یکشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۷
منبع: وبسایت نویسنده
منظور از قرارداد اجتماعی، یک چارچوب فکری- فلسفی پایدار میان دولت، حاکمیت، گروههای مرجع و عامه مردم پیرامون موارد زیر است:
۱- تعاریف کلیدی (حقوق شهروندی، عدالت و حکمرانی خوب)؛
۲- روشها و فرآیندهای تحقق پیشرفت و توسعه؛
۳- اولویتهای کشور.
با توجه به وضعیت اجتماعی و اقتصادی زمان، ژان ژاک روسو، چنین چارچوبی را در آوریل سال ۱۷۶۲ میلادی (فروردین ۱۱۴۱ شمسی) مطرح کرد. او در این کتاب قطور به طیفی از تعاریف فلسفی، رابطه میان دولت و ملت، حکمرانی منطقی، طبیعت بشر و حیات معقول میپردازد. روسو با این دید، قرارداد اجتماعی را نوشت که چگونه میتوان سیاست پادشاهان و اغنیا در پاریس را به نفع عامه مردم تغییر داد. او با اصلاح فکر و اندیشه شروع کرد.
ژان ژاک روسو که در ۷ تیر ۱۰۹۱ شمسی (۲۸ ژوئن ۱۷۱۲) در ژنو بدنیا آمد، پس از نه روز مادرش را از دست داد. پدرش در ده سالگی، او را ترک کرد. او زندگی پر از فراز و نشیبی را به عنوان خدمتکار، منشی و معلم آغاز کرد. هنگامی که سفیر فرانسه در شهر ونیز، بعد از یکسال منشی گری، پولی به او نداد و استمداد او از وزارت خارجه فرانسه به جایی نرسید، به تدریج با معنای عدالت و بیعدالتی آشنا شد. سختیهای زندگی در او خلاقیتهای فلسفی ایجاد کرد و به طرح سئوالات اساسی زندگی پرداخت.
هنگامی که کتاب قرارداد اجتماعی او چاپ شد، پارلمان و دولت و روشنفکران به او تاختند. در به در شد و مدتی در Motiers (شهری در غرب سوئیس نزدیک بِرن) زندگی کرد. وقتی خانه او را سنگ باران کردند، نزد دیوید هیوم در انگلستان رفت. بالاخره به شرطی که کتاب ننویسد در سال۱۷۷۰ میلادی (۱۱۴۹) اجازه پیدا کرد به پاریس برگردد. پس از هشت سال انزوا و بیماری، در ۱۱ تیر ۱۱۵۷ (دوم ژوئیه ۱۷۷۸) در شهر Ermenonville نزدیک پاریس درگذشت. در اواخر قرن هجده و در قرن نوزده، کتاب قرارداد اجتماعی روسو در کل قاره سبز و شمال آمریکا منشأ مدنیت، قانونگرایی و سیستمهای پاسخگو گردید.
مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاست خارجی، بسیاری را در جامعه به فکر واداشته است. چگونه میتوانیم به ثبات برسیم و آینده بهتری داشته باشیم؟ تجربه علمی و میدانی این نویسنده از صحنه بینالمللی این است که ثبات و آیندهای بهتر، در دو واژه اندیشه و دانش، خلاصه میشود. تا چه میزان خارج از عادات و کلیشههای موجود، فکر میکنیم و تا چه میزان با دانش زندگی میکنیم؟ برای تحقق این دو امر، تا چه میزان با جهان امروز، رابطه فکری داریم؟
فقط به یک مورد توجه بفرمائید. چرا بیل گیتس (Bill Gates) بنیانگذار شرکت مایکروسافت (Microsoft)، مدیر عامل شرکت را، ساتیا نادلا (Satya Nadella) که هندی است منصوب کرده است؟ (حقوق و مزایا در سال ۲۰۱۷، حدود ۲۰ میلیون دلار). کدام دانشها و اندیشهها پشتوانه این انتصاب است؟ چرا یک بنگاه خصوصی ایرانی نمیتواند مدیر عامل هندی منصوب کند؟ چرا شرکت اوبر (Uber) که چهار میلیون راننده در سطح جهانی را به کار گمارده، یک رئیس شرکت ایرانیالاصل (دارا خسروشاهی) را منصوب میکند؟ آنها با چه فرآیندی به این امنیت روانی و امنیت حقوقی دست مییابند؟
وقتی اندیشه و دانش تبدیل به قواعد و سیستم مدیریتی شد، این اتفاقات صورت میگیرد. اندیشه و دانش سازنده و مثبت نباید در سخنرانی و کتاب محصور شود بلکه نیازمند ورود به مرحله بعدی سیستمسازی و قاعدهسازی است. Uber و Microsoft میگویند توانایی بالاتر از ملیت است. این یک اندیشه است. بعد دهها سیستم طراحی میشود تا آن فرد هندی یا ایرانی در قالب قانون، مقررات و آئین نامه عمل کند. بدین صورت افراد خود را به سیستم و قاعده انطباق میدهند. با قاعدهمندی، بنگاهها و دولتها توانایی، مهارت و استعدادها را به سوی خود جلب میکنند. هنگامی که صدها و هزاران نوع قاعده میان مردم، بنگاهها، دولت و حاکمیت ایجاد میشود و دائماً در حال اصلاح و بهبود است، قرارداد اجتماعی متولد شده و عمل میکند.
