شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 23.11.2024, 10:27

بحران دورنما و انسجام نظری در اپوزیسیون ایران


داوید پارسیان

بحران‌های سیاسی و اجتماعی ایران در دهه‌های اخیر، زمینه را برای ضرورت شکل‌گیری یک آلترناتیو سیاسی قوی فراهم کرده است. با این حال، نبود اجماع نظری در میان اپوزیسیون ایران یکی از مهم‌ترین دلایلی است که مانع تحقق این ضرورت شده است. تلفیقی از استبدادزدگی، خودبزرگ‌بینی، نوعی شوونیسم ملی و عدم درک ظرفیت‌های واقعی جامعه، شرایطی ایجاد کرده است که به‌جای همگرایی نیروها، تفرقه و پراکندگی حاکم شود. این وضعیت، نه تنها فرصت‌های تاریخی برای ایجاد یک تغییر اساسی را از بین می‌برد، بلکه در نهایت به تقویت موقعیت جمهوری اسلامی نیز منجر می‌شود.

استبدادزدگی و سایه‌های آن در اپوزیسیون 
یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که اپوزیسیون ایران با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند، استبدادزدگی در تفکر و عمل است. بسیاری از جریان‌های سیاسی مخالف، حتی در شرایط تبعید و مبارزه با نظامی استبدادی، خود از الگوهای رفتاری و فکری اقتدارگرایانه تبعیت می‌کنند. این رویکرد باعث می‌شود که اختلاف نظرهای طبیعی به جنگ‌های فرسایشی میان گروه‌ها تبدیل شود و فضای همکاری و تعامل از بین برود. در چنین شرایطی، هر گروه خود را تنها منجی کشور می‌داند و حاضر به پذیرش دیدگاه‌های دیگران نیست.

این استبدادزدگی به‌ویژه در ساختارهای رهبری اپوزیسیون دیده می‌شود؛ جایی که بسیاری از رهبران، به‌جای تمرکز بر منافع ملی، درگیر حفظ موقعیت شخصی خود هستند. این رفتارها نه تنها مانع از شکل‌گیری یک اجماع نظری می‌شود، بلکه اعتماد عمومی به اپوزیسیون را نیز خدشه‌دار می‌کند.

خودبزرگ‌بینی و شوونیسم ملی: مانع اصلی اتحاد 
یکی دیگر از چالش‌های اساسی اپوزیسیون ایران، خودبزرگ‌بینی و نوعی شوونیسم ملی است که در میان برخی از جریان‌های سیاسی به چشم می‌خورد. این نگرش، به جای پذیرش تنوع فرهنگی، قومی و سیاسی ایران، بر یکسان‌سازی و برتری یک ایدئولوژی خاص تأکید می‌کند.

این تفکر نه تنها موجب بی‌اعتمادی اقلیت‌های قومی و مذهبی به اپوزیسیون می‌شود، بلکه امکان ایجاد یک اتحاد گسترده و همه‌شمول را نیز از بین می‌برد. در شرایطی که جمهوری اسلامی از تنوع، پراکندگی و چندگانگی جامعه ایران برای حفظ قدرت خود بهره می‌برد، اپوزیسیونی که نتواند به این تنوع احترام بگذارد، عملاً قدرت رقابت با نظام حاکم را از دست می‌دهد.

عدم درک ظرفیت‌های جامعه: شکاف میان مردم و اپوزیسیون
اپوزیسیون ایران در بسیاری از مواقع نتوانسته است ظرفیت‌های واقعی جامعه ایران را به‌درستی درک کند. این امر باعث شده است که برنامه‌ها و استراتژی‌های اپوزیسیون با نیازها و اولویت‌های جامعه هم‌خوانی نداشته باشد.  برای مثال، در حالی که مطالبات مردم در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به شدت افزایش یافته است، بسیاری از جریان‌های اپوزیسیون همچنان بر مسائل ایدئولوژیک یا اختلافات تاریخی متمرکز هستند. این فاصله میان مردم و اپوزیسیون، فرصتی طلایی برای جمهوری اسلامی فراهم می‌کند تا خود را به‌عنوان تنها گزینه موجود معرفی کند و از نارضایتی‌ها به نفع خود بهره‌برداری کند.

فرصت‌های از دست رفته و منافع جمهوری اسلامی
نبود یک اجماع نظری در میان اپوزیسیون، فرصت‌های بسیاری را برای ایجاد تغییرات اساسی از بین برده است. اعتراضات گسترده در سال‌های اخیر، از جنبش «سبز» تا جنبش «زن، زندگی، آزادی»، نشان داده‌اند که جامعه ایران آماده تغییر است. با این حال، نبود لااقل یک آلترناتیو سیاسی قوی و قابل اعتماد، باعث شده است که این اعتراضات به یک نتیجه مشخص و پایدار نرسند. جمهوری اسلامی به‌خوبی از این شکاف‌ها در میان اپوزیسیون بهره می‌برد. نظام حاکم با تقویت تفرقه و ایجاد بی‌اعتمادی میان گروه‌های مختلف، توانسته است موقعیت خود را تثبیت کند و از تبدیل شدن اعتراضات به یک حرکت منسجم جلوگیری کند.

راه‌حل‌ها و آینده اپوزیسیون 
برای خروج از این بن‌بست سیاسی، اپوزیسیون ایران نیازمند یک بازنگری اساسی در رویکردها و استراتژی‌های خود است. این بازنگری می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

۱. پذیرش تنوع و احترام به تکثرگرایی: اپوزیسیون باید تنوع فرهنگی، قومی و سیاسی ایران را به رسمیت بشناسد و به جای تلاش برای یکسان‌سازی، به دنبال ایجاد یک اتحاد گسترده و چندجانبه باشد.

۲. تمرکز بر منافع ملی به جای رقابت‌های شخصی: رهبران اپوزیسیون باید منافع شخصی و گروهی را کنار بگذارند و بر اهداف مشترک تمرکز کنند.

۳. برقراری ارتباط موثر با جامعه: برنامه‌ها و استراتژی‌های اپوزیسیون باید با نیازها و اولویت‌های جامعه ایران همخوانی داشته باشد. این ارتباط می‌تواند از طریق گفت‌وگوی مستقیم با مردم و پذیرش انتقادات سازنده تقویت شود.

۴. ایجاد ساختارهای دموکراتیک در درون اپوزیسیون: تنها زمانی که اپوزیسیون خود به ارزش‌های دموکراتیک متعهد باشد، می‌تواند اعتماد عمومی را جلب کند و به یک آلترناتیو سیاسی قوی تبدیل شود.

نتیجه‌گیری
اپوزیسیون ایران در شرایطی قرار دارد که می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در آینده کشور ایفا کند. اما این امر تنها در صورتی ممکن است که اختلافات کنار گذاشته شود و یک اجماع نظری در سپهر سیاسی آینده ایران در بستری منجسم، کارامد و متناسب با واقعیت های عینی جامعه شکل گیرد. در این سپهر سیاسی نباید صرفا به براندازی یا گذار از حکومت جمهوری اسلامی اکتفا شود، که هدف نهایی ایجاد جامعه‌ای دموکرات، قانونمند و مرفه برای شهروندان است. در غیر این صورت، این پراکندگی همچنان به نفع جمهوری اسلامی خواهد بود و فرصت‌های تغییر یکی پس از دیگری از دست خواهند رفت. اکنون زمان آن رسیده است که اپوزیسیون مسئولیت خود را بپذیرد و به جای رقابت، برای اتحاد و همکاری تلاش کند.


————————
* داوید پارسیان، متولد ایران، تحصیلات خود را در رشته علوم سیاسی، تاریخ معاصر، شرق شناسی و علم اطلاعات، ارتباطات و اسناد، در شهرهای گراتس و وین اتریش انجام داده و از سال ۱۹۹۲ در دانشگاه وین مشغول به کار است.




نظر شما درباره این مقاله:


ترامپ و ایران / گفت‌وگوی رضا گوهرزاد با رضا علیجانی ">
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 23.11.2024, 9:22

ترامپ و ایران / گفت‌وگوی رضا گوهرزاد با رضا علیجانی


آيا مسير گفتگوی ترامپ با ايران از مجتبی خامنه‌ای خواهد گذشت؟




نظر شما درباره این مقاله:


مدرنیته سیاسی  و معارضان آن
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 22.11.2024, 20:24

مدرنیته سیاسی  و معارضان آن


شهرام اتفاق

مقدمه

به تازگی، دیدار چند نفر با رئیس‌جمهور، فرصت مغتنمی را برای ازسرگیری مجادلات پان‌ایرانیست‌ها و پان‌ترکیست‌ها فراهم ساخته است.[۱]

در یک سوی ماجرا، پان‌ایرانیست‌ها و ناسیونالیست‌هایی حضور دارند که مدعی‌اند، میهمانان رئیس‌جمهور در آن نشست، پان‌ترکیست‌های تجزیه‌طلب بوده‌اند و رئیس‌جمهور نمی‌بایست با ایشان دیدار می‌کرده است. متقابلاً پان‌ترکیست‌ها به‌همراه چهره‌هایی که خود را نماینده سایر اقوام می‌دانند و در زمره معترضان به رویکردهای فارسی‌گرایانه در کشور به‌شمار می‌روند، به دفاع از عملکرد رئیس‌جمهور برخاسته و او را تشویق به تجدید و تداوم این دیدارها می‌کنند.

در اینجا، در تأسی از آموزه‌های موریس باربیه، می‌کوشم تا نشان دهم که مدعیان هر دو سوی این منازعات، به یک اندازه، معارضان «مدرنیته سیاسی» قلمداد می‌شوند و دعاوی هر دوی ایشان، به یک اندازه پیشامدرن است.

مبانی تئوریک مدرنیته سیاسی

از منظر موریس باربیه، مدرنیته سیاسی تنها با دموکراسی و حاکمیت قانون به‌دست نخواهد آمد. بلکه این گوهر گران‌بها، حاصل جدایی «جامعه مدنی» از «دولت» است. تحقق این امر نیز در گرو انفکاک «فرد» به عنوان «شهروند» و «فرد» به عنوان «شخصیت حقیقی» است.[۲]

اما تعریف و تلقی جوامع از «ملت» نیز، از دیگر عوامل تعیین‌کننده در تحقق مدرنیته سیاسی یا تزلزل در شکل‌گیری آن هستند. جوامعی که تعریفی «قومی - فرهنگی» از خود دارند، به مدرنیته سیاسی دست نخواهند یافت. مدرنیته سیاسی مستلزم  فرا رفتن و گذار از «ملت فرهنگی» به «ملت سیاسی» است.

«ملت فرهنگی» فرآورده طبیعت و تاریخ است و خود را با زبان، سنت، دین و تاریخ تعریف می‌کند. درحالی‌که «ملت سیاسی» به اتکای اراده آزاد و خواست افراد در یک جامعه شکل می‌گیرد و خود را متکی به نوعی قرارداد اجتماعی می‌داند و به‌علاوه، زبان‌ها، ادیان و مؤلفه‌های تاریخی، قومی و فرهنگی گوناگون را می‌پذیرد و در خود هضم می‌کند.

اعضای «ملت قومی فرهنگی»، هستی و هویت‌شان را از ملت دریافت می‌کنند و اعضای «ملت سیاسی»، هستی و هویتی مستقل از ملت دارند و خود هویت‌بخش به ملت هستند.‌ به این اعتبار، باربیه توضیح می‌دهد که با قایق «ملت فرهنگی» نمی‌توان به ساحل «مدرنیته سیاسی» رسید. برای این مقصود، باید سوار بر کشتی «ملت سیاسی» شد.

وضعیت مدرنیته سیاسی در جهان و ایران

اروپا در تجربه تاریخی خود، از ترکیب اجتماعی «امت مسیحی» گذر کرد و به ایستگاه میانی «ملت قومی – فرهنگی» رسید. از منظر تاریخی، هردر (Herder) و فیشته (Fichte) در آلمان، رِنِر (Renner) و باوئر (Bauer) در اتریش، و بارِس (Barres) و موراس (Maurras) در فرانسه، از جمله آموزگاران «ملت قومی - فرهنگی» در اروپا بوده‌اند؛ اما در قرن بیستم، آموزه‌های ایشان زمینه‌های لازم را برای تحقق ناسیونالیسم افراطی و فاشیسم در اروپا مهیا ساخت. اروپا پس از پشت سر گذاشتن تجربه تلخ فاشیسم، از ایستگاه میانی «ملت قومی – فرهنگی» گذر کرده و به ایستگاه «ملت‌های سیاسی» رسیده است.

آمریکا برخلاف اروپا، از همان ابتدا بخت آن را داشت که یک «ملت سیاسی» شود. اما خارج از تجربه اروپا و آمریکا، کشورهای توسعه یافته‌ای مانند هند، ترکیه، ژاپن و اسرائیل، هم‌چنان توان چنین تحولی را ندارند و به مدرنیته سیاسی دست نیافته‌اند.

ایران پس از انقلاب ۵۷، در یک پس‌روی آشکار، از ترکیب اجتماعی «ملت قومی – فرهنگی» افول کرده و مدتی مبدل به «امت اسلامی» شد. اکنون از «امت اسلامی» بودن فاصله گرفته است و بیم آن می‌رود که به جای حرکت به سوی «ملت سیاسی»، دوباره به یک «ملت قومی – فرهنگی» بدل شود. طی چهار و نیم دهه گذشته، افراط جمهوری اسلامی در تقابل با نمادها، نشانه‌ها و باورهای ملی (یعنی همان مؤلفه‌های قومی و فرهنگی نظیر زبان، تاریخ و سنت)، سرچشمه ظهور نوعی تفریط در دفاع از همان مؤلفه‌ها شده است. اما وطن‌پرستی واقعی، افتادن در دام آن تفریط نیست.

در این‌که اساساً ملت‌هایی نظیر هند، ژاپن و ایران، قادر باشند با توجه به پیشینه تاریخی خود به مدرنیته سیاسی دست پیدا کنند تردیدهایی وجود دارد. اما لااقل باید آگاه باشند که «ملت قومی – فرهنگی»، سرمنزل مقصودشان نیست.

دلایل ناکامی «ملت قومی – فرهنگی»

چرا یک «ملت قومی – فرهنگی» نمی‌تواند خود را به ساحل «مدرنیته سیاسی» برساند؟

۱) «ملت قومی – فرهنگی»، اجازه شکل‌گیری به یک «جامعه مدنی مدرن» را نمی‌دهد. در یک ملت قومی – فرهنگی، افراد، هستی و هویت‌شان را از ملت دریافت می‌کنند و ملت مقدم بر فرد است. چرا که این مؤلفه‌های قومی – فرهنگی ملت (نظیر زبان، دین، سنت و تاریخ) هستند که هویت افراد را متعین می‌کنند. در نتیجه، فرد ماهیتی مستقل از ملت ندارد یا ماهیتی بسیار کمرنگ دارد. در حالی‌که ظهور مدرنیته سیاسی مشروط به پیدایش «فرد مستقل» و «جامعه مدنی» است. 

۲) افزون بر آن‌چه سخن رفت، «ملت قومی – فرهنگی»، اجازه شکل‌گیری به «دولت مدرن» را نیز نمی‌دهد و تنها قادر است تا یک دولت پیش‌مدرن را در ذیل خود تحمل کند. دولت برخاسته از یک «ملت قومی – فرهنگی» ناگزیر است تا مجری منویات اکثریت اعضای قومی – فرهنگی خودش باشد. چرا که «دولت مدرن» در تعامل با «جامعه مدنی مدرن» متبلور می‌شود و عناصر تشکیل‌دهنده یک «جامعه مدنی مدرن»، افراد مستقل هستند.

۳) «ملت قومی – فرهنگی» بستر و محملی برای ایجاد تعارضات درونی است. انتخاب مؤلفه‌های فرهنگی، مثلاً‌ «زبان» یا «دین» به عنوان شناسه و شاخص یک «ملت» و عنصر وحدت‌بخش آن، همواره مخالفان و معترضانی خواهد داشت. دیگرانی هم هستند که «زبان» یا «دینِ» متفاوتی را محترم می‌شمارند. آن دیگران، نمی‌توانند بپذیرند که «زبان» یا «دین»‌شان، هیچ نقش و اهمیتی در «هویت ملی»شان ندارد. در چنین جامعه‌ای، مؤلفه‌های‌ «زبان» یا «دین»، به جای این‌که عناصر وحدت‌بخش باشند، مبدل به عناصری می‌شوند که سرچشمه تفرقه و اختلاف است و در آینده، به سلسله‌ای از منازعات بی‌پایان دامن خواهد زد.

۴) یک دولت پیشامدرن در ذیل یک «ملت قومی – فرهنگی»، غالباً قادر به حل و فصل تعارضات درونی جامعه نیست. چرا که خود نماینده بخشی از اعضای قومی – فرهنگی جامعه است؛ نه نماینده تمامی اعضای آن جامعه. اما «ملت سیاسی» با اتکا به تعریف خود، از این توانایی برخوردار است که تعارضات درونی را برطرف می‌سازد. چرا که عوامل پیوند یا گسست اعضای «ملت سیاسی»، از جنس مؤلفه‌های قومی - فرهنگی نیستند. شناسه‌های «فرد» به عنوان یکی از اعضای یک «ملت سیاسی»، منافع مشترک و توافق (یا همان قرارداد) اجتماعی است. در این نوع «ملت»، آرمان‌های مشترک برخاسته از برآیند مطالبات فردی است و در اقلیت بودن یک گروه دینی، زبانی یا قومی، نوعی محرومیت، طردشدگی یا انفعال به‌شمار نمی‌رود. در واقع، «اقلیت دینی» یا «اقلیت زبانی» بودن یا نبودن در عرصه سیاسی، بحثی خارج از دستور است.

۵) ملتهای قومی فرهنگی خون‌بنیاد (Jus soli) هستند. برای این‌که شهروند این کشورها باشید، باید پدر و مادری اهل آن کشور داشته باشید. در نقطه مقابل، شهروند بودن در ملت‌های سیاسی، خاک‌بنیاد (Jus sanguinis) است. در چنین کشورهایی، هشتمین فرزند یک خانواده مسلمان مهاجر پاکستانی به نام صادق امان خان (Sadiq Aman Khan)، می‌تواند شهردار لندن باشد. درحالی‌که یکی از افتخارات دولت پزشکیان آن است که پس از چهار و نیم دهه، موفق شده تا یک اهل سنت به نام عبدالرحیم حسین‌زاده را در دولت خود به خدمت بگیرد. به بیان دیگر، حتا داشتن پدر و مادری ایرانی نیز کفایت نمی‌کند و بلوچ بودن یا سنی بودن، یک محدودیت حساب می‌شود. مبرهن است که صادق امان خان یکی از اعضای ملت سیاسی بریتانیاست و عبدالرحیم حسین‌زاده شهروند ملت قومی فرهنگی ایران.

۶) ملت‌های قومی فرهنگی بستر مناسبی برای شکل‌گیری حکومت‌های دینی هستند. اسرائیل و ایران، نمونه‌هایی از نوع این جوامع هستند. به تعریف باربیه، دولت اسرائیل، دولت قوم یهود است و به رغم دموکراتیک بودنش دولتی مدرن محسوب نمی‌شود، چرا که «این دولت با خصلت یهودی‌اش، یعنی با شالوده قومی و دینی‌اش تعریف می‌شود.» در مقام مقایسه، سطح دموکراسی در ایران پائین‌تر و حکومت نیز دینی‌تر است. به عنوان نمونه در هر دو کشور، صرفاً ازدواج دینی رایج است و ازدواج مدنی، جایگاهی در جامعه ندارد.[۳]

۷) برخی از متفکران یا سخنوران، دل‌نگران وجود تمایلات جدایی‌طلبانه در کشور هستند. اما راهکار ایشان برای مقابله با این دل‌نگرانی، انکار وجود تبعیض‌های قومی یا تبعیض‌های مرکز-پیرامون و هم‌زمان، پای‌فشاری بر مؤلفه‌های قومی و فرهنگی از نوع پان‌ایرانیستی است. اما مشکل اینجاست که تأکید بر اهمیت آن مؤلفه‌ها، اعم از زبان، دین، تاریخ و سنت از سوی یک طرف، حساسیت‌های طرف‌های دیگر را برمی‌انگیزد و «اهداف سیاسی مشترک» جای خود را به صف‌بندی‌های قومی و فرهنگی می‌دهد. آن‌چنان‌که در جای دیگری نوشته بودم که ریچارد کاتم، توضیح می‌دهد که در دوره پهلوی اول، شکل‌گیری چهار جنبش جدایی‌خواهانه در گیلان، خراسان، خوزستان و آذربایجان، بی‌ارتباط با افزایش ناسیونالیسم ملی در مرکز نبود. چرا که تعلق به قوم می‌تواند بر تعلق به ملت سیاسی بچربد.[۴]

۸) «ملت قومی – فرهنگی» غالباً تمرکزگراست و «دولت مدرن» غالباً ساختاری مبتنی بر سطح بالایی از تمرکز‌زدایی را دارد. آن‌چنان‌که در جای دیگری نوشته‌ام، این تمرکززدایی در هفت حوزه (۱) مالی، (۲) اداری، (۳) سیاسی، (۴) حقوقی، (۵) محیط‌زیستی، (۶) آموزشی و (۷) بازاری متحقق می‌شوند و حکمرانی غیرمتمرکز، یکی از شاخص‌های توسعه به حساب می‌آید. ایده انتقال پایتخت (یا بخشی از آن) از تهران به شیراز را، باید کوششی برای حل بحران تمرکز در تهران به روشی پیشامدرن به‌شمار آورد. روشن است که غیرمتمرکز کردن «مکان» به جای غیرمتمرکز کردن «ساختار»، نه‌تنها چاره‌ساز نیست، بلکه می‌تواند بحران‌های پیش‌بینی‌نشده دیگری را رقم بزند، اما به خدمت گرفتن این روش‌های پیشامدرن، مقبولیت بیشتری برای یک «ملت قومی – فرهنگی» دارد.

جمع‌بندی

به این اعتبار، آن جریان‌های فکری و سیاسی که با تأکید بر پان‌ایرانیسم و ناسیونالیسم، منکر مطالبات طرف دیگر این منازعه هستند و گمان می‌کنند که قادرند تا با هیاهو مسئله را حل کنند، بر خطا هستند. این مجادلات، نوک کوه یخی است که بخش اعظم آن، فعلاً از دیده‌ها پنهان است و در آینده‌ای نه چندان دور، وجوه بحرانی آن هویدا خواهد شد.

جامعه ایرانی ممکن است هم‌چون جوامع غیر اروپایی نظیر ژاپن، هند و ترکیه،[۵] راه درازی برای دست‌یابی به مدرنیته سیاسی داشته باشد، اما دستِ‌کم باید از مقصد صحیح آگاه باشد و بداند که چاره کار ما، فرا رفتن و گذار از «ملت قومی – فرهنگی» و کوشش برای شکل دادن یک «ملت سیاسی» است.

—————————————
[۱]  ماجرا از این قرار است که عده‌ای در ساختمان پاستور با پزشکیان دیدار می‌کنند و عکس یادگاری می‌گیرند و در میان ایشان، فردی به نام یونس زارعیان معروف به تبریزلی حضور داشته است. سپس عده‌ای از هر قسم، از نماینده پیشن مجلس گرفته تا برخی اساتید دانشگاه، زبان به شکایت می‌گشایند و نسبت به بحران «تجزیه‌طلبی» در کشور اظهار نگرانی می‌کنند.  به عنوان نمونه، منصور حقیقت‌پور، نماینده پیشین مجلس در شبکه اجتماعی ایکس و با هشتک تجزیه‌طلب، در نقد این دیدار نوشته است: «اقای پزشکیان، یونس تبریزلی را می‌شناسید؟! که با ایشان جلسه تشکیل می‌دهید... اگر می‌شناسید واقعاً برای شما متاسفم اگر نمی‌شناسید کسانی که در دفتر شما این جلسه را تشکیل دادند را عزل کنید.»
[۲]  باربیه، موریس (۱۴۰۲)؛ مدرنیته سیاسی، نشر آگه.
[۳]  یکی از مفاهیم مورد علاقه مدافعان «ملت قومی – فرهنگی» در ایران، مفهوم «فره ایزدی» شاهان باستانی است. در آثار اوستایی آمده است که فره ایزدی، «فروغی است ایزدی که به دل هرکه بتابد، از همگنان برتری یابد. از پرتو این فروغ است که شخص به پادشاهی می‌رسد، شایسته تاج و تخت می‌شود، آسایش‌گستر و دادگر و همواره کامیاب و پیروزمند می‌شود.» به زبان ساده، پادشاهان ایران باستان، خود را نماینده یزدان بر روی زمین معرفی می‌کردند؛ آموزه‌هایی که به مستبدانه‌ترین حکومت دینی در دوره ساسانیان انجامید.
[۴]  اتفاق، شهرام (۲۰۲۴)؛ چهارخوانش از طباطبایی، انتشارات ایران آکادیما، ص ۳۳۸.
[۵]  به عنوان نمونه،  ژاپن معاصر نیز با مدرنیته سیاسی فاصله زیادی دارد و به توصیف یک اقتصاددان ژاپنی به نام کاواهامی ها جی می، «در ژاپن، حاکمیت دولت موهبتی آسمانی شمرده می‌شود و فرد حقوق خود را از دولت ناشی می‌داند. دولت به این شرط که افراد در خدمت هدف‌هایش درآیند حقوق محدودی به آنان وامی‌گذارد. بدین‌سان، حقوق فردی همواره ابزاری در دست دولت است و نباید به سود فرد به‌کار گرفته شود.» به توصیف باربیه، دولت ژاپن در سیطره یک مثلث قدرت متشکل از (الف) سیاسمتداران حزب ال.دی.پی، (ب) کارگزاران بلندپایه دولتی و (ج) مدیران برخی از شرکت‌های خصوصی هستند. این مثلث قدرت، مسبب کاهش قدرت یا بی‌اثر کردن نقش هیئت دولت و مجلس نمایندگان (دی‌یِت Diete) بوده‌اند.




نظر شما درباره این مقاله:


آیا افزایش قیمت سوخت، کسری بودجه را درمان می‌کند؟
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 21.11.2024, 20:33

آیا افزایش قیمت سوخت، کسری بودجه را درمان می‌کند؟


احمد علوی

اخیر زمزمه افزایش قیمت سوخت و بویژه بنزین در رسانه‌های داخل ایران و از سوی مقامات حکومت مطرح شده است. مقام‌های ایران دلایل گوناگونی از جمله کاهش کسر بودجه و جلوگیری از قاچاق سوخت یا پیامدهای زیست محیطی را به عنوان توجیه افزایش قیمت سوخت عنوان نموده‌اند. بر پایه تجربه بین المللی و همچنین نظریه‌های اقتصادی، بالا بردن قیمت سوخت، هرچند ممکن است درآمد دولت را در کوتاه‌مدت افزایش دهد، اما نمی‌تواند به‌طور پایدار کسر بودجه را درمان کند، زیرا عوامل ساختاری و ریشه‌ای این تنگناها در اقتصاد ایران همچنان باقی می‌ماند.

در تایید این ادعا، برای مثال جوزف استیگلیتز (Joseph Stiglitz 1943) اقتصاددان برنده جایزه نوبل و مشاور اقتصادی بیل کلینتون در آثار خود و بویژه (Globalization and Its Discontents) و (Whither Socialism?) و (The Price of Inequality) مدعی است که در کشورهایی که اقتصادشان به شدت به درآمدهای ناشی از فروش منابع طبیعی (مثل نفت) وابسته است، پیدایش فساد و رانت‌خواری به ناترازی ساختاری و کسر بودجه منجر شود.

او همچنین به این نکته اشاره می‌کند که برای کاهش کسری بودجه باید اصلاحات اساسی در نحوه تخصیص منابع و اصلاحات ساختاری در حاکمیت انجام شود و الا افزایش خدمات دولتی یا کالاها نمی‌‌تواند تنگناهای اقتصادی را به صورت بنیادی حل کند. داگلاس نورث (Douglas Nort) اقتصاد دان برنده جایزه نوبل نیز در چارچوب نظریه نهادها اشاره می‌کند که نهادهای ناکارآمد و رانتی، منابع مالی را به‌جای استفاده در جهت توسعه، به فساد و منافع گروه‌های خاص رانتی منحرف می‌کنند.

فساد در تخصیص منابع و عدم کارایی حاکمیت و دولت ولایی از علل اصلی کسری بودجه است بنابراین حتی به فرض افزایش قیمت سوخت، کسر بودجه و پیامدهای ناشی از آن همچون افزایش پایه پولی یا نقدینگی، تورم و کاهش ارزش پول ملی اجتناب ناپذیر است. بنابراین کسر بودجه تنها به دلیل یارانه سوخت نیست. هزینه‌های نهادهای ولایی به شکل معافیت و فرار مالیاتی، نهادهای ناکارآمد، پروژه‌های غیرمولد، و سیاست‌های خارجی پرهزینه نیز در ایجاد این تنگنا نقش اساسی تری دارند. بنابراین افزایش قیمت سوخت نمی‌تواند این مسائل را حل کند.

پیامدهای افزایش قیمت سوخت

افزایش قیمت سوخت در کوتاه‌مدت می‌تواند به افزایش درآمد دولت کمک کند، اما همزمان هزینه‌های آنرا هم بالا می‌برد و بویژه در کشوری مانند ایران، که ساختار رانتی، فساد ساختاری و نهادی، و کاهش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی وجود دارد، این سیاست پیامدهای منفی بسیاری به همراه دارد.

۱. بی‌تأثیری در ناترازی ساختاری بودجه
ناترازی بودجه ایران ناشی از تنگناهای ساختاری و نهادی مانند هزینه‌های غیرمولد و فساد نهادی ولایی و رانتی است. افزایش درآمد از محل سوخت، بدون اصلاح ساختار هزینه‌ها، تنها مشکل را به تعویق می‌اندازد. نظریه محدودیت‌های نهادی (Institutional Constraints Theory) توضیح می‌دهد که مشکلات ساختاری نیازمند اصلاحات بنیادین در نهادهای اقتصادی و سیاسی هستند، نه راه‌حل‌های مقطعی نظیر افزایش قیمت سوخت چرا که این سیاست تنگناها را پنهان می‌کند و پیامدهای آنها را به تاخیر می‌اندازد.

۲. عدم تأثیر بر نهادهای غیرشفاف و موازی
بخش عمده‌ای از اقتصاد ایران، شامل بنیادها و نهادهای وابسته به رهبری ولایی، از درآمدهای مستقل و خارج از نظارت بودجه‌ای بهره می‌برند. افزایش قیمت سوخت بر این نهادها هیچ تأثیری ندارد و منابع حاصل همچنان به جبران هزینه‌های دولت رسمی محدود خواهد بود. نظریه دولت عمیق (Deep State Theory) توضیح می‌دهد که در نظام‌هایی با ساختار دوگانه، حتی اصلاحات اقتصادی همواره با مقاومت یا بی‌تأثیری در بخش‌های غیرشفاف مواجه خواهند شد.

۳. تورم و افزایش هزینه‌های عمومی و کاهش ارزش پول ملی
افزایش قیمت سوخت منجر به افزایش همه هزینه تولید و توزیع کالاها و خدمات می‌شود که اثرات آن به سایر بخش‌های اقتصاد منتقل می‌شود. این موضوع به تورم عمومی منجر شده و توان خرید مردم را کاهش می‌دهد. در پی آن ارزش پول ملی نیز کاهش می‌یابد. بدین ترتیب تورم وارداتی نیز افزایش می‌یابد. نظریه فشار هزینه‌ای تورم (Cost-Push Inflation Theory) توضیح می‌دهد که افزایش قیمت یک نهاده کلیدی (مانند سوخت) می‌تواند به افزایش عمومی قیمت‌ها در کل اقتصاد منجر شود. افرون بر این انتظار می‌رود در میان مدت، با افزایش تورم و در پی آن سقوط ارزش پول ملی، قاچاق سوخت ادامه یابد. چه با کاهش قیمت ریال در مقابل سایر ارزها، حتی اگر قیمت ریالی سوخت کاهش پیدا کند، قاچاق سوخت به کشورهای همجوار دارای مزیت خواهد بود.

۴. عدم شفافیت در تخصیص منابع حاصل از افزایش قیمت سوخت
اگر منابع حاصل از افزایش قیمت سوخت به صورت شفاف و هدفمند در حوزه‌هایی مانند زیرساخت، آموزش، یا سلامت بازتوزیع نشوند، این سیاست تنها به افزایش درآمد دولت یا نهادهای رانتی وابسته به رهبر حاکمیت منجر خواهد شد، بدون آنکه سودی برای عموم مردم جامعه داشته باشد. بنا به نظریه اقتصاد رانتی در سیستم‌هایی با فساد ساختاری و نهادی، منابع مالی جدید به جای سرمایه‌گذاری مولد و بلند مدت، صرف نهادهای رانتی ولایی یا فعالیت‌های غیرمولد می‌شود.

۵. تشدید نارضایتی‌های اجتماعی و سیاسی و سقوط سرمایه اجتماعی
افزایش قیمت سوخت اغلب به اعتراضات گسترده اجتماعی منجر می‌شود، به‌ویژه در کشورهایی با اقتصاد شکننده یا اعتماد پایین به حاکمیت. اعتراضات آبان ۱۳۹۸ نمونه‌ای از واکنش‌های شدید اجتماعی به چنین سیاستی بود که بطور ناگهانی به افزایش قیمت سوخت انجامید. نظریه قرارداد اجتماعی (Social Contract Theory) بیان می‌کند که اگر مردم احساس کنند دولت منافع عمومی را تأمین نمی‌کند، مشروعیت آن کاهش یافته و اعتراضات افزایش می‌یابد.

۶. فشار اقتصادی بر طبقات متوسط و پایین
افزایش قیمت سوخت به‌طور مستقیم هزینه حمل‌ونقل و انرژی را بالا می‌برد و به افزایش قیمت همه کالاها و خدمات می‌انجامد در نتیجه به بالارفتن هزینه‌های زندگی و کاهش سطح آن منجر می‌شود. این فشار بیشتر بر اکثریت مردم یعنی طبقات کم‌درآمد وارد می‌شود، زیرا نسبت بیشتری از درآمدشان را صرف نیازهای اساسی و کالاهایی می‌کنند که از افزایش قیمت انرژی و حمل‌ونقل تاثیر بسیاری می‌پذیرد. نظریه اقتصاد نابرابری (Stiglitz, The Price of Inequality) نشان می‌دهد که سیاست‌هایی که بار هزینه را بر دوش گروه‌های کم‌درآمد می‌گذارند، نابرابری اقتصادی را تشدید کرده و سرمایه اعتماد اجتماعی عمومی به دولت - که ضامن اجرایی شدن هر قانون و سیاستی است- را کاهش می‌دهند.

جمع‌بندی
تجربه گذشته ایران و همچنین نظریه‌های پذیرفته شده اقتصادی تایید می‌کند، در نظام رانتی، منابع مالی اضافی که از سیاست‌هایی مانند افزایش قیمت سوخت به دست می‌آید، معمولاً به جای به‌کارگیری در چارچوب خدمات پایه عمومی نظیر آموزش و پرورش و بهداشت و درمان و تامین اجتماعی و امور مولد بلند مدت، به سمت نهادهای ناپاسخگو و غیرشفاف هدایت می‌شود. چرا که در اقتصادهای رانتی، به دلیل ناپاسخگویی و نبود شفافیت مالی و نظارت بر درآمدها و هزینه‌ها از سوی سازمانهای مردم نهاد جامعه مدنی و رسانه‌ها وجود ندارد.

بنابراین منابع اضافی به‌دست‌آمده از افزایش قیمت سوخت اغلب به نفع الیگارش‌ها و نهادهای غیرانتخابی مصرف می‌شود. بدون دگرگونی و ساختاری عمیق در نهادهای سیاسی، اقتصادی، مالی، و اجتماعی، افزایش قیمت سوخت نه تنها مشکل ناترازی بودجه را حل نمی‌کند، بلکه به بحران‌های تورمی، نارضایتی اجتماعی، و بی‌ثباتی سیاسی دامن می‌زند.

۲۹ آبان ۱۴۰۳




نظر شما درباره این مقاله:


بازخوانی گزارش «پیام امروز» درباره قتل‌های زنجیره‌ای
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 21.11.2024, 17:05

بازخوانی گزارش «پیام امروز» درباره قتل‌های زنجیره‌ای


بخش اول:

بخش دوم:

روزآروز:  در سالگرد قتل فروهرها، گزارشی از مجله «پیام امروز» را باز‌خوانده‌ایم. این گزارش با عنوان «از امید به بن‌بست» در اولین سالگرد قتل‌ها در آبان ۷۸ در شماره ۳۴ این مجله منتشر شد.نمونه‌ای خوب از گزارش تحقیقی و مستند که روایتی شسته‌ رُفته از ماجرای قتل‌ها و پیگیری آن‌ها در طول یک‌سال به ما می‌دهد و تصویر نزدیک و بی‌واسطه‌ای از آن زمانه‌ در ذهن خوانندگان‌اش می‌گذارد؛ به‌خصوص در ذهن کسانی که آن روزها را به یاد دارند.




نظر شما درباره این مقاله:


چگونه بدن زنان سیاسی شد؟ ">
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 13:10

چگونه بدن زنان سیاسی شد؟


در گفت‌وگو با سعید پیوندی جامعه‌شناسی و سیاست‌مدار جمهوری‌خواه پرسیده‌ام: چرا و چه‌گونه در ایران بدن زنان به باره‌ای سیاسی دگردیسید؟ داستان این رنج و سرکوب بی‌پابان از کجا آغاز شده است؟ و چرا در جمهوری اسلامی ایران سرکوب زنان چنین ساختارمند و پی‌گیر پی‌گیری می‌شود؟
پس از آشنایی ایرانیان با غرب و ارزش‌ها ی جدید نسل نخست روشن‌فکری ایران هرچند برای آموزش و‌ حتا آزادی ی زنان کوشش‌ها ی بسیار کرد؛ اما بسیاری از آن‌ها دریافتی ژرف از ارزش‌ها ی جدید، به‌ویژه آزادی نداشتند و می‌خواستند ساختار اجتماعی و ایستار زنان در خانه و خانواده هم‌چنان دست‌نخورده ادامه پیدا کند. به زبان دیگر آن‌ها مادران باسوادی‌ را می‌خواستند که هم‌چنان به ارزش‌ها ی سنتی وفادار بمانند! اما چنین چیزی ممکن نبود؛ و نیست. توسعه اجتماعی و انسانی به خودبنیادی آدمی و خواست ارزش‌ها ی جدید هم می‌رسید. یعنی آموزش، کار و زنده‌گی اجتماعی زنانی را می‌آفریند که جست‌وجوگر آزاد خوش‌بختی هستند؛ کسانی که در تعریف و کران‌بندی آزادی هم اثر و هنایش خود را می‌گذارند. زنانی که بر بدن خویش هم چیره و حاکم هستند؛ و می‌شوند. یعنی توسعه در جایی ناگزیر به آزادی و آزادسازی جامعه هم می‌رسد. آزادی آزادی داوری کردن و خطا کردن هم هست. آزادی بن‌یادها ی خانه و خانواده و پیوندها ی اجتماعی را هم دگرگون می‌کند. و این برای سامانه ی گوارشی تنگ جامعه ی ایرانی پذیرفتنی نبود؛ و شوربختانه هنوز هم برای بسیاری پذیرفتنی نیست. سنت استبداد از این فربود بی‌خبر نبود، و هرگاه لازم بود با دست گذاشتن روی این دست هراس‌ها، مردم را گرفتار هراس از آزادی می‌کرد و برای خود سیاهی‌لشکر می‌آفرید.
در دوران رضاشاه و سپس محمدرضاشاه با آن که زنان روی کاغذ و در متن‌ها ی حقوقی کم‌وبیش آزاد شده بودند، اما از آن‌جا که آزادی و بن‌یادها ی آن برآمد یک گفتمان ملی نبود؛ و از خانه، خانواده، مدرسه‌ها و دانش‌گاه‌ها ی ما نیامده بود، و به آن‌جاها راه نیافته بود، در جریان کار هیچ‌گاه نتوانست به گل بنشیند؛ بار دهد؛ و به نهادینه شدن آزادی در جامعه و سپهر همه‌گانی برسد. به طور وارونه آزادی زنان که از سو ی حکومت و نواندیشان پیش‌گذاسته شده بود به هراس از آزادی انجامید؛ و لایه‌هایی از جامعه را به دامن سنت‌گرایان مذهبی انداخت. در چنین متنی است که بدن زنان باری سیاسی می‌یابد و به باره‌ای سیاسی دگردیسی می‌کند. رودرویی جمهوری اسلامی با ارزش‌ها ی جدید چندان عجیب نیست؛ و نبوده است. اما رودرویی اسلام‌گرایان با بدن زنان بسیار پیچیده‌تر از ایستاده‌گی آن‌ها در برابر ارزش‌ها ی جدید است؛ تا جایی ‌که ام روز در ایستار «زن، زنده‌گی،آزادی»، آزادی زنان و آزادی بدن زنان، مادر همه ی آزادی‌ها در ایران شده است.
در این گفت‌وگو به پویش گفتمان آزادی زنان در جامعه ی ایران پیش از انقلاب ۵۷ پرداخته‌ایم و از برخی از دش‌واری‌ها و آسیب‌ها در این گفتمان یاد کرده‌ایم. در گفت‌وگوها ی دیگر از گوشه‌هایی دیگر به داستان پرآب‌وچشم زنان و رنج بی‌پایان آن‌ها خواهیم پرداخت.




نظر شما درباره این مقاله:


اهمیت گفتمان از «تاج‌زاده تا شاهزاده»
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 8:23

اهمیت گفتمان از «تاج‌زاده تا شاهزاده»


آرش پژوهنده

چرا نظریه راهبردی “گفتمان ملی، از تاج‌زاده تا شاهزاده” مهم است؟

گفتگوی آقایان مهدی نصیری و دکتر زیباکلام یک بار دیگر بحث تقابل یا تعامل طیف‌های متنوع و گوناگون سیاسی از اصلاح‌طلب گرفته تا مشروطه خواه را پیش روی ما قرار داده است. عنوان “از تاج‌زاده تا شاهزاده” به قدری پرسش برانگیز است که عده‌ای را بی‌مهابا به طرد و رد هر گونه امکان تعامل و گفتگو میان دو طیف اصلاح‌طلب و برانداز وامی‌دارد و عده‌ای را بر می‌انگیزاند تا مطالعه و دقت بیشتری در محتوای این گفتمان داشته باشند.

در وهله اول این پرسش به ذهن متبادر می‌شود که چرا عنوان “از تاج‌زاده تا شاهزاده” انتخاب شده است. آیا این انتخاب صرفا از روی قافیه پردازی بوده؟ و یا محتوای در خور اعتنا و قابل توجهی در پس این عنوان لحاظ شده است. در این مورد باید گفت هر چند میان دو کلمه “تاجزاده” و “شاهزاده” تصادفا نوعی شباهت و قرابت لفظی وجود دارد اما در عین حال نوعی موضوعیت محتوایی نیز دیده می‌شود. آقایان تاج‌زاده و شاهزاده هر یک به تنهایی نماینده نوعی گفتمان راهبردی سیاسی هستند که عملا رقیب یکدیگر به حساب می‌آیند.

جناب تاج‌زاده آن چنان که خود بارها گفته است یک اصلاح‌طلب است. وجه مشترک تاج‌زاده با سایر اصلاح‌طلبان در این است که براندازی را نه ممکن می‌داند و نه مفید. او بارها تاکید کرده است که هر چند اعتراضات خیابانی را حق مردم می‌داند اما بر این عقیده است که اعتراضات خیابانی هزینه بسیار دارد و منفعت اندک. و چه بسا پیامدهای زیانبار دیگری همچون احتمال هرج مرج و سوریه‌ای شدن را نیز می‌تواند در بر داشته باشد. تاج‌زاده همچون بسیاری از اصلاح‌طلبان دیگر بر این عقیده است که شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پیش رو خود به خود جمهوری اسلامی را در وضعیتی قرار خواهد داد که ناچار به پذیرش اصلاحات خواهد شد. البته در مدار فکری ایشان غیر از “انتظار برای اصلاح”، روشنگری، چانه‌زنی و گفتگو هم می‌تواند نقش مهمی در تغییر اوضاع سیاسی کشور داشته باشد. اما سوال اینجاست که “پس تفاوت تاج‌زاده با سایر اصلاح‌طلبان چیست؟”

تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ اصلاح‌طلبان به طور عمده هیچ سخنی از تغییر و اصلاح قانون اساسی بر زبان نمی‌‌آوردند. آنها بر این عقیده بودند که با همین قانون اساسی موجود می‌توان به تفاسیر دموکرات منشانه تری دست یافت که سویه‌های جمهوری خواهی آن قوی‌تر و فربه‌تر باشد. تاج‌زاده در میان اصلاح‌طلبان تقریبا اولین کسی بود که اعلام کرد خود قانون اساسی می‌بایست اصلاح شود. از این رو در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نامزد شد و اعلام کرد که قصد دارد در صورت پیروزی در انتخابات از طرف مردم با شخص رهبر جمهوری اسلامی گفتگو کرده و ایشان را متقاعد نماید که زمان تغییر، اصلاح و بازنگری قانون اساسی فرا رسیده است. در واقع ایشان می‌کوشید که از طریق یک راهکار قانونی، تنها مرجع تصمیم گیرنده برای تغییر قانون اساسی یعنی شخص رهبری را متقاعد نماید که طرح “اصلاحات ساختاری” را بپذیرد. در واقع وی می‌کوشید انتخابات ریاست جمهوری را عملا به یک رفراندوم برای تغییر قانون اساسی مبدل کند. در هر حال هر چه بود جناب تاج‌زاده در انتخابات ریاست جمهوری رد صلاحیت و پس از چندی دستگیر و روانه زندان شد.

هر چند جناب تاج‌زاده تا کنون هیچ توضیحی نداده است که آیا هنوز هم به همان مدل پیشنهادی “اصلاحات ساختاری” پایبند است یا خیر؟ اما چنین به نظر می‌رسد که نزد ایشان همچنان در بر همان پاشنه سابق می‌چرخد. همچنین بر ما معلوم نیست که آیا ایشان هنوز هم به پرهیز از حضور خیابانی مردم معترض باور دارد یا خیر. هر چند آقایان میرحسین موسوی و خاتمی کمی دیرهنگام و مدتی پس از انتخابات ۱۴۰۰ درباره ضرورت تغییر قانون اساسی اظهارنظرهایی کردند اما به نظر می‌رسد پرونده “اصلاحات ساختاری” همچنان روی زمین افتاده و هیچ کس مسئولیت پیگیری و تداوم آن را بر عهده نمی‌‌گیرد. با این حال پروژه “اصلاحات ساختاری” این قابلیت را دارد که بدون تاج‌زاده هم به راه خود ادامه دهد. راهی که دیگر مسیرش از صندوق انتخابات ریاست جمهوری نمی‌‌گذرد بلکه می‌تواند متکی بر روش‌های دیگری از جمله اعتراضات خیابانی باشد.

از طرف دیگر جناب شاهزاده و طرفداران ایشان بر این عقیده هستند که اساسا مدل اصلاحات از هر نوعی که باشد در غالب جمهوری اسلامی جواب نمی‌‌دهد و جز براندازی راه حل دیگری پیش روی ما نیست.

با این تفاسیر این سوال بوجود می‌آید که “با وجود چنین اختلافات عمیقی بین تاج‌زاده و شاهزاده طرح گفتگو چه معنا دارد و چه فوائدی می‌تواند داشته باشد؟”

جناب مهدی نصیری در تعریف نظریه راهبردی “گفتمان ملی، از تاج‌زاده تا شاهزاده” چنین توضیح داده‌اند که “منظور از این طرح فقط گفتگوی دو نفر آدم با نام‌های تاج‌زاده و شاهزاده نیست. بلکه منظور گفتگوی تمامی گروه‌ها و شخصیت‌های فعال سیاسی که به چهار اصل دموکراسی، سکولاریزم، حقوق بشر و تمامیت ارضی ایران باور دارند می‌باشد. البته از آنجایی که سه اصل دموکراسی، حقوق بشر و سکولاریزم ریشه مشترک داشته و لازم و ملزوم یکدیگر هستند نگارنده بر این عقیده است که چهار اصل نام برده توسط جناب نصیری به دو اصل دموکراسی و تمامیت ارضی ایران خلاصه شود. چرا که دموکراسی طبیعتا در دل خود حقوق بشر و سکولاریزم را هم دارد. البته جا دارد که در اینجا به مدل پیشنهادی دکتر عبدالکریم سروش مبنی بر رعایت حداقلی احکام شرعی در چارچوب احکام حکومتی که در واقع مدل بسیار رقیق شده‌ای از حکومت اسلامی است نیز اشاره گذرایی داشته باشیم.

علاوه بر این توضیحات لازم است یک اصل دیگر با عنوان “تعیین سرنوشت کشور بر اساس انتخابات مجلس موسسان قانون اساسی” را نیز به دو اصل فوق اضافه کنیم. بنابر این می‌توان گفت گفتمان ملی “از تاج‌زاده تا شاهزاده” عبارت است از گردهمایی و گفتمان سرنوشت ساز میان تمامی گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی که به سه اصل “دموکراسی، تمامیت ارضی ایران و تعیین مدل حکومت آینده بر اساس مجلس موسسان قانون اساسی” باور دارند.

به‌رغم تمام این تفاسیر شکاف میان آقایان تاج‌زاده و شاهزاده همچنان باقی است و شاید عده‌ای این سوال را مطرح کنند که اساسا طرح گفتگوی شاهزاده و تاج‌زاده چه ضرورتی دارد؟ از نظر اینجانب اصل و محتوای این طرح همان “گفتمان ملی” است. حالا چه با شاهزاده و تاج‌زاده و چه بدون شاهزاده و تاج‌زاده. اما تاکید بر نام این دو نفر خالی از حسن نیست. همانطور که گفته شد تاج‌زاده و شاهزاده از نظر راهبردهای سیاسی نماینده دو قطب رقیب در مقابل یکدیگر هستند. بنابر این در این گفتمان تلاش می‌شود تا در حد امکان گروه‌های سیاسی مختلف و متنوع و بعضا دور از هم که به سه اصل فوق باور دارند شرکت داده شوند.

دوما قرار نیست که آقایان نام برده تا ابد بر سر یک عقیده بمانند. این گفتگو‌ها در پی دست یابی به یک راه حل جامع با توافق حداکثری است. بنابر این هر یک از طرفین ممکن است پس از برگزاری گفتگو‌ها در عقاید و نظرات خود تجدید نظر بکنند.

سوما حداقل حسن چنین گفتمانی این است که همه گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی ضمن بیان عقاید و نظرات خود درباره راهکارهای پیشنهادی دیگران به نقایص و معایب راهکارهای پیشنهادی خود نیز پی می‌برند. مهمتر از آن این که توده‌های مردم و خصوصا اقشار فرهیخته و فعالان سیاسی درک بهتر و شفاف‌تری نسبت به وضعیت سپهر سیاسی کشور ایران به دست می‌آورند.

و در نهایت این که برپایی چنین گفتمانی می‌تواند بیش از پیش تجزیه‌طلبان را در انزوا قرار داده و از کانون توجه برخی اقشار جامعه دور سازد. یادمان باشد که گزینه “تمامیت ارضی ایران”، شعار مطلوب و آرمانی تمامی گروه‌های ایران دوست و میهن‌پرست است. بنابر این گفتمان تجزیه طلبی به طور طبیعی در دل چنین گفتمانی قرار نمی‌‌گیرند. دستیابی به راه حل‌های مشترک و نزدیک تر می‌تواند بازه زمانی و کیفیت انتقال قدرت از ساختار کنونی به ساختار جدید (چه در غالب اصلاح قانون اساسی و چه در غالب براندازی) را تسهیل کرده و فرصت را برای عناصر جدایی خواه و تجزیه طلب به حداقل برساند.

با توجه به قرار گرفتن کشور در وضعیت جنگی و احتمال بروز درگیری‌های گسترده و پر خسارت میان ایران و اسرائیل و همچنین روی کار آمدن ترامپ در آمریکا و همچنین احتمال قریب الوقوع اعمال سیاست تعدیل قیمت حامل‌های سوخت در دولت پزشکیان احتمال بروز مجدد اعتراضات گسترده خیابانی در شهرهای ایران را افزایش یافته است. در چنین شرایطی طبیعتا احتمال رخ دادن هر یک از دو گزینه سرنگونی یا عقب نشینی جمهوری اسلامی نیز تقویت می‌شود. از آنجایی که امروزه هیچ گونه امکانات نظر سنجی برای تعیین عده و عده طرفداران دو نظریه “اصلاحات ساختاری” و “براندازی” وجود ندارد بهتر است پیشاپیش هر دو گروه خود را برای احتمالات پیش رو آماده سازند.

همانگونه که در اعتراضات زن، زندگی و آزادی شاهد بودیم به‌رغم حضور پرشور و فداکارانه بسیاری از مردم در عرصه خیابان بسیاری دیگر از مردم (که به قشر خاکستری موسوم هستند) حاضر به همراهی و همدلی با هم وطنان معترض خود نشدند. این عدم همدلی الزاما ناشی از ترس و بزدلی نیست بلکه می‌تواند حاکی از دغدغه‌ها و نگرانی‌های جدی میهن پرستانه و ترس از بروز هرج و مرج و فروپاشی اجتماعی و سرزمینی باشد.

بنابر این پیگیری دو هدف براندازی و اصلاحات ساختاری در غالب اعتراضات خیابانی به طور همزمان نه تنها امکان‌پذیر است بلکه می‌تواند انگیزه بیشتری برای حضور قشر خاکستری در کناز معترضان خیابانی ایجاد کند. در نهایت این خود مردم هستند که می‌توانند تشخیص بدهد کدام هدف را دنبال بکنند. این خود مردم هستند که می‌توانند تشخیص بدهند اعتراضاتشان را تا مرحله به ثمر نشاندن “اصلاحات ساختاری” پیش ببرند یا تا مرحله “براندازی”.


نظر خوانندگان:


■ آقای پژوهنده عزیز. این ضرورت کاملأ دیده می‌شود که همانطور که نوشته‌اید، در حد امکان، گروه‌های سیاسی مختلف و متنوع شروع به تبادل نظر و گفتگو بکنند. گسترش «فرهنگ مذاکره و گفتگو» در عین حال انگیزه و دلگرمی بیشتری برای حضور قشر خاکستری در بحث‌ها و جزئیات مسائل اجتماعی فراهم می‌کند. اساس و پایه این فرهنگ، عبارت از این است که هر گروهی «موجودیت» گروه‌های فکری دیگر را به رسمیت بشناسد و از فرهنگ «تک‌صدایی» فاصله بگیرد.
با احترام. رضا قنبری. آلمان


■ این تعریف و تقسیم بندی از جبهه مردمی و مخالف جمهوری اسلامی ضرورتا درست نیست، یا دست کم تمامی حقیقت نیست. این تعبیر کلی که گویا همه باید از آن تبعیت کنند “برانداز یا اصلاح‌طلب” است. در حالی که می‌توان تقسیم‌بندی‌های موجه‌تری نیز قائل شد. برای مثال عقایدی که معتقد به “تغییر از بالا” هستند، در مقابل نظراتی که “حضور و کنش مردمی” را رمز رسیدن به ابتدای جاده دمکراسی می‌دانند. گروه اول می‌توانند از درون اصلاح‌طلبان باشند که تغییر نظر سران رژیم را روزنه آزادی مردم ایران می‌دانند و یا افرادی که سرنگونی بوسیله جنگ و بدست امریکا و اسرائیل را راه سعادت مردم میدانند. در طرف دیگر نیروهایی که خود را ملزم به احترام برای عقاید گوناگون می‌کنند و معتقدند که جبهه (تشکیلات) اپوزوسیون باید “اعتراضات مردمی” را بصورت مقاومت منفی و تشکل‌های صنفی سازماندهی کند.
آنها که “اعتراضات مردمی” را مساوی شورش و اغتشاش می‌دانند به مورد سوریه (و شاید لیبی) تکیه می‌کنند. باید گفت که چنین خطری دور از واقعیت نیست. اما با دست بدامان رژیم شدن چیزی از احتمال این خطر کم نمی‌شود. تنها اتحاد اپوزسیون که به صدای مردم تبدیل شود میتواند مانع از فروپاشی اجتماعی گردد.
سپاس از پژوهنده و قنبری گرامی برای تاکید بر ” تبادل نظر و گفتگو و گسترش «فرهنگ مذاکره و گفتگو» ” که سازنده و سودمند است.
با آرزوی سلامتی, پیروز.





نظر شما درباره این مقاله:


بررسی جانشینی یا کارنامه ولایت فقیه؟
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 16:18

بررسی جانشینی یا کارنامه ولایت فقیه؟


سعید پیوندی

عنوان اصلی یادداشت:
مسئله جانشینی و یا زمانی برای پرسش‌های اساسی درباره کارنامه ولایت فقیه؟

امروز چگونه می‌توان بدون بررسی و سنجش عینی پرونده ۴۵ سال حکمرانی به بحث درباره موضوع جانشینی آقای خامنه‌ای پرداخت‌؟ بخش بزرگی از مردم ایران ۴۵ سال پیش امضای خود را چشم‌بسته زیر قرارداد اجتماعی با نظام نوپدید دینی معلق میان آسمان و زمین گذاشتند که بسیاری از اصول و مواد آن مبهم و ناروشن بود. در فضای انقلابی و آشفته آن زمانه کمتر کسی شاید تصور می‌کرد که از آن میثاق شتابزده میان مردم و نهاد دین قرار است نظام سیاسی به وجود آید که کشور ما در چهار دهه گذشته دچار چنین سرنوشتی کرد. هشدارهای کسانی هم که صدای پای فاجعه را شنیده بودند در جامعه انقلابی آن روزها پژواک چندانی نیافت.

رابطه جامعه مدرن با نظام حکمرانی در چهارچوب قرارداد اجتماعی تعریف می‌شود. دغدغه فلسفه سیاسی از قرن شانزدهم میلادی به این سو روشن کردن رابطه، مرزها و حدود قدرت حکومت و جامعه و یا شهروندان است. مشروعیت حکومت از کجاست ؟ شهروندان از چه حقوق و آزادی‌هایی برخوردارند و جامعه چگونه بر کار حکومت نظارت می‌کند؟ نهادهای اصلی قدرت چگونه از یکدیگر تفکیک می‌شوند و نظارت بر آن‌ها چگونه صورت می‌گیرد؟ اصل پاسخ‌گویی حکومت چگونه جامه عمل به خود می‌پوشاند؟ حکومت مدرن و حکمرانی مطلوب از درون این بحث‌های اساسی شکل گرفتند.

آن‌چه که اما در ایران گذشت و می‌گذرد قرابت اندکی با سبک و سیاق حکمرانی مدرن دارد. روحانیون سرمست از قدرت آسان به چنگ آمده کلاه گشادی بر سر مردم گذاشتند و نظامی را به نام امر قدسی به جامعه تحمیل کردند که حاصل آن وضعیت اسفناک امروز ایران است. امروز کشور ما در برابر خروجی و بیلان 45 سال نظام نامتعارف ولایت فقیه قرار دارد.

اصل ولایت فقیه در ۴۵ سال گذشته چهار اصل بنیادی جامعه و حکمرانی مدرن رانقض کرده است:

- نخست مشروعیت دمکراتیک و مردمی نهادهای اصلی انتخابی (قوای اجرایی و مقننه) از طریق سیاست غربال‌گری ایدئولوژیک شورای نگهبان زیر نظر ولایت فقیه و ناممکن گشتن حق انتخاب کردن و انتخاب شدن آزادانه؛
- دوم اصل اساسی تفکیک و استقلال قوای سه گانه بخاطر دخالت از بالای نهاد رهبری در امور اجرایی (دخالت در ترکیب دولت و سیاست‌های اجرایی) و قانون‌گذاری (حکم حکومتی) و انتصاب مستقیم رئیس قوه قضایی؛
- سوم حقوق و آزادی‌های اساسی شهروندان و جامعه مدنی ؛
- چهارم احترام به قانون، شفافیت و پاسخگویی و مسئولیت‌پذیری نهادهای رسمی و حق نظارت جامعه.

آنچه نارسایی‌های ساختاری اصل ولایت فقیه در قانون اساسی را دو چندان کرده خوانش و تفسیرهای فراقانونی و افزایش دایمی اختیارات (حکم حکومتی) است که در عمل این نهاد را از قدرت نامحدود و پوشیده از چشم جامعه برخوردار کرده است. بخش اصلی نهادهای موازی پرشماری که در چهاردهه گذشته در کنار دستگاه های رسمی شکل گرفته‌اند (شورای انقلاب فرهنگی، مجمع تشخیص مصلحت، اطلاعات سپاه...) زیر نظر رهبری قرار دارند. در حقیقت نهاد رهبری با داشتن بخش بزرگ قدرت حکومتی در سیاست خارجی، اقتصاد، سیاست داخلی، امور نظامی و امنیتی به هیچ‌کس پاسخ‌گو نیست. سرنوشت مجلس خبرگان که می‌بایست طبق قانون اساسی ج ا وظیفه انتخاب و نظارت بر نهاد ولایت فقیه را انجام دهد نمونه جالب این قانون‌شکنی است. درعمل جای این دو نهاد عوض شده و این رهبر است که بر مجلس خبرگان نظارت می‌کند، نمایندگان غربال شده توسط شورای نگهبان به حضور او “شرفیاب” می‌شوند و برای کار خود از ایشان دستور و رهنمود می‌گیرند.

این گره‌ها، آسیب‌های ساختاری و بی‌قانونی‌ها، شفاف و پاسخگو نبودن امر حکمرانی مطلوب را ناممکن کرده‌اند و فساد فراگیری که در نظام سیاسی، اقتصاد و جامعه مشاهده می‌شود پی‌آمد گریزناپذیر چنین نظم سیاسی غیرشفاف و قانون‌گریز است. همه می‌داند که بخش اصلی امور کشور زیر نظر نهاد ولایت فقیه است اما کمتر کسی هم از درون آن‌چه که “بیت رهبری” نام گرفته و راهروهای تاریک و رازهای آن خبری دارد. از سال ۱۳۷۶ هر تلاشی برای اصلاح نظام دینی و قدرت فراگیر نهاد رهبری هم با مقاومت اشکار این نهاد روبرو شده است.

کارنامه اقتصادی، ژئوپولتیکی، اجتماعی، زیست محیطی و فرهنگی فاجعه آمیز حکومت در برابر همگان قرار دارد. حکومت دینی حتا در ماموریت معنوی خود هم شکست بزرگی خورده و مناسک و ریاکاری مذهبی جای معنویت دینی را گرفته است. آن‌چه که دوگانگی فلج کننده حکومتی و یا بن‌بست حکومت‌مندی در ایران نام گرفته است به رابطه همراه با سلطه نهاد ولایت فقیه با دولت و جامعه مربوط می‌شود. “بیت رهبری” بازیگر اصلی بن‌بست حکمرانی، فروپاشی اخلاقی و فساد فراگیر کنونی کشور است.

