شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
(قربان عباسی، دکتر در جامعهشناسی سیاسی از دانشگاه تهران است)
* «شهروندی یک مسئولیت است نه یک امتیاز. وقتی که شما یک شهروند هستید، این به این معناست که شما مسئولیتهای زیادی دارید، از جمله مسئولیت در قبال دیگران و در برابر جامعهای که در آن زندگی میکنید.»
- آبراهام لینکلن
«شهروند» مانند «هممیهن»، واژهای انقلابی است که همچنان بار معنای پررنگی دارد. هر دو واژه بهعنوان عناوینی افتخارآمیز برای نشان دادن رهایی انسانها از یوغ استبداد یا ظلم بهکار رفتهاند. این عناوین هنوز هم از سوی کسانی جستجو میشود که به جمع آزادگان و برابرها نپیوستهاند.
مفهوم و جایگاه شهروندی نخستینبار در دنیای باستان و با ظهور حکومتهای مشروطه در شهر-دولتهای یونان شکل گرفت. یونانیها از این واقعیت آگاه بودند و به آن افتخار میکردند. آنها خود را از بربرهایی که زیر سلطه پادشاهان بزرگ ایران یا فرعونهای مصر بودند، متمایز میساختند. به گفته هردوت، زمانی که فرماندهان اسپارتی با فرمانده ایرانی سخن میگفتند، چنین بیان میکردند:
«تو نیمی از حقیقت را میدانی؛ اما نیمه دیگر آن برای تو ناشناخته است. تو زندگی بردگان را میشناسی، اما چون طعم آزادی را نچشیدهای، نمیتوانی بگویی که آیا شیرین است یا نه. آه! اگر طعم آزادی را میشناختی، ما را برای جنگیدن برای آن فرمان میدادی، نه تنها با نیزه، بلکه با تبر جنگی.»
این حس تمایز یونانیها از مردمان دیگر، که همچنان در تسلیم کودکانه به حکومتهای مطلقه زندگی میکردند، نه تنها در آثار هردوت و توسیدید بلکه در اشعار شاعران بزرگ تراژیک مانند آشیلوس نیز ثبت شده است. اما یونانیها همچنین آگاه بودند که بلوغ سیاسی آنها بهعنوان شهروندان خودمختار، همانطور که ارسطو در سیاست اشاره میکند، تحولی جدید از وضعیت ابتداییای بود که در آن رئیسکمونته ها بهطور استبدادی حکومت میکردند.
تفاوت اساسی میان بردگی و شهروندی، از تفاوتی دیگر نشأت میگیرد: تفاوت میان حکومت مطلقه و محدود، یا به عبارت دیگر، میان حکومت استبدادی و مشروطه. این تفاوت نه تنها در قدرت و اختیارات حاکمان بلکه در وضعیت، آزادی، حقوق و امتیازات مردم تحت حکومت آنها نیز به وضوح دیده میشود.
برای درک مفهوم شهروندی، لازم است که روشهای مختلفی که افراد میتوانند به یک جامعه سیاسی تعلق داشته باشند یا جزئی از آن باشند، شفافسازی شوند. دو تقسیمبندی میان افراد در یک جامعه وجود دارد که به ما در تعریف شهروندی کمک میکند.
طبق یکی از این تقسیمات، زادهشدگان در سرزمین از بیگانگان جدا میشوند. در شهر-دولتهای یونانی، تبدیل بیگانگان به شهروند تقریباً غیرممکن بود. پلوتارک یادآور میشود که قانون تابعیت سولون، که آن را «مبهم» میداند، اجازه نمیداد که بیگانگان شهروند شوند مگر اینکه «بهطور دائم از کشور خود تبعید شده باشند یا برای تجارت با خانوادهشان به آنجا آمده باشند.» متیکها یا بیگانگانی که به شهر میآمدند، معمولاً بهعنوان طبقهای جداگانه شناخته میشدند. در روم، وضعیت متفاوت بود؛ خارجیها میتوانستند این افتخار بزرگ را بهعنوان شهروند رومی کسب کنند. گووند مینویسد:
«ذهن رفعت طلب رومی، جاهطلبی را فدای غرور کرده و آن را شجاعانه بهعنوان اقدامی معقول و شایسته در نظر گرفت که فضیلت و شایستگی را از هرکجا که یافت، حتی از میان بردگان، دشمنان یا بربرها، پذیرا شود.»
بیشتر جمهوریهای مدرن روندهایی برای تابعیت برقرار کردهاند که امکان پذیرش برخی از مهاجران را بهعنوان اعضای دولت فراهم میآورد. با این حال، همواره تفاوتی میان شهروند و مقیم (یا صرفاً ساکن) باقی میماند. بر این اساس، روسو از ژان بودن انتقاد میکند که شهروندان را با اهالی شهر اشتباه میگیرد. دِ آلمبرت، میگوید،باید ازاین اشتباه اجتناب کرد و در مقاله خود درباره ژنو بهروشنی چهار گروه از مردم (یا حتی پنج، که شامل بیگانگان نیز میشود) که در شهر ما زندگی میکنند، متمایز کرده است که تنها دو گروه از آنها جمهوری را تشکیل میدهند.
طبق تقسیمبندی دوم، آزادگان از بردگان جدا میشوند. بردگان، حتی اگر زاده همان سرزمین باشند، اعضای جامعه سیاسی نیستند بلکه صرفاً جزئی از دارایی آن به شمار میروند. برده، بهقول ارسطو، کسی است که «اگرچه انسان است، اما دارایی نیز محسوب میشود.» اما در جایی دیگر میگوید: «داراییها، حتی اگر موجودات زنده باشند، جزئی از دولت نیستند؛ زیرا دولت تنها اجتماع موجودات زنده نیست، بلکه اجتماع برابرهاست»
بر همین اساس، ارسطو بردهها را از وضعیت و امتیازات شهروندی جدا میکند و میگوید:
«نمیتوان تمام کسانی را که برای وجود دولت ضروریاند، شهروند دانست؛ برای مثال، کودکان به اندازه مردان بزرگسال شهروند نیستند... در زمانهای قدیم، و در میان برخی ملتها طبقه صنعتگران برده یا بیگانه بودند، و بنابراین اکثریت آنها اکنون نیز چنین هستند. بهترین شکل دولت اجازه نمیدهد که آنها به شهروندی پذیرفته شوند.»
بردههایی که «برای رفع نیازهای فردی خدمت میکنند» و «کارگران یا صنعتگرانی که خدمتگزاران جامعه هستند»، «مردم ضروری» دولت به شمار میروند، اما بهعنوان اعضای آن دولت به حساب نمیآیند. زمانی که ارسطو در مورد اندازه و ویژگیهای جمعیت در یک دولت ایدهآل سخن میگوید، مینویسد: «نباید همه را در بر بگیریم، زیرا همیشه در شهرها گروهی از بردگان، مهمانها و بیگانگان وجود دارد؛ اما باید تنها کسانی را مشمول شهروندی بدانیم که اعضای دولت هستند و جزئی ضروری از آن بهشمار میآیند»
حذف بردگان و بیگانگان مقیم از عضویت در جامعه سیاسی تأثیر عمیقی بر معنای مفهوم سیاسی که با کلمه «مردم» بیان میشود، دارد. «مردم» همانند «جمعیت» نیست؛ جمعیت شامل تمام انسانهایی است که در مرزهای یک کشور زندگی میکنند. حتی در جوامعی که بردهداری لغو شده و حق رأی بهطور نامحدود است، نوزادان و بیگانگان هنوز از حیطه زندگی سیاسی خارج هستند. «مردم» همیشه بخشی از جمعیت است، اما بخش فعال و سیاسی آن.
تمایز میان شهروند و برده، نوزاد یا بیگانه، تصویر کاملتری از مفهوم شهروندی ارائه نمیدهد. رعایای یک پادشاه برده نیستند، اما همچنین شهروند یک جمهوری هم نیستند. با این حال، مانند شهروندان، رعایا هم در جامعه سیاسی عضویت دارند. آنها مردمی هستند که پادشاه برای آنها حکومت میکند، مگر اینکه او یک طاغی باشد، چون تنها در صورت طاغی بودن است که او مردم را همچون دارایی خود میبیند و برای لذت یا منافع خود از آنها استفاده میکند. گاهی تمایزی میان شهروندان درجه یک و درجه دو قائل میشوند، و در این صورت، کسانی که در موقعیتی میانه بین شهروندی و بردگی قرار دارند، رعایا محسوب میشوند. ارسطو مینویسد:
«چون حکومتهای مختلفی وجود دارد، بنابراین باید انواع مختلفی از شهروندان نیز وجود داشته باشد، بهویژه از شهروندانی که رعایا هستند؛ بهطوری که در برخی حکومتها، کارگر و صنعتگر شهروند خواهند بود، اما در برخی دیگر نه.» معنای شهروندی برای ارسطو زمانی تغییر میکند که طبقه کارگر به این مقام پذیرفته میشود.
از دیدگاهی دیگر، آکویناس معتقد است:
یک فرد میتواند به دو صورت “شهروند” باشد: اول، به طور مطلق؛ و دوم، به صورت محدود. فردی که بهطور مطلق شهروند است، تمام حقوق شهروندی را دارد؛ مثلاً حق مشارکت یا رأی دادن در مجمع عمومی. اما کسی که بهطور محدود شهروند شناخته میشود، حتی اگر در داخل کشور زندگی کند، ممکن است از برخی حقوق محروم باشد؛ برای مثال، افراد فقیر، کودکان، یا پیرمردانی که قادر به مشارکت در امور عمومی نیستند. این افراد که از حقوق شهروندی محروماند اما برده محسوب نمیشوند، در حقیقت رعایا هستند و نه شهروندان به معنای کامل.
البته ممکن است در مواردی، مانند انگلستان و قلمروهای خودمختار اتحادیه بریتانیا، افراد وضعیت دوگانهای از شهروندی و رعیت داشته باشند. این وضعیت دوگانه، تمایز بین شهروند و رعیت را مبهم نمیکند، بلکه نشاندهنده ماهیت ترکیبی حکومتهایی است که هم ویژگیهای سلطنتی (حتی در بقایای سلطنت) و هم مشروطه دارند. در زمان لاک، زمانی که پیروزی بزرگی در برابر استبداد سلطنت استوارت به دست آمده بود، مردم انگلیس هنوز خود را بهعنوان شهروند نمیشناختند. روسو مینویسد:
«عنوان شهروند هیچگاه به رعایای هیچ پادشاهی داده نشده است، حتی به مقدونیان باستان» و اضافه میکند:« حتی به انگلیسیها امروز، که از هر کسی دیگر به آزادی نزدیکترند، شهروند اطلاق نمیشود.»
برخلاف شهروندان، رعایای یک پادشاه، بهویژه پادشاهی که قدرت مطلقه دارد، هیچ نقشی در حکومت خود ندارند و هیچ وسیله قانونی برای حفاظت از حقوق طبیعی خود بهعنوان انسان ندارند. تا زمانی که حاکم مطلقهگر ظلم نکند، او برای رفاه مردم خود حکومت میکند؛ بنابراین، اگرچه یک دیکتاتور است اما از نظر استفاده از قدرت مطلق بر زیردستان، در معنای خیرخواهی برای آنها حکومت میکند. اما اگر او به طاغی تبدیل شود، رعایای او چارهای جز شورش ندارند. آنها باید برای رهایی از شرایطی که به بردگی میانجامد، به خشونت متوسل شوند.
از طرف دیگر، یک شهروند در کنار حفظ حقوق طبیعی خود، حقوق قانونی نیز دارد و حداقل در برخی جمهوریهای مدرن، ابزار قانونی برای اصلاح بیعدالتیهای احتمالی را در اختیار دارد. برای شهروندان، حق شورش آخرین گزینه است.
تمایز بین بردگی، تابعیت و شهروندی را میتوان به سه روش خلاصه کرد که نشاندهنده روابط مختلفی است که حکام با افرادی که حکومت میکنند دارند. این سه رابطه نخستین بار توسط ارسطو بهوضوح تمایز داده شد. او مینویسد:
«سه قسم برای اداره خانه وجود دارد: یکی حکمرانی آقا بر بردهها، دیگری حکمرانی پدر بر فرزند و سومی حکمرانی شوهر بر زن. در هر یک از این موارد، نوع حکمرانی متفاوت است: آزاد مرد بر برده به روشی متفاوت از آنچه که مرد بر زن یا پدر بر کودک حکمرانی میکند، حکمرانی میکند.»
همانطور که پیشتر اشاره شد، ارسطو برده را بهعنوان یک شیء میبیند. او میگوید که برده «کاملاً متعلق به ارباب خود است» یا «او بخشی از آقای خود است، بخشی زنده اما جدا شده از بدن او»، و این نشاندهنده دیدگاه ارسطو در مورد برده بهعنوان یک کالا است.
از نوع مشابه حکومت در خانواده، دو تفاوت میان وضعیت برده و وضعیت یک تبعه تحت حکومت مطلق یا استبدادی در دولت مشاهده میشود. پایینتر بودن موقعیت کودکان، برخلاف بردگان، وضعیت دائمی آنها نیست و بهعنوان بخشی از نارسایی آنها در نظر گرفته میشود. آنها بهطور موقت قادر به قضاوت دربارهی آنچه که به سودشان است، نیستند و بنابراین نیاز به هدایت از سوی بزرگترها دارند. اما کودکان از جنبهای با والدین خود برابرند، زیرا انسانیت آنها بهعنوان دلیلی برای اینکه نباید مانند بردگان حکومت شوند، شناخته میشود.
حکومت بر کودکان، همانطور که ارسطو میگوید، “در نخستین مرحله برای خیر مشترک هر دو طرف است، ولی اساساً برای خیر کسانی که حکومت میشوند اعمال میشود. بهطور مشابه، زیر دستان یک دیکتاتور خیرخواه یا هر پادشاه مطلقی که بهطور پدرانه حکومت میکند، گفته میشود که برای خیر خودشان است که برآنها حکومت میشود. آنها از سوی حاکمان خود خدمت میشوند، نه اینکه بهعنوان ابزار استفاده شوند؛ و از این منظر، آنها درجهای از آزادی سیاسی دارند. اما آنها آزادی کامل را که تنها در حکومت خودمختار وجود دارد، ندارند. آزادی کامل فقط در حکومت مشروطه وجود دارد، که برای ارسطو شبیه رابطهی میان شوهر و زن در خانواده دارد. اما در دولت، این رابطه بهطور کامل در رابطه میان صاحبان مناصب عمومی و دیگر شهروندان تجسم مییابد. ارسطو میگوید: «در دولت مشروطه، شهروندان به نوبت حکم میکنند و حکم میشوند؛ زیرا ایدهی یک دولت مشروطه به این معناست که طبیعتهای شهروندان برابرند و هیچ تفاوتی میان آنها وجود ندارد.»
پس شهروند به معنای دقیقتر، کسی است که «حق شرکت در اداره مشورتی یا قضائی دولت را دارد». روسو نیز نظری مشابه دارد و شهروند را کسی میداند که هم حکومت می کند و هم مورد حکومت واقع می شود، اگرچه واژه «تبعه» را برای اشاره به کسانی که تحت حکومتاند، بهکار میبرد. او مینویسد:
«مردم بهعنوان کسانی که در قدرت حاکمیت شریکاند، شهروند نامیده میشوند و بهعنوان کسانی که تحت قوانین دولت زندگی میکنند، تبعه.» زیرا فردی که مسئولیت یک مقام در حکومت مشروطه را بر عهده دارد، در درجه نخست شهروند است و در درجه دوم مقامداری میکند که اختیار یک مقام سیاسی را دارد. شهروند، فردی است که توسط همتایان خود حکم میشود و بهعنوان برابر با دیگران حکمرانی میکند.»
بر اساس این دیدگاهها، ارسطو شهروندی را بهعنوان «تنها مقام نامحدود» توصیف میکند که توسط یک قانون اساسی مشخص میشود. این مقام بهطور مقایسهای با سایر مقامات یا مناصب که وظایف خاصی دارند، نامحدود است. چون یک شهروند تنها توسط دیگر شهروندان حکومت میشود و نوبت به نوبت فرصت حکمرانی دارد، شهروندی شامل آزادی سیاسی بهتمامی معناست. این آزادی به این معنا نیست که از حکومت رهایی یافته است، بلکه آزادی از طریق خودحکومتی است؛ آزادیای که یک فرد در جامعه میتواند داشته باشد، آزادی تحت قانون و مطابق با عدالت است.
انقلابیون قرن هجدهم همانطور که از عبارت «حکومت آزاد» برای اشاره به نهادهای جمهوریخواه استفاده میکنند، از واژه «شهروند» برای اشاره به انسانهای آزاد بهره میبرند؛ افرادی که آزادی سیاسی و برابری دارند، که آن را بهعنوان حق طبیعی انسانها میشمارند. در این معنا، تفاوت چندانی میان جمهوریخواهان قرن هجدهم و اجداد یونانی و رومی آنها که حکومت مشروطه و شهروندی را بهعنوان شرایط آزادی و برابری ارج مینهادند، وجود ندارد.
با این حال، جمهوریخواهان قرن هجدهم، بهویژه با اندک استثنائاتی، دموکرات نبودهاند، زیرا حقوق و امتیازات شهروندی را به تمام بزرگسالان گسترش نمیدادند. در آن دوران، هنوز بردهداری وجود داشت و بسیاری از افرادی که به لحاظ اقتصادی در بند نبودند، به دلایل مختلف از دایره شهروندی بیرون مانده بودند؛ بهویژه به دلیل تصادفاتی همچون نژاد، جنسیت، یا عدم مالکیت کافی که آنها را مجبور به کار برای معیشت میکرد.
تنها یک الیگارش قدیمی مانند ارسطو معتقد بود که «طبقه حاکم باید مالکان اموال باشند، زیرا آنها شهروندند و شهروندان یک دولت باید در شرایط خوبی باشند؛ در حالی که مکانیکها نباید در دولت سهیم شوند». در قرن هجدهم، گسترش امتیازات شهروندی به کارگران قراردادی، صنعتگران یا کارگران روزمزد، بهعنوان شکلی از رادیکالیسم شناخته میشد که «دموکراسی افراطی» نامیده میشود.
کانت، بهعنوان نماینده دیدگاه روشنفکری قرن هجدهم، معتقد است که «سه ویژگی حقوقی» وجود دارد که بهطور قانونی به شهروندان تعلق دارد:
۱. آزادی مشروطه، بهعنوان حق هر شهروند برای اطاعت نکردن از هیچ قانونی جز آنچه که خود به آن رضایت داده است؛ ۲. برابری مدنی، بهعنوان حق شهروند برای شناسایی نکردن هیچکس بهعنوان برتر نسبت به خود در میان مردم؛ ۳. استقلال سیاسی، بهعنوان حق زندگی و بقای فرد در جامعه که نه به اراده خودسرانه دیگری، بلکه به حقوق و قدرتهای خود بهعنوان عضوی از جامعه وابسته است.
ویژگی آخر باعث میشود که کانت تفاوتی میان «شهروند فعال و غیر فعال» قائل شود. او اذعان میکند که برخی از اعضای جامعه حق برخورداری از تمام امتیازات شهروندی را ندارند. او میگوید که حق رأی دادن، که «اصلاً صلاحیت سیاسی یک شهروند را تشکیل میدهد»، نیازمند «استقلال یا خودکفایی فرد شهروند در میان مردم» است. بنابراین، کانت حق رأی را از «هر کسی که مجبور است برای تأمین معیشت خود نه بر اساس صنعت خودش، بلکه آنطور که توسط دیگران ترتیب داده شده است» سلب میکند. این محدودیت شامل «شاگرد یک تاجر یا صنعتگر، خدمتکاری که در استخدام دولت نیست، یک فرد نابالغ» و «تمام زنان» میشود. آنها «اجزاء غیر فعال» دولت هستند و حق «تعامل با دولت بهعنوان اعضای فعال آن، بازسازی آن یا اقدام برای معرفی قوانین خاص» را ندارند. با این حال، کانت تأکید میکند که «باید امکان این امر فراهم شود که آنها از این وضعیت غیر فعال در دولت به وضعیت شهروندی فعال ارتقا یابند».
این بحث نشاندهنده ارتباط میان مفهوم شهروندی و دو حرکت انقلابی است که جان استوارت میل به آنها اشاره کرده است. حرکت اول تلاشی است برای «شناخت مصونیتها و حقوق سیاسی که تخلف از آنها توسط حاکم بهعنوان نقض وظیفه تلقی میشود»، که موجب میشود مقاومت خاص یا شورش عمومی در برابر استبداد توجیهپذیر باشد. حرکت دوم فراتر میرود و هدف آن تأسیس نهاد نظارتی مشروطه است تا رضایت مردم از طریق نمایندگی مناسب بهطور مؤثر در اعمال قدرت حکومتی تأثیر بگذارد. این حرکت بهطور اجتنابناپذیر به مبارزه علیه محدودیتهای حق رأی و برای اعطای حق رأی عمومی به تمام بزرگسالان منتهی میشود، که به هر انسان بزرگسال آزادی و برابری شهروندی اعطا میکند.
توکویل در مورد عشق به برابری در جوامع دموکراتیک مینویسد:
«ممکن است نقطهای افراطی را تصور کرد که در آن آزادی و برابری با هم تلاقی کنند و به هم بپیوندند. فرض کنید که همه شهروندان در دولت شرکت دارند و هر کدام از آنها حق مساوی برای این مشارکت داشته باشند. در این صورت، هیچکس از دیگران متفاوت نیست و هیچکس نمیتواند قدرت استبدادی داشته باشد؛ مردان به طور کامل آزاد خواهند بود زیرا کاملاً برابرند، و آنها کاملاً برابر خواهند بود زیرا کاملاً آزادند»
انقلاب اول تاریخ از دوران شهر-دولتهای یونانی آغاز میشود که پس از پیروزی در برابر ایرانیان، این پیروزی را به فاتحان مقدونی میبازند. این روند دوباره با تأسیس جمهوری روم پس از اخراج تارکینیها تکرار میشود و مجدداً زمانی که کایسرها (قیصرها)قدرت مطلق را به دست میگیرند، از بین میرود. تاریخنگاران مختلف همچون پلوتارک، پولیبیوس، تاسیتوس و گیبون این تحولات را از زاویههای گوناگون نقل کردهاند. در دوران قرون وسطی، همان مبارزه برای استقرار سلطه قانون در تلاشهای مختلف، به ویژه از طریق توسعه قوانین عرفی و کلیسایی ادامه پیدا میکند. انقلاب در قرون ۱۷ و ۱۸ نیز با اوجهای جدیدی مواجه میشود که در نوشتههای اندیشمندانی همچون لاک، روسو، کانت و فدرالیستهای آمریکایی منعکس میشود. اعلامیه استقلال و قانون اساسی ایالات متحده از مهمترین اسناد این دوره تاریخی به شمار میآید.
دومین انقلاب، بهویژه با مبارزه برای حق رأی عمومی، رویدادی نسبتاً جدید است. ریشههای آن شاید به زمان کرامول و فعالیتهای لِولِرها برگردد و در قرن ۱۸ در نوشتههای جان کارتوایت ظهور کند. اما این مبارزه تا زمانی که جان استوارت میل آن را بهطور کامل در کتاب «حکومت نمایندگی» بیان کند، به شکلی کامل و شفاف مطرح نمیشود. میل در این کتاب اصول اصلاحات حق رأی را که در قرن ۱۹ آغاز شد، مطرح میکند. با این حال، این اصلاحات، همانطور که در مورد حق رأی زنان یا لغو مالیات سرانه مشاهده میکنیم، هنوز بهطور کامل اجرایی نشده یا در حال انجام هستند.
مبارزه برای حق رأی عمومی، یا به عبارت دیگر، مبارزه علیه رفتار با هر انسان بهعنوان «پاریا سیاسی»، در تضاد میان جمهوریخواهی و حکومتهای الیگارشی در زندگی و تفکر سیاسی یونان ریشه دارد. این دو نوع حکومت در شرایط احراز شهروندی و مقامهای عمومی تفاوت داشتند. حکومتهای الیگارشی این حقوق را تنها به مردان ثروتمند اختصاص میدادند. در مقابل، همانطور که ارسطو اشاره میکند، رادیکالترین اشکال دموکراسی یونانی شهروندی را به طبقات کارگر میداد و هیچگونه امتیازی برای ثروتمندان در انتخاب مقامات قائل نمیشد، چراکه مقامات از میان تمامی شهروندان بهوسیله قرعهکشی انتخاب میشدند.
اما این همسانی در دموکراسی یونانی محدود بود. حتی زمانی که این دموکراسی از اعطای امتیازات ویژه به طبقات مرفه خودداری میکرد، هیچگاه به فکر لغو بردهداری یا رهایی سیاسی زنان نبود. تفاوتهای دیگری نیز بین نهادهای باستانی و مدرن وجود دارد که بر ویژگیهای تابعیت تأثیر میگذارد. در هر دو دوره، مسئله اینکه چه کسی باید به تابعیت پذیرفته شود، اساسی باقی میماند. اگرچه وضعیت تابعیت به عنوان نشاندهنده آزادی سیاسی و برابری همچنان اساسی یکسان باقی میماند، اما حقوق و وظایف، امتیازات و مصونیتهایی که به تابعیت تعلق دارند، با تفاوتهای موجود در نظامهای قانون اساسی باستانی و مدرن تغییر میکنند.
حتی اگر اسناد قانون اساسی در دوران باستان نیز نوشته میشد، این اسناد هیچگاه حقوق بشر و شهروندان را اعلام نمیکردند و هیچ بیانیه حقوقی ضمیمه آنها نمیشد. اهمیت نوآوریهای مدرن در این است که نه تنها مفهوم جدیدی از تابعیت معرفی میکنند، بلکه روشهای حقوقیای را اختراع میکنند که به تابعیت این قدرت قانونی را میدهند که از نفوذ حکومت در امان بماند. در انقلاب فرانسه و اعلامیه حقوق بشر، تفاوتهای میان تابعیت جهانی و برابر در فرانسه و نابرابریهای موجود در انگلستان بر اساس سنتهای طبقاتی و نهادهای آنها بهوضوح نمایان میشود.
همیلتون در فدرالیست میگوید: «بیانیههای حقوقی در اصل توافقهایی میان پادشاهان و رعایایشان هستند، محدودیتهایی در قدرت ویژه بهمنظور اعطای امتیازاتی به رعایای پادشاه و حفاظت از حقوقی که به پادشاه واگذار نشدهاند.» او از نبود یک بیانیه حقوقی خاص در قانون اساسی دفاع میکند و معتقد است که «خود قانون اساسی بهطور منطقی همان بیانیه حقوق است». در این دیدگاه، قانون اساسی حقوق سیاسی شهروندان را در ساختار و اداره حکومت اعلام کرده و مشخصات معینی از مصونیتها و روشهای قانونی را تعریف میکند که مرتبط با امور شخصی و خصوصی هستند.
با این حال، حقوقی مانند آزادی بیان، تجمع آزادانه و حق محاکمه توسط هیئت منصفه، در اصلاحیههای اولیه قانون اساسی ایالات متحده به شهروندان اضافه شدند و آنها را از دخالت در انجام وظایف مدنی خود، مانند اندیشه و عمل سیاسی مستقل، یا در اعمال حقوق بشری خود، مانند آزادی عبادت دینی، حمایت میکنند. اختراع این دستگاههای قانونی نتیجه تجربه تلخ از اجبار و تهدید در جریان دادگاهها، سانسور سلطنتی و قدرت نامحدود پلیس است. شهروندی که میتواند توسط دولت خود تهدید و مجبور شود، در حقیقت تفاوتی بنیادین با تابعیت فردی در حکومتهای استبدادی دارد.
شهروندی مدرن همچنین در نحوهای که حقوق و امتیازات آن اعمال میشود، تفاوتهای عمدهای با گذشته دارد. دستگاه رایگیری زمانی که شهروندان از طریق نمایندگان خود عمل میکنند و زمانی که آنها بهطور مستقیم در مباحثات و تصمیمات حکومت مشارکت میکنند، از یکدیگر متفاوت است.
مسئلهی آموزش برای تابعیت در برخی جنبهها تقریباً به طور مشابه توسط فیلسوفان سیاسی مختلفی مانند افلاطون و میل مطرح شده است. در آثار جمهوریت و قوانین، افلاطون تأکید میکند که «آموزش، هدایت و راهبری جوانان به سوی آن عقل صحیحی است که قانون آن را تأیید میکند.» منظور او این است که آموزش نه تنها بر قوانین تأثیر میگذارد، بلکه خود قوانین نیز باید وظیفهی آموزشی را بر عهده گیرند. به این ترتیب، برنامهی آموزشی باید توسط دولت طراحی و اجرا شود. نگهبانان – که در جمهوریت تنها شهروندان به معنای کامل کلمه هستند – برای زندگی عمومی ابتدا با انضباط احساساتشان و سپس با پرورش ذهنهایشان آموزش میبینند. احساسات آنها با موسیقی و ژیمناستیک و ذهنها با هنرهای آزاد و جدل پرورش مییابند.
در دموکراسی، که میل آن را آرمانی میداند، «مهمترین نکته برتری... ارتقاء فضیلت و هوش مردم است.» او برنامهی خاصی برای آموزش شهروندان ارائه نمیدهد، اما واضح است که او معتقد است آموزش آنها تنها در مدارس ممکن نیست. برتری دموکراسی به گفتهی میل در این است که از شهروند میخواهد «منافع غیر از منافع خود را وزن کند؛ در صورت تضاد ادعاها، از قانونی غیر از تمایلات خصوصی خود پیروی کند؛ در هر نوبت اصول و قواعدی را به کار گیرد که هدف آنها خیر عمومی باشد؛ و معمولاً در این کار ذهنهایی که بیشتر از او با این ایدهها آشنا هستند، همراه او هستند و هدف آنها ارائه دلایل به فهم او و تحریک احساسات او برای منافع عمومی است.» در این «مدرسه روحیه عمومی» یک مرد با انجام وظایف شهروندی میآموزد که چگونه مانند یک شهروند عمل کند.
اگر شهروند آینده باید مانند یک انسان آزاد عمل کند، آیا او نیز باید از کودکی آموزش ببیند که مانند یک انسان آزاد فکر کند؟ آموزش شغلی تنها مرد را برای کارگر بودن آماده میکند، نه برای شهروند بودن. تنها آموزش آزاد است که برای شکلدهی به هوش آزاد و نقاد مورد نیاز برای تابعیت کافی است. بنابراین در دولتی که بر اساس رأی عمومی استوار است، مسئله آموزش به طرز قابل توجهی گسترش مییابد، حتی اگر از نظر محتوا دشوارتر نباشد.
با ظهور رأی عمومی که میل از آن حمایت میکند، دولت باید مسئولیت خود را در فراهم آوردن آموزش آزاد برای هر شهروند آینده بپذیرد. گفتن اینکه تمام کودکان به اندازه کافی هوش دارند که شهروند شوند، اما بسیاری از آنها استعداد طبیعی برای آموزش آزاد ندارند، تحقیر تابعیت است. آیا کودکی که نمیتواند از آموزش آزاد بهرهمند شود، قادر خواهد بود وظایف مقام خود را که هنگام رسیدن به سن بلوغ به او محول میشود، انجام دهد؟
آموزش شخصیت همیشه دشوارتر از آموزش ذهن است. در آموزش برای تابعیت، مشکل آموزش اخلاقی شامل این سؤال است که آیا انسان خوب و شهروند خوب از نظر فضیلت یکسان هستند یا نه.
برای ارسطو و به نظر میرسد که برای جان استوارت میل نیز، فضیلت مرد نیکوکار در یک حکومت ایدهآل با فضیلت شهروند خوب یکسان خواهد بود. همانطور که در حکمرانی و تحت حکومت قرار گرفتن، ارسطو مینویسد: “شهروند خوب باید قادر به هر دو باشد. او باید بداند که چگونه مانند یک فرمانروا حکومت کند و چگونه مانند یک شهروند آزاد اطاعت کند — اینها فضیلتهای یک شهروند هستند.” و اگرچه فضیلت اعتدال و عدالت یک حاکم با آنچه یک فرمانبردار دارد متفاوت است، اما فضیلت مرد خوب شامل هر دو میشود؛ زیرا فضیلت مرد خوب که هم آزاد است و هم زیر دست، مثلاً عدالت او، یکی نیست بلکه شامل دو نوع مختلف است، یکی او را برای حکمرانی شایسته میکند و دیگری برای اطاعت.
فضیلتهای شهروند او را در درجه اول برای انجام وظایفش نسبت به دولت هدایت میکند. اما اگر رفاه دولت هدف نهایی انسان نباشد، اگر خیرات بالاتری وجود داشته باشند که وفاداری انسانی را طلب کنند، اگر انسانیت مشترک انسانها مقدم بر عضویت در یک دولت خاص باشد، آنگاه فضیلت شهروندی تمام برتری انسانی را در بر نمیگیرد. ممکن است از مرد نیکوکار بیشتر از یک شهروند نیکوکار خواسته شود. فضیلتهای قدیس و میهنپرست ممکن است از نوعی دیگر باشند.
در این مورد، کتابهای بزرگ اختلاف اساسی میان اخلاقدانان و فلاسفه سیاسی را آشکار میکنند، که مانند افلاطون و هگل از آگوستین و آکوئیناس یا از جان لاک و جان استوارت میل در مورد جایگاه دولت در زندگی انسانی اختلاف دارند.
قدما اغلب به قانونی فراتر از قانون دولت استناد میکنند. سقراط همواره به عنوان نمونهای کلاسیک از کسی که ترجیح میدهد بمیرد تا صدای درونی خود را نادیده بگیرد — فرمان وجدانش — شناخته میشود. یک متفکر رواقی مانند مارکوس اورلیوس تنها زمانی آماده است که وفاداری بیقید و شرط به جامعه سیاسی خود بدهد که آن جامعه، شهر ایدهآل انسانها باشد و برادران بشری را در بر گیرد. او میگوید:
«شهر و کشور من، تا آنجا که من آنتونینوس هستم، رم است، اما تا آنجا که من یک انسان هستم — که طبیعتش عقلانی و اجتماعی است —دنیا است.»
برای الهیدانان مسیحی، عضویت در شهر خدا وظیفهای بالاتر از شهروندی در هر جامعه زمینی است — حتی زمانی که آن جامعه بهترین شکل شهر انسان باشد. شهر خدا فضیلتی بالاتر از شهر انسان طلب میکند. آگوستین در مورد شهر زمینی میگوید که چیزهایی که این شهر میخواهد نمیتوان به درستی گفت که شر هستند، زیرا خود آن، از نظر نوع خود، بهتر از سایر خیرات انسانی است. زیرا صلح زمینی را برای لذت بردن از خیرات زمینی میخواهد. برای انسانها اشکالی ندارد که این چیزها را طلب کنند زیرا اینها چیزهای خوب هستند و بدون شک هدیههای خداوند هستند. اما آگوستین ادامه میدهد که اگر آنها چیزهای بهتر شهر آسمانی را که از طریق پیروزی ابدی و صلحی که هرگز تمام نمیشود تأمین میشود، نادیده بگیرند و به این چیزهای دنیوی که آنها را تنها چیزهای قابلخواستی میدانند، بیش از حد علاقهمند شوند، آنگاه به نظر آگوستین، آنها در عشق خود گمراه شدهاند.»
در اولویت دادن به احکام خداوند، الهیدانان احکام دولت یا وظایف شهروندی را کمارزش نمیشمارند. اما کسانی که به هر دو شهر تعلق دارند، ممکن است خود را در مواجهه با تضادی میان قانون دولت و قانون الهی بیابند. در چنین شرایطی، مومنان چارهای ندارند. آنها باید خدا را قبل از انسان اطاعت کنند. توماس آکوئیناس معتقد است قوانینی که مخالف دستورات خداوند هستند، انسان را از نظر وجدانی ملزم نمیکنند و نباید اطاعت شوند.»
این تضاد میان قانون انسانی و الهی در دوران باستان در آنتیگون از سوفوکلس نمایان میشود. در مورد قانون انسانی که او آن را نقض میکند، به پادشاه تبانی کریون میگوید: «ین زئوس نبود که آن دستور را صادر کرد، و من فکر نمیکنم که دستورات شما آنقدر قوی باشند که شما، یک انسان فانی، بتوانید قوانین ناگفته و همیشهزنده خداوند را زیر پا بگذارید. نه حالا، نه دیروز، آنها همیشه زندگی میکنند، و هیچکس نمیداند منشأ آنها در زمان چه بوده است.»
مشکلی که آنتیگون با آن روبهرو است، میتواند به اشکال مختلف دیگری نیز درآید، همانطور که هر نوع تنشی بین وجدان یا خواسته فردی و وظیفه سیاسی ممکن است بوجود آید. هر شکلی که این تضاد به خود بگیرد، فلاسفه سیاسی را با تمام سوالات مربوط به مسأله فرد و جامعه یا انسان و دولت مواجه میکند.
چه مقدار و در کدام زمینهها شخصیت فردی توسط دولت مقدس و غیرقابلنفوذ است؟ فرد چه میزان آزادی می تواند از دولت درخواست کند؟ دولت چه میزان ازفداکاری فردی را میتواند انتظار داشته باشد؟ آیا دولت فقط وسیلهای است که در راستای خیر عمومی عمل میکند یا حتی در آن هدفها نیزنمیتواند دستورات خود را تحمیل کند؟
نتیجهگیری
مفهوم شهروند از یک تبارشناسی خاص برخوردار است. شهروند فردی نیست که در یک شهر زندگی میکند. چه بردهها و بیگانگان و بربرها نیز میتوانند ساکن شهر باشند. شهروند فردی است که از آزادی مشروط برخوردار است که بتواند در تعیین سرنوشت فردی و جمعی خود حق مشارکت و مداخله داشته باشد. در دیکتاتوریها و نظامهای پادشاهی غیرمشروطه شهروند وجود خارجی ندارد چون کسی نیست که بتواند در سرنوشت خود صاحب تاثیر باشد یا اعمال قدرت کند. شرط برخورداری از مقام و منصب شهروندی برخورداری از آزادی حضور در شهر و حق مشارکت در تعیین سرنوشت خود است. دوم فردی است که در نوشتن قوانین حق مشارکت دارد و فقط به قانونی تن میدهد که براساس رضایت شهروندان آزاد نگاشته شده باشد. سوم شهروند کسی است که مصالح جمعی را بر منافع فردی و خودخواهی خود ارجح میداند و ازاین رو طبق گفته ارسطو جبار و دیکتاتور چون به جای منافع جمعی فقط برمنافع فردی و گروهی خود میاندیشد شهروند محسوب نمیشود. چهارم اینکه شهروند خوب فراتر از فرد خوب است. فرد میتواند خوب باشد اما شهروند خوب نباشد چون شهروند خوب فقط به منافع و خیر فردیاش نمیاندیشد بلکه مصالح و خیر عامه را بر صدر مینشاند. به عبارت دیگر شهروند فردی است که فضیلتهایی چون اعتدال و عدل و عفت و شجاعت و خردورزی را می زید و زیست فضیلتمندانه دارد.