قاعده، فکر، اندیشه و دانش بهترین مکانیزم برای چسباندن مردم، گروههای مرجع و دولت به یکدیگر است. وقتی فکرها به هم نزدیک شد، سطح هماهنگی در عمل نیز به شدت افزایش پیدا میکند. قواعد مشترک فکری زمینهساز قواعد مشترک رفتاری میشود و این بنیان قرارداد اجتماعی است: اشتراک فکری. اگر در روش رانندگی، استفاده از عابر بانک، متد ثروتمندشدن، ماهیت اقتصاد بینالملل، آداب زندگی در یک ساختمان، روش انتقاد از دولت و هزاران مورد دیگر به اشتراک برسیم، فکر و عمل خود را در یک قرارداد اجتماعی بنا کردهایم.
اما دستیابی به قرارداد اجتماعی به هیچوجه سهل نیست. اگر بود، وضعیت کشورهای در حال توسعه اینگونه نبود. بسیار فکر، یادگیری، مدنیت رفتاری و تمرین میطلبد. در نظر داشته باشیم که قرارداد اجتماعی عمدتاً با مشارکت میان حکمرانان از یک طرف و به ویژه گروههای مرجع از طرف دیگر بدست میآید و در عین حال مصلحت و منافع عامه را مبنای تفاهم و توافق قرار میدهد. در میان اصول دیگر، ده اصل برای شکل گیری قرارداد اجتماعی در زیر آورده میشود:
۱- هر انسانی اقیانوسی از مهارت است. او باید فرصت یابد تا پتانسیل خود را متبلور سازد؛
۲- متفاوت بودن در فکر و سلیقه، حق انسانهاست؛
۳- ریشه عدالت در یک جامعه، در شفافیت است؛
۴- تمایلات فکری اکثریت جامعه، ملاک و بنیان قرارداد اجتماعی است؛
۵- تجربه بشری در دسترس ترین منبع برای دستیابی به قرارداد اجتماعی است؛
۶- تولید ثروت مهم ترین اولویت هر کشور در منظومه عملی جهان فعلی است؛
۷- مانند مهندسی، پزشکی، معماری و دهها مهارت دیگر، خوب حکمرانی کردن یک تخصص است؛
۸- قایل شدن به کثرت گرایی، شرط تحقق قرارداد اجتماعی است؛
۹- دستیابی به قرارداد اجتماعی نیازمند یاد گرفتن روشهای اجماع سازی و کار جمعی است؛
۱۰- زندگی در این دنیا، یک امر جدی است.
اگر تا به حال فرصت نکردهاید، وقت بگذارید و کتاب قرارداد اجتماعی ژان ژاک روسو را بخوانید. متوجه خواهید شد او با محدودیتها و فشارهای آن زمان، چقدر زحمت کشیده است. شاید حتی بتوان قرارداد اجتماعی منتهی به انتصاب Nadella و خسروشاهی را در نهایت به او منتسب کرد.