ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 15.01.2006, 22:51
اخلاقيات انقلابی در تحقيقات جنينی

پتر سينگر / برگردان: علی‌محمد طباطبايی
دوشنبه ٢٦ دی ١٣٨٤

آنچه به عنوان مهمترين پيشرفت علمی سال ٢٠٠٥ شناخته شده بود در حال حاضر زير فشار شديد منتقدين قرار گرفته است. در ماه جون ٢٠٠٥ نشريه‌ی بسيار معتبر ساينس مقاله‌ای از دانشمند كره‌ی جنوبی وو ـ سوك هوانگ منتشر نمود كه در آن تيمی بين‌المللی از نويسندگان شرح می‌دادند كه چگونه آنها عملاً لاين‌های بنيادين سلول‌های پايه از يك فرد بالغ را از طريق همانند سازی ژنتيكی ايجاد كرده‌اند. با وجوديكه صحت و اعتبار علمی تحقيقات آنها در حال حاضر خود موضوع چندين تحقيق جداگانه است (٢)، اما الزام‌های ضمنی اخلاقی اين قيبل دستاوردهای علمی نيز از اهميت بخصوصی برخوردار خواهد بود.
هوانگ و همكارانش ادعا كرده‌اند كه هسته‌ی يك تخمك تلقيح نشده را با هسته‌ای از يك سلول معمولی كه از شخص ديگری گرفته شده جايگزين كرده‌اند و به اين طريق لاين‌های سلول‌های پايه را از جنينی كه به اين ترتيب تكامل يافته بود به دست آورده‌اند كه با "دی‌ان‌ای" فردی مطابق دارد كه تامين كننده‌ی آن سلول معمولی است (٣). به نظر می‌رسد كه اين پيشرفت علمی ما را به نحو قابل توجهی به جهانی نزديك‌تر می‌كند كه در آن می‌توان به بيماران سلول‌هايی منتقل نمود يا بافت‌هايی پيوند زد، آن هم بدون آن كه بدن آنها آن سلول‌ها يا بافت‌ها را طرد كند، زيرا مواد زيست شناختی كه از خود بيماران همانندسازی می‌شود جفت كاملاً مناسب و بی‌عيب و نقصی با بدن خود آنها خواهد بود.
در آغاز دسامبر گذشته هوانگ فاش ساخت كه بعضی از تخمك‌ها از دو زنی گرفته شده است كه در آن آزمايشگاه كار می‌كرده‌اند و اين كه ديگر «اهدا كنندگان» تخمك‌ها پول دريافت كرده‌اند ـ تجاوزی آشكار به رهنمون‌های اخلاقی كه با درستی و صحت علمی نقطه‌ی اشتراكی ندارد. اما طولی نكشيد كه همكاران هوانگ صحت خود آزمايش را به زير سوال بردند و هوانگ به نشريه‌ی ساينس اطلاع داد كه مايل است آن مقاله را پس بگيرد. در زمانی كه اين مطلب تحرير می‌شود او هنوز هم از صحت آزمايشات خود دفاع می‌كند، در حالی كه وجود بعضی « خطاهای انسانی» را در نگهداری و حفظ لاين‌های سلول پايه می‌پذيرد، و البته همينطور وجود بعضی آلودگی‌های قارچی را. مطابق با بعضی گزارشات خبری او حتی اشاره كرده است كه احتمال دارد بعضی از سلول‌های دستكاری شده باشند.
تا زمانی كه بالاخره بررسی‌های علمی در خصوص تحقيقات هوانگ كامل نشود نخواهيم دانست كه تا چه اندازه به توليد لاين‌هايی از سلول پايه‌ای كه برای هر فرد به طور جداگانه و مطابق با مشخصات ژنتيكی خود او توليد می‌شود فاصله داريم. با اين حال شايد فقط تعداد اندكی از محققين باشند كه در اين باره دچار ترديد شوند كه هرگز در آينده نمی‌توان به موفقيتی كه هوانگ و همكارانش مدعی رسيدن به آن هستند دست يافت. اگر هوانگ اولين فرد در رسيدن به آن نباشد، بالاخره دانشمند ديگری راه رسيدن به چنين فن آوری را پيدا خواهد كرد، و همين كه بتوان به طور قابل اطمينان چنين عملی را انجام داد، در آن صورت مسير موفقيت‌های بسيار مهم در علم پزشكی هموار خواهد شد.
