iran-emrooz.net | Wed, 20.06.2007, 20:18
بحران ترکیه و صلح جهانی
احمد آلتان / برگردان: علیمحمد طباطبایی
در ترکیه ارتش و دولت در گیر مبارزهای تمامعیار برای قدرت شدهاند. کشور عمیقاً به دو گروه تقسیم شده و آشکارا دچار بیثباتی گردیده است. نویسندهی ترک، احمد آلتان، تناقضهای کشورش را شرح داده و از پیامدهای بالقوه هولناک آن هشدار میدهد.
ترکیه در حال حرکت به سوی یک تصفیه حساب بزرگ و احتمالاً نهایی است. لیکن آنچه در این مناقشه نقش اصلی را به عهده دارد اختلافات دینی یا نژادی نیست. این کشور توسط یک جدایی به مراتب بنیادین و خطر ناکتر است که اکنون زمین گیر شده. موضوع اینجاست که « جدایی فرهنگی » که در تمامی سالهای جمهوری همچنان حاکم بود امروز به واقع بسیار عمیقتر شده است.
در حال حاضر در ترکیه در یک طرف تودهی عظیم انسانهایی قرار دارد که قبل از وارد شدن به منازل خود کفشهایشان را از پا در میآورند، بانوان آنها حجاب اسلامی به سر دارند و شوهران آنها با پیژامه در خیابانها میگردند، پسران جوان آنها اغلب اوقات خود را در قهوه خانهها میگذرانند، آنهم در حالی که دختران آنها تحت یک قاعدهی شدیداً سرکوبگرانه زندگی میکنند، انسانهایی که روشنایی منازل آنها از لامپهای ارزان قیمت فلورسنت تامین میشود، موسیقی مورد علاقه شان چیزی میانه موسیقی محلی و عربی است و شاید آنها هرگز در عمر خود حتی یک کتاب هم نمیخوانند، زن و شوهرهای اینها هرگز با هم به یک رستوران نمیروند و تئاتر برای آنها جایی بیگانه است، آنها از تحصیلات اندکی برخوردارند و دارای اعتقادات دینی قوی هستند.
اما در طرف دیگر کسانی قرار دارند که برای تحصیل به کالجهای خارجی در استانبول سفر میکنند، کسانی که در جشنهای کالج با جشنهای عروسی در رقصها شرکت کرده اند، آنها به سینما میروند، کتاب میخوانند، هرچند نه خیلی زیاد و از تحصیلات بالایی برخوردارند، دامنهی علاقهی آنها در موسیقی از پاپ تا کلاسیک دارای تنوع است و دکوراسیون منازلشان نسبتاً از روی سلیقه انتخاب شده، کسانی که بانوانشان هرگز از حجاب اسلامی استفاده نمیکنند و اگر چه به دختران نوجوان خود اجازه قرار و مدار با دوست پسر خود را نمیدهند، اما اگر آنها چنین کنند آن را نادیده میگیرند و اهمیتی نمیدهند، کسانی که اگر چه به خدا باور دارند اما برای عبادتهای دینی اهمیتی قائل نیستند، آنها اطلاعات زیادی در بارهی شراب ندارند اما در میهمانیهای خود نوشابههای الکلی مصرف میکنند، روزنامه میخوانند و میزگردهای سیاسی تلویزیون را تعقیب میکنند، کسانی که احساس میکنند از آن گروه دیگر مترقیتر هستند و زندگی خود را تقریباً در پیروی از استاندارهای سبک زندگی غربی به جلو میبرند.
عقاید متعارض
سبک زندگی این دو گروه با یکدیگر هیچ ارتباطی ندارد. بر خلاف غرب، جایی که یک حسن تشخیص جمعی تمامی طبقات را از عناصری مانند موسیقی کلیسایی، شمایلهای دینی و داستانهای انجیلی که حتی برای پردهی سینما مورد استفاده قرار گرفتهاند تغذیه میکند، در ترکیه زمینه فرهنگی وجود ندارد که بتواند این گروههای رقیب را با یکدیگر مرتبط سازد. زندگیهای آنها، سلیقههایشان و باورهای آنها کاملا از یکدیگر مستقل و حتی با یکدیگر متعارض است.
