جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 30.01.2025, 21:23

یادواره‌ای از بناهای نمادین از بین رفته در آتش


علی کیافر

معمار، شهرساز، پژوهشگر، استاد دانشگاه – آمریکا

بخش دو- از بناهای نمادین از بین رفته و باز سازی شده در گوشه و کنار جهان

اشاره: در بخش نخست که پیش از این به چاپ رسید، به نمونه‌هایی از ساختمان‌های ارزشمند و مورد بهره برداری مردمان که در آتش سوزی‌های چند روز اخیر در شهر لس آنجلس و نیز بناهای مشابهی که در سالیان نزدیک در شهر تهران درآتش سوختند پرداخته شد.

اینک بخش دوم، پاره‌ای از بناهای بسیار شناخته شده در نقاط مختلف دنیا که بر اثر آتش سوزی یا صدمه بسیار یافتند یا به کلی از بین رفتند:

برای در میان گذاردن یک دورنمای جهانی و آموزه‌ای برای روش نگرش به آن بناهایی همگانی که در آتش‌سوزی‌های تهران و لس آنجلس آسیب دیده‌اند، این نوشته تاکید بر آن دارد که در طول تاریخ بناهای شناخته شده‌ی بسیاری در دنیا بر اثر حوادث از بین رفته‌اند؛ لیکن تعداد قابل‌توجهی از این بناها بازساخته شده‌اند. تعداد دیگری با ساختمان جدیدی جایگزین شدند.

مشخصا اشاره به نُه بنای بسیار مشهور است که اکثرا در یک آتش سوزی از بین رفتند، و از نو بازسازی یا جایگزین شدند. بدون هیچ استثنایی تمام این بناهای آسیب دیده در آتش‌سوزی هنگام بازسازی یا نوسازی بیشترین توجه مسئولان شهری و ادارات ناظر بر امور ساختمان‌ها در محدوده هر بنا را به مطابقت آنها با آخرین شیوه‌ها و فنون ساختمانی و ایمنی حداکثری در مقابل وقایع پیش بینی نشده داشته‌اند.

هر چند که پیش‌بینی می‌شود ساختمان‌های در آتش سوخته لس آنجلس بر پایه مقررات جدید و با در نظر گرفتن تمهیداتی برای آسیب نپذیرفتن در مقابله با آتش‌سوزی‌های بسیار محتمل آینده و رعایت قوانین کاربردی بازسازی شوند، امید است که چنین توجه و مسئولیت پذیری در سرزمین ایران نیز به کار گرفته شود.

مرکز سلطنتی مبادلات بازرگانی – لندن، انگلستان(Royal Exchange)
این بنا در سال ۱۵۷۱ در لندن افتتاح شد و در سال ۱۶۶۶ در حادثه آتش سوزی بزرگ این شهر از بین رفت ولی چند سال بعد دوباره ساخته شد. ساختمان جدید در یک آتش سوزی دیگر در سال ۱۸۳۸ از بین رفت. مرکز سلطنتی مبادلات بازرگانی لندن باز هم برای بار سوم بر اساس طرح اولیه در قرن شانزدهم میلادی ساخته و در سال ۱۸۴۴ افتتاح شد.

مرکز سلطنتی تبادلات در قرن ۱۸ و امروز

کاخ سفید – واشنیگتن، آمریکا(White House)
کاخ سفید، محل زندگی روسای جمهوری آمریکا که در ابتدا “خانه رئیس جمهور” نام داشت، در سال ۱۸۱۴ بر اثر آتش سوزی کاملا از بین رفت. این آتش سوزی توسط نیروهای انگلیسی که در سال ۱۸۱۲ با امریکای تازه استقلال یافته وارد جنگ شدند و چندی بعد شهر واشینگتن را اشغال کردند اتفاق افتاد. در سال ۱۸۱۷ بخشی از بنای جدید که “کاخ سفید” نام گرفت ساخته شد تا رییس جمهور وقت آمریکا بتواند در آن اقامت کند. ساخت بقیه کاخ سفید سالیانی طول کشید. این مجموعه تاکنون چندین بار نوسازی شده است.

“خانه رییس جمهور” اولیه و ساختمان بازسازی شده “کاخ سفید” امروز

هتل فرمانت – سن فرنسیسکو، آمریکا (Fairmont Hotel)
در زلزله بسیار شدید سال ۱۹۰۶ که بخش عمده‌ای از شهر سن فرنسیسکو را تخریب کرد، ۳۰۰۰ نفر جان خود را از دست دادند و بیش از ۲۸۰۰۰ ساختمان کاملا تخریب شدند. در آتش سوزی مهیبی که بر اثر این زلزله رخ افتاد هتل مشهور فرمانت که در زلزله سالم مانده بود از بین رفت. اما کمتر از یکسال بعد این هتل باز ساخته شد. هم اکنون این هتل که در مرکز شهر سن فرنسیسکو قرار دارد از ساختماهای نمادین در تمام ایالت کالیفرنیا هست.

هتل فرمانت پس از زلزله و باز سازی شده پس از آن

کلیسای اعظم سِینت پال – لندن، انگلستان(St. Paul Cathedral)
کلیسای جامع سینت پال در طول تاریخ بارها از بین رفت. این بنا که از نمادهای جامعه مذهبی انگلستان است، آخرین بار در بمباران سال ۱۹۴۰ توسط نیروهای آلمانی صدمه‌ای جدی دید. در سال ۱۹۴۵ پس از پایان جنگ جهانی دوم، کلیسا که بازسازی اساسی شده و گسترش یافته بود، مورد بهره برداری قرار گرفت. این کلیسا که در مرتفع ترین نقطه شهر لندن قرار دارد، معتبرترین مرکز مذهبی انگلستان و مقر اسقف اعظم لندن است.

کلیسای سینت پال بعد از بمباران و امروز

شهر ورشو، لهستان(Warsaw)
پایتخت لهستان از مجموعه شهرهایی بود که در جنگ جهانی دوم آسیب شدید دیدند. بر اثر حملات آلمانی‌ها بیش از ۸۵% بخش تاریخی ورشو از بین رفت. اهالی شهر، اما، بلافاصله به باز سازی خرابه‌ها پرداختتد. تا سال ۱۹۵۵ تقریبا تمام شهر قدیمی از بین رفته، با استفاده از نقاشی‌هایی که نمای شهر و ساختمان‌های آن را مستند کرده بودند، دوباره ساخته شد. خیابانهای ورشو امروزه زیبایی‌های معماری تاریخی شهرهای اروپای شرقی را عرضه می‌کنند.

خیابانهای شهر ورشو پس از جنگ جهانی دوم و امروز

کلیسای فراون‌کیرشه - درسدن، آلمان(Frauenkirche Dresden)
شهر درِسدن در آلمان، همانند شهر ورشو در لهستان، اما در جنگ جهانی دوم آسیب بسیار دید. در طول سه روز بمباران در سال ۱۹۴۵، سال پایان جنگ، درسدن در آلمان تقریبا با خاک یکسان شد. کلیسای فرائن-کرش یکی از مشهورترین ساختمان‌های درسدن بود که از بین رفت. تا سال ۱۹۹۴ که گروهی از شهروندان برای بازسازی و برگرداندن کلیسا اقدام کردند، این کلیسا به صورت مخروبه باقی ماند تا آنکه در سال ۲۰۰۵ برای نخستین بار پس از نیم قرن بازگشایی شد.

کلیسای فراون‌کیرشه در درسدن، آلمان

سالن اپرای گِران تئاتر دل لیسو – بارسلونا، اسپانیا(Gran Teatre del Liceu, Opera House)
گران تئاتر دل لیسو که در سال ۱۸۳۷ در مکانی دیگر ساخته شده بود در سال ۱۸۴۷ به محل کنونی انتقال پیدا کرد. این سالن اپرا با گنجایش ۴۰۰۰ نفربرای ۱۵۰ سال نماد فرهنگی- اجتماعی شهر بارسلونا بود، اما بر اثر آتش سوزی در سال ۱۹۹۴ از میان رفت. تاثیر احساسی این حادثه بر مردم اسپانیا بسیار بود. از این بابت بازسازی آن در دستور کار فوری دولت قرار گرفت. پنج سال بعد، این سالن اپرا با همان طرح و مشخصات اولیه دوباره در ۱۹۹۹ ساخته شد. سالن گران تئاتر دل لیسو یکی از مراکز عمده اپرا در اروپا و جهان است.

فضای داخلی سالن اپرای بارسلونا پس از آتش سوزی و در امروز

مرکز تجارت جهانی - نیویورک، ایالات متحده(World Trade Center)
صبح روز ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به فاصله زمانی کمی با دو هواپیما به برج‌های دوقلوی شهر نیویورک که نمادی از قدرت اقتصادی این شهر و حتی تمام امریکا بودند، حمله شد. در کمتر از دوساعت هر دو برج کاملا از بین رفتند. برنامه ریزی برای باز سازی ساختمان‌ها همراه با ساخت یک بنادی یادمان و موزه‌ی یادبود پس از مدت کوتاهی آغازشد. ساختمان نخستین بنای جایگزین در سال ۲۰۰۶ شروع و در سال ۲۰۱۴ به پایان رسید. در این ساختمان که برای بسیاری از مردمان آمریکا برج آزادی نام دارد، از نمادهای بسیاری استفاده شده است. بطور مثال، ارتفاع آن ۱۷۷۶ فوت است، عددی که نمایانگر سال استقلال آمریکاست.

خرابه‌ی مرکز تجارت جهانی و بنای بازسازی شده‌ی آن

کلیسای نوتردام – پاریس فرانسه(Notre-Dame)
مشهورترین کلیسای فرانسه و یکی از جاذبه‌های شهر پاریس، کلیسای نوتردام در قرن یازدهم میلادی ساخته شد. این ساختمان در بهار ۲۰۱۹ دچار آتش سوزی دامنه داری گردید و بخش‌های مهمی از آن سوخت. اهمیت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی این کلیسا به میزانی بوده است که رئیس جمهور فرانسه برنامه‌ای برای تعمیر و بازسازی آن ظرف پنج سال به مردم خود ارائه کرد. عملیات ساختمانی این کلیسا که عمدتا بازسازی دقیق آنچه از بین رفت است، کمتر از سه ماه گذشته به پایان رسید.

کلیسای نوتردام هنگام آتش‌سوزی و پس از نوسازی

اشاره پایانی و تاکید بر آنچه در ابتدای این نوشته آمد:
در طول قرن‌ها تعداد بسیار زیادی از بناهای مورد استفاده و توجه انسانها به دلایل مختلف از بین رفته‌اند. در میان آنها بناهایی که بازسازی شده و کاربرد پیشین خود را کاملا یا نزدیک به آن بازیافته‌اند کم نیستند. چنین اتفاقاتی بیشک در آینده نیز رخ خواهد داد. در این تلاش‌ها آنچه اهمیت به سزایی دارد، تفکر و مدیریت کارآمد و در خور است. هدف، برنامه ریزی، و اجرای درست بخش‌های به هم پیوسته و حیاتی این روند هستند.


یادواره‌ای از بناهای نمادین از بین رفته در آتش - بخش نخست






نظر شما درباره این مقاله:







برخورد مرگبار هواپیمای مسافری با هلیکوپتر در واشنگتن
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 30.01.2025, 9:12

برخورد مرگبار هواپیمای مسافری با هلیکوپتر در واشنگتن


یک هواپیمای مسافربری حامل ۶۰ مسافر و ۴ خدمه روز چهارشنبه با یک هلیکوپتر ارتش در حال فرود در فرودگاه ملی رونالد ریگان نزدیک واشنگتن برخورد کرد.  بر اساس گزارش رسانه‌ها، تلفات زیادی گزارش شده است، اما تعداد دقیق قربانیان مشخص نیست زیرا تیم‌های نجات به دنبال یافتن بازماندگان هستند.

یک مقام ارتش اعلام کرد که سه سرباز در هلیکوپتر ارتش حضور داشتند.

هنوز علت برخورد مشخص نشده است، اما تمامی پروازهای ورودی و خروجی از فرودگاه متوقف شدند، زیرا تیم‌های غواصی محل را بررسی می‌کردند و هلیکوپترهای نیروهای امنیتی از سراسر منطقه به طور منظم در حال جستجو برای یافتن اجساد بودند.

سازمان هوانوردی ایالات متحده (FAA) اعلام کرد که این برخورد هوایی قبل از ساعت ۹ شب به وقت شرقی رخ داد، زمانی که یک هواپیمای منطقه‌ای که از ویچیتا در  کانزاس پرواز کرده بود، با یک هلیکوپتر نظامی در حال انجام پرواز تمرینی در مسیر نزدیک شدن به باند فرودگاه برخورد کرد.

این حادثه در یکی از کنترل‌شده‌ترین و تحت نظارت‌ترین حریم‌های هوایی جهان، در فاصله کمی بیش از سه مایلی جنوب کاخ سفید و ساختمان کنگره رخ داد.

بر اساس داده‌های ارسالی از فرستنده رادیویی هواپیما، پرواز ۵۳۴۲ خطوط هوایی آمریکا در حال نزدیک شدن به فرودگاه ملی ریگان در ارتفاع حدود ۴۰۰ فوتی و سرعت حدود ۱۴۰ مایل در ساعت بود که به طور ناگهانی ارتفاع خود را بر فراز رودخانه پوتوماک از دست داد. این هواپیما یک جت دو موتوره Bombardier CRJ-701 ساخت کانادا که در سال ۲۰۰۴ تولید شده است، می‌تواند تا ۷۰ مسافر را حمل کند.

چند دقیقه قبل از فرود، برج مراقبت از هواپیمای مسافربری در حال ورود پرسیدند که آیا می‌تواند در باند کوتاه‌تر شماره ۳۳ فرودگاه ملی ریگان فرود آید و خلبانان پاسخ مثبت دادند. سپس برج مراقبت به هواپیما اجازه فرود در باند ۳۳ را دادند. سایت‌های ردیابی پرواز نشان دادند که هواپیما مسیر خود را برای نزدیک شدن به باند جدید تنظیم کرده است.

کمتر از ۳۰ ثانیه قبل از برخورد، یک کنترل‌کننده ترافیک هوایی از هلیکوپتر پرسید که آیا هواپیمای در حال ورود را می‌بیند. لحظاتی بعد، برج مراقبت تماس رادیویی دیگری با هلیکوپتر برقرار کرد: «PAT 25، از پشت CRJ عبور کن.» چند ثانیه بعد، دو هواپیما با هم برخورد کردند.

فرستنده رادیویی هواپیما حدود ۲۴۰۰ فوت قبل از رسیدن به باند فرود، تقریباً در وسط رودخانه، از کار افتاد.

واکنش دونالد ترامپ به حادثه هوایی در واشنگتن:
«هواپیما در یک خط روتین کاملا معمولی برای نزدیک شدن به فرودگاه قرار داشت. هلیکوپتر برای مدت طولانی مستقیم به سمت هواپیما می رفت. شب روشنی است! چرا هلیکوپتر بالا یا پایین نمی‌رفت، یا نمی‌چرخید. چرا برج مراقبت به جای اینکه بپرسد هواپیما را دیدند به هلیکوپتر نگفت چه کار کند؟ این وضعیت بدی است که به نظر می‌رسد باید از آن جلوگیری می‌شد. این خوب نیست!!!»

فیلم دوربین مداربسته نظارتی در مرکز کندی نزدیک محل حادثه، دو مجموعه نور را نشان داد که با هواپیماها مطابقت داشت و به نظر می‌رسید که به یک گلوله آتش تبدیل شده‌اند.

این حادثه مرگبار در یک عصر گرم زمستانی در واشنگتن رخ داد، در حالی که دمای هوا پس از چند روز سرمای شدید و یخبندان به ۶۰ درجه فارنهایت (حدود ۱۶ درجه سانتی‌گراد) رسیده بود. بر اساس گزارش سازمان ملی اقیانوسی و جوی (NOAA)، دمای رودخانه پوتوماک در روز چهارشنبه ۳۶ درجه فارنهایت (حدود ۲ درجه سانتی‌گراد) بود.

امدادگران در حال جستجوی اجساد قربانیان هستند. قایق‌های نجات بادی از نقطه‌ای در امتداد جاده جورج واشنگتن پارک‌وی، در شمال فرودگاه، به رودخانه پوتوماک فرستاده شدند و امدادگران برج‌های نور را از ساحل برای روشن کردن منطقه نزدیک محل برخورد نصب کردند. حداقل شش قایق با استفاده از نورافکن‌ها در حال جستجوی آب بودند.


محل برخورد هواپیما و هلی‌کوپتر بر فرار رودخانه توپوماک

جان دانلی، رئیس آتش‌نشانی واشنگتن دی‌سی گفت: «این یک عملیات بسیار پیچیده است. شرایط برای امدادگران بسیار دشوار است.»

ارتش ایالات متحده هلیکوپتر را از نوع بلک‌هاوک (UH-60 Blackhawk) معرفی کرد که در فورت بلوویر در ویرجینیا مستقر است. این هلیکوپتر در حال انجام یک پرواز تمرینی بود. هواپیماهای نظامی به طور مکرر در حریم هوایی شلوغ و به شدت محدود اطراف پایتخت کشور پروازهای تمرینی انجام می‌دهند تا با منطقه آشنا شوند.

این سانحه به عنوان یک آزمون بزرگ برای دو تن از جدیدترین مقام‌های دولت ترامپ عمل می‌کند. پیت هگست، که چند روز پیش به عنوان وزیر دفاع سوگند یاد کرد، در شبکه‌های اجتماعی اعلام کرد که ارتش و وزارت دفاع بلافاصله تحقیقات را آغاز کرده‌اند. شان دافی، وزیر حمل‌ونقل، که اوایل این هفته سوگند یاد کرد، در یک کنفرانس خبری صبح پنجشنبه در فرودگاه گفت که آژانس او تمام منابع ممکن را برای تحقیق فراهم خواهد کرد.

سازمان فدرال هوانوردی (FAA) اعلام کرد که فرودگاه ریگان روز پنجشنبه ساعت ۱۱ صبح بازگشایی خواهد شد. پیش‌تر اعلام شده بود که فرودگاه تا ساعت ۵ صبح روز جمعه تعطیل خواهد بود.

فرودگاه ملی ریگان در امتداد رودخانه پوتوماک، در جنوب غربی شهر واقع شده است. این فرودگاه به دلیل نزدیکی بیشتر به مرکز شهر، گزینه محبوب‌تری نسبت به فرودگاه بین‌المللی دالس است که در عمق ویرجینیا قرار دارد.

بسته به باندی که استفاده می‌شود، پروازهای ورودی به ریگان می‌توانند چشم‌اندازهای خیره‌کننده‌ای از نشانه‌های معروف مانند بنای واشنگتن، بنای یادبود لینکلن، ملی‌مال و ساختمان کنگره ایالات متحده به مسافران ارائه دهند. این یک خوش‌آمدگویی به‌یادماندنی برای گردشگرانی است که از شهر دیدن می‌کنند.

این حادثه یادآور سقوط پرواز ایر فلوریدا در ۱۳ ژانویه ۱۹۸۲ بود که در رودخانه پوتوماک سقوط کرد و ۷۸ نفر کشته شدند. آن سانحه به دلیل شرایط بد آب‌وهوایی رخ داد.

آخرین سانحه مرگ‌بار مربوط به یک خط هوایی تجاری ایالات متحده در سال ۲۰۰۹ نزدیک بوفالو، نیویورک رخ داد. تمامی سرنشینان هواپیمای Bombardier DHC-8، شامل ۴۵ مسافر، ۲ خلبان و ۲ مهماندار، کشته شدند. یک نفر دیگر نیز در زمین جان خود را از دست داد که تعداد کل کشته‌شدگان را به ۵۰ نفر رساند. تحقیقات نشان داد که کاپیتان به طور تصادفی باعث توقف موتور هواپیما در حین نزدیک شدن به فرودگاه بوفالو شده بود.


رسانه های روسی:
اوگنیا شیشکوا و وادیم نائوموف، قهرمانان روسی اسکیت نمایشی جهان از جمله مسافران پرواز حادثه فرودگاه ریگان  بودند.






نظر شما درباره این مقاله:







گزارش داوُس ۲۰۲۵
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 27.01.2025, 20:58

گزارش داوُس ۲۰۲۵


محمود سریع‌القلم

پنجاه و پنجمین اجلاس مجمع جهانی اقتصاد در شهر کوچک داوُس (Davos) طی ۲۰ تا ۲۴ ژانویه (اول تا پنجم بهمن ماه ۱۴۰۳) تشکیل شد. حدود ۳۰۰۰ نفر از ۱۳۰ کشور در این اجلاس شرکت کردند و ۱۶۰۰ شرکت (۴۵ درصد از آمریکا) در آن حضور داشتند. ۳۵۰ مقام دولتی شامل ۶۰ رئیس دولت نیز مشارکت کردند. ۱۷۰ نماینده از گروه‌های جامعه مدنی از هر پنج قاره نیز فرصت اثرگذاری بر موضوعات و مباحث را داشتند. حدود  ۲۵۰ استاد دانشگاه یا محقق یا نویسنده به دعوت داوُس، آخرین دستاوردهای علمی و دیدگاه‌های خود را در حدود ۳۰۰ جلسه طی پنج روز مطرح کردند. دونالد ترامپ در روز چهارم کنفرانس به صورت آنلاین حدود ۲۰ دقیقه سخنرانی کرد و سی دقیقه به پرسش‌های پنج رئیس هیأت مدیره بانک یا شرکت مالی و نفتی پاسخ داد. رئیس مجمع جهانی اقتصاد از او در انتهای این برنامه دعوت کرد تا سال آینده به صورت حضوری در داوُس شرکت کند.

داوُس امسال پنج محور را در بر می‌گرفت:

۱) محافظت از کره زمین (۲۷ جلسه)؛
۲) بنای مجدد اعتماد میان ملت‌ها و دولت‌ها (۲۸ جلسه)؛
۳) صنعت در عصر هوش مصنوعی (۳۵ جلسه)؛
۴) سرمایه‌ گذاری بر روی انسان‌ها (۴۴ جلسه)
و ۵) افق‌های نوین در رشد و توسعه (۵۱ جلسه).

در زیر، با عناوین متنوع، گزارشی از داوُس ۲۰۲۵ ارائه می‌گردد:

ریاست جمهوری دونالد ترامپ

ترامپ و دولت او به علتِ هم‌زمانی سوگند او و شروع داوُس ۲۰۲۵، در اجلاس حضور نداشتند، اما به ندرت در جلسه‌ای از پی‌آمدهای محتمل ریاست جمهوری او صحبتی به میان نیامد. یک نکتۀ کانونی که بسیاری مطرح کردند این بود که او Maximalist (حداکثرگرا) است. بالاترین خواسته خود را مطرح می‌کند و سپس در فرآیند مذاکره به سوی تفاهم حرکت می کند. از این منظر، او یک دیپلمات و سیاستمدار عادی نیست که سخنانش براساس واقعیت باشد. به عنوان مثال، ولیعهد عربستان، پیروزی ترامپ را به او تبریک گفت و مجدداً خواست که اولین سفر خارجی خود را به عربستان انجام دهد. سپس برای جلب توجه دولت ترامپ، عربستان هم چنین اعلام کرد که طی چهار سال آینده ۶۰۰ میلیارد دلار در آمریکا سرمایه ‌گذاری خواهد کرد. سپس ترامپ در سخنرانی خود برای مخاطبان داوُس اظهار امیدواری کرد که عربستان سطح سرمایه‌ گذاری خود را به یک تریلیون دلار ارتقاء بخشد. ترامپ همچنین اعلام کرد برای شرکت‌هایی که کالای خود را در آمریکا تولید کنند نرخ مالیات را به ۱۵ درصد تقلیل خواهد داد.

ترامپ به موجب احکامی که طی هفتۀ اول ریاست جمهوری خود صادر کرد، فراز و نشیب‌های فراوانی را در نحوۀ عملکرد دولت آمریکا ایجاد کرده است، از توقف استخدام در دولت گرفته تا جلوگیری از ورود مهاجران جدید. ارتش آمریکا در مرز مکزیک مستقر شده است و مانع ورود مهاجران از آمریکای مرکزی خواهد شد. اکثر شرکای تجاری آمریکا بیش از آنچه که از امریکا وارد کنند به این کشور می فروشند. این شامل شرکای مهم مانند چین، مکزیک، ژاپن و کره جنوبی می‌شود. ترامپ همه این کشورها را با افزایش گمرک تهدید کرده است.

عموم اقتصاددانان در داوُس معتقد بودند که معلوم نیست در عمل چه اتفاقاتی بیافتد چون افزایش نرخ گمرکی نه تنها در آمریکا به افزایش نرخ تورم می‌انجامد بلکه در هزینه‌های زنجیرۀ کالا در سطح جهانی نیز پی‌آمدهای تورمی دارد. به نظر می‌رسد دولت ترامپ اعتقاد عمیقی به کارکرد سازمان‌های بین‌المللی و قواعد نسبتاً تثبیت شدۀ اقتصادی از طریق سازمان تجارت جهانی ندارد و بر خلاف دولت بایدن که به چندجانبه‌گرایی اقتصادی و برون‌‌سپاری امنیتی معتقد بود، دولت ترامپ در پی توافقات و تعاملات دوجانبه با کشورها باشد تا از این طریق منافعِ ملی آمریکا را تأمین کند.

بسیاری معتقد بودند که اختلالات ناشی از دولت جدید آمریکا، عموماً موقتی خواهند بود و ممکن است بدنۀ دستگاه اجرایی و طبقه بوروکرات‌ها، واکنش‌های منفی اما نامحسوس نسبت به این تحولات و سیاست‌های جدید نشان دهند. از این رو، سیاست‌های این دولت را باید مورد به مورد بررسی کرد. ترامپ در روابط بین‌المللی، نزدیک‌ترین روابط را با رؤسای جمهور آرژانتین و چین، نخست وزیر هند و ولیعهد عربستان خواهد داشت. همینطور پیش‌بینی می‌شود که عموم کشورهای عربی در خلیج فارس و مصر، اردن، عراق و اسرائیل از روابط نزدیکی با دولت ترامپ برخوردار باشند. روابط با ترکیه تابع میزان تطابق منافع آن‌ها در ناتو، سوریه و همچنین دیدگاه‌های ترکیه به اسرائیل خواهد بود.

انتظار می‌رود که دولت ترامپ به صورت Package مسائل خود را با روسیه شامل اوکراین، ناتو، سلاح‌های هسته‌ای، صادرات انرژی و ایران، حل کند و صرفاً بر جنگ اوکراین متمرکز نشود. به میزانی که اروپا و آمریکا حاضر باشند ۲۲۰۰۰ تحریم فرد و سازمان روسیه را تخفیف دهند، مسکو نیز در موارد package معامله خواهد کرد.

پیش‌بینی می‌شود اعراب خلیج فارس در دوره ترامپ از  بهترین شرایط مالی، اقتصادی و فن‌آوری برخوردار شوند. چندین شرکت اماراتی قصد دارند حدود ۲۰ میلیارد دلار در ساختن Data Center برای پردازش و ساخت مدل‌های بنیادی هوش مصنوعی سرمایه‌گذاری کنند. چنین سرمایه‌گذاری، وابستگی متقابل این منطقه با آمریکا را به مراتب عمیق‌ تر خواهد کرد. ابوظبی و مایکروسافت همکاری‌شان به ارزش یک میلیارد دلار برای ساخت یک Data Center در این شهر را آغاز کرده‌اند.

شرکت هواپیمایی قطر با ایلان ماسک مذاکره کرده تا از طریق Starlink تمامی پروازهای خود را پوشش اینترنتی دهد. فرودگاه دوحه در سال حدود ۵۲ میلیون مسافر دارد که از سال ۲۰۲۲ تا کنون ۵۰ درصد افزایش یافته است. از ۵۲ میلیون مسافر، ۴۰ میلیون نفر از فرودگاه دوحه به اروپا، آفریقا، آسیا و استرالیا عبور می‌کنند.

شرکت PureHealth اماراتی که بزرگترین تأمین‌کننده درمان در جزیره‌العرب است، ۱۸ شعبه در اوکلاهما و نیومکزیکو آمریکا تاسیس کرده است. آمریکا، اوپک عربی (عراق، مصر، لیبی، سوریه و کشورهای حوزه خلیج فارس) را تشویق کرده که علاوه بر نفت و گاز به سوی سرمایه‌گذاری در انرژی پاک حرکت کنند و انبوهی از شرکت‌های آمریکایی در این چارچوب آغاز به همکاری کرده‌اند.

مهم ‌ترین چالش بین‌المللی ترامپ با چین خواهد بود. هرچند روابط دو رهبر دوستانه است ولی موضوعات فی‌مابین برای حل و فصل قابل تأمل هستند. ۸۰ درصد پردازش فلزات جهان را چین انجام می‌دهد. تولید انرژی پاک چین هفت برابر آمریکا است. ۹۰ درصد باتری خودروهای برقی در جهان را چینی‌ها می‌سازند و ترامپ در روز اول ریاست جمهوری، سیاست دولت بایدن در گسترش خودروهای برقی را تغییر داد. ۹۵ درصد Wafer‌های انرژی خورشیدی را چینی‌ها می‌سازند.

چینی‌ها طی سه سال گذشته، ۴۰۰ جنگنده ساخته‌اند و برای هزار موشک بالیستیک هسته‌ای جدید، سیلو تولید کرده‌اند. چینی‌ها شش برابر آمریکایی‌ها در انبارهای خود تسلیحات جمع کرده‌اند و تعداد موشک‌های بین قاره‌ای بالیستیک خود را دو برابر کرده‌اند. به موجب این تحولات، بودجۀ نظامی آمریکا در سالِ آینده به ۹۲۶ میلیارد دلار افزایش یافته است. کانون استراتژی آمریکا نسبت به چین، که از اجماع دوحزبی برخوردار است (دموکرات و جمهوری‌خواه)، کاهش نرخ رشد اقتصادی و ثروت چین است که از این طریق سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی و نظامی آن را کاهش دهد. دولت بایدن این روند را آغاز کرد و تا اندازه‌ای موفق شد تا نرخ رشد را کاهش دهد به گونه‌ای که در سال ۲۰۲۴، ۱۶۰۰۰ میلیونر چینی و غیر چینی، آن کشور را ترک کردند و بین ماه ژوئن ۲۰۲۳ تا ژوئن ۲۰۲۴، ۲۵۴ میلیارد دلار سرمایه از چین خارج شد.

در عین حال، وابستگی کشورها به چین انکارناپذیر است. در حال حاضر، چین این ارقام را در کشورهای مختلف سرمایه‌گذاری کرده است: آمریکا (۲۰۰ میلیارد دلار)؛ برزیل (۷۳ میلیارد دلار)؛ استرالیا (۱۰۶ میلیارد دلار)؛ سنگاپور(۴۵ میلیارد دلار)؛ اندونزی(۴۷ میلیارد دلار) و اتحادیه اروپا (حدود ۳۰۰ میلیارد دلار). سرمایه‌گذاری آمریکا در چین به رتبۀ دهم تنزل پیدا کرده است. جنگ تجاری ضمن همکاری میان دو کشور در حدی است که اخیراً، دولت بیجینگ ۳۸ شرکت تولید تسلیحات آمریکا را تحریم کرده به صورتی که نمی‌توانند بسیاری از مواد اولیه و تراشه را وارد کنند.

در عین حال، در صورتی که چینی‌ها کسری تجاری خود را با آمریکا، از طریق واردات بیشتر کاهش دهند و سرمایه‌گذاری خود را افزایش دهند ممکن است در بعضی از فن‌آوری‌های غیرحساس بتوانند همکاری کنند. حضور و بهره‌برداری از بازار کالا، خدمات، علم و فن‌آوری آمریکا به قدری برای چینی‌ها مهم است که امکان تفاهم آن‌ها با دولت ترامپ که اهل تعاملات موردی و موفقیت‌های کوتاه‌ الی میان مدت است را افزایش می دهد.

اهرم‌های چین و آمریکا را در نهایت باید بخش به بخش (Sector by Sector) مورد بررسی قرار داد. به عنوان نمونه، دولت ترامپ در پی تشویق سرمایه‌گذاری در تولید کشتی‌های باری تجاری است زیرا که ۷۰ درصد تولید این نوع کشتی‌ها در چین است و اگر آمریکا این نوع فعالیت تولیدی را شروع کند هفت سال زمان خواهد برد  تا اولین کشتی آماده شود. طی ۵ سال گذشته، چینی‌ها بخشی از فعالیت تولیدی خود را در کشورهای دیگر مانند مکزیک، برزیل، کشورهای آ سه آن  (ASEAN)  منتقل کرده‌اند تا از مخاطرات گمرکی و تحریمی آمریکا در امان باشند و هم زمان، زمینه‌های سرمایه‌گذاری و مصرف داخلی را افزایش داده‌اند تا نرخ رشد پنج درصدی خود را حفظ کنند.

هنر حکمرانی چینی‌ها در این است که به صورت دائمی در حال انطباق با شرایط و پیدا کردن آلترناتیو هستند و آنقدر انعطاف‌ پذیرند تا به درصد قابل توجهی از افق‌های خود دست یابند. پراگماتیسم چینی که ریشه در مکتب کنفوسیوس دارد، به خوبی طبع بشر را درک می‌کند و از هر فرصتی برای تحقق اهداف خود استفاده می‌کند. این رهیافت باعث شده تا آمریکایی‌ها از مذاکره و کسب و اعطای امتیاز ناامید نشوند. چینی‌ها در حدی مسائل را شبکه‌ای و به هم مرتبط می‌بینند که باب مذاکره پیرامون حل و فصل موضوع اوکراین را در تعاملات دوجانبه با آمریکا باز گذاشته‌اند.

ازمجموعه جلسات و اظهار نظرها و همینطور مطالعاتِ موسساتِ تحقیقاتی برمی‌آید که آمریکا در عموم زمینه‌های فن‌آوری، بازار مالی، اقتصادی، علمی و دانشگاهی برای نیم قرن آینده قدرتِ مسلط جهانی خواهد بود و چین با فاصلۀ هم کمی و هم کیفی، قدرت دوم باقی خواهد ماند. معلوم نیست سیاست‌های دولت ترامپ تا چه میزانی به توانمندی یا تضعیف قدرتِ اقتصادی و نظامی چین مساعدت بخشد. محتوای توافق یا تفاهم چین و آمریکا طی یک سال آینده بر روندهای دوجانبه آن‌ها و اقتصاد بین‌الملل اثرات بنیادی به جای خواهد گذاشت.

در نظم جهانی عصر ترامپ، روسیه با فاصلۀ قابل توجه، صرفاً یک قدرت نظامی و انرژی باقی خواهد ماند بدون آنکه توان‌مندی اثرگذاری جهانی داشته باشد. دولت ترامپ تلاش خواهد کرد از ورود فن‌آوری‌های پیشرفته به روسیه جلوگیری به عمل آورد تا بین آمریکا و روسیه فاصله استراتژیک را حفظ کند. از طرفی دیگر، دولت ترامپ سعی خواهد نمود تا سطح تبادلات روسیه و چین که از ۳۵ میلیارد دلار قبل از جنگ اوکراین به ۲۸۵ میلیارد دلار فعلی را به شدت کاهش دهد.

دولت ترامپ در پی راهبرد Primacy (آمریکا اول) این اصل را هم دنبال خواهد کرد که همکاری با چین را منوط به کاهش همکاری چین و روسیه نماید، هرچند چینی‌ها در روز اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ بر تعمیق روابط خود با روسیه برای افزایش اهرم‌ها در مذاکرات آتی با آمریکا را اعلام کردند (Hedging). چینی‌ها از هر فرصت برای کار و حضور در آمریکا استفاده خواهند کرد کما اینکه در مقابل ۸۰۰ دانشجوی آمریکایی در چین، ۳۶۰ هزار دانشجوی چینی در آمریکا درس می‌خوانند.

جایگاه اروپا در اقتصاد و سیاست بین‌الملل

در تعداد قابل توجهی از جلسات داوُس، مشکلات جدی اروپا در قالب نظم اقتصاد بین‌الملل مطرح شد. این فضا تحت تاثیر گزارشی بود که به سفارش اتحادیه اروپا Mario Draghi، رئیس اسبق بانک مرکزی اروپا و نخست وزیر اسبق ایتالیا تحت عنوان EU Competitiveness Report: Looking Ahead در سال ۲۰۲۴ منتشر کرد.

خلاصه این گزارش بسیار خواندنی این بود که اتحادیۀ اروپا برای آنکه فاصله خود را با آمریکا و چین در فن‌آوری، صنعت و انرژی پُر کند، تا سال ۲۰۳۰ به ۷۷۱ میلیارد یورو سرمایه گذاری نیاز دارد. در اکثر جلسات، آمریکایی‌ها نسبت به آینده اتحادیه اروپا که بتواند توان رقابتی خود را حفظ کند بدبین بودند ولی اروپایی‌ها و از همه مهم‌تر خانم Christine Lagarde، رئیس سابق صندوق بین‌المللی پول از ظرفیت‌های اروپایی دفاع می‌کرد.

یکی از نکاتی که در رابطه با ضعف‌های اروپایی گفته می‌شود، گستردگی مقررات است (Regulation). خانم Lagarde بیان داشت که مقررات مشکل نیستند بلکه آن‌ها باید کوتاه تر و ساده‌ تر نوشته شوند (Simplification). وزیر اسبق خزانه ‌داری آمریکا Larry Summers مطرح کرد که قوانین باید باشند اما موضع اصلی این است که قوانین باید مثبت و به نفع سرمایه‌گذاری و رشد و کارآمدی باشند. Summers به درستی مطرح کرد که نهاد دولت چه در اروپا و چه در آمریکا بیشتر به ورودی‌های قانون و سیاست‌گذاری (Inputs) فکر می‌کند و نه خروجی‌ها (Outputs). انجام دادن و به سرانجام رساندن (Execution) مسئله اصلی حکمرانی در جهان فعلی است. سرعت و پاسخ گرفتن اهمیت دارند. بوروکراسی اروپایی شرکت‌ها را مجبور می‌کند بین ۲۰۷ تا ۲۷۷ گزارش در سال به دولت ارائه دهند. رئیس شرکت Merck اظهار داشت که فقط ۵۰ نفر در این شرکت این گزارش‌ها را تهیه و تنظیم می‌کنند. نمایندۀ سابقِ آمریکا در اتحادیۀ اروپا اظهار داشت که دو تفاوت اساسی میان آمریکا و اروپا وجود دارد:

۱)  در آمریکا اشتباه کردن مقبول است و فرصتی است برای یادگیری ولی در اروپا اشتباه کردن، شخص یا شرکت را منفور می‌کند و به حاشیه می‌راند و باعث می‌شود که ریسک کردن را سخت‌تر کند. در آمریکا، افراد حاضرند ریسک کنند و بعد با مشورت و دقت بیشتر، اشتباهات خود را اصلاح کنند. رئیس فعلی صندوق بین‌المللی پول که اهل بلغارستان است هم این نکته را تایید می‌کرد. ایشان گفت وقتی من یک کار خوب انجام می دادم، پدر و مادرم می‌گفتند بد نیست ولی در آمریکا یک کار کوچک و مثبت من را همه جا تشویق می‌کردند.

۲)  در آمریکا ۸۰ درصد سرمایه از بخش خصوصی برای توسعه و Startup‌ها نشأت می‌گیرد و ۲۰ درصد از بانک‌ها. اروپایی‌ها بیشتر علاقه دارند پس‌انداز کنند و کمتر ریسک کنند. وقتی در دولت بایدن، آمریکا لایحه IRA (Inflation Reduction Act) را تصویب کرد و فرصت سرمایه‌گذاری و تخفیف مالیاتی در آن دیده شده بود، سرمایه قابل توجهی از اروپا به آمریکا رفت. در این ارتباط، رئیس صندوق بین‌المللی پول در گزارش ۲۰۲۵-۲۰۲۶ سازمان خود اشاره کرد که آمریکا بهترین موقعیت اقتصادی را در سال‌های پیش رو خواهد داشت که ریشه در سرازیر شدن سرمایه جهانی به آن کشور را دارد که به سرعت راه خود را در فن‌آوری، بهره‌‌وری، تولید و سود پیدا می‌کند. با توجه به اینکه دولت جدید آمریکا، مقررات ‌زدایی (Deregulation) بیشتری را اعمال خواهد کرد، پیش‌بینی صندوق بین‌المللی پول این است که آمریکا با رشد ۳.۳ درصدی از موقعیت بهتری نسبت به اروپا برخوردار خواهد بود.

اروپایی‌ها مدت‌ها به حالت رضایت از خود عادت کرده بودند که حالا این شرایط تغییر کرده است: امنیت از آمریکا، بازارها از چین و انرژی ارزان و امن از روسیه. خانم Lagarde امیدوار بود که با ایجاد بازار سرمایه متمرکز در اروپا (Capital Markets Union)، زمینه سرمایه گذاری و ریسک بالاتر برای اروپایی‌ها فراهم شود. اروپایی‌ها امیدوار بودند که سرمایه و استعداد فن‌آوری را در داخل اروپا حفظ کنند زیرا که Startup‌ها در اروپا شروع می‌شوند ولی با اندکی رشد خود را به آمریکا منتقل می‌کنند.

اروپایی‌ها در تولید کالا نسبت به آمریکا مزیت و برتری تجاری دارند (حدود ۱۵۶ میلیارد دلار) ولی شاید از آن مهم‌تر و استراتژیک‌تر  در بخش خدمات که به فن‌آوری سطح بالا مربوط می‌شود، کسری تجاری دارند (حدود ۱۱۲ میلیارد دلار). اروپایی‌ها به طور فزاینده‌ای در Quantum Computing/ Cloud Computing و خدمات اینترنتی به آمریکایی‌ها وابسته‌اند. جالب توجه اینکه در میان ده شرکت اول Fortune ۵۰۰ اروپایی، حتی یک شرکت فن‌آوری دیده نمی‌شود و عموماً در صنایع خودرو و انرژی هستند و این در مقایسه با آمریکا که از ۱۰ شرکت اول Fortune ۵۰۰ آمریکا، ۴ شرکت High tech هستند.

با فضای باز جدید کسب ‌و کار در آمریکا و بازگشت تدریجی اقتصادی چین به رشد بالای ۵ درصد و سرمایه‌گذاری وسیع چینی‌ها با حدود یک تریلیون دلار و ۱۰۰۰ پروژه در کشورهای جنوب، اروپایی‌ها نسبت به آینده خود بسیار نگرانند. جنگ در اوکراین نیز اروپایی‌ها را نگران کرده زیرا بدون آمریکا که حدود ۱۱۰ میلیارد دلار به تنهایی (در مقابل ۱۳۵ میلیارد دلار ۲۷ کشور اتحادیه اروپا) برای کمک به اوکراین هزینه کرده است، نمی‌توانند از حاکمیت ملی در اوکراین دفاع کرده و در مقابل روسیه بایستند. در ان رابطه شاید بهترین سخنرانی داوُس ۲۰۲۵ را خانم «اورسولا فون‌ در لاین» (Ursula Von der Leyen)، رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا که برای بار دوم تا ۲۰۳۰ انتخاب شده است را ارائه نمود.

متن این سخنرانی حتی در حروف اضافه آن به قدری دقیق نوشته شده بود که تمجید حاضران را برانگیخت. این خانم سیاستمدار برجسته که زمانی وزیر دفاع خانم مرکل، صدراعظم تاریخ‌ساز آلمان بود، در بیان اندیشه، تسلسل کلمات، جمله‌بندی و صراحت نظری مهارت‌های کم‌نظیری دارد که رهبری او در مقام رئیس کمیسیون در سال‌های آتی اروپا تعیین ‌کننده خواهد بود. او در سخنرانی خود به اهمیتِ تداوم همکاری اروپا و آمریکا تأکید کرد به طوری که ۵۰ درصد LNG اروپا را آمریکا تأمین می‌کند و تجارت طرفین بالغ بر ۱.۵ تریلیون دلار است که حدود ۳۰ درصد تجارت جهانی است. شرکت‌های اروپایی حدود ۳.۵ میلیون نفر آمریکایی را در آمریکا به استخدام خود در آورده‌اند. حدود یک میلیون شغل در آمریکا به تجارت طرفین مربوط می‌شود و دو‌سوم سرمایه آمریکا در بیرون از مرزهای خودش در اروپا است.

ایشان در رابطه با دولت ترامپ جمله‌بندی‌های دقیقی را مطرح کرد: روش تعامل قدرت‌های بزرگ در جهان امروز در حال تغییر است. این یک واقعیت است و ما آماده‌ایم خود را با واقعیت تطبیق دهیم. ارزش‌های ما تغییر نمی‌یابند ولی دفاع از این ارزش‌ها در جهان متغیر امروز، به روش‌های جدیدی نیاز دارد. هرجا که فرصتی باشد ما از آن استقبال خواهیم‌ کرد. اکنون زمان تغییر است و اروپا آماده تغییر است.

در رابطه با اوکراین، همانند ترامپ، ایشان دست بالا را گرفت و گفت: حاکمیت ملی اوکراین باید حفظ شود. این جمله به راه‌حل‌هایی مربوط می‌شود که از قرار، آمریکایی‌ها در پی آن هستند که خط موجود جنگ میان روسیه و اوکراین، خط آتش‌بس اعلام شود که در این صورت ۲۳ درصد خاک اوکراین به تسلط روسیه در می‌آید ولی در مقابل امنیت ملی اوکراین توسط غرب و ناتو تضمین می‌شود.

اوکراین برای آنکه به شرایط قبل از جنگ برسد به نزدیک ۱.۳ تریلیون دلار سرمایه‌گذاری نیاز دارد و رئیس دفتر رئیس‌جمهور اوکراین در جلسه‌ای دیگر اظهار داشت که آینده این جنگ به تضمین‌های امنیتی غرب مربوط خواهد بود که روسیه هم با آن‌ها مخالفتی نکند. مدل آتش‌بس کره جنوبی و کره شمالی و همینطور حمایت ناتو از آلمان غربی از جمله فرمول‌هایی هستند که مورد بحث طرفین روسی و آمریکایی قرار گرفته است. اروپایی‌ها نگرانند که در توافق نهایی نقش اندکی ایفا کنند ضمن اینکه تحرکاتی در اروپا وجود دارد که اتحادیه به فکر تأمین امنیت خود در برابر روس‌ها باشد. رئیس دفتر رئیس‌جمهور اوکراین با صراحت اظهار داشت که اگر به واسطۀ تفاهم ‌نامه ۱۹۹۴ بوداپست، اوکراین سلاح هسته‌ای خود را نگه داشته بود، روسیه هیچگاه به این کشور حمله نمی‌کرد.

از جمله مسائلی که در رابطه با اروپا مطرح شد، نقش این اتحادیه در بروز جنگ احتمالی میان آمریکا و چین بود. بعضی‌ها (Graham Allison) معتقد بودند که احتمال جنگ بین دو طرف ۷۵ درصد است و ۲۵ درصد به ذکاوت رهبران مربوط می‌شود. ولی اروپایی‌ها و آن‌هایی که اقتصادی فکر می‌کنند در حدی وابستگی متقابل بین آمریکا و چین را عمیق می‌بینند که احتمال چنین تقابلی را نازل می‌دانند. اما اگر جنگی صورت پذیرد، اروپا به واسطه ناتو به طور طبیعی در کنار آمریکا قرار خواهد گرفت.

یکی از مشاهدات این نویسنده طی دو دهه گذشته در جلسات داوُس این بوده که کسانی که در سیاست و امنیت بین‌الملل اظهار نظر می‌کنند ولی در مجموع اقتصاد نمی‌دانند، در محاسبات و پیش‌بینی‌ها بیشتر اشتباه می‌کنند. ذات اقتصاد در سود است و سود تفاهم می‌آورد. وقتی کشورها به لحاظ اقتصادی به هم قفل می‌شوند راحت‌تر تفاهم می‌کنند. آدمی در سود بیشتر کوتاه می‌آید تا در قدرت، امنیت و مقام. تفاوت میان روسیه و چین در روابط بین‌الملل هم در این نکته است. اگر روس‌ها یک قطب فن‌آوری و تجارت در جهان بودند و اقتصاد آن‌ها و دیگران به یکدیگر قفل شده بود، هیچگاه به جنگ روی نمی‌آوردند و سعی می‌کردند در حوزه امنیت با همسایگان خود به تفاهم برسند. قفل شدن باعث می‌شود که طرف مقابل هرکاری نتواند انجام دهد.

آمریکایی‌ها از طریق جنگ اوکراین به یک هدف استراتژیک خود دست یافتند: قطع ارتباطات فن‌آوری آمریکا و اروپا با روسیه. ۳۵۰۰ شرکت غربی، روسیه را ترک کردند. در جهان امروز، مبنای قدرت در توان تولید و یا مشارکت در تولید فن‌آوری است. روس‌ها برای مدیریت اقتصاد کلان خود به معادن و فلزات خود روی آورده‌اند تا بتوانند بیشتر اسلحه تولید کنند و از این طریق در خلوت اقتصادی داخلی خود، اشتغال، درآمد و گردش‌کار ایجاد کنند. اروپا یک قطب اقتصاد جهان باقی خواهد ماند ولی در تولید و توان به ‌کارگیری فن‌آوری و بنابراین تبدیل فن‌آوری به قدرت سیاسی، لنگان لنگان پشت سر آمریکا و چین حرکت خواهد کرد.

هوش مصنوعی: هم‌چنان محرکۀ اصلی اقتصاد و سیاست جهانی

در روابط و اقتصاد سیاسی بین‌الملل، زمانی بنیان قدرت در دسترسی به سرزمین‌های بیشتر و سپس از نیمۀ دوم قرن بیستم تا سال ۲۰۰۰، دسترسی به بازارها بود. اما در شرایط فعلی جهانی، کشورها به دو دسته تقسیم می‌شوند:

۱) تولیدکنندگان نرم افزارها، مدل‌ها و بنیان‌های هوش مصنوعی و
۲) مصرف ‌کنندگان این نرم‌افزارها.

در حال حاضر امارات متحدۀ عربی رتبۀ پنجم جهانی در سرمایه‌گذاری ساختار عمرانی هوش مصنوعی را کسب کرده است. در آینده نه‌چندان دور، دولت‌ها درهر موضوع قابلِ تصور حکمرانی بدون هوش مصنوعی به سختی می‌توانند تصمیم سازی کنند؛ از امنیت گرفته تا ترافیک؛ از صدور گذرنامه گرفته تا اخذ مالیات؛ از ردیابی قاچاق گرفته تا کاهش فساد مالی و اداری. امارات با سرمایه گذاری در هوش مصنوعی در عرصه فروش نرم‌افزار و ارائه مشورت جهت تصمیم‌ سازی‌های دقیق‌تر، عملیات کارآمد و افزایش نرخ رشد اقتصادی پیش‌قدم شده و متوجه آینده شده است. حضور بخش اقتصادی، مالی و فن‌آوری دولت امارات در داوُس معرف این اصل مشترک در بیانات عموم مقامات این کشور پیرامون آیندۀ ده ساله و بیست ساله واقدامات فعلی‌شان بود.

در حالی‌ که کشورهای اتحادیۀ اروپا، ۶۵۰۰ میلیونر انگلیسی را در سال ۲۰۲۴ جذب کردند تا سرمایه و اقدامات اقتصادی خود را از انگلستان به اتحادیه اروپا منتقل کنند، امارات با جذب حدود ۸۰۰۰ نفرموفق ‌ترین کشور دنیا در جذب میلیونرها در سال ۲۰۲۴ بود به طوری که آمریکا و سنگاپور، رتبه‌های دوم و سوم جهانی را کسب کردند. فقط دولت ابوظبی بودجه ۳.۵ میلیارد دلاری را کنار گذاشته تا تمام خدمات دولتی را با هوش مصنوعی، بدون حضور فیزیکی در حداقل زمان انجام دهد.

شهر ابوظبی به واسطه مدیریت علمی و دیجیتالی، به موازات رشد اقتصادی قابل توجه، امن‌ترین شهر دنیا در سال ۲۰۲۴ شناخته شد. اعلام سرمایه‌گذاری ۵۰۰ میلیارد دلاری ترامپ تحت عنوان Stargate، شرکای اماراتی مانند MGX و G۴۲ و Mubadala را در بر می گیرد. اماراتی‌ها در کنار هندی‌ها متوجه شده‌اند که با شریک شدن و کوتاه آمدن و تبادل (Joint Venture) هم می‌توان ثروتمند شد و هم نقشی حتی در سیاست و شکل دادن به دستور کار دیگران داشت.

نهادهای اماراتی در کنار OpenAI و Oracle و Softbank هم می‌آموزند و هم درآمد کسب می‌کنند. یکی از کلمات بسیار تأمل برانگیزی که وزیر  دارایی  عربستان در یکی از جلسات داوُس گفت این بود که: ما حاضر هستیم در ساخت Data Center شرکت‌های بزرگ مشارکت کنیم و بعد این مراکز مانند سفارتخانه‌ها، حریم و خاک آن کشورها محسوب شوند چون همه شرکت‌ها به طور طبیعی تلاش می کنند از Data Center‌های خود محافظت کنند.  Data Center‌ها با حجم بسیار بالایی به انرژی نیاز دارند و عربستان حاضر است از انرژی خورشیدی برای تأمین انرژی این مراکز بهره‌برداری کند، کشوری که بالای ۳۰۰ روز در سال نور خورشید را داراست.

شرکت Masdar ابوظبی قصد دارد تا سال ۲۰۳۰، ۱۰۰ گیگاوات انرژی تجدید‌پذیر تولید کند. این‌گونه امکانات و امتیازات باعث شده Silicon Valley و Wall Street توجه ویژه‌ای به جذابیت‌های اقتصادی منطقۀ عربی خلیج فارس بنمایند که البته عمدتاً به ترتیب در امارات، عربستان و قطر متمرکز است. شرکت گاز ابوظبی و Baker Hughes با هم قراردادی بسته‌اند تا سالانه یک میلیون Graphene تولید کنند که برای پنل‌های خورشیدی و باطری خودروهای برقی استفاده می‌شود. همین شرکت اماراتی، قراردادی نیز با شرکت انگلیسی Levidian برای تولید هیدروژن منعقد کرده است.

آرامکو و شرکت Ma’aden عربستان برای تولید ۵۰۰۰۰۰ باطری خودروهای برقی و ۱۱۰ گیگاوات انرژی تجدیدپذیر از طریق استخراج لیتیوم قرارداد بسته‌اند. ماهواره MBZ-Sat امارات با همکاری شرکت SpaceX ایلان ماسک، ماهواره‌ای را به فضا پرتاب کرد که توانایی گرفتن تصاویری در حد یک متر مربع را داراست. امارات با سرمایه‌گذاری ۱۵ میلیارد دلاری در فیلیپین در پی تولید یک گیگاوات انرژی پاک در آن کشور است. امارات در اندونزی، مالزی و آلبانی نیز در حوزه تولید انرژی پاک سرمایه‌گذاری کرده است.

پیش‌بینی می‌شود سرمایه گذاری منطقه خلیج فارس در حوزه انرژی و هوش مصنوعی تا سال ۲۰۳۱، حدود ۳۰۰ میلیارد دلار GDP منطقه را ارتقاء بخشد. با توجه به اینکه وزیر انرژی پیشنهادی ترامپ، Chris Wright، افق تسلط آمریکا بر انرژی جهان را پیش روی سنای آمریکا قرار داده است، اهمیت همکاری انرژی حوزه خلیج فارس با آمریکا به مراتب کلیدی‌تر از نفت و گاز سنتی خواهد بود. به واسطه این ارتباطات سیاسی و دولتی و فضای مناسب کسب و کار، امارات توانست در سال ۲۰۲۴، ۳۵.۴ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی (FDI) را به دست آورد.

در منطقه خاورمیانه، عربستان دومین رتبه را با ۱۴.۵ میلیارد دلار کسب کرده درحالی که امارات رتبه یازدهم جهان را در اختیار دارد. این سطح از FDI و همکاری باعث می‌شود تا این کشورها بتوانند از آخرین دستآوردهای هوش مصنوعی استفاده کنند مانند استفاده Quantum AI Lab گوگل در کالیفرنیا که محاسباتی را که حدود ده سال طول می‌کشید را در چند دقیقه اخیراً انجام داد.

در شهر Goleta کالیفرنیا، گوگل، سردکننده‌هایی را اعمال کرده که در ۴۶۰ درجه فارنهایت زیر صفر (۲۷۳- درجه سلسیوس) عمل می‌کند و ذرات را به مرحله کوانتومی وارد می‌کنند که به آن Qubit می‌گویند. تراشۀ گوگل که اولین بار ساخته شده و نام Willow دارد، تعداد بی‌شماری از Qubit را در خود جای می‌دهد تا میلیون‌ها محاسبه را هم‌ زمان انجام دهد. به قول Sundar Pichai، رئیس هیأت مدیره Alphabet، محاسبات کوانتومی امروز شبیه هوش مصنوعی دهۀ ۲۰۱۰ است و این محاسبات، هوش مصنوعی را به عرصه‌های باورنکردنی در تولید نرم‌افزارها و خروجی‌های محاسباتی سوق خواهد داد. سرعت تراشه Willow در انجام محاسبات حیرت‌آور است.

انگلیسی‌ها ضرب‌المثلی دارند که در این مبحث گویاست. آن‌ها می‌گویند اگر می‌خواهید فردی را بهتر بشناسید به اینکه چگونه درآمد تولید می‌کند کمتر توجه کنید، ببینید چگونه پول خود را خرج می‌کند. درآمد نفت و گاز منطقه عربی خلیج فارس که هم‌اکنون در کانال‌های هوش مصنوعی قرارگرفته است نشان می‌دهد چقدر «ماهیت و کیفیت ارتباط» سرنوشت افراد، جوامع و کشورها را تعیین می‌کند و سرنوشت‌ساز است. این تحولات، نویسنده را یاد جمله استاد خود James Rosenau می‌اندازد که در لحظه خداحافظی گفت: Don’t waste your time with average people (وقت خود را با افراد متوسط تلف نکن).

میلیاردرهای منطقه خلیج فارس همچنان در حال رشد هستند. در سال ۲۰۲۴، ۱۴۱ میلیارد دلار معاملات ملکی در امارات صورت گرفت. دولت ترامپ حدود ده نفر با ثروت یک میلیارد دلار در اطراف رئیس جمهور دارد و شاید برای اولین بار در سیاست جهانی و همین‌طور آمریکا، بزرگان High tech و صنایع بزرگ به طور «مستقیم» در هدایت و تنظیم سیاست‌ها نقش آفرینی خواهند کرد. ایلان ماسک ۲۶۰ میلیون دلار برای کارزار انتخاباتی ترامپ پول خرج کرد. طی یک دهه آینده پیش‌بینی می‌شود پنج نفر ثروتشان یک تریلیون دلار افزایش پیدا کند: ایلان ماسک (SpaceX)، جف بزوس (Amazon)، لری الیسون (Oracle)، مارک زاکربرگ (Meta) و برنارد آرنو (LVMH).

در سال ۲۰۲۴، ۲۰۰ نفر به تعداد میلیاردرها اضافه شد و تعداد آن‌ها هم‌اکنون به ۲۷۷۰ نفر رسیده‌ است. دونالد ترامپ در میان میلیاردرهای جهان رتبه ۴۸۱ را دارد. میلیاردرهای جهان حدود ۱۵ تریلیون دلار ثروت دارند و ۸۱۶ نفر از آن‌ها آمریکایی هستند. از پی‌آمدها رشد و گستردگی هوش مصنوعی به عنوان کانون تولید ثروت در جهان، کاهش عدالت و تمرکز بیشتر ثروت و درآمد خواهد بود.

ورود کشورها به سرمایه‌گذاری در هوش مصنوعی باعث می‌شود که به فرآیندهای زنجیره‌های مواد خام نیز اهمیت بدهند. بین سال‌های ۲۰۱۹ و ۲۰۲۴، امارات، ۱۱۰ میلیارد دلار در آفریقا به خصوص در معادن مختلف از جمله الماس‌ که برای تولید تراشه اهمیت دارد سرمایه‌گذاری کرده است. بانک‌های منطقه عربی خلیج فارس در سال ۲۰۲۴، ۲.۴ تریلیون دلار سرمایه در اختیار داشتند. امارات در پی نصب نرم‌افزاری به ارزش ۹۲۰ میلیون دلار در چاه‌های نفت خود است تا از راه دور وضعیت ۲۰۰۰ چاه را زیر نظر داشته باشد. وزیر انرژی عربستان عبدالعزیز بن سلمان اعلام کرده که این کشور به دنبال تولید کیک زرد برای صادرات است. عربستان حامی ۹۰۰ تیم یا تشکیلات ورزشی در جهان است. توریسم شهر ابوظبی تا سال ۲۰۳۰، ۱۵ میلیارد دلار درآمد خواهد داشت و حدود ۲۲۵۰۰۰ نفر اشتغال ایجاد خواهد کرد. تاکسی هوایی به زودی در امارات به راه خواهد افتاد.

جَرد کوشنر، داماد دونالد ترامپ، با شراکت Mohammad Alabbar اماراتی در حال ساخت هتل و ۱۵۰۰ خانه در بلگراد هستند. با توجه به اینکه در سال ۲۰۵۰ از هر چهار نفر در جهان، یک نفر از مردم آفریقا خواهد بود، کشورهای آسیایی و عربی خلیج فارس در حال گسترش سرمایه‌گذاری در انرژی، معادن، حمل و نقل و ارتباطات این قاره هستند تا اهرم‌های مذاکراتی و تعاملی خود را افزایش دهند. چون منطقه خلیج فارس طی دهه‌های آینده از گرم‌‌ترین مناطق جهان خواهد بود، امارات در حال نهایی کردن یک معامله با مصر است تا در سواحل مدیترانه‌ای این کشور یک منطقه اقامتی، توریستی و کسب و کار ایجاد کند. گفته  می‌شود ارزش خرید این منطقه حدود ۳۵ میلیارد دلار خواهد بود و دو میلیون کارگر مصری در آن کار خواهند کرد.

هوش مصنوعی باعث شده تا شفافیت و قانون مداری در کشورها افزایش یابد. در این رابطه، معاون راهبردی نخست‌وزیر امارات اظهار داشت که رئیس دولت این کشور از عمومِ جوانان در مدارس و دانشگاه‌ها خواسته است که «اماراتی که علاقمندند در آینده شاهد آن باشند را ترسیم کنند» تا از این طریق حکومت برای افق‌های مشترک مردم برنامه‌ریزی کند و پتانسیل‌های افراد تحقق پیدا کند. هوش مصنوعی باعث شده تا فن‌آوری جهانی شود (Globalization of Technology) اما سیاست غیرجهانی گردد (Deglobalization of Politics) زیرا تا مقامات یک کشور نتوانند اجماع داشته باشند و برای آینده کشور خود تصمیم‌های درازمدت نگیرند، نمی‌توانند از این اقیانوسِ فرصت‌ها و امکانات بهره‌برداری کنند.

بحث‌های انتزاعی صرف در مورد رشد و توسعه به پایان رسیده است و هم‌ اکنون رشد و توسعه بر پایۀ نحوۀ پیوستن به کاروان فن‌آوری جهانی است. سیاست‌مدارانی که دانش فن‌آوری نداشته باشند نمی‌توانند رشد و توسعه را برای ملت خود به ارمغان بیاورند. حتی در میان اعضای نمایندگان مجلسین آمریکا، بین ۴ تا ۹ میلیون دلار، سهام High tech خریداری شده و افزایش دانش فن‌آوری یک فوریت در میان اعضای کنگره قلمداد شده است. یکی از اعضای پانل فن‌آوری و امنیت (Graham Allison) اظهار داشت که مارک زاکربرگ نقش مهمی در دولت بایدن در ایجاد محدودیت برای شرکت TikTok چینی ایفا کرد. ترامپ هم رسماً اعلام کرده که اگر ایلان ماسک این شرکت را خریداری کند از نظر او مشکلی نیست و می‌تواند بازار ۱۷۰ میلیون نفری در داخل آمریکا را تسخیر کند.

مفهوم حاکمیت ملی، کنترل اطلاعات، تصمیم‌سازی‌های توسعه و جهت‌گیری‌های سرمایه‌گذاری از ادارات دولتی به جلسات سهام‌داران شرکت‌های فن‌آوری، انرژی و پالایش فلزات منتقل خواهد شد. هوش مصنوعی محور کردن فضای یک جامعه، شهروندان، شرکت‌ها، ادارات دولتی و اِکوسیستم کسب و کار از تحرکاتِ جدی کشورهای علاقمند به رشد و توسعه است. شرکت Meta، در ده سال گذشته، هزار مدل Open Source را در این چارچوب در اختیار همگان گذاشته است.

هوش مصنوعی زمینه‌ساز تحولات نظری در عرصه توسعه جهانی شده است: باز بودن به فضای اقتصاد جهانی، همکاری گسترده با شرکت‌های فن‌آوری، اعتقاد راسخ به Trade و تبادل با جهان، تعطیلی کاریزما و اهمیت توان‌مندی‌های سیاست‌مداران و تصمیم‌سازان، تسهیل اِکوسیستم کسب‌ و کار، حمایت مطلق از بخش خصوصی، حداقل مقررات اما شفاف و ساده و بهره‌برداری گسترده از تخصص، استعداد و توان‌مندی، چه داخلی و چه خارجی. چنین قالبی به افراد فوق‌العاده توانمند در مدیریت و حکمرانی نیاز دارد که بتوانند علیرغم نااطمینانی‌ها و اختلالات (Uncertainties & Disruptions)، علمی، عینی و مبتنی بر Fact و Data تصمیم بگیرند.

رئیس شرکت McKinsey می‌گفت که سالانه یک میلیون و چهارصد هزار نفر تقاضای استخدام می‌کنند. یکی از مهم‌ترین معیارها برای استخدام این است که آیا فرد متقاضی در زندگی خود بحران داشته و چگونه بحران‌ها را مدیریت کرده است. کسانی که در زندگی فراز و نشیب (Bumps) داشته‌اند در تجزیه و تحلیل و تصمیم عقلانی مستعدتر هستند. از این رو، پتانسیل افراد در دنیای هوش مصنوعی از مدارک تحصیلی آن‌ها به مراتب بااهمیت‌‌تر است.

این هم از شگفتی‌های داوُس است که در آن کاریزما و فیلم آمدن نزد دیگران در حداقل خود است و فقط توانایی است که توجه را جلب می‌کند. در جهان هوش مصنوعی، شفافیت و حتی صداقت اصل است. برای مدت طولانی نمی‌توان دروغ گفت. در محیط هوش مصنوعی، اول باید به وجود مشکل اعتراف کرد و سپس با روش و دیتا به فکر راه حل رفت. از این منظر به عنوان مثال، جهان مشکلات زیست محیطی را قبول کرده است و هوش مصنوعی هم اکنون دقیق‌ترین وضعیت سرزمینی، فضایی و اقیانوس‌ها را در اختیار بشریت قرار داده است.

موسسه‌ای تحت عنوان Group on Earth Observations تمامی دیتای لازم را ارائه می‌کند. هوش مصنوعی به شهروندان و دولت‌ها کمک می‌کند تا مخاطرات را کم کنند، ارزش‌های اقتصادی ایجاد کنند و مسیر سرمایه‌گذاری را به مدار صحیح آن هدایت کنند. دونالد ترامپ که اولین رئیس‌جمهور Crypto هم خواهد بود در پی رهاسازی فضا برای فراگیر شدن هوش مصنوعی است.

یکی از مفاهیم داوُس ۲۰۲۵ در مورد روابط بین‌الملل، Digital Divide بود: آن‌هایی که دیجیتالی می‌شوند و آن‌هایی که عقب می‌مانند. حتی امنیت ملی و قدرت نظامی در سایه هوش مصنوعی خواهد بود. در سال ۲۰۲۴، آمریکا به واسطه توان تراشه‌ای خود، ۳۱۸ میلیارد دلار اسلحه فروخت و چین، ضعف‌های تراشه‌ای در زیردریایی‌های خود را از طریق دسترسی به بازارهای تراشه جبران کرد.

جمع‌بندی: بعضی فرازهای داوُس ۲۰۲۵

از برجسته‌ترین وقایع داوُس ۲۰۲۵، میزگرد دو نفره وزیر خارجه جدید سوریه با تونی بلر نخست‌وزیر اسبق بریتانیا بود. او برای طیفی از پرسش‌ها، پاسخ‌های بسیار سنجیده ارائه داد و تصویری منطقی، حقوق بشری و حقوقی از زمامداران جدید به نمایش گذاشت. به نظر می‌رسد مشاوران واقع‌‌بینی او را در جمله‌‌بندی‌ها و واژه‌هایی که استفاده می‌کرد راهنمایی کرده بودند. ارائه او همانند یک دیپلمات برجسته و امروزی جهانی بود. او تا آنجا پیش رفت که سنگاپور و عربستان را الگوهای جدید نظام سوریه معرفی نمود. سنگاپور از منظر بین‌المللی مقبولیت اقتصادی دارد و معتبرترین پاسپورت جهان را با حق ورود بدون ویزا به ۱۹۵ کشور را داراست و عربستان مرکز ثقل سیاست و نفت و اقتصاد دنیای عرب است. حال باید منتظر ماند تا چه میزانی این نمایش قدرتمند دیپلماسی به واقعیت خواهد پیوست.

از برجستگی‌های دیگر داوُس ۲۰۲۵، ظرفیت و توانمندی وزرا، نویسندگان، اصحاب رسانه و دانشگاهیان هند، چین، عربستان و امارات بود. عربستان با چهار وزیر و طیفی از مدیران بخش خصوصی، حضوری چشم‌گیر داشت. هندی‌ها و اماراتی‌ها جز علم، صنعت، خصوصی‌سازی، هوش مصنوعی، انرژی پاک، تعامل با جهان و یادگیری از شرکت‌های کلیدی فن‌آوری، سخنی به میان نیاوردند. تسلط آن‌ها به اقتصاد جهانی، مناظره‌های راهروهای قدرت و واقع‌بینی نسبت به آنچه که قابل تحقق است ستودنی بود.

این کشورها عموماً رقابت را در صحنه بین‌المللی قبول کرده‌اند و می‌خواهند با مهارت، رقابت و آموزش، سهمی در ثروت و بنابراین اثرگذاری سیاسی میان کشورها به دست آورند. به عنوان مثال، عربستان یک شرکت هواپیمایی جدید به نام Riyadh Air تأسیس کرده که ۱۳۲ هواپیمای مسافری از بوئینگ و ایرباس خریداری کرده و تا سال ۲۰۳۰ به صد مقصد پرواز خواهد کرد. انتظار می‌رود این شرکت هواپیمایی ۲۰ میلیارد دلار به GDP عربستان اضافه کند. رئیس هیأت مدیره این شرکت نوپا Tony Douglas است.

از نکات مهمی که تیم هندی مطرح کردند، افق قرار دادنِ طبقۀ متوسط همه کشورها برای فروش کالا و خدمات هندی است. پیش‌بینی می‌شود طی ۱۰-۱۵ سال آینده ۵۰۰ میلیون نفر در آسیا در طبقه متوسط قرار گیرند. این در شرایطی است که افکارسنجی از حضار بخش خصوصی داوُس نشان می‌دهد که ۸۲ درصد معتقدند، بازارهای مالی جهان در سال‌های آتی بهبود خواهند یافت. در عین حال، ۷۱ درصد این گروه‌ها اظهار داشتند که تورم در جهان قابل مدیریت خواهد بود.

در داوُس ۲۰۲۵، روسیه نه حضور سیاسی داشت و نه اقتصادی و عموماً نسبت به پوتین که در ۲۵ امین سال زمامداری خود است، بی‌اعتمادی جمع قابل حس بود. نسبت به سال‌های گذشته، وزرا و نویسندگان از کشورهای آفریقایی، حضور بیشتری داشتند و به نحوی نشان می‌دادند  که به دنبال بهبود و اصلاح امور کشورهای خود از طریق ایجاد شبکه‌های بین‌المللی هستند.

