(نسرین اسفندیاری، کارشناس ارشد و پژوهشگر مسائل جنسیتی است)
ما در عصری زندگی میکنیم که رسانههای جمعی، قسمت بزرگی از زندگی ما را در اختیار خود گرفته و آن را متحول کردهاند. وسایل ارتباط جمعی، ابزاری نیرومند، درجوامع بشری هستند که قدرت تاثیری گذاریی بسیار زیادی درزندگی شخصی افراد ودرک آنان از جهان پیرامون دارند.
گسترش تکنولوژی دررسانههای اجتماعی، شیوه برقراری ارتباطات میان نسلها و اطلاع رسانی را نیز تغییر داده است. روشن است که، نسل کنونی با رسانههای عمومی بزرگ میشوند و بخش زیادی ازاطلاعات فرهنگی جامعه خود را ازآنان دریافت میکنند. به عبارتی دیگر، بخش بزرگی از جامعه پذیریی نسل جوان، توسط رسانهها صورت میگیرد. فیلمها، نوشتهها و تبلیغات، برای جوانان میتوانند در شکل گیری و تغییر ارزشهای اجتماعی ونوع ارتباطات آنان تاثیر گذار باشند. از سوی دیگر، کارکردهای گوناگون ونقش آموزشی و گسترده گیی رسانهها نیز بسیار حائزاهمییت است. ما از طریق رسانهها میتوانیم درهر زمان و مکان (همه جا) اطلاعات لازم و مورد نیاز خود را کسب کنیم. نفوذ و تاثیر رسانهها بدان درجه است که بسیاری از پژوهشگران علوم اجتماعی از جمله استوارت هال (Stuart Hall) بر این باوراست که « رسانهها اولویت ذهنی و حتی رفتاریی ما را تعیین میکنند. اوهمچنین بر این نظر است که این رسانههای عمومی، شاید نتوانند چگونه فکر کردن را به ما یاد بدهند، اما در اینکه به چه چیزی فکر کنیم بسیار تاثیر گذارند».(۱) محققین همچنین معتقدند، رسانهها در فرایند ساخته شدن هویتهای اجتماعی افراد نقش بسیارمهمی دارند. استوارت هال (Stuart Hall) جامعه را به صورت مدار بستهای تعریف میکند که رسانههای جمعی به عنوان شاهراه، در فرایند هویت بخشی، در جامعه نقش ایفا میکنند.(۲) به همین دلیل رسانههای اجتماعی به عنوان یکی از ابزارهای اصلیی تغییرات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مطرح هستند. زیرا رسانهها وسائلی هستند که، فرستنده به کمک آنان معنا و مفهوم مورد نظر را به گیرنده منتقل میکنند. سایتهای اینترنتی، کتاب، فیلم، عکس، روزنامه، تلویزیون، رادیو و غیره، نمونههایی ازاین رسانههای اجتماعی هستند.
مدتی است، مکانیزمهای پنهان و آشکار تفکیک جنسییتی و معیارهای جنسییت زده رسانههای عمومی توجه ام را به خود جلب کرده است. ابتدا که مقالاتم را برای رسانههای ایرانی میفرستادم، بدون توجه به موضوع نوشتهها، انها را دربخش زنان منتشرمی کردند. این تفکیک جنسییتی و تکرار این عمل توسط سایتهای گوناگون، این پرسشها را درمن ایجاد کرد که چرا و به چه دلیل، نوشتههای من در قسمت زنان چاپ شدهاند. دلیل داشتن بخش ویژهی زنان چیست؟ معیار تفکیک و طبقه بندی مقالات وپژوهشها بر چه اساسی صورت میگیرد؟ چرا نوشتههای «زنان » که در باب مسائل زنان نیستند در بخش به اصطلاح «زنان» چاپ میشوند؟ آیا هرچه زنان مینویسند «زنانه» و متفاوت از نوشتههای «مردانه» هستند؟ در این صورت، نوشتهها و مقالههای دگرباشها در کدام قسمت چاپ خواهند شد؟
مقاله پیش رو، پژوهشی در معیارهای جنسییتی رسانههای ایرانی است. به عبارتی دیگراین مقاله نقد و بررسیی تقسیم بندی و جدا سازی جنسییتی در رسانههای اجتماعی است. البته بهتر است، نخست روشن کنم که، هدف این مقاله بازکاویی روانشناختی از مسئله تفکیک جنسیتی نیست. بلکه بررسیی جنسییت شناسانه به عوامل مؤثر در تفکری است، که تبعیض و پژوهشهای جنسییتی را فقط مسئلهای برای یک جنس در جامعه میدانند.