مسئولین جمهوری اسلامی عادت دارند حسابرسی از نتایج سیاست‌های خود را به روز قیامت حواله دهند. اما در جامعه مدرن جای بیلان سیاست و پاسخ‌گویی در همین دنیاست. امروز پس از ۴۵ سال تجربه زمان بررسی بیلان و حسابرسی نظام دینی و ولایت فقیه است. چگونه می‌توان بدون ارزیابی سنجش‌گرانه آن‌چه در این ۴۵ سال گذشت و می‌گذرد از موضوع جانشینی سخن گفت؟ به همین دلیل هم امروز پرسش اساسی امروز نه جانشینی که بررسی شفاف کارنامه نهادی است که نقش اصلی را در به وجود آوردن وضعیت کنونی داشته است.

نیروهای زنده جامعه، نخبگان سیاسی، مدنی و دانشگاهی، روشنفکران، کنشگران و رسانه‌ها باید پرونده قطور نهاد پرقدرت و مرموز ولایت فقیه را در دستور کار جامعه ایران قرار دهند. آورده‌ها، خسارت‌ها و آسیب‌های این نهاد غیردمکراتیک و حکومت فردی استبدادی و قانون‌گریز برای جامعه چه بوده است؟ کسانی که به امکان اصلاح حکومت دینی باور داشتند و دارند در برابر کارنامه این نهاد و کارشکنی‌های آشکار و پنهان “بیت” در برابر اصلاحات چه می‌گویند؟ نیروهایی که زمانی شریک قدرت بوده‌اند و مکانیزم‌های درونی و نقش نهاد رهبری را به خوبی می‌شناسند و امروز سکوت می‌کنند چه پاسخی به تاریخ و نسل‌های آینده دارند؟ چرا نباید جامعه خواستار کمیسیون حقیقت‌یاب بی‌طرفی درباره کارکرد این نهاد شود؟ راه برون‌رفت از این بن‌بست ساختاری کدام است؟

(ادامه دارد)

کانال شخصی سعید پیوندی https://t.me/paivandisaeed




نظر شما درباره این مقاله:


مداراگری، جانمایه اقتصاد بازار بنیاد
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 8:17

مداراگری، جانمایه اقتصاد بازار بنیاد


جمشید اسدی

سازمان ملل متحد روز ۱۶ نوامبر را به‌عنوان روز جهانی مداراگری معرفی کرده است. نام چنین روزی به فرنگی تولرانس (Tolerance) است که می‌توان آن را به  شکیبایی، تسامح و آسان‌گیری هم ترجمه کرد.

روز جهانی مداراگری نیز فرصتی است برای اندیشیدن در اهمیت مدارا و شکیبایی در دیگر سپهرهای زندگی اجتماعی، به‌ویژه در حوزه اقتصاد. ما در این نوشتار کوتاه نخست به معنی  مداراگری می‌پردازیم و سپس جای و مقام آن را در اقتصاد می‌کاویم.

مداراگری همچون ستون پایه همزیستی مسالمت‌آمیز

مداراگری به معنای پذیرش و احترام به تفاوت‌های انسانی، فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی است. بدون مدارا، همزیستی اجتماعی ممکن نیست و جوامع به‌جای رشد و شکوفایی، نیروی خود را درگیر تنش‌ها و تضادهای بی‌پایان می‌کنند. در بهترین حالت، مداراگری از اخلاق فردی ناشی می‌شود؛ اخلاقی که سخت‌گیری‌ها و تعصب‌ها را کنار می‌گذارد و با پذیرش گوناگونی، زمینه را برای پایداری و صلح اجتماعی فراهم می‌کند.

اما اگر اخلاق فردی قادر به گسترش مداراگری نباشد، که در بیشتر مواقع نیست، حکومت‌های دموکراتیک و نهادهای انتظامی با تنظیم قوانین و نظارت بر اجرای آن‌ها، احترام به حقوق و تفاوت‌ها را به گردن می‌گیرند و همگان را به پاسداشت آن وا می‌دارند.

به هر روی، مداراگری بنیاد و شالوده جامعه همبسته و پویاست، چه نه تنها شهروندانی که دیدگاه‌ها و پیشینه‌های متفاوتی دارند را از درگیری‌ باز می‌دارد، بلکه سرمایه اجتماعی ارزشمندی برای گفت‌وگو، نوآوری و پیشرفت پایدار به وجود می‌آورد. افزون بر این، مداراگری جامعه را در برابر بحران مقاوم‌تر و برای تغییر آماده‌تر می‌کند.

آیا مداراگری را می‌توان در فرای زندگی سیاسی به اقتصاد نیز گسترش داد؟ آری می‌توان، اما تنها در چارچوب نظام اقتصادی مشخص.

مداراگری در اقتصاد: دولتی-دستوری یا بازار بنیاد؟

مداراگری در اقتصاد تعریف کلی نمی‌‌تواند داشته باشد، بلکه باید آن را با توجه به نوع سامانه اقتصادی تعریف بازشناخت. اقتصاد دو سامانه آرمانی دارد: یکی دستوری-دولتی و دیگری بازار‌بنیاد. مداراگری در اولی ناشدنی و در دومی ستون‌پایه است.

در اقتصاد دولتی-دستوری، تصمیم‌های اقتصادی بر پایه دستورات و مقررات از سوی حاکمان و دولت گرفته می‌شود. در چنین سامانه‌ای، مداراگری امکان‌پذیر نیست، زیرا این ساختار به طور ذاتی بر انحصار قدرت و تحمیل دستورهای حکومتی استوار است که از سوی دولت برای خیر و صلاح همگان صادر شده‌اند. حال اگر کسانی با این دستورات و مقررات همسو نباشند، معمولاً نادیده گرفته‌شده یا حتی سرکوب می‌شوند. بنابراین روشن است که در چنین سامانه‌ای، مدارا و شکیبایی نمی‌‌تواند وجود داشته باشد.

در مقابل، اقتصاد بازار بنیاد، به دلیل جانمایه خود، ناچار به پذیرش و تمرین مداراگری است. در این سامانه، دادوستد بر پایه منافع متقابل خریدار و فروشنده صورت می‌گیرد و کاری به هویت نژادی و جنسیتی و اعتقادی طرفین ندارد. به دیگر سخن، اقتصاد بازار بنیاد تنها در شرایطی شدنی است برای که افراد بتوانند بدون تعصب و پیش‌داوری با یکدیگر تعامل یا همان مداراگری کنند.

اقتصاد آزاد، به دلیل ایجاد فرصت‌های برابر برای همه افراد، زمینه‌ای برای کاهش تعصبات و تمرین مداراگری فراهم می‌کند. در بازاری که رقابت عادلانه و شفاف وجود دارد، شکیبایی و مداراگری نه تنها یک فضیلت انسانی، بلکه یک نیاز برای بقای اقتصادی است.

نکته این جاست که کسانی که تن به داد و ستد بر پایه می‌دهند، با قانون و بی قانون پشتیبان، می‌بایستی شکیبا باشند، چرا که مهم‌ترین عامل برای ایشان، موضوع داد و ستد، یعنی کیفیت کالا و بهای مناسب است، نه مذهب، قومیت یا باورهای شخصی طرفین داد و ستد.

چرا اقتصاد بازار بنیاد مداراگر است؟

در اقتصاد بازار آزاد، سه اصل آزادی انتخاب، رقابت سالم و عدم تبعیض پشتیبان مداراگری‌اند:

۱) فروشنده و خریدار آزادی انتخاب دارند و از این رو، بر پایه نیازها و منافع خود با هرکسی که نیاز و منافع ایشان را برآورد معامله می‌کنند. اگر کالای موردنیاز مشتری را یک فروشنده تأمین کند، دین، قومیت یا اعتقادات او اهمیتی نخواهد داشت.

۲) در بازار آزاد، رقابت سالم میان فروشندگان باعث می‌شود که آن‌ها تمرکز خود را بر کیفیت و قیمت کالا بگذارند، نه بر پیش‌داوری‌های شخصی. در این‌جا، کیفیت و قیمت کالا اولویت دارد، نه تفاوت‌های شخصی طرفین. رقابت، تعصب را کاهش می‌دهد.

۳) برابری در فرصت‌ها: اقتصاد بازار بنیاد به همه افراد، جدا از تفاوت‌هایشان، امکان می‌دهد که برای پاسخگویی نیازهای بازارمشارکت کنند. در بازار آزاد، هر فردی که بتواند نیاز بازار را تأمین کند، صرف‌نظر از باورها یا پیشینه‌اش، می‌تواند موفق شود.

بدین ترتیب، شکیبایی در اقتصاد بازار بنیاد به این معناست که افراد بر پایه منافع مشترک و فرصت‌های تجاری با یکدیگر داد و ستد می‌کنند و لزومی نمی‌‌بینند که وابستگی‌های قومی، دینی یا اجتماعی خریدار یا فروشنده را مورد پرسش قرار دهند.

بی‌طرفی اقتصاد بازار بنیاد فضای مناسبی برای شکیبایی است. چه تولیدکننده و مصرف‌کننده ممکن است از فرهنگ‌های کاملاً متفاوتی باشند، اما هدف و تمرکز ایشان بر ارزش اقتصادی داد و ستد است و از همین رو، تفاوت‌هایشان را نادیده می‌گیرند و با هم معامله می‌کنند. همین موضوع می‌تواند به تقویت مداراگری در جامعه کمک کند. 

مداراگری در اقتصاد: نمونه‌های فراتر از مرزهای فرهنگی و تاریخی

نمونه‌های تاریخی و مهم‌روزگار مداراگری در اقتصاد بازار بنیاد داد و ستدی بسیارند.

جاده ابریشم یکی از بهترین نمونه‌های تاریخی مداراگری اقتصادی است. این راه تجاری که آسیا، خاورمیانه و اروپا را به هم  می‌پیوست، بستری آشکار برای داد و ستد میان بازرگانان از فرهنگ‌ها و باورهای دینی گوناگون بود. چنان که تاجران مسلمان، بودایی، مسیحی و یهودی برای مبادله کالاهایی مانند ابریشم، ادویه، جواهر و کاغذ با یکدیگر همکاری می‌کردند. معیار اصلی معامله، کیفیت کالا و اعتماد متقابل بود، نه تفاوت‌های مذهبی یا قومی.

در سده‌های میانه میلادی، بازرگانان از دین‌ها و فرهنگ‌ها و زبان‌های گوناگون، به‌ویژه در مناطقی مانند مدیترانه، خاورمیانه و اروپا، با یکدیگر داد و ستد داشتند. شهرهای ونیز، قاهره، بغداد و دیگر مراکز مهم بازرگانی فرامرزی بودند که در آن‌ها مسلمانان، مسیحیان و یهودیان در کنار یکدیگر به تجارت می‌پرداختند.

بازرگانان برای موفقیت در تجارت ناچار بودند بر اساس کیفیت کالا و شرایط معامله با یکدیگر همکاری کنند، نه بر اساس پیش‌داوری‌های فرهنگی یا مذهبی. چنان‌که یک تاجر مسیحی اروپایی برای تأمین کالاهای ارزشمند مانند ادویه یا پارچه، با یک تاجر مسلمان در خاورمیانه داد و ستد می‌کرد. سندهای تاریخی بسیاری نشان می‌دهند که در بازارهای بزرگ سده‌های میانه میلادی، قوانین و مقرراتی به وجود آمده بود که تبعیض را محدود و از برابری در معاملات پشتیبانی می‌کرد. این قوانین، پایه‌گذار نوعی تربیت اجتماعی برای مداراگری در جوامع تجاری بودند.

در دوران مدرن نیز، نمونه‌های مداراگری در بازارهای بین‌المللی فراوان‌اند. همچون شرکت‌های چندملیتی، مانند اپل و سامسونگ که در زنجیره تأمین خود با تأمین‌کنندگانی از کشورهای مختلف با فرهنگ و مذهب متفاوت همکاری می‌کنند. بازارهای مالی جهانی مانند بورس اوراق بهادار، نمونه‌ای دیگر از تسامح عملی است؛ جایی که سرمایه‌گذاران از سراسر جهان تنها بر اساس بازده اقتصادی و نه پیش‌داوری‌های اجتماعی یا فرهنگی تصمیم‌گیری می‌کنند.

تجربه تاریخی و معاصر نشان می‌دهد که مداراگری یکی از الزامات اساسی برای موفقیت اقتصادی و اجتماعی است. در حالی که اقتصاد دولتی-دستوری به دلیل ماهیت انحصاری و سرکوبگر خود با مدارا بیگانه است، اقتصاد بازار بنیاد بستر طبیعی برای تمرین مداراگری فراهم می‌کند. با تکیه بر اصول رقابت، آزادی و اعتماد، بازار آزاد می‌تواند الگویی برای همزیستی مسالمت‌آمیز و شکوفایی جوامع در عصر حاضر باشد. 

سخن پایانی

مداراگری نه‌تنها یک فضیلت اخلاقی بلکه یک ضرورت عملی برای همزیستی و توسعه اقتصادی است. در حالی که اقتصاد دولتی-دستوری به دلیل ماهیت اقتدارگرای خود با مداراگری بیگانه است، جانمایه اقتصاد بازار بنیاد بر پایه مداراگری برای تعامل و رقابت آزاد است. با مداراگری، جوامع می‌توانند از تمام ظرفیت‌های خود بهره‌مند شوند و ثبات و رفاه را برای همه تضمین کنند.

همچنان که داستان‌اش رفت، داد و ستد همچون ستون‌پایه اقتصاد بازار بنیاد نوعی تربیت اجتماعی برای مداراگری است. تاجران به تدریج یاد می‌گرفتند که برای موفقیت اقتصادی، باید تعصبات را کنار گذاشت و بر پایه منافع مشترک عمل کرد. این فرهنگ تسامح و شکیبایی از طریق تجارت به سایر بخش‌های جامعه نیز منتقل می‌شد.

جمهوری اسلامی مداراگری را نخست  در اقتصاد از میان برد و دست به قتل‌های زنجیره‌ای شرکت‌های ملی بخش خصوصی زد. پس از آن بود که ناشکیبایی و قتل‌های زنجیره‌ای به سپهر سیاسی و اجتماعی هم کشیده شد.

نظام ولایی هنوز هم اقتصاد بازار بنیاد را بر نمی‌‌تابد. شوربختا که اپوزیسیون چپ گرا-مذهبی هم اهل مدارا با اقتصاد بازار بنیاد برای انتخاب آزاد مشتریان و رقابت سالم کارآفرینان نیست.


نظر خوانندگان:


■ با درود فراوان به جناب دکتر اسدی گرامی و تشکر از نوشته خوبشان. نکته من آنست که هر چند اقتصادهای آزاد و مبتنی بر بازارهای رقابتی در تخصیص منابع کمیاب کارآمدتر هستند اما این به معنی کامل بودن این سیستم اقتصادی نیست. جنابعالی به عنوان یک اقتصاددان به خوبی از بحث شکست بازار اگاهی دارید. این شکستها که می‌تواند ناشی از:
- انحصار طبیعی
- اطلاعات نامتقارن
- اثرات خارجی منفی (Externalities)
- تولید نا متناسب کالای عمومی
- و موارد دیگر که هزینه مبادله در آنها بطور بیرویه بالاست اما بهر حال موجب تخصیص غیر بهینه منابع می شوند.
در اینجا لازم است دولت دخالت کرده و شکست بازار را اصلاح کند یا سیاست بهینه جایگزین (Second Best) را اتخاذ کند. نکته آنجا است که در بسیاری از موارد ما شکست دولت (Government Failure) داریم که با دخالتهای خود به بهانه اصلاح شکست بازار تخصیص منابع را بدتر می کنند و با ایجاد نهادهای نامناسب (Inconsistence Institutions) ناکارامدتر (Pareto Inefficient) می‌کنند که بیشتر ناشی از فساد مقامات دولتی و ناسالم و غیر دموکراتیک بودن حکومتها است. بنابراین ابتدا باید یک نظام سیاسی دموکراتیک و رقابتی سالم ایجاد کرد تا با نهادهای سازگار اقتصاد بازار بنیاد کارآمد ایجاد کند.
خسرو





نظر شما درباره این مقاله:


چشم‌انداز: ترامپ از خامنه‌ای چه می‌خواهد؟
">
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 17.11.2024, 21:54

چشم‌انداز: ترامپ از خامنه‌ای چه می‌خواهد؟


چشم‌انداز: پروژه مبهم ترامپ و ایلان ماسک برای حکومت ایران؛ ترامپ از خامنه‌ای چه می‌خواهد؟
خبر دیدار موتلف قدرتمند و ثروتمند دونالد ترامپ یعنی ایلان ماسک با سفیر جمهوری اسلامی در نیویورک هر چند تلویحا توسط تمام طرف‌ها تایید شد، اما در ۲۴ ساعت گذشته با تکذیب ناگهانی و عجیب وزارت خارجه جمهوری اسلامی مواجه شده است. این دیدار که وزیر خارجه ایران ادعا می‌کند هرگز انجام نشده، میان طرفداران خامنه‌ای و پزشکیان نیز یک منازعه جدی ایجاد کرده است. دلیل تکذیب این دیدار چه بود؟ ایلان ماسک دنبال چیست؟ دونالد ترامپ از جمهوری اسلامی چه می‌خواد؟ و آیا آنچنان که تحلیلگران حکومتی ادعا می‌کنند، اختلافات ایران و آمریکا با کمی نرمش و اعطای چند امتیاز تجاری به ترامپ قابل حل است؟!

چشم‌انداز با مهدی مهدوی آزاد
مهمانان: محسن سازگارا - امید معماریان




نظر شما درباره این مقاله:


بن علی و بن سلمانیسم!
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 17.11.2024, 21:22

بن علی و بن سلمانیسم!


احمد پورمندی

همه شواهد حاکی از آن است که «دوران خامنه‌ای» رو به پایان است و مساله جانشینی به مثابه محور مهم دوران پساخامنه‌ای، به مساله روز تبدیل شده است. این سوال در دستور کار سیاست در کشور ما قرار گرفته است که آیا مساله جانشینی خامنه‌ای در چارچوب نظام و بدون بحران‌های بزرگ حل خواهد شد و چگونه؟

شایع‌ترین تحلیل که در تایید آن دلایل مهمی هم وجود دارد، این است که طرح نظام برای جانشینی، انتقال رهبری به مجتبی بن علی، فرزند دوم علی خامنه‌ای است و در ادامه هم این فرضیه بسیار تخیلی مطرح می‌شود که بن علی، بن سلمان ایران خواهد بود و «انقلاب سفید» دومی در راه است.

برای فهم پروسه جانشینی و بررسی احتمالات مختلف، لازم است که نقش عوامل مهم و تاثیر گذار را بررسی کنیم. جامعه نسبتا بیدار، پرتحرک و به شدت ناراضی ایران، نیرو‌های اصلاح‌طلب، مخالفان گذارطلب، براندازان و دولت‌های خارجی از جمله عواملی هستند که می‌خواهند در روند پر کردن خلا ناشی از مرگ خامنه‌ای نقش‌آفرینی کنند، اما نقش تعیین‌کننده را گروه‌های برخوردار حاکمی دارند که تا امروز شاکله نظام قدرت در جمهوری اسلامی را تشکیل داده‌اند. سپاه پاسداران، سازمان‌های اطلاعات و امنیت بویژه وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه، روحانیت حاکم و ابرسرمایه‌دارانی که بازار صادرات نفت و مشتقات نفتی و واردات را در اختیار دارند، تا کنون توانسته‌اند ذیل تئوری و ساختار مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه، توزیع «ابر رانت»‌های اقتصادی را در بین خود، بدون توسل به خشونت‌های جدی، مدیریت کنند. بخش خصوصی، فن‌سالاران و دیوان‌سالاران به مثابه سه گروه برخوردار دیگر، نقش شریک کوچکتر و ناراضی ائتلاف حاکم را بازی می‌کنند.

سرکوب خشن هر گونه حرکت و تشکل در داخل، ایجاد محور مقاومت در منطقه، پروژه‌های موشکی و اتمی و درگیر نگه داشتن غرب در بحران خاورمیانه و تحریم ایران و ایجاد «اقتصاد مقاومتی» به مفهوم تضمین تحصیل رانت‌های اقتصادی و بوپژه رانت‌های نفتی در ارتباط با چین و ورود کالا از این کشور، مهم‌ترین اجزای برنامه کلان راهبردی است که این گروه‌های برخوردار، زیر رهبری خامنه‌ای بر سر آن توافق کرده‌اند.

منطقا تا وقتی رابطه اقتصادی با چین به شکل کنونی ادامه پیدا کند، چین روزانه حدود ۱،۵ میلیون بشکه نفت ایران را به حدود نصف قیمت بخرد و در ازای آن بجای دلار، کالای چینی به تجار وارد کننده تحویل بدهد، ائتلاف گروه‌های برخوردار می‌تواند به تحصیل رانت‌های کلان اقتصادی و حیات خود ادامه بدهد. بنابراین، مستقل از عوامل پیش‌بینی‌ناپذیری نظیر جنگ و قیام توده‌ای، تا وقتی غرب، درگیر در باتلاق خاور میانه، ناچار به ادامه و تشدید تحریم‌ها باشد، چین و گروه‌های برخورداری که به درستی «کاسبان تحریم» نام گرفته‌اند، دلیلی برای تغییر راهبردهای کلان کنونی نخواهند داشت و خصلت‌نمای اصلی جانشینی «تداوم وضع موجود» خواهد بود.

علاوه بر منافع اقتصادی، برای چین درگیر ماندن ایالات متحده در خاورمیانه، تمرکز کامل بر شرق دور را دشوار کرده و از منظر چالش کلان قرن هم دارای اهمیت است.

بنا بر آنچه گفته شد، می‌توان به این نتیجه نزدیک شد که سرنوشت جانشینی در نبرد چین و آمریکا تعیین خواهد شد. اگر آمریکا بتواند با منهدم کردن محور مقاومت جمهوری اسلامی در لبنان، غزه، یمن، سوریه و عراق پای خود را از باتلاق خاورمیانه بیرون بکشد و چین را نیز از ادامه خرید نفت ایران منصرف کند، آنگاه می‌توان با اطمینان بیشتری از ته کشیدن منابع اصلی رانت و پایان ائتلاف حکومتی، همزمان با پایان دوران خامنه‌ای سخن گفت.

درهم آمیزی منافع گروه‌های برخوردار حاکم در ساختار مافیایی اقتصاد ایران، شکل‌گیری گروه‌های دوراندیش و مستقل در هیئت حاکمه را به امری بعید بدل کرده است و در نتیجه فکر تغییر زمانی در حکومت جدی خواهد شد که کفگیر نفت فروشی و واردت از چین به ته دیگ بخورد. ظاهرا همه محاسبه حکومت این است که غرب بهای سنگین راضی کردن چین را نخواهد پرداخت و چین هم به آسانی از مکیدن خون ایران و درگیر نگه داشتن آمریکا در خاور میانه دست نخواهد کشید و تا چنین است، جانشین خامنه‌ای هر که باشد، باید بتواند ادامه وضعیت موجود را مدیریت کند. اما اگر چین از خرید نفت ایران منصرف شود، آنگاه تمام ارکان قدرت دچار زلزله بزرگی خواهند شد که نتایج آن قابل پیش‌بینی نیست.

اگر اندکی دوراندیشی در بخش‌های موثر حکومت وجود می‌داشت، می‌شد آغاز «بن سلمانیسم»، پس از مرگ یا حذف خامنه‌ای را، پیش از آنکه سرنوشت کشور در پکن و واشنگتن تعیین شود، سوژه جنگ قدرت داخلی و امری محتمل دانست. اما تا وقتی ادامه وضعیت موجود، و امید به تداوم سیاست تاکنونی چین، تعیین‌کننده گزینه مطلوب حاکمیت باشد، شانسی برای بن سلمانیسم وجود نخواهد داشت.

با فرض تغییر سیاست چین، جنگ اجتناب‌ناپذیر قدرت، نظام ج.ا. را درگیر بحران فروپاشی خواهد کرد و برای توسل به بن سلمانیسم دیر خواهد بود. چه در ادامه وضعیت موجود و چه پس از فروختن ج.ا. به آمریکا، چین شیشه عمر نظام را در چنگ دارد و آنرا ارزان از کف نخواهد داد و در همه حال، خامنه‌ای دوم، بر فرض جانشینی، سرنوشتی بهتر از پدرش نخواهد داشت!

چه ادامه وضعیت موجود و چه اوج‌گیری جنگ قدرت، به نظر می‌رسد که پایان دوران خامنه‌ای با پایان جمهوری اسلامی فاصله چندانی نداشته باشد و ایران به ناگزیر، گزینه خود را برای تغییر روی میز خواهد گذاشت که بوی زن-زندگی-آزادی می‌دهد و تشابه چندانی با بن سلمانیسم ندارد!


نظر خوانندگان:


■ با درود بر جناب پورمندی و تشکر از مقاله ارزنده اشان. پیشنهاد میکنم چند نکته زیر نیز در چارچوب همین مقاله مورد توجه قرار گیرد.
اول، احتمال بالا گرفتن جنگ قدرت در درون اردوگاه اصولگرایان. زیرا با حذف فیزیکی رئیسی و نیز کنار گذاشته شدن احمد خاتمی از هیات مدیره مجلس خبرگان و نیز جلوگیری از ورود آملی لاریجانی به مجلس خبرگان از یک سو و کاهش نفوذ و مشروعیت خامنه ای در درون الیت حاکم (اعم از اصولگرا و اصلاح طلب) به دلیل اشتباهات راهبردی او و اصرار غیر موجه بر ادامه دشمنی با آمریکا و کوبیدن به طبل نابودی اسرائیل که کشور را به بن بست کنونی رسانده است از سوی دیگر؛ وضعیت فعلی را میتوان آتش زیر خاکستر دانست. آتشی که با تضعیف بیشتر موقعیت خامنه ای، مرگ و یا کشته شدن او میتواند با علنی شدن مخالفتها با رهبری مجتبی خامنه ای شعله ور شود. گروه های مختلف مافیایی آخوندی- مالی-نظامی با ملغمه ای از انگیزه های ایدئولوژیک و وسوسه دست یابی به قدرت و میلیاردها دلار رانت نفتی ممکن است برای کنار زدن یکدیگر به خشونت متوسل شوند.
دوم، بازیگری روسیه. نفوذ اطلاعاتی و سیاسی روسیه در کشور قابل انکار نیست و پوتین که ظاهرا برای رهبری رئیسی برنامه ریزی کرده بود و از حذف او بر آشفته شد میتواند در قبال امتیازاتی مثلا در اکراین حمایت سیاسی و اطلاعاتی و نظامی از رژیم را کاهش دهد. فراموش نکنیم که دست یابی ایران به بمب اتمی بر ضد علایق روسیه (و نیز چین) است. بنابراین اگر رژیم زیر فشار فزاینده غرب بخواهد به سوی سلاح هسته ای برود مسلما روسیه مخالفت و کارشکنی خواهد کرد.
سوم، فرصت طلبی نتانیاهو. آرزو و تلاش دولت اسرائیل در سالهای اخیر، بخصوص پس از شروع جنگ غزه و اکنون لبنان، کشاندن پای آمریکا به درگیری با ایران برای از بین بردن برنامه های هسته ای و موشکی ایران و تخریب زیر ساختها و تاسیسات نفتی و تضعیف کشور بوده است بطوری که برای سالها خطری از سوی ایران او را تهدید نکند. موقعیت کنونی با بازگشت ترامپ به قدرت ایده ال نتانیاهو و افراطیون اسرانیل برای عملی شدن این برنامه است. بنابراین ممکن است حتی قبل از شروع به کار دولت ترامپ در دو ماه آینده اسرائیل از طریق ترورهای برنامه ریزی شده در سطوح بالای سیاسی نظامی ایران و تخریب و بمباران مراکز حساس هسته ای و نظامی و تاسیسات نفتی عملاکار را به جنگ بکشد.
نهایتا، بنظر میرسد راهبرد اصلی ترامپ ایجاد تحریم های فلج کننده برای کشاندن ایران به پای میز مذاکره در نقطه ضعف کامل آن و به امضا رساندن قراردادهای تحقیر کننده باشد تا نتواند هیچگونه مانعی بر سر راه عادی سازی روابط کشورهای عربی و اسرائیل ایجاد نکند. در این راه مسلما اروپا با او همراهی خواهد کرد و چین هم بعید است به خاطر ایران در مقابل آمریکا بایستد. بخصوص آنکه برنامه بازیابی رشد اقتصاد چین نیاز به همکاری و بازارهای دو قدرت بزرگ اقتصادی دیگر جهان یعنی آمریکا و اتحادیه اروپا با آن دارد.
خسرو


■ جناب پورمندی گرامی. درود بر شما.
من با برداشت کلی شما در این نوشتار ازجمله و بویژه سطر پایانی آن همسو هستم. یعنی اگر پس از خامنه‌ای جمهوری اسلامی باقی بماند که امکان آن هم زیاد نیست، بن علی نه بن سلمان که کاریکاتوری از حاکم بی خرد و کودک صفت کره شمالی خواهد شد، که امکان آن نیز بسیار اندک است. هرچند چین و روسیه احتمالاً از او پشتیبانی کنند، اما رقابت داخلی میان گروههایی که شمااز آن یاد کردید، آنچنان تیز و خام طمعانه است که بن علی پشتیبانان داخلی چندانی نخواهد داشت.
پیروز باشیم. بهرام خراسانی ۲۸ آبان ۱۴۰۳


■ جناب پورمندی؛ روح حاکم بر تحلیل جنابعالی این است که سرداران و مافیای قدرت در پساخامنه‌ای، تن به “بن سلمانیسم” نخواهند داد اما از یک نکته کلیدی از نظر دور مانده‌است! نکته این است که هیچ سیستم دیکتاتوری یا اقتدارگرا، به سادگی از قدرت کنار نخواهد رفت اما اینجا مشخصا در باره کشورمان ایران، واقعیت این است که مافیای قدرت، راهی جز عقب نشینی ندارد زیرا هم در داخل و هم در خارج تحت فشارهای شدید است واین فشارها، روز به روز تشدید خواهد شد، بنابراین جمهوری اسلامی فرجامش مشخص است: بن سلمانیسم و اصلاحات تدریجی یا فروپاشی و سقوط... به نظرم گزینه اول با توجه به واقعیت‌های ایران، محتمل‌تر است.
ارادتمند: محمد علی فردین


■ از قرار معلوم تاثیر اظهارات عباس پالیزدار با همکاری دوستانش در وزارت اطلاعات برای جا انداختن بن سلمانیسم شیعی در حال آشکار شدن است و این بار قرار است آقا مجتبی سکان‌دار کشتی اصلاحات از بالا جا انداخته شود. بیخود نیست که عده‌ای این نظام را قابل اصلاح می‌دانند و حالا باید یخ زده منتظر بمانند با این امید که “الهی فال زینب راست باشد” و دو باره دستیار ولی فقیه جدید برای حفظ نظام شوند. باید مواظب و هشیار بود که تراوشات اتاق فکر نظام نباید اساس تحلیل‌ها قرار گیرد و فعالان سیاسی و بدنبالش مردم را به سرگردانی فکری و عملی سوق دهد.
با درود سالاری


■ # با تشکر از خسروی گرامی که بحث را بازتر کردند، در شرایط دشواری که داریم، ناگزیر به هم اندیشی و راه جویی مشترک هستیم. طبعا در شرایط عدم وجود یک نیروی اپوزیسیون مورد اقبال مردم، وقتی شیرازه اقتدار حاکم دچار بحران جدی شود، نقش عوامل خارجی که به آنها اشاره کردید، پر رنگ تر خواهد شد. همه امید ما این است که ایران از بحران‌های سنگینی که در راه هستند، به سلامت عبور کند.
# با تشکر از آقای خراسانی، جناب فردین گرامی!
من هم امیدوارم که حکومت تن به عقب‌نشینی بدهد و با اقدامات اصلاحی، جامعه را به ثبات و آرامش هدایت کند. متاسفانه اما، خوش بینی شما را ندارم . ساختار قدرت در ایران به گونه‌ای ست که توافق برای عقب نشینی منظم را ممتنع می‌کند. فعلا اگر توافقات موجود برای ادامه وضعیت فعلی به بن بست بخورند، سیر محتمل‌تر ، نوعی هرج و مرج، همراه با خشونت و شورش های مختلف خواهد بود .چیزی به مرتب خشونت بار تر و پر آشوب تر از دوران دوازده ساله بعد از شهریور بیست و دوران بعد از انقلاب فرانسه، منظور من است. در این دوران، طبعا هم در بالا و هم در پایین ، شاهد تنش‌ها و درگیری های زیادی خواهیم بود تا سرانجام قدرت تازه‌ای شکل بگیرد. امیدوارم این بدبینی من بی پایه باشد و به همت نیرو های خواستار اصلاح، تحول و ‌‌گذار، یک اجماع نخبگانی شکل بگیرد و کنترل کار از دست عقلای جامعه خارج نشود.
با ارادت پورمندی


■ جناب پورمندی! با تشکر از توجه شما به اظهار نظر ها. چون اظهار علاقه کرده اید با همفکری راه هایی برای نجات کشور از بلیه ای که در آن گرفتار شده پیدا شود پیشنهاد زیر را مطرح میکنم:
مسلما دوستان اطلاع دارند که وضعیت کشور بسیار ناگوار است و کثیری از هموطنان ناراحت و عصبی هستند. فردی نوشته بود این حد از نفرت مردم از حاکمیت را در طول عمرش به یاد ندارد. در این جو تشویش و نگرانی و نا امیدی مردم نسبت به آینده از رهبران و فعالان سیاسی اپوزسیون انتظار میرود ابتکاری به خرج داده و راه کاری پیشنهاد کنند. دیروز خواندم آقای قوچانی، روزنامه نگار اصلاح طلب معروف که عضو مرکزیت حزب کارگزاران سازندگی است گفته بود با این قانون اساسی به توسعه نمی رسیم. خبری هم از ملاقات خانم فائزه هاشمی با دکتر پزشکیان منتشر شد بود که نشان میدهد حتی کارگزاران سازندگی که نزدیکترین گروه های اصلاح طلب به حاکمیت هستند از جو موجود در جامعه وحشت زده شده اند و شاید هم نگران شورش های مردمی هستند. شاهزاده رضا پهلوی هم با آنکه اعلام رهبری مبارزات اپوزسیون را کرده است هنوز برنامه خاصی ارائه نداده.
بنظرم اگر در این شرایط شماری از رهبران سیاسی اپوزسیون (از همه نحله های فکری و سیاسی) طی متن کوتاهی پیچیدگی و بحرانی بودن شرایط کشور و مسیولیت مستقیم خامنه ای، و هسته سخت قدرت در سقوط کشور به این شرایط و مستمسک قراردادن قانون اساسی برای اقدامات خود را تذکر داده و به اپوزسیون و مردم به جان آمده ایران پیشنهاد کنند که قدمی پیش گذاشته و خواستار امضای نامه ای برای ارائه به سازمان ملل و دیگر سازمانهای حقوق بشری و پارلمانهای کشورهای آزاد در رد قانون اساسی فعلی ایران و درخواست برگزاری رفراندمی آزاد، زیر نظر سازمانهای بین المللی، برای تعیین مشروعیت و مرجعیت قانون اساسی از نظر مردم ایران را کنند، این پیشنهاد مورد توجه و استقبال مردم قرار گیرد. زیرا:
اولا درخواست رفراندم قانون اساسی ابتدا توسط مهندس میر حسن موسوی مطرح شده و مسلما مورد تائید طرفداران ایشان، که هنوز هم باید قابل توجه باشند، و نیز اصلاح طلبانی، مخصوصا افراد جوان، که فکر میکردند با رای دادن به پزشکیان اتفاقی در کشور می افتد و اکنون متوجه اشتباه خود شده اند، قرار میگیرد،
ثانیا از آن زمان تا کنون تحولات زیادی پیش آمده و افرادی مانند مهدی نصیری و روحانیون قم به صراحت از حاکمیت تبری جسته و اصولا نظریه ولایت فقیه را رد کرده اند و این فرصتی برای ثبت نظرات آنها در این مخالفت است،
ثالثا، ابراز نظر افرادی مانند آقای قوچانی که ضمن عضویت در حزب کارگزاران سازندگی بنا به دلایل شغلی و سوابق خود ارتباط گسترده ای با گروه های مختلف به خصوص تحصیل کردگان و فعالان اجتماعی-سیاسی دارند نشان میدهد که این خواسته به یک خواست اجتماعی تبدیل شده است،
رابعا این درخواست غیر قانونی نیست و کسی را نمی توان برای اصلاح قانون اساسی کشور مواخذ و یا زندانی کرد.
در ضمن میتوان با هماهنگیهای قبلی پشتیبانی چهره های سیاسی-اجتماعی شناخته شده در سطح جهانی مانند شیرین عبادی، نرگس محمدی، نسرین ستوده، مصطفی تاجزاده، سعید مدنی و دیگر زندانیان سیاسی را نیز به دست آورد. فکر میکنم اگر این نامه درست تنظیم و اهمیت آن برای مردم کشور به عنوان حرکتی صحیح و مدنی خشونت پرهیز برای رهایی از شر حاکمیت مستبد، عقب افتاده و مسئولیت نشناس بخوبی روشنگری شود به احتمال زیاد با اقبال جامعه حداقل در مراکز شهری و بین تحصیلکردگان مواجه شود. میتوان در نامه تصریح کرد که هنگامی که شمار امضا کنندگان نامه از رقم معینی (مثلا یک میلیون) عبور کرد آنرا به ریاست سازمان ملل و دیگر سامانهای حقوق بشری تسلیم خواهند کرد.
این حرکت در شرایط کنونی که رژیم کاملا مستاصل بوده و با بازگشت ترامپ به قدرت نگران موجودیت خویش است میتواند موجب وحشت و عقب نشینی او شده و مثلا با آزادی زندانیان سیاسی، لغو قانون حجاب اجباری، آزادی اینترنت و غیره در صدد تلطیف جو و نشان دادن اینکه این قانون اساسی ضد مردمی نیست شود. امیدوار این پیشنهاد مورد توجه قرار گیرد.
خسرو


■ خسرو گرامی! همانطور که اشاره کردید، تشکیل وسیع‌ترین ائتلاف ملی حول خواست رفراندم قانون اساسی، می‌تواند زمینه‌ساز یک گذار مسالمت‌آمیز به دموکراسی باشد. چیزی برای اضافه کردن به آنچه در امتیازات این مطالبه و راه نوشتید، ندارم. لابد می‌دانید که بعد از انتشار بیانیه ۱۵ بهمن مهندس موسوی و طرح سه ماده‌ای رفراندم، بیش از ۳۵۰ تن از الیت سیاسی داخل کشور، طی بیانیه‌ای، به دفاع از مفاد بیانیه مذکور بر خاستند. پس از آن هم، جلسه‌ای با شرکت برخی از امضاکنندگان داخل، داخل زندان و شماری از حامیان خارج، تشکیل شد که جلسه پر باری بود. شماری از دوستان داخل، پس از این نشست، دستگیر و روانه زندان شدند. بعد از آن پیگیری طرح رفراندم در داخل به کندی و پراکندگی دنبال شد. متاسفانه در خارج ، به دلایل و بهانه‌هایی که برای من قابل فهم نیست، تا کنون هیچ حرکت جدی در دفاع از این راه، سر نگرفته است. اصلاح‌طلبان محافظه‌کار و سرنگونی‌طلبان چپ و راست، علاقه‌ای به سرمایه گذاری در این راه ندارند و در عمل «نجات ملی» را اولویت اول خود نمی‌دانند و عملا تنها گذار طلبان خشونت پرهیز کوشندگان ثابت قدم در این راه هستند. انتشار یک اعلامیه پر امضا در خارج می‌تواند گام مثبتی باشد، اگر با گام‌های بعدی و نهاد سازی در مسیر «جبهه نجات ملی» پشتیبانی شود و حرکتی منفرد باقی نماند. باید دید که چگونه می توان شمار بیشتری از نهاد ها و شخصیت های موثر را به حمایت از این فکر برانگیخت.
با ارادت پورمندی





نظر شما درباره این مقاله:


خواب ترامپ برای خاورمیانه و ایران ">
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 17.11.2024, 17:47

خواب ترامپ برای خاورمیانه و ایران


ترامپ و اعضای کابینه‌اش چه خوابی برای خاورمیانه و ایران دیده‌اند؟




نظر شما درباره این مقاله:


رفتاری که جمهوری اسلامی از اتحاد شوروی آموخته
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 16.11.2024, 21:08

رفتاری که جمهوری اسلامی از اتحاد شوروی آموخته


ماشااله رزمی

نگهداری زندانیان سیاسی دربیمارستان‌های روانی
رفتاری که جمهوری اسلامی از اتحاد شوروی آموخته

خودکشی کیانوش سنجری زندانی سیاسی سابق که هنگام زندانی بودن در بیمارستان روانی نگهداری می‌شده، انتقال خانم آهو دریائی، زنی که در داخل دانشگاه علوم تحقیقات بعد از درگیر شدن با ماموران حجاب، لباس‌های خود را در آورد و با زیرجامه در محوطه دانشگاه قدم زد و سپس توسط انتظامات دستگیر و به بیمارستان روانی منتقل شد و هم‌چنین زنی به نام مهری طالبی دارستانی رئیس امور زنان ستاد امر به معروف و معاون سابق وزیر کار دولت رئیسی که از راه اندازی «کلینیک ترک بی‌حجابی» خبر داده، یعنی زنانی را که حجاب اجباری را قبول ندارند در کلینیک روانی بستری خواهند کرد، مرا بر آن داشت تا قسمتی از خاطراتم را باز خوانی کنم و تطابق نقطه به نقطه رفتار جمهوری اسلامی ایران با زندانیان سیاسی را با رفتار اتحاد شوروی سابق با زندانیان سیاسی یادآور شوم.

من روز ۲۰ شهریور ۱۳۶۴ بعداز چهار سال زندگی مخفیانه در ایران در حالیکه به شدت از درد کیسه صفرا رنج می‌بردم، با پای پیاده و چشمان گریان به خاطر مجبور بودن به ترک وطنم، از مرز خاکی اتحاد شوروی در استان اردبیل، گذشتم و وارد اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شدم. شنیده بودم اگر پرنده از مرزهای شوروی رد شود، ماموران مرزبانی بلافاصله مطلع می‌شوند اما من بعد از رد شدن از مرز حدود نیم ساعت در دره‌ای نشستم و منتظر شدم تا ماموران مرزبانی به سراغ من بیایند و چون پاسی از شب گذشته بود و خبر از کسی نبود لذا چمدانم را کنار سنگی گذاشتم و دست خالی به راه افتادم.

اغلب ایرانیان که فکر می‌کنند رودخانه ارس تمام مرز ایران و شوروی سابق را می‌پیماید و به دریای خزر می‌ریزد اما واقعیت اینطور نیست و یک نگاه دقیق به نقشه جغرافیا نشان می‌دهد که رودخانه ارس وقتی به استان اردبیل می‌رسد مسیر خود را به طرف شمال کج می‌کند و بعد از طی مسافتی به رودخانه کُر یا همان کورا می‌پیوندد و سپس هر دو یکی شده به دریای خزر می‌ریزند. من از قسمت خاکی مرز شوروی رد شدم.

مدتی در تاریکی راه رفتم تا به ساختمانی رسیدم و چون علامت داس و چکش روی دیوار بود یقین کردم که پاسگاه مرزبانی است اما در بسته بود و کسی در اطرافش نبود، ناچار در زدم و یک سرباز روس در را باز کرد و به زبان روسی پرسید چه می‌خواهی؟ من چند کلمه روسی حفظ کرده بودم و گفتم من پناهنده سیاسی هستم و می‌توانم به زبان‌های فارسی، ترکی و انگلیسی حرف بزنم. در را بست و لحظاتی بعد چند سرباز و یک افسر آمدند و مرا به داخل پاسگاه بردند و گفتند بنشین تا مترجم بیاوریم، حدود نیم ساعت بعد خانمی را برای ترجمه کردن آوردند که به‌نظرم امور دفتری پاسگاه را انجام می‌داد و می‌خواست به زبان انگلیسی مشخصات من را به پرسد من هم متوجه شدم او همانقدر انگلیسی می‌داند که من روسی می‌دانم. به‌هر ترتیبی بود مشخصات خودم و علت آمدنم را به او فهماندم که چند بار «خاراشو، خاراشو» گفت و رفت تا آمدن مرا به مرکز پاسگاه‌های مرزبانی اطلاع بدهد.

من در پاسگاه ماندم تا که نزدیکی‌های صبح یک افسر جمهوری شوروی آذربایجان که ترکی حرف می‌زد آمد و مشخصات کامل مرا نوشت و از وسایلی که در چمدان داشتم صورت برداری کرد و مرا به پادگان شهر جلیل‌آباد آن‌سوی رودخانه ارس برد و روز بعد مرا به شهر سومقائیت در سی کیلومتری شمال شهر باکو منتقل کردند و گفتند همینجا می‌مانی تا رفقایت بیایند و تکلیف تورا روشن بکنند.

جائی که مرا مستقر کردند، «سناتوریوم کارگران الکتریک» در سومقائیت در ساحل دریای خزر بود. استراحتگاه مجهزی بود و بیش از ۲۰ نفر خدمه از پزشک و پرستار و نظافتچی و باغبان و آشپز داشت که من با همه‌شان به ترکی صحبت می‌کردم. بعد از من هم به تدریج تعدادی ایرانی به آنجا آوردند که بیشتر خانواده‌های کرد یا مازندرانی بودند و زبان ترکی نمی‌‌دانستند که من عملا مترجم آنها هم شدم. من هنگام ورود گفته بودم که همسر و دختر من در فرانسه هستند و طبق مقررات امور پناهندگان سازمان ملل متحد حق دارم پیش همسر و فرزندم بروم اما کار به این سادگی‌ها نبود.

چند هفته بعد از استقرار من در سومقائیت یکی از مسئولان سازمان فدائیان خلق ایران از تاشکند به دیدن من آمد و گفت فعلا رفقای شوروی اجازه رفتن تو به فرانسه را نمی‌‌دهند تو می‌توانی در باکو بمانی، یا به تاشکند بیائی و یا به افغانستان بروی و با کادرهای رادیوی «رادیو زحمتکشان» که برای ایران برنامه پخش می‌کند همکاری بکنی که البته من هیچکدام از پیشنهادات او را قبول نکردم و لذا در سومقائیت ماندگار شدم.

اقامت من در سومقائیت ۷ ماه طول کشید. دراینجا قصد شرح جزئیات اقامت هفت ماهه را ندارم اما رئیس هلال احمر جمهوری سوسیالیستی آذربایجان هر از چندی به سومقائیت می‌آمد تا شرایط زیستی پناهندگان را ببیند و یرای انتقال آنان به شهرها یا جمهوری‌های دیگر اقدام کند. پناهندگانی که به سومقائیت می‌آوردند چون اغلب خانواده بودند و بچه همراه داشتند لذا درعرض دو یا سه هفته آنان را به باکو یا جمهوری‌های دیگر شوروی منتقل می‌کردند اما من تنها بودم و ماندگار شده بودم. رئیس هلال احمر چند بار به من پیشنهاد کرد که آپارتمانی در باکو برای شما در نظر گرفته شده هر وقتی بخواهی می‌توانیم شما را به باکو منتقل بکنیم تا بعدا شاید بتوانی به فرانسه بروی که البته من قبول نمی‌‌کردم. پناهندگانی که در باکو بودند، قبل ازاینکه به سر کار فرستاده شوند ماهانه ۹۰ روبل کمک از هلال احمر دریافت می‌کردند اما من در سومقائیت هیچ کمکی دریافت نمی‌‌کردم و بنظرم می‌رسید که رئیس هلال احمر آپارتمانی را به نام من در باکو نوشته بود و آدرس من آنجا شده و احتمالا ماهی ۹۰ روبل کمک هلال احمر به چاه ویل می‌رفت.

اقامت طولانی مدت من در سومقائیت این شایعه را قوت بخشیده بود که «ماشااله رزمی با سیاست‌های حزب توده و سازمان فدائیان خلق ایران مخالف است و در داخل کشور نیز کادرهای باقی مانده سازمان مخالف رهبری شده‌اند، بدین‌جهت ماشااله را در سومقائیت زندانی کرده‌اند تا او نتواند نارضایتی کادر‌های داخل کشور از رهبری را به دیگران بگوید».

رئیس هلال احمر آذربایجان از مسئولان اصلی حزب کمونیست آذربایجان بود و احمدوف نام داشت و بعد از آنکه من رفتن به باکو را رد کردم با من صمیمی شد و هروقت به سومقائیت می‌آمد از من می‌خواست که در محوطه باغچه سناتوریوم قدم بزنیم و صحبت کنیم. احمدوف علیرغم موقعیت بالائی که در حزب داشت، انسان مهربانی بود و به عنوان رئیس هلال احمر واقعا می‌خواست به پناهندگان خدمت بکند. در صحبت با من، از اینکه جمهوری اسلامی رهبران حزب توده را دستگیر و متهم به جاسوسی برای شوروی کرده بود اظهار نارضایتی می‌کرد و می‌گفت ایران چه دارد که شوروی برای مطلع شدن از آنها جاسوس در آنجا داشته باشد، ایران نه زیر دریائی اتمی دارد، نه سفینه فضائی دارد و نه دانشمندان نابغه دارد، چیز مهمی ندارد که لازم باشد از آنها اطلاعات بدست بیاورند.

این بحث‌ها که تقریبا هر دو هفته یک بار اتفاق می‌افتاد به تدریج باعث گردید تا به اصطلاح روی من باز شود و ضمن صحبت سوالاتی در باره اوضاع شوروی از او بپرسم. او نیز براحتی جواب می‌داد و به صورت تلویحی از فساد موجود در جامعه شوروی به اصطلاح انتقاد سازنده می‌کرد. من روزنامه‌ها را می‌خواندم و اخبار تلویزیون را نیز به‌دقت گوش می‌کردم و تا اندازه‌ای اوضاع شوروی را می‌شناختم. یک روز به احمدوف گفتم که من هر روز لااقل ۵ روزنامه را ورق می‌زنم و بعضی مقالات را می‌خوانم اما همه روزنامه‌ها مثل هم هستند، چرا این‌همه کاغذ هدر می‌دهید یا روزنامه‌ها ر ا آزاد بگذارید که مطالب گوناگون بنویسند و یا همه را تعطیل کنید و فقط یک روزنامه منتشر بکنید.

احمدوف به عنوان احترام مرا معلم خطاب می‌کرد که به معنی استاد است و وقتی گفتم چرا همه روزنامه‌ها فقط یک حرف را تکرار می‌کنند؟ راه رفتن را قطع کرد و به فاصله یک متر از من ایستاد و با تحکم گفت «ماشاللا موعللیم، حقیقت بیر دیر ژورناللار دا حقیقتی یازیرلار!» یعنی اینکه استاد ماشااله حقیقت یکی است و روززنامه‌ها هم حقیقت را می‌نویسند. متوجه شدم که او حقیقت را یکی و آن را هم مطلق می‌داند و اگر روزنامه‌ها مثل هم نباشند پس حقیقت را نمی‌‌نویسند. بحث را ادامه ندادم چون دیدم پست و مقام او به همان حرفی که می‌زند بسته است و گرنه برکنارش می‌کنند.

من قبلا شنیده بودم که محمد بی‌ریا شاعر معروف و وزیر فرهنگ پیشه‌وری به‌خاطر مخالفت با سیاست‌های شوروی ضمن اینکه سال‌ها در سیبری زندانی تبعیدی با کار چوب‌بری بوده، مدتی نیز در آسایشگاه روانی زندانی شده بود لذا در صحبتی دیگری که با احمدوف داشتم حرف زندانیان سیاسی را مطرح کردم و احمدوف هم از من پرسید چرا این همه زندانی سیاسی در ایران وجود دارد که من توضیح دادم در ایران احزاب و تفکرات گوناگون وجود دارد ولی جمهوری اسلامی هیچکدام را قبول ندارد و می‌گوید «حزب فقط حزب‌اله، رهبر فقط روح‌اله» و هر کسی را که تفکر حکومت را قبول نداشته باشد یا می‌کشد یا زندانی می‌کند. در ادامه صحبت من بحث را به زندانیان سیاسی در شوروی کشاندم و از احمدوف سوال کردم:

«چرا در شوروی مخالفان سیاسی را در آسایشگاه‌های روانی نگهداری می‌کنید؟» بار دیگر احمدوف از راه رفتن باز ایستاد و رو به من گفت: «ماشاللا موعللیم، بو نه سوزدور، هرکیم قیزیل اوردو ایله موخالیفت گوستررسه دلی دیر دا!» یعنی استاد ماشااله این چه حرفی است، هرکس با ارتش سرخ مخافت نشان بدهد دیوانه است دیگر! در مقابل استدلال احمدوف من چیزی نگفتم زیرا متوجه شدم که واقعا به حرفی که می‌زند اعتقاد دارد و فاجعه هم در اینجا بود یعنی در اتحاد شوروی سابق مانند جمهوری اسلامی ایران حقیقت را مسخ کرده بودند و مسئولین نیز مسخ شده بودند و خیال می‌کردند اگر روزنامه‌ها غیر از تصمیمات حزبی چیز دیگری بنویسند حتما بر ضد حقیقت نوشته‌اند و اگر کسی مانند ساخاروف دانشمند و فیزیکدان معروف، حرفی می‌زند که غیر از تصمیمات کمیته مرکزی حزب کمونیست است، حتما دیوانه است چون هر کس با حزب مخالفت بکند با ارتش سرخ مخالفت کرده و مخالفت با بزرگترین ارتش دنیا هم دیوانگی است.

حال خانم مهری طالبی دارستانی از گشایش کلینیک ترک بی‌حجابی خبر می‌دهد، غیر از بودجه‌ای که برای این کار عبث گرفته است حتما مثل احمدوف شوروی فکر می‌کند که حقیقت یکی است و آنهم در انحصار ایشان است. مشکل ۹۰ میلیون ایرانی هم مسئولینی هستند که تفکرات مهری دارستانی را دارند و سرنوشت اتحاد شوروی را برای جمهوری اسلامی رقم خواهند زد. ضمنا دم آن طنزگوی تبریزی گرم که ازراه اندازی «کلینیک ترک اختلاس» خبر داده است.

پاریس ۱۵ نوامبر ۲۰۲۴




نظر شما درباره این مقاله:


تابوشکنی‌‌، پاسخ‌ جامعه عاصی به حکومت اسلامی است ">
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 16.11.2024, 10:24

تابوشکنی‌‌، پاسخ‌ جامعه عاصی به حکومت اسلامی است


تابوشکنی‌‌، پاسخ‌ جامعه عاصی به حکومت اسلامی است
گفت‌وگوی رضا گوهرزاد با سعید پیوندی




نظر شما درباره این مقاله:


ترامپ‌هراسی؟ هومن فخیمی، فریدا صبا، مایکل کاظمی ">
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 16.11.2024, 8:28

ترامپ‌هراسی؟ هومن فخیمی، فریدا صبا، مایکل کاظمی





نظر شما درباره این مقاله:


آیا انتخاب ترامپ به معنای آغاز دور جدیدی ">
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 12.11.2024, 21:26

آیا انتخاب ترامپ به معنای آغاز دور جدیدی


آیا پیروزی ترامپ و حزب جمهوریخواه آمریکا باعث آغاز عصر جدیدی در آمریکا و جهان خواهند شد؟
بر خلاف تصور احزاب نژادپرست اروپایی و دولت نتانیاهو و گروه‌های دست  راستی ایرانی، سیاست‌های داخلی و خارجی ترامپ در چهار سال آینده بیشتر موجب تشدید  تورم اقتصادی در آمریکا و اروپا و نارضایتی به خصوص در بین کارگران و حقوق بگیران خواهد شد.
از سوی دیگر کشورهای عربی با ادامه جنگ در غزه و لبنان و حمایت آمریکا از دولت اسرائیل موافقت نخواهند کرد، ضمن آن که مردم اسرائیل نیز با ادامه این جنگ موافق نیستند.
در این برنامه از آقایان دکتر کاظم علمداری و دکتر مهرزاد بروجردی پرسیدم تا چه اندازه فشار های حداکثری از سوی دولت جدید امریکا زمینه ساز تغییر رژیم در کشورمان خواهد.شد؟




نظر شما درباره این مقاله:


تبعید و اپوزیسیون- دکتر کاظم کردوانی- علی لیمونادی ">
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 11.11.2024, 12:42

تبعید و اپوزیسیون- دکتر کاظم کردوانی- علی لیمونادی





نظر شما درباره این مقاله:


ضرب و شتم دانشجویان ایرانی در کازان روسیه
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 23.11.2024, 12:39

ضرب و شتم دانشجویان ایرانی در کازان روسیه





نظر شما درباره این مقاله:


ثروت ایلان ماسک رکورد خودش را هم شکست
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 23.11.2024, 11:27

ثروت ایلان ماسک رکورد خودش را هم شکست





نظر شما درباره این مقاله:


۱۴۷ تقاطع لوله‌های اصلی گاز بر روی گسل‌های‌ تهران
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 23.11.2024, 10:55

۱۴۷ تقاطع لوله‌های اصلی گاز بر روی گسل‌های‌ تهران





نظر شما درباره این مقاله:


بهروزآذر: طرح کلینیک ترک بی‌حجابی
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 23.11.2024, 10:11

بهروزآذر: طرح کلینیک ترک بی‌حجابی





نظر شما درباره این مقاله:


احتمال کشته شدن یک فرمانده دیگر حزب‌الله در بیروت
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 23.11.2024, 9:34

احتمال کشته شدن یک فرمانده دیگر حزب‌الله در بیروت


جنگنده‌های اسرائیلی، صبح امروز (شنبه)، با استفاده از بمب‌‌های سنگرشکن، منطقه «البسطه الفوقا» در مرکز شهر بیروت، پایتخت لبنان را هدف حمله قرار دادند.

به گزارش خبرنگار «العربیه»، این حمله منجر به فرو ریختن کامل یک ساختمان و ایجاد یک گودال بزرگ شده است. این گودال، شبیه به صحنه انفجار در محل ترور حسن نصرالله، دبیرکل سابق حزب‌الله است.

رسانه‌های اسرائیلی گزارش داده‌اند که هدف این حمله «طلال حمیه»، فرمانده برون‌مرزی حزب‌الله، بوده است.

با این حال، تاکنون هیچ منبع رسمی لبنانی و منابع العربیه صحت این گزارش را تأیید نکرده‌اند.

طلال حمیه کیست؟

طلال حمیه که به دلیل ناشناخته بودن، به «شبح» معروف است، مسئولیت عملیات خارجی و هماهنگی شبکه‌های این گروه در خارج از لبنان را بر عهده داشت. او از اعضای نسل نخست مؤسس حزب‌الله و بخشی از هسته اولیه نظامی این گروه است.

برنامه «پاداش برای عدالت» ایالات متحده، چند سال پیش مبلغ ۷ میلیون دلار جایزه برای ارائه اطلاعات درباره طلال حمیه، که با نام مستعار «عصمت میزارانی» نیز شناخته می‌شود، تعیین کرد.

همچنین وزارت خزانه‌داری آمریکا در ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۲ او را به عنوان «تروریست بین‌المللی» طبقه‌بندی کرد و مدیریت فعالیت‌های حزب‌الله در خاورمیانه و سایر نقاط جهان را به او نسبت داد..

پس از ترور ده‌ها نفر از فرماندهان نظامی حزب‌الله، به‌ویژه اعضای «یگان رضوان» توسط اسرائیل طی ماه‌های اخیر، گزارش‌هایی منتشر شده که نشان می‌دهد طلال حمیه فرماندهی عملیات نظامی حزب‌الله در لبنان را بر عهده گرفته است.


ویرانی گسترده در بیروت در حملات سنگین هوایی اسرائیل

همزمان با ادامه آواربرداری از منطقه «البسطه الفوقا» در مرکز پایتخت لبنان که سحرگاه شنبه ۳ آذر هدف حمله هوایی اسرئیل قرار گرفت، ارتش اسرائیل هشدارهای جدیدی برای تخلیه مناطقی در حومه جنوبی بیروت صادر کرد.

اویخای ادرعی، سخنگوی عرب‌زبان ارتش اسرائیل شنبه در نقشه‌ای که در توییتی در«ایکس»منتشر کرد، از ساکنان مناطق الحدث، شویفات العمروسیه در حومه جنوبی بیروت خواست، ساختمان‌هایی را که در این نقشه مشخص شده، تخلیه کنند.

این در حالی بود که پهپادهای اسرائیلی در آسمان منطقه به پرواز درآمدند.

هنوز زمان زیادی از این تهدیدات نگذشته بود که جنگنده‌های اسرئیلی، چندین نقطه در منطقه شویفات العمروسیه در نزدیکی دانشگاه لبنان(یکی از بزرگترین دانشگاه‌های کشور) را هدف قرار دادند.

۳ حمله هوایی سنگین

طبق گزارش خبرنگار العربیه، این منطقه شاهد ۳ حمله هوایی سنگین بود.

از سویی ارتش اسرائیل از انجام چندین حمله هوایی علیه اهدافی وابسته به حزب‌الله در بیروت خبر داد.

این حملات به ضاحیه پس از آن بود که قلب بیروت بامداد شنبه شاهد یک سری حملات به منطقه البسطا الفوقا بود که در پی حملات سنگین روز گذشته انجام گرفت که برای اولین بار، مناطقی در نزدیکی عین الرمانه (با اکثریت مسیحی) در مجاورت منطقه شیاح را هدف قرار دارد.

طبق گفته منابع پزشکی به العربیه، در بمباران منطقه «البسطه الفوقا» در قلب بیروت، یک ساحتمان ۸ طبقه هدف قرار گرفت که با خاک یکسان شد و و ۱۱ کشته و ۳۳ زخمی برجای گذاشت.

منابع العربیه خبر دادند «محمد حیدر» ملقب به «ابوعلی» فرمانده اتاق عملیات حزب‌الله هدف حمله هوایی اسرائیل بامداد شنبه در «البسطه» بیروت بود. او مشاور نصرالله بود و از او به عنوان «عقل امنیتی استراتژیک» حزب‌الله یاد می‌شد و همچنین نماینده سابق پارلمان لبنان بود.

با این حال، سازمان رادیو و تلویزیون اسرائیل گزارش داد کشته‌شدن محمد حیدر در حمله به بیروت هنوز تایید نشده است و تحقیقات درباره نتیجه عملیات هدف قرار دادن این مقام ارشد حزب الله همچنان ادامه دارد.


العربیه فارسی




نظر شما درباره این مقاله:


فرماندار بندر انزلی عزل شد
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 23.11.2024, 9:32

فرماندار بندر انزلی عزل شد





نظر شما درباره این مقاله:


دست‌کم ۱۸ فقره آدم‌ربایی از ابتدای سال ۱۴۰۳
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 23.11.2024, 8:08

دست‌کم ۱۸ فقره آدم‌ربایی از ابتدای سال ۱۴۰۳


بررسی‌های «اعتماد» از اخبار رسمی نشان می‌دهد که از ابتدای سال ۱۴۰۳ تاکنون دست‌کم ۱۸ فقره آدم ربایی رخ داده است. همچنین طبق بررسی‌های دیگر «اعتماد» علت اصلی گروگانگیری‌ها «اختلافات مالی» است. در ماده ۶۲۱ قانون مجازات اسلامی گروگانگیری و آدم‌ربایی جرم شناخته شده و شخص آدم‌ربا به حبس از پنج تا پانزده سال محکوم خواهد شد. «اعتماد» در این گزارش به گروگانگیری‌هایی که از ابتدای امسال تاکنون رخ داده و همچنین علت اصلی آنها پرداخته است.

