ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 28.02.2006, 7:54
آزادی و هراس در اينترنت

پتر سينگر / برگردان: علی‌محمد طباطبايی
سه‌شنبه ٩ اسفند ١٣٨٤

اوايل اين ماه گزارش گرديد كه بر اساس تقاضای حاكمان چين شركت مايكروسافت تارنمای يك بلاگر چينی را كه توسط يكی از سرورهای خدماتی مايكروسافت با نام MSN Spaces پشتيبانی می‌شد مسدود كرده است. ژائو جينگ يا همان بلاگر مورد نظر در باره‌ی اعتصاب روزنامه‌نگاران The Beijing News گزارش داده بود. اين اعتصاب پس از آن به راه افتاد كه دولت سر دبير مستقل آن روزنامه را اخراج كرد.
اين اقدام مايكروسافت باعث ايجاد يك پرسش بسيار مهم می‌شود: آيا اينترنت می‌تواند حقيقتاً به وسيله‌ی ارتباطی برای آزادی بيان تبديل شود، به نحوی كه حكومت‌های مستبد نتوانند آن را با همان سهولت روزنامه‌ها، راديو و تلويزيون مورد كنترل و نظارت قرار دهند؟
عجيب آن كه بنيان‌گذار و رئيس شركت مايكورسافت آقای بيل گيتس نيز در اصل خود را طرفدار پرشور يك چنين ايده‌ای برای اينترنت می‌شناسد. مثلاً وی در اكتبر سال گذشته چنين گفته بود: « امروزه ديگر راهی برای محدود كردن اطلاعات در مفهومی گسترده وجود ندارد، و به باور من اينترنت پيشرفت اعجاب‌انگيزی است كه ما همگی بايد از آن بسيار شادمان باشيم... اين وسيله‌ای است برای گشايش كامل و آزادی بی‌قيد و شرط و همين ويژگی است كه اينترنت را تا اين اندازه استثنايی و مهم می‌سازد ».
علی‌رغم چنين شور و هيجانی مايكروسافت به مقامات چينی كمك می‌كند كه به بهترين وجه ممكن جلوی اطلاعات آزاد را مسدود سازند. گفته می‌شود كه خانمی از سخنگويان آن شركت اظهار نظر نموده كه مايكروسافت «سايت‌های بسياری» را در چين مسدود كرده و ماه‌ها است كه همه می‌دانند امكانات نرم افزاری مايكروسافت واژه‌هايی مانند «دموكراسی» و «حقوق بشر» را در عنوان‌های بلاگ‌ها فيلتر می‌كند.
توجيه مايكروسافت اين است كه «بايد از قوانين محلی و جهانی پيروی كند» آن هم در حالی كه سايت‌های MSN Spaces توسط سرورهايی پشتيبانی می‌شوند كه در ايالات متحده جای دارند. بنابراين قوانين محلی مربوطه قاعدتاً بايد قوانين ايالات متحده باشد و مطلب ژائو جينگ در باره‌ی اعتصاب روزنامه‌نگاران « اخبار پكن » هيچ كدام از اين قوانين را نقض نمی‌كند.
گذشته از آن هيچ گونه قوانين جهانی كه مردم چين را از مورد مباحثه قرار دادن رويدادهايی كه دولت آن كشور ترجيح می‌دهد مردمش آنها را مورد بحث قرار ندهند وجود ندارد. برای مثال نيويورك تايمز آزاد است كه گزارش خود از آن اعتصاب را منتشر كند آنهم با وجودی كه دارای صفحه‌ی تارنما بر روی اينترنت است و هر كسی كه به اينترنت آزاد درسترسی دارد می‌تواند آن را مطالعه كند. اگر حكومت چين نمی‌خواهد شهروندانش روزنامه‌های خارجی را بخوانند اين به خود آنها بستگی دارد كه چگونه بايد از رسيدن مردم به آنها جلوگيری كنند اما خود آن روزنامه‌ها هيچگونه تعهدی ندارند كه آن عمل را برای آنها انجام دهند.
بنابراين دفاع مايكروسافت ناموجه و غير قابل قبول است. ما فقط می‌توانيم انگيزه‌های اصلی را حدس بزنيم كه كمپانی مايكروسافت به خاطر آن‌ها تارنمای مورد بحث را مسدود كرده، اما چنين به نظر می‌رسد كه هراس از پيامدهايی بر عليه منافع تجاری كه آن شركت در چين دارد به سهم خود عامل تعيين كننده‌ای بوده است.
