iran-emrooz.net | Tue, 24.02.2009, 10:21
ذهنیات اسلام گرایان بسیار آرامشبخش است
برگردان: علیمحمد طباطبایی
گفتگوی اشپیگل آنلاین با افراطگرای سابق جعفر حسین
جعفر حسین پیشتر یکی از افراط گرایان اسلامی در حزب التحریر بود. اکنون او یکی از بسیار اسلام گرایان سابق است که با بنیادی بریتانیایی به نام Quilliam بر علیه افراط گرایی مبارزه میکند. او با اشپیگل آن لاین در باره جهان بینی اسلام گرایان و احساس خوشایند دانای کل بودن آنها به گفت و گو نشسته است.

اشپیگل آن لاین: آقای حسین، شما کارشناس افراط گرایی اسلامی هستید که یک دلیل آن نیز این است که خودتان زمانی عضوی از آنها بودید. مقامات امنیتی آلمان برآورد میکنند که در حال حاضر حداقل چندین ده نفر اسلام گرایانی با منشأ آلمانی در اردوگاههای اسلام گرایان پاکستان و افغانستان مشغول آموزش دیدن هستند. بعضی از آنها ظرف مدت بسیار کوتاهی به افراط گرایی کشیده میشوند. چه چیز است که باعث میشود مسلمانان کم سن و سال به سازمانهای تندروی اسلامی بپیوندند؟
حسین: آنها در درجه اول خودشان را با روایت بخصوصی از اسلام و با جهان نگری ویژهای تطبیق میدهند که به نظر میرسد برای مسلمانان جوان اروپایی بسیار جذابیت دارد. بعضی از آنها دارای این احساس هستند که در جوامع اروپایی که در آن زندگی میکنند به حاشیه رانده شدهاند و جامعه غربی آنها را از خود طرد کرده است. از طرف دیگر آنها نمیتوانند با نسل والدین خود ارتباطی برقرار کنند. بنابراین در جستجوی چیزی هستند که بتوانند به آن احساس تعلق کنند و غالباً این مفهوم امت اسلامی است ـ یعنی این تصور که تمامی مسلمانان یک جامعه واحد هستند ـ که برای آنها بسیار جاذبه دارد. از اینحا به بعد برای آنها فقط وفاداری شان به این جمع مطرح است و چیز دیگری برای آنها اهمیت ندارد. به این ترتیب در وجود آنها این انگیزه شکل میگیرد که باید کار مفیدی انجام دهند و هنگامی که آنها با تصاویر تکان دهنده از قربانیان مسلمان روبرو میشوند گاهی به این نتیجه گیری میرسند که بالاخره آنها نمیتوانند بیتفاوت بمانند. در اینجا باید به یک بعد معنوی نیز توجه شود که به آنها تلقین میکند وظیفه آنها مبارزه است.
اشپیگل آن لاین: بعضی از این کسانی که به افراط گرایی کشیده شدهاند در زندگی پیشین خود چندان موفقیتی به دست نیاورده بودهاند و حالا با پیوستن به اسلام گرایان افراطی احساس میکنند که به ناگهان از یک بازنده به یک برنده تغییر شکل میدهند.
حسین: بله همین طور است و در کنار آن برای چنین شخصی این احساس که اکنون جزو سرآمدان شده است نیز نقش مهمی بازی میکند. من با افراط گرایان بسیاری ملاقات کردهام که تمایلی ندارند با کسانی در باره ایدههای خود سخن گویند که با این مسائل آشنایی دارند زیرا میدانند که در این بحث شانسی نخواهند داشت. اما ذهنیتی که به آن پیوستهاند اکنون برایشان احساس بسیار مطبوعی ایجاد میکند. آنها اکنون جزو پیشگامانند و همین به زندگی آنها مفهوم تازهای میبخشد، زیرا به گروهی از دوستان نزدیک تعلق دارند و بخشی از یک شبکه هستند. و این حالت بسیار جذابی است که انسان به ناگهان به این دریافت برسد که فقط اوست که با اطمینان میداند اوضاع از چه قرار است، اوست که یک مسلمان واقعی است و بقیه تحت تاثیر اندیشههای غربی قرار گرفته و فاسد شدهاند. چنین شخصی احساس میکند که از والدین خود بیشتر و بهتر میفهمد و بنابراین دیگر دلیلی ندارد که به نصایح آنها گوش دهد.