■ ۱۹ فروردین ماه، علی ولیپور گودرزی، رییس پلیس آگاهی پایتخت از انهدام شرکتی هرمی که اعضای خود را به بهانه کاریابی اغفال کرده و گروگان گرفته بودند، خبر داد و گفت: «مرد جوانی به اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ مراجعه و اعلام کرد که خواهرزاده‌ ۱۹ ساله‌اش به قصد کاریابی در فضای مجازی آگهی استخدام در یک شرکت را مشاهده کرده و پس از تماس‌های مکرر برای گزینش و استخدام به تهران رفته است، اما پس از چند روز از شرکت مذکور با آنان تماس گرفته و گفته‌اند که خواهرزاده‌‌اش هدف ضرب و جرح قرار گرفته و با تهدید به قتل او در ازای آزادی‌اش، ۲۰۰۰ دلار ارز درخواست کرده‌اند.» گودرزی در ادامه گفت: «تحقیقات ابتدایی کارآگاهان نشان می‌داد که چند مرد با ایجاد یک شرکت هرمی تحت عنوان هیونت به عنوان کاریابی در شرکت‌های معتبر، جوانان را اغفال و جذب کرده و سپس با جلب اعتماد این افراد از خانواده آنها مبالغی اخاذی کرده‌اند. موضوع پیگیری شد و مخفیگاه متهمان در شهر ملارد استان تهران شناسایی و ۱۵ متهم که از اتباع کشور همسایه بودند، دستگیر و جوان مذکور به خانواده‌اش تحویل شد.»

■ ۱۴ اردیبهشت ماه، کاووس حبیبی، رییس پلیس آگاهی استان فارس اعلام کرد: «در پی گزارش یک فقره آدم‌ربایی در یکی از محلات شهرستان شیراز تیمی از ماموران پلیس آگاهی جهت بررسی موضوع وارد عمل شدند. در بررسی‌های به عمل آمده مشخص شد ۸ نفر از سرنشینان ۳ خودرو ناشناس در یکی از محلات شهرستان شیراز اقدام به ربایش مردی ۵۶ ساله که در یک کافه نشسته بوده می‌کنند و سریعا از محل متواری می‌شوند. کارآگاهان تحقیقات خود را آغاز و آدم‌ربایان را شناسایی و متهمان که عرصه را بر خود تنگ دیده بودند فرد ربوده شده را در یکی از محلات شیراز رها می‌کنند. علت و انگیزه آدم‌ربایی اختلافات مالی بوده است.»

■ ۲۰ اردیبهشت ماه، عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی تهران بزرگ در مورد یک فقره آدم‌ربایی گفت: «یکی از شهروندان طی تماس با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ تهران اعلام کرده که با تماس همسرش اطلاع پیدا کرده است که او و دخترش توسط یک نفر به هویت مشخص ربوده شده و رباینده در ازای آزادی آنها درخواست پول و سکه طلا کرده است. ماموران کلانتری ۱۲۲ دربند به محل سکونت فرد تماس‌گیرنده مراجعه و در تحقیقات میدانی اطلاع پیدا کردند که گروگانگیر با تهدید چاقو، سوار یک دستگاه خودروی شاسی‌بلند به شماره پلاک انتظامی مشخص شده و همسر و دختر فرد تماس‌گیرنده با پلیس را گروگان گرفته است. با شناسایی دقیق خودرو، ماموران خودروی مذکور را با سه سرنشین در خیابان مقدسی اردبیلی، روبروی مجتمع تجاری پالادیوم مشاهده و شناسایی کردند. در همان تحقیقات اولیه، فرد گروگانگیر انگیزه خود را شخصی و با هدف انتقام و اخاذی از پدر خانواده اعلام کرد.»

■ ۸ خرداد ماه، جواد تقوی، فرمانده انتظامی استان اردبیل با اشاره به خبر آدم‌ربایی در شهرستان خلخال گفت: «در پی مراجعه فردی به کلانتری ۱۲ شهرستان خلخال و طرح این موضوع که برادرش طی تماس تلفنی اعلام کرده توسط افرادی ربوده شده و به عنوان گروگان در یک گاوداری متروکه محبوس و زندانی شده؛ بررسی موضوع به صورت ویژه در دستور کار پلیس قرار گرفت. با انجام بررسی‌های لازم، محل زندانی شدن گروگان در یکی از روستا‌های این شهرستان شناسایی شد که پس از هماهنگی قضایی و در عملیات مقتدرانه ماموران کلانتری ۱۲ و پلیس آگاهی این شهرستان، گروگان آزاد شد. ۲ گروگانگیر در عملیات مختلف دستگیر شدند و انگیزه خود را اختلافات مالی بر سر تهیه و انتقال مواد مخدر اعلام کردند.»

■ ۱۴ خرداد ماه، رهام بخش حبیبی، فرمانده انتظامی استان فارس درباره ربایش مردی ۴۰ ساله اعلام کرد: «بامداد چهاردهم خردادماه در پی تماس تلفنی شهروندان با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ مبنی بر ربایش مردی ۴۰ ساله و درخواست مبلغ زیادی وجه نقد در قبال‌ آزادی او در یکی از روستاهای شهرستان داراب، بررسی موضوع به‌صورت ویژه در دستور کار پلیس قرار گرفت. ماموران در محل حاضر و مطلع شدند که ۴ نفر مسلح به سلاح گرم با ورود به خانه مردی ۴۰ ساله او را گروگان گرفته و با یک دستگاه سواری پژو از محل متواری شدند. پس از چندین مرحله هشدار و عدم توجه به اخطارهای پلیس، پس از ۳ ساعت درگیری و تیراندازی متقابل؛ ماموران انتظامی موفق شدند ۲ نفر از گروگانگیران را دستگیر کنندکه در این خصوص یکدستگاه سواری پژو و یک دستگاه بی‌سیم دستی کشف شد و متهمان ۲۳ و ۴۳ ساله در بازجویی اولیه انگیزه خود را از این اقدام اختلافات مالی اعلام کردند.»

■ ۱۴ تیر ماه، مرکز اطلاع‌رسانی فرماندهی انتظامی استان کرمان در گزارشی اعلام کرد: «در پی تماس شهروندی با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ و درخواست کمک در رابطه با وقوع آدم‌ربایی همسرش توسط سرنشینان یک دستگاه خودرو، نزدیک‌ترین واحد گشت انتظامی به محل اعزام و پس از شناسایی اولیه خودرو مورد نظر درصدد توقیف آن بر آمدند، اما راننده خودرو که از اشرار سابقه‌دار بوده است، بدون توجه به هشدار پلیس اقدام به فرار کرد. ماموران به منظور متوقف ساختن این خودرو با رعایت قانون به کارگیری سلاح مجبور به تیراندازی شدند که پس از متوقف شدن خودرو، فرد گروگانگیر را دستگیر و گروگان را آزاد کردند. همچنین فرد مونثی به هویت معلوم که یکی از چند سرنشین این خودرو بوده جان باخته است.» در این اطلاعیه جزییات بیشتر از جمله انگیزه آدم‌ربا منتشر نشده است.

■ ۱۶ تیر ماه، محسن لشکری، فرمانده انتظامی شهرستان لامرد از دستگیری گروگانگیر ۳۱ سال‌های خبر داد و گفت: «در پی اعلام به مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ مبنی بر یک فقره گروگانگیری در یکی از محلات شهرستان لامرد، بررسی موضوع در دستور کار پلیس قرار گرفت. ماموران انتظامی به محل مورد نظر اعزام و در بررسی‌های اولیه مطلع شدند. فردی ۶ نفر از اعضای خانواده خود (پدر، مادر، خواهر، داماد و دو فرزند او) را در یکی از اتاق‌های خانه گروگان گرفته و آنان را با اسلحه تهدید به قتل می‌کند. ماموران با اقدامات فنی موفق شدند گروگانگیر که یک قبضه اسلحه کلت در دست داشته را دستگیر و ۶ نفر گروگانگیران را صحیح و سالم آزاد کنند. متهم انگیزه گروگانگیری را اختلافات مالی با پدرش اعلام کرده است.»

■ ۲۰ مرداد ماه، محمدتقی سلطانی، رییس پلیس آگاهی استان آذربایجان شرقی در مورد یک فقره آدم‌ربایی گفت: «در پی دریافت گزارشی مبنی بر ربایش یکی از شهروندان شهرستان تبریز توسط افراد ناشناس بررسی موضوع در دستورکار کارآگاهان اداره مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی استان قرار گرفت. کارآگاهان تلاش گسترده را برای رهاسازی فرد ربوده شده، آغاز کردند که با انجام اقدامات تخصصی سرنخ‌هایی از هویت متهمان و محل نگهداری گروگان در حاشیه شهر تبریز به دست آمد که در نهایت موفق به شناسایی مخفیگاه آنها شدند. سپس با اخذ مجوز از مرجع قضایی در عملیاتی غافلگیرانه ۶ نفر از اعضای باند آدم‌ربا دستگیر و گروگان بدون هیچ‌گونه خسارت مالی و جانی از بند آنها رها شد. متهمان در ابتدا منکر بزه ارتکابی بودند، اما پس از مواجهه با دلایل مستدل و مستند چاره‌ای جز اعتراف نداشتند و به بزه انتسابی معترف شدندکه در بررسی‌های صورت گرفته علل و انگیزه متهمان برای ربایش اختلافات مالی اعلام شد.»

■ ۲۷ مرداد ماه، علی ولیپور گودرزی، رییس پلیس آگاهی تهران در مورد گروگانگیری ۴ نفر از اتباع تاجیکستان گفت: «به دنبال تشکیل پرونده‌ای با موضوع ربایش چهار تبعه تاجیکستانی توسط گروهی از قاچاقچیان بین‌المللی انسان، موضوع برای رسیدگی در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت و آنان در جریان تحقیقات خود متوجه شدند که چهار فرد ربوده شده در ابتدا به صورت قانونی وارد ایران شده، اما در ادامه قصد داشتند تا با استفاده از قاچاقچیان انسان خود را ابتدا به کشورهای اروپایی و نهایتا به امریکا برسانند، اما پس از ورود به تهران توسط قاچاقچیان انسان ربوده شده و قاچاقچیان در ازای آزادی آنها مطالبه چند ۱۰ میلیارد تومان وجه نقد کرده‌اند. کارآگاهان با انجام اقدامات پلیسی در یک ویلا در یکی از شهرستان‌های استان تهران متهمان را شناسایی و چهار تبعه خارجی را آزاد کردند.»

■ ۱۹ شهریور ماه، مجید عسکری‌نیا، فرمانده انتظامی شهرستان بهارستان در استان تهران گفت: «شب گذشته یک مورد درگیری خانوادگی در داخل خانه‌ای در سلطان‌آباد شهرستان بهارستان به مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ گزارش شد که ماموران کلانتری برای بررسی موضوع در محل حضور پیدا کردند. با حضور واحد گشت در محل، فرد امدادخواه اعلام می‌دارد دامادشان به همراه فرد دیگری؛ خواهر، پدر و مادرش را به گروگان گرفته و با سلاح گرم آنان را تهدید می‌کند. عوامل انتظامی قصد مداخله در حل بحران خانوادگی را داشتند که گروگانگیر با سلاح گرم به سمت ماموران تیراندازی می‌کند. عوامل واحد گشت پس از چندین مرحله دعوت فرد مسلح به آرامش و مذاکره؛ در ادامه با هدف نجات جان خانواده، گروگانگیر را متوقف می‌کنند. گروگانگیر جهت درمان به بیمارستان منتقل می‌شودکه در مرکز درمانی فوت شده و هم‌دست او نیز دستگیر می‌شود.»

■ اواخر شهریور ماه، یک صراف تهرانی در اداره یکم پلیس آگاهی شکایتی مطرح کرد و گفت: «چند روز قبل ۴مرد با ظاهری شیک و مرتب به صرافی‌ام آمدند و خودشان را تاجر پارچه و لوازم خانگی معرفی کردند. یکی از آنها می‌گفت که شرکت اصلی‌شان در انگلیس است که معامله‌ای در لندن انجام داده‌اند و از من خواست برای انتقال پول معامله به ایران کمک‌شان کنم. به این ترتیب قرار شد که نماینده آنها در لندن نزد رابط صرافی ما در این شهر برود و حدود ۳۰۰هزار پوند به او پرداخت کند. پس از پرداخت این پول به رابط ما در لندن، من هم ۳۰۰هزار دلار به او پرداخت و در این میان کمیسیونی که مبلغ قابل توجهی بود را دریافت کنم. روزی که رابط ما برای دریافت پوندها به محل قرار رفته بود، با چند مرد کلمبیایی مواجه شده بود. آنها رابط ما را با تهدید اسلحه ربوده و با خود به خانه‌ای برده بودند. بعد هم از او خواسته بودند که در تماس تصویری با من، دروغ بگوید و مدعی شود که پوندها را تحویل گرفته است. در حقیقت رابط ما درحالی که لوله اسلحه گروگانگیران کلمبیایی مقابل صورتش بوده از ترس مجبور شده بود که در تماس تصویری با من دروغ بگوید و مدعی شود که پوندها را تحویل گرفته و من هم براساس حرف او، ۳۰۰هزار دلار به او و همدستانش دادم، اما دقایقی بعد، وقتی گروگانگیران کلمبیایی رابط ما را آزاد کردند، او با من تماس گرفت و ماجرا را شرح داد و فهمیدم که در دام یک باند مخوف گرفتار شده‌ایم.» با ثبت اظهارات شاکی، ماموران راهی صرافی او شدند و در بررسی تصاویر دوربین‌های مداربسته، تصویر ۴ متهم شیک‌پوش را به دست آوردند. در ادامه تحقیقات یکی از آنها شناسایی و معلوم شد که او قبلا نیز به اتهام کلاهبرداری دستگیر و زندانی شده است. در نهایت پلیس سه همدست دیگر او را نیز دستگیر کرد. همچنین متهم اصلی نیز که در لندن به سر می‌برده توسط اینترپل به پلیس ایران تحویل داده شد که به اتهام کلاهبرداری و آدم ربایی محاکمه شود.

■ اوایل مهر ماه، گزارش ربوده شدن دو مرد که مخزن‌دار ارز دیجیتال بودند به پلیس گزارش شد، اما زمانی که کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت تحقیقات برای آزادی گروگان‌ها و دستگیری گروگانگیر را آغاز کرده بودند، گروگان‌ها آزاد شدند. تحقیقات برای دستگیری متهمان ادامه داشت که خبر رسید یکی از همان مخزن‌دارهای ارز وقتی به رستورانی در شمال پایتخت رفته بود، بار دیگر ربوده شده است. گروگانگیران این‌بار خواهان ۳۰ میلیارد تومان برای آزادی او شده بودند. وقتی مرد تاجر و طراح سناریوی آدم‌ربایی بازداشت شد، آدم‌ربایان مرد گروگان را رها کردند. کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی موفق شدند یکی از گروگانگیرها را دستگیر کنند. او گفت: «به دنبال کار بودم که یکی از دوستانم شرکت گروگانگیری را معرفی کرد. ابتدا به من نگفته بود که کار آنها گروگانگیری و وصول طلب است، اما بعد از مدتی از این موضوع باخبر شدم. رییس شرکت چند نفر را استخدام کرده بود. او عکس و مشخصات افرادی را که بدهکار بودند در اختیارمان قرار می‌داد تا آنها را ربوده و به سوله‌ای در زاهدان منتقل کنیم. حقوق این کار به قدری بالا بود که وسوسه شدم و با این گروه همکاری کردم.»

■ ۳ مهر ماه، اسماعیل زراعتیان، فرمانده انتظامی شهرستان شیراز در مورد یک فقره گروگانگیری گفت: «ماموران کلانتری گلسرخ شیراز با اقدامات فنی مطلع شدند که ۲ نفر خود را مامور نیروی انتظامی اعلام کرده و قصد دارند یک شهروند را گروگان بگیرند و از او اخاذی کنند که بررسی موضوع را به صورت ویژه در دستور کار خود قرار دادند. ماموران انتظامی پس از هماهنگی قضایی و اقدامات فنی به محل مورد نظر اعزام و موفق شدند ۲ نفر مامورنما را که سوار یک خودروی سمند بودند شناسایی و قبل از عمل مجرمانه دستگیر کنند.»

■ ۱۸ مهر ماه، رسانه‌ها نوشتند؛ اعضای یک باند مخوف تاجران و افراد پولدار از اتباع را گروگان می‌گرفتند تا از خانواده‌هایشان اخاذی کنند. چند روز قبل، ماموران گشت پلیس در یکی از خیابان‌های پایتخت متوجه خودروی پژویی شدند که با درهای باز کنار خیابان رها شده بود. با بررسی دوربین‌های مداربسته در آن نزدیکی معلوم شد که ساعاتی قبل چند مرد با ایجاد تصادف ساختگی، این خودرو را متوقف کرده و بعد با تهدید چاقو راننده را گروگان گرفته و گریخته‌اند. با تشکیل پرونده آدم‌ربایی، تحقیقات زیرنظر قاضی غلامحسین صادق‌زاده، بازپرس دادسرای جنایی تهران ادامه داشت و معلوم شد فردی که گروگان گرفته شده یک تاجر از اتباع است. گروگانگیران در تماس با خانواده این مرد درخواست ۴هزار دلار برای آزادی‌اش کرده بودند و خانواده گروگان از ترس جان او با آنها همکاری و معادل ۴هزار دلار به ‌حساب آدم‌ربایان واریز کرده بودند، اما گروگان هنوز آزاد نشده بود. کارآگاهان با بررسی شماره‌حسابی که در اختیار خانواده گروگان قرار داده شده بود به جوانی از اتباع رسیدند. او بازداشت شد و در بازجویی‌ها اسرار باند مخوف آدم‌ربایی را فاش کرد. او گفت: «۲ نفر از اتباع سرکرده باند هستند و من و ۶نفر دیگر به دستور آنها آدم‌ربایی می‌کنیم.سردسته‌های باند سوژه‌ها را شناسایی می‌کردند. آنها سراغ اتباعی می‌رفتند که وضع مالی خوبی در ایران داشتند. بعد من و بقیه اعضای باند با تصادف ساختگی این افراد را می‌ربودیم. ما آنها را به باغی در شهریار می‌بردیم و بقیه همدستانم گروگان‌ها را به‌صورت وحشیانه‌ای شکنجه می‌کردند. مثلا قسمتی از گوش، بینی یا انگشت گروگان‌ها را می‌بریدند و فیلم آن را برای خانواده قربانیان ارسال می‌کردند تا با تهدید از آنها اخاذی کنند. سردسته‌های باند سعی می‌کردند مبالغی که برای آدم‌ربایی می‌گرفتند خیلی زیاد نباشد تا خانواده گروگان به پلیس شکایت نکنند و پول را خیلی زود آماده کنند. با اعتراف این مرد، همدستان او نیز بازداشت شدند و مرد گروگان که در خانه‌باغی در شهریار زندانی بود، آزاد شد.» تحقیقات برای دستگیری ۲سرکرده این باند ادامه دارد.

■ ۲۶ مهر ماه، محمد نادربیگی، جانشین فرمانده انتظامی البرز با اعلام یک فقره آدم‌ربایی گفت: «در پی تماس فردی با مرکز فوریت‌های پلیسی مبنی بر اینکه توسط افرادی به دلیل اختلافات مالی مورد ربایش قرار گرفته بود، بررسی موضوع در دستور کار ماموران پلیس آگاهی شهرستان ساوجبلاغ قرار گرفت. ماموران بلافاصله وارد عمل شده و با انجام اقدامات اطلاعاتی و تخصصی و با هماهنگی مقام قضایی، موفق شدند چهار متهم دخیل در این آدم‌ربایی را در یکی از مناطق روستایی شهر گلسار شهرستان ساوجبلاغ شناسایی و آنان را در مخفیگاه‌شان در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر کنند.»

■ ۱۴ آبان ماه، حسین ناصرخاکی، دادستان فردیس با اعلام دستگیری یک باند گروگانگیر گفت: «دادستانی زمانی به این موضوع ورود کرد که فردی طی مراجعه ادعا کرد که مدت‌ها در بازداشت افرادی شیاد در یکی از محلات فردیس بوده و هم‌اکنون موفق به فرار شده است. در پی این گزارش، به پلیس آگاهی فردیس دستور بررسی محل صادر و در بازرسی از خانه مذکور، تعداد ۲۰ نفر از افراد حاضر شناسایی و دستگیر شدند. اعضای سرشاخه این شبکه به بهانه ایجاد اشتغال با درآمد بالا افراد را به محل‌های مذکور دعوت می‌کردند و سپس با گروگانگیری، آنها را تا زمان عضوگیری افراد متعدد در حبس نگه می‌داشتند.»

■ ۱۵ آبان ماه، علی محمدی، فرمانده انتظامی آذربایجان شرقی در مورد یک فقره آدم‌ربایی در تبریز اعلام کرد: «در پی گزارش موضوع، با توجه به قرائن موجود که ظن جنایت را در این پرونده پررنگ می‌کرد، رسیدگی به موضوع در دستورکار ویژه کارآگاهان اداره مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی قرار گرفت. پس از بررسی، تحقیقات محلی و بازبینی فیلم دوربین‌های مداربسته مسیر حرکتی شخص فقدانی مشخص شد، فرد مورد نظر توسط ۲ نفر ناشناس با یک دستگاه خودروی سواری مورد ربایش قرار می‌گیرد. پس از مدتی فرد ربوده شده با خانواده خود تماس می‌گیرد و درخواست مبلغ ۲۰ میلیارد ریال وجه می‌کند. با تحقیقات تکمیلی کارآگاهان مشخص شد آدم‌ربایان با انگیزه اختلاف مالی قبلی این مرد را ربوده و به شهرستان شهر ری در استان تهران منتقل کردند. کارآگاهان با بررسی دقیق سرنخ‌های به دست آمده، هویت اصلی متهمان و محل اختفای آنها را شناسایی کرده و پس از صدور نیابت قضایی، ضمن دستگیری ۲ نفر از متهمان موفق شدند فرد ربوده شده را از چنگ آدم‌ربایان آزاد کنند.»

■ ۱۷ آبان ماه، مهدی شریف کاظمی، فرمانده نوپو فراجا در مورد یک فقره گروگانگیری در تهران گفت: «متهم ۲۶ ساله که از اشرار سابقه‌دار بوده و قصد گروگانگیری و آزار و اذیت خانواده خود را داشته است پس از فرار اعضای خانواده‌اش و تماس آنها با پلیس، شناسایی و دستگیر شد. ماموران نوپو با دریافت موقعیت مخفیگاه متهم در گلبرگ غربی به سرعت به محل اعزام شدند و توانستند این فرد را بازداشت کنند. در بازرسی از مخفیگاه متهم، سه قبضه سلاح شامل کلاشینکف، وینچستر و کلت کمری کشف شد.»




نظر شما درباره این مقاله:


افزایش میزان شیوع ویروس اچ ‌پی‌ وی در ایران
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 23.11.2024, 7:40

افزایش میزان شیوع ویروس اچ ‌پی‌ وی در ایران


الهه باقری‌سنجرئی / روزنامه اعتماد

چندین سال است ویروسی در بین ما شیوع پیدا کرده که هر قدر هم برای ندیدن و انکارش تلاش کنیم، این ویروس وجود دارد و هر روز به بدن فرد جدید منتقل می‌شود؛ اچ‌پی‌وی یا همان پاپیلومای انسانی (Humane Papillomviren) که باعث تبخال و زگیل تناسلی شده و در صورت درمان ‌نشدن، منجر به سرطان دهانه رحم می‌شود.

ویروس اچ‌پی‌وی در دسته بیماری‌های مقاربتی شناخته می‌شود که به ‌دلیل شیوع گسترده و روزافزون آن، حتی در بین نوجوانان ۱۷، ۱۸ ساله هم دیده شده است؛ البته تاکنون هیچ بررسی دقیقی در مورد میزان شیوع، درصد ابتلا در زنان و مردان و همچنین سن مبتلایان انجام نشده و آمار رسمی‌ای در ایران اعلام نشده است. حتی با پیگیری‌های متعدد از مسوولان فعلی و سابق وزارت بهداشت، همچنین پزشکان و متخصصان هم این موضوع تایید شد که هیچ عدد و رقم و بررسی رسمی و دقیقی درباره میزان ابتلا به ویروس اچ‌پی‌وی وجود ندارد. فقط، تمام افرادی که در پیگیری‌های «اعتماد» با خبرنگار روزنامه گفت‌وگو کردند، بر این موضوع توافق داشتند که «با توجه به شواهد و معاینات بالینی، میزان ابتلا به این ویروس بسیار افزایش یافته و روزبه‌روز هم در حال بیشتر شدن است و سن ابتلا به آن هم کاهش پیدا کرده است.»

«مینو محرز» متخصص بیماری‌های عفونی، عضو فرهنگستان پزشکی ایران و رییس پیشین مرکز تحقیقات ایدز در گفت‌وگو با «اعتماد» در مورد افزایش میزان شیوع و کاهش سن ابتلا به ویروس اچ‌پی‌وی می‌گوید: «از آنجا که مبتلایان به ویروس اچ‌پی‌وی، نیاز به بستری‌شدن ندارند، نمی‌توان عدد دقیقی درمورد میزان ابتلا گفت؛ در واقع بیماران در جایی ثبت نشده‌اند. همچنین تا امروز هیچ مطالعه دقیقی در مورد آمار ابتلا انجام نشده، اما بر اساس مشاهدات بالینی می‌توانم بگویم که میزان شیوع سویه‌های این ویروس به ‌شدت افزایش پیدا کرده و حتی سن ابتلا بسیار کاهش پیدا کرده و د ر بین بیماران، نوجوانان ۱۷، ۱۸ ساله هم هستند.»

یکی از مواردی که مانع آگاهی‌بخشی و پیشگیری از ابتلا به ویروس اچ‌پی‌وی می‌شود، راه انتقال آن است که به‌طور عمده از طریق تماس جنسی صورت می‌گیرد؛ همین موضوع جزییات و اطلاعات درمورد این ویروس را رازی مگو کرده که تا امروز، مسوولان در حوزه آموزش و سلامت را به انکار آن واداشته است. حتی در مورد واکسن اچ‌پی‌وی یا همان گارداسیل هم، همین ملاحظات، مانعی بزرگ ایجاد کرده تا جایی که تا امروز، همگانی ‌کردن واکسیناسیون را امری غیرضروری و ترویج ‌دهنده روابط غیراخلاقی تلقی می‌کنند.

به‌ گفته محرز، واکسیناسیون همگانی اچ‌پی‌وی بسیار ضروری است و بر خلاف آنچه به ‌اشتباه رواج پیدا کرده که واکسن باعث ایجاد عوارضی مانند مشکلات نازایی و... می‌شود، واکسیناسیون در بیماری‌های عفونی امر ضروری و حیاتی است. او درباره مطالبات پیرامون واکسیناسیون این بیماری می‌گوید: «پیش از این تمام تلاش‌ها در مورد واکسن اچ‌پی‌وی بی‌نتیجه مانده بود؛ چرا که مسوولان بر این باور بودند که انجام واکسیناسیون، مقرون‌به‌صرفه نیست و ضرورتی ندارد که همگانی شود. اما با توجه به افزایش شیوع آن که نه‌تنها جسم بیمار را درگیر می‌کند که حتی باعث ایجاد مشکلات شدید اجتماعی و خانوادگی می‌شود، لازم است در بحث همگانی ‌کردن واکسن اچ‌پی‌وی بازنگری شود که امیدواریم مدیران جدید وزارت بهداشت، این موضوع را جدی بگیرند.»

اطلاع ‌رسانی در این زمینه صفر است

نکته مهم دیگر، محدودیت‌های رسمی برای آگاهی‌‍‌بخشی در مورد ویروس اچ‌پی‌وی، نحوه انتقال و راه‌های پیشگیری از ابتلا به آن است. یعنی در رسانه‌های ملی و نظام آموزشی کشور، تاکنون هیچ‌ اطلاع‌رسانی و آموزش رسمی‌ای ارائه نشده و همین موضوع راه را برای برخی سودجویان و افراد غیرمتخصص باز کرده تا با سوءاستفاده از ناآگاهی جامعه، توضیحات و اطلاعات نادرست در فضای مجازی منتشر کنند یا به درمان‌های غیرعلمی و بی‌اثر و گاه خطرناک در این حوزه بپردازند.

این استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران، در این باره می‌گوید: «به ‌دلیل عدم آگاهی‌بخشی، وسواس و نگرانی در میان مردم به ‌خصوص جوان‌ها ایجاد شده و ناچارند اطلاعات لازم را در زمینه این بیماری، از طریق جست‌وجوهای اینترنتی به دست بیاورند. از طرفی، از آنجا که تماس جنسی یکی از راه‌های مهم و اصلی انتقال ویروس اچ‌پی‌وی است، صحبت‌ کردن در مورد آن به‌ راحتی امکان‌پذیر نیست. زمانی که رسانه‌های رسمی با نگرانی از ترویج روابط غیراخلاقی، اجازه آگاهی‌بخشی در این موارد را ندارند، خانواده‌ها هم یا صحبت نمی‌کنند یا اطلاعات کافی ندارند، چگونه می‌خواهیم جامعه را از شیوع چنین ویروس و خطرات آن آگاه کنیم و راه‌های پیشگیری را آموزش بدهیم؟»

همان‌طور که گفته شد، وقتی در مورد موضوعی شایع و فراگیر، اطلاع‌رسانی از طرف مراجع رسمی انجام نشود، ممکن است افراد سودجو و ناآگاه، به مرجعی معتبر برای مردم تبدیل شوند و اطلاعات اشتباهی را به جامعه منتقل کنند. این اتفاق در مورد ویروس اچ‌پی‌وی هم رخ داده و امروز، در فضای مجازی اظهارنظرهای بی‌اساس درباره اچ‌پی‌وی، شیوه انتقال آن و روش‌های درمان نادرست و گاه مخربی را می‌بینیم که نه ‌تنها مفید نخواهند بود که حتی جامعه را دچار اضطراب، سردرگمی و خطر می‌کنند. بنابراین ضرورت دارد که جزییات و اطلاعات علمی بیماری‌های شایع، به ‌درستی و از طرف مراجع علمی در اختیار مردم قرار بگیرد.

شیوع جهانی ویروس بالاست

«ستاره اخوان» اونکلوژیست زنان و استاد تمام دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفت‌وگو با «اعتماد» درمورد راه‌های انتقال ویروس اچ‌پی‌وی می‌گوید: «آنچه تا امروز در مورد انتقال ویروس اچ‌پی‌وی گفته شده، این است که راه انتقال آن، تماس جنسی است. در واقع از نظر علمی، هیچ راه انتقال دیگری به‌ صورت تایید شده وجود ندارد، اما از آنجا که گزارش‌هایی از زنده‌ ماندن ویروس اچ‌پی‌وی در محیطی غیر از بدن موجود زنده هم ارائه شده، بنابراین باید بگوییم که ممکن است در مواردی، اچ‌پی‌وی مثبت الزاما به معنای تماس جنسی با فرد مبتلا نباشد.

هر چند که ویروس اچ‌پی‌وی برای بقا، نیاز به بدن موجود زنده دارد، اما ممکن است تا چندین ساعت (از ۷۲ ساعت تا یک هفته) در خارج از بدن میزبان زنده بماند؛ چراکه ویروس را از بستر ناخن‌ها، از کنار استخرها یا موارد اینچنین جدا کرده و در محیط کشت رشد داده‌اند. در حال‌ حاضر این نتایج به‌طور دقیق قابل‌ بررسی و استناد نیستند و فعلا نمی‌توان از نظر علمی ذکر کرد که ویروس اچ‌پی‌وی از راه دیگری غیر از تماس جنسی انتقال پیدا می‌کند، اما از آنجا که ویروس‌ها را در خارج از بدن انسان به ‌صورت زنده پیدا کردند، ممکن است اگر آلودگی وجود داشته باشد و به هر شکلی به دستگاه تناسلی انتقال یابد، منجر به بیماری شود.»

به‌ گفته این جراح و متخصص زنان در حین هرگونه تماس جنسی، به ‌دلیل نزدیک‌ بودن سطوح بدن افراد به یکدیگر، آسیب‌ها و خراش‌های میکروسکوپی پوستی و مخاطی ایجاد می‌شود و همین آسیب‌دیدگی میکروسکوپی مخاط و پوست، عامل اصلی انتقال ویروس و جای‌گیری آن است. او در این باره توضیح داد: «در مورد احتمال انتقال غیر از تماس جنسی هم شاید بتوان گفت فردی که از قبل دچار آسیب‌دیدگی‌های مخاطی یا پوستی شده باشد و در شرایطی قرار بگیرد که ویروس زنده به نحوی به محل آسیب منتقل شود، به ‌نوعی زمینه برای رشد و تکثیر ویروس و احتمالا آسیب‌های سلولی بعدی فراهم می‌شود. در مواردی از بیماران می‌شنوم که پس از مراجعه به مراکز لیزر، اپیلاسیون، استخر و... دچار ویروس اچ‌پی‌وی شده‌اند. در این موارد، کاملا مشخص است که ویروس از قبل روی پوست به ‌صورت زنده وجود داشته و پس از آسیب‌ها یا خراش‌های میکروسکوپی بر اثر تروماهای مذکور به سلول بدن میزبان منتقل شده است.»

به‌ گفته این مدرس، باید مراقب خراش‌های میکروسکوپی بر سطح پوست توسط خود فرد یا دیگری هم بود. مثلا بر اثر کشیده شدن ناخنی که ممکن است در بسترش ویروس وجود داشته باشد که البته نیاز به بررسی دارد.

اخوان، در مورد میزان شیوع این بیماری و افزایش آن در سال‌های اخیر می‌گوید: «با توجه به اینکه من اونکلوژیست زنان هستم، عمدتا با این بیماران سروکار دارم، شاید نتوانم گزینه مناسبی برای تشخیص افزایش مبتلایان باشم، اما در صحبت‌هایی که با سایر همکاران داشتم، متوجه این نکته شدم که ابتلا به ویروس اچ‌پی‌وی، به ‌وضوح در چند سال گذشته افزایش پیدا کرده است.

در سال‌های اخیر، همه ما شاهد تغییرات قابل‌ توجهی در فرهنگ، رفتار و شیوه و گسترش ارتباطات بودیم. در واقع دایره ارتباط افراد بسیار وسیع شده و در بعضی موارد نمی‌توانیم تعریف و مرز قابل‌ توجهی برای آن قائل شویم. این گسترش ارتباطات، در رفتار افراد و حتی روابط جنسی آنها تاثیر گذاشته است. همین موضوع می‌تواند تاییدی بر افزایش بیماری‌های قابل ‌انتقال از راه تماس جنسی باشد. این موضوع، مخصوص ایران هم نیست و به ‌نوعی شیوع جهانی دارد.»

واکسن گارداسیل، مانع از ابتلا به سرطان

بر اساس گزارش‌های منتشر شده از طرف موسسه ملی سرطان در امریکا (NCI)، واکسن گارداسیل، از آلوده ‌شدن فرد به ویروس پاپیلومای انسانی و در نتیجه ابتلا به سرطان دهانه رحم جلوگیری می‌کند. آن‌طور که در مطالعات مربوط به گارداسیل گفته شده، اثربخشی واکسن‌های ضدویروس اچ‌پی‌وی، به‌ خصوص گارداسیل ۹ ظرفیتی بسیار بالا و گاهی نزدیک به ۱۰۰ درصد بوده و تزریق گسترده آن در سراسر جهان، به‌طور بالقوه منجر به کاهش درصد قابل‌ توجهی در بروز سرطان دهانه رحم خواهد شد.

اخوان در مورد اثرگذاری و ضرورت واکسن اچ‌پی‌وی توضیح می‌دهد: «در مورد تمام بیماری‌ها، همواره پیشگیری ارجحیت دارد. پیشگیری اولیه در بیماری‌ها هم معمولا همان واکسیناسیون است. بنابراین در ضرورت استفاده همگانی از واکسن اچ‌پی‌وی، شکی نیست. ممکن است آنتی‌بادی ایجاد شده توسط این واکسن، چند نوع ویروس را با هم پوشش بدهد و در واقع Cross protection یا محافظت متقاطع داشته باشد. بنابراین هر قدر واکسن اچ‌پی‌وی ویروس‌های بیشتری را پوشش بدهد، بهتر است. درباره اینکه چقدر این واکسینه ‌شدن می‌تواند موثر باشد هم باید گفت در مورد CIN (تغییر شکل پیش‌سرطانی سلول‌های دهانه رحم) و کنسر (سرطان) تاثیر قابل‌ توجهی دارد. آن‌طور که در مطالعات گفته شده، با توجه به عمر واکسن، مشاهده شده که تا حدود ۸۵ تا ۹۰ درصد بر کاهش شیوع CIN۳ و کنسر تاثیرگذار است. بنابراین هر چه واکسیناسیون برای افراد بیشتری در جامعه انجام شود، شیوع بیماری و ابتلا به سرطان دهانه رحم را تا حد بیشتری کاهش می‌دهد.»

واکسن را اول برای زنان و بعد مردان بزنید

در روزهای گذشته، اخباری در مورد قیمت بسیار بالای واکسن گارداسیل منتشر شد. خبرگزاری عصر ایران، ۲۳ آبان ۱۴۰۳، در گزارشی اعلام کرد: قیمت‌های واکسن گارداسیل بسیار متفاوت است. در یکی از کلینیک‌های شهر تهران، قیمت هر دوز واکسن ۹ ظرفیتی گارداسیل، ۱۱میلیون ‌و۵۰۰ هزار تومان و قیمت هر دوز واکسن چهارظرفیتی، ۵ میلیون و۹۰۰ هزار تومان است که ‌باید دست‌کم در سه دوز تزریق شود و حدودا ۳۵میلیون تومان می‌شود! نوع ایرانی این واکسن نیز با قیمتی حدود چهار میلیون تومان برای هر دوز، در دسترس متقاضیان است؛ با این اعداد و ارقام اعلام‌ شده و از طرفی با ناآگاهی گسترده در جامعه در مورد اهمیت تزریق این واکسن، بعید به نظر می‌رسد درصد قابل توجهی از افراد جامعه، توان و تمایل برای تهیه این واکسن را داشته باشند.

به ‌گفته این اونکلوژیست زنان، باید تدابیری اتخاذ شود که با تامین منابع مالی، واکسیناسیون در مرحله اول برای تمام زنان و در مرحله دوم، برای تمام مردان انجام شود.

او درباره زمان مناسب تزریق واکسن اچ‌پی‌وی می‌گوید: «به‌طور کلی مانند تمام واکسن‌های دیگر، هر چه سن پایین‌تر باشد، با توجه به قوی‌ بودن توان جسمی فرد، زمان مناسب‌تری برای واکسیناسیون است و تولید عوامل دفاعی و آنتی‌بادی بهتر انجام می‌شود. از طرفی ترجیحا باید واکسیناسیون اچ‌پی‌وی، قبل از شروع رابطه جنسی باشد. اما آنچه به‌طور خاص برای واکسن اچ‌پی‌وی گفته شده، سن ۹ تا ۱۱ سال سن مناسبی برای واکسیناسیون است، اما با توجه به تبعات فرهنگی آن در بعضی مناطق، سازمان بهداشت جهانی ۱۱ تا ۱۳ سالگی را زمان مناسب اعلام کرده است. البته به این معنا نیست که واکسیناسیون پس از این سن، بی‌تاثیر باشد، بلکه این سن و بعد از آن حداکثر تا ۲۶ سالگی، بهترین زمان واکسیناسیون است و فرد بیشترین تاثیر را دریافت می‌کند و پس از آن، میزان اثرگذاری کندتر و کمتر خواهد شد. در مورد دوز تزریقی واکسن‌ها هم باید گفت معمولا تا سن ۱۴ سالگی، تزریق دو دوز واکسن در فاصله ۶ ماهه کفایت می‌کند. اما پس از ۱۴ سالگی، سه دوز تزریق، بیشترین اثرگذاری را دارد. اما آنچه بسیاری از مراجع علمی جهان روی آن اتفاق‌نظر دارند، این است که اگر بتوان پوشش همگانی حتی با یک دوز ایجاد کرد، اثرگذاری بسیار قابل توجهی را به‌ دنبال خواهد داشت.»

مطالعات نشان داده که واکسن گارداسیل، ایمنی قوی و طولانی‌مدت ایجاد کرده و از بروز انواع سرطان‌های مرتبط با این ویروس جلوگیری می‌کند. در واقع این واکسن تایپ‌هایی از اچ‌پی‌وی را پوشش می‌دهد که معمولا باعث سرطان‌ها، به‌ خصوص سرطان رحم می‌شوند. همچنین، از انواع اچ‌پی‌وی که زگیل‌های تناسلی ایجاد می‌کنند، محافظت می‌کند.

اخوان با اشاره به اینکه پیش از این برای تزریق واکسن، بحث‌هایی درمورد بررسی سابقه ابتلای افراد به اچ‌پی‌وی یا CIN مطرح بوده، می‌گوید: «در موارد ابتلای فرد به یکی از انواع ویروس اچ‌پی‌وی، در صورتی که سیستم دفاعی بدن او به‌ خوبی عمل کند و بتواند ویروس را از بین ببرد، آن فرد دیگر به آن نوع ویروس خاص مبتلا نمی‌شود، اما ممکن است به انواع دیگر ویروس‌های اچ‌پی‌وی مبتلا شود.‌ بنابراین امروز، دیگر اهمیتی ندارد که فرد پیش از این به اچ‌پی‌وی مبتلا شده بوده یا نه و توصیه نمی‌شود که ابتلای شخص به زگیل‌ها یا تبخال‌های تناسلی یا سرطان دهانه رحم بررسی شود، چراکه تزریق واکسن بیشتر از کسب عفونت به ‌طور طبیعی سیستم دفاعی میزبان را تحریک و تقویت می‌کند.»

این مدرس دانشگاه، با اشاره به اینکه به‌طور کلی شناسایی ویروس‌ها دشوار است، درباره درمان ویروس اچ‌پی‌وی توضیح می‌دهد: «گاهی افراد به‌ جای طب کلاسیک، به شیوه‌های سنتی و طب مکمل پناه می‌برند . به ‌طور کلی ویروس‌ها همیشه درمان مشکلی داشته‌اند و بعضی از ویروس‌ها مانند اچ‌پی‌وی داروهای آنتی‌وایرال ندارند و فقط می‌توانیم علایم را شناسایی و در صورت امکان عوارض ابتلا را درمان کنیم. یعنی دارویی برای خود ویروس وجود ندارد و سلول‌های بدن میزبان هستند که باید با ویروس مبارزه کنند. بیشتر داروهایی هم که برای این اچ‌پی‌وی تجویز می‌شود، برای تقویت سیستم دفاعی میزبان است تا بدن بتواند قوی‌تر و بهتر با ویروس مبارزه کند. اما برای آنکه درمان مناسب و به‌موقع برای بیماری‌های پیش‌سرطانی و سرطانی داشته باشیم، غربالگری نقش بسزایی ایفا می‌کند. مثلا در سرطان دهانه رحم، می‌شود با پاپ ‌اسمیر غربالگری را انجام داد؛ حتی با اینکه حساسیت بالایی ندارد، اما اگر در پاپ ‌اسمیر سلول بد مشاهده شود، معمولا سیتولوژیست مشاهده می‌کند.»

او در مورد زمانبندی این غربالگری‌ها می‌گوید: «معمولا برای افراد زیر ۳۰ سال، فقط پاپ ‌اسمیر توصیه می‌شود. اگر پاپ ‌اسمیر جواب نگران‌کننده‌ای نداشته باشد و از طرفی، کیفیت بررسی آن مناسب باشد، تکرار آن هر سه سال یک‌بار کفایت می‌کند. بعد از ۳۰ سالگی تست‌های دوگانه یا co-testing (پاپ‌ اسمیر + HPV) پیشنهاد می‌شود. اگر تست اچ‌پی‌وی و پاپ اسمیر مشکلی نداشته باشد، می‌توان هر ۵ سال یک بار تست‌های دوگانه را تکرار کرد. اما اگر در این تست‌ها اچ‌پی‌وی مثبت باشد یا پاپ اسمیر غیرطبیعی باشد، باید بررسی تشخیصی آن آغاز شود. در بعضی از ویروس‌های کم‌خطرتر، چنانچه پس از یک‌سال HPV هنوز مثبت بوده یا وضعیت بدتری مشاهده شود، کولپوسکوپی توصیه می‌شود. در مواردی هم کولپوسکوپی در همان ابتدا باید انجام شود.»

مبتلایان با طردشدگی و انزوا مواجه می‌شوند

معمولا بیماری‌های مقاربتی و با منشا ارتباط جنسی، محدودیت‌های اخلاقی برای بیمار ایجاد می‌کند و او به‌ راحتی نمی‌تواند در مورد بیماری صحبت کرده یا مسیر درمان را طی کند. در واقع در بیماری‌هایی مانند اچ‌آی‌وی یا انواع سویه‌های ویروس اچ‌پی‌وی و به‌ خصوص در جوامع سنتی مانند ایران، بیمار علاوه بر مشکلات جسمی ناشی از بیماری، با فشارها و آسیب‌های روانی متعددی هم مواجه می‌شود. تاثیر روانی ابتلا به ویروس اچ‌پی‌وی، می‌تواند در ابعاد روابط فردی و اجتماعی، خود را نشان بدهد. اشخاص مبتلا به این ویروس، با ترس از طردشدگی و قضاوت مواجه می‌شوند که این موضوع عاملی برای انزوای آنان خواهد بود.

«پیام روشنفکر»، مدیر گروه جامعه‌شناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعه‌شناسی ایران در گفت‌وگو با «اعتماد» درباره عوامل اجتماعی موثر بر شیوع و بروز ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) می‌گوید: «در ایران، مانند بسیاری از کشورها، عوامل موثر بر شیوع این ویروس، تحت ‌تاثیر طیفی از عوامل اقتصادی-اجتماعی، فرهنگی و مربوط به بهداشت و درمان قرار دارد.» او عوامل کلیدی موثر بر شیوع و بروز اچ‌پی‌وی را در چند دسته‌بندی تعریف می‌کند: «یک) هنجارهای فرهنگی و مذهبی در ایران، باورهای فرهنگی و مذهبی نگرش‌ها نسبت به سلامت جنسی و آموزش را به ‌شدت تحت ‌تاثیر قرار می‌دهند، ازجمله پذیرش و اجرای اقدامات پیشگیرانه مانند واکسن HPV. هنجارهای فرهنگی ممکن است مانع از بحث‌های آزاد در مورد سلامت جنسی شوند و آگاهی عمومی درباره انتقال و پیشگیری از HPV را محدود کنند.»

این پژوهشگر سلامت، دسترسی به خدمات بهداشتی را دومین عامل موثر بروز و شیوع ویروس اچ‌پی‌وی می‌داند و توضیح می‌دهد: «دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی پیشگیرانه، ازجمله غربالگری HPV (آزمایش پاپ اسمیر و آزمایش DNA HPV) و واکسیناسیون، در مناطق و گروه‌های اقتصادی-اجتماعی مختلف ایران نابرابر است. در مناطق روستایی یا محروم، زیرساخت‌های بهداشتی ممکن است محدود باشد و دسترسی به خدمات شناسایی زودهنگام و واکسیناسیون کاهش یابد. مورد بعدی هم آگاهی و آموزش است؛ سطح تحصیلات به ‌شدت انتقال، پیشگیری و پیامدهای HPV را تحت ‌تاثیر قرار می‌دهد. آگاهی کم درباره HPV و ارتباط آن با سرطان‌های دهانه رحم و دیگر سرطان‌ها می‌تواند منجر به کاهش نرخ غربالگری و واکسیناسیون شود، به‌ویژه در میان زنان. شکاف‌های سواد بهداشتی همچنین ممکن است به افزایش نرخ شیوع و بروز منجر شود، به ‌دلیل رفتارهای جنسی محافظت ‌ نشده.»

به‌ گفته این مدرس دانشگاه، وضعیت اقتصادی-اجتماعی از دیگر عوامل کلیدی تاثیرگذار بر شیوع ویروس اچ‌پی‌وی است؛ «نابرابری‌های اقتصادی-اجتماعی بر دسترسی به خدمات بهداشتی و همچنین نتایج بهداشتی تاثیر می‌گذارد. افرادی که درآمد یا سطح تحصیلی پایینی دارند، ممکن است با موانعی برای دسترسی به خدمات بهداشتی روبه‌رو باشند و دسترسی کمتری به اطلاعات در مورد اقدامات پیشگیرانه داشته باشند. همچنین محدودیت‌های اقتصادی می‌تواند بر نرخ واکسیناسیون تاثیر بگذارد، زیرا ممکن است واکسن HPV به ‌طور گسترده در دسترس یا قابل ‌ پرداخت نباشد.»

موضوع دیگری که روشنفکر به آن می‌پردازد، نابرابری جنسیتی و پویایی قدرت است. او در این مورد توضیح می‌دهد: «هنجارهای جنسیتی و پویایی‌های قدرت بر رفتارهای بهداشتی و دسترسی به مراقبت تاثیر می‌گذارند. زنان ممکن است در مراجعه به خدمات بهداشتی بدون تایید خانواده محدودیت داشته باشند یا کنترل کمی بر تصمیمات مربوط به سلامت جنسی خود داشته باشند. این پویایی‌ها می‌تواند دسترسی آنها به خدمات پیشگیرانه را محدود کرده و خطر بیماری‌های مرتبط با HPV را افزایش بدهد.»

به‌ گفته مدیر گروه جامعه‌شناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعه‌شناسی ایران، شکاف شهری-روستایی هم از دیگر عوامل کلیدی در بروز ویروس اچ‌پی‌وی است؛ چراکه مناطق روستایی معمولا دسترسی کمتری به آموزش بهداشتی، غربالگری HPV و واکسیناسیون نسبت به مناطق شهری دارند. این شکاف می‌تواند منجر به افزایش شیوع HPV در مناطق روستایی شود که در آن خدمات بهداشتی و زیرساخت‌ها محدودتر است. پرداختن به این عوامل نیازمند ارتقای آموزش سلامت، افزایش آگاهی از خطرات و اقدامات پیشگیرانه HPV، گسترش دسترسی به واکسیناسیون و غربالگری و در نظر گرفتن حساسیت‌های فرهنگی برای توسعه مداخلات بهداشتی مناسب است.

او در مورد تاثیرات سن و منطقه بر میزان شیوع اچ‌پی‌وی می‌گوید: «میزان شیوع ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) در ایران در مقایسه با بسیاری از مناطق دیگر نسبتا پایین است. بر اساس آخرین داده‌ها، شیوع HPV بسته به سن و منطقه متفاوت است، اما میزان بروز سرطان دهانه رحم که عمدتا با عفونت HPV مرتبط است، به‌طور میانگین حدود ۲.۴ در هر ۱۰۰ هزار زن گزارش شده است. سرطان دهانه رحم در ایران به‌ دلیل عوامل فرهنگی و رفتاری کمتر شایع است، اما الگوهای بروز آن بیشتر به انواع HPV خاص منطقه مرتبط هستند. با این ‌حال، با وجود بروز پایین‌تر، نرخ بقا در ایران نگران‌کننده است، زیرا سرطان دهانه رحم اغلب در مراحل پیشرفته تشخیص داده می‌شود. این موضوع ناشی از عدم وجود یک برنامه جامع غربالگری ملی است. در حال ‌حاضر، غربالگری به‌ صورت «فرصتی» انجام می‌شود، به این معنا که افراد معمولا هنگام مراجعه به پزشکان برای دلایل دیگر به انجام آزمایش توصیه می‌شوند. این روش باعث می‌شود بسیاری از موارد در مراحل پیشرفته شناسایی شوند که تاثیر منفی بر نرخ بقا دارد. مطالعات منطقه‌ای نشان می‌دهند که نرخ بقای پنج‌ساله برای سرطان دهانه رحم در استان‌های مختلف بین ۳۴درصد تا ۷۰درصد متغیر است.»

نبود واکسیناسیون عامل افزایش نرخ بروز بیماری

روشنفکر، سیاست‌های بهداشتی و برنامه‌های واکسیناسیون را یکی دیگر از عوامل موثر بر بروز ویروس پاپیلومای انسانی می‌داند و می‌گوید: «سیاست‌های بهداشت عمومی در مورد غربالگری و واکسیناسیون HPV نقش مهمی دارند. در حالی که برخی کشورها برنامه‌های ملی واکسیناسیون HPV را اجرا کرده‌اند، ایران در اجرای واکسیناسیون گسترده HPV به‌ دلیل چالش‌های مختلفی ازجمله هزینه‌ها، نگرش‌های فرهنگی و اولویت‌بندی سیاست‌ها با تاخیر مواجه بوده است. برنامه‌های واکسیناسیون محدود یا غایب می‌تواند منجر به افزایش نرخ بروز بیماری شود.»

مدیر گروه جامعه‌شناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعه‌شناسی ایران و سایر پزشکان متخصص در حوزه بیماری‌های زنان و عفونی، در حالی‌ سیاست‌های بهداشتی و برنامه‌های واکسیناسیون را عامل مهمی در پیشگیری و کنترل ویروس اچ‌پی‌وی می‌دانند که واکسیناسیون همگانی برای مقابله با این ویروس نه‌تنها جزو برنامه‌های نظام سلامت نیست که حتی تا امروز، مقاومت بسیاری برای پذیرش شیوع این بیماری وجود دارد. البته با توجه به شنیده‌هایی از روابط عمومی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور، با تغییر و تحولات جدید در این وزارتخانه قرار است که پایش میزان ابتلا، جنسیت و سن اچ‌پی‌وی در دستور کار قرار بگیرد و پس از آن، برای واکسیناسیون همگانی فکر و تصمیم‌گیری شود.

«کیانوش جهانپور» رییس مرکز روابط عمومی و اطلاع‌رسانی وزارت بهداشت و سخنگوی اسبق سازمان غذا و دارو در گفت‌وگو با «اعتماد» در مورد نبود آمار و ارقام ابتلا به اچ‌پی‌وی می‌گوید: «شاید هیچ مطالعه جامع یا بزرگی درمورد شیوع HPV در ایران انجام نشده یا حداقل از روند گسترش و انتشار آن در سال‌های اخیر اطلاعات جامعی وجود ندارد و اغلب ادعاها بر اساس مطالعات پراکنده‌ای است که به ‌صورت موضعی و مقطعی انجام شده، اما در مجموع، بر پایه یافته‌های این مطالعات، شیوع عفونت HR HPV در بین زنان ایرانی در سال‌های اخیر افزایش یافته و روند رو به تزایدی دارد که نشان‌دهنده نیاز به آموزش عمومی و برنامه‌ریزی بهداشتی برای پیشگیری و البته پیشگیری از پیامدهای آن به‌ویژه سرطان‌ها و به‌ خصوص سرطان دهانه رحم از طریق واکسیناسیون و تشخیص زودهنگام با استفاده از تست‌های غربالگری مانند پاپ اسمیر متناوب است.»

به‌‌ گفته جهانپور، اطلاعات از استان‌های مختلف متفاوت و مطالعات پراکنده است، ولی شیوع عفونت این ویروس احتمالا سال‌هاست از ۱۰ درصد جمعیت زنان در سن باروری عبور کرده است. شیوع عفونت HR-HPV در بین مردان ایرانی نیز نسبتا بالا گزارش شده که با مطالعات در زنان ایرانی همخوانی نسبی دارد. اما در اتخاذ واژگانی مانند سونامی و... باید پرهیز کرد، چون هنوز هم به نظر می‌رسد شیوع این عفونت در ایران از بسیاری جوامع و کشورها پایین‌تر است.

او در مورد انکار کردن شیوع ویروس اچ‌پی‌وی توضیح می‌دهد: «دلیلی برای پنهان ‌کردن وجود ندارد، حداقل در نظام سلامت در سال‌های گذشته این مطالعات انجام شده، اگرچه شاید وسعت بالایی نداشته، اما نتایج آنها به‌طور مکرر منتشر شده است. به نظر می‌رسد اجتناب از صحبت‌ کردن در مورد این عفونت، بیش از آنکه داخل نظام سلامت باشد، به بیرون آن برمی‌گردد و البته برخی رفتارهای اجتنابی در دو، سه سال اخیر در وزارت بهداشت به این سکوت دامن زده باشد، اما وجهی ندارد و مانند هر بیماری واگیر دیگر باید بدان پرداخت و اطلاع‌رسانی و شفافیت حتما به کنترل و مدیریت آن هم کمک خواهد کرد.»

در دسترس نبودن واکسن گارداسیل، تاثیر مستقیم بر سلامت فرد و جامعه دارد. اگر فردی تزریق واکسن نداشته باشد، ممکن است به بیماری‌های خطرناکی مبتلا شود که می‌توانست حداقل با تزریق این واکسن از آنها و هزینه‌های جانی و مالی که به ‌واسطه آن برایش پیش می‌آید، پیشگیری شود.

رییس اسبق مرکز روابط عمومی و اطلاع‌رسانی وزارت بهداشت در مورد واکسن‌های وارداتی و تولیدی می‌گوید: «واکسن‌های ۴ ظرفیتی و اخیرا ۹ ظرفیتی وارداتی در سال‌های اخیر در دسترس بوده و خوشبختانه با تلاشی که از سال‌های میانی دهه ۹۰ انجام شده، علاوه بر تولید واکسن دوظرفیتی داخلی به زودی حداقل دو واکسن ۴ظرفیتی تولید داخل با تایید مراحل مطالعات بالینی وارد فاز تولید انبوه می‌شوند که قاعدتا با ورود این واکسن‌ها معضل گرانی یا کمیابی واکسن نیز مرتفع می‌شود. اما نکته مهم، موضوع ورود این واکسن به برنامه جامع کشوری است که قطعا تابع مطالعات جامع اپیدمیولوژی و همچنین هزینه اثربخشی این واکسن‌ها خواهد بود.»

به‌ گفته جهانپور، در نهایت ملاک سیاستگذاری و تصمیم‌گیری در این حوزه، شواهد و مطالعات علمی است و هیچ موضوع دیگری نباید این مهم را مورد خدشه قرار دهد. بدون تردید و به دلایل مختلف در سال‌های آتی، عفونت HPV و پیامدهای احتمالی آن از موضوعات مهم سلامت عمومی ما خواهد بود. آنچه در قالب یافته‌های همه‌گیرشناسی و نتایج هزینه‌ اثربخشی از مطالعات علمی و شواهد به دست بیاید، باید در انتقال فناوری و دسترسی بیشتر به واکسن تولید داخل ملاک قرار گیرد و در این مسیر باید از نادیده‌انگاری یا هراس‌افکنی و بزرگنمایی بی‌مورد پرهیز کرد.

این باید و نبایدها و تعلل‌ها، در مورد سلامتی و جان انسان است؛ در مواجهه با ویروسی که نامش زیر سایه سنگین سکوت و احتیاط فرهنگی گم شده است و پیش از بررسی علمی و یافته‌های پزشکی، احساس ترس، شرم، گناه، اضطراب و سرخوردگی بر آن حاکم است. آنقدر که بسیاری افراد از درمان سر باز می‌زنند. هر قدر مسوولان و افکار عمومی جامعه ویروس اچ‌پی‌وی یا سایر بیماری‌های مقاربتی را نادیده بگیرند یا قبیح بشمارند، میزان شیوع آنها غیرقابل‌ چشم‌پوشی است. از طرفی، کاهش سن ابتلا به پاپیلومای انسانی، بر ضرورت آگاهی‌بخشی و آموزش صحیح در مراکز علمی و حتی مدارس تاکید می‌کند. هر قدر این بیماری را با سکوت و انکار پنهان کنیم، هزینه‌های جانی و مالی بیشتری برای جامعه و نظام سلامت ایجاد خواهیم کرد.




نظر شما درباره این مقاله:


زنگ خطر تورم خوراکی‌ها در ماه آبان
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 23.11.2024, 7:34

زنگ خطر تورم خوراکی‌ها در ماه آبان


مرکز آمار ایران در گزارشی تازه به جزییات شاخص قیمت کالا و خدمات در آبان ماه امسال پرداخته است. این گزارش که به نوعی تغییر و تحولات شاخص قیمت مصرف‌کننده در نیمه پاییز امسال را روایت می‌کند، تورم ماهانه آبان ماه را رو به افزایش نشان می‌دهد. در حالی در پایان تابستان تورم ماهانه به زیر ۲ درصد رسیده بود، حالا این شاخص به ۲.۸ درصد رسیده که نشان از حرکت آرام تورم به مقادیر بالاتر نیز دارد. خصوصا اینکه بخش بزرگی از تورم ماهانه به دلیل افزایش شاخص قیمت‌ها در گروه «خوارکی‌ها و آشامیدنی ها» بوده است. چنانکه در آبان ماه، این گروه با تورم ماهانه ۳.۶ درصد روبه‌رو شده و عدد بالایی را فقط در یک ماه به ثبت رسانده است.

هر چند تورم سالانه باز هم به روند کاهشی خود در ماه‌های اخیر ادامه داده و به ۳۳.۱ درصد رسیده است در واقع نیم درصد نسبت به عدد مهر ماه پایین‌تر است. اما باید توجه داشت که تورم سالانه چندان شاخص قابل اعتمادی در حوزه تورم نیست و شاخص تورم در مقیاس نقطه به نقطه برآورد بهتری ارایه می‌کند. حال آنکه، تورم نقطه‌ به‌ نقطه (آبان امسال نسبت به آبان پارسال) نیز افزایش یافته و به۳۲.۵ درصد رسیده است.

در تعریف تورم سالانه، میانگین قیمت یک سبد از کالاها و خدمات در طول دوازده ماه منتهی به آبان ۱۴۰۳ با میانگین قیمت یک سبد از کالاها و خدمات در طول دوازده ماه منتهی به آبان ۱۴۰۲ مقایسه شده است. اما در تورم نقطه به نقطه، شاخص قیمت این سبد در آبان ۱۴۰۳ با شاخص قیمت آن در آبان ۱۴۰۲ مقایسه می‌شود. به همین دلیل هم هست که تورم نقطه به نقطه چشم‌انداز بهتری را از روند تورم ارایه می‌کند. اعدادی که گفته شد خطر بالقوه‌ای برای هدف‌گذاری تورم زیر ۳۰ درصدی در پایان امسال محسوب می‌شود و این سوال را مطرح می‌کند که با توجه به روند صعودی تورم ماهانه و نقطه به نقطه آیا می‌توان مطابق وعده ارایه شده توسط رییس کل بانک مرکزی انتظار داشت که در پایان سال نرخ تورم به پایین‌تر از ۳۰ درصد برسد؟

مرکز پژوهش‌های مجلس به تازگی عنوان کرده است «در کوتاه‌مدت نمی‌توان انتظار کاهش نرخ تورم نقطه به نقطه به ارقام زیر ۲۵ درصد یا ۳۰ درصد بر اساس نحوه محاسبه بانک مرکزی (و حرکت به سمت تورم تک رقمی) و ۹.۵ درصد (مورد نظر برنامه هفتم) داشت.» روز گذشته عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد نیز در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «گزارش اخیر دیوان محاسبات از تفریغ بودجه سال‌های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ نشان می‌دهد که کسری بودجه در آن سال‌ها به ترتیب ۵۹۷ و ۴۳۷ هزار میلیارد تومان و در مجموع دو سال، جمعا ۱۰۳۴ هزار میلیارد تومان بوده است. اگر کسری سنگین به جا مانده در بودجه سال جاری را هم به آن اضافه کنیم، دلیل اصلی چرایی تداوم تورم که در کنار تنش‌های منطقه از دلایل اصلی افزایش نرخ ارز هستند، روشن می‌شود.»

