دکتر رضا ابوتراب «نورولوژیست»
امپراتوری مقتدر با لشکرش، جایی که تا چند سال پیش خاک کشورش بوده را با یک حمله برقآسا به وطن باز میگرداند.
او مطمئنست در تاریخ از او به بزرگی یاد خواهد شد و مردمانش او را تا حد پرستش ستایش خواهند کرد و در کتابها از او به عنوان قهرمانی ملی یاد خواهد شد.
نادر شاه افشار هند را فتح کرد و قهرمان ایران شد، اسکندر مقدونی ایران را فتح کرد و قهرمان یونان ، و چنگیزخان مغول با وجود اینهمه جنایت قهرمان مغولستان!
اینها نه تنها در کشور خودشان قهرمان محسوب میشدند بلکه حتی در کشورهای مغلوب هم از آنها به بزرگی و شجاعت یاد میشد.
مردم عاشق امپراتورانی بودند که خاک و زمین و ثروت همسایه هایشان را برایشان به غنیمت بگیرند.
معنی کشورگشایی افزایش ثروت و افتخار برای میهن بود! اصلا مهم نبود که چه بلایی بر سر ملتهای مغلوب می آید چون فقط برنده ها تاریخ را می نوشتند.بازنده ها فقط بازنده بودند.
نادرشاه در هند بلای آسمانی ولی در ایران قهرمانی ملی بود.
کوروش کبیر و اسکندر مقدونی و ناپلئون حتی در بین کشورهای مغلوب سربلند بودند.
در ایران میلیونها بیت در ستایش اسکندری سروده شده که ایران را شکست داد و اشغال کرد و آتش زد.
حتی “چنگیز “که باعث شد جمعیت بسیاری از نواحی ایران منقرض شود، اسمیست که تا صدسال قبل بسیاری از ایرانیان روی بچه هایشان می گذاشتند.
حالا به امپراتور روس نگاه کنید!
امپراتوری مقتدر، خاکی که چندسال پیش کشورش از دست داده را به وطن باز میگرداند.
تقریبا همه اوکراینیهای بزرگسال روزی هموطن پوتین محسوب میشدند.
تصور کنید اگر حاکمان صد سال پیش ما آنقدر عرضه داشتند که میتوانستند تاجیکستان و آذربایجان را از روسها پس بگیرند چقدر به آنها افتخار میکردیم.
پوتین هم لابد مطمئن بود تصرف اوکراین او را قهرمان روسیه خواهد کرد؟
ولی فقط چند ساعت بیشتر از کشورگشایی که قرار بود او را به یک کوروش و اسکندر و ناپلئونی برای ملتش تبدیل کند نگذشته بود که تمام دنیا پر شد از عکسهای زشت او با سبیلهای هیتلری و دهانی که از آن خون میچکد.
حتی در کشور خودش هم کسی برای او کف نزد.
درحالی که قرار بود با غارت همسایه برای مردمش ثروت و اقتدار بیاورد، ارزش روبل به سرعت برق و باد سقوط کرد.
همه اینها درحالی بود که جهان مدرن برای نجات اوکراین حتی یک تیر هم شلیک نکرد.
درحالی که ما در این ینگه دنیا به سران آمریکا و اروپا فحش میدادیم که چرا وارد جنگ نمیشوند آنها با حمایت افکار عمومی و با همان اینستاگرام و توییتر و فیفا و یوفا و بانکها و تحریمشان کسی را بدون شلیک یک تیر شکست دادند که فقط با نصف بمبهایی که دارد میتواند نسل بشر را منقرض کند.
سران کشورهای غربی بدون اینکه خونی از دماغ کسی بریزد جنگ را در برابر روسیه هستهای برنده شدند چون پوتین حتی اگر در نبرد پیروز شود بازنده است.
آیا این یعنی برای جنگیدن و فتح کردن و برنده شدن در دنیا دیگر به تانک و موشک و بمب نیازی نیست؟
آیا دیگر آدمها برای اسکندرها و نادرها و ناپلئون های جدید تره هم خرد نمیکنند؟
آیا آدمها کم کم جنگیدن را فراموش خواهند کرد؟
لابد استیون پینکر امروز خوشحالترین نظریهپرداز آمریکاست.
او سالهاست با آمار و سند فریاد میزند که خشونت در دنیا برخلاف آنچه رسانهها هر روز در چشم و گوش ما فرو میکنند در حال کم شدن است.
آمار قتل و تجاوز و ضرب و شتم در دویست سال اخیر در بعضی جاهای دنیا یک صدم شده است.
دنیای جدید دنیایی ست که آدمها حتی وقتی باشگاه میروند تا عضلاتشان را قوی و گردنشان را کلفت کنند هدفشان به دست آوردن دل دلبرانشان است نه کتک زدن دشمنانشان.
