ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 08.11.2015, 22:32
رواج تئوری توطئه در میان ایرانیان

ماشااله رزمی

«انسان حیوان باورمند است و همواره نیاز دارد چیزی را باور کند، در نبود چیزهای خوب و منطقی برای باورکردن، خودش را با باورکردن به چیزهای بد راضی می‌کند».(برتراند راسل)

توطئه باوری عمومی در زمان ما

دوران ما دوران گلوبالیزاسیون غیر قابل کنترل، انقلاب انفورماتیک و گردش آزاد اطلاعات است. دورانی که وقایع پیش‌بینی نشده و باور نکردنی پشت سر هم در نقاط مختلف جهان وقوع می‌یابند و نوعی ترس توام با شک و تردید و عدم اطمینان از آینده ایجاد می‌کنند. تو گوئی نیروئی مرموز و ناشناخته‌ای پشت این وقایع قرار دارد که «مسلط بر امور جهان است» و به صورت «حکومت جهانی» عمل می‌کند و «ارباب جهان» پشت سر حکومت‌های به‌ظاهر مستقل ایستاده است. بدین‌سان فراموش‌کاری روزانه، ساده اندیشی عامیانه و زودباوری ناشیانه از ویژگی‌های دوران ما شده‌اند زیرا این ویژگی‌ها به ما اجازه می‌دهند از شرایط بی‌ثبات، وحشتناک و احمقانه‌ای که وقایع باور نکردنی را ممکن می‌سازد فرار بکنیم. به این ترتیب دیو درونی خودمان را فراموش می‌کنیم و غیرمسئولانه مثلا می‌گوئیم که «داعش ساخته آمریکاست».

البته این نوع تئوری‌ها دلایل عامه‌پسند نیز ارائه می‌دهند ولی این دلایل اصل مساله یعنی عقب‌ماندگی تاریخی جوامع اسلامی و بحران هویتی مسلمانان را توضیح نمی‌دهند.

دوران ما همچنین شاهد دگرگون‌شدن همه معیارهای ارزشی است مانند دوره انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر روسیه و نظایر آن‌ها. دورانی که جنگ و صلح درهم می‌آمیزند و مرزهارا از بین می‌برند و تشخیص دوست از دشمن را مشکل می‌سازند. دورانی که در مناسبات سیاسی و اقتصادی بین‌المللی ریا و دروغ رواج کامل دارد بدون اینکه با مقاومت و مخالفتی جدی مواجه شود و همه این‌ها جو روانی خاصی به‌وجود می‌آورند تا انسان‌ها برای احساس امنیت زودباور بشوند و «توطئه‌باوری» عمومی گردد و در باره هر واقعه مهم چندین «تئوری توطئه» رایج شود. سخن گفتن از توطئه بسیار آسان است زیرا هوادار آن را از سختی تجزیه و تحلیل و شجاعت انتقاد از خود و تحمل بار مسئولیت معاف می‌کند.

امروزه تئوری توطئه به‌عنوان یک وسیله قدرتمند سیاسی جهت ایجاد انحراف در افکار عمومی به‌کار می‌رود. حکومت‌ها برای تصفیه‌های درونی و همچنین بی‌اعتبار کردن مخالفان خود از تئوری توطئه استفاده می‌کنند و مخالفان حکومت نیز برای از بین بردن مشروعیت حکام به تئوری توطئه متوسل می‌شوند.

به‌عنوان مثال اگر دیدید که رهبر یک حکومت غیردموکراتیک تمامی مشکلات را ناشی از توطئه دشمنان خارجی و عوامل داخلی آنان می‌داند خیال نکنید که نامبرده دچار روان‌پریشی شده و هذیان می‌گوید. این نوع فرافکنی و خاک در چشم مردم ریختن یک تاکتیک حساب‌شده سیاسی است و هدفش سرپوش گذاشتن بر نا‌کارآمدی دولت و عدم شایستگی مسئولین حکومتی در اداره امور کشور است.

حکومتهای اوتوریتر فرهنگ و ایدئولوژی خود را به جامعه تزریق می‌کنند و اغلب مردم نیز تحت تاثیر تبلیغات، به‌تدریج تئوری‌بافی آنان را باور می‌کنند. البته این تاکتیک تاثیرات منفی خود را نیز دارد و در دراز مدت بی‌اعتمادی نسبت به رژیم حاکم بوجود می‌آورد و داستان چوپان دروغگو تکرار می‌شود، مردم حرف‌های درست را نیز باور نمی‌کنند و آن زمانی است که دیگر کار از کار گذشته است.