شهروند برخلاف رعیت و برده و تبعه محض که فقط وظیفه دارند، از حقوق سیاسی و مدنی و اجتماعی هم برخوردار است. و او وظیفه خود را انجام نمیدهد مگر اینکه حق خود را پیشاپیش ستانده باشد و یا حقوقاش به عنوان انسان آزاد و برابر به رسمیت شناخته شده باشد. و نهایت اینکه شهروندان برای حفظ مقام شهروندی خود باید از آموزش لازم برخوردار باشند و تنها در سایه یک آموزش خوب و هوشمندانه است که میتوان فضیلتهای شهروندی را در نهاد افراد نهادینه و تثبیت کرد.
شهروندی مفهومی چندبعدی است که در هر بعد از خود، ابعاد مختلفی از حقوق، مسئولیتها و تعلقات افراد به جامعه و دولت را در نظر میگیرد. این مفهوم در طول تاریخ تغییرات زیادی کرده و تعاریف مختلفی از آن در زمینههای حقوقی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی وجود دارد. شهروندی میتواند بهعنوان یک رابطه حقوقی، هویتی، اجتماعی یا حتی جهانی در نظر گرفته شود و اهمیت آن در دنیای معاصر، با تأکید بر مشارکت فعال و مسئولیتپذیری فرد در جامعه، بیشتر از گذشته است.
با عطف به تعاریف فوق آیا ما شهروند هستیم؟
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
جمعه ۲۴ ژانويه ۲۰۲۵
هموطنان عزیز با سلام
ما خانوادهها و بازماندگان زندانیان سیاسی عقیدتی جانباخته در دهه ۶۰، بهویژه قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، هستیم.
یازده ماه است که در گورستان خاوران را به روی ما بستهاند. ما بارها با مراجعه و نوشتن نامه به مسئولان، مراکز و نهادهای گوناگون جمهوری اسلامی ایران، خواهان بازگشایی در گورستان برای حق سوگواری و حضور بی قید و شرط بر سر مزار عزیزانمان بودیم ولی تا کنون پاسخی نگرفتهایم.
نامه دادخواهیِ اخیر ما نیز، پس از مراجعه به نهادها و مراکز نامبرده و ماهها سرگردانی، از سوی شورای تأمین استان تهران، به وزارت اطلاعات ارجاع داده شد؛ که پس از گذشت چند هفته و پیگیری دادخواهان، مسئولان وزارت اطلاعات با برخوردی اهانتآمیز و به صراحت، بر پاسخگو نبودنشان تأکید کردند!
اینک، آخرین نامهی بی پاسخِ بازماندگان را که پیوست است، برای آگاهی شما مردم شریف ایران، منتشر میکنیم.
هموطنان عزیز با سلام.
ما خانوادهها و بازماندگان زندانیان سیاسی عقیدتی جانباخته در دهه ۶۰، بهویژه قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، هستیم.
یازده ماه است که در گورستان خاوران را به روی ما بستهاند. ما بارها با مراجعه و نوشتن نامه به مسئولان، مراکز و نهادهای گوناگون جمهوری اسلامی ایران، خواهان بازگشایی در گورستان برای حق سوگواری و حضور بی قید و شرط بر سر مزار عزیزانمان بودیم ولی تا کنون پاسخی نگرفتهایم.
نامه دادخواهیِ اخیر ما نیز، پس از مراجعه به نهادها و مراکز نامبرده و ماها سرگردانی، از سوی شورای تأمین استان تهران، به وزارت اطلاعات ارجاع داده شد؛ که پس از گذشت چند هفته و پیگیری دادخواهان، مسئولان وزارت اطلاعات با برخوردی اهانت آمیز و به صراحت، بر پاسخگو نبودنشان تأکید کردند!
اینک، آخرین نامهی بی پاسخِ بازماندگان را که پیوست است، برای آگاهی شما مردم شریف ایران، منتشر میکنیم.
***
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، جناب دکتر پزشکیان
تاریخ: شهریور ۱۴۰۳
با سلام و احترام
همانگونه که آگاهید در دهه ۶۰، به ویژه تابستان ۱۳۶۷ هزاران تن از عزیزان ما، زندانیان سیاسی و عقیدتی ایران را مخفیانه و حتی برخلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران، به جوخه های مرگ سپردند و پیکر آنان را مخفیانه و بینام و نشان در گورهای جمعی در سراسر کشور، از جمله در گلزار خاوران در کنار مزار بهائیان و جانباختگان با نام و نشانِ پیش از سال ۱۳۶۷، پنهان کردند.
بیش از چهار دهه از آن زمان میگذرد، نه پیکرشان را به خانوادهها سپردند، و نه زمان اعدام و محل دقیق دفنشان را اعلام کردند، و نه اجازه سوگواری به بازماندگان را دادند، افزون بر اینها، مدتهاست با کشیدن دیوارهای بلند بتونی، نصب دوربینها و بستن درهای خاوران، از ورود بازماندگان به محوطه مزار جلوگیری می کنند. به رغم مخالفت بهائیان، درگذشتگان آنها را در خاک عزیزان ما دفن میکنند، حرمت دو طرف را شکسته و داغ ما را تازه میکنند.
مامور کنترل این مزار، که خود را مسعود مؤمنی معرفی میکند، رفتاری اهانتبار با خانوادهها دارد و با محدود کردنِ زمان حضور، ممانعت از گذاشتن گل و مطالبه کارت ملی برای رفتن بر مزار، بر رنج خانوادهها میافزاید ما بارها صبورانه و از راه های قانونی، با نوشتن نامه و مراجعات مكرر به نهادهای مسئول، شهرداری، شورای شهر، حراست بهشت زهرا و ….. دادخواهی کردهایم ولی نتیجهای نداشته است. اکنون بار دیگر کمترین و ابتدائیترین حق انسانی و عرفی و حق قانونی حضور بازماندگان بر مزار عزیزانشان، یعنی «حق سوگواری» را مطالبه میکنیم.
ما خواهان
۱- توقف دفن اموات دیگر در خاک عزیزانمان
۲- گشودن درهای خاوران و برداشتن هرگونه مانع و محدودیت برای حضور بر مزار و گلباران آن و بزرگداشت عزیزانمان در گلزار خاوران هستیم.
امضاء:
۱- خانواده زنده یاد یوسف آبخون
۲- ایران آبکناری همسر زنده یاد روزبه گلی آبکناری
۳- خانواده زنده یاد سعید آذرنگ
۴- طیبه اخوان همسر زنده یاد ناصر اخوان اقدم
۵- چشمه اخوت دختر زنده یاد حسین اخوت
۶- فرشته ارسطو همسر زنده یاد نادر حبیبی فولادکلایی
۷- سهیلا اصغری همسر زنده یاد علیرضا (نادر) صلواتی خوش قلب
۸- فاطمه ایزدی همسر زنده یاد فریبرز صالحی
۹- صفرعلی بیگدل برادر زنده یاد محمدعلی بیگدل
۱۰- ملوس پرتوی خواهر زنده یاد محمد علی پرتوی
۱۱- مریم پناهی همسر زنده یاد پرویز الهی
۱۲- خانواده زنده یاد حمید ترکی
۱۳- زهره تنکابنی همسر زنده یاد علیرضا کیائی
۱۴- سیمین تنکابنی خواهر زنده یاد مجید تنکابنی
۱۵- پگاه جهاندار فرزند زنده یادان نسرین ایزدی و بهروز جهاندار
۱۶- فرنگیس جهاندار خواهر زنده یاد بهروز جهاندار
۱۷- رحمت اله جهاندار برادر زنده یاد بهروز جهاندار
۱۸- بهرام جهاندار برادر زنده یاد بهروز جهاندار
۱۹- فاطمه جمالی خواهر زنده یاد حسن جمالی
۲۰- محمد جمالی برادر زنده یاد حسن جمالی
۲۱- شکوفه جوانشیر مادر زنده یاد سیامک جعفرزاده
۲۲- نادر حاج محسن برادر زنده یاد حسین حاج محسن
۲۳- اکرم خاتم همسر زنده یاد رسول رضائیان
۲۴- فیروزه خلفی همسر زنده یاد غلامرضا (حسام) یگانه
۲۵- معزز خواهشی همسر زنده یاد کمال الدین پاکدل حسن کیاده
۲۶- حشمت داودی همسر زنده یاد فتح اله دیانت
۲۷- کفایت دهداری مادر زنده یاد مهوش جوکار
۲۸- شیرین رحیمی خواهرزاده زنده یاد یحیی رحیمی
۲۹- نگار رحیمی خواهر زنده یاد یحیی رحیمی
۳۰- حشمت رحیمی برادر زنده یاد یحیی رحیمی
۳۱- فریبا رزاقی همسر زنده یاد مهدی عماری
۳۲- زهرا ریاحی خواهر زنده یادان جعفر، محمد صادق و علی ریاحی
۳۳- ایران زرگری خواهر زنده یاد مجتبی زرگری
۳۴- خانواده زنده یاد محمود زکی پور
۳۵- مینا سازور مادر زنده یاد ایرج هاشم زاده
۳۶- حمیدرضا سبزه ای برادر زنده یاد مجید سبزه ای
۳۷- سیما سرحدی خواهر زنده یاد منوچهر سرحدی
۳۸- فاطمه سرحدی زاده خاله زنده یاد کبری (منیژه) معنوی پرست
۳۹- اختر سیف همسر زنده یاد حسن دشت آرا
۴۰- زهرا شکراله بیک تبریزی خواهر زنده یاد مرتضی شکراله بیک تبریزی
۴۱- مکرمه صادقی بناب خواهر زنده یاد اکبر صادقی بناب
۴۲- فروغ صادقی نراقی خواهر زنده یاد یدالله صادقی نراقی
۴۳- محبوبه صادقی نراقی خواهر زنده یاد یدالله صادقی نراقی
۴۴- فیروز صالحی برادر زنده یاد فریبرز صالحی
۴۵- ویدا صالحی خواهر زنده یاد فریبرز صالحی
۴۶- ژیلا صالحی خواهر زنده یاد فریبرز صالحی
۴۷- منیژه السادات (نادیا) صدرزاده خواهر زنده یاد کمال صدرزاده
۴۸- مریم صدرزاده خواهر زنده یاد کمال صدرزاده
۴۹- منیرالسادات صدرزاده خواهر زنده یاد کمال صدرزاده
۵۰- ملوک صفائیان خواهر زنده یاد امیرهوشنگ صفائیان
۵۱- مریم طالبی خواهر زنده یاد عادل طالبی
۵۲- خانواده زنده یاد انوشه طاهری
۵۳- نرگس طیبات همسر زنده یاد اسماعیل پورمحمدی چناربن
۵۴- میترا عاملی همسر زنده یاد انوشیروان لطفی
۵۵- پروانه عبدالهی خواهر زنده یاد بهزاد عبدالهی
۵۶- پری عبدالهی خواهر زنده یاد بهزاد عبدالهی
۵۷- معصومه عجم خواهر زنده یادان حسن و علی عجم و خواهر شوهر زنده یاد فریده یوسفی همسر زنده یاد علی عجم
۵۸- فرنگیس عسگری همسر زنده یاد جلیل جباری مستحسن
۵۹- سیمین علائی همسر زنده یاد سعید کاظمی
۶۰- محمود عماری برادر زنده یاد مهدی عماری
۶۱- مهین فهیمی همسر زنده یاد حمید منتظری
۶۲- هایده قائدی خواهر زنده یادان جواد و صادق قائدی
۶۳- مریم کبیری خواهر زنده یاد حسین کبیری
۶۴- افسر کریمی همسر زنده یاد محسن قیاسوند
۶۵- حمید کیانی برادر زنده یاد مجید کیانی
۶۶- لیلا کیانی خواهر زنده یاد مجید کیانی
۶۷- پروانه کیانی خواهر زنده یاد مجید کیانی
۶۸- فرزانه کیانی خواهر زنده یاد مجید کیانی
۶۹- اعظم کیانی، خواهر زنده یاد مجید کیانی
۷۰- پروین گازرانی همسر زنده یاد علیرضا محمدی
۷۱- منیژه گازرانی خواهر زنده یاد بهمن گازرانی
۷۲- مریم گلپایگانی فرزند زنده یاد محمدرضا گلپایگانی
۷۳- مینا گلپایگانی فرزند زنده یاد محمدرضا گلپایگانی
۷۴- ماهرخ گلشن خواهر زنده یاد قاسم گلشن
۷۵- نکیسا گلی آبکناری خواهر زنده یادان پروین، ویدا (لیلا)، روزبه گلی آبکناری و خواهر همسر (پروین گلی آبکناری) مهران شهاب الدین
۷۶- عزت گودرزی برادر زنده یاد حسن گودرزی
۷۷- سعیده لامعی همسر زنده یاد منوچهر سرحدی
۷۸- شهلا لامعی خواهر زنده یاد حسین لامعی
۷۹- طاهره لامعی خواهر زنده یاد حسین لامعی
۸۰- مریم لامعی فرزند زنده یاد حسین لامعی
۸۱- عاطفه لامعی خواهر زنده یاد حسین لامعی
۸۲- خانواده زنده یاد اصغر محبوب
۸۳- راضیه محمدزاده خواهر زنده یادان رضا، حسن و جواد محمدزاده
۸۴- مهین محمدی خواهر زنده یاد علیرضا محمدی
۸۵- ژاله معینی چاغروند خواهر زنده یاد هبت اله معینی چاغروند
۸۶- منصوره معینی چاغروند خواهر زنده یاد هبت اله معینی چاغروند و همسر زنده یاد مسعود انصاری
۸۷- اکرم نقابی مادر زنده یاد سعید زینالی
۸۸- نیلوفر نیکسار خواهرزاده زنده یاد مرتضی شکراله بیک تبریزی
۸۹- خانواده زنده یاد حیدر نیکو
۹۰- شکوه هاتفی همسر و دختر عموی زنده یاد رحمان هاتفی
۹۱- زهرا یگانه خواهر زنده یاد غلامرضا (حسام) یگانه
۹۲- پروین یگانه خواهر زنده یاد غلامرضا (حسام) یگانه
۹۳- فریبا یگانه خواهر زنده یاد غلامرضا (حسام) یگانه
رونوشت:
ریاست قوه قضائیه
وزارت دادگستری
وزارت کشور
شورای تأمین استان تهران
شورای شهر تهران
شهرداری تهران
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
با شکست نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه، نظم قدیم خاورمیانه به کلی تغییر کرده و باز بیشتر دگرگون خواهد گشت و ایران به راهی کشانده خواهد شد که سرانجامش حذف ولایت فقیه و حرکت به سوی حکومت مردم است. چگونه؟
براساس آنچه ترامپ تاکنون گفته است استراتژی سیاست خارجی او نه نظامی بلکه فشار حداکثری سیاسی و اقتصادی به رژیم جمهوری اسلامی و معاملهگری خواهد بود.
جمهوری اسلامی با وضعیت اسفناک درونی و در انزوا جهانی قرار دارد. با ادامه این وضعیت، رژیم متحدان شکننده خود، یعنی روسیه و چین را نیز از دست خواهد داد. آنها نه در پی حفظ جمهوری اسلامی بلکه بهطور طبیعی دنبال منافع خود هستند.
اسرائیل اصرار دارد تاسیسات هستهای ایران را از بین ببرد. اما به تنهایی نمیتواند. اولویت ترامپ نیز این نیست.
خواست دو گروه سلطنتطلب و مجاهدین خلق که روی حمله نظامی مشترک آمریکا و اسرائیل به ایران حساب باز کرده بودند تا در پرتو آن به قدرت نزدیک شوند با سیاست فشار سیاسی و اقتصادی و معاملهگری ترامپ جور در نمیآید.
اینگونه جمهوری اسلامی با دو گزینه محدود خواهد ماند. یکی آنطور که برخی از سران نظام هم تا به حال تهدید کردهاند خارج شدن از انپیتی (پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای)، دوم، نوشیدن جام زهر و مذاکره با آمریکا. اولی مطلوب جناح پایداری و جلیلی است؛ دومی مطلوب دولت پزشکیان. رهبر هم با اقتصاد دستوریاش گاهی به نعل میزند و گاهی به میخ.
ادامۀ گزینه اول، راه کره شمالی است که به احتمال زیاد به انقلاب یا درونپاشی و سقوط جمهوری اسلامی منتهی خواهد شد. جامعه ایران با کره شمالی بسیار متفاوت است. جمهوری اسلامی هرگز قادر نخواهد بود مردم ایران را مانند کره شمالی به اطاعت وادار کند. برعکس همزمان با بالا رفتن میزان تحریمها و فشار حداکثری، فلاکت مردم باز هم بیشتر افزایش یافته دامنه اعتراضات علیه نظام بالا خواهد گرفت. حاصل آن شکاف بیشتر درون حکومت و متزلزل شدن ساختار قدرت است و توان کنترل کمتر. زیرا بخش های دیگری از پایگاه اجتماعی و عقیدتی و متحدان رژیم به مخالفت با سیاست های مخرب و انزوا طلبانۀ نظام روی می آورند.
در بُعد خارجی هم متحدان جمهوری اسلامی، یعنی روسیه و چین، آنگونه که در تصویب قطعنامههای شورای امنیت عمل کردند نیز به مخالفان هستهای شدن ایران خواهند پیوست و اجازه نخواهند داد کره شمالی دیگری این بار در منطقه استراتژیک خاورمیانه شکل بگیرد. همه جهان به امنیت این منطقه نیازمندند. پس گزینه خارج شدن از انپیتی و رسیدن به تهدید جهان با سلاح هستهای کوره راهی که روزنامه کیهان نشان میدهد نه به نجات جمهوری اسلامی، بلکه آمریکا را به رویآوری حمله نظامی ناچار میسازد و به سقوط نظام منتهی خواهد شد.
بنابراین، در نظم نوین خاورمیانه، تنها یک راه برای جمهوری اسلامی باقی میماند. توافق با غرب، به ویژه آمریکا. شرط این توافق هم از هم اکنون روشن است. جمهوری اسلامی باید بساط پروژه هستهای خود که صدها میلیارد دلار ثروت ملت ایران را صرف آن کرده است رها کند و بعد از ۴۵ سال به یک رژیم متعارف تبدیل شود. رژیم متعارف یعنی، عمل کردن در چارچوب پروتکلهای بینالمللی، و خواستها و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود.
اگر آنچه گفته شد، ناشی از بهههم ریختن نظم تابهکنونی خاورمیانه و همین سیاست جدید آمریکا است، نقش مردم چه خواهد بود؟
به موازات این دگرگونیها و با پشتوانه غرب، مردم باید فعالانه پیگیر خواستههای برحق خود یعنی آزادی، رعایت حقوق بشر، دموکراسی و تشکیل سازمانهای جامعه مدنی و احزاب سیاسی برای مشارکت در قدرت باشند. اینگونه امکان دگرگونی قدرت سیاسی در ایران بدون درگیری نظامی، و بههم ریختن نظم و نهادهای اجتماعی فراهم میگردد.
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، روز پنجشنبه (۲۳ ژانویه ۲۰۲۵) اظهار داشت که امیدوار است بحران هستهای ایران بدون نیاز به حمله نظامی اسرائیل به جمهوری اسلامی حل شود.
این اظهارات پس از آن بیان شد که گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه ترامپ قصد دارد استیو ویتکاف، نماینده خاورمیانه خود، را به عنوان مسئول پرونده ایران معرفی کند. این اقدام نشاندهنده عزم دولت جدید برای پرداختن به برنامه هستهای ایران از طریق دیپلماسی و نه گزینه نظامی است.
ترامپ در پاسخ به سوال خبرنگاران در دفتر کار خود در کاخ سفید درباره حمایت احتمالی از حمله اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران، ابتدا گفت: «من به این سوال پاسخ نمیدهم.» وی افزود که به زودی جلساتی با مقامات عالیرتبه درباره این موضوع برگزار خواهد کرد.
ترامپ ادامه داد: «امیدوارم این موضوع بدون نیاز به نگرانی حل شود. واقعاً خوب خواهد بود اگر بتوان این مشکل را بدون برداشتن آن گام بیشتر حل کرد.»
او گفت: «ایران امیدوارم که توافق کند، و اگر هم توافق نکند، اشکالی ندارد.»
دولت ترامپ در روزهای اخیر اشاره کرده است که مایل است برای مهار برنامه هستهای ایران به توافق دیپلماتیک دست یابد و از گزینه حمله نظامی اجتناب کند.
برخی در اسرائیل تصور میکردند که بازگشت ترامپ به کاخ سفید به معنای حمایت آمریکا از حمله اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران یا حتی انجام چنین حملهای توسط خود آمریکا خواهد بود.
ترامپ پیشتر از جو بایدن، رئیسجمهور پیشین آمریکا، انتقاد کرده بود که علناً به اسرائیل گفته بود در پاسخ به حمله موشکی بالستیک ایران، به تأسیسات نفتی و هستهای این کشور حمله نکند. ترامپ معتقد بود که بایدن نباید برنامههای اسرائیل را بهصورت علنی آشکار کند.
مقامات ارشد دولت ترامپ نیز پیشتر به شبکه ۱۲ اسرائیل گفتند که رئیسجمهور جدید آمریکا «نمیخواهد دوره کاری خود را با یک جنگ آغاز کند»، به دنبال «توافقی قاطع» برای جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای است و بر این باور است که «ایرانیها تحت رهبری او بهسرعت به میز مذاکره خواهند آمد.»
ویتکاف «قطعاً فردی است که از او استفاده خواهم کرد»
روز پنجشنبه، ترامپ به موضوع توافق آتشبس و آزادی گروگانهای غزه که با کمک او نهایی شد نیز پرداخت و گفت این توافق «باید پایدار بماند.»
این اظهارات نسبت به صحبتهای اوایل هفته نرمتر به نظر میرسید، زمانی که گفته بود به پایداری این توافق اطمینان ندارد.
در پاسخ به درخواست توضیح بیشتر درباره این اظهارات، ترامپ به خبرنگاران گفت: «این منطقه بسیار پیچیدهای است.»
ترامپ از نماینده خود، ویتکاف، برای به ثمر رساندن این توافق که ماهها غیرقابل دستیابی به نظر میرسید، قدردانی کرد. ترامپ با اشاره به اینکه «هر دو طرف» ویتکاف را میپسندند، گفت: «بدون استیو این توافق هرگز انجام نمیشد.»
او هشدار داد: «این توافق باید پایدار بماند، اما اگر اینطور نشود، مشکلات زیادی به وجود خواهد آمد.»
ترامپ همچنین درباره احتمال مذاکره مستقیم ویتکاف با ایران، در پاسخ به گزارشهایی مبنی بر اینکه قرار است او مسئولیت دیپلماسی آمریکا با تهران را بر عهده بگیرد، گفت: «نه، اما قطعاً او فردی است که از او استفاده خواهم کرد.»
روزنامه «فایننشال تایمز» گزارش داده بود که ویتکاف، که به دلیل نقش محوری خود در به نتیجه رساندن توافق آتشبس غزه شناخته میشود، تلاشها برای مقابله با اهداف هستهای ایران را مدیریت خواهد کرد. این اقدام بخشی از تلاشهای گستردهتر برای کاهش درگیریها در منطقه است، اما همچنان توافق آتشبس اصلیترین تمرکز ویتکاف خواهد بود.
خبر انتصاب احتمالی ویتکاف زمانی منتشر شد که ترامپ تدابیر امنیتی دو مقام برجسته ضدایرانی دولت قبلی خود، یعنی مایک پمپئو، وزیر خارجه پیشین، و برایان هوک، نماینده سابق امور ایران را لغو کرد. هر دوی این افراد از سوی ایران تهدید شدهاند.
پمپئو و هوک چهرههای اصلی کمپین تحریمهای «فشار حداکثری» آمریکا علیه ایران بودند که پس از خروج ترامپ از توافق هستهای ایران در سال ۲۰۱۸ آغاز شد. این توافق که در سال ۲۰۱۵ امضا شد، در ازای محدودیت شدید برنامه هستهای ایران، تخفیفهایی در تحریمها ارائه میکرد.
در پاسخ به خروج ترامپ از توافق، ایران که سوگند نابودی اسرائیل را یاد کرده، در چندین مورد توافق را نقض کرده است؛ از جمله با افزایش سرعت غنیسازی اورانیوم به سطحی که برای استفادههای غیرنظامی غیرممکن است.
ایران همچنین یک شبکه موسوم به «محور مقاومت» را اداره میکند که شامل گروههای نیابتی ضداسرائیلی منطقهای مانند حماس در غزه، حزبالله در لبنان و حوثیها در یمن است. این کشور طی سال گذشته دو بار به طور مستقیم اسرائیل را هدف قرار داده است.
محمدجواد ظریف، یکی از مقامات ارشد ایرانی که مذاکرهکننده اصلی تهران در توافق هستهای سال ۲۰۱۵ بود، روز چهارشنبه گفت امیدوار است «این بار، ترامپ ۲ جدیتر، متمرکزتر و واقعبینتر باشد.»
اگرچه ترامپ علناً متعهد شده سیاست «فشار حداکثری» بر ایران را از سر بگیرد، اما روزنامه «فایننشال تایمز» گزارش داده است که رئیسجمهور آمریکا و دستیارانش در جلسات اشاره کردهاند که میخواهند درِ دیپلماسی با جمهوری اسلامی را باز نگه دارند.
به گفته این روزنامه، برخی از مقامات دولت ترامپ به همتایان خارجی خود گفتهاند انتظار دارند ویتکاف امکانپذیری دیپلماسی با ایران را بررسی کند.
با این حال، مقامات آمریکایی که روزنامه به آنها استناد کرده، گفتهاند که رویکرد ترامپ به ایران در دوره دوم ریاستجمهوریاش و مأموریت ویتکاف در قبال جمهوری اسلامی هنوز مشخص نشده است.
یک کارمند ارشد جمهوریخواه در کنگره آمریکا که به «فایننشال تایمز» نقلقول شده است، از انتصاب ویتکاف ابراز نارضایتی کرده و گفته است که مسئول جدید پرونده ایران به اندازه کافی تندرو نیست.
این کارمند گفت: «او فشار بر حماس، حزبالله و ایران را کاهش میدهد و در این روند، گروگانهای آمریکایی را رها کرده و اسرائیل را به خطر میاندازد.» این در حالی است که کاخ سفید روز پنجشنبه بار دیگر حوثیها را به عنوان یک گروه تروریستی معرفی کرد.
این کارمند افزود: «او مدام میگوید که میداند ترامپ چه میخواهد، اما نمیفهمد ترامپ به چه چیزی باور دارد.»
«فایننشال تایمز» اشاره کرده است که دو انتصاب دیگر ترامپ — مایکل دیمینو، مقام ارشد جدید پنتاگون در امور خاورمیانه، و البریج کلبی، نامزد معاون وزیر دفاع در امور سیاستگذاری — نسبت به استفاده از نیروی نظامی برای جلوگیری از برنامه هستهای ایران ابراز تردید کردهاند.
در همین حال، یک رویکرد قاطعتر توسط مشاور امنیت ملی منتخب ترامپ، مایکل والتز، و وزیر امور خارجه جدید آمریکا، مارکو روبیو، پیشنهاد شده است.
روبینو، که روز چهارشنبه تأیید شد، در تماسی تلفنی با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در همان روز گفت که «منتظر است تا به تهدیدات ایران رسیدگی کند و فرصتهای صلح را دنبال کند.» این بیانیه توسط وزارت امور خارجه آمریکا منتشر شد.
پمپئو و هوک، حفاظت امنیتی خود را از دست میدهند
یک کارمند کنگره و یک منبع آگاه که به دلیل مسائل امنیت شخصی به شرط ناشناس بودن صحبت کردند، روز پنجشنبه تأیید کردند که ترامپ محافظان امنیتی مایک پمپئو و برایان هوک را لغو کرده است.
هیچیک از منابع نتوانستند توضیحی برای این تصمیم ارائه دهند. آنها گفتند که پمپئو و هوک روز چهارشنبه از لغو حفاظت خود مطلع شدند و این تصمیم از ساعت ۱۱ شب همان روز اجرایی شد.
یک روز پیش از آن، ترامپ دسترسی به مجوز امنیتی و حفاظت سرویس مخفی را از جان بولتون، دیگر مقام تندرو ضدایرانی که در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ از سمت مشاور امنیت ملی برکنار شده بود، لغو کرد.
بولتون که هدف ترور ایران قرار گرفته بود، بعداً کتابی نوشت که کاخ سفید تلاش کرد انتشار آن را به دلیل افشای اطلاعات امنیت ملی متوقف کند، اما موفق نشد.
ترامپ چند ماه پیش از پمپئو ناامید شده بود و علناً اعلام کرد که او در دولت جدید نقشی نخواهد داشت. ترامپ این هفته در یک پست در شبکههای اجتماعی، هوک را نیز از سمت منصوب شده توسط ریاستجمهوری در هیئت مرکز ویلسون، یک اندیشکده، برکنار کرد.
یک نماینده پمپئو فوراً به درخواست اظهار نظر پاسخ نداد، و هوک نیز از زمان لغو حفاظت بولتون در روز سهشنبه به چندین پیام صوتی و متنی خبرگزاری آسوشیتد پرس پاسخ نداده است.
روزنامه «نیویورک تایمز» اولین بار از لغو این حفاظتها خبر داد.
وزارت خارجه دولت بایدن از ۲۱ ژانویه ۲۰۲۱، زمانی که پمپئو و هوک همراه با ترامپ از سمتهای خود کنار رفتند، حفاظت ۲۴ ساعته سرویس امنیت دیپلماتیک را برای آنها تأمین و به صورت منظم تمدید کرده بود. آخرین تمدید این حفاظت در ۲۱ اکتبر انجام شد.
ایران هر دو را به دلیل کشتن قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه پاسداران، در ۳ ژانویه ۲۰۲۰ مقصر میداند.
بر اساس گزارشی که در مارس ۲۰۲۲ به کنگره ارائه شد، وزارت خارجه اعلام کرد که ماهانه بیش از ۲ میلیون دلار برای تأمین حفاظت ۲۴ ساعته پمپئو و هوک هزینه میکند. اما گزارشهای بعدی مبلغ دقیق را ذکر نکردند.
در آن اطلاعیهها، وزارت خارجه به قانونگذاران گفت که تهدیدات علیه پمپئو و هوک همچنان «جدی و معتبر» هستند و همچنان حفاظت دولتی را ضروری میکنند.
مقامات دولت بایدن اوایل این ماه به مقامات دولت ترامپ درباره تهدیدات مداوم ایران علیه پمپئو، هوک، بولتون و دیگران و دلایل تمدید حفاظت برای آنها اطلاعرسانی کرده بودند.
یک مقام ارشد سابق دولت بایدن که به دلیل ماهیت خصوصی این نشست درخواست ناشناس ماندن کرده بود، گفت مقامات دولت ترامپ «بهخوبی از تهدیدات فعال» علیه مقامات سابق دولتی آگاه هستند و این اقدام را «بسیار غیرمسئولانه» توصیف کرد.
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
قطعنامه پارلمان اروپا درباره سرکوب سیستماتیک حقوق بشر در ایران،
بهویژه در پروندههای پخشان عزیزی و وریشه مرادی و گروگانگیری شهروندان اتحادیه اروپا
(۲۰۲۵/۲۵۱۱(RSP))
پارلمان اروپا،
- با در نظر گرفتن قطعنامههای پیشین خود درباره ایران،
- با توجه به مواد ۱۵۰(۵) و ۱۳۶(۴) از آئیننامه داخلی خود،
الف. نظر به اینکه وضعیت حقوق بشر در ایران بهطور چشمگیری بدتر شده است، همراه با افزایش شدید اعدامها که تنها در سال ۲۰۲۴ بیش از ۹۰۰ نفر شامل زنان، مخالفان سیاسی و افرادی مرتبط با اعتراضات ناشی از قتل ژینا مهسا امینی را دربرگرفت؛
ب. نظر به اینکه فعالان کرد، از جمله مددکار اجتماعی پخشان عزیزی و مدافع حقوق زنان وریشه مرادی، که علیه داعش در کردستان جنگیدند، به اتهام «شورش مسلحانه علیه دولت» به اعدام محکوم شدند؛ و اینکه این افراد از محاکمه عادلانه محروم و به شکنجه و حبس انفرادی دچار شدند؛
پ. نظر به اینکه دیوان عالی ایران در ژانویه ۲۰۲۵ حکم اعدام پخشان عزیزی و دیگران را تأیید کرد؛
ت. نظر به اینکه دهها شهروند بیگناه اتحادیه اروپا بهصورت خودسرانه در ایران بازداشت شدهاند، بدون دسترسی به محاکمه عادلانه، و این بخشی از استراتژی گستردهتر دیپلماسی گروگانگیری ایران است؛
۱. رژیم ایران را به دلیل سرکوب بیحدوحصر حقوق بشر، بهویژه هدف قرار دادن فعالان زن، محکوم میکند؛ حکم اعدام پخشان عزیزی و وریشه مرادی را به شدت محکوم میکند؛ و از ایران میخواهد که فوراً و بدون قیدوشرط تمامی مدافعان حقوق بشر و زندانیان سیاسی زندانی بهناحق، از جمله پخشانه عزیزی، وریشه مرادی و دستکم ۵۶ زندانی سیاسی دیگر که در صف اعدام قرار دارند را آزاد کند؛
۲. مخالفت قاطع خود را با مجازات اعدام تکرار میکند و از دولت ایران میخواهد که فوراً اجرای آن را متوقف و آن را لغو کند؛
۳. از اتحادیه اروپا و کشورهای عضو میخواهد حمایت خود از مدافعان حقوق بشر ایرانی را افزایش دهند و حمایت و همبستگی کامل خود را با ایرانیانی که در جنبش «زن، زندگی، آزادی» متحد شدهاند، اعلام میکند؛
۴. از مقامات ایرانی میخواهد که فوراً شهروندان اتحادیه اروپا، از جمله اولیویه گروندو، سیسیل کوهلر، ژاک پاریس و احمدرضا جلالی را آزاد و بهطور ایمن بازگردانند و تمامی اتهامات علیه آنان را لغو کنند؛ گروگانگیری ایران را به شدت محکوم میکند؛ و از اتحادیه اروپا و کشورهای عضو میخواهد تلاشهای دیپلماتیک مشترک انجام داده و برای آزادی آنان بهصورت جمعی همکاری کنند؛
۵. سرکوب سیستماتیک حرکتهای حقوق بشری و آزار اقلیتها، از جمله کردها، بلوچها، مسیحیانی که پس از تغییر دین تحت آزار قرار گرفتهاند، و بهائیانی که با تبعیضهای قومی و مذهبی، بازداشت و نقض حقوق بنیادین برای ساکت کردن مخالفان مواجه هستند، را محکوم میکند؛
۶. بار دیگر از شورای اروپا میخواهد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به عنوان یک سازمان تروریستی تعیین کند و تحریمهای اتحادیه اروپا را به تمامی افرادی که مسئول نقض حقوق بشر هستند، از جمله رهبر عالی علی خامنهای، رئیسجمهور مسعود پزشکیان، رئیس قوه قضائیه غلامحسین محسنی اژهای، دادستان کل محمد موحدی آزاد و قاضی ایمان افشاری گسترش دهد؛
۷. خواستار افزایش حمایت مالی از جامعه مدنی ایران است؛
۸. به رئیس خود مأموریت میدهد این قطعنامه را به شورای اروپا، کمیسیون اروپا، نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجی و سیاست امنیتی، مجلس شورای اسلامی و رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران ارسال کند.
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
خبرگزاری رویترز / سیاتل
یک قاضی فدرال در سیاتل، روز پنجشنبه، دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت ایالات متحده، را از اجرای یک فرمان اجرایی که حق شهروندی خودکار مبتنی بر تولد در این کشور را محدود میکرد، منع کرد و این فرمان را “آشکارا خلاف قانون اساسی” خواند.
جان کوگنور، قاضی منطقهای ایالات متحده، به درخواست چهار ایالت تحت رهبری دموکراتها، حکمی موقت صادر کرد که مانع اجرای این فرمان شد. این فرمان که دونالد ترامپ در نخستین روز ریاستجمهوری خود امضا کرده بود، در نظر داشت تابعیت کودکانی را که در ایالات متحده متولد میشوند، در صورتی که والدین آنها شهروند یا مقیم دائم قانونی نباشند، به رسمیت نشناسد.
قاضی کوگنور به برت شومات، وکیل مدافع وزارت دادگستری ایالات متحده که از این فرمان دفاع میکرد، گفت: «من در درک اینکه چگونه یک وکیل میتواند بهطور صریح اعلام کند که این فرمان قانون اساسی است، مشکل دارم. این مسئله ذهنم را کاملاً درگیر کرده است.»
ایالتهای واشنگتن، آریزونا، ایلینوی و اورگان استدلال کردند که این فرمان حق تصریحشده در بند شهروندی اصلاحیه چهاردهم قانون اساسی ایالات متحده را نقض میکند. این بند تصریح میکند که هر کسی که در ایالات متحده متولد شود، شهروند این کشور است. قاضی گفت: «این فرمان [دونالد ترامپ] آشکارا خلاف قانون اساسی است.»
پیش از اینکه برت شومات، وکیل وزارت دادگستری، صحبتهای خود را کامل کند، قاضی کوگنور اعلام کرد که حکمی موقت را که دادستانهای کل ایالتهای دموکرات درخواست کرده بودند، امضا کرده است.
لین پولوزولا، دستیار دادستان کل ایالت واشنگتن، در جلسهای که مملو از حاضران بود، گفت: «طبق این فرمان، نوزادانی که امروز متولد میشوند، دیگر شهروند ایالات متحده محسوب نخواهند شد.»
قاضی کوگنور، که توسط رونالد ریگان، رئیسجمهور پیشین جمهوریخواه، منصوب شده بود، حکمی موقت صادر کرد که به مدت ۱۴ روز مانع اجرای این فرمان در سراسر کشور میشود. این مدت به قاضی اجازه میدهد تا درباره صدور حکمی مقدماتی تصمیمگیری کند.
