iran-emrooz.net | Tue, 17.01.2012, 16:09
پیام به خواهر مجاهدم فروغ
فتحیه زرکش یزدی
امید که این پیام را بشنوی. مادرمان دیروز چشم از جهان فرو بست. مادری که نور دیدگانش را هم به معنای دقیق کلمه و هم به معنای عاطفی آن از دست داده بود.
نمیدانم علاقهای به شنیدن این خبر داری یا نه؟ دو روز قبل از آن حمله قلبی به وی دست داد و ازآن جان سالم بدر نبرد. پایان یک زندگی سخت در دوران دو حکومت دیکتاتوری.
غم بزرگی در دلم گذاشت. چرا که نتوانستم به دیدنش بشتابم و در کنارش باشم. حکومتی که داعیه رئوفت اسلامی دارد اینگونه خانوادهها را گسلانده و آنان که جرات میکنند به دیدار مادرانشان بروند را بهعنوان جاسوس این و آن به زندان میافکند و شکنجه میکند تا در زیر ضربات رأفت و عطوفت اسلامی! اقرار کنند که جاسوسند.
خواهرم، به این میاندیشم که آیا میشود مهر مادر را از دل برون انداخت و سالها با وی تماس نگرفت؟ تجربه زندگی و آزمودن همزیستی با دیگران از هر قوم و ملیتی به من آموخت که نه! انسان میتواند دل بزرگی داشته باشد و همه انواع بشر را دوست بدارد. برای همه آرزوی بهترینها را بکند و امیدوار باشد که دست ظالم کوتاه شود.
تو چه فکر میکنی؟ حتما دنیای فکر و ذهن تو متفاوت است و گر نه سالهای سال مادر پیر و فرتوتت را بیخبر از خود نمیگذاشتی. در اندیشه من این است که تو و امثال شما سعی دارید محبت خانواده را با محبت و حمایت سازمانی جایگزین کنید. ولی چرا؟ مگر دل شما اینقدر کوچک است که تمام محبتها در آن نمیگنجد؟ دل میتواند مالامال از عشق و دوستی و محبت باشد. البته که میتواند از نفرت هم انباشته شود ولی اختیارش در دست خود انسان است. هیچ محبتی جای محبت دیگری را نمیگیرد. مگر مادری که پنج فرزند دارد فرزندانش را کمتر از مادری که یکی دارد دوست دارد؟ نه، محبت همه را یکسان در دل جا میدهد و دلش اینقدر فراخ هست که بتواند.
مدعیانی هستند که برای ملت ایران دل میسوزانند و میگویند برای بهبودی آینده آنان مبارزه میکنند ولی هماینان نشنیدهاند که «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است»؟ اگر نزدیکانت در دلت راه نداشته باشند چطور دلت از مهر مردم پر میشود؟ اصلأ این شدنی است؟ حیف که حرف دلم را اول باید به گوش جهانیان برسانم تا شاید روزی در گوش تو هم رخنه کند.
من برای آرامش خودم در سنین کهولت و برای رضایت روح مادرم آنچه را درست میدانم میگویم تا بعدها خودم را مقصر ندانم. تا دیر نشده و تو هم در کنج خانه نیافتادهای با خانواده تماس بگیرو محبت کن. آنها از تو نمیخواهند که تو مثل آنها باشی هرکس مثل خودش است. دلت را از عشق پر کن تا بتوانی در راهت موفق باشی.
عشق آبادانی است و نفرت و بیزاری خرابی آفرین است.
عشق سازندگی است و نفرت جنگ و خرابی. بهترین را انتخاب کن.
فتحیه زرکش یزدی
نظر کاربران:
■ خانم زرکش همدرد عزیز
ما را در غمت شریک بدان. ولی اینراهم بدان که تکلیف سازمان هایی نظیر مجاهدین و رژیم هایی همچون جمهوری اسلامی یک جا روشن خواهد شد. این سازمان مثل رژیم فرسوده و از درون فرو پاشیده است. اخیرا کسی از آنجا توانسته بیرون جهد و خبرهایی از وضعیت روحی و روانی افراد این اردوگاه بیگاری تقل می کرد که به گمانم در اولین فرصت که پایشان به دنیای آزاد برسد مثل صدها مجاهد سابق حتی در حد - رهبری - به زندگی معمولی روی خواهند آورد و آن جاست که آن ذوب شدگان در رهبری های ولایت مدار خواهند فهمید که دنیا بسیار فراخ تر از کمپ اشرف و رادیوی سرتاپا دروغ مجاهدین می باشد. تا آنزمان و شاید کمی زودتر رژیم اسلامی به پایان خط سلام خواهد کرد و ما و شما جشن آزادی را برپا خواهیم کرد.
همدرد شما و صدها خانواده مثل ما
محسن (از اعضای سابق مجاهدین)
■ با سلام خدمت خانم زركش
نامه پر از مهر و در عین حال سوزناك شما را خواندم. من هم مثل شما دردی دارم من هم مادرم در این سازمان است و تاكنون هیچ تماسی نتوانستهام با او بگیرم و نیز پس از بیست سال هیچ تماسی با من نگرفته یا خود نخواسته یا نتوانسته هربار هم كه به مسئولان مجاهدین مراجعه می كنم می گویند اگه می خواهی خودت به عراق برو با او دیدار كن و من می دانم اگر به عراق بروم این راهی بی بازگشت است مثل چند نفری كه می شناسم كه رفتند و هرگز برنگشتند.