توطئه همواره در تاریخ ملت‌ها وجود داشته و وجود خواهد داشت از جمله قدیمی‌ترین آن‌ها می‌توان کشته‌شدن سزار امپراطور روم به‌دست پسرش بروتوس را ذکر کرد که با توطئه تعدادی از سناتورهای روم، دویست سال قبل از میلاد مسیح انجام گرفته است.

تعریف توطئه

توطئه عبارت است از تصمیم جمعی عده‌ای علیه یک فرد و یا یک جمع حاکم برای کسب منفعت و یا گرفتن قدرت.

زمانی که اکثریت مردم بی‌سواد بودند و وسایل ارتباط‌جمعی وجود نداشت، اظهارنظر عوام درباره وقایع مهم اغلب به‌صورت شایعات و خواب نماشدن و تفسیرهای کلثوم ننه‌ای با فال‌گیری و استخاره رایج می‌شد ولی در حال حاضر با از بین رفتن بی‌سوادی و تکثر وسایل ارتباط جمعی اظهارنظر‌ها به‌صورت تئوری توطئه و با چاشنی فاکت‌های شبه‌علمی بیان می‌شوند و توسط اینترنت پخش می‌گردند.

هر تئوری توطئه فرد یا جریانی را نشانه می‌گیرد و هدف اصلی طراحان آن تئوری متهم‌کردن یک فرد یا یک جریان مشخص است. طرف مقابل نیز بیکار نمی‌نشیند و اتهام‌زنی متقابل آن‌ها در عرصه سیاست به جنگ روانی تبدیل می‌شود. تئوری توطئه با تاثیرگذاری بر روان‌شناسی اجتماعی مردم به بی‌عملی و انفعال سیاسی افراد منجر می‌شود و نخبگان سیاسی جامعه را بی‌اعتبار می‌کند به‌همین جهت نظام‌های دیکتاتوری بیشترین سود را از تئوری توطئه می‌برند.

تئوری توطئه در ایران

در کشورهائی که سابقا مستعمره یا نیمه مستعمره بوده‌اند تئوری توطئه پذیرش عام دارد. دراین کشور‌ها آنقدر توطئه واقعی عملی شده و سرنوشت ملت‌ها را بر اساس منافع استعمارگران تغییر داده که مردم عادی پشت هر واقعه‌ای دست نیروی استعمارگر را می‌بیند. همه چیز را توطئه دیدن فقط به مردم کوچه و بازار محدود نمی‌شود بلکه روشنفکران و روزنامه‌نگاران و سیاستمداران نیز همه وقایع را با تئوری توطئه توضیح می‌دهند. مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسد به‌همین جهت مللی که توطئه‌های واقعی خارجی تاریخ آن‌ها را شکل داده توطئه باور می‌شوند. در این جوامع رفتار حکام نسبت به مردم و همچنین رفتار مردم نسبت به‌همدیگر بسیار خشن و بی‌رحمانه است. در عوض همین رفتار‌ها در مقابل خارجیان بیش از اندازه حقیرانه و ذلیلانه می‌باشد.

در دهه آخر سلطنت محمدرضا شاه پیدایش کرم ساقه‌خوار برنج در گیلان و کرم پنبه‌خوار در دشت گرگان که از پی‌آمد‌های استفاده از بذرهای وارداتی بود با تئوری توطئه توضیح داده شد. در دهه هفتاد میلادی در ایران جریانات چپ بسیار فعال بودند و جو عمومی ضدامپریالیستی و ضد آمریکائی بود پیدایش این آفت‌های کشاورزی نیز به آمریکائی‌ها نسبت داده شد و حتی کسانی ادعا کردند که با چشم خود دیده‌اند که یک آمریکائی ماشین خود را کنار مزرعه برنج نگاهداشته و یک قوطی پر از تخم کرم ساقه‌خوار برنج را در شالیزار ریخته و گریخته است. پیداشدن قوطی‌های خالی کنسرو آمریکائی در کنار دریا مدرک این عمل خرابکارانه معرفی می‌شد. این داستان چنان رونق گرفت که بعد از انقلاب یک فیلم سینمائی هم برپایه آن ساخته شد.

همچنین به‌یاد داریم که در روزهای انقلاب، شاه و درباریانش بخش فارسی رادیو لندن را عامل اصلی تحریک مردم به انقلاب و ترتیب دهنده تظاهرات می‌دانستند و سفیر شاه در لندن مرتب دراین باره از وزارتخارجه انگلستان می‌خواست که جلوی تحریکات رادیو لندن را بگیرند.