آمار عملهای زیبایی در مردان روز به روز در حال افزایش است چون دخترهای جدید، آن چهرههای مردانه قدیمی را کمتر میپسندند.
در دنیای جدید اگر با کسی دعوا دارید لازم نیست دست به یقه شوید بلکه فقط کافی ست از او به قاضی شکایت کنید تا خسارت بگیرید.
اخیرا در بعضی سیستمهای قضایی حتی میتوانید از رییسی که دلتان را شکسته شکایت کنید و پول بگیرید.
کسی چه میداند شاید همین بلاموضوع شدن زور بازو و مردانگی ست که هموسکچوالیتی را در آن طرف دنیا اینقدر مد کرده است.
آنوقت در چنین دنیایی، بعضیها تازه به فکر کشورگشایی افتادهاند و فکر میکنند با بمب اتم میتوانند ژنهایی که تغییر کردهاند را به صدسال پیش برگردانند.
بله ژنها!
ما آدمها همراه ژنهایمان تغییر کردهایم و خواهیم کرد، سالها به آهستگی و حالا خیلی سریع.
ژنهای ما در هر محیطی بسته به شرایط و نیاز ما، خاموش و روشن میشوند و این تغییر در ظهور و بروز ژنها به بچههای ما هم به ارث میرسد و این تغییرات اپیژنتیکی خیلی سریعتر از چیزی که از جهشهای ژنی انتظار داریم ما و نسل ما را تغییر میدهد و این قصه قصه امروز و دیروز نیست بلکه هزاران سالست که ما آدمها در حال خاموش کردن ژنهای خشونت در وجودمان هستیم.
ما آدمها نه تنها در حال اهلی کردن حیوانات بلکه اهلی کردن خودمان هستیم و این کار را از همان روزگار زندگی در جنگل با حذف و تنبیه آدمهایی که خشونت آنها برای بقای قبیله خطرناک بود، شروع کردهایم.
شامپانزههای بونوبو هم همین کار را میکنند، مادهها گاهی، نرهای خشن را در خواب میکشند.
هزاران سال ست که ژنهای قاتلین و متجاوزین با قصاص و اخراج از قبیله حذف شدهاند و امروز هم، ژنهای خشن یا گوشه زندان میپوسند یا در انزوا فراموش و خاموش میشوند.
آدمها، حیوانات را با انتخاب آنهایی که کمتر خشن بودند اهلی کردند.گاوی که کمتر شاخ میزد گرگی که کمتر گاز میگرفت در طی نسلها انتخاب شدند و تبدیل به گاوهای اهلی و سگهای دستآموز امروزی شدند و این همان کاری ست که با خودمان هم انجام دادهایم.
هشتاد سال از آخرین جنگ جهانی در اروپا می گذرد، پس سالهاست ژنهای جنگجویی و خشونت در مردمان اروپایی برای هیچ جنگی روشن نشده است. به همین خاطرست که وقتی رهبران اروپا که منتخبان واقعی مردمانشان هستند میگویند ما وارد هیچ جنگی نمیشویم، افکار عمومی اروپا اعتراضی نمیکند، دقیقا بر عکس ما مردم خاورمیانه که نه سر پیاز اوکراینایم نه ته آن.
فحشهایی که مبارزان توییتری ایرانی به بایدن برای وارد نشدن به جنگ اوکراین میدهند احتمالا چند برابر افراطیترین دشمنان بایدن در آمریکاست چون در جایی که ما بزرگ شدهایم ژنهای خشونت و انتقام هنوز روشنند.
در ایران فقط سی سال از جنگی که در آن روزی صدها نفر کشته میشدند گذشته است پس برخلاف اروپاییها برای ما، کشته شدن صدها نفر در یک هفته، درد بزرگی نیست و شاید به همین دلیل به سران اروپا و آمریکا برای دست نبردن به اسلحه و نجنگیدم ناسزا میگوییم.
در دنیای ما هنوز مرد بودن، قوی بودن و تلافی کردن و قانون چشم در برابر چشم به کار میآید. در اینجا باید حقتان را خودتان بگیرید. اینجا اگر مشت خوردید نمیتوانید منتظر پلیس و قاضی باشید چون اگر بخاطر مشت خوردن شکایت کنید پلیس فکر میکند دیوانهاید و قاضی به شما خواهد خندید
درحالی که آن طرف آب اگر در ته یک کوچه یک سیلی به کسی بزنید دوربینها شما را پیدا میکنند و فردایش پلیس به سراغتان خواهد آمد.