بر اساس فرمان ترامپ، کودکانی که پس از ۱۹ فوریه متولد میشوند و والدین آنها شهروند یا مقیم دائم قانونی نیستند، در معرض خطر اخراج قرار خواهند گرفت و از دریافت شماره تأمین اجتماعی، مزایای دولتی، و امکان اشتغال قانونی در آینده محروم خواهند شد.
ایالتهای دموکرات استدلال کردند که اجرای این فرمان موجب میشود سالانه بیش از ۱۵۰ هزار نوزاد تازهمتولدشده از حق شهروندی محروم شوند.
علاوه بر این پرونده، چندین شکایت دیگر نیز از سوی گروههای حقوق مدنی و دادستانهای کل ایالتهای دموکرات از ۲۲ ایالت در جریان است که این فرمان را نقض آشکار قانون اساسی میدانند.
دادستانهای کل ایالتهای دموکرات یادآور شدند که تفسیر بند شهروندی قانون اساسی، ۱۲۷ سال پیش زمانی تقویت شد که دیوان عالی ایالات متحده حکم داد کودکانی که از والدین غیرشهروند در ایالات متحده متولد میشوند نیز حق دریافت شهروندی دارند.
اصلاحیه چهاردهم در سال ۱۸۶۸، پس از جنگ داخلی، تصویب شد و تصمیم جنجالی دیوان عالی در پرونده “درد اسکات” را که اعلام کرده بود حمایتهای قانون اساسی شامل سیاهپوستان برده نمیشود، لغو کرد.
وزارت دادگستری ایالات متحده، در گزارشی که اواخر چهارشنبه منتشر شد، این فرمان را “بخشی جداییناپذیر” از تلاشهای رئیسجمهور برای اصلاح سیستم مهاجرتی این کشور و رسیدگی به “بحران جاری در مرزهای جنوبی” خواند.
برت شومات در جلسه روز پنجشنبه استدلال کرد که این فرمان با قانون اساسی همخوانی دارد و هر حکمی که مانع از اجرای آن شود، “قطعاً نامناسب” خواهد بود.
در همین حال، ۳۶ نفر از نمایندگان جمهوریخواه کنگره، روز سهشنبه بهصورت جداگانه لایحهای را پیشنهاد کردند که تابعیت خودکار را تنها به کودکانی که والدینشان شهروند یا مقیم دائم قانونی هستند، محدود میکند.
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
* فرستاده ویژه خاورمیانه قرار است رهبری رسیدگی به نگرانیهای آمریکا درباره برنامه هستهای تهران را بر عهده گیرد
دونالد ترامپ قصد دارد «استیو ویتکوف»، فرستاده ویژه خود در امور خاورمیانه، را مسئول رسیدگی به نگرانیهای واشنگتن درباره ایران کند. به گفته افرادی که از این موضوع اطلاع دارند، این اقدام نشان میدهد که رئیسجمهور ایالات متحده پیش از افزایش فشار بر تهران مایل است دیپلماسی را آزمایش کند.
ویتکوف، که یک سرمایهگذار در حوزه املاک است و نقش کلیدی در برقراری آتشبس غزه داشت، انتظار میرود تلاشها برای رسیدگی به برنامه هستهای ایران را در قالب مأموریت گستردهتر ترامپ برای «پایان دادن به جنگها» در منطقه رهبری کند.
ترامپ در سال ۲۰۱۸ ایالات متحده را از توافق هستهای ایران با قدرتهای جهانی خارج کرد و سپس تحریمهای شدیدی اعمال کرد و هشدار داد که اگر تهران با واشنگتن وارد رویارویی شده و به دنبال تسلیحات هستهای برود، «پایان رسمی ایران» خواهد بود.
در دوران انتقال قدرت، تیم ترامپ اقدامات احتمالی را برای بازگرداندن کمپین «فشار حداکثری» بر ایران طراحی کرد، از جمله اعمال تحریمهای جدید یا سختگیری بیشتر در اجرای تحریمهای موجود.
اما ترامپ و مشاورانش در دیدارهای اولیه اعلام کردهاند که میخواهند مسیر جلوگیری از رویارویی گستردهتر با ایران را باز نگه دارند. برخی از مقامات ترامپ به دیپلماتهای خارجی و همکاران خود گفتهاند که انتظار دارند ویتکوف رهبری تلاشها برای بررسی امکان دستیابی به یک توافق دیپلماتیک را بر عهده بگیرد.
یک مقام پیشین اسرائیلی گفت: «من تصور نمیکنم که دولت [ترامپ] در آغاز دوره خود، پیش از آنکه تمام راههای دیگر را امتحان کند، از زور استفاده کند. این با رویکردی که [ترامپ] اعلام کرده، یعنی جنگهایی که با [دولت بایدن] شروع شدند، او میخواهد آنها را پایان دهد، همخوانی ندارد.»
رؤسایجمهور مختلف آمریکا پس از آنکه جورج دبلیو بوش تلاشهای دیپلماتیک درباره برنامه هستهای ایران را آغاز کرد، مقامهای ارشدی را برای مذاکره با ایران منصوب کردند. با این حال، این غیرمعمول است که یک فرستاده ویژه مسئولیت هر دو موضوع، یعنی مناقشه اسرائیل-فلسطین و روابط واشنگتن با ایران را بر عهده گیرد.
تمرکز اصلی ویتکوف همچنان بر اجرای آتشبس غزه باقی خواهد ماند. ترامپ همچنین «مورگان اورتگاس»، سخنگوی وزارت خارجه در دوره نخست ریاستجمهوری خود که تجربه فعالیت در خاورمیانه را دارد، برای معاونت ویتکوف منصوب کرده است.
مقامات آمریکایی میگویند جزئیات کامل رویکرد ترامپ در قبال تهران و مأموریت ویتکوف همچنان در حال شکلگیری است. اما برخی از انتصابات اخیر رئیسجمهور آمریکا نشاندهنده وجود جناحی در دولت است که احتمال مذاکره با ایران را بررسی میکند و نسبت به حمله به برنامه هستهای این کشور که از سوی مخالفان سرسخت ایران در دولتهای آمریکا و اسرائیل مطرح شده، تردید دارند.
مایکل دیمینو، مقام ارشد جدید ترامپ در امور خاورمیانه در پنتاگون، پیشتر یکی از مقامات سیا بود که در یک اندیشکده تأمین مالیشده توسط بنیاد کوک از رویکرد خویشتندارانه در برخورد با تهران حمایت کرده بود. البریج کلبی، نامزد ترامپ برای سمت معاون وزارت دفاع در امور سیاستگذاری، نیز نسبت به هرگونه اقدام نظامی علیه ایران هشدار داده است.
سایر اعضای تیم سیاست خارجی ترامپ رویکردی سختگیرانهتر اتخاذ کردهاند، از جمله مشاور امنیت ملی، مایک والتز، و وزیر امور خارجه، مارکو روبیو. روبیو در جلسه تأییدیه خود گفت که از «هر ترتیبی که به ما امنیت و ثبات در منطقه بدهد اما با دیدگاهی واقعبینانه باشد» حمایت میکند.
در پاسخ به پرسشی درباره نقش ویتکوف و رویکرد دولت نسبت به ایران، برایان هیوز، سخنگوی شورای امنیت ملی ترامپ، گفت: «در حال حاضر چیزی برای اعلام نداریم.»
مقامات غربی معتقدند که ایران پس از جنگ چند جبههای اسرائیل در خاورمیانه، که حماس و حزبالله را بهطور قابلتوجهی تضعیف کرد، در ضعیفترین نقطه خود طی دهههای اخیر قرار دارد. اسرائیل و ایالات متحده ادعا میکنند که حمله تلافیجویانه به ایران در سال گذشته بخش عمدهای از سامانههای دفاع هوایی این کشور را نابود کرد، هرچند تهران این ادعا را رد کرده است.
جمهوری اسلامی ایران نیز نشان داده که برای گفتگوها آمادگی دارد، هرچند تحلیلگران میگویند رسیدن به شرایطی که بتواند توافقی ممکن را رقم بزند، برای ترامپ و ایران چالش بزرگی خواهد بود. سازمان ملل در ماه دسامبر هشدار داد که ایران اقداماتی برای افزایش «چشمگیر» ذخایر اورانیوم غنیشده نزدیک به سطح تسلیحاتی انجام داده است.
ترامپ در سال ۲۰۱۸ ایالات متحده را از توافق هستهای میان شش قدرت جهانی و ایران خارج کرد. بریتانیا، فرانسه و آلمان تمایل دارند که با ایالات متحده به یک رویکرد هماهنگ در خصوص اقداماتی که باید پس از پایان عملی این توافق در ماه اکتبر انجام شود، دست یابند، به گفته دیپلماتها.
محمدجواد ظریف، معاون رئیسجمهور ایران در امور راهبردی، این هفته در داووس گفت که امیدوار است ترامپ در تعاملات خود با ایران «جدیتر، متمرکزتر و واقعبینانهتر» باشد.
او گفت خروج ایالات متحده از توافق هستهای نتوانسته ایران را «منصرف» کند، اما هزینههای سنگینی بر مردم و دولت ایران تحمیل کرده است. در پاسخ به این پرسش که آیا ایران توافقی را که متوقف کردن حمایت ایران از گروههای نیابتی منطقهای را الزامآور کند، در نظر میگیرد، او گفت: «ما هرگز نیروی نیابتی نداشتیم.»
امکان تصدی ویتکوف در مسائل ایران، برخی از مخالفان سرسخت ایران در کنگره و دیگر نقاط واشنگتن را نگران کرده است؛ آنها بیم دارند که او در تلاش برای رسیدن به یک توافق احتمالی، فشار بر ایران را خیلی زود کاهش دهد.
یکی از مقامهای ارشد جمهوریخواه در کنگره گفت: «او همین حالا دارد فشار بر حماس، حزبالله و ایران را کاهش میدهد و در این روند، گروگانهای آمریکایی را رها کرده و امنیت اسرائیل را به خطر میاندازد.» او افزود: «او مرتباً میگوید میداند ترامپ چه میخواهد، اما درک نمیکند که ترامپ به چه باور دارد.»
فایننشال تایمز / فیلیشیا شوارتز، واشنگتن / پنجشنبه ۲۳ ژانویه ۲۰۲۵
***
استیو ویتکاف کیست؟
گزارشها حکایت از آن دارند که استیو ویتکاف، فرستاده دونالد ترامپ به خاورمیانه، با اتخاذ روشی متمایز از دیپلماتها بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل را مجبور کرده است تا توافق آتشبس میان حماس و تلآویو در غزه را تا قبل از ۲۰ ژانویه بپذیرد.
پیش از آن انتظار میرفت ضربالاجل برای برقراری آتشبس میان حماس و اسرائیل تا قبل از ۲۰ ژانویه که خواسته ترامپ بود پایان یابد اما ویتکاف با انجام یک اقدام قاطعانه، دیپلماسی را بر «شبات»، روز تعطیلی هفتگی یهودیان الویت داد.
به گزارش روزنامه هاآرتص، فرستاده ویژه ترامپ به خاورمیانه، از قطر با دفتر بنیامین نتانیاهو تماس گرفت تا اطلاع دهد که روز بعد به اسرائیل میآید.
دستیاران نخستوزیر اسرائیل به او توضیح دادند که این دیدار در میانه روز «شبات» است و هیچ دیداری تا غروب شنبه امکانپذیر نخواهد بود. این آیین از غروب جمعه آغاز میشود و در غروب شنبه به پایان میرسد.
اما ویتکاف اصرار داشت که این دیدار بدون توجه به زمان شبات انجام شود. سرانجام نتانیاهو تحت فشار او تسلیم شد و موافقت کرد که بعدازظهر شنبه با فرستاده دونالد ترامپ به خاورمیانه دیدار کند.
او مانند یک دیپلمات صحبت نمیکند
هاآرتص در گزارشی به نقل از یک دیپلمات ارشد اسرائیلی نوشت «ویتکاف یک دیپلمات نیست. او مانند یک دیپلمات صحبت نمیکند و علاقهای به رعایت آداب و پروتکلهای دیپلماتیک ندارد.»
بنا به گفته این دیپلمات اسرائیلی، فرستاده ویژه ترامپ به خاورمیانه یک «تاجری» است که میخواهد به سرعت به توافق برسد و به شیوهای غیرعادی تهاجمی جلو میرود.
روزنامه تایمزاسرائیل در گزارشی به نقل از مقامهای کشورهای عربی نوشت ویتکاف در یک جلسه بیش از بایدن در ۱۵ ماه گذشته بر نتانیاهو تأثیر گذاشته است.
فرستاده جدید آمریکا به خاورمیانه که برای عموم مردم کمتر شناخته شده است، یک بازرگان املاک و مستغلات در نیویورک است.
ویتکاف که کار خود را در دهه ۱۹۸۰ با خرید ساختمانهای فرسوده در هارلم و برانکس آغاز کرده بود، با لارنس گلاک، شرکتی به نام «استلار» تاسیس کردند که ترکیبی از نامهای «استیو» و «لری» بود. با گذر زمان، ویتکاف وارد بازار ساختمانهای اداری منهتن شد و پس از رکود بازار املاک در اواخر دهه ۱۹۸۰، ساختمانها را با قیمتهای پایین خریداری کرد.
مدافع سرسخت اسرائیل
ویتکاف که از مدافعان سرسخت اسرائیل است، اگرچه هیچ تجربه رسمی در دیپلماسی ندارد، اما تجربههای تجاری او در خاورمیانه، از جمله فروش هتل پارک لین به صندوق سرمایهگذاری قطر، نشاندهنده روابط گسترده او در این منطقه است.
او از جمله افرادی بود که به هنگام سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا در ۲۴ ژوئیه ۲۰۲۴ حضور داشت. در آن زمان، بسیاری از نمایندگان دموکرات ترجیح دادند که سخنرانی نخستوزیر اسرائیل را تحریم کنند.
رابطه ویتکاف و ترامپ به سال ۱۹۸۶ بازمیگردد، زمانی که ویتکاف بهعنوان وکیل املاک برای شرکت حقوقی «Dreyer & Traub» کار میکرد و ترامپ یکی از مشتریان این شرکت بود. رابطه ویتکاف و ترامپ طی دههها عمیقتر شد.
همراه ترامپ در زمین گلف
در سپتامبر گذشته، ترامپ و ویتکاف در مارالاگو مشغول بازی گلف بودند که ترامپ برای بار دوم مورد سوءقصد از سوی یک فرد مسلح قرار گرفت.
بر اساس تحقیقات مؤسسه آمریکایی پروپابلیکا، ویتکاف با داشتن ثروتی معادل ۵۰۰ میلیون دلار، بیش از دو میلیون دلار به ستاد انتخاباتی دونالد ترامپ کمک کرده است.
همبازی قدیمی ترامپ در زمینهای گلف همچنین در لحظات دشوار سیاسی ترامپ، مانند دادگاههای اخیرش، در کنار او ایستاد. ویتکاف فردی بود که در دادگاه کلاهبرداری مدنی ترامپ بهعنوان شاهد متخصص در زمینه توسعه املاک شهادت داد.
منابع: فایننشال تایمز، یورونیوز فارسی
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
هنوز چند روزی از نخستین فرمانهای اجرایی دونالد ترامپ، چهل و هفتمین رئیسجمهور آمریکا نگذشته که سیل واکنشها به آنها آغاز شده است. خروج دوباره آمریکا از پیمان آبوهوایی پاریس یکی از این فرمانهای اجرایی واکنشبرانگیز است.
مایکل بلومبرگ، میلیاردر آمریکایی و صاحب شبکه تلویزیونی بلومبرگ میگوید، همراه با بنیاد خود آماده جبران کسری بودجهای است که بر اثر تصمیم ترامپ برای این پیمان پدید خواهد آمد.
این کارآفرین و شهردار سابق نیویورک از حزب دموکرات که اکنون فرستاده ویژه سازمان ملل متحد برای حفاظت از آب و هواست اعلام کرد، همچون دوره پیشین ریاست جمهوری ترامپ حاضر است در پر کردن خلاء مالی ناشی از این تصمیم برای این پیمان که نزدیک به ۱۰ سال پیش تحت نظارت سازمان ملل متحد منعقد شد نقش ایفا کند.
هدف از پیمان پاریس که تقریبا همه کشورهای جهان را شامل میشود محدود کردن گرمایش زمین از طریق کاهش انتشار گازهای گلخانهای است.
بلومبرگ با اشاره به این که این تصمیم در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ نیز اتخاذ شد گفت: «در فاصله بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰ ـ در دوره انفعال در سطح فدرال ـ شهرها، ایالتها، شرکتها و عموم مردم تعهدات ایالات متحده را بر عهده گرفتند و اکنون ما آمادهایم که این کار را باز هم انجام دهیم.»
ایالات متحده به طور معمول ۲۲درصد بودجه دبیرخانه آب و هوایی سازمان ملل را تأمین میکند. هزینههای عملیاتی این امر برای سالهای ۲۰۲۴ تا ۲۰۲۵، ۸۸ میلیون و ۴۰۰ هزار یورو برآورد شده است.
نخستین بار که ترامپ در دوره قبلی ریاست جمهوریاش از پیمان پاریس خارج شد بلومبرگ متعهد شد که تا ۱۵ میلیون دلار در حمایت از کنوانسیون آب و هوایی سازمان ملل متحد (UNFCC) پرداخت کند.
سایمون استیل، دبیر اجرایی این کنوانسیون میگوید، مشارکت کشورها در این پیمان برای حفظ توانایی سازمان ملل در حمایت از کشورها برای عمل به تعهدات پاریس و تضمین آیندهای با چشمانداز کاهش گازهای زیانآور “تعیینکننده” است.
تصمیم ترامپ برای خروج آمریکا از پیمان پاریس در شرایطی اتخاذ شده که روزبهروز پیامدهای شدید آب و هوایی ناشی از گرمایش زمین، نظیر طوفان و جنگلسوزی بیشتر نمایان میشود. با این حال او میگوید، در بنیان علمی این که تغییرات اقلیمی منشاء انسانی دارد شک دارد.
پیمان پاریس در سال ۲۰۱۵ در سطح بینالمللی منعقد شد و هدف از آن محدود کردن گرمایش زمین به زیر دو درجه یا در صورت امکان یکونیم درجه سانتیگراد نسبت به دوران پیشاصنعتی است.
غیر از آمریکا که دومین تولیدکننده گازهای گلخانهای در سراسر جهان است تا کنون هیچ کشور دیگری از مجموع ۲۰۰ کشور امضاکننده از این پیمان خارج نشدهاند. تا زمانی که خروج آمریکا از پیمان حالت اجرایی به خود بگیرد یک سال مهلت وجود دارد.
دویچه وله فارسی
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
عبدالحکیم حقانی و هبتالله آخوندزاده
دادستان دیوان کیفری بینالمللی در لاهه هلند روز پنجشنبه ۲۳ ژانویه ۲۰۲۵، اعلام کرد که درخواست صدور دستورات بازداشت برای دو رهبر طالبان در افغانستان، از جمله هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان، را ارائه کرده است و آنها را به اتهام جنایات علیه بشریت به دلیل تبعیض گسترده علیه زنان و دختران متهم کرده است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، در بیانیهای که توسط دفتر کریم خان، دادستان کل صادر شد، آمده است که شواهد جمعآوریشده در جریان تحقیقات، دلایل معقولی را برای باور به این موضوع فراهم میکند که آخوندزاده و عبدالحکیم حقانی، که از سال ۲۰۲۱ به عنوان رئیس قوه قضاییه خدمت کرده است، “مسئولیت کیفری جنایت علیه بشریت بر اساس جنسیت را بر عهده دارند.”
در این بیانیه آمده است که آنها “مسئولیت کیفری آزار و اذیت دختران و زنان افغان و همچنین افرادی که طالبان آنها را مطابق با انتظارات ایدئولوژیک خود از هویت یا بیان جنسیتی نمیپنداشتند و افرادی که طالبان آنها را متحدان دختران و زنان میدانستند” را بر عهده دارند.
دادستان دیوان لاهه گفت که این آزار و اذیت از حداقل ۱۵ اوت ۲۰۲۱ تا به امروز در سراسر قلمرو افغانستان رخ داده است و ادامه دارد.
رهبران طالبان بلافاصله به بیانیه دادستان دیوان کیفری لاهه واکنشی نشان ندادند.
اکنون این هیئت سه نفره قضایی در دیوان کیفری بینالمللی است که باید در مورد درخواست دادستانی که مهلت مشخصی ندارد، تصمیمگیری کند. چنین رویههایی به طور متوسط سه ماه طول میکشد.
در ماه اوت سال گذشته، طالبان مجموعه طولانی از قوانین حاکم بر «اخلاق» را مطابق با قوانین اسلامی شریعت تدوین کرد. این قوانین توسط وزارت اخلاق اجرا میشود که میگوید هزاران نفر را به دلیل نقض قوانین بازداشت کرده است.
دادستان دیوان کیفری بینالمللی میگوید که دفتر او در حال نشان دادن تعهد خود برای پیگیری مسئولیتپذیری برای جرایم مبتنی بر جنسیت است و تفسیر طالبان از شریعت نمیتواند توجیهی برای نقض حقوق بشر یا جنایات باشد.
دادستان گفت: «زنان و دختران افغان و همچنین جامعه LGBTQI+ با آزار و اذیت بیسابقه، غیرقابل قبول و مداوم طالبان روبرو هستند. اقدام ما نشان میدهد که وضعیت موجود برای زنان و دختران در افغانستان قابل قبول نیست.»
از زمان بازگشت طالبان اسلامگرای افغانستان به قدرت در سال ۲۰۲۱، این گروه حقوق زنان را محدود کرده است، از جمله محدودیتهای تحصیل، کار و استقلال عمومی در زندگی روزمره.
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
امروز پنجشنبه (۴ بهمن ۱۴۰۳) ساعت ۸:۳۰ صبح به وقت اروپای مرکزی، نرگس محمدی، برنده جایزه نوبل صلح و فعال حقوق بشر، در نشستی مجازی با هیئت حقوق زنان در سنای فرانسه و مجلس ملی سخنرانی کرد.
نرگس محمدی از تهران، خواستار اقدامی قاطع در سطح بینالمللی برای جرمانگاری آپارتاید جنسیتی شد و این مبارزه را یک وظیفه تاریخی، جهانی و فمینیستی توصیف کرد.
او خطاب به نمایندگان سنا و مجلس ملی فرانسه گفت: «از شما به عنوان دغدغهمندان حقوق زنان تقاضا دارم برای جرمانگاری آپارتاید جنسیتی جسورانه و پیشتازانه بهپاخیزید و اقدام کنید. این رسالتی تاریخی، جهانی و فمینیستی است. مبارزه با آپارتاید جنسیتی نه فقط اقدامی برای رهایی زنان از انقیاد و فرودستی است بلکه هموار کردن راه دموکراسی، صلح و آزادی است. نمیتوان نیمی از جامعه را تحت سلطه و انقیاد، نادیده گرفت و از دموکراسی و آزادی و برابری سخن گفت.»
محمدی که تاکنون به بیش از ۳۶ سال زندان، ۱۴۵ ضربه شلاق محوم شده و تجربه ۱۳۵ روز حبس در سلول انفرادی را دارد، هماکنون در اقدامی از نافرمانی مدنی خارج از زندان به سر میبرد. او که در ۱۳ آذر ۱۴۰۳ بهطور موقت و به دلایل پزشکی به مدت ۲۱ روز از زندان اوین به مرخصی درمانی اعزام شده بود، طبق حکم رسمی باید چهارم دی به زندان بازمیگشت. اما در اقدامی اعتراضی، از تسلیم شدن به مقامات زندان سر باز زد.
در هفت دی، وکیل او، مصطفی نیلی، با استناد به گزارشهای پزشکی مستقل، درخواست تمدید مرخصی پزشکی او را به دادستانی ارائه کرد. در ۱۰ دی، سازمان پزشکی قانونی ایران لزوم ادامه روند درمانی او را تایید کرد. اما تصمیم نهایی همچنان در اختیار دادستانی است.
متن کامل سخنرانی نرگس محمدی:
رئیس محترم مجلس سنا
رئیس محترم پارلمان فرانسه
نمایندگان محترم
بسیار خرسندم که امروز در میان شما هستم و از شما سپاسگزارم که در این جلسه حضور دارید. حضور شما در این نشست نشاندهندهی علاقه شما به حقوق بشر و حقوق زنان است. از این فرصت استفاده میکنم تا پیام واضح و مستقیمی را به شما و علاقمندان به دموکراسی، آزادی و برابری در جهان برسانم.
ابتدا تصریح میکنم من یک فعال مدنی هستم که برای تحقق جامعهی مدنی قدرتمند در ایران تلاش میکنم. یک فعال حقوق بشر و حقوق زنان هستم که علیه نقض آن و برای تحقق آن مبارزه میکنم. باور دارم که اساساً دموکراسی بدون تحقق حقوق زنان بیمعناست. در جامعهای که مردم، نهاد مدنی قدرتمند مستقل نداشته باشند، آزادی بیان و عقیده وجود نداشته باشد، زنان از حقوق انسانی و برابر محروم باشند و حقوق بشر تضمین نشده باشد، حتی انتخابات امری مغالطهگر به شمار میآید و نمیتواند نشاندهندهی دموکراسی واقعی باشد. جمهوری اسلامی نهادهای مدنی ما را سرکوب میکند، زنان را از حقوق انسانی محروم میکند، از اعدام برای ایجاد رعب و وحشت استفاده میکند و ناقض فاحش حقوق بشر است.
نکتهی مهم دیگر، به دلیل اینکه جمهوری اسلامی یک رژیم استبدادی دینی است که اساساً ظرفیت دموکراسی، حقوق بشر و حقوق زنان را ندارد و طی دهههای گذشته آشکارا نشان دادهاست که امکان اصلاحپذیری را هم ندارد، لذا بر پایان دادن به استبداد دینی و گذار از جمهوری اسلامی باور داشته و تلاش میکنم.
نمایندگان محترم
زنان ایران طی چهل و شش سال گذشته مبارزه علیه تبعیض، ستم و سلطه بر زنان را ادامه دادهاند. از ۱۷ اسفند سال ۱۳۵۷ که خیابانهای شهر شاهد حضور زنان معترض جامعه بود تا روزهای جنبش مهسا ـ ژینا امینی؛ جنبش باشکوه ‟زن، زندگی، آزادی‟ زنان دست از مبارزه نکشیدهاند. ما سکوت نکردهایم، جنگیدهایم، بازداشت و روانهی سلولهای انفرادی بندهای هولناک امنیتی شدهایم، محاکمه و به زندانهای طولانی محکوم و زندانی شدهایم. شغلهایمان، حتی فرزندانمان و زندگیهایمان را از دست دادهایم. زنان بیشماری، بینام و بینشان، تحت ستم و تبعیض سیستماتیک یک رژیم دینی از پستوی خانهها تا خیابانها و پای چوبههای دار زندانها، جان خود را از دست دادهاند.
من اعلام میکنم آنچه رژیم تحت عنوان قانون، مذهب، فرهنگ، تبلیغات، رسانههای حکومتی، آموزش و پرورش حکومتی بر سر زنان این سرزمین آوار کردهاست، مصداق بارز آپارتاید جنسیتی است.
نمایندگان محترم
از شما به عنوان دغدغهمندان حقوق زنان تقاضا دارم برای جرمانگاری آپارتاید جنسیتی جسورانه و پیشتازانه به پاخیزید و اقدام کنید. این رسالتی تاریخی، جهانی و فمنیستی است. مبارزه با آپارتاید جنسیتی نه فقط اقدامی برای رهایی زنان از انقیاد و فرودستی است بلکه هموار کردن راه دموکراسی، صلح و آزادی است. نمیتوان نیمی از جامعه را تحت سلطه و انقیاد، نادیده گرفت و از دموکراسی و آزادی و برابری سخن گفت.
نمایندگان محترم
اکنون که با شما صحبت میکنم چوبههای دار در زندانهای سراسر سرزمینم به دست جلادان برافراشته شدهاست. هر روز در این سرزمین سرهای جوانان بر طنابهای دار مینشیند و جامعه روز به روز خشمگینتر میشود.
جمهوری اسلامی پس از پانزده سال دوباره به اعدام زنان روی آورده است. آنها تلاش دارند انتقام جنبش زن، زندگی، آزادی را از زنان بگیرند. طناب دار پخشان عزیزی و وریشه مرادی را که در بند زنان زندان اوین محبوسند بر بالای سر زنان تاب میدهند تا زنان شجاع و آگاه ایران را وادار به عقبنشینی کنند. از شما میخواهم در پاره کردن طناب دار از گردن آنها دستهایتان را به دست ما بدهید.
تقاضا دارم صدای اعتراض مردم ایران و حامی مطالبات آنان باشید. ما برای گذار از رژیم دینی استبدادی اراده کردهایم. در کنار مردم ایران بایستید.
برای توقف اعدام که هر روز افزایش مییابد، برای تحقق حقوق بشر و حقوق زنان، رژیم جمهوری اسلامی را تحت فشار بگذارید. به جای عادیسازی رژیمی که مرتکب جنایت علیه بشریت است، مکانیزمهای بینالمللی مانند صلاحیت قضایی جهانی را برای پاسخگو کردن مقامات این رژیم در اولویت قرار دهید.
امروز از دولت فرانسه از طریق پارلمان و مجلس سنا این کشور میخواهم حقوق بشر را پیششرط و محور اصلی هر نوع مذاکرهای با رژیم جمهوری اسلامی قرار دهند. تأکید میکنم هر مذاکرهای با جمهوری اسلامی بدون اعتنا به حقوق اساسی مردم ایران، حقوق بشر، حقوق زنان و جامعهی مدنی، تقویت استبداد دینی و تضعیف مبارزهی مردم ایران برای رسیدن به دموکراسی، آزادی و برابری خواهد بود.
امید و یقین دارم مبارزات مردم ایران برای رهایی از استبداد و گذار مسالمتآمیز به دموکراسی محقق خواهد شد و شما شاهد پیروزی ما خواهید بود.
زن ـ زندگی ـ آزادی
نرگس محمدی
۴ بهمن ۱۴۰۳
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
دونالد ترامپ روز دوشنبه ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵، به عنوان ۴۷مین رئیسجمهور ایالات متحده مجددا در کاخ سفید مستقر شد. به گزارش بلومبرگ اولین برنامه اعمال تحریمهای سختگیرانه ترامپ بر اقتصاد ایران ممکن است یک ماه دیگر اجرایی شود. بنا به همین خبرگزاری “این بسته تحریمی بزرگ خسارت ۳۰ میلیارد دلاری در فروش نفت ایران خواهد داشت؛ عددی معادل ۷۵٪ درآمد سالانه فروش نفت ایران است”. سیاستهای سختگیرانه میتواند تحریمهای فعلی را تشدید، تعمیق یا گسترش دهد و اقتصاد ایران را در سطوح گوناگون: کلان، میانه و خُرد در نوردد.
البته رژیم ولایی نیز دست بسته نیست و با تکیه بر تجربه گذشته و ابزارهایی که در اختیار دارد میتواند راهکارهایی را برای مقابله با سیاستهای سختگیرانه ترامپ اتخاذ نماید. بنابراین این فرایند نوعی “بازی” از سوی طرفین است که انتظار میرود در عرصه سیاسی، حقوقی، حقیقی، اقتصادی، نهادی جریان یابد. تحریمها و محدودیتهای جدید، اثرات چندجانبه و بلندمدتی بر اقتصاد، جامعه و سیاست ایران خواهند داشت. با این حال، میزان این پیامدها به توانایی حاکمیت ولایی در مدیریت منابع داخلی و استفاده از فرصتهای خارجی بستگی دارد. البته سیاستهای تحریمهای سختگیرانه کاخ سفید تنها در عرصه اقتصادی باقی نمیماند و بعید نیست به عرصههای سیاسی، اجتماعی و سپس امنیتی سرریز شود.
تحریمهای گسترده و سختگیرانه جدید که از سوی کاخ سفید در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ اعمال میشوند، در شرایطی خاصی به منصه ظهور میرسند. نخست اینکه حاکمیت ولایی “عمق استراتژیک” و “محور مقاومت هلال شیعی ” را از دست داده است. دوم اینکه این اروپای امروز به دلیلاش اشغال خاک اوکراین از سوی روسیه پوتین و همکاری رژیم ولایی در این اقدام، امادگی بیشتری برای هماهنگی با کاخ سفید در جهت اجرای سیاستهای تحریمهای سختگیرانه را دارد. افزون بر این رژیم ولایی هنوز در لیست سیاه FATF و انزوای بانکی قرار دارد و پیامدهای 8 سال تحریم مداوم را بر اقتصاد ایران سنگینی میکند. با توجه به شرایطی که ذکر آن آمد به نظر میرسد، اجرای سیاستهای تحریمهای سختگیرانه پیامدهای زیر را- که به فشردگی بررسی شده و در جدول خلاصه شده است. به دنبال داشته باشد.
کاهش صادرات نفت و معیانات گازی و مشتقات نفتی:
با تشدید تحریمها، صادرات نفت ایران که هماکنون در سطح پایینی قرار دارد، احتمالاً کاهش بیشتری را تجربه خواهد نمود. مشتریان اصلی ایران – که عمدتا دلالان و بنگاههای صوری و چینی هستند-تحت فشار آمریکا خرید نفت را کاهش یا متوقف خواهند کرد. در صورت فروش نفت، ایران مجبور به ارائه تخفیفهای سنگین یا استفاده از مسیرهای غیررسمی خواهد بود. این رویکرد درآمد نهایی ناشی از صدور نفت و مشتقات آنرا کاهش خواهد داد و افزایش کسری بودجه دولت را رقم خواهد زد.
کاهش سهم صادرات غیرنفتی:
تحریمهای جدید صادرات محصولات غیرنفتی شامل معیانات گازی و مشتقات نفتی (پتروشیمی، فلزات و ...) است وآن را نیز محدود خواهند کرد و بدین ترتیب سهم صادرات غیرنفتی در کل صادرات نیز کاهش خواهد یافت.
تراز تجاری:
با کاهش صادرات نفت و غیرنفتی، و کاهش رشد اقتصادی در نظام اقتصادی ایران انتظار میرود تراز تجاری منفیتر خواهد شد. بنابراین واردات کالاهای ضروری نیز به دلیل محدودیتهای ارزی و تحریمها کاهش خواهد یافت. تراز منفی به معنای فشار بیشتر بر بازار ارز ایران بوده و در نتیجه افزایش قیمت دلار اجتناب ناپذیر خواهد بود.
کسری بودجه دولت:
کاهش درآمدهای نفتی و غیرنفتی باعث افزایش کسری بودجه دولت خواهد شد. در نتیجه، دولت حسب المعمول به چاپ پول یا افزایش مالیاتها متوسل میشود که اثرات منفی بیشتری بر اقتصاد دارد. اقتصاد ایران تحت سیطره بودجه و کسری آن قرار دارد، بنابراین هر تنشی در بودجه و پیامدهای آن بر کسر بودجه مستقیما بر سایر متغیرهای کلان اقتصادی نظیر تولید ناخالص داخلی، تورم و اشتغال موثر خواهد بود.
عرضه پول:
پیامد کسری بودجه دولت بنا به تجربه گذشته و محدودیتهای مالی حاکمیت، چاپ پول برای جبران کسری بودجه موجب افزایش نقدینگی و تورم افسارگسیخته میشود که ارزش ریال را بیشتر تضعیف میکند.
تولید ناخالص داخلی (GDP) و رشد اقتصادی:
تحریمهای جدید طبیعتا به کاهش تولیدات صنعتی و صادرات نفتی منجر میشود و فشار بیشتری بر رشد اقتصادی وارد کنند. با کاهش درآمدهای نفتی و غیرنفتی، GDP کاهش بیشتری خواهد یافت. بدین ترتیب انتظار میرود اقتصاد ایران کوچکتر شود. میانگین رشد اقتصادی که در سالهای اخیر غالبا در محدوده منفی بوده است، تحت تأثیر تحریمهای جدید عمیقتر خواهد شد. کاهش سرمایهگذاری خارجی، محدودیت در واردات فناوری و مواد اولیه، و کاهش صادرات نفتی رشد اقتصادی را منفیتر خواهد کرد.
تورم:
تحریمها علاوه بر تکانههای روانی بر اقتصاد ایران، موجب افزایش هزینههای واردات کالاهای اساسی و مواد اولیه خواهند شد که تورم را تشدید میکند. کاهش ارزش ریال نیز فشار تورمی بیشتری ایجاد خواهد کرد. این امر به افزایش فشار اقتصادی بر خانوارها و کاهش قدرت خرید منجر میشود.
نرخ ارز:
با کاهش درآمدهای ارزی و محدودیت در دسترسی به ذخایر ارزی، ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی بیشازپیش کاهش خواهد یافت. بازار ارز تحت فشار بیشتری قرار خواهد گرفت.
نرخ بیکاری:
محدودیت در صادرات و تولید بنگاهها و موسسات به دلیل تحریمها، کاهش دسترسی به ارز، به تعطیلی واحدهای تولیدی و افزایش نرخ بیکاری میانجامد.
واردات کالاهای واسطهای و سرمایهای:
محدودیتهای تجاری موجب کاهش واردات کالاهای واسطهای و سرمایه ایی خواهد شد که برای تولیدات داخلی حیاتی هستند، مثل قطعات یدکی و فناوریهای پیشرفته که این به نوبه خود بر تولید کالا و خدمات تاثیر گذاشته پیامدهای منفی بر نرخ اقتصادی خواهد داشت.
سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI):
تحریمها جذابیت ایران برای سرمایهگذاری خارجی را کاهش میدهند. لیست سیاه FATF نیز ریسک سرمایهگذاری در ایران را به شدت افزایش میدهد. بنابراین سرمایه خارجی محیط امنی را برای فعالیت اقتصادی نیافته و از ایران میگریزد.
فرار سرمایه داخلی:
فرار سرمایه معمولاً در شرایطی رخ میدهد که سرمایهگذاران داخلی نسبت به آینده اقتصادی کشور اطمینان ندارند. این بیاعتمادی میتواند ناشی از نوسانات شدید ارزی، تورم بالا، یا عدم پیشبینیپذیری سیاستهای اقتصادی باشد. از نشانههای فرار سرمایه در ایران خرید خانه از سوی ایرانیان در ترکیه است. به گزارش رسانهها، در سال ۲۰۲۴ ایرانیها درمیان خریداران خارجی خانه در ترکیه در ردیف دوم قرار گرفتند. سرمایهگذاران خارجی با مشاهده فرار سرمایه از ایران، کشور را به عنوان یک مقصد پرریسک برای سرمایهگذاری در نظر میگیرند.
