يكشنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۴ - Sunday 30 March 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 17.03.2025, 12:20

آیا ایران می‌تواند خود را نجات دهد؟


محمد آیت‌اللهی تبار

فارین افرز 
۱۷ مارس ۲۰۲۵ 

در یک سال گذشته، ایران با مجموعه‌ای از شکست‌ها روبه‌رو بوده است. حماس و حزب‌الله، متحدان دیرینه غیردولتی منطقه‌ای تهران، توسط اسرائیل تضعیف شده‌اند. دولت بشار اسد در سوریه به‌طور ناگهانی و تماشایی فروپاشید. از سوی دیگر، بازگشت دونالد ترامپ به ریاست‌جمهوری ایالات متحده نشان از احیای سیاست‌های فشار حداکثری دارد که از سال ۲۰۱۸ اقتصاد ایران را فلج کرده بود. این چالش‌های قریب‌الوقوع باعث شده است که بسیاری از مقامات و تحلیلگران آمریکایی استدلال کنند که جمهوری اسلامی با یک شکست استراتژیک روبه‌رو است. ریچارد هاس، در مقاله‌ای که ژانویه در «فارین افرز» منتشر کرد، نوشت: «ایران ضعیف‌تر و آسیب‌پذیرتر از هر زمان دیگری در دهه‌های اخیر است، احتمالاً از زمان جنگ ده‌ساله‌اش با عراق یا حتی از زمان انقلاب ۱۹۷۹». بر اساس این دیدگاه، ایران در موقعیتی قرار گرفته که مخالفانش می‌توانند تأسیسات هسته‌ای آن را هدف قرار دهند یا برای توافقی جدید بر سر برنامه هسته‌ای‌اش امتیازات بزرگی از آن بگیرند.

با این حال، باور رایج مبنی بر اینکه ایران اکنون بیشتر از همیشه در برابر فشار آمریکا یا حمله اسرائیل آسیب‌پذیر است، از نگاه تهران قابل قبول نیست. جمهوری اسلامی این چالش‌های خارجی را نه به عنوان نشانه‌های شکست، بلکه به عنوان موانعی موقتی می‌بیند. از دید ایران، حماس و حزب‌الله با وجود تحمل خسارات شدید، در نبرد نامتقارن خود علیه اسرائیل پیروز شده‌اند. آن‌ها توانسته‌اند به عنوان سازمان‌های چریکی در برابر یک ارتش متعارف قدرتمند که از سوی ایالات متحده حمایت می‌شود، دوام بیاورند. به‌ویژه، حماس همچنان تا حدی در میان فلسطینی‌ها محبوبیت دارد و حزب‌الله نیز از حمایت شیعیان لبنان برخوردار است. در یمن، حوثی‌های همسو با ایران با حمله به اسرائیل و ایجاد اختلال در کشتیرانی در دریای سرخ، نقش خود را به عنوان یک حامی پایدار آرمان فلسطین و عضو کلیدی «محور مقاومت» تهران تثبیت کرده‌اند.

با این حال، ایران اذعان دارد که شبکه شرکای منطقه‌ای‌اش دیگر به اندازه قبل از حملات ۷ اکتبر حماس قدرتمند نیست. همچنین، سقوط ناگهانی و غیرمنتظره اسد که از حمایت مردمی برخوردار نبود، تهران را نگران کرده است. در نتیجه، ایران اقداماتی برای تقویت حمایت داخلی خود انجام داده است و امتیازات محدودی به مردمی که از حکمرانی استبدادی و دینی خسته شده‌اند، داده است. این رژیم اجرای سخت‌گیرانه قانون پوشش اجباری برای زنان را کاهش داده و محدودیت‌ها بر پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی را کم کرده است تا زمینه‌ای برای بحث‌های انتقادی‌تر درباره سیاست‌های دولت فراهم شود. جمهوری اسلامی با این اقدامات، امیدوار است که خطر ناآرامی‌های داخلی را کاهش دهد و اعتماد عمومی را تقویت کند.

اما این تغییرات داخلی نباید به‌عنوان نشانه‌ای از گشایش گسترده‌تر به سوی غرب تلقی شود. در واقع، هدف این اصلاحات محدود (و قابل بازگشت) این است که حمایت داخلی را تقویت کند تا بتواند در برابر فشارهای خارجی مقاومت کند. ترامپ همزمان از تمایل به مذاکره با تهران و نیز آمادگی برای حمله به ایران سخن گفته است. دولت ایران با اطمینان از اینکه مردم را در کنار خود دارد — یا حداقل با کاهش مخالفت‌های عمومی — امیدوار است بتواند در برابر هرگونه اقدام رئیس‌جمهور آمریکا ایستادگی کند.