آن گروه اول در تمامی سالهای جمهوری مورد تحقیر و عدم پذیرش قرار گرفته و کنار زده شده است. اکنون همین گروه بزرگ دارای تشکیلات و قدرت سیاسی شده و در هر انتخاباتی شرکت کند در آن به پیروزی میرسد.
گروه دوم در اقلیت قرار دارد و فعلاً شانس پیروزی در یک انتخابات دیگر را ندارد. و در همین نکته است که یک تناقض تاریخی سربرمی آورد: از آنجایی که گروه دوم و غرب گراتر میداند که اگر اندیشهی سیاسی غرب را رعایت کند نخواهد توانست تا برای بار دیگر به قدرت رسد، اکنون نسبت به ارزشهای دموکراسی غربی مخالفت میورزد.
لیکن آن گروه اول که ارزشهایش با ارزشهای غربی مغایر است میداند که فقط چنانچه ملاکهای غربی را رعایت کند میتواند به قدرت برسد. نتیجه این است که گروه اول در تلاش برای سازگار کردن خود با ارزشهای غربی است و روابط خود را با غرب توسعه میدهد.
« ارتش » در این فروپاشی فرهنگی نقش مهمی بازی میکند. اگر از گروه اول حمایت کند و ملاکهای غربی برای دموکراسی را رعایت نماید خودش نیز قدرتی را که فعلاً ازآن برخوردار است از دست خواهد داد. در واقع ارتش از فرزندان گروه اول تشکیل شده است که در حال همکاری با آن گروه دومی است که با ارزشهای آنها مخالفت میورزد، اما به این ترتیب در قدرت میماند. از جهتی میتوان گفت که ارتش به ریشههای خودش خیانت میکند. اکنون به نظر میرسد که این دو گروه در حال آماده شدن برای یک نبرد نهایی قدرت هستند.
اروپا هرگز از یک کودتا حمایت نمیکند
گروه اول اکنون به لحاظ اقتصادی نیز در وضعیت مطلوب و قدرتمندی به سر میبرد. از آنجا که روابطش با « حکومت » خوب نیست، آنچه را که در آناتولی تولید میکند در خارج به فروش میرساند. این گروه با تلاش خود قدرت را برای خود فراهم آورده و از سازمان سیاسی خود حمایت کامل به عمل میآورد. اما گروه دوم فعلاً دچار کمبود سرمایه است.
حامیان گروه اول بورژوازی بزرگتر است که در خارج به تجارت مشغول است و در همان جا از اعتبارات مالی خوبی برخوردار است. این گروه یک بخش روشنفکر دارد که معتقد است ترکیه فقط هنگامی میتواند به حالت تعدل باز گردد که از شیوههای دموکراسی بهره گیرد و از یک بخش بوروکرات برخوردار است که میگوید ساختار کشور باید برای همکاری با جهان تغییر کند.
لیکن بخشهای مهم نظام قضایی، ارتش و بوروکراسی کشور حامی گروه دوم هستند. از آنجا که گروه دوم میداند نمیتواند از طریق شیوههای سیاسی مبتنی بر دموکراسی در قدرت باقی بماند در حال حاضر در جستجوی یافتن راه حلهای دیگری است.
انتخابات ریاست جمهوری برنامهها و اهداف دو گروه را کاملاً آشکار نمود و نشان داد که تا چه اندازه مناقشه میان آنها حاد شده است.
گروه دوم که توسط ارتش حمایت میشود خواهان یک انتخابات دیگر نیست. هر روز که میگذرد شایعه یک کودتای احتمالی قوت میگیرد. صحبت از حکومت نظامیان است. اما اگر کودتایی انجام شود چه پیش خواهد آمد؟
گروهی که سبک زندگی اش غربیتر است با حمایت ارتش به قدرت بازخواهد گشت و در این حال حمایت غرب را از دست خواهد داد، زیرا اروپا از یک کودتا حمایت نمیکند.
از طرف دیگر آمریکای همیشه عمل گرا شاید در قبال حمایت از خط مشیهایش در شمال عراق و خاورمیانه از چنین کودتایی پشتیبانی کند، لیکن در این حال آمریکا با یک مانع جدی روبرو است. کشوری که عراق را اشغال کرده است و میگوید که با این عمل به آن کشور دموکراسی را خواهد آورد قادر نخواهد بود که به جهان توضیح دهد یا به خودش که چرا باید از یک کودتای غیر دموکراتیک حمایت کند. و پس از فاجعهی عراق دیگر این قدرت را هم ندارد که مخالفتهای بین المللی را نادیده بگیرد. بنابراین چه بخواهد و چه نخواهد باید با چنین کودتایی مخالفت ورزد.