فرار سرمایه از ایران یکی از عوامل مهمی است که به طور جدی حتی سرمایهگذاران خارجی را از سرمایهگذاری در کشور منصرف میکند. پدیده فرار سرمایه میتواند تأثیرات منفی گستردهای بر تصمیمگیریهای سرمایهگذاران خارجی داشته باشد. فرار سرمایه معمولاً باعث کاهش سرمایهگذاریهای بلندمدت در کشور میشود، چرا که سرمایهگذاران داخلی و خارجی به جای سرمایهگذاری در پروژههای بلندمدت، تمایل دارند سرمایه خود را به مکانهای امنتری منتقل کنند. این امر بر نرخ رشد اقتصادی تاثیر منفی خواهد داشت.
بحران انرژی:
ابربحران انرژی در شرایط فعلی هم اقتصاد ایران را میآزارد و موجب تعطیلی گاه و بیگاه شماری از بنگاهها و موسسات تولیدی و خدماتی و کسب و کارها شده است. هر چند دولت متعهد شده که این ابر بحران را مدیریت نماید اما کاهش درآمدهای نفتی به تأمین مالی پروژههای تولید انرژی آسیب میرساند. محدودیتها در توسعه میادین گازی و نفتی نیاز داخلی را تهدید میکند و بر رشد اقتصادی اثر منفی خواهد داشت.
نرخ بهره:
برای کنترل فشار اقتصادی، دولت ممکن است نرخ بهره را افزایش دهد تا از فرار سرمایه و تورم بیشتر جلوگیری کند. بااینحال، این اقدام میتواند سپرده گذاری در بانکها داخلی را کاهش دهد. البته با توجه به نرخ تورم افسار گسیخته بالا اگر حاکمیت نرخ بهره را افزایش ندهد، انتظار میرود تقاضا برای ارز و طلا و حتی فرار سرمایه از ایران افزایش یابد و سپردههای بانکی کاهش یابد. بدین ترتیب انتظار میرود بانکها به لحظه انفجاری ورشکستی نزدیک شوند.
بورس سهام:
کاهش اعتماد سرمایهگذاران به دلیل تحریمها ارزش سهام را کاهش میدهد. افت بورس نشانهای از بحران اقتصادی و کاهش سرمایهگذاری است.
بخش مالی و بانکی:
محدودیت در انتقالات مالی و فعالیتهای بانکی موجب افزایش هزینههای تجارت و ناکارآمدی بیشتر نظام مالی و بانکی میشود.
ریسکپذیری و پذیرش سرمایهگذاری:
تحریمها و بیثباتی اقتصادی، سرمایهگذاران را به سمت مکانهای امنتر سوق میدهند و جذب سرمایهگذاری جدید دشوار میشود.
روابط تجاری با کشورها:
تحریمها روابط تجاری ایران را محدود میکنند. ایران مجبور به تعامل با کشورهای پرریسک و با شرایط تجاری نامناسب میشود.
ذخایر ارزی:
کاهش درآمدهای صادراتی و مسدود شدن داراییهای خارجی ذخایر ارزی کشور را کاهش داده و واردات کالاهای اساسی را تهدید میکند.
پسانداز ملی:
کاهش درآمد خانوارها و دولت باعث کاهش پسانداز ملی میشود و این مسئله بر سرمایهگذاری و رشد اقتصادی تأثیر منفی میگذارد.
نرخ مشارکت اقتصادی:
افزایش بیکاری و کاهش فرصتهای شغلی نرخ مشارکت اقتصادی را کاهش میدهد و به رکود اقتصادی دامن میزند. چه با کاهش قدرت خرید شهروندان به دلیل تورم و همزمان کاهش فرصتهای شغلی، تقاضا برای کالا و خدمات کاهش یافته و این امر دور باطل بیکاری-رکود و رکود-بیکاری را رقم خواهد زد.
نرخ فقر:
کاهش قدرت خرید شهروندان و افزایش تورم موجب میشود تا سطح و عمق فقر افزایش یابد. به عبارت دیگر تعداد بیشتری از جمعیت به زیر خط فقر سقوط کنند و همچنین فقیران فقیر تر خواهند شد.
شاخص توسعه انسانی(HDI):
کاهش درآمد، افزایش بیکاری، و محدودیت در خدمات بهداشتی و آموزشی موجب افت شدید شاخص توسعه انسانی میشود. در همین راستا، توانایی فیزیکی و آموزشی نیروی کار ایران برای مشارکت در بازار کار و تولید آسیب خواهد دید.
نتیجهگیری:
تشدید تحریمهای آتی کاخ سفید اثرات گستردهای بر اقتصاد ایران دارد. کاهش صادرات نفت و غیرنفتی درآمدهای ارزی را کاهش داده و تراز تجاری را منفیتر میکند. این امر به افزایش نرخ ارز، تورم و کاهش قدرت خرید منجر میشود. کسری بودجه دولت با کاهش درآمدهای نفتی و مالیاتی تشدید شده و چاپ پول یا افزایش مالیاتها، رکود اقتصادی و بیاعتمادی را عمیقتر میسازد. تولید داخلی به دلیل محدودیت واردات کالاهای واسطهای و سرمایهای آسیب میبیند و نرخ بیکاری افزایش مییابد.
کاهش سرمایهگذاری خارجی و فرار سرمایه داخلی، ذخایر ارزی و توسعه اقتصادی را محدود میکند. همچنین، کاهش کیفیت خدمات عمومی، محدودیت در واردات کالاهای اساسی، و افت ارزش بورس از دیگر پیامدهای اقتصادی تحریمهاست. این شرایط موجب کاهش رشد اقتصادی، بیثباتی مالی، و افزایش نرخ فقر شده و در نهایت شاخص توسعه انسانی را کاهش میدهد.
شماره | آیتم تحریم | پیامدهای اقتصادی نخستین | پیامدهای اقتصادی ثانویه | پیامدهای سیاسی و اجتماعی |
۱ | کاهش صادرات نفت و معیانات گازی | کاهش درآمد ارزی، کاهش تولید نفت | افزایش کسری بودجه، کاهش ذخایر ارزی، کاهش سرمایهگذاری خارجی | افزایش فشار بر اقشار ضعیف، کاهش اعتبار بینالمللی، تضعیف موقعیت دیپلماتیک |
۲ | کاهش سهم صادرات غیرنفتی | کاهش درآمدهای صادراتی، کاهش دسترسی به بازارهای خارجی | کاهش تولید داخلی، بیکاری، افزایش وابستگی به درآمدهای داخلی | تضعیف روابط اقتصادی با سایر کشورها، کاهش توان رقابتی بنگاههای داخلی |
۳ | تراز تجاری | کاهش صادرات و واردات، محدودیت در واردات کالاهای اساسی | افزایش نرخ ارز، تورم، کاهش قدرت خرید | نارضایتی عمومی، گسترش فقر، افزایش شکاف طبقاتی |
۴ | کسری بودجه دولت | کاهش درآمدهای نفتی و غیرنفتی | چاپ پول، افزایش مالیاتها، کاهش بودجههای عمرانی | افزایش نارضایتی مردمی، تضعیف اعتماد عمومی به دولت |
۵ | تولید ناخالص داخلی (GDP) و رشد اقتصادی | کاهش تولید صنعتی، کاهش صادرات | کاهش سرمایهگذاری، کوچکتر شدن اقتصاد، افزایش نرخ بیکاری | افزایش مهاجرت نیروی کار، تضعیف امید به آینده |
۶ | تورم | افزایش هزینههای واردات، کاهش ارزش ریال | کاهش قدرت خرید، کاهش رفاه عمومی | افزایش فقر، افزایش شکاف طبقاتی |
۷ | نرخ ارز | کاهش درآمدهای ارزی، کاهش ذخایر ارزی | کاهش ارزش ریال، افزایش هزینه کالاهای وارداتی | افزایش تورم، نارضایتی عمومی |
۸ | نرخ بیکاری | تعطیلی بنگاههای اقتصادی، کاهش تولید | مهاجرت نیروی کار، کاهش سطح رفاه اجتماعی | گسترش نارضایتی، افزایش جرائم |
۹ | واردات کالاهای واسطهای و سرمایهای | محدودیت در دسترسی به کالاها و تجهیزات تولید | کاهش تولید داخلی، کاهش بهرهوری، افزایش وابستگی به کالاهای واسطهای وارداتی | کاهش رقابتپذیری اقتصادی، افزایش نارضایتی تولیدکنندگان |
۱۰ | سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) | خروج سرمایهگذاران خارجی، کاهش جذب سرمایهگذاری | کاهش رشد اقتصادی، تضعیف زیرساختهای اقتصادی | کاهش همکاریهای بینالمللی، افزایش انزوای اقتصادی |
۱۱ | فرار سرمایه داخلی به خارج کشور | خروج سرمایههای داخلی، کاهش اعتماد سرمایهگذاران داخلی | کاهش سرمایهگذاری داخلی، کاهش نرخ رشد اقتصادی | کاهش اشتغال، افزایش نابرابری اقتصادی |
۱۲ | تولید انرژی | کاهش تأمین مالی پروژههای انرژی، کاهش تولید نفت و گاز | افزایش وابستگی به واردات انرژی، کاهش ظرفیت تولید داخلی | کاهش توان رقابتی در بازار انرژی، تضعیف موقعیت استراتژیک |
۱۳ | نرخ بهره | افزایش نرخ بهره برای کنترل تورم و فرار سرمایه | کاهش سرمایهگذاری داخلی، افزایش هزینههای تولید | کاهش تولید ناخالص داخلی، افزایش نارضایتی عمومی |
۱۴ | شاخص بورس سهام | کاهش اعتماد سرمایهگذاران، کاهش ارزش سهام | کاهش جذب سرمایه، خروج سرمایهگذاران | افزایش نارضایتی عمومی، تضعیف بازار سرمایه |
۱۵ | بخش مالی و بانکی | محدودیت در انتقالات مالی، بلوکه شدن داراییها | کاهش نقدینگی، کاهش اعتماد به نظام بانکی | افزایش بحران اقتصادی، کاهش توانایی بانکها در ارائه خدمات مالی |
۱۶ | ریسکپذیری و پذیرش سرمایهگذاری | افزایش عدم اطمینان، کاهش تمایل به سرمایهگذاری | کاهش رشد اقتصادی، کاهش توسعه زیرساختها | افزایش فقر، کاهش کیفیت زندگی |
۱۷ | روابط تجاری با کشورها | کاهش تجارت با کشورهای غربی، افزایش وابستگی به کشورهای با ریسک بالا | کاهش تنوع تجاری، افزایش هزینه واردات و صادرات | تضعیف روابط دیپلماتیک، افزایش فشارهای بینالمللی |
۱۸ | ذخایر ارزی | کاهش درآمدهای صادراتی، محدودیت در دسترسی به منابع ارزی | کاهش توانایی واردات کالاهای اساسی، افزایش نرخ ارز | افزایش تورم، گسترش نارضایتی عمومی |
۱۹ | پسانداز ملی | کاهش درآمد خانوارها و دولت، افت نرخ پسانداز | کاهش سرمایهگذاری داخلی، افزایش وابستگی به منابع خارجی | کاهش کیفیت زندگی، افزایش فقر |
۲۰ | عرضه پول | چاپ پول برای جبران کسری بودجه | افزایش نقدینگی، تشدید تورم | افزایش فشار اقتصادی بر خانوارها، کاهش اعتماد عمومی به دولت |
۲۱ | نرخ مشارکت اقتصادی | کاهش فرصتهای شغلی، افزایش بیکاری | کاهش تولید، کاهش درآمد خانوارها | افزایش نارضایتی عمومی، افزایش نرخ مهاجرت |
۲۲ | نرخ فقر | افزایش هزینههای زندگی، کاهش درآمد خانوارها | افزایش نیاز به کمکهای دولتی، کاهش رفاه اجتماعی | گسترش نارضایتی عمومی، افزایش جرائم |
۲۳ | شاخص توسعه انسانی (HDI) | کاهش دسترسی به خدمات آموزشی و بهداشتی | کاهش کیفیت زندگی، افزایش شکاف طبقاتی | افزایش نابرابری، کاهش امید به آینده |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
از زمان سقوط حکومت بشار اسد، صدها نفر در درگیریهای فزاینده بین ارتش ملی سوریه تحت حمایت ترکیه و نیروهای دموکراتیک سوریه تحت رهبری کردها در شمال سوریه کشته شدهاند.
سقوط حکومت بشار اسد در سوریه، در اوایل دسامبر ۲۰۲۴ امیدهایی را برای پایان جنگ داخلی طولانیمدت این کشور ایجاد کرد. با این حال، درگیریها همچنان در شمال سوریه بین گروههای شبهنظامی تحت پوشش ارتش ملی سوریه که از ترکیه حمایت میشود و نیروهای دموکراتیک سوریه که از ایالات متحده حمایت میشود، ادامه دارد. فعلا نشانهای از کاهش این درگیریها وجود ندارد.
وقتی نیروهای مخالف سوریه، تحت رهبری گروه تحریر الشام در اواخر نوامبر شهر حلب را تصرف کردند، ارتش ملی سوریه نیز یک حمله همزمان علیه کردها در این استان انجام داد که باعث آواره شدن دهها هزار نفر از غیرنظامیان شد.
درگیریها با نیروهای دموکراتیک سوریه ادامه یافت و این گروه مناطقی را در غرب رودخانه فرات از جمله تل رفعت و منبج از دست داد.
ارتش ملی سوریه بر روی پل استراتژیک قره قوزاق و سد تشرین بر روی رودخانه فرات و شهر مرزی کردنشین کوبانی در ساحل شرقی رودخانه تمرکز کرده است. این شهر برای کردها اهمیت ویژهای دارد چرا که در آنجا، نیروهای YPG که ستون فقرات اصل نیروهای دموکراتیک سوریه امروزی را تشکیل میدهند، محاصره شدید داعش را در سالهای ۲۰۱۴-۲۰۱۵ تحمل کرده و با حمایت حملات هوایی ایالات متحده آن را دفع کردند.
آرون لوند، پژوهشگر مرکز بینالمللی سنچری و تحلیلگر خاورمیانه در آژانس تحقیقات دفاعی سوئد، به نشریه نیو عرب گفت: «پل قره قوزاق ذاتا یک دارایی زیرساختی مهم نیست. ارزش استراتژیک آن تنها به این دلیل است که از طریق آن میتوان از منطقه حلب به کوبانی یا عین عیسی رسید».
لوند گفت: «اگر رهبران ترکیه واقعاً بخواهند حملهای انجام دهند، نیازی به پل ندارند. آنها میتوانند اجازه دهند که ارتش ملی سوریه از آن سوی مرز حمله کند یا نیروهای خودشان را بفرستند».
در اوایل ژانویه، یک کاروان از نیروهای آمریکایی در حال حرکت به سمت کوبانی مشاهده شد. ایالات متحده پس از آن شایعاتی را که در مورد ایجاد یک پایگاه نظامی در آنجا مطرح شد، رد کرد.
جاشوا لاندیس، مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه اوکلاهما، به نیوعرب گفت: «ارتش ملی سوریه تا زمانی که ایالات متحده موضع خود را روشن کند، همچنان علیه نیروهای دموکراتیک سوریه فشار خواهد آورد. ترکیه از درگیری مستقیم با ایالات متحده اجتناب خواهد کرد اما مشتاق است تا میزان تعهد آمریکا نسبت به کردها را امتحان کند.»
لاندیس افزود: «محموله نظامی اخیر ایالات متحده در اطراف کوبانی و اعلامیهای که از افزایش تعداد نیروها به ۲۰۰۰ نفر خبر داد، نشانههایی است که ایالات متحده در حال حاضر نسبت به محافظت از کردها و نیروهای دموکراتیک سوریه متعهد است.»
پس از آن که ارتش ملی سوریه حملهای در جنوبشرق منبج آغاز کرد، درگیریها در روزهای ۱۲ و ۱۳ ژانویه ادامه یافت. نیروهای دموکراتیک سوریه اعلام کرد که ۲۳ نفر از شبهنظامیان ارتش ملی را کشته و هفت نفر دیگر زخمی شدهاند. این گروه همچنین گزارش داد که حملات هوایی و پهپادی از سوی ترکیه در حمایت از نیروی نیابتی خود در سوریه انجام شده است.
مرکز نظارت بر حقوق بشر سوریه که در بریتانیا مستقر است، برآورد کرده که از ۱۲ دسامبر تاکنون حداقل ۴۲۳ نفر در این درگیری بین کشته شدهاند که ۴۱ نفر از آنها غیرنظامی، ۳۰۸ نفر از ارتش ملی و ۷۴ نفر از نیروهای سوریه دموکراتیک بودهاند.
کردهای سوریه بارها هشدار دادهاند که حملات ارتش ملی سوریه به سد تشرین میتواند به فروپاشی آن منجر شود. این سد یک منبع حیاتی برای آب و برق بسیاری از مردم در منطقه است. در تاریخ ۸ ژانویه، یک پهپاد ترکیهای یک کاروان غیرنظامی را که به سمت سد در حال حرکت بود تا علیه حملات ترکیه و ارتش ملی اعتراض کند، هدف قرار داد. طبق گزارشهای محلی، این حمله باعث کشته و زخمی شدن چند نفر شد.
ترکیه در روزهای پنجشنبه، جمعه و شنبه گذشته نیز به طور مداوم حملات پهپادی به سد تشرین انجام داد. حملات شنبه چهار غیرنظامی را کشت و ۱۵ نفر دیگر را که در حال اعتراض علیه حملات به این منطقه بودند، زخمی کرد. علاوه بر این، این حملات جدید باعث آسیبهای جدی شد.
آرون لوند گفت: «سد تشرین بسیار مهم است، هم از نظر تنظیم آب رودخانه فرات و به دلیل خطر سیلاب در صورت شکستن آن، و هم به خاطر اهمیت آن در تولید برق سوریه.» وی افزود: «هیچکدام از طرفین نمیخواهند این سد تخریب شود.»
ترکیه همچنان مصمم است تا از خلع سلاح نیروهای دموکراتیک سوریه و از بین بردن هر نوع خودگردانی کردها در سوریه اطمینان حاصل کند. یاشار گولر، وزیر دفاع ترکیه، بلافاصله پس از سقوط اسد، دوباره موضع آنکارا را که «باید نیروهای دموکراتیک سوریه زود یا دیر منحل شود» تکرار کرد. وی گفت: «هم دولت جدید در سوریه و هم ما این را میخواهیم.»
لوند گفت: «ترکیه مرتباً هشدار میدهد که مداخله خواهد کرد اما هیچ نشانهای در مورد زمان، مکان یا چگونگی آن وجود ندارد و شواهد کمی وجود دارد که نشان دهد آنها در حال آمادهسازی خود برای انجام حمله عمدهای هستند. فکر میکنم در نهایت حمله توسط ترکیه یا تحت هدایت این کشور اجتنابناپذیر است».
ترکیه هیچگاه این قدر در موقعیت قویتری در سوریه نبوده است. این در حالی است برعکس، نیروهای دموکراتیک سوریه ضعیفتر از همیشه است. از سوی دیگر، دونالد ترامپ رئیسجمهور جدید آمریکا قصد خود را برای خروج نیروهای آمریکایی از سوریه اعلام کرده است.
لوند گفت: «در حال حاضر، به نظر میرسد که وضعیت به آرامی در حال تغییر است زیرا آنکارا با واشنگتن در حال مذاکره است. اردوغان (رئیسجمهور ترکیه) ممکن است منتظر بماند تا ترامپ به طور کامل در کاخ سفید مستقر شود اما احتمالاً میخواهد پیش از آنکه ترامپ بتواند اوضاع را تحت کنترل خود درآورد، محیط سیاسی و نظامی منطقه مورد اشاره را شکل دهد.»
جاشوا لاندیس معتقد است که اکثر عربهای سوریه با «تمایل ترکیه» برای منحل کردن نیروهای دموکراتیک سوریه و اداره خودگردان کردها در شمال شرق سوریه همراهی می کنند.
وی گفت: «اما بیشتر سوریها نمیخواهند که در این فرآیند خشونت بیشتری ببینند. آنها امیدوارند که از طریق مذاکرات به این هدف دست یابند.»
لاندیس بر این باور است که برای موفقیت هرگونه مذاکره، ایالات متحده باید «جدیت خود را» در مورد خروج تمامی نیروهای خود از سوریه نشان دهد. حضور اندک آمریکاییها که در سال ۲۰۱۵ برای کمک به نیروهای دموکراتیک سوریه در شکست داعش برقرار شد، برای مقاومت این نیروها در برابر ارتش ملی و حامی قدرتمند آن یعنی ترکیه حیاتی است.
لاندیس معتقد است که ادامه حضور آمریکا این انتقال صلحآمیز را دشوارتر خواهد کرد. او همچنین پیشبینی میکند که هرگونه ادغام نیروهای دموکراتیک سوریه در ارتش جدید سوریه چالشبرانگیز خواهد بود. مظلوم عبدی، فرمانده نیروهای دموکراتی سوریه، اخیراً آمادگی گروه خود را برای پیوستن به ارتش ملی جدید سوریه اعلام کرده است. عبدی همچنین از ترامپ خواسته است تا حضور نیروهای آمریکایی را برای جلوگیری از بازگشت داعش حفظ کند.
لاندیس گفت: «مذاکرات فعلی به نظر نمیرسد که ثمری داشته باشد، همانطور که مذاکرات بین اسد و نیروهای دموکراتیک سوریه نیز ثمری نداشت.» او به مذاکرات گسسته کردها با حکومت سابق که از سال ۲۰۱۸ آغاز شد اما در نهایت بیثمر بود، اشاره کرد.
لوند معتقد است که گروههای مختلف ارتش ملی سوریه تحت حمایت ترکیه میتوانند در ارتش جدید سوریه که توسط هیئت تحریرالشام تشکیل میشود، ادغام شوند، اگرچه «شکل و دامنه این پروژه» هنوز مشخص نیست.
او گفت: «ظرفیت تحریرالشام برای تشکیل حکومت و کنترل بر رویدادها هنوز نامشخص است و گروههای شورشی وابسته به ترکیه نیز بینظم و غیرقابل کنترل هستند. اما از نظر سیاسی و پشتیبانی، آنها عملاً در یک راستا قرار دارند»
این وضعیت برای نیروهای دموکراتیک سوریه متفاوت است.
لوند گفت: «رهبران نیروهای دموکراتیک سوریه میگویند که آمادهاند به نیروهای مسلح جدید دولت سوریه بپیوندند اما انها شرط مهم دارند: آنها میخواهند به عنوان یک ساختار واحد در داخل ارتش باقی بمانند.»
او افزود: اما هیئت تحریرالشام این را نمیخواهد و ترکیه هم این ایده را تحمل نمیکند زیرا این به معنی بقا و استمرار سازمان نیروهای دموکراتیک سوریه خواهد بود.»
منبع: نیوعرب / کردپس
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
رئیسجمهور ولادیمیر پوتین بهطور فزایندهای از مشکلات موجود در اقتصاد دوران جنگ روسیه نگران شده است، آنهم درست زمانی که دونالد ترامپ برای پایان دادن به درگیری اوکراین تلاش میکند. این موضوع را پنج منبع آگاه به رویترز اعلام کردهاند.
اقتصاد روسیه که بر صادرات نفت، گاز و مواد معدنی متکی است، طی دو سال گذشته علیرغم چندین دور تحریمهای غربی که پس از حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ اعمال شد، رشد قابل توجهی داشته است.
اما فعالیتهای داخلی در ماههای اخیر به دلیل کمبود نیروی کار و نرخ بهره بالایی که برای مهار تورم، دچار مشکل شده است. تورم در این کشور تحت تأثیر هزینههای نظامی بیسابقه شتاب گرفته است.
این موضوع باعث شده بخشی از نخبگان روسیه این دیدگاه را پیدا کنند که توافقی مذاکرهشده برای پایان جنگ مطلوب است. دو منبع آگاه از تفکرات کرملین این موضوع را تأیید کردهاند.
ترامپ، که روز بیتشم ژانویه دوباره بر مسند قدرت بازگشت، قول داده است که بهسرعت درگیری اوکراین – بزرگترین درگیری اروپا از زمان جنگ جهانی دوم – را حل کند. او این هفته اعلام کرده است که تحریمها و تعرفههای بیشتری علیه روسیه اعمال خواهد شد مگر اینکه پوتین مذاکره کند.
ترامپ همچنین هشدار داده که اقتصاد روسیه در آستانه “مشکلات بزرگ” قرار دارد. یک دستیار ارشد کرملین روز سهشنبه گفت که تاکنون روسیه هیچ پیشنهاد مشخصی برای مذاکره دریافت نکرده است.
ولگ ویوگین، معاون سابق رئیس بانک مرکزی روسیه، در مصاحبهای گفت “روسیه، البته، از نظر اقتصادی به دنبال پایان دیپلماتیک این درگیری است”. او به خطرات افزایش مشکلات اقتصادی ناشی از افزایش هزینههای نظامی و دفاعی اشاره کرد.
ویوگین یکی از پنج منبعی که بهطور ناشناس با رویترز صحبت کردهاند، نیست. میزان نگرانیهای پوتین درباره اقتصاد، که توسط منابع رویترز توصیف شده است، و تأثیر این نگرانیها بر دیدگاههای کرملین درباره جنگ، برای اولین بار در این گزارش مستند شده است.
رویترز پیشتر گزارش داده بود که پوتین آماده است گزینههای آتشبس را با ترامپ بررسی کند، اما اصرار دارد که دستاوردهای سرزمینی روسیه در اوکراین پذیرفته شود و اوکراین از تلاش برای پیوستن به ناتو – ائتلاف نظامی تحت رهبری ایالات متحده – دست بردارد.
کرملین بلافاصله به درخواستها برای اظهار نظر درباره دیدگاه پوتین نسبت به اقتصاد و مذاکرات با اوکراین پاسخ نداد.
سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید، برایان هیوز، در پاسخ به سوالات رویترز گفت: ترامپ “بر پایان دادن به این جنگ وحشیانه تمرکز دارد” و با طیف گستردهای از ذینفعان تعامل خواهد کرد.
در هفتههای اخیر، مشاوران ترامپ از ادعای او مبنی بر اینکه جنگ سهساله اوکراین میتواند در یک روز حل شود، عقبنشینی کردهاند.
فقط چند روز پیش از مراسم تحلیف ترامپ، دولت جو بایدن رئیسجمهور پیشین ایالات متحده، گستردهترین بسته تحریمها را برای هدف قرار دادن درآمدهای نفت و گاز روسیه اعمال کرد. این اقدام، به گفته جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی بایدن، به ترامپ اهرمی برای مذاکرات احتمالی خواهد داد، چراکه فشار اقتصادی بر روسیه وارد میکرد.
پوتین اعلام کرده که روسیه میتواند تا هر زمان که لازم باشد به جنگ ادامه دهد و مسکو هرگز بر سر منافع ملی کلیدی خود در برابر قدرتی دیگر تسلیم نخواهد شد.
اقتصاد ۲.۲ تریلیون دلاری روسیه تا همین اواخر مقاومت قابلتوجهی در طول جنگ از خود نشان داده است و پوتین بارها از مقامات ارشد اقتصادی و فعالان تجاری بهخاطر دور زدن سختترین تحریمهای غربی که تاکنون علیه یک اقتصاد بزرگ اعمال شده است، تمجید کرده است.
تولید ناخالص داخلی روسیه در سال ۲۰۲۲، سال حمله به اوکراین کوچک شد اما در سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ سریعتر از اتحادیه اروپا و ایالات متحده رشد کرد. با این حال، بانک مرکزی و صندوق بینالمللی پول امسال رشد زیر ۱.۵ درصد را پیشبینی کردهاند، هرچند دولت پیشبینی خوشبینانهتری ارائه داده است.
تورم در آستانه دو رقمی شدن است، علیرغم اینکه بانک مرکزی در ماه اکتبر نرخ بهره معیار را به ۲۱ درصد افزایش داد. پوتین در کنفرانس خبری سالانه خود در ۱۹ دسامبر گفت: “اینجا برخی مشکلات وجود دارد، یعنی تورم و نوعی داغ شدن بیش از حد اقتصاد.” او اضافه کرد: “دولت و بانک مرکزی موظف شدهاند سرعت را کاهش دهند.”
اهداف جنگ محقق شدهاند
سال گذشته، روسیه بزرگترین دستاوردهای ارضی خود را از روزهای ابتدایی جنگ تاکنون به دست آورد و اکنون نزدیک به یک پنجم اوکراین را تحت کنترل دارد.
یکی از منابع آگاه از تفکرات کرملین گفت که پوتین معتقد است اهداف کلیدی جنگ، از جمله کنترل سرزمینی که روسیه اصلی را به کریمه متصل میکند و تضعیف ارتش اوکراین، محقق شدهاند.
این منبع افزود که رئیسجمهور روسیه همچنین از فشارهای اقتصادی ناشی از جنگ آگاه است، بهویژه “مشکلات بسیار بزرگی” مانند تأثیر نرخ بهره بالا بر کسبوکارها و صنایع غیرنظامی.
الویرا نابیولینا
روسیه امسال هزینههای دفاعی خود را به بالاترین سطح پس از فروپاشی شوروی، یعنی ۶.۳ درصد از تولید ناخالص داخلی افزایش داده است که یکسوم از کل هزینههای بودجه را شامل میشود. این هزینهها تورمی بودهاند. بهعلاوه، کمبود نیروی کار در دوران جنگ باعث افزایش دستمزدها شده است.
علاوه بر این، دولت تلاش کرده است با افزایش درآمدهای مالیاتی، کسری بودجه را کاهش دهد.
ویوگین، معاون سابق رئیس بانک مرکزی، گفت که نرخهای بالا بهطور مداوم، فشار زیادی بر ترازنامههای بانکها و کسبوکارها وارد خواهد کرد.
شرکت تولیدکننده زغالسنگ و فولاد روسی “مچل” (MTLR.MM) که متعلق به ایگور زوزین و خانواده او است، روز سهشنبه اعلام کرد که تحت فشار قیمت پایین زغالسنگ و نرخ بهره بالا، بدهیهای خود را بازسازی کرده است.
نگرانیهای پوتین
ناامیدی پوتین در دیداری با رهبران کسبوکار در کرملین در شامگاه ۱۶ دسامبر آشکار بود. در این دیدار، او مقامات ارشد اقتصادی را مورد انتقاد قرار داد. این موضوع را دو منبع آگاه از بحثهای اقتصادی در کرملین و دولت به رویترز گفتند.
یکی از این منابع که پس از جلسه در جریان جزئیات قرار گرفته بود، اظهار داشت که پوتین پس از شنیدن کاهش سرمایهگذاری خصوصی به دلیل هزینه بالای اعتبارات، به وضوح ناراضی به نظر میرسید.
کرملین سخنان مقدماتی پوتین را که در آن از کسبوکارها تمجید کرده بود منتشر کرد، اما هیچکدام از شرکتکنندگان این جلسه که عمدتاً پشت درهای بسته برگزار شد، معرفی نشدند. رویترز تأیید کرد که الویرا نابیولینا، رئیس بانک مرکزی، در این جلسه حضور نداشته است.
پوتین روز چهارشنبه در اظهارات تلویزیونی خطاب به وزرا گفت که او اخیراً با رهبران کسبوکار درباره خطرات کاهش فعالیت اعتباری برای رشد بلندمدت صحبت کرده است؛ این اظهارات بهظاهر اشارهای به جلسه دسامبر داشت.
برخی از قدرتمندترین بازرگانان روسیه، از جمله ایگور سچین، مدیرعامل روسنفت، سرگئی چمزوف، مدیرعامل روستک، اولگ دریپاسکا، سرمایهدار حوزه آلومینیوم، و الکسی مورداشوف، سهامدار اصلی کارخانه فولاد Severstal، بهطور علنی از نرخهای بهره بالا انتقاد کردهاند.
نابیولینا تحت فشار قرار گرفته است که نرخها را بیشتر افزایش ندهد. این فشار از سوی دو نفر از بانکدارهای قدرتمند روسیه – رئیس اسبربانک، هرمان گرف، و رئیس ویتیبی، آندری کوستین – اعمال شده است. یکی از منابع آگاه به بحثهای اقتصادی گفت که این افراد نگران بودند که روسیه به سمت رکود تورمی حرکت میکند.
پوتین در اظهارات ۱۹ دسامبر خود خواستار یک “تصمیم متعادل در مورد نرخها” شد. روز بعد، در آخرین جلسه سیاست پولی سال، بانک مرکزی نرخ بهره را در سطح ۲۱ درصد نگه داشت، علیرغم انتظارات بازار مبنی بر افزایش ۲۰۰ واحدی.
نابیولینا پس از این تصمیم، در سخنرانیای تأکید کرد که تسلیم فشارها نشده است. او گفت که انتقادات از سیاست بانک مرکزی زمانی که نرخها بالا است افزایش مییابد.
نابیولینا، گِرِف و کوستین بلافاصله به درخواستها برای اظهار نظر درباره این گزارش پاسخ ندادند.
الویرا نابیولینا
نابیولینا، که پیشتر بهعنوان دستیار اقتصادی پوتین فعالیت میکرده و وزیر اقتصاد او نیز بوده است، یکی از قدرتمندترین زنان روسیه به شمار میآید. او از ژوئن ۲۰۱۳ ریاست بانک مرکزی را بر عهده داشته و سه منبع تأکید کردند که پوتین به او اعتماد دارد.
تنها چند هفته پس از اعزام نیروهای روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲، پوتین پیشنهاد کرد که نابیولینا سومین دوره ریاست بانک مرکزی را عهدهدار شود. دوره او در سال ۲۰۲۷ به پایان میرسد.
حامیان نابیولینا میگویند منتقدان دلیل اصلی تورم، هزینههای گسترده جنگ را نادیده میگیرند و معتقدند که بدون او، ثبات اقتصادی به خطر میافتاد.
برخی از قانونگذاران خواستار جایگزینی او شدهاند، اما به گفته دو منبع، این امر بعید به نظر میرسد.
یکی از منابع آگاه از بحثهای اقتصادی گفت: “هیچکس در چنین شرایطی رئیس بانک مرکزی را تغییر نخواهد داد.” او افزود: “اعتبار نابیولینا غیرقابل تردید است؛ رئیسجمهور به او اعتماد دارد.”
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
دونالد ترامپ هشدار داده است که اگر ولادیمیر پوتین به جنگ اوکراین پایان ندهد، به زودی تعرفههای سنگین و تحریمهای بیشتری را بر روسیه اعمال خواهد کرد.
او در شبکه اجتماعی خود، تروت سوشال، نوشت که تلاشش برای حل و فصل این جنگ «خدمت خیلی بزرگی» به روسیه و رئیس جمهور آن است.
ترامپ قبلا گفته بود که برای رسیدن به راه حلی برای پایان جنگی که با حمله فوریه ۲۰۲۲ روسیه به اوکراین شروع شد وارد مذاکره خواهد شد.
روسیه هنوز به اظهارات تازه او واکنش نشان نداده است، اما مقامهای ارشد در روزهای اخیر گفتهاند که پنجره فرصت کوچکی برای مسکو وجود دارد تا با دولت تازه آمریکا وارد معامله شود.
پوتین مکررا گفته حاضر است برای پایان جنگ وارد مذاکره شود، اما اوکراین باید تصرفات ارضی روسیه را که هم اکنون حدود ۲۰ درصد خاک این کشور را در برمیگیرد، به عنوان یک واقعیت بپذیرد. او همچنین میگوید به اوکراین اجازه نخواهد داد به ناتو ملحق شود.
کییف نمیخواهد خاک خود را واگذار کند، هرچند ولودیمیر زلنسکی اذعان کرده که این کشور ممکن است بخشی از خاکش که تحت اشغال است را موقتا واگذار کند.
دونالد ترامپ روز سهشنبه در کنفرانسی خبری گفت که «به زودی زود» با پوتین گفتگو خواهد کرد و «محتمل به نظر میرسد» که اگر رهبر روسیه به میز مذاکره نیاید، تحریمهای بیشتری اعمال خواهد کرد.
اما او در پست خود در «تروت سوشال» از این پیشتر رفت: «میخواهم به روسیه که اقتصادش درحال از کار افتادن است و همچنین رئیس جمهور پوتین خدمت خیلی بزرگی بکنم.»
«موضوع را همین حالا حل و فصل کنید، و این جنگ مضحک را متوقف کنید! فقط بدتر میشود. اگر زود به «توافق» نرسیم، چارهای نخواهم داشت جز اینکه حجم بالایی مالیات، تعرفه و تحریم بر همه چیزهایی که روسیه به آمریکا و کشورهای متعدد دیگری میفروشد اعمال کنم.»
او اضافه کرد: «بیایید این جنگ، که اگر من رئیس جمهور بودم هرگز شروع نمیشد، را تمام کنیم! میتوانیم از مسیر آسان به این هدف برسیم یا از مسیر سخت - مسیر آسان بهتر است. وقت آن است که ‘به توافقی برسیم’.»
دمیتری پولیانسکی، معاون سفیر روسیه در سازمان ملل متحد، پیشتر به خبرگزاری رویترز گفت که کرملین پیش از آنکه قدمی بردارد، ابتدا باید بداند ترامپ از یک توافق برای پایان جنگ چه میخواهد.
همزمان ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهور اوکراین روز سهشنبه به «مجمع جهانی اقتصاد» در داووس سوئیس گفت که اجرای هر توافقی به حداقل ۲۰۰ هزار صلحبان نیاز خواهد داشت.
به علاوه او به شبکه خبری بلومبرگ گفت که هرگونه نیروی حافظ صلح برای کشورش باید شامل سربازان آمریکایی باشد تا قابلیت بازدارندگی واقعی در برابر روسیه داشته باشد.
هرچند ممکن است رهبران اوکراین از موضعگیری سختتر ترامپ استقبال کنند، اما واکنش اولیه کییف به اظهارات رئیس جمهور آمریکا این است که آنها منتظر عمل هستند نه حرف.
ترامپ نگفت که مجازاتهای اقتصادی بیشتر شامل چه تدابیری خواهد بود. واردات آمریکا از روسیه از سال ۲۰۲۲ به شدت افت کرد و محدودیتهای شدیدی بر محصولات این کشور اعمال شده است.
