iran-emrooz.net | Wed, 18.01.2006, 11:12
سوريانا
امير طاهری / برگردان: علیمحمد طباطبايی
چهارشنبه ٢٨ دی ١٣٨٤
سوريانا ، يا آنجا كه خودانزجاری آمريكايی با تئوریهای توطئهی عربی تلاقی میكند

مردی كه قرار است به زودی در يك كشور ثروتمند عربی و غنی از نفت به حكومت برسد در حال طراحی سياستهای اصلاحطلبانه است كه از جملهی آنها اجازه دادن تحصيل به دختران و امضای قرار داد نفتی با چين میباشد. اما درست چند روز قبل از آن كه وی امور آن كشور را به دست گيرد مورد سوء قصد قرار میگيرد. ليموزين ضد گلولهی او با بمبی كه از راه دور كنترل میشود در ميان صحرا منفجر شده و وی به قتل میرسد.
اما واقعاً چه كسی میخواهد كه يك چنين امير روشنفكری را از سر راه بردارد؟
پاسخی كه در فيلم « سوريانا » محصول پر فروش جديدهاليوود با شركت جورج كلونی داده میشود بسيار ساده است: آن جنايت توسط سازمان سيا، شاخهای از حكومت ايالات متحده كه وظيفهاش انجام ترفندهای كثيف است به انجام میرسد.
اما به راستی چرا اين امير روشنفكر درست در زمانی بايد به قتل برسد كه پرزيدنت جورج دبليو بوش علناً ابراز میكند كه علاقمند به روی كار آمدن چنين رهبرانی در جهان عرب است؟
بار ديگر پاسخی كه توسط نويسندگان متن آن فيلم داده میشود آسان و سرراست است: دولت ايالات متحده آمريكا در كنترل كمپانیهای نفتی تگزاس قرار داد و از اين رو نمیتواند به هر حكومت عربی اجازه دهد كه با چين قرار داد نفتی امضا كند.
من آن فيلم را ماه گذشته در نيويورك و در نمايشی ويژه تماشا كردم و تصور نمیكردم كه نسخههای غير مجاز آن فيلم به اين زودی در سراسر كشورهای عرب دست به دست گردد. به اين ترتيب من طی چند هفتهی گذشته نامههای الكترونيكی بسياری از دوستان خود در كشورهای عربی دريافت كردم كه معتقد بودند آن فيلم ـ به قول يكی از آنها ـ « شاهد مسلمی » است بر آن كه ايالات متحده در اين گوشه از جهان تاب تحمل رهبران دموكرات را ندارد.
مطابق با ضربالمثلی قديمی هرگز نمیتوان كسی را كه نمیخواهد متقاعد شود مجاب نمود. اگر به خاطر آوريم كه تعداد فوق العاده زيادی از مردم كشورهای عربی از اين تصور كه قربانی قدرتهای بيگانه شدهاند كاملاً احساس رضايت میكنند پس سازندگان « سوريانا » درس به استاد میدهند. مدتها قبل از آن كه « سوريانا » ساخته شود آن عربها كاملاً از اين جهت قانع شده بودند كه هر مصيبت و بدبختی كه گريبان گير آنها میشود علتش توطتهی قدرتهای پيمان شكن غربی است.
در آفريقای شمالی، جايی كه فرانسویها برای مدت بيش از يك قرن حكومت میكردند هر كمبود و خلافكاری مهمی به حساب آنها گذاشته میشود. از مصر تا اقيانوس هند بدبختیها ابتدا تقصير انگليسیها بود تا آن كه بعداً آمريكايیها به عنوان چهرهی اصلی متقاعدكنندهتر در سرزمين تخيلی تئوریهای توطئه ظاهر شدند. (در ليبی جايی كه در قرن گذشته برای مدتی ايتاليايیها در قدرت بودند حتی برای رويدادی مانند قطع ارتباط تلفنی در ٢٠٠٦ مورد سرزنش قرار گرفتند).
