iran-emrooz.net | Fri, 01.02.2008, 20:04
مهمترین انتخابات قرن
شهلا صمصامی
جمعه ۱۲ بهمن ۱۲۸۶
چشم جهانیان به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دوخته شده است. زیرا که پس از ۸ سال حکومت زور، بی عدالتی، جنگ و اختناق مردم دنیا منتظرند ببینند بازماندگان جفرسون و حامیان اعلامیه حقوق بشر چه کسی را به ریاست جمهوری انتخاب میکنند. تاریخ نویسان ۸ سال گذشته را، شاید در ردیف تاریکترین دوران آمریکا قلم زنند. همانند بسیاری حکمرانان کوتاه بین، خود پسند و جاه طلب، حاکمان دوران ریاست جمهوری جرج بوش با استفاده از تاکتیکهای ایجاد ترس بویژه پس از ۱۱ سپتامبر و محدود کردن آزادیهای فردی، آزادی مطبوعات، استفاده از شکنجه و همچنین بدون توجه به خواستههای روشنگران در این کشور و صلح جویان در همه دنیا، جنگی را آغاز کردند که سرنوشت نه تنها عراق بلکه خاورمیانه را تغییر داد و میتواند در نهایت یکی از علل مهم سقوط بزرگترین نیروی نظامی و اقتصادی در دنیای مدرن گردد.
انتخابات ریاست جمهوری نه تنها برای مردم آمریکا حائز اهمیت است بلکه میتواند مسیر تاریخ را در این کشور و در خاور میانه تغییر دهد. رئیس جمهور بعدی آمریکا وارث آمریکا و جهانی است که چالشهای بزرگی را به همراه دارد. جهان در شرایط شکنندهای است. اقتصاد جهانی در خطر رکود است. ثبات سیاسی نیز دست کمی از ثبات اقتصادی ندارد. خاور میانه در شرف تغییرات مهم است. جزیرههای ثبات به زیر آب میروند.
فلسطین، لبنان، مصر، عراق، ایران، پاکستان و افغانستان نمونههای بارز این بی ثباتی هستند. چه کسی به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شود میتواند از جهات سیاسی، اقتصادی، امنیتی، محیط زیست و ثبات کلی در جهان حائز اهمیت باشد. امروز اقتصاد یک اقتصاد جهانی است. با همه کوششی که برخی عناصر در آمریکا و سایر کشورها انجام میدهند که سیاست مرزهای بسته غالب شود، واقعیت این است که مرزهای بسته یک توهم بیش نیست. جمعیت جهان بحدی افزایش یافته و منابع غذایی بحدی محدود است که چارهای بجز داد و ستد در یک سطح وسیع نیست. امروزه آرمانهای ایدئولوژیکی در مقابل منافع اقتصادی در حال عقب نشینی است. چین بهترین و بزرگترین نمونه است. چین امروز یک ابر قدرت اقتصادی است. در شرایط کنونی اقتصاد برتر میتواند مهمتر از نیروی نظامی باشد. قدرت واقعی در داشتن منابع اقتصادی و نیروی تولیدی بیشتر است. دلیل اصلی جنگ عراق نیز همین دست یابی به منابع نفتی عراق و خاور میانه بود ولی روشی که انتخاب شد در نهایت به رکود اقتصادی در آمریکا انجامید. رئیس جمهور آیندهی آمریکا باید بتواند بار دیگر اقتصاد این کشور را قوی کرده و آمریکا بتواند در بازار جهانی نقش تولیداتی بیشتری داشته باشد. تئوری دست یافتن به منابع طبیعی و اقتصادی با زور و جنگ، یک تئوری ورشکسته است. کمتر از یکسال به انتخابات ریاست جمهوری، ناگهان میبینیم مسائل اقتصادی در صدر لیست خواستهها و نگرانیهای مردم آمریکا است.