البته هر موسسه تجاری می‌تواند و حتی لازم است كه محدوديت‌هايی برای استفاده از خدماتش در نظر گيرد. خط مشی مطلق‌گرايانه كه هيچ گونه محدوديتی را برای آزادی بيان نمی‌پذيرد با توجه به نمونه‌های نامطلوب نقش بر آب خواهد شد. آن گونه كه بيل گيتس می‌گويد مايكروسافت استفاده از خدماتش را می‌تواند با توجه به چنين دلايلی متوقف كند: انتشار دستورالعمل‌هايی در باره‌ی طرز ساخت بمب‌های هسته‌ای، ارسال بيانيه‌های طرفداری از نازی‌ها به آلمان، يعنی به جايی كه چنين موضوعاتی ممنوع هستند، و ترويج هرزه‌نگاری كودكان.
اما اين مثال‌ها تا چه اندازه به بحث اصلی مربوط هستند؟ جان استوارت ميل در دفاع كلاسيك خود از آزادی بيان در كتاب « در باره‌ی آزادی » چنين استدلال می‌كند كه مهم‌ترين دليل برای آزادی بيان حمايت و پشتيبانی از رقابت ميان متنوع‌ترين دامنه‌ی ممكن ميان انديشه‌ها است و اين كه مباحثه‌های بدون نظارت و آزاد خود بهترين راه برای آزمودن چنين انديشه‌هايی خواهد بود. هنگامی كه حكومت انديشه‌ها را از انتقاد ديگران حراست كند در واقع آنها را به عقايد جزمی و بی‌روح و صلب تبديل می‌كند آنهم بدون توجه به ماهيت واقعی آن انديشه‌ها.
چنانچه ما با اين نظر ميل موافق باشيم، آنگاه فقط يكی از نمونه‌های بيل گيتس در مقوله‌ی بيان انديشه قرار می‌گيرد كه بايد مورد حراست قرار گيرد. دستور العمل‌های ساخت بمب هسته‌ای فن‌آوری هستند و نه انديشه. هرزه‌نگاری كودكان نيز بيان ايده‌ها نيست. از اين رو می‌توانيم هر دوی آنها را محدود كنيم بدون آن كه استدلال ميل را نقض كرده باشيم. (از طرف ديگر مقاله‌ای كه مدعی است در كار افراد بالغی كه گرايش به به روابط جنسی با كودكان دارند هيچ اشكالی وجود ندارد و چنين رفتاری بايد مجاز باشد بيان انديشه است و از اين رو نبايد مشمول سانسور شود، حال هرچقدر هم كه به باور ما اين ايده زيان آور و مخرب است).
مسئله‌سازترين مثال گيتس از ميان آن سه، بيانيه‌های طرفداران نازی‌ها بر روی سايت‌هايی است كه متوجه آلمان است. درك اين موضوع كه چرا آلمان مايل به ممنوع كردن چنين بيانيه‌هايی است چندان دشوار نيست. در بسياری از كشورها قوانينی وجود دارد كه تحريك مردم به تنفر نژادی را ممنوع كرده است. در هماهنگی با دفاع ميل از آزادی، چنين قوانينی هنگامی موجه هستند كه دقيقاً بر تحريك تنفر و نه بر سركوب عقايد وبيان متوجه باشند. ليكن هرچقدر هم كه آن عقايد بد باشند، سوی آنها متوجه به توانايی‌های روشنفكرانه مردم است.
مدافعين ممنوع كردن ايده‌های نازی‌ها می‌توانند چنين استدلال كنند كه اين ايده‌ها برای ايجاد يك جامعه‌ی بهتر مورد آزمون قرار گرفته ـ و در وحشت انگيزترين شيوه‌های قابل تصور ـ ناكام مانده است. با اين وجود بهترين نشانه‌ی ممكن برای آن كه ثابت شود آلمان بر گذشته نازی خود غلبه يافته توجه قوانين آن كشور بر تحريك تنفر نژادی است و نه بر نازيسم به طور كل.
در هر حال سركوب گزارشگری شفاف در چين و نقل رويدادهای روزانه در اين كشور منع يك ايدئولوژی سياسی بی‌اعتبارشده نيست، بلكه بحث سياسی باز برای اطلاع رسانی است. اگر بيل گيتس واقعاً بر اين باور است كه اينترنت بايد وسيله‌ای برای انتقال آزادی باشد، او بايد تضمين كند كه مايكروسافت ديگر در كار‌های زشت حكومت چين نقشی به عهده نمی‌گيرد.
------------
پتر سينگر پروفسور اخلاق زيستی در دانشگاه پرينستون است. كتاب‌های اخير او « نوشتارهايی در باره‌ی زندگی اخلاقی » و « يك جهان » است. وی در حال حاضر مشغول نگارش كتاب جديدی در باره‌ی مواد غذايی و اخلاق است.


1: Fear and Freedom on the Internet by Peter Singer.
Project Syndicate 2006.