راههای تکامل نظریههای حقوق بشر در ادبیات و گذر تاریخ (پارهی پنجم)
» An initial difficulty in the study of culture and civilizations is that we are not the habit of analyzing cultural patterns; we seldom are even aware of them. It is as though we – or the people of any other society- grow up perceiving the world through glasses with distorting lenses. The things، events، and relationships we assume to be «out there» are in fact filtered through this perceptual screen…to view other people» s ways of life in terms of our own culture glasses is called ethnocentrism.»
(The Anthropological concept of culture، p. 69)
نظریهی اختلافهای فرهنگی، برتری قومی و یا اختلافهای نژادی ریشههای تاریخی دارند و پدیده هائی نیستند که به دورهی مدرن از تکامل انسانی بر گردند. بنظر میرسد که تقسیم بندی اجتماعی و مرز کشیدن بین خود/ما و دیگران «ما و آن دیگری» قدمتش به تاریخ انسان بر میگردد. این اختلاف در روایتهای مذهبی با ستیز بین قابیل و هابیل که به کشته شده هابیل انجامید شروع شده و بعدها در ادیان و یا نحلههای سیاسی گوناگون خود را نشان داده است. این اختلافها و تضادها با رشد تکنیک، موسسات اجتماعی و ساختارهای جدید سیاسی درعملکرد ایدئولوژیهای تاثیر و در شکل گرفتن و تکمیل مذاهب عمل کردهاند. من در اینجا در صدد بررسی اختلافهای نژادی و یا طبقاتی نیستم و در سلسله مقالات دیگری که در همین نشریه چاپ شده، برخی از این سئوالها مورد مداقه قرار گرفتهاند.
کاپیتالیسم بعنوان یک پروسهی اجتماعی، مکتب فکری و شیوهی زندگی در تمامی اشکال زندگی اجتماعی انسانها نفوذ کرده و امروز بنظر میرسد که زندگی اجتماعی بدون استفاده از مکانیسمهای آن امکان پذیر نیست. ناسیونالیسم، کاپیتالیسم و فاشیسم از جلوههای رادیکال و خشن تئوریک/عملی هستند که از یک طرف بیان کنندهی عدم توزیع عادلانهی ثروتهای اجتماعی هستند و از طرف دیگر به ریشههای اختلاف در تفکر انسانی بر میگردد. عینکهائی که ما به چشم داریم (ایدئولوژیها، مذاهب، باور مطلق به قومیت، جنسیت محیط زیست و تعلیم و تربیت) رنگ و حتی شکل واقعیتها را تعریف دگرگونه کرده و در رفتار ما خود را نشان میدهند.
تجربه نشان میدهد که هیچ گروهی، ملتی و یا فردی دموکراتزاده نمیشود ولی پارهای از هویتهای انسانی هستند که با تولد فرد، همراه اوزاده میشوند. از آن جمله هستند زبان، قومیت/ملیت و شاید مذهب. در جامعههای متمدن اغلب این هویتها قابل تغییر و یا تبدیل به یکدیگر هستند و یک فرد در آن واحد میتواند با چند هویت کار و زندگی کند. سیستمهای فکری که به آن دیگریها با تبعیض رفتار میکنند اتنوسنتریست/قومگرا نامیده میشوند. با توضیح این موضوع بسیار مهم در مورد زمینههای برخورد جانبدارانه به واقعیتهای روزانه به بررسی حقوق و ارزشهای انسانی در هند باستان میپردازم.
هندیها به صلح دوستی و رفتار ملایم مشهور هستند. این تصویر با سیاستهای گاندی و شکل مبارزهی غیر خشن او در اذهان ما جا افتاده است. فرآیند سازگاری و تعامل با گروههای گوناگون از یک سو موجب پدیدار شدن تنوع شخصیتی هند و از سوی دیگر تکامل یک سنت فرهنگی مرکب را فراهم آورده است. سرزمین هند گروههای گوناگون از قومهای مهاجر از کشورها/مناطق همسایه را پذیرفته و در خود جذب کرده است.