هشداری از دمشق

اسرائیل ممکن است پیروزی نظامی خود بر حماس و حزب‌الله را جشن بگیرد. اما ایران چندان نگران این دو سازمان نیست. با وجود تلفات و خسارات ویرانگری که متحمل شده‌اند، تهران انتظار دارد که حماس و حزب‌الله خود را بازسازی کنند، چراکه از حمایت مردمی و نفرت از اسرائیل نیرو می‌گیرند. حتی انتظار دارد که کشته شدن یحیی سنوار، رهبر حماس، و حسن نصرالله، رهبر حزب‌الله، تعهدات ایدئولوژیک این سازمان‌ها را تقویت کند و برای سال‌های آینده در میان افکار عمومی همدل طنین‌انداز شود.

اما سقوط اسد برای ایران مسئله‌ای نیست که بتواند به‌راحتی از آن عبور کند. گرچه عدم محبوبیت رئیس‌جمهور پیشین سوریه به‌طور گسترده شناخته شده بود، اما فروپاشی سریع ارتش سوریه حتی رهبران ایران — که حامی اصلی اسد بودند — را غافلگیر کرد. به گفته عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی «کاملاً از تهدید امنیتی قریب‌الوقوع علیه اسد آگاه» بود. اما با این حال، تهران از ناتوانی کامل ارتش سوریه در دفع نیروهای شورشی متعجب شد. مقامات ایرانی بخشی از فروپاشی ارتش اسد را به «جنگ روانی» نیروهای خارجی، از جمله اسرائیل، ترکیه و ایالات متحده، نسبت می‌دهند. اما عراقچی همچنین بخشی از مسئولیت را متوجه بی‌توجهی اسد به افکار عمومی می‌داند. او ادعا کرد که ایران «به‌طور مداوم» به اسد توصیه کرده بود که روحیه نظامی را تقویت کند و «تعامل بیشتری با مردم داشته باشد، چراکه آنچه در نهایت یک حکومت را تثبیت می‌کند، حمایت مردمی است». اما اسد، به گفته عراقچی، در این زمینه ناکام ماند.

فروپاشی ناگهانی سوریه موجب نگرانی عمومی در ایران شده است، جایی که سرکوب مداوم، فساد و همچنین روند سکولاریزه شدن جامعه، شکاف میان حکومت و مردم را عمیق‌تر کرده است. در ژانویه، عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران، به‌طور علنی اذعان کرد که تهران با «بحران شدید سرمایه اجتماعی» روبه‌رو است، زیرا اعتماد عمومی به دولت کاهش یافته است. محمد خاتمی، رئیس‌جمهور پیشین ایران، هشدار داد که جمهوری اسلامی با نادیده گرفتن نارضایتی عمومی، در معرض «خودویرانگری» قرار دارد. در سراسر طیف سیاسی ایران، نخبگان بیش از پیش بر این باورند که ضرورت دارد تاب‌آوری داخلی را تقویت کنند.

بر همین اساس، دولت ایران برخی از محدودیت‌های خود را کاهش داده است. مهم‌ترین اقدام در این راستا، تعلیق اجرای یک قانون بحث‌برانگیز جدید درباره حجاب در دسامبر ۲۰۲۴ بود. این قانون قرار بود مجازات‌های مالی، زندان و سایر محرومیت‌ها — از جمله ممنوعیت سفر — را برای زنانی که بدون حجاب در انظار عمومی ظاهر می‌شوند یا پوششی «نامناسب» دارند، اعمال کند. با وجود درخواست برخی از تندروها برای اجرای سخت‌گیرانه قانون پوشش — و همچنین سرکوب‌های موردی دولت برای راضی نگه‌داشتن پایگاه مذهبی خود — اکنون زنان می‌توانند با آزادی بیشتری در انظار عمومی بدون حجاب ظاهر شوند و کمتر نگران مجازات‌های شدید باشند. حتی تندروها نیز در مخالفت با این تغییرات کاملاً متحد نیستند: در ۱۵ مارس، محمود نبویان، نماینده محافظه‌کار مجلس، اذعان کرد که نگرانی از «سوریه‌ای شدن ایران» دلیل تعلیق این قانون بوده است و تأکید کرد که «اگر این قانون نظام را تضعیف کند، باید کنار گذاشته شود».

