ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 27.08.2008, 8:16
نظری درباره وقایع اخیرگرجستان

آرسن نظریان
در یکی دوهفته اخیر، رویدادهای گرجستان تمام اخبار، حتی اخبار مربوط به المپیک را، تحت الشعاع قرارداده است. دلیل آن پی آمدها و اثرات درازمدتی است که منازعه ناگهانی گرجستان وروسیه برای کشورهای منطقه قفقاز ودرکل مناسبات بین المللی درپی خواهد داشت. برای درک عمق اثرات آن توجه به چند مساله ضروری می‌نماید.

اول اینکه، برخلاف اکثر اخبار منتشره توسط منابع غربی، گرجستان آغازگر این مناقشه بوده است ونه روسیه. واکنش روسیه هم، البته بیش ازحد خشن وخارج ازتناسب بوده است. ظاهرا، هر دو طرف منتظرفرصتی بودند تا با توسل به زور به تصفیه حساب باهم بپردازند. دراین میان محاسبات غلط رییس جمهوری گرجستان وانتظارات ساده لوحانه او ازهم پیمانان غربی‌اش سرنوشت جنگ را از ابتدا به نفع روسها تعیین کرد.

دوم اینکه، از زمان فروپاشی اتحاد شوروی سابق، فدراسیون روسیه دچار اغتشاش وهرج ومرج داخلی شده و در صحنه بین المللی نیز قدرت و اقتدارش را به تدریج ازدست داده بود. در روابطش با امریکا و اتحادیه اروپا، عموما روش مماشات رادر پیش گرفته وازتصادم جدی با آنها پرهیز می‌کرد. درعوض، غرب نیز اینجا و آنجا امتیازاتی به او می‌داد، لکن عادت کرده بود که این کشور را به عنوان یک قدرت بزرگ مغلوب وضعیف بشناسد و عملا هم چنین رفتاری را نسبت به اواز خود نشان می‌داد.

اما، روسیه اکنون خودرا تا حدی جمع وجورکرده و درپی بازیافتن موقعیت سابق خویش است، گواینکه این امر با سرکوب مخالفان و به بهای ازدست رفتن نسبی آزادیهای مدنی جامه عمل پوشیده است. ازلحاظ اقتصادی و مالی نیز به یمن منابع عظیم گاز و نفتش، اکنون روسیه به صورت غولی در صحنه جهانی عرض اندام می‌کند. روسیه ازلحاظ مساحت وسیعترین کشور جهان است، در منطقه وسیعی بین قاره‌های آسیا و اروپا قرارگرفته و درصورت قدرت یابی مجدد، موازنه کنونی قوا درسطح جهانی، یعنی دنیای تک قطبی به سرکردگی ایالات متحده را، بدون شک دگرگون خواهدکرد.

سوم، پیش زمینه منازعه گرجستان است که مراحل وعوامل زیر را دربرداشته است:

تنگ ترشدن حلقه محاصره ناتو گرداگرد روسیه

از زمان فروپاشی اتحادشوروی، کشورهایی که در همسایگی بلافصل روسیه بودند و به طور سنتی مناطق تحت نفوذ آنکشوربه حساب می‌آمدند، یکی پس از دیگری به منطقه نفوذ سیاسی، نظامی و اقتصادی غرب و ناتو تبدیل شدند. این پروسه با اجرای انقلابات رنگارنگ آغاز و با قبول عضویت کشور مربوطه در ناتو خاتمه می‌یافت. اوکرایین و گرجستان تازه‌ترین موارد از این دست می‌باشند.

در کنار ناتو، اسراییلی‌ها نیز همزمان، درمنطقه قفقاز فعالیتی پرجنب وجوش آغاز کردند. درجمهوری آذربایجان، آنها مشارکین فنی ایالات متحده و غرب در طرحهای نفتی بوده و به ارائه خدمات آموزشی و اطلاعاتی دراین زمینه مبادرت کردند. گرچه اسراییل دارای روابط دیپلماتیک با ارمنستان می‌باشد، اما به دلیل روابط حسنه ارمنستان با هردو کشور ایران و روسیه، و نیز به دلیل حمایت فعال اسراییل از سیاست دولت ترکیه دایر برانکار واقعیت قتل عام ارامنه، اسراییلی‌ها موقعیتی برای فعالیت در ارمنستان کسب نکردند.

