iran-emrooz.net | Fri, 14.03.2008, 8:36
اسلام و دموکراسی در ترکیه
نیلوفر گوله / برگردان: علیمحمد طباطبایی
در ترکیه ممنوعیت حجاب اسلامی در دانشگاهها توسط پارلمان لغو گردید، اما مجادله در عرصه عمومی همچنان ادامه دارد و جامعه ترکیه را به دو قطب کاملاً مخالف تقسیم کرده است. درحال حاضر در میان سکولارها این نگرانی افزایش مییابد که حقوق زنان نه فقط رعایت نشود که در زیر فشار امواج فزاینده فرهنگ دینی و محافظه کار به طور کامل نادیده گرفته شود.
در ترکیه، نبرد در حوزه عمومی میان گروههایی با تفسیرهای متفاوت از سکولاریسم ادامه مییابد. حجاب اسلامی به عنوان آشکارترین نماد از اسلام گرایی در سه دهه گذشته برای سکولاریسم و برابری جنسی در حکم یک تهدید در آمده است، یعنی برای همان دو ارزشی که توسط کسانی گرامی داشته میشوند که نسبت به میراث مدرنیته جمهوری خواهانه آتاتورک وابستگی خالصانه دارند.
جنبه جنسیتی سکولاریسم ویژگی درونی نوگرایی در ترکیه است. لائیسیته (که از نوع فرانسوی آن الهام گرفته شده است) به معنای اراده قوی کشور جمهوری برای حمایت از یک عرصه عمومی است که درآن دین غایب است اما زنان حاضر.
چه اصلاحات فراهم آورنده حقوق قانونی بوده باشد (براندازی قانون شریعت و گزینش قانون مدنی خانواده) یا حقوق سیاسی (حق رای و امکان نمایندگی برای زنان) یا حقوق آموزشی (مدارس مختلط دخترانه و پسرانه) درهر حال تمامی اینها زیربنای پیوند جمهوری خواهانه سکولاریسم و حقوق زنان را تشکیل داده بود.
تغییر الگو
از ابتدای برقراری جمهوری در ترکیه، زنان سازندگان یک حوزه عمومی سکولار و یک شیوهی جدید زندگی (بخوانید شیوهی زندگی به سبک غرب) بودند. اما مسئله حجاب تصورات تثبیت شده از مدرن، سکولار و فمینیست را برهم زده است.
حجاب اسلامی (یا روسری) در یک نماد واحد، هم دینداری و پرهیزکاری شخصی و هم تاکید علنی بر متفاوت بودن اسلامی را با هم یکی میکند. تمایزگذاری میان معانی فرهنگی و سیاسی از معانی دینی دشوار است. کسانی که مخالف حجاب اسلامی هستند میان مسلمانان « خوب » که باورهای « اصیل » را به نمایش میگذارند و دیگرانی که نمادگرایی « سیاسی » آن را مورد بهره برداری قرار میدهند تفاوت قائل میشوند.
حجاب زنان کشاورز، زنان طبقه کارگر یا مادربزرگها به عنوان حجاب سنتی و پرهیزکارانه تلقی میشود و از این رو قابل پذیرش است. برعکس، حجاب زنان جوان احساسات، خشم و بیزاری شدید را برمی انگیزد آنهم تا درجهای که تفکیک زمانی (دین به عنوان یادگاری از گذشته) و مکانی (دین در حاشیه) و تمایزگذاریهای طبقاتی میان سکولار و دینی ناپدید میشود.
دستیابی زنان به آموزش بالاتر این ایده را که سکولاریسم همان مدرنیته است به چالش میگیرد. زنانی که از حامیان حجاب اسلامی هستند خود را از الگوهای سکولار آزادی فمینیستی دور میسازند، اما به همان اندازه نیز از تفسیرهای مردانه از قواعد اسلامی. آنها مظهری از گسست و جدایی از چهارچوبهای خود تعین گرایی سکولار و فمینیستی و به همین ترتیب از نسخههای دینی مردانه هستند.
آنها خواهان دستیابی به آموزش سکولار هستند و مسیرهای زندگی جدید را که با تعین نقشهای سنتی جنیسیتی مطابقت ندارد دنبال میکنند، شیوهای که هم مدروز باشد و هم دیندارانه. آنها در تلاش برای عبور از مسیرهایی هستند که بتوانند هم مسلمان باشند و هم در عین حال مدرن و بتوانند هردوی آنها را دگرگون کنند.
حجاب اسلامی نشانهای از قدرت گیری؟
معانی ریشه دار گذشته از نماد پوشش سر و صورت زنان در اسلام دستخوش تغییر و دگرگونی قرار گرفته است: از تسلیم زنان مسلمان که در کنج خانهها منزوی هستند تا زنانی دارای اعتماد به نفس و فعال در محیطهای بیرون از خانه. پوشش سر و صورت که پیشتر نشانهای از ننگ و حقارت بود در پروسهای در حال تحول به نشانهای از قدرت و حیثیت زنان مسلمان تبدیل میشود. این یقیناً چالشی است نسبت به مفاهیم سکولار از آزادی و رهایی زنان اما همچنین نسبت به اسلام مردانه، که پوشش سر و صورت زنان را با تسلیم در برابر قدرت و اقتدار خود یکی میداند.
تظاهرات علنی برضد مصوبه جدید که تشکلهای زنان آنها را به راه انداخته بودند چهرهی دیگر زنانهی این بحث را نشان میدهد، یعنی همان چهرهی سکولاریسم ترکیه را.