در فرایند این مقاله همچنین، از۲۵ سایت اینترنتیی خبری، سیاسی، ادبی، فرهنگی و اقتصادی (۱۰ سایت در داخل ایران و ۱۵ در خارج از ایران)، ۸ برنامهی تلویزیونی (۴ برنامه در ایران و ۴ برنامه در خارج از ایران)، ۵ برنامهی رادیوی (۴ برنامه درکشورهای مختلف خارج از ایران و یک برنامه در ایران) استفاده شده است. انتخاب این رسانهها بر حسب وسعت پخش وانتشار آنان ( تعداد بینندگان) در میان ایرانیان بوده است. بعد از انتخاب سایتها، بخشهای گوناگون آنان و جنس نویسندگان شان مورد مطالعه قرار گرفتند. سپس نام کوچک نویسندگان در آن سایتها جستجو شد. هدف ازاستفاده چنین متدی برای جستجو، مطالعه رابطه بین اسم و بخشهای مختلف رسانهها بوده است. در ادامه، انتخاب تلویزیونها و رادیوها بر حسب گستردگی، مهمی و مکان آنان صورت گرفته است.
نتیجه علارقم پیش داوری من که، تفاوتی بین رسانههای داخلی و خارجی وجود دارند، قابل توجه است. ۹۷٪ نوشتهها، پژوهشها و مقالات زنان بدون در نظر گرفتن موضوع آنها در بخش زنان انتشار یافتهاند. به عبارتی دیگر، نقطه مشترک نویسندگان بخش زنان جنس (بیولوژی) و نه موضوع نوشته هایشان است. و ۹۹٪ مقالات انتشار یافته، در بخش اقتصادی، سیاسی، تاریخی، اجتماعی... توسط مردان نوشته شده است. اما مقالات و نوشتههای مردان در خصوص مسائل جنسییتی و زنان بندرت در بخش زنان چاپ میشوند. یعنی حتی اگر نویسندهی مرد مقالهای در باب مسائل زنان، بطور مثال، اسید پاشی بر روی زنان و یا وضعیت کار زنان بنویسد آن نوشته در بخش ویژهی زنان انتشار نمی یابد، بلکه، در بخش اجتماعی و یا دیگر بخشها انتشارمی یابد.
از ۱۳ کانال تلویزیون و رادیو که مورد مطالعه این مقاله بود است، همانند سایتها، بیش از ۹۰٪ برنامههایی که زنان در آن شرکت داشتن پیرامون مسائل زنان، مشکلات جنسییتی، خانواده، کودک و آشپزی بوده است. در حالی که بیش از ۹۷٪ برنامههای تحلیلهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مردان شرکت داشتهاند.این به چه معنا است؟ بدین معنا است که شرکت زنان و مردان در برنامهها بر اثاث موضوعات برنامهها تعیین میشوند.( موضوعاتی مربوط به زنان موضوعاتی مربوط به مردان).
