ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 28.03.2005, 19:28
قدردانی از شرارت

ويتائوتاس لاندسبرگيس/ برگردان: علی‌محمد طباطبايی
دوشنبه ٨ فروردين ١٣٨٤

در ماه می‌سال جاری جهان شصتمين سالگرد پايان يافتن جنگ جهانی دوم را برگزار خواهد كرد. اما كشورهای بالتيك شامل استونی، لاتويا و ليتوانی ـ كه تقريباً ١٥ سال پيش استقلال ازدست رفته‌ی خود را برای بار ديگر به دست آوردند ـ به جای آن كه با شادمانی خود را برای چنين مراسمی آماده كنند، مضطرب و نگران‌اند.
رهبران دولت در هر سه‌ی اين كشورها به مراسم رژه‌ای دعوت شده‌اند كه قرار است در مسكو جهت بزرگداشت پيروزی ارتش سرخ بر آلمان نازی برگزار گردد. ليكن در اصل خود ميزبان اين مراسم يعنی روسيه بود كه در هيئت اتحاد شوروی باعث شروع جنگ گرديد ـ در واقع خونين‌ترين نبرد در تاريخ اروپا ـ كه پايان آن اكنون گرامی داشته می‌شود. البته اتحاد جماهير شوروی سوسياليستی همراه با هيتلر باعث برانگيختن شعله‌های آتش جنگ گرديد، اما مسئوليتی كه به عهده‌اش قرار دارد غير قابل انكار است.
در حالی كه اين مراسم در ميدان سرخ برگزار می‌شود و به اين ترتيب پيروزی شوروی مورد تاكيد قرار می‌گيرد، در عين حال روسيه آنچه را نيز كه در اين جنگ به دست آورده در اين مراسم گرامی می‌دارد. از جمله‌ی آنها يكی هم كشور من ليتوانی بود كه ادغام و الحاق آن به امپراتوری استالين تراژدی‌های بيشماری را با خود به همراه آورد. اما بر خلاف آلمان، روسيه هرگز مسئوليت خود را برای جنگ و آباد كردن قبرستان‌های بسيار از جنازه‌ی افراد بيگناه نپذيرفت.
به اين ترتيب اكنون از كشوری كه پيش از اين اسير محسوب می‌شد دعوت شده است كه در مراسمی به خاطر اين اسارت شركت كند و آن را جشن بگيرد. به همين خاطر است كه تقريباً تمامی اهالی ليتوانی ـ در واقع غالب كسانی كه در كشورهای بالتيك مقيم‌اند ـ از اين كه رهبران سياسی‌شان در مراسم اين سالگرد شركت می‌كنند احساس بسيار ناگواری دارند. اما استوانی‌ها، لاتويايی‌ها و اهالی ليتوانی تنها كسانی نيستند كه می‌بايست دارای چنين احساساتی باشند.
هنگامی كه استالين در بهار ١٩٣٩ به هيتلر پيشنهاد دوستی نمود ـ و در تابستان همان سال به طور رسمی به پيمان مولوتوف ـ ريبن تروپ منجر گرديد ـ رهبر نازی‌ها اطمينان يافت كه خنجری از پشت يعنی از شرق متوجه‌ی او نخواهد بود و به اين ترتيب نازی‌ها در غرب آزادی عمل كاملی داشتند تا هرچه هيتلر در نظر داشت را عملی سازند.
اين پيمان پس از قتل عام « شب كريستال » در آلمان بسته شد، و مبتكران شوروی آن به خوبی می‌دانستند كه آنها يهودی‌های لهستان و ليتوانی را روانه‌ی چه سرنوشتی می‌سازند. آنها می‌بايست مطابق با اولين عهدنامه‌ی سری كه در ٢٣ آگوست ١٩٣٩ ميان ريبن تروپ و مولوتوف امضا شده بود تحويل هيتلر می‌گرديدند. يك ماه پس از آن هيتلر، و بازهم اين بار به طور پنهانی ليتوانی را به استالين فروخت.
كشورهای ديگری كه در ميان آلمان و اتحاد جماهير شوروی قرار گرفته بودند نيز محكوم به اين شده بودند كه دير يا زود به عنوان ملت‌های مستقل از صحنه‌ی گيتی حذف شوند و با مردم اين كشورها به نحوی رفتار می‌شد كه گويی آنها اصلاً وجود ندارند، زيرا مهاجمين فقط و فقط به سرزمين‌ها علاقمند بودند. حكم‌های اعدام و شكنجه‌هايی كه به تقريباً تمامی ملت‌ها و ميليون‌ها انسان بی‌گناه تحميل می‌شد ديگر به نظر می‌رسيد كه با سكوت مورد موافقت قرار گرفته و در ٩ می‌ همان سال در مسكو با سر و صدای زياد جشن گرفته شد. حتا بعضی از مقامات رسمی روسی برای آن كه چنين جشنی را كامل كرده باشند در نظر داشتند كه مجسمه‌ی ياد بودی از استالين را پرده برداری كنند.
هنگامی كه ارتش هيتلر به غرب هجوم آورد اتحاد جماهير شوروی چنانكه بايد و شايد آلمان را در نبرد خود عليه لهستان، فرانسه، بلژيك، هلند، لوكزامبورك، دانمارك، نوروژ و انگلستان مورد حمايت قرار داد. در نتيجه‌ی آن شهرهای اين كشورها ويران گرديده و مردمش نه تنها توسط نازی‌ها به قتل رسيدند كه همچنين توسط هم پيمان آنها شوروی، كه لهستان را مورد هجوم قرار داده و سازوبرگ ارتش هيتلر را از جهت آنچه برای ادامه‌ی جنگ در برابر غرب نيازمندش بود، تدارك می‌ديد. در مقابل، آلمان دست‌های اتحاد جماهير شوروی استالين را باز گذارد تا به فنلاند حمله كرده و استونيا، لاتويا و ليتوانی را اشغال كند، و البته بخشی از كشور رومانی.
مطابق با قانون، هنگامی كه دو تبهكار پيمانی را با خون قربانی‌های خود امضا می‌كنند آن عمل يك جنايت باقی می‌ماند، حتا چنانچه آن دو تبهكار بعداً دچار اختلاف نظر شده و به روی يكديگر آتش گشايند. برای دو بزرگترين جنايتكار اروپا در قرن بيستم نيز همين قاعده صدق می‌كند. ما نبايد از جنايت‌هايی كه هيتلر و استالين به عنوان متحد بالفعل يكديگر مرتكب شدند غفلت كنيم آن هم با اين بهانه كه آنها بعداً دشمن يكديگر گرديدند.
خون قربانيان جنگ دوم جهانی عدالت و انصاف را می‌خواند، اما مهم تر از هر چيز ديگر نيازمند صداقت و درستكاری در اين مورد است كه چه كسی و چه چيزی باعث آن سرنوشت مصيبت بار گرديد. اگر كسانی كه در ٩ ماه می‌ سال جاری در مسكو گرد هم می‌آيند چنان كنند كه جنايات جنگی شوروی موجه جلوه داده شود، آنها نشان داده‌اند كه به فريادهای خاموش ده‌ها ميليون قربانی بيگناه جنگ جهانی دوم بی تفاوت هستند. در چنين صورتی تنها برنده‌ی واقعی روح آن شرارت‌ها است.

---------------------
* ويتائوتاس لاندسبرگيس اولين رئيس جمهور ليتوانی مستقل پس از دوره‌ی كمونيستی است و عضوی از پارلمان اروپا.
1: A Tribute to Evil by Vytautas Landsbergis. Project Syndicate 2005.