iran-emrooz.net | Tue, 13.05.2008, 12:27
برای رهبران چین دعا میکنم
برگردان: علیمحمد طباطبایی
«تنزین گیاتسو» چهاردهمین دالایی لاما و رهبر مردم تبت در باره شورش مردم تبت، این که چرا او از تظاهرات بر علیه مشعل المپیک حمایت نمیکند، و از طرح خود برای توافق با پکن سخن میگوید.

اشپیگل: جناب دالایی لاما، آیا شما دعوتنامه خود برای شرکت در مراسم افتتاحیه بازیهای المپیک پکن را دریافت کرده اید؟
دالالی لاما: چینیها راه دیگری انتخاب کرده اند: نه فقط مرا دعوت نکردهاند، بلکه اصلاً مرا به کل به حساب نیاورده و مورد سرزنش قرار دادهاند. همین دیروز روزنامه دیلی تبت در لهاسا برای بار دیگر سخنان بسیار تندی در بارهی من نوشت. همکاران روزنامهنگار شما حقیقتاً بسیار مبتکر هستند.
اشپیگل: بعضی از عبارتهایی که طی چند هفته گذشته در مورد شما به کار رفته را به خاطر میآوریم: جنایتکار، خائن، تجزیه طلب، و آنچه مستقیماً سخنان رهبری حزب کمونیست در منطقه خود مختار تبت است: « گرگی در لباس راهبها، شیطانی در چهره بشری، اما با قلبی ددمنشانه ». آیا این اسم گذاریها شما را میرنجاند؟
دالایی لاما: آه، خیر. به هیچ وجه. ضمنا شما « دیو » را از قلم انداختید. اینها فقط سخنان تهی هستند. اگر استفاده از چنین شیوه بیان برای توصیف من مقامات چین را خوشحال میکند، پس بگذار ادامه دهند. من حتی حاضرم نمونه خون خود را برای آزمایش به دانشمندان بدهم تا ببینند من انسانم یا حیوان. اما آنچه آن را به شدیدترین وجه نکوهش میکنم و آن را یک نقض آشکار حقوق بشرمی دانم این است که مقامات چین مردم تبت را در کشورم مجبور به هتاکی نسبت به من میکنند و با تهدید آنها را حتی مجبورمی کنند که مرا در نوشتارهای خود محکوم کنند.
اشپیگل: پکن به این شیوه برخورد اعتراف کرده و نام آن را « کمپین آموزش میهن پرستی » گذاشته است.
دالایی لاما: که در حقیقت نقض اصل آزادی دین است و از این رو تجاوز به قوانین جمهوری خلق.
اشپیگل: علی رغم این اسم گذاریها ـ که همه همزمان انجام شدهاند ـ رهبری سیاسی چین خواهان ملاقات با شما شده است. آیا برای شما این عمل آنها معنایی خاصی دارد؟ و آیا شما احساس میکنید که رهبران حزب کمونیست در پکن واقعاً معتقد هستند که شما مردم شهر لهاسا و سایر نقاط تبت را به ایجاد شورش تحریک کرده و مثلاً آنها را به اعمال خشونت برانگیخته اید؟
دالایی لاما: نمیدانم که آیا به این اتهامات باور هم دارند یا خیر. اما اگر چنین است پس بهتر است به اسلو رفته و خواهان پس گرفتن جایزه صلح من شوند. البته که من متعهد به پرهیز از خشونت هستم. تمام عمر چنین بوده و همیشه بر این عقیده خود باقی خواهم ماند. من از مقامات چینی خواسته ام که به محل استقرار من در هند بیایند و تمامی اسناد مرا بررسی کنند که برای آن آزادی کامل خواهند داشت. و آنگاه میتوانند برای اتهامات خود شواهد مورد نظرشان را ارائه دهند.
اشپیگل: اما نمیتوانید انکار کنید که در کنار تظاهرات آرام راهبها که وحشیانه سرکوب شد، جوانان تبتی در لهاسا برای غارت مغازهها و آتش زدن آنها مقصرند.
دالای لاما: فکر میکنم که چنین بوه است و آن اعمال را به سهم خود محکوم میکنم. از این که همقطاران تبتی من دست به چنین اعمالی زدهاند بسیار اندوهگینم ـ حتی با وجود آن که این قبیل اعمال یقیناً نتیجه یاس و سرخوردگی عمیق انسانهایی است که درکشور خود به عنوان افراد درجه دو تلقی میشوند. هرچند این هم نمیتواند بهانهای برای اعمال خشونت باشد. من پیشنهاد یک هیئت تحقیق بین المللی برای این رویدادها را دادم که میبایست توسط یک موسسه شناخته شده و مستقل انجام گیرد. هرچند در یک نکته نمیتوان تردیدی داشت: بیشتر کسانی که از وحشیگری نیروهای پلیس و ارتش صدمه دیدند افراد کاملاً بیگناه بوند. ما متاسفیم از این که 200 انسان جان خود را از دست دادند. اما ما نیز فاقد یک تصویر کامل و جامع از آنچه در تبت روی داده و هنوزهم در حال انجام است هستیم.
اشپیگل: شما اطلاعات خود را از کجا به دست میآورید؟
دالایی لاما: از امکانات کوچک بهره گرفتیم: ارتباطهای پراکنده از طریق گوشیهای موبایل و پست الکترونیک. البته این رسانههای جدید نیز به سهم خود شدیداً زیر سانسور حکومت قراردارند. اما برای پکن دشوار است که بتواند تمامی آنها را زیر کنترل خود داشته باشد.
اشپیگل: هنگامی که شما اولین گزارشات از فجایع را مشاهده کردید عکس العمل شما چه بود؟ و هنگامی که شما اولین تصاویر کشته شدگان را دید چه کردید؟
دالایی لاما: من گریستم. من با نخست وزیر دولت در تبعید خود نشسته بودم و هر دو اشک میریختیم. این همه در و رنج و اندوه. این همه نومیدی. من بسیار غمگین بودم.
اشپیگل: اما خشمگین هم شدید؟
دالایی لاما: گاهی یک واژه خشمگینانه بی اختیار از ذهنم میگذشت که این هم به اندازه کافی بد بود. اما خشم برای من یک حالت بیگانه است، زیرا خشم معنایش رساندن صدمه به دیگران است. ایمان من به من کمک میکند تا بر چنین احساسات منفی غلبه کنم و به تعادل برسم. هرکدام از آئینهای بودایی بخشی از یک فرآیند دادن و گرفتن است. چینیها نسبت به من بی اعتماد هستند و من به آنها ترحم میکنم. باید اعتراف کنم که در این چند هفته اخیر دورهی راحتی نداشته ام.
اشپیگل: آیا شما برای چینیها و از جمله کسانی که در آن رویداد مقصر بودند هم دعا میکنید؟
دالایی لاما: علی رغم تمامی هراسها و نگرانیهای من، با ضمیر ناخودآگاهم مشکلی ندارم و به طور کامل وظایف خود را به انجام میرسانم. من مشکل خواب ندارم و شاید همه اینها به خاطر است که برای چینیها هم دعا میکنم. برای رهبران آنها و کسانی که دستانشان به خون انسانهای بیگناه آلوده است.
ادامه دارد . . .