iran-emrooz.net | Fri, 28.04.2006, 8:04
اينترنت، دمكراسی و گذشتن از بینهايتها
پتر گلازر*/ ترجمه احمد سمايی
جمعه ۸ ارديبهشت ۱۳۸۵
"مزيت بزرگ نيروگاههای اتمی برای نقاط مسكونی پرجمعيت اين است كه هيچ دود و دمی ندارند و هوا را اصلا آلوده نمیكنند. ايجاد اين نوع نيروگاهها حتی در وسط شهرهای بزرگ هم هيچ مشكلی ايجاد نمیكند." اين ارزيابی خوشبينانه از آن "روبرت هاوه مان" است كه سال ۱۹۵۵ در ويژه نامهای كه نشريه آلمانی " علم و پيشرفت" در باره انرژی اتمی منتشر كرد به چاپ رسيده است.هاوه مان در ادامه مینويسد:"وقتی كه جای نيروگاه ذغال سنگی برلين را نيروگاه اتمی بگيرد از آلودگی و دودی كه اينك هوای شهر را فراگرفته اثری باقی نخواهد ماند و همه خانهها نيز با سيستم گرمايش مركزی گرم خواهند شد."
ژانويه ۱۹۸۶ با انفجار سفينه فضاپيمای "چلنجر" اندكی پس از پرتاب آن به فضا و سه ماه بعد با انفجار نيروگاه هستهای چرنوبيل هر دو تكنولوژی عظيم و پرهزينه قرن بيستم ، يعنی سفينههای سرنشيندار و انرژی هستهای سرنوشتی شكست خورده پيدا كردند و دوره آنها به گونهای بی بازگشت به سرآمد. اين كه ما هنوز هم از شر تقلا و سماجت نهادها و شركتهای سرمايه گذار كه هزاران انسان را هم در خدمت تداوم اين نوع تكنولوژیها گرفتهاند رها نشدهايم تغييری در ارزيابی فوق ايجاد نمیكند. آينده انرژی اتمی و سفينههای با سرنشين در گذشته است.
هر دوی اين تكنولوژیها هيچگاه اهداف عقلانی معينی نداشتهاند. توجيهات علمی برای القای چنين عقلانيتی هم بعدها مصنوعا ساخته و پرداخته شد. خرافهای كه مدافعان انرژی اتمی اشاعه میدادند اين بود كه راه حلی قطعی برای مشكل انرژی پيدا كردهاند. در واقعيت امر اما، مسئله بر سر رقابت با خدای خورشيد و كنترل قدرت عظيم گرمايی بود كه در طبيعت يافت میشود. به اين جملات دقت كنيد:" بر سطح قمرهای مصنوعی كه ما به فضا پرتاب میكنيم میتوان آينههای بسيار بزرگ تعبيه كرد تا نور خورشيد را به گونهای متمركز بر هر نقطه دلخواه از زمين بتاباند. از اين رهگذر میتوان برای مثال يخ قطب جنوب را ذوب كرد و در آنجا واحههايی خوش آب و هوا ايجاد نمود." اينها باز هم روياهایهاوه مان است كه در همان مقاله آمده است. طرفه اين كه اين رويا اينك به گونهای ديگر به واقعيت مشهود پيوسته است: تغييرات جوی ناشی از مصرف بی محابای سوختهای فسيلی آرام آرام در حال ذوب كردن يخهای قطب جنوب است.
