م. آذری، عضو حزب سوسيال دموکرات سوئد
چهارشنبه ۲۹ شهريور ۱۳۸۵
حزب سوسيال دموکرات سوئد پس از پذيرش شکست خود در انتخابات پارلمانی اين کشور قدرت دولتی را به نيروهای دست راستی واگذار کرد.
بررسی علل چنين رخدادی موضوع نوشته در پيش رو قرار دارد، هر چند کند و کاو جامع و علمی چنين مقولهای محتاج تحقيقات عميقتری را است.
به تصور من عوامل عمده زیر نقش بارزی را در اين شکست ايفا کردند:
معضل بيکاری، توافق و اتحاد احزاب دست راستی، پراکندگی در بلوک چپ، رهبری حزب، عدم تشخيص در چگونگی برخی تغييرات اساسی در نوع نگرش احزاب دست راستی، بی توجهی به خواستهای مهاجرين و عدم شناخت کافی نسبت به روند تغييرات ساختاری در حوزه اتحاد اروپا که به اين موضوع آخر در فرصتی ديگر خواهيم پرداخت.
معضل بيکاری
طبق تحقيقات انجام گرفته برای سی و يک درصد از رأی دهندگان چگونگی حل معضل بيکاری، مهمترين فاکتور رأی دادن به احزاب قرار داشته است.
در طول تاريخ يکصد سال اخير همواره حزب سوسيال دموکرات مسئله چگونگی حل معضل بيکاری را در سر لوحه برنامههای انتخاباتی خود قرار میداد.
اما اين بار حزب سوسيال دموکرات با اين تصور که نرخ بالای رشد اقتصادی کشور بطور اتوماتيک بازار کار را نيز به همان ميزان رونق خواهد بخشيد، پنالتی مجانی را به حريف سپرد!
احزاب دست راستی نيز با مهارتی بی نظير معضل حل بيکاری را نزد افکار عمومی به مسيری سوق دادند که گويی برنامه اصلاحی آنها تنها مرحم درد خواهد بود. بعبارتی حزب سوسيال دموکرات از چپ توسط راست مورد حمله قرار گرفت!
اين را نيز نبايد انکار داشت که حزب سوسيال دموکرات در پاسخگويی به اين معضل «پائين آوردن نرخ بيکاری» بويژه در شرايط نرخ بالای رشد اقتصادی دچار ابهام و سادهنگریست.
توافق و اتحاد احزاب دست راستی
چهار حزب دست راستی سوئد پس از شکست در انتخابات مجلس دور قبل به اين نتيجه رسيدند که راه غلبه بر بلوک چپ، بويژه حزب سوسيال دموکرات از مسير توافق آنها حول برنامهای مشترک است. لذا از دو سال پيش تمهيدات چنين توافقی نهاده شد و اين چهار حزب با سازش حول کنار گذاشتن اختلافات مابين و تأکيد بر توافقات يکصد و پنج مادهای با قدرت پا به ميدان انتخابات گذاشتند. چنين اتحادی از چند منظر در پيروزی آنها دخيل بود:
ـ حزب سوسيال دموکرات شفافيت و تيزی سابق مبنی براشکار ساختن اختلافات درون اتحاد راست را از دست داد.
ـ چهار حزب دست راستی با وارد شدن در اين اتحاد از ريزش آراء احتمالی خود به نفع يکی ديگر از احزاب دست راستی واهمه چندانی نداشتند. کما اينکه آراء حزب مردم نسبت به دور قبل به نصف تقليل يافت « از ۱۳,۴ % به ۷,۵%» اما اکثر اين ريزش آراء توسط حزب مودرات و حزب مرکز، جاروب شد.
ـ همواره يکی از استدلالهای محکم حزب سوسيال دموکرات در زمان انتخابات بر عليه احزاب دست راستی، چگونگی تأمين مالی هزينههای بودجه دولتی ست. اتحاد دست راستی در اين انتخابات بدليل پيش بينیهای معقولانهتر مبتنی بر ارزيابی منطقی نسبت به رفرمهای پيشنهادیاش، «که خود ناشی از توافق بود» درزهای نفوذ را عايق بندی کرده بود.
