iran-emrooz.net | Fri, 02.01.2009, 9:52
انسان یک انگل معمولی
برگردان: علیمحمد طباطبایی
انسان خود را اشرف مخلوقات تلقی میکند، اگر چه جزء کوچکی از زیست کرهی ما بیشتر نیست. با این وجود به باور فولکر موسبروگر (Volker Mosbrugger) محقق علوم طبیعی انسان بر خلاف موجودات دیگر این توان را دارد تا از موقعیتی که در جهان دارد مطلع گردد. ولت آن لاین با او در باره تصوری که انسانها معمولاً از خود دارند و خطای آفرینش باوران (Kreationisten) به گفتگو نشسته است.
گونه انسان میتواند با اندیشه ژرف و فاصله گرفتن از وضعیتی که در آن گرفتار است خود را همچون نمونههای آزمایشگاهی از یک قارچ که در ظروف مخصوص قرار داده شده با نگاهی بی طرفانه بنگرد. فولکر موسبروگر مدیر یک مرکز تحقیقاتی در فرانکفورت است که موزهی مشهور زنکنبرگ (Senckenberg) نیز به آنجا تعلق دارد. این یک موسسه تحقیقاتی است اما در عین حال یک مجموعهی بزرگ از نمونههای زیست شناختی با خاصیتی آموزشی نیز میباشد. این محقق دیرینه شناسی بر این عقیده است که انسانها در حفاظت از محیط زیست بیش از اندازه به خرسهای قطبی اهمیت میدهند و در عوض در باره موجودات مهم اما بی سر و صدایی مانند باکتریها چندان اندیشه خود را بکار نمیگیرند. در این مصاحبه او همچنین در باره تصوری که انسانها از خود دارند سخن میگوید ـ و در باره دلایلی که چرا آفرینش باوران نمیتوانند به مقصود خود برسند.
ولت آن لاین: آقای پروفسور موسبروگر، شما در جایی انسانها را به عنوان انگلهای کاملاً معمولی نامیده اید. درست است؟
پروفسور موسبروگر: بله، همینطور است. موضوع اینجاست که رفتار انسان بر روی زمین اساساً فرقی با هر نوع از باکتریها، مورچهها یا پرندگان ندارند. تمامی موجودات و از جمله ما منابع قابل استفاده را به مصرف میرسانیم تا در حد ممکن به خوبی به زندگی خود ادامه داده و گونهی خود را بر روی این سیاره زیاد کنیم. تمامی موجودات دارای یک چنین شیوه زیستی هستند. اما تنها موردی که ما را از آنها جدا میکند توانایی ما در خصوص تأمل کردن در رفتار خودمان است ـ و این که به این ترتیب شاید رفتار دیگری را در پیش گیریم.
ولت آن لاین: ما سیاره خود را استثمار میکنیم و این که چگونه باید این کار را انجام دهیم را مورد بررسی قرار میدهیم. اما آیا از جهت این عمل هیچ مسئولیتی متوجه ما نیست؟
پروفسور موسبروگر: خیر. به لحاظ زیست شناسی تکامی نباید حتماً این گونه باشد. صرفاً به این دلیل که ما انسانها تشخیص میدهیم منابع زیستی همیشگی و بی پایان نیستند، ما دارای این مسئولیت نیستیم که آنها را حفظ کنیم. از طرف دیگر دیوانگی خواهد بود که چنین نکنیم.
ولت آن لاین: آیا به عقیده شما این احتمال وجود دارد که انسانها زندگی بر روی زمین را به طور کامل نابود کنند؟
پروفسور موسبروگر: خیر، تصور نمیکنم. فرض کنید که گروههای مختلفی از انسانها هم زمان بر روی زمین بمبهای اتمی خود را منفجر کنند و با سلاحهای زیستی رودخانهها، دریاها و هوا را مسموم کنند. به این ترتیب شاید بتوانند خودشان را نابود کرد، یا شاید پستانداران، پرندگان و خزندگان را. اما هرچقدر ما بیشتر زندگی را مورد بررسیهای علمی قرار دهیم با شکلهای جدیدتری از انواع موجودات آشنا میشویم که میتوانند در بدترین شرایط به زندگی ادامه دهند و البته انواع سلاحهای بشر نیز نمیتواند آنها را از بین ببرد.
ولت آن لاین: مثلاً همین سوسکهای فاضلاب که گفته میشود از یک جنگ اتمی جان به در میبرند؟
پروفسور موسبروگر: بله. یا حتی باکتریها را در نظر آورید که در عمق صدمتری لایههای زمین بدون اکسیژن به زندگی خود ادامه میدهند و آن انواع دیگری از آنها که در یخهای دائمی یا در چشمههای گوگرددار یا در اعماق دریاها تحت فشار خیلی زیاد بدون مشکل زندگی میکنند. انسان برای آن که بتواند زندگی را در این سیاره به طور کامل نابود کند باید آبها را از بین ببرد.
