ترجمه: فرزانه سالمی – کاوه شجاعی
منبع: تاریخ ایرانی
در سال ۱۹۱۷ میلادی دو انقلاب در روسیه رخ داد که روند تاریخ را تغییر داد. این انقلابها تحولات سیاسی و اجتماعی زیاد و نیز پایان حکومت سلطنتی در روسیه را به دنبال داشتند و در نهایت به تشکیل اتحاد جماهیر شوروی منجر شدند.
ابتدا در ماه مارس آن سال، تشدید نارضایتی عمومی از فساد حکومتی، رکود اقتصادی و کمبود مواد غذایی باعث شورشهای زیادی شد. یک عامل مهم در شکلگیری شورشها، عملکرد نیکلای دوم، تزار روسیه بود که هرگاه تصمیمگیریهای دوما (پارلمان روسیه که در سال ۱۹۰۵ تأسیس شده بود) را مخالف با اراده خودش میدید، آن را منحل میکرد. او از سوی دیگر، روسیه را وارد جنگ جهانی اول کرده بود؛ آن هم در حالیکه قدرت نظامی روسیه در آن زمان کمتر از آلمان بود و تلفات و خسارات زیادی از بابت جنگ به بار آمده بود و اقتصاد روسیه ضربه سختی خورده بود.
شورشها در پتروگراد (پایتخت که پیشتر سنپترزبورگ نامیده میشد) آغاز شد و در جریان آن، دهها کارگر تظاهرکننده با شلیک گلوله سربازان ارتش کشته شدند. اما وقتی اکثر سربازان پتروگراد از فرمان افسران سرپیچی کردند و به شورشیان پیوستند، تزار مجبور به کنارهگیری از قدرت شد. برادر او نیز از قبول تاج و تخت سر باز زد و به این ترتیب، سلطنت ۳۰۰ ساله خاندان رومانف بر روسیه به پایان رسید.
برای پر کردن خلا قدرت، کمیتهای از دوما یک دولت موقت را تعیین کرد تا جایگزین حکومت سلطنتی شود اما شورای کارگران و سربازان پتروگراد (سُویِت) حالا به رقیبی جدی برای دولت موقت تبدیل شده بودند و دولت موقت هم در زمینههای مختلف تصمیمگیری بسیار ضعیف عمل میکرد. این وضعیت زمینه را آماده کرد تا بلشویکها به رهبری ولادیمیر لنین کودتایی تقریباً بدون خونریزی را علیه دولت موقت انجام دهند و بعد دولت جدید به رهبری او تشکیل شود.
در سال ۱۹۱۸ جنگ دیگری درگرفت که در واقع جنگ داخلی روسیه و بین نیروهای بلشویک و نیروهای ضدبلشویک (ارتش سفید) بود. ارتش سفید در سال ۱۹۲۰ شکست خورد و دو سال بعد، اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی تأسیس شد.
این پرونده «تاریخ ایرانی»، پاسخ به ده اگر مهم تاریخ است به روایت مجموعه کتابهای «چه میشد اگر» به دبیری رابرت کاولی، کتاب Unmaking the West (غرب؛ آنجور که نشد) انتشارات دانشگاه میشیگان و بالاخره ویژهنامه «اگرهای مبهوتکننده تاریخ» انتشارات ایمیجین (Imagine).
***
ریچارد ادگار پایپز، کارشناس تاریخ روسیه و به خصوص اتحاد جماهیر شوروی است. او لهستانی - آمریکایی است و از جمله کتابهایش میتوان به «کمونیسم: تاریخ و روسیه تحت نظام بلشویکی» اشاره کرد. او اینجا به پرسشهایی درباره وضعیت روسیه در صورت عدم وقوع انقلاب بلشویکی و عدم برقراری کمونیسم پاسخ میدهد.