پراکندگی در بلوک چپ
حزب سوسيال دموکرات بدليل خود بزرگ بينی تاريخیاش « اکثراً با کسب حدود چهل درصد آراء» همواره احزاب کم وزن بلوک چپ را به پشتيبانی از خود وادار کرده. چنين سياست هژمونيستی در اين دور از انتخابات نيز تکرار شد. اما اين بار دود آن تنها به چشم حزب محيط زيست و چپ نرفت، بلکه نخست وزير اين کشور را وادار کرد که علاوه بر واگذاری قدرت به احزاب دست راستی، خود نيز از رهبری حزب سوسيال دموکرات کنارهگيری کند.
عمده ترين دلائل پراکندگی در بلوک چپ به مسئله عضويت در اتحاديه اروپا، چگونگی ايجاد فرصتهای شغلی، سياست خارجی، درجه و عمق رفاه اجتماعی و برخاً سياستهای مالياتی میباشند.
به اين دليل اتحاد احزاب راست براحتی توانستند از شکاف موجود در بلوک چپ استفاده کرده و تأثيرات معينی در سمتدهی به افکار عمومی ايفا نمايند.
رهبری حزب
آنچه که در درون حزب در ارتباط با تغيير رهبری مطرح بود، به دوره دو سال پيش باز میگردد. در آن زمان توافق بر اين بود که آنا ليند، وزير خارجه سابق سوئد، پس از همه پرسی پولی يورو «واحد پول اتحاديه اروپا» به اين پست انتخاب شود. اما از بد حادثه ايشان به قتل رسيد.
ماندن طولانی مدت يک فرد در رأس قدرت اغلب نتايج معکوس، بويژه در ذهن رأی دهندگان، در انتخابات دارد. چرا که بخشی از رأی دهندگان کل سياستهای کلان و خرد حزبی را تنها از منظر مخيله رهبر حزبی میبينند. قطعاً هر رهبر حزبی در طول ساليان زمامداری زير ذرهبين رسانههای گروهی قرار میگيرد. چنين پروسهای فرصت کافی برای بخشی از انتخاب کنندگان فراهم میآورد که نارضايتی از يک فرد را به نارضايتی به کل سياستهای حزبی تعميم دهند. و در پای صندوقهای رأی به "رقيب او" رأی دهند.
اگر ملاحظهای تنها به يکی از پلاکاردهای بيشمار احزاب دست راستی در اين انتخابات داشته باشيم، قضيه قدری شکافتهتر میشود. يکی از شعارهای بسيار کوتاه اما عميقاً فکر شده اين بود: "روز يکشنبه نخست وزير را عوض کن!"
مخاطب اين شعار در حقيقت آن دسته از رأی دهندگانیست که برايشان عوض کردن فرد مهمتر از عوض کردن اين يا آن سياست است!
زمانی که رهبر حزب سوسيال دموکرات در اوج مسئوليت سياسی اقدام به خريد خانه چندين ميليونی برای دوران بازنشستگیاش میکند طبيعی ست که بيست و چهار درصد آراء اعضاء سنديکای کارگری «LO» به اتحاد احزاب دست راستی ريخته شود.
عدم تشخيص در چگونگی برخی تغييرات اساسی در نوع نگرش احزاب دست راستی
حدود يکسال قبل خطوط مبارزه انتخاباتی بويژه در مقابله با حزب دست راستی مودرات، در حزب سوسيال دموکرات نوشته شد. حزب سوسيال دموکرات رقيب سياسی خود را همانگونه میديد که در انتخابات دور قبل. حال آنکه مودراتها در برخی از مواضع استراتژيک تغييرات جدی، به سمت چپ، داده بودند. عدم شفافيت در معرفی رقيب سياسی منجر به پلميکهايی میگرديد که بيشتر به تناقضگويی سخنگويان حزب سوسيال دموکرات منجر میشد تا به کالبد شکافی معضلات اقتصادی و اجتماعی و چگونگی مقابله با آن.
بی توجهی به خواستهای مهاجرين
طبق آماری که تاکنون از نتايج انتخابات قابل دسترس است ميتوان به يقين ادعا کرد که شرکت مهاجرين در انتخابات از نرخ بسيار پايينی برخوردار بوده است.
در مناطق مسکونی که اکثريت ساکنان آن را مهاجرين تشکيل میدهند، نرخ مشارکت زير پنجاه درصد است. «در مقايسه با نرخ هشتاد درصد مشارکت در کل کشور»
نتايج انتخابات سوئد
حرکت و تغییر آراء از سوی احزاب مختلف به صندوق های مختلف