در داوُس ۲۰۲۵، ۶۶ درصد از سخنرانان مرد و ۳۳ درصد زن بودند. توانمندی فکری و مدیریتی زنان مدیر، زنان سیاست‌مدار، زنان نویسنده، زنان خبرنگار، زنان فعال مدنی و زنان کارآفرین از تمامی مناطق جهان، تحسین‌برانگیز بود. خوشبختانه سال به سال، حضور زنان در محافل جهانی افزایش می‌یابد و مهارت‌ها و ظرفیت‌های فکری و مدیریتی آنان بیشتر و بیشتر مورد شناسایی قرار می‌گیرد.

در چند جلسه محدود که در رابطه با خاورمیانه و MENA (خاورمیانه و شمال آفریقا) وجود داشت، تا ۹۵ درصد مباحث پیرامون سرمایه‌گذاری، مشارکت علمی و پروژه‌های مشترک برای رشد و توسعه بود و به ندرت فردی نسبت به حل و فصل دائمی موضوع اسرائیل و فلسطین به صورت دو دولت امیدوار بود.

تحسین و تقدیر از رشد مالزی، اندونزی و ویتنام نیز بارها در حین جلسات مطرح می‌شد. یک فعلی که شاید هزاران بار توسط سخنرانان استفاده شد، فعل incentivize به معنای ایجاد مشوق برای بخش خصوصی و کلاً به آحاد جامعه بود که بتوانند از مهارت و توانایی خود بیشتر هم به نفع خود و هم به نفع جامعه استفاده کنند.

عمر طولانی بعضی از شرکت‌ها نیز جلب توجه می‌کرد: Merck (۱۳۴ سال)، L’Oreal (۱۱۶ سال) و Siemens (۱۷۸ سال). یکی از شرکت‌هایی که چندبار در جلسات به آن اشاره شد، شرکت دارویی Hikma بود که اصالتاً اردنی است ولی مقر آن در انگلستان است و با همکاری‌ها و فعالیت‌های بین‌المللی توانسته به فروش سه میلیارد دلاری و سود ۲۰۰ میلیون دلاری دست باید. این نمونه‌ای از اهمیت کار بین‌المللی در کارآفرینی است. عموم مباحث اقتصادی در انتها بدانجا ختم می‌شد که ماهیت حکمرانان، نگاه زمامداران و جایگاه طبقاتی آن‌ها سرنوشت رشد و توسعه یک کشور را تعیین می‌کند.

رئیس سازمان تجارت جهانی چندین بار اشاره کرد که همگرایی منطقه‌ای و قفل شدن اقتصادی کشورهای همسایه به یکدیگر، کارآمدترین روش در ایجاد امنیت، یادگیری اقتصادی و کارآمدی میان کشورهاست. ایشان بارها به موفقیت‌های ASEAN که ۱۰ کشور آسیایی را به هم قفل کرده است اشاره نمود. مثالی دیگر، تصمیم رهبران اسلوونی است که حکمرانی آن صد درصد دیجیتالی شده و افراد در سه دقیقه فرم‌های مالیاتی خود را تکمیل می‌کنند و در ۲۰ دقیقه، یک Business را ثبت می‌نمایند.

حملات سایبری به Data Base شرکت‌ها نیز بسیار مورد بحث قرار گرفت و افزایش بیمه سایبری برای عموم شرکت‌ها، موضوعی مهم در فرآیندهای مدیریتی جدید قلمداد شد. مسئولیت شرکت‌های بزرگ Tech در این چارچوب از اهمیت بیشتری برخوردار است زیرا که به عنوان مثال دو سوم بازار جستجوی جهانی از منبع Chrome است. چندین بار از برداشتن Fact Check‌های Meta در اواخر سال ۲۰۲۴ انتقاد شد که معاون این شرکت علاوه بر هزینه این خدمات از ناکارآمدی آن در Scale جهانی در میان چهار میلیارد کاربر اشاره کرد.

جالب توجه این است که ۴۰ درصد مردم آمریکا، اخبار خود را از افراد Influencer متمایل به راست می‌گیرند و بین ۶۴ تا ۷۲ درصد دانشگاهیان آمریکا در علوم انسانی عضویت یا تمایل به حزب دموکرات دارند.

مشاغل زیر بیشترین تقاضا را در سال‌های آتی خواهند داشت:

Big Date Specialist, FinTech Engineer, Security Management Specialist, Software and Application Developer, Autonomous and Electric Vehicle Specialist, Data Warehousing Specialist, Internet of Things Specialist, UI and UX Designer, Renewable Energy Engineers, Environmental Engineer.

در آموزش برای مشاغل نوین جهانی فوق، هند در یک دهه اخیر بسیار موفق بوده به طوری که طی سه سال گذشته، ۱۲۰۰۰۰ Startup داشته است. در این فضایِ بین‌المللیِ فعالیت، شبکه‌سازی، نوآوری و سرعت، آنچه همگان تأکید می کردند، توجه به مسائل زیست محیطی برای آینده کرۀ زمین بود. یکی از تخمین‌های بی‌توجهی به مباحث محیطی برای جهان، کاهش ۱۸ درصد GDP جهانی در سال ۲۰۵۰ بود که در مجموع ضرری بالغ بر ۳۸ تریلیون دلار برای مردم جهان است.

از هر ده شرکت در جهان، تنها یک شرکت، استانداردهای زیست محیطی را در حدِ قابل قبولی رعایت می‌کند و تنها یک درصد این استانداردها را در بالاترین سطح عمل می‌کنند. چین که بالاترین مقدار دی‌اکسید کربن را تولید می‌کند تا ۱۹ درصد از صد در صد، عملکرد مفیدی در غیر فسیلی کردن تولید نشان می‌دهد و دولت این کشور در حرکت به سمت انرژی‌های غیرفسیلی، اقدامات جدی‌ای را آغاز کرده است.

یکی از پیشنهادات مهم این جلسات زیست محیطی این بود که اینگونه مسائل باید مورد توجه سهامداران شرکت‌ها قرار بگیرد و حقوق رؤسای شرکت‌ها باید به عملکرد زیست‌ محیطی آن‌ها متصل شود.

در نهایت، با توجه به حضورِ حداقلیِ ارتباطات مالی، بانکی، سرمایه گذاری، اقتصادی، تجاری و فن‌آوری در شبکه‌های بین‌المللی، ایران موضوعیت چندانی در داوُس ۲۰۲۵ نداشت (بدونn-issue).

منبع: وبسایت نویسنده
https://sariolghalam.com


نظر خوانندگان:


■ توضیحات مفصل آقای سریع‌القلم را با علاقه خواندم. از زحمت ایشان در گردآوری رئوس مطالب ممنونم. ایشان در ابتدا موضوعات مطروحه را به شکل زیر دسته بندی کرده‌اند.
۱) محافظت از کره زمین (۲۷ جلسه)؛
۲) بنای مجدد اعتماد میان ملت‌ها و دولت‌ها
(۲۸ جلسه)؛
۳) صنعت در عصر هوش مصنوعی (۳۵ جلسه)؛
۴) سرمایه‌ گذاری بر روی انسان‌ها (۴۴ جلسه)
و ۵) افق‌های نوین در رشد و توسعه (۵۱ جلسه).
اما در مقاله آقای سریع‌القلم در مورد دسته اول صرفا یک پاراگراف کوتاه در آخر آورده شده و دسته دوم یعنی بنای مجدد اعتماد میان ملت‌ها و دولت‌ها به کل مفقود است. البته این سو گیری ایشان مسبوق به سابقه است. ایشان همیشه با ذوق و شعف در ستایش توسعه و پیشرفت اقتصادی سخن می‌گویند و حکمرانی چین و عربستان و امارات را می‌ستایند اما هیچ توجهی به توسعه سیاسی، ارتقای جامعه مدنی، مشارکت مردم در سرنوشت خود و رفع تبعیض فاحش و فزاینده بین فقیر و غنی را ندارند. توسعه متوازن و پایدار جهانی در عین حفظ محیط زیست برای همه انسانها و نسلها مقوله دیگری است و ملزومات دیگری دارد که در سوگیری یک بعدی ایشان مفقود است.
با احترام، بهرام اقبال







نظر شما درباره این مقاله:







بیانیه فعالان حقوق بشر و زنان در محکومیت سفر
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 30.01.2025, 23:24

بیانیه فعالان حقوق بشر و زنان در محکومیت سفر







نظر شما درباره این مقاله:







سوریه و چند اتفاق! / صابر گل‌عنبری
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 30.01.2025, 23:09

سوریه و چند اتفاق! / صابر گل‌عنبری







نظر شما درباره این مقاله:







احمد الشرع متعهد به تشکیل دولت فراگیر شد
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 30.01.2025, 20:05

احمد الشرع متعهد به تشکیل دولت فراگیر شد







نظر شما درباره این مقاله:







استفاده از “فشار حداکثری” برای متوقف کردن بمب ایرانی
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 30.01.2025, 19:17

استفاده از “فشار حداکثری” برای متوقف کردن بمب ایرانی







نظر شما درباره این مقاله:







لغو ناگهانی پرواز مستقیم «ایران ایرتور» به پاریس
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 30.01.2025, 18:19

لغو ناگهانی پرواز مستقیم «ایران ایرتور» به پاریس


تنها ۴۸ ساعت مانده به از سرگیری نخستین پرواز مستقیم بین ایران و اروپا که قرار بود توسط خطوط هوایی «ایران ایرتور» و به مقصد پاریس باشد، این پرواز لغو شد.

مدیر عامل «ایران ایرتور» می‌گوید سازمان هواپیمایی فرانسه این پرواز را «بدون اعلام دلیل» و «به طور نامعقول»، لغو کرده است.

رضا موسوی روز پنج‌شنبه ۱۱ بهمن‌ ماه در گفت‌وگویی با خبرگزاری ایلنا با تاکید بر اینکه هواپیمایی «ایران ایرتور» شرکت خصوصی است و ارتباطی با مسائل سیاسی ندارد، گفت که برای رفع این مشکل رایزنی‌هایی با کشور فرانسه در جریان است.

سازمان هواپیمایی کشوری نیز این اقدام را «غیر منتظره» خوانده و طی توضیحاتی اعلام کرده که فرانسه تنها ۴۸ ساعت مانده به پرواز، یعنی در تاریخ نهم بهمن در مکاتبه‌ای با این سازمان «بدون ذکر دلیل روشن و واضح» گفته است که امکان پرواز در تاریخ ۱۲ بهمن وجود ندارد.

اتحادیۀ اروپا ۲۳ مهرماه ۱۴۰۳، سه شرکت هوایی «ایران ایر» (هما)، «ماهان» و «ساها» را به اتهام دست‌داشتن در انتقال پول و تسلیحات برای متحدان جمهوری اسلامی و از جمله انتقال موشک به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین تحریم کرد.

در پی این اقدام شرکت‌های هواپیمایی خصوصی همچون «ایران ایرتور» و «قشم ایر» نیز پروازهای خود به اروپا را متوقف کردند هرچند در فهرست تحریم‌های اتحادیه اروپا قرار نداشتند.

حسین پورفرزانه، رئیس سازمان هواپیمایی کشوری ایران ۲۴ دی‌ماه اما خبر داد که پروازهای مستقیم شرکت‌های هوایی خصوصی ایرانی به مقاصد اروپایی به زودی از سر گرفته خواهد شد.

او که در یک نشست خبری صحبت می‌کرد گفته بود که نخستین پرواز مستقیم به اروپا در روز دوازدهم بهمن‌ماه، بین تهران و پاریس و از سوی شرکت خصوصی «ایران ایرتور» انجام خواهد شد.

پس از آن نیز اعلام شد که این شرکت قرار است از دوازدهم بهمن‌ماه هفته‌ای دو پرواز، یعنی در روزهای دوشنبه و جمعه به پاریس داشته باشد.

با این وجود تنها ۴۸ ساعت مانده به نخستین پرواز، مقامات ایرانی خبر از لغو آن دادند.

آلمان، اسپانیا و ایتالیا نیز سه کشور اروپایی دیگری هستند که قرار بود «به زودی» پرواز‌های ایران ایرتور به آنها برقرار شود اما حالا با توقف نخستین پرواز که قرار بود به فرودگاه شارل دوگل فرانسه باشد گمانه‌زنی‌ها از اقدام مشابه برای این پروازها حکایت دارد.

البته مدیر عامل ایران ایرتور گفته هرچند هنوز پروازهای ایتالیا و اسپانیا آغاز نشده اما مذاکراتی شکل کرده تا این پروازها به مشکل نخورند.

شرکت هوایی ایران ایرتور در سال ۱۳۵۱ زیر نظر هواپیمایی ملی ایران تأسیس شد و تا سال ۱۳۸۹ دولتی بود.

این شرکت در ابتدای سال ۱۳۹۰ و بر اساس اصل ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر گسترش خصوصی‌سازی، ابتدا به شرکت تعاونی «هسایار»، زیرمجموعۀ وزارت دفاع جمهوری اسلامی، واگذار شد اما در پی عدم اجرای تعهدات مالی هسایار، در نهایت دی‌ماه ۱۳۹۴ ایران ایرتور به بخش خصوصی واگذار شد.

رادیو فردا






نظر شما درباره این مقاله:







پارلمان فرانسه: اتحادیه اروپا سپاه و بسیج
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 30.01.2025, 14:24

پارلمان فرانسه: اتحادیه اروپا سپاه و بسیج







نظر شما درباره این مقاله:







«رؤیای زنبق‌های سپیدِ یک سرباز»
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 30.01.2025, 12:48

«رؤیای زنبق‌های سپیدِ یک سرباز»


محمود درویش

سروده‌ای* در ستایش صلح از محمود درویش، شاعر فلسطینی
برگردان به فارسی: فواد روستائی


رؤیای زنبق‌های سپید را در سر داشت
یک شاخه‌ی زیتون
پستان‌های معشوق که شباهنگام شکوفا می‌شدند.
به من گفت: خواب می‌‌بیند
خوابِ یک پرنده، خوابِ گل‌های درختِ لیمو.
بی آن که در مورد رؤیایِ خویش فلسفه ببافد، چیزها را
بدان سان که حسّ می‌‌کند...
و بدان سان که شامّه‌اش را می‌‌نوازند می‌‌فهمد.
به من گفت: به راستی که وطن
لذّتِ جرعه‌جرعه نوشیدنِ قهوه‌ی مادرِ،
و بازگشتن به خانه است آن گاه که شب فرا می‌‌رسد.
و این سرزمین؟ از او پرسیدم.
پاسخ داد: نمی‌‌‌شناسمش
احساس نمی‌‌‌کنم
بدان سان که در شعرها می‌گویند
گوشت و پوست من است.
امّا ناگاه آن را دیدم،
بدان سان که دُکّانی را، راهی را و روزنامه‌ها را می‌‌بینیم.
از او پرسیدم: بر آن عاشقی؟
پاسخ داد: عشق برای من گردشی کوتاه
یا پیاله‌ای شراب... یا یک ماجراجوییِ هیجان‌انگیز است.
جان را فدای آن می‌‌کنی؟
هرگز!
جز یک سرمقاله یا یک سخنرانی آتشین
چیزی مرا به آن پیوند نمی‌زند.
به من آموخته‌اند که عاشقِ عشق‌ورزیدن به آن باشم.
امّا من ضربانِ قلبِ آن را در قلبِ خود احساس نکردم.
و شمیمِ گیاهان، ریشه‌ها و شاخه‌هایش به مشامم نرسید.
و عشق آن چگونه عشقی ست؟
به سانِ آرزومندی و آفتاب می‌‌سوزانَد؟
چشم در چشم من دوخت و
چنین پاسخ داد:
عشق من به آن با یک تفنگ،
با جشن‌های بازگشته از ویرانه‌های کُهن،
و با سکوتِ یک تندیسِ باستانی
از عصری با اصل و هویّتی نامشخّص
متبلور می‌شود.
سپس با من از لحظه‌ی بدرود سخن گفت،
از مادرش،
و از اشک‌ریختن وگریستنِ بی‌صدای آن زن
زمانی که او را راهی جبهه‌ی جنگ می‌کردند...
مادری سرگشته و بیمار عشق
که با صدایی اندوهگین
آرزویی تازه را زیر پوست او می‌دواند:
آه! اگر کبوتران در وزارتِ دفاع  لانه‌می‌کردند...
آه! اگر کبوتران...

... آن گاه سیگاری روشن‌کرد و
- چنان چه گوئی از باتلاقی از خون می‌‌گریخت -
به من گفت:
من خوابِ زنبق‌های سپید را می‌‌دیدم،
یک شاخه‌ی زیتون...
پرنده‌ای که برشاخسارِ لیمو بُنی
سپیده را در آغوش می‌کشد...

- و چه دیدی؟
- کارنامه‌ی اَعمالم را.
بوته‌های تمشک سرخ
متلاشی‌شده در
ریگزار... در سینه‌ها... در دل‌ها و روده‌ها...
چند تن از آنان را کُشتی؟
شمارِشِ کشته‌ها دشوار است...
امّا تنها یک بار نشانِ افتخار بر سینه‌ام نشست.
رنجور و دردمند از او خواستم از یکی از کشته‌ها بگوید.
تکانی به خود داد،
دستی به روزنامه‌ی تاشده در دستش کشید،
چنان که گوئی سرودی سر می‌دهد به من گفت:
به سانِ
خیمه‌ای از باد، برافراشته بر شنزار
ستاره‌های پرپر شده را در آغوش گرفته بود
بر پیشانیِ پَهن‌اش تاجی از خون
و سینه‌اش خالی از نشانِ افتخار
چرا که از کشته پشته نساخته‌بود
به نظر می‌رسید
کشاورزی یا کارگری یا فروشنده‌ای دوره گرد بود.
به سانِ خیمه‌ای از باد بر شنزار جان سِپُرد
ساق‌های دستانش چونان دو جویبارِ خشک بر زمین.
و آنگاه که در پی یافتن نام او جیب‌های‌اش را گشتم،
دو عکس یافتم
یکی از همسرش و دیگری از دخترش.
پرسیدم: اندوهگین شدی؟
به میان حرفم پرید: محمود، دوست من،
اندوه پرنده‌ی سپیدی است که
با میدانِ جنگ بیگانه است.
و سربازانی که اندوه را رخصتی دهند
گناهکاران‌اند.
من در آن جا جز ماشینی که آتشی سرخ از دهان خارج می‌‌کرد،
و از فضا پرنده‌ای سیاه می‌‌ساخت،
چیزی نبودم.
سپس از نخستین عشق‌اش با من گفت
و در پیِ آن
از خیابان‌های دور،
واکنش‌های پس از جنگ،
لاف زدن‌ها و فخرفروشی‌های رادیوئی و روزنامه ای.
و زمانی که سر در دستمالِ خویش سرفه می‌‌کرد از او پرسیدم:
دیداری دوباره خواهیم داشت؟
پاسخ داد: در شهری دوردست.
به گاهِ نوشیدنِ چهارمین گیلاس،
با لحنی شوخ به او گفتم: از این قرار قصد عزیمت داری... پس وطن؟
پاسخ داد: دست از سرم بردار...
من خواب زنبق‌های سپید را می‌‌بینم،
خیابان‌های پر خُنیا  و خانه‌ای روشن.
خواهانِ دلی پاک‌ام نه تیر و تفنگ،
روزی آفتابی، نه لحظه‌ی پرجنونِ یک پیروزیِ فاشیستی
خواهان کودکی که به روز لبخند زند،
نه جائی در ماشینِ جنگ.
من به شوقِ طلوعِ خورشیدها به این جا آمده‌ام
نه غروب‌های‌شان.
مرا بدرود گفت...
در پیِ زنبق‌های سپید بود
پرنده‌ای بر شاخه‌ی زیتون
که به استقبالِ سپیده دم رَوَد.
او هر چیز را تنها آن‌گونه می‌فهمید
که حسّ می‌‌کرد و شامّه‌اش را می‌‌نواخت.
به من گفت:
وطن،
لذّتِ جرعه‌جرعه‌ نوشیدنِ قهوه‌ی مادر است
و بازگشتن به خانه با خیالی راحت،
آن گاه که شب فرا می‌‌رسد.

—————————————————-
* این شعر را محمود درویش در سال ١٩٦٧ پس از جنگ شش روزه‌ی ماه ژوئن، در پایان همان سال سروده، به عبری ترجمه‌کرده و به شلومو ساند، دوست اسرائیلی و یهودی خود تقدیم کرده‌است. شلومو ساند از یهودیان لهستانی تبار اسرائیل نویسنده، مورِّخ و پژوهشگر و استاد بازنشسته‌ی دانشگاه تل‌آویو است. ساند از یهودیانی است که خواهان همزیستی مردم اسرائیل و فلسطینیان در کنار هم است. دوستی محمود درویش و شلومو ساند به دوران فعالیّت آن دو در حزب کمونیست اسرائیل برمی‌گردد.  در سال ٢٠٠٨ شلومو ساند این نکته را فاش‌کرد که درویش در سال ١٩٦٧ از حیفا به تل‌آویو رفته و آنان شبی را به باده‌نوشی و گفت‌وشنید گذرانده‌اند و فردای آن روز این شعر و ترجمه‌ی عبری آن به قلم درویش به رشته‌ی تحریر درآمده‌است.
انتشار شعر  درویش که در آن از یک سرباز اسرائیلی سیمایی صلحدوست و دوست‌داشتنیِ ترسیم شده در محافل ادبی عرب واکنش‌های متضّادی را در پی داشت. گروهی از  شاعران و منتقدان عرب درویش را به همکاری با دشمن یا به‌زعمِ با «دشمن صهیونیست» متهّم‌کردند و گروهی دیگر  به پشتیبانی از او برخاستند.
شلومو ساند در سال ٢٠٠٨ در مقدمه‌ی کتاب چگونه قوم یهود اختراع‌‍شد به این شعر پرداخته‌است.
چند سال پس از انتشار شعر، افشای این نکته که سرباز  شعر درویش خود شلومو ساند ‌است شگفتی دیگری آفرید. الیاس خوری، نویسنده، تحلیلگر سیاسی و مدیر تحریریه‌ی ضمیمه‌ی ادبی مجله‌ی النهار، در یک گفت‌وگوی رسانه‌ای تأیید کرد که درویش این نکته را با لیلا شهید، سیاستمدار و دیپلمات فلسطینی، در میان گذاشته و او را از هویّت واقعی سربازی که «رؤیای زنبق‌های سپید را در سر داشت» آگاه ساخته‌است. الیاس سَنْبَر، مترجم اشعار درویش به زبان فرانسه، نیز در گفت‌وگویی با شلومو ساند در یکی از کانال‌های تلویزیونی در فرانسه، از آگاهی از هویّت واقعی سربازِ شعر محمود درویش دچار شگفتی ‌شد.






نظر شما درباره این مقاله:







سفر اولین رئیس دولت خارجی به سوریه پسااسد
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 30.01.2025, 12:32

سفر اولین رئیس دولت خارجی به سوریه پسااسد


شیخ تمیم بن حمد آل ثانی امیر قطر روز پنجشنبه وارد دمشق شد. این اولین سفر یک رهبر خارجی به سوریه از زمان سرنگونی رژیم اسد در دسامبر گذشته است.

سفر او یک روز پس از آن صورت می‌گیرد که احمد الشرع، رهبر اسلامگرای هیئت تحریر الشام که رهبری سرنگونی اسد را رهبری کرد، به عنوان رئیس جمهور موقت سوریه معرفی شد.

دفتر امیر قطر موسوم به دیوان امیری در بیانیه‌ای اعلام کرد: شیخ تمیم بن حمد آل ثانی امیر قطر امروز در یک سفر رسمی وارد دمشق شد.

احمد الشرع، رئیس جمهور سوریه، در فرودگاه بین المللی دمشق شخصا از شیخ تمیم استقبال کرد.

ماجد الانصاری، سخنگوی وزارت امور خارجه قطر، پیش از این سفر گفت که قطر با دولت جدید سوریه برای غلبه بر چالش‌های میدانی از جمله اشغال‌گری اسرائیل و تلاش‌ها برای لغو تحریم‌های بین‌المللی علیه سوریه کار می‌کند.

پس از سرنگونی اسد، نیروهای اسرائیلی به یک منطقه حائل غیرنظامی که بلندی‌های جولان را که از سال ۱۹۶۷ توسط اسرائیل اشغال شده بود، از بقیه مناطق سوریه جدا کرد، حمله کردند. آنها به زور مردم را از شهرها و روستاهای این منطقه آواره کرده و پایگاه‌های نظامی جدیدی در سمت سوریه کوه هرمون ایجاد کرده‌اند.

تحریم‌های بین‌المللی علیه سوریه که در واکنش به جنایات رژیم اسد علیه مردم سوریه اعمال شده‌اند، همچنان پابرجا هستند، اگرچه آمریکا و اتحادیه اروپا برخی از آنها را به حالت تعلیق درآورده‌اند.

انصاری همچنین گفت که در دوره آینده “توسعه قابل توجهی” در روابط سوریه و قطر رخ خواهد داد.

پس از آغاز قیام سوریه علیه حکومت اسد در سال ۲۰۱۱، قطر از مخالفان سوری حمایت کرد و روابط خود را با رژیم اسد با سرکوب وحشیانه اعتراضات ضد دولتی قطع کرد.

حتی زمانی که به نظر می‌رسید اسد در درگیری‌ها دست برتر را به دست آورده و در سال ۲۰۲۳ به اتحادیه عرب بازگشت، قطر حاضر نشد روابط خود با رژیم اسد را از سربگرد.

شامگاه چهارشنبه، احمد الشرع در مراسمی که «پیروزی انقلاب سوریه» را اعلام می‌کرد، برای یک دوره موقت به عنوان رئیس جمهور سوریه معرفی شد.

او یک مجلس مقننه موقت را منصوب خواهد کرد که پیش‌نویس قانون اساسی سوریه را تهیه خواهد کرد. همه گروه‌های مسلحی که در قیام سوریه علیه حکومت اسد شرکت کردند، منحل شده و در نیروهای مسلح دولتی ادغام خواهند شد.






نظر شما درباره این مقاله:







حماس سه گروگان دیگر اسرائیلی را آزاد کرد
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 30.01.2025, 12:18

حماس سه گروگان دیگر اسرائیلی را آزاد کرد


شبه‌نظامیان فلسطینی روز پنج‌شنبه تحویل سه گروگان اسرائیلی در غزه را آغاز کردند در ازای آزادی ۱۱۰ زندانی فلسطینی که بر اساس یک توافق مرحله‌ای انجام می‌شود. این توافق باعث توقف درگیری‌ها در این منطقه ساحلی ویران شده در اوایل این ماه شد.

به گزارش رویترز، یک سرباز اسرائیلی به نام آگام برگر که یونیفرم سبز زیتونی به تن داشت، از میان یک کوچه باریک بین ساختمان‌های به شدت آسیب‌دیده و روی توده‌های آوار در جبالیا در شمال غزه عبور داده شد و سپس به صلیب سرخ تحویل داده شد.

خانواده او در بیانیه‌ای گفتند: «دخترمان قوی، باایمان و شجاع است. اکنون آگام و خانواده‌ ما می‌توانند روند بهبودی را آغاز کنند، اما بهبودی کامل نخواهد بود تا زمانی که همه گروگان‌ها به خانه بازگردند.»

دو گروگان دیگر، گادی موشه، ۸۰ ساله، و آربل یاهود، ۲۹ ساله بودند که هر دو در جریان حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ از کيبوتص Nir Oz ربوده شده بودند.

هنگام آزادی سه گروگان اسرائيلی، ده‌ها شبه‌نظامی فلسطینی در این محل تجمع کرده بودند که نمایشی از سوی حماس بود تا نشان دهد علیرغم بمباران‌های شدید ۱۵ ماهه توسط ارتش اسرائيل، همچنان حضور قوی در غزه دارد.

زندانیان فلسطینی، که شامل ۳۰ نفر زیر سن قانونی و برخی از اعضای گروه‌های فلسطینی محکوم به مشارکت در حملات مرگ‌بار در اسرائیل هستند، در طول روز به کرانه باختری یا غزه منتقل خواهند شد.


آگام برگر در میان خانواده خود

همچنین انتظار می‌رود پنج تبعه تایلندی که در جریان حمله حماس به اسرائیل در سال ۲۰۲۳ ربوده شده‌اند، بر اساس یک توافق جداگانه توسط شبه‌نظامیان در غزه آزاد شوند. اسرائیل و حماس این موضوع را تأیید کرده‌اند.

اسرائیلی‌ها در میدانی که به میدان گروگان‌ها معروف شده است، در مرکز تل‌آویو جمع شده بودند و از صفحه نمایش بزرگ نصب شده در میدان، آزادی گروگان‌ها را دنبال می‌کردند. این میدان جایی است که مردم در ماه‌های گذشته برای آزادی گروگان‌ها کمپین برگزار کرده‌اند. آنها با دیدن آزادی گروگان‌ها روی صفحه نمایش ‌غول‌آسا، شادی کرده و گریه می‌کردند. گروگان‌ها برای درمان به بیمارستان منتقل خواهند شد.

در جریان حمله حماس به اسرائیل، حدود ۱۲۰۰ نفر کشته و بیش از ۲۵۰ گروگان ربوده شدند. این خونین‌ترین حمله به یهودیان از زمان هولوکاست بود. پاسخ نظامی اسرائیل نیز بیش از ۴۷۰۰۰ فلسطینی را کشت و این منطقه ۲.۳ میلیون نفری را به ویرانه تبدیل کرده است.

حدود نیمی از گروگان‌ها در ماه بعد در جریان تنها آتش‌بس قبلی آزاد شدند، و برخی دیگر در طول عملیات نظامی اسرائیل در غزه، چه زنده و چه مرده، پیدا شده‌اند.

اسرائیل هنوز ۸۹ گروگان را در غزه فهرست کرده است که حدود ۳۰ نفر از آنها به صورت غیابی مرده اعلام شده‌اند.

در جریان جنگ ناشی از حمله حماس، اسرائیل رهبران حماس و حزب‌الله لبنان را کشته و ضربات بزرگی به شبکه نیابتی ایران در خاورمیانه وارد کرده است. سقوط رئیس‌جمهور سوریه، بشار اسد، که مورد حمایت ایران است، نیز برای اسرائیل یک موفقیت بود.






نظر شما درباره این مقاله:







سالم‌ترین چای برای نوشیدن کدام است؟
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 30.01.2025, 12:17

سالم‌ترین چای برای نوشیدن کدام است؟


در یک روز سرد، هیچ چیز به اندازه‌ی نشستن زیر یک پتوی گرم و نوشیدن یک فنجان چای داغ آرامش‌بخش نیست. اما چای چیزی بیش از یک نوشیدنی آرامش‌بخش و تأمین‌کننده‌ی آب بدن در هوای سرد است.

پس از آب، چای دومین نوشیدنی محبوب در جهان است. از چای سبز و نعناع گرفته تا بابونه، هر نوع چای طعم منحصربه‌فرد و فواید سلامتی خاص خود را دارد.

چای به طور کلی نه تنها خوش‌طعم است، بلکه حاوی پلی‌فنول‌های مفید یا همان آنتی‌اکسیدان‌های گیاهی برای سلامتی نیز هست.

تحقیقات نشان می‌دهند که نوشیدن چای سبز و چای سیاه می‌تواند به کاهش خطر بیماری‌های قلبی عروقی کمک کند. نوشیدن چهار فنجان یا بیشتر چای در روز با کاهش خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ مرتبط است.

همچنین مطالعات نشان می‌دهند که افرادی که چای می‌نوشند تراکم استخوانی بهتری دارند و کمتر در معرض پوکی استخوان و شکستگی قرار می‌گیرند.

علاوه بر آن مصرف چای با کاهش خطر ابتلا به بیماری‌های شناختی مانند آلزایمر و زوال عقل همراه است و گزارش شده افرادی که روزانه دو فنجان یا بیشتر چای می‌نوشند، کمتر در معرض خطر ابتلا به پارکینسون قرار دارند.

اما چای‌ها چگونه با یکدیگر مقایسه می‌شوند و کدام یک از همه سالم‌تر است؟

چای سبز: یک نوشیدنی همه‌کاره

چای سبز در انواع مختلفی موجود است؛ از جمله سنچا، ماچا، گیووکورو، لانگ‌جینگ و گان‌پودر.

چای سبز مانند چای سیاه از گیاه «کاملیا سیننسیس» تهیه می‌شود، اما برگ‌های آن بلافاصله بخار داده شده یا تفت داده می‌شوند تا رنگ سبز خود را حفظ کنند.

این چای به دلیل اثرات تقویت‌کننده سلامتی به‌طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است. پژوهش‌ها نشان می‌دهد افرادی که چای سبز می‌نوشند، در مقایسه با افرادی که چای نمی‌نوشند، کمتر به سرطان‌های اندومتر، ریه، دهان و تخمدان مبتلا می‌شوند.

همچنین این افراد کمتر در معرض خطر ابتلا به سرطان لنفوم غیرهوچکین، بیماری‌های قلبی-عروقی، ضعف جسمانی و اختلالات شناختی مانند زوال عقل هستند.

چای سیاه: کمک‌کننده به کاهش کلسترول

چای سیاه نیز از گیاه کاملیا سیننسیس تهیه می‌شود، اما برخلاف چای سبز برگ‌های آن کاملاً اکسید می‌شوند. فرآیندی که باعث می‌شود رنگ سیاه مشخص چای سیاه ایجاد شود.

چای سیاه کافئین بیشتری نسبت به چای سبز دارد و میزان کاته‌چین‌های مفید آن کمتر از چای سبز است. انواع مختلفی از چای سیاه وجود دارد؛ از جمله ارل گری، دارجلینگ، صبحانه انگلیسی و سیلان.

این چای فواید مختلفی برای سلامتی دارد از جمله کاهش کلسترول بد در افرادی که در معرض خطر بیماری‌های قلبی هستند، تقویت سلامت استخوان‌ها، افزایش هوشیاری ذهنی و تمرکز و کاهش خطر حمله قلبی، بیماری پارکینسون، سرطان‌های گوارشی و آرتریت روماتوئید.

با این حال تأثیر محافظتی چای سیاه ممکن است نسبتاً کم باشد.

چای نعناع: آرام‌کننده‌ی معده

چای نعناع که از دم کردن برگ‌های تازه یا خشک‌شده‌ی نعناع در آب داغ تهیه می‌شود بدون کافئین است و قرن‌ها به عنوان یک ضدتهوع طبیعی مورد استفاده قرار گرفته است.

اگرچه مطالعات کافی درباره‌ی چای نعناع انجام نگرفته است، اما روغن نعناع موجود در برگ‌های این گیاه اثرات مثبتی بر سیستم گوارشی دارد.

چای بابونه: آرام‌بخشی با فواید متعدد

چای بابونه بدون کافئین است و از دم کردن گل‌های خشک بابونه در آب داغ تهیه می‌شود.

از این چای اغلب به عنوان یک نوشیدنی آرام‌بخش استفاده می‌شود و گاهی با گیاهان دیگری مانند نعناع، گل بامیه (هیبیسکوس) و علف لیمو ترکیب می‌شود.

تحقیقات نشان داده است که چای بابونه در بهبود کیفیت خواب، به‌ویژه برای افرادی که در طول شب مکرراً از خواب بیدار می‌شوند، تاثیر دارد.

این چای همچنین به کنترل قند خون در افراد مبتلا به دیابت نوع ۲ کمک می‌کند. کاهش التهاب در دهان و دستگاه گوارش به ویژه در بیماران سرطانی و همچنین تسکین مشکلات پوستی، افسردگی و استفراغ در آنان از جمله فواید این چای است.

چای زنجبیل: تسکین‌دهنده تهوع

چای زنجبیل قرن‌ها به عنوان یک روش طبیعی برای کاهش حالت تهوع استفاده شده است.

این چای نیز مانند سایر چای‌های گیاهی بدون کافئین است و از دم کردن زنجبیل تازه یا خشک‌شده در آب داغ تهیه می‌شود.

این چای به کاهش تهوع در دوران بارداری کمک می‌کند. همچنین حالت تهوع و استفراغ ناشی از درمان سرطان را در بیماران تسکین می‌دهد.

چای زنجبیل همچنین دارای خواص ضدالتهابی قوی است که می‌تواند به کاهش سطح تری‌گلیسیرید، بهبود فشار خون و کاهش علائم آرتروز کمک کند.

اما کدام چای سالم‌ترین است؟

با توجه به ویژگی‌های مفید و چشمگیر چای سبز، بسیاری آن را سالم‌ترین نوشیدنی جهان می‌دانند.

اما اگر چای سبز مورد علاقه‌ی شما نیست، گزینه‌های دیگری مانند چای نعناع و بابونه نیز وجود دارند که علاوه بر فواید سلامتی، انتخاب‌های مناسبی برای افرادی هستند که به دنبال چای‌های بدون کافئین هستند.

یورونیوز فارسی






نظر شما درباره این مقاله:







ترامپ؛ گوانتانامو، بازداشتگاه جدید مهاجران
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 30.01.2025, 12:07

ترامپ؛ گوانتانامو، بازداشتگاه جدید مهاجران







نظر شما درباره این مقاله:







درخواست ۱۲ کشور اروپایی برای محافظت از انتخابات
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 30.01.2025, 10:27

درخواست ۱۲ کشور اروپایی برای محافظت از انتخابات







نظر شما درباره این مقاله:







ماشاالله کرمی از تمام اتهامات خود تبرئه شد
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 30.01.2025, 10:24

ماشاالله کرمی از تمام اتهامات خود تبرئه شد







نظر شما درباره این مقاله:







درباره ویژگی‌های رهبری ملی برای ایران ">
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 30.01.2025, 10:22

درباره ویژگی‌های رهبری ملی برای ایران







نظر شما درباره این مقاله:







عراقی قرآن‌سوز در سوئد به ضرب گلوله کشته شد
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 30.01.2025, 9:05

عراقی قرآن‌سوز در سوئد به ضرب گلوله کشته شد


رسانه‌های محلی سوئد گزارش دادند سلوان مومیکا، پناهجوی عراقی که به دلیل سوزاندن قرآن شهرت داشت، روز پنجشنبه در آپارتمانش در شهر سودرتلیه (Sodertalje) سوئد به ضرب گلوله کشته شد.

طبق گزارش‌های محلی، مقامات سوئدی پس از دریافت اطلاعاتی درباره یک تیراندازی در حدود نیمه‌شب چهارشنبه در محل حادثه حاضر شدند و در جستجوی مهاجم بودند.

رسانه دولتی سوئد SVT گزارش داد: «جسد مردی در یک خانه در منطقه هووشو در سودرتلیه اواخر چهارشنبه شب با شلیک گلوله به قتل رسیده بود پیدا شد... او سلوان مومیکا، ۳۸ ساله، است که بر اثر جراحات ناشی از اصابت گلوله جان باخته است.»

تحقیقات درباره این حادثه در جریان است و پلیس سوئد هنوز مرگ او را تأیید نکرده است.

دانیل ویکدال، سخنگوی پلیس استکهلم، اعلام کرد که یک مظنون برای بازجویی تحت بازداشت پلیس قرار گرفته است.

سلوان مومیکا  ۳۸ ساله که پیشتر گویا عضو گروه‌های شبه‌نظامی عراق بوده، پس از دو بار اقدام به سوزاندن قرآن در سال ۲۰۲۳ به عنوان اعتراضی علیه اسلام، با تهدیدهای مرگ مواجه شده بود.

او در سال ۲۰۱۸ از عراق به سوئد آمد و در سال ۲۰۲۱ مجوز اقامت سه ساله دریافت کرد.

مومیکا، که اهل منطقه الحمدانیه در شرق موصل بود، در ۳۰ ژوئن نسخه‌ای از کتاب مقدس مسلمانان را در مقابل بزرگ‌ترین مسجد استکهلم لگدمال کرد و چندین صفحه از آن را آتش زد.

اقدام او خشم گسترده‌ای را برانگیخت، نخست در مقابل یک مسجد در استکهلم و سپس در برابر سفارت عراق.

اعتراضات علیه سوزاندن قرآن توسط مومیکا، که یک مسیحی عراقی و رهبر یک گروه شبه‌نظامی در نینوا بود، این هفته در سراسر عراق ادامه یافت.

پلیس سوئد بر اساس قوانین آزادی بیان در این کشور، برای این اقدام به او مجوز داده بود.

مومیکا چند سال پیش پس از مواجهه با چندین پرونده قضایی از جمله اتهامات فریبکاری، به سوئد پناهنده شد. عراق رسماً از سوئد خواسته بود که او را برای محاکمه بر اساس قوانین کیفری عراق مسترد کند.






نظر شما درباره این مقاله:







احمد الشرع رئیس‌جمهور موقت سوریه شد
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 29.01.2025, 22:38

احمد الشرع رئیس‌جمهور موقت سوریه شد


احمد الشرع، رهبر سابق گروه شورشی “هیئت تحریر الشام” (HTS)، که عملیات نظامی برای سرنگونی رئیس جمهور سابق سوریه، بشار اسد، را ماه گذشته رهبری کرد، به عنوان رئیس جمهور سوریه برای یک “دوره انتقالی” منصوب شده است. 

انتخاب الشرع، که از اوایل دسامبر به عنوان رهبر دفاکتو کشور فعالیت می‌کرد، پس از نشست رهبران گروه‌های شورشی در روز چهارشنبه انجام شد و توسط یک سخنگوی نظامی اعلام گردید. 

سخنگوی مذکور همچنین مجموعه‌ای از تغییرات دیگر را اعلام کرد، از جمله انحلال پارلمان سوریه، تشکیل یک شورای قانون‌گذاری انتصابی، و لغو قانون اساسی سال ۲۰۱۲ این کشور. نهادهای نظامی و امنیتی سوریه نیز منحل شدند تا توسط نهادهای امنیتی و ارتش جدید جایگزین شوند. 

علاوه بر این، تمامی گروه‌های مسلح در سوریه باید منحل شده و در ارتش ملی جدید ادغام شوند. ظاهراً دستور انحلال گروه‌های مسلح شامل هیئت تحریر الشام نیز می‌شود، اگرچه نام این گروه به طور صریح ذکر نشده است. این گروه در حال حاضر به عنوان قدرت دفاکتو در کشور شناخته می‌شود. 

الشرع اعلام کرد که اولویت‌های کشور عبارتند از “پر کردن خلاء قدرت، حفظ صلح مدنی، و ساخت نهادهای دولتی”. 

دولت انتقالی قرار است در ماه مارس قدرت را به یک دولت جدید واگذار کند، اما مشخص نیست که این انتقال چگونه مدیریت خواهد شد. الشرع در مصاحبه‌ای با شبکه العربیه ماه گذشته اعلام کرد که برگزاری انتخابات ممکن است تا چهار سال طول بکشد و بازنویسی قانون اساسی کشور نیز سه سال زمان ببرد. 

الشرع وعده داد که یک کنفرانس گفت‌وگوی ملی برگزار کند تا اطمینان حاصل شود که دوران پس از اسد همه جنبه‌های جامعه سوری را در بر می‌گیرد، اما این رویداد بارها به تعویق افتاده است. وی بیشتر با افراد به صورت انفرادی دیدار کرده است تا با احزاب سیاسی. 

انحلال گروه‌های نظامی موضوعی حساس است. حضور و نقش این گروه‌ها به یک مسئله فوری تبدیل شده است، چرا که دولت موقت سوریه – که تقریباً به طور کامل توسط افراد منتخب هیئت تحریر الشام هدایت می‌شود – تلاش می‌کند قدرت را تثبیت کند. 

هیئت تحریر الشام که در ابتدا شاخه‌ای از القاعده در سوریه بود، تا زمان آغاز عملیات نظامی برای سرنگونی رژیم اسد در سال گذشته، به قدرتمندترین گروه شورشی سوریه تبدیل شد. تحت هدایت این گروه، مجموعه‌ای از گروه‌های مخالف در سراسر کشور در این عملیات نظامی مشارکت کردند. 

در اواسط ژانویه، وزارت دفاع سوریه اعلام کرد که با گروه‌های مختلف مشورت خواهد کرد تا ببیند چگونه می‌توانند یک ارتش متحد تشکیل دهند. 

چالش‌های زیادی وجود دارد، چرا که بسیاری از گروه‌های شورشی اسلام‌گرای رادیکال – که بخشی از ارتش ملی سوریه تحت حمایت ترکیه را تشکیل می‌دهند – به اندازه نیروهای هیئت تحریر الشام منظم نیستند و با ایدئولوژی این گروه تفاوت دارند. سقوط ناگهانی رژیم اسد همچنین باعث شد تا انبارهای سلاح، تانک‌ها و توپخانه‌ها در سراسر سوریه بدون محافظت باقی بمانند، که برخی از آن‌ها به دست شورشیان افتاده است. 

الشرع و وزیر دفاع تقریباً به صورت روزانه با گروه‌های شورشی جلسه برگزار کرده‌اند و به رهبران آن‌ها پست‌های کلیدی در دولت موقت داده‌اند، مانند انتصاب آن‌ها به عنوان استانداران. 

این سوال که چگونه می‌توان انحصار سلاح را به دولت سوریه بازگرداند، برای حفظ ثبات داخلی کشور حیاتی تلقی می‌شود. 

قدرت‌های خارجی در حال نظارت هستند تا ببینند آیا سوریه مسیر فعلی خود به سمت ثبات را حفظ می‌کند یا خیر. آن‌ها نگران تکرار سناریوی لیبی هستند، جایی که کشور توسط گروه‌های درگیر تقسیم شد و پس از سرنگونی دیکتاتور دیرینه، معمر قذافی، با بی‌قانونی گسترده مواجه شد. 

دولت موقت برای تقویت دولت و ارتش نوپای خود، از قدرت‌های منطقه‌ای درخواست حمایت کرده و به دنبال جلب کمک‌های مالی و مشروعیت بین‌المللی است. اولین سفر خارجی این دولت به عربستان سعودی و سپس به ترکیه بود، جایی که وزیر امور خارجه توسط وزیر دفاع و رئیس سازمان اطلاعات همراهی شد. 

در حالی که دولت انتقالی تلاش می‌کند قدرت را در داخل تثبیت کند، با نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) که تحت حمایت ایالات متحده هستند و یک نیروی نظامی تحت رهبری کردهاست و یک سوم کشور را کنترل می‌کند، نیز در حال مذاکره است. SDF درخواست کرده است که در ارتش جدید سوریه تا حدی استقلال نظامی خود را حفظ کند، اما دولت این درخواست را رد کرده است. 

در حالی که مذاکرات ادامه دارد، درگیری‌ها بین SDF و ارتش ملی سوریه تحت حمایت ترکیه در شمال سوریه همچنان در حال تشدید است.

منبع: گاردین






نظر شما درباره این مقاله:







گفت‌وگو با رحیم قمیشی درباره کمپین رفع حصر ">
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 29.01.2025, 21:00

گفت‌وگو با رحیم قمیشی درباره کمپین رفع حصر







نظر شما درباره این مقاله:







بهروز احسانی و مهدی حسنی کماکان
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 29.01.2025, 20:07

بهروز احسانی و مهدی حسنی کماکان







نظر شما درباره این مقاله:







نامه سعید ماسوری، زندانی سیاسی
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 29.01.2025, 19:55

نامه سعید ماسوری، زندانی سیاسی







نظر شما درباره این مقاله:







تورم سبد معیشت بالای ۵۰ درصد است
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 29.01.2025, 19:52

تورم سبد معیشت بالای ۵۰ درصد است







نظر شما درباره این مقاله:







دشواری‌های مذاکرات جمهوری اسلامی و ترامپ
">
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 29.01.2025, 19:05

دشواری‌های مذاکرات جمهوری اسلامی و ترامپ







نظر شما درباره این مقاله:







اوپن‌ای‌آی شرکت چینی را به سرقت فناوری خود متهم کرد
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 29.01.2025, 18:59

اوپن‌ای‌آی شرکت چینی را به سرقت فناوری خود متهم کرد


اوپن‌ای‌آی، شرکت سازنده ChatGPT، اعلام کرده که شواهدی در اختیار دارد که نشان می‌دهد استارت‌آپ چینی «دیپ‌سیک» (DeepSeek) از فناوری این شرکت برای ایجاد یک مدل هوش مصنوعی رقیب استفاده کرده است؛ موضوعی که نگرانی‌ها درباره «سرقت مالکیت فکری» در این صنعت پررشد را افزایش می‌دهد.

اوپن‌ای‌آی معتقد است که دیپ‌سیک، که توسط «لیانگ ونفنگ» (Liang Wenfeng)، نخبه ریاضیات، تأسیس شده است، از فرآیندی به نام “تقطیر” (Distillation) استفاده کرده است. این روش باعث می‌شود مدل‌های کوچک‌تر هوش مصنوعی با یادگیری از مدل‌های بزرگ‌تر، عملکرد بهتری داشته باشند.

اگرچه این روش در توسعه هوش مصنوعی رایج است، اما اوپن‌ای‌آی می‌گوید دیپ‌سیک ممکن است با استفاده از این تکنیک، قوانین این شرکت را نقض کرده باشد.

یک منبع نزدیک به اوپن‌ای‌آی روز چهارشنبه به «فایننشال تایمز» گفت:  “مشکل اینجاست که وقتی کسی فناوری ما را برداشته و از آن برای ساخت محصول خود استفاده می‌کند، این نقض قوانین محسوب می‌شود.”

تحقیقات مایکروسافت درباره دسترسی دیپ‌سیک به داده‌های اوپن‌ای‌آی

طبق گزارش منابع خبری «بلومبرگ»، پژوهشگران امنیتی مایکروسافت، که میلیاردها دلار در اوپن‌ای‌آی سرمایه‌گذاری کرده است، پاییز گذشته متوجه شدند که افرادی با «احتمال ارتباط با دیپ‌سیک»، حجم عظیمی از داده‌ها را از طریق «رابط برنامه‌نویسی کاربردی» (API) اوپن‌ای‌آی جمع‌آوری می‌کنند.

مایکروسافت این موضوع را به اوپن‌ای‌آی اطلاع داد — زیرا این اقدام ممکن است ناقض شرایط خدمات این شرکت باشد — و هر دو شرکت در حال بررسی این موضوع هستند که آیا فعالیت‌های غیرمجاز صورت گرفته است یا نه.

قوانین اوپن‌ای‌آی به‌وضوح اعلام می‌کند که کاربران اجازه ندارند از فناوری این شرکت نسخه‌برداری کنند یا از خروجی آن برای ساخت مدل‌های هوش مصنوعی رقابتی استفاده کنند.

سال گذشته، اوپن‌ای‌آی و شریکش مایکروسافت، تحقیقاتی را انجام دادند و حساب‌هایی را که مشکوک به ارتباط با دیپ‌سیک بودند، مسدود کردند.

به گفته منابع فایننشال تایمز، این حساب‌ها از ابزارهای اوپن‌ای‌آی به روش‌هایی استفاده می‌کردند که ممکن بود قوانین این شرکت را نقض کند.

یک سخنگوی اوپن‌ای‌آی روز چهارشنبه به «نیویورک پست» گفت:  “ما می‌دانیم که گروه‌هایی در جمهوری خلق چین (PRC) به‌طور فعال در تلاش هستند تا با استفاده از روش‌هایی مانند تقطیر، مدل‌های پیشرفته هوش مصنوعی ایالات متحده را تقلید کنند.”

وی افزود: “ما از نشانه‌هایی که نشان می‌دهد دیپ‌سیک ممکن است مدل‌های ما را به‌طور نامناسبی تقطیر کرده باشد، آگاه هستیم و در حال بررسی این موضوع هستیم. اطلاعات بیشتری که به دست آوریم، منتشر خواهیم کرد.”

او همچنین تأکید کرد که اوپن‌ای‌آی “همکاری نزدیکی با دولت ایالات متحده دارد تا از مدل‌های قدرتمند هوش مصنوعی که در این کشور ساخته می‌شوند، محافظت کند.”

نگرانی‌های امنیتی درباره دیپ‌سیک و ارتباط آن با چین

نیویورک پست گزارش داده است که نیروی دریایی ایالات متحده استفاده از دیپ‌سیک را برای اعضای خود ممنوع کرده است، زیرا این نگرانی وجود دارد که دولت چین ممکن است از داده‌های حساس سوءاستفاده کند.

علاوه بر این، کارشناسان به نیویورک پست گفته‌اند که دیپ‌سیک یک تهدید بزرگ برای امنیت ملی محسوب می‌شود، چراکه مقادیر عظیمی از داده‌های کاربران، از جمله آدرس‌های IP و ضربه‌های صفحه‌کلید را ثبت کرده و آن‌ها را روی سرورهای مستقر در چین ذخیره می‌کند — مشابه نگرانی‌هایی که منجر به محدودیت‌های گسترده علیه تیک‌تاک شد.

در روزهای اخیر، برخی کارشناسان فناوری احتمال داده‌اند که دیپ‌سیک از طریق سرقت مالکیت فکری، مزایایی به دست آورده باشد.


«لیانگ ونفنگ» طراح دیپ‌سیک

«دیوید سَکس» (David Sacks)، مشاور  پیشین رئیس‌جمهور دونالد ترامپ در زمینه هوش مصنوعی و رمزارزها، در مصاحبه‌ای با شبکه «فاکس نیوز» گفت:  “در هوش مصنوعی، روشی وجود دارد که طی آن یک مدل از مدل دیگر تقلید کرده و دانش آن را کپی می‌کند. شواهد قوی وجود دارد که نشان می‌دهد دیپ‌سیک این کار را با مدل‌های اوپن‌ای‌آی انجام داده است.”

با این حال، او هیچ مدرک مشخصی برای این ادعا ارائه نکرد.

انتقاد از حمایت از دیپ‌سیک در آمریکا

«جاش کوشنر» (Josh Kushner)، سرمایه‌گذار اصلی اوپن‌ای‌آی از طریق شرکت سرمایه‌گذاری Thrive Capital، به شدت از چهره‌های فناوری آمریکایی که موفقیت دیپ‌سیک را تحسین کرده‌اند، انتقاد کرد.

کوشنر روز دوشنبه در شبکه اجتماعی X نوشت:  “تکنولوژیست‌های به‌اصطلاح ‘حامی آمریکا’ به‌طور علنی از یک مدل چینی حمایت می‌کنند که با استفاده از مدل‌های پیشرفته آمریکایی آموزش دیده است، با تراشه‌هایی که احتمالاً تحریم‌های صادراتی را نقض می‌کنند و — طبق شرایط خدمات خودشان — داده‌های مشتریان آمریکایی را به چین منتقل می‌کنند.”

آیا دیپ‌سیک از مدل GPT-4 اوپن‌ای‌آی استفاده کرده است؟

برخی کارشناسان هوش مصنوعی معتقدند که مدل دیپ‌سیک احتمالاً با استفاده از GPT-4 اوپن‌ای‌آی آموزش داده شده است — که در این صورت، نقض شرایط خدمات این شرکت محسوب می‌شود.

کارشناسان می‌گویند این امر در میان استارت‌آپ‌های هوش مصنوعی در چین و ایالات متحده رایج است که از نتایج مدل‌های معتبر برای بهبود سیستم‌های خود استفاده کنند.

«ریت‌ویک گوپتا» (Ritwik Gupta)، دانشجوی دکتری در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، به فایننشال تایمز گفت:  “بسیاری از استارت‌آپ‌ها و محققان از پاسخ‌های مدل‌های تجاری هوش مصنوعی مانند ChatGPT برای آموزش مدل‌های خود استفاده می‌کنند.”

او اضافه کرد:  “این کار باعث صرفه‌جویی در زمان و هزینه می‌شود، زیرا آن‌ها دیگر نیازی به جمع‌آوری بازخورد انسانی ندارند.”

چالش اوپن‌ای‌آی: حفظ فناوری در برابر کپی‌برداری

چالش اصلی اوپن‌ای‌آی این است که چگونه می‌تواند از فناوری خود محافظت کند، درحالی‌که همچنان دسترسی به هوش مصنوعی را برای کاربران ممکن می‌سازد.

این شرکت اعلام کرده که به‌طور فعال از مالکیت فکری خود دفاع می‌کند.

در بیانیه‌ای که به فایننشال تایمز ارسال شده، اوپن‌ای‌آی اعلام کرد: “ما می‌دانیم که شرکت‌ها، از جمله شرکت‌های چینی، همیشه در تلاش هستند تا **مدل‌های هوش مصنوعی ما را کپی کنند.”

اوپن‌ای‌آی همچنین اشاره کرد که به‌طور نزدیک با دولت ایالات متحده همکاری می‌کند تا از سرقت فناوری‌های پیشرفته هوش مصنوعی جلوگیری کند.

دیپ‌سیک چگونه با بودجه‌ای کمتر، مدل قدرتمندی توسعه داد؟

مدل هوش مصنوعی اخیر دیپ‌سیک، به نام R1، توانسته عملکردی مشابه مدل‌های پیشرفته آمریکا داشته باشد، درحالی‌که با بودجه‌ای به‌مراتب کمتر توسعه یافته است.

دیپ‌سیک ادعا می‌کند که تنها با ۲,۰۴۸ کارت گرافیک Nvidia H800 و با هزینه‌ای ۵/۶ میلیون دلاری توانسته مدل خود را آموزش دهد. این مدل ۶۷۱ میلیارد پارامتر دارد.

افت سهام انویدیا در پی ظهور دیپ‌سیک

ظهور دیپ‌سیک باعث سقوط سنگین بازار سهام وال‌استریت در روز دوشنبه شد.

شرکت انویدیا (Nvidia)، تأمین‌کننده اصلی سخت‌افزارهای هوش مصنوعی، شاهد افت ۱۷ درصدی ارزش سهام خود بود و ۵۸۹ میلیارد دلار از ارزش بازار خود را از دست داد.

با این حال، سهام انویدیا روز سه‌شنبه ۹ درصد افزایش یافت، زیرا سهام شرکت‌های فناوری دوباره رشد کردند.

آیرونی: اوپن‌ای‌آی خود با اتهام سرقت مالکیت فکری مواجه است

نکته جالب اینجاست که اوپن‌ای‌آی خود با شکایاتی درباره استفاده غیرمجاز از محتوای دارای حق نشر روبه‌رو شده است.

روزنامه نیویورک تایمز و چندین ناشر دیگر، از اوپن‌ای‌آی شکایت کرده‌اند و ادعا دارند که این شرکت بدون مجوز از آثار آن‌ها برای آموزش ChatGPT استفاده کرده است.

در ماه مه سال گذشته، اوپن‌ای‌آی با شرکت نیوز کورپ (News Corp) قرارداد چندساله‌ای امضا کرد که به این شرکت دسترسی به محتوای جاری و آرشیوی ناشران بزرگی مانند وال‌استریت ژورنال، تایمز لندن، نیویورک پست و دیگر رسانه‌های تحت مالکیت نیوز کورپ را می‌داد.

اوپن‌ای‌آی همچنین قراردادهای مشابهی با ناشرانی مانند Condé Nast، Le Monde و Prisa Media امضا کرده است.






نظر شما درباره این مقاله:







راهپیمایی مردم اراک در اعتراض به مازوت سوزی
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 29.01.2025, 18:00

راهپیمایی مردم اراک در اعتراض به مازوت سوزی







نظر شما درباره این مقاله:







ادامه خروج سرمایه‌گذاران خارجی از ایران
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 29.01.2025, 16:44

ادامه خروج سرمایه‌گذاران خارجی از ایران


شوک‌های پیاپی به بازار لپ تاپ و حوزه فناوری ایران حالا ابعاد تازه و ترسناک‌تری به خود گرفته و تنها در ۱۰ روز گذشته هم سرمایه‌گذاران و هم دو برند مهم ایسوس و لنوو ایران را ترک کرده‌اند.
به گزارش اقتصاد24، به این ترتیب بود که روندی که از دی ماه سال جاری با خروج صافولا از ایران آغاز شد و این بار به تحریم ایران از سوی دو برند بزرگ فناوری رسید. محمدرضا فرجی تهرانی، رئیس اتحادیه فناوران رایانه، آن‌طور که از بازار لپ‌تاپ خبر داده است، برند‌هایی مانند ایسوس و لنوو، به دلیل فشار‌های بین‌المللی، ایران را تحریم و ترک کرده‌اند.

پس از تشدید تحریم‌های بین‌المللی و فشار‌های ایالات متحده، و البته همزمان با بازگشت ترامپ به قدرت و کاخ سفید در آمریکا بود که تعدادی از برند‌های بزرگ فناوری فعالیت‌های خود در ایران را محدود یا متوقف کرده‌اند و در این بین شرکت ایسوس دسترسی کاربران ایرانی به وب‌سایت رسمی خود را مسدود کرده است. پیش‌تر نیز شرکت‌هایی مانند IBM، HP و Apple فعالیت‌های خود را در ایران محدود یا به‌طور کامل متوقف کرده بودند.

کما اینکه فرشید فرزانگان، رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و امارات، با اشاره به خروج سرمایه‌گذاران خارجی از بازار ایران، این روند را زنگ خطری برای اقتصاد کشور دانسته و اظهار داشته است: «خروج برند‌های خارجی از ایران زنگ خطری برای اقتصاد ماست! آیا این شرکت‌ها خبر‌هایی دارند که ما نداریم؟»

می‌گویند اقتصاد همیشه زودتر می‌شنود و سیاست اگر به اقتصاد نگاه کند زودتر درخواهد یافت که چه در پیش است. اکنون نیز خروج این طور عجیب شرکت‌های بزرگ و تشدید تحریم‌ها شاید نشانه‌هایی دارد که باید به آن توجه کرد.

خروج شرکت‌های بزرگ و پیغامی از اقتصاد به سیاست
ماجرا این است که در ماه‌های اخیر، خروج سرمایه‌گذاران و برند‌های خارجی از ایران به روندی نگران‌کننده تبدیل شد و شاید بتوان گفت آغاز موج جدید خروج سرمایه‌گذاران خارجی، با خروج صافولا از ایران شروع شد. صافولا (به عربی: مجموعة صافولا) یک هولدینگ بین‌المللی تولید مواد غذایی عربستان سعودی است که زیر مجموعه‌هایی در کشور‌های خاورمیانه و شمال آفریقا دارد.

شرکت صافولا بهشهر یک شرکت ایرانی-عربستانی بود و در تولید روغن خوراکی نقش بسزایی داشت؛ طوری که شرکت‌هایی مانند لادن، بهار و نسترن وابسته به این گروه بودند. در ۱۵ دی‌ماه سال جاری یعنی کمتر از یک ماه پیش بود که خروج شرکت عربستانی صافولا که بخش بزرگی از بازار روغن ایران را در دست داشت، خبر از آغاز موج جدید سرمایه‌گذاران خارجی داد.

وداع با صافولا؛ بازی سیاست در زمین اقتصاد!
اما در مورد خروج صافولا از ایران، علی شریعتی، عضو اتاق بازرگانی ایران، به تجارت نیوز گفته بود که «واقعیت این است که دلیل خروج صافولا از ایران به طور رسمی اعلام نشده، اما تنها دلیل قابل حدس این است که با توجه به قطعی شدن بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، ممکن است عربستان تصمیم داشته باشد سطح روابط خود با ایران را کاهش دهد چراکه به نظر نمی‌رسد دلیل دیگری در میان باشد.»اما پس از صافولا، این بار مالک اماراتی هایپراستار تصمیم به خروج از ایران گرفت و همچنین زمزمه‌هایی از خروج سرمایه‌گذار خارجی دیجی‌کالا شنیده شد.

مالک اماراتی هایپراستار هم رفت
هایپر استار فروشگاهی زنجیره‌ای در ایران است که شعبه‌هایی در شهر‌های تهران، ارومیه، شیراز، اصفهان، یزد، قزوین، اهواز، کرج، قم، مشهد، سیرجان و بندرعباس دارد. نخستین شعبهٔ این فروشگاه در سال ۱۳۸۸ در غرب تهران افتتاح شد. از سال ۱۳۹۷ این مجموعه اقدام به همکاری با مجموعه اسنپ‌مارکت از گروه اسنپ در راستای فروش آنلاین کرد و در حال حاضر در ۱۲ شهر ایران علاوه بر سرویس آفلاین و خرید در محل امکان فروش آنلاین نیز برای کاربران ایجاد کرده است.

اولین شعبه هایپر استار نیز در ایران در اتوبان باکری در غرب تهران آغاز به کار کرد. البته، سرمایه گذاران این مجموعه ایرانی نیستند. هایپر استار با شراکت کارفور و یک هلدینگ اماراتی تحت عنوان ماجد الفطیم وارد ایران شد. جالب است بدانید که تأسیس اولین هایپرمارکت جهان به سال ۱۹۵۸ میلادی برمی‌گردد. در حال حاضر، بیش از ۳۰ شعبه از این فروشگاه زنجیره‌ای در شهر‌های مختلف ایران فعالیت می‌کند.

آیا دلایل سیاسی در پشت صحنه خروج سرمایه گذاران است؟
اکنون نیز گفته می‌شود که شورای شهر با واگذاری ملک هایپراستار شعبه باکری واقع در منطقه ۵ تهران به بانک شهر موافقت کرد. بر اساس این مصوبه قرار است تا دو سال دیگر این فروشگاه جای خود را به فروشگاه شهروند بدهد. نکته این جاست که گویا مالک اماراتی هایپراستار بخشی از مالکیت دیجی کالا و اسنپ را نیز دارد و احتمال خروج سرمایه گذاران همه این استارتاپ‌ها نیز حالا شنیده می‌شود.

در واقع این گروه به طور توامان مالک بخش قابل توجهی از سهام اسنپ و همینطور فروشگاه‌های زنجیره‌ای هایپراستار در ایران است. هم چنین به‌نوشتهٔ مجله فوربز، ماجد الفطیم در زمان حیات دومین فرد ثروتمند خاورمیانه بوده است. فروشگاه‌های زنجیره‌ای هایپر استار در ایران متعلق به این گروه است.

مساله، اما این است که در دوره قبلی ریاست جمهوری ترامپ تحریم‌ها علیه ایران به شدت تشدید شد و اکنون عجیب نیست که بازگشت ترامپ باعث نگرانی سرمایه‌گذاران و برند‌های خارجی شود. کما این که اقتصاد ایران سال‌هاست با مشکلاتی نظیر تحریم‌ها، مشکلات و نوسانات ارزی و محدودیت‌های تجاری دست‌وپنجه نرم می‌کند. اما این روز‌ها برند‌ها و سرمایه‌گذاران خارجی هم اقدام به ترک بازار ایران کردند. شرایط فعلی کشور به طرز چشمگیری بر جذب سرمایه‌گذار خارجی تأثیر منفی گذاشته است.

دلایل مختلفی برای این اتفاقات وجود دارد که از مهم‌ترین آن می‌توان به سیاست‌های نامناسب ایران با سایر کشور‌ها و نبود دیپلماسی اقتصادی اشاره کرد. این وضعیت موجب شده ریسک سرمایه‌گذاری در ایران افزایش یابد و برند‌ها و سرمایه‌گذاران هم انگیزه‌ای برای حضور در بازار ایران نداشته باشند.

اگر این شرایط ادامه پیدا کند، قطعاً اقتصاد ایران بیش از پیش در انزوا فرو می‌رود. خروج چنین شرکت‌هایی می‌تواند زنگ خطری برای سیاست‌گذاران باشد تا برای اصلاح رویکرد‌های فعلی دست‌به‌کار شوند.

دومینوی خروج به تحریم شرکت‌های فناوری رسید
چنان چه ادامه این روند موج جدید این خروج‌ها، به شرکت‌های بزرگ بازار لپ‌تاپ نظیر ایسوس و لنوو رسیده است و به گزارش اقتصاد ۲۴، محمدرضا فرجی‌تهرانی، رئیس اتحادیه فناوران رایانه، با اشاره به تحریم‌های جدید علیه برند‌های معروف فناوری، گفته است برند‌هایی مانند ایسوس و لنوو، به دلیل فشار‌های بین‌المللی، ایران را تحریم کرده‌اند. او البته می‌گوید این موضوع تازه‌ای نیست و کشور به طور مکرر در زمینه کالا‌های آی تی با چنین مشکلاتی مواجه بوده است.

البته فرجی‌تهرانی در ادامه به تغییرات اخیر در روند واردات این محصولات اشاره کرد و گفته است که: «به دلیل تحریم‌ها، واردکنندگان مجبور شده‌اند از روش‌های غیرمستقیم برای تامین کالا استفاده کنند. این روند ممکن است مشکلاتی در ثبت سفارش و تخصیص ارز به وجود آورد، چراکه با توجه به خرید غیرمستقیم کالا در مبدا تأمین‌کننده سریع‌تر از گذشته کالا را تحویل داده و پذیرای این موضوع نیست که کالا را دپو یا برای واردکنندگان رزرو کند.»مساله با اهمیت در خروج ایسوس و لنوو، اما این است که اگر خروج سرمایه گذاران با استدلال‌هایی همچون عرضه در بورس یا تغییر سرمایه گذار قابل توجیه یا شاید درک بود، این بار این دو کمپانی مهم ایران را تحریم کرده‌اند و این مساله از این جهت نگران کننده است که اصلی‌ترین برند‌های لپ تاپ ارزان قیمت و میان قیمت عملا بازار ایران را رها کرده‌اند.

ایسوس و لنوو، برند‌هایی از لپ تاپ‌های ارزان قیمت بازار ایران که از دست می‌روند
چنان که برای درک اهمیت این دو برند شاید جالب باشد بدانید در هفته اول بهمن ماه سال جاری نیز دو برند ارزان قیمت لپ تاپ از همین دو کمپانی بوده‌اند.اگر لپ تاپی حتی با کمتر از ۲۰ میلیون تومان در هفته نخست بهمن ماه امسال می‌خواستید، لپ تاپ لنوو مدل IdeaPad N ۴۰۲۰ گزینه مناسبی بوده که اس‌اس‌دی این لپ تاپ ۲۵۶ گیگابایت و رم آن ۴ گیگابایت است؛ و باز گزینه دیگر نیز از برند ایسوس می‌توانید لپ تاپ Vivobook E ۴۱۰ KA Celeron N ۴۵۰۰ را تهیه کنید و این مدل نیز برای کار‌های روزمره و کاربردی است، حدود ۱۵ میلیون تومان قیمت دارد. ظرفیت این لپ تاپ ۶۴ گیگابایت و ۵۱۲ گیگابایت حافظه SSD است. ظرفیت رم آن نیز ۴ گیگابایت است.شاید همین مثال به خوبی اهمیت این لپ تاپ‌ها را در بازار ایران نشان دهد.

چرا شرکت‌های بزرگ و مهم بین‌المللی از بازار ایران می‌روند؟
البته باید توجه داشت که شرکت‌های ایسوس و لنوو هم به طور رسمی اعلام نکرده‌اند که تحریم‌های خاصی علیه ایران وضع کرده‌اند. با این حال، هر دو شرکت تحت قوانین و مقررات بین‌المللی کنترل صادرات و تحریم‌ها، از جمله قوانین دفتر کنترل دارایی‌های خارجی (OFAC) وزارت خزانه‌داری ایالات متحده، فعالیت می‌کنند. این قوانین، فعالیت‌های تجاری با برخی کشورها، از جمله ایران را محدود می‌کند.

در همین حال تحریم ایران از سوی این دو برند بزرگ فناوری، واردات کالا‌های این دو شرکت را سخت می‌کند و متاسفانه این همان روندی است که در مورد ال جی، سامسونگ و اپل نیز بازار ایران به آن مبتلا شد و به دلیل تحریم‌های بین‌المللی، واردات محصولات آن‌ها بسیار سخت شد و احتمال قاچاق بودن کالا‌های آن‌ها به دلیل واردات از طریق مجاری غیررسمی افزایش یافته است. در واقع باید گفت خروج سرمایه‌گذاران خارجی از ایران، روند تجارت برای ایران را بسیار سخت‌تر و عرصه را برای انحصارجویان داخلی باز می‌کند.

به نظر می‌رسد اگر اکنون سیاستمداران کشور هر چه سریع‌تر پالس‌های اقتصاد و تجارت کشور را دریافت نکنند و راهی برای حل بحران نیابند، بازار ایران و به خصوص بازار فناوری کشور به زودی با بحران‌های جدی‌تر و بزرگ تری نیز رو به رو خواهد شد.کما اینکه تجربه دوره پیشین ریاست‌جمهوری ترامپ دستکم به شرکت‌های معتبر بین المللی نشان داده سیاست‌های سخت‌گیرانه او علیه ایران، سرمایه‌گذاران خارجی را از حضور در بازار کشور منصرف کرده است. اکنون با بازگشت او، نگرانی سرمایه‌گذاران نسبت به تشدید تحریم‌ها و افزایش ریسک‌های اقتصادی به‌شدت افزایش یافته است.

