منبع: هفته نامه تجارت فردا
زندگی تحت حکومت مائو تسه تونگ برای مردم چین بسیار عجیب و ددمنشانه بود. زمانی که مائو، رئیسجمهور خلق چین بود، خطمشیهایی را اعمال کرد که نتیجه خوبی نداد و در نهایت بین ۴۵ تا ۷۵ میلیون نفر از چینیها در نتیجه تصمیمات او کشته شدند. در ادامه مواردی از دیوانهوارترین تصمیمات و ایدههای مائو را آوردهایم:
قتلعام گنجشکان
به مائو گزارش داده بودند که گنجشکان مقدار بسیار زیادی از حبوبات را میخورند. مائو پس از دریافت این گزارش دستور داد مردم تمام گنجشکان را از بین ببرند. گفته میشود در طول کمپین بزرگ قتل گنجشکان، صدها میلیون گنجشک کشته شدند. مردم این گنجشکان را دنبال میکردند و تا زمانی که آنها را از بین نمیبردند، دست برنمیداشتند.
این کمپین، خود بخشی از یک کمپین بزرگتر بود که «کمپین چهار آفت» (Four Pests Campaign) نام داشت. در این کمپین بزرگتر، موشها، مگسها و پشهها در کنار گنجشکان هدف مائو بودند و باید برای بهبود سطح بهداشت و تغذیه مردم چین، از بین میرفتند.
مشکلی که کمپین بزرگ قتل گنجشکان به وجود آورده بود، در سال ۱۹۶۰ خود را نشان داد. به نظر میرسید گنجشکان فقط از حبوبات کشاورزی تغذیه نمیکردند بلکه حشرات را نیز میخوردند. بدون وجود پرندگان، این حشرات قابل کنترل نبودند. در نتیجه، جمعیت حشرات بسیار افزایش یافت و به یک بحران تبدیل شد. به طور ویژه، ملخها در سراسر کشور شایع شده بودند و هرچه از محصولات کشاورزی را که به آن میرسیدند، غارت میکردند. بنابراین در کنار ملخها که به منشأ عظیمی از غذا دسترسی داشتند، چیز زیادی برای انسانها باقی نمانده بود و ملخها غذای انسان را نابود میکردند به طوری که میلیونها نفر از مردم چین در اثر گرسنگی و بیغذایی جان خود را از دست دادند. فاجعه تا حدی بود که دولت چین، شروع به واردات گنجشک از اتحاد جماهیر شوروی کرد.
کورههای خانگی فولاد
مائو بدون اینکه هیچگونه دانشی از علم متالورژی داشته باشد، دستور ساخت کورههای خانگی فولاد (backyard steel furnaces) که کوچکتر از کورههای صنعتی بودند را در هر منطقهای از چین صادر کرد؛ کورههایی که با هدف تولید فولاد باکیفیت در ذهن مائو نقش بسته بودند. در نتیجه روستاییان و کشاورزان باید تلاش میکردند با استفاده از این کورهها، از آهن ضایعاتی، فولاد تولید کنند.
برای تامین سوخت این کورهها، کار به جایی رسیده بود که در محیط، هیچ چوبی یافت نمیشد زیرا روستاییان مجبور بودند برای روشن نگه داشتن کورههای خانگی فولاد، وسایل چوبی و اسباب و اثاثیه و حتی درهای خانه خود را درون این کورهها بیندازند. همچنین دیگها، ماهیتابهها و سایر وسایل فولادی در کورههای خانگی ریخته میشدند تا به فولاد تبدیل شوند و مائو را به آنچه در ذهن داشت، نزدیک سازند.
همچنین بسیاری از کشاورزان مرد، همانند کارگران تعداد زیادی از کارخانهها و حتی کارمندان مدارس و بیمارستانها، به منظور افزایش تولید فولاد، به کورههای خانگی منتقل شدند. با همه اینها نتیجه این اقدام مائو، چیزی نبود جز تودههای بیکیفیت آهن که تقریباً ارزش اقتصادی نداشت.
مواردی دیگر از تصمیمات و ایدههای مائو
*در سال ۱۹۷۳ یعنی در آخرین سالهای حکومت مائو بر چین، او با هنری کیسینجر (یکی از مقامات آمریکایی)، دیدار کرد. مائو به کیسینجر پیشنهاد داد ۱۰ میلیون از زنان چین را به ایالات متحده صادر کند. گفته بود تعداد زنان در چین بیشتر از حد نیاز است و این مازاد برایش مشکلآفرین است.