درحال حاضر صادرات اصلی روسیه به آمریکا کودهای ساخته شده از فسفات و پلاتین است.
واکنش اوکراینیها در شبکههای اجتماعی عموما گزنده بود. بسیاری گفتند که تحریم بیشتر پاسخی کمجان به تجاوز روسیه است. اما بزرگترین سوال برای بیشتر مردم این است که آیا پوتین واقعا آماده مذاکره با اوکراین برای رسیدن به صلح هست.
همزمان در مسکو، برخی شاهد نشانههایی هستند که کرملین شاید درحال آماده کردن مردم این کشور برای پذیرش چیزی کمتر از یک «پیروزی» - مثل پیشروی تانکها تا بندر جنوبی اودسا در اوکراین - که زمانی قول آن داده میشد باشد.
مارگاریتا سیمونیان، سردبیر تلویزیونی، که به شدت طرفدار پوتین است، شروع به صحبت از شرایط «واقعبینانه» برای پایان جنگ کرده است، که به گفته او میتواند شامل توقف جنگ در خط مقدم فعلی باشد.
این بدان معناست که چهار منطقه اوکراین مثل زاپوریژیا، که پوتین بیش از دو سال پیش آنها را بهطور غیرقانونی بخشی از قلمرو روسیه اعلام کرد، تا حدی تحت کنترل کییف باقی خواهند ماند.
تندروهای روسیه، به اصطلاح وبلاگنویسان «زی»، از این نوع «شکستگرایی» خشمگین هستند.
ترامپ در پست امروز خود عباراتش درباره تعرفهها و تحریمها را با بیان «دوستی» نسبت به مردم روسیه و ادای احترام به کشتههای اتحاد جماهیر شوروی در جنگ جهانی دوم - موضوعی تقریبا مقدس برای پوتین - در هم آمیخت.
با این حال به نظر میرسد مردی که قبلا گفته بود میتواند نگرانیهای روسیه در مورد پیوستن اوکراین به ناتو را «درک» کند لحن خود را تغییر داده باشد.
موضع ترامپ مهم است. اما اوکراینیها بعد از ۱۱ سال جنگ با روسیه - از سال ۲۰۱۴ که شرق این کشور محل شورش هواداران روسیه بود - و یک رشته قراردادهای سست برای صلح، نمیخواهند خیلی امیدوار باشند.
بیبیسی فارسی
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
اسعد الشیبانی، وزیر امور خارجه سوریه روز چهارشنبه (۲۲ ژانویه ۲۰۲۵) در گفتگو با تونی بلر، نخست وزیر سابق بریتانیا در مجمع جهانی اقتصاد در داووس، گفت: حذف تحریمهای اقتصادی “کلیدی” برای بازگرداندن ثبات در این کشور جنگ زده است
او گفت، تحریمها در زمان اسد به نفع مردم سوریه اعمال شده است، اما اکنون “علیه مردم سوریه” است.
شیبانی با اشاره به فرار اسد به پایتخت روسیه گفت: دلیل این تحریمها اکنون در مسکو است.
وی افزود که مردم سوریه نباید با اقداماتی که علیه حاکم سرنگون سوریه وضع شده است مجازات شوند.
شیبانی با بیان اینکه اقتصاد در آینده باز خواهد بود، گفت: ما یک کشور فروپاشیده را از رژیم اسد به ارث بردهایم، هیچ سیستم اقتصادی وجود ندارد.
او گفت که مقامات جدید بر پنج بخش تمرکز خواهند کرد: انرژی، مخابرات، جادهها و فرودگاهها، آموزش و بهداشت.
وی افزود: «اگر در این پنج بخش موفق شویم، خدمات اساسی برای مردم سوریه ما ارائه خواهد شد».
مهمترین اظهارات اسعد شیبانی در داووس:
● ما یک کشور فروپاشیده را به ارث بردیم و فرصتهای سرمایهگذاری بزرگی داریم، علاوه بر موقعیت جغرافیایی، اقتصاد ما بین صنعت، گردشگری و کشاورزی متنوع است.
● اقتصاد در سوریه آزاد و لیبرال خواهد بود، ما برای جذب سرمایهگذاری خارجی تلاش خواهیم کرد و میخواهیم با کشورهای سراسر جهان مشارکت داشته باشیم.
● ما اولویتهای زیادی داریم که مهمترین آنها ارتباطات، جادهها، بنادر، آموزش، دانشگاه، بهداشت و انرژی است. ما باید در بخش آموزش سرمایه گذاری کنیم زیرا برای منافع آینده سوریه مهم است.
● ما نمیخواهیم به کمکهای بشردوستانه تکیه کنیم، بلکه میخواهیم سوریه را با دستان خود بسازیم و برای تقویت بخش انرژی، بهویژه برق، با کشورهای حاشیه خلیجفارس مشارکت کردهایم.
● چالشها را به فرصت تبدیل خواهیم کرد، ما پناهندگانی در سراسر جهان داریم که تجربیات متفاوتی دارند و ما خواهان این ارزش افزوده برای ساختن سوریه هستیم.
● تحریمها، چالش اصلی سوریه است ما در بند تحریم هستیم و مردم سوریه نباید مجازات شوند.
● مردم سوریه منتظر مداخله جامعه جهانی برای آزادسازی آنها بودند، اما بالاخره خودمان به آن دست یافتیم و امروز مردم سوریه احساس امیدواری می کنند.
● موفقیتی که ما به آن افتخار میکنیم این است که همه انتظار داشتند وارد یک جنگ فرقهای شویم اما آنچه در سوریه اتفاق افتاد یک الگوی موفقیتآمیز برای جهان است.
● عدالت انتقالی و پاسخگویی وظیفه دولت است، نه مردم، در سوریه حاکمیت قانون، نه با یک ایدئولوژی خاص ، تضمین کننده حقوق گروهها است.
● سوریه هیچ تهدیدی برای جهان خارج نخواهد داشت و سوریه اکنون صفحه جدیدی را با جهان باز کرده است.
● ما برای آینده سوریه از الگوهای بسیاری مانند سنگاپور و چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان الهام میگیریم و کشورمان را بر اساس این نمونههای الهام بخش با خلاقیت، نوآوری و توسعه خواهیم ساخت.
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
سناتور تد کروز میگوید وزیر خارجۀ جدید آمریکا از اجرای سازوکار ماشه علیه جمهوری اسلامی ایران حمایت کرده است.
به گفتۀ سناتور کروز، مارکو روبیو در پاسخ به پرسش کمیتۀ روابط خارجی سنا نوشته که اعتقاد دارد اجرای سازوکار ماشه از سوی شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران در راستای «منافع ملی» آمریکا است.
در همین حال الیزا استفانیک گزینۀ دونالد ترامپ برای نمایندگی آمریکا در سازمان ملل هم تأکید کرد که یکی از اهداف او در سازمان ملل احیای دوباره سازوکار ماشه علیه ایران است.
خانم استفانیک، جمهوری اسلامی را حامی حزبالله و گروه افراطی حماس و مرتبط با حمله این گروهها به اسرائیل معرفی کرد و گفت که مقابله با سیاستهای تهران یکی از اولویتهای در دستور کار او در سازمان ملل خواهد بود.
«مکانیسم ماشه» اشاره به بازگشت فوری و خودکار تمامی تحریمهای سازمان ملل علیه ایران دارد. مکانیسم ماشه (در روندی مشخص) فرایندی است که در برجام پیشبینی شده و تا زمان انقضای توافق هستهای قدرتهای جهانی با ایران، یعنی شهریور سال آینده اعتبار دارد.
طبق قطعنامهٔ ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل که در تیرماه سال ۱۳۹۴ پس از دستیابی ایران و شش قدرت جهانی به توافق هستهای موسوم به «برجام» صادر شد، این کشورها تا اوایل پاییز سال آینده از فرصت اِعمال دوبارهٔ سازوکار موسوم به «مکانیسم ماشه» برای بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل علیه ایران برخوردارند.
بازگشت احتمالی تحریمهای بینالملللی علیه ایران، جمهوری اسلامی را ملزم خواهد کرد که تمامی فعالیتهای مرتبط با غنیسازی اورانیوم و بازفرآوری هستهای، از جمله تحقیق و توسعه را تعلیق کند، و ارسال هر وسیله و مادهای که بتواند به این فعالیتها کمک کند هم به ایران ممنوع خواهد شد.
همزمان مکانیسم ماشه یا «اسنپبک» به مفهوم بازگشت تحریمهای تسلیحاتی متعارف است و از همه کشورها خواهد خواست هر نوع محمولۀ ارسالی به ایران و از ایران را بازرسی کرده و هر محمولۀ ممنوعهای را توقیف کنند.
اگرچه آمریکا در دورۀ اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ از برجام خارج شد، اما قدرتهای اروپایی همچنان برای احیای سازوکار ماشه تا مهر سال آینده فرصت دارند.
از میان سه کشور اروپایی برجام، تنها بریتانیا و فرانسه عضو دائم شورای امنیت هستند و بازگشت سازوکار ماشه علیه جمهوری اسلامی ایران، به تصمیمات لندن و پاریس بستگی دارد.
آلمان، فرانسه و بریتانیا حدود شش هفته پیش، پس از آنکه مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارش داد که ایران غنیسازی اورانیوم در سطح ۶۰ درصدی را سرعت داده، در نامهای به شورای امنیت نوشتند در صورت لزوم، آماده بازگرداندن فوری همه تحریمهای بینالمللی علیه تهران هستند.
طرفهای اروپاییِ توافق هستهای، باتوجه به حمایت نظامی جمهوری اسلامی ایران از جنگ روسیه علیه اوکراین، موضع خود را علیه تهران سختتر کردهاند.
بریتانیا، فرانسه و آلمان در آستانۀ بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید مذاکراتی را با نمایندگان جمهوری اسلامی در وین انجام دادند.
اما حامیان عمدۀ دونالد ترامپ در آمریکا مذاکره با تهران را اتلاف وقت دانسته و خواهان آن شدهاند که واشینگتن از اعتماد به تهران خودداری کند. گروه «ائتلاف علیه ایران هستهای» در پیشنهادی جامع به دونالد ترامپ تشدید فشار بر ایران در کنار حمایت از اقدامات نظامی، مانند حملات اسرائیل به ایران، بدون درگیر شدن در یک جنگ کامل، را پیشنهاد کرده است.
سناتور تد کروز این هفته دولت جو بایدن را متهم کرد که با «کوتاه آمدن» مقابل تهران، عملاً زمینهساز پیشرفت محسوس برنامه هستهای ایران شد.
جو ویلسون، نماینده جمهوریخواه در کنگره هم روز دوم بهمن گفت: «رژیم ایران دروغ میگوید، جز هرج و مرج هدف دیگری برای منطقه ندارد، فشار حداکثری بر ایران به زودی اعمال خواهد شد و دونالد ترامپ وضعیت را درست خواهد کرد».
مارکو روبیو که از روز دوم بهمن رسماً کار خود در وزارت خارجه آمریکا را آغاز کرد، هفته گذشته به کمیته روابط خارجی مجلس سنا گفته بود تهران از امتیاز و فرصت، برای گسترش برنامه هستهای و ایجاد تنش در خاورمیانه استفاده خواهد کرد.
از سوی دیگر عباس عراقچی وزیر خارجه جمهوری اسلامی گفته است تهران برای بازگشت واشینگتن به برجام مذاکره نمیکند و از موضع دولت جدید آمریکا نسبت به برجام بیاطلاع است.
رادیو فردا
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
مجله فارین افرز
۲۲ ژانویه ۲۰۲۵
برخی ناظران با دیدی مثبت ادعا کردهاند که دولت دوم ترامپ نوید احیای رئالیسم در سیاست خارجی آمریکا را میدهد. رابرت اوبراین، که در دولت اول ترامپ مشاور امنیت ملی بود، در مقالهای در نشریه «فارین افرز» با اشتیاق وعده «بازگشت رئالیسم با طعمی جکسونی» را داد.
این دیدگاه به شدت اشتباه است. رئالیستها اغلب در مورد بهترین مسیر اقدام اختلافنظر دارند، گاهی حتی به شدت، بنابراین نمیتوان به آسانی تعریف کرد که یک «سیاست خارجی رئالیستی» دقیقاً چیست. اما میتوان به آسانی گفت که چه چیزی نیست – و «اول آمریکا»ی دونالد ترامپ قطعاً رئالیستی نیست.
رئالیسم با این فرض آغاز میشود که در سیاست جهانی، هرجومرج حاکم است: هیچ مرجع نهاییای وجود ندارد که بتواند منازعات را حل کند یا محدودیتهایی را تضمین نماید. در این زمینه، لازم است نسبت به تواناییهای دیگران و تهدیدات بالقوهای که ممکن است ایجاد کنند، هوشیار بود. رئالیستها همچنین با مجموعهای مشترک از فرضیات درباره قدرت و درگیری شناخته میشوند. آنها منازعات بین دولتها را معمولاً نه سوءتفاهم، یا اختلافاتی که به سادگی قابلحل باشند، بلکه تجلی جاهطلبیهای متضاد میدانند.
رئالیسم فرض میکند که در سیاست جهانی، هیچچیز هرگز به طور کامل حلوفصل نمیشود؛ کشورها به طور بیوقفه برای موقعیت و مزیت رقابت میکنند. پس از پایان یک سری از منازعات سیاسی، چالشهای جدیدی ظهور میکنند: برای مثال، پس از جنگ جهانی دوم، جنگ سرد آغاز شد. این دیدگاه باعث میشود که رئالیستها به غریزهای برای احتیاط تمایل پیدا کنند، زیرا اگرچه نمیتوان فراتر از افق را دید، تقریباً قطعی است که حتی پس از قاطعترین پیروزیها، منازعات سیاسی جدید و اغلب غیرمنتظره در فاصلهای نهچندان دور به وجود خواهند آمد.
به همین دلیل، رئالیستها به مسأله جنگ تنها با این پرسش که «آیا پیروز خواهیم شد؟» نمیپردازند (یعنی آیا اهداف سیاسی که برای آن وارد جنگ شدیم محقق شدهاند یا خیر)، بلکه حتی در صورت موفقیت نیز میپرسند: «روز بعد از آن چه اتفاقی میافتد؟»
این رویکرد به رهبران اجازه میدهد تصمیمات سختگیرانه و گاه حتی دردآوری بگیرند، به نحوی که منافع خاص رهبران فردی یا گروههای مورد علاقه را کنار بگذارند و در خدمت منافع ملی باشند: محافظت در برابر تسخیر نظامی خارجی، حفظ خودمختاری سیاست داخلی، و پرورش یک محیط بینالمللی که فرصتها را ایجاد کرده و خطرات را کاهش دهد.
دستورکار «اول آمریکا»ی ترامپ بر اساس این اصول و فرضیات اساسی رئالیستی شکل نگرفته است. به همین دلیل، رویکردهای احتمالی او به مهمترین مسائل پیش روی واشنگتن – رقابت با چین، جنگ روسیه در اوکراین، ثبات اقتصادی جهانی، و درگیریهای خاورمیانه – احتمالاً هیچ شباهتی به یک سیاست خارجی رئالیستی نخواهند داشت.
واقعگرا باشید
اگرچه هرگز سیاست خارجی واحدی بهعنوان «سیاست خارجی رئالیستی» وجود نخواهد داشت، اما گرایشهای مشخصی از رئالیسم قابل شناسایی است. رئالیستها عموماً نسبت به توان بازدارندگی حقوق بینالملل بدبین هستند، در اغلب موارد (البته نه در همه موارد) از قضاوت قاطع در مورد ادعاهای اخلاقی طرفهای متخاصم در منازعات بینالمللی پرهیز میکنند و معمولاً نسبت به طرحهای بلندپروازانه برای حل منازعات دوردست از طریق استفاده از زور محتاط هستند. از این گرایشها مجموعهای از اصول اساسی استخراج میشود. این اصول میتوانند دامنهای از انتخابهای سیاسی را پیشنهاد دهند. اما آنچه قابل توجه است، میزان بیاعتنایی ترامپ به این اصول است.
رئالیسم ممکن است خونسردانه و سختدلانه عمل کند، اما نه بهطور غریزی خشونتآمیز است و نه نسبت به پیامدهای اخلاقی انتخابهای سیاسی بیتفاوت. بازیگران سیاست جهانی که از زور بهطور بیرحمانهای استفاده میکنند، گاهی بهعنوان رئالیست شناخته میشوند (و گاه مورد تحسین قرار میگیرند). اما همانطور که کلاوزویتس آموزش داده است، استفاده از زور تنها زمانی موفقیتآمیز تلقی میشود که اهداف سیاسی برای آن تعریفشده را با هزینهای قابلقبول محقق کند. او میگوید: «هیچکس جنگی را آغاز نمیکند – یا بهتر است بگوییم، هیچکس در عقل سلیم خود نباید این کار را بکند – بدون اینکه ابتدا کاملاً روشن کند که قصد دارد از آن جنگ چه چیزی به دست آورد. هدف، هدف سیاسی است.»
سیاست خارجی یعنی دستیابی به خواستههای خود در عرصه جهانی. برداشتی سطحی از ماکیاولی ممکن است به این نصیحت گزینشی منجر شود که «برای یک شاهزاده بهتر است که مورد ترس باشد تا مورد محبت»، اما در سیاست جهانی، تنها یک احمق میخواهد مورد نفرت باشد. توانایی بهکارگیری نفوذ سیاسی و استفاده خردمندانه از آن، عامل کلیدی موفقیت یا شکست در دستیابی به اهداف در عرصه بینالمللی است. اما «اول آمریکا»ی ترامپ در سیاست بینالملل عملکرد چندان خوبی ندارد.
به رقابت ایالات متحده با چین توجه کنید. در دوران جنگ سرد، آخرین رقابت بزرگ میان قدرتها که واشنگتن با آن مواجه شد، دیپلمات جورج کنان چالشی که ایالات متحده با آن مواجه بود و اهداف آن را سیاسی توصیف کرد، نه نظامی. تهدید اصلی این نبود که اتحاد جماهیر شوروی بلافاصله اروپای غربی را از طریق فتح به امپراتوری خود اضافه کند، بلکه این بود که به مرور زمان کل قاره به حوزه نفوذ شوروی تبدیل شود. و صرفنظر از اینکه آیا روابط ایالات متحده و چین امروز یک جنگ سرد جدید محسوب میشود یا خیر، ارزیابی کنان همچنان معتبر است.
تهدید اصلی این نیست که چین با بیپروایی و حماقت وارد تلاشهای خودویرانگر برای هژمونی منطقهای از طریق حملات پیدرپی به همسایگان خود شود؛ بلکه خطر این است که چین ممکن است به سلطه سیاسی بر شرق آسیا دست یابد.
از دیدگاه رئالیستی، اگرچه آمادگی نظامی ایالات متحده مهم است، سنگ بنای یک پاسخ هوشمندانه به چالش چین، ایجاد شراکتهای سیاسی نزدیک (و اتحادهای متعهدانه) با بازیگران کلیدی در منطقه است. با این حال، ترامپ نسبت به اتحادها نگرشی عجیب نشان میدهد و آنها را نه بهعنوان سازوکاری برای تقویت احساسات مشترک، بلکه عمدتاً بهعنوان طرحهایی برای ضرر مالی و پر از همپیمانانی ناسپاس میبیند که از سخاوت آمریکا بهرهبرداری میکنند. اکنون آن کشورها باید ارزیابی کنند که آیا واشنگتن شریک سیاسی قابل اعتمادی خواهد بود یا خیر. اگر ایالات متحده غیرقابل پیشبینی یا غیرقابل اعتماد به نظر برسد، چین ممکن است منطقه را تحت سلطه خود درآورد – نه از طریق فتح نظامی، بلکه به دلیل محاسباتی که نشان دهد هیچ جایگزین عملی دیگری جز تسلیم به خواستههای آن وجود ندارد.
بیزاری ترامپ از اتحادها احتمالاً بر تصمیمات او درباره جنگ اوکراین نیز تأثیر خواهد گذاشت. از دیدگاه رئالیستی، به نفع منافع ملی ایالات متحده است که در جهانی زندگی کند که در آن جنگهای تهاجمی توسط قدرتهای اقتدارگرای جاهطلب شکست بخورند، نه اینکه موفق شوند. حتی بهتر است اگر بتوان آن شکست را با هزینهای نسبتاً پایین تسریع کرد و در عین حال اتحادها را محکمتر کرد. دقیقاً همین امر پس از تهاجم اولیه روسیه در سال ۲۰۲۲ رخ داد – و به همین دلیل است که تمایل ظاهری ترامپ به پایان دادن به جنگ بر اساس شروط روسیه بهعنوان یک عمل رئالیستی خویشتندارانه تعبیر نمیشود، بلکه صرفاً یک حماقت محض است.
از دیدگاه رئالیستی، زمان آن فرارسیده است که ضمانتهای امنیتی ایالات متحده در خلیج فارس، که ممکن است نیم قرن پیش منطقی بوده باشد، بازنگری شوند، زیرا اکنون آشکارا منسوخ شدهاند. همچنین دشوار است تصور کرد که ارائه چک سفید به اسرائیل برای سیاستهای توسعهطلبانهاش در کرانه باختری چگونه میتواند به نفع منافع ملی ایالات متحده باشد. با این حال، در ارزیابی دوستان و متحدان دیرینه واشنگتن، ترامپ به نظر میرسد به ادامه آغوش باز واشنگتن نسبت به بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، رضایت دارد.
ترامپ همچنین نسبت به تعهدات نظامی ایالات متحده در خلیج فارس بیتفاوت به نظر میرسد و لحن تندی در مواجهه با دشمن اصلی واشنگتن در منطقه، یعنی ایران، اتخاذ کرده است. اما ایالات متحده اکنون بزرگترین صادرکننده انرژی در جهان است و با تهدیدهای فزایندهای در سایر مناطق روبهرو است. یک رئالیست واقعی پیشنهاد میداد که واشنگتن به شکلی ظریف خود را از وعدههای دفاع از خلیج فارس خارج کند و هشدار میداد که تلاش ایالات متحده (یا یک اقدام تحت حمایت ایالات متحده) برای نابودی برنامه هستهای ایران با زور، اشتباهی فاجعهبار خواهد بود.
دهان گشاد
رئالیسم در تصور عمومی اغلب با سختگیری و قاطعیت همراه است. و اگرچه گاهی ضروری است که این قاطعیت بهویژه در خلوت به دشمنان منتقل شود، رئالیستها وقت خود را برای رجزخوانی تلف نمیکنند و بهندرت خودنمایی میکنند.
در تضاد آشکار با این رویکرد، ترامپ در هفتههای اخیر بسیار پر سر و صدا بوده است. علاوه بر تهدیدهای مکرر برای تصاحب کانال پاناما، او در یک پیام کریسمس، نخستوزیر کانادا را تحقیر کرد و اظهار داشت که کاناداییها اگر کشورشان به ایالت پنجاه و یکم آمریکا تبدیل شود، شرایط بهتری خواهند داشت. اما رئالیستها تمایلی ندارند یکی از بزرگترین مزیتهایی را که ایالات متحده مدتها از آن بهعنوان یک قدرت جهانی بهره برده است – روابط بهطور غیرمعمول گرم با نزدیکترین همسایگانش – تضعیف کنند.
ترامپ همچنین بهطور آشکار درباره استفاده از تاکتیکهای اجباری علیه یک متحد برای جذب گرینلند صحبت کرده و ادعا کرده است که این منطقه «برای امنیت ملی ایالات متحده ضروری است.» اگرچه رئالیستها معمولاً اهمیتی به لفاظیها نمیدهند، اما چنین صحبتهایی میتواند تأثیر منفی داشته باشد – با شکلدهی به انتظارات بینالمللی درباره نیات آمریکا به شکلی که به ضرر منافع ایالات متحده تمام شود. تصور کنید اگر رهبر تازه منصوب یک قدرت بزرگ دیگر اظهارات مشابهی را مطرح کند. گفتار ممکن است ارزان باشد، اما اغلب میتواند نتیجه معکوس دهد.
این امر بهویژه در لفاظیهای ترامپ درباره نقش بینالمللی دلار آمریکا مشهود است. او در جریان کارزار انتخاباتی ۲۰۲۴ مدعی شد، «بسیاری از کشورها در حال کنار گذاشتن دلار هستند.» و با افتخار گفت، «آنها با من دلار را کنار نخواهند گذاشت.» او افزود: «من میگویم، اگر دلار را کنار بگذارید، دیگر نمیتوانید با ایالات متحده تجارت کنید، زیرا ما بر کالاهای شما ۱۰۰ درصد تعرفه اعمال خواهیم کرد.»
اما در نهایت، آینده دلار بهعنوان یک ارز بینالمللی عمدتاً توسط انتخابهای جمعی بازیگران خصوصی غیرهماهنگ تعیین خواهد شد، که شناسایی بسیاری از آنها غیرممکن خواهد بود. پول بینالمللی بر اساس اعتماد عمل میکند: مردم از آن استفاده میکنند زیرا میخواهند از آن استفاده کنند (و اغلب از گزینههای دیگر، از جمله پول رایج محلی خود، فرار میکنند). تلاش برای اجبار دیگران به استفاده از دلار در واقع باعث میشود آنها کمتر بخواهند از آن استفاده کنند و اعتبارش را تضعیف میکند.
با توجه به اولویتی که کشورها برای حفظ استقلال سیاسی و پیشبرد منافع خود قائل هستند، رئالیستها معتقدند که دولتها ترجیح میدهند تحت فشار قرار نگیرند و هرگاه بتوانند در برابر قلدری ایستادگی خواهند کرد. تکبر و اعمال زور غیرضروری رئالیسم نیست. فیلسوف ریمون آرون به ماهیت خودتخریبگر چنین رفتارهایی اشاره کرد که ناگزیر «ترس و حسادت دیگر دولتها را برمیانگیزد»، در نتیجه، جایگاه ملی را تضعیف کرده و موجب «تغییر متحدان به بیطرفی یا بیطرفها به اردوگاه دشمن» میشود.
توسیدید نیز پدیده مشابهی را در آغاز جنگ پلوپونز مشاهده کرد و از «خشم گسترده علیه آتن» گزارش داد. او نوشت که به دلیل سالها تکبر آتنیها، «احساسات مردم بسیار بیشتر به سوی اسپارتیها متمایل بود.» آتن شکست خورد.
یکی از اصول برجسته ایده «اول آمریکا»ی ترامپ، به این پویایی توجه نمیکند: تحمیل حمایتگرایی اقتصادی، چه به خودی خود و چه بهعنوان یک تاکتیک مذاکره برای مجبور کردن دیگران به تبعیت از خواستههای آمریکا. حمایتگرایی ایالات متحده باعث اقدام تلافیجویانه میشود که بهشدت به اقتصادی که سالانه حدود ۳ تریلیون دلار کالا و خدمات صادر میکند و حتی برای تولید داخلی خود به محصولات واسطهای وارداتی وابسته است، آسیب میرساند. همچنین باعث افزایش شدید قیمت کالاهای قابل تجارت در داخل کشور میشود.
در ماه دسامبر، اتحادیه اروپا با چهار کشور آمریکای جنوبی یک توافق تجاری امضا کرد و یکی از بزرگترین مناطق تجاری جهان را تشکیل داد. چین نیز به همین ترتیب در حال ایجاد نفوذ اقتصادی مهمی در نیمکره غربی است. سیاستهای تجاری تهاجمی ترامپ، حتی اگر بتواند امتیازات اکراهآمیزی از دیگران بگیرد، اهداف گستردهتر سیاست خارجی ایالات متحده (مانند محدود کردن نفوذ سیاسی چین) را تضعیف میکند، به بحران اقتصادی جهانی دامن میزند و دیگر کشورها را نسبت به تلاش بعدی واشنگتن برای زورگویی محتاط و در حالت دفاعی قرار میدهد.
یک رویکرد شکستخورده
در اندیشیدن به سیاست خارجی، اغلب رئالیستها با دیپلمات و دانشمند آرنولد وولفرز همنظر هستند، کسی که اصطلاح «اهداف محیطی» (milieu goals) را ابداع کرد. وولفرز نوشت که اگرچه دولتها باید بقای خود را در اولویت قرار دهند، اما آنها «فقط در موارد نادری با مسئله بقا مواجه میشوند.» همچنان که همیشه بوده است، رئالیستها در مورد تاکتیکهای خاصی که بهترین نتیجه را برای دستیابی به اهداف محیطی فراهم میکند، اختلافنظر دارند، اما آنها بهخوبی درک میکنند که همبستگی با دوستان به همان اندازه برای امنیت ملی ضروری است که قاطعیت مدبرانه با دشمنان.
در اینجا نیز، «اول آمریکا» تأکید رئالیستها بر دوراندیشی را رد میکند: این رویکردی کوتهبینانه، معاملهمحور و بهشدت خودمحور است. ترامپ هر تعامل با دیگر کشورها – چه دوستان و چه دشمنان – را بهعنوان یک تقابل با حاصلجمع صفر میبیند که در آن هدف، کسب بیشترین سهم ممکن از سودهای قابل مشاهده است.
واشنگتن پیشتر این رویکرد را در سالهای میان دو جنگ جهانی امتحان کرده بود. درخواستهای کوتهبینانهاش برای بازپرداخت بدهیهای جنگی، به شکنندگی مالیای دامن زد که به بحران مالی جهانی ویرانگر سال ۱۹۳۱ منجر شد. حمایتگرایی اقتصادیاش (که در پی آن صادراتش حتی بیش از وارداتش کاهش یافت) فروپاشی تجارت جهانی را بهطور کلی تشدید کرد. هر دو سیاست به رکود جهانی دامن زدند و آن را عمیقتر کردند – رکودی که عامل مهمی در به قدرت رسیدن فاشیستها در آلمان و ژاپن بود.
نسخه اصلی «اول آمریکا» در آن زمان شاید در ظاهر هوشمندانه به نظر میرسید، اما در واقع از نظر استراتژیک بسیار اشتباه و پرهزینه بود، و قطعاً بر مبنای رئالیسم شکل نگرفته بود. نسخه ترامپ نیز چنین است – و نتایج آن بار دیگر میتواند فاجعهبار باشد.
■ مقاله سعی دارد ثابت کند که رویکرد “اول آمریکا” به ضرر منافع آمریکاست، که صحیح است و تا حدود زیادی نیز به یک درک عمومی در میان اقشار تحصیلکرده تبدیل شده. بی دلیل نیست که طرفداران پروپاقرص ترامپ:
۱- اگر آمریکایی باشند، عمدتا از اقشار به حاشیه رانده شده هستند که احساسات و هویتشان خدشه دار شده.
۲- اگر غیر آمریکایی باشند، دارای احساسات ضد غربی ضد آمریکایی، ضد لیبرالی هستند و از ضربه خوردن آمریکا باکی ندارند.
خود آقای ترامپ اگر چه یک رهبر پوپولیست نمونه است ولی سواد چندانی برای درک منافع استراتژیک ندارد و نمیدانم این خط سیاست خارجی را چگونه کشف کرده ؟ اما میدانم آقای پوتین بسیار از رویکرد ایشان راضی و ممنون است. لحظه ای که ترامپ “سلطان” گونه اسم خلیج مکزیک را تغییر داد هیلاری کلینگتون به جای ۱۳۰ میلیون مکزیکی پوزخند زد.
بطور خلاصه: آمریکا کشوری است با بیشترین حجم نقدینگی و اوراق قرضه در کل تاریخ بشری. پس نیاز حیاتی دارد به رابطه حسنه با تمام دنیا و حوزه های نفوذ بسیار، در غیر این صورت در درون خودش غرق میشود. سوال مهم اینجاست که چه میزان ضربه به دیگر ملل و جهان آزاد میزند.
روز خوش، پیروز
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
ترامپ رسما کار خود را به عنوان ۴۷ امین رئیس جمهور آمریکا آغاز کرد. انتخاب دوباره ترامپ محصول عناد و ارادهٔ تسلیمناپذیری او در مقابل مخالفانش بود.
پس از نشستن ترامپ بر کرسی ریاست جمهوری آمریکا همه به نوعی منتظرند تا ببینند که چه سیاستی در قبال ایران اتخاذ خواهد کرد. سخنرانی او در مراسم تحلیف بیشتر بر اولویتهای داخلی استوار بود و اشاره خاصی به خاورمیانه - نه اسرائیل، نه ایران، نه عادیسازی روابط در منطقه میان تلآویو و کشورهای دیگر- نکرد. البته بر خلاف برخی تحلیلها عدم اشاره به این پروندهها به معنای از اولویت خارج شدن آنها نیست.
او در سخنرانی تحلیف در سال ۲۰۱۷ هم اشاره خاصی به آنها نکرده بود، اما هم از برجام خارج شد و هم پیمان ابراهیم را کلید زد و قدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت و جولان را هم به او بخشید.
فعلا ترامپ سیاست خود در قبال ایران را اعلام نکرده است؛ ولی میتوان گفت که او به دنبال جنگ نیست و در مراسم تحلیف هم بار دیگر بر این نکته تاکید کرد؛ اما در عین حال صلح را هم با معیارهای خود و از موضع قدرت میخواهد.
ممکن هم هست که تا لب پرتگاه جنگ پیش برود و تهدید نظامی هم بکند، اما بعید است که جنگی را شروع کند؛ مگر این که قبل از آن مطمئن باشد که یک طرفه خواهد بود و زیانی کلان بر آن مترتب نیست. او عملا با کمک به پایان دو جنگ لبنان و غزه این موضع را نشان داده است و به احتمال زیاد به جنگ اوکراین هم پایان خواهد داد. پایان این جنگ هم بعید است با ماراتن مذاکرات همراه باشد و چه بسا هم با اعلام توافقی غافلگیرکننده همراه شود.
در واقع ترامپ چه بسا تنها رئیس جمهور آمریکا باشد که بدون تهدید به جنگ و گزینه نظامی تصویری رعبآور از خود ساخته است. او بینالمللگرا نیست و ضد ساختارها و نهادهای بینالمللی است و باوری به کار جمعی با متحدان سنتی آمریکا ندارد و به نوعی «تک خور» است و همه چیز را برای آمریکا میخواهد.
ترامپ خاورمیانه آرامی میخواهد که در بستر آن سیاستهای خود (پیشبرد پیمان ابراهیم و....) در این منطقه و تنش تجاری با اروپا و چین و نیز اولویتهای داخلی را پیش ببرد. تا اینجای کار ترامپ بر خلاف انتظارات نتانیاهو ظاهر شده است و نمونه آن فشار او برای توقف جنگ غزه و حتی تهدید ضمنی بیبی بود. خود همین رفتار او و همچنین بازنشر اظهارات جفری ساکس اقتصاددان آمریکایی در انتقاد شدید از نتانیاهو و تکاپوی او برای وارد کردن آمریکا به جنگ با ایران میتواند حامل پالسهای مثبتی به تهران باشد.
موارد دیگری از این پالسها را نیز میتوان برشمرد؛ از جمله صدور دستور لغو حفاظت فیزیکی از جان بولتون و انتقادش از نقش او در جنگ عراق و متهم کردن او به انفجار اوضاع در خاورمیانه و نشانه دیگر هم اخراج برایان هوک که از ارکان سیاست فشار حداکثری علیه ایران بود و بر ضرورت ازسرگیری آن تاکید داشت.
همچنین انتخاب مایکل دیمینو به عنوان چهرهای مخالف جنگ و تنش نظامی با ایران به ریاست سیاستگذاری پنتاگون در خاورمیانه نیز میتواند در این راستا باشد.
این که طرف ایرانی چه مواجههای با این پیامهای ضمنی ترامپ داشته باشد چگونه آنها را تفسیر کند، مساله دیگری است؛ اما نباید صرفا هیاهوی رسانهای در مخالفت با مذاکره و … را ملاک تحلیل قرار داد.
در همین حال نیز، اقتضای شخصیت خودشیفته ترامپ ثبت اتفاقات و توافقهای تاریخی بنام خودش است و میخواهد کارهایی را انجام دهد که اسلاف او از انجام آن عاجز بودهاند.
مفروض تاکید مداوم ترامپ بر پرهیز از جنگ آن هم در خاورمیانه این است که به دنبال دیپلماسی و توافق با ایران است؛ اما چه توافقی؟ قبلا نیز گفته شد که توافقی فراتر از برجام با تمرکز بر مساله هستهای که در آن امتیازاتی بگیرد که اوباما و بایدن نتوانستند و اگر پیام پسغامها روندی جدی را کلید نزند، احتمالا بخواهد این هدف را از ابتدا با تشدید فشار حداکثری و تلاش برای قطع کامل صادرات نفت ایران دنبال کند. در کل به احتمال زیاد مذاکرات مستقیم-محرمانه یا آشکار- دیر یا زود شروع شود. در دنیای سیاست هیچ بعید نیست که در نهایت شاهد دود سفید غیرمنتظره و غافلگیرکننده در این مذاکرات باشیم.
برخلاف دیدگاههای آخرالزمانی به سیاست خاورمیانهای ترامپ بر این باورم که نه او به دنبال برهم زدن موازنههای کنونی در منطقه به شکل بنیادین است و نه فعلا ارادهای بینالمللی برای آن وجود دارد. ترامپ همه چیز را از دریچه پول و اقتصاد میبیند و صف صاحبان غولهای اقتصادی و فناوری -امثال ایلان ماسک، جف بزوس، مارک زاکر برگ، لارن سانچز و ساندار پیچای- در مراسم تحلیف او خود و تعلیق 90 روزه همه کمکهای خارجی حتی به اسرائیل انعکاسی از این واقعیت است.
تلگرام نویسنده
@Sgolanbari
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
بیانیه اعتراضی ۲۳۰ نفر از فعالان فرهنگی و اجتماعی و سیاسی در #نه_به_اعدام
خشونت زدایی از قوانین و محاکم قضایی ضرورت امروز ایران است
بهنام هستیبخش
موج اعدام در ایران چنان است که تقریباً همه روزه نامی در صف است تا جانی بهتلخی ستانده شود. هر روز دلهایی آشفته از این فاجعه میلرزند و خانوادههایی در اندوه عزیزانشان مینشینند. بنا بر اعلام کمیسر حقوق بشر و معاون دبیر کل سازمان ملل، با کمال تاسّف در سال ۲۰۲۴ میلادی دستکم ۹۰۱ نفر در ایران اعدام شدهاند.
