ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 04.12.2006, 19:53
آناتومی هوگو چاوز

اسكار رائول كاردوسو / برگردان: علی‌محمد طباطبايی
سه‌شنبه ١٤ آذر ١٣٨٥

به نظر می‌رسد كه دوره‌ی ٨ ساله‌ی هوگو چاوز در قدرت ـ كه او اكنون سعی دارد در انتخابات بعدی رياست جمهوری در ماه آينده آن را طولانی‌تر كند ـ در برابر هرگونه تجزيه و تحليل اقتصادی مقاومت می‌كند. در واقع تمامی بررسی‌های اقتصادی ونزوئلای چاوز اين طنز ادگار آر. فيدلر را مورد تاييد قرار می‌دهد كه «اگر شما از ٥ اقتصاددان يك پرسش واحد را مطرح كنيد، ٥ پاسخ متفاوت دريافت خواهيد كرد... و شايد البته ٦ جواب، چنانچه در ميان آنها يكی هم فارغ التحصيل ‌هاروارد باشد ».
بعضی‌ها در چاوز يك دولتمرد مبتكر می‌بينند كه از يك لحظه‌ی تقريباً جادويی ـ يعنی پول بادآورده‌ی ونزوئلا از قيمت‌های فعلی و سرگيجه‌آور نفت ـ استفاده كرد تا قواعد بازی را در كشورش تغيير دهد. بعضی نشانه‌های كليدی حكايت از آن دارند كه اين نظريه را می‌توان مورد تاييد قرار داد. سرمايه گذاری‌های خارجی اخيراً از ٥/١ ميليارد در ٢٠٠٤ به ٥/٢ ميليارد در ٢٠٠٥ افزايش يافته است.
طی اين دوره‌ی دو ساله چاوز هم اصلاحات اجتماعی خود را سرعت بخشيد ـ آموزش و پرورش، بهداشت و غيره ـ و هم البته به تحليل بردن بيش از حد ثروت‌های ونزوئلا پرداخت. با وجودی كه ٧٠ درصد درآمد ملی در دستان ٢٠ درصد از جمعيت باقی مانده است، چاوز كمپانی‌های نفتی بزرگ خارجی را مجبور ساخت كه حق امتياز‌های به مراتب بالاتری بپردازند، و آغاز به مصادره‌ی زمين‌های زراعی غير مولد و تاسيسات صنعتی نمود.
با قيمت‌های فعلی نفت كه شش بار بيشتر از موقعی است كه چاوز به قدرت رسيد، او بر رشد اقتصادی ٩ درصد در ٢٠٠٥ و به همان اندازه در سه ماه اول سال ٢٠٠٦ رياست می‌كند. هرچند كه مهمتر از همه چيز ديگر اين است كه او پس از به عهده گرفتن مسئوليت در كشوری كه اكثريت عظيم آن ـ يعنی ٨٠ درصد ـ ميان فقر و فلاكت گير افتاده‌اند به ٣/٦ درصد كاهش موثر در فقر نائل گرديده است.
با نگريستن از چنين زاويه‌ای به نظر می‌رسد كه چاوز به دستاوردهای واقعی رسيده است. اما زوايه‌ی ديد ديگر و تيره تری وجود دارد كه از آن هم می‌توان به اين دوره‌ی رياست جمهوری نگريست. در وجود چاوز می‌توان يك نوچه جادوگر پوپوليست ديگر از آمريكای لاتين را تشخيص داد، كسی كه تاريخ مصرف او با پائيت تر رفتن اجتناب ناپذير قيمت نفت به پايان خواهد رسيد. برای كسانی كه تصور می‌كنند چنين حالتی بالاخره روی خواهد داد، چاوز ديگر فردی خلاق نيست، بلكه كسی است كه كارش حيف و ميل كردن ثروت حاصل از نفت كشور است، و آنهم در همان شيوه‌ی دولت‌ها پس از شوك حاصل از افزايش قيمت ناگهانی نفت در دهه‌ی ٧٠.
بنابراين به سهولت می‌توان مفهوم «چاوز»‌ی از رشد را به چالش فراخواند. بالاترين رشدی كه در سال‌های حكومت چاوز به دست آمده است كمتر از متوسط رشد ونزوئلا طی نيمه‌ی دوم دهه‌ی ١٩٩٠ است، يعنی دوره‌ای كه در آن نفت عرصه‌ی انحصاری بخش خصوصی به حساب می‌آمد. علاوه بر آن به نظر می‌رسد كه رشد تحت حكومت چاوز افزايش در مصرف داخلی را بازتاب می‌دهد كه حاصلی است از جريان دلار‌های نفتی و نه هيچ گونه كاربنيادين ديگر، زيرا نفت همواره به عنوان تنها موتور واقعی اقتصاد باقی مانده است. به اين ترتيب از تمامی آنچا چاوز انجام دادهاست هيچ يك به بهبود اساسی اقتصاد ونزوئلا يا به ايجاد تنوع در اين اقتصاد منجر نشده است.