ولت آن لاین: آیا این تنها عامل محدود کننده است؟
پروفسور موسبروگر: حد اقل مهمترین عامل که هست. اما از زمانی که بر روی زمین زندگی وجود دارد، یعنی در واقع از حدود ۸/۳ میلیارد سال پیش همیشه آب وجود داشته است. بدون آب هرگز سلولهای گیاهی و جانوری شکل نمیگرفت و ما دارای جو انباشته از اکسیژن نمیبودیم و به این ترتیب امکانی برای بوجود آمدن شکلهای پیشرفته تر حیات موجود نبود. البته دایناسورها و بسیاری دیگر از جانوران و گیاهان اکنون منقرض شدهاند اما با این وجود زندگی همچنان ادامه یافته است.
ولت آن لاین: از زمانی که گزارش اشترن سعی نمود تا هزینههای احتمالی تغییر آب و هوا را فهرست وار نشان دهد و گزارشهای آی پی سی سی این تغییرات را به نمایش گذارد به ناگهان آب و هوا به مسئلهای درجه یک تبدیل شده است.
پروفسور موسبروگر: بله. گزارش آی پی سی سی ۱۵ سال است که وجود دارد. اما از زمانی که هزینههای اقتصاد ملی آنها نیز برآورد میشوند یک خودآگاهی جدید در بارهی « ارزش » زیست کره بوجود آمده. این نکته مثبتی است، حتی علی رغم این که مباحثههای عمومی اغلب تا اندازهای به سوی مسیری اشتباه هدایت میشوند. زیرا آیا این که خرسهای قطبی بتوانند پس از گرم تر شدن آب و هوا همچنان زنده بمانند یا نه، برای زیست کره و انسانها در اساس تاثیر زیادی ندارد. مسئله بسیار مهم تر این است که آیا انواع مهمی مثلاً بعضی از باکتریها که نقشی کلیدی دارند میتوانند همچنان باقی بمانند یا خیر. زیرا اگر آنها دیگر در خاک وجود نداشته باشند ممکن است گندم دیگر رشد نکند. بیشتر این ارتباطهای بوم شناختی را که برای ما اهمیتی حیاتی دارند ما زمانی میشناسیم که دیگر کارازکار گذشته است. یعنی مثلاً هنگامی که محصولات کشاورزی کاهش شدید پیدا میکنند ما به دنبال دلایل مربوطه میگردیم و در این لحظه دیگر باکتریها از دست رفتهاند.
ولت آن لاین: شاید علت آن که انسانها توجه اندکی به گرم تر شدن دمای زمین دارند این باشد که این معضل گونه ما انسانها را چندان در تنگنا قرار نمیدهد.
پروفسور موسبروگر: شاید. منشأ انسان به لحاظ تاریخ تکامل داروینی آفریقا است، منظور این است که حرارتهای گرم تر را ما بیشتر ترجیح میدهیم. و اگر غلظت گازکربنیک هوا مقدار اندکی بیشتر شود نیز تاثیر منفی بخصوصی روی ما ندارد. شاید به این ترتیب انسان با گرسنگی، جنگ و مهاجرت اقوام روبرو گردد و بخشها و جوامع مختلفی از جهان دچار صدمههایی بشوند ـ و بنا به همین دلایل هم هست که بالاخره باید کاری کنیم ـ اما در هر حال اینها باعث نمیشوند که ما نگران بقای گونهی خود باشیم.
ولت آن لاین: گونهی ما انسانها از تکامل طبیعی گونهها تا حد زیادی جدا شده است و ما میتوانیم فشارهای محیط زیست مانند تغییرات دما را به کمک لباسها و منازل متناسب جبران کنیم. ما با بیماریها به توسط داروهایی که میسازیم مقابله میکنیم و برای جبران تغذیه ناکافی در سرتاسر جهان موسسههای بسیاری بوجود آمده.
پروفسور موسبروگر: درست است. انسان تنها جانوری است که در نتیجهی « تکامل فرهنگی » دیگر به طور مستقیم تحت تاثیر شرایط طبیعی محیط زیست قرار ندارد.
ولت آن لاین: بنابراین آیا باید به این نتیجه گیری برسیم که ما دیگر تحت تاثیر قوانین تکامل طبیعی دچار تغییرات بیشتر از این نمیشویم؟ نوآوریها اغلب در بحرانها است که به فکر بشر رسیده است.
پروفسور موسبروگر: اکنون انسان عملاً تا حد بسیاری از تکامل طبیعی شانه خالی میکند. آنچه بیشتر روی او اثر میگذارد تکامل فرهنگی است. برای مثال هنگامی که بعضی از انسانها بر ضد یک نوع ویروس سرماخوردگی خطرناک مایه کوبی شده باشند، در شرایط وجود همه گیر شدن همان ویروس کسانی که مایه کوبی نشدهاند احتمال به مراتب بیشتری دارد که دچار بیماری سرماخوردگی خطرناک شوند. منظور این است که شانس بقای نسل بعدی تا حد بسیاری به دارو و درمان وابسته است و به فرهنگ موجود و نه به ژنها.