آيا اگر به خاطر تئورسينهای توطئه بياوريم كه هيچ كدام از قتلهای سياسی مهم در جهان عرب طی قرن گذشته با ايالات متحده يا هر قدرت خارجی ديگر ارتباط نداشته برای آنها فرقی هم میكند؟
با نخست وزير سابق لبنان رفيق حريری آغاز كنيم كه در فوريهی گذشته به قتل رسيد. آيا قاتل او سازمان سيا بود يا آن گونه كه عبدالحليم خدام معاون سابق رئيس جمهوری سوريه به تازگی اعلام نموده آن قتل توسط محفل جنايتكاران در دمشق طراحی و انجام شده است؟
فهرست رهبرانی كه از ١٩٠٠ به اين سو ترور شدهاند بسيار طولانی است و شش نخست وزير، سه شاه، يك امام در قدرت، هفت رئيس جمهور و دهها نمايندهی مجلس و مسئولان نظامی عالی رتبه را در بر میگيرد. هر كدام از آنها يا توسط ستيزهجويان اسلامی (غالباً اخوانالمسلمين) يا ملیگرايان پانعرب و يا سازمانهای اطلاعاتی تندروی عرب به قتل رسيدند. اين كه چرا بسياری از مردم كشورهای عربی نظريههايی را مورد استقبال قرار میدهند كه شوربختی آنها را ناشی از اعمال شريرانهی بيگانگان میداند شايد تا حدی قابل درك باشد، اما هنگامی كه آمريكايیهای بسياری گردهم میآيند تا فيلمی بسازند كه در آن كشورشان به عنوان مظهری از شرارت و پليدی معرفی میشود انگيزهی آنها چندان هم روشن نيست.
فيلم « سوريانا » تنها به يك قتل سياسی محدود نيست، بلكه ايالات متحده را به عنوان قدرتی به تصوير میكشد كه مسبب اصلی بيشتر تروريسمی است كه از خاورميانه منشا گرفته. اين فيلم كمپانیهای نفتی آمريكايی را به عنوان كارفرمايان در كار بردگان آسيايی معرفی میكند، در حالی كه سازمان سيا در اين فيلم تامين كنندهی اصلی بمبهايی است كه تروريستها مورد استفاده قرار میدهند.
اما چرا يك آمريكايی شريف بايد به نوشتن يا كارگردانی كردن و يا بازی كردن « سوريانا » علاقمند باشد؟ اگر ايالات متحده همانقدر شيطانی است كه آنها میگويند آيا نبايد آنها از خود شرمنده باشند؟ و اگر دولت آمريكا ـ و كنگرهی آن نيز همچنين ـ در نظارت و كنترل كمپانیهای نفتی آمريكايی است آيا بايد اكنون به اين نتيجه برسيم كه هاليوود آخرين سنگر دموكراسی آمريكايی است؟
البته يك پاسخ به آن كه چرا بايد كسی بخواهد چنين فيلمی بسازد، همان گرايش آمريكايی به پول درآوردن است. وضعيت امروز به گونهای است كه برای مخالف بودن در آمريكا بازار بزرگی وجود دارد. در مسافرتی كه به تازگی به آمريكا داشتم متوجه شدم كه اگر بخواهيد مردم آمريكا به حرف شما گوش فرا دهند بايد آنها را به ريشخند بگيريد. در يك جلسه هنگامی كه به طور مودبانه اظهار كردم كه جورج دبليو بوش احتمالاً انتخاب بهتری از ملا عمر يا صدام حسين است چيزی نمانده بود كه حاضرين مرا هو كنند. واقعيت اين است كه امروزه در ايالات متحده بازاری برای خودانزجاری به راه افتاده و بسياری، از جمله همين توليد كنندگان « سوريانا » ، عزم خود را جزم كردهاند كه آن را برای منافع خود مورد استفاده قرار دهند.
اولين وا (Evelyn Waugh) وضعيت فعلی آمريكا را هنگامی كه سازندگان « سوريانا » كودكی بيش نبودند به خوبی شرح داده است: «موقعيتی دلپذيرتر از مخالفت با جامعهای دموكراتيك و باثبات وجود ندارد». علت آن نيز روشن است: در يك جامعهی دموكراتيك و باثبات كه قانون از انسان محافظت میكند میتوان دروغ گفت، كلاهبرداری كرد و ديگران را به اشتباه انداخت و همهی آنها را در نام مخالفت سياسی به انجام رساند و در عوضش به شهرت و ثروت رسيد.