راست و چپ در ایران دچار توهم توطئه هستند. مثال‌ها فراوانند از جمله بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ نورالدین کیانوری رهبر حزب توده ایران هر هفته یک جزوه پرسش و پاسخ منتشر می‌کرد و توطئه‌های آمریکا علیه انقلاب ایران را افشاء می‌کرد. وی چندین مورد از توطئه‌های امپریالیسم را به‌اصطلاح افشاء کرده بود که خود و یارانش توسط سپاه پاسداران دستگیر شدند و این دستگیری نیز توطئه دیگر امپریالیسم علیه انقلاب ایران معرفی شد. در میان ایرانیان پر مدعا توسل به تئوری توطئه ناشی از جهل می‌باشد تا آنجا که بعضی از صاحبنظران توطئه‌باوری ایرانیان را نوعی «بیماری ملی» می‌نامند.

توطئه‌های واقعی در تاریخ معاصر ایران

در تاریخ معاصر توطئه‌های واقعی که روان‌شناسی اجتماعی ایرانیان را تحت تاثیر خود قرار داده‌اند فراوانند بعضی از عمده‌ترین آنان به‌قرار زیر می‌باشند:

۱ – قرارداد سن پترزبورگ بین انگلستان و روسیه در سال ۱۹۰۷ که طبق آن بدون اطلاع ایرانیان، خاک ایران را بین خود تقسیم کردند، بخش جنوبی حوزه نفوذ انگلستان و بخش شمالی حوزه نفوذ روسیه شد.

۲ – در جنگ اول جهانی با اینکه ایران به‌فرمان احمدشاه قاجار بی‌طرفی در جنگ اختیار کرده بود اما بدون اطلاع دولت ایران نیروهای روسیه تزاری و امپراتوری انگلستان از شمال و جنوب وارد ایران شدند و ایران را به میدان جنگ تبدیل کردند. نیمی از جمعیت ایران در اثر جنگ، قحطی ناشی از جنگ و بیماریهای مسری زمان جنگ مردند. از جمله جمعیت ارومیه در آغاز جنگ سیصد هزار نفر بود ولی در پایان جنگ به صد هزار نفر کاهش یافته بود.

۳ – در سال ۱۹۱۹ انگلیسی‌ها با پرداخت رشوه به وثوق‌الدوله و وزرای کابینه‌اش قرار داد محرمانه‌ای را امضا کردند که ایران را تحت قیومیت کامل انگلستان قرار می‌داد. شیخ محمد خیابانی در آذربایجان علیه این قرار داد قیام کرد و با ایجاد آزادیستان، اجازه نداد سیاست‌های حکومت مرکزی در آذربایجان اجرا شود.

۴ – در جنگ دوم جهانی انگلیسی‌ها رضا شاه را از سلطنت بر کنار و پسرش محمدرضا را شاه ایران کردند و بدون نظرخواهی از ایرانیان، انگلستان، آمریکا و اتحاد شوروی در سال ۱۹۴۱ نیروهای نظامی خود را وارد ایران کردند و تمام خاک ایران را اشغال نمودند تا نفت ایران در اختیار متفقین بماند و آلمان هیتلری به نفت ایران دسترسی پیدا نکند.

۵ – در سال ۱۹۵۳ سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا سیا با همکاری انگلستان عملیات محرمانه «آژاکس» را در ایران انجام داد و محمد مصدق نخست وزیر قانونی ایران را با یک کودتای نظامی از قدرت برکنار و محمد رضا شاه را که به ایتالیا فرار کرده بود دوباره بر تخت سلطنت ایران باز گرداند.

۶ – در سال ۱۹۷۸ هفت کشور صنعتی بزرگ در کنفرانس گوادلوپ به پیشنهاد آمریکا تصمیم گرفتند دیگر از محمد رضا شاه حمایت نکنند و آلترناتیوی را روی کار بیاورند که بتواند مانع نفوذ بیشتر شوروی در ایران بشود.

۷ – انقلاب ایران آنطور که آمریکا می‌خواست پیش نرفت و طرفداران خمینی با اشغال سفارت آمریکا و گروگان گرفتن دیپلمات‌های آمریکائی به دشمنی با آمریکا پرداختند. در سال ۱۹۸۱ آمریکا عملیات نظامی محرمانه نجات گروگان‌ها را طراحی کرد ولی هلیکوپتر‌های امریکائی در صحرای طبس دچار توفان شن شدند و با هم تصادم کردند و عملیات شکست خورد.