وجود/حضور اقوامی چون آریائیها، مغولها، کوشانها، ساکاها، یونانیها، هونها، عربها، ایرانیها و ترکها در مقاطع مختلف زمانی نشان دهنده گستردگی مهاجرت به هند در طول تاریخ پر فراز و نشیب آن است. بدین ترتیب هندوستان سرزمین نژادها، زبانها، آیینها و فرهنگهای فراوان و گوناگون است. در هند صدها زبان و هزاران گویش و لهجه وجود دارد. علاوه بر دو زبان هندی و انگلیسی که در قانون اساسی این کشور زبان رسمی اعلام شده است، ۲۲ زبان دیگر در یک یا چند ایالت، بعنوان زبان رسمی عمل میکنند. البته جامعهی هند یک چهرهی دیگر نیز دارد که زیاد خوشآیند نیست. بررسی تاریخ تکامل تمدن هند نشانگر آن است که هند با سیستم کاست که از هزاران سال پیش شکل گرفته و هنوز هم عمل میکند نمیتواند تافتهی جدا بافته ائی از سایر اقوام و ملیتها باشد.
حقوق بشر در هندوستان، یک جمع بست!
برای جمع بست و مطالعهی تکامل حقوق بشر در هندوستان میتوان این بررسی را به پنج کاته گوری تقسیم کرد.:
الف. سیاست عمومی و آئین برهمائی
ب. برخورد آئینهای مذهبی و سیاسی به حقوق زنان
ج. قوانین جنگی
د. تجارت و برخورد به مالکیت
ه. برخورد به بردگان
و. در نهایت مجازات اعدام
الف. سیاست عمومی و آئین برهمائی: در زیر بطور کوتاه اسامی مهمترین و معتبرترین نوشتههای مقدس هندیها که بین تمام فرقههای هند باستان مورد قبول است را ذکر کرده سپس به توضیح کوتاهی از آئینها و آداب و رسوم مردم هند میپردازم. این نوشتهها عبارت است از: آرنیک، براهمن، ودا، مهابهارات، راماینه، پورانا، اوپانیشاد، تنتراس، پنج راتره و آگمها. طبیعی است که این نوشتهها در مدت زمان کوتاه تدوین و فراهم نشده بلکه متعلق به ازمنه متوالی است که بخشن نشان دهنده تاریخ تکامل اندیشه در هندوستان است. آموزههای زیادی در این نوشته هاست که بعنوان روش و راه زندگی هندیها عمل کرده است.
آیین هندو، قدیمیترین و کهنترین مذهب زنده جهان است و اکنون بالغ بر ۹۰۰ میلیون هندو از آن پیروی میکنند. مذهب هندو، مکتبی متافیزیکی است. پیروان این مذهب بنا به تاویلهائی؛ تنها به دنیا یا آخرت دلخوش نمیکنند چرا که مذهب هندو «هدف بزرگتری» را دنبال میکند و آن دست یابی به حقیقت زندگی است. منظور اصلی آیین هندو این است که هر هندوی واقعی بتواند به حقیقت مطلق که برهمن نام دارد برسد. این حقیقت عبارت است از روحی ابدی که برتر و بالاتر از هرگونه علت و معلول و زمان و مکان است
بدین ترتیب تمام کارها و اعمال باورمندان به مذهب هندو مثل کارهای تولیدی، فرهنگی، علمی، سنتی، سیاسی و اجتماعی، وسیله ائی هستند برای رسیدن به رستگاری و به همین دلیل یک هندوی کامل، کارهای خود را با نیتی پاک و والا به درستترین شکل ممکن انجام میدهد. سه آموزه ائی که زرتشتیها با «کفتار نیک، کردار نیک و رفتار نیک» بعنوان مذهب و راه زندگی پاس میدارند قبل از آن در هندوستان متداول بود.