از جهات سیاسی رئیس جمهور آینده باید بتواند آبرو و مشروعیت آمریکا را به این کشور باز گرداند، که تنها با داشتن روابط صلح جویانه با مردم دنیا امکان پذیر است. در این راستا پایان جنگ عراق بنحوی که ثبات خاور میانه را بخطر نیاندازد و کمکهای اقتصادی و نظامی به افغانستان برای جلوگیری از نفوذ بیشتر طالبان همراه با اتخاذ سیاستهای عاقلانه تر در مورد پاکستان حائز اهمیت است. کوشش در حل مشکل فلسطین همیشه یک راه حل کلیدی برای برقراری ثبات در خاور میانه بوده است. برقراری روابط و مذاکره با ایران نیز از سیاستهای مهم خارجی است. امنیت آمریکا در گرو سیاست خارجی آنست. رئیس جمهور آینده چنانچه خود فردی با خرد، صلح جو و جهان بین باشد افرادی را برای کابینه خود انتخاب خواهد کرد که بتوانند از منافع واقعی مردم آمریکا حمایت کنند و تنها حامی کارتلهای بزرگ نفتی و سرمایه داران نباشند مردم آمریکا در ۸ سال گذشته درسهای بزرگی از دوران پر تلاطم بوش گرفتند. زمان آن رسیده است که امریکا نقش پلیس دنیا بودن را رها کند.
اکنون برای نخستین بار یک مرد سیاهپوست آمریکایی و یک زن که بانوی اول پیشین آمریکا بوده، بنظر میرسد شانس رسیدن به ریاست جمهوری را داشته باشند. بد نیست نگاهی به مهمترین کاندیداهای ریاست جمهوری بیاندازیم.
اوباما کیست؟
پس از مارتین لوتر کینگ و جنبش حقوق مساوی برای سیاهان، کاندیدایی براک اوباما برای ریاست جمهوری آمریکا، مهمترین واقعه در تاریخ بویژه سیاهپوستان آمریکاست. پدر اوباما از کنیا به آمریکا با یک بورس تحصیل مهاجرت میکند. پدر براک از یکی از مناطق دور افتاده و فقیرکنیا آمده بود. در آمریکا با مادر براک که یک زن سفید پوست آمریکایی است ازدواج میکند. ولی پدر اوباما وقتی وی دو ساله بود فرزند و همسرش را رها میکند. مادر اوباما اَن دانهم Ann Dunham بگفته اوباما، زنی قوی و مادری متعهد بود. براک دوران کودکی را با مادرش درهاوایی و اندونزی میگذراند. سپس به شیکاگو میآید و دوران نوجوانی را با پدربزرگ و مادر بزرگش استانلی و مادلین دانهم میگذراند. اوباما که بدون پدر، بزرگ شد خود را سیاهپوست میدید ولی در خانوادهی سفید پوست و با ارزشهای آنها بزرگ شد. برای براک یافتن هویت واقعیاش مشکل بود. پس از پایان دوران کالج به دانشکده حقوق هاروارد رفت. ولی همچنان بدنبال یافتن هویت دیگر خود بود، در عین اینکه به مادرش عشق میورزید و محبت ویژهای به پدربزرگ و مادر بزرگش داشت ولی برای اوباما تعلق داشتن بزرگترین کشمکش بود. برای ۲۰ سال به یک کلیسای سیاهپوست رفت، جایی که حتا مادرش نمیتوانست براحتی حضور یابد.
اوباما در عین اینکه خود را سیاهپوست میدید ولی رها شدن توسط پدرش از دو سالگی احساس تعلق به یک جامعه سیاهپوست را مشکلتر میکرد.
اوباما در مورد مادرش که همین چند سال پیش از بیماری سرطان درگذشت میگوید: «وی یک زن خارق العاده بود». مادر اوباما در اندونزی ساعت ۴ صبح فرزند خردسالش را از خواب بیدار میکرد و به کلاس انگلیسی میبرد که قبل از شروع مدرسه درس انگلیسی را یاد بگیرد. اوباما میگوید با این پیام بزرگ شدم: «افرادی موفق میشوند که مورد محبت بوده و از آنها خواسته شود که راه درست را انتخاب کنند، نه برای اینکه سفید یا سیاه هستند. کسانی پیشرفت میکنند که احساس مسئولیت، بزرگترین سرمایهی آنهاست».