این هفت مورد توطئه واقعی که در قرن بیستم و در لحظات حساس تاریخی توسط قدرت‌های بزرگ چون انگلستان، روسیه و آمریکا در ایران انجام گرفته‌اند و به‌گونه‌ای سرنوشت ملت ایران را تغییر داده‌اند چنان در ضمیر ناخود آگاه ایرانیان اثر گذاشته‌اند که بسیاری از ایرانیان نا‌خواسته به بدل ایرانی دن کیشوت یعنی «دائی جان ناپلئون» تبدیل شده‌اند و هر اتفاق سیاسی را به توطئه‌های بیگانگان نسبت می‌دهند. ایرانیان چون نتوانسته‌اند جلوی دخالت‌های انگلستان را بگیرند سعی کرده‌اند با بزرگ‌نمائی اقدامات کوچک ضد انگلیسی بر ضعف و ناتوانی خود و خیانت‌های حکامشان سر پوش بگذارند. مثلا از مبارزه تنگستانی‌ها که بیشتر علیه هم‌ولایتی‌های خودشان بود که با انگلستان همکاری می‌کردند، حماسه ملی بسازند و درباره ضربات آنان به نیروهای انگلیسی اغراق بکنند.

همه چیز را توطئه دیدن به سیاست‌گریزی جمعی منجر می‌شود که حاصل آن ضعیف شدن احزاب سیاسی و خالی گردیدن میدان مبارزه است.

آخوند‌ها، انقلاب اسلامی را معجزه معرفی می‌کنند ولی مخالفان جمهوری اسلامی، آن را توطئه قدرتهای خارجی علیه ایرانیان می‌دانند و تئوری‌های بی‌شماری در این مورد وجود دارد. اغلب تئوری‌های توطئه در باره انقلاب اسلامی در ایران توسط مخالفان جمهوری اسلامی ساخته شده است. در این تئوری‌ها طراحان و تصمیم‌گیرندگان اصلی خارجی‌ها هستند و از خود ایرانیان کسانی چون آیت‌اله موسوی اردبیلی که با سفارت آمریکا در تهران در رابطه بود، آیت‌اله محمد بهشتی که با سازمان سیا از طریق آلمان مرتبط بود، حجت‌الاسلام محمد خوئینی هاکه با روس‌ها رابطه داشت، ابراهیم یزدی که مسئول انجمن دانشجویان مسلمان و نماینده نهضت آزادی در آمریکا بود، صادق قطب‌زاده که با دولت فرانسه در رابطه بود و خمینی را به پاریس آورد و کسانی از این دست، عوامل ایرانی انقلاب اسلامی در خدمت قدرتهای بزرگ معرفی می‌شوند. مردم عادی هم به‌طور سنتی آخوندها را دست‌پرورده انگلیس می‌دانند.

بعد از سقوط سلسله قاجار نیز انگلیس متهم اصلی بود که با کودتای سیاه سید ضیاء الدین طباطبائی و به‌قدرت رساندن رضا خان میرپنج، حکومت ترکان قاجار را سا قط کرده بود و بدبینی نسبت به انگلستان به‌قدری زیاد بود که یکی از شاهزادگان قاجار گفته است: «امروز اگر کودکی شاخه درختی را می‌شکند باید دست انگلیس را در کار دید زیرا اگر توطئه‌های انگلیس نبود ایرانیان پیشرفت می‌کردند و مدارس برای کودکان تاسیس می‌کردند و آن کودک بی‌سواد نمی‌ماند تا شاخه درخت را بشکند.»

به‌علت سرکوب شدن احزاب سیاسی و عدم وجود آلترناتیو معتبر در جامعه ایران نه تنها مردم عادی بلکه آگاه‌ترین افراد و نخبگان نیز دچار یاس و ناتوانی می‌گردند و چون روزنه امیدی برای تغییر وضع از داخل نمی‌بینند لذا عامل تغییر را در خارج جستجو می‌کنند. شعر معروف مهدی اخوان ثالث (م. امید) که در زندان شاه سروده شده و می‌گوید: «نادری پیدا نخواهد شد امید، باش تا اسکندری پیدا شود»

معرف این روحیه می‌باشد. ضعف و ناتوانی سیاسی عامل اصلی توسل نخبگان جامعه به تئوری توطئه است. در ایران قدرت خارجی از دو قرن پیش، روسیه، بعدا انگلیس و از جنگ دوم جهانی به بعد هم ایالات متحده آمریکا بوده است.