این اتفاقات نشان‌دهنده سیگنال نااطمینانی به آینده اقتصادی ایران است. علاوه بر مسائل بین‌المللی، ضعف دیپلماسی اقتصادی و سیاست‌های داخلی نیز بر این روند تأثیرگذار بوده‌اند. نبود برنامه‌ای مشخص برای تعامل با کشور‌های دیگر و افزایش ریسک سرمایه‌گذاری در ایران باعث شده برند‌ها و سرمایه‌گذاران تمایل خود را برای حضور در بازار کشور از دست بدهند. اگر این روند ادامه پیدا کند، اقتصاد ایران بیش از پیش در انزوا فرو می‌رود.

اگر مسئولان به فکر تعامل با دیگر کشورها، از سرگیری مذاکرات با آمریکا و ایجاد زمینه‌های مناسب برای سرمایه‌گذاری نباشند، روند خروج آخرین سرمایه‌گذاران خارجی از ایران متوقف نمی‌شود؛ بلکه تا جایی ادامه پیدا می‌کند که تقریباً هیچ سرمایه‌گذار خارجی‌ای در ایران باقی نماند.

حال در این میان عربده کشان خودسر می‌توانند در خیابان تجمع کنند و علیه مذاکره و گفت‌و‌گو فریاد بزنند، اما مساله این جاست، با توجه به روند نگران کننده خروج دو سرمایه گذار اماراتی و عربستانی از ایران و همزمان با آن تحریم دو برند مهم لپ تاپ کشور، حالا دیگر تجارت خارجی و بازار فناوری ایران در خطر جدی است و البته که بحران بزرگ‌تر خطر فروریختن همان دیوار کوتاه سرمایه گذاری خارجی در کشور است که با مشقت تاکنون حفظ شده است.






نظر شما درباره این مقاله:







ترامپ وکلایی که او را تحت پیگرد قرار داده بودند اخراج
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 29.01.2025, 16:36

ترامپ وکلایی که او را تحت پیگرد قرار داده بودند اخراج







نظر شما درباره این مقاله:







بازداشت کوتاه نیما خندان، فرزند نسرین ستوده
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 29.01.2025, 15:25

بازداشت کوتاه نیما خندان، فرزند نسرین ستوده







نظر شما درباره این مقاله:







حکم ۱۰ سال حبس رضا ولی زاده در دادگاه تجدیدنظر تأیید شد
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 29.01.2025, 15:16

حکم ۱۰ سال حبس رضا ولی زاده در دادگاه تجدیدنظر تأیید شد







نظر شما درباره این مقاله:







درخواست احمد الشرع از مسکو برای تحویل اسد
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 29.01.2025, 14:03

درخواست احمد الشرع از مسکو برای تحویل اسد


روسیه روز چهارشنبه اعلام کرد که مذاکرات «صریحی» با رهبر جدید سوریه برگزار کرده است، چرا که این کشور تلاش دارد دو پایگاه نظامی خود را در سوریه حفظ کند. با این حال، مسکو از اظهار نظر درباره‌ی واکنش طرف سوری در قبال این درخواست روسیه خودداری کرد.

یک منبع آگاه سوری که در جریان این مذاکرات قرار دارد، به رویترز گفت که رهبر جدید سوریه، احمد الشَرع، از مسکو خواسته است که «بشار اسد، رئیس‌جمهور پیشین سوریه» را تحویل دهد. اسد پس از سرنگونی در ماه دسامبر توسط نیروهای تحت رهبری احمد الشرع، به روسیه گریخته است. 

خبرگزاری رسمی سوریه، سانا، گزارش داد که دمشق همچنین از روسیه خواسته است تا برای بازسازی اعتماد از طریق «اقدامات ملموس، مانند پرداخت غرامت، بازسازی و احیای کشور» گام بردارد.

وقتی از دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین، پرسیده شد که آیا روسیه درخواستی برای بازگرداندن اسد و پرداخت غرامت دریافت کرده است، او از اظهارنظر خودداری کرد.

روسیه که سال‌ها از بشار اسد در برابر نیروهای مخالف سوری حمایت کرده بود، اکنون در تلاش است پایگاه دریایی خود در طرطوس و پایگاه هوایی حمیمیم در نزدیکی شهر بندری لاذقیه را حفظ کند. از دست دادن این پایگاه‌ها ضربه‌ی سنگینی به توانایی مسکو برای نمایش قدرت در منطقه مدیترانه خواهد زد. 

دولت جدید سوریه پس از مذاکرات روز سه‌شنبه با هیأتی روسی به سرپرستی «میخائیل بوگدانوف»، معاون وزیر خارجه روسیه، اعلام کرد که بر «لزوم اصلاح روابط از طریق جبران اشتباهات گذشته، احترام به خواست مردم سوریه و تأمین منافع آن‌ها» تأکید کرده است. 

با این حال، منبع سوری به رویترز گفت که «روس‌ها حاضر به پذیرش اشتباهات گذشته خود نبوده‌اند» و تنها توافقی که حاصل شده، «ادامه‌ی مذاکرات» بوده است. 

وزارت خارجه روسیه در بیانیه‌ای اعلام کرد که در این دیدار «گفت‌وگویی صریح در مورد تمامی مسائل» صورت گرفته و دو طرف توافق کرده‌اند که «به تماس‌های خود ادامه دهند تا به توافقات لازم برسند»، بدون اشاره‌ی مستقیم به موضوع پایگاه‌های نظامی. 






نظر شما درباره این مقاله:







مردن به جرم دوست داشتن؛ جزئیات قتل کانی
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 29.01.2025, 12:41

مردن به جرم دوست داشتن؛ جزئیات قتل کانی


الناز محمدی / هم‌میهن

جزئیات قتل کانی عبداللهی دختر ۱۷ساله در گفت‌وگو با بستگان و مسئولان پیرانشهر

در ساعت چهار عصر روز شنبه، ششم بهمن‌ماه، دلهره جایش را در دل دختران روستای ماشکان در ۲۵ کیلومتری پیرانشهر، جایی در غرب ایران، خوش کرد. پارسال هم بهمن‌ماه بود که در روستا چو افتاد پدری، دخترش را کشته است. دختران روستای ۳۲۵ نفری ماشکان، شنیده بودند ۱۰ سال پیش هم دختری از میان برداشته شده اما خانواده‌اش گفته‌اند خودکشی کرده. خودش، خودش را از میان برداشته. مردم روستا، مردان و زنان کشاورز و دامدار ماشکان، هم ۱۰ سال پیش و هم پارسال، سرهای‌شان را به پچپچه نزدیک هم کردند و به زمزمه از دلیل مرگ دختران جوان‌شان گفتند.

در ساعت چهار عصر روز شنبه، ششم بهمن‌ماه هم که «جعفر»، پدر ۴۵ ساله «کانی عبداللهی»، چاقویش را برداشت و یک ضربه به قلب دختر ۱۷ ساله‌اش زد و یک ضربه به کتف او، طولی نکشید که سرهای مردم روستا دوباره به هم نزدیک شد؛ دوباره خون دختری از روستا، روی زمین ریخته بود و مردان و زنان روستا با صدایی پایین و زبانِ کردی، از هم می‌پرسیدند که چرا دوباره در خانواده عبداللهی، دختری مرده است؟

در ساعت شش عصر روز شنبه، ششم بهمن‌ماه که از بیمارستان پیرانشهر خبر رسید کانی فوت کرده و پدرش که او را به بیمارستان برده، به پلیس خودش را معرفی کرده، جای دلهره در دل دختران روستا و زمزمه، در دهان مردم روستا محکم‌تر شد. جعفر عبداللهی را به زندان نقده بردند و از وقتی پایش به زندان رسید، تلفن از دست‌اش نیفتاد. هر چنددقیقه یک‌بار تلفن مریم ابراهیمی، مادر کانی، زنگ می‌خورد. جعفر آن‌طرف خط است و گریه می‌کند. قاتل‌ها همه‌شان بعد از کشتن یک انسان گریه می‌کنند؟ اگر کسی که کشته شده، دخترشان باشد چه؟ جعفر حالا هم دخترش را کشته، هم گریه می‌کند و هم می‌گوید پشیمان است. مریم جوابی ندارد برای گفتن. خشم از گلویش بالا می‌آید، با گریه درمی‌آمیزد و برمی‌گردد. مردم دور مریم را گرفته‌اند و نشان دادن خشم سخت است. ندیدن دختر ۱۷ ساله‌ای که به جرم «دوست داشتن» کشته شده، سخت‌تر.

رسانه‌های محلی آذربایجان غربی خیلی زود خبر را منتشر کردند و دلیل‌اش را هم نوشتند: «روز شنبه، ششم بهمن‌ماه ۱۴۰۳، حادثه‌ای تلخ در شهرستان پیرانشهر (آذربایجان غربی) رخ داد که طی آن یک دختر ۱۷ ساله به‌نام کانی عبداللهی، اهل روستای ماشکان از توابع پیرانشهر، با انگیزه‌ای ناموسی توسط پدرش به قتل رسید. این حادثه بار دیگر مسئله قتل‌های ناموسی و خشونت علیه زنان را در جامعه برجسته کرده است. کانی عبداللهی به‌دلیل ارتباط با یک‌پسر، توسط پدرش با ضربات چاقو به‌شدت زخمی شد.

با وجود انتقال او به بیمارستان پیرانشهر، شدت جراحات وارده، جان او را گرفت. پس از این حادثه، پیکر کانی برای انجام بررسی‌ها به پزشکی قانونی منتقل شد و پدر او، که به‌عنوان متهم این جنایت شناخته شده است، توسط نیروهای انتظامی دستگیر شد. سرهنگ یونس ارجمند، فرمانده انتظامی شهرستان پیرانشهر در این باره گفت: پس از وقوع قتل دختر ۱۷ ساله با ضربات چاقو، رسیدگی به این موضوع به‌سرعت در دستور کار مأموران پلیس آگاهی قرار گرفت. تیم ویژه کارآگاهان با انجام اقدامات اطلاعاتی و بررسی‌های همه‌جانبه، موفق شدند متهم را در کمتر از یک‌ساعت شناسایی و دستگیر کنند. در بازجویی‌های تخصصی، متهم به قتل با انگیزه اختلافات خانوادگی اعتراف کرد.»

قصه مشابه کانی و فرزانه

هنوز چندساعت از انتشار خبر نگذشته بود که یک‌خط خبر دیگر، همه‌جا را پر کرد؛ دخترعموی کانی هم پارسال به‌دلیل مشابه، به دست پدرش کشته شده است. مردم روستا حالا ترجیح می‌دهند به ماجرای مرگ «فرزانه»، دخترعموی کانی بگویند «خودکشی». عیسی ماشکانی که ۱۳ سال است دهیار روستاست هم دلیل مرگ «فرزانه عبداللهی» را خودکشی با خوردن قرص اعلام می‌کند. او به «هم‌میهن» اما می‌گوید دلیل آن، اختلافات خانوادگی بوده. عموی کانی پارسال بازداشت نشد و سوال و جوابی هم از او نشد.

قصه زندگی کانی و فرزانه، دو دخترعموی اهل روستای ماشکان اما شبیه هم بود. آنها تا ششم دبستان درس خوانده بودند چون روستای‌شان مدرسه در دوره متوسطه اول و دوم ندارد. نزدیک به ۱۰۰ درصد دختران روستا ترک تحصیل می‌کنند چون برای ادامه تحصیل باید به مدرسه شبانه‌روزی در پیرانشهر بروند و رفتن سخت است. دختران و پسران روستای ماشکان مثل بیشتر جوانان روستاهای استان‌های غربی، کنار مادران و پدران‌شان روی زمین کار می‌کنند؛ چغندر و گندم می‌کارند و برداشت می‌کنند. به دام‌ها غذا می‌دهند و شیرشان را می‌دوشند. کانی هم جزو همین دختران بود.

عیسی ماشکانی، دهیار جوان روستا حالا می‌گوید که پدر کانی در کل عصبی بوده و زود از کوره در می‌رفته است. ششم بهمن‌ماه که جعفر تصمیم گرفت کانی را بکشد، با او در خانه تنها بود. مریم، مادر کانی، رفته بود خانه پدرش. ماشکانی حالا که با صدای خسته از پشت خط تلفن از خانواده عبداللهی می‌گوید، تازه از مراسم ختم دختر جوان و مقتول روستا، به خانه برگشته. او صدای مریم را شنیده که از پشت خط تلفن از جعفر می‌پرسیده: «چرا او را کشتی؟» و جواب درستی نشنیده است. «مرگ، دارو ندارد.»

ماشکانی می‌گوید دختران روستا از سه‌روز پیش اضطراب گرفته‌اند که نکند این بلا سر خودشان بیاید. آن هم بعد از دو مرگ در یک‌سال. «درست است که مرگ فرزانه خودکشی بود ولی دخترهای روستا دچار دلهره شده‌اند.» اینها حرف‌های «حلیمه ابراهیمی»، خاله کانی هم است؛ حلیمه گوشی را از دهیار می‌گیرد و می‌گوید، مریم ۳۷ ساله توان حرف زدن ندارد. مریم عصبانی است. فارسی حرف زدن در توانش نیست. هنوز تصمیم نگرفته که باید با شوهرش چه کند. از او جدا شود؟ هنوز معلوم نیست. مریم هم غمگین است، هم عصبانی. بعد از دو روز مراسم سوگواری، به خانه برگشته و زانوهایش را توی بغل جمع کرده. خودش را در آغوش گرفته و نمی‌داند با شوهری که می‌گوید پشیمان است، چه کند.

مسئولان محلی پیرانشهر حالا به «هم‌میهن» می‌گویند که اطلاعات جدیدی درباره این پرونده ندارند. مثل خدر کاک درویشی، فرماندار پیرانشهر که می‌گوید، هنوز گزارش دقیقی از جزئیات این پرونده ندارد و نیروی انتظامی باید درباره آن توضیح دهد اما سرهنگ یونس ارجمند، فرمانده انتظامی پیرانشهر می‌گوید که در این باره صحبت نمی‌کند و از دادن اطلاعات بیشتر خودداری می‌کند.

قتل و مرگ‌های مشکوک

با این حال آن‌طور که فرماندار پیرانشهر می‌‌گوید اورژانس اجتماعی در سطح استان، فعال است و در ماه‌های اخیر هم اتفاق مشابهی مانند آنچه برای کانی عبداللهی رخ داده، در این شهر گزارش نشده است. براساس اطلاعات سالنامه آماری مرکز آمار ایران، در سال ۱۴۰۱ و در استان آذربایجان غربی، ۸۹ قتل اتفاق افتاده که نسبت به پنج‌سال پیش، افزایش چشمگیر داشته است، از طرف‌دیگر در این سالنامه و در دسته مرگ‌های مشکوک نوشته شده: «۲۴۲ مورد خودکشی و ۴۰۷ نفر در سایر موارد.»

کانی و فرزانه دو نفر از زنانی‌اند که در خاموشی کشته می‌شوند. عثمان مزین، وکیل اهل سردشت که سال‌هاست پرونده‌های زن‌کشی را در مناطق کردنشین ایران دنبال می‌کند، پرونده‌های زیادی را با همین موضوع دنبال کرده است.

یکی از این پرونده‌ها مربوط به چهارسال پیش است که زنی فوت کرده بود و چون خانواده برایش مراسمی برگزار نکرده بودند، مشکوک شدم. با دادستان صحبت کردم و او گفت که کسی در این باره اعلام جرم نکرده است.

زن دیگری به‌نام خانم عبدالله‌زاده هم بود که توسط برادرش کشته شد.

زن دیگری که از همسرش جدا شده بود و بعدها برادر و پسرعمویش اعتراف کردند و حتی نحوه کشتن و دفن‌اش را هم بیان کردند. آنها سر او را با بلوک سیمانی له کرده بودند؛ زن خیلی التماس کرده و خواسته بود که به‌خاطر بچه‌اش او را نکشند اما برادر و پسرعمویش شنیده بودند که او چون آرایشگر است، بدکاره شده. عکس‌های اینستاگرام را استناد قرار داده بودند و اینکه حرف‌وحدیث پشت‌سرش بود.

دختر دیگری هم بود ۱۸ساله که در خانه پدر و مادرش باردار شده بود؛ ما به‌جد معتقد بودیم که برادر بزرگش این کار را کرده و بعدها بازپرس پرونده، برادر را احضار و دو ماه بازداشت‌اش کرد اما درنهایت توانست اثبات کند که این کار را نکرده است. بعد از آن، پدرش با جزئیات، قتل دخترش را توضیح داد؛ او گفت که با دخترش صحبت کرده که تو ما را در جامعه سرافکنده کردی، دختر از پدرش پرسیده بود که حالا با من چه کار می‌کنی؟ و پدر گفته بود که تو را می‌کشم. پدرش در اقرارهایش نوشته بود: دخترم گفت، من را بیرون شهر ببر و با همین شال خودم، آویزانم کن. من هم او را با همان شال از درخت آویزان کردم. آن بچه هم هیچ‌گاه به دنیا نیامد که ببینند پدرش که بود.


کانی عبداللهی

دختر دیگری هم بود به‌نام خانم قاسم‌خانی. پدر و مادرش از هم جدا شده بودند و همراه با عمه‌اش زندگی می‌کرد. چندسال پیش خبر آمد که دختر ۱۶ ساله‌ای خودش را در آب رودخانه سردشت که سد است، انداخته است. اول گفتند، این موضوع خودکشی بوده است. درنهایت  با پیگیری‌ها، آزمایش‌هایی انجام شد که نشان می‌داد آن دختر «مورد تجاوز» بوده است. دادسرا یک پسر ۱۶-۱۵ ساله  را هم شناسایی و بازداشت کرد، اما دلیلی به‌دست نیامد که رابطه جنسی یا ارتباطی بین قتل یا تشویق به قتل بین این پسر و دختر وجود داشته باشد. آن‌روز خود این دختر از خانه بیرون می‌آید، سوار تاکسی می‌شود، می‌رود آنجا و خودش را می‌کشد. ما توانستیم این مدرک را به دست بیاوریم که این دختر آن‌روز یا روزهای قبل مورد تجاوز قرار گرفته است. حالا یا متجاوزان او را به قتل رساندند یا خودش در اثر ناراحتی خودکشی کرده است.

دختر دیگری هم بود در یکی از روستاهای سردشت؛ یک یا دوسال پیش جسد دختری را در انتهای یک رودخانه پیدا کردند که بلوک سیمانی به او بسته شده بود. این موضوع همزمان با پیدا شدن جسد خانم قاسمخانی بود. بعدها او را شناسایی کردند و مشخص شد که دختر در خانواده‌ای اهل روستای ربط، نزدیک سردشت زندگی می‌کرده است. خانواده او سال گذشته شایع کردند که دخترمان به خارج از کشور رفته است. درحالی‌که ناپدری این دختر بعد از دستگیری اقرار کرد که حرف‌وحدیثی پشت‌سر او بود و من او را کشتم و جسدش را پشت سد انداختم.

عثمان مزین، وکیل دادگستری حالا به «هم‌میهن» می‌گوید که نمی‌تواند بگوید قتل فرزندان در سال‌های گذشته افزایش داشته یا کاهش پیدا کرده است؛ چون آمار رسمی‌ای به دستش نرسیده اما طبیعتاً اخبار فرزندکشی‌ها بیشتر از قبل منتشر می‌شود و جامعه نسبت به آن حساس‌تر است و جامعه به‌طور واضح، علت قتل را بیان می‌کند. در گذشته معمولاً این مسائل بیان نمی‌شد، اگر دختری در خانواده‌ای کشته می‌شد، کسی آنچنان به خودش اجازه نمی‌داد که راجع به علت آن موشکافی کند، اما حالا خوشبختانه جامعه نسبت به این اخبار تلخ، حساس‌تر شده است.

قانون مجازات اسلامی مشوق قتل است

او معتقد است، مجازات نکردن پدر به‌دلیل قتل فرزندان، موجب افزایش قتل توسط پدران شده است و حتی در مواردی که پدر قاتل نیست، مثلاً برادر یا شوهر قاتل است، چون مردم می‌دانند اگر پدر، قتل را گردن بگیرد قصاص نمی‌شود، پدر خلاف‌واقع خودش را قاتل معرفی می‌کند. یعنی ماده مربوط به قصاص نکردن پدر برای قتل فرزندان موجب شده که پدران با خیال راحت این کار را بکنند و حتی اگر کسی غیر از پدر هم مرتکب قتل می‌شود، پدر گردن بگیرد و قاتل از مجازات مصون بماند.

به اعتقاد مزین، این قتل‌ها ریشه دیگری هم دارد؛ ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی. این ماده، یک خلاف رویه قانون‌نویسی است. قانون‌نویسی برای تعیین جرم و اعلام مجازات آن است، یعنی قانون باید بگوید این عمل دزدی است و مجازاتش این است، نه اینکه راه‌های مجازات نشدن را برای یک فعل مجرمانه تعیین کند، مثلاً بگوید این قتل است و اگر قتل با این شیوه باشد، مجازات ندارد؛ یعنی به‌جای اینکه جرم و مجازات را به مردم آموزش دهد، راه‌های مجازات نشدن را به مخاطبانش یاد دهد. این ماده عملاً خودش مشوق قتل زنان توسط همسران‌شان است، مثل قتل در فراش که به اشتباه در جامعه ما به‌عنوان قتل ناموسی تفسیر شده است. این ماده این پیغام را به مردان جامعه داده است که می‌توانند همسرشان را بکشند اگر در بستر باشند، اما این پیام به دیگر مردان خانواده هم داده می‌شود که آنها هم می‌توانند زن را بکشند چون مسئله، ناموسی است درحالی‌که این قتل مربوط به شوهر است؛ این نص قانونی حدود ۲۰ سال در قوانین مجازات ما نبوده و هیچ مشکلی ایجاد نکرده است اما بعدها قانون‌گذار آن را دوباره به قانون اضافه کرده است.

این ماده می‌گوید هرگاه شوهری، همسرش را در بستر با مردی ببیند، می‌تواند او را بکشد اما این به معنی این نیست که مردی به‌نام ناموس می‌تواند خواهر یا دخترش را بکشد و قابل تسری نیست. اما در جامعه اصطلاحی به‌نام قتل ناموسی مطرح شده است و بین خود مردان بعضی مناطق این جا افتاده است که می‌توانند برادرزاده یا دختر یا خواهرش را بکشد؛ می‌گویند وقتی شوهر این حق را دارد، برادر هم دارد؛ آن هم برادری که طبیعتاً «ناموس‌اش» شدیدتر است. این ماده بسیار تبعیض‌آمیز است؛ چون برای زن این موضوع در نظر گرفته نشده است.

اگر زنی، شوهرش را در شرایط مشابه در بستر با زنی ببیند، حقی برای او در نظر گرفته نشده است. چرا مرد این حق را دارد، ولی زن نه؟ زن هم برافروخته می‌شود، همانطور که مرد می‌شود. کسی که مجازات برای زنا شود، حداکثر مجازاتش ۱۰۰ضربه شلاق است اما طبق ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی، شوهران این حق را دارند که همسرشان را به مجازاتی مثل مرگ برسانند. اگر عملی مجرمانه است و مجازاتش ۱۰۰ضربه شلاق است، چطور به این شوهر اجازه داده شده که او را بکشد؟ این موجب شده شوهران در موارد غیرفراش هم این تفسیر را بکنند که اگر همسرشان با تلفن صحبت کرد یا با مردی به رستوران رفت، می‌تواند او را بکشد، درحالی‌که این ماده فقط مختص بستر است.

از طرف دیگر، وقتی چنین قتل‌هایی اتفاق می‌افتد، چون برداشت خانواده زن از آن، مسئله ناموسی است، کسی حاضر به اعلام جرم علیه قاتل نیست. موارد بسیار زیادی داشتیم که زنی توسط برادرش کشته شده، هیچ‌کس اعلام جرم نکرده و ما براساس اینکه خانواده برای زن مراسم نگرفته‌اند، خود مردم یا دلسوزان و زنان، جرم را اعلام کرده‌اند. متاسفانه در این موارد، زن آنچنان مظلوم واقع می‌شود که مغضوب خانواده‌اش می‌شود و کسی برایش حتی مراسم هم نمی‌گیرد. درباره قتل زنان، قاتل تشویق می‌شود، جامعه محرک اینگونه قاتلان است و او را سرزنش نمی‌کند؛ قاتل هم مستمسک قانونی را دارد و آن را به برادر، عمو و... و موارد غیرفراش هم آن تسری می‌دهد.

بیشترین مجازاتی که مزین این سال‌ها برای پدران قاتل فرزند دیده، ۱۰ سال بوده است که عملاً این ۱۰ سال هم تحمل نمی‌شود، مرخصی گرفته می‌شود و بعد از چندسال شرایط برای آزادی پدر فراهم می‌شود. او با تأسف می‌گوید که قتل زنان و بستگان و ادعای ناموسی و درفراش زیاد دیده می‌شود، آمارش هم اعلام نمی‌شود چون تعداد زیادی از آنها به دستگاه قضایی گزارش نمی‌شود. خانواده هم آن را مخفی می‌کنند.

زن ناموس هیچ احدی نیست

او معتقد است جامعه کردستان باید به این مفهوم برسد که زن اساساً ناموس هیچ احدی نیست، رفتار زن به خودش مربوط است و مجازات او هم باید در دست دستگاه قضایی باشد، این حق برای شوهر یا بستگان زن وجود ندارد و به هر بهانه‌ای، مجازاتی مثل مرگ در دست مردان نیست. تدوین قوانین تبعیض‌آمیز به معنی این است که قانون‌گذار و دستگاه قضایی، وظیفه خودش را در برابر شهروندان انجام نداده است. 

تعداد دقیق و رسمی زنانی که به اسم «ناموس» در شهرهای ایران کشته می‌شوند، مشخص نیست. تعداد خانه‌های امن هم برای زندگی زنان تحت خشونت‌های خانگی روزبه‌روز در حال کم شدن است و همین نگرانی‌ها را میان فعالان اجتماعی افزایش داده. فاطیما باباخانی، مدیرعامل «خانه امن مهر شمس آفرید» که در ارومیه یک خانه امن برای زنان است یکی از همین نگران‌هاست.

او به «هم‌میهن» می‌گوید که استان آذربایجان غربی مانند نیمی از استان‌های کشور یک خانه امن دارد. او می‌گوید حدود ۱۶ تا ۱۷ خانه امن غیردولتی در ایران وجود دارد که برخی از آنها در سال اخیر تعطیل شده‌اند؛ آخرین آماری که دو سال قبل درباره تعداد خانه‌های امن دولتی ارائه شده هم هفت یا هشت مورد است. باباخانی می‌گوید خبرهای خشونت و زن‌کشی را در شهر پیرانشهر زیاد شنیده اما مسئله این است که بسیاری از این زنان نمی‌دانند خانه امن چیست؟ «شاید اگر کانی عبداللهی مرکز ما را می‌شناخت الان زنده بود. مانند صدها زن دیگری که الان فرصت دوباره‌ای برای زندگی دارند.»

باباخانی می‌گوید که شنیدن خبر کشته‌شدن کانی عبداللهی مانند ده‌ها نام دیگری که یادآور نبود قوانین حمایتی، نبود کفایت نهادهای مدنی موجود و دغدغه‌مندی نمایندگان مجلس و مدیران دولتی است، ذهنش را مجدداً به سمت موضوع زنان، خشونت و نادیده گرفته‌شدن عامدانه مطالبه نیمی از جمعیت این کشور برده است. او هر هفته و شاید هر روز، روایتی از یک زن‌کشی یا خودسوزی یا خودکشی دریافت می‌کند که به‌دلایل مختلفی ازجمله خشونت خانگی، از کم و زیاد شدن رب غذا تا درخواست حضانت و طلاق یا مباحث به‌اصطلاح مبتنی بر ناموس رخ می‌دهد. پیرانشهر و مناطق مشابه هم به‌دلیل برخوردار نبودن کافی از خدمات رفاهی، به‌ویژه در نقاط روستایی، دسترسی نداشتن کافی کودکان به آموزش و مقاطع تحصیلی مختلف و نهادهای حمایتی اجتماعی با آسیب‌های قابل‌توجهی روبه‌روست.

به اعتقاد او مدرسه، مانع از رشد کودک‌همسری هم خواهد شد. در اغلب این مناطق، دختران نوجوان به‌دلیل دلایل فرهنگی، عرفی و اقتصادی در مسابقه غیرمنصفانه و غیرعادلانه ازدواج زودهنگام گیر می‌افتند. آنها که از کلاس ششم از ادامه تحصیل محروم شده‌اند، از طرف خانواده یا از طرف فرهنگ جمعی محلی وادار به ازدواج زودهنگام می‌شوند تا در فهرست دخترانی که فرصت‌های خوب انتخاب گزینه‌های بهتر را از دست داده‌اند جا نگیرند. «فراموش نکنیم که خشونت هرگز با زن‌کشی شروع نمی‌شود، بلکه کشته شدن زنان به دلایل مختلف، آخرین مرحله ابراز خشونت خانگی است.»

مناطق کردنشین فاقد خانه‌های امن برای زنان است

محرومیت از تحصیل و اشتغال، محرومیت از دسترسی به گردش آزاد اطلاعات و اینترنت، محدودیت دسترسی به نهادهای دولتی و غیردولتی حمایتی و مراکز مشاوره و بهداشت، حبس خانگی، رفتارهای تحقیرآمیز، توهین و آزار کلامی، روانی و اقتصادی و ده‌ها مصداق دیگر، مواردی‌اند که به اعتقاد فاطیما باباخانی، فعال اجتماعی، مرحله به مرحله اتفاق می افتد، شدت می‌یابد و درنهایت با ادامه سکوت و رواداری نامتعارف سبب آسیب جدی به زنان و دختران می‌شود.

فعالان اجتماعی محلی در استان‌های غربی سال‌هاست که برای بیشتر کردن تعداد خانه‌های امن در استان‌های کردنشین تلاش می‌کنند اما مسئولان بهزیستی به‌نظر می‌رسد اعتقادی به بیشتر شدن این خانه‌ها ندارند؛ نمونه‌اش حسین رسولی، مدیرکل بهزیستی استان کردستان که به «هم‌میهن» می‌گوید در سطح این استان، یک خانه امن در شهر سنندج فعال است و فعلاً برنامه‌ای برای افزایش تعداد این مراکز وجود ندارد.

او می‌گوید در این استان فعلاً نیازی به افزایش تعداد خانه‌های امن نیست و مرکز فعلی پاسخگوی تعداد مراجعان آن است. «این خانه امن هم خدماتی در حوزه‌های حمایتی و توانمندسازی و با تلفیقی از این دو رویکرد دارد. تا زمانی که ظرفیت یک مرکز پر نباشد، به کسی توصیه نمی‌کنیم که مورد دیگری را راه‌اندازی کند؛ چون مرکز بدون مراجعه‌کننده کاربردی ندارد. خانه امن استان هم در حال حاضر نسبت به تعداد مراجعانش کفایت می‌کند؛ چون وضعیت خشونت در استان به این معنا نیست که نیاز به توسعه مراکز دیگر باشد.»

به گفته او، مهم‌ترین مرجع شناسایی، جمع‌آوری و ارجاع به خانه امن، از طریق گزارش‌های مردمی انجام می‌شود و به‌دنبال آن، اورژانس اجتماعی ورود می‌کند و بعد افراد آسیب‌دیده در این مراکز اسکان داده می‌شوند. رسولی می‌گوید، آمار پذیرش اورژانس اجتماعی استان کردستان در سال ۱۴۰۲، حدود ۱۵ هزار و ۸۸۰ نفر بوده که از طریق تماس با شماره تلفن ۱۲۳، خدمات سیار و مرکز مداخله در بحران ارجاع داده شده بودند. بخشی از آنها که ناچیز بود، مربوط به خشونت علیه زنان بوده است: «حدود ۹/۱درصد از این آمار در سال ۱۴۰۲ مربوط به زنان آسیب‌دیده بود. پذیرش خانه امن استان در سال ۱۴۰۱، ۲۱ نفر و در سال ۱۴۰۲ هم ۱۵ نفر بوده است.»






نظر شما درباره این مقاله:







تخلفات و فساد مالی در فدراسیون فوتبال ایران
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 29.01.2025, 10:40

تخلفات و فساد مالی در فدراسیون فوتبال ایران


رسانه‌ها در ایران گزارش سازمان بازرسی کل کشور در ایران را منتشر کرده‌اند که در آن این سازمان حکومتی تخلفات گسترده در فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ را بررسی کرده است. این گزارش ۱۰ صفحه‌ای (با پیوست ۳۱ صفحه‌ای) شامل فساد مالی، عدم شفافیت، و تخلفات در ساختار قانونی «مؤسسه لیگ برتر فوتبال ایران» است.

به ادعای این نهاد حکومتی مسئولان سازمان لیگ از همکاری با بازرسان امتناع کرده‌اند، که منجر به ورود وزیر ورزش به این پرونده شده است. این گزارش شامل بررسی حقوقی جایگاه موسسه و نحوه مدیریت منابع مالی آن است.

روایت سازمان بازرسی کل کشور نشان می‌دهد که فدراسیون فوتبال ایران و سازمان لیگ برتر، به طور سیستماتیک درگیر تخلفات مالی، عدم شفافیت و نقض قوانین مدیریتی هستند. این گزارش، مستندات مربوط به دور زدن قوانین، سوءاستفاده‌های مالی، تصمیم‌گیری‌های غیرقانونی و عدم نظارت بر منابع مالی را به تفصیل ارائه می‌کند.

تخلفات ساختاری و سوءاستفاده از جایگاه قانونی

به نوشته این گزارش، سازمان لیگ که به عنوان مؤسسه لیگ برتر فوتبال ایران فعالیت می‌کند، طبق قوانین فعلی زیرمجموعه فدراسیون فوتبال محسوب می‌شود. اما مدیران این مؤسسه، در اقدامی که سازمان بازرسی آن را «غیرقانونی» دانسته، تلاش کرده‌اند استقلال مالی و مدیریتی آن را به تصویب برسانند تا به ادعای این نهاد حکومتی «از نظارت فدراسیون و نهادهای نظارتی خارج شوند.»

به ادعای سازمان بازرسی این اقدام «بدون رعایت الزامات قانونی در مجمع فدراسیون فوتبال انجام شده و به تصویب اعضای مجمع رسیده است.» در حالی که گزارش سازمان بازرسی تأکید می‌کند که فدراسیون مالک ۱۰۰ درصد سهام این مؤسسه است و هرگونه تصمیم‌گیری در مورد استقلال آن «غیرقانونی» است.

فساد مالی و جابجایی غیرقانونی اموال

در روایت سازمان بازرسی یکی از مهم‌ترین «تخلفات» شناسایی‌شده، ثبت اموال و دارایی‌های سازمان لیگ به نام اشخاص حقیقی (از جمله مدیران سابق فدراسیون) است. این تخلف به گونه‌ای انجام شده که در صورت فوت این افراد، وراث آن‌ها به‌عنوان مالک این دارایی‌ها شناخته خواهند شد.

همچنین، بررسی‌های سازمان بازرسی نشان می‌دهد که درآمدهای فدراسیون فوتبال برخلاف اساسنامه، به حساب سازمان لیگ واریز شده است، اقدامی که باعث گمراهی در حسابداری و ایجاد فضای فساد شده است. به دلیل این انتقالات غیرشفاف، سازمان بازرسی ادعا کرده که سازمان لیگ حاضر به ارائه اطلاعات مالی دقیق به سازمان بازرسی نشده است.

عدم همکاری با نهادهای نظارتی و پنهان‌کاری در حساب‌های مالی

سازمان بازرسی در گزارش خود اشاره می‌کند که مدیران سازمان لیگ از همکاری با بازرسان دولتی امتناع کرده‌اند و حاضر نشده‌اند اسناد و مدارک مالی مورد درخواست را ارائه دهند.

همچنین، نحوه تخصیص درآمدهای حاصل از تبلیغات و حق پخش مسابقات نامشخص بوده و به باشگاه‌های لیگ برتر توضیحی در این باره داده نشده است. بسیاری از باشگاه‌ها به این عدم شفافیت و بی‌اطلاعی از نحوه تخصیص درآمدهایشان معترض‌اند.

قراردادهای مشکوک و تخلفات بانکی

در بخشی از این گزارش آمده که بررسی‌های سازمان بازرسی نشان می‌دهد که چندین حساب بانکی متعلق به سازمان لیگ، بدون رعایت قوانین و مقررات بانکی، در شعب مختلف بانک‌ها افتتاح شده‌اند. برخی از این حساب‌ها با امضای مدیرانی باز شده‌اند که به گفته این نهاد نظارتی «اساساً جایگاه قانونی نداشته‌اند.»

همچنین، برخی قراردادهای سازمان لیگ از لحاظ مالی نامشخص بوده و برخی از درآمدهای آن در حساب‌های شخصی افراد ذخیره شده است.

پرداخت‌های غیرقانونی و هزینه‌کرد منابع فوتبال برای منافع شخصی

بخش دیگری از گزارش سازمان بازرسی به پرداخت‌های غیرقانونی و نامشخص از محل منابع مالی فوتبال اشاره دارد. برخی از مواردی که مورد بررسی قرار گرفته‌اند عبارتند از:
• پرداخت ودیعه مسکن برای برخی مدیران فدراسیون از منابع مالی سازمان لیگ
• پرداخت حق آورندگی تبلیغات به افراد خاص بدون ضابطه مشخص
• پرداخت مالیات قرارداد ویلموتس از حساب‌های فوتبال ایران بدون اینکه این تعهد قانونی باشد

به ادعای سازمان بازرسی این پرداخت‌ها، بدون ارائه مستندات دقیق صورت گرفته‌اند و مسئولان فدراسیون از شفاف‌سازی آنها خودداری کرده‌اند.

ضعف نظارت و عدم ثبت تغییرات مدیریتی

بررسی‌های سازمان بازرسی نشان می‌دهد که از سال ۱۳۹۰ تاکنون، بسیاری از تغییرات مدیران سازمان لیگ در اداره ثبت شرکت‌ها ثبت نشده است. به این معنی که مدیرانی که در سال‌های اخیر سمت‌های اجرایی داشته‌اند، از لحاظ قانونی هیچ‌گونه جایگاهی نداشته‌اند.

سازمان بازرسی این موضوع را نقض صریح قوانین ثبت شرکت‌ها دانسته و تأکید کرده است که تمام تصمیمات مالی این افراد، از جمله امضای قراردادها، فاقد اعتبار قانونی است.

تأثیر فساد بر باشگاه‌ها و فوتبال ایران

فساد و بی‌نظمی مالی سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال مستقیماً به ضرر باشگاه‌های فوتبال ایران تمام شده است. طبق این گزارش سازمان لیگ با قراردادهای تبلیغاتی غیر شفاف و نامشخص، حق باشگاه‌ها را ضایع کرده و بسیاری از درآمدهای باشگاه‌ها را مصادره کرده است.

همچنین، عدم نظارت صحیح بر درآمدهای لیگ باعث شده بسیاری از باشگاه‌ها با مشکلات مالی مواجه شوند و از منابع مالی خود بی‌بهره بمانند.

ورود وزیر ورزش و درخواست اصلاحات فوری

براساس گزارش‌های منتشر شده، با توجه به گستردگی تخلفات، سازمان بازرسی گزارشی ۱۰ صفحه‌ای همراه با ۳۱ صفحه اسناد و مستندات تکمیلی به وزیر ورزش و جوانان ارسال کرده است و خواستار اقدامات فوری در چند محور شده است:
- انتقال رسمی تمامی اموال و دارایی‌های سازمان لیگ به فدراسیون فوتبال
- به‌روزرسانی اساسنامه سازمان لیگ و ثبت تمامی تغییرات مدیریتی آن
- شفاف‌سازی حساب‌های مالی و ارائه گزارش‌های مالی به باشگاه‌ها و نهادهای نظارتی
- نظارت دقیق فدراسیون فوتبال بر تمامی قراردادها و منابع مالی سازمان لیگ
- پرداخت تمامی جرایم و عواید حاصل از فوتبال به حساب‌های رسمی فدراسیون فوتبال

هرچند وجود فساد در فوتبال سال‌هاست که موضوع گزارش‌های مختلفی بوده و در همین سال جاری نیز در یکی از نمونه‌ها به بازداشت چندین مقام ارشد فوتبالی انجامیده، گزارش سازمان بازرسی، فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ را باردیگر در مظان اتهام‌های جدی مالی و مدیریتی قرار داده است. سوءاستفاده از جایگاه قانونی، پنهان‌کاری، انتقال غیرقانونی اموال، و قراردادهای مشکوک، نشان از فساد سیستماتیک دارد که سال‌ها در این نهادها جریان داشته است.

صدای آمریکا






نظر شما درباره این مقاله:







کلانتری: حقابه دریاچه ارومیه را می‌فروشند
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 29.01.2025, 10:24

کلانتری: حقابه دریاچه ارومیه را می‌فروشند


مظاهر گودرزی / خبرآنلاین: دریاچه ارومیه آب ندارد، دریاچه‌ای که اگر خشک شود حداقل زندگی ۱۰ میلیون نفر را مختل می‌کند. با روی کار آمدن دولت یازدهم تلاش‌هایی برای احیای دریاچه انجام شد، تلاش‌هایی که به‌نظر می‌رسد حداقل در سه سال گذشته وضعیت عقب‌گرد داشته است، سطح آب این دریاچه از ۳.۹ میلیارد متر مکعب در مهر سال ۱۴۰۰ حالا به حدود یک میلیارد متر مکعب رسیده است.

آن‌طورکه به‌نظر می‌رسد صدای زنگ خطر برای خشک شدن این دریاچه بیشتر هر وقت دیگری به‌صدا درآمده، دراین وضعیت برخی تصمیم‌گیری‌ها سبب نگرانی کارشناسان شده است، تصمیمی مانند انتخاب استاندار آذربایجان غربی به‌عنوان دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه از این قبیل است، طوری‌که به‌عقیده رئیس سابق سازمان حفاظت از محیط زیست: «باید فاتحه دریاچه خواند.»

عیسی کلانتری در گفت‌وگویی با خبرآنلاین ضمن انتقاد از انتخاب استاندارد آذربایجان غربی عواقب آن را به‌عهده محمدرضا عارف، معاون اول دولت چهاردهم می‌داند؛ او معتقد است رضا رحمانی، بنابر وظیفه حقوقی‌اش به‌عنوان استاندار آذربایجان غربی یک ذینفع محسوب می‌شود و قدرت چانه‌زنی زیادی در برابر وزارتخانه‌ها برای گرفتن حقابه دریاچه ارومیه ندارد.

متن کامل گفت‌وگو با رئیس سابق سازمان حفاظت از محیط زیست و ستاد احیای دریاچه ارومیه در ادامه آمده است.

* از وضعیت دریاچه ارومیه اطلاعی دارید؟

آب دریاچه در پایین‌ترین سطح خودش طی سال‌های گذشته قرار دارد.

* قبل‌تر اطلاعات مربوط به تراز دریاچه به‌صورت روزانه و گزارش ماهانه در دسترس عموم بود اما الان نیست.

از زمان دولت آقای رئیسی اطلاعات محرمانه شد.

* چرا؟

برای این‌که هیچ کاری برای احیای دریاچه انجام ندادند.

* امروز چقدر آب در دریاچه وجود دارد؟

وقتی دولت روحانی شروع به کار کرد آب دریاچه حدود ۷۰۰ میلیون متر مکعب بود، زمانی‌که دولت از آقای روحانی به آقای رئیسی تحویل داده شد، دریاچه در مهر سال ۱۴۰۰ حدود ۳.۹ میلیارد متر مکعب آب داشت، امسال که سال اول دولت پزشکیان هست دریاچه در اول مهر حدود یک میلیارد متر مکعب آب داشت، یعنی در تمام آن سال‌ها آب دریاچه ارومیه را از ۳.۹ به یک میلیارد متر مکعب آب رساندند.

* اگر با همان روال پیش می‌رفت امروز دریاچه ارومیه باید چقدر آب می‌داشت؟

حداقل باید ۵.۵ میلیارد مترمکعب آب در دریاچه می‌بود، این درحالی است که سالانه ۶۰۰ میلیون متر مکعب از تونل زاب آب وارد دریاچه می‌شود. زمانی که ما مسئولیت داشتیم هنوز تونل به بهره‌برداری نرسیده بود و ما توانستیم فقط با مدیریت مصرف کشاورزی و گرفتن حقابه از وزارت نیرو آب دریاچه را به ۳.۹ میلیارد متر مکعب برسانیم. اما الان با وجود انتقال آب از تونل زاب آب دریاچه به حدود یک میلیارد متر مکعب رسیده است، انگار آب انتقالی تونل را فروخته‌اند و اصلاً اجازه نمی‌دهند آب به دریاچه برسد.

* در خبرها داشتیم که با حکم آقای عارف، رضا رحمانی استاندار آذربایجان غربی دبیر کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه شدند، نظرتان درباره این انتخاب چیست؟

با این انتخاب مسئله احیای دریاچه ارومیه از مسئله اول محیط زیستی شمالغرب کشور خارج می‌شود، و یک مسئله ملی به‌نام احیای دریاچه ارومیه تبدیل به مسئله محلی می‌شود، به نظرم آقای عارف در این تصمیم‌گیری مقصر هستند.

مسیر سخت یک احیا؛ حقابه دریاچه ارومیه را می‌فروشند/ پزشکیان از تجربه دولت رئیسی درس نگرفت/ عارف مسئله احیا دریاچه ارومیه را از سر خودش باز کرده است

* چرا مخالف این انتخاب هستید؟

طبق وظیفه استانداری، اولین وظیفه یک استاندار حل مشکلات استان خودش است، بنابراین ممکن است بخشی از بیکاری استان را با مصرف آب دریاچه حل کند، چنین مسئولی چه‌طور می‌تواند مجری احیای دریاچه ارومیه باشد؟

جدا از شخصیت آقای رحمانی که با من هم دوست هستند، اما استاندار نمی‌تواند مسئول ستاد احیای دریاچه باشد، به نظرم این انتصاب فایده‌ای برای دریاچه نخواهد داشت، آقای رحمانی هنوز دبیر نشده مدیر آب آذربایجان غربی ۴۰۰ هزار مترمکعب آب انتقالی از تونل زاب که باید وارد دریاچه شود را به کارخانه قند مهاباد فروخته است، بنابراین بدون توجه به شخصیت حقیقی آقای استاندار، شخصیت حقوقی ایشان اجازه نمی‌دهد که دریاچه ارومیه احیا شود، چراکه خودش ذینفع و مصرف کننده است، خودش می‌خواهد بیکاری استان را با توسعه کشاورزی حل کند، درحالی‌که برای احیای دریاچه باید کشاورزی متوقف بشود، سطح زیر کشت آب متوقف شود، گیاهان آب‌بر در حوضه دریاچه نباید توسعه پیدا کنند، این‌ها مواردی هستند که استانار آذربایجان غربی در جایگاه رئیس ستاد احیا نمی‌تواند آن‌ها را انجام بدهد.

* تصمیم دولت فعلی مشابهه تصمیم دولت سیزدهم است، طوری شما در آمارها اعلام کردید نتیجه ان تصمیم کاهش سطح آب دریاچه بود، اینطور نیست؟

دولت فعلی از تجربه بد دولت رئیسی درس نگرفت، استاندار آدم خوبی است اما شرح وظیفه او طوری نیست که بتواند مسئولیت احیای دریاچه ارومیه را بپذیرد، استاندار باید با مسئول احیای دریاچه همکاری کند نه اینکه خودش مسئول احیای دریاچه باشد. به نظرم آقای پزشکیان خودش باید به مسئله احیای دریاچه نظارت کند، وگرنه با آقای دکتر عارف کار به جایی نمی‌رسد. آقای روحانی که رئیس جمهور بود اگرچه امور را به معاون اول خودش تفویض کرده بود ولی خود ایشان مسئول بود و برخی جلسات را خود آقای روحانی اداره می‌کرد، حکم دبیر ستاد احیا را آقای روحانی امضا می‌کرد. به‌نظرم آقای دکتر عارف با این تصمیم مسئله احیا را از سر خودش باز کرده است، یعنی توجهی به تجربه دولت آقای رئیسی نداشت که استاندار آذربایجان غربی نتوانست کاری برای احیای دریاچه ارومیه انجام بدهد.  الان هم که شش ماه از دولت پزشکیان عبور کردیم فرد مناسبی برای احیای دریاچه انتخاب نشده است، به نظرم فاتحه دریاچه را باید خواند چراکه آن‌ها تمام حقابه‌های دریاچه را برای کشاورزی استان آذربایجان غربی مصرف خواهند کرد، دلیلش هم مشخص است تصمیم‌گیرنده استاندار آذربایجان غربی برای احیای دریاچه انتخاب شده درحالی‌که خودش ذینفع است.






نظر شما درباره این مقاله:







دخالت چشمگیر آلودگی هوا در ابتلا به سرطان
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 29.01.2025, 10:14

دخالت چشمگیر آلودگی هوا در ابتلا به سرطان


«محمدرضا قوام نصیری» عضو هیات علمی و استاد پیشکسوت دانشگاه علوم پزشکی مشهد در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا در خصوص وضعیت ابتلا به سرطان در کشور گفت: به طور کلی عامل اصلی سرطان شناخته شده نیست و برخی از فاکتورهای ایجاد کننده سرطان ژنتیک هستند و به فرزندان منتقل می‌شود مانند آنچه که بیشتر در سرطان کودکان اتفاق می‌افتد. عامل بعدی ایجاد سرطان تضعف سیستم ایمنی بدن است که عامل بسیار مهمی است و می‌تواند به دلیل تغذیه نامناسب باشد که بر فقدان سیستم ایمنی بدن تاثیر دارد و وقتی بدن ضعیف شود سرطان می‌تواند رشد کند.

وی ادامه داد: آلودگی هوا و دخانیات هم عواملی هستند که می‌توانند در بروز سرطان نقش ایفا کنند. همچنین تغذیه بد و استفاده از غذاهای کنسروی و مواد نگهدارنده که به آن‌ها زده می‌شود، می‌تواند در بروز سرطان نقش داشته باشد.

آلودگی هوا قطعا در ابتلا به سرطان دخالت چشمگیر دارد
وی افزود: استعمال دخانیات می‌تواند موجب تغییرات ابتدایی در سلول‌های دستگاه تنفس شود و به ایجاد تغییرات غیرقابل برگشت منجر شود. آلودگی هوا قطعا در ابتلا به سرطان دخالت چشمگیر دارد و بنزین‌هایی که در کشور استفاده می‌شود، چون پالایش صحیح در آن اعمال نمی‌شود در ابتلا به سرطان نقش مهمی دارند.

عضو هیات علمی و استاد پیشکسوت دانشگاه علوم پزشکی مشهد تصریح کرد: در بین خانم‌ها سرطان‌های شایع که وجود دارد سرطان سینه و سرطان دستگاه تناسلی است، این نوع سرطان‌ها در قسمت‌های مختلف دنیا از جمله جاهایی که آلودگی هوا وجود ندارد، مانند آب و هوای مدیترانه که معروف است و همچنین در این مناطق که تغذیه صحیح وجود دارد و عمدتا مواد غذایی دریایی است و بیشتر ماهی و صدف مصرف می‌کنند آمار ابتلا به سرطان بسیار کاهش می‌یابد.

اگر استرس‌ها به خاطر شرایط اقتصادی کم شود، شاهد کاهش ابتلا به سرطان خواهیم بود
به گفته وی سرطان‌های دستگاه گوارش مانند روده بزرگ که در امریکا، اروپا و حتی در ایران رو به افزایش است ناشی از عوامل مختلفی هستند. اگر مردم کشورمان تغذیه مناسب را رعایت کنند و استرس‌ها بخاطر شرایط اجتماعی و اقتصادی کاهش یابد، قطعا در کاهش ابتلا به سرطان تاثیرگذار خواهد بود.

قوام نصیری با بیان اینکه درمان‌های قدیمی شیمی درمانی به سمت تارگت تراپی یا هدفمند درمان کردن سوق پیدا کرده است، گفت: در همه جای دنیا داروهای جدید ضد سرطان گران است و داروهای سرطان از ابتدا گران بودند، اما در روش‌های جدید درمان یا هدفمند درمانی چون داروها بیشتر روی سلولهای سرطانی تمرکز می‌کنند و کمتر به سلول‌های بافت‌های مختلف بدن که طبیعی هستند آسیب وارد می‌کند، عوارض تاثیر دارو بر روی بافت‌های طبیعی بدن کمتر می‌شود و در نتیجه اثر دارو روی سلول‌ها و بافت سرطانی بیشتر می‌شود. بنابراین این داروهای جدید افزایش قیمت دارند و گران هستند.

مرگ و میر ناشی از سرطان در کشور کاهش پیدا کرده است
وی با بیان اینکه مرگ و میر ناشی از سرطان در کشور کاهش پیدا کرده است، گفت: از ۱۰ سال گذشته تا به حال شاهد پیشرفت‌هایی در حوزه درمان سرطان در کشور هستیم و در حوزه رادیوتراپی دستگاه‌های جدید وارد کشور شده است که اشعه‌های این دستگاه‌های جدید روی تورمورها تمرکز بیشتری دارند و دقیقا روی تومور تمرکز می‌کنند.

او ادامه داد: همچنین در این ۱۰ سال داروهای جدیدی در کشور عرضه شده که می‌توانند همراه رادیوتراپی استفاده شوند که اثر رادیوتراپی را تشدید می‌کنند و روی سلول‌های تومورهای بدخیم تمرکز دارند و کمتر به سلول‌های سالم آسیب وارد می‌کنند، اما این روش درمانی در دنیا از ۳ دهه گذشته آغاز شده است. کشورهای غربی آزمایشات را در فاز‌های مختلف فاز یک، دو و سه کلینیکال انجام دادند و سپس روی انسان آزمایش کردند و ما کارهایی که آن‌ها انجام می‌دهند را پیگیری می‌کنیم یعنی دیگر از ابتدا شروع نمی‌کنیم.

مردم مراحل اولیه غربالگری سرطان را انجام نمی‌دهند
این سرطان‌شناس خاطر نشان کرد: یکی از مشکلاتی که وجود دارد این است که اطلاع‌رسانی در حوزه سرطان به خوبی انجام نمی‌شود اگرچه بسیار پیشرفت کرده است. در مراکزی مانند معاونت بهداشت، انجمن سرطان کشور، انجمن رادیو انکولوژی کشور اطلاع‌رسانی انجام می‌شود و اقدامات خوبی انجام شده، اما مردم هنوز هم آگاهی کافی ندارند و مانند خارج از کشور مراحل اولیه غربالگری را انجام نمی‌دهند تا بلافاصله پس از تشخیص مراجعه کنند.

آمار مرگ و میر سرطان به دلیل تشخیص دیرهنگام بالا می‌رود
عضو هیات علمی و استاد پیشکسوت دانشگاه علوم پزشکی مشهد گفت: وقتی سرطان‌های شایع در کشور دیر تشخیص داده می‌شود و بیماری پیشرفت می‌کند چون تومورها پیشرفته هستند و عوارض بیشتری دارند، هزینه‌های درمان و جراحی سرطان نیز بسیار بیشتر می‌شود، لذا آمار مرگ و میر ناشی از ابتلا به سرطان به دلیل تشخیص دیرهنگام بالا می‌رود.

غربالگری سرطان باید در کشور گسترش یابد
قوام نصیری درباره اقدامات ضروری برای کاهش آمار مرگ و میر ناشی از سرطان گفت: برای کاهش مرگ و میر در اثر ابتلا به بیماری سرطان روش غربالگری در کشور باید گسترش یابد چون سرطان‌های شایع مانند سرطان سینه در خانم‌ها و سرطان پروستات در آقایان، سرطان روده بزرگ و سرطان ریه را می‌توان در مراحله اولیه تشخیص داد و درمان صورت گیرد. در مراحله اولیه تشخیص نمونه برداری و سلول‌شناسی با میکروسکوپ معمولی انجام می‌شود و در مرحله بعد اگر ضروری و مشکوک به سرطان بود استفاده از میکروسکوپ الکترونی صورت می‌گیرد.

وی ادامه داد: برای تشخیص سرطان پروستات در آقایان می‌توان به کلینیک‌هایی که در کشور وجود دارد و کم نیستند مراجعه کرد. آقایان برای تشخیص می‌توانند سالانه دو بار تست انجام دهند. در سرطانهای ابتدائی پروستات آنتی ژن‌هایی که سلول‌های سرطانی ترشح می‌کنند اندازه گیری می‌شود و برای دیگر سرطان‌های شایع اقدامات تشخیصی کلونینگ از نوع رادیوگرافی و رادیولوژی مانند اولترا سونوگرافی انجام می‌شود.






نظر شما درباره این مقاله:







حکومت غزه دیگر نباید در دست حماس باشد
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 29.01.2025, 10:04

حکومت غزه دیگر نباید در دست حماس باشد







نظر شما درباره این مقاله:







بیش از ۱۳۰۰۰ دستگاه ماینر غیرمجاز کشف
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 29.01.2025, 9:58

بیش از ۱۳۰۰۰ دستگاه ماینر غیرمجاز کشف







نظر شما درباره این مقاله:







اعدام‌ها برای ایجاد وحشت و خفه‌کردن صدای معترضان است
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 29.01.2025, 7:40

اعدام‌ها برای ایجاد وحشت و خفه‌کردن صدای معترضان است


نرگس محمدی، در نشستی به مناسبت اولین سالگرد «کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام» گفت جمهوری اسلامی از طریق این مجازات به دنبال ایجاد وحشت در جامعه است. محمدی کارزار نه به اعدام را حرکتی مدنی دانست که در کشور قابل گسترش است.

محمدی سه‌شنبه ۹ بهمن در نشست سالگرد «کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در اتاق «به یاد آر» در شبکه اجتماعی «کلاب‌هاوس» گفت: «جمهوری اسلامی از طریق اعدام‌های گسترده به دنبال ایجاد وحشت در جامعه است تا صدای معترضان را خفه کند و اقتدار پوشالی خود را به رخ جامعه بکشد.»

او گفت کارزار نه به اعدام، یک فعالیت حقوق بشری است و تحقق حقوق بشر راه را برای رسیدن به دموکراسی، آزادی و عدالت هموار می‌کند.

محمدی با تاکید بر این که «مبارزه با اعدام یک امر اخلاقی، حقوق بشری و سیاسی» است، گفت: «امیدوارم با قدرتمند شدن فعالیت‌ها برای لغو حکم اعدام شاهد برچیده شدن طناب‌های دار در ایران باشیم.»

او گفت: «طناب‌های دار با دستان قدرتمند تک تک ما پاره خواهد شد و امیدوارم روزی را شاهد باشیم که اتاق‌های اعدام و چوبه‌های دار مکانی برای درس گرفتن انسان‌ها از پیامدهای شر استبداد و درسی برای حرکت‌های رو به جلو برای رسیدن به انسانیت، آزادی و برابری باشد.»

محمدی کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» را یک «حرکت مدنی» دانست که در کشور قابل گسترش است.

او شرکت زندانیان سیاسی ایران از گرایش‌ها و نحله‌های مختلف در این کارزار را در شنیده شدن صدای آن در نقاط مختلف جهان موثر دانست.

بیشتر بخوانید: «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در زندان‌های ایران به اولین سالگرد خود رسید

محمدی گفت: «کارزار نه به اعدام، یک فعالیت حقوق بشری است و تحقق حقوق بشر راه را برای رسیدن به دموکراسی، آزادی و عدالت هموار می‌کند.»

این زندانی سیاسی که اکنون در مرخصی استعلاجی به سر می‌برد، تاکید کرد: «کارزار مخالفت با اعدام می‌تواند در شکل‌گیری وحدت میان گروه‌های حامی دموکراسی و حقوق بشر ایران نقشی راهبردی داشته باشد و مخالفان جمهوری اسلامی را متحد کند.»

هفته گذشته، نرگس محمدی در سخنرانی خود در یک نشست سنای فرانسه که به صورت ویدیوکنفرانس برگزار شد، به افزایش نگران‌کننده اعدام‌ها و وضعیت «اسفناک» زنان زندانی سیاسی در ایران اشاره کرد.

او گفت: «آن‌ها تلاش دارند انتقام جنبش زن، زندگی، آزادی را از زنان بگیرند. طناب دار پخشان عزیزی و وریشه مرادی را که در بند زنان زندان اوین محبوس‌ هستند بر بالای سر زنان تاب می‌دهند تا زنان شجاع و آگاه ایران را وادار به عقب‌نشینی کنند.»

هم‌زمان سه‌شنبه، وریشه مرادی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام را بخشی از «پیکاری ارزشمند» برای دست‌یابی به حیاتی انسانی خواند.

وریشه مرادی، سه‌شنبه در بیانیه‌ای به مناسبت سالگرد این کارزار نوشت: «یا باید زندگی را نزیست و یا باید با معنا و متعالی زیست ... هر گام در راه آزادی می‌تواند یک آزمون باشد و ما با فدا کردن جانمان در راه آزادی از این آزمون سربلند بیرون می‌آییم.»

کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» که با هدف اعتراض به اعدام‌های گسترده در ایران شکل گرفته، اکنون به پنجاه و سومین هفته خود رسیده است.

زندانیان در این کارزار سه‌شنبه هر هفته دست به اعتصاب غذا می‌زنند تا صدای خود را در دفاع از حقوق بشر و ضرورت برچیدن اعدام‌ها، به گوش مردم ایران و نهادهای بین‌المللی برسانند.

علاوه بر وریشه مرادی، سپیده قلیان، زندانی سیاسی، نیز سه‌شنبه ۹ بهمن از زندان اوین نامه‌ای منتشر کرد که در نشست سالگرد «کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در اتاق «به یاد آر» در شبکه اجتماعی «کلاب‌هاوس»، خوانده شد.

قلیان در این نامه نوشت: «در کشوری مانند ایران، که روزانه شاهد افزایش آمار اعدام‌ها هستیم، این حرکت نه تنها برای لغو مجازات اعدام، بلکه برای تغییر نگاهی است که به زندگی انسان‌ها داریم.»

او افزود: «در ایران، در حالی که هر ساله صدها نفر به اتهامات مختلف اعدام می‌شوند، حکومت از این مجازات به عنوان ابزاری برای فرار از مسئولیت‌پذیری در برابر مشکلات جامعه استفاده می‌کند.»

در بخش دیگری از نامه این زندانی سیاسی آمده است: «آمار بالای اعدام‌ها در ایران، تنها نشان‌دهنده بی‌رحمی و خشونت نیست، بلکه نشان‌دهنده شکست کامل سیستم قضائی و عدم توانایی حکومت در حل مسائل بنیادین است. به جای آنکه مسئولیت خود را در برابر فقر، فساد، نقض حقوق بشر و بی‌عدالتی‌های اجتماعی بپذیرد، حکومت با استفاده از اعدام، صدای مخالفان را خاموش می‌کند و تلاش می‌کند تا خود را از مسئولیت‌هایش دور نگه دارد.»

همچنین نامه احمدرضا حائری از زندان قزلحصار کرج در نشست سالگرد «کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در اتاق «به یاد آر» در «کلاب‌هاوس» خوانده شد.

پنجاه و سومین هفته کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در شرایطی آغاز شد که از شروع سال ۱۴۰۳ تاکنون، ۹۵۰ نفر از محکومان زندانی با حکم اعدام در زندان‌های مختلف ایران، به دار آویخته شدند.

فعالان کارزار با انتشار بیانیه‌ای یادآوری کردند که تنها در دی‌ ماه، بیش از ۱۱۰ نفر در ایران به دار آویخته شده‌اند.

ایران اینترنشنال






نظر شما درباره این مقاله:







یک‌سالگی کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 29.01.2025, 7:36

یک‌سالگی کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»


یک‌سالگی کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»؛ کارزاری راهبردی برای امروز و فردای ما

سازمان حقوق بشر ایران / ۹ بهمن ۱۴۰۳

روز گذشته، در آستانه یک‌سالگی کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»، تنی چند از کنشگران حقوق بشر از خارج و داخل ایران در اسپیس شبکه اجتماعی ایکس حاضر شدند و به‌مدت یک‌ونیم ساعت در مورد کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام گفت‌وگو کردند.

احمدرضا حائری، کنشگر حقوق بشر، زندانی سیاسی و یکی از اعضای نخستین کارزار که در زندان قزل حصار محبوس است، در پیامی به همین مناسبت که توسط غزل عبداللهی خوانده شد، نوشت: «روزی که کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام را شروع کردیم در پس ذهنم این بود باید روزی برسیم به ایرانی آزاد، دموکراتیک، توسعه‌یافته و با حفظ حقوق و به رسمیت شناختن حقوق همه شهروندانش فارغ از مشخصه‌ای که دارند، از زبان، دین، باور و...

عمیقا باور دارم که نه به اعدام کارزاری راهبردی برای امروز و فردای ماست، ما اگر همگی تنها بر سر همین یک ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر توافق کنیم و حق زندگی انسان‌ها خط قرمز ابدی‌مان باشد، می‌توانیم امیدوار باشیم به آینده‌ای روشن؛ می‌توانیم امیدوار باشیم به عدالتی انتقالی؛ به اینکه از پس امروز، فردایمان دوباره گرفتار استبداد نخواهیم شد.»

محمود امیری‌مقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، با استقبال از پیام احمدرضا حائری، بر لزوم ایستادن بر اصل انسانی «نه به اعدام» در هر شرایطی و برای هر اتهامی تأکید کرد و افزود که پایداری و استمرار این کنش بسیار مهم است. او همچنین با تاکید بر نقش فعالیت‌های مردمی علیه اعدام در داخل و خارج کشور بر بالا بردن هزینه سیاسی اعدام‌ها گفت: «کسانی که امروز بر ایران حکومت می‌کنند همان‌هایی هستند که در دهه شصت زندانیان سیاسی را دسته‌دسته بدون محاکمه اعدام می‌کردند؛ ولی امروز به دلیل بالا بودن هزینه سیاسی و به خاطر واکنش‌های مردم و جامعه جهانی نمی‌توانند آن جنایات را علیه زندانیان سیاسی تکرار کنند. با وجود این، متاسفانه اعدام متهمان غیرسیاسی همچنان با شتاب ادامه دارد چون اعدام آن‌ها آنطور که باید واکنشی را در جامعه برنمی‌انگیزد و حکومت اعدام متهمان جرایم مواد مخدر و قتل را به یک امر عادی تبدیل کرده. یکی از تاثیرات کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام می‌تواند تبدیل هر یک اعدام به امری تحمل‌ناپذیر باشد».

مریم حسنی، فرزند مهدی حسنی، زندانی سیاسی در خطر اعدام، ضمن حضور در این اسپیس از آخرین وضعیت پدرش گفت. مهدی حسنی و بهروز احسانی دو تن از محکومان به اعدام با پرونده سیاسی‌اند که به گفته مریم حسنی با فریب از زندان اوین ربوده و به قزل‌حصار منتقل شده‌اند. این دو زندانی سیاسی هم‌اکنون در سلول‌های بند امن واحد ۳ قزلحصار، که محل نگهداری زندانیان در آستانه اجرای حکم اعدام است، به سر می‌برند و خطر اعدام، آنان را تهدید می‌کند.

در این اسپیس همچنین مصطفی صابر به نمایندگی از کارزار جهانی نه به اعدام، شعله پاکروان، احمد رافت، معین خزائلی و مژگان کشاورز نیز سخنرانی کردند.

درباره سه‌شنبه‌های نه به اعدام

اعتراض به اعدام‌ها از زندانیان جرایم غیرسیاسی در زندان قزل‌حصار شروع شد. بعد از سرکوب شدید این اقدام زندانیان جرایم عمومی، این بار زندانیان سیاسی تصمیم گرفتند تا صدای همبندی‌های خود را به گوش سایرین برسانند. آن زمان بود که گروهی از زندانیان سیاسی شجاع که پیشینه‌ و باورهای مختلفی دارند، اعتصاب‌ غذای هفتگی خود را در ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ آغاز کردند که به «سه‌شنبه‌های سیاه»، «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» و «سه‌شنبه‌های بدون اعدام» معروف شده است. این زندانیان سه‌شنبه‌ها را انتخاب کردند زیرا معمولاً محکومان به اعدام در زندان قزلحصار روزهای سه‌شنبه برای اعدام با چوبه‌دار به سلول‌های انفرادی منتقل می‌شدند.

در شهریورماه سال جاری ۶۸ سازمان و نهاد مدافع حقوق بشر بین‌المللی و ایرانی با امضای بیانیه‌ای ضمن اعلام همبستگی با جنبش «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در زندان‌های ایران، خواستار حمایت جامعه‌ بین‌الملل از این جنبش شدند.

همچنین روز ۱۷ مهر ۲۰۲۴ در آستانه «روز جهانی علیه مجازات مرگ» و هم‌زمان با سی‌وهفتمین هفته اعتصاب غذای زندانیان در کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»، طیف گسترده‌ای از کنشگران ایرانی و بین‌المللی مدافع حقوق‌بشر از سراسر جهان به‌دعوت سازمان حقوق بشر ایران و کارزار جهانی نه به اعدام در ایران در یک برنامه زنده ۲۴ساعته ضمن اعلام حمایت از کارزار زندانیان داخل ایران، بر ضرورت همبستگی و تلاش جمعی برای پایان‌دادن به اعدام‌ها و لغو این مجازات غیرانسانی در ایران تاکید کردند. این برنامه روز سه‌شنبه ۱۷ مهر از ۱۲ ظهر به‌وقت اروپای مرکزی (۱۳:۳۰ به‌وقت ایران) آغاز شد و تا ظهر چهارشنبه بی‌وقفه ادامه داشت.

در آستانه یک سالگی کارزار و تا لحظه تنظیم این گزارش، اعتصابیون دست‌کم ۳۴ زندان به کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» پیوسته‌اند. گردانندگان کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام امروز در بیانیه‌ای نوشتند: «ما، زندانیان سیاسی و غیرسیاسی در ۳۴ زندان از چهارگوشه ایرانِ در زنجیر، روز سه‌شنبه ۹ بهمن، دومین سال کارزار نه به اعدام را با شور و نشاط بیشتری آغاز می‌کنیم و در پنجاه و سومین سه‌شنبه کارزار نه به اعدام، دست به اعتصاب غذا می‌زنیم. باشد که صدای ما از پشت دیوارهای ستبر زندان با صدای زنان، مردان و جوانان ایران پیوند بخورد و سهمی در دفاع از حقوق بشر و برچیدن طناب‌های دار داشته باشیم.»






نظر شما درباره این مقاله:







چشم‌انداز: علی خامنه‌ای بالاخره جام زهر را بالا کشید؟ ">
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 28.01.2025, 21:57

چشم‌انداز: علی خامنه‌ای بالاخره جام زهر را بالا کشید؟







نظر شما درباره این مقاله:







مذاکره و معامله با ترامپ! / صابر گل‌عنبری
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 28.01.2025, 21:39

مذاکره و معامله با ترامپ! / صابر گل‌عنبری







نظر شما درباره این مقاله:







بازنگری ایران در رویارویی با دونالد ترامپ
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 28.01.2025, 20:47

بازنگری ایران در رویارویی با دونالد ترامپ


فایننشال تایمز

نجمه بزرگمهر در تهران و اندرو انگلند در لندن
۲۸ ژانویه ۲۰۲۵ 

برای سال‌ها، تصویری از پرچم ایالات متحده بر روی زمین مجتمع ریاست جمهوری ایران نقش بسته بود. این پرچم به‌صورت استراتژیک در مکانی قرار داشت که بازدیدکنندگان مجبور بودند هنگام ورود از روی ستاره‌ها و خط‌های آن عبور کنند.

بااین‌حال، اندکی پیش از آغاز به کار دونالد ترامپ، این پرچم به‌آرامی برداشته شد. هیچ توضیح رسمی از سوی مقامات ایرانی ارائه نشد، اما این اقدام نشان‌دهنده تغییری آرام در تفکر تهران بود. تغییری که سال ۲۰۲۵ را به مهم‌ترین سال ایران از زمان جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰ تبدیل کرده است. ایران که اکنون در آسیب‌پذیرترین وضعیت خود در سال‌های اخیر قرار دارد، امیدوار است از رویارویی اجتناب کرده و حتی با رئیس‌جمهور جدید آمریکا به توافق برسد.

