يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 21:17

انفجار مهیب در بندر رجایی در بندرعباس


ظهر امروز ــــ شنبه ششم اردیبهشت ــــ انفجار مهیبی در محدوده بندر رجایی در غرب شهرستان بندرعباس به وقوع پیوست که هنوز علت وقوع آن مشخص نشده است. شدت این انفجار به حدی بود که زمین را به لرزه درآورد به نحوی که در شهرهای اطراف محل انفجار نیز احساس شد.

گمرک در اطلاعیه‌ای محل وقوع حادثه را محوطه کانتینتری سینا در بندر رجایی اعلام کرد که وابسته به سازمان بنادر و دریانوری است.

این انفجار همزمان با آغاز دور سوم مذاکرات هسته‌ای ایران با ایالات متحده در عمان رخ داد، اگرچه علت انفجار بلافاصله مشخص نشد.

یک مقام مدیریت بحران محلی به تلویزیون دولتی گفت: “منبع این حادثه انفجار چندین کانتینر انبار شده در منطقه اسکله بندر شهید رجایی بود. ما در حال حاضر در حال تخلیه و انتقال مجروحان به مراکز درمانی هستیم.”

براساس گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، انفجار بندر رجایی تاکنون ۱۴ کشته، ۶ مفقودی و ۷۵۰ مجروح برجا گذاشته است اما اطلاعات دقیقی درباره علت وقوع حادثه در دست نیست.

اسکندر مومنی، وزیر کشور که در محل حادثه حضور یافته گفته: در حال حاضر اولویت اول ما امداد و نجات و نجات جان انسان ها و هموطنان عزیز هست و در کنار آن به اطفا حریق و جلوگیری از گسترش آن به بقیه نقاط توجه اساسی داریم.

او گفت: تا این لحظه ۷۵۰ نفر مصدوم داشتیم که حدود ۲۱۲ نفر سرپایی مداوا شدند و بقیه در مراکز درمانی استان‌های همجوار اعزام شدند و مداوای مجروحین ادامه دارد.

تلویزیون دولتی هم‌چنین اعلام کرد که «سهل‌انگاری در جابجایی مواد قابل اشتعال از عوامل مؤثر» در انفجار بوده است.

خبرگزاری تسنیم تصاویری از مردان مجروح را منتشر کرد که در میان صحنه‌های سردرگمی، روی جاده افتاده و در حال رسیدگی به آنها بودند.

تسنیم نوشته است: محل انفجار در بندر رجایی یک ساختمان اداری بوده و هنوز علت اصلی آن مشخص نیست.

موج این انفجار به حدی بوده که اکثر ساختمان‌های این بندر را با خسارت بسیار شدید مواجه کرده و تمام خودروها خسارت دیده‌اند و به نوعی مچاله شده‌اند.

اینکه چه تعدادی از کارکنان در زمان حادثه در محل انفجار بوده‌اند مشخص نیست اما طبق گفته تعدادی از کارکنان بندر، احتمالا افراد بسیاری در این حادثه مجروح و یا حتی جان باخته‌اند.

در سال ۲۰۲۰، کامپیوترهای بندر رجایی مورد حمله سایبری قرار گرفتند که باعث ایجاد پشتیبان‌گیری‌های گسترده در آبراه‌ها و جاده‌های منتهی به تأسیسات شد. همان زمان روزنامه  واشنگتن پست گزارش داده بود که به نظر می‌رسد اسرائیل، دشمن اصلی ایران، در تلافی حمله سایبری قبلی ایران، پشت این حادثه بوده است.

ویز کشور  مسوول بررسی ابعاد حادثه بندر رجایی شد

مسعود پزشکیان دستور بررسی وضعیت و علل حادثه بندر رجایی بندرعباس را صادر کرد.

‏به گزارش ایسنا، متن پیام مسعود پزشکیان در شبکه اجتماعی ایکس به شرح زیر است:

«ضمن ابراز تاسف عمیق و هم‌دردی با حادثه دیدگان در استان هرمزگان، دستور بررسی وضعیت و علل حادثه را صادر کردم. وزیر کشور به عنوان نماینده ویژه جهت بررسی دقیق ابعاد سانحه، ایجاد هماهنگی‌های لازم و رسیدگی به وضعیت مصدومان به منطقه اعزام شد.»

گزارش میدانی «فارس» از حادثه بندر رجایی

شاهدان عینی می‌گویند که ابتدا یک آتش‌سوزی جزئی رخ داده، اما به دلیل دمای هوای ۴۰ درجه و همچنین انباشت مواد اشتعال‌زا، این آتش به سرعت تسری پیدا کرده و باعث انفجار گردیده است.

خبرنگار فارس از استشمام بوی شبیه بوی گوگرد در حوالی محل حادثه خبر می‌دهد و می‌گوید که عوامل مدیریت بحران در حال تخلیه خودروهای سنگین و نیمه سنگین و سبک از بندر رجایی هستند تا فرایند امدادرسانی با سرعت و سهولت انجام گیرد.

ماشین‌های اورژانس به سرعت در حال انتقال مصدومان حادثه به مراکز درمانی بندرعباس هستند؛ هنوز شمار دقیق تعداد مصدومان مشخص نیست اما برآوردهای میدانی خبرنگار فارس تعداد مصدومان این حادثه را بیش از ۲۰۰ نفر نشان می‌دهد.

دود سیاه و غلیظ ناشی از این حادثه غرب آسمان بندرعباس را فراگرفته و تیم‌های مختلف آتش‌نشانی مشغول اطفای حریق هستند.

۹۰ درصد واردات کالا به ایران از بندر رجایی انجام می‌شود.

کالاهای ترانزیتی به روسیه، افغانستان و آسیایی میانه نیز از مبداء بندر رجایی وارد ایران می‌شوند.




نظر شما درباره این مقاله:







مغز ایدئولوژیک: علم همه جانبه درباره تفکر انعطاف‌پذیر
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.04.2025, 16:03

نگاهی به کتاب

مغز ایدئولوژیک: علم همه جانبه درباره تفکر انعطاف‌پذیر


تهیه و ترجمه علی‌محمد طباطبایی

* کتابی تازه، نوشته‌ی محقق علم اعصاب لئور زمیگراد، پیوندهای میان زیست‌شناسی مغز و باورهای سیاسی را بررسی می‌کند

مقدمه مترجم: کتاب «مغز ایدئولوژیک: علم رادیکال تفکر انعطاف‌پذیر» اثر لئور زمیگراد، پژوهشی نوآورانه در حوزه عصب‌شناسی سیاسی است که به بررسی چگونگی شکل‌گیری باورهای ایدئولوژیک در مغز انسان می‌پردازد. زمیگراد با تکیه بر تحقیقات پیشگامانه خود، نشان می‌دهد که باورهای سیاسی و اجتماعی ما صرفاً نتیجهٔ تأثیرات محیطی نیستند، بلکه ریشه در ساختارهای عصبی و شناختی دارند که می‌توانند ما را به سمت تفکر صلب و افراطی سوق دهند. این کتاب با ترکیب روان‌شناسی، عصب‌شناسی و فلسفه، به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه انعطاف‌پذیری شناختی می‌تواند ما را از دام ایدئولوژی‌های سمی رها سازد. زمیگراد توضیح می‌دهد که مغزهای انعطاف‌پذیر توانایی پذیرش اطلاعات جدید و مقابله با تعصبات را دارند، در حالی که مغزهای غیر قابل انعطاف تر و صلب‌تر تمایل به حفظ باورهای موجود حتی در مواجهه با شواهد متناقض دارند. او با استفاده از آزمایش‌های روان‌شناختی، مانند بازی‌های سادهٔ دسته‌بندی کارت‌ها، نشان می‌دهد که میزان سختی یا انعطاف‌پذیری افراد در این فعالیت‌ها می‌تواند پیش‌بینی‌کنندهٔ گرایش آن‌ها به تفکر ایدئولوژیک باشد. این یافته‌ها نشان می‌دهند که ریشه‌های افراط‌گرایی می‌توانند در ویژگی‌های شناختی فردی نهفته باشند، نه صرفاً در عوامل اجتماعی یا فرهنگی. در نهایت، زمیگراد با ارائهٔ راهکارهایی برای پرورش تفکر باز و پذیرش ابهام، تأکید می‌کند که همهٔ ما می‌توانیم با تقویت انعطاف‌پذیری شناختی، از گرفتار شدن در دام ایدئولوژی‌های افراطی جلوگیری کنیم. این کتاب نه‌تنها برای پژوهشگران و دانشجویان، بلکه برای هر فردی که به دنبال درک عمیق‌تری از ریشه‌های باورهای خود و دیگران است، منبعی ارزشمند محسوب می‌شود. مقاله‌ی حاضر از ترکیب دو نقد بر کتاب خانم زمیگراد تهیه شده است. از جدیدترین شماره نشریه پروسپکت و نقدی در نشریه نیویورک تایمز.

***

داشتن ذهنی یک‌دنده می‌تواند حس خوبی داشته باشد. خانم لئور زمیگراد، عصب‌پژوه، در کتاب هیجان‌انگیز تازه‌اش، به نام «ذهن ایدئولوژیک» چنین می‌نویسد: «ما باورهایی داریم، بله، اما مشکل این جاست که همین باورها ممکن است ما را به تسخیر خود درآورند». ممکن است به «آزادی» بهای زیادی بدهیم، اما هم‌زمان از نااطمینانی‌ای که با آن همراه است به شدت وحشت داشته باشیم. طبیعی است که آدمی مایل است بدون آن که خودش مسئولیتی داشته باشد در پی شفافیتی باشد که نظامی فکری برایش فراهم می‌آورد، نظامی که به او بگوید چگونه بیاندیشد و چه بکند: «موضوع این جا است که مغزهای انسانی با اشتیاق و عطش باورهای ایدئولوژیک را جذب می‌کنند».

خانم زمیگراد می‌گوید این را به درستی می‌داند، چون پیوند میان زیست‌شناسی مغز و ایدئولوژی سیاسی را به دقت مطالعه کرده است. او آزمایش‌هایش را در فاصله‌ی میان همه‌پرسی برگزیت در بریتانیا و انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا آغاز کرد. او با استفاده از روشی به نام آزمون دسته‌بندی کارت ویسکانسین کار بررسی خود را به انجام رساند. در این آزمایش‌ها او از طریق داوطلبانی که تحت آزمایش او بودند این مسیر را دنبال می‌کرد که آنها در برابر تغییر ناگهانی و دل‌بخواهی قوانین چگونه واکنش نشان می‌دهند. همچنین او پژوهش‌هایی درباره‌ی آمیگدال یا بادامه انجام داد، ساختاری بادامی‌شکل در هر نیم‌کره‌ی مغز که احساسات (به‌ویژه احساسات منفی‌ای چون ترس و انزجار) را پردازش می‌کند.

او می‌گوید آمیگدال در مغز محافظه‌کاران اغلب بزرگ‌تر است. بااین‌حال، مشخص کردن این‌که کدام‌یک اول می‌آید — آیا کسانی با آمیگدال بزرگ‌تر به ایدئولوژی محافظه‌کارانه گرایش دارند، یا این‌که خود ایدئولوژی محافظه‌کارانه باعث بزرگ‌تر شدن آمیگدال می‌شود — هنوز پرسشی در حال بررسی است.

همان گونه که اشاره شد کتاب مغز ایدئولوژیک با شرح یک آزمایش آغاز می‌شود که ارزش تکرار دارد. آزمایش «تست دسته‌بندی کارت‌های ویسکانسین» که پیشتر به آن اشاره شد. در این آزمایش برای شرکت‌کنندگان مجموعه‌ای از کارت‌ها بر روی صفحه نمایش داده می‌شود. همه کارت‌ها دارای شکل‌های رنگی هستند. مثلاً یکی ممکن است دو مربع آبی داشته باشد و دیگری یک مثلث قرمز. شرکت کنندگان باید از طریق آزمون و خطا قواعد این تست را کشف کنند. شما چگونه یک کارت منفرد در پایین صفحه را با چهار کارت متفاوت در بالای صفحه مطابقت می‌دهید؟ آیا رنگ مهم است، شکل یا تعداد؟

روش «تست دسته‌بندی کارتهای ویسکانسین» به این ترتیب عمل می‌کند: شما به عنوان شرکت‌کننده شروع می‌کنید. آیا کارت شما با یک مثلث قرمز منفرد با کارتی که دو مثلث سبز در بالا دارد مطابقت دارد – به خاطر مثلث‌ها؟ امتحان می‌کنید. نه. کامپیوتر می‌گوید اشتباه است. پس چه طور با کارتی که سه دایره قرمز دارد؟ دینگ! درست حدس زدید: این بار رنگ، کلید حل مسئله است. به همین ترتیب ادامه می‌دهید. مطابقت آبی با آبی، زرد با زرد، سبز با سبز. آسان است. اما یک پیچش وجود دارد. در نقطه‌ای، قواعد تست ناگهان تغییر می‌کند. شما جفت کارت‌ها را بر اساس رنگ مطابقت می‌دهید، همانطور که یاد گرفتید، اما این بار جواب نمی‌‌دهد. پس دوباره تلاش می‌کنید. شاید این بار شکل مهم است؟ نه. دوباره امتحان کنید. تعداد؟ دینگ! دوباره مسیر را پیدا کردید.

یا شاید نه؟ همانطور که کتاب «مغز ایدئولوژیک» توضیح می‌دهد، در این موقعیت دو نوع پاسخ اصلی وجود دارد، با طیفی بین آنها. اولین پاسخ، پاسخ «شناخت انعطاف‌پذیر و غیرصلب» است، که در آن فرد «متوجه تغییر در قاعده بازی می‌شود و با تغییر، مطابق با خواسته‌های جدید تکلیف، پاسخ می‌دهد». این فرد معمولاً خلاق‌تر و خیال پردازتر است.

دومین پاسخ، «شناخت حساب‌گرانه و انعطاف‌ناپذیر» است – «شما متوجه می‌شوید که قاعده قدیمی دیگر کار نمی‌‌کند، اما از باور آن امتناع می‌ورزید. بارها و بارها تلاش می‌کنید تا قاعده اول را تکرار کنید...»

و حالا یک پیچش دیگر وجود دارد، که خارج از تست کارت‌های ویسکانسین است و در تحقیقات خانم زمیگراد نویسنده کتاب مورد بحث جای می‌گیرد. او این موضوع را هنگام گفتگو با من در ساختمان نشریه پروسپکت توضیح می‌دهد: «یافته‌های کتاب نشان می‌دهند که برای برخی افراد، شناخت حساب‌گرانه و انعطاف‌ناپذیر به انعطاف‌ناپذیری در سیاست منجر می‌شود، به سوی ایدئولوژیک شدن، افراطگرایی و جزمیت.» سپس او یک پیچش دیگر و به ویژه حیرت‌انگیز اضافه می‌کند: «... و ایدئولوژی‌ها می‌توانند به معنای واقعی کلمه مغزها، بدن‌ها و سیستم‌های عصبی ما را شکل دهند.» شواهد تجربی وجود دارد که، مطابق با یافته‌های علمی کتاب: «تفکر ایدئولوژیک... فرآیندهای عصبی ما را به روش‌های خاصی تغییر می‌دهد.» شما، به معنای واقعی کلمه، همان چیزی هستید که خودتان فکر می‌کنید. یا آنچه مجبور شده‌اید که فکر کنید که هستید.


این تصویر توسط هوش مصنوعی برای این مقاله ساخته شده است

لئور زمیگراد دقیقاً از چه چیزی صحبت می‌کند وقتی به ایدئولوژی اشاره می‌کند؟ او می‌گوید: «ایدئولوژی از دو چیز تشکیل شده است. اول، مجموعه‌های بسیار صلب و سخت از توصیفات درباره اینکه جهان چگونه است، و دستورالعمل‌هایی درباره اینکه چگونه باید عمل و فکر کنیم. یک فرد ایدئولوژیک در برابر هر تغییری در این اصول بسیار مقاومت خواهد کرد.» و چیز دیگر؟ «همچنین یک هویت بسیار خشک و غیرقابل تغییر وجود دارد که ذهن شخص به آن متصل است. هر زمان که شما از یک سیستم اعتقادی بسیار سفت و سخت درباره جهان پیروی می‌کنید، همیشه افرادی خواهند بود که آن را دنبال می‌کنند و افرادی که دنبال نمی‌‌کنند.» بنابراین ایدئولوژی، در این طرح، چیزی است که تقریباً به همه چیزهایی که یک فرد درباره جهان و دیگران باور دارد نفوذ می‌کند. ما در مورد کسی صحبت نمی‌‌کنیم که گاهی اوقات جزوه‌های حزب لیبرال دموکرات را پخش می‌کند، بلکه درباره کمونیسم و فاشیسم، و حتی فعالان محیط زیست و برگزیت صحبت می‌کنیم.

هر کسی که دو تا از بهترین کتاب‌های علمی سال‌های اخیر، «ماشین تجربه» اندی کلارک (AndyClark’s The Experience Machine) و «مغز متعادل» کامیلای نورد (Camilla Nord’s The Balanced Brain,) را خوانده باشد، از مفهوم «مغز پیش‌بینی کننده» هیجان زده خواهد شد – مفهومی که بر اساس آن مغزهای ما دیگر به عنوان اتاقک‌های تاریک ساده در نظر گرفته نمی‌‌‌‌شوند که اطلاعات را از طریق چشم‌ها و سایر حواس دریافت می‌کنند، بلکه بیشتر به عنوان مشارکت کنندگان فعال در خلق آن جهان دیده می‌شوند. مغزهای ما، همانطور که مشخص شده، دائماً بر اساس تجربیات قبلی پیش‌بینی می‌کنند که چه چیزی در راه است، و بر این اساس جهان را با تصورات خود پر می‌کنند. تنها زمانی که چیزی غیرمنتظره ظاهر می‌شود – یک «خطای پیش‌بینی» مثل مثلاً یک فلامینگو در حیاط پشتی شما – مغز واقعاً توجه می‌کند و هر کاری می‌تواند انجام دهد تا این رویداد غیرمنتظره را پردازش کند. و بنابراین ما از طریق خطاهای پیش‌بینی یاد می‌گیریم (یا در مورد برخی بیماری‌های روانی، یاد نمی‌‌گیریم).

مغز ایدئولوژیک با مفهوم مغز پیش‌بینی‌کننده از جنبه‌های مختلفی ارتباط دارد، نه فقط به این دلیل که ایدئولوژی‌ها نوعی تسکین برای کسانی هستند که سعی در درک جهان دارند. آنها نه تنها به ما می‌گویند چه فکر کنیم، بلکه انتظارات ما از دیگران، فرهنگ‌ها و سیستم‌ها را نیز شکل می‌دهند. به نظر می‌رسد که ایدئولوژی‌ها به پیش‌بینی‌های ما کمک می‌کنند.

از سوی دیگر، ایدئولوژی‌ها ویژگی دیگری از مغز را نیز ارضا می‌کنند که توسط علوم اعصاب مدرن تأیید شده است. همانطور که زمیگرود در کتاب خود می‌نویسد: «مغز اساساً ارتباط‌گر است... به دنبال رابطه متقابل است، برای تبادل مداوم تأیید و ارتباط.» یا به عبارت ساده‌تر، مغز به دنبال هم‌نشین است. و این دقیقاً همان چیزی است که ایدئولوژی‌ها ارائه می‌دهند: مجموعه‌ای آماده از باورها، آیین‌ها و حتی شاید کدهای پوششی که از طریق آنها می‌توانید با دیگران ارتباط برقرار کنید. اینجایک «ما» وجود دارد و آنجا یک «آنها».


این تصویر توسط هوش مصنوعی برای این مقاله ساخته شده است

در این نقطه، من از زمیگرود می‌پرسم که آیا ایدئولوژی‌ها واقعاً چیز بدی هستند، حداقل از منظر علوم اعصاب؟ اگر آنها نیازهای پیش‌بینی و ارتباطی مغز را برطرف می‌کنند، پس مشکل چیست؟ او پاسخ می‌دهد: «در سطح جمعیتی، اینطور به نظر می‌رسد. ایدئولوژی به بسیاری از افراد معنا می‌بخشد. آنها را در گروه‌های کوچک سازماندهی می‌کند و همه را خوشحال می‌سازد.» اما ادامه می‌دهد: «کتاب من در بسیاری از موارد به مقابله با این دیدگاه صرفاً کلان می‌پردازد. این کتاب می‌گوید: بیایید به پیامدهای فردی نگاه کنیم. شواهد نشان می‌دهد که ایدئولوژی‌ها به روش‌های مختلف به مغز و بدن ما آسیب می‌زنند. اگر به آزادی خود اهمیت می‌دهید، ایدئولوژی‌ها واقعاً شما را از آن محروم می‌کنند.» در واقع، ایدئولوژی تا حدی شبیه به اعتیاد است. مصرف بیش از حد الکل یا مواد مخدر ممکن است آرامش‌بخش به نظر برسد — ممکن است ذهن ناآرام را آرام کند — اما به هیچ‌وجه برای شما مفید نیست. مغز و بدن همچنان آسیب می‌بینند.

خوشبختانه، اکثر مردم به این شکل ایدئولوژیک نیستند، همانطور که اکثر آنها معتاد نیستند. وقتی انعطاف‌پذیری روان‌شناختی افراد بر روی طیف سیاسی ترسیم می‌شود، همانطور که در کتاب «مغز ایدئولوژیک» توصیف شده، نتیجه یک منحنی نرمال است: دو سر طیف چپ و راست کمترین انعطاف‌پذیری را دارند (یعنی کمترین انعطاف و بیشترین خشک فکری)، اما یک منطقه وسیع میانی وجود دارد — جایی که مردم «کمترین وابستگی را به احزاب سیاسی از پیش تعیین‌شده دارند» — که در آن انعطاف‌پذیری به اوج می‌رسد. زمیگرود اضافه می‌کند: «نکته جالب این است که مرکز این منحنی نرمال دقیقاً در وسط نیست. کمی به چپ متمایل است — به طوری که انعطاف‌پذیرترین افراد عموماً در مرکز هستند اما کمی بیشتر به چپ گرایش دارند.»

در این مرحله، ممکن است هواداران میانه‌روی باقی‌ماندن در اتحادیه اروپا احساس غرور کنند — آنها افرادی باهوش، خلاق و انعطاف‌پذیر هستند! (به آنها نگویید که افراد با آسیب به قشر پیش‌پیشانی مغز نیز ممکن است محافظه‌کارتر شوند، وگرنه غیرقابل تحمل می‌شوند.) اما این هدف کتاب «مغز ایدئولوژیک» نیست، چرا که هیچ‌چیز کاملاً از پیش تعیین‌شده نیست. عوامل بیرونی می‌توانند به معنای واقعی کلمه ذهن هر کسی را تغییر دهند. زمیگرود می‌گوید: «در محیط‌های پراسترس یا پرچالش، همه ما خشک‌فکر می‌شویم. همه ما در حال حفظ منابع موجود هستیم. همه ما کمتر جستجوگر و اهل تحقیق و اندیشیدن با فکر باز هستیم. بنابراین برای افرادی که در حالت‌های مزمن استرس قرار دارند، نحوه تبدیل شخصیت به ایدئولوژی ممکن است متفاوت باشد.» این شاید توضیحی برای رونق فعلی برخی ایدئولوژی‌ها و چهره‌های سیاسی است.

زمیگراد پیشنهاد می‌کند که خودِ درک ما از ایدئولوژی بیش از حد ایدئولوژیک شده است. او داستان جذاب کنت آنتوان لویی کلود دستوت دو تراسی را نقل می‌کند، نجیب زاده‌ای که در جریان انقلاب فرانسه زندانی شد و اصطلاح ایدئولوژی را برای نام‌گذاری چیزی ابداع کرد که امیدوار بود «علمی مشروع باشد که با روش‌های عینی مشخص کند انسان‌ها چگونه باور‌ها و ایده‌های خود را می‌سازند».

ایدئولوژیست‌ها جامعه‌ای را در ذهن داشتند که در آن، تفکر انتقادی در میان افراد تشویق می‌شد. با این حال، دیدگاه تراسی توسط طیفی از مخالفان مورد تمسخر قرار گرفت: از ناپلئون بناپارت و کارل مارکس گرفته تا پدران بنیان‌گذار آمریکا؛ کسانی که زمیگراد آن‌ها را متکی «بیش از حد» بر مفهوم هویت جمعی توصیف می‌کند. او می‌نویسد: «ایدئولوژی مرتکب جرم تمرکز بر عقل و مشاهده شد — و آن هم به بهای غرق شدن در اسطوره‌ی جمعی و اندیشه‌ی جادویی.» این درک اولیه از «ایدئولوژی» — یعنی مطالعه‌ی بی‌طرفانه‌ی باورها — اکنون از یاد رفته و معنای معکوس خود را گرفته است: تعهدی پرشور به باورها. ایدئولوژیست جای خود را به ایدئولوگ داده است.

برای زمیگراد، این یک دغدغه‌ی شخصی است. او ناراحتی خود را هنگام مواجهه با این پرسش که «اهل کجایی؟» چنین شرح می‌دهد: «پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایم به زبانی رشد کردند، و پدر و مادرم به زبان عامیانه‌ای دیگر خو گرفتند، در حالی‌که من دستور زبان و ظرافت‌های کاملاً متفاوتی را آموختم. ما هرکدام در قاره‌ای دیگر بزرگ شدیم، دل‌هایمان زیر آسمان‌هایی متفاوت شکست، به دریاهایی متفاوت چشم دوختیم، رازها و نفرین‌هایمان را در زبان‌هایی گوناگون زمزمه کردیم.»

زمیگراد نویسنده‌ای چنان جذاب است که خواننده به‌راحتی ممکن است از کنار پیامدهای پیچیده‌تر کتابش عبور کند. وقتی ذهنی انعطاف‌پذیر در برابر یک حکومت خودکامه قرار می‌گیرد، چه رخ می‌دهد؟ در برابر فاجعه‌ای اخلاقی چه واکنشی نشان می‌دهد؟ مقاومت می‌کند؟ یا در تطبیق‌پذیری بی‌پایانش، تن در می‌دهد و همراه جریان پیش می‌رود، هرچقدر هم که ناعادلانه باشد؟

او می‌نویسد: «فردی غیرایدئولوژیک در پی فروتنی فکری است — یعنی همواره آماده‌ی بازبینی باورهایش در پرتو شواهد قابل اعتماد است، و در عین حفظ شکاکیتی سالم در برابر اسطوره ‌سازی، نسبت به کسانی که ناگزیر با ایدئولوژی‌های جمعی درگیر می‌شوند، همدلی‌ای انسان‌گرایانه دارد.»

اکنون اجازه دهید گه در انتها به ژانر دیگری بپردازیم: یعنی به تاریخ. زمیگرود در کتاب «مغز ایدئولوژیک» به اندیشمندانی ادای دین می‌کند که قبل از او بوده‌اند — از جمله برخی که باید نام‌های آشنا باشند اما حتی در محافل دانشگاهی نیز کمتر شناخته شده‌اند. یکی از آنها الز فرنکل-برونزویک (Brunswik Else Frenkel) است، پناهنده‌ای از اتریشی که تحت حکومت نازی‌ها قرار گرفته بود. او با بیش از ۱۵۰۰ کودک کالیفرنیایی مصاحبه کرد تا دریابد چگونه، چه زمانی و در چه شرایطی «تفکر اقتدارگرا و بیگانه‌هراس» می‌تواند شکل بگیرد. برخی از پاسخ‌های کودکان که در متن زمیگرود بازنشر شده‌اند، واقعاً لرزه بر اندام می‌اندازند. یک کودک ۱۱ ساله در پاسخ به این سوال که «چگونه کشورت را تغییر می‌دهی؟» فریاد زده بود: «خیابان‌ها را تمیز کنید! مطمئن شوید همه چیز مرتب است!»

زمیگرود می‌گوید: «این کتاب زندگینامه فرنکل-برونزویک نیست، اما می‌توانست باشد. مقالات او باورنکردنی هستند — چنان واضح و به‌طرز عجیبی امروزی به نظر می‌رسند. آنها نقطه شروعی برای من شدند تا به این فکر کنم که چگونه می‌توان آزمایش‌هایی طراحی کرد که واقعاً به شناخت و ادراک مردم نگاه کند.» با این حال، خط تحقیقاتی فرنکل-برونزویک ناتمام ماند. او در سال ۱۹۵۸، درست زمانی که کارش شروع به دریافت تأیید و شناسایی گسترده‌تری کرده بود، خودکشی کرد. زمیگرود معتقد است که تاریخچه او از آن زمان «پاک شده» است.

آیا زمیگرود احساس می‌کند که در حال ادامه تحقیقات فرنکل-برونزویک است؟ «امیدوارم که این نوعی ادامه باشد، بله. و همچنین اینکه اگر او در دهه ۲۰۲۰ یک عصب‌شناس بود، احتمالاً از روش‌های مشابهی استفاده می‌کرد.» در ادامه، اولویت بعدی زمیگرود، «بازکردن گره» مسئله «مرغ و تخم‌مرغ» است که در کتابش توصیف کرده است — «آیا روان‌شناسی ما بر سیاست‌هایمان تأثیر می‌گذارد، یا سیاست‌ها بر روان‌شناسی ما؟» — و این نیازمند مطالعاتی به سبک فرنکل-برونزویک خواهد بود که افراد و باورهایشان را در طول زمان دنبال کند.

علاوه بر این، او مشتاق است تا به بررسی پیامدهای عملی کار خود بپردازد. به عنوان مثال، «چگونه می‌توانیم درک کنیم که چه چیزی فرد را در معرض خطر افراطی‌گرایی قرار می‌دهد. ما معمولاً به پیشینه آنها، وضعیت اقتصادی-اجتماعی‌شان، سن‌شان نگاه می‌کنیم — در حالی که در واقعیت، این فقط بخش بسیار کوچکی از ماجراست. ما باید به ویژگی‌های روان‌شناختی آنها، ویژگی‌های شناختی‌شان، و همه این عوامل دیگر نگاه کنیم که بسیار بهتر از عوامل جمعیت‌شناختی پیش‌بینی می‌کنند.»

اما هدف گسترده‌تر زمیگرود در پایان‌نامه الهام‌بخش کتابش (که اتفاقاً گفت‌وگوی دیگری است — بین خودش، چارلز داروین، ‌هانا آرنت و دیگران) بیان شده است. او می‌نویسد: «من معتقدم که مقابله با خشک‌اندیشی‌ها مستلزم آن است که تصور کنیم یک مغز ضدایدئولوژیک چگونه ممکن است به نظر برسد. وجودی که به‌صورت فعال و خلاقانه، وسوسه جزم‌گرایی را رد می‌کند.» این تجربه، به کامل‌ترین معنای ممکن، ذهن را گسترش می‌دهد.


نظر خوانندگان:


■ آقای طباطبایی گرامی با سپاس فراوان از مقالات روشنگرانه و متنوع شما. وجود چنین باران‌هایی برای زدون غبار از چهره جامعه روشنفکری کشورمان ضروری ست. قلمتان پر بارتر باد.
با درود و احترام سالاری


■ در پاسخ به هم میهن گرامی جناب سالاری: از لطف و توجه شما بی‌نهایت سپاسگزارم. خوشحالم که ترجمه‌های من توانسته‌اند در مسیر روشنگری اندکی مفید واقع شوند. دلگرمی‌هایی از این دست، انگیزه ادامه راه را دوچندان می‌کنند. امیدوارم این گفت‌وگوها همچنان ادامه‌دار و پربار باشد.
با تشکر فراوان علی محمد طباطبایی


■ خسته نباشید. موضوع جالبی برای آشنایی و یادگیری است. راستش، به جز مقدمه مترجم، خواندن و درک بقیه متن قدری دشوار بود. با سپاس از شما برای ترجمه و معرفی این اثر.
صادق


■ از زحمات پر ارزش شما سپاسگزارم، نوشته‌های شما را با اشتیاق دنبال می‌کنم و حتی الامکان به دیگران توصیه مطالعه آنها را می‌دهم.
موفق باشید، پیروز


■ در پاسخ به دوست گرامی جناب پیروز
از لطف و محبت شما صمیمانه سپاسگزارم. دریافت چنین بازخوردهایی نه‌تنها مایه‌ی دلگرمی‌ست، بلکه انگیزه‌ای مضاعف برای ادامه‌ی مسیر پژوهش و نوشتن فراهم می‌کند. خوشحالم که نوشته‌ها توانسته‌اند برای شما مفید یا الهام‌بخش باشند، و قدردان سخاوت شما در معرفی آن‌ها به دیگران هستم. امیدوارم این گفت‌وگو و تبادل اندیشه همچنان ادامه پیدا کند.
طباطبایی


■ آقای طباطبایی عزیز با درود،
نوشته شما بسیار جالب و آموزنده است، پرسشگری را افزون و فکر را باز می‌کند. نوشته‌ی شما سبب شد پیگیرِ تهیه و خواندن این کتاب شوم. سپاس فراوان. با آرزوی موفقیت بیشتر شما،
ارادتمند علی پرسان


■ دوست گرامی جناب آقای علی پرسان. ممنون از حسن توجه شما. کتاب بسیار خوبی است و به تازگی منتشر شده است. البته من خودم این کتاب را نخوانده‌ام. امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید.
علی محمد طباطبایی





نظر شما درباره این مقاله:







«ترامپ بیم آن دارد که پوتین او را بازی می‌دهد»
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 23:29

«ترامپ بیم آن دارد که پوتین او را بازی می‌دهد»


اما راسیتِر، پل کربی و یان ایکمن / بی‌بی‌سی جهانی

دونالد ترامپ، رئيس جمهور آمریکا پس از دیدار با ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، که در حاشیه‌ی مراسم خاکسپاری پاپ فرانسیس انجام شد، تمایل ولادیمیر پوتین برای پایان دادن به جنگ اوکراین را زیر سوال برد.

ترامپ پس از ترک رم و در پیامی در شبکه‌های اجتماعی نوشت که بیم آن را دارد که پوتین «دارد او را بازی می‌دهد»، آن هم پس از حملات موشکی مسکو به کی‌یف در اوایل هفته‌ی جاری. او افزود که «هیچ دلیلی وجود ندارد که پوتین به مناطق غیرنظامی موشک شلیک کند.»

پیش‌تر در همان روز، ترامپ و زلنسکی در داخل کلیسای جامع سنت پیتر، اندکی پیش از آغاز مراسم خاکسپاری، در حال گفت‌وگویی جدی دیده شدند.

کاخ سفید این دیدار ۱۵ دقیقه‌ای با زلنسکی را «بسیار پربار» توصیف کرد. رئیس‌جمهور اوکراین نیز این دیدار را دارای «ظرفیتی بالقوه برای تاریخی شدن» دانست.

این نخستین دیدار رو در روی ترامپ و زلنسکی از زمان رویارویی پرتنش‌شان در دفتر بیضی (کاخ سفید) در ماه فوریه بود.

ترامپ در حساب کاربری خود در شبکه‌ی اجتماعی “تروث سوشال” نوشت که حملات روسیه به شهرهای اوکراین «مرا به این فکر می‌اندازد که شاید او (پوتین) واقعاً نمی‌خواهد جنگ را متوقف کند، بلکه فقط دارد مرا معطل می‌کند و باید به شکل متفاوتی با او برخورد شود، از طریق “اقدامات بانکی” یا “تحریم‌های ثانویه؟”»

ترامپ پیش‌تر گفته بود که پس از مذاکرات سه‌ساعته‌ی روز جمعه میان فرستاده‌ی ویژه‌ی او، استیو ویتکاف، و رئیس‌جمهور روسیه، روسیه و اوکراین «بسیار به یک توافق نزدیک شده‌اند».

از سوی دیگر، کرملین روز شنبه اعلام کرد که پوتین در دیدار با ویتکاف، آمادگی روسیه برای ورود به مذاکرات مستقیم با اوکراین «بدون پیش‌شرط» را تایید کرده است.

نخستین مواجهه‌ حضوری پس از دیدار پرتنش در کاخ سفید

دیدار ترامپ و زلنسکی در رم، نخستین مواجهه‌ی حضوری آن‌ها از زمان ملاقاتشان در کاخ سفید بود؛ جایی که ترامپ به زلنسکی گفته بود «تو برگ برنده‌ای نداری» و در برابر روسیه در حال شکست خوردن است.

او این پیام را این هفته نیز تکرار کرد و گفت رئیس‌جمهور اوکراین «هیچ کارتی برای بازی ندارد». ترامپ پیش از این بارها اوکراین را مقصر آغاز جنگ دانسته و زلنسکی را متهم کرده بود که مانعی بر سر راه مذاکرات صلح است.

با این حال، کاخ سفید لحن مثبت‌تری نسبت به دیدار روز شنبه اتخاذ کرد، و زلنسکی این ملاقات را «دیداری بسیار نمادین که پتانسیل تبدیل شدن به یک واقعه‌ی تاریخی را دارد، اگر به نتایج مشترک برسیم» توصیف کرد.

دو تصویر از این دیدار منتشر شد که نشان می‌دهد رئیس‌جمهور آمریکا با کت و شلوار آبی و رئیس‌جمهور اوکراین با لباس مشکی، روبه‌روی یکدیگر نشسته و به طور جدی در حال گفت‌وگو هستند.

آندریی سیبیها، وزیر امور خارجه‌ی اوکراین نیز تصویری از این دیدار را در شبکه‌ی اجتماعی ایکس منتشر کرد و نوشت: «نیازی به کلمات نیست تا اهمیت این دیدار تاریخی را توصیف کند. دو رهبر در کلیسای سنت پیتر برای صلح تلاش می‌کنند.»

تصویری دیگر که توسط هیأت اوکراینی از داخل کلیسای جامع سنت پیتر منتشر شد(تصویر بالای گزارش)، نشان می‌داد که ترامپ و زلنسکی در کنار سر کیر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا، و امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، ایستاده‌اند و مکرون دست خود را بر روی شانه‌ی زلنسکی گذاشته است.

این تصویر به نوعی این برداشت را القا می‌کرد که نخست‌وزیر بریتانیا و رئیس‌جمهور فرانسه در فراهم کردن این دیدار میان ترامپ و زلنسکی نقش داشته‌اند، آن هم در پس‌زمینه‌ای از غم و اندوه مراسم خاکسپاری.

پس از این دیدار، ترامپ و زلنسکی از پله‌های کلیسا پایین آمدند؛ جایی که با ورود زلنسکی، جمعیت برای او کف زدند. سپس هر دو در ردیف اول جایگاه مراسم نشستند.

در طول مراسم، آن دو با فاصله‌ی اندکی از یکدیگر نشسته بودند، در حالی که مکرون و سایر سران کشورها بین آن‌ها قرار داشتند.

در خطبه‌ی مراسم، کاردینال «جووانی باتیستا ری» به فراخوان‌های بی‌وقفه‌ی پاپ فرانسیس برای صلح اشاره کرد. او گفت: «ساختن پل به جای دیوار» توصیه‌ای بود که پاپ بارها آن را تکرار می‌کرد.

مقام‌های اوکراینی از احتمال برگزاری دیدار دومی میان ترامپ و زلنسکی سخن گفته بودند، اما کاروان ترامپ بلافاصله پس از مراسم محل را ترک کرد و هواپیمای او نیز مدت کوتاهی بعد رم را ترک کرد.

زلنسکی اما بعدها در باغ ویلای بوناپارت - محل سفارت فرانسه در واتیکان - با مکرون دیدار کرد.

او همچنین در ویلای وولکونسکی، اقامتگاه سفیر بریتانیا، با کیر استارمر ملاقات داشت و به طور جداگانه با اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، نیز گفت‌وگو کرد.

مکرون در پیامی در شبکه‌ی اجتماعی ایکس نوشت که پایان دادن به جنگ در اوکراین هدفی است که «ما با رئیس‌جمهور ترامپ در آن اشتراک نظر داریم» و افزود که اوکراین آماده‌ی پذیرش «آتش‌بس بدون قید و شرط» است.

سخنگوی دفتر نخست‌وزیری بریتانیا نیز اعلام کرد که استارمر و زلنسکی در دیدار خود درباره‌ی پیشرفت‌های مثبتی که اخیراً در جهت «تأمین صلحی عادلانه و پایدار در اوکراین» حاصل شده گفت‌وگو کردند و افزودند که هر دو طرف توافق کردند «روند پیشرفت را حفظ کنند» و «در اولین فرصت دوباره گفت‌وگو کنند».

در جریان تبادل نظر داغ ماه فوریه در کاخ سفید، ترامپ، زلنسکی را متهم کرده بود که با مخالفت با طرح‌های آتش‌بسی که از سوی واشنگتن هدایت می‌شود، «با جنگ جهانی سوم قمار می‌کند».

کی‌یف طی ماه‌های اخیر تحت فشارهای فزاینده‌ی ترامپ قرار گرفته تا در قالب توافقی با مسکو، پذیرای واگذاری برخی مناطق به روسیه شود.

طبق گزارش‌ها، این واگذاری‌ها شامل بخش‌های وسیعی از خاک اوکراین از جمله شبه‌جزیره‌ی کریمه می‌شود که در سال ۲۰۱۴ به طور غیرقانونی توسط روسیه ضمیمه شده بود.

زلنسکی در گذشته بارها این ایده را رد کرده است. او روز جمعه در گفت‌وگویی با بی‌بی‌سی پیشنهاد داد که «یک آتش‌بس کامل و بدون قید و شرط می‌تواند امکان بحث درباره‌ی همه چیز را فراهم کند.»




نظر شما درباره این مقاله:







محمود عباس برای خود جانشین تعیین کرد
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 21:55

محمود عباس برای خود جانشین تعیین کرد





نظر شما درباره این مقاله:







مرزهای نادیده: وقتی مراقبت مرگ را مشروع می‌کند
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 19:44

مرزهای نادیده: وقتی مراقبت مرگ را مشروع می‌کند


سیامک نوروزی

رنج، گاهی بی‌صدا بر جان آدمی چنگ می‌اندازد، بی‌آنکه فریادش به جایی برسد. قصه‌ی پدر و پسری که در برلین به پایان زندگی‌شان رسیدند، نمونه‌ای عمیق و تکان‌دهنده از این رنج‌های بی‌صداست. روایتی که فراتر از یک حادثه‌ی فردی، ما را به تأملی روان‌شناختی، اجتماعی و فرهنگی دعوت می‌کند؛ بر مرزهای نادیده‌ای که میان مراقبت، فداکاری و مرگ کشیده می‌شود.

زنده‌یاد حسن عرب‌زاده، پدری که چهار دهه از عمر خود را وقف نگهداری از فرزند بیمارش کرده بود، در لحظه‌ای که ناتوانی جسم و روان بر او غلبه کرد، تصمیمی گرفت که نه تنها به زندگی خود، بلکه به زندگی فرزندش نیز پایان داد. تصمیمی که در لایه‌های عمیق روان، تنها به عنوان یک تراژدی فردی قابل فهم نیست، بلکه آینه‌ای از نارسایی ساختارهای مراقبتی، فشارهای بینافردی و مکانیسم‌های دفاعی ناخودآگاه است.

درک این ماجرا نیازمند توجه به چند سطح هم‌زمان است:

سطح فردی:
در روان پدر، روندی تدریجی شکل گرفت؛ همذات‌پنداری شدید با رنج فرزند، که به مرزهای فردی آسیب زد. پدر، مرز میان خود و دیگری را گم کرده بود. رنج فرزند دیگر فقط رنج او نبود؛ به درون او خزیده و بخشی از هویت پدر شده بود. این فروپاشی مرزها در نهایت به مشروعیت‌بخشی ناخودآگاه به «رهایی از طریق مرگ» انجامید؛ مکانیسمی دفاعی که در آن پایان دادن به حیات، همچون رحمتی تلقی می‌شود برای خود و دیگری.

سطح بینافردی:
رابطه‌ی طولانی و فرساینده‌ی مراقب و مراقبت‌شونده، زمینه‌ای برای شکل‌گیری پویایی‌های عمیق هیجانی است. از یک سو وابستگی عاطفی شدید، از سوی دیگر احساس مسئولیت بی‌پایان، و از سویی دیگر خستگی مزمن مراقب. در چنین رابطه‌ای، مراقب ممکن است به نقطه‌ای برسد که تصمیماتش دیگر بر مبنای واقعیت بیرونی نباشد، بلکه از دل یک روان زخمی و فرسوده بجوشد.

سطح خانوادگی و اجتماعی:
تنهایی این خانواده در مواجهه با بار عظیم مراقبت، نشانه‌ای از ضعف ساختارهای حمایتی بود. در کشوری با یکی از پیشرفته‌ترین نظام‌های بهزیستی، این واقعیت تلخ، یعنی از دست رفتن این خانواده، نشان می‌دهد که دسترسی به خدمات به معنای استفاده‌ی مؤثر از آنها نیست. موانع فرهنگی، احساس شرم یا وفاداری سنتی به خانواده، و ترس از قضاوت اجتماعی، ممکن است مانع از پذیرش کمک حرفه‌ای شوند.

سطح فرهنگی:
در بسیاری از جوامع باقی‌ماندن فرزندان بیمار در آغوش خانواده نشانه‌ی تعهد، فداکاری و عشق قلمداد می‌شود. انتقال عزیزان به مراکز مراقبتی، هنوز در ذهن بسیاری به معنای رها کردن و بی‌وفایی است. این ارزش‌های فرهنگی، گرچه از عشقی عمیق ریشه می‌گیرند، اما گاهی به قیمت فرسایش کامل روان مراقبان و کاهش کیفیت زندگی مراقبت‌شونده تمام می‌شوند.

برای درک عمیق‌تر این تضاد، می‌توان به تجربه‌ی دیگری نگاه کرد؛ اسطوره‌ی فوتبال ایران، پرویز قلیچ‌خانی، که این روزها در یکی از مراکز مراقبت تسکینی بستری است. برخلاف نگاه انتقادی بخش‌هایی از جامعه، بستری شدن این قهرمان به معنای رها شدن او نیست، بلکه پاسخی انسانی و مسئولانه به نیازهای ویژه‌ی اوست؛ مراقبتی حرفه‌ای، توأم با احترام به کرامت انسانی.

این مقایسه نشان می‌دهد که مراقبت واقعی همیشه به معنای “در کنار خود نگاه داشتن” نیست. گاهی پذیرش کمک از ساختارهای حرفه‌ای، فداکارانه‌تر و انسان‌دوستانه‌تر از اصرار بر مراقبتی است که در عمل، هم مراقب و هم مراقبت‌شونده را به مرزهای ناتوانی و فرسودگی می‌رساند.

مرزهای نادیده: یک داستان چندوجهی
با اندوهی عمیق، به داستان زنده‌یاد حسن عرب‌زاده و فرزندش محسن می‌نگریم. پدری که پس از سال‌ها مراقبت عاشقانه از فرزند معلول خود، در لحظه‌ای پر از استیصال و فرسودگی، تصمیم به پایانی تراژیک گرفت. مرگی که در نگاه او، شاید رحمتی ناگزیر بود، اما در واقع، فاجعه‌ای چندلایه بود که در بستر رابطه‌ی درهم‌تنیده‌ی فردی، خانوادگی، اجتماعی و ساختاری شکل گرفت.

در دل این روایت، مکانیسم‌های روانی نیرومندی کار می‌کنند: همذات‌پنداری کامل پدر با رنج فرزند، تا جایی که مرز میان خود و دیگری فرومی‌ریزد. پدری که ناتوانی، درد و وابستگی فرزندش را چون زخمی بر جان خود حس می‌کند و در ناخودآگاه خویش، رهایی از این رنج را تنها در مرگ می‌بیند. مشروعیت‌بخشی به مرگ، به عنوان رحمتی که از مسیر شفقت عبور می‌کند، مکانیسمی است که در چنین شرایطی فعال می‌شود. تصمیم پدر به پایان دادن به زندگی فرزند، و همزمان پایان دادن به زندگی خودش، نشان‌دهنده‌ی گسیختگی مرزهای خود و دیگری است؛ گسیختگی‌ای که در روابط طولانی مدت مراقبتی، به‌ویژه بدون حمایت ساختاری و روانی کافی، بسیار رایج و خطرناک است.

از سوی دیگر، غیبت مادر در این تصمیم، خود لایه‌ی دیگری از این تراژدی است. مادر، که سال‌ها در کنار پدر در مراقبت از محسن سهیم بود، از این تصمیم حیاتی کنار گذاشته شد. این حذف، نه فقط نشانه‌ی فردی بودن تصمیم پدر، بلکه بازتاب تنهایی ژرف او در تجربه‌ی فرسایش روانی و جسمی نیز بود. شاید در ناخودآگاه پدر، پایان دادن به رنج فرزند و خود، نوعی نجات برای مادر هم تصور شده باشد؛ اقدامی که به گمان او، می‌توانست همسرش را از بار کمرشکن مراقبت خلاص کند. اما این تصمیم به جای کاستن از رنج، بار درد بی‌پایانی را بر شانه‌های مادر گذاشت.

شریک بودن اجتماع در خودکشی
خودکشی، اگرچه کنشی فردی است، اما هرگز در خلأ اتفاق نمی‌افتد. خودکشی در بستر اجتماعی، فرهنگی و تاریخی رخ می‌دهد. هر جامعه‌ای، به میزانی که نتواند ساختارهای حمایتی مؤثر ایجاد کند، به میزانی که نتواند خانواده‌های فرسوده از مراقبت را شناسایی و حمایت کند، در خودکشی‌های رخ‌داده شریک است. در این پرونده‌ی غم‌انگیز نیز، سهمی از مسئولیت بر دوش نهادهای درمانی و رفاهی آلمان سنگینی می‌کند.

زنده‌یاد حسن و همسرش سال‌ها در مراقبت خانگی از فرزندشان کوشیدند، اما در این مسیر از دریافت حمایت‌های کافی بازماندند. شاید بی‌اعتمادی به سیستم‌های مراقبتی، ریشه‌گرفته از تجربیات تبعیض‌آمیز یا تفاوت‌های فرهنگی، بخشی از این ماجرا باشد. اما تنها خانواده‌ها به تنهایی بار این مسئولیت را بدوش نمیکشند. این وظیفه‌ی نهادهای مراقبتی و درمانی نیز است که با حضور فعال، با ارائه‌ی مشاوره‌های روانی مستمر، با ایجاد پل‌های اعتماد فرهنگی، به خانواده‌های فرسوده از مراقبت نشان دهند که واگذاری مراقبت به مراکز حرفه‌ای، خیانت به عزیزانشان نیست، بلکه عین انسانیت و شفقت است.

فرهنگ فداکاری مطلق و ایده‌ی مقدس نگه داشتن بیمار در خانه، بدون درک محدودیت‌های انسانی و بدون لحاظ کیفیت واقعی زندگی، به عنوان ارزش غالب در بسیاری از خانواده‌ها، در اینجا نقش‌آفرین شده است. ترس از «انداختن عزیز به دست بیگانگان» و حس شرم یا گناه از واگذاری مراقبت، مانعی روانی ایجاد می‌کند که حتی در زمان فرسودگی کامل، خانواده‌ها را از تصمیم به سپردن عزیزانشان به مراکز تخصصی بازمی‌دارد.

صداهای گمشده
در این میان، چیزی که بیش از همه غایب بود، صدای خود محسن بود. انسانی که سال‌ها با بیماری زیست، اما در تصمیمی که به پایان زندگی او منتهی شد، امکان ابراز خواسته‌ها و نیازهایش را نیافت. حق زندگی و حق تصمیم‌گیری، حتی برای کسانی که توان کامل ابراز را ندارند، باید جدی گرفته شود. حضور سیستماتیک مشاوره‌های بین‌رشته‌ای روانی، حقوقی و اجتماعی می‌توانست چنین فجایعی را پیشگیری کند.

در نقطه‌ی مقابل، به ماجرای اسطوره‌ی فوتبال ایران، که امروز در مرکز مراقبت‌های ویژه‌ی پایان زندگی (palliativ vård) بستری است، می‌توان نگاهی انداخت. در این مورد نیز موجی از احساسات جامعه برانگیخته شد: چرا باید قهرمان تنها باشد؟ چرا عزیزانش او را به مرکز مراقبت سپردند؟ اما واقعیت این است که این بستری شدن، نشانی از بی‌وفایی یا ترک کردن نیست؛ بلکه تلاشی آگاهانه برای حفظ کرامت انسانی در آخرین روزهای زندگی است. انتخابی آگاهانه و انسانی که برخاسته از شناخت محدودیت‌های مراقبت فردی و ضرورت سپردن مراقبت تخصصی به کسانی است که با مهر و دانش، روزهای پایانی را برای بیمار قابل‌تحمل‌تر می‌کنند.

دو داستان، دو سرنوشت متفاوت
یکی در هم‌آمیختگی بی‌مرز عشق و درد، تا جایی که مرگ را راه رهایی می‌بیند.

دیگری در پذیرش محدودیت‌ها و واگذاری مسئولیت مراقبت به جمعی آگاه.

هیچ‌یک آسان نیست. هیچ‌یک خالی از درد نیست. اما شاید پذیرش ناتوانی‌های انسانی و اعتماد به نهادهای حمایتی، راهی باشد که هم رنج فردی را بکاهد و هم از فاجعه‌های جبران‌ناپذیر پیشگیری کند.

رنج‌های بی‌صدا باید شنیده شوند. باید جدی گرفته شوند. باید به مراقبین خسته فرصت داده شود که قبل از فرسودگی کامل، کمک بطلبند ـ و این کمک نه نشانی از شکست، بلکه نشانی از عشق آگاهانه باشد.


سیامک نوروزی، روان‌درمانگر و مشاور اجتماعی، استکهلم
۲۶ آوریل ۲۰۲۵




نظر شما درباره این مقاله:







«علت انفجار مواد شیمیایی داخل کانتینرها بود»
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 19:37

«علت انفجار مواد شیمیایی داخل کانتینرها بود»


رسانه‌های دولتی ایران گزارش دادند که انفجار عظیمی که احتمالاً ناشی از مواد شیمیایی بود، روز شنبه در بزرگ‌ترین بندر ایران، بندرعباس، دست‌کم ۸ نفر را کشته و بیش از ۷۵۰ نفر را زخمی کرده است.

این انفجار که در بخش بندر رجانی شهر بندرعباس رخ داد، همزمان با آغاز سومین دور مذاکرات هسته‌ای ایران با ایالات متحده در عمان بود، اما هیچ نشانه‌ای از ارتباط بین این دو رویداد وجود ندارد.

حسین ظفری، سخنگوی سازمان مدیریت بحران ایران، به نظر می‌رسد انفجار را به ذخیره‌سازی نامناسب مواد شیمیایی در کانتینرهای بندر رجایی نسبت داده است. او به خبرگزاری ایلنا گفت: «علت انفجار مواد شیمیایی داخل کانتینرها بود.»

وی افزود: «پیش‌تر، مدیرکل مدیریت بحران در بازدید از این بندر هشدارهایی داده و به احتمال خطر اشاره کرده بود.»

با این حال، یک سخنگوی دولت ایران اعلام کرد که اگرچه احتمالاً مواد شیمیایی عامل انفجار بوده‌اند، اما هنوز نمی‌توان دلیل دقیق آن را مشخص کرد.

رئیس‌جمهور ایران، مسعود پزشکیان، دستور تحقیق درباره این حادثه را صادر کرد و وزیر کشور را به محل اعزام نمود. وزیر کشور اعلام کرد تلاش‌ها برای خاموش کردن آتش و جلوگیری از گسترش آن به سایر مناطق ادامه دارد.

کانال‌های خبری رسمی ایران تصاویری از ابر عظیم سیاه و نارنجی دود ناشی از انفجار در بالای بندر و ساختمانی اداری با درهای تخریب‌شده و کاغذها و آوار پراکنده پخش کردند.

بندر رجایی، واقع در نزدیکی تنگه استراتژیک هرمز، بزرگ‌ترین مرکز کانتینری ایران است که طبق گزارش رسانه‌های دولتی، بخش عمده کالاهای کانتینری کشور را مدیریت می‌کند.

انفجار باعث شکستن شیشه‌ها در شعاع چند کیلومتری شد و در جزیره قشم، در ۲۶ کیلومتری جنوب بندر، شنیده شد.

خبرگزاری نیمه‌رسمی تسنیم تصاویری از مردان زخمی که در جاده‌ها تحت مداوا بودند، در میان صحنه‌های آشوب منتشر کرد.

تلویزیون دولتی پیش‌تر گزارش داد که جابجایی نامناسب مواد قابل‌اشتعال یکی از «عوامل مؤثر» در این انفجار بوده است. یک مقام محلی مدیریت بحران به تلویزیون دولتی گفت که انفجار پس از منفجر شدن چند کانتینر ذخیره‌شده در بندر رخ داد.

در حالی که امدادگران برای خاموش کردن آتش تلاش می‌کردند، مقامات گمرک بندر اعلام کردند که کامیون‌ها از منطقه تخلیه شده‌اند و محوطه کانتینری محل انفجار احتمالاً حاوی «کالاهای خطرناک و مواد شیمیایی» بوده است. مقامات گفتند که فعالیت‌های بندر پس از انفجار متوقف شده است.

حوادث مرگبار

در سال‌های اخیر، مجموعه‌ای از حوادث مرگبار زیرساخت‌های انرژی و صنعتی ایران را تحت تأثیر قرار داده است که بسیاری از آن‌ها، مانند انفجار روز شنبه، به سهل‌انگاری نسبت داده شده‌اند.

این حوادث شامل آتش‌سوزی پالایشگاه‌ها، انفجار گاز در یک معدن زغال‌سنگ و حادثه تعمیرات اضطراری در بندرعباس بوده که در سال ۲۰۲۳ یک کارگر را کشت.

ایران برخی دیگر از حوادث را به دشمن اصلی خود، اسرائیل، نسبت داده است که در سال‌های اخیر حملاتی را در خاک ایران علیه برنامه هسته‌ای این کشور انجام داده و سال گذشته دفاع هوایی ایران را بمباران کرد.

تهران اعلام کرد که اسرائیل پشت حمله فوریه ۲۰۲۴ به خطوط لوله گاز ایران بوده است، در حالی که در سال ۲۰۲۰، رایانه‌های بندر شهید رجایی هدف حمله سایبری قرار گرفتند. واشنگتن‌پست گزارش داد که به نظر می‌رسد اسرائیل در آن حادثه، به تلافی حمله سایبری قبلی ایران، دست داشته است.

اسرائیل اعلام کرده است که نسبت به نتیجه مذاکرات آمریکا و ایران نگران است و خواستار برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران شده است. تهران می‌گوید این برنامه صرفاً برای مقاصد صلح‌آمیز است، اما ناظران بین‌المللی می‌گویند که ایران به توانایی ساخت بمب نزدیک‌تر شده است.

هیچ اظهارنظری فوری از سوی ارتش اسرائیل یا دفتر نخست‌وزیر بنیامین نتانیاهو درباره دخالت احتمالی اسرائیل در انفجار روز شنبه ارائه نشد.

مقامات ایرانی اعلام کردند که تأسیسات نفتی از انفجار روز شنبه آسیبی ندیده‌اند.

شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی ایران در بیانیه‌ای اعلام کرد که این حادثه «هیچ ارتباطی با پالایشگاه‌ها، مخازن سوخت، مجتمع‌های توزیع و خطوط لوله نفت» ندارد.


گزارش خبرگزاری رویترز




نظر شما درباره این مقاله:







انفجار بندرعباس و فرضیه خرابکاری!
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 17:15

انفجار بندرعباس و فرضیه خرابکاری!


صابر گل‌عنبری

انفجار امروز در بندر عباس در هنگامه حساس و مهمی یعنی در روز برگزاری دور سوم مذاکرات در مسقط رخ داده و به همین علت متعاقب وقوع انفجار نگاه‌ها به سمت اسرائیل به عنوان مظنون اصلی حادثه رفته است که از این طریق می‌خواهد این مذاکرات را بر هم بزند و به شکست بکشاند.

هنوز با گذشت ساعت‌ها از این واقعه، طبق معمول روایت دقیقی از علت آن و حجم خسارت اقتصادی منتشر نشده و دقیقا مشخص نیست که چه اتفاقی افتاده و علت حادثه چیست و چه بسا فعلا هم روشن نشود.

از این رو، هنوز مشخص نیست که حادثه‌ای طبیعی بوده که به صورت تصادفی در روز دور سوم مذاکرات رخ داده یا نه و اقدامی خرابکارانه است.

اما اگر فرضیه دوم را مبنا قرار دهیم، باید دید هدف چه بوده است؟ در این حالت هدف هر چه بوده باشد، به شکست کشاندن مذاکرات نبوده است. خود اسرائیل هم به خوبی می‌داند که چنین عملیاتی به فرض دست داشتن در آن موجب پایان دادن و به شکست کشاندن مذاکرات نمی‌شود.

بنابراین این فرضیه که اسرائیل با هدف شکست مذاکرات مسقط دست به این کار زده باشد، چندان موضوعیت پیدا نمی‌کند. واقعیت این است که نه این اقدام ــــ اگر خرابکارانه باشد ــــ و حتی عملیاتی غیر مستقیم فراتر از آن هم از جمله ترور و .... موجب تعطیلی مذکرات نمی‌شود؛ هر چند ممکن است در صورت تکرار به آن لطمه بزند. تنها اقدامی که این روند را به شکست و تعطیلی می‌کشاند و یا دستکم موجب تعلیق آن می‌شود، حمله آشکار و صریح اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران است.

اما اتفاق دیگری که می‌تواند موجب پایان دادن به دیپلماسی با ایران از طرف ترامپ شود، این است که یک حادثه بزرگ علیه نیروهای آمریکایی در منطقه رخ دهد که تلفات جانی قابل توجه در پی داشته باشد و به ایران یا متحدان آن منتسب شود.

حمله به تاسیسات هسته‌ای نیز، هم فعلا بعید به نظر می‌رسد و هم این که بدون موافقت و چراغ سبز آمریکا ممکن نیست که اسرائیل به این اقدام دست بزند؛ به ویژه در این دوره که ترامپ در کاخ سفید حاکم است و نتانیاهو به شدت در مقابل او دست به عصا حرکت می‌کند؛ تا جایی که حتی عصبانیت و خشم خود از روند دیپلماتیک کنونی میان تهران و واشنگتن را در حرف و حدیث هم بروز نمی‌دهد و در موضع‌گیری کلامی به شدت محتاطانه سخن می‌گوید.

این رویکرد بی‌بی برخلاف رویه نه چندان دور اوست که در ایام اوباما و بایدن در پیش گرفته بود و به کنگره آمریکا می‌رفت و علنا سیاست‌های دو رئیس جمهور دموکرات حاکم را به چالش می‌کشید.

اما اکنون که نتانیاهو اولویت و تمام هم و غمش ماندن در قدرت است و در بعد کلامی تا این اندازه ملاحظه ترامپ را می‌کند، بدون هماهنگی با او دست به کاری نمی‌زند که موجب خشم و انتقام او شود.

البته این بدان معنا نیست که فرضیه خرابکاری در حادثه انفجار در بندرعباس کلا منتفی است، بلکه در یک حالت دیگر این فرضیه همچنان پابرجاست و آن هم این که اگر واقعا خرابکاری باشد، می‌تواند کار موساد و با هماهنگی آمریکا باشد، اما چنان که گفته شد هدف تعطیلی مذاکرات نیست، چون اساسا چنین هدفی با این حادثه محقق نمی‌شود، بلکه هدف می‌تواند فشار عملی در خارج از میز مذاکرات برای گرفتن امتیازات بیشتر و دادن امتیازات کمتر در خود مذاکرات باشد.

در این راستا به فرض صحت چنین فرضیه‌ای، وقوع خرابکاری در بزرگ‌ترین بندر کانتینری ایران و دومین از این نوع در سطح منطقه با توجه به حجم آسیب اقتصادی که می‌تواند به شاهراه‌ تجارت کشور وارد شود، واجد اهمیت و پیام خاص خود است.

از این رو باز تاکید می‌شود اگر فرضیه وقوع خرابکاری صحت داشته باشد، می‌توان انتظار داشت که در آینده نیز چنین حوادثی با اهداف پیشگفته تکرار شود که در این صورت به چالشی جدی فراروی مذاکرات تبدیل خواهد شد.

تلگرام نویسنده
@Sgolanbari




نظر شما درباره این مقاله:







آمریکا: مذاکرت در مسقط مثبت و سازنده بود
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 17:00

آمریکا: مذاکرت در مسقط مثبت و سازنده بود


باراک راوید / آکسیوس / ۲۶ آوریل ۲۰۲۵

ایالات متحده و ایران روز شنبه سومین دور مذاکرات هسته‌ای را به پایان رساندند و به گفته بدر البوسعیدی، وزیر امور خارجه عمان، که میانجیگری بین طرفین را بر عهده دارد، توافق کردند که دوباره در تاریخ ۳ مه دیدار کنند.

چرا مهم است: مذاکرات در مسقط در روز شنبه اولین باری بود که طرفین به جزئیات فنی یک توافق هسته‌ای احتمالی، به‌ویژه محدودیت‌هایی که ایالات متحده می‌خواهد بر برنامه هسته‌ای ایران اعمال کند و تحریم‌هایی که ایران خواستار لغو آن‌ها از سوی ایالات متحده است، پرداختند.

● یک مقام ارشد آمریکایی در بیانیه‌ای که برای خبرنگاران ارسال شد، گفت: “مذاکرات در مسقط مثبت و سازنده بود. هنوز کارهای زیادی باقی مانده است، اما پیشرفت بیشتری در رسیدن به توافق حاصل شد.”

● دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور، در مصاحبه‌ای با مجله تایم که روز جمعه منتشر شد، گفت که معتقد است “می‌توانیم بدون حمله به توافق برسیم. امیدوارم بتوانیم.” وقتی از او پرسیده شد که آیا برای دیدار با رهبران ایرانی آماده است، گفت: “البته.”

خبر اصلی: مذاکرات روز شنبه بین تیم‌های کاری از هر دو طرف و بین مذاکره‌کنندگان ارشد، استیو ویتکاف، فرستاده کاخ سفید، و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، برگزار شد.

● مقام ارشد آمریکایی گفت که سومین دور مذاکرات بیش از چهار ساعت طول کشید و شامل تعامل مستقیم و غیرمستقیم بین تیم‌های آمریکایی و ایرانی بود.

● این مقام افزود که دور بعدی مذاکرات هفته آینده در اروپا برگزار خواهد شد.

آنچه می‌گویند: وزیر امور خارجه عمان گفت: “مذاکرات ایالات متحده و ایران امروز نشان‌دهنده آرمان مشترک برای رسیدن به توافق بر اساس احترام متقابل و تعهدات پایدار بود. اصول اساسی، اهداف و نگرانی‌های فنی همگی مورد بحث قرار گرفتند.”

● عراقچی در جلسه‌ای با رسانه‌های همراه خود گفت که از پیشرفت و سرعت مذاکرات رضایت دارد و تأکید کرد که هر دو طرف جدی هستند.

● او افزود: “این دور از مذاکرات بسیار جدی‌تر از گذشته بود و ما به‌تدریج به بحث‌های دقیق‌تر و فنی‌تر وارد شدیم.” وی گفت که طرفین در طول مذاکرات چندین بار مواضع کتبی خود را مبادله کردند.

● عراقچی افزود: “برخی اختلافات جدی هستند، برخی کمتر. من به رسیدن به توافق امیدوارم، اما همچنان محتاط هستم.”

به چه چیزی باید توجه کنیم: ویتکاف از مسقط به ابوظبی سفر کرد تا با مقامات اماراتی پیش از سفر رئیس‌جمهور ترامپ به امارات در اواسط ماه مه گفت‌وگو کند.




نظر شما درباره این مقاله:







چگونه ترامپ بازیچه دست پوتین شده است
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 16:50

چگونه ترامپ بازیچه دست پوتین شده است


پیتر بیکر / نیویورک تایمز

۲۶ آوریل ۲۰۲۵

* چگونه ترامپ در مسیر اهداف پوتین حرکت می‌کند؛ از اوکراین تا تضعیف نهادهای آمریکایی

آقای ترامپ در حال تخریب آن دسته از نهادهای آمریکایی است که مدت‌ها مایه آزردگی مسکو بوده‌اند؛ از جمله صدای آمریکا و بنیاد ملی برای دموکراسی. او با توقف موقت عملیات‌های تهاجمی سایبری و محدود کردن برنامه‌هایی که برای مقابله با اطلاعات نادرست روسیه، دخالت در انتخابات، نقض تحریم‌ها و جنایات جنگی طراحی شده‌اند، ایالات متحده را در نبرد پنهانش با روسیه عملاً خلع سلاح کرده است.

او روسیه را از پرداخت تعرفه‌هایی که بر واردات از تقریباً همه کشورهای دیگر اعمال می‌کند، معاف کرده و استدلال کرده است که روسیه پیشاپیش تحت تحریم قرار دارد. با این حال، همین تعرفه را بر اوکراین — طرف مقابل مذاکرات — اعمال کرده است. و در چرخشی نسبت به دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش، وب‌سایت «پولیتیکو» گزارش داده که تیم آقای ترامپ در حال بررسی احتمال لغو تحریم‌ها علیه پروژه خط لوله گاز «نورد استریم دو» به اروپاست؛ پروژه‌ای که پیش‌تر بارها آن را محکوم کرده بود.