جمله معروف «کار کار انگلیسی‌هاست» نشان می‌دهد تا چه اندازه بدبینی در روان‌شناسی اجتماعی ایرانیان نسبت به انگلیس وجود دارد. از زمانی که انگلستان، هندوستان را مستعمره نمود همواره برای حفظ منافع خود در هندوستان توجه ویژه‌ای نسبت به ایران داشت و می‌خواست ایران تحت کنترل او و کشوری حایل بین هندوستان و امپراتوری‌های روس و عثمانی باشد.

میرزا ملکم خان که اولین لژ فراماسونری را در ایران بنام «فراموشخانه» تاسیس کرده، فرستاده حکومت قاجار به لندن بوده. ایده تجدد عمدتا توسط فراماسون‌ها که به لژهای انگلیسی وابسته بودند به ایران آمده به‌همین جهت سنت‌گرایان هم خود تجدد و هم مبشران آن در ایران را «عامل انگلیس» معرفی کرده‌اند وتمام بدی‌ها را به آنان منتسب نموده‌اند. سیاستمداران شکست خورده هم که اهداف ایده آلیستیشان تحقق پیدا نکرده بود، چون نمی‌توانستند کاری انجام بدهند و رقبای داخلی خودرا از سر راه بردارند همواره به تئوری توطئه متوسل می‌شدند و غیر از خودشان، بقیه را عامل انگلیس و بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ عامل آمریکا معرفی می‌کردند.

اما چگونه می‌توان یک توطئه واقعی را از تئوری توطئه که تفسیر وارونه و دگرگون‌شده یک حادثه از حقیقت وقوع آن و یا از اعلان رسمی آن است تشخیص داد؟

اصطلاح «تئوری توطئه» اکنون در زبان‌های زنده دنیا جا افتاده ولی قابل نقد است زیرا معمولا یک شایعه بی‌اساس و یا بیان دستکاری شده یک واقعه مهم به‌راحتی عنوان تئوری توطئه به‌خود می‌گیرد. اما هر توهم توطئه‌ای را نیز نمی‌توان در قالب تئوری توطئه بیان کرد.

«کونسپیراسی تئوری» یا تئوری توطئه، عموما به نظریه مخالف نظریه رسمی که حکومت ارائه می‌دهد و عموم آن را می‌پذیرند گفته می‌شود. فاجعه محیط زیستی، مرگ عده‌ای براثر تصادف، رواج یک بیماری مسری، بحران اقتصادی، انقلابات خونین، قتل‌های سیاسی و عملیات تروریستی از سوژه‌های عمده «تئوری توطئه» می‌باشند.

قرن بیستم شاهد پیدایش دو متهم بزرگ نیز بود که تمام بدی‌های جهان به‌حساب آن دو نیرو نوشته می‌شد. مبنای یکی از آن‌ها جزوه معروف «پروتکل عقلای یهود» می‌باشد که در سال ۱۹۰۰ توسط پلیس امنیتی روسیه تزاری منتشر شده و دیگری تئوری لنینی «امپریالیسم به‌مثابه آخرین مرحله سرمایه‌داری» است، امپریالیسمی که استثمار می‌کند و قتل‌عام می‌نماید تا تسط کامل خود را بر جهان اعمال کند. یهودی‌ها و امپریالیست‌ها همچنان عامل اصلی تمام جنگ‌ها و مشکلات اقتصادی و اجتماعی جهان معرفی می‌شوند.

در قرن گذشته، مبلغین مسیحی، فراماسون‌ها، حکام فاسد، «یهودی – فراماسون‌ها»، «یهودی – کاپیتالیست‌ها» و «یهودی– بلشویک‌ها» عوامل توطئه در سطح جهان معرفی می‌شدند و اکنون «بانکداران جهانی» «امپریالیست‌ها»، «کاپیتالیست‌ها»، «نئولیبرال‌ها»، «اربابان تازه دنیا»، «یهودی–صلیبی‌ها» و «آمریکائی – صهیونیست‌ها» عامل تمام جنایات و ویرانی‌ها در سراسر جهان نامیده می‌شوند.

کارل پوپر در سال ۱۹۴۵ دراثر معروف خود «جامعه باز و دشمنانش» اهمیت سیاسی – ایدئولوژیک تئوری توطئه و یا «تئوری توطئه علیه جامعه» را بیان کرده است. او می‌گوید عده‌ای برای رسیدن به اهداف نامشروع اقتصادی و سیاسی خودشان علیه کل جامعه توطئه می‌کنند به بیان دیگر تئوری توطئه‌‌ همان «تئوری سود» است. یعنی پشت هر توطئه‌ای منافع اقتصادی عده مشخصی قرار دارد. بعضی از تئوری‌های توطئه، تئوری‌های انحرافی هستند تا توطئه‌گران واقعی پشت آن‌ها پنهان شوند و بتوانند توطئه‌های واقعی خود را به‌مرحله اجرا درآورند.

