ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 12.04.2005, 17:33
معضلی تازه‌ برای جمهوری اسلامی؟

احمد زيدآبادی
بی‌بی‌سی‌ - سه شنبه ۲۳ فروردين ۱۳۸۴

پيش از حمله آمريکا به عراق و براندازی رژيم صدام حسين، مقام ‌های سياسی و نظامی جمهوری اسلامی يکصدا تاکيد می‌کردند که "عراق همانند ويتنام به باتلاق ارتش آمريکا تبديل خواهد شد."
بروز آشوب و بی‌ نظمی در عراق پس از سقوط حکومت صدام حسين و انجام عمليات پی‌ در‌پی انتحاری عليه اهداف آمريکايی و عراقی باعث شد تا مقام های جمهوری اسلامی پيش ‌بينی خود را درباره عراق جديد، صائب تلقی کنند و به طور مکرر يادآور شوند که نظر آنها در عمل به اثبات رسيده و عراق به باتلاق آمريکا در خاورميانه تبديل شده است.
شايد شدت تبليغ همين مواضع و پوشش گسترده نا آرامی ‌های عراق در رسانه ‌های رسمی جمهوری اسلامی بود که سبب شد نه فقط دولت موقت عراق، حتی نيروهای ائتلاف بين ‌المللی تحت رهبری آمريکا نيز نسبت به اهداف ايران در عراق بدبين شوند و اينطور نتيجه گيری کنند که جمهوری اسلامی علاقه چندانی به تامين امنيت و ثبات عراق ندارد و از نيروهای تحت نفوذ خود برای ايجاد هرج و مرج و بی ‌ثباتی در عراق استفاده می ‌کند.
آنچه در واقع برخی محافل سياسی را چه در سطح خاورميانه و چه در سطح جهان نسبت به آنچه "نقش منفی" ايران در تحولات عراق خوانده می شود، متقاعد کرد، بيشتر همين سياست تبليغاتی جمهوری اسلامی در برابر نا آرامی‌ های عراق بود تا ارائه اسناد محکمه ‌پسندی از سوی آمريکا و دولت موقت عراق درباره دخالت ايران در تحولات کشور همسايه!

خشنودی ايران از اوضاع عراق؟
اين سياست تبليغاتی به گونه ‌ای بود که بسياری از ايرانيان نيز به اين نتيجه رسيده بودند که برغم مواضع رسمی دولتمردان ايران مبنی بر حمايت از استقرار نظم و قانون در عراق، جمهوری اسلامی در عمل، اشتياقی به اين موضوع ندارد و حتی از وضع موجود خشنود است.
علت خشنودی ايران از شورش و نا آرامی در عراق، دستمايه تحليل‌های بسياری در محافل سياسی و مطبوعاتی جهان شد. تاکيد اغلب تحليلگران بر اين نکته بود که جمهوری اسلامی به دو دليل از بازگشت آرامش به عراق استقبال نمی کند. دليل نخست اينکه، ايران حمله به عراق را گام اول در اجرای طرح آمريکايی "خاورميانه بزرگ" می ‌داند و موفقيت کاخ سفيد در اين مورد را موجب دلگرمی زمامداران واشينگتن برای توسعه دامنه اين طرح به ديگر کشورها بويژه ايران به شمار می‌ آورد (از اين منظر، عراق به منزله خاکريزی در برابر تهاجم آمريکا به ايران تلقی می‌شود و از همين رو، نبايد برای آمريکا به صورت منطقه‌ای امن درآيد) دليل دوم نيز از ديد تحليلگران، نگرانی جمهوری اسلامی از شکل‌ گيری مدلی از حکومت دموکراتيک و کثر‌ت ‌گرا در کشوری با اکثريت شيعه در همسايگی خود است.
بر اساس اين تحليل، جمهوری اسلامی که به دليل برگزاری پی‌ در‌پی انتخابات، همواره خود را سرآمد دولت‌ های منطقه معرفی کرده است، در برابر يک الگوی سياسی کثرت‌ گرا، مزيت سابق خود را از دست می‌ دهد و در مقابل منتقدانی که آن را به ناديده گرفتن اصول و قواعد دموکراسی متهم می‌ کنند، خلع سلاح می‌ شود. به همين جهت، گروهی از تحليلگران معتقدند که جمهوری اسلامی برای فرار از اين وضعيت بغرنج، علاقه ‌ای به موفقيت تجربه دموکراسی در عراق ندارد.

تغيير علايق ايران
اينک اما اوضاع متفاوت از گذشته به نظر می‌رسد. ايران "ائتلاف يکپارچه عراق" که در انتخابات پيروز شد را متحد خود می‌ داند و پيروزی آنها و دستيابی آنان به مقام نخست وزيری را، پيروزی خود حساب می‌ کند. با اين وضع، قاعدتا ايران نبايد از ادامه عمليات تروريستی در عراق استقبال کند، زيرا تداوم اين عمليات به معنای ناکارآمدی دولت شيعه در عراق تفسير می ‌شود و اين چيزی نيست که مطابق ميل دولت شيعه جمهوری اسلامی باشد.
احتمالا به همين دليل است که کمال خرازی وزير خارجه ايران برای نخستين بار به جای آنکه بر "ويتناميزه" شدن عراق تاکيد کند، از بازگشت امنيت و آرامش به اين کشور سخن می‌‌گويد.
بدين ترتيب، به قدرت رسيدن شيعيان در عراق، جمهوری اسلامی را با معضل تازه‌ اما پنهانی روبرو کرده است به اين صورت که ايران از اين پس بايد مشتاق ثبات و آرامش در کشوری باشد که پيش از اين آرزوی باتلاق شدن آن را برای ارتش آمريکا داشت!
اين در حالی است که تصدی مقام نخست وزيری عراق از سوی ابراهيم جعفری تغيير بنيادينی در مناسبات قدرت در عراق پس از صدام حسين و ميزان نفوذ ايالات متحده در اين کشور به وجود نياورده و عوامل نگرانی آفرين برای ايران، در عراق از بين نرفته است.