یکی ازآموزههای مهم برهمنی/هندی مسئله تناسخ است.» تناسخ» یعنی انتقال روح از کالبدی به کالبد دیگری درهمین دنیا و بصورت مادی. براسا س اندیشهی تناسخ، روح آدمی یک سلسلسه بازتولید وتجدید حیات متوالی وپی درپی را طی میکند. وپیاپی از عالمی به عالم دیگر درمیآید که درکسوت هرحیات دوره خود را طی کرده سرانجام درزمان مرگ بار دیگر به پیکری دیگر وارد میشود. این روند همچنان ادامه مییابد تا زمانی که روح درمقامی جاودان دربالاترین جایگاه معنوی قرار میگیرد با برهما به اتحاد با او نائل شود ویا آنکه به پستترین موقعیت و طور ابدی سرنگون شود. باور به تناسخ باور به کیفیت تغییر در زندگی و همچنین غیر قابل اعتماد بودن نوع حیات انسانی است.
از آموزههای دیگر برهمنی، اعتقاد به نقش ویژهی عمل وکردار درسرنوشت انسانهاست که همراه با اندیشهی کرمه یا کارما سرنوشت انسان را تعیین میکند. باورمندان معتقدند که هیچ عاملی برعاقبت انسان تاثیر ندارد نه استغفار نه دعا نه شفاعت (یکی از نقاط اختلاف با عرفان اسلامی)، بلکه فقط عمل است که وضعیت بعد از مرگ آدمی را رقم میزند وتعیین میکند که بدن بعدی چه نوع بدنی باید باشد. با این توضیح در رابطه چهارچوب تفکر در هند به توضیح سایر موارد یعنی روابط اقتصادی و سیاسی در دورهی هند باستان میپردازم.
همانطوریکه میدانید در هند ساختارهای اجتماعی مردم به طبقات گوناگون تقسیم میشوند و پائینترین این طبقهها با عنوان نجسها یاد شده است. این ساختار از دو سه هزار سال قبل از میلاد مسیح وجود داشته و در دوره تدوین آئینهای برهمائی در ۵۰۰ سال پیش از میلاد و بعد از آن نیز استمرار داشت.
در سلسله مراتب اجتماعی مردم هند، اولین موضوعی که جلب توجه مینماید مسئله طبقه اجتماعی کاست میباشد. آیین هندو مردم را به دو طبقه اصلی تقسیم مینماید که عبارتند از آریاییها و نجسها (که همان دراویدیهای بومی و ساکنان اصلی هند هستند). کاست واژهای است پرتغالی به معنی نسل،نژاد و یا طبقه و مراد از آن پیوند ارثی یا منشا خانوادگی افراد است.
سیستم کاست – در سانسکریت وارنا – ساختار اساسی جامعه هند است. نخستین نظام کاست در بیننژاد آریایی هند وجود داشته است. کاست وسیلهای برای لایه بندی جامعه است که ساختار آن با یک سلسله قواعد و مقررات تنظیم میشود که مبنای آن کار و پیشه افراد است. قواعدی که به اعضایش تحمیل میشود و زیر پا نهادن این دستورات و قواعد موجب تنبیه فرد و یا بیرون رانده شدنش از کاست خواهد شد.
علاوه بر تقسیم بندی دو گانه فوق، خود اریاییها نیز به چهار کاست اصلی یا چهار طبقه دیگر تقسیم میشوند که به ترتیب مقام عبارتند از: برهمنها (روحانیون مذهبی)، کشاتریا (جنگآوران)، ویسها (پیشهوران)، شودراها (اسیران و بردگان) و پاریها (نجسها یا دراویدیها) رتبههای این نظام کاست بودند. اما قدری در رابطه با سیاست در هند.
«En kung som straffar dem som inte bör straffas och inte straffar de som bör straffas får ett mycket dåligt rykte och hamnar sedan i helvetet. S. ۵۲»
این توصیه ائی است عمومی خطاب به شاهان و فرنروایان هندی که در آن تاکیدی میشود که مجازات افراد بیگناه، و عدم مجازات افراد با گناه رهبران و پادشاهان را بدنام میکند که نتیجهاش سرنگونی آنها را بدنبال خواهد داشت.