ليكن اهميت اخلاقی چنين تحقيقاتی به مراتب از اهميت غير قابل ترديد در نجات جان كسانی كه دچار بيماری‌های حاد هستند فراتر می‌رود. اثبات آن كه می‌توان هسته‌ی يك سلول معمولی از بدن انسان را همانند سازی كرد مباحثه در باره‌ی ارزش بالقوه‌ی زندگی بشری را به كلی تغيير خواهد داد، زيرا ما را به اين نتيجه خواهد رسانيد كه ما می‌توانيم آن « حيات بالقوه‌ی بشری » را در هر كدام از سلول‌های بدن‌های خود و ديگران پيدا كنيم.
برای مثال هنگامی كه جورج دبليو بوش در سال ٢٠٠١ اعلام نمود كه دولت ايالات متحده به تحقيقات در يافتن لاين‌های جديد سلول پايه كه از جنين‌های انسان گرفته می‌شوند كمك مالی نخواهد كرد اين استدلال را مورد استفاده قرار داد: « همچون يك دانه‌ی برف هر كدام از اين جنين‌ها نيز بی‌مانند است و تمامی آن امكانات نهفته‌ی ژنتيكی منحصر در هركدام از ما را در خود دارد ».
اما دقيقاً همين نوع از استدلال است كه توسط آنچه هوانگ و گروهش ادعای رسيدن به آن را دارند در تنگنا قرار گرفته است. اگر اين بی‌مانندی و يكتايی جنين‌های انسانی است كه باعث می‌شود از بين بردن آنها كار خطايی باشد، پس هيچ گونه استدلال الزام آوری نيز وجود ندارد كه چرا نبايد برای رسيدن به سلول‌های پايه يك سلول از يك جنين را انتخاب نمود و باقی آن را از بين برد، زيرا امكان بالقوه‌ی ژنتيكی جنين كه منحصر به خود اوست به اين ترتيب می‌تواند حفظ شود (زيرا در هر حال يك سلول از آن انتخاب می‌شود و باقی می‌ماند).
اين كه چنين امكانی هم می‌تواند وجود داشته باشد ضعف اين استدلال را آشكار می‌سازد كه معتقد است سقط جنين نيز اشتباه است زيرا يك موجود انسانی بی‌مانند را نابود می‌كند. زنی كه خود را در يك زمان نامناسب باردار می‌يابد، می‌تواند چنانچه يك سلول از آن جنين را حفظ كند به سقط جنين مبادرت ورزد، زيرا آن يك سلول نگه داشته شده تضمينی است برای آن كه توان بالقوه‌ی ژنتيكی كه در انحصار همان جنين بخصوص است به اين ترتيب محفوظ می‌ماند.
اما به نظر می‌رسد كه چنين استدلالی نيز نمی‌تواند در درستی و اخلاقی بودن سقط جنين تغييری ايجاد كند. اگر آن زن مدت زمانی پس از آن بخواهد فرزند داشته باشد، چرا او بايد دی‌ان‌ای جنين اولی و سقط شده را مورد استفاده قرار دهد و نه باردار شدن به روش معمول را؟ هر جنينی، همانی كه او سقط می‌كند و همانی كه او بعداً از طريق آميزش جنسی باردار می‌شود، هركدام دی‌ان‌ای «منحصر به‌ فرد» خود را دارند. هنگامی كه انگيزه‌ی بخصوصی وجود نداشته باشد، مثلاً تعويض شريك جنسی، به نظر نمی‌رسد كه دليلی وجود داشته باشد كه چرا بايد زندگی يك كودك را به ديگری ترجيح داد.