یکی از نویسندگان معاصر بنام شلبی استیل Shelby Steele میگوید: «براک اوباما یک کاندیدای قابل قبول میباشد. خصوصیات او اینست که بطور طبیعی اهل مذاکره و معامله است. همانند اوپراوینفری، براک فرصتی برای سفید پوستان است که در مورد خویش بهتر فکر کنند، احساسی که موجب غرور یک انسان سفید پوست است و آن اینست که بدانند نژاد پرست نیستند».
اوباما سیاست خود را بر روی دو اصل مهم گذاشته است، تغییر و امید. بهبود وضع اقتصادی از جمله از طریق کم کردن مالیات طبقات کم درآمد و متوسط، ایجاد بیمه بهداشتی برای همهی مردم و افزایش حقوق معلمان، پایان جنگ عراق در رأس برنامهها و سیاستهای خارجی اوست. اوباما همچنین میخواهد با کمک گرفتن از جمهوریخواهان به دو دستگی و انشعاب بین این دو حزب پایان دهد.
هلری کلینتون کیست؟
بر خلاف اوباما که یک ستاره جدید در آسمان سیاست آمریکاست، هرلی کلینتون دارای یک سابقه طولانیتر در این زمینه است. هلری مانند اوباما حقوقدان است و علاوه بر بانوی اول کانزاس، دو دوره بانوی اول آمریکا بوده است. هم اکنون مانند اوباما سناتور سنای آمریکاست. هلری بویژه در دو دوره ریاست جمهوری همسرش تنها یک بانوی اول نمایشی نبود، او کسی بود که در آغاز ریاست جمهوری بیل کلینتون طرح بیمه بهداشت همگانی را ارائه داد. این برنامه و بسیاری برنامههای دیگر در اثر فشارهای شدید بویژه جمهوریخواهان هرگز بجایی نرسید. ولی هلری کلینتون از همان ابتدا مورد حمله جمهوریخواهان بود و از جمله برای ماجرای وایت واتر حتا مورد تعقیب قانونی قرار گرفت. علاوه بر مسائل دیگر ماجرای پر سر و صدای مانیکا لوئینسکی نیز هلری را از جهات گوناگون در بوتهی آزمایش قرار داد. ولی از همه اینها پیروز بیرون آمد و پس از پایان ریاست جمهوری همسرش با یک مانور ماهرانه، محل زندگی را به نیویورک تغییر داد و با زبردستی توانست در انتخابات کنگره آمریکا بعنوان سناتور از نیویورک انتخاب شود. این پیروزی بزرگی برای هلری بود و از همان زمان زمزمههای اولین کاندیدای زن ریاست جمهوری شنیده شد. هلری در سنای آمریکا فعالیت زیادی از خود نشان داد. شکست سیاسی و اقتصادی پرزیدنت بوش و نابسامانی در اوضاع اقتصادی و اجتماعی آمریکا، همچنین صدمهای که به اعتبار آمریکا در دنیا وارد آمد. همه موجب شد که شانس هلری کلینتون برای کاندیدایی حزب دموکرات بیشتر شود.
اکثریت مردم آمریکا قبول دارند که زمان ریاست جمهوری یک زن رسیده است. سئوال اینست که آیا هلری آن زن میباشد یا نه. هلری دارای شرایط مثبت زیادی است که آرمان دست یافتن به مقام اولین رئیس جمهور زن آمریکا را برایش ممکن میسازد. از جمله تجربه ۸ سال بانوی اول بودن و بطور فعال در امور سیاسی دخالت داشتن. در عین حال این تجربه برای بخشی از مردم آمریکا نقطهی ضعف و یا دلیلی است که نمیخواهند هلری اولین زن رئیس جمهور باشد. آمریکاییها بطور کلی مخالف حکومت خاندانی هستند. خاندان بوش ۳ دوره کاخ سفید را اشغال کردند، به همراه آن جنگ و زیانهای جبران ناپذیری بوجود آمد. دو دورهی ریاست جمهوری بیل کلینتون اگر چه بطور کلی موفقیت آمیز بود ولی خالی از جنجال و دورغ هم نبود. بسیاری از مردم ریاست جمهوری هلری کلینتون را ادامه حکومت خاندان کلینتون میدانند و ترجیح بسیاری در این است که یک فرد مستقل به ریاست جمهوری برسد. درعین حال بسیاری نیز معتقدند هلری یک سیاستمدار آزمایش شده و شناخته شده است و در شرایط کنونی بیشتر مورد اعتماد خواهد بود.