نزدیکترین حلقه ارتباطی اسراییل درقفقاز، اما، گرجستان است. از سال ۲۰۰۱ به اینطرف، گرجستان کوشیده است تا از طریق دو وزیر خود، یعنی وزیر دفاع و وزیر امور مهاجران و اقلیتها، که هر دو به زبان عبری صحبت می‌کنند و تحصیل کرده اسراییل می‌باشند، تجهیزات نظامی پیچیده به دست آورد و نیروهای مسلح خودرا به استاندارد نیروهای ناتو دربیآورد. طبق گزارشات، محل آموزشها نیز در مناطق نزدیک به اُوسـِتیای جنوبی بوده است.

علاوه براین، پاره‌ای از کشورهای اروپای شرقی، از جمله جمهوری چک و لهستان، با پیشنهاد استقرار پایگاههای موشکی و ضدموشکی ناتو در خاک کشورشان موافقت کرده‌اند. درپی وقایع اخیرگرجستان، لهستان قرارداد استقرار چنین پایگاههایی را درخاکش با ناتو امضا کرد. طبق اعلام مقامات لهستانی، هدف از این طرح، ایجاد "سپردفاعی" در برابر خطرحمله ایران و کره شمالی است. اما روشن است که اینکار برای اعلام هم بستگی با غرب و در اعتراض به اقدامات روسیه درگرجستان انجام گرفته است.

مساله انرژی و لوله‌های نفت وگاز

غیر از محاصره سیاسی و نظامی، روسیه مشمول نوعی محاصره اقتصادی نیز قرار گرفته است. لوله نفتی باکو- تفلیس - جیهان، که نفت جمهوری آذربایجان را از راه گرجستان به بندر جیهان ترکیه برای صدور به اروپا و سایر نقاط جهان حمل می‌کند، در واقع نوعی دهن کجی غرب و هم پیمانانش در برابر روسیه بود. این طرح بدون توجه به منافع و مصالح مشروع روسیه (و ایران) و با سرمایه گذاریهای عظیم کمپانی‌های نفتی غرب از جمله، بریتیش پترولیوم، در سالهای اخیر اجرا شده است. لازم به یادآوری است که این خط لوله چند روز پیش ازدرگیری جنگ بین روسیه و گرجستان توسط نیروهای حزب کارگران کردستان ترکیه (پ.کا.کا.) منفجر شده بود. گرچه نیروهای روسی صدمه‌ای به خط لوله نفتی نزدند، اما بریتیش پترولیوم ارسال نفت از طریق این خطلوله را موقتا متو قف کرد. درپی این رویداد، آذربایجان پیشنهاد روسیه مبنی برارسال نفتش ازطریق خط لوله منتهی به بندر نووُریسیسک در دریای سیاه را پذیرفت.

مساله کاسُوو

دررابطه با مساله کاسووُ، نظر روسیه این بود که دادن استقلال به کاسوُوُ به منزله بازکردن جعبه پاندورا خواهد بود، زیرا مناطق جدایی طلب که تعدادشان هم کم نیست، با استناد به سابقه کاسووُ خواستار استقلال وجدایی از کشور مادر خواهند شد.

لکن، کشورهای اروپایی و ایالات متحده، بدون درنظر گرفتن نظر و موضع روسیه بر موضع خویش دایر بر شناسایی این منطقه و جدا کردن آن از صربستان - یعنی تنها متحد روسیه در اروپا - اصرار ورزیدند و بالاخره هم حرف خودرا به کرسی نشاندند. با اینکار، سابقه‌ای حقوقی برای جدایی یک منطقه از کشور اصلی به وجود آوردند که اکنون مورد استناد روسیه و جدایی طلبان اوسـِتیا ی جنوبی و آبخازیای گرجستان قرار گرفته است*.

شروع و پایان منازعه

به هرحال، در شب شروع بازیهای المپیک، درهشتم اوت جاری، هنگامی که بسیاری از روسای کشورها سرگرم تماشای مراسم و بازیها در پکن بودند، نیروهای گرجی دست به حمله‌ای گسترده به منطقه خودمختار اوُسـِتیای جنوبی زدند. ضمن این عملیات مناطق مسکونی نیز بمباران شد و در نتیجه آن هزاران شهروند عادی تلف و دهها هزار نفر از خانه و کاشانه خود آواره گردیدند. هدف از این عملیات برق آسا، ظاهرا ابتدا برقراری مجدد سلطه گرجستان بر اوُستیای جنوبی و سپس تصرف آبخازیا، منطقه جدایی طلب دیگر گرجستان، بود. پاره‌ای از تحلیلگران سیاسی براین نظرند که این اقدامات بدون آگاهی و تایید صریح یا ضمنی امریکا، ناتو و اسراییل نمی‌توانست صورت بگیرد، چه مدتها بود که نیروهای گرجی توسط مستشاران نظامی ناتو و اسراییل تعلیم می‌دیدند.