شايد بعضی همانگونه كه مخالفان سقط جنين نيز غالباً می‌گويند اين گونه فرض می‌كنند كه جنين سقط شده دارای توان ژنتيكی تبديل شدن به يك بتهوون يا يك آينشتاين است. اما تا آنجا كه فعلاً دانش بشری اجازه می‌دهد، شايد اين همان جنين بعدی كه آن زن باردار می‌شود است كه به يك بتهوون يا به يك آينشتاين تبديل می‌شود و نه جنينی كه او سقط كرده. بنابراين چرا بايد يك توان ژنتيكی را بر ديگری ترجيح دهيم؟
همين كه استدلال‌هايی را كنار گذاريم كه بر امكان بالقوه متكی هستند، اين ادعا كه كشتن جنين‌ها كار خطايی است بايد كه بر پايه‌ی طبيعت خود آن وجود‌ها استوار گردد ـ يعنی اين كه آنها موجودات انسانی واقعی هستند و هم اكنون در حالت جنينی دارای خصوصياتی هستند كه كشتن آنها را به كار خطايی تبديل می‌كند.
اما از آنجا كه جنين‌ها حداقل در مرحله‌ای از تكامل خود كه معمولاً در آن سقط می‌شوند هنوز هم هرگونه شكلی از آگاهی را فاقد هستند، به نظر معقول می‌رسد كه پايان دادن به زندگی آنها به مراتب از حساسيت و اهميت كمتری برخوردار باشد تا از كشتن يك انسان معمولی. اگر اين استدلال درست باشد، پس برای جنين‌ها به مراتب از اعتبار بيشتری برخوردار است.

-------------------
پتر سينگر پروفسور اخلاق زيستی در دانشگاه پرينستون است. كتاب‌های اخير او « نوشتارهايی در باره‌ی زندگی اخلاقی » و « يك جهان » است وی در حال حاضر مشغول نگارش كتاب جديدی در باره‌ی مواد غذايی و اخلاق است.
1: The Revolutionary Ethics of Embryo Research by Peter Singer.
Project Syndicate 2005.
٢: آخرين گزارشات خبری از سايت بی‌بی‌سی حكايت از آن داشت كه اكنون جعلی بودن ادعا‌های هوانگ وو ـ سوك به طور كامل ثابت شده است: « يك هيات تحقيق در كره جنوبی گفته است كه دانشمند بدنام شده اين كشور برخلاف ادعاهايش حتی يك سلول پايه منحصر به بيماران منفرد توليد نكرده است. هيات تحقيق دانشگاه ملی سئول گفت معتقد است كه دكتر وو ـ سوك هوانگ هرگز داده‌هايی كه ادعا می‌كرد در اين زمينه در اختيار دارد را نداشته است. دكتر هوانگ هفته گذشته پس از آنكه اين هيات نتيجه گيری كرد حداقل بخشی از تحقيقات ژنتيكی او به روی سلول‌های پايه، تقلبی بوده است از اين دانشگاه استعفا كرد ». به نقل از بی‌بی سی. مترجم.
٣: اصل خبر بی‌بی‌سی در آن ايام به اين ترتيب بود: « دانشمندان كره جنوبی می‌گويند برای نخستين بار نوعی سلول پايه كه به صورت منحصر به فرد برای هر بيمار طراحی می‌شود توليد كرده‌اند. هر يك از اين ١١ مجموعه سلول پايه با استخراج مواد ژنتيكی از بيمار و قرار دادن آن در تخمك‌های اهدايی آفريده شده است. سلولی كه به اين ترتيب توليد شد صددرصد با مشخصات سلولی بيمار همخوانی دارد و بدان معنی است كه می‌توان از آن توليد نخستين سلول پايه منحصر فرد برای بيماران برای معالجه بيماری‌هايی مانند ديابت استفاده كرد بی‌آنكه خطر طرد بافت‌های تازه توسط بدن وجود داشته باشد. اما پژوهشگران به مجله "ساينس" گفتند كه هنوز موانعی هست كه بايد برطرف شود ». مترجم.