iran-emrooz.net | Sat, 02.02.2008, 13:23
تاریخی مشترک برای لبنان
برگردان: علیمحمد طباطبایی
لبنان یا سوئیس خاورمیانه به خاطر تقسیم بندیهای پیچیدهی کنفسیونال (۱) خود معروف است. اکنون تاریخنگار و محقق سیاسی لبنان، فواز طرابلسی، کتابی تاریخی در باره این کشور به نگارش در آورده است. مونا سارکیس از نشریه «قنطره» با او به گفتگو نشسته است.
قنطره: آقای طرابلسی شما در کتاب جدید خود انبوهی از اطلاعات، نامها و تاریخها را گنجاندهاید. هدف از تهیه این کتاب چه نوع مخاطبینی بودهاند؟
طرابلسی: من در دانشگاه آمریکایی لبنان در بیروت در باره همین موضوع سخنرانیهایی داشتم و سپس یاداشتهایی را که برای این منظور تهیه کرده بودم جمعآوری نموده و این کتاب بوجود آمد و به دو زبان عربی و انگلیسی منتشر شد. بنابراین کتابی است هم برای مردم لبنان و هم خارجیها.
قنطره: آیا فکر میکنید که خوانندگان لبنانی واقعاً نیازمند یک چنین کتاب تاریخی با جزئیات بسیار بودند؟
طرابلسی: آخرین باری که در بارهی این موضوع کتابی نوشته و منتشر شده است به سال ۱۹۶۵ باز میگردد که آن را تاریخ نویس لبنانی کمال صلیبی نوشته بود. اما من میخواستم تمامی مطالب بیشماری که از ۱۸۷۵ تا ۱۹۹۰ در باره جنگ داخلی نوشته شده بود را نیز در یک متن جامع گردآوری کنم. البته دلایل دیگری هم وجود داشت، مثلاً، این که بیشتر رسالههای تاریخی در باره لبنان، کشوری که در ۱۹۲۰ بوجود آمده است، صرفاً به جبل لبنان میپردازند مسئلهای غیر قابل بخشایش است. تمامی بخشهای دیگر این کشور باید در تاریخ ما دوباره گنجانده شوند. همچنین نمیتوان تاریخ این کشور را صرفاً تحت شعار کنفسیونالیسم توضیح داد، در حالی که عوامل مهم اجتماعی ـ اقتصادی که سهم مهم و اصلی در مناقشههای این کشور دارند نادیده گرفته شوند ـ و آنهم البته تا همین امروز، بدون آن که مورد توجه قرار گیرند. این در عین حال حکایت از آن دارد که لبنان به هیچ وجه صرفاً یک بازیچه یا صحنه نبرد قدرتهای خارجی هم نیست، بلکه باید عوامل خانگی را نیز به حساب آورد، چه در حال و چه در گذشته. به طور کل کتاب در مجموع تلاشی است برای درک طرح اصلی و اولیه قرارداد طائف (۲) در ۱۹۸۹، یعنی یک کتاب تاریخ مشترک و از این رو وحدت بخش برای تمامی لبنانیها. تا امروز گروه بندیهای گوناگون این کشور هر کدام تفسیر خودشان را از تاریخ کشور در کتابهای درسی آورده اند.
قنطره: مثلاً؟
طرابلسی: مارونیها منشا فرضی خود را به فنیقیهای غیر عرب میرسانند، در حالی که سنیها مدعیاند میراث آنها به عربها بازمیگردد. مسیحیها امیر شهاب دوم که سنی بود و بر جبل البنان و تحت حمایت عثمانیها حکومت میکرد و کسی که بعداً به دین مسیح گرویده بود را به عنوان بنیانگذار لبنان محسوب میکنند و اینها همه در حالی است که دروزیها او را به عنوان فردی توصیف میکنند که به تفوق مسیحیها خاتمه داد. سنیهای ساکن در شهرها بر عصر تفوق عثمانیها بر لبنان اهمیت بسیار قائلاند، در حالی که مسیحیها این دوره را به عنوان زمانهای منحوس در تاریخ خود مینگرند. هرکسی که به تاریخ لبنان میپردازد پیوسته به سرکوبها، وقایع سانسور شده و نیمه حقیقتها برمیخورد، به ویژه هنگامی که به بررسی مناقشههای مسلحانه مشغول میگردد. تاریخنگاران فرانسه استعماری جنگ داخلی ۱۸۶۰ را به عنوان قتلعام مسیحیهای لبنانی مینگرند، برداشتی از تاریخ این کشور که مسیحیان بعداً خودشان آن را بر علیه مسلمانان مورد استفاده قرار دادند. در این مورد این واقعیت نادیده گرفته شده که آن قربانیان فرضی منفعل در واقع از دشمنان دروزی خود در آن ایام سازوبرگ نظامی بسیار بیشتر و سنگینتری داشتند.