سوالی که اینجا بروز پیدا میکند این است که،آیا این طبقه بندی و جدا سازی، اتفاقی است؟ یا این عمل تحت تاثیر نقشهای سنتی و زمینههای عینی و ذهنی پیرامون نقشهای دو تاییهای مردانه_ زنانه (dichotomy) صورت میگیرند؟
هویت درعلوم اجتماعی، مقولهای روانی، اجتماعی، جنسییتی و بیولوژیکی تعریف شده است. مایکل کیمل (Michael Kilmmel) جامعه شناس معتقد است «هویت مجموعهای ازذهنیتها، تجربهها وسلیقهها است ». علاوه براین هویتِ اجتماعیی فرد و باور او از هویت خویش و هویت دیگری, حاصل هنجارهای جامعهای است که توسط آموزههای اجتماعی ( Socialization) در او شکل میگیرد و نهادینه میشود. البته ممکن است با جنس بیولوژیکی فرد تناسب نداشته باشد. بطور مثال هویت ترنس سکشوالها، هوموسکشوالها و بطور کلی دگر باشان است که هویت جنسی دگرجنس خواهان توضیح داده میشود. روشن است که این نوع هویت سازی واقعیتهای گروه دگر باشان را نا درست منعکس میکند. اگربپنداریم انسانها یک پدیدهی اجتماعی و برساختهی تاریخی هستند بنابراین، به چالش کشیدن باورهای اجتماعی، که ریشههای تاریخی و کهن دارند کاری بسیار مشکل است. ساندرا بم (۱۹۹۳) روانشناس معتقد است هویت جنسییتی (Gender Identity) تحت تاثیرالگوی هنجارهای اجتماعی است که با تاروپود فرهنگ و زبان درهم آمیخته -است. او الگوی هنجارهای جنسییتی را به عینکهایی تشریح کرده است که افراد از پس آن به پدیدهها و مسائل اجتماعی نگاه میکنند.(۱۹۹۳). اوتلاش کرده نشان بدهد چگونه عینکهای فرهنگی و جنسییت زده درساخته شدن الگوی زنانگی، مردانگی و برای ساخته شدن هویت اجتماعی و هویت جنسییتی مورداستفاده قرارمیگیرند و عمل میکنند.
در دهه اخیر تلاشهای گوناگونی پیرامون سلطهی تفکرات جنسییتی در میان رسانهها، به صورت یک مشکل بنیادین در حال گسترش است. این پژوهشها نشان میدهند که، رسانههای عمومی درک ازمفهوم مرد و زن را عمدتا به مردانگی یا زنانگی گره میزنند. تا جایی که برخی، نماد مردانگی را جنبه ذاتی مردان و زنانگی را جنبه ذاتی زنان میدانند. در این گونه باورها انتظار میرود، مردانگی و زنانگی صفات، کیفیتها و رفتارهایی متضاد هم باشند. اما در این تضادها صفات مردانه دارای ویژگیهای برترهستند. به عبارتی دیگر درک از مردانگی به صفات، رفتار و حالاتی مربوط میشوند که نه تنها باید غیر زنانه باشند. بلکه صفات زنانگی هرگز در مقایسه با صفات مردانگی دارای نماد ارزشیی برابری نیستند.
آنچه در نقد گفتمان جنسییتی اهمییت فراوان دارد، جامعه پذیری هنجارها است. زیرا تولید هرهنجاری (Norm) بدون هنجار سازی به اضمحلال آن میانجامد. هنجارسازی (Normalization) همچون، چرخههای محرکههای فرهنگ هر جامعهاند که در روندی تاریخی اندک اندک و لایه به لایه ساخته شدهاند. قابل ذکر است، هنجارهای اجتماعی بسیار پچیده، درونی و خلاق هستنند. هنجار جنسییتی توسط ابزارهای فرهنگی، سیاسی،اقتصادی و اجتماعی، قواعدی را میسازند که، مردان و زنان بطور طبیعی چگونه هستند ویا بطور طبیعی چگونه باید باشند. بطور مثال،هنجارهای مقبول در رسانههای عمومی و برخورد جنسییتیی آنان به مقالات و نوشتههای نویسندگان، تفکیک مردان وزنان است. کافیست نام نویسنده به جنسییت خاصی« تعلق داشته باشد. بلافاصله، موتور سیستم جنسییتی (عقل، ذهن) بکار میافتند تا از ارزشها، تفاوتها و تفکیک جنسییتی پیروی و آنها را بازتولید کند. چون نویسنده «زن» است بنابر این هر چه او مینویسند، موضوعی متفاوت یا غیر مردانه هست که قاعدتأ باید در بخش ویژه زنان انتشار یابند. لازم به تذکر است که، فکر جنسییت زده همه ابژهها و سوژههای اجتماعی را با عینک ارزشهای جنسییتی نگاه و تجزیه و تحلیل میکند. در این تعبیر و جدا سازی، بطور مثال سوژه عدالت جنسی و یا تبعیض جنسی را موضوعی زنانه میپندارند که «زنان» بطور طبیعی باید به آن بپردازند.