فشار تورمی روی خانوار روستایی

نگاهی کلی به ارقام ارایه شده توسط مرکز آمار حاکی از فشار تورمی بیشتر به مناطق روستایی است. اما چرا؟

دلیل این موضوع برمی‌گردد به فشار تورمی روی گروه خوراکی‌ها و آشامیدنی که به‌طور عجیبی در طول یک ماه اخیر با افزایش قیمت روبه‌رو شده و شاخص قیمت‌ها برای مصرف‌کننده را افزایش داده‌اند. تورم ماهانه در بخش خوراکی‌ها برای کل کشور در آبان امسال نسبت به مهر ماه، ۳.۶ درصد رشد کرده، اما در حالی که خانوارهای شهری برای یک سبد مشخص از کالای خوراکی و آشامیدنی ۳.۵ درصد بیشتر از مهر ماه هزینه کرده‌اند؛ این عدد برای خانوارهای روستایی ۴ درصد بوده است. از آنجا که وزن خوراکی‌ها در سبد خانوارهای روستایی بالاتر از خانوارهای شهری است؛ خانوارهای روستایی تورم شدیدتری را در این حوزه تحمل کرده‌اند.

این وضعیت برای دهک‌ها پایین‌تر نیز صدق کرده و بالاتر بودن تورم خوراکی نسبت به غیرخوراکی و خدمات به سفره اقشار فقیر نیز فشار بیشتری وارد می‌کند. این در حالی است که تورم ماهانه اقلام خوراکی بعد از ماه‌ها بالاتر از گروه غیرخوراکی و خدمات رسیده است. به‌طوری که افزایش قیمت اقلام خوراکی در آبان نسبت به مهر معادل ۳.۶ درصد بوده درحالی که افزایش قیمت غیرخوراکی و خدمات برابر با ۲.۵ درصد برآورد شده است.

در صورت ادامه یافتن این روند، تورم نقطه به نقطه و سالانه اقلام خوراکی نیز بالاتر از غیرخوراکی و خدمات برآورد خواهد شد. در ماه گذشته تورم سالانه غیرخوراکی و خدمات ۳۵.۹ درصد ثبت شده در حالی که این شاخص برای خوراکی‌ها ۲۷.۹ درصد برآورد شده است. تورم نقطه به نقطه آبان ماه اقلام غیرخوراکی و خدمات نیز بالاتر از خوراکی‌ها محاسبه شده است. به‌طوری که تورم اقلام غیرخوراکی و خدمات معادل ۳۴.۲ و اقلام خوراکی ۲۹.۲ درصد اعلام شده است.

پرچمداران تورم آبان ماه

با فرا رسیدن فصل سرما، طبیعی است که برخی کالاهای خوراکی با افزایش قیمت در بازار روبه‌رو شوند. اما نکته جالب این است که حبوبات با ۱۳.۴ درصد در یک ماه رشد شاخص قیمت، عدد بالایی را در تورم ماهانه به ثبت رسانده است. گروه لبنیات و تخم‌مرغ نیز ۴.۷ درصد نسبت به مهر ماه تورم داشته است. تورم بخش آموزش به‌طور ماهانه ۴.۲ درصد و تورم بخش نان و غلات ۳.۲ درصد در یک ماه بوده است. پایین‌ترین نرخ تورم ماهانه مختص میوه و خشکبار بوده که حتی منفی شده و به منفی ۶ درصد رسیده است. هر چند این خبر خوبی برای فعالان حوزه میوه و خشکبار نیست و تورم منفی به زیان این کسب و کارها می‌انجامد.

تورم خوراکی‌ها در استان‌ها

تورم کالای خوراکی و آشامیدنی طیف گسترده‌ای از کالاها را شامل می‌شود که با توجه به جغرافیای پهناور ایران، این کالاها با قیمت‌های مختلف عرضه می‌شوند. در واقع کاری که مرکز آمار می‌کند، این است که در یک فرآیند فنی، مابه‌ازای هر کالا یک عدد وزنی قرار می‌دهد تا شاخص خاصی برای تحولات قیمتی کالا در یک استان به دست بیاید. بنابراین به دلیل جغرافیای گسترده، قیمت‌ها ممکن است افزایش یا کاهش داشته باشند و به ازای آن، تورم نیز در این استان‌ها نسبت به عدد کلی کشور بالا و پایین شود.

اطلاعات نشان می‌دهد که در برخی استان‌های مرزی، تورم ماهانه خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها عددهای بسیار بالاتری از میانگین کل کشور را داشته است. به‌طور مثال در استان کردستان تورم خوراکی و آشامیدنی در آبان ماه ۶.۱ درصد رشد کرده است. این عدد در آذربایجان غربی ۵.۴ درصد بوده یا در بوشهر بیشتر از اینها و به ۶.۲ درصد رسیده است.


روزنامه اعتماد




نظر شما درباره این مقاله:


بلومبرگ: رابطه بانک «جی‌پی مورگان»
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 22.11.2024, 23:12

بلومبرگ: رابطه بانک «جی‌پی مورگان»





نظر شما درباره این مقاله:


زیباکلام: چیزی به اسم «وفاق ملی» وجود ندارد
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 22.11.2024, 21:57

زیباکلام: چیزی به اسم «وفاق ملی» وجود ندارد


همایش «چیستی، امکان و موانع وفاق ملی در ایران امروز» با حضور جمعی از اساتید جامعه‌شناسی و علوم سیاسی در باشگاه اندیشه برگزار شد.

به گزارش جماران، سعید معیدفر طی سخنانی در این همایش گفت: تلقی این بوده که دنیای پیشین یک دنیای یکپارچه و انسجام، وفاق، ارزش‌ها و باور‌های مشترک بوده، ولی اساسا هیچ‌گاه در دنیای گذشته هم یکپارچگی نداشتیم. اجماع یا وفاق جزء اولین پارادایم‌هایی است که در جامعه‌شناسی مطرح شده است. در دوره بعد پارادایم «کشمکش» مطرح شد و مارکس گفت «ارزش‌های مشترک» یعنی چه؟ جهان ما دارد به سمت پیچیدگی و فردیت پیش می‌رود.

رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران تأکید کرد: اساسا بحث وفاق از اساس اشتباه بوده و امکان تحققش نیست. بنابراین، ما دنبال ما دنبال یک چیز خیالی می‌گردیم. ما امروز بیش از اینکه به وفاق و اجماع نیاز داشته باشیم، به «ائتلاف» نیاز داریم. زمانی شما می‌توانید حرف از وفاق بزنید که همه کسانی که خودشان را ایرانی می‌دانند، دور هم جمع شوند. اگر دنبال این هستیم که جامعه را نجات بدهیم و پایه آن را بر وفاق گذاشته‌ایم، چنین وفاقی شکل نمی‌گیرد.

صادق زیباکلام نیز در این همایش گفت: من هم معتقدم «وفاق ملی» در ادبیات وجود دارد، ولی واقع مطلب این است که چیزی به اسم وفاق ملی وجود ندارد. البته می‌توانم بفهمم چرا پزشکیان وفاق ملی را مطرح کرد. به این دلیل وفاق ملی را مطرح کرد که وقتی رئیس جمهور شد، دید با خاکریز‌های مختلف مخالف رو به رو است و تنها بخش حاکمیت که از او حمایت می‌کرد، رهبری بود. یعنی واقعیت مطلب این است که وفاق ملی اگر برای دولت ایشان معنا و مفهوم داشته باشد، برای مخاطب آن معنا و مفهوم ندارد.

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: در عمل خیلی از پست‌ها به جبهه پایداری و نهاد‌های خاص داده شده و تنها فایده وفاق ملی این بوده که راه حل شرعی پیش روی آقای پزشکیان گذاشته که اگر این وزیر یا استاندار از جبهه پایداری هستند، وفاق ملی است. ولی دیر یا زود خواهند فهمید که آنها تره هم برای وفاق ملی خرد نمی‌کنند و زمینش می‌زنند و به تنها چیزی که کفایت می‌کنند، پاستوری است که پزشکیان در آن نباشد.

وی با بیان اینکه وفاق ملی می‌تواند تحقق پیدا کند، یادآور شد: در جامعه خودمان سه مقطع وفاق ملی به وجود آمد. یکی در جریان ملی شدن صنعت نفت بود. دومین مقطع انقلاب ۵۷ و مبارزه علیه رژیم شاه بود که واقعا وفاق ملی را می‌شد مشاهده کرد. مقطع بعدی که وفاق را دیدم، دوران جنگ بود. بعد از آن، من دیگر وفاق ملی ندیدم. چرا دیگر وفاق ملی نمی‌تواند به وجود بیاید یا در شرایط خاص به وجود می‌آید؟ برای اینکه جامعه گونی سیب‌زمینی نیست.

زیباکلام تصریح کرد: از کلیات که می‌گذریم، هرچه فکر می‎کنم من با سعید جلیلی، حجت‌الاسلام رسایی و مرحوم آیت‌الله مصباح نمی‌توانم وفاق داشته باشم. یعنی وقتی جوامع در حال عادی هستند و یک هدف بزرگ مطرح نیست، افراد اهداف خودشان را دارند. من به دموکراسی اعتقاد دارم، ولی خیلی از کسانی که آقای پزشکیان می‌گویند با آنها وفاق کنیم، یک پول سیاه هم برای وفاق ارزش قائل نیستند. استالین‌های ریز و درشتی در این مملکت وجود دارد که می‌گویند هرکس با ما نیست، علیه ما است. در چنین جامعه‌ای چطور می‌خواهید وفاق به وجود بیاورید؟!

علی محمد حاضری نیز طی سخنانی در این همایش گفت: اصل این است که ما تعارضات داریم، اما با همه این تعارضات می‌توانیم توافق کنیم که با چه شروطی می‌خواهیم با هم کار کنیم. آقای پزشکیان صادقانه معتقد بود که با این شرط‌ها می‌شود کار کرد. شرط نظری کاملا مقوّم نسبیت‌اندیشی است. یعنی آدم‌ها باید بپذیرند که خودشان و راه و رسمی که به آن باور دارند، کمال مطلق نیست و احتمال دارد من هم اشتباه کنم. یعنی با کسی می‌توانیم وفاق کنیم که بپذیرد هر دو ما کمال مطلق نیستیم؛ هر دو اشتباهات خودمان را کنار می‌گذاریم و برای تحقق راه‌حل‌های مشترک همکاری می‌کنیم.

عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس تأکید کرد: اولین شرط وفاق این است که لوازم وفاق را تعریف کنید و به آن پایبند باشید. اما طرف مقابل بدون می‌خواهد وفاق کند. معتقدیم طی چند سال گذشته خالص‌سازی بوده است. یعنی صرفا افرادی خاص و همفکرانشان می‌توانند کشور را اداره کنند. آنها تمام رویه‌های اعمال زورشان را به قانون تبدیل کردند. پزشکیان به کسانی که برای لوازم و اقتضای خالص‌سازی و بیرون کردن امثال او قانون وضع کردند، می‌گوید من می‌خواهم با شما وفاق کنم و حتی نمی‌گوید شرط وفاق این است که شما هم قبول کنید اشتباه کرده‌اید.

وی با تأکید بر اینکه از لوازم وفاق این است که تمام مسیر خالص‌سازی را کنار بگذارند، افزود: اصلا اعلام وفاق بلاشرط به وفاق نمی‌انجامد. در واقع شما با کسانی وفاق می‌کنید که می‌خواهند سر به تن تو نباشد؛ معلوم است به جایی نمی‌رسد و نتیجه این می‌شود، همان کسانی که ۱۰ وزیر را به آنها داده‌ای، سر فوریت یک لایحه با تو مخالفت می‌کنند.

زهرا نژادبهرام نیز طی سخنانی در این همایش گفت: شرایط کشور ما در مقطع کنونی مملو از بن‌بست‌ها است و مفهوم وفاق جایگزینی ندارد. اگر نسبی‌گرایانه بخواهیم پیش برویم، قابل تحقق است. دیگر کشور تحمل تنش‌های بیش از این را ندارد و نیازمند یک راه برون‌رفت است؛ شاید این وفاق دست و پا شکسته بتواند راهگشا باشد. تلاش رسانه هم بر این است که بتواند ایده‌های گوناگون را نمایندگی کند.

عضو پیشین شورای شهر تهران با اشاره به اینک رسانه امروز مونولوگ نیست و دیالوگ‌محور است، یادآور شد: رسانه امروز خودش محتوا است. بیش از ۸۰ درصد کشور ما در رسانه‌های اجتماعی حضور دارند و با انواع و اقسام فیلتر‌ها می‌خواهند دیده شوند و به رسمیت شناخته شوند. برای مردم هنوز چیزی به اسم «وفاق ملی» وجود ندارد و ایده آن شکل نگرفته است و آقای پزشکیان با قدرت رسمی توانسته به توافق برسد، ولی با قدرت غیررسمی نتوانسته و مجبور است که پل بزند و چاره‌ای جز این ندارد که از رسانه استفاده کند. کارکرد رسانه همین همگرایی است. انقلاب ارتباطات یک سری شرایط فراهم کرده و میان مردمی با این حجم از ارتباطات و دانش، کسی که می‌تواند چراغ این لوازم را روشن کند، دولت است؛ چون قدرت را در اختیار دارد.

احمد بخارایی نیز طی سخنانی در این همایش گفت: من نگاه سلبی به وفاق ملی ندارم و نگاه ایجابی دارم. وفاق ملی را به عنوان یک امر محال نمی‌بینم. وفاق ملی از نوع مکانیکی در جامعه ما جاری و ساری است؛ تفاوت‌ها دیده می‌شوند و نباید به راحتی از کنارش بگذریم. توافق یا وفاق دست یافتنی است، اما در چه بستری؟ بعد از کشمکش و تضاد فرآیند را تعریف می‌کنیم که تضاد‌ها فروکش کنند.

عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران افزود: تضاد‌ها در جامعه ما تبدیل به تناقض و ریشه‌ای شده و وفاق اینجا معنا دارد. قبلش صحنه‌ای است که انواع کش‌مکش‌ها بروز و ظهور پیدا می‌کند؛ تضاد‌ها که نمی‌توانند برای همیشه وجود داشته باشند. وفاق یک امر صوری و شکلی است؛ از نوع رفتار آدم‌ها می‌توانید ببینید وفاق وجود دارد یا ندارد. همرنگی اتوماتیک‌وار بیرون می‌آید و از نوع انشائی نیست و در جامعه خلق می‌شود. اگر در جامعه ژاپن همرنگی می‌بینید، این نیست که با ایدئولوژی ایجاد شده باشد.
وی با تأکید بر اینکه جامعه ما به یک وفاق ملی حداکثری نیاز دارد، اظهار داشت: لازمه پویایی در جامعه و وفاق ملی ارگانیک این است که حتی کسانی که با قانون اساسی شما مشکل دارند، محلی از اعراب داشته باشند. مجلس واقعی در کشور نداریم، اما در عین حال علی رغم تناقضاتی که در قانون اساسی وجود دارد، می‌توانیم به وفاق ملی ارگانیک معتقد باشیم.




نظر شما درباره این مقاله:


حکم غیابی علیه لیلا حسین‌زاده، فعال سیاسی
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 22.11.2024, 21:03

حکم غیابی علیه لیلا حسین‌زاده، فعال سیاسی





نظر شما درباره این مقاله:


درخواستی برای آزادی فوری نرگس محمدی
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 22.11.2024, 15:23

نامه سرگشاده بیش از ۸۵۰ فعال حقوق بشر به ماکرون رئیس جمهور فرانسه

درخواستی برای آزادی فوری نرگس محمدی


نامه سرگشاده بیش از ۸۵۰ فعال حقوق بشر به ماکرون رئیس جمهور فرانسه:
درخواستی برای آزادی فوری شهروند افتخاری فرانسه، نرگس محمدی

رئیس‌جمهور محترم فرانسه،
جناب آقای امانوئل ماکرون،

ما، جمعی از نویسندگان، هنرمندان، فعالان حقوق بشر وحقوق زنان فمنیست، این نامه را به جهت درخواست فوری برای اقدامی قاطع در مورد وضعیت خطرناک نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل و مدافع خستگی‌ناپذیر حقوق بشر که در زندان اوین تهران نگهداری می‌شود، می‌نویسیم.

تقی رحمانی، فعال سیاسی و همسر نرگس محمدی که خود ۱۴ سال از عمرش را در زندان‌های جمهوری اسلامی سپری کرده است سال ۲۰۱۲ در فرانسه پناهنده می‌شود. فرزندان دو قلوی او و نرگس، علی و کیانا رحمانی، سال ۲۰۱۵ در سن هشت سالگی در حالی به پدرشان پیوستند که پس از بازداشت مادر و تبعید اجباری پدر چاره‌ای جز ترک وطن نداشتند. امروز آنها فرانسه را به عنوان خانه دوم خود پذیرفته‌اند.

نرگس محمدی، مدافع خستگی‌ناپذیر حقوق بشر، سال‌های زیادی از عمر خود را صرف مبارزه با اعدام‌ها و آپارتاید جنسیتی در ایران کرده است و بهای سنگین این ایستادگی شجاعانه را می‌پردازد.

او به دلیل «مبارزه علیه سرکوب زنان در ایران و تلاش‌هایش برای ترویج حقوق بشر و آزادی برای همه» برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۲۳ شد، اما بالاترین افتخار حقوق بشری در جهان، برای او منجر به افزایش فشار و محرومیت از حقوق اولیه انسانی از سمت حکومت جمهوری اسلامی، از جمله محرومیت از حق تماس و حق ملاقات با وکیل و خانواده از نوامبر ۲۰۲۳ شد.

نرگس محمدی در طی سالیان عمرش مجموعا به بیش از ۳۶ سال زندان و ۱۴۵ ضربه شلاق محکوم شده و ۱۳۵ روز در سلول‌های انفرادی بوده است. او در حالی مرتبا احکام جدیدی دریافت می‌کند که بیش از یک دهه از عمر خود را در زندان سپری کرده است، رنجی که رهایی از آن ممکن نیست… تنها چند هفته پیش، به دلیل اعتراض مسالمت‌آمیز علیه اعدام‌ها در ایران به حکم جدیدی محکوم شد در حالی که اکنون دو تن از هم‌بندی‌هایش در بند زنان زندان اوین، وریشه مرادی و پخشان عزیزی، به اعدام محکوم شده‌اند.

نرگس محمدی ۵۲ ساله اکنون با بیش از ۱۰ سال دیگر حبس روبه‌روست و از مراقبت‌های ضروری پزشکی هم محروم است. مقامات ایرانی عمداً جان او را به خطر می‌اندازند، در حالی که او از مشکلات شدید سلامتی از جمله بیماری‌های قلبی، دردهای کمر، اختلالات چشمی، توده مشکوک در سینه و احتمال ابتلا به سرطان استخوان رنج می‌برد. این میزان بی‌توجهی به سلامت او، با جود وخامت سریع شرایط جسمی‌اش، ظلمی برنامه‌ریزی شده و تلاشی برای خاموش کردن یکی از بلندترین فریادهای عدالت‌خواهی در ایران است.

جناب آقای مکرون،

ما از شما می‌خواهیم که به‌طور جدی، فوری و موثر برای آزادی بی‌قید و شرط نرگس محمدی اقدام کنید؛ کسی که نه‌ تنها همسر و فرزندانی شهروند فرانسه دارد، بلکه خودش بارها نشان افتخار شهروندی فرانسه را از شهرهایی چون لیون، شیلی مازاران در استان پاریس، لا بویس و ویر در کالوادوس دریافت کرده است.

ما از شما می‌خواهیم برای پایان بدرفتاری ها با تمامی زندانیان سیاسی در ایران تلاش کنید، حقوق بشر را در اولویت هرگونه مذاکره ای با رژیم جمهوری اسلامی قرار دهید و تمامی اقدامات ممکن و لازم را برای آزادی نرگس محمدی و نجات جان او انجام دهید.

باشد که شعار مشترک ما تا ابد زنده بماند:

«زن، زندگی، آزادی»

نرگس محمدی را آزاد کنید!

امضا کنندگان اولیه:
شیرین عبادی، بینار سلیک، گالشیفته فرهانی، درون تکال، مرس آرنئگتو‌لو‌گیک، یانیک جادو، ماری-کریستین ورزن، سرژ اودیه‌گنان، فرانسوا شپیو، آدریانه کیان، سورور سیمونی، زوینن وان دیدریک، کالین سمانتر، توماس کیبو، آندره مانو، مود اولیویه، کارول مریپت، بیتا مستوفی، سارا والری، متیو مارشالت، کارین، کارین دویچ، کارل‌گای جوس، رومئو کای، ایز‌روش، سوفی پویسر، دی‌به رو، الیزابت کینگ، جوزلین میکا، فابیوس بوفر، فرانسیس دومن، میشل تایت، مارگو کژل، ژول‌زیکو و دیگر امضاکنندگان که اسامی آنها در درخواست اصلی قابل دسترسی است.


منتشر شده در روزنامه لوموند، دوم آذر ۱۴۰۳




نظر شما درباره این مقاله:


بیست و ششمین سالگشت قتل داریوش و پروانه فروهر
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 22.11.2024, 13:42

بیست و ششمین سالگشت قتل داریوش و پروانه فروهر





نظر شما درباره این مقاله:


ایران، رکورددار مصرف گاز در منطقه + اینفوگرافیک
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 22.11.2024, 13:09

ایران، رکورددار مصرف گاز در منطقه + اینفوگرافیک





نظر شما درباره این مقاله:


اجماع نظامیان اسرائيل برای حمله به مراکز هسته ای ایران
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 22.11.2024, 12:35

اجماع نظامیان اسرائيل برای حمله به مراکز هسته ای ایران


یک منبع ارشد دفاعی در اسرائیل اعلام کرده است که احتمال اقدام نظامی علیه برنامه هسته‌ای ایران به طور قابل توجهی وجود دارد.

به گزارش جروزالم پست این مقام تصریح کرده است که شرایط کنونی فرصتی «طلایی» برای هدف قرار دادن و از کار انداختن تأسیسات هسته‌ای ایران پیش روی اسرائيل قرار داده است.

به گفته این منبع که نامی از وی برده نشده، اگرچه اسرائیل در روز ۲۶ اکتبر به تاسیسات هسته‌ای ایران حمله نکرد اما احتمال وقوع این حمله در آینده بیشتر از هر زمان دیگری وجود دارد.

منبع ارشد نظامی اسرائیل که جروزالم پست اظهارات وی را بازتاب داده، تصریح کرد: «این اولین بار طی سال‌های متمادی است که دو شرط “ضروری” و “ممکن” برای حمله به برنامه هسته‌ای ایران مهیا شده است.»

به گفته این منبع، برخلاف سال ۲۰۰۹ که بخش زیادی از اعضای تشکیلات دفاعی اسرائيل با پیشنهاد بنیامین نتانیاهو برای ضربه زدن به برنامه هسته‌ای ایران مخالف بودند، اکنون کل این سیستم بر سر چنین حمله‌ای به اجماع رسیده‌اند.»

وی مدعی شد که با توجه به این اتفاق نظر، تشکیلات دفاعی اسرائيلی بیش از هر زمان دیگری روی مسائل عملی برای کسب آمادگی لازم جهت انجام چنین حمله‌ای تمرکز کرده است.

این مقام دفاعی با رد دیدگاهی که تصمیم دولت اسرائيل برای هدف قرار ندادن برنامه هسته‌ای ایران در حمله ۲۶ اکتبر را یک فرصت طلایی از دست رفته می‌داند، بر اهمیت دقت در فرآیند تصمیم‌گیری تأکید کرد.

در عوض، این منبع نظامی اعلام کرد که فرصت طلایی برای این حمله باقی است و همچنان برای مدتی وجود خواهد داشت زیرا مهم‌ترین سامانه‌های دفاع هوایی ایران نابود شده و «سپر‌های» نیابتی این کشور، مانند حزب‌الله و حماس، به طور نسبی تا حد زیادی تضعیف شده‌اند.

وی ایالات متحده را یک عامل کلیدی در این میان خواند و گفت: مهم‌ترین موضوعی که اسرائیل باید برای حمله به ایران در آینده به آن توجه کند، بهبود مداوم قابلیت‌های (دفاعی) خود است.

یک اقدام محتمل؟

یسرائیل کاتس، وزیر دفاع اسرائیل ۱۱ نوامبر گذشته در سخنانی اعلام کرده بود که شرایط دیپلماتیک، عملیاتی و تاکتیکی برای حمله به برنامه هسته‌ای ایران هرگز تاکنون به این اندازه شدنی، واقع‌گرایانه و محتمل نبوده است.

وی همچنین تاکید کرد که دو حمله قبلی اسرائیل به ایران در سال جاری که در واقع حملاتی تلافی‌جویانه پس از تهاجم موشکی گسترده تهران به اسرائیل در تاریخ‌های ۱۳ و ۱۴ آوریل و ۱ اکتبر بود، نشان داده است که نیروی هوایی اسرائیل تا چه میزان نسبت به پیشرفته‌ترین سیستم‌های دفاع هوایی جمهوری اسلامی برتری دارد.

وزیر دفاع اسرائيل افزود: «فرصتی برای دستیابی به مهم‌ترین هدف، یعنی خنثی‌سازی و از بین بردن تهدید نابودی که بر سر اسرائیل سایه افکنده بوجود آمده است... امروزه، اجماع گسترده‌ای در میان نهادهای دفاعی و ملی وجود دارد که باید برنامه هسته‌ای ایران را خنثی کنیم و این درک وجود دارد که چنین کاری نه تنها از طریق اقدامات امنیتی، بلکه از طریق دیپلماسی نیز امکان‌پذیر است.»

با وجود بیانیه اظهارات کاتس که به امکان حمله به برنامه هسته‌ای ایران اشاره دارد، بسیاری از مقامات اسرائيلی، از جمله نفتالی بنت و یائیر لاپید، نخست‌وزیران پیشین این کشور پیش‌تر خواستار اقدام نیروی هوایی اسرائیل برای حمله به قابلیت‌های هسته‌ای ایران در تاریخ ۲۶ اکتبر شده بودند.

این موضوع نشان‌دهنده ادامه بحث در میان رهبران اسرائیل درباره پاسخ مناسب به تهدید درک شده ناشی از برنامه هسته‌ای ایران است.

به گزارش جروزالم پست، دولت اسرائيل در عوض به نیروی هوایی این کشور دستور داد که در حمله ۲۶ اکتبر گذشته حدود ۲۰ سایت تولید موشک‌های بالستیک و سامانه‌های دفاع هوایی در ایران را هدف قرار دهند.

این در حالیست که دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب ایالات متحده پیش از انتخابات و قبل از حمله ۲۶ اکتبر به‌طور صریح به دولت اسرائیل پیشنهاد کرده بود که در پاسخ به حمله ۱ اکتبر ایران، به تأسیسات هسته‌ای این کشور حمله کند.

در حالی که ترامپ به‌طور نظری می‌تواند پس از تصدی سمت ریاست جمهوری در کشورش نظر و دیدگاه خود را تغییر دهد، اما تمام نشانه‌هایی که او حتی پس از انتخابات از خود بروز داده و بنا به گزارش جروزالم پست حکایت از موضعی سخت‌گیرانه در قبال ایران دارد، دولت نتانیاهو را به وجد آورده است.

منبع دفاعی مورد استناد جروزالم پست در ادامه یادآور شد که اسرائیل علاوه بر این، به‌طور جدی در پشت پرده تلاش دارد تا کشورهای جهان را به حمایت از بازگرداندن تحریم های جهانی علیه ایران قبل از انقضای مکانیسم در اکتبر ۲۰۲۵ ترغیب کند.

انسپ‌بک یا مکانیسم ماشه که در توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ وین گنجانده شده، به کشورهای امضاکننده این توافق (بدون امکان استفاده از حق وتو از سوی روسیه و چین) این فرصت را می‌دهد که تایید کنند ایران به تعهدات خود عمل نکرده؛ در این صورت، تمامی تحریم‌های جهانی علیه ایران به طور خودکار دوباره به حالت قبلی خود پیش از سال ۲۰۱۵ بازمی‌گردند.

به گفته مقام دفاعی اسرائيل، این اقدام می‌تواند در جهت کنترل برنامه هسته‌ای ایران عمل کند اما به گفته وی حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران بهتر است، زیرا به جای محدود یا کند کردن این برنامه، آن را به کلی از بین می‌برد.

این در حالیست که به باور برخی منتقدان چنین حمله‌ای، اسرائیل ممکن است از پس برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران برنیاید زیرا برخی از تاسیسات این برنامه زیر کوه احداث شده‌اند و حتی در صورت موفقیت، تنها یک یا دو سال آن را به تأخیر می‌اندازد.

منتقدان همچنین تاکید دارند که ایران می‌تواند تاسیسات مورد حمله قرار گرفته را بازسازی کند. آنها همچنین می‌گویند چنین حمله‌ای، ممکن است ایران را بیشتر به سوی دستیابی به سلاح هسته‌ای ترغیب کند.

یورونیوز فارسی




نظر شما درباره این مقاله:


دانستید، اما هیچ نمی‌دانستید! / رحیم قمیشی
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 22.11.2024, 12:24

دانستید، اما هیچ نمی‌دانستید! / رحیم قمیشی





نظر شما درباره این مقاله:


در عمل فقط بدنامی فیلترینگ برای نظام مانده است
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 22.11.2024, 11:02

در عمل فقط بدنامی فیلترینگ برای نظام مانده است





نظر شما درباره این مقاله:


در دوران ترامپ چه اتفاقی برای نفت می‌افتد؟
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 22.11.2024, 10:42

در دوران ترامپ چه اتفاقی برای نفت می‌افتد؟


یک کارشناس انرژی گفت: ترامپ در نظر دارد قوانینی را که به آلایندگی خودروها و محدودیت‌های دسترسی به منابع هیدروکربنی در خلیج مکزیک و اراضی عمومی مربوط می‌شود، تغییر دهد. این تحولات می‌تواند زمینه‌‌ساز افزایش صادرات نفت، گاز طبیعی مایع و در نتیجه رشد کلان درآمدهای نفتی شود.

محمود خاقانی در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا، درباره پیش‌بینی اوضاع نفت با روی کار آمدن ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا اظهار داشت: ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری؛ از خود یک شخص غیر قابل پیش‌بینی ارائه داد در همین حال دارای برنامه‌ای مبنی بر این شعار بود که اولویت با امریکا است، بنابراین اعتقادش این بود که امریکا مانند یک شرکت است و باید همه چیز به خاطر امریکا در دنیا دیده شود.

وی افزود: در دوران کلینتون و اوباما هدف امریکا این بود که در زمینه تولید نفت خودکفا شود، ترامپ نیز برای اینکه کنترل بازار نفت را در دست بگیرد اعتقادش بر این بود که امریکا مانند یک کمپانی است به این ترتیب که اکنون عربستان نیز بر این موضوع اذعان دارد که مدیریت بازار نفت در دستان ایالات متحده است. اکنون امریکا خود بزرگترین تولیدکننده نفت و گاز غیرمتعارف و همچنین صادکننده نفت و گاز است، بنابراین امریکا تصمیم می‌گیرد نفت چه قیمتی داشته باشد.

این کارشناس حوزه انرژی خاطرنشان کرد: ترامپ در اولین دوره ریاست جمهوری خود نشان داد مایل است نقشی فعال در شکل دادن به قیمت نفت ایفا کند. در سال ۲۰۱۸، اوپک را برای افزایش تولید برای کاهش قیمت‌ سوخت تحت فشار گذاشت و سپس در سال ۲۰۲۰، این گروه را متقاعد کرد که تولیدش را کاهش دهند زیرا می‌خواست صنعت نفت شیل آمریکا را که در پی شیوع کرونا و سقوط قیمت‌ها، در ورطه ورشکستگی بود، نجات دهد.

وی گفت: طبیعی است که امریکا بدنبال این بود که قیمت نفت در حدی باشد که اقتصاد این کشور بتواند آن را تحمل کند، مثلا بهای بنزین زیاد بالا نرود و تورم ایجاد نشود.

خاقانی بیان داشت: نفتی که امریکا تولید می‌کند برای پالایش و مصرف در خود امریکا نفت مناسبی نبوده و این کشور بیشتر چشم به نفت عراق دارد زیرا بهترین خوراک پالایشگاهی خود را از نفت خاورمیانه بخصوص عراق تامین کرده، بنابراین برنامه‌ریزی دور اول انتخاباتی ترامپ برای بازار انرژی بود. در این دوره او اعلام کرده بهای انرژی مصرفی برای مردم امریکا را کاهش دهد بنابراین قیمت نفت باید زیر ۷۰ دلار باشد. به طوری که در طول ۴ سال دولت بایدن نیز چین و امریکا با هم همکاری نانوشته داشته و اجازه نمی‌دادند قیمت نفت از حدود ۷۰ دلار بالاتر برود بنابراین علیرغم بحران خاورمیانه قیمت نفت در بازار مدیریت می‌شد.

وی تصریح کرد: با روی کار آمدن ترامپ؛ امریکا دو مسئله دارد یکی اینکه هزینه تولید نفت و گاز غیرمتعارف بالا رفته است و تولیدکنندگان اعلام کردند اگر قیمت نفت خام در بازار بین‌المللی زیر ۷۰ دلار بیاید ممکن است تولید این نفت مقرون به‌صرفه نباشد و علاوه بر آن تولید نفت و گاز در دریای خزر مثل آذربایجان، ترکمنستان، روسیه و خیلج مکزیک و سواحل برزیل گران تمام می‌شود بنابراین توافقی وجود دارد که قیمت نفت از ۷۰ دلار کمتر نشود، یکی از راه‌هایی که این وضعیت را در بازار حفظ کنند و چین هم متضرر نشود این است که تحریم را روی ایران حفظ کنند و لطمه به زیرساخت‌های اقتصادی موجود ایران را افزایش دهند.

این کارشناس حوزه انرژی تاکید کرد: در هر حال با وجود وعده‌های رئیس‌جمهور آمریکا، بعید به نظر می‌رسد تولید نفت این کشور افزایش یابد زیرا وال‌استریت خواهان سوددهی به جای رشد بیشتر تولید است.

به گفته وی؛ ترامپ سیاست انرژی را یکی از ارکان مبارزات انتخاباتی خود قرار و قول داد که تشریفات اداری را کاهش دهد و تولیدکنندگان نفت آمریکا را از قید و بند محدودیت‌های مقرراتی رها کند تا تولید افزایش یافته و قیمت‌ها برای مصرف کنندگان کاهش یابد.

وی گفت: ترامپ که شعار معروف «حفاری کن، فقط حفاری» را به‌‌عنوان یکی از اصول سیاست‌‌های انرژی خود مطرح کرده، وعده داده که با لغو قوانین سخت‌‌گیرانه دوره بایدن، مسیر را برای رشد بی‌‌وقفه تولید نفت و گاز هموار کند. ترامپ در این راستا به تولید بیشتر و کاهش قیمت‌های انرژی به نفع مصرف‌کنندگان وعده داده و با اعلام اینکه «ما طلای سیاه فراوانی داریم»، اهمیت بی‌‌بدیل این صنعت را برای اقتصاد آمریکا برجسته کرده است.

خاقانی خاطرنشان کرد: ترامپ همچنین در نظر دارد قوانینی را که به آلایندگی خودروها و محدودیت‌های دسترسی به منابع هیدروکربنی در خلیج مکزیک و اراضی عمومی مربوط می‌شود، تغییر دهد. این تحولات می‌تواند زمینه‌‌ساز افزایش صادرات نفت، گاز طبیعی مایع و در نتیجه رشد کلان درآمدهای نفتی شود.




نظر شما درباره این مقاله:


وزیر علوم: ۲۵ درصد از اساتید در این چند سال
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 22.11.2024, 10:24

وزیر علوم: ۲۵ درصد از اساتید در این چند سال





نظر شما درباره این مقاله:


بازداشت نگهبان سفارت آمریکا در نروژ
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 22.11.2024, 9:46

بازداشت نگهبان سفارت آمریکا در نروژ





نظر شما درباره این مقاله:


«مدارس جذابیت ندارند، معلم‌ها انگیزه»
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 22.11.2024, 8:51

«مدارس جذابیت ندارند، معلم‌ها انگیزه»


فقر یادگیری یکی از چالش‌های نظام آموزش و پرورش در ایران است که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. این در حالی است که دانش‌آموزانی که دچار فقر یادگیری هستند تفاوت چندانی با کودکان بازمانده از تحصیل ندارند.

به گزارش خبرآنلاین؛ اخیرا هم معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش گفته که طبق گزارش بانک جهانی از ۸۰ درصد کودکی که امکان حضور در مدرسه را پیدا می‌کنند، ۲۵ درصد با فقر یادگیری مواجه هستند. به عبارت بهتر، ۴۰ درصد کودکانی که وارد مدرسه می‌شوند، به فقر یادگیری دچار هستند.

از محتوای کتاب‌های درسی تا امید به آینده

زهرا خماریان، معلم، در گفت‌وگو با خبرآنلاین درباره دلایل فقر آموزشی در کشور، گفت: یکی از علت‌های اصلی فقر یادگیری دانش‌آموزان، سیستم ضعیف آموزش و پرورش است؛ چراکه معلمان آموزش خوبی نمی‌بینند، تعداد دانش‌آموزان و تراکم در کلاس‌ها بالا است و به دلیل درگیری‌های بالای خانواده‌ها با مسائل مختلف، به‌ویژه در مناطق کم‌برخوردار، کمتر نمی‌توانند به دانش‌آموزان کمک کنند. از طرف دیگر محتوای آموزشی کتاب‌ها زیاد است و معلم‌ها وقت کافی برای جا انداختن مطالب به همه دانش آموزان ندارد.

او با بیان اینکه در دوره آموزش مجازی به دلیل کرونا یا آلودگی هوا، هیچ کس راهی برای جبران عقب ماندگی آموزشی دانش آموزان نداشت، تصریح کرد: در مواردی شاهد هستیم دانش آموزان حتی در دوره دبیرستان اطلاعات اولیه درست را هم ندارند یا پایه ریاضی آن‌ها بسیار ضعیف است.

وی با بیان اینکه تحولات اجتماعی سال‌های اخیر باعث شده دانش آموزان امیدشان را نسبت به آینده از دست بدهند، گفت: دانش آموزان امید و اعتماد به نفس برای ایجاد تغییر را از والدین می‌گیرند. از طرف دیگر محتوای کتاب‌های درسی هم مورد علاقه دانش آموزان نیست و این موضوع مقاومت ایجاد می‌کند و واکنش بچه‌ها هم این است که به مدرسه بی میل باشند و کمتر یاد بگیرند. در پایه‌های بالاتر که دانش آموزان در دوره بلوغ هستند و شاهد تضادهای موجود در جامعه، خانواده و مدرسه می‌شوند هم این وضعیت تشدید می‌شود.

خماریان با بیان اینکه همه آمار ترک تحصیل را می‌بینیم اما در اصطلاح کک هیچ کس نمی‌گزد(کنایه از بی‌تفاوت بودن)، تصریح کرد: ما آینده بچه‌ها را می‌کشیم، اما هیچ مسئولی به جز فعالان صنفی و معلمان و کسانی که دغدغه آموزش دارند کاری انجام نمی‌دهند و به هشدارها توجهی نمی‌کنند. حتی در موارد زیادی به این دلیل که درصد افت تحصیلی بیشتر نشود، فقط نمره قبولی به دانش آموزان داده می‌شود و صورت مسئله پاک می‌شود.

وی با بیان اینکه آمار دقیقی از وضعیت فقر یادگیری به تفکیک مدارس دولتی و غیر انتفاعی یا مناطق برخوردار و کم برخوردار وجود ندارد، گفت: اما نتایج کنکور نشان می‌هد مدارس غیرانتفاعی که امکانات خاص دارند، درصد قبولی بالاتری دارند. اما بعضی مدارس غیرانتفاعی هم فقط جنبه تجاری دارند، از معلمان متخصص استفاده نمی‌کنند و نمرات کیلویی به دانش‌آموزان می‌دهند. حتی در مواردی دانش آموزانی که از مدارس غیرانتفاعی به دولتی می‌آیند وضعیت آموزشی بدتری دارند. بنابراین ارائه آمار در این رابطه نیاز به بررسی دارد.

این معلم با بیان اینکه راه حل فوری برای حل این معضلات وجود ندارد، اظهار کرد: در بلند مدت نیاز است بودجه لازم برای آموزش معلمان، افزایش کیفیت سیستم آموزشی، تغییر کتب درسی و غیره به آموزش و پرورش اختصاص یابد. اما بودجه فعلی این وزارتخانه فقط به اندازه حقوق معلمان است و کار خاصی نمی‌توان با این ارقام انجام داد.

تاثیر آموزش ناکارآمد دوران کرونا بر فقر یادگیری دانش‌آموزان

محمدرضا نیک‌نژاد، کارشناس حوزه آموزش و پرورش نیز در گفت‌وگو با خبرآنلاین با بیان اینکه فقر آموزشی فقط مختص ایران نیست، گفت: بعد از آموزش آنلاین در دوران کرونا، نظارت و ارزیابی درستی از دانش آموزان وجود نداشت و در این مدت آموزش حتی در کشورهایی که امکانات خوبی در حوزه آموزش آنلاین داشتند، ناکارآمد بود. اما کشورهای پیشرو این ناکارآمدی را ترمیم کردند.

وی با بیان اینکه امکان بررسی این موضوع با پژوهش وجود دارد و مشاهدات معلمان هم فقر یادگیری را تایید می‌کند، تصریج کرد: جدا از تاثیر وضعیت آموزش در دوره کرونا، آموزش در ایران ناکارآمدی‌های دیگری هم دارد؛ از جمله اینکه محتوای آموزشی به درد دانش آموزان نمی‌خورد، مدارس جذابیت لازم و معلمان انگیزه ندارند. این عوامل کنار هم منجر به فقر یادگیری شده است.

نیک نژاد با بیان اینکه مشخص است دانش آموزانی که در دوران کرونا با آن ناکارآمدی‌ها مواجه بودند در چه سطح تحصیلی هستند، گفت: در کشورهای پیشرفته بعد از کرونا با یک فرآیند آزمون و خطا سعی شد آموزش‌ها کارآمدتر شود و وضعیت اصلاح شود. اما کسی پیگیر این دانش آموزان نیست و کاری برای بهبود وضعیت آموزشی آن‌ها انجام نشد و این دانش آموزان رها شدند، چراکه آموزش و پرورش هزار و یک مشکل دارد و آموزش در اولویت این نهاد نیست. آموزش و پرورش گرفتاری‌های ساختاری، دعواهای جناحی و سیاسی و ناکارآمدی‌های فراوان دارد، بودجه کافی ندارد، مدارس دچار مشکلات متعدد و معلمان ناراضی هستند. این وضعیت باعث شده اگر هم کسی بخواهد قدمی برای بهبود وضعیت آموزش بردارد با مشکل مواجه شود.

این کارشناس آموزش با بیان اینکه برای حل این مشکلات در کوتاه مدت راه حل‌های تجربه شده وجود دارد، گفت: اما حل این وضعیت در بلند مدت به مقدماتی نیاز دارد. برای مثال افزایش بودجه بخش آموزش، توجه بیشتر به محتوای کتب درسی، کاهش حجم کتاب درسی با حذف مباحث غیرکاربردی و گریزاننده، توجه به وضعیت معلمان و بهینه‌سازی کلاس‌ها از جمله ملزوماتی است که باید در بلند مدت انجام شود. این فرآیند ممکن است یک تا دو دهه طول بکشد، اما نتیجه خواهد داد. البته این مباحث از دو دهه پیش مطرح بوده، اما کسی توجه نکرده، وگرنه امروز با این بحران‌ها در حوزه آموزش مواجه نبودیم.




نظر شما درباره این مقاله:


ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی محکوم شد
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 21.11.2024, 22:20

قطعنامه پیشنهادی تروئیکای اروپایی در شورای حکام به تصویب رسید

ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی محکوم شد


آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که نهاد ناظر سازمان ملل بر فعالیت هسته‌ای کشورهای عضو است، شامگاه پنجشنبه ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴ (اول آذر ۱۴۰۳) ایران را به دلیل عدم همکاری کامل با این آژانس محکوم کرد.

این قطعنامه از سوی تروئیکای اروپایی پیشنهاد شده بود. این دومین بار در پنج ماه گذشته است که چنین اقدامی صورت می‌گیرد. هدف کشورهای پیشنهاد دهنده قطعنامه، افزایش فشار دیپلماتیک بر ایران برای بازگشت به توافق‌های هسته‌ای با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است.

به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی همچنین از تهران خواست تا در تحقیقات طولانی‌مدت درباره ذرات اورانیوم کشف‌شده در دو مکان که تهران از اعلام آن‌ها به‌عنوان سایت‌های هسته‌ای خودداری کرده است، پاسخ دهد. قطعنامه از ایران می‌خواهد که «اطلاعات، اسناد و پاسخ‌های مورد نیاز آژانس» را در این زمینه ارائه و دسترسی به مکان‌ها و مواد مورد نیاز بازرسان آژانس را فراهم کند.

در این قطعنامه آمده است: «ارائه این اطلاعات و فراهم کردن دسترسی‌ها توسط ایران و انجام راستی‌آزمایی‌های بعدی توسط آژانس بر اساس توافقنامه ان‌پی‌تی، برای دبیرخانه ضروری است تا گزارش کند که دیگر مسائلی باقی‌نمانده و نیاز به بررسی شورای حکام و اقدام در این زمینه نیست.»

این قطعنامه پس از گزارش محرمانه‌ای که اوایل این هفته توسط رافائل گروسی، مدیرکل آژانس در اختیار اعضای شورای حکام قرار گرفت، صادر شده است. در گزارش مدیرکل آژانس گفته شد که ایران از خواسته‌های بین‌المللی برای محدود کردن برنامه هسته‌ای خود سرپیچی کرده و ذخایر اورانیوم غنی‌شده خود را به سطح نزدیک به درجه تسلیحاتی افزایش داده است.

طبق گفته دیپلمات‌هایی که به شرط ناشناس ماندن درباره نتایج رأی‌گیری در پشت درهای بسته صحبت کردند، ۱۹ عضو هیئت آژانس به این قطعنامه رأی مثبت دادند، در حالی که روسیه، چین و بورکینافاسو مخالفت کردند، ۱۲ نفر رأی ممتنع دادند و یک نفر نیز رأی نداد.

علاوه بر چهار کشور آمریکا، بریتانیا، فرانسه، آلمان پیشنهاد کننده قطعنامه بودند، اسپانیا، آرژانتین، استرالیا، بلژیک، اکوادور، اوکراین، کانادا، گرجستان، ژاپن، کره جنوبی، مراکش، ایتالیا، لوگزامبورگ، هلند، پاراگوئه از این قطعنامه حمایت کردند.

آفریقای جنوبی، هند، پاکستان، اندونزی، برزیل، غنا، تایلند، الجزایر، ارمنستان، بنگلادش، کلمبیا، مصر کشورهایی بودند که به قطعنامه رای ممتنع دادند.

پیش از رای‌گیری در مورد قطعنامه پیشنهادی سه کشور اروپایی در آژانس، عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران در تماس‌های تلفنی با وزیران خارجه کشورهای عضو آژانس، از آنها خواسته بود که به قطعنامه پیشنهادی رای ندهند.

این قطعنامه در زمانی حساس، یعنی در آستانه بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید تصویب شده است. دونالد ترامپ در دور اول ریاست جمهوری خود با در پیش گرفتن سیاست «فشار حداکثری»، دوره‌ای بسیار پرتنشی با ایران داشت. او در سال ۲۰۱۸، به‌طور یک‌جانبه آمریکا را از توافق هسته‌ای ایران با قدرت‌های جهانی خارج کرد و تحریم‌های سخت‌تری را اعمال کرد که اقتصاد ایران را بیش از پیش تضعیف کرد. 




نظر شما درباره این مقاله:


نسیم سلطان‌بیگی برنده یک جایزه آزادی بیان شد
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 21.11.2024, 20:01

نسیم سلطان‌بیگی برنده یک جایزه آزادی بیان شد


جایزه آزادی بیان سازمان غیرانتفاعی شاخص سانسور از سوی هیئتی از داوران برجسته‌ از جمله سر ترور فیلیپس، بارونس هالیک، و جمیمه استاینفلد امسال به نسیم سلطان بیگی اهدا شد. جایزه آزادی بیان که از سوی سازمان غیرانتفاعی شاخص سانسور ( Index on Censorship) اعطا می‌شود، به تجلیل از تلاش‌های شجاعانه، تأثیرگذار و مصمم در زمینه روزنامه‌نگاری اختصاص دارد که به افشای سانسور و تهدیدها علیه آزادی بیان می‌پردازد.

نسیم سلطان‌بیگی بیش از ۱۵ سال از زندگی حرفه‌ای خود را به پوشش مسائل سیاسی، اجتماعی، و حقوق زنان در ایران اختصاص داده است. او در این سال‌ها برای رسانه‌‌های مختلف داخلی فعالیت کرده است. در جریان خیزش «زن، زندگی، آزادی»، او با برقراری ارتباط با خبرنگاران خارجی تلاش کرد تا سرکوب اعتراضات و داستان واقعی مردم ایران را به گوش جامعه بین‌المللی برساند.

او به مناسبت دریافت این جایزه گفته است: سانسور در ایران هر روز مرزهای جدیدی ایجاد می‌کند. نهادهای امنیتی با دستگیری، احضار و اعمال غیرقانونی، دامنه سانسور را گسترش می‌دهند. ایران یکی از ۱۰ کشوری است که بزرگ‌ترین زندان‌ها برای خبرنگاران را دارد و در سال گذشته بیش از ۲۸۰ پرونده قضایی علیه خبرنگاران تشکیل شده است. با این حال، ما روزنامه‌نگاران مستقل همیشه در کنار حقیقت و مردم ایستاده‌ایم. با وجود تهدیدها و سختی‌های مسیر دشوار آزادی، معتقدم که مطبوعات آزاد راهی برای روشن کردن حقیقت و دستیابی به جامعه‌ای انسانی است.

سابقه فعالیت و بازداشت‌ها

سلطان‌بیگی بارها به‌دلیل فعالیت‌های خود بازداشت شده است. او اولین بار در سال ۱۳۸۵ در تجمعی مسالمت‌آمیز برای حقوق زنان دستگیر شد. یک سال بعد، به‌دلیل حمایت از حقوق دانشجویان بازداشت و به دو سال حبس تعلیقی محکوم شد. سلطان‌بیگی در سال ۱۳۹۱ نیز به‌دلیل فعالیت‌های خبرنگاری خود یک سال دیگر را در زندان سپری کرد.

در دی‌ماه ۱۴۰۱ و پس از خیزش‌ «زن، زندگی، آزادی»، هنگام بازگشت به ایران در فرودگاه امام خمینی توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد. در جریان بازجویی، از او درباره ارتباطاتش با خبرنگاران خارجی سؤال کردند. او پس از یک ماه بازداشت به قید وثیقه آزاد شد، اما در تیرماه ۱۴۰۲ به سه سال و هفت ماه حبس تعزیری به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» و هشت ماه حبس به اتهام «تبلیغ علیه نظام» محکوم شد. این حکم شامل دو سال ممنوعیت خروج از کشور و عضویت در گروه‌های سیاسی نیز بود.

اواخر آذر ۱۴۰۲، هم‌خوانی تلفنی نسیم سلطان‌بیگی، نیلوفر حامدی و الهه محمدی با ترانه‌ای از خاطره حکیم موجب محرومیت او از ملاقات و تلفن شد.

در جریان بازدید مقامات قضایی برای تبلیغات رسانه‌ای نیز، او و دیگر زندانیان با اعتراض خود، این بازدید را متوقف کردند.

پس از چهار ماه زندان، او به دلایل پزشکی آزاد شد و اکنون در مرخصی درمانی به‌سر می‌برد.


رادیو زمانه




نظر شما درباره این مقاله:


بازتاب سرکوب سیستماتیک بهائیان در قطعنامه سازمان ملل
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 21.11.2024, 20:00

بازتاب سرکوب سیستماتیک بهائیان در قطعنامه سازمان ملل


اطلاعیه جامعه جهانی بهایی

قطعنامۀ جدید کمیتۀ سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد، کارنامۀ حقوق بشر حکومت ایران را محکوم می‌کند و نمونه‌ای دیگر به توجهات جامعۀ بین‌المللی در چند هفتۀ اخیر بر وضعیت وخیم اقلیت‌ها در ایران، از جمله جامعۀ تحت سرکوب بهائی، می‌افزاید. بهائیان بزرگ‌ترین اقلیت دینی غیرمسلمان کشور هستند و این قطعنامه «محدودیت‌های شدید مداوم و ممنوعیت‌های فزاینده» در زمینۀ حق آزادی فکر، وجدان، دین یا عقیده در جمهوری اسلامی را محکوم می‌کند و حکومت ایران را به دلیل ۴۵ سال تبعیض نهادینه‌شده، بازداشت‌های خودسرانه، تخریب اموال و سایر اشکال سرکوب مورد انتقاد قرار می‌دهد.

این قطعنامه‌ که با حمایت ۴۹ کشور معرفی شده بود و با ۷۷ رأی مثبت در مقابل ۲۸ رأی منفی و ۶۶ رأی ممتنع در مجمع عمومی تصویب شد، از حکومت ایران می‌خواهد تا مادۀ ۴۹۹ مکرر و مادۀ ۵۰۰ مکرر قانون مجازات اسلامی را اصلاح کند. این مواد فعالیت‌های دینی غیر‌مسلمانان را جرم‌انگاری کرده و اقلیت‌های دینی رسمی و غیر‌رسمی مانند جامعۀ بهائی را در معرض اتهامات کیفری بی‌‌پایه و اساس قرار می‌دهد. در ماه‌های اخیر، بهائیان بر اساس این مواد قانون، دستگیر و بدون شاهد و مدرک محاکمه و زندانی شده‌اند.

بانی دوگال، نمایندۀ ارشد جامعۀ جهانی بهائی در سازمان ملل گفت: «تصویب مجدد این قطعنامۀ مهم سازمان ملل توسط کمیتۀ سوم مجمع عمومی باعث خشنودی جامعۀ جهانی بهائی است. ما قدردان این هستیم که جامعۀ جهانی همچنان در وظیفۀ خود برای حمایت از حقوق بشر ثابت‌قدم است. حکومت ایران هرگز نه حقیقت را دربارۀ این نگرانی‌ها اذعان کرده و نه مطابق قوانین بین‌المللی به تعهدات حقوق بشری خود پایبند مانده است. بهائیان و همۀ اقلیت‌های آسیب‌پذیر در ایران سزاوار حق زندگی با کرامت و آزادی هستند و حکومت ایران باید به این حقوق احترام بگذارد.»

این قطعنامه بیان می‌کند که بهائیان هدف حملات و تبلیغات نفرت‌پراکنانه، محدودیت‌های آموزشی و شغلی و مصادره و تخریب خودسرانۀ اموال قرار گرفته‌اند. این سند همچنین از حکومت ایران می‌خواهد که به هتک حرمت آرامستان‌های بهائی و نظارت بر افراد بر اساس هویت دینی‌شان پایان دهد.

در این قطعنامه آمده است که جامعۀ بهائی همچنین «با افزایش مداوم و تأثیرات تجمعی سرکوب طولانی‌مدت از جمله حملات، آزار و اذیت و هدف قرار گرفتن مواجه است. بهائیان به دلیل اعتقادشان با محدودیت‌های فزاینده و آزار و سرکوب سیستماتیک حکومت جمهوری اسلامی ایران روبرو هستند و گزارش‌ها حاکی از بازداشت‌های گسترده، صدور احکام طولانی‌مدت زندان و همچنین بازداشت اعضای برجستۀ این جامعه و افزایش مصادره و تخریب اموال آن‌ها است.»

هیئت نمایندگی برزیل در رأی‌گیری کمیتۀ سوم گفت که «نسبت به گزارش‌های نقض حقوق بشر علیه زنان، مدافعان حقوق بشر و اقلیت‌های دینی و قومی همچنان احساس نگرانی می‌کند. ما حمایت خود را از حقوق بهائیان و سایر اقلیت‌ها برای زندگی آزادانه و مسالمت‌آمیز و بدون تبعیض بر اساس اعتقاداتشان اعلام می‌کنیم.»

همزمان، بریتانیا با اشاره به درخواست‌ها در سراسر اجتماع ایران برای برابری جنسیتی، «افزایش هدف قرار گرفتن زنان بهائی» را «افزایشی هشداردهنده» خواند.

غنا از حقوق «تمام اقشار اجتماع ایرانی، از جمله پیروان آیین بهائی که همچنان گزارش‌ها در زمینۀ ترویج و حفاظت از حقوقشان وخیم است» حمایت کرد.

استرالیا، کانادا، اسرائیل و ایالات متحده نیز از حکومت ایران خواستند که به حقوق تمامی اقلیت‌های دینی در کشور احترام بگذارد.

اقدام اخیر در سازمان ملل متحد به دنبال چندین هفته گفت‌وگوهای تعاملی فشرده در کمیتۀ سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد صورت گرفته است، جایی که کشورهای عضو سازمان ملل متحد و گزارشگران ویژۀ مستقل این سازمان نگرانی‌های جدی خود را در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران ابراز کردند.

مباحثات کمیتۀ سوم شامل مداخلات مستقیم کشورهای عضو بود. بریتانیا، ایرلند و استرالیا افزایش سرکوب بهائیان توسط حکومت ایران را به شدت مورد انتقاد قرار داده و اتحادیۀ اروپا، کانادا، جمهوری چک، اسرائیل، مالت و ایالات متحده نگرانی‌های کلی‌تری را در مورد آزادی دینی و اقلیت‌ها مطرح کردند.

ایرلند از ایران خواست تا قانون مجازات اسلامی خود را به سرعت در جهت محافظت از آزادی دین، عقیده و بیان، برای همه اصلاح کند. بریتانیا اضافه کرد که هم اکنون زنان بهائی دو سوم بهائیان بازداشتی در ایران را تشکیل می‌دهند آماری که نشان‌دهندۀ سرکوب شدیدی است که خشونت جنسیتی را بر تبعیض دینی اضافه می‌کند.

خانم دوگال گفت قطعنامۀ سالانۀ سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران که شامل رفتار با اقلیت‌های دینی می‌شود، همچنان «یک لایۀ حفاظتی ضروری» برای بهائیان ستمدیده و دیگرانی است که در ایران رنج می‌برند و همچون نورافکنی توجه‌‌ها را به سوی عاملان سرکوب جلب می‌کند. او افزود: «این قطعنامه از حکومت ایران می‌خواهد تا به تعهدات بین‌المللی خود بر اساس میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی عمل کند، میثاقی که حق آزادی فکر، وجدان و دین را تضمین می‌کند. حکومت ایران باید مدت‌ها قبل، روش‌های خود را تغییر ‌می‌داد و به حقوق همۀ شهروندان خود احترام می‌گذاشت. امروز همۀ ایرانیان بیش از پیش داستان خود را یکی می‌بینند: واقعیتی که این قطعنامه آن را تأیید می‌کند.»

وقایع اخیر

در مراسم رونمایی از گزارش جدید «بنیاد عبدالرحمن برومند برای حقوق بشر در ایران» با عنوان «بیگانگان: خشونت چندوجهی علیه بهائیان در جمهوری اسلامی ایران» گزارشگران ویژۀ سازمان ملل متحد از جمله پروفسور مای ساتو گزارشگر ویژۀ جدید حقوق بشر در ایران و پروفسور نازیلا قانع، گزارشگر ویژۀ آزادی دین یا عقیده، مطالبی را در مورد سرکوب سیستماتیک جامعۀ بهائی توسط حکومت ایران، به ویژه هدف قرار دادن زنان بهائی، بیان کردند.

این گزارش که توسط «بنیاد عبدالرحمن برومند» و در همکاری با «سازمان عدالت الیوس در دانشگاه موناش» منتشر شده، ۴۵ سال خشونت علیه جامعۀ بهائی را شرح داده و به مواردی از خشونت مستقیم مانند اعدام، زندانی شدن، تخریب خانه‌ها و اماکن کسب‌وکار، خشونت ساختاری مانند محرومیت از تحصیل و اشتغال و خشونت فرهنگی شامل نفرت‌پراکنی و تبعیض حکومتی اشاره می‌کند.

نمونۀ دردناکی از آزار و اذیت‌های اخیر، محکومیت ده زن بهائی در اصفهان به مجموع ۹۰ سال زندان در ماه اکتبر (اواخر مهرماه) بود. این زنان پس از برگزاری فعالیت‌های آموزشی و فرهنگی مانند کلاس‌های زبان انگلیسی، هنر و یوگا، از جمله برای کودکان، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و اقدام علیه حکومت ایران محکوم شدند. مسئولان حکومتی این کلاس‌ها را «فعالیت‌های آموزشی انحرافی» می‌دانند.

از جمله بررسی‌های بین‌المللی اخیر، نامه‌ای به امضای ۱۸ کارشناس سازمان ملل متحد در ماه اکتبر است که از ایران به دلیل هدف قرار دادن زنان بهائی از طریق یورش به خانه‌ها، ممنوعیت سفر و احکام حبس طولانی‌مدت انتقاد می‌کند. این کارشناسان، که شامل گزارشگران ویژۀ سازمان ملل متحد در زمینۀ خشونت علیه زنان و دختران، آزادی دین یا عقیده و آزادی اندیشه و بیان بودند، اقدامات حکومت ایران را «الگوی مستمر تبعیض هدفمند» خواندند. چند ماه قبل، گزارشی از سازمان «دیده‌بان حقوق بشر» با عنوان «چکمه روی گردنم» اعلام کرد که ۴۵ سال سرکوب سیستماتیک بهائیان توسط ایران مصداق «جنایت علیه بشریت در زمینۀ سرکوب دینی» است.




نظر شما درباره این مقاله:


ایران از تهدید به تولید سلاح هسته‌ای خودداری کند
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 21.11.2024, 17:31

بیانیه تروئیکای اروپایی:

ایران از تهدید به تولید سلاح هسته‌ای خودداری کند


فرانسه، آلمان و بریتانیا، موسوم به تروئیکای اروپایی، روز پنج‌شنبه یکم آذر در نشست هیئت حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در وین، بیانیه‌ای مشترک دربارهٔ تعهدات هسته‌ای ایران تحت برجام ارائه کردند.