اشپیگل آن لاین: اما این که کسی کشور خودش را ترک کند و به وزیرستان برود تا به یک گروه تروریستی بپیوندد و آنهم بدون این که امید و انتظاری از بازگشت به زندگی معمولی در غرب نداشته باشد خودش یک مخاطره بزرگ است. در واقع تصمیمی برای تمامی مسیر آینده زندگی؟
حسین: این نوع از انسانها تصور میکنند که دیگر چیز با ارزشی برایشان باقی نمانده که بازگردند. البته دیگرانی هم هستند که خانواده دارند و ترجیح میدهند در غرب زندگی کنند و به عنوان افراط گرایان بدون عمل باقی بمانند.
اشپیگل آن لاین: درست مانند خود شما که زمانی عضوی از سازمان اسلام گرای حزب التحریر بودید؟
حسین: از جهتی بله. من یک فعال سیاسی بودم و حزب التحریر از آن این ایده حمایت نمیکرد که ما به جبهه نبرد بپیوندیم.
اشپیگل آن لاین: با توجه به تجربهای که خود شما داشتهاید، هنگامی که شخصی ایدئولوژی اسلام گرایان را میپذیرد، چه تغییر و تحولاتی در او پدید میآید؟
حسین: چنین شخصی دارای یک اطمینان اخلاقی و سیاسی بخصوصی میشود. برای یک جوان ۱۵ ساله درک مسائل مربوط به ژئوپولیتیک دشوار است. لیکن به ناگهان چنین فردی احساس میکند که همه چیز را میتواند به سهولت درک کند و با خودش میگوید: پس به این دلیل است که همه با ما میجنگند!
اشپیگل آن لاین: به افراط گرایی کشیده شدن یک جریان است. این گونه نیست که مثلاً شما روز دوشنبه یک اسلام گرای میانه رو باشید و وقتی صبح سه شنبه از خواب برمی خیزید تبدیل به یک تروریست شده باشید. آیا این امکان وجود دارد که وقتی این جریان به راه افتاده بتوان آن را متوقف ساخت؟
حسین: بله، میتوان این جریان را متوقف ساخت، البته چنانچه چنین افرادی قبل از آن که خیلی دیر شود در معرض دیدگاههای آلترناتیو قرار داده شوند. یعنی در واقع پیش از آن که فقط با اشخاصی رفت و آمد کنند که برای پرسشهایی که ذهن آنها را به خود مشغول کرده پاسخهای افراطی تدارک ببینند. اساساً چنین اشخاصی در جستجوی پاسخهایی هستند و غالباً نیز پاسخهای افراطی را قانع کننده تر مییابند، زیرا به نظرشان میرسد که اینها میتوانند همه چیز را برایشان توضیح دهند. این دقیقاً همان زمانی است که چنین افرادی نیازمند روبرو شدن با اطلاعاتی هستند که روایت اسلام گرایان را رد میکند. البته در اینجا یک جنبه معنوی نیز مطرح است: باید به آنها نشان داده شود که اسلام اتفاقاً با بیشتر استدلالهای آنها مخالف است.
اشپیگل آن لاین: به طور کل در جریان کشیده شدن افراد به افراط گرایی نقش آگاهیهای دینی چیست؟ برای مثال بسیاری از رهبران جهادی در بارهی ایمان دینی سخنان زیادی میگویند و آنهم بدون این که در علوم دینی آموزش اساسی دیده باشند. حتی در بارهی بن لادن و معاونش ایمن الظواهری نیز همین ادعا صادق است.
حسین: این خود دین نیست که الهام بخش جوانان به سوی افراط گرایی میشود. آنها قرآن را نمیخوانند تا سپس بگویند: آه بله، این همان کاری است که من هم باید انجام دهم. بلکه این سیاست است که آنها را به کارهایی که میکنند وامی دارد. البته هرگاه اسلام گرایان از جهان بینی خود سخن گویند، برای توجیه گفتههایشان از کتابهای دینی نیز نقل قولهایی میآورند. به طور کل ۹۰ درصد سخنرانیهای آنها سیاسی است و غالباً نیز برای آن که نشان بدهند ادعاهایشان واقعاً مبتنی بر اسلام است چنین ادعا میکنند: قرآن و پیامبر نیز همین را میگویند.