پرسش مهم در اینجا، عملکرد و فایده این هنجارهای جنسییتی در رسانهها است. البته، سود هنجارهای جنسییتی در مرحله نخست، به بقای ساختارها و الگوها و باز تولید سلطه جنسی است. البته،درهر فرهنگ، پاره فرهنگ و یا هر گروه، هنجارهایی شکل میگیرند که بر آنها حاکم هستند. در آن جا هچنین، خط قرمزهای بین رفتار مناسب و پسندیده توسط هنجارها مشخص شدهاند.
در این راستا، همانگونه که قبلأ اشاره شد، رسانههای عمومی فضای مهم و بزرگی از زندگی بشر را در اختیار خود گرفتهاند. جایگاه ویژه رسانهها، مسولیتهای مهمی را نیز برآنان واگذارمی کنند. این امرهمچنین ضرورت پرتوافکنی برنگاه جنسییت زده و جنسییت گرا رسانهها را نیز مهم و ضروری میکند. زیرا فقدان آگاهی به جنسییت زدگی رسانهها، گفتمان دو قطبی جنسییتی، تشدید تضادها و تداوم کلیشههای جنسییتی را دامن میزند. علاوه برآن فضای رسانهها را نیز جنسییتی میکند.
پژوهشها نشان میدهند، جنسییتی شدن فضاها و محیطهای عمومی و خصوصی، احساس تعلق به آن فضاها و محیطها را در زنان و مردان کاهش میدهند. خانم سهیلا صادقی فسائی معتقد است، تسلط مردان در حوزهی نظریه پردازی و تولید دانش باعث شده است که زنان از فرایندهای رسمی نظریه پردازی کنار گذاشته شوند.(۳) بنا به این منظور، رسانههای عمومی، نیازمند خانه تکانی در نگاههای کلیشهای و خوداگاهی جنسییتی خویش دارند. البته بازکاوی نگاه جنسییتی در رسانهها تنها در حوضه تئوریک و اگاهی فردی کافی نیست، بلکه لازم است این آگاهی جنسییتی و تاثیر نقش نگاهای کلیشهای به ضرورت و باور درونی و رفتاری همه گیر تبدیل گردد.
در این راستا، توجه و آگاهی به تاثیر جنسیت، در دستور کار رسانهها ضروریست. در این صورت است که مسئولین رسانهها و خوانندگان آنها میتوانند در بر خورد به نوشتهها و پژوهشها، از کلیشهها و پیش داوری جنسییتی دوری کنند. به این مسئله در سوئد در سطوح مختلف توجه شایانی میشود. در این کشور، بسیاری از ادارات و شرکتها هنگام بررسی در مورد افراد، روی اسم افراد پوشانده میشود تا،جنسییت، سن، دین، گرایشات جنسی، ملیت و غیره افراد در تصمیم گیریهای مسئولین آن امر تاثیر نگذارند.
در پایان، آنچه این مقالهی بسیارکوتاه به دنبال آن بود، ایجاد سؤال در دیگاهای جنسییتی و کمک به شکل گیریی خودآگاهیی جنسییتی در میان رسانههای اجتماعی ایرانی است. امید است که یک پارادایم جدید در برخورد به مقالات و نوشتههای نویسندگان مختلف شکل بگیرد. محوریت این نوشته، بر آن است که نشان داده شود که، چگونه پیش داوریها در ادراکات جنسییتی جاری، باعث ایجاد موقعییت و فرصتهای نابرابر و متفاوت در جامعه میشوند.
————————-
پانوشتها:
۱- http://yekta134resane.avablog.ir/
۲- فصل نامه مطالعات ملی، سال پنجم، ویژه هویت، ص ۲۵۸
۳- http://iranpress.ir/iranwomen/template1/News.aspx?NID=3041