کتابگزاری: دربارۀ تأثیرات بودیسم بر اسلام، نویسنده: مارکوس گروس
در نگاه نخست برای خواننده این پرسش پیش میآید که بودیسم به عنوان دینی که به چیزی مانند خدای یکتا باور ندارد چه ربطی میتواند با یک دین شدیداً یکتاپرست مانند اسلام داشته باشد؟
ابتدا شاید لازم باشد از تاریخ ایران افسانهزُدایی کنیم. برای بسیاری از ایرانیان و غیرایرانیان این افسانه به یک واقعیت تاریخی تبدیل شده که گویا ایرانِ زمانِ ساسانی کاملاً زرتشتی بوده است. البته شکی نیست که دین رسمی یا دولتی زرتشتی بود، آنهم خوانش معینی از آن. ولی امروزه هر مورخ مبتدی نیز میداند که اکثرِ استانهای غربی ایران مانند خوزستان، میانرودان تا سوریه مسیحی بودند، یا مسیحی منوفیزیت یا نستوری؛ که البته باید بخشهایی از خراسان بزرگ مانند مرو را بدان اضافه کرد. جمعیت مسیحیان ایران آنچنان زیاد بود که در سال ۴۱۰ میلادی در زمان یزدگردِ اول مجمع مسیحیان جهان در تیسفون برگزار گردید. این موضوع که بخشِ نسبتاً بزرگی از ایرانیان در زمان ساسانیان مسیحی بودند دیگر مورد بحث و مشاجرۀ مورخان نیست.
پژوهشهای مورخان قدیم و جدید نشان میدهد که در خراسان بزرگ، که از نظر مساحت از مابقی ایران کوچکتر نبود، جمعیت عظیمی از بوداییها زندگی میکردند. پروفسور سید حسن امین مینویسد:
«کیش بودایی از یکی دو سده قبل از میلاد به بعد در شرق ایران یعنی بلخ و بامیان، سغد و آسیای میانه و چین و خُتن / ترکستان چین، رواج داشته است و این محتاج تأکید و تکرار نیست.»[۱] در ادامه امین میگوید: «فرهنگِ ایرانی و آیین زرتشتی تا هرات و مرو سرحد نظام ساسانیان در شرق کشور بوده است گسترش داشته است. اما بالضروره فرهنگ غالب و آیین حاکم نبوده است. چنان که به اتفاق زبانشناسان و تاریخدانان از جمله گزارش جوینی در تاریخ جهانگشا، کلمۀ بخار مأخوذ از «بهارا» (یعنی وهارا در زبان ساسنکریت) به معنی معبد و زیارتگاه بوداییان است.» [همانجا ص ۱۱۳]
امین در اثرِ پژوهشی خود گسترش و تأثیرات دین بودایی را بر فرهنگ و فرهنگِ دینی ایران نشان میدهد.
حال این پرسش پیش میآید که اسلام چه چیزی میتواند از بودیسم گرفته باشد؟ این کتاب دقیقاً به همین پرسش میپردازد. مهمترین چیزی که اسلام از بودیسم گرفته است، آیین حج است. نویسنده با ادله و شواهد بسیاری نشان میدهد که آیین حج، تقلیدی از آیینِ کهانتِ بودیسم است و در این رهگذر به جزئیات فراوانی پرداخته است. همچنین نویسندۀ کتاب نشان میدهد که چگونه سیرهنویسی یعنی زندگینامههای پیامبر اسلام، محمد، تحتِ تأثیر ادبیات بودیسم به ویژه سیرهنویسی بودیستی قرار گرفته است. از سوی دیگر، نویسنده به یک سلسله مفاهیم اساسی در اسلام میپردازد، مانند «نیت». مفهوم نیت حتا یک بار هم در قرآن نیامده است ولی هر مسلمانی میداند که عبادت خدا، نماز، بدون نیت عملاً بیمعنی است. در بوداگری کتابهای فراوانی دربارۀ نیت (ستَنا / cetana) نوشته شده است و فلسفۀ نیت توضیح داده میشود.
ارزش این کتاب در این نکته نهفته است که نشان میدهد که «اسلام» آغازین در یک محیط چنددینیِ یهودی، مسیحی و بودیستی رشد یافته است و از همۀ این ادیان تأثیر پذیرفته است و دستِ کم دویست سال لازم داشت تا بتواند خود را به عنوان یک دین مستقل در قلمرو عباسیان و جهان عرضه نماید. طبعاً این نگاه با نگاه سنتی که میگوید خاستگاه اسلام مکه بوده زمین تا آسمان متفاوت است[۲].
اگرچه این کتاب یک کتابِ تخصصی است ولی برای خوانندگانی که با اسلامشناسی آشنایی دارند نیز مفید است.
مشخصات کتاب:
ترجمه شد با یاد مهرداد بهار
دربارۀ تأثیرات بودیسم بر اسلام و جُستاری از ایگناس گلدزیهر – مارکوس گروس
انتشارات فروغ
چاپ اول بهار ۱۳۹۸
طرح جلد: همایون فاتح
۱۷۵ صفحه
قیمت ۱۲ یورو
————————————-
[۱] امین، سید حسن: بازتاب بودا در ایران و اسلام، انتشارات میرکسری، تهران ۱۳۷۸، ص ۱۱۲
[۲] طبق کاوشهای دن گیبسون تا سال 820 میلادی مکانی به عنوان مکه وجود نداشت و این مکان ساخته و پرداختۀ خلفای عباسی بوده است. برای اطلاعات بیشتر به «جغرافیای قرآن» (Quranic Geography) و یا به این فیلم مستند که توسط خود آقای گیبسون ساخته شده مراجعه کنید.