در بحث تضاد عقل با حق که در سخنرانی زیر مطرح شده است، هدف، انکار کاربردهای مثبت عقل در عرف و در ادبیات نیست؛ بلکه هدف، نشان دادن نقش منفی عقل در ادیان و ایدئولوژیهاست. به منظور جلوگیری از ابهاماتی که در واژهی عقل نهفته است، کارل پوپر پیشنهاد کرده بود که بجای واژهی عقل از اصطلاح عقلگرایی انتقادی که خود آن را روشنگری دوران ما نامیده است، استفاده شود. برتراند راسل نیز کارکرد عقل را «انتخاب بهترین وسیله برای رسیدن به هدف» تعریف میکند تا بدین وسیله از آمیزش عقل و هدف، یا بهتر بگوییم از انتخاب مستقیم هدف بوسیله عقل، جلوگیری کند.
عقلی که به دنبال هدف است، با عقلی که در پی یافتن بهترین وسیله یا شیوه یا متد است، تفاوت اساسی دارد. عقل هدفمند را عقل غایتگرا مینامیم و عقل ناظر به انتخاب وسیله و متد را عقل انتقادی. تفاوت مهم آنها را در برخورد با قوانین موضوعه میتوان دید.
عقل غایتگرا یا عقل دینی و ایدئولوژیک برای حقوق موضوعه اصالتی قائل نیست و تلاش میکند تا آن را نسبت به نظام عقلانی مورد باور خود ثانوی کند و بنابراین نظام حقوقی، یعنی دموکراسی را تابع نظام عقلانی مورد باور خود می کند. این بحثی است که در سخنرانی زیر به دعوت انجمن بختیاریهای شمال آمریکا در دالاس به آن پرداخته شده است.