اگر بلشویکها در روسیه به قدرت نمیرسیدند چه میشد؟
قیام بلشویکها کودتا و به دست گرفتن قدرت بود. توده مردم در آن نقشی نداشتند و حتی میشود گفت خبر نداشتند که چنین چیزی دارد اتفاق میافتد. اگر روزنامههای آن دوران را بخوانید متوجه میشوید که مردم داشتند زندگی خودشان را ادامه میدادند؛ تئاترها به راه بودند، کنسرتها برگزار میشدند. بلشویکها قدرت را ناگهانی به دست گرفتند. بنابراین فکر میکنم اگر بلشویکها قدرت را به دست نگرفته بودند، محتملترین سناریو این میشد که افسران ارتش، دولت موقت را سرنگون کنند و احتمالاً برای مدتی یک دیکتاتوری نظامی برقرار شود و به تدریج آنها شاید تزار نیکلای دوم را هم به قدرت برمیگرداندند. به نظرم این محتملترین سناریو بود.
آیا میشد جلوی قیام بلشویکها را گرفت؟
به نظرم اگر دولت موقتی که بلشویکها سرنگونش کردند دولت موثرتر و بهتری بود، بله میشد جلوی قیام بلشویکها را گرفت. اما مشکل این بود که نخستوزیر دولت، الکساندر کرنسکی، رهبر ضعیفی بود و نمیدانست چطور باید جلوی بلشویکها را بگیرد. اگر رهبر قدرتمندتری وجود داشت شاید جلوی قیام بلشویکها گرفته میشد. اما رهبری او ضعیف بود و روسها هم تجربهای در اداره امور نداشتند چون آنها سالها در گذشته تحت حکومت استبدادی زندگی کرده بودند و با دولت مؤثر و قوی آشنایی نداشتند. کرنسکی نمیدانست چطور باید جلوی لنین بایستد.
آیا نقطه عطفی در روند رخدادها وجود داشت که بتواند جور دیگری اتفاق بیفتد؟
دولت موقت میتوانست ارتش را برای مقابله با قیام بلشویکها به کار بگیرد. در آگوست سال ۱۹۱۷، ژنرال لاور کورنیلوف تلاش ناموفقی داشت برای آنکه با به کار گرفتن ارتش و اعزام نیرو به پتروگراد، دولت موقت را در وضعیت بهتری قرار بدهد. واکنش کرنسکی این بود که از ترس انجام کودتا توسط او، ارتش را خلع سلاح و بلشویکها را مسلح کند تا با ارتش بجنگند. بنابراین وقتی در ماه نوامبر قیام شروع شد، کرنسکی هیچ کس را نداشت که کمکش کند. او واقعاً کل ماجرا را خیلی بد مدیریت کرد. افرادی در ارتش بودند که خطر بلشویسم را تشخیص داده بودند و تلاش داشتند جلویش را بگیرند و قصدشان کمک به دولت موقت بود. اما کرنسکی کمک آنها را رد کرد و خلع سلاحشان کرد. دولت موقت در واقع سلاح را به دست دشمنان خودش داد.
بدون وقوع قیام بلشویکها آیا روسیه به یک کشور کمونیستی تبدیل میشد؟
نه قطعاً کمونیستی نمیشد. بلشویکها میخواستند کشور از جنگ جهانی اول خلاص شود. ملت روسیه هم از جنگی که راه به هیچ جا نمیبرد خسته شده بودند و بلشویکها تنها طرفی بودند که خواهان تمام شدن جنگ شده بود. این مساله بود که حمایتهایی را به دنبال داشت اما خود ایدئولوژی کمونیسم مورد اقبال نبود. کمونیسم هیچ وقت برای مردم روسیه مساله مهمی نبود.
بدون کمونیسم، روسیه چه جور کشوری میشد؟
چیزی شبیه کشوری که الان هست میشد: حکومتی در میانه دیکتاتوری و دموکراسی. نتیجه افکارسنجیها نشان داده که اکثر روسها علاقهای به دموکراسی ندارند. آنها دموکراسی را هممعنی با آنارشی میدانند و طرفدار حاکم پر زور و قوی هستند. بنابراین احتمالاً بدون کمونیسم هم آنها حکومتی نسبتاً مستبد را تجربه میکردند که راه تأمین برخی حقوق مدنی و احتمالاً مالکیت شخصی را هموار میکرد. پارلمانش هم مثل پارلمان دوران قبل از انقلاب و جنگ میبود؛ پارلمانی که قدرت محدودی داشت ولی در نهایت باید قوانینی را به تصویب میرساند. خانواده سلطنتی هم قدرت خودشان را داشتند.