تئوری توطئه چگونه به‌وجود می‌آید؟

تئوری‌های توطئه بر پایه پنج پرنسیپ شکل می‌گیرند تا وقایع را به‌صورت مستدل و باورکردنی بیان نمایند.

۱ – هیچ اتفاقی تصادفی رخ نمی‌دهد

ابه باروئل کشیش فرانسوی درسال ۱۷۸۹ در تحلیل انقلاب فرانسه اساس تئوری توطئه را فرمول‌بندی کرده است. طبق این فرمول هیچ چیز تصادفی و خودبه‌خودی و بدون هدف نبوده است. همه چیز قبلا پیش‌بینی شده، تمرین شده، به‌دنبال هم تنظیم گشته و قانونمند گردیده و تدارک دیده شده است و توسط کسانی که سال‌ها در انجمن‌های سری تربیت شده بودند به اجرا گذاشته شده است.

به‌این ترتیب آثار تصادف از تاریخ حذف شده و همه وقایع توسط جریان‌های سری هدایت می‌شوند یعنی کسانی که توانائی ایجاد تغییر در امور جهان را دارند.

روان‌شناسان اعتقاد دارند که طبیعت انسان گرایش به پذیرش نظم دارد حتی اگر این نظم تخیلی باشد وتئوری توطئه به این نیاز جواب می‌دهد یعنی که پشت هر واقعه‌ای هدایت کننده‌ای وجود دارد.

۲ – هر واقعه‌ای نتیجه یک خواست و تصمیم محرمانه است.

این تصمیم از آن‌جهت محرمانه است که جنایتکارانه و بدخواهانه می‌باشد توطئه‌اندیشان به وقایع بد و فاجعه‌آمیز نظر خاص دارند مانند بحران‌های بزرگ، انقلابات، تغییرات دگرگون‌ساز، فجایع جهانی، عملیات تروریستی، قتل‌های سیاسی و نظایر آن‌ها زیرا وقایع خوب برای طرفداران تئوری توطئه جالب نیستند. در اینجا با روان‌شناسی منافع روبرو هستیم چنانکه کارل پوپر می‌گوید: هر اتفاقی که رخ می‌دهد خواست کسانی است که منافعی در آن اتفاق دارند. مثلا، چون انقلاب فرانسه یهودی‌ها را با غیر یهودی‌ها برابرحقوق کرده لذا انقلاب به‌نفع آنان بوده و به خواست آن‌ها انجام گرفته و محرمانه به‌وسیله آنان رهبری شده است.

۳ – هیچ چیز‌‌ همان نیست که به‌ظاهر نشان داده می‌شود.

همه چیز پشت‌پرده یا در زیر زمین تاریخ رخ می‌دهد. ظاهر قضایا همواره گمراه کننده هستند زیراصحنه‌سازی شده‌اند. حقایق تاریخی در نیمه پنهان تاریخ قرار دارند. از نظر توطئه‌باوران تاریخ رسمی ضد تاریخ است. یک کار‌شناس تشخیص‌دهنده وقایع ناپیدا باید در باره جنبه پنهان وقایع افشاگری کند. تاریخ رسمی فقط برای انحراف افکار است، تاریخ واقعی تاریخ محرمانه است.

۴ – همه وقایع به‌همدیگر ربط داده شده‌اند اما بطور محرمانه.

نظریه توطئه‌اندیش می‌گوید که همه وقایع همدیگر را تائید و ثابت می‌کنند. پشت سر هر واقعه ناخواسته یک راز اعتراف نکردنی نهفته است. به‌همین جهت نوعی اتحاد نامقدس و یک سیستم محرمانه وحشتناک احساس می‌شود. نیروهائی که به‌ظاهر ضد هم هستند می‌توانند در رابطه با هم و مکمل هم و شریک جرم باشند. دشمن یکی است آن‌هم چهره نشان نمی‌دهد فقط علایم آن دیده می‌شود. بدین‌جهت دائما باید در جستجوی شناختن آن بود.

۵ – هرآنچه که رسما اعلام می‌شود دروغ است و باید به‌طور ریشه‌ای مورد نقد و بررسی قرار گیرد.

