iran-emrooz.net | Sat, 14.07.2007, 18:45
بحران روحانیت
عبدالرحمان الرشید / برگردان: علی محمد طباطبایی
روحانیون تا دههی 1980 به طور آشکار خود را درگیر سیاست نمیکردند. پیش از این مساجد مکانهایی برای عبادت و به دور از سیاست بودند. البته گاهی روحانیت در نبرد بر علیه امپریالیسم شرکت نموده و بعضی اوقات در مخالفت با وضعیت حاکم سر به مخالفت بر میداشت.
بعضی شاید به احزاب گوناگون سیاسی اسلامی اشاره کنند، موردی که در واقع کمی گیج کننده است. اخوان المسلیمن را میتوان به عنوان یک جنبش تلقی نمود. مانند ناصریها، پان عربها، ناسیونالیستها و نهضتهای کمونیستی و جریانی که منحصر به روحانیون نیست، بلکه نهضتی است که اعضایش افکار اسلامی را با موضوعات ملی و منطقهای مرتبط میسازند. میان متفکرین و فعالین در یک حزب سیاسی اسلامی و میان امامان و مبلغان مساجد تفاوتی وجود دارد.
وارد شدن روحانیون در مفهوم شرکت در فعالیتهای سیاسی در سطح فعالیت حزبی، تبلیغاتی و نظامی یک پدیدهی نوظهور است که برای بعضی از کسانی جاذبه داشته است که رفت و آمد زیادی به مساجد دارند و این آمد و شدها سرانجام چنان از حد خارج میشود که دیگر نمیتوانند آنها را کنترل کنند: مساجد به مخالفت با جامعه و نظم موجود پرداختند و شورشها را از فیتسبری پارک لندن تا مسجد سرخ اسلام آباد رهبری کردند. بسیاری از مساجد در جهان عرب، اندونزی، پاکستان و اروپا هدف کسانی قرار گرفتند که افکار افراطی را مورد حمایت قرار میدهند و امامان خود را به مبلغان تکفیر (کسانی که مسلمانهای دیگر را به عنوان کافر محسوب میکنند) تبدیل مینمایند و مبلغان خود را به رهبران سرباز گیری و نیایشهای خود را به فرصت و موقعیتهای مناسبی برای جمع آوری پول جهت تامین هزینهی فعالیتهای نظامی و سیاسی برای پیشبرد اهداف خود.
پلیس بریتانیا یک سال تمام در بیرون از مسجد فیتسبری پارک به تامل پرداخت و نمیدانست با امام این مسجد ابوحمزه المصری چه باید بکند، زیرا مراسم نیایش و موعظههای او تحریک کننده بود و گروههای مسلمانان بالغ تندرو را جذب خود میکرد و با این حال پلیس نمیتوانست مانع فعالیتهای او گردد، مگر بهانههای قانونی دیگری پیدا کند. سرانجام پلیس مسجد را به گروهی از مسلمانهای میانه رو بازگرداند که در واقع نمایندهی اکثریت مومنین مسلمان بودند.
مسجد سرخ در پاکستان نیز موضوعی بسیار حاد است و مظهری است از وضعیت بسیار افراطی تندروها در جامعهی پاکستان، کشوری که طی ده سال گذشته در آن یک هجوم بی پایان از افراط گرایان به مساجد و مدارس دینی وجود داشته است.
آنچه باعث میشود که مساجد به مجرای سادهای برای افراط گرایان، فتنه جویان و مخالفان نظم سیاسی تبدیل شود این است که مساجد یکی از مکانهایی است که انسان بالغ که به مسائل جامعه خود اهمیت میدهد علاقهی بیشتری به رفتن به آنجا دارد. بسیاری از موعظه گران مساجد از طرف دیگر دارای یک آشنایی مقدماتی با سیاست هستند و مسائل را فقط سیاه یا سفید میبینند. آنها به سهولت به نام حمایت از برادران مظلوم خود مورد سوء استفاده قرار میگیرند، بدون آن که به سرشت نزاعهایی پی برند که باعث متلاطم شدن منطقه گردیده است و این که چه کسانی در پشت آنها قرار دارند.
در اینجا باید امامان و فعالان سیاسی را از کسانی که در جنبشهای اسلامی کار میکنند و از آنها که به توسط آموزش سیاسی وتجربیاتی که در حزب خود داشتهاند و دارای آمادگی دائم برای همکاری با تحولات متمایز هستند جدا نمود کسانی که وقتی موضعی افراطی اتخاذ میکنند مواضعشان بر سیاستهای به خوبی بررسی شده مبتنی است. بر خلاف آنها امامان مساجد از سیاست سخن میگویند اما چیزی از جغرافیا و تاریخ معاصر نمیدانند. آنها خواهان رویارویی با ایران اند، اما از سازمانهای متمایل به ایران حمایت میکنند.
در هر جامعهای که معتقد به تخصصی شدن است هر فردی قاعدتاً باید خودش را به حوزهای که در آن تخصص یافته محدود نماید. به این ترتیب پزشک در مطب خود نظرات پزشکی و مربوط به سلامتی بیمار را مطرح میکند، مهندس در دفتر کارش نظر خود را در بارهی ساخت و سازها میگوید و روحانی هم نظرش را در بارهی مسائل مربوط به دعا و نیایش. سیاست یک علم است، درست مانند علم حدیث و حقوق اسلامی و مقاماتی که باید به امور سیاسی بپردازند قاعدتاً باید سیاستمدار باشند.