بدون کمونیسم، ارتباط روسیه با غرب چگونه میشد؟
به نظرم این مناسبات بهتر از مناسبات روسیه با غرب در دوران کمونیسم میشد. پادشاهی روسیه به صورت کلی رویکردی دوستانه به غرب داشت و آنها حتی چیزهایی هم از غرب یاد گرفته بودند. کلاً آنها ضد غرب نبودند. حتی تزار نیکلای دوم و جورج پنجم پادشاه وقت بریتانیا با هم فامیل (پسرخاله) بودند. استراتژی و تاکتیکهای ضد غرب را کمونیستها آغاز کردند چون میخواستند همه دنیا - از جمله غرب - را کمونیستی کنند.
بدون روسیه کمونیست، آیا کشورهای دیگری مثل چین دنبال کمونیسم میرفتند؟
نه، نمیرفتند. روسیه الگوی آنها شد و ازشان حمایت هم کرد. اگر روسیه کمونیست نبود چین هم کمونیست نمیشد. کمونیسم عملاً از روسیه به برخی کشورها صادر شد و پیش از نفوذ روسیه، خبری از حزب کمونیستی قابل اعتنایی در نقاط دیگر دنیا نبود.
آیا کمونیسم برای روسیه مهم بود؟ آیا کمونیسم به توسعه در روسیه کمک کرد؟
کمونیسم برای روسیه فاجعهبار بود. دهها میلیون نفر از مردم از بین رفتند. درست است که کمونیستها صنایعی هم ساختند، ولی اکثر آنها برای اهداف نظامی بود. همانطور که امروز هم میبینیم، روسیه بعد از این همه سال که از دوران کمونیسم میگذرد هنوز نمیتواند غیر از مواد خام صادرات دیگری به نقاط دیگر دنیا داشته باشد. ما کالاهای مصرفی ساخت روسیه را جایی نمیبینیم اما همان کالاها را از چین وارد میکنیم. پیش از قیام بلشویکی، روسیه داشت با سرعت به یک کشور صنعتی تبدیل میشد. در دهه ۱۸۹۰ روسیه نقش صنعتی مهمی در دنیا داشت و حتی در زمینههایی پیشرو بود. به نظر من روسیه بدون کمونیستها به یک کشور صنعتی تبدیل میشد. کمونیستها هم کار صنعتی کردند ولی خیلی روششان نظامی بود و تحت حکومت کمونیستی، ۲۵ درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) نیز صرف هزینههای نظامی میشد.
بدون قیام بلشویکی، آیا جنگ داخلی روسیه در سال ۱۹۱۸ رخ میداد؟ آیا روسیه وارد جنگ جهانی دوم میشد؟
نه، جنگ داخلی رخ نمیداد و بدون کمونیسم، احتمالاً روسیه وارد جنگ جهانی دوم هم نمیشد. نمیتوانم بگویم که آن جنگ اتفاق نمیافتاد؛ اما واقعیت این بود که کمونیستهای روسیه به نحوی راه رسیدن هیتلر به قدرت را هموار کردند. در سال ۱۹۳۳ که خطر به قدرت رسیدن هیتلر در آلمان خیلی جدی شده بود، سوسیالیستهای آلمان خطر را متوجه شدند و تلاش کردند با مصالحههای مختلفی جلوی به قدرت رسیدن هیتلر و حزب نازی را در انتخابات بگیرند. اما استالین خیلی واضح از کمونیستهای آلمان خواسته بود که در کنار سوسیالیستها قرار نگیرند. نتیجه این اختلافات در اپوزیسیون این بود که هیتلر و نازیها برنده شدند.
بدون کمونیسم، آیا چهرههایی مانند استالین و لنین ظهور میکردند؟
نه، چنان نظام دیکتاتوری و چنان دیکتاتورهایی ظهور نمیکردند. روسیه قبل از انقلاب، یک کشور شبهمشروطهگرا بود اما دیکتاتوری نبود. از قوانین تبعیت میشد و پارلمان حق قانونگذاری داشت. بین روسیه قبل و بعد از انقلاب تفاوت زیادی هست.