قنطره: شما تاکید دارید که کنفسیونالیسم تنها ویژگی تعیین کننده در لبنان نیست یا هرگز نبوده است. با این وجود انسان اغوا میشود که تاریخ این کشور را بر اساس چنین تقسیم بندیهایی مورد تفسیر قرار دهد.
طرابلسی: شکلبندیهای بلوک مانند و مبتنی بر کنفسیونالیسم که امروز با آنها روبرو هستیم در اواسط قرن نوزدهم وجود آمد و این کنفسیونهایی که فعلاً میبینیم میان یک یا دو رهبر سیاسی اتحادی ایجاد کرده است، تازه در نیمه دوم قرن بیستم متداول شد. پیش از آن، این شکل از تشابه و همانندی وجود نداشت و رهبران دینی هم چنین قدرت نظارتی بر مردم نداشتند. برعکس، تا حدود ۱۸۵۰ رهبران همگی سکولار بودند. باید به خاطر بیاوریم که شهروندان مسیحی، دروزی، شیعی و سنی هنوز در ۱۸۲۰ در کنار هم و با هم بر علیه نظام غیرعادلانه مالیات بشیر دوم دست به شورش زدند. یک چنین اتحادی امروزه غیر قابل تصور است.
قنطره: چه چیزی باعث انجماد مبتنی بر کنفسیونالیسم شد که در حال حاضر به نظر میرسد به بالاترین حد خود رسیده است؟
طرابلسی: قبل از هر چیز استعمار فرانسه نقش موثری در ایجاد آن داشت که جنگ بر ضد اقلیتهای قومی ـ دروزیها، علویها، شیعیان و امثالهم ـ را موجه جلوه میداد. در نهایت قرار داد طائف بود که فرقهگرایی را به توسط ایجاد نظامی که در آن هر کنفسیون مدعی یکی از موقعیتهای اصلی در حکومت است نهادینه ساخت. رئیس جمهور کشور باید یک مسیحی مارونی باشد، نخست وزیر مسلمان سنی و رئیس مجلس مسلمان شیعی. این سیستم تا زمانی که داورنهایی در هیئت رئیس جمهور سوریه ـ مطابق با قرار داد طائف ـ عمل میکرد کما بیش مفید واقع میشد. اما هنگامی که در ۲۰۰۵ این پناهگاه نهایی هم به پایان کار خود رسید ضعف سیستم کاملاً آشکار گردید. تمامی منطق آن مبتنی بر اصل وحدت نظر بود. هر کس میبایست از یک طرح طرفداری کند یا برای هر حزب واحد مقدور بود که آن را وتو نماید. این یک نظام به تمام معنا مبتلا به اسکیزوفرنی است که به طور اجتناب ناپذیری به بن بست کشیده میشود.
قنطره: کتاب شما با طائف به پایان میرسد. چرا شما دوره پس از جنگ با رفیق حریری را به آن اضافه نکردید؟
طرابلسی: این دوره به ما بسیار نزدیک تر از آن است که بتوان آن را در یک کتاب تاریخی قرار داد. من این دوره را به طور مجزا مورد بررسی قرار خواهم داد و قصد دارم بیم و هراسهای جنگ داخلی از ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۸ را هم در آن بگنجانم که هنوز به دقت مورد بررسی قرار نگرفته. هرکس تاریخ خودش را نشناسد با این خطر مواجهه است که آن را تکرار کند.
قنطره: شما با نوشتن این کتاب برخی از حساسترین موضوعات ممکن را مورد بررسی قرار دادید. برای شما آرزوی موفقیت دارم و به خاطر این مصاحبه از شما بسیار متشکرم.
------------------
۱: نظام حکومتی که در آن قدرت سیاسی و تشکیلاتی به نسبت قدرت جمعیتهای دینی تقسیم میشود. مترجم.
۲: موافقت نامه طائف یا پیمان آشتی ملی، قراردادی که در طائف در عربستان سعودی در ۱۹۸۹ و برای پایان دادن به جنگ داخلی و بازگشت به وضعیت عادی بسته شد. مترجم.