ابعاد منطقه‌ای و جهانی پیگیری کرد و طبعاً توازن قوا در درون ایران.

جمهوری اسلامی بر لبه پرتگاهِ مغاکی بس ژرف قرار گرفته است، در همه حوزه‌ها (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ...). در حال حاضر هسته قدرت در ایران دو قطبی شده است: بخشی که راز بقای خود را در یک جنگ گسترده در خاورمیانه می‌داند و بخشی که بر این نکته تأکید دارد که آغاز چنین جنگی سقوط به پرتگاه را بسیار کوتاه‌تر می‌کند.

توازن قوا در هسته قدرت

بیت‌رهبری به رهبری خامنه‌ای (پدر و پسر) و حفاظت بیتِ رهبری (یا همان سازمان اطلاعات بیت)، سپاه قدس و بخش‌های کوچکی از سپاه پاسداران درون ایران (بویژه بخش هوافضا سپاه پاسداران) در یک سو قرار گرفته‌اند و بخش‌هایی از سپاه پاسداران و ارتش و اطلاعات وزارت کشور نیز در سویی دیگر (در اینجا فقط اشاره‌وار می‌پردازم).

این تقسیم‌بندی از چه زمانی به این روشنی شکل گرفته است؟ از زمان شکست نظامی جمهوری اسلامی از اسرائیل. شکست نظامی؟ بله درست خوانده‌اید! موشک‌باران اسرائیل توسط جمهوری اسلامی و ساقط کردن بیش از ۹۷ درصد موشک‌ها پیش از رسیدن به مقصد توسط نیروهای آمریکایی، فرانسوی، بریتانیایی، اردنی و سرانجام اسرائیلی نشان داد که استراتژی نظامی جمهوری اسلامی که همه توان خود را روی ساختن موشک و پهپاد گذاشته است کاملاً ناموفق بوده است.

اسرائیل در پاسخ به این حمله جمهوری اسلامی دو مکان استراتژیک جمهوری اسلامی را بمباران کرد پایگاه شکاری اصفهان و تبریز. چرا؟ چون هر دوی آنها توسط پدافند اس-۳۰۰ پاسداری می‌شوند یعنی مهم‌ترین و بزرگ‌ترین پدافند جمهوری اسلامی. هواپیماهای اف-35 توانستند بدون شناخته شدن این دو پایگاه را بمباران کنند و سالم بازگردند.

این یعنی چه؟ یعنی این که اسرائیل / آمریکا می‌توانند مراکز هسته‌ای ایران یعنی نطنز و فُردو را که توسط پدافند اس-۳۰۰ محافظت می‌شوند نابود کنند. آمریکا و اسرائیل به جمهوری اسلامی نشان دادند که این کشور عملاً در برابر بمباران لخت و برهنه است. این نکته را بسیاری از کارشناسان نظامی جمهوری اسلامی فهمیدند و احتمالاً به بیت رهبری انتقال دادند و به امامشان اعلام کردند که در برابر اسرائیل و آمریکا عملاً هیچ شانسی ندارند.

ولی جبهه‌ی گسترش جنگ در خاورمیانه که توسط خامنه‌ای (پدر و پسر) و سپاه قدس رهبری می‌شود در سراسر خاورمیانه زیرساخت‌های نظامی خود را دارد، بویژه حوثی‌ها و حزب‌الله لبنان و نیروهای پراکنده بسیار زیادی حتا در آفریقا. طبعاً آنها می‌دانند که چنین جنگی یک تأثیر بسیار بزرگ روی اقتصاد جهانی و در حوزه مهاجرت دارد. این هم برگِ برنده این بخش.

جلیلی و پزشکیان در واقع عددی نیستند، همانقدر این دو اهمیت دارند که من، نویسنده این مقاله، اهمیت دارم. مهم هم نیست چند نفر به جلیلی یا پزشکیان رأی می‌دهند، تصمیم‌گیری در پست پرده و توافق دو نیروی فوق‌الذکر به ما خواهد گفت که برای چه استراتژی‌یی تصمیم‌گیری شده است. اگر برای گسترش جنگ باشد آنگاه جلیلی از صندوق بیرون خواهد آمد و اگر استراتژی بخش دیگر مورد پذیرش واقع شد، پزشکیان از صندوق رأی بیرون خواهد آمد.