خانم زركش به نظر شما این رسم انسانیت و مروت است كه رابطه من با مادرم اینطور باشد آیا من نیازی به محبت مادری نداشتم؟ با خواندن نامهات دلم به درد آمد به یاد مصیبتهای خودم افتادم كه بیست سال است از زمانی كه خودم را شناختهام با آن دست به گریبان هستم.
■ بسیار زیبا بود. آفرین بر شما خانم عزیز که به خوبی متوجه شدهاید که این تنها و تنها عشق است که می تواند به مقابله با قدرت در اشکال مختلف آن برود و خود درخشنده تر از دیروز از دل تاریکی ها متبلور شود. من هم به عنوان پسر یکی از هواداران سازمان تاریک ترسان از نور که هر روز غصه دار فریب خودساخته پدرم از خدا میخواهم این دلها را بیدار کند هر چند که امیدم زیاد نیست. نمی دانم چند سال زمان کافی است تا یک فرد نگاهش را از کنج تاریک شب پرستان به روشنای عشق انسان دوستان برگرداند. برای من با کمک آن بالایی کمتر از ۲ سال طول کشید. نمیدانم چرا برای پدرم که در قلعه نیست که حداقل بگویم خودش نیست که تصمیم گیرنده است تمامی ندارد. خدا می داند که چقدر غصه دارم.
■ نامه سرگشاده به سرکار خانم فتحیه زرکش یزدی
غمنامه اثرگذار شما را در سایت ایران امروز خواندم و درگذشت مادر گرانقدرتان را تسلیت عرض می کنم. برآن شدم تا با نوشتن این نامه سرگشاده (به عنوان کسی که برادر مرحومتان علی و همچنین خواهرتان فروغ را از نزدیک می شناسد) شرحی مختصر از رنج و غمی که دامان همه خانواده های اعضای مجاهدین خلق را گرفته به خدمتتان ارائه کنم.
خانم زرکش، ما به عنوان اعضای مجاهدین پذیرفته بودیم که خانواده، سم و زهر است. برای ما جا انداخته بودند که ارتباط با خانواده یعنی دور شدن از مسیر مبارزه.
شاید این تلقی مجاهدین رجوی و این تصویر آنان از خانواده را مکرر شنیده باشید اما باید بدانید برای هر فرد گرفتار شده در پادگان اشرف این مسائل بصورت شبانه روزی تکرار و بازخواست می شود. حتا در برخی از مواقع ما ناچار شده ایم (تحت فشار) تمایلات عاطفی خویش به خانواده هایمان را اعتراف کنیم.
اسرای مسعود رجوی چه در اشرف و چه در پایگاه های دربسته در اروپا و آمریکا را با انسانهای عادی مقایسه نکنید. زندگی ما در داخل محیط های بسته ای سپری شده که در مضمون آن برایمان فکر می کردند، برنامه ریزی می کردند و ما مجریان چشم بسته ی منویات رهبرمان بودیم.
علی زرکش روزگاری بت و اسطوره ما بود. رجوی اما هیچ اسطوره ای را در برابر خود بر نمی تابد و چنین شد که ابتدا علی را محبوس و محکوم ساخت و سپس او را به کشتن داد. صمیمانه بابت رنجی که بر خانواده شما رفته متاسفم.
خانم زرکش
بعنوان یک مسئول اسبق و صاحبنظر در تشکیلات مافیایی مجاهدین به شما عرض می کنم که جلوگیری از ارتباط با خانواده در گروه رجوی بصورت سیستماتیک اجرا می شود و در کنار آن ابزار های لازم برای سرکوب عواطف خانوادگی فراهم شده است. از همین رو است که بسیاری امروز این گروه را به درستی فرقه می خوانند.
به شما و همه کسانی که در شرایط مشابه شما قرار دارند پیشنهاد می کنم:
۱- از تلاش برای برقراری ارتباط با عزیز دلبندتان نا امید نشوید.
۲- مطلع باشید که زدودن افکار فرقه گرایانه مستلزم کمک های روانپزشکی و زندگی در محیطی آزاد است.
۳- خواهرتان را به تنهایی گناهکار و مسئول (عدم ارتباط گیری ) ندانید. این تشکیلات و شخص رجوی است که مسئول است.
امیدوارم بزودی این حصار فروریزد و تنها آن روز است که می توان به ساختن فردایی دموکراتیک و روشن برای میهنمان ایران امیدوار بود.
آرین پارسی
■ با تسلیت
شما از خواهران تان چه خبری دارید؟ او در جایی است که باید از شوهر دختر پسر مادر و پدر خود نفرت داشته باشد و اینکه اگر او در خفا به گریه نشیند خود شانسی بزرگ برای اوست بهتر که او را در مقابل این ابتلا قرار ندهی زیرا باید بهای سنگینی بپردازد.
■ تسلیت برای درگذشت مادرتان و مادر زندهیاد علی زرکش که در فروغ جاویدان جانش را فدای آزادی ایران از چنگال ولایت نمود و مجاهد خلق فروغ زرکش. من تلاس میکنم این خبر را به خانم فروغ زرکش برسانم.
م. ک
■ خواهرم من هم خودرا درغمت سهیم میدانم و برای روح پاک مادرت که همچون هزاران مادر درد کشیده که از رئوفت اسلام سید علی در عذاب بودند از خداوند طلب امرزش و ارامش دارم.
اما حرف هایت که برای بیداری فروغ نوشتی واقعا به دلم نشست و همگان باید بدانند انچه درشعار برای رسیدن به قدرت گفته میشود با واقعیت بسیار متفاوت است من خود یکی از کسانی هستم که بعلت اعتراض و انتقاد به این روش های نادرست مورد نکوهش قرار گرفته ام.
با سپاس همدرد شما کاوه اهنگر فعال کارگری در تبعید.