اما کشوری که از غرب کمکهای مالی دریافت میکند و از حمایت ارتشی برخوردار است که اسلحهی خود را از غرب دریافت میکند چه خواهد کرد اگر راه خود را از راه غرب جدا کند؟ به باور من گروه دوم مدتها است که در جستجوی یافتن پاسخ این اندیشه به تفکر پرداخته و بالاخره آن را یافته است.
اگر در ترکیه کودتایی به وقوع بپیوندد جهان با پدیدهای روبرو خواهد شد که قبل از آن هرگز شاهدش نبوده است. پس از چنین کودتایی ترکیه به جستجوی همکاری و مشارکت با روسیه و ایران خواهد رفت و سلاحها، انرژی و کمکهای مالی خود را از این کشورها به دست خواهد آورد. گاز، نفت و سلاحهای هستهای از روسیه و ایران برای روی پانگاه داشتن ترکیه کفایت خواهد کرد، هرچند برای مدتی.
لیکن بلوکی که از روسیه، ترکیه و ایران تشکیل شده باشد میتواند تعادل جهانی را برهم زند. مثلاً این بلوک میتواند کنترل کاملی بر خاورمیانه اعمال نماید یا اروپا را در درون مرزهای قارهی کوچکش زندانی کند. میتواند قفقاز، افغانستان و پاکستان را تحت سلطهی خود درآورد و میتواند روابط نزدیکی با جهان اسلامی ایجاد کند، میتواند بر منابع نفت سلطه یابد و شاید حتی به شراکتی با چین دست یابد.
فقط یک شلیک کافی است
یک چنین تحولی به طور چشمگیری کارایی غرب متشکل از اروپا، آمریکا و تا حدودی ژاپن را کاهش خواهد داد. بلوک جدید به لحاظ نظامی، مالی و از جهت منابع انرژی قدرت بسیار زیادی در اختیار خواهد داشت. بنابراین شکاف فعلی در ترکیه میتواند به شکافی در سطح جهانی منجر شود. اگر قرار است که جنگ جهانی سومی در گیرد، به باور من از یک چنین جدایی بر خواهد خواست.
شاید بگوئید که « چنین چیزی هرگز روی نخواهد داد »... کسانی که با در دست داشتن دادههای غیرقابل انکار نشان میدهند که چرا چنین چیزی روی نمیدهد با خیال راحت از نظریه خود دفاع کنند. لیکن اگر پیش بینیهای من درست از آب درآید که فکر میکنم احتمال زیادی برای آن وجود داشته باشد آنوقت چه؟
در واقع به عقیدهی من این سناریو باید توسط تمامی کسانی که درگیر مسئلهی ترکیه هستند مورد توجه دقیق قرار گیرد: یعنی توسط کسانی که در ترکیهی امروز گروهها و تقسیم بندیها را موجب میشوند، توسط اروپاییهایی که برای بیرون راندن ترکیه از اروپا تلاش میکنند و با بی شرمی با کشوری معامله میکنند که میراث امپراتوری اش با عظمت است و در عین حال رقت انگیز، اروپاییهایی که وانمود میکنند در حال راهنمایی و توصیه به ترکیه هستند و آنهم به جای عرضهی همکاری واقعی، و آمریکایی که در سیاست خود در قبال ترکیه در یک زمان در دو نقش بازی میکند و تصور میکند که خیلی زرنگاند.
یک مناقشهی خونین مانند آن که به نظر میرسد در حال نزدیکتر شدن است میتواند تمامی جهان را به آتش بکشد. تصور نکینم که چنین جنگی بسیار دور و نامحتمل است. فراموش نکنیم که جنگ اول جهانی فقط با یک گلولهی تنها آغاز گردید.
-----------------
احمد آلتان یکی از موفق ترین نویسندگان ترکیه است و یک روزنامه نویس مشهور. او حرفهی خود را به عنوان یک روزنامه نگار آغاز کرد و پیوسته با حکومت ترکیه مشکل دارد. آلتان رمانها و مقالههای بسیاری منتشر کرده است که بسیاری از آنها جزو پرفروشترین آثار ترکیه هستند. وی در استانبول زندگی و فعالیت میکند.