زندگی مدرن نیاز به خشونت حتی برای دفاع به حق از خود را بلا موضوع کرده است و در این محیط و بوم نقش جدید آدمها دیگر نیازی به خشونت ندارند. در این دنیای جدید، ژنها از کشورگشایی بدشان میآید، از جنگ متنفرند و یک کمدین میتواند محبوبتر و قویتر و قهرمانتر از یک امپراطور مستبد باشد حتی اگر آن امپراطور آنقدر بمب اتم داشته باشد که بتواند نسل کل بشر را منقرض کند.
ولی این تغییرات اپیژنتیک ما را به چه موجودی تبدیل خواهد کرد؟ چه چیزهایی در دنیا، دیگر به کار نمیآیند؟ آیا ممکن است در دنیایی که بدن عضلانی فقط به درد داشتن دوست دختر زیباتری میخورد ژنهایی که باعث زور بازو میشود کم کم خاموش شوند.
چند سال پیش، بعد از داستانی که برای جرج فلوید اتفاق افتاد، آمریکاییها مجسمه یکی از بنیانگذارانشان را که قهرمان ملی آمریکا محسوب میشد به جرم اینکه مدتی بردهدار بوده شکستند ولی هیچ وطنپرستی رگ گردنش بیرون نزد.
آیا قهرمانان و کشورگشایان دیروز، از فردا تبدیل به آدمکشان و داغهای ننگی بر پیشانی ملتهایشان خواهند شد. آیا ما صدسال بعد باید از فتوحات نادرشاه در هندوستان از هندیها عذرخواهی کنیم؟ یا یونانیها بخاطر اسکندر از ما؟
دنیا سالهاست تغییر کرده است و ما را هم تغییر داده و میدهد تکامل هنوز تمام نشده و ادامه دارد حتی با سرعتی بیشتر.
پوتین در اوکراین شکست نمیخورد پوتین از همان روز اول شکست خورد حتی اگر تمام اوکراین را تصرف کند، به قول هراری، پوتین حتی اگر نبرد را ببرد جنگ را باخته است، چون خشونت تا اطلاع ثانوی بازنده است.
سی سال از آخرین جنگی که در ایران رخ داده گذشته است، جنگی که در آن مردن صدها نفر در یک روز اتفاقی عادی بود جنگی که کشتن یک پدر و یتیم شدن فرزندانش فقط چون او یک عراقی بود قهرمانانه محسوب میشد.
شاید برای اینکه ما ایرانیها به جایی برسیم که دیگر به ژنهای خشونت احتیاج نداشته باشیم، باید سی چهل سال دیگر در صلح زندگی کنیم آنوقت شاید مثل سوییسیها در جایی زندگی کنیم که گنجشکها بدون ترس روی شانه ما بنشینند و از دستمان دانه بخورند.
دنیا یکشبه به اینجا نرسیده است جایی که بتوان بدون شلیک یک گلوله کسی را که برای انقراض کل بشر بمب دارد شکست داد.
این اتفاق حاصل قرنها مبارزه با خشونت است مبارزهای که با قانون چشم در برابر چشم حمورابی شروع شد و در این راه دراز حتی جلادهای حکومتی که آدمکشها و متجاوزین را گردن میزدند هم به اندازه عارفان و شاعران و معلمان اخلاق که از صلح و محبت میگفتند نقش داشتهاند.
امروزه تک تک ما با هر توییت و حرف و غری که بر علیه جنگ و اشغالگری میگذاریم و میزنیم، بشر را یک قدم دیگر به دنیایی صلح آمیزتر نزدیک میکنیم.
هر چراغ کوچکی را که هریک از ما برای صلح و مبارزه با جنگ و خشونت روشن میکنیم کم کم به خورشیدی تبدیل خواهد شد که هیچ بمب و موشکی نمیتواند آن را خاموش کند چون آن خورشید در وجود ما روشن میشود.
ما آدمها هر چقدر بیشتر در صلح زندگی کنیم به ژنهای خشن کمتری احساس نیاز خواهیم کرد و چراغ ژنهای خشنی که به آنها نیاز نداریم خودبهخود و آهسته آهسته و نسل به نسل خاموش خواهند شد درست مثل گنجشکهای سوییسی!
متاسفانه در این راه نباید به سیاستندارانمان امید داشته باشیم همانهایی که به تجاوز میگویند عملیات ویژه!
ولی تاریخ ایران پُر است از بزرگانی که از صلح گفتهاند و خیابانهای ما پر از گنجشکهایی ست که منتظرند روزی روی شانههای ما بنشینند و از دستهای ما دانه بخورند.
مولانای نازنین ما چه زیبا میگوید:
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نئی هزاری تو چراغ خود برافروز
منبع: فیسبوک