iran-emrooz.net | Mon, 20.03.2006, 6:47
به سكوت در بارهی چچن پايان دهيم
واسلاوهاول و ديگران / برگردان: علیمحمد طباطبايی
دوشنبه ٢٩ اسفند ١٣٨٤
برای يك ناظر درستكار شكستن درهای بستهای كه چچن را از بقيهی نقاط جهان جدا میكند و عبور از آنها، بینهايت دشوار است. حقيقت آن است كه هيچ كس به درستی از ابعاد قربانيان غير نظامی طی ده سال جنگ در چچن اطلاعی دقيقی ندارد.
طبق برآورد سازمانهای غير دولتی تعداد آنها بايد ميان ١٠٠ هزار (يعنی ١ نفر به ازاء هر ١٠ شهروند چچنی) و ٣٠٠ هزار (يك نفر به ازاء ٤هر نفر) باشد. در انتخابات نوامبر ٢٠٠٥ چند نفر در انتخابات چچن شركت كردند؟ ميان ٦٠ تا ٨٠ درصد طبق سخنان مقامات روسی و ٢٠ درصد آن گونه كه ناظرين بی طرف گزارش كردهاند. محدوديتها و سانسور رسانهای كه به اين ناحيه از جهان تحميل شده است هرگونه برآورد دقيق از تاثيرات ويرانگر اين مجادلهی بی رحمانه را غير ممكن میسازد.
ليكن سانسور نمیتواند وحشت را به طور كامل پنهان سازد. برای اولين بار پس از زمانی كه هيتلر در ١٩٤٤ شهر ورشو را مجازات نمود و در برابر نگاه جهان يك پايتخت ـ شهر گروزنی با ٤٠٠ هزار سكنه ـ به طور كامل ويران شد. چنين رفتار غير انسانی را نمیتوان به طور موجهی به عنوان « مبارزه با تروريسم » ناميد، يعنی آن گونه كه ولاديمير پوتين عادت به آن دارد. رهبران نظامی روسيه مدعی هستند كه در حال مبارزه با گروهی ٧٠٠ تا ٢٠٠٠ نفری از جنگجويان میباشند. اما اگر دولت بريتانيا بلفاست را بمباران میكرد، يا دولت اسپانيا بيلبائو را، آنهم به بهانهی سركوب IRA يا ETA چه بايد میگفتيم؟
و با اين وجود جهان در برابر غارت گروزنی و ديگر شهرها و روستاهای چچن خاموش مانده است. آيا زنان، كودكان و شهروندان چچنی در مقايسه با بقيهی بشريت مستحق احترام و توجه كمتری هستند؟ آيا آنها هنوز هم به عنوان عضوی از جامعهی بشريت به حساب نمیآيند؟ هيچ چيز نمیتواند اين بی تفاوتی ظاهری را كه در سكوت سراسری جهانی به نمايش در آمده توجيه كند.
در چچن مبناهای اخلاقی ما در معرض خطر قرار گرفته است. آيا جهان بايد تجاوز به دخترانی را كه توسط نيروهای اشغالگر يا ميليشيای آنها ربوده میشوند بپذيرد؟ آيا ما بايد جنايت كودكان و پسرانی را كه ربوده شده، مورد آزار و شكنجه قرار گرفته و در هم شكسته میشوند و خانوادههايشان بايد برای بازپس گرفتن مرده يا زندهی آنها پول پرداخت كنند تحمل كنيم؟ در بارهی اردوگاههای « تصفيه » يا « هيزمهای انسانی » چه بايد گفت؟ و در بارهی روستاهايی كه برای سرمشق قرار گرفتن منهدم میشوند چه؟ بعضی از NGOها و تنی چند از گزارشگران شجاع روسی و غربی شاهد جنايتهای بی شماری بودهاند. بنابراين ديگر نمیتوانيم بگوئيم كه از آن وقايع هيچ خبر نداشته ايم.