اگر ترامپ مامور روسیه بود چه می‌کرد؟

ایوو دالدر، مدیر اجرایی شورای امور جهانی شیکاگو و سفیر پیشین آمریکا در ناتو در دوران ریاست‌جمهوری باراک اوباما، گفت: «ترامپ دقیقاً همان‌طور که پوتین می‌خواست عمل کرده است. دشوار است تصور کنیم که اگر ترامپ واقعاً مأمور روسیه بود، رفتاری متفاوت با آنچه در ۱۰۰ روز نخست دور دوم ریاست‌جمهوری خود داشته، انجام می‌داد.»

کارولین لویت، دبیر مطبوعاتی کاخ سفید، این دیدگاه که اقدامات ترامپ به سود روسیه بوده را رد می‌کند. او در مصاحبه‌ای گفت: «رئیس‌جمهور تنها در راستای منافع ایالات متحده عمل می‌کند.»

او افزود هیچ ارتباطی میان روسیه و کاهش بودجه سازمان‌های مختلف که توسط وزارت کارآمدسازی دولت به ریاست ایلان ماسک (که با نام DOGE شناخته می‌شود) انجام شده یا سایر تلاش‌های مشابه برای کوچک‌سازی دولت وجود ندارد.

لویت گفت: «DOGE هیچ ارتباطی با تلاش‌های تیم امنیت ملی ما برای پایان دادن به جنگ ندارد. این‌ها تصمیمات آگاهانه‌ای نیستند که رئیس‌جمهور برای راضی نگه داشتن روسیه اتخاذ کرده باشد. در موضوع روسیه و اوکراین، او در تلاش است جهان را با پایان دادن به جنگ و دستیابی به یک صلح پایدار راضی کند.»

ترامپ مدت‌هاست که انتقادها مبنی بر نرمی در قبال روسیه را رد کرده، هرچند تحسین خود از پوتین را آشکارا ابراز کرده است. او این هفته پس از حمله موشکی به کیف که منجر به کشته شدن حداقل دوازده نفر شد، در اقدامی نادر آقای پوتین را سرزنش کرد و در شبکه‌های اجتماعی از او خواست: «ولادیمیر، بس کن!»

او بعدتر در گفتگو با خبرنگاران انکار کرد که تنها بر اوکراین برای امتیازدهی فشار وارد می‌کند. ترامپ گفت: «ما فشار زیادی به روسیه وارد می‌کنیم و روسیه این را می‌داند.»

وقتی از او پرسیده شد که روسیه در چارچوب یک توافق صلح باید از چه چیزهایی چشم‌پوشی کند، تنها گفت که روسیه اجازه نخواهد داشت تمام اوکراین را تصرف کند — هدفی که در سه سال از آغاز تهاجم تمام‌عیار خود، به لحاظ نظامی نتوانسته به آن دست یابد. او گفت: «متوقف کردن جنگ، متوقف کردن تصرف کل کشور — این خودش امتیاز بزرگی است.»

اما نکته قابل توجه درباره بازگشت ترامپ به قدرت، آن است که بسیاری از اقدامات دیگر او در سه ماه گذشته، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، به نفع روسیه تفسیر شده‌اند — تا جایی که مقامات روسی در مسکو آشکارا از رئیس‌جمهور آمریکا حمایت کرده و برخی از اقدامات او را جشن گرفته‌اند.

تمجید روسیه از تعطیلی صدای آمریکا

پس از آنکه ترامپ اقدام به برچیدن صدای آمریکا و رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی کرد — دو رسانه خبری تحت حمایت مالی آمریکا که از زمان اتحاد جماهیر شوروی و سپس در قبال روسیه، گزارش‌های مستقل مخابره می‌کردند — مارگاریتا سیمونیان، رئیس شبکه دولتی روسی «راشاتودی»(RT)، این اقدام را «تصمیمی فوق‌العاده از سوی ترامپ» توصیف کرد. او افزود: «ما نتوانستیم آن‌ها را تعطیل کنیم، متأسفانه، اما آمریکا خودش این کار را کرد.»

این‌ها تنها چند نمونه از نهادهای دولتی آمریکا هستند که ترامپ و ماسک هدف قرار داده‌اند و روسیه از این اقدامات خشنود شده است.

مسکو مدت‌هاست که نسبت به سازمان توسعه بین‌المللی ایالات متحده (USAID)، بنیاد ملی برای دموکراسی (NED)، مؤسسه بین‌المللی جمهوری‌خواه (IRI) و مؤسسه ملی دموکراتیک (NDI) کینه به دل دارد؛ نهادهایی که برنامه‌های ترویج دموکراسی را تأمین مالی می‌کنند و کرملین آن‌ها را بخشی از یک کارزار برای تغییر رژیم می‌داند. اکنون همه این نهادها در معرض تعطیلی قرار گرفته‌اند.

طرح جدید بازسازی وزارت خارجه که توسط مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، ارائه شده نیز دفاتری را هدف قرار داده که طی سال‌ها موجب نارضایتی روسیه شده‌اند؛ از جمله دفتر دموکراسی و حقوق بشر که قرار است در یک دفتر جدید کمک‌های خارجی ادغام شود. روبیو گفته است که این دفتر به «سکویی برای فعالان چپ‌گرا برای تسویه حساب با رهبران محافظه‌کار خارجی» در کشورهایی مانند لهستان، مجارستان و برزیل تبدیل شده بود.

آلینا پولیاکوا، رئیس مرکز تحلیل سیاست‌های اروپایی (CEPA)، می‌گوید: «نتیجه نهایی این اقدامات این است که در بلندمدت به نفع روسیه تحت رهبری پوتین تمام خواهد شد. این نوع برنامه‌های ترویج دموکراسی در دولت‌های مختلف آمریکا، ابزاری برای جذب متحدان و ارتقای جایگاه آمریکا در جهان تلقی می‌شدند. با عقب‌نشینی از این برنامه‌ها، ما آن جایگاه را تضعیف می‌کنیم و روسیه جای ما را می‌گیرد.»

ساموئل چارپ، تحلیلگر مؤسسه RAND، گفت که بسیاری از اقدامات ترامپ لزوماً با هدف خوشایند ساختن اوضاع برای مسکو انجام نشده است. او گفت: «من مطمئن نیستم که روس‌ها این اقدامات را به عنوان خواسته‌هایی که بخواهند روی میز مذاکره با آمریکا بگذارند، در نظر گرفته باشند» — اقداماتی مانند برچیدن صدای آمریکا. «اما قطعاً از حذف این نهادها خوشحالند.»

در عین حال، چارپ افزود که طرح صلح اوکراینی که ترامپ ارائه کرده، هرچند به نفع مسکو متمایل است، به برخی نکات کلیدی که روسیه اصرار بر گنجاندن آن‌ها در هرگونه توافق صلحی دارد، نمی‌پردازد؛ از جمله ممنوعیت حضور هرگونه نیروی نظامی خارجی در اوکراین.

او گفت: «این طرح بسیاری از مسائلی را که روسیه آن‌ها را اولویت‌های اصلی خود در مذاکرات جنگ اوکراین اعلام کرده، نادیده می‌گیرد و امتیازاتی که داده شده، در برخی موارد حتی ممکن است جزء اولویت‌های اصلی روسیه نباشند.»

برخی از نهادهایی که هدف کاهش بودجه و تعطیلی قرار گرفته‌اند، در برابر این اقدامات مقاومت کرده‌اند و هنوز مشخص نیست که در نهایت چه تعداد از این کاهش‌ها به اجرا در خواهد آمد.  این هفته، یک قاضی فدرال آمریکا، دستور توقف برچیده شدن صدای آمریکا را تا زمان بررسی‌های حقوقی بیشتر صادر کرد. دولت ترامپ روز جمعه نسبت به این تصمیم اعتراض کرد. بنیاد ملی برای دموکراسی، گروه‌های کمک‌رسان و سایر نهادها نیز شکایت‌هایی را مطرح کرده‌اند.

با این حال، برای برخی دیگر از ابتکارات دولتی هیچ مسیر حقوقی برای مقابله وجود ندارد. مارکو روبیو در اوایل ماه جاری، یک دفتر دولتی را که اطلاعات نادرست منتشرشده از سوی روسیه و دیگر دشمنان خارجی را ردیابی می‌کرد، تعطیل کرد و مدعی شد که دولت بایدن با این کار «در پی سانسور صدای آمریکایی‌ها» بوده است.

ورود افراد مرتبط با روسیه به حلقه اطراف ترامپ

دولت ترامپ همچنین یک کارگروه ویژه که به دنبال مصادره اموال الیگارش‌های روسی بود را منحل کرده؛ تلاشی برای مقابله با دخالت‌های انتخاباتی روسیه و سایر قدرت‌های خارجی را از بین برده؛ از یک گروه بین‌المللی که رهبران مسئول تهاجم به اوکراین را تحت تعقیب قرار می‌داد، خارج شده؛ و تأمین مالی پروژه‌ای را که ربوده شدن ده‌ها هزار کودک اوکراینی توسط نیروهای روسی را مستند می‌کرد، متوقف کرده است.

همچنین طبق گزارش روزنامه واشنگتن پست، دولت ترامپ جایگاه ویژه‌ای را که برای جمع‌آوری مدارک درباره جنایات روسیه در اوکراین ایجاد شده بود، خالی گذاشته است. افزون بر این، عملیات تهاجمی سایبری علیه روسیه نیز متوقف شد، با این توجیه که نمی‌خواهند مذاکرات صلح اوکراین را برهم بزنند، اگرچه بعدها اجازه اجرای این عملیات داده شد.

علاوه بر این، ترامپ افرادی را که با تلاش‌های روسیه برای نفوذ در سیاست آمریکا ارتباط دارند، به حلقه اطراف خود وارد کرده است. به گزارش واشنگتن پست، اد مارتین، دادستان موقت او در واشنگتن، بیش از ۱۵۰ بار در شبکه‌های راشاتودی و اسپوتنیک — دو رسانه دولتی روسیه که پروپاگاندای روسی را منتشر می‌کنند — ظاهر شده است.

تنها در همین هفته، کاخ سفید تیم پول، مفسر راست‌گرا را به جمع خبرنگاران رسمی خود اضافه کرد؛ فردی که برای هر ویدیویی که در یک شبکه اجتماعی منتشر می‌کرد، ۱۰۰ هزار دلار دریافت می‌کرد — پرداختی که وزارت دادگستری آن را بخشی از یک عملیات نفوذ روسیه توصیف کرده است. 

آقای پول گفته که نمی‌دانسته این پول از سوی روسیه تأمین شده و تاکنون هیچ اتهام کیفری علیه او مطرح نشده است.

برخی از مواضع دولت ترامپ در تناقض با اصول دیرینه حزب جمهوری‌خواه است و حتی در مواردی با مواضع پیشین خود تیم ترامپ نیز تعارض دارد. بنیاد ملی برای دموکراسی در دوران ریاست‌جمهوری رونالد ریگان تأسیس شد. جایگاهی که برای مستندسازی جنایات روسیه در اوکراین ایجاد شده بود — و اکنون لغو شده — بر اساس قانونی بود که به ابتکار نماینده جمهوری‌خواه مایکل والتز از فلوریدا تصویب شد؛ فردی که اکنون مشاور امنیت ملی ترامپ است.

پذیرفتن این ایده که روسیه بخشی از سرزمین‌های اشغال‌شده را در قالب یک توافق صلح متوازن حفظ کند، به طور گسترده اجتناب‌ناپذیر تلقی می‌شود. اما ترامپ فراتر رفته و پیشنهاد به رسمیت شناختن رسمی کنترل روسیه بر کریمه — شبه‌جزیره‌ای که روسیه در سال ۲۰۱۴ در نقض قوانین بین‌المللی از اوکراین تصرف کرد — را ارائه کرده است؛ گامی اضافی که بسیاری در اوکراین و همچنین دوستان این کشور در واشنگتن و اروپا را شوکه کرده است.

چنین اقدامی سیاست دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ را معکوس می‌کند. در سال ۲۰۱۸، وزارت خارجه دولت ترامپ «اعلامیه کریمه» را صادر کرد و بر «عدم پذیرش ادعای حاکمیت کرملین بر سرزمینی که با زور تصرف شده» تأکید کرد و آن را با عدم به رسمیت شناختن اشغال کشورهای بالتیک توسط شوروی طی پنج دهه مقایسه کرد.

در سال ۲۰۲۲، روبیو که آن زمان سناتور جمهوری‌خواه از فلوریدا بود، از تدوین قانونی حمایت کرد که به رسمیت شناختن حاکمیت روسیه بر هر بخش اشغالی از خاک اوکراین توسط آمریکا را ممنوع می‌کرد. روبیو در آن زمان گفت: «ایالات متحده نمی‌تواند ادعاهای پوتین را به رسمیت بشناسد، وگرنه با ایجاد یک سابقه خطرناک، راه را برای دیگر رژیم‌های استبدادی — مانند حزب کمونیست چین — باز می‌کند تا از آن تقلید کنند.»

ترامپ: آمریکا می‌تواند ادعای پوتین را به رسمیت بشناسد

در مقابل، ترامپ در مصاحبه‌ای جدید با مجله تایم به‌طور آشکار اعلام کرد که ایالات متحده می‌تواند ادعای پوتین را به رسمیت بشناسد. در واقع، او بدون آنکه منتظر نهایی شدن هیچ توافقی بماند، به شکلی عملی این کار را انجام داد.

او در این مصاحبه که روز جمعه منتشر شد گفت: «کریمه در اختیار روسیه باقی خواهد ماند.»

ترامپ بار دیگر اوکراین را مقصر آغاز جنگ دانست و گفت: «دلیل شروع جنگ این بود که اوکراین شروع کرد به صحبت درباره پیوستن به ناتو.»

دیوید شیمر، مشاور پیشین رئیس‌جمهور جو بایدن در امور روسیه، استدلال کرد که اثر نهایی تمایل ترامپ به سمت روسیه و برچیدن نهادهای آمریکایی که مسکو را آزار می‌دادند، تضعیف موقعیت آمریکا در برابر یکی از اصلی‌ترین دشمنانش است. شیمر یادآور شد که تنها ماه گذشته، جامعه اطلاعاتی آمریکا اعلام کرد که روسیه همچنان یک «تهدید بالقوه پایدار برای قدرت، حضور و منافع جهانی ایالات متحده» محسوب می‌شود.

شیمر گفت: «رویکرد فعلی به طور کامل به نفع روسیه است — از دادن امتیاز پشت امتیاز در موضوع اوکراین گرفته تا برچیدن ابزارهای کلیدی قدرت نرم ما و تضعیف شبکه ائتلاف‌های ما در سراسر اروپا؛ شبکه‌ای که همواره به ایالات متحده امکان داده بود در برابر تجاوزگری روسیه از موضع قدرت برخورد کند.»

—-
* پیتر بیکر خبرنگار ارشد کاخ سفید برای روزنامه نیویورک تایمز است. او در حال حاضر ششمین دوره ریاست‌جمهوری را پوشش می‌دهد و گاه تحلیل‌هایی می‌نویسد که رؤسای جمهور و دولت‌های آنان را در یک بستر وسیع‌تر تاریخی قرار می‌دهد.




نظر شما درباره این مقاله:







عراقچی: فضای مذاکره کاملا جدی و کاری بود
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 16:30

عراقچی: فضای مذاکره کاملا جدی و کاری بود


عراقچی پس از پایان مذاکرات غیرمستقیم تهران-واشنگتن، توضیحاتی را درباره روند مذاکرات ارائه کرد.

به گزارش ایسنا، عباس عراقچی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، روز شنبه و در پایان دور سوم گفت‌وگوهای غیرمستقیم میان ایران و آمریکا در مسقط، توضیحاتی را درباره روند مذاکرات ارائه کرد.

● دور سوم مذاکرات در مسقط برگزار شد. ما از عمان و وزیر خارجه این کشور بسیار متشکریم. یک محیط آرام حکمفرما بود. مذاکرات خیلی جدی‌تر از گذشته بود و به تدریج وارد بحث‌های جزئی‌تر، فنی‌تر و تکنیکی‌تر شد.

● چندین بار نظرات را به‌صورت مکتوب ردوبدل کردیم. در مجموع فضای مذاکره، کاملا جدی و کاری بود.

● هم در موضوعات کلان و جزئیات اختلافات وجود دارد. تا جلسه بعدی قرار است در پایتخت‌ها بررسی صورت گیرد که چطور می‌توانیم اختلافات را کم کنیم.

● اینکه هر دو طرف با جدیت وارد مذاکرات شدند، کاملا مشهود بود و این، فضایی را ایجاد می‌کند که امیدوار باشیم که می‌شود پیشرفت کرد. امیدواری ما به‌شدت محتاطانه است و مسائلی هست که باید در مورد آن تفاهمات کلی به‌دست آید و بعد درباره جزئیات مذاکره شود.

● دور بعدی مذاکرات هم احتمالا مجددا شنبه خواهد بود و جزئیات و مکان آن را دولت میزبان که عمان است، تنظیم می‌کند و به اطلاع طرفین می‌رساند.

● سطح مذاکرات هم در همین سطح فعلی با حضور بنده و آقای ویتکاف خواهد بود با همراهی کارشناسان.

● ما با توجه به موضوعاتی که در جلسه مطرح می‌شود، کارشناسان لازم را به همراه می‌بریم. الان که از بحث کلیات به تدریج وارد بحث‌های جزئی‌تر و تخصصی‌تر هم به تدریج اضافه می‌شوند. ما در این جلسه کارشناسان اقتصادی را برای اولین بار به همراه داشتیم و حضور آن‌ها بسیار مفید بود. از جلسه آینده، حدس می‌زنم کارشناس سازمان انرژی اتمی هم اضافه شود. ما به موقعیتی رسیدیم که بحث‌های فنی‌تر هسته‌ای هم داشته باشیم. هر چه جلوتر برویم، با توجه به موضوعاتی که در دستورکار است، کارشناس مربوطه هم اضافه خواهد شد.

● دستورکار گفت‌وگوها به هیچ وجه تغییر نمی‌کند. موضوع ما فقط هسته‌ای است و هیچ موضوع دیگری را مورد مذاکره قرار نمی‌دهیم. وقتی از هسته‌ای صحبت می‌کنیم، یعنی اعتمادسازی در برنامه هسته‌ای ایران در مقابل رفع تحریم‌ها. ما فقط در این موضوع مذاکره می‌کنیم و هیچ موضوع دیگری را نمی‌پذیریم که درباره آن مذاکره کنیم. در سه دور گذشته هم این موضوع کاملا از سوی هر دو طرف رعایت شده است.

● وقتی می‌گوئیم فضای مذاکره جدی بود، یعنی دو طرف اراده خود را برای پیشرفت نشان دادند اما در برخی موارد اراده به تنهایی کافی نیست و ممکن است اختلاف به اندازه‌ای جدی باشد که نشود به سرانجام رسید؛ یعنی اراده به تنهایی ضامن موفقیت نیست. موفقیت زمانی حاصل می‌شود که نظرات و خواسته‌های هر دو طرف تامین شده باشد و هر کدام به سطحی از رضایت در مذاکرات رسیده باشند.

● این موضوعی است که به طول می‌انجامد، سخت است، برخی از اختلافات ما بسیار جدی است، برخی از اختلافات دیگر جدیت کمتری دارد، برخی‌ها پیچیدگی‌های خاص خود را دارد، ظرایف بسیار زیادی دارد. البته ما امیدوار هستیم به سرعت بتوانیم به جلو برویم، تجربات بار گذشته به ما کمک می‌کند که حرکت ما سهل‌تر و سریع‌تر باشد. من فکر می‌کنم حرکت ما تا اینجا خوب بوده است. ما در دور سوم در نقطه‌ای هستیم که شاید اگر مذاکرات دیگری بود، به این سرعت نمی‌توانتسمی به آن برسیم اما مذاکرات قبلی به ما کمک می‌کند مسیر را سریع تر طی کنیم.

● من از روند شکل‌گیری و سرعت مذاکرات راضی هستم. فکر می‌کنم روند خوبی دارد. مذاکرات فضای خوبی دارد، جدیت و اراده وجود دارد اما آیا می‌شود به توافق رسید؟ من امیدوارم اما خیلی محتاطانه.




نظر شما درباره این مقاله:







آغاز دور سوم مذاکرات ایران و آمریکا در عمان
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 13:41

آغاز دور سوم مذاکرات ایران و آمریکا در عمان


مذاکره‌کنندگان ارشد ایران و آمریکا روز شنبه دور جدیدی از مذاکرات غیرمستقیم را آغاز کردند تا توافقی برای مهار برنامه هسته‌ای تهران به دست آورند، در حالی که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، از اطمینان خود برای دستیابی به توافقی جدید که راه ایران به سوی بمب هسته‌ای را مسدود کند، سخن گفت.

به گزارش خبرگزاری رویترز، روز شنبه ابتدا کارشناسان دیدار کردند و سپس مذاکرات غیرمستقیم بین عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، و استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ در خاورمیانه، از طریق میانجی‌گری عمان در مسقط آغاز شد. این مذاکرات یک هفته پس از دور دوم گفت‌وگوها در رم برگزار شد که هر دو طرف آن را سازنده توصیف کردند.

جلسات غیرمستقیم در سطح کارشناسان در مسقط، که در طول روز شنبه ادامه داشت، با هدف تدوین چارچوبی برای یک توافق هسته‌ای بالقوه برگزار شد.

یک مقام ایرانی که از مذاکرات مطلع بود، بدون ارائه جزئیات بیشتر به رویترز گفت که مذاکرات در سطح کارشناسان «دشوار، پیچیده و جدی» است.

ترامپ در ابتدای دومین دوره ریاست‌جمهوری خود تلاش کرده است تا در برخی از بزرگ‌ترین درگیری‌ها و بحران‌های جهان، از جمله تهاجم روسیه به اوکراین، حمله اسرائیل به غزه و مسئله پیچیده برنامه هسته‌ای ایران، توافق‌هایی را میانجی‌گری کند. جمهوری اسلامی نیز از سوی خود اعلام کرده است که به دنبال رفع تحریم‌ها است، زیرا اقتصادش همچنان در رنج است و پس از بیش از یک سال ناکامی‌های نظامی در برابر دشمن منطقه‌ای خود، اسرائیل، قرار دارد.

اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، در عمان به خبرنگاران گفت: «ایران در موضع اصولی خود برای پایان دادن به تحریم‌های ناعادلانه ثابت‌قدم است و آماده است تا اعتمادسازی در مورد ماهیت صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای خود را انجام دهد.»

ترامپ در مصاحبه‌ای با مجله تایم که روز جمعه منتشر شد، گفت: «فکر می‌کنم با ایران به توافق خواهیم رسید»، اما او تهدید به اقدام نظامی علیه ایران در صورت شکست دیپلماسی را تکرار کرد.

اندکی پس از آغاز مذاکرات غیرمستقیم عراقچی و ویتکاف، رسانه‌های دولتی ایران از انفجار عظیمی در بندر شهید رجایی در نزدیکی شهر بندرعباس در جنوب ایران خبر دادند که صدها نفر را مجروح کرد.

فشار حداکثری

در حالی که تهران و واشنگتن هر دو اعلام کرده‌اند که به دنبال دیپلماسی هستند، اما همچنان بر سر اختلافی که بیش از دو دهه ادامه داشته، فاصله زیادی دارند.

ترامپ، که از فوریه گذشته کمپین «فشار حداکثری» علیه تهران را احیا کرده است، در دوره اول ریاست‌جمهوری خود در سال ۲۰۱۸ از توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ بین ایران و شش قدرت جهانی خارج شد و تحریم‌های فلج‌کننده‌ای را علیه ایران بازگرداند.

از سال ۲۰۱۹، ایران محدودیت‌های هسته‌ای این توافق را نقض کرده و به گفته آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، غنی‌سازی اورانیوم خود را به طور «چشمگیری» تا سطح ۶۰ درصد، نزدیک به سطح ۹۰ درصد مورد نیاز برای تسلیحات هسته‌ای، تسریع کرده است.

مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا، این هفته گفت که ایران باید تحت یک توافق، غنی‌سازی اورانیوم را به طور کامل متوقف کند و هرگونه اورانیوم غنی‌شده مورد نیاز برای سوخت تنها نیروگاه اتمی فعال خود، بوشهر، را وارد کند.

به گفته مقامات ایرانی، تهران مایل است در ازای رفع تحریم‌ها، برخی محدودیت‌ها بر برنامه هسته‌ای خود را مذاکره کند، اما توقف برنامه غنی‌سازی یا تحویل ذخایر اورانیوم غنی‌شده از «خطوط قرمز ایران است که نمی‌توان از آن‌ها کوتاه آمد».

علاوه بر این، کشورهای اروپایی به مذاکره‌کنندگان آمریکایی پیشنهاد داده‌اند که یک توافق جامع باید شامل محدودیت‌هایی باشد که از دستیابی ایران به توانایی نصب کلاهک هسته‌ای بر موشک بالستیک جلوگیری کند. چندین دیپلمات اروپایی این موضوع را مطرح کرده‌اند.

تهران تأکید دارد که قابلیت‌های دفاعی‌اش، مانند برنامه موشکی، قابل مذاکره نیست و رهبران روحانی ایران می‌گویند برنامه موشکی این کشور تهدیدی برای کشورهای منطقه نیست. یک مقام ایرانی آگاه از مذاکرات روز جمعه گفت که تهران برنامه موشکی خود را مانع بزرگ‌تری در مذاکرات می‌بیند.

ایران سال گذشته پس از ترور فرماندهان ایرانی و رهبران شبه‌نظامی متحد توسط اسرائیل، در تشدید تنش‌های منطقه‌ای ناشی از جنگ غزه، ده‌ها موشک بالستیک به سوی اسرائیل شلیک کرد.




نظر شما درباره این مقاله:







دیدار ترامپ و زلنسکی در رم «بسیار سازنده» بود
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 12:33

دیدار ترامپ و زلنسکی در رم «بسیار سازنده» بود


یک مقام کاخ سفید اعلام کرد که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا و ولودیمیر زلنسکی، رهبر اوکراین، روز شنبه در رم دیداری «بسیار سازنده» داشتند. هر دو رهبر در مراسم تشییع جنازه پاپ فرانسیس شرکت کرده بودند.

به گزارش رویترز، سخنگوی دفتر زلنسکی گفت که دو رهبر، در دیداری حدوداً ۱۵ دقیقه‌ای در کلیسای سنت پیتر، توافق کردند که در همین  روز دیدار دومی داشته باشند و تیم‌هایشان در حال برنامه‌ریزی برای آن هستند.

این دیدار در واتیکان، اولین دیدار آنها از زمان برخورد خشمگینانه‌شان در دفتر بیضی کاخ سفید در واشنگتن در ماه فوریه و در زمانی حساس در مذاکرات با هدف پایان دادن به درگیری بین اوکراین و روسیه، انجام می‌شود.

استیون چونگ، مدیر ارتباطات کاخ سفید، گفت: «رئیس‌جمهور ترامپ و رئیس‌جمهور زلنسکی امروز به صورت خصوصی دیدار کردند و گفتگوی بسیار سازنده‌ای داشتند. جزئیات بیشتر در مورد این دیدار متعاقباً اعلام خواهد شد.»

آندری یرماک، رئیس دفتر زلنسکی، در پستی در شبکه‌های اجتماعی این دیدار را «سازنده» توصیف کرد.

دفتر زلنسکی تصاویری از دیدار رم منتشر کرد. در یکی از آنها (تصویر بالای گزارش)، رهبران اوکراین و آمریکا در یک سالن بزرگ سنگ مرمر، با فاصله حدود دو فوت روبروی یکدیگر نشسته بودند و برای گفتگو به سمت یکدیگر متمایل شده بودند. در این تصویر هیچ دستیاری دیده نمی‌شد.

در عکس دوم، از همان مکان، زلنسکی، ترامپ، کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا و امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه در یک جمع فشرده ایستاده بودند. مکرون دستش را روی شانه زلنسکی گذاشته بود.

ترامپ، که هر دو طرف را برای توافق بر سر آتش‌بس تحت فشار قرار داده است، روز جمعه گفت که گفتگوهای سازنده‌ای بین فرستاده‌اش و رهبری روسیه انجام شده است و خواستار دیدار سطح بالا بین کی‌یف و مسکو برای نهایی کردن توافق شد.

ترامپ قبلاً هشدار داده بود که اگر دو طرف به زودی به توافق نرسند، دولتش از تلاش‌هایش برای دستیابی به صلح خارج خواهد شد.

اختلاف نظرها بر سر قلمرو

پس از دور دیپلماسی رفت و برگشتی در این هفته، طبق اسناد مذاکرات به دست آمده توسط رویترز، اختلافاتی بین موضع کاخ سفید ترامپ در مورد مذاکرات صلح و موضع اوکراین و متحدان اروپایی آن پدیدار شده است.

واشنگتن پیشنهاد می‌کند که به طور قانونی به رسمیت شناخته شود که کریمه، شبه جزیره اوکراینی که در سال ۲۰۱۴ توسط مسکو ضمیمه شد، قلمرو روسیه است، چیزی که کی‌یف و متحدانش در اروپا می‌گویند خط قرمزی است که از آن عبور نخواهند کرد.

همچنین اختلافاتی در مورد سرعت لغو تحریم‌ها علیه روسیه در صورت امضای توافق صلح، نوع تضمین‌های امنیتی که اوکراین خواهد داشت و نحوه جبران خسارت مالی اوکراین وجود دارد.

ترامپ و زلنسکی روابط شخصی پر فراز و نشیبی داشته‌اند. ترامپ در دیدارشان در دفتر بیضی، رهبر اوکراین را به «قمار با جنگ جهانی سوم» متهم کرد.

از آن زمان، کی‌یف تلاش کرده است روابط را ترمیم کند، اما کنایه‌ها ادامه داشته است. زلنسکی گفته است که ترامپ در یک «حباب اطلاعات نادرست» به نفع مسکو گرفتار شده است، در حالی که رهبر آمریکا زلنسکی را به تعلل در توافق صلح و اظهارات «تحریک‌آمیز» متهم کرده است.

اما این دو مرد به یکدیگر نیاز دارند. ترامپ برای دستیابی به آرزوی اعلام شده‌اش مبنی بر ایجاد صلح سریع بین روسیه و اوکراین، به همراهی زلنسکی نیاز دارد، در حالی که کی‌یف به ترامپ نیاز دارد تا مسکو را برای تعدیل برخی از شرایط سنگین‌تر تعیین شده برای آتش‌بس تحت فشار قرار دهد.

در دیدار دفتر بیضی در ماه فوریه، خبرنگاری از یک شبکه خبری محافظه‌کار آمریکایی که حضور داشت، زلنسکی را به بی‌احترامی به این مناسبت به دلیل نپوشیدن کت و شلوار متهم کرد.

زلنسکی، از زمان آغاز تهاجم تمام عیار روسیه در سال ۲۰۲۲، از کت و شلوار اجتناب کرده و لباس‌های نظامی را ترجیح داده و می‌گوید این روش او برای نشان دادن همبستگی با هموطنانش است که برای دفاع از اوکراین می‌جنگند.

زلنسکی روز شنبه در رم نیز از پوشیدن کت و شلوار خودداری کرد و به جای آن پیراهن تیره پوشید که تا گردن دکمه‌اش بسته بود و بدون کراوات، و یک ژاکت نظامی تیره روی آن پوشیده بود.




نظر شما درباره این مقاله:







انفجار و اسیدپاشی! / احمد زیدآبادی
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 12:00

انفجار و اسیدپاشی! / احمد زیدآبادی





نظر شما درباره این مقاله:







غنی‌سازی و برنامه موشکی، دو گره اصلی مذاکرات
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 11:50

غنی‌سازی و برنامه موشکی، دو گره اصلی مذاکرات





نظر شما درباره این مقاله:







در سایۀ ابلیس؛ زندگی سیاسی نواب صفوی
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 10:09

در سایۀ ابلیس؛ زندگی سیاسی نواب صفوی


حمید شوکت

در سایۀ ابلیس
زندگی سیاسی نواب صفوی
جمعیت فدائیان اسلام

نواب صفوی رهبر جمعیت فدائیان اسلام که در صدمین سالگرد تولد او هستیم، پیام‌آور مرگ و نیستی در تاریخ معاصر ایران است. رهبری وحشت‌آفرین که ترور فردی را به نمادی از نام و آوازۀ جمعیتی که بنیان نهاد بدل ساخته بود. ترور فردی در پیشبرد هدف‌های سیاسی اگرچه پیشینه دیگری دارد که با او آغاز نمی‌شود. اما کارایی و دوام آن با نام نواب و جمعیت فدائیان اسلام گره خورده است.

از ترور ناصرالدین‌ شاه قاجار در دوازدهم اردیبهشت ۱۲۷۵ به دست میرزا رضا کرمانی در حرم شاه‌عبدالعظیم و ترور میرزا علی‌اصغر خان اتابک و آیت‌الله سید عبدالله بهبهانی در جریان انقلاب مشروطیت، تا ترورهای کمیته انتقام در کشتن کسانی که “در اجرای اصلاحات سد راه وطن‌خواهان بودند”، همگی نشان از دامنه و گستردگی ترورهای سیاسی در ایران روزگار پادشاهان قاجار به این سو دارند.

در سال‌های دور و نزدیک دوران پهلوی نیز با ترور فردی به عنوان وسیله‌ای در پیشبرد هدف‌های سیاسی روبه‌رو هستیم. ترور سید محمدرضا کردستانی (میرزاده عشقی)، شاعر، روزنامه‌نگار، جمهوری‌خواه پرشور و قتل روزنامه‌نگاران دیگری چون احمد دهقان و محمد مسعود و یا عبدالمجید زنگنه، وزیر فرهنگ کابینه رزم‌آرا تا ترور حسنعلی منصور، نخست وزیر به دست هیئت‌های موتلفه اسلامی نمونه‌های دیگر چنین راه و رسمی در سپهر سیاست ایران هستند. راه و رسمی که در دفتر و کارنامه حزب توده تا سازمان چریک‌های فدایی خلق یا سازمان مجاهدین خلق و تشکیلاتی که مجاهدین مارکسیست نام گرفت نیز به ثبت رسیده است.

از فردای پیروزی انقلاب اسلامی نیز با ترورهای گروه فرقان روبه‌رو هستیم که سرآغاز فصلی دیگر در تداوم  چنین راه و رسمی به شمار می‌آیند. ترورهایی که برخی از بلندپایگانگان جمهوری اسلامی چون آیت‌الله مرتضی مطهری، رئیس شورای انقلاب، سید محمدولی قره‌نی، نخستین رئیس ستاد مشترک ارتش، حاج مهدی عراقی، عضو شورای اجرایی بنیاد مستضعفان و ریاست زندان قصر را به کام مرگ کشیدند. ترور آیت‌الله میراسدالله مدنی، نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی و امام جمعه همدان و تبریز و نیز اسدالله لاجوردی، رئیس پیشین زندان اوین و دادستان انقلاب تهران به دست سازمان مجاهدین خلق نیز نمونه‌های دیگری از تدوام بی‌گسست این روند هستند.

اگر به این سیاهه، ترورهای نافرجام دیگری چون سوء قصد به محمدرضا شاه و حسین فاطمی، سخنگوی دولت و معاون پارلمانی محمد مصدق و حسین علاء، نخست وزیر در دوره پهلوی دوم و علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی و سید علی خامنه‌ای پس از پیروزی انقلاب اسلامی را بیفراییم، با گستردگی دامنه ترور فردی در پیشبرد هدف‌های سیاسی باز هم بیشتری روبه‌رو خواهیم شد. سیاستی که در خارج از کشور نیز به از میان برداشتن شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر نظام پادشاهی، ارتشبد غلامعلی اویسی، فرماندار نظامی تهران، شهرام شفیق، فرزند اشرف پهلوی و احمد شفیق، کاظم رجوی، برادر مسعود رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق، فریدون فرخزاد، خواننده و ترانه‌سرا و عبدالرحمان قاسملو و صادق شرفکندی، رهبران حزب دمکرات کردستان و شماری دیگر از مخالفان حکومت اسلامی ایران انجامید.

با این همه، هیچ یک از اینها، دامنه و تاثیر ترورهای جمعیت فدائیان اسلام را در رویدادهای سیاسی جامعه ایران نداشت. ترور عبدالحسین هژیر که راه مصدق و یارانش را به مجلس شانزدهم شورای ملی گشود و سپس ترور حاجعلی رزم‌آرا که به ملی شدن صنعت نفت انجامید، پیامدی ماندگار در تاریخ معاصر ایران بر جای نهاد که با نام نواب و مریدانش گره خورده است. با نام طلبه‌ای تبه‌کار که نخسین گام‌های خود را در عرصه سیاست با قتل احمد کسروی آغاز کرد و تا پایان راه در گذار از شقاوتی به شقاوتی دیگر بر جنون و جنایت، روال و رسمیتی دور از انتظار بخشید. آغاز و پایانی بر لبۀ تیغ گذران عمری در تداومی خونبار که در تنگدستی و تهی‌دستی، در بی‌خانمانی و زندان تا جان باختن بر سر آرمان و آخرتی موهوم سپری گشت. آمال و اوهام و آرمانی که در سایۀ ابلیس، جز برافراشتن چوبه‌های اعدام بر دروازه‌های بهشت موعود، جز داس مرگ و “بریدن دست دزد” و “تازیانه بر زناکار”، و جز کینه و قصاص راه و چاره دیگری نمی‌شناخت.

نواب را با چنان کارنامه‌ای، در جمهوری اسلامی ایران “شبنم سرخ” و “سفیر سحر” خواندند. در نیکداشت خاطره‌اش نشست و همایش تشکیل دادند و به یادبودش تمبر منتشر کردند. نامش را بر ایستگاه مترو و مدرسه و بزرگراه نهادند و آرامگاهش را بنا ساختند تا قدر و منزلتی درخور جایگاهش بیابد و در آرامشی که سزاوارش می‌شماردند جاودانه بماند. آرامشی که به نام دین و نیکبختی مومنان نه تنها از دیگران، که از خود و یارانش نیز دریغ داشته بود. خود و یارانی که روزگارشان از بام تا شام در شیون و شکوه و شکایت از گناه یا در اوراد وهم‌آلود دور باطل تسبیح‌های‌شان، در زمزمه زیارتنامه و مصیبت و مرثیۀ “حال و هوای شب عاشورا” سپری گشت.

فدائیان اسلام در چنان حال و هوایی به مناسبت درگذشت همسر دوم نواب در واپسین روزهای مرداد ۱۳۳۲، با تسلیت به “عالیقدر رهبر” آن جمعیت نوشتند: “شما را از این جهان لذت و آسایش حرام است. شما فرزند خلف و صالح و جانباز بزرگ مصیبت‌کش جهان اعلیحضرت حسین بن علی هستید و از هر کس برای تحمل مصیبت در راه خدا و عشق خدا سزاوارترید. فوت نابهنگام همسر جوان شما تاثرات دینی شما را تکمیل کرد. این مصیبت هم پس از تقدیر حق ناشی از هجمات و حملات مداوم حکومت‌ها بر مسکن و مأوای شما بود، بر دفتر قطور مصائب شما در راه اسلام افزوده گردید. امید آنکه این فاجعه جانگذاز آخرین مصیبت شما در راه خدا باشد.”

نواب مدت‌ها پیش از آن که شماری از یاران و رهروانش در جمهوری اسلامی ایران به اقتدار و قدرت دست یابند به اعتبار دست یافته بود. نویسنده‌ای چون علی‌اصغر حاج سید جوادی، روزنامه‌نگاری چون امیرمختار کریم‌پور شیرازی و شاعری چون فریدون توللی در نیکداشت جمعیتی که او بنیان نهاد مقاله نوشتند و شعر سرودند.  بیژن جزنی و ناصر صادق، از رهبران سازمان چریک‌های فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق نیز چنین کردند. جزنی بدون آن که سخنی از محکومیت ترور هژیر، رزم‌آرا و سوء قصد نافرجام علاء به میان آورد، تنها قتل کسروی را “زشت” و سوء قصد نافرجام به فاطمی را “زشت‌ترین” ترورهای فدائیان اسلام خواند و از این که کدام یک از سران آن جمعیت “صادق‌تر” از دیگری بود یاد کرد. ناصر صادق نیز از “فرزندان رشید” خلق، از “ستارخان‌ها، کوچک‌خان‌ها، مصدق‌ها، نواب‌ها و روزبه‌ها” نام برد و نواب و خلیل طهماسبی، قاتل رزم‌آرا را “قهرمانان مبارزی” خواند که در نبرد با حکومت تیرباران شده بودند.

در آثاری که به بررسی زندگی سیاسی نواب پرداخته‌اند، به تاثیرپذیری او و فدائیان اسلام از اخوان المسلمین مصر اشاره شده است. درباره نخستین نشانه‌های نزدیکی میان آن دو جمعیت اسلامی می‌بایست از شرکت نواب در کنفرانس اسلامی فلسطین که در آذر ۱۳۳۲ در اردن تشکیل شده بود نام برد. او پس از پایان آن کنفرانس به دعوت جمعیت اخوان المسلمین به مصر رفت. نواب در آن سفر میهمان حسن الهُضَیبی، جانشین حسن البَنّاء، بنیانگذار و نخستین مرشد اخوان المسلمین مصر بود و در دفتر المسلمون، نشریه آن جمعیت در قاهره اقامت داشت. او در بازگشت به ایران مقاله‌ای از البَنّاء را به فارسی ترجمه کرد.

نواب در مقدمه‌ای بر آن ترجمه از “اراده قوی و روح جاویدان رهبر فقید اخوان المسلمین، راهنمای جهاد مقدس ضداجنبی ملت مسلمان مصر” نام برد و از “روح پرفتوح رادمرد مجاهد، شهید حسن البَنّاء، بنیانگذار جمعیت مسلمانان مبارز و مجاهدین حقیقی راه تعالی اسلام یعنی اخوان المسلمین مصر” یاد کرد. شخصیتی که به گفته نواب در “جهاد فی سبیل‌الله جام شهادت نوشید” و نشان داد “برخلاف متظاهرین به دین و ریاکاران ماسکدار، مردان از جان گذشته و فداکاری نیز در جهان هستند که سر در کف نهاده و برای اعتلای پرچم مقدس مذهب اسلام جان و سر نثار می‌کنند. مرحوم حسن البَنّاء  در مصر به افتتاح مکتبی مبادرت ورزیده که امروزه هزار تن از شجاع‌ترین و با شهامت‌ترین جوانان و مردان دلیر مصری پیرو آن مکتب می‌باشند و هم آنها بودند که در حوادث جانگداز کانال سوئز اسلحه به‌ دست گرفته و از ناموس و شرف مسلمانان دفاع کردند.”
 
جز این آگاهی چندانی از آشنایی نواب با آرا و عقاید آن جمعیت در دست نیست. هر چند ممکن است سال‌ها پیش از شرکت در کنفرانس اسلامی فلسطین و سفر به مصر، زمانی که در نجف اقامت داشت از سیاست‌ و برنامه اخوان المسلمین آگاهی یافته باشد. از شیخ محمد محمود الصّواف، رهبر اخوان‌ المسلمین عراق نقل شده است نواب هنگام اقامت در آن کشور با آن جمعیت در تماس بود و در نشست‌های آن شرکت می‌کرد. “او حتی چندین بار به عربی برای آنان سخنرانی کرده” بود.

گذشته از این، برخی کتاب رهنمای حقایق را که مانیفست فدائیان اسلام به شمار می‌آید، نشانه تاثیرپذیری آن جمعیت از اخوان المسلمین مصر دانسته‌اند. اگرچه این را نیز نباید نادیده انگاشت که او هشت سال پیش از سفر به اردن و دیدار با سران اخوان المسلمین دست به تشکیل جمعیت فدائیان اسلام زده بود.

در شماری از آثاری که به پیشینه جنبش‌های اسلامی پرداخته‌اند، از برخی شباهت‌ها میان فدائیان اسلام و اخوان المسلمین مصر نام برده شده است که درخور توجه هستند.  هر دو جمعیت در اجرای شریعت اسلام و جایگاه زنان و حجاب تا ستیز با غرب‌ و کمونیسم و بازگشت به احکام و ارزش‌های اسلامی همآواز بودند. این شباهت‌ها از بابت دیگری نیز اهمیت دارند و آن پشتیبانی هر دو جمعیت از نیروهای “ملی” در ایران و مصر است. جمعیت فدائیان اسلام در مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت با مصدق در مسیر مشترکی قرار گرفتند و اخوان المسلمین مصر به پشتیبانی از کودتای افسران آزاد آن کشور به رهبری محمد نجیب و جمال عبدالناصر برخاستند. شباهتی شگفت‌انگیز به نشانه آن که ملیون ایران و مصر نیز که پس از کسب قدرت دیگر نیازی به فدائیان اسلام و اخوان المسلمین نمی‌دیدند، از آنان روی برتافتند و کار از همراهی به کشمکش و از رقابت به رویارویی کشید.

فارغ از این شباهت‌ها، تفاوت‌های آشکاری نیز میان آن دو جمعیت وجود داشت که نمی‌توان نادیده گرفت. به گفته حمید عنایت، فدائیان اسلام هیچ‌گاه “جنبشی توده‌ای نشدند و همواره گروهی از جان گذشته باقی ماندند.” درباره اخوان المسلمین مصر جز این است. آنها پایه توده‌ای داشتند و مدرسه و مسجد و کارگاه نساجی به راه انداختند و در شهر و روستا به خدمات عمرانی دست زدند و برای بینوایان سرپناه ساختند. حال آن که روزگار فدائیان اسلام با خیرات یا آنچه آیت‌الله سید حسین طباطبایی بروجردی نوعی باج‌گیری نامیده بود سپری گشت.

وجه دیگری که در شناخت از فدائیان اسلام اهمیت دارد، میراثی است که در جمهوری اسلامی ایران از نواب و جمعیتی که بنیان نهاد بر جای مانده است. عنایت در کتاب اندیشۀ سیاسی در ایران معاصر که نسخه انگلیسی آن سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی منتشر شد، به “فلسفه حقوقی” نظام حاکم بر ایران در اجرای “عدالت اسلامی” پرداخته است. عنایت در این زمینه از احکام دادگاه‌های انقلاب تا “جرائم اخلاقی” دیگر نام می‌برد. راه و روشی که به گفته او اگرچه نشانه نظامی برخاسته از یک انقلاب است، اما آنجا که در توجیه حقانیت خود به عبارت “محاربه با خدا و رسول” و “مفسدفی‌الارض” استناد می‌کند بر قرآن استوار شده است. نواب و مریدانش نیز از این دیدگاه برای گناهکاری سرافکنده و رسوا در سرزمین اسلام یا بنده‌ای خطاکار در بارگاه پروردگار، عقوبتی جز عذاب و جزایی جز قصاص نمی‌شناختند.

با انقلاب اسلامی در ایران، جریانی در تاریخ‌نگاری جمهوری اسلامی بنا را بر آن گذاشت تا اسطوره‌ای را که بر محور رهبر جمعیت فدائیان اسلام شکل می‌گرفت معنا و تداومی پایدار بخشد. رشتۀ تداومی بی‌گسست میان نواب و آیت‌الله خمینی که با نمونه‌هایی از آن در آثار مورخانی که از دیدگاهی دیگر به چنین تداومی نگریسته‌اند نیز روبه‌رو هستیم.

در این دیدگاه حقیقتی نهفته است که نخستین نشانه‌های آن را می‌توان در کتاب کشف الاسرار رهبر انقلاب اسلامی ایران بازیافت. آیت‌الله خمینی در آن اثر کسروی را “افیونیِ” ابلهی نامیده بود که به “ناپاکی و خلاف عفت” شناخته شده، مردم را به “آیین ناپاک زرتشت موهوم” فرامی‌خواند. “تبریزی بی‌سروپا”یی که در بیستم اسفند ۱۳۲۴ به دست مریدان نواب در کاخ دادگستری تهران غرقه به خون شد.

در رویکرد آیت‌الله خمینی درباره نقش پادشاه در کشور اسلامی، نبرد با کفر و بی‌دینی در برپایی عدل اسلامی، جایگاه مستضعفان شهر و روستا در نظامی که بنیان نهاد نیز با نمونه‌های دیگری از همآوایی میان آرا و عقاید رهبر انقلاب اسلامی با نواب و جمعیت فدائیان اسلام روبه‌رو هستیم. اما در این میان حقیقت دیگری از نظر دور مانده است و آن این که آیت‌الله خمینی ترور فردی، این جان کلام و چشم و چراغ نواب و مریدانش را چاره کار نمی‌دانست. او که در کشف الاسرار خواهان اعدام “یاوه‌سرایی” چون کسروی “در حضور هواخواهان دین” شده بود، نه تنها سخنی در ستایش قاتلان او به میان نیاورد، بلکه در ماجرای رویارویی آیت‌الله بروجردی با فدائیان اسلام در نیمه خرداد ۱۳۲۹ که به درگیری در حوزه علمیه قم انجامید، خواستار دخالت شهربانی برای پایان دادن به نافرمانی طلاب مدافع نواب شد. واقعیتی به نشانه آن که او فدائیان اسلام را تا سال‌ها رقیبی برای خود و جایگاهی که در کمین آن بود می‌دانست.

با پیروزی انقلاب اسلامی و گماردن شماری از یاران و رهروان نواب چون محمدصادق خلخالی در جایگاه نماینده حاکم شرع، حاج مهدی عراقی به عضویت در شورای اجرایی بنیاد مستضعفان و ریاست زندان قصر، سید هادی خسروشاهی به سفارت ایران در واتیکان، محسن رفیق‌دوست در مقام ریاست تدارک تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شیخ فضل‌الله محلاتی به نمایندگی ولی فقیه در آن سپاه، میر اسدالله مدنی به نمایندگی مجلس خبرگان قانون اساسی و امامت نماز جمعه همدان و تبریز، محمدعلی رجایی، به نخست وزیری و ریاست جمهوری ماجرا به گونه‌ای دیگر بود. آیت‌الله خمینی زمانی به چنین گزینشی دست زد که در رقابتی بی‌رقیب، خود را به رهبری انقلاب اسلامی برکشیده، در جایگاه امام امت، سرور و سالار یاران و رهروان نواب بود.

این کتاب در سیزده فصل و ۴۷۶ صفحه توسط انتشارات فروغ در آلمان منتشر شده است.




نظر شما درباره این مقاله:







پاسخ سوریه به شروط آمریکا برای کاهش تحریم‌ها
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 10:00

پاسخ سوریه به شروط آمریکا برای کاهش تحریم‌ها


تیمور ازهری و مایا گبیلی / خبرگزاری رویترز

بر اساس نسخه‌ای از نامه‌ای که رویترز مشاهده کرده است، سوریه به صورت کتبی به فهرستی از شروط ایالات متحده برای کاهش احتمالی بخشی از تحریم‌ها پاسخ داده و اعلام کرده که به اکثر این شرط‌ها عمل کرده، اما برخی دیگر نیازمند “تفاهم‌های دوجانبه” با واشنگتن هستند.

ایالات متحده ماه گذشته فهرستی شامل هشت شرط به سوریه ارائه کرد که دمشق باید آن‌ها را اجرا کند، از جمله نابودی کامل ذخایر تسلیحات شیمیایی باقی‌مانده و اطمینان از عدم واگذاری نقش‌های ارشد حکومتی به اتباع خارجی.

سوریه به شدت به کاهش تحریم‌ها نیاز دارد تا اقتصاد فروپاشیده خود را پس از ۱۴ سال جنگ احیا کند؛ جنگی که طی آن ایالات متحده، بریتانیا و اروپا تحریم‌های سختی را با هدف فشار بر بشار اسد، رئیس‌جمهور سابق، اعمال کردند.

در ژانویه، ایالات متحده معافیتی شش‌ماهه برای برخی تحریم‌ها صادر کرد تا کمک‌های بشردوستانه را تشویق کند، اما این اقدام تأثیر محدودی داشته است.

منابع در ماه مارس به رویترز گفتند که در ازای تحقق تمام خواسته‌های آمریکا، واشنگتن این تعلیق را برای دو سال تمدید خواهد کرد و ممکن است معافیت دیگری نیز صادر کند.

رویترز اولین رسانه‌ای بود که گزارش داد ناتاشا فرانچسکی، مقام ارشد آمریکایی، این فهرست شرایط را در دیدار حضوری با اسعد الشیبانی، وزیر امور خارجه سوریه، در حاشیه کنفرانس کمک به سوریه در بروکسل در ۱۸ مارس تحویل داده است.

الشیبانی در اولین سخنرانی خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد در روز جمعه، تلاش کرد نشان دهد که سوریه در حال حاضر در حال رسیدگی به این خواسته‌ها، از جمله در مورد تسلیحات شیمیایی و جستجو برای یافتن آمریکایی‌های مفقودشده در سوریه است.

اظهارات علنی او با محتوای نامه محرمانه سوریه به آمریکا، که نسخه‌ای بدون تاریخ از آن توسط رویترز مشاهده شده، همخوانی دارد. محتوای این نامه پیش‌تر گزارش نشده بود.

دو مقام غربی و یک مقام سوری که از محتوای نامه مطلع بودند، تأیید کردند که این نسخه با آنچه رویترز مشاهده کرده، مطابقت دارد.

در این سند چهارصفحه‌ای، سوریه متعهد شده است که دفتری در وزارت امور خارجه برای یافتن آستین تیس، روزنامه‌نگار آمریکایی مفقودشده، ایجاد کند و جزئیاتی از تلاش‌های خود برای رسیدگی به ذخایر تسلیحات شیمیایی، از جمله همکاری نزدیک‌تر با یک نهاد جهانی نظارت بر تسلیحات، ارائه کرده است.

اما این نامه در مورد دیگر خواسته‌های کلیدی، از جمله اخراج جنگجویان خارجی و اعطای مجوز به آمریکا برای انجام حملات ضدتروریستی، توضیحات کمتری ارائه کرده است.

سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا تأیید کرد که واشنگتن پاسخی از مقامات سوری به درخواست ایالات متحده برای انجام “اقدامات مشخص و دقیق اعتمادساز” دریافت کرده است.

سخنگو گفت: «ما در حال ارزیابی این پاسخ هستیم و در حال حاضر چیزی برای به اشتراک گذاشتن نداریم.» او افزود که ایالات متحده «هیچ نهادی را به عنوان دولت سوریه به رسمیت نمی‌شناسد و هرگونه عادی‌سازی روابط در آینده به اقدامات مقامات موقت بستگی خواهد داشت.»

وزارت امور خارجه سوریه به درخواست برای اظهارنظر پاسخ فوری نداد.

جنگجویان خارجی

نامه اعلام کرد که مقامات سوری موضوع جنگجویان خارجی را با دانیل روبینشتاین، فرستاده سابق آمریکا، بحث کرده‌اند، اما این موضوع “نیازمند جلسه مشورتی گسترده‌تر” است.

نامه می‌گوید: «آنچه در حال حاضر می‌توان تأیید کرد این است که اعطای درجات نظامی پس از اعلام قبلی در مورد ترفیع شش نفر متوقف شده است.» این اشاره ظاهراً به انتصاب جنگجویان خارجی، از جمله اویغورها، یک اردنی و یک ترک، به مناصب نظامی در دسامبر گذشته است.

نامه مشخص نکرده که آیا درجات اعطا شده به این جنگجویان خارجی لغو شده یا خیر و همچنین اقدامات آتی را ذکر نکرده است.

منبعی که از رویکرد دولت سوریه به این موضوع مطلع است، گفت که دمشق با توجه به دیدگاه خود مبنی بر لزوم رفتار مناسب با شورشیان غیرسوری که به سرنگونی اسد کمک کردند، تا حد امکان رسیدگی به این موضوع را به تأخیر خواهد انداخت.

در مورد درخواست آمریکا برای هماهنگی در امور ضدتروریسم و امکان انجام حملات به اهداف تروریستی، نامه اعلام کرد که این موضوع “نیازمند تفاهم‌های دوجانبه” است.

نامه متعهد شد که دولت جدید سوریه هیچ تهدیدی علیه منافع آمریکا یا غرب در سوریه را تحمل نخواهد کرد و قول داد “اقدامات قانونی مناسب” را بدون توضیح بیشتر اجرا کند.

احمد الشرع، رئیس‌جمهور موقت سوریه، پیش‌تر در مصاحبه‌ای گفته بود که نیروهای آمریکایی مستقر در سوریه بدون مجوز دولت حضور دارند و افزود که هرگونه حضور باید با توافق دولت باشد.

یک مقام سوری که از محتوای نامه مطلع است، گفت که مقامات سوری در حال بررسی راه‌های دیگر برای تضعیف افراط‌گرایان بدون اعطای صریح مجوز به آمریکا برای انجام حملات هستند، زیرا این اقدام پس از سال‌ها بمباران سوریه توسط نیروهای هوایی خارجی در طول جنگ، اقدامی جنجالی تلقی می‌شود.

تعهد به عدم تهدید اسرائیل

یک دیپلمات ارشد و فرد دیگری که از محتوای نامه مطلع بود، به رویترز گفتند که این نامه به طور کامل به پنج خواسته پاسخ داده، اما سایر موارد همچنان “حل‌نشده” باقی مانده‌اند.

آن‌ها گفتند که این نامه در ۱۴ آوریل ــــ تنها ۱۰ روز پیش از سفر شیبانی به نیویورک برای سخنرانی در شورای امنیت ــــ ارسال شده است. مشخص نیست که آیا ایالات متحده به این نامه پاسخ داده است یا خیر.

یک مقام سوری و یک منبع آمریکایی که از محتوای نامه مطلع بودند، گفتند که شیبانی قرار بود در سفر به نیویورک محتوای نامه را با مقامات آمریکایی بحث کند.

نامه سوریه اعلام می‌کند که امیدوار است اقدامات انجام‌شده، که آن‌ها را “تضمین” توصیف کرده، به نشستی برای بحث مفصل درباره هر مورد، از جمله بازگشایی سفارت‌ها و لغو تحریم‌ها منجر شود.

در مورد شبه‌نظامیان فلسطینی در سوریه، نامه اعلام کرد که الشرع کمیته‌ای برای “نظارت بر فعالیت‌های گروه‌های فلسطینی” تشکیل داده و گروه‌های مسلح خارج از کنترل دولت مجاز نخواهند بود. این نامه تنها چند روز پیش از بازداشت دو مقام فلسطینی از گروه جهاد اسلامی توسط سوریه ارسال شده بود.

نامه اظهار داشت: «در حالی که بحث‌ها در این مورد می‌تواند ادامه یابد، موضع کلی این است که اجازه نخواهیم داد سوریه منشأ تهدید برای هیچ طرفی، از جمله اسرائیل، باشد.»

نامه همچنین به “ارتباطات جاری” بین مقامات ضدتروریسم سوریه و نمایندگان آمریکا در امان برای مبارزه با داعش اشاره کرد و گفت که سوریه تمایل به گسترش این همکاری دارد. مذاکرات مستقیم بین سوریه و آمریکا در امان پیش‌تر گزارش نشده بود.




نظر شما درباره این مقاله:







گفت‌وگوی علی لیمونادی و مهران براتی ">
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 8:36

گفت‌وگوی علی لیمونادی و مهران براتی


آینده گفتگوهای ایران و آمریکا - دکتر مهران براتی - علی لیمونادی




نظر شما درباره این مقاله:







حمایت از مذاکرات به دلیل نگرانی از فروپاشی اقتصادی
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 8:28

حمایت از مذاکرات به دلیل نگرانی از فروپاشی اقتصادی


سوزانا جورج و نیلو تبریزی / واشنگتن پست / ۲۵ آوریل ۲۰۲۵

پوشش رسانه‌ای ایران درباره مذاکرات هسته‌ای بین واشنگتن و تهران عمدتاً مثبت بوده و نشان‌دهنده تمایل فزاینده نخبگان ایرانی برای تعامل با ایالات متحده است. حتی رسانه‌های محافظه‌کار نیز این مذاکرات را نشانه‌ای از نفوذ جهانی ایران توصیف کرده‌اند.

روزنامه تندرو «جوان»، وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اخیراً در مقاله‌ای نوشت: «توازن قدرت به نفع جمهوری اسلامی تغییر کرده است.» روزنامه محافظه‌کار «همشهری» نیز اعلام کرد ایران در مذاکرات اخیر با استیو ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا، «پیام اقتدار» خود را به نمایش گذاشته است.

تحلیلگران می‌گویند این پیام‌رسانی نشان‌دهنده اجماع در حال شکل‌گیری در میان مقامات ایرانی است که تعامل با دولت ترامپ باید در اولویت باشد — اما نه به دلیل قدرت ایران، بلکه به دلیل احتمال فروپاشی اقتصادی در صورت عدم کاهش تحریم‌ها.

گرگوری برو، تحلیلگر مسائل ایران در گروه اوراسیا که رسانه‌های ایرانی را به‌دقت رصد می‌کند، گفت: «حس می‌شود که شرایط تغییر کرده است. اجماعی در میان نخبگان وجود دارد که مذاکره با ایالات متحده برای کسب تخفیف تحریم‌ها باید در اولویت باشد.»

ائتلاف حامی تعامل در ایران ممکن است با ورود مذاکرات هسته‌ای به مرحله‌ای دقیق‌تر در این آخر هفته در عمان مورد آزمون قرار گیرد. با توجه به سال‌ها تحریم‌های فلج‌کننده اقتصادی و فشارهای نظامی فزاینده از سوی اسرائیل و ایالات متحده، مذاکره‌کنندگان ایرانی احتمالاً باید امتیازات دشواری را در نظر بگیرند.

اظهارات ایرانی‌ها با دوره منتهی به توافق هسته‌ای ۲۰۱۵، که دونالد ترامپ بعداً از آن خارج شد، تفاوت چشم‌گیری دارد. در آن زمان، رهبر ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای، با حسن روحانی، رئیس‌جمهور وقت، در تضاد بود و توافق هسته‌ای، معروف به برجام، را «خسارت محض» خواند. بااین‌حال، در نهایت این توافق را تأیید کرد.

به گفته فردی آگاه از تفکرات رهبری ایران، این تغییر با انتخاب مسعود پزشکیان، اصلاح‌طلبی که چندان شناخته‌شده نبود، به‌عنوان رئیس‌جمهور در سال گذشته آغاز شد. این فرد که به دلیل حساسیت موضوع نخواست نامش فاش شود، گفت پس از عملیات نظامی اسرائیل علیه ایران و متحدان منطقه‌ای‌اش، حمایت از تعامل به‌ویژه در میان رهبری ارشد نظامی ایران افزایش یافت.

کوشا صفت، استادیار جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، گفت این تغییر تفکر یکپارچه نبود، به‌ویژه پس از کشته شدن اسماعیل هنیه، رهبر حماس، و حسن نصرالله، رهبر حزب‌الله. او افزود یک گروه به سمت «تشدید تنش منطقه‌ای، حتی جنگ» تمایل دارد و گروه دیگر خواستار «عادی‌سازی روابط بین ایران و آمریکا» است.

صفت اضافه کرد: «آنچه اکنون به‌ویژه قابل‌توجه است، این است که رهبر انقلاب نقش میانجی بین این دو قطب متضاد را بر عهده گرفته است.»

آیت‌الله خامنه‌ای در تمامی تصمیم‌گیری‌های مهم حرف آخر را می‌زند، اما به گفته گرگوری برو، او از طریق مشورت حکمرانی می‌کند. برو افزود: «همیشه نوعی کشمکش بین گروه‌های مختلف با جهت‌گیری‌های ایدئولوژیک متفاوت وجود داشته است. خامنه‌ای از نظر ایدئولوژیک با تندروها هم‌راستا است، اما معمولاً از طریق اجماع و با توجه به نظرات نخبگان اداره می‌کند.»

خامنه‌ای درحالی‌که در را برای تعامل باز گذاشته، همچنان به انگیزه‌های آمریکا بدبین است. او در ماه مارس گفت مذاکرات توسط «برخی دولت‌های زورگو» پیشنهاد شده که هدف واقعی‌شان «تسلط و تحمیل انتظارات خودشان» است.

به گفته صفت، در پشت صحنه، رئیس‌جمهور و رهبر انقلاب «همکاری نزدیکی» دارند. او گفت: «گفته می‌شود پزشکیان در چرخه اخیر حملات متقابل، خواستار به تأخیر انداختن انتقام علیه اسرائیل شد تا فضا برای مذاکرات با آمریکا حفظ شود. رهبر انقلاب با این تصمیم موافقت کرد.»

پزشکیان در دوران مبارزات انتخاباتی خود بر پیگیری کاهش تحریم‌ها تأکید داشت. او گفت پس از سال‌ها تلاش برای ایجاد «اقتصاد مقاومتی»، زمان تعامل مجدد با جهان فرا رسیده است. مصطفی نجفی، تحلیلگر خاورمیانه مستقر در ایران، می‌گوید: «پزشکیان و برخی دیگر از شخصیت‌های سیاسی بانفوذ توانستند با مرتبط کردن مذاکرات به بهبود شرایط اقتصادی، اقناع سیاسی ایجاد کنند.»

پزشکیان همچنین با همکاری نزدیک با رهبران نظامی ایران، رویکردی با «حداکثر هماهنگی و همکاری» اتخاذ کرد و با «گرد هم آوردن برخی چهره‌های بانفوذ و تعامل نزدیک با رهبر انقلاب» اجماع ایجاد کرد. نجفی این همکاری را «بی‌سابقه» خواند.

انتظار می‌رود در عمان، ویتکاف و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، همانند دو جلسه قبلی، دیدار کوتاهی داشته باشند. در همین حال، تیم‌های فنی کار دشوار تدوین جزئیات توافقی را آغاز خواهند کرد که احتمالاً بخشی از غنی‌سازی مواد هسته‌ای ایران را محدود کرده و در ازای کاهش تحریم‌ها، شفافیت بیشتری در برنامه هسته‌ای ایران ایجاد خواهد کرد.

مذاکره‌کنندگان ایرانی به دنبال لغو تحریم‌ها هستند تا سال‌ها کاهش اقتصادی و تورم افسارگسیخته را معکوس کنند. ارزش پول ایران همچنان به پایین‌ترین حد خود رسیده است.

مهان هاشم‌پور، مالک شرکت مهان همراه، یک توزیع‌کننده بزرگ لوازم الکترونیکی در شهر اصفهان، گفت پایان تحریم‌ها به تاجرانی مانند او امکان دسترسی مستقیم به بازارهای خارجی را می‌دهد و انحصارهای فاسدی که در سال‌های اخیر رشد کرده‌اند را تضعیف می‌کند.

او گفت: «در حال حاضر، برخی شرکت‌ها با استفاده از روابط خود با دولت و انحصار بر بازار، دیگران را از تجارت واردات تلفن همراه کنار زده‌اند و خودشان به واردکنندگان بزرگ تبدیل شده‌اند.»

تحریم‌های اقتصادی ایران بازار سیاه گسترده و پرسودی از واسطه‌هایی ایجاد کرده که دسترسی به ارز خارجی و بازارهای بین‌المللی را تسهیل می‌کنند. این شرکت‌ها هزینه‌های سنگینی دریافت می‌کنند، هزینه‌هایی که تنها افرادی با روابط نزدیک با مقامات دولتی می‌توانند از آن اجتناب کنند.

هاشم‌پور گفت کسانی که از تحریم‌ها ثروتمند شده‌اند، اکنون لابی قدرتمندی علیه مذاکرات با ایالات متحده هستند. او افزود: «اگر روابط ما با اروپا، آمریکا و بقیه جهان عادی شود، برخی افراد منبع درآمد خود را از دست می‌دهند و این بزرگ‌ترین مشکل ایران در حال حاضر است.»

با وجود افزایش حمایت از مذاکرات، تندروهای برجسته‌ای همچنان مخالف هستند و اگر مذاکرات نتوانند تخفیف اقتصادی به همراه داشته باشند، ممکن است قدرت بیشتری پیدا کنند.

پیش از جلسه مذاکراتی هفته گذشته در رم، حمید رسائی، نماینده مجلس نزدیک به تندروهای ارشد ایرانی، علیه مذاکرات سخن گفت. او اظهار داشت که رهبر انقلاب اجازه مذاکرات را «صرفاً برای نشان دادن میزان غیرمنطقی بودن و عهدشکنی مقامات آمریکایی» داده است. رسائی حتی با ادامه مذاکرات هشدار داد: «تحریم‌ها سخت‌تر خواهد شد، مشکلات بدتر می‌شوند.»




نظر شما درباره این مقاله:







حضور دو قربانی حین دستگیری در خانه متهم
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 7:11

حضور دو قربانی حین دستگیری در خانه متهم


بهاره شبانکارئیان / اعتماد

«امیر.س»؛ عامل آزار جنسی چند کودک؛ جوانی ۲۷ ساله است که روبه‌رویم ایستاده و پاسخ سوالاتم را می‌دهد. پاسخ‌هایش این‌گونه است که انگار دارد از روی کتاب یا نوشته‌ای می‌خواند. با این حال وقتی پلیس او را متوجه لحن صحبت‌هایش می‌کند باز حالتش را حفظ و ادامه می‌دهد. همین نشان می‌دهد که او ترسیده؛ از دوربین‌ها و عده زیادی خبرنگار که گاهی سوال‌های بی‌ربط هم از او می‌پرسند؛ وقتی به کودکان تجاوز می‌کردی چه احساسی داشتی؟ این سوال و سوال‌هایی از این دست باعث حیرت می‌شود....

