چهارشنبه ۲۷ فروردين ۱۴۰۴ - Wednesday 16 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 11.04.2025, 10:01

مرگ به‌مثابه ابزار قدرت


احمد علوی

مقدمه
در نظام‌های اقتدارگرا، تصویر و مرگ همواره نقش مهمی در مهندسی اجتماعی و کنترل سیاسی ایفا می‌کنند. در ایرانِ و تحت نظام ولایی، مفهوم «شهادت» نه تنها یک رخداد فیزیکی بلکه پدیده‌ای فرهنگی، سیاسی و گفتمان قدرت است. حاکمیت ولایی هر ساله منابع عظیم اقتصادی اعم از بودجه و نیروی انسانی را بکار می گیرد تا صنعت شهادت سازی رونق داشته باشد. در این یادداشت تلاش میشود تا با تکیه بر نظریه‌هایی چون “قدرت-دانش فوکو”، “سیاست مردگان” آشیل مبمبه، “ایدئولوژی” آلتوسر و “خشونت نمادین بوردیو”، و بررسی شواهد تجربی مانند نصب تصاویر شهدا در خیابان‌ها، حضور اجباری دانش‌آموزان در اردوهای راهیان نور، و بهره‌برداری رسانه‌ای نشان دهد که چگونه نظام ولایی حاکم بر ایران و دستگاه های پروپاگاندای آن و بطور خاص سپاه پاسداران مرگ را به ابزاری گفتمانی درمی‌آورد و از آن برای تربیت نسل‌هایی وفادار به نظم موجود بهره می‌گیرد.

صنعت شهیدسازی: از معنا تا ساختار نهادی

موسساتی نظیر بنیاد شهید، سازمان تبلیغات اسلامی، بسیج دانش‌آموزی و صدا و سیمای حکومتی از مهم‌ترین نهادهای تولید گفتمان شهادت‌اند. نصب تصاویر شهدا در تمام معابر شهری، مدرسه‌ها، بیمارستان‌ها و حتی کارخانه‌ها صورت می‌گیرد. مثلاً در تهران، بر اساس آمار شهرداری (۱۳۹۹)، بیش از ۳۴ هزار تابلو و بنر تصویر شهدا نصب شده است. اردوهای راهیان نور سالانه با شرکت میلیون‌ها دانش‌آموز و دانشجو، با بودجه‌های هنگفت دولتی، سعی در بازسازی حافظه جنگ به سود حاکمیت دارند. رسانه‌ها با تولید مستندهایی مانند «روایت فتح» یا سریال‌هایی مانند «وضعیت سفید»، از “شهدا” مورد نظر حاکمیت ابژه‌هایی قدسی می‌سازند که وظیفه‌شان تبلیغ گفتمان حاکم و تبلیغ استمرار سرسپردگی به رهبر ولایی است.

حکمیت مردگان بر زندگان

مفهوم «حاکمیت مردگان» را می‌توان با رجوع به نظریه دریدا از «Spectrality» یا «شبح‌گونگی» توضیح داد؛ شهدا به عنوان اشباح حاضر، حافظه جمعی را اشغال کرده‌اند. مدرسه‌ها با مراسم صبحگاهی ذکر نام شهدا و مسابقات انشای «نامه‌ای به شهید» تلاش می‌کنند نظام اخلاقی را به گذشته گره بزنند. هیچ اعتراض مدنی بدون متهم‌شدن به «بی‌حرمتی به خون شهدا» قابل بیان نیست؛ مردگان چارچوب‌های مجاز کنش سیاسی را تعیین می‌کنند. “شهدا” تعیین می کنند که زندگان چه بپوشند یا چگونه زندگی کنند و جانشان را فدای رهبر نمایند.