اعدامهای مداوم چه از نوع سیاسی و امنیتی و چه از نوع اجتماعی، جدا از دوری از انصاف و بیعدالتی، موجهای دیگری از کینه و نفرت و آسیبهای اجتماعی عدیدهای را نیز به همراه خواهدداشت و در صورت تداوم، احتمالاً موّاجتر نیز میگردد. آنچه در صدور بیرویّهی احکام اعدام مفقود است، خویشتنداری و انعطاف و گذشت قضایی است چنانکه گویا محاکم ما فراموش کردهاند سخنپیامبر اکرم را که فرمود: “کادَ الْحَلیمُ أَنْ يَکونَ نَبيّا؛ انسان بردبار به پیامبرى نزدیک است” و امام علی نیز گفت: اَلْحِلْمُ نورٌ جَوهَرُهُ الْعَقْلُ بردبارى نورى است که جوهره آن عقل است”. حِلم و بردباری چنانچه فراتر از یک خصیصهی اخلاقی، در ساختارها و بنیانهای حقوقی دستگاه قضایی ایران تعریف شود، بهطور قطع شاهد خشونتزدایی از دادگاهها و احکام محاکم قضایی خواهیم بود.
نقد و اعتراض به اعدامهای بیرویه، بارها و بارها در قلمها و سخنها بهطور مبسوط بیان شده، امّا بدون اندک توجّهی از سوی حاکمان، باز هم احکام تلخ مجازاتِ مرگ یکی پس از دیگری اعلام میشود. از جمله خیل این احکام، صدور حکم مجازات اعدام برای پخشان عزیزی مددکار اجتماعی و فعال مدنی کرد و وریشه مرادی است که وکلای آنها اتهامات وارده را کاملاً رد کردهاند.
ما امضا کنندگان زیر ضمن ناروا دانستن این احکام ناعادلانه، مصراً خواستار توقف کلیّه احکامِ با مجازات اعدام هستیم و برای تحقق شعار کلیدیِ “نه - به اعدام” بر این مطالبهی بشردوستانه هم چنان پای میفشاریم.
اسامی:
مسعود آقایی، رضا آقاخانی، زهرا آقاخانی، ابوطالب آدینهوند، محمّد آزادی، حمید آصفی، محمدرضا آهنی، عبدالکریم حکیمی، هادی احتظاضی، محمدصادق احمدآخوند، شهروز احمدی، محمدرضا احمدی، پیمان احمدی، محمد اسحققمی، آزیتا اسکندریون، زهرا اسکویی، شمس افرازیزاده، مرتضی افشار، مهدی اقبال، عباس اقبال، اعطم اکبرزاده، زهره امانی، الهه امیرانتظام، هوشیار انصاریفر، مصطفی بادکوبهایهزاوهای، هاشم باروتی، محمود باقری، مجتبی بدیعی، افسانه برزویی، امیر بهمنی، بهنام بیات، فاطمه بیگدلیآذری، مطهره پارسی، شهریار پاکنیا، مسعود پدرام، مهدی پناهی، عباس پوراظهری، پارسـا پـورغفارمغفرتی، حبیبالله پیمان، علی تک فلاح، مجید تولّایی، درخشنده تیموریان، حسین ثاقب، حسین جزایری، محمد جمادی، فرشته جمشیدی، جعفر جودکی امین چالاکی، حسین حدادنژاد، علی حدیثی، طیبه حسنلو، محمدعلی حسننژاد، حبیب حسننژاد، سیدعلی حسینی، خلیل حسینیعطار، تقی حق بین، بهزاد حقپناه، مسعود حکمت، هادی حکیمشفایی، منصوره حمصیان، سوشیانت خاشعیپور، خشایار خاشعیپور، علیرضا خاشعیپور، حوری خانپوری، شبنم خانمصدق، نگار خدادادی، امیر خرم، شیرین خسروشاهی، محمدحسین خوربک، ابراهیم خوشسیرت، اکبر دانشسرارودی، ناصر دانشفر، رضا دبیر، امیرخسرو دلیرثانی، معصومه دهقان، نظام الدین قهاری، عباس راستیبروجنی، محمدصادق ربانیاملشی، علیرضا رجایی، حسین رجایی، سهیلا رجایی، محمّدجواد رجاییان، مهدی رجبی، علیرضا رجبیان، محترم رحمانی، محسن رحمانی، جواد رحیمپور، زهرا رحیمی، احسان رزاقی، مجتبی رستمفردطهرانی، جلال رستمکلایی، یونس رستمی، محمدرضا تحویلداری، امیر رضایی، محمّد رضایی، حسین رفیعی، محمّدصادق رهبری، جواد روشنزاده، تورج ریحانی، حمیده زارع، رقیه زارعپورحیدری، اکرم زینالی، رضا ژند، علیرضا ساریخانی، نرجس سالاری، نشاط سحابی، عیسی سحرخیز، حسین سربندی، میثم سعادت، پروانه سلحشوری، بهار سلیلی، لاله شاکری، حمیدرضا شاهمحمدی، مهدی شریعتی، احسان شریعتی، علی شریعتی، احسان شریف ثانوی،هرمز شریفیان، مهدی شعبانیخلج، پرویز شهپر، سعید شهرتاش، شادیه شهیدی، فیروزه صابر، سعید صاحبمحمدی، سیدعلیرضا صالحی، سرور صحرانورد، مانی صفار، نیما صفار، کیوان صمیمی، طاهره طالقانی، سیدمحمد طباطبایینیا، معصومه طوفان پور، حمیدرضا عابدیان، سیما عبدلی، بهزاد عربگل، سهراب عسگری، آتوسا عطایی، روئین عطوفت، اسماعیل علوی، محمود عمرانی، ابوالفضل غسّالی، ابوالفضل غسّالی، نسرین غلامحسینزاده، منیژه فتحی، امید فراغت، کیومرث فرشاد، مسعود فصیحی، حسین فلاح، شهیندخت قاسمی، ابوالفضل قدیانی، فرخنده قربانی، محمد قربانی، رحیم قمیشی، اجلال قوامی، محمد کارخانهچین، رحمان کارگشا، حسین کربلایی، جواد کرمی، محمدحسین کروبی، ملیحه کریمالدینی، جمیله کریمی، روحالله کلانتری، صدیقه کنعانی، مهدی کوچکی، بهناز کیانی، رضا کیانی، بیژن گلافرا، پریسا گنجی، فاطمه گوارایی، اسکندر(سوران) لطفی، لیلا لیاقت، مسعود مانیان، حسین مجاهد، فخرالسّادات محتشمیپور، زهره محققی، حمید محمدنژاد، محمد محمدی، محمّد محمّدیاردهالی، مهدی محمودیان، سعید مدنی، بیتا مدنی، النا مرادبخش، عبدالله مرادیان، فرید مرجایى، علی مردای، بدرالسادات مفیدی، اکرم مصباح، حسین مظفری، کاظم معتمد، احمد معصومی، احمد ملکزاده، اصغر ممبینی، سعیده منتظری، رامین مهرداد، محیا موحدمنش، عبدالله مومنی، عقیل مومنی، جهان میرپیشبین، لیلا میرغفاری، الهام ناسوتی، سیدمحمد ناظمزاده، محمد نانکلی، سیدحسین نجومی، ناهید نصراللهی، علی نظری، محمود نکوروح، مرتضی نورمحمدی، محمّدامین هادوی، سیدعبدالمجید الهامی، سیدحنظله هدایتی، مهرگان وثوق، مریم یوسفی، فرشته یوسفی، حسن یوسفیاشکوری.
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
رادیو فردا مطلع شده اجرای حکم اعدام پخشان عزیزی که پس از تأیید در دیوان عالی کشور به شعبهٔ اجرای احکام ارجاع شده بود، با ثبت درخواست اعادۀ دادرسی در نهاد، متوقف شده است.
یک منبع آگاه چهارشنبه سوم بهمنماه به رادیو فردا گفت وکلای پخشان عزیزی، تقاضای اعادهٔ دادرسی در پروندهٔ او را در دیوان عالی کشور ثبت کردهاند و بر این اساس، حکم اعدام این زندانی سیاسی متوقف شده است.
براساس ماده ۴۷۸ قانون آئین دادرسی کیفری، «در صورتی که مجازات مندرج در حکم، از نوع مجازات سالب حیات یا سایر مجازاتهای بدنی یا قلع و قمع بنا باشد، شعبه دیوان عالی کشور با وصول تقاضای اعاده دادرسی قبل از اتخاذ تصمیم درباره تقاضا، دستور توقف اجرای حکم را میدهد».
پخشان عزیزی، مددکار اجتماعی و فعال مدنی، اوایل مرداد امسال در دادگاه انقلاب تهران به ریاست ایمان افشاری به اتهام «بغی» از طریق «عضویت در گروههایی که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کردهاند» به اعدام محکوم شد.
خانم عزیزی پیش از این مدتی به عنوان مددکار به کردستان سوریه رفته بود و به زنان ایزدی که از دست داعش گریخته بودند، امدادرسانی میکرد.
وکیل این زندانی سیاسی چهارشنبه ۱۹ دیماه اعلام کرد حکم اعدام صادره از شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، بهرغم ایرادات شکلی و ماهوی متعدد، در شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور تأیید شده است.
در همین حال این منبع آگاه در گفتوگو با رادیو فردا، گفته که شب سهشنبه دوم بهمن در همین زمینه جلسهای در استانداری کردستان با حضور نماینده وزارت اطلاعات و شورای تأمین استان کردستان و مسئولان اصناف این استان برگزار شده است.
در این جلسه از مسئولان اصناف خواسته شد اعتصاب روز چهارشنبه در کردستان در اعتراض به احکام اعدام پخشان عزیزی و وریشه مرادی را متوقف کنند.
نمایندهٔ وزارت اطلاعات در این جلسه اعلام کرد: «ما جلوی اجرای حکم پخشان عزیزی را میگیریم، شما جلوی اعتصاب را بگیرید.»
در همین زمینه بازاریان در شهرهای مختلف کردستان در اعتراض به حکم اعدام پخشان عزیزی و وریشه مرادی اعتصاب کردهاند.
تصاویر و ویدئوهای متعددی از این اعتصاب از جمله در شهرهای سقز، سنندج، مریوان و دیواندره منتشر شده است.
خبرگزاری تسنیم، نزدیک به سپاه پاسداران، صبح چهارشنبه به نقل از یک منبع آگاه از شورای امنیت کشور نوشته بود که اجرای حکم خانم عزیزی به تعویق افتاده است.
با این حال ساعاتی پس از آن خبرگزاری ایسنا با «سوءبرداشت» خواندن این روایت خبرگزاری تسنیم، نوشت در حکم اعدام این زندانی سیاسی «تغییری پیش نیامده است و وکیل او در حال پیگیری جهت تجدید نظر حکم صادره است».
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
مغازهداران و بازاریان چندین شهر کردنشین ایران، چهارشنبه سوم بهمن در پی فراخوان احزاب کرد برای اعتراض به صدور احکام اعدام وریشه مرادی و پخشان عزیزی، اعتصاب کردند و کسبه، مغازههای خود را بسته نگه داشتند.
تصاویر منتشر شده در رسانههای اجتمای نشان میدهند کسبه بازارهای شهرهای کُردنشین سنندج، سقز، دیواندره و مریوان در استان کردستان، مهاباد و بوکان در استان آذربایجانغربی و کرمانشاه در استان کرمانشاه، روز چهارشنبه از باز کردن مغازههای خود امتناع کردند.
بر اساس گزارشها، در برخی از شهرها خطوط اینترنت دچار اختلال شدهاند.
تصاویر رسیده به ایراناینترنشنال نشان میدهند ماموران روی کرکره شماری از مغازههایی که به اعتصاب پیوستهاند، با رنگ قرمز کلمه «پلمب» را نوشتهاند.
آژانس خبری کُردپا نیز از فضای امنیتی حاکم بر شهر سقز در روز چهارشنبه خبر داد و نوشت که «دهها مغازه از سوی نیروهای امنیتی پلمب شدهاند».
شش حزب کردستان ایران در بیانیهای مشترک از مردم سراسر کردستان خواستند با هدف جلوگیری از اعدام پخشان عزیزی و وریشه مرادی، سوم بهمن در یک اعتصاب سراسری پیشگیرانه، بازارها و مراکز کار و تحصیل را تعطیل کنند.
جمعی از دانشجویان و ائتلافی از زنان کرد نیز در بیانیههایی جداگانه، احکام صادر شده علیه پخشان عزیزی و وریشه مرادی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین را محکوم و از فراخوان اعتصاب حمایت کردند.
شیرین عبادی، برنده جایزه نوبل صلح در اینستاگرام خود نوشت: «از تمام جریانهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی و صنفی میخواهم با این اعتصاب همراه شوند.»
وریشه مرادی ۲۰ آبان با حکم ابوالقاسم صلواتی و پخشان عزیزی دوم مرداد با حکم ایمان افشاری در دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شدند.
پخشان عزیزی، مددکار اجتماعی، ۱۳ مرداد ۱۴۰۲ در تهران بازداشت و پس از تحمل نزدیک به پنج ماه حبس انفرادی و شکنجه، اواخر آذر همان سال به بند زنان اوین منتقل شد.
عزیزی دوم مرداد سال جاری با حکم افشاری، رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، به اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد.
حکم اعدام این زندانی سیاسی کُرد ۱۹ دی در شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور تایید شد و به گفته برادرش، برای اجرا به دایره اجرای احکام فرستاده شده است.
تایید حکم اعدام عزیزی و صدور حکم اعدام مرادی در هفتهها و ماههای گذشته با اعترضات گسترده داخلی و بینالمللی همراه شده است.
عزیزی یکی از دهها زندانی سیاسی محکوم به اعدام در ایران است که حکم اعدامش بدون در نظر گرفتن اسناد نشاندهنده بیگناهی او، تایید شده است.
سایت حقوق بشری هرانا ۱۷ دی ماه در گزارشی با استناد به بررسیهای اخیر خود نوشت در حال حاضر دستکم ۵۴ زندانی در زندانهای سراسر کشور با اتهامات سیاسی یا امنیتی زیر حکم اعدام هستند.
ایران اینترنشنال
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، روز سهشنبه تهدید کرد که اتحادیه اروپا را با اعمال تعرفههایی هدف قرار خواهد داد و گفت دولتش در حال بررسی اعمال تعرفه ۱۰ درصدی بر واردات چین است. دلیل این اقدام ارسال ماده مخدر فنتانیل از چین به ایالات متحده از طریق مکزیک و کانادا عنوان شده است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، ترامپ این تهدیدات تازه را در گفتگو با خبرنگاران در کاخ سفید مطرح کرد، یک روز پس از آغاز به کار مجدد بدون اعمال فوری تعرفههایی که در طول کمپین انتخاباتی خود وعده داده بود.
بازارهای مالی و گروههای تجاری روز سهشنبه به طور موقت نفس راحتی کشیدند، اما اظهارات اخیر ترامپ بار دیگر تأکید بر تمایل دیرینه او برای اعمال تعرفههای گستردهتر داشت. همچنین مهلت جدیدی برای اعمال تعرفههای ۲۵ درصدی بر کانادا و مکزیک تا تاریخ ۱ فوریه تعیین شد. این تعرفهها شامل چین و اتحادیه اروپا نیز خواهد بود.
ترامپ گفت که اتحادیه اروپا و دیگر کشورها نیز مازاد تجاری نگرانکنندهای با ایالات متحده دارند.
او گفت: «اتحادیه اروپا برای ما بسیار، بسیار بد عمل میکند.» و ادامه داد: «بنابراین آنها باید منتظر تعرفهها باشند. این تنها راهی است که میتوان به عدالت دست یافت.»
ترامپ روز دوشنبه اعلام کرده بود که در نظر دارد تعرفههایی بر کانادا و مکزیک اعمال کند، مگر اینکه این دو کشور در برابر قاچاق مهاجران غیرقانونی و فنتانیل، از جمله مواد اولیه آن که از چین وارد میشود، در مرزهایشان با ایالات متحده اقدامات جدیتری انجام دهند.
پیشتر ترامپ تهدید کرده بود که تعرفه ۱۰ درصدی بر واردات چین به دلیل این تجارت اعمال میکند، اما این اقدام را با مهلت جدید ۱ فوریه تنظیم کرد.
چین اعلام کرد که آماده حفظ ارتباطات با ایالات متحده برای «مدیریت مناسب اختلافات و گسترش همکاریهای دوجانبه سودمند» است. وزارت خارجه چین اظهار داشت که هدف آن ترویج روابط پایدار و قابلاتکا با ایالات متحده است.
سخنگوی وزارت خارجه چین، مائو نینگ، روز چهارشنبه در یک نشست خبری منظم به خبرنگاران گفت: «ما همیشه معتقدیم که در جنگ تجاری یا جنگ تعرفهای برندهای وجود ندارد. چین همواره به طور قاطع از منافع ملی خود دفاع خواهد کرد.»
مشاور تجاری کاخ سفید، پیتر ناوارو، صبح سهشنبه به شبکه CNBC گفت که تهدید ترامپ برای اعمال تعرفه بر کانادا و مکزیک به منظور تحت فشار قرار دادن این دو کشور برای جلوگیری از ورود مهاجران غیرقانونی و مواد مخدر به ایالات متحده است.
او گفت: «دلیل اینکه او در حال بررسی تعرفههای ۲۵، ۲۵ و ۱۰ درصدی، یا هر میزانی، بر کانادا، مکزیک و چین است، این است که روزانه ۳۰۰ آمریکایی به دلیل مصرف بیش از حد فنتانیل جان خود را از دست میدهند.»
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
این روزها به این نتیجه رسیدهام که حاکمیت در چند کار خود بسیار موفق هم بوده است.
۱- ترس برخی از مردم از اقدامی قانونی.
۲- نگرانی از اینکه حتما دستگیر میشویم!
۳- باور این نکته به مردم؛ هر گروهی در یک کنش اجتماعی پیشتاز شد، حتماً قصد خیانت و خنجر زدن از پشت دارد.
۴- هیچ امیدی به آینده نیست!
۵- حضور شخصیتها در هر اقدامی مهم است!!
شک ندارم حاکمیت و سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی با ترفندهای پیچیدهای تلاش میکنند باورهای غلط بالا را در جامعه گسترش دهند.
مردمی که احساس کنند همۀ تلفنهایشان شنود میشود، همۀ دوربینها، آنها را تحت نظر دارند، حاکمیت بینهایت مأمور برای برخورد دارد، میشود هزاران هزار نفر را دستگیر کرد، مردم حتی حق ندارند برای معیشت خود، برای حقوق مهم خود صدایشان را بلند کنند، جز به خودمان هرگز به کسی نباید اعتماد کنیم، مردم حرف میزنند و موقع عمل عقب میکشند...
اینها همه دستاوردهای مهم یک سیستم امنیتی است، که متاسفانه در کشور ما بسیار خوب طراحی و اجرا شده! اگر چه نتوانسته همه مردم را تحت تاثیر قرار دهد.
تصمیم گرفتهایم از حاکمیت تقاضایی قانونی برای یک اقدام محدود اجتماعی بکنیم، حال برخی نگرانند اگر فلانی و فلانی دستگیر شوند چه!؟
ما حداقل صد ایثارگر را قول گرفتهایم به محض اینکه اجل سراغ ما آمد، اتفاقی افتاد یا حاکمیت اقدامی غیرعقلانی انجام داد، فوراً جای ما را پر کنند.
هیچکس در این کنش اجتماعی رهبر نیست، ما فقط نقش سخنگویی و هماهنگی را بر عهده گرفتهایم، آنهم بسیار محدود.
نظام برای برخورد با افرادی که قانونی حضور پیدا میکنند، بخصوص وقتی بسیاری از آنها، از ایثارگران و خانوادههای شهدا هستند، وقتی همهشان مصمم هستند برای رسیدن به هدف، وقتی مردم دوستشان دارند، هیچ اقدام مهمی نمیتواند بکند. جز دمیدن در شیپور تفرقه، ترس، ناامیدی و القای آنها.
اگر برخی احزاب نگرانند مجوزشان باطل شود، نگرانند کاندیداهایشان در دور بعد تایید نشوند، آنها حزب نیستند، پوستهای درست کردهاند برای بدنام کردن معنای حزب، اما مردم هیچ ترسی ندارند. یعنی چیزی برای از دست دادن ندارند.
مردم وقتی ببینند همه مراحل مسالمتآمیز بودن طرحی رعایت شده، خواستهای محدود و حداقلی مطرح شده، درخواست مطابق حقوق بشر و قوانین کشور است، چرا باید بترسند؟
ما فعلآ در راستای حرکتی کاملآ قانونی حرکت میکنیم، موافقت نکردند در محلی امن تنها خواهیم گفت؛ مردم برای بیان اعتراض کجا باید بروند، مثلاً اعتراض به حبس و حصرهای غیرقانونی، دستگیر هم بکنند (که نمیکنند) مردم پرسش سومی خواهند افزود؛ به چه حقی رحیم و ناصر را دستگیر کردید!؟ و این جریان ذرهای متوقف نخواهد شد.
ما وقتی باختهایم که القائات نادرست سیستمهای امنیتی را باور کنیم، و به هم بگوییم؛
هیچ چیز تغییر نخواهد کرد!
آنها به هیچوجه نخواهند گذاشت!
اینها از خودشان هستند...
تردیدی وجود ندارد جامعه ایران طی سالهای طولانی تغییرات مهمی کرده.
آنها به حقوق خود آشنا شدهاند.
از پذیرش ظلم خجالت زدهاند.
نگاهشان به افراد خاصی نیست.
جهان را دریافتهاند
متوجه شدهاند فریب شعار و وعدههای توخالی را نباید بخورند
ایمان دارند خداوند تنهایشان نمیگذارد.
از بازیهای سیاسی خسته شدهاند.
دردهای اصلی را یافتهاند.
به همین دلیل شک ندارم
در هر اقدام قانونی
در هر اقدام مسالمتجویانه
در هر اقدام حقطلبانه
برای سرافرازی ایران
برای ساختن ایران
هیچ ترسی به خود راه نمیدهند!
آنها که باور ندارند، بزودی متوجه خواهند شد، چقدر اشتباه کردهاند.
تلگرام نویسنده
@ghomeishi3
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
مدتی بود به نظر اینجانب میرسید که مفهوم هوش و هوشیاری و رفتار هوشمندانه در دنیای قدیم و جدید دستخوش تغییر شده است. دو نوع هوش را در پایین دسته بندی کردهام. آنچه افراد باهوش و زیرک در مورد خود در جوامع قدیمی تلقی میکرده اند بر حسب نمایانه های فرهنگی و رایج، این را در گروه یک آوردهام. از دو نرمافزار هوش مصنوعی هم ویژگی انسان باهوش در دنیای مدرن را پرسیدهام که خلاصه پاسخ را در گروه دو آوردهام:
گروه یکم، در جامعه سنتی و قدیمی منظور از هوش چه بوده است؟ اگر ادبیات قدیم را بخوانیم نمونه یک موجود با هوش روباه است. توان بالای فریب دادن، توان بالای جلب توجه دیگران به جای دیگر خلاف حرکت خود، توان بالای پنهان کاری و حرکت در تاریکی، توان بالای متواری شدن، توان بالای خسارت زدن به دیگران برای منافع معمولی خود.
این در واقع برداشت نمادین فرهنگ ما از هوش است و گرنه روباه یک حیوان ضعیف، زیبا و دوست داشتنی است و در تلاش بقا. به این ویژگیها در جامعه انسانی می توان تجلیهای دیگری را هم نسبت داد. مانند سرکار گذاشتن و اقدام سرکاری، نشان دادن ظاهر زاهد و پرهیزکار برای جلب اطمینان عموم و استفاده در زمان مناسب. سعی در ایجاد شبکه ذی نفعان و همفکران زیر زمینی و پشت پرده و هماهنگ شدن با آنان و ایجاد تقسیم بندی ما و آنها، آدم فروشی زیر زمینی، بی قیدی در قبال منافع عمومی و فقط حفظ ظاهر، دو دوزه بازی و تفاوت قول و عمل یا تفاوت در ظاهر و اقدامات پشت پرده. جارو زدن مسائل به زیر فرش و انکار وجود مشکلات، عدم قبول مسئولیت و عدم قبول اشتباه و انداختن تقصیر خطاهای خود به عهده دیگران، انکار و برخورد خشونت آمیز وقتی ترفندها رو میشود، به دام انداختن آنکه مخالف تلقی میشود، از پشت خنجر زدن، عدم وجود حس همدردی و بی تفاوت بودن به درد و رنج دیگران، به خود نسبت دادن خدمات و دست آوردهای دیگران، کلک زدن و فریب دادن…
گروه دوم، از یک نرم افزار هوش مصنوعی پرسیدم که ویژگیهای هوش و افراد باهوش در جامعه مدرن چیست. این فهرست بخشی از پاسخ است؛
• کنجکاوی و یادگیری مادامالعمر، افراد باهوش تمایل عمیقی به یادگیری و کشف دارند و دائماً به دنبال دانش و درک جدید در موضوعات مختلف هستند.
• تفکر انتقادی، آنها اطلاعات را با دقت تجزیه و تحلیل میکنند، فرضیات را زیر سؤال میبرند و با منطق و بیطرفی به مشکلات میپردازند. هم ذهن نقاد دارند هم نقد دیگران از خود را با علاقه و احترام می پذیرند و بررسی می کنند.
• انعطافپذیری، آنها به راحتی خود را با محیطها، فناوریها و چالشهای جدید وفق میدهند و در مواجهه با تغییرات، تابآوری وتحمل نشان میدهند.
• مهارتهای حل مسئله، آنها در پیدا کردن راهحلهای خلاقانه و عملی برای مسائل پیچیده مهارت دارند و اغلب خارج از چارچوب فکر میکنند. معمولاً یک مسئله را تا یافتن راه حل و دست آورد پیگیری مینمایند.
• ذهن باز، آنها آماده پذیرش ایدهها، دیدگاهها و باورهای جدید هستند، حتی زمانی که اینها باورهای خودشان را به چالش میکشند. حل خلاقانه مسائل و تفکر خارج از چارچوب، تولید راهحلهای نوآورانه و سازگاری با چالشهای جدید را در نظر دارند.
• هوش احساسی، آنها احساسات خود را درک و مدیریت میکنند و با دیگران همدلی مینمایند و روابط سالم و ارتباطات مؤثر ایجاد میکنند. تشخیص و درک و بهحساب آوردن احساسات دیگران و تنظیم احساسات خود، مدیریت مؤثر احساسات، پاسخ مناسب به موقعیتهای چالشبرانگیز از ویژگیهای ایشان است.
• خودآگاهی، آنها از نقاط قوت و ضعف خود آگاهند و دائماً روی رشد شخصی کار میکنند.
• آگاهی و حساسیت فرهنگی، آنها تفاوتهای فرهنگی را درک و احترام میگذارند و در محیطهای متنوع، همکاری و شمولگرایی با دیگران را تقویت میکنند.
• تواضع فکری، آنها محدودیتهای دانش خود را میپذیرند و آمادهاند زمانی که اشتباه میکنند آن را قبول کنند.
نتیجه، در جوامع سنتی قدیمی کوچک افرادی که از گروه یکم از ویژهگیها که برشمرده شد برخوردار بودند میفهمیدند که آن شیوهها کار کرد داشته و ممکن بود برای فرد موفقیت کسب کند. شهرتهای نامناسب ناشی از کاربرد آن ویژگیها در دامنه اجتماعی محدودی میماند و به سرعت در اندک مدتی فراموش میشد و فرد زیرک میتوانست مکرر استفاده ببرد. در جامعه مدرن چنین نیست. انسان با هوش از نوع یکم را جامعه محلی، کلان و بینالمللی سریع میشناسد، ترفندها را خنثی میکند و در روابط و مراودهها به چنین شخصی اطمینان نمیکند. در نتیجه او فری خواهد بود که با شکستهای زنجیرهای مواجه میشود.
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
ایالتهای تحت رهبری دموکراتها و گروههای مدافع حقوق مدنی علیه تصمیم دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، برای لغو قانون شهروندی آمریکا در صورت تولد در خاک این کشور، شکایتهای متعددی را در دادگاه ثبت کردند.
این شکایتها که روز سهشنبه دوم بهمن صورت گرفتند، نخستین تلاش حقوقی مخالفان دونالد ترامپ برای ممانعت از اجرای تصمیم او محسوب میشود.
آقای ترامپ روز دوشنبه پس از مراسم تحلیف خود به نهادهای ایالات متحده دستور داد که از اعطای تابعیت خودکار به کودکانی که خاک ایالات متحده به دنیا میآیند خودداری کنند، مگر آنکه پدر یا مادر آنها شهروند ایالات متحده باشند و یا اجازه اقامت دائم در این کشور را داشته باشند.
بیست و دو ایالت تحت رهبری دموکراتها به همراه منطقه کلمبیا (پایتخت ایالات متحده) و شهر سانفرانسیسکو دو پرونده حقوقی را در دادگاههای فدرال بوستون و سیاتل به ثبت رساندند و ادعا کردند که ترامپ با این فرمان قانون اساسی ایالات متحده را نقض کرده است.
اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا، سازمانهای مهاجرین و یک زن باردار نیز تنها ساعاتی پس از آنکه ترامپ این فرمان اجرایی را امضا کرد با گشودن پروندهای مشابه، اولین نبرد حقوقی بزرگ دوران ریاستجمهوری او را آغاز کردند.
این دادخواستها یکی از سیاستهای محوری دونالد ترامپ در رابطه با مهاجرت را هدف قرار میدهند. دفتر آندریا جوی کمپبل، دادستان کل ماساچوست، اعلام کرده که در صورت تایید دستور ترامپ، برای اولین بار بیش از ۱۵۰ هزار کودک که سالانه در ایالات متحده متولد میشوند، از حق شهروندی محروم خواهند شد.
وی در بیانیهای تاکید کرد: «رئیسجمهور ترامپ حق لغو قوانین مصرح در قانون اساسی را ندارد.»
ایالتهای مخالف این تصمیم میگویند که از دست دادن حق شهروندی مانع دسترسی این کودکان به برنامههای حمایتی فدرال، مانند بیمه سلامت رایگان میشود و وقتی هم که آنها بزرگتر شوند از امکان کار کردن قانونی یا رای دادن محروم خواهند شد.
ماتئو پلاتکین، دادستان کل نیوجرسی، در بیانیهای گفت: «دادخواست فوری امروز پیام روشنی برای دولت ترامپ دارد، اینکه ما از ساکنان خود و حقوق مصرح آنها در قانون اساسی دفاع خواهیم کرد.»
به گزارش رویترز، سه مورد از این چهار دادخواست در ایالتهای ماساچوست و نیوهمپشایر ثبت شدهاند. هر حکمی که قضات این دو ایالات صادر کنند در دادگاه تجدید نظر بوستون بررسی خواهد شد که تنها دادگاه تجدید نظر فدرال محسوب میشود که قضات آن همگی از منصوبین دموکراتها هستند.
چهار ایالت نیز پروندهای جداگانه در ایالت واشینگتن به ثبت رساندند که در حیطه صلاحیت دادگاه تجدید نظر نهم ایالات متحده در سانفرانسیسکو قرار دارد. این دادگاه در اولین دوره ریاستجمهوری ترامپ، بارها رای بهمتوقف برنامههای او داد، اما از همان زمان به دلیل انتصابات قضائی که خود ترامپ انجام داد، ترکیب ایدئولوژیک آن به راستگراها نزدیک شده است.
استدلال مطرحشده در دادخواستها این است که دستور ترامپ ناقض حق مندرج در بند شهروندی متمم چهاردهم قانون اساسی ایالات متحده است که بر اساس آن هر کسی که در ایالات متحده متولد شود به عنوان شهروند در نظر گرفته میشود.
این دادخواستها به حکم دیوان عالی ایالات متحده در سال ۱۸۹۸ استناد میکنند که تاکید میکرد کودکان متولد شده در ایالات متحده از والدین غیرآمریکایی حق دریافت شهروندی این کشور را دارند.
یکی از شاکیان این دستور زنی از ایالت ماساچوست است که تجت قوانین حفاظت موقت در ایالت متحده حضور دارد و قرار است در ماه مارس زایمان کند.
وضعیت حفاظت موقت برای افرادی تعریف شده که کشورهای آنها دچار بلایای طبیعی، درگیریهای مسلحانه یا رویدادهای فوقالعاده دیگر هستند. در حال حاضر بیش از ۱ میلیون نفر از ۱۷ کشور که در ایالت متحده زندگی میکنند تحت این وضعیت قرار دارند.
رادیو فردا
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
علاوه بر چالشهای بزرگ پیشروی طرفداران حزبالله درباره بازیابی توان آن و نحوه بازسازی شهرکهای ویران شده در جنوب لبنان، با نزدیک شدن به پایان مهلت تعیین شده در بیستوهتفم ماه جاری برای عقبنشینی ارتش اسرائیل، اکنون بحثها در این کشور و به ویژه در میان حامیان این گروه شبهنظامی پیرامون آینده حضور نظامی حزبالله در منطقه جنوب رود لیطانی همچنان جریان و شدت گرفته است.
در چنین شرایطی چالش اصلی پیش روی هواداران حزبالله این است که چگونه میتوان مناطق و روستاهای ویرانشده را بازسازی کرد.
از سویی بحث اکنون میان هواداران حزبالله بر بررسی تجربه نظامی آن نیز تمرکز دارد، بهویژه که این گروه با ادعای پشتیبانی آن از جنگ «حماس»، در بیش از یک سال گذشته متحمل خسارتهای سنگینی شده و هزاران تن از اعضای آن کشته و زخمی شدهاند.
براساس اطلاعات دریافتی از منابع نزدیک به حزبالله که به «العربيه.نت» ارائه شده است، یکی از فرماندهان یگان «الرضوان»، شامل نیروهای نخبه حزبالله، از تدارک این یگان نظامی از سال ۲۰۰۶ برای مقابله با اسرائیل و ایجاد صدها تأسیسات و تونل در لبنان پرده برداشت.
این فرمانده حزبالله توضیح داد که شوکزدگی برای اعضای حزبالله در این بوده که اسرائیل چگونه توانسته است نقاط ضعف این ساختارها را شناسایی کند.
بنا به اذعان این فرمانده یگان الرضوان حزبالله اسرائیل موفق شده است بخش عمدهای از این تأسیسات را با استفاده از پهپادها، ابزارهای تکنولوژیکی پیشرفته و همچنین نفوذ عوامل انسانی و جذب جاسوس در میان نیروهای حزبالله، که دیگر از لحاظ امنیتی مانند گذشته مقاوم نیست، تخریب کند.
«بزرگترین ضربه»
این فرمانده حزبالله همچنین اذعان داشت که «بزرگترین ضربهای» که به حزبالله وارد شد و ساختار نظامی و لجستیکی آن را هدف قرار داد، عملیات «پیجر» بود. به گفته او این عملیات ستون فقرات نظامی حزب را فلج کرد، زیرا باعث شد حدود ۳ هزار نفر از کادرهای حزب دچار آسیبهای جدی شوند و به چهرهها، چشمها و دستهایشان آسیب وارد شود.
این فرمانده حزبالله همچنین فاش کرد که پیامی به اطلاعات اسرائیل رسید، زمانی که صدای یکی از فرماندهان حزبالله شنود شد که با استفاده از دستگاه پیجر به فرماندهی خود اطلاع میداد که باتری دستگاه دیگر مانند قبل کار نمیکند و دستگاه بیش از حد داغ شده است.
به گفته وی پیش از آنکه مقامات حزبالله علت این اختلال را کشف کنند، اطلاعات اسرائیل تصمیم گرفت همه دستگاههای پیجر متعلق به حزبالله را منفجر کند.
این فرمانده نیروی رضوان حزبالله نیز تأیید کرد که واحدهای مختلف نظامی حزبالله در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ فارغ از زمان عملیات «حماس» خود را برای یک جنگ طولانی با اسرائیل آماده میکردند. با این حال، اسرائیل از سال ۲۰۰۶ آماده شلیک اولین گلوله بود و با دادههای دقیقی درباره تمام پایگاهها و تأسیسات نظامی حزبالله در جنوب، بقاع، ضاحیه جنوبی، و حتی محل تجمعها و انبارهای موشکی حزب در سوریه، همه این مکانها را به عنوان بانک اهداف خود آماده کرده بود.
تخریب صدها تونل
این فرمانده همچنین اشاره کرد که جنگندهها و پهپادهای اسرائیلی موفق شدند بخش عمدهای از این پایگاهها و صدها تونل را در چندین شهرک مرزی در جنوب لبنان تخریب کنند. برخی از این تونلهای نزدیک به مرز در مجاورت با چندین شهرک اسرائیلی بودند.
این عضو ارشد نظامی حزبالله در پاسخ به این سؤال که آیا حزبالله میتواند توان نظامی خود را دوباره بازسازی کند، بهویژه پس از منع حضور آن در جنوب رودخانه لیطانی طبق مفاد قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل و عدم توانایی آن در دریافت سلاح از طریق سوریه پس از سقوط رژیم اسد، به دشوار شدن چنین امری اذعان کرد.
این فرمانده یگان الرضوان در ادامه اذعان کرد: «شرایط برای ما دشوار شده است؛ بله، ما در ارزیابی خود از توان [نظامی] اسرائیل دچار خطای محاسباتی شدیم.»
با این وجود این فرمانده یگان الرضوان، تأکید کرد که حزبالله مجددا در شمال لیطانی و مناطقی دیگر مانند ضاحیه جنوبی و البقاع فعالیت خواهد کرد و اظهار داشت: «این حزب به سادگی سلاح خود را به هیچ گروهی، حتی ارتش لبنان، تسلیم نخواهد کرد.»
شایان ذکر است که توافق آتشبس در لبنان که با میانجیگری آمریکا و فرانسه حاصل شد و از ۲۷ نوامبر سال گذشته (۲۰۲۴) اجرایی شد، شامل خلع سلاح و خروج حزبالله از جنوب لبنان میشود.
این در حالی است که بر اساس این توافق، خروج تدریجی ارتش اسرائیل از جنوب لبنان طی ۶۰ روز پیشبینی شد.
این توافق همچنین بر انحصار حمل سلاح توسط ارتش و نیروهای امنیتی لبنان و انحلال زیرساختها و پایگاههای نظامی حزبالله یا سایر گروههای مسلح در جنوب لبنان تأکید دارد.
توافق آتشبس در لبنان پس از آن حاصل شد که حزبالله در نوامبر ۲۰۲۳ خسارات سنگینی متحمل شد.