در این بیانیه، نگرانی عمیق این کشورها از گسترش ذخایر اورانیوم غنی‌شده ایران تا سطح ۶۰ درصد ابراز شد. این میزان اکنون بیش از ۳۲ برابر محدودیت تعیین‌شده در برجام است. همچنین، اشاره شد که ایران ظرفیت تولید خود را با نصب سانتریفیوژهای پیشرفته در تأسیسات نطنز افزایش داده است.

در بیانیه آمده که ایران مانع‌تراشی در کار آژانس و جلوگیری از شفافیت را ادامه داده و به دلیل تعلیق اجرای پروتکل الحاقی و محرومیت آژانس از دسترسی تکمیلی به سایت‌ها، توانایی آژانس برای نظارت و اطمینان از ماهیت صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای ایران به شدت تضعیف شده است.

گروه سه کشور یادشده همچنین خواستار توقف فوری غنی‌سازی در سطح ۶۰ درصد، کاهش ذخایر اورانیوم غنی‌شده و بازگشت ایران به تعهدات برجامی شد.

در این بیانیه آمده است که «انتخاب‌ها و تصمیمات ایران در ارتباط با فعالیت‌های هسته‌ای خود منشأ این بحران طولانی‌مدت در زمینه اشاعه تسلیحات هسته‌ای است. این ایران است که با فاصله گرفتن بیشتر از تعهدات برجامی خود، این وضعیت را تشدید کرده است.»

متن این بیانیه ادامه می‌دهد که «از این رو، ما از ایران می‌خواهیم تا افزایش تنش‌های هسته‌ای خود را متوقف کرده و معکوس کند و از تهدید به تولید سلاح‌های هسته‌ای خودداری کند؛ به محدودیت‌های تعیین‌شده در برجام، به‌ویژه در ارتباط با غنی‌سازی، بازگردد؛ بیانیه مشترک ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در مارس ۲۰۲۳ و تعهدات مربوط به شفافیت و همکاری با آژانس، از جمله بازگرداندن تمامی اقدامات شفافیتی که در فوریه ۲۰۲۱ متوقف کرده بود، را اجرا کند؛ به آژانس اجازه دهد تجهیزات نظارتی و پایشی را در مکان‌های درخواست‌شده نصب کند؛ پروتکل الحاقی را مجدداً اجرا کرده و به‌سرعت آن را تصویب کند؛ و تصمیم خود در سپتامبر ۲۰۲۳ مبنی بر لغو تأییدیه بازرسان باتجربه را به‌طور کامل لغو کند.»

مقام‌های جمهوری اسلامی که در گذشته همواره بر غیرنظامی و صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای خود تاکید داشتند، در ماه‌های اخیر چند بار از احتمال «تغییر دکترین نظامی و هسته‌ای» سخن گفته‌اند.

از جمله کمال خرازی، مشاور ارشد علی خامنه‌ای و رئیس شورای راهبردی روابط خارجی ایران، یک بار ۱۱ آبان و پیش از آن در ۲۰ اردیبهشت به این موضوع اشاره کرد.

تروئیکای کشورهای یادشده تأکید کردند که رفتار ایران تهدیدی برای امنیت بین‌المللی است و جامعه جهانی باید در جلوگیری از توسعه سلاح‌های هسته‌ای توسط ایران قاطع باشد.

صدور این بیانیه همزمان است با گرد هم آمدن دیپلمات‌ها طی روز پنج‌شنبه در وین تا دربارهٔ قطعنامه‌ای که ایران را به دلیل همکاری ناکافی با نهاد نظارتی هسته‌ای سازمان ملل متحد محکوم می‌کند، بحث کنند. این در حالی است که تهران هشدار داده است در صورت تصویب این قطعنامه، به سرعت پاسخ خواهد داد.

اوایل این هفته، قدرت‌های اروپایی و ایالات متحده رسماً یک طرح توبیخ علیه ایران را به هیئت حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ارائه کردند.

قدرت‌های غربی بارها نگرانی خود را از کاهش همکاری ایران با آژانس اعلام کرده‌اند، چرا که تنش‌ها از زمانی که توافق سال ۲۰۱۵ برای محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران در ازای کاهش تحریم‌ها از هم فروپاشید، به شدت افزایش یافته است.

طرح توبیخ ارائه‌شده از سوی بریتانیا، فرانسه، آلمان و ایالات متحده تأکید دارد که «ضروری و فوری» است که ایران «برای انجام تعهدات قانونی خود اقدام کند.»

این قطعنامه محرمانه که توسط خبرگزاری فرانسه مشاهده شده، همچنین از تهران می‌خواهد «توضیحات فنی قابل قبول» دربارهٔ حضور ذرات اورانیوم در دو مکان اعلام‌نشده در ایران ارائه دهد.

علاوه بر این، قدرت‌های غربی خواستار ارائه یک «گزارش جامع» از سوی آژانس دربارهٔ فعالیت‌های هسته‌ای ایران «در نهایت» تا بهار ۲۰۲۵ شده‌اند.

از سال ۲۰۲۱، ایران به‌طور قابل توجهی همکاری خود با آژانس را کاهش داده است، از جمله غیرفعال کردن تجهیزات نظارتی برای پایش برنامه هسته‌ای و جلوگیری از دسترسی بازرسان سازمان ملل.

همزمان، ایران به سرعت فعالیت‌های هسته‌ای خود را افزایش داده است، از جمله ذخایر اورانیوم غنی‌شده، که نگرانی‌ها را در مورد احتمال تلاش تهران برای توسعه یک سلاح هسته‌ای افزایش داده است.

ایران هرگونه قصد برای توسعه سلاح هسته‌ای را رد می‌کند.

برنامه برای صدور قطعنامه جدید درست در زمانی مطرح شده که رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، هفته گذشته از تهران بازگشته است. پس از بازگشت او به نظر می‌رسید پیشرفت‌هایی حاصل شده است.

در جریان این سفر، ایران با درخواست آژانس برای محدود کردن ذخایر حساس اورانیوم نزدیک به سطح تسلیحاتی با خلوص ۶۰ درصد موافقت کرد.

گروسی روز چهارشنبه به خبرنگاران گفت: «این گامی ملموس در مسیر درست است» و افزود که این «اولین بار» است که ایران چنین تعهدی را از زمان آغاز نقض تعهداتش تحت توافق ۲۰۱۵ می‌دهد.

توافق هسته‌ای ۲۰۱۵، سه سال بعد از سوی ایالات متحده تحت ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ به صورت یکجانبه لغو شد.

در واکنش، تهران برخی از تعهدات خود را کنار گذاشت و ذخایر اورانیوم خود را افزایش داد و آن را به خلوص بالاتر از ۳.٫۶۷ درصد رساند، که این میزان برای نیروگاه‌های هسته‌ای کافی بود و در چارچوب توافق مجاز بود.

رادیو فردا




نظر شما درباره این مقاله:


دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت را صادر کرد
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 21.11.2024, 13:33

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت را صادر کرد


دادگاه کیفری بین‌المللی احکام بازداشت برای بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، یوآو گالانت، وزیر دفاع پیشین این کشور، و محمد ضیف، رهبر حماس، به اتهام جنایات جنگی مرتبط با جنگ غزه صادر کرده است. 

این احکام، نتانیاهو و گالانت را در صورت سفر به خارج از کشور در معرض خطر بازداشت قرار می‌دهد. گزارش‌هایی تاییدنشده وجود دارد مبنی بر اینکه محمد ضیف ممکن است توسط اسرائیل کشته شده باشد. 

دادستان ارشد دادگاه، کریم خان، در ماه مه درخواست این احکام بازداشت را داده بود و گفته بود دلایل معقولی وجود دارد که نشان می‌دهد نتانیاهو و گالانت مسئولیت کیفری برای ایجاد گرسنگی گسترده در غزه که جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت محسوب می‌شود، بر عهده دارند. 

روز پنجشنبه، دادگاه اعلام کرد دلایل معقولی برای اعتقاد به اینکه ضیف مسئول جنایات علیه بشریت و جنایات جنگی شامل قتل، شکنجه، تجاوز جنسی و گروگان‌گیری است، وجود دارد. 

ایالات متحده پیشتر احکام جنایات جنگی دادگاه لاهه علیه ولادیمیر پوتین و دیگر مقامات روسی به دلیل جنایات انجام‌شده در اوکراین را تایید کرده بود اما تعقیب نتانیاهو و گالانت توسط این دادگاه را محکوم کرده است. این موضع‌گیری متناقض، دولت بایدن را در برابر اتهاماتی از سوی بسیاری از اعضای سازمان ملل، به‌ویژه کشورهای جنوب جهانی، مبنی بر داشتن استانداردهای دوگانه قرار داده است. 

هیات سه‌قاضی در تصمیم متفق‌القول خود برای صدور احکام بازداشت نتانیاهو و گالانت نوشت: «دادگاه کیفری لاهه بر این نظر است که دلایل معقولی وجود دارد که باور شود این دو فرد به طور عمدی و آگاهانه جمعیت غیرنظامی در غزه را از دسترسی به اقلام ضروری برای بقا، شامل غذا، آب، دارو، و تجهیزات پزشکی، سوخت و برق محروم کرده‌اند.» 

اسرائیل صلاحیت دادگاه را که مقر آن در لاهه است رد کرده و اتهامات جنایات جنگی در غزه را انکار کرده است. دادگاه روز پنجشنبه اعلام کرد پذیرش صلاحیت دادگاه توسط اسرائیل الزامی نیست. 

وزارت خارجه اسرائیل در ماه سپتامبر اعلام کرده بود که دو لایحه حقوقی به دادگاه ارائه داده و به چالش کشیده است که چرا دادگاه به اسرائیل فرصت بررسی مستقل اتهامات را پیش از درخواست احکام بازداشت نداده است. 

برخی از کشورهای عضو پیش‌تر احکام دادگاه را نادیده گرفته‌اند، اما با این حال نتانیاهو و گالانت در صورت سفر به هر کشوری که اساسنامه رم ۱۹۹۸ را امضا کرده باشد، با خطر بازداشت مواجه خواهند بود. 

خان درخواست صدور احکام بازداشت برای سه رهبر حماس را داده بود که دو نفر از آنان از آن زمان کشته شده‌اند. این درخواست به دلیل جنایات جنگی مرتبط با حمله حماس در ۷ اکتبر به اسرائیل بود که در آن جنگجویان بیش از ۱۲۰۰ اسرائیلی را که عمدتاً غیرنظامی بودند کشتند و ۲۵۰ نفر را ربودند. 

اسرائیل اعلام کرده که ضیف را نیز در یک حمله هوایی کشته است، اما حماس این موضوع را نه تایید و نه تکذیب کرده است. 

احکام بازداشت ممکن است فشارهای خارجی بر دولت نتانیاهو را افزایش دهد، زیرا ایالات متحده به دنبال میانجیگری برای برقراری آتش‌بس میان اسرائیل و حماس است. با این حال، احتمال دارد در کوتاه‌مدت جایگاه سیاسی نخست‌وزیر در داخل اسرائیل را تقویت کند، زیرا بیشتر اسرائیلی‌ها صلاحیت دادگاه کیفری بین‌المللی را به عنوان دخالت در امور داخلی کشورشان رد می‌کنند.




نظر شما درباره این مقاله:


عاطفه رنگریز، زندانی سیاسی، به بیمارستان منتقل شده است
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 21.11.2024, 12:35

عاطفه رنگریز، زندانی سیاسی، به بیمارستان منتقل شده است





نظر شما درباره این مقاله:


اوکراین: روسیه با موشک بالستیک قاره‌پیما
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 21.11.2024, 11:32

اوکراین: روسیه با موشک بالستیک قاره‌پیما





نظر شما درباره این مقاله:


مگر کم می‌میریم؟ / احمد زیدآبادی
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 21.11.2024, 11:14

مگر کم می‌میریم؟ / احمد زیدآبادی





نظر شما درباره این مقاله:


علت و درمان پف زیر چشم
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 21.11.2024, 11:09

علت و درمان پف زیر چشم


همه ما هرازگاهی، صبح‌ها با چشم‌هایی که زیر آنها پف کرده است، از خواب بیدار می‌شویم. پف زیر چشم دلایل مختلفی همچون ژنتیک دارد. اما چگونه می‌توان از شر این پف خلاص شد؟

دلایل پف زیر چشم

علاوه‌بر ژنتیک، پف زیر چشم، دلایل دیگری دارد که با دانستن آنها ممکن است بتوانیم به‌راحتی آن را درمان کنیم:

* بی‌خوابی
هر شب که خواب کافی نداشته باشیم، اثر آن را صبح روز بعد با چشم‌های پف‌کرده می‌بینیم. بی‌خوابی ماهیچه‌های اطراف چشم را ضعیف کرده و از مقدار کولاژن می‌کاهد. به همین دلیل، آب در اطراف چشم جمع شده و زیر چشم پف می‌کند.

* حساسیت
حساسیت موجب ترشح بیش از حد هیستامین در بدن می‌شود که در نتیجه آن زیر چشم پف می‌کند.

* قاعدگی
خانم‌ها در دوران قاعدگی به‌دلیل افزایش مقدار هورمون، دچار پف زیر چشم می‌شوند که پس از گذشت چرخه قاعدگی، پف زیر چشم هم برطرف می‌شود.

* گریه کردن
نمک موجود در اشک، جلوی سرازیر شدن تمام مایع اشک را می‌گیرد و آن را اطراف چشم نگه می‌دارد و زیر چشم پف می‌کند.

* غذاهای پرنمک و الکل
وجود سدیم اضافی در بد موجب حفظ آب در بدن می‌شود. به همین دلیل معمولا پس از صرف غذای شور، به‌ویژه صبح‌ها، صورت و بدن و زیر چشم پف می‌کند. الکل هم به‌دلیل اینکه غلظت بالایی از سدیم دارد، همین اثر را می‌گذارد.

مشکلات تیروئیدی، سرماخوردگی و درگیر شدن سینوس‌ها، بالا رفتن سن، بی‌تحرکی، مشکلات کلیوی و کبدی، استعمال دخانیات و عفونت‌های چشمی از دیگر دلایل پف کردن زیر چشم هستند.

درمان پف زیر چشم

به‌طور کلی پف زیر چشم خطرناک نیست، اما برای درمان آن روش‌های مختلفی وجود دارد:

با استفاده از کمپرس آب سرد یا چای کیسه‌ای دم‌کشیده روی چشم‌هایتان می‌توانید از پف چشم‌ها بکاهید. همچنین استفاده از پدهای ژل خنک‌کننده و کرم‌های مرطوب‌کننده‌، ماساژ ملایم زیر چشم، ورزش، رژیم غذایی کم‌نمک، ترک دخانیات، پیشگیری از قرار گرفتن در معرض مواد حساسیت‌زا و ترک نوشیدنی‌های الکلی، در درمان پف زیر چشم موثر هستند.

درضمن اگر پف زیر چشم‌تان به‌دلیل مشکلات جسمانی بود، باید با مراجعه به مراکز درمانی، آن بیماری‌ها را برطرف کنید تا پف زیر چشم‌تان هم از بین برود.


منبع: خبر آنلاین




نظر شما درباره این مقاله:


محکومیت ایران در سازمان ملل به دلیل افزایش اعدام‌ها
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 21.11.2024, 9:14

محکومیت ایران در سازمان ملل به دلیل افزایش اعدام‌ها


کمیتهٔ سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد، پیش‌نویس قطعنامه‌ای حقوق بشری را علیه جمهوری اسلامی، با تمرکز بر اعدام‌ها، بازداشت‌ها و شکنجه در زندان‌های ایران تصویب کرد.

بر اساس گزارش روز چهارشنبه، ۳۰ آبان‌ماهِ وب‌سایت سازمان ملل، پیش‌نویس این قطعنامه علیه نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی، از سوی نمایندگی کانادا ارائه شد و با ۷۷ رأی موافق، ۲۸ رأی مخالف و ۶۵ رأی ممتنع به تصویب کمیته سوم مجمع عمومی رسید.

این پیش‌نویس باید بعد از این در مجمع عمومی سازمان ملل نیز به رأی گذاشته شود.

پیش‌نویس این قطعنامه، به «افزایش نگران‌کنندهٔ شمار اعدام‌ها» و «نقض تعهدات حقوق بشری ایران با توسل به اعترافات اجباری و محاکمه ناعادلانه» اشاره و نسبت به اعدام افراد زیر ۱۸ سال در ایران اظهار نگرانی کرده است.

قطعنامهٔ یادشده همچنین از جمهوری اسلامی خواسته است «استفادهٔ گسترده و سیستماتیک از بازداشت‌های خودسرانه را متوقف کند».

اگرچه نماینده جمهوری اسلامی در سازمان ملل مدعی شده که پیش‌نویس قطعنامهٔ یادشده «ناعادلانه و با انگیزه سیاسی» است، اما سازمان دیده‌بان حقوق بشر نیز روز چهارشنبه ۳۰ آبان اعلام کرده بود مقامات جمهوری اسلامی از اعدام «به عنوان ابزاری برای ایجاد وحشت» به ویژه علیه اقلیت‌های قومی و مخالفان سیاسی استفاده می‌کنند.

نهادهای حقوق بشری دیگر همچون عفو بین‌الملل نیز ارزیابی مشابهی از رفتار جمهوری اسلامی دارند.

نمایندهٔ کانادا در سازمان ملل که پیش‌نویس قطعنامه را معرفی کرده، با اشاره به بدترشدن وضعیت حقوق بشر در ایران، گفت که جمهوری اسلامی با «بی‌اعتنایی آشکار به جان انسان‌ها»، از مجازات اعدام علیه افرادی استفاده می‌کند که از حق خود برای آزادی بیان، عقیده و تجمع مسالمت‌آمیز استفاده می‌کنند.

او هشدار داد: «علاوه بر این، رژیم ایران علیه اقلیت‌های قومی و زنان به طور فزاینده‌ای مجازات اعدام صادر می‌کند و این دیگر نمی‌تواند ادامه یابد».

نماینده ایران: سیاسی و ریاکارانه است

زهرا ارشادی سفیر و معاون نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد، در واکنش به تصویب پیش‌نویس این قطعنامه گفت که جمهوری اسلامی قطعنامهٔ «ناعادلانه و سیاسی» درباره وضعیت حقوق بشر، که «ماهیت گزینشی، جانبدارانه و ریاکارانه» است، را قاطعانه رد می‌کند.

او بدون اشاره به گزارش‌های نهادهای حقوق بشری درباره شمار بالای اعدام‌ها، بازداشت‌های خودسرانه، اعترافات اجباری و شکنجه‌ها در ایران، چنین استدلال کرده که چون کانادا در مقابل حملات اسرائیل به غزه «حمایت» یا «سکوت» کرده و واکنشی به حملات تروریستی شاه‌چراغ و انفجارهای کرمان «نداشته»، قطعنامه ارائه شده توسط این کشور «گزینشی» است.

اظهارات او در شرایطی بیان می‌شود که دیده‌بان حقوق بشر در گزارش روز گذشته خود تصریح کرده بود در ۱۰ ماه ابتدایی سال جاری خورشیدی دست‌کم ۶۵۱ نفر در ایران اعدام شدند.

اما خانم ارشادی پیش‌نویس معرفی شده از طرف کانادا با محوریت نگرانی از شمار بالای اعدام‌ها را به «عدم شناخت نویسنده قطعنامه از ایران، مردم، فرهنگ، دین و تمدن غنی آن» نسبت داده است.

مای ساتو، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، اواسط شهریور ۱۳۰۴ در شبکه ایکس نوشته بود: «در اوت ۲۰۲۴، حداقل ۹۳ نفر اعدام شدند. بر اساس اطلاعات دریافتی، تنها بخشی از این اعدام‌ها را جمهوری اسلامی ایران رسماً گزارش کرده است که ضرورت شفافیت را برجسته می‌کند.»

پیش از او نیز کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل در گزارشی تأکید کرد که اعدام‌های مرتبط با مواد مخدر در ایران از سال ۲۰۲۱ به‌طور چشمگیری افزایش یافته است.

رادیو فردا




نظر شما درباره این مقاله:


تضییع حقوق کودکان در جوامع اقلیت ایران
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 21.11.2024, 8:42

به مناسبت روز جهانی کودک:

تضییع حقوق کودکان در جوامع اقلیت ایران


روز جهانی کودک؛ سرکوب و تضییع پیوسته حقوق کودکان در جوامع اقلیت ایران

هم‌زمان با روز جهانی کودک، کمپین حقوق بشر ایران بر این نکته تاکید دارد که کودکان جوامع اقلیت‌های قومی و مذهبی در ایران به‌طور گسترده و آشکار با نقض شدید و نظام‌مند حقوقشان در تمامی جنبه‌های زندگی فردی و جمعی مواجه‌اند، در حالی که بسیاری از این موارد از سوی جامعه بین‌المللی نادیده گرفته می‌شود. این کودکان که با بدترین اشکال فقر و تبعیض روزانه دست‌وپنجه نرم می‌کنند، آسیب‌پذیرترین بخش جامعه‌‌اند و از کم‌ترین حمایت‌ها برخوردارند.

کنشگران حقوق بشر سال‌هاست که وضعیت حقوق کودکان در جمهوری اسلامی ایران را بحرانی توصیف کرده‌اند. پدیده‌هایی مانند «کودک‌همسری»، «کودکان کار»، و «کودک‌سرباز» از جمله چالش‌های شناخته‌شده در این حوزه‌ها است.

با این حال، کودکان جوامع اقلیت نه‌تنها این معضلات را به شکلی حادتر تجربه می‌کنند، بلکه با پیامدهای ناشی از خشونت و سرکوب‌های نظام‌مند حاکمیت جمهوری اسلامی که دهه‌ها بر این جوامع اعمال می‌شود نیز روبه‌روند و به‌نوعی قربانی ستم‌های تقاطعی و چندلایه می‌شوند.

هادی قائمی، مدیر اجرایی کمپین حقوق بشر ایران، با طرح این پرسش که «چه کسی برای کودکان جوامع اقلیت ایران که قربانیان خاموش جنایات و فجایع بسیاری هستند، سخن خواهد گفت؟» تاکید کرد: «شعار امسال روز جهانی کودک، ‘ هر کودک، هر حق’ است، اما در جمهوری اسلامی، هیچ حقی برای کودکان اقلیت وجود ندارد. خشونت و تبعیضی که این جوامع تحت ستم تجربه می‌کنند، تاثیرات فاجعه‌باری بر کودکان آن‌ها دارد.»

کمپین حقوق بشر ایران از سازمان ملل متحد و تمامی کشورهای دموکراتیک و متعهد به حقوق بشر می‌خواهد به مسئله نقض نظام‌مند و ساختاری حقوق کودکان در ایران، به‌ویژه کودکان جوامع اقلیت قومی و مذهبی، توجه ویژه داشته باشند. این کمپین تأکید می‌کند که جامعه جهانی نباید در برابر موارد متعدد نقض جدی حقوق کودکان در ایران سکوت کند و باید این موارد را به‌صورت مستقیم و قاطعانه با مقام‌های جمهوری اسلامی ایران در میان بگذارند.

زیست روزمره کودکان زیر سایه فقر و خشونت

یکی از فعالان حوزه کودکان در سیستان و بلوچستان، در گفت‌وگو با کمپین حقوق بشر ایران، مهم‌ترین معضلات و بحران‌های کودکان در مناطق محروم این استان را چنین توصیف کرد:

«اگر بخواهم در یک کلمه خلاصه کنم، باید بگویم “فقر”. اما لازم است بدانیم که این فقر دقیقا به چه معناست. متاسفانه، نگاه رایج به فقر صرفا به عنوان یک مشکل اقتصادی، اغلب مسئله را به خطا می‌برد و منجر به ایجاد رویکردی خیریه‌محور در قبال تبعیض علیه کودکان در مناطق محروم، از جمله در سیستان و بلوچستان، می‌شود. از سوی دیگر، اینکه بخواهیم فقر اقتصادی را با مفهوم فقر فرهنگی جایگزین کنیم نیز برای توضیح کامل مسئله تبعیض کافی نیست.

به‌عنوان مثال، می‌توان در مناطقی که مدرسه ندارند، مدرسه‌سازی کرد، اما این کافی نیست. چطور می‌توان کمبود شدید معلمان را جبران کرد؟ یکی از چالش‌های اصلی برای دختران دانش‌آموز در بسیاری از شهرهای سیستان و بلوچستان، ازدواج اجباری است.

وقتی فضای آموزشی مناسبی برای این دختران وجود ندارد و هیچ جایگزینی نیز فراهم نیست که آنها بتوانند از طریق آن آینده‌ای برای خود بسازند، چگونه می‌توان خانواده‌ها را قانع کرد که از ازدواج اجباری دخترانشان جلوگیری کنند؟ در سال‌های اخیر، شاهد موارد متعددی از خودکشی دختران نوجوان در شهرهای این استان بوده‌ایم.»

این فعال مدنی محلی، در پاسخ به پرسشی درباره تأثیر رویکردهای تبعیض‌آمیز مقام‌های دولتی-حکومتی نسبت به اقلیت‌ها بر زندگی کودکان در سیستان و بلوچستان گفت:

«ببینید، بسیاری از کودکان سیستان و بلوچستان اساسا فرصت تجربه کودکی را ندارند. برای بسیاری از آنها که به نحوی درگیر مسئله سوخت‌بری هستند و اغلب در این کار به پدران یا برادران بزرگ‌ترشان کمک می‌کنند، هیجان‌انگیزترین لحظات زندگی‌شان زمانی است که ماشین‌های سوخت‌بر با سرعت زیاد حرکت می‌کنند. از طرف دیگر، بسیاری از کودکانی که سرپرست خانواده‌شان به دلایلی مانند سوخت‌بری کشته شده یا به‌دلیل جرایم مرتبط با مواد مخدر به حبس‌های طولانی‌مدت یا حتی اعدام محکوم شده‌اند، با واقعیت‌های تلخ زندگی روبه‌رو می‌شوند.

به نظر من، کودکان در بسیاری از مناطق سیستان و بلوچستان بسیار زودتر از همسالان خود و به شکلی ملموس‌تر با مفاهیمی مثل اعدام آشنا می‌شوند. شاید هیچ‌جای دیگری در کشور چنین مفاهیم تلخ و غیرانسانی، مانند کشته شدن در جاده‌ها یا اعدام، تا این اندازه به زندگی روزمره کودکان نزدیک نباشد.»

موارد زیر از جمله چالش‌های اصلی و تأثیرات ویرانگر بر زندگی کودکان در جوامع اقلیت به شمار می‌آید:

خشونت کشنده حکومتی علیه کودکان معترض:
* در جریان «جمعه خونین» زاهدان، دست‌کم ۱۹ کودک بلوچ در میان بیش از ۱۰۰ نفری بودند که به دست عوامل انتظامی و سپاه پاسداران و سایر نیروهای مسلح جمهوری اسلامی کشته شدند.
* همچنین در طی خیزش «زن، زندگی، آزادی»، دست‌کم ۱۶ کودک کرد جان خود را از دست دادند.
* گزارش عفو بین‌الملل نشان می‌دهد بیش از ۶۰٪ از کودکان کشته‌شده در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» از اقلیت‌های بلوچ و کرد بوده‌اند، که این آمار نشان‌دهنده ابعاد گسترده تبعیض و سرکوب علیه این جوامع است.

اعدام نوجوانان:
* ایران یکی از معدود کشورهایی است که هنوز نوجوانان را پای چوبه دار می‌برد و اعدام می‌کند. اغلب این نوجوانان از اقلیت‌های قومی و، مذهبی هستند. به عنوان مثال مهدی برهویی، نوجوان ۱۷ ساله بلوچ که مهرماه ۱۴۰۳ اعدام شد.

از دست دادن والدین به دلیل خشونت و سرکوب حکومتی:
* بسیاری از کودکان اقلیت‌ها والدین خود را به دلیل استفاده ناعادلانه از مجازات اعدام یا خشونت حکومتی علیه معترضان از دست می‌دهند.
* کودکان بهایی در ایران به دلیل زندانی شدن والدینشان، تنها به دلیل باورهای دینی‌شان، متحمل آسیب‌های فراوانی می‌شوند. این کودکان نه تنها از محبت و حمایت والدین محروم می‌شوند، بلکه تحت فشارهای روانی و اجتماعی قرار می‌گیرند و در برخی موارد از امکانات آموزشی و اجتماعی هم محروم می‌شوند.

ازدواج کودکان:
* ازدواج کودکان در ایران قانونی است (برای دختران از ۱۳ سالگی یا حتی کمتر با رضایت قاضی و والدین). تنها در یک بازه زمانی ۹ ماه (ابتدای سال ۱۴۰۱ تا پایان پاییز همان سال) بیش از ۲۰ هزار ازدواج دختران زیر ۱۵ سال و ۱,۰۸۵ زایمان در این سن ثبت شده است.

خشونت خانگی و حمایت ناکافی قانونی:
* کودکان در ایران، به ویژه در مناطق اقلیت‌نشین، از حمایت قانونی کافی در برابر سوءاستفاده‌های جسمی و جنسی برخوردار نیستند. این مناطق که اغلب با محدودیت‌های شدید اقتصادی و اجتماعی مواجه‌اند، دسترسی به خدمات حمایتی مانند مشاوره، خانه‌های امن و مراقبت‌های پزشکی را به‌طور چشمگیری محدودتر است.

مدارس ناکافی:
* مناطق اقلیت‌نشین در ایران با کمبود شدید مدارس ابتدایی و متوسطه مواجه هستند. به دلیل نبود مدارس در نزدیکی محل زندگی، بسیاری از دانش‌آموزان از دسترسی به آموزش محروم می‌شوند و اغلب مجبور به ترک تحصیل می‌شوند.

کار کودکان:
کودکان اقلیت‌ها سهم زیادی از نیروی کار کودکان در ایران را تشکیل می‌دهند، که ناشی از فقر عمیق در این مناطق است. طبق آمارها، ۸٪ از کودکان ایران کارگر هستند و از این میان، ۱۰٪ آنها به مدرسه نمی‌روند. این وضعیت نشان‌دهنده مشکلات جدی در دسترسی به آموزش و شرایط زندگی کودکان در مناطق اقلیت‌نشین است.

فقر شدید:
* کودکان اقلیت‌ها در استان‌های بسیار محروم زندگی می‌کنند که از خدمات ضروری مانند آموزش و بهداشت بی‌بهره‌اند.

کودکان خیابانی:
* تعداد زیادی از کودکان جوامع اقلیت‌ها در ایران به عنوان «کودکان خیابانی» شناخته می‌شوند. این وضعیت آن‌ها را در معرض خطرات جدی مانند مواجهه با گروه‌های تبهکار و قاچاق مواد مخدر و بهره‌کشی جنسی قرار می‌دهد. این کودکان، که غالبا به دلیل فقر شدید و مشکلات اجتماعی مجبور به زندگی در خیابان‌ها می‌شوند، از حمایت‌های قانونی و اجتماعی لازم بی‌بهره‌اند.

رفتار جمهوری اسلامی ایران با کودکان اقلیت‌های قومی و مذهبی به‌طور جدی ناقض قوانین داخلی و بین‌المللی است. این رفتار، نقض آشکار چندین ماده از قانون اساسی ایران و همچنین تعهدات این کشور تحت میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) و میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ICESCR) است. به‌ویژه در میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که تأکید دارد:«تدابیر ویژه‌ای برای حمایت و کمک به کودکان و جوانان، بدون هیچ‌گونه تبعیض به دلایل مربوط به تبار یا شرایط دیگر، اتخاذ شود. کودکان و جوانان باید از استثمار اقتصادی و اجتماعی محافظت شوند.»

علاوه بر این، ایران تعهدات خود تحت اصول بنیادین سازمان بین‌المللی کار (ILO) که کار کودکان را به‌طور جدی ممنوع می‌کند، نقض می‌کند.

استفاده از خشونت علیه اعتراض‌های مسالمت‌آمیز، به‌ویژه در مناطق اقلیت‌نشین، و همچنین خشونت علیه کولبران، نقض صریح اصول اولیه سازمان ملل متحد در مورد استفاده از زور و سلاح گرم توسط ماموران دولتی است. این اصول آشکارا تاکید می‌کنند که «استفاده عمدی و مرگبار از سلاح گرم، تنها زمانی مجاز است که به‌طور مطلق اجتناب‌ناپذیر باشد و برای حفاظت از جان انسان ضرورت داشته باشد.»

جمهوری اسلامی ایران چندین ماده از مفاد پیمان‌نامه حقوق کودک (CRC) را که امضا هم کرده است نقض کرده است. از جمله این نقض‌ها، اجرای حکم اعدام برای افراد زیر سن قانونی است که به‌طور کامل در کنوانسیون حقوق کودک  ممنوع شده است. حکومت ایران علنا اعلام کرده است که هیچ بندی را که «با قوانین اسلامی یا قوانین داخلی مغایرت داشته باشد» اجرا نخواهد کرد.

جمهوری اسلامی ایران همچنین پروتکل اختیاری مربوط به فروش کودکان، بهره‌کشی جنسی از کودکان و هرزه‌نگاری کودکان (۲۰۰۷) را تصویب کرده، اما اجرای مفاد این پروتکل، به‌شدت ناقص و ناکافی بوده است.

سعید دهقان، وکیل حقوق بشری و عضو کانون بین‌المللی وکلا با اشاره به مساله نقض حقوق کودکان در ایران به کمپین حقوق بشر ایران گفت: «در برابر نقض نظام‌مند حقوق کودکان در جمهوری اسلامی ایران و تخلفات پرشمار از پیمان‌نامه حقوق کودک (با وجود امضای آن)، ما به‌عنوان جامعه مدنی ایران باید در راستای اقدامات عملی که تضمین‌کننده پاسخ‌گویی قانونی از طریق سازوکارهای بین‌المللی، به‌ویژه در چارچوب سازمان ملل متحد، باشد، تلاش کنیم.»

هادی قائمی، مدیر اجرایی کمپین حقوق بشر ایران، نیز افزود: «وقتی از کودکان جوامع اقلیت در ایران صحبت می‌کنیم، تنها از اعداد و ارقام سخن نمی‌گوییم؛ آن‌ها انسان‌هایی هستند که خشونت، فقر و تبعیض‌های نظام‌مند و ساختاری حاکم، زندگی‌شان را نابود کرده است. جامعه بین‌المللی باید مطمئن شود که کودکان در جوامع اقلیت ایران قربانیان فراموش‌شده نیستند.»




نظر شما درباره این مقاله:


گزارشی از مرگ پر ابهام غفار اکبری
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 22:07

گزارشی از مرگ پر ابهام غفار اکبری





نظر شما درباره این مقاله:


پیام مصطفی تاجزاده از زندان اوین
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 20:46

پیام مصطفی تاجزاده از زندان اوین





نظر شما درباره این مقاله:


حمله اوکراین به خاک روسیه با موشک‌های بریتانیایی
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 19:31

حمله اوکراین به خاک روسیه با موشک‌های بریتانیایی


اوکراین  برای اولین بار با موشک‌های کروز بریتانیایی خاک روسیه را هدف قرار داد

یک روز پس از استفاده اوکراین از موشک‌های «اتکمز» آمریکا، ارتش کی‌یف روز سی‌ام آبان برای اولین بار با موشک‌های کروز «سایه طوفان» ساخت بریتانیا، خاک روسیه را مورد هدف قرار داد.

حملات موشکی روز جاری اوکراین به‌صورت گسترده‌ای توسط خبرنگاران حوزه جنگ در شبکه تلگرام بازتاب یافته و یک مقام روسی نیز این حملات را تأیید کرده است.

تاکنون آمریکا، بریتانیا و فرانسه مجوز استفاده از تسلیحات دوربرد ساخت این کشورها را به اوکراین برای هدف قرار دادن خاک روسیه صادر کرده‌اند؛ موضوعی که روسیه نسبت به آن هشدار داده و گفته است این موضوع به «تنش بزرگ» در جنگ اوکراین منجر خواهد شد.

خبرنگاران حوزه جنگ روسیه با انتشار تصاویری در شبکه تلگرام گزارش داده‌اند که صدای دست‌کم ۱۴ «انفجار عظیم» در منطقه کورسک روسیه شنیده شده و تصاویری از بلند شدن دود سیاه ناشی از حمله موشک‌های کروز ساخت بریتانیا نیز در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است.

سخنگوی نخست‌وزیر بریتانیا می‌گوید دولت این کشور دربارهٔ گزارش‌ها و موضوعات عملیاتی اظهار نظر نمی‌کند.

موشک‌های کروز «سایه طوفان» ۲۵۰ کیلومتر برد دارند و به ارتش اوکراین اجازه می‌دهند اهداف خود را در عمق خاک روسیه هدف قرار دهد.

موشک بالستیک هایپرسونیک ام‌جی‌ام- ۱۴۰ (اتکمز) آمریکا نیز که اوکراین روز گذشته از آنها برای حمله به خاک روسیه استفاده کرد، حدود ۳۰۰ کیلومتر برد دارند. هدف حمله روز سه‌شنبه اوکراین با این موشک‌ها، یک زرادخانه روسیه در ناحیه بریانسک، واقع در جنوب غرب روسیه، بود.

کشورهای غربی اجازه استفاده از تسلیحات دوربرد آنها به اوکراین را واکنشی به ورود ۱۰ هزار نظامی کره شمالی به روسیه برای اعزام به جنگ اوکراین عنوان کرده‌اند.

اوکراین طی ماه‌های گذشته با اشاره به استفاده گسترده روسیه از موشک‌های دوربرد برای هدف قرار دادن شهرهای این کشور، خواستار مجوز استفاده از موشک‌های دوربرد غربی برای حمله به خاک روسیه شده بود.

در پی اعطای مجوز استفاده از موشک‌های دوربرد غرب به اوکراین، روسیه تهدید کرده که در دکترین هسته‌ای خود بازبینی می‌کند.

واشینگتن این تهدید را «لفاظی غیرمسئولانه کرملین» عنوان کرده و گفته است نیازی به تعدیل موضع هسته‌ای خود نمی‌بیند.

تحلیلگران نظامی می‌گویند بعید است موشک‌های دوربرد امتیازی قطعی به اوکراین در مقابل تجاوز روسیه بدهد، اما می‌تواند به تقویت موقعیت این کشور کمک کند؛ به‌ویژه در حفظ بخش‌هایی از منطقه کورسک روسیه که ماه اوت به تصرف ارتش اوکراین درآمد.

سفارت آمریکا در کی‌یف به دلیل خطر حمله هوایی تعطیل شد

سفارت آمریکا در کی‌یف روز چهارشنبه ۳۰ آبان در بیانیه‌ای گفت که در واکنش به «اطلاعات مشخصی در مورد احتمال حمله هوایی» فعالیت خود را تعطیل می‌کند. این بیانیه از کارکنان سفارت و شهروندان آمریکایی در پایتخت اوکراین خواست به محض هشدار حمله هوایی به پناهگاه و نقاط امن بروند.

بیانیه سفارت آمریکا بدون ارائه جزئیات در مورد حمله هوایی افزود: «به دلیل احتیاط فراوان سفارت تعطیل می‌شود و به کارکنان دستور داده شده که در اماکن امن بمانند.»

سفارتخانه‌های اسپانیا، ایتالیا و یونان نیز پس از صدور این هشدار غیرمعمول از سوی سفارت آمریکا تعطیل شدند.

در اولین ساعات صبح روز چهارشنبه به دلیل احتمال حملات پهپادی قریب‌الوقوع روسیه آژیر حمله هوایی در چندین ناحیه اوکراین، از جمله کی‌یف، به صدا درآمد.

هشدار سفارت آمریکا در مورد احتمال وقوع حملات هوایی به کی‌یف یک روز پس از آن صادر شد که وزارت دفاع روسیه گفت اوکراین در حملات خود به ناحیه بریانسک از موشک‌های دوربرد آمریکایی استفاده کرده است.

رسانه‌های غربی چند روز پیش گزارش دادند که جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، کاربرد موشک‌های دوربرد این کشور در حمله به خاک روسیه را تأیید کرده ولی کاخ سفید تاکنون به‌طور رسمی اتخاذ این تصمیم را اعلام نکرده است.

ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، استفاده از موشک‌های بالستیک و هایپرسونیک آمریکایی (اتکمز) در حمله به ناحیه بریانسک، واقع در جنوب غربی روسیه، را نه تأیید و نه تکذیب کرده است.

سازمان اطلاعات نیروهای مسلح اوکراین روز چهارشنبه ۳۰ آبان گفت یک قرارگاه فرماندهی ارتش روسیه در شهر گوبکین در استان بلگورود، واقع در ۱۶۸ کیلومتری مرز روسیه و اوکراین را «با موفقیت» هدف حمله قرار گرفته است. این سازمان اعلام نکرد که حمله با چه سلاح‌هایی انجام شده است.

نیروی هوایی اوکراین نیز در بیانیه‌ای گفت که ارتش روسیه در بامداد روز چهارشنبه ۱۲۲ پهپاد به سوی مناطق مختلف شلیک کرده و ۵۶ مورد از پهپادها بر فراز ۱۴ ناحیه ره‌گیری و در آسمان منهدم شده‌اند.

در رویدادی دیگر شهردار اودسا، بندر اوکراین در ساحل دریای سیاه، خبر داد که تعداد کشته‌های حملات موشکی روسیه به این شهر در روز دوشنبه به ۱۱ نفر افزایش یافته است.

رادیو فردا




نظر شما درباره این مقاله:


تمایل به مهاجرت به زیر ۱۸ سال
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 17:25

تمایل به مهاجرت به زیر ۱۸ سال





نظر شما درباره این مقاله:


قلدری با پنجه‌بوکس! / احمد زیدآبادی
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 14:08

قلدری با پنجه‌بوکس! / احمد زیدآبادی





نظر شما درباره این مقاله:


بازداشت رضا رمضان‌زاده، فعال سیاسی
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 13:40

بازداشت رضا رمضان‌زاده، فعال سیاسی





نظر شما درباره این مقاله:


بن سلمان به سوء استفاده از صندوق
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 12:38

بن سلمان به سوء استفاده از صندوق





نظر شما درباره این مقاله:


انتصاب از درون جبهه پایداری وفاق ملی نیست
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 12:24

انتصاب از درون جبهه پایداری وفاق ملی نیست





نظر شما درباره این مقاله:


نیلا ابراهیمی برندهٔ جایزهٔ بین‌المللی صلح کودکان شد
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 12:07

نیلا ابراهیمی برندهٔ جایزهٔ بین‌المللی صلح کودکان شد


نیلا ابراهیمی، دختر ۱۷ سالهٔ اهل افغانستان، برندهٔ جایزهٔ بین‌المللی صلح کودکان شد.

بنیاد «حقوق کودکان»، مستقر در هلند، که همه‌ساله این جایزه را به کودکی که مشارکت قابل توجهی در دفاع از حقوق سایر کودکان داشته باشد اهدا می‌کند، در بیانیهٔ خود اعلام کرد که خانم ابراهیمی را به عنوان فردی «الهام‌بخش» یافته که پیامی از «امید» را برای جوانان دیگر در سراسر جهان به ارمغان آورده است.

پیشتر نیز چهره‌های شناخته‌شده‌ای از جمله گرتا تونبرگ، فعال مبارزه با تغییرات اقلیمی، و ملاله یوسف‌زی، فعال مبارزه برای حق تحصیل دختران، برندهٔ این جایزه را شده بودند.

نیلا ابراهیمی فعالیت‌های خود را از ۱۳ سالگی و هم‌زمان با سقوط دولت افغانستان و قدرت‌گیری دوبارهٔ طالبان آغاز کرد. او توانست با بهره‌گیری از فضای مجازی و رسانه‌های اجتماعی، توجهات جهانی را به سرکوب‌های روزافزون علیه زنان در افغانستان جلب کند.

ابراهیمی هنگامی که ۱۳ سال داشت در اقدامی جسورانه ویدئویی از خود ضبط کرد که در آن آواز می‌خواند.

این ویدئو توسط برادرش در توییتر منتشر شد؛ یکی از صدها ویدئویی که در آن زنان افغانستان به منع آوازخوانی دختران بالای ۱۲ سال که توسط مدیر آموزش و پرورش طالبان در کابل اعلام شده بود، اعتراض می‌کردند.

پس از فراگیری این کارزار که با هشتگ #IAmMySong شناخته می‌شد، وزیر آموزش و پرورش طالبان اعلام کرد که مدیر این سازمان در کابل بدون مشورت با او چنین دستوری را صادر کرده است و این بخشنامه را موقتأ پس گرفت.

این موفقیتِ هر چند کوچک اما مهم، نقطهٔ عطفی در مبارزهٔ نیلا ابراهیمی برای آزادی بیان و حقوق دختران در افغانستان بود.

او پس از آن به کانادا مهاجرت کرد و فعالیت‌های خود را با تأسیس بنیاد «داستان او» گسترش داد. این سازمان غیرانتفاعی، دختران افغان را تشویق می‌کند که داستان‌ها و تجربیات خود را با دیگران به اشتراک بگذارند و کمک می‌کند تا صدای آنان در سطح جهانی شنیده شود.

ابراهیمی از آن زمان تاکنون در نشست‌های مختلف بین‌المللی، از جمله نشست ژنو برای حقوق بشر و دموکراسی، سخنرانی کرده و به تبیین وضع دشوار دختران در افغانستان پرداخته است.

از زمانی که گروه اسلام‌گرای طالبان در سال ۲۰۲۱ در افغانستان قدرت را در دست گرفت، زنان از زندگی عمومی نظیر مشاغل و همچنین حضور در پارک‌ها و سالن‌های ورزشی و از همه مهم‌تر، تحصیلات متوسطه و عالی محروم شده‌اند.

رادیو فردا




نظر شما درباره این مقاله:


تجمع بزرگ فرهنگیان بازنشسته در مقابل مجلس
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 11:54

تجمع بزرگ فرهنگیان بازنشسته در مقابل مجلس


هزاران معلم بازنشسته برای چندمین بار از استان‌های مختلف به تهران آمدند و در اعتراض به‌ اجرا نشدن رتبه‌بندی و پرداخت مطالبتشان دست به اعتراض زدند.

صبح چهارشنبه ۳۰ آبان چند هزار نفر از فرهنگیان بازنشسته در اعتراض به اجرا نشدن صحیح قانون رتبه‌بندی و عدم اعمال ۹۰ درصد فوق‌العاده رتبه‌بندی در حقوق بازنشستگی با تجمع مقابل مجلس شورای اسلامی در تهران خواستار اجرای رتبه‌بندی و پرداخت مطالباتشان شدند.

بازنشستگان با سر دادن شعار«اعمال رتبه‌بندی حق مسلم ماست»، خواستار اعمال آن در فیش‌های حقوقی خود شدند. آن‌ها همچنین با در دست داشتن پلاکاردهایی خواستار اعمال رتبه‌بندی به‌ویژه برای معلمان بازنشسته سال ۱۴۰۰ شدند.

فرهنگیان معترض، معلمان بازنشسته سال ۱۴۰۰ بودند که رتبه‌بندی آن‌ها اجرا نشده و از همسان‌سازی حقوق بازنشستگان چیزی نصیب‌شان نشده است.

این فرهنگیان بازنشسته برای چندمین بار دست به تجمع اعتراضی زدند. آن‌ها هفته گذشته نیز چندین تجمع از جمله در مقابل سازمان برنامه و بودجه، وزارت آموزش و پرورش و نهاد ریاست جمهوری برگزار کردند اما مسئولان توجهی به خواسته‌های آن‌ها نمی‌کنند.

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، متشکل از ۲۵ تشکل صنفی در سراسر کشور، چهارشنبه ۳۰ آبان ضمن اعلام حمایت کامل از مطالبات بازنشستگان فرهنگی، نسبت به پیامدهای بی‌توجهی مسئولان به این مطالبات هشدار داد.

براساس نظام رتبه‌بندی معلمان این قانون از تاریخ ۳۱ شهریورماه ۱۴۰۰ اعمال می‌شود و معلمان بازنشسته پیش از این تاریخ مشمول آن نمی‌شوند، در حالی‌که معلمان بازنشسته سال ۱۴۰۰ نیز باید مشمول این قانون شوند.

تجمع‌کنندگان اعلام کردند که حدود ۴۷ هزار بازنشسته فرهنگی سال ۱۴۰۰ از رتبه‌بندی محروم هستند و این موضوع سبب کاهش چهار تا هفت میلیون تومانی حقوقشان شده است.

در سال‌های اخیر، مسئله رتبه‌بندی معلمان یکی از موضوعات مهم نظام آموزشی کشور و یکی از خواسته‌های اساسی معلمان بوده است. معلمان بازنشسته سال ۱۴۰۰ که به دلیل سابقه کاری طولانی انتظار دارند که از مزایای رتبه‌بندی برخوردار شوند در وضعیت دشوار معیشتی قرار دارند.

نظام رتبه‌بندی ابزاری است برای ارتقای کیفیت آموزشی و بهبود وضعیت معیشتی معلمان اما مسئولان حکومتی با رویکردی ابزاری و کنترل‌گرانه، این فرآیند را به ابزاری برای اعمال فشار بر معلمان معترض و به گروگان‌گرفتن معیشت آن‌ها تبدیل کرده‌اند.

مجلس شورای اسلامی در سال ۱۴۰۰ «قانون نظام رتبه‌بندی معلمان» را به تصویب رساند. طبق این قانون، افرادی که در آزمون رتبه‌بندی معلمان شرکت می‌کنند، با توجه به شایستگی‌ها و امیتازهایی که کسب می‌کنند، در پنج رتبه قرار می‌گیرند که با رتبه و درجه شغلیِ به‌دست آمده، از حق و حقوق شغلی بهره‌مند می‌شوند.

تأخیر در اجرای این قانون و بی‌نظمی در پرداخت‌ حقوق معلمان که نمونه آن در روزهای پایانی دو سال گذشته رخ داد، نارضایتی طولانی‌مدت معلمان را به‌همراه داشته است. چندین نفر از معلمان معترض در سال‌های اخیر زندانی شده‌اند.

پرداخت نشدن حقوق و معوقات معلمان در پایان سال ۱۴۰۱ منجر به استعفای یوسف نوری، وزیر وقت آموزش و پرورش شد.

رادیو زمانه




نظر شما درباره این مقاله:


پشت پرونده اکباتان: شکنجه، اعترافات اجباری و اعدام
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 10:32

پشت پرونده اکباتان: شکنجه، اعترافات اجباری و اعدام


کمپین حقوق بشر ایران

پشت پرونده اکباتان: سرکوب، شکنجه، اعترافات اجباری و ارعاب و اعدام

صدور احکام اعدام برای شش معترض بازداشت‌شده در جریان قیام «زن، زندگی، آزادی» در پرونده موسوم به «اکباتان»، گواه دیگری بر تداوم سرکوب‌های سیاسی و نقض نظام‌مند طیف گسترده‌ای از حقوق و آزادی‌های اساسی شهروندان ایران است.

این احکام وحشیانه و خودسرانه اعدام، نمایانگر بی‌اعتنایی کامل مقام‌های جمهوری اسلامی به اصول و مبانی اولیه حقوق بشر، از جمله ممنوعیت شکنجه و حق برخورداری از دادرسی عادلانه، بوده و تصویر بسیار روشنی از سرکوب شدید و شیوه‌های اعتراف‌گیری از مخالفان ارائه می‌دهد.

کمپین حقوق بشر ایران ضمن محکوم کردن قاطع این احکام بی‌رحمانه، خواهان واکنش هماهنگ و موثر جامعه جهانی برای لغو فوری این احکام و تامین حقوق اولیه بازداشت‌شدگان است.

به گفته هادی قائمی، مدیر اجرایی کمپین حقوق بشر ایران «این دست اقدامات حاکمیت، نشان‌دهنده پیوستگی سرکوب بی‌رحمانه اعتراضات به دست نیروهای قهری جمهوری اسلامی است».

کمپین حقوق بشر ایران از سازمان ملل، دولت‌های دموکراتیک، سازمان‌های حقوق بشری، و انجمن‌های حقوقی در سراسر جهان می‌خواهد با قاطعیت و فوریت، مقام‌های جمهوری اسلامی را زیر فشار قرار دهند تا نه‌تنها اجرای احکام اعدام را متوقف کنند، بلکه روند نظام‌مند صدور این احکام بی‌حساب و بدونظارت را نیز به‌طور کامل به‌حالت تعلیق درآورند.

یافته‌های راستی‌آزمایی‌شده کمپین حقوق بشر ایران نشان می‌دهد روند رسیدگی به پرونده کیفری اکباتان مملو از ایرادات جدی حقوقی و نقض آشکار ابتدایی‌ترین حقوق متهمان بوده است. اطلاعات به‌دست آمده حاکی از اعمال فشارهای شدید روانی بر متهمان است، به‌طوری‌ که یکی از بازداشت‌شدگان، در پی صدور قرار بازداشت مجدد و برای خودداری از بازگشت به زندان، دست به خودکشی زده است. این تراژدی، خود گواه روشنی بر اعمال فشارهای ویرانگر بر بازداشت‌شدگان و نشان آشکاری از بی‌‌اعتباری کامل اعترافات و اظهارات دیکته شده در مرحله موسوم به «تحقیقات مقدماتی» و مراحل بعدی دادگاه است.

از بازداشت‌های خودسرانه تا صدور احکام بی‌رحمانه اعدام

جلسه آخرین دفاع میلاد آرمون، ایمانی، برمرزپورناک، حسینی، خوش‌اقبال، کفایی، نجاران و نعمتی، هشت متهم پرونده «شهرک اکباتان»، در روزهای ۱۲ و ۱۳آبان۱۴۰۳ در دادگاه کیفری تهران برگزار شد.

پس از برگزار شدن این جلسات، «پیام درفشان»، وکیل‌ مدافع نعمتی، با انتشار مطلبی در حساب ایکس خود نوشت پس از برگزاری جلسه اخذ آخرین دفاع در روز یکشنبه۱۳آبان، قرار تامین وثیقه‌ موکلش و سه تن دیگر از متهمان آزاد شده، «در اقدامی غیرقابل پیش‌بینی»، به قرار بازداشت تبدیل و به زندان کرج منتقل شدند.

این وکیل دادگستری با بیان اینکه هیچ‌‌گونه اتهام جدیدی از سوی شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران به این اشخاص تفهیم نشده، نوشت علت تبدیل قرار آن‌ها برای وکلا نامشخص است.

به نوشته این وکیل دادگستری در تهران، مستشاران حاضر در جلسه اخیر در سایر جلسات رسیدگی سابق حضور نداشته‌اند و به همین دلیل، «امکان مذاکره درباره پرونده با آن‌ها میسر نشد.»

چند روز بعد بابک پاک‌نیا، وکیل دادگستری، اعلام کرد شعبهٔ ۱۳ دادگاه کیفری یک تهران شش تن از متهمان «پرونده اکباتان»‌ را به اعدام محکوم کرده است.

بابک پاک‌نیا که وکالت برخی از این متهمان را برعهده دارد، چهارشنبه ۲۳ آبان در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: این شعبه، میلاد آرمون، علیرضا کفایی، امیرمحمد خوش‌اقبال، نوید نجاران، حسین نعمتی و علیرضا برمرزپورناک را «به قصاص نفس» محکوم کرده است.

رسیدگی فراقضایی و غیر قانونی در صدور احکام وحشیانه اعدام

روند صدور احکام اعدام برای شش متهم پرونده اکباتان به‌وضوح با قوانین آیین دادرسی کیفری ایران مغایرت دارد. به گفته یک منبع مطلع از پرونده که با کمپین حقوق بشر ایران صحبت کرده است: «یکی از مهم‌ترین نکات این پرونده، دیدگاه مستشار و رئیس شعبه است که در «رأی اقلیت» تصریح شده که این متهمان، نمی‌توانند به قتل عمد محکوم شوند. دلیل این دیدگاه قضایی که در اقلیت قرار گرفته این است که ضربات وارده به مقتول را تعداد زیادی از افراد صورت گرفته است و هیچ مدرک معتبری اثبات نمی‌کند که این متهمان ضرباتی وارد کرده‌اند که به مرگ مقتول منجر شده باشد.»

یکی از رخدادهای بی‌حساب، تعجب‌برانگیز و شبهه‌دار در روند رسیدگی به این پرونده، حضور و اعمال نفوذ دو مستشار امنیتی قبل از تصمیم قضایی و صدور احکام اعدام بوده است.

به گفته منابع مطلع کمپین حقوق بشر ایران، دلیل حضور این دو مستشار وابسته، امتناع مستشار قبلی از امضای دستور بازداشت مجدد متهمان بود. در پی این امتناع، مستشار یادشده به «مرخصی اجباری» فرستاده شد و این دو مستشار امنیتی جایگزین او شدند و در روند رسیدگی را تغییر دادند.

نکته اساسی و تعیین‌کننده اینجاست که اساسا این دو مستشار امنیتی وابسته جدید در پرونده اکباتان در هیچ‌کدام از جلسات دادگاه حضور نداشتند. در حالی که طبق مفاد آیین دادرسی کیفری این افراد باید حضور داشته باشند. برابر اطلاعات به‌دست آمده این افراد تنها در آخرین جلسه دادگاه، یعنی جلسه اخذ آخرین دفاع، در جلسه حضور داشته‌اند. پس از آن، هر دو مستشار دستور بازداشت را صادر کردند و حکم اعدام هم دقیقا به امضای همین دو مستشار جدید رسیده است.

به گفته این فرد مطلع، «اساسا ادبیاتی که در رأی دادگاه آمده به هیچ‌وجه یک ادبیات حقوقی مرسوم و پذیرفته‌شده نیست و بیشتر شبیه به متن گزارش امنیتی است. باید گفت که این دو نفر (مستشاران امنیتی) با ورود به پرونده، دخالت صریح و آشکاری در روند قضایی داشته‌اند، در حالی که طبق قوانین آئین دادرسی کیفری، این اقدام خلاف قانون است. نکته قابل تأمل اینجاست که در واقع، وقتی قضات دادگاه کیفری در ابتدا حاضر به صدور رأی نشدند، این دو مستشار امنیتی وارد پرونده شدند و رأی را امضا کردند. این موضوع صراحتاً نشان می‌دهد که در صدور این رأی هیچ اراده قانونی وجود نداشته است.»

بنا به اطلاعات رسیده به کمپین حقوق بشر ایران احسان شیخ‌‌الحکمایی و سعید شرافتی مستشاران امنیتی در شعبه ۱۳ دادگاه بودند که حکم را امضا کردند. همچنین رئیس شعبه ۱۳ اصغر خلیلی نام دارد که با امضای حکم مخالف بوده است. 

از ضد و نقیض‌های پرونده اکباتان تا شکنجه بازداشت‌شدگان

در جریان خیزش سراسری مردم ایران، شهرک اکباتان واقع در غرب تهران به یکی از کانون‌های اصلی اعتراضات مسالمت‌آمیز و گسترده مردم پایتخت تبدیل شد.

اعتراضاتی که با برخوردهای خونین عوامل انتظامی، سپاه پاسداران و نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به‌شدت سرکوب شد. در روز ۴ آبان ۱۴۰۱، اعتراضات در این شهرک اکباتان به صحنه درگیری تبدیل شد که در جریان آن، یک بسیجی به نام «آرمان علی‌وردی» جان خود را در اثر ضرب و شتم از دست داد. پس از این حادثه، جو شدید امنیتی بر شهرک اکباتان حاکم شد و مقامات نظامی و امنیتی شمار زیادی از جوانان ساکن این منطقه را به اتهام قتل عمد و مشارکت در قتل بازداشت کردند. اگرچه آمار دقیقی از شمار بازداشت‌شدگان در دسترس نیست، اما به گفته برخی منابع، حدود ۵۰ نفر از شهروندان توسط نیروهای امنیتی و پلیس بازداشت شدند. بیشتر این افراد پس از مدتی و به دلیل کمبود مدارک کافی آزاد شدند.

پرونده اکباتان یکی از مناقشه‌برانگیزترین پرونده‌های مربوط به اعتراضات سراسری مردم ایران در ۱۴۰۱ است. بسیاری از جنبه‌ها و زوایای این پرونده، با گذشت بیش از دو سال از آغاز آن، همچنان مبهم و غیرشفاف باقی مانده است.

پیش‌تر یک منبع مطلع از پرونده اکباتان به کمپین حقوق بشر ایران گفته بود: «مقامات سازمان اطلاعات سپاه ادعا دارند که فیلم‌هایی در اختیار دارند که در آن مشخص است این متهمان ضربات کشنده به آرمان علی‌وردی وارد کرده‌اند و این امر اثبات می‌کند که این افراد قاتل هستند و باید قصاص شوند. بر این اساس، دادگاه کیفری در روند رسیدگی به پرونده از تمام ارگان‌های نظامی و امنیتی خواسته بود که این فیلم‌ها را به دادگاه ارائه دهند، اما مقامات اطلاعات سپاه اعلام کردند که فیلم‌ها امنیتی هستند و تنها می‌توانند به دادگاه انقلاب ارائه شوند.»

پس از بازداشت متهمان پرونده اکباتان بسیاری از آنها تحت شکنجه‌های شدید روحی و جسمی قرار گرفتند. بنا به اطلاعات رسیده به کمپین حقوق بشر ایران شماری از این افراد ناچار به اعتراف علیه خود و همچنین علیه یکدیگر شده‌‎اند.

پس از بازداشت متهمان پرونده اکباتان، بسیاری از آنها تحت شکنجه‌های شدید روحی و جسمی قرار گرفتند. بنا بر اطلاعات رسیده به کمپین حقوق بشر ایران، شماری از این افراد ناچار به اعتراف علیه خود و همچنین علیه یکدیگر شده‌اند. این اعترافات، که تحت فشار و شکنجه به دست آمده‌اند، نه‌تنها هیچ اعتبار و وجاهت حقوقی ندارد؛ بلکه خود نشان‌گر نقض جدی حقوق بشر و حقوق متهمان و استفاده نظام‌مند از شیوه‌های وحشیانه اعتراف‌گیری است.

میلاد آرمون و علیرضا کفایی از بازداشت‌شدگان پرونده اکباتان دست‌کم دو ماه در بازداشت اداره آگاهی نگهداری شدند. میلاد آرمون چندین هفته در سلول انفرادی بازداشتگاه اداره آگاهی بوده و در همین مدت بارها مورد شکنجه قرار گرفته است. او اولین‌بار در روز ۱۲ آبان‌ماه به همراه چهار نفر دیگر از بازداشت‌شدگان مقابل دوربین‌‌ عوامل امنیتی آورده شد تا زیر فشارها دست به اعترافات اجباری علیه خود بزند.

علیرضا کفایی که سابقه بیماری اعصاب و روان دارد، در مدت بازداشت در «آگاهی» به شدت مورد شکنجه قرار گرفت. او یکی از افرادی بود که در تصاویر منتشر شده از بازسازی صحنه قتل در خبرگزاری‌های حکومتی دیده می‌شد. شکنجه‌های روحی و جسمی که بر او اعمال شد، نه‌تنها بر وضعیت جسمانی و روانی‌اش تأثیر گذاشت، بلکه استفاده از او در بازسازی صحنه قتل زیر فشار و بدون رعایت اصول حقوقی و اخلاقی بوده است.

