ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 05.08.2005, 16:31
مسجد و کتابخانه

علی طايفی
http://ta39ali2003.persianblog.com
جمعه ۱۴ مرداد ۱۳۸۴

در نظريه‌های مربوط به تکامل اجتماعی، بسياری از جامعه شناسان به دوره بندی تاريخی جوامع و معارف بشری پرداخته و دنبال تفکيک قلمروها و روشهای طرح و بيان مسايل و دستيابی به پاسخ‌های آن بوده‌اند. اگوست گنت در مورد اين فرايند به سه دوره اشاره ميکند: دوره ربانی يا الهيات با رهبری پيامبران، دوره متافيزيک يا فلسفی با رهبری فيلسوفان طبيعت گرا، و دوره اثباتی يا علمی به رهبری دانشمندان (.16Ritzer, p). با الهام از همين ديدگاه باور بر اين است که با وجود سپری شدن هر دوره و آغاز دوره ديگر، نمی‌توان حد فاصل مشخصی بيناين دوره‌ها کشيده و آنها را از يکديگر متمايز ساخت. از همين روست که در دوره معاصر يعنی در بين فرهنگ‌های مدرن و نيمه مدرن نيز به نحوی بارقه‌ای از باورهای دينی (گاه حتی با ظهور چهره‌های کاريزماتيک) را می‌توان ديد. به طوريکه اين باورها چندان بهره‌ای حتی از فلسفه مدرن ندارند. بر پايه همين رويکرد ميتوان چنين اذعان کرد که در جامعه ايران پس از عصرمشروعيت تاکنون با قرارگرفتن در دوره گذار از سنت به مدرنيزم تلاش بسياری صورت گرفت تا انتقال از دوره رهبری رهبران دينی و فلسفی طی شده و نوبت سيطره باورهای علمی و نوانديش فرارسد. ازهمين رو ميتوان گفت يکی از چالش‌های اصلی مدرنيزم در ايران عصر پهلوی‌ها که هم خصلت برونزا و هم از بالا به پايين را همواره به همراه داشت‏ ‏‎تضاد ميان نهادها و نمادهای دينی و علمی بوده است. در نوشتار حاضر تلاش بر اينست که به چالش "دين وعلم" از منظر مکان شناسی يعنی "مسجد و کتابخانه" در جامعه ايران پرداخته شود. لذا در اين راستا به رشد و توسعه همچنين ساختار و کار کردهای آنان نيز توجه شده است.

الف) از نظر کمی:
۱. مساجد:
بر اسا س آمارهای موجود تعداد مساجد در دهه ۵۰ عبارت از ۵۶۰۰ عدد بوده است (آبراهيميان، ص ۵۳۲). اين رقم در سرشماری سال ۱۳۷۵ به حدود ده برابر رشد کرده و به ۵۷۶۳۵ مسجد رسيده است. البته از منظری ديگر تعداد کل اماکن مذهبی در اين سال به تفصيل انواع آن به شرح زير است (مرکزآمارايران، ۱۳۷۸):

چنانکه آمارها نشان می‌دهند ۹۵ درصد اماکن مذهبی بصورت وقفی بوده و هزينه ساخت و توليت آنها توسط افراد مذهبی و صاحب ثروت در بين بازاريان و زمينداران صورت گرفته است. از سوی ديگر قريب ۲۵۰۶۱۰ نفر در کل اماکن مشغول بکار می‌باشند که از اين بين ۱۹۳ ۱۷۹ نفر در مساجد اشتغال دارند. به بيان ديگر در هر مسجد بطور متوسط ۳.۴ نفر مشغول به فعاليت هستند. از اين ميان ۱۵ درصد امامان جماعت،۵۲.۳ درصد هيات امنا، ۱۴.۴ درصد خادم و ۱۸.۱ درصد ساير کارکنان را تشکيل می‌دهند. البته از بين افرادشاغل در کل اماکن مذهبی ۳۰۴۷۳ نفر يا ۱۵.۸ درصد مزد بگير ميباشند که ۲۵۸۴۹ نفر از آنان يا ۸۴.۸ درصدشان در مساجد اشتغال دارند. از بين کل مساجد موجود ۹ درصد دارای اتاق ويژه خادم، ۸.۷ درصد دارای محل ويژه زنان و۵.۱ درصد دارای سالن اجتماعات هستند.