حقوق زنان: زنان مثل هر جای دیگر دنیا بعنوان جنس دوم بحساب میآمدند. اما در نوشتههای گوناگون پاساژهائی وجود دارد که از حقوق زنان دفاع میکند. بطور نرمال پدر خانواده میتواند دختر خود را به مردانی که دو و یا سه برابر او سن دارند بفروشد با این شرط که مرد بایست توانائی ایجاد رفاه عمومی برای زن را فراهم کند. در صورتیکه مرد نتواند از پس وظایف خود براید زن میتواند امور زندگی خود را بدست بگیرد. «در آن خانوادهها که زنان خوشبخت نیستند استمرار زندگی نمیتواند دوام داشته باشد، برعکس، آن خانواده هائی که زنان خوشبختی در آن زندگی میکنند شکوفا میشوند. ص. ۵۲»
هیچ مردی حق نزدیکی جنسی و یا روابط سکسی با زنان مجرد بدون رضایت آنها، نمیتواند داشته باشد:
«Ingen man ska ha sexuellt umgänge med någon kvinna utan hennes samtycke»
لازم به یادآوری میدانم که زنان متعلق به کاست پائین با مرگ مردان، همراه مرد زنده بگور میشدند. بدین ترتیب ما نمیتوانیم از یک سیستم همه جانبه که ضمانت اجرائی نیز داشت صحبت کنیم. اما توصییههای متفکران، پیغمبران حمایت از انسانها و همهی جانداران بود اما واقعیت تلخ زندگی و عدم وجود مکانیسمهای کنترل شرایط دیگری بغیر از توصیهها و آرزوها را بوجود میآورد.
قوانین جنگی: در رابطه با قوانین جنگی طبق نوشتهای کاتیلاردر آته شتره و همچنین در فرمانهای «مانوس» تاکید میشود که: اشغال سرزمینهای جدید توسط شاهان/سرداران جنگی مشکل سیاسی و اخلاقی ندارد. استفاده از همهی سلاحها و ابزار جنگی مجاز نیست. سلاحها میبایست بصورت آشکار حمل شوند و سیستم ساختاری این سلاحها آنگونه نباید باشد که هدف زدن صدمهی بیشتری به دشمن باشد. برای مثال استفاده از سم و سلاحهای کشتار عمومی ممنوع است. در تاویل امروزی استفاده از بمبهای خوشه ائی باید ممنوع باشد! در جنگ غیر نظامیها نباید آسیب ببینند. شاه مجاز نیست به افرادی که خوابند، لخت هستند و یا مسلح نیستند حمله کند و یا دستور حمله دهد. همچنین کسانی که در حال فرار هستند، سلاحشان شکسته و یا زخمی هستند نباید مورد حملهی نظامیان قرار گیرد!
آزادی تجارت: تجارت در هندوستان آزاد بود و جامعه/حکومت از مالکیت مردم دفاع میکرد.
برده داری: برده داری در هند همچون مصر، یونان و رم امر متداولی بود. ولی قوانینی وجود داشت که امکان آزادی برای بردهها را میسر میکرد. برای مثال اگر مردی با بردهی خود هماغوشی میکرد و برده بچه ائی را بدنیا میآورد، مادر و بچه میبایست بعنوان انسانهای آزاد بحساب میآمدند. اگر زن برده بدلایلی نمیخواست آزاد زندگی کند و مایل بود پیش برده دار بماند صاحب قبلی زن میباسیت برادر و خواهر زن را آزاد میکرد. برداشت عمومی این است که فرمانها و نوشتههای لازم برای بردهها وجود داشت که شرایط اجتماعی را فراهم میکرد که در آن با بندگان با بخشندگی و مروت رفتار میشد!
اعدام: اعدام در هندوستان امر متداولی بود. آنچه که در نوشتهها و ادبیات مانده از آن زمان میشود فهمید این است که اعدام و قوانین اعدام فرق جدی با کیفرها و مجازاتهای آشوریها و فرمانروایان بابل، ایران و مصرنداشت. اما حکم اعدام براحتی صادر نمیشد. دلایل محکمه پسند میبایست ارایه میشد. اما آیا متهم حق دفاع از خود را داشت و دادگاهها علنی بودند و یا وکلائی وجود داشت که از متهم دفاع کند اطلاعات زیادی در دست نیست و آقای برینگ اشاره ائی در نوشتهی خود به این امر نکرده است. مطالعات خود من نیز نتیجهی مشخصی نداشت.