پیش‌تر، یک منبع مطلع از پرونده در شرح وضعیت بد و شکنجه‌های دوران بازداشت این افراد و شدت تحمیل شرایط غیرانسانی بر آنان گفته بود: «بعد از بازداشت نوید نجاران، اتهامی به او منتسب شد که پیش‌تر یکی از متهمان، تحت شکنجه و فشار، ناچار به اعتراف شده و همان اتهام را پذیرفته بود. در چنین وضعیتی، وقتی بازپرس از او می‌پرسد پس چرا چنین اعترافی کردی، او می‌گوید: “می‌خواستم از این وضعیت خلاص شوم، حتی به قیمت اعدام.”




نظر شما درباره این مقاله:


پنهان‌کاری آماری علیـه زنان
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 10:31

پنهان‌کاری آماری علیـه زنان


سارا سبزی / روزنامه هم‌میهن

حقوق‌دانان و فعالان حوزه زنان از فقدان آمار رسمی خشونت علیه زنان می‏‌گویند

در غیاب آمارهای رسمی مربوط به خشونت علیه زنان، این گزارش‌های غیررسمی، رسانه‌ای و اطلاعات منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی است که تصویری از وقوع این خشونت‌ها به دست می‌دهد. گزارش اخیر روزنامه هم‌میهن نشان داد که در سه‌ماه نخست سال‌های ۱۴۰۱، ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ دست‌کم ۸۵ ‌زن و دختر از سوی  شوهر، پدر، برادر و مردان نزدیک به آنها، کشته شده‌اند، تهران در صدر زن‌کشی است، درمجموع آمارهای بین‌المللی از قتل بیش از پنج زن در هر ساعت خبر می‌دهند و حالا باید قتل فجیع دو زن در ایران در هفته‌های اخیر را هم به این آمار اضافه کرد.

کمیسیون زنان بنیاد باران به مناسبت ۲۵ نوامبر (روز جهانی منع خشونت علیه زنان)، نشستی تخصصی با موضوع زن‌کشی برگزار کرد. در این نشست شهیندخت مولاوردی، حقوقدان و معاون اسبق امور زنان و خانواده ریاست‌جمهوری، الهه کولایی، استادتمام دانشگاه تهران و نماینده مجلس ششم، کامبیز نوروزی، حقوقدان، شهناز سجادی، دستیار حقوق شهروندی معاون اسبق زنان در ریاست‌جمهوری و کتایون مصری، پژوهشگر مطالعات زنان و جنسیت حضور داشتند.

کتایون مصری، پژوهشگر مطالعات زنان در ابتدای این نشست، مسئله چندوجهی بودن خشونت علیه زنان را واکاوی کرد و آن را موضوعی جهانی دانست. به گفته او، واکاوی علل متعدد قتل‌های خانوادگی که تحت عنوان زن‌کشی مورد بررسی قرار می‌گیرد، باید در یک بستر تاریخی و گفتمان فرهنگی که به هژمونی مردان در جامعه وجاهت می‌بخشد، بررسی شود. این موضوع یک امر جهان‌شمول است و سازمان ملل آمارهای متعددی از این قتل‌ها اعلام می‌کند.

به گفته او، در کشور آمارهای شفافی در این زمینه وجود ندارد اما با دو قتل اخیر برخی آمار‌ها از سوی مرکز آمار اعلام شد: «با وجود اینکه بسیاری از کشورها ازجمله ما به مرحله گذار رسیده و تمایل بسیار زیادی به مصادیق مدرنیته در زندگی روزمره داریم، اما همچنان زندانی باورهایی هستیم که اعمال انواع خشونت علیه زنان را از قتل تا خشونت فیزیکی و کلامی و... توجیه می‌کند. باوری که منبعث از سنت‌های عرفی و تفسیرهای سلیقه‌ای است و جایگاه فرودست زنان را تثبیت می‌کند.»

مصری به آمارهای جهانی خشونت علیه زنان هم اشاره کرد که طبق آن سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده است، در سال‌های ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ بیش از ۷۰ درصد زنان در دنیا قربانی خشونت از سوی همسران و مردان زندگی خود شده‌اند: «در کشور ما آمارهای شفافی نیست و اگر هم باشد ناقص است؛ چون بسیاری از خشونت‌ها پنهان می‌ماند.

با این وجود در سه‌ماه اول سال‌های ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۳ دست‌کم ۸۵ زن و دختر از طرف همسر، برادر، پدر و سایر نزدیکان کشته شدند. آخرین اطلاعات مرکز آمار هم گویای همین آمار است و ثابت می‌کند در بهار امسال ۱۶۲۶۴ نفر با انگیزه یا ادعای همسرآزاری به پزشکی قانونی مراجعه کرده‌اند که از این رقم ۱۵۷۶۴ مورد را زنان تشکیل می‌دادند.

علاوه بر باورهای عرفی که این خشونت‌ها را طبیعی می‌داند و نشان‌دهنده ورود سازمان‌های دولتی و نهادهای مدنی است، حساس‌سازی مردم نسبت به انواع خشونت‌ها ـ نه‌فقط آنها که منجر به قتل می‌شود ـ حتی نسبت به خشونت کلامی و روانی که در محیط جامعه و کار تحت توجیهات حقوقی، کاملاً قانونی دیده می‌شود، باید برانگیخته شود.»

آمارهای جهانی خشونت علیه زنان

کارشناسان زیادی معتقدند خلأ قانونی و حقوقی یکی از مهم‌‌ترین عواملی است که به موضوع خشونت علیه زنان دامن می‌زند. شهیندخت مولاوردی، حقوقدان، توضیحات بیشتری درباره ابعاد این عوامل مطرح کرد. او از موارد قتل زنان در هفته‌های اخیر گفت: «در هفته‌های اخیر با اشکال تکان‌دهنده خشونت در جامعه خود روبه‌رو شدیم؛ از قتل یک خبرنگار، خودکشی دو دانش‌آموز و یک روزنامه‌نگار و فعال سیاسی و مرگ مشکوک یک دختر ۱۱ساله در کاشمر و به گفته آقای فیاض- جامعه‌شناس- گویی با یک اپیدمی خودکشی و قتل روبه‌رو هستیم.

پدیده‌های اجتماعی مثل خودکشی و خشونت مثل یک منشور چندوجهی‌اند و نمی‌توان گفت که یک عامل دارند. در خشونت هم چندین عامل در هم‌افزایی با هم منجر به وضعیتی می‌شوند که شاهد آن هستیم. انواع فشارها و محدودیت‌هایی که از نظر فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، بین‌المللی و روانی در هم‌افزایی با هم منجر به وضعیت فعلی می‌شوند.»

او در مورد بیانیه‌های اخیر انجمن‌های روانشناسی و روانپزشکی گفت: «هیچ‌کدام از ما مصون از این اختلالات نیستیم. زمانی که در دولت بودیم گزارش‌هایی داشتیم که اشاره می‌کردند بالای ۷۰ درصد جامعه دچار درجاتی از این اختلالات هستند و این موضوع نشان می‌دهد این وضعیت نیاز به یک مدیریت اساسی و برنامه کاربردی داریم.

این فشارهای روانی یک بحران جمعی را رقم زده است. نباید فراموش کنیم که این حوادث در خلأ اتفاق نیفتاده و اگر می‌خواهیم در کنترل آن موثر باشیم، باید به این عوامل توجه کنیم. به درستی و به صورت دقیق برای ما ثابت شد که خشونت علیه زنان همه مرزهای تحصیلات، طبقه، مذهب، فرهنگ و... را درنوردیده و متغیرهایی چون تحصیلات و طبقه بالا مصونیت در برابر خشونت ایجاد نمی‌کند و نمی‌توان به‌راحتی مطرح کرد که خاص مناطق کمتر توسعه‌یافته یا جهان سوم است.»

نهاد زنان سازمان ملل به‌تازگی و در آستانه روز جهانی منع خشونت، گزارشی منتشر کرد که شهیندخت مولاوردی آمارهایی از آن را مطرح کرد. طبق این گزارش درحالی‌که در کشورهایی چون ایران آمارهایی از خشونت زنان نداریم، در سال‌های اخیر دسترسی به داده‌ها در سطح جهانی بهبود یافته و برای ۱۶۱ کشور در دسترس است. در کنار آن تغییرات آب‌وهوایی و تغییر اقلیم، بهداشت و... به خشونت علیه زنان دامن زده است.

زن‌کشی، خشونت جنسی، ختنه زنان، خشونت ناشی از فناوری، خشونت اقتصادی و... از مصادیق خشونت علیه زنان قلمداد شده و بحران‌های اقلیمی این خشونت‌ها را تشدید کرده، آنها را به حاشیه می‌راند و با اشکال متعددی از تبعیض مواجه می‌کند. ۸۰ درصد کسانی که به‌دلیل تغییرات آب‌وهوایی آواره شدند، زنان‌اند و تقریباً از هر سه زن، یک زن یک بار در زندگی خود مورد خشونت فیزیکی و جنسی شریک جنسی یا غیر آن قرار می‌گیرد.

در این گزارش آمده، تغییرات آب‌وهوایی، بهداشت و بحران‌های بشردوستانه، به خشونت علیه زنان دامن ‌می‌‌زند و زن‌کشی، خشونت جنسی، قاچاق انسان و استثمار زنان، ختنه زنان، خشونت ناشی از فناوری علیه زنان، خشونت علیه زنان در زندگی عمو‌می‌ و خشونت اقتصادی را از مصادیق خشونت دانسته است.

براساس این گزارش، تخمین زده ‌می‌‌شود که ۷۳۶ ‌میلیون زن - تقریباً از هر سه‌نفر، یک‌نفر - حداقل یک‌بار در زندگی خود مورد خشونت فیزیکی یا جنسی شریک صمیمی‌، خشونت جنسی غیرشریک یا هر دو قرار گرفته‌اند (۳۰ درصد از زنان و زنان ۱۵ ساله و بالاتر). این آمار شامل آزار جنسی ‌می‌‌شود. زنانی که خشونت را تجربه کرده‌اند بیشتر از افسردگی، اختلالات اضطرابی، بارداری‌های برنامه‌ریزی‌نشده، عفونت‌های مقاربتی و اچ‌آی‌وی رنج ‌می‌‌برند که پیامدهای طولانی‌مدتی دارد.

بیشتر خشونت علیه زنان توسط شوهران فعلی یا سابق یا شرکای صمیمی‌ انجام ‌می‌‌شود. بیش از ۶۴۰ ‌میلیون زن ۱۵ ساله و بالاتر (۲۶ درصد) مورد خشونت شریک جنسی قرار گرفته‌اند. این گزارش نشان ‌می‌دهد که در سال ۲۰۲۲، حدود ۴۸ هزار و ۸۰۰ زن در سراسر جهان توسط شریک جنسی خود یا سایر اعضای خانواده کشته شده‌اند.

این به آن معناست که به‌طور متوسط ​​هر ساعت بیش از پنج زن یا دختربچه توسط یکی از اعضای خانواده خود کشته ‌می‌‌شوند. زنانی که از انواع تبعیض رنج ‌می‌‌برند با خطر بیشتری از خشونت روبه‌رو و برابر عواقب آن آسیب‌پذیرترند. دختران نوجوان بیشتر از زنان بالغ در معرض خطر خشونت شریک جنسی قرار دارند. در سن ۱۹ سالگی، تقریباً یک‌ دختر از هر چهار دختر نوجوان (۲۴درصد) که در یک رابطه بوده‌اند، قبلاً توسط شریک زندگی خود مورد آزار جسمی‌، جنسی یا روانی قرار گرفته‌اند.

گزارش اخیر سازمان ملل نشان می‌دهد، بحران‌های اقلیمی‌ و بهداشتی به خشونت علیه زنان دامن ‌می‌‌زند. بحران‌های درهم‌تنیده ازجمله بحران‌های اقتصادی، درگیری‌ها و تغییرات آب‌وهوایی، خشونت‌های مبتنی بر جنسیت را تشدید ‌می‌‌کنند و زنان به حاشیه رانده‌شده با اشکال نامتناسب و متعددی از تبعیض‌های متقاطع مواجه‌اند.

قانون کفایت نمی‌کند

سخنران بعدی نشست، کامبیز نوروزی، حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری بود. او از نوع مواجهه پیشگیرانه با جرائم گفت که وابسته به خصوصیات جرم‌شناسی است. برای مثال کلاهبرداری و خیانت در امانت و ثروت به‌شدت وابسته به کیفیت اقتصادی یک جامعه است؛ هرچه بحران اقتصادی بیشتر، احتمال وقوع آن بیشتر. اما برخی بنیادهای تاریخی، روانشناختی و سنتی عمیقی دارند و به‌شدت چندعاملی‌اند: «مواجهه پیشگیرانه با این نوع از جرائم بسیار پیچیده، درازمدت و دشوار است. زن‌کشی و همسرکشی یکی از این نوع جرائم است.

از نظر حقوقی محض به همه آنها قتل گفته می‌شود و این تفکیک‌ها به‌واسطه جرم‌شناسی این موضوع است. از پیچیدگی‌های این نوع جرائم، روان‌شناختی بودن و ارتباط با ساختار عاطفی آنهاست. حقوق یا نهاد خانواده، پیچیده است و قانون در نظام خانواده و روابط زوجین و فرزندان با آنها خیلی کارکرد ندارد، اگرچه نافی قوانین حمایتی نیستم و این نگاه به این معنا نیست که قانون‌گذار نهاد خانواده را رها کند.

این نهاد به‌شدت وابسته به نظام‌های سنتی و عرفی و اخلاق عمومی است.» نوروزی اعتقاد داشت، در جرم همسرکشی اعم از زن‌کشی و شوهرکشی، خصوصیات روانشناختی و عاطفی به‌شدت موثر است و به ساختارهای سنتی جامعه برمی‌گردد: «در این ساختارها مردان به‌خصوص تکالیفی را برعهده خود احساس می‌کنند. گزارش‌ها نشان می‌دهد، زن‌کشی در گروه‌های فرودست بیشتر است.

در نظام آماری ما آمارهای کیفری در دسترس نیستند و همین به ما اجازه یک نگاه دقیق و کلی را نمی‌دهد. اطلاعات ما ناشی از گزارش‌های رسانه‌ای و پلتفرم‌هاست. نمی‌دانیم چقدر همسرکشی وجود دارد. از نظر روش‌شناسی هم نمی‌شود جمعیتی را نمونه گرفت. هرسال باید تمام‌شماری کرد. قربانی و قاتل چه خصوصیاتی دارند و... را نمی‌دانیم. مطالعات علمی چندانی هم در این زمینه انجام نشده و کار دشواری است.

چون دسترسی به قاتل بعد از وقوع قتل باید در زندان اتفاق بیفتد که معمولاً اجازه داده نمی‌شود و گفت‌وگو با این فرد در زندان به‌شدت دشوار است. یکی از بهترین مطالعات مربوط به سال ۱۳۸۱ را دکتر محمد آشوری و شهلا معظمی انجام داده‌اند، بنابراین قادر نیستیم یک تصویر روشن از وضعیت همسرکشی در کشور داشته باشیم.»

نوروزی توضیح داد از زمانی که گوشی‌های هوشمند وارد میدان شدند، گردش اطلاعات به‌شدت افزایش یافته و اینکه اطلاعات بیشتری داریم الزاماً به‌معنای افزایش نیست: «جامعه ایران به‌شدت و به عریانی جرم‌زاست اما برای آنکه اسیر سیاست نشویم و تحلیل دقیق‌تری داشته باشیم نیازمند آمارهایی هستیم که نداریم و صرفاً براساس گزارش‌های غیررسمی می‌توان صحبت کرد.

شرایط جوامع با یکدیگر فرق می‌کند و جرم زن‌کشی وابسته به نظام‌های سنتی و ساختارهای روانی افراد است. در زن‌کشی چند عامل موثر است: معمولاً این جرم در اقشار فرودست اتفاق می‌افتد در بین سنین ۲۰-۱۹ تا ۴۰ سال بیشتر است. در مردان دو عامل در زن‌کشی موثر است: مورد اول؛ شکست‌های سنگین عاطفی و عشقی است.

در چند فقره اسیدپاشی سال‌های قبل همه از این نوع بودند که دختر یا رابطه را رها کرده یا جدا شده و احتمالاً یک سابقه بشری در این قتل‌ها موثر باشد و آن هم حس مالکیتی است که مرد به زن دارد. نوع دیگر؛ قتل‌های ناموسی است که به مقصود حراست از نوعی شرافت اتفاق می‌افتد.

زن یا دختر، کاری می‌کند که با معیارهای اخلاقی یک گروه اجتماعی سازگار نیست و طبق داوری مرد، رفتار او باعث لکه‌دار شدن آن گروه اجتماعی است که جز با خون پاک نمی‌شود. این مورد از زن‌کشی بسیار پیچیده و مبتنی بر سنت‌های عمیق تاریخی است. دادگستری خوزستان پر از پرونده‌های این نوع زن‌کشی است که اصلاً پرونده را رها می‌کنند. در این سنت تمام طایفه مرگ را شایسته آن زن می‌دانند.»

نوروزی از قتل مونا حیدری گفت که با همراهی عمو و پدرش به ایران برگردانده، با همکاری آنها در اختیار همسرش قرار داده شد و اولیای‌دم رضایت دادند: «در خیلی از این قتل‌ها اساساً شکایتی نمی‌شود و حداکثر خانواده یک آگهی فقدان می‌دهد و خودشان آن زن را دفن می‌کنند. اینجا با وضعیتی پیچیده روبه‌رو هستیم؛ این خانواده‌ها الزاماً بی‌سواد، فقیر و ناآگاه نیستند.

ارزش‌هایی بر آنها حاکم است و تا وقتی نظام قبایلی ذیل توسعه سراسری اجتماعی نباشد، این سنت‌ها پابرجاست.» او یکی از مشکلات اساسی بی‌نظمی حقوقی در ایران را ورم حقوقی دانست و معتقد بود، خود قانون‌گذاری به یک تروما تبدیل شده است: «قانون مسئله را حل نمی‌کند. در لایحه پیشگیری از آسیب‌دیدگی زنان، بخش زیادی از ضمانت‌های اجرایی شامل جریمه و حبس مرد شده است.

این نوع ضمانت‌های اجرایی در ساختار خانواده در ایران کارکرد ندارد. این بحران‌ها را حل کنید، موضوع درست می‌شود. نهاد خانواده را از چنگ بحران اقتصادی، اخلاقی و ارزشی رها کنید، موضوع درست می‌شود. برای مثال در نسل‌های ۶۰ و ۷۰  بین زنان و مردان این سوال وجود داشت که چادر خوب است یا بد؟ این سوال اخلاقی بود. مرد یا زنی که با انواع مشکلات اقتصادی درگیر است، می‌شکند و در خانه بازتاب پیدا می‌کند. براساس اطلاعات منتشرشده در روزنامه‌های سال‌های ۷۷ تا ۸۷، استخراج کرده‌ام که ۱۵۰ مورد شوهرکشی گزارش شده است.»

مسائل مربوط به زنان به کندی پیش می‌رود

شهناز سجادی، دستیار حقوقی شهروندی معاون رئیس‌جمهور اسبق که در تدوین لایحه پیشگیری از آسیب‌دیدگی زنان و ارتقای امنیت آنها در برابر سوءرفتار تلاش زیادی کرده هم یکی دیگر از سخنران‌های این نشست است و درباره مراحل تصویب این لایحه توضیح داد و گفت: «خشونت علیه زنان در ایران از قدیم بوده تا جایی که در قوانین مدونی که در سال ۱۳۰۴ تصویب شد، خشونت علیه زنان هم تحت عناوینی، در نظر گرفته شده بود. در قوانین کیفری و مدنی، حق و حقوق زنان و جرائمی که علیه آنها اتفاق می‌‌افتاد از نظر مجازات، در قوانین اولیه سال ۱۳۰۴، در نظر گرفته شد.

در سال ۱۳۱۱ هم که قانون مدنی تصویب شد، پیش‌بینی‌هایی درباره مجازات جرائم علیه زنان هم صورت گرفت. با این همه اما هیچ قانون خاصی برای زنان نداشتیم، شاید هم این ضرورت به‌اندازه امروز احساس نمی‌شد که قانونی مختص زنان و کودکان داشته باشیم. اما هرچقدر جلوتر رفتیم، با رشد مهاجرت‌ها و ورود بیشتر زنان به عرصه اجتماعی و علمی منجر شد تا تهدیدات علیه زنان هم بالا برود.»

او در ادامه توضیح داد: «شاید به همین دلیل بود که از دهه ۹۰، این فکر در میان دولت‌ها شکل گرفت تا قوانینی ویژه زنان و کودکان تدوین کنند. در همین راستا هم حرکت‌هایی دیده شد که لایحه منع خشونت علیه زنان یکی از آنها بود که در دولت دهم شکل گرفت.آن زمان خانم مجتهدزاده که معاون زنان ریاست‌جمهوری بود، تلاش زیادی کرد و توانست این لایحه را بنویسد که بعدها عنوانش به تامین امنیت زنان در برابر خشونت تغییر کرد.

اما وقتی این لایحه به دولت یازدهم رسید، همزمان در قوانین مجازات اسلامی سال ۹۲ اصلاحاتی ایجاد شد و درنهایت ناچار شدند تا بخش کیفری این لایحه را بازبینی کنند و متناسب با قانون جدید به آن بپردازند.» براساس اعلام او، تنظیم سند ملی زنان هم که در دولت یازدهم شکل گرفت، یکی دیگر از این اقدامات بود. قانون برنامه توسعه پنج‌ساله، دولت را مکلف کرده بود که برای تامین امنیت زنان و کودکان در برابر خشونت، این سند را تنظیم کند.

اما مسیر پیچیده‌ای را طی کرد: «این لایحه از معاونت زنان به وزارت کشور فرستاده شد، آنجا دستخوش تغییرات اساسی شد و به دولت برگشت. تغییرات آن به اندازه‌ای بود که معاونت زنان حاضر نشد این سند را با تغییراتش اجرا کند و دوباره سند را به‌شکل دلخواه تنظیم کرد. با اینکه دولت مکلف بود تا سال ۹۹ که پایان برنامه پنج ساله توسعه بود، این سند را تنظیم کند اما هیچ خبری از آن نیست به‌طورکلی مسائلی که درباره زنان است، چه سند و چه طرح، خیلی به کندی پیش می‌رود، زمانی هم که اعتراض می‌شود، می‌گویند در اولویت نیست. مسائل مربوط به زنان و کودکان در اولویت آخر است. همانطور که لایحه حمایت از کودکان، ۱۲-۱۱سال طول کشید تا تصویب شود.»

براساس اعلام دستیار حقوقی شهروندی معاون رئیس‌جمهوراسبق، مسئله دیگری که بین صاحبنظران حاکمیت وجود دارد، تشکیل یک نهاد متمرکز در حوزه زنان است: «در حال حاضر زنان در حوزه‌های مختلفی حضور دارند، در معاونت زنان ریاست‌جمهوری، در کمیسیون‌های متعدد، استانداری‌ها، شهرداری‌ها، شورای عالی انقلاب فرهنگی و... اما خروجی آنها صفر است، البته در مورد مسئله حجاب خیلی سریع خروجی می‌دهند. الان بحث این است که وزارت زنان و خانواده تشکیل شود یا سازمان زنان و خانواده که بتواند در حوزه زنان تصمیم‌ساز باشد. لازم است این مسائل به نتیجه برسد.»

از نظر سجادی، یکی از اتفاقات نادری که در حوزه زنان رخ داده که در ۲۰ سال گذشته دیده نمی‌شد، اشتراک‌نظر بین جامعه زنان در دو جناح راست و چپ است: «قبلاً اینطور نبود که حوزه زنان مورد توجه قرار بگیرد، اما حالا زنان جناح راست هم به همان حرف‌هایی رسیده‌اند که ما ۲۰ سال پیش درباره آن صحبت می‌کردیم.

ما بارها گفته‌ایم که دیه زن و مرد مساوی باشد، در قانون مجازات اسلامی که در سال ۹۲ اصلاح شد، تاکید کرده که اگر مردی، زنی را بکشد و خانواده زن اصرار به قصاص داشته باشند، باید مابه‌‌التفاوت دیه مرد پرداخت شود. از کجا؟ از صندوق تامین خسارات. اما به‌دلیل کمبود بودجه، این صندوق پولی ندارد و مردان سال‌ها در زندانند تا بودجه تامین شود و مجازات قصاص اجرا شود. شاید هم این‌کار را می‌کنند تا آمار قصاص و اعدام را پایین نگه دارند. نمی‌دانیم.»

تلاش برای حذف واژه خشونت

او می‌گوید که در تمام طرح‌ها و لایحه‌ها، واژه خشونت را حذف کرده‌اند، از به‌کار بردن کلمه خشونت واهمه دارند و همه‌جا آن را حذف کرده‌اند؛ حتی در این لایحه پیشگیری از آسیب‌دیدگی زنان و ارتقای امنیت آنها در برابر سوءرفتار هم تلاش شده تا اسمی از خشونت برده نشود: «سوءرفتار می‌تواند یک رفتار غیرمتعارف باشد، اما خشونت منجر به جنایت و قتل می‌شود.

درواقع تلاش کرده‌اند تا کمی فضا را تلطیف کنند، این لایحه در دولت دهم شکل گرفت و آماده شد، در دولت یازدهم به‌روزرسانی شد، بعد از تایید در کمیسیون‌های اصلی و فرعی دولت، به این دلیل که جنبه قضایی و کیفری داشت، به قوه‌قضائیه فرستاده شد تا نظر دهند، اما آنجا حتی عنوانش را تغییر دادند. بعدها که با مسئولان معاونت اجتماعی صحبت کردیم، گفتند که این لایحه در کارگروه‌هایی که در قم و مشهد تشکیل شده، از سوی طلاب در حال بررسی است.

پس از بررسی و اعمال تغییرات، این لایحه در کشوی میز رئیس قوه‌قضائیه قرار گرفت. ماه‌های زیادی در این وضعیت بود تا درنهایت توانستیم به‌شکلی این لایحه را از قوه‌قضائیه خارج کنیم و در سال ۹۹ به مجلس بفرستیم. در این فاصله نمایندگان مجلس طرحی را با همین عناوین و با همین ساختار تنظیم کردند و درنهایت این طرح مجلس و لایحه دولت‌های یازدهم و دوازدهم ادغام شد.

بسیاری از نکات لایحه اولیه حذف شد اما شکل اصلی‌اش را حفظ کردند و نکات خوبی هم دارد. یکی از آنها مسئله تهدید علیه زنان بود که قابلیت پیگیری دارد.» به گفته او، اگر زنی مورد تهدید قرار گیرد یا احساس تهدید داشته باشد، می‌تواند به مراجع قضایی مراجعه کند، این مسئله تنها برای زنان در نظر گرفته شده است و بعد از اعلام این موضوع دادستان باید برای او اقدامات تامینی انجام دهد و ازجمله اینکه به زن اجازه خروج از خانه دهد و... در بخش دیگری هم به اقدامات حمایتی بعد از وقوع جرم اشاره شده. این لایحه موضوع زنان را فراقوه‌ای دیده و تمام وزارتخانه‌ها را موظف به ورود کرده است.

اگر این لایحه تصویب شود، شورای پیشگیری از وقوع جرم، مکلف به اجرای آن است. این شورا متشکل از ۱۸-۱۷ وزیر، نماینده قوه‌قضائیه، نایب‌رئیس مجلس و... است و شورای عالی پیشگیری از وقوع جرم، ناظر بر اجرای این لایحه است. برخی از دستگاه‌ها مانند بهزیستی هم موظف به تامین امنیت برای زنان شده است، مثل فرستادن آنها به خانه‌های امن. از سوی دیگر در پروسه‌های قضایی، زنان از پرداخت هزینه‌ها معاف هستند.

در بحث خروج از کشور هم بنا بر ضرورت، دادگاه می‌تواند به او مجوز خروج دهد، البته باید ضرورت آن ثابت شود که شرکت در مجامع علمی و ورزشی ازجمله آنهاست. در کنار همه اینها نکته دیگر این لایحه، امکان استفاده زنان از بخش غیرقابل گذشت بودن جرائم است.

به عقب برگشتیم

الهه کولایی، استاد دانشگاه تهران، یکی دیگر از این سخنرانان بود که تاکید داشت، باید به وضعیت فرآیندهای جهانی و منطقه‌ای هم توجه کنیم و شرایط ایران را فارغ از روندهای جهانی نبینیم: «به فرآیند تلاش‌های جهانی که نگاه کنیم، می‌بینیم تلاش‌های وسیعی انجام شده، درباره مسائل مربوط به زنان و خشونت علیه آنها و نادیده گرفتن حقوق‌شان به اشکال گوناگون انجام شده اما حاصل همه این تلاش‌ها را در غزه، لبنان و کشورهای منطقه دیدیم. واکنش‌های جهانی در سطح حکومت‌ها به این نقض همه‌جانبه حقوق بشر را مشاهده کردیم.

دسترسی به این آرزوها که در اسناد بین‌المللی و کنوانسیون‌ها ثبت شد، در کشور خود هم شاهد آن بودیم. مواردی مانند کنوانسیون سیدا و محو همه اشکال تبعیض علیه زنان که در کشور ما سرنوشت نامعلومی دارد. بعد از ۲۰ سال دولت‌زایی در افغانستان، امروز می‌بینیم که زنان در افغانستان در چه شرایطی قرار دارند. اگر این عوامل مورد توجه قرار نگیرند، صرفاً وضع قانون چاره‌ساز نیست و نیاز به رویکردی کلان داریم که زمینه، زیربنا و بسترها را هدف قراردهیم.»

کولایی قتل منصوره قدیری به دست همسر حقوقدانش را تکان‌دهنده خواند و گفت: «در جای خود قوانین هم به رفتار شکل می‌دهد، اهمیت آن را نفی نمی‌کنم اما باید به عوامل بازتولید‌کننده این رفتارها هم توجه کنیم. فرهنگ و آموزش‌های رسمی و غیررسمی و خوانشی بسته از مذهب، آن را تقویت می‌کند. ما در شرایطی صحبت می‌کنیم که قانونی به‌نام جوانی جمعیت وجود دارد، خشونت علیه زنان را با شدت زیادی به‌کار می‌گیرد و زن را به‌عنوان ابزار تولیدمثل در نظر می‌گیرد.

درحالی‌که مسئله جمعیت تحت تاثیر عوامل متعددی است و تقلیل آن به یک وجه، یعنی خشونت سازمان‌یافته که قانون علیه زنان در جامعه اعمال می‌کند. قانون عفاف و حجاب یا تحمیل حجاب، نوع رفتاری که با زنان در این خصوص می‌شود، عین خشونت است و اینکه فکر کنیم حد یقفی برای آن وجود دارد، غیرواقعی است.»

کولایی توضیح داد برخلاف همه باورهایی که به‌عنوان نسل ۵۷ داشتیم، در عرصه عمل، چنین رفتارهایی بعد از ۴۵ سال با زن در جامعه ایرانی شکل می‌گیرد و تبدیل به قانون می‌شود: «برای تغییر وضعیت زنان نیاز به اراده سیاسی داریم. نیاز داریم حکومت یک رویکرد انسانی را به زنان ترویج کند. ما شاهد تناقض‌ها، برگشت‌ها و صدمات بسیار سنگینی به آرمان‌های بشری هستیم. برخلاف آن تصویر خوشبینانه، امروز شاهد اتفاقاتی مانند خودکشی دسته‌جمعی زنان از ترس تجاوز در سومالی هستیم، آن هم در قرن بیست‌ویکم و بعد از این تلاش‌ها در چنین وضعیتی قرار داریم.

ما دچار افراط‌گرایی دینی هم هستیم و دوباره به صدها سال پیش برگشتیم که انسان بودن زنان مورد سوال قرار می‌گیرد. واقعیت این است که جامعه بشری با چالش‌های اساسی در دفاع از حقوق انسان‌ها، زنان و کودکان روبه‌رو است. اراده برای تغییر باید در حکومت وجود داشته باشد. ۱۳ سال است این لایحه مدام تغییر می‌کند چون نمی‌خواهند این امتیازات تقسیم شود و یک رابطه انسانی برابر در نهاد خانواده و روابط زن و مرد ایجاد شود.»




نظر شما درباره این مقاله:


نامه‌ی ابوالفضل فاتح موسس ایسنا به پزشکیان
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 9:57

نامه‌ی ابوالفضل فاتح موسس ایسنا به پزشکیان





نظر شما درباره این مقاله:


دستیابی اسرائیل به اسناد کمکهای مالی به حماس
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 9:47

دستیابی اسرائیل به اسناد کمکهای مالی به حماس





نظر شما درباره این مقاله:


قطعنامه تازه علیه برنامه هسته‌ای ایران ارائه شد
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 9:39

قطعنامه تازه علیه برنامه هسته‌ای ایران ارائه شد


منابع دیپلماتیک به خبرگزاری فرانسه گفتند، کشورهای غربی روز چهارشنبه به طور رسمی قطعنامه انتقادی جدیدی از جمهوری اسلامی ایران را در آژانس بین المللی انرژی اتمی پیش از نشست هیات مدیره این آژانس ارائه کردند.

یک منبع دیپلماتیک که خواست نامش فاش نشود به خبرگزاری فرانسه گفت: «متن رسماً پیش از نیمه شب سه‌شنبه ارسال شد» و منبع دیپلماتیک دوم نیز این اطلاعات را تایید کرد.

پیش از این وزیر امور خارجه حکومت ایران نسبت به ارائه قطعنامه جدید هشدار داده و گفته بود که چنین اقدامی «تنها موضوع را پیچیده تر خواهد کرد.» به نوشته خبرگزاری فرانسه قدرت‌های غربی به دنبال آن هستند که جمهوری اسلامی ایران را به دلیل همکاری ضعیف آنها با ناظر هسته‌ای سازمان ملل در مورد برنامه هسته‌ای آن محکوم کنند.

روز گذشته خبرگزاری رویترز گزارش داد که جمهوری اسلامی پیشنهاد داده ذخایر اورانیوم غنی‌شده خود تا سطح ۶۰ درصد را افزایش ندهد، مشروط به این که قدرت‌های غربی نیز از تصویب قطعنامه‌ای علیه جمهوری اسلامی در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی صرفنظر کنند.

براساس گزارش رویترز، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در یکی از دو گزارش محرمانه خود اعلام کرده که جمهوری اسلامی اقدامات مقدماتی برای اجرای این پیشنهاد را آغاز کرده است. اما دیپلمات‌های غربی این پیشنهاد را «تلاشی در آخرین لحظه» برای جلوگیری از محکومیت توصیف و تأکید کرده‌اند که غنی‌سازی ۶۰ درصدی هیچ توجیه غیرنظامی ندارد و جمهوری اسلامی می‌تواند به‌راحتی این روند را از سر بگیرد.

گزارش رویترز همچنین اشاره می‌کند که ذخایر اورانیوم غنی‌شده جمهوری اسلامی تا تاریخ ۲۶ اکتبر به ۱۸۲/۳ کیلوگرم رسیده است، که طبق معیارهای آژانس برای تولید چهار سلاح هسته‌ای کافی است. این در حالی است که جمهوری اسلامی همواره دستیابی به سلاح هسته‌ای را انکار کرده است.

رویترز می‌گوید در گزارش دوم آژانس آمده است که جمهوری اسلامی با بررسی امکان ورود چهار بازرس جدید به کشور موافقت کرده، اما این بازرسان نمی‌توانند از میان افرادی باشند که پیش‌تر از فعالیت در ایران منع شده‌اند.

براساس این گزارش، قطعنامه‌ای که توسط بریتانیا، فرانسه، آلمان و آمریکا ارائه شده، جمهوری اسلامی را به دلیل عدم همکاری کافی با آژانس محکوم می‌کند و از آژانس می‌خواهد گزارشی جامع درباره فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی تهیه کند.

رویترز اضافه کرده است که این قطعنامه به احتمال زیاد تصویب خواهد شد، چراکه تنها روسیه و چین به‌طور سنتی مخالف چنین قطعنامه‌هایی هستند.

رویترز تأکید کرده است که هدف از این قطعنامه، افزایش فشار بر جمهوری اسلامی برای بازگشت به مذاکرات و پذیرش محدودیت‌های جدید بر برنامه هسته‌ای است.

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز سه‌شنبه در نشست خبری اعلام کرد که واشنگتن در هماهنگی کامل با شرکای اروپایی خود، از تلاش‌ها برای پاسخگو کردن ایران بابت عدم همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی حمایت می‌کند.

متیو میلر در پاسخ به پرسش خبرنگار بخش فارسی صدای آمریکا درباره گزارش‌های اخیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و تلاش سه کشور اروپایی برای توبیخ جمهوری اسلامی به دلیل عدم همکاری با این نهاد نظارتی سازمان ملل متحد گفت: «پیش از نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، ما کاملاً با شرکای خود در اروپا هماهنگ هستیم و قویاً از تمام تلاش‌ها برای پاسخگو کردن حکومت ایران حمایت می‌کنیم.»

صدای آمریکا




نظر شما درباره این مقاله:


ضربه‌ مهلک قطعی‌های برق به زیرساخت‌ ارتباطی
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 8:16

ضربه‌ مهلک قطعی‌های برق به زیرساخت‌ ارتباطی


قطعی‌های نامنظم و بی‌برنامه برق در کشور، ارتباطات مردم را مختل و همچنین با افزایش فرسوده‌سازی تجهیزات مخابراتی، خسارات سنگینی به اپراتورهای ارتباطی کشور تحمیل کرده است و کسی هم پاسخگو نیست!

تجهیزات مخابراتی از جمله ایستگاه‌های پایه (BTS) نقش اساسی در تأمین ارتباطات پایدار شهری و جاده‌ای دارند. این سایت‌ها برای ارایه خدمات ارتباطی یکپارچه و بدون وقفه به جریان متناوب برق وابسته‌اند و به عبارت دیگر در برابر قطعی‌ها و نوسانات برق به‌شدت آسیب‌پذیر هستند.

از طرف دیگر براساس استانداردهای ارتباطی و الزامات حاکمیت ارتباطات کشورمان، اپراتورهای ارتباطی ملزم به استقرار باتری‌های پشتیبان در تمامی سایت‌های خود برای ایجاد پایداری سرویس در شرایط قطعی‌های لحظه‌ای برق هستند؛ اما با این حال همچنان سوال است که چرا در زمان قطعی‌های اخیر برق، سرویس‌دهی ارتباطی نیز مختل یا حتی متوقف می‌شود.

برای پاسخ به این سوال، سوژه را به صورت فنی با فعالان صنعت ارتباطی پیگیری و راهبری کردیم و نهایتا به این نتیجه رسیدیم که «قطعی‌های مکرر برق» نه تنها باعث قطع خدمات می‌شود بلکه به دلیل فشار بر تجهیزات سخت‌افزاری، عمر مفید آنها را نیز کاهش می‌دهد و هزینه‌های سنگینی به اپراتورهای ارتباطی تحمیل می‌کند که در نهایت هیچکس پاسخگو نیست و راه جبران هزینه‌ها نیز پیش‌بینی نشده است.

لذا در این گزارش به بررسی دقیق این مسائل و تأثیرات نامطلوب قطعی‌های نامنظم برق که خسارات چندجانبه‌ای را به صنعت ارتباطات وارد می‌کند، می‌پردازیم.

قطعی‌های مکرر و نوسانات برق، به دلیل ایجاد فشار مضاعف بر تجهیزات پشتیبان انرژی، بیشترین ضربه را به باتری‌های (UPSهای) سایت‌ها و در مرحله بعدی به یونیت که متشکل از تجهیزات مختلف شبکه برای ایجاد فرآیند ارتباطی رادیویی و مدیریت سیگنال‌ها است، وارد می‌کند و مهم‌ترین اثرات مخرب آن به این شرح است:

- کاهش عمر مفید باتری‌ها: همانطور که گفته شد باتری‌های پشتیبان انرژی در BTSها به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که در مواقع اضطراری مانند قطع برق کوتاه‌مدت مورد استفاده قرار گیرند و پیگیری‌ها نشان داد که اصولا با هر ۱۰ ساعت شارژ پیوسته آمادگی ۲ ساعت سرویس‌دهی متناوب را دارند. با این حال، نوسانات و قطعی‌های مکرر، باعث می‌شود این باتری‌ها با فرامین متعددی در موعد هر قطعی به مدار فراخوان شوند در حالی که مدت زمان شارژ آنها تکمیل نشده است و عملا چون توان طولانی‌تری برای در مدار ماندن ندارند، این فشار مضاعف، به سرعت عمر مفید آنها را کاهش می‌دهد و منجر به ناکارآمدی آنها پیش از موعد استاندارد زمانی می‌شود.

- افزایش نرخ خرابی تجهیزات سخت‌افزاری و هزینه‌های بالای واردات: همچنین قطعی‌های نامنظم برق به سیستم‌های حساس مدیریت سیگنال سایت‌های مخابراتی که اصطلاحا به مجموعه آنها یونیت گفته می‌شود نیز آسیب جدی می‌زند و باعث فرسودگی زودرس تجهیزات موجود در یونیت‌ها و رکتیفایرها می‌شود. تعمیر یا جایگزینی این تجهیزات (متشکل از ارسال‌کننده و دریافت‌کننده سیگنال‌های رادیویی، مدیریت تخصیص کانال و کنترلر دسترسی، تقویت‌کننده سیگنال‌های رادیویی، آنتن‌های ارتباطی و...) با یونیت دست دوم خارجی به دلیل محدودیت‌های تحریمی، در بعضی مواقع با ۱۰ برابر قیمت واقعی انجام می‌شود که برای اپراتورها بسیار دشوار است.

- کیفیت پایین تولیدات داخلی: در شرایط خاص اقتصادی کشور که متبلور از تحریم‌هاست و وجود قوانینی نظیر ممنوعیت واردات کالاهای دارای مشابه داخلی، باتری‌ها و رکتیفایرهای تولید داخلی در مقایسه با نمونه‌های خارجی، کیفیت نسبتا پایین‌تری دارند و عملا در برابر قطعی‌های مکرر برق مقاوم نیستند و سریعا از سیکل عملکرد پایدار خارج می‌شوند و این نیز محدودیتی دیگر برای خدمات‌دهی یکپارچه شبکه ارتباطی در شرایط وقوع بحران است.

در شرایطی که قطعی‌‌های گسترده برق و عدم ارایه زمانبندی دقیق (جهت مدیریت سایت‌های ارتباطی از سوی اپراتورها) به یکی از چالش‌های اصلی حوزه ارتباطات تبدیل شده و به نظر می‌رسد که ضعف در برنامه‌ریزی و عدم ارایه جدول زمانبندی مشخص قطعی از سوی سازمان‌هایی همچون توانیر، بر این موضوع دامن زده است، پیگیری‌های ما نشان داد «نبود اطلاع‌رسانی دقیق از سوی توانیر در مورد قطعی‌ها، مانع از آن می‌شود که اپراتورها اقدامات پیشگیرانه مناسب مانند بررسی و آماده‌سازی باتری‌های پشتیبان و تأمین دیزل ژنراتور برای نقاط هدف را داشته باشند.»

زمانی که قطعی‌ها به صورت غیرمنتظره و بدون زمانبندی دقیق رخ می‌دهند و تکرار در قطعی‌ها که در تابستان امسال هم شاهد آن بودیم، عمر مفید باتری‌ها را شدیدا می‌کاهد و نرخ خروج از چرخه سرویس‌دهی را می‌افزاید و همین موضوع به عنوان مثال ممکن است در یک روز منجر به خروج ۶۰۰۰ سایت ارتباطی از مدار سرویس‌دهی و چرخه ارتباطات سیار کشور لنگ شود و اعتراضات مردمی را به دنبال داشته باشد.

ضمن اینکه صرف مقوله هر قطعی برق، باعث توقف سیستم کولینگ (خنک‌کننده) سایت‌ها می‌شود و همین فقره منجر به افزایش دمای سایت و ضربه به تجهیزات موجود در یونیت‌ها، رکتیفایرها و حتی باتری‌های یو‌پی‌اس می‌شود.

از آن جهت که در مدار بودن مداوم ایستگاه‌های پایه مخابراتی (BTS) به‌ویژه در مناطق دوردست، صعب‌العبور و جاده‌های مواصلاتی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است و این نقاط غالبا در موقعیت‌هایی قرار دارند که دسترسی به امکانات ارتباطی دیگر به راحتی امکان‌پذیر نیست و تنها راه ارتباطی مردم و مسافران با شبکه، همین سایت‌های مخابراتی هستند؛ عدم پایداری شبکه در این مناطق می‌تواند به قطع ارتباط در زمان‌های حساس منجر شود و دسترسی به خدمات ضروری مانند تماس‌های اورژانسی یا درخواست کمک را مختل کند.

بنابراین تامین برق پایدار و اقدامات مناسب برای حفظ کارکرد BTSها در این مسیرها نه‌تنها یک ضرورت فنی بلکه اقدامی برای تأمین امنیت عمومی به شمار می‌آید؛ از این رو، لازم است که سیاست‌گذاری‌های جدی در زمینه تأمین انرژی پایدار برای این سایت‌های ارتباطی انجام گیرد تا کارکرد مداوم آنها حتی در شرایط سخت و دورافتاده نیز تضمین شود.

روزنامه اعتماد




نظر شما درباره این مقاله:


ایران به آژانس پیشنهاد داده که ذخایر اورانیوم
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 22:24

ایران به آژانس پیشنهاد داده که ذخایر اورانیوم





نظر شما درباره این مقاله:


ایران به قطعنامه برای پایان مجازات اعدام رای منفی داد
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 22:13

ایران به قطعنامه برای پایان مجازات اعدام رای منفی داد





نظر شما درباره این مقاله:


زندان، اعدام، حصر کی تمام می‌شوند؟ / رحیم قمیشی
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 22:09

زندان، اعدام، حصر کی تمام می‌شوند؟ / رحیم قمیشی





نظر شما درباره این مقاله:


حال نامساعد سیامک امینی
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 21:09

حال نامساعد سیامک امینی





نظر شما درباره این مقاله:


پیشنهاد اسرائیل به بشار اسد؛ رفع تحریم‌ها
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 20:41

پیشنهاد اسرائیل به بشار اسد؛ رفع تحریم‌ها





نظر شما درباره این مقاله:


نخستین حمله اوکراین به روسیه با موشک‌های آمریکایی
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 15:46

نخستین حمله اوکراین به روسیه با موشک‌های آمریکایی


اوکراین روز سه‌شنبه ۱۹ نوامبر ۲۰۲۴ از موشک‌های ATACMS آمریکایی برای حمله به خاک روسیه استفاده کرد. این حمله پس از دریافت مجوز جدید از دولت بایدن انجام شد. 

روسیه اعلام کرد که نیروهایش پنج فروند از شش موشک شلیک‌شده به یک تأسیسات نظامی در منطقه بریانسک را سرنگون کرده‌اند. بقایای یکی از این موشک‌ها به تأسیسات برخورد کرده، آتش‌سوزی‌ای ایجاد کرده که به سرعت خاموش شده و هیچ تلفاتی یا خسارتی به بار نیاورده است. 

اوکراین اعلام کرد که یک انبار تسلیحاتی روسیه در حدود ۱۱۰ کیلومتری (۷۰ مایلی) داخل خاک روسیه را هدف قرار داده که این حمله باعث انفجارهای ثانویه شده است. ارتش اوکراین به طور عمومی مشخص نکرد که از چه سلاح‌هایی استفاده کرده، اما یک منبع رسمی اوکراینی و یک مقام آمریکایی بعداً تأیید کردند که از موشک‌های ATACMS استفاده شده است. 

جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده، همین هفته مجوز استفاده اوکراین از موشک‌های ATACMS، که دوربردترین موشک‌های ارائه‌شده توسط واشنگتن هستند، برای حمله به داخل خاک روسیه را صادر کرد. مسکو استفاده احتمالی از این موشک‌ها را تشدید جنگ توصیف کرده و اعلام کرده است که این اقدام واشنگتن را به یک طرف مستقیم در جنگ تبدیل کرده و باعث واکنش متقابل روسیه خواهد شد. 

این حمله در حالی انجام شد که اوکراین هزارمین روز جنگ را پشت سر گذاشت؛ در حالی که نیروهای خسته در خطوط مقدم درگیر هستند، کی‌یف تحت محاصره حملات هوایی قرار دارد، یک‌پنجم از خاک اوکراین در دست مسکو است و نگرانی‌هایی درباره آینده حمایت‌های غربی با نزدیک شدن دونالد ترامپ به کاخ سفید وجود دارد. 

کارشناسان نظامی معتقدند که استفاده از موشک‌های آمریکایی برای حمله به مناطقی در عمق خاک روسیه، می‌تواند به اوکراین کمک کند که بخش کوچکی از خاک روسیه که در اختیار دارد را به عنوان ابزار چانه‌زنی حفظ کند، اما احتمالاً تأثیر تعیین‌کننده‌ای بر مسیر جنگ ۳۳ ماهه نخواهد داشت. 

مسکو اعلام کرده است که استفاده از این نوع تسلیحات بدون حمایت عملیاتی مستقیم از سوی ایالات متحده ممکن نیست و بنابراین استفاده از این تسلیحات، واشنگتن را به مشارکت‌کننده مستقیم در جنگ تبدیل می‌کند. 

روز سه‌شنبه، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، دکترین جدید هسته‌ای را امضا کرد که ظاهراً هشداری به واشنگتن است. این دکترین آستانه استفاده از سلاح‌های اتمی توسط روسیه را کاهش داده و شامل پاسخ به حملاتی می‌شود که تمامیت ارضی این کشور را تهدید کند. 

واشنگتن اعلام کرد که این به‌روزرسانی دکترین هسته‌ای تعجب‌آور نیست و آن را به عنوان «ادامه همان اظهارات غیرمسئولانه روسیه» توصیف کرد. 

نوسانات در بازارها

گزارش‌ها درباره حمله اوکراین باعث نوساناتی در بازارها شد، به طوری که شاخص‌های سهام در اروپا کاهش یافتند و دارایی‌های امن افزایش قیمت پیدا کردند. 

ترامپ از میزان کمک‌های ایالات متحده به کی‌یف انتقاد کرده و گفته است که جنگ را به سرعت پایان خواهد داد، بدون اینکه مشخص کند چگونه. هر دو طرف به نظر می‌رسد انتظار دارند که بازگشت او به قدرت در دو ماه آینده همراه با فشار برای مذاکرات صلح باشد که از اوایل جنگ تاکنون برگزار نشده است. 

طرف‌های درگیر در هفته‌های اخیر تلاش خود را برای تشدید تنش افزایش داده‌اند تا موقعیت قوی‌تری در هرگونه مذاکرات به دست آورند. ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، گفته است که کی‌یف باید تمام تلاش خود را انجام دهد تا جنگ سال آینده از طریق دیپلماتیک پایان یابد. 

او روز سه‌شنبه در سخنرانی خود در پارلمان به مناسبت هزارمین روز جنگ گفت: «در این مرحله از جنگ، تصمیم گرفته می‌شود که چه کسی پیروز خواهد شد. آیا ما بر دشمن پیروز خواهیم شد یا دشمن بر ما اوکراینی‌ها… و اروپایی‌ها. و بر همه کسانی در جهان که می‌خواهند آزاد زندگی کنند و تحت سلطه یک دیکتاتور نباشند.» 

مراسم یادبود با شمع برای اواخر روز سه‌شنبه برنامه‌ریزی شده بود. 

هزاران شهروند اوکراینی کشته شده‌اند، بیش از شش میلیون نفر به عنوان پناهنده در خارج زندگی می‌کنند، و جمعیت این کشور از زمان صدور فرمان حمله توسط پوتین از راه زمین، دریا و هوا که بزرگ‌ترین درگیری اروپا پس از جنگ جهانی دوم را آغاز کرد، یک‌چهارم کاهش یافته است. 

تلفات نظامی بسیار سنگین بوده است، هرچند آمار این تلفات به شدت مخفی نگه داشته می‌شود. برآوردهای عمومی غربی که بر اساس گزارش‌های اطلاعاتی استوار هستند، نشان می‌دهند که صدها هزار نفر در هر دو طرف زخمی یا کشته شده‌اند. 

الکساندر سیریسکی، فرمانده ارشد اوکراین، در تلگرام نوشت: «در سنگرهای یخ‌زده منطقه دونتسک و در استپ‌های سوزان منطقه خرسون، زیر آتش خمپاره، موشک‌های کاتیوشا و ضدهوایی، ما برای حق زندگی می‌جنگیم.» 

این جنگ در هر گوشه‌ای از اوکراین خانواده‌ها را داغدار کرده است. مراسم خاکسپاری نظامیان در شهرها و روستاهای دورافتاده امری عادی شده است و مردم از شب‌های بی‌خوابی ناشی از صدای آژیرها و نگرانی خسته شده‌اند. 

در سال اول پس از تهاجم، نیروهای اوکراینی توانستند نیروهای روسی را از اطراف کی‌یف عقب برانند و بخش‌هایی از اراضی را با موفقیت‌های نظامی غافلگیرکننده در برابر دشمنی بزرگ‌تر و بهتر مجهز، بازپس گیرند. 

اما از آن زمان تاکنون، دو طرف درگیر جنگ سنگری فرسایشی شده‌اند که شهرهای شرقی اوکراین را به خاک تبدیل کرده است. نیروهای روسیه همچنان یک‌پنجم اوکراین را در اشغال دارند و در یک سال گذشته به طور پیوسته پیشروی کرده‌اند. 

کی‌یف اکنون امیدوار است که از نوار کوچکی از خاک در منطقه کورسک روسیه که در ماه اوت طی اولین حمله بزرگ خود به خاک روسیه تصرف کرده، به عنوان اهرم استفاده کند. اوکراین می‌گوید روسیه ۵۰ هزار نیرو در این منطقه مستقر کرده تا آن را بازپس بگیرد. 

در حرکتی که در غرب به عنوان تشدید تنش محکوم شده، روسیه اکنون ۱۱ هزار سرباز کره شمالی را مستقر کرده که به گفته کی‌یف، برخی از آن‌ها در کورسک با نیروهای اوکراینی درگیر شده‌اند. زلنسکی گفته است که پیونگ‌یانگ ممکن است ۱۰۰ هزار سرباز بفرستد. 

از سوی دیگر، روسیه همچنان به پیشروی روستا به روستا در شرق اوکراین ادامه می‌دهد و روز سه‌شنبه اعلام کرد که یک منطقه دیگر را تصرف کرده است. 

با آغاز زمستان، مسکو روز یکشنبه حملات هوایی خود را به سیستم برق‌رسانی آسیب‌دیده اوکراین از سر گرفت و ۱۲۰ موشک و ۹۰ پهپاد را در بزرگ‌ترین حمله از ماه اوت شلیک کرد. 

به طور عمومی، هیچ نشانه‌ای از کاهش اختلافات میان مواضع مذاکراتی دو طرف دیده نمی‌شود. کی‌یف مدت‌ها است که خواستار عقب‌نشینی کامل روسیه از تمام مناطق اشغال‌شده و تضمین‌های امنیتی غرب به اندازه معاهده دفاع متقابل ناتو برای جلوگیری از حملات آتی روسیه بوده است. 

کرملین می‌گوید اوکراین باید تمام جاه‌طلبی‌های خود برای پیوستن به ناتو را کنار بگذارد و تمامی نیروهایش را از استان‌هایی که روسیه از زمان تهاجم خود مدعی الحاق آن‌ها شده است، خارج کند. 


خبرگزاری رویترز از کی‌یف




نظر شما درباره این مقاله:


موافقت حزب‌الله با طرح آمریکا برای آتش‌بس
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 12:21

موافقت حزب‌الله با طرح آمریکا برای آتش‌بس


موافقت حزب‌الله با طرح آمریکا برای آتش‌بس با اسرائیل

حزب‌الله لبنان، گروه مورد حمایت ایران، موافقت خود را با طرح پیشنهادی آمریکا برای آتش‌بس بین این گروه و اسرائیل اعلام کرد؛ در همین حال گزارش شده است که آموس هاکستین، نماینده ویژه ایالات متحده در امور خاورمیانه، رهسپار بیروت می‌شود.

علی حسن خلیل، دستیار نبیه بری رئیس پارلمان لبنان، شامگاه دوشنبه ۲۸ آبان به رویترز گفت پاسخ کتبی دولت این کشور روز دوشنبه به سفیر آمریکا در بیروت تحویل داده شد.

ساعاتی پیش از آن نیز نجیب میقاتی، نخست وزیر لبنان، در مصاحبه با تلویزیون «العربی» گفت پاسخ این کشور به پیش‌نویس آتش‌بس مثبت است و فقط برخی «موارد مبهم» باید در گفت‌وگوی رو در رو با نماینده ویژه آمریکا شفاف شوند.

هر دو مقام لبنانی گفته‌اند که نماینده ویژه دولت آمریکا «به زودی» به بیروت سفر می‌کند.

اسرائیل هنوز واکنشی به این خبر نشان نداده است.

طرح پیشنهادی آتش‌بس را پنجشنبه گذشته لیزا جانسون، سفیر ایالات متحده در بیروت، در اختیار نبیه بری، رئیس مجلس لبنان، گذاشت و پس از آن گزارش شد که لبنان در حال بررسی این طرح است.

در همین حال روزنامه نیویورک تایمز گزارش داده است پیامی که علی لاریجانی روز جمعه از طرف رهبر جمهوری اسلامی برای حزب‌الله برده حاوی موافقت او با طرح آتش‌بس بر اساس قطعنامه ۱۷۰۱ است.

مقام‌های ایران به این گزارش واکنشی نشان نداده‌اند و علی لاریجانی نیز در سفر به بیروت گفته بود به دنبال «بر هم زدن» طرح آتش‌بس نیست و «برای حل مسائل» به آنجا رفته است.

ساعاتی پیش از انتشار گزارش‌ها درباره پاسخ مثبت لبنان به طرح آتش‌بس، نخست وزیر اسرائیل گفته بود حملات این کشور علیه حزب‌الله «حتی در صورت حصول توافق آتش‌بس در لبنان» ادامه خواهد یافت.

بنیامین نتانیاهو در پارلمان اسرائیل گفت: هیچ مدرکی مبنی بر اینکه حزب‌الله به آتش‌بس احترام می گذارد وجود ندارد و «ما ناچاریم امنیت خود را در شمال [اسرائیل] تضمین کنیم».

جزئیاتی از طرح پیشنهادی آمریکا به طور رسمی اعلام نشده اما رسانه‌ها به نقل از منابع مختلف گزارش داده‌اند که این طرح شامل آتش‌بس ۶۰ روزه است که طی آن نیروهای ارتش لبنان در مرز با اسرائیل مستقر می‌شوند.

بر اساس قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل، تنها گروه‌های مسلح در جنوب رودخانه لیتانی باید ارتش لبنان و نیروهای حافظ صلح سازمان ملل باشند.

این قطعنامه به جنگ ۳۴ روزه ارتش اسرائیل و حزب‌الله در سال ۲۰۰۶ پایان داد اما به گفته اسرائیل، حزب‌الله بندهای مهم این قطعنامه را که مربوط به عدم حضور شبه‌نظامیان مسلح در جنوب لبنان، از خط رودخانه لیتانی تا مرز اسرائیل است، رعایت نکرد.

حزب‌الله، گروه مورد حمایت ایران، حملات راکتی و پهپادی خود به اسرائیل را از یک روز پس از حمله هفتم اکتبر آغاز کرد.

درگیری‌های اسرائیل و حزب‌الله لبنان تا اواخر شهریور عمدتا به تبادل آتش در مناطق مرزی دو کشور محدود بود اما اسرائیل از ۲۷ شهریور عملیات برای ضربه زدن به حزب‌الله را با انفجار پیجرها گسترش داد و سپس نیروهای زمینی خود را وارد جنوب لبنان کرد.

رادیو فردا




نظر شما درباره این مقاله:


اروپا و ایران؛ چرایی تشدید تقابل؟ / صابر گل‌عنبری
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 12:08

اروپا و ایران؛ چرایی تشدید تقابل؟ / صابر گل‌عنبری


تقابل اروپا و ایران رو به فزونی و وارد فازی کم‌سابقه شده است. تحریم‌های اخیر اروپا از هواپیمایی تا کشتیرانی و همچنین تلاش برای تصویب قطعنامه‌ای در شورای حکام و اقدامات دیگر نشان از عزم اروپا برای بالا بردن سطح این تقابل به شکل جدی است.

طرح پیش‌نویس قطعنامه در شورای حکام علیه برنامه هسته‌ای ایران منعکس‌کننده همین عزم و اراده اروپایی‌هاست. چنین قطعنامه‌ای در صورت تصویب سفر گروسی به ایران را کان لم یکن و روند فعال‌سازی اسنپ بک را تسریع خواهد کرد.

به نظر می‌رسد که تهران با این سفر و بالا بردن سطح دیدارها با گروسی تلاش داشت که مانع تصویب این قطعنامه شود و تنش را کنترل کند. از این رو، هم گویا موافقت نهایی با تفاهماتی که با مدیر کل آژانس در سفرش مطرح شد، به سرنوشت نشست فردای شورای حکام منوط شده و قبل از آن چیزی رسانه‌ای نشد.

اما پرسش کانونی درباره علت یا علل این دور تند اروپا علیه ایران است. عوامل زیادی مطرح می‌شود که مهم‌ترین آن‌ها دریافت اروپایی‌ها از نقش ایران در جنگ اوکراین به عنوان جنگی حیاتی برای امنیت و آینده این قاره است.

واقعیت این است که همه این عوامل تاثیرگذار و مهم است؛ اما به نظر نگارنده نباید این رفتار اروپا صرفا در تصویری اروپایی ایرانی در قاب روابط و تنش‌های دوجانبه دیده شود.

این رویکرد اروپا را می‌توان تصمیمی غربی و نه صرفا اروپایی برای افزایش تقابل دیرینه غرب و جمهوری اسلامی ایران دانست. به نظر می‌رسد که مجموعه غرب در  یک سال اخیر به دلایل مختلف از انباشت تنش تاریخی گرفته تا جنگ اوکراین، جنگ‌های اخیر اسرائیل و تنش‌ها در منطقه و غیره به این برآورد و جمع‌بندی رسیده است که باید دستکم در تاکتیک‌های خود علیه تهران بازنگری کند و سیاست جدیدی را در پیش بگیرد و در این راستا هم می‌خواهند از همه ظرفیت‌های موجود برای «فشار حداکثری» از جمله ظرفیت پرونده هسته‌ای استفاده کنند.

در یک کلام می‌توان گفت که رویکرد جدید اروپا خروجی تصمیم هماهنگ «غرب سنتی» (با شمول آمریکای بایدن و اروپا با همکاری اسرائیل) است و بعید نیست در آینده هم اروپا چنان تند شود که چه بسا خود ترامپ نیز انگشت به دهان بماند و تعجب کند.

اما بازگشت ترامپ نیز می‌تواند به تلاقی رویکرد جدید «غرب سنتی» و «غرب ترامپی» علیه ایران کمک کند.

