iran-emrooz.net | Thu, 11.10.2007, 6:39
روزهای سکوت در برمه
واسلاوهاول / برگردان: علیمحمد طباطبایی
در روزهای آینده ـ و حتی شاید ساعتهایی که در پیش است ـ فرجام برمه (کشوری که سابق بر این میانمار خوانده میشد) و سرنوشت بیش از پنجاه میلیون شهروند برمهای معین خواهد شد. بحرانی که امروز شاهد آن هستیم سالها است که در حال تکوین و شکل گرفتن است. البته هیچکس نمیتوانست دقیقاً پیش بینی کند که چه هنگام یک شورش علنی بر علیه دیکتاتور نظامی برمه فوران خواهد کرد.
اینکه به استثنای فقط چند مورد، بیشتر کشورهای دیگر یکبار دیگر از جریان سریع رویدادهای اخیر برمه شدیداً متعجب و غافلگیر شده اند بسیار باعث تاسف و ناراحتی است. به این ترتیب به نظر میرسد که جهان به طور کامل برای یک چنین بحرانی آماده نبوده و از این جهت که برای آن چه میتوان کرد ناتوان و عاجر مانده است.
موضوع اینجاست که چنین رویدادها و حوادث تاسف باری به دفعات در کشورهای مختلف روی داده است. و آنچه هنوز هم شرم آور تر است کشورهایی هستند که روی خود را از سکوت مرگباری که در آن مردم برمه تصمیم به نشان دادن وضعیت خود به جهان گرفتهاند بر میگردانند و گوشهای خود را میگیرند.
در برمه راهبهای بودایی تحصیل کرده ـ انسانهایی غیر مسلح و ذاتاً صلح دوست ـ بر علیه رژیم نظامی به حرکت در آمده اند. برای کسانی که مدتها است اوضاع و احوال برمه را تعقیب میکنند تعحب آور نیست که چرا راهبهای بودایی رهبری این اعتراضات را به عهده گرفتهاند.
تعداد قابل توجه از راهبهای بودایی برمه به این نتیجه رسیدهاند که کنار آمدن با تلاشهای دولتهای محلی و مرکزی در به تباهی کشانیدن نظام رهبانی آنها و سوء استفاده از الگوی خویشتن داریهای فردی راهبها برای افزودن بر فشار بر کسانی که اعتقادات دیگری دارند غیر ممکن است. البته بدون حمایتهای سیاسی، اقتصادی و رسانه ای هماهنگ شده در سطح جهان از این راهبهای شجاع، به احتمال زیاد تحولات اخیر در برمه به زودی به وضعیت ۲۰ سال گذشتهی خود باز میگردد.
روزانه از تعداد بیشماری همایشهای جهانی و دانشگاهی در کشورهای مختلف مطلع میشویم که در آنها مباحثات علمی و فرهنگی در بارهی حقوق بشر مطرح میشوند و بیانیههای عاطفی در دفاع از آنها صادر میگردد. بنابراین چگونه ممکن است که جامعه بین المللی در واکنش موثر برای جلوگیری از فشار فزاینده ای که حاکمان نظامی برمه در رانگون و معابد بودایی وارد میکنند ناتوان باشد؟
چندین دهه است که جامعه بین المللی در این باره که چگونه باید سازمان ملل را اصلاح کند تا آن نهاد بتواند شان و منزلت انسانی را در مواجهه با مناقشههایی مانند آنچه در برمه، دارفور یا سودان در جریان است به طور موثرتری مورد دفاع قرار دهد در حال مباحثه است. این قربانیهای بیگناه سرکوب نظامهای دیکتاتوری نیستند که شان و منزلت خود را از دست میدهند، بلکه در درجهی اول جامعه بین المللی است که کوتاهی و ناتوانی اش در اقدام مناسب به معنای ماندن در عجز و درماندگی و صرفاً نظاره گر شدن آن است که چگونه قربانیان سرکوب به سرنوشت شوم خود واگذار میشوند.
البته دیکتاتورهای باقی مانده در جهان نیز دقیقاً میدانند که چگونه از ضعف ارادهی جهانی و ناتوانی جامعه بینالمللی در انجام اقدامات هماهنگ و موثر به نفع خود بهره برداری کنند. آنها چه تفسیر دیگری میتوانند از وضعیت فعلی داشته باشند مگر تائید کامل وضعیت موجود توسط قدرتهای جهانی و توانایی خود در این که میتوانند همچنان با فرار از هر گونه مجازات نهادهای بین المللی به شیوههای سرکوب خود ادامه دهند.
Silent Burmese Days by Vaclav Havel
Project Syndicate 2007