العربیه فارسی
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
حمله ماموران امنیتی به خانه ژیلا بنییعقوب/ احضار او به دادسرای اوین
ژیلا بنییعقوب، روزنامهنگار و فعال حقوق زنان، در صفحهی ایکس (توییتر سابق) خود از حملهی ماموران امنیتی به خانهشان و بردن وسایلشان خبر داده و نوشته است که باید خودش را به یکی از شعب بازپرسی دادسرای اوین معرفی کند.
متن کامل رشتهتوییت او به شرح زیر است:
بیشتر از دوازده مأمور امنیتی به خانه ما ریختند، گفته بودند که از پست نامه داریم، بهمن (احمدی امویی) که در را باز کرد، متوجه موضوع شده و گفته بود: «ژیلا خوابه! بذارید بیدارش کنم لباس مناسب بپوشه» همانطور که انتظار میرود، توجهی نکردند.
صدای بهمن: «ژیلاجان! پاشو! ماموران اطلاعات اومدند!» از خواب پریدم و نشسته در تخت، گیج و مبهوت مردانی را میدیدم که یکی پس از دیگری وارد خانه میشدند. یک مأمور زن هم بود که در اتاق کنارم ایستاد تا لباس مناسب بپوشم.
بعدش، یک مامور گفت: «معلومه استرس داری! اگه آدم کاری نکرده باشه که استرس نمیگیره.» گفتم والا خیلی استرس ندارم! اما اول صبحی وقتی خواب بودم، دوازده سیزده نفر ریختید اینجا، به نظرتون نباید استرس بگیرم؟
سعی میکردند با ادب باشند هرچند آخرش از کوره در رفتند. به نوع برخوردها اعتراض کردم. یکیشان پرسید: فیلم میبینی؟ تعجب کردم! منظورش چیه از این سوال
گفتم: بله! فکر کردم سوال بعدی این است: چه فیلمی میبینی
گفت: پس حتما در فیلمها دیدید که پلیسهای غربی چقدر وحشیانه با مجرمان برخورد میکنند.
گفتم: شما قرار بود الگوی آنها باشید نه آنها الگوی شما! شما قرار بود ام القرای عالم اسلام باشید نه آنها. من فقط متهم هستم نه حتی مجرم.
حتی نمیگویید اتهامم چیست و در این برگه هم که به دستم دادید چیزی در این باره ننوشته.
خانه را تفتیش کردند لپتاپها و گوشیها و ...را بردند؛ بهمن هرچقدر اعتراض کرد که در حکم شما فقط نام ژیلا آمده و حق ندارید لپتاپ و گوشی من را با خودتان ببرید و ابزار کارم است فایدهای نکرد.
یکیشان هم گفت: شما چرا اینقدر به لپتاپ وابسته هستی؟ مگر راننده اسنپ هستی! که میگی لوازم کارم است!
ساعت نزدیک یازده صبح بود که یکی از مأموران از پایین آمد بالا و در گوش چندنفر چیزی گفت، بعد که رفتند و خبرها را شنیدم، با خودم گفت شاید خبر ترورها را به همکارانش داده! البته شاید!
در پایان اینکه، باید خودم را به یکی از شعب بازپرسی دادسرای اوین معرفی کنم، احتمالا آن موقع دیگر بگویند اتهامم چیست!
کانون زنان ایرانی
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شمار قربانیان آتشسوزی در هتلی در پیست اسکی کارتالکایا در استان بولو در شمالغرب ترکیه به ۷۶ تن و تعداد مصدومین نیز به ۵۱ نفر افزایش یافت. این هتل ۱۲ طبقه دارد و گفته میشود آتشسوزی در آشپزخانه هتل شروع شده و به سرعت به همه طبقات آن سرایت پیدا کرده است.
علی یرلیکایا، وزیر کشور ترکیه که برای بررسی ابعاد حادثه و روند امداد و نجات به منطقه سفر کرده، به خبرنگاران گفت: این هتل صبح امروز دچار آتشسوزی شد و متاسفانه طی این آتشسوزی ۶۶ نفر جان خود را از دست داده و ۵۱ تن نیز مصدوم شدند. حادثه بسیار تاسف باری رخ داده است.
وزیر کشور ترکیه با اشاره به اینکه هنگام وقوع آتشسوزی، این هتل ۱۲ طبقه میزبان ۲۳۸ مسافر بوده است، توضیح داد: اولین تماس با آتشنشانی درباره وقوع آتشسوزی در ساعت ۳:۲۷ دقیقه بامداد برقرار شده و تیمهای مذکور بلافاصله به منطقه اعزام شدهاند.
او افزود: تیمهای امداد و نجات سازمان حوادث غیرمترقبه، ژاندارمری و سازمان اورژانس نیز ساعت ۴:۱۵ دقیقه با حضور در محل حادثه فعالیت امداد و نجات را آغاز کردهاند. در کل ۴۲۸ پرسنل اطفاء حریق، امداد و نجات و پزشکی با ۱۵۶ دستگاه انواع خودرو عملیات اطفاء حریق و کمک به مصدومان را انجام دادند.
وزیر کشور ترکیه همچنین توضیح داد: دو بازرس از وزارت کشور مامور بررسی ابعاد حادثه شدهاند. همچنین دادستان ارشد استان بولو به همراه ۵ دادستان دیگر در محل حضور دارند و روند بررسی این حادثه را پیگیری خواهند کرد.
باریش سالگور، یکی از مهمانان هتل، به شبکه تلویزیونی NTV ترکیه گفت که مردم برای فرار از پنجرهها پریدند، از جمله دو زن در طبقه آخر که از کسانی که روی زمین بودند میخواستند بالشهای آماده داشته باشند. او گفت: “وقتی آتش نزدیک شد، بلافاصله پریدند.”
یکی دیگر از مهمانان به خبرنگاران گفت که او و خانوادهاش از آتش بیدار شدند اما زنگ خطر را نشنیدند، سپس وارد راهروهای پر از دود شدند و در نهایت از پنجره طبقه پایینتر روی برف پایین پریدند.
یکی از شاهدان عینی به سیانان ترک گفت: همه از ترس مرگ از پنجرهها بیرون میپریدند و بسیار شرمآور بود که هیچ کپسول آتشنشانی در اطراف وجود نداشت.
این شاهد عینی افزود: ما نتوانستیم آب را به مردم برسانیم. آمبولانسها و ماشینهای آتش نشانی واقعا دیر آمدند و مردم نمیدانستند چه کنند.
عبدالعزیز آیدین، استاندار استان بولو به خبرگزاری دولتی آنادولو گفت که حدود ۲۳۶ مهمان در این هتل اقامت داشتند. آیدین گفت که دو تن از قربانیان پس از پریدن از ساختمان جان باختند.
این هتل ۱۲ طبقه بر روی صخرهای ساخته شده بود که تلاش برای خاموش کردن شعلههای آتش را پیچیده کرد. شاهدان عینی بوی سوختگی را به یاد آوردند و فریادهای کمک مسافران طبقات بالایی، هتل را پر کرده بود.
به گفته وزیر کشور ترکیه “آتش سوزی در حال حاضر خاموش شده است. تلاشهای خنککننده ادامه دارد. از آنجایی که پشت هتل در شیب قرار دارد، تلاشهای اطفای حریق فقط از نمای جلو و جانبی امکانپذیر است.”
تحقیقات در مورد علت آتشسوزی در جریان است. وزیر کشور کشور از بازداشت ۹ نفر از جمله مدیر هتل خبر دادهاند. گفته میشود آتشسوزی از آشپزخانه هتل آغاز شد و به سرعت به طبقات دیگر سرایت پیدا کرد.
این استراحتگاه یک مقصد محبوب برای تعطیلات زمستانی است، به ویژه در تعطیلات مدرسه، که از اواسط ژانویه تا هفته اول فوریه ادامه دارد، مردم از استانبول و آنکارا برای اسکی به کوههای بولو میروند.
مرگ ۱۴ عضو یک خانواده
در بین ۲۳۸ مهمانی که در روز آتشسوزی در هتل گراند کارتال اقامت داشتند، زهرا سنا گلتکین، کارمند خطوط هوایی ترکیش ایرلاینز و خانوادهاش بودند. سنا گلتکین به دلیل تعطیلی مدارس به همراه همسر، ۳ فرزند و ۹ عضو دیگر خانواده به کارتالکایا سفر کرد.
به گزارش رسانههای ترکیه، هر ۱۴ نفر در این آتش سوزی جان خود را از دست دادند.
خبرگزاری آنادولو، سیانان، رویترز
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
رئیسجمهور آمریکا نه تنها ادعاهای نادرست خود درباره انتخابات ۲۰۲۰ این کشور را تکرار کرد، بلکه اتهامات بیاساس دیگری را هم علیه مهاجرت مطرح نمود.
دونالد ترامپ در اولین سخنرانی خود پس از ادای سوگند برای دومین دوره ریاستجمهوری، چندین ادعای نادرست و گمراهکننده مطرح کرد که برخی از آنها به دوران نخست ریاستجمهوری او بازمیگردد.
این ادعاها شامل موضوعاتی درباره مهاجرت، اقتصاد، خودروهای برقی و کانال پاناما بود و پس از آن نیز در کنگره آمریکا، اظهارات نادرست دیگری به آنها اضافه شد، از جمله ادعاهای گمراهکننده درباره عفوهایی که جو بایدن هنگام ترک ریاستجمهوری انجام داده بود.
در اینجا خلاصهای از برخی ادعاهای دروغ و اظهارات نادرست او ارائه شده است:
نه، بایدن ۳۳ قاتل را عفو نکرده است
در سخنرانی خود در کنگره، ترامپ گفت که بایدن «۳۳ قاتل، قاتلان مطلق، بدترین قاتلان» را که در انتظار اعدام بودند، عفو کرده است. این ادعا درست نیست؛ رئیسجمهور وقت در تاریخ ۲۳ دسامبر اعلام کرد که احکام ۳۷ نفر از ۴۰ نفری را که در صف اعدام فدرال بودند، تخفیف میدهد و مجازات آنها را به حبس ابد تبدیل میکند.
تخفیف حکم با عفو برابر نیست. در تخفیف حکم، فرد همچنان محکوم است، اما مجازات او کاهش مییابد. بایدن در آن زمان گفته بود «این تخفیفها با توقفی که دولت من در مورد اعدامهای فدرال، بهجز در موارد تروریسم و قتلهای جمعی ناشی از نفرت، اعمال کرده، سازگار هستند.»
این اقدام جان افرادی را که به خاطر قتل، از جمله قتل مأموران پلیس و نظامی و کسانی که در سرقتهای مرگبار از بانک یا معاملات مواد مخدر دخیل بودند، محکوم شده بودند، نجات داد.
سه زندانی فدرالی که اکنون در انتظار اعدام هستند عبارتند از: دیلن روف، که در سال ۲۰۱۵ به خاطر قتل نژادپرستانه ۹ عضو سیاهپوست کلیسایی در کارولینای جنوبی محکوم شناخته شد؛ جوهر تسارنایف، بمبگذار ماراتن بوستون در سال ۲۰۱۳ و رابرت باورز، که در سال ۲۰۱۸ که یازده عبادتکننده را در کنیسهای در پیتسبرگ به قتل رساند.
نه، انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ تقلبی نبود
ترامپ بار دیگر در سخنرانی خود در کنگره ادعا کرد که انتخابات ۲۰۲۰، که در آن این نامزد انتخاباتی، رقابت را به جو بایدن باخت، «کاملاً تقلبی» بود.
هیچگاه هیچ مدرکی برای تأیید این ادعا وجود نداشته است. مقاماتی که انتخابات را بررسی کردند از جمله دادستان کل منصوب ترامپ نتیجه گرفتند که انتخابات منصفانه بوده است.
بایدن با ۳۰۶ رأی در کالج انتخاباتی در برابر ۲۳۲ رأی ترامپ پیروز شد و در رأی مردمی نیز با بیش از ۷ میلیون رأی برنده شد. بازشماری آرا در ایالتهای کلیدی پیروزی بایدن را تأیید کرد و شکایات حقوقی که نتایج را به چالش کشیدند، بینتیجه ماندند.
تکرار ادعای بیاساس درباره مهاجران توسط ترامپ
رئیسجمهور جمهوریخواه در سخنرانی افتتاحیه خود گفت که دولت دموکرات قبلی «از شهروندان باشکوه و قانونمدار آمریکایی ما محافظت نمیکند، اما پناهگاه و حمایت برای جنایتکاران خطرناک فراهم میکند، بسیاری از آنها از زندانها و مراکز روانی هستند که بهطور غیرقانونی از سراسر جهان وارد کشور ما شدهاند.»
اما هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد کشورهای دیگر عمداً جنایتکاران یا بیماران روانی خود را به مرزهای آمریکا میفرستند.
ترامپ در جریان آخرین کارزار انتخاباتی خود نیز بهطور مکرر این ادعا را مطرح کرده بود.
چین کانال پاناما را اداره نمیکند
ترامپ در بخش دیگری از سخنرانی خود با اشاره به تمایلش برای بازپسگیری کانال پاناما توسط آمریکا گفت: «کشتیهای آمریکایی بهشدت هزینه بیشتری میپردازند و به هیچوجه عادلانه با آنها رفتار نمیشود، از جمله کشتیهای نیروی دریایی ایالات متحده. و مهمتر از همه اینکه چین کانال پاناما را اداره میکند.»
مقامات پاناما ادعای ترامپ مبنی بر اینکه چین کانال را اداره میکند و آمریکا اضافههزینه میپردازد را رد کردهاند. ریکارت واسکز، مدیر کانال پاناما، در مصاحبهای با آسوشیتدپرس در این خصوص میگوید: «هیچگونه تبعیضی در هزینهها وجود ندارد. قوانین قیمتگذاری برای همه کشورها، شرکتها و کشتیهایی که از کانال عبور میکنند یکسان و بهوضوح تعریف شده است.»
واسکز همچنین گفت که چین کانال پاناما را اداره نمیکند، بلکه شرکتهای چینی که در بندرهای دو طرف کانال فعالیت میکنند، بخشی از یک کنسرسیوم هنگکنگی هستند که در سال ۱۹۹۷ طی یک فرآیند مزایده برنده شدند. او افزود که شرکتهای آمریکایی و تایوانی نیز در سایر بنادر در امتداد کانال فعالیت میکنند و تأکید کرد که کانال نمیتواند به کشتیهای با پرچم آمریکا بهخاطر معاهده بیطرفی مزایای ویژهای بدهد.
واسکز توضیح داد که درخواستها برای استثنا قائل شدن بهطور منظم رد میشوند زیرا فرآیندها شفاف هستند و نباید تغییرات دلخواه وجود داشته باشد. تنها استثنای موجود در معاهده بیطرفی مربوط به ناوهای جنگی آمریکا است که از امتیاز عبور سریعتر برخوردار میشوند.
ترامپ که از افزایش هزینههای عبور کشتیها از کانال شکایت کرده، استفاده از نیروی نظامی برای تصرف کانال را رد نکرده است.
آمریکا این کانال را در اوایل قرن بیستم ساخت تا انتقال کشتیهای تجاری و نظامی بین دو ساحل خود را تسهیل کند. واشنگتن در ۳۱ دسامبر ۱۹۹۹ کنترل این آبراه را طبق معاهدهای که در سال ۱۹۷۷ توسط رئیسجمهور جیمی کارتر، از حزب دموکرات، امضا شده بود، به پاناما واگذار کرد.
آمریکا اولین کشوری نبود که اتم را شکافت
ترامپ ادعا کرد که آمریکاییها «اتم را شکافتند» و در کنار آن ادعاهای دیگری نظیر«عبور از بیابانها، صعود از کوهها، پرتاب بشر به آسمانها و قرار دادن دانش بشری در کف دست انسان» مطرح کرد.
با این حال، ارنست رادرفورد، فیزیکدان نیوزیلندی برنده جایزه نوبل و مشهور به «پدر فیزیک هستهای»، بهعنوان اولین کسی که بهطور آگاهانه اتم را با القای مصنوعی شکافت شناخته میشود. کسی که در سال ۱۹۱۷ و در هنگام کار در دانشگاه منچستر توانست به این موفقیت دست یابد.
این دستاورد همچنین به دو دانشمند انگلیسی و ایرلندی، جان داگلاس کاکرفت و ارنست والتون، که در سال ۱۹۳۲ در یک آزمایشگاه بریتانیایی تحت نظر رادرفورد فعالیت میکردند، نسبت داده میشود. در نتیجه در هیچ بخشی از این فرآیند آمریکاییها حضور نداشتهاند.
یک وبسایت وابسته به دفتر تاریخ و منابع میراث وزارت انرژی ایالات متحده دستاورد شکافتن اتم را به کاکرفت و والتون نسبت میدهد، هرچند دستاوردهای پیشین رادرفورد در نقشهبرداری از ساختار اتم، فرضیهپردازی درباره هسته مرکزی و شناسایی پروتون را نیز قابل توجه توصیف کرده است.
نیک اسمیت، سیاستمدار نیوزیلندی و شهردار نلسون، شهری که رادرفورد در آن متولد و تحصیل کرده است، گفت که از این ادعا کمی شگفتزده شده است.
اسمیت در فیسبوک خود نوشت: «تحقیقات پیشگامانه رادرفورد درباره ارتباطات رادیویی، رادیواکتیویته، ساختار اتم و فناوری اولتراسوند در دانشگاههای کمبریج و منچستر در بریتانیا و دانشگاه مکگیل در مونترال کانادا انجام شده است.»
او افزود که سفیر بعدی ایالات متحده در نیوزیلند را برای بازدید از یادبود محل تولد رادرفورد دعوت خواهد کرد «تا بتوانیم سوابق تاریخی درباره اینکه چه کسی اولین بار اتم را شکافت، دقیق نگه داریم.»
یورونیوز فارسی
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
مقاومت حقوقی در برابر رئیسجمهور دونالد ترامپ از همین ابتدا آغاز شده است.
تنها چند دقیقه پس از ادای سوگند ترامپ، دستکم سه شکایت در دادگاه فدرال واشنگتن ثبت شد که هدف آنها متوقف کردن «وزارت بهرهوری دولت» ایلان ماسک، تا زمان رعایت قوانین شفافیت مربوط به نهادهای مشورتی دولتی است.
این شکایتها ادعا میکنند پروژهای که ترامپ برای مقابله با اتلاف منابع دولتی اعلام کرده، قانون کمیتههای مشورتی فدرال (FACA) را نقض میکند. این قانون مشارکت افراد خصوصی در فرآیند تصمیمگیری دولتی را بدون دسترسی عمومی ممنوع میکند.
چند روز پس از انتخاب ترامپ در ماه نوامبر، او وعده داد که وزارت بهرهوری دولت (DOGE) را با هدایت ایلان ماسک و کارآفرین ویوک راماسوامی ایجاد کند. ترامپ در سخنرانی تحلیف خود به این بهاصطلاح وزارتخانه اشاره کرد و دستیارانش اعلام کردند که او قصد دارد روز دوشنبه با صدور یک فرمان اجرایی، این نهاد را رسمی کند.
راماسوامی اخیراً از این پروژه کنارهگیری کرده تا برای فرمانداری اوهایو نامزد شود، اما او و ماسک پیشتر ایدههایی نظیر «اخراج گسترده کارکنان دولتی» از طریق انتخاب تصادفی از فهرست کارکنان را مطرح کرده بودند.
رئیسجمهور آمریکا نمیتواند بدون تصویب قانون توسط کنگره، وزارتخانه رسمی دولتی ایجاد کند، اما ترامپ ظاهراً مصمم است که این پروژه ضدبروکراسی را یک وزارتخانه بنامد.
اولین شکایتی که ثبت شد، توسط گروههای «سیتیزن پابلیک»، «صندوق مدافعان دموکراسی ایالتی» و «فدراسیون آمریکایی کارکنان دولت (AFGE)» ارائه شده است. این شکایت ادعا میکند که DOGE قوانین FACA را نقض کرده است؛ قوانینی که به گفته شاکیان، برای جلوگیری از تبدیل چنین تلاشهایی به ابزارهایی برای پیشبرد منافع خصوصی در فرآیند تصمیمگیری فدرال طراحی شده است.
نورم ایزن، یکی از بنیانگذاران گروه اقدام مدافعان دموکراسی ایالتی، گفت: «نبرد برای دفاع از دموکراسی تنها در دادگاههای حقوقی نخواهد بود، بلکه در افکار عمومی نیز جریان خواهد داشت. ما و همکارانمان در گروه سیتیزن پابلیک و AFGE خواستیم نشان دهیم که نه تنها یک شکایت قوی داریم ... که بر اساس حذف حزبی اعضا است، بلکه از اقدام علیه حرکات خودکامه رئیسجمهور جدید نیز هراسی نداریم.»
دو شکایت دیگر توسط گروههای «مشاوران امنیت ملی»، «دموکراسی فوروارد» و «شهروندان برای مسئولیتپذیری و اخلاق در واشنگتن» ارائه شدهاند.
چهارمین شکایت که روز دوشنبه توسط مرکز تنوع زیستی ثبت شد، درخواست تمامی سوابق مربوط به DOGE از دفتر مدیریت و بودجه (OMB) را دارد.
نشانههایی وجود دارد که نشان میدهد دولت جدید ترامپ انتظار چالشهای قانونی در برابر این تلاش برای صرفهجویی مالی را داشته است. در ماه دسامبر، ترامپ اعلام کرد که وکیل انتخاباتی واشنگتن، «ویلیام مکگینلی»، به عنوان مشاور عمومی این پروژه خدمت خواهد کرد.
ترامپ پیشتر مکگینلی را برای سمت مشاور حقوقی کاخ سفید انتخاب کرده بود، اما بعداً تصمیم گرفت این سمت را به «دیوید وارینگتون»، وکیلی که در پروندههای مدنی مرتبط با خشونتهای کنگره در ۶ ژانویه ۲۰۲۱ از او دفاع کرده بود، واگذار کند.
منبع: نشریه پولیتیکو
بیشتر بخوانید: همه فرمانهای اجرایی رئیسجمهور!
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
فراخوان: استقبال از یکسالگی کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در ایران
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» که بهمنماه ۱۴۰۲ از زندانهای ایران شروع شد، بهزودی یک ساله میشود. سازمان حقوق بشر ایران از مردم و کنشگران مدنی و سیاسی، کارشناسان، اشخاص و نهادهای مدافع حقوق بشر ایرانی و بینالمللی درخواست میکند تا روز سهشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۳ در هر جایی که هستند و از هر طریقی که میتوانند با گرامیداشت این کنش جمعی زندانیان سیاسی در ایران، بازتاب صدای آنان باشند.
محمود امیریمقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، در این باره گفت: «کارزار سهشنبههای نه به اعدام یک نقطه عطف در جنبش لغو اعدام در ایران است. برای نخستین بار، یک کارزار متشکل از زندانیانی با پیشینهها و دیدگاههای سیاسی مختلف بهطور مستمر هر هفته علیه تمامی اعدامها، نه فقط اعدام زندانیان سیاسی، اعتصاب میکند.»
امیریمقدم افزود: «این حرکت میتواند آغاز یک جنبش اجتماعی گسترده علیه مجازات مرگ در ایران باشد. ما از تشکلهای صنفی، دانشجویی و عموم مردم دعوت میکنیم تا به این کارزار بپیوندند و در هر کجا که هستند، به هر شکلی که میتوانند، هر سهشنبه اعتراض خود را علیه اعدامها ابراز کنند».
همچنین سازمان حقوق بشر ایران جزئیات برنامههای خود را بهزودی در شبکههای اجتماعی اعلام خواهد کرد.
گروهی از زندانیان سیاسی شجاع در زندان قزلحصار پس از مشاهده اعدامهای گروهی هفتگی در کرج و اعدام چندین زندانی سیاسی، اعتراضی را آغاز کردند که به شدت سرکوب شد. این زندانیان که پیشینه و باورهای مختلفی دارند، اعتصاب غذای هفتگی خود را در ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ آغاز کردند که به «سهشنبههای سیاه»، «سهشنبههای نه به اعدام» و «سهشنبههای بدون اعدام» معروف شده است. این زندانیان سهشنبهها را انتخاب کردند زیرا معمولاً محکومان به اعدام در زندان قزلحصار روزهای سهشنبه برای اعدام با چوبهدار به سلولهای انفرادی منتقل میشدند.
در شهریورماه سال جاری ۶۸ سازمان و نهاد مدافع حقوق بشر بینالمللی و ایرانی با امضای بیانیهای ضمن اعلام همبستگی با جنبش «سهشنبههای نه به اعدام» در زندانهای ایران، خواستار حمایت جامعه بینالملل از این جنبش شدند.
همچنین روز ۱۷ مهر ۲۰۲۴ در آستانه «روز جهانی علیه مجازات مرگ» و همزمان با سیوهفتمین هفته اعتصاب غذای زندانیان در کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»، طیف گستردهای از کنشگران ایرانی و بینالمللی مدافع حقوقبشر از سراسر جهان بهدعوت سازمان حقوق بشر ایران و کارزار جهانی نه به اعدام در ایران در یک برنامه زنده ۲۴ساعته ضمن اعلام حمایت از کارزار زندانیان داخل ایران، بر ضرورت همبستگی و تلاش جمعی برای پایاندادن به اعدامها و لغو این مجازات غیرانسانی در ایران تاکید کردند. این برنامه روز سهشنبه ۱۷ مهر از ۱۲ ظهر بهوقت اروپای مرکزی (۱۳:۳۰ بهوقت ایران) آغاز شد و تا ظهر چهارشنبه بیوقفه ادامه داشت.
در آستانه یک سالگی کارزار و تا لحظه تنظیم این گزارش، اعتصابیون دستکم ۳۴ زندان به کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» پیوستهاند. طبق بیانیه کارزار، روز سهشنبه دوم بهمن ماه ۱۴۰۳ در پنجاه و دومین هفته، اعتصابیون در زندانهای زیر دست به اعتصاب غذا زدند:
«زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان اراک، زندان خرمآباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان نظام شیراز، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران، زندان حویق تالش، زندان عادلآباد شیراز (بند مردان و زنان)، زندان جوین خراسان رضوی و زندان برازجان بوشهر.»
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
مراقبت از موها بهویژه با تغییر فصل و سردی و خشک شدن هوا میتواند پیچیده به نظر برسد، اما با استفاده از چند توصیه میتوانید موهایی درخشان و سالم داشته باشید.
برخلاف تصور عموم، شستن روزانه موها برای زیبایی آنها ضروری نیست. شستن بیش از حد موها میتواند به پوست سر آسیب برساند و باعث تحریک آن شود. در نتیجه، پوست سر چربی بیشتری تولید میکند و موها سریعتر چرب میشوند. برای جلوگیری از این مشکل، بهتر است فاصله شستشوهای مو را تا حد امکان افزایش دهید.
علاوه بر این، شستشوی روزانه میتواند باعث خشکی انتها و ساق موها شود. تمام کارشناسان مو بر این نکته توافق دارند که بهتر است موها را هر روز نشویید.
چند بار در هفته باید موهای خود را بشویید؟
کاملاً واضح است که نباید موهای خود را هر روز بشویید. برای داشتن موهایی سالم، توصیه میشود تعداد دفعات شستشو را کاهش دهید. اما چند بار در هفته کافی است؟ ایدهآل این است که تعداد شستشوهای مو در هفته از دو بار بیشتر نشود.
برای رسیدن به این هدف، بهتدریج پیش بروید: ابتدا موهای خود را هر دو روز یکبار بشویید، سپس هر سه روز یکبار تا زمانی که به تعداد ایدهآل برسید. نگران ظاهر موهای خود نباشید؛ زیرا پوست سر بهطور طبیعی تولید چربی خود را تنظیم خواهد کرد.
بعد از چند هفته، خواهید دید که موهایتان تا سه یا چهار روز تمیز میمانند. اگر در ابتدا موهایتان سریع چرب میشوند، میتوانید از شامپوی خشک بهعنوان یک راهحل موقت استفاده کنید.
نکاتی برای شستشوی بهینه مو
شستن مو ممکن است کار سادهای به نظر برسد، اما با چند ترفند میتوانید آن را مؤثرتر کنید. بهعنوان مثال، توصیه میشود قبل از شامپو زدن از محصولات مراقبتی و نرم کننده استفاده کنید. مثلا کسانی که موهای بلندی دارند میتوانند پیش از شامپو زدن، ساقه موهای خود را اغشته به نرم کننده کنند. این کار باعث میشود بقایای شامپو بهطور کامل هنگام شستشو از بین برود، کما اینکه ساقه موها به شستشوی کمتری به نسبت ریشهها نیاز دارد.
در واقع باید از شتشوی زیاد ساقه موها خودداری کنید تا از آسیب و خشکی آنها جلوگیری شود. تمرکز خود را روی پوست سر و ریشه موها قرار دهید و این مناطق را بهآرامی ماساژ دهید.
آبکشی نیز بسیار مهم است. زمان کافی برای شستن کامل موها اختصاص دهید تا هیچ اثری از شامپو باقی نماند. در نهایت، شستشوی موها را با آب سرد یا کمی سرکه سیب به پایان برسانید. این روش کمک میکند تا فلسهای مو بسته شوند و موهایتان درخشانتر به نظر برسند.
روتین مراقبت از مو در فصل های سرد و خشک
با فرارسیدن فصل سرد و خشکتر شدن هوا، باد میتواند موهایتان را شکننده کند. روتین خود را با استفاده از شامپوهای مرطوبکننده و نرمکنندههای مغذی تطبیق دهید. برای محافظت از موها در برابر آسیبهای خارجی نیز از کلاه یا روغنهای مراقبتی مو استفاده کنید.
با رعایت این نکات، موهایتان زیبایی طبیعی خود را حفظ خواهند کرد. این عادتهای خوب را بهکار بگیرید و از نتیجه آن روی موهایتان لذت ببرید!
یورونیوز فارسی
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
دونالد ترامپ روز دوشنبه،ساعاتی پس از آغاز رسمی دوره دوم ریاست جمهوری خود، با صدور موجی از دستورات اجرایی، قدرت خود را به نمایش گذاشت.
تقریباً قطعی است که برخی از فرمانهای آقای ترامپ در دادگاهها به چالش کشیده خواهند شد و برخی دیگر تا حد زیادی جنبه نمادین دارند. اما در مجموع، این فرمانها نشاندهنده قصد او برای رویگردانی شدید از جهتگیری دولت بایدن و عمل به وعدههای انتخاباتی خود برای شکستن آنچیزی است که او و دستیارانش به عنوان تلاش “دولت پنهان” برای خنثی کردن دستور کار خود میخوانند.
در اینجا به برخی از فرمانهایی که آقای ترامپ در اولین روز کاری خود امضا کرده است، اشاره میشود:
نیروی کار فدرال
● توقف استخدام در دولت فدرال، بهجز برای اعضای ارتش یا «موقعیتهای مرتبط با اجرای قوانین مهاجرت، امنیت ملی، یا ایمنی عمومی.» - بازگرداندن دستهای از کارکنان فدرال به نام «دسته F» که از حفاظتهای شغلی مشابه کارکنان رسمی دولتی برخوردار نیستند.
● متوقف کردن قوانین جدید فدرال قبل از اجرایی شدن، تا زمانی که منصوبان دولت ترامپ آنها را بررسی کنند.
● بازنگری در اقدامات تحقیقاتی دولت بایدن «برای اصلاح سوءرفتارهای گذشته دولت فدرال در زمینه استفاده سیاسی از نیروی انتظامی و جامعه اطلاعاتی.»
● اعطای مجوزهای امنیتی فوق سری به کارکنان کاخ سفید بدون طی کردن فرایندهای معمول بررسی.
● پایان دادن به سیاستهای دورکاری و بازگشت کامل کارکنان فدرال به دفاتر.
مهاجرت و مرزها
● منع پناهندگی برای افرادی که بهتازگی به مرز جنوبی رسیدهاند.
● تلاش برای لغو شهروندی بهواسطه تولد برای فرزندان مهاجران غیرقانونی، که بر اساس متمم چهاردهم قانون اساسی تضمین شده است. (رئیسجمهور نمیتواند به تنهایی قانون اساسی را تغییر دهد و مشخص نیست آقای ترامپ چگونه قصد دارد از اعطای مزایای شهروندی به این گروه جلوگیری کند. هرگونه اقدام در این زمینه احتمالاً با چالشهای حقوقی مواجه خواهد شد.)
● تعلیق برنامه پذیرش پناهندگان «تا زمانی که ورود بیشتر پناهجویان با منافع ایالات متحده همسو باشد.»
● اعلام وضعیت اضطراری ملی برای عبور مهاجران در مرز آمریکا و مکزیک، که به آقای ترامپ اجازه میدهد بدون تأیید کنگره، منابع مالی فدرال را برای ساخت دیوار مرزی و اجرای سختگیرانهتر قوانین اختصاص دهد.
● بازگرداندن سیاستی که افراد متقاضی پناهندگی را ملزم میکند در مکزیک منتظر بمانند تا قاضی مهاجرت پرونده آنها را بررسی کند.
● بررسی امکان اعلام کارتلهای مواد مخدر به عنوان «سازمانهای تروریستی خارجی.»
جنسیت، تنوع و برابری
● لغو برنامههای مربوط به تنوع، برابری و شمول (D.E.I) در سراسر دولت فدرال.
● به رسمیت شناختن دو جنسیت: زن و مرد.
● حذف حمایتها از افراد تراجنسیتی در زندانهای فدرال.
تعرفهها و تجارت
● دستور به نهادهای فدرال برای آغاز تحقیق در مورد شیوههای تجاری، از جمله کسریهای تجاری مداوم و شیوههای ناعادلانه ارزی، و همچنین بررسی جریانهای مهاجران و مواد مخدر از کانادا، چین و مکزیک به ایالات متحده.
● ارزیابی پایبندی چین به توافق تجاری که ترامپ در سال ۲۰۲۰ امضا کرد، و همچنین توافقنامه ایالات متحده-مکزیک-کانادا که جایگزین توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی (NAFTA) شد.
● دستور به دولت برای بررسی امکان ایجاد یک «خدمات درآمد خارجی» برای جمعآوری تعرفهها و حقوق گمرکی.
● انجام بازنگری کامل در پایه صنعتی و تولیدی ایالات متحده برای ارزیابی نیاز به تعرفههای بیشتر مرتبط با امنیت ملی.
انرژی و محیطزیست
● خروج ایالات متحده از توافقنامه پاریس، پیمانی که تقریباً همه کشورها برای مبارزه با تغییرات آب و هوایی امضا کردهاند.
● اعلام وضعیت اضطراری ملی در حوزه انرژی، که میتواند به تعلیق برخی از قوانین زیستمحیطی یا تسریع در صدور مجوزهای پروژههای معدنی خاص منجر شود.
● تلاش برای لغو ممنوعیت حفاری در ۶۲۵ میلیون هکتار از آبهای فدرال که توسط بایدن وضع شده بود.
● آغاز روند لغو مقررات مربوط به آلودگی اگزوز خودروها و کامیونهای سبک که تولیدکنندگان را به ساخت خودروهای برقی تشویق کرده بود.
● بازگرداندن مقررات مربوط به صرفهجویی انرژی در ماشین ظرفشویی، سر دوشها و اجاقهای گازی.
● باز کردن بیابانهای آلاسکا برای حفاریهای بیشتر نفت و گاز.
● ازسرگیری بررسی پایانههای صادراتی جدید برای گاز طبیعی مایع (LNG) که دولت بایدن متوقف کرده بود.
● توقف اجاره آبهای فدرال برای مزارع بادی فراساحلی.
● حذف برنامههای عدالت زیستمحیطی که با هدف محافظت از جوامع فقیر در برابر آلودگیهای اضافی طراحی شدهاند.
● بازنگری در تمامی مقررات فدرال که «بار غیرضروری» بر توسعه یا استفاده از منابع انرژی مختلف، بهویژه زغالسنگ، نفت، گاز طبیعی، انرژی هستهای، برقآبی و سوختهای زیستی، وارد میکنند.
ممنوعیت تیکتاک
● مشورت با نهادهای فدرال در مورد هرگونه خطر امنیت ملی ناشی از این پلتفرم، سپس «پیگیری راهحلی که امنیت ملی را تضمین کند در حالی که این پلتفرم برای ۱۷۰ میلیون آمریکایی حفظ شود.» ترامپ به دادستان کل دستور داد که اجرای قانونی که این سایت را به مدت ۷۵ روز ممنوع میکند، متوقف کند تا دولت فرصت بررسی مسیر مناسب را داشته باشد.
سایر موارد
● خروج از سازمان جهانی بهداشت.
● تغییر نام کوه دنالی و خلیج مکزیک.
● اطمینان از اینکه ایالتهایی که مجازات اعدام را اجرا میکنند، «مقدار کافی» از داروهای تزریق مرگبار در اختیار دارند.
● برافراشتن پرچم آمریکا به صورت کامل در روز دوشنبه و در مراسم تحلیفهای آینده.
● اجرای ابتکار کاهش هزینههای دولتی به رهبری ایلان ماسک.
● لغو مجوزهای امنیتی برای ۵۱ امضاکننده نامهای که محتوای لپتاپ هانتر بایدن را به عنوان اطلاعات نادرست روسیه معرفی کرده بودند.
نیویورک تایمز
۲۰ ژانویه ۲۰۲۵
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
بحران انرژی ریشه در ساختار نظام حکمرانی دارد - شهرام اتفاق - دیماه ۱۴۰۳
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
مارکو روبیو در نخستین روز دوره دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ تأیید سنای آمریکا را به دست آورد. پیش از آن تمامی ۲۲ عضو کمیته روابط خارجی سنا نیز به این انتصاب رأی اعتماد داده بودند. او مواضع تندی علیه حکومت ایران دارد.
مجلس سنای آمریکا در نخستین روز دوره دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ به اتفاق آرا مارکو روبیو را به عنوان وزیر خارجه جدید این کشور تأیید کرد.
به این ترتیب مارکو روبیو، سناتور جمهوریخواه فلوریدا اولین عضو کابینه پیشنهادی ترامپ است که در روز دوشنبه ۲۰ ژانویه توانست تأیید سنا را به دست بیاورد.
چاک گراسلی، سناتور جمهوریخواه از ایالت آیووا در شروع این نشست روبیو را “مرد باهوشی” نامید که “درک قابل توجهی از سیاست خارجی آمریکا دارد.”
ساعتی پیش از جلسه اصلی کمیته روابط خارجی سنا نیز با ۲۲ رأی موافق در برابر هیچ رأی مخالف به او به عنوان وزیر خارجه جدید رأی اعتماد داده بود.