ولت آن لاین: چنین به نظر میرسد که ما به یمن فن آوریها و پزشکی جدید میتوانیم تقریباً از پس تمامی تغییرات جوی برآئیم. حد اقل این که گونهی انسان دیگر تهدید نمیشود. معنای آن این خواهد بود که ما بر سرنوشت خود مسلط شده ایم؟
پروفسور موسبروگر: همانگونه که اشاره شد گونهی ما انسانها تهدید نمیشود، اما کیفیت آیندهی ما تا حدی در دستان خود ما است. ما باید نقش انسان را در نظام سیاره خود زمین بهتر درک کنیم و سپس « خردمندانه » و یا به عبارتی با توجه به چشم اندازهای بلند مدت مورد بررسی و تنظیم قرار دهیم.
ولت آن لاین: شما مدیر یکی از بزرگترین موزههای تاریخ طبیعی در آلمان هستید. نمایشگاهی که هدفش نشان دادن نقش و اهمیت نظام سیارهی ما زمین است باید به چه صورتی باشد؟
پروفسور موسبروگر: با توجه به اهمیتی که این قبیل نمایشگاهها دارند، کل مجموعهای که با مفهوم « نظام سیاره زمین » مرتبط است و میتواند پیامدهای بسیار فراگیری داشته باشد را نمیتوان در یک نمایشگاه به تنهایی به مردم معرفی کرد و حتی با سخنرانیها، کتابها یا مقالههای جدا از هم نیز نمیتوان. و باز هم میتوان ادعا کرد که آموزش مسائل مربوط با طبیعت از سنین کودکی یا بهبود بخشیدن سطح درسهای زیست شناسی و فیزیک در مدارس و دبیرستانها نیز تاثیر مورد نظر را به هیچ وجه نخواهد داشت. برای آن که بتوان انسانها را نه فقط از جهت نظری (تئوریک) با نوع کارکرد نظام سیاره ما زمین آشنا ساخت بلکه این مشکلات را واقعاً قابل درک نیز ساخت و این که ما با چه نوع انتخابهای متفاوتی مواجه هستیم باید تمامی نظام آموزشی و محتوای موارد درسی را تغییر دهیم. ما باید از دوران کودکی یاد بگیریم که اندیشیدن و عمل کردن خود را بر سیستمها و بر چرخهها قرار دهیم. برای مثال شکاف میان رشتهها در درسهای علوم طبیعی در مدرسهها ما را به هدف مورد نظر نمیرساند.
ولت آن لاین: آیا بنیان این رشتهها در حال حاضر بر درک خردمندانه قرار دارد؟
پروفسور موسبروگر: البته. لیکن آنچه جایش خالی است ارتباط خردمندانه میان آنها است. با خرد میتوان بسیاری چیزها را درک کرد، اما خرد به تنهایی کافی نیست. کسی که تخصص تحصیلات دانشگاهی خود را بر زیست شناسی سلولی قرار دهد احتمالاً در بارهی خود سازواره، تکامل داروینی آن و نقشی که در اکوسیستم دارد هیچ نمیداند. نظام سیاره ما زمین بسیار پیچیده است و از این رو باید آن را به صورت یک مجموعه مورد ادراک قرار داد. در دانشگاهها و دبیرستانها آنچه به طور طبیعی مربوط به هم است از یکدیگر جدا میشود.
ولت آن لاین: اگر انتقال حقایق مربوط به نظام سیاره زمین بسیار کار دشواری است، نباید حد اقل از نظریههایی مانند نظریه تکاملی داروین جانبداری بهتری بکنیم؟ برای مثال در آمریکا همواره تعداد بیشتری از انسانها به آفرینش باوری معتقد هستند، به عبارت دیگر اعتقاد به این که جهان را یک آفریدگار بوجود آورده است. در شهرهایدلبرگ آفرینش باوران سوئیسی مشغول درست کردن یک مجموعه آموزشی وسیعی برای دفاع از آفرینش باوری هستند.
پروفسور موسبروگر: فکر نمیکنم ما در آلمان از این جهت باید نگرانی داشته باشیم. آفرینش باوری یک یاوهی علمی است و یاوهی علمی تاکنون کجا توانسته خودش را به اثبات رساند؟ روشن است که انسانها هنگامی که به مشکل برمی خورند گرایش به این دارند که به چیزی عظیم تر مثلاً به خداوند اعتقاد داشته باشند. علت آن میتواند بحرانها، جنگها یا حتی انواع و اقسام گزارشهای علمی گیج کنندهای باشد که مردم ارتباط منطقی بین آنها نمیبینند و به همین دلیل آشفته میشوند. اما در دراز مدت فقط آن اعتقاداتی میتوانند جان به در برند که به اندازه کافی هوشمندانه باشند و شناخت علمی نیز ماندن آنها را اجازه دهد. بقیه دیگر فقط تجلیهایی از مد روز هستند. مسیحیت را در نظر گیرید: این که تا امروز همچنان موفق بوده علتش این است که کلیسا پی برده است که چگونه نتایج جدید علمی را بپذیرد و با آن همرنگ شود. دیگر هیچ مسیحی فهمیدهای امروزه بر این باور نیست که از عمر زمین فقط چند هزار سال میگذرد.