برندگان صنعت شهیدسازی

رهبری سیاسی-دینی که از شهدا برای مشروعیت گفتمان قدرت انحصاری و مطلقه استفاده می‌کند. نهادهای نظامی مانند سپاه، مشروعیت سرکوب داخلی و دخالت در خارج از مرزهای ایران را با تکیه بر «ادامه راه شهدا» توجیه می‌کنند. خانواده‌هایی که نظام به آن‌ها مزایای اقتصادی، استخدامی و پرستیژ اجتماعی اعطا می‌کند، در عین حال به نماد وفاداری بدل می‌شوند. بدین ترتیب صنعت شهیدسازی رونق یافته و به بهای فقر اکثریت شهروندان فربه تر میشود.

۱. مرگ در خدمت سرکوب و سلطه
۱-۱. میشل فوکو: مرگ و قدرت-دانش بر اساس نظریه قدرت-دانش فوکو، قدرت تنها با اجبار عمل نمی‌کند بلکه از طریق تولید معنا، روایت و دانش، سوژه‌ها را درونی‌سازی می‌کند. آنچه شهادت خوانده میشود، در این راستا، نه به‌عنوان پایان زندگی بلکه به‌عنوان والاترین معنا برای هستی انسانِ مؤمن بازتعریف می‌شود. بدین ترتیب حاکمیت در عصر مدرن بدن مردگان را به خدمت می‌گیرد تا گفتمان قدرت را بازتولید کند؛ “شهادت، تن مقدس حاکمیت است.”

۱-۲. آشیل مبمبه: سیاست مردگان (Necropolitics) مبمبه نشان می‌دهد که اقتدارگرایان نه فقط از طریق زندگی، بلکه از طریق مرگ حکومت می‌کنند. در ایران، این موضوع در قالب تعیین اینکه چه کسی «شهید» است و چه کسی «اغتشاشگر» یا «فتنه‌گر»، نمایان می‌شود. نظام ولایی و دستگاه های سرکوب آن تعیین می‌کند کدام مرگ، سوگواری‌پذیر و مقدس است و کدام مرگ، نادیده یا مستحق تحقیر است.

۱-۳. جودیت باتلر: مرگ قابل‌سوگواری و مرگ بی‌ارزش باتلر در نظریه «Grievable lives» توضیح می‌دهد که نظام‌های گفتمانی تعیین می‌کنند که کدام زندگی/مرگ سزاوار عزاداری است. در گفتمان رسمی حکومت، تنها مرگی سزاوار عزاداری است که در خدمت بقای حاکمیت ولایی باشد.

۲. تربیت سوژه از مسیر شهادت: فرآیندهای اجتماعی‌سازی
۲-۱. آلتوسر: نهادهای ایدئولوژیک و میانجی‌گری در سوژه‌سازی آلتوسر نهادهایی چون مدرسه، رسانه، مسجد و خانواده را به‌عنوان ابزارهایی برای درونی‌سازی ایدئولوژی معرفی می‌کند. تصاویر شهدا، سرودهای حماسی، اردوهای راهیان نور، و متون درسی با مضامین شهادت، فرآیند سوژه‌سازی وفادار را شکل می‌دهند.

۲-۲. پی‌یر بوردیو: خشونت نمادین و نظم پنهان تصاویر زیباشناسانه از شهدا، نورپردازی‌های خاص، و ساخت نمادهای فرهنگی حول شخصیت‌های شهید، نشان از خشونتی نمادین دارند که از طریق آن، نظام بدون اعمال زور فیزیکی، ارزش‌ها را طبیعی جلوه می‌دهد. در همین راستا است که سرمایه نمادین حاصل از شهیدسازی به طبقه حاکم امکان کنترل میدان اجتماعی را می‌دهد. در نتیجه “شهدا” به سرمایه نمادین حاکمیت تبدیل می‌شوند؛ خانواده های سرسپرده “شهدا” حامل مشروعیت اجتماعی می‌شوند.

