۱- اگر بنا بر اعتقاد مذهبیون خاصه شیعیان، منجی در زمان و مکانی که غایب از فکر و نظر است و تنها خدا از آن با خبر میباشد ظهور خواهد کرد، پس چرا اصحاب قدرت برای ظهورش زمان تعیین میکنند بدین صورت که بر اساس به اصطلاح یکسری روایات و پیش بینیها به اغتشاش و ایجاد بحران و شورش در مناطقی از جهان دست مییازند تا به قول خودشان مقدمات ظهور را فراهم نمایند، مثلا یمن را میآشوبند تا از قول همان روایات سید یمانی برخیزد و یا ایران را به سمتی پیش میبرند تا سید خراسانی به پاخیزد و یا سوریه را به سویی هدایت میکنند تا ضمن برخاستن شخصی دیگر از آنجا فعل و انفعالاتی را رقم بزنند و قس علی هذا؟
۲- اگر در تطبیق روایات و پیش بینیها و تعیین مصادیق و اشخاص دچار اشتباه محاسباتی گردند برهمان سیاق که در طول تاریخ این واقعه روی داده خاصه در زمان صفویه، چه کسی پاسخگوی فجایع حاصل از جنگ، خشونت، فقر، فلاکت، ترس و غم و اندوه و تیره روزی مردمان منطقه و جهان خواهد بود؟
۳- چنانچه این پیش بینیها و روایات نگوییم دروغ، بلکه براساس اشتباه تقریر و تنظیم یافته باشد، چرا بر اساس اشتباه و سرابی باید این چنین جان، مال و ناموس خلایق به معرض تباهی ونابودی گذاشته شود؟
۴- اگر جنگ، ناامنی، نابرابری، بی عدالتی، فقر، ظلم و ستم با ظهور منجی از بین خواهد رفت و جهان سرشار از مهر، عدل، امنیت و همهی خوبیها خواهد شد چرا به امید فردا اکنون نباید قادر به این گونه زندگی باشیم؟ چرا حاکمانِ اکنون ما بسان دشمنانِ منجی ظلم و بدی میکنند، تبعیض میورزند، فساد میکنند، سلطه میورزند و اقتدارگرایی پیشه میکنند، اموال مردم را چپاول و غارت میکنند تا بعدا با آمدن منجی اوضاع خوب شود؟ بدی با بدی و ظلم با ظلم چه تفاوتی دارد؟ اگر سلطه گری، اقتدارگرایی، ظلم وتبعیض هم اکنون نیز بد است و نکبت آفرین چرا حاکمان بر این سیاق و روش با مردم برخورد میکنند و بهتر شدن اوضاع را به زمان ظهور موکول میکنند؟ اگر نمیتوانند و این کاره نیستند چرا کنار نمیروند و کار را به کاردان نمیسپرند؟ آیا غیر از این است که آنان شیفته قدرت، ثروت و منزلتند؟
۵- اگر ظهور منجی در آینده نزدیک بر مبنای همهی شواهد، دلایل و روایات امری حتمی و محقق و قطعی باشد، چنانچه وی عملکرد حاکمیت را خلاف اصول اخلاقی، انسانی و دینی قلمداد نماید آیا حاضرند از قدرت کناره گیری کنند؟ آیا آمادهاند در دادگاه عادلانه با حضور هیات منصفه محاکمه شوند و در صورت محکومیت به حکم دادگاه تمکین نمایند؟ آیا حاضرند اموال عمومی را در اختیار صاحبان آن قرار دهند؟ آیا حاضرند...؟
۶- اگر حکومت منجی ادامه دهندهی حاکمان کنونی باشد و یا از مذهب یا صنف و طبقهای خاص باشد چرا نامش منجی عالم بشریت است و دیگر اینکه اگر حاکمان کنونی پرچم را تحویل او میدهند پس او منجی حاکمان است نه مردم زیرا او آمده تا وضع فعلی را که سرشار از فقر، فساد، نابرابری، ظلم وتبعیض وجوروجوع است را تداوم بخشد، دیگر چه معنی دارد او را منجی بنامیم؟ نجات از چه چیزی؟ از چه ساختار ویا از چه کسی؟
۷- از همه مهمتر، چنانچه هر یک از ما بخواهیم آنچه در آینده وعده اش را دادهاند هم اکنون با همت، اراده و عزم خود و با مشارکت یکدیگر و با بهره گیری از الگوهای نظامهای سوسیال دموکرات که هم بر دموکراسی و آزادی استوارند و هم بر استقرارعدالت اجتماعی تاکید دارند وهم بر کرامت برابر انسانها صرفنظر از دین، نژاد، جنسیت، قومیت، مذهب، عقیده و دگرباشی پایبندند و خدا را در آزادی، آگاهی، برابری، همبستگی و احترام فراوان به محیط زیست با همهی گونههای گیاهی و جانوری و جملگی تنوعاتش در جهانی همبسته و به هم پیوسته میبینند به صورت تدریجی و خشونت پرهیز بخواهیم بسازیم، چه باید بکنیم؟ چه کسی را باید ببینیم ؟ مگر مردم شمال اروپا از منتظرانند؟ آنان خود منجی زندگی خویشند.
باور کنید تنها با امکان آزادی و صلح و دیگردوستی(همه مخلوقات) و تکثر و تنوع موجود در عالم را به رسمیت شناختن است که همهی ما چون مسیح، با نفسِ مسیحایی خود جهان را حیات دگرباره خواهیم بخشید و قائم به قسط، عدالت و برابری خواهیم شد و منجی ارزشهای انسانی و صلح و عشق و همبستگی همه با هم خواهیم گردید، نه با استبدادورزی، جنگ و تفرقه و خشونتگستری. براستی منجی خودمانیم.
سالها دل طلب از جام جم از ما میکرد
وآنچه خود داشت زبیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
بیدلی در همه احوال خدا با او بود
او نمیدیدش و از دور خدایا میکرد
حافظ