* مائو برای مردم انبه فرستاد. در سال ۱۹۶۸، یک وزیر امور خارجه پاکستانی به عنوان هدیه، به مائو انبه داد؛ کارتونی پر از انبه. از نظر وزیر پاکستانی، این کار هیچ چیز نبود جز هدیه. اما در چین، این هدیه موجی از دیوانگی را میان مردم به وجود آورد.
* مائو این انبهها را به تعدادی از افرادش که در تیم پروپاگاندای او فعالیت میکردند، داد و آنها طوری برخورد کردند که انگار مائو این انبهها را از فرشتهای آسمانی دریافت کرده است. روزنامههای چین نیز نوشتند: «در چشمان کسانی که این انبهها را از مائو دریافت کردهاند، اشک جاری شده است.» کار به جایی کشید که یک کارخانه نساجی، تعدادی از این انبهها را جمعآوری کرد و مکانی مقدس برای آنها به وجود آورد. کارگران این کارخانه از کنار انبهها رد میشدند و به آنها احترام میگذاشتند! یک دندانپزشک که گفته بود انبه، چیزی شبیه سیبزمینی شیرین است، به خاطر این بیاحترامی اعدام شد.
* مائو داشتن کلکسیون تمبر را ممنوع اعلام کرد. او سعی داشت تمام ریشههای بورژوازی در چین را بخشکاند. گاهی این تصمیم به معنای پایان دادن به کسبوکارهای فاسد و نابود کردن زمینداران ثروتمند بود؛ گاهی هم به معنای پاره کردن کلکسیون تمبر کودکان. مائو از تمبر بدش میآمد. او داشتن کلکسیون تمبر را دلمشغولی جامعه بورژوا تلقی میکرد و زمانی که انقلاب فرهنگی او آغاز شد، مردم را از جمعآوری تمبر منع کرد. این قانون نیز تا زمان مرگ مائو سر جای خود باقی ماند.
* حزب کمونیست دانشآموزان را تشویق کرد که معلمان خود را کتک بزنند. مائو از مردم چین خواست عادات بد و گذشته جامعه خود را از بین ببرند و ایدههای کهنه و قدیمی گذشتگان خود را نابود کنند. در سال ۱۹۶۶، دانشآموزان ۹۱ مدرسه معلمان خود را به خیابانها کشاندند و تا زمانی که به اشتباه بودن روش خود در تدریس (یعنی تنبیه بدنی دانشآموزان) اعتراف نکردند، تا حد مرگ آنها را زدند. دانشآموزان معلمان خود را با آب جوش میسوزاندند تا به آنها بفهمانند عملکردشان اشتباه بوده است تا جایی که ۱۸ معلم در نتیجه این اقدام دانشآموزان کشته شدند و بسیاری از آنها نیز به دلیل حقارتی که کشیده بودند، خودکشی کردند. اما نکته مهمتر اینکه در این حین، مائو دستور داده بود نیروهای امنیتی هیچگونه دخالتی نکنند و تا دو سال نیز سر حرف خود ماند.
* به دستور مائو، دیوار بزرگ چین با هدف جمعآوری مصالح برای ساختوساز، تخریب میشد. طی دهه ۷۰ میلادی، دولت چین متوجه شد که نیازی نیست بابت مصالح ساختمانی پول خرج کند. زیرا طولانیترین دیوار جهان، بیکار سر جای خود نشسته بود و میشد از آن به عنوان انبار مصالح مورد نیاز ساختمانی استفاده کرد.
* در سال ۱۹۵۹، مائو دستور قتل ببرها را صادر کرد. بعد از اینکه کشاورزان مورد حمله حیوانات قرار میگرفتند، مائو اعلان کرد که ببرها، گرگها و پلنگها، دشمنان انسان هستند و باید نابود شوند. در نتیجه، حزب کمونیست کمپینهایی را برای کشتن این حیوانات به وجود آورد. طی چند سال، چینیها نزدیک به ۷۵ درصد از جمعیت ببرهای آسیای جنوبی را سلاخی کردند و آنها را تا سر حد انقراض پیش بردند.