از این رو شگفت‌انگیز نیست که روسیه پیمان استراتژیک ۲۰ ساله خود را با جمهوری اسلامی تعلیق کرده و به سطح «همکاری» کاهش داده و چین هم قرارداد ۲۵ ساله‌اش را فعلاً غیرفعال کرده است. احتمالاً سازمان‌های اطلاعاتی این دو کشور اطلاعاتِ دقیقی به کشورهای متبوع خود داده‌اند که قضیه از چه قرار است و اگر جنگی میان اسرائیل و ایران رخ دهد چه عواقبی خواهد داشت.

زیرا اگر جنگی رخ دهد روسیه مطلقاً کاری نمی‌توان بکند چون خودش درگیر جنگ اوکراین است و دخالت در جنگ با استراتژی چین اصلاً همخوانی ندارد، آنگاه «علی می‌ماند و حوض‌اش».

اگر جنگی در خاورمیانه آغاز شود بدون شک به گونه‌ای پای قبرس را میان می‌کشانند و این به معنی کشاندن ناتو به جنگ علیه حزب‌الله (به عبارتی جمهوری اسلامی) است. با یک حساب سرانگشتی می‌توان گفت که جنگ احتمالی در خاورمیانه، بر خلاف حساب کتابِ جنگ‌طلبان بیت رهبری، اصلاً طولانی نخواهد بود و در کوتاه به پایان می‌رسد.

در اینجا باید روی یک نکته تأکید کنم: آینده را نمی‌توان پیش‌بینی کرد. ممکن است جلیلی از صندوق بیرون بیاید ولی چند روز بعدش خامنه‌ای بمیرد، آنگاه تمامی ورق‌ها را باید از نو بُر زد. یا پزشکیان پیروز اعلام شود ولی در یک تصادف رانندگی کشته شود که باز دوباره جای مُهره‌های شطرنج تغییر خواهد کرد.


نظر خوانندگان:


■ تحلیلی بسیار منطقی و زیبا. دست شما درد نکند.
بهرام خراسانی


■ سپاس فراوان خراسانی گرامی، نظر شما مایه دلگرمی است.
شاد و تندرست باشید. / بی‌نیاز


■ دستتان درد نکند لانه گرگها را خوب تشریح کردید. حالا همه می‌خواهند یک بنده خدایی را بندازند جلو این گرگها و به تماشا بنشینند که چگونه پاره‌اش می‌کنند اگر دست از پا خطا کرد. مردم به این نظام پشت کرده‌اند و عده‌ای ول‌کن نیستند و با ترساندن و قسم و آیه و گاهی هم هندوانه زیر بغل گذاشتن می‌خواهند هر جور شده آنان راضی به این «بیعت» کنند تا وضع ملت و میهن از این هم که هست بدتر شود. نتیجه این همه شرکت مردم و رای دادن به این جماعت تا به امروز به کجا انجامید که باز هم دعوتشان می‌کنند؟ برای اینکه بار دیگر صغیر بودن خود را تایید کنند؟
با درود و احترام سالاری


■ سالاری گرامی سپاس فراوان برای کامنت تان. شاید نکته‌ی زیر هم برای شما و مابقی خوانندگان جالب باشد. ظریف در رسانه اکس اعلام کرد: «اگر نمی‌خواهید ناگزیر به مهاجرت شوید، جمعه ۱۵ تیر برای ایران مشارکت کنید». بسیاری بر این تصور هستند که ظریف این را برای مردم عادی گفته است. نه چنین نیست! چون هزاران نفر ایرانی خواهان مهاجرت هستند ولی نمی‌توانند. در واقع مخاطب ظریف، بیت رهبری و سپاه قدس است و به آنها می‌گوید: اگر دنبال جنگ باشید بدانید که سرنوشت‌تان مهاجرت است و ناگزیر خواهید شد ایران را ترک کنید. ظریف به آن بخش از حاکمیت تعلق دارد که «شکست نظامی» را پذیرفته است و می‌داند جمهوری اسلامی از نظر نظامی هیچ شانسی ندارد یعنی تنها راه، سازش با آمریکا و غرب است و این که حاکمیت اسلامی باید دست از تروریسم داخلی و برونی بردارد.
شاد و تندرست باشید / بی‌نیاز