حزب دموکرات و آمریکاییها با چالش بزرگی روبرو هستند و آن اینست که دو کاندیدایی که میتوانند تاریخ معاصر این کشور را بنحوی تغییر دهند یعنی یک زن و یک سیاه پوست، در یکزمان و با خصومت برای رسیدن به کاخ سفید در حال مبارزه هستند.
جان مک کین کیست؟
سناتور جان مک کین با ۲۵ سال سابقهی کار در کنگرهی آمریکا، سرباز قدیمی و اسیر جنگی پیشین در ویتنام، در سن ۷۱ سالگی بار دیگر شانس خود را برای رسیدن به ریاست جمهوری از حزب جمهورخواه به آزمایش گذاشته است. مک کین خود را کنسرواتیو میداند و مهمترین هدف او جنگ با تروریسم و حفظ امنیت آمریکا در مقابل تروریسم اسلامی است.
میت رامنی کیست؟
فرماندار پیشین ماساچوست، یک سرمایهدار و مورمن کاندیدای دیگر جمهوریخواهان است. رامنی که در زمان فرمانداری خود موافق سقط جنین و حقوق زنان در این زمینه بود حالا از مخالفان سرسخت است. طرفدار آزادی اسلحه و مخالف ازدواج هم جنس گرایان است. رامنی معتقد است موفقیت او در بخش خصوصی تجربه لازم را برای مبارزه با رکود اقتصادی باو داده است.
چرا مهمترین انتخابات قرن
پس از ۸ سال حکومت ایدئولوژی «هرکه با ما نیست علیه ماست» بار دیگر آمریکا آماده انتخاب یک رئیس جمهور جدید میگردد. این انتخابات تنها تغییر یک فرد و یا یک حزب نیست. این انتخابات میتواند به معنای جانشینی واقع گرایی با ایدئولوژی نئوکنسرواتیو باشد. ایدئولوژیی که بویژه از سالهای ۱۹۷۰ پایه گرفت و بر این اساس بوده است که آمریکا میتواند پایههای گسترده تری در خاور میانه داشته باشد. باین منظور هر نوع مانعی را با خشونت از سر راه بر خواهد داشت. بر اساس این ایدئولوژی، نئوکنسرواتیوها با کمک مسیحیان دوباره زاده شده Born again Christians، در جهانی که بسرعت رو به تغییر بوده است کوشیده است برای حفظ قدرت و برتری خود به منابع طبیعی بیشتری دست یابد و اینها همه زیر شعار آزادی و دموکراسی و مبارزه با دیکتاتوری بوده است.
بخش دیگری از این ایدئولوژی مربوط به جنگ تمدنها و رودر رویی با باصطلاح اسلام افراطی است که با ۱۱ سپتامبر به اوج خود رسید. ۱۱ سپتامبر بهترین بهانهای بود که به نئوکنسرواتیوها اختیار و اجازه داد با قدرت هر چه بیشتر ایدئولوژی خود را پیاده کنند. مردم آمریکا، مردم عراق و خاورمیانه بهای سنگینی را برای پیروی از چنین ایدئولوژی پرداختهاند. یکی از نتایج مهم حکومت نئوکنسرواتیوها بحران شدید اقتصادی است. آمریکا دیگر قادر نیست بیش از این از خزانهی خود و خزانهی چین و سایر کشورها قرض کند و ماهی ۹ بیلیون دلار در عراق بریزد. در حالی که مردم هنوز آب و برق، غذا و امنیت کافی ندارند. حکومت نئو کنسرواتیوها از جهاتی یک حکومت مذهبی بوده است. جرج بوش بارها گفت که من در تصمیماتم از خدا و مسیح کمک میگیرم. ایمان و اعتقاد بمعنای اخص اعتقاد به برتری مسیحیان دوباره زاده شده بخش مهمی از سیاستهای حکومت بود. این دقیقاً مخالف اصل مهم جدایی دین از حکومت در قانون اساسی آمریکاست.