طبق اطلاعات اختصاصی «اعتماد»؛ «این متهم فقط پسران را مورد آزار جنسی قرار نداده و ماموران در لحظه دستگیری متوجه حضور یک دختر و پسر شده‌اند که چند روزی می‌شده داخل خانه متهم بوده‌اند.»

همچنین طبق استنادبه پرونده «متهم در کودکی بارها از سوی یکی از نزدیکان مورد آزار جنسی قرار گرفته است.» این متهم حدود سه، چهار ماه پیش دستگیر شده و فیلم‌هایی که از آزارهای جنسی کودکان تهیه کرده را در یک کانال تلگرامی منتشر کرده است.

امیر در اظهاراتش به «اعتماد» می‌گوید: «با موتوسیکلت درحالی که لباس جعلی مامور شهرداری به تن داشتم در خیابان‌های خراسان، افسریه، مولوی و شوش دور می‌زدم و کودکان تنها را شناسایی می‌کردم؛ می‌گفتم مقصدتان کجاست که شما را برسانم! بچه‌ها هم اعتماد می‌کردند و سوار موتورم می‌شدند. در مکان مناسب کیکی که از قبل آماده کرده و داخل آن قرص بیهوشی گذاشته بودم را به آنها می‌دادم تا بخورند و بی‌هوش شوند که به هدفم برسم و از آنها فیلم تهیه کنم.»

متهم در پاسخ به اینکه آیا خودتان در کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته‌اید، می‌گوید: «در کودکی بارها مورد آزار جنسی قرار گرفتم.»

«مرتضی نثاری» معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران در مورد این پرونده می‌گوید: «اواخر سال گذشته یکی از بیمارستان‌های تهران به پلیس خبر داد که آثار تجاوز و تعرض در یکی از بیماران که یک پسر چهار ساله بوده؛ مشاهده شده است. به دلیل حساسیت موضوع، تیمی از کارآگاهان اداره شانزدهم به بیمارستان مراجعه کردند و دستگیری این‌ متجاوز را در دستور کار قرار دادند. کارآگاهان در روزهای پیش از نوروز، این متهم را که با سوءاستفاده از لباس شهرداری، کودکان را فریب و سوار موتوسیکلت خود می‌کرد و بعد از تجاوز آنها را در خیابان رها می‌کرد، شناسایی و دستگیر کردند.»

نثاری همچنین در مورد سن قربانیان و شگرد متهم می‌گوید: «قربانیان این متهم زیر ۱۵ سال هستند. متهم قرص خواب‌آور در کیک می‌گذاشته و به کودکان می‌داده تا آنها بدون مقاومت در مقابل خواسته او قرار گیرند. این متهم تاکنون ۵ شاکی دارد، اما بر اساس تصاویر تلفن همراه او به نظر می‌رسد تعداد شاکیان بیشتر شود. البته این متهم چند سال قبل نیز به همین جرم دستگیر شده و بعد از تحمل ۵ سال زندان آزاد شده بود که دوباره به این اقدام دست زده است.»

معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران از والدینی که آثار جرم در کودکان آنها مشاهده شده درخواست کرد به پلیس مراجعه کنند. «امین گلریز» قاضی سابق تهران و وکیل دادگستری در راستای دستگیری این آزارگر جنسی کودکان به سوالات «اعتماد» پاسخ می‌دهد.

* می‌دانیم که تجاوز با تعرض فرق دارد. از منظر رویکرد قانونی بحث تجاوز و تعرض را توضیح می‌دهید.

وقتی تجاوز صورت می‌گیرد و موضوع اثبات می‌شود قانونگذار مجازات اعدام را برای متجاوز در نظر می‌گیرد حتی اگر تجاوز به یک نفر بوده باشد، ولی وقتی تعرض رخ می‌دهد، قانونگذار در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان تعزیر درجه ۶ قائل می‌شود که البته به نظر می‌رسد این مجازات از ضمانت اجرایی کافی برخوردار نیست و بهتر بود قانونگذار واکنش شدیدتری نشان می‌داد چرا که شاید اثر روحی و روانی تعرض و تجاوز یکی باشد. تعرض شامل مجازات تعزیری از جمله ۶ تا ۲۴ ماه حبس، جریمه نقدی یا شلاق از ۳۱ تا ۹۹ ضربه می‌شود. این مجازات‌های تعزیری نیز انتخابش با قاضی است که کدام را برای مجرم در نظر بگیرد، اما به نظر می‌رسد این مجازات‌ها کافی نیست، چراکه تعرضی که به یک کودک یا نوجوان می‌شود آینده‌اش را تباه می‌سازد و از طرف دیگر امکان دارد خود بزه دیده در آینده تبدیل به بزهکار شود.

* در مورد چنین جرایمی، موضوع پیشگیری وجود دارد؟

بحث پیشگیری جرایم علیه کودکان و نوجوانان از دو منظر قابل بررسی است؛ پیشگیری در مدارس که با استفاده از آموزش‌های لازم به دانش‌آموزان و گزینش صحیح معلمان صورت می‌گیرد؛ به عنوان مثال همین پرونده تعرض در نمازخانه یک مدرسه در شهرری که معلم به چندین کودک در یک مکان مقدس تعرض کرده، به دلیل عدم دوربین‌های مداربسته و عدم گزینش مناسب در انتخاب معلمان رخ داده است. در کشور ما برخلاف کشورهای دیگر تست سلامت روان از معلمان گرفته نمی‌شود. چون بعضی از افراد به دلیل شغلی که دارند باید تست‌های خاصی انجام دهند. از منظر جرم‌شناسی کسی که قوه شهوانی بالایی دارد، خود کنترلی ندارد یا آموزش‌های لازم را ندیده، نباید به عنوان آموزگار در کلاس‌های درس حضور پیدا کند. مورد دوم بحث پیشگیری به خانواده‌ها مربوط می‌شود؛ بعضی از جرایم ارقام سیاه بالایی دارند؛ یعنی در عین اینکه به وقوع می‌پیوندند، آماری از آن ارایه نمی‌شود به این علت که خانواده بزه دیده یا خود او تمایلی به شکایت ندارد، چراکه بزه دیده هم در اماج جرم قرار می‌گیرد و هم از ترس آبرو اقدام به شکایت نمی‌کند. چون خانواده می‌داند اگر پرونده‌ای تشکیل شود آبروریزی خواهد شد. بنابراین به قدری حساسیت در این جرایم بالاست که نباید با تعزیر درجه ۶ یا درجه ۵ آن را مواجه کنیم، چون قابلیت پیشگیری و عبرت آموزی ندارد. در همین مورد اخیر که فردی دستکم ۵ کودک را مورد آزار جنسی قرار داده؛ چطور می‌شود که او قبلا به خاطر جرم مشابه محکومیت پیدا کرده و بار دوم به راحتی و با جامعه آماری بیشتری اقدام به جرم می‌کند؟ این اقدام او نشان می‌دهد که ضمانت اجرایی کافی وجود نداشته و اقدامات روانکاوی روی بزهکار صورت نگرفته است. اگر قاضی به عنوان مجازات تکمیلی مجرم را مکلف می‌کرد خود را درمان کند آیا بار دوم این اتفاق می‌افتاد؟

* با استناد به پرونده او در کودکی توسط یکی از آشنایان مورد آزارجنسی قرار گرفته است. حالا با توجه به بررسی چنین پرونده‌هایی که نمونه بارز آن هم پرونده بیجه؛ فردی که به بیش از ۲۰ کودک تجاوز و آنها را به قتل رساند و اظهار کرد در کودکی نیز مورد تجاوز قرار گرفته، آیا می‌توان گفت تمام کودکانی که خود در کودکی قربانی تعرض یا تجاوز می‌شوند، ممکن است در آینده تبدیل به متجاوز شوند؟

ضرورتا کسی که مورد تجاوز قرار می‌گیرد، متجاوز نمی‌شود، اما یکی از علل اصلی که در جرایم منافی عفت وجود دارد و می‌تواند بزه دیده را تبدیل به بزهکار کند این است که کودک یا نوجوان بعد از تعرض یا تجاوز آموزش‌های مناسب روحی و روانی را دریافت نمی‌کند. ما در قانون می‌گوییم بزهکار را مجازات کنیم، اما هیچ کجا قانونگذار عنوان نکرده با بزه دیده باید چه کرد! بهتر بود قانونگذار علاوه بر تشدید برخی مجازات‌ها، اولیای بزه دیده را نیز موظف می‌کرد اقدامات روانکاوی انجام دهند که بعدها این خلع برای بزه دیده به وجود نیاید که چون مورد تعرض یا تجاوز قرار گرفته، خودش نیز این اقدام را با دیگری انجام دهد. چرا که قانونگذار در بعضی موارد خشونت لازم را به کار نمی‌گیرد و خود بزه دیده تصمیم می‌گیرد در مقام پاسخ اقدام کند. قانونگذار باید در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان اصلاحات لازم را انجام دهد و در بحث تجاوز و تعرض، بزه دیده را نیز مکلف به اقدامات درمانی کند. به نظر می‌رسد اجرای مجازات‌های علنی در چنین مواردی باید از الزامات باشد. در مورد تجاوز که مجازات آن اعدام است باید به صورت علنی انجام شود و در مورد تعرض اگر تعداد بزه دیدگان بیشتر باشد قاضی می‌تواند طبق ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات را تشدید کند.

* فکر می‌کنید حبس و مجازات‌های فعلی چقدر بازدارنده است؟ به ‌طور مثال همین متهمی که دست‌کم ۵ کودک را مورد آزارجنسی قرار داده در اعترافاتش عنوان کرده که سال ۹۵ نیز به خاطر ارتکاب جرم مشابه (آدم ربایی و تعرض) ۵ سال زندان بوده است. با این حال وقتی آزاد شده به تعداد قربانیانش اضافه شده است. در این باره توضیح می‌دهید.

قانونگذار حتما باید در مورد بحث تعرض مجازات‌های تکمیلی درنظر بگیرد. ازجمله این مجازات‌های تکمیلی مکلف کردن فرد به اصلاح خود است. حبس در این موارد ضمانت اجرایی کافی ندارد، چراکه باید در این‌گونه جرایم گردنکشی فرد بزهکار شکسته شود.

* طبق اظهارات این آزارگر و اعلام پلیس، او کودکان تنها را که بین ۱۰ تا ۱۵ سال داشته‌اند، شناسایی و آنها را سوار موتور خود می‌کرده؛ همان‌طور که مشخص است خانواده‌های قربانی در مورد فرزندان‌شان غفلت داشته‌اند و آموزش‌های لازم را نیز به آنها تعلیم نداده‌اند. نقش خانواده‌ها در این‌گونه موارد چیست؟

بله، کاملا مشخص است که خانواده این کودکان نگهداری‌های لازم را از فرزندانشان نداشته و فرزندانشان مورد آزارجنسی قرار گرفته‌اند. خانواده‌ها باید حتما آموزش‌های لازم را به فرزندانشان بدهند تا کودک یا نوجوان‌شان به راحتی سوار ماشین یا موتور ایکس و ایگرگ نشود. چرا که بخشی از پازل مجرمان با کم کاری خانواده‌ها تکمیل می‌شود.

* بررسی چنین پرونده‌هایی نشان می‌دهد که متهمان به یک یا دو قربانی بسنده نمی‌کنند و معمولا به صورت سریالی اقدامات خود را انجام می‌دهند. به عنوان مثال بیجه عنوان کرده بود اگر دستگیر نمی‌شد به کودکان بیشتری تجاوز و آنها را به قتل می‌رساند یا همین فردی که دستگیر شده، پلیس چهره او را از عمد به تصویر کشیده تا اگر قربانیان دیگری مورد آزارجنسی قرار گرفته‌اند به پلیس مراجعه و شکایت خود را ثبت کنند. علت تکثر قربانیان در این پرونده‌ها چه می‌تواند باشد؟

این موضوع دو علت دارد و در درجه اول نشان می‌دهد که فرد آزارگر بیمار است و با یک قربانی پاسخ‌های روحی و روانی‌اش ارضا نمی‌شود. البته بیمار نه به آن معنا که از معافیت قانونی برخوردار شود. یعنی بزهکار دنبال این است که نیازهای درونی‌اش را پاسخ دهد و این پاسخ با یک قربانی حل نمی‌شود و نیاز به قربانیان بیشتری دارد. علت دیگر، شناسایی به‌موقع و دستگیری این بزهکاران است؛ هدف این‌گونه متهمان بزه زنجیره‌ای است، اما هر چقدر این مجرمان زودتر شناسایی و دستگیر شوند قربانیان آنها هم کمتر خواهد بود. رفتارهای این مجرمان طوری است که با تعرض یا تجاوز به یک قربانی قانع نمی‌شوند، چراکه ذات درونی و اختلالات روحی و روانی آنها این‌گونه است.

* این متهم، کودکان را شناسایی و سوار موتور می‌کرده و به خانه خود یا اطراف تهران می‌برده و آنجا به قربانیان کیکی می‌داده که قرص بیهوشی داخل آن بوده. از منظر جرم‌شناسی استفاده از ماده بیهوشی چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟

استفاده از مواد بیهوش‌کننده یا خواب‌آور در حکم عنف محسوب می‌شود و مجازات مجرم را تشدید می‌کند، اما علت اینکه چرا مجرم از ماده بیهوشی یا خواب آور استفاده می‌کند این است که مقاومت قربانی را کم کند و راحت به هدف خود برسد تا بتواند فیلم تهیه کند و فرصت بیشتری برای ارتکاب جرم داشته باشد.




نظر شما درباره این مقاله:







اقتصاد کالیفرنیا چهارمین اقتصاد بزرگ جهان شد
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 22:46

اقتصاد کالیفرنیا چهارمین اقتصاد بزرگ جهان شد


کریستال هیز و پیتر هاسکین / گزارشگران بی‌بی‌سی

اقتصاد ایالت کالیفرنیا از اقتصاد کشور ژاپن پیشی گرفته و این ایالت را به چهارمین قدرت اقتصادی بزرگ جهان تبدیل کرده است.

گوین نیوسام، فرماندار کالیفرنیا، با تاکید بر داده‌های جدید صندوق بین‌المللی پول و دفتر تحلیل اقتصادی ایالات متحده، گفت که این آمار نشان‌دهنده رشد اقتصادی کالیفرنیا است.

آمار جدید نشان می‌دهد که تولید ناخالص داخلی کالیفرنیا در سال ۲۰۲۴ به ۴.۱۰ تریلیون دلار رسید که از ۴.۰۱ تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی ژاپن پیشی گرفت. در حال حاضر، از لحاظ ابعاد اقتصادی، این ایالت به تنهایی بعد از آمریکا، چین و آلمان، در رده چهارم اقتصادهای بزرگ جهان قرار دارد.

نیوسام گفت: «کالیفرنیا فقط با جهان همگام نیست، ما تعیین‌کننده سرعت جهان هستیم.»

ارقام جدید در حالی منتشر می‌شوند که نیوسام در مخالفت با تعرفه‌های دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا موضع گرفته و نسبت به تاثیر این تعرفه‌ها بر آینده اقتصاد این ایالت ابراز نگرانی کرده است.

در میان ایالت‌های آمریکا، کالیفرنیا بیشترین سهم را در تولیدات صنعتی و کشاورزی دارد. این ایالت همچنین مرکز نوآوری‌های فناوری پیشرفته، مرکز صنعت سرگرمی جهان است و دو بندر بزرگ آمریکا در این ایالت واقع است.

نیوسام، از حزب دموکرات و نامزد احتمالی ریاست‌جمهوری از این حزب برای انتخابات سال ۲۰۲۸، شکایتی تنظیم کرده که در آن اختیارات ترامپ برای اعمال این عوارض را که باعث اختلال در بازارهای مالی و تجارت جهانی شده، به چالش کشیده است.

ترامپ پس از اعلام توقف ۹۰ روزه تعرفه‌های بالا، بر کالاهای وارداتی از تقریبا همه کشورهای جهان یک تعرفه ۱۰ درصدی وضع کرده است.

علاوه بر این، او یک تعرفه ۲۵ درصدی بر مکزیک و کانادا اعمال کرده و عوارض گمرکی جدید بر واردات از چین به جنگ تجاری همه جانبه با دومین اقتصاد بزرگ جهان منجر شده است.

ترامپ تا ۱۴۵ درصد تعرفه بر کالاهای وارداتی از چین وضع کرده و چین هم با وضع تعرفه ۱۲۵ درصدی بر واردات آمریکا به آن واکنش نشان داده است.

دولت ترامپ هفته گذشته گفت که وقتی تعرفه‌های جدید به تعرفه‌های موجود اضافه شود، عوارض گمرکی بر برخی کالاهای چینی می‌تواند به ۲۴۵ درصد برسد.

نیوسام در سخنانش به نگرانی‌های خود در مورد آینده اقتصاد این ایالت هم اشاره کرد.

او گفت: «در حالیکه ما این موفقیت را جشن می‌گیریم، می‌دانیم که پیشرفت ما را سیاست‌های تعرفه‌ای بی‌ملاحظه دولت فدرال فعلی تهدید می‌کند. اقتصاد کالیفرنیا به کشور قدرت می‌دهد و باید از آن محافظت کرد.»

ترامپ استدلال کرده است که جنگ تجاری او پس از سال‌ها تعرفه گمرکی کشورهای دیگر بر واردات آمریکایی، حالا موقعیت برابر را برای هر دو طرف مبادلات تجاری فراهم کرده است.

هدف از این تعرفه‌ها، تشویق تولیدکنندگان آمریکایی برای افزایش سرمایه‌گذاری داخلی و افزایش فرصت‌های شغلی برای کارگران آمریکایی است. این تعرفه‌ها مانند فشار برای کاهش نرخ بهره جهت کاهش هزینه وام برای آمریکاییان، از جمله ستون‌های اصلی سیاست اقتصادی ترامپ است.

آمار جدید حاکی از آن است که تولید ناخالص داخلی کالیفرنیا پس از مجموع ایالات متحده با ۲۹.۱۸ تریلیون دلار، چین با ۱۸.۷۴ تریلیون دلار و آلمان با ۴.۶۵ تریلیون دلار در رده چهارم جهان قرار گرفته است.

علاوه بر این، کالیفرنیا دارای سریع‌ترین نرخ رشد اقتصادی در میان این کشورها بوده است.

اقتصاد ژاپن به دلیل کاهش جمعیت و پیری آن تحت فشار است زیرا این وضعیت به کاهش نیروی کار همزمان با افزایش هزینه مراقبت‌های پزشکی و اجتماعی منجر می‌شود.

این هفته، صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی رشد اقتصادی ژاپن را کاهش داد و پیش‌بینی کرد که بانک مرکزی آن کشور به دلیل تأثیر تعرفه‌های بالاتر از سوی آمریکا، نرخ‌ بهره را آهسته‌تر از آنچه قبلا انتظار می‌رفت افزایش خواهد داد.

گزارش چشم‌ا‌نداز اقتصاد جهانی می‌گوید: «در حالیکه انتظار می‌رود که افزایش دستمزدها به میزانی بالاتر از نرخ تورم به بهبود درآمد خانوار و افزایش مصرف خصوصی منجر شود و انگیزه رشد اقتصادی را فراهم کند، سیاست تعرفه‌ای آمریکا و عدم قطعیت درباره آن تاحدود زیادی این تاثیر را خنثی کرده و بر نرخ رشد اقتصادی که قبلا پیش‌بینی شده بود تاثیر منفی می‌گذارد.»




نظر شما درباره این مقاله:







گفت‌وگوی رضا گوهرزاد با سعید پیوندی ">
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 21:55

گفت‌وگوی رضا گوهرزاد با سعید پیوندی


موضوع: شعار “مرگ بر آمریکا”؛ از هیجان انقلابی تا باری بر دوش مردم

در این قسمت از ایران پست، رضا گوهرزاد به همراه دکتر سعید پیوندی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه، به بررسی یکی از ماندگارترین و هم‌زمان پرهزینه‌ترین شعارهای جمهوری اسلامی پرداختند: «مرگ بر آمریکا»

دکتر پیوندی با تحلیل تاریخی و جامعه‌شناختی، روند شکل‌گیری این شعار در فضای انقلابی سال ۵۷ را واکاوی کرد و نشان داد که چگونه این شعار در ابتدا به عنوان نماد استقلال‌طلبی و مقابله با امپریالیسم، مطرح شد، اما به مرور به ابزار تبلیغاتی درون‌حاکمیتی و سرپوشی بر بحران‌های داخلی تبدیل گشت.

در ادامه گفتگو، به تأثیرات ویرانگر این شعار بر روابط بین‌المللی ایران، انزوای اقتصادی و دیپلماتیک، و مهم‌تر از همه، هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم آن برای سه نسل ایرانی پرداخته شد. شعار “مرگ بر آمریکا” نه تنها به گشایش اقتصادی منجر نشد، بلکه بن‌بست‌های سیاسی و تحریم‌های سنگینی را به ملت ایران تحمیل کرد.

دکتر پیوندی با نگاهی انتقادی به سیاست‌زدگی آموزش، رسانه و حتی فرهنگ عمومی در ایران تأکید کرد که شعارهایی از این دست، تنها در ظاهر استقلال می‌آفرینند، اما در عمل، مردم را از رفاه، ارتباط جهانی و زندگی عادی محروم می‌کنند.

پایان برنامه به بررسی روند افول این شعار در سطح جامعه و مقاومت نسل جوان در برابر بازتولید آن اختصاص یافت.




نظر شما درباره این مقاله:







کتاب پژوهشی شیوا فرهمند راد
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 21:39

کتاب پژوهشی شیوا فرهمند راد





نظر شما درباره این مقاله:







آمریکا از مذاکره با ج.ا. و اعمال فشار به آن
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 21:15

آمریکا از مذاکره با ج.ا. و اعمال فشار به آن





نظر شما درباره این مقاله:







نامه سه تشکل فرهنگیان به پزشکیان
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 20:45

نامه سه تشکل فرهنگیان به پزشکیان





نظر شما درباره این مقاله:







برنامه موشکی ایران مانع اصلی در مذاکرات با آمریکا
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 20:29

برنامه موشکی ایران مانع اصلی در مذاکرات با آمریکا



پریسا حافظی و جان آیریش / خبرگزاری رویترز

به گفته یک مقام ایرانی آگاه از روند مذاکرات، ایران برنامه موشکی خود را – نه غنی‌سازی اورانیوم – مانع بزرگ‌تری در مسیر مذاکرات هسته‌ای با ایالات متحده می‌داند؛ مذاکراتی که قرار است روز شنبه از سر گرفته شود.

دو طرف هفته گذشته در مذاکراتی در رم توافق کردند که چارچوبی برای حل اختلافات طولانی‌مدت بر سر برنامه هسته‌ای ایران طراحی کنند؛ این در حالی است که رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، هشدار داده که در صورت عدم دستیابی به توافق، ایران را بمباران خواهد کرد.

به گفته این مقام ایرانی، مذاکره‌کنندگان ایرانی پس از ترک رم، بر این باور بودند که آمریکا موضع تهران مبنی بر عدم توقف کامل برنامه غنی‌سازی اورانیوم و عدم تحویل کامل اورانیوم غنی‌شده موجود را پذیرفته است؛ اما برنامه موشکی ایران همچنان به عنوان مانعی بزرگ باقی مانده است.

مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، این هفته گفت که بر اساس هرگونه توافقی، ایران باید به طور کامل غنی‌سازی اورانیوم را متوقف کرده و اورانیوم مورد نیاز برای تأمین سوخت تنها نیروگاه اتمی فعال خود در بوشهر را وارد کند.

این مقام ایرانی این اظهارات را «موضع‌گیری جدید رسانه‌ای» توصیف کرد و گفت چنین مواضعی کمکی به پیشرفت مذاکرات نخواهد کرد.

او گفت: «تنها موضوع باقی‌مانده در بحث‌های کلی و تفاهم متقابل، مسئله موشکی است.»

این مقام بار دیگر بر موضع دیرینه ایران تأکید کرد که حاضر نیست هیچ‌گونه امتیاز اضافی در مورد برنامه موشکی خود، فراتر از توافق صورت‌گرفته در توافق ۲۰۱۵، بدهد و تأکید کرد که توان دفاعی ایران «قابل مذاکره نیست».

وزارت خارجه آمریکا از اظهار نظر در این‌باره خودداری کرد و کاخ سفید نیز بلافاصله به درخواست‌های رسانه‌ای برای پاسخ واکنش نشان نداد.

کشورهای غربی نگران آن هستند که برنامه غنی‌سازی اورانیوم ایران بتواند به تولید مواد لازم برای یک کلاهک اتمی منجر شود و ایران در تلاش باشد موشک بالستیکی برای حمل آن توسعه دهد.

اما ایران می‌گوید برنامه هسته‌ای‌اش تنها با هدف تولید برق و استفاده‌های غیرنظامی است و غنی‌سازی اورانیوم را صرفاً برای این مقاصد انجام می‌دهد.

ایران همچنین همواره داشتن هدف برای ساخت موشک‌های حامل کلاهک اتمی را رد کرده و می‌گوید توان دفاعی‌اش نمی‌تواند موضوع گفت‌وگو در مذاکرات مربوط به برنامه اتمی‌اش باشد.

«نشانه‌ای از حسن نیت»؟

به گفته رسانه‌های دولتی ایران، مذاکرات روز شنبه قرار است بین عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، و استیو ویتکاف، فرستاده ترامپ در امور خاورمیانه، در مسقط و با میانجی‌گری یک مقام عمانی که پیام‌ها را بین طرفین رد و بدل می‌کند، برگزار شود.

این سومین دور از مذاکراتی است که اوایل ماه جاری در عمان آغاز شد و سپس به رم انتقال یافت.

ترامپ روز جمعه گفت که آمادگی دارد با آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر  ایران، یا مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، دیدار کند و معتقد است که احتمال دستیابی به توافق وجود دارد.

ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری خود در سال ۲۰۱۷، توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ را که محدودیت‌هایی بر برنامه غنی‌سازی ایران همراه با نظارت بین‌المللی در ازای لغو تحریم‌ها اعمال کرده بود، پاره کرد. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌گوید ایران از آن زمان غنی‌سازی اورانیوم را سرعت بخشیده است.

قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که توافق ۲۰۱۵ را تأیید کرده بود، همچنین محدودیت‌هایی برای برنامه موشکی ایران وضع کرده است.

این مقام ایرانی گفت که موضع تهران مبنی بر پایبندی به مفاد توافق ۲۰۱۵ و قطعنامه شورای امنیت به این معناست که ایران تنها «در راستای نشان دادن حسن نیت»، از ساخت موشک‌هایی که توانایی حمل کلاهک هسته‌ای دارند خودداری خواهد کرد.

چندین دیپلمات اروپایی گفته‌اند که تلاش‌های کشورهایشان برای مطرح کردن مسئله برنامه موشکی ایران در گفت‌وگوهای پراکنده ماه‌های اخیر، بارها از سوی مقامات ایرانی با این استدلال که این موضوع قابل مذاکره نیست، رد شده است.

کشورهای اروپایی به مذاکره‌کنندگان آمریکایی پیشنهاد داده‌اند که یک توافق جامع باید شامل محدودیت‌هایی باشد که مانع از دستیابی یا تکمیل ظرفیت ایران برای نصب کلاهک هسته‌ای بر موشک‌های بالستیک شود.




نظر شما درباره این مقاله:







دور سوم اما مهم‌تر مذاکرات! / صابر گل‌عنبری
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 18:48

دور سوم اما مهم‌تر مذاکرات! / صابر گل‌عنبری





نظر شما درباره این مقاله:







دولت ترامپ یک قاضی ایالت ویسکانسین را دستگیر کرد
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 18:15

دولت ترامپ یک قاضی ایالت ویسکانسین را دستگیر کرد


مقام‌های آمریکایی روز جمعه یک قاضی از ایالت ویسکانسین را دستگیر و به اتهام کمک به یک مرد برای فرار از دست مقامات مهاجرتی متهم کردند. این پرونده به نظر می‌رسد بخشی از اختلاف بین دولت دونالد ترامپ و مقامات محلی در زمینه اجرای قوانین مهاجرتی باشد.

به گزارش خبرگزاری رویترز، در یک شکایت کیفری، وزارت دادگستری آمریکا اعلام کرد که «هانا دوگان»، قاضی دادگاه مدنی شهرستان میلواکی، از تحویل مردی که مأموران مهاجرتی در تاریخ ۱۸ آوریل برای دستگیری‌اش به سالن دادگاه او مراجعه کرده بودند، خودداری کرد و حتی با اجازه خروج او از درب مخصوص هیئت منصفه، به او کمک کرد تا از دستگیری فرار کند.

دوگان به اتهام «اخلال در روند قضایی» و «پنهان‌کردن فردی برای جلوگیری از دستگیری» متهم شده است.

یک سخنگوی سرویس مارشال‌های ایالات متحده (از نهادهای انتظامی فدرال که زیرمجموعه وزارت دادگستری آمریکا محسوب می‌شود) گفت که دوگان صبح روز جمعه در دادگاهی که در آن کار می‌کند، دستگیر شد. او قرار است در همان روز در دادگاه فدرال میلواکی حاضر شود. جمعیتی در خارج از دادگاه تشکیل شد و شعار می‌دادند: “همین حالا قاضی را آزاد کنید.”

سخنگوی «اف‌بی‌آی» بلافاصله برای اظهارنظر در دسترس نبود.

این دستگیری در حالی صورت می‌گیرد که وزارت دادگستری به دادستان‌های فدرال دستور داده است تا علیه مقامات محلی که در اجرای سیاست‌های مهاجرتی دولت اخلال ایجاد می‌کنند، اقدامات کیفری انجام دهند. چنین مقاومت‌هایی در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ (۲۰۱۷-۲۰۲۱) به‌طور گسترده دیده شد.

کاش پاتل، مدیر اف‌بی‌آی، در شبکه‌های اجتماعی اعلام کرد که این نهاد دوگان را به دلیل مداخله در تلاش برای دستگیری «ادواردو فلورس-رویز»، که او را یک “خارجی غیرقانونی” توصیف کرد و اکنون در بازداشت است، دستگیر کرده است. او بعداً این پست را حذف کرد، چرا که پیش از افشای عمومی پرونده دوگان در دادگاه فدرال منتشر شده بود.

پرونده‌های قضایی ویسکانسین نشان می‌دهد که مردی با این نام که با اتهامات سبک خشونت‌آمیز مرتبط با سوءاستفاده خانگی روبرو بود، در ۱۸ آوریل در دادگاه دوگان حاضر شده بود.

بر اساس شکایت کیفری، دوگان پس از اطلاع از حضور مأموران مهاجرتی برای دستگیری فلورس-رویز، “به وضوح عصبانی شد” و وضعیت را “پوچ” خواند.

شکایت مذکور اشاره می‌کند که دوگان به مأموران مهاجرتی دستور داد تا با قاضی ارشد صحبت کنند و سپس فلورس-رویز و وکیلش را از دربی که به بخش غیرعمومی دادگاه منتهی می‌شد، خارج کرد.

«کارل اشلی»، قاضی ارشد دادگاه میلواکی، از اظهارنظر خودداری کرد.

روزنامه «Milwaukee Journal-Sentinel» به نقل از منابعی که نامی از آنها نبرد، گزارش داد که دوگان فلورس-رویز و وکیلش را به راهرویی خصوصی و سپس به یک بخش عمومی هدایت کرد، اما آن‌ها را در اتاق مشورت هیئت منصفه پنهان نکرد، همان‌طور که برخی ادعا کرده‌اند.

ترامپ پس از به قدرت رسیدن در ژانویه، «سیاست سختگیرانه مهاجرتی» را آغاز کرد و با اعلام وضعیت اضطراری ملی و تخصیص منابع بیشتر، به دنبال دستگیری و اخراج بی‌سابقه مهاجران غیرقانونی در آمریکا بود.

دوگان در سال ۲۰۱۶ به عنوان قاضی شهرستان انتخاب شد و پیش از آن ریاست شعبه محلی «سازمان خیریه کاتولیک» را بر عهده داشت که برنامه‌هایی برای اسکان پناهندگان ارائه می‌دهد. او بخش عمده‌ای از دوران حرفه‌ای اولیه خود را به عنوان وکیل در «انجمن کمک‌های حقوقی میلواکی»، که به افراد کم‌درآمد خدمات می‌دهد، گذراند.




نظر شما درباره این مقاله:







گمانه‌هایی پیرامون چشم‌انداز فردا
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 16:32

گمانه‌هایی پیرامون چشم‌انداز فردا


جواد کاشی

نیم قرن پیش، همه میدان سیاست را قلمرو تنازع حق و باطل می‌دانستند. سخن هژمونیک را در یک عبارت می‌توانستی خلاصه کنی: «سیاست عرصه تحقق حق و شکست باطل است» اسلام‌گرا و چپ و ناسیونالیست هر کدام زبانی برای بیان این سخن هژمون شده اختیار کرده بودند. امروز سخن هژمونیک دگرگون شده است: «سیاست عرصه تامین منافع بر اساس منطق هزینه و فایده است». مساله پیش روی ما برای ترسیم چشم‌انداز فردا نحو گذار از منطق پیشین به منطق هژمون شده امروز است. در این زمینه یکبار باید چالش‌های نظام مستقر را مورد بررسی قرار دهیم و یکبار، چالش‌ رویاروی گروه‌های اپوزیسیون نظام سیاسی را.

تحولات منطقه میدان‌های نمایش مبارزه حق و باطل را از دست نظام مستقر گرفته است. فشارهای نظامی، سیاسی و تحریم‌های شکننده در خارج و بحران مشروعیت در داخل، و از همه مهم‌تر فرسوده شدن شعارهای مبارزه با باطل، نظام را رویاروی پذیرش منطق هژمون عصر قرار داده است. اما زبان نظام مستقر، ساختارهای نهادی، چشم‌اندازهای ترسیم شده، گروه‌های ذی‌نفع این نظام، همه بر منطق تنازع حق و باطل ساخته شده‌اند. تردیدی نیست که هر چه پیش رفته‌ایم، پس پشت پرده جستجوی حق، نظام منافع عمل کرده است. اما این نکته دشواری نظام برای پذیرش منطق هژمون امروز را دشوارتر می‌کند، چرا که اینک تداوم بخش مهمی از تامین همان نظام منافع، به تداوم زبان و ساختارهای نهادی پیشین وابسته است. نظام به یک ریای ساختاری دچار شده است. در زبان از حق و باطل سخن گفته می‌شود اما در عمل گروهی ذیل این سخن، برای خود حیثیت خریده‌اند و جمع طرفدارانی ساخته‌اند، گروهی ذیل آن قدرت و شوکتی دارند و گروه فراوانی از نظام‌های منافع اقتصادی گسترده بهره دارند. بخش مهمی هم میان این همه نقب زده‌اند و از همه بهره می‌برند. به حسب موازین ایدئولوژیک، نظام عریان است، اما به همین سادگی نمی‌تواند به این عریانی واضح خود اقرار کند و لباسی بپوشد که مناسب وضعیت واقعی‌اش باشد. چرخش نظام از روایت حق و باطل به روایت تامین منافع، می‌تواند خطر فروپاشی برای نظام سیاسی به همراه آورد.

هیچ نهادی نمی‌تواند به کلی از منشاء و سرچشمه خود یکباره عبور کند. می‌توان کم یا زیاد از اقتدار سرچشمه گذر کرد، اما فراموشی تام و تمام سرچشمه محال است. تصور اینکه نظام مستقر از یک نظام ایدئولوژیک به یک نظام عرفی و متعارف تبدیل شود، دست کم در کوتاه مدت ممکن نیست. همین نکته است که چشم‌انداز فردا را تیره می‌کند

. امروز با ترامپ در حال مذاکره هستیم. تا این لحظه که نگارنده مشغول نگارش این متن است، هر دو طرف از روند مذاکرات ابراز خوش بینی می‌کنند. ترامپ همانی است که به عنوان قاتل نماد مبارزه با باطل ـ سردار قاسم سلیمانی- شناخته می‌شد و رد و بدل پیام و سخن با او محال شمرده می‌شد. هیات بلند پایه‌ای از سوی بن سلمان از ایران بازدید کردند و پیام‌هایی میان ما و او رد و بدل شد. از سرمایه‌گذاری آمریکا در ایران سخن گفته می‌شود. بورس و بازارهای مالی از وضعیت استقبال کرده‌اند. ائمه جمعه وادار شده‌اند تا از مذاکره با آمریکا حمایت کنند. حتی سرداران نظامی از تخت جمشید برای مردم پیام صلح و رفاه و همزیستی با دنیا می‌فرستند.

به همین سادگی می‌توان تصور کرد نظام از ریشه‌های تکوین خود را بریده است؟ اگر چنین چرخشی در کار باشد، با نهادهایی که متولی تداوم انقلاب در داخل و خارج بوده‌اند، چه باید کرد. با چه زبانی باید از موجودیت نظام دفاع کرد؟ اصل انقلاب و پیشینه نظام را چطور می‌توان بازسازی کرد؟ آیا می‌تواند میان موجودیت نیم قرن گذشته خود و تصمیمات امروزش پیوندی برقرار کند؟ مخالفین بیش از دو دهه است، از ضرورت این چرخش سخن گفته بودند، و تحت انواع و اقسام فشارهای سیاسی قرار گرفته‌اند. برخی به خاطر همین توصیه‌ها جان داده‌اند. با آنها چه باید کرد؟ خطاب به آنها چه باید گفت؟ نشان خواهم داد که اپوزیسیون اعم از اصلاح طلب و برانداز به این چرخش یاری خواهند رساند.

اپوزیسیون نظام سیاسی با یک بحران دیگر مواجه است. قطع نظر از آنکه امروز برانداز یا اصلاح طلب‌ باشند، در یک نکته مشترک‌اند: سیاست‌های ایدئولوژیک را تمسخر کرده‌اند. کم و بیش همه گفته‌اند منطق امر سیاسی را باید بر اساس مصالح اقتصادی و منطق هزینه و فایده اقتصادی سامان داد. شعارهای ایدئولوژیک را سم مهلک برای توسعه کشور قلمداد کرده‌اند یک اجماع لیبرالی یا حتی نولیبرالی میان آنها به وجود آمده است. تامین منافع و تعارض منافع جان مایه حیات سیاسی انگاشته شده است.

به سخن هژمون عصر بازگردیم: «سیاست عرصه تامین منافع بر اساس منطق هزینه و فایده است». اپوزیسیون نظام سیاسی به خوبی این منطق هژمون عصر را نمایندگی می‌کنند. این سخن در حال حاضر در لحظه اتوپیک خود زندگی می‌کند. چنانکه یک رویای دل‌انگیز در صفحه نمایش تبلیغات هر روزی عرضه شده است: جمهوری اسلامی استحاله یا سرنگون خواهد شد. کارشناسان و متخصصان مناصب را بر عهده خواهند گرفت. سرمایه‌گذاری‌های جهانی سرازیر ایران خواهد شد. روابط بین المللی و منطقه‌ای ایران یکباره سامان خواهد یافت. نظام دمکراتیک در حد اعلای خود استقرار خواهد یافت. ایران شوکت از دست رفته خود را بازخواهد یافت. توسعه و رفاه از راه خواهد رسید و .... ما که انقلاب سال 57 را زندگی کرده‌ایم، می‌دانیم پس پشت سویه درخشان سخن اتوپیک یک سویه تاریک وجود دارد و اتفاقاً به محض استقرار سخن در عرصه قدرت، همان سویه تاریک غلبه خواهد کرد.

«سیاست عرصه تامین منافع بر اساس منطق هزینه و فایده است» هنگامی می‌تواند حدی از آن رویای اتوپیک را محقق کند که مقصودش از تامین منافع، «منافع همگانی و عمومی» باشد. سویه تاریک این سخن غلبه منافع خصوصی بر منافع عمومی است. اپوزیسیون نظام سیاسی چه دستاویز نظری و اخلاقی و عملی برای ممانعت از غلبه منافع خصوصی بر منافع عمومی دارد؟

دوستان دوباره به صحنه نظر کنید. همه چیز می‌تواند مضحک‌تر از آن باشد که خیال می‌کنیم. جناحی از الیگارشی حاکم در نظام جمهوری اسلامی مثل اپوزیسیون نظام، از شعارهای ایدئولوژیک خسته است و آن را مانع بقاء و تداوم حیات خود می‌داند. «سیاست عرصه تامین منافع است» قبل از هر چیز فرش قرمزی پیش پای آنان است تا گذار نظام از دوران ایدئولوژیک را راهبری کنند. ریش‌های خود را بتراشند. کت شلوارهای شیک بپوشند و هر چه اپوزیسیون می‌گوید را تصدیق کنند، اما انحصارشان را بر منابع مالی و فرصت‌های زندگی از دست ندهند. برای وجاهت اخلاقی بخشیدن به خود نیز به جای شعارهای اسلام‌گرایانه و انقلابی امروز شعارهای ناسیونالیستی سر دهند. ممکن است مخاطب احساس کند همین اتفاق هم سناریوی خوبی است. می‌توان آن را یک دوران گذار از یک نظام ایدئولوژیک به یک نظام متعارف دانست و از آن استقبال کرد. این اتفاق پیش از ما در روسیه افتاده است. بخشی از الیگارشی مالی و اطلاعاتی نظام گذشته، میانجی تحول از یک روایت ایدئولوژیک به یک نظام تازه شد. اما گروه تازه تا چه حد برای روسیه شوروی توسعه، عدالت، امنیت و دمکراسی به همراه آورد؟ کم و بیش تحولات سوریه هم با مشخصاتی دیگر، بیانگر همین وضعیت است. تا چه حد می‌توان به رهبران سوریه امید بست که توسعه و امنیت و دمکراسی با خود خواهند آورد؟

از این همه نباید نتیجه گرفت که پس خوب است از این پس به جای منطق منافع از منطق منافع عمومی دفاع کنیم. منطق هژمون عصر چنین ظرفیتی ندارد. همانقدر که مشابه ترامپ از «اول ایران» داد سخن می‌دهد، با همان منطق هم از «اول من»، «اول گروه من»، «اول دار و دسته ما» سخن خواهد گفت و مثل روز روشن است که «اول ایران» تنها پوششی خواهد بود برای پیشبرد منطق «اول من یا اول ما» آنگاه همان بلایی بر سر ایده اول ایران خواهد آمد که جمهوری اسلامی بر سر اسلام آورد.

اسلام‌گرایی، به خاطر فشردگی یک نظام متشرعانه و اخلاقی ترکید و کارکرد و معنای خود را از دست داد. اما فراموش نکنیم که به خاطر همان بنیادهای اخلاقی بود که در عصر اتوپیک خود، نظامی از حقیقت ساخت و جمع فشرده و همدل تولید کرد. سخن عاری از بنیادهای اخلاقی سخن هژمون عصر، اساساً فاقد قدرت خلق نظام حقیقت است به همین جهت نمی‌تواند قدرت جمعی خلق کند. در مخیله خود به قدرت آمریکا و اسرائیل دل بسته بود تا بیایند و قدرتی به آنها بدهند، اما انگار کار به عکس شده و آنکه به خیال‌شان منجی بود، منجی نظام از کار درآمده است.

منطق اقتصاد و توسعه اقتصادی، از عدد و رقم و منطق عقلانی تبعیت می‌کند. تبدیل شدن آن به سخن سیاسی یک کاستی بزرگ دارد و آن پیوند پیدا کردن با هنجارمندی‌های اخلاقی است. در خلاء چنین ظرفیتی سخن هژمون عصر، سخنی توخالی است. راه به جایی نخواهد برد. مگر پهن کردن فرش قرمزی برای نجات جناح الیگارشی نظام مستقر.


تلگرام ایران فردا
@iranfardamag




نظر شما درباره این مقاله:







نخست‌وزیر بریتانیا: شرایط صلح باید توسط اوکراین
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 16:19

نخست‌وزیر بریتانیا: شرایط صلح باید توسط اوکراین





نظر شما درباره این مقاله:







ماموران پلیس در مدرسه / الناز محمدی
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 15:48

ماموران پلیس در مدرسه / الناز محمدی


پلیس معلم نیست
بررسی تفاهم‌نامه اخیر فراجا و وزارت آموزش‌وپرورش که نقش پلیس را در مدارس پررنگ می‌کند

دانش‌آموزان ایران قرار است از این به‌بعد در کنار معلم، مدیر و ناظم مدرسه، ماموران پلیس را هم در مدرسه ببینند. خبر، عصر یکشنبه بود که همه‌جا پیچید. در خبرها نوشتند ‌علیرضا کاظمی، وزیر آموزش‌وپرورش و احمدرضا رادان، فرمانده کل انتظامی کشور با امضای یک تفاهم‌نامه با مفاد فرهنگی و تربیتی تصمیم گرفته‌اند نقش پلیس را در مدرسه‌های ایران بیشتر کنند؛ آن هم بعد از اینکه کاظمی، سردار رادان را «شخصیتی محبوب و دوست‌داشتنی» توصیف کرده و گفته است: «ما در هر حوزه‌ای که سردار رادان بگوید، سرباز ایشان هستیم.» رادان هم در مقابل گفته است که باید بیش‌ازپیش، به «مافیای ربودن اندیشه‌های دانش‌آموزان» توجه کرد.

خواندن همین چند خط کافی بود تا معلمان، فعالان صنفی و کارشناسان آموزش‌وپرورش شروع به اعتراض کنند و بگویند نگرانند بعد از این تعریف و تمجیدها، دانش‌آموزان بیش از آنکه معلمان‌شان را در مدرسه ببینند، به حضور ماموران پلیس عادت کنند. از طرف دیگر، باتوجه به آنچه در سال ۱۴۰۱ و روزهای پس از آن در مدارس ایران گذشت، امضای این تفاهم‌نامه، بیشتر کردن نقش پلیس در موضوع حجاب و اعتراض‌های دانش‌آموزی تعبیر شده است.

بیشتر از ۱۲ ساعت طول کشید تا مسئولان وزارت آموزش‌وپرورش راضی شوند تا متن این تفاهم‌نامه را منتشر کنند؛ تفاهم‌نامه‌ای که هرچند در آن به‌طور مستقیم نوشته نشده است که برنامه درباره نوع پوشش دانش‌آموزان دختر چیست و از این بعد حضور پلیس در مدارس بیشتر و رسمی خواهد شد اما دقت در مواد آن، نشان می‌دهد برنامه‌هایی را که وزارت آموزش‌وپرورش و فراجا برای دانش‌آموزان در نظر گرفته‌اند، بدون حضور مسئولان و ماموران مختلف پلیس در مدارس، اجرایی نیست. مسئولان وزارت آموزش‌وپرورش اما باوجود همه حرف‌وحدیث‌ها، واکنش‌ها و باوجود تلاش زیاد خبرنگار «هم‌میهن»، پاسخی به سوالات درباره شائبه حضور گسترده پلیس در مدارس ندادند و مشخص نیست موضع آنها درباره جزئیات این تفاهم‌نامه چیست.

ترویج، توسعه نظم و انضباط اجتماعی، تقویت امنیت و سلامت اجتماعی دانش‌آموزان و کادر آموزشی، تلاش در پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی نوپدید و رفتارهای مخاطره‌آمیز، توسعه خدمات مشاوره‌ای و مددکاری اجتماعی برای مربیان، دانش‌آموزان و اولیای آنان و همکاری در برقراری امنیت و پیشگیری از وقوع آسیب و جرم با مشارکت و همفکری کارشناسان طرفین براساس رویکرد جدید سیاست‌گذاری اجتماعی، اهدافی‌اند که در این تفاهم‌نامه مطرح شده‌اند و البته حالا با انتقاد و اعتراض فعالان صنفی معلمی روبه‌رو شده؛ محمد حبیبی، سخنگوی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران در گفت‌وگو با «هم‌میهن» می‌گوید که در قسمت اهداف این تفاهم‌نامه تقویت امنیت و سلامت اجتماعی دانش‌آموزان، کادر آموزشی و توسعه خدمات مشاوره‌ای و مددکاری اجتماعی برای مربیان، دانش‌آموزان و اولیای آنان در نظر گرفته شده است: «تا جایی که به حوزه آموزش‌وپرورش و فرهنگ مربوط می‌شود، موارد این‌چنینی درواقع به خود آموزش‌وپرورش مربوط است؛ یعنی اینکه آموزش‌وپرورش چنین مواردی را در اختیار نیروی انتظامی قرار دهد، امر عجیبی نیست اما آنچه جای سوال دارد این است که چطور نیروی انتظامی می‌خواهد چنین خدماتی را به آموزش‌وپرورش ارائه کند. اگر این وزارتخانه می‌خواهد از چنین خدماتی بهره‌مند شود، قاعدتاً باید از نهادهایی که مشخصاً در حوزه‌های روانشناسی و مشاوره تخصص دارند چنین خدماتی را بگیرد، نه از نیروی انتظامی. این تصمیم خودش نشان‌دهنده ناکارآمدی در ساختار آموزش‌وپرورش است.»

در ادامه این تفاهم‌نامه، وزارت آموزش‌وپرورش در ماده ۳ متعهد شده است که  به‌ ترویج‌ نظم‌ و انضـباط اجتمـاعی‌ و پیشـگیری‌ از آسـیب‌هـای‌ روانـی‌- اجتمـاعی‌ در کتـب‌ و مواد آموزشی‌ با همکاری‌ و مشارکت‌ فرماندهی‌ انتظامی‌ و متناسب‌ با مقتضیات نظـام آموزشـی‌ کشـور توجه کند؛ ماده‌ای که مشخص نکرده دقیقاً منظور از ترویج نظم و انضباط اجتماعی در مدارس چیست اما در دو روز گذشته، تعداد زیادی از منتقدان، آن را به دخالت در نحوه پوشش و ظاهر دانش‌آموزان تعبیر کرده‌اند.

نکته دیگر، در بخش دوم ماده یک این تفاهم‌نامه است؛ یعنی جایی که وزارت آموزش‌وپرورش به فراجا تعهد داده است که ‌در اجرای‌ طرح‌های‌ پلیس‌های‌ تخصصی‌ (پلیس‌ فتا، مبارزه با موادمخدر، راهور، پیشـگیری‌، آگاهی‌ و سازمان اطلاعات)، همیاران پلیس‌ و... بـه‌‌منظـور فرهنگ‌سـازی‌ بـرای‌ کارکنـان اداری‌ و آموزشی‌، دانش‌آموزان و اولیای‌ آنان، همکاری کند.

این بخش حالا منتقدان زیادی پیدا کرده است؛ نمونه‌اش محمد داوری، سخنگوی سازمان معلمان ایران که به «هم‌میهن» می‌گوید اگر نیت برای تدوین چنین تفاهم‌نامه‌هایی، فرهنگی و اجتماعی است و هدف آن پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و افزایش دانش و مهارت‌های دانش‌‌آموزان و فرهنگیان است، بودجه‌اش را باید به خود آموزش‌وپرورش اختصاص دهند چون ظرفیت آموزش‌وپرورش زیاد است و خودش توانایی این را دارد که از این ظرفیت برای توانمندسازی استفاده کند: «تمام بودجه‌های اختصاص داده شده برای همکاری با ستاد مبارزه با موادمخدر، نیروی انتظامی، قوه‌قضائیه و بسیاری نهادهای دیگر را می‌توانند مستقیم به آموزش‌وپرورش اختصاص دهند. دوران کودکی، نوجوانی و مدرسه بهترین زمان برای پیشگیری از وقوع جرائم و آسیب‌های اجتماعی است. امروز من با دانش‌آموزی مواجهم که مستعد است فردا کارتن‌خواب، پرخاشگر و زورگیر شود و الان می‌توان از بروز این اتفاق جلوگیری کرد.»

در ادامه و در بخش چهارم این ماده که جزو تعهدات وزارت آموزش‌وپرورش به فراجاست هم آمده است: «همکاری‌ با فرماندهی‌ انتظـامی‌ در برگـزاری‌ دوره‌های‌ آموزشـی‌ تـرویج‌ نظـم‌ و انضـباط اجتمـاعی‌ و پیشگیری‌ از آسیب‌های‌ اجتماعی‌ برای‌ دانش‌آموزان و اولیای‌ آنان.»

طاهره نقی‌یی، دبیرکل سازمان معلمان ایران حالا در این باره به «هم‌میهن» می‌گوید که از نظرش ضرورتی برای حضور نیروی انتظامی در مدارس از سوی جامعه فرهنگیان دیده نمی‌شود: «تربیت نسل زِد، کتاب‌های درسی، شرایط آموزش در جهان و نیازهای امروزی تربیت دانش‌آموزان ظاهراً در برنامه‌های تصمیم‌گیران نیست؛ ممکن است هرچندوقت یک‌بار بنابر فراخور اوضاع، چیزهایی شنیده شود اما به‌شخصه فکر می‌کنم تدوین درست کتب درسی و آموزش مسائل اصلی ماست. فرهنگیان باید دوره‌های به‌روز ببینند و تامین شوند و اطلاعات‌شان به‌روز باشد، اما این موضوعات در اولویت‌های وزارتخانه نیست.»

تعهدات سوال‌برانگیز

واکنش‌های گسترده به مفاد این تفاهم‌نامه از چشم مسئولان فراجا هم دور نمانده. دیروز و در سکوت معنادار مسئولان وزارت آموزش‌وپرورش، سعید منتظرالمهدی، سخنگوی فراجا درباره آنچه «حواشی امنیتی‌سازی مدرسه‌ها» خواند، واکنش نشان داد و گفت که مفاد تعهدات فراجا این موارد است:

«- مشارکت در برگزاری نمایشگاه‌ها و جشنواره‌های فرهنگی و آموزشی
- برگزاری همایش‌های علمی برای مدیران و معلمان
- مشارکت در اجرای برنامه آموزشِ فرهنگ ترافیک و رانندگی کم‌خطر و شناخت آسیب‌های حوزه موادمخدر ویژه دانش‌آموزان و اولیاء
- همکاری در آموزش آسیب‌ها و مخاطرات فضای مجازی
- همکاری در ایمن‌سازی محیط پیرامونی مراکز آموزشی‌وپرورشی درخصوص جمع‌آوری معتادین متجاهر و خرده‌فروشان موادمخدر
- همکاری در فراهم‌کردن شرایط بازدید حضوری دانش‌آموزان از اماکن پلیس برای مهارت‌افزایی.»

اما مواردی که منتظرالمهدی اعلام کرد، همه تعهدات فراجا نبود؛ نگاهی به مفاد این تفاهم‌نامه نشان می‌دهد همکاری‌ در اجرای‌ نظام مراقبت‌ اجتماعی‌ دانش‌آموزی‌ (نماد) و همکاری‌ و مشارکت‌ در ارائه‌ خدمات آموزشی‌، ایمنی‌ و انتظامی‌ در بهینه‌سازی‌ نظم‌ و امنیـت‌ محـیط‌ پیرامونی‌ و سرویس‌ مدارس هم جزو این موارد است.


محمد داوری، سخنگوی سازمان معلمان ایران

از طرف دیگر، سخنگوی فراجا گفته است که همکاری در ایمن‌سازی محیط پیرامونی مراکز آموزشی‌وپرورشی درخصوص جمع‌آوری معتادین متجاهر و خرده‌فروشان موادمخدر جزو این تعهدات است اما در متنی که وزارت آموزش‌وپرورش منتشر کرده، یک جمله دیگر هم در این بخش دیده می‌شود: «همکاری‌ در پاکسازی‌ اشاعه‌‌دهندگان ناهنجاری‌های‌ اجتماعی‌.» و حالا مشخص نیست منظور از این اشاعه‌دهندگان ناهنجاری‌های اجتماعی چه کسانی‌ا‌‌ند؛ موردی که در روزهای گذشته موجب شده تعدادی از منتقدان، آن را به موضوع حجاب و پوشش زنان مرتبط بدانند.

همکاری‌ در اجرای‌ نظام مراقبت‌ اجتماعی‌ دانش‌آموزی‌ (نماد) هم مورد دیگری است که در ماده پنجم بخش تعهدات فراجا به آموزش‌وپرورش آمده و موجب انتقاد شده؛ محمد حبیبی، سخنگوی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران یکی از چالش‌برانگیزترین بخش‌های این تفاهم‌نامه را همین بخش می‌داند: «طرح نماد مشخصا بحث ورود نیروی انتظامی به مدارس را به‌گونه‌ای تسهیل می‌کند. یعنی شرایط را فراهم می‌کند که به‌بهانه اجرای نظم حضور مستقیم در مدارس داشته باشند. برگزاری کارگاه‌های آموزشی هم به‌نوعی بسترسازی برای ورود و حضور نیروی انتظامی به حوزه مدرسه است. باز هم این سوال مطرح می‌شود که اساساً نیروی انتظامی چه تخصصی برای ارائه چنین خدماتی در مدارس دارد؟ این تخصص‌ها مربوط به حوزه‌های دانشگاهی و روانشناسی است. یعنی اگر مقصود کاهش ناهنجاری‌های اجتماعی و بسترسازی برای آموزش بهتر باید نهادهای متخصص وارد این حوزه شوند، نه نیروی انتظامی. ضمن اینکه می‌دانیم در شرایط کنونی آموزش‌وپرورش به‌شدت با  کمبود نیروی تخصصی مشاور در مدارس  مواجهیم.»

او می‌گوید که تسهیل‌کردن ورود نیروی انتظامی از سوی وزیر آموزش‌وپرورش به‌صورت کاملاً یک‌جانبه صورت گرفته است و نفس اینکه وزارتخانه‌ای مثل آموزش‌وپرورش که حوزه کاری‌اش مسائل فرهنگی است وارد چنین تفاهم‌نامه‌ای با یک نیروی نظامی یا امنیتی می‌شود، به‌معنی زیر سوال بردن ساحت آموزش است: «این اتفاق خیلی به اتفاقات پیش از کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ شبیه است؛ آن‌زمان هم بحث ورود نیروی انتظامی به دانشگاه مطرح بود و حتی همان‌موقع هم تفاهم‌نامه‌هایی بین وزارت علوم و نیروی انتظامی ردوبدل می‌شد. بنابراین منعقد کردن چنین تفاهم‌نامه‌ای بین وزارت آموزش‌وپرورش و نیروی انتظامی، یک زنگ خطر جدی است. متاسفانه درحال‌حاضر نهادهای امنیتی در سطح انتخاب مدیران کل آموزش‌وپرورش دخالت دارند. نه‌فقط برای استعلام‌گیری، بلکه از این منظر که چه کسانی برای چه پست‌هایی باید انتخاب شوند. از زمانی که آقای کاظمی به‌عنوان وزیر آموزش‌وپرورش معرفی و انتخاب شد، جریان پایداری در چینش وزارت آموزش‌وپرورش مثل معاونان و مدیران کل آموزش‌وپرورش، عملاً نقش ایفا کرد. ما می‌بینیم که جهت‌گیری‌ها به سمت‌وسوی جریانات تندروست؛ از همین تفاهم اخیر با نیروی انتظامی گرفته تا طرح امین که به‌دنبال استخدام طلاب در آموزش‌وپرورش که در همین یک‌سال اخیر اتفاق افتاده است.»

پلیس، معلم نیست

«طراحی‌ و اجرای‌ فعالیت‌های‌ فرهنگی‌ و آموزشی‌ در زمینه‌ توسـعه‌ انضـباط اجتمـاعی‌ و پیشـگیری‌ از آسیب‌های‌ اجتماعی‌ در جامعه‌ دانش‌آموزی‌ به‌‌منظور توسعه‌ و تعمیق‌ همیاران پلیس‌»، «همکاری‌ در تولید منابع‌ آموزشی‌ برای‌ آموزش بهینه‌ و توانمندسازی‌ دانش‌آموزان متناسب‌ با دوره‌های تحصیلی‌ و والدین‌»، «همکاری‌ اثربخش‌ متقابل‌ با شبکه‌ آموزشی‌ دانش‌آموزی‌ (شاد)» و «برگزاری‌ کارگاه‌های آموزشی‌ در زمینه‌ پیشگیری‌ از آسیب‌های‌ اجتماعی‌ و رفتارهای‌ مخاطره‌آمیز برای‌ مربیان، دانش‌آموزان و اولیای‌ آنان در حوزه اجتماعی‌ و فرهنگی‌» ازجمله مواردی‌اند که در این تفاهم‌نامه به‌عنوان موضوعات کلی مطرح شده است؛ مواردی که پیش از این در مدارس ایران پیشینه چندانی نداشته‌اند و حالا معلمان زیادی، آنها را بی‌ربط به وظایف اصلی فراجا می‌دانند.

محمد داوری، سخنگوی سازمان معلمان ایران در این باره به «هم‌میهن» می‌گوید که بعضی از این فعالیت‌ها و اقدامات مانند نظام مراقبت اجتماعی دانش‌آموزان، قبل‌تر انجام شده و الان هم در حال انجام است: «سال‌هاست دستگاه‌های مختلفی برای همکاری در حوزه پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی متعهدند. این موارد جدید نیست اما به لحاظ محتوایی خوب و قابل دفاع است، به شرطی‌که دستگاه‌های مختلف این تعاملات و همکاری را داشته باشند. تجربه ما در مدارس نشان می‌دهد، چنین طرح‌هایی در عمل خروجی ندارند و به همین دلیل هم به این وضعیت خوش‌بین نیستیم. اگر حضور نیروی انتظامی در مدرسه مستقیم باشد، قابل دفاع نیست. موضوع استفاده از ظرفیت‌های نیروی انتظامی در این حوزه است که به‌نظر می‌رسد بیشتر ظرفیت‌ها در حوزه فرهنگی و آسیب‌های اجتماعی است. بحث بر سر نظم‌بخشی است. براساس پیشینه‌ای که از برخورد با دانش‌آموزان در وقایع مربوط به اعتراضات سال ۱۴۰۱ وجود داشت، این نگرانی وجود دارد که تفاهم‌نامه بهانه‌ای برای ورود و دخالت نیروی انتظامی در محدودسازی یا کنترل مدارس، دانش‌آموزان و فرهنگیان باشد. اگر چنین نیتی پشت این تفاهم‌نامه وجود داشته باشد یا این همکاری باعث شود نیروی انتظامی چنین دخالت‌هایی داشته باشد، کاملاً با جایگاه مدرسه و ماموریت مدرسه ناسازگار است.»

او معتقد است، معنای نظمی که در نیروی انتظامی و نیروهای نظامی وجود دارد با نظم حاکم بر یک محیط آموزشی و کانون مدرسه متفاوت است: «مهمترین تفاوت این است که بحث نظم و انتظام در مدرسه رویکرد تربیتی و آموزشی دارد. در مدرسه هدف این است که کودکان و نوجوانان با ضرورت‌های مفاهیم نظم‌دهی و ساماندهی در زندگی فردی و اجتماعی آشنا شوند و به توانمندی خودمدیریتی و خودمراقبتی برسند. اما نظم در نیروی انتظامی و امنیت، نگاهی پیشگیرانه برای عدم وقوع تخلف و جرم دارد. اینها دو کارکرد و رویکرد متفاوتند. آنچه در مدرسه اتفاق می‌افتد جرم و تخلف نیست، ضعف و خطای تربیتی و آموزشی است. آنچه باید برای دانش‌آموزان در قبال این ضعف تربیتی و آموزشی اتفاق بیفتد، اقدام تربیتی و آموزشی است. درنتیجه آنچه در نیروی انتظامی تحت عنوان اقدام نظامی انجام می‌شود یا کاری که باعث می‌شود آنها به‌عنوان ضابط قضایی شناخته شوند، در رویکرد تعلیم و تربیت جایگاهی ندارد. نگرانی افکار عمومی، کارشناسان، اولیاء و دانش‌آموزان از این جهت است و بی‌دلیل هم نیست؛ زیرا تجربه ورود و دخالت‌های نیروی انتظامی در سال‌های اخیر هم برای معلمان، هم برای دانش‌آموزان و اولیاء تجربه خوشایندی نبوده است.»

داوری می‌گوید، در بندهای این تفاهم‌نامه آمده که نیروی انتظامی متعهد به آموزش و خدمات مشاوره‌ای به مدارس است، درحالی‌که خود آموزش‌وپرورش نیروهای تحصیلکرده، توانمند و مشاوران قوی دارد که از آنها استفاده نمی‌کنند: «حرف ما این است که فعلاً از همین نیروها استفاده کنند، استفاده از توانمندی نیروی انتظامی پیشکش.»




نظر شما درباره این مقاله:







ترامپ: برای دیدار با رهبران ایران آماده هستم
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 14:43

ترامپ: برای دیدار با رهبران ایران آماده هستم


دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، اعلام کرد که آماده دیدار با رهبر انقلاب یا رئیس‌جمهور ایران است و معتقد است که دو کشور می‌توانند توافقی جدید در مورد برنامه هسته‌ای مورد مناقشه تهران به دست آورند.

به گزارش خبرگزاری رویترز، با این حال، ترامپ، که در سال ۲۰۱۸ آمریکا را از توافق هسته‌ای اکنون از بین رفته بین تهران و قدرت‌های جهانی خارج کرد، تهدید به اقدام نظامی علیه ایران را تکرار کرد، مگر اینکه توافقی جدید به سرعت برای جلوگیری از توسعه تسلیحات هسته‌ای ایران حاصل شود.

پس از مذاکرات غیرمستقیم آمریکا و ایران در هفته گذشته که در آن طرفین توافق کردند چارچوبی برای یک توافق احتمالی تدوین کنند، ترامپ در مصاحبه‌ای در تاریخ ۲۲ آوریل با مجله تایم ــــ که امروز جمعه ۲۵ آوریل منتشر شد ـــ گفت: «فکر می‌کنم ما با ایران به توافق خواهیم رسید». یک مقام آمریکایی گفت که این مذاکرات «پیشرفت بسیار خوبی» داشته است.

وقتی از سوی تایم پرسیده شد که آیا آماده دیدار با رهبر انقلاب ایران، علی خامنه‌ای، یک چهره تندرو ضدغربی که حرف آخر را در تمام سیاست‌های کلان حکومتی می‌زند، یا رئیس‌جمهور اصلاح‌طلب، مسعود پزشکیان، است، ترامپ پاسخ داد: «البته.»

مذاکرات در سطح کارشناسی قرار است روز شنبه در عمان، که به عنوان میانجی بین این دو دشمن دیرینه عمل کرده، از سر گرفته شود، و دور سوم مذاکرات هسته‌ای در سطح بالا نیز برای همان روز برنامه‌ریزی شده است.

اسرائیل، متحد نزدیک آمریکا و دشمن اصلی ایران در خاورمیانه، برنامه تشدیدشده غنی‌سازی اورانیوم ایران ــــ که می‌تواند مسیری به سوی بمب‌های هسته‌ای باشد ـــ را یک «تهدید موجودیتی» توصیف کرده است.

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، خواستار برچیده شدن کامل توانایی‌های هسته‌ای ایران شده و گفته است که اقدامات جزئی برای تضمین امنیت اسرائیل کافی نخواهد بود.

وقتی در مصاحبه از ترامپ پرسیده شد که آیا نگران است نتانیاهو آمریکا را به جنگی با ایران بکشاند، او گفت: «خیر.»

«من پیشقدم خواهم بود»

با این حال، وقتی از او پرسیده شد که آیا در صورت اقدام اسرائیل، آمریکا به جنگی علیه ایران خواهد پیوست، پاسخ داد: «اگر نتوانیم به توافق برسیم، ممکن است خیلی مشتاقانه وارد شوم. اگر به توافق نرسیم، من پیشقدم گروه خواهم بود.»

در ماه مارس، ایران به نامه‌ای از ترامپ که در آن از ایران خواسته بود برای توافق جدید مذاکره کند، پاسخ داد و اعلام کرد که تحت فشار حداکثری و تهدیدات نظامی وارد مذاکرات مستقیم نخواهد شد، اما برای مذاکرات غیرمستقیم، مانند گذشته، آماده است.

اگرچه مذاکرات کنونی غیرمستقیم و با میانجی‌گری عمان بوده، مقامات آمریکایی و ایرانی پس از دور اول در ۱۲ آوریل به‌صورت مختصر رو در رو صحبت کردند.

آخرین مذاکرات رو در روی شناخته‌شده بین دو کشور در زمان رئیس‌جمهور سابق آمریکا، باراک اوباما انجام گرفت؛ مذاکراتی که به توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ منجر شد.

قدرت‌های غربی ایران را متهم می‌کنند که با غنی‌سازی اورانیوم به سطح بالایی از خلوص قابل استفاده در تسلیحات، قصد مخفیانه‌ای برای توسعه توانایی تسلیحات هسته‌ای دارد، فراتر از آنچه برای یک برنامه انرژی هسته‌ای غیرنظامی توجیه‌پذیر می‌دانند.

تهران می‌گوید برنامه هسته‌ای‌اش کاملاً صلح‌آمیز است. توافق سال ۲۰۱۵ فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم ایران را در ازای کاهش تحریم‌های بین‌المللی محدود کرد، اما ایران پس از خروج ترامپ در سال ۲۰۱۸، غنی‌سازی را از سر گرفت و آن را تسریع کرد.




نظر شما درباره این مقاله:







خانواده بنیان دیکتاتوری
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 13:34

خانواده بنیان دیکتاتوری


سعید مظفری

در رسانه‌ها می‌بینیم که تقریباً تمامی دیکتاتورها، از شرق و غرب و بور و سیاه، بر مفهوم خانواده چنان پا می‌فشارند که گویی این مفهوم زاده و پرورده فقط آنان است. راستی چرا دیکتاتورها این همه به خانواده می‌پردازند؟

دیکتاتورها البته منظور خودشان را از خانواده ترویج می‌کنند نه مفهوم مدرن و مترقی خانواده را که در آن سرپرست یا سرپرستان، خود دموکرات منش و آزادیخواه هستند و فرزندان را نیز کمک می‌کنند تا مستقل و مترقی و با ذهنی وقاد و نقاد بار بیایند.