۲. کتابخانه‌ها: براساس آمارهای ناقص موجود در سال ۱۳۵۸ در ابتدای وقوع انقلاب در کل کشور ۳۶۸ کتابخانه وجود داشت. اعضای اين کتابخانه‌ها نيز عبارت از ۱۹۳۶۲۲نفر، کتاب‌های موجود در آنها ۱۷۹۸۸۹۶ جلد و کل مراجعه آنها دراين سال۱۹۳۶۲۲ بار بوده است. آمار سال ۱۳۸۱ نشان ميدهد که در کل کشور ۱۵۷۴ کتابخانه وجود دارد (البته تعداد آنها در سال ۱۳۷۵که سال پايه مقايسه است ۱۰۴۹ کتابخانه است). نکته مورد توجه اين است که پس از گذشت ۲۳ سال باوجود افزايش تعداد کتابخانه‌ها که حدود چهار برابر بوده (در حاليکه رشد مسجد در همين زمان ده برابر بوده است)، تعداد اعضای کتابخانه‌ها فقط ۱۲۶۳۷۸ نفر افزايش داشته (۶۵ درصد) و به رقم ۳۲۰ هزار نفر رسيده است. و تعداد کتابها سه برابر شده و به رقم ۵۲۴۹ هزار جلد رسيده است. از سوی ديگر شواهد گويای اين است که تعداد کل کتاب‌های منتشر شده در سال ۱۳۸۱ فقط ۳۴۵۵۰ جلد ميباشد و از اين بين ۶۴۱۱ جلد کتاب دينی بوده و در ميان انواع کتب ديگر، رتبه اول را احراز کرده است (مرکزآمارايران، ۱۳۸۱).