■ آقای بی‌نیاز گرامی، وضعیت کنونی را از زاویه خوبی بررسی کرده‌اید. من نیز در کلیات با نظر شما موافقم. حال آن که بیت و نیروی قدس دست به یک قمار زده و باعث حمله‌ای هوایی به برخی تأسیسات زیر بنایی شود و آیا این در مدت کوتاهی پایان می‌یابد یا به مسیر دیگری می‌رود ...، بایستی توسط کارشناسان مورد بحث قرار گیرد. اما حتی تصور آن وضعیت نیز دهشتناک است. واقعیت روی زمین این است که شما به درستی می نویسید «... دوباره جای مُهره‌های شطرنج تغییر خواهد کرد». خامنه‌ای به صراحت گفته است:
الف) بالا رفتن میزان مشارکت ب) کارگزاران نباید هیچ زاویه‌ای با انقلاب و سیاستهای نظام داشته باشند.
با توجه به تجربه ۴۵ سال ج.ا. این تصور اشتباه است که هسته سخت قدرت برنامه ریزی دقیق و بلند مدتی دارد و از قبل می داند که چه کسی رئیس جمهور خواهد شد. روزانه مسیر تغییر افکار عمومی و روابط بین الملل بررسی شده و گزارش می شود. در آخرین مهلت که باید فردی به عنوان رئیس جمهور اعلام شود، بنا بر تحلیل آن روز و مقتضیات تصمیم گرفته می شود که نام جلیلی یا پزشکیان از تجمیع قلابی و ساختگی آرا بیرون بیاید. خامنه‌ای پزشکیان را به جمع کاندیداها اضافه کرد تا هم مشارکت را بالا ببرد و هم امکان گزینش نهایی را برای خودش تا روز آخر باز بگذارد.
بعد از انتصاب رئیس جمهور هم صحنه چینی هفتگی و ماهانه نظام متغیر است و به جنگ قدرت داخلی و خارجی بستگی دارد. من انواع تحلیلها و فرضیه های سقوط هلیکوپتر رئیسی را با دقت شنیده و مورد مداقه قرار داده‌ام. محتمل ترین سناریو به نظرم این است که اگر او زنده می ماند و به انتخابات دور دوم ریاست جمهوری می رسید فاتحه مشروعیت نظام خوانده شده بود و میزان عدم مشارکت بسیار بالاتر از این رأی گیری زودرس می بود. پس برای حفظ نظام لازم بود که شهید!!! شود و از او قدّیسی!!! ساخته شود.
در این اوضاع به شدت متغیر و غیر قابل پیش بینیِ نظام مهمترین واقعیت قابل اتکاء بالا رفتن آگاهی سیاسی عمومی، خرد جمعی قابل تقدیر و نه گفتن بسیار معنادار به ج.ا. است. اوپوزیسیون واقعی داخلی به خوبی این را درک کرده و تمام تلاشش را برای گذر حتی‌المقدور بدون خشونت می کند. امیدوارم که اوپوزیسیون خارج از کشور نیز در عمل به این درک برسد و دست از نزاعهای بی فایده بردارد.
با احترام، بهرام اقبال







نظر شما درباره این مقاله:







درخواست محسن رنانی از مسعود پزشکیان
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 9:06

درخواست محسن رنانی از مسعود پزشکیان


آقای دکتر پزشکیان!

سلام برشما.

ما رای دهندگان به شما نگرانیم که:

یک: تبارگماری و قوم‌گرایی بر دولت شما سایه افکند؛

دو:‌ دولت شما دولتی کاملاً مردانه باشد و زنان، مثل دولت‌های قبلی، در دولت شما نیز نادیده گرفته شوند؛

سه:  انتخاب وزرای دولت شما در پشت‌ صحنه، بدون شفافیت، و بر اساس چانه‌زنی‌های مدیران سالخورده دولت‌های قبلی و فشار گروههای سیاسی انجام شود؛

چهار: آسیب‌دیدگان اعتراضات ۱۴۰۱ همچنان نادیده‌ گرفته شوند و برای درمان و استیفای حق‌شان حمایت نشوند؛

پنج: قیمت بنزین با شوک‌درمانی و بدون توافق با مردم و بدون سازوکار حمایتی برای فقرا تغییر کند؛

شش: وعده‌های امروزتان با شفافیت و پاسخگویی فردا همراه نباشد.

لطفا تا پیش از دور دوم انتخابات، دیدگاه، برنامه و راهکار خود را درباره این موارد خیلی صریح به ما اعلام کنید؛ ما می‌خواهیم تصمیم بگیریم.