تلگرام نویسنده
@Sgolanbari




نظر شما درباره این مقاله:


اروپا و ایران؛ چرایی تشدید تقابل؟ / صابر گل‌عنبری
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 12:03

اروپا و ایران؛ چرایی تشدید تقابل؟ / صابر گل‌عنبری





نظر شما درباره این مقاله:


دو بسیجی دیگر در سیستان‌ و‌ بلوچستان کشته شدند
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 11:57

دو بسیجی دیگر در سیستان‌ و‌ بلوچستان کشته شدند





نظر شما درباره این مقاله:


نگرانی آلمان و فنلاند در پی قطع‌ِ «مشکوکِ» دو کابل‌
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 11:35

نگرانی آلمان و فنلاند در پی قطع‌ِ «مشکوکِ» دو کابل‌





نظر شما درباره این مقاله:


معلوم نیست کی نوبت زندگی کم‌دغدغه ایرانیان
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 10:52

معلوم نیست کی نوبت زندگی کم‌دغدغه ایرانیان





نظر شما درباره این مقاله:


سن سکته قلبی در ایران به ۳۵سال رسید
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 10:49

سن سکته قلبی در ایران به ۳۵سال رسید


دبیر اجرایی هشتمین کنگره بین‌المللی نارسایی قلب ایران گفت: «مصرف سیگار و قلیان به خصوص در سنین پایین باعث افزایش ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی شده و تعجب می کنیم که فرد ۳۵ ساله دچار سکته قلبی شده است .»

به گزارش ایرنا، وحید اسلامی روز سه شنبه در یک نشست خبری که در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی برگزار شد، افزود: سالانه ۱۶۰ هزار مرگ قلبی و عروقی در ایران اتفاق می افتاد و از هر پنج نفر، یک نفر به دلیل سکته قلبی جان خود را از دست می‌دهد.

وی با بیان اینکه مرگ و میر بیماری های قلبی دغدغه مهم در جامعه است، هشدار داد: مصرف سیگار و قلیان به خصوص در سنین پایین باعث افزایش ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی شده و تعجب می کنیم که فرد ۳۵ ساله دچار سکته قلبی شده است .

دبیر اجرایی هشتمین کنگره بین‌المللی نارسایی قلب ایران تاکید کرد: خود مراقبتی از جمله اقداماتی است که در پیشگیری از ابتلای افراد به بیماری های قلب و عروق و کاهش عوارض آن تاثیر بسزایی دارد و افزایش تمایل به تحرک بدنی در کاهش کم تحرکی جامعه می تواند موثر باشد.

اسلامی تاکید کرد: فاکتورهای قابل کنترل و غیرقابل کنترل زیادی در بروز و شیوع بیماری‌های قلبی نقش دارند و برخی فاکتورهای محیطی همچون آلودگی هوا، ژنتیک و استرس محیطی غیرقابل کنترل است.

وی با بیان اینکه تاخیر در مراجعه به پزشک هنگام ایجاد علایم درد قلبی، باعث سکته قلبی می شود ، تاکید کرد: اگر هر فردی احساس درد در قفسه سینه داشت سریعا به پزشک مراجعه کند.

۴۰ درصد دانش آموزان اضافه وزن دارند

به گفته اسلامی، در سنین مدرسه حدود ۴۰ درصد دانش آموزان اضافه وزن دارند و این زنگ خطری برای ابتلا به بیماری قلبی و عروقی است و متاسفانه از ورزش غافل هستند.

این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی هشدار داد که باید به این موضوع مهم توجه شود و کاهش سن ابتلا به بیماری های قلبی و عروقی خطرناک است.

موفقیت ایران در پیوند قلب

عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نیز در این نشست با اشاره موفقیت ایران در درمان و پیوند بیماری قلب گفت: از سلول های بنیادی نیز پزشکان ما برای درمان بیماری های قلبی و عروقی استفاده می کنند.

بابک شریف کاشانی افزود: فرد مبتلا به نارسایی قلب علایمی همچون نفس تنگی، خستگی، ورم پا و افزایش مایع در اطراف قلب و ریه را تجربه می کند و خطر این بیماری در صورت تاخیر در درمان با سرطان ها برابری می کند.

وی اظهارداشت: آگاهی عمومی در مورد بیماری نارسایی قلب ناکافی است و اغلب مبتلایان به این بیماری درمان خود را با جدیت دنبال نمی کنند، به همین منظور قصد داریم در «هشتمین کنگره بین المللی نارسایی قلب ایران» با تاکید بر مواردی همچون سبک صحیح زندگی، ضرورت پرهیز از سیگار و نیز کنترل قند، چربی و فشار خون به آگاهی رسانی در این حوزه پرداخته و به مردم یادآوری کنیم که در صورت مشاهده علایم نارسایی قلبی به موقع به پزشک مراجعه کنند.

استفاده از پمپ مصنوعی

وی ادامه داد: دستگاه هایی برای درمان بیماری قلبی وجود دارد بطوری که استفاده پمپ مصنوعی باعث می شود بیماران را کمتر در لیست انتظار پیوند قلب نگه داریم .

شریف کاشانی افزود: پمپ مصنوعی برای درمان بیماری قلبی استفاده می شود و اکنون این دستاورد در کشور مورد استفاده قرار می گیرد و باعث افزایش طول عمر بیمار می شود.

هشتمین کنگره بین المللی نارسایی قلب ایران هفت تا ۹ آذر در مرکز همایش های بین المللی دانشگاه شهید بهشتی با امتیاز بازآموزی برگزار می شود.

همزمان با برپایی هشتمین کنگره بین المللی نارسایی قلب ایران نمایشگاه جانبی تجهیزات پزشکی برپا خواهد شد که در آن دستگاه های تشخیصی و درمانی مانند اکوکاردیوگرافی، آنژیوگرافی و غیره مطابق با تکنولوژی های روز دنیا عرضه می شود. همچنین شرکت های دارویی جدیدترین داروهای درمانی نارسایی قلب را به متخصصان این رشته معرفی خواهند کرد.




نظر شما درباره این مقاله:


پس از برق، نوبت به قطعی برنامه‌ریزی‌شده گاز می‌رسد؟
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 10:10

پس از برق، نوبت به قطعی برنامه‌ریزی‌شده گاز می‌رسد؟





نظر شما درباره این مقاله:


مسمومیت با مونوکسید کربن در ایران
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 10:05

مسمومیت با مونوکسید کربن در ایران





نظر شما درباره این مقاله:


واردات از ترکمنستان و روسیه؛ نمایش
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 10:03

واردات از ترکمنستان و روسیه؛ نمایش





نظر شما درباره این مقاله:


تهران، بهشت دزدان / آمار بالای سرقت خودرو
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 7:56

تهران، بهشت دزدان / آمار بالای سرقت خودرو


زهرا جعفرزاده / روزنامه هم‌میهن

جدیدترین گزارش منتشرشده از سرقت خودرو در تهران نشان می‌دهد، شهر تهران با ۱۳ هزار و ۸۷۷ مورد، خراسان رضوی با ۷ هزار و ۱۳۷ مورد، استان اصفهان با ۶ هزار و ۷۱۲ مورد، غرب استان تهران با ۶ هزار و ۲۱۵ مورد، استان البرز با ۴ هزار و ۶۰۵ مورد و استان آذربایجان شرقی با ۴ هزار و ۱۷ مورد، به‌ترتیب بیشترین موارد سرقت خودرو در کشور را دارند. شهر تهران در دزدیده شدن خودروهایش صدرنشین است و پژو و پراید با سهم ۸۹ درصدی، بیشتر از سایر خودروها دزدیده می‌شوند. این آمار را پلیس براساس داده‌های سال ۱۴۰۲ اعلام کرده است.

روز گذشته یکی از کسب‌وکارها در حوزه فناوری، نشستی برگزار کرد تا پس از پنج سال هم از تولید محصولش که یک ردیاب خودروست، توضیح دهد و هم آماری از میزان سرقت خودروها در کشور و تاثیر استفاده از ردیاب‌های خودرو برای جلوگیری از سرقت ارائه دهد. این تولیدکننده، برای ارزیابی دیدگاه مردم درباره امنیت خودروها در برابر سرقت، با همکاری یک آژانس تحقیقات افکار عمومی با مشارکت ۵۰۰ نفر از کاربران این ردیاب، همچنین سایر افراد صورت گرفت که نتایج قابل توجهی داشت.

براساس نتایج این نظرسنجی، ۶۸ درصد افراد بیش از گذشته نگران سرقت خودرو هستند. در این میان زنان بیش از مردان احساس می‌کنند که در پنج سال گذشته میزان سرقت وسایل نقلیه در کشور بالا رفته است؛ ۷۶ درصد زنان در برابر ۶۸ درصد مردان شرکت‌کننده در این نظرسنجی.

آمار بالای سرقت خودرو در غرب تهران

یوسف دوست‌حسینی، مدیر این کسب‌وکار و متخصص حوزه فناوری و اطلاعات، جزئیاتی از آمار جمع‌‌آوری شده با همکاری فراجا را اعلام کرد.

براساس اطلاعات ارائه‌شده از سوی پلیس فراجا، شهر تهران صدرنشین تعداد سرقت خودرو در کشور است، تعداد سرقت‌های گزارش شده در پلیس آگاهی غرب استان تهران، به تنهایی بیشتر از بسیاری از استان‌های کشور است. بعد از شهر تهران، استان‌های خراسان رضوی و اصفهان، هم‌زمان با جمعیت بالاتری که نسبت به دیگر استان‌ها دارند، در صدر این فهرست قرار گرفته‌اند.

پرسرقت‌ترین مناطق سرفرماندهی‌های فراجا برای سرقت خودرو در سال ۱۴۰۲ به این ترتیب است: شهر تهران ۱۳ هزار و ۸۷۷ مورد، خراسان رضوی ۷ هزار و ۱۳۷ مورد، استان اصفهان ۶ هزار و ۷۱۲ مورد، غرب استان تهران ۶ هزار و ۲۱۵ مورد، استان البرز ۴ هزار و ۶۰۵ مورد و استان آذربایجان  شرقی ۴ هزار و ۱۷ مورد.

سهم ۸۹ درصدی پراید و پژو

در سال ۱۴۰۲، میزان ثبت سرقت عددی معادل ۷۶ هزار و ۷۰۰ خودرو در کشور بود، یعنی ۸۶/۳ سرقت خودرو به‌ازای هر ۱۰۰ هزار نفر از جمعیت. ۴۴ درصد از کل سرقت‌های خودرو در تهران ثبت شده که معادل عددی بیش از ۱۸ هزار و ۶۰۶ مورد بوده است. ۸۹ درصد از کل سرقت‌های خودرو در ایران، در سال ۱۴۰۲ مربوط به پراید و انواع پژو بوده. آمارهای پلیس نشان می‌دهد خودروهای مدل سال ۸۹ به پایین، بالاترین آمار سرقت را در کشور دارند. تحریک قفل مرکزی، استفاده از سیم مفتولی، کج کردن در، شکستن شیشه و توپی‌زنی از پرتکرارترین روش‌های سرقت خودرو است.

سرقت با سوئیچ روشن، ایجاد تصادف ساختگی، سرقت تحت پوشش مامور، سرقت تحت پوشش خریدار و حمل با جرثقیل، از دیگر روش‌های پرتکرار سرقت خودروست. تجهیز به ردیاب جی‌پی‌اس، تجهیز خودرو به سوئیچ مخفی، استفاده از ابزار ضدسرقت مثل قفل فرمان و پدال، آژیر، دزدگیر، همچنین استفاده از فناوری روز برای ساخت کلید و سوئیچ، توصیه پلیس برای پیشگیری از سرقت است.

مطالعاتی که از سوی این تولیدکننده انجام شده نشان می‌دهد که آمار سرقت خودرو در ایران حتی از کشورهای اروپایی‌ پایین‌تر است، اما همین میزان سرقت، باتوجه به دارایی بودن خودرو، اثرات روانی و اجتماعی بسیاری برای افراد و خانواده‌های مالباخته دارد. در عین حال استفاده از ردیاب‌های خودرو کمک زیادی به کاهش سرقت و افزایش آمار کشفیات کرده است.

یک خودرو، معادل حداقل ۳ سال حقوق

آنطور که برآورد شده، حدود ۴۰۰ میلیون تومان، قیمت ارزان‌ترین خودروی سواری صفر کیلومتر در ایران است، مقایسه این عدد با حداقل حقوق پایه در قانون کار نشان می‌دهد با درآمد ماهانه ۱۱ میلیون تومان، ارزان‌ترین خودروی صفر کیلومتر می‌تواند به اندازه ۳۶ ماه کارکرد یک نفر ارزش داشته باشد، یعنی با سرقت خودرو، سرمایه سه سال کار کردن یک فرد از دست می‌رود.

در شرایطی که بازار خودرو مثل بازار طلا و ارز تبدیل به یک بازار مالی شده و قیمت آن هر روز بالاتر می‌رود، نمی‌توان انتظار داشت که درآمد سه سال کار کردن، منتهی به خرید یک خودرو شود. به همین دلیل گفته می‌شود که خودرو شخصی قبل از اینکه یک کالای مصرفی باشد، تبدیل به یک کالای سرمایه‌ای شده است.

آمار به دست آمده از عملکرد اداره‌های پلیس آگاهی در کشور و جمع‌بندی آماری وقوع و کشف بیانگر این است که در سال ۱۴۰۲ از ۱۰۰ درصد خودروهای موجود در کشور، ۰/۲۶ درصد انواع خودروها مورد سرقت قرار گرفته‌اند که ۸۶/۲ درصد از این سرقت‌ها منجر به کشف شده، درحالی‌که در مقایسه با مدت مشابه سال ۱۴۰۱، با کاهش ۹/۱ درصدی سرقت و افزایش ۴/۱ درصدی کشف مواجه است.

بنابر اطلاعاتی که پلیس اعلام کرده، کمترین ایمنی خودرو مربوط به خودروهای پراید و انواع پژو با تولید سال‌های قبل از ۸۹ است. در حال حاضر بیشتر خودروهای مدل بالای ۱۴۰۱ تولید داخل، همچنین خودروهای مونتاژی وارداتی، از ایمنی قابل قبول‌تری در برابر سرقت برخوردارند. بر این اساس خودروهای مدل ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۳ حدود ۲۵ درصد از کل سرقت‌ها و خودروهای قبل از سال ۱۳۹۲، ۷۵ درصد از سرقت‌ها را به خود اختصاص داده‌اند. خودروهای مدل هر یک از سال‌های بین ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۳ یک تا دو درصد کل سرقت‌های سال ۱۴۰۲ را به خود اختصاص داده‌اند. این گزارش نشان می‌دهد که بیشترین خودروهای سرقتی، تولیدشده سال ۸۴ بوده‌اند.

تهران چه وضعیتی دارد؟ بنا بر این گزارش، آمار سرقت خودرو در شهر تهران در سال ۱۴۰۲ به این صورت است: ۱۸ هزار و ۶۰۶ خودروی سرقت‌شده، سهم ۲۴ درصدی سرقت خودرو در تهران نسبت به کل کشور، ۱۵/۴ درصد کاهش سرقت خودرو در تهران. تعداد خودروهایی هم که در این سال کشف شده، ۱۳ هزار و ۲۷۹ دستگاه و کشف آن هم ۱۷ درصد است.

براساس گزارش پلیس، در سال ۱۴۰۲، ۷۶ هزار و ۷۰۰ خودرو به سرقت رفته‌اند. براساس اعلام فراجا، در پایان سال ۱۴۰۲، ۲۹ میلیون و ۵۰۰ هزار دستگاه خودرو در ایران دارای پلاک فعال بوده‌اند. در این میان آمار کشف خودروهای سرقتی در ایران در سال ۱۴۰۲ هم، ۶۶ هزار و ۱۰۰ دستگاه بوده است.

افزایش سرقت، باور ۷۳ درصد از جمعیت

در سال ۱۴۰۲ به میزان ۱۴۳ هزار و ۵۷۶ بار در سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی درباره سرقت خودرو صحبت شده است. در ماه‌های پایانی سال ۱۴۰۲ نسبت به ماه‌های ابتدایی، محتواهای مرتبط با سرقت خودرو در شبکه‌های اجتماعی، رشد چند برابری پیدا کرده است. این مسئله نشان‌‌دهنده بالا رفتن حساسیت عمومی و توجه به معضل سرقت است. بررسی‌ها نشان می‌دهد، ۷۳ درصد از جمعیت کشور معتقدند در پنج سال گذشته، آمار سرقت وسایل نقلیه افزایش یافته است.

احساس ناامنی در شهرهای بزرگ بیشتر از شهرهای کوچک و روستاهاست. ۶۹ درصد از مالکان خودروهای زیر دو میلیارد تومان و ۴۷ درصد مالکان خودروهای بالای دو میلیارد تومان معتقدند که در پنج سال گذشته، آمار سرقت وسایل نقلیه صعودی بوده است. تلقی ساکنان شهرهای بزرگ از میزان سرقت خودرو در سال‌های اخیر با تلقی ساکنان روستاها تفاوت قابل توجهی دارد.

درحالی‌که ۷۰ درصد از ساکنان شهرهای بزرگ معتقدند که میزان سرقت در پنج سال گذشته رشد کرده در شهرهای کوچک، بیشتر افراد  ـ ۶۴ درصد ـ معتقدند میزان سرقت در این سال‌ها تغییر نکرده یا حتی کمتر شده است. از طرفی بیشتر پاسخ‌دهندگان ـ ۴۵ درصد ـ اظهار کرده‌اند که احساس می‌‌کنند سرقت خودرو در پنج سال گذشته کاهش یافته و تقریباً نصف میزان شهرنشین‌ها ـ ۳۶ درصد ـ اظهار کرده‌اند که تعداد سرقت خودرو و موتور بالا رفته است.

احساس ناامنی در جوانان

نتایج این نظرسنجی همچنین نشان می‌دهد، ادراک امنیت برای سالمندان بیشتر از جوانان است، درحالی‌که ۷۷ درصد جوانان ۱۸ تا ۲۴ ساله معتقدند، میزان سرقت خودرو در کشور طی پنج سال گذشته افزایش یافته، این نسبت با افزایش سن، کمتر شده و درنهایت ۵۰ درصد از افراد بالای ۶۵ سال چنین تلقی‌ای از تغییرات روند سرقت خودرو در کشور دارند. همچنین درحالی‌که ۶۸ درصد شرکت‌کنندگان در نظرسنجی کل کشور، تلقی‌شان از روند سرقت خودرو در سال‌های گذشته صعودی است، در استان‌های بزرگ این نسبت بسیار بالاتر است و بعضاً به ۸۱ درصد ـ آذربایجان شرقی ـ می‌رسد. به‌طور دقیق‌تر ۷۸ درصد از تهرانی‌های شرکت‌کننده در نظرسنجی، معتقدند که میزان سرقت در کشور طی سال‌های گذشته افزایش یافته است.

نیوزیلند در صدر جهان

در بخشی از این گزارش به آمار جهانی سرقت خودرو و وضعیت ایران اشاره شده است. از میان کشورهای جهان، نیوزیلند با نرخ سرقت یک هزار و ۱۷۲ مورد به‌ازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت، بیشترین آمار سرقت خودرو را در دنیا دارد، این نرخ معمولاً برای کشورهای مورد بررسی، حدود ۱۰۰ مورد به‌ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است. بعد از نیوزیلند، اروگوئه، ایتالیا، ایالات‌متحده آمریکا و یونان به چشم می‌خورند.

بعد از آنها هم به‌ترتیب سوئد، استرالیا، انگلستان، هلند، شیلی، مکزیک، فلاند، پرتغال، سوئیس و کلمبیا قرار دارد و بعد از کلمبیا، ایران دیده می‌شود. در تمام کشورهای دنیا، سارقان دنبال خودروهای قدیمی‌تر می‌روند. پژوهشی که در سال ۲۰۲۰ از سوی اف‌بی‌آی انجام شد، نشان داد بیشترین خودروهای سرقتی این کشور، مربوط به مدل‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ است.

فورد پیکاپ، شورلت پیکاپ و هوندا سیویک، بیشترین تعداد سرقت‌های خودرو را در آمریکا به خود اختصاص دادند. در بین خودروهایی که مدل‌های جدیدترشان بیشتر سرقت می‌شوند، نام نیسان آلتیما و تویوتا کرولا به چشم می‌خورد. کشور کانادا هم در سال ۲۰۲۳ نرخ سرقت ۲۸۶ مورد به‌ازای هر ۱۰۰ هزار نفر را تجربه کرده که این عدد بیش از چهار برابر میانگین جهانی است، روند تغییرات نرخ سرقت در کانادا از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۲ عموماً نزولی بوده که دلیل آن، استفاده از تکنولوژی در خودروها و ابزارهای پیشگیری از سرقت بوده است.

در سال‌های اخیر اما این روند متوقف و اخیراً صعودی شده است، به‌طوری‌که در سال ۲۰۲۳ نرخ سرقت در کانادا پنج درصد نسبت به سال ۲۰۲۲ رشد کرده است.  گزارش‌های جدید از سرقت خودرو در ایتالیا با ۵۹ میلیون نفر جمعیت هم نشان می‌دهد که در سال ۲۰۲۳ این کشور ۱۳۲ هزار مورد سرقت خودرو داشته است. این آمار نشان می‌دهد که نرخ سرقت خودرو در این کشور، معادل ۲۲۱ مورد به‌ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است، میزان سرقت در این کشور نسبت به سال ۲۰۲۲، حکایت از رشد ۷ درصدی دارد. سه مدل فیات، یعنی فیات پاندا، فیات ۵۰۰ و فیات پانتو، بالاترین سهم را در سرقت‌ها دارند. ۸۰ درصد سرقت خودرو در ایتالیا، مربوط به شهرهای کامپانیا، لاتزیو، پوگلیا، سیسیل و لامباردی است.

سرقت بالای مگان ۴ و کلیو ۴ در فرانسه

آمار سرقت خودرو در فرانسه هم نشان‌‌دهنده رشد ۱۹ درصدی در دو سال گذشته دارد. دو مدل خودرو مگان ۴ و کلیو ۴، از شرکت رنو، بیشترین تعداد سرقت خودرو را در فرانسه داشته‌اند. براساس این گزارش، بیش از ۷۰ هزار خودرو در این کشور طی سال ۲۰۲۳ سرقت شده که در مقایسه با سال ۲۰۲۱ رشد ۱۹ درصدی را نشان می‌دهد. بعد از رنو، انواع مدل‌های پژو، به‌طور خاص پژو ۲۰۰۸ و انواع مدل‌های تویوتا در رتبه‌های بعدی بالاترین آمار سرقت در فرانسه قرار گرفته‌اند.

پلیس انگلستان هم در سال ۲۰۲۳ از سرقت ۶۴ هزار خودرو در این کشور خبر داده است که این آمار پنج درصد بالاتر از آمار ارائه‌شده در سال ۲۰۲۲ است. سه برند؛ لکسوز، لندرور و جگوار بیشترین آمار سرقت خودرو در انگلستان را دارند. سرقت خودرو در اسپانیا هم قابل توجه است. ۳۱ هزار خودرو در سال ۲۰۲۳ در این کشور دزدیده شده‌اند، این عدد نسبت به آمار سال قبل از آن، ۱۷ درصد بالا رفته است، بنز، بی‌ام‌و و تویوتا بیشترین آمار سرقت خودرو در بین برندها را دارد.

آلمان هم مانند دیگر کشورهای اروپایی با رشد آمار سرقت خودرو در سال ۲۰۲۳ مواجه شده است. پلیس این کشور می‌گوید در این سال نزدیک به ۳۰ هزار خودرو دزدیده شده که نسبت به سال گذشته ۱۷/۵ درصد افزایش یافته است. جیپ گرند چروکی، کیا استینگر و رنج روور، بالاترین آمار سرقت خودرو در آلمان در بین مدل‌های مختلف را به خود اختصاص داده‌اند.

نرخ سرقت خودرو در این کشورها حداقل ۲۲۰ مورد به‌ازای هر ۱۰۰ هزا نفر است. دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد، آخرین‌بار در سال ۲۰۱۸ گزارش رسمی درباره سرقت خودرو در سطح جهان منتشر کرد. براساس این گزارش، میانگین نرخ سرقت خودرو در دنیا، معادل ۸۵/۳ به‌ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است. مقایسه این عدد با گزارش‌های پلیس ایران نشان می‌دهد که میزان سرقت در ایران تا حد زیادی به میانگین جهانی نزدیک است. در ایران ۸۶/۳  مورد نسبت خودروهای سرقتی به‌ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است و میانگین جهانی ۸۵/۳ نسبت سرقت خودرو به‌ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است.

چرا خودروهای قدیمی؟

علی فتوت احمدی، عضو هیئت‌علمی دانشگاه صنعتی شریف و مدیرعامل شرکت تولیدکننده در این نشست به مسئله ادراک جامعه از امنیت اشاره کرد. به گفته او، با اینکه آمار سرقت در ایران نزدیک به متوسط جهانی است اما مردم احساس ناامنی روانی دارند. یوسف دوست‌حسینی هم به‌عنوان متخصص حوزه فناوری و اطلاعات و مدیر این کسب‌وکار توضیح داد که بررسی‌ها نشان می‌دهد، احساس امنیت به سن افراد هم بستگی دارد: «در این بررسی مشخص شد که هرچقدر به قشر جوان نزدیکتر می‌شویم، نگرانی آنها نسبت به سرقت بالاتر می‌رود. درحالی‌که افراد میانسال دغدغه کمتری نسبت به این موضوع دارند.»

او در ادامه  به سوالات خبرنگاران پاسخ داد و درباره اینکه چرا سارقان بیش از همه خودروهای قدیمی را سرقت می‌کنند، توضیح داد: «ضریب امنیتی خودروهای قدیمی کم است، به همین دلیل هم سارقان به سمت این خودروها می‌روند. البته نکته جالب اینجا بود که از طریق نصب همین ردیاب‌ها، ما با همکاری پلیس توانستیم به انبار موتورسیکلت‌های مسروقه برسیم.

یعنی این دستگاه‌ها در این زمینه هم می‌توانند کمک‌کننده باشند.» مدیران این شرکت، تاکید کردند که هدف آنها معرفی محصول نیست، بلکه در تلاشند تا نرخ آگاهی استفاده از این دستگاه‌ها را بالا ببرند تا ضریب امنیت خودروها بیشتر شود: «قیمت این محصول نیم‌درصد ارزش دارایی یک خودروست و با نصب آن می‌توان امنیت دارایی را به بیش از ۸۰ درصد رساند.»

خبرنگاری پرسید که حریم شخصی کاربران چطور تامین می‌شود؟ آن هم در شرایطی که با نصب این دستگاه، به‌راحتی می‌توان موقعیت قرار گرفتن خودرو را به دست آورد. دوست‌حسینی در این‌باره توضیح داد: «تمام داده‌های کاربران به‌صورت رمز‌نگاری شده و بدون نام وارد شده است، بنابراین نمی‌توان متوجه شد که این موقعیت مربوط به چه کسی است. ما ذیل قوانین کشور، حریم خصوصی کاربران را رعایت کرده‌ایم و این جزو تعهدات ما به کاربران است.»

براساس اعلام او، بررسی‌ها نشان می‌دهد که ارزش وسایل نقلیه شخصی در کشور بیش از ۱۰ هزار همت برآورد شده است. البته این عددها به‌دلیل شرایط تورم مضمن در کشور، تقریباً جایگزین پذیری‌اش تضعیف شده و تبدیل به یک دارایی شده است. یعنی از یک دارایی مصرفی تبدیل به یک دارایی سرمایه‌ای شده است. ردیاب جی‌پی‌اس یکی از موثرترین راهکارها برای پیشگیری از سرقت خودروست: «بررسی‌ها نشان می‌دهد که در ایران تنها دو درصد از مردم برای ایمنی وسایل نقلیه‌شان از این تجهیزات استفاده می‌کنند، درحالی‌که در کشورهای توسعه‌یافته این عدد ۲۰ درصد است.»

به گفته او، بنا بر آنچه در گزارش‌های پلیس آمده، سارقان از روش‌های کلاسیک سرقت استفاده می‌کنند، بنابراین استفاده از فناوری برای جلوگیری از سرقت و افزایش امنیت خودروها با استفاده از این فناوری، می‌تواند نقش زیادی در تامین امنیت آنها دارد.

دوست‌حسینی در ادامه با نگاهی به وضعیت سرقت در کشورهای جهان هم گفت: «آنچه در کشورهای مختلف دیده می‌شود این است که شهرها و کلان‌شهرها بالاترین میزان سرقت را به خود اختصاص داده‌اند، در آمریکا هم مانند ایران، بیشتر از همه خودروهای قدیمی برای سارقان جذاب‌تر است و خودروهای جدید نرخ سرقت پایین‌تری دارند.» به گفته او، در قاره اروپا، پنج کشور بررسی شده که پرچمدار سرقت‌ها در این پنج کشور، ایتالیا با نزدیک به ۲۲۰ سرقت در هر ۱۰۰ هزار نفر در سال ۲۰۲۳ بوده است.




نظر شما درباره این مقاله:


پرستاری و طبابت با اعمال شاقه
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 7:30

پرستاری و طبابت با اعمال شاقه


بنفشه سام‌گیس / اعتماد

روایت «اعتماد» از پرستاران و پزشکانی که بر اثر حملات مراجعان مراکز درمانی مجروح می‌شوند

پزشکی قانونی رای داده و رییس اداره معاینات پزشکی قانونی شهرستان بویراحمد، در ۸ خط، با ادبیاتی اداری، خطاب به کلانتری یاسوج نوشته که ضربات چاقو به گردن «امین خواهانی‌پور» علاوه بر جراحات متعدد و از جمله پارگی عروق و اعصاب گردن، باعث فلج تارهای صوتی، اختلال در حرف زدن و تولید صدا، کاهش ظرفیت تنفسی و درجاتی از اختلال در بلع شده است. امین خواهانی‌پور، پرستار بیمارستان جلیل یاسوج بود و بامداد ۱۱ آذر پارسال و در ساعت کار در اورژانس بیمارستان، یک مرد غریبه از پشت سر به او حمله کرد و به گردنش چاقو زد. امین ۲۰ روز در بیمارستان بستری بود؛ ۱۲ روز در بخش مراقبت‌های ویژه و ۸ روز در بخش داخلی و جراحی. اوایل بهمن پارسال، با پیامک به سوالاتم جواب داد.

«.... تقریبا ساعت ۳ نیمه شب، فردی که اصلا نه بیمار بود و نه همراه بیمار، وارد بیمارستان شده و کنار استیشن پرستاری بود و من از کنار ایشان رد شدم و بدون هیچ حرف و صحبت و جر و بحثی، از پشت سر با چاقو به من حمله کرد و به گردنم ضربه وارد کرد. فرصت دفاع از خود و فرار نداشتم. بعد از چند ثانیه متوجه شدم که چاقو خوردم. فورا به اتاق CPR و بعد به اتاق عمل منتقل شدم. تا زمانی که بیهوشم کردن، هوشیار بودم.... ضربه چاقو، ورید ژوگولار و عصب واگ رو قطع کرد و شریان کاروتید دچار خراشیدگی سطحی شد (ورید ژوگولار، دو سیاهرگ بسیار مهم در هر دو طرف گردن است، عصب واگ، طولانی‌ترین عصب مغزی که در بلع غذا، صحبت کردن، فعالیت‌های پاراسمپاتیک و گوارش نقش دارد، شریان کاروتید مسیر خون‌رسانی به نواحی پیشین مغز است) ضارب، باز هم می‌خواسته به کادر درمان چاقو بزنه که توسط بقیه همراهان دستگیر میشه و خودش رو به تشنج می‌زنه و توسط نیروی انتظامی دستگیر میشه .... هیچ خصومتی نبود. نیروی انتظامی ازش تست مواد گرفت و منفی بود... در بازجویی اولیه میگه که اصلا به بیمارستان مراجعه نکرده، وقتی فیلم صحنه حمله رو بهش نشون دادن، گفت بر اثر مصرف مواد بوده ... فعلا نمی‌تونم صحبت کنم و دست چپم بی‌حسه .... ضارب فعلا در بازداشته...»

آقای خواهانی پور، پیامکش را با این جمله‌ها تمام کرد: «متاسفانه در بیمارستان ما، حراست و نگهبان خیلی ضعیف عمل می‌کنن چون تعداد همراهان خیلی زیاده و حراست، اجازه برخورد با درگیری‌ها رو نداره. یک هفته بعد از حمله به من، یکی از دیگر از پرستاران همین بیمارستان، چنان از همراه بیمار کتک خورد که شبکیه چشمش پاره شد و مجبور شدن چشمش رو جراحی کنن. شنیدم که بعد از این حوادث، یگان امداد در بیمارستان مستقر شده ... امنیت جانی نداریم ....»

حالا بیش از ۱۱ ماه از حادثه چاقو خوردن امین گذشته و ضارب با قید وثیقه ازاد شده. خانواده امین وکیل گرفته‌اند و منتظر دریافت دیه‌اند. امین هنوز نمی‌تواند حرف بزند. برادرش می‌گوید صدای حرف زدن امین به حدی ضعیف است که تقریبا شنیده نمی‌شود و ۱۱ ماه است که امین، حرف‌هایش را یا روی کاغذ یا روی صفحه پیامک گوشی تلفن همراه می‌نویسد. آخرین تشخیص پزشک معالج این بوده که ممکن است به زودی، همان مقدار اندک از تارهای صوتی که سالم مانده‌اند هم از بین بروند مگر اینکه، تزریق ژل‌های ترمیمی به تارهای صوتی. اثری نجات‌بخش داشته باشد. نزدیک یک سال است که امین، از جیب خانواده می‌خورد چون بعد از حادثه، خانه‌نشین شده. تیرماه امسال، طرح خدمت امین در بیمارستان جلیل یاسوج تمام شد و ظاهرا ناتوانی از تکلم، دلیل ناگفته‌ای بود که مسوولان بیمارستان را برای همکاری با این پرستار ۳۵ ساله بی‌رغبت کرد. برادرش می‌گوید امین برای انجام خدمات پرستاری هیچ مشکلی ندارد ولی تا امروز و با وجود چند مکاتبه با دانشگاه علوم پزشکی یاسوج و وزارت بهداشت، درخواست اشتغال مجدد امین به عنوان پرستار قراردادی به نتیجه نرسیده و آخرین جوابی که خانواده امین از مسوولان شنیده‌اند این بوده که: «اشتغال برادرتان به عنوان پرستار قراردادی، غیرقانونی است و ما هم کار غیرقانونی انجام نمی‌دهیم.»

آنچه به سر «امین خواهانی‌پور» آمد، بخشی از حملات فیزیکی و کلامی و روانی همراهان بیماران و مراجعان مراکز درمانی سراسرکشور به پرستاران و پزشکان و نیروهای اورژانس ۱۱۵ و بهیاران است. درحالی که جامعه پرستاری و پزشکی معتقدند این حملات و تهاجم برخی همراهان بیماران به پرستاران و پزشکان، تا یک دهه قبل بی‌سابقه بوده و هر اعتراضی، صرفا با یک مشاجره کلامی و با وساطت اطرافیان، تمام و حل می‌شده، امروز می‌شود با فرضی نزدیک به یقین گفت که کمتر پرستار و پزشکی پیدا هست که ظرف ۱۰ سال اخیر و در دوره فعالیت حرفه‌ای‌اش در مراکز درمانی دولتی، از ضرب شست فیزیکی و کلامی مراجعان بی‌نصیب مانده باشد. تجربه زنان پرستار و پزشک و بهیار از این حملات، ازجنس فحش شنیدن و هل داده شدن و زخم خوردن و چنگ زده شدن از هم جنس و تهدید به قتل و تهدید به تجاوز بوده و هست اما بعضی ازمردان درمانگر، تجربه‌های ملموس‌تر و آسیب زننده‌تری دارند؛ مشت توی صورت‌شان زده شده، مونیتور و طبقه فلزی به سرشان کوبیده شده، تیزی چاقو، صفحه میزشان را دریده، دست و پای‌شان را شکسته‌اند، گلوله سینه شان را شکافته، مرده‌اند...

خانم میم، پزشک متخصص بیماری‌های زنان در یکی از بیمارستان‌های هرمزگان است. خانم میم، پارسال بعد از جراحی یک مادر باردار ۲۸ ساله، توسط همراهان بیمار تهدید به قتل شد و از همراهان بیمار کتک خورد به این دلیل که در زمان جراحی این زن باردار، برای متوقف کردن خونریزی غیر قابل کنترل ناشی از سقط و برای نجات جان مادر، ناچار شد رحم بیمار را خارج کند.

«وقتی این زن به بیمارستان منتقل شد، با نتایج سونوگرافی متوجه شدیم که بارداری غیر طبیعی داره و سقط کرده و باید کورتاژ بشه. در زمان آماده‌سازی برای بستری پیش از جراحی، بیمار به دلیل بارداری خارج از رحم و چسبندگی جفت به خونریزی افتاد. شدت خونریزی در حدی بود که به صورت اورژانسی به اتاق عمل اعزام شد و حتی فرصتی برای کسب رضایت همسر نداشتیم. بیمار به حدی بدحال بود که در زمان آماده‌سازی برای جراحی، برای یک لحظه تمام علائم حیاتی‌اش هم قطع شد. با پزشک مقیم دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان تماس گرفتم و تایید کرد که برای متوقف شدن خونریزی، رحم بیمار رو خارج کنم. این تصمیم، تنها راه نجات زن بود اگرچه می‌دونستم در بعضی مناطق هرمزگان، زن بدون رحم، مایه ننگ خانواده است. ولی این زن یک فرزند ۵ ساله هم داشت و من در اون لحظه به عنوان تنها متخصص زنان این بیمارستان، باید بین یک مادر باردار مرده ولی دارای رحم یا یک مادر بدون رحم ولی زنده در کنار بچه ۵‌سا‌له‌اش، انتخاب می‌کردم. جراحی انجام شد و مادر، از مرگ نجات پیدا کرد ولی خبری که به خانواده و همراهان بیمار رسیده بود، باعث شد به سمت اتاق عمل هجوم بیارن چون اصلا نمی‌تونستن استدلال من رو برای این جراحی بپذیرن. قبل از حمله به اتاق عمل، پرونده بیمار رو پاره کرده بودن و نگهبان و خدمه بیمارستان رو کتک زده بودن و به تمام پزشکان و پرستاران بیمارستان فحش داده بودن. مدیریت بیمارستان با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و پلیس، چند مامور به بیمارستان فرستاد ولی شرایط به حدی غیرقابل کنترل بود که فرمانده انتظامی شهرستان به بیمارستان اومد تا درگیری رو متوقف کنه. خانواده و همراهان بیمار که حدود ۵۰ نفر بودن، به فرمانده انتظامی گفتن می‌خوان با جراح صحبت کنن. من با همراهی فرمانده انتظامی و رییس بیمارستان، به سالن بخش زایمان رفتم و در حالی که دو مامور انتظامی به عنوان محافظ کنار من ایستاده بودن، برای چند خانم که خودشون رو مادر و خواهر و دوستان بیمار معرفی کردن، شرایط رو توضیح دادم. در حال توضیح وضعیت و علت این جراحی بودم که یکی از این خانم‌ها به من حمله کرد و با دو تا دستش من رو به دیوار کوبید و با فحاشی، تهدید به قتل کرد و مرتب داد می‌زد که زنده‌ات نمی‌ذاریم، زنده ات نمی‌ذاریم. نیروی انتظامی، بالاخره خانواده رو از محیط بیمارستان اخراج کرد و تا صبح در محوطه بیمارستان حضور داشت تا مبادا درگیری جدیدی اتفاق بیفته.»

آقای سین، پزشک متخصص داخلی در یکی از بیمارستان‌های استان اردبیل است. آقای سین، پارسال دو بار توسط بیمارانش تهدید به قتل شد چون حاضر نبود بدون نسخه به این بیماران قرص آرامبخش و مرفین بدهد.

«بار اول، تابستون پارسال بود. ساعت ۴ صبح، کشیک اورژانس بیمارستان بودم که مردی به اتاق مطب اومد و گفت پذیرش و تریاژ نشده ولی بدحاله و براش قرص آرامبخش بنویسم. گفتم اول باید پذیرش بشه و در صورت تشخیص پرستار تریاژ، قرص آرامبخش می‌نویسم. هنوز جمله من به انتها نرسیده بود که چاقویی از جیبش درآورد و گفت پزشک قبل از تو، همین کار رو کرده و تو هم باید بنویسی. چاقو رو باز کرد. چاقو رو روی میز کوبید و گفت حالا بنویس، حالا اون چیزی که من می‌خوام رو بنویس. من الان ۴۰۰ تا کلونازپام خوردم و روی هوام. مردن من با مردن تو برای من فرقی نمی‌کنه دکتر. بنویس هر چی می‌خوام. قرص رو نوشتم و نسخه رو گرفت و رفت. به محض اینکه از اتاقم خارج شد، یکی از پرستارا که چاقوی فرورفته توی میز رو دیده بود به حراست بیمارستان اطلاع داد. من هم از اتاقم به پاویون رفتم. این مرد یک ربع بعد به اورژانس برگشته بود و دنبال من می‌گشت. حراست به پلیس ۱۱۰ تلفن زد و مامور انتظامی اومد و از صفحه میز و جای چاقو عکس گرفت و عکس به شکایت من ضمیمه شد ولی چون اون روز، جمعه بود، نمی‌تونستیم عکس رو به دادگاه برسونیم. این مرد صبح جمعه بازداشت شد و بعد از ظهر جمعه به دلیل فقدان ادله کافی با حکم قاضی کشیک آزاد شد. عصر شنبه دوباره به اورژانس اومد و به پزشک کشیک اورژانس گفت که براش قرص آرامبخش بنویسه. به محض ورودش به بیمارستان، به دادستان شهر تلفن زدیم و بابت آزاد شدنش شکایت کردیم و دادستان دستور بازداشت داد و گفت که قاضی کشیک مقصر بوده و صبح یکشنبه، نیروی انتظامی عکس و پرونده رو به دفتر دادستان فرستاد و این آقا، به ۸ ماه حبس محکوم شد... بار دوم چند ماه بعد اتفاق افتاد. باز هم ساعت ۴ صبح، کشیک اورژانس بودم که مردی اومد و قمه ۵۰ سانتی روی میزم گذاشت و گفت برام مرفین بنویس برم تزریق کنم. این مرد هم پذیرش نشده بود. با تجربه بار اول، می‌دونستم که نباید مخالفت کنم. گفتم برو اتاق تزریقات تا من پرونده تشکیل بدم. این مرد که یا از خماری حرف من رو نشنید یا حوصله انتظار نداشت، روی میزم کوبید و سطل زباله رو از کنار اتاق برداشت و به دیوار کوبید و با فحاشی، شیشه‌های الکل رو شکست. حراست بیمارستان به نیروی انتظامی خبر داد و پلیس اومد و مرد رو از اورژانس بیرون کرد. مرد، بعد از ۱۰ دقیقه به اورژانس برگشت و به من گفت آقای دکتر، تعهد دادم ولی بیرون از اورژانس منتظرتم.»

آقای سین می‌گوید که در بیمارستان‌های استان اردبیل، پزشک چاقو خورده، زیاد پیدا می‌شود و درباره وضعیت دو نفر از دوستانش تعریف می‌کند؛ آقای ب و آقای ح که پزشک متخصص در بیمارستان‌های استان‌هایی دیگرند. پارسال، همراه یک بیمار با مشت توی چشم آقای ب زد و آقای ح، طوری از همراه یک بیمار کتک خورد که پوست سرش شکافت و جای شکافتگی را بخیه زدند. جرم اقای ح این بود که در هنگام تخلیه سرم بیمار، کنار بیمار نبود و بیمار دیگری در تخت کناری را معاینه می‌کرد ....

آقای سین که از ۵ سال قبل در اورژانس بیمارستان مشغول به کار است، حرف‌هایش را با این جمله‌ها تمام می‌کند: «بیمارستان‌هادر ایران در مواردی کادر درمان با مشکلات امنیتی مواجه‌اند.نگهبان و نیروی انتظامات هم، در زمان درگیری همراهان بیماران با پرستاران و پزشکان، هیچ کاری از دستشون برنمیاد چون اجازه برخورد با همراهان بیمار رو ندارن و مسلح هم نیستن و اجازه حمل سلاح هم ندارن و اگر مداخله فیزیکی در درگیری داشته باشن، همراه بیمار می‌تونه ازشون شکایت کنه و ازشون دیه بگیره. در بیمارستان‌های دولتی ما، تکریم کادر درمان بی‌معناست در حالی که وقتی حرمت پرستار وپزشک با حملات فیزیکی و کلامی همراهان بیماران از بین میره، کادر درمان هیچ انگیزه‌ای برای جان فشانی نداره. من البته فقط چند مورد از این حملات رو برای شما تعریف کردم وگرنه فحاشی و کتک و شبه حمله و تهدید به قتل و تهدید به تصادف ساختگی و... بعضی وقت‌ها اتفاق می‌افته. آیا واقعا باید شکم پرستار و پزشک با ضربه چاقوی همراه بیمار دریده بشه تا به فکر تامین امنیت کادر درمان بیفتیم ؟ بسیاری از دوستان من، دیگه انگیزه‌ای برای کار در بیمارستان دولتی ندارن چون به وضوح شاهدن که با وجود ممنوعیت و جرم بودن حمل سلاح سرد، در برخی از استان‌های محروم کشور، بعضی مردان که وارد بیمارستان دولتی میشن، یک چاقو هم توی جیبشون دارن. من در استان‌های جنوبی ایران هم کار کردم. در این استان‌ها گاهی درگیری‌ها، مسلحانه است و بنابراین مجروح یک درگیری مسلحانه، در معیت ده‌ها مرد مسلح به سلاح گرم به بیمارستان دولتی منتقل میشه و در این بیمارستان‌ها، پرستار و پزشک به محض کوچک‌ترین خطا با اسلحه و سلاح گرم تهدید میشن. انگار تنها وظیفه پرستار و پزشک در بیمارستان دولتی این بوده که روی صندلی بنشینن تا همراه بیمار بیاد توی صورتشون مشت بکوبه یا بهشون چاقو بزنه یا بهشون فحش بده. من هر روز که از خونه به سمت بیمارستان میام، همسر و مادر و پدرم نگرانن که آیا زنده و سالم به خونه برمی‌گردم یا نه؟»

خانم الف، پزشک عمومی در یکی از درمانگاه‌های نوار مرزی جنوب ایران است. خانم الف چند ماه قبل به دلیل حمله فیزیکی همراه یک بیمار، زخمی شد و به دادگاه شکایت کرد و منتظر دریافت دیه بابت جراحات ناشی از این حمله است. خانم الف می‌گوید که درمانگاه محل خدمتش، با اینکه جمعیت زیادی را در این تکه از نوار مرزی پوشش می‌دهد، فقط یک مامور حراست دارد که این مامور، همزمان، سرایدار و عضو شورای شهر هم هست و البته در کنار همه این وظایف، باید به زندگی خانوادگی‌اش هم رسیدگی کند.

«صبح زمستون پارسال، چون درمانگاه خالی بود به پانسیون رفتم. فاصله پانسیون تا درمانگاه، کمتر از سه دقیقه است. نزدیک ظهر از درمانگاه با من تماس گرفتن و گفتن یک بیمار با درد شکم اومده. کمتر از سه دقیقه طول کشید تا به درمانگاه برگشتم و البته در اون لحظه اثری هم از مامور حراست درمانگاه ندیدم. همراه بیمار به محض اینکه من رو دید، شروع کرد به فحاشی با کلمات بسیار رکیک و گفت فلان فلان شده، با کدوم فلان شده‌ای حرف می‌زنی که نمیای بیمار من رو ویزیت کنی؟ من سکوت کردم و مشغول معاینه بیمار شدم. بیمار، سرماخورده و دچار اسهال و درد شکم بود ولی همراه بیمار اصرار داشت که مشکل از آپاندیسیته در حالی که هیچ علامتی از آپاندیسیت نبود. مامور حراست بعد از نیم ساعت به درمانگاه اومد و وقتی فریادهای همراه بیمار رو شنید، مرد رو از درمانگاه بیرون کرد. سه روز بعد از این اتفاق، همین مرد به درمانگاه اومد و با فحاشی و اعتراض به پزشک کشیک گفت چرا درمانگاه در ساعات صبح پزشک مقیم و کشیک نداره و کلید درمانگاه رو با تهدید از پرستار گرفت و درِ درمانگاه رو به روی همکار پزشکم قفل کرد و اطراف درمانگاه گازوییل ریخت و می‌خواست درمانگاه روآتیش بزنه که پلیس سر رسیده بود و مرد، با یک تعهد آزاد شد در حالی که ۱۷ پرونده قضایی داشت و در یکی از پرونده‌ها به قتل متهم شده بود. سه ماه قبل از این درگیری کلامی، بیمار به دلیل تموم شدن موجودی واکسن، به من حمله کرد و چنان به دستم چنگ انداخت که پزشکی قانونی برای زخم منجر به خونریزی شدید، دیه تعیین کرد و دادگاه حکم داد که بیمار باید ۵ میلیون تومن به من دیه بده.»

این درمانگاه، با اینکه تنها مرکز درمانی در این تکه از نوار مرزی جنوب است، دندانپزشک ندارد و خانم الف می‌گوید چند ماه قبل، این درمانگاه دندانپزشک هم داشت ولی یک بیمار ناراضی از کیفیت خدمات دندانپزشکی، دندانپزشک را در مطبش حبس و او را تهدید به تجاوز گروهی کرده و بعد از این تهدید دندانپزشک از درمانگاه فرار کرده است...

آقای واو، پزشک متخصص داخلی در یکی از بیمارستان‌های خیریه دولتی شیراز است؛ بیمارستانی که مرکز پیوند عضو برای کل نوار جنوبی کشور است و طبق دستور مدیریت بیمارستان، هیچ بیمار غیرپیوندی، غیر از سطوح اول و دوم تریاژ (بیماران بدحال و درآستانه قطع علائم حیاتی) نباید در اورژانس این بیمارستان بستری شوند. آقای واو تجربه کوبیده شدن طبقه فلزی پرونده‌های پزشکی بر سرش توسط یک بیمار را برایم تعریف می‌کند.

«زمستون پارسال، کشیک اورژانس بودم که آقایی به همراه داماد و پسرش به اورژانس اومد. بیمار ریوی بود و دستگاه اکسیژن ساز به همراه داشت. درخواست بستری داد و گفتم ما مرکز پیوند عضو هستیم و از هر مراجع تنفسی باید اسکن ریه بگیریم تا در صورت لزوم اجازه بستری بدیم. به پزشک مقیم بیمارستان اطلاع دادم و ایشون گفت اگر بیمار، علائم حیاتی پایدار داره، نیاز به بستری نیست. با اسکن ریه معلوم شد که ایشون مبتلا به کروناست. همون روز، سه جوون پیوند عضو و دچار آبسه ریوی در اتاق ایزوله بستری کرده بودیم و تخت ایزوله خالی هم نداشتیم و اورژانس هم بسیار شلوغ بود. به این آقا گفتم شما به بیمارستان دیگری مراجعه کنین چون تخت ایزوله نداریم علاوه بر اینکه شما اصلا نیاز به بستری ندارین. شروع به تهدید و فحاشی کرد و گفت که فردا شیشه‌های بیمارستان رو خرد می‌کنم و بعد از شکایت به سوپروایزر، از اورژانس بیرون رفت. همون لحظه، یک بیمار ایست قلبی به اورژانس آوردن که باید به اتاق احیا اعزام می‌شد و من به مطبم برگشتم که پرونده این بیمار رو بنویسم. این آقا دوباره به اتاق من اومد. چند بار با مشت روی میز کوبید و این‌بار، اعتراضاتش رو با فحش‌های رکیک ناموسی تکرار کرد و من هم در سکوت مشغول نوشتن پرونده بودم. در همین لحظه، طبقه فلزی مخصوص پرونده رو از روی میزم برداشت و توی سرم کوبید. طوری دچار شوک شدم که تا مدتی به نوشتنم ادامه دادم. صدای فحاشی بیمار به گوش بقیه کادر درمان رسید و بیمار رو از بیمارستان اخراج کردن ولی چند دقیقه بعد از این اتفاق، دچار تهوع و سردرد بسیار شدیدی شدم که احتمال به خونریزی مغزی دادم ولی نتایج اسکن طبیعی بود.»

آقای واو می‌گوید که در ماه‌های اخیر موارد زیادی از حملات همراهان بیماران به کادر درمان این بیمارستان را شاهد بوده و از کتک خوردن یکی از نگهبانان بیمارستان تعریف می‌کند که بر اثر شدت حمله همراه بیمار، تارهای صوتی‌اش پاره شد و بخیه خورد ...

آقای صاد، نیروی اورژانس ۱۱۵ در استان اصفهان است. آقای صاد، اوایل امسال بر اثر حملات خانواده بیمار به ‌شدت مصدوم شد و اعتراضش بابت بی‌توجهی دولت به تهدیدهای جانی علیه کادر درمان را به فضای رسانه‌های تصویری کشاند. در یکی از این ویدیوها، آقای صاد در مورد آنچه به دلیل اشتباه خانواده بیمار به سرش آمد تعریف می‌کند.

«خانواده بیمار، آدرس رو به اشتباه اعلام کرده بودن. وقتی به محل حادثه رسیدیم، هنوز از ماشین پیاده نشده بودم که یک نفر به من حمله کرد و با مشت توی صورتم و چشمم کوبید که شیشه‌های عینکم شکست و پیراهنم رو پاره کرد و من رو از آمبولانس بیرون کشید. در همین لحظه، مچ پام بین کلاچ و ترمز گیر کرد و مچ پام پیچ خورد که در اون لحظه فقط درد شدید رو احساس کردم ولی روز بعد از این اتفاقات در معاینه معلوم شد که تاندون پا بر اثر همین حمله، پاره شده و ناچار شدم پام رو گچ بگیرم. من با همین درد با همکارم به بالین بیمار رفتم و وظیفه‌ام رو انجام دادم و بیمار رو به سرعت به مرکز درمانی منتقل کردیم. در حین انتقال بیمار به بیمارستان هم، همین فرد مهاجم سوار آمبولانس شده بود و چند بار داخل آمبولانس با فحاشی به من حمله کرد. متاسفانه این اولین‌بار نیست که من و همکارم مورد حمله و آزار و اذیت همراه و بیمار قرار می‌گیریم. هر بار گذشت کردیم ولی این‌بار گذشت نمی‌کنیم. بعد از انتقال بیمار به بیمارستان، پیگیری قضایی رو شروع کردم و حالا این فرد محکوم شده و باید به من دیه و خسارت بده.»




نظر شما درباره این مقاله:


نتانیاهو می‌گوید اسرائیل بخشی از برنامه هسته‌ای
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 21:58

نتانیاهو می‌گوید اسرائیل بخشی از برنامه هسته‌ای





نظر شما درباره این مقاله:


برای آزادی فوری نرگس محمدی مداخله کنید
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 20:11

ائتلاف آزادی نرگس از شورای حقوق بشر سازمان ملل درخواست می‌کند:

برای آزادی فوری نرگس محمدی مداخله کنید


نامه مشترک ۴۴ سازمان و نهاد بین‌المللی خطاب به شورای حقوق بشر سازمان ملل برای آزادی فوری نرگس محمدی

کمپین حقوق بشر ایران و چهل و سه سازمان و نهاد بین‌المللی در نامه‌ای مشترک خطاب به شورای حقوق بشر سازمان ملل خواستار آزادی فوری نرگس محمدی، فعال حقوق بشر محبوس در زندان اوین و برنده جایزه صلح نوبل، شدند.

نرگس محمدی که بیش از یک دهه را به‌طور پیوسته با اتهامات ساختگی و بی‌‌اساس روبرو و در زندان محبوس بوده است، طی سال‌های اخیر بارها بارها با محرومیت از خدمات پزشکی مواجه شده است. در آخرین مورد، تنها دو روز پس از انجام عمل جراحی پیچیده و برخلاف توصیه پزشک و درخواست‌های قانونی برای مرخصی درمانی و تعلیق حکم، به زندان اوین بازگردانده شد.

در بخشی از این نامه مشترک آمده است: «رفتار مقامات زندان در محروم کردن محمدی از درمان‌های پزشکی ضروری و فوری، بی‌توجهی آشکار به سلامت و رفاه او در دوران حبس را نشان می‌دهد. این وضعیت نگران‌کننده تنها محدود به او نیست و بخشی از یک الگوی سیستماتیک در بی‌توجهی به نیازهای پزشکی زندانیان، از جمله مدافعان حقوق بشر، روزنامه‌نگاران و نویسندگان است».

کمپین حقوق بشر ایران قویاً از درخواست ائتلاف برای آزادی فوری و بدون قید و شرط محمدی حمایت کرده و از شورای حقوق بشر سازمان ملل می‌خواهد که برای احترام و حفاظت از حقوق تمامی بازداشت‌ شدگان، مقامات جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار دهد.

متن فارسی نامه:

درخواست ائتلاف آزادی نرگس از شورای حقوق بشر سازمان ملل برای آزادی فوری نرگس محمدی به دلایل پزشکی مداخله کنید

شورای حقوق بشر سازمان ملل،

ما، سازمان‌های امضاکننده مدافع آزادی بیان و حقوق بشر، این نامه را در پاسخ به اخبار منتشر شده مبنی بر نیاز فوری نرگس محمدی، برنده ایرانی جایزه صلح نوبل، به مراقبت‌های پزشکی می‌نویسیم. با توجه به بررسی وضعیت حقوق بشر ایران در چارچوب مکانیزم بررسی ادواری جهانی (UPR) شورای حقوق بشر سازمان ملل که طی دو ماه آینده در ژنو برگزار می‌شود، از شما می‌خواهیم از مقامات ایرانی بخواهید تا به دلایل انسانی به محمدی مرخصی درمانی اعطا کنند تا او بتواند از مراقبت‌های پزشکی جامع و ضروری برای درمان شرایط وخیم جسمانی خود بهره‌مند شود.

محمدی، مدافع حقوق بشر، روزنامه‌نگار، نویسنده و معاون سابق مرکز مدافعان حقوق بشر (DHRC) در ایران، بیش از ۱۰ سال از زندگی خود را در زندان سپری کرده و دوره فعلی بازداشت  او از آبان ۱۴۰۰ آغاز شده است. او هم‌اکنون به اتهاماتی نظیر «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «تبانی علیه امنیت کشور» به تحمل مجموعاً ۱۳ سال و ۹ ماه زندان محکوم شده است. محمدی که نویسنده و فعال برجسته بین‌المللی است، دریافت‌کننده جوایز متعدد بین‌المللی از جمله جایزه صلح نوبل ۲۰۲۳، جایزه جهانی آزادی مطبوعات یونسکو/گی‌یرمو کانو ۲۰۲۳، جایزه آزادی نوشتن PEN/Barbey ۲۰۲۳ و جایزه شجاعت خبرنگاران بدون مرز در سال ۲۰۲۲ است.

سلامتی محمدی طی دوران طولانی حبس به شدت آسیب دیده است. در سال ۱۴۰۱ او چندین بار دچار حمله قلبی شد و در نهایت برای جراحی اورژانسی قلب به بیمارستان منتقل گردید. در اوایل مهر ۱۴۰۳ خانواده محمدی نگرانی شدید خود را نسبت به امتناع مکرر مقامات زندان اوین از انتقال او به بیمارستان برای انجام آنژیوگرافی، که از سوی متخصص قلب او در اسفند ماه تجویز شده بود، ابراز کردند؛ وی در نهایت در تاریخ ۶ آبان ۱۴۰۳ به این قرار ملاقات پزشکی دست یافت. در ۱۳ آبان وکیل او اعلام کرد که در طول معاینه اخیر پزشکی، پزشکان یک ضایعه استخوانی مشکوک به سرطان در پای راست او کشف کرده‌اند. اگرچه محمدی تحت عمل جراحی برای برداشتن بخشی از استخوان پای خود، از جمله پیوند استخوان قرار گرفت، اما تنها دو روز پس از جراحی، برخلاف توصیه پزشکان و درخواست وکلای او برای مرخصی درمانی، به زندان بازگردانده شد.

رفتار مقامات زندان در محروم کردن محمدی از درمان‌های پزشکی ضروری و فوری، بی‌توجهی آشکار به سلامت و رفاه او در دوران حبس را نشان می‌دهد. این وضعیت نگران‌کننده تنها محدود به او نیست و بخشی از یک الگوی سیستماتیک در بی‌توجهی به نیازهای پزشکی زندانیان، از جمله مدافعان حقوق بشر، روزنامه‌نگاران و نویسندگان است. نمونه‌ای تکان‌دهنده از این رفتار، مرگ شاعر و فیلمساز بکتاش آبتین در دی ماه ۱۴۰۰ در بازداشت دولتی، به دلیل تاخیر در ارائه مراقبت‌های پزشکی به‌موقع بود. اخبار وخامت وضعیت پزشکی محمدی در حالی منتشر می‌شود که همزمان موجی از محرومیت زندانیان عقیدتی کمتر شناخته‌شده از مراقبت‌های پزشکی در ایران مشاهده می‌شود. ما با درخواست اخیر ۲۲ زندانی زن در بند زنان زندان اوین هم‌صدا هستیم که حکومت و قوه قضاییه ایران را مسئول ایجاد شرایطی می‌دانند که جان زندانیان را در معرض خطر جدی قرار می‌دهد و از ذی‌نفعان بین‌المللی حقوق بشر درخواست می‌کنیم در راستای ایجاد تغییرات لازم همکاری کنند.

همزمان با سومین سالگرد بازداشت ناعادلانه محمدی در ۲۵ آبان  ما، سازمان‌های امضا کننده، درخواست فوری برای آزادی کامل و بی‌قیدوشرط او داریم، زیرا اساساً او نباید در زندان باشد. همچنین، در این مدت خواستار اعطای فوری مرخصی درمانی به دلایل انسانی هستیم، با توجه به وضعیت وخیم سلامتی او و نیازش به مراقبت‌های پزشکی جامع. علاوه بر این، از مقامات ایرانی می‌خواهیم که جرم‌انگاری فعالیت‌های حقوق بشری را متوقف کرده و از فراخواندن مدافعان حقوق بشر، روزنامه‌نگاران و نویسندگان برای اجرای احکام زندان در حالی که وضعیت سلامتی آنان در شرایط بحرانی است، خودداری کنند.

ما از شورای حقوق بشر سازمان ملل می‌خواهیم اطمینان حاصل کند که دولت ایران بدون تأخیر توصیه‌ای را که در چرخه قبلی بررسی ادواری جهانی پنج سال پیش پذیرفت، اجرا کند، مبنی بر اینکه «تمام افراد در بازداشت، مراقبت‌های بهداشتی کافی و درمان مناسب از جمله اقدامات پیشگیرانه مانند غربالگری شرایط پزشکی را به صورت رایگان و بدون تبعیض دریافت کنند.» در نهایت، بار دیگر درخواست گسترده خود برای آزادی فوری و بی‌قیدوشرط تمام افرادی را که به دلیل فعالیت‌های حقوق بشری، از جمله بیان عقاید، به ناحق بازداشت شده‌اند، تکرار می‌کنیم و از شورای حقوق بشر سازمان ملل و سایر ذی‌نفعان ملی و بین‌المللی درخواست می‌کنیم که بر مقامات ایرانی برای رعایت حقوق بنیادین همه ایرانیان، به‌ویژه کسانی که به دلیل فعالیت‌های حقوق بشری خود تحت پیگرد قرار گرفته‌اند، فشار بیاورند.