منظور دیکتاتورها از خانواده آن گروهی است که آحادش شامل پدر و مادر و فرزندان ــــ هر چه بیشتر بهتر ــــ و ترجیحاً پدربزرگ و مادربزرگ، و چه بهتر چند تایی دیگر از افراد فامیل، در آن زندگی می‌کنند و همه‌شان گوش به‌فرمان پدر یا پدربزرگ هستند و بدین ترتیب به شیوه شمس تبریزی(۱) حکومت دیگر لازم نیست سراغ آحاد برود بلکه ریش شیخ را که بگیرد افسار بقیه هم دستش است.

اگرچه اکنون، کمینه در ایران، مردم دست دیکتاتورها را خواندند و این شکل از خانواده هر روز نسبت به روز قبل کمرنگ‌تر می‌شود ولی، به دلیل ریشه‌های عمیق در ضمیر ناخودآگاه جمعی و نیز فقر آموزش، در بسیاری از کشورهای شرقی و متأسفانه در دیاسپوراهای شرقی در ممالک غرب هم، این مسأله هنوز بروز و نمود دارد.

متأسفم که منباب نمونه به دیاسپورای ایرانی در اروپا اشاره کنم و به ازدواج شرعی و با یک درجه تخفیف؛ عقد آریایی! و ختنه فرزندان پسر (خوشبختانه دختر ندیدم و نشنیدم).

وقتی مردمی خود داغ بندگی بر خود و فرزندان خود می‌نهند تا علی‌الدوام در غل و زنجیر فرهنگ جمعی و قبیله‌ای بمانند دیگر چه گله‌ای می‌توانند داشته باشند که هنوز جامعه مدنی در مملکت‌شان شکل نگرفته یا هنوز ملت به‌معنای ناسیون نشدند و هنوز آحاد مردم یا امت اسلام یا سربازان ـــ بعضا گمنام ـــ این و آن خوانده می‌شوند؟ این رفتار هم یک علت است، از علل عدیده، که چرا فرهنگ صفر و بی‌نهایت، یعنی صفر در برابر بالادست و خدا در برابر زیردست، دو هزار و ششصد سال دوام می‌آورد؟

ایرانیان اما زیرکی‌های خاص خودشان را هم دارند که نه سیخ بسوزد نه کباب. اصالت فرد و تمرکز بر سعادت انسان به معنی فرد انسانی در ایران بیشتر و بیشتر می‌شود و دیگر اینکه آمار فرزندآوری در ایران ملاهای حاکم را به گریه واداشته چون فرزندان خودشان یا در دسترس نیستند یا سرباز پدران نمی‌‌شوند. فرزندان مردم هم که هر روز کمتر و کمتر می‌شوند. پس کی باید به جنگ دشمنان دور و نزدیک برود؟ کی باید جزم‌های ایدئولوژیک آقایان را به نسل‌های آینده منتقل کند؟ آیا دیکتاتورهای ما هم مثل آن دیکتاتور دوست در شمال به فکر منجمد کردن اسپرم افتادند؟

این یادآوری را برای جوانان نوشتم که فراموش نکنند وابستگی به خانواده کفه منفی‌اش بر کفه مثبتش همیشه چربیده است. خانواده، چه مفهوم آن که یک دروغ پرورده تاریخ پدرسالار است و چه عین آن که حاصل بیشترش وابستگی و فرط خستگی و میل مدام رهایی از آن است و کمتر ثمر شیرین داده، نباید بر فرد و آزادگی و وارستگی و اصالت آن ترجیح داشته باشد. جامعه مدرن و مترقی که در آن حقوق بشر رعایت شود با اصالت دادن به فرد بدست می‌آید. فریب تبلیغات دیکتاتورها را نخورید.

—————

 




نظر شما درباره این مقاله:







دو طرح متفاوت آمریکا و اروپا برای آتش‌بس در اوکراین
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 12:05

دو طرح متفاوت آمریکا و اروپا برای آتش‌بس در اوکراین


مقامات اوکراینی و اروپایی این هفته در برابر برخی پیشنهادات آمریکا برای پایان دادن به جنگ روسیه در اوکراین مقاومت کردند و در موضوعاتی از قلمرو تا تحریم‌ها، پیشنهادات متقابلی ارائه دادند. این اطلاعات بر اساس متن کامل پیشنهادات مشاهده‌شده توسط رویترز است.

به گزارش رویترز، پیشنهادات مطرح‌شده در مذاکرات بین مقامات آمریکایی، اروپایی و اوکراینی در پاریس (۲۸ فروردین) و لندن (۳ اردیبهشت) جزئیات دیپلماسی فشرده‌ای را نشان می‌دهد که در جریان است، در حالی که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، به دنبال پایان سریع جنگ است.

اختلافات اصلی در این دو سند بر سر ترتیب حل مسائل مربوط به قلمرو، رفع تحریم‌های روسیه، تضمین‌های امنیتی و اندازه ارتش اوکراین است.

اگرچه برخی از این اختلافات توسط منابع نزدیک به مذاکرات مطرح شده‌اند، اسنادی که رویترز مشاهده کرده برای اولین بار این تفاوت‌ها را به‌صورت کامل و صریح نشان می‌دهند.

سند اول پیشنهاداتی را منعکس می‌کند که استیو ویتکاف، فرستاده ترامپ، در پاریس به مقامات اروپایی ارائه داد و سپس به اوکراینی‌ها منتقل شد. مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا، این پیشنهادات را یک «چارچوب کلی» برای شناسایی تفاوت‌ها توصیف کرد.

سند دوم یک هفته بعد از مذاکرات مقامات اوکراینی و اروپایی در لندن پدیدار شد و به طرف آمریکایی ارائه شده است.

ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، روز پنج‌شنبه گفت که معتقد است سندی با پیشنهادات حاصل از مذاکرات روز چهارشنبه در لندن اکنون روی میز ترامپ قرار دارد.

این دیپلماسی جدی‌ترین تلاش برای توقف درگیری‌ها از ماه‌های اولیه تهاجم روسیه در فوریه ۲۰۲۲ است. نیروهای مسکو اکنون نزدیک به یک‌پنجم خاک اوکراین را تحت کنترل دارند.

قلمرو: پیشنهادات ویتکاف خواستار به‌رسمیت‌شناختن قانونی (de jure) کنترل روسیه بر کریمه، شبه‌جزیره اوکراینی که مسکو در سال ۲۰۱۴ آن را تصرف و ضمیمه کرد، و به‌رسمیت‌شناختن عملی (de facto) کنترل روسیه بر مناطق جنوبی و شرقی اوکراین تحت اشغال نیروهای مسکو است. در مقابل، سند اوکراینی-اروپایی بحث مفصل درباره قلمرو را به پس از برقراری آتش‌بس موکول کرده و هیچ اشاره‌ای به به‌رسمیت‌شناختن کنترل روسیه بر هیچ بخش از خاک اوکراین ندارد.

امنیت بلندمدت اوکراین: سند ویتکاف اعلام می‌کند که اوکراین «تضمین امنیتی قوی» با کشورهای اروپایی و دیگر کشورهای دوست به‌عنوان ضامن خواهد داشت، اما جزئیات بیشتری ارائه نمی‌دهد و می‌گوید کی‌یف به دنبال عضویت در ناتو نخواهد بود. سند رقیب مشخص‌تر است و بیان می‌کند که هیچ محدودیتی برای نیروهای اوکراینی وجود نخواهد داشت و هیچ محدودیتی برای استقرار نیروهای نظامی متحدان اوکراین در خاک این کشور اعمال نخواهد شد ـــ شرطی که احتمالاً مسکو را خشمگین خواهد کرد. این سند پیشنهاد می‌دهد تضمین‌های امنیتی قوی برای کی‌یف، از جمله از سوی ایالات متحده با «توافقی مشابه ماده ۵» ناتو (بند دفاع جمعی) ارائه شود.

اقدامات اقتصادی: پیشنهادات ویتکاف می‌گویند تحریم‌های اعمال‌شده بر روسیه از زمان الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴ به‌عنوان بخشی از توافق مورد بحث برداشته خواهد شد. در مقابل، پیشنهادات اوکراینی-اروپایی اعلام می‌کنند که «پس از دستیابی به صلح پایدار، تحریم‌ها به‌تدریج کاهش خواهد یافت» و در صورت نقض شرایط توافق صلح توسط روسیه، تحریم‌ها می‌توانند دوباره اعمال شوند.

سند اوکراینی-اروپایی همچنین پیشنهاد می‌دهد که اوکراین برای جبران خسارات ناشی از جنگ، از دارایی‌های مسدودشده روسیه در خارج از این کشور غرامت مالی دریافت کند. متن ویتکاف تنها می‌گوید که اوکراین به‌صورت مالی جبران خواهد شد، بدون مشخص‌کردن منبع این وجوه.

این اختلافات نشان‌دهنده رویکردهای متفاوتی است؛ آمریکا به دنبال راه‌حل‌های سریع‌تر و امتیازدهی است، در حالی که اوکراین و اروپا بر استراتژی‌های مبتنی بر آتش‌بس اولیه و اقدامات امنیتی قوی‌تر تأکید دارند.




نظر شما درباره این مقاله:







انجمن قلم آمریکا: ایران دومین زندان بزرگ نویسندگان
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 10:51

انجمن قلم آمریکا: ایران دومین زندان بزرگ نویسندگان





نظر شما درباره این مقاله:







اسرائیل نگران یک «توافق بد» میان ایران و آمریکاست
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 9:36

اسرائیل نگران یک «توافق بد» میان ایران و آمریکاست


به‌گزارش منابع خبری، اسرائیل به‌شدت نگران آن است که آمریکا در آستانه رسیدن به «توافقی بد» با ایران باشد؛ توافقی که به گفته مقامات اسرائیلی، شرایط اساسی و حیاتی مورد نظر اورشلیم را برای جلوگیری از دستیابی رژیم ایران به سلاح هسته‌ای برآورده نمی‌کند.

شبکه ۱۲ تلویزیون اسرائیل روز پنجشنبه گزارش داد که اسرائیل بر این باور است مذاکراتی که به دستور رئیس‌جمهور دونالد ترامپ با ایران آغاز شده و به‌دست استیو ویتکوف، فرستاده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه، هدایت می‌شود، «بسیار بسیار پیشرفته» است و در عین حال آمریکا اطلاعات کافی درباره موضوعات کلیدی را با اسرائیل در میان نمی‌گذارد — با وجود آن‌که ظاهراً گفت‌وگوهای منظم و عمیقی میان ویتکوف و ران درمر، وزیر امور راهبردی اسرائیل، در جریان است.

در این گزارش که به نقل از منابع دیپلماتیک، سیاسی و امنیتی بدون نام تهیه شده، آمده است که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، اسرائیل کاتز، وزیر دفاع، و یکی از افسران ارشد ارتش اسرائیل که نامش فاش نشده، این هفته درباره این موضوع نشست اضطراری برگزار کردند.

طبق این گزارش، در گفت‌وگوی تلفنی روز سه‌شنبه میان نتانیاهو و ترامپ، نخست‌وزیر اسرائیل گفته است که «راهکار دیپلماتیک را منتفی نمی‌داند» اما تنها در صورتی که توافق حاصل‌شده «هیچ اثری» از برنامه هسته‌ای ایران باقی نگذارد.

بر اساس این گزارش، ترامپ نیز تأیید کرده است که هدف آمریکا دقیقاً همین است و مهلت ۶۰ روزه‌ای که برای رسیدن به توافق تعیین کرده، همچنان معتبر است.

گرچه این تبادل نظر اندکی از نگرانی‌های اسرائیل کاسته است، گزارش تلویزیون می‌گوید که نهادهای امنیتی اسرائیل همچنان نگرانی عمیقی درباره مسیر مذاکرات دارند. از یک سو، رهبران آمریکا علناً اعلام می‌کنند که ایران هرگز به سلاح هسته‌ای دست نخواهد یافت، اما از سوی دیگر، به‌گفته کارشناسان بی‌نام، «پیشرفت واقعی» در جهت رسیدن به توافق هسته‌ای در حال انجام است، آن‌هم به‌شکلی که «بسیار نگران‌کننده» است.

این گزارش همزمان با بیانیه دفتر نخست‌وزیری اسرائیل منتشر شد که اعلام کرده نتانیاهو روز پنجشنبه در دیدار با هیأتی دوحزبی از اعضای کنگره آمریکا درباره اهمیت گفت‌وگوهای مشترک در زمینه برچیدن برنامه هسته‌ای ایران گفت‌وگو کرده است.

قرار است سومین دور گفت‌وگوهای آمریکا و ایران که با میانجی‌گری عمان برگزار می‌شود، روز شنبه انجام شود. یک نشست فنی در سطح کارشناسان، که قرار بود چهارشنبه برگزار شود و طرفین احتمالاً در آن آغاز به تدوین چارچوب توافق کنند، به تعویق افتاد و طبق اعلام تهران، قرار است همزمان با دور اصلی مذاکرات در روز شنبه برگزار شود.

دفتر سیاست‌گذاری وزارت خارجه آمریکا روز پنجشنبه تأیید کرد که «مایکل آنتون»، مدیر این دفتر، نماینده اصلی دولت ترامپ در گفت‌وگوهای فنی خواهد بود.

آنتون در دوره نخست ریاست‌جمهوری ترامپ سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید بود و در دولت جورج دبلیو بوش نیز در همین نهاد فعالیت می‌کرد، اما پیش‌زمینه‌ای در زمینه علوم هسته‌ای ندارد.

تامِی بروس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، نیز در یک نشست خبری گفت که ویتکوف نیز در نخستین دور گفت‌وگوهای فنی که روز شنبه در عمان برگزار می‌شود، حضور خواهد داشت.

اسرائیل نگران کاهش فشارها بر ایران است

دونالد ترامپ روز پنجشنبه در دفتر کار خود در کاخ سفید در جمع خبرنگاران گفت که ایالات متحده در جریان مذاکرات هسته‌ای با ایران «جلسات بسیار جدی» برگزار می‌کند.

او گفت: «فقط دو گزینه وجود دارد. یکی از این گزینه‌ها اصلاً گزینه خوبی نیست» — اشاره‌ای به گزینه احتمالی اقدام نظامی که در صورت تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته‌ای، مورد تهدید قرار گرفته است.

با این حال ترامپ تصریح کرد که احتمالاً نیازی به این گزینه نیست، چرا که «در مسیر رسیدن به توافق با ایران خیلی خوب پیش می‌رویم... این یکی مسیرش را به‌خوبی طی می‌کند.»

او افزود: «ممکن است به تصمیمی بسیار بسیار خوب برسیم، و جان‌های بسیاری نجات پیدا کند.»

گزارش‌ها حاکی از آن است که ترامپ خبر آغاز گفت‌وگوها با ایران را در ۷ آوریل، هنگامی که نخست‌وزیر اسرائیل به کاخ سفید فراخوانده شده بود، به‌طور ناگهانی به نتانیاهو اطلاع داده است. نتانیاهو روز بعد در بیانیه‌ای به زبان عبری گفت که او و ترامپ «بر این موضوع توافق دارند که ایران نباید به سلاح هسته‌ای دست یابد. این هدف می‌تواند از راه توافق حاصل شود، اما تنها در صورتی که توافق از نوع توافق لیبی باشد»؛ به این معنا که افرادی مسئول «وارد شوند، تأسیسات را منفجر کنند، تمام تجهیزات را برچینند، تحت نظارت آمریکا و با اجرای مستقیم آمریکایی‌ها. این خوب است.»

اما استیو ویتکوف پس از دور نخست مذاکرات اعلام کرد که واشینگتن به تعیین سقف برای غنی‌سازی هسته‌ای ایران رضایت خواهد داد و نیازی به برچیدن تأسیسات هسته‌ای ایران نمی‌بیند. یک روز بعد، او عقب‌نشینی کرد و گفت هرگونه توافق مستلزم آن است که جمهوری اسلامی «برنامه غنی‌سازی و تسلیحاتی هسته‌ای خود را متوقف و حذف کند.»

روز چهارشنبه، همزمان با انتشار تصاویر ماهواره‌ای از تقویت تأسیسات هسته‌ای زیرزمینی توسط رژیم ایران، وزیر امور خارجه آمریکا، مارکو روبیو، گفت ترامپ مصمم است مانع از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای شود، و ترجیح می‌دهد این کار از راه مذاکره انجام گیرد، نه با ابزار نظامی. با این حال، روبیو افزود که ایالات متحده آمادگی دارد با داشتن یک برنامه هسته‌ای غیرنظامی از سوی تهران کنار بیاید، مشروط بر آن‌که در آن غنی‌سازی اورانیوم انجام نشود.

در واکنش، عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، اعلام کرد که جمهوری اسلامی باید بتواند اورانیوم را غنی‌سازی کند. او گفت: «مسئله اصلی، یعنی خودِ غنی‌سازی، قابل مذاکره نیست.»

بر اساس توافق‌های استاندارد بین‌المللی درباره برنامه‌های هسته‌ای غیرنظامی، ایالات متحده و جامعه بین‌الملل به کشورها کمک می‌کنند تا از انرژی هسته‌ای برای اهداف صلح‌آمیز استفاده کنند، در ازای آن‌که آن کشورها متعهد شوند سوخت هسته‌ای مورد نیازشان را خودشان تولید نکنند — زیرا این ظرفیت می‌تواند برای ساخت سلاح نیز به‌کار رود.

پس از آن‌که ترامپ در سال ۲۰۱۸ از توافق هسته‌ای با قدرت‌های جهانی خارج شد، ایران در واکنش نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بر تأسیسات هسته‌ای خود را محدود کرد. به گفته آژانس، تهران برنامه غنی‌سازی و انباشت اورانیوم با غلظت نزدیک به سطح تسلیحاتی را پی گرفته است، موادی که هیچ کاربرد غیرنظامی ندارند.

به‌گزارش خبرگزاری رسمی چین (شین‌هوا) که روز جمعه منتشر شد، رافائل ماریانو گروسی، مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، روز پنجشنبه با نمایندگانی از چین، روسیه و ایران برای بررسی برنامه هسته‌ای ایران دیدار کرد.

این دیدار مشترک میان نمایندگان کشورهای مربوط و مدیرکل آژانس پس از آن انجام شد که عباس عراقچی این هفته به پکن سفر کرده بود.

بر اساس گزارش شین‌هوا، در این نشست، گفت‌وگوهای عمیقی درباره نقش آژانس در روند حل‌وفصل سیاسی و دیپلماتیک برنامه هسته‌ای ایران صورت گرفت، و چین حمایت خود را از گفت‌وگوی ایران با همه طرف‌ها، از جمله با ایالات متحده، ابراز کرد.

منبع گزارش: تایمز اسرائیل




نظر شما درباره این مقاله:







بسته تسلیحاتی ۱۰۰ میلیارد دلاری ترامپ برای عربستان
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 9:05

بسته تسلیحاتی ۱۰۰ میلیارد دلاری ترامپ برای عربستان


شش منبع آگاه به خبرگزاری رویترز گفته‌اند، ایالات متحده در حال آماده‌سازی پیشنهادی برای ارائه بسته تسلیحاتی به ارزش بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار به عربستان سعودی است. این پیشنهاد قرار است طی سفر دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، به این کشور در ماه مه اعلام شود.

این بسته تسلیحاتی پس از آن ارائه می‌شود که دولت جو بایدن، رئیس‌جمهور پیشین، نتوانست پیمان دفاعی با ریاض را به عنوان بخشی از توافقی گسترده که شامل عادی‌سازی روابط عربستان با اسرائیل بود، نهایی کند.

پیشنهاد بایدن دسترسی به تسلیحات پیشرفته‌تر آمریکایی را در ازای توقف خرید تسلیحات چینی و محدود کردن سرمایه‌گذاری پکن در عربستان ارائه کرده بود. رویترز نتوانست تأیید کند که آیا پیشنهاد دولت ترامپ شامل الزامات مشابهی است یا خیر.

کاخ سفید و دفتر ارتباطات دولت عربستان بلافاصله به درخواست‌های اظهارنظر پاسخ ندادند.

یک مقام دفاعی آمریکا گفت: «رابطه دفاعی ما با پادشاهی عربستان سعودی تحت رهبری رئیس‌جمهور ترامپ قوی‌تر از همیشه است. حفظ همکاری امنیتی همچنان بخش مهمی از این شراکت است و ما به همکاری با عربستان برای رفع نیازهای دفاعی آن ادامه خواهیم داد.»

ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری خود، فروش تسلیحات به عربستان را به دلیل ایجاد شغل در آمریکا ستایش کرده بود.

به گفته دو منبع، شرکت لاکهید مارتین (LMT.N) می‌تواند مجموعه‌ای از سیستم‌های تسلیحاتی پیشرفته، از جمله هواپیماهای ترابری C-130، را تأمین کند. یک منبع دیگر گفت که لاکهید همچنین موشک‌ها و رادارهایی را تأمین خواهد کرد.

به گفته چهار منبع، شرکت RTX (RTX.N)، که پیش‌تر به نام ریتیون تکنولوژی شناخته می‌شد، نیز نقش مهمی در این بسته خواهد داشت که شامل تأمین تجهیزات از دیگر شرکت‌های بزرگ دفاعی آمریکا مانند بوئینگ (BA.N)، نورثروپ گرامن (NOC.N) و جنرال اتمیکس است.

همه منابع به دلیل حساسیت موضوع از افشای نام خود خودداری کردند.

RTX، نورثروپ و جنرال اتمیکس از اظهارنظر خودداری کردند. بوئینگ بلافاصله به درخواست اظهارنظر پاسخ نداد. سخنگوی لاکهید مارتین گفت که فروش تسلیحات نظامی خارجی، معاملات دولت با دولت است و سؤالات مربوط به فروش به دولت‌های خارجی بهتر است توسط دولت آمریکا پاسخ داده شود.

رویترز نتوانست فوراً مشخص کند که چه تعداد از معاملات پیشنهادی جدید هستند. دو منبع گفتند که بسیاری از این قراردادها از مدتی قبل در دست بررسی بوده‌اند. به عنوان مثال، عربستان از سال ۲۰۱۸ اطلاعات مربوط به پهپادهای جنرال اتمیکس را درخواست کرده بود. به گفته یکی از منابع، در ۱۲ ماه گذشته، معامله‌ای به ارزش ۲۰ میلیارد دلار برای پهپادهای MQ-9B SeaGuardian و سایر هواپیماهای جنرال اتمیکس مورد توجه قرار گرفته است.

سه منبع گفتند که چندین مدیر اجرایی از شرکت‌های دفاعی آمریکا در حال بررسی سفر به منطقه به عنوان بخشی از هیئت همراه هستند.

ایالات متحده مدت‌هاست که به عربستان تسلیحات می‌فروشد. در سال ۲۰۱۷، ترامپ فروش تقریبی ۱۱۰ میلیارد دلار تسلیحات به این کشور را پیشنهاد کرد.

تا سال ۲۰۱۸، تنها ۱۴.۵ میلیارد دلار از این فروش‌ها آغاز شده بود و کنگره به دلیل قتل جمال خاشقچی، روزنامه‌نگار سعودی، شروع به زیرسئوال بردن این معاملات کرد.

در سال ۲۰۲۱، تحت دولت بایدن، کنگره به دلیل قتل خاشقچی و برای فشار بر عربستان جهت پایان دادن به جنگ یمن که تلفات سنگین غیرنظامی به همراه داشت، فروش تسلیحات تهاجمی به عربستان را ممنوع کرد.

بر اساس قوانین آمریکا، قراردادهای تسلیحاتی بین‌المللی بزرگ باید پیش از نهایی شدن توسط اعضای کنگره بررسی شوند.

دولت بایدن در سال ۲۰۲۲ پس از تأثیر تهاجم روسیه به اوکراین بر عرضه جهانی نفت، رویکرد خود را نسبت به عربستان نرم‌تر کرد. ممنوعیت فروش تسلیحات تهاجمی در سال ۲۰۲۴ لغو شد، زیرا واشنگتن پس از حمله ۷ اکتبر حماس، همکاری نزدیک‌تری با ریاض برای تدوین برنامه‌ای برای غزه پس از جنگ آغاز کرد.

به گفته سه منبع، معامله احتمالی برای جت‌های F-35 لاکهید، که گفته می‌شود عربستان سال‌هاست به آن علاقه‌مند است، مورد بحث قرار خواهد گرفت، اما احتمال امضای قرارداد F-35 در طول این سفر کم است.

ایالات متحده تضمین می‌کند که متحد نزدیک خود، اسرائیل، به تسلیحات پیشرفته‌تر آمریکایی نسبت به کشورهای عربی دسترسی داشته باشد و به اصطلاح «برتری نظامی کیفی» (QME) را نسبت به همسایگان خود حفظ کند. اسرائیل اکنون نه سال است که جت‌های F-35 را در اختیار دارد و چندین اسکادران از آن‌ها تشکیل داده است.




نظر شما درباره این مقاله:







هلند سفیر ایران را به دلیل تلاش برای انجام ترور
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 21:37

هلند سفیر ایران را به دلیل تلاش برای انجام ترور





نظر شما درباره این مقاله:







خودکشی و فرزندکشی
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 20:50

خودکشی و فرزندکشی


حمید فرخنده

دو روز پیش، در غروب ۲۲ آوریل، مردی از تبار مبارزان سیاسی فدائی، پس از آن‌که خود و همسرش ۴۳ سال را صرف مراقبت ۲۴ ساعته از فرزند معلول خود کرده بودند، فرزند خود را همراه خود از یک ساختمان پنج‌طبقه به بیرون پرتاب می‌کند و به این شکل دردناک به زندگی خود و فرزندش خاتمه می‌دهد. در پی پخش این خبر تکان‌دهنده، موجی از اظهارنظر و تأسف در فضای مجازی و بین رفقا و آشنایان این خانواده به راه افتاد. این مهندسی مرگ در برلین، و همچنین برخی توجیهات و حتی ستایش‌هایی که از این «مرگ فداکارانه» شد، موجب این یادداشت شد. چراکه مرگی و کشتنی چنین تراژیک، و واکنش‌های اشاره‌شده به این واقعه غم‌انگیز، موضوع را به عرصه عمومی آورده است.

حقیقت تلخ و بی‌پرده این است که پدری، فرزند معلولش را کشت، و هم‌زمان خود را نیز کشت. هر تأویلی که در آن نشان از عملی باشکوه، فداکارانه یا قهرمانانه باشد، در واقع پرده‌ای‌ست که بر صورت یک تراژدی انسانی کشیده می‌شود؛ پرده‌ای که نه تنها حقیقت را پنهان می‌کند، بلکه ما را از مواجهه با مسئله و درد اصلی بازمی‌دارد: مسئله نادیده گرفتن حق زندگی یک انسان، به‌دلیل معلولیت.

در روزهای گذشته، بسیاری در فضای مجازی، با دلسوزی از مصائب پدر نوشتند. از رنجی که کشیده، از تلاشی که کرده، از عمر خود و همسرش که برای مراقبت از فرزند معلول‌شان که به مراقبت ۲۴ ساعته نیاز داشته، صرف کرده‌اند. از فشار و فرسودگی روحی و جسمی او. کسی انکار نمی‌کند که مراقبت از یک فرزند معلول، کار ساده‌ای نیست. اما آیا این رنج، این خستگی و استیصال، نگرانی از آینده پسر، به کسی حق می‌دهد که تصمیم بگیرد چه کسی باید زنده بماند و چه کسی نه؟ آیا مهر پدرانه و عمری فداکاری و مراقبت شبانه‌روزی از عزیز خود می‌تواند مجوزی باشد که روزی نیز پدر، با هر استدلالی که داشته، برای کشتن فرزند برنامه‌ریزی کند و سرانجام، به نام رهایی از درد و رنج یا برای به زنجیر بسته نشدن در خانه‌های مراقبت از معلولین، فرزند خویش را همراه خود از ساختمانی بلند پرتاب کند و بکشد؟ آیا برای جان و زندگی انسان معلول، هرچند همراه با رنج باشد، می‌توان این‌گونه مهندسی مرگ کرد؟

آن‌چه این تصمیم را از مرز «یأس» به سمت «خودخواهی» می‌برد، نه فقط پایان زندگی خود، بلکه پایان دادن به زندگی دیگری‌ست. در این‌جا، حتی اگر نیت پدر را خیر بدانیم، اگر باور داشته باشیم که می‌خواسته فرزندش را از رنج برهاند، باز هم باید بپرسیم: چه کسی به او این حق را داده بود؟ چه کسی می‌تواند بگوید که مرگ برای این فرزند معلول و مادرش، بهتر از زندگی با معلولیت و رنج برای آن‌ها بوده است؟ چه کسی از فرزند پرسید یا از دل مادر باخبر بود؟ چرا بسیاری از عمل شجاعانه و حتی قهرمانانه پدر می‌گویند، اما جای دو موجود دیگر در مرثیه یا استدلال‌های آن‌ها خالی‌ست؟

پرت کردن خود و فرزند خود از ساختمانی پنج‌طبقه شجاعت می‌خواهد، اما هر شجاعتی قهرمانانه نیست، ستودنی نیست. فقط تأسف‌آور است. تعجب‌برانگیز است که بسیاری، رنج پدر در طول سال‌ها یا هنگام چنین انتخابی را درک می‌کنند، اما به‌راحتی از جان پسر می‌گذرند و از حق او برای زندگی، علی‌رغم خستگی پدر، نمی‌گویند. پدر فداکارانه زندگی خود را وقف مواظبت از فرزند کرد، اما هنگامی که او را برای پرواز مرگ برد، خودخواهانه تصمیم گرفت؛ تصمیم برای جان فرزند و سهم مادر. هر جسارتی پهلوانی نیست. برای برخی تراژدی‌ها فقط می‌توان گریست، چراکه هر بازیگری قهرمان نیست.

مادر در این ماجرا، نه تنها از تصمیم حذف شده، بلکه به شکلی تأسف‌برانگیز، در برخی روایت‌ها، گویی در پی این مهندسی مرگ، او «رها شده»، «آزاد شده»، باری از دوشش برداشته شده است. چنین نگاه‌هایی، نه فقط حاوی نوعی نگاه مردسالارانه، بلکه غیرانسانی است. هیچ مادری با کشتن فرزند معلولش «رها» نمی‌شود. به یک تراژدی بسیار دردناک انسانی، لباس «رهایی» نپوشانیم. این نوع روایت، مادر را هم‌ردیف همان نگاهی می‌گذارد که انسان معلول را فاقد شأن زندگی می‌بیند.

در این میان، یک نکته به‌شدت آزاردهنده این است که برخی از رفقا و دوستان این خانواده، یا کاربران در فضای مجازی، در مقام تسلی‌دهنده، با سرعت و راحتی نگران‌کننده‌ای این عمل را توجیه کردند. نوشتند: «پدر خسته بود»، «پدر تنها بود»، «پدر دیگر امیدی نداشت و نمی‌خواست فرزندش به غل و زنجیر خانه معلولان سپرده شود»، «خود را در داشتن فرزند معلول مسئول می‌دانست»، «نمی‌خواست در غیاب او، مادر تنها همه بار مراقبت از فرزند را بر دوش داشته باشد». بله، شاید همه این‌ها درست باشد یا جنبه‌هایی از حقیقت را در خود داشته باشد، اما هیچ‌کدام از این دل‌نگرانی‌ها، پدر را محق نمی‌کند فرزند خود را از میان بردارد.

شواهد نشان می‌دهد که این تصمیم، حاصل یک جنون آنی نبوده است. شواهد متأسفانه نشان می‌دهد که پدر، مدت‌ها به این مهندسی مرگ می‌اندیشیده است. برنامه‌ریزی داشته، مسیر و ابزار مرگ را برای خود و فرزندش طراحی کرده بود. انتخابی آگاهانه، و در عین حال، غیرقابل دفاع.

مهم است تأکید شود که این یادداشت، نه برای محاکمه آن پدر است، نه برای نادیده گرفتن درد و فرسایش زندگی با فرزند معلول. بلکه تلاشی است برای بازگرداندن توجه به حق کسی که هیچ‌گاه حرفی نزد، به کسی که قربانی شد، به فرزند معلول، به انسانی که شاید نمی‌توانست حرف بزند یا منظور خود را به روشنی بیان کند، اما زندگی می‌کرد، دوست می‌داشت، و حق داشت ادامه زندگی دهد؛ حتی فقط در کنار مادرش یا در خانه‌های معلولین. به‌هرحال، خانه‌های معلولین در کشوری با سطح رفاهی و خدمات درمانی آلمان، شکنجه‌گاه که نیستند. هزاران نفر در چنین شرایطی، گاه با همراهی و کمک والدین یا بدون آن‌ها، زندگی می‌کنند و از آن‌ها مراقبت می‌شود.

هیچ فاجعه‌ای نباید، حتی به پاس احترام به رنج رفیق، به قهرمانی بدل شود، اگر در آن حقوق انسانی زیر پا گذاشته شده باشد. هیچ شجاعتی سزاوار ستایش نیست، اگر با حذف دیگری همراه بوده باشد. هیچ «رهایی‌ای» نباید بر پایه‌ی مرگ انسان دیگری بنا شود، حتی اگر نیت‌اش مهر و دلسوزی باشد. گاهی باید بپذیریم که تنها واکنش درست، سوگواری، های‌های گریستن و همدردی با بازماندگان است، نه تمجید، نه روایت‌سازی، نه قهرمان‌پردازی.

در جهانی که هنوز معلولیت را با بی‌ارزشی، و خستگی از زندگی را با حق پایان دادن به آن یکی می‌گیرد، وظیفه ماست که از کرامت انسان، در هر شرایطی، دفاع کنیم.


نظر خوانندگان:


■ انگار شبح فدایی بعد از این همه سالهای پر تجربه و درد هنوز در گشت و گذار است. کاملا به جا و درست در پایان مقاله انسان دوستانه تان آوردید: “تنها واکنش درست، سوگواری، های‌های گریستن و همدردی با بازماندگان است، نه تمجید، نه روایت‌سازی، نه قهرمان‌پردازی “
با درود و احترام سالاری


■ با اندوه مادر بجا مانده و یاران این دوست از دست رفته همدردی می‌کنم. اصولی که بیان کردید غیر قابل انکار است. تنها اشاره کنم که این دوست به هنگام ارتکاب این عمل فکر نمیکرد که “حق” دارد چنین کند، بلکه خود را در بن‌بستی می‌دید که توان کار دیگری جز این را ندارد، توان کاری که مستلزم فداکاری بزرگتر و برای وی دردناکتر می‌نمود؟ در واقع این تراژدی انسانی دارای بعد دیگری است که همانا عدم توانایی پدر و مادر در انجام فداکاری راستین و سپردن فرزندشان به مرکز حرفه‌ای درمانی بود. بله، حرف آخر شما یعنی “سوگواری” انسانی‌ترین واکنش به این تراژدی جانکاه است.
با احترام. پیروز.


■ اگر اندکی صبر و خویشتن‌داری می‌کردید، کسی مدال انساندوستی و قانون‌گرایی را از چنگ‌تان در نمی‌آورد، آقای فرخنده! شما از این ماجرا شناخت کافی ندارید و اهلیت ورود به آنرا هم ندارید. با چشمان شیشه‌ای راه به روان هزار توی هیچ انسانی و بویژه آدمی در قد و قواره حسن عربزاده نمی‌توان برد.
پورمندی


■ آقای فرخنده عزیز. حدود ۱۵ سال قبل چنین قتلی در شهرکی نزدیک هامبورگ اتفاق افتاد: مادری ۷۰ ساله دختر معلول ۴۵ ساله‌اش را به دلیلی مشابه آنچه شما نوشته‌اید، کشت. من خبر روزنامه را نگه داشته و تمام این سالها به موضوع فکر کرده‌ام. در مورد نوشته شما، معتقدم که «قیاس به نفس» کرده‌اید و به عمق زندگی و اسرار آدمی توجه ندارید.
نوشته‌اید که «اما زندگی می‌کرد، دوست می‌داشت، و حق داشت ادامه زندگی دهد». از کجا می‌دانید که مقتول «دوست داشت» زندگی کند؟ حتمأ شما هم در اطراف خود افرادی را دیده‌اید (مخصوصأ برخی سالمندان) که دوست ندارند به زندگی ادامه بدهند، اما نمی‌دانند چگونه، یا نمی‌توانند به زندگی خود خاتمه بدهند. با این وجود، ممنونم از طرح مطلب شما و کسب اطلاع از نظر دوستان.
رضا قنبری. آلمان


■ چیزی که اینجا نظرم را جلب کرد این است که آیا با وجود معروفیتی که این انسان در میان حداقل چپ‌ها داشت، دور و برش اینقدر خالی بود و هیچ کمک عاطفی یا در صورت لزوم اقتصادی وجود نداشت که اینگونه سرمای تنهایی و غم و...، میل به زندگی را در وی خاموش کرد؟ کسانی که با او از نزدیک مراوده و دوستی و رفت و آمد داشتند موضوع را چگونه می‌بینند؟ احساس می‌کنم آقای پورمندی در این زمینه حرفی برای گفتن داشته باشند اگر چنین است ممنون خواهم بود که زوایای تاریک این واقعه غم‌انگیز را روشن کنند.
با تأسفی عمیق سالاری


■ آقای قنبری عزیز، نوشته‌اید «از کجا می‌دانید مقتول دوست داشت زندگی کند؟» من تا آنجا که درباره این حادثه تاسف‌آور از منابع مختلف خوانده‌ام چنین دریافت کرده‌ام که این فرزند (محسن) از دست رفته خلاف این (خواست زندگی کردن) را هم نگفته. ظاهرا پدر خودش مستقل از نظر فرزند و مادر چنین تصمیم هولناک و غم‌انگیزی گرفته است. حتی اگر موافقی هم از جانب فرزند و مادر وجود داشت، چنین تصمیم و اقدامی خالی از ایراد اخلاقی و قانونی در آلمان نیست. یادشان گرامی و با آرزوی بردباری و تحمل درد و غم برای مادر خانواده
حمید فرخنده


■ با تاسف عمیق از تراژدی حسن عرب‌زاده و آرزوی بردباری برای همسر و مادر زجر کشیده‌ی خانوده که از همان ۴۰ سال پیش همگی نیاز به تراپی و توان بخشی داشته‌اند.
دکتر محمود زهرائی (پزشک) به بهانه‌ی این مرگ درناک نقدی بر نوشته‌هائی که در این رابطه منتشر شده نوشت.
در بخشی از این نوشته گفته ست: “به عقیده من مخالفت با عدم انتقال محسن به کلینک مخصوص این بیماران، نه تنها این بیمار را از کمک رسانی خوب و حرفه‌ای محروم نموده بلکه باعث نابودی آرامش پدر و مادرو نهایتا به خاطر فشار جسمی و روحی منتج از این مراقبت‌های سخت، زنده یاد حسن را مجبور به اخذ سخت‌ترین و دردناکترین تصمیم زندگی‌اش نموده است. تصمیمی که منحر به نابودی زندگی پدر و پسر و سپس استمرار درد جانکاه مادر شده است.”
متاسفانه به دلایلی که می‌دانیم این خانواده نه در ایران زمان جنگ و نه در دوران مهاجرت به افغانستان از کمک‌های درمانی و مراقبتی لازم برای فرزندشان برخوردار نشدند و به شهادت کسانی که از نزدیک با این خانواده معاشرت داشتند. این پدر و مادر دائما پسرشان را در دستهای مهربان خود محکم نگهداشته بودند. تا بلائی بر سر خود و یا دیگران نیاورد.
عجیب ست که بعداز مهاجرت به آلمان نیز وضع به همان روال سابق ادامه کرده بود. موضوعی که در اروپا برای خانواده‌هائی که فرزند یا عضوی با نارسائی‌های جسمی و روانی دارند رایج ست.
علاوه بر این که فرزند یا عضو بیمار از مراقبت‌های حرفه‌ای برخوردار می‌شود، پدر و مادر یا نزدیکان آن عصو نیز از انواع تراپی برخوردار می‌شوند که درد ناشی از اشکالات فرزند یا آن عزیر خانوداه را چگونه تحمل کنند تا بتوانند به کار و زندگی خود ادامه دهند.
نمی دانم که آیا این پدر مادر درد کشیده در این ۴۰ سال خودشان از این نوع تراپی ها برخورد بوده‌اند؟
آن طور که دوستان سیاسی حسن عرب‌زاده می‌نویسند. به این نوع قلمروها فکر اشاره نمی شود و همه از دلواپسی ها حسن در این اواخر که رفتار پسرشان بسیار خطرناک شده بود و او می ترسیده که پسرش دیر یا زود بلائی بر سر خود یا دیگران بیاورد. بعضی می گویند که می خواسته قبل از مرگ خودش با این قتل فرزند مادر را از عواقب بعداز مرگ خود در تنهائی رها کند.
اگر حسن عرب زاده و همسرش در آلمان خودشان از حمایت های درمانی به خصوص روان درمانی برخوردار می‌شدند. روانشناسان و مددکاران آنها را متقاعد می‌کردند که فرزندشان را به مراکز مراقبت معلولین تحویل دهند. اگر چنین می‌شد حسن عرب‌زاده زیر بار تلّی از مشکلات نگهداری فرزند معلول له و لورده نمی‌شدند. که پدر دست به چنین اقدام جنون آمیز بزند.
حال که این فاجعه رسانه‌ای شده ست. بهتر ست که به آسیب شناسی آن پرداخت. آیا حسن عرب‌زاده و همسرش برای روح و جسم خود از جانب پزشکان، رواشناسان، مددکاران و.. کمک های لازم را دریافت کردند یا بدلیل تعصبات و عادت‌های دست و پا گیر در این زمینه اکراه یا خط قرمزی داشتند که همه چیز با دست‌های مهربان خودشان از فرزند نگهداری کند.
باید موضوع را از درون این خانواده به بیرون و پیرامون آنها کشاند تا کم‌کاری‌ها و باری بهر جهت ها را دور ریخت. دوستی در این باره نوشته بود: “دو روز پیش به روال همیشگی، برایم پیامی داشت به نشانه‌ی سرزندگی؛ ..” مگر می‌شود حسن عرب‌زاده که معلوم نیست در این اواخر در چه وضعیت بحران اسیر شده بود چنان پیامی بدهد؟
بعضی ها هنوز عمق فاجعه را نفهمیده اند و به تعارف و شعار دهی بسنده می کنند. اجازه دهیم پزشکان ، روانشناسان ، مددکاران و.. با دریائی از تجربیات بی بدیل خود ما را برای کمک به موارد مشابه آگاه کنند که تا آن جا که ممکن ست برای جلوگیری از این نوع فاجعه به نزدیکان و دوستان که چنین مشکلاتی دارند یاری برسانیم و آنها را در مراجعه به مراکز درمانی تشویق کنیم.
کامران امیدوارپور


■ به‌گمانم، بی‌اخلاقی محض است که در این روزهای بسیار دشوار برای باز ماندگان دو عزیز ما و به جای گذاشتن مرهمی اندک بر زخم جانسوز فریده داغدار فرزند، با رنج غیر قابل توصیف بیش از ۴ دهه و همسری با صفات اخلاقی بسیار برجسته و پاک‌باخته در نوع دوستی و فداکاری، ناجوانمردانه برعذاب‌اش بیفزاییم.
آقای فرخنده با سنگر گرفتن در پشت پیش‌فرض‌هایی که صحت اکثر آنها مورد تردید جدی است ترجیح داده که تا دیر نشده، گوی سبقت را در این زمینه از سرزنش‌گران برباید.
من و ظیفه و جدانی خود می‌دانم بعضی نکاتی را بر آنچه که احمد پورمندی با روشنی و به درستی در سخن از حسن از دست رفته گفته اضافه کنم.
من حدود ده ماه با حسن که دیگر نیست تا از خود دفاع کند، در سخت‌ترین شرایط سرکوب در ایران در سال ١٣٦٢، از نزدیک رفاقت و کار کرده بودم و از اینکه می‌بینم کسانی چنین ناعادلانه به سرزنش او می‌نشینند دچار حیرت می‌شوم. به گمان من آنها مطلقا عاجز از درک این معنا هستند کسی که حاضر بوده جان خود را در حفظ جان دوستان خود فدا کند و ۴۲ سال تمام با عشقی بی‌خدشه از فرزندی که اگر در یکی از همین مراکز نگهداری معلولین نگهداری می‌شد به احتمال نزدیک به یقین سالها پیش از دست رفته بود و خود و همسر داغدیده‌اش به مراتب بهتر از هر شخص کار بلد و خبره‌ای در پرستاری از فرزند خود آزموده شده بودند، چگونه می‌تواند قاتل در معنای حقوقی آن قلمداد شود؟
مراکز مواظبت و نگهداری از معلولین مغزی و فیریکی به هیچ وجه آن پناهگاهی نبوده و نیست که سر زنش کنندگان حسن با اشارتی پر طمطراق از آن می‌گذرند. من گمان می‌کنم که به‌جز استثناهایی، آنها حتی یکبار چنین مراکزی را از نزدیک ندیده و در درون محیط آن وقت صرف نکرده‌اند. در کشور بریتانیایی که من در آن زندگی می‌کنم و یکی از پیشرفته‌ترین استانداردهای حمایت از معلولین در دنیا را در جامعه ساختاری کرده است، همه ساله موارد متعدد و وحشتناکی از بیرحمی، خشونت، بد رفتاری و حتی سوء استفاده‌های حنسی و غیره در این مراکز رخ می‌دهد، که بسیاری از آنها گزارش و ثبت و پیگیری نمی‌شوند و تنها خبر درصد بسیار کمی از آنها موفق می‌شوند به مطبوعات راه پیدا کنند. خانواده‌هایی که از این مسایل شناخت نسبی دارند طبیعی است که از سپردن دلبندان معلول خود به این مراکز اکراه داشته باشند و بعید است که بدون عذاب دائمی وجدان به نگهداری عزیزان خود در این قبیل مراکز تن در دهند. آنها درست همان کاری را میکنند که حسن وفریده انجام داده واورا تحت نظارت و پرستاری ۲۴ ساعنه، در ۴۲ سال از زندگی غم‌بار خود گرفتند.
تصویر گل و بلبلی که محکوم‌کنندگان حسن از چنین مراکزی می‌دهند، دروغ است ودر زندگی واقعی وجود ندارد.
عده‌ای می‌گویند مگر حسن از محسن اجازه گرفته بود که جانش را بگیرد؟ کسانی که با حسن و فریده رفت‌وآمد داشته‌اند می‌گویند که محسن یک زندگی بسیار رنج‌آور با واکنش‌ها و کنشهای روحی و فیزیکی غیر قابل وصف و غیرقابل کنترل خصوصا در سالهای اخیر داشته و ابدا قادر به درک وضع و موقعیت حود و محیطش نبوه است. زندگی او به یک معنا یک زندگی نباتی ولی توام با رنج و درد وحشت و در عین حال ناتوان از تشخیص سود و زیان و خوب و بد حود در محیط اطراف‌اش بوده است.
بیاد دارم چند سال پیش در بریتانیا مردی که زن خود را کشته بود با سروصدا محاکمه کردند، در نهایت معلوم شد که او برای پایان دادن به رنج همسر خود به زندگی او پایان داده است و ماحرا با تبرئه آن مرد از اتهام قتل خاتمه یافت. این مورد بار دیگر ثابت کرد که اسثناهای قواعد مرگ و زندگی را نباید در هنگام قضاوت و نادیده گرفت و ما حق نداریم بدون رسیدگی دقیق به شرایط و پیچیدگی‌های چنین قتل‌هایی مرتکبین آن را مورد داوری قرار دهیم.
این استثناها در موارد دیگری نیز وجود دارند. بعضی از موارد از دفاع از خود و مایملک خود از جمله آنهاست.
هم چنین کسی که برای حفظ عزیزانش، در شرایطی خاص خود را قربانی و فدا می‌کند را نمی‌توان قاتل در معنای جنایی آن دانست.
ای کاش حسن راه دیگری را از مجاری قانونی برای پایان دادن به رنج محسن جستجو می‌کرد. این آرزو کاملا انسانی و درست است، ای کاش چنین شده بود. اما و شاید حسن همین راه را هم رفته ولی به نتیجه نرسیده بود، ما از خلوت و اسرار درونی دیگران چه خبر داریم؟ حسن کسی نبود اجازه دهد کسی حتی در مقام همدردی با او و فریده و به خاطر محسن، وارد عرصه خصوصی زندگی آنها شود و اصولا چه کسی این حق را به ما داده که دنیای درونی آنها را عرصه تاخت‌وتاز پیش‌فرض‌های تجاوزکارانه خود قرار دهیم؟
اصغر جیلو


■ دوست عزيز جناب آقای پورمندی
خواندن کامنت شما بسيار مايه تاسف و تعجب من شد. من از شما انتظار نداشتم که چنين چيزی را بنويسيد. شما شايد که در طرز تفکر و منش سياسی با آقای فرخنده اختلاف نظر داشته باشيد اما اينکه ايشان را دارای “اهليت” ندانيد و ايشان را به اين دليل از اظهار نظر در اين مورد محروم می‌کنيد، برای من کاملا غير قابل درک است. به نظر من اين شما هستيد که بايد خويشتن‌داری نشان می‌داديد و چنين کامنتی را قلمی نمی‌کرديد. اين حق آقای فرخنده و هر انسان ديگری است که در مورد چنين فاجعه انسانی اظهار نظر کند. مطلب ايشان به نظر سرشار از احساسات گرانقدر انسانی است و بايد به کسی که با بغض در گلو مطلب چنين زيبايی را نوشته است بسيار احترام گذاشت و قدر دانست.
با سپاس فراوان از آقای فرخنده برای متنی روشنگر که نه با “چشمان شيشه‌ای” بلکه با نگاهی کاملا انساندوستانه و از سوز دل نوشته است.
با مهر و احترام، وحيد بمانيان


■ آقای بمانیان گرامی! احتمالا یادداشت‌تان را قبل از دیدن یادداشت دکتر جیلو نوشته‌اید. به هر حال، من نه حق اظهار نظر را از کسی گرفتم و نه اصلا حق دارم و می‌توانم! من نوشته‌ام که آقای فرخنده نه اطلاع کافی از این خانواده دارد و نه اهلیت لازم برای اظهار نظر رسانه‌ای را. من از کابل تا تاشکند و برلین ، با فریده، حسن‌ و محسن آشنایی داشته‌ام، اما جرأت نمی‌کنم بگویم که به همه ابعاد این تراژدی آگهی دارم. اهلیت هم یک امر نسبی است. اگر بحثی در حوزه مثلا میکروبیولوژی پیش بیاید، به دلیل فقدان اهلیت، وارد اظهار نظر و قضاوت نمی‌شوم. این‌ مورد شاید از مثال مذکور پیچیده تر باشد. دوست نویسنده‌ای نوشته بود که یکی مثل مارکز لازم است که در مورد همه ابعاد این فاجعه بنویسد. وقتی که نعش عزیزان هنوز گرم است و فریده در شوک، اینجور پابرهنه به وسط پریدن‌ها که البته به فرخنده محدود نمانده، احساس خوبی بر نمی‌انگیزد.
با ارادت پورمندی


■ به کجای این شب تیره بیاوزیم قبای ژنده ی خودرا..
دوستان ، نیازی نیست بر نظرات و تجربیات شخصی خود چنین پافشاری کنیم. کمی مهربان تر از تجربیات یکدیگر و با همفکری به موضوع نگاه کنیم.
در کامنت قبلی از قول دوست نادیده ، دکتر محمود زهرائی ( پزشک) در همین رابطه آوزدم : “به عقیده من مخالفت با عدم انتقال محسن به کلینک مخصوص این بیماران، نه تنها این بیمار را از کمک رسانی خوب و حرفه‌ای محروم نموده بلکه باعث نابودی آرامش پدر و مادرو نهایتا به خاطر فشار جسمی و روحی منتج از این مراقبت‌های سخت، زنده یاد حسن را مجبور به اخذ سخت‌ترین و دردناکترین تصمیم زندگی‌اش نموده است. تصمیمی که منحر به نابودی زندگی پدر و پسر و سپس استمرار درد جانکاه مادر شده است.”
ولی در اینجا دکتر اصغر جیلو با ۱۸۰ درجه اختلاف نظر با دکتر زهرائی نوشته: ”مراکز مواظبت و نگهداری از معلولین مغزی و فیریکی به هیچ وجه آن پناهگاهی نبوده و نیست که سر زنش کنندگان حسن با اشارتی پر طمطراق از آن می‌گذرند. من گمان می‌کنم که به‌جز استثناهایی، آنها حتی یکبار چنین مراکزی را از نزدیک ندیده و در درون محیط آن وقت صرف نکرده‌اند. در کشور بریتانیایی که من در آن زندگی می‌کنم و یکی از پیشرفته‌ترین استانداردهای حمایت از معلولین در دنیا را در جامعه ساختاری کرده است، همه ساله موارد متعدد و وحشتناکی از بیرحمی، خشونت، بد رفتاری و حتی سوء استفاده‌های حنسی و غیره در این مراکز رخ می‌دهد، که بسیاری از آنها گزارش و ثبت و پیگیری نمی‌شوند و تنها خبر درصد بسیار کمی از آنها موفق می‌شوند به مطبوعات راه پیدا کنند. خانواده‌هایی که از این مسایل شناخت نسبی دارند طبیعی است که از سپردن دلبندان معلول خود به این مراکز اکراه داشته باشند و بعید است که بدون عذاب دائمی وجدان به نگهداری عزیزان خود در این قبیل مراکز تن در دهند. آنها درست همان کاری را میکنند که حسن و فریده انجام داده ..”
با این اختلاف نظر ها چه باید کرد؟ مگر میشود واقعیت های زندگی در جوامع آزاد دارای چنین کنتراست ها باشد.
تردیدی نیست که در تمام این جوامع در کلیه زمینه ها ایرادات و اشکالات وجود دارد. ولی همین که این ایرادات و اشکالات دائم رسانه ای می شود باید حکم کنار گذاشتن و بایکوت آنها را صادر کرد.
مگر سوانح هوائی و نیروگاه های هسته ای و تصادفات رانندگی قطارها و...را بطور دائمی نمی بینیم و نمی شنویم؟در جوامعی که از تمام این پیشرفتهای محروم هستند وضع چگونه ست؟ مگر ما مبشر آینده ای بهتر نبوده و نیستیم ؟ بر ما چه رفته ست که به جای نگاه انتقادی به ناهنجاریها ، نارسائی ها ، کمبود های اجتماعی و...چنین نومیدانه حکم برائت برای زنده یاد حسن عرب زاده صادر می کنیم که در زیر بار کوهی از درد ها و مشکلات به کلی امید خود را از آینده ی بهتر ازدست داده بود.
هر طور که به فاجعه نگاه می کنم نمی توانم خود را متقاعد کنم که حسن عرب زاده و خانواده ی او در ۴۲ سال بخصوص در برلین از مراقبت های ویژه برخوردار بوده که بتوانند تا حدی بر بخشی از این همه درد و مشکلات جانکاه غلبه کنند تا زندگی آنها به این فاجعه ختم نشود.
بهتر نیست پزشکان ، رواشناسان ، مددکاران و...در این زمینه با مروری بر آن چه بر این خانواده رفته روشنگری کنند؟
کامران امیدوارپور


■  ازآنجاکه آقای اصغر جیلو از منظر اخلاقی به اتفاق تلخ مورد بحث ورود کرده‌اند، لازم می‌دانم به دو موضوع مهم اخلاقی که در استدلال ایشان وجود دارد، بپردازم. این استدلال که یک نفر بسیاری فداکاری‌ها و ازخودگذشتگی‌ها در دفاع از جان رفقایش در سال‌های سخت اوایل دهه شصت کرده به هیچ‌وجه مجوز اخلاقی به او نمی‌دهد که فرزند معلول خود را بکشد. آقای جیلو با گفتن داستان فداکاری‌ها و جانبازی‌های رفیق خود در دوران سخت مبارزه می‌خواهد از قبح عمل او بکاهد. اتفاقا این کار آقای جیلو استفاده ابزاری از اخلاق است و خودِ این کار غیراخلاقی است.
مورد دیگری که ایشان برای محق جلوه دادن کار پدر یا تخفیف دادن عمل غیراخلاقی او انجام داده‌اند، روایت کردن زندگی سخت معلولان در خانه‌های معلولین در انگلستان است. جناب جیلو می‌گوید «مراکز مواظبت و نگهداری از معلولین مغزی و فیریکی به هیچ وجه آن پناهگاهی نبوده و نیست که سر زنش کنندگان حسن با اشارتی پر طمطراق از آن می‌گذرند. من گمان می‌کنم که به‌جز استثناهایی، آنها حتی یکبار چنین مراکزی را از نزدیک ندیده و در درون محیط آن وقت صرف نکرده‌اند. در کشور بریتانیایی که من در آن زندگی می‌کنم و یکی از پیشرفته‌ترین استانداردهای حمایت از معلولین در دنیا را در جامعه ساختاری کرده است، همه ساله موارد متعدد و وحشتناکی از بیرحمی، خشونت، بد رفتاری و حتی سوء استفاده‌های حنسی و غیره در این مراکز رخ می‌دهد، که بسیاری از آنها گزارش و ثبت و پیگیری نمی‌شوند و تنها خبر درصد بسیار کمی از آنها موفق می‌شوند به مطبوعات راه پیدا کنند. خانواده‌هایی که از این مسایل شناخت نسبی دارند طبیعی است که از سپردن دلبندان معلول خود به این مراکز اکراه داشته باشند و بعید است که بدون عذاب دائمی وجدان به نگهداری عزیزان خود در این قبیل مراکز تن در دهند. آنها درست همان کاری را میکنند که حسن وفریده انجام داده واورا تحت نظارت و پرستاری ۲۴ ساعنه، در ۴۲ سال از زندگی غم‌بار خود گرفتند.»…. عده‌ای می‌گویند مگر حسن از محسن اجازه گرفته بود که جانش را بگیرد؟ کسانی که با حسن و فریده رفت‌وآمد داشته‌اند می‌گویند که محسن یک زندگی بسیار رنج‌آور با واکنش‌ها و کنشهای روحی و فیزیکی غیر قابل وصف و غیرقابل کنترل خصوصا در سالهای اخیر داشته و ابدا قادر به درک وضع و موقعیت حود و محیطش نبوه است. زندگی او به یک معنا یک زندگی نباتی ولی توام با رنج و درد وحشت و در عین حال ناتوان از تشخیص سود و زیان و خوب و بد خود در محیط اطراف‌اش بوده است.
..…۴۲ سال تمام با عشقی بی‌خدشه از فرزندی که اگر در یکی از همین مراکز نگهداری معلولین نگهداری می‌شد به احتمال نزدیک به یقین سالها پیش از دست رفته بود و خود و همسر داغدیده‌اش به مراتب بهتر از هر شخص کار بلد و خبره‌ای در پرستاری از فرزند خود آزموده شده بودند…..».
امیدوارم آقای جیلو متوجه باشند بوی توجیه و عدم نگاه حرفه‌ای به موضوع مهم مراقبت از معلولین و والدین آنها از سرتاپای استدلال و روایت‌های ایشان درمورد «روش درست مراقبت از معلولین» و نسپردن کار به مراکز مراقبت حرفه‌ای، و گفتن اینکه «اگر فرزند به خانه معلولان سپرده شده بود، به احتمال زیاد مدت‌ها پیش از بین رفته بود»، می‌بارد. اینجا نیز نقل چنین روایت‌هایی برای تخفیف دادن قبح کاری که پدر انجام داده( هم‌ نسپردن فرزند به مراکز مراقبت از معلولین و هم نهایتا کشتن او)، خود عملی غیراخلاقی است.
من نمی‌دانم دوستان، رفقا و آشنایان چقدر تلاش کرده‌اند تا این پدر و مادر از مرکز حرفه‌ای برای مراقبت و نگهداری از فرزندشان کمک بگیرند. البته هستند افرادی که علیرغم توصیه‌های مکرر دوستان و دلسوزان اطرافشان به دلایل مختلف زیر بار کمک گرفتن از مراکز حرفه‌ای نمی‌روند. اصولا باری که این پدر و مادر کشیده‌اند بسیار بسیار بیشتر از توانشان بوده است. در جوامع مدرن و حتما در آلمان نیز نه تنها مراقبت از فردی با چنین درجه از معلولیت را مراکز مراقبت از معلولین به عهده می‌گیرند، بلکه خود چنین پدر و مادرهایی به مراقبت ویژه نیاز دارند تا درد و رنج جسمی و روحی آنها را زیر فشار خود خرد نکند، تا نهایتا کار به چنین پایان‌های فاجعه‌بار و هولناکی نکشد.
در پایان هم آقای جیلو و هم دیگران را ارجاع می‌دهم به کامنت آقای امیدوارپور که بخشی از گزارش دکتر محمود زهرایی(پزشک) که در نقد نوشته‌‌هایی که در مورد این واقعه دردناک نوشته است را در کامنت خود آورده‌اند.
حمید فرخنده


■ دوست عزيز جناب آقاى پورمندى،
حرف شما درست است. من كامنت آقاى جيلو را نخوانده بودم و الان خواندم و با زواياى اين فاجعه تلخ بيشتر آشنا شدم. اما هسته كامنت من چيز ديگرى است. در كشور هاى اسكانديناوى مطبوعات اجازه ندارند كه اخبار مربوط به خودكشى فردى را اعلام كنند و اين جزو اطلاعات محرمانه و شخصى هر فردى قرار مى گيرد اما اگر فردى دست به قتل فردى ديگر زد و سپس خودكشى كرد، مسئله كاملا فرق مى كند و مطبوعات و ديگر مديا هيچگونه منعى براى انتشار و مورد بحث قرار دادن چنين حوادثى ندارند. فاجعه اى كه آقاى فر خنده در مورد آن نوشته اند مشمول حالت دوم مى شود. يعنى رسانه اى شده و آقاى فرخنده كاملا حق دارد كه در مورد اين مسئله بنويسد. من البته درك مى كنم كه شما و تمامى افرادى كه اين عزيزان را مى شناخته اند در شوك و بهت به سر مى برند و عميقا سوگوار ند. از اينرو به هيچ عنوان قصد ندارم كه در اين شرايط غم بار بيشتر به بار اين بحث بس رنج آور بيفزايم. اميدوارم در شرايطى آرام تر و كم تر احساسى بتوانيم در مورد اين حادثه تلخ و حوادث شبيه به آن گفتگو كنيم، تنها به اين هدف كه بتوانيم جلوى تكرار چنين فجايعى را بگيريم.
با احترام و عرض تسليت به شما و تمامى كسانى كه در سوگ نشسته‌اند.
وحيد بمانيان


■ آقای جیلوی عزیز. می‌توانید توضیح بیشتری بدهید که دادگاه با چه استدلال و دلیلی مردی که زن خود را کشته بود، تبرئه کرد؟ یا اگر کسی از خوانندگان محترم، تخصص در علم حقوق دارد، نحوه بررسی موضوع را (با توجه به استدلال دادستان و وکیل مدافع) توضیح بدهد؟
رضا قنبری. آلمان


■ سپاس آقای بمانیان گرامی! به گمان من اخلاق و قانون فرمت‌های مناسبی برای تحلیل این تراژدی نیست. بازی ذهنی مرگ و رندگی، در سطحی فراتر از قرادادهای اجتماعی جریان داشته است. به زبان فردوسی بزرگ، در نقطه تلاقی جان و خرد، جایی که دو خط موازی به هم می‌رسند، رقصی چنان جریان داشته است. حسن در این سالها بسیار فلسفه می‌خواند. گویی رستگاری و پاسخ را در فلسفه می‌جست. این هم نیست که محسن تنها دغدغه او بود. صفحه فیس‌بوکش سرشار از عکس و خاطره یارانی بود که دیگر نبودند. جان آدمیزاد مگر گنجایش چه میزان شکست و ناکامی را دارد؟ کمر نسل ما بارها زیر بار شکست‌ها خم شد و گاهی هم شکست. در سماع جان و خرد، اخلاق و قانون بازیچه کودکان کوی را می‌مانند. بگذریم.
پورمندی





نظر شما درباره این مقاله:







احمد الشرع خواستار صلح با اسرائیل است
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 20:44

احمد الشرع خواستار صلح با اسرائیل است


* احمد الشرع خواستار صلح با اسرائیل شده و به دنبال پیوستن سوریه به توافق‌نامه‌های ابراهیم است

بلومبرگ روز پنج‌شنبه گزارش داد که نماینده کنگره آمریکا، کوری میلز، پس از دیدار هفته گذشته‌اش با احمد الشرع، رئیس‌جمهور جدید سوریه، گفته است دمشق خواهان عادی‌سازی روابط با اسرائیل است. 

براساس این گزارش، میلز گفته است که او در جریان دیدار با الشرع درباره شرایط لغو تحریم‌های اقتصادی اعمال‌شده از سوی آمریکا و نیز احتمال دستیابی به صلح با اسرائیل گفت‌وگو کرده است. 

الشرع در این دیدار به میلز گفته که سوریه «تحت شرایط مناسب» علاقه‌مند است به توافق‌نامه‌های ابراهیم بپیوندد — مجموعه‌ای از توافقات عادی‌سازی روابط که دولت پیشین دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، میان اسرائیل و کشورهای امارات متحده عربی، بحرین و مراکش میانجی‌گری کرد. 

به گفته میلز، الشرع همچنین آمادگی خود را برای شفاف‌سازی برنامه‌اش در مورد چگونگی مقابله با حضور نیروهای خارجی فعال در سوریه اعلام کرده و پیشنهاد داده است به اسرائیل تضمین‌هایی ارائه کند؛ کشوری که همچنان نسبت به رهبر سوریه عمیقاً بی‌اعتماد است و با هرگونه کاهش تحریم‌ها مخالفت می‌کند. 

رهبری جدید سوریه که تحت هدایت اسلام‌گرایان است، برای لغو کامل تحریم‌های آمریکا و اروپا فشار آورده تا بتواند اقتصادی را که طی بیش از یک دهه جنگ داخلی ویران شده، احیا کند. 

میلز، که عضو کمیته‌های روابط خارجی و نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا است، به همراه مارلین استاتزمن، نماینده ایالت ایندیانا، روز جمعه (۱۶ آوریل) وارد دمشق شدند تا با مقام‌های سوری دیدار کنند. این نخستین سفر قانون‌گذاران آمریکایی به این کشور جنگ‌زده پس از آن است که بشار اسد در ماه دسامبر توسط یک حمله شورشیان اسلام‌گرا از قدرت کنار گذاشته شد. 

میلز روز جمعه با الشرع دیدار کرد؛ فردی که همچنان به دلیل ارتباطات پیشین‌اش با القاعده تحت تحریم‌های آمریکا و سازمان ملل قرار دارد. این دیدار شبانه حدود ۹۰ دقیقه به طول انجامید و طی آن، دو طرف درباره تحریم‌های آمریکا و نقش ایران گفت‌وگو کردند. 

نامه‌ای از طرف الشرع برای ترامپ

میلز به بلومبرگ گفت که قرار است نامه‌ای از طرف الشرع برای ترامپ بیاورد، اما جزئیاتی درباره محتوای این نامه ارائه نداد. او همچنین گفت که پس از بازگشت، رئیس‌جمهور آمریکا و مشاور امنیت ملی، مایک والتز، را در جریان سفر خود قرار خواهد داد. 

او افزود: «با احتیاط خوش‌بین هستم و می‌خواهم گفت‌وگوی باز را حفظ کنم.» 

میلز و استاتزمن، هر دو عضو حزب جمهوری‌خواه و نزدیک به ترامپ، از بخش‌هایی از پایتخت سوریه که در جریان جنگ ویران شده بازدید کردند، با رهبران مذهبی مسیحی دیدار داشتند و اعلام کردند قصد دارند با وزرای دیگر دولت سوریه نیز دیدار کنند. 

استاتزمن در گفت‌وگو با رویترز اظهار داشت: «اینجا یک فرصت وجود دارد – این فرصت‌ها تنها یک‌بار در زندگی پیش می‌آیند. من نمی‌خواهم سوریه به آغوش چین یا دوباره به آغوش روسیه و ایران رانده شود.» 

ماه گذشته، آمریکا فهرستی از شروطی را برای کاهش بخشی از تحریم‌ها به سوریه ارائه داد – از جمله خارج کردن نیروهای خارجی از موقعیت‌های رهبری – اما دولت ترامپ به طور کلی تعامل کمی با حاکمان جدید سوریه داشته است. 

استاتزمن گفت که مردم دمشق در گفت‌وگو با او درباره حملات اسرائیل به سوریه صحبت کردند؛ حملاتی که مواضع نظامی در جنوب و اطراف پایتخت را هدف قرار داده‌اند. اسرائیل همچنین نیروهای زمینی خود را به منطقه حائل در جنوب سوریه اعزام کرده و بارها بی‌اعتمادی خود را نسبت به الشرع ابراز کرده است. 

استاتزمن: «امید من این است که یک دولت نیرومند در سوریه شکل بگیرد که از مردم سوریه حمایت کند و مردم نیز از دولت حمایت کنند — و اینکه رابطه بین اسرائیل و سوریه بتواند رابطه‌ای قوی باشد. صادقانه بگویم، فکر می‌کنم این امکان وجود دارد.» 