بازگشت دشمن دیرینه ایران به کاخ سفید دقیقاً زمانی رخ می‌دهد که بن‌بست طولانی‌مدت هسته‌ای ایران با غرب به اوج خود رسیده است. این موضوع همچنین پس از سالی از درگیری‌های منطقه‌ای اتفاق می‌افتد که توازن قدرت در خاورمیانه را به زیان تهران تغییر داده است. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، پس از مجموعه‌ای از پیروزی‌های نظامی که ضربات سنگینی به جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی منطقه‌ای آن وارد کرد، جسورتر از گذشته شده است.

اسرائیل، که سال گذشته دو دور حملات متقابل به ایران داشت، مدعی است که بخش زیادی از سامانه‌های دفاع هوایی ایران را نابود کرده است. نیروی نیابتی اصلی ایران، یعنی جنبش حزب‌الله لبنان، تضعیف شده و سرنگونی رژیم اسد در سوریه ایران را از یک متحد کلیدی محروم کرده است. با در نظر گرفتن این مسائل، تحلیلگران می‌گویند ایران توانایی تحریک ترامپ و به خطر انداختن درگیری نظامی بیشتر با اسرائیل و حتی ایالات متحده را ندارد.

ولی نصر، استاد دانشکده مطالعات پیشرفته بین‌المللی دانشگاه جانز هاپکینز، می‌گوید: «این سال بسیار حساسی است، عمدتاً به این دلیل که زمینه استراتژیک برای ایران به‌شدت تغییر کرده است.» او می‌افزاید: «آنچه ایران از دست داده، توانایی مدیریت اسرائیل است و جایگاهش در برابر اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها تضعیف شده است.»

انتظار می‌رود ترامپ، که در دوره اول ریاست‌جمهوری خود توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ ایران با قدرت‌های جهانی را ترک کرد و در کمپین “فشار حداکثری” تحریم‌ها را افزایش داد، به سیاست‌های سخت‌گیرانه خود بازگردد.

اما نشانه‌هایی وجود دارد که ترامپ ممکن است تمایل به مذاکره داشته باشد. او فرستاده خاورمیانه‌ای خود، استیو ویتکاف، را مأمور بررسی امکان دستیابی به توافق دیپلماتیک با ایران کرده است. ترامپ هفته گذشته گفت: «اگر [تنش‌ها بر سر برنامه هسته‌ای ایران] بتواند حل شود، واقعاً خوب خواهد بود.»

دیپلمات‌های غربی می‌گویند که دولت رئیس‌جمهور اصلاح‌طلب ایران، مسعود پزشکیان، طی هفته‌های اخیر تمایل بیشتری برای توافق بر سر یک راه‌حل مذاکره‌شده نشان داده است. هدف این رویکرد کاهش تحریم‌ها و تسهیل فشار اقتصادی داخلی است، اما این تمایل ناشی از موقعیت تضعیف‌شده ایران و تمایل برای اجتناب از درگیری نظامی با ایالات متحده و اسرائیل نیز هست.

بااین‌حال، آنها هشدار می‌دهند که اگر این تلاش‌ها به نتیجه نرسد، ایران در مسیر برخورد با غرب قرار خواهد گرفت. قدرت‌های اروپایی که در دوره اول ترامپ با سیاست “فشار حداکثری” مخالفت کرده بودند، اکنون به دلیل رفتار ایران بیشتر خشمگین شده‌اند. این رفتار ایران شامل ادامه گسترش فعالیت‌های هسته‌ای، فروش تسلیحات به روسیه و هدف قرار دادن شهروندان غربی است.

با توجه به اینکه ایران اورانیوم را به سطحی نزدیک به درجه تسلیحات غنی می‌کند و اکنون بیش از هر زمان دیگری به توانایی تولید بمب هسته‌ای نزدیک شده است، دیپلمات‌ها می‌گویند که آنها به دنبال اقدام هستند، نه حرف.

“بندهای غروب” در توافق ۲۰۱۵ قرار است در ماه اکتبر به پایان برسد، که با برداشته شدن محدودیت‌ها بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران عملاً به معنای پایان این توافق ناکارآمد خواهد بود.

با نزدیک شدن به این تاریخ، یکی از خطرات برای ایران این است که قدرت‌های غربی روند موسوم به «بازگشت فوری»(snapback) را آغاز کنند. این روند می‌تواند به بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل و افزایش انزوای بین‌المللی ایران در صورت نبود توافق جایگزین منجر شود.

در داخل ایران، اصلاح‌طلبان بحث‌های عمومی را آغاز کرده‌اند تا آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر انقلاب، و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را برای مذاکره تحت فشار قرار دهند و استدلال می‌کنند که ممکن است این آخرین فرصت رژیم برای جلوگیری از بحران باشد.

حسین مرعشی، سیاستمدار ارشد اصلاح‌طلب، طی سخنرانی‌ای در این ماه گفت: «پزشکیان این فرصت را دارد که گام‌های بزرگی برای ایران بردارد.» او افزود: «اولین مأموریت او باید باز کردن فصل جدیدی در سیاست خارجی باشد. ما دیگر در لبنان، سوریه یا عراق اهرمی نداریم.»

با این حال، تحلیل‌گران ایرانی گفتند که تهران نمی‌خواهد از سر استیصال در مذاکرات حاضر شود.

یکی از نزدیکان خامنه‌ای گفت: «در حالی که در برابر فشارهای آمریکا مقاومت می‌کنیم، تمایل به مذاکره را نیز نشان خواهیم داد.» وی افزود: «ایران در حال تلاش برای کاهش اقداماتی است که ممکن است واشنگتن را تحریک کند، حتی اگر در نهایت توافقی حاصل نشود.»

این فرد نزدیک به خامنه‌ای اذعان کرد که حملات اسرائیل به ایران و گروه‌های موسوم به “محور مقاومت” شامل حزب‌الله و حماس، باعث شده رهبران ایران ارزیابی خود را از قدرت جمهوری اسلامی در خاورمیانه بازبینی کنند.

اما او اضافه کرد که تهران همچنان ابزارهایی برای «تغییر میدان نبرد» دارد، بدون اینکه جزئیات بیشتری ارائه دهد. وی گفت: «جمهوری اسلامی ضربه خورده است، اما هیچ تغییری استراتژیک در سیاست‌های داخلی و خارجی‌اش نخواهد داشت.»

ولی نصر می‌گوید: «ایرانی‌ها خود را به آن صورتی که به‌عنوان ضعیف نشان داده می‌شوند نمی‌بینند. آن‌ها نقاط ضعفی ذاتی دارند، شکی در آن نیست، اما برآوردشان این است که اگر ترامپ مسیر دیپلماتیک را دنبال نکند، محدودیت‌هایی برای او وجود دارد و خطرات درگیری نظامی که ایالات متحده نمی‌تواند کنترل کند بسیار بالا خواهد بود.»

هنگامی که ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری خود استراتژی «فشار حداکثری» علیه ایران را اجرا کرد، نیروهای ایرانی به خرابکاری در نفتکش‌ها در خلیج فارس و حمله موشکی و پهپادی در سال ۲۰۱۹ به زیرساخت‌های نفتی عربستان متهم شدند.

اما ترامپ نیز رفتار غیرقابل‌پیش‌بینی خود را نشان داد. او پس از اینکه در ابتدا اعلام کرد که مایل به اقدام نظامی نیست، در سال ۲۰۲۰ دستور ترور قاسم سلیمانی، قدرتمندترین فرمانده نظامی ایران را صادر کرد و دو دشمن را برای مدتی کوتاه تا آستانه جنگ پیش برد.

برخی کارشناسان می‌گویند که ضربات واردشده به محور مقاومت که نفوذ منطقه‌ای ایران را کاهش داده است، ممکن است به این معنا باشد که تهران تمایل بیشتری برای توافق با ترامپ داشته باشد تا تضمین‌های امنیتی دریافت کند که از سوی اسرائیل مورد حمله قرار نخواهد گرفت.

صنم وکیلی، مدیر برنامه خاورمیانه در چتم هاوس، می‌گوید: «اگر تهران بخواهد از فشار حداکثری آمریکا و تهدید حملات بیشتر اسرائیل جلوگیری کند، باید سریعاً ترامپ را برای دستیابی به یک توافق جذب کند.»

او افزود: «بدون ارائه چیزی بزرگ‌تر، ایران با خطر دور سوم حملات از سوی اسرائیل مواجه است که توسط این دولت آمریکا حمایت خواهد شد.» وی هشدار داد: «آنچه در خطر است، بقای رژیم است؛ بقای اقتصادی رژیم و توانایی آنها برای بازسازی مشروعیت خود و بازگشت به وضعیت عادی.»






نظر شما درباره این مقاله:







اتحادیه اروپا تحریم‌های سوریه را کاهش می‌دهد
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 28.01.2025, 17:26

اتحادیه اروپا تحریم‌های سوریه را کاهش می‌دهد


وزرای امور خارجه اتحادیه اروپا روز دوشنبه موافقت کردند که روند لغو تحریم‌های سوریه را آغاز کنند، اما تأکید کردند که در صورت مشاهده هرگونه سوءاستفاده از سوی حاکمان جدید این کشور، این تحریم‌ها باید مجدداً اعمال شوند.

اتحادیه اروپا از سال ۲۰۱۱ در پاسخ به سرکوب معترضان توسط بشار اسد، تحریم‌هایی شامل مسدود کردن دارایی‌ها و ممنوعیت سفر برای مقامات و سازمان‌های سوری اعمال کرد. در این چارچوب این بلوک ۲۷ کشوری، ۳۱۶ فرد و ۸۶ نهاد را که متهم به حمایت از حاکم سابق سوریه بودند، هدف قرار داد. اکنون و پس از سقوط رژیم اسد، اتحادیه اروپا مشتاق است که در صورت حرکت رهبران جدید سوریه به سمت آینده‌ای سیاسی و صلح‌آمیز که همه گروه‌های اقلیت را در بر گیرد و جایی برای افراط‌گرایی و متحدان سابق مانند روسیه و ایران وجود نداشته باشد، این تحریم‌ها را لغو کند.

به گزارش آسوشیتدپرس، کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، اعلام کرد که وزیران خارجه اتحادیه بر روی یک “نقشه راه” برای کاهش تحریم‌ها به توافق رسیده‌اند. وی که ریاست این جلسه را برعهده داشت، گفت: “هدف این است که ابتدا تحریم‌هایی که بیشترین مانع را برای بازسازی اولیه کشور ایجاد می‌کنند، لغو شوند و سپس از آنجا به پیش برویم.”

او تأکید کرد که وزرا تنها به یک “توافق سیاسی” رسیده‌اند — نه توافقی برای شروع فوری کاهش تحریم‌ها — و “مسائل فنی نیز وجود دارد که باید در هفته‌های آینده حل شوند”، قبل از آن که هرگونه تحریمی لغو شود.

کالاس گفت که کاهش تحریم‌ها “می‌تواند به اقتصاد سوریه رونق بخشد و به این کشور کمک کند تا دوباره روی پای خود بایستد.” اما او افزود: “در حالی که ما قصد داریم به سرعت حرکت کنیم، ما همچنین آماده هستیم تا در صورت بدتر شدن وضعیت، مسیر را تغییر دهیم.”

به گفته او، وزیران خارجه اتحادیه اروپا از یک مکانیسم “بازگشت فوری” حمایت می‌کنند تا در صورت تشخیص اینکه رهبران جدید سوریه در مسیر اشتباهی حرکت می‌کنند، تحریم‌ها مجدداً اعمال شوند.

کاسپار ولدکامپ، وزیر امور خارجه هلند، گفت که هدف این است که محدودیت‌ها در بخش‌هایی مانند زیرساخت‌ها و بخش انرژی سوریه لغو شود “تا کشور بتواند دوباره توسعه یابد.” او افزود: “برخی تحریم‌ها مانند تحریم‌های مربوط به صادرات سلاح، باقی خواهند ماند.”

از زمان سقوط دمشق در ۸ دسامبر و فرار اسد به مسکو، روند انتقال قدرت در سوریه امیدوارکننده به نظر می‌رسد، اما رهبری جدید هنوز چشم‌انداز روشنی از نحوه حکومت‌ در آینده کشور ارائه نکرده است.

گروه مسلح هیئت تحریر الشام (HTS) — که در گذشته با القاعده مرتبط بود و از سوی اتحادیه اروپا و سازمان ملل به عنوان یک گروه تروریستی شناخته می‌شود — پس از هماهنگی با جنگ‌جویان جنوبی در جریان تهاجم ماه دسامبر سال گذشته، خود را به عنوان حاکمان بالفعل سوریه تثبیت کرده است.

ولدکامپ گفت که محدودیت‌ها علیه هیئت تحریر الشام در ابتدا کاهش نخواهد یافت. او به خبرنگاران گفت: “آنها اکنون در قدرت هستند. ما می‌خواهیم ببینیم که چگونه حرف‌هایشان را به عمل تبدیل می‌کنند.”






نظر شما درباره این مقاله:







توهم قدرت و قدرت توهم
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 28.01.2025, 17:19

توهم قدرت و قدرت توهم


احمد علوی

واژه‌های همچون “قدرت” و “توهم” از منظر اکادمیک واژه‌هایی قابل مناقشه‌ای هستند که در ادبیات سیاسی ایران و ادبیات رسانه‌ای کاربرد گسترده‌ای یافته است. از منظر علوم شناختی، توهم قدرت و قدرت توهم هر دو مفاهیم پیچیده‌ای هستند که تأثیرات عمیقی بر نحوه بینش، منش و کنش سیاسی افراد و نظام‌های سیاسی دارند.

توهم خمینی در فتوای ارتش عراق برای کودتا علیه صدام حسین، خصوصا رفع فتنه از عالم و تصرف قدس از راه کربلا و ابراز شیفتگی و هیاهوی سرسپردگان و اطرافیانش در تایید این توهمات، مصادیقی از توهم قدرت و قدرت توهم است. اظهارات قذافی در خصوص شورشیان و حمله صدام حسین به کویت نمونه‌های دیگری از پیامدهای توهم قدرت است. ابراز شیفتگی مریدان این رهبران در نمایش‌های عمومی هم نماد قدرت توهم به شمار می‌آید.

بنا به تعاریف مرسوم در منابع منطق صوری - که منطق گزاره‌هاست - گزاره مبتنی بر توهم عبارت است از گزاره كاذبى است كه قوه واهمه برخلاف مبانی و استدلال عقلی آنها را صادق می‌شمارد. به عبارت دیگر مبانی و گزاره‌های برآمده از “قوه وهم” بنا به تعریف منطق صوری نوعی باور غیرموجه و غیر صادق هستند که در - طبقه بندی منطقی صوری - نوعی جهل به شمار می‌آید اما به هر دلیل روانی یا اجتماعی ممکن است مورد قبول برخی قرار گیرد. منظور از “قدرت” در این یادداشت “قدرت سیاسی” است که در ادبیات سیاسی و رسانه‌ای به‌طور گسترده بکار می‌رود.

“قدرت سیاسی” را می‌توان به طور ساده و خلاصه به عنوان توانایی، توانایی و ظرفیت یک نهاد، گروه یا فرد برای تأثیرگذاری، هدایت و سیطره بر رفتار دیگران در یک جامعه سیاسی تعریف کرد. این تعریف معمولاً شامل توانایی رسمی و غیر رسمی ایجاد تغییرات، اجرای سیاست‌ها، حفظ نظم و اعمال اقتدار در چارچوب یک نظام حکومتی یا سیاسی است. این یادداشت بر تعاریفی از توهم و قدرت بنا شده است که ذکر شد.

توهم قدرت به‌طور عمده به خودبزرگ بینی و “درک نادرست از میزان واقعی توانایی‌ها و ظرفیت‌ها” اشاره دارد. در حالی که منظور از “قدرت توهم” اغراق و گزافه افکار عمومی در خصوص قدرت مقامات، نهادها و رژیم‌های سیاسی است. بنابراین توهم قدرت بیان نگاه مبالغه‌آمیز فرد یا نهادها به خود است اما “قدرت توهم” به نگاه اغراق‌آمیز و مبتنی به شیفتگی افراد و جامعه نسبت به مقامات و نهادهای قدرت اشاره دارد. در هر دو حالت، این فرآیندهای شناختی (Cognitive processes) می‌توانند منجر به تصورات و تصمیمات غیر واقع‌انگارانه، غیر اجرائی، سوءاستفاده از قدرت، و شکست‌های راهبردی تصمیمات منجر شوند.

۱. توهم قدرت (Illusion of Power)

“توهم قدرت” در ادبیات روان‌شناسی، علوم شناختی و علوم اجتماعی به غلو و خود بزرگ بینی فرد یا یک نهاد نسبت به قدرت خود، و ناسازگاری این پندار و واقعیت آن اشاره دارد. این پنداشت عمدتاً محصول پدیده‌های شناختی همچون بیش‌اعتمادی به خود (Overconfidence bias)، اثر خوش‌بینی (Optimism bias)، و تأثیر خوداقتداری (Illusion of control) است. در چنین وضعیتی فرد قدرت در خصوص تاثیر بر محیط پیرامون خود و دیگران خود را بیش از چیزی که واقعا هست ارزیابی می‌کند.

ویژگی‌های توهم قدرت و تأثیرات آن:

بیش‌اعتمادی به خود (Overconfidence Bias): پژوهش‌های گوناگون نشان داده‌اند که افراد در موقعیت‌های رسمی قدرت بعید نیست تصور کنند که توانایی‌های آن‌ها بیشتر از چیزی است در واقعیت اجرائی و تجربه می‌شود. این پدیده، در واقع یکی از مهم‌ترین عوامل شکل‌دهنده “توهم قدرت” است. همانگونه که دو پژوهشگر امریکایی، آندرسون و بریون( 2014 Anderson and Brion) در مقاله‌ای تحت عنوان “The Influence of Power on Self-Perception” اشاره کرده‌اند، مقامات در موقعیت‌های قدرت معمولا تمایل دارند که با غلو و مبالغه توانایی‌های خود را دست‌بالا گرفته و نسبت به اقدامات خود اعتماد بیش از حد نشان دهند.
مثال: رهبری که تصور می‌کند که می‌تواند بحران‌های جهانی را به راحتی پیشبینی و حل کند، حتی اگر شواهد و مشاوره‌هایی که مخالف نظرش هستند و او را تایید نکنند. حمله صدام حسین به کویت علیرغم هشدار سران ارتش عراق از نمونه‌های چنین بیش اعتمادی به خود است.

تأثیر توهم اقتدار و سیطره بر اوضاع (Illusion of Control): روانشناس آمریکایی لانگر( 1975 Langer) در پژوهش خود در مورد این پدیده (سراب کنترل) نشان داد که برخی از افراد می‌پندارند که نسبت محیط پیرامون خود کاملا سیطره دارند. این پندار ناموجه می‌تواند آنگاه که فرد از مقام قدرت رسمی برخوردار است به توهم قدرت منجر شود، زیرا فرد می‌پندارد تمام جوانب یک وضعیت پیچیده را تحت سیطره خود دارد.
مثال: رهبری که در یک مقام رسمی قرار دارد ممکن است تصور کند که می‌تواند به‌طور کامل بر روند مذاکرات بین‌المللی تأثیر بگذارد، حتی زمانی که عوامل خارجی مانند روابط بین‌المللی یا افکار عمومی مخالف او هستند. پندار پوتین در خصوص قدرت ارتش خود و تصرف اُکراین ظرف چند روز که به شکست این رویا انجامید یک نمونه از سراب کنترل است. اظهارات اخیر دنالد ترامپ در خصوص میلیاردها دلار سرمایه گذاری در خصوص هوش مصنوعی که از سوی ایلان ماسک انکار شد یک مصداق دیگر از این سراب کنترل است.

گژدیسی خوش‌بینی (Optimism Bias): توهم قدرت می‌تواند ناشی از گژدیسی یا اثر خوش‌بینی باشد، آنگاه که افراد انتظارات مثبت و خوش‌بینانه‌ای از آینده و تحولات آن دارند، حتی در شرایطی که شواهد منفی یا مخاطرات احتمالی وجود دارد. در عرصه سیاسی به‌ویژه در میان رهبران سیاسی، این نوع گژدیسی غالبا به تصمیمات پر مخاطره و ناکارآمد منجر می‌شود.
مثال: رهبری که در مواجهه با بحران اقتصادی، به‌رغم کاهش رشد اقتصادی و افزایش بیکاری، هنوز باور دارد که برنامه‌های اقتصادی او می‌توانند به سرعت اوضاع را بهبود ببخشند. اظهارات مقامات رژیم ولایی در خصوص حل تنگناهای اقتصادی با سرکوب بازار ارز و طلا و سرکوب بازار ارز.

پیامدهای شناختی توهم قدرت:

تصمیمات ناموجه و ناکارآمد و پرمخاطره: افراد مبتلا به توهم قدرت به دلیل اعتماد بیش از حد به توانایی‌های خود، اقداماتی انجام دهند که در واقع به زیان خود آن‌ها تمام می‌شود.
دو پژوهشگر عرصه تصمیمگیری امریکایی، یعنی بازرمن و تنبرونسل (2011 Bazerman and Tenbrunsel) در کتاب “Judgment in Managerial Decision Making” نشان دادند که بیش‌اعتمادی افراد به خود می‌تواند منجر به پذیرش مخاطرات غیرضروری و اتخاذ تصمیمات ناکارآمد و زیانبار شود.

بی‌توجهی به پیچیدگی‌ها و موانع واقعی: توهم قدرت می‌تواند به عدم شناخت موانع و محدودیت‌های تصمیم گیری بیانجامد. نتیجه افرادی که در موقعیت تصمیمگری هستند، تنگناها را کم‌اهمیت یا غیرقابل پیش‌بینی بدانند و در نتیجه تصمیم‌های ناکارآمد و پرمخاطره‌ای را اتخاذ کنند.

۲. قدرت توهم (Power of Illusion)

قدرت توهم به این معناست که افرادی که رسما دارای مقام پرقدرتی هستند، می‌توانند به شکلی ادراکی و اجتماعی در نزد مخاطبانشان این گونه جلوه کنند قدرت آنها بیش از چیزی است که حقیقتا وجود دارد. این امر به ادراکات اجتماعی و اثرات روان‌شناختی مربوط به اثر‌هاله‌ای (Halo effect) و بررسی اجتماعی (Social proof) مرتبط است.

ویژگی‌های قدرت توهم:

اثر هاله‌ای(Halo Effect): دو پژوهشگر امریکایی نیزبت و ویلسون (1977 Nisbett and Wilson) نشان دادند که مردم در ارزیابی سیاستمداران، تمایل دارند برخی از ویژگی‌های مثبت آنها را – مثل توانایی خطابه آنها را – به طور غیرواقع گرایانه به سایر جنبه‌های شخصیت آنها تعمیم دهند. این رویکرد موجب می‌شود که مخاطبین افرادی که در موقعیت‌های قدرت قرار دارند، به دلیل برخی از ویژگی‌های مثبتشان، به‌طور ناخودآگاه توانمندتر و قدرتمندتر از چیزی که هستند، تصور کنند.
مثال: یک سیاستمدار ممکن است به دلیل سخنرانی‌های جذاب و قوی خود، مورد ارزیابی مثبت قرار گیرد و همه جنبه زندگی او مثبت تلقی شود، حتی اگر در عمل در موارد دیگر دارای نقصان و ناکارآمدی باشد.

اثر تاییدی اجتماعی: (Social Proof) افزون بر آنچه آمد، بررسی نویسنده امریکایی کیالدینی (2009 Cialdini) در کتاب “Influence: The Psychology of Persuasion” به اثرات اجتماعی قدرت توهم اشاره کرده است. بر پایه این پژوهش، مردم برای تصمیم‌گیری خود افرادی که معروف، موثر و پرقدرت به شمار می‌آیند را الگوی رفتاری خود قرار می‌دهند - چون گمان می‌کنند این الگوها مورد تایید اجتماعی هستند. در همین راستا، بررسی همین پژوهشگر نشان می‌دهد که افراد به‌طور ناخودآگاه تحت تأثیر پیروی افراد قدرتمند قرار می‌گیرند و از آن تبعیت می‌کنند.
مثال: اگر یک رهبر سیاسی محبوبیت بالایی داشته باشد، اطرافیان و جامعه ممکن است این محبوبیت را به عنوان شاخصی از توانمندی و قدرت همه‌جانبه او تلقی کنند، حتی اگر شواهد عینی و تجربه مخالف این پندار باشد.

نتایج شناختی قدرت توهم:

سوءاستفاده از موقعیت: کسانی که در مقام قدرت رسمی قرار دارند ممکن است از “توهم قدرت” برای تقویت جایگاه خود و تأثیرگذاری بر دیگران استفاده کنند و “قدرت توهم” را گسترش دهند. این رویکرد به‌ویژه در عرصه سیاست و اقتصاد غالبا تجربه می‌شود بطوریکه رهبران و مقامات رسمی از تأثیرات “توهم قدرت” برای انقیاد دیگران و پیشبرد اهداف خود و بویژه توهم پراکنی استفاده کنند.

تسلیم شدن به قدرت‌های نامرئی و اثیری: قدرت توهم می‌تواند منجر به تسلیم شدن افراد به قدرت‌های نامرئی یا نهادهای اجتماعی و رهبران شود. افراد ممکن است بدون ارزیابی درست، از قدرت و تأثیرات رهبران و گروه‌های اجتماعی تبعیت کنند، زیرا آن‌ها را به‌عنوان منابع شهرت، اعتبار و قدرت تلقی می‌کنند.

چه دلایلی پیدایش توهم قدرت و قدرت توهم را توضیح می‌دهد؟

پیدایش توهم قدرت و قدرت توهم به دلایل روان‌شناختی، شناختی، اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی توضیح داده می‌شود.

۱. دلایل روان‌شناختی

خودشیفتگی (Narcissism): رهبران یا افراد قدرتمند ممکن است به دلیل خودشیفتگی، خود را فراتر از انتقاد ببینند و توانایی‌ها یا نفوذ خود را بیش از حد ارزیابی کنند. این وضعیت اغلب به توهم قدرت منجر می‌شود.

اثر دانینگ-کروگر (Dunning-Kruger Effect): این اثر روان‌شناختی نشان می‌دهد که افراد با دانش یا توانایی محدود، تمایل دارند خود را دست بالا بگیرند و دانش یا قدرت خود را بیش -از حدی که واقعیت دارد- ارزیابی کنند.

مکانیزم‌های دفاعی روانی: احساس قدرت می‌تواند به فرد حس امنیت کاذب بدهد، و در نتیجه، او ممکن است اطلاعات مخالف را انکار کرده یا از مکانیسم‌های روانی برای حفظ و ترویج تصویری ایده‌آل از خود استفاده کند.

تمایل به کنترل: بسیاری از افراد معمولا بنا به انگیزه حفظ بقاء میل به کنترل دیگران دارند. این انگیزه، آنگاه که با موقعیت قدرت ترکیب شود، می‌تواند به توهم قدرت یا استفاده از قدرت برای ایجاد توهم در دیگران منجر شود.

۲. دلایل اجتماعی

مشروعیت و اطاعت: جامعه‌ای که به اطاعت و انقیاد قدرت عادت کرده است و این امر در عرصه فرهنگی و اجتماعی آن نهادینه شده است، به طور ناخودآگاه به رهبران یا صاحبان قدرت اجازه می‌دهد باورهای غیرواقعی درباره قدرتشان را به مردم بقبولانند. این امر می‌تواند توهم قدرت را در رهبر و قدرت توهم را در مردم تقویت کند.

فرهنگ تملق و چاپلوسی: در جوامعی که تملق و چاپلوسی و تأیید بی‌چون‌وچرا از رهبران رواج دارد، رهبران به تدریج به این پندار خو می‌کنند که قدرت آن‌ها مطلق، بدون مخالفت و چالش است.

نظام‌های بسته اطلاعاتی: آنگاه که یک رهبر یا صاحب قدرت تنها از طریق حلقه‌ای محدود از افراد اطلاعات دریافت کند، این نظام بسته اطلاعاتی می‌تواند پندارهای غیرواقعی درباره جایگاه و قدرت او را نهادینه کند.

۳. دلایل سیاسی

تمرکز قدرت: تمرکز بیش از حد قدرت در دست یک فرد یا گروه معین می‌تواند باعث شود آن‌ها خود را بی‌چون‌وچرا، بی‌رقیب و جایگزین ببینند. این تمرکز به تقویت توهم قدرت کمک می‌کند.

اقتدارگرایی: در نظام‌های استبدادی، رهبران اغلب خود را غیرقابل شکست و دارای توانایی‌های استثنایی می‌دانند. این توهم قدرت معمولاً با سرکوب مخالفان و سیطره انحصاری بر رسانه‌ها و اطلاعات تقویت می‌شود.

تکیه بر گفتمان‌های مذهبی و فرقه‌ای و ایدئولوژیک: در جوامع استبداد زده، رهبران غالبا از گفتمان‌های مذهبی و فرقه‌ای و ایدئولوژیک برای ایجاد قدرت توهم در میان مردم استفاده کنند، به این صورت که مردم می‌پندارند که رهبر نماینده یک قدرت ماورایی و دارای یک مأموریت الهی یا تاریخی است.

۴. دلایل فرهنگی

اسطوره‌سازی: فرهنگ‌هایی که رهبران را به عنوان قهرمانان اسطوره‌ای یا منجی معرفی می‌کنند، به تقویت توهم قدرت رهبران و ایجاد قدرت توهم در میان مردم کمک می‌کنند.

رواج باورهای جبرگرایانه و یا آخرالزمانی: در جوامعی که سرنوشت و قدرت مطلق رهبران به عنوان اراده‌ای الهی یا خواست تاریخ تلقی می‌شود، رهبران و مردم وارد چرخه‌ای از توهمات می‌شوند.

۵. دلایل شناختی (فرایند شناختی Cognitive process)

تعصب تأییدی (Confirmation Bias): افراد و رهبران تمایل دارند “اطلاعاتی” را که نظرات و باورهایشان را تأیید می‌کند، انتخاب کنند و اطلاعات مخالف را نادیده بگیرند. این تعصب تأییدی می‌تواند به توهم قدرت منجر شود.

اثر‌ هاله‌ای (Halo Effect): اگر رهبری که در مقام قدرت رسمی است، در یک زمینه موفق باشد، غالبا این موفقیت به دیگر زمینه‌ها نیز تعمیم داده شود. این امر باعث تقویت توهم درباره توانایی‌های او در سایر زمینه‌ها می‌شود.

هیجان‌زدگی یا فشار گروهی (Groupthink): در گروه‌هایی که تفکر انتقادی سرکوب شده است، یکپارچگی گروه می‌تواند توهمات جمعی درباره قدرت یا توانایی رهبر ایجاد کند.

۶. دلایل رسانه‌ای

پروپاگاندا و تبلیغات: استفاده از تبلیغات برای بزرگ‌نمایی دستاوردها یا مشروعیت قدرت می‌تواند هم رهبران و هم مردم را دچار توهم کند.

کنترل اطلاعات: آنگاه که اطلاعات به‌طور کامل کنترل و سانسور شود، رهبران و جامعه نمی‌توانند تصویری واقعی از قدرت و تأثیر خود داشته باشند.

رابطه‌ای بین توهم قدرت و قدرت توهم

رابطه بین بین پدیده‌های “توهم قدرت” و “قدرت توهم” می‌تواند علّی، دورانی (چرخه‌ای) و تقویت‌کننده باشد.

۱. رابطه علّی: توهم قدرت به قدرت توهم منجر می‌شود
هنگامی که فرد یا گروهی خود دچار توهم قدرت شود، ممکن است تلاش کند این باور نادرست را از طریق ابزارهای گوناگون مانند رسانه، نمایش خیابانی، گردهم آیی و ایجاد فضا را هم به دیگران القا کند و بدین ترتیب “قدرت توهم” را افریده و سازماندهی نماید. به عبارت دیگر، توهم قدرت می‌تواند انگیزه‌ای برای استفاده از قدرت توهم باشد تا تصویر اغراق‌آمیز از قدرت خود را به دیگران تحمیل کند.
مثال: رهبر سیاسی‌ای که خود را خطاناپذیر می‌داند، از رسانه‌ها و تبلیغات گوناگون استفاده می‌کند تا این تصور را به جامعه القا کند که همه عملکرد او مثبت و به سود جامعه است.

۲. رابطه دورانی: قدرت توهم به تقویت توهم قدرت منجر می‌شود
توضیح: آنگاه فرد یا گروهی توانایی فریب دیگران (قدرت توهم) را دارد، این وضعیت موجب تقویت “توهم قدرت” در خود او می‌شود. مثال: دیکتاتوری که با سانسور و تبلیغات دروغین حمایت ظاهری سرسپردگانش را می‌بیند، باور می‌کند که واقعاً قدرتمند است.

۳. رابطه تقویت‌کننده: هم‌افزایی توهم قدرت و قدرت توهم
توضیح: این دو مفهوم می‌توانند به شکل هم‌افزا عمل کنند؛ یعنی فرد یا گروهی که توهم قدرت دارد، از قدرت توهم برای تقویت باورهای نادرست در خود و دیگران استفاده می‌کند، و بالعکس.
مثال: رهبران فرقه‌های ایدئولوژیک-سیاسی ایران هم دچار توهم قدرت هستند و هم از قدرت توهم برای کنترل مریدان، اعضا و جامعه استفاده می‌کنند.

جمع‌بندی:
پیدایش “توهم قدرت” و “قدرت توهم” نتیجه تعامل و هم آفزایی عوامل روان‌شناختی، شناختی، اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی است. توهم قدرت و قدرت توهم در نظام‌های بسته و اقتدارگرا بیشتر تجربه می‌شود، آنگاه که رهبران با اطلاعات محدود و ستایش‌های بی‌چون‌وچرا محاصره شده و جامعه نیز با تبلیغات و سرکوب خود را با شرایط وفق می‌دهد.

این دو پدیده یعنی “توهم قدرت” و “قدرت توهم” رابطه‌ای دوسویه و پیچیده دارند که می‌تواند به چرخه‌ای از خودتثبیت‌گری و انزوای شناختی منجر شود. این چرخه نه‌تنها برای رهبران و نخبگان، بلکه برای پیروان و جوامع تحت تأثیر نیز پیامدهای خطرناکی به همراه دارد. ادبیات آکادمیک، به‌ویژه در عرصه روان‌شناسی، علوم شناختی، جامعه‌شناسی، و علوم سیاسی، بر اهمیت شناخت این رابطه و مقابله با پیامدهای آن تأکید دارد.

قدرت توهم و توهم قدرت می‌توانند پیامدهای منفی و مخربی بر نظام تصمیم‌گیری به دنبال داشته باشند و ناکارآمدی مدیریت عمومی را دامن بزند. محدود کردن توهم قدرت و قدرت توهم مستلزم ایجاد یک سیستم جامع است که شفافیت، پاسخگویی، آموزش، تنوع و استقلال رسانه‌ها، تقسیم قدرت و تعمیق دمکراسی، و توسعه سازمانهای مردم نهاد جامعه مدنی را ترکیب کند.






نظر شما درباره این مقاله:







نقدی بر درخواست نرگس محمدی از نمایندگان مجالس فرانسه 
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 28.01.2025, 16:40

نقدی بر درخواست نرگس محمدی از نمایندگان مجالس فرانسه 


حمید فرخنده

اخیرا خانم نرگس محمدی که در مرخصی زندان بسر می‌برد در جلسه آنلاین با اعضای کمیته حقوق زنان در سنا و مجلس فرانسه، از جامعه جهانی خواست که حقوق بشر را اولویت هر نوع مذاکره با ایران قرار دهند و در کنار «مبارزات مردم ایران برای رهایی از رژیم دینی استبدای» بایستند. ایشان همچنین خطاب به نمایندگان گفت که از طریق پارلمان و سنای فرانسه، از دولت پاریس و جامعه جهانی می‌خواهد تا حقوق بشر را «پیش شرط و محوراصلی» هر نو ع مذاکره با جمهوری اسلامی ایران قرار دهند. خانم محمدی همچنین تاکید کرد که «هر مذاکره‌ای با جمهوری اسلامی بدون اعتنا به حقوق اساسی مردم ایران، حقوق بشر، حقوق زنان و جامعه‌ی مدنی، تقویت استبداد دینی و تضعیف مبارزه مردم ایران برای رسیدن به دموکراسی، آزادی و برابری خواهد بود.»

صحبت‌های خانم نرگس محمدی خطاب به نمایندگان پارلمان و سنای فرانسه و درخواستش از دولت فرانسه و بُعد وسیع‌تر از کشورهای غربی دارای دو ایراد عمده هست:

اول اینکه خانم محمدی بعنوان یک فعال حقوق بشر حتما می‌داند، چنانکه تجارب نیز نشان داده است، کشورهای دنیا حتی وقتی احزاب سوسیالیست و لیبرال که ادعاهای حقوق بشری بیشتری نسبت به احزاب محافظه‌کار دارند در قدرت باشند، هیچ‌گاه منافع ملی خود را فدای رعایت شدن حقوق بشر (حتی یک مورد از چند موردی که ایشان مذاکره کشورهای غربی با ایران را به آنها مشروط کرده) در یک کشور ثالث نمی‌کنند. پس طرح چنین درخواست‌هایی که هم درخواست کننده و هم مخاطبان او می‌‌دانند انجام شدنی نیستند، بجز البته مطرح شدن دوباره موضوع نقض حقوق بشر در ایران، سود چندانی ندارد. یکی از ایرادهای چنین درخواست‌های مکرری می‌تواند تقویت ذهنیت انتظار نابجا از کشورهای خارجی برای حل معضلات داخل کشور در ذهن برخی باشد که سوی دیگر آن خشم و عصبانیت است نسبت به غربی‌ها یا بدبینی غیرمعقول به کشورهای غربی بخاطر پاسخ مثبت ندادن به این درخواست‌ها یا «کمک نکردن» برای حل مسائل حقوق‌ بشری و داخلی ایران است که باید بدست خود مردم حل شود. البته باید تاکید کرد که نگاه خانم محمدی بر تغییرات از داخل کشور و بدست خود مردم ایران است.

اما ایراد دوم که از ایراد اولی مهم‌تر است این است که به زعم خانم محمدی «هر مذاکره‌ای با جمهوری اسلامی بدون اعتنا به حقوق اساسی مردم ایران، حقوق بشر، حقوق زنان و جامعه‌ی مدنی، تقویت استبداد دینی و تضعیف مبارزه مردم ایران برای رسیدن به دموکراسی، آزادی و برابری خواهد بود.» این درحالیست که اگر جمهوری اسلامی برای برنامه هسته‌ای خود با اروپا و امریکا مذاکره کند و در نتیجه آن بخش بزرگی از تحریم‌های ایران برداشته شود، گام مهمی در جهت کاهش فشارهای اقتصادی بر مردم و بازگشت ایران به روابط متعارف بین‌المللی خواهد بود. پس ارتباط دادن مستقیم کمتر شدن فشارهای اقتصادی بر گرده مردم با تقویت استبداد دینی در ایران نه از نظر سیاسی درست است و نه مهم‌تر از هرچیز در تناقض با رعایت حقوق بشر و انسانی مردم است، بلکه برعکسِ آن به پایمال شدن حقوق اولیه مدنی یا همان «حقوق اساسی» و اولیه مردم می‌انجامد. مردمی که بخاطر تحریم‌های اقتصادی درگیر معاش روزانه و سختی‌های آن هستند اصولا چگونه می‌توانند انرژی و زمان برای درخواست حقوق سیاسی و مدنی خود داشته باشند؟

متن سخنرانی نرگس محمدی برای نمایندگان پارلمان و سنای فرانسه


نظر خوانندگان:


■ ۱- با کمال احترام برای آقای فرخنده، ایرادات ایشان به نوعی بهانه گیری بیشتر شبیه است، و این تصور را القا می‌کند که هر چه نرگس محمدی می‌گفت بالاخره چیزی در نکوهش آن پیدا می‌کردید.
۲- در ضمن، ایشان گفتند “بدون اعتنا به حقوق اساسی مردم ایران” نگفتند “بدون برآوردن حقوق اساسی مردم” . و این سیاست همیشه درستی بوده. تکرار و اصرار بر حقوق بشر و حقوق زنان در جهت تقویت جامعه مدنی ایران.
پاینده باشید، پیروز


■ اگر غزه یک نرگس محمدی داشت با اظهاراتی مشابه، جناب فرخنده چنین موضع گیری‌ای نمی‌کردند. کلا جناب فرخنده هر نوع تحریمی را رد میکنند و معتقد هستند که برداشتن تحریم‌ها “گام مهمی در جهت کاهش فشارهای اقتصادی بر مردم و بازگشت ایران به روابط متعارف بین‌المللی خواهد بود” انگار نمی‌دانند که ثروت غارت شده ملت ایران در زمان نبود تحریمها “دوره احمدی نژاد و بعد از برجام” به چه کسانی رسیده و کجا خرج شده است. همین الان هم بودجه سپاه و دستجات مختلف سرکوب، روحانیت و حوزه‌ها و تبلیغات، خرید دوربین و ابزار پیشرفته کنترل مردم را نگاه کنید. هم چنین ارز ارزانی را که بدون حساب و کتاب به دزدان نظامی و غیر نظامی تعلق می‌گیرد. کسی که به اصلاح نظام باور دارد سعی خواهد کرد که آن را از مخمصه بدر آورده و سر و رویش را سر و سامانی دهد. حقوق بشر را فعلا بیخیال. “روابط متعارف بین‌المللی” با دستگاه اصلی دیپلماسی در بیت رهبری نیز از آن حرف‌هاست.
با احترام سالاری


■ با “پیروز” موافقم. نکوهش نرگس محمدی در طیف بزرگ از ایرانیان خارج از کشور از چپ افراطی تا سلطنت‌طلب راست مدت‌هاست که مد روز است. حتی خود نمایندگان پارلمان و سنای فرانسه چنین ایراداتی به او ندارند که حمید فرخنده دارد. با “سالاری” نیز موافقم برای اینکه در هیچ برهه زمان در ۳۰ سال گذشته حداقل نمی‌توان نشان داد که این جمهوری اسلامی در عرف بین‌الملل شریک و سهیم بوده باشد و بدون آزار و اذیت مردم ایران و همسایه‌ها روزگار گذرانده باشد، چه با تحریم و چه بدون تحریم. آقای فرخنده به جای ایرادگیری از نرگس محمدی به خاطر تقاضاهایش از نمایندگان فرانسه بهتر است از جمهوری اسلامی بخواهد که برنامه هسته‌ای را تعطیل کند تا تحریم‌ها برداشته شوند.
مهرداد


■ پیروز گرامی، در ابتدای پاراگراف آخر خانم نرگس محمدی می‌‌گوید « امروز از دولت فرانسه از طریق پارلمان و مجلس سنا این کشور می‌خواهم حقوق بشر را پیش‌شرط و محور اصلی هر نوع مذاکره‌ای با رژیم جمهوری اسلامی قرار دهند.» ایراد من نیز به «پیش‌شرط» گذاشتن برای هرنوع مذاکره با ایران ااست. هیچ‌کس مخالف اینکه خانم محمدی یا هر فعال حقوق بشری دیگر از سیاستمداران فرانسه و دیگر کشورهای غربی بخواهد به نقض حقوق بشر در ایران هنگام مذاکرات اعتراض کنند، نیست. مشکل اما وقتی پیدا می‌شود که رعایت حقوق بشر در ایران «پیش‌شرط هرگونه مذاکره»‌ای باشد.
بسیاری از کشورهای دیکتاتوری مانند عربستان سعودی و مصر باوجود اینکه در آن نظام‌ها حقوق بشر رعایت نمی‌شود و برابری زن و مرد در آنجا وجود ندارد، اما بخاطر داشتن روابط اقتصادی متعارف با دنیا حداقل مردم این کشورها رنج مضاعف فشارهای اقتصادی بخاطر تحریم‌ها را بر گرده خود حس نمی‌کنند، دیگر به خاطر نبود داروی سرطان یا فلان داروی مهم دیگر مردمشان در رنج نیستند، چهارتا دانشجو در خارج کشور برای باز کردن حساب بانکی دچار مشکل نمی‌شوند. موضوعی که علاوه بر رعایت نشدن حقوق بشر در ایران، به عنوان یک حق اولیه و ابتدایی انسانی بر شانه‌های مردم سنگینی می‌کند.
پس صرف عادی شدن روابط اقتصادی ایران با غرب در پی مذاکرات به بهبود زندگی و معیشت مردم کمک می‌کند. مردمی که کمتر دغدغه کمبودها و فشار اقتصادی داشته باشند بهتر می‌توانند خواست‌های دموکراسی خواهانه، حقوق بشری و برابری‌‌‌خواهانه خود را دنبال کنند.
با احترام/ حمید فرخنده


■ مهرداد گرامی، استدلال شما درمورد عدم مخالفت نمایندگان پارلمان و سنای فرانسه با خانم محمدی سالبه به انتفاء موضوع است. چرا که خانم نرگس محمدی، شما، پیروز گرامی و من به عنوان شهروند ایرانی نظر می‌دهیم نه فرانسوی. طبیعی است که نمایندگان مجالس فرانسه از زاویه منافع ملی کشور و مردم خود نظر می‌دهند و عمل می‌کنند، نه بر اساس منافع ملی ما. اینکه من و شما مخالف برنامه هسته‌ای ایران باشیم و توقف آن را از حکومت بخواهیم، تایید کننده این نیست که حتی درصورت کوتاه نیامدن ایران از برنامه هسته‌ای، درست باشد که طرفدار تحریم اقتصادی مردم خود باشیم. نه از زاویه فشار اقتصادی به مردم که همه بر سر واقعی بودن آن توافق داریم و نه به گمان من از نظر موفقیت در پیش‌برد امر حقوق بشر در ایران. اینکه «با تحریم و بدون تحریم» وضعیت آزار و اذیت مردم را یکی بگیریم یا از بی‌دقتی در تحلیل است یا از نادیده گرفتن اثرات تحریم‌های اقتصادی در معیشت و سلامت مردم ناشی می‌شود. تعمیم دادن فشارهای سیاسی بر فعالان حقوق بشری و سیاسی به فشارهای اقتصادی که کل جامعه را دربرمی‌گیرد، است.
با احترام/ حمید فرخنده


■ اين نوشته آقاى فرخنده مرا به ياد سياست حزب توده و شركا در اوايل انقلاب مى‌اندازد كه مبارزه بر ضد “امپرياليسم جهانى به سر كردگى امپرياليسم آمريكا” را بر مبارزه براى حقوق زنان ارجحيت مى‌دادند. نتيجه اين سياست مشعشعانه را همه مردم ايران با پوست و گوشت خود تجربه كردند و نيازى به توضيح بيشتر نيست. كاش آقاى فرخنده لطف مى‌كردند و به كامنت آقاى سالارى پاسخى در خور مى دادند: در آمد هنگفت فروش نفت در دوره احمدى نژاد و پس از برجام در دوران روحانى كجا رفت و خرج چه شد؟ وضعيت حالا با دوران روحانى چه تفاوت ماهوى پيدا كرده كه تصور كنيم پول ناشى از رفع تحريم ها اين بار به سر سفره زحمتكشان خواهد رفت؟
با احترام وحيد بمانيان


■ فرخنده گرامی، در تایید و ادامه کامنت آقای سالاری و دیگر عزیزان: دها سال است که چیزی بنام حساب و کتاب مالی و اقتصادی در ایران وجود خارجی ندارد. درآمد کشور یا خرج اقدامات ضد مردمی و ایران‌سوز می‌شود و یا به چپاول می‌رود، و درصد ناچیزی برای گذران زندگی مردم خرج میشود. و حالا شما می‌گویید کسی دست از پا خطا نکند که اگر ۱۰% از درآمد رژیم کم شود، اول از سهم خرجی مردم می‌زنند. من همواره نوشته‌های شما را می‌خوانم و در صداقت شما در ایران دوستی شکی ندارم. اما براستی این ایراد گیری شما رنگ بهانه گیری دارد. بیاییم از نرگس و یارانش دفاع کنیم چرا که تا به امروز نمونه خوبی از مبارزه مدنی و فرهنگ غیر حذفی نشان داده‌اند. نرگس محمدی و شیرین عبادی سرمایه‌های با ارزش ما هستند، تا زمانی که از پیمانشان با مردم منحرف نشده‌اند آنها را پاس می‌داریم.
با ارادت ، پیروز.


■ آقای فرخنده، به نظر می‌رسد که گروه‌های مخالف نظام جمهوری اسلامی که پایگاه‌شان در خارج کشور است، مشکل‌شان دیکتاتوری و فساد ج.ا. نیست و مشکل بزرگشان مبارزان در داخل ایران هستند. آنها بر این باورند که مبارزان داخل ایران و بزرگ شدنشان به منافع آنها ضربه می‌زنند. آنها تابع ضرب‌المثل دیگی که برای من نجوشد، بگذار کله سگ در آن بجوشد هستند. اینکه زمانه جمهوری اسلامی را بین مردم ایران و نمایندگان واقعی‌شان امثال خانم نرگس محمدی و بلند پروازی‌های ج. ا زیر منگنه گذاشته‌اند تا این مبارزان را بی‌اعتبار کنند تا بتوانند وقتی آب خیلی گل‌آلود شد، ماهی چاق و چله‌ای به قلاب بیندازند، نمی دانند این ماهی خوراک یک لحظه گربه‌ی ایران است یا خود را به تجاهل می‌زنند.
هـ. ایرانی


■ جناب فرخنده، فقط به این دلیل که دولت‌های خارجی به منافع خودشان نگاه می‌کنند دلیلی نیست بر اینکه یک مدافع حقوق بشر در ایران آن را مطرح نکند و به جایش بر آنان به خاطر مسائل هسته‌ای فشار بیاورد. همانطور که در بالا نوشتم این رژیم در ذات چه با تحریم و چه بدون تحریم مایل و قادر به تعادل و تعامل با جهان نیست همانگونه که تاریخ ۳۰ ساله گذشته نشان داده است. این وظیفه نرگس محمدی نیست که دخالت در امور هسته‌ای، اقتصادی، و یا تحریم کند. با اشاره آقای بمانیان در مورد عدم اولویت حقوق بشر در ایران و به خصوص زنان و به جایش توازن و تعادل با قدرت‌های بزرگ از طرف برخی روشنفکران موافق هستم.
مهرداد


■ با تشکر از توجه آقایان بمانيان و پیروز گرامی. سالهاست که خامنه‌ای و اعوان و انصار متصل به بیت‌اش گاهی برای خلاصی از تنگناهایی که به خاطر سیاست ایران بر باد ده عامدانه و ایدئولوژیکی‌شان به وجود آورده و در آن گیر کرده‌اند، دست به دامن اصلاح‌طلبان حکومتی می‌شوند که برایشان از جیب خود هزینه کنند. این جماعت و طرفداران رنگارنگشان در داخل و خارج کشور هر بار ذوق زده از این فرصت به خود فروشی و پشت کردن به مبارزات مردم می‌پردازند و فقر و فلاکت جامعه را به گردن تحریم‌ها می‌اندازند تا علت اصلی بحران را برای ماندن در قدرت و پیشبرد توهمات خویش پنهان کرده و خاک در چشم ملت بپاشانند.
تحریم واکسن کرونا از طرف رهبر نظام که به دعانویسان و مخترعین دستگاه کرونا سنج فرصت دزدی میلیاردی برای تولید واکسن داخلی را داد نباید از یاد برود. جنایت و قتل عمدی که هیچ کس جوابگوی آن نشد و طرفداران غزه و لبنان هم انگار مرکب قلمشان خشک شده بود. فقر و بیماری و مشکلات عدیده در سرزمین‌مان از تولیدات هدفمند این نظام است و ابزاری که ملت را به سوی فلاکت مطلق سوق دهد تا قدرت تقابلشان با استبداد اهریمنی تحلیل گشته و نابود شود. مگر اوباما و بایدن سر کیسه را شل نکردند مگر زمان احمدی‌نژاد ۴۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی وجود نداشت؟
خانم نرگس محمدی سیاست‌مدار نیست و پشت هیچ میز مذاکره‌ای هم ننشسته که آقای نویسنده مقاله برایش تکلیف تعیین کنند. بهتر است ایشان این توصیه‌ها را به هم‌مسلکان اصلاح‌طلب خویش آقای ظریف و عراقچی کنند و فعالین مدنی را به حال خود بگذارند تا به کار روشنگری خویش بپردازند.
با درود سالاری


■ سلام به جناب نویسنده سلام به جمع خواننده و تک سلامی هم به سایت
صحبت‌های خانم نرگس محمدی کاملا بجا و بموقع است چرا که نقض مستمر و سازمانی حقوق بشر یک روتین و حتی اصلی از اصول سیاست جمهوری اسلامی است. بنابراین تکیه بر اجرای این حقوق خود بخود یعنی تعدیل سیاست های خشن حکومتی و سست شدن پایه های دیکتاتوری و در نهایت شکست کامل فاشیسم و سرکوب.
در ثانی خانم محمدی نه از جایگاه یک مدعی رهبری در ایران موضع دارند که ایشان از قهرمانان مبارزه با اعدام و نسل کشی و تبعیض حقوق در ایران هستند بنابراین پیامشان جنبه عام دارد نه فقط جنبه خاص یا یک تز و یا پز سیاسی.
تشکر....تشکر: اکرم


■ يك سؤال ساده از نقادان محترم - نون شب واجب تر آست يا حقوق بشر ؟؟
با احترام كاوه


■ آقای بمانیان گرامی، درست می‌گویید که عمده گروه‌های چپ در آغاز انقلاب در تقویت گفتمان ضدامپریالیستی و کم اهمیت شمردن آزادی‌ حجاب زنان و غرب‌‌ستیزی نقش داشتند. در آن دوران قطع روابط اقتصادی و حتی سیاسی با امریکا و اصولا کاهش روابط با کشورهای غربی با نیم‌نگاهی به شرق که هنوز افولش شروع نشده بود، رسم سیاسی کشورهای انقلابی از جمله ایران بود. اما آن ایزوله کردن خود و بستن درهای روابط اقتصادی و سیاسی با کشورهای غربی چه ربطی به دفاع از تحریم اقتصادی امروز ایران دارد؟ اگر آن غرب‌ستیزی‌ها و قطع روابط به ضرر منافع ملی بود، که بود، امروز نداشتن این روابط اقتصادی و سیاسی تحت نام تحریم‌های اقتصادی چه سودی برای اقتصاد و معیشت مردم ایران دارد؟ سیاستی که دیروز غلط بود امروز به چه دلیل خوب است؟ کسانی که فکر می‌کنند ادامه تحریم‌ها به از پای درآمد حکومت می‌انجامد به سرنوشت کوبا و کره شمالی بنگرند. فشارهای اقتصادی یا کمبود‌های دارویی برای زندگی روزمره مردم مشکل می‌آفریند، به بسته‌تر شدن فضای سیاسی و تقویت تندروها می‌انجامد. دیکتاتورها بویژه در کشوری با تعداد زیادی همسایه و حمایت چین و روسیه راهی برای دور زدن تحریم‌ها پیدا می‌کنند. مواد مورد نیاز مردم ایران بسیار گران‌تر از آنچه باید باشد بدستشان می‌رسد و از آنسو نفت ایران اگر فروش برود با تخفیف‌های فراوان صادر می‌شود. این نگاه به اقتصاد کشور ۸۵ میلیونی ایران که اگر تحریم‌ها برداشته شود، سود آن به جیب گروه‌های نیابتی ایران در منطقه می‌رود حکایت از محدود کردن یک حجم اقتصادی بزرگ به یک زیرمجموعه از هزینه‌های جمهوری اسلامی است.
با احترام/ حمید فرخنده


■ یک سؤال ساده از نقادان محترم - نون شب واجب‌تر آست يا حقوق بشر؟؟
سلام به جناب کاوه و انشااله چرم آهنگری‌تان. باز هم درود.
راستی اول مرغ بوده یا تخم مرغ؟!
دوست عزیز...نون شب و حقوق نون خورها دو روی یک سکه‌اند. هر کسی این دو را از هم جدا کند ستمی بر آن دیگری کرده که نابخشودنی است. نانی که در کاسه خون دیگری باشد نان نیست. نان را باید با آزادگی و احترام به حقوق دیگران خورد. حقوق بشری که نانی در کیسه‌اش نباشد فقط حقوق به مردگان دادن است.
بسیار ممنون کاوه گرامی اکرم


■ در پاسخ به سؤال دوستمان کاوه، ما در هر لحظه باید به چندین موضوع مهم و مبرم الویت دهیم و به موازات به تقسیم کار عادت کنیم. تمرکز روی فقط نون شب کافی نیست.
هوشنگ فرخجسته


■ جناب ه‌. ایرانی گرامی، نقد سیاستمداران یا فعالان حقوق بشر هرچند هزینه‌های زیادی برای فعالیت خود پرداخته باشند، چیزی از اعتبار آنها کم نمی‌کند. این فرهنگ ماست که نقد اشخاص را نفی آنها به حساب می‌آورد. همین فرهنگ مقدس سازی از زندانیان سیاسی باعث شده بود که هرکس در دوران شاه زندان رفته بود یا چند روز توسط ساواک دستگیر شده بود هاله‌ای از ارزش دوروبرش می‌گرفت و انسان‌ها به خود زحمت نمی‌دانند آنچه در فکر و ذهن او و راه و برنامه‌ای که برای ایران داشت، تحقیق کنند. الان خوشبختانه وضع در این عرصه بهتر شده اما هنوز متاسفانه هستند کسانی که مانند شما اینگونه داوری می‌کنند.
با احترام/ حمید فرخنده


■ کسانی که خواهان غارت ثروت کشور به دست حکومت هستند و اختیار آن را به دزدان رنگارنگ و با تجربه حکومتی واگذار می‌کنند وقت رسیدن دلارها چرا یقه رژیم را نمی‌گیرند؟ فروش منابع و نوع خرج کردنش انگار دست ایشان است. حاشیه رفتن و پوپولیسم هیچ گاه دردی را دوا نکرده علت و باعث و بانی تحریم ها هم روشن است و مغلطه و گل آلود کردن آب هم با اجازه ممنوع. تحریم‌هایی که دست رژیم را برای سرکوب باز می‌گذارد و اسباب اجرایش را فراهم می‌کند و باعت بقای بیشتر آن و در نتیجه به نابودی زیست میلیون‌ها انسان در ایران و منطقه می‌شود چرا باید برداشته شود؟ حکومت موقت سوریه دنبال غرامت ۳۰۰ میلیارد دلاری است و فردا ممکن است اوکراین هم اضافه شود. نفت و گاز و سایر منابع کشور که به نسلهای آینده هم تعلق دارد چرا باید صرف موشک و پهپاد پرانی شود و یا صرف پروژه‌های خانه ویران کن اتمی؟ نبود حقوق بشر امکان دزدیدن نان را فراهم می‌کند و بودش گرفتار شدن و مجازات دزد را. خواندن این مقاله از آقای آزاد عندلیبی شاید از جنبه ای به بازنشسته ها کمک کند: آیا ایرانیان روشنفکر ستیزند؟ https://baznegari.de/?p=1262
با درود سالاری


■ آقاى فرخنده گرامى، با تشكر از پاسخ شما
من هم طرفدار مذاكرات هستم و هم بر ضد تحريم هايى كه اقتصاد ما را فلج كند، در عين حال معتقد به مذاكره اى بر اساس و اصول كه تأمين كننده منافع ملى ما باشد، نه منافع حاكميت و نه امت اسلام (حزب الله لبنان، حماس، حوثى ها و ديگر ساز مان هاى تروريستى). به ترامپ و همدستان و همفكران او نيز بسيار بد بين هستم و فكر نمى كنم از مذاكراتى كه رژيم اينجور مشتاقانه در انتظار آن است آبى براى ملت گرم شود. اينها را گفتم تا تكليف شما با من روشن باشد و اما باز گرديم به وجيزه من و پاسخ شما.
شما از پاسخ دادن به سوال اصلى من خوددارى كرديد: به فرض كه ما براى گشايش روابط ديپلماتيك، سياسى و اقتصادى با غرب تمامى خواسته هاى حقوق بشرى را از مذاكرات حذف كرديم و به يك توافق در چهارچوب غنى سازى اورانيوم رسيديم. بر مبناى همين حالت فرضى ترامپ و متحدين او به ما اجازه فروش نفت در بازار جهانى را دادند. آيا با توجه به تجارب دوران طلايى فروش نفت (دوره احمدى‌نژاد دوره برجام و روحانى) با اين در آمد هاى نجومى چه چيزى به اقتصاد ما و به سفره زحمتكشان كشور ما افزوده خواهد شد؟ چرا بايد چشم خود را به واقعياتى كه در يك دوران طولانى شانزده ساله اتفاق افتاده ببنديم و شرايط فعلى را شرايط مناسبى براى “روزنه گشايى” در اقتصاد ملى كشور حساب كنيم؟ ويژگى تاريخى شرايط فعلى چيست؟
خانم نرگس محمدى (و همرزمان او) براى جلو گيرى از ماشين اعدام رژيم، سركوب اقليت هاى قومى و مذهبى و از همه مهم تر بر ضد آپارتايد جنسى مبارزه مى كند و از هر فرصتى استفاده مى كند تا صدايش را به گوش سياستمداران اروپايى و نيز مردم جهان برساند. نظر شما اين است كه او نبايد چنين اهدافى را شرط اوليه مذاكرات غرب با رژيم ايران قرار دهد و فرض شما اين است كه با قربانى كردن اين اهداف به سود يك توافق اتمى با غرب وضع اقتصادى ايران تكان خواهد خورد و حداقل بخشى از حقوق مردم تامين خواهد شد. آيا به راستى چنين چيزى اتفاق خواهد افتاد؟ شما و با اتكا به كدام واقعيت هاى عينى نقش كاسبان تحريم، سهميه سپاه و ساير نيرو هاى نظامى از در آمد نفت، سهميه تك تك نهاد هاى انگلى كه به اقتصاد ملى ما چسبيده اند را ناديده مى گيريد و رفع تحريم ها را مساوى با بركات اقتصادى براى مردم مى دانيد؟ آيا در سياست هاى متوهمانه مقام معظم رهبرى دگر گونى پيش آمده و ما خبر نداريم، يا رييس جمهورى دولت وفاق ملى تخم دو زرده اى كرده و ما بر آن چشم پو شانده ايم؟ وزير امور خارجه اى كه بايد خودش را آماده مذاكرات بنيادى با دولت ترامپ كند، با بلاهت تمام مى گويد كه بهتر است آمريكا با خريد جزيره گرينلند ساكنان كشور اسراييل را به آنجا بكوچاند! آيا از چنين سياستمدارانى انتظار يك قرارداد كه منافع ملى ما را حفظ كند داريد و در مقابل مى خواهيد كه بانويى كه با مبارزات خود افتخار جايزه صلح نوبل را براى ما به ارمغان آورده متاع خود را به چنين افرادى بفروشد؟ و متاع او چيست مگر مبارزه با تبعيض جنسيتى ، چيزى كه نه تنها ديوار برلين رژيم جمهورى اسلامى است بلكه پژواك آن مى تواند موجى از اميد و انبوهى از نيرو و توان به مبارزات زنان در تمامى خاور ميانه بدمد و آوا بخش سروش رهايى زنان از قيود قرون وسطايى يك دين ارتجاعى باشد. خيلى دوست دارم بدانم كه ترازوى شما چگونه كار مى كند و كفه چه چيزى در آن سنگين تر است؟در يك كفه فشار فزاينده به رژيمى كه از فرط استيصال مجبور به مذاكره است، تا در سلوك وسرشت خود تغييرات بنيادى ايجاد كند و در كفه ديگر يك توافق حداقلى كه پولى به جيب رهبر و اعوان وانصارش سرازير كند تا چند روزى به عمر ننگين رژيم خود بيفزايند.
نكته آخر اينكه من بر حرف خودم هستم كه اين دنباله همان سياست كيانورى و شركا براى در حاشيه قرار دادن مبارزات زنان و به نفع مبارزات ضد امپرياليستى است: مخاطب پيام يك زن است، عصاره پيام: كوتاه آمدن از حق مسلم خود براى برجسته كردن و پيش شرط قرار دادن حقوق زنان در مذاكرات با كشور هاى غربى، راهكار پيش بردن چنين پيامى: متقابل قرار دادن ” فشار به فعالان سياسى و حقوق بشرى (كه شامل اعدام، شكنجه و داغ و درفش هم مى شود) و فشار اقتصادى بر كل جامعه (كه آنهم شامل حقوق بگيران بيت رهبرى، سران سپاه و بسيج، حوزه هاى علميه و هزاران نهاد وابسته به آنها، گشت ارشاد و ساير نيرو هاى فشار مى شود، تهش هم اگر چيزى ماند سفره مردم).
با احترام و پوزش از زياده گويى وحيد بمانيان


■ جناب اكرم - متوجه معنی «چرم اهنگریتان» نشدم. در مکالمان و مراودات اصل بر این است که هر دو طرف نظر یکدیگر را بفهمند. در طول عمر دراز خود «چرم اهنگریتان» را نشنیده بودم. همينطور مثل تخم مرغ و مرغ کاملا در این جا بی مورد است. مثل تشابه سيب و پرتقال است. اول و اول سیری شکم است - «شکم گرسنه ایمان ندارد»- صبح ها بچه ها را اول ناشتائی میدهیم بعد به مدرسه می‌فرستیم؟ یا اول به مدرسه می‌فرستیم تا شکم گرسنه آموزش ببینند؟ و یا هم زمان وقتی قاشق را دهانشان گذاشتیم؟ البته بسیار تفاوت است بین قضاوت ما که در ساحل امن خارج، از محیط راحت منزل با کامپیوتر و قضاوت مردمی که تورم بالای پنجاه در صد در صف های طولانی ارزان را در داخل را تحمل میکنند. انشاء الله چرم اهنگريتان.
با احترام کاوه


■ سالاری عزیز، مقاله پیشنهادی از “آزاد عندلیبی” را مطالعه کردم. بی‌تردید با بسیاری پیام‌ها که نوآوری نسل جدید را نوید می‌دهد همراهم. اما ایشان متوسل به همان ادبیات دیگرستیزی شده‌اند که خودشان با برچسب‌های گوناگون تکفیر می‌کنند. تا حدودی قابل درک است که جامعه تلاطم دیده و دمکراسی ندیده ایران دچار تند روی و زیاده‌روی در جهت‌های مخالف شود. اما یکی از وظایف روشنفکری “که موضوع این مقاله است” دعوت به اعتدال می‌باشد نه هیزم بر آتش ریختن.
با “برچسب” در مورد دیگران سخن گفتن، استفاده از اشارات جمع‌بندی نظیر “شماها، شما براندازها، روشنفکر ها، خارج نشین ها...” بجز دوری از گفتمان مدنی نیست. ایشان به صراحت از گروه‌هایی از روشنفکران (من می‌گویم مردم) می‌خواهند بازنشسته شوند؟؟ این گویش اگر فاشیستی نباشد (که نیست) اما کارت دعوتی برای فاشیسم است.
واقعیتی که هرگز کهنه نمی‌شود این است که منافع مشترک مردم واقعی یک جامعه به مراتب بیشتر از خطوط افتراق آنهاست، عندلیبی می‌گوید مردم ایران و نسل جدید خواهان “آزادیِ فردی، ایران‌دوستی، جهان‌گرایی، توسعه، ویزای معتبر، پولِ معتبر، رفاه، اقتصادِ غیردستوری، حکومتِ سکولاردموکراتیکِ ملّی” هستند، من می‌گویم که اینها خواست قاطع تمامی جنبش اپوزیسیون نیز هست، نقاط افتراق در راههای رسیدن به آن است. بخشی از فعالان سیاسی تکیه بیش از حد به جناح‌های درون رژیم دارند و مستحیل بودن آنها را در کل نظام نمی بینند. این دلیل نمی‌شود آنها را به “بازنشستگی ” یعنی یک پله قبل از مرگ محکوم کنیم.
روز خوش، پیروز.







نظر شما درباره این مقاله:







یک هیئت روسی برای اولین بار پس از سقوط اسد
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 28.01.2025, 16:19

یک هیئت روسی برای اولین بار پس از سقوط اسد







نظر شما درباره این مقاله:







سه سال زندان برای نوید میهن‌دوست به جرم فیلم‌سازی
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 28.01.2025, 16:04

سه سال زندان برای نوید میهن‌دوست به جرم فیلم‌سازی


امتداد-محمد جعفری

نوید مهین‌دوست، کارگردان سینما که این روزها در زندان اوین محبوس است در گفتگویی با امتداد، ضمن اشاره به وضعیت خود و دغدغه‌ها و مطالباتش، اظهار داشت: من از پنجم آبان‌ماه ۱۴۰۲ در بند هشت زندان اوین هستم و از بیست و نهم مردادماه ۱۴۰۲ تا پیش از آن در بند چهار این زندان بودم. البته در این بین، من بنا بر مسائلی به مدت چهار روز به انفرادی منتقل شدم و از حدود ۱۵ ماه گذشته تا کنون در بند هشت هستم.

وی افزود: از ابتدا و سال ۱۳۹۸ که این پرونده باز شد، من همان وقت نیز مطرح کردم که با این موضع برخورد کنید که اساسا محل رسیدگی به این عنوان اتهامی و این پرونده، دادسرای امنیتی مقدس نبوده و محل رسیدگی به آن باید دادسرای فرهنگ و رسانه باشد. در این صورت، حداقل انتظار این است که آقایان در دادسرای فرهنگ و رسانه، اطلاع و درکی از مسئله فیلمسازی و این حوزه داشته باشند تا بتوانیم موارد و دفاعیات خود را مطرح کنیم. به هر دلیلی این اتفاق نیفتاد و ما در این باره موفق نشدیم.

میهن‌دوست، یادآور شد: در دولت سیزدهم، ارتباط من با وزارت ارشاد، کاملا قطع بود و من، فقط با خانه سینما در ارتباط بودم. اما در دولت چهاردهم به آغاز به کار دولت، خود دوستان پیگیر پرونده و مسئله من از طریق خانه سینما شده و با خانواده من در خود وزارتخانه چند جلسه را برگزار کردند. در همان زمان، قاسم خورشیدی به عنوان دستیار وزیر ارشاد در امور ویژه ارجاعی منصوب شد و رسیدگی به وضعیت هنرمندان نظیر پرونده‌ها یا ممنوع‌الکاری برخی همکاران را آغاز کرد. در همین رابطه، دوستان وارد قضیه شده و قول و قرارهای بسیاری دادند که مسئله در حال حل شدن است اما از همان زمان تا کنون، هیچ اتفاقی نیفتاده است.

این کارگردان، ادامه داد: در واقع، بیشترین نگرانی و دلخوری من، این است که شاید همان وضعیت-دوره دولت سیزدهم-در حال ادامه پیدا کردن است. نگرانی من زمانی بیشتر شد که در گزارش کنفرانس مطبوعاتی وزیر، دیدم که ایشان در بخشی از سخنان خودش اشاره کرده که ما، پیگیر وضعیت هنرمندان ممنوع‌الکار هستیم اما، قضیه برخی از آن‌ها که محکومیت قضائی دارند، فرق می‌کند.

وی، گفت: قبل از آن هم من با آقای خورشیدی صحبت کرده بودم و ایشان به من گفت که «به هر حال، شما محکوم بوده و در حال گذراندن حکم خود هستید». وقتی من این دو موضع را کنار هم می‌گذارم به این نتیجه می‌رسم که حالا به هر دلیلی که، خواه زورشان نرسیده یا هر ملاحظه دیگر، گویی مورد ما را استثنا می‌کنند. این نگاه خوشبینانه بود و از نگاه بدبینانه - که متاسفانه در کشور ما، اغلب، مترادف با واقع‌بینانه است - گویی آقایان، بیشتر پیگیر وضعیت سلبریتی‌های ممنوع‌الکار بوده که برد مطبوعاتی بیشتری داشته و معروف‌تر هستند.