به این گونه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا انتخاب بین ایدئولوژی کسب قدرت بهر قیمت و یا واقعگرایی و صلحطلبی است. رئیس جمهور آینده میتواند در سیاست خارجی آمریکا یک تغییر پایهای بدهد. برای مثال اوباما از ابتدا اعلام کرد که حاضر است با ایران و سوریه بر سر میز مذاکره بنشیند و به جنگ عراق پایان دهد. هلری کلینتون در شرایط ویژه ای حاضر به مذاکره است. شخصی مانند جان مک کین میگوید ما باید تا صد سال در عراق بمانیم همانطوریکه در ژاپن ماندیم.
اگر قبول کنیم که تروریسم یک عکسالعمل خشونتآمیز در مقابل سیاستهای غرب بویژه آمریکاست، میتوانیم به بینیم که تغییر سیاست خارجی آمریکا در جلوگیری از رشد تروریسم کمک زیادی خواهد کرد.
رئیس جمهور آمریکا یک فرد نیست، همراه با رئیس جمهور یک دولت و حزب بر سر کار میآید. ولی اینکه شخص رئیس جمهور دارای چه بینشی باشد میتواند مسیر حرکت جامعه را تعیین کند و این تغییر مهمی در روابط با سایر کشورهای دنیا نیز بوجو خواهد آورد. ما در دورانی زندگی میکنیم که توازن قدرتها رو به تغییر است. توازن اقتصادی و سیاسی به نفع و به جهت آمریکا نیست. ولی اگر به پذیریم که آمریکا هنوز مهمترین قدرت نظامی و اقتصادی در دنیاست، انتخاب رئیس جمهور بعدی میتواند در تعیین مسیر تاریخی این کشور و بسیاری نقاط دیگر دنیا تأثیر گذار باشد.
در قرن جدید و پس از دوران ناامید کنندهی حکومت نئوکنسرواتیوها، کاندیدایی هلری کلینتون بعنوان اولین زن برای ریاست جمهوری و براک اوباما بعنوان اولین آمریکایی سیاهپوست برای ریاست جمهوری، این انتخابات را تبدیل به مهمترین انتخابات قرن نموده است.
اگر بیاد بیاوریم که پدر اوباما یک سیاهپوست مهاجر از آفریقا و مسلمان بود و مادرش سفید پوست آمریکایی و امروز وی کاندیدای ریاست جمهوری است به تغییر مهمی که حتا در این مرحله در جامعه آمریکا بوجود آمده است پی میبریم. اگر بیاد بیاوریم که در دهه ۶۰ بود که سیاهان نمیتوانستند در صندلی اتوبوس سفید پوستان بنشینند و از محلی که سفیدها آب میخورند، آب بنوشند و یا در رستورانی که ویژه سفیدها بود غذا بخورند، در همان سالها بود که کلیسا، خانه و حتا خود سیاهان را آتش میزدند. اگر بیاد بیاوریم که ۷ سال پیش بود که مسلمانان بعنوان جانیترین و مطرودترین دشمنان آمریکا شناخته شدند، میبینیم کاندیدایی براک اوباما از بسیاری جهات اولین و یک واقعه مهم و نوآور در سیاست و جامعه آمریکا در داخل و خارج از این کشور است.
در این مراحل اولیه انتخابات، مردم آمریکا برای نخستین بار صدها و هزاران نفر به پای صندوقهای رأی میروند. زیرا میدانند این انتخابات سرنوشت سازی برای همه مردم از زن و مرد، سفید و سیاه، پیر و جوان است. خواسته اکثریت مردم نیز پایان رکود اقتصادی، پایان جنگ واتخاذ سیاستهای عادلانه تر در داخل و خارج از امریکا است.