به گفته منابعی که ماه گذشته با خبرگزاری رویترز گفت‌وگو کرده‌اند، از جمله شروطی که آمریکا برای لغو تحریم‌های خود علیه سوریه تعیین کرده، نابودی کامل باقی‌مانده ذخایر سلاح‌های شیمیایی و همکاری در زمینه مبارزه با تروریسم است. 

این منابع همچنین گفته‌اند در ازای انجام تمامی این خواسته‌ها، واشینگتن تخفیف‌هایی در تحریم‌ها ارائه خواهد داد. یکی از اقدامات مشخص می‌تواند تمدید دو ساله معافیت موجود برای انجام تراکنش‌ها با نهادهای حاکمیتی سوریه و احتمالاً صدور معافیت جدیدی باشد. 

رویترز همچنین گزارش داده که آمریکا بیانیه‌ای در حمایت از تمامیت ارضی سوریه صادر خواهد کرد، هرچند زمان‌بندی مشخصی برای انجام این شروط ارائه نداده است. 

اهداف سوریه و بی‌اعتمادی اسرائیل

الشرع در مصاحبه‌ای با نشریه اکونومیست در فوریه گذشته صراحتاً گفته بود که عادی‌سازی روابط در سطح منطقه را رد نمی‌کند، اما تصریح کرد که دستیابی به این هدف با اسرائیل موضوعی پیچیده است. 

وقتی از او پرسیده شد که آیا می‌تواند در چارچوب یک توافق صلح فراگیر در خاورمیانه روابطی با اسرائیل برقرار کند، الشرع گفت کشورش «خواهان صلح با همه طرف‌ها است، اما در منطقه حساسیت زیادی نسبت به موضوع اسرائیل وجود دارد.» 

او سه جنگ بزرگ میان اسرائیل و سوریه و همچنین اشغال بلندی‌های جولان توسط اسرائیل از سال ۱۹۶۷ را از عوامل پیچیدگی این مسأله نام برد. 

اسرائیل از آن زمان بخش اشغالی بلندی‌های جولان را ضمیمه خاک خود کرده و این اقدام در دوره پایانی ریاست‌جمهوری ترامپ به رسمیت شناخته شد، اما جامعه جهانی آن را به رسمیت نشناخته است. 

الشرع در آن زمان گفته بود: «ما تنها دو ماه است که وارد دمشق شده‌ایم، و اولویت‌های زیادی پیش روی ماست. بنابراین صحبت درباره چنین موضوعی بسیار زود است، چون به افکار عمومی گسترده‌ای نیاز دارد. همچنین به مجموعه‌ای از فرایندها و قوانین نیاز دارد تا بتوان درباره آن گفت‌وگو کرد. صادقانه بگویم، هنوز به آن فکر نکرده‌ایم.» 

کارمیت والِنسی، پژوهشگر ارشد مسائل سوریه و رئیس برنامه حوزه شمالی در مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل (INSS) مستقر در تل‌آویو، گفته است که گزارش مربوط به تمایل الشرع برای پیوستن به توافق‌نامه‌های ابراهیم شگفت‌آور نیست. 

او به تایمز اسرائیل گفت: «الشرع طی ماه‌های اخیر چندین اظهار نظر داشته که در آن‌ها علاقه‌اش به صلح با همسایگان [سوریه] را ابراز کرده و گفته که تمایلی برای ورود به درگیری با اسرائیل ندارد.» 

والنسی سیاست «محتاط و مهارشده» الشرع در قبال اورشلیم را تأیید کرده و گفته: «با وجود حضور ارتش اسرائیل در خاک سوریه، با وجود حملات هوایی شدید و درخواست اسرائیل برای خلع سلاح جنوب سوریه، [رهبران سوریه] تلاش نکرده‌اند اقدامی علیه اسرائیل انجام دهند یا آن را به چالش بکشند — در واقع، آن‌ها در مجموع مواضع معتدلی در قبال اسرائیل اتخاذ کرده‌اند.» 

یک روز پس از سقوط رژیم اسد، اسرائیل نیروهای خود را به منطقه حائل تحت نظارت سازمان ملل در بلندی‌های راهبردی جولان — که نیروهای اسرائیلی و سوری را از یکدیگر جدا می‌کند — اعزام کرد. این رژیم اکنون در آن منطقه حضور نظامی دارد. ارتش اسرائیل حضور خود در منطقه حائل جنوب سوریه را اقدامی موقت و دفاعی توصیف کرده، هرچند ایسرائیل کاتس، وزیر دفاع، گفته است که نیروها «برای مدت نامحدود» در منطقه باقی خواهند ماند. 

اسرائیل بارها بی‌اعتمادی خود را نسبت به هیئت تحریر الشام اعلام کرده است؛ گروه اسلام‌گرایی به رهبری احمد الشرع که اسد را سرنگون کرد و از دل گروهی برآمد که تا پیش از قطع ارتباط در سال ۲۰۱۶ با القاعده در ارتباط بود.

اسرائیل همچنین بارها اعلام کرده که قصد ندارد اجازه دهد سوریه به دست هیچ رژیم متخاصمی بیفتد. 

اوایل ماه جاری، هیئت‌هایی از اسرائیل و ترکیه در جمهوری آذربایجان برای انجام گفت‌وگوهایی در خصوص «کاهش تنش در سوریه» دیدار کردند؛ گفت‌وگوهایی که هدف‌شان جلوگیری از حوادث ناخواسته در حالی بود که نیروهای نظامی هر دو کشور در سوریه حضور دارند. 

ماه گذشته، گیدئون ساعر، وزیر امور خارجه اسرائیل، الشرع را مورد انتقاد شدید قرار داد و خواستار محکومیت جهانی اقدامات حاکمان جدید سوریه شد؛ پس از آنکه گزارش‌هایی منتشر شد مبنی بر اینکه بیش از هزار غیرنظامی در منطقه علوی‌نشین سوریه قتل‌عام شده‌اند. 

ساعر با اشاره به الشرع گفت: «آن‌ها جهادی بوده‌اند و همچنان جهادی هستند، حتی اگر برخی از رهبران‌شان اکنون کت و شلوار پوشیده باشند.»

آرمان‌های ترامپ و «شرایط مناسب»

ترامپ در ماه مارس وعده داد که کشورهای بیشتری به توافق‌نامه‌های ابراهیم خواهند پیوست. او این سخنان را در یک نشست کابینه در کاخ سفید به خبرنگاران گفت. 

جِی‌دی ونس، معاون رئیس‌جمهور آمریکا، نیز افزود که با بازگشت ترامپ به کاخ سفید، آن‌ها مأموریت یافته‌اند تا «توافق‌نامه‌های ابراهیم را گسترش دهند و کشورهای جدیدی را به آن بیفزایند» و با اینکه «هنوز زود است، اما پیشرفت زیادی حاصل شده است.» 

ترامپ روز پنج‌شنبه این موضع را دوباره تکرار کرد. 

وقتی از او پرسیده شد که آیا شایسته دریافت جایزه صلح نوبل هست یا نه، پاسخ داد: «شاید برای توافق‌نامه‌های ابراهیم.» 

او در دفتر کار بیضی‌شکل (اوول آفیس) به خبرنگاران گفت که کشورهای بیشتری از طریق میانجی‌گری آمریکا روابط خود را با اسرائیل عادی خواهند کرد. ترامپ گفت: «ما خیلی سریع در حال تکمیل این توافق‌نامه‌ها هستیم... کشورهای زیادی هستند که می‌خواهند به توافق‌نامه‌های ابراهیم بپیوندند.» 

کارمیت والنسی در واکنش به ابراز علاقه الشرع برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل گفت: «بدون شک، مطرح کردن چنین اظهاراتی نیازمند شجاعت قابل توجهی است.» 

او افزود: «الشرع همین حالا هم به‌خاطر روند میانه‌روی که در پیش گرفته، با انتقادات شدیدی مواجه است و این انتقادات اکنون شدت بیشتری خواهد گرفت. پرسش اصلی در بخش دوم جمله نهفته است: منظور او از ‘شرایط مناسب’ چیست؟ این همان چیزی است که باید مشخص شود.» 

والنسی ادامه داد: «فکر می‌کنم اگر در روابط عربستان سعودی با اسرائیل نیز پیشرفتی حاصل شود، حرکت سوریه به سوی عادی‌سازی آسان‌تر خواهد بود، چون در آن صورت این اقدام به عنوان بخشی از روند منطقه‌ای تلقی خواهد شد.» 

او افزود: «در مورد شرایط مورد نظر، این شرایط می‌تواند از خواسته‌های حداقلی مانند خروج نیروهای خارجی و توقف حملات شروع شود، تا خواسته‌های استراتژیک‌تر در مورد آینده بلندی‌های جولان – مثلاً عقب‌نشینی اسرائیل یا دست‌کم اعلام این منطقه به‌عنوان منطقه‌ای خلع سلاح شده یا تحت کنترل مشترک.» 

در نشانه‌ای از اینکه الشرع از مرحله گفتار فراتر رفته، رسانه‌های فلسطینی روز سه‌شنبه گزارش دادند که رژیم جدید سوریه «خالد خالد»، مسئول پرونده سوریه در جنبش جهاد اسلامی فلسطین، و «ابوعلی یاسر»، مسئول کمیته اجرایی این سازمان در سوریه را بازداشت کرده است. هرچند هیچ تأیید رسمی از سوی مقام‌های سوری در این باره منتشر نشده است. 

جنبش جهاد اسلامی فلسطین (PIJ) در بیانیه‌ای رسمی اعلام کرد که این بازداشت‌ها به شکلی انجام شده که «از سوریه انتظارش را نداشتند.»




نظر شما درباره این مقاله:







ترامپ: تلاش برای توافق با ایران به خوبی پیش می‌رود
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 20:13

ترامپ: تلاش برای توافق با ایران به خوبی پیش می‌رود


دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، روز پنج‌شنبه اعلام کرد تلاش‌های ایالات متحده برای میانجی‌گری در راستای یک توافق هسته‌ای با ایران به خوبی پیش می‌رود. این اظهارات پیش از مذاکرات فنی میان هیئت‌های آمریکایی و ایرانی در عمان در روز شنبه مطرح شد.

به گزارش رویترز، ترامپ در دفتر بیضی کاخ سفید به خبرنگاران گفت: «فکر می‌کنم در مسیر توافق با ایران بسیار خوب عمل می‌کنیم... این موضوع به خوبی در حال پیشرفت است و می‌توانیم تصمیم بسیار بسیار خوبی بگیریم. این تصمیم جان بسیاری را نجات خواهد داد.»

وقتی از او پرسیده شد آیا شایسته دریافت جایزه صلح نوبل است، ترامپ پاسخ داد: «شاید برای توافق‌های ابراهیم.»

ترامپ در ادامه به خبرنگاران گفت که کشورهای بیشتری از طریق میانجی‌گری آمریکا روابط خود را با اسرائیل عادی خواهند کرد. او اظهار داشت: «ما به سرعت این روند را گسترش خواهیم داد... کشورهای زیادی می‌خواهند به توافق‌های ابراهیم بپیوندند.»

با اشاره به مذاکرات هسته‌ای جاری با ایران، ترامپ گفت که آمریکا در حال برگزاری «جلسات بسیار جدی» است.

او افزود: «فقط دو گزینه وجود دارد. یکی از گزینه‌ها اصلاً خوب نیست»، و اشاره‌ای به گزینه نظامی احتمالی داشت که در صورت پیگیری سلاح هسته‌ای توسط ایران تهدید شده است.

اما ترامپ اشاره کرد که ممکن است نیازی به این گزینه نباشد، زیرا «ما در مسیر توافق با ایران بسیار خوب عمل می‌کنیم... این موضوع به خوبی پیش می‌رود.»

ترامپ در پایان گفت: «می‌توانیم تصمیم بسیار بسیار خوبی بگیریم و جان بسیاری را نجات دهیم.»




نظر شما درباره این مقاله:







چشم‌انداز تاریک رشد و تورم در اقتصاد ایران
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 20:04

چشم‌انداز تاریک رشد و تورم در اقتصاد ایران


احمد علوی

۴ اردیبهشت ۱۴۰۴

مقدمه: برنامه هفتم توسعه ایران (۱۴۰۲-۱۴۰۶) هدف دستیابی به رشد اقتصادی ۸ درصدی را تعیین کرده است (سازمان برنامه و بودجه، ۱۴۰۲). بااین‌حال، پیش‌بینی‌های نهادهای معتبر، از جمله صندوق بین‌المللی پول (رشد ۳.۷ درصد و تورم ۲۹.۵ درصد) و مرکز پژوهش‌های مجلس (رشد ۲.۵ تا ۲.۸ درصد)، نشان‌دهنده شکاف عمیق بین اهداف اعلام‌شده و واقعیت‌های اقتصادی است (IMF، ۲۰۲۵؛ مرکز پژوهش‌های مجلس، ۱۴۰۳).

این یادداشت بر مبنای تازه‌ترین گزارش صندوق بین‌المللی پول با تمرکز بر دلایل اصلی رشد اقتصادی پایین و تورم بالا، به تحلیل پیامدهای کوتاه‌مدت و بلندمدت این وضعیت در چهار بخش اقتصادی، ساختاری و حکمرانی، اجتماعی و سیاسی می‌پردازد.

۱. چالش‌های اقتصادی

۱.۱. دلایل اصلی
اقتصاد ایران تحت فشار تحریم‌های گسترده مالی و نفتی قرار دارد که سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی را بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۱ به میزان ۸۰ درصد کاهش داده است (Wikipedia، ۲۰۲۵). وابستگی ۵۵ درصدی درآمدهای دولت به صادرات نفت با ارزش افزوده پایین، اقتصاد را در برابر نوسانات قیمت جهانی آسیب‌پذیر کرده است (World Bank، ۲۰۲۳). فرار سرمایه و نیروی انسانی متخصص، با نرخ مهاجرت سالانه ۱۵۰,۰۰۰ نفر، ظرفیت‌های تولیدی را تضعیف کرده است (UN DESA، ۲۰۲۳). علاوه بر این، ناکارآمدی و فساد ساختاری، با رتبه ۱۴۷ ایران در شاخص ادراک فساد، بهره‌وری اقتصادی را کاهش داده است (Transparency International، ۲۰۲۴). کاهش سرمایه‌گذاری داخلی به دلیل بی‌ثباتی اقتصادی نیز از دیگر موانع کلیدی است (IMF، ۲۰۲۵).

۱.۲. پیامدهای کوتاه‌مدت
این چالش‌ها به افزایش نرخ بیکاری به ۱۲.۴ درصد در سال ۱۴۰۳، نوسانات شدید نرخ ارز (کاهش ۳۰ درصدی ارزش ریال در سال ۱۴۰۲) و تورم بالای مواد غذایی (بیش از ۷۰ درصد در برخی مناطق) منجر شده است (مرکز آمار ایران، ۱۴۰۳). افزایش هزینه‌های تولید و زندگی، فشار مضاعفی بر خانوارها و بنگاه‌های اقتصادی وارد کرده است.

۱.۳. پیامدهای بلندمدت
در بلندمدت، این وضعیت می‌تواند به فروپاشی طبقه متوسط، با کاهش ۴۰ درصدی قدرت خرید خانوارها در دهه گذشته، منجر شود (World Bank، ۲۰۲۴). کاهش رقابت‌پذیری اقتصادی ایران در بازارهای جهانی و گسترش اقتصاد غیررسمی، که ۳۰ درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل می‌دهد، از دیگر پیامدهای جدی است (OECD، ۲۰۲۴). این روند می‌تواند اقتصاد ایران را در چرخه‌ای از رشد پایین و بی‌ثباتی پایدار نگه دارد.

۲. مشکلات ساختاری و حکمرانی

۲.۱. دلایل اصلی
فقدان شفافیت و پاسخگویی، با رتبه ۱۲۹ ایران در شاخص حکمرانی خوب، یکی از موانع اصلی توسعه اقتصادی است (World Bank، ۲۰۲۴). تخصیص ۵۱ درصد درآمدهای نفتی به نهادهای غیرمولد، مانند بخش‌های نظامی و تبلیغاتی، منابع لازم برای پروژه‌های عمرانی را محدود کرده است (Wikipedia، ۲۰۲۵). نبود اصلاحات ساختاری در نظام بانکی، مالیاتی و بودجه‌ای، کسری بودجه را به ۴ درصد تولید ناخالص داخلی در سال ۱۴۰۳ رسانده است (مرکز پژوهش‌های مجلس، ۱۴۰۳). فقدان گفت‌وگوی ملی برای تدوین اصلاحات نیز توانایی نظام تصمیم‌گیری را کاهش داده است (IMF، ۲۰۲۴).

۲.۲. پیامدهای کوتاه‌مدت
این تنگناها به کاهش ۲۰ درصدی تخصیص بودجه عمرانی در سال ۱۴۰۳ و افت ۱۵ درصدی شاخص توسعه انسانی منجر شده است (دیوان محاسبات، ۱۴۰۳؛ UNDP، ۲۰۲۴). کاهش کیفیت خدمات عمومی، از جمله آموزش و بهداشت، فشار بیشتری بر اقشار آسیب‌پذیر وارد کرده است.

۲.۳. پیامدهای بلندمدت
در بلندمدت، ادامه این روند می‌تواند شکاف بین دولت و ملت را عمیق‌تر کند. کاهش ۳۰ درصدی اعتماد عمومی به نهادهای حکومتی در دهه گذشته نشان‌دهنده فرسایش سرمایه سیاسی است (Pew Research، ۲۰۲۴). این وضعیت می‌تواند توانایی دولت برای اجرای سیاست‌های توسعه‌ای را به‌شدت محدود کند.

۳. پیامدهای اجتماعی

۳.۱. دلایل اصلی
بی‌ثباتی اقتصادی و ناامیدی نسبت به آینده، با ۶۰ درصد جوانان ناامید از بهبود شرایط، به گسترش فقر (۳۰ درصد جمعیت زیر خط فقر) و نابرابری منجر شده است (Gallup، ۲۰۲۴؛ World Bank، ۲۰۲۴). مهاجرت نخبگان، با رتبه ۴ ایران در منطقه، سرمایه انسانی کشور را کاهش داده است (IOM، ۲۰۲۴). این دلایل  ریشه در فشارهای اقتصادی و نبود چشم‌انداز روشن برای آینده دارند.

۳.۲. پیامدهای کوتاه‌مدت
افزایش ۲۵ درصدی اعتراضات صنفی در سال ۱۴۰۲ و گسترش نارضایتی عمومی نشان‌دهنده تأثیرات اجتماعی این چالش‌ها است (ILO، ۲۰۲۴). فشارهای اقتصادی به تشدید تنش‌های اجتماعی و افزایش تحرکات اعتراضی منجر شده است.

۳.۳. پیامدهای بلندمدت
فرسایش سرمایه اجتماعی، با کاهش ۲۰ درصدی شاخص سرمایه اجتماعی، و پیش‌بینی خروج ۲۰۰,۰۰۰ متخصص تا سال ۱۴۰۵، انسجام ملی را تهدید می‌کند (World Values Survey، ۲۰۲۴؛ UN DESA، ۲۰۲۳). این روند می‌تواند به کاهش ظرفیت‌های توسعه‌ای کشور و افزایش نابرابری‌های منطقه‌ای منجر شود.

۴. دلایل سیاسی

۴.۱. دلایل اصلی
تناقض میان شعارهای اقتصادی، مانند رشد ۸ درصدی، و پیش‌بینی‌های واقع‌بینانه ۲.۵ تا ۳.۷ درصدی، اعتماد عمومی را تضعیف کرده است (مرکز پژوهش‌های مجلس، ۱۴۰۳؛ IMF، ۲۰۲۵). تمرکز قدرت و حذف نهادهای کارشناسی مستقل، توانایی نظام تصمیم‌گیری را کاهش داده است (Freedom House، ۲۰۲۴). انزوای بین‌المللی به دلیل تحریم‌ها و سیاست خارجی تقابلی، با کاهش ۵۰ درصدی تجارت با اروپا در دهه گذشته، فشارهای اقتصادی را تشدید کرده است (WTO، ۲۰۲۴).

۴.۲. پیامدهای کوتاه‌مدت
کاهش مشارکت انتخاباتی به زیر ۴۵ درصد در سال‌های اخیر و افزایش فشار اجتماعی بر نظام سیاسی از پیامدهای کوتاه‌مدت این وضعیت است (IFES، ۲۰۲۴). این دلایل  نشان‌دهنده کاهش مشروعیت سیاسی در میان بخش‌های قابل توجهی از جامعه ایران است.

۴.۳. پیامدهای بلندمدت
انزوای بین‌المللی پایدار و احتمال بحران مشروعیت حاکمیت از پیامدهای بلندمدت این چالش‌ها است. ادامه این روند می‌تواند توانایی حاکمیت ولایی برای مدیریت بحران‌های اقتصادی و اجتماعی را به‌شدت کاهش دهد.

نتیجه‌گیری
تحلیل دلایل و پیامدهای رشد اقتصادی پایین و تورم بالا در ایران نشان‌دهنده عمق چالش‌های بنیادی چندوجهی در بخش‌های اقتصادی، ساختاری، اجتماعی و سیاسی است. تحریم‌ها، ناکارآمدی ساختاری، فرسایش سرمایه انسانی و تناقضات سیاسی، دستیابی به اهداف برنامه هفتم توسعه را دشوار کرده است. بنابراین انتظار میرود که تنگناهای اقتصادی ایران خود را بیشتر نشان دهد.

——————————————
منابع:
مرکز پژوهش‌های مجلس (۱۴۰۳). تحلیل لایحه بودجه سال ۱۴۰۴. تهران: مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی.
مرکز آمار ایران (۱۴۰۳). گزارش نرخ بیکاری سال ۱۴۰۳. تهران: مرکز آمار ایران.
دیوان محاسبات (۱۴۰۳). گزارش عملکرد بودجه عمرانی ۱۴۰۳. تهران: دیوان محاسبات کشور.
سازمان برنامه و بودجه (۱۴۰۲). برنامه هفتم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. تهران: سازمان برنامه و بودجه.

Freedom House (2024). Freedom in the World 2024. Washington, DC: Freedom House.
Gallup (2024). Global Emotions Report 2024. Washington, DC: Gallup.
IFES (2024). Electoral Participation in Emerging Democracies. Washington, DC: International Foundation for Electoral Systems.
ILO (2024). Global Employment Trends 2024. Geneva: International Labour Organization.
IMF (2024). World Economic Outlook, October 2024: Policy Pivot, Rising Threats. Washington, DC: International Monetary Fund.
IMF (2025). World Economic Outlook Update, January 2025: Global Growth: Divergent and Uncertain. Washington, DC: International Monetary Fund.
IOM (2024). World Migration Report 2024. Geneva: International Organization for Migration.
2023). World Bank Predicts Slower Growth for Iran’s Economy. [آنلاین] موجود در.
OECD (2024). Economic Outlook 2024. Paris: Organisation for Economic Co-operation and Development.
Pew Research (2024). Global Trust in Institutions 2024. Washington, DC: Pew Research Center.
Transparency International (2024). Corruption Perceptions Index 2024. Berlin: Transparency International.
UN DESA (2023). World Migration and Development Report 2023. New York: United Nations Department of Economic and Social Affairs.
UNDP (2024). Human Development Report 2024. New York: United Nations Development Programme.
World Bank (2023). Iran Economic Monitor, Spring/Summer 2023. Washington, DC: World Bank.
World Bank (2024). Iran Poverty Diagnostic 2024. Washington, DC: World Bank.
World Values Survey (2024). Global Social Capital Index 2024. Stockholm: World Values Survey Association.
Wikipedia (2025). Economy of Iran. [آنلاین] موجود در: en.wikipedia.org.
WTO (2024). World Trade Statistical Review 2024. Geneva: World Trade Organization




نظر شما درباره این مقاله:







حملات نیروهای اسرائیلی دست‌کم ۴۴ نفر را در غزه کشت
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 18:25

حملات نیروهای اسرائیلی دست‌کم ۴۴ نفر را در غزه کشت





نظر شما درباره این مقاله:







عباس عبدی: رسانه رسمی کشور
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 17:04

عباس عبدی: رسانه رسمی کشور





نظر شما درباره این مقاله:







ملاقات محمدحسین آقاسی، وکیل دادگستری با محمد نوری‌زاد
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 16:27

ملاقات محمدحسین آقاسی، وکیل دادگستری با محمد نوری‌زاد





نظر شما درباره این مقاله:







صندوق بین‌المللی پول به سوریه برای بازگشت
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 15:45

صندوق بین‌المللی پول به سوریه برای بازگشت





نظر شما درباره این مقاله:







رضا پهلوی خواستار اعتصابات گسترده کارگری
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 14:52

رضا پهلوی خواستار اعتصابات گسترده کارگری





نظر شما درباره این مقاله:







زمان بازگشت روحانیت به حوزه و مساجد است
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 14:15

زمان بازگشت روحانیت به حوزه و مساجد است


سعید پیوندی

داریوش شایگان در کتاب “هانری کربن، توپوگرافی معنوی اسلام ایرانی” (۱۹۹۰) روایتی دارد از آخرین دیدار با هانری کربن، شیعه‌شناس فرانسوی در آستانه انقلاب ۱۳۵۷. کربن در بستر بیماری و پیش از مرگ از شایگان پرسیده بود “داریوش عزیزم در ایران چه خبر است؟”. او با مشاهده خیز برداشتن روحانیون برای کسب قدرت سیاسی به شایگان گفته بود “این آخوندها دیوانه شده‌اند”.

آن‌چه برای کربن نامتعارف به نظر می‌رسید‌ وسوسه درهم‌آمیزی امر قدسی و معنویت بود با سیاست و قدرت این‌دنیایی حکومتی. آب روایت معنوی و عرفانی کربن از “اسلام ایرانی” با خوانش انقلابی از اسلام به عنوان “دین رهایی‌بخش” و مکتبی برای حکمرانی در یک جوی نمی‌رفت. حتا میشل فوکو هم در دام سراب این درهم‌آمیزی ناساز در زمانه‌ای که غرب گرفتار بحران اخلاقی (جنگ ویتنام، رسوایی واترگیت، کودتای شیلی...) افتاد و در مقالات کوتاه خود در آن دوران از “رویای ایرانی” و یا “روح ایران در جهان بدون روح” نوشت.

اسلام سیاسی و سودای کسب قدرت سیاسی از سال ۱۳۵۷ آغاز نشد. استقرار جمهوری اسلامی شاید نوعی انتقام تاریخی روحانیتی هم بود که با مقاومت در برابر مشروطیت و روند سکولاریزاسیون به سپهر سیاست گام گذاشت، با کسانی مانند نواب صفوی ادامه یافت و حرکت ۱۵ خرداد را شکل داد. با آن‌که همه روحانیت و نیروهای اسلام‌گرا با دینی شدن حداکثری حکومت و ولایت فقیه هم‌ساز نبودند، اما این گرایش بسیار زود توانست هژمونی نظام نوپا را از آن خود سازد. سقوط دولت بازرگان و بنی‌صدر بخشی از روند کسب هژمونی توسط روحانیت و بنیادگرایان دینی و نشانه شکست پروژه ادغام اسلام و ساختارهای دمکراتیک مدرن بود. به زودی برای همگان آشکار شد که آیت‌الله خمینی نه گاندی و مصدق است و نه در پی صلاح ملک و ملت. دغدغه اصلی او چیزی نبود جز تاسیس حکومتی اسلامی بر پایه شرع در دوران “غیبت” و صدور انقلاب.

امروز، پس از ۴۶ سال، روحانیت حکومتی و “اقازاده‌ها” همه‌کاره این کشورند. در کنار حضور در نهادهای اصلی حکومتی، بسیاری به تجارت و امور اقتصادی، مشاغل دولتی رنگانگ، واسطه‌گری و فعالیت‌های گوناگونی که هیچ ربطی به دین و تحصیلات حوزوی ندارند مشغولند و کار دین و “هدایت معنوی” به صورت شغل فرعی آن‌ها درآمده است.

در میان کارکردهای جدید روحانیت، آن‌چه شاید بیش از هر چیز هولناک باشد، نقش‌آفرینی در خشونت گسترده دولت دینی است. در همه ۴۶ سال گذشته قوه قضائیه، زندان‌ها، دستگاه‌های اطلاعاتی و نیروهای نظامی و امنیتی توسط روحانیت و نماد اصلی آن یعنی نهاد ولایت فقیه اداره شده است. گیلانی، ری‌شهری، شاهرودی، یزدی، خلخالی، آملی لاریجانی، موسوی اردبیلی، رئیسی، اژه‌ای، و بسیاری دیگر در لباس روحانیت پای هزاران حکم زندان، اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شکنجه، آزار و تبعید مخالفان را امضاء کرده‌اند. صابون خشونت و بی‌رحمی کم‌نظیر روحانیت در قدرت به تن همه، از غیرخودی وابسته به حکومت شاه و مخالفان سکولار و دیندار تا خودی‌هایی مانند احمد خمینی و رفسنجانی خورده است.

از همه بدتر، در حکومتی که به نام دین و معنویت به میدان آمده روحانیون نقش اصلی را در ریاکاری دینی، سقوط اخلاقی و رونق فساد بازی می‌کند. حضور شماری از روحانیون در قدرت و نزدیکان آن‌ها در پرونده‌های فساد مالی نشانه میزان سقوط اخلاقی و معنوی این جماعت است. این واقعیت دارد که ظواهر اسلام در جامعه حضوری گسترده دارد. ولی دین حکومتی هم، دین تهی‌شده از معنا و اخلاق است و ریاکاری رایج روح رهبران و جامعه را مسموم کرده است.

وعده تکراری آقای خمینی از اوایل دهه چهل این بود که گویا اسلام و روحانیت طرحی برای اداره جامعه و ساختن بهشت زمینی دارند. او در سخنرانی سال ۱۳۴۳ در مسجد اعظم از شاه خواسته بود که هر هفته فقط ۲-۳ ساعت رادیو را به روحانیت بدهد برای تغییر فرهنگ و جامعه. بعدها هم بارها تکرار کرده بود که تخصص‌ها و دانش‌های لازم برای اداره کشور و اقتصاد در حوزه وجود دارد. این باور اسطوره‌گونه را بسیاری دیگر هم داشتند که اسلام به عنوان “کامل‌ترین” دین دارای برنامه برای زندگی و حکومت است.

پس از ۴۶ سال فرصت تاریخی و آزمون و خطا، نتایج دخالت روحانیت در حکومت در برابر همگان است و آن‌ها نمی‌توانند از زیر بار کارنامه ناکامی‌ها و شکست بزرگ خود شانه خالی کنند. آن‌چه بر سر ایران آمده، پی‌آمد مدیریت فاجعه‌بار و سیاست‌های اشتباه کسانی بوده که با بی‌خردی و ماجراجویی کشور را به این روز انداخته‌اند. ندانم‌کاری‌ها، فساد، نداشتن تخصص و توانایی مدیریتی و بیگانه بودن با دنیای امروز، سقوط فاجعه‌بار اقتصاد، فرهنگ، عدالت و رفاه اجتماعی را در پی آورده است. ایران در سایه حکومت اسلامی و رهبری روحانیت به یکی از ناکاراترین و فاسدترین کشورهای دنیا تبدیل شده است.

آن‌چه کربن پیش از تاریخ در خشت خام دیده بود، جامعه ایران خیلی زود در تجربه خود به آن رسید. دانش سیاست و جامعه‌شناسی درباره رابطه دین با قدرت سیاسی، چه در دنیای غرب چه در “شرق رویایی”، دور از واقعیت نبود. حکومت کار دین نیست و هیچ دینی برای حکومت‌کردن در دنیای کنونی ساخته نشده است. روحانیتی که قرار بود فرشته نجات سیاست دیو فساد باشد خود توسط سیاست به فساد آلوده شد و چیزی که فضیلت حکومت دینی در برابر نظام‌های سکولار خوانده می‌شد جز فاجعه سیاسی پی‌آمدی برای کشور شوربخت ما نداشت. جمع‌کردن بساط دین حکومتی و حکومت دینی و بازگشت به مساجد و حوزه‌های علمیه بهترین خدمتی است که روحانیت می‌تواند برای آینده ایران و نجات آن از این بن‌بست تاریخی انجام دهد.

کانال تلگرام شخصی سعید پیوندی https://t.me/paivandisaeed

 


نظر خوانندگان:


■ دکتر پیوندی گرامی، من فکر می کنم که کافی نیست روحانیت! (فقها) به محل اصلی کار خود، یعنی مساجد برگردند. فراتر از آنچه کربن گفته است، آخوندها، نه دیوانه بلکه دچار جنون قدرت، ثروت شدند و از کشتن و به کشته دادن مردم لذت برده‌اند. در سال ۱۳۵۷، درست در زمانی که ایران در آستانه دگرگونی علمی و صنعتی بود آخوندها سد راه توسعه و پیشرفت ایران شدند. ارزیابی و درس آموزی از آنچه آخوندها در ایران، منطقه و حتی گسترده‌تر از آن در میان مسلمان جهان کرده‌اند برای متفکران علوم اجتماعی به آزمایشگاه بزرگ تاریخ و پژوهش‌ها و نظریه پردازی تبدیل شده است. این قشر همانگونه که خمینی خود گفته است به معنای واقعی خود، مرتجع، در کنار خشونت و حذف هر مخالف و منتقد، با تحمیق دینی بخش‌های از جامعه، آنهم برای رفاه بیشتر خود، نقشی بسیار مخربی در عقب ماندگی تاریخی مسلمان‌ها و گسترش خشونت در میان ملل مختلف داشته است. درست در زمانی که جهان به میمنت گلوبالیزاسیون گام‌های بزرگی در حوزه‌های مختلف علوم و فن آوری و اثرات آن بر زندگی قشرها و گروه های مختلف جامعه‌های در حال توسعه بر می‌داشت، ایران اسیر قدرت انحصاری آخوندهای مرتجعی شده بود که هر نوع پیشرفت را مغایر با منافع خود دانسته و مانع آن شدند. به عکس با هدر دادن ثروت ملت ایران در حوزه‌های نظامی چه در داخل و چه در خارج، آخوندها عامل عقب ماندگی تاریخی ایران شده‌اند. فکر نمی‌کنید با مطالعه اثرات مخربی که آخوندها به ایران و مسلمان های جوامع دیگر وارد کرده اند باید موضوع مهمی در علوم اجتماعی تلقی شود.
با احترام، کاظم علمداری


■ سلام دکتر علمداری عزیز و سپاس از یادداشت. من با شما موافقم که رسیدگی به کارنامه روحانیت و بلایی که سر ایران آمده است چه در ۴۶ سال گذشته و چه از زمان مشروطیت باید به موضوع بررسی تاریخی در علوم انسانی تبدیل شود. متاسفانه در دهه‌های گذشته در خود ایران با دلایلی که همه می‌دانیم این کار صورت نگرفته است و شاید در شرایط فعلی فقط در خارج از کشور بتوان چنین پژوهش‌هایی را آزادانه صورت داد. در کارهای تاریخی درباره انقلاب کسانی مانند امیراجمند به این موضوع پرداختند ولی الان بیلان سنگین و شوم این دخالت در سیاست و حکومت دارای ابعادی است که با گذشته قابل مقایسه نیست .... پیشنهاد بسیار مهمی است و می توان از مجلات دانشگاهی هم خواست به آن بپردازند.
با دوستی و مهر فراوان؛ پیوندی





نظر شما درباره این مقاله:







بریتانیا تحریم‌ها علیه وزارت دفاع سوریه را لغو کرد
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 13:05

بریتانیا تحریم‌ها علیه وزارت دفاع سوریه را لغو کرد





نظر شما درباره این مقاله:







سناتور دموکرات خواهان انهدام تاسیسات هسته‌ای
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 12:29

سناتور دموکرات خواهان انهدام تاسیسات هسته‌ای





نظر شما درباره این مقاله:







مذاکره، جنگ، جانشینی! منافع ملی یا منفعت نظام! ">
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 12:08

مذاکره، جنگ، جانشینی! منافع ملی یا منفعت نظام!


مذاکره، جنگ، جانشینی! منافع ملی یا منفعت نظام!/ صدیقه وسمقی، حاتم قادری، مصطفی مهرآئین در امکان
میزگرد امکان با حسین رزاق در استودیو پات

بخش دوم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ




نظر شما درباره این مقاله:







کتابی درباره جشن‌های ۲۵۰۰ ساله-۲
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 12:05

کتابی درباره جشن‌های ۲۵۰۰ ساله-۲


تهیه و ترجمه؛ علی محمد طباطبایی

نگاهی به کتابی در باره جشن های ۲۵۰۰ ساله سلطنت پهلوی
و بررسی انگیزه های این جشن دراین کتاب

بخش دوم

مقدمه کوتاه مترجم: همانگونه که در بخش اول اشاره شد در این قسمت به فصل اول از کتاب جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران می‌پردازیم. این بخش نشان می‌دهد که چگونه ناسیونالیسم ایرانی از یک گفتمان روشنفکری به یک جنبش اجتماعی گسترده‌تر تبدیل شد، به‌ویژه تحت تأثیر شخصیت‌هایی مانند سید حسن تقی‌زاده و نشریات کاوه و ایرانشهر. این نشریات نه‌تنها گذشته‌ی پیشااسلامی ایران را بازتعریف کردند، بلکه خواستار اصلاحات آموزشی و مدرن‌سازی جامعه نیز شدند. همچنین، این متن نشان می‌دهد که نخبگان قاجار، باوجود تأکید پیشین بر ریشه‌های ترکی خود، به‌تدریج میراث کهن ایران را پذیرفتند. این تغییر را می‌توان در اشتیاق روزافزون آن‌ها نسبت به تخت جمشید، همکاری با باستان‌شناسان اروپایی، و تلاش برای حفظ آثار تاریخی در داخل ایران مشاهده کرد. تأسیس موزه‌هایی مانند موزه‌ی سلطنتی در کاخ گلستان (۱۸۷۶) و موزه‌ی ملی (۱۹۱۷) نیز گواهی بر افزایش علاقه به میراث فرهنگی ایران است. این روندها در نهایت زمینه را برای ایدئولوژی ناسیونالیسم رمانتیک که در دوران پهلوی به گفتمان رسمی تبدیل شد، فراهم کردند، اما این روایت از پیش در ذهنیت سیاسی نخبگان قاجار ریشه دوانده بود.

***

پیر نورا[۱] استدلال کرده است که در زمینه ملی‌گرایی، چیزی به نام حافظه خودجوش وجود ندارد. بنابراین، زمانی که یک روایت تاریخی ساخته و توصیف شد، رهبران یک کشور با این نیاز روبرو می‌شوند که آگاهی از این گذشته‌ی ساخته‌شده را به طور مداوم در میان مردم خود تهییج کنند. رهبران این عمل را از طریق ایجاد بایگانی های اسناد، گرامیداشت سالگردها، مدح و ستایش، اصالت‌بخشی به اسناد و سازمان‌دهی جشن‌ها انجام می‌دهند. (۱) شاه مطمئناً اولین کسی نبود که از جشن‌های ملی گسترده برای این هدف استفاده کرد، همان‌طور که جشن سیصدمین سالگرد سلسله رومانوف در روسیه در سال ۱۹۱۳، جشن دوهزارمین سالگرد تولد آگوستوس در ایتالیا در سال ۱۹۳۷–۱۹۳۸ و جشن دوهزار و ششصدمین سالگرد امپراتوری ژاپن در سال ۱۹۴۰ نشان می‌دهند. (۲) چنین جشن‌هایی به ایجاد یا تقویت هویت ملی، مشروعیت‌بخشی به حکومت و دفاع از نظم موجود کمک کرده و قدرت و اقتدار رهبر را به نمایش می‌گذارند. (۳) هدف این جشن‌ها تنها گرامیداشت رویدادهای گذشته نیست، بلکه نشان دادن وضعیت سیاسی کنونی به مثابه نتیجه‌ای اجتناب‌ناپذیر از نیروهای تاریخی است. همان‌طور که دیوید کرتزر [۳] نوشته است: «با تقدیس نظام سیاسی خود از طریق آیین‌ها، مردم در نهایت قدرت رهبران سیاسی را مشروعیت می‌بخشند.» (۴)

استفاده از آیین‌ها و نمایش‌ها برای جلب حمایت عمومی از یک حاکم یا رژیم، همواره استراتژی مهمی در ایجاد مشروعیت در تاریخ ایران بوده است. پشتیبانی و حمایت سلطنتی از مراسم عاشورا و شاخ و برگ دادن و گسترش آن در دوره صفوی، به‌ویژه از زمان شاه عباس، و همچنین ترویج تعزیه در دوره قاجار، به حکمران این امکان را می‌داد که خود را در مراسم مذهبی موجود جای دهد و در این روند، دولت را به عنوان ضامن دین تثبیت کند. (۵) پهلوی‌ها نیز از مراسم و جشن‌ها به عنوان ابزاری برای مشروعیت‌بخشی به اقتدار دولت استفاده کردند، هرچند این مراسم غالباً جنبه دنیوی و سکولار داشتند تا اهداف دینی و مذهبی.

یکی از استراتژی‌های کلیدی رژیم پهلوی ایجاد «مکان‌های حافظه» [۲](lieux de mémoire)  بود، اصطلاحی که پیر نورا برای سایت‌های فیزیکی طراحی‌شده یا تغییرکاربری‌یافته برای یادآوری جمعی تاریخ ملی مشترک به کار برده است. این سیاست عملاً با تأسیس «انجمن آثار ملی ایران» در سال ۱۹۲۲ به سیاست دولتی تبدیل شد. رویدادهایی مانند جشن هزارمین سالگرد تولد فردوسی و افتتاح کم‌سر و صدای آرامگاه نادرشاه در سال ۱۹۵۹، که هر دو با حمایت این انجمن برگزار شدند، نشان‌دهنده استراتژی رژیم پهلوی در ایجاد قهرمانان ملی و تأسیس مکان‌هایی برای تجلیل از آنان بود.

اگرچه پیش‌تر گام‌هایی برای بزرگداشت جایگاه کوروش برداشته شده بود، اما حذف الحاقات دوران اسلامی از آرامگاه وی در آستانه جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، مراسم باشکوه برگزارشده در این مکان، و سخنرانی پرشور شاه، روایت کوروش را تقویت کرد و به‌طور قطعی آرامگاه او را به مکانی تبدیل کرد که در آن کوروش به عنوان یک قهرمان ایرانی مورد تجلیل قرار گیرد.

آثاری مانند «ظهور ملی‌گرایی ایرانی» اثر رضا ضیاءابراهیمی توضیح داده‌اند که چگونه روشنفکران از اواسط قرن نوزدهم به بعد، دوره پیش از اسلام را به عنوان عصر طلایی تاریخ ایران بازسازی کردند و ظهور اسلام را با افول شکوه ایرانی پیوند دادند. (۶) هدف این فصل ارائه یک بررسی کلی از ملی‌گرایی ایرانی نیست، بلکه نشان دادن این نکته است که چگونه برداشت‌های رمانتیک از ایران باستان تفکر نویسندگان ملی‌گرا را شکل داد و چگونه این گفتمان ملی‌گرایانه و رمانتیک با ظهور رضاشاه به ملی‌گرایی دولتی تبدیل شد و به یکی از عناصر کلیدی ایدئولوژی دولت پهلوی در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰انجامید..

این فصل به دنبال درک این موضوع است که چگونه کوروش بزرگ به شخصیتی مهم برای محمدرضا پهلوی تبدیل شد، چرا او مشروعیت خود را از چنین فرمانروای باستانی‌ای دریافت می‌کرد، و چرا رژیم او در نهایت جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را در سال ۱۹۷۱ برای تجلیل از پادشاه هخامنشی برگزار نمود.


اگر شاه و شهبانو به جای جشن های ۲۵۰۰ ساله هر سال با لباس محلی در جشن‌های یکی از قومیت‌های ایرانی شرکت می‌کردند نه انقلابی رخ داده بود و نه تغییر حکومتی

ملی‌گرایی و ایران باستان

ملت معمولاً به عنوان شکلی به صراحت مدرن از جامعه سیاسی در نظر گرفته می‌شود که با یک آگاهی جمعی به هم پیوند خورده است. (۷) اگرچه ملی‌گرایی به عنوان یک رشته دانشگاهی نسبتاً جدید است، لیکن قرن‌هاست که نظریه‌پردازان سیاسی مفهوم ملت و ملی‌گرایی را مورد بحث قرار داده اند.

برای مثال ژان ژاک روسو در «طرح قانون اساسی برای کورسیکا» در سال ۱۷۶۵اظهار نظر نمود که: «اولین قاعده ای که باید رعایت شود، اصل شخصیت ملی است. زیرا هر ملتی دارای شخصیت ملی است، یا باید باشد. اگر چنین نباشد، باید آغاز کار ما دادن یک شخصیت ملی به آن باشد.»  (۸) برداشت روسو از بخشیدن هویت الزام آور به مردم برای شهروندان ضروری است تا بتوانند جایگاه خود را در جامعه ای که به آن تعلق دارند درک کنند. وقتی روسو از «دادن» شخصیت  ملی سخن می گوید این نشان می‌دهد که هویت‌های ملی آن‌گونه که امروز می‌شناسیم، به‌طور کاملاً طبیعی شکل نگرفته‌ و بوجود نیامده است. زبان، فرهنگ و سرزمین مشترک می‌توانند شالوده ای برای یک هویت مشترک فراهم کنند، اما همان‌طور که الی و سانی اشاره می‌کنند، «برای آنکه این آگاهی به معنای واقعی کلمه ملی‌گرایانه شود، معمولاً یک مداخله سیاسی ضروری است.» (۹) بنابراین، ایده سرزمین مادری یا ملت، به خودی خود طبیعی نیست، بلکه مفهومی است که انتخاب میشود، ساخته می گردد و در نهایت از نظر سیاسی جهت‌دهی شده است. [تاکید از مترجم است]

اصطلاح وطن در زبان فارسی به معنای محل اقامت یا خانه معمولی به کار می‌رفت، اما از اواسط قرن نوزدهم به بعد، روشنفکران معنای آن را به سرزمین ملی تغییر دادند. (۱۰) در طول این دوره، آموزش تحت کنترل روحانیون شیعه و از طریق نظام مکتب‌خانه‌ای انجام می‌شد که هرگونه بحث سیاسی آزاد درباره مدرنیزاسیون را سرکوب می‌کرد. (۱۱) با این حال، ترجمه و گسترش آثار فیلسوفان سیاسی مدرن غربی و افزایش تعامل میان غربیان و ایرانیان، این وضعیت را تغییر داد.

چندین روشنفکر برجسته، از جمله میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا آقاخان کرمانی و میرزا ملکم‌خان، نقش اسلام را در زندگی عمومی نقد کرده و از آثار متفکرانی مانند ولتر، رنان و مونتسکیو برای ساختن هویتی مدرن و سکولار برای سرزمین ایران استفاده کردند. (۱۲) به‌ویژه، در آثار ارنست رنان است که درباره اهمیت تاریخ در شکل‌گیری مفهوم ملت مطالبی گفته شده است. او در یک سخنرانی در سال ۱۸۸۲ اظهار داشت: «ملت، مانند فرد، نتیجه یک گذشته طولانی از تلاش‌ها، فداکاری‌ها و ازخودگذشتگی‌ها است. در میان همه آیین‌ها، پرستش نیاکان مشروع‌ترین آنها است: این نیاکان ما بوده اند که ما را آن‌گونه که هستیم ساخته‌اند. یک گذشته قهرمانانه با مردان بزرگ و افتخار (منظورم افتخار واقعی است) سرمایه اجتماعی‌ای است که اندیشه ملی بر آن استوار است. این ها شرایط ضروری برای تشکیل یک ملت است: داشتن افتخارات مشترک در گذشته و اراده‌ای برای ادامه آن در زمان حاضر. این‌که کارهای بزرگی را با هم انجام داده باشیم و بخواهیم دوباره انجام دهیم.» (۱۳)

آن گونه که توكلی-طرقی می‌نویسد میراث غنی تاریخ و ادبیات فارسی «منابع آموزشی لازم را برای شکل‌دهی به ذهنیت و هویت ملی‌گرایانه فراهم آوردند.» (۱۴) روشنفکران، ایران باستان را به سه دلیل مورد تأکید قرار دادند (۱۵) اول از همه با تمرکز آنها  بر گذشته باستانی، جنبش به طور طبیعی به درجه ای از مشروعیت و اصالت نائل گردید. دیوید لوانتال این پدیده را در درک و برداشت ما از تاریخ چنین توضیح می دهد: «باستانی بودن، همه چیز را با ارزش می‌سازد، زیرا آن‌ها را به سپیده‌دم تاریخ و آغازهای نخستین شان نزدیک می‌کند ... هرچقدر یک دودمان کهن‌تر باشد، از ارزش و احترام بیشتری برخوردار است.» (۱۶)

در درجه ی دوم کمبود منابع فارسی درباره دوره باستان، امکان نوآوری و خلاقیت را [برای روشنفکران ایرانی] فراهم گردانید و به این ترتیب این دوره به‌عنوان الگویی مناسب عمل می‌کرد به طوری که ایده‌ها و آرمان‌های دنیای مدرن را می‌شد که بر آن [یعنی بر دنیای باستان] منطبق کرد. همان‌طور که پیشتر اشاره شد، نظام آموزشی مکتب‌خانه‌ای بحث‌های مربوط به نوگرایی را سرکوب کرده بود، اما از طریق پرداختن به تاریخ، فرصت لازم برای این گفتگو مهیا گردید. و بالاخره در مرحله سوم این نوآوری و خلاقیت، که درواقع بازتفسیر تاریخ باستان بود، امکان مقایسه مؤثر با وضعیت کنونی را فراهم می‌ساخت. دوران اوج ایران باستان تضادی آشکار با وضعیت نابسامان معاصر ایجاد می‌کرد. این موضوع، همان‌طور که مرعشی اشاره کرده است، «یک فراخوان سیاسی برای نبرد» محسوب می‌شد. (۱۷)

این تضاد میان گذشته باشکوه و واقعیت کنونی، به‌ناچار برخی را به این پرسش واداشت که چه کسی یا چه چیزی مسئول این افول بوده است. یکی از نخستین روشنفکرانی که به این موضوع پرداخت، جلال‌الدین میرزا (۱۸۲۷–۱۸۷۲) بود که چهل‌وهشتمین پسر فتحعلی‌شاه محسوب می‌شد. او به زبان فرانسوی تسلط داشت و در دارالفنون تحصیل کرده بود، جایی که با متون مهم تاریخی و فلسفی غربی از جمله تاریخ ایران اثر جان ملکم، تاریخ پادشاهان ساسانی ایران اثر جورج راولینسون و همچنین آثار متعددی از ولتر آشنا شد. (۱۸)

کتاب او، با عنوان نامه خسروان، که به نثر ساده فارسی نوشته شده و به‌عنوان یک کتاب درسی ابتدایی برای دارالفنون تدوین شده بود، نقطه عطفی در تاریخ‌نگاری قاجاری به شمار می‌رود زیرا این اثر بر تداوم فرهنگی و سیاسی ایران از دوران پیش از اسلام تا دوره اسلامی تأکید می کند. جلال‌الدین میرزا تصویری رمانتیک از دوران پیش از اسلام ارائه کرد و نشان داد که حمله اعراب، همان‌طور که عباس امانت می‌نویسد، «فاجعه‌ای سیاسی بود که تمدن برتر ایرانی را زیر سم خود له کرد.» (۲۰)

میرزا فتحعلی آخوندزاده (۱۸۱۲–۱۸۷۸) نیز یکی دیگر از روشنفکران ملی‌گرای مهم در این دوره بود. تفسیر رمانتیک او از تاریخ ایران «نزدیک‌ترین رویکردی بود که یک ایرانی مهاجر در قرن نوزدهم می‌توانست به ایده‌های خدا شناسی طبیعی یا دئیستی مرتبط با روشنگری فرانسه داشته باشد.» (۲۱) مانند جلال‌الدین میرزا، که با او در ارتباط بود، آخوندزاده نیز شکوه ایران باستان را در برابر دوران اسلامی قرار داده و علت محرومیت ایران را تهاجم اعراب می دانست. او نوشت: «۱۲۸۰سال است که اعراب گرسنه و برهنه بر شما هجوم آورده‌اند و زندگی شما را به تباهی کشانده‌اند. سرزمین شما ویران شده، مردم شما از تمدن بی‌بهره و در جهل و نادانی به سر می‌برند، از رفاه و آزادی محروم‌اند و شاه شما مستبدی بیش نیست.» (۲۲)


بی‌تفاوتی مردم در جشنی که در آن شرکت نداشتند

برای آخوندزاده، ایران باستان مظهری از مدرنیته و اصالت بود، لیکن دوران اسلامی، دوره‌ای از عقب‌ماندگی به‌شمار می‌رفت. (۲۳) در حالی که از نگاه او دوران اسلامی نمونه‌ای از محرومیت بود، غرب به‌عنوان الگویی مطرح می‌شد که ایران باید آرزو مند آن باشد. محمد توکلی-طرقی در این زمینه می‌نویسد: «همذات‌پنداری با اروپای متفاوت (هتروتوپیک) به‌عنوان راهبردی برای از هم گسیختن گفتمان مسلط اسلامی و ساختن الگوی جدیدی از هویت خویشتن که بر اساس تاریخ و فرهنگ پیش از اسلام استوار بود عمل کرد.» (۲۴) این چرخش به سوی غرب و اندیشه‌های روشنگری و دور شدن از اسلام و سنت اسلام‌محور، بیانگر شکاف فزاینده‌ای بود که در این دوره میان روشنفکران مدرن و علمای دینی شکل گرفته بود.

یک جنبه مهم از ملی‌گرایی ایرانی که در این دوران شکل گرفت، افسانه آریایی بود که ایده استثنائی بودن ایرانیان را ترویج می‌کرد و بعدها تأثیر زیادی بر ایدئولوژی دولت پهلوی تحت حکومت محمدرضا پهلوی گذاشت، و این تأثیر رابیش از هر جا می توان به‌وضوح در پذیرش اصطلاح «آریامهر»، به معنی «خورشید آریایی‌ها»، ملاحظه کرد. پژوهشگران غربی همچون فریدریش ماکس مولر و آرتور د گوبینو ایده نژاد آریایی برتر را ترویج کردند و در اوایل قرن بیستم، واژه آریایی در بسیاری از محافل علمی برای اشاره به یک نژاد برتر استفاده می‌شد. (۲۵)

اگرچه برخی از پژوهشگران ایرانی تحت تأثیر این دکترین نژادپرستانه قرار داشتند، و شاید ایده نژاد برتر ایرانی برای عده‌ای جذابیت داشت، افسانه آریایی در ایران بازتاب‌دهنده روندهای خاص ملی‌گرایی ایرانی و تاریخ‌نگاری آن بود. در حالی که افسانه آریایی در اروپا رنگ و بویی ضد یهودی داشت – به‌طوری‌که برخی از آن برای معرفی فردی که ضد یهودی است، استفاده می‌کردند – در ایران، این ایدئولوژی ریشه‌های عمیقی در تاریخ ایران داشت و اگر چیزی را نشان می‌داد، آن، احساسات ضد عربی بود.

علی انصاری معتقد است که گرچه گفتمان آریایی ممکن بود برای برخی جذاب باشد، اما به هیچ وجه محبوب نبود و برخی از ملی‌گرایان مهم در این دوره، از جمله محمدعلی فروغی و سید حسن تقی‌زاده، نه تنها از این دکترین نژادپرستانه حمایت نکردند بلکه علیه آن نیز موضع گرفتند. (۲۶) افزون بر این، نویسندگانی چون آخوندزاده از مفاهیم مرتبط با نژاد برای اعلام بیانیه‌های علمی انتزاعی استفاده نمی‌کردند، بلکه همان‌طور که مرعشی نوشته است از آن‌ها برای مشروعیت بخشیدن به ادعاهای خود و تأکید بر ایران به‌عنوان «عضوی برابر و اصیل از مدرنیته فرااروپایی» استفاده می‌کردند. (۲۷) مشابه آخوندزاده، میرزاآقاخان کرمانی (۱۸۵۴–۱۸۹۶) تلاش کرد تا تمدن باستانی ایران را از دوره پس از فتوحات عربی به طور کامل جدا کند. تصور ازمیراث آریایی باستانی دوباره کمک کرد تا بر این جدایی تأکید بیشاری کذارده شود.

ملی‌گرایی مدرن ایرانی که از میانه قرن نوزدهم به بعد شکل گرفت و در نهایت توسط رژیم پهلوی پذیرفته شد، تحت تاثیر سه عامل سر شوق آورده شد: آگاهی فزاینده از فلسفه سیاسی اروپا و ایده‌های ملی‌گرایی. یک «بیداری فکری»، به تعبیر هما کاتوزیان، نسبت به تاریخ ایران باستان که بخشی از آن تحت تأثیر اروپایی‌ها بود. و «روانشناسی مظلومیت» که در آن روشنفکران ملی‌گرای ایرانی از سقوط کشورشان شکوه می کردند، و آن را همچون برخی از غربی‌ها، به حمله عرب‌ها نسبت می‌دادند. (۲۸) آن‌ها در جست‌وجوی ایران واقعی به شکوه دوران‌های هخامنشی و ساسانی باز می‌گشتند، ایران بی‌لگام از فرهنگ و آداب خارجی، و ایران شایسته احترام از سوی تمامی جهان. البته چنین ایده‌هایی محدود به روشنفکران می شد و برای عموم مردم ناشناخته بودند، و در اوایل قرن بیستم هنوز هیچ احساس واقعی از ملی‌گرایی ایرانی وجود نداشت. بیشتر ایرانیان هیچ مفهومی از وطن نداشتند و جامعه یا شهر محلی خود را به‌عنوان وطن خود می‌دانستند. (۲۹) در اوایل قرن بیستم بود که این ایده‌های جدید همراه با انقلاب مشروطه ۱۹۰۵–۱۹۱۱، انتشار نشریاتی همچون کاوۀ و ایرانشهر، و در دوره پهلوی با سیاست‌های آموزشی دولت پهلوی نقش سیاسی پیدا کردند. (۳۰)

محمدعلی فروغی (۱۸۷۷–۱۹۴۲) به‌عنوان یک پژوهشگر و دولتمرد، تأثیر عمیقی بر سیاست ‌و ایدئولوژی ملی ایران در اوایل تا میانه قرن بیستم داشت. فروغی مانند پیشینیان خود که در بالا به آن‌ها اشاره شد، تلاش کرد تا ایران را به درجه‌ای از کرامت و افتخار در فرهنگ و تمدن خود بازگرداند. او با انتشار تاریخ عمومی ایران در سال ۱۹۰۲ و تاریخ دوره ساسانی در سال ۱۸۹۸به ادبیات تاریخ ایران باستان کمک بسیار نمود. (۳۱) فروغی ایده نژاد را به‌عنوان عامل تعیین‌کننده در هویت ملی رد کرد و نتیجه گرفت که تاریخ نیرویی قوی‌تر برای ایجاد همبستگی است. (۳۲)

برای فروغی، همان‌طور که انصاری نوشته است، «ایران نمایانگر تمدن بود، تمدنی که ممکن است راه خود را گم کرده باشد اما با این حال تمدنی بود که با یک دوره «روشنگری»، می‌توانست دوباره به‌طور سازنده‌ای به پیشرفت بشریت کمک کند.» (۳۳) او در تأسیس انجمن آثار ملی ایران در سال ۱۹۲۲ که تلاش می‌کرد مشارکت عمومی را در تلاش‌های ملی‌سازی دولت تحریک کندنقش مهمی داشت، و هدف آن انجمن این بود که ایرانیان فرهنگ و میراث خود را بیشتر ارج بگذارند. (۳۴)

ملی‌گرایی فارسی (Persian nationalism) نه تنها در پی دگرگون کردن تاریخ بلکه در پی دگرگونی زبان بود. به‌منظور بازپس‌گیری آن ایران واقعی که پیش از حملات عرب‌ها وجود داشت، این گونه مطرح شد که زبان فارسی باید از کلمات خارجی، به‌ویژه کلمات عربی، پاک‌سازی شود. (۳۵) تعدادی از سازمان‌ها در نخستین دهه حکومت رضا شاه در این کمپین برای پاکسازی زبان فارسی شرکت کردند. مهم‌ترین این سازمان‌ها «فرهنگستان ایران» بود و هدف ازآن، آن‌ گونه که فروغی بیان کرد، این بود که راه کار‌هایی را بررسی کند که از طریق آن ها زبان فارسی می‌توانست تغییر کند تا به این ترتیب در «ایرانیزه کردن» فرهنگ و زیرساخت‌های آموزشی کمک کند و تمایز تمدن ایرانی را برجسته سازد. (۳۶)

در روزنامه‌ی ملی‌گرای «کاوه»، که در آلمان منتشر می‌شد و انتشار آن از سال ۱۹۱۶ تا ۱۹۲۱ ادامه داشت، سید حسن تقی‌زاده (۱۸۷۸–۱۹۷۰) درباره‌ی اهمیت «احیای آداب و رسوم کهن ملی ایرانی» سخن گفت. (۳۷) روشنفکران ملی‌گرای رمانتیک اواسط تا اواخر قرن نوزدهم در بازتعریف تاریخ ایران نقش مهمی داشتند، اما «کاوه» تلاش می‌کرد این ایده‌ها را به مخاطبان گسترده‌تری منتقل کند تا یک تغییر اجتماعی را رقم بزند. همان‌طور که پژمان عبدالحمیدی می‌نویسد، این روزنامه سعی داشت این تحول را «از نظریه به عمل» سوق دهد. (۳۸)

تقی‌زاده، علاوه بر تعامل با ادبیات شرق‌شناسانه و بازنگاری تاریخ، اسطوره‌ها و فرهنگ ایران در قالبی ملی‌گرایانه‌ی معاصر، همچنین خواستار اصلاحات اساسی در نظام آموزشی ایران و آزادی زنان بود. (۳۹) نشریه‌ی «ایرانشهر» که پس از بازگشت تقی‌زاده و بیشتر کارکنان «کاوه» به ایران منتشر می شد و از ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۷ ادامه یافت، نیز روح ملی ایران را در گذشته‌ی پیشااسلامی ریشه‌یابی می‌کرد و تصویری آرمان‌شهری از ایران باستان ارائه می‌داد.(۴۰) این نشریه همچنین خواستار «یک انقلاب معنوی» بود که از طریق نوسازی آموزش و تزریق فرهنگ ملی به فرآیند تدریس تحقق می‌یافت.(۴۱)

در اواخر دوره‌ی قاجار، نخبگان ایرانی علاقه‌ی فزاینده‌ای به تاریخ باستانی خود پیدا کردند. به گفته‌ی لُرد کرزن، تا اواخر قرن نوزدهم، ایرانیان چنان شیفته‌ی پایتخت باستانی خود، تخت جمشید، شده بودند که نخستین کشتی جنگی مدرن نیروی دریایی ایران، یک کشتی بخار ۶۰۰ تنی که از آلمان خریداری شده بود، پرسپولیس نام گرفت، درحالی‌که یک کشتی بخار کوچک‌تر که هم‌زمان خریداری شد، شوش نامیده شد.(۴۲)

در همین دوره، قاجارها تمایل بیشتری برای همکاری با باستان‌شناسان اروپایی در مطالعه‌ی تاریخ پیشااسلامی از خود نشان دادند. برای مثال، فرهاد میرزا معتمدالدوله، پسر عباس میرزا، از ۱۴ مارس تا ۱۶ آوریل ۱۸۷۷، سرپرستی سومین حفاری عمده در تخت جمشید را بر عهده داشت. علاقه‌ی ایرانیان به تحقیقات اروپایی‌ها همچنین در این واقعیت منعکس شده است که هنری راولینسون نخستین ترجمه‌ی فارسی از کتیبه‌های بیستون را شخصاً به محمدشاه قاجار ارائه داد و به پاس تلاش‌هایش نشان شیر و خورشید دریافت کرد.(۴۳) قاجارها پیش‌تر بر خاستگاه ترکی خود تأکید داشتند، اما در این دوره شروع به برجسته‌کردن ریشه‌های ایرانی خود نمودند. (۴۴)


تصویری خیالی از محمد رضا شاه و شهبانو در لباس روستایی در حال پیاده روی در اطراف تخت جمشید

در اکتبر ۱۸۷۷، فرهاد میرزا به یک گروه آلمانی اجازه داد تا در تخت جمشید حفاری کنند، مشروط بر اینکه تمام آثار کشف‌شده در ایران باقی بمانند.(۴۵) آلمانی‌ها این شرط را نپذیرفتند، اما همین شرط نشان‌دهنده‌ی تمایل نخبگان ایرانی برای حفظ میراث فرهنگی کشورشان بود. آثار باستانی دیگر صرفاً اشیای قابل خریدوفروش نبودند، بلکه به بخشی از هویت ایرانی تبدیل شده بودند. ناصرالدین‌شاه قاجار، شاید تحت تأثیر سفرهایش به اروپا، در سال ۱۸۷۶ موزه‌ی سلطنتی را در کاخ گلستان تهران تأسیس کرد، که این اقدام نیز بازتابی از علاقه‌ی روزافزون نخبگان قاجار به میراث فرهنگی بود.

افتتاح موزه‌ی ایران باستان در تهران معمولاً به رضاشاه نسبت داده می‌شود، اما موزه‌ی ملی که پیش‌زمینه‌ی آن محسوب می‌شود، پیش‌تر در سال ۱۹۱۷ در ساختمان وزارت معارف در شمال دارالفنون تأسیس شده بود.(۴۶) چنان‌که خواهیم دید، در اوایل دوران پهلوی، گفتمان ملی‌گرایی رمانتیک به بخشی از ایدئولوژی رسمی حکومت تبدیل شد، اما این روایت از اواخر دوره‌ی قاجار در ذهنیت سیاسی نخبگان ریشه دوانده بود.

ادامه دارد ...

بخش‌های پیشین:
بخش نخست: کتابی درباره جشن‌های ۲۵۰۰ ساله-۱
—————————————————-
* زیرنویس‌های مترجم:

[۱]: پیر نورا (Pierre Nora) معمولا به عنوان  تاریخ‌نگار حافظه جمعی شهرت دارد.  وی متولد ۱۷ نوامبر ۱۹۳۱ و مورخ برجستهٔ فرانسوی و عضو آکادمی فرانسه است که به دلیل پژوهش‌هایش دربارهٔ «حافظه جمعی»، «هویت ملی» و «تاریخ فرهنگی فرانسه» شهرت جهانی دارد.
[۲]: مهم‌ترین اثر پیر نورا مجموعهٔ ۷ جلدی است به نام «مکان‌های حافظه » (۱۹۸۴-۱۹۹۲) که در آن نمادها، مکان‌ها و رویدادهای شکل‌دهندهٔ هویت فرانسوی‌ها را تحلیل می‌کند (مثل تقویم انقلابی، پرچم، موزه لوور). آن گونه که نورا معتقد است  تاریخ برابر با حافظه نیست. با باور او «تاریخ» توصیف عینی گذشته است که با «حافظه» به عنوان برداشت ذهنی و زندهٔ جوامع از گذشته تفاوت دارد. از نظر او «مکان‌های حافظه» (کتاب‌ها، بناها، آیین‌ها) پل ارتباطی بین این دو هستند. وی نشان داده است که چگونه ملت‌ها «خود» را از طریق بازسازی نمادین گذشته می‌سازند.
[۳]: دیوید آی. کِرتزر (متولد ۱۹۴۸) استاد انسان‌شناسی و تاریخ در دانشگاه براون آمریکا و یکی از برجسته‌ترین پژوهشگران در زمینه تاریخ اجتماعی ایتالیا،یهودستیزی، و رابطهٔ کلیسا و دولت است. او به خاطر تحقیقاتش درباره واتیکان و فاشیسم ایتالیا برندهٔ جایزه پولیتزر (۲۰۱۵) شد. از دیوید کرتز کتابی با عنوان اصلی «پاپ و موسولینی» و با نام تغییر یافته «پاپ و دیکتاتور» به فارسی ترجمه شده است.
[۴]: کلیه تصاویر موجود در این مقاله توسط هوش مصنوعی و با همکاری مترجم ساخته شده است.