در حقيقت موضوع مورد بحث در چچن همان اصول بنيادين دموكراسیها و حكومتهای متمدن است: حق شهروندی حيات، از جمله حفاظت از افراد بيگناه، بيوه زنان و يتيمان. توافقات بين المللی و منشور سازمان ملل همان اندازه در چچن الزام آور هستند كه در هر كجای ديگر. حق تعين سرنوشت ملتها در بردارندهی حق حاكميتها در نابود كردن مردم خود نيست.
جنگ بر عليه تروريسم نيز خود در چچن در مخاطره قرار گرفته است. چه كسی هنوز هم درنيافته كه ارتش روسيه در واقع همچون گروهی از آتش نشانهای مبتلا به بيماری آذر شيدايی (pyromania) به آتشی كه تروريسم به پا كرده دامن میزند. پس از گذشت ده سال از سركوب در مقياس گسترده، آن آتش به جای آن كه در حال خاموش شدن باشد گسترش میيابد، از نقاط مرزی میگذرد، شمال قفقاز را مشتعل ساخته و جنگجويان چچنی را حتی خشمگين تر میكند.
تا كی میتوانيم اين واقعيت را ناديده بگيريم كه دولت روسيه با مطرح ساختن لولوی « تروريسم چچنی » آزادیهايی را كه با سقوط شوروی به دست آمده بود سركوب میكند؟ جنگ چچن تشكيل مجدد قدرت متمركز روسيه را ـ كه رسانهها را دوباره تحت كنترل و نظارت حكومت درآورده، قوانينی بر عليه سازمانهای غير دولتی به تصويب رسانده و « خط رو به بالای قدرت » را مجدداً مورد تحكيم قرار داده ـ هم مخفی میكند و هم موجب آن میشود و در چنين شرايطی ديگر هيچ تشكيلات، نهاد و مرجعی هم باقی نمانده كه بتواند كرملين را به چالش گرفته يا قدرت آن را محدود سازد. به نظر میرسد كه اين جنگ بازگشت به حكومت خودكامه را پنهان میسازد.
متاسفانه جنگ در چچن برای مدت ٣٠٠ سال است كه همچنان ادامه دارد. اينها مناقشههای سبعانهی استعماری تحت حكومت تزارها و تقريباً در شكل نسل كشی در دورهی استالين بودند، كسی كه كل جمعيت چچن را تبعيد كرد و يك سوم از آنها طی انتقال به گتوها به هلاكت رسيدند.
از آنجا كه ما مخاطرههای استعماری و اقداماتی كه به نسل كشی منتهی میشوند را محكوم میكنيم، و چون ما فرهنگ روسيه را دوست داريم بر اين باور هستيم كه روسيه میتواند در آيندهای دموكراتيك به شكوفايی برسد، و چون ما معتقد هستيم كه تروريسم ـ چه توسط گروههای غير حكومتی و چه ارتشهای حكومتی ـ بايد نكوهيده شود، ما خواهان آن هستيم كه سانسور جهانی در بارهی مسئلهی چچن بايد خاتمه يابد. ما بايد به مقامات روسيه كمك نمائيم تا از دامی كه به دست خودشان كارگذاشته شده و به درون آن افتادهاند خلاصی يابند، معضلی كه نه فقط چچن و روسيه كه تمام جهان را به مخاطره افكنده است.
بسيار تاسف بار خواهد بود كه طی اجلاس G8 در سن پترزبورگ روسيه كه در جون ٢٠٠٦ برگزار میشود مسئلهی چچن به كنار گذاشته شود. اگر قرار است كه اين جنگ وحشتناك و بی پايان به طور مسالمت آميز خاتمه يابد، بايد كه به طور علنی مورد بحث و گفتگو نيز قرار گيرد.
---------------
* ديگر نويسندگان اين مطلب: آندره گلوكسمن، پرنس حسن بن تلال، فردريك ويلم د كريك، ماری رابينسون، يوهی ساساكاوا، كارل شوارتسن برگ، جورج سورو و دزموند توتو.
منبع:2006 Projeckt Syndicate