ب) از نظر کيفی:
با گسترش روند تحول خواهی از عصر مشروطه به اينسو و حرکت موتور مدرنيزم در ايران، بتدريج نهاد و نمادهای علمی در ايران نيز رو به توسعه گذارد. در اين نوشتار مرکزی‌ترين بحث - صرفنظر از برخی شاخص‌های آماری و مقايسه رشد نمادهای دينی و علمی- پيرامون تحول جايگاه و کارکردهای دو نماد اصلی دين وعلم، يعنی مسجد و کتابخانه می‌باشد.
۱. مساجد در تاريخ ايران پس از اسلام و بويژه تاريخ معاصر همواره نقش ارتباطی اساسی ميان رهبران دينی با مردم را ايفا کرده است. از سالهای پيش از انقلاب ۵۷ تا کنون مساجد همواره در بسيج توده‌های وسيع مردم، تشکل آفرينی‌های يکباره يا پنهان و آشکار، انجام ميتينگ‌ها و رسانش اخبار و اطلاعيه‌های سياسی نقش عمده‌ای ايفا نموده است. اين امر چنان آشکار مينمايد که وابسته سياسی امريکا در ايران مينويسد: "سريع‌ترين و مطمين‌ترين راه برای رساندن پيام از شهری به شهر ديگر از طريق شبکه مساجد انجام می‌گرفت. در طول سال ۱۹۷۷ تظاهرات همزمان در شهرهای مختلف از همين راه با وسيله پيک يا برقراری تماس‌های تلفنی مورد اطمينان، هماهنگ می‌شدند... اتحاد بين مساجد و بازارهای شهر در سال ۱۹۶۳ آغاز و در سال ۱۹۷۷ کامل شد. در طی اين پانزده سال موازنه قدرت بين اسلام و ملی گرايان در مخالفت با رژيم، به نفع نيروهای مذهبی تغيير جهت داد" ( استمپل، ص ۷۰).
۲. فرايند کنشگری و نقش آفرينی سياسی مساجد پس از انقلاب فراتر از تمامی نقش‌های تاريخی‌اش توانست کار کردهای جديد نظامی، سياسی و ايديولوژيک را با جذب، عضوگيری و آموزش عقيدتی، سياسی و نظامی نيز ايفا نمايد. در اين فرايند مساجد به دژ مستحکم نظامی و ايديولوژيک تبديل شده‌اند. بطوريکه در طول دوران پيش از انقلاب تاکنون و در برهه‌های مختلف سياسی اعم از رفراندوم، انتخابات و بسيج توده‌های مردمی برای پيشبرد سياست‌های خاص حکومتی، مساجد بصورت پايدار کارکرد. خدمات سياسی خود را ازطريق رهبران مذهبی درسطح محلی و ملی ايفا کرده‌اند و در آخرين اقدام فراگير، رهبران مذهبی با هماهنگی فرماندهان نظامی توانستند با حمايت و تحرک بی نظير بسيجيان از طريق ‎‏“مساجد“ انتخابات نهمين دوره رياست جمهوری را به نفع جناح متبوع خود مديريت کرده و قدرت سياسی- اجرايی را بدست گيرند.
کتابخانه‌ها در ايران پس از انقلاب با وجوديکه نقش فعال و آشکار سياسی بعهده نداشتند ولی مورد تهاجم و بغض سياسی و ايديولوژيک قرارگرفتند. در يک هجوم فراگير پس از سال‌های نخست انقلاب تمامی کتابخانه‌ها، همانند نيروی انسانی دستگاه بروکراسی و همينطور نيروهای سياسی دگرانديش، مورد تسويه قرارگرفته و بخش بزرگی از کتاب‌های موجود درآن تحت عنوان " کتب ضاله" از بين رفته و يا حداکثر در بايگانی‌های غيرقابل دسترس قرار گرفتند. در سال‌های اخير با وجود رشد بسيار اندک کتابخانه‌ها، کتابخوان! و انتشار کتاب، اين مراکز بتدريج به مهم‌ترين مراکز و منابع توليد فکر، روشنگری و نقد قدرت و دين تبديل شده‌اند. در رويارويی با اين نقش، رهبران دينی و برنامه ريزان آنان دو تکنيک فراگير را بکار برده‌اند. نخست راه اندازی کتابخانه در مساجد برای رفع نياز مومنان و مخاطبان آن، و ديگری انتشار گسترده کتب مذهبی با يارانه‌ها و تسهيلات مالی گسترده برای نفوذ در کتابخانه‌ها.
۳. از نظراجتماعی وفرهنگی، گسترش ساخت و ساز مساجد در اقصی نقاط کشور، حتی در فقيرترين روستاها، گويای اهميت اين سازمان دينی- سياسی از دو منظر می‌باشد. از يکسو در همبستگی اجتماعی، تحکيم جايگاه رهبران دينی- سياسی و نهادهای دين، روحانيت وحکومت دينی ايفای نقش می‌نمايد. از سوی ديگر با ترويج انديشه و باورهای دينی و آموزه‌های حيات دينی از قبيل تقديرگرايی، خردگريزی، تقليدگرايی، آخرت جويی و تقليل خواسته‌های زمينی و برابر خواهانه و ديگر نگرش و منش‌های دينی، سنگ بنای زيرين حفظ و تقويت دستگاه دينی و اطاعت پذيری از رهبران مسلط آن را بازتوليد می‌سازد. عناصری که در جامعه موانع جدی را بر سر مدرنيته يا حرکت به سمت فلسفه مدرن و ورود به دنيای اثباتی که دانشمندان و متخصصان بعنوان رهبر و مفسران آن محسوب ميشوند فراهم می‌آورد و به اراده گرايی، انسان مداری و عقلانيت و.... منتهی ميشود.