ادعا‌های رسمی را باید دروغ محض فرض کرد تا دروغ بودن آن‌ها با تحقیقات ثابت شود. این قاعده کلی است که هر ادعای رسمی باید همه‌جانبه نقد شود تا حقیقت آشکار بشود. این نقد باعث می‌گردد تا ادعای دروغ رد شود و سری‌بودن ادعا‌ها آشکار گردد. «تئوری توطئه» بیان آلترناتیو اعلان رسمی وقایع است و تفکر انتقادی پایه اصلی تئوری توطئه می‌باشد.

دو جنبه یک تئوری

مطالعات تجربی نشان می‌دهد که تئوری‌های توطئه از دو دیدگاه متضاد اما با پرنسیپ‌های مشابه ساخته می‌شوند. قرن بیستم دوران تسلط گروه‌های مافیائی و جنایتکار به مراکز قدرت و راس حکومت‌ها بوده. بسیاری از توطئه‌های واقعی توسط دستگاه‌های امنیتی دولت‌ها که در کنترل جنایتکاران است صورت می‌گیرد. به‌همین جهت افکار عمومی تمایل دارد تا هر حادثه بد یا فاجعه اقتصادی و اجتماعی را به دولت‌ها نسبت دهد. همین دولت‌ها نیز که پایگاه واقعی در جامعه ندارند شکست سیاست‌هایشان را به توطئه بیگانگان یاعوامل بیگانگان در داخل نسبت می‌دهند.

می‌توان گفت که دیدگاههای چپ همیشه «بالا» یعنی حکام را مقصر معرفی می‌کنند زیرا از نظر آنان «پائین» یعنی توده مردم قربانی هستند و تقصیری ندارند. در مقابل دیدگاه‌های راست همیشه غیر خودی‌ها جمعیت‌های مخفی و بیگانه‌ها را عامل فجایع و وقایع بد می‌دانند. در هر دو مورد تئوری ساخته‌شده جنبه غیر عقلانی دارد و هدف آن متهم کردن و بی‌اعتبار کردن فرد، گروه یا حکومت معینی است.

قبل از پیدایش سیستم جمهوری در عصر مدرنیته، حکومت‌ها عموما موروثی یا قبیله‌ای بودند و نوعی مشروعیت طبیعی داشتند اما در سیستم جمهوری با توجه به آلترنانس و تناوب در راس حکومت، مشروعیت حکام موقتی است و گروه‌هائی که قصد تصرف قدرت را دارند اغلب برای گرفتن قدرت به تقلب و توطئه متوسل می‌شوند. بدین‌جهت روشنفکران اکثرا نظر منفی نسبت به حکام دارند و فکر می‌کنند که آنان حاکمیت را غصب کرده‌اند.

افراط‌گرائی سیاسی تمایل بیشتری برای پذیرش تئوری توطئه ایجاد می‌کند. بعد از کشتاری که در دفتر مجله شارلی هبدو در هفتم ژانویه ۲۰۱۵ در پاریس صورت گرفت، نظرخواهی‌ها نشان داد که تئوری‌های توطئه ساخته‌شده در باره این حادثه پذیرش بیشتری در میان افراد طرفدار احزاب چپ افراطی و راست افراطی دارد. همچنین پذیرش تئوری توطئه در بین جوانان بسیار بیشتر از افراد سالمند است.

قبل از پیدایش اینترنت اکثر تئوری‌های توطئه بر پایه اظهارات صاحبان قدرت و مورخین و محققین ساخته می‌شد اما اکنون اینترنت و شبکه‌های اجتماعی منبع اصلی رواج تئوری توطئه هستند زیرا مطالب منتشر شده در اینترنت، راست، دروغ و مشکوک را با هم مخلوط می‌کند و امکان راستی‌آزمائی مطلب گفته‌شده یا نوشته‌شده وجود ندارد. تعداد زیادی سایت‌های اینترنتی به‌زبان‌های اروپائی وجود دارد که تمام وقایع جهانی را با تئوری توطئه توضیح می‌دهند و رواج‌دهنده اصلی تئوری‌های توطئه در دنیا می‌باشند. در موتور جستجوگر گوگل کار برد کلمه توطئه بین سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰ هشت برابر شده است.

جهانی بودن تئوری توطئه

بسیاری از تئوری‌های توطئه جهانی هستند. مثلا هنوز بعد از نیم قرن تئوری‌پردازان پیاده‌شدن انسان در ماه را قبول ندارند و می‌گویند آمریکا این داستان را ساخته تا خود را قدرتمندتر از رقیب خود یعنی شوروی آن روز معرفی کند و استدلال می‌کنند که در کره ماه هوا وجود ندارد ولی پرچم آمریکا در کره ماه در حال تکان خوردن نشان داه می‌شود و یا سایه آرمسترانگ فضا نورد آمریکائی با خود اوتناسب ندارد.