اين واقعيت كه سازمان سيا چندان فرقی با دستگاهی پرهزينه كه اطلاعاتش به بيرون درز میكند ندارد و توسط گروههای رقيب در حاكميت سياسی آمريكا برای متهم كردن يكديگر مورد استفاده قرار میگيرد چرا بايد مايهی نگرانی سازندگان « سوريانا » باشد؟ ريش سفيدان سيا شايد به سهم خود از سوريانا بسيار خوششان هم بيايد، حتی اگر فقط به اين خاطر باشد كه آن فيلم نشان میدهد كه هر كاری به واقع از دست مامورين اين سازمان ساخته است!!!
طرفداران خود انزجاری در ايالات متحده چه خوبست كه بر بخش دوم نقل قولی كه از اولين وا آورده شد تعمق كنند: « هر چقدر يك جامعه پر طول و تفصيلتر و پيچيدهتر باشد به همان نسبت نيز در برابر تهاجم آسيب پذيرتر است و فروريزیاش به هنگام شكست تمام عيارتر». اين افراد كه به طرز نگران كنندهای بخش بزرگی از نخبگان اين كشور را شامل میشوند در حال انجام سه كار هستند:
اول آن كه آمريكا كه به عقيدهی آنها قدرتی شيطانی است هدفی مشروع برای حملههای انتقامآميز تندروهای عرب و ديگران است. دوم، پيام آنها برای مردم آمريكا اين است كه تمامی اين سخنان از دموكراسی ياوهای بيش نيست و كمترين دليل برای آن اين كه تصميمهای اصلی در آمريكا نهايتاً توسط باندهای سرمايهداران و البته سياستمداران و حقوقدانهايی كه مزدور آنها هستند انجام میگيرد. و آخر از همه آمريكايیهای از خود منزجر ـ و شايد بدون آن كه به آن واقف باشند ـ عربها را به سطح اشياء صرف در تاريخ تقليل میدهند. از نظر آنها اين آمريكايیهای قدرقدرت هستند كه هر جزء ناچيز از زندگی عربها را تعیین میكنند، و اين وضعيتی است كه در آن عربها در بهترين حالت فقط تماشاچی هستند و در بدترين حالت قربانيان خشونت آمريكايی. حتی اين فيلم اتهام انجام اعمال تروريستی توسط اعراب را پس میگيرد و نشان میدهد كه اين عوامل سازمان سيا هستند و نه عربها كه تصميم میگيرند چه كسی كدام فرد را و در كجا به قتل خواهد رساند.
اين فيلم كه مدعی است نسبت به « عربهايی كه قربانی امپرياليسم آمريكا شدهاند » همدلی دارد در واقع نمونهای است از قوم پرستی خارج از كنترل. پيام آن اين است كه عربها هيچاند، حتی آن تروريستهايی كه انگيزهی معينی دارند هم نيستند و در نهايت چيزی نيستند بيش از عروسكهای خيمهشب بازی كه سرنخهای آنها در دستان آمريكايیهای قدرقدرت است.
هنر اصلی سازندگان « سوريانا » با القای اين نظريه كه ايالات متحده هم نفت اعراب را ربوده و هم خاصيت تصميمگيری آنها را در واقع تلاشی است برای ربودن چيزی به مراتب مهمتر از عربها: ربودن تاريخ آنها. مسئلهی شگفتانگيز آن است كه اكنون چنين به نظر میرسد كه عربها هم مايل هستند به اين دزد ياری رسانند. يا شايد همه چيز طبيعی است و نبايد چندان حيرت انگيز باشد.
مدعيان، هميشه در تاريخ شباهتهای بسياری به يكديگر داشتهاند. از اين رو شايد چندان عجيب نباشد كه عربها در حال آموختن هنر خودانزجاری از آمريكايیها هستند در حالی كه آنها نيز در حال پروراندن ذوقی برای نظريههای توطئه به سبك عربی میباشند.