میهن‌دوست، تاکید داشت: گلایه من این بوده که آقای وزیر که در هر جلسه مطبوعاتی و سخنرانی از این قضیه استفاده می‌کند که ما داریم، فلان پیگیری را می‌کنیم و بهمان کار، چرا از سوی دیگر، این را هم نمی‌گویند که هیچ اتفاقی هم نیفتاده است؟ چرا همچنان به عنوان یک رزومه که می‌توان با آن کار خبری، رسانه‌ای و تبلیغاتی کرد با ما برخورد می‌شود؟ چرا اقلا آقایان نمی‌گویند که در پی همه اقداماتی که صورت گرفته، هیچ اتفاقی نیفتاده و دست آخر هم می‌رسند به این که آن‌ها که محکومیت قضائی دارند، قضیه‌شان فرق می‌کند! ضمن اینکه اساسا، انصاف حکم می‌کند که اگر از مسئله پیگیری وضعیت هنرمندان و ادعای آن، استفاده رسانه‌ای می‌کند، وقتی به نتیجه هم نرسید، باز از همان رسانه استفاده کرده و صراحتا بگویید که ما زورمان را زدیم به نتیجه نرسید.

وی، تصریح کرد: شما! وزارت ارشاد و خانه سینما هستید. در حکم من، ذکر شده که مسئله پرونده، اساسا مسئله فیلمسازی است. آقای خانه سینما و وزارت ارشاد، شما به دنبال این باشید که این حکم صادره غلط بوده و ما به آن اعتراض داریم. مگر می‌شود - همانگونه که در حکم هم آمده - کسی به جرم فیلمسازی به سه سال زندان محکوم شود؟

میهن‌دوست، یادآور شد: نکته عجیب در پرونده من، این است که فیلمی با عنوان «دختران خیابان انقلاب» که اساسا هیچ گاه ساخته نشده و معلوم نبود که اصلا اگر ساخته می‌شد، چه محتوای نهایی داشت، مورد استناد و مبنا برای صدور حکم قرار گرفته است! این، دقیقا همان تفاوت دادسرای امنیتی مقدس با دادسرای فرهنگ و رسانه است.

وی، اضافه کرد: متاسفانه شاهد رویه‌ای در پرونده من و برخی از همکاران در خصوص رسیدگی به پرونده در دادسرای مقدس به جای دادسرای فرهنگ و رسانه بودیم که همچنان، ظاهرا ادامه داد. در حالی که هر آنچه که به حوزه فیلمسازی منتسب باشد، نمی‌تواند در دادسرای امنیتی مورد رسیدگی قرار بگیرد. چرا که اساسا در این دادسرا، تخصصی برای رسیدگی و بررسی این گونه پرونده‌ها وجود ندارد.

این کارگردان محبوس در زندان اوین، همچنین گفت: من از مسئولین قضائی، کمترین درخواست را دارم. چرا که اتفاقا برخلاف انتظار ما، همکاری بیشتری با خانواده من کرده و برخورد بدی هم نداشته‌اند. سوای این، اصلا من می‌گویم که مسئولین قضائی، تکلیف مشخصی دارند. به هر حال، یک حکمی را به درست یا غلط صادر کرده‌اند و می‌توانند از آن دفاع کنند. ضمن اینکه من می‌گویم؛ دولت قبلی، کاری با ما نداشت و ارتباط ما با آن قطع بود و تکلیف روشنی با آن داشتیم. ولی وقتی که دوستان ارتباط برقرار می‌کنند و به پدر و مادر ۸۰ ساله من امیدواری می‌دهند و باز هیچ اتفاقی نمی‌افتد، این بدتر است تا اینکه کاری با ما نداشته باشند.

وی افزود: به من می‌گویند که آقای وزیر، نامه به دادستان نوشته است. این نامه از نظر من، اصلا غلط است، چرا که در داخل آن نوشته شده که خواهشمند است که با عفو، آزادی مشروط یا مرخصی نامبرده موافقت کنید. فرض کنید که در یک نگاه اداری با مرخصی من موافقت می‌کنند و اصل مسئله هم از سرشان باز می‌شود که خب! جواب وزیر را هم دادیم.

این سینماگر باسابقه، عنوان داشت: از خانه سینما هم خواسته من این است که به جای حل موردی و مثلا بیرون آوردن من از زندان، دنبال ماجرای محتوایی حکم باشند. اگر این مسئله با کار صنفی و رویکرد جمعی حل نشود، این اتفاق مشابه موقعیت من، ممکن است که برای دیگر همکاران نیز بیفتد. من همان زمان هم گفتم که آقا! مسئله، فقط بحث پرونده نوید میهن‌دوست نیست. من ۲۰ ماه در زندان ماندم، باقی مدت حبس را هم تحمل می‌کنم، الان باید یک کار اصولی و اساسی درباره این مسئله صورت بگیرد.

وی ابراز گلایه کرد: من در زندان، رسانه‌های مکتوب را زیاد مطالعه می‌کنم. روزنامه هم‌میهن، گزارشی به مناسبت سالگرد ترور سعید حجاریان کار کرده بود که من به وقت مطالعه این گزارش، برایم خیلی جالب بود که ضارب ایشان به ده سال حبس محکوم شده است. دقت کنید! یک نفر با اسلحه در روز روشن، رئیس شورای شهر پایتخت را در مقابل شورا ترور کرده و به ۱۰ سال حبس محکوم شده و تازه، تنها یک سال از آن را در حبس می‌گذراند! یا مسئله دیگر اینکه درست، همان زمان که در شروع پرونده من در اوین بودم، ماجرای تلخ هواپیمای اوکراینی اتفاق افتاد. با من به مناسبت سالگرد این فاجعه داشتم گزارشی را می‌خواندم که خبر آمده بود که متهمین ردیف اول این پرونده، بعد از گذشت پنج سال، همه با وثیقه بیرون هستند!

میهن‌دوست، تصریح کرد: بر این اساس به نظر می‌رسد که سیستم این آلارم و پیام را به ما می‌دهد که به جای اینکه فیلمسازی کنی، اسلحه به دست بگیر یا با موشک یک هواپیما را بزن! حکمش کمتر و دیرتر اجرا می‌شود تا شمایی که فیلم ساختی و بابت آن بیش از یک دوم حکم-که اساس آن به نظر ما ناعادلانه‌ است-را نیز گذرانده‌ای. اگر چنین پیامی هم وجود دارد به هر حال از من برنمی‌آید که به کسی موشک بزنم یا علیه دیگری اسلحه در دست بگیرم.
وی در پایان نیز، عنوان داشت: در آخر این گفتگو، تشکر می‌کنم از امیر یوسفی، سینماگر دغدغه‌مندی که تنها کسی بود که دلسوزانه، آن هم از دغدغه شخصی و نه از موضع جایگاه خود در خانه سینما، پیگیر وضعیت پرونده من بود.






نظر شما درباره این مقاله:







دیپ‌سیک، زنگ بیدارباش برای شرکت‌های آمریکایی
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 28.01.2025, 13:21

دیپ‌سیک، زنگ بیدارباش برای شرکت‌های آمریکایی


انتشار یک ابزار هوش مصنوعی ساخت چین بازار سهام غول‌های این فناوری را دچار تلاطم جدی کرده است؛ در همین حال رئیس جمهور ایالات متحده با تمجید از ارزان بودن این ابزار چینی گفت انتشار دیپ‌سیک باید زنگ بیدارباش برای شرکت‌های آمریکایی باشد.

دونالد ترامپ شامگاه دوشنبه هشتم بهمن گفت که شرکت چینی این دستیار هوش مصنوعی را با روشی سریع‌تر و بسیار ارزان‌تر ارائه کرده و «این خوب است، اگر واقعیت داشته باشد، آن را مثبت می‌بینم».

آقای ترامپ که در بین اعضای جمهوریخواه مجلس نمایندگان سخنرانی می‌کرد، پایین بودن هزینه تولید این دیپ‌سیک را «اگر واقعیت داشته باشد، هیچ کس واقعا نمی‌داند» پدیده‌ای مثبت و به عنوان یک سرمایه توصیف کرد.

او افزود که انتشار دیپ‌سیک از سوی یک شرکت چینی «باید زنگ خطری برای صنایع ما باشد و بر روی رقابت برای بُرد باید تمرکز لیزری داشته باشیم».

شرکت چینی و تازه تاسیسی دیپ‌سیک هفته گذشته نسخه رایگان اپلیکیشن و دستیار هوش مصنوعی خود را ارائه کرد و مدعی شد که آن را با هزینه‌ای حدود ۵.۶ میلیون دلار تولید کرده است.

هزینه تولید دستیارهای هوش مصنوعی که پیش از این از سوی غول‌های فناوری در آمریکا ارائه شده بود بین یکصد میلیون تا یک میلیارد دلار اعلام شده بودند.

با این حال شماری از کارشناسان، از جمله استیسی رازگان تحلیلگر موسسه تحقیقاتی معروف «برنستاین»، رقم اعلام شده از سوی شرکت چینی را «بسیار گمراه کننده» خواندند.

تلاطم در بازارهای سهام

ارائه نسخه رایگان دستیار هوش مصنوعی تولید شرکت چینی دیپ‌سیک و ادعای این شرکت درباره هزینه تولید آن باعث بروز تلاطم در بازارهای بورس جهان و سقوط سهام تعدادی از غول‌های فناوری هوش مصنوعی شد.

بازار سهام آمریکا، نَزدَک، در روز دوشنبه حدود سه و نیم درصد سقوط کرد و سومین روز بد طی دو سال اخیر را پشت سر گذاشت.

ارزش سهام انویدیا، غول تراشه‌سازی، نیز حدود ۱۷ درصد سقوط کرد و با ۶۰۰ میلیارد دلار زیان، رکورد افت ارزش سهام در یک روز را در وال استریت شکست.

برادکام، شرکت سازنده تراشه، نیز حدود ۱۸ درصد از ارزش سهام خود را از دست داد.

شرکت مایکروسافت، حامی اصلی چت‌جی‌پی‌تی، نیز ۲.۵ درصد و آلفابت، شرکت مادر گوگل، نیز بیش از چهار درصد افت را در بازار سهام تجربه کردند.

شرکت‌های مربوط به دیتاسنترها هم به شدت دچار افت ارزش شدند و شرکت دیجیتال ریالیتی نزدیک به ۹ درصد ارزش خود را در بورس از دست داد.

تلاطم در بازارهای سهام از بورس‌های آسیا آغاز شد و از جمله ارزش سهام گروه سافت‌بانک، متعلق به ژاپن، ۸.۳ درصد افت کرد؛ پس از آن، دامنه تلاطم به بازارهای بورس اروپا و سپس ایالات متحده کشیده شد.

سقوط ارزش سهام این غول‌های فناوری در حالی رخ داد که ارزش سهام آنها در روزهای اخیر و پس از آنکه دونالد ترامپ از سرمایه‌گذاری ۵۰۰ میلیارد دلاری در زیرساخت‌های هوش مصنوعی آمریکا خبر داد بالا رفته بود.

همچنین این تحولات حدود دو هفته پس از آن رخ می‌دهد که دولت جو بایدن در آخرین روزهای فعالیت خود برای دشوار کردن دسترسی چین و سایر رقبا به فناوری‌های پیشرفته، محدودیت‌های بیشتری در زمینه صادرات ریز‌تراشه هوش مصنوعی وضع کرد.

از دیپ‌سیک چه می‌دانیم؟

استارت‌آپ دیپ‌سیک در سال ۲۰۲۳ در چین تاسیس شد و موسس آن یک مهندس ۴۰ ساله به نام لیانگ ون‌فنگ است.

نسخه‌های رایگان دو ابزار هوش مصنوعی این شرکت، با نام‌های «آر-۱» و «ئی-۳»، در روزهای اخیر برای دانلود در ایالات متحده ارائه شد و شمار زیادی از کاربران آنها را دانلود کردند.

بر اساس داده‌های چت‌بات آرنا، وبسایتی که دانشگاه برکلی آن را اداره می‌کند، این دو ابزار هوش مصنوعی چینی در حال حاضر جزو ده اپلیکیشن بیشترین دانلودها در آمریکا قرار دارند.

شرکت دیپ‌سیک همچنین می‌گوید که هوش مصنوعی تولیدی این شرکت در مسائل ریاضی، اطلاعات عمومی، و اجرای سوال و جواب به همان خوبی رقبای معروف خود و در برخی موارد بهتر از آنها است.

دیپ‌سیک در عین حال مدعی است که در تولید ابزارهای هوش مصنوعی خود از تراشه‌های ارزان‌تر و اطلاعات (دیتا) کمتری استفاده می‌کند.

در سال‌های اخیر همزمان با افزایش نگرانی‌ آمريکا در مورد پیشرفت سریع چین در عرصه فناوری‌های بسیار پیشرفته، واشینگتن صادرات پیشرفته‌ترین ریز‌تراشه‌ها به چین را که می‌تواند در فناوری هوش مصنوعی به کار گرفته شود به شدت محدود کرده است.

رونق مربوط به صنعت هوش مصنوعی طی ۱۸ ماه اخیر مبالغ زیادی سرمایه را به سمت شرکت‌های مرتبط کشانده بود و ارزش سهام آن‌ها را به شکل بی‌سابقه‌ای افزایش داده بود.

رادیو فردا






نظر شما درباره این مقاله:







پیکر ابراهیم نبوی در تهران به خاک سپرده شد
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 28.01.2025, 13:14

پیکر ابراهیم نبوی در تهران به خاک سپرده شد


فرزندان ابراهیم نبوی، طنزنویس و نویسندهٔ ساکن آمریکا که به تازگی خودکشی کرد، در بیانیه‌ای از خاکسپاری پدرشان در ایران خبر دادند.

زهرا و لیلا نبوی در بیانیه‌ای که سه‌شنبه، نهم بهمن ۱۴۰۳ منتشر شده، خبر دادند که پیکر ابراهیم نبوی در قطعۀ ۷۶ گورستان «بهشت زهرا» در تهران دفن شد.

پیش از این شماری از نزدیکان این طنزنویس شناخته‌شده در شبکه‌های اجتماعی خبر داده بودند که پیکر او به ایران بازگشته، اما خانوادۀ آقای نبوی امروز این گزارش‌ها را به طور رسمی تأیید کردند.

چهارشنبه ۲۶ دی پس از انتشار گزارش‌هایی در شبکه‌های اجتماعی مبنی بر مرگ آقای نبوی، دختران او با در بیانیه‌ای اعلام کردند که پدرشان، شب قبل «در شهر سیلورسپرینگ ایالت مریلند، جان خود را گرفت».

در این بیانیه آمده بود که این طنزپرداز شناخته‌شده در یک دهۀ اخیر «افسرده و دلتنگ» ایران بود و ناممکن بودن زندگی در وطنش، بار سنگینی را بر دوش او گذاشته بود؛ «او در حالی از دنیا رفت که هرگز نتوانست با اقامت اجباری خود دور از ایران کنار بیاید».

خاکسپاری پیکر ابراهیم نبوی با حضور ماموران امنیتی

ابراهیم نبوی، طنزپرداز و روزنامه‌نگار متولد ۲۲ آبان ۱۳۳۷ در آستارا بود که در تاریخ ۲۶ دی ۱۴۰۳ در آمریکا به زندگی خود در ۶۴ سالگی پایان داد.

یکر ابراهیم نبوی امروز سه‌شنبه، دهم بهمن‌ماه از آمریکا به ایران منتقل شده و در جوار پدر و مادر خود در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

البته این خاکسپاری تحت تدابیر امنیتی برگزار شد. اخبار رسیده به امتداد حاکی از این است که پیکر ابراهیم نبوی صبح امروز از فرودگاه به بهشت زهرا منتقل شده است، اما مامور دادستانی ابتدا اجازه دفن به خانواده ندادند.

عنوان شده که گواهی فوت درست نیست و باید پیکر این روزنامه‌نگار به پزشکی قانونی منتقل شود. از این رو پیکر نبوی سریعا به  پزشکی قانونی انتقال داده می‌شود تا اجازه دفن بگیرد.

در این فاصله ماموران امنیتی و لباس شخصی‌های زیادی به بهشت زهرای تهران می‌آیند و این در حالی بوده که تنها خانواده و چند نفر از نزدیکان برای دفن آمده بودند.

همچنین گزارش می شود بیشتر دوربین‌ها به همراه عکس‌های گرفته شده در هنگام دفن ابراهیم نبوی از سوی ماموران امنیتی ضبط می شود.

شماری از روزنامه‌نگاران و کاربران شبکه‌های اجتماعی خواستار برگزاری مراسم بزرگداشتی برای این نویسنده پس از خاکسپاری در ایران شده‌اند.

نامه جمعی از روزنامه‌نگاران داخل ایران به پزشکیان

پس از خودکشی ابراهیم نبوی، گروهی از روزنامه‌نگاران داخل ایران با انتشار نامه‌ای سرگشاده‌ خطاب به مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور، از او درخواست کردند با همراهی رئیس قوه قضائیه شرایط را برای بازگشت ایرانیان مقیم خارج، به ویژه نویسندگان، روزنامه‌نگاران و هنرمندان، فراهم کند.

ابراهیم نبوی در دههٔ شصت با روزنامه و نشریات مختلف همکاری داشت و پس از دوم خرداد ۷۶ در روزنامه‌های اصلاح‌طلب ستون‌ طنز داشت. نوشته‌های طنز او در چند کتاب منتشر شده است.

این طنزپرداز به دلیل نوشته‌های خود در ایران تحت فشار قرار گرفت و زندانی شد. ابراهیم نبوی یک بار در سال ۱۳۷۷ به دلیل فعالیت‌های مطبوعاتی به اتهام «اقدام علیه امنیت کشور» به مدت یک ماه و بار دیگر به اتهام «اهانت به مسئولان حکومتی و توهین به نظام جمهوری اسلامی» در سال ۱۳۷۹ زندانی شد.

او در فروردین ۱۳۸۲ از کشور خارج شد و طی دو دههٔ گذشته با وبگاه‌های خبری رادیو زمانه، روز آنلاین، روزنامه آنلاین، هفته‌نامه گویا و صدای آمریکا همکاری داشت.

ابراهیم نبوی متولد ۲۲ آبان ۱۳۳۷ در شهر آستارا بود، اما تحصیلات ابتدایی خود را تا سال دوم در تهران دنبال کرد و سپس به دلیل شغل پدرش، تحصیلاتش را در شهرهای مختلف ایران از جمله رفسنجان، جیرفت و کرمان ادامه داد. او در سال ۱۳۵۶ در رشته‌ی جامعه‌شناسی دانشگاه شیراز پذیرفته شد ولی بعد به دانشگاه تهران انتقالی گرفت.

از آثار او می‌توان به کتاب‌های «دشمنان جامعه سالم»، «بی‌ستون»، «در خشت خام»، «راپرت‌های یومیه و تذکره‌ها»، «یک فنجان چای داغ» و «آوازهای زیرزمین» اشاره کرد.

آقای نبوی در سال‌های ۱۳۷۷ تا ۱۳۷۹ سه بار پیاپی جایزه بهترین نویسنده طنز نوشتاری مطبوعات ایران در جشنواره مطبوعات را از آن خود کرد.


رادیو فردا، کانال تلگرام امتداد






نظر شما درباره این مقاله:







برای دریافت پیشنهاد مذاکره ترامپ اعلام آمادگی
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 28.01.2025, 13:08

برای دریافت پیشنهاد مذاکره ترامپ اعلام آمادگی







نظر شما درباره این مقاله:







یادواره‌ای از بناهای نمادین از بین رفته در آتش
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 28.01.2025, 12:25

یادواره‌ای از بناهای نمادین از بین رفته در آتش


علی کیافر

(معمار، شهرساز، پژوهشگر، استاد دانشگاه – آمریکا)

بخش نخست - پاره‌ای از بناهای سوخته در لس‌آنجلس و تهران

یک – آسیبی که آتش‌ها به شهر فرشتگان رساندند

آتش‌سوزی مهیبی که در هفتم ژانویه ۲۰۲۵ در منطقه‌ای از غرب لس‌آنجلس آغاز شد و به سرعت گسترش پیدا کرد، در اوج خود ۹ منطقه را دربرگرفت؛ بعضی از محله‌ها یا شهرک‌ها را به کلی سوزاند و از بین برد، در مناطق دیگر تخریب بسیار ایجاد کرد. تا تاریخ این نوشتار (۲۷ ژانویه) آتش هنوز در همه مناطق کاملا مهار نشده است. تعداد ۲۸ نفر جان خود را از دست داده‌اند و ۱۲ نفر هنوز جزو مفقودشدگان هستند. تا به حال بیش از ۱۶۰۰۰ ساختمان و سازه از بین رفته‌اند (تخمین‌ها تا ۱۷۰۰۰ بنای از بین‌رفته هم گزارش شده‌اند) و بیش از ۱۷۰۰۰۰نفر آواره شده‌اند.

در میان ساختمان‌های از بین رفته تعدادی از شناخته شده‌ترین یا مورد بهره برداری تعداد زیادی از ساکنان لس آنجلس هم بودند. تصاویر زیر پاره‌ای از این سختمان‌ها که طیف وسیعی را در بر می‌گیرند نشان می‌دهند.


Moonshadows Restaurant


Moonshadows Restaurant after fires


Palisade Village


Pasadena Jewish Temple & Center


Palisades Charter High School


Altadenal Community Church – before and during fires


Altadena Commuinty Church – after fires


Topanga Ranch Motel


Historic Andrew McNally House


Mc Nally House after fires


Will Rogers State Historic Park

گذشته از سرعت و شدت بادها و واقعیت‌های جوی و زیست محیطی، حقیقتی که اکثریت قاطع ساختمان‌های سوخته و از بین رفته با چوب ساخته شده بودند آنها را در مقابل شعله‌های آتش بی‌دفاع کرده بود. بی‌شک از زوایای مختلف و توسط بخش‌های دولتی و خصوصی تلاش خواهد شد که اکثر، اگر نه تمامی، این بناهای با ارزش معنوی و اجتماعی بسیار قابل توجه بازساخته شوند. اما موانع بسیار در سر راه خواهد بود. هزینه بسیار بالا و دربرگرفتن کد‌های جدید ساختمانی و مشکلات عدیده دیگری موانع سر راه خواهند بود. اما حتی اگر بشود که این بناهای همگانی و مورد نیاز ساکنان را دوباره ساخت با از بین رفتن خاطره‌ها و یادبودهای عینی و ملموس سالیان و دهه‌ها چه باید کرد؟ آنها را چگونه می‌توان بازگرداند؟

خلد گر به پا خاری آسان بر آید؛ چه سازم به خاری که بر دل نشیند؟

دو پسر نویسنده این مقاله هر دو دوران دبیرستان را در دبیرستان پاسیفیک پلیسید(Pacific Palisades High School) آغاز و به پایان رسانند. آنها چنان افسرده این واقعه هستند که حتی نمی‌‌خواهند نگاهی به دبیرستانی که هر یک چهار سال از دوران نوجوانی و جوانی خود را با خاطره‌های زندگی‌ساز در آن گذراندند، بیندازند.

دو – آتش‌سوزی و تهران

در ایران و به‌ویژه شهر تهران آتش‌سوزی ساختمان‌های گوناگونی را از بین برده و جان بسیاری از مردمان را گرفته است. در همین چند سال گذشته آتش‌سوزی در تعدادی از ساختمان‌های عمومی و مورد نیاز و بهره برداری گروه‌های بسیاری از مردمان رخ داده و خسارت‌های گوناگون بوجود آورده است. افزون بر بسیاری دیگر ساختمان‌های مسکونی و غیرهمگانی که در گذشته دور و نزدیک دچار سرنوشت‌های مشابهی شده‌اند، آتش‌سوزی و خسارت یافتگی بناهای همگانی عمدتا بخاطر عدم ساختمان سازی مناسب و مقاوم نبودن سازمایه (مصالح ساختمانی)، یا نبودن سیستم‌های درست اطفای آتش‌سوزی در مقابل حوادث رخ داده‌اند.

آخرین نمونه بزرگ و شناخته این اتفاقات فاجعه‌آمیز درست یکسال پیش (بهمن ماه ۱۴۰۲) در بیمارستان گاندی رخ داد. به گفته سخنگوی سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهر تهران “آتش‌سوزی از قسمت نمای ساختمان آغاز شده و به دلیل جنس آن به سرعت پیشروی کرده بود” و نیز “شعله‌های آتش از طریق نما به بخش‌هایی از داخل ساختمان نیز سرایت کرده بود.”

بنا به اظهار رییس کمیته ایمنی شورای شهر تهران “سازمان آتش‌نشانی ۵ اخطار و شهرداری منطقه ۳ نیز دو اخطار به بیمارستان گاندی ابلاغ کرده بودند و رئیس بیمارستان قطعا از نا ایمن بودن ساختمان مطلع بوده است.” نیز گفته شده است که “سیستم اطفای حریق غیر فعال بوده است.” و سر انجام اینکه “نمای این ساختمان از جنس کامپوزیت بوده” که شوربختانه “ساختمان‌های اداری دارای نمای کامپوزیت قطعا جزءِ ساختمان‌های پرخطر یا میان خطر به شمار می‌روند.”


بیمارستان گاندی - تهران

از میان ساختمان‌های مورد استفاده همگان در تهران که بر اثر آتش‌سوزی خسارت دیده یا از بین رفته‌اند می‌توان به کلینیک سینا اطهر در نزدیکی میدان قدس تهران که بر اثر انفجار در سال ۱۳۹۹ تلفات زیادی را به همراه داشت اشاره کرد. این کلینیک، یک مرکز پزشکی، بنابر اطاع‌رسانی سازمان انرژی اتمی ایران “بر اساس سوابق و مجوز‌های صادره فاقد مواد پرتوزا جهت مقاصد تشخیص و درمان بوده است.”

فاجعه‌آمیز‌ترین این آتش‌سوزی‌ها هشت سال پیش و در همین روزها در ساختمان پلاسکو در تهران بوجود آمد. آن ساختمان نمادین پایتخت با قدمت بیش از نیم قرن در ۳۰ دی ماه ۱۳۹۵ در پی آتش‌سوزی گسترده فرو ریخت؛ عده‌ای از مردم و آتش نشانها زیر آوار ماندد و ۲۰ نفر آتش نشان در آن حادثه جان باختند.


ساختمان اصلی پلاسکو در آتش


ساختمان جدید پلاسکو

نیازی برای تاکید نباید باشد که بازسازی اینگونه بناها و ایمن‌سازی دیگر بناهای موجود در مقابل سوانح احتمالی در آینده باید از درجه اول اولویت برای حفاظت جان و مال مردم باشد. اهمیت چنین اولویتی بویژه از آنجا مطرح میشود که هر سه بنای اشاره شده در بالا بخاطر عدم رعایت قوانین ساختمان سازی درست و ضروری دچار آتش‌سوزی و خسارات شدند – به عبارت دیگر این اتفاقات می‌توانستند اتفاق نیفتند.

در بخش پس از این نمونه‌های بناهای پر اهمیت و بسیار شناخته شده دنیا که در طول قرن‌ها اتش گرفته یا به دلایل دیگر از بین رفتتند ولی به خوبی بازسازی شدند مورد بررسی قرار خواهند گرفت.






نظر شما درباره این مقاله:







دادستانی تهران علیه صادق زیباکلام اعلام جرم کرد
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 28.01.2025, 11:38

دادستانی تهران علیه صادق زیباکلام اعلام جرم کرد







نظر شما درباره این مقاله:







واکنش جالب مردم به بنر شهرداری زاکانی
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 28.01.2025, 10:23

واکنش جالب مردم به بنر شهرداری زاکانی







نظر شما درباره این مقاله:







بحرانِ حافظه‌ی جمعی در جامعه‌ی ایران
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 28.01.2025, 10:09

بحرانِ حافظه‌ی جمعی در جامعه‌ی ایران







نظر شما درباره این مقاله:







جبلی: خبرنگار صداوسیما توسط اسرائیل زندانی و اسیر شده
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 28.01.2025, 8:41

جبلی: خبرنگار صداوسیما توسط اسرائیل زندانی و اسیر شده







نظر شما درباره این مقاله:







آمریکا برای اولین بار، از جمهوری اسلامی انتقاد نکرد
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 28.01.2025, 7:10

آمریکا برای اولین بار، از جمهوری اسلامی انتقاد نکرد







نظر شما درباره این مقاله:







مراسم هشتادمین سالگرد آزادسازی آشویتس
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 27.01.2025, 23:00

مراسم هشتادمین سالگرد آزادسازی آشویتس


در محل یادبود قربانیان آشویتس-بیرکنائو، مراسم هشتادمین سالگرد آزادسازی اردوگاه سابق کار اجباری آلمان نازی با حضور بازماندگان و سیاستمداران برگزار شد. شمار زیادی از سیاستمداران بین‌المللی در این مراسم شرکت داشتند.

رئیس‌جمهور لهستان، آندژی دودا، در مراسم هشتادمین سالگرد آشویتس از قربانیان ترور نازی یاد کرد و گفت: «ما لهستانی‌ها که این صنعت نابودی و اردوگاه کار اجباری در سرزمین اشغال‌شده‌مان توسط آلمان نازی ایجاد شد، امروز نگهبانان یاد و خاطره آن هستیم.»

در آغاز این مراسم روز دوشنبه ۲۷ ژانویه (۸ بهمن)، رئیس‌جمهور لهستان آندژی دودا به همراه شماری از بازماندگان اردوگاه، دسته‌گلی در مقابل دیوار مرگ گذاشت. در پای این دیوار، زمانی زندانیان توسط نیروهای اس‌اس تیرباران می‌شدند. برخی از بازماندگان شال‌هایی با طرح‌های آبی و سفید به تن داشتند که نماد لباس‌های زندانیان در اردوگاه بود.

تمرکز بر بازماندگان در مراسم یادبود

در مراسم امسال، بازماندگان اردوگاه در مرکز توجه قرار داشتند. بیش از ۵۰ نفر از بازماندگان آشویتس-بیرکنائو و دیگر اردوگاه‌ها در این مراسم شرکت کردند. طبق اعلام محل یادبود، در عصر این روز چهار نفر از آنها سخنرانان اصلی مراسم بودند. حضور این بازماندگان به دلیل کهولت سن آنان، اهمیت ویژه‌ای داشت، زیرا ممکن است این آخرین مراسم بزرگ با حضور آنان باشد.

پیوتر سیوینسکی، مدیر محل یادبود، به خبرگزاری لهستان گفت: «گمان می‌کنم در سخنان آنان پیام‌ها و رهنمودهایی برای ما وجود خواهد داشت که چگونه باید دنیا را شکل داد.» او همچنین به ضرورت یافتن مسیر درست در مواجهه با افزایش پوپولیسم و آشفتگی اطلاعاتی در دنیای امروز اشاره کرد و افزود: «تجربه آنان در این زمینه بسیار ارزشمند است.»

شرکت مقامات ارشد آلمان

نمایندگانی از ۵۵ کشور برای شرکت در این مراسم به لهستان سفر کرده‌اند، ازجمله چارلز سوم پادشاه بریتانیا، شاه فیلیپ ششم از اسپانیا، ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین و نیز سران شماری از کشورهای اروپایی.


ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین (وسط) در کنار فرانک-والتر اشتاین‌مایر، رئیس‌جمهور آلمان (چپ)

از آلمان، رئیس‌جمهور فرانک والتر اشتاین‌مایر، صدراعظم اولاف شولتس، رئیس پارلمان بوندسرات (سنا) آنکه رهلینگر و نایب‌رئیس پارلمان (مجلس شورا/ بوندستاگ) پترا پائو در این مراسم شرکت داشتند. همچنین روبرت هابک، معاون صدراعظم، و یورگ کوکیس، وزیر دارایی، در هیئت آلمانی حضور داشتند. به دلیل تداخل زمانی، فردریش مرتس، رهبر حزب دموکرات‌مسیحی، نتوانست شرکت کند.

پیش از آغاز مراسم اصلی، شولتس و اشتاین‌مایر پس از بازدید از اردوگاه سابق، با بازماندگان دیدار کردند. پاول تاوسیک و کریستین فایل، دو بازمانده هولوکاست، به عنوان مهمانان رئیس‌جمهور آلمان با هواپیمای دولتی از برلین به لهستان سفر کرده بودند.

زلنسکی: امر شر هنوز هم وجود دارد

شاه چارلز سوم از بریتانیا و شاه فیلیپ ششم از اسپانیا نیز در این مراسم شرکت داشتند. ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، نیز در این مراسم بین‌المللی حضور یافت. او که خود ریشه یهودی دارد، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «جنایت هولوکاست هرگز نباید تکرار شود، اما متأسفانه، یاد آن به تدریج محو می‌شود. و امر شر که می‌خواهد زندگی ملت‌ها را نابود کند، همچنان در جهان وجود دارد.»

هیئت‌های روسیه از زمان آغاز جنگ تهاجمی علیه اوکراین، دیگر به مراسم سالانه بزرگداشت یاد قربانیان هولوکاست دعوت نمی‌شوند. کرملین در پیامی اعلام کرد که ولادیمیر پوتین گفته است: «ما همیشه به یاد خواهیم داشت که سربازان شوروی بودند که این شرارت وحشتناک را شکست دادند و پیروز شدند.»

شولتس: فراموشی را تحمل نمی‌کنیم

اولاف شولتس، صدراعظم آلمان، بر لزوم زنده نگه‌داشتن یاد قربانیان آشویتس تأکید کرد. او در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «بیش از یک میلیون انسان با رویاها و امیدهایشان در اردوگاه‌های نابودی به دست آلمانی‌ها کشته شدند. ما فراموشی را نمی‌پذیریم، نه امروز و نه فردا.»

شولتس بر لزوم ایجاد فرهنگی از یادآوری برای نسل‌های جوان تأکید کرد و گفت: «باید ما را نگران کند که بسیاری از جوانان در آلمان دیگر چیزی درباره هولوکاست نمی‌دانند.» وی این امر را “هشداری و وظیفه‌ای برای همه ما دانست تا این وضعیت را تغییر دهیم”.

صدراعظم آلمان تصریح کرد: «مهم است که تا زمانی که شاهدان عینی هنوز در قید حیات هستند، امکان گفت‌وگو با آنان را برای جوانان فراهم کنیم. و زمانی که دیگر شاهدان عینی وجود نداشته باشند، باید یاد آنان را زنده نگه داریم.»

دویچه وله فارسی






نظر شما درباره این مقاله:







اتحادیه اروپا با کاهش تحریم‌ها علیه سوریه موافقت کرد
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 27.01.2025, 22:50

اتحادیه اروپا با کاهش تحریم‌ها علیه سوریه موافقت کرد







نظر شما درباره این مقاله:







ترکیه به دنبال معامله ۶ میلیارد دلاری سلاح به عربستان
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 27.01.2025, 22:47

ترکیه به دنبال معامله ۶ میلیارد دلاری سلاح به عربستان







نظر شما درباره این مقاله:







آلمان در آستانه انتخابات ۲۰۲۵
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 27.01.2025, 22:13

آلمان در آستانه انتخابات ۲۰۲۵







نظر شما درباره این مقاله:







جمهوری اسلامی از ترس ترامپ خواستار احتیاط
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 27.01.2025, 22:00

جمهوری اسلامی از ترس ترامپ خواستار احتیاط







نظر شما درباره این مقاله:







داستان نفت ایران | گفتگو با شهرام اتفاق بخش اول:

">
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 27.01.2025, 21:18

داستان نفت ایران | گفتگو با شهرام اتفاق


بخش دوم:
روایت ۲۸ مرداد و اشتباه ویرانگر ملی شدن نفت | گفتگو با شهرام اتفاق






نظر شما درباره این مقاله:







آیا مهدی نصیری پیک حوزه‌ها به رضا پهلوی است؟ ">
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 27.01.2025, 20:00

آیا مهدی نصیری پیک حوزه‌ها به رضا پهلوی است؟


در گفت‌وگو با احمد پورمندی سیاست‌مدار برجسته ی جمهوری‌خواه پرسیده‌ام: آیا مهدی نصیری پیک حوزه‌ها ی علمیه ی شیعه به رضا پهلوی است؟ ایستار اسلام، مذهب، و روحانیت شیعه در ایران ام‌روز چه‌گونه است؟ آیا این نهادها، امتیازها و ممتازیت‌ها ی بادآورده‌ای که برای شعیان به‌طور کلی و برای روحانیت به‌طور ویژه در ایران وجود دارد، به پایان کار خود رسیده است؟ و این روند در جایی است که باید صلح‌آمیز تمام شود؟ یا شیعیان و روحانیت هنوز کار را تمام شده نمی‌دانند و کارت‌هایی برای رو کردن دارند؟ آیا هم‌سازی، هم‌کاری و پیوند سفید و سیاه یعنی شیخ (که از غارها ی سیاه تاریخ آمده است) و شاه (که داو انقلاب سفید دارد، و خواهان بازگشت به بخشی از گذشته است) ناگزیر است؟ امکان‌ها و ناامکان‌ها ی این پیوند بدشگون چیست؟ و آیا این دو نیرو ی سیاه و جریان واپس‌گرا در تکاپو ی پاس‌داری از امتیارها و ممتازیت‌ها ی خود، دوباره می‌توانند مردم را خوار و گرفتار و جامعه را به یک‌سده پیش پس برانند؟

بیرون آمدن از وامانده‌گی (انحطاط) را نباید دست‌کم گرفت. سنت، سازوکارها، نیروها و هم‌ایستاری آن را نباید کوچک شمرد. رژیم دانایی سنتی به آسانی دست از سر ما برنخواهد داشت. چنین ساختاری را که در بنیادها یک بسته و رژیم نادانی و نابرابری است، باید شناخت، نشاخت و اوراق کرد. تا آن زمان همیشه امکان آن هست که سنت، که از در رانده می‌شود، در ریختی تازه و اندکی دیگر به‌آسانی از پنجره بازگردد و آب رفته را به جوی برگردانند. در تاریخ ما که به‌درستی تاریخ شاه‌وشیخ است، بارها و بارها مذهب و سلطنت با‌هم کارکرده و کار خود را پیش برده‌اند. آن‌ها به‌آسانی و آسوده‌گی می‌توانند کلاه‌سرمردم بگذارند و تنها بارها و شانه‌ها را دگرگون کنند. آن‌ها به‌طور چیره به‌هم نان قرض می‌دهند، ریختی از رژیم نابرابری و تبعیض را استوار می‌کنند و در پایان مردمان ایران را از فرآیند سامانش و گردش قدرت و داوری و توسعه بیرون می‌گذارند؟ نقش روشن‌فکران نابلد و سیاست‌مدارها ی نادان در این آسیب ملی تا چه پایه است؟ روشن‌فکران دانش‌گاهی و کسانی که کارها ی سفارشی انجام می‌‌دهند و دارند چه؟ محلل‌ها ی سیاسی کجا ایستاده اند؟ چه‌گونه نخبه‌گان به دام خودکامه‌گان می‌افتند و برای ایران چیزی بیش از آه و هرمان نمی‌گذارند؟ آیا ارزش‌ها، نهادها و جنبش‌ها ی نوین (آن‌چنان که در جنبش سبز و جنبش زن، زنده‌گی، آزادی دیدیم) در ایران چنان بالیده‌اند، و هوشیاری ملی و خواست‌ها ی اجتماعی ایرانیان برای نخستین بار در جای‌گاهی هست که بتواند اژدها ی سنت را با زدن کله‌ها ی رنگارنگ آن (شیخ و شاه) ناکام بگذارد؟ یا باید در انتظار دور دیگری از چرخه ی تسلیم و خشم ماند؟






نظر شما درباره این مقاله:







به بابک زنجانی فرصت اقدامات جبرانی داده شد
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 27.01.2025, 20:00

به بابک زنجانی فرصت اقدامات جبرانی داده شد







نظر شما درباره این مقاله:







حکومت ایران قطب یهودستیزی و تروریسم است
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 27.01.2025, 18:47

اسحاق هرتزوگ، رئیس جمهوری اسرائیل:

حکومت ایران قطب یهودستیزی و تروریسم است


اسحاق هرتزوگ، رئیس جمهوری اسرائیل، روز دوشنبه ٨ بهمن در یک سخنرانی به مناسبت روز جهانی یادبود هولوکاست در صحن مجمع عمومی سازمان ملل متحد گفت جمهوری اسلامی ایران قطب یهودستیزی، نفرت‌پراکنی، و تروریسم است.

به گفته هرتزوگ، حکومت ایران آشکارا برای از بین بردن اسرائیل تلاش می‌کند و سال‌ها است در پی تولید جنگ‌افزار هسته‌ای است.

او تصریح کرد که جهانیان نباید چشمان خود را بر روی تهدید جمهوری اسلامی و گروه‌های نیابتی آن ببندند.

رئیس جمهوری اسرائیل افزود جهان باید شانه به شانه در کنار اسرائیل علیه یهودستیزی و تروریسم مبارزه کند.

به گفته او، اسرائیل به مبارزه خود در راستای حق تعیین سرنوشت یهودیان در سرزمین باستانی یهودیان ادامه خواهد داد.

هرتزوگ در بخش دیگری از سخنرانی خود که مصادف با هشتادمین سالگرد آزادی اردوگاه مرگ آشویتس انجام داد، با اشاره به سنجاق سینه زرد خود یا «سنجاق سینه گروگان‌ها» به سرنوشت برخی از گروگان‌های ربوده‌شده توسط حماس در جریان حمله تروریستی ٧ اکتبر اشاره کرد.

او در ادامه به شادمانی ملت اسرائیل در واکنش به آزادی و بازگشت هفت زن اسرائیلی طی توافق جاری آتش‌بس پرداخت و یادآور شد که هنوز ۹۰ گروگان دیگر در اسارت حماس هستند.

رئیس جمهوری اسرائیل از جامعه جهانی خواست برای آزادی و بازگشت همه گروگان‌ها به اسرائیل کمک کند.

هرتزوگ در ادامه به سرنوشت بسیار تلخ تنی چند از قربانیان یهودی در اردوگاه مرگ آشویتس اشاره کرد و این اردوگاه را بزرگ‌ترین کارخانه مرگ در تاریخ بشر خواند.

به گفته رئیس جمهوری اسرائیل، هولوکاست فاجعه‌بارترین رویداد در تاریخ یهودیان و کل جهان بود اما صدای طنین‌انداز ناشی از این فاجعه انسانی، موجب تشکیل سازمان ملل و اتحاد جامعه بین‌المللی شد.

هرتزوگ در ادامه به انتقاد از برخی سازمان‌های بین‌المللی از جمله دیوان بین‌المللی کیفری و مواضع آنها در قبال اسرائیل و رهبرانش پرداخت.

پیش از سخنرانی رئیس جمهوری اسرائیل، آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، در سخنانی بار دیگر بر تعهد این سازمان به آزادی کل گروگان‌های ربوده‌شده در حمله تروریستی ٧ اکتبر و برقراری آتش‌بس تاکید کرد.

گوترش گفت با وجود سپری‌شدن هشت دهه از وقوع هولوکاست، هنوز بسیاری اقدام به یهودستیزی و انکار نسل‌کشی یهودیان می‌کنند. دبیرکل سازمان ملل متحد بر لزوم مقابله با یهودستیزی و دیگر اشکال نژادپرستی تاکید کرد.

در جریان حمله تروریستی ٧ اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) حماس به اسرائیل ۱۲۰۰ نفر عمدتا غیرنظامی کشته شده و حدود ۲۵۰ تن دیگر اعم از کودکان، زنان، و سالخوردگان به نوار غزه ربوده شدند.

این حمله تروریستی بزرگ‌ترین کشتار یهودیان در یک روز از زمان هولوکاست است و اسرائیل را بر آن داشت تا به منظور نابودی حماس و بازگرداندن گروگان‌های ربوده‌شده، تهاجم نظامی خود به غزه را آغاز کند.

در جریان هولوکاست، نزدیک به ١١ میلیون نفر از جمله شش میلیون یهودی توسط آلمان نازی قتل‌عام شدند.

مقامات حکومت ایران طی سال‌های گذشته ضمن رد واقعیت نسل‌کشی یهودیان در جریان جنگ دوم جهانی، اقدام به برگزاری نشست‌ها و نمایشگاه‌های مختلفی در این زمینه کرده‌اند.

حکومت جمهوری اسلامی طی بیش از چهار و نیم دهه بارها خواستار نابودی کشور اسرائیل شده است و در همین راستا حلقه‌ای از گروه‌های نیابتی در منطقه ایجاد کرده است.

اسرائیل به دنبال حمله تروریستی ٧ اکتبر، حملات سنگینی علیه حزب‌الله و حماس به عنوان دو گروه نیابتی عمده جمهوری اسلامی در منطقه انجام داده و علاوه بر نابودی شمار زیادی از فرماندهان و هزاران عضو این دو گروه تروریستی، زیرساخت‌های آنها در جنوب لبنان و غزه را نابوده کرده است.

اسرائیل همچنین در روزهای ٣١ فروردین و ۵ آبان سال ۱۴۰۲ در پاسخ به حملات مستقیم حکومت ایران به اسرائیل در تاریخ‌های ۲۵ فروردین و ١۰ مهر، مواضع این حکومت را هدف حملات مستقیم خود قرار داد و در جریان آن آسیب‌های عمده‌های بر توان موشکی و همچنین هسته‌ای جمهوری اسلامی وارد کرد.

صدای آمریکا






نظر شما درباره این مقاله:







بازگشت کتاب‌های ممنوعه به کتابفروشی‌های سوریه
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 27.01.2025, 17:32

بازگشت کتاب‌های ممنوعه به کتابفروشی‌های سوریه


ویلیام کریستو / گاردین

در دوره حکومت بشار اسد، برای چاپ یک کتاب، اول از همه باید به سانسورچی‌ها فکر می‌کردید. آیا کتاب ماهیت سیاسی داشت؟ باید به وزارت اطلاعات فرستاده می‌شد. مذهبی بود؟ آنگاه باید به وزارت امور مذهبی (اوقاف) ارسال می‌شد. اگر در حوزه ادبیات بود، باید به اتحادیه کتاب‌های عربی می‌رفت. همه این‌ها پوششی برای خدمات امنیتی سوریه بودند که عناوین پیشنهادی را با دقت بررسی می‌کردند و در بهترین حالت، کتاب را با اصلاحات خط به خط تأیید می‌کردند یا در بدترین حالت، آن را به طور کامل رد می‌کردند.

حتی با تأیید، عمر حضور یک کتاب در قفسه‌های کتابفروشی‌ها می‌توانست کوتاه باشد. روابط سوریه با عراق بدتر شده بود: مأموران امنیتی به فروشگاه‌ها سر می‌زدند و دستور می‌دادند هر کتابی که از دولت عراق تمجید می‌کند، جمع‌آوری شود. اگر نویسنده‌ای مخالفت خود را با رژیم اسد اعلام می‌کرد، درب خانه‌اش می‌زدند و دستور می‌دادند کتابش نیز جمع‌آوری شود.

وحید تاجا، کارمند دارالفکر، یکی از معروف‌ترین انتشارات دمشق که در سال ۱۹۵۷ تأسیس شده است، می‌گوید: «ما مرتباً مورد حمله قرار می‌گرفتیم، بنابراین نمی‌توانستیم چیزی بدون تأیید چاپ کنیم، زیرا هم ما و هم نویسنده مجازات می‌شدیم.»

در طول ۲۵ سال فعالیتش در دارالفکر، تعداد کتاب‌های ممنوعه در انبار او افزایش یافت. رژیم اسد غیرقابل پیش‌بینی بود، بنابراین کارمندانش دائماً مجبور بودند کتاب‌ها را از فروشگاه جمع‌آوری کرده و در انبار بسته‌بندی کنند.

وقتی رئیس‌جمهور سابق سوریه در یک حمله برق‌آسای ۱۱ روزه در اوایل دسامبر سرنگون شد، وحید تاجا بلافاصله به آن کتاب‌هایی فکر کرد که سال‌ها خاک می‌خوردند و خوانده نشده بودند. یکی پس از دیگری، جعبه‌های کتاب‌هایی را باز کرد که محتوایشان به ظاهر خطرناک بود و آن‌ها را به قفسه‌های دارالفکر بازگرداند.

کتاب‌های ادم شرقاوی، که نوشته‌هایش درباره اسلام جنجالی تلقی می‌شد؛ برهان غلیون، روشنفکر سوری-فرانسوی و منتقد دیرینه رژیم اسد؛ و پاتریک سیل، روزنامه‌نگار برجسته بریتانیایی که بدون مخالفت درباره خانواده اسد نوشته بود؛ اکنون دوباره در قفسه‌های کتابفروشی‌های دمشق پیدا می‌شوند.

همچنین کتاب‌هایی که در منطقه خاکستری قرار داشتند، یعنی نه ممنوع بودند و نه تأیید شده، و باید از پشت پیشخوان با نام درخواست می‌شدند، تا به جلو آورده شوند. از جمله این‌ها رمان‌های خالد خلیفه بود، نویسنده‌ای که تا زمان مرگش در سال ۲۰۲۳ در دمشق زندگی می‌کرد. داستان‌های او که در بیروت چاپ و به دمشق آورده می‌شدند، به‌طور غیرمعمولی در انتقاد سربسته از رژیم اسد جسورانه بودند.

یک کتاب که هرگز ممنوع نشد، «۱۹۸۴» جورج اورول بود؛ با وجود شباهت‌های آشکار موضوع مورد بحث کتاب با دستگاه امنیتی تمامیت‌خواه رژیم اسد. نظر وحید تاجا درباره اینکه چرا فروش این رمان مجاز بود، ساده است: «آن‌ها می‌خواستند ما تصور کنیم که همان توانایی‌ها را دارند، که هر کجا برویم زیر نظرمان هستند.»

با کنار رفتن رژیم اسد، کتاب اورول دیگر به عنوان یک تهدید به نظر نمی‌رسد، بلکه تنها یادآوری از گذشته است. تاجا می‌گوید: «اکنون آزادی وجود دارد، ما دیگر ترسی نداریم. همه چیز کاملاً متفاوت است، همه راحت‌تر هستند.»

این تنها کتاب‌های ممنوعه نیستند که به دمشق بازگشته‌اند. رانندگان تاکسی اکنون از افزایش ترافیک پایتخت شکایت دارند، زیرا خودروهایی با پلاک ادلب که بیش از یک دهه از این شهر تبعید شده بودند، خیابان‌ها را پر کرده‌اند. دوستان در کافه الروضه، خانه تاریخی روشنفکران دمشق، با صدای بلند درباره آینده کشور روی فنجان‌های قهوه بحث می‌کنند، بدون اینکه زیر نظر جاسوسان همه‌چیزدان سوریه باشند.

در کتابفروشی «اکس‌لیبریس»، یک کتابفروشی ۲۳ ساله انگلیسی‌زبان واقع در یک محله اعیان‌نشین دمشق، مجموعه گسترده کتاب‌ها هنوز نشانه‌هایی از کنترل‌های رژیم اسد را داشت. قیمت کتاب‌های وارداتی خط خورده بود تا از هرگونه سوءظن مبنی بر معامله با ارز خارجی جلوگیری شود، اتهامی که کمی بیش از یک ماه پیش می‌توانست به زندان منجر شود.

این کتابفروشی از سال ۲۰۱۹ هیچ کتاب جدیدی دریافت نکرده بود و تنها با یک محموله بزرگ که مالکش، ریما سمکی حدایه، در آخرین نمایشگاه بین‌المللی کتاب کشور وارد کرده بود، سرپا مانده بود. مقامات سوریه در نمایشگاه‌های بین‌المللی کتاب در واردات کتاب‌ها سخت‌گیری کمتری داشتند تا بتوانند نیاز ناشران خارجی را برآورده کنند.

تمام عناوین موجود در قفسه‌های اکس‌لیبریس، از «هری پاتر» تا «نوام چامسکی»، توسط دولت قبلی تأیید شده بودند. حدایه نمی‌خواست خود یا کارمندانش را در معرض خطر قرار دهد.

او می‌گوید: «حالا که احساس می‌کنیم می‌توانیم نفس بکشیم، نگران نیستیم که آن‌ها وارد شوند و متوجه کتابی شوند که فراموش کرده‌ایم علامت پوند یا دلار روی جلد آن را پاک کنیم.»

مالک کتابفروشی هنوز در انتظار دستورالعمل مقامات جدید پیش از واردات کتاب‌های بیشتر است. شورشیان سوری که اکنون حکومت را در دست دارند و گفته‌اند نسخه افراطی سابق اسلامشان تعدیل شده است، تاکنون هیچ دستورالعملی به ناشران یا کتابفروشی‌ها صادر نکرده‌اند. تحریم‌های غربی نیز همچنان مانعی برای واردکنندگان کتاب هستند، که با وجود سقوط رژیم اسد که هدف تحریم‌ها بود، هنوز بر سوریه اعمال می‌شوند.

کتابفروشی‌ها و چاپخانه‌های دمشق امیدوارند که این دوره آزادی پایدار باشد و فقط تکرار بهار دمشق در سال ۲۰۰۱ نباشد، زمانی که بشار اسد تازه به قدرت رسیده بود و به مردمش اجازه داد طعم کوتاهی از آزادی را بچشند، قبل از اینکه دوباره درها را ببندد.

حدایه می‌گوید: «من هنوز از حاشیه نظاره‌گر هستم. امید دارم، اما باید ببینم قدم بعدی آن‌ها چیست.»

گاردین
ویلیام کریستو، دمشق
دوشنبه ۲۷ ژانویه ۲۰۲۵


نظر خوانندگان:


■ من رویدادهای سوریه را بعد از فروپاشی رژیم بشار اسد به طور روزانه و با علاقۀ خاصی دنبال میکنم؛ وقتی احمد شرع با خانم انالنا بربوک، وزیر خارجۀ آلمان دست نمی‌دهد دلم می‌شکند، اما زمانی هم که اسعد حسن الشیبانی وزیر خارجۀ دولت موقت سوری در داووس در دیدار با تونی بلر، نخست‌وزیر پیشین انگلیس می‌گوید که الگوی سوریه کشور سنگاپور و آیندۀ آن عربستان سعودی است خوشحال می‌شوم و جان تازه‌ ای میگیرم؛ در یک جهان سیاره‌ای شیوۀ حکمرانی یک کشور، هرچند کوچک، بر کل جهان تإثیر می‌گذارد؛ ـ بنگریم به تاثیر مخربی که جهان بینی و اسلام سیاسی خمینی و شرکا بر کل جهان گذاشت و پیامد سیاست ورزی گرگ و میش گونۀ دونالد ترامپ (یکی به میخ و یکی به نعل)، چگونه جای جای این سیاره را سردرگم کرده است. ـ در عین حال، می‌توان فهمید که در جامعۀ عمیقا آسیب دیدۀ سوریه، جامعه‌ای عشیره‌ای، با طیف مختلف مذهبی و قومیتی، با وجود همسایه‌ای فرصت‌طلب و اشغالگری چون ترکیه و دشمن قسم خورده‌ای مثل ج.ا.ا. ، مسیر پیش روی حکومت آیندۀ سوریه مسیر «صعب‌العبوری» نیست، اما راهی پر سنگلاخ و لغزنده است.
به هرحال، به قول معروف «امید نان سفرۀ فقراست» امیدوار باشیم که دومین «بهار دمشق» چون «بهار دمشق» ۲۰۰۱ به محاق نیفتد. در ضمن سپاس فراوان از نویسنده و مترجم مقاله و سایت ایران امروز که چراغ امید ما را روشن‌تر کردند.
سعید سلامی







نظر شما درباره این مقاله:







رقیب چینی چت جی‌پی‌تی؛ «دیپ‌سیک» چیست؟
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 27.01.2025, 14:09

رقیب چینی چت جی‌پی‌تی؛ «دیپ‌سیک» چیست؟


در حالی که نگاه‌ها در خصوص توسعه مدل‌های هوش مصنوعی به آمریکا دوخته شده است، یک محصول چینی موفق شده گوی سبقت را به یکباره از تمامی رقبا برباید.

مدل هوش مصنوعی دیپ‌سیک (DeepSeek) که تنها یک سال است کار خود را شروع کرده، توانسته با برجا گذاشتن عملکردی خیره‌کننده حیرت و نگرانی را در میان فعالان این صنعت برانگیزد.

دیپ‌سیک چیست؟

دیپ‌سیک در سال ۲۰۲۳ توسط «لیانگ ونفنگ» رئیس یک شرکت هوش مصنوعی به نام «های‌فلایر» تاسیس شد.

این شرکت مدل‌های هوش مصنوعی‌ای را تولید می‌کند که متن‌باز هستند، یعنی جامعه توسعه‌دهندگان می‌توانند نرم‌افزار را بررسی کرده و بهبود بخشند.

گفته می‌شود الگوریتم‌های محرمانه‌ای که زیربنای کار شرکت‌های بزرگ آمریکایی فعال در عرصه هوش مصنوعی محسوب می‌شدند، با عرضه متن‌باز دیپ‌سیک به صورت عمومی به صورت گسترده‌ای افشا شده‌اند.

دیپ‌سیپ با چت‌بات‌های دیگر مانند چت‌جی‌پی‌تی از جهاتی تفاوت می‌کند، زیرا فرایند استدلال خود را پیش از ارائه پاسخ به درخواست کاربر توضیح می‌دهد.

این شرکت ادعا می‌کند به لحاظ عملکردی مشابه سطح آخرین محصولات اوپن‌ای‌آی است. ناظران نیز عملکرد آن را ستوده‌اند.

اپلیکیشن موبایل این محصول پس از عرضه در اوایل ژانویه به صدر جدول محبوب‌ترین اپلیکیشن‌های آیفون در ایالات متحده رسیده است.

بنابر آمارها اپلیکیشن موبایلی دیپ‌سیک تا تاریخ ۲۵ ژانویه ۱.۶ میلیون بار دانلود شده و در فروشگاه‌های اپلیکیشن آیفون در کشورهایی مانند استرالیا، کانادا، چین، سنگاپور، ایالات متحده و بریتانیا در رتبه اول قرار گرفته است.

هزینه دیپ‌سیک چقدر است؟

مدل‌های دیپ‌سیک هم به صورت رایگان و هم با هزینه بسیار کم عرضه شده‌اند.

هزینه کلی تولید این مجموعه نرم‌افزارها اعلام نشده است. اما به گفته مسئولان پروژه، آموزش و توسعه مدل‌ ۳ دیپ‌سیک حدود ۵ میلیون دلار خرج برداشته است که به نظر می‌رسد فقط کسری از هزینه‌های مورد نیاز برای بهترین محصولات هوش مصنوعی در جهان باشد.

بازدهی بسیار بهتر این مدل نسبت به نسخه‌های مشابه آمریکایی، سوالاتی را در مورد نیاز به هزینه‌های کلان برای خرید سخت‌افزارهای پیشرفته هوش مصنوعی از شرکت‌هایی مانند «انویدیا» (NVIDIA) طرح می‌کند.

چه چیزی باعث نگرانی در ایالات متحده شده است؟

واشنگتن صادرات فناوری‌های پیشرفته‌ای مانند نیمه‌رساناهای به کار رفته در پردازنده‌های گرافیکی (GPU) را به چین ممنوع کرده است.

این تصمیم از این رو گرفته شده تا پیشرفت چین در زمینه هوش مصنوعی، که میدان اصلی رقابت فناوری بین ایالات متحده و چین است، متوقف شود.

با این وجود پیشرفت دیپ‌سیک نشان می‌دهد که مهندسان هوش مصنوعی چینی توانسته‌اند با تمرکز بر کارایی بیشتر با منابع محدود، این محدودیت‌ها را دور بزنند.

از همین رو موفقیت دیپ‌سیک سوالاتی را درباره هزینه‌های هنگفت شرکت‌هایی مانند متا و مایکروسافت مطرح کرده است.

این شرکت‌ها هر یک بیش از ۶۵ میلیارد دلار در سال جاری برای زیرساخت‌های هوش مصنوعی سرمایه‌گذاری کرده‌اند. اگر مدل‌های کارآمدتر دیپ‌سیک توانسته باشند با هزینه‌های بسیار کمتر رقابت کنند، ضرورت چنین سرمایه‌گذاری‌های کلانی زیر سوال می‌رود.

این در حالی است که شماری از منتقدان می‌گویند دیپ‌سیک از دستکم «۵۰ هزار» پردازنده گرافیکی «H100» انویدیا برای توسعه محصول خود استفاده کرده، اما به دلیل تحریم‌های آمریکا آن را مخفی نگه داشته است.

ایلان ماسک، مدیرعامل شرکت ایکس و چت‌بات هوش مصنوعی «گروک»، چنین استفاده‌ای را «واضح» خوانده است.

پیامدهای موفقیت دیپ‌سیک برای بازار جهانی هوش مصنوعی چیست؟

موفقیت دیپ‌سیک می‌تواند تأثیرات مهمی بر بازار جهانی هوش مصنوعی داشته باشد.

این شرکت با قیمت‌گذاری رقابتی خود ممکن است شرکت‌هایی مانند اوپن ای‌آی و سایر ارائه‌دهندگان آمریکایی را مجبور کند قیمت‌های خود را کاهش دهند تا رهبری خود را در بازار حفظ کنند.

با توجه به متن‌باز بودن دیپ‌سیک، توسعه‌دهندگان در سراسر جهان در حال آزمایش و ساخت ابزارهایی بر اساس آن هستند. این امر نیز می‌تواند به پذیرش سریع‌تر مدل‌های پیشرفته استدلال هوش مصنوعی منجر شود.

نقاط ضعف دیپ‌سیک چیست؟

دیپ‌سیک مانند سایر مدل‌های هوش مصنوعی چینی درباره موضوعات حساس در چین سانسور خودکار اعمال می‌کند.

به عنوان مثال این مدل هوش مصنوعی درباره موضوعاتی نظیر اعتراضات میدان تیان‌آنمن در سال ۱۹۸۹ و احتمال حمله چین به تایوان پاسخی نمی‌دهد.

در آزمایش‌ها مشاهده شده که چت‌بات دیپ‌سیک قادر به ارائه پاسخ‌های دقیق درباره شخصیت‌هایی مانند نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند بود، اما از ارائه پاسخ درباره شی جین‌پینگ رئیس‌جمهور چین خودداری کرد.

یورونیوز فارسی






نظر شما درباره این مقاله:







جبهه اصلاحات ایران خواهان پایان حصر غیرقانونی است
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 27.01.2025, 13:13

جبهه اصلاحات ایران خواهان پایان حصر غیرقانونی است







نظر شما درباره این مقاله:







اسرائیل ممکن است ماه‌های آینده به ایران حمله کند
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 27.01.2025, 13:04

اسرائیل ممکن است ماه‌های آینده به ایران حمله کند


وزیر دفاع اسرائیل، اسرائیل کاتز، روز یکشنبه در نامه تبریک خود به پیت هگست، وزیر دفاع جدید ایالات متحده، به احتمال اقدام علیه ایران در «ماه‌های آینده» اشاره کرد.

به گزارش «اورشلیم‌پست»، کاتز در نامه خود نوشت: «ایران و شرکایش همچنان به تهدید ثبات منطقه‌ای و جهانی ادامه می‌دهند. ماه‌های پیش‌رو چالش‌هایی را پیش روی ما قرار می‌دهند که به آمادگی نظامی نیاز دارند و فرصت‌هایی که ما را قادر می‌سازند اهداف استراتژیک خود را پیش ببریم. اطمینان دارم که با همکاری یکدیگر می‌توانیم موفق شویم و ثبات بلندمدت و آینده‌ای بهتر برای منطقه ایجاد کنیم.»

اخیراً، کاتز اعلام کرده است که اسرائیل بیش از هر زمان دیگری برای حمله به ایران و تأسیسات هسته‌ای آن آماده است؛ موضوعی که چندین مقام اسرائیلی و آمریکایی در ماه‌های اخیر به طور مکرر بر آن تأکید کرده‌اند.

در بخش مهمی از اظهارات آنها اشاره شده است که از زمان حمله متقابل اسرائیل برای نابودی سامانه‌های دفاع هوایی ایران در ۲۶ اکتبر (پس از حمله مستقیم ایران به اسرائیل با حدود ۳۰۰ موشک بالستیک در تاریخ‌های ۱۳-۱۴ آوریل و ۱ اکتبر)، تأسیسات هسته‌ای جمهوری اسلامی به شدت آسیب‌پذیر شده‌اند و نیروی هوایی اسرائیل نشان داده است که می‌تواند این تأسیسات را با دقت مرگبار هدف قرار دهد.

علاوه بر این، کاتز نوشت: «ائتلاف دفاعی میان دو ملت ما بر پایه اهداف و ارزش‌های مشترک از جمله صلح، امنیت و رفاه بنا شده است. تعهد دیرینه و حمایت ایالات متحده از امنیت اسرائیل و برتری کیفی نظامی آن از ارزش بالایی برخوردار است.»

اسرائیل و ایالات متحده اخیراً توافقاتی را در خصوص تحویل هواپیما به ارتش اسرائیل تأیید کرده‌اند که شامل جنگنده‌های F-35 و F-15-EX می‌شود.

وزیر دفاع اسرائیل در ادامه بیان کرد: «از زمان کشتار ۷ اکتبر، اسرائیل در حال جنگ با تهدید چندجانبه ایران در هفت جبهه بوده است. ما به دستاوردهای زیادی رسیده‌ایم و به طور قابل توجهی کسانی را که در پی نابودی ما هستند، تضعیف کرده‌ایم.»

وی افزود: «حمایت ایالات متحده در طول این جنگ بر قدرت و اهمیت همکاری دفاعی ما تأکید می‌کند و ثابت می‌کند که وقتی در کنار هم می‌ایستیم، قوی‌تر هستیم.»

در پایان، کاتز اظهار داشت: «اسرائیل و ایالات متحده باید برای پیشتازی در زمینه‌های فناوری، نظامی و صنعت دفاعی با یکدیگر همکاری کنند.»

هگست سوگند یاد کرد

پیت هگست طی آخر هفته با رأی بسیار نزدیک ۵۱ به ۵۰ در سنا سوگند یاد کرد. سه سناتور جمهوری‌خواه به دلیل نبود سوابق مدیریتی برجسته و اتهاماتی درباره تعرض جنسی و الکلیسم – که حداقل یکی از این موارد منجر به امضای توافق محرمانه برای پرداخت غرامت شده است – به وی رأی منفی دادند.

به نظر می‌رسد دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، عمدتاً  هگست ۴۴ ساله را برای بازگرداندن سیاست‌های ارتش آمریکا از دوره بایدن انتخاب کرده است. این سیاست‌ها شامل پذیرش افراد ترنسجندر، ارتقای اقلیت‌های قومی به موقعیت‌های بالاتر با بحث‌هایی درباره اینکه آیا این ارتقاها بر اساس شایستگی بوده‌اند یا برای افزایش تنوع، و همچنین گسترش نقش زنان در برخی مأموریت‌های رزمی می‌شده است.






نظر شما درباره این مقاله:







در ضرورت عاجل مذاکره مستقیم ایران با آمریکا
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 27.01.2025, 12:25

در ضرورت عاجل مذاکره مستقیم ایران با آمریکا


در ضرورت عاجل مذاکره مستقیم ایران با ایالات متحده آمریکا
امنیت ملی ایران در گرو تعامل با همه کشورها و پایان دادن به سیاست خارجی ایدئولوژیک است!

دونالد ترامپ به عنوان چهل و هفتمین رئیس جمهور آمریکا آغاز به کار کرد. او در سخنرانی مراسم تحلیف خود مطلبی درباره سیاست آمریکا در قبال جمهوری اسلامی نگفت، اما اشارات او در کارزارهای انتخاباتی‌اش بیانگر آن است که این سیاست نسبت به دوران جو بایدن به طور بنیادی تغییر خواهد کرد. این تغییرات در آمریکا در حالی رخ می‌دهند که ایران و منطقه خاورمیانه در شرایطی بغرنج و کاملاً متفاوت با پیش از  ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به سر می‌برند.

در ایران، بحران‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی بدلیل سیاستهای خانماسوز نظام استبدادی جمهوری اسلامی بیش از پیش  تشدید شده و شرایط فاجعه‌باری را بر ایران حاکم کرده است. بویژه اوضاع اقتصادی موجب نارضایتی اکثریت قاطعی از شهروندان کشور شده و جامعه را به آستانه از هم پاشیدگی کشانده است.

در منطقه خاورمیانه، با سرنگونی رژیم بشار اسد در سوریه که به نفوذ رژیم ایران در این کشور خاتمه داد و شکست سخت دیگر نیروهای عضو «محور مقاومت» با مرکزیت حکومت ایران، نقش منطقه‌ای جمهوری اسلامی بشدت تضعیف شده و خاورمیانه در آستانه نظم نوینی قرار گرفته است که بیش از پیش باعث انزوای کشور ما خواهد شد. از سوی دیگر، موقعیت ضعیف جمهوری اسلامی باعث افزایش نگرانی دنیای غرب مبنی بر ساخت سلاح هسته‌ای از سوی حکومت ایران شده است و در نتیجه، خطر فعال شدن «سازوکار ماشه» و بازگشت تحریم‌های سازمان ملل متحد علیه ایران و حتی محاصره دریایی کشور، جدی است.

اتکاء به حکومت‌های روسیه و چین بر اساس قراردادهای بسته شده با آنها نیز کمکی به جمهوری اسلامی نمی کند. زیرا که این کشورها از یک سو به طور طبیعی به دنبال منافع خود هستند و از سوی دیگر همانطوری که چین و روسیه تاکنون در شورای امنیت سازمان ملل متحد رفتار کرده‌اند، آنها در مخالفت کشورهای غربی با دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای همراه هستند.

بر اساس سخنان دونالد ترامپ و نزدیکان او، هدف اعمال فشار و محدودیت‌ها علیه حکومت ایران، دستیابی به توافقی جدید با این حکومت است که شامل برنامه‌ هسته‌ای، برنامه موشک‌های بالیستیک و فعالیت‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی باشد. به اعتقاد اتحاد جمهوری‌خواهان ایران، در این فضای بحرانی و خطرناک موضوع گفتگوی مستقیم حکومت ایران با ایالات متحده آمریکا بر سر همه موضوعات مورد مناقشه بیش از هر زمان دیگری حیاتی و عاجل است. ملت ایران بیش از ۴۵ سال است که بابت سیاستهای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی تحت فشار تحریمهای کمرشکن اقتصادی قرار گرفته اند. این حکومت باید‌ به سیاست خارجی ایدئولوژیک و غلط منطقه‌ای و بین‌المللی خود، که به جز فلاکت برای مردم ایران، نابودی جامعه مدنی کشور و فربه شدن باندهای فاسد و کاسبان تحریم نتیجه‌ای نداشته است، خاتمه دهد.

انتصاب استیو ویتکاف، فرستاده خاورمیانه‌ای دونالد ترامپ، به عنوان هماهنگ کننده  اقدامات آمریکا درباره امور ایران نشان‌دهنده تمایل ترامپ برای آزمودن مسیر دیپلماسی برای حل اختلافات، پیش از روی‌آوردن به تدابیر سخت‌تر است. در صورت امتناع حکومت ایران از مذاکره مستقیم و همه‌جانبه با دولت آمریکا یا عدم جدیت در این مذاکرات، به نظر ما احتمال زیادی وجود دارد که این پنجره زمانی چندان باز نمانده و دولت ترامپ اقدامات خود موسوم به «فشار حداکثری» و تلاش برای قطع کامل صادرات نفت ایران را آغاز کند.

در این حالت، بحران‌های اقتصادی،  اجتماعی و سیاسی ایران به مرحله‌ی انفجاری با عواقبی غیر قابل پیش‌بینی برای کشور ما، خواهد رسید. به همین دلیل، به نظر اتحاد جمهوری‌خواهان ایران، حکومت ایران و بویژه رهبر آن علی خامنه‌ای، باید به مذاکره مستقیم و همه‌جانبه با دولت آمریکا اقدام کند. در این مذاکرات، باید تنها و تنها حفاظت از منافع و امنیت ملی کشور  و تامین نیازهای حیاتی ملت ایران و نه «مصالح نظام» یا هرگونه ملاحظات ایدئولوژیک دیگر مد نظر باشند. 

به اعتقاد ما، ضروری و حیاتی است تا مردم ایران، جنبش‌های مدنی و صنفی و سازمانهای سیاسی به موازات مبارزات پیگیر خود برای حل مشکلات و بحران‌های گوناگون کشور، برای انجام مذاکرات مستقیم با ایالات متحده آمریکا، به حکومت بیش از پیش و فعالانه فشار آوردند تا بدین مذاکرات تن دهد.