سرمايه گذاران خصوصی ظاهراً اين قضيه را به خوبی درك كرده اند، زيرا اين قبيل سرمايه گذاری‌ها در ونزوئلا فقط در حد ٣ درصد ميان ٢٠٠٠ و ٢٠٠٤ رشد كرده است. بانك مركزی ونزوئلا به طرزی شبه برانگيز از انتشار آمار اقتصادی ٢٠٠٥ تا به حال خودداری كرده است.
از هر ده شركت در ونزوئلا كه مورد پرسش واقع شده است فقط يكی از آنها پاسخش اين بوده كه قصد انجام سرمايه گذاری‌های ميان مدت يا طولانی مدت را دارد، از قبيل سرمايه گذاری برای نوسازی صنايع يا ايجاد كارخانه‌های توليدی جديد. البته اين صحت دارد كه بازرگان‌ها انتقادهای خود نسبت به چاوز را ملايم تر كرده و به نظر می‌رسد كه برای شركت در جشنی كه در آن شيرينی افزايش مصرف پخش می‌شود علاقمندی بسيار دارند، اما آنها احتمالاً در انتظار اولين شوك خارجی برای سوراخ كردن بالن چاوز هم هستند، آنهم درست قبل از آن كه آنها توانسته باشند سوار بر آن شوند.
اين دو برداشت از سالهای چاوز هر دو تا درجه‌ی خاصی تحت تاثير نوستالژی واقع شده‌اند. برای كسانی كه او را به عنوان فردی موفق می‌نگرند دهه‌های ١٩٦٠ تا ١٩٧٠ در حكم فانتزی روياهايشان است. استدلال اصلی آنها يادآور استدلال‌هايی است كه توسط كسانی كه از انقلاب كوبا حمايت می‌كردند اظهار شده بود.
كسانی كه از چاوز انتقاد می‌كنند اين عمل را به نام « اجماع واشنگتن » (١) انجام می‌دهند، يعنی مخلوطی از سرمايه گذاری و دموكراسی كه تقريباً در سراسر قاره در دهه‌های ١٩٨٠ و ١٩٩٠ مسلط بود. بنابراين چاوز به عنوان بازگشتی به ارتداد پوپوليستی آمريكای لاتين به تصوير در می‌آيد، نوعی الحاد كه بايد در برابر آن به مقاومت برخاست، زيرا نه فقط كشوری را كه بزرگترين ذخائير نفت در خارج از منطقه‌ی خاورميانه را در اختيار دارد تحت تاثير قرار می‌دهد كه همچنين می‌تواند بقيه‌ی آمريكای لاتين را نيز با خود به همين مسير بكشاند.
ليكن تاريخ هرگز به راستی تكرار نمی‌شود. سال‌های بزرگترين نيازها برای دگرگونی در آمريكای لاتين يا سال‌های بالاترين سربه راهی‌هايش نسبت به شيوه‌ی متعارف اقتصادی هرگز بازنخواهد گشت، زيرا ما می‌توانيم آنها را به خاطر بياوريم. بخصوص چنين به نظر می‌رسد كه اجماع واشنگتن غير قابل جبران است. « افسانه‌ی مشهور » آن اكنون در جوامع منطقه و پس از آن كه نتوانست شكوفايی وعده داده شده را به بار نشاند غير قابل پذيرش است.
با اين وجود يك مسئله كاملاً روشن است: چاوز اولين حكمران از نسل خود بود كه خستگی و سرخوردگی منطقه از نئوليبراليسم را تشخيص داد و قواعد جديدی وارد بازی نمود. شايد در نهايت اين‌ها همان قواعدی نباشند كه او امروز پيش خود به تصور در می‌آورد، اما در هر حال هر دوی آنها ديگر كارايی خود را از دست داده‌اند. باور به اين كه می‌توان به طور دقيق پيش بينی نمود كه آينده‌ی چاوز و ونزوئلا چگونه خواهد بود ما را به ياد هشدار ديگری از فيدلر می‌اندازد: « كسی كه بر توپی شيشه‌ای ايستاده بايد دير يا زود جويدن شيشه خورده را هم بياموزد ».

------------------
اسكار رائول كاردوسو از اعضای شورای مشورتی آرژانتين در روابط بين‌الملل است.
١: اجماع واشنگتن يا Washingtion Consensusمجموعه‌ای بود از خط و مشی‌های مبتنی بر اقتصادكلان جهت انجام اصلاحات در مناطق بحرانی جهان كه در دهه‌ی ١٩٩٠ توسط نهادهايی مانند بانك جهانی، صندوق بين المللی پول، وزارت دارايی ايالات متحده و غيره (كه همگی در واشنگتن مستقر هستند) مطرح شده بود. مترجم.
Anatomy of Chavez by Oscar Raol Cardoso.
Project Syndicate 2006.