ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 04.01.2006, 20:20
آزادی بيان در معرض آزمون

رالف داهرن دورف / برگردان: علی‌محمد طباطبايی
پنجشنبه ١٥ دی ١٣٨٤

تا همين اواخر، شور و شعف زيادی در اين باره در همه جا به چشم می‌خورد كه جهان آزاد و ارزش‌هايش با پيروزی و سرافرازی از جنگ سرد بيرون آمده است. حتی بعضی چنين اعلام نمودند كه پيروزی آزادی و دموكراسی متضمن «پايان تاريخ» است.
اما تاريخ هرگز با ما خداحافظی نكرد بلكه صرفاً برای يك دهه به خودش آنتراكتی داد تا آن كه حمله‌های تروريستی ١١ سپتامبر ٢٠٠١ او را دوباره به صحنه فراخواندند و از اين جا به بعد بود كه همه چيز پيچيده تر شد. به جای اظهار شادمانی از نظم ليبرالی، آن گروه از ما كه افتخار زندگی در چنين نظمی را دارند حالا بايد برای سالم و قوی ماندن آن به تلاش بپردازند.
از ١١ سپتامبر به اين سو همواره آزادی‌های بيشتری به نام دفاع از آزادی محدود شده است. قوانين جديد برای رواديد و ساير دشواری‌های انجام مسافرت، اطلاعات شخصی‌تر كه توسط دولت‌ها جمع آوری می‌شوند و وجود دوربين‌های ويدئويی در همه جا ـ هم رازپوشانه و هم مزاحم ـ انسان را بيشتر به ياد «برادر بزرگ» اثر جورج اورول می‌اندازند تا به ياد «در باره‌ی آزادی» اثر جان استوارت ميل.
بريتانيا تنها كشوری نيست كه در آن حقوق باستانی habeas corpus يا قرار احضار زندانی به دادگاه و مصونيت از تعرض شخص با وضع قوانين جديد محدود شده است و برای مثال مدت مجاز نگهداری فرد بدون اتهام اكنون افزايش يافته. حتی آزادی بيان يا همان حق بنيادی در نظم ليبرالی تحت فشار قرار گرفته است.
بعضی از اين محدوديت‌ها ميراث قابل درك از گذشته هستند، اما با اين حال بايد مورد ارزيابی مجدد قرار گيرند. در اتريش تاريخ‌نگاری به نام ديويد ايروينگ اخيراً به زندان افتاد زيرا قتل عام يهودی‌ها توسط ارتش نازی را انكار كرده بود. جالب آن كه وی در كتابخانه‌ی زندان دو عدد از كتاب‌های خودش را كه باعث به زندان افتادن او بودند پيدا كرد! در برلين نگرانی‌های بسياری در باره‌ی احتمال هتك حرمت به بنای يادبود هولوكاست وجود دارد، آن هم با وجوديكه مهندس معمار آمريكايی آن "پتر آيزن‌من" با آنچه در خصوص اثر هنری او گفته يا انجام داده می‌شود با خونسردی بر خورد می‌كند.
اما عواملی كه به ايجاد محدوديت‌های ديگر در آزادی بيان انجاميدند تاريخ جديدتری دارند. در هلند ضربه‌ی روحی كه پس از به قتل رسيدن كارگردانی به نام تئو وانگوگ برخاست تاثير عميقی از خود به جای گذارد و به در خواست‌هايی برای ايجاد قوانين جديد بر ضد سخنانی كه ايجاد نفرت می‌كنند انجاميد. در بريتانيا قوانين پيشنهادی در خصوص خصومت دينی و تروريسم به مباحثه‌های هيجان‌انگيز پارلمانی كشيده شدند ـ و به ترديدهايی در خصوص صلاحيت ليبرالی دولت تونی بلر.
آيا چنين درخواست‌هايی برای محدوديت آزادی بيان هرگز می‌توانند قانونی و مشروع باشند؟ اولين پاسخ اصولی يقيناً بايد منفی باشد. تمامی آزادی‌ها می‌توانند توسط دشمنان آزادی مورد سوء استفاده قرار گيرند، اما وقتی موضوع بر سر « بيان » است، مخاطره‌ای كه با ايجاد محدوديت آزادی سربرمی آورد يقيناً بزرگتر است.