آن شکل از سکولاریسم که به عنوان اصولی برای کشوری مبتنی بر نظام جمهوری به مرحله عمل درآمده است، غالباً به عنوان یک ایدئولوژی « از بالا به پائین » تلقی گردیده که با ریشههای سکولاریسم بیگانه است و در واقع ملهم از لائیسیته فرانسوی میباشد و تصور میشود که اگر قدرت ارتش از آن حمایت نکند محکوم به نابودی خواهد بود.
در دهه گذشته ما شاهد آن بودیم که سکولاریسم یک ارزش بومی است و توسط سازمانهای اجتماعی زنان مورد حمایت قرار میگیرد و از سیاستهای کشوری تا خیابانی در نوسان است. اینها همگی توسط تظاهرات مردمی که میلیونها انسان را به دور خود جمع نموده و از یک شهر به شهر دیگری گسترش یافت و از جمله آنها تظاهرات در تابستان ۲۰۰۷ بود که بر ضد کاندیتاتوری ریاست جمهوری عبدالله گل به راه افتاده بود و آنهم به خاطر سوابق اسلامی او و زن محجبه اش به طور آشکار روشن شده است.
هرچند علی رغم این حمایت و پشتیبانی جامعه مدنی از سکولاریسم، شعارها و پرچمهای ناسیونالیستی که به طور گسترده در این تظاهرات مورد استفاده قرار گرفت نیز ویژگیهای ملیت گرایی و هدایت شده توسط حکومت از سکولاریسم ترکیه را فاش ساخته اند.
سکولاریستهای « دموکرات » و « نه چندان دموکرات »
بحث در باره مسئله حجاب سکولاریسم را در معرض یک آزمون بزرگ قرار داده است و اختلاف نظر میان سکولاریستهای لیبرال و مستبد را آشکار ساخته. در حالی که سکولاریستهای افراطی مدعی برقراری مجدد نظم هستند (حتی اگر لازم باشد با نیروی نظامی) اما لیبرالها میلیتاریسم سکولاریستی و ناسیونالیسم جمهوری خواهانه را مورد انتقاد قرار میدهند. آنها گسترش حقوق دموکراتیک و آزادی بیان را نشانه رفته و از اصلاحات دموکراتیک پیشین که برای عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا انجام شده بود حمایت میکنند.
مصوبه جدید کسانی را فریب داده است که در انتظار مجموعهای از قوانین مرتبط با هم بودند که میتوانست تغییرات قانونی آزادی بیان را وسیع تر کند برای مثال از طریق حذف قانونی برضد « اهانت به ملیت ترک ».
شدت گیری مطالبات اسلامی؟
قانون جدید مبتنی بر استدلالهای دینی نیست، بلکه برعکس بر مباحثههای ضد تبعیض قرار دارد و در جهت دستیابی برابر به آموزش عالی است و علاوه برآن در هماهنگی با هنجارها و معیارهای اروپایی و آزادی در قواعد پوشش. لیکن در همه جا نمیتواند بر خط و مشیهای وحشت و سوء ظن غالب شود. بسیاری از این میترسند که پایان ممنوعیت حجاب در حکم اولین گامی است که راه را برای شدت گیری مطالبات اسلامی باز میکند و حجاب اسلامی را در مکانهایی به غیر از دانشگاهها مانند مدارس دولتی، پارلمان و در میان کارمندان دولت و اهل تخصص گسترش میدهد.
مسئله دیگر آن که این هراس وجود دارد که حجاب نه فقط مشروعیت کسب خواهد کرد بلکه برای تقویت اسلام محافظه کارانه در برابر دیگران به ویژه در برابر دانش آموزان غیرمحجبه در دانشگاههای آناتولی مورد استفاده قرار خواهد گرفت. بیم آن میرود که چنانچه سکولاریستها در موقعیت اقلیت قرار گیرند نه فقط رعایت حقوق زنان متوقف گردد که زنان تحت تاثیر موج فزاینده اسلام و نقشهای سنتی جنسیت مرعوب گردیده و سرکوب شوند. « دختران آتاتورک » اکنون نگران آزادی دختران خود هستند.
از این رو بسیاری از سکولارها از مقاصد حزب عدالت و توسعه میترسند از حزبی که در آخرین انتخابات اکثریت را به دست آورده است و از این که شاید آنها دارای یک برنامه پنهانی برای ارتقاء فرهنگ محافظه کارانه باشند.
غلبه بر سیاست وحشت
هیچ کدام از این استدلالها را نمیتوان غیر قابل طرح اعلام نمود، به ویژه در پرتوی قدرت اسلام سیاسی و روشهای قهری در کشورهای همسایه. اصولا مسئلهی تاریخ، مهندسی اجتماعی نیست، و نیروی دموکراسی باید امکانات برای آینده را بگشاید و عمل و عکس العمل در میان نیروهای رقیب و در حال مجادله را افزایش دهد. لیکن تداوم پذیری دموکراسی مستلزم غلبه بر سیاست هراس و سوء ظن است و از جمله در میان زنان.
امروزه زنان بخشی از نیروهای کثرت گرایی هستند. ذهنیتها و میانجی گریهای آنها چه در خصوص زنان سکولار و چه دینی پویایی سیاسی در ترکیه را تحت تاثیر قرار میدهد. آنچه ما از ترکیه امروز میآموزیم این است که تنشها میان سکولاریسم و اسلام خود را در قلمروی زندگی روزمره و سیاستهای جنسیتی آشکار میسازد.
مسائل اسلام و سکولاریسم صرفا مسائل کشوری و سیاستهای مردانه نیست، بلکه بیش از هر چیز تبدیل به مسائل زنان میشود. ما میتوانیم امیدوار باشیم که حضور تضمین یافته زنان در عرصه عمومی و آزادی خود بتواند ضامن کثرت گرایی و تنوع باشد.