اگر روسیه در جنگ جهانی اول در آستانه شکست از آلمان قرار نگرفته بود، آیا بلشویکها باز هم قدرت را به دست میگرفتند؟
بلشویکها توانستند قدرت را به دست بگیرند؛ نه به این خاطر که مردم کمونیسم را میخواستند بلکه به این خاطر که مردم خاتمه جنگ (جهانی اول) را میخواستند. و اگر روسیه در جنگ پیروز شده بود فکر نمیکنم که بلشویکها شانسی برای به دست گرفتن قدرت داشتند. آنها کمونیسم را از سکوی ضد جنگ مطرح کردند. وقتی لنین به قدرت رسید خیلی مراقب بود که کمونیسم را تبلیغ نکند. او فقط راجع به صلح حرف میزد و وقتی چند ماه بعد از به قدرت رسیدنش با آلمان صلح کرد، بسیار محبوب شد. اما در انتخابات مناقشهبرانگیز دوما که در نوامبر سال ۱۹۱۷ برگزار شد، بلشویکها یکچهارم آرا را به دست آورند و در تمام کشور طرفدار نداشتند. میزان حمایت از آنها هم بیشتر متمرکز بر مواضع ضد جنگشان بود. به نظر میآید که اکثریت مردم در آن زمان طرفدار سوسیالیسم بودند: همان احزاب سوسیال دموکرات معمولی که به دیکتاتوری و نفی مالکیت شخصی روی خوش نشان نمیدادند.
یعنی کمونیسم به روسیه و سایر نقاط جهان تحمیل شد؟
لنین هدف بسیار مشخصی داشت اما میدانست که بدون پخش شدن جهانی کمونیسم، نمیتواند روسیه را کمونیستی کند. ایدهاش این بود که اول کمونیسم را در اروپا و بعد هم در سایر نقاط جهان اشاعه دهد. او میدانست که کمونیسم در روسیه به تنهایی کار نخواهد کرد. مائو تسهتونگ در چین هم از لنین و هم استالین تقلید کرد. بعد کمونیسم در کره شمالی، کوبا و جاهای دیگر پا گرفت ولی در نهایت هیچوقت به یک پدیده جهانی تبدیل نشد.
بدون کمونیسم، آیا جنگ سرد روسیه و آمریکا در اواخر قرن بیستم شکل میگرفت؟
نه، هیچ جنگ سردی در کار نمیبود. جنگ سرد نتیجه تمایل کمونیستها به اشاعه کمونیسم در سطح جهان بود تا از این راه، آمریکا به عنوان رقیب اصلی شوروی شکست بخورد. تا قبل از انقلاب بلشویکی، روابط روسیه و آمریکا خصمانه نبود. بدون وقوع قیام بلشویکی، این مناسبات به همان شکلی که در قرن ۱۸ و ۱۹ بود باقی میماند.
آیا روسیه بدون کمونیسم، کشور بهتری میبود؟
به نظر من روسیه در دوران پیش از جنگ جهانی اول توسعه منطقی و خوبی داشت. مشکلات مختلفی هم وجود داشت، مثلاً وضعیت رعیتها و زمینها مشکل بزرگی بود. اما چنین مشکلاتی را میشد بعداً رفع کرد. وقتی حزب بلشویک به قدرت رسید، این مشکلات اکثراً تشدید شدند و هیچ کدام حل نشدند.
اگر قیام بلشویکی رخ نداده بود، آیا روسیه امروز اوضاع بهتری داشت؟
به نظر من که وضعش بهتر میبود. طرز فکر مردم روسیه در آن صورت خیلی با حالا فرق میداشت. روسها امروزه درباره هویتشان دچار چندگانگی هستند. آنها احساس میکنند که به غرب تعلق ندارند ولی در عین حال احساس تعلقی به شرق هم در آنها نیست. به همین خاطر منزوی شدهاند. انقلاب بلشویکی به مدت ۷۰ سال داشت در گوش آنها میخواند که مردم خارقالعادهای هستند و آینده دنیا دست آنهاست. اگر اینطور نبود، آنها الان به صورت کلی راحتتر میتوانستند خودشان را با دنیا تطبیق بدهند.