با کارمزدان بایست عادلانه رفتار کرد و حقوقی متناسب با کار آنها پرداخت کرد. اگر کارفرمائی از کار کارگر خود ناراضی باشد بایدئستمزد روزهائی که کار کرده بپردازد اگرچه از نتیجهی کار راضی نباشد.
برای بررسی تکامل حقوق در هندوستان اما قوانینی تدوین شده که در زمان جنگ نیروهای متخاصم باهم بر طبق آن عمل میکردند. این قوانین در حماسه مهاباراتا از قبیل رعایت اصول و قوانین اخلاقى و عرفى مردم در حدود ۲۰۰ سال قبل از میلاد توضیح داده شده است.
نوشتههای مقدس: کاتیلیا: ۳۰۰ سال پیش از میلاد مسیحیکی از افراد و سیاستمداران مهم که روی روابط اقتصادی و سیاسی کار کرده فردی است بنام کاتیلیا و نوشته او با نام ارتهشاستره مشهور است. ارتهشاستره پیرامون این بحث میکند که چگونه یک اقتصاد منسجم و کارآمد را میتوان تحت یک حکومت خودکامه مدیریت کرد. این متن همچنین به بحث در مورد اخلاق در اقتصاد پرداخته و تعهدات و وظایف شاه را به بحث میگذارد. گسترهی موضوعات این متن اما بسیار وسیعتر از حکومتداری و سیاستمداری است و چارچوبی برای کلیهی امور قانونی و دیوانسالاری در ادارهی یک کشور را نشان میدهد. در این متن همچنین جزئیات مفصلی از جنبههای فرهنگی و موضوعاتی چون کانیشناسی، معدنکاری و فلزات، کشاورزی، دامداری، پزشکی، و بهرهگیری از جانوران غیراهلی دیده میشود.
ارتهشاستره همچنین به جستارهایی مرتبط با رفاه همگانی (نظیر شیوهی تقسیم داراییها در زمان وقوع قحطی) میپردازد و اخلاقیات مورد لزوم برای نگه داشتن انسجام جامعه را بازمینماید. این قوانین مانند دیگر قوانین طبیعی عام وثابت هستند وهیچگونه قضاوت وداوری در آن وجود نخواهد داشت زیرا وضعیت هرشخص نتیجه قهری ومعلول علل ونتایج مقدماتی هست که رابطه بین آنها درعالم وجود جاویدان وثابت است.
باید تاکید کرد که در ادوار مختلف تاریخی و در جوامع مختلف جرم تعاریف مختلف داشته است. «در اروپا پیش از صنعتی شدن بزرگترین جرائم ماهیت مذهبی داشتند یا جرائمی بودند که علیه اموال و دارایی فرمانروا یا اشراف صورت میگرفت. بدعت در دین و تجاوز به مقدسات (سرقت اموال کلیسا یا خسارت به آن) برای زمانی طولانی در بسیاری از نقاط اروپا کیفر مرگ داشت. شکار یا ماهیگیری یا بریدن درختان و... از زمین شاه یا اشراف توسط مردم عادی از گناهان بزرگ بود.» (گیدنز، جامعهشناسی، ص۱۳۴، ترجمه صبوری). با این توضیحات کوتاه و مختصر از روابط انسانی و حقوق مردم در هندوستان به این بخش خامته داده و در فصل بعدی به بررسی چین باستان و آئین کنفوسیوس میپردازیم!
در تدوین این نوشته بغیر از کتاب منبع از ویکی پدیا، تاریخ تمدن ویل دورانت و تاریخ تمدن آرنولد توین بیاستفاده کردهام.
۱. مهمترین و معتبرترین نوشتههای مقدس هندوان که بین تمام فرق هندو مورد قبول است، عبارت است از: -کتب ودا
۲. (Veda) – براهمن (Brahmana) – آرنیک (Aranyaka) -اوپانیشاد (Upanishad) – پوران (Purana) – راماینه (Ramayana) -مهابهارت (هند بزرگ) (Mahabharat) -آگمها (Agamas) -پنج راتره (pancara tras) -تنتره (Tantras)
۳. این نوشتهها در یک زمان فراهم نیامده و متعلق به ازمنه متوالی است