روبیو به داشتن مواضع سرسختانه علیه جمهوری اسلامی شهره است و از حامیان اسرائیل محسوب میشود. او همچنین از منتقدان سرسخت چین به حساب میآید.
جلسه سنا برای تأیید وزرای کابینه مطابق معمول بلافاصله بعد از مراسم تحلیف رئیسجمهور جدید تشکیل شد.
نکاتی درباره پیشینه سیاسی مارکو روبیو
سناتور مارکو روبیو متولد میامی، مرکز فلوریدا، از یک خانواده مهاجر کوبایی است و در صورت تأیید، نخستین لاتینتباری خواهد بود که به عنوان دیپلمات ارشد آمریکا خدمت خواهد کرد.
در کمپین انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ مارکو روبیو و دونالد ترامپ رقیب هم بودند و به شدت از یکدیگر انتقاد میکردند، در جریان کارزار دوم انتخاباتی آقای ترامپ در سال گذشته میلادی تبدیل به متحدانی نزدیک شدند.
مارکو روبیو نخستینبار در سال ۲۰۱۰ میلادی به عنوان بخشی از جنبش «تی پارتی» يا به اصطلاح حزب چای، که شبکهای غيرمنسجم مرکب از جمهوريخواهان و افراد مستقل بود، قدم به عرصه سیاست واشنگتن گذاشت و در زمانی هم از تسهیل روند شهروندی برای مهاجران غیرقانونی حمایت میکرد.
اما مانند دیگر جمهوری خواهان، دیدگاه آقای روبیو نیز در مورد مهاجرت به سمت موضع دونالد ترامپ که متعهد شده بود تا بلافاصله پس از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری، اخراج مهاجران غیرقانونی را به شدت دنبال کند، تغییر پیدا کرده است.
مارکو روبیو نه تنها مورد تأیید جمهوریخواهان است، بلکه از سوی دموکراتهایی که او را به عنوان فردی «مسئول» برای نمایندگی آمریکا در عرصه سیاست خارجی تأیید میکنند، مورد حمایت قرار گیرد.
پیشینه آقای روبیو در سیاست خارجی به سالها خدمت در کمیته روابط خارجی و کمیته اطلاعات سنای آمریکا برمیگردد.
او در سخنرانیهای خود هشدارهای شدیدی در رابطه با تهدیدات نظامی و اقتصادی فزاینده علیه ایالات متحده، بهویژه از سوی چین داده است.
سناتور روبیو، ۳ سال پس از آغاز ریاستجمهوری باراک اوباما، به نمایندگی کنگره آمریکا برگزیده شد و خیلی زود مواضعش را نسبت به جمهوری اسلامی ایران مشخص کرد.
مارکو روبیو هنگامی که دولت باراک اوباما اعلام کرد توافق برجام نهایی شده است، یکی از سناتورهایی بود که تلاش کرد با تصویب یک قانون، دولت آمریکا را مجبور کند تا بدون نظر مجلس سنا، آن را رسمیت نبخشد.
برخی اظهارات ربیو درباره ایران و جمهوری اسلامی
مارکو روبیو، سناتور جمهوریخواه از ایالت فلوریدا و گزینه دونالد ترامپ برای هدایت وزارت اموز خارجه آمریکا روز چهارشنبه ۲۶ دی در جلسه استماع برای بررسی صلاحیتشُ بر این موضوع تأکید کرد که قدرت آقای ترامپ در دوره نخست ریاستجمهوریاش، «بازدارنده» بود.
مارکو روبیو، سناتور جمهوریخواه از ایالت فلوریدا در نشست کمیته روابط خارجی مجلس سنا که برای بررسی صلاحیت او تشکیل شده بود دیدگاههای خود را درباره برخی مسائل جهان، از جمله درباره ایران بیان داشت.
او گفت:
● «قدرت آمریکا [در دور نخست ریاستجمهوری ترامپ] یک عامل بازدارنده برای دشمنان ما بود و به ما اهرمی قوی در دیپلماسی داد. جنگ جدیدی رخ نداد، داعش از بین رفت، سلیمانی کشته شد، پیمان تاریخی ابراهیم متولد شد و در نتیجه، آمریکاییها امنتر شدند.»
● «من میان میان مردم و حکومت ایران تفاوت قائل هستم. اجازه دهید به روشنی بگویم وقتی از ایران صحبت میکنم، منظورم ملاهاست؛ نه مردم ایران که از فرهنگی کهن و غنی برخوردار است.»
● «حکومت ایران در ضعیفترین حالت ممکن است، آنها ناچار شدند از سوریه بیرون روند، اقتصادشان متلاشی شده است و روزها بیبرقی دارند. باید بدانیم هر امتیازی به جمهوری اسلامی بدهیم، در راستای گسترش برنامه هستهای و ایجاد تنش در خاورمیانه استفاده خواهد کرد.»
● «تحت هیچ شرایطی نباید بگذاریم جمهوری اسلامی ایران به بی ثبات کردن منطقه و پیگیری برنامه اتمی ادامه دهد و افزود: تا اکتبر آینده، سه قدرت آلمان، بریتانیا و فرانسه باید تصمیم بگیرند که مکانسیم ماشه را فعال کنند یا خیر.»
● «نباید تحت هیچ شرایطی، ایران هستهای داشته باشیم و نباید اجازه دهیم که جمهوری اسلامی برای تهدید همسایگان و اجرای اهداف بلندمدت خود قدرت نظامی داشته باشد.»
● «هرگونه امتیازی به رژیم ایران بدهیم، به تداوم حمایت آنها از گروههای نیابتی و تبدیل شدنشان به قدرتی سلطهگر در منطقه کمک خواهیم کرد.
● «دو نوع طرز فکر در رژیم ایران وجود دارد؛ یکی اینکه شرایط خراب است و باید زمان خرید، و دیگر اینکه باید بر قدرت هستهای تکیه کرد و با غنیسازی اورانیوم از ۶۰ درصد به ۹۰ درصد، از هر اقدام خارجی مصونیت یافت.»
● «هیچ حکومتی جز جمهوری اسلامی وجود ندارد که به مدت چند سال در پی ترور رئیس جمهور و وزیر خارجه یک کشور دیگر باشد.»
● «جمهوری اسلامی تلاش کرد تا دونالد ترامپ، رئیسجمهوری منتخب و مقامات او را ترور کند. این چیزی است که با آن روبرو هستیم ولی همواره باید میان مردم ایران و رهبران این کشور تمایز قائل شویم.»
● «دولت آینده آمریکا، با قرار دادن منافع این کشور در اولویت، رویکرد جدیدی را دنبال خواهد کرد. با ریاست جمهوری ترامپ، آمریکا در اولویت خواهد بود و هر یک دلار که هزینه میشود، باید به پرسشهای متعدد در مورد اینکه امنیت و منافع آمریکا را برآورده میکند یا نه، پاسخ دهد.»
● «ثروت و قدرت آمریکا نامحدود نیست و عقل سلیم حکم میکند که سیاست خارجی بر اساس ارزشهای آمریکایی شکل بگیرد و تاکید کرد که این، معیاری استاندارد در دنیا است.»
دویچه وله فارسی، صدای آمریکا
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
پژوهشگر حقوق بین الملل کودک گفت: طبق برآوردها، تعداد کودکان کار در ایران بین ۱٫۶ تا ۲ میلیون نفر است. این آمار نشاندهنده افزایش چشمگیری نسبت به سالهای گذشته است که ناشی از تشدید مشکلات اقتصادی، افزایش تورم و فقر خانوارهاست.
«محمد مهدی سید ناصری» پژوهشگر حقوق بین الملل کودک و مدرس دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار ایلنا درباره ظهور نسل جدیدی از کودکان کار در کشور گفت: پس از گذشت ۲۰ سال از پیوستن ایران به کنوانسیون حقوق کودک ملل متحد، نسل جدیدی از کودکان کار در حال بروز هستند؛ کودکانی که خشمگینتر و طلبکارتر از گذشته شدهاند و این شروع همان راهی است که به سمت خشونت، بزهکاری و گنگهای خلافکاری و… میانجامد که اگر راهکاری بلندمدت با بسترسازی مناسب در نظر گرفته نشود، باید شاهد افزایش روزافزون خشونت و دزدی باشیم.
وی افزود: اگر بخواهیم در مورد مسئلهی کار کودک دستهبندی متصور باشیم، باید اشاره کنم؛ دستهی اول نظام هنجاری، یعنی قوانین و مقررات و آییننامههاست. دستهی دوم، ساختاری است، یعنی نهادهایی که برای اجرای این هنجارها باید تعبیه شود و دستهی سوم، عملکرد و رویه است. یک مرحله هم پیش از اینهاست که حوزهی سیاستپردازی یعنی برنامه کلان حاکمیت است. ما در هر چهار مرحله ایراد داریم. برنامهی کلانی برای مدیریت حوزهی حقوق کودک نداریم، نمیدانیم کجا هستیم، چه مسیری طی میکنیم و به کجا میخواهیم برسیم.
وی ادامه داد: در حوزهی هنجاری نیز قوانین ما هم خلاء دارد و هم نقص! در حوزهی ساختاری هم مشکلات بسیار است. در حوزهی عملکرد و رویه هم برنامهی راهبردی کلانمان نامشخص است. در نتیجه خروجیِ ما در مورد کار کودک و کودک کار چیزی است که الان میبینیم.
وی تاکید کرد: پس اگر بناست در حوزهی کار کودک اتفاقی بیفتد، اول به برنامه کلان نیاز داریم، باید بدانیم وضع موجود ما چیست و به کجا و چگونه میخواهیم برسیم؟ بعد نظام حقوقی و هنجاری را باتوجه به این دورنما طراحی کنیم و ساختار مناسب برای اجرایی کردن آن ایجاد کنیم. در چنین وضعیتی سازمان بهزیستی اگر صد هزار برابر بودجه فعلی را هم بگیرد نمیتواند به نتیجه برسد.
۲۲ نهاد متولی در حوزه کودک کار در کشور وجود دارد
این مدرس دانشگاه در ادامه خاطرنشان کرد: ۲۲ نهاد متولی در حوزه کودک کار در کشور وجود دارد، اما همانطور که اشاره شد به خاطر ضعف ساختاری و سیاستورزی هر اقدامی در این حوزه انجام میدهیم، حاصل جمع عملکرد صفر میشود. ما نیاز به وحدت فرماندهی در حوزهی حقوق کودک داریم؛ در واقع وحدت فرماندهی در حوزه های هنجاری، ساختاری و رویهای. اساسا قانون جامع حمایت از اطفال و نوجوانان نداریم. نهاد متولی هم مشخص نیست و نظارت بر عملکرد و خروجی عملکرد هم مشخص نیست. یکسری تعهدات سلبی و یکسری تعهدات ایجابی داریم. در مورد تعهدات سلبی، دولت اساسا مجاز به مداخله نیست. دولت نمیتواند کودک را وادار به انجام کار معین کند.
سید ناصری با بیان اینکه در حوزهی تعهد ایجابی اما دولت میبایست برای حمایت از کودک مداخله داشته باشد، گفت: دولت باید در مقابل بهرهکشی و استثمار از کار کودک، استثمار، بردگی، بندگی، هرزه نگاری و… بایستد و از طرفی در حوزه تعهدات ایجابی، تهیه بستر لازم برای مقابله با کار کودک از وظایف دولت است. در این حوزه دچار آسیب هستیم و برای رفع این آسیبها باید ریشهها را بشناسیم.
وی خاطرنشان کرد: باید به فکر حمایت و تحقق حقوق کودکان به خصوص کودکان کار در کشورمان باشیم و آینده کودکان کشور عزیزمان ایران، برایمان مهم باشد و این را هم فراموش نکنیم که نقش رییس جمهور و تصمیماتش در اینده کودکان سرزمینمان ایران بسیار تاثیرگذار است.
این پژوهشگر حقوق کودک درباره آمار کودکان کار در سال ۱۴۰۳ در ایران و میزان افزایش آن اظهار داشت: آمار دقیقی از تعداد کودکان کار در سال ۱۴۰۳ منتشر نشده است، اما طبق برآوردها، تعداد این کودکان در ایران بین ۱٫۶ تا ۲ میلیون نفر است. این آمار نشاندهنده افزایش چشمگیری نسبت به سالهای گذشته است که ناشی از تشدید مشکلات اقتصادی، افزایش تورم، و فقر خانوارهاست.
این حقوقدان با تاکید بر افزایش کودکان کار دختر در ایران و جهان خاطرنشان کرد: در جهان، بر اساس گزارش سازمان جهانی کار (ILO)، حدود ۱۵۲ میلیون کودک کار وجود دارند که ۴۲ درصد آنها را دختران تشکیل میدهند. در ایران، آمار رسمی تفکیکی از کودکان کار دختر در دسترس نیست، اما بررسیهای میدانی نشان میدهد که تعداد این گروه بهویژه در مشاغل غیررسمی و خیابانی روند افزایشی داشته است. دختران کار بهطور ویژه در معرض آسیبهای جسمی و روانی بیشتری نسبت به پسران قرار دارند.
حدود ۷۰ درصد از کودکان کار در تهران مهاجر هستند
سید ناصری با بیان اینکه مطابق با آمار منتشر شده، حدود ۷۰ درصد از کودکان کار در تهران مهاجر هستند، گفت: بیشتر آنها را کودکان افغانستانی تشکیل میدهند. در سایر شهرهای بزرگ نیز درصد بالایی از کودکان کار غیرایرانیاند که به دلیل نبود مدارک هویتی و حقوق قانونی کافی، آسیبپذیرترند. باز آمار دقیقی وجود ندارد و سخت است بهطور دقیق گفت.
وی درباره اقدامات دولت در ساماندهی کودکان کار نیز گفت:دولت ایران تلاشهایی برای ساماندهی کودکان کار انجام داده است، از جمله راهاندازی مراکز حمایتی مانند «خانههای کودک» برای ارائه آموزش و خدمات بهداشتی، اجرای طرحهای جمعآوری کودکان کار از خیابانها که با نقدهایی درباره کارآمدی آنها مواجه بوده است و ارائه خدمات آموزشی محدود در برخی مراکز حمایتی.با این حال، کمبود بودجه و نبود هماهنگی میان نهادهای مسئول، اثربخشی این اقدامات را کاهش داده است.
تهران دارای حدود ۷۰ هزار کودک کار است
این پژوهشگر در پاسخ به این پرسش که کدام شهرهای ایران بیشترین آمار کودکان کار را دارند، گفت: تهران دارای حدود ۷۰ هزار کودک کار است.همچنین شهرهای مشهد و شیراز به دلیل مهاجرت بالا، آمار بالایی دارند. از سوی دیگر استانهای مرزی به دلیل فقر اقتصادی و مهاجرت نیز شمار زیادی از کودکان کار را در خود جای داده است.
سید ناصری با بیان اینکه کودکان کار عمدتا از خانوادههای فقیر و کمدرآمد هستند، گفت:در خانوادههای دارای والدین معتاد، معمولا کودکان برای تأمین هزینه اعتیاد والدین به کار واداشته میشوند.همچنین کودکان مهاجر و بیمدرک به دلیل عدم دسترسی به حمایتهای دولتی در خیابان ها مشغول بکار می شوند.
این محقق حقوق کودک تصریح کرد: کودکان کار، بهویژه دختران، در معرض سوءاستفاده های جسمی و جنسی قرار دارند.همچنین این کودکان از سوءتغذیه و بیماریهای ناشی از کار در محیطهای آلوده رنج می برند.کودکان کار دچار اختلالات روانی همچون اضطراب و افسردگی هستند.از سوی دیگر کودکان کار در معرض ترک تحصیل و بیسوادی نیز قرار دارند.
انتقال کودکان از مناطق دورافتاده به شهرها توسط باندهای سازمان یافته
سید ناصری درباره اینکه کودکان توسط باندهایی سازماندهی می شوند، گفت: برخی کودکان کار تحت کنترل باندهای سازمانیافته هستند که از آنها برای تکدیگری، فروش مواد مخدر یا کالاهای غیرقانونی سوءاستفاده میکنند. این باندها معمولاً آنها را از مناطق دورافتاده به شهرهای بزرگ منتقل میکنند.
وی همچنین در خصوص اقدامات دولت برای شناسایی و متلاشی کردن باندهای سوءاستفادهگر نیز گفت: دولت اقداماتی نظیر افزایش نظارت پلیس و ایجاد واحدهای ویژه برای شناسایی باندهای سوءاستفادهگر انجام داده است. با این حال، به دلیل فعالیت زیرزمینی این باندها، شناسایی و متلاشی کردن آنها دشوار است.
این مدرس دانشگاه درباره وضعیت کودکان کار در سایر کشورها خاطرنشان کرد: در کشورهای آفریقایی و جنوب آسیا بیشترین تعداد کودکان کار وجود دارد.کشورهایی همچون هند، بنگلادش و نیجریه در رتبههای اول قرار دارند و اقدامات جهانی نظیر معاهدات سازمان جهانی کار توانسته تا حدی این پدیده را کنترل کند.
سید ناصری در ادامه عنوان داشت: نبود قوانین مشخص برای الزام خانوادهها به تحصیل کودکان و همچنین ضعف نظارت بر کارفرمایانی که از کودکان استفاده میکنند و عدم تعریف و تدوین راهکارهای حمایتی جامع خلا های قانونی در حمایت از کودکان را شکل می دهد.
وی همچنین بیان داشت: طبق برآوردها، حدود ۴۰ درصد کودکان کار در ایران یا به مدرسه نمیروند یا بهدلیل کار، ترک تحصیل کردهاند.همچنین کودکان کار بهدلیل شرایط سخت زندگی، بیشتر دچار افسردگی، اضطراب و مشکلات خلقی میشوند. آنها اغلب اعتمادبهنفس پایینتر و حس ناامنی بیشتری نسبت به همسالان خود دارند.
توضیح درباره سرنوشت کودکان کار پس از ورود به بزرگسالی
ناصری در پاسخ به این سوال که آیا مطالعه یا تحقیقی درباره سرنوشت کودکان کار پس از ورود به بزرگسالی انجام شده است؟ گفت: تحقیقات نشان دادهاند کودکانی که در سنین پایین وارد بازار کار میشوند، معمولاً از فرصتهای آموزشی و مهارتآموزی مناسب محروم میمانند. این محرومیت باعث میشود که در بزرگسالی به مشاغل کمدرآمد، غیررسمی و ناامن محدود شوند. مطالعهای در مجله بینالمللی توسعه و عدالت اجتماعی (۲۰۲۳) نشان میدهد که بیش از ۷۰ درصد از کودکانی که در دوران کودکی مجبور به کار بودهاند، در بزرگسالی به مشاغل یدی و غیرماهرانه گرایش پیدا میکنند.
وی افزود: نبود تحصیلات و مهارت کافی یکی از دلایل اصلی این موضوع است. از سوی دیگر، برخی از این کودکان به دلیل تجربه کار در محیطهای استثماری یا خشونتآمیز، دیدگاهی منفی نسبت به ساختارهای رسمی جامعه پیدا میکنند که میتواند آنها را از ورود به فعالیتهای اقتصادی رسمی بازدارد. این موضوع در کشورهای در حال توسعه، جایی که کودکان کار معمولاً در شرایط بهرهکشانه کار میکنند، بیشتر مشهود است.
این پژوهشگر خاطرنشان کرد: کودکان کار معمولاً در معرض انواع استرسهای محیطی، خشونت، و سوءاستفاده قرار دارند. این شرایط میتواند تأثیرات بلندمدتی بر سلامت روانی آنها داشته باشد. نتایج یک پژوهش در ایران (۲۰۲۲) که توسط دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شده، نشان میدهد که ۶۰ درصد از کودکان کار در بزرگسالی با مشکلاتی نظیر افسردگی، اضطراب و اختلالات رفتاری مواجه میشوند. این مسائل روانی میتوانند مانعی جدی بر سر راه موفقیت شغلی و اجتماعی آنها باشند. علاوه بر این، محرومیت از شبکههای حمایتی مانند خانواده و مدرسه باعث میشود که این افراد در بزرگسالی نیز از دسترسی به فرصتهای اجتماعی و اقتصادی مناسب محروم شوند. این وضعیت احتمال ورود آنها به فعالیتهای غیرقانونی یا بزهکاری را افزایش میدهد.
ناصری در ادامه گفت: یکی از مهمترین پرسشها درباره آینده کودکان کار، احتمال گرایش آنها به بزهکاری در بزرگسالی است. تحقیقات نشان میدهد که کار کودکان به دلیل ایجاد حس بیاعتمادی نسبت به جامعه و تجربه محرومیتهای گسترده، زمینهساز رفتارهای پرخطر میشود. بهعنوان نمونه، مطالعهای در مجله عدالت کیفری و سیاست جنایی ایران (۲۰۲۱) نشان داد که احتمال ورود کودکان کار به چرخه بزهکاری در بزرگسالی حدود ۲.۵ برابر بیشتر از همسالان غیرشاغل آنهاست. این پژوهش تأکید میکند که عواملی نظیر فقر، نداشتن مهارتهای شغلی و سابقه خشونت در دوران کودکی، افراد را به سوی فعالیتهای غیرقانونی مانند سرقت یا قاچاق سوق میدهد. همچنین، فقدان حمایت اجتماعی و برنامههای بازتوانی، این روند را تشدید میکند.
وی با بیان اینکه باوجود تمام مشکلات، برخی از کودکانی که در کودکی مجبور به کار بودهاند، توانستهاند در بزرگسالی به مسیرهای موفقیتآمیز دست یابند.اظهار داشت: تحقیقات نشان میدهد که عوامل کلیدی در این زمینه شامل این موارد است؛ حمایتهای اجتماعی که شامل دسترسی به برنامههای حمایتی نظیر آموزش رایگان و کمکهای مالی است.توانمندسازی روانی که می توان به ارائه خدمات مشاورهای و روانشناختی برای کاهش تأثیرات منفی دوران کودکی اشاره کرد. همچنین مهارتآموزی و آموزش حرفهای از جمله ارائه برنامههای آموزشی که مهارتهای شغلی مورد نیاز بازار کار را به این افراد آموزش دهد، شامل می شود.
این مدرس دانشگاه افزود: برای مثال، برنامهای در کشور هند که توسط سازمان ملل متحد و دولت محلی اجرا شد، نشان داد که 40 درصد از کودکانی که در سنین پایین کار میکردند و در این برنامه شرکت داشتند، توانستند در بزرگسالی به مشاغل رسمی و با ثبات دست یابند. کار کودکان تأثیرات مخربی بر زندگی اجتماعی، روانی و اقتصادی آنها در بزرگسالی دارد و میتواند آنها را در چرخه فقر، بزهکاری و انزوا نگه دارد. با این حال، با اتخاذ سیاستهای حمایتی و پیشگیرانه میتوان این چرخه را شکست.
آلودگی هوا، تهدیدی برای کودکان کار
سید ناصری با بیان اینکه کودکان کار یکی از آسیبپذیرترین گروههای اجتماعی هستند که علاوهبر تحمیل کارهای سخت و بیپایان، از حقوق اولیه خود از جمله حق بر سلامت محروم هستند، خاطرنشان کرد: این یادداشت کوتاه به تحلیل و بررسی ابعاد مختلف حق بر سلامت کودکان کار در کشورهای در حال توسعه، بهویژه در ایران، پرداخته و چالشهای موجود در راستای تأمین این حق را شناسایی میکند. همچنین با ارزیابی قوانین موجود و راهکارهای اجرایی، سعی دارد تا پیشنهادهایی برای بهبود شرایط بهداشتی و درمانی کودکان کار ارائه دهد.
وی درباره حقوق اولیه کودکان کار نیز تاکید کرد: کودکان کار بهعنوان گروهی آسیبپذیر، در معرض مشکلات متعددی از جمله محرومیت از آموزش، سوء استفاده اقتصادی و اجتماعی و همچنین آسیبهای جسمی و روانی قرار دارند. یکی از مهمترین حقوق آنها که به شدت تهدید میشود، “حق بر سلامت” است.
این پژوهشگر حقوق کودک با اشاره بر اینکه “حق بر سلامت” به معنای دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی مناسب، محیط سالم و پیشگیری از بیماریها است. این حق نه تنها شامل مراقبتهای پزشکی بلکه به شرایط زندگی و کار مناسب نیز ارتباط دارد. در زمینه کودکان کار، حق بر سلامت بهطور خاص شامل پیشگیری از آسیبهای جسمی ناشی از کارهای طاقتفرسا و ایجاد محیطی امن و سالم برای رشد روانی و جسمانی آنان میشود. مطابق با کنوانسیون حقوق کودک (۱۹۸۹)، دولتها موظفند به بهبود شرایط زندگی و کاری کودکان، از جمله دسترسی آنان به خدمات بهداشتی و درمانی، اهتمام ورزند. اما در عمل، شرایط اجتماعی و اقتصادی در بسیاری از کشورها، به ویژه در جوامع در حال توسعه، موانع فراوانی در این زمینه ایجاد کرده است.
سید ناصری درباره پیامدهای پدیده ” کودکان کار” برای هر جامعه تصریح کرد: کودکان کار و آلودگی هوا، دو پدیدهای هستند که بهطور جدی سلامت و آینده نسلهای جوان را تهدید میکنند و در جوامع صنعتی و نیمهصنعتی، کودکان کار معمولاً در معرض شرایط سختتری قرار دارند، که یکی از این شرایط، آلودگی شدید هواست. کودکان کار معمولاً از خانوادههای فقیر و کمدرآمد هستند که به دلایل مختلف از جمله فقر، عدم دسترسی به آموزش و حمایتهای اجتماعی، مجبور به ورود به بازار کار میشوند. این کودکان به علت فقر و شرایط کاری، بیشتر در معرض خطرات بهداشتی قرار دارند. مطابق با پژوهشهای جدید در خلال سال ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۳ میلادی، بسیاری از این کودکان در مناطق با آلودگی هوای بالا زندگی و کار میکنند که بهطور مستقیم بر سلامت آنان تاثیر میگذارد.
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |
دونالد ترامپ حدود ۱۵۰۰ نفر از حامیان خود را که چهار سال پیش به کنگره ایالات متحده حمله کرده بودند، عفو کرد. این اقدام ساعاتی پس از بازپسگیری ریاستجمهوری و بهمنظور اعمال سریع نفوذش بر دولت آمریکا صورت گرفت.
پس از مراسم رسمی آغاز ریاست جمهوری، ترامپ مجموعهای از اقدامات اجرایی را امضا کرد تا مهاجرت را محدود کند، مقررات زیستمحیطی را لغو کند و طرحهای متنوعسازی نژادی و جنسیتی را کنار بگذارد. او در اقدامی فوری به وعده انتخاباتی خود درباره افزایش تعرفهها عمل نکرد اما اعلام کرد که ممکن است از اول فوریه تعرفههای ۲۵ درصدی بر واردات از کانادا و مکزیک اعمال کند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، این خبر باعث شد ارزش پزوی مکزیک یک درصد در برابر دلار کاهش یابد و دلار کانادا به پایینترین سطح خود در پنج سال اخیر، یعنی ۱.۴۵۱۵ دلار کانادا، سقوط کند.
همچنین این اخبار بهسرعت باعث معکوس شدن روند صعودی بازارهای سهام جهانی شد و ارزش دلار آمریکا در معاملات پرنوسان بهشدت افزایش یافت.
تصمیم ترامپ برای عفو حامیانی که در حمله به کنگره در تاریخ ۶ ژانویه ۲۰۲۱ شرکت کرده بودند، بهطور حتم پلیس، قانونگذاران و سایر افرادی که جانشان در این رویداد بیسابقه در تاریخ مدرن آمریکا در خطر بود را خشمگین خواهد کرد.
در جریان این حمله، حدود ۱۴۰ افسر پلیس مورد حمله قرار گرفتند؛ برخی با مواد شیمیایی تحریککننده هدف قرار گرفتند و برخی دیگر با لولهها، میلهها و سایر سلاحها مورد اصابت قرار گرفتند. در این آشوب چهار نفر کشته شدند که یکی از آنها، حامی ترامپ، به ضرب گلوله پلیس جان باخت.
ترامپ دستور آزادی ۱۴ رهبر گروههای شبهنظامی راست افراطی «اُوث کیپرز» و «پراد بویز» را که در حال گذراندن حکمهای طولانی زندان بودند، صادر کرد، اما محکومیت آنها را لغو نکرد.
خدا مرا نجات داد تا آمریکا را دوباره عظمت ببخشم!
اوایل همان روز، ترامپ ۷۸ ساله در مراسم تحلیف در تالار روتوندای کنگره سوگند ریاستجمهوری یاد کرد؛ جایی که در تاریخ ۶ ژانویه حامیانش بهطور بیرحمانهای تلاش کردند تا شکست او در انتخابات ۲۰۲۰ در برابر جو بایدن را معکوس کنند.
در این مراسم، ترامپ خود را بهعنوان منجیای که از سوی خدا برای نجات یک ملت در حال افول برگزیده شده است، معرفی کرد. این مراسم تحلیف بازگشتی پیروزمندانه برای یک سیاستمدار جنجالی بود که از دو سوءقصد جان سالم به در برد، با وجود یک محکومیت کیفری و پروندهای مربوط به تلاشهایش برای تغییر نتیجه انتخابات ۲۰۲۰ توانست در انتخابات پیروز شود.
او گفت: «خدا مرا نجات داد تا آمریکا را دوباره عظمت ببخشم.»
ترامپ اولین رئیسجمهوری در بیش از یک قرن است که پس از شکست در انتخابات ریاستجمهوری دوباره به کاخ سفید بازمیگردد و اولین مجرمی است که این مقام را اشغال میکند. او، که مسنترین رئیسجمهور تاریخ آمریکا هنگام سوگند خوردن است، از حمایت اکثریت جمهوریخواه در هر دو مجلس کنگره برخوردار است.
ترامپ بهسرعت برای سرکوب مهاجرت غیرقانونی که از زمان ورودش به عرصه سیاست در سال ۲۰۱۵ به مسئلهای محوری تبدیل شده بود، اقدام کرد.
کمی پس از ادای سوگند، مقامات مرزی آمریکا برنامهای را که به صدها هزار مهاجر امکان ورود قانونی به ایالات متحده را از طریق گرفتن وقت ملاقات با گوشیهای هوشمند میداد، متوقف کردند. تمامی وقتهای ملاقات قبلی نیز لغو شدند.
نزدیک به ۱۶۶۰ افغان که از سوی دولت آمریکا برای اسکان مجدد در این کشور تأیید شده بودند، از جمله اعضای خانوادههای پرسنل نظامی فعال آمریکا، پروازهایشان لغو شدند. این موضوع را یک مقام آمریکایی و یکی از مدافعان برجسته اسکان پناهندگان روز دوشنبه اعلام کردند.
اعلام وضعیت اضطراری در مرز و لغو توافق اقلیمی
ترامپ در کاخ سفید دستوری را امضا کرد که وضعیت اضطراری ملی در مرز ایالات متحده و مکزیک اعلام میکرد. این وضعیت بودجه لازم را تأمین کرده و به او اجازه اعزام نیرو به مرز را میدهد.
او همچنین دستوری را امضا کرد که به سیاست اعطای تابعیت به افراد متولد در ایالات متحده پایان میدهد، که بهطور قطع به چالشهای حقوقی طولانیمدت منجر خواهد شد.
دستور اجرایی دیگری نیز کارتلهای مواد مخدر مکزیکی را بهعنوان سازمانهای تروریستی معرفی کرد.
ترامپ بار دیگر ایالات متحده را از توافق اقلیمی پاریس خارج کرد و برای دومین بار در یک دهه اخیر، بزرگترین تولیدکننده تاریخی گازهای گلخانهای جهان را از تلاشهای جهانی برای مبارزه با تغییرات اقلیمی کنار گذاشت.
ترامپ هنگام امضای انبوهی از دستورات اجرایی در دفتر بیضی شکل گفت: «ما تمام این سرطانها را که توسط دولت بایدن ایجاد شده است، از بین میبریم.»
دستورات دیگر ترامپ سیاستهای دولت بایدن در حوزه هوش مصنوعی و خودروهای الکتریکی را لغو کردند. او همچنین استخدام در دولت فدرال را متوقف کرد و کارمندان دولتی را ملزم کرد که بهجای دورکاری، به دفاتر کاری بازگردند.
ترامپ همچنین اسنادی را برای ایجاد «وزارت کارآمدی دولت» امضا کرد، نهادی مشورتی خارج از دولت که به ریاست میلیاردر ایلان ماسک برای کاهش گسترده هزینههای دولتی طراحی شده است.
در وزارت امور خارجه، بیش از دوازده دیپلمات ارشد غیرحزبی خواسته شد تا بهعنوان بخشی از برنامه گستردهتر برای جایگزینی کارمندان غیرحزبی با وفاداران ترامپ استعفا دهند.
ترامپ در شبکههای اجتماعی اعلام کرد که تیمش در حال برکناری بیش از هزار نفر از منصوبان دولت بایدن است.
او همچنین اعلام کرد که دستوراتی برای لغو برنامههای تنوع فدرال صادر خواهد کرد و دولت را ملزم خواهد کرد تنها جنسیتهای ثبتشده در زمان تولد را به رسمیت بشناسد.
برخی از مهمترین فرمانهای ترامپ در روز نخست:
• مهاجرت غیرقانونی و اعلام وضعیت اضطراری ملی در مرز مشترک با مکزیک
• بازگرداندن دوباره کوبا به فهرست دولت آمریکا از حامیان حکومتی تروریسم
• توقف روند استخدامی در دولت فدرال و پایان دورکاری کارمندان دولت فدرال
• تشکیل «سازمان بهرهوری دولت» برای کاهش اندازه و افزایش کارایی دولت
• اعلام وضعیت اضطراری ملی در حوزه انرژی، تکمیل ذخایر استراتژیک نفتی
• ازسرگیری بررسی تقاضاهای مرتبط با پروژههای صادرات گاز مایع در وزارت انرژی
• عفو حدود ۱۵۰۰ نفر در پرونده یورش ۶ ژانویه ۲۰۲۱ به کنگره آمریکا
• خروج ایالات متحده از توافق اقلیمی پاریس
• خروج ایالات متحده از سازمان بهداشت جهانی
• تعلیق ارائه کمکهای توسعه خارجی به مدت ۹۰ روز برای مرور سیاستها
• فرمان به وزارت دادگستری درباره استفاده از مجازات مرگ برای جرائم فجیع
• فرمان لغو ۷۸ فرمان اجرایی دوران جو بایدن
در حالی که ترامپ در سخنرانی نیمساعته خود تلاش کرد خود را بهعنوان صلحطلب و متحدکننده معرفی کند، لحن او اغلب بهشدت جناحی بود. او ادعاهای نادرست کمپین انتخاباتی خود را مبنی بر اینکه کشورهای دیگر زندانهای خود را تخلیه کرده و به آمریکا میفرستند، تکرار کرد و از پیگردهای کیفری خود شکایت کرد.
ترامپ با حضور بایدن در نزدیکیاش، انتقاد شدیدی از سیاستهای دولت قبلی از مهاجرت گرفته تا روابط خارجی مطرح کرد.
ترامپ گفت: «ما دولتی داریم که بودجه نامحدودی را برای دفاع از مرزهای خارجی اختصاص داده، اما از دفاع از مرزهای آمریکا و مهمتر از آن، مردم خودش امتناع میکند.»
تعدادی از مدیران برجسته فناوری که به دنبال جلب رضایت دولت جدید بودند – از جمله سه مرد ثروتمند جهان، ایلان ماسک مدیرعامل تسلا و اسپیسایکس، جف بزوس بنیانگذار آمازون، و مارک زاکربرگ مدیرعامل متا – صندلیهای برجستهای روی صحنه داشتند و در کنار نامزدهای کابینه و اعضای خانواده ترامپ نشسته بودند.
ترامپ گفت که فضانوردان را به مریخ خواهد فرستاد. این وعده موجب شد ماسک – که مدتها درباره استعمار این سیاره صحبت کرده بود – مشتهایش را بالا ببرد.
ترامپ همچنین وعده داد که نام «خلیج مکزیک» را به «خلیج آمریکا» تغییر دهد و قصد خود را برای بازپسگیری کنترل کانال پاناما تکرار کرد؛ اظهاراتی در حوزه سیاست خارجی که باعث نگرانی در میان متحدان ایالات متحده شده است.
بازگشت به قدرت
ترامپ سوگند ریاستجمهوری را برای «حفظ، حمایت و دفاع» از قانون اساسی ایالات متحده در ساعت ۱۲:۰۱ بعدازظهر به وقت شرقی (۱۷:۰۱ به وقت گرینویچ) به جا آورد. این سوگند توسط رئیس دیوان عالی، جان رابرتز، انجام شد. معاون رئیسجمهور، جیدی ونس، اندکی پیش از او سوگند یاد کرد.
معاون رئیسجمهور پیشین، کامالا هریس، که در ماه نوامبر از ترامپ شکست خورده بود، در کنار بایدن در بخشی که شامل رؤسای جمهور پیشین باراک اوباما، جورج دبلیو. بوش و بیل کلینتون بود، نشسته بود. هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق که در سال ۲۰۱۶ از ترامپ شکست خورده بود، در کنار همسرش بیل نشسته بود. میشل اوباما، همسر اوباما، تصمیم گرفت در این مراسم شرکت نکند.
این مراسم به دلیل سرمای شدید که بخش زیادی از کشور را در برگرفته بود، به داخل ساختمان منتقل شد.
ترامپ مراسم تحلیف بایدن را نادیده گرفت و همچنان به دروغ ادعا میکند که انتخابات ۲۰۲۰ که در آن به بایدن باخت، دستکاری شده بود.
بایدن، در یکی از آخرین اقدامات رسمی خود، تعدادی از افرادی را که ترامپ تهدید به انتقام از آنها کرده بود، عفو کرد. از جمله این افراد، ژنرال مارک میلی، رئیس پیشین ستاد مشترک ارتش بود که ترامپ پیشنهاد کرده بود به دلیل برقراری مذاکرات مخفیانه با چین اعدام شود. پرتره میلی اندکی پس از مراسم تحلیف ترامپ از پنتاگون برداشته شد.
بایدن همچنین پنج نفر از اعضای خانواده خود را دقایقی پیش از ترک کاخ سفید عفو کرد و دلیل این اقدام را نگرانی از هدف قرار گرفتن آنها توسط ترامپ اعلام کرد.
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ -
Saturday 25 January 2025
|
ايران امروز |