و البته هر قولی که دادید، بدانید اگر شما رئیس‌جمهور شوید جوانان و نهادهای مدنی که در این انتخابات حامی شما بودند، از روز بعد از سوگند ریاست‌جمهوری، پویش مطالبه‌گری و نظارت بر دولت شما راه اندازی می کنند و به‌صورت ادواری به مردم گزارش می دهند.

این‌بار ما نمی‌توانیم اعتماد کنیم و بگذاریم با آبروی دانشگاهیان، کنشگران و همه شخصیت‌ها و نهادهای مدنی که تمام اعتبار خود را به‌امیدِ برآمدنِ یک دولت توسعه‌خواه گذاشته‌اند، بازی شود.

به ما بگویید ما چگونه از اکنون می‌توانیم در مورد امکان نظارت جامعه بر دولت شما مطمئن باشیم؟ و بگویید اگر مردم از عملکرد شما راضی نبودند و ادامه دولت شما را نخواستند، چگونه می‌توانند بدون کشته دادن، دولت شما را برکنار کنند؟

با احترام / محسن رنانی
۱۲ تیر ۱۴۰۳
https://renani.net






نظر شما درباره این مقاله:







در باره دور دوم انتخابات / موسی غنی‌نژاد
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 8:30

در باره دور دوم انتخابات / موسی غنی‌نژاد


در باره دور دوم انتخابات ریاست جمهوری

انتخابات دوره چهاردهم ریاست جمهوری سئوالاتی برانگیخته که باید به طور جدی در باره آنها فکر کرد. من در دور اول انتخابات رای ندادم چون هیچکدام از نامزدها خواسته‌های اصلی جریان ملی آزادی‌خواهانه‌ای را که نزدیک به دو سال پیش در ایران شکل گرفت نمایندگی نمی‌کردند، جریانی که جوانان و خانم‌ها پیشران آن بودند و آرمان اصلی‌اش آزادی و زندگی بود؛ زندگی معمولی، آزادی از قید دستورهای بی‌قاعده و قانون صاحبان قدرت که موجب ناکارآمدی اقتصادی و فساد گسترده بحران‌زا شده است.

نتیجه انتخابات در دور اول در هشتم تیرماه ۱۴۰۳ آشکارا نشان داد که قریب ۶۰ درصد واجدان شرایط رای دادن دست رد زدند به سینه کل نامزدهای تاییدشده ریاست جمهوری. چرا که هیچکدام از آنها دغدغه ملی آزادی را نمایندگی نمی‌کردند. اما در دور دوم صورت مسئله تغییر کرده است و کُنش سیاسی این بار باید متناسب با آن انجام گیرد. این بار موضوع عبارت است از انتخاب میان دو جریان سیاسی: از یک طرف اقلیتی که با تفکر آخرالزمانی و تمدن‌ستیز می‌خواهد ایران را تبدیل به آزمایشگاه ماجراجویی‌های خطرناک و مهلک با عاقبتی نامعلوم کند، و از طرف دیگر بخش متفاوتی از جریان سیاسی که گرچه هنوز از خواب آشفته توهمات دیرین کاملا بیدار نشده است اما با چشمانی نیمه‌باز احساس خطر کرده و می‌خواهد مانع وارد شدن ایران به صحنه ماجراجویی‌های ملی و بین‌المللی شود.

اگر در دور اول اکثریت قابل‌توجهی از مردم به لیست دستوری نامزدها در کلیت آن جواب رد دادند، در دور دوم همان‌ها می‌توانند با شرکت در انتخابات این پیام روشن را بدهند که با بازیچه قرار دادن موجودیت ایران مخالفند. بقای ایران شرط لازم برای پیگیری همه آرمان‌های نیکوست. اگر در دور اول رای ندادن کُنش سیاسی برحقی بود، رای دادن در دور دوم نیز چنین است. از رای دادن یا رای ندادن نباید تابو ساخت و از تبلیغات سوگیرانه ناظر بر معنی رای دادن نباید هراسید. آنچه مهم است رساندن پیام عقلانیت ملی مردم ایران به صاحبان قدرت است.

موسی غنی‌نژاد
دوشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۳






نظر شما درباره این مقاله:







حمایت «چپ‌های ضدامپریالیست» از سعید جلیلی!
يكشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۳ - Sunday 7 July 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 8:04

حمایت «چپ‌های ضدامپریالیست» از سعید جلیلی!







نظر شما درباره این مقاله:








 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024