این نظرهم ابراز شده است که که غرب و اسراییل با آگاهی ازاینکه روسها چنین حمله‌ای را بدون پاسخ نخواهند گذاشت، به این وسیله خواسته‌اند تا روسها را درگیر جنگی فرسایشی در منطقه قفقاز کند تا در صورت حمله نظامی امریکا به ایران روسیه نتواند به طور موثر به کمک این کشور بشتابد.

طبق گزارش یک منبع روسی (و.پ.س. (روزنامه‌ها چه می‌گویند؟)) تحت عنوان "ساکاشویلی باعمل خود طرح امریکا (برای حمله) علیه ایران را عقیم کرد"، از بین کلیه کشورهای منطقه، نهایتا خاک گرجستان برای حمله به ایران در نظر گرفته شده بود، زیرا آذربایجان با وجود دادن پایگاههای نظامی به امریکا در خاکش، در دادن اجازه حمله ازآن پایگاهها به ایران، دچار شک و تردید است و ارمنستان نیز به دلایل مشهود هرگز رضایت به اینکار نخواهد داد. در مقاله نظرداده شده که ساکاشویلی "کله شق و کوته فکر" ظاهرا نتیجه گیری کرده که اکنون که خاکش را برای حمله احتمالی به ایران در اختیار امریکا گذاشته، هیچ کاری نیست که وی نتواند انجام دهد و غرب را در کنار خود نداشته باشد.

لکن، طبق گزارشی از رویتر(۲۱ اوت ۲۰۰۸)، سفیرایالات متحده در ناتو، آقای کورت وُلِکر، اعلام کرده است که ایالات متحده بطور مستمر نظرش را در مورد بحران مناطق تجزیه طلب گرجستان به اطلاع مقامات گرجی رسانده وبه آنها گفته است که این بحران راه حل نظامی ندارد و حتی در شب حمله نیروهای گرجی به اوسـِتیای جنوبی، به ساکاشویلی هشدار داده و وی را از درگیرشدن در عملیات نظامی با روسها برحذرداشته است.

به هرحال، تقریبا همه مفسران و صاحب نظران متفق القول‌اند که ساکاشویلی با این اقدام دست به کار بسیار نسنجیده‌ای زد، به طوری که متحدان غربی‌اش را نیز غافلگیرکرد.

روسها واکنشی سریع وخشن ازخود نشان دادند و ظرف چند روز نیروهای گرجی را در سراسر مناطق اوُسـِتیای جنوبی و آبخازیا بیرون رانده و وارد خاک گرجستان شدند. دلیل و بهانه روسها برای ضدحمله گسترده و حساب شده شان این بود که بر اثر حملات ارتش گرجستان تعداد زیادی از شهروندانش در اوُستیای جنوب کشته شده و نیروها گرجی در اوســِتیای جنوبی مرتکب قتل عام مردم عادی شده‌اند. باید توجه داشت که بسیاری ازاهالی اوُستیای جنوبی شهروند روسیه به شمار می‌روند. علاوه براین، تا پیش از تشدید تدریجی عملیات، طبق قرارداد آتش بسی که میان طرفین مجری بوده، تعدادی نیروهای حافظ صلح، مرکب از روسها، گرجی‌ها و اوُسـِتیایی‌ها، در منطقه انجام وظیفه می‌کردند که شماری از آنها نیز، به گفته منابع روسی، به قتل رسیده‌اند.

باری، کشورهای غربی فقط به محکوم کردن لفظی حمله متقابل روسیه و اخطارها و تهدیدات شفاهی اکتفا کردند.
همینطور، لهستان و پاره‌ای ازجمهوری‌های سابق اتجادشوروی، به ویژه جمهوری‌های بالتیک، در محکوم کردن عمل روسیه به غرب پیوستند و حتی با حضور خود در تظاهرات وسیع گرجیان در تفلیس هم بستگی و حمایت خودرا از ساکاشویلی و تمامیت ارضی گرجستان اعلام داشتند، ضمن اینکه درباره شروع جنگ توسط گرجستان سکوت اختیارکردند.

سایرجمهوری‌های شوروی سابق، که اکثرشان در یک ساختار جمعی به نام «کشورهای مستقل مشترک‌المنافع» گردهم آمده‌اند، عموما سکوت اختیار کردند. در پی منازعه اخیر با روسیه، گرجستان اعلام کرد که این ساختار را ترک می‌کند.