این اقدام، در واقع، نشان‌دهنده پذیرش ضمنی حکومت است مبنی بر اینکه قانون حجاب در میان مردم محبوبیت ندارد و دست‌کم در حال حاضر، اجرای آن عملی نیست. این تغییر همچنین سه سال پس از مرگ مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله‌ای که پس از بازداشت توسط گشت ارشاد به دلیل رعایت نکردن حجاب جان باخت، رخ داده است. مرگ امینی در سال ۲۰۲۲ موجب اعتراضات گسترده خیابانی شد، که جمهوری اسلامی با خشونتی بی‌رحمانه آن‌ها را سرکوب کرد. در نهایت، برای کاهش تنش‌ها، گشت ارشاد به‌طور موقت از خیابان‌ها حذف شد. اکنون، به نظر می‌رسد تهران به‌طور فزاینده‌ای تمایل دارد که اجرای سخت‌گیرانه قوانین حجاب را کاهش دهد، مشروط بر آنکه این تغییر به یک جنبش سیاسی گسترده‌تر که حکومت را به چالش بکشد، تبدیل نشود.

علاوه بر این تغییرات، جمهوری اسلامی در تلاش است تا با ایجاد فضایی نسبتاً باز برای بحث‌های داخلی، حمایت مردمی را جلب کند. پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی که در ایران مورد استفاده قرار می‌گیرند، اکنون میزبان طیف متنوعی از مفسران هستند، از جمله منتقدان مستقل و مخالفان، هم در داخل و هم در خارج از کشور. دولت همچنان پلتفرم‌های مرتبط با خود را به‌طور ضمنی تقویت می‌کند و حامیان رژیم در فضای مجازی فعال‌اند. اما بحث‌های آنلاین درباره قانون حجاب، سقوط اسد و مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به طرز شگفت‌انگیزی صریح و چندوجهی شده‌اند. برخی از مفسران حتی آشکارا رهبری کشور را فاجعه‌بار توصیف می‌کنند.

در نگاه نخست، شاید عجیب به نظر برسد که ایران برای حفظ ثبات خود به مردم اجازه دهد نظرات ضدحکومتی را بشنوند. اما تهران امیدوار است که با گشودن این فضا در داخل، یک سوپاپ اطمینان برای تخلیه خشم عمومی فراهم کند و جذابیت رسانه‌های بین‌المللی ماهواره‌ای مانند بی‌بی‌سی را — که از جمهوری اسلامی انتقاد بیشتری می‌کند — کاهش دهد. رژیم در لحظات حساس گذشته نیز از این راهبرد استفاده کرده است. در اوج اعتراضات ۲۰۲۲، به برخی چهره‌های ممنوعه اجازه داده شد در تلویزیون ظاهر شوند، به این امید که انتقادات آن‌ها نارضایتی عمومی را از خیابان‌ها به رسانه‌های داخلی سوق دهد. این بار، تهران بر این باور است که اگر جریان اطلاعات را تا حدی آزاد بگذارد اما آن را با دقت مدیریت کند، در درازمدت می‌تواند روایت حکومتی خود را درباره امنیت ملی تقویت کند.

سامان دادن به اوضاع داخلی

رهبران ایران امیدوارند که با مدیریت ثبات داخلی از طریق اصلاحات تدریجی، فضایی ایجاد کنند که برای بحث ملی درباره مسائل کلان سیاست خارجی، از جمله بن‌بست هسته‌ای، مساعد باشد — بحثی که به اعتقاد آن‌ها به وحدت ملی منجر خواهد شد. دست‌کم در میان نخبگان، اجماع بر این است که چنین گفت‌وگویی موقعیت چانه‌زنی دولت را در مذاکرات با ایالات متحده تقویت می‌کند، به‌گونه‌ای که بتواند نگرانی‌های واشنگتن درباره تسلیحاتی شدن برنامه هسته‌ای ایران را برطرف کند، اما همچنان از توقف غنی‌سازی اورانیوم، محدود کردن تسلیحات متعارف یا تضعیف محور مقاومت خودداری کند. در نهایت، اعتراضات داخلی تنها فرصت‌هایی را برای رقبایی مانند ایالات متحده فراهم می‌کند — که شکاف‌های اجتماعی در ایران را به‌منزله نشانه‌ای از ضعف تعبیر می‌کند.