* زیر نویس‌های مقاله انگلیسی:

1. Pierre Nora, ‘General Introduction: Between Memory and History’, in Realms of Memory: Rethinking the French Past, vol. 1, ed. Pierre Nora, trans. ArthurGoldhammer (New York: Columbia University Press, 1996), 7.
2.  See Richard S. Wortman, Scenarios of Power: Myth and Ceremony in Russian Monarchy, vol. 2 (Princeton, NJ: Princeton University Press, 1995), 439–80; AristotleKallis, ‘Framing Romanita: The Celebrations for the Bimillenario Augusteo and theAugusteo-Ara Pacis Project’, Journal of Contemporary History, 46:4 (2011): 809–31; JanNelis, ‘Constructing Fascist Identity: Benito Mussolini and the Myth of “Romanita”’,The Classical World, 100:4 (2007): 391–415; Kenneth James Ruoff, Imperial Japan at ItsZenith: The Wartime Celebration of the Empire’s 2,600th Anniversary (Ithaca: CornellUniversity Press, 2010).
3. Elie Podeh, The Politics of National Celebration in the Arab Middle East(Cambridge: Cambridge University Press, 2011), 19–24.
4. David Kertzer, Ritual, Politics, and Power (New Haven: Yale University Press, 1988), 37–8.
5. See Babak Rahimi, Theater State and the Formation of Early Modern Public Sphere inIran: Studies on Safavid Muharram Rituals, 1590–1641 CE (Leiden: Brill, 2012); JeanCalmard, ‘Shiʿi Rituals and Power II. The Consolidation of Safavid Shiʿism: Folkloreand Popular Religion’, in Safavid Persia: The History and Politics of an Islamic Society,ed. Charles Melville (London: I.B. Tauris, 2009), 139–90; Kamran Scot Aghaie,‘Religious Rituals, Social Identities and Political Relationships in Tehran UnderQajar Rule, 1850s-1920s’, in Religion and Society in Qajar Iran, ed. Robert Gleave (Oxon: Routledge, 2005), 373–92.
6. Reza Zia-Ebrahimi, The Emergence of Iranian Nationalism: Race and the Politics ofDislocation(New York: Columbia University Press, 2016).
7. Helen Ting, ‘Social Construction of Nation – A Theoretical Exploration’, Nationalismand Ethnic Politics, 14:3 (2008): 454.
For more on the ‘functionalist’ reading of nationalism, see John Breuilly, Nationalism andthe State (Manchester: Manchester University Press, 2001).
8. Jean-Jacques Rousseau, Constitutional Project for Corsica (1765). Available online: http://www.constitution.org/jjr/corsica.htm (accessed 6 March 2017).
9. Geoff Eley and Ronald Grigor Suny, ‘Introduction: From the Moment of Social History to the Work of Cultural Representation’, in Becoming National: A Reader, ed.Geoff Eley and Ronald Grigor Suny (Oxford: Oxford University Press, 1996),
10. Mohamad Tavakoli-Targhi, ‘From Patriotism to Matriotism: A Tropological Study ofIranian Nationalism, 1870–1909’, International Journal of Middle East Studies, 34:2(2002): 218–19.
11. Pejman Abdolmohammadi, ‘The Political Thought of Mirzā Aqā Khān Kermāni, theFather of Persian National Liberalism’, Oriente Moderno, 94:1 (2014): 160.
12. Ibid., 149.
13. Ernest Renan, ‘What Is a Nation?’, paper delivered at the Sorbonne 11 March 1882.
Available online:http://www.ucparis.fr/files/9313/6549/9943/what_is_a_nation.pdf (accessed 6 March 2017).
14. Tavakoli-Targhi, ‘From Patriotism to Matriotism’, 221.
15. Afshin Marashi, Nationalizing Iran: Culture, Power, and the State, 1870–1940 (Seattle: University of Washington Press, 2008), 55.
16. David Lowenthal, The Heritage Crusade and the Spoils of History (Cambridge: Cambridge University Press, 1998), 176.
17. Marashi, Nationalizing Iran, 55.
18. Ibid., 59
19. Abbas Amanat and Farzin Vajdani, ‘Jalal-al-din-Mirza’, Encyclopaedia Iranica, online edition, 2008. Available online: ttp://www.iranicaonline.org/articles/jalal-al-dinmirza (accessed 4 September 2018).
20. Abbas Amanat, Iran: A Modern History (New Haven: Yale University Press, 2017), 322–3.
21. Ibid., 321.
22. Quoted in Mohamad Tavakoli-Targhi, Refashioning Iran: Orientalism, Occidentalism and Historiography (Houndmill: Palgrave, 2001), 102.
23. Marashi, Nationalizing Iran, 72.
24. Tavakoli-Targhi, Refashioning Iran, 37.
25. David Motadel, ‘Iran and the Aryan Myth’, in Perceptions of Iran: History, Myths and Nationalism from Medieval Persia to the Islamic Republic, ed. Ali Ansari (London: I.B. Tauris, 2014), 124.
26. For this analysis of race in nationalism, see Ali Ansari, ‘Iranian Nationalism and the Question of Race’, in Constructing Nationalism in Iran: From the Qajars to the Islamic Republic, ed. Meir Litvak (Oxon: Routledge, 2017), 101–17.
27. Marashi, Nationalizing Iran, 75.
28. Homa Katouzian, State and Society in Iran: The Eclipse of the Qajars and the Emergence of the Pahlavis (London: I.B. Tauris, 2006), 324.
29. Ibid., 77.
30. On nationalism and the Constitutional Revolution, see Ali M. Ansari (ed.), Iran’s Constitutional Revolution of 1906: Narratives of the Enlightenment (London: Gingko Library, 2016).
31. Ali M. Ansari, ‘Mohammad Ali Foroughi and the Construction of Civic Nationalism in Early Twentieth-Century Iran’, in Iran in the Middle East: Transnational Encounters and Social History, ed. H. E. Chehabi, Peyman Jafari and Maral Jefroudi (London: I.B. Tauris, 2015), 16.
32. Ali Ansari, The Politics of Nationalism in Modern Iran (Cambridge: Cambridge University Press, 2012), 105.
33. Ansari, ‘Mohammad Ali Foroughi and the Construction of Civic Nationalism’, 15.
34. Marashi, Nationalizing Iran, 125.
35. Mehrdad Kia, ‘Persian Nationalism and the Campaign for Language Purification’, Middle Eastern Studies, 34:2 (1998): 10.
36. Ibid., 23.
37. Quoted in Nematollah Fazeli, Politics of Culture in Iran: Anthropology, Politics and Society in the Twentieth Century (Oxon: Routledge, 2006), 36. See also Ansari, The Politics of Nationalism in Modern Iran, 55–65.
38. Pejman Abdolmohammadi, ‘History, National Identity and Myths in Iranian Contemporary Political Thought: Mirza Fathali Akhundzadeh (1812–78), Mirza Agha Khan Kermani (1853–96) and Hassan Taqizadeh (1878–1970)’, in Perceptions of Iran: History, Myths and Nationalism from Medieval Persia to the Islamic Republic, ed. Ali Ansari (London: I.B. Tauris, 2014), 31.
39. Marashi, Nationalizing Iran, 79–85.
40. For a discussion of the content and aims of the journal, see Afshin Matin-Asgari, Both Eastern and Western: An Intellectual History of Modern Iran (Cambridge: Cambridge University Press, 2018), 63–74.
41. Ibid., 71.
42. George Curzon, Persia and the Persian Question, vol. 2 (London: Longmans Green, 1892), 394–6.
43. Talinn Grigor, ‘Orientalism and Mimicry of Selfness: Archaeology of the Neo-Achaemenid Style’, in L’Orientalisme architectural entre imaginaires et savoirs, ed. Nabila Oulebsir and Mercedes Volait (Paris: Picard, 2009), 3. Available online: http://journals.openedition.org/inha/4911 (accessed 29 April 2019).
44. Ali Gheissari, Iranian Intellectuals in the 20th Century (Austin: University of Texas Press, 1998), 19.
45. Ali Mousavi, Persepolis: Discovery and Afterlife of a World Wonder (Boston: Walter de Gruyter, 2012), 144.
46. Nader Nasiri-Moghaddam, ‘Archaeology and the Iranian National Museum’, in Culture and Cultural Politics under Reza Shah: The Pahlavi State, New Bourgeoisie and the Creation of a Modern Society in Iran, ed. Bianca Devos and Christoph Werner (London: Routledge, 2014), 129.

 




نظر شما درباره این مقاله:







نتانیاهو: حتی اگر شده به تنهایی با خطر ایران
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 10:58

نتانیاهو: حتی اگر شده به تنهایی با خطر ایران





نظر شما درباره این مقاله:







بیانیه زلنسکی درباره حمله روسیه به کی‌یف
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 10:28

بیانیه زلنسکی درباره حمله روسیه به کی‌یف





نظر شما درباره این مقاله:







فرصتی تاریخی برای کنترل اروپا بر رسانه‌های آزاد
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 10:18

فرصتی تاریخی برای کنترل اروپا بر رسانه‌های آزاد


ترجمه: دامون گل‌ریز

«هدیه‌ای بی‌نظیر برای دشمنان آمریکا.» این تعبیری است که در توصیف انحلال «آژانس رسانه‌های جهانی آمریکا» (USAGM) توسط دولت ترامپ به کار رفته است؛ سازمانی که در اصل برای کشورهایی تأسیس شده بود که از آزادی رسانه‌ایِ محدودی برخوردار هستند. با این‌حال، این رویداد همچنین می‌تواند فرصتی را برای اروپا فراهم کند تا این خلأ آشکار را پر کند.

فرمان اجراییِ اخیر دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، برای انحلال «آژانس رسانه‌های جهانیِ آمریکا» فرصتی تاریخی برای اتحادیه‌ی اروپا فراهم کرده است تا بتواند روایت ژئواستراتژیک اروپایی از نظم جهانی را تثبیت کند. در واقع، کشورهای اروپایی می‌توانند گفتمان دموکراتیک خود را با در دست گرفتن مدیریت استراتژیک رسانه‌های بین‌المللی، که تا کنون عمدتاً در کنترل ایالات متحده بود، تقویت کنند و، از این طریق، هزاران روزنامه‌نگار را در چارچوب آن یکپارچه نمایند.

باید توجه داشت که انحلال ناگهانی و بی‌پروایانه‌ی رسانه‌های بین‌المللی آمریکایی (مانند صدای آمریکا، رادیو اروپای آزاد و رادیو آسیای آزاد) خلاء اطلاعاتیِ بزرگی را برای دست‌کم نیم‌ میلیارد مخاطب در بیش از ۶۴ زبان ایجاد کرده است و اگر اتحادیه‌ی اروپا نتواند این خلاء مخاطره‌آمیز را با درایت پر کند، فقدان رسانه‌ایِ ایجادشده در نتیجه‌ی فرمان اجراییِ ترامپ، فرصت فوق‌العاده‌ای را برای کشورهای اقتدارگرا و غیردموکراتیک و سرکوبگر، از جمله چین و روسیه و ایران، مهیا خواهد کرد تا دامنه‌ی روایت‌های خود از نظم ژئواسترتژیک جهانی را گسترش دهند. و خب، تردیدی نیست که این رویداد، به‌طور بالقوه، تهدیدی برای امنیت ملیِ کشورهای اتحادیه‌ی اروپا در بلندمدت و حتی کوتاه‌مدت خواهد بود.

برای ملموس‌تر کردن این خطر بالقوه و به‌عنوان یک نمونه، باید متذکر شد که رسانه‌های دولتیِ چین، پیشتر و با شور و حرارت بسیار، به این خبر واکنش مثبت نشان داده‌اند، که البته تعجبی ندارد، چون رادیو آسیای آزاد از معدود رسانه‌هایی بوده است که روزانه گزارش‌های بسیاری به زبان‌های اویغوری و تبتی ارائه می‌کند و، در واقع، یک منبع خبریِ آزاد و همسو با کشورهای دموکراتیک در برابر تبلیغات رسمیِ دولت چین به شمار می‌رود.

کنترل رسانه‌های بین‌المللی توسط اتحادیه‌ی اروپا برای کره‌ی شمالی نیز به همان اندازه مضر است؛ زیرا بسیاری از کارگران (و حتی سربازان) کره‌ی شمالی در خارج از کشور به این برنامه‌ها گوش می‌دهند، که باعث افزایش آگاهی و اقدامات عملیِ مثبت و سازنده در راستای گسترش آزادی‌های دموکراتیک می‌شود.

ماشین‌های تبلیغاتیِ آیت‌الله‌های حاکم بر ایران نیز از محدود شدن رسانه‌های آمریکایی در نتیجه‌ی فرمان اجراییِ ترامپ استقبال کرده و آن را «ضربه‌ی بزرگ» توصیف کرده‌اند، زیرا هم می‌تواند جنبش آزادی‌خواهانه‌ی مردم ایران را تضعیف کند و هم از «فشار بین‌المللی» بر رژیم بکاهد. و این تحولات برای مردم ایران ناخوشایند است، زیرا ایران، با توجه به تعداد بالای روزنامه‌نگاران زندانی در آن، یکی از بزرگ‌ترین زندان‌های روزنامه‌نگاران در سراسر جهان محسوب می‌شود.

پاسخ‌های دیپلماتیک به نقض حقوق بشر در کشورهایی همچون ایران ــ که سازمان ملل آن را «جنایت علیه بشریت» می‌داند ــ تنها زمانی مؤثرند که با روایتی قانع‌کننده از اهمیت حقوق بشر همراه شوند. و وظیفه‌ی ارائه‌ی فراگیر و گسترده‌ی چنین روایت قانع‌کننده‌ای، طبیعتاً، بر عهده‌ی رسانه‌های آزاد است. و این بار دیگر اهمیت اقدام عملی و برنامه‌ریزی‌شده‌ی کشورهای اروپایی در کنترل رسانه‌های آزاد را نشان می‌دهد.

قدرت نرم

پس از سیاست‌های اخیر دولت ایالات متحده در کاهش نقش مالی و نظامیِ خود در ناتو و تلاش‌های آن برای پایان بخشیدن به جنگ اوکراین، که طبیعتاً با اعطای برخی امتیازات به دولت روسیه همراه خواهد بود، اروپا به‌درستی شروع به جدی‌تر گرفتن امنیت خود کرده است. با این‌حال، این بیداریِ ژئوپلیتیک باید فراتر از دفاع مادی باشد. یعنی، علاوه‌بر ایجاد قدرت سخت تحت برنامه‌ی «بازسازیِ نظامیِ اروپا» (ReArm Europe)، اتحادیه‌ی اروپا باید به‌طور استراتژیک قدرت نرم ویژه‌ی خود را نیز برای پر کردن خلاء ایجادشده توسط ایالات متحده به کار گیرد.

اروپا باید فعالانه داستان موفقیت‌های خود در آزادی، رفاه و صلح را تبلیغ کند و افراد همفکر با خود را پیرامون این ارزش‌های محوری متحد کند. تردیدی نیست که این رسانه‌ها باید اجازه‌ی انتقاد از خودِ اروپا را نیز بدهند، به‌ویژه در مورد موضع اروپا در قبال کشمکش‌هایی همچون کشمکش‌های غزه و یمن. سرمایه‌گذاری در نگرش‌های انتقادیِ غیراروپایی، در نهایت، این فرصت را برای اروپا فراهم خواهد کرد تا دامنه‌ی نفوذ دیدگاه‌های خود را گسترش دهد.

در داخل اروپا، جمهوری چک پیشتر پیشنهاد داده است که رادیو اروپای آزاد را به مالکیت خود درآورد. با گسترش این رویکرد به رسانه‌های فعال در کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین، اروپا می‌تواند «قلب‌ها و ذهن‌ها» را در این مناطق به دست آورد. این تحول برای محافظت از امنیت و سبک زندگیِ اروپا در درازمدت، به‌ویژه در آستانه‌ی «انقلاب صنعتی چهارم» ــ دوره‌ای که با هوش مصنوعی و تغییرات ژئوپلیتیک مرتبط با آن تعریف می‌شود ــ بسیار حیاتی است.

آزادی بیان

اگرچه ممکن است این نگرانی چندان عاجل و فوری به نظر نرسد، اما اروپا دیگر نمی‌تواند این نگاه غیرواقع‌بینانه را بپذیرد که رویدادهای آسیا و خاورمیانه و یا جاهای دیگر تأثیری بر شرایط داخلیِ اروپا نمی‌گذارند. شرکت نکردن و ــ بدتر از آن ــ شکست در جنگ روایت‌ها این خطر را به همراه دارد که اروپا مغلوب دیدگاه‌های دیگر کشورها با همه پیامدهای آن شود.

ارزش‌های دموکراتیک در سراسر جهان رو به زوال و نابودی است. در سال ۲۰۲۳، سه‌چهارم جمعیت جهان تحت حکومت‌های استبدادی زندگی می‌کردند، در حالی که این رقم در سال ۲۰۱۳ به نیمی از جمعیت از جهان می‌رسید. آزادی بیان نیز بیشترین کاهش را داشته و در سال ۲۰۲۳ وضع آن در ۳۵ کشور جهان بدتر شده است. در مقابل، کشورهای عضو اتحادیه‌ی اروپا از نظر ارزش‌های دموکراتیک، آزادی بیان و احترام به حقوق بشر بالاترین رتبه را دارند.

اروپا باید به ترویج دستاوردهای فرهنگیِ خود بپردازد، به‌ویژه به این علت که «جداییِ» فراآتلانتیک بین اروپا و ایالات متحده طولانی‌مدت به نظر می‌رسد. از سوی دیگر، تجربه نشان می‌دهد که ندای رسانه‌هایی همچون صدای آمریکا، رادیو اروپای آزاد و رادیو آسیای آزاد عمیقاً در بین مخاطبان خود در جوامع غیرلیبرالِ تحت انقیاد حکومت‌های اقتدارگرا طنین‌انداز می‌شود. در نتیجه، لیبرال ـــ دموکراسی، به‌عنوان الگوی اصلیِ حکمرانی در اروپا، همچنان به‌منزله‌ی بهترین پیام غرب به مردم کشورهای تحت ستم باقی می‌ماند، به‌ویژه زمانی که با یک الگوی کاربردیِ موجود پشتیبانی شود.

الگوی اروپایی، که براساس اجماع چندجانبه و تصمیم‌گیریِ جمعی ایجاد شده، باید به‌طور گسترده‌تر و قانع‌کننده‌تری منتشر شود و باید شامل دیدگاه‌های انتقادی در مورد این‌گونه چهارچوب‌های تعاملی باشد. رهبریِ اروپا در سیاست‌های محیط‌زیستی، حریم خصوصی و حقوق بشر جایگزینی برای سیاست‌های مخربی که توسط منافع گروهی کوچک از افراد قدرتمند هدایت می‌شود ارائه می‌دهد. در اتحادیه‌ی اروپا، هلند باید از تبلیغ این روایت دفاع کند و موقعیت دیپلماتیک خود را در اتحادیه‌ی اروپا تقویت نماید.

در عصر پیچیده‌ی ما که همه‌چیز به هم ارتباط دارد، این داستان‌نویس است که روایت غالب را دیکته می‌کند. و کسانی که این روایت را کنترل می‌کنند، آینده را هم تحت کنترل خود خواهند داشت. باری، اروپا باید مشعلی را که آمریکا به زمین انداخته است به دست بگیرد.


* نویسندگان: «رمکو بروکر» استاد مطالعات کره در دانشگاه لیدن؛ «کاسپر ویتس» چین‌شناس و ژاپن‌شناس در دانشگاه لیدن و «دامون گل‌ریز» پژوهشگر و مدرس در دانشگاه لاهه. (این یادداشت در روزنامه «فولکس کرانت» هلند منتشر شد.)




نظر شما درباره این مقاله:







اروپا «اپل» و «متا» را جمعاً حدود ٨٠٠ میلیون
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 10:02

اروپا «اپل» و «متا» را جمعاً حدود ٨٠٠ میلیون





نظر شما درباره این مقاله:







اوکراین زیر فشار ترامپ برای تسلیم به متجاوز است
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 9:25

اوکراین زیر فشار ترامپ برای تسلیم به متجاوز است


دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، و دستیاران ارشد او روز چهارشنبه از اوکراین خواستند که با طرح صلح پیشنهادی از سوی آمریکا موافقت کند؛ طرحی که در اصل تمامی مناطق به‌دست‌آمده توسط روسیه در جریان جنگ را به این کشور واگذار می‌کند، و در مقابل، تنها تضمین‌هایی مبهم در حوزه امنیتی برای کی‌یف ارائه می‌دهد.

این طرح آمریکایی که همچنین به‌طور صریح عضویت اوکراین در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را برای همیشه مسدود می‌کند، با مخالفت ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین مواجه شد؛ کسی که اختلافات دیرینه‌اش با ترامپ، دو ماه پیش در دفتر بیضی کاخ سفید علنی شده بود. به نظر می‌رسد پیشنهاد آمریکا همچنین خواستار به‌رسمیت‌شناختن تصرف کریمه توسط روسیه در سال ۲۰۱۴ از سوی ایالات متحده باشد؛ منطقه‌ای که بخشی از خاک اوکراین است.

زلنسکی در واکنش به طرح آمریکا گفت: «چیزی برای گفتگو وجود ندارد. این طرح ناقض قانون اساسی ماست. این سرزمین ماست، سرزمین اوکراین.»

ترامپ نیز در واکنشی در شبکه‌های اجتماعی، رئیس‌جمهور اوکراین را به «ملتهب‌کردن فضا» متهم کرد و گفت که او فقط باعث «طولانی‌تر شدن میدان مرگ» خواهد شد.

ترامپ پیشنهاد داد که این طرح در آستانه پذیرش از سوی ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، قرار دارد. او به خبرنگاران در کاخ سفید گفت: «فکر می‌کنم با روسیه به توافق رسیده‌ایم.» به‌گفته او، مشکل در زلنسکی است.

او افزود: «فکر می‌کردم مذاکره با زلنسکی راحت‌تر باشد، ولی تاکنون دشوارتر بوده است.»

معاون رئیس‌جمهور، جی‌دی ونس، نیز در سفر به هند، سخنانی مشابه بر زبان آورد.

او گفت که ایالات متحده «از روند صلح کنار خواهد کشید» اگر هر دو کشور اوکراین و روسیه، شرایط آمریکا را نپذیرند. اما مشخص بود که هدف اصلی، زلنسکی است.

ونس به خبرنگاران گفت: «ما پیشنهاد بسیار روشنی را به روس‌ها و اوکراینی‌ها ارائه داده‌ایم، و اکنون وقت آن رسیده که یا بگویند بله، یا ایالات متحده از این روند کنار برود. تنها راه پایان واقعی این کشتار، آن است که هر دو ارتش سلاح‌هایشان را زمین بگذارند، درگیری را منجمد کنند و به‌جای آن، به ساختن روسیه‌ای بهتر و اوکراینی بهتر بپردازند.»

مشخص نبود که آیا اظهارات مقامات آمریکایی بخشی از یک کارزار فشار برای وادار کردن زلنسکی به پذیرش واگذاری سرزمین است، یا اینکه هدف از آن‌ها ایجاد بهانه‌ای برای قطع حمایت آمریکا از اوکراین بوده است.

توافقی به سود کشور متجاوز

اما به‌طور کلی، ایالات متحده در حال تثبیت توافقی است که به سود کشور متجاوز در این جنگ است؛ توافقی که اوکراین را وادار به پذیرش بازبینی اجباری مرزهایش کرده و آن را از آرزوی دیرینه‌اش برای پیوستن به ناتو، مانند دیگر جمهوری‌های سابق شوروی، محروم می‌سازد.

متحدان اروپایی، که در هفته‌های اخیر وعده‌ی حمایت بیشتر نظامی و اقتصادی از زلنسکی را داده‌اند، ترامپ را متهم کرده‌اند که عملاً در حال تغییر جبهه در جنگ است و هدف واقعی او کنار گذاشتن اوکراین و یافتن راهی برای عادی‌سازی روابط آمریکا با مسکو است. ترامپ و دستیاران ارشدش پیشاپیش گفت‌وگو درباره احتمال رفع تحریم‌ها علیه روسیه و انعقاد قراردادهای انرژی و مواد معدنی با پوتین را آغاز کرده‌اند.

فارغ از انگیزه‌های ترامپ، آنچه روز چهارشنبه رخ داد نشانه‌ای از احتمال کنار گذاشتن تعهد آمریکا به زلنسکی بود؛ تعهدی که بر اساس آن، ایالات متحده هرگز وارد مذاکراتی نخواهد شد که اوکراین را از تعیین سرنوشت خود کنار بگذارد.

هرچند ایالات متحده متن طرح خود را منتشر نکرده است، اما مقام‌های اروپایی که آن را دیده‌اند می‌گویند طبق مفاد آن، آمریکا کریمه را ـ که پوتین در سال ۲۰۱۴ به‌طور غیرقانونی به تصرف درآورد ـ به‌عنوان قلمرو روسیه به‌رسمیت خواهد شناخت. در حالی‌که این شبه‌جزیره برای چندین قرن بخشی از روسیه بوده، حدود هفت دهه پیش توسط نیکیتا خروشچف، رهبر شوروی، به اوکراین واگذار شد.

ترامپ در پستی در شبکه‌های اجتماعی گفت که او از زلنسکی نمی‌خواهد کریمه را به‌عنوان قلمرو روسیه به‌رسمیت بشناسد، با وجود آنکه طرح آمریکا خواستار آن است که واشنگتن چنین کاری انجام دهد.

ترامپ نوشت: «هیچ‌کس از زلنسکی نمی‌خواهد کریمه را قلمرو روسیه بداند، اما اگر کریمه را می‌خواهد، چرا یازده سال پیش، وقتی بدون شلیک حتی یک گلوله به روسیه واگذار شد، برای آن نجنگیدند؟»

چرخش ۱۸۰ درجه‌ای روبیو در سه سال

همین سه سال پیش، مارکو روبیو ــــ که در آن زمان سناتور بود و اکنون وزیر خارجه ترامپ است ــــ طرح اصلاحیه‌ای را به‌طور مشترک ارائه داده بود که ایالات متحده را از به‌رسمیت‌شناختن هرگونه ادعای حاکمیت روسیه بر بخش‌هایی از اوکراین که به تصرف درآورده منع می‌کرد.

او در آن زمان گفته بود: «ایالات متحده نمی‌تواند ادعاهای پوتین را به‌رسمیت بشناسد، وگرنه با خطر ایجاد الگویی خطرناک برای سایر رژیم‌های اقتدارگرا، مانند حزب کمونیست چین، روبه‌رو خواهیم شد»؛ اشاره‌ای به مسئله تایوان.

اکنون روبیو به مدافع رویکرد ترامپ تبدیل شده است، حتی اگر این رویکرد مستلزم آن باشد که اوکراین ۲۰ درصد از خاک خود را به پوتین واگذار کند و بخش عمده‌ای از اهداف جنگی او را محقق سازد.

ترامپ در مسیر راضی‌کردن پوتین، اقدامات دیگری نیز انجام داده است. او واحدهایی را در وزارت خارجه و وزارت دادگستری منحل یا خنثی کرده که مأمور جمع‌آوری شواهد احتمالی جنایات جنگی روسیه بوده‌اند؛ از جمله قتل غیرنظامیان در شهر بوچا، در حومه کی‌یف، در نخستین روزهای پس از تهاجم روسیه.

هنوز مشخص نیست که اگر زلنسکی حاضر به عقب‌نشینی نشود، چه خواهد شد. ترامپ گفته است که در آن صورت، به‌سادگی خود را از روند صلح کنار خواهد کشید ـ همان روندی که زمانی گفته بود می‌تواند ظرف ۲۴ ساعت آن را حل‌وفصل کند ــــ و به‌گفته روبیو، «به مرحله بعدی برود.»

در حال حاضر، ایالات متحده ارسال تسلیحات به اوکراین را محدود کرده است، گرچه برخی از سلاح‌ها همچنان در حال ارسال هستند. همچنین، تبادل اطلاعات اطلاعاتی که به‌طور موقت برای فشار بر کی‌یف جهت حضور در مذاکرات متوقف شده بود، دوباره از سر گرفته شده است.

اما ترامپ به تلاش خود برای تحقیر رهبر اوکراین ادامه داد؛ کسی که زمانی با استقبال قانون‌گذاران هر دو حزب در آمریکا روبه‌رو شده بود و او را به چرچیل تشبیه می‌کردند. ترامپ نوشت: «شرایط برای اوکراین وخیم است. او می‌تواند صلح داشته باشد، یا اینکه سه سال دیگر بجنگد تا کشورش را از دست بدهد.»

بعدازظهر چهارشنبه، یولیا سویریدنکو، وزیر اقتصاد اوکراین، نیز تأکید کرد که کشورش «هرگز اشغال کریمه را به‌رسمیت نخواهد شناخت.» او در پستی در شبکه اجتماعی X نوشت: «اوکراین آماده مذاکره است ــــ اما نه تسلیم. هیچ توافقی وجود نخواهد داشت که روسیه را به پایه‌های قوی‌تری برای تجدید قوا و بازگشت با خشونتی بیشتر مجهز کند.»

ونس در هند به خبرنگاران گفت که طبق طرح پیشنهادی آمریکا، «ما خطوط سرزمینی را در جایی نزدیک به وضعیت فعلی منجمد خواهیم کرد.»

او افزود: «خطوط کنونی، یا جایی نزدیک به آن‌ها، به‌احتمال زیاد همان‌جایی است که نهایتاً خطوط جدید در این درگیری ترسیم خواهند شد. البته این به آن معناست که هم اوکراینی‌ها و هم روس‌ها باید بخشی از سرزمین‌هایی را که اکنون در اختیار دارند واگذار کنند.»

سخنگوی کرملین روز چهارشنبه از اظهارات ونس استقبال کرد.

دیمیتری پسکوف، سخنگوی کاخ کرملین، گفت: «ایالات متحده به تلاش‌های میانجی‌گرانه خود ادامه می‌دهد و ما قطعاً از این تلاش‌ها استقبال می‌کنیم. تعاملات ما ادامه دارد، اما بی‌تردید، در خصوص توافق صلح نکات ظریفی وجود دارد که باید درباره آن‌ها گفتگو شود.»

ضربه‌ای به میانجی‌گری اروپایی‌ها

فشار تهاجمی دولت ترامپ برای دستیابی به توافق، ضربه‌ای بود به رهبران اروپایی که طی هفته‌های اخیر تلاش کرده بودند با میانجی‌گری گفتگوهای صلح با آمریکا، موضع اوکراین را تقویت کنند. نخستین تلاش هفته گذشته در پاریس برگزار شد و نشست بعدی قرار بود چهارشنبه در لندن آغاز شود، اما مارکو روبیو اعلام کرد که دیگر در آن شرکت نخواهد کرد.

به گفته یک مقام بریتانیایی، تصمیم روبیو برای لغو حضور، دولت بریتانیا را غافلگیر کرد. این مقام گفت که دیوید لمی، وزیر خارجه بریتانیا، کاملاً انتظار داشت که وزیر خارجه آمریکا روز چهارشنبه در لندن حضور داشته باشد.

با این حال، دیپلمات‌هایی در سطوح پایین‌تر از بریتانیا، فرانسه، آلمان، اوکراین و ایالات متحده گرد هم آمدند تا مذاکرات فنی را ادامه دهند. اما غیبت روبیو و استیو ویتکاف، مذاکره‌کننده ارشد ترامپ با روسیه، نگرانی‌ها را درباره به حاشیه رانده‌شدن اوکراین و اروپا از سوی دولت ترامپ افزایش داد؛ چرا که به نظر می‌رسد دولت ترامپ عمدتاً در حال همکاری با روسیه است.

کارولاین لویت، سخنگوی کاخ سفید، روز سه‌شنبه اعلام کرد که استیو ویتکاف قرار است اواخر این هفته در مسکو حضور یابد.

آندری یرماک، رئیس دفتر رئیس‌جمهور اوکراین، صبح چهارشنبه همراه با وزرای دفاع و امور خارجه کشورش برای شرکت در مذاکرات کاهش‌یافته، وارد لندن شد.

او پس از ورود، در شبکه اجتماعی X نوشت: «با وجود همه‌چیز، ما به تلاش خود برای صلح ادامه می‌دهیم.»


دیوید ای. سانگر، مایکل دی. شیر و مارک لندلر
نیویورک تایمز / ۲۳ آوریل ۲۰۲۵




نظر شما درباره این مقاله:







دو مدیر صداوسیما به دلیل پخش محتوای توهین‌آمیز
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 8:44

دو مدیر صداوسیما به دلیل پخش محتوای توهین‌آمیز





نظر شما درباره این مقاله:







اردن اخوان‌المسلمین را غیرقانونی اعلام کرد
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 8:15

اردن اخوان‌المسلمین را غیرقانونی اعلام کرد


اردن روز چهارشنبه اخوان‌المسلمین، برجسته‌ترین گروه مخالف در این کشور، را غیرقانونی اعلام کرد و دارایی‌های آن را مصادره نمود. این اقدام پس از آن صورت گرفت که برخی از اعضای این گروه به ارتباط با طرح خرابکاری متهم شدند. مازن الفرایه، وزیر کشور اردن، این خبر را اعلام کرد.

اخوان‌المسلمین که دهه‌ها به‌صورت قانونی در اردن فعالیت داشته و حمایت گسترده مردمی در مراکز شهری و دفاتر متعدد در سراسر کشور دارد، هنوز واکنشی به این تصمیم نشان نداده است.

هفته گذشته، اردن اعلام کرد ۱۶ عضو اخوان‌المسلمین را دستگیر کرده است. این افراد متهم به آموزش و تأمین مالی در لبنان و برنامه‌ریزی برای حملات با استفاده از موشک و پهپاد در داخل اردن هستند. همچنین اردن یک طرح خنثی‌شده در سال ۲۰۲۴ را به یک سلول اخوان‌المسلمین نسبت داد.

مازن الفرایه، وزیر کشور اردن،  اظهار داشت که تمامی فعالیت‌های این گروه ممنوع خواهد بود و هرگونه تبلیغ ایدئولوژی آن‌ها طبق قانون پیگیری می‌شود. این ممنوعیت شامل انتشار هرگونه محتوای مرتبط با گروه و بسته شدن و مصادره تمامی دفاتر و اموال آن است.

ده‌ها نیروی امنیتی به دستور دادستان عمومی به دفاتر اخوان‌المسلمین یورش بردند و شروع به جستجوی اسناد کردند. مقامات اعلام کردند برخی اسناد پیش‌تر حذف یا نابود شده‌اند، ظاهراً برای پنهان کردن شواهد.

اخوان‌المسلمین، یکی از قدیمی‌ترین و تأثیرگذارترین جنبش‌های اسلام‌گرا در جهان عرب، هرگونه ارتباط با طرح ادعایی را رد کرده اما اذعان داشته که برخی اعضا ممکن است به‌صورت فردی در قاچاق سلاح به فلسطینیان در کرانه باختری اشغالی مشارکت داشته باشند.

مخالفان اخوان‌المسلمین، که در اکثر کشورهای عربی غیرقانونی است، آن را یک گروه تروریستی خطرناک می‌دانند که باید سرکوب شود. این جنبش اما ادعا می‌کند دهه‌ها پیش خشونت را کنار گذاشته و از طریق مسالمت‌آمیز به دنبال تحقق دیدگاه اسلام‌گرایانه خود است.

جدایی نهایی

محمد خیر رواشده، تحلیلگر سیاسی، اظهار داشت: «امروز دیگر هیچ پرچمی به نام اخوان‌المسلمین وجود ندارد. این اقدام، جدایی نهایی بین دولت و اخوان‌المسلمین را پس از دهه‌ها نوسان بین همکاری و تحمل حضور آن‌ها، رقم می‌زند.»

رواشده افزود که انتظار می‌رود مقامات اردنی اقدامات بیشتری برای ریشه‌کن کردن اخوان‌المسلمین انجام دهند.

بازوی سیاسی این جنبش در اردن، جبهه عمل اسلامی، پس از انتخابات پارلمانی سپتامبر گذشته به بزرگ‌ترین گروه سیاسی در پارلمان تبدیل شد، هرچند اکثر کرسی‌ها همچنان در اختیار حامیان دولت است.

دفاتر جبهه عمل اسلامی نیز مورد یورش قرار گرفت و اسناد آن‌ها ضبط شد. یک منبع امنیتی به رویترز گفت این اقدام می‌تواند نشانه‌ای از آغاز سرکوب گسترده‌تری باشد که ممکن است به انحلال این حزب منجر شود.

این منبع افزود که چنین اقدامی احتمالاً در صورت اثبات ارتباط سازمانی اعضای جبهه با اخوان‌المسلمین در طرح ادعایی دنبال خواهد شد.

وائل سقا، رئیس جبهه عمل اسلامی، هرگونه ارتباط سازمانی با اخوان‌المسلمین را رد کرد و گفت این گروه یک حزب سیاسی مستقل و قانون‌مدار است.

وزیر کشور اردن اعلام کرد اعضای اخوان‌المسلمین برای حمله به اهداف امنیتی و مکان‌های حساس در اردن برنامه‌ریزی کرده بودند تا کشور را بی‌ثبات کنند، اما اهداف مشخصی را ذکر نکرد.

نیروهای امنیتی هفته گذشته اعلام کردند یک کارگاه تولید موشک و یک کارخانه پهپاد کشف کرده‌اند که در آن موشک‌های کوتاه‌برد در حال توسعه بودند و دست‌کم یک موشک آماده پرتاب بود.

در کشوری که احساسات ضداسرائیلی در آن بالاست، اعضای اخوان‌المسلمین برخی از بزرگ‌ترین تظاهرات منطقه‌ای را در حمایت از حماس، متحد ایدئولوژیک خود، رهبری کرده‌اند. مخالفان آن‌ها می‌گویند این اقدامات به افزایش محبوبیت اخوان‌المسلمین کمک کرده است.

اردن، مانند برخی از کشورهای همسایه که به دنبال محدود کردن اسلام سیاسی هستند، در دو سال گذشته محدودیت‌هایی بر اخوان‌المسلمین اعمال کرده و برخی فعالیت‌های آن را ممنوع کرده و مخالفان سرسخت دولت را دستگیر کرده است.

گروه‌های بین‌المللی حقوق بشر می‌گویند در چهار سال گذشته، مقامات اردنی آزار و اذیت مخالفان سیاسی و شهروندان عادی را با استفاده از مجموعه‌ای از قوانین برای ساکت کردن صداهای منتقد تشدید کرده‌اند.

دولت اردن اما می‌گوید سخنرانی عمومی را تا زمانی که به خشونت منجر نشود، تحمل می‌کند.

سلیمان الخالدی / رویترز

****

اخوان‌المسلمین و نفوذ آن در خاورمیانه

اردن اخوان‌المسلمین را به برنامه‌ریزی برای حملات در این کشور متهم کرد و روز چهارشنبه ممنوعیت جامعی علیه این گروه اعمال نمود. این اقدام می‌تواند به تعطیلی بزرگ‌ترین حزب مخالف کشور، یعنی جبهه‌ی عمل اسلامی، که شاخه‌ی سیاسی اخوان در اردن محسوب می‌شود، بینجامد. جبهه‌ی عمل اسلامی سال گذشته پس از کمپین علیه حمله‌ی اسرائیل به غزه، جایگاهی در پارلمان به دست آورد.

اخوان‌المسلمین چیست؟

اخوان‌المسلمین یک جنبش اسلام‌گرای سنی است که در سال ۱۹۲۸ توسط حسن البنا، یک معلم مصری، تأسیس شد. او استدلال می‌کرد که تجدید حیات مذهبی می‌تواند به جهان اسلام کمک کند تا از استعمار و نفوذ غرب جلوگیری کند.

البنا گاهی در مورد تمرکز گروه، متناقض صحبت می‌کرد و از تعریف دقیق شکل یک دولت اسلامی اجتناب می‌ورزید. او در سال ۱۹۴۹ در سن ۴۳ سالگی ترور شد.

با این حال، آموزه‌های این گروه در سراسر منطقه گسترش یافت و بسیاری از جنبش‌های سیاسی که به صورت مستقل و غیرمتمرکز فعالیت می‌کنند، ریشه‌های خود را به اخوان‌المسلمین مصر نسبت می‌دهند.

برخی از گروه‌های وابسته از نام اخوان‌المسلمین در عنوان خود استفاده می‌کنند، اما برخی دیگر نه. به همین ترتیب، برخی از گروه‌ها به صراحت به اخوان‌المسلمین مرتبط هستند، در حالی که برخی دیگر شاخه‌ها یا منشعب‌شده‌های آن محسوب می‌شوند.

اخوان‌المسلمین خشونت را محکوم کرده است، اما برخی از افرادی که از مواضع این گروه ناامید شده‌اند، به سازمان‌های شبه‌نظامی مانند القاعده پیوسته‌اند.

در اردن چه اتفاقی افتاد؟

اعلام ممنوعیت اخوان‌المسلمین یک هفته پس از آن صورت گرفت که مقامات امنیتی اردن اعلام کردند ۱۶ نفر را به اتهام تهدید امنیت ملی با سلاح، مواد منفجره و برنامه‌ریزی برای ساخت پهپاد دستگیر کرده‌اند.

وزیر کشور اردن، مازن الفرایه، در یک کنفرانس خبری اشاره کرد که این توطئه به این گروه مرتبط است و گفت: «عناصری از اخوان‌المسلمین در خفا فعالیت‌هایی انجام داده‌اند که ثبات را تضعیف و امنیت و وحدت ملی را به خطر می‌اندازد.» 

اخوان‌المسلمین بلافاصله به درخواست برای اظهارنظر درباره‌ی این ممنوعیت پاسخ نداد.

این اولین بار نیست که اردن علیه این گروه اقدام می‌کند. در سال ۲۰۱۶، اردن مقر اخوان‌المسلمین در پایتخت، امان، را تعطیل کرد و در سال ۲۰۲۰، یک دادگاه گام‌هایی برای انحلال این گروه برداشت. اما جبهه‌ی عمل اسلامی اجازه یافت به فعالیت خود ادامه دهد.

کارشناسان می‌گویند که ممنوعیت گسترده‌ی اردن در روز چهارشنبه ممکن است با واکنش جهانی علیه حماس، که توسط فردی فعال در اخوان‌المسلمین در جریان نخستین انتفاضه فلسطین علیه کنترل اسرائیل بر کرانه‌ی باختری و غزه تأسیس شد، مرتبط باشد.

جان بی. آلترمن، مدیر برنامه‌ی خاورمیانه در مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی در واشنگتن، گفت: «حدس من این است که دولت اردن تحت فشار تمایل دولت ترامپ برای انتقال مردم از نوار غزه به کشورهای دیگر قرار گرفته است.» اما او گفت که استدلال نهایی روشن نیست.

او افزود: «اکنون غزه درگیر است و این نگرانی‌های داخلی برای دولت اردن ایجاد می‌کند که ممکن است تحمل آن را در برابر مخالفان سیاسی کاهش دهد و آنها را بیشتر از ناآرامی‌های داخلی بترساند.» 

بخش بزرگی از جمعیت اردن فلسطینی هستند و این کشور شاهد نارضایتی‌های محلی از جنگ در غزه بوده است، به‌ویژه پس از آنکه دولت اردن به اسرائیل در سرنگونی موشک‌های ایران در بهار گذشته کمک کرد.

شکاف داخلی در اخوان‌المسلمین اردن در سال‌های اخیر افزایش یافته است. اعضای میانه‌رو می‌خواهند تنش‌ها بین دولت و این گروه را کاهش دهند، در حالی که جناح‌های تندروتر ترجیح می‌دهند حاکمان کشور را در مورد حقوق و اصلاحات به چالش بکشند.

این گروه در جهان چگونه دیده می‌شود؟

در دوره‌ی اول ریاست جمهوری ترامپ، دولت او در نظر داشت اخوان‌المسلمین را به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی کند، که این امر محدودیت‌های گسترده‌ای در سفر و اقتصاد برای افرادی که با این گروه پراکنده و غیرمتمرکز در ارتباط بودند، اعمال می‌کرد.

این پیشنهاد خاورمیانه را متشنج کرد و با انتقاد مقامات و کارشناسان مواجه شد که گفتند این اقدام می‌تواند عواقب ناخواسته‌ای داشته باشد.

برخی از جنبش‌های اخوان‌المسلمین در کشورهای عربی از انتخابات دموکراتیک حمایت کرده‌اند که باعث ایجاد اصطکاک در کشورهایی با حکومت‌های اقتدارگرا شده است.

حمایت از این گروه در مناطقی که زمانی محبوب بود، مانند مصر و تونس، کاهش یافته است، بخشی به این دلیل که دولت‌ها بر آن سرکوب اعمال کرده‌اند. به‌عنوان مثال، در مصر، ارتش اولین رئیس‌جمهور منتخب دموکراتیک این کشور، محمد مرسی، که از رهبران سابق اخوان بود و در جریان بهار عربی انتخاب شد، را برکنار کرد. رهبران این کشور در سال ۲۰۱۳ این گروه را ممنوع و بسیاری از اعضای آن را زندانی کردند.

آینده‌ی جبهه‌ی عمل اسلامی چه خواهد بود؟

هنوز مشخص نیست که این ممنوعیت چگونه بر فعالیت‌های جبهه‌ عمل اسلامی تأثیر خواهد گذاشت.

پلیس روز چهارشنبه مقر این گروه در امان را محاصره کرد و وائل سقا، دبیرکل حزب، در یک کنفرانس خبری گفت که اعضا از بازرسی‌های مقامات غافلگیر شده‌اند اما داوطلبانه همکاری کرده‌اند.

جبهه‌ی عمل اسلامی بلافاصله به درخواست برای اظهارنظر پاسخ نداد.

ایو سمپسون / نیویورک تایمز / ۲۳ آوریل ۲۰۲۵




نظر شما درباره این مقاله:







گروسی: ایران درباره تونل‌های نطنز توضیح دهد
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 8:00

گروسی: ایران درباره تونل‌های نطنز توضیح دهد


رافائل گروسی، رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA)، از ایران خواست درباره ساخت تونل‌هایی در اطراف یک تأسیسات هسته‌ای توضیح دهد. گروسی روز چهارشنبه در جریان بازدید از واشنگتن به خبرنگاران گفت که این موضوع را “بارها” با تهران مطرح کرده و “به این کار ادامه خواهد داد”. وی افزود: “غیرقابل تصور نیست” که مواد اعلام نشده در این تونل‌ها ذخیره شود. با این حال، او نخواست درباره مقاصد ایران گمانه‌زنی کند.

اندیشکده آمریکایی “موسسه علم و امنیت بین‌المللی” روز چهارشنبه تصاویر ماهواره‌ای از تأسیسات نطنز منتشر کرد. به گفته آنها، در این تصاویر یک تونل جدید که در عمق زمین قرار دارد در کنار یک تونل قدیمی‌تر در نزدیکی تأسیسات دیده می‌شود. علاوه بر این، تصاویر یک حصار امنیتی جدید را نشان می‌دهد.

گروسی گفت که همه کشورها موظفند به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره برنامه‌های خود برای تأسیسات نزدیک تأسیسات هسته‌ای اطلاع دهند. با این حال، ایران موضعی “منحصر به فرد در جهان” دارد که بر اساس آن از این قاعده مستثنی است. گروسی گفت: “ما از آنها می‌پرسیم که این برای چه هدفی است. آنها به ما می‌گویند: به شما مربوط نیست”.

پیش از مذاکرات هسته‌ای جدید بین ایالات متحده و ایران، رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هفته گذشته از تهران بازدید کرد. در این دیدار، توافق شد که جلسه‌ای پیگیری بین کارشناسان ایرانی و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، از جمله در رابطه با نصب مجدد دوربین‌ها در تأسیسات هسته‌ای، برگزار شود. وی گفت: “توافق شد که یک تیم فنی بفرستم تا بحث‌های خود را در مورد این موارد بسیار مشخص ادامه دهیم”. بر این اساس، جلسه پیگیری “در روزهای آینده” در تهران برگزار می‌شود.

ایران و ایالات متحده تاکنون دو دور مذاکره درباره برنامه هسته‌ای تهران داشته‌اند. انتظار می‌رود یک جلسه فنی دیگر درباره برنامه هسته‌ای ایران با حضور کارشناسان آمریکایی روز شنبه برگزار شود. به گفته منابع موثق، هر دو طرف در دور دوم مذاکرات در رم پیشرفت‌هایی حاصل کردند.

کشورهای غربی سال‌هاست ایران را به ساخت سلاح‌های هسته‌ای متهم می‌کنند، اتهامی که تهران آن را رد می‌کند. ایران در سال ۲۰۱۵ توافقنامه‌ای بین‌المللی را امضا کرد که بر اساس آن تحریم‌ها در ازای محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران کاهش می‌یافت.

با این حال، در دوره اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ، ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ به طور یکجانبه از این توافقنامه خارج شد و تحریم‌های جدیدی را علیه ایران اعمال کرد. در پاسخ، تهران به تدریج از تعهدات خود که در این توافقنامه ذکر شده بود، عقب‌نشینی کرد.

از زمان بازگشت به کاخ سفید، ترامپ بر توافقنامه جدیدی پافشاری می‌کند. او در عین حال ایران را در صورت شکست مذاکرات به اقدام نظامی تهدید می‌کند.




نظر شما درباره این مقاله:







هانا نویمان قربانی هک مرتبط با تهران شد
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 7:45

هانا نویمان قربانی هک مرتبط با تهران شد


هانا نویمان، رئیس هیئت پارلمان اروپا در امور ایران، به گفته خودش، اوایل سال جاری میلادی هدف یک عملیات جاسوسی سایبری توسط یک گروه هکری بدنام ایرانی قرار گرفت.

به گزارش پولیتیکو، یک عضو برجسته پارلمان اروپا قربانی آن چیزی شده است که گمان می‌رود یک عملیات جاسوسی سایبری مرتبط با نقش او به عنوان رئیس هیئت این نهاد در امور ایران باشد.

خانم هانا نویمان، عضو حزب سبزهای آلمان و رئیس هیئتی که پیشبرد روابط اتحادیه اروپا و ایران را بر عهده دارد، گفت که دفتر او از ژانویه هدف یک کارزار هکری قرار گرفته است. به گفته او، هکرها با پیام‌ها، تماس‌های تلفنی و ایمیل‌هایی، با جعل هویت یک مخاطب معتبر با کارکنان او تماس گرفتند و در نهایت موفق شدند یک لپ‌تاپ را با نرم‌افزار مخرب هدف قرار دهند.

نویمان گفت: «این یک تلاش بسیار پیچیده با استفاده از روش‌های مختلف بود برای اینکه کسی به طور تصادفی یک لینک را باز کند، از جمله اعمال فشار شخصی.»

به گفته او، چهار هفته پیش سرویس اطلاعات داخلی آلمان، نویمان را از این نقشه در حال انجام مطلع کرد.

بر اساس گزارشی از سوی بخش فناوری اطلاعات داخلی پارلمان اروپا (DG ITEC) که پولیتیکو آن را مشاهده کرده است، گروهی که گمان می‌رود پشت این حمله باشد، یک مجموعه هکری مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، معروف به APT42، است. در ابتدا یک گروه هکری ایرانی دیگر به نام APT35 یا «بچه گربه جذاب» (Charming Kitten) نیز به عنوان مظنون در نظر گرفته شده بود. این دو گروه تهدید ایرانی، ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند.

هکرهای عضو این گروه‌ها عامل عملیاتی بودند که سال گذشته ارتباطات داخلی کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری دونالد ترامپ را به سرقت بردند و آن را در اختیار رسانه‌ها از جمله پولیتیکو قرار دادند. کارزار ترامپ بعداً هک شدن خود را تأیید کرد و ایران را مقصر دانست.

به گفته نویمان، لپ‌تاپ دفتر او اوایل سال جاری میلادی توسط هکرها هدف قرار گرفت. خدمات فناوری اطلاعات پارلمان تحقیقاتی انجام داد و در گزارش خود اعلام کرد که هیچ اطلاعات حساسی به سرقت نرفته است زیرا «تمام تلاش‌ها توسط دفاعیات پارلمان اروپا مسدود شده بود» و این یک «زنجیره آلودگی ناقص» بوده است.

نویمان گفت که رژیم ایران «به روش‌های مختلف تلاش کرد تا مرا ساکت کند و موفق نشد. آنها با نفوذ به دفتر من امیدوار بودند مطالبی به دست آورند که بتوانند از آن برای [به خطر انداختن] من استفاده کنند.»

آلوده کردن، جمع‌آوری داده‌ها

سرویس اطلاعات تهدیدات گوگل (Mandiant Threat Intelligence) پیش از این دریافته بود که APT42 با جعل هویت روزنامه‌نگاران و برگزارکنندگان رویدادها، برای ایجاد اعتماد با قربانیان از طریق مکاتبات مداوم و ارسال دعوت‌نامه‌ها برای کنفرانس‌ها یا اسناد معتبر، به عنوان راهی برای سرقت اعتبارنامه‌ها و استفاده از آنها برای دسترسی به سرورهای ابری، اقدام می‌کند.

طبق گزارش بخش فناوری اطلاعات داخلی پارلمان اروپا، حمله به اصطلاح نیزه‌ای (spear-phishing) به نویمان، تلاشی برای آلوده کردن لپ‌تاپ و جمع‌آوری اعتبارنامه‌ها، «با احتمال هدف استخراج اطلاعات حساس یا انجام اقدامات جاسوسی بیشتر» بوده است.

هویت جعلی خاصی که برای برقراری ارتباط با دفتر نویمان استفاده شد، هویت متیو لویت، یک مقام سابق اف‌بی‌آی و دولت ایالات متحده بود که پیش از این چندین بار با نویمان تبادل نظر داشته بود.

ایمیل جعلی لویت از این قانونگذار آلمانی درخواست کرد تا به عنوان بخشی از نقش خود در مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک، در یک کنفرانس سخنرانی کند. این ایمیل حاوی لینکی برای دانلود یک یادداشت به اصطلاح «بسیار محرمانه و بدین ترتیب رمزگذاری شده» بود.

نویمان به عنوان رئیس هیئت پارلمان در امور روابط با ایران، به طور منظم با اتحادیه‌های کارگری، سازمان‌های جامعه مدنی، وکلای حقوق بشر و فعالانی که برای دموکراسی در این کشور مبارزه می‌کنند، در ارتباط است. نویمان پیش از این عضو کمیته ویژه تحقیق پارلمان در مورد استفاده از پگاسوس و سایر نرم‌افزارهای جاسوسی در اروپا بوده است.

او گفت: «من روی نرم‌افزارهای جاسوسی کار می‌کنم. من با بسیاری از جوامع مهاجر در ارتباط هستم. بنابراین از نظر تئوری همیشه برای چنین اتفاقی آماده هستم. من تلفن خود را به طور مرتب چک می‌کنم.»

او گفت که این حملات «روش دیگری برای ارعاب بیشتر من و نشان دادن قدرتشان بود.» او افزود: «این آشکارا پیامی از سوی سپاه پاسداران [ایران] بود تا مرا ساکت کنند، که قبلاً به روش‌های مختلف تلاش کرده‌اند. پاسخ درست این است که صحبت کنیم... من وظیفه دارم صحبت کنم.»

سخنگوی پارلمان اروپا، دلفین کولارد، در بیانیه‌ای گفت که خدمات این نهاد «به طور مداوم تهدیدات سایبری و همچنین حملات سایبری احتمالی علیه محیط کاری خود را رصد می‌کند و به سرعت اقدامات لازم را برای جلوگیری از آنها یا حمایت از کاربران انجام می‌دهد. با توجه به حساسیت این فعالیت، ما در مورد مسائل امنیتی یا امنیت سایبری [پارلمان اروپا] اظهار نظر بیشتری نمی‌کنیم.»




نظر شما درباره این مقاله:







هشت دلیل علمی برای ترک فوری الکل
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 23.04.2025, 22:51

هشت دلیل علمی برای ترک فوری الکل


آنچه به‌طور فزاینده‌ای روشن شده این است که برای افرادی که به دنبال بهبود سلامت بلندمدت خود هستند، ترک کامل الکل یا کاهش چشمگیر مصرف آن می‌تواند یکی از مؤثرترین تصمیم‌ها باشد.

مطالعات مختلف برای سال‌ها نشان می‌دادند که نوشیدن کم الکل، به‌ویژه نوشیدن شراب قرمز، ممکن است فوایدی برای سلامتی داشته باشد. اما سازمان‌های بهداشت عمومی معتبر جهان از جمله سازمان جهانی بهداشت و مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌های آمریکا (CDC) اکنون صراحتاً اعلام کرده‌اند که “هیچ سطحی از مصرف الکل ایمن نیست”.

“نشریه فوربس” ۸ دلیل علمی برای ترک یا کاهش جدی مصرف الکل را منتشر کرده است:

الکل حتی در مقادیر کم خطر ابتلا به سرطان را افزایش می‌دهد
الکل یک ماده سرطان‌زا از نوع کلاس ۱ است، همان دسته‌ای که تنباکو و آزبست در آن قرار دارند. مصرف الکل با دست‌کم هفت نوع سرطان از جمله پستان، روده بزرگ، کبد، مری، دهان، حلق و حنجره مرتبط است.

مطالعه‌ای در سال ۲۰۲۱ در نشریه پزشکی “Lancet Oncology” نشان داد که در سال ۲۰۲۰، بیش از ۷۴۰٬۰۰۰ مورد جدید سرطان در جهان ناشی از مصرف الکل بوده‌ است. حتی مصرف روزانه یک نوشیدنی می‌تواند خطر سرطان پستان را بین ۷ تا ۱۰ درصد افزایش دهد.

ترک الکل کیفیت خواب را به طرز چشمگیری بهبود می‌بخشد
الکل ممکن است به خوابیدن سریع‌تر کمک کند، اما کیفیت و ساختار خواب را در طول شب مختل می‌کند. این نوشیدنی باعث افزایش بیداری در نیمه دوم شب و کاهش خواب عمیق می‌شود. حتی یک شب نوشیدن می‌تواند منجر به خستگی روزانه، کاهش تمرکز و تحریک‌پذیری شود. ترک الکل، حتی به مدت دو هفته، می‌تواند کیفیت خواب را بهبود بخشد و انرژی روز بعد را افزایش دهد.

سلامت مغز با مصرف الکل آسیب می‌بیند
مطالعات تصویربرداری مغزی نشان داده‌اند که حتی نوشیدن یک تا دو وعده در روز با کاهش حجم مغز و آسیب به بافت سفید آن همراه است. الکل همچنین با اختلال در “سیستم انتقال‌دهنده‌های عصبی مثل GABA و گلوتامات” بر خلق‌وخو، حافظه و یادگیری تأثیر منفی می‌گذارد و روند پیری مغز را تسریع می‌کند.

سلامت قلب با الکل بهتر نمی‌شود
باور قدیمی که نوشیدن در حد متوسط برای قلب مفید است، اکنون توسط مطالعات ژنتیکی رد شده است. این مطالعات نشان داده‌اند که حتی نوشیدن کم الکل خطر فشار خون بالا، فیبریلاسیون دهلیزی، سکته مغزی و نارسایی قلبی را افزایش می‌دهد. انجمن قلب آمریکا اکنون هشدار می‌دهد که الکل نباید به عنوان عاملی برای بهبود سلامت قلب توصیه شود.

ترک الکل می‌تواند آسیب‌های کبدی را تا حدی معکوس کند
الکل به شدت بر کبد تأثیر می‌گذارد و می‌تواند منجر به کبد چرب، هپاتیت الکلی، فیبروز و حتی سیروز کبدی شود. الکل همچنین باعث افزایش استرس اکسیداتیو، اختلال در ترمیم سلولی و “نشت روده” می‌شود. این عارضه سموم را به کبد می‌رساند و التهاب را تشدید می‌کند. خبر خوب این است که کبد پس از ترک الکل شروع به ترمیم می‌کند. بیماری کبد چرب در مراحل اولیه می‌تواند طی چند هفته معکوس شود.

سلامت جنسی با ترک الکل بهبود می‌یابد
الکل تعادل هورمونی را در زنان و مردان مختل می‌کند. در زنان، پس از یائسگی، الکل باعث افزایش هورمون‌های جنسی و کاهش پروتئین‌های متصل‌کننده آن‌ها می‌شود که می‌تواند خطر سرطان‌های حساس به هورمون را بالا ببرد. در مردان، الکل سطح تستوسترون را کاهش و استروژن را افزایش می‌دهد. این امر می‌تواند منجر به ناباروری، کاهش میل جنسی و اختلال نعوظ شود.

عملکرد سیستم ایمنی با ترک الکل بهتر می‌شود
الکل باعث تضعیف عملکرد سلول‌های ایمنی و افزایش التهاب مزمن می‌شود. حتی یک شب نوشیدن زیاد می‌تواند پاسخ ایمنی بدن را سرکوب کند. ترک الکل ظرف چند هفته می‌تواند سیستم ایمنی را تقویت کند.

ترک الکل طول عمر را افزایش می‌دهد
مطالعه‌ای در نشریه تخصصی “Lancet” در سال ۲۰۱۸ نشان داد که هر نوشیدنی الکلی اضافی در روز می‌تواند امید به زندگی را بیش از یک سال کاهش دهد. در مردان، این رقم به یک و نیم سال می‌رسد.


دویچه وله فارسی




نظر شما درباره این مقاله:







روبیو: ایران نباید اورانیوم غنی‌سازی کند
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 23.04.2025, 22:35

روبیو: ایران نباید اورانیوم غنی‌سازی کند


مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده، پیش از برگزاری مذاکرات روز شنبه میان تهران و واشنگتن اعلام کرد که ایران باید در قالب هرگونه توافقی با آمریکا، غنی‌سازی اورانیوم را متوقف کند و تنها می‌تواند آنچه برای برنامه هسته ای غیرنظامی مورد نیاز است وارد کند.

با این حال، ایران پیش‌تر به وضوح اعلام کرده است که حق غنی‌سازی اورانیوم برای این کشور قابل مذاکره نیست. یک مقام ارشد ایرانی نزدیک به تیم مذاکره‌کننده ایران، روز چهارشنبه در پاسخ به اظهارات روبیو بار دیگر گفت: «غنی‌سازی صفر غیرقابل قبول است.»

ایالات متحده تلاش دارد مانع از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای شود و رئیس‌جمهور دونالد ترامپ نیز کارزار “فشار حداکثری” تحریم‌ها را علیه ایران به راه انداخته و تهدید کرده در صورت توقف نیافتن برنامه هسته‌ای ایران، ممکن است از نیروی نظامی استفاده کند.

ایران بارها داشتن قصد برای ساخت سلاح هسته‌ای را رد کرده و گفته برنامه هسته‌ای‌اش صرفاً ماهیتی صلح‌آمیز دارد. قرار است مقام‌های آمریکایی و ایرانی روز شنبه در عمان برای سومین دور از مذاکرات پیرامون برنامه هسته‌ای مناقشه‌برانگیز تهران دیدار کنند.

روبیو در مصاحبه با پادکست «Honestly with Bari Weiss» در روز سه‌شنبه گفت: «اگر آن‌ها (ایران) خواهان یک برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز و غیرنظامی هستند، مسیر آن باز است.»

او افزود: «اما اگر اصرار داشته باشند که غنی‌سازی انجام دهند، در این صورت تنها کشوری خواهند بود که ادعا می‌کند برنامه‌ای برای ساخت سلاح ندارد، اما همچنان اورانیوم غنی‌سازی می‌کند. و من فکر می‌کنم این مسأله‌ساز است.»

استیو ویتکاف، فرستاده آمریکا در امور خاورمیانه، هفته گذشته گفته بود که ایران نیازی به غنی‌سازی اورانیوم بالاتر از ۳.۶۷ درصد ندارد – اظهارنظری که باعث شد این پرسش مطرح شود که آیا واشنگتن همچنان خواهان پایان دادن کامل به برنامه غنی‌سازی ایران است یا خیر.

ویتکاف سپس یک روز بعد اعلام کرد که ایران باید «فرایند غنی‌سازی اورانیوم خود را متوقف کرده و آن را از بین ببرد.»

روبیو روز سه‌شنبه گفت که اظهارات اولیه ویتکاف به سطح اورانیوم غنی‌شده‌ای اشاره داشت که ایران می‌تواند مانند بسیاری از کشورهای دیگر جهان، آن را از خارج وارد کند تا در برنامه‌های هسته‌ای غیرنظامی استفاده شود.

او افزود: «اگر ایران خواهان یک برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز است، می‌تواند مانند بسیاری دیگر از کشورها چنین برنامه‌ای داشته باشد، یعنی اورانیوم غنی‌شده مورد نیاز خود را وارد کند.»

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی – نهاد ناظر هسته‌ای سازمان ملل – اعلام کرده که ایران به‌طور چشم‌گیری سرعت غنی‌سازی اورانیوم را تا سطح ۶۰ درصد افزایش داده، که بسیار نزدیک به سطح ۹۰ درصدی مورد نیاز برای ساخت سلاح هسته‌ای است.

کشورهای غربی می‌گویند ایران نیازی به غنی‌سازی اورانیوم تا این حد بالا برای مصارف غیرنظامی وجود ندارد و تاکنون هیچ کشوری بدون تولید سلاح هسته‌ای، دست به چنین سطحی از غنی‌سازی نزده است.

خبرگزاری رویترز




نظر شما درباره این مقاله:







بهروز اسدی: ۲۴ آپریل ۱۹۸۲ آغاز ترورها و سرکوب
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 23.04.2025, 22:22

بهروز اسدی: ۲۴ آپریل ۱۹۸۲ آغاز ترورها و سرکوب





نظر شما درباره این مقاله:







نارضایتی آمریکایی‌ها از عملکرد ترامپ در مدیریت اقتصاد
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 23.04.2025, 20:13

نارضایتی آمریکایی‌ها از عملکرد ترامپ در مدیریت اقتصاد


نظرسنجی رویترز/ایپسوس: آمریکایی‌ها از عملکرد ترامپ در قبال اقتصاد ناراضی‌اند

آمریکایی‌ها دونالد ترامپ را به این امید به ریاست‌جمهوری انتخاب کردند که با تورم مبارزه کند و اقتصاد ایالات متحده را تقویت نماید، اما با نزدیک شدن به صد روز حضورش در کاخ سفید، نظرسنجی جدید رویترز/ایپسوس نشان می‌دهد که آنها به عملکرد این رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه در هر دو زمینه نمره ضعیفی داده‌اند.

ترامپ دوره ریاست‌جمهوری خود را با یک برنامه اقتصادی تهاجمی آغاز کرده است: با اعمال تعرفه‌های سنگین بر شرکای تجاری بزرگ آمریکا، آتش جنگ تجاری را برافروخته، سعی کرده فدرال رزرو را تحت فشار بگذارد تا به خواسته‌هایش تن دهد، و بدترین روند فروش در بازارهای مالی آمریکا را از ماه‌های اولیه همه‌گیری کووید-۱۹ در پنج سال پیش تاکنون رقم زده است.

تنها ۳۷٪ از پاسخ‌دهندگان در این نظرسنجی شش‌روزه که روز دوشنبه به پایان رسید، از عملکرد ترامپ در مدیریت اقتصاد رضایت دارند. این رقم در مقایسه با ۴۲٪ در ساعات پس از مراسم تحلیف او در ۲۰ ژانویه کاهش یافته است؛ زمانی که او قول داد اقتصاد را به اوج برساند و «عصر طلایی آمریکا» را محقق کند. این میزان رضایت، بسیار پایین‌تر از هر نقطه‌ای در دوره اول ریاست‌جمهوری اوست که بین ۴۰٪ تا ۵۰٪ متغیر بود.

جیمز پتوکویکیس، پژوهشگر ارشد موسسه امریکن اینترپرایز (یک اندیشکده محافظه‌کار)، می‌گوید: «شما رئیس‌جمهوری دارید که وعده یک عصر طلایی را داد. اما هرچه قرار بود رشد کند، سقوط کرده و هرچه باید کاهش می‌یافت، افزایش یافته است.» 

پتوکویکیس هشدار داد که نشانه‌های هشداردهنده اقتصادی، ترامپ را تحت فشار قرار می‌دهند تا در مورد تعرفه‌ها تغییر موضع دهد، اما حتی اگر او کوتاه بیاید، اقتصاد ممکن است در این آشفتگی به سرعت بهبود نیابد.

در نظرسنجی رویترز/ایپسوس که بلافاصله پس از تحلیف ترامپ انجام شد، حدود ۵۵٪ از پاسخ‌دهندگان گفتند که تورم یا وضعیت کلی اقتصاد باید اولویت اصلی ترامپ در ۱۰۰ روز اول (تا ۳۰ آوریل) باشد. تنها ۲۳٪ موضوع مهاجرت را انتخاب کردند.

اما سه ماه بعد، سه‌چهارم پاسخ‌دهندگان در نظرسنجی اخیر ابراز نگرانی کردند که رکود اقتصادی در راه است. ۵۶٪ از شرکت‌کنندگان، از جمله یک‌چهارم جمهوری‌خواهان، معتقدند اقدامات ترامپ برای تغییر اقتصاد «بیش از حد بی‌ثبات و غیرقابل پیش‌بینی» است.

نگرانی‌های بازار

دو سوم پاسخ‌دهندگان نگران بازار سهام هستند، جایی که قیمت سهام در هفته‌های اخیر به دلیل نگرانی سرمایه‌گذاران از برنامه‌های ترامپ برای افزایش تعرفه‌های کالاهای وارداتی و همچنین اشاره‌های او به احتمال برکناری جروم پاول (رئیس فدرال رزرو و مسئول کنترل تورم) به شدت کاهش یافته است.

شاخص اس‌اند‌پی ۵۰۰ (S&P 500) حدود ۱۴٪ پایین‌تر از بالاترین رقم خود در ۱۹ فوریه قرار دارد. همچنین، قیمت مصرف‌کننده در سال منتهی به فوریه ۲.۵٪ افزایش یافته که بسیار بالاتر از هدف ۲٪ فدرال رزرو است.

۵۲٪ از پاسخ‌دهندگان موافق این جمله بودند که «اقدامات ترامپ ممکن است زندگی راحت در دوران بازنشستگی را برای من سخت‌تر کند»، در حالی که تنها ۳۱٪ با این نظر مخالف بودند.