همانطورکه درپیش گفته شد، اندکی پیش ازدرگیری جنگ بین روسیه و گرجستان، خط لوله حامل نفت آذربایجان به ترکیه توسط نیروهای حزب کارگران کردستان ترکیه منفجر شده بود. گرچه نیروهای روسی صدمه‌ای به خط لوله نفتی وارد نیآوردند، اما بریتیش پترولیوم ارسال نفت از طریق این خط لوله را "تا اعاده ثبات در منطقه" متو قف کرد.
این رویدادها نشان داد که خط لوله مزبور از لحاظ تداوم نفت رسانی چندان هم قابل اعتماد نیست و دورزدن روسیه برای رساندن سوخت آذربایجان و جمهوری‌های آسیای مرکزی به اروپا با مخاطرات و ریسکهای غیرقابل پیش بینیی روبروست.

طبق گزارشات، نیروهای روسی "پس ازانجام ماموریتشان در پس راندن نیروهای متجاوز... "، اکنون خاک گرجستان را ترک کرده و یا در حال ترک آن هستند.

اثرات مناقشه برای کشورهای منطقه وجهان

گرجستان

روشن است که بازنده اصلی دراین مناقشه گرجستان و رییس جمهوری جوان وغربزده آن کشوراست. گرجستان ازاین پس کشوری ناامن شناخته خواهد شد که درگیر مناقشه‌های حل نشده داخلی و خارجی و فاقد یک رهبری پخته و با تجربه است. همینطور، احتمال اینکه، مناطق اوسـِتیای جنوبی و آبخازیا باز روزی به دامان کشور مادر برگردند، بسیار ضغیف شده است. حتی قبل از شروع جنگ، این مناطق از نوعی استقلال دوفاکتو در سایه حمایت مسکو برخوردار بودند. اما، اگر تا آن زمان امیدی به برگردندان آنان در تحت حاکمیت گرجستان بود، اکنون دیگر این امیدها برباد داده شده است.

گذشته ازاین، گرجستان، مثل بسیاری از جمهوری‌های سابق شوروی از فساد دستگاه دولتی، نقض گسترده حقوق بشر، تبعیض قومی و اجتماعی و نابسامانی اقتصادی رنج می‌برد. خود آقای ساکاشویلی متهم است که درانتخابات ریاست جمهوری سال گذشته با تقلب در آرا انتخاب شده است. پس از انتخاب نیز اعتراضات مخالفان و معترضین را با خشونت سرکوب کرد.

اتحادیه اروپا، ناتو و اسراییل

ناتو تهدید کرده است که قضیه گرجستان را به همین صورت رها نخواهد کرد و در برابر روسیه از گرجستان و تمامیت ارضی‌اش دفاع و مجازاتهایی علیه روسیه اعمال خواهد کرد. اما روسیه آقای پوتین نیز از این تهدیدها هراسی به دل راه نمی‌دهد و خود نیز اعلام کرده است که روابطش را با ناتو به حال تعلیق درمی‌آورد.

آیا این بدان معنی است که به عصر جنگ سردبرگشته‌ایم؟ درحال حاضر، نمی‌توان به صراحت به این سوال پاسخ داد. اما یک مطلب روشن است و آن اینکه، گرچه روسیه هنوز در بسیاری از زمینه‌ها از امریکا و غرب عقب است، اما وزنه و اقتدارش را به طور فزاینده‌ای برای جهانیان محسوس می‌گرداند و از این به بعد، احتمالا هیچ کشوری این واقعیت را در محاسبات و مناسبات سیاسی خود نادیده نخواهد گرفت.

یک قطبی شدن جهان به دنبال فروپاشی اتحادشوروی، پی آمدهای منفی خودراآشکار ساخته و گسترده شدن بیش ازحد نیروهای نظامی غرب وبه ویژه ایالات متحده درمنطقه خاورمیانه، باعث ناتوانی نسبی آن در رویارویی با آنچه که تروریسم بین‌المللی‌اش می‌نامد، شده است. به نظر می‌رسد که سیرحوادث، جهان را به طرف چند قطبی شدن پیش می‌برد و در موازنه جدید، غیر از امریکا، اتحادیه اروپا و روسیه، چین و هند نیز به عنوان قدرتهای تازه نفس اقتصادی و سیاسی نقشی خواهند داشت.

به هرصورت، احتمال اینکه غرب به خاطر گرجستان خطر رویارویی جدی با روسیه رابرای خود خریداری کند، بسیار اندک است. دراین رابطه، این گفته هنری کیسینجر، وزیر خارجه سابق امریکا را نباید فراموش کرد که "قدرتهای بزرگ هرگز به خاطر هم پیمانانشان، به ویژه اگر کشوری کوچک و کم اهمیت باشند، دست به خودکشی نمی‌زنند ".