از نگاه رهبران ایران، ایجاد چنین وحدتی به‌ویژه در مواجهه با واشنگتن بسیار حائز اهمیت است. دولت بایدن، برای مثال، تلاش کرد از آسیب اقتصادی ناشی از کمپین فشار حداکثری ترامپ برای دستیابی به «توافقی طولانی‌تر و بهتر» نسبت به توافق هسته‌ای اولیه ایران در سال ۲۰۱۵ (برجام) بهره ببرد. اما ایران، که در برابر تهدید خارجی ایالات متحده تا حدی انسجام داخلی به دست آورده بود، موضع چانه‌زنی سخت‌تری از گذشته اتخاذ کرد. اکنون، با توجه به این‌که دولت ترامپ بر این باور است که ایران از زمان حملات ۷ اکتبر تضعیف شده است، رئیس‌جمهور احتمالاً فکر می‌کند که می‌تواند توافقی را با تهران منعقد کند که به‌مراتب به نفع ایالات متحده باشد. اما اگر چنین توافقی حاصل نشود، ترامپ گزینه توسل به نیروی نظامی را مطرح کرده است. او ادعا می‌کند که در ماه مارس به علی خامنه‌ای، رهبر ایران، گفته است: «دو راه برای مقابله با ایران وجود دارد: از طریق نظامی یا از طریق توافق.» ترامپ همچنین گفته است که دولتش «در لحظات نهایی تصمیم‌گیری درباره ایران» قرار دارد. برای ایران، داشتن حمایت مردمی، عنصری حیاتی در عبور از این چالش خواهد بود.

البته، تهدیدهای ترامپ به‌تنهایی می‌تواند بار دیگر باعث ایجاد انسجام داخلی شود. اما با توجه به تجربه سقوط اسد که در ذهن رهبران ایران نقش بسته است، آن‌ها قصد ندارند چیزی را به شانس واگذار کنند. یکی از مشاوران محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، در پلتفرم X نوشت: «به این فکر کنید: در روزی که رویارویی رخ می‌دهد، جامعه ایران چقدر متحد خواهد بود؟ مردم، چه کسی را مقصر مشکلات می‌دانند؟ پاسخ به این سؤالات تعیین می‌کند که چه اقدامی خدمت به کشور است و چه اقدامی خیانت.» 

تهران مصمم است که مانع از آن شود که اختلافات داخلی، توانایی کشور را در مقاومت در برابر فشارها تضعیف کند. باز شدن محدود فضای اجتماعی و سیاسی، بخشی از یک استراتژی حساب‌شده برای تخلیه تدریجی نارضایتی عمومی است تا این نارضایتی پیش از تبدیل‌شدن به ناآرامی‌های گسترده، مهار شود. اگر گذشته الگوی آینده باشد، این رویکرد می‌تواند جمهوری اسلامی را قادر سازد تا هرگونه درگیری با ایالات متحده را نه به‌عنوان نبردی برای بقای رژیم، بلکه به‌عنوان مقاومت یک ملت مستقل در برابر اجبار خارجی بازنمایی کند. اما این تغییرات، نشانه‌ای از چرخش در استراتژی اصلی حکومت نیست. به عبارت دیگر، تهران قصد ندارد دهه‌ها سیاست تقابل و مقاومت خود را کنار بگذارد.


* محمد آیت‌اللهی تبار، عضو مدرسه کندی دانشگاه هاروارد، استاد پیوسته امور بین‌المللی در دانشگاه A&M تکزاس و عضو موسسه سیاست عمومی دانشگاه رایس است. وی همچنین نویسنده کتاب: “دولتمداری مذهبی: سیاست اسلام در ایران” است.


نظر خوانندگان:


■ نویسنده یک نکته کلیدی را در نوشته خود کاملاً نادیده گرفته است: مسئله مهم بحران اقتصادی و تنگی معیشت و رفاه اکثریت مردم، بحران ناترازی آب و برق و محیط زیست ایران که رژیم هیچ برنامه و راهی برای رفع یا حتی کاهش آن‌ها ندارد. اکثریت مردم اعتنای چندانی به باز شدن محدود فضای سیاسی و اجتماعی کشور ندارند، هرچند از آن استقبال می‌کنند. مشکل آن‌ها تنگی معیشت و نامیدی نسبت به فردای اقتصادی و زیستی خود و فرزندان‌شان است.
شاهین




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net