امضا کنندگان:

Abdorrahman Boroumand Center for Human Rights in Iran
All Human Rights for All in Iran
Association for the Human Rights of the Azerbaijani people in Iran (AHRAZ)
Baloch Activists Campaign
Balochistan Human Rights Group
Center for Human Rights in Iran CHRI)
Chilean PEN Center
Coalition For Women In Journalism
Croatian PEN
Danish PEN
ECPM (Together against the death penalty)
English PEN
Femena
Freedom House
Free Nazanin Campaign
Front Line Defenders
International Federation for Human Rights (FIDH)
Iran Human Rights
Iran Justice
Irish PEN/PEN na hÉireann
HÁWAR.help
Kurdistan Human Rights Association-Geneva (KMMK-G)
Kurdistan Human Rights Network
Kurdpa Human Rights Organization
League for the Defence of Human Rights in Iran (LDDHI)
Middle East Matters
Narges Foundation
PEN America
PEN Austria
PEN Canada
PEN Català
PEN Flanders Belgium
PEN International
PEN Melbourne
PEN Netherlands
PEN Norway
PEN Sweden
PEN Sydney
Raoul Wallenberg Centre for Human Rights
Reporters Sans Frontières
San Miguel PEN
Shirin Ebadi, 2003 Nobel Peace Prize Laureate
United for Iran
World Organisation Against Torture (OMCT)




نظر شما درباره این مقاله:


آلمان: سه کشور اروپایی و آمریکا علیه جمهوری اسلامی
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 19:18

آلمان: سه کشور اروپایی و آمریکا علیه جمهوری اسلامی





نظر شما درباره این مقاله:


پزشکیان: در موضوع رفع فیلترینگ،
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 19:00

پزشکیان: در موضوع رفع فیلترینگ،





نظر شما درباره این مقاله:


موج جدید صدور احکام اعدام برای زندانیان سیاسی
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 18:42

موج جدید صدور احکام اعدام برای زندانیان سیاسی


سازمان حقوق بشر ایران
دوشنبه  ۲۸ آبان ۱۴۰۳

به موازات افزایش اجرای احکام اعدام در زندان‌های ایران، موج تازه‌ای از صدور احکام اعدام برای معترضان و زندانیان سیاسی آغاز شده است. در یک هفته گذشته، دست‌کم هشت زندانی سیاسی حکم اعدام دریافت کرده‌اند. همچنین پرونده چهار زندانی سیاسی بلوچ که پیشتر به اعدام محکوم شده بودند، به شعب اجرای احکام فرستاده شده است.

سازمان حقوق بشر ایران موج جدید صدور احکام اعدام را زنگ خطری برای اجرای سریع و قریب‌الوقوع این احکام با هدف هراس‌افکنی در جامعه برمی‌شمارد و از مردم ایران و جامعه بین‌الملل می‌خواهد تا با واکنش‌های اعتراضی مناسب، مانع از صدور و اجرای احکام اعدام شوند.

این سازمان همچنین هشدار می‌دهد که در پرتو توجه رسانه‌ها به اخبار بحران‌های داخلی و بین‌المللی، حکومت به اعدام‌های بیشتری دست خواهد زد. از این رو، توجه بیشتر افکار عمومی و اصحاب رسانه به مسائل حقوق بشری، از جمله‌ اعدام‌ها، ضروری‌ست.

محمود امیری‌مقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، در این باره گفت: «هزینه سیاسی نسبتا پایین اعدام صدها زندانی با اتهامات غیر سیاسی در ماه‌های گذشته، حکومت را بر آن داشته تا اعدام معترضان و زندانیان سیاسی را نیز تشدید کند.» وی افزود: «جمهوری‌اسلامی که در حال طی کردن بحرانی‌ترین دوران حاکمیت خود است تنها با توسل به سرکوب و اعدام می‌تواند بقای خود را ادامه دهد. بالا بردن هزینه سیاسی از طریق اعتراضات مردمی، کارزارهای جامعه مدنی و واکنش قوی‌تر جامعه جهانی می‌توانند ماشین اعدام حکومت را متوقف کنند. برای جلوگیری از اعدام‌های گسترده باید نسبت به هر اعدام، واکنش مناسب نشان داد.»

شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران، روز ۲۳ آبان ماه شش تن از متهمان پرونده معروف به اکباتان تهران را به اتهام «مشارکت در قتل عمد» به قصاص نفس (اعدام) محکوم کرد. میلاد آرمون، علیرضا کفایی، امیرمحمد خوش اقبال، نوید نجاران، حسین نعمتی و علیرضا برمرزپورناک، در آبان ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات سراسری «زن، زندگی، آزادی»  بازداشت شده بودند. آنان علاوه بر اتهام‌هایشان مبنی بر شرکت در اعتراضات، در پرونده‌ای که نقایص بسیار دارد، به کشتن یک تن از نیروهای بسیج به نام آرمان علی‌وردی در شهرک اکباتان متهم شدند. این در حالی‌ست که نقایص پرونده به حدی بود که به گفته یکی از وکلای پرونده، حتی رئیس شعبه با حکم اعدام مخالف بود و «رأی اقلیت» صادر شد. یکی از «مستندات»ی که در دادگاه برای صدور حکم مبنا قرار گرفته، اعترافات اجباری برخی متهمان است که حتی پیش از آغاز روند دادرسی، از صداوسیمای حکومتی پخش شد. این متهمان در زندان قزل‌حصار محبوس‌اند.


بالا از چپ به راست: میلاد آرمون، علیرضا کفایی، نوید نجاران
پایین از چپ به راست: امیرمحمد خوش‌اقبال، حسین نعمتی و علیرضا برمرزپورناک

علاوه بر این، روز یک‌شننبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳، شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی که به صدور احکام اعدام در محاکمه‌های ناقض بدیهی‌ترین اصول اولیه دادرسی شهرت دارد، وریشه مرادی، شهروند کُرد و زندانی سیاسی زندان اوین را به اتهام «بغی» به اعدام محکوم کرد.


وریشه مرادی

وریشه مرادی مرداد ماه ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در حومه سنندج بازداشت شده و دی ماه همان سال به زندان اوین منتقل شد. او سومین زنی است که در ماه‌های اخیر به اتهام‌های سیاسی حکم اعدام می‌گیرد. پیش از او، شریفه محمدی و پخشان عزیزی، به ترتیب در شعبه یک دادگاه انقلاب رشت و شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شده بودند. حکم شریفه روز ۱۴ تیر و حکم پخشان روز ۲ مرداد اعلام شد.

همچنین به گزارش روزنامه خراسان، محمدمهدی س که نام خانوادگی او اعلام نشده، در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به ریاست قاضی «محمدشجاع پورفدکی» با اتهام قتل یک مامور سرکوب در جریان تظاهرات، به اعدام محکوم شد. این متهم در تاریخ یکم مهرماه ۱۴۰۱ دستگیر شد.

از سوی دیگر، پرونده چهار تن از شهروندان بلوچ به نام‌های عیدو شه‌بخش، عبدالغنی شه‌بخش، عبدالرحیم قنبرزهی و سلیمان شه‌بخش، از اعضای کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام در ایران که حکم اعدامشان پیشتر در دیوان عالی تایید شده بود، به شعبه یکم اجرای احکام دادسرای ناحیه ۳۳ تهران ارجاع شده‌ است و خطر اجرای حکم آنان وجود دارد. این چهار تن به اتهام بغی از طریق «تشکیل و عضویت در گروهک‌های تروریستی ضدانقلاب» در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ به اعدام محکوم شده بودند. در آبان امسال حکم آنان به اجرای احکام فرستاده شد.


عیدو شه‌بخش، عبدالرحیم غنی‌زهی، سلیمان شه‌بخش و عبدالغنی شه‌بخش

عیدو شه‌بخش و عبدالغنی شه‌بخش متهمان ردیف اول پرونده بودند که پیشتر یک بار به همین اتهام بازداشت و آزاد شده بودند اما بار دیگر به دست نیروهای سازمان اطلاعات سپاه بازداشت و این بار به مرگ محکوم شدند. به گزارش منابع بلوچ، یکی دیگر از این متهمان، سلیمان شه‌بخش، در هنگام بازداشت تنها ۱۲ سال داشت. تمام متهمان برای اعتراف علیه خود به‌شدت شکنجه شدند. آنان در زندان قزل‌حصار نگهداری می‌شوند.

این چهار زندانی و وریشه مرادی از اعضای کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام هستند که از اوایل سال جاری میلادی در زندان‌های ایران آغاز شد و اکنون در ۲۵ زندان هر هفته با اعتصاب غذای زندانیان برگزار می‌شود.

شایان ذکر است که صدور احکام اعدام برای زندانیان سیاسی در ایران، در دادگاه‌هایی زیر نفوذ نهادهای امنیتی انجام می‌شود که عمدتا با اصول شناخته‌شده‌ی روند قضایی و دادرسی عادلانه همخوانی ندارند و در اکثر موارد این احکام بر پایه اتهام‌های بی‌سند و اعتراف‌های اخذشده زیر شکنجه صادر می‌شوند.




نظر شما درباره این مقاله:


مرگ بیش از هزار فُک خزری در سواحل قزاقستان
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 17:33

مرگ بیش از هزار فُک خزری در سواحل قزاقستان


دولت قزاقستان می‌گوید در ماه گذشته بیش از هزار لاشه فُک در امتداد سواحل دریای خزر کشف شده است.

هرچند مرگ دست‌جمعی فُک‌ها در این منطقه قبلاً هم گزارش شده بود، اما داده‌های جدید وزارت کشاورزی قزاقستان نشان می‌دهد تلفات اخیر در «مقیاس بزرگ» رخ داده است.

به گفته این وزارتخانه، مقامات شیلات ۱۰۳۴ لاشه فُک را در امتداد ساحل در ناحیه «توپکاراگان» در منطقه «مین‌قشلاق» در غرب قزاقستان بین ۲۴ اکتبر تا ۱۳ نوامبر کشف کرده‌اند.

کمیته شیلات وزارت کشاورزی قزاقستان احتمال می‌دهد که پدیده‌های طبیعی، از جمله انتشار گاز طبیعی ناشی از زمین‌لرزه‌های زیر آب، دلیل مرگ‌ومیر فُک‌ها بوده باشد اما نتیجه‌گیری نهایی در مورد علل این اتفاق پس از تکمیل آزمایش‌های آزمایشگاهی ممکن است سه تا چهار ماه طول بکشد.

با این وجود آزمایش نمونه‌های بافتی تا تاریخ ۱۳ نوامبر برای تعدادی از بیماری‌های عفونی و آنفولانزای پرندگان منفی بوده است.

متخصصان محیط‌زیست در «مین‌قشلاق» می‌گویند که نمونه‌های آب گرفته شده از مناطقی که فک‌ها در آنجا یافت شدند، هیچ «انحراف غیرعادی» را نشان نمی‌دهد. بر اساس اعلام وزارت کشاورزی قزاقستان، اداره بازرسی شیلات به نظارت بر آب‌های سرزمینی برای شناسایی عوامل منجر به مرگ در بین فُک‌ها ادامه می‌دهد.

متخصصان بوم‌شناسی و اکولوژی تاکنون احتمالات مختلفی از جمله «فقدان کنترل بر محیط‌زیست» و «شکار غیرمجاز» را دلیل مرگ فُک‌ها ارزیابی کرده‌اند.

ادیلبک کوزیباکوف، بوم‌شناس نگرانی خود را در مورد مرگ دسته جمعی فُک‌های خزری ابراز کرده و آن را به «فقدان کنترل واقعی» بر زیست‌بوم منطقه نسبت داده است.

به گفته آسل بایموقانووا، متخصص انستیتوی هیدروبیولوژی و اکولوژی، مطالعات روی لاشه‌هایی که تاکنون مورد بررسی قرار گرفته‌اند، نشان می‌دهد که همه آن‌ها تغذیه خوبی داشته‌اند و بیش از نیمی از نمونه‌های ماده باردار بودند.

این پژوهشگر در صفحه شخصی خود در اینستاگرم نوشته است: «فُک‌ها قبل از مرگ جوان و زنده بودند. مرگ آن‌ها ظاهراً غیرطبیعی و ناگهانی بوده است.»

این کارشناس همچنین اعلام کرده است فُک‌ها در پاییز هر سال برای تولید مثل به شمال دریای خزر مهاجرت می‌کنند و به همین دلیل مرگ‌ومیرها در این مدت به صورت متمرکز در آب‌های شمالی رخ داده است.

به گزارش وب‌سایت «اوراسیانت» مقامات قزاقستان جمعیت کلی فُک خزری را در محدوده ۳۰۰ هزار تخمین می‌زنند اما متخصصان می‌گویند ممکن است کمتر از ۱۰۰ هزار فُک خزری باقی مانده باشد.

رسانه خبری «لادا» به دام افتادن فُک‌ها در تورهای ماهیگیری را یکی از تئوری‌های مورد بررسی برای توضیح علت مرگ آن‌ها اعلام کرده و احتمال داده است که فُک‌ها در تورهای ماهیگیری «شکارچیان غیرقانونی» به دام افتاده باشند.

فُک‌ دریای خزر گونه‌ای منحصربه‌فرد است که جمعیت آن در بحبوحه تغییرات اقلیمی و سایر تهدیدات محیطی مانند ماهیگیری، آلودگی و کوچک شدن دریا به شدت در حال کاهش است.

مرگ و میر دسته جمعی فُک برای اولین بار در دریای خزر در اوایل دهه ۲۰۰۰ به دلیل «مسمومیت مزمن» گزارش شد. مقامات قزاقستان مرگ نزدیک به ۲۰۰ فُک در اواخر سال ۲۰۲۲ را به «ذات الریه» نسبت داده بودند.

در شرایطی که نگرانی‌ها در مورد تأثیر استخراج نفت، زباله‌های صنعتی و سایر آسیب‌های زیست‌محیطی بر اکوسیستم دریا در حال افزایش است، موارد قابل‌توجهی از مرگ فُک‌ها در دریای خزر در سال‌های اخیر گزارش شده است.

در نوامبر ۲۰۲۲، بیش از ۱۷۰ لاشه در امتداد سواحل قزاقستان پیدا شد و یک ماه بعد، حدود ۲۵۰۰ فُک مرده در خاک روسیه کشف شد.

در سال ۲۰۲۳ مقامات قزاقستان «عفونت‌های ویروسی» را علت اصلی مرگ فُک‌ها اعلام کردند و افزودند که سیستم ایمنی این حیوانات به دلیل آلودگی به خطر افتاده است.

مقامات بهداشتی روسیه نیز این مرگ‌ومیر دسته‌جمعی را به «عوامل طبیعی» نسبت دادند و علت آن را مسمومیت ناشی از گازهایی دانستند که از زیر بستر دریا خارج می‌شود.

رادیو فردا




نظر شما درباره این مقاله:


جنبش‌های زنان پیشران توسعه پایدار
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 15:55

جنبش‌های زنان پیشران توسعه پایدار


احمد علوی

چرا جنبش‌های زنان پیشران توسعه جامعه مدنی و توسعه پایدار هستند؟

در ادبیات اقتصاد توسعه پایدار، تأکید بر نقش جنبش‌های زنان در توسعه پایدار و توسعه جامعه مدنی در چندین نظریه و رویکرد مطرح شده است. این رویکردها تأثیرات چندجانبه فعالیت‌های زنان را بر ابعاد اقتصادی، اجتماعی، و زیست‌محیطی توسعه پایدار بررسی می‌کنند. نقش پیشران زنان در توسعه سازمان‌های مردم‌نهاد و جامعه مدنی به چند دلیل ساختاری، فرهنگی و اجتماعی برمی‌گردد. که در اینجا به فشردگی به آن پرداخته میشود.

مارتا نوسبام (Martha Nussbaum) پژوهشگر آمریکایی توانمندسازی زنان و توسعه انسانی، نظریه رویکرد قابلیت‌ها (Capabilities Approach) را به‌عنوان چارچوبی برای عدالت اجتماعی و توسعه انسانی ارائه کرده است. او در  مقالات و کتاب‌های خود، به‌ویژه (Women and Human Development: The Capabilities Approach) تأکید می‌کند که زنان به‌دلیل موقعیت‌های اجتماعی و اقتصادی خاص خود، نیازمند حمایت و توسعه قابلیت‌هایی هستند که آن‌ها را قادر به زندگی‌ای با شأن و کرامت انسانی کند.

از نظر مارتا نوسبام، زنان انگیزه و تمایل بیشتری به مشارکت در جامعه مدنی دارند، چرا که این مشارکت به آن‌ها کمک می‌کند در برابر تبعیض‌های تاریخی و اجتماعی مقابله کنند و به توسعه ظرفیت‌های انسانی خود و دیگران بپردازند. نوسبام در چارچوب نظریه رویکرد قابلیت‌ها (Capabilities Approach) خود، عوامل اصلی‌ای را برای انگیزه زنان در جامعه مدنی ارائه می‌دهد.

۱. تجربه نابرابری و نیاز به عدالت اجتماعی
نوسبام بر این باور است که زنان به دلیل تجربه تاریخی نابرابری جنسیتی (Gender Inequality)، بیش از مردان به بهبود وضعیت جامعه و رفع بی‌عدالتی‌ها علاقه‌مند هستند. آن‌ها درک عمیقی از اهمیت دسترسی به حقوق برابر دارند و این تجربه، انگیزه آن‌ها را برای مشارکت در شبکه‌های مدنی و سازمان‌های مردم‌نهاد افزایش می‌دهد.

۲. تمایل به ارتقای زندگی و ظرفیت‌های فردی و جمعی
نوسبام تأکید می‌کند که زنان، به دلیل نقش‌های چندگانه‌ای که در خانواده و جامعه ایفا می‌کنند، به‌طور خاص به بهبود کیفیت زندگی فردی و اجتماعی علاقه‌مند هستند. این انگیزه آن‌ها را ترغیب می‌کند تا در توسعه جامعه مدنی و ایجاد سازمان‌هایی که به تقویت قابلیت‌ها و مهارت‌ها کمک می‌کند، فعال باشند.

۳. گرایش به همکاری و ایجاد همبستگی
زنان به دلیل نیاز به حمایت اجتماعی، اغلب تمایل بیشتری به ایجاد همبستگی (Solidarity) و همکاری دارند. نوسبام بر این ویژگی تأکید دارد که زنان به جای رقابت و فردگرایی، بیشتر به مشارکت و تقویت شبکه‌های اجتماعی (Social Networks) می‌پردازند. این تمایل، آن‌ها را به عوامل مؤثر در گسترش جامعه مدنی تبدیل می‌کند.

۴. تأثیرگذاری بر نسل آینده و ارتقای خانواده
زنان، به‌ویژه مادران، به‌طور طبیعی به بهبود زندگی نسل آینده علاقه‌مندند، زیرا این موضوع تأثیر مستقیمی بر کیفیت زندگی خانواده دارد. این نقش‌ها انگیزه بیشتری به زنان می‌دهد تا در جامعه مدنی فعال باشند و بر مسائلی همچون آموزش، بهداشت و رفاه اجتماعی تمرکز کنند.

۵. افزایش صدای زنان در عرصه عمومی
نوسبام معتقد است که مشارکت زنان در جامعه مدنی به آن‌ها کمک می‌کند تا صدای خود را در عرصه عمومی بلندتر کنند و بتوانند مطالبات و حقوق خود را مطرح کنند. این مشارکت برای زنان فرصتی فراهم می‌کند تا در سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌های عمومی تأثیرگذار باشند و به برابری دست یابند.

مثال‌های کاربردی از مشارکت زنان در جامعه مدنی
نوسبام به نمونه‌هایی مانند جنبش‌های زنان در هند اشاره می‌کند که از طریق سازمان‌های مردم‌نهاد (NGOs)، بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی زنان را پیگیری می‌کنند. همچنین در جنبش‌های محیط‌زیستی و سازمان‌های حامی حقوق بشر، حضور زنان مشهود است. نظریه مارتا نوسبام، به‌ویژه دیدگاه‌های او درباره “قابلیت‌های انسانی” (Capabilities Approach)، می‌تواند برای تحلیل شرایط ایران مفید باشد.

این نظریه، بر محور توانمندسازی افراد برای داشتن یک زندگی انسانی شایسته تمرکز دارد و معیارهایی برای عدالت اجتماعی و رفاه ارائه می‌دهد. نوسبام در این چارچوب بر عواملی چون آزادی‌های اساسی، کرامت انسانی، برابری جنسیتی، آموزش، بهداشت و مشارکت سیاسی تأکید دارد. انطباق این نظریه با شرایط ایران را می‌توان از چند منظر بررسی کرد:

۱. آزادی‌های اساسی و کرامت انسانی
شرایط در ایران: محدودیت‌های گسترده بر آزادی بیان، سرکوب مخالفان سیاسی، و برخوردهای امنیتی با فعالان مدنی و کارگری در ایران، نقض جدی کرامت انسانی و آزادی‌های اساسی است.
مطابق نظریه نوسبام: این محدودیت‌ها با اصول عدالت در نظریه قابلیت‌ها مغایر است، چراکه آزادی عمل و انتخاب، یکی از بنیادهای شکوفایی انسانی در دیدگاه اوست.

۲. برابری جنسیتی
شرایط در ایران: قوانین و سیاست‌های تبعیض‌آمیز علیه زنان در حوزه‌های حقوقی (مثل ارث، طلاق، سرپرستی کودکان)، شغلی، و اجتماعی قابل مشاهده است.
مطابق نظریه نوسبام: چنین تبعیض‌هایی مانع از دسترسی برابر زنان به قابلیت‌های اساسی مانند مشارکت در زندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی می‌شود و در نتیجه، عدالت اجتماعی مختل می‌گردد.

۳. آموزش و بهداشت
شرایط در ایران: هرچند ایران در حوزه آموزش و بهداشت در سطح منطقه پیشرفت‌هایی داشته، اما دسترسی عادلانه به این امکانات برای گروه‌های محروم، حاشیه‌نشین و اقوام غیرفارس محدود است. علاوه بر این، مشکلات اقتصادی، مهاجرت نخبگان و فرسودگی زیرساخت‌های بهداشتی به شکاف بیشتری دامن زده است.
مطابق نظریه نوسبام: حق دسترسی به آموزش و بهداشت یکی از قابلیت‌های کلیدی انسان‌هاست. نبود سرمایه‌گذاری در این حوزه‌ها، به‌ویژه برای گروه‌های محروم، نقض عدالت اجتماعی محسوب می‌شود.

۴. مشارکت سیاسی و اجتماعی
شرایط در ایران: مشارکت محدود اقوام، اقلیت‌های مذهبی، و گروه‌های سیاسی منتقد در فرآیندهای تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری، باعث نابرابری‌های عمیق شده است.
مطابق نظریه نوسبام: حق مشارکت فعال در زندگی سیاسی و اجتماعی از مؤلفه‌های حیاتی برای توانمندسازی افراد است. سرکوب این حق، نقض بنیادی عدالت از نگاه نوسبام است.

۵. عدالت اقتصادی و کاهش نابرابری
شرایط در ایران: نابرابری‌های اقتصادی و شکاف طبقاتی گسترده، همراه با فساد سیستماتیک و سوءمدیریت منابع، شرایط زندگی بسیاری از مردم را به حداقل‌های بقا تقلیل داده است.
مطابق نظریه نوسبام: این وضعیت، نقض آشکار توانایی افراد برای داشتن یک زندگی با کرامت است. نوسبام بر اهمیت ایجاد شرایطی تأکید دارد که افراد بتوانند از حداقل توانمندی‌های لازم برای زندگی انسانی برخوردار شوند.

راه‌حل‌های پیشنهادی از نگاه نوسبام:
۱. تقویت نهادهای مدنی: برای تضمین حقوق اساسی و دسترسی برابر به قابلیت‌ها، نهادهای مدنی مستقل باید تقویت شوند.
۲. رفع تبعیض جنسیتی و قومی: تغییر سیاست‌ها و قوانین برای تضمین برابری فرصت‌ها.
۳. سرمایه‌گذاری در آموزش و بهداشت: بهبود زیرساخت‌ها و کاهش نابرابری در دسترسی به خدمات.
۴. حمایت از آزادی بیان و مشارکت سیاسی: ایجاد فضاهای آزاد برای گفتگو و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود.

—————————————
منابع

Nussbaum, Martha. Women and Human Development: The Capabilities Approach. Cambridge University Press, 2000.
Nussbaum, Martha. Creating Capabilities: The Human Development Approach. Harvard University Press, 2011.
Robeyns, Ingrid. “The Capability Approach: A Theoretical Survey.” Journal of Human Development, 2005.

 




نظر شما درباره این مقاله:


اتحادیه اروپا و بریتانیا کشتیرانی ایران را تحریم کردند
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 15:46

اتحادیه اروپا و بریتانیا کشتیرانی ایران را تحریم کردند


اتحادیه اروپا با صدور بیانیه‌ای شرکت کشتیرانی ایران و همچنین کشتی‌ها و بنادری را که به روسیه در جنگ با اوکراین کمک نظامی می‌کنند تحریم کرد. بریتانیا نیز از مسدود شدن اموال شرکت هواپیمایی ایران ایر و تحریم شرکت کشتیرانی ایران خبر داده است.

با توافق تمام ۲۷ عضو اتحادیه اروپا، هرگونه معامله با کشتی‌ یا بنادری که برای انتقال پهپاد، موشک، فناوری و تجهیزات ساخت ایران به روسیه استفاده ‌شوند، ممنوع می‌شود.

اتحادیه اروپا همچنین در تحریم‌های جدید خود شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران و مدیر عامل آن، محمدرضا خیابانی، را تحریم کرده است.

در متن منتشر شده اتحادیه اروپا آمده است که هرگونه معامله با این بنادر، از جمله بندر امیرآباد و بندر انزلی، به دلیل نقش‌شان در انتقال پهپادها و موشک‌ها و قطعات ایرانی این تسلیحات ممنوع است. اگرچه این تحریم‌ها شامل شرایط اضطراری مرتبط با ایمنی دریانوردی یا موارد بشردوستانه نمی‌شود.

اروپا سه شرکت کشتیرانی روسیه را نیز تحریم‌ کرده است. در همین حال، بریتانیا نیز کشتی باری روسی پورت اولیا ۳ را تحریم کرد.

پیشتر آنالینا بربوک، وزیر خارجه آلمان، از تحریم‌های بیشتر برای ایران خبر داده بود.

صبح امروز هم اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، در پاسخ به «احتمال تحریم خطوط کشتیرانی از سوی اتحادیه اروپا» هشدار داد که ایران به هر «اقدام نامناسبی» علیه منافعش «واکنش متقابل» نشان خواهد داد.

سخنگوی وزارت خارجه ایران در نشست خبری هفتگی امروز صبح خود گفته بود: «اقدامات ایذایی طرف‌های مقابل در تحریم‌های بخش‌های مختلف اقتصادی ایران بی‌پاسخ نمی‌ماند.»

عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، دیروز در پستی در شبکه اجتماعی ایکس نوشته بود که اتحادیه اروپا قصد دارد با «ادعای واهی تحویل موشک‌های ما به روسیه» کشتیرانی ایران را تحریم کند و هشدار داد «این رفتارها همان چیزی را باعث می‌شوند که اتحادیه اروپا خواهان جلوگیری از آن است».

در ادامه، سخنگوی وزارت خارجه در موضعی مشابه با وزیر خارجه تکرار کرده بود: «هفته قبل هم اشاره شد که در شرایطی که مقامات اوکراین خودشان اذعان دارند به اینکه ادعاهای مربوط به انتقال موشک بالستیک از ایران به روسیه صحت نداشته است، انتظار می‌رفت که مقامات اروپایی در اقدامات تحریمی قبلی خود علیه ایران که بر مبنای این ادعا بود تجدیدنظر کنند.»

آقای عراقچی هم دقیقا با اشاره به موضع اوکراین گفته بود: «رئیس‌جمهور زلنسکی شخصا تایید کرده است که هیچ موشک بالستیک ایرانی به روسیه صادر نشده است.»

اتحادیه اروپا ۲۳ مهر امسال همگام با آمریکا اعلام کرد به خاطر صادرات و تحویل موشک‌های بالستیک ایران به روسیه، خطوط هواپیمای ایران از جمله ایران‌ایر و ماهان و ساها (سرویس اطلاعات و ارتباط هوایی ارتش) را در فهرست تحریم‌هایش قرار می‌دهد.

کی‌یف پیشتر به صراحت اعلام کرده بود روسیه از ابتدای حمله اوکراین در مجموع از هشت هزار و ۶۰ پهپاد شاهد ساخت ایران استفاده کرده که ویرانی و مرگ به بار آورده است.

ایران اما بارها ارسال پهپاد یا موشک‌های بالستیک به روسیه برای جنگ با اوکراین را تکذیب کرده است.

هشدار آلمان درباره حمایت چین از صنایع پهپادی ایران

ساعاتی پیش آنالینا بربوک گفته بود آلمان «در حال آماده‌سازی تحریم‌های جدید علیه ایران است» و در این میان «به پشتیبانی چین از [صنایع] پهپادسازی ایران» نیز توجه می‌کند.

وزیر خارجه آلمان این تحریم‌ها را پاسخ به فعالیت‌های «هسته‌ای و اقدامات منطقه‌ای» ایران خواند.

این در حالی مطرح می‌شود که اسماعیل بقایی در نشست خبری خود تاکید کرده بود که «رابطه ایران و چین مستحکم است» و «همکاری‌های بلندمدت نیز با جدیت از سوی دو طرف پیگیری می‌شود».

خانم بربوک گفت: «با در نظر گرفتن این مورد، ما تحریم‌های جدیدی علیه ایران اعمال خواهیم کرد تا با توجه به کمک‌های پهپادی چین این موضوع روشن شود که هر دو این مسائل عواقبی در پی خواهد داشت.»

در هفته‌های گذشته به دنبال اعدام جمشید شارمهد، شهروند ایرانی-آلمانی، تنش میان ایران با آلمان و اتحادیه اروپا افزایش یافته بود.

اکنون هشدار وزیر خارجه آلمان درباره نقش چین در صنایع پهپادی ایران در حالی صادر می‌شود که علی اکبر ولایتی، مشاور رهبر ایران، یکشنبه با زونگ پی وو، سفیر چین در تهران، دیدار کرد.

او در این دیدار تاکید کرد: «روی کار آمدن ترامپ تاثیری بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و به ویژه روابط با چین نخواهد داشت.»

علی اکبر ولایتی در ادامه گفت: «گسترش و تحکیم روابط با ایران برای چین اهمیت بالایی دارد و ما نباید اجازه دهیم اتفاقاتی که در اطراف ما رخ می‌دهند بر روابط چین و ایران تاثیر بگذارد.»

به گفته آقای ولایتی، «توسعه روابط ایران، چین و روسیه در زمینه‌های مختلف و از جمله در قالب شانگهای و بریکس نیز اثرات ماندگار و مهمی خواهد داشت».

بریکس و شانگهای دو سازمان اقتصادی و سیاسی و امنیتی بین‌المللی است که برای موازنه با غرب ایجاد شده است و ایران به تازگی به عضویت هر دوی این نهاد درآمده است.

چین بزرگ‌ترین شریک تجاری ایران و خریدار عمده نفت تحریم‌شده این کشور است.

محسن پاک‌نژاد، وزیر نفت ایران، هفته گذشته گفت که جمهوری اسلامی نگرانی جدی‌ای درباره فروش نفت خود پس از انتخابات دونالد ترامپ ندارد.

دونالد ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود سیاست «فشار حداکثری» را علیه ایران اعمال کرد. مجموعه فشارهای پیشتر آقای ترامپ از جمله شامل تحریم‌هایی علیه تهران بود که همکاری اقتصادی چین و ایران را با مشکل مواجه کرد.

آقای ترامپ به تازگی مارکو روبیو را به عنوان وزیر امور خارجه انتخاب کرده است که مواضع سختگیرانه‌ای علیه ایران و چین دارد.

در سال ۲۰۲۱، چین و ایران یک توافقنامه ۲۵ ساله استراتژیک امضا کردند. این توافقنامه عمدتا در زمینه‌هایی از جمله انرژی، امنیت، زیرساخت‌ها و ارتباطات است.

چند هفته پیش وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، به مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل اطمینان داد که چین در صورت هر تغییر بین‌المللی و منطقه‌ای از ایران حمایت خواهد کرد.

بقایی: در نیویورک موضوعات مورد بحث با اروپا «متعدد» بود

اتحادیه اروپا در حالی تحریم‌های بیشتری امروز علیه ایران اعمال کرد که آقای بقایی امروز در نشست خبری خود گفته بود: «ما در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در مورد موضوعاتی که مورد نگرانی و علاقه طرفین بود با اروپایی‌ها صحبت کردیم.»

آقای بقایی در این نشست بار دیگر برنامه هسته‌ای ایران را «کاملا صلح‌آمیز» خواند.

رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، به‌تازگی به ایران سفر و با مسعود پزشکیان دیدار کرد. او گزارش تازه‌اش از برنامه هسته‌ای ایران را به شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ارائه کرده است.

نشست شورای حکام هم از امروز در وین، پایتخت اتریش، شروع شده است.

وزیر خارجه ایران هشدار داده است که اگر شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی علیه ایران قطعنامه‌ای صادر کند، ایران اقدامات جدیدی انجام خواهد داد که «حتما آنها خوشحال نخواهند شد».

بی‌بی‌سی فارسی




نظر شما درباره این مقاله:


کمال خرازی گفت اگر «باشو غریبه کوچک»
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 14:20

کمال خرازی گفت اگر «باشو غریبه کوچک»





نظر شما درباره این مقاله:


اتحادیه اروپا تحریم‌های جدیدی علیه ایران
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 13:12

اتحادیه اروپا تحریم‌های جدیدی علیه ایران





نظر شما درباره این مقاله:


بیانیه کانون نویسندگان ایران در سالگرد آبان خونین
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 12:17

بیانیه کانون نویسندگان ایران در سالگرد آبان خونین


بیانیه کانون نویسندگان ایران
افزایش سرکوب و صدور احکام اعدام در سالروز سرکوب خونین آبان ۹۸

بار دیگر و در روزهای منتهی به سالروز سرکوب خونین آبان ۹۸ ، دستگاه قضایی حکم اعدام وریشه مرادی، مددکار اجتماعی و فعال سیاسی را صادر کرد. این در حالی است که پرونده پخشان عزیزی دیگر فعال مدنی محکوم به اعدام نیز در جریان رسیدگی مجدد است و بیم آن می‌رود که با روند موجود یک بار دیگر به صدور حکم اعدام برای او منجر شود. این اقدام دستگاه قضایی در کنار صدور حکم قصاص برای متهمان پرونده موسوم به اکباتان در پشت درهای بسته و با ادله‌ای که حتا توسط قاضی شعبه نیز محل تردید جدی است نشانگر عدم پایبندی دستگاه قضا به حداقل‌های حقوق انسانی و اجتماعی برای متهمان است.

وریشه مرادی و پخشان عزیزی در طول روندی که به صدور چنین حکم ضدبشری منجر شده است از حق برخورداری از خدمات وکیل انتخابی، امکان دسترسی به پرونده و امکان دفاع موثر در طول دادگاه محروم بوده و حکم اعدام آنها از طریق کیفرخواستی که از سوی نهادهای امنیتی القا شده از پیش معین بوده است. همچنین متهمان جوان پرونده اکباتان نیز در روندی ناروشن و در شرایط فقدان مدرک، جلوگیری از ورود وکلای انتخابی به پرونده و امحاء دلایلی که می‌تواند به اثبات بی‌گناهی متهمان منجر شود و با اعمال نظر مستقیم مستشاران امنیتی به مجازات ضدانسانی اعدام محکوم شده‌اند.

حاکمیت با سرکوب گسترده و استفاده از ابزارهایی همچون اجرای احکام اعدام، صدور احکام سنگین قضایی، ایجاد محرومیت از حقوق اجتماعی و ایجاد اختلال در شغل و زندگی روزمره زنان ، جوانان و دیگر مردم به جان آمده از بی‌عدالتی و ستم، تصمیم خود را در مقابله با موج رو به گسترش آزادی‌خواهی و بیداری مردم به نمایش می‌گذارد.

رفتارهای اخیر با خانواده‌های دادخواه به جامانده از سرکوب‌های ۹۸ و ۱۴۰۱ و افزایش قتل‌های حکومتی در قالب اجرای احکام غیرانسانی اعدام شاهدی دیگر بر ترس و استیصال حکومت در برابر جنبش مردمی است‌. همزمان با تشدید بحران اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، حکومت به شدیدتر کردن رفتارهای ظالمانه و سرکوبگرانه به عنوان دستاویزی برای ایجاد جو ترس و خفقان دست یازیده‌است.

کانون نویسندگان ایران با اتکا به روح کلی منشور و اساسنامه خود مجازات اعدام را مجازاتی ضدانسانی می‌داند و صدور چنین حکمی را برای همه متهمان با هر اتهام یا نگرشی محکوم می‌کند. همچنین با استناد به بند اول منشور خود از حق دادخواهی و آزادی بیان آسیب‌دیدگان آبان ۹۸ و جنبش ۱۴۰۱ دفاع می‌کند و از عموم آزادیخواهان می‌خواهد دوشادوش هموطنانی که در این رویدادها و روندهای قضایی پس از آن تحت ستم قرار گرفته‌اند ایستاده و صدای خود را بر ضد سرکوب و اعدام بلند کنند.

کانون نویسندگان ایران
۲۷ آبان ۱۴۰۳




نظر شما درباره این مقاله:


عوارض کمبود یک ویتامین مهم در زنان
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 12:12

عوارض کمبود یک ویتامین مهم در زنان


ویتامین D در سلامت زنان نقش بسیاری دارد. کمبود آن باعث ابتلا به برخی بیماری‌ها می‌شود. تضعیف سیستم ایمنی بدن، ابتلا به بیماری‌های واگیردار، کمردردهای صبحگاهی، دردهای شدید در دوران قاعدگی، ریزش مو و برخی بیماری‌های روحی ناشی از کمبود این ویتامین در زنان است.

ویتامین D که معمولا به عنوان «ویتامین آفتاب» شناخته می‌شود، برای سلامت کلی ضروری است. علیرغم اهمیت آن، بسیاری از زنان در سراسر جهان به طور ناآگاهانه دچار کمبود این ویتامین هستند و علائم این کمبود اغلب نادیده گرفته شده یا به دلایل دیگر نسبت داده می‌شوندبه گزارش تایمز آف ایندیا، مصرف روزانه ۱۵ تا ۲۰ میکروگرم ویتامین D برای زنان بزرگسال توصیه می‌شود، و گاهی اوقات برای آن‌هایی که کمبود شدید دارند، دوزهای بالاتر مورد نیاز است.در این مطلب نگاهی به این مساله کرده‌ایم که چگونه کمبود ویتامین D بر زنان تاثیر می‌گذارد.

تاثیر کمبود ویتامین D بر تراکم استخوان در زنان

ویتامین D باعث تسهیل در دریافت کلسیم که تراکم استخوان و در نتیجه استحکام آن را تعیین می‌کند، می‌شود. پوکی استخوان یکی از پیامدهای شناخته شده کمبود این ویتامین است، اما اغلب علائم اولیه آن به سختی تشخیص داده می‌شوند. زنان ممکن است شکستگی‌های جزئی یا درد مبهم در استخوان‌ها را به ویژه در ساعات صبح احساس کنند که در نظرشان این بخشی از پیری طبیعی است و ربطی به کمبود ویتامین D ندارد، در حالی که این تصور اشتباهی است.

مطالعه‌ای در سال ۲۰۲۰ که در مجله تحقیقات استخوان و مواد معدنی منتشر شد، نشان داد که زنانی که سطح ویتامین D کمتر از ۲۰ نانوگرم در میلی‌لیتر دارند، در مقایسه با آن‌هایی که سطوح کافی این را دارند، به‌طور قابل‌توجهی بیشتر در معرض خطر شکستگی استخوان قرار دارند. این موضوع به ویژه در دوران یائسگی زمانی که تراکم استخوان به طور طبیعی کاهش می‌یابد نگران‌کننده است و نیاز به ویتامین D را حتی جدی‌تر می‌کند.

خستگی مداوم

خستگی علامتی است که زنان به راحتی آن را نادیده می‌گیرند، تا حدی به این دلیل که می‌توانند آن را تحمل کنند و به این دلیل که با علائم چندین بیماری جزئی همپوشانی دارد. یکی از پنهان‌ترین اثرات کمبود ویتامین D، خستگی مداوم است. بسیاری از زنان با سطوح پایین انرژی دست و پنجه نرم می‌کنند که آن را به مشغله زیاد یا کیفیت خواب ضعیف خود نسبت می‌دهند، در حالی که کمبود ویتامین D می‌تواند عامل اصلی باشد. شواهد نشان می‌دهد که کمبود ویتامین D ممکن است منجر به اختلال در عملکرد شناختی و از دست دادن حافظه شود. زنان مسن ممکن است اختلالات جزئی در حافظه یا تمرکز را تجربه کنند که در صورت عدم کنترل می‌تواند پیشرفت کند.

کمبود ویتامین D و ریزش مو

در حالی که تغییرات هورمونی یا استرس اغلب به عنوان دلایل اصلی ریزش مو مطرح می‌شوند، نازک شدن یا ریزش مو بدون دلیل می‌تواند یکی دیگر از نشانه‌های خاموش کمبود ویتامین D باشد. کمبود این ویتامین می‌تواند فولیکول‌های مو را ضعیف کرده و بازسازی آن‌ها را مختل کند.

کمبود ویتامین D و عدم تعادل هرمونی

ویتامین D تعادل هورمونی را حفظ می کند. کمبود آن ممکن است بر چرخه‌های قاعدگی تاثیر بگذارد و منجر به بیماری‌هایی مانند سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) شود که به طور غیرمستقیم باعث ناباروری می‌شود. علاوه بر این، ویتامین D به تولید هورمون‌های جنسی مانند استروژن و پروژسترون کمک می‌کند.

نوسانات خلقی و زوال شناختی، علائم مهم کمبود ویتامین D

بسیاری از شرایط سلامت روان مانند افسردگی، اضطراب یا نوسانات خلقی با کمبود ویتامین D مرتبط هستند. گیرنده‌های این ویتامین در مغز یافت می‌شوند و این به تاثیر مواد شیمیایی سطح‌کننده خلق و خو مانند سروتونین کمک می‌کند.

سایر عوارض کمبود ویتامین D

درد یا ضعف عضلانی غیر قابل توضیح ممکن است یکی دیگر از علائم پنهان کمبود ویتامین D باشد. این می تواند به صورت ناتوانی در انجام ورزش ظاهر شود. کمبود این ویتامین همچنین با خطر بیشتر بیماری‌های مزمن مانند دیابت نوع ۲، بیماری‌های قلبی و عروقی و اختلالات خود ایمنی مرتبط است. در حالی که ایجاد این شرایط سال‌ها طول می‌کشد، علائم اولیه مانند افزایش وزن، نوسانات قند خون یا خستگی می تواند به کمبود اساسی ویتامین D اشاره کند.


منبع: همشهری آنلاین




نظر شما درباره این مقاله:


افزایش سرکوب و صدور احکام اعدام
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 12:01

افزایش سرکوب و صدور احکام اعدام





نظر شما درباره این مقاله:


حادثه در معدن طلای قروه
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 11:51

حادثه در معدن طلای قروه





نظر شما درباره این مقاله:


سیمین کاظمی: ما به محاصره خشونت درآمده‌ایم
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 11:49

سیمین کاظمی: ما به محاصره خشونت درآمده‌ایم


مستوره نصیری / خبرآنلاین

اخبار حوادث از نوع خشونت نظیر قتل و خودکشی در روزهای اخیرا بارها در سرخط خبرها قرار گرفته است. اثرات این نوع اخبار در مخاطبان قطعا متفاوت است اما به یقین می‌توان گفت آسیب روانی آنها تاب‌آوری زیادی می‌خواهد. سوالات زیادی در این خصوص وجود دارد، اول اینکه آیا این میزان از خشونت را می‌توان عادی فرض کرد؟ چطور باید در برابر این میزان از آسیب روانی خودمان را حفظ کنیم، وظیفه حاکمیت در این میان چه تعریفی پیدا می‌کند؟

دکتر سیمین کاظمی، پزشک، جامعه‌شناس و پژوهشگر به این سوالات پاسخ داده است. او معتقد است که «ما به محاصره خشونت درآمده‌ایم. آن هم خشونت به اشکال غیرمنتظره و تکان دهنده.» و می‌گوید: «در ایران حمایت سنتی، یعنی حمایت خانوادگی رو به زوال است، ولی حمایت اجتماعی و دولتی و نهادهای دیگر هم آنقدر قوی نیست که جای آن را بگیرد. از طرف دیگر در عصری زندگی می‌کنیم که پول بر روابط انسانی و اجتماعی چیره شده است. هر حمایتی که بخواهید باید پولش را بدهید.»

او تاکید می‌کند: «تلاش رسمی برای انکار خشونت علیه زنان و تحریف آن به “اختلافات خانوادگی” نکته قابل تاملی است. وقتی اصطلاح اختلاف خانوادگی به کار می‌رود، گویا دو طرف کاملا مساوی بوده از قدرت و امکانات و اختیارات یکسان برخوردار بوده‌اند و حالا در یک درگیری یکی مغلوب شده است. این در حالی است که در این به اصطلاح “اختلافات خانوادگی” همیشه زنان قربانی می‌شوند، چون قدرت کمتری دارند و قانون هم از آنها حمایت نمی‌کند.»

متن کامل گفت‌وگوی خبرآنلاین با دکتر سیمین کاظمی را در ادامه بخوانید:

* میزان حوادث خودکشی، قتل و همسرکشی و ... در هفته‌های اخیر زیاد شنیده شده است، شاید نکته متفاوت این حوادث میزان خشونتی است که در جزئیات آنها دیده می‌شود، به نظر شما این میزان از خشونت نگران‌کننده نیست؟

خشونت و جنایت البته که نگران‌کننده است. تعدد خبرهای قتل، خشونت، خودکشی نشان می‌دهد ما به محاصره خشونت درآمده‌ایم. آن هم خشونت به اشکال غیرمنتظره و تکان دهنده. وقتی خبر قتل خبرنگار، پزشک، خواننده و زنان منتشر می‌شود یا خبر خودکشی دانش آموز و روزنامه نگار و اعدام به ما می‌رسد، آشکارا شبح مرگ و تباهی را بر فراز جامعه می‌توان دید و این هولناک و نگرانکننده و اضطراب‌آور است.

* دلایل افزایش این نوع خشونت‌ها را چه می‌دانید؟

این خشونت ها محصول تحولات کوتاه مدت نیست، بلکه در طی دهه های اخیر پرورده شده و حالا داریم نتایج آن را می‌بینیم و همچنان خواهیم دید. خشونت در یک جامعه ناامید و بی‌آینده امکان بروز می‌یابد. در جامعه‌ای که در آن چشم انداز بهبود و تغییر مثبت، تاریک و مبهم است. جامعه‌ای که افراد نسبت به آن احساس تعلق نمی‌کنند، رشته‌های پیوند افراد به جامعه سست شده، ارزش‌های اخلاقی و انسانی ضعیف شده و امیدواری به زندگی کمرنگ شده است.

* حاکمیت در این میان چه وظایفی دارد که طبعا کوتاهی و اهمال کرده است؟

ساختار سیاسی در رفتار کنشگران اجتماعی تاثیرگذار است. جامعه در موقعیت محاسبه ناپذیری و اضطراب است. گویا رسیدن به یک وضعیت باثبات و یک زندگی بی دغدغه به رویایی دور و تحقق نیافتنی تبدیل شده است. ساختار سیاسی در برساخت چنین موقعیتی مسوول است. اما این مسوولیت را نمی‌پذیرد یا کاری برای ترک این موقعیت و فراهم کردن آرامش و ثبات برای جامعه نمی‌کند یا از انجام آن عاجز است. چنین موقعیتی به جامعه آسیب می‌زند، از جمله این آسیب‌ها بروز خشونت است.

* از جمله هشدارهایی که عنوان می‌شود، مسری بودن خودکشی و تسری خشونت و قتل در سایر افراد است، این موضوع را تایید می‌کنید؟

منشا بعضی از رفتارهای انسان، مشاهده و الگو گرفتن از دیگران است، یعنی از طریق یادگیری اجتماعی. خودکشی از طریق یادگیری اجتماعی خطری است که بیشتر در کمین نوجوانان است.


دکتر سیمین کاظمی

گزارش رسانه‌ها و بازنمایی آنها از خودکشی و قتل در تکرار شدن آنها توسط دیگران موثر است، البته شخصی که این رفتار را به تقلید از دیگران و تحت تاثیر گزارش‌های رسانه‌ها مرتکب می‌شود، با احتمال بالا مشکلات زمینه‌ای حل نشده‌ای دارد که ممکن است دیدن خبر خودکشی دیگران اقدام به خودکشی را در او تسریع یا تسهیل کند. برای همین رسانه‌ها باید در انتشار گزارش‌ها مراقب باشند که ارزیابی مثبتی از خودکشی یا قتل به مخاطب منتقل نکنند. مثلا انتشار استوری‌های قاتل پزشک اشتباه محض بود. در مورد خودکشی هم نباید از شخص قهرمان ساخت یا مثلا اصطلاح مرگ خودخواسته یا خودکشی اعتراضی را به کار برد. اینها به نوعی ستایش و تحسین خودکشی است.

ما هیچگاه ندیده‌ایم مقامات رسمی، حتی زنانی که در دولت و مجلس هستند بیایند و به صراحت خشونت علیه زنان را محکوم کنند. حتی اگر ظاهرا بخواهند حمایت کنند با اما و اگر است.این یعنی اینکه خشونت علیه زنان در ایران عادی است و از این جهت کشور برای زنان ناامن است.

* نبود یا کمبود گروه‌ها یا افراد متخصص و مرجع و البته غیردولتی برای حل و کاهش چنین بحران‌هایی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

در ایران حمایت سنتی، یعنی حمایت خانوادگی رو به زوال است، ولی حمایت اجتماعی و دولتی و نهادهای دیگر هم آنقدر قوی نیست که جای آن را بگیرد. از طرف دیگر در عصری زندگی می‌کنیم که پول بر روابط انسانی و اجتماعی چیره شده است. هر حمایتی که بخواهید باید پولش را بدهید. حمایت دولتی هم که به دلیل بحران اقتصادی ماندگار ضعیف و ناکافی است. خدمات تخصصی غیر دولتی هم در ازای پول است و در دسترس همگان نیست. از طرفی بسیاری یا به اثربخشی این خدمات و کمک‌ها اعتماد ندارند یا انگ اجتماعی موجب می‌شود به سمتش نروند.

* افزایش خشونت خانگی در سال‌های اخیر دست‌کم در آمارهای رسمی قابل تایید است،‌ چه باید کرد؟

خشونت خانگی، عمدتا متوجه زنان است و در اخباری که اخیرا منتشر همه موارد قتل زنان به دست بستگان نزدیک‌شان اتفاق افتاد. همین قتل زنان را متمایز می‌کند و باید آن را ذیل خشونت مبتنی بر جنسیت یا خشونت علیه زنان دسته‌بندی کنیم. تلاش رسمی برای انکار خشونت علیه زنان و تحریف آن به “اختلافات خانوادگی” نکته قابل تاملی است. وقتی اصطلاح اختلاف خانوادگی به کار می‌رود، گویا دو طرف کاملا مساوی بوده از قدرت و امکانات و اختیارات یکسان برخوردار بوده‌اند و حالا در یک درگیری یکی مغلوب شده است. این در حالی است که در این به اصطلاح “اختلافات خانوادگی” همیشه زنان قربانی می‌شوند، چون قدرت کمتری دارند و قانون هم از آنها حمایت نمی‌کند. در مقابل قانون آشکارا از خشونت مردان علیه زنان حمایت می‌کند. ما هیچگاه ندیده‌ایم مقامات رسمی، حتی زنانی که در دولت و مجلس هستند بیایند و به صراحت خشونت علیه زنان را محکوم کنند. حتی اگر ظاهرا بخواهند حمایت کنند با اما و اگر است.این یعنی اینکه خشونت علیه زنان در ایران عادی است و از این جهت کشور برای زنان ناامن است.

* انتشار این اخبار طبعا اجتناب‌تاپذیر است، اما چطور می‌توان اثرات منفی این خبرها را کم کرد؟

نحوه بازنمایی خودکشی یا قتل در رسانه‌ها مهم است. قهرمان سازی، عادی سازی و برجسته کردن مرتکبان کار نادرستی است. حالا رسانه‌ها نقش مهم‌تری پیدا کرده‌اند، مخصوصا که افراد واکنش جامعه به چنین اخباری را از طریق کامنت‌ها و نظرات کاربران می‌توانند ببینند. مثلا در مورد خبر قتل یک نفر پزشک یا خبرنگار زن، تعدادی در حمایت از قاتل نظر داده بوده‌اند یا قربانیان را نکوهش کرده بودند. وقتی در جامعه‌ای قتل و خشونت مقبولیت اجتماعی داشته باشد، یعنی در آن جامعه هم فاجعه اخلاقی رخ داده و هم باید انتظار تداوم خشونت‌های شدیدتر از این را داشت.




نظر شما درباره این مقاله:


مرگ حداقل ۶ کارگر معدن بعد از حادثه طبس
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 10:06

مرگ حداقل ۶ کارگر معدن بعد از حادثه طبس


حادثه‌ی معدنجوی طبس در شبانگاهِ ۳۱ شهریور، یک «بیگ‌بَنگ» بود، یک فاجعه با ابعاد بسیار بزرگ؛ در این حادثه که دو تونل معدنجو را درگیر کرد، ۵۳ کارگر جان خود را از دست دادند، تعدادی مصدوم شدند و هنوز هم از مصدومیت سنگین رنج می‌برند. حادثه‌ی معدنجو، مرگبارترین حادثه معدن در تاریخ مدرن ایران بود؛ از زمانی که استخراج مکانیزه‌ی معادن کشور آغاز شده، چنین حادثه دلخراشی با این ابعاد سنگین اتفاق نیفتاده بود.

به گزارش ایلنا، اما معدنجو، پایان کار نبود؛ خشم معادن ایران فروکش نکرد؛ هرچند نشست و کمیته و دستورالعمل و استراتژی بعد از آن حادثه کم نداشتیم؛ ده مهر، ده روز بعد از حادثه، وزیر کار تاکید کرد «معادن پرخطر کشور تعطیل می‌شوند»؛ یک ماه بعد در دهم آبان‌ماه، احمد میدری با اشاره به تعطیلی ۷ معدن خطرناک، خبر از پرداخت حقوق کارگران این معادن داد. وزیر کار همچنین از پیگیری بهبود وضعیت رفاهی معدن‌کاران و جلوگیری از تکرار حوادث مشابه خبر داد.

اما اطلاعات دریافتی ما و اخبار منتشره نشان می‌دهد که بعد از حادثه معدنجو، به هیچ وجه از تکرار حوادث مشابه جلوگیری نشده است؛ حداقل ۶ کارگر معدن بعد از حادثه طبس در اثر فقدان ایمنی کشته شده‌اند و حداقل ۶ کارگر دیگر نیز در جریان حوادث مرگبار واحدهای معدنی کشور، مصدوم و روانه‌ی بیمارستان‌ها شده‌اند.

مرگ حداقل ۶ کارگر معدن در دو ماه اخیر بعد از حادثه‌ی دلخراش طبس، نشان از بی‌نتیجه ماندن تمام نشست‌ها و کمیته‌های برگزار شده دارد؛ دستورالعمل‌ها و باید نبایدها نتوانسته جلوی مرگ کارگران معادن و بی‌سرپرست ماندن خانواده های فقیر کارگری را بگیرد؛ حتی تعطیلیِ معادنِ پر خطر کارساز نبوده است؛ از قضا آخرین حادثه مرگبارِ رخ داده، مرگ یک کارگر در معدنی در استان گلستان بوده؛ معدنی که در روزهای پیش از آن، مسئولان ادعا کرده‌ بودند به دلیل ایمن نبودن تعطیل شده است!

مرگ ۶ کارگر معدن بعد از معدنجو

۲۴ آبان، سید جواد کریمی، فرماندار شهرستان آزادشهر، از ریزش بخشی از معدن ذغال سنگ کلات شرق بخش چشمه‌ساران شهرستان آزادشهر در حین تعمیرات خبر داد و گفت: سه کارگر دچار حادثه شدند و به بیمارستان انتقال پیدا کردند و یک کارگر نیز جان باخت. همان روزِ حادثه وزارت کار در اطلاعیه‌ای اعلام کرد «معدن یک ماه پیش در ۲۴ مهربه تقاضای بازرس کار تعطیل شده بود و حادثه در زمان تعمیر و نگهداری رخ داده است».

یعنی حداقل ۴ کارگر در حال تعمیر و نگهداری معدنی بودند که یک ماه قبل، به خاطر ناایمن بودن از سوی بازرس کار تعطیل شده بود! آیا این معدن واقعاً تعطیل بوده است؟ این کارگران بدون تجهیزات ایمنی، در معدن ناایمن و تعطیل چه تعمیراتی انجام می‌دادند که جان باختند! چرا کارگران همچنان قربانی می‌شوند حتی در معادنی که ادعا می‌شود تعطیل‌ است؟!

در زمان عقب‌تر می‌رویم؛ ۹ آبان، منابع کارگری از مرگ یک کارگر در معدن سنگ آهن «کوه سنبل» سنگان خواف خبر دادند. طبق این گزارش، یک کارگر معدن کوه سنبل سنگان حین بازدید از چرخ‌های عقب یک دستگاه کامیون ده تن که  قصد بارگیری داشت دچار حادثه شده  و بین چرخ وکمپرس گیر افتاده است.۲۱ مهر، در جریان وقوع حادثه انفجار در یک معدن سنگ لاشه در محور هفتکل به باغملک، سه کارگر مصدوم شدند.

دوباره ۲۱ مهر، یک منبع کارگری در استان کرمان از مرگ یکی از کارگران مجتمع معدنیِ مس سرچشمه به دلیل گازگرفتگی خبر داد. در این حادثه، یک کارگر حدود ۳۰ساله که برای خاموش کردن دو کمپرسور در بالای کارخانه مولیبدن مجتمع ۲ به داخل اتاقک رفته بود، کشته می‌شود.

۱۶ مهر، یک کارگر معدن ذغال سنگ طزره از مجموعه شرکت زغال سنگ البرز شرقی بر اثر گیر افتادن در پشت واگن در تونل مادر (اکلن وینچ) به شدت مصدوم شد و با وجود انتقال به بیمارستان ولایت دامغان جان باخت.

۱۰ مهر، یک کارگر معدن مس سرچشمه واقع در فاصله ۴۵ کیلومتری شهرستان رفسنجان، بر اثر اصابت لاستیک دامپتراک روی سرش جان باخت.۴ مهر، یک راننده لودر در معدن سنگ دولومیت ملوسان نهاوند بر اثر حادثه شغلی جان خود را از دست داد.

حداقل ۶ کارگر معدن بعد از معدنجوی طبس به دلیل فقدان اصول ایمنی کشته  شده‌اند که ۲ تن از آن‌ها، کارگر معادن ذغال‌سنگ بوده‌اند و حداقل ۶ کارگر دیگر نیز در جریان حوادث کار مصدوم و دچار نقص عضو یا جراحت و سوختگی شده‌اند. البته یادمان نرود که این‌ آمارها فقط مربوط به حوادثی‌ست که به رسانه‌ها راه پیدا می‌کند؛ در معادن کشور حوادث مرگباری رخ می‌دهد که روح رسانه از آن خبردار نیست؛ کارگران از بیمِ بیکار شدن، در مقابل مرگ و مصدومیت همکاران خود سکوت می‌کنند؛ یک کارگر کشته می‌شود، کارگر بغل‌دستی، زبان به کام می‌گیرد و چون کارفرما تهدید می‌کند، ساکت می‌ماند.

چرا حوادث مرگبار معدن متوقف نشد؟

«احسان سهرابی» فعال کارگری و عضو اسبق شورایعالی حفاظت فنی، دستورالعمل‌ها و نشست‌های مکرر را بی نتیجه توصیف می‌کند و می‌گوید: دلایل تکرار حوادث مرگبار معادن روشن است؛ کارگران تشکل مستقل و حق دادخواهی و امتناع از کار پرخطر ندارند؛ تجهیزات ایمنی و مانیتورینگ در کشور نیست، فقط یکی از ۱۰۰ معدن ذغال‌سنگ کشور، مکانیزه است، باقی همه سنتی و بی‌تجهیزات هستند؛ کارفرماها با بازرسان کار لابی می‌کنند و تن به هزینه کردن برای ایمنی نمی‌دهند؛ کارشناسان ایمنی و بهداشت کارِ معادن دست‌شان لای سنگ کارفرماست و از مهم‌تر اینکه، کارفرما قصور می‌کند اما مجازات نمی‌شود و قسر درمی‌رود.

او ادامه می‌دهد: مگر کارفرمای معدنجو، مکافات دید تا آیینه‌ی عبرت دیگران شود؟ دریغ که مرگ کارگران ارزان است و جان‌شان ارزشی ندارد.بی‌ارزشیِ جان کارگران تا پشت اتاق‌های دربسته ادامه دارد؛ در نشست اخیر شورایعالی کار، دستور کار جلسه، ترمیم نظام جبران خدمت کارگران معادن ذغال‌سنگ و بررسی آیین‌نامه «حق دانستن و حق امتناع از کار» بود؛ اولی به کمیته سه‌جانبه مزد ارجاع شد تا نگویند وزیر کار فقط شعار داده است که حقوق کارگران معادن را زیاد می‌کنم و دومی  همچنان در دست بررسی‌ست! آیین‌نامه حق دانستن و حق امتناع از کار به کجا می‌رسد وقتی کارگر تشکل مستقل و قرارداد دائم ندارد؟ آیا چنین کارگری می‌تواند در صورت کشف احتمال خطر جانی، از ادامه کار و دستور کارفرما امتناع کند؟ مگر کارگران معدنجو، صبح حادثه بوی گاز را نشنیدند و به کارفرما نگفتند؟ نتیجه چه شد؟ دستور آمد که باید سر کار بروید وگرنه اخراجید!

بنابراین برای نجات جان کارگران معادن ایران، اصلاحاتی ساختاری‌تر و بنیادی‌تر از اینها لازم است؛ با تصویب یک آیین‌نامه، کارگرانِ بی‌تشکل و بی‌قدرت، از «حق امتناع» برخوردار نمی‌شوند! وقتی پای انتخاب بین «نان» و «جان» در میان است، وقتی می‌دانی در صورت امتناع و اعتراض، «نان» را حتماً از دست می‌دهی، بدون لحظه‌ای شک کردن «جان» را قمار می‌کنی....!




نظر شما درباره این مقاله:


 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024