انرژی هستهای و پرتاب سفينه به فضا همان مفهوم و معنايی را دارند كه ساختن اهرام برای مصريان داشت: اقدامی بزرگ كه به عملی مذهبی و تقدسگونه پهلو میزند. حاصل اولين فرود انسان بر سطح ماه نه شناخت علمی برای انسان به ارمغان آورد و نه به نوآوری در عرصه فناوری انجاميد؛ ثمره آن تنها ايجاد يك حس نوين جمعی برای مردمان زمين بود كه توفيق میيافتند از روی ماه و از زبان آرمسترانگ به زمينی كه خود در آن میزيند سلام دهند. بی سبب نبود كه سفرهای بعدی به ماه كمتر علاقه و اعتنايی برانگيختند. و به راستی اينك چه كسی زمان و جزييات دومين فرود انسان بر ما ه را به ياد میآورد؟
چند سالی پس ازهاوه مان، يعنی در سال ۱۹۵۸ ما با نظرات پرفسورهاينسهابر مواجهايم كه القائات و روياهای جديدی در آستين دارد. او در نوشتاری با عنوان " دوست ما، اتم" ،چنين مینويسد: "هواپيماهای اتمی چشم اندازی خيالانگيز از سفرهای آينده پيش چشم ما میگشايند. با انرژی اتمی ما در آيندهای نزديك امكان خواهيم داشت تا در بی كرانهای فضا به پرواز درآييم."
اين كه سود و هوده چنين سفری چيست ، سوالی بود كه دانشمند اتمی ديگر ما، آقای "اويگن زنگر" پاسخی حاضر و آماده برای آن داشت:" پرسش در مورد معنا و اهميت چنين سفرهايی را پاپ پيوس هفتم در پاييز ۱۹۵۶، در كنگره بينالمللی اخترشناسان، چنين پاسخ داده است:" خدای عالم كه تمنای بی حد و مرز كسب دانش را در در قلب انسان نهاد قصد نداشت كه برای اراده نافذ و مهارنشدنی او در اين عرصه سد و مانعی ايجاد كند."
سفينههای بی سرنشين اعزامی به فضا دستكم اين فايده را داشتهاند كه انسان را به شماری از دستاوردهای علمی همچون ماهوارههای مخابراتی و يا سيستمهای مكانياب رهنمون شوند. اما تنها حاصل اعزام سفيههای با سرنشين به فضا، خيلی كه دقيق شويم تنها يك چيز بوده است: ساختن قلمهای خودكاری كه كه به صورت وارونه و در حال نوشتن روی سقف هم به كار میآيند! اولين سفر انسان به ماه ۲۵۰ ميليارد دلار هزينه داشت و بر خلاف ادعاها و شايعات ، تفلون نه حاصل چنين سفری، كه اختراعی است مربوط به سال ۱۹۳۸كه توسط "روی پلانكت" در آزمايشگاهی در شركت "دوپونت" صورت گرفت. اين ماده سال ۱۹۴۳ نيز، در ساخت اولين بمب اتمی به عنوان لايهای محافظ جهت ممانعت از پيوند شيميايی ميان اتمهای شديدا فعال اورانيوم به كار گرفته شد و سال ۱۹۵۴ هم، اين خانم كولته گروگير، همسر يك شيميدان فرانسوی بود كه به صرافت استفاده از تفلون در ماهیتابهها افتاد و نه سازمان فضانوردی آمريكا(ناسا).
انفعال ما در برابر توسعه بی محابا و بی هدف تكنيك امروز به جايی رسيده است كه از ياد بردهايم خويشتن خويش را با عقل سليم و با خندههای تمسخرآميز در برابر هيبت آن هيولاهای تكنيكی محافظت كنيم كه پاسخگوی هيچكدام از نيازهای واقعی بشر نيستند و تنها به خاطر پيچيدگیهاشان همچون جذابيتهايی اعجابانگيز در نظرمان جلوه گر میشوند. زمانی نه چندان دور،يعنی در سال ۱۹۹۹، حتی انجمن فيزيكدانان آلمان نيز رسما اعلام نمود كه " تا كنون هيچ بهره علمی يا اقتصادی از اعزام سفينههای باسرنشين و يا از آزمايشهای انجام شده در "ايستگاه فضايی بين المللی" به دست نيامده است." دسامبر سال ۲۰۰۲ ناسا قرارداد همكاری مشتركی را با شركت بزرگ عطرسازی "International Flavors & Fragrances" امضاء كرد كه از جزييات آن اطلاع دقيقی در دست نيست. شركت مزبور به عطر گلهای رزی علاقهمند شده كه در خارج از جو زمين و در شرايط بیوزنی كاشته و پرورش يافته باشند. در اوت ۲۰۰۶ نير "پاول وينگرادوف" ، فرمانده جديد ايستگاه فضايی بين المللی، با خروج از اين ايستگاه از فراز سكويی مخصوص با راكت يك توپ گلف را كه قشری از طلا دورادور آن را فراگرفته به مدار زمين پرتاب خواهد كرد. شركت كانادايی" Element 21 Golf" بابت اين كار به آژانس فضايی روسيه مبلغ اعلام نشدهای را پرداخت خواهد كرد. همزمان با اقدام وينگرادوف ۳۵مين سالگرد روزی جشن خواهد گرفته شد كه "آلن شپارد" سرنشين آپولوی ۱۴ بر روی ماه دو ضربه به يك توپ گلف زد.