هرچند به نظر اتحاد جمهوری‌خواهان ایران، حل مشکلات و بحران های ویرانگر ایران که حاصل نظام ولایت مطلقه فقیه هستند، مستلزم گذار از نظام دینی موجود به جمهوری سکولار دموکراتیک و تغییرات بنیادی در مناسبات قدرت سیاسی کشور، با اراده مردم ایران و از راه های خشونت پرهیز است، اما هرگونه تغییر معنی دار و مثبت در مناسبات ایران با آمریکا و به تبع آن مجموعه جهان غرب و کشورهای منطقه، می تواند فضای مناسب تری برای مبارزات مردم در جهت  خواسته‌های خود در زمینه آزادی‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، حق داشتن تشکل‌های مدنی و صنفی و تاسیس احزاب سیاسی، فراهم آورد.

هیئت سیاسی - اجرایی اتحاد جمهوری‌خواهان ایران
یکشنبه ۷ بهمن ١٤٠٣ برابر با ۲۶ ژانویه ۲۰۲۵






نظر شما درباره این مقاله:







بازداشت دو نیروی ذخیره ارتش اسرائیل
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 27.01.2025, 12:25

بازداشت دو نیروی ذخیره ارتش اسرائیل







نظر شما درباره این مقاله:







سقوط ۴۰۰ درصدی ارزش دستمزد کارگران فقط در ده سال
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 27.01.2025, 11:56

سقوط ۴۰۰ درصدی ارزش دستمزد کارگران فقط در ده سال







نظر شما درباره این مقاله:







کلمبیا مهاجران غیرقانونی اخراجی
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 27.01.2025, 11:47

کلمبیا مهاجران غیرقانونی اخراجی







نظر شما درباره این مقاله:







توصیه عباس عبدی به پزشکیان
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 27.01.2025, 10:03

توصیه عباس عبدی به پزشکیان







نظر شما درباره این مقاله:







واکنش منفی فلسطینی‌ها و اعراب به پیشنهاد ترامپ
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 27.01.2025, 8:19

واکنش منفی فلسطینی‌ها و اعراب به پیشنهاد ترامپ


محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، روز یکشنبه هرگونه «طرحی» برای انتقال مردم غزه به خارج از این منطقه فلسطینی را محکوم کرد. این واکنش پس از آن صورت گرفت که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، پیشنهاد انتقال فلسطینیان به مصر و اردن را مطرح کرد. این پیشنهاد با موجی از مخالفت در جهان عرب روبه‌رو شده است.

دفتر عباس در بیانیه‌ای بدون نام بردن از رئیس‌جمهور آمریکا، «مخالفت و محکومیت قاطع خود را نسبت به هرگونه طرحی که هدف آن جابه‌جایی مردم ما از نوار غزه باشد» ابراز کرد. در این بیانیه همچنین آمده است که مردم فلسطین «زمین و اماکن مقدس خود را ترک نخواهند کرد.»

ترامپ کمتر از یک هفته پس از آغاز دومین دوره ریاست‌جمهوری خود، روز شنبه اعلام کرد که خواهان انتقال فلسطینیان غزه به اردن و مصر است و گفت: «بیایید کل این ماجرا را پاک کنیم.»

این ایده به سرعت از سوی اردن و مصر رد شد.

در بیانیه‌ای که از سوی ریاست تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه باختری منتشر شد، عباس گفت: «ما اجازه نخواهیم داد فجایعی که در سال‌های ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ بر سر مردم ما آمد، تکرار شود.»

سال ۱۹۴۸ که از سوی فلسطینیان به‌عنوان «نکبت» یا «فاجعه» شناخته می‌شود، به آوارگی ۷۰۰ هزار فلسطینی از مناطقی که اکنون اسرائیل است، اشاره دارد. این آوارگی پس از رد تقسیم فلسطین تحت قیمومت بریتانیا از سوی اعراب فلسطین و دولت‌های عربی و حمله آن‌ها به اسرائیل رخ داد.

جنگ ۱۹۶۷ که طی آن اسرائیل شرق بیت‌المقدس، کرانه باختری، غزه و ارتفاعات جولان را تصرف کرد، به‌عنوان «نکسه» یا «عقب‌گرد» توسط فلسطینیان شناخته می‌شود و در آن صدها هزار نفر دیگر از این مناطق آواره شدند.

عباس همچنین هرگونه سیاستی که «یکپارچگی سرزمین فلسطین در نوار غزه و کرانه باختری از جمله بیت‌المقدس شرقی» را تضعیف کند، رد کرد.

او از ترامپ خواست «تلاش‌های خود برای حمایت» از توافق آتش‌بس گروگان‌های غزه که از ۱۹ ژانویه اجرایی شده است، ادامه دهد و تأکید کرد تشکیلات خودگردان آماده پذیرش مسئولیت اداره این منطقه جنگ‌زده است.

در میان آتش‌بس شکننده‌ای که به بیش از ۱۵ ماه جنگ پایان داد و در پی کشتار ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس در جنوب اسرائیل آغاز شد، گروه‌های تروریستی فلسطینی در غزه نیز به پیشنهاد ترامپ برای این منطقه ساحلی واکنش قاطع نشان دادند.

باسم نعیم، عضو دفتر سیاسی حماس، به خبرگزاری فرانسه گفت که فلسطینیان «این‌گونه طرح‌ها را ناکام خواهند گذاشت»، همان‌طور که طی دهه‌ها طرح‌های مشابه برای «جابه‌جایی و میهن جایگزین» را خنثی کرده‌اند.

جنبش جهاد اسلامی فلسطین، که در غزه در کنار حماس جنگیده است، این ایده ترامپ را «نفرت‌انگیز» خواند و گفت این پیشنهاد «جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت را با وادار کردن مردم ما به ترک سرزمین‌شان تشویق می‌کند.»

مخالفت اردن و مصر با جابه‌جایی فلسطینیان

ترامپ پس از ۱۵ ماه جنگ گفت غزه به «یک ویرانه» تبدیل شده است و افزود که با ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، درباره انتقال فلسطینیان از این منطقه گفت‌وگو کرده است.

با این حال، ایمن صفدی، وزیر امور خارجه اردن، روز یکشنبه گفت: «مخالفت ما با جابه‌جایی فلسطینیان قاطع است و تغییری نخواهد کرد. اردن برای اردنی‌ها است و فلسطین برای فلسطینی‌ها.»

وزارت خارجه مصر نیز در بیانیه‌ای از «حمایت مداوم خود از پایداری مردم فلسطین در سرزمینشان» خبر داد.

این بیانیه هرگونه نقض حقوق غیرقابل‌انکار مردم فلسطین، چه از طریق شهرک‌سازی یا الحاق زمین، و چه از طریق تخلیه زمین از ساکنانش با جابه‌جایی، تشویق به انتقال یا ریشه‌کن کردن فلسطینی‌ها از سرزمینشان، چه موقت و چه بلندمدت، را رد کرد.

ترامپ به خبرنگاران گفت: «من دوست دارم مصر مردم را بپذیرد. و دوست دارم اردن مردم را بپذیرد.» او افزود که انتظار دارد روز یکشنبه با عبدالفتاح السیسی، رئیس‌جمهور مصر، صحبت کند.

مصر پیش‌تر نسبت به هرگونه «جابجایی اجباری» فلسطینی‌ها از غزه به صحرای سینا هشدار داده بود؛ سیسی گفته بود این اقدام می‌تواند معاهده صلح مصر با اسرائیل که در سال ۱۹۷۹ امضا شد، به خطر بیندازد.

اردن در حال حاضر میزبان حدود ۲.۳ میلیون پناهنده ثبت‌شده فلسطینی است، طبق آمار سازمان ملل.

ترامپ درباره غزه که جمعیتی حدود ۲.۴ میلیون نفر دارد، گفت: «شما دارید از حدود یک و نیم میلیون نفر صحبت می‌کنید، و ما فقط کل این ماجرا را پاک می‌کنیم.»

او گفت: «من ترجیح می‌دهم با برخی کشورهای عربی وارد مذاکره شویم و در مکانی دیگر خانه‌سازی کنیم که شاید بتوانند برای یک‌بار هم که شده در آرامش زندگی کنند.»

ترامپ اضافه کرد که انتقال ساکنان غزه می‌تواند «به‌صورت موقت یا بلندمدت» انجام شود.

تقریباً همه ساکنان غزه به‌دلیل جنگ آواره شده‌اند. این جنگ زمانی آغاز شد که حدود ۳۰۰۰ تروریست تحت رهبری حماس از طریق زمین، هوا و دریا وارد اسرائیل شدند و حدود ۱۲۰۰ نفر را کشتند و ۲۵۱ گروگان، عمدتاً غیرنظامی، گرفتند و اقدامات وحشیانه و تجاوز جنسی انجام دادند.

سازمان ملل می‌گوید نزدیک به ۷۰ درصد ساختمان‌های این منطقه آسیب دیده یا تخریب شده است.

روز یکشنبه، خودروها و گاری‌های مملو از وسایل در جاده‌ای نزدیک کریدور نتساریم، که اسرائیل آن را مسدود کرده، صف کشیده بودند و مانع از بازگشت صدها هزار نفر به شمال غزه شدند.

اسرائیل روز شنبه اعلام کرد تا آزادی اربل یهود، یک زن غیرنظامی گروگان، که به گفته دفتر نتانیاهو «قرار بود طبق شرایط توافق آزاد شود»، از عبور فلسطینی‌ها جلوگیری خواهد کرد.

در مرحله اولیه ۴۲ روزه آتش‌بس غزه، مجموعاً قرار است ۳۳ گروگان آزاد شوند. همه آن‌ها زنده نیستند و وضعیت برخی از آن‌ها مشخص نیست. حماس هنوز وضعیت همه گروگان‌ها را ارائه نکرده است، که این کار قرار بود در روز هفتم آتش‌بس، یعنی شنبه، انجام شود. در ازای این آزادی‌ها، اسرائیل تا ۱۹۰۴ زندانی امنیتی فلسطینی از جمله قاتلان را آزاد خواهد کرد.

این آتش‌بس همچنین منجر به افزایش ارسال مواد غذایی، سوخت، دارو و سایر کمک‌ها به غزه ویران‌شده شده است، اما سازمان ملل می‌گوید: «وضعیت انسانی همچنان وخیم است.»

از میان ۲۵۱ گروگانی که حماس در ۷ اکتبر ربوده، ۸۷ نفر همچنان در غزه باقی مانده‌اند، از جمله اجساد حداقل ۳۴ نفر که توسط ارتش اسرائیل تأیید شده که مرده‌اند.

وزارت بهداشت تحت کنترل حماس در غزه می‌گوید بیش از ۴۶,۰۰۰ نفر در این منطقه کشته شده یا مفقودالاثر هستند، اگرچه این آمار قابل تأیید نیست و بین غیرنظامیان و مبارزان تفکیک نشده است. اسرائیل می‌گوید تا ژانویه حدود ۲۰,۰۰۰ مبارز در جنگ و ۱۰۰۰ تروریست دیگر در حمله ۷ اکتبر داخل اسرائیل کشته شده‌اند.






نظر شما درباره این مقاله:







چهار طیف «اصولگرایِ ضدظریف» چه کسانی هستند؟
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 27.01.2025, 8:02

چهار طیف «اصولگرایِ ضدظریف» چه کسانی هستند؟


خبرآنلاین / سیما پروانه‌گهر: طیف‌های مختلف در داخل اردوگاه اصولگرایی این روزها به اندازه ای با سرعت رشد و تکثیر می شوند که تنها نام کلی جریان راست و «اصلاح طلب نبودن» از وجوه مشترک محدودشان محسوب می شود.

در یک دهه گذشته مرزبندی‌های جدی در گفتمان، علمکرد و رویکردهای طیف های مختلف اصولگرایان ایجاد شده و در ایام انتخابات و در مواجهه با موضوعات مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی این تفاوت ها به روشنی عیان شده است،  با این وجود این طیف ها در یک مورد نقطه اشتراک ثابتی دارند؛ «مخالفت و ضدیت با محمدجواد ظریف.»

اصولگرایان علیه ظریف

در روزهای اخیر لشکر هماهنگ و ناهماهنگ چهار طیف اصولگرایان دوباره علیه ظریف فعال شدند، بعد از آن که ظریف در اجلاس داووس از موضوع قانون حجاب و شرایط ایران در صورت پیروزی سعید جلیلی و آینده روابط ایران و غرب در دوران ریاست جمهوری ترامپ گفت، چهره ها و جریان های مختلفی برای او خط و نشان کشیدند و منتقدان و مخالفان قبلی اش بر طبل رفتن او از دولت کوبیدند.

نکته عجیب و اتفاق مهم در جلسه علنی دیروز موضع گیری محمدباقر قالیباف در قبال اظهارات ظریف در داووس بود. او با انتقاد تلویحی از اظهارات ظریف درباره سعید جلیلی در جریان مصاحبه با فرید زکریا گفت که افرادی که به نحوی کارگزار نظام محسوب می‌شوند باید در اظهار نظرهای خود دقت کنند تا پیامی که به دشمن منتقل می‌شود منافع ملی را به خطر نیندازد!

نکته عجیب تر این که طیف قالیباف و جلیلی در بالاترین سطح تنش قرار داشتند و صفحات مجازی رسمی هر دو طرف روز و ساعتی نیست که با متلک و اتهام علیه دیگری سپری نکند اما قالیباف به یکباره دغدغه اظهارات ظریف علیه جلیلی را پیدا کرده و پشت تریبون تذکری در این سطح می دهد. این که انگیزه این تذکر به راستی ناراحتی از نام بردن جلیلی توسط ظریف است و یا دلخوری از برکناری مهره‌های قالیباف در دولت از جمله رییس صندوق بازنشستگی ، امری است در جای خود نیازمند بررسی است!

خارج از مجلس هم بازار ضدیت با ظریف داغ است. روز شنبه تجمع کفن پوشان در مقابل پاستور علیه ظریف برگزار شد . بر اساس گزارشی که رسانه ها و پایگاه های خبری در اینباره داده اند کامران غضنفری نماینده مجلس و عضو جبهه پایداری در این تجمع گفته است که ظریف در سال ۵۵ با حمایت ساواک به آمریکا رفته است. در این حین بین شعارهای مرگ بر نفوذی حضار، نام پزشکیان نیز برده شد.

دیروز - یکشنبه هفتم بهمن - نیز جلسه علنی با نام و یاد محمدجواد ظریف همراه شد؛ از تذکر نمایندگان تا پاسخ محمدباقر قالیباف. با محتوا و فحوایی بر این روال که ظریف باید از دولت برود. صداهای مخالف دیگری هم از اردوگاه اصولگرایی شنیده می شود؛ صداهایی در اعتراض به اظهارات ظریف در داووس یا در اثر نقش او در رای آوری مسعود پزشکیان در انتخابات تیر ۱۴۰۳ ، برجام، اصرارش برای تصویب FATF و البته داستان هایی ریشه در دهه ۷۰ دارد!

محمد جواد ظریف؛ متهم همیشگی «آمریکایی بودن»

داستان ضدیت با ظریف البته قصه دیروز و امروز نیست. برخلاف این که بسیاری ریشه شکل گیری جریانات ضدظریف را در دولت حسن روحانی و ماجرای برجام مشخص می کنند اما دولت اصلاحات و حتی قبل از آن در دولت هاشمی رفسنجانی، وقتی ظریف به عنوان کارمند وزارت امور خارجه و دیپلمات فعالیت می کرده نیز مورد غضب و نقد جدی جریان راست بوده است.

در آبان سال ۱۳۹۶ صادق خرازی، دبیرکل حزب ندای ایرانیان در نشست تحلیل ایران و امریکا که به همت انجمن اسلامی دانشگاه علوم پزشکی کاشان جمله ای را می گوید که نشانگر تنش های ظریف در وزارت امور خارجه در دوران اصلاحات یعنی در سال های نیمه دوم دهه ۷۰ است: «در هیچ دوره‌ای به اندازه دوره اصلاحات برای سیاست خارجی تلاش نشد، اما همه ما را متهم کردند و کار تا جایی رفت که بهترین فرزندان این مملکت همچون دکتر ظریف را می‌خواستند تا پای محاکمه ببرند.»

ماجرا از این قرار است که در دولت اصلاحات گروهی در وزارت خارجه از جمله محمدجواد ظریف متهم شدند که بدون مجوز مقامات کشور اقداماتی انجام داده‌اند برای مثال روزنامه «کیهان» تیتر بزرگ زد که «اینجا چاران است با ما به سی.‌تی.‌بی.‌تی بیایید» زیر آن در همان صفحه اول نوشت: گروهی که به باند نیویورک در وزارت خارجه معروف‌اند در جاده کرج- چالوس یک ایستگاه جاسوسی درست کرده‌اند که اطلاعاتش مستقیم به وین می‌رود، فردای آن روز بعد از تماسی که با کیهان گرفته شد، آنها مجبور شدند بنویسند که این کار با هماهنگی مقامات کشور انجام شده است.

ظریف از دهه ۷۰ از ذره بین کیهان با اتهام باند نیویورکی مواجه است. بعد از دولت اصلاحات و با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد ظریف از وزارت خارجه کنار رفته است. در گفت و گویی که در سال ۱۳۹۴ با روزنامه وقایع التفاقیه داشته می گوید درخواست استعفا داده بود اما در نهایت برکنار شده است و بازنشستگی زودتر از موعد نیز سوغات دولت احمدی نژاد برای او بود.

وقتی در مرداد سال ۱۳۹۲ محمدجواد ظریف برای دفاع از خود در جلسه علنی مجلس نهم حاضر شد در نطق خود از رویه ای که دولت نهم با او رفتار کرده بود گلایه کرد و گفت:« گرچه دولت نهم علیرغم نظر بزرگان نظام بنده را در ۴۷ سالگی خانه‌نشین کرد و علیرغم اینکه تدریس کتاب درسی نوشته شده توسط خودم را به دانشجویانم سپرد و علیرغم اینکه از چندین دانشگاه معتبر پیشنهاد تدریس دارم ولی با کمال افتخار بیان می‌کنم که در شش سال گذشته فقط در ایران مانده‌ام و حتی یک لحظه هم فکر خروج از ایران را نداشتم»

در همان روزهای مرداد ۱۳۹۲ نصرالله پژمانفر ، عضو جبهه پایداری در مجلس نهم بود که در کمیسیون در جریان بررسی برنامه های محمدجواد ظریف گفته بود که « باید شفاف بکنند که چرا این خانم شیرین عبادی و امیرهوشنگ احمدی که دلال رابطه با آمریکا ست که ارتباط اینها را آقای ظریف برقرار کردند؟ قطعا ایشان توبه خواهند کرد. ارتباطی که برای آقای امیراحمدی و احمدی‌نژاد ایجاد کردند جای سوال دارد. کما اینکه وقتی آقای خاتمی به نیویورک می‌روند ارتباط با نهاد سوروس ایجاد می‌کنند. در سیاست خارجی ما نمی‌توانیم برگردیم» 

مسئولیت ظریف از مرداد سال ۱۳۸۱ تا ۵ تیر سال ۱۳۸۶، به عنوان نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد از برهه هایی بود که دستاویز مخالفت جریان فکری پایداری با او در مجلس نهم و در ابتدای دولت یازدهم بود.

دولت حسن روحانی و حضور ظریف به عنوان وزیر امور خارجه و باز شدن باب برجام البته مهمترین برگ در تجمیع منتقدان او بود، گروه های مخالف مذاکره ظریف را شمایل مذاکره و توافق می دیدند. حتی بر هم خوردن برجام نیز بارگناه ظریف را از دید این گروه ها کم نکرد.فایل صوتی گفت و گوی ظریف با سعید لیلاز که درز پیدا کرد مشخص شد او منتقدان و مخالفانی در خارج از جریان اصولگرایی هم دارد. درست مثل این روزها که اخبار غیررسمی و شنیده ها می گوید که او از جانب غیراصولگرایان در ماجرای کنار رفتنش از دولت به دلیل قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل احساس، مورد بی مهری قرار گرفته است.

به تمامی انگیزه های مخالفت با ظریف از تحصیل او در آمریکا، ارتباط و نحوه نگاه جامعه بین الملل به او، ماجرای برجام و تاکیدات موکد او بر لزوم تصویب FATF باید موضوع نقش او در پیروزی مسعود پزشکیان را نیز اضافه کرد. نقشی که رقبای پزشکیان نه از آن غافل هستند و نه آن را فراموش می کنند.

حالا چهار طیف سیاسی اصولگرای مخالف ظریف که به دنبال حذف او از دولت هستند و از برجام تا انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ و این روزها به خاطر اظهاراتش در داووس نسبت به او انتقاد و ضدیت دارند، یکصدا علیه او شعار می دهند؛ از خیابان تا پارلمان، از ستاد امر به معروف تا رسانه های ام دار و بی نام و نشان . این ۴ طیف چه کسانی هستند و حرف حسابشان چیست ؟

جلیلیون؛ خط مقدم مخالفت با ظریف

بدون شک در خط مقدم جبهه مخالفت و ضریت با ظریف نیروهای سعید جلیلی قرار دارند. علاوه بر رویکردهای کلی اصولگرایان در قبال برجام و نقش ظریف در این توافق، برای آن ها ظریف مردی است که مانع از پیروزی سعید جلیلی شد. این که ظریف در داووس با لبخند می گوید اگر جلیلی رییس جمهور شده بود امروز ایران در جنگ بود هم نمک زدن بر زخم جلیلیون است و البته آن ها این اظهارات را بی جواب نمی گذارند.

نیروهای سعید جلیلی البته در بخش های مختلفی علیه ظریف فعال هستند؛ از روح الله مومن نسب در ستاد امر به معروف که خواهان بازداشت ظریف می شود ، تا مهری طالبی دارستانی نیروی برکنار شده جلیلی از ستاد امر به معرونف به دلیل فحاشی به رییس دولت که با همان ادبیات همیشگی اش برای ظریف خط و نشان می کشد. در مجلس نیز نمایندگانی همچون امیرحسین ثباتی ، دست راست ظریف هستند که برای کنار رفتن ظریف از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند. در این بین اما یک چهره کلیدی را نباید از نظر درو داشت. مردی با سابقه عضویت در جبهه پایداری که این روزها به عنوان چهره طراز اول حلقه سعید جلیلی فعالیت می کند؛«حمید رسایی»

حمید رسایی؛ تک تیرانداز جریان جلیلی-پایداری

حمید رسایی بدون شک نقش اول سناریوی جریان پایداری-جلیلی برای حذف محمدجواد ظریف از دولت مسعود پزشکیان است، چهره ای مخالف با هرگونه مذاکره با غرب، حامی فیلترینگ ، موافق اصول سخت گیرانه در اجرای شریعت و البته دشمن شماره یک محمدجواد ظریف.

روایت رسایی و ظریف از مرداد ۱۳۹۲ که محمدجواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه دولت یازدهم بعد از سال ها دوری از حضور در نهادهای حاکمیتی به عنوان وزیر امور خارجه حسن روحانی عازم پاستور شد تا زمان حاضر در دی ماه سال ۱۴۰۳ ، مصداق همان عکسی است که در مرداد ماه بیش از یک دهه پیش گرفته شد. تصویری روز بیست و پنجم مردادماه سال ۱۳۹۲ از صحن مجلس نهم ثبت شده است؛ محمدجواد ظریف و حمید رسایی رو به روی یکدیگر، سرشاخ با هم، پوزیشنی که در تمام ۱۱ سال و اندی بعد ادامه داشت، تصویری که دیگر به صورت فیزیکی تکرار نشد اما حمید رسایی هرگز از نقش آنتی ظریف کناره نگرفت و رسالتی برای خود تعریف کرد در جهت مخالفت و تخریب محمدجواد ظریف؛ رسالتی که از مرداد۱۳۹۲ آغاز شده و تا امروز در نطق و تذکر علیه ظریف ادامه دارد.

جبهه پایداری؛ منتقدان اخمو و مخالفان بد ادا

«جبهه پایداری در مورد آقای ظریف موضعی نگرفته، اصلاً جبهه پایداری ظریف را عددی حساب نکرده که علیه ایشان موضع‌گیری کند». این اظهارات غلامحسین رضوانی، عضو شورای مرکزی جبهه پایداری درباره ظریف است. به نظر می رسد در داخل جبهه پایداری رویکردهای متفاوتی در بیان مخالفت با ظریف وجود دارد. مثلا اعضایی همچون مرتضی آقاتهرانی و یا شخص دبیرکل این تشکل وجود دارد که تردیدی در انتقاد و مخالفت آن ها با ظریف نیست اما سابقه ندارد که به صورت علنی علیه او چیزی گفته باشند. بنابراین در راس جبهه پایداری و در بخش مدیریتی و اتاق فکر این جریان عموما سیاست گذاری برخورد با ظریف تعریف و بعد از طریق نیروهای پیاده نظام در کف خیابان ها از قم تا تهران ، این مخالفت ها بیان می شود. البته در تجمعات خیابانی نباید نقش نیروهای جلیلی را نیز فراموش کرد.

بخش دیگری از نیروهای پایداری در مجلس هستند که مشخصا در زمان لزوم علیه ظریف اقدام می کنند؛ به طور مثال نباید سهم رای این گروه در مخالفت با بررسی فوریت دار لایحه اصلاح قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس را دست کم گرفت. جبهه پایداری البته منتقد قدیمی ظریف است اما در قیاس با جریان جلیلی در یک نقطه تفاوت جدی دارد؛ پایداری ها عموما تاکید دارند که مطیع قانون هستند و در این مطیع بودن کمتر در مقابل موضوعیت مثل تصمیم حاکمیت برای توقف ابلاغ قانون حجاب، رفع فیلترینگ و مواردی از این قد علم می کنند. آن ها منتقدان بد ادایی هستند که در زمانی که تصمیم حاکمیت در قالب قانون رسمی یا قوانین نانوشته تعیین می شود به غر زدن اکتفا می کنند.

این موضوع اما در مورد جریان جلیلی صدق نمی کند . رویکردها و ادبیات صداوسیما به عنوان رسانه تصویری برادران جلیلی به خوبی نشان می دهد که این جریان چه در ضدیت با ظریف چه در مسائل منطقه ای و سیاست های دیگر اعم از داخلی و خارجی بر اجتهاد شخصی خود تکیه کرده و حاکمیت و تصمیم آن را در خود و تصمیم خود خلاصه می کند. این تفکیک تازه شکل گرفته در بین جریان سعید جلیلی و جبهه پایداری در مورد ظریف نیز صدق می کند.

قالیبافی‌ها؛ حکایت دلخوری از دولت و فشار بر ظریف

جریان محمد باقر قالیباف به اندازه دو طیف قبلی از اساس با مذاکره و شکل گیری ارتباط بین ایران و حتی غرب- تحت شرایطی که خود آن ها تعریف می کنند- مشکلی ندارد . بدون شک این جریان هم دل خوشی از ظریف ندارد اما مساله و دغدغه ای هم در این حوزه برای حذف ظریف از دولت به هرقیمتی تعریف نکرده است. مرور مواضع محمد باقر قالیباف در سه ماه اخیر در ماجرای ظریف نشان می دهد برای این طیف ظریف بیش از این مساله و موجودیتی به صرف «ظریف بودن» داشته بازاری برای تعامل و تقابل با دولت چهاردهم است. اگر وفاق مدنظر این طیف با دولت محقق شود سکوت در قبال ظریف ممکن است در غیر این صورت ادبیات رییس مجلس در قبال ظریف در پشت تریبون و غیر از تریبون تغییر می کند و ظریف باید ظرافتمندانه از دولت برود.چهره اصلی این طیف البته شخص محمدباقر قالیباف است. او می تواند با تحکم رسایی و ثابتی را سر جایشان بنشاند یا میکروفن ها را برای حمله به ظریف باز بگذارد.

طیف چهارم؛ سنتی های به حاشیه رانده شده

طیف سنتی اصولگرایان نیز دل خوشی از ظریف ندارد. به جز جامعه روحانیت مبارز ذیل مدیریت مصطفی پورمحمدی که کمتر وارد منازعات کلامی و سیاسی با ظریف می شود ، چهره های راست سنتی و گروه هایی همچون موتلفه سعی می کنند تا هر ازچندگاهی به اظهارات تندی از قبال ظریف از دایره دیگر اصولگرایان عقب نمانند.

کمتر از یک هفته پیش  محمدکاظم انبارلویی عضو حزب موتلفه اسلامی، در یادداشتی در جماران نوشت: « قبل از اینکه آمریکایی‌ها به تعهدات خود عمل کنند، ما گروگان‌ها را آزاد کردیم و آنها هرگز به تعهدات خود عمل نکردند. پس از آن هم چند توافق با آمریکایی‌ها داشتیم و هر بار آنها در انجام تعهداتشان دبه کردند. آخرین بار هم در توافق برجام ما به تعهدات خود عمل کردیم و هفت بار آژانس گزارش داد ایران به تعهدات خود عمل کرده، اما آمریکا و سه کشور شرور اروپایی به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکردند؛ حتی تحریم‌ها را چند برابر کردند.این تجربه به ما می‌گوید اگر مذاکره کننده پیامبر اکرم(ص) باشد با صلح حدیبیه حتی امتیازاتی که به کفار می‌دهد بعدا معلوم می‌شویک امتیاز برای مؤمنان می‌شود. اما اگر مذاکره کننده ابوموسی اشعری باشد در جنگ صفین، دیدگاه امام علی(ع) نادیده گرفته می‌شود و رسوایی تحویل حکومت با یک ترفند و فریب به معاویه صورت می‌گیرد».

اسدالله بادامچیان دبیرکل حزب موتلفه نیز در هفته گذشته در گفت و گویی با جماران می گوید که با مذاکره مشکلی ندارد اما این که چه کسی مذاکره کننده است، مساله مهمی است: «ما هیچ وقت نگفتیم که مذاکره نشود، مذاکره بشود. منتها «چگونه مذاکره شدن» مهم است، و الّا امام حسین (ع) هم به حضرت ابوالفضل (ع) اجازه دادند در آن شب حساس با شمر مذاکره کند. مذاکره که مشکلی نیست. مشکل این است که چه کسی مذاکره می‌کند؟ امیرعبداللهیان مذاکره می‌کند یا جناب آقای ظریف؟! جناب آقای ظریف با ذهنِ رو به غرب مذاکره می‌کند، اما آقای عبداللهیان با ذهنِ رو به استقلال ملی. این مهم است».

جریان راست سنتی سعی می کند تا ظریف را در شمایل شخصیت های تاریخی ضد ائمه قرار دهد و از این منظر او را حضیض کند. جلیلیون می گویند او خائن است و غربگرا. نیروهای پایداری با کینه به ظریف نگاه می کنند و تاکید دارند که او صلاحیت مذاکره ندارد. قالیباف ها نیز می گویند حضورش در دولت غیرقانونی است و باید برود. این که سرنوشت ظریف با این مخالفت ها چه می شود به مولفه های زیادی بستگی دارد؛ از رفتارها و رویکردهای خودش تا میزان و نحوه حمایت دولت پزشکیان. «تا یار چه را خواهد و میلش به که باشد».






نظر شما درباره این مقاله:







نسخه دوم ترامپ؛ با اعتماد به نفس و منظم
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 27.01.2025, 7:20

نسخه دوم ترامپ؛ با اعتماد به نفس و منظم


آنتونی زورکر، خبرنگار آمریکای شمالی، برند دبوسمان جونیور و کورتنی سابرامانیان
بی‌بی‌سی نیوز

نمره ۲۰ به خودش

عصر شنبه، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در جریان اولین سفر شتاب‌زده‌اش پس از بازگشت به قدرت، هنگامی که هواپیمای او از لاس وگاس به میامی حرکت می‌کرد، به انتهای هواپیمای «ایرفورس وان» رفت تا با خبرنگاران حاضر صحبت کند.

بر روی صفحه‌های تلویزیون داخل هواپیما، شبکه «فاکس نیوز» جایگزین «سی‌ان‌ان» شده بود - و رئیس‌جمهور، بعد از یک هفته پرکار که در آن دولت آمریکا را به‌هم ریخته و سیاست‌های مهاجرتی را تغییر داده بود، با اعتماد به نفس به نظر می‌رسید.

او در پاسخ به سوالی  گفت: «ما برای کارهایی که انجام شده و همچنین حجم کاری که انجام شده نمره ۲۰ می‌گیریم.» او ادامه داد: «مردم می‌گویند تا جایی که کسی یادش می‌آید این موفق‌ترین هفته اولی بوده که یک رئیس‌جمهور داشته است.»

طی گفت‌وگوی ۲۰ دقیقه‌ای با روزنامه‌نگاران، ترامپ تأیید کرد که پاکسازی شبانه‌ای را بین بازرسان مستقل سازمان‌های مختلف دولتی انجام داده است.

و باز هم بیشتر: رئیس‌جمهور گفت که فکر می‌کند ایالات متحده «گرینلند» را به عنوان قلمرو خود تصاحب خواهد کرد؛ از مصر و اردن خواست فلسطینی‌های بیشتری را بپذیرند؛ و گفت که او «رابطه‌ای بسیار خوب» با نخست‌وزیر بریتانیا، کی‌یر استارمر، دارد - حتی با وجود اینکه «او لیبرال است.»

این نوع جلسات پرسش و پاسخ فی‌البداهه چیزی بود که جو بایدن به ندرت انجام می‌داد، و آخرین نشانه از این که همه چیز در واشنگتن و سیاست آمریکا طی شش روزی که ترامپ به قدرت رسیده، تغییر کرده است.

در دفتر موسوم به بیضی‌ در کاخ سفید، دکمه نوشابه رژیمی دایت کوک - ابزاری که در جعبه‌ای چوبی و تزئینی نصب شده و به رئیس‌جمهور این امکان را می‌دهد هر لحظه نوشیدنی مورد علاقه خود را سفارش دهد - دوباره بازگشته است.

همچنین، مجسمه نیم‌تنه وینستون چرچیل، رهبر دوران جنگ بریتانیا، فرشی که توسط رونالد ریگان استفاده می‌شد و پرتره‌ای از اندرو جکسون، هفتمین رئیس‌جمهور آمریکا، به جای خود بازگشته‌اند.

موجی از فرمان‌های اجرایی

اما تغییرات در واشنگتن فراتر از این نمادهای قدرت ریاست‌جمهوری هستند.

از امضای موجی از فرمان‌های اجرایی با خودکار مشکی مارک شارپی گرفته تا برگزاری جلسات غیررسمی با خبرنگاران در دفتر بیضی، بازگشت ترامپ به کاخ سفید دستاوردهای برجسته رئیس‌جمهور پیشین را در عرض چند روز تقریباً پاک کرده و برای بسیاری این حس را ایجاد کرده که گویی او هرگز از کاخ سفید نرفته بود.

پرونده شورش ۲۰۲۱ در کنگره، که برای مدتی ترامپ را پس از ترک قدرت به لحاظ سیاسی منزوی کرد، بازنویسی شده است: رئیس‌جمهور بیش از ۱۵۰۰ نفر از حامیان خود را که به خاطر خشونت‌های آن روز متهم شده بودند، عفو کرد؛ یکی از جسورانه‌ترین اقدام‌های او در این هفته.

او خلیج مکزیک را به خلیج آمریکا تغییر نام داده، اعلام کرده که آمریکا تنها دو جنسیت را به رسمیت می‌شناسد، کشور را از توافقنامه اقلیمی پاریس خارج کرده، برنامه عظیم کمک‌های خارجی آمریکا را متوقف کرده و در نشست داووس کشورهای جهان را تهدید کرد که میلیاردها دلار تعرفه بر تجارت جهانی اعمال خواهد کرد، مگر اینکه آنها تولیدات خود را در آمریکا انجام دهند.

تعداد زیادی از فرمان‌های اجرایی با جلد چرمی که روی میز موسوم به «رزولوت» انباشته شده‌اند، نشان می‌دهند که دوران نسخه ۲ ترامپ در برابر چشم‌انداز سیاسی متفاوتی از چهار سال پیش قرار گرفته است - چشم‌اندازی که فرمانده کل قوا را جسورتر از قبل کرده است.

وقتی ترامپ پس از پیروزی در انتخابات ۲۰۱۶ برای اولین بار با باراک اوباما ملاقات کرد، به نظر می‌رسید تحت تأثیر مقامی که به ارث می‌برد قرار گرفته است.

اما اکنون او دیگر یک فرد بیرون از دایره قدرت در واشنگتن نیست. ترامپ در روزهای اولیه بازگشت به کاخ سفید با پشتوانه موفقیت چشمگیر انتخاباتی که او را در همه ایالت‌های چرخشی پیروز کرد و اولین جمهوری‌خواه در ۲۰ سال گذشته شد که اکثریت آرای عمومی را به دست آورد، نشان داده که چقدر قصد دارد از قدرت اجرایی برای بازسازی کشور استفاده کند.

مشاورانی که در دوره اول به او توصیه می‌کردند آرام‌تر حرکت کند و به هنجارهای سیاسی احترام بگذارد، مدت‌هاست کنار رفته‌اند. دولت دوم ترامپ پر شده است از وفاداران واقعی که هرگز به او پشت نکردند، و رده‌های پایین‌تر با مشاوران جوان‌تری پر شده‌اند که حزب جمهوری‌خواه را تنها با رهبری ترامپ به یاد می آورند.

علاوه بر این، حزب او - حداقل برای دو سال آینده - کنترل کاملی بر کنگره دارد.

در اولین روز بازگشت به کاخ سفید، ترامپ با امضای مجموعه‌ای از فرمان‌های اجرایی به‌وضوح نشان داد که قصد دارد وضعیت موجود در واشنگتن را متحول کند و کارهای رئیس‌جمهور پیشین را پاک کند.

تعداد این فرمان‌ها بسیار فراتر از دستورات هر رئیس‌جمهور پیشین بود: در حالی که بایدن در سال ۲۰۲۱ تنها ۹ دستور امضا کرد، ترامپ با امضای ۲۶ فرمان، تقریباً این تعداد را سه برابر کرد.

داگلاس برینکلی، مورخ ریاست‌جمهوری در دانشگاه رایس، گفت: «این روز معمولاً به عنوان روز آشتی است که در آن کشور را از اختلافات حزبی یا یک انتخابات تلخ التیام می‌دهید.» اما روز اول ترامپ نمایانگر «بزرگ‌ترین ضربه‌ای بود که می‌توانست به صورت مخالفانش وارد کند.»

این فرمان‌ها همچنین تصوری از ذهنیت رئیس‌جمهور ارائه می‌دهند.

برینکلی تلاش ترامپ برای تغییر نام خلیج مکزیک را با حرکتی از فرانکلین روزولت تقریباً ۹۰ سال پیش مقایسه کرد: پس از شکست دادن هربرت هوور، روزولت سد تازه‌ساخته‌شده بر روی رودخانه کلرادو را به نام «سد بولدر» نام‌گذاری کرد - نه «سد هوور» که قبلاً به این نام شناخته می‌شد، تلاشی برای انکار این افتخار از رقیب خود.

او درباره هر دو رئیس‌جمهور گفت: «این کار به میزان زیادی اعتمادبه‌نفس نیاز دارد و نگرشی که حاکی است فرد چیزی برای از دست دادن ندارد.»

به گفته برینکلی بخشی از اعتمادبه‌نفس ترامپ ناشی از پیشی گرفتن بر مخالفان سیاسی، فرار از اقدامات تنبیهی در میان نبردهای حقوقی متعدد و حتی جان به در بردن از گلوله کسی است که قصد کشتنش را داشت.

دوره دوم همچنین به ترامپ - که سال گذشته در نیویورک به‌عنوان یک مجرم محکوم شد - فرصتی داده تا میراث خود را بازسازی کند.

می‌خواهد برای نسل‌ها بدرخشد

رئیس‌جمهور خود را قربانی یک وزارت دادگستری بیش‌ازحد افراطی و دشمنان سیاسی‌اش توصیف کرده است.

در روز اول، او فرمانی امضا کرد که دادستان کل خودش را موظف می‌کرد تا اقدامات آژانس‌های فدرال در دوران دولت قبلی، از جمله روند پیگرد قضایی افرادی که در شورش کنگره دخیل بودند، را بررسی کند.

برینکلی گفت که ترامپ می‌خواهد نام او «برای نسل‌ها بدرخشد» - و ادامه داد: «و او به این هدف رسیده است. او یک نیروی غیرقابل کنترل است و قوانین سیاسی موجود را به چالش کشیده است.»

مقامات پیشین دولت می‌گویند که موج فرمان‌های اجرایی و اقدامات ترامپ در هفته اول نشان می‌دهد تیم او این بار بسیار آماده‌تر از زمانی بازگشته که در ژانویه ۲۰۱۷ وارد کاخ سفید شدند.

لارنس مویر، یکی از مقامات پیشین در دفتر سیاست ملی کنترل مواد مخدر کاخ سفید، گفت: «این بار بسیار منظم‌تر، هدفمندتر و متمرکز بر مسائل بوده است.»

مویر که به‌عنوان بخشی از تیم انتقالی ترامپ در سال ۲۰۱۶ مسئول استخدام کارکنان دولت بود، گفت که در آن زمان «عملا» توسط دولت جدید «کنار گذاشته شد».

او افزود: «آن‌ها تصور چندانی درباره آنچه باید تولید کنند یا چگونگی تولید آن نداشتند.» و ادامه داد: «[ترامپ] این بار در مورد آنچه که می خواهد به دست آورد، اجرای کارآمد آن و دانستن اینکه چگونه باید از طریق سازمان‌ها آن را عملی کند، بسیار بهتر عمل می‌کند.»

سال ۲۰۱۷روز اول ترامپ در قدرت تحت تأثیر جلسه‌ای قرار گرفت که در آن شان اسپایسر، سخنگوی وقت کاخ سفید، درباره میزان جمعیت مراسم تحلیف رئیس‌جمهور به خبرنگاران درس می‌داد.

یک هفته بعد، ترامپ به‌طور بحث‌برانگیزی دستور داد که شهروندان هفت کشور عمدتاً مسلمان‌ - ایران، عراق، سوریه، یمن، سومالی، سودان و لیبی - به مدت ۹۰ روز از ورود به ایالات متحده منع شوند که باعث ایجاد هرج‌ومرج در فرودگاه‌ها شد. این دستور توسط دادگاه فدرال مسدود شد و دو نسخه دیگر از آن تهیه شد تا سرانجام در سال ۲۰۱۸ توسط دیوان عالی تأیید شد.

حامیان ترامپ می‌گویند که معتقدند دولت جدید از شکست عمومی اولیه در سال ۲۰۱۷ و سایر نبردهای قانونی دولت درس گرفته است.
اریک روارک، مدیر تحقیقات در «نامبرز یو‌اس‌ای»، یک سازمان مدافع قوانین سختگیرانه‌تر مهاجرتی، گفت: «آن‌ها چهار سال در تبعید فرصت داشتند تا برای بازگشت احتمالی آماده شوند. و حالا آن‌ها برنامه‌ای دارند که می‌توانند اجرا کنند.»

مویر گفت تیم ترامپ «با سرعت شروع به کار کرده است»، به‌ویژه در زمینه مهاجرت. فقط در روز تحلیف، در مرز جنوبی وضعیت اضطراری ملی اعلام شد و دستور اعزام نیرو و دستگیری صدها مهاجر غیرقانونی با سابقه جنایی صادر شد.

او افزود: «این تا حدی به این دلیل است که [مسئول اجرای سیاست مهاجرتی ترامپ] تام هومن در دوره اول حضور داشت، می‌داند چه چیزی اشتباه بود و چه چیزی درست پیش رفت و حالا می‌داند چگونه کارها را به‌درستی انجام دهد.»

در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ، بسیاری از اصلاحات پیشنهادی او در دادگاه‌ها دوام نیاوردند و اغلب قربانی برنامه‌ریزی و اجرای ضعیف توسط تیمی از تازه‌کاران سیاسی شدند.

این بار، تیم او به ایجاد زمینه برای تغییراتی پایدارتر خوش‌بین‌ترند و معتقدند که با قوه قضاییه‌ای دوستانه‌تر سر و کار دارند که مملو از قضاتی است که ترامپ منصوب کرده است.

اما حتی اگر برخی از فرمان‌های اجرایی ترامپ در نهایت لغو شوند، رئیس‌جمهور تا همین حالا هم پیامی واضح به متحدان و مخالفان خود داده است: شعار «سریع حرکت کن و چیزها را بشکن»، که در میان شرکت‌های فناوری رایج است، اکنون به رویکرد دولت ایالات متحده تبدیل شده است.






نظر شما درباره این مقاله:







فرایند گذار به دموکراسی در ایران
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 26.01.2025, 22:44

فرایند گذار به دموکراسی در ایران


هادی زمانی

ژانویه ۲۰۲۵
http://www.hadizamani.com

تحلیلی مقایسه‌ای و راهبردی درباره فرایند گذار به دموکراسی در ایران
سخنرانی ارائه شده در مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه کالیفرنیا (UCLA)، ۱۲ ژانویه ۲۰۲۵
[۱]

در چند دهه گذشته، کشورهای متعددی توانسته‌اند رژیم‌های استبدادی خود را با حکومت‌های دموکراتیک جایگزین کنند. در حالی که نمی توان با اطمینان پیش بینی کرد که در چه زمانی و چگونه دموکراسی در ایران پدیدار خواهد شد، اما از تجربه این کشورها می‌توان آموخت. افزون بر این، ویژگی‌های ساختاری و تاریخی ایران در فرایند گذار ایران به دموکراسی نقشی تعیین کننده ایفا می‌کنند. در این گفتگو، من به بررسی این موضوعات می پردازم و تحلیلی مقایسه‌ای و راهبردی از مسیرهای محتمل این فرایند، ویژگی‌های تعیین کننده آنها و چالش‌هایی که ممکن است به همراه داشته باشند ارائه می‌کنم.

در این بررسی اجمالی، نگاه من به موضوع راهبردی است، به این معنی که توجه من معطوف به شناخت عواملی است که با توجه به ویژگی‌های ایران وتجربه سایر کشورها، ممکن است گذار ایران به دموکراسی و مدیریت چالش‌های آن را تسهیل کنند. در این راستا، ابتدا به بررسی تجربه سایر کشو‌رها درچند دهه گذشته می‌پردازم، سپس به چند آموزه‌ کلی که این تجربه‌ها می‌توانند برای ایران داشته باشند اشاره می‌کنم و در پایان، با توجه به این آموزه‌ها، ویژگی های ایران و شرایط کنونی کشور، نگاهی می‌اندازم به پاره‌ای از چالش‌ها که مسیرهای محتمل این فرایند گذار می‌توانند برای ایران داشته باشند.

طبیعتا، با توجه به دامنه بسیار گسترده این موضوع، بررسی کنونی من بسیار اجمالی است و هدف آن ارائه یک چارچوب پیشنهادی برای گفتگو و بررسی دقیقتر موضوع است.

۱. تجربه سایر کشورها

در چند دهه گذشته، جنبش‌های دموکراتیک در بسیاری از کشورها توانسته‌اند رژیم‌های استبدادی را سرنگون کرده و حکومت‌های دموکراتیک برقرار کنند. بطور کلی، این تجربه‌ها را می‌توان در سه گروه انقلاب از پایین، اصلاحات از بالا و «گذار» دسته بندی کرد.

در تعداد انگشت شماری این تحولات به صورت انقلاب از پایین، به ‌طور ناگهانی و با خیزش‌های گسترده مردمی و مبارزه مدنی غیرخشونت‌آمیز رخ داده است، مانند فیلیپین در سال ۱۹۸۶، چکسلواکی در سال ۱۹۸۹، صربستان در سال ۲۰۰۰ و تونس در سال ۲۰۱۱. در دو مورد، یعنی پرتغال و رومانی، تغییر اولیه با یک خیزش خشونت‌آمیز آغاز شد، اما پس از آن گذار تدریجی و صلح‌آمیز به دموکراسی پایدار شکل گرفت.

در مقابل فرایند انقلاب از پایین، فرایند اصلاحات از بالا قرار دارد که در آن مبارزه جامعه مدنی برای تحولات دموکراتیک همچنان نقش آفرین است، اما در تحلیل نهایی این حاکمیت است که ابتکارعمل برای گذار به دموکراسی را در دست دارد و با اجرای یک برنامه هدفمند و منسجم، از طریق اصلاحات از بالا به جامعه امکان می‌دهد تا به‌طور موفقیت‌آمیز از دیکتاتوری به یک نظام دموکراتیک گذار کند. در میان تجربه‌های چند دهه گذشته، اسپانیا تنها مورد برجسته گذار به دموکراسی از مسیر اصلاحات از بالا است.

در اکثریت مطلق موارد، تغییرات دموکراتیک از طریق فرآیندی تدریجی و فزاینده، در چند مرحله محقق شده است که در آن‌ مبارزه مستمر جامعه مدنی با کسب مطالبات فزاینده حکومت استبدادی را مجبور به عقب نشینی «پله‌ای» و نهایتا واگذاری قدرت به یک نظام دموکراتیک کرده است. آرژانتین، برزیل، کره جنوبی، تایوان، مجارستان، شیلی، کرواسی، اروگوئه، غنا، گویان، آفریقای جنوبی و کنیا نمونه‌های برجسته این فرایند هستند که حد وسط و ترکیبی از فرایند انقلاب از پایین و فرایند اصلاحات از بالا است و غالبا با نام فرایند گذار شناخته می‌شود.

گذار به دموکراسی در این کشورها از نظر سرعت و میزان خشونت متفاوت بوده، اما بیشتر این گذارها تدریجی و بدون خشونت بوده‌اند، به ‌ویژه در کشورهایی مانند برزیل، تایوان و غنا. با این حال، استثنائاها و لحظات خشونت باری نیز وجود داشته است. کره جنوبی و کرواسی در دوران گذار خود شاهد خشونت‌هایی بودند، به‌خصوص به دلیل ناآرامی‌های مدنی و جنگ در مورد کرواسی. اما در اکثر موارد، گذار به دموکراسی از طریق مذاکرات مسالمت‌آمیز، اعتراضات و تحولات تدریجی حاصل شده است و نه از طریق تغییرات ناگهانی و شدید. در مواردی نظام حاکم در برابر مطالبات جامعه سریعتر عقب نشینی کرده، در نتیجه گذار به دموکراسی سریعتر و بعضا کم هزینه‌تر بوده است. در مواردی دیگر نظام حاکم بیشتر مقاومت کرده و در نتیجه فرایند گذار طولانی‌تر، پر فراز و نشیب‌ تر و بعضا پرهزینه‌تر بوده است. در مواردی نیز توازن قوا به شکلی رقم ‌خورده است که گذار ماهیتی کاملا توافقی پیدا کرده است.

تجربه آفریقای جنوبی نمونه بارز گذار توافقی است که در آن حکومت آپارتاید نژادی در یک سری مذاکرات طولانی با کنگره ملی آفریقا، در برابر گرفتن امتیازها و تضمین‌هایی پذیرفت تا قدرت سیاسی را به اپوزیسیون واگذار کند. گذار به دموکراسی هنگامی در مسیر گذار توافقی قرار می‌گیرد که نه حاکمان می‌توانند به روال گذشته حکومت کنند و نه اپوزیسیون آنقدر قوی است که بتواند قدرت سیاسی را تسخیر کند. اما در هر دو سو نیروهای واقع بینی وجود دارند که می‌توانند مصلحت عمومی را ببینند و دریابند که در صورت همکاری با یکدیگر از نیروی کافی برخوردار خواهند بود تا بتوانند ساختار سیاسی کشور را تغییر دهند.[۲]

در عمل، فرایند گذار طیف گسترده‌ای را در بر می‌گیرد که بسته به عملکرد حکومت و نیروهای اپوزیسیون، توازن قوا و چگونگی سیر تحولات، یک سوی آن به فرایند اصلاحات نزدیکتر است و سوی دیگر آن به فرایند انقلاب. اما در تحلیل نهایی فرایند گذار از دو فرایند اصلاحات از بالا و انقلاب از پایین متمایز است. سرشت متمایز این فرایند در آن است که در فرایند گذار، بر خلاف فرایند اصلاحات از بالا، ابتکارعمل برای تغییرات دموکراتیک در دست جامعه مدنی است و این مبارزه مستمر جامعه مدنی است که حکومت دیکتاتوری را مجبور به عقب نشینی و در نهایت تسلیم می‌کند. اما بر خلاف فرایند انقلاب از پایین، در فرایند گذار تحولات در مقایسه با رویکرد انقلابی به صورت تدریجی‌تر، با توجه به توازن قوار و با تکیه بر ایجاد اجماع انجام می‌گیرد.

بررسی جامع این تجربیات از محدوده این مقاله خارج است. اما توضیحات مختصری در مورد این تجربیات در پیوست مقاله ارائه شده است که می‌تواند به شناخت فرایندهای بالا و درس‌هایی که می‌توان از تجربیات مذبور آموخت کمک کند. این پیوست در این لینک در دسترس است.

۲. درس‌هایی از تجربه دیگران

پیش بینی اینکه ایران کی و چگونه ممکن است به دموکراسی گذار کند، اگر غیر ممکن نباشد، بسیار دشوار است. این فرایند متاثر از متغیرهای پرشمار در عرصه‌های گوناگونی است که تعامل آنها با یکدیگر معادله بسیار پیچیده‌ای را به وجود می‌آورد که احتمالات متعددی را در برمی‌گیرد. این معادله چنان پچیده و تعادل آن چنان شکننده است که گاه یک متغییر و حتی یک حادثه پیش بینی نشده می‌تواند سیر تحولات آن را دگرگون کند. افزون بر این برای این فرایند نمی‌توان یک دستور عمل و برنامه کار از پیش تهیه شده تدوین کرد. برای نیل به هدف، هر کشور با توجه به شرایط، ویژگی‌ها و پیشینه تاریخی منحصر به فرد خود میبایست راه کار مناسب خود را در عمل و در فرایندی تجربی بیابد. با اینهمه، بررسی تجربه سایر کشورها حاوی نکات آموزنده‌ای است که می‌تواند ما را در مبارزه برای دستیابی به دموکراسی یاری کند. در این راستا، با توجه به تجربه‌های چند دهه گذشته که در بالا به آنها اشاره شد توجه به چند مورد خالی از فایده نیست.

استثنایی بودن اصلاحات از بالا

در کلیه مواردی که در بالا به آنها اشاره شد، تنها در یک مورد (اسپانیا) است که یک نظام دیکتاتوری داوطلبانه حکومت را واگذار کرده و با اجرای یک برنامه هدفمند اصلاحات از بالا یک نظام دموکراتیک را جایگزین دیکتاتوری موجود کرده است. در کلیه موارد دیگر، این مبارزه مستمر نیروهای دموکراسی خواه است که نظام‌های دیکتاتوری موجود را مجبور به عقب نشینی و نهایتا واگذاری حکومت و تاسیس یک نظام دموکراتیک کرده است.

بر این مبنی، برای گذار به دموکراسی تنها در مواردی می‌توان به استراتژی اصلاحات از بالا تکیه کرد که در درون نظام دیکتاتوری موجود یک اراده نیرومند و انکار ناپذیر برای دموکراتیزه کردن ساختار حکمرانی و واگذاری قدرت به نیروهای دموکراسی خواه وجود داشته باشد، حکومت از امکانات و توانایی های لازم برای تحقق برنامه اصلاحات برخوردار باشد و شرایط عینی و ذهنی جامعه در تعارض با آن نباشد. در شرایطی که این اراده در درون حکومت وجود ندارد و عوامل متعدد نیرومندی مانع شکل گیری آن هستند، تکیه به استراتژی اصلاحات از بالا برای گذار به دموکراسی اگر اشتباه و توهم آمیز نباشد، یک گزینه بسیار پر ریسک است. به ویژه در شرایطی که شدت و منشا بحران‌های جامعه به گونه‌ای باشند که بدون تغییرات نسبتا سریع و بسیار بنیادی در ساختار حکمرانی حل آن‌ها عملا میسر نباشد.

نقش نیروهای واقع بین در درون حکومت

گرچه این مبارزه مستمر نیروهای دموکراسی خواه جامعه مدنی است که موتور اصلی گذار به دموکراسی می‌باشد، اما نقش نیروهای میانه رو و واقع بین درون حکومت که ضرورت تحولات دموکراتیک را می‌توانند ببینند و بپذیرند نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. اهمیت این نقش کلیدی در کلیه مواردی که در بالا به آنها اشاره شد به راحتی قابل مشاهده است. حتی در مواری که گذار به دموکراسی از طریق فرایند انقلاب از پایین تحقق یافته است، وجود این نیروها کمک میکند تا بعد از سرنگونی نظام دیکتاتوری، نهادهای لازم برای حکمرانی نظام جدید با سرعت برپا شوند تا از بروز هرج و مرج جلوگیری شود. در مواردی که گذار به دموکراسی از طریق فرایند «گذار» تحقق یافته نقش این نیروها به مراتب پر رنگ‌تر و کلیدی‌تر است. در این موارد، وجود این نیروها فرایند گذار را تسهیل می‌‌کند و امکان آن را فراهم می‌آورد تا گذار به دموکراسی سریع‌تر، با هزینه‌ کمتر و به نحوی مسالمت آمیز محقق شود.

البته نیروهای واقع بین درون حکومت در شرایطی می‌توانند نقش مطلوب خود را در فرایند گذار به دموکراسی ایفا کنند که از جایگاه مناسبی در ساختار قدرت برخوردار باشند و نیروهای اپوزیسیون نیز بتوانند از ظرفیت مثبت آنها به نحو موثری بهره‌برداری کنند. متاسفانه در ایران این نیروها از جایگاه مناسبی در درون ساختار قدرت برخوردار نیستند و نیروهای اپوزیسیون نیز به دلیل پراکندگی وتشتت فاقد توانایی لازم برای بهره‌برداری از ظرفیت مثبت این نیروها هستند.

جمهوری اسلامی (ج.ا.) دارای ساختاری دوگانه است. هسته سخت قدرت در نهاد ولایت فقیه و نهادهای وابسته به آن متمرکز است که بیشترین و مهمترین اهرمهای نظامی، اقتصادی، سیاسی و رسانه‌ای قدرت را در اختیار دارند. نیروهای واقع بین حکومت عمدتا در نهاد دولت، دستگاه‌های بروکراتیک و اجرایی آن و در حاشیه نهادهای اصلی قدرت متمرکز هستند. این نیروها به لحاظ مالی و قدرت سیاسی به هسته سخت قدرت وابسته هستند و به این دلیل از توانایی محدودی برای تاثیر گذاری بر تحولات سیاسی برخوردار هستند. حتی آن قسمت از این نیرو که در بخش خصوصی اقتصاد متمرکز است، به دلیل ضعف بخش خصوصی و وابستگی آن به امتیازهایی که از قدرت سیاسی دریافت می‌کند، از نفوذ موثر برخوردار نیست.

افزون بر این پراکندگی و عدم سازمان یافتگی نیروهای اپوزیسیون نیز سبب می‌شود که اپوزیسیون نتواند حتی از ظرفیت محدود نیروهای واقع بین حکومت به نحو موثری برای پیشبرد مبارزه استفاده کند. به این ترتیب ابتکار عمل استفاده از نیروهای واقع بین و منتقد درون حکومت عمدتا در دست هسته سخت قدرت قرار دارد که از آنها برای مدیریت نارضایتی‌های جامعه و استمرار قدرت سیاسی خود بهره‌برداری می‌کند.

این وضععیت در انتخابات ۱۴۰۳ ریاست جمهوری ج.ا. که به پیروزی آقای پزشکیان انجامید به وضوح قابل مشاهده است. در شرایطی که حکومت مشروعیت خود را از دست داده و گرفتار مجموعه‌ای از ابر بحران‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و محیط زیستی بود و جامعه به شدت از حکومت ناراضی بود، هسته سخت قدرت توانست با ایجاد کمترین گشایش در فضای سیاسی از جناح واقع بین حکومت برای مدیریت نارضایتی جامعه و مدیریت بحران‌ها به راحتی بهره‌برداری کند. هسته سخت قدرت توانست در ایوزیسیون تفرقه بیاندازد، بخشی از آن و بخشی از مردم ناراضی را با خود همراه سازد و به این وسیله برای ادامه حیات خود زمان بخرد.

البته باید تاکید کرد که این وضعیت دائمی نیست. با تشدید بحران‌ها و تضعیف موقعیت هسته سخت قدرت، جایگاه نیروهای واقع بین حکومت می‌تواند اهمیت و قدرت تاثیر گذاری بیشتری پیدا کند و با تغییر توازن قوا و قوی شدن نیروهای اپوزیسیون توانایی آنها در بهره برداری از ظرفیت مثبت نیروهای منتقد درون حکومت نیز فزونی خواهد ‌یافت.

اهمیت سازمانی یافتگی اپوزیسیون

نقش کلیدی و تعیین کننده انسجام و سازمان یافتگی نیروهای اپوزیسیون در تحقق گذار موفقیت آمیز به دموکراسی بدیهی‌ترین آموزه تجریبات چند دهه گذشته است که در کلیه تجاربی که در بالا به آنها اشاره شد به وضوح قابل مشاهده است. انسجام و سازمان یافتگی اپوزیسیون با ایجاد هماهنگی، هزینه مبارزه علیه دیکتاتوری را تا حد ممکن کاهش می‌دهد و با ارآئه چشم انداز نظام جایگزین کمک می‌کند تا بیشترین نیرو برای مبارزه علیه دیکتاتوری و گذار به دموکراسی بسیج شود.

متاسفانه در ایران، اپوزیسیون از این منظر نیز در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. اپوزیسیون ج.ا. در وضعیت “دام اجتماعی” قرار دارد که در آن شکاف بین منافع سازمانی و منافع جمعی مانع از همکاری و اقدام جمعی می‌شود.[۳] این امر موجب ناتوانی اپوزیسیون در اجماع و همکاری بر سر منافع مشترک و سازماندهی موثر برای اقدام جمعی برای مبارزه موثر علیه استبداد ج.ا. شده است که بی شک یکی از عوامل موثر در استمرار ج.ا. است.

ظرفیت عقب نشینی حکومت

برخورداری حکومت از ظرفیت عقب نشینی در برابر مطالبات جامعه مدنی و توانایی اپوزیسیون در تقویت این ظرفیت عامل دیگری است که نقش مهمی در موفقیت گذار، به ویژه گذار مسالمت آمیز به دموکراسی ایفا می‌کند. ظرفیت عقب نشینی حکومت در برابر مطالبات دموکراتیک جامعه مدنی به عوامل متعددی بستگی دارد. برای مثال در دیکتاتوری‌های نظامی، در مواردی که ساختار دیکتاتوری بر پایه یک ارتش کلاسیک استوار است که دارای فلسفه وجودی و پیشینه تاریخی مورد قبول جامعه است و فرماندهان آن به دلیل پیشینه شان در حفظ امنیت جامعه تا حدی مورد احترام جامعه می‌باشند، نظام دیکتاتوری از ظرفیت عقب نشینی بیشتری برخوردار است. زیرا فرماندهان ارتش بعد از رها کردن قدرت سیاسی می‌توانند همچنان از درجه‌ای از منزلت اجتماعی و اقتصادی برخوردار باشند. اما در مواردی که گروه نظامی حاکم یک ارتش سکتاریستی است که به ناکارآمدی و فساد شدید اقتصادی آلوده است، حکومت دیکتاتوری از ظرفیت عقب نشینی کمتری برخوردار است. زیرا رهبران نظامی حاکم در صورت رها کردن قدرت سیاسی نمی‌توانند از امنیت و منزلت اجتماعی و اقتصادی برخوردار باشند.

ظرفیت عقب نشینی حکومت به شدت ایدئولوژیک بودن آن نیز بستگی دارد. در مجموع حکومت‌های ایدئولوژیک از تصلب نهادی بیشتر و ظرفیت عقب نشینی کمتری برخوردار هستند. حکومت ج.ا. به شدت ایدئولوژیک است و ایدئولوژی آن در کلیه ابعاد حقوقی و حقیقی قدرت، از جمله ساختار نظامی و اقتصادی به شدت نهادینه شده است. افزون بر این، ایدئولوژی ج.ا. به شدت زمان پریش است و با مبانی پذیرفته شده حکمرانی خوب در تعارض قرار دارد. با گذشت زمان ایدئولوژی ج.ا. مقبولیت و مشروعیت خود را در بین اکثریت مردم از دست داده و نارضایتی از آن به درون ساختار حکومت و در بین مدیران دستگاه حکمرانی ج.ا. نیز گسترده شده است. با این وجود، نهادینه بودن شدید ایدئولوژی در کلیه ابعاد ساختار حکمرانی به عده کوچکی که در نهاد ولایت فقیه و نهادهای وابسته به آن متمرکز هستند امکان می‌دهد تا سلطه خود بر کشور را همچنان حفظ کنند. در چنین وضعیتی گذار به دموکراسی بدون حذف این ایدئولوژی و تغییرات بنیادی در ساختار حکمرانی کشور عملا غیر ممکن است.

شدت فردی بودن حکومت عامل دیگری است که بر ظرفیت عقب نشینی حکومت تاثیر گذار است. در مجموع حکومت‌های فردی از ظرفیت عقب نشینی بسیار کمی برخوردار هستند. در این نوع حکومت‌ها فرد حاکم برای تثبیت و حفظ قدرت خود کلیه رقیب‌های موجود و محتمل را از صحنه حذف می‌کند. مسئولیت‌ها را به افرادی واگذار می‌کند که تماما فرمانبردار وی هستند. مانع از سپردن مسئولیت‌های کلیدی به افراد کاردان می‌شود که ممکن است در برابر وی بایستند و به رقیب وی تبدیل شوند. نهادهایی را که نمی‌توانند با خواست‌های وی همراه باشند منحل می‌کند. نهادهای موجود را تا حد ممکن تضعیف می‌کند. در برابر هر نهاد یک یا چند نهاد موازی می‌سازد و آنها را ترغیب به رقابت با یکدیگر و خنثی کردن فعالیت‌های یکدیگر می‌کند. به این ترتیب حکومت تماما به فرد حاکم وابسته می‌شود و وی در صورت از دست دادن قدرت سیاسی نمی‌تواند خارج از حکومت از امنیت و منزلت اجتماعی برخوردار باشد. این نوع حکومت‌ها معمولا تا سر حد فرو پاشی در برابر واگذاری قدرت مقاومت می‌کنند. متاسفانه تمام این ویژگی‌ها در ساختار حکمرانی ج.ا. به وضوح قابل مشاهده است.

به این ترتیب، ج.ا. از هر سه جهت فاقد ظرفیت عقب نشینی است. حکومت ج.ا. شدیدا ایدئولوژیک است؛ نظام حکمرانی شدیدا فردی است؛ سپاه وظیفه خود را در درجه نخست حفظ انقلاب اسلامی می‌داند و به مناسبات سکتاریستی و فساد اقتصادی نیز آلوده شده است.

بینش استراتژیک و ظرفیت ریسک پذیری

توانایی و ویژگی شخصیتی افرادی که در رهبری اپوزیسیون و در رهبری جناح واقع بین حکومت قرار دارند نیز نقش مهمی در موفقیت گذار به دموکراسی، به ویژه مسالمت آمیز بودن آن ایفا می‌کند. برخورداری این رهبران از دید استراتژیک که بواسطه آن بتوانند منافع و مصالح جامعه را ببینند، ارجحیت آنها بر منافع فردی و گروهی خود را بپذیرند و برای تحقق آنها بتوانند به شکل مناسب و حساب شده‌ای ریسک پذیر باشند و از توانایی کنترل نیروهای تندرو خود نیز برخوردار باشند، نقش مهمی در موفقیت گذار به دموکراسی، به ویژه مسالمت آمیز بودن آن ایفا می‌کند. اهمیت این عوامل در بسیاری از تجارب چند دهه گذشته، به ویژه تجربه گذار توافقی آفریقای جنوبی به روشنی قابل مشاهده است.

در آفریقای جنوبی هم رهبری اپوزیسیون و هم رهبری جناح واقع بین حکومت از بینش استراتژیک برخوردار بودند به صورتی که بتوانند مصلحت کشور را دریابند و بر پایه آن عمل کنند. نلسون مندلا (رهبر کنگره ملی آفریقا) و دکلرک (رئیس جمهور دولت آفریقای جنوبی) هر دو دریافتند که هیچ یک به تنهایی قادر به حل مشکلات کشور نیست، اما در صورت همکاری با یکدیگر می‌توانند شرایط و نیروی لازم برای گذار مسالمت آمیز کشور از نظام آپارتاید نژادی به دموکراسی را فراهم آورند.

مندلا و دکلرک توانستند برای تحقق اهداف خود به شکل مناسبی ریسک پذیر باشند. مندلا مذاکرات با حکومت آفریقای جنوبی را از کنگره ملی آفریقا پنهان کرده بود زیرا نگران بود که مخالفت نیروهای تندرو در کنگره مذاکرات را از مسیر خارج کند. استراتژی وی آن بود که اگر مذاکرات به شکست بیانجامد کنگره ملی آفریقا بتواند وی را به عنوان یک رهبر پیر و خسته برکنار کند. دکلرک نیز نقش مشابهی ایفا کرد. او مستقیما و به طور غیر منتظره‌ای در یک مصاحبه رسانه‌ای برگزاری رفراندوم برای مذاکره با کنگره ملی آفریقا را اعلام کرد تا اعضای کابینه خود و هیئت سیاسی حزب خود را که با مذاکره مخالف بودند در برابر عمل انجام شده قرار دهد.

مندلا و دکلرک هر دو از این توانایی برخوردار بودند تا بتوانند مسائل را از دید طرف مقابل نیز ببیند. دکلرک تمام پیش شرط‌ها برای مذاکره را کنار گذاشت و در فوریه ۱۹۹۰ اعلام کرد که یکجانبه تمام زندانیان سیاسی، از جمله نلسون مندلا را آزاد میکند و کنگره ملی آفریقای جنوبی را به عنوان یک سازمان قانونی به رسمیت می‌شناسد. از سوی دیگر، وقتی که کنگره ملی آفریقا مبارزه مسلحانه را به حالت تعلیق درآورد و آمادگی خود برای مذاکره را اعلام کرد، هیچ قید و شرطی مانند پذیرش مشروعیت کنگره ملی آفریقا اعلام نکرد.

افزون بر این، هر دو رهبر توانستند موافقت طرفداران خود را برای مذاکره جلب کنند، نیروهای تندرو را خنثی کنند و طرفداران خود را برای پشتیبانی از ائتلاف نهایی به نحو موثری سازمان دهی کنند.

این ویژگی های مندلا و دکلرک نقش مهمی در موفقیت گذار توافقی آفریقای جنوبی ایفا کرد، بطوریکه نبود آنها می‌توانست موجب شکست گذار توافقی و مسالمت آمیز آفریقای جنوبی به دموکراسی شود.

متاسفانه در ایران این ویژگی‌ها نه در رهبری نیروهای اپوزیسیون قابل مشاهده است و نه در رهبری جناح واقع بین حکومت. مناقشات درونی اپوزیسیون ج.ا. و نا توانایی آنها در اجماع و همکاری بر سر منافع مشترک بیانگر ضعف بینش استراتژیک آنها، عدم ریسک پذیری آنها برای پیگیری منافع مشترک و نا توانایی آنها در کنترل جناح‌های تند رو خود است. در بین نیروهای واقع بین درون حکومت نیز وضعیت مشابهی وجود دارد. محافظه کاری و تعلل بیش از اندازه این نیروها در پیگیری مصالح جامعه و مقابله با مواضع هسته سخت قدرت بیانگر ضعف بینش استراتژیک، عدم ریسک پذیری و نا توانایی آنها در کنترل جناح‌های تندروی حکومت است. این ناتوانایی‌ در مقاطع حساسی موجب از دست رفتن فرصت‌های بسیار گرانبها شده است. برای مثال، عملکرد آقای خاتمی در مراحل مختلف و عملکرد نیروهای اصلاح طلب در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ که به انتخاب آقای پزشکیان انجامید از این منظر قابل بررسی است.