ترامپ روز دوشنبه هشدار داد که در صورت عدم کاهش نرخ بهره توسط فدرال رزرو، اقتصاد ممکن است با کاهش رشد مواجه شود و ادعا کرد کشور در مسیری است که «تقریباً هیچ تورمی وجود نخواهد داشت». اما جروم پاول (رئیس فدرال رزرو) و اقتصاددانان وال‌استریت هشدار داده‌اند که افزایش تعرفه‌های ترامپ — از جمله مالیات ۱۴۵ درصدی بر بیشتر واردات چین — می‌تواند حداقل در کوتاه‌مدت و احتمالاً برای مدت طولانی‌تر، تورم را افزایش دهد.

غول بانکی جی‌پی مورگان (JP Morgan) پیش‌بینی کرده است که به دلیل سیاست تعرفه‌ای ترامپ — که باعث شده سایر کشورها نیز تعرفه‌های سنگینی بر صادرات آمریکا وضع کنند — امسال رکود اقتصادی رخ خواهد داد.

حمایت‌های باقی‌مانده از ترامپ

با این حال، بخش بزرگی از آمریکایی‌ها هنوز از ترامپ حمایت می‌کنند، بسیاری هم با شدت.

میزان تأیید کلی او در حال حاضر ۴۲٪ است که همچنان بالاتر از میزان محبوبیت جو بایدن (رئیس‌جمهور دموکرات پیشین) در بیشتر دوران ریاست‌جمهوری‌اش بوده است. همچنین، ۴۵٪ از آمریکایی‌ها از سیاست‌های سختگیرانه ترامپ در مورد مهاجرت حمایت می‌کنند.

حزب جمهوری‌خواه نیز کماکان پشت او ایستاده است:

- ۸۱٪ از جمهوری‌خواهان از مدیریت اقتصادی ترامپ رضایت دارند.
- در مقابل، تنها ۵٪ از دموکرات‌ها و ۲۸٪ از افراد مستقل موافق هستند.

بسیاری از آمریکایی‌ها با این دیدگاه ترامپ همدردی دارند که آمریکا در معاملات جهانی — از تجارت تا دفاع — مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. ۴۸٪ از پاسخ‌دهندگان موافق بودند که «بیشتر کشورها، از جمله متحدان سنتی آمریکا، از این کشور سوءاستفاده می‌کنند»، در حالی که ۳۴٪ مخالف این نظر بودند.

اما حتی یک‌سوم جمهوری‌خواهان گفته‌اند که هزینه زندگی آنها در مسیر نادرستی قرار دارد. این نظرسنجی که بین ۱۶ تا ۲۱ آوریل میان ۴۳۰۶ بزرگسال آمریکایی انجام شد، حاشیه خطای حدود ۲٪ دارد.

سه‌چهارم پاسخ‌دهندگان، از جمله دو‌سوم جمهوری‌خواهان، نگران پایدار بودن سیستم تأمین اجتماعی (Social Security) هستند. این سیستم تحت تأثیر تلاش‌های دولت ترامپ برای کاهش حجم دولت فدرال قرار گرفته است — طرحی که ایلان ماسک (ثروتمندترین فرد جهان) از آن حمایت کرده است.

اگرچه هشدارهای جدی درباره اقتصاد عمدتاً از نظرسنجی‌های تجاری و اقتصاددانان مطرح می‌شود، اما شاخص‌های بازار کار هنوز وضعیت بهتری دارند: نرخ بیکاری در مارس تنها به ۴.۲٪ افزایش یافته که تغییر محسوسی نیست.

اسکات لینسیکام، کارشناس تجارت و اقتصاد در موسسه کیتو (یک اندیشکده لیبرترین)، هشدار داد: «ریسک بزرگ برای ترامپ این است که ممکن است از اینجا به بعد، وضعیت فقط بدتر شود.»

خبرگزاری رویترز




نظر شما درباره این مقاله:







ایران در حال تقویت سایت‌های هسته‌ای زیرزمینی خود است
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 23.04.2025, 16:52

ایران در حال تقویت سایت‌های هسته‌ای زیرزمینی خود است


طبق گزارشی که روز چهارشنبه منتشر شد، ایران در حال ایجاد یک محیط امنیتی گسترده پیرامون دو مجتمع تونل عمیقاً مدفون است که با تأسیسات اصلی هسته‌ای‌اش مرتبط هستند. هم‌زمان تهدیدات ایالات متحده و اسرائیل برای حمله به ایران ادامه دارد.

به گزارش خبرگزاری رویترز، مؤسسه علوم و امنیت بین‌الملل (Institute for Science and International Security) این گزارش را بر اساس تصاویر ماهواره‌ای اخیر منتشر کرده است. این در حالی است که ایران و آمریکا خود را برای دور سوم مذاکرات در آخر هفته جاری درباره توافقی احتمالی جهت بازگرداندن محدودیت‌ها بر برنامه هسته‌ای تهران آماده می‌کنند.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا  تهدید کرده است که در صورت عدم دستیابی سریع به توافقی جدید برای تحقق همان هدف، ایران را بمباران خواهد کرد.

ترامپ در دوره قبلی ریاست جمهوری خود، آمریکا را از توافق سال ۲۰۱۵ با هدف جلوگیری از توسعه سلاح هسته‌ای توسط تهران خارج کرد. خروج ترامپ از توافق باعث شد ایران بسیاری از محدودیت‌های توافق را نقض کند.

قدرت‌های غربی مظنون هستند که ایران در پی دستیابی به توانایی ساخت سلاح هسته‌ای است؛ ادعایی که تهران آن را رد می‌کند.

دیوید آلبرایت، رئیس مؤسسه علوم و امنیت بین‌الملل، گفت که محیط امنیتی جدید نشان می‌دهد که مجتمع‌های تونلی که چندین سال است در زیر کوه «کلنگ گزلا» در حال ساخت هستند، ممکن است به زودی عملیاتی شوند.

به گفته آلبرایت، ایران اجازه دسترسی بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به این مجتمع‌ها را نداده است.

او افزود: این موضوع نگرانی‌هایی را برانگیخته که ممکن است این مجتمع‌ها برای نگهداری ذخایر اورانیوم با غنای بالا، یا مواد هسته‌ای اعلام‌نشده و سانتریفیوژهای پیشرفته‌ای که می‌توانند به سرعت اورانیوم را تا درجه تسلیحاتی غنی‌سازی کنند، استفاده شوند.

ایران اعلام کرده است که سانتریفیوژهای پیشرفته در یکی از این مجتمع‌ها و به جای تأسیسات آسیب‌دیده در نزدیکی سایت نطنز – که در سال ۲۰۲۰ هدف خرابکاری قرار گرفت – مونتاژ خواهند شد.

آلبرایت گفت که این مجتمع‌ها در عمق‌هایی بسیار بیشتر از تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم فردو در نزدیکی شهر مذهبی قم ساخته می‌شوند.

تصاویر ماهواره‌ای تجاری که در تاریخ ۲۹ مارس گرفته شده‌اند، نشان می‌دهند که ورودی‌های مستحکم به این مجتمع‌ها ایجاد شده‌اند، دیواره‌های بلند در امتداد جاده‌ای که پیرامون قله کوه احداث شده، نصب شده‌اند و همچنین حفاری‌هایی برای نصب دیواره‌های بیشتر انجام شده است.

به گفته این گزارش، بخش شمالی محیط امنیتی جدید به حلقه امنیتی سایت نطنز متصل می‌شود.

ادامه ساخت‌وساز در این مجتمع‌ها به نظر می‌رسد که بیانگر رد درخواست‌های آمریکا توسط تهران برای برچیده شدن کامل برنامه هسته‌ای‌اش باشد؛ چرا که ایران اعلام کرده حق برخورداری از فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای را دارد.

اسرائیل احتمال حمله به تأسیسات هسته‌ای تهران در ماه‌های آینده را منتفی ندانسته است. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، اصرار دارد که هرگونه مذاکره باید به برچیده شدن کامل برنامه هسته‌ای ایران منجر شود.

محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، روز سه‌شنبه در واکنش به نگرانی‌ها درباره آسیب‌پذیری برنامه هسته‌ای کشور، به نظر می‌رسد به پروژه‌هایی چون ساخت محیط امنیتی جدید پیرامون مجتمع‌های تونلی اشاره کرد.

ایرنا به نقل از اسلامی در مراسمی به مناسبت سالگرد تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نوشت: «تلاش‌هایی برای گسترش تدابیر حفاظتی در تأسیسات هسته‌ای در جریان است.»




نظر شما درباره این مقاله:







زلزله‌ای به بزرگی ۶.۲ استانبول را لرزاند
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 23.04.2025, 16:30

زلزله‌ای به بزرگی ۶.۲ استانبول را لرزاند


روز چهارشنبه، در پی وقوع یکی از قوی‌ترین زلزله‌های سال‌های اخیر در استانبول، بیش از ۱۵۰ نفر هنگام پریدن از ساختمان‌ها زخمی شدند.

به گزارش خبرگزاری رویترز، بسیاری از مردم در پارک‌ها تجمع کرده و برخی دیگر روی پله‌های ورودی نشسته یا در مرکز استانبول در بیرون از خانه‌های خود ایستاده بودند، زیرا پس‌لرزه‌های ناشی از زلزله‌ای به بزرگی ۶.۲ ریشتر در بخش اروپایی شهر همچنان احساس می‌شد.

نسلی‌شاه آیگورن، یکی از ساکنان استانبول که در پارکی نشسته بود، گفت: «ناگهان با یک لرزش بزرگ شروع شد و ما آن را خیلی قوی احساس کردیم.»

او افزود: «من از ترس مستقیماً به طرف سگم دویدم، او را بغل کردم و در حالی که روی زمین دراز کشیده بودیم منتظر تمام شدن آن ماندیم. بعد از آن، وسایل‌مان را برداشتیم و مستقیماً به خیابان رفتیم.»

دفتر والی استانبول اعلام کرد که در مجموع ۱۵۱ نفر در پی وحشت ناشی از لرزش و پریدن از ساختمان‌ها زخمی شده و تحت درمان بیمارستانی قرار گرفتند، اما هیچ‌کدام در وضعیت بحرانی نیستند.

این دفتر همچنین اعلام کرد که یک ساختمان متروکه در مرکز استانبول فروریخت، اما کسی در آنجا آسیب ندید، در حالی که هیچ آسیبی به زیرساخت‌های انرژی یا آب در شهر ۱۶ میلیون نفری واقع در سواحل اروپایی و آسیایی تنگه بسفر وارد نشده است. برخی از مغازه‌ها تعطیل شدند.

دو سال پیش، ترکیه مرگبارترین و ویرانگرترین زلزله تاریخ معاصر خود را تجربه کرد. آن زلزله ۷.۸ ریشتری در فوریه ۲۰۲۳ بیش از ۵۵۰۰۰ کشته و بیش از ۱۰۷۰۰۰ زخمی در جنوب ترکیه و شمال سوریه برجای گذاشت.

صدها هزار نفر همچنان آواره هستند و بسیاری هنوز در خانه‌های موقت زندگی می‌کنند.

لرزش اخیر همچنین یادآور زلزله سال ۱۹۹۹ در نزدیکی استانبول بود که ۱۷۰۰۰ نفر را به کام مرگ کشاند.

مرکز زلزله روز چهارشنبه که در ساعت ۱۲:۴۹ بعد از ظهر (۹/۴۹ صبح به وقت گرینویچ) رخ داد، در منطقه سیلیوری، حدود ۸۰ کیلومتری غرب استانبول قرار داشت. سازمان مدیریت بحران و حوادث غیرمترقبه ترکیه (آفاد) اعلام کرد که عمق این زلزله ۶.۹۲ کیلومتر  بوده است.

عبدالقادر اورال اوغلو، وزیر حمل و نقل ترکیه، گفت که بازرسی‌ها هیچ آسیبی به بزرگراه‌ها، فرودگاه‌ها، قطارها یا متروها نشان نداده است.

رئیس جمهور رجب طیب اردوغان در شبکه اجتماعی ایکس اعلام کرد که اوضاع را زیر نظر دارد و دفتر او توصیه‌هایی در مورد اقداماتی که مردم باید در صورت وقوع زلزله‌های بعدی انجام دهند، منتشر کرد.




نظر شما درباره این مقاله:







مرخصی ۵ روز برای راحله راحمی‌پور زندانی سیاسی
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 23.04.2025, 15:56

مرخصی ۵ روز برای راحله راحمی‌پور زندانی سیاسی





نظر شما درباره این مقاله:







محمود عباس: حماس سلاح‌های خود را زمین بگذارد
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 23.04.2025, 15:15

محمود عباس: حماس سلاح‌های خود را زمین بگذارد


محمود عباس، رئیس دولت خودگردان فلسطین، روز چهارشنبه از حماس خواست تا سلاح‌های خود را زمین گذاشته و اداره غزه را به حکومت خودگردان فلسطین واگذار کند. این درخواست بخشی از تلاش‌ها برای پاسخ به تردیدهای بین‌المللی درباره نقش اداره خودگران فلسطین در لحظه‌ای سرنوشت‌ساز برای منطقه است.

به گزارش خبرگزاری رویترز، عباس در نشست شورای رهبری سازمان آزادی‌بخش فلسطین سخن می‌گفت، نشستی که انتظار می‌رود او در این هفته تحت فشار قدرت‌های غربی و عرب که نگران توانایی حکومت خودگردان در ایفای نقش بلندمدت در فرآیند صلح هستند، جانشینی برای خود معرفی کند.

اگرچه عباس پیش‌تر نیز از حماس خواسته بود تا نیروهایش را تحت کنترل حکومت خودگردان فلسطین درآورد، اما این اولین بار است که پس از آغاز جنگ غزه چنین درخواستی را مطرح می‌کند. این جنگ پس از حمله مسلحانه گروه حماس به اسرائیل و واکنش نظامی شدید این کشور آغاز شد.

بر اساس آمار اسرائیل، حماس در حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حدود ۱۲۰۰ نفر را کشت و ۲۵۰ گروگان گرفت. مقامات بهداشتی غزه می‌گویند که عملیات نظامی اسرائیل تاکنون بیش از ۵۰ هزار کشته برجای گذاشته و بخش‌های زیادی از غزه را به ویرانه تبدیل کرده است.

تلاش‌های دیپلماتیک برای تدوین طرحی برای آینده غزه بر کنار گذاشتن حماس از اداه امور این باریکه متمرکز شده است، اما اسرائیل همچنین گفته است که هیچ نقشی برای حکومت خودگردان فلسطین که در کرانه باختری خودمختاری محدودی دارد، نمی‌پذیرد.

عباس گفت: «حماس باید مسئولیت‌های خود در غزه و سلاح‌هایش را به حکومت خودگردان فلسطین واگذار کند و به یک حزب سیاسی تبدیل شود.»

حماس که طی یک جنگ داخلی کوتاه در سال ۲۰۰۷ تشکیلات خودگردان را از غزه بیرون راند، در ماه‌های اخیر درخواست‌های اسرائیل و ایالات متحده برای کنار گذاشتن سلاح‌های خود را رد کرده است.

فشار برای معرفی جانشین

عباس در شورای مرکزی سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) سخنرانی می‌کرد، نهادی که به عنوان نماینده مشروع مردم فلسطین وضعیت ناظر در سازمان ملل دارد و بر حکومت خودگردان فلسطین تسلط دارد.

عباس، ۸۹ ساله، پس از درگذشت یاسر عرفات، رهبر پیشین ساف در سال ۲۰۰۴، رهبری فلسطین را بر عهده گرفت. او سال‌ها در برابر معرفی معاون یا جانشین مقاومت کرده است، اما جنگ غزه فشارها برای این کار را تشدید کرده است.

ماه گذشته، کشورهای عربی طرحی برای اداره موقت غزه پس از جنگ توسط یک کمیته پیشنهاد کردند تا در نهایت کنترل آن به حکومت خودگردان فلسطین بازگردد. آمریکا، اتحادیه اروپا و کشورهای خلیج که احتمالاً در تأمین مالی بازسازی غزه پس از جنگ نقش خواهند داشت، بارها بر ضرورت اصلاحات در حکومت خودگردان تأکید کرده‌اند.

عباس حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ را محکوم کرده و گفته است که این حمله به اسرائیل بهانه‌ای برای نابودی غزه داد. اسرائیل پس از این حمله، عملیات نظامی خود را علیه حماس در غزه آغاز کرد.




نظر شما درباره این مقاله:







هرج‌ومرج ترامپ همه‌جا را فراگرفته است
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 23.04.2025, 14:55

هرج‌ومرج ترامپ همه‌جا را فراگرفته است


الکس ایزنشتات، مارک کاپوتو / اکسیوس

علاقه رئیس‌جمهور ترامپ به ایجاد هرج‌ومرج — بمباران رسانه‌ها، افکار عمومی و دولت با اقدامات گیج‌کننده و چهره‌های جنجالی — به تولید انبوه آشفتگی در تمامی عرصه‌ها منجر شده است.

چرا مهم است: با نزدیک شدن به صد روز نخست دولت دوم ترامپ، کاخ سفید کم‌نشتی‌تر و کم‌خیانت‌تر او، کم‌کم به نمونه دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش شباهت پیدا می‌کند: افزایش درگیری‌های داخلی و افشاگری‌های شرم‌آور عمومی.

● وعده‌های ایلان ماسک درباره «دوج» در حال محو شدن است، و بسیاری از مقامات دولتی مدتها پیش از آنکه او سه‌شنبه اعلام کند «به‌طور چشمگیری» از فعالیت‌های دولتی‌اش کم خواهد کرد، خواستار کناره‌گیری او از کاخ سفید بودند.

● پنتاگون تحت مدیریت پیت هگست با اخراج‌ها، درز اطلاعات و هشدارهای عمومی درباره بی‌کفایتی داخلی مواجه است.

● بسیاری از مقامات، پیتر ناوارو (مشاور تجاری) و هوارد لوتنیک (وزیر بازرگانی) و دیگران را به خاطر استراتژی تعرفه‌ای که منجر به سقوط بازارهای جهانی شد مورد انتقاد قرار می‌دهند، هرچند این اقدامات در واقع سیاست ترامپ است.

● اسکات بسِت، وزیر خزانه‌داری، در حال محافظت از خودش در میان درزهای متعدد اطلاعاتی است که او را صدای عقلانیت معرفی می‌کنند. جالب اینجاست که بازتاب مثبت رسانه‌ها می‌تواند راهی برای قرار گرفتن در لیست سیاه ترامپ باشد.

● و پس از آنکه ترامپ با انتقاد از فدرال رزرو و اشاره به احتمال برکناری جروم پاول (رئیس فدرال رزرو) نگرانی‌های اقتصادی را تشدید کرد، ناگهان از تمامی این مواضع عقب‌نشینی کرد — و بخش عمده‌ای از سخنان تندش درباره تعرفه‌ها را نیز پس گرفت.

جزئیات بیشتر: کارنامه صد روزه ترامپ در هفته آینده، همچنین شامل نگرانی‌های فزاینده عمومی درباره سیاست‌های تخریب‌گرایانه «دوج» در نهادهای فدرال، از جمله اداره تأمین اجتماعی، خواهد بود.

● و درگیری‌ها در اوکراین و غزه — که ترامپ قول داده بود بلافاصله قبل یا بعد از به قدرت رسیدن به آن‌ها پایان دهد — همچنان ادامه دارد. رویکرد سختگیرانه ترامپ در مورد کمک به اوکراین، متحدان دیرینه ناتو را به وحشت انداخته است؛ آن‌ها می‌گویند دیگر آمریکا را شریکی قابل اعتماد در حوزه امنیتی نمی‌بینند.

مقامات کاخ سفید در حال حاضر این مسائل را نادیده می‌گیرند؛ حداقل برای الان.

● یکی از مقامات ارشد کاخ سفید در مورد انتقادات از دولت می‌گوید: «هیچ‌کدام از این‌ها مهم نیست. همه‌اش سر و صدای بی‌محتواست.»

● «مردم بیرون از دولت اصلاً درک نمی‌کنند که چه حجمی از انتقادات را جذب می‌کنیم. این بخشی از کار است. ما آن‌ها را نادیده می‌گیریم.» 

اخبار محرک: بزرگ‌ترین دردسر فعلی دولت در پنتاگون است، جایی که هفته گذشته شاهد خروج چندین مقام ارشد بود.

● این آشفتگی، توانایی‌های رهبری هگست را زیر سؤال برده است؛ او که قبلاً مجری فاکس نیوز بود و هیچ سابقه دولتی ندارد، دو بار برنامه‌های حساس نظامی را در گروه‌های چت «سیگنال» فاش کرد.

وضعیت در جبهه تعرفه‌ها نیز به همان اندازه نامشخص است، جایی که کاخ سفید بیانیه‌های متناقضی درباره معافیت کالاهای مصرفی ساخت چین مانند آیفون و لپ‌تاپ صادر کرده است.

● ترامپ تعرفه‌ها بر چین را به حدی افزایش داد که عملاً برخی مبادلات تجاری متوقف شد، خرده‌فروشان به وحشت افتادند و او و بسِت را وادار کرد تا سه‌شنبه به‌آرامی از مواضعشان عقب‌نشینی کنند (حداقل برای الان در سطح لفاظی).

در مورد مدیریت بحران اوکراین-روسیه نیز پیام‌های ضدونقیضی از دولت صادر شده است.

● در خلال یک رویارویی خشمگین در دفتر بیضی‌شکل با ولودیمیر زلنسکی در فوریه، ترامپ رئیس‌جمهور اوکراین را به باد انتقاد گرفت و از او پرسید آیا واقعاً می‌خواهد جنگ پایان یابد؟

● اما حالا، مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، می‌گوید اگر ظرف «چند روز» توافقی بین اوکراین و روسیه حاصل نشود، آمریکا ممکن است از مذاکرات صلح خارج شود.

در میان تمامی این معاملات ناتمام، ترامپ مذاکرات هسته‌ای با ایران را نیز از سر گرفت.

مرور گذشته: ترامپ در طول کارزار انتخاباتی ۲۰۲۴ خود تقریباً هیچ تغییری در تیمش ایجاد نکرد — برخلاف دوره قبلی انتخابات ریاست‌جمهوری و حضورش در کاخ سفید. اما حالا هرج‌ومرج به شکل اخراج‌ها در حال بازگشت است.

● لورا لومر، هوادار وفادار ترامپ، او را متقاعد کرد که چند مقام شورای امنیت ملی را اخراج کند؛ به گفته او این افراد وفادار نبودند.

● ترامپ هفته گذشته گری شپلی، سرپرست اداره مالیات (IRS)، را به توصیه بسِت برکنار کرد — همان‌طور که نیویورک تایمز اولین‌بار گزارش داد. ترامپ تنها چند روز پیش از آن، شپلی را به درخواست ماسک منصوب کرده بود، کسی که پشت سر بسِت این انتصاب را انجام داده بود.

نظر آن‌ها: مارک شورت، که در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ رئیس‌دفتر معاون رئیس‌جمهور (مایک پنس) بود، می‌گوید: «رئیس‌جمهور در آشفتگی رشد می‌کند، و این بخشی از سبک رهبری اوست.»

● «با این حال، معتقدم دولت اول در اهداف سیاستی خود متحدتر بود، درحالی‌که حالا هر روز توضیح متفاوتی درباره سیاست تجاری یا مواضعمان در خاورمیانه و اوکراین و غیره می‌شنویم.» 

مقامات دولت این ایده را که آن‌ها در مورد سیاست‌ها دچار تفرقه هستند، رد می‌کنند و می‌گویند در مسائل کلیدی مانند تعرفه‌ها اجماع گسترده وجود دارد.

مراحل بعدی: مشاوران ترامپ می‌گویند او قصد ندارد هگست — یا هر یک از مقامات ارشدش — را اخراج کند. بلکه اگر اتفاقی بیفتد، احتمالاً وقتی وفاداران تحت محاصره رسانه‌های جریان اصلی قرار می‌گیرند (که از نظر او ناعادلانه هستند)، به کمک آن‌ها می‌شتابد.

● ترامپ متحدانش وقتی مورد حمله قرار می‌گیرند با آنها همدردی می‌کند و طوفان‌های آتشی که آن‌ها با آن مواجهند را با تجربیات خودش مقایسه می‌کند.

یک مثال: ایلان ماسک. ماه گذشته ترامپ دستور داد راهرو کاخ سفید با خودروهای تسلا پُر شود — یک فرصت عکاسی که در بحبوحه افزایش نظارت‌ها بر «دوج» و اعتراضات در نمایندگی‌های تسلا انجام شد.

ترامپ به همین شکل نسبت به هگست نیز احساس خاصی دارد، کسی که مدتها آرزوی حضور او در کابینه خود را داشت. پس از مصاحبه هگست با ترامپ تابستان گذشته، او ایده مدیریت هگست بر پنتاگون یا وزارت امور کهنه‌سربازان را مطرح کرد.

● یکی از مشاوران ارشد گفت «دونالد ترامپ را می‌شناسی؟ اگر از او بخواهی کسی را اخراج کند، مطمئن‌ترین راه برای ماندن آن فرد است».




نظر شما درباره این مقاله:







ایرانیانی که خود را ارزان می‌فروشند!
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 23.04.2025, 14:18

ایرانیانی که خود را ارزان می‌فروشند!


علی مرادی مراغه‌ای

ابتدا باید بگویم منظورم همیشه بخشی از ایرانیان بوده نه همه.
در فرهنگ ما، اصطلاحات متعددی برای رشوه وجود دارد مانند «خر كريم را نعل كردن» یا «سبيل كسى را چرب كردن‏».
برخی مواقع بدان«مداخل» می گفتند و برخی مواقع «حق العمل» یا «پيشكشى» یا «زیر میزی»...
اما در همه حال در ایران کلید حل تمامی معضلات و درهای بسته بوده و در میان تمام طبقات از شاه گرفته تا گدا رواج داشته است.
حتی امروزه نیز بسیاری، این پدیده زشت را نوعی زرنگی دانسته با آب و تاب به همدیگر تعریف می کنند!

به دوران مشروطیت و پس از آن بقول عین السلطنه، روزنامه‏ نويسها آنرا می گرفتند تا به کسی فحش دهند!
(روزنامه خاطرات عين السلطنه ...ج‏۳.ص۱۸۲۷)
وقتی محکومی رشوه زیادی برای خلاصی اش نمی توانست بدهد، لااقل رشوه کمی به فراش می داد تا ضربات شلاق را آهسته تر بزند!
(ايران و قضيه ايران...ج‏۱. ص۵۹۴)
حتی علت حقيقى سقوط سلسله صفويه را رشوه‏ و ارتشائى دانسته اند كه در کل ايران جريان داشت!
(ايران در زمان نادرشاه...۴۰۹)
اما خود شاه بیش از همه رشوه خور بود وقتی میخواست برای ولایات حاکم تعیین کند آنرا به مزایده می گذاشت و رقم نهائى رشوه‏ بين چند داوطلب، تعيين کننده بود. البته پس از خرید ولایت، مدت نگهداری آن نیز نیاز به رشوه دادن داشت.
(ايران و قضيه ايران...ج‏۱ص۵۷۲)
و خریدار مالکِ مطلقِ جان و مال و ناموس رعایای آن خطه می شد. بیهوده نبوده که حاج سیاح در اشاره به حاکم سنندج و زیردستان او در  سقز و بانه می نویسد که در کوچه ها «چقدر مردم دست و پاى بريده ديده می ‏شوند كه نمونه اعمال او بودند»!
رشوه چنان قباحتش را از دست داده بوده که حتی اعتمادالسلطنه دانشمند! از رشوه‏ دادن و رشوه‏ گرفتن نه تنها ابا نداشته بلکه در خاطراتش به کرات به آن اشاره کرده!
(خاطرات اعتمادالسلطنه...ص۱۴)

اما برجسته ترین نمونه که من آنرا محشر می دانم ميرزا ابوالحسن‏ خان شيرازى سفیر ایران در انگلستان بود که از انگلیسیها مستمری می گرفت!
بدون شک، او درك درستی از این مستمرى نداشت و نمی دانست كه در قبال آن چه خدمات گرانبهايى بايد برای انگلیس انجام دهد. آن زمان بدليلِ عدمِ اطلاع از پيچيدگیهاى ديپلماسى، گرفتن مستمرى از انگلستان اصلاً قبح شمرده نمیشد تا نيازى به كتمان باشد، حتى فتحعلیشاه وقتى از آن باخبر میشود نه تنها ناراحت نشده بلكه حتی او را تشويق می كند:
«آفرين، آفرين، ابوالحسن تو روى مرا در مملكت بيگانه سفيد كردى، من هم روى تو را سفيد خواهم كرد. تو از نجيب ترين خانواده ‏هاى مملكت من هستى، من تو را به مقامهاى بلند اجداد تو خواهم رساند»!
اما خنده ‏دار است كه این میرزا ابوالحسن خان در وصيت‏نامه‏ اش نيز وصيت مى کند پس از مرگش، وارثين نماز وحشت خوانده و قرآن بر سر قبرش ختم كنند، البته پول آنها را نيز از همين منبع وطن‏فروشى بپردازند!
«چون اجل موعود رسيد اولاً امين تعيين كنند عالم به احكام شرعيه تا متوجه تجهيز شود و غسل را نيز، به مرده ‏شور وا نگذارند بلكه عالم عادلى را به جهت آن معين كنند، اجراى فاتحه خوانى بكنند و نماز وحشت به اشخاص ظاهرالصلاح از قرار نمازى هزار دينار بدهند و تا هفت روز طعام بسيار كنند و هيچ مضايقه ننمايند... و به همراهى نعش، شش نفر قارى روانه نمايند و قهوه و غليان و آنچه لازم است، به ايشان بدهند...و اين مخارجى كه در اماكن مصرف میشود با ساير مخارج به تفصيلى كه در نوشته جداگانه مندرج است و در ذيل آن، به خط عاليجاه شيل صاحب ايلچى دولت بهيه عليّه انگليس است كماً و كيفاً بدون زياده و نقصان، بايد از آن قرار معمول دارند...»!

ابوالحسن ‏خان شيرازى در طول 35 سال اشتغال خود در مسند سفارت و وزارت خارجه، خدمات گرانبهايى به انگليس كرد البته بذل و بخشش انگليسیها نيز هيچوقت قطع نشد. ضرب‏ المثل شده بود كه انگليسیها به آسانى هديه می هند و پول خرج می كنند اما نمی دانستند كه «گردو در خانه قاضى فراوان است اما حساب و كتاب دارد»!
(سالهای زخمی، مرادی مراغه ای...ص۳۶۶)

در زمانِ کودتای ۲۸ مرداد، هم کرومیت روزولت و هم ریچارد کاتم و اسناد ویلبر نشان می دهند که مقالاتی بر ضد مصدق در آمریکا نوشته می شد و تنها با پرداخت ۴۰ دلار در مطبوعات ایرانی به چاپ می رسید یعنی به این ارزانی خود را می فروختند!
زمانی زعمای چین برای در امان ماندن از حملات مهاجمان دیوار بزرگی به عظمت ۲۱۱۹۶ کیلومتر را ساختند اما دشمنان و مهاجمان چین، بجای زحمتِ بالا رفتن از آن دیوار، تنها با پرداخت رشوه ای اندک به دروازه بانان آن دیوار، توانستند به آسانی از در وارد چین گردند نه از بالای دیوار!

هیچ دیواری برای محافظت از یک کشور و منافع ملی اش، به مانند پرورش انسانها و رجول سیاسی سالم نیست، بقول امیر، آدم تربیت کنید...!

تلگرام نویسنده
@Ali_Moradi_maragheie




نظر شما درباره این مقاله:







با دستور پزشکیان فعالیت پتروشیمی میانکاله متوقف شد
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 23.04.2025, 13:55

با دستور پزشکیان فعالیت پتروشیمی میانکاله متوقف شد





نظر شما درباره این مقاله:







امام‌اوغلو  خواستار تحویل جنگنده‌های یوروفایتر
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 23.04.2025, 13:29

امام‌اوغلو  خواستار تحویل جنگنده‌های یوروفایتر





نظر شما درباره این مقاله:







هیئت نمایندگی صندوق بین‌المللی پول در سوریه
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 23.04.2025, 12:02

هیئت نمایندگی صندوق بین‌المللی پول در سوریه





نظر شما درباره این مقاله:







قرص جدید کاهش وزن به اندازه اوزمپیک موثر است
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 23.04.2025, 11:19

قرص جدید کاهش وزن به اندازه اوزمپیک موثر است


قرص آزمایشی کاهش وزن شرکت الی‌ لی‌لی با نام «اورفورگلیپرون» (Orforglipron) اگر مراحل نهایی تایید را پشت سر بگذارد، ممکن است چشم‌انداز درمان چاقی، و شاید حتی سلامت عمومی، را متحول کند.

به گزارش مجله تایم، هفته گذشته، در یک جلسه مهم در مقر اصلی این شرکت داروسازی در آمریکا نتایج مطالعه‌ای حیاتی بررسی شد. داده‌ها دقیقا همان‌طور بود که امید می‌رفت: اورفورگلیپرون اثربخش بود و هیچ‌گونه عارضه کبدی ایجاد نکرد، برخلاف داروی شرکت فایزر که چند روز پیش به این دلیل کنار گذاشته شده بود.

اورفورگلیپرون دارویی خوراکی است که مسیر هورمون پپتید شبه‌گلوکاگون‌ـ‌۱ (GLP-1) را هدف قرار می‌دهد، مسیری که پیش‌تر در داروهای تزریقی پرطرفداری مانند مونجارو، اوزمپیک، و ویگووی برای کنترل دیابت و کاهش وزن استفاده شده است.

با وجود اینکه مونجارو دو هورمون مرتبط با وزن را هدف قرار می‌دهد و اورفورگلیپرون فقط یکی را، نتایج مصرف هر دو دارو بسیار نزدیک بود. این دارو در بیماران مبتلا به دیابت باعث کاهش سطح قند خون (A1C) و کاهش وزن شد.

اورفورگلیپرون هنوز به تایید سازمان غذا و داروی آمریکا نرسیده، اما چشم‌انداز این دارو بسیار امیدوارکننده است. در صورت تایید، این دارو نخستین قرص خوراکی هورمون پپتید شبه‌گلوکاگون‌ـ‌۱ خواهد بود که به‌طور خاص برای کاهش وزن عرضه می‌شود.

شرکت نوو نوردیسک نیز یک داروی خوراکی هورمون پپتید شبه‌گلوکاگون‌ـ‌۱ تولید می‌کند، اما فقط برای درمان دیابت تایید شده است. همچنین، دوز آن دارو پایین‌تر از اورفورگلیپرون است و کاهش وزنی که ایجاد می‌کند به‌طور میانگین ۵۰ درصد کمتر از اورفورگلیپرون است. اورفورگلیپرون هیچ محدودیتی برای مصرف غذا یا نوشیدنی ندارد، در حالی‌ که داروی شرکت نوو نوردیسک را باید ۳۰ دقیقه پیش از غذا یا نوشیدنی مصرف کرد و غذاهای چرب، تند و شیرین را محدود کرد.

شرکت الی لی‌لی این دارو را در سال ۲۰۱۸ از شرکت دارویی ژاپنی «چوگای» خریداری کرد، دارویی که ساختار شیمیایی پیچیده‌ای داشت و تولید آن نیازمند ۳۰ مرحله بود، تقریبا دو برابر داروهای رایج. تیم توسعه محصول شرکت الی لی‌لی فرایند تولید را با استفاده از فناوری‌های پاک‌تر و سریع‌تر بازطراحی کرد. نمونه آزمایشگاهی فرایند جدید به قدری موفق بود که دستور تولید انبوه بلافاصه صادر شد.

اورفورگلیپرون فقط به درمان دیابت و چاقی محدود نیست. پژوهشگران آن را برای درمان فشار خون بالا و حفظ کاهش وزن پس از درمان اولیه تزریقی نیز آزمایش می‌کنند. همچنین، شواهد اولیه حاکی از آن است که داروهای هورمون پپتید شبه‌گلوکاگون‌ـ‌۱ ممکن است خطر بیماری‌های قلبی، آپنه خواب، اعتیاد و حتی آلزایمر را کاهش دهند.

از منظر مالی، فرصت‌های این بازار قابل توجه‌اند. تحلیلگران پیش‌بینی می‌کنند بازار داروهای تزریقی ضدچاقی تا سال ۲۰۳۰ به رقم ۱۰۰ میلیارد دلار برسد. اگر اورفورگلیپرون وارد این بازار شود، نه‌تنها این بازار را گسترش می‌دهد، بلکه در بسیاری از مناطق‌ــ به‌ویژه جاهایی که داروهای تزریقی در دسترس نیستند‌ــ بازار را تسخیر خواهد کرد.

شرکت الی لی‌لی در تدارک عرضه جهانی اورفورگلیپرون، از سال ۲۰۲۰ حدود ۵۰ میلیارد دلار روی احداث تاسیسات جدید تولید در آمریکا سرمایه‌گذاری کرده است، از جمله در ایالت‌های کارولینای شمالی، ویسکانسین و ایندیاناپلیس.

تاسیسات ایندیاناپلیس کارخانه‌ای برای تولید دارو را شامل می‌شود که در سال ۲۰۲۶ آغاز به کار خواهد کرد و همچنین یک کارخانه تولید مواد اولیه داروهای مصنوعی یا سنتزی که بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاری در این زمینه در تاریخ آمریکا خواهد بود. این شرکت قرار است در سال جاری سه کارخانه دیگر را نیز معرفی کند.

دیوید ریکس، مدیرعامل الی لی‌لی، می‌گوید: «نکته کلیدی این است که تمرکز پژوهش ما نه بر بازار امروز، بلکه بر مشکل امروز باشد.»


ایندیپندنت فارسی




نظر شما درباره این مقاله:







حمله به گردشگران در کشمیر دهها کشته برجای گذاشت
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 23.04.2025, 10:42

حمله به گردشگران در کشمیر دهها کشته برجای گذاشت


پلیس روز چهارشنبه اعلام کرد که در پی تیراندازی شبه‌نظامیان مشکوک به گردشگران در منطقه جامو و کشمیر هند، ۲۶ مرد کشته و ۱۷ نفر زخمی شدند. این بدترین حمله در این کشور طی نزدیک به دو دهه اخیر است.

به گزارش خبرگزاری رویترز، این حمله، که بدترین حمله به غیرنظامیان در هند از زمان تیراندازی‌های بمبئی در سال ۲۰۰۸ محسوب می‌شود، آرامش نسبی در کشمیر را که در سال‌های اخیر با کاهش شورش‌های ضد هندی شاهد رونق گردشگری بود، برهم زد.

این حمله روز سه‌شنبه در دره بایساران در منطقه پاهالگام، یکی از مناطق دیدنی هیمالیایی این قلمرو فدرال، رخ داد. به گفته پلیس، کشته‌شدگان شامل ۲۵ هندی و یک شهروند نپالی بودند.

این حمله به عنوان یک عقب‌گرد برای دستاوردهایی تلقی می‌شود که نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند، و حزب ملی‌گرای هندوی او، بهاراتیا جاناتا، با لغو وضعیت نیمه‌خودمختار جامو و کشمیر و برقراری صلح و توسعه در این منطقه اکثریت مسلمان که مدت‌ها دچار ناآرامی بوده، به نمایش گذاشته بودند.

مودی سفر دو روزه خود به عربستان سعودی را کوتاه کرد و صبح چهارشنبه به دهلی‌نو بازگشت. وزارت دارایی اعلام کرد که نیرمالا سیتارامان، وزیر دارایی، نیز سفر خود به ایالات متحده و پرو را کوتاه کرده است تا “در این زمان دشوار و غم‌انگیز در کنار مردم باشد.”

مودی در فرودگاه با مشاور امنیت ملی، وزیر امور خارجه و دیگر مقامات ارشد جلسه‌ای برگزار کرد و  به گفته یک مقام وزارت دفاع، یک جلسه ویژه کابینه امنیتی برای ساعت ۱۲:۳۰ به وقت گرینویچ برنامه‌ریزی شد.

گروه شبه‌نظامی ناشناخته‌ای به نام “مقاومت کشمیر” در پیامی در شبکه‌های اجتماعی، مسئولیت این حمله را  بر عهده گرفت. این گروه نارضایتی خود را از اسکان بیش از ۸۵,۰۰۰ “بیگانه” در منطقه ابراز کرد که به گفته آنها باعث “تغییر جمعیتی” شده است.

این گروه در بیانیه جدیدی در روز چهارشنبه ادعا کرد که “افراد هدف قرار گرفته شده گردشگران عادی نبودند، بلکه با آژانس‌های امنیتی هند مرتبط بودند.”

این گروه افزود: “این گروه توریستی معمولی نبود، بلکه یک آژانس مخفی بود که برای تحقیقات مأموریت داشت.” آنها تأکید کردند که این حمله باید “هشداری نه تنها برای دهلی، بلکه برای کسانی که از استراتژی‌های مشکوک دهلی حمایت می‌کنند” باشد.

این گروه هشدار داد که “مبارزان مقاومت قصد دارند حملات استراتژیک خود را تشدید کنند تا کسانی که در تضعیف مبارزه مقاومت نقش دارند، با عواقب مناسب مواجه شوند.”

دو منبع امنیتی به رویترز گفتند، صدها نیروی امنیتی بلافاصله پس از حمله به منطقه پاهالگام اعزام شدند و عملیات گسترده‌ای در جنگل‌های آنجا آغاز شد. حدود ۱۰۰ نفر که در گذشته مظنون به حمایت از شبه‌نظامیان بودند، به ایستگاه‌های پلیس فراخوانده شده و مورد بازجویی قرار گرفتند.

پلیس همچنین تصاویری از سه نفر از چهار مهاجم مشکوک را منتشر کرد.

به گفته یک منبع امنیتی، مهاجمان لباس‌های سنتی بلند و شلوار گشاد پوشیده بودند و یکی از آنها دوربین بدنی همراه داشت. در زمان حمله حدود ۱,۰۰۰ گردشگر و ۳۰۰ ارائه‌دهنده خدمات و کارگر محلی در محل حضور داشتند.

آنها در سه نقطه از دره بایساران، که به دلیل چمنزارهای سرسبز و مناظر بکر احاطه شده توسط جنگل‌های کاج متراکم در میان گردشگران محبوب است، تیراندازی کردند.

بازدیدکنندگان برای رسیدن به این مکان باید پیاده‌روی کنند یا اسب کرایه کنند، جایی که امکاناتی برای ورزش‌های ماجراجویانه مانند زیپ‌لاین و زوربینگ وجود دارد.

آژانس‌های امنیتی هند می‌گویند “مقاومت کشمیر” پوششی برای سازمان‌های شبه‌نظامی مستقر در پاکستان مانند لشکر طیبه و حزب‌المجاهدین است. پاکستان اعلام کرده که تنها حمایت اخلاقی و دیپلماتیک از شورش در کشمیر ارائه می‌دهد.

شفقت علی خان، سخنگوی وزارت امور خارجه پاکستان، در بیانیه‌ای گفت: “ما از کشته شدن گردشگران نگران هستیم. به نزدیکان درگذشتگان تسلیت می‌گوییم و برای مجروحان آرزوی بهبودی سریع داریم.”


توریست‌ها در انتطار خروج از منطقه کشمیر

تعطیلی کشمیر

روز چهارشنبه، بیش از ده سازمان محلی خواستار تعطیلی این قلمرو فدرال در اعتراض به حمله به گردشگران شدند که افزایش تعداد آنها به اقتصاد محلی کمک کرده بود.

بسیاری از مدارس نیز در اعتراض به این حمله کلاس‌های خود را برای یک روز تعطیل کردند.

تعطیلی کامل بود و راهپیمایی‌های اعتراضی در بخش‌هایی از دره کشمیر برگزار شد. مردم شعارهایی مانند “کشتن بی‌گناهان را متوقف کنید”، “گردشگران زندگی ما هستند” و “این حمله به ماست” سر دادند.

محبوبه مفتی، رئیس سابق جامو و کشمیر، در بیانیه‌ای گفت: “می‌خواهم به مردم کشور بگویم که ما شرمنده‌ایم، کشمیر شرمنده است. ما در این زمان بحران در کنار شما هستیم.”

مقامات گفتند که شرکت‌های هواپیمایی پروازهای اضافی از سرینگر، پایتخت تابستانی این قلمرو، ترتیب داده‌اند، زیرا بازدیدکنندگان در حال ترک سریع منطقه بودند.

عمر عبدالله، رئیس فعلی این قلمرو، در شبکه اجتماعی X نوشت: “دیدن خروج مهمانانمان دلخراش است.” او افزود که بزرگراه اصلی که سرینگر را به سایر نقاط کشور متصل می‌کند و به دلیل باران شدید آسیب دیده بود، برای تردد یک‌طرفه به سمت خارج از سرینگر باز شده تا به گردشگرانی که از طریق جاده خارج می‌شوند کمک کند.

تصاویر تلویزیونی نشان داد که گردشگران چمدان‌های خود را به تاکسی‌ها می‌برند و از هتلی در سرینگر خارج می‌شوند.

سمیر باردواج، گردشگری از دهلی‌نو، به آژانس خبری ANI گفت: “چگونه می‌توانیم در چنین شرایطی سفر خود را ادامه دهیم؟ باید ایمنی خود را در اولویت قرار دهیم.”

دفتر راموهان نایدو کینجاراپو، وزیر هوانوردی، اعلام کرد که چهار پرواز ویژه از سرینگر - دو پرواز به دهلی و دو پرواز به بمبئی - ترتیب داده شده و پروازهای اضافی در حالت آماده‌باش هستند.

سازمان تنظیم مقررات هوانوردی اعلام کرد که تقاضای غیرمنتظره‌ای از سوی گردشگرانی که می‌خواهند از کشمیر بازگردند وجود دارد و از شرکت‌های هواپیمایی خواست که هزینه‌های لغو و تغییر برنامه را لغو کنند.

در حالی که برخی از اپراتورهای گردشگری محلی گفتند که برای فصل اوج تابستان پیش رو شاهد لغو رزروها هستند، واحد محلی فدراسیون آژانس‌های مسافرتی هند این حمله را محکوم کرد.

شمیم شاه، رئیس واحد محلی، در بیانیه‌ای گفت: “ما به تشویق سفر به دره ادامه خواهیم داد و در برابر کسانی که به دنبال گسترش ترس و ناآرامی هستند، با قدرت خواهیم ایستاد.”

خشونت شبه‌نظامیان از سال ۱۹۸۹، زمانی که شورش ضد هندی آغاز شد، کشمیر را که به طور کامل ادعای مالکیت آن توسط هند با اکثریت هندو و پاکستان اسلامی مطرح است اما به طور مشترک اداره می‌شود، تحت تأثیر قرار داده است. ده‌ها هزار نفر کشته شده‌اند، اگرچه خشونت در سال‌های اخیر کاهش یافته است.

هند در سال ۲۰۱۹ وضعیت ویژه کشمیر را لغو کرد و این ایالت را به دو قلمرو فدرال - جامو و کشمیر، و لداخ - تقسیم کرد. این اقدام به مقامات محلی اجازه داد تا حق اقامت به خارجی‌ها اعطا کنند، که به آنها امکان یافتن شغل و خرید زمین در این قلمرو را می‌داد.

این امر منجر به وخامت روابط با پاکستان، که ادعای مالکیت این منطقه را نیز دارد، شد. این اختلاف باعث خصومت تلخ و درگیری نظامی بین این دو همسایه دارای سلاح هسته‌ای شده است.

حملات علیه گردشگران در کشمیر نادر بوده است. آخرین حادثه مرگبار در ژوئن ۲۰۲۴ رخ داد، زمانی که در حمله شبه‌نظامیان اتوبوسی که زائران هندو را حمل می‌کرد به دره‌ای عمیق سقوط کرد و دست‌کم ۹ نفر کشته و ۳۳ نفر زخمی شدند.




نظر شما درباره این مقاله:







پیشنهاد ترامپ به اوکراین پذیرش اشغالگری روسیه است!
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 23.04.2025, 7:15

پیشنهاد ترامپ به اوکراین پذیرش اشغالگری روسیه است!


باراک راوید / آکسیوس

«پیشنهاد نهایی» ترامپ برای صلح مستلزم پذیرش اشغالگری روسیه از سوی اوکراین است

منابعی که به‌طور مستقیم از این پیشنهاد اطلاع دارند به آکسیوس گفته‌اند که ایالات متحده انتظار دارد اوکراین روز چهارشنبه به چارچوبی برای صلح پاسخ دهد که شامل به‌رسمیت شناختن کریمه به‌عنوان بخشی از خاک روسیه از سوی آمریکا و به‌طور غیررسمی، به‌رسمیت شناختن کنترل روسیه بر تقریباً تمامی مناطق اشغالی از زمان تهاجم سال ۲۰۲۲ است.

چرا این موضوع مهم است: سندی یک‌صفحه‌ای که هفته گذشته از سوی ایالات متحده در پاریس به مقام‌های اوکراینی ارائه شد، این پیشنهاد را به‌عنوان «پیشنهاد نهایی» رئیس‌جمهور ترامپ توصیف می‌کند. کاخ سفید تأکید دارد که در صورت عدم دستیابی به توافقی زودهنگام، آماده کناره‌گیری از مذاکرات است.

● پیشنهاد ترامپ مستلزم امتیازات چشمگیر از سوی رئیس‌جمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی است؛ کسی که پیش‌تر هرگونه پذیرش اشغال کریمه و بخش‌هایی از چهار منطقه در شرق اوکراین را رد کرده بود.

● در حالی که گزارش شده ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، پیشنهاد داده تا برای رسیدن به توافق، خطوط مقدم فعلی در میدان نبرد تثبیت شوند، او پیش‌تر برخی از عناصر دیگر چارچوب آمریکا، مانند استقرار نیروی حافظ صلح اروپایی در خاک اوکراین را رد کرده بود.

● یک منبع نزدیک به دولت اوکراین گفته است که کی‌یف این پیشنهاد را به‌شدت جانب‌دارانه به نفع روسیه می‌داند: «پیشنهاد، به‌روشنی مشخص می‌کند که روسیه چه امتیازهای ملموسی به دست می‌آورد، اما درباره آنچه اوکراین دریافت خواهد کرد، صرفاً به‌طور مبهم و کلی صحبت شده است.»

امتیازهایی که روسیه طبق پیشنهاد ترامپ دریافت می‌کند:

۱. به‌رسمیت شناختن رسمی (de jure) کنترل روسیه بر کریمه از سوی ایالات متحده. 
۲. به‌رسمیت شناختن غیررسمی (de facto) اشغال تقریباً تمام استان لوهانسک و بخش‌های اشغالی استان‌های دونتسک، خرسون و زاپوریژیا توسط روسیه. 
۳. تضمینی مبنی بر اینکه اوکراین به عضویت ناتو در نخواهد آمد. در متن اشاره شده که ممکن است اوکراین بتواند به اتحادیه اروپا بپیوندد. 
۴. لغو تحریم‌هایی که از سال ۲۰۱۴ اعمال شده‌اند. 
۵. گسترش همکاری‌های اقتصادی با ایالات متحده، به‌ویژه در حوزه‌های انرژی و صنعت.

امتیازهایی که اوکراین طبق پیشنهاد ترامپ دریافت می‌کند:

۱. «تضمین امنیتی نیرومند» از سوی گروهی ویژه از کشورهای اروپایی و احتمالاً کشورهایی غیراروپایی با دیدگاه مشابه. سند ارائه‌شده مشخص نمی‌کند که این عملیات حافظ صلح چگونه اجرا خواهد شد و هیچ اشاره‌ای به مشارکت ایالات متحده در آن نشده است. 
۲. بازگرداندن بخش کوچکی از استان خارکیف که در اشغال روسیه است. 
۳. عبور بدون مانع از رود دنیپر که در بخش‌هایی از جنوب اوکراین در امتداد خط مقدم قرار دارد. 
۴. پرداخت غرامت و ارائه کمک برای بازسازی، گرچه سند مشخص نمی‌کند که این منابع مالی از کجا تأمین خواهد شد.

سایر عناصر طرح

● نیروگاه هسته‌ای زاپوریژیا — که بزرگ‌ترین تأسیسات از این نوع در اروپاست — به‌عنوان بخشی از خاک اوکراین شناخته خواهد شد، اما بهره‌برداری از آن در اختیار ایالات متحده خواهد بود و برق تولیدی آن به هر دو کشور اوکراین و روسیه عرضه خواهد شد.

● در این سند به توافق معدنی میان آمریکا و اوکراین اشاره شده است؛ توافقی که ترامپ اعلام کرده قرار است روز پنج‌شنبه امضا شود.

نکته جالب: این طرح پس از آن تدوین شد که استیو ویتکاف، نماینده ترامپ، هفته گذشته بیش از چهار ساعت با ولادیمیر پوتین دیدار کرد.

● به گزارش فایننشال تایمز، پس از ارائه این طرح، پوتین پیشنهاد داد که روسیه به‌عنوان بخشی از یک توافق احتمالی، تهاجم نظامی خود را در خطوط مقدم فعلی متوقف کند.

● این بزرگ‌ترین نشانه از سوی پوتین تاکنون است مبنی بر اینکه او آمادگی دستیابی به صلح را دارد، اما مقام‌های اروپایی همچنان با دیده تردید به این مسئله می‌نگرند.

گام بعدی: کاخ سفید روز سه‌شنبه اعلام کرد که ویتکاف قرار است در ادامه هفته برای چهارمین دیدار خود با پوتین به مسکو سفر کند.

● با این حال، انتظار می‌رود که هم ویتکاف و هم مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، در نشست روز چهارشنبه در لندن که با حضور مقام‌هایی از آمریکا، اوکراین، فرانسه، آلمان و بریتانیا برگزار می‌شود، شرکت نکنند. این در حالی است که هر دو پیش‌تر قصد حضور در این نشست را داشتند.

● در عوض، انتظار می‌رود کیت کلاگ، نماینده اوکراین در آمریکا، ریاست هیئت آمریکایی را بر عهده بگیرد. طرح پیشنهادی ایالات متحده قرار است بخشی از موضوعات مورد بحث در این نشست باشد.

بین خطوط: یکی از مقام‌های آمریکایی دخیل در این مذاکرات گفت که روبیو و ویتکاف با همکاری یکدیگر «چارچوبی را تدوین کرده‌اند تا ما را به پایان جنگ نزدیک‌تر کند.»

● با این حال، این مقام اضافه کرد که طی ۲۴ ساعت گذشته نشانه‌هایی از سوی اوکراینی‌ها دریافت شده که نشان می‌دهد آن‌ها مایلند در نشست چهارشنبه در لندن به‌جای چارچوب پیشنهادی صلح ترامپ، درباره آتش‌بس ۳۰ روزه گفت‌وگو کنند.

● او افزود: «تصمیم بر این شد که وزیر [روبیو] به لندن سفر نکند. در عوض، هیئت آمریکایی به گفت‌وگو با همتایان بریتانیایی و اوکراینی خود ادامه خواهد داد.»

● روبیو در توییتی نوشت که گفت‌وگویی «سازنده» با همتای بریتانیایی خود داشته و مشتاق است «پس از پایان نشست‌های لندن، ادامه این گفت‌وگوها را دنبال کند.»

اظهار نظرها: کارولین لیویت، سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید، روز سه‌شنبه به خبرنگاران گفت: «مذاکرات ادامه دارد و امیدواریم که در مسیر درستی حرکت می‌کنیم.»




نظر شما درباره این مقاله:







حکم دومین‌ دادگاه بر ادامه فعالیت «صدای آمریکا»
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 23.04.2025, 7:10

حکم دومین‌ دادگاه بر ادامه فعالیت «صدای آمریکا»


کیلا اپستین، خبرنگار بی‌بی‌سی، نیویورک

یک دادگاه در آمریکا به دولت ترامپ دستور داده تا بودجه «صدای آمریکا» و رسانه‌های خبری دیگر را که تحت حمایت مالی دولت آمریکا هستند، به آنها بازگرداند. به گفته این دادگاه، تلاش دولت ترامپ برای تعطیل کردن این رسانه‌ها «ناقض قانون و قانون اساسی» بوده است.

با دستور دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، بیش از ۱۳۰۰ کارمند، شامل حدود هزار خبرنگار، به مرخصی اجباری فرستاده شده‌اند. آقای ترامپ صدای آمریکا را یک رسانه «ضد ترامپ» و «افراطی» خوانده بود.

صدای آمریکا به عنوان یک شبکه رادیویی برای مقابله با تبلیغات نازی‌ها در دوران جنگ جهانی دوم تاسیس شد. این شبکه اکنون به یک رسانه بین‌المللی بزرگ تبدیل شده است.

قاضی رویس لمبرت در نیویورک تاکید کرد به دلیل اقدامات دولت ترامپ «این نخستین بار در هشتاد سال گذشته است که خبررسانی صدای آمریکا متوقف شده است.»

این قاضی افزود که دولت ترامپ «بدون توجه به آسیب‌های وارد شده به کارمندان، پیمانکاران، روزنامه‌نگاران و مخاطبان این رسانه‌ در سراسر جهان» عمل کرده است.

قاضی لمبرت همچنین اعلام کرد دولت ترامپ احتمالا «قانون بین‌المللی رسانه‌ها» و همچنین حق کنگره برای تخصیص بودجه را نقض کرده است.

پتسی ویدا کوسوارا، خبرنگار صدای آمریکا در کاخ سفید و یکی از شاکیان اصلی این پرونده گفت: «من و همکارانم قدردان این حکم هستیم، اما می‌دانیم که این فقط یک گام کوچک است، چون احتمالا دولت درخواست تجدیدنظر خواهد کرد.»

او افزود: «ما به مبارزه خود علیه سرکوب غیرقانونی صدای آمریکا به دست دولت ادامه خواهیم داد تا زمانی که بتوانیم به ماموریتی که کنگره برایمان تعریف کرده بازگردیم؛ یعنی ارائه گزارش‌های واقعی، متوازن و جامع از رویدادهای آمریکا.»

در ماه مارس، ترامپ دستور داد «سازمان رسانه‌های جهانی آمریکا» که مدیریت صدای آمریکا و همچنین تأمین مالی نهادهای غیرانتفاعی مانند رادیو اروپای آزاد و رادیو آسیای آزاد را بر عهده دارد، «تا جایی که قانون اجازه می‌دهد» محدود شود.

دونالد ترامپ مدت‌هاست که رسانه‌های جریان اصلی را به سوگیری علیه خود متهم کرده و صدای آمریکا را هم به عنوان بخشی از این جریان در نظر می‌گیرد.

با شروع دوران ریاست جمهوری آقای ترامپ در ماه ژانویه، او متحد سیاسی خود کری لیک را به عنوان مشاور ارشد صدای آمریکا منصوب کرد. خانم لیک از ادعاهای بی‌اساس آقای ترامپ درباره تقلب در انتخابات ۲۰۲۰ حمایت می‌کرد.

پیش‌تر یک قاضی دیگر در نیویورک هم، دستور اجرایی ترامپ را به طور موقت متوقف کرده بود؛ این تصمیم به دنبال شکایتی بود که گروهی از روزنامه‌نگاران، سازمان‌های مدافع رسانه‌ها و اتحادیه‌ها مطرح کردند.

قاضی نیویورک اعلام کرد صدای آمریکا که کنگره بودجه‌اش را تامین می‌کند، برای ارائه اخبار با کیفیت به مخاطبان جهانی یک ماموریت قانونی دارد و دولت ترامپ فاقد اختیارات لازم برای بستن آن است.

این قاضی نوشت: «به سختی بتوان مثالی شفاف‌تر از اقدامات خودسرانه و غیرمنطقی یافت، آنچنان که متهمان این پرونده انجام داده‌اند.»

سازمان رسانه‌های جهانی آمریکا و کاخ سفید هنوز به درخواست‌های بی‌بی‌سی برای اظهارنظر پاسخی نداده‌اند.




نظر شما درباره این مقاله:







خامنه‌ای در پیامی به رییس‌جمهور چین
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 23.04.2025, 6:57

خامنه‌ای در پیامی به رییس‌جمهور چین





نظر شما درباره این مقاله:







اتفاقات هرمز نتیجه سال‌ها بی‌برنامگی بود
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 23.04.2025, 6:51

اتفاقات هرمز نتیجه سال‌ها بی‌برنامگی بود


فرزانه قبادی / اعتماد

سفر تنها رفتن و لذت بردن و تجربه کردن نیست. سفر مسوولیت است؛ مسوولیتی که نه‌تنها بر دوش گردشگران و مردم که به عهده متولیانی است که باید در زمینه آگاهی‌بخشی و آموزش برنامه داشته باشند. آنچه در نوروز امسال شبکه‌های اجتماعی را تحت‌تاثیر قرار داد، نتیجه‌ بی‌توجهی به این «مسوولیت» هم از جانب گردشگران و هم از سوی مسوولان بود. مساله‌ای که «شینا انصاری» هم در گفت‌وگو با «اعتماد» به آن اشاره می‌کند و تصاویر تلخ سواحل هرمز را نتیجه سال‌ها نبود برنامه و آموزش و آگاهی‌بخشی عمومی می‌داند.

او اما از لزوم داشتن نگاهی چندبعدی به این مساله هم گفته و اینکه همکاری و تعامل بین دستگاه‌های مختلف یک ضرورت است و می‌تواند از تکرار چنین اتفاقاتی پیشگیری کند.

این یک حقیقت انکارناپذیر است که وظیفه نهادهای متولی مانند وزارت میراث فرهنگی، سازمان محیط‌زیست و حتی آموزش‌وپرورش، صرفا در توسعه و ساخت زیرساخت و ارایه آمار گردشگران خلاصه نمی‌شود؛ بلکه باید به‌طور جدی به آموزش عمومی، اطلاع‌رسانی موثر، تولید محتواهای کاربردی و درگیر کردن جوامع محلی در ایجاد فرآیند گردشگری مسوولانه بپردازند. هرچند تاراج خاک هرمز تنها توسط گردشگران اتفاق نیفتاده و نمی‌افتد، اما در نگاهی کلی اگر قرار است طبیعت هرمز، رنگ‌ها و خاک منحصربه‌فردش برای نسل‌های بعد باقی بماند، باید بعضی مفاهیم و رویکردها از نو تعریف شوند.

* از دیدن تصاویری که از ساحل سرخ و ساحل نقره‌ای هرمز منتشر شد، چه احساسی پیدا کردید؟ شما ریشه چنین اتفاقاتی را چه موردی می‌دانید؟ راهکار حل این معضل از نظر شما چیست؟

رخدادهایی از این دست که امسال در شبکه‌های اجتماعی مشاهده شد، متأسفانه فقط مختص به امسال نیست و در گذشته نیز کم‌وبیش در مقاصد پرطرفدار گردشگری مانند جزیره هرمز اتفاق می‌افتاد. پرتکرارترین این موارد، مسائلی نظیر رها کردن زباله و پسماند در طبیعت و آتش‌سوزی عرصه‌های طبیعی به‌دلیل روشن کردن آتش توسط گردشگران بود. با این حال، امسال به لطف شبکه‌های اجتماعی و البته تا حدی افزایش آگاهی در بخش‌هایی از جامعه، موضوع برداشت خاک از جزیره هرمز به‌شکل گسترده‌تری مطرح شد. ناراحتی و احساس نگرانی نسبت به آسیب‌های گردشگری ناپایدار و رخدادهایی که در برخی نقاط خاص و زیبای کشور رقم می‌خورد، نخستین حسی بود که به من دست داد؛ اما حسی قوی‌تر و مهم‌تر، انگیزه بیشتر برای پیگیری اموری بود که از مدتی پیش با همکاران‌مان در وزارت میراث فرهنگی و گردشگری آغاز کرده بودیم؛ یعنی برنامه‌ریزی مشترک برای اجرای طرح‌های گردشگری پایدار در برخی نقاط طبیعی، به‌ویژه سواحل و جزایر زیبا و منحصربه‌فرد جنوب کشور.

معتقدم اگرچه بخشی از این مسائل ریشه در ناآگاهی دارد، اما بخش دیگری از ماجرا به نبود برنامه‌ریزی صحیح و نبود طرح‌های حساب‌شده گردشگری برمی‌گردد. منظورم از برنامه‌ریزی صحیح، رویکردی است که در آن هم محیط‌زیست منطقه حفظ شود، هم گردشگران از سفر خود لذت ببرند و هم جامعه محلی از منافع گردشگری بهره‌مند شود. راهکار اصلی نیز در همین نوع برنامه‌ریزی نهفته است. البته نمی‌توان در پشت درهای بسته برنامه‌ریزی کرد و انتظار داشت نتیجه مطلوبی حاصل شود؛ بلکه باید تمامی ذی‌نفعان، به‌ویژه مردم محلی و ساکنان مقاصد گردشگری، به عنوان بخش مهمی از این فرآیند، در برنامه‌ها مشارکت واقعی داشته باشند.

* تعاملات بین‌ دستگاهی که به آن اشاره کرده‌اید، باید با چه کیفیت و به چه شیوه‌ای باشد و از نگاه شما تمرکز این همکاری‌ها بر چه مواردی باید باشد؟

طبیعی است که هر دستگاه، وظایف و هدف‌گذاری‌های مختص به خود را دارد، اما گاهی این هدف‌گذاری‌ها ممکن است در برخی موارد با یکدیگر در تضاد قرار گیرند. اگرچه این مسائل معمولا در سطح دولت مطرح می‌شوند تا از بروز تعارض‌ها در اهداف جلوگیری شود، اما این موضوع به‌تنهایی کافی نیست. ضروری است که از عملکرد جزیره‌ای فراتر برویم و به‌جای اقدام‌های منفرد، برنامه‌هایی مشترک میان دستگاه‌ها و با تعامل کامل میان آنها طراحی و اجرا شود. اساس تعاملات بین دستگاه‌ها در حوزه‌هایی مانند گردشگری نیز باید بر مبنای اصول پایداری و توسعه پایدار تعریف شود.

* چگونه می‌توان از بروز و تکرار چنین اتفاقاتی جلوگیری کرد؟

البته نباید فراموش کنیم آنچه امسال در جزیره هرمز شاهد آن بودیم، یک اتفاق یا حادثه ناگهانی نبود، بلکه روندی بود که طی سال‌ها و در غیاب یک برنامه‌ریزی صحیح و ضعف در آموزش و اطلاع‌رسانی به وقوع پیوسته است؛ با این تفاوت که امسال در شبکه‌های اجتماعی بیشتر مورد توجه قرار گرفت.

برای جلوگیری از تداوم چنین روندی، ابتدا باید بتوانیم موضوع را به‌طور خاص و از ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بررسی و تحلیل کنیم. پس از آن، می‌توان برای حل این معضل نسخه‌ای متناسب با شرایط موجود پیچید. متأسفانه طی سالیان گذشته، در این زمینه در بسیاری از نقاط کشور، کوتاهی‌ها و سهل‌انگاری‌هایی صورت گرفته است که قطعا به‌یک‌باره قابل رفع نیستند. هر مساله در هر نقطه، نیازمند راه‌حل ویژه و مختص به خود است.

* کمپین‌ها و پویش‌هایی که در پی اتفاق ناگوار هرمز شکل گرفت، با نگاه تخصصی تا چه اندازه اثر بخش‌اند؟ آیا می‌توان به تأثیر چنین اقداماتی برای ترویج گردشگری مسوولانه امیدوار بود، یا نیاز به اقدامات جدی‌تری در سطوح بالاتر وجود دارد؟

طبیعتا تأثیر پویش‌ها کوتاه‌مدت اما گسترده است. برای مثال، پویش بازگرداندن خاک جزیره هرمز شاید از نگاه بسیاری از مردم بی‌تأثیر به نظر برسد، اما همین پویش، باب گفت‌وگو در این زمینه را باز کرد. حتی اداره کل محیط‌زیست استان هرمزگان نیز برای جلوگیری از برخی سوءاستفاده‌ها وارد عمل شد و فراخوان بازگرداندن خاک جزیره را صادر کرد. با این‌ حال، همه ما می‌دانیم که این اقدامات راه‌حل و درمان ریشه‌ای مشکل نیستند. در کنار این اقدامات، حرکت‌های خودجوش مردمی نیز تأثیرگذارند، اما ترویج گردشگری مسوولانه، در کنار نیاز به آگاهی عمومی، نیازمند سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی دقیق است. به‌عبارت دیگر، برای دستیابی به گردشگری مسوولانه، باید هم حرکت‌های مردمی و هم اقدامات در سطوح مختلف حاکمیتی به‌صورت همزمان دنبال شوند.

* گردشگری غیرمسوولانه در سال‌های اخیر نمودهای فراوانی داشته و آسیب‌های آن به محیط‌زیست و طبیعت و میراث فرهنگی ایران غیرقابل‌انکار است. سازمان متبوع شما در این زمینه چه برنامه‌ای دارد؟ و پیشنهاد شما به وزارت گردشگری چیست؟

سازمان حفاظت محیط‌زیست به عنوان نهادی نظارتی و تخصصی، توجه به اصول پایداری را در سیاست‌گذاری‌ها، برنامه‌ریزی‌ها و تصمیم‌گیری‌های کلان کشور در دستور کار خود قرار داده است و طبعا حوزه گردشگری نیز یکی از بخش‌هایی است که سازمان، نظرات و دیدگاه‌های خود را به دستگاه متولی اعلام می‌کند.

خوشبختانه، سازمان حفاظت محیط‌زیست و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی (و پیش‌تر سازمان میراث فرهنگی) به‌واسطه ماهیت ماموریت‌ها و اهداف مشترکی که دارند، از سال‌ها پیش تعاملات سازنده‌ای با یکدیگر داشته‌اند. در حوزه گردشگری در مناطق تحت مدیریت سازمان، به‌ویژه طبیعت‌گردی، نیز همکاری‌های زیادی میان دو دستگاه انجام شده است.