ترور جان اف کندی رئیس جمهور آمریکا هم ابتدا به کمونیست‌ها، به عوامل کوبا در آمریکا و نهایتا به اف‌بی‌آی نسبت داده می‌شود و ادعا می‌گردد که کندی متوجه حکومت مخفی جهانی شده بود و قصد افشای آن را داشت اما آنان پیش‌دستی کرده با ترور کردن او را خاموش نمودند. ترور شدن اسوالد، قاتل کندی نیز بازار تئوری‌های توطئه را رونق داد.

در آفریقا تئوری توطئه در رابطه با بیماری ایدز پذیرش عام دارد و گفته می‌شود که سفید پوستان برای از بین‌بردن ‌نژاد سیاه بیماری ایدز را در آفریقا رواج داده‌اند و هم‌چنین ایدز قابل معالجه است ولی استعمارگران و کمپانی‌های داروئی نمی‌گذارند واکسن این بیماری تولید شود.

در پایان این مقاله پنج تئوری توطئه بسیار رایج که در رابطه با حادثه یازده سپتامبر ۲۰۰۱ و حمله تروریستی به برج‌های دوقلو در نیویورک ساخته شده‌اند و همدیگر را نفی می‌کنند را می‌آورم تا جمله معروف، ج. ک. چسترتون ثابت شود که گفته:  «از زمانی که انسان دیگر خدا را باور ندارد به‌معنی آن نیست که هیچ چیز را باور ندارد بلکه به‌معنی آن است که آمادگی باورکردن هر چیزی را دارد».

حادثه ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱

۱ – «دو هواپیمائی که با برج‌های مرکز تجارت جهانی تصادم کردند توسط دزدان هوائی هدایت نمی‌شدند بلکه توسط ارتش آمریکا از راه دور هدایت می‌شدند.» دن پل نویسنده آمریکائی در کتاب «چهره دولت فاشیست ما» در سال ۲۰۰۲ برای اولین‌بار از این تئوری دفاع کرده.

۲ – «هیچ هواپیمائی به برج‌های دوقلو اصابت نکرده است و آنچه که نشان داده شده تصاویر سه بعدی هستند.» این تئوری توسط سایت «دروغگوئی را بس کنید» از قول جان لیر یکی از برجسته‌ترین خلبانان ارتش آمریکا مطرح شده است.

۳ – «دزدان هوائی، هواپیماها را ربوده‌اند ولی آنان به القاعده وصل نبودند بلکه به سازمانهای اطلاعاتی غربی وصل می‌شوند که می‌خواستند با این عملیات مردم را علیه تروریسم که خواست نئوکنسرواتورهای واشنگتن بود، بسیج کنند.» یورگن الساسر روزنامه‌نگار آلمانی ادعا کرده است که اغلب تروریست‌ها در ارتباط با سازمان‌های اطلاعاتی سیای آمریکا،‌ ام آی ۶ انگلیس و بی‌ان‌دی آلمان بودند یا قبلا با آن‌ها رابطه داشتند.

۴ – «هواپیما ربایان واقعا به القاعده وصل بودند و سازمانهای اطلاعاتی آمریکا در جریان پروژه خرابکاری آنان قرار داشتند ولی پیشگیری نکردند و گذاشتند آنان کارشان را بکنند.» اصطلاح «بگذار هر چه می‌خواهد بشود» در زبان انگلیسی خیلی متداول است و این تئوری بیشترین طرفدار را در خود آمریکا دارد.

۵ – «دزدان هوائی ماموران موساد، سازمان امنیت اسرائیل بودند. آنان این کار را کردند تا کشورهای عرب را متهم به تروریسم بکنند و حمله به افغانستان و عراق را توجیه نمایند.» آلن سابورسکی پروفسور سابق دانشگاه جنگ ارتش آمریکا نیز وقایع یازده سپتامبر را «عملیات کلاسیک سازماندهی شده توسط موساد» می‌داند.

ماشااله رزمی نوامبر ۲۰۱۵ - پاریس

——————————————
منابع:

Diplomatie *
Affaires strategiques et relations internationales
Mars - Avril 2015
Le monde diplomatique –juin 2015 *
Joel levy *
Comprendre les 50 plus grandes conspirations