در اين ميان کتابخانه‌ها نيز با نسبت بسيار کمتری، مهمترين مرجع توليد علم و تحکيم نهاد علم و دانشمندان است. آموزه‌های علمی تحقيق و تفحص، روشهای دست يابی به حقيقت و کشف واقعيات، خردگرايی و تجربه گرايی از زمره عواملی هستند که زمينه شکل گيری و تقويت هرگونه انديشه‌های خرافی و دنيا گريزرا از بين برده و بستر مناسبی است برای کمک به فرايند غيردينی شدن ياسکولاريزم. فقر فرهنگ مکتوب و عادت به مطالعه در ايران که به تعبيری تا حدود يک ساعت در سال است! نبود فضای باز سياسی برای توليد و انتشار انديشه‌ها و سيطره فرهنگ عامه در فرهنگ و اجتماعات علمی ( طايفی، ص ۳۷) و وجود فضای سنگين سياسی- ايديولوژيک در دانشگاه‌ها از زمره نقاط تهديد و تحديد کتابخانه‌ها و کتابخوانی است که رهبران دينی در رويارويی ميان دين و علم يا مسجد و کتابخانه از آن بهره می‌جويند. و با افزايش کتب دينی در کتابخانه‌ها در واقع کتابخانه را در خدمت مساجد در می‌آوردند. و بدين ترتيب به فرهنگ سازی در بعد دينی آن بطور گسترده در همه اقشار دست می‌زنند.
رشد فزاينده مساجد در شهرها و روستاها و همچنين مراکز اداری، آموزشی و کارخانه‌ها با بهره‌گيری از بيشترين و بهترين امکانات عمدتا مورد بهره‌برداری بخش سنتی و متدين مردم، افراد سالخورده، بسيجيان و وابستگان دستگاه سياسی، بازاريان واقشار کشاورز روستايی و حاشيه نشينان شهری قرار ميگيرد. از سوی ديگر رشد اندک کتابخانه‌ها در شهرها و روستاها، در مناطق دارای مراکز دانشگاهی، در کنار محدوديت‌های توليد، توزيع، دسترسی و مطالعه کتاب و شيوع مطالعه انتشارات بدون کاغذ در اينترنت عمدتا مورد استفاده بخش مدرن و نيمه مدرن شهری، دانشجويان، دانش آموزان، نويسندگان، روشنفکران، و کارشناسان بدنه بروکراسی است. تحولات پس از انقلاب۵۷، ناکارآمدی دستگاه دينی در مديريت سياسی و پاسخگويی به نيازهای عينی و فزاينده نسل‌های مختلف سال‌های پس ازانقلاب، منجربه بروز فضايی شده است که امروزه در بخش‌های مدرن روستايی و شهری جامعه ايران امروز، نرخ مشارکت و حضور در مساجد روزبروز کمتر شده است.اين شرايط زمينه ساز وجود خيل وسيعی از مردم در اقشاراجتماعی و گروه‌های شغلی، جنسی و سنی مختلفی است که درهيچ‌يک از سازمان‌های دينی وعلمی مورد بحث جذب نمی‌شوند. بطوريکه فضاهای خالی و نيمه خالی مساجد بويژه در مراکز شهری و روستايی بيانگرهمين امراست. تمرکز بر مساجد با تئوری بسيج توده‌ای (در انديشه حسن البنا در جنبش اخوان مسلمين) به تئوری پايه‌ای جنبش بنياد گرائی تبديل شده است.
در جمع بندی کلی ميتوان چنين پيش بينی کرد که به دلايل زير ميل به تضعيف جايگاه مسجد در کنار کتابخانه بطورروزافزون افزايش خواهد يافت:
۱.عدم کارآيی حکومت رهبران دينی در پاسخگويی به وعده‌های تاريخی در طول چندين سده و بويژه پس از انقلاب،
۲. بی اعتمادی فراگير ميان رهبران دينی وسياسی و مردم وشکاف روزافزون بين دولت و ملت،
۳. قرارگرفتن در مسير فوران اطلاعاتی و نقش آفرينی رسانه‌های چندگانه در انتقال اطلاعات و آگاهی بخشی به مردم وجدايی آنان از رسانه‌های سنتی اطلاع رسانی،
۴. گسترش بخش آموزش عالی در ايران و رشد ناگزير وهرچند کند مخاطبان کتاب، کتابخوانی و کتابخانه‌ها در بهره‌گيری از فراورده‌های انديشه‌ای و تجربی.

۱.آبراهيميان، اروند، ايران در بين دو انقلاب، نشرنی،۱۳۷۷
۲. استمپل، جان، درون انقلاب ايران، ترجمه شجاعی، ۱۳۷۳
۳. طايفی، علی، موانع فرهنگی تحقيق در ايران، ۱۳۸۰
۴. مرکز آمار ايران، آمارگيری از اماکن مذهبی، ۱۳۷۶
۵. مرکز آمار ايران، سالنامه آماری ۱۳۸۱، ۱۳۸۲
۶. Ritzer,G., Modern Sociological Theory; ۲۰۰۴