پیشنهاد مشخص ما به همکاران در وزارت میراث فرهنگی، استفاده از الگوی «حفاظت مشارکتی» است که طی سال‌های اخیر در برخی مناطق تحت مدیریت، از جمله پارک ملی گلستان، به‌ کار گرفته شده است. این الگو بر آن تأکید دارد که باید مردم را به‌طور واقعی و نه صرفا شعاری، در تصمیم‌گیری‌ها و در سود و زیان برنامه‌ها مشارکت داد. زمانی که مردم و گروه‌های محلی به میدان بیایند، خودشان بهترین راهکارها را ارایه می‌دهند و با کمترین هزینه و بیشترین کیفیت، امور را پیش می‌برند؛ چرا که آن کار را متعلق به خود می‌دانند. وظیفه نهادهای دولتی نیز تسهیل این فرآیند همکاری است.

* درباره تعاملی که قرار است میان سازمان حفاظت محیط‌زیست و وزارت میراث فرهنگی و گردشگری در زمینه گردشگری مسوولانه، به‌ویژه در حوزه طبیعت‌گردی و حفظ محیط‌زیست شکل بگیرد و همچنین چشم‌انداز این همکاری، توضیح بیشتری بفرمایید.

در دولت، گفت‌وگوهایی میان سازمان حفاظت محیط‌زیست و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی با هدف شناسایی ظرفیت‌ها، مناطق ویژه و نقاط دارای معضل، با رویکرد سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و اجرای طرح‌های گردشگری پایدار آغاز شده است. سواحل و جزایر جنوب کشور نیز یکی از مهم‌ترین نقاط هدف این گفت‌وگوها به‌شمار می‌روند. قرار بر این است که به زودی ضوابط مشترکی با هدف ایجاد چارچوبی مشخص برای گردشگری پایدار، با توجه به ظرفیت و برد اکولوژیک مناطق طبیعی گردشگری، تدوین شود.

ضروری می‌دانم به این نکته نیز اشاره کنم که افزون بر همکاری مشترک با وزارت میراث فرهنگی و گردشگری، در جلسه‌ای که اخیرا با مدیران سازمان منابع طبیعی برگزار شد نیز موضوع جلوگیری از تخریب مناطق گردشگری مورد بحث قرار گرفت. با توجه به اینکه این سازمان متولی بخش عمده‌ای از اراضی مناطق گردشگری کشور است، همکاری و حضور فعال آن باید مدنظر قرار گیرد. همچنین نقش مراجع قضایی در برخورد با تخلفات، بسیار کلیدی و حائز اهمیت است. در حقیقت، اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی، مشارکت جوامع محلی و استفاده از ابزارهای قانونی بازدارنده، در کنار یکدیگر می‌توانند تا حد زیادی از آثار مخرب محیط‌زیستی ناشی از گردشگری کنترل ‌نشده بکاهند.




نظر شما درباره این مقاله:







ماسک از فعالیت‌های دولتی کناره‌گیری می‌کند
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 23.04.2025, 6:19

ماسک از فعالیت‌های دولتی کناره‌گیری می‌کند


میلیاردر ایلان ماسک اعلام کرد که از ماه آینده از فعالیت در «اداره کارآیی دولت» (DOGE) کناره‌گیری خواهد کرد و بر شرکت خودروسازی تسلا متمرکز می‌شود. این شرکت که اخیراً با مشکلات جدی مواجه شده، روز سه‌شنبه گزارش داد که سود تسلا در مقایسه با سه‌ ماهه اول سال ۲۰۲۴، ۷۱ درصد کاهش یافته است.

در حالی که تسلا به دلیل واکنش‌های منفی گسترده نسبت به همکاری جنجالی ماسک با دولت دونالد ترامپ تحت فشار است، او به سرمایه‌گذاران گفت که از ماه آینده «زمان اختصاص‌یافته به DOGE به‌طور قابل توجهی کاهش خواهد یافت» — هرچند احتمالاً تا پایان دوره ریاست‌جمهوری ترامپ، به‌نحوی با این نهاد همکاری خواهد داشت.

بر اساس گزارش شرکت، در سه‌ ماهه اول سال جاری، درآمد تسلا ۹ درصد و فروش آن ۱۳ درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل کاهش یافته است. قیمت سهام تسلا نیز روز سه‌شنبه با ۳۷ درصد کاهش نسبت به ابتدای سال، به ۲۳۸ دلار در هر سهم رسید.

تسلا حتی پیش از ورود ماسک به عرصه سیاست‌های حزب جمهوری‌خواه و تبدیل شدن به یک قطب سیاسی جنجالی، با مشکلاتی دست‌وپنجه نرم می‌کرد. اما رقابت فزاینده خودروسازان چینی مانند BYD، ابهامات ناشی از تعرفه‌های سنگین وضع‌شده توسط ترامپ، و کاهش محبوبیت ماسک، اوضاع شرکت را به آشوب کشانده است.

تسلا در نامه‌ای به سهامداران هشدار داد که تغییرات سریع در سیاست‌های تجاری و «تحولات سیاسی ممکن است به‌طور معناداری بر تقاضا برای محصولات ما تأثیر بگذارد.» ماسک نیز در گفت‌وگو با سرمایه‌گذاران اعلام کرد که با رئیس‌جمهور درباره تعرفه‌ها صحبت کرده، اما «تصمیم نهایی با اوست.» 

او اضافه کرد: «من بارها گفته‌ام که معتقدم تعرفه‌های پایین‌تر عموماً برای رونق اقتصادی مفید هستند. من همچنان از کاهش تعرفه‌ها حمایت خواهم کرد، اما بیش از این نمی‌توانم کاری انجام دهم.»

از زمان آغاز ریاست‌جمهوری ترامپ، ماسک تقریباً تمام تمرکز خود را بر مدیریت DOGE (اداره کارایی دولت) گذاشته است. این نهاد که مستقیماً زیر نظر کاخ سفید فعالیت می‌کند، به‌بهانه مقابله با «اتلاف، تقلب و سوءاستفاده» در دولت فدرال، موجی از اخراج‌های گسترده و کاهش بودجه را اجرا کرده که به واکنش‌های منفی و هرج‌ومرج در واشنگتن انجامیده است.

در همین حال، مالکان تسلا با نرخ فزاینده‌ای خودروهای خود را معامله می‌کنند، قیمت خودروهای دست‌دوم تسلا سقوط کرده و اعتراضات جهانی علیه این برند شدت گرفته است. خرابکاران نیز با حمله به نمایشگاه‌ها، ایستگاه‌های شارژ و خودروهای تسلا، خسارات قابل توجهی وارد کرده‌اند. تسلا مهم‌ترین شرکت در سبد دارایی‌های ماسک، ثروتمندترین فرد جهان، محسوب می‌شود.

سرمایه‌گذاران و سهامداران از ماسک به‌دلیل ایجاد بی‌ثباتی در دولت فدرال و تأثیر آن بر وضعیت شرکت، به شدت ناراضی هستند.

ماسک و ترامپ پیش‌تر اشاره کرده بودند که او پس از اتمام دوره استخدام ویژه دولتی‌اش در پایان ماه مه، دولت را ترک خواهد کرد، اما زمان دقیق آن مشخص نیست. با این حال، فعالیت‌های DOGE حتی پس از خروج او ادامه خواهد یافت.

سازمان‌دهندگان جنبش «Tesla Takedown» — که صدها اعتراض ضدتسلا در سراسر جهان را هماهنگ کرده‌اند — از این گزارش استقبال کردند و اعلام کردند که این نتایج «پیام روشنی» دارد: اعتراضات سازمان‌یافته تأثیرگذار بوده است.

«پتی هویت»، یکی از سازمان‌دهندگان محلی در شمال کالیفرنیا، در بیانیه‌ای گفت: «در دو ماه گذشته، ایلان ماسک و تیم DOGE او حملات بی‌سابقه‌ای به خدمات عمومی و حاکمیت قانون انجام داده‌اند. فشارهای مردمی Tesla Takedown شروع به تأثیرگذاری بر نقطه حساس تسلا — یعنی سود شرکت — کرده است.»

«جین مانستر»، مدیرعامل شرکت سرمایه‌گذاری «Deepwater Asset Management»، گفت سال ۲۰۲۵ برای تسلا سالی «قربانی‌شده» است، چرا که شرکت بر سرمایه‌گذاری در خودران‌سازی و هوش مصنوعی متمرکز شده است. ماسک در گفت‌وگوهای قبلی با سهامداران تأکید کرده بود که آینده تسلا «به‌صورت قاطعانه» به خودران‌سازی گره خورده است.

تسلا سال گذشته از برنامه‌های خود برای تولید «سایبرتاکسی»(Cybercab) — خودرویی کاملاً خودران بدون فرمان و پدال — رونمایی کرد و آن را «اتاق‌نشیمن چرخ‌داری با قیمت ۳۰ هزار دلار» توصیف کرد که در چند سال آینده عرضه خواهد شد. ماسک اوایل امسال اعلام کرد که تست روباتاکسی این شرکت از ژوئن در آوستین آغاز می‌شود — وعده‌ای که پس از سال‌ها تأخیر محقق می‌شود. همچنین، تسلا برای دریافت مجوز حمل مسافر در کالیفرنا درخواست داده است.

سرمایه‌گذاران امیدوار بودند که اتحاد ماسک با ترامپ، روند توسعه خودران‌ها را تسریع کند و مقررات را تسهیل نماید، اما تاکنون این شرکت فقط با واکنش‌های سیاسی منفی مواجه شده است.

اگرچه جین مانستر نتایج سه‌ ماهه اول را «فاجعه‌بار» خواند، اما ابراز امیدواری کرد که با کناره‌گیری ماسک از دولت و تمرکز مجدد بر تسلا، این شرکت بتواند بهبود یابد. «این شرطی است که ما بسته‌ایم.»

Trisha Thadani / Washington Post




نظر شما درباره این مقاله:







مارکو روبیو از مذاکرات آتش‌بس اوکراین کناره‌گیری کرد!
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.04.2025, 23:00

مارکو روبیو از مذاکرات آتش‌بس اوکراین کناره‌گیری کرد!


مارک لندر / نیویورک تایمز / ۲۲ آوریل ۲۰۲۵

مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، روز سه‌شنبه تصمیم گرفت از مرحله بعدی مذاکرات آتش‌بس اوکراین کناره‌گیری کند زیرا اوکراین یکی از پیشنهادات کلیدی رئیس‌جمهور ترامپ برای توافقی که به جنگ با روسیه پایان می‌داد را رد کرد.

مذاکره‌کنندگان ایالات متحده، اروپا و اوکراین همچنان روز چهارشنبه در لندن برای ادامه رایزنی درباره پیشنهاد آتش‌بس، دیدار خواهند کرد. اما این تحولات پی‌درپی، ضربه‌ای مضاعف به شمار می‌رود و پرسش‌های تازه‌ای را درباره میزان پیشرفت حاصل‌شده در جهت پایان دادن به جنگ سه ساله برمی‌انگیزد.

مارک روبیو هفته گذشته در نشستی درباره اوکراین در پاریس شرکت کرد، اما پس از آن هشدار داد که صبر آقای ترامپ در قبال روند صلح‌سازی رو به پایان است و ممکن است به “اولویت‌های دیگر” بپردازد.

به گفته دو مقام اروپایی، مذاکره‌کنندگان در پاریس، در جریان چارچوب پیشنهاد دولت ترامپ برای توافق آتش‌بس قرار گرفتند که شامل خواسته‌هایی مبنی بر به رسمیت شناختن الحاق کریمه به روسیه توسط اوکراین و منتفی شدن عضویت اوکراین در ناتو بود.

ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، روز سه‌شنبه به خبرنگاران گفت که او برای مذاکره با روسیه پس از برقراری آتش‌بس آمادگی دارد، اما اوکراین هیچ توافقی را که کنترل قانونی مسکو بر کریمه را به رسمیت بشناسد، نخواهد پذیرفت.

آقای زلنسکی در یک کنفرانس خبری گفت: «اوکراین اشغال کریمه را به طور قانونی به رسمیت نخواهد شناخت. در این مورد هیچ حرفی برای گفتن نیست. این خلاف قانون اساسی ماست.»

آقای ترامپ که زمانی گفته بود ظرف ۲۴ ساعت به جنگ پایان خواهد داد، در اظهارات علنی خود بین اعتماد به نفس و ناامیدی در نوسان بوده است. او روز یکشنبه در رسانه‌های اجتماعی نوشت که اوکراین و روسیه می‌توانند “این هفته به توافق برسند.” این تغییر موضعی نسبت به چند روز قبل بود که به خبرنگاران گفته بود اگر دو طرف اختلافات بین خود را حل نکنند، او “کنار خواهد کشید.”

آقای روبیو پس از ترک نشست با مقامات اوکراینی و اروپایی در پاریس، لحنی حتی تندتر داشت. او به خبرنگاران گفت: «ما این تلاش را برای هفته‌ها و ماه‌ها ادامه نخواهیم داد.»

وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد که ژنرال کیث کلوگ، فرستاده ویژه آقای ترامپ در امور اوکراین، همچنان در نشست لندن شرکت خواهد کرد. اما مشخص نیست که آیا استیو ویتکاف، فرستاده رئیس‌جمهور در امور روسیه، در آنجا حضور خواهد داشت یا خیر. آقای ویتکاف از ماه فوریه تاکنون سه بار با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، دیدار کرده است و انتظار می‌رود اواخر این هفته بار دیگر به مسکو سفر کند.

تحت فشار فزاینده آقای ترامپ، روس‌ها و اوکراینی‌ها هر دو برای اولین بار از زمان شکست مذاکرات صلح آن‌ها در ماه‌های اولیه تهاجم روسیه در سال ۲۰۲۲، علناً آمادگی خود را برای مذاکره اعلام کرده‌اند. این امر بستری جدید برای دیپلماسی فراهم می‌کند که تاکنون تحت سلطه آقای ترامپ بوده است.

آقای زلنسکی روز دوشنبه گفت که برای “هرگونه گفت‌وگو” درباره آتش‌بسی که حملات به زیرساخت‌های غیرنظامی را متوقف کند، “آماده” است. آقای پوتین گفت که بحث‌های بیشتری در مورد چگونگی تعریف یک هدف غیرنظامی، “احتمالاً در یک قالب دوجانبه”، مورد نیاز است.

دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین، تصریح کرد که “رئیس‌جمهور به طور خاص منظورشان مذاکرات و گفت‌وگو با طرف اوکراینی بود.” او روز سه‌شنبه افزود که در آخرین پیشنهاد آتش‌بس اوکراین “نکات ظریفی” وجود دارد که ارزش بحث دارند.

آقای پوتین روز شنبه به مناسبت عید پاک یک آتش‌بس یک روزه اعلام کرد، اقدامی که هدف آن جلب رضایت آقای ترامپ و تحت فشار قرار دادن آقای زلنسکی برای پیروی از آن بود. در حالی که هر طرف، دیگری را به نقض آتش‌بس متهم کرد، مقامات اوکراینی کاهش کلی در شدت حملات روسیه را تأیید کردند.

وزارت امور خارجه آمریکا تلاش کرد تا تصمیم مارکو روبیو برای غیبت در نشست لندن را کم‌اهمیت جلوه دهد. تامی بروس، سخنگوی این وزارتخانه، گفت: «این بیانیه‌ای در مورد جلسات نیست، بلکه بیانیه‌ای درباره مسائل لجستیکی در برنامه کاری اوست.»

خانم بروس پیش از آن در همان روز تأیید کرده بود که آقای روبیو شرکت خواهد کرد. او در شبکه فاکس بیزینس گفت: «لندن پتانسیل دارد و این یک در باز خوب است.»

ترکیب ضعیف‌تر هیئت آمریکایی یک عقب‌گرد نمادین در تلاش‌های اروپایی‌ها برای داشتن کرسی در مذاکرات صلح است. آقای روبیو در پاریس گفت که بریتانیا، فرانسه و آلمان نقش سازنده‌ای در تدوین پیشنهادات ایفا کرده‌اند. نمایندگان این سه کشور در لندن حضور خواهند داشت، اگرچه آقای زلنسکی نیز قصد شرکت در آن را ندارد.

آقای زلنسکی روز دوشنبه با کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا، که در تلاش برای سازماندهی آنچه او “ائتلاف مشتاقان” در میان اروپایی‌ها و دیگران می‌خواند، برای کمک به تضمین هرگونه توافق صلح، گفت‌وگو کرد.

دفتر نخست‌وزیری بریتانیا در گزارشی از این تماس تلفنی اعلام کرد: «نخست‌وزیر بار دیگر حمایت قاطع خود را از اوکراین تکرار کرد. او گفت که بریتانیا از درخواست‌های اوکراین از روسیه برای تعهد به آتش‌بس کامل حمایت می‌کند و اکنون زمان آن است که پوتین نشان دهد در پایان دادن به جنگ وحشیانه خود جدی است.»


مارک لندر / نیویورک تایمز / ۲۲ آوریل ۲۰۲۵




نظر شما درباره این مقاله:







واتیکان، ایران و روحانیت شیعه / مهدی خلجی ">
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.04.2025, 22:25

واتیکان، ایران و روحانیت شیعه / مهدی خلجی


به بهانه‌ی درگذشت پاپ فرانسیس: واتیکان، ایران و روحانیت شیعه




نظر شما درباره این مقاله:







تماس تلفنی تاجزاده و دوستان هم‌بندش با موسوی و رهنورد
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.04.2025, 20:51

تماس تلفنی تاجزاده و دوستان هم‌بندش با موسوی و رهنورد





نظر شما درباره این مقاله:







سخنرانی لغوشده عراقچی در کارنگی
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.04.2025, 20:16

سخنرانی لغوشده عراقچی در کارنگی





نظر شما درباره این مقاله:







محکومیت اقدامات ترامپ علیه دانشگاه هاروارد
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.04.2025, 19:00

محکومیت اقدامات ترامپ علیه دانشگاه هاروارد


یک روز پس از آن‌که دانشگاه هاروارد از دولت ترامپ به دلیل تصمیمش برای مسدود کردن میلیاردها دلار کمک مالی فدرال به این دانشگاه شکایت کرد، بیش از ۱۸۰ تن از رهبران آموزش عالی از سراسر ایالات متحده روز سه‌شنبه بیانیه‌ای مشترک منتشر کردند و تلاش‌های دولت برای کنترل دانشگاه‌ها را محکوم نمودند.

آنان نوشتند: «دخالت سیاسی» و «افراط‌گرایی» دولت اکنون آموزش عالی در آمریکا را به خطر انداخته است.

امضاکنندگان این بیانیه از طیفی گسترده از دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی در سراسر کشور هستند، که شامل انجمن‌های آموزش عالی نیز می‌شود؛ امری که به‌گفته آنان، گستردگی تهدیدی را که رئیس‌جمهور ترامپ متوجه نهاد دانشگاهی کرده نشان می‌دهد. در میان امضاکنندگان، مسئولان دانشگاه‌های بزرگ پژوهشی دولتی مانند دانشگاه ویرجینیا و دانشگاه ویسکانسین-مدیسون، و همچنین کالج‌های خصوصی کوچک‌تری چون امهرست و کن‌ین حضور دارند.

این بیانیه که توسط انجمن آمریکایی کالج‌ها و دانشگاه‌ها منتشر شده و تا صبح سه‌شنبه به امضای ۱۸۷ نفر رسیده است، بر نگرانی‌هایی متمرکز است که نشان می‌دهد دولت ترامپ آزادی علمی را هدف قرار داده است.

در بیانیه آمده است: «ما باید در برابر مداخله بی‌مورد دولت در زندگی کسانی که در دانشگاه‌ها زندگی می‌کنند، می‌آموزند و کار می‌کنند، ایستادگی کنیم.»

بسیاری از رؤسای دانشگاه‌هایی که این بیانیه را امضا کرده‌اند – از جمله آلن اِم. گاربر از دانشگاه هاروارد – با خطرات مالی مواجه‌اند؛ چرا که دولت، بودجه‌های پژوهشی و قراردادهای تحقیقاتی را به‌طور قابل‌توجهی کاهش داده است. دکتر گاربر روز دوشنبه اعلام کرد دانشگاهش پس از آن تصمیم به شکایت گرفته که دولت فهرستی از خواسته‌ها را ارائه کرده بود؛ از جمله ممیزی (بررسی) استادان دانشگاه برای کشف سرقت علمی و انتصاب یک ناظر بیرونی برای اطمینان از این‌که گروه‌های آموزشی «از نظر دیدگاه‌ها متنوع» هستند.

دانشگاه هاروارد از اجرای این دستورات خودداری کرد و دولت اعلام کرد که مبلغ ۲.۲ میلیارد دلار از منابع مالی فدرال را مسدود خواهد کرد.

(استفانی سال | نیویورک تایمز | ۲۲ آوریل ۲۰۲۵)

***

متن بیانیه رهبران دانشگاه‌های آمریکا:

فراخوانی برای تعامل سازنده

ما، به‌عنوان رهبران کالج‌ها، دانشگاه‌ها و انجمن‌های علمی ایالات متحده، با صدایی واحد در برابر مداخله بی‌سابقه دولت و دخالت‌های سیاسی که اکنون آموزش عالی آمریکا را به خطر انداخته است، موضع‌گیری می‌کنیم. ما از اصلاحات سازنده استقبال می‌کنیم و با نظارت مشروع دولت مخالفتی نداریم. با این حال، باید با دخالت‌های بی‌مورد دولت در زندگی کسانی که در دانشگاه‌ها می‌آموزند، زندگی می‌کنند و کار می‌کنند، مخالفت کنیم. ما همواره در پی اجرای شیوه‌های مالی مؤثر و منصفانه هستیم، اما باید استفاده اجباری از بودجه‌های پژوهشی عمومی به عنوان ابزار فشار را رد کنیم.

نظام آموزش عالی آمریکا به اندازه اهداف و رؤیاهای دانشجویانی که در خدمت آن است، متنوع است. این نظام شامل دانشگاه‌های تحقیقاتی و کالج‌های اجتماعی است؛ دانشگاه‌های جامع و کالج‌های هنرهای آزاد؛ مؤسسات دولتی و خصوصی؛ پردیس‌های مستقل و چندمکانه. برخی از این نهادها برای همه دانشجویان طراحی شده‌اند و برخی دیگر اختصاصاً در خدمت گروه‌های خاصی هستند. با این حال، آن‌چه نهادهای آموزش عالی آمریکا را به هم پیوند می‌دهد، آزادی بنیادینی است که آن‌ها را قادر می‌سازد تا بر پایه معیارهای علمی، درباره این‌که چه کسانی را بپذیرند و چه چیزی، چگونه و توسط چه کسانی تدریس شود، تصمیم بگیرند. کالج‌ها و دانشگاه‌های ما متعهدند که مراکز گفت‌و‌گوی آزاد باشند؛ جایی که اعضای هیئت علمی، دانشجویان و کارکنان بتوانند در مسیر جستجوی حقیقت، اندیشه‌ها و دیدگاه‌های خود را در طیفی گسترده از نظرات، آزادانه و بدون ترس از تنبیه، سانسور یا اخراج، با یکدیگر در میان بگذارند.

به دلیل همین آزادی‌هاست که نهادهای آموزش عالی آمریکا بخش جدایی‌ناپذیر از شکوفایی این کشور محسوب می‌شوند و شرکایی سازنده برای دولت در ارتقای خیر عمومی هستند. کالج‌ها و دانشگاه‌ها موتورهای فرصت و تحرک اجتماعی‌اند؛ نهادهایی محوری که به رونق اقتصادی و فرهنگی در سطح منطقه‌ای و محلی کمک می‌کنند. آن‌ها خلاقیت و نوآوری را پرورش می‌دهند، نیروی انسانی لازم برای پاسخ‌گویی به نیازهای در حال تغییر بازار کار را فراهم می‌کنند، و خود نیز از جمله بزرگ‌ترین کارفرمایان هستند. این نهادها پژوهش‌های علمی را تغذیه می‌کنند که جایگاه پیشتاز آمریکا در عرصه تحقیق را تضمین می‌کند، و بسیاری از آن‌ها خدمات درمانی و سایر خدمات حیاتی را ارائه می‌دهند. در سطحی بنیادی‌تر، کالج‌ها و دانشگاه‌های آمریکا شهروندانی آگاه تربیت می‌کنند که ضامن پایداری دموکراسی ما هستند.

بهای محدود کردن آزادی‌های تعیین‌کننده آموزش عالی آمریکا را دانشجویان و جامعه ما خواهند پرداخت. ما، به نمایندگی از دانشجویان کنونی و آینده، و همه کسانی که در نهادهای ما کار می‌کنند یا از آن‌ها بهره‌مند می‌شوند، خواستار تعاملی سازنده‌ایم که موجب بهبود این نهادها شده و در خدمت جمهوری ما باشد.

امضاها:

Jonathan Alger, President, American University
Barbara K. Altmann, President, Franklin & Marshall College
Suzanne Ames, President, Peninsula College
Carmen Twillie Ambar, President, Oberlin College
Denise A. Battles, President, SUNY Geneseo
Ian Baucom, Incoming President, Middlebury College
Allan Belton, President, Pacific Lutheran University
Hubert Benitez, President, Saint Peter’s University
Joanne Berger-Sweeney, President, Trinity College (CT)
Jay M. Bernhardt, President, Emerson College
Michael A. Bernstein, President, The College of New Jersey
Joe Bertolino, President, Stockton University
Audrey Bilger, President, Reed College
Erik J. Bitterbaum, President, SUNY Cortland
Sarah Bolton, President, Whitman College
Mary H. Bonderoff, President, SUNY Delhi
Leon Botstein, President, Bard College
Eric Boynton, President, Beloit College
Elizabeth H. Bradley, President, Vassar College
Brian Bruess, President, College of Saint Benedict and Saint John’s University
Adam Bush, President, College Unbound
Alison Byerly, President, Carleton College
Wendy Cadge, President and Professor of Sociology, Bryn Mawr College
Nancy Cantor, President, Hunter College CUNY
Alberto Jose Cardelle, President, SUNY Oneonta
John Carmichael, President, The Evergreen State College
Brian W. Casey, President, Colgate University
Ana Mari Cauce, Professor and President, University of Washington
Andrea Chapdelaine, President, Connecticut College
Thom D. Chesney, President, Southwestern College (NM)
Daisy Cocco De Filippis, President, Hostos Community College/CUNY
Bryan F. Coker, President, Maryville College
Ronald B. Cole, President, Allegheny College
Soraya Coley, President, Cal Poly Pomona
Jennifer Collins, President, Rhodes College
John Comerford, President, Otterbein University
Marc C. Conner, President, Skidmore College
Jane C. Conoley, President, California State University, Long Beach
Joy Connolly, President, American Council of Learned Societies
La Jerne Terry Cornish, President, Ithaca College
Grant Cornwell, President, Rollins College
Isiaah Crawford, President, University of Puget Sound
Lindsay Currie, CEO, Council on Undergraduate Research
Gregory G. Dell’Omo, President, Rider University
Kent Devereaux, President, Goucher College
Jim Dlugos, Interim President, Landmark College
Bethami Dobkin, President, Westminster University
Harry Dumay, President, Elms College
Pam Eddinger, President, Bunker Hill Community College
Christopher L. Eisgruber, President, Princeton University
Michael A. Elliott, President, Amherst College
Alexander Enyedi, President, SUNY Plattsburgh
Jane Fernandes, President, Antioch College
Roland Fernandes, General Secretary, General Board of Higher Education and Ministry
Damian J. Fernandez, President, Warren Wilson College
David Fike, President, Golden Gate University
David Fithian, President, Clark University
Lisa C. Freeman, President, Northern Illinois University
Robert Gaines, Acting President, Pomona College
James Gandre, President, Manhattan School of Music
Alan M. Garber, President, Harvard University
Jay D. Gatrell, President, Eastern Illinois University
Michael H. Gavin, President, Delta College
Mark D. Gearan, President, Hobart and William Smith Colleges
Melissa Gilliam, President, Boston University
Lane A. Glenn, President, Northern Essex Community College
Jorge G. Gonzalez, President, Kalamazoo College
Jonathan D. Green, President, Susquehanna University
David A. Greene, President, Colby College
William R. Groves, Chancellor, Antioch University
Jeremy Haefner, Chancellor, University of Denver
Robyn Hannigan, President, Ursinus College
Yoshiko Harden, President, Renton Technical College
Anne F. Harris, President, Grinnell College
David Harris, President, Union College
James T. Harris, President, University of San Diego
Marjorie Hass, President, Council of Independent Colleges
Richard J. Helldobler, President, William Paterson University
Wendy Hensel, President, University of Hawaii
James Herbert, President, University of New England
Doug Hicks, President, Davidson College
Mary Dana Hinton, President, Hollins University
Danielle R. Holley, President, Mount Holyoke College
Jonathan Holloway, President, Rutgers University
Robin Holmes-Sullivan, President, Lewis & Clark College
Jessica Howard, President/CEO, Chemeketa Community College
Robert H. Huntington, President, Heidelberg University
Nicole Hurd, President, Lafayette College
Wolde-Ab Isaac, Chancellor, Riverside Community College District
Karim Ismaili, President, Eastern Connecticut State University
Farnam Jahanian, President, Carnegie Mellon University
J. Larry Jameson, President, University of Pennsylvania
Garry W. Jenkins, President, Bates College
Paula A. Johnson, President, Wellesley College
John E. Jones III, President, Dickinson College
Katrina Bell Jordan, President, Northeastern Illinois University
Cristle Collins Judd, President, Sarah Lawrence College
David L. Kaufman, President, Capital University
Colleen Perry Keith, President, Goldey-Beacom College
Marisa Kelly, President, Suffolk University
Julie Johnson Kidd, President, Endeavor Foundation
Jonathan Koppell, President, Montclair State University
Sally Kornbluth, President, Massachusetts Institute of Technology
Julie Kornfeld, President, Kenyon College
Michael I. Kotlikoff, President, Cornell University
Paula Krebs, Executive Director, Modern Language Association
Sunil Kumar, President, Tufts University
Bobbie Laur, President, Campus Compact
Frederick M. Lawrence, Secretary and CEO, Phi Beta Kappa Society
Linda M. LeMura, President, Le Moyne College
Hilary L. Link, President, Drew University
Patricia A. Lynott, President, Rockford University
Heidi Macpherson, President, SUNY Brockport
John Maduko, President, Connecticut State Community College
Lynn Mahoney, President, San Francisco State University
Daniel Mahony, President, Southern Illinois University
Maud S. Mandel, President, Williams College
Christine Mangino, President, Queensborough Community College
Amy Marcus-Newhall, President, Scripps College
Felix V. Matos-Rodriguez, Chancellor, City University of New York (CUNY)
Anne E. McCall, President, The College of Wooster
Richard L. McCormick, Interim President, Stony Brook University
Michael McDonald, President, Great Lakes Colleges Association
James McGrath, President and Dean, Cooley Law School
Patricia McGuire, President, Trinity Washington University
Maurie McInnis, President, Yale University
Elizabeth M. Meade, President, Cedar Crest College
Scott D. Miller, President, Virginia Wesleyan University
Jennifer Mnookin, Chancellor, University of Wisconsin–Madison
Robert Mohrbacher, President, Centralia College
Chris Moody, Executive Director, ACPA-College Student Educators International
Tomas Morales, President, California State University San Bernardino
Milton Moreland, President, Centre College
Kathryn Morris, President, St. Lawrence University
Ross Mugler, Board Chair and Acting President and CEO, Association of Governing Boards of Universities and Colleges
Krista L. Newkirk, President, University of Redlands
Stefanie D. Niles, President, Cottey College
Claire Oliveros, President, Riverside City College
Robyn Parker, Interim President, Saybrook University
Lynn Pasquerella, President, American Association of Colleges and Universities
Laurie L. Patton, President, American Academy of Arts and Sciences
Beth Paul, President, Nazareth University
Christina Paxson, President, Brown University
Rob Pearigen, Vice-Chancellor and President, University of the South
Deidra Peaslee, President, Saint Paul College
Eduardo M. Peñalver, President, Seattle University
Ora Pescovitz, President, Oakland University
Darryll J. Pines, President, University of Maryland
Nicola Pitchford, President, Dominican University of California
Kevin Pollock, President, Central Carolina Technical College
Susan Poser, President, Hofstra University
Paul C. Pribbenow, President, Augsburg University
Vincent Price, President, Duke University
Robert Quinn, Executive Director, Scholars at Risk Network
Wendy E. Raymond, President, Haverford College
Christopher M. Reber, President, Hudson County Community College
Andrew Rehfeld, President, Hebrew Union College
Rosie Rimando-Chareunsap, Chancellor, Seattle Colleges
Suzanne M. Rivera, President, Macalester College
Havidán Rodríguez, President, University at Albany
Michael S. Roth, President, Wesleyan University
James Ryan, President, University of Virginia
Vincent Rougeau, President, College of the Holy Cross
Kurt L. Schmoke, President, University of Baltimore
Carol Geary Schneider, Acting Executive Director, Civic Learning and Democracy Engagement Coalition
Sean M. Scott, President and Dean, California Western School of Law
Zaldwaynaka Scott, President, Chicago State University
Claire Shipman, Acting President, Columbia University
Philip J. Sisson, President, Middlesex Community College (MA)
Suzanne Smith, President, SUNY Potsdam
Valerie Smith, President, Swarthmore College
Paul Sniegowski, President, Earlham College
Barbara R. Snyder, President, Association of American Universities
Stephen Snyder, Interim President, Middlebury College
Kristen F. Soares, President, Association of Independent California Colleges and Universities (AICCU)
Rachel Solemsaas, President, North Seattle College
Weymouth Spence, President, Washington Adventist University
Eric F. Spina, President, University of Dayton
Terri Standish-Kuon, President and CEO, Independent Colleges of Washington
G. Gabrielle Starr, President, Pomona College
Karen A. Stout, President, Achieving the Dream
Tom Stritikus, President, Occidental College
Julie Sullivan, President, Santa Clara University
Aondover Tarhule, President, Illinois State University
Glena Temple, President, Dominican University
Steven J. Tepper. President, Hamilton College
Kellye Y. Testy, CEO, Association of American Law Schools
Tania Tetlow, President, Fordham University
Strom C. Thacker, President, Pitzer College
Scott L. Thomas, President, Sterling College
Stephen Thorsett, President, Willamette University
Joel Towers, President, The New School
Deborah Trautman, President and CEO, American Association of Colleges of Nursing
Satish K. Tripathi, President, University at Buffalo, SUNY
James Troha, President, Juniata College
Kyaw Moe Tun, President, Parami University
Brad Tyndall, President, Central Wyoming College
LaTanya Tyson, President, Carolina Christian College
Matthew P. vandenBerg, President, Ohio Wesleyan University
James Vander Hooven, President, Mount Wachusett Community College
Laura R. Walker, President, Bennington College
Yolanda Watson Spiva, President, Complete College America
Phil Weilerstein, President, VentureWell
Michaele Whelan, President, Wheaton College
Manya C. Whitaker, Interim President, Colorado College
Julie A. Manley White, Chancellor and CEO, Pierce College
Kim A. Wilcox, Chancellor, University of California, Riverside
Sarah Willie-LeBreton, President, Smith College
Safa R. Zaki, President, Bowdoin College




نظر شما درباره این مقاله:







مذاکرات ایران و آمریکا در سطح کارشناسی به روز شنبه
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.04.2025, 18:55

مذاکرات ایران و آمریکا در سطح کارشناسی به روز شنبه





نظر شما درباره این مقاله:







احضار سفیر در لبنان به دلیل اظهاراتش درباره حزب‌الله
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.04.2025, 18:38

احضار سفیر در لبنان به دلیل اظهاراتش درباره حزب‌الله





نظر شما درباره این مقاله:







تعرفه‌های ترامپ؛ رشد اقتصادی کندتر و تورم بالاتر
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.04.2025, 18:01

تعرفه‌های ترامپ؛ رشد اقتصادی کندتر و تورم بالاتر


انتظار می‌رود جنگ تجاری رئیس‌جمهور ترامپ در سال جاری رشد اقتصادی در سراسر جهان را کاهش دهد، عمدتاً به این دلیل که استفاده تهاجمی او از تعرفه‌ها احتمالاً تأثیر سنگینی بر ایالات متحده، بزرگ‌ترین اقتصاد جهان، خواهد داشت.

این پیش‌بینی‌های اقتصادی روز سه‌شنبه و پس از تصمیم آقای ترامپ برای افزایش تعرفه‌ها به سطحی که از زمان رکود بزرگ دیده نشده بود، توسط صندوق بین‌المللی پول منتشر شد.

رئیس‌جمهور تعرفه‌ای ۱۰ درصدی بر تقریباً تمام کالاهای وارداتی اعمال کرده است، همراه با تعرفه‌های تنبیهی حداقل ۱۴۵ درصدی بر کالاهای چینی که وارد ایالات متحده می‌شوند. آقای ترامپ همچنین تعرفه‌های به اصطلاح «متقابل» را بر بزرگ‌ترین شرکای تجاری آمریکا، از جمله اتحادیه اروپا، ژاپن، کره جنوبی و تایوان، اعمال کرده است، هرچند تا ماه ژوئیه این تعرفه‌ها را به حالت تعلیق درآورده تا دولتش بتواند توافق‌های تجاری دوجانبه را نهایی کند.

رویکرد آقای ترامپ عدم اطمینان فلج‌کننده‌ای برای شرکت‌های آمریکایی که محصولات خود را صادر می‌کنند یا به مواد اولیه خارجی وابسته‌اند ایجاد کرده و تولید را کاهش داده است، آنهم درست زمانی که اقتصادهای جهان پس از سال‌ها تورم فلج‌کننده در حال تثبیت بودند. چین و کانادا در واکنش به تعرفه‌های آقای ترامپ، موانع تجاری خود را وضع کرده‌اند و اتحادیه اروپا اعلام کرده است که در صورت اعمال مالیات ۲۰ درصدی برنامه‌ریزی‌شده توسط ایالات متحده، آماده افزایش تعرفه‌هاست.

گزارش چشم‌انداز اقتصاد جهانی پیش‌بینی می‌کند که تولید جهانی در سال جاری به ۲.۸ درصد کاهش یابد، در حالی که در سال ۲۰۲۴ این رقم ۳.۳ درصد بود. در ژانویه، صندوق پیش‌بینی کرده بود که رشد در سال ۲۰۲۵ ثابت خواهد ماند.

صندوق بین‌المللی پول همچنین انتظار دارد که تولید در سال آینده کندتر از پیش‌بینی‌های قبلی باشد.

بخش زیادی از کاهش پیش‌بینی‌شده برای سال جاری به تأثیر تعرفه‌ها بر اقتصاد ایالات متحده نسبت داده می‌شود، اقتصادی که پیش‌تر نیز برای از دست دادن شتاب خود در سال جاری آماده بود. صندوق بین‌المللی پول انتظار دارد رشد تولید ایالات متحده در سال ۲۰۲۵ به ۱.۸ درصد کاهش یابد، در حالی که سال گذشته ۲.۸ درصد بود. این رقم تقریباً یک درصد کمتر از رشد ۲.۷ درصدی است که صندوق در ژانویه برای ایالات متحده، زمانی که قوی‌ترین اقتصاد جهان بود، پیش‌بینی کرده بود.

پیر-اولیویه گورینشاس، اقتصاددان ارشد صندوق بین‌المللی پول، در نشستی با خبرنگاران این هفته گفت: «نظام اقتصادی جهانی که در ۸۰ سال گذشته عمل کرده، در حال بازتنظیم است. نرخ تعرفه مؤثر ایالات متحده اکنون از سطوحی که در اوایل قرن بیستم دیده شده بود، فراتر رفته است. فراتر از خود تعرفه‌ها، افزایش عدم اطمینان سیاستی — مرتبط با سیاست تجاری و به طور کلی‌تر — عامل اصلی چشم‌انداز اقتصادی است.»

پیش‌بینی‌های صندوق همچنین نشان می‌دهد که تعرفه‌ها می‌توانند تلاش‌ها برای مهار تورم را پیچیده کنند. این صندوق پیش‌بینی تورم خود برای ایالات متحده را از ۲ درصد به ۳ درصد برای سال جاری افزایش داده است.

آقای گورینشاس روز سه‌شنبه گفت که افزایش فشارهای قیمتی ناشی از تعرفه‌ها در ایالات متحده احتمالاً موقتی خواهد بود، اما کاهش بهره‌وری و تولید، دائمی خواهد بود. اگرچه صندوق بین‌المللی پول رکود اقتصادی در ایالات متحده را پیش‌بینی نمی‌کند، خطر چنین رکودی از ۲۵ درصد در اکتبر گذشته به ۴۰ درصد افزایش یافته است.

پیش‌بینی‌های رشد در چین و اروپا نیز کاهش یافته است، اما صندوق پیشنهاد کرده که حمایت مالی دولت‌های این کشورها می‌تواند ضربه ناشی از تعرفه‌ها را کاهش دهد.

صندوق بین‌المللی پول خاطرنشان کرد که پیش‌بینی‌هایش به متغیرهای بسیاری وابسته است که پیش‌بینی آن‌ها دشوار است. دولت ترامپ برخی از تعرفه‌های اعمال‌شده را به تعویق انداخته و در حال مذاکره برای توافق‌های تجاری با ده‌ها کشور است تا تعرفه‌های به اصطلاح متقابل را که در ۲ آوریل وضع کرده بود، کاهش دهد.

با این حال، دو اقتصاد بزرگ جهان — ایالات متحده و چین — به نظر در یک بن‌بست اقتصادی طولانی‌مدت گرفتار شده‌اند که می‌تواند تا زمان رسیدن به توافق بر اقتصاد جهانی فشار بیاورد.

آقای ترامپ اعلام کرده که آماده است در صورت نوسان بیش از حد بازارها، مانند آنچه اوایل این ماه رخ داد، تعرفه‌های خود را تعدیل کند. با این حال، هیچ نشانه‌ای از قصد او برای تغییر مسیر دیده نشده است.

آقای ترامپ در آخر هفته در شبکه اجتماعی خود، Truth Social، نوشت: «ما باید ثروت کشور بزرگمان را بازسازی کنیم و متقابل واقعی ایجاد کنیم. اما برای کسانی که راه آسان‌تر را می‌خواهند: به آمریکا بیایید و در آمریکا بسازید!»

در روزهای اخیر، آقای ترامپ انتقادهای عمومی خود را از جروم اچ. پاول، رئیس فدرال رزرو، که متهم به «سیاسی‌کاری» و کند عمل کردن در کاهش نرخ بهره شده، افزایش داده است.

هنگامی که از گورینشاس درباره احتمال تلاش آقای ترامپ برای برکناری آقای پاول پیش از پایان دوره‌اش به عنوان رئیس در سال آینده سؤال شد، او استدلال کرد که مهم است بازارها باور داشته باشند که بانک‌های مرکزی آنچه برای کنترل تورم لازم است انجام خواهند داد.

او گفت: «بنابراین بانک‌های مرکزی باید معتبر باقی بمانند و بخشی از این اعتبار بر اساس استقلال بانک مرکزی آن‌ها ساخته شده است. از این منظر، حفظ این استقلال بسیار مهم است.»

صندوق بین‌المللی پول سال‌هاست که هشدار می‌دهد تکه‌تکه شدن اقتصاد جهانی و افزایش تنش‌های تجاری می‌تواند تهدیدی برای بهره‌وری و رشد جهانی باشد. آقای گورینشاس در گزارش نوشت که چشم‌انداز افزایش تعرفه‌ها به سطوح حتی بالاتر، خطرات عمده‌ای برای چشم‌انداز رشد جهان و به‌ویژه کشورهای فقیرتر ایجاد می‌کند.

او گفت: «اقتصاد جهانی در چهار سال گذشته در برابر شوک‌های شدید انعطاف‌پذیری شگفت‌انگیزی نشان داد و همچنان زخم‌های قابل‌توجهی را تحمل می‌کند. اکنون بار دیگر به شدت آزمایش می‌شود، به‌ویژه در اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه با ذخایر محدودتر.»


آلن راپپورت / نیویورک تایمز / ۲۲ آوریل ۲۰۲۵




نظر شما درباره این مقاله:







آمریکا یک تاجر بزرگ گاز مایع ایران را تحریم کرد
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.04.2025, 17:11

آمریکا یک تاجر بزرگ گاز مایع ایران را تحریم کرد


وزارت خزانه‌داری روز سه‌شنبه اعلام کرد که ایالات متحده تحریم‌های جدیدی را علیه سید اسدالله امام‌جمعه، تاجر بزرگ گاز مایع ایران و شبکه شرکتی او اعمال کرده است. این اقدام در بحبوحه مذاکرات جاری با تهران بر سر برنامه هسته‌ای این کشور صورت می‌گیرد.

وزارت خزانه‌داری در بیانیه‌ای اعلام کرد که شبکه امام‌جمعه مسئول حمل صدها میلیون دلار گاز مایع و نفت خام ایران به بازارهای خارجی است.

این وزارتخانه افزود که هر دوی این محصولات منبع اصلی درآمد برای ایران هستند و به تأمین مالی برنامه‌های هسته‌ای و تسلیحات متعارف پیشرفته این کشور، و همچنین گروه‌های نیابتی منطقه‌ای از جمله حزب‌الله، حوثی‌های یمن و گروه فلسطینی حماس کمک می‌کنند.

اسکات بسنت وزیر خزانه‌داری آمریکا  گفت: «سید اسدالله امام جمعه و شبکه‌اش به دنبال صادرات هزاران محموله گاز مایع - از جمله از آمریکا - برای دور زدن تحریم‌های آمریکا و ایجاد درآمد برای ایران بودند. آمریکا  همچنان متعهد به پاسخگو کردن کسانی است که به دنبال تأمین بودجه مورد نیاز حکومت ایران برای پیشبرد فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده‌اش در منطقه و سراسر جهان هستند.»


بیانیه‌های مطبوعاتی
وزارت خزانه‌داری آمریکا علیه سرمایه‌دار بزرگ گاز مایع ایران اقدام می‌کند

۲۲ آوریل ۲۰۲۵

واشنگتن — امروز، دفتر کنترل دارایی‌های خارجی وزارت خزانه‌داری آمریکا (OFAC) شهروند ایرانی و سرمایه‌دار بزرگ گاز مایع (LPG)، سید اسدالله امام‌جمعه، و شبکه شرکتی او را که به طور جمعی مسئول حمل صدها میلیون دلار گاز مایع و نفت خام ایران به بازارهای خارجی بوده‌اند، در فهرست تحریم‌ها قرار داد.

شبکه گسترده امام‌جمعه شامل یک کشتی به نام TINOS I است که در سال ۲۰۲۴ قصد بارگیری محموله در سواحل هیوستون، تگزاس را داشت اما موفق نشد. علاوه بر نفت خام، گاز مایع همچنان منبع درآمد مهمی برای رژیم ایران است که عواید آن برای تأمین مالی برنامه‌های هسته‌ای و تسلیحات پیشرفته متعارف ایران و همچنین گروه‌های نیابتی و شرکای منطقه‌ای مانند حزب‌الله، حوثی‌ها و حماس استفاده می‌شود. 

اسکات بسنت، وزیر خزانه‌داری، اظهار داشت: «امام‌جمعه و شبکه‌اش قصد داشتند هزاران محموله گاز مایع، از جمله از ایالات متحده، را صادر کنند تا تحریم‌های آمریکا را دور بزنند و برای ایران درآمدزایی کنند. ایالات متحده همچنان متعهد به پاسخگو کردن افرادی است که به دنبال تأمین مالی رژیم ایران برای ادامه فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده‌اش در منطقه و سراسر جهان هستند.» 

اقدام امروز در راستای کارزار فشار حداکثری دولت و فرمان اجرایی (E.O.) ۱۳۹۰۲ انجام شده است که افرادی را که در بخش‌های خاصی از اقتصاد ایران فعالیت می‌کنند، هدف قرار می‌دهد. این اقدام در جهت اجرای یادداشت امنیت ملی شماره ۲ (NSPM-2) وزارت خزانه‌داری برای اعمال فشار اقتصادی حداکثری بر ایران است. 

شبکه گاز مایع ایران

بیش از یک دهه است که سید اسدالله امام‌جمعه (امام‌جمعه) و پسرش، میثم امام‌جمعه، که شهروند بریتانیایی-ایرانی مقیم امارات متحده عربی است، شبکه‌ای برای فروش، حمل‌ونقل و تحویل گاز مایع با استفاده از چندین شرکت مستقر در ایران و امارات را اداره می‌کنند. امام‌جمعه و شرکت مستقر در امارات او، کاسپین پتروشیمی FZE، بخشی از شبکه‌ای هستند که هزاران محموله گاز مایع را از ایران به پاکستان صادر کرده و ده‌ها میلیون دلار تجارت برای شرکت تجاری صنعت پتروشیمی خلیج‌فارس (PGPICC) انجام داده‌اند. 

دفتر کنترل دارایی‌های خارجی (OFAC) در تاریخ ۷ ژوئیه ۲۰۱۹، شرکت تجاری صنعت پتروشیمی خلیج‌فارس (PGPICC) را بر اساس فرمان اجرایی ۱۳۳۸۲، که یک اختیارات ضد اشاعه است، به دلیل مالکیت یا کنترل توسط شرکت صنایع پتروشیمی خلیج‌فارس (PGPIC) تحریم کرد. PGPIC نیز در همان روز به دلیل ارائه حمایت مالی به قرارگاه خاتم‌الانبیا، کنگلومرای مهندسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، تحت همان فرمان تحریم شد. 

تا همین اواخر، امام‌جمعه مالک شرکت پرل پتروشیمی FZE مستقر در امارات بود، اما در اکتبر ۲۰۲۴ مالکیت آن را به میثم منتقل کرد. پرل مالک واقعی کشتی TINOS I (IMO 9969821)، یک حامل گاز بسیار بزرگ است که در ژوئن ۲۰۲۴ تلاش کرد گاز مایع را از ایالات متحده برای فروش به چین بارگیری کند. میثم به‌عنوان مدیر و مدیرعامل شرکت Worldwide LPG Limited مستقر در بریتانیا فعالیت می‌کند و همچنین در هیئت‌مدیره بسیاری از شرکت‌های مستقر در ایران متعلق به امام‌جمعه حضور دارد. 

امام‌جمعه همچنین مالک یا کنترل‌کننده نه شرکت دیگر گاز مایع در ایران است، از جمله، طبق گزارش‌ها، شرکتی که انحصار تحویل گاز مایع شرکت ملی گاز ایران را در اختیار دارد. شرکت‌های او عبارت‌اند از: شرکت مهندسی و فناوری پارسه فیدار پایدار، شرکت کشتیرانی نیلگون پارسه کاسپین، شرکت آرسا گاز، شرکت پاسار گاز، شرکت پترو پارسه کاسپین ایرانیان، شرکت بازرگانی پاسار گاز نوین، مجتمع صنعتی پارسه سالاخ قشم، شرکت حمل‌ونقل بین‌المللی پارسه ترابر کاسپین، و شرکت حمل‌ونقل بین‌المللی پارسه ترابر پارسیان. 

امام‌جمعه بر اساس فرمان اجرایی ۱۳۹۰۲ به دلیل فعالیت در بخش نفتی اقتصاد ایران تحریم شده است. کاسپین پتروشیمی FZE، شرکت مهندسی و فناوری پارسه فیدار پایدار، شرکت کشتیرانی نیلگون پارسه کاسپین، شرکت آرسا گاز، شرکت پاسار گاز، شرکت پترو پارسه کاسپین ایرانیان، شرکت بازرگانی پاسار گاز نوین، مجتمع صنعتی پارسه سالاخ قشم، شرکت حمل‌ونقل بین‌المللی پارسه ترابر کاسپین، و شرکت حمل‌ونقل بین‌المللی پارسه ترابر پارسیان به دلیل مالکیت یا کنترل توسط امام‌جمعه یا اقدام به نمایندگی از او، تحت فرمان اجرایی ۱۳۹۰۲ تحریم شده‌اند. 

میثم بر اساس فرمان اجرایی ۱۳۹۰۲ به دلیل فعالیت در بخش نفتی اقتصاد ایران و اقدام به نمایندگی از شرکت آرسا گاز تحریم شده است. پرل پتروشیمی FZE و Worldwide LPG Limited به دلیل مالکیت یا کنترل توسط میثم یا اقدام به نمایندگی از او، تحت فرمان اجرایی ۱۳۹۰۲ تحریم شده‌اند. کشتی TINOS I به‌عنوان دارایی‌ای که پرل پتروشیمی FZE در آن منافعی دارد، تحت فرمان اجرایی ۱۳۹۰۲ شناسایی شده است. 

پیامدهای تحریم‌ها

در نتیجه اقدام امروز، تمام اموال و منافع اموال افراد تحریم‌شده که در ایالات متحده یا در اختیار یا کنترل اشخاص آمریکایی هستند، مسدود شده و باید به OFAC گزارش شوند. علاوه بر این، هر نهادی که به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم، به‌تنهایی یا به‌صورت جمعی، ۵۰ درصد یا بیشتر توسط یک یا چند فرد مسدودشده مالکیت داشته باشد، نیز مسدود می‌شود. مگر اینکه مجوز عمومی یا خاصی توسط OFAC صادر شده یا معافیت وجود داشته باشد، تحریم‌های ایالات متحده به‌طور کلی تمام معاملات توسط اشخاص آمریکایی یا در داخل (یا در حال عبور از) ایالات متحده که شامل هرگونه اموال یا منافع اموال افراد تحریم‌شده یا مسدودشده باشد را ممنوع می‌کند. 

نقض تحریم‌های ایالات متحده ممکن است منجر به اعمال جریمه‌های مدنی یا کیفری برای اشخاص آمریکایی و خارجی شود. OFAC می‌تواند جریمه‌های مدنی را برای نقض تحریم‌ها بر اساس مسئولیت مطلق اعمال کند. دستورالعمل‌های اجرای تحریم‌های اقتصادی OFAC اطلاعات بیشتری در مورد اجرای تحریم‌های اقتصادی ایالات متحده ارائه می‌دهد. علاوه بر این، مؤسسات مالی و سایر اشخاص ممکن است با انجام برخی معاملات یا فعالیت‌ها با افراد تحریم‌شده یا مسدودشده در معرض خطر تحریم قرار گیرند. 

قدرت و یکپارچگی تحریم‌های OFAC نه‌تنها از توانایی OFAC برای تحریم و افزودن افراد به فهرست SDN، بلکه از تمایل آن برای حذف افراد از این فهرست مطابق با قانون ناشی می‌شود. هدف نهایی تحریم‌ها مجازات نیست، بلکه ایجاد تغییر مثبت در رفتار است. برای اطلاعات مربوط به فرآیند درخواست حذف از فهرست OFAC، از جمله فهرست SDN، لطفاً به سؤال متداول 897 OFAC مراجعه کنید و برای ارسال درخواست حذف، اینجا کلیک کنید.


منابع: رویترز، وبسایت وزارت خزانه‌داری آمریکا




نظر شما درباره این مقاله:







بیانیه جبهه آزادی و نجات ایران
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.04.2025, 15:22

بیانیه جبهه آزادی و نجات ایران





نظر شما درباره این مقاله:







حالِ محمد نوری‌زاد خوب نیست او را آزاد کنید
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.04.2025, 14:22

حالِ محمد نوری‌زاد خوب نیست او را آزاد کنید





نظر شما درباره این مقاله:







توافق میان تهران و واشنگتن ظرف ۲ ماه آینده
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.04.2025, 14:19

توافق میان تهران و واشنگتن ظرف ۲ ماه آینده





نظر شما درباره این مقاله:







خروج نیروهای امنیتی از منزل مهدی کروبی
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.04.2025, 14:06

خروج نیروهای امنیتی از منزل مهدی کروبی





نظر شما درباره این مقاله:







سخنگوی دولت: رسیدن به یک توافق خوب
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.04.2025, 13:47

سخنگوی دولت: رسیدن به یک توافق خوب





نظر شما درباره این مقاله:







کاهش نرخ دلار آمریکا در ایران به نزدیک ۷۸ هزار تومان
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.04.2025, 13:43

کاهش نرخ دلار آمریکا در ایران به نزدیک ۷۸ هزار تومان





نظر شما درباره این مقاله:







موضوع حضور پزشکیان در مراسم تشییع پاپ
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.04.2025, 13:12

موضوع حضور پزشکیان در مراسم تشییع پاپ





نظر شما درباره این مقاله:







سوریه دو رهبر جهاد اسلامی فلسطین را بازداشت کرد
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.04.2025, 13:10

سوریه دو رهبر جهاد اسلامی فلسطین را بازداشت کرد


مقامات سوری دو عضو ارشد گروه شبه‌نظامی فلسطینی جهاد اسلامی، که در حملات اکتبر ۲۰۲۳ به اسرائیل از غزه مشارکت داشتند، را بازداشت کرده‌اند. این خبر را شاخه مسلح این گروه و یک مقام سوری روز سه‌شنبه اعلام کردند.

به گزارش رویترز، گردان‌های قدس در بیانیه‌ای اعلام کردند که خالد خالد، مسئول عملیات جهاد اسلامی در سوریه، و یاسر الزعفری، رئیس کمیته سازمانی این گروه، از پنج روز در بازداشت سوری‌ها هستند.

این گروه اعلام کرد که این افراد «بدون هیچ توضیحی درباره دلایل» و «به شیوه‌ای که از برادران انتظار نداشتیم» بازداشت شده‌اند و خواستار آزادی آن‌ها شد.

یک مقام وزارت کشور سوریه بازداشت این افراد را تأیید کرد اما به سؤالات بعدی درباره دلیل دستگیری آن‌ها پاسخی نداد. یک منبع فلسطینی در دمشق نیز این بازداشت‌ها را تأیید کرد.

جهاد اسلامی در حمله به اسرائیل در سال ۲۰۲۳ به متحد خود، حماس، که گروه حاکم بر غزه است، پیوست. این گروه از حمایت مالی و فنی ایران برخوردار است و  در سوریه و لبنان دفاتر خارجی دارد.

اما متحدان این گروه در هر دو کشور  سوریه و لبنان اخیراً ضربات سنگینی متحمل شده‌اند: حمله هوایی و زمینی اسرائیل در سال گذشته گروه حزب‌الله لبنانی مورد حمایت ایران را به شدت تضعیف کرد و بشار اسد، رهبر سوریه که متحد نزدیک تهران بود، سال گذشته در پی حمله شورشیان سرنگون شد.

رهبری جدید در دمشق روابط دیپلماتیک با ایران را قطع کرده و امیدوار است حمایت منطقه‌ای و بین‌المللی سوریه را بازسازی کند، به‌ویژه برای حذف تحریم‌ها و تأمین مالی بازسازی پس از جنگ داخلی ۱۴ ساله و ویرانگر.

رویترز ماه گذشته گزارش داد که ایالات متحده فهرستی از شرایط را به سوریه ارائه کرده تا در ازای کاهش نسبی تحریم‌ها اجرا شوند. منابع گفتند یکی از این شرایط، دوری از گروه‌های فلسطینی مورد حمایت ایران است.

اسرائیل سال‌هاست که حملاتی علیه جهاد اسلامی در سوریه انجام می‌دهد. ماه گذشته، اسرائیل اعلام کرد ساختمانی در حومه دمشق را که ادعا می‌کرد جهاد اسلامی از آن به‌عنوان مرکز فرماندهی استفاده می‌کرده، هدف قرار داده است؛ ادعایی که این گروه آن را رد کرد.




نظر شما درباره این مقاله:







افزایش قیمت نفت همگام با رشد بازار سهام
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.04.2025, 12:59

افزایش قیمت نفت همگام با رشد بازار سهام





نظر شما درباره این مقاله:







یک فرمانده گروه جبهه اسلامی در حمله اسرائیل
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.04.2025, 12:50

یک فرمانده گروه جبهه اسلامی در حمله اسرائیل





نظر شما درباره این مقاله:







راز ماندگاری دیکتاتوری‌های برآمده از انقلاب
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Sunday 27 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.04.2025, 12:20

(ماندگاری دیکتاتوری‌های انقلابی بیشتر است یا غیرانقلابی؟)

راز ماندگاری دیکتاتوری‌های برآمده از انقلاب


س. ساسان

راز ماندگاری دیکتاتوری‌های برآمده از انقلاب‌ها، موضوع کتابی از لویتسکی و وِی است. این دو استاد علوم سیاسی با بررسی بیش از ۳۵۰ رژیم اقتدارگرا طی ۱۲۰ سال گذشته، می‌کوشند تا تأثیر برخوردهای بنیادین با ساختارهای پیشین و دخالت‌های خارجی را بر افزایش ماندگاری دیکتاتوری‌های انقلابی نشان دهند. در ادامه، با این کتاب و نتایج آن بیشتر آشنا می‌شویم.

شاید پیش‌تر با کتاب خواندنی “چگونه دموکراسی‌ها می‌میرند؟” اثر ارزشمند استیون لویتسکی(Steven Levitsky) و دانیل زیبلات(Daniel Ziblatt) آشنایی داشته باشید که به بررسی آسیب‌پذیری و حتی خطر نابودی دموکراسی‌های غربی، از جمله آمریکا، می‌پردازد.(۱) استیون لویتسکی به همراه دوست و همکار خود لوکان وِی(Lucan Way)، پژوهش دیگری با عنوان «Revolution and Dictatorship: The Violent Origins of Durable Authoritarianism» انجام داده‌اند.

این کتاب با عنوان “انقلاب و دیکتاتوری، خاستگاه‌های خشونت‌آمیز اقتدارگرایی پایدار” به فارسی ترجمه شده است.

اگر کتاب نخست به آینده و خطر نابودی دموکراسی‌های غربی می‌پردازد، کتاب دوم، گذشته دیکتاتوری‌های برآمده از دل انقلاب‌ها را بررسی کرده و در راز و رمز پایداری آن‌ها کنکاش می‌کند. این کتاب به علل وقوع انقلاب‌ها نمی‌پردازد و تمرکز خود را بر شیوه حکومت‌داری پس از انقلاب و تأثیر آن بر ماندگاری و پایداری آن‌ها معطوف می‌کند.

نویسندگان، پیش از هر چیز، باور رایج مبنی بر اینکه انقلاب‌ها ذاتاً راه را برای گذارهای دموکراتیک هموار می‌کنند، به چالش می‌کشند. البته باید یادآور شد که موضوع اصلی بررسی کتاب، انقلاب و گزینش این یا آن مسیر برای رسیدن به دموکراسی نیست؛ بلکه موضوع کتاب، چرایی و چگونگی دوام و پایداری نظام‌های برآمده از انقلاب و همچنین مقایسه آن‌ها با دیکتاتوری‌های غیرانقلابی است.

انقلاب چیست؟ چه رژیمی انقلابی است؟

استیون لویتسکی و لوکان وِی، انقلاب را دگرگونی اجتماعی بنیادینی تعریف می‌کنند که از طریق روش‌های رادیکال، ساختارهای سیاسی و اجتماعی را تغییر می‌دهد. از نظر این دو، انقلاب‌ها دارای ویژگی‌های زیر هستند:

● سرنگونی خشونت‌آمیز نظام پیشین:
انقلاب‌ها معمولاً با بسیج گسترده مردمی، ساختارهای پیشین دولت را از بین می‌برند؛ همان‌طور که در روسیه (۱۹۱۷)، چین (۱۹۴۹)، کوبا (۱۹۵۹) و ایران (۱۹۷۹) مشاهده شد.

● دگرگونی دولت و جامعه:
دولت‌های انقلابی، نهادهای دولتی را از نو می‌سازند و اصلاحات اجتماعی رادیکالی اعمال می‌کنند که اغلب ساختارهای سنتی قدرت، مانند زمین‌داران یا مقامات مذهبی را از بین می‌برند.

● بسیج مردمی و رهبری از پایین:
جنبش‌های انقلابی معمولاً توسط مبارزان چریکی، احزاب سیاسی یا جنبش‌های اجتماعی مبارز که توان بسیج بخش‌های وسیعی از جامعه را دارند، هدایت می‌شوند.

● دگرگونی‌های رادیکال:
این رژیم‌ها سیاست‌هایی را دنبال می‌کنند که نظم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را به‌طور بنیادین بازتعریف کرده و در حد توان و امکانات به تغییر آن می‌پردازند. آن‌ها همچنین بازیگران قدرتمند داخلی و بین‌المللی را به چالش می‌کشند.

حکومت‌های انقلابی، نه تنها برآمده از این دگرگونی‌های بنیادین هستند، بلکه ادامه دهنده و تحکیم کننده آن‌ها نیز محسوب می‌شوند و معمولاً چند ویژگی زیر را دارا هستند:

براندازی ساختارهای قدرت پیشین در عرصه‌های گوناگون، بسیج توده‌ای، ایدئولوژی مشخص و درگیری و سرکوب خشونت‌آمیز مخالفان! این حکومت‌ها اغلب توسط شخصیت‌های کاریزماتیک رهبری می‌شوند که از قدرت بسیج توده‌ای بالایی برخوردارند و برای تحکیم قدرت، حاضر به استفاده از زور هستند.

این حکومت‌ها به دلیل تمرکز قدرت، انسجام ایدئولوژیک نخبگان حاکم و مقاومت در برابر حملات داخلی و خارجی، اغلب به رژیم‌های اقتدارگرای پایدار تبدیل می‌شوند. درگیری‌های شدید انقلاب با ضد انقلاب، جنگ‌های داخلی، حمله خارجی و کودتا همگی می‌توانند دستگاه‌های امنیتی و نیروهای مسلح وفادار به این حکومت‌ها را تقویت و تحکیم کنند.

پایداری و ماندگاری درازمدت رژیم‌های انقلابی

نویسندگان بر این باورند که رژیم‌های انقلابی، اگرچه در ابتدا ضعیف و آسیب‌پذیر هستند، اما می‌توانند از طریق فرآیند دولت‌سازی انقلابی، قدرت خود را مستحکم و هر نوع مخالفت جدی را سرکوب کنند. این فرآیند، که اغلب با تهدیدات خارجی یا مخالفت داخلی ضد انقلاب همراه است، معمولاً به ایجاد دستگاه‌های دولتی قوی، متمرکز و سرکوبگر منجر می‌شود.

نویسندگان استدلال می‌کنند که ترکیب سه‌گانه زیر، رژیم‌های انقلابی را قادر می‌سازد تا حتی در مواجهه با مشکلات اقتصادی، ناآرامی‌های اجتماعی و محکومیت‌های بین‌المللی، نه تنها دوام بیاورند، بلکه عمر طولانی نیز داشته باشند.

سه رکن این مجموعه عبارتند از:

● وجود یک گروه نخبه حاکم منسجم و عموماً با یک ایدئولوژی یکسان
● تشکیل یک دستگاه دولتی قدرتمند
● ایجاد یک فرهنگ ترس و سرکوب در جامعه

نویسندگان بر اساس مشاهدات و بررسی‌های تاریخ صد ساله اخیر، به این نتیجه می‌رسند که حکومت‌های اقتدارگرای برآمده از انقلاب که توان ایجاد سه رکن بالا را داشته‌اند، عموماً پایداری و ماندگاری بیشتری نیز داشته‌اند. در مقابل، حکومت‌های اقتدارگرایی که برخورد نرم‌تر و مسالمت‌جویانه‌تری با دستگاه دولتی و ارزش‌های پیشین داشتند، از تغییرات بنیادین پرهیز کردند و مداراجوتر بودند، عمر کوتاه‌تری نیز داشته‌اند. شاید این نتیجه‌گیری قدری متناقض به نظر برسد، اما بررسی آماری دقیق، پایه این استدلال است و نه تحلیل صرف.

جدول زیر، نمایی کامل برای مقایسه طول عمر حکومت‌های اقتدارگرای انقلابی و غیرانقلابی ارائه می‌دهد:

نوع رژیم متوسط طول عمر (Average) میانه طول عمر (Median)
رژیم‌های انقلابی ۴۰ سال ۳۵ سال
رژیم‌های غیرانقلابی ۱۴ ۱۲

شیوه بررسی و پایه اطلاعاتی

اساس بررسی لویتسکی و وِی، مطالعه ۳۵۵ حکومت اقتدارگرا بین سال‌های ۱۹۰۰ تا ۲۰۲۰ است. نویسندگان، این رژیم‌ها را به دو دسته تقسیم می‌کنند: آن‌هایی که زاده و برآمده از انقلاب‌ها هستند، البته به شمول جنگ‌های ملی و رهایی‌بخش، و گروه دیگر، دیکتاتوری‌هایی که به‌واسطه کودتا، دستکاری در انتخابات و از این دست، به قدرت رسیده‌اند.

در ۳ بخش پایانی کتاب (Appendix)، اطلاعات گسترده‌ای در مورد این ۳۵۵ حکومت ارائه می‌شود؛ اما در بخش‌های ۲ تا ۸ این کتاب، نگاهی چندسویه و عمیق‌تر به مهم‌ترین انقلاب‌های این دوران تاریخی انداخته می‌شود؛ از چین، شوروی و ویتنام گرفته تا مکزیک، کوبا و ایران، و همچنین چندین کشور آفریقایی و آمریکای جنوبی.

—————————

۱- استیون لویتسکی و دانیال زیبلات هر دو از استادان علوم سیاسی دانشگاه هاروارد هستند. لوکان وِی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تورنتو است.




نظر شما درباره این مقاله:







 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net