علاوه بر آن فوايد بردباری در برابر آزادی بيان بر زيان‌های ناشی از سوء استفاده از آن می‌چربد. در واقع آمارتيا سن برنده‌ی جايزه‌ی صلح نوبل در اقتصاد نشان داده است كه آزادی بيان حتی به كاستن از بار مصيبت‌های به ظاهر طبيعی از قبيل قحطی ياری بسيار می‌رساند، زيرا شيوه‌هايی را آشكار می‌سازد كه در آنها تنی چند افراد دارا بسيار انسان‌های فقير را مورد بهره كشی قرار می‌دهند. همانگونه كه سازمان نظارت كننده‌ای با نام « شفافيت در جهان » به ياد ما می‌آورد، افشای فساد از بسياری جهت‌ها به معنای جلوگيری از خود فساد است. پيامدهای عملی و مفيدی كه به اين ترتيب حاصل می‌شوند در نهايت همان خاصيت رهايی بخشی در اختيار گذاردن نوعی « بازار انديشه‌ها » هستند، آنهم در مقايسه با حالتی كه در آن مراجع حكومتی بايد نقطه نظرات بيان شده‌ی مردم را مورد قضاوت قرار دهند.
اما آيا واقعاً هيچ استثنايی نسبت به اين قاعده وجود ندارد؟ در اينجا آن داستان قديمی به ذهن خطور می‌كند از مردی كه در يك تماشاخانه‌ی مملو از جمعيت فرياد می‌زند « آتش آتش » و وحشت ايجاد شده از هشدار او برای فرار از سوختن در شعله‌های آتش بسياری از آن انسان‌ها را دچار صدمات جدی و حتی از دست دادن جان خود در اثر دستپاچگی می‌كند. امروزه ما از برانگيختن ديگران، يعنی از استفاده‌ی آزادی بيان در تحريك ديگران به انجام خشونت بسيار نگران هستيم. من نمی‌دانم كه چه تعداد از امامان مساجد با موعظه‌های خود مومنين را به آشوب و قتل ديگران تحريك می‌كنند و باعث می‌شوند كه تعداد بيشتری از اهل مسجد خود به بمب گذاران انتحاری ملحق شوند. اما حتی اگر تعداد آنها يك چند تايی هم بيشتر نباشد، در اينجا پرسشی سر بر می‌آورد كه بايد پاسخ داده شود.
اين پاسخ بايد به دقت داده شود. برای آن كه جوامع آزاد به شكوفايی برسند مرزهای آزادی بيان بايد هميشه فراخ تر شود و نه آن كه محدودتر گردد. از نظر من انكار قتل عام يهودی‌ها (هولوكاست) نبايد عملی غيرقانونی اعلام شود، در حالی كه به باور من با درخواست برای كشتن يك (يا هر چند) نفر يهودی بايد كه به شدت برخورد قانونی شود. به شكلی مشابه حمله بر عليه غرب در مساجد هرچقدر هم كه شريرانه باشد بايد تحمل شده و ممنوع نشود، البته بر خلاف تشويق آزاد و عمومی ديگران به ملحق شدن به جوخه‌های بمب گذاران انتهاری. در باره‌ی ستايش از آن شهدايی كه با كشتن ديگران خود نيز كشته شده‌اند چه بايد گفت؟ به سهولت نمی‌توان ميان تحريك پوشيده و صريح مرزی كشيد، اما اينجا نيز بايد با نظربلندی و نه نظر تنگی قضاوت نمود.
آزادی بيان فوق العاده ارزشمند است، و به همين ترتيب منزلت انسانی و شرافت او. هردوی اين‌ها نيازمند شهروندانی فعال و هوشيار است، كسانی كه با آنچه نمی‌پسندند خود را به شدت مشغول می‌كنند اما از حكومت نمی‌خواهند كه آن مورد را تحت فشار قرار دهد. تحريك مستقيم به اعمال خشونت به درستی كه استفاده‌ی غلط از آزادی بيان است، اما بيشتر آنچه در باره‌ی ديود ايروينگ و موعظه گران نفرت غير قابل قبول است در اين مقوله جای نمی‌گيرد. نطق‌های آتشين آنها را بايد با استدلال و منطق رد كرد و نه با پليس و زندان.

-------------
رالف داهرن دورف نويسنده‌ی كتاب‌های مورد تحسين قرار گرفته‌ی بسياری است. وی نمانيده‌ی پيشين اتحاديه‌ی اروپا از آلمان بود و عضو پيشين مجلس عوام انگلستان. داهرن دورف همچنين رئيس قبلی مدرسه‌ی اقتصادی لندن و مسئول پيشين كالج سنت آنتونی در آكسفورد بود.

1: Die Meinungsfreiheit auf dem Pruefstand von Ralf Dahrendorf.
Project syndicate2005.