"زيگمار ويتيگ"، رييس مركز فضانوردی آلمان تخمين میزند كه ساخت و فعال نگهداشتن ايستگاه فضايی بين المللی هزينهای معادل ۱۰۰ ميليارد دلار داشته باشد. هر پروازتفريحی به سوی اين ايستگاه، كه هنوز به راهنيافته علاقهمندان معينی دارد، ۹۰۰ ميليون دلار آب میخورد.
فاجعه چرنوبيل اين درك و دريافت را به انسان داد كه برای گرم كردن حجم بزرگی از آب ، به جای نيروگاه اتمی بايد به شيوههای ديگری متوسل شود.هفت سال بعد از انفجار "چلنجر"، سفينه فضاپيمای كلمبيا هم به سرنوشت مشابهای دچار شد و هر ۷ سرنشين آن جان باختند.
اتفاقی كه در اين وسط افتاده است
ما اينك فضا و كيهان را با فناوریهای جديد به درون و در ميان خودمان آوردهايم. فضای سايبر همچون يك فضا و كيهان ميانبشری (Inversum) است. اينترنت را میتوان ادامه چرنوبيل، چلنجر و در يك كلام تداوم نياز سيریناپذير انسان به گذشتن از بینهايتها و بیكرانهها دانست. از حق نگذريم ، اين پديده (اينترنت) يكی از محصولات جنبی فضانوردی است. آمريكايیها در اثر شوك ناشی از اعزام سفينه اسپوتنيك توسط روسها بودجه عظيمی را صرف پروژهای رقابتآميز كردند.محصول جنبی اين پروژه، ۳۰ سال بعد چيزی شد به نام اينترنت. در شبكه اينترنت چون نيك بنگريم انرژی آينده و يا به عبارت دقيقتر ايدهها و انگارهها هستند كه جاریاند.اينك بشر در برابر اين امكان و گزينه مثبت قرار گرفته است كه توسعه و گسترش فناوری را در گذار از قرن بيستم به بيست و يكم وجهه و چهرهای انسانیتر بخشد. اينترنت، دمكراتيزه سازی و همگانی كردن فضانوردی و محمل گذار به بیكرانههاست. بر بالهای آن هر كسی میتواند به پرواز درآيد.**
---------------------------------------------------------------
*پتر گلازر ( Peter Glaser)از صاحبنظران نامدار اينترنت و گستره ديجيتال است . او كه در اتريش زاده شده و اينك مقيم آلمان است با نشريات متعددی همكاری داشته و مدتها سردبير نشريه" داتن اشلويدر" (دادهگردان/ "Datenschleuder") ارگان انجمن كامپيوتری آشوب (Chaos Computer Club) بوده است.گلازر كتابهای متعددی تاليف كرده است كه يكی از آنها با عنوان " داستانهايی از هيچ" سال ۲۰۰۲ جايزه معروف " اينگه بورگ باخمن" را برايش به ارمغان آورد.
**شايد نتوان با همه خوشبينی و هيجان گلازر نسبت به اينترنت و چشم اندازهای آن برای بشر موافق بود، اما نوع نگاه او به تكنولوژی، جهتگيری اش و مناسبات بشر با آن بود كه انگيزه ترجمه اين نوشتار او در نشريه "برلينر سايتونگ" (20 آوريل) شد. ا. س.
.(JavaScript must be enabled to view this email address)