استمرار مبارزه

توجه به توازن قوا، حفظ استمرار مبارزه، ایجاد فرصت‌های مناسب برای رشد نهادهای جامعه مدنی و پرهیز از قطبی کردن جامعه از جمله عوامل دیگری هستند که نقش مهمی در موفقیت گذار به دموکراسی و مسالمت آمیز بودن آن ایفا می‌کنند. در تجربه های چند دهه گذشته که به آنها اشاره شد موارد متعددی می‌توان یافت که بی توجهی به این عوامل موجب توقف مبارزه و گاه پس روی‌های جدی شده است. از سوی دیگر، نقش مثبتی که توجه به توازن قوا، توانایی اپوزیسیون در بهره ‌برداری از فرصت‌ها برای رشد جامعه مدنی و پرهیز از تشدید گسست‌‌های جامعه ایفا کرده است در موارد متعددی قابل مشاهده است.

در ایران، از یکسو، انباشت مطالبات جامعه و از سوی دیگر تشتت و پراکندگی نیروهای اپوزیسیون و نبود یک مرکز ایجاد هماهنگی و رهبری رعایت این موازین را دشوار ساخته است. در همین راستا، ضرورت خودداری از رویکردهایی که به قطبی شدن بیشتر جامعه می‌آنجامد شایان توجه است. هزینه‌های ناشی از عدم توجه به این ضروریات به وضوح قابل مشاهده است.

نقش میانجی‌

وجود میانجی‌های مناسب که از طریق میانجیگری بین حکومت و اپوزیسیون بتوانند عقب نشینی سامانمند حکومت از قدرت را تسهیل و تسریع کنند نیز یکی دیگر از عواملی است که نقش مهمی در موفقیت گذار به دموکراسی و مسالمت آمیز بودن آن ایفا می‌کند. . در مورد تجارب کشورهایی که به آنها اشاره شد، این نقش را عمدتا بخش خصوصی اقتصاد و کلیسا ایفا کرده‌اند.

برای مثال، در آفریقای جنوبی این نقش را بخش خصوصی ایفا کرد که بسیار قوی و متمرکز بود. تعداد معدودی از رهبران بخش خصوصی آفریقای جنوبی که بخش بزرگی از اقتصاد آن کشور را در اختیار داشتند سازمانی به نام جنبش مشورتی کارفرمایان تاسیس کردند که هدف آن میانجیگری بین کنگره ملی آفریقا و دولت آفریقای جنوبی برای توافق بر سر یک برنامه برای گذار مسالمت آمیز از نظام آپارتاید بود - از جمله جلوگیری از بروز جنگ داخلی، اعمال فشار بر دولت برای مذاکره با کنگره ملی آفریقا، برقراری رابطه با کنگره ملی آفریقا برای تاثیر گذاری بر عملکرد آنها، مدیریت مخالفین مذاکره و کمک به ایجاد حمایت در جامعه و مدیریت پشتیبانی های خارجی برای گذار توافقی از رژیم آپارتاید. این سازمان عملا به برگزار کننده، برنامه ریز و دبیرخانه مذاکرات بین دولت و کنگره ملی آفریقا تبدیل شد و نقش تعیین کننده ای در موفقیت مذاکرات و گذار توافقی آفریقای جنوبی به دموکراسی ایفا کرد.[۴]

در برخی از کشورهای دیگر، مانند برزیل و پاره‌ای از کشورهای اروپای شرقی، نقش میانجی را تا حدودی نهاد کلیسا ایفا کرده است.

متاسفانه در ایران ما از این جهت نیز با مشکل روبرو هستیم. در ایران بخش خصوصی ضعیف و وابسته به قدرت سیاسی است و نهاد روحانیت نیز به دلیل ماهیت دینی حکومت از یکسو تحت سلطه حکومت قرار دارد و استقلال مالی خود را به شدت از دست داده است. از سوی دیگر، قدرت نفوذ آن به شدت تضعیف شده است. با اینهمه، با تشدید بحران‌های اقتصادی و سیاسی هم رهبران بخش خصوصی وهم روحانیون برجسته‌ای که در برابر حکومت دینی می‌ایستند هنوز می‌توانند نقش موثری در تسهیل گذار از ج.ا. ایفا کنند و تاثیر گذار باشند.

نقش نیروی خارجی

تقریبا در تمامی مواردی که در بالا برشمرده شد، نیروهای خارجی مستقیم یا غیر مستقیم نقش موثری در گذار به دموکراسی ایفا کرده‌اند. درمورد کشورهای اروپای شرقی از دست دادن پشتیبان خارجی، یعنی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نقش مهمی در شعله‌ور شدن انقلاب‌های دموکراتیک این کشورها داشت. افزون بر این، تقریبا در تمام موارد، از آفریقای جنوبی گرفته تا آرژانتین، برزیل، کره جنوبی، اروگوئه، گویان، غنا، کنیا و ... فشار اقتصادی، دیپلماتیک و حقوق بشری کشورهای غربی، به ویژه ایالات متحده آمریکا، نقش مهمی در گذار به دموکراسی داشته است.

از این منظر نیز وضعیت ایران دارای ویژگی‌هایی است که توجه به آنها حائز اهمیت است. اولا، پشتیبانی روسیه و چین از جمهوری اسلامی مانع تحولات دموکراتیک در ایران است. رابطه روسیه و چین با ج.ا. یک رابطه راهبردی و استراتژیک نیست و بیشتر ابزاری برای تامین منافع و مدیریت چالش‌های رویارویی آنها با آمریکا است. با اینهمه، از آنجا که رویارویی این دو کشور با آمریکا پر دامنه و پدیده‌ای بلند مدت است، پشتیبانی این دو کشور از ج.ا. یک مانع جدی در برابر گذار از ج.ا. است. در این راستا تحولاتی که ظرفیت و جایگاه ابزاری ج.ا. در معادلات چین و روسیه را کاهش دهد، مانند پایان یافتن جنگ روسیه با اوکراین و فروکش کردن جنگ اقتصادی بین آمریکا و چین، می‌تواند گذار از ج.ا. به دموکراسی را تسهیل کند.

افزون بر این، فشار اقتصادی و سیاسی غرب بر ج.ا. بیشتر بر مهار برنامه هسته‌ای و موشکی ج.ا. متمرکز است تا حمایت از تحولات دموکراتیک در ایران. طبیعتا یک بسته فشارهای اقتصادی و سیاسی که هدف آن در درجه نخست متوقف ساختن برنامه هسته‌ای و موشکی باشد با بسته‌ای که هدف آن در درجه نخست ارتقا تحولات دموکراتیک است دارای خروجی‌ها و پیآمدهای متفاوتی می‌باشند.

همچنین، این خطر نیز وجود دارد که چنانچه پیگیری هدف ارتقا دموکراسی تامین هدف مهار برنامه هسته‌ای را دشوار سازد، غرب پشتیبانی موثر از تحولات دموکراتیک ایران را رها کند. از سوی دیگر، چنانچه خنثی کردن برنامه هسته‌ای و موشکی ج.ا. به حمله نظامی به ایران بیانجامد، می‌تواند برای گذار ایران به دموکراسی دارای پیامدهای غیر قابل پیش بینی و پرهزینه‌ای باشد. به لحاظ نظری می‌توان سناریوهای مثبتی برای چنین تحولی متصور شد، اما تجربه عملی اینگونه اقدامات حاکی از خطرات و ریسک بسیار بالای چنین تحولی است.

پایداری دموکراسی

اهمیت پایداری دموکراسی کمتر از چگونگی شکل گیری آن و عوامل موثر در آن نیست. تجربه کشورهای دیگر در این مورد نیز حاوی درس‌های آموزنده‌ای است.

در مقایسه با پیش بینی اینکه دمکراسی در یک کشور معین چه وقت و چگونه محقق خواهد شد، تعیین و پیش بینی آنکه چه عواملی موجب پایداری دموکراسی خواهند شد نسبتا آسان‌تر است. معادله پایداری دموکراسی ساده‌تر و شناخته شده‌تر است، تعداد متغیرهای آن کمتر است و در خصوص آنها اطلاعات قابل اطمینان بیشتری وجود دارد.

برای مثال، آدام شورتسکی و همکارانش در یک بررسی جامع کمی و کیفی نشان می‌دهند که پایداری دموکراسی در کشورهایی که سطح درآمد سرانه آن‌ها بیشتر از چهارده هزار دلار است، ساختار اقتصادی آنها متنوع است و‌ دارای پیشینه چرخش مسالمت‌ آمیز قدرت هستند، از شانس بالاتری برخوردار می‌باشد. این بررسی همچنان نشان می‌دهد که عوامل دیگری مانند فرهنگ سیاسی و نوع نگاه مذهبی نیز دارای تاثیر تعیین کننده ای در تقویت و یا تضعیف پایداری دموکراسی هستند. برای مثال، کشورهایی که دارای پیشینه چرخش مسالمت‌ آمیز قدرت هستند از بستر بهتری برای بقای دموکراسی برخوردار می‌باشند. گسست‌های فرهنگی، مذهبی و اتنیکی شدید نیز از جمله عوامل دیگری هستند که شانس پایداری دموکراسی را تضعیف می‌کنند. بررسی شورتسکی همچنین نشان می‌دهد که‌ ریزش طبقات از بالا به پایین، در اثر تورم و فشارهای اقتصادی، به ویژه ریزش طبقه متوسط، شانس پایداری دموکراسی را به شدت تضعیف می‌کند و اثر آن در ایجاد بی ثباتی و تضعیف دموکراسی بسیار شدید تر از تاثیر نابرابری اقتصادی است.[۵]

در ایران در رابطه با عوامل پایداری دموکراسی نیز ضعف‌ها و نگرانی‌های قابل توجهی وجود دارد که می‌بایست به آنها واقف بود و استراتژی و برنامه گذار به دموکراسی کشور را به گونه‌ای تدوین کرد و به گونه‌ای به اجرا گذاشت که بتواند این ضعف‌ها را مدیریت کند و آنها را بر طرف سازد.

سطح درآمد سرانه در ج.ا. حدودا نصف حد نصاب پیشنهادی شورتسکی برای یک دموکراسی پایدار است. گرچه این سطح درآمد پایین ناشی از وضعیت استثنایی است که ج.ا. برای کشور به وجود آورده است و بیانگر سطح رشد کمی و کیفی طبقه متوسط ایران نیست، اما از آنجا که این سطح درآمد پایین برای مدتی نسبتا طولانی ادامه یافته است، می‌تواند مورد بهره برداری نیروهای پوپولیست غیر دموکراتیک قرار بگیرد و به این ترتیب راه دستیابی به یک دموکراسی پایدار را دشوارتر سازد.

همچنین، ایران از یک ساختار اقتصادی متنوع برخوردار نیست. وقتی که اقتصاد یک کشور به نفت وابسته و درآمد نفت در اختیار دولت است و فرصت‌های تولید ثروت انبوه و سریع به اشکال دیگر ضعیف است، افراد و گروه‌های اجتماعی دارای انگیزه نیرومندی خواهند بود که دولت را تسخیر کنند و وقتی به قدرت می‌رسند انگیزه آنها برای رها کردن قدرت بسیار ضعیف خواهد بود. وقتی فرصت‌های تولید ثروت در اقتصاد وجود داشته باشند، قدرت سیاسی نسبتا کم ارزش می‌شود و افراد کمتری با انگیزه‌های اقتصادی به دنبال آن می‌روند. افزون بر این، پیشینه استبدادی ایران، ضعف نهادهای مدنی، ضعف طبقات مستقل از حکومت، به ویژه ضعف بخش خصوصی و وابستگی شدید آن به حکومت نیز دارای پیآمدهای مشابهی هستند.

در ایران به دلیل استمرار طولانی استبداد و پس از آن درآمد نفت که موجب استقلال مالی حکومت از جامعه شده است، طبقات اجتماعی همواره ضعیف و وابسته به حکومت بوده اند. در چنین جامعه ای تحقق دموکراسی پایدار و جلوگیری از بازسازی استبداد و خودکامگی نیازمند توزیع قدرت در عرصه‌های مختلف جامعه و تقویت پایگاه‌های اجتماعی در برابر نهاد دولت است. تقویت بخش خصوصی مستقل از حکومت، تمرکز زدایی نظام حکمرانی کشور و تقویت نهادهای نیروی کار و نهادهای جامعه مدنی مطمئن ترین راه برای جلوگیری از بازسازی استبداد و خودکامگی و تحقق یک دموکراسی پایدار است.

افزون بر این، ایران از پیشینه چرخش مسالمت آمیز قدرت برخوردار نیست، گرفتار گسست‌های اجتماعی قابل توجهی است و سلطه طولانی حکومت‌های فردی موجب اضمحلال نهادهای جامعه مدنی شده است.

در صورت گذار ایران به دموکراسی، مجموعه این عوامل تهدیدی جدی برای پایداری دموکراسی نوپای ایران خواهد بود. خنثی سازی این تهدیدها مستلزم یک استراتژی و برنامه عملیاتی مناسب برای مدیریت فرایند گذار به دموکراسی است.

از سوی دیگر، تجربه تلخ و فاجعه آمیز ج.ا.، جامعه ایران را به آگاهی و امکاناتی مجهز کرده است که می‌تواند بستر مناسبی برای دستیابی به یک دموکراسی پایدار باشد. تحولاتی که طی دو دهه گذشته در آگاهی ایرانیان، به ویژه در نسل جوان و زنان ایران پدیدار گشته، که خیزش انقلابی «زن زندگی آزادی» تجلی آن است، بیانگر یک رنسانس فرهنگی و سیاسی عمیقی است که آینده درخشانی را نوید می‌دهد.

وابستگی مراحل گذار

در فرایند گذار به دموکراسی سه مرحله متفاوت را می‌توان مشاهده کرد که هریک دارای ویژگی‌ها و مکانیزم‌های متفاوت خود است:

۱. مرحله مبارزه علیه نظام دیکتاتوری و شکست آن،
۲. مرحله انتقالی،
۳. مرحله تثبیت و اداره دموکراسی نوپا.

تجربیات گذار به دموکراسی حاکی از آن است که بین این سه مرحله یک وابستگی متقابل و ارگانیک وجود دارد. بطوریکه گزینه‌ها و تصمیم‌هایی که در هر مرحله اتخاذ می‌شوند دارای پیآمدهای استراتژیک برای مراحل بعدی هستند، به این معنی که گزینه های مطرح در مراحل بعدی و میزان موفقیت آنها را تعیین می‌کنند.

برای مثال، مرحله انتقالی مستلزم تشکیل یک دولت موقت برای اداره امور کشور، برگذاری انتخابات برای تشکیل مجلس موسسان و تدوین و تصویب قانون اساسی نظام جدید است. انجام موفقیت آمیز این وظایف در شرایطی که رویکرد مبارزاتی که برای مرحله نخست، یعنی مبارزه علیه نظام دیکتاتوری و شکست آن انتخاب می‌شود به فروپاشی کامل ماشین حکمرانی و بروز حرج و مرج بیانجامد، بسیار دشوار خواهد بود.

در مجموع شواهد موجود حاکی از آن است که مبارزه مسالمت آمیز از شانس بیشتری برای تحقق دموکراسی برخوردار است، تا مبارزه قهر آمیز. همچنین، رویکردهایی که موجب تشدید گسست‌های اجتماعی در مرحله نخست می‌شوند، غالبا شانس موفقیت در مراحل بعدی را کاهش می‌دهند. افزون بر این، مبارزه خشونت پرهیز که متکی بر مبارزه مدنی و رشد نهادهای جامعه مدنی است، نه تنها شانس گذار به دموکراسی را تقویت می‌کند، بلکه غالبا به دموکراسی با کیفیت تر و پایدارتری می‌آنجامد.

موفقیت مرحله سوم نیز مستلزم آن است که دموکراسی نوبنیاد، پایدار و کارآمد باشد و بتواند ملزومات توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور را فراهم آورد. تحقق این مقتضییات به نوبه خود مستلزم آن است که در مرحله دوم قانون اساسی نظام جدید به گونه‌ای تدوین شود که بتواند عوامل ناپایداری و ناکارآمدی نظام جدید را پیش بینی و با اتخاذ تدابیر مناسب خنثی سازد.

برای مثال، همانطور که در بالا اشاره شد، در ایران سلطه دولت و ضعف نهادهایی که بتوانند در برابر نهاد دولت بایستند و قدرت آن را در عمل کنترل کنند، عاملی است که می‌تواند موجب ناپایداری نظام جدید شود. لذا پایداری نظام جدید مستلزم آن است که قانون اساسی جدید، که در مرحله دوم تدوین و تصویب می‌شود، به ضرورت تقویت بخش خصوصی، اهمیت تمرکز زدایی نظام حکمرانی و ضرورت تقویت نهادهای کار و نهادهای جامعه مدنی واقف باشد و آنها را برآورده سازد. تضمین پایداری نظام جدید نیازمند وجود نهادهایی است که در عمل بتوانند در برابر نهاد دولت بایستند و قدرت آن را کنترل کنند، تا بتوان به رعایت قوانین اطمینان داشت و از بازسازی پایه‌های استبداد جلوگیری کرد.

یک تصمیم کلیدی دیگر مرحله دوم که داراری پیامدهای استراتژیک برای کارآمدی نظام جدید در مرحله سوم می‌باشد، تدوین یک سیستم انتخاباتی مناسب برای نظام جدید است. اجماع و همکاری بر سر منافع مشترک نقطه قوت اپوزیسیون ایران نیست. این ضعف با بر قراری یک نظام دموکراتیک به سرعت بر طرف نخواهد شد. لذا کارآمدی نظام جدید مستلزم سیستنم انتخاباتی (electoral system) مناسبی است که در چارچوب آن پارلمان و مراکز تصمیم گیری نظام جدید بتوانند با سرعت پیرامون مسائل مختلف تصمیم گیری کنند و مانع از آن شود که رقابت‌های جناح‌های سیاسی نظام تصمیم‌گیری را فلج کند. سیستم مبتنی بر رای اکثریت از این توانایی برخوردار است.

از سوی دیگر، تبعیض‌ها گوناگون علیه اقلیت‌های مذهبی، قومی، جنسیتی، ... یکی از مشکلات بسیار جدی جامعه ایران است که دارای ریشه‌های بسیار عمیق و پیشینه طولانی است. برخورد با این مشکلات مستلزم یک سیستم انتخاباتی نسبی ((proportional است که در آن رای اکثریت نتواند به دیکتاتوری اکثریت و نادیده گرفته شدن سیستماتیک خواست اقلیت‌ها بیانجامد. به این ترتیب، تدوین یک سیستم ترکیبی مناسب که بتواند تعادل مطلوبی بین این دو وجه ایجاد کند یکی از چالش‌های کلیدی مرحله دوم است که می‌تواند برای کارکرد نظام نوبنیاد در مرحله سوم دارای پیآمدهای استراتژیک باشد.

افزون بر این، نگاه و رویکردی که بتواند این وظایف را در مرحله دوم به نحو مطلوبی انجام دهد به یکباره در مرحله دوم متولد نمی شود. بلکه در مرحله نخست، در فرایند مبارزه علیه دیکتاتوری شکل می‌گیرد و شکل گیری آن در بستر مبارزه مسالمت آمیز و مدنی از شانس بیشتری برخوردار است.

۳. ملاحظاتی پیرامون راه‌های گذار به دموکراسی در ایران

فرایند گذار به دموکراسی ایران اکنون در مرحله نخست، یعنی مبارزه علیه استبداد دینی ج.ا. قرار دارد. در این مرحله جامععه سیاسی ایران و اپوزیسیو ن با سه تصمیم و گزینش کلیدی روبرو است: نخست انتخاب استراتژی، دوم انتخاب رویکرد مبارزاتی، سوم انتخاب ابزارهای لازم برای مبارزه.

تدوین و انتخاب استراتژی مناسب در درجه نخست به هدف نهایی که مد نظر است بستگی دارد. برای مثال، اگر از بین استراتژیست های برجسته سیاسی چند نفر را انتخاب کنیم و به آنها ماموریت بدهیم که برای سرنگونی هرچه سریعتر ج.ا. یک استراتژی مناسب تدوین کنند و هفته بعد به همان گروه مامویت بدهیم که برای جایگزین کردن ج.ا. با یک نظام دموکراتیک یک استراتژی مناسب تهیه کنند، بدون شک دو استراتژی پیشنهادی بسیار متفاوت خواهند بود.

حتی اگر هدف را نیل به دموکراسی قرار دهیم، تعریف‌های متفاوت از دموکراسی می‌تواند به استراتژی‌های بسیار متفاوت بیانجامد. برای مثال، سه تعریف متفاوت از دموکراسی که در اولی آزادی اقتصادی، در دومی برابری ثروت و فرصت‌های اقتصادی و در سومی خودگردانی اقلیت‌های قومی بخش انفکاک ناپذیر از مفهوم دموکراسی باشد، به استراتژی‌های متفاوت می انجامد.

این تفاوت‌ها می‌توانند برای انتخاب رویکرد و ابزارهای مناسب و همچنین گزینه‌های مطرح در مراحل دوم و سوم گذار که در بالا به آنها اشاره شد دارای پیآمدهای جدی باشند. برای کسب نتیجه مطلوب، طبیعتا استراتژی مبارزه را می‌بایست به گونه‌ای تدوین کرد که بتواند بیشترین نیرو را برای مبارزه علیه نظام دیکتاتوری بسیج کند و بتواند نهایتا به یک دموکراسی پایدا و کارآمد با کمترین هزینه بیانجامد.

در رابطه با نوع رویکرد مبارزاتی، شایان توجه است که در جامعه کنونی ایران، در مبارزه علیه استبداد دینی ج.ا. هر سه رویکرد «اصلاحات از بالا»، «انقلاب از پایین» و «گذار» همزمان مطرح و قابل مشاهده هستند.

اصلاح طلبان حکومتی تنها راه ممکن و معقول برای مقابله با ابر بحران‌هایی که کل حکومت و جامعه را در بر گرفته است، راه اصلاحات از بالا می‌دانند. اصلاح طلبان حکومتی شامل طیف نسبتا متنوعی می‌شوند. بخشی از آنها اصولا مبانی ج.ا. را قبول دارند اما خواهان اصلاحاتی برای تلطیف و کارآمد ساختن و در مواردی پاسخگو کردن آن هستند. عده‌ای دیگر نقدهای جدی‌تری به ساختار ج.ا. دارند اما معتقدند که طرح مطالبات رادیکال موجب هراس و مقاومت بیشتر هسته سخت قدرت در برابر تغییر خواهد شد و جلب رضایت هسته سخت قدرت برای اصلاحات بسیار تدریجی را تنها راه میسر برای تغییر وضعیت می‌دانند. اصلاح طلبان حکومتی، علیرغم تفاوت‌های جناحی شان، همه با کاربرد ابزارهایی مانند نافرمانی مدنی، تظاهرات خیابانی، تحریم انتخابات، تشدید شکاف‌ها و فشارهای خارجی مخالف هستند و انتخابات حکومتی و مذاکره با هسته سخت قدرت را تنها راهکار مناسب برای اصلاح امور می‌دانند.

در عمل، به ویژه در دو دهه اخیر اقبال اصلاح طلبان به شدت افول کرده و محبوبت خود را میان مردم از دست داده اند. به دلایلی که در بخش دوم این نوشته به آنها اشاره شد، در ج.ا. رویکرد «اصلاحات از بالا» از افق روشنی برخوردار نیست. حکومت ج.ا. شدیدا به یک ایدئولوژی زمان پریش و متصلب وابسته است که در کلیه ابعاد ساختار قدرت به شدت نهادینه شده است؛ ساختار قدرت فردی است؛ هسته سخت قدرت از ظرفیت عقب نشینی برخوردار نیست؛ عناصر واقع بین حکومت به لحاظ مالی و قدرت سیاسی به هسته سخت قدرت وابسته هستند و از قدرت کافی برای انجام تغییرات پایه‌ای، بدون موافقت هسته سخت قدرت، برخودار نیستند. افزون بر این، شدت بحران‌های جامعه به حدی است که نیازمند برخورد سریع و قاطع است. همچنین ریشه این بحران‌ها در بنیان‌های ساختار حکومت قرار دارد و بدون تغییرات گسترده و بسیار بنیادی حل آنها میسر نخواهد بود.

به این ترتیب، در ج.ا. رویکرد اصلاحات از بالا با موانع جدی روبروست که کارآمدی آن را به شدت زیر سوال می‌برند. اما، علیرغم این ملاحظات، رویکرد اصلاحات از بالا در فضای سیاسی ج.ا. همچنان مطرح است. دلیل این امر بیش از آنکه ناشی از توانایی خود این رویکرد باشد، ناشی از سیاست‌های شدیدا سرکوب گر ج.ا.، ضعف و تشتت نیروهای اپوزیسیون و استیصال مردم ایران برای یافتن یک راه برون رفت از وضعیت موجود است.

از سوی دیگر، نیروهای متعددی در جامعه ایران تنها راه ممکن برای رهایی از ج.ا. را انقلاب از پایین می‌دانند. بخشی از این نیروها طرفدار مبارزه مسلحانه هستند و بر این باورند که مبارزه مسلحانه تنها راه سرنگونی حکومت ج.ا. است. یک طیف دیگر طرفدار انقلاب مسالمت آمیز است. این طیف امیدوار است که تشدید بحران‌ها نهایتا به قیام مردم علیه حکومت و سرنگونی آن بیانجامد. تکیه این طیف به کاربرد ابزارهایی مانند نافرمانی مدنی، اعتصابات، تظاهرات خیابانی و قیام مردم است. عده‌ای دیگر به این امید دارند که تشدید بحران‌های خارجی و نهایتا حمله نظامی به ایران به قیام مردم علیه حکومت بیانجامد و حکومت ج.ا. را سرنگون کند. هر سه طیف با هرگونه مشارکت در انتخابات حکومتی و طرفداری از اصلاحات درون حکومت مخالف هستند و تمرکز آن‌ها بر تشدید پیوسته بحران‌ها است. با توجه به بحران‌های متعددی که تمام ابعاد جامعه را در بر گرفته است وقوع یک قیام‌ توده‌ای علیه حکومت دور از تصور نیست. اما حتی اگر چنین قیامی تحقق پیدا کند، تا زمانی که چشم انداز نظام جایگزین و نیروی سیاسی لازم وجود نداشته باشد، روشن نیست که نتیجه نهایی چنین قیامی چه خواهد بود.

در عمل آنچه در ایران کنونی در حال وقوع است بی شباهت به فرایند «گذار» نیست. طی سه دهه گذشته جامعه مدنی در حال پیشروی و حکومت در حال عقب نشینی مستمر بوده است . این فرایند، با شکل گیری یک اپوزیسیون منسجم و سازمان یافته‌ می تواند به شکلی مسالمت آمیز حکومت را در چند گام فزاینده مجبور به عقب نشینی‌های «پله‌ای» و نهایتا تسلیم کند. با ریزش اردوگاه اصلاح طلبان حکومتی و چالش‌های رویکرد انقلاب از پایین، رویکرد «گذار» در حال گسترش است و چنانچه بحران‌های خارجی ج.ا. به حمله نظامی به ایران نیانجامد، این رویکرد می‌تواند از شانس موفقیت بیشتری برخوردار باشد.

رویکرد گذار، مانند رویکرد انقلاب مسالمت آمیز به کاربرد ابزارهایی مانند نافرمانی مدنی، اعتصابات و تظاهرات خیابانی متکی است. اما بر خلاف رویکرد انقلابی به توازن قوا توجه بیشتری دارد؛ از ظرفیت های مثبت نیروهای واقع بین درون حکومت بهره برداری می‌کند؛ مشارکت در انتخابات حکومتی را تماما نفی نمی‌کند و استفاده از آن را در فرصت‌های مناسب که بتواند توازن قوا را به نفع گذار به دموکراسی تغییر دهد، مجاز می‌ٔداند؛ فشارهای خارجی دیپلماتیک و حقوق بشری را مثبت، اما تهدیدهای نظامی را منفی می‌داند؛ مذاکره با حکومت برای کسب امتیاز و دادن امتیاز به حکومت برای تحقق گذار خشونت پرهیز از ج.ا. را مجاز می‌داند؛ از تشدید گسست‌های اجتماعی و تشدید پیوسته بحران‌های اجتماعی پرهیز می‌کند و تاکید آن بر ایجاد اجماع برای گذار سامانمند از ج.ا. و دستیابی به یک دموکراسی پایدار است.

رویکرد گذار، علیرغم پیشروی و توانایی‌های آن، به دلیل تشتت و عدم سازمان یافتگی اپوزیسیون گذار طلب، هنوز قوام کافی نیافته و از ثبات و پایداری لازم برای پیشبرد سیاست‌های خود برخوردار نیست. هر گاه که حکومت برای مقابله با مشکلات می‌پذیرد تا فضای سیاسی را اندکی باز کند، بخشی از نیروهای این اردوگاه به سمت اصلاحات درون حکومتی فرو می‌ریزد و هرگاه که مردم علیه حکومت برمی‌خیزند یک بخش دیگر آن بسوی رویکرد انقلاب از پایین سرازیر می‌شود. ضعف و عدم سازمان یافتگی سبب می‌شود تا این رویکرد نتواند سیاست‌های خود را به نحوی سیستماتیک به پیش ببرد تا بتواند از حکومت امتیازهای کافی بگیرد و آن را در چند گام مجبور به عقب نشینی فزاینده و تسلیم کند. تحقق این اهداف مستلزم شکل گیری یک اپوزیسیون گذار طلب نیرومند و سازمان یافته است.

علیرغم این ضعف‌ها، رویکرد گذار از چشم انداز روشنی برخوردار است. جامعه مدنی ایران با سرعت در حال رشد است؛ شرایط عینی جامعه و توازن قوا با رویکرد گذار سازگاری بیشتری دارد و تمایلات سیاسی جامعه نیز بیشتر با رویکرد گذار همسو است. در چنین شرایطی رویکرد گذار شانس آن را دارد تا بتواند ضعف‌های خود را برطرف سازد و راه گذار ایران به دموکراسی را باز کند.

در عمل، بسته به توازن قوا، عملکرد حکومت و توانایی و عملکرد نیروهای اپوزیسیون، رویکرد گذار می‌تواند شکل‌های مختلفی به خود بگیرد که از پیش نمی‌توان آنها را به دقت پیش بینی کرد. مانند گذار توافقی که در آن حکومت در ازای دریافت امتیازهایی قدرت را به اپوزیسیون واگذار می‌کند، یا گذار تسلیمی که در آن حکومت از واگذاری قدرت امتناع می‌کند، اما اپوزیسیون آن را مجبور به تسلیم می‌کند.

۴. چالش‌های گذار به دموکراسی در وضعیت موجود

جامعه ایران در یک بن بست سیاسی قرار دارد:

● حکومت شدیدا ایدئولوژیک، متصلب، نا کارآمد و فاسد است. همزمان گرفتار مجموعه ای از ابر بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در داخل و بحران‌های سیاست خارجی و امنیتی در پهنه جهانی و منطقه‌ای است. مشروعیت و محبوبیت خود را به شدت از دست داده است. با نا اطمینانی ناشی از بحران جانشینی روبرو است و تنها راه ادامه حیات خود را در کاربرد سیاست‌های سرکوب گرانه می‌بیند.

● در مقابل، جامعه تحت فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی از عملکرد حکومت به شدت ناراضی است. ساختار جمعیتی و فرهنگی آن دگرگون شده. ارزش‌‌ها، سبک زندگی و مطالبات بخش بزرگی از آن در تضاد آشکار با ارزش‌های حکومت قرار دارد. جنبش‌های مطالباتی در آن با سرعت در حال رشد است. دامنه خیزش‌های اعتراضی علیه حکومت به لحاظ کمی و کیفی، تنوع اقشار در گیر و پوشش جغرافیایی بطور چشمگیری در حال گسترش است. اما جامعه هنوز به چشم انداز نظام جایگزین و یک جنبش سیاسی برای کسب قدرت سیاسی مجهز نیست.

● از سوی دیگر، اپوزیسیون به شدت پراکنده، متشتت و سازمان نیافته است. بخش قابل توجهی از انرژی و توانایی خود و جامعه را در رقابت‌های درونی، عدم همکاری و هماهنگی بخش‌های مختلف خود به هدر می‌دهد. ارتباط ارگانیک آن با پایگاه اجتماعی‌اش ضعیف است و از توانایی مالی نیز برخوردار نیست.

درمجموع، جامعه ایران در یک بن بست سیاسی قرار دارد. به لحاظ نوع رابطه مابین حکومت و جامعه، جامعه ایران در یک وضعیت انقلابی است. به این معنی که نه جامعه حکومت را می‌خواهد و نه حکومت خواست‌های جامعه را قبول دارد. بخش بزرگی از جامعه اساسا حکومت ج.ا. را دیگر نمی‌خواهد و خواهان تغییر آن است. در مقابل حکومت نیز خواست‌های جامعه را مغایر با ایدئولوژی خود و تهدیدی وجودی برای خود می‌داند و حاضر به پذیرش آنها نیست. این رویارویی بنیادی یک وضعیت انقلابی است. اما به لحاظ توازن قوا، جامعه در وضعیت انقلابی قرار ندارد. حکومت هنوز از نیروی کافی برای سرکوب خواست‌های جامعه و استمرار حیات خود برخوردار است و جامعه نیز از قدرت لازم برای تسخیر قدرت سیاسی برخوردار نیست. عواملی مانند تشتت و پراکندگی نیروهای اپوزیسیون، رقابت‌های مخرب، عدم سازمان یافتگی، ضعف نهادهای جامعه مدنی و نبود چشم انداز نظام جایگزین از جمله عوامل ضعف جامعه در برابر نیروی سازمان یافته حکومت هستند.

پیش بینی اینکه جامعه ایران چگونه از این بن بست سیاسی خارج خواهد شد دشوار است. آنچه مسلم است، جامعه زیر فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خرد کننده، بسیار خشمگین، مستاصل و خواهان تغییرات بنیادی است. مخالفت با حکومت بسیار گسترده، اما سازمان نیافته است. در حکومت جناح‌های واقع بین با ظرفیت عقب نشینی وجود دارد، اما این جناح‌ها به لحاظ مالی و قدرت سیاسی به هسته سخت قدرت وابسته‌ هستند و از توانایی لازم برای تحقق تغییرات لازم برخوردار نیستند. در مقابل هسته سخت قدرت بسیار ایدئولوژیک و متصلب است و از ظرفیت عقب نشینی در برابر خواسته‌های مردم برخوردار نیست، اما هنوز از توانایی سرکوب مخالفان برخوردار است. اپوزیسیون نیز متشتت و پراکنده است. به لحاظ عوامل خارجی، حکومت از پشتیبانی روسیه و چین برخوردار است. مخالفت و رویارویی غرب با ج.ا. یک عامل موثر برای تغییر است، اما این رویارویی بیشتر حول مسائل امنیتی مانند مهار برنامه هسته‌ای، توان موشکی و مداخلات نظامی و سیاسی ج.ا. در منطقه استوار است تا ارتقا تغییرات دموکراتیک در ایران. مقتضییات این دو هدف متفاوت الزاما با یکدیگر سازگار نیستند و می‌توانند با یکدیگر در تنش قرار بگیرند.

چنانچه سیر تحولات در مسیری قرار بگیرد که به حمله نظامی به ایران بیانجامد، فرایند گذار ایران به دموکراسی می‌تواند با سناریوهای پر ریسک و پر هزینه‌ای روبرو شود که پیش بینی نتیجه نهایی آن‌ها دشوار است. به لحاظ نظری می توان سناریوهای مثبتی متصور شد، اما تجربه مداخلات نظامی در سه دهه گذشته بیانگر ریسک‌ها و هزینه‌های بسیار سنگین چنین تحولی است.

در غیر اینصورت، با توجه به تحولات جامعه در چهار دهه گذشته، علیرغم چالش‌هایی که برشمرده شد، ایران از شانس قابل توجهی برای دستیابی به دموکراسی برخوردار است. آنچه در جامعه قابل مشاهده است با الگوی فرایند «گذار» سازگاری بیشتری دارد و احتمالا این رویکرد می‌تواند از شانس موفقیت بیشتری برخوردار باشد. اما تحقق این امر مستلزم شکل گیری یک اپوزیسیون گذار طلب سازمان یافته است که به یک پروژه سیاسی مناسب نیز مجهز باشد.

این یک فرصت تاریخی برای گذار به دموکراسی است. در سال ۵۶ هنگامی‌ که محمد رضا شاه پذیرفت تا قدرت را به نیروهای اپوزیسیون واگذار کند، به دلیل پیروی جامعه از رهبران بنیادگرایی اسلامی و اشتباهات سازمان‌های سیاسی ایران، ایران یک فرصت تاریخی برای گذار مسالمت آمیز به دموکراسی را از دست داد. امیدوارم نیروهای سیاسی ایران این بار فرصت مناسبی را که برای گذار به دموکراسی در پیش روی ایران قرار دارد از دست ندهند.

——————————————
[۱] برای شنیدن این سخنرانی به لینک زیر مراجعه کنید:
https://www.youtube.com/watch?v=Bq11WXxJ_2s&t=1s
[۲] برای توضیحات بیشتر به مقاله «چشم انداز ایران در آیینه نظریه‌های گذار»، آوریل ۲۰۲۴ در سایت «www.hadizamani.com» مراجعه کنید.
[۳] برای توضیحات بیشتر به مقاله «معضل اقدام جمعی در عرصه سیاست ایران»، نوامبر ۲۰۲۳ در سایت «www.hadizamani.com» مراجعه کنید.
[۴] برای توضیحات بیشتر به مقاله «چشم انداز ایران در آیینه نظریه‌های گذار»، آوریل ۲۰۲۴ در سایت «www.hadizamani.com» مراجعه کنید.

[5] ( Adam Przeworski and et al, Democracy and Development: Political Institutions and Well Being in the World, 1950-90, Cambridge University Press 2000

نظر خوانندگان:


■ با تشکر از آقای دکتر زمانی برای مقاله پر محتوی و آموزنده اشان. فرض من آن است که جناب دکتر زمانی با ادبیات گسترده مرتبط با انقلابهای اجتماعی-سیاسی کاملا آشنا هستند و نوشته هم اینرا بخوبی نشان میدهد. در اینجا من به آراء سه نفر از اندیشمندان شناخته شده این حوزه مطالعات اشاره می کنم که برای طرح مطلبم ضرورت دارد. دارون عجم اوغلو که سال قبل به دلیل تحقیقات عمیقش از جمله اقتصاد سیاسی گذار به دموکراسی (همرا دو نفر دیگر) جایزه نوبل اقتصاد گرفت.
پروفسور رونالد وینتروپ، استاد اقتصاد دانشگاه وسترن اونتاریو کانادا که کتاب او در دیکتاتوری معروف است و جک گلداستون استاد دانشگاه جرج میسون در ویرجنیا آمریکا که کتابهای زیادی در انقلابهای اجتماعی سیاسی نوشت است. نظریه دارون عجم اوغلو و همکارش دایر بر آن است که اگر شرایط انقلابی بر یک کشور غیر دموکراتیک حاکم شود بطوریکه هر زمان امکان بروز یک انقلاب خونین و خشونت آمیز و براندازی رژیم حاکم محتمل بنظر برسد، به این معنی که مردم به نحوی بتوانند معضل اقدام جمعی (Collective Action) را حل کنند، الیت حاکم برای جلوگیری از وقوع انقلاب (که در آن نخبگان سیاسی حاکم احتمالا همه امتیازات بلکه جان و مال خود را نیز از دست میدهد) شروع به عقب نشینی و دادن امتیاز به مردم میکند و این فرایند میتواند منتهی به دموکراسی شود. وینتروپ به تفاوتهای دیکتاتوریهای معمولی با دیکتاتوریهای تمامیت خواه پرداخته و توضیح میدهد دیکتاتوریهای تمامیت خواه بر خلاف دیکتاتوریهای نظامی و یا معمولی غیر نظامی در صورت شکست های خارجی (از جمله در درگیریهای نظامی) به احتمال زیاد به شدت سرکوب مخالفان در داخل می افزایند. جک گلداستون هم شرایط لازم و کافی برای وقوع انقلابهای اجتماعی-سیاسی را مورد بحث قرار داده.
فرض من آن است که رژیم ج. ا. یک رژیم نیمه تمامیت خواه دینی است (Semi-Totalitarian Theocracy) که اخیرا هم شکت های خارجی شدیدی متحمل شده است (سقوط رژیم بشار اسد، تضعیف حزب الله و غیره). در داخل کشور نیز شرایط لازم (که گلداستون بر میشمارد) برای وقوع یک انقلاب اجتماعی-سیاسی فراهم شده است. این شرایط عبارتند از:
سقوط مشروعیت (Legitimacy) و آمریت (Authority) رژیم، بحران اقتصادی و نارضایتی مردم و بحران مالی دولت، از بین رفتن اعتبار ایدئولوژی رسمی رژیم (نظریه قلابی ولایت فقیه) و بر آمدن گفتمان جایگزین مبتنی بر دموکراسی و حقوق بشر، شکاف فزاینده بین الیت حاکم، انزوای بین المللی، اما هنوز شرایط کافی تحقق نیافته است.
مهمترین شرایط کافی عبارتند از: پیدایش یک رهبری سیاسی توانمند (جایگزین) مورد اعتماد مردم با پایگاه بزرگ اجتماعی، خنثی، بیطرف یا بی اثر شدن نیروهای سرکوب. اهمیت پیدایش یک رهبری سیاسی اپوزسیون توانمند و مورد اعتماد مردم در آن است که میتواند دو کار مهم را انجام دهد:
۱) از طریق سازماندهی مردم که اکثریت آن مخالف رژیم است معضل کنش یا اقدام جمعی را حل کند
۲) نیروهای سرکوب را خنثی و بی اثر کند و در نتیجه انقلاب را به پیروزی برساند.
بنابراین مساله اصلی گذار به دموکراسی در ایران در شرایط کنونی، همانطور که شما هم اشاره کرده اید، پیدایش یک رهبری سیاسی توانمند و مورد اعتماد مردم است که بتواند باتدوین و اجرای یک راهبرد برنده (A Winning Strategy)، مبارزات خشونت پرهیز و نافرمانیهای گسترده مدنی معضل اقدام جمعی را حل و ضمن جلوگیری از خشونت گسترده رژیم برای سرکوب مبارزات مردم بتدریج با تغییر موازنه قدرت سیاسی آنرا به عقب نشینی واردار کرده و شرایط انحلال آن و استقرار یک حاکمیت ملی دموکراتیک را فراهم سازد. نکته آن است که چون مردم ایران اعتماد خود به رهبران سیاسی (اعم از پوزسیون و اپوزسیون) را از دست داده اند تشکیل چنان رهبری سیاسی دشوار شده است. تنها روشی که میتواند اعتماد مردم به یک نهاد سیاسی اپوزسیون را اعاده کند آن است که آن نهاد یک نهاد منتخب خود مردم باشد. به عبارت دیگر از طریق انتخابات آزاد و منصفانه (Fair and Free) تشکیل شود. این بنظر من مساله اصلی انقلاب اجتماعی سیاسی گذار به دموکراسی در ایران است و اگر اپوزسیون قادر به حل این مساله نباشد فرایند گذار احتمالا بسیار طولانی بوده و در مقاطع مختلف رژیم دست به سرکوبهای خونین و خشن خواهد زد تا هر بار یکی دو سال مردم مخالف فاقد رهبری و ساماندهی را عقب براند. و این چرخه میتواند آسیب زیادی به ایران برساند.
خسرو







نظر شما درباره این مقاله:







نشست دادخواهان در کلن آلمان
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 26.01.2025, 17:55

نشست دادخواهان در کلن آلمان







نظر شما درباره این مقاله:







بازداشت ۳ شهروند در مهاباد و کردستان
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 26.01.2025, 17:43

بازداشت ۳ شهروند در مهاباد و کردستان







نظر شما درباره این مقاله:







محکومیت محمود احمد بیغش به حبس تعزیری
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 26.01.2025, 17:37

محکومیت محمود احمد بیغش به حبس تعزیری







نظر شما درباره این مقاله:







خطر اعدام قریب‌الوقوع بهروز احسانی و مهدی حسنی
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 26.01.2025, 15:36

خطر اعدام قریب‌الوقوع بهروز احسانی و مهدی حسنی


سازمان حقوق بشر ایران
۷ بهمن ماه ۱۴۰۳

خطر اعدام قریب الوقوع بهروز احسانی‌اسلاملو و مهدی حسنی درپی انتقال به مکانی نامعلوم

صبح امروز دو زندانی سیاسی و از بازداشت شدگان اعتراضات ۱۴۰۱ به‌نام‌های بهروز احسانی‌اسلاملو و مهدی حسنی از زندان اوین جهت اجرای حکم به مکانی نامعلوم منتقل شدند. گفته شده قرار است حکم اعدام ایشان طی روزهای آینده به اجرا درآید. این دو زندانی به اتهام «بغی و افساد فی‌الارض از طریق عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران» به اعدام محکوم شده‌ بودند.

سازمان حقوق بشر ایران ضمن هشدار در مورد احتمال اعدام قریب‌الوقوع این دو زندانی و ‌چند زندانی سیاسی دیگر با اتهام مشابه در آینده نزدیک، خواستار واکنش مناسب جامعه‌جهانی برای جلوگیری از این اعدام‌ها شد.

محمود امیری‌مقدم، مدیر این سازمان در این خصوص گفت: «مقامات جمهوری‌اسلامی در روزهای اخیر با مرتبط کردن قتل قضات مقیسه و رازینی به سازمان مجاهدین خلق زمینه را برای اجرای احکام اعدام زندانیان مرتبط با این سازمان آماده کرده‌اند. به همین دلیل خطر اجرای احکام اعدام این زندانیان بسیار جدی‌ست. ما از جامعه جهانی، نهاد‌های حقوق‌بشری و عموم مردم ایران میخواهیم که با تلاش خود هزینه سیاسی اعدام‌ها را بالا ببرند.»

بنا به اطلاع سازمان حقوق بشر ایران، صبح امروز یک‌شنبه ۷ بهمن ماه، دو زندانی سیاسی به‌نام‌های بهروز احسانی‌اسلاملو، ۶۹ ساله و مهدی حسنی، ۴۸ ساله از بند ۴ و بند ۸ زندان اوین به مکان نامعلومی منتقل شدند. این دو زندانی سیاسی از بازداشت شدگان اعتراضات ۱۴۰۱ بوده و در یک پرونده مشترک با اتهامات سیاسی به اعدام محکوم شده‌اند.

منابع آگاه به سازمان حقوق بشر ایران گفتند: «این دو زندانی جهت اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل شده‌اند و قرار است طی روزهای آینده حکم اعدام ایشان به اجرا درآید.»

مصطفی نیلی، وکیل بهروز احسانی اسلاملو، روز ۷ بهمن در شبکه اجتماعی اکس (توییتر سابق) نوشت: «اعاده دادرسی آقای بهروز احسانی اسلاملو هفته گذشته ثبت و دیروز شنبه به یکی از شعب دیوان عالی ارجاع شده است. براساس تبصره ماده ۴٧٨ قانون آیین دادرسی کیفری با توجه به نوع مجازات بایستی دستور توقف اجرای حکم صادر شده باشد.» با این حال، اعدام زندانیان در ایران به رغم آن‌که تقاضای اعاده دادرسی داده بودند، سابقه دارد.

بهروز احسانی و مهدی حسنی اواخر شهریور ماه سال جاری در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری به اتهام «بغی، محاربه، افساد فی الارض، عضویت در سازمان مجاهدین، جمع آوری اطلاعات طبقه بندی شده و اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» به اعدام محکوم شده بودند.

این دو زندانی سیاسی از سال ۱۴۰۱ بازداشت و در یک پروسه قضایی ناعادلانه و درحالی که درطی مدت طولانی بازداشت به قصد اخذ اعتراف اجباری به مدت طولانی در سلول انفرادی نگهداری شدند و از حق تماس با وکیل و خانواده محروم بودند، به اعدام محکوم شدند.

بهروز احسانی در پاییز ۱۴۰۱ در منزل شخصی خود در تهران بازداشت شد. مهدی حسنی نیز در شهریور ماه همان سال، در زنجان بازداشت شده است.






نظر شما درباره این مقاله:







ایمن‌آبادی: دو یا سه درصد جامعه حق ندارند
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 26.01.2025, 14:57

ایمن‌آبادی: دو یا سه درصد جامعه حق ندارند







نظر شما درباره این مقاله:







مردم غزه کوچ می‌کنند؟! / صابر گل‌عنبری
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 26.01.2025, 14:48

مردم غزه کوچ می‌کنند؟! / صابر گل‌عنبری







نظر شما درباره این مقاله:







تهدید مارکو روبیو برای رهبران ارشد طالبان
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 26.01.2025, 13:49

تهدید مارکو روبیو برای رهبران ارشد طالبان







نظر شما درباره این مقاله:







گزارشی از مراسم‌ پنجمین سالگرد سرنگونی
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 26.01.2025, 12:56

گزارشی از مراسم‌ پنجمین سالگرد سرنگونی







نظر شما درباره این مقاله:







غزه بازسازی نمی‌شود تا... / احمد زیدآبادی
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 26.01.2025, 11:12

غزه بازسازی نمی‌شود تا... / احمد زیدآبادی







نظر شما درباره این مقاله:







درخواست از ترامپ برای لغو قرارداد تحویل چاگوس
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 26.01.2025, 10:42

درخواست از ترامپ برای لغو قرارداد تحویل چاگوس







نظر شما درباره این مقاله:







برنامه ترامپ برای «پاکسازی» نوار غزه!
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 26.01.2025, 10:25

برنامه ترامپ برای «پاکسازی» نوار غزه!


رئیس‌جمهور دونالد ترامپ روز شنبه گفت که استقبال می‌کند اگر اردن، مصر و دیگر کشورهای عربی تعداد بیشتری از پناهجویان فلسطینی را که از نوار غزه می‌آیند، بپذیرند. او احتمال داد که این کشورها بتوانند بخش قابل‌توجهی از جمعیت را جابه‌جا کنند تا منطقه جنگ‌زده را «کاملاً پاکسازی» کرده و عملاً یک شروع تازه ایجاد کنند.

به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، ترامپ در جریان یک جلسه پرسش‌وپاسخ ۲۰ دقیقه‌ای با خبرنگاران در هواپیمای ایرفورس وان گفت که او محدودیتی را که دولت قبلی بر ارسال بمب‌های ۲ هزار پوندی به اسرائیل اعمال کرده بود، لغو کرده است. این محدودیت با هدف کاهش تعداد تلفات غیرنظامیان در جریان جنگ اسرائیل با حماس در نوار غزه وضع شده بود، جنگی که اکنون با یک آتش‌بس شکننده متوقف شده است.

ترامپ درباره این بمب‌ها گفت: «ما امروز آنها را آزاد کردیم.» او افزود: «آنها مدت زیادی منتظر بودند.» در پاسخ به اینکه چرا این ممنوعیت برداشته شده، ترامپ گفت: «چون آنها این بمب‌ها را خریداری کرده‌اند.»

ترامپ درباره دیدگاه کلی خود برای غزه گفت که او اوایل روز با ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، تلفنی صحبت کرده و قرار است روز یکشنبه با عبدالفتاح السیسی، رئیس‌جمهور مصر، گفتگو کند.

او گفت: «من می‌خواهم مصر افراد را بپذیرد. این موضوع احتمالاً به حدود یک و نیم میلیون نفر مربوط می‌شود و ما فقط همه چیز را پاکسازی می‌کنیم و می‌گوییم: “می‌دانید، همه چیز تمام است.”»

ترامپ افزود که او از اردن برای موفقیت در پذیرش پناهجویان فلسطینی تقدیر کرده و به پادشاه گفته: «عالی می‌شود اگر شما تعداد بیشتری را بپذیرید، چون من به کل نوار غزه نگاه می‌کنم و اینجا فقط یک هرج‌ومرج است. واقعاً یک آشوب کامل است.»

آسوشیتدپرس نوشته است، چنین جابجایی گسترده‌ای کاملاً مغایر با هویت فلسطینی‌ها و ارتباط عمیق آنها با غزه خواهد بود. با این حال، ترامپ گفت که در این منطقه از جهان که غزه در آن قرار دارد، طی قرن‌ها «تعداد زیادی درگیری رخ داده است.» او اظهار داشت که این جابجایی می‌تواند «موقتی یا بلندمدت» باشد.

او گفت: «باید کاری انجام شود، اما در حال حاضر اینجا عملاً یک محل تخریب‌شده است. تقریباً همه چیز نابود شده و مردم در حال جان دادن هستند.»

ترامپ اضافه کرد: «بنابراین، من ترجیح می‌دهم با برخی از کشورهای عربی همکاری کنم و مسکن‌هایی در مکانی دیگر بسازم که شاید آنها برای تنوع هم که شده بتوانند در صلح زندگی کنند.»

دفتر بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، تاکنون هیچ واکنشی به این اظهارات نشان نداده است.

ترامپ پیش‌تر نیز دیدگاه‌های غیرمعمولی درباره آینده غزه مطرح کرده بود. او در ابتدای دوره ریاست‌جمهوری‌اش در روز دوشنبه گفت که غزه باید «واقعاً به شکلی متفاوت بازسازی شود.»

او افزود: «غزه جالب است. اینجا موقعیت فوق‌العاده‌ای در کنار دریا دارد. بهترین آب‌وهوا را دارد، می‌دانید، همه چیز خوب است. می‌توان کارهای زیبایی در اینجا انجام داد، اما اینجا بسیار جالب است.»

ازسرگیری ارسال بمب‌های سنگین به اسرائيل

ازسرگیری ارسال بمب‌های سنگین تغییری در رویکرد جو بایدن، رئیس‌جمهور قبلی آمریکا، است که ارسال این تسلیحات را در ماه می متوقف کرده بود تا اسرائیل را از حمله گسترده به شهر جنوبی رفح در نوار غزه بازدارد. یک ماه بعد، اسرائیل کنترل این شهر را در دست گرفت، اما پس از آنکه اکثریت قریب به اتفاق یک میلیون غیرنظامی که در رفح زندگی می‌کردند یا در آنجا پناه گرفته بودند، فرار کردند.

بایدن در ماه می به شبکه سی‌ان‌ان گفته بود: «با این بمب‌ها و حملات دیگر به مناطق پرجمعیت، غیرنظامیان در غزه کشته شدند.» او افزوده بود: «من روشن کردم که اگر آنها به رفح حمله کنند، تسلیحاتی که قبلاً برای مقابله با رفح، شهرها و این مشکل استفاده می‌شد، ارسال نخواهم کرد.»

تأخیری که توسط بایدن اعمال شد، همچنین ۱,۷۰۰ بمب ۵۰۰ پوندی را که در همان محموله برای اسرائیل بسته‌بندی شده بود، متوقف کرد. با این حال، این بمب‌ها چند هفته بعد تحویل داده شدند.

ازسرگیری ارسال بمب‌های سنگین به اسرائيل پس از اجرای مرحله اول آتش‌بس میان حماس و اسرائیل انجام شد؛ آتش‌بسی که منجر به توقف درگیری‌ها و آزادی برخی از گروگان‌های حماس در غزه در ازای صدها زندانی فلسطینی در اسرائیل شد.

مذاکرات جدی و دشوارتر درباره مرحله دوم توافق که در نهایت به آزادی تمام گروگان‌های حماس و توقف دائمی درگیری‌ها منجر می‌شود، هنوز آغاز نشده است.

دولت اسرائیل تهدید کرده است که اگر باقی گروگان‌ها آزاد نشوند، جنگ خود علیه حماس را از سر خواهد گرفت.






نظر شما درباره این مقاله:







روح سرگردان ابراهیم نبوی ">
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 26.01.2025, 10:18

روح سرگردان ابراهیم نبوی







نظر شما درباره این مقاله:







تظاهرات گسترده در آلمان علیه راست‌افراطی
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 26.01.2025, 10:08

تظاهرات گسترده در آلمان علیه راست‌افراطی


برای مقابله با گرایش‌های راست‌گرایانه، هزاران نفر در سراسر آلمان به خیابان‌ها آمدند. در برلین، ده‌ها هزار نفر با چراغ‌ها و زنجیره‌های نوری مقابل دروازه‌ی براندنبورگ تظاهرات کردند.

هدف این تظاهرات مخالفت با تقویت حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD) و سایر احزاب راست‌گرای اروپا، سیاست‌های رئیس‌جمهور آمریکا دونالد ترامپ و نفوذ ایلان ماسک، میلیاردر حوزه‌ی فناوری بود. پلیس تعداد شرکت‌کنندگان را حدود ۳۵ هزار نفر تخمین زد، اما برگزارکنندگان این رقم را ۱۰۰ هزار نفر اعلام کردند.

کریستوف بوتز، یکی از برگزارکنندگان این تظاهرات، تاکید کرد که دیوار آتشین احزاب دموکراتیک در برابر همکاری با AfD باید حفظ شود. او مستقیماً خطاب به «فردریش مرتس»، کاندیدای صدراعظمی از حزب دموکرات‌مسیحی و سوسیال‌مسیحی آلمان، گفت: اگر او در مسائل مهاجرتی به دنبال اکثریتی مشترک با AfD باشد، “اعتراض مردم شرافتمند در این کشور آغاز خواهد شد”. معترضان شعار می‌دادند: “ما دیوار آتشین هستیم”.

پلاکاردهایی علیه رهبر حزب اتحادیه، فردریش مرتس

برای این آخر هفته ده‌ها تجمع علیه راست‌گرایی و گرایش‌های راست‌گرایانه در سراسر آلمان برنامه‌ریزی شده بود. در کلن، علیرغم بارندگی، حدود ۴۰ هزار نفر به خیابان‌ها آمدند. این تعداد بسیار بیشتر از برآورد اولیه سازماندهندگان تظاهرات بود که انتظار حضور حدود ۵ هزار نفر را داشتند.

بسیاری از پلاکاردها نه‌تنها علیه حزب «آلترناتیو برای آلمان»(AfD)، بلکه مستقیماً علیه «فردریش مرتس»، رهبر حزب دموکرات‌مسیحی آلمان نیز بود. او قصد دارد طرح‌هایی برای تشدید سیاست‌های مهاجرتی ارائه کند و برای تصویب آنها از حمایت AfD بهره‌مند شود. بر روی یکی از پلاکاردها نوشته شده بود: “نه به زدوبند جناحی با AfD!” 

این تجمع با شعار «#۵دقیقه‌مانده‌به‌۱۲. صدای بلند برای دموکراسی» توسط ائتلاف “کلن مقاومت می‌کند” برگزار شد که از سوی انجمن‌ها، احزاب، اتحادیه‌ها و ابتکارات متعدد حمایت می‌شود. کارل لاوترباخ، وزیر بهداشت آلمان از حزب سوسیال‌دموکرات نیز در میان معترضان حضور داشت. بر اساس گزارش اولیه پلیس، این تظاهرات بدون هیچ‌گونه مشکلی برگزار شد.


تظاهرات برلین

هزاران نفر در تظاهرات آشافنبورگ

حدود ۳ هزار نفر در شهر آشافنبورگ به خیابان‌ها آمدند. این تجمع توسط ائتلاف “آشافنبورگ رنگارنگ است” سازماندهی شده بود. مردم قصد داشتند پس از حمله با چاقو که دو کشته به جا گذاشت و بار دیگر بحث‌هایی درباره تشدید سیاست‌های مهاجرتی ایجاد کرد، پیامی روشن ارسال کنند. بر اساس گزارش پلیس، تجمع آرام بود و شرکت‌کنندگان با خواندن سرودهایی پیام خود را اعلام کردند. همچنین، در تجمعات کوچک‌تر نیز اوضاع آرام بود.

در نوی‌مونستر در ایالت شلسویگ-هولشتاین واقع شمال‌شرق آلمان، حدود ۲ هزار نفر علیه تجمع AfD تظاهرات کردند. همچنین در شهرهای مونستر، زیگن و کارلسروهه نیز مردم برای اعتراض به خیابان‌ها آمدند.

کمپین انتخاباتی AfD با شرکت ایلان ماسک

در شهر هاله در ایالت زاکسن-آنهالت آلمان، معترضان به تجمع انتخاباتی مرکزی حزب AfD اعتراض کردند. حدود ۹ هزار نفر در این تجمع شرکت کردند. گزارش‌ها حاکی از آن است که نیروهای پلیس از چندین ایالت برای حفظ امنیت اعزام شده بودند.

در اطراف محل تجمع انتخاباتی AfD در شهر هاله، صف‌های طولانی خودروها تشکیل شده بود و پلیس ورودی‌ها را کنترل می‌کرد. برخی از معترضان تلاش داشتند به محوطه تحمع وارد شوند، اما پلیس از این کار جلوگیری کرد.

در مراسم کمپین انتخاباتی AfD، علاوه بر رهبران حزب مانند «آلیس وایدل» و «تینو کروپالا»، ایلان ماسک، میلیاردر حوزه فناوری و مدیرعامل تسلا، از طریق ارتباط ویدیویی حضور داشت. او بار دیگر حمایت خود از این حزب را اعلام کرد.

ماسک در برابر جمعیتی ۴۵۰۰ نفری و در کنار آلیس وایدل، رهبر این حزب ، درباره حفظ فرهنگ آلمان و حمایت از مردم این کشور سخن گفت. او گفت: «افتخار به فرهنگ آلمانی، ارزش‌های آلمانی و تلاش برای از دست ندادن آن‌ها در نوعی چندفرهنگی که همه چیز را بی‌معنی کرده، خوب است.»

ماسک در مراسم تحلیف ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ با حرکتی سبیه به «سلام نازی‌ها» جنجال‌آفرین شده بود.

این کارآفرین حوزه فناوری در اظهاراتی که ظاهراً به گذشته نازیسم در آلمان اشاره داشت، گفت: «بچه‌ها نباید بابت گناهان والدین‌شان احساس گناه کنند، چه برسد به گناهان پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایشان.» ماسک اضافه کرد: «تمرکز بیش از حد روی گناهان گذشته وجود دارد و ما باید از آن گذر کنیم.»

بنیانگذار شرکت تسلا همچنین درباره سرکوب آزادی بیان توسط دولت آلمان صحبت کرد. وی پیش از این اولاف شولتس صدراعظم آلمان را مورد حمله قرار داده بود.

در واکنش، شولتس گفته بود که او از آزادی بیان برای ترویج دیدگاه‌های راست افراطی حمایت نمی‌کند.

ایلان ماسک در حمایت از رأی دادن به حزب راست افراطی گفت: «من برای حزب آلترناتیو برای آلمان خیلی هیجان‌زده‌ام، فکر می‌کنم شما واقعاً بهترین امید آلمان هستید ... برای آینده‌ای بزرگ برای آلمان مبارزه کنید.»

تجمعات بیشتر در روزهای آینده 

قرار است امروز یکشنبه ۲۶ ژانویه، تجمعات بیشتری برگزار شود، از جمله در شهرهای هامبورگ، فرایلاسینگ، شواینفورت و وستربورگ. پلتفرم demokrateam.org بیش از ۶۰ تجمع را فهرست کرده است، اگرچه همه تجمعات در این لیست گنجانده نشده‌اند.

تقریباً یک سال پیش، صدها هزار نفر در سراسر آلمان علیه راست‌گرایی اعتراض کردند. یکی از دلایل اصلی این تجمعات، گزارش‌هایی از شبکه Correctiv بود که به جلسه‌ای در ۲۵ نوامبر ۲۰۲۳ در پوتسدام اشاره داشت. در این جلسه، ظاهراً برنامه‌هایی برای اخراج افراد از آلمان مورد بحث قرار گرفته بود.


منابع: وبسایت شبکه اول تلویزیون آلمان، یورونیوز فارسی






نظر شما درباره این مقاله:







برترین مقاصد گردشگری جهان و جای خالی ایران
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 26.01.2025, 8:09

برترین مقاصد گردشگری جهان و جای خالی ایران


باز هم برترین مقاصد گردشگری جهان و باز هم جای خالی ایران در فهرست جهانی ۲۰۲۴

هفته گذشته، جدیدترین گزارش از برترین مقاصد گردشگری جهان در سال ۲۰۲۴ منتشر شد. طبق گزارش سازمان جهانی گردشگری، در سال ۲۰۲۴ کشور فرانسه با ۱۰۰ میلیون گردشگر ورودی، در اولین ردیف جدول پر بازدیدترین مقاصد گردشگری جهان ایستاد. کشور اسپانیا هم که در زمینه جذب گردشگر، رقیب فرانسه محسوب می‌شود، در سال ۲۰۲۴ میلادی توانست میزبان ۹۴ میلیون گردشگر خارجی باشد آن هم در حالی که این آمار نسبت به سال ۲۰۲۳ افزایش ۱۰‌درصدی داشت.

سازمان جهانی گردشگری در گزارش اخیر خود اعلام کرد که در سال ۲۰۲۴ میلادی، تعداد گردشگران جهان نسبت به سال ۲۰۲۳ با رشد ۱۱‌درصدی مواجه بوده و به حدود ۱.۴ میلیارد نفر رسیده که از این تعداد، حدود ۷۴۷ میلیون نفر، به قاره اروپا، حدود ۳۱۶ میلیون نفر به آسیا و اقیانوسیه، ۲۱۳ میلیون نفر به امریکا و حدود ۷۴ میلیون نفر به قاره آفریقا رفته‌اند و مجموع درآمد بین‌المللی گردشگری در این سال میلادی با رشد ۳ درصدی نسبت به سال ۲۰۲۳ به ۱.۶ تریلیون دلار رسیده است.

گزارش اخیر سازمان جهانی گردشگری همچنین حکایت از آن داشت که علاوه بر قاره‌ها، درآمد گردشگری برخی کشورها از جمله کویت، السالوادور، عربستان سعودی، آلبانی و صربستان هم نسبت به سال ۲۰۲۳ رشد قابل توجهی با دامنه ۹۸ الی ۲۳۲ درصدی داشته است.

در این گزارش هم مثل سال‌های قبل نام ایران نه در فهرست ۱۰ کشور اول و نه در فهرست ۱۰۰ کشور اول مقصد گردشگری نبود و این‌طور که وزیر میراث فرهنگی به تازگی اعلام کرد، مجموع گردشگران ورودی به ایران در سال قبل کمی بیش از ۶ میلیون نفر بوده که البته به دلیل محرومیت صنعت گردشگری کشور از حساب اقماری، هنوز معلوم نیست چه تعداد از این جمعیت ورودی، گردشگر واقعی هستند. ولی حتی با فرض اینکه این ۶ میلیون نفر، گردشگر واقعی هم باشند، فاصله بسیار فاحش تعداد گردشگر ورودی به کشوری مثل فرانسه یا اسپانیا با کشور خودمان، چطور و تا چند نسل بعد، کاهشی حتی در حد جزیی خواهد یافت؟

فعالان صنعت گردشگری در نقدهایی که طی دو سال اخیر مطرح کرده‌اند، می‌گویند که دولت‌ها، نه تنها برای تغییر تصویر ایران فرهنگی تلاشی ندارند، با استناد به اعداد اشتباه یا غیر واقعی، قصد دارند واقعیت به صفر رسیدن ورود گردشگر خارجی به کشور را هم جور دیگری به مردم کشورمان نشان بدهند.

چند روز قبل، اکبر غمخوار که یکی از اعضای جامعه تورگردانان است، به خبرنگار ایلنا گفت: «جهانگرد به چه کسی گفته می‌شود؟ در ایران به تعریف واقعی گردشگر توجه نشده و نمی‌شود و کسانی که از مرز شلمچه، بصره و جنوب عراق وارد ایران می‌شوند و برای خرید به آبادان می‌روند و عصر هم به کشورشان باز می‌گردند یا فردی که از مرز آستارا وارد ایران می‌شود و در بازارچه مرزی ما خرید می‌کند و به کشورش برمی‌گردد یا اتباع نخجوان که برای سفر به باکو و بازگشت مجدد به نخجوان از مسیر ایران می‌گذرند، یا ۵ میلیون نفری که حاضرند از افغانستان به ایران بیایند تا در اینجا کار کنند و رسوب شوند هم در فهرست گردشگران ورودی و در آمار گردشگری کشور گنجانده می‌شود و به دلیل همین محاسبه اشتباه، وزارت میراث فرهنگی، آمارهای متورم نشان می‌دهد در حالی که این تلقی از ورود گردشگر به کشور کاملا غلط است و گردشگر حداقل باید یک شب در ایران اقامت داشته باشد.

دولت می‌گوید ۶ میلیون گردشگر وارد ایران شده و اگر اینها یک شب اقامت در کشور داشتند باید ۶ میلیون شب اقامت هم ثبت شده باشد که عدد بسیار بزرگی است و باید تمام هتل‌های ایران پر می‌شد و تمام مراکز فروش صنایع‌دستی و سایت‌های گردشگری مملو از گردشگران ورودی می‌بودند اما وقتی از هتل‌ها آمار بگیرید، آنها می‌گویند درصد اشغال هتل‌های‌شان در پایین‌ترین سطح است. در سایت‌های گردشگری هم گردشگران خارجی دیده نمی‌شوند. واقعیت این است که گردشگر واقعی وجود ندارد و آمارها بیشتر شامل ورود و خروج مرزی است.

همین حالا به اصفهان و شیراز و یزد بروید و ببینید اصلا اثری از گردشگر خارجی وجود دارد؟ بسیاری از کشورها سفر اتباع خود به ایران را ممنوع کرده و به گردشگران خود گفته‌اند به ایران سفر نکنید و اگر گردشگران‌شان با توجه به هشدار سفر صادر شده به ایران سفر کنند در صورت رخ دادن هر اتفاقی برای آنها بیمه‌ها پوشش نمی‌دهند. حتی چین که معاهده همکاری ۲۵ساله با ایران دارد، به گردشگران خود اعلام کرده به ایران نروید و آژانس‌های مسافرتی چین از فرستادن گردشگر به ایران خودداری می‌کنند.

وضعیت گردشگری داخلی هم بد است. گردشگری داخلی به اقتصاد خانوار مرتبط است. مردم درآمد خود را اول برای اجاره خانه، موادغذایی و معیشت هزینه می‌کنند و اگر چیزی در سبد خانوار باقی ماند برای سفر هزینه می‌شود. الان چون توان اقتصادی خانوارها به مسائل اصلی نظیر مسکن، آموزش، دارو و حتی غذا نمی‌رسد، پس سفر خود به خود از سبد خانوار حذف شده است. یک سفر کیش از سفر دوبی و ترکیه گران‌تر تمام می‌شود. دولت باید امکانات و تسهیلات در اختیار مردم، بازنشسته‌ها، کارمندان و کارگرها قرار بدهد تا آنها بتوانند لااقل یک سفر ارزان را تجربه کنند. در این رابطه هم تاکنون هیچ اقدام موثری توسط دولت انجام نشده است.»

روزهای پایانی دی امسال هم جمشید حمزه زاده؛ رییس جامعه هتلداران ایران از کاهش سفرهای داخلی مردم به دلیل گرانی و تورم خبر داد و به خبرگزاری ایسنا گفت: «بیشتر شهرها کم‌مسافر و خلوت هستند که البته دلایل مختلفی دارد؛ گردشگری ورودی دچار مساله است و گردشگران اروپا و امریکا تقریبا نمی‌آیند و مسافران چینی و روسی هم خیلی کم شده‌اند. گرانی و تورم اجازه نمی‌دهد مردم خودمان هم خیلی سفر بروند. تا چند سال پیش، هر خانوار در طول سال حداقل یک سفر می‌رفت اما الان برای خیلی از خانواده‌ها با این وضعیت هزینه‌های حمل و نقل و اقامت، سفر نمی‌صرفد. کاهش مسافر، باعث شده بسیاری از هتل‌ها و اقامتگاه‌ها خلوت و خالی باشند. طبقه متوسط و کم‌درآمد جامعه به نسبت گذشته، کمتر شرایط و امکان سفر و اقامت در اقامتگاه‌های ۴ و ۵ ستاره را دارد و نگرانی‌هایی برای حذف سفر از سبد این قشر وجود دارد.»