۲-۳. گرامشی: بنا به نظریه گرامشی حاکمیت ولایی تلاش می‌کند با هژمونی فرهنگی، شهادت را به ارزش اخلاقی بدل کرده و از این مسیر، رضایت سرسپردگانش را برای تداوم جنگ‌های نیابتی، سرکوب داخلی، و سیاست‌های پرهزینه‌اش فراهم سازد. کارکرد صنعت شهید سازی رژیم ولایی برساخت هژمونی از طریق ادبیات شهادت و تحمیل «ارزش‌های گفتمان ولایی» به‌عنوان حقیقت نهایی است.

۳. شواهد عینی از مهندسی فن آوری شهادت در ایران
- نام‌گذاری کوچه‌ها، مدارس، و معابر به نام شهدا
- نصب گسترده تصاویر شهدا در فضاهای عمومی
- ساخت مستندها و سریال‌هایی درباره کودکان شهید (مانند فهمیده و حججی)
- برگزاری اردوهای راهیان نور به‌عنوان نوعی زیارت‌گاه تربیتی
- تبدیل تصاویر شهدا به برندهای تبلیغاتی یا امور فرهنگی در کالاهای عمومی

نتیجه‌گیری:
صنعت شهیدسازی صرفاً تکریم مرگ نیست؛ بلکه ابزاری برای سیطره بر حیات روزمره زندگان است. مردگان، با تبدیل‌شدن به شبح‌های زنده در حافظه و گفتمان رسمی، بر زندگان حکم می‌رانند. این سلطه نه از طریق اجبار فیزیکی، بلکه از طریق هنجارها، نماد و حافظه اعمال می‌شود. در نتیجه، تولید شهید به‌مثابه سیاستی مستمر، زمینه‌ساز سرکوب نرم و سخت، سکوت، سرسپردگی اجباری و حاکمیت حافظه بر امید میشود. فرآیند تقدیس مرگ در ایران، نه امری اتفاقی یا فرهنگی، بلکه پروژه‌ای گفتمان ولایی، منظم و مهندسی‌شده است. نظام از مرگ برای برساخت «قهرمان»، مشروعیت‌بخشی به خشونت، و تربیت سوژه‌های فرمان‌بردار استفاده می‌کند. مرگ در این معنا، دیگر پایان زندگی نیست، بلکه آغاز وفاداری ابدی به قدرت و سرکوب روانی، نرم و سخت غیر خودی ها است.

—————————

1. Althusser, L. (1971). Lenin and Philosophy and Other Essays (B. Brewster, Trans.). Monthly Review Press.
2. Butler, J. (2004). Precarious Life: The Powers of Mourning and Violence. London: Verso.
3. Bourdieu, P. (1991). Language and Symbolic Power (J. B. Thompson, Ed.; G. Raymond & M. Adamson, Trans.). Cambridge: Polity Press.
4. Foucault, M. (2003). Society Must Be Defended: Lectures at the Collège de France, 1975–1976 (D. Macey, Trans.). New York: Picador.
5. Gramsci, A. (1971). Selections from the Prison Notebooks (Q. Hoare & G. Nowell Smith, Eds. and Trans.). New York: International Publishers.
6. Mbembe, A. (2003). Necropolitics. Public Culture, 15(1), 11–40. https://doi.org/10.1215/08992363-15-1-11

۷. مرکز اسناد انقلاب اسلامی. (بی‌تا). مجموعه آثار راهیان نور. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
۸. شهرداری تهران. (۱۳۹۹). گزارش آماری از نصب تابلوهای شهدا در معابر شهری. سازمان زیباسازی شهرداری تهران. برگرفته از وب‌سایت شهرداری: https://www.tehran.ir
۹. مدنی، س. (۱۳۹۸). تحلیل اجتماعی حافظه جنگ و فرهنگ شهادت. تهران: نشر نگاه.
۱۰. تورنگ، م.، & همکاران. (۱۳۹۵). شهادت و فرهنگ سیاسی در جمهوری اسلامی ایران. فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، ۱۲(۴)، ۷۵–۹۸.
۱۱. وب‌سایت راهیان نور. (سال‌های مختلف). گزارش‌های عملکرد اردوهای راهیان نور. برگرفته از: https://www.rahianenoor.com



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net