اشپیگل آن لاین: عامل اصلی که باعث شد شما از اسلام گرایی افراطی کناره گیری کنید چه بود؟
حسین: حتی هنگامی که من فعال سیاسی در حزب التحریر بودم ذهن بازی داشتم و به این ترتیب میتوانستم دیدگاههای مختلف را مورد بررسی قرار دهم. من به طور مستقل در بارهی تاریخ زیاد مطالعه کرده و مسائل سیاسی را نزد خودم تحلیل میکردم و با مسلمانانی که از اندیشههای دیگری حمایت میکردند صحبت میکردم. به این ترتیب به مجموعه متنوعی از اطلاعات دسترسی داشتم که در نهایت باعث شدن به این درک جدید برسم که من هوادار یک برداشت بسیار بسته و کوته بینانه از سلام شده ام. البته بسیاری از جوانان دیگر حاضر نیستند که در یک چنین شرایطی با این قبیل موارد روبرو گردند. در واقع آنها با همان دوستان و حقیقتهای جدیدی که پیدا کردهاند احساس راحتی میکنند.
اشپیگل آن لاین: آیا این محدود بودن قرائت دینی که شما هوادار آن بودید باعث دگرگونی در شما شد؟ یا این که با رسیدن به حقایق جدید و اصلاح تاریخ گذشته بود که شما از ادامه راه خود منصرف شدید؟
حسین: بعضی از آنچه قبلاً به آنها ایمان آورده بودم اساساً اشتباه بودند. اسلام گرایی یک اندیشه جدید است و تحت تاثیر جنبشهای اروپایی مانند مارکسیسم و سوسیالیسم بوجود آمده. اسلام گرایان تاریخ مسلمانان را مطابق با ایدئولوژی خود از نو تفسیر میکنند که نتیجه اش تعبیر کاملاً اشتباه گذشته است، مثلاً آنچه در مورد تاریخ امپراتوری عثمانی میگویند.
اشپیگل آن لاین: در بنیاد Quilliam شما در جستجوی یافتن شیوههایی برای رویارویی با افراط گرایی هستید و برای این منظور از مراجع دینی نیز بهره مند میشوید. میتوانید در این باره توضیح بیشتری بدهید؟
حسین: ما ابتدا یک موضوع بخصوص را در نظر میگیریم و سپس سعی میکنیم تا یک شخصیت دینی برجسته موضع روشنی در برابر آن اتخاذ کند. مثلاً ما همین را در بارهی بمب گذاران انتحاری انجام دادیم و یا در خصوص این ادعا که معتقد است تمامی مسلمانان باید زیر یک رهبری جمع شوند. ما میخواهیم نشان دهیم که آنچه افراط گرایان تبلیغ میکنند در واقع یک موضع سیاسی بسیار کوته بینانه است که در عین حال تحت تاثیر اندیشههای دینی نیز قرار دارد و باید واقعیتهای پنهان آن آشکار شود. هرچند البته خود ما اعتقادی نداریم که همه باید زیر یک ایدهی واحد جایگزین جمع شوند.
اشپیگل آن لاین: هنگامی که بنیاد Quilliam در سال ۲۰۰۸ تاسیس شد، آیا وارد شدن در مباحثات عمومی و پیدا کردن گوشهای شنوا برای شما به عنوان یک مشاور این نهاد که سابقهی عضویت در گروههای تندروی اسلامی را داشته دشوار نبود؟
حسین: اتفاقاً وارد شدن به مباحثههای عمومی بسیار ساده بود. بسیاری در جستجوی یافتن یک صدای اصیل و تازه در این خصوص بودند.
اشپیگل آن لاین: از زمانی که شما این پروژه را آغاز کرده اید، آیا در عمل موفق به قانع ساختن اسلام گرایان افراطی برای جدا شدن از گروه یا ایدئولوژی که به آن وابسته بودند شده اید؟
حسین: بله. ما با تک به تک افرادی که از قبل میشناختیم صحبت کرده و موفق شدیم که حدود 30 یا 40 نفر آنها را از این سازمانها جدا کنیم که بعضی از آنها حتی در مقام بالایی نیز قرار داشتند. ما به دفعات نیز سعی کرده ایم که با این گروهها وارد مباحثات علنی بشویم، هرچند که آنها هرگز چنین پیشنهادی را نپذیرفتهاند. با این وجود فکر میکنم که ما در مسیر درستی در حال پیشروی هستیم. آنها بدون تردید دیگر همان خاطر جمعی سابق خود را ندارند.
اشپیگل آن لاین: بنیاد Quilliam یگانه است، حتی خارج از بریتانیا نیز سازمان مشابهی دیده نمیشود. آیا هیچ طرحی برای گسترش آن ندارید؟
حسین: در طولانی مدت بله. ما در درجه اول در نظر داریم که در بریتانیا به چنان درجهای از یک شالودهی محکم برسیم که بتوانیم به یک الگوی مناسب و مفید تبدیل شویم تا به این ترتیب امکان گسترش ما در اروپا و ایالات متحده آمریکا فراهم گردد.