ترکیه

رهبران ترکیه، ظاهرا با درک سریع تغییر اوضاع واحوال، اقداماتی را برای انطباق و احیانا تحکیم موقعیت خود در منطقه به عمل آورده‌اند. از جمله این اقدامات پیشنهادی است برای تشکیل سازمانی دسته جمعی به نام "پیمان همکاری و امنیت قفقاز" متشکل از کشورهای منطقه، یعنی خود ترکیه، گرجستان، ارمنستان، آذربایجان و روسیه. کشورهای مذکور در طرح پیشنهادی، عجالتا نظری مثبت نسبت به طرح ابراز داشته‌اند. گرچه، در داخل خود ترکیه نظرات متفاوتی درباره آن ابراز و درباره توانایی آنکشور در به تحقق رساندن چنین برنامه‌ای ابراز تردید می‌شود. به هرحال، صرف مطرح شدن چنین طرحی را باید از جمله پی آمدهای وقایع اخیر و تغییردر موازنه قوا در منطقه دانست.

ایران

ازپی آمدهای قابل پیش بینی این منازعه محدود شدن امکانات مانور و فشارغرب علیه جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی احتمالا خواهد کوشید که با اتکای بیشتر بر روسیه و استفاده از شکافی که بین دو قدرت بزرگ ایجاد شده، برای پیش بردن مواضعش، بخصوص در موضوع بحران هسته‌ای، استفاده نماید. آیا دولتمردان جمهوری اسلامی این درایت و واقع بینی را خواهند داشت که از اوضاع و احوال جدید برای تامین و تحکیم منافع واقعی کشور، کاهش تنش و افزایش وجهه و نفوذ ایران در منطقه، و نه برای پیش بردن مقاصد ماجراجویانه و بدنام کردن ایران، بهره برداری کنند؟ بسیار بعید به نظرمی رسد.

به طوری که در بالا ملاحظه شد، ایران به خاطر سیاستهای ماجراجویانه رهبرانش و عدم اعتمادی که چه ازطرف کشورهای منطقه وچه ازجانب قدرتهای بزرگ نسبت به آنها وجود دارد، در طرحهای منطقه‌ای به بازی گرفته نمی‌شود. بدین ترتیب، به جای مشارکت فعال و سازنده در طرحها و برنامه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، منابع و امکانات کشور در راه هدفهایی که هیچگونه ارتباطی با منافع و مصالح ایران ندارند، به هدر می‌رود.

این انزوا، غیراز بعد سیاسی وعواقب نامطلوبش، بعد اقتصادی بسیار زیانباری نیز دربردارد. در مورد خطوط صدور نفت و گاز آسیای مرکزی و حوزه دریای مازندران به اروپا لازم به تذکر است که ایران و همسایه شمالی‌اش، ارمنستان، در واقع مسیرهای مقرون به صرفه‌تری را - البته در صورت وجود ثبات وامنیت در منطقه – می‌توانند ارائه نمایند، زیرا این مسیرها کوتاه تر و کم خطرتر از خط لوله فعلی است که در واقع ایران و روسیه را دور می‌زند. چنین امری، درصورت تحقق یافتن، برای کلیه طرفهای درگیر اعم از صادرکنندگان و مصرف کنندگان، مقرون به صرفه خواهد بود. ایران با منابع طبیعی، انسانی، فرهنگی و اقتصادی سرشارش، که در حد خود در طراز یک قدرت تمام عیار منطقه‌ای است، می‌توانست با استفاده مثبت از اوضاع و احوال مساعد تازه نقشی سازنده وتنش زدا ایفا کند وازانزوای سیاسی واقتصادی کنونی‌اش رهایی یابد. لکن، افسوس که حکمرانان کشورمان، به دلایلی که گفته شد ازایفای هرگونه نقش مثبت، خواه به نفع مردم خود وخواه برای صلح وامنیت جهانی، عاجزمی باشند.

آرسن نظریان (عضو شورایعالی جبهه ملی ایران- اروپا)
سوم شهریور 1387 برابربا 25 اوت 2008
_______________

* بعدالتحریر – درهنگام زیرچاپ رفتن این مقاله، منابع خبری اطلاع دادند که پارلمان ودولت روسیه درخواست شناسایی مناطق ا ُسـِتیای جنوب وآبخازیا را به عنوان جمهوری‌های مستقل پذیرفته است. ایالات متحده، ناتو واتحادیه اروپا این عمل روسیه را محکوم کردند.