آنچه مورد انتقاد فعالان صنعت گردشگری است، تناقض واقعیت گزارش‌های جهانی با اعداد مورد استناد وزیر میراث فرهنگی است. وزیر میراث فرهنگی در حالی از ورود بیش از ۶ میلیون گردشگر در سال ۱۴۰۲ خبر داده که سازمان جهانی گردشگری، در گزارش اخیر خود با اعلام آمار ۶ ماهه توریست‌های خارجی ورودی به خاک ایران در سال ۲۰۲۴ گفت که این عدد هنوز نسبت به تعداد گردشگران ورودی پیش از ژانویه ۲۰۱۹ (بهمن ۱۳۹۸ و آغاز همه‌گیری کرونا) کاهش ۳۷ درصدی دارد. طبق آمار این نهاد بین‌المللی، در فاصله دی ۱۴۰۲ تا خرداد ۱۴۰۳ در مجموع حدود ۳ میلیون و ۱۳۰ هزار مسافر خارجی وارد خاک ایران شده‌اند که بیشترین تعداد گردشگر خارجی ورودی به کشور در این بازه ۶ ماهه، مربوط به ماه ژوئن (اردیبهشت - خرداد ۱۴۰۳) و با تعداد حدود ۷۹۱ هزار نفر بوده و در گزارش دیگری هم اشاره دارد که در ۷ ماه نخست سال ۲۰۲۳ تعداد مسافران خارجی ورودی به کشور حدود ۲ میلیون و ۹۳۳ هزار نفر بوده است.

بیکاری ۵۰ درصد راهنمایان گردشگری، نشانه بارزی از صفر شدن توریست ورودی به ایران

محسن حاجی سعید؛ رییس جامعه راهنمایان گردشگری ایران در گفت‌وگو با «اعتماد» رکود واضح در صنعت گردشگری کشور به دلیل ایران هراسی و کاهش شدید گردشگر ورودی را به عنوان هشداری برای اقتصاد ایران می‌داند و بیکاری نیمی از راهنمایان گردشگری طی سال‌های اخیر را مصداق آشکار این رکود مورد تاکید قرار می‌دهد و می‌گوید: «متاسفانه نه حاکمیت و نه دولت به واقعیت ایران‌هراسی واقف نیست و انگار تاثیر مخرب این پدیده در اذهان مردم دنیا را نمی‌داند و به ضرورت رفع این معضل نمی‌اندیشد در حالی که مهم‌ترین معضل امروز صنعت گردشگری کشور، پدیده ایران‌هراسی است ولی چه برنامه‌ای برای رفع این پدیده داریم و وزیر میراث فرهنگی با چه بودجه و چه ابزاری می‌خواهد با این پدیده مبارزه کند؟

البته امروز، صنعت گردشگری ایران از مرحله ایران هراسی عبور کرده و با ایران‌گریزی مواجه شده‌ایم به این معنا که گردشگران خارجی، نه فقط دچار نگرانی بابت سفر به ایران هستند بلکه از سفر به ایران حتی بابت کار و تجارت هم منصرف شده‌اند. امروز در سایت‌های وزارت خارجه کشورهای مهم دنیا که گردشگران واقعی و پولساز برای مقاصد گردشگری دارند، هشدار سفر به ایران منتشر شده ولی دستگاه دیپلماسی ما برای پاک کردن این هشدار از سایت وزارت خارجه کشورها چه اقدامی انجام داده و چرا درباره اقداماتش توضیحی نمی‌دهد که بدانیم مثلا با این یا آن کشور اروپایی مکاتبه‌ای برای لغو هشدار سفر به ایران انجام داده است؟

به نظر می‌رسد که وزارت خارجه ما، یا متوجه اهمیت این معضل نیست و اولویتی برای اصلاح ان قائل نشده یا اینکه بر مذاکرات سیاسی و جلسات با مقامات عالی کشور تمرکز کرده در حالی که حوزه فرهنگی هم مهم است و در حال حاضر رفع ایران‌هراسی و اقدامات منجر به ایران‌هراسی، مهم‌ترین مقوله فرهنگی ماست. گردشگری، بخشی از درآمد کشور است. آیا هدف از برجام، فقط فروش نفت است یا اینکه باید به جای فروش نفت بر فروش خدمات تمرکز کنیم؟ متاسفانه به نظر می‌رسد که دولت به حرف فعالان گردشگری توجهی ندارد.

حرف ما این است که به جای تلاش برای جذب گردشگر، برای اصلاح تصویر جهانی ایران اقدام شود. امروز فعالان گردشگری نگرانند که یک گردشگر خارجی به محض عکاسی یا فیلمبرداری در ایران که در تمام کشورها البته یک رفتار معمول و طبیعی است، دستگیر شده و این دستگیری، روابط دو کشور را حداقل به مدت ۶ ماه تحت الشعاع قرار بدهد و این گردشگر، در بازگشت به کشورش به بقیه هموطنانش توصیه کند که به ایران سفر نکنند. آیا قرار نیست که دولت ما بین گردشگر کنجکاو و جاسوس تفاوتی قائل شود؟ اینها درد امروز صنعت گردشگری کشور است.

امروز، نه فقط در دنیای غرب و اروپا، بلکه حتی در کشورهایی همچون ژاپن و کره جنوبی و چین و هند که به دلیل اقتصاد قدرتمندشان، بازار هدف گردشگری ایران هستند با هشدار منع سفر به ایران مواجهیم در حالی که اگر حتی ۵۰۰ هزار گردشگر فرهنگی در ایران داشته باشیم، مجموع اکوسیستم گردشگری کشورمان فعال خواهد بود ولی هنوز حتی عدد دقیق گردشگر فرهنگی مان را نمی‌دانیم و تمام صحبت‌ها فقط بر اساس حدس و گمان است به این معنا که حدس می‌زنیم هر گردشگر فرهنگی در هنگام خروج از کشور ۵۰ دلار صنایع دستی می‌خرد در حالی که ممکن است این عدد، ۱۵۰ دلار باشد.

آمار بازدید از سایت‌های تاریخی ما نشان می‌دهد که اعدادی که دولت‌ها از تعداد گردشگر ورودی می‌گویند، غیرواقعی است. یکی از پربازدید‌ترین سایت‌های تاریخی ما در استان یزد که تا پیش از سال ۱۳۹۸ بیش از ۳۰ هزار یا ۴۰ هزار بازدید‌کننده داشت، در ۹ ماهه ابتدای امسال فقط ۱۸۰۰ بازدیدکننده خارجی داشته و این عدد، معادل فاجعه است. بر اساس آماری که از همکاران‌مان گرفتیم، بعد از اعتراضات بنزین در آبان ۱۳۹۸ و شلیک به هواپیمای اوکراین در دی ۱۳۹۸ و اعتراضات پاییز ۱۴۰۱ و دستگیری ۲۵ تبعه اروپایی در مهر و آبان ۱۴۰۱، از مجموع ۷ هزار راهنمای فعال حوزه گردشگری، بیش از ۵۰ درصد همکاران‌مان از این صنف خارج شده‌اند یا به شکل پاره‌وقت فعال هستند چون بعد از این اتفاقات تعداد تورهای ورودی و به خصوص، تورهای فرانسوی و آلمانی و ایتالیایی و اسپانیایی‌زبان به حدی کاهش یافته و نزدیک به صفر شده که این همکاران دیگر درآمدی از این شغل ندارند.

ما این هشدار جدی را به دولت می‌دهیم که اگر تعداد گردشگر ورودی، در ارزآوری کشور محاسبه نشود و تکیه اقتصادی دولت به فروش نفت آن هم با تخفیف ۳۰ درصدی باشد، معنایی جز غفلت دولت از درآمدزایی خدمات و اهمیت دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی گردشگری ندارد. ما مثل فرانسه و امریکا و هند، صنعت مد و هالیوود و بالیوود نداریم. به کدام ابزار قدرت نرم به جز صنعت گردشگری باید تکیه کنیم؟»

روزنامه اعتماد






نظر شما درباره این مقاله:







سیا: منشاء کووید احتمالا نشت آزمایشگاهی بود
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 26.01.2025, 0:01

سیا: منشاء کووید احتمالا نشت آزمایشگاهی بود


آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده روز شنبه اعلام کرد که ارزیابی‌های قبلی خود را تغییر داده است و نتیجه گرفته است که احتمالاً ویروس کووید-۱۹ قبل از تبدیل شدن به یک بیماری همه‌گیر جهانی از یک آزمایشگاه چینی نشت کرده است، اما افزود که آژانس “اطمینان کمی” به قضاوت خود دارد.

یک سخنگوی سیا در بیانیه‌ای گفت: “سیا با اطمینان کم ارزیابی می‌کند که منشاء مرتبط با تحقیقات همه‌گیری کووید-۱۹ بر اساس مجموعه گزارش‌های موجود، محتمل‌تر از منشاء طبیعی است.” این سخنگو افزود که آژانس “اطمینان کمی به این قضاوت” دارد و به ارزیابی هرگونه گزارش اطلاعاتی جدید یا اطلاعات مرتبط ادامه خواهد داد.

سالهاست که سیا می‌گوید مشخص نیست که آیا همه‌گیری کووید از تماس انسان با حیوانی آلوده ناشی شده است یا از یک حادثه در یک آزمایشگاه تحقیقاتی در چین.

آژانس‌های اطلاعاتی ایالات متحده و سایر دپارتمان‌های دولتی در مورد منشاء ویروس اختلاف نظر داشته‌اند. اف‌بی‌آی و وزارت انرژی گفته‌اند که این ویروس احتمالاً نتیجه نشت آزمایشگاهی بوده است، در حالی که سایر آژانس‌ها ارزیابی کرده‌اند که تماس طبیعی انسان با حیوانی آلوده محتمل‌ترین سناریو است. سیا تاکنون بی‌طرف بوده است.

یک منبع مطلع به ان‌بی‌سی‌نیوز گفت که ارزیابی سیا بر اساس اطلاعات جدید نبوده بلکه بر اساس بررسی اطلاعات موجود توسط تحلیل‌گران بوده است. این منبع گفت که دستور این بررسی در هفته‌های پایانی دولت بایدن داده شد و قبل از آغاز به کار رئیس جمهور دونالد ترامپ تکمیل شد.

این منبع گفت که ویلیام برنز، مدیر سابق سیا به تحلیلگران گفته بود که به جای بی‌طرف ماندن در مورد نظریه‌های مختلف در مورد منشاء کووید، باید موضع بگیرند - اگرچه او ترجیحی برای حمایت از یک نظریه ابراز نکرد.

نیویورک تایمز برای اولین بار در مورد شرایط بررسی جدید گزارش داد. این منبع گفت که جان رتکلیف، مدیر جدید آژانس جاسوسی که توسط رئیس جمهور دونالد ترامپ نامزد شد و این هفته توسط سنا تایید شد، با طبقه‌بندی مجدد ارزیابی جدید موافقت کرد. رتکلیف مدتهاست استدلال می‌کند که این ویروس احتمالاً از نشت در موسسه ویروس شناسی ووهان سرچشمه گرفته است.

رتکلیف در مصاحبه‌ای با بریت‌بارت نیوز که روز جمعه منتشر شد، گفت که می‌خواهد سیا موضع بی‌طرفانه خود را در مورد منشاء ویروس کنار بگذارد و  از “درحاشیه‌بودن خارج شود.”

رتکلیف گفت: “یکی از چیزهایی که من در مورد آن بسیار صحبت کرده‌ام، رسیدگی به تهدید چین در جبهه‌های مختلف است و این مسئله به این باز می‌گردد که چرا یک میلیون آمریکایی جان خود را از دست دادند و چرا آژانس اطلاعات مرکزی در پنج سال گذشته در ارزیابی منشاء کووید کنار نشسته است.”

او گفت: “من قبلاً در این باره اظهار نظر کرده‌ام. همانطور که می‌دانید، فکر می‌کنم اطلاعات، علم و عقل سلیم ما همه نشان می‌دهد که منشاء کووید نشت در موسسه ویروس شناسی ووهان بوده است. اما سیا این ارزیابی را انجام نداده است یا حداقل این ارزیابی را علنی نکرده است. بنابراین من بر روی این موضوع تمرکز خواهم کرد و به اطلاعات نگاه خواهم کرد و اطمینان حاصل خواهم کرد که عموم مردم می‌دانند که این آژانس از حاشیه خارج خواهد شد.”

رتکلیف که در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ به عنوان مدیر اطلاعات ملی خدمت می‌کرد، گفت که اطمینان حاصل خواهد کرد که رئیس جمهور هنگام برخورد با چین با بهترین اطلاعات موجود مجهز شود.

رتکلیف گفت: “همانطور که رئیس جمهور ترامپ باشی جین پینگ، رئیس جمهور چین برخورد می‌کند، او باید به بهترین اطلاعات ممکن مجهز شود و بتواند در مورد چین به گونه‌ای صحبت کند که اگر چینی‌ها باعث مرگ یک میلیون آمریکایی شدند یا به آن کمک کردند، رئیس جمهور باید با آن مسلح شود.”

موسسه ویروس شناسی ووهان با سؤالاتی در مورد تحقیقات قبلی خود در مورد کروناویروس‌های خفاش و نقض‌های امنیتی ادعایی مواجه شده است. ویروس کووید-۱۹ برای اولین بار در سال ۲۰۱۹ در ووهان شناسایی شد.

چین ایالات متحده را متهم کرده است که با ادعاهای دروغین در مورد منشاء ویروس، سعی در “تخریب” پکن دارد و اصرار دارد که در مورد شیوع این بیماری شفاف بوده است.






نظر شما درباره این مقاله:







ترامپ محدودیت ارسال بمب‌های دوهزار پوندی
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 25.01.2025, 23:13

ترامپ محدودیت ارسال بمب‌های دوهزار پوندی







نظر شما درباره این مقاله:







راه‌اندازی کارزاری جدید برای بازداشت ظریف
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 25.01.2025, 23:10

راه‌اندازی کارزاری جدید برای بازداشت ظریف







نظر شما درباره این مقاله:







دشمن ما همین جاس!
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 25.01.2025, 22:08

دشمن ما همین جاس!


احمد پورمندی

دشمن ما همین جاس! دروغ میگن آمریکاس!

روزگار غریبی است! ۴۵ سال قبل در صف‌های چند صد هزار نفره شعار «مرگ بر آمریکا» سر می‌دادیم و همراه خمینی تصور می‌کردیم که هر چه می‌کشیم از آمریکا می‌کشیم که شیطان بزرگ است! بازی روزگار اما، ما را به کجا رسانده؟ مطالبات اصلی ما با «آمریکای جهانخوار» یکی شده است:

بعد از آنکه چند هزار میلیارد دلار از محل پروژه اتمی از دست دادیم و همه دنیا را با خود در انداختیم، حالا هم صدا با آمریکا، می‌خواهیم سر به تن اتم و بمبش نباشد!

از «فتح قدس از کربلا» تا «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» چند صد میلیارد دلار هزینه روی دستمان گذاشتیم و حالا به اتفاق آمریکا می‌خواهیم  که این محور مقاومت را در عمق استراتژیک آقایان فرو کنیم!

ته مانده ثروت‌مان را صرف ساخت موشک و پهباد کردیم تا یکی- یکی در مسیر اسرائيل بیفتند، هواپیماهای اسرائیل آسمان ما را اتوبان کنند و اسباب خجالت شوند. حالا به همراه آمریکا، می‌گوییم موشک دوای درد ما نیست، بساطش را جمع کنید!

خودکرده را تدبیر نیست. در همان آبان ۵۸ هم که «قهرمانانه!» سفارت آمریکا را فتح کردیم، دشمن ما همین‌جا بود و دروغ می‌گفتیم که آمریکاست. الان هم که خواست‌های ما با آمریکا یکی شده، اگر قرار است که خجالت بکشیم، نه برای امروزمان، باید به خاطر دیروزمان باشد!

امروز، ایران، این ۱۶۴۸۰۰۰ کیلومتر مربع آب و خاک، که همه جای آن به همه ما، فرزندان ما و فرزندان و نبیره‌های فرزندان‌مان تعلق دارد، خدا، قلب و مادر ماست. اگر تن رنجور او تبدار و بیمار است، ما مقصریم! ایران سرزمین مهر است. ایران با هیچ کس و هیچ کشوری دشمن نیست. پیام ایران به آمریکا، اسرايئل و همه جهان درود است و سلام!

این بنیادگرایی اسلامی است که دشمن ایران، دشمن جهان و دشمن بشریت است. ما بدست خود آنرا بر سر میهن مان آوار کردیم. جهان باید به ما فرصت بدهد و به ما کمک کند تا جبران کنیم و مادر بیمار و زخمی خود را نجات بدهیم. ما از پس هیولا بر می آییم، به ایران ما آسیب نزنید!


تلگرام نویسنده
@apurmandi
https://t.me/apurmandi






نظر شما درباره این مقاله:







تقدم رفع تحریم‌ها بر قراردادهای ۲۵ ساله
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 25.01.2025, 20:19

تقدم رفع تحریم‌ها بر قراردادهای ۲۵ ساله


غنی‌نژاد

گزیده‌ای از اظهارات دکتر موسی غنی‌نژاد در گفت‌وگو با هفته‌نامه تجارت فردا

ما باید به دنبال روابط دوستانه با روسیه باشیم اما مشکل بزرگ هر دو کشور، به‌ویژه ایران، انزوای بین‌المللی به‌خصوص از نظر اقتصادی است. هر دو کشور تحریم‌های اقتصادی شدیدی را تحمل می‌کنند. متاسفانه برخی دچار این خطا هستند که دو کشور ایران و روسیه که از لحاظ اقتصادی تحریم شده و در انزوای بین‌المللی قرار دارند، می‌توانند با گسترش روابط اقتصادی‌ دوجانبه، مشکلاتشان را حل کنند. این ایده اصلاً درست نیست، چون کل روابط اقتصادی ما با دنیا متاثر از تحریم است. حتی کشوری مثل چین که طرف تجاری بسیار مهم امروز ماست، به صراحت می‌گوید تا وقتی که مشکلات ایران با نظام اقتصادی بین‌المللی که در راس آن آمریکا قرار دارد، حل نشود، روابط اقتصادی ایران و چین هم نمی‌تواند از یک حدی بالاتر برود.

ما منابع مالی زیادی در چین داریم چون به این کشور نفت صادر می‌کنیم، اما آنها از طریق نظام بانکی نمی‌توانند درآمدهای نفتی ما را پرداخت کنند. نتیجه اینکه این درآمدها همانجا انباشت می‌شود و می‌ماند. مگر اینکه بخشی از آن از طریق قراردادهای تهاتری و اینکه ما کالا از این کشور وارد کنیم، برگردد. رابطه اقتصادی و تجاری بین‌المللی ما در این حد است. دست ما برای دریافت پول به صورت دلار و یورو بسته است، چون می‌گویند شما روابط بانکی در سطح بین‌المللی ندارید. هیچ بانک بین‌المللی بزرگی حاضر نیست همین ارتباط تجاری ما با چین را پشتیبانی کند. در نتیجه ما به نظام صرافی متوسل شده‌ایم. این یک تصویر غریب و نادر است که در دنیای امروز، تجارت بین‌المللی به صورت غیررسمی و از طریق صرافی انجام گیرد. با استفاده از ظرفیت صرافی‌ها و چمدان دلار و یورو نمی‌شود تجارت بین‌المللی در حجم بالا انجام داد.

امروز، ایران و روسیه یک مشکل مشترک به نام تحریم دارند که نمی‌توانند آن را با یکدیگر حل کنند و نیاز به روابط موثر بین‌المللی با دیگر کشورها دارند. تصور من این است که با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا، پوتین با او وارد مذاکره می‌شود و سر مسائلی مانند حاکمیت شبه‌جزیره کریمه، جنگ اوکراین و مسائل خاورمیانه با هم معامله می‌کنند و باعث می‌شود روس‌ها از تحریم‌های بین‌المللی خارج شوند. این وسط ما هم باید برای خودمان فکری کنیم که اگر وضعیت تحریم و انزوای اقتصادی‌ ادامه پیدا کند، با مشکلات بسیار بزرگ‌تری مواجه می‌شویم. امضای تفاهم‌نامه‌های همکاری بلندمدت با روسیه و چین به تنهایی مشکل ما را حل نمی‌کند. تحریم مشکل بزرگ و جدی ماست. تا زمانی که مسائل و مشکلات ما با نظام اقتصاد بین‌الملل و در راس آن با آمریکا حل نشود، گره مشکلات اقتصادی ما باز نخواهد شد. شعارهای دم‌دستیِ «ما می‌توانیم» و «دور زدن تحریم» پوچ و بی‌خاصیت و خالی از معناست؛ ما تا به امروز هزینه‌های بزرگی بابت این شعارها داده‌ایم و باید به‌طور اصولی مشکل را حل کنیم.

به احتمال فراوان، روسیه روابط خودش را با این کشور هماهنگ خواهد کرد و به نوعی خودش را به نظام اقتصادی بین‌المللی برمی‌گرداند. ما هم باید همین مسیر را طی کنیم و به طرف حل ریشه‌ای مشکل تحریم‌های اقتصادی برویم. تا زمانی که این کار را نکنیم، متاسفانه می‌توان با قاطعیت گفت که منافع ملی ما تامین نخواهد شد. غیر از این، راه دیگری وجود ندارد.

موضع روسیه یا چین در برابر مالکیت جزایر سه‌گانه به خوبی نشانگر این است که تا چه اندازه این کشورها به دنبال منافع ملی خودشان هستند. ما هم نباید منافع ملی خودمان را برای حفظ رابطه با روسیه یا برای حفظ احترامِ به چین قربانی کنیم. لازمه‌ حفظ منافع ملی این است که به‌سرعت به روابط بین‌المللی اقتصادی برگردیم.

اقتصاد ایران نیازمند سرمایه‌گذاری مالی و ورود تکنولوژی جدید است. شرکت‌های بزرگِ نفت و گاز دنیا باید بیایند در ایران سرمایه‌گذاری کنند، در غیر این صورت مشکل ما حل نخواهد شد. این را باید بپذیریم و با صراحت و جسارت بگوییم تا افکار عمومی هم درک کند. اینجا دیگر آن شعار نادرست «ما می‌توانیم» جواب نمی‌دهد. توانستن در چهارچوب امکانات، سرمایه و فناوری و روابط واقعی تعریف می‌شود. ما باید شعارها را کنار بگذاریم و به طرف واقعیت‌ها برویم.


#تجارت_فردا
@tejaratefarda






نظر شما درباره این مقاله:







کودک‌آزاری و تجاوز مرگبار در بوکان
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 25.01.2025, 18:52

کودک‌آزاری و تجاوز مرگبار در بوکان


هشدار: این گزارش حاوی جزئیات دردناک درباره کودک‌آزاری، خشونت و خشونت جنسی است و خواندن آن ممکن است برای برخی مخاطبان مناسب نباشد.

روجا اسدی / بی‌بی‌سی

نیان دختر شش ساله‌ای بود که بر اثر تجاوز دچار «خونریزی شدید رحم» شد و در حالیکه آثار «سوختگی و شکنجه» بر بدنش پیدا بود و تنها «۴ درصد کلیه‌اش کار می‌کرد»، در ۲۸ دی ماه درگذشت‌.

آخرین تصویری که از نیان منتشر شده است، شباهتی به عکس‌های دیگر او ندارد، عکس‌هایی که دختر بچه‌ای را نشان می‌دهد با صورتی شاداب و چشمانی درخشان. او اما در آخرین عکسش که در بیمارستان گرفته شده صورتی ورم کرده دارد با نقطه‌های کبود بر آن. چشمانش بسته است و لوله‌هایی که از دهان و بینی‌اش آویزان است. ‌‌‌

مرگ این کودک ۶ ساله اهل بوکان مردم این شهر و بسیاری از شهروندان در ایران را خشمگین و سوگوار کرده است. رئیس کل دادگستری استان آذربایجان غربی، رئیس پلیس بوکان و نماینده بوکان در مجلس به سرعت پس از رسانه‌ای شدن ماجرای مرگ نیان، از بازداشت متهم اصلی و بقیه متهمان پرونده خبر دادند. ‌

جمعیت زیادی از مردم در بوکان در ۵ بهمن تجمع اعتراضی برگزار کردند و فرمانده انتظامی این شهر در حضور جمعیت خبر داد که که چهار عامل اصلی کودک‌آزاری دستگیر شده‌اند و قول داد که به این پرونده «در کوتاه‌ترین زمان ممکن رسیدگی شود.»

روایت‌ پلیس از آنچه که بر سر نیان آمد

موسی بهاری، فرمانده پلیس بوکان در یک کنفرانس خبری گفت:‌‌ چهار متهم اصلی این کودک آزاری دستگیر شده‌اند. به گفته آقای بهاری پدر نیان که از مادرش جدا شده است، با زنی رابطه «ناسالم»‌ داشته است. برادر این زن که متهم ردیف اول این ماجرا است، پس از دستگیری اعتراف کرده است که به نیان تجاوز کرده است. ‌

به گفته فرمانده پلیس بوکان این مرد ۱۹ ساله در اعترافاتش گفته است که چهار یا پنج ماه به خانه نیان رفت و آمد داشته و «با این دختر ارتباط داشته است و کودک‌آزاری هم در همین راستا بوده.»

به گفته آقای بهاری پدر نیان از این ماجرا اطلاعی نداشته است. ‌‌

آقای بهاری درباره انگیزه شخص متجاوز توضیحی نداد اما از صحبت‌های او چنین به نظر می‌رسد که تجاوز به نیان یک بار نبوده و از چهار یا پنج ماه گذشته شروع شده است. این ادعایی است که یک منبع آگاه در گفتگو با بی‌بی‌سی فارسی تایید کرد. ‌

بعضی از رسانه‌ها در ایران گزارش داده‌اند وقتی پزشکان با دیدن وضعیت نیان به پدر و دو زنی (زنی که با پدر نیان رابطه داشته و مادرش) که همراه او بوده مشکوک می‌شوند، پلیس را خبر می‌کنند.

بر اساس این گزارش‌ها «دو زن از بیمارستان فرار می‌کنند و لحظه‌ای که پدر نیان هم می‌خواسته فرار کند حراست بیمارستان جلوی او را می‌گیرد اما او در آخرین لحظه موبایلش را به طرف زن‌ها که در حال خروج بودند پرتاب می‌کند.»‌‌

در نهایت اول پدر دستگیر می‌شود و زنی که با او رابطه داشته، مادر آن زن و برادرش بعدتر بازداشت می‌شوند . پلیس بوکان جزئیاتی از آنچه که در بیمارستان رخ داده و نحوه دستگیری‌ها و شواهد و مدارک ارتکاب جرم منتشر نکرده است.

آنچه خاله نیان بر پیکر خواهرزاده‌اش در بیمارستان دید

این منبع آگاه از قول خاله نیان به بی‌بی‌سی فارسی گفت: «یکی از همسایه‌ها می‌بینند که پدر و زنی همراه او نیان را سوار آمبولانس کرده‌اند. آنها سریعا به مادر نیان خبر می‌دهند. مادر که در یکی از شهرستان‌های نزدیک بوکان زندگی می‌کرده از خواهرش که ساکن بوکان بوده خواهش می‌کند که تا او می‌رسد سریع به بیمارستان برود. اما هنگامی که خاله به بیمارستان شهید قلی‌پور می‌رود به او خبر می‌دهند که نیان در اثر تجاوز دچار خونریزی شدید شده است و هوشیاری ندارد.» ‌

خاله نیان توصیفی تکان‌دهنده از آنچه که در بیمارستان می‌بیند، می‌دهد:« آثار قاشق داغ شده در جاهای مختلف بدن بی‌جان نیان را دیده است.

گاهی سوختگی در حدی بوده که گوشت از تنش جدا شده بوده. ناخن‌هایش کشیده شده بود. معلوم بوده که موهایش را تراشیده بودند چون به طور نامرتب رشد کرده بود. صورتش ورم کرده بود و کبودی در سرتاسر بدنش پیدا بوده است. پزشکان گفته بودند که ۲۸ قرص بیهوشی در معده او پیدا شده که موجب شده است تنها ۴ درصد کلیه او کار کند.»

به گفته خالیه نیان پزشک به او در بیمارستان می‌گوید «بر اثر تجاوز به نیان رحم او خونریزی کرده است.»

در نهایت نیان به اورژانس بیمارستان ارومیه منتقل می‌شود و در اثر «شدت خونریزی و از کار افتادگی کلیه» می‌میرد.

«مادر نیان حکم جلب شوهرش را داشت اما نیروی انتظامی همکاری نمی‌کرد»

این منبع آگاه از قول خاله نیان درباره آنچه که اتفاق افتاده است به بی‌بی‌سی فارسی گفت که مادر نیان سه سال بود در کشاکش طلاق بوده است. اما هنوز طلاق انجام نگرفته است چون پدر نیان مادرش را طلاق نمی‌داد. به گفته این منبع پدر نیان که ۱۵ سال از همسرش بزرگتر بوده، «همیشه او را کتک می‌زده، شکنجه می‌کرده، بدنش را می‌سوزانده و به او خیانت می‌کرده است.» ‌ ‌

در نهایت سه سال و نیم پیش پدر نیان همسرش را بعد از اینکه «کتک می‌زند و با چاقو زخمی می‌کند، با بدنی خونی» جلوی در خانه پدر زنش رها می‌کند و می‌گوید دیگر دختر شما را نمی‌خواهم. ‌

او نیان را پیش خودش نگه می‌دارد. در این مدت مادر نیان به هر دری می‌زند که اجازه دیدار با فرزندش را بگیرد. در نهایت دادگاه حکم می‌دهد که مادر نیان باید در نگهداری از او سهیم باشد و پدر نیان باید اجازه دیدار با او را بدهد. ‌

اما به گفته خاله نیان در ۱۶ ماه گذشته پدر نیان نه جواب در خانه را می‌دهد، نه زنگ تلفن را . مادر نیان از دیدار با دخترش محروم بوده و نمی‌توانسته خبری از او بگیرد. به گفته خاله نیان، مادر نیان متوجه می‌شود که دخترش حتی در مدرسه هم ثبت نام نشده است. آنها حالا می‌گویند دلیل اینکه پدر نیان او را از جامعه و خانواده دور نگه داشته است «شکنجه‌هایی بوده که بر سرش می‌آورد.»‌

‌به گفته خاله نیان، پس از دوندگی فراوان، مادر موفق می‌شود از دادگاه حکم جلب شوهرش را بگیرد. اما ماموران نیروی انتظامی همکاری نمی‌کنند و به مادر نیان می‌گویند که «شما دخترت را اول پیدا کن، بعد ما می‌آییم حکم جلب پدرش را اجرا می‌کنیم. ‌ما که نمی‌توانیم دخترت را پیدا کنیم.» ‌‌‌‌‌خاله نیان تعریف می‌کند خودش با خواهرش در کلانتری بوده و هر چه مادر التماس می‌کند که من قدرت و توانایی لازم را ندارم و شما این کار را کنید اما ماموران اقدامی نمی‌کنند. ‌

این منبع آگاه عکسی را از یک حکم قضایی در اختیار بی‌بی‌سی فارسی قرار داده است که خطاب به کلانتری نوشته است که برای اجرای حکم قضایی اقدام کند. در این حکم پدر نیان مکلف شده است که موجبات ملاقات نیان با مادرش را برقرار کند و او را هر هفته از ساعت ۱۲ پنج‌شنبه تا ساعت ۶ عصر جمعه در اختیار مادرش قرار دهد.

خاله نیان می‌گوید خانواده آنها معتقدند که «پدر نیان مقصر است و مسئولیت این شکنجه و آنچه که بر سر این دختر شش ساله آمده است با او است.»

مادر نیان نیزدر ویدیویی پس از مرگ دخترش می‌گوید: «مسئول مستقیم همه اتفاقاتی که برای نیان، افتاده، پدرش است.»

در ویدیوی دیگر مادر بزرگ مادری نیان می‌گوید:‌ در آگاهی به او گفته‌اند که به نوه‌اش هم تجاوز شده هم او را داغ کرده‌اند. مادر بزرگ نیان می‌گوید که «دامادش به نیان ۲۸ قرص داده بود» که موجب از کار افتادن کلیه‌اش شده است.

مادر بزرگ او می‌گوید « چطور این جنایت را ببخشم. چه قانونی این را قبول می‌کند که پدر نیان این بچه را از ما پنهان کند و نگذارد ببینیمش. مدرسه ثبت‌نامش نکرد، بیمه‌‌اش نکرد و شکنجه‌اش کرد. ما حکم دادگاه داشتیم که بچه را ازش بگیریم ولی از ما قایمش کرده بود.»‌‌

اما فرمانده پلیس بوکان در کنفرانس خبری گفته است که پدر نیان از این ماجرا بی‌خبر بوده است. ‌‌‌‌

گزارشی از پزشکی قانونی درباره شکنجه و آسیب‌هایی که بر بدن نیان وارد شده، منتشر نشده است و پلیس هم جزئیاتی از آنچه که بر سر نیان آمده است، منتشر نکرده. ‌

«باید بستری را تغییر داد که چنین اتفاقاتی در آن رخ می‌دهد»

حسین رئیسی، وکیل و نویسنده دو کتاب «عدالت برای کودکان» و «حقوق کودک» به بی‌بی‌سی فارسی گفت:«در اصلاحیه ۱۳۹۹ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان قوانینی وجود دارد که اگر به اجرا در آید، می‌توان جلوی بسیاری از این اتفاقات هولناک مانند آنچه که برای نیان رخ داد، را گرفت.»

آقای رئیسی می‌گوید: « قوانین در ایران در رابطه با مصلحت کودک تغییرات مثبتی کرده است. اما مشکل آنجاست که در جامعه درباره این قوانین آموزشی وجود ندارد و افراد جامعه از حقوق خود و کودکان اطلاعی ندارند.» ‌

آقای رئیسی معتقد است که «باید جامعه آموزش ببیند. آموزش و پرورش و صدا و سیما باید در آموزش جامعه نقش فعالی داشته باشند. اگر جامعه به حقوق خود آگاه نباشد، وجود قوانین مثبت به تنهایی کافی نیست.»

این وکیل دادگستری که سال‌ها در زمینه حقوق کودک در ایران کار کرده است، به نقش ان‌جی‌او‌ها و فعالین حقوق کودک برای آگاه‌سازی جامعه اشاره می‌کند و می‌گوید «باید نهادهای مدنی را توانمند کرد تا به زنان و کودکان درباره حقوق‌شان آموزش دهند.» ‌

حامد فرمند، فعال حقوق کودک به ویژه کودکانی با والدین زندانی، به بی‌بی‌سی فارسی گفت «نباید به آنچه که بر سر نیان آمده است، یه عنوان یک تک رخداد نگاه کنیم. باید آن را در بستری ببینیم که این وضع را برای نیان و کودکان دیگر میسر می‌سازد.»

او این بستر را «تفکر و قوانین مردسالار حاکم بر جامعه، زن‌ستیزی و فرهنگ غیر حامی کودکان» توصیف می‌کند؛ بستری که «مصلحت کودک در آن اولویت نیست.» ‌

آقای فرمند می‌گوید در چنین بستری حتی اگر قوانینی به نفع مصلحت کودک تنظیم شود، به اجرا در نمی‌آید چون اراده‌ای برای به انجام رساندنش نیست‌.

آقای فرمند نیز معتقد است با اصلاحیه ۱۳۹۹ قوانین در جهت حمایت از کودکان پیشرفت داشته است. او می‌گوید: «بر اساس این قوانین شکایت از کودک‌آزاری نیاز به شاکی خصوصی ندارد و همه افراد جامعه و خانواده می‌توانند شاکی باشند. اما جامعه از این موضوع اطلاعی ندارد.»

آقای فرمند می‌گوید: « باید نگاه را از یک پرونده خاص به بستری جلب کرد که این اتفاقات در آن رخ می‌دهد. باید این بستر را تغییر داد.»

اصلاحیه ۱۳۹۹ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان

اصلاحیه قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب ۱۳۸۱، در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ پس از ده سال رفت و آمد بین دولت، مجلس و شورای نگهبان در مجلس تصویب شد، هشت روز بعد به تایید شورای نگهبان رسید؛ درست در روزی که سر رومینا اشرفی، دختر ۱۳ ساله ، به دست پدرش بریده شد. ‌

آن زمان بسیاری معتقد بودند اگر این قانون زودتر تصویب می‌شد و به اجرا گذاشته می‌شد، شاید از قتل هولناک رومینا رخ نمی‌داد. ‌‌‌اما اکنون که چهار سال از تصویب این قانون می‌گذرد، نیان نیز مورد آزار و تجاوز قرار گرفت و کشته شد.‌

در صورتی که اگر نهادهای مختلف بر اساس این قانون به وظایف خود عمل می‌کردند، شاید جلوی این فاجعه گرفته می‌شد.

ماجرای قتل رومینا واکنش‌های بسیاری به دنبال داشت و جامعه را خشمگین کرد. ‌

او به علت مخالفت خانواده‌اش با ازدواجش به همراه دوست پسرش از خانه فرار کرد، پس از آنکه پلیس او را دستگیر کرد تحویل خانواده‌اش داد و پدرش سر او را برید. بر اساس گزارش‌ها رومینا پس از دستگیری از ترس جانش نمی‌خواسته به خانه بازگردد اما پلیس او را تحویل پدرش داده بود. ‌ ‌

در اصلاحیه ۱۳۹۹ تمهیداتی برای جلوگیری از این اتفاق پیش‌بینی شده است. بازپرس پرونده رومینا بر اساس این اصلاحیه از طرف قانون مکلف می‌شود که از کودک «در معرض خطر» محافظت کند و به جای تحویل او به پدرش که کودک را در معرض خطر می‌گذارد باید او را تحویل نهادهای مسئول همچون بهزیستی می‌داد. ‌‌

فعالان حقوق کودک معتقدند مواردی که درباره پیشگیری از وقوع جرم علیه کودکان در این اصلاحیه آمده است، از تغییرات مثبتی است که در زمینه حمایت از حقوق کودکان ایجاد شده است. وکلا معتقدند که اگر این قانون اجرا شود از وقوع بسیاری از کودک‌آزاری‌ها و قتل‌های کودکان پیشگیری می‌شود.

در فصل دوم، ماده ۴ آمده است که «به منظور پیشگیری از بزه دیدگی اطفال و نوجوانان در معرض خطر شدید و قریب الوقوع و یا جلوگیری از ورود آسیب بیشتربه آنان سیستم قضایی باید فوری مداخله کند.»‌

در ماده ۶ نیز برای دستگاه‌ها و نهادهای مختلف نیز وظایفی در راستای تحقق این قانون تعیین شده است از جمله برای بهزیستی، نیروی انتظامی، وزارت کشور، وزارت آموزش و پرورش و وزارت بهداشت. این نهادها موظف شده‌اند که با هم همکاری کنند و قوه قضاییه باید به منظور ایجاد همکاری با سایر نهادها دفاتری در استان‌ها و شهرستان‌ها تشکیل می‌دهد. ‌‌‌‌

مثلا وزارت کشور از طریق سازمان ثبت احوال موظف شده است که «هر سال حداقل سه ماه پیش از آغاز سال تحصیلی جدید اسامی و نشانی اطفال ونوجوانان ایرانی و غیرایرانی را که به سن قانونی تحصیل رسیده اند، به تفکیک مناطق به آموزش و پرورش اعلام کند.‌»‌

وزارت آموزش و پرورش هم موظف شده است که «موارد عدم ثبت نام و موارد مشکوک به ترک تحصیل اطفال و نوجوانان تا پایان دوره متوسطه را به سازمان بهزیستی کشور و یا دفتر حمایت از اطفال و نوجوانان قوه قضائیه جهت انجام اقدامات لازم اعلام کند.»‌

سازمان بهزیستی نیز مکلف شده است که به شناسایی، پذیرش، حمایت، نگهداری و توانمندسازی اطفال ونوجوانان در معرض خطر اقدام کند و «اقدامات لازم را برای افزایش آگاهی‌های مردم در این زمنیه انجام دهد.»‌

نیروی انتظامی نیز مکلف شده است که کودکان در«وضعیت مخاطره‌آمیز» را که در حین انجام وظیفه با آنها مواجه می‌شود، به سازمان بهزیستی با هماهنگی مراجع قضایی معرفی کند و با مددکاران اجتماعی همکاری کند. نیروی انتظامی همچنین مکلف شده است که «وضعیت‌های مخاطره‌آمیز و جرائم علیه اطفال و نوجوانان بزه‌دیده را حسب مورد به مراجع ذیصلاح قضائی و سازمان بهزیستی کشور گزارش نمایند.»‌

در این قانون صدا و سیما نیز مکلف شده است که در زمینه اطلاع‌رسانی درباره حقوق کودک و نوجوانان و آموزش در رابطه با این قانون با «با تولید و پخش برنامه‌های منظم» آموزشی اقدام کند. ‌

در این قانون همچنین آمده است که تمام جرائم مربوط به کودک‌آزاری و در معرض خطر بودن کودکان «جنبه عمومی داشته و بدون شکایت شاکی خصوصی قابل تعقیب می‌باشد و در صورت گذشت شاکی خصوصی تعقیب موقوف نخواهد شد.»‌‌‌‌‌ به این ترتیب حتی یک فرد غریبه نیز می‌تواند با مشاهده کودک‌آزاری یا آگاهی از وضعیت کودکی که «در معرض خطر» است، به مراجع قضایی شکایت کند.

نهادهای مختلف چه فرصت‌هایی را برای شناسایی در خطر بودن نیان از دست دادند؟

اساس روایت خاله و گفته‌های مادر و مادربزرگ نیان، این سوال مطرح می‌شود که چرا مقام قضایی که با پرونده طلاق مادر سر و کار داشت با توجه به ادعای مادر در باره کتک خوردن، چاقو خوردن، داغ شدن و شکنجه از سوی همسرش،‌ بر اساس این قانون (ماده چهار،‌ بند الف) نیان را به عنوان یک کودک «در معرض خطر» شناسایی نکرد و به دفتر حمایت از اطفال و نوجوانان قوه قضاییه یا سازمان بهزیستی ارجاع نداد؟ ‌‌

به جز این بند، در ماده ۶، بند ب همین قانون فرماندهی انتظامی مکلف شده است که در برخورد با مادر نیان و آگاهی از نگرانی‌های او و بی‌خبری‌اش از وضعیت فرزندش و ادعای خشونت پدر، «نیان» را به عنوان کودک در معرض خطر شناسایی کند، به ویژه که مادر حکم قضایی را به نیروی انتظامی برد و مشخص نیست چه اقدامی در این زمینه شد.

بند ت همین ماده به وزارت کشور اختیار می‌داد از طریق سازمان ثبت احوال نام نیان را به عنوان کسی که به سن قانونی تحصیل رسیده است، به آموزش و پرورش معرفی کند و بند چ هم از آموزش و پرورش می‌خواهد عدم ثبت نام نیان را به سازمان بهزیستی و دفتر حمایت از اطفال و نوجوانان معرفی کند.

سوال‌های دیگری نیز درباره میزان اطلاع مادر نیان از حقوق فرزندش، شناسایی او به عنوان «کودک در معرض خطر»، وظایف نهادها در قبال او و همین طور سهم صدا و سیما و سازمان بهزیستی در زمینه آگاهی‌رسانی حقوق کودک پیش می‌آید.

‌‌پاسخ به این سوال‌ها و بررسی دقیق اینکه چرا قانون حمایت از اطفال و نوجوانان با وجود آن که پنج سال از تصویب آن گذشته است هنوز اجرا نمی‌شود، شاید راهی را باز کند که به رنج کمتر کودکان در معرض خطر و کودکان آسیب‌دیده در ایران منتهی شود.






نظر شما درباره این مقاله:







برای بدرقه یک زندانی، چه می‌برند؟ / رحیم قمیشی
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 25.01.2025, 18:25

برای بدرقه یک زندانی، چه می‌برند؟ / رحیم قمیشی







نظر شما درباره این مقاله:







ناصر هادیان به یورونیوز: ترامپ با ایران توافق می‌کند
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - Friday 31 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 25.01.2025, 18:05

ناصر هادیان به یورونیوز: ترامپ با ایران توافق می‌کند


دومین دورۀ ریاست جمهوری دونالد ترامپ در حالی آغاز شده است که مسئلۀ ایران یکی از مهم‌ترین مسائل پیش روی دولت اوست.

در شرایطی که مسعود پزشکیان صریحا از آمادگی ایران برای مذاکره با دولت ترامپ خبر داده و جمهوری اسلامی پیام‌هایی به ترامپ فرستاده است برای آغاز مذاکره و رسیدن به یک توافق هسته‌ای جدید، گروهی از تندروها در داخل ایران مطابق معمول به شدت با هر گونه مذاکره و توافق با ایالات متحدۀ آمریکا مخالفند.

در ایالات متحده نیز چهره‌های تندروی حامی ترامپ، رغبتی به مذاکرات احتمالی ایران و آمریکا ندارند و شانس توافق با ایران را بسیار ناچیز می‌دانند. ترامپ آشکارا ترجیح می‌دهد مسئلۀ فعالیت هسته‌ای ایران را بدون توسل به اقدام نظامی حل کند، ولی احتمال حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران را نیز رد نکرده است. بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی نیز، بویژه در بین مردم عادی، امیدوارند ترامپ در کنار نتانیاهو بایستد و جنگی را آغاز کند که به سقوط حکومت ایران منتهی شود.

متن زیر گفت‌وگوی یورونیوز است با دکتر ناصر هادیان، استاد سرشناس علوم سیاسی و روابط بین‌الملل، دربارۀ چند و چون تعامل جمهوری اسلامی و دولت دوم ترامپ. آقای هادیان از سال ۱۳۷۰ تا ۱۴۰۱ در دانشگاه تهران تدریس می‌کرد و در دولت روحانی یکی از مشاوران ارشد دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بود.

* یورونیوز: به نظر شما، جمهوری اسلامی این بار چه سیاستی را در برابر دولت ترامپ در پیش می‌گیرد؟ وارد مذاکراتی کشدار می‌شود یا به توافقی بزرگ تن می‌دهد تا موجودیتش به خطر نیفتد یا اینکه همان سیاست «نه مذاکره نه جنگ» را دنبال می‌کند؟

هادیان: به نظر می‌آید که دو طرف علاقه‌مند به مذاکره‌اند. مسئله این نیست که مذاکره کشدار می‌شود یا نه. بحث بر سر این است که مذاکره چقدر جامع باشد. یعنی دستور مذاکره فقط شامل فعالیت هسته‌ای ایران باشد یا موارد دیگر را هم در بر بگیرد؟ پیشنهاد من مذاکرۀ جامع است و فکر می‌کنم که الان شانس تعامل همه‌جانبه بیشتر شده است. مهم‌ترین مورد، مسائل منطقه بود. بحث‌های مربوط به موشک و حقوق بشر، ثانوی بودند. موشک یک سلاح متعارف است و مذاکره راجع به سلاح‌های متعارف، ماهیت منطقه‌ای دارد. در منطقه، یکی موشک‌های قوی‌تری دارد، آن یکی هواپیماهای قوی‌تری دارد. بحث بر سر این موضوع، یک بحث منطقه‌ای است.

* ولی ظاهرا ترامپ می‌خواهد موشک‌های بالستیک ایران هم موضوع مذاکرات باشد.

از حرف تا عمل راه بسیار است. مذاکره بر سر موشک باید مذاکره‌ای منطقه‌ای باشد. الان نقطۀ قوت ایران موشک است، نقطۀ قوت برخی کشورهای منطقه هم هواپیماهای نظامی‌شان است. اسرائیل هم نمی‌خواهد موشک موضوع مذاکرات منطقه‌ای شود چون خود اسرائیل هم از این حیث مزیت دارد.

* منظورتان از مذاکرۀ منطقه‌ای چیست؟

یعنی همۀ کشورهای منطقه راجع به این موضوع مذاکره کنند. چون موشک یک سلاح متعارف است و به همین دلیل مسئله‌ای جهانی نیست. موشک فرقی با هواپیما ندارد. بنابراین، با توجه به اینکه بحث حقوق بشر در ایران برای آمریکا جدی نیست، دو موضوع دیگر باقی می‌ماند. یکی فعالیت هسته‌ای ایران، دیگری سیاست منطقه‌ای ایران. اینکه فعالیت هسته‌ای ایران باید موضوع مذاکرات ایران و آمریکا باشد، مورد اجماع است و کسی مخالف آن نیست. اما اختلاف بر سر سیاست منطقه‌ای ایران تا حدی حل شده است. یعنی نقش ایران در منطقه کاهش پیدا کرده. در بحث سیاست منطقه‌ای ایران، الان یمن و عراق اهمیت دارند. به نظر می‌رسد ایران و عربستان می‌توانند مسئلۀ یمن را با هماهنگی به نحوی حل کنند. عراق برای ما بی‌نهایت مهم است. یمن اصلا اهمیت عراق را ندارد برای جمهوری اسلامی. تزلزل و بحران در عراق یعنی سرریز ناامنی در ایران. پس ایران ذی‌نفع است که عراق باثبات باشد. این نفع مهم است و آمریکا هم اتفاقا چنین نفعی دارد. دولت کنونی عراق و آقای سیستانی هم خواستار ثبات عراق‌اند. پس سر عراق هم دعوای چندانی نیست. سوریه هم که عمق استراتژیک ما بود، تمام شده است. ما دیگر آن عمق استراتژیک را نداریم. الان دیگر از حماس هم چیزی باقی نمانده است. «محور مقاومت» با «مقاومت» دو چیزند. محور مقاومت چیزی بود که ما در آن خیلی نقش داشتیم و یک فاکتور بازدارندگی برای ما داشت و یک امر سیاسی-نظامی-امنیتی بود. اما مقاومت هر جایی که زور و ظلم باشد، هست. پس مقاومت وجود خواهد داشت ولی محور مقاومت از بین رفته یا اینکه قدرتش به شدت کاهش پیدا کرده. در محور مقاومت، لبنان برای ایران از هر جای دیگری مهم‌تر بود. سوریه ارزش ابزاری داشت نه ارزش ذاتی. اما عراق و لبنان برای ما ارزش ذاتی دارند. سوریه مسیری بود برای دسترسی ما به لبنان. الان این مسیر برای ما از بین رفته. قدرت حزب‌الله هم کاهش پیدا کرده و باید دربارۀ آینده‌اش تصمیم بگیرد که می‌خواهد صرفا یک نیروی سیاسی قوی در لبنان باشد یا نه. در غزه و کرانۀ باختری هم مقاومت حتما ادامه خواهد داشت، اما اینکه این مقاومت بخشی از یک محور مقاومت مرتبط با ایران باشد، به شدت کمتر از گذشته خواهد بود. این کاهش همین الان هم به چشم می‌خورد آن‌جا. بنابراین در مذاکرات ایران و آمریکا جای دعوای چندانی بر سر مسائل منطقه نیست. آنچه باقی می‌ماند، مسئلۀ هسته‌ای است. مسئلۀ هسته‌ای یک بخش تکنیکال دارد که پرداختن به آن خارج از حوصلۀ خوانندۀ شماست ولی نکتۀ مهمش آن چیزی است که به آن می‌گویند detection. یعنی اگر شما خواستید تقلب کنید، ما بفهمیم. مانیتورینگ و نظامات راستی‌آزمایی و manage access و ... همه متعلق به همین قسمت detection است. این‌جا دعوایی نداریم که. همۀ این‌ها دوباره می‌تواند برقرار شود.

* به نظر شما، دولت ترامپ به چنین چیزی راضی است؟ ظاهرا ترامپ و اطرافیانش می‌خواهند جمهوری اسلامی برنامۀ هسته‌ای‌اش را کلاً جمع کند.

نه، این یک شعار یا موضع مذاکراتی است. موضع اعمالی چیز دیگری خواهد بود. ضمن اینکه ترامپ صریحا اعلام کرده ایران حق ساختن بمب هسته‌ای ندارد. چیزی بیشتر از این نگفته. در بحث detection ایران حتی ممکن است امتیازات بیشتری نسبت به آنچه در برجام آمده، به طرف مقابل بدهد. مثلا دو تا manage access بیشتر. آنچه باقی می‌ماند، مسئلۀ break out یا گریز هسته‌ای است. break out تابعی است از چهار تا فاکتور: تعداد سانتریفیوژ، نوع سانتریفیوژ، میزان خلوص، میزان انباشت. قبلا یکسال زمان لازم بود برای تولید اورانیوم کافی برای ساختن بمب هسته‌ای. این البته زمان لازم برای داشتن مواد کافی برای ساختن بمب بود. حالا اینکه بین داشتن مواد کافی تا ساختن بمب چقدر فاصلۀ زمانی وجود دارد، موضوعی است که نظرات مختلفی دربارۀ آن مطرح شده. یکی می‌گوید دو سال، یکی می‌گوید هشت ماه، دیگران هم نظرات دیگری دارند. ولی آمریکایی‌ها می‌گفتند آنچه قابل اندازه‌گیری است، میزان مواد کافی برای ساخت سلاح هسته‌ای است؛ بنابراین نظارت ما بر فعالیت هسته‌ای شما باید چنان باشد که اگر شما تقلب کردید و به مواد کافی برای ساخت بمب دست پیدا کردید، ما فرصتی یکساله برای عکس‌العمل داشته باشیم. لذا بحث گریز هسته‌ای مهم بود و هنوز اختلاف‌ها در این خصوص پابرجاست. الان آن فرصت یک سالۀ مد نظر آمریکایی‌ها دیگر ممکن نیست. به نظرم می‌توان آن را به هشت یا هفت ماه ارتقا داد. یعنی اگر ما الان همۀ اورانیوم انباشت‌شده‌مان را تحویل بدهیم و فقط همین ۳۰۰ کیلو اورانیوم مندرج در برجام را نگه داریم، احتمالا این فرصت هفت هشت ماهه در اختیار آمریکایی‌ها قرار خواهد گرفت. البته آمریکا تغییرات دیگری را هم مطالبه خواهد کرد که ایران آن‌ها را به راحتی نمی‌پذیرد ولی حاضر است در این زمینه تعاملات و توافقاتی با طرف مقابل داشته باشد. مثلا در زمینۀ نوع سانتریفیوژها و بندهای غروب که تاریخ آن اکتبر ۲۰۲۵ است. یعنی توافق جدیدی در خصوص تاریخ‌های درج شده در توافق هسته‌ای لازم است.

* یعنی در واقع یک برجام جدید لازم است.

بله، توافق جدیدی لازم است و فقط چارچوب برجام می‌تواند به درد ما بخورد.

* برجام جدید چیزی بود که دولت بایدن آن را می‌خواست. به نظرتان ترامپ هم خواستار چنین چیزی خواهد بود؟

ترامپ ممکن است حتی بیشتر از اوباما امتیاز بدهد. او فقط می‌خواهد توافقی در دولت خودش شکل بگیرد. احتمالا اسم خودش را هم بر توافق جدید می‌گذارد. او می‌خواهد بگوید این توافق کار من است و خیلی بهتر از توافق قبلی است. مثل کاری که در سال ۲۰۱۷ با قرارداد نفتا بین آمریکا و مکزیک و کانادا انجام داد و در سال ۲۰۱۸ قراردادی جدید جانشین آن شد.

* توافق هسته‌ای جدید با آمریکا، احتمالا زمان‌بر است چون که جمهوری اسلامی باید کوتاه بیاید و برای این کار هم ابتدا باید نیروهای تندروی خودش را آماده و قانع کند. به نظرتان ترامپ چقدر صبر می‌کند برای انعقاد چنین توافقی؟

نه، اصلا مثل قبل زمان نمی‌برد؛ چون ساختار توافق موجود است.

* سؤالم دقیقا این است که به نظرتان ترامپ چقدر برای رسیدن به چنین توافقی وقت می‌گذارد تا کار به حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران نکشد؟

هر چقدر لازم باشد. ما باید شعارها را بگذاریم کنار. چه شعارهای ایران چه شعارهای آمریکا. حمله به تاسیسات هسته‌ای شوخی نیست. همین طور بستن تنگۀ هرمز. روی هوا شعار دادن با نگاه کردن به فکت‌های روی زمین، فرق دارد. بالاخره فراموش نباید کرد که ما ۲۰۰ تا موشک به سمت اسرائیل فرستادیم و ۳۸ تا از آن موشک‌ها به خاک اسرائیل اصابت کردند؛ آن هم با عبور از آسمانی که به شدت تحت حفاظت بود. حالا حساب کن ۳۰۰ تا موشک روانۀ مرکز تل‌آویو شود. و یا کلی پایگاه نظامی آمریکا در این منطقه هست. ما قبلا می‌خواستیم بازدارندگی ایجاد کنیم علیه اسرائیل، به منظور ایجاد بازدارندگی علیه آمریکا. حالا وضع برعکس شده. زدن پایگاه‌های نظامی آمریکا به مراتب راحت‌تر از زدن اسرائیل است. فراموش نکن دفعۀ قبل علی‌رغم همۀ تهدیدات آمریکا، ما عین‌الاسد را زدیم. آن حملۀ ما به لحاظ استراتژیک، بازدارندگی ما را restore کرد. همان طور که زدن سردار سلیمانی، بازدارندگی آمریکا را restore کرد.

* ولی ظاهرا در حملۀ اخیر اسرائیل، پدافند هوایی ایران آسیب جدی دیده و آسیب‌پذیری جمهوری اسلامی در یک زد و خورد متقابل افزایش یافته. بنابراین حکومت ایران ناچار است زودتر توافق کند تا با این پدافند هوایی ضعیف‌شده، درگیر یک جنگ هوایی نشود.

دو طرف مشکلات خودشان را دارند. یعنی این طور نیست که آمریکا بگوید تصمیم گرفته‌ایم بیاییم بزنیم! سری قبل، ترامپ آن همه هارت و پورت کرد که ما ۵۲ سایت تاریخی ایران را می‌زنیم، ایران هم عربستان را زد. ترامپ چه کار کرد؟ آن‌ها حرف‌های زیادی می‌زنند. مثل ما. ولی از حرف تا عمل راه زیادی است. اگر جنگ شود، آن‌ها ما را درب و داغون می‌کنند، ولی خودشان هم درب و داغون می‌شوند. البته خسارت آن‌ها حتما کمتر خواهد بود ولی کل منطقه به هم می‌ریزد. این طور نیست که ما فقط با آن‌ها بجنگیم. پس دو طرف، یعنی ایران و آمریکا، علیرغم شعارهایی که می‌دهند، به این جمع‌بندی می‌رسند که به نفعشان است توافق کنند. حالا رسیدن به این توافق ممکن است شش ماه یا یکسال یا دو سال طول بکشد. ولی تا زمانی که هر دو طرف احساس کنند که امور تحت کنترل است و پیشرفت در مذاکرات دارد حاصل می‌شود، به مذاکره ادامه می‌دهند. زمان خاصی برای پایان مذاکرات نمی‌توان تعیین کرد که مثلا بگوییم مذاکرات حداکثر ظرف شش ماه باید تمام شود.

* ولی از سخنان وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی ترامپ این طور برنمی‌آید که دولت ترامپ قرار است وقت زیادی صرف مذاکره با جمهوری اسلامی بکند.

این موضوع اصلا به این افراد ربطی ندارد. اصل تصمیم در این داستان با خود ترامپ است. روبیو یک فرد به شدت تندرو بود ولی اخیرا موضعش نرم شد و تلویحا اعلام آمادگی کرد برای مذاکره با ایران. برای اینکه ترامپ به او ندا را داده‌ است که آن قدر تند نرو که برنامه‌های احتمالی من در قبال ایران به هم بخورد. اگر قرار باشد به حرف‌های روبیو و مایک والتز و پیت هگزت توجه کنیم، باید گفت که مذاکرۀ ایران و آمریکا ناممکن است. اما ترامپ تمایلات ضد جنگ دارد و جنگ را به نفع خودش نمی‌داند و فکر می‌کند اگر مسئلۀ ایران را حل کند، مسئله‌ای که ۴۶ سال است هیچ رئیس جمهوری در آمریکا نتوانسته آن را حل کند، می‌تواند جایزۀ صلح نوبل را بگیرد و ضمنا یک بازار بکر تقریبا ۹۰۰ میلیارد دلاری جلویش باز می‌شود. او با خودش می‌گوید چرا این بازار را اروپایی‌ها و روس‌ها و چینی‌ها بگیرند. بیزینس‌من است دیگر. الان هم که تنش به تن ایلان ماسک خورده و ماسک هم با ایروانی مذاکره کرد و دنبال جنگ نیست. درست است که وزارت خارجۀ آمریکا مذاکرات را انجام خواهد داد ولی سر بزنگاه‌ها، آن‌جایی که ترامپ باید دخالت کند، دخالت می‌کند.

* به نظرتان روبیو چه فرقی با پمپئو دارد؟

هیچی. هر دو تندرو هستند. روبیو در این دولت در مجموع همان نقشی را بازی می‌کند که پمپئو در دولت قبلی ترامپ بازی می‌کرد. اما ویتکاف تا حدی با کوشنر فرق دارد.

* حرف‌های شما دال بر این نیست که طرفداران ایرانی ترامپ سرخورده می‌شوند؟

طرفداران ترامپ در داخل ایران، سیاسی نیستند. اپوزیسیون برانداز خارج کشور یک مشت متوهم‌اند. این‌ها را اصلا نباید جدی گرفت. مگر ترامپ صریحا نگفت من دنبال تغییر رژیم ایران نیستم؟ ما برای تحلیل رفتار ترامپ بیشتر به روانشناسی نیاز داریم تا بحث‌های سیاسی. او در پی کسب اعتبار تاریخی است و کسب جایزۀ نوبل هم برایش اهمیت دارد. می‌خواهد بگوید دیگران نتوانستند و من توانستم. البته این یک احتمال است و احتمالات دیگری هم وجود دارد.

* ولی شما این را احتمال غالب می‌دانید.

بله. اما یک طرف داستان هم ما هستیم. این‌جا هم دعوا و مرافعه است. مسئله این است که حکومت ایران این فرصت را در اختیار ترامپ بگذارد. اگر قرار باشد دائم بگویند ترامپ قاتل شهید سلیمانی است و به همین دلیل از مذاکره با او اجتناب کنند، در واقع فرصت لازم را به ترامپ نداده‌ایم و داستان به نحو دیگری پیش خواهد رفت. مثلا تحریم‌ها تشدید شوند و نهایتا ما سلاح هسته‌ای بسازیم یا اینکه کار به جنگ بکشد. ولی من احتمال غالب را مذاکرۀ دو طرف و پرهیز ترامپ از جنگ و تلاش برای تغییر رژیم می‌دانم.

* آیا سخنان اخیر آقای خامنه‌ای، به مواضع جلیلی نزدیک‌تر نبود تا مواضع پزشکیان؟

ایشان باید موضع تند اختیار کند تا دست مذاکره‌کنندگان ایرانی در مذاکرات قوی باشد. ولی آن طرف داستان را هم باید دید. بدون حمایت آقای خامنه‌ای، امکان نداشت که برجام امضا شود. ایشان خط به خط برجام را خوانده بود و با آن موافق بود.

* آقای حسین شریعتمداری پنج سال قبل به یورونیوز گفت موقع امضای برجام نیامدند به رهبری بگویند ما داریم برجام را امضا می‌کنیم.

نخیر، من این حرف را اصلا قبول ندارم. آقای خامنه‌ای ویرگول به ویرگول و نقطه به نقطۀ برجام را خوانده بودند. 

* منظور آقای شریعتمداری ظاهرا این بود که آقای ظریف قبل از امضای برجام در وین، باید به آقای خامنه‌ای تلفن می‌زد و می‌گفت: «من دارم می‌روم برجام را امضا کنم، اگر شما موافقید، امضایش کنم» ولی تلفن نکرده است.

من باور خودم را گفتم. رهبری از کلمه به کلمۀ برجام مطلع بود و تایید کرد.

* این حرف شما تحلیل است یا خبر؟

حالا این حرف را از من بپذیر. من ظریف را می‌شناسم. او آدمی نیست که بدون موافقت رهبری چنین کاری بکند.

* یعنی شما خبر قطعی دارید که آقای ظریف به رهبر ایران اطلاع داده که دارم می‌روم برجام را امضا کنم و آقای خامنه‌ای هم به او اجازۀ امضا داده است؟

خبر ندارم. شناختی که از آقای ظریف دارم را گفتم. به هر حال دربارۀ سخنان اخیر رهبری، باید گفت که موضع اعلامی با موضع اعمالی لزوما یکسان نیست. و این در همه جای دنیا مرسوم است. باید دید ایران در عمل چه موضعی اتخاذ می‌کند. لیندزی گراهام هم گفته احتمال توافق با ایران یک در تریلیون است. ولی این حرف‌ها ربطی به منطق استراتژیک ماجرا ندارد. احتمال غالب مذاکره و توافق است؛ چون آلترناتیو توافق، پرهزینه است. من با منطق استراتژیک کار دارم نه با سخنان گوناگونی که مخاطب‌های خاص خودشان را در داخل ایران و آمریکا دارند.

* اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، به نظرتان ترامپ دستور حملۀ نظامی را صادر می‌کند؟

نه، می‌رود سراغ فشار حداکثری. وضع موجود به نفع ما نیست. الان آمریکا که تحت فشار نیست. بنابراین ما ممکن است وضع فعلی را به هم بزنیم. مثلا ما امیدواریم که روس‌ها یا چینی‌ها وضع را برای ما بهتر کنند. یا اینکه وارد مذاکرات می‌شویم تا وضعمان بهتر شود. ولی اگر به این جمع‌بندی برسیم که وضع کنونی چه با مذاکره چه با کمک روسیه و چین تغییر نمی‌کند، تعادل موجود را به هم می‌زنیم.

* پس اگر مذاکرات به توافق منتهی نشود و جمهوری اسلامی برود سراغ غنی‌سازی ۹۰ درصد، از نظر شما کار به جنگ می‌کشد.

به نظرم حتی اگر ما بمب هسته‌ای بسازیم، ترامپ به سمت جنگ نمی‌آید.

* یعنی اگر ایران مثل کرۀ شمالی در سال ۲۰۰۶ اولین آزمایش انفجار اتمی‌اش را یکسال دیگر انجام دهد، ترامپ مثل جرج بوش صرفا تماشا می‌کندو جنگ راه نمی‌اندازد.

بله، چون هزینه‌های جنگ خیلی زیاد است. اما ممکن است که اسرائیل این کار را انجام دهد. احتمال کشیده شدن آمریکا به جنگ در صورتی افزایش پیدا می‌کند که اسرائیل با ما وارد جنگ شود.

* اگر غنی‌سازی ایران به سطح ۹۰ درصد برسد، اسرائیل به ایران حمله می‌کند؟

ممکن است. حتی در غیر این صورت هم اسرائیل دنبال بهانه است برای حمله به ایران. اسرائیل خودش نمی‌تواند با ما بجنگد. البته موشک‌پرانی می‌توان کرد ولی چون ما و اسرائیل همجوار نیستیم، جز شلیک موشک به یکدیگر، کاری نمی‌توانیم بکنیم.

* این هم یک شکل جدید جنگ است دیگر.

من اسم این وضعیت را جنگ نمی‌گذارم.

* ولی اگر در همین حملات هوایی متقابل ایران و اسرائیل، آقای خامنه‌ای مثل حسن نصرالله کشته شود، داستان به کلی فرق می‌کند. کمااینکه بعد از کشته شدن نصرالله و فرماندهانش، ماشین حزب‌الله لبنان پنچر شد.

آن یک امر دیگر است. این می‌شود ترور. من جنگ را بین کشورهای همجوار ممکن می‌دانم.

* این زد و خورد هوایی، که از نظر شما جنگ نیست، تا الان پدافند هوایی ایران را تضعیف کرده. اگر در ادامه موجب کشته شدن رهبر ایران شود، ما با شرایط جدیدی مواجه می‌شویم.

قطعا با شرایط جدیدی مواجه خواهیم شد. حالا در این شرایط جدید چه کار می‌کنیم؟ ممکن است بنا را بگذاریم بر انتقام گرفتن. شاید هم رهبر بعدی سیاست جدیدی را در پیش بگیرد. ولی من احتمال ترور رهبر ایران از سوی اسرائیل را بعید می‌دانم. به هر حال حرف من این بود که ترامپ تمایلی به جنگ با ایران ندارد ولی اسرائیل ممکن است بتواند آمریکا را به جنگ با ایران بکشاند. حالا اینکه در این جنگ احتمالی، آمریکا چطور و چقدر از اسرائیل حمایت می‌کند، بستگی به شرایط دارد. ولی اگر آمریکا تمام‌قد از اسرائیل حمایت کند، من تعجب نمی‌کنم. ولی این اتفاق ممکن است در دورۀ نخست‌وزیری نتانیاهو رخ ندهد.

* چرا؟

چون نتانیاهو به عنوان یک جنگ‌طلب مشروعیتش را از دست داده و به شدت منفور است. حتی در غرب. ولی اگر آدم دیگری بیاید که از وجهۀ مشروع‌تری برخوردار باشد، احتمال حمایت تمام‌قد آمریکا از اسرائیل بیشتر می‌شود. مثلا بنی‌گانتس ممکن است بتواند پشتیبانی کامل آمریکا را داشته باشد. مواضع او نسبت به ایران تفاوت چندانی با مواضع نتانیاهو ندارد ولی بالاخره مشروعیت بین‌المللی دارد. 

* احتمال اینکه جنگ هوایی اسرائیل و آمریکا با ایران، راه را بر وقوع انقلاب در ایران باز کند، چقدر است از نظر شما؟

در ایران انقلاب نمی‌شود. من نظام را کاملا مسلط می‌دانم. یعنی هر گونه اپوزیسیون را سرکوب می‌کند. من هیچ ظرفیتی را در کشور نمی‌بینم که بتواند در مقابل نظام بایستد. نظام هم توان سرکوب دارد هم ارادۀ سرکوب.

* ولی حمله به مراکز نظامی ایران، بویژه اگر طولانی شود، توان حکومت برای سرکوب مردم معترض را کم می‌کند و ضمنا ممکن است باعث ریزش نیروهای سرکوب می‌شود.

چنین کاری از اسرائیل برنمی‌آید. آمریکا می‌تواند این کار را انجام دهد. اما اگر آمریکا بخواهد این کار را بکند، یعنی منطقه به هم می‌ریزد. بنابراین آمریکا به شکل محدود به مراکز نظامی ما حمله می‌کند نه به صورت گسترده؛ چون که می‌داند اگر به صورت گسترده حمله کند، ما عربستان و امارات را می‌زنیم. اگر آمریکا چنین کاری کند، باید بداند که پایگاه‌های نظامی‌اش هم هدف موشک‌های ایران خواهد بود. و ضمنا به پایگاه‌هایش هجوم زمینی برده می‌شود. آمریکا این احتمالات را در نظر می‌گیرد. ولی فرض من این است که آمریکا دنبال به‌هم‌ریختن وضع ایران نیست؛ چراکه در ایران انقلاب ممکن نیست. ممکن است یک گروه مخالف نظام بتواند در یک ایران به‌هم‌ریخته قدرت نسبی کسب کند ولی این یعنی آغاز جنگ داخلی در ایران. چنین گروهی نمی‌تواند قدرت را در ایران قبضه کند. جنگ داخلی هم یعنی سرریز ناامنی کشور بزرگی مثل ایران به کل این منطقه. آمریکا چنین چیزی را نمی‌خواهد. آلترناتیو وضع موجود در ایران، چیزی از این جنس است. این طور نمی‌شد که یک گروه مثل تحریرالشام بیاید و تهران را فتح کند و قدرت را در کل کشور در دست بگیرد.

* پس به نظر شما جنگ احتمالی آمریکا و جمهوری اسلامی، به جنگ داخلی در ایران منتهی می‌شود نه به ترکیب جنگ و انقلاب.

بله، حداکثر جنگ داخلی پیش می‌آید. انقلاب در ایران ممکن نیست. کسانی که فکر می‌کنند در ایران ممکن است انقلاب شود، یعنی یک گروه بیاید و با یک خشونت کم قدرت را در دست بگیرد، متوهم‌اند.

* دربارۀ دستور ترامپ دربارۀ لغو حفاظت فیزیکی از جان بولتون و برایان هوک چه نظری دارید؟

ترامپ از هر کسی که با او مخالفت کرده، به نوعی انتقام می‌گیرد. من قبول ندارم که این اقدام ممکن است یک سیگنال به ایران باشد.

* نهایتا اگر در دورۀ ترامپ آمریکا و ایران درگیر جنگ شوند و جمهوری اسلامی سقوط کند، می‌پذیرید که تحلیل‌هایتان در این مصاحبه اشتباه بود؟

بله، دقیقا. ولی چنین احتمالی به شدت کم است. انقلاب نمی‌شود. جنگ داخلی می‌شود.






نظر شما درباره این مقاله:








 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025